دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

مطالعه میزان سواد رسانه ای و نقش آن در جامعه ایرانی

مطالعه میزان سواد رسانه ای و نقش آن در جامعه ایرانی

این مقاله درصدد مطالعه میزان سواد رسانه ای و نقش آن در جامعه ایرانی می باشد. برای تبیین فرضیه های تحقیق از نظریه جیمز پاتر و نظریه های استفاده و خشنودی و نیز کاشت استفاده شد. با کاریرد روش پیمایش و با استفاده از تکنیک پرسشنامه بر روی 375 نفر از دانشجویان شهرستان محمود آباد که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند،داده های پژوهش جمع آوری شدند و با استفاده از نرم افزار spssتجزیه و تحلیل گشتند.
  

مطالعه میزان سواد رسانه ای و نقش آن در جامعه ایرانی

 (مطالعه موردی:دانشجویان شهرستان محمودآباد)

 

نویسندگان:

دکتر علی اصغر کیا

عنایت داودی

ناهید کرمی

 

چکیده

این مقاله درصدد مطالعه میزان سواد رسانه ای و نقش آن در جامعه ایرانی می باشد. برای تبیین فرضیه های تحقیق از  نظریه جیمز پاتر و نظریه های استفاده و خشنودی و نیز کاشت استفاده شد. با کاریرد روش پیمایش و با استفاده از تکنیک پرسشنامه بر روی 375 نفر از دانشجویان شهرستان محمود آباد  که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند،داده های پژوهش جمع آوری شدند و با استفاده از نرم افزار spssتجزیه و تحلیل گشتند. جهت احتساب روایی شاخص ها از ضریب آلفای کرون باخ استفاده شد.یافته های پژوهش نشان داد که متغیر های مدت ،میزان،نوع استفاده از رسانه ها،واقعی تلقی کردن محتوای رسانه ،انگیزه و هدف مخاطبان،پایگاه اقتصادی- اجتماعی و میزان تحصیلات رابطه معنی داری با سواد رسانه ای دارد.

 

کلمات کلیدی: رسانه، سواد رسانه ای، جامعه ایرانی، دانشجویان شهرستان محمود آباد.

 

مقدمه

با توجه به ظهور فناوری­های دیجیتال فرصت­ها و چالش­های مهم نوینی را در پیش روی آموزگاران آموزش رسانه نمایان ساخته است. در یک طرف، این فناوری­ها مجموعه­ای نو از ابژه­ها و فرآیندها برای مطالعه و تحقیق فراهم می­کنند و باعث در دسترس تر شدن جنبه­های مختلفی از تولید رسانه­ای می­شوند. (باکینگهام، 1389، 300)

از لحاظ دیگر هم زمان با ورود به قرن 21، نظام­های اطلاعاتی و ارتباطی به طور فزاینده­ای دچار پیچیدگی و همه جانبه گرایی شده­اند. این پیچیدگی­ها موجب شده­اند تا پیام­های تولید شده توسط رسانه­ها، مخاطبان خود را در گوشه و کنار جهان دچار نوعی سردرگمی و تردید در انتخاب پیام­ها نمایند. (اکرمی، فیاض، بیچرانلو، 1390، 90)

در حال حاضر هر رسانه­ای دستورالعمل و سیاست خاص خود را دارد و واقعیت­ها را به شیوه خاص خود تدوین می کند این موضوع مورد تاکید و هشدار محققان ارتباطات نیز است هربرت شیلر در این زمینه معتقد است (گردانندگان وسایل ارتباط جمعی برای سرپوش گذاشتن بر فریب دهی و دستکاری فکری مخاطبان خود که به طور نامریی انجام می­شود بر اصل بیطرفی روزنامه نگاران تکیه می­کنند و بدین ترتیب واقعیت­ها را به عنوان رویدادهای عینی ارائه می­دهند در حالی که در واقع به علت تعارض­های اجتماعی و منافع طبقاتی امکان عینی گرایی، وجود ندارد. (غفاری چراتی، 1381، 13)

الوین تافلر آینده شناس معروف آمریکایی در دهه 1980 پیش بینی کرده بود که عصر فردا را گستره ای از فرستنده ها، رسانه ها، پیام گیران و پیام سازان شکل می دهند و شیوه های تبادل اطلاعات، محور مانور آینده را شکل خواهند داد. در حال حاضر بخشی از این پیش بینی تحقق یافته و بخشی دیگر در راه است. حال نسل امروز و فردا برای جذب فرصت ها و دفع تهدیدهای ناشی از این پدیده به این درک نیاز خواهند داشت که رسانه های جمعی چگونه بر جامعه تاثیر می گذارند. مسلماً آن کسی که توانایی دسترسی، ارزیابی و تحلیل انتقادی پیام های ارتباطی (سواد رسانه ای) را داشته باشد، بهتر می تواند به این درک برسد. درکی که تنها از رهگذر تکامل سواد رسانه ای تحقق می پذیرد. زیرا سواد رسانه ای مهارت های لازم را برای برقراری ارتباطی متفکرانه و آگاهانه با رسانه ها می آموزد و در عین حال دیدگاهی تحلیلی و نقادانه نسبت به پیام های رسانه ای فراهم می کند. با وجودی که سواد رسانه ای پرسش های انتقادی را در خصوص تاثیرات رسانه ها پدید آورده هدف اصلی آن، این است که مخاطبان رسانه ها را در برابر آثار سوء رسانه ای محافظت نموده و آنان را در کنترل آنچه می بینند، می شنوند و می خوانند توانمند سازد. (اکرامی، فیاض، بیچرانلو، 1390، 91)

امروزه درجه نفوذ رسانه ها در جوامع و شکل دهی روابط در آنها به حدی است که سواد رسانه ای را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است از این رو در برخی از کشورها سواد رسانه ای آن قدر اهمیت داشت که آن را به عنوان یک ماده درسی در میان مواد درسی دوره های تحصیلی راهنمایی تا مقطع دیپلم به رسمیت شناختند و حتی آن را برای سنین بزرگسال و مقاطع تحصیلی بالاتر نیز طراحی کردند. به عبارت بهتر لزوم فراگیری سواد رسانه ای در دنیایی که رسانه ها از جهات مختلف آن را شکل داده در آن رسوخ کرده امری ضروری به نظر می رسد.

لذا، هدف اصلی این پژوهش عبارت است از مطالعه میزان سواد رسانه ای و نقش آن در جامعه ایرانی (مطالعه موردی:دانشجویان شهرستان محمود آباد)

تعاریف موجود از سواد رسانه­ای در ایران

اما تعاریفی که در ایران ارائه شده است، سواد رسانه­ای را سوادی می دانند که مخاطب به مدد آن
می­آموزد که در شرایط انبوه شدن پیام، چگونه پیام های مورد نیاز را جستجو کند و اهداف پیام را تشخیص دهد.

کاظم معتمدنژاد پدر علم ارتباطات در ایران و استاد دانشگاه علامه طباطبایی، سواد رسانه­ای را درک ماهیت و کارکردهای رسانه­ها می داند و تأکید دارد که ژانرهای رسانه­ای است که در آن طرف توجه قرار می گیرد. (شکرخواه، سایت اینترنتی دات، 1384)

پرویز علوی، دارای دکتری علوم سیاسی و روابط بین الملل و عضو هیئت علمی دانشگاه سواد رسانه­ای را مقوله­ای می داند که سعی می کند درکی عمیق و منتقدانه از پیام­های وسایل ارتباط جمعی ایجاد کند و هدف از آن افزایش و تقویت اندیشه­ی انتقادی، با استفاده از رسانه­هاست. (علوی، 16:1388)

غلامرضا ارجمندی، عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور، سواد رسانه­ای را اینگونه تعریف می کند: سواد رسانه­ای به بیانی کلی، تأکیدی است بر این مطلب که برخلاف تصور رایج، درک پیام­های رسانه­ای و اساساً شیوه­ی رفتار با رسانه، به دانش و مهارتهای خاصی نیاز دارد و در بیانی دقیق­تر، عبارت است از مهارت تفکر استدلالی و نقاد به نحوی که مخاطب بتواند، درباره­ی محتوای رسانه قضاوتی مستقل داشته باشد. (ارجمندی، 5:1384)

سواد رسانه­ای در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می توان انواع رسانه­ها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. این تعریف را یونس شکرخواه، عضو گروه مطالعات بریتانیا – دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران و صاحبنظر در زمینه ارتباطات ارائه کرده است. (سایت اینترنتی همشهری آن لاین، 1388)

یحیی کمال­پور، رئیس دپارتمان ارتباطات و هنرهای خلاق در دانشگاه پوردو آمریکا، سواد رسانه­ای را شامل تحقیق، تحلیل، آموزش و آگاهی از تأثیرات رسانه­ها (رادیو، تلویزیون، فیلم، موسیقی، روزنامه، مجله، کتاب و اینترنت) بر روی افراد و جوامع می داند. (سایت اینترنتی مجله علوم اجتماعی، 1386)

مهدی محسنیان راد، استاد علوم ارتباطات بر این تأکید دارد که آی سی تی[1] موجب پیدایش سواد رسانه­ای شده است، وی می گوید: "در حقیقت ورود به عصر ارتباطات و اطلاعات و پیدایش ابزار نوین آی سی تی، سوادی، آن هم با عنوان سواد رقومی متولد ساخته است. وی اولین مخاطبان سواد رسانه­ای را میانسالان دهه 1990 می داند که می­بایست تحت تعلیم استفاده از فناوری های نوین برای رویارویی با خروجی رسانه­ها و اصلاً کارکرد آنها قرار می گرفتند. (افراسیابی، 4:1387)

محمد الستی، مدرس علوم ارتباطات در تعریف سواد رسانه­ای اظهار می دارد: سواد رسانه­ای در واقع معیاری از توانایی و قابلیت فردی در درک مستقل رسانه است. (همان منبع)

اکثر صاحبنظران این تعریف سواد رسانه­ای را پذیرفته­اند که: سواد رسانه­ای به معنای توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و انتقال اطلاعات در اشکال مختلف اعم از مکتوب یا غیرمکتوب است. همانطور که سواد سنتی شامل مهارتهای خواندن و نوشتن است، سواد رسانه­ای نیز شامل توانایی­ها و مهارتهای خواندن یا رمزگشایی (درک) و همچنین نوشتن یا رمزگذاری (خلق، طرح و تولید) است. (حیدری زهراپور، 157:1383)

بنابراین می توان سواد رسانه­ای را به صورت های زیر تعریف کرد:

- اگرچه در سواد رسانه­ای از رسانه­ها انتقاد می شود، این به معنای استفاده نکردن از رسانه نیست.

- سواد رسانه­ای، به معنای محدود کردن تماشای تلویزیون نیست، بلکه به معنای تماشا با دقت آن است.

- سواد رسانه­ای، کشف ساده اهداف سیاسی، کلیشه­ها و بازنمایی­های انحرافی نیست، بلکه فهم نکاتی است که در رسانه­ها، هنجار تلقی می شوند. (سپاسگر، 133:1384)

با توجه به تعاریف متعدد صاحبنظران حوزه ارتباطات از سواد رسانه­ای، تعریف کریست و پاتر که سواد رسانه­ای توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی و برقراری ارتباط با پیام های رسانه­ای در اشکال مختلف است." را به عنوان تعریف اصلی از سواد رسانه­ای در این پژوهش بکار خواهم برد.

  

چارچوب نظری

با توجه به نقاط مثبت و منفی درباره نظریه­های ارتباطی مرتبط با سواد رسانه­ای که در بخش مبانی نظری شرح داده شد و همچنین اهداف پژوهش، دو نظریه استفاده و خشنودی و نظریه شکاف آگاهی در این پژوهش به عنوان چارچوب نظری مورد استفاده می باشند؛ همچنین الگوی نظری پاتر از سواد رسانه­ای از عوامل گوناگون ساختار دانش ، جایگاه مخاطب و پردازش پیام تشکیل شده است که یکدیگر را نیز پشتیبانی می کنند و در یک منظومه منسجم قرار دارند. به نظر می رسد، این الگو، نسبت به دو الگوی دیگر (الگوی نظری هابز و تومن)، از شبکه سازی گسترده­تری برخوردار است و می تواند حدود دانش مخاطب نسبت به رسانه­ها، مهارتهای لازم برای استفاده از رسانه­ها و مهمتر از همه؛ نظام معناجویانه و معناساز پیام را مورد بررسی قرار دهد.

یکی از نظریه هایی که در چارچوب نظری مورد استفاده قرار می گیرد نظریه شکاف آگاهی است؛ در نظریه شکاف آگاهی کسانی که پایگاه اجتماعی – اقتصادی بالاتری دارند، (که به گفته تانبرگ این فقط مربوط به پایگاه اجتماعی – اقتصادی بالاتر نیست و می تواند بین کسانی که بهترین آگاهی اولیه را دارند، مصداق پیدا کند)، هنگام دریافت اطلاعاتی که به آنها عرضه می شوند، بهتر از کسانی که پایگاه اجتماعی – اقتصادی پایین­تری دارند، عمل می کنند.

باتوجه به نظریه هایی که در چارچوب نظری پزوهش مطرح شد.متغیر ها و فرضیات پژوهش در جدول 1معرفی و ارائه می شود.

 

جدول 1. بررسی پیشینه

نام متغیر

نوع متغیر

نظریه اخذ متغیر

فرضیه اخذ متغیر

سواد رسانه ای

وابسته

رویکرد جیمز پاتر

مدت استفاده دانشجویان از رسانه

مستقل

نظریه کاشت(پرورش)

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و مدت استفاده از رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

 

میزان استفاده دانشجویان از رسانه

مستقل

نظریه کاشت(پرورش)

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و میزان استفاده از رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

 

نوع استفاده دانشجویان از رسانه

مستقل

نظریه استفاده و خشنودی و نظریه کاشت(پرورش)

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و نوع استفاده از رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد

انگیزه و هدف دانشجویان از استفاده از رسانه

مستقل

نظریه استفاده و خشنودی

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد وانگیزه و هدف دانشجویان از استفاده رسانه های مختلف  رابطه معنی داری وجود دارد

 

واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه ها از سوی دانشجویان

مستقل

نظریه کاشت(پرورش)

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

 

پایگاه اقتصادی- اجتماعی دانشجویان

مستقل

نظریه استفاده و خشنودی و نظریه کاشت(پرورش)

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و پایگاه اقتصادی-اجتماعی آنها رابطه معنی داری وجود دارد.

 

تحصیلات دانشجویان

مستقل

نظریه استفاده و خشنودی و نظریه کاشت(پرورش)

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و میزان تحصیلات آنها رابطه معنی داری وجود دارد.

 

 

 

هدف اصلی

هدف اصلی این پژوهش عبارت است از: مطالعه میزان سواد رسانه ای جامعه ایرانی و نقش آن(مطالعه موردی:دانشجویان شهرستان محمود آباد)

 

اهداف فرعی

1.      شناخت  مدت استفاده از رسانه های مختلف در بین دانشجویان شهرستان محمودآباد در سال تحصیلی 93-92

2.      شناخت میزان استفاده از رسانه های مختلف در بین دانشجویان شهرستان محمودآباد در سال تحصیلی 93-92

3.      شناخت نوع استفاده از رسانه های مختلف در بین دانشجویان شهرستان محمودآباد در سال تحصیلی 93-92

4.      شناخت انگیزه و هدف دانشجویان شهرستان محمد آباد  از استفاده رسانه های مختلف  در سال تحصیلی 93-92

5.      شناخت  میزان واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه های مختلف در بین دانشجویان شهرستان محمودآباد در سال تحصیلی 93-92

6.      شناخت پایگاه اقتصادی-اجتماعی دانشجویان در بین دانشجویان شهرستان محمودآباد در سال تحصیلی 93-92

7.      شناخت ویژگی های فردی دانشجویان (تحصیلات و....) شهرستان محمود آباد در سال تحصیلی 93-92

 

سوال های تحقیق

1.      آیا مدت استفاده از رسانه های مختلف در سواد رسانه ای نقش دارد؟

2.      آیا میزان استفاده از رسانه های مختلف در سواد رسانه ای نقش دارد؟

3.      آیا نوع استفاده از رسانه های مختلف در سواد رسانه ای نقش دارد؟

4.      آیا انگیزه و هدف استفاده از رسانه های مختلف  در سواد رسانه ای نقش دارد؟

5.      آیا  میزان واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه های مختلف در سواد رسانه ای نقش دارد؟

6.      آیا پایگاه اقتصادی-اجتماعی  افراد در سواد رسانه ای نقش دارد؟

7.      آیا ویژگی های فردی افراد (تحصیلات و....) در سواد رسانه ای نقش دارد؟

 

فرضیه های تحقیق

1.      بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و مدت استفاده از رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

2.      بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و میزان استفاده از رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

3.      بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و نوع استفاده از رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

4.      بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد وانگیزه و هدف دانشجویان از استفاده رسانه های مختلف  رابطه معنی داری وجود دارد

5.      بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

6.      بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و پایگاه اقتصادی-اجتماعی دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد.

7.      بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و میزان تحصیلات آنها رابطه معنی داری وجود دارد.

 

روش تحقیق

جامعه آماری

جامعه آماری تحقیق کلیه دانشجویان شهرستان  محمود آباد می باشد که تعداد این افراد  درسال تحصیلی 93-92 11000 نفر می باشد.

تعداد نمونه و حجم آماری

در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده می شو.با توجه به بررسی های عمل آمده شهرسنان محمود آباد دارای 9 دانشگاه و موسسه آموزش عالی می باشد(دو دانشگاه پیام نور،دانشگاه نیما،دانشگاه خزر،دانشگاه کاوش،دانشگاه پسران محمودآباد(دولتی)،دانشگاه صنعت نفت(دولتی)،دانشگاه علمی و کاربردی بیشه کلا،دانشگاه آزاد محمودآباد) و  11000دانشجو می باشد که با استفاده از جدول مورگان375 نفر به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب می گردد.

روش ها و ابزار های جمع آوری اطلاعات

برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز این تحقیق از دو روش استفاده شده است که عبارتند از:

الف)روش کتابخانه ای: در این قسمت از کتاب های تخصصی حوزه علوم ارتباطات، مقالات ومجلات تخصصی، نشریات حرفه ای و سایت های معتبر علمی استفاده شده است.

ب)روش میدانی: برای جمع آوری اطلاعات مربوط به آزمون فرضیه ها با استفاده از پرسشنامه و توزیع آن اقدام به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز شده است.

ابزارهای جمع آوری اطلاعات

ابزار های مورد استفاده در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات متنوع اند.در مراحلی از مصاحبه و برای سایر مراحل پرسشنامه استفاده  شده است.

1-مصاحبه

در ابتدا با کارشناسان وخبرگان علوم ارتباط مصاحبه ای انجام شد.ماحصل این کار امکان طراحی بهتر سئوالات پرسشنامه را فراهم کرد.

2-پرسشنامه

 گرد آوری اطلاعات ازکارکنان هم در قالب پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت. سوالات پرسشنامه بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت طراحی شده است که برای پاسخ گویی به آنها باید یکی از گزینه ها انتخاب شود.پرسش نامه طراحی شده دارای 50 سوال می باشد که در دو بخش طراحی شده است.در طراحی سوالات پرسشنامه سعی شده است که سوالات پرسشنامه تا حد ممکن قابل فهم باشد.

شکل کلی و امتیازبندی طیف لیکرت  برای سوالات به صورت ذیل می باشد:

شکل کلی:      خیلی کم -  کم   -   متوسط  -   زیاد  -  خیلی زیاد

امتیازبندی:          1           2            3             4            5

 

 

جدول2- چیدمان گویه های سنجش متغیر های تحقیق در پرسشنامه

نوع متغیر

 

متغیر

ابعاد

شماره گویه

وابسته

سواد رسانه ای دانشجویان

بعد شناختی

1 تا 7

بعد احساسی

8 تا 16

بعد اخلاقی

17 تا 24

بعد زیباشناختی

25 تا 29

مستقل

مدّت استفاده دانشجویان از رسانه ها

-

30

میزان استفاده دانشجویان از رسانه ها

-

31

نوع استفاده دانشجویان از رسانه ها

-

32

انگیزه و هدف دانشجویان از استفاده رسانه ها

-

33 تا 40

واقعی تلقی کردن محتوای  رسانه

-

41 تا 43

ویژگی های فردی اجتماعی دانشجویان

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

مقطع تحصیلی دانشجویان

44

سطح تحصیلات والدین و همسر دانشجویان

45

محل سکونت

46

میزان درآمد دانشجو یا خانواده دانشجو

47

وضعیت تأهل

48

جنس

49

سن

50

 

 

روایی و پایایی ابزار های جمع آوری اطلاعات

روایی محتوایی پرسشنامه به آن معناست که سوالات همان مفهومی را بسنجد که هدف تحقیق سنجیدن آنهاست و در نهایت به وسیله اطلاعات آنها بتوان فرضیات را قبول و یا رد کرد. فرضیات این تحقیق توسط اطلاعات پرسشنامه سنجیده شده و روایی سوالات آن توسط اساتید محترم راهنما و مشاور تحقیق و جمعی از خبرگان این حوزه مورد تائید قرار گرفت و سپس توزیع شد.

پایایی سوالات نیز بدین معناست که اگر پرسشنامه در دفعات متعدد توزیع شود، اطلاعات خروجی آن یکسان باشد. پایایی پرسشنامه نیز از طریق محاسبه آلفای کرونباخ[2] بدست آمده است.

با انجام پیش آزمون ضریب آلفای کرون باخ اندازه گیری می شود و چنانچه در محدوده مورد نظرقرار گیرد پایایی پرسش نامه تائید شد، مقدار نزدیک به 1 آلفای کرون باخ موجب تائید پایایی پرسش نامه است. بررسی پایایی در جدول 3مشاهده می شود.

جدول3-سنجش پایایی ابزار اندازه گیری

 

Reliability

Case Processing Summary

 

 

N

%

Cases

Valid

32

100.0

Excludeda

0

.0

Total

32

100.0

 

 

Reliability Statistics

Cronbach's Alpha

N of Items

.861

50

 

 

 

 

برای انجام این آزمون داده های بدست آمده از 32 عددپرسشنامه تکمیل شده با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید،  نتایج نشان می دهد ضریب آلفای کرونباخ خروجی از نرم افزار spps برابر 0.831 می باشد.  بنابراین آزمون از پایایی قابل قبولی برخوردار است.

 

روشها و ابزار تجزیه و تحلیل داده‏ ها

در این تحقیق از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی به تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده پرداخته شده است. در سطح توصیفی با استفاده از مشخصه های آماری نظیر فراوانی، درصد،میانگین و...به توصیف ویژگی های جامعه پرداخته شده است.در آمار تحلیلی ابتدا  به منظور آزمودن نرمال بودن داده­ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنف و سپس برای بررسی وضعیت موجود از آزمون t تک نمونه­ای استفاده می شود و سپس به منظور آزمودن معناداری میان متغیرهای از آزمون­های ضرایب همبستگی پیرسون، ضریب همبستگی مجذور اتا استفاده خواهد شد.برای تجزیه و تحلیل های آماری دراین پژوهش از نرم افزار  SPSSاستفاده می شود.همچنین برای ترسیم برخی از نمودار ها از نرم افزار Excel نیز استفاده می شود.

 

نتایج تحقیق

آمار توصیفی متغیرهای جمعیت شناختی

در این بخش از تجزیه و تحلیل آماری به بررسی چگونگی توزیع نمونه‌ آماری از حیث متغیرهایی چون جنسیت، وضعیت تاهل، تحصیلات، سطح درآمد و محل سکونت پرداخته می‌شود. در این پژوهش بعد از انجام عملیات آماری دربخش توصیفی ،یافته های توصیفی زیر بدست آمد:

از کل 375 نفری که به این سوال پاسخ داده و اطلاعات آنها در دسترس می­باشد تعداد 190 نفر (حدود 7/50درصد ) مرد و تعداد 185 نفر (حدود 3/49 درصد ) زن بوده­اند.

تعداد 240 نفر (حدود 64درصد ) مجرد و تعداد 135 نفر (حدود 36 درصد ) متاهل بوده­اند. تعداد 106نفر کاردانی (حدود 3/28 درصد)، تعداد 194 نفر دارای مدرک کارشناسی (حدود 7/51 درصد) و تعداد 75 نفر دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد یا بالاتر (حدود 0/20 درصد) هستند.تعداد 81 نفر در رده­ی سنی کمتر از 20 سال (حدود 6/21 درصد) و تعداد 117 نفر در رده­ی 20 تا 25 سال (حدود 2/31 درصد)، 82 نفر در رده­ی سنی 25 تا 30 سال (9/21)، 60 نفر در رده­ی سنی 30 تا 35 سال (16 درصد)، 28 نفر در رده­ی سنی 35 تا 40 سال (5/7) و 7 نفر نیز در رده­ی  بالای 40 سال قرار دارند.از بین افراد نمونه تعداد 65 نفر کمتر از یکصد هزار تومان (حدود 3/17 درصد) و تعداد 59 نفر بین یکصد تا سیصد هزار تومان (حدود 7/15 درصد)، 62 نفر بین سیصد تا پانصد هزار تومان (5/16)، 66 نفر بین پانصد هزار تا هفتصد هزار تومان  (6/17 درصد)، 73 نفر بین هفتصد تا یک میلیون تومان (5/19) و 50 نفر نیز بیشتر از یک میلیون تومان درآمد دارند.

 

 آمارتوصیفی متغیرهای تحقیق

در ابتدا شاخص­های توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار را برای کلیه متغیرهای تحقیق از نظر افراد نمونه آماری مورد بحث قرار می­دهیم. برای مثال همانطور که جدول 4-6 نشان می­دهد نمره دانشجویان در بعد شناختی در بازه 26/1 و 48/4 قرار گرفته است و میزان میانگین آن نیز برابر با 01/3 می باشد که نشان می­دهد بعد شناختی در وضعیت مناسبی قرار دارد.

 

 جدول 4-بررسی آمار توصیفی متغیرهای تحقیق

عنوان متغیر

تعداد

میانگین

میانه

انحراف معیار

کمترین

بیشترین

بعد شناختی

375

01/3

0/3

64/0

29/1

86/4

بعد احساسی

375

83/2

88/2

68/0

0/1

44/4

بعد اخلاقی

375

73/2

0/3

56/0

38/1

38/4

بعد زیبا شناختی

375

01/3

0/3

78/0

0/1

5

سواد رسانه­ای

375

88/2

93/2

67/0

83/1

75/1

 

 

بررسی پایائی پرسشنامه به تفکیک متغیرها

از آنجاکه آلفای کرانباخ معمولاً شاخص کاملاً مناسبی برای سنجش قابلیت اعتماد ابزار اندازه‏گیری و هماهنگی درونی میان عناصر آن است، بنابر این قابلیت اعتماد پرسشنامه مورد استفاده در این تحقیق به کمک آلفای کرانباخ ارزیابی می‌گردد. این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه‌گیری که خصیصه‌های مختلف را اندازه‌گیری می‌کند به کار می‌رود.

 ضریب آلفای کرونباخ، بین 0 و 1 است که در واقع همان ضریب همبستگی داده ها در زمانهای مختلف می باشد؛ عدد 1، حداکثر همبستگی و عدد 0، حداقل همبستگی را نشان می دهد. با توجه به جدول 4-7 و ستون مربوط به ظرایب آلفا ملاحظه می شود که متغیر های تحقیق از آلفای مورد قبول برخوردار است.

 

جدول 5- ضرایب آلفای کرانباخ برای متغیرهای های تحقیق

آلفای کرونباخ

متغیرها

781/0

بعد شناختی

798/0

بعد احساسی

804/0

بعد اخلاقی

854/0

بعد زیبا شناختی

861/0

سواد رسانه­ای

 

 

آزمون کولموگرف-اسمیرنف جهت بررسی نرمال بودن متغیر های تحقیق

این آزمون جهت بررسی ادعای مطرح شده در مورد توزیع داده های یک متغیر کمّی مورد استفاده قرار می گیرد. فرض های آماری مربوط  به توزیع نرمال بصورت زیر مطرح می شود.

0H: داده ها دارای توزیع نرمال هستند.

1H: داده ها دارای توزیع نرمال نیستند.

به دلیل اینکه عدد معناداری متغیر های تحقیق بزرگتر از 05/0 است فرض صفر تائید وادعای نرمال بودن توزیع داده ها پذیرفته می­شود بنابراین در ادامه از آزمون های آمار پارامتریک برای تحلیل داده­ها استفاده می­شود.

 

جدول 6- آزمون نرمال بودن متغیرهای تحقیق

متغیرها

 آماره کولموگروف- اسمیرنف

Sig.

نتیجه آزمون

بعد شناختی

209/1

107/0

نرمال است.

بعد احساسی

251/1

071/0

نرمال است.

بعد اخلاقی

35/1

050/0

نرمال است.

بعد زیبا شناختی

037/1

237/0

نرمال است.

سواد رسانه­ای

143/1

147/0

نرمال است.

 

 

با توجه به جدول 4-8 فوق تمامی متغیرها نرمال می­باشند زیرا همه­یsig بیشتر از 05/0 می­باشند.

 

بررسی وضعیت سواد رسانه­ای و ابعاد آن در دانشجویان    

به منظور بررسی وضعیت سواد رسانه­ای و ابعاد آن از آزمون فرض آماری میانگین یک جامعه یا بعبارتی از آزمون T یک نمونه­ای[3]  استفاده گردیده است که در واقع تفاوت بین میانگین نمونه مورد بررسی را با یک مقدار مفروض مورد آزمون قرار می­دهد. بایستی ذکر شود از آنجا که حدس خاصی در ارتباط با وضعیت متغیرهای تحقیق نمی توان زد از سوال و متعاقباً آزمون میانگین دو طرفه استفاده شده است. برای مثال می توان بیان نمود وضعیت سواد رسانه­ای در بین دانشجویان چگونه است؟

فرضیه صفر در تمام متغیرهای تحقیق با توجه به طیف 5  تایی لیکرت به این صورت است:

آزمون فرض:

H0: (فرضیه صفر) μ =   3      

H1: (فرضیه مقابل) μ ≠ 3

طیف زیر وضعیت تفسیر متغیرها را نشان می­دهد. ستون آخر در هر جدولی چگونگی وضعیت متغیرها را بطور خلاصه نشان می­دهد.

 

جدول7- بررسی وضعیت متغیرهای سواد رسانه­ای و ابعاد آن در دانشجویان (ارزش آزمون: میانگین = 3)

متغیر های تحقیق

ضریب معناداری(sig.)

آماره t

میانگین

نتیجه آزمون

وضعیت

بعد شناختی

575/0

562/0

01/3

رد فرضیه

متوسط

بعد احساسی

000/0

628/4-

83/2

رد فرضیه

نامناسب

بعد اخلاقی

000/0

032/7-

73/2

رد فرضیه

نامناسب

بعد زیبا شناختی

692/0

396/0

01/3

رد فرضیه

متوسط

سواد رسانه­ای

000/0

982/3-

88/2

رد فرضیه

نامناسب

 

 

همانطور که در جدول 4-9 ملاحظه می­گردد مقدار میانگین بدست آمده از نمره­ی بعد شناختی برابر با 0173/3 بدست آمده که این مقدار با توجه به آماره­ی t و مقدار sig. که برابر با میزان 562/0 شده در سطح 5 درصد معنی­دار نیست و این بدین معنی است که با توجه به سوالات پرسشنامه پاسخگویان معتقدند که بعد شناختی در مرتبه متوسط قرار دارد. باقی متغیرهای پژوهش نیز به همین صورت خواهد بود.

حال به بررسی فرضیه­های تحقیق می­پردازیم:

 

فرضیه اول

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و مدت استفاده از رسانه­های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

برای بررسی فرضیه(سوال) فوق از تحلیل همبستگی استفاده می­کنیم با توجه به میزان ضرایب همبستگی و مقدار احتمال وجود رابطه­ی بین سواد رسانه­ای دانشجویان و مدت زمان استفاده از رسانه­های مختلف را نتیجه می­گیریم نحوه­ی نتیجه­گیری بدین صورت است که وقتی مقدار احتمال کمتر از 05/0 باشد وجود رابطه تایید می­شود البته تا حدودی هم میزان همبستگی بزرگ هم ملاک تایید رابطه است.

جدول 8-  بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و مدت زمان استفاده از رسانه­ها

متغیرها

مدت زمان استفاده از رسانه­های مختلف

 (بر حسب سال)

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

605/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد احساسی

375

497/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد اخلاقی

375

404/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد زیبا شناختی

375

77/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

سواد رسانه­ای

375

554/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

 

 

همانطور که از جدول 4-10 ملاحظه می­گردد بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با مدت استفاده از رسانه­های مختلف(بر حسب سال) رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی پیرسون برابر با 554/0 که رابطه­ی مستقیم را نشان می­دهد. یعنی با افزایش مدت زمان استفاده از رسانه­های مختلف،  سواد رسانه­ای و ابعاد آن که شامل بعد شناختی، بعد احساسی، بعد اخلاقی و بعد زیبا شناختی می­باشد در دانشجویان افزایش می­یابد.

 

فرضیه فرعی دوم:

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و میزان استفاده از رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

  

جدول 8-  بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و میزان استفاده از رسانه­ها

متغیرها

میزان استفاده از رسانه­های مختلف بر حسب ساعت (در هفته)

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

پیرسون

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

695/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد احساسی

375

750/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد اخلاقی

375

773/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد زیبا شناختی

375

653/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

سواد رسانه­ای

375

805/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

 

 

 همانطور که از جدول 4-11 برمی­آید بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با میزان استفاده از رسانه­های مختلف (بر حسب سال) رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی پیرسون برابر با 805/0 که رابطه­ی مستقیم را نشان می­دهد. یعنی با افزایش میزان زمان استفاده از رسانه­های مختلف،  سواد رسانه­ای و ابعاد آن که شامل بعد شناختی، بعد احساسی، بعد اخلاقی و بعد زیبا شناختی می­باشد در دانشجویان افزایش می­یابد.

فرضیه سوم:

 بین سواد رسانه­ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و نوع استفاده از رسانه­های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

برای بررسی فرضیه سوم از ضریب همبستگی اتا استفاده می­کنیم این نوع ضریب همبستگی هنگامی که یک متغیر دارای مقیاس اسمی و رتبه­ای (مثل نوع استفاده از رسانه­های که به گروه­های تفریحی، خبری و علمی تقسیم می­شود) و متغیر دیگر مقیاس فاصله­ای یا نسبی داشته باشد (مثل میانگین نمره­ای که هر نفر در سواد رسانه­ای و ابعاد آن کسب کرده­اند) مورد استفاده قرار می­گیرد قابل ذکر است در این نوع از همبستگی جهت همبستگی اگر یکی از متغیرها اسمی باشد محاسبه نمی­گردد و تنها از شدت همبستگی صحبت به میان می­آید.

 

جدول 9-  بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و نوع استفاده از رسانه­ها

متغیرها

نوع استفاده از رسانه­های مختلف

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

مجذور اتا

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

401/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد احساسی

375

478/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد اخلاقی

375

421/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد زیبا شناختی

375

518/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

سواد رسانه­ای

375

498/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

 

 

 با توجه به جدول 4-12 ملاحظه می­گردد بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با نوع استفاده از رسانه­های مختلف رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا برابر با 498/0 که رابطه­ی معنی داری  را نشان می­دهد. یعنی بین نوع استفاده از رسانه­های مختلف و سواد رسانه­ای و ابعاد آن که شامل بعد شناختی، بعد احساسی، بعد اخلاقی و بعد زیبا شناختی می­باشد در دانشجویان رابطه­ی معنی دار وجود دارد. همانطور که بیان شد در این نوع از همبستگی جهت مورد بحث قرار نمی­گیرد.

فرضیه چهارم:

بین سواد رسانه­ای دانشجویان شهرستان محمودآباد وانگیزه و هدف دانشجویان از استفاده رسانه­های مختلف  رابطه معنی داری وجود دارد.

برای بررسی فرضیه چهارم از ضریب همبستگی پیرسون استفاده می­کنیم زیرا انگیزه و هدف دانشجویان از میانگین سوالات مربوط (سوالات 33 تا 40) بدست آمده است بنابراین جز متغیرهای فاصله­ای –نسبی در نظر گرفته می­شود.

 

جدول 10-  بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و انگیزه و هدف استفاده از رسانه­ها

متغیرها

انگیزه و هدف  استفاده از رسانه­های مختلف

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

پیرسون

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

384/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد احساسی

375

497/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد اخلاقی

375

215/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد زیبا شناختی

375

508/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

سواد رسانه­ای

375

388/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

 

 

همانطور که از جدول 4-13 برمی­آید بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با انگیزه و هدف  استفاده از رسانه­های مختلف رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی پیرسون برابر با 388/0 که رابطه­ی مستقیم را نشان می­دهد. یعنی با افزایش میزان زمان استفاده از رسانه­های مختلف،  سواد رسانه­ای و ابعاد آن که شامل بعد شناختی، بعد احساسی، بعد اخلاقی و بعد زیبا شناختی می­باشد در دانشجویان افزایش می­یابد.

فرضیه فرعی پنجم:

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

برای بررسی فرضیه پنجم از ضریب همبستگی پیرسون استفاده می­کنیم زیرا واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه­ها توسط دانشجویان از میانگین سوالات مربوط (سوالات 41 تا 43) بدست آمده است بنابراین بصورت متغیرهای فاصله­ای –نسبی در نظر گرفته می­شود.

 

جدول 11- بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه­ها

متغیرها

واقعی تلقی کردن پیام رسانه­ها

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

پیرسون

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

225/0-

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد احساسی

375

097/0

354/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد اخلاقی

375

215/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد زیبا شناختی

375

337/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

سواد رسانه­ای

375

206/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

 

 

همانطور در جدول 4-14 ملاحظه می­شود بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه­های مختلف رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی پیرسون برابر با 206/0 که رابطه­ی مستقیم را نشان می­دهد و بین بعد شناختی با واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه­ها رابطه معنی­دار و منفی با میزان ضریب همبستگی پیرسون 225/0- وجود دارد و بین بعد احساسی با واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه­ها رابطه­ی معنی­داری وجود ندارد.

.فرضیه ششم:

بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و پایگاه اقتصادی-اجتماعی دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد.

از آنجائیکه پایگاه اقتصادی اجتماعی دانشجویان شامل مقطع تحصیلی دانشجویان، سواد پدر، مادر و همسر، محل سکونت و میزان درآمد دانشجویان می­باشد بنابراین برای بررسی وجود رابطه­ی بین پایگاه اقتصادی و اجتماعی دانشجویان و سواد رسانه­ای و ابعاد سواد رسانه­ای از ضریب همبستگی مجذور اتا استفاده خواهد شد زیرا تمامی متغیرهای مقطع تحصیلی دانشجویان، سواد پدر، مادر و همسر، محل سکونت و میزان درآمد دانشجویان در گروه متغیرهای اسمی و رتبه­ای بوده و متغیر سواد رسانه­ای و ابعاد سواد رسانه­ای جزو متغیرهای فاصله­ای-نسبی می­باشند.

بنابراین برای بررسی فرضیه­ی فوق بترتیب روابط بین مقطع تحصیلی با سواد رسانه­ای و ابعاد آن، سطح تحصیلات پدر، مادر و همسر با سواد رسانه­ای و ابعاد آن، محل سکونت دانشجویان و سواد رسانه­ای و ابعاد آن و میزان درآمد دانشجویان با سواد رسانه­ای و ابعاد آنرا بررسی می­کنیم و با توجه به ضریب همبستگی مجذور اتا و مقدار احتمال در مورد رابطه داشتن یا نداشتن بین این متغیرها بحث می­کنیم:

 

جدول 12- بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و سطح تحصیلات پدر

متغیرها

سطح تحصیلات پدر

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

مجذور اتا

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

279/0

004/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد احساسی

375

109/0

057/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد اخلاقی

375

224/0

008/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد زیبا شناختی

375

076/0

004/0

05/0

رابطه وجود دارد.

سواد رسانه­ای

375

244/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

 

 

همانطور در جدول بعدی ملاحظه می­شود بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با سطح تحصیلی پدر دانشجویان  رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا برابر با 244/0 می­باشد. همینطور در هریک از این ابعاد سواد رسانه­ای بجز در بعد احساسی و بعد زیباشناختی سایر متغیرها با سطح تحصیلی پدر دانشجویان رابطه­ی معنی­داری دارند که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا در جدول بعدیآمده است.

 

جدول 13-بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و سطح تحصیلات مادر

متغیرها

سطح تحصیلات مادر

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

مجذور اتا

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

509/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد احساسی

375

209/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد اخلاقی

375

457/0

008/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد زیبا شناختی

375

112/0

001/0

05/0

رابطه وجود دارد.

سواد رسانه­ای

375

371/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

 

 

همانطور در جدول ملاحظه می­شود بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با سطح تحصیلی مادر دانشجویان رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا برابر با 371/0 می­باشد. همینطور هریک از ابعاد سواد رسانه­ای نیز با سطح تحصیلی پدر دانشجویان رابطه­ی معنی­داری دارند که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا در جدول آمده است.

 

جدول 14-  بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و سطح تحصیلات همسر

متغیرها

سطح تحصیلات همسر

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

مجذور اتا

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

084/0

287/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد احساسی

375

109/0

051/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد اخلاقی

375

097/0

087/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد زیبا شناختی

375

076/0

096/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

سواد رسانه­ای

375

103/0

059/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

 

 

همانطور در جدول ملاحظه می­شود بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با سطح تحصیلی همسر دانشجویان  رابطه­ی معنی­دار وجود ندارد.

 

جدول 15- بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و محل سکونت

متغیرها

محل سکونت

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

مجذور اتا

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

057/0

348/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد احساسی

375

071/0

121/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد اخلاقی

375

089/0

097/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد زیبا شناختی

375

111/0

042/0

05/0

رابطه وجود دارد.

سواد رسانه­ای

375

093/0

073/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

 

 

همانطور در جدول ملاحظه می­شود بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با محل سکونت دانشجویان رابطه­ی معنی­دار وجود ندارد.

 

جدول 16-بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و میزان درآمد دانشجویان

متغیرها

میزان درآمد درآمد دانشجویان

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

مجذور اتا

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

106/0

063/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد احساسی

375

023/0

468/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد اخلاقی

375

038/0

389/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد زیبا شناختی

375

056/0

218/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

سواد رسانه­ای

375

043/0

301/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

 

 

همانطور در جدول ملاحظه می­شود بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با میزان درآمد  دانشجویان رابطه­ی معنی­دار وجود ندارد که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا برابر با 043/0 می­باشد.

فرضیه فرعی هفتم:

بین سواد رسانه­ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و میزان تحصیلات آنها رابطه معنی داری وجود دارد.

 

جدول 17- بررسی ارتباط بین سواد رسانه­ای و مقطع تحصیلی دانشجویان

متغیرها

مقطع تحصیلی دانشجویان

نتیجه آزمون

تعداد

ضریب همبستگی

مجذور اتا

مقدار احتمال

سطح آزمون

بعد شناختی

375

312/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد احساسی

375

085/0

419/0

05/0

رابطه وجود ندارد.

بعد اخلاقی

375

487/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

بعد زیبا شناختی

375

119/0

017/0

05/0

رابطه وجود دارد.

سواد رسانه­ای

375

437/0

000/0

05/0

رابطه وجود دارد.

 

 

همانطور در جدول ملاحظه می­شود بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با مقطع تحصیلی دانشجویان  رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا برابر با 437/0 می­باشد. همینطور در هریک از این ابعاد سواد رسانه­ای بجز در بعد احساسی سایر متغیرها با مقطع تحصیلی دانشجویان رابطه­ی معنی­داری دارند که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا در جدول آمده است.

 

بحث و نتیجه گیری

نتایج حاصل از پژوهش بیانگر متوسط و پایین بودن هر یک از ابعاد چهرگانه سواد رسانه ای دانشجویان یعنی ابعاد شناختی،احساسی،زیبا شناختی و اخلاقی می باشد.

این پژوهش شامل 7فرضیه بود که نتایج حاصل از آزمون هریک از فرضیه ها به شرح زیر است:

فرضیه اول :بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و مدت استفاده از رسانه­های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

نتایج نشان داد که ضریب همبستگی پیرسون برابر با 554/0 بدست آمد  که رابطه­ی مستقیم را نشان می­دهد. یعنی با افزایش مدت زمان استفاده از رسانه­های مختلف،  سواد رسانه­ای و ابعاد آن که شامل بعد شناختی، بعد احساسی، بعد اخلاقی و بعد زیبا شناختی می­باشد در دانشجویان افزایش می­یابد.

فرضیه دوم:بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و میزان استفاده از رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

نتایج نشان داد که میزان ضریب همبستگی پیرسون برابر با 805/0 بدست آمد که رابطه­ی مستقیم را نشان می­دهد. یعنی با افزایش میزان زمان استفاده از رسانه­های مختلف،  سواد رسانه­ای و ابعاد آن که شامل بعد شناختی، بعد احساسی، بعد اخلاقی و بعد زیبا شناختی می­باشد در دانشجویان افزایش می­یابد.

فرضیه سوم : بین سواد رسانه­ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و نوع استفاده از رسانه­های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

نتایج نشان داد که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا برابر با 498/0 که رابطه­ی معنی داری  را نشان می­دهد. یعنی بین نوع استفاده از رسانه­های مختلف و سواد رسانه­ای و ابعاد آن که شامل بعد شناختی، بعد احساسی، بعد اخلاقی و بعد زیبا شناختی می­باشد در دانشجویان رابطه­ی معنی دار وجود دارد.

فرضیه چهارم:بین سواد رسانه­ای دانشجویان شهرستان محمودآباد وانگیزه و هدف دانشجویان از استفاده رسانه­های مختلف  رابطه معنی داری وجود دارد.

نتایج نشان داد که میزان ضریب همبستگی پیرسون برابر با 388/0 بدست آمد که رابطه­ی مستقیم را نشان می­دهد. یعنی با افزایش میزان زمان استفاده از رسانه­های مختلف،  سواد رسانه­ای و ابعاد آن که شامل بعد شناختی، بعد احساسی، بعد اخلاقی و بعد زیبا شناختی می­باشد در دانشجویان افزایش می­یابد.

فرضیه پنجم:بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه های مختلف رابطه معنی داری وجود دارد.

نتایج نشان داد که میزان ضریب همبستگی پیرسون برابر با 206/0 بدست آمد که رابطه­ی مستقیم را نشان می­دهد یعنی بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه­های مختلف رابطه­ی معنی­دار وجود دارد و بین بعد شناختی با واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه­ها رابطه معنی­دار و منفی با میزان ضریب همبستگی پیرسون 225/0- وجود دارد و بین بعد احساسی با واقعی تلقی کردن محتوی پیام رسانه­ها رابطه­ی معنی­داری وجود ندارد.

.فرضیه ششم:بین سواد رسانه ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و پایگاه اقتصادی-اجتماعی دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد.

 

نتایج این فرضیه به شرح زیر است:

ü   بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با سطح تحصیلی پدر دانشجویان  رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا برابر با 244/0 می­باشد. همینطور در هریک از این ابعاد سواد رسانه­ای بجز در بعد احساسی و بعد زیباشناختی سایر متغیرها با سطح تحصیلی پدر دانشجویان رابطه­ی معنی­داری دارند .

ü   بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با سطح تحصیلی مادر دانشجویان  رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا برابر با 371/0 می­باشد.

ü     بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با سطح تحصیلی همسر دانشجویان  رابطه­ی معنی­دار وجود ندارد.

ü     بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با محل سکونت دانشجویان رابطه­ی معنی­دار وجود ندارد.

ü      بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با میزان درآمد  دانشجویان رابطه­ی معنی­دار وجود ندارد.

فرضیه هفتم:بین سواد رسانه­ای دانشجویان شهرستان محمودآباد و میزان تحصیلات آنها رابطه معنی داری وجود دارد

بین سواد رسانه­ای و ابعاد آن با مقطع تحصیلی دانشجویان  رابطه­ی معنی­دار وجود دارد که میزان ضریب همبستگی مجذور اتا برابر با 437/0 می­باشد. همینطور در هریک از این ابعاد سواد رسانه­ای بجز در بعد احساسی سایر متغیرها با مقطع تحصیلی دانشجویان رابطه­ی معنی­داری دارند.

 

از دستاوردهای نظری پژوهش حاضر این است که یافته های به دست آمده با مدل نظری و رویکردها و نظریه های استفاده شده همخوانی داشته و از لحاظ تجربی آنان را تقویت می کند.بدین ترتیب یافته های بدست آمده از پژوهش حاکی از ان است که اگر انگیزه و هدف مخاطبان در استفاده  از رسانه ها ابزاری و جهت مند باشد سواد رسانه ای آنها افزایش می یابد.همچنین یافته های پژوهش حاکی از تاثیر متغیر پایگاه اقتصادی –اجتماعی مخاطبان بر سواد رسانه ای آنهاو همچنین میزان تحصیلات آنها بر سواد رسانه ای آنها می باشد.

یافته ها همچنین نشان می دهد که اگر دانشجویان مدت و زمان بیشتری را صرف استفاده از رسانه ها کنند،سواد رسانه ای آنها نیز افزایش می یابد.همچنین ضریب همبستگی مجذور اتا با مقدار 498/0 گویای همبستگی مستقیمی بین دو متغیر نوع استفاده از رسانه­های مختلف و سواد رسانه ای می باشد.

همچنین یافته های پژوهش گویای آن است که هرچه دانشجویان محتوای پیام رسانه ای را واقعی تلقی کنند سواد رسانه ای آنها افزایش می یابد.

 

مقایسه پژوهش حاضر با مطالعات پیشین

تحقیق حاضر با نتایج حاصل از تحقیق مجتبی عباسی قادی و زینب میر علی سیدخوندی (1391)تحت عنوان"سواد رسانه ای مخاطبان رسانه های نوشتاری در شهر تهران" همراستا و همسو می باشد. 

 

پیشنهادات کاربردی متناسب با فرضیه های پژوهش

با توجه به متوسط و پایین بودن ابعاد چهارگانه سواد رسانه ای دانشجویان یعنی ابعاد شناختی،احساسی،زیبا شناختی و اخلاقی  موارد زیر پیشنهاد می شود:

·        گنجاندن مفاهیم سواد رسانه ای در کتاب درسی دانشگاهی رشته های مختلف

·    برگزاری مداوم و منظم نشست های و همایش های تخصصی مرتبط با موضوعات سواد رسانه ای توسط دستگاه های مرتبط همچون وزارت علوم،تحقیقات و فناوری و صدا و سیما به صورت سالیانه

·    آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی رسانه های مختلف به دانشجویان از طریق دستگاه های مرتبط همچون وزارت علوم،تحقیقات و فناوری و صدا و سیما

·    آموزش مهارت های تجزیه و تحلیل اجتماعی،سیاسی و اقتصادی محتوای رسانه های مختلف به دانشجویان از طریق دستگاه های مرتبط همچون وزارت علوم،تحقیقات و فناوری و صدا و سیما

·    با توجه به تاثیر گذار بودن متغیر نوع استفاده از رسانه های مختلف بر سواد رسانه ای دانشجویان پیشنهاد می شود که  دانشجویان بیشتر در معرض محتوای آموزشی و علمی رسانه های مختلف قرار بگیرند که در این زمینه صدا و سیما نقش قابل توجهی را می تواند ایفا کند.

·    با توجه به تاثیر گذار بودن متغیر های مدت و میزان استفاده دانشجویان از رسانه های مختلف بر سواد رسانه ای آنها پیشنهاد می شود دست اندرکاران رسانه های مختلف در جهت افزایش میزان مصرف محتوای رسانه ها از سوی مخاطبان ،اقدام موثری به عمل آورند،کیفیت بخشی محتوای رسانه های مختلف و نیز توجه به شایسته سالاری در بخش نیروی انسانی رسانه ها یعنی به کار گیری افراد با مهارت ،تخصص و تجربه کافی می تواند گام موثری در این زمینه از سوی مسولان باشد.

·    با توجه به تاثیر گذار بودن متغیر واقعی تلقی کردن محتوای پیام رسانه ای از سوی دانشجویان بر میزان سواد رسانه ای آنها پیشنهاد می گردد دست اندرکاران رسانه های مختلف در جهت میزان انطباق هرچه بیشتر محتوای تولید رسانه ای با جهان واقعی به ویژه در بخش خبر و انعکاس وقایع و حوادث اقدام موثری به عمل آورند.

·    با توجه به تاثیر گذار بودن متغیر انگیزه و هدف کاربران در استفاده از رسانه های مختلف بر میزان سواد رسانه ای آنها پیشنهاد می گردد مکانیسم های جامعه پذیری همچون نهاد خانواده(نقش والدین)،نهاد آموزشی(مدارس و دانشگاه ها)و نیز نهاد رسانه ها با ارائه اموزش های مرتبط،آگاهی دانشجویان را نسبت به چگونگی گزینش محتوای رسانه ها افزایش دهند و مخاطبی ابزاری و هدفمند پرورش دهند و نه مخاطبی عادتی و غیر هدفمند.این امر خود در گرو برنامه ریزی صحیح از سوی هر یک از سه نهاد فوق امکان پذیر می باشد.

 

پیشنهاداتی برای محققین بعدی

·        بررسی مطالعه میزان سواد رسانه ای گروه های دیگر و حوزه های دیگر

·        بررسی و شناسایی علل عدم رشد سواد رسانه ای در ایران

 

محدودیت های تحقیق

·        عدم همکاری پاسخگویان در پر کردن پرسشنامه

·        پراکندگی پاسخگویان پرسشنامه که دسترسی به آنها را مشکل کرده بود.

عدم اعتماد پاسخگویان جهت ارائه اطلاعات دقیق و با صداقت جهت تکمیل پرسشنامه

 

 


1- ICT

1- Cronbach's Alpha

[3] -One Sample Test36/19

 

منبع مرجع:  شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)

 

 

 

سواد رسانه ای

اینفوگرافیک چگونه به فرزندان خود سواد رسانه ای بیاموزیم

آموزش سواد رسانه ای به کودکان و حفظ امنیت و حریم خصوصی کودکان از جمله موضوعات تشریح شده در اینفوگراف...

به همت فرهنگسرای رسانه و شبکه‌های اجتماعی منتشر شد

اینفوگرافیک ایست رسانه ای 1

نشریه «ایست رسانه ای» با هدف افزایش سواد فضای مجازی و با موضوع فرصت‌ها و تهدیدهای فضای مجازی

ضرورت وجود سواد رسانه ای


ضرورت وجود سواد رسانه ای


سواد رسانه ای، واقعیت اخبار، پشت پرده وقایع جهان و ... اینها اصطلاحاتی هستند که طی چند سال اخیر در عرصه ی ارتباطات نقش بسزایی را ایفا می کنند.

ضرورت وجود سواد رسانه ای

به عبارت دیگر در عصر ارتباطات و پیدایش وسایل ارتباطی نوین، مردم جهان بیش از پیش تحت بمباران رسانه ای قرار گرفته اند و این امر غیر قابل کنترل است مگر با ایجاد سواد رسانه ای (Media literacy) و افزایش آن.

در واقع امروزه اکثر رسانه ها بالاخص رسانه های غربی، سعی بر آن دارند تا با تحریف اخبار و وقایع جهان، آنچه را که با اهدافشان نزدیک است به مغز مخاطب تزریق نمایند که البته این مسئله با ایجاد سواد رسانه ای قابل خنثی سازی می باشد زیرا از دیدگاه دانشمندان علوم ارتباطات، در عصر نوین سواد رسانه ای شاه کلید واقعیت رسانه ها محسوب می شود.

باید توجه داشت، افرادی که در سطح بالایی از سواد رسانه ای هستند از بینش و قدرت تشخیص گسترده ای برخوردارند و به سهولت می توانند به واقعیت خبر دست یابند و کذب را از صدق جداسازی نمایند و از این رو، این دسته از مخاطبان بیشترین میزان کنترل را بر پیام های رسانه ای داشته و از تاثیرات تحریف شده جلوگیری می کنند.

هدف اصلی سواد رسانه ای این است که به ما قدرت کنترل بیشتری نسبت به تعابیر پیام های رسانه ای بدهد.

باید توجه داشت که تمامی پیام های رسانه ای دارای تفاسیر و ابعاد مختلفی هستند، بنابراین ضروریست که بر عمق پیام دست یافته و ابعاد آن را مورد بررسی قرار دهیم. واقعیت این است که قدرت های رسانه ای سعی دارند تا با روش های خاص خود طرحی نوین از جنگ، ترور، انسانیت و ... در ذهن مخاطب شکل دهند تا با این روند اذهان عمومی را تحت کنترل کامل خود درآورند. اما اگر سواد رسانه ای در بین مخاطبان اشاعه یابد این مهم غیر قابل اجرا خواهد شد زیرا سواد رسانه ای پاسخی ضروری، غیر قابل اجتناب و واقع نگر نسبت به محیط نوین رسانه ای می باشد.

اولین نکته در موضوع سواد رسانه‌ ای توجه داشتن به میزان و نسبت مصرف از هر رسانه در میان انبوه رسانه‌ ها می باشد. خواندن اخبار باید از موضعی به شکل انتقادی انجام شود و نکته بعدی اینکه به نقش دست ‌اندرکاران و مالکان و در واقع سرمنشا رسانه ‌ها هم باید توجه داشت

سواد رسانه ای چیست؟

سواد رسانه‌ ای (Media Literacy) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می‌ توان انواع رسانه‌ ها و انواع تولیدات آن‌ ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی نمود. سواد رسانه‌ ای می‌ تواند به مخاطبان رسانه‌ ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانه‌ ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به عبارت دیگر، سواد رسانه‌ ای کمک می ‌کند تا از اخبار رسانه‌ ها به گونه‌ ای هوشمندانه و مفید بهره‌ مند شد.

با سه گام می توان سواد رسانه ای ایجاد کرد :

الف) ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه‌ ای و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانه ‌ای از منابع ای گوناگون که در یک کلام همان محتوای رسانه هاست.

ب) آموزش مهارت‌های مطالعه یا تماشای انتقادی.

ج) تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه‌ ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست.

بنابر آنچه که به اجمال بدان اشاره شد، اولین نکته در موضوع سواد رسانه‌ ای توجه داشتن به میزان و نسبت مصرف از هر رسانه در میان انبوه رسانه‌ ها می باشد. خواندن اخبار باید از موضعی به شکل انتقادی انجام شود و نکته بعدی اینکه به نقش دست ‌اندرکاران و مالکان و در واقع سرمنشا رسانه ‌ها هم باید توجه داشت.

از آن جایی که سواد رسانه ای از ضرورت خاصی برخوردار است، نهادهای آموزشی، دانشگاه‌ ها و آموزشگاه‌ های مختلف و حتی مدارس نیز ملزم به آموزش اصل سواد رسانه‌ ای می باشند، نهادهای مدنی و صنفی که هر یک جمعی تخصصی را نمایندگی می ‌کنند نیز می ‌توانند اعضای خود را تحت آموزش مستمر در زمینه سواد رسانه‌ ای قرار دهند و بالاخره نهادهای رسانه ‌ای و انتشاراتی هم می‌ توانند مفاهیم ساده شده‌ ای از این بحث‌  را در دستور کار خود قرار داده و اجرا کنند تا با این روش و آموزش همگانی، به هدف ارتقای سطح سواد رسانه ای دست یافته و از آفت تحریف اخبار و عملیات روانی در امان مانند.

آزاده مرنی

بخش ارتباطات تبیان


بررسی ضرورت آموزش سواد رسانه ای کودکان و نوجوانان از نگاه متخصصان آموزش و پرورش شهر تهران

مقاله 7، دوره 7، شماره 1(پیاپی 16)، بهار 1391، صفحه 77-90  XML اصل مقاله (298 K)
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
نویسندگان
حوریه دهقان شاد* 1 ؛ سید محمد محمودی کوکنده* 2
1ندارد
2نویسنده مسئول مکاتبات
چکیده
امروز در عصری زندگی می کنیم که فضای پیرامون ما سرشار از اطلاعاتی است که به وسیله رسانه های مختلف تولید می شود ودرشرایط
اشباع رسانه ای قرارداریم، چنین فضایی نیازمند تعیین و تجویز یک رژیم مصرف رسانه ای است. برای دستیابی به این رژیم مصرفی نیازمند
آموزش رسانه ای به تمام مردم به خصوص کودکان و نوجوانان هستم. کودکان امروز ناچارند با مقتضیات جامعه اطلاعاتی زندگی کنند
ضروری است که از هم اکنون توانایی ها و قابلیت های لازم برای زندگی و کار درچنین جامعه ای در آنان ایجاد شود.
در این فرآیند نظام آموزش و پرورش از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا کودکان و نوجوانان از مهم ترین و در عین حال آسیب
پذیرترین اقشار جامعه هستند. آموزش و پرورش با شناخت روح زمانه و نیازهای نشأت گرفته از آن می تواند پاسخگوی تقاضای مبتنی بر
شرایط جدید باشد و خود را با آن منطبق کند لذا انجام اصلاحات اساسی در آموزش و پرورش بنا به تجربه سایر کشورها به عنوان زیربنای
توسعه در کشور ضرورت دارد نظام آموزش و پرورش می تواند با ایجاد و تقویت مهارت های رسانه ای در دانش آموزان آنها را به استفاده
موثر و مفید از مهارت های ارتباطی وا دارد.
در این پژوهش نظر متخصصان حوزه آموزش و پرورش در خصوص ضرورت آموزش سواد رسانه ای به کودکان و نوجوانان با اهدافی
چون ضرورت گنجاندن موضوع سواد رسانه ای درعناوین درسی مدارس، ضرورت تدوین محتوای آموزشی تکنولوژهای ارتباطی، دلایل
رشد نیافتن سواد رسانه ای کودکان و نوجوانان ونقش آموزش و پرورش در آموزش سواد رسانه ای کودکان و نوجوانان مورد بررسی قرار
گرفت که برای این منظور با انتخاب نمونه هایی از بین متخصصان این حوزه از روش پیمایشی با تکمیل پرسشنامه صورت گرفته است که
نتایج بدست آمده از تحقیق بدین شرح است که شناخت متخصصان آموزش و پرورش از رسانه ها و کارکرد آنها موجب درک بهتر آنها
ازموضوع سواد رسانه ای خواهد بود.
از دیگر نتایج این تحقیق این است که بین آموزش سواد رسانه ای و نبود آموزش آن در مدارس رابطه معنی داری وجود دارد یعنی نا
آشنایی کودکان و نوجوانان با مقوله سواد رسانه ای به این موضوع بر می گردد که هیچ گونه آموزشی در خصوص سواد رسانه ای درنظام
آموزش رسمی کشور وجود ندارد به همین دلیل کودکان و نوجوانان ما نمی توانند استفاده درست و درکی از اهداف پیدا و پنهان رسانه ها
داشته باشند.
ارتباط بین آموزش سواد رسانه ای و استفاده هدفمند کودکان و نوجوانان از رسانه ها از دیگر نتایج این تحقیق است همچنین در این پژوهش
مشخص شد که آموزش سواد رسانه ای نقش بسزایی در توسعه اجتماعی و مشارکت مدنی افراد جامعه خواهد داشت.
1
کلیدواژگان
سواد رسانه ای؛ آموزش رسانه ای؛ متخصصان آموزش و پرورش؛ توسعه اجتماعی و مشارکت مدنی

سواد رسانه‌ای چیست؟
ارسال در تاریخ چهارشنبه یازدهم بهمن 1391 توسط م.م

همشهری آنلاین ، دکتر یونس شکرخواه:

سواد رسانه‌ای (Media Literacy) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و انواع تولیدات آن‌ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد

این درک به چه کاری می‌آید؟ به زبان  ساده، سواد رسانه‌ای مثل یک رژیم غذایی است که  هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد.

سواد رسانه‌ای می‌تواند به مخاطبان رسانه‌ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانه‌ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانه‌ای کمک می‌کند تا از سفره رسانه‌ها به گونه‌ای هوشمندانه و مفید بهره‌مند شد

من سعی می‌کنم در این نوشتار - که شکل به روز شده‌ یک مقاله‌ام در همین‌ زمینه است -  به گونه‌ای موثر به سواد رسانه‌ای بپردازم.

در گام اول باید گفت سواد رسانه‌ای آمیزه‌ای از تکنیک‌های بهره‌وری مؤثر از رسانه‌ها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانه‌ها از یکدیگر است. من بر این باورم که هدف اصلی سواد رسانه‌ای به خصوص وقتی درباره رسانه‌های جمعی حذف می‌زنیم می‌تواند سنجش نسبت هر محتوا با عدالت اجتماعی باشد.



ادامه مطلب... این صفحه را به اشتراک بگذارید
سواد رسانه ای لازمه کاهش آثار مخرب رسانه ها بر جامعه
ارسال در تاریخ چهارشنبه یازدهم بهمن 1391 توسط م.م
روزنامه ایران:91/11/4

معرفی و شناخت برخی رسانه ها و شبکه های ماهواره ای در عصر امروز که به نوعی پیام های منفی و ساخته ذهن خود را به مخاطبان انتقال می دهند نیازمند دانش و سواد رسانه ای است که در واقع یکی از کارآمدترین ابزارهای نظارتی به منظور شناخت کافی از رسانه هاست که امروزه در کشورهای توسعه یافته بسیار موردتوجه قرار گرفته اما در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده است.
     دکتر بهاره نصیری، استاد دانشگاه در گفت وگو با با اشاره به اهمیت سواد رسانه ای در کشور گفت: در عصر کنونی آموزش سواد رسانه ای به عنوان کارآمدترین ابزار نظارتی است که متاسفانه در کشور ما با وجود شبکه های ماهواره ای و پیامدهای مخرب آنها همه ناشی از بحران هویت ها در جامعه است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
     وی مفهوم سواد رسانه ای را علمی که تنظیم کننده رابطه بین مخاطب و رسانه است عنوان کرد و افزود: سواد رسانه ای در واقع اندیشه ای کلیدی است که مخاطبان فعال سعی بر اعلام خود به رسانه ها می کنند و چندان دنباله رو سیاست های رسانه ای نیستند.
     نصیری اظهار داشت: چنین مخاطبانی تسلیم چارچوب های ذهنی و بسته بندی های ارائه شده از سوی رسانه ها در قالب بسته های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی تصویری نمی شوند.
     این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به کم توجهی نسبت به سواد رسانه ای در کشور گفت: قسمتی از این کم توجهی ها به خانواده ارتباطات بازمی گردد و بخش دیگر آن نیز به مسئولان که متاسفانه در این زمینه برنامه ریزی و سیاستگذاری مناسبی تاکنون نداشته اند.
     وی همچنین عدم آشنایی و بیگانه بودن بسیاری از مدیران رسانه ای را یکی از دلایل مهم در کمرنگ بودن سواد رسانه ای در ایران عنوان کرد و اظهار داشت: عدم اطلاع کافی از ضرورت های علم سواد رسانه ای در میان مدیران موجب شده که کمتر به این بحث توجه شود.



ادامه مطلب... این صفحه را به اشتراک بگذارید
گزارش از سواد رسانه ای و لزوم آموزش آن به جامعه
ارسال در تاریخ چهارشنبه یازدهم بهمن 1391 توسط م.م

روزنامه ایران: 91/9/20  امروز دیگر جهان با گذشته فرق می کند، همه چیز آن جدید شده است، از خوراک و پوشاک مردم گرفته تا علوم و تجربه و اطلاعات آنها، اما یک نکته آزار دهنده که می تواند در این دوران انسان را از یک موجود فعال به جانداری منفعل و مصرفی تبدیل کند، انبوه چیزهایی است که عرضه می شود و در میان این همه، انتخاب و گزینش سخت شده و از این رهگذر است که قدرت تصمیم گیری کاهش می یابد و به گفته کارشناسان اگر از اینجا مراقبت نکنیم خطر از همین نقطه آغاز می شود.     در این میان اما فقط خوراک و پوشاک نیست بلکه به لحاظ اهمیت شاید این موارد در آخر لیستی قرار بگیرد که انتخاب های زیادی پیرامون آن شکل گرفته باشد و قدرت تصمیم گیری را کاهش دهد بلکه مهمتر از آن نوع تفکر و اندیشیدن است، وقتی فردی با هجمه سنگینی از اطلاعات روبه رو می شود و تصمیمات خود را بر این اساس می گیرد و همان گونه می اندیشد که اخبار و اطلاعات را مرور می کند پس اهمیت اخبار و وسیله انتقال آن یعنی «رسانه» نیز اهمیت می یابد.
     برای آن که انتخابی مناسب در میان اخبار و اطلاعات داشته باشیم امروزه موضوعی مطرح شده است به عنوان «سواد رسانه ای»؛ سواد رسانه ای یعنی همان گونه که فردی در میان انبوده لباس های موجود بسته به نیاز خود یک یا چند انتخاب را انجام می دهد، در دنیای اطلاعات و اخبار نیز نیازسنجی کرده و از سفره اخباری که در مقابل او پهن است بسته به نیاز خود مصرف کند.
     بحث سواد رسانه ای امروز اهمیت بسیاری دارد و تعاریف متعددی نیز برای آن آورده شده است. دانشنامه آزاد ویکی پدیا در تعریف این موضوع می نویسد: «برخورد هدفمند با رسانه از جمله دلایل بالارفتن سطح آگاهی در تمامی اقشار جامعه به عنوان مخاطبین رسانه است که می تواند منجر به ایجاد ارتباطات دوسویه و مشارکت جویانه با رسانه ها از یکسو و تقویت ساختارهای دموکراتیک جامعه در راستای مباحث نقد و مشارکت فعالانه در حوزه رسانه در بین شهروندان باشد. بنابراین آنچه در «سواد رسانه ای» می تواند مطرح باشد، آموزش مهارت های لازم برای برقراری ارتباطی متفکرانه و آگاهانه با رسانه ها و در عین حال به وجود آوردن نگاهی دقیق، نقاد و تحلیلی به پیام های رسانه ای (نوشتاری، دیداری و شنیداری) است. سواد رسانه ای (Media Literacy) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می توان انواع رسانه ها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.»
     اما این درک به چه کاری می آید؟ «به زبان ساده، سواد رسانه ای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه یا اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانه ای می تواند به مخاطبان رسانه ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانه ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانه ای کمک می کند تا از سفره رسانه ها به گونه ای هوشمندانه و مفید بهره مند شد.»
     امروزه در میان انواع و اقسام رسانه، رسانه های جدیدی ظهور کرده است که به آنها رسانه های جدید یا همان نسل جدید شبکه های اجتماعی گفته می شود که در واقع نسل جدیدی از رسانه های مجازی به شمار می روند.
     ظهور این شبکه های اجتماعی سبب شده که رسانه از دو منظر محتوایی و قدرت از جایگاه های متفاوتی برخوردار شود که این خود نشان از قرارگیری رسانه ها در یک جایگاه قدرت دارد به گونه ای که هر چه زمان می گذرد پیچیدگی و تراکم آن افزوده می شود.
     تاثیر سواد رسانه ای بر معلمان
    اکنون که انقلاب اطلاعات و ارتباطات، مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و تحولات شگرفی را در عرصه جهانی شدن خلق کرده است، حجم بالای اطلاعات و دانش های تازه، به راحتی از طریق شبکه های اطلاعاتی در دسترس همگان قرار می گیرد و به نظر می رسد دهکده جهانی در حال شکل گیری است.
     در این میان یک موضوع مهم، نحوه برخورد با پیشرفت های پرشتاب و خیره کننده فناوری اطلاعات و ارتباطات و استفاده از آنها در شئون مختلف زندگی است برای این که بتوان در برابر رسانه های متکثر موجود، مخاطبانی داشت که بتوانند در کنار بهره برداری آگاهانه و فعالانه از این رسانه ها، خود را در برابر چالش ها و پیامدهای مخرب آنها محافظت کنند، باید «سواد» جدیدی با عنوان سواد رسانه ای ایجاد کرد.
     سیده مهدیه موسوی، کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی در این باره به می گوید: سواد رسانه ای یا آموزش رسانه ای علاوه بر توانایی موجود در سواد سنتی، که همان توان خواندن و نوشتن است، توانایی تحلیل و ارزشیابی پیام ها و قدرت انتقال اطلاعات به دیگران را در قالب های مختلف و با ابزارهای گوناگون در انسان پدید می آورد.
 



برچسب‌ها: سواد رسانه ای, آموزش رسانه ای, تعلیم و تربیت, تفکر انتقادی

ادامه مطلب... این صفحه را به اشتراک بگذارید
سواد رسانه ای

ضرورت زندگی در دنیای امروز

در دنیای امروز، رسانه ها یکی از اجزای اصلی جوامع بشری به شمار می روند؛ و هر کدام از آن ها به گونه ا ی خاص بر دریافت ها، نتیجه گیری ها، انتقال واقعیت ها و حتی در دگرگونی آداب و سنن اجتماعی و اخلاقی ما مؤثرند. به همین جهت است که بعضی از جامعه شناسان برای مطبوعات، رادیو تلویزیون و سینما، نقش «آموزش موازی» یا «آموزش دائمی» قائل هستند. آنان معتقدند که وسایل ارتباطی با پخش اطلاعات و معلومات جدید در کنار آموزش های رسمی و مدرسه ای به کار تکمیل مهارت ها و دانستنی های علمی، فرهنگی و اجتماعی همه ی مردم به خصوص دانشجویان و دانش آموزان مشغولند.

به همین جهت، هنگامی که از نقش رسانه ها در جامعه سخن به میان می آید، آموزش را از محورهای اصلی آن به شمار می آورند. دو ویژگی مهم فراگیری و تأثیرگذاری از امتیازات خاص این نوع آموزش است که میزان آن به تناسب نوع رسانه ها متفاوت است.

مزیت آموزش رسانه ای

به طور کلی، آموزش های رسمی از جنبه های گوناگون دارای محدودیت های فراوانی هستند؛ مجبور بودن فراگیران به حضور در کلاس های درس در زمان ها و مکان های خاص، تعداد کم آن هادر هر کلاس، کم بود اساتید برجسته و سرانجام هزینه بر بودن کلاس ها، از جمله ی این محدودیت هاست. این در حالی است که رسانه ها از جهت زمان محدودیت ندارند و افراد، و بویژه کودکان و نوجوانان که آمادگی بیش تری برای آموزش پذیری دارند، در مجموع بیش از ساعاتی که در مدرسه می گذرانند، با رسانه ها همدم می شوند.

از جهت مکان نیز رسانه ها محدودیت کمتری دارند؛ در حالی که کم بود فضای آموزشی مناسب و دشواری رفت وآمد از موانع توسعه ی آموزش های رسمی است، گسترش رسانه ها در مکان های دور و نزدیک از خصوصیات عصر ماست.

از جهت مخاطب نیز نمی توان آموزش رسانه ای را با سایر شیوه ها مقایسه کرد. رسانه ها، به تناسب نوع و میزان نفوذ خود، تعداد بی شماری از مخاطبان با سن، جنس، فرهنگ و قومیت های متفاوت را جذب می کنند. علاوه بر این، تأثیرات بیشتر و ماندگارتر آموزش های غیررسمی و غیرمستقیم را نیز نباید فراموش کرد.

معلوماتی که انسان ها از طریق دیدن و شنیدن کسب می کنند، بی آن که خود بدانند، یا حتی بخواهند، در نهان خانه ی ذهن آنان جای گرفته و در فرصت مناسب خود را نشان می دهند و رسانه ها از این بابت امکانات وسیعی در اختیار دارند تا آموزه های مورد نظر خود را با استفاده از ظرافت های هنری و به کارگیری جلوه های خاص دیداری و شنیداری، به مخاطبان خود انتقال دهند.

گسترش فرهنگ غربی از طریق رسانه ها

 تولید و ارسال اطلاعات بی مصرف، آن هم به مقدار بسیار زیاد، ترویج خشونت، سکس و هرزه نگاری، حاصل یک تسلط فرهنگی بر جهان است که با تکیه بر همین ویژگی در رسانه ها صورت می گیرد. هر چند امروز در کشوری که ما زندگی می کنیم به جهت اعتقادهای دینی و مذهبی، این گونه موارد در برنامه های تلویزیون و رادیو تقریباً وجود ندارد؛ اما گسترش روزافزون اینترنت و شبکه های ماهواره ای و امکان دست رسی آسان به آن ها، نشان می دهد که یک فرهنگ جهانی و یا به عبارت بهتر، نوعی سلطه ی فرهنگی بر جهان در حال شکل گیری است و گروه های دارای نفوذ، در پی گسترش غلبه ی فرهنگی خود هستند.

در این میان نه تنها آمریکا، بلکه اکثر کشورهای سرمایه داری با ابزارهای مختلف به انتقال و گسترش فرهنگ خود در کشورهای جهان سوم می پردازند. از مد گرفته تا فیلم ها و سریال های تلویزیونی و ماهواره ای. آمریکا 150 هزار ساعت و فرانسه بیست هزار ساعت در سال برنامه ی تلویزیونی به کشورهای جهان سوم صادر می کنند، تا از این طریق به تغییر نظام ارزشی آن جوامع پرداخته و خود را به عنوان گروه مرجع معرفی کند و با ارایه ی برنامه های ماهواره ای بدتر از تلویزیون، مردم را از تفکر فعالانه به مصرف کنندگان فکری و ارزشی منفعل تبدیل کنند. در این میان کودکان را می توان مخاطبان ویژه ی رسانه ها نامید.

تحقیقات به طور مکرر نشان می دهند که در بسیاری از کشورها، کودکان وقت بیشتری را به تماشای تلویزیون اختصاص می دهند و تصورشان از جهان اطراف، طوری است که رسانه ها بازنمایی می کنند. امروزه رسانه ها مرز میان کودکی و بزرگسالی را محو کرده اند و جوانان زودتر به بلوغ جسمی رسیده و به سنین بزرگسالی و پیری می رسند.

«نیل پُستمن» منتقد آمریکایی معتقد است که رسانه ها مخرب کودکی اند. او اعتقاد دارد ما برای تفسیر تلویزیون نیاز به یادگیری نداریم و تلویزیون رسانه ی افشاگر محض است. کودکان از طریق تلویزیون (البته در مورد کشور ما برخی از برنامه های تلویزیونی و اکثر برنامه های ماهواره ای) به سرعت درباره ی اسرار زندگی بزرگسالان- روابط نادرست، مواد مخدر و خشونت که قبلاً به صورتی رمزی در رسانه های چاپی پنهان بود، قرار می گیرند.

سواد رسانه ای

دغدغه ی آسیب رسانی رسانه ها و آسیب پذیری مخاطبان و یافتن راهی برای کاهش اثرات مخرب رسانه ها بویژه برای مخاطبان جوان و نوجوان که بیش ترین مصرف کنندگان رسانه ها هستند، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. بر این اساس، بیش از دو دهه است که صاحب نظران ارتباطات، به دیدگاهی روی آورده اند که به نظر می رسد با گسترش آن، می توان از تأثیرات منفی رسانه ها تا حدود زیادی پیشگیری کرد. این دیدگاه، به طور کلی راه هر گونه ارتباط صحیح با رسانه ها را برخورداری از مهارتی به نام «سواد رسانه ای» می داند. سواد رسانه ای عبارت است از پرورش مخاطبانی که توانایی گزینش داشته باشند و نسبت به شکل، قالب و محتوای برنامه ها در رسانه های جمعی حس انتقادی داشته باشند.

از نظر آنان، فرد واجد این مهارت قادر است به صورت منتقدانه، درباره ی آن چه در کتاب، روزنامه، مجله، تلویزیون، رادیو، فیلم، موسیقی، تبلیغات، بازی های دیجیتالی، اینترنت و. .. می بیند، می خواند و می شنود، فکر کند.

اهداف و مزایای سواد رسانه ای

هدف عمده ی آموزش سواد رسانه ای این است که گیرندگان ارتباطات جمعی در فرآیند انتقال و کسب اطلاعات به شرکت کنندگان فعال و آزاد تبدیل شوند؛ نه این که حالتی ایستا، منفعل و تابع نسبت به تصاویر و ارزش هایی داشته باشند که در یک جریان یک طرفه از منابع رسانه ای انتقال پیدا می کنند. بنابراین مخاطب با آموختن سواد رسانه ای توانایی شناسایی پیام های مخرب را کسب کرده و می تواند نوعی رژیم مصرف رسانه ای را برای خود تنظیم کند. این مهارت هم چون یک رژیم غذایی عمل می کند که هوشمندانه مراقب است چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه؛ و یا این که میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانه ای می تواند به مخاطبان رسانه ها بیاموزد که از حالت یک مصرف کننده ی محض خارج شده و به صورتی فعالانه به گونه ای در جریان انتقال اطلاعات قرار گیرند که در نهایت به نفع آنان باشد.

زمانی که قرار است از رسانه ای خاص نظیر اینترنت، تلویزیون، ماهواره و. .. استفاده شود، شخص کاربر باید احساس کند که در این رابطه ی متقابل به منفعتی دست خواهد یافت. به بیان دیگر، شخص باید محاسبه کند که در قبال وقت و هزینه ای که صرف استفاده از این رسانه ها کرده است، چه چیزهایی را به دست آورده و چه چیزهایی را از دست داده است. 

یکی دیگر از مزایای سواد رسانه ای این است که به افراد می آموزد در فضای موجود، رسانه ها اشباع از اطلاعاتی هستند که به برخی از آن ها به هیچ وجه نیازی نیست و شخص باید از پیام ها و اطلاعات اطراف، بر اساس نیازهایش استفاده کند تا دچار سردرگمی نشود. برای مثال، در صورتی که شخص از سواد رسانه ای مناسبی برخوردار باشد، می تواند با کم ترین هزینه و وقت به مطالب مورد نظر خود در اینترنت دست رسی پیدا کند؛ بدون این که به گشت زنی در سایت ها و پایگاه هایی مشغول شود که هیچ ربطی به موضوع مورد نظر وی ندارد. در جامعه ای که مردم از سواد رسانه ای بالایی برخوردارند، می دانند که به چه رسانه هایی مراجعه کنند و نیازهای خود را از کدام رسانه برطرف کنند و این خود باعث می شود که از سردرگمی و بی هدفی مخاطب جلوگیری شود.

مهارت های سواد رسانه ای    

برای آن که شخص بتواند به هنگام برخورداری از رسانه ها از مهارت سواد رسانه ای خویش بهره گیرد و پیام های دریافتی از آن ها را منتقدانه تحلیل کند، نخست باید توجه داشته باشد که رسانه ها صرفاً در چارچوب منافع اقتصادی و سیاسی خود گام برمی دارند؛ لذا ممکن است با توجه به این اهداف نه تنها بتوانند فقط بخشی از واقعیت ها را بیان کنند، بلکه در دگرگون ساختن و وارونه نشان دادن واقعیات نیز مؤثر باشند. هم چنین هر یک از رسانه ها از قواعد مخصوص به خود برای تولید پیام ها استفاده می کنند که ممکن است با یک دیگر متفاوت بوده و همین امر سبب شود تا یک پیام واحد را به صورت های مختلفی ارائه کنند. همان گونه که افراد مختلف نیز ممکن است از پیام های یکسان با توجه به پیش زمینه های ذهنی خویش معانی متفاوتی را دریافت کنند.

در مرحله ی بعد فرد مخاطب به هنگام برخورد با رسانه ها باید سؤالات زیر را در ذهن خویش مطرح کند و به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای آن ها باشد: چه کسانی پیام های رسانه ای را می آفرینند؟ کدام یک از فنون رسانه ای برای جلب توجه مخاطبان استفاده شده است؟ چگونه افراد مختلف قضاوت ها و تفسیرهای گوناگونی از پیام های یکسان دارند؟ ارزش ها و سبک های زندگی که در رسانه ها ارائه می شوند، کدامند؟ و در نهایت، هدف سازندگان و آفرینندگان پیام چیست؟

 

سطوح سواد رسانه ای

 به طور کلی به هنگام برخورد با پیام های رسانه ای در دو سطح باید عمل کرد:

1.سطح مقدماتی و اولیه ی پیام ها

یک سطح مقدماتی و اولیه که طی آن مخاطب به موضوعات و پرسش هایی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را می آفریند؟ از چه فنونی استفاده می کند؟ و با چه هدفی پیام را ارسال می کند؟ توجه دارد. در این سطح مخاطبی که دارای سواد رسانه ای است، این توانایی را دارد که پدیدآورندگان پیام ها (کارگردان، بازیگران تهیه کنندگان، سیاست گذاران و. .. ) را تشخیص دهد. چنین مخاطبی از نقش صدا، موسیقی و سایر جلوه های ویژه برای القای فضا و معنی در انتقال تصاویر تا حدودی با خبر است و قادر است تشخیص دهد که هر پیام برای چه گروهی از مخاطبان تهیه و پخش می شود، هدف پیام آفرینان (اعم از اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) را در نظر داشته، میزان تأثیرگذاری پیام ها را تعیین کند و پیامدهای آسیب زا یا اثرات مثبت (حفاظت کننده) آن ها را مشخص سازد.

2.سطح عمیق و پنهان پیام ها

 دومین سطح، ویژگی های پنهان تر و درونی تر هر پیام را در بر می گیرد و مخاطب به گونه ای

عمیق تر، ارزش ها و سبک های پنهان و مستتر در پیام را مدنظر قرار می دهد. هر پیام ارزش ها و سبک های زندگی متناسب با خود را به نمایش می گذارد؛ سبک زندگی ارزش ها و هنجارهایی است که در زندگی افراد از اولویت برخوردار است و عملاً به کارگرفته می شود و مخاطب بایستی قادر باشد سبک زندگی القا شده در پیام را شناسایی کند. به عبارت دیگر، مخاطب دارای سواد رسانه ای می تواند زندگی ای را که رسانه ها بر افکار و اعمال و زندگی او اعمال می کنند، تشخیص دهد و بداند رسانه ها قادرند آن چنان نامحسوس و به طور تدریجی سبک زندگی خانواده ها را به کلی تغییر دهند، که حتی خود افراد نیز متوجه نباشند.

مراحل کاربرد و بهره گیری از سواد رسانه ای

شخصی که دارای سواد بهره گیری از رسانه هاست، در نحوه ی استفاده از رسانه ها به برنامه ریزی شخصی می پردازد و به اهمیت این برنامه ریزی واقف است. بدین معنا که توجه بیشتری به انتخاب و تماشای انواع مختلف برنامه ها داشته، به صورت مشخصی به استفاده از تلویزیون، رایانه، بازی های الکترونیکی، فیلم ها و دیگر رسانه ها پرداخته و میزان مصرف را کاهش می دهد. به عبارت دیگر، خود را ملزم می کند در استفاده از رسانه، جیره ی مصرف داشته باشد.

 چنین فردی در گام بعد به جنبه های نامحسوس تر رسانه ها توجه می کند و به پرسش ها و موضوعات عمیقی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را می سازد؟ با چه اهدافی فرستادن پیام دنبال می شود؟ چه کسی از ارسال پیام سود می برد و چه کسی ضرر می کند؟ و. .. می پردازد. به بیان دیگر، در این مرحله با توجه به ویژگی های پیام دهنده، به گزینش پیام ها پرداخته و برخی از پیام های مطلوب را برگزیده و بقیه ی پیام ها را نادیده می گیرد. سپس با کمک برخی مهارت های لازم برای تماشای انتقادی به تجزیه و تحلیل و پرسش درباره ی چارچوب ساخت پیام و جنبه های جا افتاده در آن می پردازد. آن چه در این مرحله اهمیت دارد، شناخت حقایق و جنبه هایی از پیام است که حذف شده است. در این مرحله همچنین به نقد پیام های رسانه ای پرداخته می شود.

 در نهایت می توان گفت مخاطب با داشتن سواد رسانه ای در مواجهه با پیام های مختلف از رسانه ها و برای دریافت معنای حقیقی آن ها، دو مرحله ی گزینش گری و پردازش گری را باید پشت سر بگذارد. بدین ترتیب، سواد رسانه ای همانند فیلتری عمل خواهد کرد تا جهان متراکم از پیام، از لایه های فیلتر سواد رسانه ای عبور کرده و شکل مواجهه با پیام معنادار شود.

منابع:

1-باکینگهام، دیوید، آموزش رسانه ای، یادگیری، سواد رسانه ای و فرهنگ معاصر، ترجمه: حسین سرفراز، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1389.

2-بصیریان، حسین، درآمدی به سواد رسانه ای و تفکر انتقادی، فصل نامه ی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، ش 68، 1385.

3-براون، جیمزی، روی کردهای سواد رسانه ای، ترجمه: پیروز ایزدی، فصل نامه ی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، ش 68، 1385.

4-پاتر، جیمز، تعریف سواد رسانه ای، ترجمه: لیدا کاووسی، فصل نامه ی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، ش 68، 1385.

5-سپاسگر، ملیحه، روی کردهای نظری به سواد رسانه ای، فصل نامه ی پژوهش و سنجش، سال دوازدهم، ش 44.

6-شکرخواه، یونس، سواد رسانه ای یک مقاله ی عقیده ای، فصل نامه ی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، ش 68، 1385.

7-قاسمی، طهمورث، روی کردی جدید به نظارت، فصل نامه ی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، ش 68، 1385.

8-نظری، مریم، سواد اطلاعاتی، تهران، اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1384.

9-سایت دهکده ی جهانی . www.dehkadehegahani.cim

10-www.rasaneh.org دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها.


نگارش در تاریخ ۹۴/۱۰/۰۳ توسط مطالعات فرهنگی مطالعات فرهنگی

پدافند غیر عامل  و  شبکه های اجتماعی ؛

کاهش آسیب های روانی شایعات در لحظات بحران در جامعه

چکیده :

»دکتر ... رئیس بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه درخواست اطلاع رسانی فوری به مردم ایران را دارد، به اطلاع تمام هموطنان عزیز برسانید که تا اطلاع ثانوی از خوردن خرما با هر نوع مدل جدا خودداری کنند، گروه تروریستی داعش پس از تسلط بر زرادخانه های شیمیایی میکروبی عراق اقدام به آلوده نمودن برخی محصولات و قاچاق آن به داخل خاک ایران کرده است، این محصولات حاوی ماده شیمیایی اکسالات آمونیوم هستند که مستقیماً و به سرعت بر روی سیستم عصبی اثر گذاشته و منجر به فلج شدن و مرگ فرد خواهد شد، تاکنون بیش از 10 مورد به بیمارستان امام رضا ارجاع داده شده است«  امثال این اخبار را گاه و بی گاه در شبکه های اجتماعی مشاهده می کنید . شایعات در فضای مجازی و  از طریق شبکه های اجتماعی و به دلیل سرعت بالای انتشار، همگانی بودن، ارزان و در دسترس بودن بیش از پیش افکار عمومی جامعه را تحت تاثیرقرار می دهند. ابعاد روانی که شایعات برای جامعه در پی دارند در لحظات خاصی چون بحران های طبیعی و غیر طبیعی ، جنگ ها و اتفاقات تروریستی امکان تبدیل شدن به مساله ای امنیتی را دارند. پدافند غیر عامل به عنوان راهکاری پیشگیرانه در هنگام بروز بحران های اجتماعی به دنبال کاهش آسیب های وارد بر پیگر سخت افزاری و نرم افزاری جامعه است. در این مقاله سعی شده است با بیان چیستی پدافند غیر عامل و نقش آن در  مواجهه با شایعات در لحظات بحران از طریق رسانه ها و شبکه های اجتماعی تمرکز نماییم

        مطالعات فرهنگی، سواد رسانه ای،cultural studies،media literacy

کلمات کلیدی :سواد رسانه ای، شایعه، فضای مجازی، شبکه های اجتماعی ، پدافند غیر عامل

سواد رسانه ای media literacy


برچسب‌ها: مطالعات فرهنگی, cultural studies, سواد رسانه ای, سبک زندگی در عصر رسانه, پدافند غیر عامل و شبکه های اجتماعی
نگارش در تاریخ ۹۴/۰۶/۲۹ توسط مطالعات فرهنگی مطالعات فرهنگی

دیروز مطابق عادت هر روزه اخبار سایت تابناک رو مطالعه می کردم که تیتر خاصی توجهم رو به خودش جلب کرد
                                     شبکه‌های اجتماعی، علت ۵۰ درصد طلاق‌ها 

با توجه به این که به حوزه مطالعاتی من مرتبط بود خیلی با هیجان صفحه مربوطه رو باز کردم که ببینم نتیجه کدوم کار پژوهشی منجر به این گزاره خبری شده. با باز کردن صفحه و مطالعه سطور ابتدایی اون یاد یکی از مولفه های کلیدی کارگاه های "سواد رسانه ای" ام برای مسئولین فرهنگی افتادم.

 سواد رسانه ای

اون گزاره هم این بود : تقلیل معظلات فرهنگی اجتماعی به رسانه های نوظهور ممنوع

این که شبکه های اجتماعی و رسانه های دیجیتال منجر به ناهنجاری های اجتماعی شدن مساله مهم و قابل توجهی هست. ولی تقلیل معضلات و مشکلات فرهنگی به یک علت قطعا کار درستی نیست و مارو در سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی به بیراهه خواهد برد.

                  "سواد رسانه ای"        مطالعات فرهنگی،cultural studies


برچسب‌ها: سواد رسانه ای, کارگاه سواد رسانه ای, کارگاه آموزشی سواد رسانه ای, سبک زندگی و رسانه, کارگاه آسیب های تلفن همراه
نگارش در تاریخ ۹۴/۰۶/۲۹ توسط مطالعات فرهنگی مطالعات فرهنگی

چندی پیش کارگاه دو روزه ای در زمینه "سواد رسانه ای" برای ماموستا ( روحانیون) اهل سنت شهرستان سنندج داشتم. محور اصلی کارگاه رو بحث وحدت و تاثیر رسانه ها بر آن گذاشتم.رسانه ها این قدرت رو دارند که با دست گذاشتن بر روی تعصبات مخاطبین اهداف خاصی رو دنبال کنند. مدیریت احساسات و عواطف یکی از مولفه های کلیدی "سواد رسانه ای" هست که  در بحث اختلافات قومی و مذهبی بیشتر باید بدان توجه کرد.

سواد رسانه ای

"سواد رسانه ای"                       "سواد رسانه ای"


برچسب‌ها: سواد رسانه ای, کارگاه سواد رسانه ای, کارگاه آموزشی سواد رسانه ای, سبک زندگی و رسانه, کارگاه آسیب های تلفن همراه

بررسی آموزش سواد رسانه ای در کشورهای کانادا و ژاپن
 

نویسندگان:  نصیری بهاره*, عقیلی سیدوحید
 
 * دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، گروه ارتباطات، تهران، ایران
 
چکیده: 

از ضرورت های عصر اطلاعات، که قرن بیست و یکم را نیز شامل می شود، نیاز به آموزش و پرورش بویژه سواد رسانه ای است. با توجه به اهمیت این موضوع، در مقاله حاضر پژوهش و بررسی آموزش سواد رسانه ای در دو کشور کانادا و ژاپن را، که از پیشگامان این حوزه در دنیا محسوب می گردند، انتخاب کرده و با روش اسنادی و توصیفی به بررسی آن پرداخته ایم.
با توجه به مطالعات انجام شده، آموزش سواد رسانه ای در کانادا بر مبنای استانداردهایی یکسان، معین و یکپارچه انجام نمی شود بلکه متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی هر ایالت و همچنین شرایط خاص دانش آموزان این آموزش صورت می گیرد. اما در کشور ژاپن آموزش سواد رسانه ای اولین بار از سوی وزارت پست و مخابرات این کشور مطرح شده و همین وزارت متولی این آموزش است؛ و به همین دلیل ژاپنی ها بیش از آن که بر سواد رسانه ای تاکید داشته باشند بر سواد اطلاعاتی تاکید دارند. بر همین مبنا در ژاپن، سواد اطلاعاتی -به عنوان یک واحد درسی اختیاری در مدارس سراسر این کشور- با رویکرد آموزش مهارت استفاده از کامپیوتر و استفاده موثر از اطلاعات تدریس می شود. ثمره این آموزش در دو کشور کانادا و ژاپن منجر به این شده که دانش آموزان این دو کشور، نسبت به دیگر کشورها، تسلط و درک بیشتری نسبت به خروجی رسانه ها پیدا کرده اند. آنها به خوبی می دانند از رسانه ها چه می خواهند و لذا به طور فعالانه به تحلیل و ارزیابی نقادانه محتوای رسانه ای می پردازند تا معنای پیام هایی را که با آنها مواجه می شوند درک نمایند
.

 
کلید واژه: سواد رسانه ای، آموزش سواد رسانه ای، تفکر انتقادی، کانادا، ژاپن
 
 

سواد رسانه ای: بصیرت و جنگ نرم

سواد رسانه ای: بصیرت و جنگ نرم

https://rasekhoon.net/userfiles/Article/1392/12/01/0039472.JPG

جواد جلوانی- هادی البرزی

توضیح: این مقاله ابتدا در سایت راسخون منتشر شده است.


چکیده

در بررسی جنگ نرم، رسانه ها نقش و تأثیر پر اهمیتی دارند. از واقعیت های عصر ارتباطات، استفاده قدرت های بزرگ از رشد و توسعه ی فراگیر و پرشتاب رسانه ها برای تسلط بر سایر ملت ها است. گریزی از دسترسی مردم به انواع رسانه ها در جهان به شدت رسانه ای شده نیست. به همین سبب بهترین شیوه مقابله با جنگ نرم رسانه ها افزایش بصیرت مردم برای استفاده از رسانه ها یعنی همان سواد رسانه ای است. سواد رسانه ای افزایش مهارت های فردی بهره گیری از رسانه ها و مواجه فعالانه مخاطبان و تحلیل ارزیابی نقادانه محتوای رسانه را در بردارد. سواد رسانه ای مهارت های لازم برای برقراری ارتباط متفکرانه و آگاهانه با رسانه ها را آموزش می دهد و در عین حال نگاهی دقیق، دیدگاهی نقاد و تحلیلی به پیام رسانه ها را فراهم می آورد. به همین دلیل آموزش سواد رسانه ای در این مقاله به عنوان ابزار کارآمد در افزایش بصیرت مردم برای مقابله با جنگ نرم مورد توجه قرار گرفته و راهکارهای ارتقاء سواد رسانه ای بررسی شده است.
کلمات کلیدی
سواد رسانه ای، بصیرت، جنگ نرم، رسانه های بیگانه

مقدمه

عصر حاضر را عصر ارتباطات نامیده اند، رسانه‌های مختلف در اقصی نقاط جهان حضور فراگیر و گسترده ای دارند. بمباران اطلاعاتی همه جانبه از سوی رسانه ها صورت می گیرد، به طوریکه مردمان دنیای جدید در دهه‌های اخیر با پدیده فراگیر شدن رسانه‌های جمعی و پیشرفت تکنولوژی‌های جدید ارتباطی در جامعه مواجه شده اند و به قول مک لوهان در دهکده جهانی قرار گرفته اند. با شروع این دوره قسمت اعظمی از زندگی روزانه مردم را رسانه ها تشکیل داده اند و مهمترین کانال ارتباطی آنها با جهان پیرامون گشته اند.
رسانه ها با ایجاد تحول در باورها، ارزش ها، اعتقادات، تصاویر، ادراکات و ذهنیات جامعه، زمینه را برای اقناع و پذیرش فراهم کرده اند (1). در نتیجه پیام ها، نمادها، اخبار و اطلاعات اهمیت خاص پیدا می کنند. به همین دلیل استفاده از رسانه های ارتباط جمعی به طور گسترده نقش رسانه ها را در عرصه جنگ نرم برجسته می کند. قدرت های بزرگ از طریق وسایل ارتباط جمعی که دارای تنوع فراوان هستند و در گروه های مختلف دیداری و شنیداری، نوشتاری، اکترونیکی و سایبری دسته بندی می شوند، تأثیرهای غیرقابل کنترل خود را بر سپهر فرهنگ و سیاست و اقتصاد کشورهای در حال توسعه ایجاد کرده اند.
به عبارت دیگر تمام مراکز صاحب قدرت متکی به حضور رسانه اند. "آنها با استفاده از کنترل حسی، تقلید، خط داستانی، فن بلاغت و نمایش محصولات، نامزدها و نظراتشان را به مخاطبان می فروشند" (2). همانگونه که در جهان فعلی قدرت اندیشه بر قدرت بدنی غلبه کرده است به نظر می رسد جنگ افکار نیز بر جنگ ابزار غلبه کرده است. امروز قدرت نظامی تنها قدرت یگانه، قاهره و شایع نیست بلکه بحث بر سر قدرت اذهان و اندیشه ها نیز هست. رسانه ها در عرصه جنگ نرم بعد مهمی را تشکیل می دهند؛ در واقع بر اثر تحولات روزافزون فناوری های اطلاعات و ارتباطات، ابعاد رسانه ای جنگ نرم نیزه گسترده تر و پیچیده تر شده است. در فضای جنگ نرم، رسانه ها اذهان و دل های مخاطبان بسیار گسترده ای را در کشورها و جوامع گوناگون هدف قرار داده اند تا بتوانند قدرت نرم یک گروه یا کشور رقیب یا دشمن را تضعیف کنند.
بنابراین آنانکه از قدرت برتر تکنولوژی رسانه ای برخوردارند، سازندگان، دروازه بانان و پخش کنندگان اصلی پیام ها در سطح جهانی اند. پیام های تولید شده در این سطح منعکس کننده گرایش های مسلطی است که توسط همان قدرت های برتر مورد حمایت قرار می گیرند (3). بنابراین می توان گفت که صاحبان جریان اطلاعات همان صاحبان قدرت های نظامی و اقتصادی هستند.
رسانه های جهانی، در جریان سازی های خبری- تحلیلی، اغلب اوقات در یک هماهنگی با یکدیگر، به تولید محتوا بر طبق منافع و اهداف و یا بالعکس علیه اشخاص، گروه ها، اصناف، احزاب و دولت های داخلی و خارجی می پردازند (4). اکنون به نظر می رسد که رسانه ها، گستره های ملی، منطقه ای، بین المللی و جهانی را به تحریریه روزنامه ها، شبکه های اینترنتی، تلویزیون ها و رادیوهای جهانی و سایر رسانه ها کشانده اند.
کشور ایران به ویژه در مصنوعات بین المللی، سیاست خارجی و دیپلماسی خود با انواع این جریان سازی ها و محورهای خبری- تحلیلی روبروست و رسانه های سلطه با انتشار جهت دار محتوای رسانه ای خود در ارتباط با مسائل بین المللی، سیاست خارجی و دیپلماسی ج.ا.ا چالش های متعددی را برای مقامات، دستگاه ها، متخصصان حیطه فوق الذکر و مردم و همچنین رسانه های کشور ایجاد کرده و خواهند کرد (5).
بنابراین در سال های اخیر با گسترش اینترنت و توسعه فناوری های ارتباطی و تسهیل دسترسی به شاهراه ارتباطی برای هرکس و در همه جا و هر زمان و گسترش و تنوع فعالیت های شبکه های ماهواره ای، زمینه جنگ نرم جبهه رسانه های سلطه پیش از پیش محقق شده و به تعبیری قدرت نرم نظام لیبرال غربی محرزتز از هر زمان دیگری است.
بنابراین در وضعیت مردم جامعه باید مجهزی به ابزاری باشند تا بتوانند در مقابله جنگ نرم رسانه ها مقابله کنند که در این تحقیق که به شیوه اسنادی و کتابخانه ای تهیه شده است به بررسی سواد رسانه ای به عنوان ابزاری برای ایجاد بصیرت برای مقابله با رسانه های بیگانه می پردازیم.

بیان مسئله

امروزه جنگ از مرزهای جغرافیایی و اراضی یک کشور به درون مرز فکری و اعتقادی یک ملت کشیده شده است. کشورهای غربی برای مقابله با کشور ما در ابعاد داخلی و خارجی به جای استفاده مستقیم از زور از شیوه های نوین مداخله در امور کشور یعنی جنگ نرم استفاده می کنند. یعنی ادوات نظامی، توپ و تانک و تفنگ با وسایل ارتباط جمعی از قبیل ماهواره، اینترنت و رسانه ها عوض شده است. گلوله های سربی جای خود را به پیام های ارتباطی به ظاهر زیبا و منعطف داده است. نیروهای نظامی جای خود را با متخصصان تبلیغات، استراتژِیست های تبلیغات بین المللی و کارگزاران رسانه ها (خبرنگاران، گزارشگران، سردبیران و...) تعویض کرده اند.
مردم ما در معرض رسانه هایی قرار دارند، که به نوعی افکار و عقاید آنها را شکل می دهند و به علت گسترش فناوری رسانه ها در دسترس مردم قرار دارند و نمی توان به طور جبری مردم را از دسترسی به آنها بازداشت؛ سازمان‌های رسانه ای مختلف با بهره‌گیری از امکانات رسانه‌ای نوین تفاسیر ممکن را در اذهان مردم دستکاری کرده، با منافع خود همراستا ساخته و نهایتا به هژمونی خود ادامه می‌دهند. از این روی با قرار دادن پیام‌های ایدئولوژیک در بطن مطالب رسانه‌ای (فیلم، اخبار، تبلیغات و...) افکار و ارزش‌هایی خاص را در سرتاسر دنیا اشاعه می‌دهند. هدف قرار دادن آداب و رسوم و ادیان در کشورهای کمتر توسعه یافته و جهان سومی، و بطور کلی تهاجم فرهنگی، خطری است که سیاستمداران و مسئولان ملل هدف، همواره از آن بیم داشته و در تلاشند مردم خود بخصوص نسل جوان را نسبت به این خطرات آگاه ساخته و در برابر آسیب‌های احتمالی ایمن سازند. در این راستا مجهز بودن به بصیرت در مقابله با رسانه های بیگانه امری ضروری است.
همانگونه که مردم در هنگام مواجه با جنگ سخت باید آمادگی داشته باشند و آموزش هایی به آنها داده شود که کمترین خسارت و تلفات به آنها وارد شود برای مقابله با جنگ نرم نیز نیاز به آموزش های لازم برای افزایش بصیرت و شناخت خود در این عرصه دارند که به نظر می رسد سواد رسانه ای را می توان ابزار مناسبی برای مقابله با این جنگ دانست. زیرا هدف از سواد رسانه ای این است که مخاطبان به طور فعالانه برای مواجهه گزینشی با رسانه ها و تحلیل ارزیابی نقادانه محتوای رسانه ای آموزش ببینند، تا معنای پیام هایی را که با آنها مواجه می شوند را دریابند.

جنگ نرم

جنگ را به تعبیری می توان تحمیل اراده و مقصود فرد یا گروه بردیگران تعریف کرد. ابزارهای اعمال قدرت ومنابع اعمال آن به شکلی پیچیده ای در جهان امروز دستخوش تغییراتی سریع شده اند. دیدگاه سنتی به موضوع جنگ و قدرت به حالت فیزیکی و ملموس همراه با کیفر و پاداش می نگرد اما از اوایل دهه 1980 واژه قدرت نرم (soft war) وارد ادبیات سیاسی جهان شده است، جوزف نای اولین بار در تعریف قدرت نرم آن را "توانایی کسب مطلوب از طریق جاذبه، نه از طریق اجبار یا تطمیع" (6) می داند.
تغییرات که حاصل از تهدید نرم، ماهوی، آرام و خالی از روش های فیزیکی است. به صورت خزنده و خاموش و مسالمت آمیز و با استفاده از ابزارها، روش ها و بسترهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی صورت می گیرد و به طور ناخودآگاه ملت ها تسلیم اراده قدرت های سلطه گر می گردند. جان کالینر نظریه پرداز دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را اینگونه تعریف می کند: "استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود" (7).
در مورد قدرت نرم گفته می شود که مولد تهدید نرم است و تهدید نرم نیز ابزارهای نرم و نامحسوس را به استخدام می گیرد. برای مثال رخنه در ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه، ابزاری نامحسوس است که عمدتا درجنگ نرم استفاده می شود. جوزف نای در مورد ماهیت تقویت قدرت نرم این گونه می گوید "زمانی که شما کاری می کنید که دیگران هنجارها و باورهای شما را با کمترین هزینه بپذیرند، در واقع قدرت نرم خود را تقویت ساخته اید" (8).
در مورد پنهان بودن تهدید نرم گفته می شود که تمام اقداماتی را که موجب شود تا اهداف، ارزش های حیاتی و اصیل یک نظام سیاسی و امنیت ملی کشور از لحاظ فرهنگی به خطر افتد یا موجب ایجاد تغییر و تحول اساسی در باور و ارزش های اصلی (استحاله فرهنگی) شود را تهدید نرم گویند. تهدید نرم همان براندازی خزنده خاموش است. تغییرات ناشی از تهدید نرم ماهوی، آرام و تدریجی است. این تهدید همراه با آرامش و خالی از روش های فیزیکی و به شکل قانونی و با استفاده از ابزارهای تبلیغات، رسانه، احزاب، تشکل های صنفی و قشری اعمال می شود (9).
سه ویژگی مهم تهدید سخت در قیاس با تهدید نرم را باید واقعی بودن، عینی بودن و محسوس بودن دانست که فرق اساسی آن با تهدید نرم در چگونگی کاربرد ابزارها و روش ها برای تحمیل اراده است. از بررسی همه تعریف ها این گونه استنباط می شود که جنگ نرم نامحسوس و بی سروصدا، بلند مدت، پر جاذبه و پر بازده بوده و تأثیر پنهانی و خزنده بر اندیشه مردم و نخبگان جامعه دارد. در مورد ابزارهای استفاده شده در جنگ نرم این گونه بیان می شود که جنگ نرم نوعی جدید از جنگ است که در آن به جای استفاده از زور و سلاح و قدرت نظامی از ابزارها و تکنیک های غیر خشونت آمیز در تقابل با رقیب یا دشمن برای برتری جویی و یا کسب منافع استفاده می شود". جنگ های رسانه ای، جنگ های رایانه ای، جنگ های الکترونیک، جنگ روانی، جنگ اطلاعاتی و سرانجام جنگ سایبری از جمله مصادیق جنگ نرم هستند" (10).

   سواد رسانه ای، بصیرت و جنگ نرم

رسانه های بیگانه و جنگ نرم

رسانه را به عنوان یک ابزار واسطه، وسیله یا نهاد معرفی می کنند: وسیله یا کانالی که از طریق آن، تأثیرها یا اطلاعات، انتقال یافته یا حمل می شوند. از رسانه ها به عنوان ارتباطات غیر مستقیم به جای ارتباط چهره به چهره استفاده می شود. رسانه ها مجراهایی هستند تا از درون خود بازنمایی ها و تصاویر برگرفته از جهان را به طور غیر مستقیم مبادله کنند. آنها واسطه اند: "آنها روایت های گزینش شده ای از جهان را برایمان فراهم می کنند، به جای آنکه ما را به طور غیر مستقیم به ایشان متصل کنند" (11).
از مهمترین ابزارهای استفاده در جنگ نرم رسانه ها هستند. در سال های اخیر با گسترش اینترنت و توسعه فناوری های ارتباطاتی و تسهیل دسترسی به شاهراه ارتباطی برای هرکس در هر جا و هر زمان، و همچنین گسترش و تنوع فعالیت های شبکه های ماهواره ای، زمینه جنگ نرم جبهه غرب بیش از پیش محقق شده و به تعبیری قدرت نرم (soft power) نظام به اصطلاح جهانی غربی، مجهزتر از هر زمان دیگری شده است.
واقعیت این است که "طی سال های اخیر به خصوص در سال های گذشته، جنگ نرم با استفاده از شبکه های اجتماعی و فناوری های مبتنی بر اینترنت ابعاد جدیدی و عمیقی پیدا کرده است" (12).
تلاش برنامه ریزی شده برای بهره گیری از ابزارها و روش های تبلیغی، رسانه ای سیاسی و روانشناختی برای تأثیر نهادن بر حکومت ها، گروه ها و مردم کشورهای هدف به منظور تغییر نگرش، ارزش ها و رفتارهای آنها صورت گرفته است. "استفاده از رسانه ها در جنگ نرم برای تضعیف کشور هدف و بهره گیری از توان و ظرفیت رسانه ها اعم از مطبوعات، خبرگزاری ها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و اصول تبلیغات به منظور پیشبرد اهداف است. جنگ رسانه ای یکی از برجسته ترین جنبه های جنگ نرم و جنگ های جدید بین المللی است» (13). قصد اصلی رسانه های غربی عادت دادن مخاطبان به روشی ثابت برای عرضه محتوا می باشد. یعنی رسانه های جمعی چندان تمایل ندارند که مردم را به قرار گرفتن در معرض پیام هایشان ترغیب کنند بلکه بیشتر مایلند آنها را در موقعیتی قرار دهند که مردم به طور معمول در معرض پیام ها باشند.
رسانه ها در عصر اطلاعات مهم ترین نقش را در پوشش خبری رخدادها و تأثیرگذاری بر افکار عمومی ایفا می کنند .انواع رسانه های مکتوب، اینترنتی و دیجیتالی می تواند بر نوع و شکل گیری افکار عمومی مؤثر بوده و روندهای سیاسی و اجتماعی هر جامعه را به سمت و سوی خاص هدایت کنند، رسانه های اینترنتی به ویژه با ظرفیت های خاص خود این قابلیت را دارند که در فضای سایبر به منبعی برای تهدید علیه امنیت ملی کشور ما تبدیل شوند. یکی از خصوصیات بارز جنگ نرم این است که پنهان است "مردمی که زیر بمباران جنگ رسانه ای قرار دارند، چه بسا ممکن است دامنه و عمق حملات سنگین آن جنگ را درک نکرده و حتی از وجود آن بی خبر باشند (14).

بصیرت

بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است (15). یا به عبارت دیگر به معنی بینش و شناخت نسبت به مسائل است. این واژه ماخوذ از واژه بصر به معنای چشم است ولی بصیرت به معنای درکی است که پس از دیدن حاصل می‌شود درک و دریافتی که بعد از مشاهده یک شیء ملاحظه می‌شود.
بصیرت وجه ممیزه تشخیص خوب و بد و یکی از مسائل بسیار پر اهمیت است. وقتی می‌گوییم کسی دارای بصیرت است به این معناست که این شخص می‌تواند از ظاهر عبور کند و به باطن برسد و یک درک حقیقی پیدا کند؛ یعنی همه چیز را به همان شکل واقعی خود ببیند. کسی که بصیرت دارد مسئولیت هم دارد در حقیقت می‌توان این طور تفسیر کرد که بصیرت و مسئولیت در کنار هم قرار می‌گیرند. انسان با بصیرت صاحب مسئولیت هم هست و باید به مقتضای درک درست از شرایط در جهت حاکمیت حقیقت تلاش کند.
قطعا برای یک جامعه پیشرو که می‌خواهد مسیرهای ناپیموده را طی کند وجود بصیرت یک ضرورت اساسی است و لذا باید توجه داشت که ما برای رسیدن به حق خود در نظام بین‌الملل احتیاج به انسان‌های با بصیرت داریم. در واقع بصیرت برای یک انقلاب بزرگ الهی مهمترین وسیله به حساب می‌آید و اگر چنانچه در جامعه ما بصیرت کافی نباشد بستر نفوذ دشمن فراهم می‌شود. نفوذ دشمن، ملت را از رسیدن به آرمان‌ها و اهداف انقلاب و منافع ملی دور می‌کند و به این مسائل آسیب جدی می‌رساند.
مقام معظم رهبری در طول سالیان گذشته همواره بر موضوع بصیرت تاکید داشته وبه صورت مکرر بصیرت را به عنوان یک نیاز و ضرورت برای آحاد جامعه دانسته اند.
داشتن بصیرت برای همگان امری لازم است. بر همین اساس، رهبر معظم انقلاب می فرماید: ‹‹اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهایی که بر ملت ها وارد می شود، در بسیاری از موارد بر اثر بی بصیرتی است. خطاهایی که بعضی افراد می کنند می بینید در جامعه خودمان هم گاهی بعضی از عامه مردم و بیشتر از نخبگان، خطاهایی می کنند. نخبگان که حالا انتظار هست که کمتر خطا کنند، گاهی خطایشان اگر کماً هم بیشتر نباشد، کیفاً بیشتر از خطاهای عامه مردم است که بر اثر بی بصیرتی است؛ خیلی هایش، نمی گوییم همه اش›› (16).
تأکیدهای پی در پی رهبر معظم انقلاب اسلامی بر روی موضوع بصیرت در شرایط کنونی، بیشتر به خاطر جنگ نرم دشمنان از طرق گوناگون است. در چنین شرایطی باید بصیرت داشت و به صورت دائم بر آن افزود. انسان با بصیرت راه را از بیراهه به درستی تشخیص می دهد هرگز گرفتار کژراهه ها نمی گردد. انسان با بصیرت جبهه حق را شناخته و در آن قرار می گیرد. انسان با بصیرت به خوبی دشمن را شناخته و با آن مبارزه می کند.
بنابراین در جنگ نرم باید مجهز به سلاحی باشد که بتواند به دفاع بپردازد و از حملات نیز مصون باشد. اساسی ترین سلاح در جنگ نرم بصیرت است. بصیرت قطب نمای حرکت صحیح در اوضاع اجتماعی پیچیده امروز است به گونه ای که اگر کسی این قطب نما را داشت و نقشه خوانی بلد نبود ممکن است ناگهان خود را در محاصره دشمن ببیند. پس در جنگ نرم فعلی که مهمترین ابزار آن رسانه های بیگانه است مهمترین نکته این است که گفته شود امروز ایران و ایرانیان تنها در شرایطی می‌توانند در برابر تهاجمات نرم رسانه های بیگانگان مقاومت کنند که دارای قوه بصیرت در شناخت، استفاده و نقد این رسانه ها باشند.

اهمیت سواد در زندگی بشر

داشتن سواد در طول تاریخ بشر اهمیت زیادی دارد، همانگونه که مارشال مک لوهان، ارتباط شناس برجسته کانادایی معتقد بود که انسان در طول تاریخ سه کهکشان ارتباطی را طی کرده است: ابتدا در کهکشان شفاهی بوده، بعد به کهکشان گوتنبرگ رفته، سپس به کهکشان مارکنی مهاجرت کرده و سرانجام به دهکده جهانی خواهد رفت (17).
در هریک از این کهکشان ها بشر باید مجهز به توانایی می شد تا در طول آن کهکشان سیر کند. در کهکشان شفاهی این توانایی آشنایی با نمادها و زبان (سواد شفاهی) بود. گذار انسان از فرهنگ شفاهی (پیش از کشف حروف الفبا) به فرهنگ مکتوب منجر به افزایش توان او در کنترل زندگی و محیط پیرامونی اش گشته است. نوشتن توانایی ارتباط را در پهنای زمان و مکان با خود به همراه آورد.
اختراع چاپ و ورود به کهکشان گوتنبرگ اهمیت و دامنه ی نگارش و نوشتار را بی اندازه گسترش داد و قدرت در این میان بسوی افرادی میل می کرد که بهترین بهره را از ارتباطات می بردند (18). افراد دارای سواد رسانه ای، طبق نظریه لازارسفلد در کهکشان گوتنبرگ به عنوان رهبران فکری مردم عمل می کردند، اهمیت مجهز بودن به سواد خواندن و نوشتن به خوبی نمایان است، افراد باسواد و بی سواد در کهکشان گوتنبرگ این گونه متمایز می شوند.
با اختراع رادیو و ورود به کهکشان مارکنی بشر باید مجهز به توانایی دیگری می شد تا در طول این کهکشان سیر کند. مارشال مک لوهان در سال 1964 با بیان اینکه رسانه پیام است جهان را تکان داد (19). گرچه نوشته های مک لوهان را پر از ایجاز و ابهام می دانند. به نظر مک لوهان مهمترین اثر رسانه ها این است که بر عادات، درک و تفکر ما اثر می گذارند. مفهوم نسبت های حسی به تعادل حواس ما اشاره می کند. مردم ابتدایی بر تمام پنج حس خود تأکید داشتند (بویایی، لامسه، شنوایی، بینایی، چشایی)، اما فناوری، و به ویژه وجود رسانه ها موجب شده است افراد یک حس را بیشتر از سایر حواس مورد تأکید قرار دهند. چاپ بر تفکر ما اثر داشت و اما تلویزیون در مقایسه با چاپ بر حواس بیشتری تأکید می کند.
تلویزیون رسانه ای بصری، سمعی و لامسه ای توصیف می شود. تلویزیون ما را مجددا به صورت قبیله در خواهد آورد. ما از دولت های مجزا دور می شویم و یک دهکده جهانی خواهیم شد (20). در واقع تکنولوژی های نوین ارتباطی در جهان، ایده موسوم به دهکده جهانی را تحقق بخشیده و مردم هم اینک در جهانی زندگی می کنند که از هر لحاظ تحت دیده تیزبین یکدیگر قرار دارند. چه بسا اصطلاح آکواریوم جهانی و یا جهان شیشه ای زاییده همین تصویر باشد (21). به قول مک لوهان در پرتو وسایل الکترونیک، چهره کار و زندگی اجتماعی دگرگون می شود، جوامع و ملت ها به هم نزدیک می گردند و در نهایت دهکده ای به پهنای کره زمین پدید می آید که او آن را اصطلاحا «دهکده جهانی» نامید (22). بنابراین مک لوهان معتقد بود که زمانی که دهکده جهانی تحقق یابد، لازم است انسان ها به سواد جدیدی به نام سواد رسانه ای دست یابند (23).
با ترکیب مدل ارتباطی شانون و ویور در کهکشان های مک لوهان می توان به توضیح این مطلب پرداخت، از آنجا که در مدل شانون و ویور، فرستنده رمزگذار و گیرنده رمز گشا است، در هر یک از این کهکشان ها برای رمز گذاری و رمز گشایی نیاز به توانایی است که همان سواد مورد نیاز همان کهکشان است (همان طور که در الگوی پایین نشان داده شده است). گیرنده در کهکشان شفاهی برای رمز گشایی به ابزار سواد شفاهی نیاز داشته است تا بتواند رمزگشایی کرده و بازخورد ارائه دهد. اما در کهکشان گوتنبرگ نشان داده شده است که ابزار این کهکشان سواد خواندن نوشتن بوده و این ابزار بوده که سیر پیام را در طول کهکشان مقدور می ساخته است. اما با آغاز کهکشان مارکنی همانطور که در الگو مشخص است نیاز به ابزار دیگری است، که با ماهیت این کهکشان یکسان باشد و رمز گشایی صحیح از سوی گیرنده صورت گیرد که ابزار رمز گشایی در این الگوی سواد رسانه ای مشخص شده است.

ترکیب مدل ارتباطی شانون و ویور با نظریه مک لوهان

سواد رسانه ای
در اذهان بسیاری از افراد واژه (سواد) با رسانه های چاپی بیشترین ارتباط را دارد، چنان که معادل توانایی خواندن است. "سواد رسانه ای مجموعه ای از چشم اندازها است که ما به طور فعالانه برای قرار گرفتن در معرض رسانه ها از آن بهره برداری می کنیم تا معنای پیام هایی را که با آنها مواجه می شویم تفسیر کنیم" (24). هدف سواد رسانه ای تنظیم یک رابطه منطقی مبتنی بر هزینه- فایده است. در برابر رسانه ها چه چیزهایی را از دست می دهیم و چه چیزهایی را به دست می آوریم و به عبارت بهتر، در مقابل زمان و هزینه ای که صرف می کنیم چه منافعی در نهایت به دست می آوریم. شاید بتوان گفت "اصلی ترین هدف سواد رسانه ای این است که یک نوع استفاده مبتنی بر آگاهی و فایده از سپهر اطلاعاتی اطراف داشته باشیم" (25).
در دنیای مدرن، سواد رسانه ای برای مردم به اندازه سواد خواندن و نوشتن سنتی با ارزش است. بنابراین آموزش مهارت های لازم برای برقراری ارتباط متفکرانه و آگاهانه با رسانه ها و در عین حال به وجود آمدن نگاهی دقیق، نقاد و تحلیلی به پیام های رسانه ای (مکتوب، دیداری و شنیداری) ضروری است.
امروزه تولیدات رسانه ای غربی به گونه ای است که می خواهد از ما مصرف کنندگانی بسازد که بیش از آنکه وقت خود را صرف کار، تفریح، یا هر چیز دیگری به جز خوابیدن و استراحت کنیم، این زمان را وقف استفاده از چنین تولیداتی کنیم، و نه تنها در این حال چیزی عاید ما نمی شود بلکه در باورها، ارزش ها، آرمان ها و اعتقادات ما نیز شک و تردید ایجاد می کند.
امروز در دنیایی زندگی می کنیم که در شرایط اشباع رسانه ای قرار دارد و فضای پیرامون ما سرشار از اطلاعات است. آیا در معرض این رسانه ها قرار گرفتن مفید است و یا باید رابطه سود و زیان را مد نظر قرار داد؟ به عبارت دیگر از طریق سواد رسانه ای است که دیگر مخاطب به طور منفعل در معرض رسانه ها قرار نمی گیرد و به قولی مجهز به ابزاری است که بتواند در مقابل رسانه از خود دفاع کند.
"آنچه که ما درباره جهان پیرامون خود می دانیم به واسطه تغییرات محیطی سریع و بی واسطه است که از طریق رسانه ها به ما منتقل می شود. امروز رسانه ها، پیام های خود را بی طرفانه و رایگان ارائه نمی کنند بلکه واقعیت را تحریف کرده و آن گونه که مدنظرشان است شکل می دهند" (26). در نتیجه نیاز به آموزش سواد رسانه ای اهمیت پیدا می کند. "هدف سواد رسانه ای دادن قدرت کنترل برنامه های رسانه به افراد است. هدف سواد رسانه ای این است که به مردم نشان دهد چگونه کنترل را از رسانه ها به خود معطوف کنند، هدف سواد رسانه ای کمک به افراد برای کنترل برنامه سازی رسانه ای است" (27). آموزش سواد رسانه ای به شهروندان به معنی آشنا کردن و آموزش دادن آنها با رویکردهای انتقادی، فهم و درک و نسبت میان بازنمایی رسانه ها و واقعیت دنیای عینی است.
با استفاده از نظریه ارتباطات منتسب به لاسول که فرمول "چه کسی"، "چه چیزی"، "برای چه کسی"، "از چه مجرایی" و "با چه اثری" را بیان می کند (28) می توان گفت که مخاطب دارای سواد رسانه ای در هنگام مواجه شدن با پیام باید ابتدا با این سؤالات مواجه شود تا بتواند درک درستی از مفهوم دریافت شده به دست آورد.
1- چه کسی ارتباط برقرار می کند؟ یعنی عامل و صاحب رسانه کیست و این رسانه به چه کسی تعلق دارد.
2- مخاطب در برابر چه محتوایی قرار گرفته است؟ زیرا محتواها حالت های مختلف دارند؛ محتوای برنامه های کودکان با بزرگسالان فرق دارد و یا محتوای انواع تولیدات فرق می کند.
3- برای چه کسی این ارتباط برقرار می شود؟ یعنی هدف منبع و منظور رسانه مورد نظر از فرستادن این پیام چیست و برای چه مخاطبی این پیام فرستاده شده است.
4- از چه مجرایی پیام فرستاده می شود؟ یعنی کانال و رسانه ها با هم متفاوت هستند. بعضی رسانه ها مانند تلویزیون یک طرفه بوده و مخاطب کمتر حالت فعالانه دارد. اما در رسانه های سایبری مخاطب خود می تواند تولید کنده پیام و حالت فعال داشته باشد.
5- چگونه پیام تولید شده و اثرش چیست؟ مخاطب باید پی به نحوه تولید پیام و فناوری های رسانه و بازنمایی واقعه برای تولید آن ببرد. در هنگام دیدن فیلم بتواند ترفندهای سینمایی پشت پرده فیلم را درک کند و نسبت به تأثیر غیر واقعی آن آگاه باشد.
آموزش سواد رسانه ای، تفکر انتقادی را مورد تأکید قرار می دهد و آن را مهارتی لازم و ضروری برای تمام شهروندان و افراد یک جامعه برشمرد. بنابراین سیاستگذاران باید تمهیداتی بیاندیشند تا سواد رسانه ای به عنوان جزء اساسی از زندگی هر شخص به حساب آید. شناخت و درک انتقادی از سازمان، محتوا و آثار رسانه ها، در گرو داشتن چشم اندازها و رویکردهای انتقادی است تا مخاطبان و شهروندان بتوانند اهداف و اغراض مادی و ایدئولوژیکی پنهان در پشت فعالیت های سازمان رسانه ای را درک و محتوای رسانه ای چون اخبار، برنامه های سرگرم کننده و تبلیغات را نقد کنند و از اثرات منفی رسانه ها در امان بمانند.
جریان «سواد رسانه‌ای» سعی دارد خواندن، تحلیل و رمزگشایی از متون رسانه‌ای را بطور موازی با پیشرفت سواد چاپی به مردم بیاموزد. آموزش‌های رسانه‌ای به مردم می‌آموزد که کیفیت زیباشناختی رسانه‌ها را درک کرده و از انواع فن‌آوری‌های رسانه‌ای بعنوان ابزاری برای اظهارنظر و خلق شخصی استفاده کنند. بر اساس این دیدگاه‌ها سواد رسانه‌ای انتقادی، فرهنگ رسانه‌ای را بعنوان محصول چالش و تولید اجتماعی تحلیل کرده و به مردم می‌آموزد که در برابر بازنمایی‌ها و گفتمان‌های رسانه‌ای دیدگاهی انتقادی داشته باشند؛ اما در عین حال بر اهمیت فراگیری کاربرد رسانه‌ها بعنوان روشی برای اظهار نظر شخصی و فعالیت اجتماعی نیز تأکید دارد.
از لحاظ نظری نیز، افراد با سواد رسانه ای، در برابر اطلاعات رسانه ای، آسیب پذیری کمتری دارند زیرا پیام هایی را که به منظور تأثیر گذاری بر آنها طراحی و ارسال شده در سطوح مختلف مورد شناسایی قرار می دهند.
هدف سواد رسانه ای این است که به مردم کمک کند تا به جای آنکه مصرف کنندگانی فرهیخته باشند، شهروندانی فرهیخته شوند. برای درک اهمیت رسانه های کنونی باید فلسفه تولید هر پیام، شرایط و محدودیت های حاکم بر آنها، و حتی سازنده هر کدام از پیام ها را بشناسیم.

نتیجه گیری

با توجه به شدت روزافزون هجمه‌های رسانه‌ای از سوی رسانه‌های رقیب و بیگانه، جنگ جدیدی اتفاق افتاده است. منظور از جنگ رسانه ای، استفاده از رسانه ها برای تضعیف کشور هدف می باشد. جنگ رسانه ای یکی از برجسته ترین جبهه های جنگ نرم است. در این عرصه به دلیل ماهیت نرم افزاری و هدف گذاری بر اذهان مخاطبان از تکنیک های اقناعی مختلف مانند برچسب زدن، کلی گویی، توسل به ترس، اهریمن سازی از دشمن، استناد و غیره استفاده می کنند. عمده ترین و تأثیرگذارترین ابزار در جنگ های رسانه ای، شبکه های اینترنتی و ماهواره ای است. ماهواره ها با قابلیت انتقال حجم انبوه اطلاعات و حوزه انتشار وسیع پیام، از ویژگی منحصر به فردی برخوردار می باشند. همچنین اینترنت به دلیل دسترسی آسان به آن و توان تولید و انتشار پیام در سطوح وسیع از اهمیت فراوانی برخوردار است.
به همین دلیل با گسترش روز افزون تکنولوژی دسترسی مردم به این رسانه ها گریز ناپذیر است. پس مردم برای مقابله با این تهدیدات نرم که از سوی رسانه ها صورت می گیرد نیاز به فراگیری بصیرت رسانه ای دارند تا بتوانند به بهترین وجه از این رسانه ها استفاده کنند.
مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: "آنها (دشمنان) غافلند از اینکه این ابزارها می توانند مورد استفاده ما هم قرار بگیرند، یعنی وقتی اینترنت به وجود آمد، یک ابزار اختصاصی نبود ما هم می توانیم از آن استفاده کنیم. یعنی یک راه دو طرفه است اگر دشمن می تواند از علوم ارتباطات و از پیشرفت ها و تازه های علمی این رشته استفاده کند، ما هم می توانیم استفاده کنیم، ما هم باید دنبالش برویم تا استفاده کنیم، چه مانعی دارد؟ از همان شیوه هایی که ضلالت را منتشر می کند، می شود ما استفاده کنیم و هدایت را منتشر کنیم. استعداد ما در استفاده از ابزارها استعداد بالایی است... باید از اینگونه ابزارها استفاده کرد تا هرچه ممکن است دایره اثرگذاری کار خود را وسیع تر کنیم" (29).
همان گونه که از بیانات مقام معظم رهبری استنباط می شود نه تنها باید راه کارهای مقابله با عملیات روانی و جنگ رسانه ای را فراگرفت بلکه باید متقابلا از این حربه ها و روش ها برای پاتک و مقابله استفاده نمود. آموزش نیروهای متخصص و مردم برای پیدا کردن بصیرت در مواجهه با این تهدیدات امری ضروری است.
با آموزش و ارتقای سواد رسانه ای جامعه، می توان مردم عادی را که به صورت پنهان و نرم در زیر بمباران رسانه ای و عملیات روانی دشمن قرار دارند از حالت انفعالی بیرون آورد و به نیروهای اثرگذار و فعال برای مقابله با تهدیدات نرم تبدیل کرد.
سواد رسانه ای ابزاری ارزشمند برای امنیت فرهنگی جامعه در جهت گسترش تفکر انتقادی است. ارتباط میان سواد رسانه ای و مهارت های مقابله با عملیات روانی و جنگ نرم بر هیچ کس پوشیده نیست. بر همین اساس می توان گفت که فراهم آوردن ابزارهای کاربردی برای آموزش سواد رسانه ای به افزایش بصیرت و ارتقای امنیت فرهنگی جامعه در مقابل این تهدیدات می انجامد.

پیشنهادات

برای ارتقای سواد رسانه ای در جامعه برای مقابله با جنگ نرم پیشنهادات زیر تقدیم می گردد.
1- آموزش سواد رسانه ای در نظام آموزش و پرورش و دانشگاه های کشور برای ایجاد بصیرت.
2- استفاده از رسانه ملی برای آموزش سواد رسانه ای در جامعه.
3- استفاده از آخرین پدیده های دنیای مجازی و تعاملی اینترنتی توسط مردم برای ایحاد سایت ها و وبلاگ های خبری، تحلیلی، دینی و سیاسی.

پی‌نوشت‌ها:

1) ماه پیشانیان، 1388، ص 236
2) خرازی، 1388، ص 30
3) بشیر، 1389، ص 10
4) خرازی، 1388، ص 15
5) خرازی، 1388، ص 16
6) نای، 2004، ص 24
7) عیوضی، 1389، ص 212
8) نای، 2004، ص46
9) نایینی، 1387، ص94
10) ضیایی پرور، 1388، ص 11
11) باکینگهام، 2003، ص29
12) ضیایی پرور، 1388، ص 10
13) ضیایی پرور، 1388، ص 11
14) عیوضی، 1389، ص 216
15) معین، 1375، ص 546
16) khameneei.ir ، تاریخ بازیابی 21 مرداد 1388، دیدار اعضای دفتر و سپاه حفاظت ولی امر
17) محسنیان راد، 1384، ص1
18) باکینگهام، 1389، ص 14
19) سورین و تانکارد، 1384، ص 393
20) سورین و تانکارد، 1384، ص 394
21) نصیری، 1388، ص 18
22) دادگران، 1384، ص 96
23) صدیق بنای، 1385
24) کاووسی، 1385، ص 17
25) شکرخواه، 1385، ص29
26) considine,1991, page 47
27) کاووسی، 1385، ص 21
28) سورین و تانکارد، 1384، ص 68
29) مرادی، 1389، ص 127

منابع:
1) باکینگهام، دیوید، (2003)، آموزش رسانه ای، سرفراز، حسین، (1389)، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)
2) بشیر، حسن، (1389)، خبر، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)
3) خرازی، زهرا، احسانی، نرگس، (1388)، جریان شناسی جهانی رسانه های بزرگ، تهران، معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد: دفتر گسترش تولید علم
4) دادگران، سید محمد، (1385)، مبانی ارتباطات جمعی، تهران، انتشارات فیروزه
5) سورین، ونر، تانکارد، جیمز، (1384)، نظریه های ارتباطات، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه
6) شکرخواه، یونس، (1385)، سواد رسانه ای، رسانه، شماره 68
7) عیوضی، محمد رحیم، هراتی، محمد جواد، (1389)، درآمدی تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، تهران، دفتر نشر معارف
8) صدیق بنای، هلن، (1385)، زندگی ما در گرو رسانه ها، همشهری آنلاین
9) ضیایی پرور، حمید، (1388)، جنگ نرم سایبری در فضای شبکه های اجتماعی، رسانه، شماره 78
10) کاووسی، لیلا، (1385)، تعریف سواد رسانه ای، رسانه،شماره 68
11) ماه پیشانیان، مهسا، (1388)، امنیت نرم و چهره ژانوسی رسانه ها، رسانه، شماره 78
12) محسنیان راد، مهدی، (1384)، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، جلد اول، تهران، سروش
13) مرادی، حجت الله، محمدی، یدالله، (1389)، رسانه و عملیات روانی، تهران، نشر ساقی
14) معین، محمد، (1376)، فرهنگ فارسی، جلد یک
15) نائینی، علی محمد، (1387)، مفهوم و ابعاد تهدید نرم در مطالعات امنیتی، قدرت و جنگ نرم، نشر ساقی
16) نای، جوزف، (2004)، قدرت نرم، روحانی، سید محسن، ذوالفقاری، مهدی، (1389)، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)
17) Considine, DM.(1990).Media Literacy: A Compiling component of school reform and restricting.in University of Toronto Press
18) Khameneei.ir

رسانه و سواد رسانه ای

محمدمهدی انصاری


در حال حاضر حدود370 ماهواره در جهان فعالیت می کنند که این تعداد ماهواره امواج حدود12000 شبکه تلویزیونی را پشتیبانی می کنند. از بین این تعداد ماهواره امواج حدود30 تا35 ماهواره آسمان کشورمان را پوشش می دهد و حدودا3000 شبکه قابل دریافتند. در کنار ماهواره طی سال های اخیر اصولا رسانه به معنی عام خود پیچیده تر، گسترده تر و البته سهل الوصول تر شده است. اینترنت بستری مهیا برای تبادل اطلاعات و تسهیل ارتباطات فراهم آورده که در خوان گسترده آن شبکه های اجتماعی و همه گونه فعالیت رسانه ای معنا پیدا می کند. در کشور ما در چند سال گذشته رسانه هم از بعد سخت افزار فناوری های نوین و هم از بعد میزان استفاده کنندگان و مخاطبان گسترش چشمگیری داشته و علاقه مندی شهروندان ایرانی به رسانه و مظاهر فناوری های جدید ارتباطاتی (ماهواره، اینترنت، موبایل، سینما و ...) در دنیا زبانزد خاص و عام شده اما متاسفانه در کنار این بستر ارائه شده سواد رسانه ای شهروندان ارتقا نیافته است. سواد رسانه ای یعنی مجهز شدن و توانمند شدن مخاطبان به قدرت تجزیه و تحلیل در مواجهه با محتوا و پیام رسانه ای ها گوناگون. هدف اصلی سواد رسانه ای این است که مخاطبان به قدرت بیشتری در تفسیر، تعبیر و نقد پیام های رسانه ای دست یابند. سواد رسانه ای به افراد توانایی می بخشد تا ضمن اینکه متفکرانی منتقد باشند خود نیز به مولدان خلاق پیام ها تبدیل شوند.

در حال حاضر حدود370 ماهواره در جهان فعالیت می کنند که این تعداد ماهواره امواج حدود12000 شبکه تلویزیونی را پشتیبانی می کنند. از بین این تعداد ماهواره امواج حدود30 تا35 ماهواره آسمان کشورمان را پوشش می دهد و حدودا3000 شبکه قابل دریافتند.

در کنار ماهواره طی سال های اخیر اصولا رسانه به معنی عام خود پیچیده تر، گسترده تر و البته سهل الوصول تر شده است. اینترنت بستری مهیا برای تبادل اطلاعات و تسهیل ارتباطات فراهم آورده که در خوان گسترده آن شبکه های اجتماعی و همه گونه فعالیت رسانه ای معنا پیدا می کند. در کشور ما در چند سال گذشته رسانه هم از بعد سخت افزار فناوری های نوین و هم از بعد میزان استفاده کنندگان و مخاطبان گسترش چشمگیری داشته و علاقه مندی شهروندان ایرانی به رسانه و مظاهر فناوری های جدید ارتباطاتی (ماهواره، اینترنت، موبایل، سینما و ...) در دنیا زبانزد خاص و عام شده اما متاسفانه در کنار این بستر ارائه شده سواد رسانه ای شهروندان ارتقا نیافته است. سواد رسانه ای یعنی مجهز شدن و توانمند شدن مخاطبان به قدرت تجزیه و تحلیل در مواجهه با محتوا و پیام رسانه ای ها گوناگون. هدف اصلی سواد رسانه ای این است که مخاطبان به قدرت بیشتری در تفسیر، تعبیر و نقد پیام های رسانه ای دست یابند. سواد رسانه ای به افراد توانایی می بخشد تا ضمن اینکه متفکرانی منتقد باشند خود نیز به مولدان خلاق پیام ها تبدیل شوند.

در حالی که فناوری های ارتباطی جوامع مختلف را متحول ساخته، بر فهم و ادراک ما از خودمان، جوامع مان و تنوع فرهنگی ما تاثیر می گذارد مسلما بهره مندی از سواد رسانه ای مهارتی حیاتی برای قرن21 به حساب می آید. سواد رسانه ای شامل توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی و پردازش فعالیت اطلاعات است. عمر دانش سواد رسانه ای در جهان حدود30 سال است و بیشتر در کشورهای ژاپن و کانادا مطرح بوده است. علت عمده برجسته شدن این موضوع در برخی کشورها مصون شدن مخاطبان در مقابل انواع تبلیغات تجاری و گاه خشونت و نیز برخی مضامین مضر دیگر بوده است که به منظور حمایت از مخاطبان این بحث به تدریج جایگاه خود را در محافل علمی جهان گشود.

آموزش های رسانه ای و ارتقا سواد رسانه ای در لایه های متنی جامعه یک نیاز و ضرورت برای فرهنگ، سیاست و امنیت ملی ماست. در نظام آموزش و پرورش، در رسانه ملی، در مطبوعات و از طریق نگارش کتاب های گوناگون باید سواد رسانه ای توده ها و حتی نخبگان ما ارتقا یابد. متاسفانه در جریان حوادث پس از انتخابات سال گذشته در کشورمان که از طریق آن تجربه ای مغتنم و آزمون بسیار ارزشمند برای نظام اسلامی رقم خورد شاهد بودیم حتی برخی از نخبگان و دانشگاهیان ما چنان از خوراک رسانه های غربی و شبکه های ماهواره ای اثر پذیر شده اند که مجالی برای بحث و مباحثه باقی نمی گذارند!! البته در کنار این عده بودند میلیون ها ایرانی بصیر و هوشمند که در9 دی و22 بهمن بلوغ سیاسی و اوج درک و فهم رسانه ای خود را به نمایش گذاشتند.

از منظر برخی نویسندگان و صاحبنظران، مفهوم رسانه چنان عام و گسترده است که محصولات فرهنگی متعددی چون کتاب، سینما، موسیقی و مواردی از این قبیل را نیز در بر می گیرد. اکنون که در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب تهران هستیم و جوانان و دانشگاهیان و اهالی فرهنگ و دانش از این بوستان مهم و اندیشه توشه بر می گیرند چقدر بجاست که نسبت به افزایش سطح سواد رسانه ای در بین آحاد جامعه توجه شود.

حوادث و اغتشاشات سال گذشته به عینه نشان دادند که ما تا چه میزان از فعالیت رسانه ای غرب و اساسا فضای رسانه ای آسیب پذیر هستیم! تعدادی وبلاگ نویس و فعال حرفه ای در عرصه شبکه های اجتماعی به علاوه چند شبکه تلویزیونی فارسی زبان و عده ای که مثلا از طریق اس ام اس و ایمیل به تحریک احساسات میلیون ها رای دهنده ایرانی روی آوردند و موفق شدند ولو در مقطعی کوتاه و با دروغ امنیت ملی و وجهه جمهوری اسلامی را خدشه دار کنند. در داخل هم مجبور شدیم تا حدود دو ماه رسانه بسیطی چون پیامک را قطع کنیم؛ اینها واقعیاتی هستند که بستر وقوع فتنه را در کشور مهیا کردند و گویای عمق کم کاری ما در حوزه رسانه و بهره گیری از این ظرفیت برای آگاهی بخشی و مصون سازی افکار عمومی در برابر امواج مسموم و مخرب رسانه های ضد ایرانی است. نتوانستیم از ابزار رسانه برای فرهنگ ایرانی- اسلامی استفاده کنیم. قادر نبوده ایم رسانه هایی اعتمادساز، رقابتی و در راستای اهداف و منافع ملی راه اندازی کنیم. اقداماتی هم که به انجام رسانده ایم پراکنده، ضعیف و مقطعی بوده است. امروز نیازمند حضور پرقدرت و پررنگ جریان فرهنگی انقلاب اسلامی در فضای سایبری هستیم که البته این امر نیازمند حمایت و همکاری درون سیستمی است. همچنین باید شبکه های اجتماعی پیونددهنده و پر جذابیت فعال شوند و صدا و سیمای ما حرفه ای تر، هنرمندانه تر و چابک تر در عرصه خبر، سرگرمی، فیلم، آموزش و آگاهی بخشی وارد میدان شود. چند روزنامه پرتیراژ و پرمحتوا و آ زادمنش از سوی افرادی خوشنام از منظر افکار عمومی و قابل اعتماد از منظر نظام اسلامی به راه افتند که هم صبغه نخبگی در آن وجود داشته باشد و هم جذابیت های عامیانه و مبتنی برای لایه های متنوع اجتماع.

اینها راهکار هایی هستند که لازم است در حوزه رسانه و سواد رسانه ای به آنها توجه شود. تصمیم گیران نظام از یک سو و اصحاب علم ارتباطات، اهالی رسانه، مطبوعاتی ها، هنرمندان و فیلمسازان و همه و همه باید در این امر خطیر ایفای نقش کنند تا بتوان در آینده نه چندان دور که نسل های جدید و پدیده های تازه رسانه و اینترنت و ماهواره پا به عرصه وجود و رقابت و پیام رسانی می گذارند، آسیب پذیری ما و فرهنگ دینی و ملی ما به حداقل رسیده باشد.

سواد رسانه‌ای

ضرورت‌ های توسعه سواد رسانه‌ای در کشور
عباس خسروانی
 

‏ ‏‏هم‌اکنون انقلاب اطلاعات و ارتباطات، مرزهای ملی را درنوردیده و تحولات شگرفی را در عرصه جهانی شدن خلق کرده است. از این رو حجم بالای اطلاعات و دانش‌های تازه به راحتی از طریق شبکه های اطلاعاتی در دسترس همگان قرار می‌گیرد. موضوعی که دارای اهمیت است، نحوه برخورد و استفاده ما از پیشرفت‌های پر شتاب و خیره‌کننده تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در شئون مختلف زندگی است.داشتن اطلاعات و آگاهی‌های لازم در زمینه بهره‌مندی از پیام‌های رسانه‌ای می تواند استفاده ما را از رسانه‌ها موثرتر، پویاتر و لذت‌بخش تر نماید، تا به راحتی تحت تأثیر ارزش‌ها و ایدئولوژی‌های خاص رسانه ای قرار نگیریم.
رسانه‌ها اعم از تلویزیون، رادیو، اینترنت، فیلم، ویدئو، روزنامه و مجله هر روز و بطور فزاینده اطلاعات، سرگرمی ها و آگهی‌های مختلفی را به ما و فرزندانمان عرضه می کنند و همگی نقش مهمی در شکل‌دهی و نفوذ به فرهنگ، ارزش‌ها، دیدگاه‌ها و اعتقادات ما بازی می‌کنند. به عبارت دیگر در عصر جدید با ویژگی ظهور وسایل ارتباطی نوین به مراتب بیش از گذشته، ما و به‌ویژه فرزندانمان تحت بمباران پیام‌های رسانه‌ای هستیم که در بسیاری موارد بهترین و قابل قبول‌ترین روش حل مسائل و مشکلات را با پیام‌های خشونت‌بار ارائه می‌کنند.به نظر می‌رسد بهترین راه ممکن برای بقا در این شبکه اطلاعاتی که در سراسر محیط فرهنگی ما ریشه دوانیده حفظ استقلال، اجتناب از انفعال، بهره‌مندی از تفکری منتقدانه و به عبارت دیگر افزایش توانایی گزینش، انتخاب و چالش با این موج فراگیر است که تنها از طریق تکامل سواد رسانه‌ای میسر است.
سواد رسانه‌ای مبحث جذابی در حوزه ارتباطات است که می‌کوشد خواندن سطرهای نانوشته رسانه‌های نوشتاری، تماشای پلان های به نمایش در نیامده یا شنیدن صداهای پخش نشده از رسانه‌های الکترونیک را به مخاطبان بیاموزد. سواد رسانه ای قدرت درک نحوه کار رسانه‌ها و معنی سازی در آنهاست، این که چگونه سازماندهی می‌شوند و چگونه از آنها استفاده می شود.
تعریف سواد رسانه‌ای
مارشال مک لوهان اولین بار در کتاب خود تحت عنوان درک رسانه گسترش ابعاد وجودی این واژه را به کاربرده است. مک‌لوهان معتقد است:‌ «زمانی که دهکده جهانی تحقق یابد لازم است انسان‌ها به سواد جدیدی به نام سواد رسانه ای دست یابند». (صدیق بنای،۱۳۸۵)‏
سواد رسانه‌ای مجموعه ای از رویکردهاست که مخاطبان به‌طور فعالانه برای مواجهه گزینشی با رسانه‌ها و تحلیل و ارزیابی نقادانه محتوای رسانه‌ای در پیش می‌گیرند تا معنای پیام‌هایی را که با آنها مواجه می شوند تفسیر کنند.
«سواد رسانه ای مجموعه ای از
چشم اندازهاست که ما به‌طور فعالانه برای قرارگرفتن در معرض رسانه از آنها بهره‌برداری می کنیم تا معنای پیام‌هایی را که با آنها مواجه می‌شویم تفسیر کنیم». (پاتر،۱۷:۱۳۸۵)‏
سواد رسانه‌ای مهارت‌های لازم را برای برقراری ارتباطی متفکرانه و آگاهانه با رسانه‌ها می‌آموزد و در عین‌ حال دیدگاهی تحلیلی و نقادانه نسبت به پیام‌های رسانه‌ای فراهم می‌کند». (قاسمی،۹۷:۱۳۸۵)‏
‏«سواد رسانه‌ای(‏Media Literacy‏) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و انواع تولیدات آن‌ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.این درک به چه کاری می‌آید؟ به زبان ساده، سواد رسانه‌ای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه یا این‌که میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانه‌ای می‌تواند به مخاطبان رسانه‌ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج و به معادله متقابل و فعالانه‌ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانه‌ای کمک می‌کند تا از سفره‌ رسانه‌ها به گونه‌ای هوشمندانه و مفید بهره‌مند شویم.» (شکرخواه، ۱۳۸۸)‏
سواد رسانه‌ای از دو سو فرایند ارتباط جمعی را مورد توجه قرار می‌دهد. از یک سو بدین موضوع می‌پردازد که پیام‌هاى رسانه‌اى با چه ادبیات و تکنیک‌هایی محصولات رسانه‌ای را تولید می‌کنند و آیا مخاطبان نیز با این ادبیات و تکنیک‌ها آشنایى دارند و قادر به درک رمزگشایى پیام‌های رسانه‌اى هستند؟ جامعه‌ای که افراد آن سواد رسانه‌اى دارند و از عهدة تجزیه و تحلیل پیام‌های رسانه‌ای برمى‌آیند، از توسعه انسانی و اجتماعی بیشتری در مقابله با هجوم رسانه‌اى برخوردار است. در چنین جامعه‌ای افراد ، دیگر مخاطبِ صرف، منفعل و تحت کنترل رسانه‌ها نیستند بلکه به‌طور فعال با پیام‌ها برخورد می‌کنند و به مخاطب انتخاب‌گر و گزینش‌گر مبدل خواهند شد.
«سواد رسانه‌ای به عنوان یکی از مهم‌ترین پدیده‌های عصر اطلاعات ظهور می‌کند تا به مخاطب کمک کند تا سطح اطلاعات و دانش خود را بالا برد و سعی کند از سر عادت و صرفاً برای سرگرمی و تفریح از رسانه ها استفاده نکند بلکه با بینش و آگاهی لازم به تولید و تفسیر پیام‌ها بپردازد». (نصیری،۱۳۸۴)‏
زمانی که ما بتوانیم کنترل بیشتری نسبت به رسانه‌ها و تعابیر آنها داشته باشیم، می توانیم به تاثیرات مثبت ناشی از آنها قوت ببخشیم و از تاثیرات منفی آنها بکاهیم.به عبارتی سواد رسانه ای پاسخی ضروری، غیر قابل اجتناب و واقع‌نگر نسبت به محیط الکترونیکی پیچیده و دائما در حال تغییر و تحول اطراف ما است.
«سواد رسانه‌ای مجموعه‌ای از چشم‌انداز‌هاست که ما به‌طور فعالانه، برای قرار گرفتن در معرض رسانه، از آنها بهره‌برداری می‌کنیم تا معنای پیام‌هایی را که با آنها مواجه می شویم، تفسیر کنیم. ما چشم‌اندازهای خود را با استفاده از ساختارهای دانش خود می‌سازیم. برای ساختن ساختارهای دانش، به ابزار و مواد اولیه نیاز داریم. ابزار، مهارت های ما در حوزة سواد رسانه‌اى و مادة اولیه اطلاعات به دست آمده از محتواى پیام‌ها و دنیای رسانه اى است. استفاده فعالانه از رسانه‌ها بدان معنی است که ما از پیام‌ها آگاهیم و به‌طور خودآگاهانه با آنها در تعامل هستیم». (بصیریان و بصیریان، ۱۳۸۵)‏
سواد رسانه‌ای از جنبه‌های مختلفی برخوردار است که به ۳ جنبه مهم آن اشاره می‌شود:
الف) ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه‌ای یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانه‌های از منابع رسانه‌ای گوناگون.
ب)آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی
ج) تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه‌ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست. (شکرخواه: ۱۳۸۵: ۳۰)‏
‏ ‏ضرورت‌های آموزش سواد رسانه‌ای
آموزش سواد رسانه‌ای به شهروندان، آشنا کردن و آموزش دادن آنها با رویکردی انتقادی در مطالعات ارتباطی و رسانه‌ای برای درک و فهم ژرف ساخت‌ها و گذر از سطح به عمق است.
باری دونکان عضو انجمن سواد رسانه‌های کانادا، سواد رسانه‌ای را پاسخی به حل مشکلات ناشی از رسانه‌ها معرفی می کند.به باور او اولین پروژه باید بخشی از واکنش‌های کلی آموزشی مدارس در برابر خشونت و سایر آسیب‌های رسانه‌ای شود. دونکان در ضرورت این آموزش دلایل زیر را
بر می‌شمرد: ‏
‏۱ـ رسانه ها بر حیات فرهنگی و سیاسی ما سلطه دارند.
۲ـ تقریباً همه اطلاعات جز مواردی که آنها را به‌طور مستقیم تجربه می کنیم رسانه ای شده هستند..
۳ـ رسانه‌ها قادرند مدل های ارزشی و رفتاری پر قدرتی خلق کنند.
۴ـ رسانه‌ها بدون آنکه خود آگاه را فعال کنند بر ما تاثیر می‌گذارند.
‏۵ـ سواد رسانه‌ای می‌تواند مصرف رسانه‌های ما را لذت‌بخش‌تر کند و یک رابطه انفعالی را به یک رابطه فعال تبدیل کند». (قاسمی،۹۵:۱۳۸۵)‏
دن بلیک هنگامی که در کارگاه آموزشی خود در زمینه سواد رسانه‌ای فعالیت می‌کرد چند دلیل اساسی را در ضرورت سواد رسانه‌ای پیشنهاد داده است:
۱ـ ما در یک محیط میانجی شده و با واسطه زندگی می‌کنیم.
۲ـ سواد رسانه‌ای بر تفکر انتقادی تاثیر می‌گذارد.
۳ـ وجود سواد رسانه‌ای بخشی از حیات یک شهروند فرهیخته و تحصیل کرده است.
۴ـ سواد رسانه‌ای مشارکت فعال را در یک محیط اشباع شده رسانه‌ای ترویج می‌دهد.
۵ـ آموزش سواد رسانه‌ای به ما کمک می‌کند تا فناوری های ارتباطی را درک و فهم کنیم».(همان) ‏
نتیجه گیری
امروز که آسیب‌های استفاده بی‌رویه و مدیریت نشده از ماهواره در بین اقشار مختلف جامعه خود‌نمایی می کند، سخن گفتن از روش‌های مواجهه با این پدیده به منظور کاهش عوارض و آسیب‌های آن کمی دیر است اما به هر حال نمی‌توان در برابر آن سکوت اختیار کرد و در برابر آن یک
مشاهده‌گر صرف بود. به نظر می‌رسد یکی از روش‌های اصولی مواجهه با پدیده ماهواره رشد سواد رسانه‌ای آحاد جامعه است که به نوعی مصون‌سازی جامعه در برابر عوارض ناشی از ماهواره محسوب می‌شود. البته این راهکار اصولی می‌بایست پیش از همه‌گیرشدن ماهواره و نصب دیش‌ها در پشت بام‌ها اجرایی می‌شد و به‌عبارتی علاج پیش از واقعه صورت می‌گرفت. رشد سواد رسانه‌ای راهکاری است که بسیاری از کشورهای پیشرفته از آن بهره گرفته‌اند و علی‌رغم آنکه خود از بانیان و تولید کنندگان برنامه‌ها و فیلم‌های ماهواره‌ای هستند اما با شناختی که از عوارض پخش این برنامه‌ها در جامعه خود دارند رشد سواد رسانه‌ای را در دستور کار خود قرار داده‌اند. در شرایطی که روش های سلبی و محدود کننده مانند جمع‌آوری دیش‌ها از روی پشت بام‌ها مورد انتقاد قرار می‌گیرد و برخی بر بی اثر بودن آن در کاهش استفاده از ماهواره در جامعه اصرار دارند، رشد سواد رسانه‌ای به عنوان یک راهکار فرهنگی و مورد قبول صاحب نظران می تواند وحدت نظر خوبی را در میان مسئولان، نخبگان و آحاد جامعه به‌وجود آورد و در آینده شاهد فروکش کردن بسیاری از آسیب‌های اجتماعی ناشی از برنامه‌های مخرب ماهواره‌ای بود. موفقیت طرح‌های بزرگ فرهنگی در هر جامعه‌ای نیازمند هم‌افزائی و مشارکت همه نهادها و به خصوص پذیرش آن از سوی مردم است که راهکار رشد سواد رسانه‌ای می‌تواند واجد این ویژگی ها باشد.اکنون سواد رسانه‌ای به عنوان یکی از کارآمدترین ابزارهای نظارتی مورد توجه کشورهای پیشرفته قرار گرفته است و با این وصف ایران به رغم دارا بودن شرایط خاص درونی و بیرونی همچون رشد شهرنشینی ، گسترش تحصیلات عالی، افزایش جمعیت جوان و…، تاکنون اقدام موثری در این زمینه انجام نداده است، در حالی که با عملیاتی کردن این دانش نه تنها فرهنگ ایرانی – اسلامی تقویت می‌شود بلکه بخشی از حقوق مخاطب نیز تامین خواهد شد. باید توجه داشت که اشتباهات فرهنگی به‌ راحتی قابل جبران نیستند و باید سیاست‌های فرهنگی کشور به درستی درک و اعمال شوند و قطعا نبود برنامه، سند چشم انداز و گاه اقدامات نادرست تعمدی و تنش زا، موجب صدمات غیر قابل جبران برای کشور خواهد شد.
‏منابع:
-صدیق بنای،هلن(۱۳۸۵) زندگی ما در گرو رسانه.همشهری آنلاین.‏‎ www
.hamshahrionline.irرnewsر?id‎
‏-پاتر،جیمز(۱۳۸۵) تعریف سواد رسانه‌ای.ترجمه لیدا کاووسی.فصلنامه رسانه.سال هفدهم.شماره ۴٫شماره پیاپی ۶۸٫زمستان ۸۵‏
‏- شکرخواه، یونس(۱۳۸۰). «نیاز مخاطبان به سواد رسانه‌ای». فصلنامه پژوهش و سنجش، شماره ۲۶٫
- شکرخواه، یونس٫( ۱۳۸۵ ). سواد رسانه‌ای یک مقاله عقیده‌ای. فصلنامه رسانه سال هفدهم، شماره ۴، شماره پیاپی ۶۸٫ زمستان ۱۳۸۵‏
‏- بهاره نصیری(۱۳۸۴)، «مخاطبان و سواد رسانه‌ای». همشهری، ۱۴ خردادماه، شماره ۳۷۰۷ ‏
‏- قاسمی، طهورث. (۱۳۸۵) . سواد رسانه‌ای رویکرد جدید به نظارت. فصلنامه رسانه
سال هفدهم، شماره ۴، شماره پیاپی ۶۸٫ زمستان ۱۳۸۵‏
‏-بصیریان، حسین و بصیریان، رضا. (۱۳۸۵). درآمدی به سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی. فصلنامه رسانه سال هفدهم ،شماره ۴،شماره پیاپی ۶۸٫ زمستان ۱۳۸۵‏
‏*دانشجوی دکتری جامعه شناسی و
عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران

سواد چیست ؟

سواد به معنی میزان دریافت آگاهی و برداشت اطلاعات از موضوعی که بر اثربرقراری یک ارتباط با محیط اطراف خواه از طریق اطرافیان و یا در مواجعه با حوادث ، رویدادها و حتی از طریق بصری حاصل شده باشد ، و در نتیجه دارای یک بازخورد باشد .


رسانه چیست ؟

هر منبع اطلاعاتی که دانش و اطلاعاتی را به شخصی منتقل کند رسانه گویند .

خواه کتاب ، پوستر ، نقاشی و یا حتی استادی که در یک کلاس تدریس می کند باشد .

اگر تا چند سال پیش دارندگان مدرک دیپلم یا فوق دیپلم با سواد خوانده می شدند ، امروزه به تبع پیشرفت های علم و فناوری شاید این ادعا در مورد دارندگان مدرک کارشناسی و در برخی جوامع فراتر از آن صادق باشد !

اما این تنها تغییر سواد نیست ، سال ها است که سواد به جز خواندن و نوشتن ، مهارت های دیگری را هم در ذهن تداعی می کند .

برخی منابع به بیش از 15 نوع سواد اشاره کرده اند که از آن جمله می توان به سواد بصری ، سواد فرهنگی ، سواد رایانه ، سواد مخترعان . . . و سواد رسانه ای اشاره کرد .


تعریف سواد رسانه ای :

سواد رسانه ای مفهومی قدیمی است که اولین بار "مارشال مکلوهان " درسال 1965به کاربرد.او معتقد بود دردوره دهکده جهانی باید انسانها به سوادجدیدی به نام سواد رسانه ای دست یابند.سواد رسانه ای مجموعه ای ازچشم اندازهاست که مابه طور فعالانه برای قرارگرفتن در معرض رسانه از آنهابهره برداری می کنیم تا معنای پیامهایی را که با آنها مواجه می شویم ،تفسیر کنیم.ماچشم اندازهای خودرا بااستفاده از ساختار دانش خود می سازیم برای ساختن ساختارهای دانش به ابزار و مواداولیه نیازداریم.حالااین ابزارها ،مهارت های ماست.وماده اولیه آن هم اطلاعات به دست آمده از رسانه هاودنیای واقعی است.استفاده فعالانه بدان معنی است که ما از پیام ها آگاهیم و به طور آگاهانه با آنها در تعاملیم.در بعضی از کشورها سواد رسانه ای به صورت رسمی از سوی نظام آموزش و پرورش نه فقط برای آگاهی و درک بهتر ،بلکه برای آزادی عمل انتقادی پذیرفته شده است.

"پاتریشیا افدرهید"از اعضای موسسه آسپن در مقاله ای در سال 1989سواد رسانه ای را اینطور تعریف می کند:توانایی  دستیابی ،تجزیه و تحلیل،ارزیابی و انتقال اطلاعات در اشکال مختلف اعم از مکتوب و غیر مکتوب.

با پیدایش و گسترش انقلاب تکنولوژیک در دهه 1980جهان ، به مرحله ای گام نهاد که پهنه سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جوامع مختلف دستخوش تغییرات اساسی و دامنه داری قرار گرفت.

این تغییرات بیشتر در امتداد حواس پنجگانه انسان و غلبه آنها بر عناصر زمان و مکان حادث شده و فرصت های مثال زدنی را فراروی توسعه ملت قرار داد. اما به موازات این فرصت ها وجود چالش ها و پیامد های ویران کننده حال و آینده زندگی زندگی افراد را تهدید می کند. این تهدید ها از رژیم سیاسی گرفته تا مولفه های انسجام اجتماعی را در بر می گیرد؛پس باید چه کاری کرد که در حال حاضر هویت و پایه های یکی از مهمترین مولفه های انسجام اجتماعی با چالش های جدی مواجه شده است.

تولید و ارسال اطلاعات بی معرف آن هم به مقدار زیاد، ترویج خشونت از طریق مختلف نظیر بازی های رایانه ای ، کارتون ، فیلم و تبلیغات سود جویانه مغایر با ارزشهای اسلامی، از جمله این چالش ها می باشد.

به راستی چه باید کرد؟ آیا با ابزارهای نظارت سنتی و وضع قوانین تنبیهی صرف یا ممنوع کردن ارتباطات موهن می توان از مردم (به طور عام) و کودکان و نوجوانان (به طور خاص) دفاع کرد، یا اینکه به کمک نرم افزار های الکترونیکی می توان به حذف یا ممانعت از انتشار پیام های زیان بخش همت گمارد؟ این جاست که سواد رسانه ای نقش خود را نشان می دهد .

1- سواد رسا نه ای   (مبانی و اصول)

" الیزابت تومان" در توصیف این موضوع می نویسد : سواد رسانه ای شم و استعدادی است که به بازشناسی اوضاع و احوالی منجر می شود که در پس تولیدات رسانه ای قرار دارند. موضو عاتی از جمله انگیزه ها ، ارزش ها،مالکیت و ثروت و همچنین آگاهی از چگونگی تاثیر این موضوعات در محتوای رسانه ها .

"مائورین بارون" مدیر بخش چند رسانه ای و عضو هیئت مدیره آموزش زبان انگلیسی مونترال ، سواد رسانه ای را جزء ، مولفه های با سوادی می پندارد و می نویسد :امروز افراد با سواد باید بتوانند :

1-    توانایی رمز گشایی ، درک ، ارزیابی و کار با اشکال مختلف رساته را داشته باشند.

2-    بخوانند ، ارزیابی کنندو متن، تصویر و صدا بیافرینند ویا ترکیبی از این عناصر را داشته باشند.

 

در آمریکای شمالی ،از سواد رسانه ای تعریف وسیعتری ارائه شده است که عبارتند از:

مجموعه ای از شایستگی های ارتباطی که توانایی دسترسی ،تحلیل، ارزیابی و تعامل اطلاعاتی در اشکال متفاوت پیام های چاپی و غیر چاپی را داراست.

اندیشمندان ژاپنی نیز با الگو برداری از کشور کانادا ، تعاریف مختلفی ارائه کرده اند." میدوری سوزوکی" سواد رسانه ای را چنین تعریف می کند:

 سواد رسانه ای ابزاری برای توانمند ساختن شهروندان در انجام تحلیل انتقادی و ارزیابی رسانه ها در بافت اجتماعی، دسترسی به رسانه ها ، برقراری اشکال متعدد ارتباط به شکل های مختلف و ایجاد موضوعی انتقادی است.

" سین میزوسوکی" از کارشناسان برجسته: سواد رسانه ای را توانمندی های چند گانه ای توصیف می کند که به کمک آن مردم ، اطلاعات را از طریق رسانه ها دریافت و به طور انتقادی تفسیرکرده و افکار، عقاید و توانمندی خویش برای طراحی ذهنی رسانه ها باز تولید می کنند.


" اکیکوسوگویا" روزنامه نگار : سواد رسانه ای را به عنوان توانایی مطالعه انتقادی واقعیت ایجاد شده توسط رسانه ها و نیز بیان احساسات خود با استفاده از رسانه ها و برخورد ذهنی با انواع اطلاعات تعریف می کند.


اما براساس تعریفی که از سواد رسانه ای در ایران ارائه شده است: سواد رسانه ای سوادی است که مخاطب به مدد آن   می آموزد که در شرایط انبوه شدن پیام ،چگونه پیام های مورد نیاز را جستجو کند و اهداف پیام را تشخیص دهد.


دکتر محسنیان راد می گوید: سواد رسانه ای سوادی است که در حالت انبوه شدن پیام ها در سپهر ارتباطی مخاطب قرار می گیرد؛اینکه مخاطب چگونه به آسانی پیام های مورد نیاز خود را پیدا کند، به عبارتی توانایی تشخیص پیام هاست  و این که مخاطب بداند رسانه های مورد نظر، کدام پیام را باهدف خبررسانی منتشرمی کنند یا قصد پروپاگاندا(تبلیغات سیاسی)دارند.


دکتر معتمد نژاد هم سواد رسانه ای را نوعی درک متکی بر مهارت میداند که می توان بر اساس آن انواع رسانه ها را از یکدیگر تمیز داد و انواع تولیدات رسانه ای را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد . یعنی محصول نهایی یک رسانه را تشخیص داد و این که آیا محتوا، رابطه ای با عدالت اجتماعی دارد یا خیر؟


" یونس شکر خواه" سواد رسانه ای را قدرت درکنحوه کار رسانه ها و معنا سازی در آنها بیان می کند.


از مجموع آنچه گفته شده میتوان نتیجه گرفت که سواد رسانه ای :مجموعه مهارت هایی است که به مخاطب امکان می دهد تا علاوه بر درستی و خلق انواع پیام های ارتباطی به باشناسی مالکیت ،ثروت ،انگیزه ها و ارزش های نهفته در پیام ها دست یابد و با رویکردی انتقادی به تنظیم رژیم مصرف انواع پیام های ارتباطی ( ازتی شرت تا تلوزیون وازبیلبورد تا اینترنت)بپردازد.


 سواد رسانه ای از حیطه موضوعی:

سواد رسانه ای از چهار حیطه شناختی ، حسی، اخلاقی و زیبایی شناسی تکوین یافته است –این حیطه چهارگانه در پیوستاری تعاملی به هم وابسته قرار گرفته اند.

1-    شمول شناختی یا ادراکی، حیطه ای است که به فرایندهای ذهنی و فکری مربوط می شود. شایستگی های ادراکی ، مجموعه ای از شناخت ساده نشانه ها تا درک پیچیده ترین پیام ها و کشف علل و نحوه ارائه خاص آنها را به وسیله یک رسانه در بر می گیرد که این همان بعد عقلانی است که به ایجاد مضمونی قوی در فرایند ساختن معنا منتهی می شود.بنابراین ازمهمترین عناصر چرخه ارتباطی میان رسانه ومخاطبان، فرآیند ساخت یافتگی معنا است که به وسیله "محسنیان راد" صاحب نظر علوم ارتباطات ترسیم شده است.

2-    حیطه حسی که به لایه بیرونی ادراک شکل می بخشد .به این معنا که مخاطب از طریق یکی از حواس پنج گانه در معرض پیام های رسانه ای قرار می گیرد، این موضوع تداعی کننده نظریات "مک لوهان" است که می گوید :هر رسانه در امتداد یکی از حواس پنج گانه است.در این میان بخشی از مخاطباندر ارتباط حسیبا پیامهای رسانه ای بسیار قوی هستند. پیام هایی که برخی از آنها دارای آثار مثبت و برخی دیگر دارای آثار منفی هستند برای مثال کودکانی که فیلم های ترسناک و خشونت بار می بینند ، آنچنان مغلوب حس ترس می شوند که ساعت ها مضطرب می مانند.

3-    بعد زیبایی شناختی که به توانایی درک وشناخت مفاهیم رسانه ای از دیدگاه هنری اشاره دارد. این مقوله به نوع و میزان هنر ومهارت تولید پیام دررسانه های مختلف بستگی دارد.یعنی سبک هنری منحصر به فرد یک نویسنده ،به تولید کننده و کارگردان یک برنامه رادیویی و تلوزیونی، مصداق بارز این بعد زیبایی در سواد رسانه ای است.

4-    آخرین و چهارمین حیطه ، بعد اخلاقی استکه به توانایی درک و دریافتارزش های نهفته در پیام ها اشاره دارد.در سبک کمدی ،ارزشهای نهفتهدر پیام ها بیانگر این است که مزاح و شوخی، ابزاری مهم در حل وفصل مشکلات تلقی می شود .در حال حاضر بسیاری از نامزد های انتخاباتی کشور ما پاشنه ارتباطی خود را در همین مدار میچرخانند تا در فرآیند تغییر نگرش به موفقیتی دلخواه دست یابند ؛ اما در سوی دیگر این قضیه چالش های حاصله، پنجه در پنجه مخاطب     می افکند. از جمله این چالش ها بهره گیری هدفمند از این حیطه در برنامه های منفی و گمراه کننده است.


اصول و مفاهیم سواد رسانه ای:

سواد رسانه ای بر پایه مفاهیمی استوار است که فهم و بازشناسیآن را اجتناب ناپذیر می کند.اصول سواد رسانهای همان مفاهیم کلیدی هستند که مورد توجه راهبرد سازان ،سیاست گذاران و برنامه ریزان هر کشورقرار می گیرند.

  حتی آموزش دهندگان رسانه ای، آموزش خود را بر اساس مفاهیم سواد رسانه ای بنا می کنند که به چند مورد اشاره   می کنیم.


1- سازه ای بودن رسانه ها:

  این مفهوم بیانگر این است که رسانه ها با دقت ماهرانه ای به ارائه برداشت هایی میپردازند تا عوامل معینی را انعکاس دهند. در این میان بازنمایی رسانه ای ، شکل پیچیده ای از حقایق بیرونی را ارائه می کند. به طوری که میتوان گفت: تشخیص مرز میان واقعیت و مجاز غیر ممکن نیست، بلکه دشوار است .سخن قدیمی که می گوید  " دوربین هرگز دروغ نمی گوید" حاکی از شیوه شرطی شدن ما برای پذیرش رابطه میان واقعیت و نمایش واقعیت به وسیله رسانه هاست . در روزگار واقعیت مجازی و شبیه سازی های کامپیوتری،دیدن، عین باور کردن نیست.همه رسانه ها با دقت بسیاری گرد آوری ، تدوین،انتخاب و طراحی می شوند.آنها دنیایی را به ما نشان می دهندکه هر چند حقیقی به نظر می رسد ، اما از یک نگاه گزینش شده است که معمولاً ما به ازای خارجی ندارد. یادگیری تشخیص واقعیت از بازتاب واقعییت در این مفهوم مستتر است.


2-  بازسازی واقعیت به وسیله رسانه ها:

این اصل بیانگر آن است که میان شیوه ارائه وقایع به وسیله رسانه ها،با شیوه درک مخاطبان رسانه ها رابطه معنا داری وجود دارد. میزان جنایت در تلوزیون 10 برابر دنیای واقعی است، هنگامی که ما از فرد ، موسسه ،موضوع ،شخص یا مکان ارائه شده در رسانه درک مستقیم و عینی نداشته باشیم،رسانه ها ،واسطه این درک خواهند بود. این یعنی رسانه ها از نداشتن سواد رسانهایما ،واقعیت را آن گونه که می خواهند باز سازی میکنند از این رو حجم زیادی از ادراک ما را به حقیقت به وجود می آورند.


3-مخاطبان مفهوم مورد نظر خود را از طریق رسانه ها دریافت می کنند:

تعامل اغلب مخاطبان بر اساس فاکتورهای فردی است.این فاکتورهاعبارتند از: نیازها واشتیاق های شخصی،خوشی ها،سختی های روزمره ،نگرش های نژادی و جنسیتی ،پیشینه ی خانوادگی ،فرهنگی و.... است.

یعنی مخاطب بر اساس انگیزه و ریشه های روان شناختی و اجتماعی از میان رسانه ها و پیام های مختلف انتخاب خود را انجام می دهد.این ریشه ها زاویه ی دید مخاطب را ترسیم می کند.

در این رابطه " تئودور سایزر" از اساتید برجسته علوم تربیتی میگوید:تلویزیون بزرگترین نظام آموزش و شکل دهنده اصلی فرهنگ است و قدرتمندانه بر ذهن جوانان درباره نحوه آمریکایی بودن تاثیر می گذارد.

درک آنچه تلوزیون و رسانه های دیگر تعلیم میدهند، نکته محوری در سواد رسانه ای است.

 

ضرورت آموزش سواد رسانه ای:

"باری دونکان" عضوانجمن سواد رسانه ای کانادا ،سواد رسانه ای را پاسخی به حل مشکلات ناشی از رسانه ها معرفی  می کند.  به عقیده وی این پروژه باید به عنوان بخشی از واکنش های آموزشمدارس در برابر خشونت و سایرآسیب های رسانه ای در نظر گرفته شود.

"دونکان "در ضرورت این آموزش ، دلایل زیر را بر می شمرد:

1-     رسانه ها در حیات فرهنگی و سیاسی ما تسلط دارند.

2-    تقریباً همه اطلاعات،به جز مواردی که آنها را به طور مستقیم تجزیه می کنیم ،رسانه ای شده هستند.

3-    رسانه ها قادر به خلق مدل های ارزشی و رفتاری پر قدرتی هستند.

4-    رسانه ها بدون فعال کردن خود آگاه بر تاثیر می گذارند.

5-    سواد رسانه ای می تواند مصرف رسانه ای را برای ما لذت بخش کندو رابطه انفعالی را به رابطه فعال تبدیل کنند.

 

 

" دن بلیک" هنگامی که در کارگاه آموزشی خود درباره سواد رسانه ای فعالیت می کرد،دلایل زیر را در ضرورت سواد رسانه ای بیان کرده است:

1-    ما در یک محیط میانجی شده و با واسطه زندگی می کنیم.

2-    سواد رسانه ای در تفکر انتقادی تاکید می ورزد.

3-    سواد رسانه ای بخشی از حیات یک شهروند فرهیخته و تحصیل کرده است.

4-    سواد رسانهای مشارکت فعال را در یک محیط اشباع شده رسانه ای ترویج می دهد.

5-    ما به کمک آموزش رسانه ایفعالیتهای ارتباطی را درک می کنیم.

 

علاوه بر موارد گفته شده که هر یک متناسب با رویکرد خاصی تنظیم شده اند دلایل دیگری نیز وجود دارند که فقط همراه با سایر دلایل میتوانند از ضرورتآموزش سواد رسانه ای تصویر یبه نسبت کامل تری را ارائه دهند. این دلایل می توانند بر مبنای دیدگاه های زیبایی شناسی،شهروندی و نیز حمایتی ارائه شوند.اما علت مطالعه رسانه ها خود بیانگر ضرورت آموزش سوادرسانه ای است.

 

فعالیت های بین المللی در مورد سواد رسانه ای :

   آموزش رسانه در بریتانیا ، استرالیا، جنوب آفریقا،کاناداو ایالات متحده همزمان با تولید علایقی در هلند ، ایتالیا،طرابلس، یونان ،سوئد،هندو روسیه توسعه یافته است.

اما شاید بتوان گفت که بیشترین فعالیت ها در این زمینه در اروپا صورت گرفته است.

 

-  آموزش سواد رسانه ای در ژاپن:

     درژاپن آموزش سواد رسانه ای به عنوان الگویی موفق مورد استفاده قرار گرفته است. اما با این وصف در این کشور مدل دیگری متناسب با مقتضیات بومی بازسازی شده و به اجرا در آمده است. در مدل آموزشی ژاپن سواد رسانه ای همان گسترش آموزش اطلاعات است. براساس آموزش اطلاعات ،کاربری ذهنی رسانه ها در شکل گیری توانایی فعالیتهای اجتماعی وحرفه ای موثر آموزش اطلاعات است. بر اساس آموزش اطلاعات ،کاربری ذهنی رسانه ها در شکل گیری توانایی فعالیت های اجتماعی و حرفه ای موثر است. این تصویر یک شهروند کامل ،بدون استفاده از رویکرد انتقادی در کشور ژاپن خواهد بود.

برنامه ریزی آموزشی سواد رسانه ای در ژاپن بر خلاف کانادا (که به وسیله یک نهاد غیر دولتی انجام می پذیرد)به گفته وزارت مدیریت عمومی ، امور داخله،پست و مخابرات است.در ژاپن نیز به امید یافتن جایگاهی مناسب برای سواد رسانه ای در نظام آموزش و پرورش تلاش هایی انجام شده است.

به هر حال الگوهای آموزش سواد رسانه ای – چه الگوی کانادایی وچه اگوهای دیگر- دنیای رسانه ها را به یک رویکرد تحقیقی تشویق میکند. رویکردی که استفاده از آن در هر الگوی آموزشی دیگر اجتناب ناپذیر بودو شامل سه پایه است:

 پایه اول: افزایش آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای (یا به عبارت دیگرتعیین  دقیق و بهداشتی میزان مصرف مخاطب از تلوزیون،ویدئو،بازی های الکترونیکی ،فیلم ها واشکال مختلف رسانه های چاپی.)

پایه دوم: آموزش مهارت های تماشای انتقادی است .یعنی آنچه می بینیم یا می خوانیم در چه کادری قرار داده شده است؟ چگونه رسانه ها به مفهوم عینیت بخشیده اند؟و چه موردی احتمالاًبیرون کادر قرار گرفته اند؟

پایه سوم:فرا سوی ( دوردست) چارچوب برنامه رسانه ها استو پیام ها را به طور عمیق بررسی می کند.این پایه به تجزیه و تحلیل اجتماعی ،سیایی و اقتصادی معطوف است (مسائلی فراتر از کادر مورد تماشا را شامل می شود)

برای مثال : کشف اینکه مالک وخالق رسانه کیست؟ وبرخوردبا مسائلی که از جمله مصرف گرایی به خشونت گروه ها وجناح های سیاسی و... چگونه است؟

 

این مدل در انگلستان به وسیله " ادی دیک" و بر اساس چارچوب انتقادی ، طراحی و توسعه یافته و بعدها عده ای دیگر آن را اصلاح

کرده اند.این مدل می تواند الگوی خوبی برای آموزش در ایران به شمارآید.

این مدل سه حوزه گسترده دارد که به کمک آنها می توان پرسشهایی راطرح کرد که در فهم انتقادی دانش آموزان موثر باشند.

1-متن :متن یک تولید رسانه ای است .از این رو متن یک برنامه تلوزیونی ،کتاب،پوستر،و غیره میتواند تولید رسانه ای محسوب شود.

2-مخاطب:کسی که متن رسانه را دریافت می کند خواه آن متن،خواندن یک کتاب باشد یا دیدن فیلمی در سینما،مخاطب محسوب می شود.

مثال : مخاطبی که دارای سواد رسانه ای است از اهداف و تعهدات رسانه ها خبر دارد و از آنها به طرزی آگاهانه استفاده می کند .

3-تولید : هر آنچه در ساخت یک متن رسانهای به کار میرود،تولید نام دارد.


موانع سواد رسانه ای :

1-    نبود زیر ساخت های لازم ارتباطی والدین نسبت به فرزندان

2-    نبود انعطاف حقوقی در وضع قوانین رقابتی و نظارت ایجابی در حوزه رسانه ای ایران

3-    بی توجهی سیاست گذاران و برنانه ریزان در اختصاص ردیف بودجه ای به آموزش سواد رسانه ای

4-    فقر دانش اطلاعاتی و ارتباطی والدین نسبت به فرزندان

 

-         راهکارها:

 

1-انجام تحقیقات و مطالعات تطبیقی برای ارائه الگوی مطلوب وممکن

2-وارد کردن سواد رسانه ای در نظام آموزشی کشور

3-ایفای نقش دیده بانی و نظارت دائمی بر توسعه سواد رسانه ای

4-اختصاص ردیف های بودجه ای به آموزش سواد رسانه ای در قوانین بودجه سال های آتی

5-تهیه و تنظیم کتب درسی مناسب و برنامه های دیداری-شنیداری قابل دسترس

6-به کار گیری مشاورین خبره و متخصص در امور سواد رسانه ای

7-تشکیل ،راه اندازی و تشکل غیر دولتی سواد رسانه ای متشکل از معلمان مدارس، اساتید و پژوهشگران دانشگاهی و همچنین کارگزاران و دست اندر کاران صنعت رسانه ای کشور

8-نظارت والدین بر برنامه های تلویزیونی مورد توجه کودکان( مثال: محدود کردن تماشای برنامه های خشونت بار و غیره)


 

 

 

 

منابع:

 

-         برخورد با خشونت رسانه ای – صدیقه ببران (1382)

-         سواد رسانه ای -   ترجمه : ناصر بلیغ   - صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران

-         سواد رسانه ای   -  مهدی محسنیان راد ( 1384)

-         رویکردی نوین به نظارت رسانه ای –  طهمورث قاسمی-  تهران (1385)

-         سواد رسانه ای یک مقاله عقیده ای –  مجله ی رسانه شماره 4 یونس شکر خواه (1368) 




سید جواد حسینی دانشجوی کارشناسی روابط عمومی الکترونیک

                               پایان

برداشت با ذکر منبع بلامانع میباشد.متشکرم

 

  سواد رسانه ای Media Literacyنویسنده :  قاسم کرباسیان
کلمات کلیدی  :  رسانه، سواد، سواد رسانه ای، مک لوهان، اثرهای رسانه ، مخاطب، مخاطب فعال

توانایی و قدرت دسترسی، تحلیل، ارزیابی و انتقال اطلاعات و پیام‌های رسانه‌ای که می‌توان در چارچوب‌های مختلف چاپی و غیر چاپی عرضه نمود را سواد رسانه‌ای می‌گویند.[1]
تاریخچه پیدایش سواد رسانه‌ای، به سال 1965 باز می‌گردد. مارشال مک‌لوهان اولین بار در کتاب خود تحت عنوان "درک رسانه: گسترش ابعاد وجودی انسان"، این واژه را بکار برد و نوشت: «زمانی که دهکدۀ جهانی تحقیق یابد، لازم است انسان‌ها به سواد جدیدی بنام سواد رسانه‌ای دست یابند».[2] "آرای لن مسترمن" از برجسته‌ترین متفکران حوزه بین‌المللی آموزشهای رسانه‌ای بشمار می‌رود؛ که در سال 1985 به انتشار کتابی بنام "Teaching the media" اقدام نمود و پس از آن کتاب "آموزش رسانه‌ای در اروپای دهه 1990" را روانۀ بازار کرد.[3]
دهه‌های 1920 و 1930 را باید دهه‌های پیوند و ارتباط این حوزه؛ یعنی حوزه سواد رسانه‌ای با تفکرات انتقادی دانست. در این سالها، دپارتمان‌های دانشگاهی تحلیل فیلم در سراسر ایالات متحده و انگلستان، کار خود را آغاز کرده و فیلم‌های روز را مورد تحلیل قرار دادند.[4]
اینگونه از سواد، در کانادا به عنوان اولین کشور، به صورت رسمی از طرف نظام آموزش و پرورش پذیرفته و جزء برنامه‌های درسی مدارس گنجانده شد.[5]
 
چیستی سواد رسانه‌ای
با پیدایش و انبساط انقلاب تکنولوژی در دهۀ 1980، جهان به مرحلۀ جدیدی گام نهاد، که در آن رسانه‌ها، ضمن گام برداشتن در مسیر تکامل و تنوع، به یکی از اجزای اصلی جوامع بشری تبدیل شده‌اند. بنابراین برای اینکه بتوان در برابر رسانه‌های متکثر موجود، مخاطبینی داشت که بتوانند در کنار بهره‌برداری آگاهانه و فعالانه از این رسانه‌ها، خود را در مقابل چالش‌ها و پیامدها‌ی مخرّب آنها حفظ نمایند، باید سواد جدیدی ایجاد کرد. فلذا نیازمند ارائه تعریف گسترده‌تری از سواد و افزایش فضای مفهومی آن هستیم؛ که معمولاً به معنای توانایی خواندن و نوشتن صرف نیست.
سواد رسانه‌ای علاوه بر توانایی ملحوظ در سواد سنتی، که همان توان خواندن و نوشتن بود، توانایی تحلیل و ارزشیابی پیام‌ها و قدرت تولید و انتقال اطلاعات به دیگران در قالب‌های مختلف و با ابزار گوناگون را در انسان پدید می‌آورد. این‌گونه از سواد؛ با توانمند کردن انسان بر درک نحوه کار رسانه‌ها و نحوۀ معنی‌سازی آنها، ماهیت و اهداف تولید پیام رسانه‌ها و تأثیرات و تکنیک‌های رسانه‌های گوناگون، او را از مصرف‌کنندگی صرف خارج کرده و در برابر اثرات رسانه‌ها مقاوم می‌سازد.
سواد رسانه‌ای در کنار آموختن خواندن ظاهر پیام‌های رسانه‌ای از رسانه‌های مختلف، می‌کوشد خواندن سطرهای نانوشتۀ رسانه‌های نوشتاری، تماشای پلان‌های به نمایش درنیامده و یا شنیدن صداهای پخش‌نشده از رسانه‌های الکترونیک را به مخاطبان بیاموزد.
به عنوان مثال؛ مخاطبی که دارای سواد رسانه‌ای است، از اهداف و میثاق‌های رسانه‌ها خبر داشته و از آنها به طرزی آگاهانه استفاده می‌کند. چنین مخاطبی از نقش صدا، موسیقی و سایر جلوه‌های ویژه برای القای فضا و معنی در تلویزیون و سینما با خبر است و می‌داند چرا و چگونه یک پیام واحد در تلویزیون، سینما، روزنامه‌ها، مجلات، رادیو، تابلوهای بزرگ تبلیغاتی و یا بازی‌های رایانه‌ای می‌تواند، اثرات متفاوتی از خود بجا گذارد.[6]
 
توانایی‌های مرتبط با سواد رسانه‌ای
برخی از توانایی‌هایی که می‌توان در سایۀ سواد رسانه‌ای کسب کرد از این قرارند:
1. توانایی استفاده از تکنولوژی روز از جمله کامپیوتر، برای پردازش و تولید اطلاعات؛
2. توانایی نتیجه‌گیری در مورد روابط علّی و معلولی، میان گزارش‌های رسانه‌ها و واکنش عمومی؛
3. توانایی تشخیص تأثیر تحریف، کلیشه‌سازی، تبلیغات و خشنونت در رسانه‌های دیداری؛
4. توانایی تشخیص تفسیر و بوجود آوردن تصویرهای بصری؛
5. توانایی مصرف انتقادی و نه منفعلانه از رسانه‌ها؛
6. توانایی اتخاذ رژیم مصرف رسانه‌‌ای؛ کسی که از سواد رسانه‌ای برخوردار است می‌تواند به درستی تصمیم بگیرد؛ که چه مقدار و چگونه از غذاهای رسانه‌ای استفاده کرده و در معرض چه بخش‌هائی از رسانه قرار بگیرد؛
7. توانایی تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه‌ها.[7]
 
ویژگی‌های اصلی سواد رسانه‌ای
1. پیوستار و نه مقوله؛ سواد رسانه‌ای، موضوعی دارای درجات گوناگون است. در واقع از نظر منطقی، مقول به تشکیک بشمار می‌رود و مانند یک جعبه‌، مقوله‌ای نیست که یا باید در آن جای گرفت و یا جای نگرفت. بعبارت دیگر موضوعی نیست که دائر بین نفی و اثبات بوده و افراد در مقایسه با آن به دو دستۀ حائز سواد رسانه‌ای و فاقد آن تقسیم شوند؛ بلکه افراد در مقایسه با آن هریک درجات مختلفی از سواد رسانه‌ای را دارا هستند و در این پیوستاری که شبیه دماسنج می‌باشد، جایگاهی را اشغال می‌کند. کسانی که در سطح‌های پائین این پیوستار قرار دارند چشم‌اندازهای ضعیف و محدودی به رسانه‌ها داشته و دانش آنها چشم‌اندازهای کافی را برای استفاده در تفسیر معنای پیام‌های رسانه‌ای، فراهم نمی‌کند.
2. چند بُعدی؛ سواد رسانه‌ای مستلزم آن است که در ابعاد گوناگون، اطلاعات کسب کنیم. این ابعاد عبارتند از: بُعد شناختی، احساسی، زیبائی‌شناختی و اخلاقی.
حوزۀ شناختی به اطلاعات واقع‌بنیاد دلالت دارد؛ مانند تاریخ‌ها، اسامی، تعاریف و ... این‌گونه از اطلاعات، در مغز مستقر هستند. اطلاعات حوزۀ احساسی که حاوی اطلاعاتی درباره احساساتی مثل عشق، نفرت، خشم و ... می‌باشد، در قلب مستقر است و جایگاه اطلاعات حوزه زیبائی‌شناختی که حاوی اطلاعاتی دربارۀ روش تولید پیام است را باید در چشم‌ها و گوشها دانست. هرقدر چشم و گوش قوی‌تر و دقیق‌تری برای شنیدن و دیدن وجود داشته باشد، اطلاعات زیبایی‌شناختی بهتر و بیشتری نصیب دارنده خواهد بود. جایگاه اطلاعات عرصۀ اخلاقی هم که شامل اطلاعاتی دربارۀ ارزشها است، در ضمیر و روح انسانی مستقر است. اطلاعات اخلاقی، ملاک و معیاری برای قضاوت راجع به "درست و غلط" را فراهم می‌کند. هرقدر اطلاعات اخلاقی دقیق‌تر باشند، ارزشهای نهفته در پیام‌های رسانه‌ای با عمق بیشتری درک شده و قضاوت‌ها دربارۀ آن ارزشها، دقیق‌تر و منطقی‌تر خواهد شد.
ساختار قدرتمند دانشی، باید حاوی اطلاعاتی از هر چهار حوزۀ مذکور باشد و اگر یک نوع اطلاعات موجود نباشد، ساختار دانش، ضعیف می‌شود؛ که در نتیجۀ آن، سواد رسانه‌ای که از همین ساختارها تشکیل شده، ضعیف خواهد شد و نمی‌توان به درستی، نارسایی‌های پیام رسانه‌ای را تشخیص داد.[8]
 
اصول سواد رسانه‌ای
سواد رسانه‌ای بر پایه اصولی استوار است که این اصول مورد التفات راهبردسازان و سیاست‌گذاران هر کشوری قرار می‌گیرد. برخی از مهمترین این اصول عبارتند از:
1) رسانه‌ها ساختگی و سازه‌ای هستند؛ رسانه‌ها دنیایی را به نمایش می‌گذارند که اگرچه حقیقی به نظر می‌رسد، اما از یک نگاه گزینش‌شده که معمولاً مابإزای خارجی ندارد، آنرا در معرض دید قرار می‌دهند؛ از این‌رو مرز میان واقعیت و مجاز در نمایش رسانه‌ای دشوار است.
2) رسانه‌ها واقعیت را بازسازی می‌کنند؛ میان شیوه ارائه وقایع عالم بوسیله رسانه‌ها و شیوه درک این عالم از سوی مصرف‌کنندگان رسانه، یک رابطه قطعی و معناداری وجود دارد. مثلاً در آمریکا میزان جنایت در تلویزیون چندین برابر دنیای واقعی است و مصرف‌کنندگان آمریکایی دنیای خود را به اندازه دنیای ساخته رسانه‌ها خشن و آکنده از تهدید می‌پندارند. این امر؛ یعنی واسطه‌شدن رسانه‌ها برای درک واقعیت، همان چیزی است که "بودیار" معتقد است جامعه از رهگذر آن به مرحلۀ نمادین و وانمودگی می‌رسد و بر آن یک نظم نوین رسانه‌ای که ساخته و پرداخته نمودهای رسانه‌ای است، حاکم می‌شود.
3) مخاطبان مفهوم مورد نظر خود را از رسانه‌ها می‌گیرند؛ مخاطب انتخابی را که از میان رسانه‌ها و پیام‌های مختلف ‌به عمل می‌آورد، براساس انگیزه انجام می‌دهد و محتوا و پیام‌های رسانه‌ای را از طریق یک شبکه پیچیده متشکل از ماهیت و نیازهای خودش، پالایش می‌کند. در واقع مطابق فاکتورهای فردی با رسانه تعامل دارد و دریافت‌کننده منفعل پیام‌های رسانه‌ای نیست.
4) محصولات رسانه‌ای اهداف تجاری دارند؛ هر نوع درک واقعی از محتوای رسانه‌ها را نمی‌توان از زمینه اقتصادی و ضرورت‌های مالی محرک صنعت رسانه‌ها جدا دانست.
5) رسانه‌ها دربردارنده پیام‌های ایدئولوژیکی و ارزشی هستند؛ پیام‌های رسانه‌ای تا اندازه زیادی تبلیغاتی بوده و ارزشها و باورهای اساسی معینی را بصورت مداوم، ساخته و یا منتقل می‌کنند. روند کلی رسانه‌ها، تصریحاً یا تلویحاً پیام‌های ایدئولوژیکی؛ مثل روح مصرف‌گرایی، نقش زنان و وطن‌پرستی بی‌ چون و چرا را منتقل می‌کند.
6) رسانه‌ها بار سیاسی و اجتماعی دارند؛ رسانه‌ها بر مسائل سیاسی و تغییرات اجتماعی تأثیر زیادی دارند و در پس نقاب آزادی‌گرایی، منافع سیاسی اجتماعی دولتهای صاحب سلطه را تأمین می‌نمایند.
7) هر رسانه شکل زیباشناختی خاصی دارد؛ اصل سواد رسانه‌ای ما را قادر به درک ویژگی‌ها و مشخصات منحصر به فرد هر رسانه می‌کند. به این ترتیب می‌توانیم نحوه ارتباط شکل و محتوا را جستجو و درک کرده و علاوه‌بر درک مفهومی پیام رسانه، نحوۀ گفتن و بیان رسانه را نیز دریابیم.[9]
 
فرایندهای شناختی موجود در آموزش سواد رسانه‌ای
آموزش سواد رسانه‌ای که عبارتست از شناخت اطلاعاتی و انتقاد از رسانه، تکنیک‌ها و تأثیرات آن، در برگیرندۀ آن دسته از فرایند‌های شناختی است که در اندیشه‌های انتقادی مورد استفاده قرار می‌گیرند. برخی از این فرایندها عبارتند از:
1. فهم و نقد سبک‌های زندگی مصرفی که در رسانه‌ها اشاعه می‌یابد؛
2. فهم و نقد اختلاف و اغراض سیاسی و ایدئولوژیک پنهان در محتوای رسانه‌ها؛
3. فهم و نقد آثار و پیامدهای اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی محتوای رسانه‌ها؛
4. فهم و نقد شرایط و مناسبات مادی تولید محتوای رسانه‌ای مثل آگهی‌های تجاری که در جهت تأمین منافع اقتصادی و کسب سود مادی صاحبان سرمایه است.
5. فهم و نقد بازنمایی‌ها و کلیشه‌سازی‌های منفی اقلیت‌های فرهنگی، قومی، جنسیتی و نژادی در رسانه‌ها.[10]
 
ضرورت‌های آموزش سواد رسانه‌ای
"باری دونکان" عضو انجمن سواد رسانه‌ای کانادا، در ضرورت این آموزش این دلایل را ذکر می‌کند:
1. رسانه‌ها بر حیات فرهنگی و سیاسی ما سلطه دارند؛
2. تقریباً همه اطلاعات، جز مواردی که آنها را بطور مستقیم تجربه می‌کنند، رسانه‌ای شده‌اند؛
3. رسانه‌ها قادرند مدل‌های ارزشی و رفتاری پرقدرتی خلق کنند؛
4. سواد رسانه‌ای می‌تواند مصرف رسانه‌ای ما را لذت‌بخش‌تر کند و یک رابطه انفعالی را به یک رابطه فعال تبدیل نماید؛
5. رسانه‌ها بدون آن که فعال کردن خودآگاه، بر ما اثر می‌گذارند.
علاوه‌بر این دلایل، "دن بلیک" یکی دیگر از پژوهشگران عرصه سواد رسانه‌ای، دلایل زیر را در ضرورت سواد رسانه‌ای بیان کرده است:
الف) ما در یک محیط میانجی و با واسطه زندگی می‌کنیم؛
ب) سواد رسانه‌ای بر تفکر انتقادی تأکید می‌کند؛
ج) وجود سواد رسانه‌ای، بخشی از حیات یک شهروند فرهیخته و تحصیل‌کرده است؛
د) سواد رسانه‌ای، مشارکت فعال را در یک محیط اشباع‌شده رسانه‌ای ترویج می‌دهد؛
هـ) آموزش رسانه‌ای به ما کمک می‌کند تا فن‌آوری‌های ارتباطی را درک و فهم کنیم.[11]


[1]. کانسیداین، دیوید؛ درآمدی بر سواد رسانه‌ای، ناصر بلیغ، تهران، اداره کل تحقیق و توسعه صدا، 1379، ص3و2.
[2]. بصیریان جهرمی، حسین و بصیریان جهرمی، رضا؛ در آمدی به سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی، فصلنامۀ رسانه، 1368، ص33.
[3]. شکرخواه، یونس؛ سواد رسانه‌ای یک مقالۀ عقیده‌ای، فصلنامه رسانه، 1368، ص31.
[4]. جهرمی و جهرمی؛ ص43.
[5]. قاسمی، طهمورث؛ سواد رسانه‌ای رویکردی جدید به نظارت، فصلنامه رسانه، 1368، ص97.
[6]. کانسیداین؛ ص3-2 و صبری، حمید؛ آشنایی با دانش ارتباطات، تبریز، حمید صبری، 1381، چاپ اول، ص146 و شکرخواه؛ ص29 و پاتر، جیمز؛ تعریف سواد رسانه‌ای، لیلا کاووسی، فصلنامه رسانه، 1368، ص16.
[7]. کانسیداین؛ ص4 و شکرخواه؛ ص30-29.
[8]. جیمز؛ ص21 – 18.
[9]. قاسمی؛ ص93- 90 و کانسیداین ص13- 10.
[10]. یادداشت، فصلنامۀ رسانه 1368، ص6.
[11]. قاسمی، ص95.

 

سواد رسانه‌ای چیست؟

دکتر یونس شکرخواه*
"سواد رسانه‌ای" (Media Literacy) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که  براساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و انواع تولیدات آن‌ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
این درک به چه کاری می‌آید؟ به زبان  ساده، سواد رسانه‌ای مثل یک رژیم غذایی است که  هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا این‌که میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانه‌ای می‌تواند به مخاطبان رسانه‌ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانه‌ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانه‌ای کمک می‌کند تا از سفره‌ی رسانه‌ها به گونه‌ای هوشمندانه و مفید بهره‌مند شویم.
در این نوشتار که شکل به‌روز‌‌شده‌‌ی مقاله‌ام در همین‌ زمینه است، سعی می‌کنم به گونه‌ای مؤثر به سواد رسانه‌ای بپردازم.

سواد رسانه‌ای و عدالت اجتماعی
در گام اول باید گفت سواد رسانه‌ای آمیزه‌ای از تکنیک‌های بهره‌وری مؤثر از رسانه‌ها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانه‌ها از یکدیگر است. من بر این باورم که هدف اصلی سواد رسانه‌ای به‌خصوص وقتی درباره‌ی رسانه‌های جمعی حرف می‌زنیم، می‌تواند سنجش نسبت هر محتوا با "عدالت اجتماعی" باشد.

بنابراین هدف اصلی سواد رسانه‌ای می‌تواند این باشد که بر اساس آن بتوان دید آیا بین محتوای یک رسانه- به مثابه محصول نهایی- با عدالت اجتماعی رابطه‌ای وجود دارد یا خیر. به عبارت بهتر، خواننده یا بیننده یا شنونده‌ی یک مضمون رسانه‌ای بهتر است رابطه و نسبت محتوای یک رسانه با عدالت را در نظر گرفته و نزدیکی یا دوری محتوای یک رسانه‌ از عدالت را مورد توجه قرار دهد تا همیشه در ارتباط با رسانه‌ به جای تسلیم بودن و یا تسلیم شدن به رابطه‌ی یک‌سویه و انفعالی، رابطه‌‌ای فعال‌تر و تعاملی‌تر داشته باشد.

باید به این گفته افزود که هر نظام رسانه‌ای دارای یک سلسله مراتب است که اجزای آن قابل تجزیه و تحلیل و شناسایی است؛ همچنین همین سلسله مراتب است که محصول نهایی رسانه یا همان محتوای رسانه را می‌سازد. رفتار و بافت این سلسله‌مراتب، شبیه یک کارخانه است. در کارخانه هم تمام اجزا- اعم از زیرساخت‌ها، نرم‌افزارها، نیروی انسانی و...- دست به دست هم می‌دهند تا محصول نهایی خود را با توجه به اهداف از پیش تعریف شده، تحویل مصرف‌کننده بدهند.

شاید یک تفاوت مهم در مقایسه‌ی رسانه‌ها و کارخانه‌ها این باشد که در رسانه‌ها کار به‌گونه‌ای صورت می‌گیرد که مصرف‌کننده گمان کند یک حقیقت محض را دریافت کرده که عاری از پیش‌داوری یا القاء‌گری است. البته شاید بعضی از کارخانه‌ها هم مُهر استاندارد را به همین منظور بر کالای نامرغوب بزنند تا مصرف‌کننده گمان کند یک جنس مرغوب دریافت کرده است.
به این ترتیب می‌توان گفت محصول نهایی یک رسانه الزاماً آینه‌ی دنیایی که آن را پوشش می‌دهد نیست؛ محصول نهایی یک رسانه ممکن است بخشی از جهان یا شکل تحریف شده‌ای از آن باشد و یا حداقل در بازتاب دادن جهان ناموفق مانده باشد. محتوای رسانه می‌تواند در خدمت تثبیت یک جریان، گروه یا طبقه و یا در خدمت قدرت حاکمه باشد و آن طبقه و قدرت الزاماً عدالت‌جو، رهایی‌بخش و آزادی‌گرا نباشد.

چنین محصول رسانه‌ایی نمی‌تواند در خدمت عدالت اجتماعی عمل کند، بلکه در خدمت نیروهایی است که درصدد عدم تأمین عدالت و یا سلب عدالت اجتماعی هستند. بنابراین می‌توان این نکته را در نظر داشت که آگاهی و اطلاعاتی که از رسانه‌ها به دست می‌آید، ممکن است لزوماً به صلاح اجتماع و یا عامه‌ی مردم نباشد. به عنوا مثال در نظر بگیرید بازتاب تهاجم اسرائیل به غزه را در رسانه‌های گوناگون جهان که هر کدام از زاویه‌ای به بازتاب آن پرداختند...
در این‌جا لازم است دوباره به این نکته اشاره کنم که سواد رسانه‌ای یک نوع درک متکی بر مهارت است و اگر قرار است از سفره‌ی رسانه‌ها انتخاب‌های دقیق و درستی داشته باشیم، آنگاه می‌توانیم بر نقش و جایگاه چنین مهارت‌هایی به‌طور خاص تأکید کنیم.

سینما و هواپیما؛ دو مثال تبیین نقش مهارت‌ها
مثال اول: اگر در یک فیلم پسرکی ده‌ساله در حال دویدن باشد و در همان هنگام دویدن تبدیل به یک مرد چهل‌ساله ‌شود، برای کسی که فیلم زیاد دیده است، اتفاق عجیبی نیست. تماشاگر حرفه‌ای سینما می‌داند که رجوع به آینده- در این مثال 40 ساله شدن فرد مورد بحث- یا بازگشت به گذشته یک فرد یا یک موضوع، احتیاج به چهل سال انتظار ندارد. این امری بدیهی در سینماست که می‌تواند در یک پلان رخ دهد (فلاش فوروارد و فلاش‌بک).

اما دیدن چنین صحنه‌ای برای کسی که برای اولین‌بار است که فیلم می‌بیند، ممکن است ایجاد سردرگمی کند و لذا از خودش بپرسد آن پسرک چه شد؟ و این مرد چهل‌ساله کیست؟ اما تماشاگر حرفه‌ای سینما به‌تدریج به دانش و مهارت‌هایی مسلط شده که لازمه‌ی درک فیلم است و بر اثر آن، نمادهای و نشانه‌‌های دیداری در سینما را به‌خوبی می‌شناسد.
مثال دوم: اگر بخواهیم در کابین خلبان یک هواپیما بنشینیم و آن‌ را به پرواز درآوریم نیاز به مجموعه‌ای از مهارت‌ها داریم تا بتوانیم هواپیما را به‌ حرکت درآورده، به پرواز کشانده، کنترل کرده و به مقصد برسانیم. مگر غیر از این است؟
مسلط شدن به سواد رسانه‌ای هم مستلزم کسب آمیزه‌ای از مهارت‌هاست. با این تفاوت که در دو مثال‌ مربوط به سینما و هواپیما، زودتر به نقش مهارت‌های خاص پی می‌بریم. نداشتن مهارت‌های مربوط به زبان سینما به عدم درک فیلم می‌انجامد و نداشتن مهارت‌های مربوط به پرواز، به سقوط و مرگ منجر خواهد شد.

ممکن است بر این گمان باشیم که در استفاده از رسانه‌ها از مهارت‌های کافی برخوردار هستیم، در حالی‌که این‌جا، موضوع سواد رسانه‌ای می‌تواند به مهارت‌های یک ملوان تازه‌کار و یا یک ملوان ماهر شبیه باشد. ملوان تازه‌کار هم به دریا می‌رود اما ممکن است دیگر رنگ ساحل را نبیند. برخلاف ملوان تازه‌کار، ملوان ماهر ممکن است حتی در شرایطی که دریا توفانی است اصلاً عزم آب نکند و اگر هم برود، به‌خوبی می‌داند تا چه عمقی باید پیش رفت و چگونه با امواج مقابله و از آن‌ها عبور کرد و به ساحل بازگشت.

ضرورت سواد رسانه‌ای
تا این‌جا باید تا حدودی مشخص شده باشد که چرا به سواد رسانه‌ای نیاز داریم. امروز در دنیایی زندگی می‌کنیم که خواه ناخواه در شرایط اشباع رسانه‌ای قرار دارد. فضای پیرامون ما سرشار از اطلاعات است. به عنوان مثال وقتی تلفن همراه یک‌نفر به صدا درمی‌آید، این اطلاعات موجود در فضا است که پل ارتباط او با تماس‌گیرنده شده؛ یا زمانی‌که یک مودِم می‌تواند افراد را به جهان بی‌انتهای اینترنت بکشاند، نشانه‌ای دیگر است از همین شرایط حاکمیت اشباع رسانه‌ای بر جهان؛ و یا حالا که میلیون‌ها روزنامه و مجله و کتاب و خبرگزاری و شبکه‌‌ی تلویزیونی بر زمین و زمان می‌بارد، همه نیاز دارند به این‌که در برابر چنین فضایی، چتری بر سر بگیرند و یک رژیم مصرف اتخاذ کنند. همه نیاز دارند به این‌که در انتخاب‌هایشان بیشتر دقت کنند، درست مانند آنچه مردم در مورد تغذیه‌ی خودشان عمل می‌کنند. چون مردم اکنون باسوادتر شده‌اند، مراقب هستند که در غذایی که مصرف ‌می‌کنند چقدر کلسترول، ویتامین و یا مواد دیگر باید باشد؛ در فضای رسانه‌ای هم باید دانست چه مقدار باید در معرض رسانه‌های مختلف اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری بود و چه چیزهایی را از آن‌ها برداشت.

زمانی که در بزرگراه‌های اطلاعاتی حرکت می‌کنید، سواد رسانه‌ای می‌تواند به شما بگوید چه مقدار از وقتتان را در چه سایت‌هایی- اعم از شناخته شده و ناشناخته- و چه مقدار از آن را فرضاً در چت‌روم‌ها بگذرانید. بنابراین می‌توان گفت که هدف سواد رسانه‌ای در نخستین گام‌های خود، تنظیم یک رابطه‌ی منطقی و مبتنی بر هزینه- فایده با رسانه‌ها است. به این معنا که در برابر رسانه‌ها چه چیزهایی را از دست می‌دهیم و چه چیزهایی را به دست می‌آوریم؟ و  باز به عبارت بهتر، در مقابل زمان و هزینه‌ای که صرف می‌کنیم، در نهایت چه منافعی به دست می‌آوریم؟ بنابراین یکی از اهداف اصلی سواد رسانه‌ای این است که استفاده مبتنی بر آگاهی و با فایده از سپهر اطلاعات را تأمین کند.

سه جنبه سواد رسانه‌ای
سواد رسانه‌ای یک موضوع متضلع است که قدرت درک مخاطبان از نحوه‌ی کارکرد رسانه‌ها و شیوه‌های معنی‌سازی در آن‌ها را طرف مورد توجه قرار می‌دهد و می‌کوشد این واکاوای را برای مخاطبان به یک عادت و وظیفه تبدیل کند. سواد رسانه‌ای را می‌توان بستر منطقی دسترسی، تجزیه و تحلیل و تولید ارتباط در شکل‌های گوناگون رسانه‌ای و در همین حال تأمین ضوابط مصرف محتوای رسانه‌ای از منظر انتقادی دانست.
سه جنبه‌ی سواد رسانه‌ای عبارتند از:
الف: ارتقاء آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه‌ای؛ و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه‌ی مصرف غذای رسانه‌ای از منابع رسانه‌ای گوناگون که در یک کلام همان محتوای رسانه‌هاست.
ب: آموزش مهارت‌های مطالعه یا تماشای انتقادی
ج: تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه‌ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست.

بنابراین اولین نکته در موضوع سواد رسانه‌ای توجه داشتن به میزان و نسبت مصرف از هر رسانه در رنگین‌کمان رسانه‌هاست و سپس توجه به این نکته که دیدن و خواندن و شنیدن عمدتاً باید از موضع انتقادی باشد و سومین نکته این‌که به نقش دست‌اندرکاران و مالکان رسانه‌ها هم باید توجه داشت.
شاید بتوان گفت تلقی‌های نوتر و امروزی‌تر از سواد رسانه‌ای، بیشتر بر جنبه‌ی دست‌اندرکاران و مالکان رسانه‌ها متمرکز است و لذا مقابله با کارکردهای رسانه‌های بزرگ و غالب را در دستور کار دارد. درواقع کالبدشکافی رسانه‌هایی است که هدف‌شان تأمین هژمونی فرهنگی، تعمیم فلسفه‌ی سیاسی و حفظ قدرت‌هایی است که خود این رسانه‌ها محصول آن‌ها هستند.

آشنایی با نوه‌ دیجیتال!
به نظر می‌رسد که موضوع سواد رسانه‌ای- به عنوان دافعه‌ی فضای اشباع رسانه‌ای و در ستیز با گفتمان غالب رسانه‌های بزرگ در همین شرایط اشباع رسانه‌ای- در اینترنت نسبت به سایر رسانه‌ها بیشتر و سریع‌تر رشد کرده و به نوعی می‌توان  آن را نوه‌ی دیجیتال نقدهای رسانه‌ای کلاسیک به‌حساب آورد.
بد نیست یادآوری شود که تسلط به یک زبان خارجی، مهارت استفاده از رایانه و مهارت‌های استفاده از فضای سایبر هم که خودشان جزو مهارت‌های سواد رسانه‌ای به شمار می‌آیند، می‌توانند به بهره‌وری مناسب‌تر از مباحث سواد‌ رسانه‌ای موجود در سایت‌های مختص این مبحث در اینترنت کمک کنند.

بی‌سوادها طعمه می‌شوند!
اما از آن‌جایی که بدون سواد رسانه‌ای، نمی‌توان گزینش‌های صحیح از پیام‌های رسانه‌ای داشت، به گمان من نهادهای آموزشی، مدنی و رسانه‌ای در ایران باید به این امر کمک کنند. نهادهای آموزشی مثل مدارس، دانشکده‌ها، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های مختلف می‌توانند مفهوم سواد رسانه‌ای را در کتب درسی ارائه کنند. نهادهای مدنی و صنفی که هر یک جمعی تخصصی را نمایندگی می‌کنند نیز می‌توانند اعضای خود را تحت آموزش مستمر در زمینه‌ی سواد رسانه‌ای قرار دهند؛ و بالاخره نهادهای رسانه‌ای و انتشاراتی هم می‌توانند مفاهیم ساده‌شده‌ای از این بحث‌ را در دستور کار خود قرار دهند.
اگر نهادهای پیش‌گفته در این عرصه فعال‌تر شوند، بضاعتی که از طریق سواد رسانه‌ای در اختیار ‌گذاشته می‌شود، باعث می‌شود تا مخاطبان درک عمیق‌تری از آنچه می‌بینند، می‌شنوند و می‌خوانند داشته باشند. در حالی‌که می‌توان فاقدان سواد رسانه‌ای را طعمه‌های اصلی در فضاهای رسانه‌ای به‌شمار آورد، افراد دارای سواد رسانه‌ای نه تنها اسیر محصولات رسانه‌ای نمی‌شوند، بلکه قضاوت‌های صحیح‌تری از محیط پیرامون خود دارند.

شما اضافه‌‌بار دارید!
یکی دیگر از اهداف سواد رسانه‌ای نشان دادن اضافه‌بار اطلاعاتی است. در شرایط اشباع رسانه‌ای و در فضای موجود افراد در معرض حجم بالایی از اطلاعاتی هستند که هرگز به برخی از آن‌ها نیازی ندارند. به عنوان مثال امروزه بسیاری از نوجوانان در جهان، مارک‌ها و علائم تجاری بین‌المللی را به‌خوبی می‌شناسند اما این اطلاعات در هیچ زمینه‌ای به کار آن‌ها نمی‌آید؛ نه قدرت خرید دارند و نه قدرت مصرف، ولی چون در معرض آگهی‌های پیاپی قرار دارند، در این زمینه اطلاعات دارند. پس باید از پیام‌ها و اطلاعات اطرا‌‌ف‌مان براساس نیازهای‌مان استفاده کنیم تا دچار سردرگمی نشویم. سواد رسانه‌ای این امکان را هم در اختیار می‌گذارد.

نیاز به تولید ادبیات
باید برای مبحث سواد رسانه‌ای تولید ادبیات کنیم. متأسفانه منبع در این زمینه به‌خصوص به زبان فارسی، اندک است اما پر کردن این خلأ با تألیف و ترجمه امکان‌پذیر است. این فقر ادبیات را نهادهای آموزشی، مدنی و رسانه‌ای در ایران می‌توانند پر کنند. در مباحث بین‌المللی مربوط به سواد رسانه‎ای 18 اصل وجود دارد که مورد توجه است. در این زمینه، مطالعه آرای لن‎مسترمن می‌تواند مفید باشد. او که از برجسته‎ترین متفکران حوزه‌ی بین‎المللی آموزش‎های رسانه‎ای است، پیش از این کتابی منتشر کرده بود که به‌سرعت به کتابی درسی در عرصه‌ی آموزش رسانه‎ای تبدیل شد. این کتاب که "Teaching the Media" نام داشت، در سال 1985 به علاقه‎مندان مباحث مربوط به آموزش رسانه‎ای عرضه شد. او کتاب دیگری هم دارد که انتشارات شورای اروپا آن را منتشر کرده است. نام این اثر، آموزش رسانه‎ای در اروپای دهه‌ی 1990 (Media Education in 1990's Europe) است. نویسنده‌ی مورد بحث از جمله کسانی است که ترجیح می‎دهد از "آموزش رسانه‎ای" (Media Education) به جای اصطلاح سواد رسانه‎ای استفاده کند.

تکرار می‌کنم می‌توان در عرصه‌ی آموزش‌ رسانه‌ای و سواد رسانه‌ای تولید ادبیات کرد تا در گام اول مشخص شود دامنه و چارچوب بحث سواد رسانه‌ای چیست. باید ترجمه کرد و هم‌زمان تألیف تا بتوان زمینه‌ی یک مطالعه‌ی تطبیقی را فراهم ساخت و به معیارهایی برای تعقیب اهداف سواد رسانه‌ای دست یافت. وضعیت سواد رسانه‌ای در غرب به دلیل آن‌که تکنولوژی‌های مدرن تمرکز و غلظت بیشتری دارند، باعث شده تا نظریه‌پردازان و مخاطبان، زودتر خطر مسلح نبودن به سواد رسانه‌ای را درک کنند؛ بنابراین مطالعات و تجربه‌های بسیار خوبی هم در این زمینه دارند که می‌شود از آن‌ها استفاده کرد.
همچنین حمایت نهادهای آموزشی از طریق گنجاندن مفاهیم سواد رسانه‌ای در کتب درسی دانش آموزان و دروس دانشکده‌های ارتباطات، می‌تواند مفید باشد و خود رسانه‌ها هم با توجه به جغرافیای مخاطبان خود، می‌توانند مفاهیم مرتبط با سواد رسانه‌ای را منعکس کنند.
 
*عضو گروه مطالعات بریتانیا- دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران

چه عواملی باعث شد که امام (ره) قطعنامه 598 را قبول کند؟

اهداف نظام اسلامی از دفاع مقدس

هر چند شروع جنگ تحمیلی به هیچ وجه با خواست و اراده نظام اسلامی ایران نبود، اما بعد از آغاز آن، وضعیتی به وجود آمد که نظام انقلابی ایران به عنوان کانون و منادی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله و تنها سنگر پیکار با امپریالیسم و استبکار جهانی و امیدبخش مستضعفان جهان و نهضت های آزادیبخش، باید مردانه و با تمام قوا در مقابل این تهاجم نظامی ایستادگی می کرد و با دادن درس سختی به متجاوزین و حامیان آنها و احقاق کامل حقوق ایران، درس ایستادگی و مقاومت تا پیروزی را به تمامی ملت های مورد ستم و نهضت های آزادی بخش جهان، می آموخت.

در واقع، نظام اسلامی علاوه بر مقاصد مادی، مانند بیرون راندن متجاوزین از خاک ایران، محکومیت متجاوز، پرداخت غرامت و ...، اهداف معنوی بسیار بالاتری از تداوم دفاع مقدس تعقیب می کرد که این اهداف، برگرفته از اصول و مبانی اسلامی بود. از این رو، دفاع مقدس، نه یک جنگ معمولی بین دو دولت، بلکه جنگی سرنوشت ساز بین جهان کفر با جهان اسلام بود که می بایست تا پیروزی قاطع جبهه اسلام و تسلیم استکبار جهانی و رفع فتنه، تداوم می یافت. بر این اساس، حضرت امام(ره) به صورت مرتب بر تداوم جنگ تا تأمین اهداف مشروع نظام اسلامی تأکید می کرد و می گفت: «اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد، ما همچنان ایستاده ایم».

جنگ تحمیلی، زمانی شروع شد که ایران اسلامی به دلیل وقوع انقلاب، حوادث و مشکلات داخلی و بین المللی، به هیچ وجه آماده درگیر شدن در این جنگ گسترده نبود. در این صورت، تنها راه منطقی، دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه آن و حصول اطمینان از عدم تجاوز دیگر بود. این، هدف ایران در طول جنگ تحمیلی بود که با وجود هزینه های زیاد جنگ، تا آخرین روز آن تعقیب شد.

چرا جنگ تمام نشد؟

نکته دیگری که در این زمینه مطرح است، ادامه جنگ، پس از بازپس گیری خرمشهر است و این که چرا در همان زمان، صلح یا آتش بس پذیرفته نشد؟ به نظر می رسد که بتوان دلایل زیر را برای این مسئله بیان کرد:

1. از همان آغاز که جنگ تحمیلی بر علیه ایران آغاز شد، تنها راه منطقی، دفاع با قدرت علیه متجاوز و بیرون راندن و تنبیه متجاوز و حصول اطمینان از عدم تجاوز مجدد او بود. با فتح خرمشهر، ما توانستیم قسمت های عمده ای از خاک کشور عزیزمان را از عراق پس بگیریم؛ اما شرایط بین المللی و منطقه ای و سیاست های عراق، حاکی از این بود که تمام علل و عواملی که در شروع جنگ توسط عراق نقش داشتند، هنوز باقی هستند و مطرح نمودن صلح توسط عراق و فشار علیه ایران برای پذیرش آن، تنها نیرنگی برای خروج عراق از وضعیت پیش آمده بوده است.

2. بعد از فتح خرمشهر، تلاش های زیادی در مجامع بین المللی و برخی کشورهای همسایه برای متوقف نمودن پیشروی ایران به داخل خاک عراق و جلوگیری از شکست کامل ارتش متلاشی شده رژیم بعث صورت گرفت؛ ولی همچنان که گفته شد این تلاش ها تنها برای خروج از بن بست پیش آمده بود؛ زیرا آنان هیچ گونه روش حقوقی مطمئنی را برای دست یابی به صلحی همه جانبه ارائه ندادند.

قطع نامه 514 شورای امنیت، طوری طراحی شده بود که خواسته های مشروع ایران را در بر نداشت و به عبارت دیگر، شورای امنیت نشان داد که آنها در صدد مدیریت بحران می باشد و نه حل آن؛ ولی در پایان جنگ، مجامع بین المللی با مشاهده قدرت اعجازآمیز رزمندگان اسلام در گرفتن دژ تسخیرناپذیر «فاو»، عزم راسخ بر پایان جنگ داشتند و به ناچار، قطع نامه 598 را به نحوی تدوین کردند که دربرگیرنده برخی از خواسته های مشروع ایران بود. بنابراین، موفقیت های رزمندگان پس از فتح خرمشهر تا ورود به «فاو»، تنها عامل به رسمیت شناختن حقوق ایران و صدور قطع نامه 598 بوده است.

3. از آن جا که بعد از فتح خرمشهر، هنوز بخش هایی از خاک ایران در دست عراق بود، لازم بود که ما نیز بخش هایی از عراق را در دست داشته باشیم تا در موقع مذاکره، با دست پر حاضر باشیم.

4. از دلایل دیگر داخل شدن نیروهای ایران به خاک عراق، خارج ساختن شهرهای آبادان و خرمشهر از تیررس توپخانه عراق و فراهم کردن زمینه بازگشت مردم به این شهرها بود.

5. جلوگیری از استمرار حملات نظامی عراق از دریا و هوا؛ زیرا گرچه نیروی زمینی عراق در زمین متوقف و به عقب رانده شده بود، ولی حملات عراق در دریا و هوا ادامه داشت.

6. قوی بودن این احتمال که با فشار به صدام، زمینه سرنگونی او و نجات مردم عراق و ایران از دست این حکومت تبهکار فراهم گردد.

7. عدم اطمینان به حکومت بعث عراق و شخص صدام؛ همچنان که این موضوع در آخر جنگ هم ثابت شد؛ زیرا زمانی که ایران آتش بس و قطع نامه 598 را پذیرفت، عراق به دلیل قدرت گرفتن نیروهای نظامی اش، دوباره بخش هایی از سرزمین ایران را به اشغال خود درآورد.

در واقع می توان گفت که پس از فتح خرمشهر، شرایط برای پایان جنگ مهیا نبود و بعد از بازپس گیری خرمشهر، منطقه با حمله اسرائیل به جنوب لبنان روبه رو شد و وقفه ای در ادامه جنگ پیش آمد و نیروهای ایران متوجه جنوب لبنان بودند و زمانی که احساس شد فتح خرمشهر به تنهایی برای ریشه کن کردن تجاوز و به دست آوردن حقوق ایران کافی نیست، شعار ادامه عملیات و دفاع تا تنبیه متجاوز و ریشه کردن تجاوز مطرح شد.

پایان جنگ

بررسی علل و عوامل پایان جنگ، نشان می دهد که هر چند ویژگی های روانی و شخصیتی صدام هنوز موجود بود - چنان که در حمله به کویت دوباره بروز کرد - ولی شرایط بین المللی و منطقه ای، دیگر به هیچ وجه موافق ادامه جنگ نبود و علاوه بر این در قطع نامه 598 شورای امنیت، بسیاری از خواسته های مشروع و بر حق جمهوری اسلامی ایران لحاظ شده بود و اعضای شورای امنیت، عزم خود را بر پایان یافتن جنگ نمایان ساختند.

در این جا به صورت اختصار، به بعضی از مهم ترین زمینه های آن اشاره می شود:

در سال های پایانی جنگ، جهان از پیروزی های نظامی ایران احساس خطر و نگرانی می کرد و شرایط نظامی و سیاسی، به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر کرده بود و اینک در کارنامه نظامی ایران، نقاط درخشانی همچون بازپس گیری خرمشهر، تصرف جزایر مجنون، فتح فاو و نقاطی از کردستان عراق به چشم می خورد. در عرصه سیاسی نیز جمهوری اسلامی ایران، تقریبا یکه و تنها موفق شده بود، دوبار تلاش عراق برای ریاست بر جنبش غیرمتعهدها را خنثی سازد و با برنامه ها و اقدامات تبلیغی - سیاسی خود، حقیقت متجاوز بودن عراق و واقعیت تساهل و تسامح جهانی را نشان دهد. از این رو، ادامه جنگ و نزاع به خصوص در ماه های آخر - که حمله به نفتکش ها صورت می گرفت و موجب مختل شدن امنیت خلیج فارس بود - به ضرر برخی قدرت های بزرگ بود و از سوی دیگر، پیروزی های نهایی ایران در جنگ و محقق شدن شعارها و آرمان های ایران در مورد عراق، نشانه شکست کامل سیاست های غرب در حمایت از عراق به شمار می آمد. از این رو، کشورهای حامی عراق به وحشت افتادند و خود عراق نیز، بعد از سال ها جنگ و متحمل شدن شکست های پی در پی، دریافته بود که در آن شرایط، نه تنها امکان پیروزی بر ایران را ندارد، بلکه باید به هر ترتیب ممکن و با تمسک به هر وسیله ای، از شکست خود جلوگیری کند و به جنگ و تجاوز پایان دهد.

در چنین فضایی و پس از یأس قدرت های بزرگ از شکست ایران، آنان قطع نامه 598 را که بر خلاف قطع نامه های پیشین، تا اندازه ای متضمن نظریات و حقوق مسلّم ایران بود، به تصویب رساندند؛ اما این قطع نامه با وجود نقاط مثبت خود، دارای نقاط ضعف و ابهامات زیادی بود.1 و تردیدهایی را در پذیرش این قطع نامه از سوی ایران به وجود آورده بود. از این رو، قدرت های بزرگ که مصمم بر پایان جنگ بودند، فشارهای نظامی و سیاسی زیادی را برای قبول قطع نامه، به ایران وارد آوردند. برخی از این فشارها، عبارت بودند از:

1. دخالت مستقیم آمریکا در جنگ و حمله به هواپیمای مسافربری ایران. 2. تشدید حملات و حضور آمریکا در خلیج فارس. 3. بمباران سکوهای نفتی ایران. 4. بمباران شیمیایی مناطق مسکونی و جبهه ها از سوی عراق. سرانجام بر اثر این عوامل، ایران تصمیم به پذیرش قطع نامه 598 و قبول آتش بس گرفت؛ البته قبول آن در چنین شرایطی، به گفته امام(ره)، به منزله نوشیدن جام زهر بود.

مقاومت و دفاع بی نظیر ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی، در مقابل هجوم قدرت های بزرگ، با وجود همه مشکلات و ناملایمات، انقلاب نوپای اسلامی را بیمه و بسیاری از حقوق مسلّم ایران را تأمین و نیز استقلال و تمامیت ارضی کشور را تضمین کرد و به مظلومان و مستضعفان جهان، درس مقاومت در مقابل استکبار جهانی را آموخت.

پذیرش قطع نامه 598، جام زهر

مقاومت، ایستادگی و پیروزی های مکرر ایران در جبهه های نبرد، در طول سال های جنگ، به هیچ وجه خوشایند استکبار جهانی نبود. از این رو، در ماه های آخر جنگ، حمایت جهانی از عراق به اوج رسید و آمریکایی ها عملا و به طور مستقیم، وارد صحنه شدند. سکوهای نفتی ما را بمباران می کردند و با هدایت هواپیماهای عراقی بمباران نفت کش ها را تسهیل می کردند و هواپیمای مسافربری ایران را مستقیما منهدم کردند. فرانسوی ها نیز هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد و میراژ 2000 در اختیار عراق گذاشتند و روس ها نیز مدرن ترین هواپیماهای جنگنده و دورپرداز و بلند پرواز و ... را به عراق ارسال کردند. کویت و عربستان، سیل دلارهای خود را به عراق روانه ساختند. آلمانی ها مواد لازم برای سلاح شیمیایی در اخیتار عراق می گذاشتند. با این امکانات، عراق به طور وسیع، مناطق مسکونی و جبهه ها را بمباران شیمیایی می کرد و مجامع بین المللی، با سکوت خود، این جنایات را تأیید می کردند.

در نتیجه، جنگ از حالت طبیعی خود خارج و به یک نسل کُشی گسترده و بدون هیچ گونه ملاحظات اخلاقی، انسانی، حقوقی و... تبدیل شده بود.2 از سوی دیگر، تحریم های همه جانبه و شدید بین المللی، فشارهای بسیار زیادی در زمینه اقتصادی، نظامی و ... بر مردم و مسئولین ایران وارد می کرد:

در چنین شرایطی، حضرت امام(ره) با مشورت مسئولین نظام و کارشناسان، مصلحت نظام اسلامی را در پذیرش قطع نامه 598 و قبول آتش بس دید. از این رو، با وجود آرمان ها و اهداف کلان و بلند مدتی که از تداوم دفاع مقدس داشت، قطع نامه را پذیرفت؛ اما موضع گیری جدید، به هیچ وجه با روحیات و انتظارات مردم ایران و به ویژه رزمندگان و خانواده های شهدا و ایثارگران هماهنگی نداشت و آنان انتظار چنین چرخش ناگهانی را نداشتند و افزون بر این، این موضع گیری، می توانست تأثیر منفی بر حرکت های انقلابی و نهضت های آزادی بخش جهان نیز داشته باشد.

طبیعی است که در چنین شرایطی، پذیرش قطع نامه و آتش بس، به مثابه نوشیدن جام زهر برای حضرت امام(ره) بود که او تنها به خاطر رضای خداوند، حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی، آن را با جان و دل پذیرا شد. در پیام تاریخی امام در مورد پذیرش قطع نامه چنین آمده است:

«... قبول این مسئله برای من، از زهر کشنده تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آن چه موجب این امر شد، تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آن چه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ام».

اقدام خالصانه حضرت امام(ره) هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت، شرایط را به نفع نظام اسلامی رقم زد؛ زیرا این موضع ناگهانی که به هیچ مورد انتظار دشمنان نبود، یک باره دشمن را به موضع انفعالی کشاند و در حالی که او از «ماشین جنگی» برتر و حمایت همه جانبه بین المللی برخوردار بود، با قبول قطع نامه از سوی ایران و حضور گسترده و بی نظیر مردم در جبهه ها، پس از نبردی یک ماهه، شکست را پذیرفت و به قبول قطع نامه گردن نهاد و از سوی دیگر، باعث شد تا شعار صلح طلبی را از دست دشمنان گرفته شود و آنان کاملاً خلع سلاح شوند و با حمله عراق به کویت و شکل گیری ائتلاف بین المللی علیه عراق، حقانیت ایران در جنگ تحمیلی برای همگان آشکار و دولت عراق به عنوان متجاوز شناخته شود.

برای مطالعه بیشتر در این زمینه، به کتاب های زیر، مراجعه نمایید:

1. جنگ تحمیلی (مجموعه مقالات).

2. تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، علی اکبر ولایتی.

3. آغاز تا پایان، سیری در جنگ ایران و عراق، محمد درودیان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه.

4. پس از بحران، هاشمی رفسنجانی کارنامه و خاطرات.

5. پاسخ به ابهامات، علیرضا لطف الله زادگان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.

پی نوشت:

1. علی اکبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، ص 243.

2. سیدعلی نبی لوحی، امام خمینی، دفاع مقدس، ص 408.

Your Computer Might Be At Risk!

راز مذاکرات غیر رسمی و نوشیدن جام زهر توسط حضرت امام !

هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ملت مسلمان ایران همانقدر که بزرگ و پر افتخار است ، ابعاد پنهان و نیمه پنهان آن نیز پس از گذشت بیش از بیست سال از پایان آن، گویای فراز های عبرت آموزی در تاریخ انقلاب اسلامی است . و به دلیل پر عبرت بودن آن فرازتاریخ انقلاب اسلامی و نقش برخی از خواص امروز در شکل گیری آن وقایع  و تشابه آن با دشمنی های امروز  مستکبرین جهان ،تدبر و بازشناسی آن دوران ضروری است .

اگر چه برخی از جریانات دخیل در وقایع آخر جنگ بر آنند آن دوره را بسیار ساده تفسیر کرده و به سرعت از آن بگذرند ولی تأمل در سخنان و رویکرد بنیانگذار جمهوری اسلامی در آن برهه ، امروز می تواند رموز بسیاری  از اسرار آنرا بر ما فاش گرداند. به خصوص که در وقایع اخیر، مثلث تأثیر گذار در آن ماجر ا ماهیت  خود را در مواجهه با فتنه ها بهتر  آشکار کرده و نا پیداهایی از آن زمان را فاش ساخته اند.

حضرت امام خمینی (سلام الله علیه )  پس از فتح خرمشهر که هنوز هزاران کیلومتر از خاک ایران اسلامی در اشغال متجاوزان بعثی بود در خلاء ناشی از  ناعدالتی  حاکم بر  مجامع بین المللی بر علیه ایران   با نظر مثبت کارشناسان نظامی و سیاسی  برخط استراتژیک  « تنبیه متجاوز و تعقیب متجاوز » قاطعانه پافشاری کردند که اسناد گفتار ایشان از سال شصت و یک، تا چند روز قبل از پذیرش قطعنامه  598 گویای روشنی و وضوح این خط مشی بوده است. و در این راستا حرکات انحرافی از طرف برخی از مسئولان مرعوب وقت ـ که امروز نیز رویکردی متفاوت با مسئولان نظام در مواجهه با  چالش های بین المللی چون انرژی هسته ای دارند ـ  در رابطه برقرار کردن با آمریکا و رژیم صهیونیسمی در ماجرای « مک فارلین »  در توهم خروج از بن بست جنگ نه تنها راه به جایی نبردند بلکه  با شکست آن ، مردم را به پیگیری فرامین امام راحل مصمم تر کرد.

 آقای « محسن رضایی » که خود را « جعبه سیاه جنگ » می داند اخیرا به مناسبت هفتهء دفاع مقدس در گفتاری در قالب مصاحبه که در سایت ایشان (تابناک) نیز منتشر شد سخن تأمل انگیزی در رابطه پذیرش قطعنامه دارد که شاید با دنبال کردن آن بتوان به یکی از همان زوایای پنهان رسید.محسن رضایی که خیلی مایل است سخنان تازه داشته باشد در پاسخی پیرامون پذیرش قطعنامه گفته است :

خیلی ها فکر می کنند ایران در سال 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت اما‌ایران یک سال قبلش قطعنامه را پذیرفته بود اما بنا نبود که‌این موضوع افشا شود تا مذاکرات پیش رود و مانعی برای ادامه مذاکرات پیش نیاید.  (1)

این سخن در صورتی است که حضرت امام تا چند روز پیش از پذیرش قطعنامه در بیست و چهارم تیر سال شصت و هفت از پیگیری جنگ در جبهه ها نه در پشت میز مذاکره سخن داشتند و می فرمودند:

 رزمندگان عزیز و دلاور ما اعم از ارتش و سپاه و بسیج با تکیه بر ایمان و سلاح امید به نصرت حق و با حمایت بی شائبهء مردم ، به نبرد و دفاع ادامه دهند و عزمها را جزم کنند و بر دشمن زبون بتازند و با همت خود افتخار نصرت و پیروزی را به ارمغان آورند که سرنوشت جنگ در جبهه ها رقم می خورد ، نه در میدان مذاکره ها و به یاری خدا وند و دعای خیر حضرت بقیة الله ـ ارواحنا فداه ـ حرف آخرمان را با صدامیان و جهانخواران در صحنهء حماسهء جهاد و شهادت می زنیم .  (67/3/7) (2)

یا در این سخنان می توان حساسیت و صداقت بنیانگذار نظام اسلامیمان را درک کرد که فرمودند:

 امروز روز عاشورای حسینی است ؛ امروز ایران کربلاست ، حسینیان آماده باشید ؛ « جهّزوا انفسکم بالصلاح و السلاح » نهراسید که نمی هراسید ، کمر بندهاتان را محکم کنید . ای آزادگان و احرار به پاخیزید ! قدرت های بزرگ شرق و غرب می خواهند شما را در زیر چکمه ها و چنگال های کثیف و خونین خود خرد کنند که حتی آخ هم نگویید . امروز روز مقاومت است چنان بر صدام و آمریکا و استکبار غرب سیلی زنید که برق آن چشمان استکبار شرق را کور کند . امروز روز درنگ نیست ، امروز روز صیقل انسانیت انسان هاست ؛ روز جنگ است ؛ روز احقاق حق است و حق را باید گرفت و انتظار آن که جهانخواران ما را یاری کنند بی حاصل است ...   (67/1/11) (3)

حال با  این منطق و کلام قاطع امام راحل و با توجه به اینکه ایشان در مقام رهبری اسلامی هیچگاه نقطهء مبهم و پنهانی برای مردم باقی نمی گذاشت این سخن محسن رضایی در پذیرش غیر رسمی قطعنامه 598 یکسال قبل از پذیرش رسمی آن  چه معنایی می تواند داشته باشد؟

آیا  آقای رضایی  که خود به گفته وزیر اطلاعات سابق در ماجرای « مک فارلین » نقش داشته است  (4)، با این سخن پس  از بیست سال از پروژه مک فارلینی دیگر و مذاکرات مخفیانه بدون هماهنگی با  امام  راحل پرده کنار می زند؟

امام عظیم الشان در سخن خود با مردم پس از پذیرش قطعنامه می فرماید:

و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا ً مسئله بسیار تلخ و ناگواری  برای همه خصوصا ً برای من بود ، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا ً خودداری می کنم ، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور ، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم ، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم ... اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود ، هرگز راضی به این عمل نمی بودم ومرگ و شهادت برایم گواراتر بود... (67/4/29) (5)

امام راحل گویا برای حفظ آرامش و هدایت اوضاع از حوادث و عواملی سخن می گویند که« به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد.» بنابراین ،سخن آقای رضایی در کنار برخی از اقدامات و رفتار فرماندهان ارشد  چون آقای رفسنجانی در اواخر جنگ را می توان روشن کننده همان زوایای پنهان و نیمه پنهان آن دانست .

اگر چه برخی از مسئولان و فرماندهان سابق جنگ  ـ مثل آقای رضایی در همین سخنان ـ بر آنند  با ناچیز دانستن تعبیر پذیرش قطعنامه به « نوشیدن جام زهر » از طرف حضرت امام آنرا یک موضع گیری احساسی تعبیر کنند ولی این نا خشنودی به همین کلام پایان نمی یابد و  حرکت نمادین امام راحل در ترک سخنرانی پس از پذیرش قطعنامه تا رحلت جانگدازشان یکی دیگر از اشارات آن حجت خدا می تواند باشد چنانچه ایشان  در نامه ای بدون بسم الله به اعضاء بیت شریفشان پس از جنگ  نوشتند :

توجه داشته باشید که باید دور سخن گفتن مرا ولو یک جمله  دعا ، خط بکشید. مجاری تنفس من بیمار است ،  و حالا هم که جنگ در کار نیست ، زحمت به من ندهید . از اینکه مثلا ً خانوادهء شهدا و امثال آن بیایند و من دستی تکان دهم ، مضایقه ندارم . (67/8/7) (6)

این ناگفته ها را امثال آقای رضایی به سادگی از کنارش می گذرند ولی بر رزمندگان و سرداران اصیل ما این لطائف  اواخر عمر حضرت امام پنهان نمانده است.

این دلخوری امام راحل از اکثر مسئولان  وقت که  به دلیل کتمان مصلحت اندیشانه  امام  از مردم ، مورد غفلت نخبگان قرار گرفته است ، آیا  به دلیل همین مذاکرات غیر رسمی و  عملکردهای مشکوک که آقای رضایی در این مصاحبه به آن اشاره کرده است نمی باشد؟

چرا در یکسال منتهی به پذیرش  قطعنامه به خصوص ماههای آخر جنگ ما اینقدر در جبهه ها دچار ضعف و سوء مدیریت شده بودیم ؟

آیا تاکتیکی که آقای رضایی در  سال پایانی جنگ برای آنچه که ایشان   پیروزی نهایی  می خواند ارائه داد و مورد تأیید آقای رفسنجانی که فرماندهی جنگ را بر عهده داشت قرار گرفت  و طبق آن  محور های نبرد را از دو جبهه به سه جبهه افزود و با هزینه های زیاد تمرکز نیروها را از  منطقه حساس جنوب به شمال عراق انتقال داد به مذاکرات غیر رسمی ای که آقای رضایی از آن سخن گفته است ارتباطی دارد؟!

در عملیات والفجر 10 آقای رضایی با لباسی کردی در یکی از ارتفاعات کردستان در مقابل دوربین ها قرار گرفت واز این راهبرد سخن گفت و  صریحا ً گفت : «  ما با ایجاد جبهه سوم در جنگ با عراق و با فشار بر منطقه شمال عراق می خواهیم تمرکز ارتش عراق را از استان بصره متوجه شمال عراق کنیم .» البته ارتش بعث نیز با توجه به حساسیت استان بصره  راهبردش این بود که اگر تمام شمال عراق را هم از دست بدهد تمرکز خود در جنوب را به هم نزند و محدودیت امکانات و نیروهای ما نیز منجر به تضعیف خط پدافندی جنوب شد و این راهبرد  مورد انتقاد و مخالفت دیگر سردارانی چون سردار « رحیم صفوی » نیز قرار گرفته است .(7) چنانچه وقتی که آقای رضایی برای توجیه این سیاست جدید سمیناری در کرمانشاه (باختران ) ترتیب داد در حین آن سمینار توجیهی خبر ناباورانه از دست دادن فاو آن راهبرد را ناکارآمد کرد.

« حسن روحانی » که جزو تیم آقای رفسنجانی می باشد و در آن زمان در قرارگاه خاتم الانبیا بود از این جریان چنین می گوید:

وقتی که فاو سقوط کرد، سپاه سمیناری در کرمانشاه داشت و عمده فرماندهان در غرب بودند. روزی که فاو سقوط کرد روزی بود که آیت الله موسوی اردبیلی برای آنها در سمینار سخنرانی داشت. اولین خبر این که "فاو در حال سقوط است" من به آقای هاشمی‌رفسنجانی دادم و آن هم یک روز صبح خیلی زود فرمانده نیروی هوایی به نقل از یکی از خلبانان پایگاه امیدیه تماس گرفت و گفت، سپاه از ما تقاضای بمباران کرده و ما برای پشتیبانی در فاو پرواز می‌کنیم و نیروهای ما در حال عقب‌نشینی از فاو هستند.صبح زود به آقای هاشمی اطلاع دادم که وضعیت فاو خراب است. ایشان گفت که بعید است خبر درست باشد. ایشان یک ساعت بعد تماس گرفت وگفت خبر شما درست نبوده. با آقای محسن رضایی صحبت کردم، ایشان گفت فاو سقوط نخواهد کرد، مگر اینکه عراق بمب ا تمی به کار ببرد. نیم ساعت بعد که خلبان‌ها برای بمباران رفته بودند دوباره تماس گرفته بودند و گفته بودند فاو از نظر ما سقوط کرده است. برای اینکه همه نیروها دارند به این طرف می‌آیند و سپاه خطی برای بمباران به ما می‌دهد که قبلاً خط مقدم آنها بوده، معلوم است که خط اول را خالی کرده است.دوباره به آقای هاشمی گفتم که فاو در حال سقوط است و ایشان گفت که اشتباه می‌کنید. یعنی گزارش سپاه ایشان را مطمئن کرده بود. وقتی آقای رضایی می‌گفت مگر اینکه عراق بمب اتم بزند، معنایش این بود که خیلی مطمئن به دفاع فاو بودند. البته بعد از آن خیلی تلاش شد که بازپس‌ بگیریم که نشد. (8)

آیا این خونسردی فرماندهی جنگ در سقوط فاو به همین مذاکرات غیر رسمی که آقای رضایی می گوید ارتباطی داشت ؟

ما چند روز بعد دستور عقب نشینی از ارتفاعات « دربندیخان » و « شاخ شمیران » و « حلبچه»  عراق را بدون درگیری از طرف فرماندهی عالی جنگ در تاریخ دفاع مقدس ثبت شده داریم  (9)و باز برای ما این سؤال می ماند که آیا این اقدامات به آن مذاکرات غیر رسمی ربط داشته است ؟!

و اگر ارتباطی بین وضعیت  ضعف اواخر جنگ با مذاکرات غیر رسمی کذایی هست پس چرا علاوه بر اینکه  آن مذاکرات بدون هماهنگی با حضرت امام پیش می رفت باید در وضعیت ضعف و شکست مقدمات پذیرش قطعنامه ایجاد میشد؟ چرا با از دست دادن  قسمت هایی از خاک عراق در عوض قسمتهایی از خاک ایران  که در دست عراق بود ما  را در موضع ضعف قرار دادند و در مذاکرات فرسایشی که بیش از دوسال بین دستگاه خارجه ایران  و دولت بعث صدام پس از آتش بس  صورت گرفت مقامات متجاوز عراق  اصلا ً حاضر به پیشرفت مذاکرات نبودند ولی اگر ما فاو و دیگر نقاط در دستمان بود جای مانور بیشتری داشتیم و از یاد نبرده ایم که ما به حقوقمان مثل آزادی اسرا و بازگشت عراق به مرزها در پشت میز مذاکره نرسیدیم بلکه حماقت صدام در حمله به کویت فرصتی برای آزادی اسیران و عقب نشینی صدام  دوسال پس از پذیرش قطعنامه برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرد.  
این در صورتی است که در بین مسئولان وقت جنگ چون حسن روحانی اعتقاد برای مذاکره و معامله با غربی ها در جنگ دیده می شود چنانچه وی در گفتار اخیر خود در رابطه با ماجرای مک فارلین آنرا ضروری و نسبت به شکست آن ابراز تأسف می کند:

آن  (ماجرای مک فارلین ) مسئله یک مورد خاصی بود که پشت پرده پیش می‌رفت و مذاکراتی انجام می‌گرفت برای اینکه معامله‌ای صورت بگیرد تا بتوانیم برخی از نیازمندی‌های جبهه را تأمین کنیم و متأسفانه در آخر به مشکل برخورد کرد. (10)

این در صورتی است که مشکل اصلی در ماجرای مک فارلین مخالفت حضرت امام با آن بود.

مثلث معروف « رضایی ، موسوی ، هاشمی رفسنجانی » که ‌ تاثیر گذاران اصلی پذیرش آنچنانی قطعنامه 598 بودند با نوع رویکرد و عملکرد خود در وقایع اخیر پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری  مقدار زیادی از نوع تعاملاتشان  در زمان حضرت امام ،  ابهام زدایی کرده و ما را به پاسخ این سؤال که چرا امام راحل از آن واقعه به عنوان « نوشیدن جام زهر و از زهر کشنده تر » تعبیر می کند ،نزدیکتر کردند.

برخی پافشاری می کنند که علت پذیرش قطعنامه را دخالت آشکار آمریکا تلقی کنند ویا چیز دیگر ولی رهبر معظم انقلاب اسلامی که در آن زمان رییس شورای عالی دفاع بودند در تحلیل این فراز مهم تاریخ انقلاب اسلامی می فرمایند:

پذیرش قطعنامه به خاطر ترس نبود ... به خاطر هجوم آمریکا نبود ...به خاطر عده ای از مسئولین اقتصادی در کشور بود ، که به امام ارائه دادند که ما نمی توانیم هزینه جنگ را بپردازیم ...(11)

امام راحل با توجه به رسالت پیامبرگونه اش و ولایتی که فقیهان برگزیده نسبت به خلق خدا دارند راهبرد خود در جنگ را چنان ترسیم کرده بود که به خوبی مورد لبیک هزاران رزمنده مجاهد شهید قرار گرفت.

دلیل پافشاری امام  بر سقوط صدام و اسلامی شدن حکومت عراق  بینش عمیق ایشان به آینده منطقه و لشگر کشی آمریکا  بود و به تعبیری ایشان امروز عراق و منطقه را می دیدند و می فرمودند:

 اگر چنانچه جنگ عراق ( را ) پیش ببرد ایران ، و عراق را جنگش را به نفع خودش شکست بدهد... ملت مظلوم عراق از زیر چنگال این حزب ستمگر ، خودش را اخراج  می کند  و متصل می کند به ملت ایران و یک حکومتی خودش تأسیس می کند موافق میل خودش ، اسلامی ، و اگر ایران و عراق به هم پیوند پیدا کنند و اتصال پیدا کنند ، سایر این کشور های کوچولویی که در منطقه هست آنها هم به این ها می پیوندند و آمریکا از این منطقه زرخیز که برای او حاضر است هزاران لشگر خودش را از بین ببرد و هزاران مردم را از بین ببرد محروم خواهد شد... ( 61/3/30) (12)

ساده انگاری است که سقوط صدام را با اشغال این کشور اسلامی توسط آمریکا و نفوذ صهیونیست ها در این کشور بزرگ و استراتژیک اسلامی را پیروزی تلقی کنیم چرا که به فرمودهء رهبر معظم انقلاب اسلامی ؛ اشغاگران عراق اگر به اهداف خود برسند کشورهای منطقه صد سال عقب می مانند و این را می توان یکی از دلایل امام راحل از اینکه  جنگ به سقوط صدام توسط خود کشورهای منطقه منجر نشد را به نوشیدن جام زهر تعبیر کردند چرا که در سیره ایشان چنین دور اندیشی هایی کم نبوده است .

ولی مهم در این کلام نوع برخورد و تفاسیر برخی از مسئولان سابق که البته امروز مدعی مدیریت عاقلانه وبی نقص هستند در مغایرت با دوراندیشی های امام راحل می باشد که چگونه امروز مدعی هستند که :

احتمالا خود امام هم نمی دانست تصمیمش چه پیامدی دارد و چه اتفاقی رخ می دهد (13)

البته آقای رضایی در همین مصاحبه پیشنهاد می دهد که سالروز نوشیدن جام زهر توسط امام راحل  به عنوان جشن پیروزی اعلام شود .

به راستی نوع عملکرد افرادی که در خلاء از دست دادن فرماندهان نخبه جنگ عهده دار فرماندهی جنگ در روزهای سرنوشت ساز پایان آن  شدند  و رویکرد آنان در امتحانات اخیر که مردودی هایی هم داشت را می توان هم دلیلی برعلت  گلایه مند بودن حضرت امام از ایشان دانست و هم میدان اخیر را میدانی برای افشای چهره هایی که هنوز به دلیل کتمان امام ناشناخته مانده بودند ، دانست .

کسی نگفت؛ چرا امام جام زهر نوشید؟

حجت‌الاسلام مسعود شفیعی‌کیا

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیداری که اخیراً با عده ای از اهل قلم در حوزه دفاع مقدس داشتند، از اینکه تاریخ مکتوبی ازانقلاب اسلامی تدوین نشده، ابراز نارضایتی کردند. اینکه ایشان این گله را در میان نویسندگان جنگ بیان داشتند، دلیل بر ثبت نشدن بسیاری از زوایای آشکار و نهان جنگ به عنوان بخش مهم تاریخ انقلاب اسلامی نیز می باشد.

ناچاری ایران برای تنبیه متجاوز و تعقیب آن

در تاریخ جنگ تحمیلی ودفاع مقدس کشورمان آنچه که هیچ تردیدی در آن نیست، لزوم ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است، چرا که برای باز پس گیری نزدیک هفت هزار کیلومتر از خاک کشورمان و رسمیت مجدد یافتن مرزهای قرارداد 1975 الجزایر که صدام تا سال 1369 آنرا یک‌طرفه ملغی اعلام کرده و مدعی بود که مرزکشورش تا سه جزیره (ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) در خلیج فارس گسترش دارد، چاره ای نبود جز اینکه در شرایط ناعادلانه‌ای که سازمان ها و مجامع بین المللی طرف عراق را گرفته بودند، خود پیگیر سیاست "تنبیه و تعقیب متجاوز" باشیم. این رویکرد از سوی امام خمینی با همت مجاهدان خستگی ناپذیر انقلاب اسلامی چون باکری ها و همت ها و خرازی ها و هزاران مجاهد گمنام تا سال 65 و به‌خصوص تاعملیات بزرگ کربلای 5 با اُفت و خیزهای ناچیز به‌طور جدی ادامه پیدا کرد و ثمره آن تصویب قطعنامه 598 در شورای امنیت بود که برخی از حقوق کشورمان را پس از سال ها سکوت و مواضع دوپهلو لحاظ کرده بود.

تنها ایراد جدی آن قطعنامه، چینش بندهای آن بود که با تقدم آتش بس عملاً با ایستایی دو طرف در جایگاه خود هزاران کیلومتر از خاک کشورمان بدون تضمین بین المللی و تعیین متجاوز و به‌رسمیت شناخته شدن مرزهای قرارداد الجزایر، ما را نیز چون کشور های عربی که به دلخوشی قطعنامه شورای امنیت به آتش بس با رژیم صهیونیستی تن دادند و ذره ای از خاک خود را پس نگرفتند، زیان کار می کرد. بنابراین، جنگ برای جابه‌جایی بندهای عقب نشینی به مرزها و تعیین متجاوز ادامه پیدا کرد ولی آنچه بیشتر رزمندگان و فرماندهان میانی و مستقیم جنگ را که از نزدیک با ماشین جنگی عراق دست و پنجه نرم می کردند، آزار داد، سال پایانی جنگ و سیاست های سؤال برانگیز برخی مسئولان عالی جنگ بود که منجر به پذیرش قطعنامه 598 در حالت ضعف و عقب نشینی در اکثر جبهه ها شد.

ماجرای جام زهر؛ داستانی که می‌خواهند پنهان بماند

اگر چه برخی فرماندهان سیاسی و ستادی جنگ بر آن هستند که رویدادهای این مقطع را عادی جلوه دهند ولی تعبیر امام راحل از آن به "نوشیدن جام زهر" و "از زهر کشنده تر" اشاره به مطالب مگویی است که امام در آن مقطع به دلیل حفظ انسجام مردم و مسئولین و مصلحت کشور، آشکار شدنش را برای آیندگان گذاشتند و فرمودند: «و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا ً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه خصوصا ً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا ً خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم...» (29/4/67) (صحیفه امام ج 21 ص92)

این در صورتی است که برخی مسئولان جنگ مانند آقای محسن رضایی در مصاحبه با هفته نامه "میهن" در هفته دفاع مقدس سال گذشته پیشنهاد برگزاری جشن پیروزی در سالگرد آتش بس را می دهند و مدعی می شوند که «احتمالاً خود امام هم نمی دانست تصمیمش چه پیامدی دارد و چه اتفاقی رخ می دهد» و یا آقای هاشمی رفسنجانی در برنامه زنده شبکه سه سیما به صراحت تعبیر "نوشیدن جام زهر" از طرف امام راحل را تعبیری نسنجیده خواند که منجر به یورش همه جانبه عراق به کشور پس از پذیرش قطعنامه شد و حتی "خاتمی" که آن زمان مسئولیت هماهنگی تبلیغات جنگ را داشت، در پاسخ خبرنگار سیما در زمان ریاستش بر دولت، بهترین خاطره جنگ را پذیرش قطعنامه می داند.

این نقطه نظرات مسئولان فعال جنگ در کنار تعبیر نوشیدن جام زهر از طرف امام(ره) وحرکت نمادین ایشان در ترک سخنرانی تا رحلت جانگدازشان بر خلاف اصرار اکثر مسئولان ستادی جنگ چون مصاحبه اخیر آقای شمخانی با « دیروز، امروز، فردا » که می کوشند آن شرایط را عادی جلوه دهند، حاوی تناقضاتی است که گویای پیچیده بودن شرایط سال پایانی جنگ است.

اما مشکل از نوع وقایع نگاری جنگ ناشی می شود که مناسبت ها و روایت‌گری ها ی سیاسی جنگ را منحصر به گفته های مسئولان ستادی جنگ کرده ایم که در ساختمان وزارت در سید خندان تهران غبار جنگ بر رویشان نشست و خط مقدم‌شان در اعماق جان‌پناه‌های قرارگاه بود و کمتر پیش آمده که از فرماندهان و مسئولان مستقیم جنگ و رزمندگان آن که با پوست و گوشت خود بار جنگ را متحمل بودند، سؤال شود.

مذاکرات غیر رسمی و خلاف دیدگاه امام و فرماندهان جنگ

سؤال اصلی این است که چرا فرماندهی جنگ بر خلاف نظر اکثر فرماندهان در سال سرنوشت ساز پایانی آن با ایجاد جبهه سومی در انسجام جبهه تزلزل ایجاد کردند و با اطلاع داشتن از افزایش توان نظامی عراق از 16 لشگر به 60 لشگر و حضور 600 گردان پای کار و پشتیبان با تجهیزات کامل و یگان زره ای تقویت شده که در منطقه بی نظیر بود، با چه توجیه نظامی، دست آوردهای خیبر، والفجر 8، کربلای 5 و حتی بیت‌المقدس را رها کرده و نیروها را در جنگ فرسایشی قرار دادند؟ و چرا بر خلاف نظر اکثر فرماندهان جنگ مانند سردار صفوی و فرماندهان یگان‌ها، جبهه سوم را در سلیمانیه عراق شکل دادند؟ در صورتی که استراتژی دولت بعث را هر بسیجی نیز می دانست که تمرکز ماشین جنگی عراق که مستکبرین فربه اش کرده بودند، در استان بصره بود و صدام اگر تمام شمال را هم از دست می داد، منطقه استراتژیک جنوب را رها نمی کرد و به هیچ وجه حلبچه و سلیمانیه برایش به اندازه شهر کوچکی در استان بصره ارزش نداشت ولی هنوز نمی دانیم با چه تضمینی فرماندهی جنگ مناطق مهمی چون فاو و شلمچه و مجنون را در کنار ماشین جنگی عراق بی دفاع گذاشت تا یکی پس از دیگری در خوش باوری ـ و یا هر چیز دیگر به عنوان برگی برنده در مذاکرات پس از پذیرش قطعنامه از دستمان برود؟

اخیراً آقای رضایی از پذیرش غیر رسمی قطعنامه یک‌سال پیش از پذیرش آن از طرف امام راحل سخن گفته است: «خیلی ها فکر می کنند ایران در سال 1367، قطعنامه 598 را پذیرفت اما ‌ایران یک سال قبلش قطعنامه را پذیرفته بود اما بنا نبود که‌این موضوع افشا شود تا مذاکرات پیش رود و مانعی برای ادامه مذاکرات پیش نیاید.» (تابناک ـ هفته دفاع مقدس 1388 ـ مصاحبه هفته نامه « میهن »‌)

این سخن پرده از ماجرای پنهانی در یک‌سال پایان جنگ کنار می زند که نمی توان تضعیف جبهه ها را در آن سال بی ارتباط با آن دانست. این در حالی است که امام(ره) در طی این یک سالی که رضایی از آن یاد کرده، بارها مردم را به مقاومتی عاشورایی دعوت می کند که نتیجه جنگ را به دور از میز مذاکره بلکه در میدان نبرد رقم خواهد زد: «رزمندگان عزیز و دلاور ما اعم از ارتش و سپاه و بسیج با تکیه بر ایمان و سلاح امید به نصرت حق و با حمایت بی شائبه‌ی مردم، به نبرد و دفاع ادامه دهند و عزم‌ها را جزم کنند و بر دشمن زبون بتازند و با همت خود، افتخار نصرت و پیروزی را به ارمغان آورند که سرنوشت جنگ در جبهه‌ها رقم می خورد، نه در میدان مذاکره‌ها و به یاری خدا وند و دعای خیر حضرت بقیة الله -ارواحنا فداه- حرف آخرمان را با صدامیان و جهانخواران در صحنه‌ی حماسه‌ی جهاد و شهادت می زنیم. (7/3/67 ـ صحیفه امام ج21 ص 52)

و این سؤال پرسشی است که بسیاری از کارشناسان جنگ را به خود مشغول کرده است، به‌عنوان نمونه، دو تن از پژوهشگران معتبر جنگ در کتاب "جنگ از نگاهی دیگر" به خوبی این مقطع را باز گو می کنند: «باید این نکته به خوبی برای نسل امروز و نسل های آینده تبیین شود که چرا ایشان (اما م) چند صباحی قبل از پذیرش قطعنامه، صلح را با خیانت به رسول الله صلی الله علیه و آله برابر می دانستند اما چند روز بعد خود زیر پای قطعنامه را امضا کردند؟! آیا غیر از این بود که عامل اصلی این پذیرش، ضعف ما در مقدورات انسانی جنگ بود؟ به تعبیر بهتر زمانی جنگ می توانست ادامه پیدا کند که تمام نیروی انسانی و لااقل اکثریت آنها با اندیشه "پیروزی خون بر شمشیر" کماکان همراه باشند اما زمانی که احساس شد درصد قابل توجهی از مسئولین و بدنه انسانی جنگ تداوم نبرد را در گرو داشتن شمشیر و سلاح کارآمد می دانند آنگاه چگونه می توان به عنوان رهبر جنگ به ایشان حکم کرد که باید در این راه خون داد تا پیروز شد؟!» («جنگ از نگاهی دیگر » ص 479 / حجت الاسلام بهداروندـ سردار سوداگر)

پراکنده کردن نیروها و از دست دادن فاو

سخنی که بیشتر فرماندهان یگان های عمل کننده داشتند، این بود که چرا عراقِ تا دندان مسلح تحرک کمی تا ابتدای سال 67 داشت ولی ما به جای عملیات سرنوشت سازی که وعده آن را فرماندهی جنگ می داد، به عملیات های پراکنده که تلفات و هدر امکانات و نیرو داشت، می پرداختیم.

آنان که از نزدیک با جنگ در تماس بودند، اذعان می کنند که یکی از ایرادات فرماندهان گردان ها و لشکرهای سپاه به فرماندهی جنگ، فرسایشی شدن جنگ و تحمیل نقل وانتقالاتی بود که جز تحلیل نیرو و امکانات اثری نداشت ولی از سر اطاعت از فرماندهی هیچ‌گاه این اختلاف‌ها بروز نکرد. انتقال جنگ به شمال‌غرب یکی از این مناقشات بود که فرماندهی جنگ به نظر عناصر اصلی جنگ که بیشترین غبار جنگ بر چهره آنان نشسته بود، توجهی نکرد. در کتاب "تبیه متجاوز" که کاری از مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ ستاد فرماندهی کل قوا ست و از کتاب های مرجع تحقیقات جنگ به‌شمار می آید، می خوانیم: «با وجود درک مشترک فرماندهان نسبت به بن بست جنوب... جنگ در جبهه شمال، تا حد زیادی راهگشای وضعیت موجود بود. اما در این باره فرماندهان اجماع نظر نداشتند و نظر بسیاری از آنها مخالف بود. این مخالفت در سطح فرماندهان عالی و یگان ها بیشتر به چشم می خورد... مهمترین عامل بر سر راه اجرای استراتژی شمال، آماده نکردن عقبه های مناطق عملیاتی، نداشتن تجربه عملیات بزرگ زمستانی در شمال و عدم اعتقاد و باور فرماندهان نسبت به انجام عملیات اصلی در شمال غرب بود.» (تنبیه متجاوز ص315-318)

اگر این اشتباه استراتژیک را فرماندهی عالی جنگ در ابتدای جنگ می کرد، می شد به بی تجربگی آنان ربط داد ولی کسانی که ادعای گرداندن کشور در آن مقطع را دارند، چرا؟ اوج این معضل را در سقوط فاو می بینیم که "حسن روحانی" از نزدیکان آقای رفسنجانی و از مسئولان وقت قرارگاه خاتم الانبیاء درباره آن چنین حکایت می کند: «‌وقتی که فاو سقوط کرد، سپاه سمیناری در کرمانشاه داشت و عمده فرماندهان در غرب بودند. روزی که فاو سقوط کرد، روزی بود که آیت الله موسوی اردبیلی برای آنها در سمینار سخنرانی داشت. اولین خبر این که "فاو در حال سقوط است" من به آقای هاشمی‌رفسنجانی دادم و آن هم یک روز صبح خیلی زود فرمانده نیروی هوایی به نقل از یکی از خلبانان پایگاه امیدیه تماس گرفت و گفت، سپاه از ما تقاضای بمباران کرده و ما برای پشتیبانی در فاو پرواز می‌کنیم، نیروهای ما در حال عقب‌نشینی از فاو هستند. صبح زود به آقای هاشمی اطلاع دادم که وضعیت فاو خراب است. ایشان گفت که بعید است خبر درست باشد. ایشان یک ساعت بعد تماس گرفت و گفت خبر شما درست نبوده. با آقای محسن رضایی صحبت کردم، ایشان گفت فاو سقوط نخواهد کرد، مگر اینکه عراق بمب اتمی به کار ببرد. نیم ساعت بعد که خلبان‌ها برای بمباران رفته بودند، دوباره تماس گرفته بودند و گفته بودند فاو از نظر ما سقوط کرده است. برای اینکه همه نیروها دارند به این طرف می‌آیند و سپاه خطی برای بمباران به ما می‌دهد که قبلاً خط مقدم آنها بوده، معلوم است که خط اول را خالی کرده است. دوباره به آقای هاشمی گفتم که فاو در حال سقوط است و ایشان گفت که اشتباه می‌کنید. یعنی گزارش سپاه ایشان را مطمئن کرده بود. وقتی آقای رضایی می‌گفت مگر اینکه عراق بمب اتم بزند، معنایش این بود که خیلی مطمئن به دفاع فاو بودند. البته بعد از آن خیلی تلاش شد که بازپس‌ بگیریم که نشد.» (مصاحبه همشهری 4/7/87)

اگر چه در این مطلب روحانی می خواهد توپ را به زمین رضایی بیاندازد و مقصر سقوط فاو را وی بداند و خود و آقای هاشمی را تبرئه کند ولی عدم پاسخ رضایی و جریانش که کوچک‌ترین مطلبی را بی پاسخ نمی گذارند، نشان از صحت این سخن دارد و خاطرات و مشاهدات رزمندگان و فرماندهان مستقیم را هم اگر کنار آن بگذاریم، زوایای بیشتری آشکار می شود. آیا از دست دادن فاو و مجنون و شلمچه، جزو توافقات آن مذاکرات پنهانی بوده است که آقای رضایی از آن سخن گفته است؟ و اگر آری به چه قیمت، به قیمت زیرسؤال رفتن رویکرد آرمانی امام راحل در جنگ و شهادت ده‌ها تن از بهترین‌های کشور و از دست دادن نقاطی که دسترنج هزاران مجاهد و شهید بود؟ و اگر اینطور است با وجود بند اوّل قطعنامه که تحقق آتش بس بود، با از دست دادن مناطق مهمی که جزو افتخارات جنگ تحمیلی بود، ما ذره ای از خاک عراق در دستمان نبود ولی عراق با بیش از پنج هزار کیلومتر در دست داشتن خاک ایران برنده ظاهری جنگ به شمار نمی آمد؟!

علت ریزش نیروها در جبهه‌ها

سؤالات دیگری چون؛ چرا دولت وقت و نیروهای مسلح برنامه های همزمان را اجرا کردند که بازخورد آن خالی شدن جبهه ها بود؟ مثل قانون خدمت وظیفه برای رزمندگان بسیجی مشمولی که کارکُشته جنگ بودند و به‌کار گیری آنان در محل خدمتی خارج از جبهه، به‌کارگیری مشمولان وظیفه به عنوان پاسدار وظیفه که عموماً انگیزه بسیجیان را نداشتند در جبهه ها، نقل و انتقال نیروهای رسمی و فراخوان فرماندهان دسته و گروهان ها به بهانه تداوم آموزش به پشت جبهه، دادن سهمیه رزمندگان کنکور و کشاندن اکثر بسیجیان به شهرها برای کنکور در بحبوحه ای که ماشین جنگی عراق برای دومین بار در طول جنگ برخواسته بود و مناطقی چون فاو و مجنون و شلمچه را تسخیر کرده بود، بازی های سیاسی مجلس سوم، لو رفتن ماجرای "مک فارلین" و ارتباط مخفی مسئولان جنگ با امریکایی ها، انگیزه آرمانی بسیجیان در جنگ را تضعیف کرده بود و انجام عملیات های فرسایشی که به گواه فرماندهان مستقیم جنگ توان نیروها را برای ادامه حضور در جبهه ها بریده بود و عدم حمایت و تبلیغ همه گیر نسبت به آخرین اعزام "سپاهیان مهدی علیه السلام"‌ که قراربود مانند اعزام سپاهیان محمد صلی الله علیه و آله صدهزار نفری باشد، همه در کنار هم ریزش چشمگیری از نیروهای مردمی که بدنه اصلی جنگ را تشکیل می دادند، نتیجه داد.

با این حال، اصرار فرماندهی عالی در ایجاد جبهه سوم جای تعجب بیشتری دارد. ولی گزارش دولت وقت به امام که جوانان را خالی از انگیزه حضور در جبهه می دانست، با پذیرش قطعنامه دروغ از آب در آمد چرا که هزاران جوان پس از پذیرش قطعنامه که با کاری انجام شده، مواجه شده بودند به جبهه ها سرازیر شدند و مکان هایی مانند دوکوهه نیز برای اسکان نیروها مجبور به زدن چادر در صحراهای اطراف شدند.

از مرحوم حاج "سید احمد آقای خمینی" نقل است که امام فرموده بودند: «اگر می دانستم این همه جوان هنوز برای دفاع حاضرند، قطعنامه را نمی پذیرفتم.» ولی به هر حال هنوز هم مسئولان عالی جنگ از پاسخ اینکه "چرا امام جام زهر نوشید؟"‌ طفره می روند و بر آن هستند آن را توجیه کنند ولی امام راحل در پذیرش قطعنامه فرمودند: «و به یارى خداوند بزرگ در هیچ زمینه‏اى مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتى در جنگ پیروزى از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آنهمه خسارات چیزى به دست نیاوردند. البته اگر همه علل و اسباب را در اختیار داشتیم، در جنگ به اهداف بلندتر و بالاترى مى‏نگریستیم و مى‏رسیدیم ولى این بدان معنا نیست که در هدف اساسى خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده‏ایم.» (صحیفه نور ج‏21 283 « منشور روحانیت »)

ولی عملکرد عناصر مؤثر در تحمیل قطعنامه به امام راحل در سال های گذشته به خصوص در فتنه های سال گذشته و آشکار شدن خیانت برخی از آنان، جای ذره ای خوش گمانی به عملکردشان در سال پایان جنگ نیز باقی نمی گذارد.

با توجه به اینکه جنگ تحمیلی برای ما پایان خوشی داشت، ولی امام فرمودند قبول قطعنامه 598 برای من مثل نوشیدن جام زهر بود و علت این جمله امام این بود که فرمانده سپاه آن زمان نامه‌ای به امام نوشت مبنی بر اینکه به علت مشکلات اقتصادی قادر به ادامه جنگ نیستیم. نماینده مردم تهران در مجلس در همین رابطه بیان داشت: نامه‌ای هم از طرف نخست وزیر وقت آقای میر حسین ... 
 نماینده مردم تهران در مجلس گفت: در دولت گذشته اسم شهدا را از خیابان‌ها برمی‌داشتند و نام گل می‌گذاشتند.

به گزارش راسخون از یاسوج، فاطمه رهبر سه شنبه شب در جمع هزاران نفر از حامیان دکتر محمود احمدی نژاد در یاسوج افزود: از سال 57 که انقلاب ما به پیروزی رسید دشمنان ایران سعی کردند به ما ضربه بزنند، ولی با رهبری امام خمینی (ره) و هوشیاری مردم نتوانستند کاری از پیش ببرند.
وی اظهار داشت: با توجه به اینکه جنگ تحمیلی برای ما پایان خوشی داشت، ولی امام فرمودند قبول قطعنامه 598 برای من مثل نوشیدن جام زهر بود و علت این جمله امام این بود که فرمانده سپاه آن زمان نامه‌ای به امام نوشت مبنی بر اینکه به علت مشکلات اقتصادی قادر به ادامه جنگ نیستیم.
نماینده مردم تهران در مجلس در همین رابطه بیان داشت: نامه‌ای هم از طرف نخست وزیر وقت آقای میر حسین موسوی به دست امام رسید که در آن نامه استعفای خود را اعلام کرده بود و تا سه روز صحنه کار را ترک کرد و همچنین در این نامه قید شده بود که دیگر قادر به تأمین معاش مردم نیستم.
عضو شورای حزب مؤتلفه اسلامی گفت: در آن زمان امام نامه‌ای به میر حسین موسوی نوشتند و گفتند که استعفای شما در این موقعیتی که مردم فرزندان خود را فدای انقلاب و نظام می‌کنند باعث تعجب من شده است بهتر بود شما با من مشورت می‌کردید.
عضو شورای حزب مؤتلفه اسلامی در ادامه افزود: حالا عده‌ای می‌گویند نخست وزیر خوب امام ولی چه تضمینی است که با این همه مشکلاتی که الآن در داخل و خارج از کشور وجود دارد اگر این آقا رئیس جمهور شود دوباره استعفا ندهد.
وی اذعان داشت: در 8 سال بعد از جنگ که به عنوان دوران سازندگی نام گرفت خدمات شایسته‌ای صورت گرفت، ولی در مقابل نکات مثبت این دوران نکات منفی از جمله پیروی نکردن از مقام معظم رهبری، کمبود ارزش‌های انقلاب و اختلاف طبقاتی نیز اتفاق افتاد که سبب نارضایتی مردم شد و عده‌ای از این موضوع استفاده و در تاریخ 2 خرداد 76 موجی را به عنوان اصلاحات به وجود آوردند.
رهبر عنوان کرد: در فیلم مستند کروبی افرادی ایفای نقش می‌کنند که به دلیل اختلاس 300 میلیارد تومانی محاکمه شده‌اند و افراد دیگری چون عمادالدین باقی، عباس عبدی، خانم کدیور، عطاالله مهاجرانی در این فیلم ایفای نقش می کنند که تاریخ هم سابقه آنها را نوشته است.
نماینده مردم تهران در مجلس در همین رابطه افزود: اینها کسانی هستند که نظریاتی چون دوره اندیشه‌های امام دیگر تمام شده و باید به موزه بروند، خشونت طلبی حضرت رسول (ص) سبب شهادت امام حسین (ع) شد و یاد و ارزش‌های شهدا باید به موزه‌ها سپرده شود را داشتند.
رهبر خاطر نشان کرد: هم اینها بودند که در دولت گذشته مسند امور را در دست داشتند و اسم شهدا را از خیابان‌ها بر می‌داشتند و اسم گل می‌گذاشتند آری هم اینها بودند که در روزنامه کلمه سبز خود شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) را رحلت تلقی می‌کردند و حتی می‌گفتند اگر امام حسین (ع) بود ما او را هم استیضاح می‌کردیم و حالا فکر کرده‌اند که مردم ما فراموش کرده‌اند، ولی نه باید بدانند که مردم ما فراموش کار نیستند.
وی اذعان داشت: در 10 روز گذشته علاوه بر رادیو‌های خارجی که مطالبی را برای اغفال مردم ارائه می‌کنند 8 شبکه صهیونیستی نیز راه اندازی کرده‌اند تا مردم را از انتخابات دور کنند و رهبر معظم انقلاب در این مورد فرموده‌اند که حضور در انتخابات یک وظیفه شرعی و ملی است و این حق هر مسلمانی است که در انتخابات شرکت کنند.
عضو شورای حزب مؤتلفه اسلامی تصریح کرد: در مجلس ششم خانم کدیور که الآن در کنار آقای کروبی می‌ایستد الحاق کنوانسیون رفع تبعیض جنیستی برای زنان را با دیدگاه دوم خردادی برای رسیدن به اندیشه‌های غربی به مجلس ارائه داد که بعد از رفتن به شورای نگهبان و برگشتن این طرح 98 ایراد شرعی از این طرح گرفته شد.
این نماینده مجلس در ادامه افزود: رهبر معظم انقلاب در حمایت از دولت نهم این جمله را بیان کردند که دولت نهم به این دلیل موجب تخریب داخل و خارج قرار گرفته است که گفتمان او گفتمان امام خمینی (ره) است و مخالفان این دولت به کینه امام خمینی (ره) به مخالفت با احمدی نژاد می‌پردازند.
وی خاطر نشان کرد: آنها می‌گویند که کشور در خطر است، ولی ما می‌گوییم کشور در خطر نیست بلکه منافع شخصی شما در خطر است بنابراین ما به پیروی از فرمایشات امام خمینی (ره) و رهبرمعظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای در صحنه انتخابات وارد می‌شویم و هوشیارانه، بیدار و بانشاط به جناب آقای دکتر احمدی نژاد رأی می‌دهیم.

این جور سوالا برا شما جوونا یه جور بازیه ولی برا ما خاطرس!!

جنگ ایران و عراق دو بعد داشت. یکی بعد اسلام و کفر و دیگری بعد عرب و عجم. از نظر عراقیا اونا عرب بودن و مسلمان. ما هم عجم و در نتیجه یا آتش پرست یا اگه مسلمون هم شدیم به عنوان آدمای خوار و شکست خورده از لشکر عمر. ولی از نظر ایرانیا عربا به اسلام فقط خیانت کردن و ائمه رو به سلابه کشیدن. بنابر این قومی از مشرق زمین (که همین ما باشیم!) میان و اسلام رو نجات میدن. پس ما اسلام بودیم و اونا کفر.

عربا به خاطر همین دیدگاهشون بود که به فکر افتادن یاد عمر رو زنده کنن و دوباره ایرانیا رو از نو مسلمون کنن. ولی تا اومدن به خودشون بجنبن دیدن که اونا شدن کفر و ما اسلام. از قدیم الایام هم برنامه این بود که خداوند حامی سپاه اسلام است و لشکر کفر محکوم! به شکست نهایی بنابر این پذیرفتن قطعنامه به معنای این بود که نه ما سپاه اسلامیم نه اونا. می‌خواستیم یه بار برای همیشه به این داستان عرب و عجم آقایان خاتمه بدهیم که با پذیرفتن قطعنامه دیگه نمی‌شد. واسه همین جام زهر بود. چون به مسلمان بودن و البته عرب ذی حق بودن عراقیا صحه می‌گذاشت. نتیجه اونم چند وقت دیگه مشخص شد. صدام حسین کافر شد برادر صدام حسین!!

الانم ما هنوز درگیر این جنگ عرب و عجم هستیم. بعضیا اونقده از جبهه گیری عربا بدشون اومده (و متاسفانه جبهه گیری مشابه بعضی از نیروهای داخلی) که ترجیح دادن دور مسلمون بودن رو خط بکشن. این که شیعه‌های علی بخوان به خاطر عربایی که امام حسین رو به کوفه دعوت کردن و خانوادشو قتل عام کردن دست از اسلام بردارن نوشیدن جام زهر نیست؟

خلاصه سرتونو درد نیارم به سری اعتقادات این جوری و اون جوری دست به دست هم داده بودن و این جو رو پیش آورده بودن که جنگ تموم بشه بده! ولی بعدا معلوم شد که نه بابا بدم نیست. حالا کی دوباره معلوم بشه که ... اونم معلوم نیست. فقط ما ملت این جوری هستیم که وقتی یه فکری جو گیر میشه می‌کنیمش حقیقت مطلق و دست بردار نیستیم. خلاصه اگه اسیر داستانای روزی و از سر روشن فکری نوین این حرفا رو می‌زنی بدون که راجع به گذشته روشن فکری کردن و ادعا کردن کاری نداره. تفکرات جامعه قدیمو نقد کردن اونم با حال و هوای امروزی روشن فکری نیست. حال و هوا امروزی رو نقد کردن و پیش بینی وضع آینده روشن فکری و روشن بینیه! اون رزمنده ها که صحبتشونو می‌کنی تو خال هوای اون روزا بودن. مثل شما که تو حال و هوای این روزا هستی. اگه می‌خوای وقتی فردا به فکرهای امروزت نیگا می‌کنی به خودت نخندی از همین امروز حال و هوا رو بذار کنار و سوالای بهتر بپرس. شاید ما هم جوابای بهتر دادیم!!

یه قولی هم امام داده بود اون موقعا که یه روزی حکمت پذیرش قطعنامه رو میگه! هیشکی نگفت بزار من بگم. آخرای جنگ سال 67 امریکاییا شروع کردن به مشاوره نظامی دادن به صدام و شروع کردن به سیستم چیدن علیه ساختارای نظامی ما. می‌دونستن هر تیم ما چند تا آرپی‌جی زن داره، چند تا تیربارچی داره و ... خلاصه واسه هر کدومشون چند تا نیرو گذاشته بودن که در جا عملشون رو خنثی می‌کردن. شکست پشت شکست بود تو عملیاتا. کار به جایی رسیده بود که برای گرفتن جلوی عراقیا از میدون مینای قدیمی تخریب چیا مین جمع می‌کردن می‌بردن جلو عراقیا می‌کاشتن که جلوی حمله اونا رو بگیرن. دیدیم دیر بجنبیم کلی پیشروی می‌کنن. گفتیم حالا که کلی زمینای اونا دست ماست یه جوری متوقفشون کنیم. بحث پذیرفتن قطعنامه هم خیلی وقت بود مطرح بود و به خاطر مخالفت بعضیا به نتیجه نمی‌رسید. با اون اوضاع و احوال مخالفا هم قانع شدن. امام هم اگه به اون سفت و سختی می‌ایستاد به خاطر این بود که جنگ بود. نمیشه تو جنگ شل بازی در بیاری. باید سفت سر تصمیمای گروه وایسی. هر چی زمان بیشتر گذشت معلوم شد که اونایی که نظرشون بر قبول قطعنامه بوده محقتر بودن.

خیلی چیزای دیگه هم پشت پرده بود که من و تو نمی‌دونستیم. سطح دسترسی مردم به اطلاعات اساسی خیلی ضعیفه. الانم خیلی چیزا پشت پرده هست که ما نمی‌دونیم. الیته این به اون معنا نیست که نمی‌تونیم بفهمیم چه خبره. به شرط اون که دلمونو به این تناقضای ظاهری که پیدا کردیم خوش نکنیم. الانم جنگ بین عرب و عجم هست. جنگ بین اسلام و کفر هم هست. فقط یه خورده مملکت شیر تو شیر شده، معلوم نیست کی مسلمونه کی کافر؟!

به نظر من مجبور بودن که جنگ رو تموم کنن. در واقع کسی جا نزد. به دلایل زیر:

1- شهرهامون زیر موشکبارون شدید بودن و ما هیچ کاری نمیتونستیم بکنیم.
2- آمریکا مستقیمن وارد جنگ شد، به طوری که کشتیها، ناوها (از جمله ناو سهند و ناو سبلان) و هواپیماهامون رو مستقیمن هدف قرار میدادن.
3- قیمت نفت پایین اومده بود ولی بودجه محدود کشور خرج جنگ میشد (به نقل از مهندس سحابی، 73 درصد بودجه کشور در سال آخر جنگ، خرج جنگ شد)
4- هواپیماهامون دچار کمبود قطعه یدکی و مهمات شده بودن (از جمله کمبود موشک فونیکس برای اف 14)

با این اوصاف، کسایی که میگن پیروزی نزدیک بوده، رو چه حسابی چنین حرفی میزنن؟!

همه میگن 8 سال " دفاع " مقدس . اما همه اقرار دارن که اواخر جنگ اراضی عراق دست ما بود . !!!
بعد از دو سال از شروع جنگ و آزاد سازی خرمشهر این ما بودیم که پیروز میدان ودیم و تو خاک عراق پیشرو داشتیم . همون موقع کشور های عرب حوضه خلیج فارس که از سقوط رژیم بعث به دست ایران و قدررت گرفتن ما میترسیدن پیشنهاد جبران تمام خساات واده به ایران رو مطرح کردن و در مقابل خواستا توقف جنگ بودن . اما با مخالفت حاکم وقت ایران ( امام خمینی ) مواجه شدن . این شد که بهتر دیدن به صدام کمک کنن .
من هر چی تحقیق کردم بیشتر به این نتیجه رسیدم که بعد از اون 2 سال ما متجاوز بودیم چون آقایون طعم پیروزی رو چشیده بودن و فکر میکردن اینجوری میتونن رژیم صدام رو ساقط کنن ولی نمیدونستن جوون مردم اون جلو چی میکشه .
اما بعد از 6 سال دیدن که دیگه نمیشه جلو همه دنیا ایستاد تازه قبول کردن .
جالبه اکثر افرادی که موافق اتمام جنگ بودن تو خط مقدم فعالیت داشتن و اونایی که مخالف اتمام جنگ بودن تو تهران!!!!!