دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

تصاویر۳بعدی ۳۶۰ درجه

دانلود رایگان مجموعه بی نظیر تصاویر سه بعدی پانوراما از اماکن معروف دنیا

مجموعه اول(۹۲ مگابایت) | مجموعه دوم(۹۳ مگابایت) |مجموعه سوم(۷۹ مگابایت) |

مجموعه چهارم(۸۶ مگابایت) |مجموعه پنجم(۱۱۴ مگابایت) | مجموعه ششم(۸۴ مگابایت) |

مجموعه هفتم(۸۱ مگابایت) | مجموعه هشتم( ۸۷ مگابایت) |مجموعه نهم(۸۸ مگابایت) |

مجموعه دهم(۸۷ مگابایت) | مجموعه یازدهم(۸۰ مگابایت)

پسورد فایل زیپwww.sibdownload.com

زیارت مکه و مدینه - 360

·         غار حراء - جبل النور

·         نمای شهر مکه از - جبل النور

·         جبل الطور - غار نور

·         مسجد الحرام 1

·         مسجد الحرام 2

·         مسجد النبی 1

·         مسجد النبی 2

·         مسجد النبی 3 - طبقه بالا

·         مسجد النبی 4.1 - صحن داخلی

·         مسجد النبی 4.2 - صحن داخلی

·         مسجد النبی 4.3 - صحن داخلی

·         مسجد النبی 4.4 - زیر گنبد سبز

·         مسجد النبی 5 - باب بقیع

·         مسجد النبی 6 - باب السلام

·         مسجد النبی 7 - باب الملک فهد

·         مکه - قصر خیبر

·         مکه - قبر حضرت خدیجه(س)

·         مدینه - نمای بقیع

·         مدینه - شهدای احد

·         مدینه - شهدای بدر

·         مسجد قباء

·         مسجد ذوقبلتین

·         صحرای عرفات - جبل الرحمه

تصاویر3بعدی

1-

http://mihandownload.com/tag/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF%20%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%D9%8A%D8%B1%20%D8%B3%D9%87%20%D8%A8%D8%B9%D8%AF%D9%8A

2-

http://www.eteghadat.com/forum/forum-f81/topic-t3768.html

3-

http://www.eteghadat.com/forum/forum-f81/topic-t3910.html

4-

http://www.kuyeyar.ir/tag/%d8%b3%d9%87-%d8%a8%d8%b9%d8%af%db%8c/

5-

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=18390&SOFTWAREID=4790

عکس ۳بعدی

چند عکس سه بعدی که ۳۶۰ درجه از کربلا و بین الحرمین و حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام آماده دانلود میباشد.خیلی قشنگ و طبیعیه.حتما دانلود کنید.مخصوصا برای اونایی که تا حالا کربلا نرفتند.(شاید یه کم حجمشون بالا باشه ولی انصافا ارزش دانلود داره)به وسیله کلیدهای مکان نمای صفحه کلید کامپیوترتون میتونید زاویه تصاویر را تغییر دهی

دانلود تصویر شماره۱

دانلود تصویر شماره۲

دانلود تصویر شماره۳

دانلود تصویر شماره۴

دانلود تصویر شماره۵


تایباد۴

نگاهی به شهرستان تایباد
شهرستان تایباد، یکی از شهرهای استان خراسان رضوی در شمال شرقی ایران می باشد مرکز شهرستان، شهر تایباد، باخرز، کاریز و مشهد ریزه سه شهر دیگر آن هستند شهرستان تایباد دارای سه بخش، چهار شهر، شش دهستان و 137 آبادی است وسعت شهرستان:  69/4825 کیلومتر مربع (78/3درصد مساحت کل استان ) می باشد
جمعیت شهرستان 150 هزارنفر معادل 32/2 جمعیت استان خراسان رضوی که 37 درصد در مناطق شهری و 43% در مناطق روستای سکونت دارند نرخ شهر نشینی:  4/37 درصد تراکم جمعیت:  25 نفر در کیلومتر مربع نرخ فعالیت:  34 درصد ارتفاع شهر از سطح آب های آزاد:  900 متر
این شهرستان از شمال به شهرستان تربت جام، از غرب به شهرستان تربت حیدریه، از جنوب به شهرستان خواف واز شرق به افغانستان محدود است و هریرود در این ناحیه، مرز ایران و افغانستان را مشخص می سازد.شهرستان تایباد از ۲ بخش دشتی و کوهستانی تشکیل شده است و بلندی آن از باختر به خاور کاسته می شود. ( بلندی از ۶۰۰ تا ۱۱۰۰ متر است. آب و هوای این ناحی بیابانی و نیمه خشک است و در بخش های جنوبی، زمستان ها سرد و تابستان ها معتدل است و به دلیل کمی باران و تبخیر، کشاورزی نیاز به آبیاری از طریق چاه و کاریز دارد.رود فصلی کال مرغاب در شمال شهر تایباد جریان می یابد.این رود از کوه رنجه سرچشمه گرفته، پس از دریافت شاخه هایی از ۱۳ کیلو متری شمال خاوری تایباد، به گونه ی رود دائمی در آمده و وارد هری رود می شود. در شمال و شمال باختری تایباد، کاریزهایی وجود دارد.
جایگاه جغرافیایی:
شهر تایباد، مرکز شهرستان تایباد با پهنه ای حدود ۹۷۰ هکتار در خاور استان خراسان، در مسیر راه مشهد - اسلام قلعه، در ۳۳ درجه و ۴۴ دقیقه و ۳۰ ثانیه پهنای شمالی و ۶۰ درجه و ۴۶ دقیقه و ۱۵ ثانیه در ازای خاوری نسبت به نیمروز گرینوچ قرار دارد.این شهر از سوی شمال به آبادی ارزنجه پایین، از شرق به روستای دو غارون، از غرب به آبادی چاه خیرخواه از جنوب به روستای فرمان آباد محدود است.بلندی شهر تایباد از سطح دریا، ۸۱۰ متر و فاصله ی هوایی آن تا تهران، ۸۶۴ کیلومتر است. فاصله ی زمینی آن تا مشهد ۲۲۳، تا تربت حیدریه ۲۱۰، تا تربت جام ۶۲، تا سنگان ۶۷ و تا اسلام قلعه ۲۰ کیلومتر است.پیرامون این شهر بلندی قابل توجهی وجود ندارد و شهر تایباد، در دشت قرار گرفته و چندین دشت بزرگ، از جمله دشت خدنگ درخاور و دشت دو غارون در جنوب خاوری، دور آن را فرا گرفته است.هوای شهر تایباد معتدل و خشک است و بیشترین درجه حرارت در تابستان ها، ۴۰ درجه بالای صفر و کمترین آن زمسانها، ۹ درجه زیر صفر است، میانگین بارندگی سالیانه ی این شهر به ۲۴۰ میلیمتر می رسد.
نام وپیشینه ی تاریخی:
یافته های باستانشناسی موید سکونت و فعالیتهای انسانی در این ناحیه از هزاره سوم پیش از میلاد است. گونتر کویل پژوهشگری بود که در سال ۱۹۷۴ مسیر تربت جام – تایباد را مورد بررسی قرارداد. این ناحیه درطول دوران بعنوان قلمروی آباد توجه بسیاری را به خود جلب کرده است به گونه ای که در دوران پارتها یکی از ولایا ت آن سلسله بوده است. منطقه کنونی تایباد در متون کهن به «باخرز » و « بادهرز » نام برده شده و در منطقه تلاقی راههای تجاری قدیم که نیشابور را به هرات و قهستان و سرخس متصل می کرد قرارداشته است. باخرز در سال ۲۹ ه.ق توسط سپاهیان اسلام فتح گردید و تالین به عنوان مرکز باخرز از نظر رونق و اعتبار به مرتبه ای رسید که در سده چهارم هجری شهری آباد به شمار می آمد. این منطقه در سال ۶۴۴ ه.ق در شمار مضافات هرات به ملوک کرت اعطا گردید. در اوایل سده هشتم هجری شخصی بنام مولانا شیخ زیدالدین ابوبکر تایبادی در باخرز ظهور کرد و منطقه رااز افکار خویش متأثر ساخت توجه به این ناحیه در دوران تیموری نیز ادامه یافت. شهر تایباد در گذشته ی مغول آباد، باخزر، طیبات، طایباد، طایباذ، تائب آباد، تایب آباد، تایاباد، تایاباذ، تایاد خوانده می شده است. نام نخستین این شهر مغول آباد بوده است، که مغولان در اوایل سده ۷ ه. ق هنگام ورود به این ناحیه، آن را به نام خود خوانده و آباد کرده اند. بعدها در اثر شیوع طاعون، این محل خالی از سکنه و ویران گردید ؛ سال ها بعد، بار دیگر آباد و مردم در آن ساکن شدند.چون شمار زیادی از عالمان، عارفان، مردان پاک، پاکیزه و طاهره از جمله شیخ زین الدین ابوبکر، پیرتیمور لنگ در این محل سکونت اختیار کردند.طیبات، یعنی جای پاکان، نیکان، زاهدان و مردان نیکو نامیده شد. از آن جا که این شهر، در ناحیه باخزر قرار داشته است و در گذشته پس از مالان یا مالین، مرکز این ناحیه یا ولایت بوده، شاید چند سالی به آن باخزر می نامیدند.اصل واژه ی باخزر د رزبان پهلوی ( باد هرزه ) است. زیرا در محل وزیدن بادهای سخت، افتاده است.به هر حال، این شهر تا سال های اخیر ( طیبات ) خوانده می شده بود و سپس (تایباد) نامیده شد و حتی نام شهرستان تایباد، که تا ۱۳۵۹ ه. ش باخزر بود، در ۲۶ خرداد ۱۳۵۹، به موجب تصویب نامه ی شماره ی ۳۷۲۰ هیات وزیران به تایباد تبدیل شد.مردم محل بر این باورند، که در شهر تایباد و پیرامون آن، بادی می وزد که مدت وزش آن در یک شبانه روز ( ۲۴ ساعت ) دوازده ساعت است یعنی نیمی از یک شبانه روز که آن ( ۱۲ ساعت ) را (تای) می نامند. از این رو به این شهر ‌‍[ تای + باد = تایباد ] می گفتند.ناحیه تایباد یا همان باخزر یا گواخزر باستانی، در دوران پیش از تاریخ و همچنین در دوران های گوناگون پادشاهی ایرانیان وجود داشته و دارای فرهنگ بوده و زیر نظر شاهان ایرانی، چون هخامنشیان و اشکانیان و پس از آن ساسانیان اداره شده است.در دوران ساسانیان و تایباد پیرامون آن، باخزر نامیده می شد و جزو ولایت بزرگ ابرشهر(نیشابور کنونی) بوده است و مارکورات، حدود این ولایت را چنین نگاشته است:
(
نیشابور ولایتی است وسیع با نواحی بسیار، که از آن جمله است: طبسین و قوهستان (قهستان)، نسا، بیورد، (ابیورد) ابرشهر، جام، باخزر ).


آثار تاریخی:
مهمترین آثار تاریخی تایباد (مسجد و آرامگاه مولا شیخ زین الدین ابوبکر تایبادی - کاروانسرای شاه عباسی).
ویژگی های انسانی:
مردم تایباد از دیر باز تا کنون، سخت کوش، با فرهنگ، متدین نیکوکار و میهمان نواز بوده اند. مردان بزرگ و سرشناسی در این دیار پرورش یافته و به مردم خدمت کرده اند چون علی حسن باخزری که وزارت شاهان سلجوقی را داشت، شیخ المشایخ سیف الدین، مردم تایباد از تبار آریایی ها و ایرانی الاهل هستند. زبان آنان فارسی با گویش محلی است. همه مردم این شهر مسلمان و پیرو مذهب سنی و شیعه جعفری هستند.

توانایی های اقتصادی:
اقتصاد تایباد بر کشاورزی و دامداری استوار شده است. کشاورزی تایباد به گونه ی سختی بوده و کشت بیشتر آبی و پررونق است. برای آبیاری زمین های کشاورزی بیشتر از رودخانه و کاریز استفاده می شود. فرآورده های مهم آن عبارتند از:  تره بار، زیره، گندم، جو پنبه، چغندقند ع زرد آلو، انگور، توت، انار وانجیر.دامداری نیز به گونه ی سختی رواج دارد، ولی فرآورده های آن جنبه ی صادراتی نداشته واز پشم دام ها برای قالیچه بافی استفاده می شود. در گذشته در تایباد پرورش کرم ابریشم رواج داشته است. رکن الدوله که در روزگار قاجار به این ناحیه سفر کرده است می نویسد: تایباد قلعه ی معتبر و آبادی است.

تایباد۳

شهر تایباد مرکز شهرستان تایباد در عرض جغرایایی 34 درجه و 45 دقیقه در نیمکره شمالی و طول جغرافیایی 60 درجه و 46 دقیقه در نیمکره شرقی واقع شده است. ارتقاع این شهر از سطح دریا 810 متر است.

شهر تایباد از نظر موقعیت طبیعی در دشت واقع شده است ، دشت تایباد که شهر تایباد را چون نگین در برگرفته است، از دشت های نسبتاً حاصل خیز استان می باشد ، حاشیه شمالی شهر به تپه ماهوارهایی ختم می شود که ادامه کوههای پیر بنوش و پیر لوک می باشد. کوه های قربان و جهر در حاشیه جنوبی شهر خود نمایی می کند. اراضی که شهر در آن گسترش یافته است هموار و بدون عارضه است ، شیب اراضی از غرب به شرق است . کال مرغاب از حاشیه شمالی ، کال مزار از جنوب و کال دربند از شرق شهر عبور می کند. با توجه به شیب اراضی هدایت آبهای سطحی و فاضلاب ها از طریق مسیرهای ذکر شده به سمت شرق می باشد . مساحت شهر در محدوده قانونی 1260 هکتار است. شهر در حاشیه جاده ارتباطی آسیاسی هرات به مشهد واقع شده است و به علت نزدیکی به مرز افغانستان و گمرک دوغارون از اهمیت خاص امنیتی، نظامی و اقتصادی برخوردار است.

راه های دسترسی به این منطقه عبارت اند از:
1) راه تایباد – تربت جام، به درازای 62 کیلومتر.
2) راه تایباد – اسلام قلعه، به درازای 20 کیلومتر.
3) راه تایباد – سنگان، به درازای 67 کیلومتر.  

سابقه تاریخی

بناهای تاریخی و باستانی شهرستان

شهرستان تایباد در اعصار گذشته جایگاه تمدنهای باشکوهی بوده است، بنا بر این نشانه هایی از آثار و ابنیه مدنی و شهرنشینی در گوشه و کنار شهرستان به چشم می خورد، لذا برای اینکه مروری بر آثار تاریخی و ابنیه باستانی شهرستان داشته باشیم آنها را به چهار دسته: آثار بجای مانده از شهرهای قدیمی، تپه های باستانی و آثار معماری و آثار بجای مانده از گورستانها و مزارات تقسیم مینماییم.

تایباد در‌گذشته «مغول‌آباد» «باخرز»، «طیبات»، «‌طایباذ»، «تائی آباد»، «تایب آباد»، «تایاباد»، «تایاباذ»، خوانده می‌شده است. نام نخستین این شهر «مغول آباد» بوده،‌ که مغولان در اوایل سده 7 هـ . ق هنگام ورود به این ناحیه، آن را به نام خود خواندند. بعدها این محل، در اثر شیوع طاعون خالی از سکنه و ویران گردید. سال ها بعد، بار دیگر مردم در آن جا ساکن شده شهر را آباد کردند. نام «طیبات» به سبب سکونت شمار زیادی از عالمان، عارفان و مردان پاک ‌از جمله شیخ زین الدین ابوبکر - پیر تیمورلنگ - در این شهر به آن اتلاق شده است. مردم محل بر این باورند، که در شهر تایباد و پیرامون آن، بادی می‌وزد، که مدت وزش آن در یک شبانه روز، (24 ساعت) دوازده ساعت است، یعنی نیمی از یک شبانه روز، که آن (12 ساعت) را « تای» می نامند. از این رو به این شهر «تای‌ باد» گفته اند.
ناحیه تایباد یا همان ناحیه باخرز، در دوران پیش از تاریخ و هم چنین در دوران های گوناگون پادشاهی ایرانیان، وجود داشته زیر نظر شاهان ایرانی، چون هخامنشیان و اشکانیان و پس از آن ساسانیان اداره می شده است. پس از لشکرکشی مسلمانان، این ناحیه در 31 هـ . ق، به تصرف عرب ها در آمد، و پس از آن طاهریان، صفاریان و سپس سامانیان، بر خراسان، از جمله تایباد چیره شدند. تایباد در سده 6 هـ . ق دستخوش تاخت و تاز غزان قرار گرفت، و در آغاز سده 7 هـ . ق، گرفتار حمله خانمانسوز مغول گردید،‌ سپس تیمورلنگ، مردم این دیار را به خاک و خون کشید، با همه این بلاها، دیری نپایید که بر ویرانه های خاک این سرزمین بار دیگر بناها برافراشته شد و آبادانی گذشته را اندک اندک باز یافت، و در سده 13 هـ . ق، به اوج خود رسید.
در دوران قاجاریان ناحیه باخرز (تایباد) توسط خان ها و رؤسای عشایر، به ویژه ایل هزاره، اداره می شد. در اوایل دوران پهلوی، هزاره ها بر ضد حکومت مرکزی قیام کردند،‌ از این رو در 1312 هـ . ش، زمین های محمد یوسف هزاره (صولت السلطنه) - رییس ایل هزاره - با زمین هایی در یزد و فارس جابه جا شد و به آن حدود تبعید شدند. پس از شهریور 1320 هـ . ش و ورود متفقین به خاک ایران،‌ صولت السلطنه از فرصت استفاده کرده به خراسان بازگشت و در بهمن 1320 هـ . ش، تایباد را اشغال و سپس دیگر نقاط باخرز را گرفت. وی با فرستادن نیرو در چند روز بعد شکست خورد و به کلات نادری گریخت و در 29 اسفند 1320 هـ . ش به همراه خانواده خود تسلیم شد. 

جمعیت و جغرافیای انسانی

موقعیت خاص شهر در حاشیه شرقی خراسان و فاصله 18 کیلومتری با مرز بین المللی با کشور افغانستان بر اهمیت نظامی و امنیتی شهر افزوده است ، این شهر نزدیکترین شهر خراسان رضوی به هرات است ، به همین علت پل ارتباطی بین دو کشور محسوب می شود.  شهر تایباد تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است ، حمله اقوام بیگانه ، خشکسا لیها و سایر حوادث گاهی باعث پراکندگی جمعیت شهر به سایر نقاط شده است ، آبادانی آن به زمان محمد یوسف خان هزاره در سالهای 1312 بر می گردد ، احداث جاده آسیاسی مشهد دوغارون . رونق گمرک و احداث هنگ مرزی در تایباد به ایجاد ثبات و امنیت و رونق شهر افزود و روز به روز بر جمعیت شهر افزوده شد. بطوری که جمعیت شهر که در سال 1345 تعداد 5938 نفر بود در سال 1385 به تعداد 47535 نفر افزایش یافت .

 شهر تایباد بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385 تعداد 47535 نفر جمعیت داشته است ، تعداد مردان 24180 نفر و تعداد زنان 23355 نفر بوده است . نسبت جنسی 5/103 می باشد یعنی در مقابل هر 100 زنی تعداد مردان 5/103 نفر می باشد. در سال آماری فوق الذکر کل چمعیت شهرستان 145992 نفر بوده است. شهر تایباد در آخرین سر شماری 56/32 درصد کل جمعیت شهرستان را در خود جای داده است . تعداد خانوار ساکن شهر 10254 خانوار و کل خانوار ساکن شهرستان تعداد 31335 خانوار و بعد خانوار در شهر 63/4 نفر و در شهرستان 65/4 نفر می باشد.                                                                                 جمعیت شهر تایباد در سرشماری 1375 تعداد 39302 نفر بوده است ، بنابراین در دوره 10 ساله 1385-1375 تعداد 8233 نفر به جمعیت شهر اضافه شده است به عبارتی نرخ رشد سالیانه این دوره شهر تایباد 2/2 درصد می باشد. جمعیت شهر تایباد در یک دوره 40 ساله ( 1385-1345 ) از 5938 نفر به 47535 نفر یعنی 8 برابر افزایش یافته است.

آثار تاریخی و باستانی    گروه : آثار تاریخی و باستانی

1-    شهرهای تاریخی

بنا به استناد گزارش باستان شناسان شهرهای تاریخی مهمی در سطح شهرستان وجودداشته که بر اثر حمله مغول و به خاک و خون کشیده شدن ساکنین آنها ویران شدند که در اینجا مختصری از این شهرها ارایه می دهیم:

الف- شهر تاریخی مالین

شهر مالین یکی از شهرهای پر آوازه شهرستان تایباد است که در جنوب شهر باخرز فعلی بنا شده بود. مالین تا قرن ششم هجری مرکز حکام محلی شهرستان تایباد بوده است که بر اثر حمله مغول به ویرانی کشیده می شود، سیاحان و جغرافی دانان قرون گذشته تعاریف بسیار زیبایی از این شهر ارائه داده اند و آن را با نیکویی ستوده اند. مالین در قرن چهارم از رونق بسیار بالایی برخوردار بوده است و صنایع پارچه بافی آن مشهور است و گویند که سالانه 30 هزار عدل پارچه ابریشمی ار این شهر صادر می شده، از طرف دیگر صنایع فلری و ساخت ابزارآلات جنگی رواج داشته، به طوری که کوره های ذوب فلز بر جای مانده یادآور دوران با شکوه این شهر است. مالین در قرون چهارم و پنجم مرکز علم و دانش و فرهنگ و ادب بوده و عرفا و دانشمندان بسیاری به این خطه منسوبند.`پس از خرابی مالین بر اثر حملات مغول، بسیاری از جمعیت آن کشته شدند و پس از خوابیدن غائله مغول مجددا به محل مالین بر گشته و شهر نو بنیاد (( شهر نو)) را بنا می کنند که فعلا بنام ((شهر نو باخرز)) نامیده می شود. خرابه های مالین در جنوب شهر فعلی باخرز بر روی تپه های استراتژیک بنا شده است و از موقعیت ممتاز دفاعی بر خوردار بوده است. دالانهای زیرزمینی و برج و باروهای سترگ همراه با کوره های سفال پزی و کوره های ذوب فلز در داخل حصار، حاکی از قدرت فوق العاده دفاعی و اقتصادی این شهر است. آثار فلزی و خمهای پر از خاکستر و گاهی موارد فلزات گرانبها و انواع ظروف سفالی و معماری و دفاعی شهر همگی بازگوکننده فرهنگ تمدنی قوی است که برای سالیان سال در این گوشه از شهرستان پی افکنده بوده است.

ب-تایباد شهر تایباد نیز یکی از شهرهای قدیمی در شهرستان محسوب می شود. شهر اولیه تایباد در اطراف مزار مولانا قرار داشته است. آبادی شهر تایباد به قرون سوم و چهارم هجری می رسد، زیرا که گروهی معتقدند بر اثر حمله مغول این شهر یا قصبه ویران شده است. آبادی شهر تایباد مجددا توسط خود سربازان مغول صورت گرفته و گروهی در این شهر ساکن می شوند و محله ای که اینها ساکن شدند هنوز هم به مغول آباد مشهور است.در سالهای 640 ق بر اثر بیماری طاعون جمعیت ساکن به نواحی اطراف پراکنده میشوند و شهر در اثر حوادث طبیعی تخریب میشود. بعدها شهر آباد می شود و به عنوان مرکز حکام محلی شهرستان محسوب می شده است، زیرا در زمان حمله تیمور جزء شهرهای بزرگ منطقه بوده و حاکمان و امرای محل بر آن حکومت میکردند. پس از حمله تیمور و ملاقات وی با مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی این شهر به مرور رونق می گیرد و در طی تاریخ گذشته تا امروز حوادث زیادی را دیده است.

قاجار می باشند و در اینجا فقط به ذکر نام آنها می پردازیم

آثار هنر معماری دوره اسلامی

الف- میل کرات  یکی از قدیمی ترین آثار هنری شهرستان که در دوره سلاجقه ساخته شده است میل کرات نام دارد که از آجر ساخته شده است و در کنار روستای کرات است. میل کرات دارای 25 متر ارتفاع و 20 متر محیط قاعده است و قاعده ی آن شکلی هشت ضلعی و قسمت بالای آن استوانه است. آجر کاری و نقوش هندسی آجری هنوز بر روی آن مشخص است. میل کرات در سر راه کاروان ها قرار داشته که از ایالات قهستان به سمت شرق در حرکت بوده و این میل علامتی بوده برای راهنمایی کاروان ها و مسافران تجاری و بازرگانی. در دوران های بعدی قسمت انتهایی میل تخریب شده ولی همچنان تا بحال پا بر جا و استوار است.

ب: مزار مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

یکی دیگر از آثار مهم هنری تایباد مسجد مولانا است که در دوران تیموری و در زمان شاهرخ در کنار مزار مولانا ساخته شده است و مسجد مولانا از زیبایی خاصی برخوردار است و با کتیبه هایی زیبا آذین بسته شده است. کتیبه معرق آجر ایوان مسجد کم نظیر و شاید بی نظیر است. مسجد مولانا به حق از جمله شاهکار های هنری کم نظیر دوران تیموری است.

ج:آب انبار مزار مولانا  در مقابل سر در ورودی مسجد مولانا ؤآب انبار هشت ضلعی کوچکی قرار دارد که منتسب به دوره تیموری است که سر در کوچکی دارد و سقف آن بر روی یک سری گوشه سازی و به صورت کلمبو زده شده است.

د: مزار شاهزاده قاسم ابن محمد ابن ابی بکر  مزار شاهزاده قاسم بنایی صلیبی شکل است که ورودی آن به سمت مشرق و محراب آن بر دیوار مقابل ورودی است و حجم شرقی بنا عبارت است از ایوان ورودی که با گچ اندود شده است و طاق نمایی که در طرفین ایوان تعبیه شده محراب گچی زیبا و گچبری های بسیار زیبای آن نشانگر معماری داخلی اصیل و با شکوه ان است انی بنا مربوط به دوره صفوی است و طبق نظر متلعین محلی مزار مربوط به شاهزاده قاسم ابن محمد ابن ابی بکر قحافه و پدرام فروه می دانند که مادر امام صادق است پوشش مزار ظاهرآ گنبد بوده که به علت نا معلوم خراب شده است و به جای آن به کمک چوب پوشش مسطحی بر روی آن ایجاد شده است.

هـ : رباط عباس آباد  این رباط از رباطهای عباسی است که بقولی 999 تای آن در سراسر کشور در زمان شاه عباس از آجر ساخته شده است. رباط دارای آب انبار می باشد و دو حیاط دارد که حیاط اول بعنوان فضای تقسیم استفاده می شده که در دوطرف ان اسطبل اسبها قرار دارد و از روبروی ورودی اصلی بنا وارد حیاط دیگر می شویم که شامل چهار ایوان بر روی محورهای اصلی و حجره هایی در بدنه های حیاط می باشد.

و: آثار دیگر

از دیگر آثار تاریخی شهرستان می توان مزار شیخ برهان الدین فرزند شیخ احمد جامی را نام برد که در مشهد ریزه واقع شده است. همچنین در ارتفاعات باخرز در کوه سربر و در ارتفاع 2500 متری در جنوب غربی استاد آتشکدهای از دوران زرتشتی وجود دارد و در جوار آن گورستانی ازدوران گبرها است.

فاصله تا دیگر شهر ها

شهر تایباد از شمال با 11 کیلومتر به شهر کاریز و با 60 کیلومتر به تربت جام و 145 کیلو متر به شهر فریمان و با 225 کیلومتر به مشهد از طریق جاده سنتو متصل می شود. این شهر از طرف جنوب با فاصله 35 کیلومتری از شهر سنگان و 75 کیلومتری از شهر خواف قرار دارد. شهر باخرز در فاصله 50 کیلومتری غرب شهر تایباد واقع است و تربت حیدریه در فاصله 130 کیلومتری غرب تایباد می باشد که از طریق جاده تایباد ، باخرز ، تربت قابل دسترسی است.

تایباد از طریق جاده آسیاسی از سمت شرق با فاصله18کیلومتر به گمرک دوغارون ، 30 کیلومتر به شهر اسلام قلعه افغانستان و 130 کیلومتر به شهر تاریخی هرات مرکز استان هرات متصل می شود.

تایباد۲

نام و وجه تسمیه تایباد

سرزمینی که امروز شهرستان تایبادش می‌نامند منطقه‌ای‌ است که تاریخ پرآوازه و درخشانى در اوراق زرین تاریخ کشور پهناور ایران به یادگار گذاشته است. امروز تایباد به منطقه‌ای ‏اطلاق مى‌گردد که در طول سالیان دراز، ولایت باخرز نامیده مى‌شد.
 
ولایت باخرز سرزمین اصلى شهرستان تایباد امروزى را تشکیل مى‌دهد. ولایت باخرز ‏در گذشته از رونق بسیار بالایی برخوردار بوده است. وضعیت فعلى باخرز را نمى‌توان ‏نمودار کاملى از قدمت تاریخى آن دانست، چون باید گفت که باخرز امروزی نشانه‌های ‏مبهم و ناقص را از گذشته خود به ما ارایه می‌دهد و حال آنکه با توجه به تواریخ و فرهنگهایی که در چندین قرن پیش تدوین شده است و نیز با در نظر داشتن ابنیه و آثار موجود بخوبی آشکار می‌شود که در روزگاران پیش ولایت باخرز دارای مرکزیت و جمعیت و ثروت بیشتری بوده است. با توجه به اینکه شهرستان تایباد بر پهنه اصلی سرزمین باخرز آرمیده، لازم است که در مورد وجه تسمیه باخرز و تایباد هر دو به بحث و بررسی بپردازیم. الف) وجه تسمیه باخرز
 
نام باخرز با توجه به قدمت تاریخی خویش، در کتب و فرهنگ نامه‌های گذشتگان به ثبت رسیده است و هر یک از دانشمندان و علمای قدیمی بحثی را بعنوان وجه تسمیه باخرز اختصاص داده اند. لغت نامه دهخدا در مورد وجه تسمیه باخرز می‌نویسد: «باخرز ناحیه ایست دارای قریه‌های بزرگ که بین هرات و نیشابور واقع شده و اصل آن "بادهرزه " می‌باشد ». حافظ ابرو در کتاب جغرافیای تاریخی‌اش می‌نویسد: « ولایت باخرز در قدیم آن را بادهرزه نوشته‌اند یعنی محل باد ناحیتی است. » جغرافیای سیاسی کیهان می‌نویسد: « باخرز ظاهراً در اصل بادهرزه بوده، زیرا که در محل وزیدن باهای سخت واقع شده است ».
 
مرآت البلدان ناصری می‌نویسد: « باخرز در اصل بادهرزه بوده، زیرا جای وزیدن و حبوب و ریاح است ». اسفرازی می نویسد: « باخرز نام بلوک پهناوری است واقع در میانه هرات و نیشابور و کلمه باخرز در زمان پهلوی بادهرزه بوده زیرا آنجا وزیدنگاه بادهاست ». بنابراین آنچه از کتب تاریخی در مورد وجه تسمیه باخرز بدست می‌آید، این است که اسم باخرز در اصل " بادهرزه " یا " بادهرز" بوده است و ریشه در عواملی طبیعی دارد. زیرا محل وزش بادهای سخت ناحیتی است و باخرز منطقه‌ای بوده بین هرات تا نیشابور، بنابراین وسعت باخرز در قدیم بسیار بیشتر از امروزه بوده است و شهرستان تایباد بخشی از سرزمین اصلی باخرز را در بر گرفته است. وجه تسمیه تایباد:
 «
تایباد که در بعضی کتب جغرافیایی «تایاباد » و « طایباد » آمده اکنون در تداول عوام «طیبات » تلفظ می‌شود و نام قصبه مرکزی بلوک پائین ولایت باخرز و خواف، به سرحد ایران و افغانستان است، ولی در خاک ایران واقع شده است » این گفته علامه دهخداست که در لغت نامه‌اش به ثبت رسیده است
.
 
در فرهنگ عمید آمده است « تایباد قصبه ایست از توابع باخرز و مرکز پایین ولایت، دارای چهار هزار نفر جمعیت و سابقاً طیبات نامیده می‌شد و گویند اصل آن تائب آباد و یا تایاباد و طایباد بوده است ».
 
در حبیب السیر آمده است: « تایباد قریه ایست از باخرز و از آنجاست عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور، صاحب قرآن و اصل در آن تایب آباد بوده و تایباد مخفف آنست ».
 
عامه مردم در مورد وجه تسمیه تایباد نظرات مختلفی دارند. عده ای گویند « طیبات » نام اصلی تایباد است یعنی محل پاکان و برگزیدگان، گروهی نام اصلی تایباد را «تی باد » یعنی ( محلی که ) بادهای شرقی خاتمه میابد و عده ای معتقدند که نام اصلی تایباد « تای باد » است یعنی سرزمینی که نیمی از شبانه روز باد در جریان است. «تای » به اصطلاح محلی یعنی نیمی از شبانه روز یا 12 ساعت.
 
بنابراین وجه تسمیه تایباد بیشتر همان «تایباد» یا «تای باد» است و ریشه در عوامل طبیعی که بادهای هرز می باشد دارد. تایباد در گذشته به قصبه ای که امروز به شهر تبدیل شده اطلاق می‌شده و قصبه ایست از ولایت باخرز. امروزه نام تایباد به شهرستان تایباد اطلاق می‌گردد

تایباد در گذر تاریخ

           باخرز نامی آشنا در صفحات زرین تاریخ خاور زمین است . باخرز ناحیه ای است در شمال شرق استان خراسان که از مدتها قبل از اسلام از نواحی مشهور خراسان بزرگ بوده است . در این ناحیه در اواخر هزاره ششم و اوایل هزاره پنجم قبل از میلاد مسیح اقوامی که به فن سفالگری تازه آشنا شده و قادر بودند با چسباندن نوارهای پهن گل رس بر روی هم ظروفی با بدنه نسبتاً صاف بسازند ، در محوطه ای نسبتاً وسیع بنام «بزه خور » واقع در غرب تایباد زندگی می کردند . مراکز تمدنی مربوط به دوران تاریخی بیشتر در منطقه باخرز مشاهده میشود ، نحوه پرداخت و پخت سفال خوب و متراکم در تپه های نسبتاً کم وسعت و نیز وجود جوش کوره های ذوب فلز ، آجر و سفال حکایت از جمعیت زیاد و در عین حال پیشرفت تمدن و فرهنگ و توانایی مالی آنان در این مقطع تاریخی دارد . اکثر سیاحان و جغرافی دانان قرون اولیه اسلامی از نام بلند آوازه باخرز با عظفمت و آبادی یاد نموده اند . ناحیه باخرز که امروزه شهرستان تایباد نامیده میشود در قرنها قبل از ورود اسلام به ایران محل سکونت اقوامی متمدن و پیشرفته بوده است و روستاهای آباد و خوش آب و هوا در دامنه شمالی کوهستان باخرز با قنوات پر آب بسیار وجود داشته است .
         
در آن ایام باخرز دارای یک مرکز مدنی و شهر نشینی بزرگ و چندین مرکز کوچکتر بوده است که به اوج پیشرفت و تمدن رسیده بودند . مالین ، شهری بزرگ که در گوشه غربی شهرستان تایباد قرار داشته ، تا قرنهای سوم  و چهارم رونقی بسیار داشته است . از اثار و نشانه های بجای مانده از دوران گذشته چنین استنباط میگردد که آیین زرتشت ، آیین رسمی مردمان این مرز و بوم بوده است و مؤبدان بزرگی در این منطقه پرورش یافته اند ناحیه باخرز ( بادهرزه ) در زمان ساسانیان یکی از چهار ایالت بزرگ  خراسان محسوب می شده است . در قرن اول هجری همزمان با سایر نقاط ایران ناحیه باخرز پذیرای دین مبین اسلام میگردد ، در برخوردهای اولیه بین سرداران عرب و نیروهای محلی جنگهای خونین آغاز میگردد و بارها لشکریان اسلام در این ناحیه دچار شکست میشوند ، زیارتگاههای باقیمانده در این ناحیه حاکی از جنگهای طولانی و خونین آنزمان است .
         
باخرز در قرون سوم و چهارم هجری به اوج بلند آوازگی خود میرسد و در پناه تلاش و کوشش مردم این خطه روستاهای آبادی در جلگه های باریک باخرز و شدتهای وسیع آن خودنمایی نمودند و بنا به گفته سیاحان ، باخرز در این دوره تاریخی یکی از نواحی آباد خراسان محسوب می شده است .
         
با بررسی آثار و محوطه های باستانی عصر طلایی تمدن و فرهنگ و هنر در شرق ایران در فاصله قرون سوم تا هفتم هجری مشاهده میشود در این دوران شهرهای وسیع و با عظمتی در این خطه وجود داشته است که اثار بجای مانده از آنها علاوه بر عرضه هندسه تکامل یافته همراه با الهام از اساطیر و دیدگاههای فلسفی خاصی بوده اند ، بطوریکه بدون آشنایی با فرهنگ مردم آن دوران نمی توان نشانه ها و سمبل هایی را که بصورت نقوش برجسته یا کنده کاری یا خط بر آثارشان می گذاشته اند درک نمود . بیش از صد موضوع متفاوت و متنوع نمونه جمع آوری شده که شامل نقوش حیوانی ، انسانی ، گیاهی و خطی ، نشانه ها و علائم اسطوره ای بصورت قالب و مهر یا اثر قالب مهر میباشند . اینهمه تنوع و بازی با جلوه های زیبای هنری علاوه بر اصل بودن دیدگاههای مذهبی که در غالب آیات قرآن و احادیث و یا سمبل های مذهبی چون پنجه علم بر بدنه ظروف و استفاده از اسم علی (ع ) و محمد (ص ) در معماری و سنگ قبرها بکار رفته ، حکایت از پرداختن به جنبه های تفننی و زیبایی نیز دارد و گویای این حقیقت است که خراسان و خصوصاً شرق خراسان در طی چهار قرن توانسته است هم از حریم اعتقاد و عرض ناموس و خاک خود دفاع کند و هم از زندگی خوب و از تنبعش برخوردار باشد که این دوران خوش با حمله خونخواران مغول به سوگ و اندوه و آوارگی و اسارت تبدیل شده و بسیاری از شهرهای آباد که مهد علم و تمدن و فرهنگی و هنر بودند بدل به تل هایی از خاک شدند که هنوز هم فریاد مظلومیتشان را از درون خرابه ها و تپه ها میتوان شنید ، شهرهای تاریخی مالین ، ارزنه ، فیض اباد ، سعد اباد ، جوزقان و سروان در محدوده باخرز از جمله  شهرها هستند که اکثراً با حمله در اوایل قرن 7 هجری صدمات شدیدی دیدند و از اعتبار افتادند که شاهد تپه های حاصل از انهدام ابنیه آن شهرها در محل هستیم .
         
در اواخر قرن پنجم هجری با ورود شیخ احمد ژنده پیل به ژام در شرق ایارن تحولی عمیق روی داد و افکار عارفانه مردم این سامان در قالب ایده های شیخ منسجم شد و بعنوان ملکی صوفیانه تجلی کرد و این امر هنرهای معماری و شاهکارهای هنری این خطه را بیش از پیش معنوی نمود و در نتیجه ابنیه با شکوهی چون مقبره شیخ جام و مقبره شاه قاسم انوار در خرگرد جام و مقبره میرغیاث الدین در قریه بزد جام در کنار خانقاه این عرفا که همگی از مریدان و پیروان مسلک شیخ احمد جامی بودند نه به عنوان مقبره که به حرمت شخصیت عارف و به منزله بناهای یادبود یا مسجد ساخته شده اند .
         
تجلی این عرفان متحرک ناهی از منکر و آمر به معروف اند نه فقط بر بناها که بر سنگ قبرهای متعددی که در اکثر نقاط خصوصاً در منطقه باخرز به فراوانی میتوان دید نیروی ایمان و اعتقاد و شکوفایی هنر ، سنگهای سخت را مثل موم ، آنچنان ظریف و عالی شکل داده اند که گل و بوته ها یا اسامی یا آیه های قرآنی و یا نام بزرگانی را که بر سنگ حک کردن اند گویی شاخه گلی واقعی و پر رنگ نهاده اند . کمال این هنرمندان را بر روی سنگ قبرهای اطراف مقبره شاه ابوالقاسم واقع در مشهد ریزه باخرز میتوان مشاهده کرد . سلامت عرفان شیخ جام و دیگر بزرگان ، قبل سنگ امیر تیمور گورکانی را نرم کرد و او نیز پس از زیارت مزارات شیخ جام و شرف حضور به پیشگاه مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی خون در این خطه کم ریخت و جام و باخرز مأمن شد برای مظلومینی که از دیگر نقاط جور و ستم تیموریان میگریختند .
         
در زمان تیموریان برخی از شهرهای مغول زده ، مانند سعد اباد باخرز و فیض آباد باخرز دوباره احیاء شد و رونق گرفت و امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسن بایقرا آخرین حکمران تیموری بانی بناهای چندی در این خطه شد . باخرز در زمان صفویه از جهتی به برکت وجود آرامگاه عارفان و صوفیان و از لحاظی بخاطر موقعیت مرزی و سوق الجیشی در مقابل مهاجمین شرقی مورد عنایت پادشاهان صفوی بخصوص شاه طهماسب واقع شد و آن سلسله نیز آثار و بقایایی از خود به یادگار گذاشتند . از جمله شهرهایی که در زمان صفویه در این سامان رونق داشته اند . از جمله شهرهایی که در زمان صفویه در این سامان رونق داشته اند میتوان به شهرهای سعد آباد باخرز ، سوران باخرز و آبادیهای کوچکی در جام و باخرز اشاره کرد .
          
مقارن ضعف حاکمیت در اواخر صفویه و جنگ و گریزهای دوران افشار و زند و هجوم و غارتگرهای ترکمن و افغان و ازبک و ابدال در تمامی دوران قاجار ، شرق ایران به منطقه ای آشوب زده و ناامن تبدیل شد که هیچگونه عمران و آبادانی در آن صورت نگرفته و بسیاری از اهالی ، قراء و قصبات زادگاه خود را ترک کرده و متواری شدند . مانند اهالی جوزقان و سوران و شیزن در باخرز که به حدود هرات فرار کدند و بعدها مردمی دیگر از نقاط دور و نزدیک به آن حوالی کوچ کردند و مسکن گزیدند

اوضاع طبیعی شهرستان تایباد
 موقعیت
       
شهرستان تایباد بین 60 درجه و 5 دقیقه تا 61 درجه و 5 دقیقه طول شرقی در نیمکره شمالی و بین 34 درجه و 30 دقیقه تا 35 درجه و 18 دقیقه عرض شمالی در نیمکرده شمالی واقع شده است.
        
این شهرستان در شمال شرقی استان خراسان واقع شده و در شمال با شهرستان تربت جام حدود 110 کیلومتر مرز مشترک دارد. در شمال غربی با شهرستان تربت حیدریه 60 کلیومتر در جنوب و جنوب غربی با شهرستان خواف حدود 70 کیلومتر و در مرز شرقی در مجاورت کشور افغانستان قرار داشته و حدود 75 کیلومتر مرز مشترک دارد. این شهر در فاصله 220 کیلومتری جنوب شرقی مشهد قرار دارد و با مرز افغانستان 20 کیلومتر قاصله دارد مساحت شهرستان تایباد در حدود 5084  کیلومتر مربع است و پس از شهرستانهای شیروان ، درگز کوچکترین شهرستان استان خراسان است که 63/1 درصد سطح کل استان را به خود اختصاص داده است وضع زمین ، پستی و بلندی
       
سرزمین تایباد در دره ای بین کوههای سیجه در شمال و کوههای ارزنه در جنوب واقع شده که فاصله آن تا کوه سیجه 3 کیلومتر و تا کوههای ارزنه 12 کیلومتر است. این دره جزء حوزه آبیریز هریرود است و یکی از شعبات هریرود بنام «راوس» یا «رود باخرز» در این دره جاری می‌باشد و از قسمت شمال شرقی تایباد گذشته ، به هریرود می‌ریزد.
        
سرزمین وسیعی که بخش مرکزی تایباد را تشکیل می‌دهد از نظر پستی و بلندی می‌توان به دو بخش کوهستانی و جلگه ای تقسیم نمود. قسمت کوهستانی شامل کوهستان جوان تایباد و پایکوههای آن می‌باشد. این کوهستان در قسمت جنوب غربی شروع و تمام جنوب را چون دیواری تمام کرده و در قسمت شرقی به کوههای کم ارتفاع مرزی متصل می‌گردد. دره های آن اکثراً سرسبزند و تا ارتفاع کم از درختان میوه که روستائیان نشاء کرده اند پوشیده است و در سراسر کوهستان قسمت سنگلاخی عریان کمتر دیده می‌شود. ار دره هار معروف قسمت تایباد دره ارزنه و دره خور قابل ذکر است.
        
قسمت جلگه ای یا بخش هموار تایباد از نظر وسعت بمراتب بیشتر از قسمت کوهستانی است و در قسمت شرقی شهرستان واقع استوضعیت اقلیمی و هواشناسی

الف) وضع آب و هوا
        
شهرستان تایباد دارای آب و هوای بری و نیمه بیابانی است و طبق تقسیم بندی کوین شامل دو قسمت بیابانی و استپی است بخش غربی و جنوب غربی شهرستان زمستانی سرد و تابستانی معتدل دارد و در بخش شرقی زمستانی سرد و تابستانی گرم و خشک حاکم است.ب ) درجه حرارت
          درجه حرارت در شهرستان از غرب به سمت شرق افزایش می‌ابد و تابعی است از ارتفاعات متوسط ، درجه حرارت سالیانه شهرستان در حدود 7/16 درجه سانتیگراد است.
         
شرایط آب و هوایی قسمت غربی تایباد در گروه اقلیمی 2 زمستان سرد و تابستان معتدل می‌باشد. در این گروه بالاترین نیاز ساختمان در درجه اول گرمایشی مکانیکی و در درجه دوم گرمایشی خورشیدی است. اختلاف بین سردترین و گرمترین ماه سال حدود 25 درجه سانتی گراد ، تعداد روزهایی که درجه حرارت بیش از 30 درجه سانتی گراد است حدود 90  روز در سال است. تعداد روزهایی که حداقل درجه حرارت کمتر از 5 درجه سانتی گراد است حدود 180 روز در سال است. متوسط اختلاف حداکثر و حداقل درجه حرارت روزانه در طول سال 15 درجه سانتی گراد است. ج) رطوبت نسبی
        
میانگین رطوبت نسبی از حدود 64 درصد در مارس ( فروردین) تا 32 درصد در ژوئن ( خرداد ) متفاوت است و حداکثر و حداقل آن بترتیب 68 درصد در فوریه ( اسفند ) و 19 درصد در ژانویه ( دی ) به ثبت رسیده است.د ) میزان ابر
            میانگین اوقات ابری یا میزان پوشش ابر تابعی است از ساعات تابش خورشیدی که در تایباد از 4 اوکتا در زمستان تا 2 اوکتا در تابستان تفاوت می‌نماید. ( یک اوکتا عبارتست از ابری بودن یک هشتم آسمان ) ولی در فصل تابستان غالباً به صفر می‌رسد و آسمان صاف و آفتابی است. ذ ) میزان بارندگی
          
بارندگی در شهرستان همانند درجه حرارت از غرب به شرق کاهش می‌ابد متوسط بارندگی شهرستان حدود 200 میلی متر است. میزان بارندگی بخش شرقی حدود 163 میلی متر و میزان بارندگی بخش غربی 250 میلی متر در سال است ، برخی دیگر از مشخصات بارندگی شهرستان به شرح ذیل است :تعداد روزهایی که مقدار بارندگی آنها 10 میلی متر و یا بیشتر بوده است 10 روز در سال تعداد روزهایی که مقدار بارندگی آنها 1 میلی متر و یا بیشتر بوده است 50-20 روز در سال نسبت بارندگی فصل زمستان به کل بارندگی سالانه                    45 درصد نسبت بارندگی فصل پائیز به کل بارندگی سالانه                         15 درصد نسبت بارندگی فصل تابستان به کل بارندگی سالانه                       5 درصد نسبت بارندگی فصل بهار به کل بارندگی سالانه                         35 درصد
ر ) بادهای منطقه تایباد
        
بادهای مختلفی در فصول مختلف سال در سطح شهرستان می‌وزد و سطح شهرستان را عرصه تاخت و تاز خود قرار می‌دهد این بادها منشاء خارجی دارند و از عوامل طبیعی هستند. در بعضی مواقع وزش آنها ضروریست و اگر وزش آنها متوقف شود گرمای فراوان در قسمت جلگه ای خفقان آور است. بادهای مختلفی که از جهات مختلف و رد فصول در این منطقه می‌وزد بشرح ذیل است.بادهای شرقی : معروفترین بادی است که در فصل تابستان منطقه را تحت تاثیر قرار می‌دهد. سرعت این باد زیاد بوده و تأثیر آن بر روی محصولات زراعی شدید است ، این باد معروف به باد 120 روزه است و از سمت شرقی از ارتفاعات افغانستان می‌وزد. بادهای 120 روزه بیشتر بخش شرقی شهرستان را مورد هجوم قرار می‌دهد و در بخش غربی بعلت وجود ارتفاعات تأثیر این بادها بسیار کم است.بادهای غربی : توده هوای غربی در فصل زمستان و بهار منطقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد و نقش بسیار مثبتی بر هیدروگراف منطقه بر جای می‌گذارند ، وزش این بادها از شمال غرب و غرب به سمت شرق و جنوب شرق است.بافراه ( فرح ) : در اواخر زمستان می‌وزد و مسیر وزش آن از شرق بسمت غرب و جنوب غربی است. منشاء شروع این باد صحرای گرم و خشک افغانستان است و گاهی موارد بنام باد هرات مشهور است. باد نیشابور : این باد در زمستان از سمت شمال غرب به سوی جنوب شرق در حرکت است و تأثیر آن بیشتر در ارتفاعات و نواحی کوهستانی است ، وزش این باد همراه با سردی شدید هواست.سیه باد ( سیاه باد ):  این باد در اوایل و اواسط زمستان با سوزش و سردی بیش از حد از سمت شمال شرقی به سوی منطقه می‌وزد ، با وزش آن درجه حرارت شدیداً افت می‌نماید و سرمای شدیدی در سراسر منطقه حکمفرما می‌شود ، منشاء این بادها صحرای آسیای مرکزی است که سراسر استان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.نسیم ارتفاعات و جلگه ها : در اواخر زمستان در اواسط روز از سمت ارتفاعات جنوبی به سوی دشتها می‌‌وزد و در دشتها گرد و خاک بسیاری به راه می‌‌اندازد

مردم شناسی تایباد

:: نژاد
     شهرستان تایباد از نظر نژادی همانند سایر نقاط ایران از نژاد سفید ایرانی هستند و تمامی نواحی روستایی و شهری شهرستان از یک نژاد محسوب میشوند.
::
اقوام و طوایف
    
در سطح شهرستان تایباد اقوام و طوایف متعددی زندگی میکنند که عمده ترین آنها عبارتند از ایل تیموری که از زمان امیر تیمور به این منطقه آورده شده اند، ایل بهلولی که در نیمه شرقی شهرستان به فعالیتهای دامداری و کشاورزی مشغول هستند، ایل هزاره که اصالتاً افغانی هستند و از سالهای 1270 تا 1300 شمسی به این شهرستان آمده اند، طوایف بلوچ که ظاهراً از زمان نادرشاه به این شهرستان آمده اند، طوایف سیستانی بعد از خشکسالی های 1340 شمسی به شهرستان آمده اند، طوایف کاخکی که همزمان با طوایف سیستانی به منطقه آمده اند، طوایف قرائی که از اوایل قرن نهم از نجف به شهرستان کوچ کرده اند، طوایف خوافی که در زمانهای متعدد وارد شهرستان شده اند و طوایف جامی که از اوایل قرن پنجم هجری در منطقه تایباد پراکنده شده اند و اقوام و قبایل کوچک و بزرگ دیگری نیز در سطح شهرستان پراکنده اند.
::
دین و مذهب
    
بر اساس آمار گیری سال 1365 حدود 71/99 درصد مسلمان، 24/0 درصد زرتشتی، 1/0 درصد مسیحی و 3درصد اظهار نشده است. از نظر مذهبی آمار دقیقی از سطح شهرستان در دست نیست و در حدود 57% جمعیت شهرستان اهل سنت و 43% شیعه هستند.
::
زبان و لهجه
    
مردم شهرستان با زبان فارسی دری و لهجه محلی تایبادی ( سرحدی ) صحبت مینمایند. از نظر لهجه تفاوتهایی در نقاط مختلف شهرستان مشاهده میشود، لهجه های بلوچی و بهلولی نیز در برخی نقاط شهرستان رواج دارد

بناهای تاریخی و باستانی شهرستان



     شهرستان تایباد در اعصار گذشته جایگاه تمدنهای باشکوهی بوده است، بنابراین نشانه هایی از آثار و ابنیه مدنی و شهر نشینی در گوشه و کنار شهرستان به چشم میخورد، لذا برای اینکه مروری بر آثار تاریخی و ابنیه باستانی شهرستان داشته باشیم آنها را به چهار دسته : آثار بجای مانده از شهرهای قدیمی، تپه های باستانی، آثار معماری و آثار بجای مانده از گورستانها و مزارات تقسیم می نماییم .
1- شهرهای تاریخی
     بنا به استناد گزارش باستان شناسان شهرهای تاریخی مهمی در سطح شهرستان وجود داشته که بر اثر حمله مغول و به خاک و خون کشیده شدن ساکنین آنها ویران شدند که در اینجا مختصری از این شهرها ارایه میدهیم.
-شهر مالین
     یکی از شهرهای پرآوازه شهرستان تایباد است که در جنوب شهر باخرز فعلی بنا شده بود، مالین تا قرن ششم هجری مرکز حکام محلی شهرستان تایباد بوده است که بر اثر حمله مغول به ویرانی کشیده می شود، سیاحان و جغرافیدانان قرون گذشته تعاریف بسیار زیبایی از این شهر ارایه داده اند و آنرا با نیکویی ستوده اند . مالین در قرن چهارم از رونق بسیار بالایی برخوردار بوده است و صنایع پارچه بافی آن مشهور است و گویند که سالانه 30 هزار عدل پارچه ابریشمی از این شهر صادر میشده، از طرف دیگر صنایع فلزی و ساخت ابزار آلات جنگی نیز رواج داشته، بطوریکه کوره های ذوب فلز بجای مانده یادآور دوران باشکوه این شهر است . مالین در قرون چهارم و پنجم مرکز علم و دانش و فرهنگ و ادب بوده و عرفا و دانشمندان بسیاری به این خطه منسوبند .
      پس از خرابی مالین بر اثر حملات مغول، بسیاری از جمعیت آن کشته شدند و گروهی به نواحی دیگر پراکنده شدند و پس از خوابیدن عائله مغول مجدداً به محل مالینه برگشته و شهر نوبنیاد (( شهر نو ) را بنا میکنند که فعلاً بنام (( شهر نو باخرز )) نامیده می شود . خرابه های مالین در جنوب شهر فعلی باخرز بر روی تپه های استراتژیک بنا شده است و از موقعیت ممتاز دفاعی برخوردار بوده است . دالانهای زیرزمینی و برج و باروهای سترگ همراه با کوره های سفال پزی و کوره های ذوب فلز در داخل حصار، حاکی از قدرت فوق العاده دفاعی و اقتصادی این شهر است . آثار فلزی و خمهای پر از خاکستر و گاهی موارد فلزات گرانبها و انواع ظروف سفالی و معماری و دفاعی شهر همگی بازگو کننده فرهنگ تمدنی قوی است که برای سالیان سال در این گوشه از شهرستان پی افکنده بوده است .
-تایباد
      شهر تایباد نیز یکی از شهرهای قدیمی در شهرستان محسوب می شود . شهر اولیه تایباد در اطراف مزار مولانا قرار داشته است، آبادی شهر تایباد به قرون سوم و چهارم هجری میرسد، زیرا که گروهی معتقدند بر اثر حمله مغول این شهر یا قصبه ویران شده است . آبادی شهر تایباد مجدداً توسط خود سربازان مغول صورت گرفته و گروهی در این شهر ساکن میشوند و محله ای که اینها ساکن شدند هنوز هم به مغول آباد مشهور است . در سالهای 640 ه.ق بر اثر بیماری طاعون جمعیت ساکن به نواحی اطراف پراکنده میشوند و شهر در اثر حوادث طبیعی تخریب می شود . بعد ها شهر آباد می شود و بعنوان مرکز حکام محلی شهرستان محسوب می شده است، زیرا در زمان حمله تیمور جزء شهرهای بزرگ منطقه بوده و حاکمان و امرای محل بر آن حکومت می کردند، پس از حمله تیمور و ملاقات وی با مولانازین الدین ابوبکر تایباد این شهر به مرور رونق میگیرد و در طی تاریخ گذشته تا امروز حوادث زیادی را دیده است .
-سعد آباد
      سعد آباد یکی از شهرهای آباد شهرستان قبل از حمله مغول بوده است که بر اثر حمله این قوم به ویرانی کشیده شده، مجدداً در قرن هشتم توسط امرای تیموری آباد گردیده است .
-فیض آباد
     شهر فیض آباد بنا به استناد گزارش باستان شناسان از شهرهای آباد قرون پنجم و ششم هجری بوده که بر اثر حمله مغول به ویرانی کشیده شده است، فیض اباد در زمان تیموریان مجدداً رونق یافته و در اواخر قرن نهم بر اثر حوادث طبیعی به خرابه ای مبدل می شود . در حال حاضر در منطقه فیض اباد در مساحتی در حدود 50 هکتار آثار آبادانی مشاهده می شود و گورستانی به وسعت دو هکتار هنوز پابرجاست . عامه مردم معتقد ند که رونق شهر به دوران قبل از اسلام میرسد، وجود غارهای متعدد و آثاری از کوره های ذوب فلز و آسیابهای آبی حاکی از رونق و آبادی این شهر در دوران گذشته است .
-ارزنه
      در دامنه های شمالی ارتفاعات باخرز در دره مصفای ارزنه شهری به همین نام در قرون اولیه هجری آباد بوده است، شهر ارزنه بوسیله حمله سربازان مغول به ویرانی کشیده می شود و اثار بجای مانده از این شهر تا کیلومترها گسترش دارد این شهر بعدها بدست تیموریان در قرن نهم آبادانی خود را باز میابد .
-جوزقان
     از شهرهای آباد منطقه در قرن ششم هجری بوده است که در اثر حمله مغول ویران گردیده . خرابه های این شهر در محل فعلی روستای جوزقان واقع است .
-مشهد ریزه
     از قصبه های آباد شهرستان در اواخر یازدهم است که همچنان به مرور زمان بر رونق و آبادانی آن افزوده شده است و هم اکنون جزء آبادی های بزرگ محسوب میگردد .
-سوران
      سوران نیز یکی از شهرهای آباد منطقه بوده که در اثر حمله مغول ویران گردیده و در اواخر قرن یازدهم آبادی سوران برجای آن احداث گردیده .
-استاد باخرز
     در دامنه شمالی ارتفاعات باخرز در کنار کوره « زنجه » در شمال غربی شهر قدیمی سوران شهر قدیمی استاد پی افکنده است، این شهر در قرون قبل از اسلام وجود داشته و در قرون اولیه اسلامی از قصبات مهم محسوب می شود .

روستاهای مستعد گردشگری

 روستا پشته

این روستا در فاصله 50 کیلومتری غرب تایباد و 25 کیلومتری کرات و در محدوده بخش مرکزی تایباد در میان کوههای باخرز واقع گردیده است. طبیعت بکر و کوهستانی و شکل معماری روستا که در دامنه کوه قرار گرفته و خانه های روستایی به صورت پلکانی از دامنه کوه به سمت قله کوه ساخته شده اند که بدین شکل مهمترین جاذبه گردشگری روستا را بوجود آورده اند. مزار حاج محمد چنار، هوای مطبوع کوهستانی و آب مناسب و باغات میوه و سرسبزی منطقه می تواند باعث جذب هر رهگذری گردد. تا خود روستا جاده آسفالته،آب و برق و تلفن وجود داشته و بدین صورت حد اقل امکانات زیر ساختی گردشگری را میتوان فراهم نمود. وجود آثار تاریخی در روستا های مسیر عبوری ( کرات،کوه آباد، و آبقه ) و مناظر طبیعی آنها میتواند مجموعه سفری خوب و کاملی را برای بازدید کنندگان رغم بزند و پشته آخرین ایستگاه این منطقه کوهستانی باشد.

 

 

 روستای آبقه 

وجود آثار تاریخی ( آب انبار بشماره ثبت ملی 12229، قلعه آبقه بشماره ثبت ملی 11999 ، مقبره شیخ ابو اسحاق به شماره ثبت ملی 12080 ، قلعه کهنه نادری به شماره ثبت ملی 13136، زیارتگاه آبقه بشماره ثبت ملی 12868، حمام قدیمی آبقه بشماره ثبت ملی 14147 و محوطه تاریخی آسیاباد بشماره ثبت ملی 13138 در فهرست آثار ملی ایران  ) در این روستا و چشم انداز مناظر طبیعی و منطقه کوهستانی آن می‌تواند این روستا را نیز جزء مناطق گردشگری شهرستان معرفی کند. آبقه که در بخش مرکزی و به فاصله .... کیلومتری غرب تایباد قرار گرفته، در مسیرجاده آسفالته تایباد، کرات ،کوه آباد تا پشته واقع شده و دارای آب مناسب و هوای دلپذیر کوهستانی و مناظر سبز می‌باشد. 

 

 

روستای حسینی

 

این روستا در فاصله  38 کیلومتری غربی تایباد و در بخش میان ولایت واقع گردیده است. باغات فراوان میوه، وجود آسیابهای آبی تاریخی و واقع شدن این روستا در بین جاده و کوه اهمیت آنرا چند برابر کرده و بر زیبایی آن افزوده است. همچنین این روستا که در مسیر منطقه ی گردشگری سد و تنگل استای قرار گرفته، می تواند توقفگاهی دیگر برای گردشگران عبوری باشد. دارای جاده ی آسفالته، آب وبرق و دفتر مخابراتی و خانه بهداشت و... می‌باشد.

 

 

 

 

روستای سوران
این روستا به سبب داشتن سنگ قبور تاریخی و منحصر به فرد،  باغات میوه و سرسبزی و طراوت هوای کوهستانی،  واقع شدن در مسیر گردشگری منطقه گردشگری سد و تنگل استای،  پرورش ماهی و امکان صید و فروش ماهی به گردشگران و .... مکانی به یاد ماندنی را در ذهن گردشگران ایجاد خواهد نمود . فاصله سوران که در بخش میان ولایت تایباد قرار گرفته تا مرکز شهرستان ... کیلومتر می‌باشد که از جاده آسفالته بر خوردار بوده و امکانات آب، برق، دفتر مخابراتی و ... را دارا است.

 

 

 

منطقه گردشگری پلبند
این بند که به فاصله ... کیلومتری ازروستای پلبند و ...کیلومتری از تایباد و در بخش میان ولایت قرار گرفته،شرایطی را بوجود آورده که میتوان با توجه به اینکه فاصله شهرستان با دریا زیاد می‌باشد،امکانات و تجهیزات مورد نیاز برای استفاده از آبگیر بزرگ آنرا(سد شهید دهقان ) همچون امکان ایجاد شرایط مناسب برای ورزشهای آبی و دریایی،  ماهیگیری،  کوهنوردی و ...را فراهم نماید.

 

 

 

 

 

روستای کردیان
روستای کردیان به فاصله 63 کیلومتری از تایباد و 8 کیلومتری از باخرز و در بخش باخرز قرار گرفته است. باغات فراوان اطراف کردیان،  وجود منطقه صنعتی،  بند کردیان و قنوات متعدد و دره ها و کوه‌های زیبا و سرسبز آن،  می‌تواند حسابی وقت شما را معطوف خود کند. جاده آسفالته، آب،  برق و تلفن و ... از زیر ساخت های این روستا می‌باشد.

 

 

 

 


روستای ارخود

روستای ارخود که دارای جاده آسفالته، آب و برق،  دفتر مخابراتی و ... است در فاصله 10 کیلومتری از باخرز و 65 کیلومتری شمال غرب شهرتایباد و در بخش باخرز تایباد قرار دارد.فاصله این روستا از کردیان 3 کیلومتر است که کوچه باغ های انبوه و متعدد آن دورا به یکدیگر متصل می‌کند وکوهستان های اطراف بویژه در فصل بهار بخاطروجود انواع سبزی های کوهی و ریواش و ... همه ساله دوستداران زیادی را به خود جلب می‌کنند.

 

روستای کرات
این روستا بواسطه داشتن چند اثر تاریخی مهم و با اهمیت نظیر میل کرات به شماره ثبت 123،  رباط سنگی بشماره ثبت 15886،  قلعه کرات بشماره ثبت 15267 و محوطه تاریخی کرات بشماره ثبت 8255 در فهرست آثار ملی کشور و همچنین واقع شدن دره ها و مناظر طبیعی و کوهستانی سبز و زیبا نظیر دره دردوی و منطقه گردشگری بند کرات در آن و نیز عبور جاده ترانزیتی بیرجند،  قائن،  خواف،  تایباد و دوغارونه از این روستا،  فاصله کم آن تا شهرستان (25 کیلومتر ) و ... آنرا به منطقه ای محبوب برای گردشگران تایبادی در فصل سفر تبدیل نموده است . جاده مناسب و امکانات مناسب زیربنائی نظیر آب،  برق،  تلفن و ... نیز در آن از مشکلات گردشگران کاسته است.

 

تپه های باستانی

             بنا به گزارش باستانشناسی که در سال 65 به ثبت رسیده است در حدود چها تپه باستانی در شهرستان وجود دارد که با توجه به سفالینه ها و آثاری که در آنها پیدا شده است از قرون و هزاره های قبل از میلاد تا دوران قاجار میباشند و در اینجا فقط به ذکر نام آنها می پردازیم :

نام اثر

قدمت

نام اثر

قدمت

منطقه باستانی فیض آباد

ایلخانی، تیموری ، صفوی

تپه فیض آباد

از صدر اسلام تا قرن 5

قلعه فرمان آباد

تیموری

تپه سفالی بزه خور

هزاره اول قبل از میلاد

تپه ملاحسن

هزاره سوم پیش از میلاد

تپه های شکرک

هزار اول قبل از میلاد و دوران تاریخی

 تپه شاه عباس

دوران تاریخی

محوطه تاریخی جوزقان

قرون اولیه اسلامی تا صفویه

تپه شرشری

دوران تاریخی

تپه سم پائین

اوایل اسلام تا قرن نهم

تپه آبقه

اوایل اسلام تا صفویه

قلعه کهنه نادری

دوران افشاری

تپه سوران

از صدر اسلام تا صفویه

تپه استاد

قرن هشتم تا صفویه

تپه شیزن

قرن ششم تا تیموریان

تپه گندم شاد

صدر اسلام تا قرن هقتم

تپه پیر نخود

پیش از اسلام

شهر تاریخی مالین

اسلامی

ده متروکه بژنگرد

اسلامی تا قاجاریه

قلعه سوخته

قاجاریه

تپه شیرخان

دوران تاریخی

قلعه حصار سرخ

ساسانیان

تپه دوست محمد

دوران اسلامی

تپه غار

دوران تاریخی

تپه گورکی (گبری )

ساسانیان و اوایل اسلام

قلعه بلوچی

قبل از اسلام

تپه ده نو

دوران تاریخی

قلعه همت آباد

قاجاریه

تپه کج اولنگ

قاجاریه

منطقه باستانی کرات

صدر اسلام تا قرن نهم

منطقه باستانی شناور

قرون اولیه اسلامی تا قرن نهم

 

مزارات و اماکن مذهبی


      سال 31 هجری حمله لشگریان اسلام سرزمین تایباد را فتح می نماید، قبل از ورود اسلام به این سرزمین مردم آن پیرو آئین زرتشت بوده اند، معابد و عبادتگاههای زرتشتیان در برخی از نقاط شهرستان مشاهده میگردد، در بدو ورود لشگر اسلام به ناحیه باخرز جنگهای متعددی در بین دو نیرو رخ داده و مزارات و قبور متعدد در ناحیه حاکی از این امر است. علاوه بر مزارات ذکر شده در دوره های بعدی نیز عرفاء و نامدارانی از این خطه برخاسته اند که آرامگاه آنان تا به حال احترام دوستدارانشان بوده است. همچنین برخی عقیده دارند که در بعد از شهادت امام رضا (ع) و قیام علویان گروه زیادی از اولاد ائمه در این مرز و بوم به شهادت رسیده اند. به هر جهت در پهنه و بستر شهرستان مزارات متعددی وجود دارد که مورد توجه خاص و عام است.
      مزار مولانا در شهر تایباد از مشهور ترین آرامگاههاست، مزار شاهزاده قاسم در مشهد ریزه، مزار شیخ عبدالله در کنار شهر مالین، مزار سید محمود در پیر شیجه، در دامنه کوه تاجدار، مزار گمنامی در جیزآباد، مزارات متعددی در ارزنه، ارخود، استجرود، تنگل مزار همگی مؤید این مطلب است.
      بنابراین وجود اماکن مذهبی و آرامگاههای متعدد در سطح شهرستان یک چهره مذهبی و فرهنگی خاص را به وجود آورده که به دنبال آن معتقدات و آداب و رسوم مذهبی پدیدار گشته است.
      از جمله موارد جالبی که در مزارات منطقه تایباد و معدودی از شهرستان اطراف دیده می‌شود سنگ مزارات خاصی است که کمتر نمونه آن دیده شده است.
      این سنگ مزارات که در محدوده جغرافیایی، تا ایالت هرات افغانستان دیده می‌شوند به صورت جالبی بطور عمودی کار گذاشته می شده اند و در روی آن حجاریهای بسیار زیبا و با ارزشی انجام شده که در جای خود نشان از اعتقادات خاص مردم این منطقه داشته است که در صورت امکان این سنگ مزارات می توانند از گوشه و کنار شهرستان جمع آوری شده و در موزه ای به نمایش درآیند.
      این سنگ مزار است که در پاره ای موارد ارتفاع آن در روی زمین به 5 متر می رسند باعث شگفتی هر بیننده ای میشوند که این سنگها با وزن زیادی که دارند باید تا چه حد در زیر زمین باشند تا بتوانند در طول چند سال همچنان پا بر جا بمانند. به هر حال ما در اینجا به ذکر چند نمونه از این سنگ مزارات اکتفاء می‌کنیم.

مشاهیر و دانشمندان تایباد

              ولایت باخرز که سرزمین و بستر اصلی شهرستان تایباد است از دیرباز دانشمندان و ادباء بسیاری در خود جای داده است و این شهر که در زمانی مرکز علم و دانش و فرهنگ بوده است بزرگانی در زمینه های مختلف سیاست و ادب و عرفان و هنر به کشور ایران تقدیم نموده است .

در اینجا نام چند تن از این بزرگان و مختصری در احوالشان ذکر می نمائیم :

 

1- سیف الدین ابوالمعالی سعید بن مطهر باخرزی مشهور به شیخ العالم

 

            او در شعبان سال 586 در باخرز متولد شد و پس از تحصیل فقه و حدیث نزد مشاهیر آن عصر به خوارزم به خدمت شیخ نجم الدین کبری رسید و سپس شیخ او را به بخارا فرستاد و در آنجا به ارشاد خلق مشغول بود . شیخ معاصر منکوقاآن و هلاکوخان مغول بوده و بسیار مورد احترام ایشان قرار داشته است . شیخ در سال 659 وفات یافت و در فتح آباد بخارا به خاک سپرده شده بعدها امیر تیمور در سال 788 بقعه و آرامگاهی عالی بر قبر او بنا نمود . 

سخنان شورانگیز و اشعاری از او به یادگار مانده است .

ای مردان هو ، وای جوانمردان ، هو                                 مردی کنید و نگاهدارید سرکو

ور تیــر آیــد چنانکـه بشکـاف مــو                                 زنهار که از دوست نگردانی رو

 

2- ابوالمفاخر یحیی باخرزی

             او نوه سیف الدین و از علماء بزرگ عصر خویش بود و درسال 736 در بخارا وفات یافت و از تألیفات او «اوراد الاحباب » میباشد .

 

3- ابوالقاسم ، ابوالحسن ، علی ابن الحسن بن ابی الطبیب باخرزی

            مورخ و ار ادباء و شعراء و نویسندگان و از مردم باخرز خراسان است که به وزارت سلاجقه رسید ، او صاحب کتاب ( دمیه القصر و عصره اهل العمر ) میباشد که در آن شرح ادبای عصر خویش را آورده است و نیز او را دیوانی است . او بالاخره در اندلس کشته شد .

در کتاب لباب الباب در مورد علی بن حسن باخرزی آمده است .

مسکین علی حسن که از شوم کارزار             بی جرم چون حسین علی کشته گشت زار

شیری بـد او که بــود ادب مرغـزار او            گر کشتــه شـد عجـب نبــود شیــر مرغزار

 

4- ابونصر احمدبن حسین باخرزی

          ادیبی موجه بود . صاحب دمیه القصر درباره او میگویند : ابونصر از مفاخر باخرز است ، او را شهر لطیف و ادبی نغز است . امیر بیغوا حسن بن موسی در خراسان وی را بوزرات برگزید و او در قریه بنداشیر کشته شد .

 

5- عبدالواسع نظامی باخرزی

         از دانشمندان سده نهم هجریست او فرزند جمال الدین مطهر باخرزی است و نسب او به سادات نیشابور می رسد . عبدالواسع باخرزی با امیر علیشیر نوایی و عبدالرحمن جامی مأنوس بوده و جامی به او علاقه ای شدید داشته است که بر اثر فضل و دانش او ، بهارستان را پس از تألیف به او سپرده و از او خواهش بازخوانی و اصلاح آن اثر را کرده است . او یکی از دانشیان پرکار روزگارش بوده و آثاری از خود به نظم و نثر به یادگار گذاشته است که از این قرارند : دیوان اشعار ، خاتمه مطلع سعدین ، جامع البدایع سلطانی ، منشاء الانث و مقامات جامی . او در سال 909 هجری در گذشت .

 

 6- مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

         زین الدین ابوبکر تایبادی دانشمند و عارف معروف ( وفات 791 هجری قمری ) ، وی شاگرد نظام الدین هروی است و از روحانیت شیخ الاسلام احمد جامی ( قدس سره ) تربیت معنوی یافته و بعضی او را مرید ابوطاهر خوارزمی نوشته اند . گویند وی در سفر مکه جند روزی را در شیراز اقامت گزید و خواجه حافظ را از غوغای طاعنان رهایی بخشید .

        خواجه زین الدین ابوبکر تایبادی از اجله مشایخ صوفیه آخر قرن هشتم است . داستان مفاضات او با تیمور در هنگام وی به هرات زینت تواریخ و سیر ، همچنین نصیحتی که به خواجه شمس الدین حافظ شیرازی فرمود در شرح حال او آمده است .

          زین الدین تایبادی والی ملک ولایت و هادی راه هدایت در زمان ملوک کرت بوده ، امیر تیمور به وی ارادت داشته و در توزک تیموری که آن کتابی است به لغت توماری ، امیر مذکور برخی از حالات وی را نگاشته . در سنه 791 هجری قمری وفاتع یافت ، این رباعی را به ملک غیاث الدین نوشته :

افراز ملوک را نشیب است بترس                  در هـر دلکی از تو نهیب است بتـرس

با خلق ستمگری کنـی و نندیشی                   در هر ستمی با تو حسیب است بترس

 

7- علی مالینی باخرزی                                                       از عرفا و دانشمندان

8- تاج الدین اسمعیل باخرزی                                             شاعر

9- حافظ جلاجل باخرزی                                                   در موسیقی

10- شفیعا باخرزی                                                              در هنر خوشنویسی

11-محمود رزه                                                                  در هنر خوشنویسی

12- ابراهیم بن محمد تایابادی ، مکنی به ابوالعلاء  ، فقیه و پیشوای کرامیه بود . 

معرفی شخصیت مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

1- شیخ زین الدین

           از بلوک باخرز و خواف و شهرهای جام و تایباد مانند صفحات خراسان دانشمندان و علماء و عرفایی برخاسته اند که در کتب تواریخ و تذکره ها مسطور است .

          یکی از چهره های تابناک عالم عرفان که در نیمه دوم قرن هشتم هجری شهر تایباد را کانون استفاده و استفاضه از وجود خود قرار داد و شهرتش تا آنجا رسید که امیر تیمور گورکان شخصاً بدیدار او شتافت ، مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی است که پس از وفات او در سال 791 هجری شاهرخ تیموری به ایجاد بنای باشکوهی مشرف به مزار او فرمان داد و شرح آن به تفصیل در این مقاله خواهد آمد . اینک اشاراتی به شرح حال وی می نماییم .

          ابوبکر زین الدین تایبادی دانشمند و عارف معروف و او شاگرد نظام الدین هروی است و از روحانیت شیخ الاسلام احمد جامی تربیت معنوی یافته و بعضی او را مرید ابو طاهر خوارزمی نوشته اند . گویند در سفر به مکه چند روزی در شیراز اقامت گزید و خواجه شمس الدین حافظ را از غوغای طاعنان رهایی بخشید . قبر شریف وی هم اکنون در نزدیکی یوسف اباد تایباد موجود و ایوان رفیعی که به امر شاهرخ در آنجا ساخته اند از آثار ظریف معماری آن عصر است .

          ابوبکر تایبادی ، شیخ رکن الدین یا زین الدین علی از اجله علماء و عرفا و اولیای قرن هشتم هجری و جامع کمالات صوری و معنوی و در علوم ظاهری کمال و در صفای باطن و کشف و شهود بحری بوده بی ساحل و خواجه بهاء الدین نقشبندی بخدمت وی رسیده و سید شریف جرجانی و ملاسعد تفتازانی با آن همه مراتب عالی علمی که دارند به مقامات وی معتقد و امیر تیمور لنگ صاحب قرآن ( 771 - 807 ه ق ) نیز بدو دست ارادت داده و نیز به وی منسوب است :

گــر منزل افـلاک شود منزل تو                    وز کوثر اگر سرشته باشند گل تو

چون مهر علی نباشد اندر دل تو                    مسکین تو و سعیهای بی حاصل تو

و نیز از اوست که به ملک غیاث الدین از حکمرانان وقت آل کرت نوشته است :

افراز ملوک را نشیب است بترس             در هر دلکی از تو نهیب است بترس

با خلق ستمگری کنـی و نندیشی             در هر ستمی با تو حسیب است بترس

و در آخر محرم هفتصد و نود و یک هجری در قریه تایباد از دیهات بوشنج از اعمال هرات وفات یافت و در مورد تاریخ وفات او گفته اند :

تاریخ وفات قطب اوتاد                   یک نقطه به بند آخر صاد

( صاذ در حروف ابجد مساوی عدد 791 است . )

 

2- ملاقات امیر تیمور با مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

         در حدود سالهای 782-783 هجری قمری که امیر تیمور برای قلع و قمع امیر غیاث الدین پیر علی عازم هرات بود ، پس از تسخیر سرخس و قتل و غارت این شهر به طوس و جام عزیمت نمود و چند روزی در تربت شیخ جام اقامت نمود و از مشایخ خاندان شیخ احمد جامی که به خدمت او رسیده بودند خواست که ترتیبی فراهم آورند تا مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی که در عرفان و تصوف و وارستگی در صفحات خراسان مشهور بود و در تایباد میزیست ، بخدمت او بشتابد . ولی مولانا زین الدین ابوبکر با وجود آنکه فاصله تایباد و جام نبود تقاضاهای مکرر مشایخ را نپذیرفت و از رفتن بخدمت امیر تیمور امتناع نمود و در جواب مشایخ جام نامه ای نوشت و با کمال زیرکی و دانایی دلایل عدم قبول خود را تشرف بحضور سلطان بیان کرد و عدم آشنایی با آداب و رسوم شهری و درباری را بهانه آورد و گفت چون من شخصی منزوی و روستایی هستم نمیتوانم رسم خدمت پادشاه را بجای آورم و دیگر اینکه در عالم خلسه و در حالتی بین خواب و بیداری مرا از این کار نهی کرده اند و در چند نوبت دیگر این ممانعت و نهی را تکرار و تأکید نمودند و لذا پس از وصول این نامه امیر تیمور مصمم گردید که خود شخصاً به زیارت مولانا برود .

 

3- مولانا به تیمور گورکان اندرز میدهد

          صاحب کتاب حبیب السیر درباره ملاقات امیر تیمور با مولانا زین الدین ابابکر تایبادی و گفتگویی که بین آنها صورت گرفته است ، چنین مینویسد :

          مولانا زین الدین بوبکر تایبادی جامع کمالات صوری و معنوی بود و در علوم ظاهری شاگرد نظام الدین هروی و چنانچه در نفحات مسطور است مولانا زین الدین به حقیقت اویسی بوده است و از روحانیت حضرت شیخ الاسلام احمد جامی قدس سره تربیت یافته ، در وقتی که امیر تیمور گورکان داعیه تسخیر هرات داشت در قصبه تایباد با جناب مولانا ملاقات نمود و آنجناب زبان به نصیحت آنحضرت گشوده ، سخنان سودمند فرمود . نقلست در اثناء قیل و قال صاحبقران ستوده خصال از آن قروه اصحاب و جد و حال سئوال کرد که شما چرا هرگز ملک غیاث الدین پیر علی را ارشاد نفرمودند تا ترک اعمال ناشایست دهد . مولانا زین الدین گفت که او را  نصیحت کردم ، قبول ننمود لاجرم ایزد تعالی شما را بر وی گماشت و اگر تو نیز با بندگان خدای تعالی بر نهج عدالت سلوک ننمایی دیگری بر تو مستولی خواهد شد . امیر تیمور گورکان فرمود که کیست شخصی که او را بر من استیلا دهد . جناب مولانا گفت عزرائیل ، امیر صاحقران از شنیدن این سخن فال نیک گرفته ، گفت هیچ یک از سلاطین را بر من ظفر دست نخواهد داد و انتقال من از دار الملال به اجل طبیعی خواهد بود .

 

4- زین الدین ابوبکر تایبادی خواجه حافظ شیرازی را ارشاد میکند

          زمانی زین الدین ابوبکر تایبادی عازم زیارت کعبه میشود و چون به شیراز میرسد در این شهر چند روزی رحل اقامت می افکند و اتفاقاً ایام اقامت او مصادف میشود با اوقاتی که خواجه حافظ شیرازی بمناسبت سرودن این شعر که :

                          گر مسلمانی از اینست که حافظ دارد                وای اگر از پس امروز بود فردایی

            مورد اعتراض شدید قرار گرفته بود و شاید به تحریک خود شاه شجاع که با حافظ کدورتی پیدا کرده بود این صحنه بوجود آمده بود و خواجه دچار تشویش و اضطراریبود و بیم آنرا داشت که مردم عوام به تحریک ملاها و آخوندها بر وی شورش کنند ، لذا در رفع این غائله به خواجه زین الدین ابوبکر تایبادی عارف مشهور این قرن که در شیراز بسر میبرد پناه برد و مولانا زین الدین برای او تدبیری اندیشید که خواجه حافظ شیرازی را از آن مهلکه نجات داد و چنین است این داستان به نقل از کتاب تاریخ حبیب السیر که مینویسد:

            روزی شاه شجاع بزبان اعتراض خواجه حافظ را مخاطب ساخته ، گفت ابیات هیچیک از غزلیات شما از مطلع تا مقطع بر یک منوال واقع نشده بلکه از هر غزلی سه چهار بیت در تعریف شرابست و دو سه بیت در تصوف و یک دو بیت در صفت محبوب و تلون در یک غزل خلاف طریقه بلاغتست . خواجه گفت آنچه بر زبان مبارک شاه میگذرد عین صدق و محض صوابست ، اما معذالک شعر حافظ در اطراف آفاق اشتهار تمام یافته و نظم حریفان دیگر پای از دروازه شیراز بیرون نمی نهد .

             بنابر کنایت شاه شجاع در مقام ایذاء حافظ شده به حسب اتفاق در آن ایام آن جناب غزلی در سلک نظم کشید که مقطع آن اینست :

                           گر مسلمانی از اینست که حافظ دارد                وای اگر از پس امروز بود فردایی

            و شاه شجاع این بیت را شنیده ، گفت از مضمون این نظم چنان معلوم میشود که حافظ به قیامت قائل نیست و بعضی از فقها حسود قصد نمودند که فتوای نویسند که شک در وقوع روز جزا کفر است و از این نیت آن معنی مستفاد است . خواجه مضطرب گشته ، نزد مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی که در آن اوان عازم حجاز بود و در شیراز تشریف داشت رفت و کیفیت قصد بد اندیشان را عرض نمود . مولانا فرمود که مناسب آنست که بیت دیگر مقدم بر این مقطع درج کنی مشعر به این معنی که فلان چنین میگفت تا به مقتضا ، آن مثل که نقل کفر ، کفر نیست از این تهمت تجات یابی بنابراین خواجه حافظ این بیت را گفته پیش مقطع در آن غزل مندرج ساخت که :

               این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه میگفت                  بـر در میکده ای با دف و نی ترسایی

               گـــــر مسلمانـی ای اینست کــه حافظ دارد                    وای اگــر از پس امـــروز بود فردایی

و با این واسطه از آن دغدغه نجات یافت .

5- تاریخ وفات مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

          مؤلف کتاب حبیب السیر تاریخ وفات مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی را به شرح زیر بدست میدهد ، وفات مولانا در نیمروز پنجشنبه سلخ محرم الحرام سنه 791 ه ق روی نمود و ملک عمادالدین زوزنی در تاریخ وفاتش این قطعه را نظم فرمود :

                              سنه احدی و تسعین بود تاریخ               گذشته هفتصد از سلخ محرم

                              شـده نصف النهــار از پنجشنبه               که روح پاک مولانای اعظم

                              سوی خلد برین رفت و ملائک             همه گفتند از جان خیر مقدم

و دیگری از فضلا در این باب گوید :

                                تاریخ وفات قطب اوتاد                 یک نقطه بنه به آخر صاد

آرامگاه زین الدین ابوبکر تایبادی

الف) مقابر

           بی گمان ، آرامگاه ، به استثنای مسجد بیشتر از هر نوع بنای معماری در ایران در روزگار اسلام مورد توجه عام میباشد ، آرامگاه در نسج جامعه و فرهنگ ایرانی ریشه دوانده و کمتر شهری در این کشور است که سهمی از چنین بناهایی نداشته باشد . بعلاوه صدها دهکده که در عرض و طول ایران قرار گرفته و هر یک دارای یک یا چند مسجد است و با وجود این در شماره ابنیه عمومی صاحب امامزاده ای مخصوص به خود است که مورد احترام اهالی میباشد . با احتمال بسیار زیاد چنین ساختمانهایی مربوط به زمان نامشخص است و هویت فرد مدفون در آن ، انسانی که در میان عامه مردم شهرت دارد بر چیزی اساسی تر از روایت محلی متکی نیست ب با اینهمه در نظر مردمی که به زیارت این اماکن مقدسه می روند یا به عبادت و وظائف دینی دیگر میپردازند ، اصالت هویتی که مورد پندار عموم است بدون خدشه است و بدینگونه جای چنین بنایی در زندگی مذهبی همه مدرم بی چون و چراست .

             با فرض بستگی آشکار بسیاری از معماری های اوایل اسلام با میراث معماری پیش از اسلام ، شایسته است تاکید نماییم که هیچ نوع نشانه ای مهم از آثار آرامگاهی که آزادانه بر پای ایستاده باشد در روزگار پیش از اسلام وجود ندارد . گور باشکوه کوش در پاسارگاد استثنایی است بر این قاعده ، شاهان بعدی هخامنشی در اطاقهای تدفینی که در جبهه صخره در دل کوه کنده شده قرار گرفته بودند و چنین گورهای صخره ای ظاهراً تا مدتی پس از برافتادن سلسله نیز رواج داشته است .

              طبق آنچه از توصیفات کتب یونانی بر می آید رسوم خاکسپاری در ایران پارتی ، ظاهراً مسئله ساختمان آرامگاه را در بر نداشته است .

              بدین طریق هنگامی که اسلام به ایران آمد هیچ سنت آرامگاهی زنده ای وجود نداشت تا الهام بخش میل مسلمانان برای احداث چنین بناهایی باشد . نه تنها فقدان فیزیکی این نمونه های آسان معماری سد راه توسعه ساختمانهای آرامگاهی میشد بلکه اسلام بنیادی دقیقاً از هر گونه یادگاری برای مردگان روگردان بود . پیامبر اسلام حضرت محمد (ص ) خود سفارش کرده بود تا گورها همسطح زمین باشند و جسد مرده را بلافاصله به قبر سپرده و بدون تشریفات در یک کفن ساده مدفون سازند .

              با اینهمه ، سختگیری با رویه عمومی کارهای تدفینی مرسوم بین اعراب آنزمان در تضاد بود . شیون بسیار برای مرده ، پاره کردن لباس ، کندن موی و خراشیدن صورت و پاشیدن خاک و خاکستر بر روی عزاداران عملی عمومی بود . پاره ای از این رسوم انعکاس از محیط ایران باستان را در خود داشته اند . مثلاً آداب و شعائر رسمی شیون و زاری برای مرگ سیاوش بطور شگفت آوری اعمال آینده آیین شیعه را پیشگویی کرده است . آن سادگی که از سوی پیامبر به مؤمنان توصیه شده هم از طرف اعراب و هم از جانب ایرانیان با مقاومت روبرو گردید ه به هر حال به نظر میرسید چندین نسل طول کشید پیش از اینکه این واکنش در برافراشتن بناهای واقعی به یادگار مردگان تجلی یافت . ضمناً باید خاطرنشان ساخت که در حالیکه بزرگترین بقاع کشور آنهایی هستند که از آغاز تبلورشان مراکز آیین تشیع بوده اند ، بقاع کوچکتر مانند بقعه بایزید بسطامی و تربت شیخ جام و مزار مولانای تایبادی اکثراً از حمایت اهل تسنن برخوردار بوده اند . با اینهمه تعیین حد و مرز مشخص درباره « بیت الله های کوچک » بین شیعه و سنی اشتباه خواهد بود . مثلاً شاه عباس شیعی مذهب ، سخاوتمندانه به عمارت بقعه سنی مذهب شیخ جام پرداخت در صورتی که زیارتگاه مشهد از حمایت سلطان سنجر سنی مذهب مستفید گردید . در هر دو مورد بخشهایی از نسخ اصلی بعنوان شواهدی از علاقمندی این سلاطین باقی مانده است .

پس ، بطور وضوح این بقاع میتوانستند در سطحی برتر از پیوندهای محض فرقه ای ، نقش ایفا کنند .

 

تزئینات

            از دیگر خصوصیات شیوه آذری در معماری ایران ، تزئینات را علاوه بر سازه اعمال میکرده اند . بعارت دیگر سرعت در ساختمان سازی از عوامل مهم این دوره بوده است . ابتدا سازه را برپا میداشتند و کلیات را میساختند و سپس بر روی آن ، تزئینات اضافه میکرده اند .

           آمود یا همان تزئینات الحاقی به بنا در این شیوه معماری بسیار متنوع میباشد که از جمله آنها میتوان به استفاده از اندودها مانند کاهگل و گچ کاری روی کار و کاشی کاری ( معرق ) ة که در این دوره به اوج زیبایی میرسد ، همچنین به سفال مهری و گره سازی آجری و کاشی درهم اشاره کرد . گره سازی و کتیبه های گچ بری پر کار و نغز از ویژگیهای شیوه آذری است .

            در شیوه خراسانی و رازی ، استعمال گچبری روکش بنا ( پوشش قسمت داخلی ) نسبتاً مرسوم و متداول بود .

             این نوع روکاری در شیوه آذری در دوره ایلخانی به درجه کمال رسید ، در بعضی ساختمانها سطح داخلی بنا با یک ورقه گچ سفید سخت پوشانیده شده ، در حالی که در بعضی ابنیه دیگر فقط قسمتهای معینی سفید کاری شده است .

             شاخص ترین کارهای گچبری محراب اولجاتیو ، مسجد جامع بسطام ، بقعه بایزید بسطامی و بقعه پیر بکران هستند .

            از مشخصات سبک آذری ریزه کاری بنا با آجر ، خشت ، دژ چینی و پوشش لوله ای و کجاوه ای ایوانی و ساده بود و سادگی شکنجها و فیلپوشهای زیر گنبد و تزیین داخل و خارج بنا با آجر کاری و تزیین پیش ساز و گره ساز و گچبری پرکار و همچنین آرایش محراب ها و کتبه های چشمگیر با قطعات کاشی و با نقش برجسته درپایان بکاربردن کاشی معرق و گاهی اوقات نقش و نگار زر و لاجوردی و شنگرف ( رنگ قرمز و فام طلایی ) در داخل بنا است .

خصوصیات معماری

الف) پلان :

          تنوع در عین سادگی نسبت به سبکهای پیشین ، استفاده از دو محور اصلی عرضی و طولی ، ورودی عمود بر یکی از دو محور اصلی ، جرزهای نازکتر نسبت به دو سبک قبلی ، در پلان استفاده بیشتر از فضا نسبت به حجم در مقایسه با سبکهای قبلی ، حیاطهای مستطیل با تناسبات خاص و در بعضی موارد مربع شکل گشایش فضایی در برخی گذرهای طولانی ، استفاده از پلانهای دو ایوانی و چهار ایوانی ، توجه به نور و عوامل شفاف کننده فضا ، دیوارهای ضلعی نازک و در گوشه ها جرزهای قوی جهت تحمل بار - استفاده از تناسب 2     : 1و تناسب طلائی ، توجیهی به برون گرایی بناها و اغلب در مقابر با پلان چهارگوش تعداد زیادی از مقابر در دوره دوم شیوه آذری بصورت برون گرا و با نقشه های چهار گوش ساخته اند . نمونه های این پلان چهارگوش برون گرا را میتوان مقبره شیخ امین الدین جبرائیلی ، مقبره خواجه ربیع ، قدمگاه نیشابور و گنبد سبز نام برد . بناهای دیگر که با یک سبک و سیاق به سبک آذری ساخته شده اند ، گنبد بارگاه امام رضا (ع) ، گنبد سلطانیه ، مقبره شاه نعمت الله ولی و ...

ب ) حجم و نما :

       استفاده از پشت بند بصورت عریان در نما ، استفاده از تناسبات 4/1:1 و 6/1:1 و 2/1:1 توجه به ارتفاع نسبت به سبک های گذشته اهمیت به عمودیت ، ظرافت اشکال ، وجود ایوانهای باریک تر و مرتفع تر نسبت به گذشته ، تزئینات الحاقی بر روی سازه ، سرعت در اجرای ساختمان ، استفاده از سفال و گره سازی و آجر و کاشی درهم ، سادگی فیل پوشها ، آرایش محرابها با نقش برجسته ، استفاده از رنگهای زرد و لاجوردی ، گنبد بدون کاربندی الهی ، استفاده از ستون منحنی ، استفاده از کاشی هفت رنگ و خشت در بعضی بناها ، استفاده از انواع و اقسام پوششهای گنبدی و طاقی ، استفاده از کاشی معرق ( که پیش از آن معمول بوده به مقیاس کم و محدود ) ، ساخت بناها با خشت خام و پخته و سنگ لاشه و کلنگی و شتاب و زبره ( بدون نما ) ، کم شدن کاربرد آجر و جانشین شدن سفال نقشین ( با نقش برجسته ) و کاشی لعابدار ، رواج انواع گره سازیهای مثل گره سازی آجری ، گره سازی کاشی و گره سازی درهم ( آجر و کاشی ) یا معقلی .

 

ایوان رفیع و قبه با شکوه مسجد مولانای تایباد

           در دوران سلطنت شاهرخ بهادرخان فرزند امیر تیمور گورکان ، بوسیله وزیر مشهور او خواجه غیاث الدین پیر احمد خوافی مشرف بر مزار زین الدین ابوبکر تایبادی در سال 848 هجری قمری ایوان رفیع و قبه باشکوهی ایجاد گردید که هم برای اقامه نماز از آن استفاده میشده و هم بصورت نوعی خانقاه بوده . ایوان مرتفع این بنا که از مسافتی دور هم دیده میشود نمونه ای از معماری مخصوص خراسان در ایجاد مساجد و مزارات متبرک است . پس از رواج دین اسلام ، در غرب ایران برای ایجاد مساجد ایرانی نوعی ساختمان که از همه بیشتر متداول بود یعنی شکل «چهارطاقی » را مورد استفاده قرار دادند ولی در شرق ایران که مظهر آن خراسان است «ایوان » عامل ایجاد مسجد گردید بعبارت دیگر در غرب ایران گنبد شاخص اهمیت مسجد گردید ولی در شرق ایران ایوان عظیم و مجلل ساخته شد که از دور نماینده وجود مسجد یا مقابر متبرکه بود مانند مصلای خراسان ، مسجد زوزن ، سبزوار ، نیشابور و تربت شیخ جام و مسجد مولانای تایباد .

           ایوان رفیع تایباد از داخل و خارج با تزئینات کاشیکاری معرق و خطوط تزئیناتی و کتیبه های ثلث آراسته شده و شبستان زیر گنبد آن که معماری داخلی مقابر متبرکه دیگر خراسان را یادآور میشود با نوعی تزئینات گچی آراسته شده که در قسمت پائین با ازاره های مرمری برجسته و رشته هایی از کاشیکاری معرق برجسته تکمیلی میشود و بر سطح صاف و شفاف همین تزئینات مرمری بلافاصله پس از ایجاد ایوان و قبه مزبور یادگاریهایی نوشته شده که بسیاری از آنها به رجال مشهور آنزمان تعلق دارد که در آخر به آن اشاره می کنیم .

با توجه به شباهت تزئینات این بنا با تزئینات مدرسه غیاثیه خرگرد و مسجد گوهرشاد ، بنظر میرسد که معمار این بنا ، غیاث الدین شیرازی ، شاگرد قوام الدین شیرازی باشد که بنای مدرسه غیاثیه خرگرد را به اتمام رسانیده است . نقشه بنا شامل گنبد خانه ای چهار طاقی با ایوانی رفیع در مقابل آنست .

          ایوان رفیع بنا با طاق آهنگ پوشش یافته و در دو سوی آن ، غرفه ای دو طبقه ای قرار گرفته که راه ورود به طبقه اول هر یک از آنها ، از درگاه کنار ایوان و در طبقه دو از پیکانهایی است که راه ورود به آنها در بیرون بنا قرار دارد .

         حیاطی مستطیل شکل در جلوی ایوان قرار دارد که شامل سردر ورودی و غرفه های سمت شرق و جنوب اکثراً دچار شکستگی و نشست شده و حالت فرسودگی شدیدی پیدا کرده اند و غرفه های سمت شمال و همچنین سردر ورودی مرمت و بازسازی شده اند .

          سطوح داخلی و خارجی ایوان مزار کادربندی گردیده وبا تزئینات زیبای کاشیکاری معرق و معقلی و آجر کاری مزین شده است . ازاره ایوان با یک طرح هندسی از کاشی معرق و قطعات مرمر پوشیده شده است . کاشیها بصورت باریکه های نازک آبی رنگ است و از قطعات بزرگتر مرمر تراشیده به اشکال مختلف ، در میان آنها استفاده شده است . ازاره نمای اصلی و دیوارهای اطاق های جانبی ، با کاشیهایی بصورت شش گوش و مثلث هایی کوچک با طرح ستاره در هم بافته تزئین شده است . سطوح دیوارهای داخلی ایوان بالای ازاره ، با تلفیق کاشی و آجر و همچنین کتبه های زیبایی به خطوط ثلث و بنایی تزئین شده است .

           کتیبه های موجود در کاشیکاری های معقلی ، به خط بنایی و متضمن السماء جلاله و اسماء مبارکه و دعای عشرات است . کتیبه های سرتاسری ایوان به خط ثلث متضمن آیات قرآنی و عبارات تاریخی است . برحاشیه سردر ایوان ، کتیبه ای عریض و زیبا به خط ثلث با قطعات کوچک سفال تراشیده به زمینه کاشی معرق آبی فیروزه ای نوشته شده که بخش اعظم آن از بین رفته و در حال حاضر تنها بخش عمودی به جای مانده که متن آن بعد از آیاتی از سوره کهف عبارت « کتبه عبدالاحقر جلال الدین محمد بن جعفر » ثبت شده است .

           در داخل ایوان و بر روی هر سه نمای آن کتیبه بزرگ دیگری از کاشی معرق وجود دارد که آسیبهایی متحمل شده است عبارت این کتیبه بدین شرح است « قد تیسر بنا هذه البقعه الشریفه فی ایام دوله الخلیفه اعظم الخواقین ملکا و قذرا و اشرف السلاطین عدلا و فضلاً معین اهل الحق و الایمان شاهرخ بهادرخان خلد الله سلطانه بسعی و اهتمام العبد الملک الخلایق الوافی بیر احمد بن اسحاق الخوافی »

           در دیوارهای جانبی ایوان ، ذیل کتیبه مذکور ، دو لوح مربع شکل از کاشی معرق وجود دارد که بر اطراف آنها ، کتیبه ای به خط ثلث خوانده میشود و متن آن تقریباً تکرار مطالب کتیبه قبلی است ، البته با ذکر تاریخ « ثمان و اربعین و ثمانائه »

             در انتهای ایوان ، طاقنماها و درگاهی واقع است که به گنبد خانه راه پیدا میکند گنبد خانه به ابعاد 5/17*5/16 متر در چهار جهت دارای شاه نشینهایی با پوشش نیم گنبدی با گوشه سازی ها و سه کنج های مقرنس کاری شده و بخش کاربندی ، گنبد بنا قرار گرفته است . در چهار گوشه بنا چهار پلکان تعبیه شده که از آنها از بیرون بناست . این فضا در گذشته از طریق درگاههایی در شمال و جنوب به بیرون راه داشته که امروز مسدود دشه است . ازاره داخلی بنا تا ارتفاع 2 متری ، با تلفیق سنگ های سفید مرمر و کاشی معرق آراسته شده است و در بخش های شاه نشین ها و محراب پیلک های سنگی سفید ( نیم ستون ) که سرستونهایی با تزئینات شبیه مقرنس دارند ، به کار رفته است . محراب نیم هشت ضلعی که در وسط ضلع غربی بنا جای گرفته نیز با همین شیوه تزیین شده و طاق آن روی نیم کاربندی هشت ضلعی است که به رنگ های سبز و قهوه ای رنگ آمیزی شده است . در مقابل سردر ورودی مسجد مولانا ، آب انبار هشت ضلعی کوچکی منتسب به دوره تیموری قرار دارد که سر در کوچکی دارد و سقف آن بر روی یک سری گوشه سازی و بصورت کلمبو زده شده است .

 

یادگاریهای بقعه مزار مولانا

            در درون گنبدخانه مزار مولانا و بر روی سطوح صاف و شفاف تزئینات مرمری آن ، از همان سالهای اولیه بنای این بقعه یادگاریهایی توسط رجال معروف آن زمان به ثبت رسیده ، این یادگاریها بیشتر توسط شخصیتهایی از مردم جام ، کابل ، کاریز ، تایباد ، گناباد ، بجستان ، مالین ، هرات و غوریان بوده اند که با خط نستعلیق و در مواردی با خط ثلث و نستعلیق نوشته شده اند . در تمام یادگاریهای موجود از قرن هشتم تا سیزدهم هجری قمری نام قصبه و محل دفن شیخ زین الدین ابوبکر تایبادی بصورت «تایباد» نوشته شده و بهیچ صورت دیگری از آن جمله شکل تحریف شده آن در « طیبات » نوشته دیده نمیشود . قدیمیترین یادگاری در بقعه توسط شخصی بنام الغ بیک است که سال نوشتن آن 796 هجری قمری میباشد یعنی 5 سال بعد از وفات مولانا که بدین شرح است :

                    از دیده قدم کرده به بکوی تو رسیدیم               صد شکر که یکبار دگر روی تو دیدیم

                    مقصود تو بودی زمیــان همـــه خوبان             المنه لله کـــــه بمقصــــــود رسیدیــــم

در تاریخ 13 شهر جمادی الثانی صورت تحریر یافت

غلام شاه عالمپناه

الغ بیک سنه 796

از میان یادگاریهای موجود یک قطعه وجود دارد که منسوب به پدر شیخ بهایی است و به شرح زیر میباشد :

مولای ادرکنی بالبنی و آله الطاهرین

الفقیر حسین بن عبدالصمد الحارثی

دانلود کتب پیام نور