سواد فضای مجازی: عبارت است از دانش همراه با مهارت که به شناخت و اجتناب از آسیب های ناشی از تهدیدات فضای مجازی و استفاده حداکثری از فرصت های آن منجر می شود.
سواد رسانه ای: عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن میتوان انواع رسانهها و تولیدات آنها را از منظر: مفید یا مضر بودن، قابلیت استفاده یا عدم استفاده و میزان صحیح استفاده، شناخت و از یکدیگر تفکیک کرد. سواد رسانه ای به افراد این توانایی را می دهد تا در مواجهه با رسانه ها هوشمندانه، فعالانه، تحلیلگرانه و منتقدانه عمل کنند.
درآمدی بر سواد رسانه ایدر عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات، رسانه ها یکی از ارکان اصلی جوامع بشری محسوب می شوند که مرزهای زمان و مکان را در هم شکسته و مخاطبان را در معرض بمباران اطلاعاتی قرار می دهند. و هر یک به نوعی سعی می کنند ایدئولوژی های خاص صاحبان خود و قدرت های سیاسی وابسته به آن را به مخاطبان تحمیل کنند. در این میان تاثیر تلویزیون به دلیل استفاده از تصویر به مراتب بیشتر از سایر رسانه هاست، به تعبیر دیگر در مسابقه بین چشم و گوش، چشم همیشه برنده است .
از سوی دیگر مخاطبان به میزان زیادی به اطلاعات برای زندگی روزمره خود نیازمندند، این مسئله باعث وابستگی هرچه بیشتر آنها به رسانه ها و فراورده های رسانه ای می شود. بنابراین داشتن توانایی و قدرت تجزیه و تحلیل، تشخیص، درک و انتخاب پیام رسانه ای و همچنین مقاوم سازی مخاطبان در برابر نفوذهای ناشی از قدرت رسانه ها ضرورت پیدا می کند. تبدیل شدن مخاطبان منفعل به مخاطبانی منتقد، تیزبین و تحلیل گر مورد توجه قرار می گیرد تا مسائل مطرح شده توسط رسانه ها را چشم بسته قبول نکرده، بلکه با اتکا به دانش و بینش خود پیام ها را تجزیه و تحلیل کرده و تفکر انتقادی( تصمیم گیری عاقلانه مبنی بر این که چه کاری انجام دهیم یا چه باوری داشته باشیم) پیدا کنند .
تاریخچه پیدایش سواد رسانه ای به سال ۱۹۶۵ باز می گرد، زمانی که "مارشال مک لوهان" در کتاب خود تحت عنوان " درک رسانه، گسترش ابعاد وجودی انسان" این واژه را برای اولین بار به کار برد. وی معتقد بود: زمانی که دهکده جهانی تحقق یابد لازم است انسان ها به سواد جدیدی به نام سواد رسانه ای دست یابند.
بیان مسئله : همزمان با پیشرفت تکنولوژی، سیستم های اطلاعاتی و ارتباطی دچار پیچیدگی می شوند. این پیچیدگی سبب می شود تا پیام های تولید شده توسط رسانه ها، مخاطبان را دچار سردرگمی در انتخاب پیام ها کند. از سوی دیگر مخاطبان به اطلاعات نیازمندند، بنابراین آگاهی یافتن در مورد مزایا و مشکلاتی که رسانه ها می توانند برای مخاطبان خود ایجاد کنند در تاثیر پیام های رسانه ای حائز اهمیت است. در بحث پیرامون سواد رسانه ای می توان به پنج عنصر کلیدی اشاره کرد که عبارتند از: ۱- چه کسانی پیام های رسانه ای را می آفرینند؟ ۲- چه تکنیک هایی برای جذب مخاطب به کار می رود. ۳- افراد مختلف، چگونه پیام های رسانه ای را می فهمند. ۴- چه دیدگاهها، ارزش هایی در یک پیام رسانه ای نشان داده می شود. ۵- چرا یک پیام ارسال می شود؟
در پاسخ به سوال اول می توان ادعا کرد که رسانه ها واقعی نیستند اما به شیوه های واقعی بر مردم اثر می گذارند، تمام پیام ها توسط دست اندرکاران رسانه بدون خواست و اراده ما تولید می شوند. پرسش دوم این نکته را بیان می کند که پیام های تولید شده در رسانه ها با استفاده از زبان خلاقانه همراه با قواعد خاص اشاعه می یابند. پرسش سوم حامل این پیام است که افراد مختلفف یک پیام رسانه ای مشابه را به صورتی متفاوت از دیگری تجربه می کنند. مفهوم پرسش چهارم اینست که رسانه ها، ارزشها و نقطه نظرهای نهادینه شده ای دارند و سرانجام پرسش پنجم این نکته را بیان می کند که اغلب پیام های رسانه ای برای به دست آوردن قدرت و منفعت سازماندهی می شوند.
بنابراین افراد دارای سواد رسانه ای، در برابر اطلاعات رسانه ای، آسیب پذیری کمتری دارند زیرا پیام هایی که به منظور تاثیرگذاری برآنها طراحی و ارسال شده ، در سطوح مختلف مورد شناسایی قرار می گیرند. با آگاهی یافتن نسبت به چگونگی ایجاد اطلاعات توسط رسانه ها، حتی کودکان نیز قادر خواهند بود خود مختاری بیشتری داشته باشند.
کلیدواژه ها:
سواد:
سواد در قرن ۲۱ دیگر همان معنی کلاسیک یعنی توانایی خواندن و نوشتن را ندارد، بلکه مفهوم سواد شامل توانایی استفاده از رسانه ها ست.
سواد رسانه ای:
سواد رسانه ای را می توان تقویت تجارب رسانه ای دانست. از سوی دیگر برخی سواد رسانه ای را چنین تعریف کرده اند: " توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی و برقراری ارتباط با پیام های رسانه ای در اشکال مختلف". به بیان دیگر سواد رسانه ای مجموعه ای از چشم اندازهاست که ما به طور فعالانه برای قرارگرفتن در معرض رسانه از آن ها بهره برداری می کنیم تا معنای پیام هایی که با آنها مواجه می شویم را تفسیر کنیم.
حیطه موضوعی:
سواد رسانه ای از چهار حیطه شناختی، حسی، اخلاقی و زیبایی شناختی تشکیل شده است. که با هم در یک پیوستار تعاملی قرار دارند. حیطه شناختی حیطه ای است که به فرایندهای ذهنی و فکری مربوط می شود. و مجموعه ای از شناخت ساده نشانه ها تا درک پیچیده ترین پیام ها و کشف علل و نحوه ارائه خاص آنها به وسیله یک رسانه را در بر می گیرد. حیطه حسی بعد دیگری است که لایه بیرونی ادراک را شکل می بخشد، جایی که مخاطب از طریق یکی از حواس پنج گانه در معرض پیام های رسانه ای قرار می گیرد. و تداعی کننده این نظریه "مارشال مک لوهان" است که می گوید " هر رسانه در امتداد یکی از حواس پنج گانه انسان قرار دارد".
از این رو سواد رسانه ای تلاشی در کشف ابعاد حسی نهفته در پیام های رسانه ای به حساب می آید. سومین حیطه، بعد زیبایی شناختی است که به توانایی درک و شناخت مفاهیم رسانه ای از دیدگاه هنری اشاره دارد. و به میزان هنر و مهارت در تولید پیام توسط رسانه های گوناگون بستگی دارد. مانند سبک هنری منحصر به فرد یک نویسنده. و آخرین حیطه بعد اخلاقی است که به توانایی درک و دریافت ارزشهای نهفته در پیام ها اشاره دارد.
اصول و مفاهیم:
سواد رسانه ای بر پایه مفاهیمی قرار دارد که عبارتند از:
۱- رسانه ها واقعیت را بازسازی می کنند. به این معنا که میان شیوه ارائه وقایع به وسیله رسانه ها با شیوه درک مخاطبان رسانه رابطه معناداری وجود دارد. هنگامی که ما درک مستقیمی از مسائل را نداشته باشیم درنتیجه رسانه ها واسطه درک ما خواهند بود این همان چیزی است که "بودریار" معتقد است جامعه به مرحله نمادین یا وانمودگی رسیده است، بدین مفهوم که رسانه ها واقعیت را آن گونه که می خواهند بازسازی می کنند.
۲- رسانه ها سازه ای هستند. رسانه ها به بازنمایی پیچیده ای از حقایق بیرونی می پردازند، به گونه ای که تشخیص مرز میان واقعیت و مجاز غیر ممکن و دشوار است. رسانه ها دنیایی را به ما نشان می دهند که اگرچه حقیقی به نظر می رسد اما از یک نگاه گزینشی سرچشمه می گیرد. یادگیری تشخیص واقعیت از غیر واقعیت حائز اهمیت است.
۳- مخاطبان مفهوم مورد نظر خودشان را از رسانه ها می گیرند. معانی در ذهن انسانهاست. ذهنی که محتوا و پیام های رسانه ای را از طریق شبکه پیچیده ای متشکل از ماهیت و نیازهای خود پالایش می کند، از این روست که "گروه های قومی متفاوت پس از رویارویی با محتوای رسانه ای یکسان، اجزای کاملا متفاوتی از همان محتوا را انتخاب، رد و حفظ و درک می کنند.
۴- محصولات رسانه ای اهداف تجاری دارند. رسانه ها به مخاطبان خود آن چیزی را می دهند که می خواهند، امروزه هر نوع درک واقعیت از محتوای رسانه ها را نمی توان از زمینه اقتصادی و مالی رسانه ها جدا دانست. از این روست که "هربرت مارکوزه" انسان تک ساحتی، "آنتونیو گرامشی" بحث هژمونی و "هابرماس" از بین رفتن عرصه عمومی را پیامد صنایع فرهنگی خاصه پیام های رسانه ای دانستند. چرا که معتقدند رسانه ها به عنوان ابزاری در انحصار نظام سود و سرمایه درآمدند.
۵- رسانه ها پیام های ایدئولوژیکی و ارزشی را در بردارند. تولیدات رسانه ای تا اندازه زیادی تبلیغاتی هستند زیرا ارزش های ساختگی و روشهای زندگی مصرفی را نشان می دهند و ترویج می کنند.
۶- رسانه ها بار سیاسی و اجتماعی دارند. رسانه ها در پس نقاب آزادی گرایی منافع سیاسی و اجتماعی دولت های خویش را تامین می کنند. "هربرت شیلر" در کتاب "گردانندگان افکار" معتقد است: کارکرد ابزاری رسانه ها، جلب عقاید عمومی است.
ضرورت آموزش سواد رسانه ای:
"باری دونکان" عضو انجمن سواد رسانه ای کانادا، سواد رسانه ای را پاسخی به حل مشکلات ناشی از رسانه ها معرفی می کند. و دلایل ذیل را در ضرورت این آموزش بیان می کند:
۱- رسانه ها بر حیات فرهنگی و سیاسی ما سلطه دارند.
۲- تقریبا همه اطلاعات جز مواردی که به صورت مستقیم تجربه می کنیم رسانه ای شده اند.
۳- رسانه ها قادرند مدل های ارزشی و رفتاری پرقدرتی خلق کنند.
۴- رسانه ها بدون آن که خود آگاه را فعال کنند بر ما تاثیر می گذارند.
۵- سواد رسانه ای می تواند مصرف رسانه ای ما را لذت بخش تر کند و یک رابطه انفعالی را به یک رابطه فعال تبدیل کند.
علاوه بر دلایل گفته شده که هر یک متناسب با رویکرد خاصی می باشند، دلایل دیگری نیز وجود دارند که تنها در کنار سایر دلایل می توانندتصویر کاملتری از ضرورت آموزش سواد رسانه ای را به تصویر کشند، که عبارتند از:
۱- اشباع رسانه ای
امروزه جهان شاهد تنوع و تکثر رسانه ای است به گونه ای که بر خلاف سابق مدل یک به یک پارادایم رسانه ای است. به زبان دیگر رسانه ها به تعداد مخاطبان تکثر یافته اند. هر روز و هر ساعت مخاطبان را بمباران اطلاعاتی می کنند به همین جهت بهترین شیوه حفظ استقلال بهره مندی از تفکر انتقادی که از طریق اشاعه سواد رسانه ای میسر می باشد.
۲- نفوذ رسانه ها :
میزان تاثیرگذاری رسانه ها از کم تا خیلی زیاد در نوسان است. هرچه مخاطبان از دانش و سواد رسانه ای بیشتری بهره مند باشند تاثیرات منفی کمتری را می پذیرند و بالعکس.
۳- مدیریت و دستکاری اطلاعات:
بسیاری از مفسران عقیده دارند اطلاعات به صورت بسته بندی شده برای ترغیب مردم در جهت منافع، مواضع و به نفع اهداف خاص می باشد به همین جهت نمی توان انتظار داشت که انتخابی فکورانه، دقیق و آگاه تحقق یابد.
۴- رشد خصوصی سازی اطلاعات:
شکاف فناوری و شکاف آگاهی باعث پیدایش دو طبقه غنی اطلاعاتی و فقیر اطلاعاتی شده است. شکافی که بخشی از آن تابع متغیرهای سواد رسانه ای و اطلاعاتی می باشد.
۵- نفوذ رسانه ها و تاثیر بر آینده:
جهان فردا به صورت فزاینده ای در قلمرو رسانه های جمعی و ارتباطی قرار می گیرد، مسلما آن کسی که توانایی دسترسی، ارزیابی و تحلیل انتقادی پیام های ارتباطی را داشته باشد بهتر می تواند به این درک برسد، درکی که تنها از رهگذر سوادرسانه ای تحقق می یابد.
آموزش سوادرسانه ای:
کانادا به عنوان اولین کشوری است که در سال ۱۹۸۷ به صورت رسمی آموزش سوادرسانه ای را در برنامه های درسی مدارس خود گنجانده است. این اقدام توسط انجمن سوادرسانه ای کانادا صورت گرفته است. هدف اصلی این انجمن انتقاد از فرهنگ امریکایی است. به بیان دیگر کمک به ایجاد فرهنگ کانادایی از رهگذر انتقاد به فرهنگ امریکایی است. جنبه انتفادی سوادرسانه ای همان نقش ناسیونالیسم را ایفا می کند. آموزش سوادرسانه ای در کشور ژاپن با مقتضیات بومی بازسازی و اجرا شده است. برنامه آموزش سواد رسانه ای در کشور ژاپن بر خلاف کانادا که به وسیله نهاد غیردولتی انجام می پذیرد بر عهده وزارت مدیریت عمومی، امورداخله، پست و مخابرات است.
الگوی آموزش سوادرسانه ای شامل سه رویکرد می باشد. رویکرد اول تعیین میزان مصرف غذای رسانه ای است یعنی مدت زمان استفاده از رسانه های گوناگون است. رویکرد دوم آموزش مهارت های انتقادی است. سومین رویکرد تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. مالک رسانه کیست؟ برنامه های رسانه ای چه تاثیری بر فرهنگ ما دارند؟ و ... باید در عرصه آموزش رسانه ای و سواد رسانه ای، ادبیات تولید کنیم. کشورهایی که در آن ها نظام های آموزشی متمرکز حاکم است، قادرند برنامه های درسی را اجباری سازند و بر آنها نظارت کنند. یک برنامه درسی اموزش سوادرسانه ای برای اینکه موفق شود باید بر اساس مشارکت آموزگاران، مدیران، متخصصان و والدینی تدوین شود که لازم است همراه با یکدیگر آن را در یک فرایند آموزش نظام مند بگنجاند.
سطوح سوادرسانه ای:
در فضای رسانه ای باید دانست چه مقدار در معرض رسانه های مختلف اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری بود و چه چیزهایی از آن ها را برگرفت.بنابراین می توان گفت که هدف سواد رسانه ای تنظیم یک رابطه منطقی و مبتنی برهزینه- فایده است. در برابر رسانه چه چیزهایی را از دست می دهیم و چه چیزهایی را به دست می آوریم، به بیانی دیگر در مقابل زمان و هزینه ای که صرف می کنیم چه منافعی را در نهایت بدست می آوریم. سه جنبه سواد رسانه ای عبارتست از:
۱- ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای و یا به عبارت دیگر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانه ای ار منابع رسانه ای گوناگون.
۲- آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی.
۳- تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست.
اهداف سوادرسانه ای:
در واقع سوادرسانه ای به دنبال مقابله با کارکردهای رسانه های بزرگ غالب است که هددف آن ها تامین هژمونی فرهنگی، تعمیم فلسفه سیاسی و حفظ قدرتهایی است که خود این رسانه ها محصول آنها هستند. سوادرسانه ای کمک می کند تا قضاوتهای صحیح تری از محیط پیرامون خود داشته باشیم. پارامترهایی که سوادرسانه ای در اختیار می گذارد باعث می شود تا درک عمیق تری از انچه می بینیم، می شنویم و می خوانیم داشته باشیم.
یکی دیگر از اهداف سوادرسانه ای نشان دادن اضافه بار اطلاعاتی است. در شرایط اشباع رسانه ای و در فضای موجود افراد در معرض حجم بالایی از اطلاعاتی هستند که به هیچ وجه به برخی از آن ها نیازی ندارند. در نتیجه باید از پیام ها و اطلاعات اطرافمان بر اساس نیازهایمان استفاده کنیم تا دچارسردرگمی نشویم، سوادرسانه ای این امکان را در اختیار ما می گذارد. سوادرسانه ای به مردم کمک می کند تا به جای آن که مصرف کنندگانی فرهیخته باشند، شهروندانی فرهیخته شوند. باید فلسفه تولید هر پیام، شرایط و محدودیت های حاکم برآنها و حتی سازنده هر کدام از پیام ها را بشناسیم.
سواد رسانه ای در ایران: سوادرسانه ای در ایران با موانعه ای مواجه است، برخی از این موانع عبارتند از:
- نبود انعطاف حقوقی در وضع رقابتی و نظارت ایجابی در حوزه رسان ای ایران.
- عدم زیرساخت های لازم ارتباطی با تاکید بر سه شناسه دسترسی، رقابت و اتصال.
- پایین بودن سواد رسانه ای در میان والدین، کارگزاران رسانه ای و …
- فقردانش اطلاعاتی و ارتباطی والدین نسبت به فرزندان.
- بی توجهی برنامه ریزان و سیاستگذاران در اختصاص بودجه ای به آموزش رسانه ای.
ارائه راهکار: - واردکردن سوادرسانه ای در نظام آموزش رسمی کشور
- نظارت دائم بر توسعه سواد رسانه ای
- اثبات این مطلب که خشونت در دنیای حقیقی عواقبی شدید به همراه خواهد داشت
- اختصاص بودجه به آموزش سوادرسانه ای
- تهیه و تنظیم کتب درسی مناسب
- نظارت والدین بر برنامه هایی که کودکان به تماشای آن می نشینند.
-هماهنگی و مشارکت میان نهادهای اموزش رسمی و غیررسمی کشور نظیر رسانه، مدرسه و خانواده
نتیجه گیری:
با توجه به نقش و ضرورت سوادرسانه ای در عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات، امید است که جزئی از برنامه های درسی در مدارس کشور در مقاطع گوناگون تحصیلی شود. آموزگاران، مدیران، دانش آموزان و حتی والدین باید بتوانند شیوه های انتخاب، درک، ارزشیابی برنامه های گوناگون رسانه های دیداری و شنیداری را در طول زمان درک کنند و از طریق پردازش رسانه ها بتوانند محیط زندگی خود را مورد پردازش قرار دهند.
همچنین آموزش سوادرسانه ای باعث افزایش تفکر انتقادی افراد جامعه، که از نیازها و مهارتهای لازم و ضروری برای شهروندان در یک جامعه دموکراتیک محسوب می شود، به شمار می آید. ارتباط میان سوادرسانه ای و تفکر انتقادی بر هیچ کس پوشیده نیست. به همین دلیل، شاید بتوان گفت که فراهم آوردن ابزارهای مناسب در مقوله سوادرسانه ای، به افزایش مهارتهای تفکر انتقادی منجر خواهد شد.
اکنون سوادرسانه ای به عنوان یکی از کارآمدترین ابزارهای نظارتی طرف توجه کشورهای پیشرفته قرار گرفته است.
در حالی که در ایران تاکنون اقدام موثری انجام نشده است. بنابراین با توجه به بحرانهای ناشی از پیام های غیراخلاقی و غیرقانونی ضرورت توجه به مقوله سوادرسانه ای امری اجتناب ناپذیر است. و با عملیاتی کردن این دانش می توان هویت و فرهنگ ایرانی- اسلامی را تقویت نمود و در برابر تهاجم فرهنگی از آن محافظت نمود.
منابع :
۱- جیمز پاتر، تعریف سوادرسانه ای، ترجمه لیدا کاووسی،رسانه، زمستان ۱۳۸۵، ش ۴.
۲-دیوید کان سی داین، درآمدی بر سوادرسانه ای، ترجمه ناصربلیغ، صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۹.
۳- یونس شکرخواه، سوادرسانه ای، رسانه، زمستان ۱۳۸۵، ش ۴ .
۴- حسین بصریان جهرمی، رضا بصیریان جهرمی، درآمدی بر سوادرسانه ای و تفکر انتقادی، رسانه، زمستان ۱۳۸۵، ش۴.
۵-گزارش راهبردی رسانه، دفترمطالعات و برنامه ریزی رسانه ها، ۱۳۸۹ .
۶- جیمزی بارون، رویکرد های سوادرسانه ای، ترجمه پیروز ایزدی، رسانه، زمستان ۱۳۸۵، ش۴.
۷-طهمورث قاسمی، سوادرسانه ای رویکردی جدید به نظارت، رسانه، زمستان ۱۳۸۵، ش۴.
www.medialit.org
www.aftab.ir
نگاشته: فرزانه عباسی، کارشناس ارشد ارتباطات