دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

آسیب‌های ماهواره از منظر آیات و روایات

آسیب‌های ماهواره از منظر آیات و روایات


دراین مقاله کوتاه سعی بر آن شده که اهداف شبکه های ماهواره ای و نقشی که بر عهده دارند و همچنین بررسی آسیب‌های ماهواره اعم از آسیب‌های فردی، روحی روانی، خانوادگی، اجتماعی، دینی واعتقادی، و...با توجه به احادیث و آیات قرآن مورد بحث قرار گیرد.


کلید واژه 
آسیب‌های ماهواره، اهداف ماهواره، دعوت به گناه، عوارض روحی، روان پریشی، خود ارضائی، هم جنس گرایی، افسردگی، تهاجم فرهنگی، پشیمانی، نفاق، کید.
مقدمه امروز ما با غول پرنده افسانه‌ای 17 هزار سر و دست وپایی روبه‌رو هستیم که همه دنیا را به هم می‌دوزد و مرتبط می‌کند، غولی که چنگالهای نحس خود را در بدنه خانواده فرو می‌کند و نگوییم در یک آن بلکه با چند پرده نمایش سفره، خانه و خانواده را بر می‌چیند که اگر برای قدیمی‌ها ازاین غول می‌گفتی دهانشان از تعجب باز می‌ماند که مگر می‌شود بله امروز سر از قبر در بیاورند وببینند که این غول چگونه همسران را سر به هوی کرده ورو به طلاق و فرزندان را به اعتیاد و فساد دعوت می‌کند و چطور فرهنگ‌ها را مسخر خود و چطور آداب و رسوم و اعتقادات و ارزش‌ها را به یک باره می‌بلعد؛ و جز خسران زیان تباهی باقی نمی‌گذارد. در این مقاله کوتاه به بخشی از اهداف ماهواره و آسیب‌های ناشی از برخی از شبکه‌ها و همچنین راهکارها توجه شده است. 

اهداف ماهواره

1- دعوت به نفاق و فسق
قال رسول الله (ص) واما علامه الفاسق فاربعه الهو ولغو والعدوان والبهتان رسول خدا (ص) فرمود: علامت فاسق چهار چیز است: 1- لهو گرایی 2- بیهوده گرایی 3- دشمنی 4-تهمت زدن (1)
2- دعوت به کارهای پست 
عن الصادق (ع) انه سئل عن السفله فقال من یشرب الخمر و یضرب الطنبور از امام صادق (ع) از کار پست سوال شد، حضرت فرمود: کسی که مشروبات مست کننده بخورد 2-کسی که طنبور سنطور بزند (2)
3- دعوت به فساد قلب و نفاق
قال رسول الله (ص) اربعه یفسدن القلب و ینبتن النفاق فی القلب کما ینبتن الماء الشجر: استماع الهو والبذاء واتیان باب السلطان وطلب الصید رسول خدا (ص) فرمود: چهار چیز قلب را فاسد می‌کند ونفاق را در دل به وجود می‌آورد همچنان که آب درخت را رشد می‌دهد 1-گوش دادن موسیقی 2-قمار کردن 3-توجه به حکمرانان ظالم 4-شکار بی جهت
(3)
4-دعوت به بدی و فحشاوسخنان بی دلیل
ا نَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ 
او تنها شما را به بدى و فحشاء و گفتن سخنان بى دلیل و نسبت دادن آن به خدا وا می‌دارد (4)
5—دعوت به نگاه آلوده وخیانت 
أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا یَنْظُرُ إِلَى فَرْجِ امْرَأَةٍ لَا تَحِلُّ لَهُ وَ رَجُلًا خَانَ أَخَاهُ فِی امْرَأَتِهِ وَ رَجُلًا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَى نَفْعِهِ فَسَأَلَهُمُ الرِّشْوَة امام باقر (ع) فرمود: رسول خدا (ص) لعن کرد مردی راکه نگاه کند به فرج زنی که حلال او نمی‌باشد و مردی که خیانت کند به زن برادرش و مردی که مردم به او محتاج شوند ودر مقابل از مردم رشوه بخواهد. (5)

آسیب‌های ماهواره 

1- عوارض روحی و روانی (متاثر ازفیلم‌های مبتذل و خشن)

الف – احساس گناه 

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً امام صادق (ع) فرمود: نگاه (حرام) تیری از تیرهای مسموم شیطان می‌باشد؛ و چه بسا نگاه حرامی که حسرة و پشیمانی (روانی) طولانی را به جای می‌گذارد. (6)

ب- روان پریشی: 

مرد یا زنی که همواره در ماهواره نا محرم را با آن بدن نیمه عریان و آرایش شده ببیند و نتواند به آرزوی خود برسد. به صورت عقده در خود ریخته ودچاربیماری روان پریشی خواهد شد.
عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّهُ کَانَ جَالِساً فِی أَصْحَابِهِ إِذْ مَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَةٌ جَمِیلَةٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقَالَ ع إِنَّ عُیُونَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هِبَابِهَا فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْیُلَامِسْ أَهْلَهُ فَإِنَّمَا هِیَ امْرَأَةٌ کَامْرَأَة
روایت شده از علی (ع) در میان یارانش نشسته بود که زنی زیبا از کنار آن‌ها عبور نمود و عده ای از آنها به او خیره شدند پس امام (ع) فرمود: همانا دیدگان این بزرگان طمعکار است و این نگاههای خیره سبب ایجاد تصور ذهنی می‌شود بنابراین، هنگامی که یکی از شما به زنی نگاه کند که از او خوشش بیاید باید با همسر خود آمیزش کند، (و بداند) آن زن، زنی است همچو زن خودش. (7)
أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْیَا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ به ثلاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا یَفْنَى وَ أَمَلٍ لَا یُدْرَکُ وَ رَجَاءٍ لَا یُنَالُ (8)
امام صادق (ع) فرمود: هرکس قلبش به دنیا تعلق پیدا کند قلبش به سه خصلت تعلق پیدا کند. گرفتاری که تمام نمی‌شود، و آرزیی که درک نمی‌کند و امیدی که به آن نمی‌رسد.
وَ قَالَ ع مَنْ أَمَّلَ فَاجِراً کَانَ أَدْنَى عُقُوبَتِهِ الْحِرْمَانَ هر کس آرزوی گناه داشته باشد کمترین عقوبتش پشیمانی است. (9)

ج- پایین آمدن سطح رضایتمندی همسران:  

مرد ویا زنی که همواره صحنه های مستهجن به واسطه فیلم‌های ماهواره برای او عادی شده باشد دیگر به واسطه همسر راضی نمی‌گردد. واین اولین قدم فساد زن ومرد در خانواده می‌باشد.
عَنْ عَلِیٍّ ع فِی حَدِیثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ إِذَا رَأَى أَحَدُکُمُ امْرَأَةً تُعْجِبُهُ‏ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ عِنْدَ أَهْلِهِ مِثْلَ مَا رَأَى فَلَا یَجْعَلَنَّ لِلشَّیْطَانِ عَلَى قَلْبِهِ سَبِیلًا لِیَصْرِفْ بَصَرَهُ عَنْهَا
علی (ع) فرمود: هرگاه از زنی خوشتان آمد نزد همسر خود بروید (وبا او رابطه زناشویی برقرار کنید).زیرا همسر شما هم مثل اوست و برای شیطان در قلب خود راهی قرار ندهید، تا اینکه آن زن از خاطر شما برود. (10) 

د-خود ارضایی: 

دیدن صحنه های محرک و شهوت انگیز در فیلم‌های ماهواره مخصوصا برای جوانانی که توان اطفاءشهوت از راه شرعی را ندارند، موجب روی آوردن به دفع شهوت از راه استمناء می‌گردد.

ه-هم جنس گرایی: 
 

سیر شدن از جنس مخالف (به خاطر دیدن صحنه های مستهجن) ورو آوردن به هم جنس که خود یک نوع بیماری می‌باشد. - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ کَانَ عَلِیٌّ ع إِذَا وَجَدَ رَجُلَیْنِ فِی لِحَافٍ وَاحِدٍ مُجَرَّدَیْنِ جَلَدَهُمَا حَدَّ الزَّانِی مِائَةَ جَلْدَةٍ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا وَ کَذَا الْمَرْأَتَانِ إِذَا وُجِدَتَا فِی لِحَافٍ وَاحِدٍ مُجَرَّدَتَیْنِ جَلَدَ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَة امام باقر (ع) فرمود: علی (ع) اگر می‌یافت دو مرد مجرد را در زیر یک لحاف حد زانی که صد ضربه شلاق بود به هر کدام از آنها می‌زد. واگردو زن مجرد را در زیر یک لحاف می‌یافت به هر کدام صد ضربه شلاق حد زنا می‌زد. (11)

ی- دعوت به آرامش کاذب با اعتیاد به انواع قرص‌ها: 

برای آرامش و دور کردن اضطراب و افسردگی ناشی از دیدن فیلم‌های خشن ومستهجن موجبات رو آوردن به انواع اعتیاد را فراهم می‌کنند.
ن- افسردگی شدید وگاه همراه با خودکشی
انحطاط ودور افتادگی از اصل خود با دیدن انواع و اقسام فیلم‌ها و به وجود آمدن احساس پوچی و بی هویتی و دور شدن از یاد خدا و هجوم تاریکی‌ها و بیماریهای روانی انسان را به سمت خود کشی سوق می‌دهد.

و - و مواردی از قبیل 

1. ایجاد روابط نا سالم
با به نمایش گذاشتن انواع فیلمهای شهوت انگیز و روابط نا مشروع کم کم روابط نا سالم بین زن ومرد نا محرم عادی شده و منجر به فساد خانواده و اجتماع می‌گردد. 
2. افزایش جرایم توسط نمایش تصاویر خشونت بار
سهل وآسان نشان دادن کشتار وقتل و هر گونه جنایت با سلاح سرد وگرم ترس بیننده را فرو می‌ریزد و موجبات بلا رفتن آمار جرم وجنایت در جامعه را پدید می‌آورد.
3. ترویج مد گرایی وارائه مد های آرایشی وپوشش زننده: 
امام صادق (ع) : اوحی الله عز وجلالی النبی من الانبیاء قل للمؤمنین: لا تلبسوا لبس اعدائیو لا تطمعوا طعام اعدائی ولا تسلکوا مسالک اعدایی، فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی ترجمه: خداوند بزرگ به پیامبری از پیامبرانش وحی نمود که به مؤمنین بگو: لباس دشمنان مرا نپوشید، غذای آنان را نخورید و از راه آنان نروید (آنان را الگوی خود قرار ندهید) که در این صورت از دشمنان من محسوب می‌شوید، همانطور که آنان دشمنان من هستند. (12)
4. ترویج عقایدو فرقه های نادرست وغیر اخلاقی مثل شیطان‌پرستی
5. از بین رفتن قبح روابط غیر اخلاقی در بین مردم
قال الله تبارک وتعالی ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم ترجمه: همنا برای کسانی که دوست دارند گناه فاحش در بین مؤمنان شایع گردد (و محیط زندگی‌شان آلوده گردد) عذاب درد ناکی است. (13)
6. نابود کردن فرهنگ مردم جهان، اعم از سنت‌ها، آداب ورسوم 
7. تلاش برایجاد هیجانات، خوشی‌ها، تفریحات، سرگرمیهای کاذب در بین مردم.
8. ایجاد فرهنگ مصرف وتبلیغ کالاهای غربی و دور نگه داشتن مردم از خود کفایی 
9. سست شدن بنیان خانواده (اختلاف بین خانواده بین همسران – مرزها وحریم خانواده را می‌شکنند – طلاق وجدایی را فراهم می‌کنند). قال الله تبارک تعالی: قوا انفسکم واهلیکم نارا ترجمه: خود و خاندانتان را از (عذاب) آتش حفظ کنید. (14)
10. ترویج فرهنگ ابتذال و بی حجابی وبی حیایی
11. ترویج هوس خواهی وتنوع طلبی 
12. تهاجم فرهنگی نرم و بی سر صدا به هر فرهنگی که بخواهند.
13. الگوگیری غلط: 
قال رسول الله (ص) : لا یتبه الزی بالزی حتی یشبه الخلق با لخلق، ومن شبه به قوم فهو منهم ترجمه: شکل‌ها به یکدیگر همانند نمی‌گردد، جز آنکه خلق خوها به هم نزدیک گردد، وهرکس خود را شبیه گروهی سازد، از آنان به شمار می‌رود (15)
14. ایجاد فراموشی هدف: 
علی (ع) : من کانت الدنیا اکبر همه طال شقاؤه و غمه ترجمه: آن شخص که دنیا بزرگ‌ترین هدف وی باشد، همواره گرفتار بد بختی و اندوه خواهد شد. (16)
15. فراموشی معاد: 
با توجه دادن به دنیای محض و لذتهای زود گذر و فانی کردن مردم در اینکه اینست وجز این نیست مانع از توجه مردم به آخرت می‌شوند.
إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِید به ما نَسُواْ یَوْمَ الحْسَابِ
کسانى که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدى به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند! (17)
16. تباهی خرد و اندیشه: 
قال علی (ع) : قد خرقت الشهوات عقله ترجمه: شهوت‌ها خرد اورا تباه کرده است. (18)
17. طغیان و سرکشی: 
قال الله تبارک وتعالی: کلا ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی 
ترجمه: باز چراانسان از کفر وطغیان باز نمی‌ایستد. با تماشای برنامه های مستهجن و محرک جنسی شهوت طغیان می‌کند ودست به کفر وعصیان وجرم می‌زند. (19)
18. ایجاد پشیمانی: 
قال صادق (ع) ان الحسرة و الندامه والویل کله لمن لم ینتفع به ما ابصر ومن لم یدر الامرالذی هو علیه مقیم، انفع هو له ام ضر؟ ترجمه: حسرت و پشیمانی و نگون‌ساری برای کسی است که از آنچه بر آن بینایی دارد، بهره نگیرد ونداند کاری که می‌کند برای او سود دارد یا زیان. (20)
پس از صرف بیهوده عمر در تماشای فیلم‌های لغو وتأثیر پذیری و خلق وخوی حیوانی پیدا کردن در پایان چیزی جز حسرت واندوه بر جای نمی‌ماند.
19. تزلزل اعتقادی: در شبکه‌های مختلف حتی با نام دین به راحتی ایجاد شبهات مختلف کرده و با مغلطه و سفسطه افکنی بدون اینکه مناظره ای یا جواب‌دهنده‌ای باشد، به مبانی وریشه های یک دین حمله می‌کنند و عده ای از مردم که متأسفانه دارای معلومات کافی در آن بحث نیستند فریب شیادهایی را می‌خورند که با شیطلان قرینند.
20. وارونه سازی و پایمالی فضیلت‌ها
در تحت لوای بیان تفسیر یا بیان دستورات الهی آنچنان ارزش‌ها و فضیلت‌های دینی را وارونه جلوه می‌دهند که هر بیننده‌ای فکر می‌کند فقط اوست که راست می‌گوید.
21. فراموش کردن یاد خداوند: قال الله تبارک وتعالی: ترجمه: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً وَ نحَشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَعْمَى‏
و هر کس از یاد من روىگردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‏کنیم! (21) تمسخر و استهزاء آیات الهی: 
قال الله تبارک وتعالی: ولئن سأ لتهم لیقولن انما کنا نخوض ونلعب قل اباالله و ایاته و رسوله کنتم تستهزؤن ترجمه: واگر از آن‌ها بپرسند چرا سخریه و استهزاء مکنید پاسخ دهند که ما به مزاح ومطایبه سخن راندیم ای رسول بگو به آن‌ها آیا با خدا وآیات خدا ورسول خدا تمسخر می‌کنید. (22)
22. پخش شایعات: 
خداوند متعال می‌فرمایید: وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِه وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلىَ الرَّسُولِ وَ إِلىَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنهُْمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنهْم وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَنَ إِلَّا قَلِیلًا
و چون از ناحیه کفار خبرى از امن و یا خوف به این سست ایمان‌ها برسد آن را منتشر سازند، در حالى که اگر قبل از انتشار، آن را به اطلاع رسول و کارداران خویش رسانده، درستى و نادرستى آن را از آنان بخواهند، ایشان که قدرت استنباط دارند، حقیقت مطلب را فهمیده، به ایشان مى‏گویند و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود جز مواردى انگشت شمار هر لحظه شیطان را پیروى مى‏کردید. (23)
23. سخنان جذاب و نفاق انگیز در لوای دین: 
* وَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُم وَ إِن یَقُولُواْ تَسْمَعْ لِقَوْلهِم کَأَنهَّمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَة یحَسَبُونَ کل صَیْحَةٍ عَلَیهْم هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُم قَاتَلَهُمُ اللَّه أَنىَ‏ یُؤْفَکُونَ
اى رسول تو چون (از برون) کالبد جسمانى آن منافقان را مشاهده کنى (به آراستگى ظاهر) تو را به شگفت آرند و اگر سخن گویند (بس چرب زبانند) به سخنهایشان گوش فرا خواهى داد (ولى از درون) گویى که چوبى خشک بر دیوارند (و هیچ ایمان و معرفت ندارند و چون در باطن نادرست و بد اندیشند) هر صدایى بشنوند بر زبان خویش پندارند. اى رسول (بدانکه) دشمنان (دین و ایمان) به حقیقت اینان هستند از ایشان بر حذر باش، خدایشان بکشد چقدر (به مکر و دروغ) از حق باز مى‏گردند. (24)
24. فتنه انگیزی و سخنان اراجیف: 
لَوْ خَرَجُواْ فِیکمُ مَّا زَادُوکُمْ إِلَّا خَبَالًا وَ لَأَوْضَعُواْ خِلَالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِیکم سَمَّاعُونَ لهَُم وَ اللَّهُ عَلِیم بِالظَّلِمِینَ
اگر با شما بیرون شده بودند در کارتان جز فساد نمى‏افزودند و میان شما اراجیف انتشار داده فتنه‏جویى مى‏کردند و (چون) در میان شما زود باوران (نیز) بودند (در نتیجه تحت تاثیر اراجیف آنان قرار مى‏گرفتند) و خدا ستمکاران را خوب مى‏شناسد. (25)
25. ایجاد شک ودو دلی: 
إِنَّمَا یَسْتَئذِنُکَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَخِرِ وَ ارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فىِ رَیْبِهِمْ یَترَدَّدُونَ
تنها کسانى که به خدا و روز جزا ایمان ندارند و دلهایشان به شک افتاده و در شک خویش سرگردانند از تو اجازه مى‏خواهند. (26)
26. تضعیف ایمان‌ها و دعوت به کفر: 
وَدَّ کَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَین لَهُمُ الْحَق فَاعْفُواْ وَ اصْفَحُواْ حَتىَ‏ یَأْتی اللَّهُ بِأَمْرِه إِنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ کُل شىَ‏ْءٍ قَدِیرٌ
بسیارى از اهل کتاب دوست می‌دارند و آرزو مى ‏کنند اى کاش می‌توانستند شما را بعد از آنکه ایمان آوردید بکفر برگردانند و این آرزو را از در حسد در دل مى‏پرورند بعد از آنکه حق براى خود آنان نیز روشن گشته، پس فعلا آنان را عفو کنید و نادیده بگیرید تا خدا امر خود را بفرستد که او بر هر چیز قادر است. (27)
27. ایجاد دهکده جهانی جهت اینکه همه را مطیع هوی و هوس خود کنند: 
وَ لَن تَرْضىَ‏ عَنکَ الْیهَودُ وَ لَا النَّصَارَى‏ حَتىَ‏ تَتَّبِعَ مِلَّتهَم قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُْدَی وَ لَئن اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِى جَاءَکَ مِنَ الْعِلْم مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلی وَ لَا نَصِیرٍ
یهود و نصارى هرگز از تو راضى نمى‏شوند مگر وقتى که از کیش آنان پیروى کنى بگو تنها هدایت، هدایت خدا است و اگر هوى و هوسهاى آنان را پیروى کنى بعد از آن علمى که روزیت شد، آن وقت از ناحیه خدا نه سرپرستى خواهى داشت و نه یاورى. (28)
28. در حال کید وفریب: 
إِن تمَسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَ إِن تَصْبرِواْ وَ تَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْا إِنَّ اللَّهَ به ما یَعْمَلُونَ محُیط. اگر خیرى به شما برسد آن‌ها ناراحت مى‏شوند و اگر مصیبتى برسد خوشحال مى‏گردند و شما اگر صبر کنید و از خدا بترسید، کید آن‌ها هیچ ضررى به شما نمى‏زند که خدا به آنچه مى‏کنید، احاطه دارد. (29)
نتیجه گیری: هر چند ماهواره شبکه های علمی ومورد استفاده دارد اما نباید غافل بود که اکثر شبکه های ماهواره ای اهدافی جز تسخیر وتخریب وتباهی انسان‌ها وبه انحطاط و انحراف کشاندن آن‌ها وفرهنگها و آداب ورسوم ها و تبدیل به دهکده جهانی عاری از معنویت ندارد.
چهار راهکار مهم مبارزه با مفاسد ماهواره: 
1-آشنایی خانوادها با احکام شرعی در باره ماهواره (احکام نگاه)
2-آگاهی دادن مردم به آسیب‌های ماهواره و اهداف آن
3- جا یگزین کردن برنامه های متنوع 
4-دعوت به تقوی ومعنویات

پی نوشت:

1- تحف العقول ص 17
2- وسائل الشیعه ج 12 ص 234
3- خصال ص 277
4- بقره آیه 169
5- کافی 5 ص 554
6- کافی 5 ص 559
7- وسائل الشیعه ج 20 ص 106
8- کافی ج 2 ص 320
9- بحار الانوار ج 75 ص 83
10- وسائل الشیعه ج ج 20 ص 106
11- کافی ج 7 ص 182
12- علل شرایع ج 2 ص 348
13- نور آیه 19
14- تحریم آیه 6
15- ره توشه ص 303
16- میزان الحکمه ج 2 ص 909
17- ص آیه 26
18- نهج البلاغه خ 109 ص 160
19- علق آیه 6 
20- بحار الانوار ج 2 ص 30
21- طه آیه 124 
22- توبه آیه 65
23- نساء آیه 83
24- منافقون آیه 4
25- توبه آیه 47
26- توبه آیه 45
27- بقره 109
28- بقره 120
29- آل عمران آیه 120

منابع: 
1. قرآن 
2. الکلینی، ابو جعفر محمد، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، چاپ تهران، بی تا، 1375
3. ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، الخصال، بیروت، موسسه الاعلمی، الطبعه الاولی،1410 ق 
4. الحسن شعبه الحرانی، تحف العقول عن آل الرسول، تهران، اسلامیه،1402 ق
5. بابویه القمی ابو جعفر، علل الشرایع، بیروت، دار احیاء التراث، الطبعه الاولی،1408 ق صبحی الصالح، نهج البلاغه، قم، دار الهجره، بی تا. 
6. عاملی، حر، وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشریعه، چاپ تهران، مکتبه الاسلامیه، بی تا.
7. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، انتشارات موسسه وفا، بیروت، سال انتشار 1404 ق 
8. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مؤسسه دار الحدیث الثقافیه، الطبعه الثانیه،1377 ش.
9. محسنی علی اکبر، ره توشه، قم، انتشارات رشید، چاپ اول، 1388 

منبع:  محمود قربانی - راسخون


برگرفته شده از http://ahlolbait.blog.ir

فلسفه عزاداری برای امام حسین علیه السلام چیست ؟



پاورپوینت آداب زیارت امام حسین علیه السلام+ دانلود



چرا عزاداری برای امام حسین (ع) ویاران با وفایشان از اول محرم آغاز می شود با این که ایشان در دهم محرم به شهادت رسیدند ؟

ادامه مطالب

10 دلیل موفقیت مدارس فنلاند

 فنلاند به دلیل اصلاحات متعدد در نظام آموزشی، شناخته شده است. این کشور با بهره گیری از رویه های معقول و محیط های آموزشی جامع که هدف برابری آموزشی را جایگزین شناسایی برترین ها می کنند، نظامی آموزشی برقرار کرده که به عنوان یکی از کارآمدترین ها تلقی می شود.

به گزارش ایرنا، عوامل مختلفی در دستاوردهای نظام آموزشی فنلاند نقش دارند که حاصل تجربه، آموزش و اصلاحات متعدد است. بررسی ها نشان می دهد که 10 عامل مهم موجب پیشی گرفتن نظام آموزشی این کشور از سایر کشورها و موفقیت آن در دستیابی به اهداف شده است.

1- استفاده نکردن از آزمون های استاندارد
فنلاند از آزمون های استاندارد استفاده نمی کند. تنها استثنای این رویه آزمونی موسوم به National Matriculation Exam است که یک آزمون داوطلبانه در دوره دبیرستان محسوب می شود. آزمون های استاندارد که گاهی به صورت آزمون های چهار گزینه ای نیز برگزار می شوند، امتحاناتی هستند که در آنها تمام داوطلبان در شرایط یکسان برای پاسخگویی به سوالات قرار می گیرند و تقریبا همه چیز از قبل مهیا است. تمام دانش آموزان فنلاندی بر اساس یک سیستم نمره دهی اختصاصی سنجیده می شوند که توسط معلم آن ها تدوین شده است.

2- عدم پاسخگویی معلم ها
در فنلاند تمام معلم ها باید مدرک کارشناسی ارشد در رشته مربوطه داشته باشند تا بتوانند به عنوان معلم مشغول به کار شوند. دوره های تربیت معلم یکی از سخت ترین و دقیق ترین دوره های آموزشی در کشور محسوب می شوند. همچنین هیچ سیستمی در فنلاند برای ارزیابی عملکرد معلم ها وجود ندارد. در واقع به زعم مسئولین بلندپایه آموزش در این کشور، پاسخگویی زمانی لازم است که احساس مسئولیت کمرنگ می شوند و نظام آموزشی فنلاند مانع این امر است.

3- تاکید بر همکاری به جای رقابت
در فنلاند فهرست برترین مدارس وجود ندارد و محیط آموزشی این کشور جای رقابت نیست، بلکه در آن همکاری رواج دارد.

4- اولویت داشتن اصول

سال ها قبل نظام آموزشی فنلاند نیازمند اصلاحات ساختاری بود. برنامه ای که برای این منظور تدوین شد، شامل بازگشت به اصول بود. هدف این اصلاحات دستیابی به نمرات عالی یا بالابردن سطح نمرات نبود، بلکه ایجاد محیط و امکانات آموزشی برابر برای همه بود. از دهه 1980 میلادی اصول زیر در نظام آموزشی فنلاند جایگاه ویژه ای یافت:

- آموزش، ابزاری برای تعدیل نابرابری اجتماعی است

- تهیه غذای رایگان برای تمام دانش آموزان

- تسهیل دسترسی دانش آموزان به خدمات پزشکی

- ارائه مشاوره فیزیولوژیکی

- راهنمایی اختصاصی فردی

کار فردی در یک محیط عمومی عادلانه، روش آموزش فنلاندی ها است.

5- شروع مدرسه در سن بالاتر

فنلاندی ها در مقایسه با بسیاری از کشورهای صنعتی دیرتر به مدرسه می روند. سن شروع مدرسه در این کشور 7 سالگی است. دوره آموزش اجباری در این کشور 9 سال است و پس از کلاس نهم یا 16 سالگی، ادامه تحصیل به تصمیم شخصی نوجوانان بستگی دارد.

6- ارائه پیشنهادات شغلی به جای رفتن به دانشگاه

در فنلاند پس از دوره دبیرستان یک دوره آموزشی سه ساله وجود دارد که دانش آموزان را برای رفتن به دانشگاه آماده می کند. اما دانش آموزانی که مایل به ادامه تحصیل در دانشگاه نیستند، می توانند وارد یک دوره سه ساله حرفه ای شوند که آن ها را برای مشاغل مختلف آماده می کند.

7- خواب بیشتر

بر اساس تحقیقات اخیر، زود بیدار شدن برای سلامت دانش آموزان مضر است. به همین علت دانش آموزان فنلاندی اولین کلاس درس را حدود ساعت 9 تا 9:45 صبح آغاز می کنند و بین ساعت 2 تا 2:45 بعد از ظهر مدارس این کشور تعطیل می شوند. ساعات تدریس مدارس طولانی تر و مدت زمان استراحت بین کلاس ها نیز بیشتر است.

8- تدریس توسط یک معلم

تعداد معلم ها و دانش آموزان در فنلاند کمتر از سایر کشورها است. معمولا دانش آموزان فنلاندی حدود شش سال تحصیلی را با یک معلم سپری می کنند. در این دوران معلم جایگاه یک مربی همراه یا یکی از اعضای خانواده را به دست می آورد. بدین ترتیب اعتماد دوجانبه و پیوندی برقرار می شود که بر اساس آن هردو طرف یکدیگر را به خوبی می شناسند و به هم احترام می گذارند.

9- فضای آرام تر

در مدارس فنلاند استرس کمتری وجود دارد، گروه بندی های غیرضروری حذف شده است و دانش آموزان توجه بیشتری از مسئولین مدرسه دریافت می کنند. دانش آموزان زمان های مختلفی را برای خوردن، فعالیت های خلاقانه و آرامش در اختیار دارند. در طول روز بازه های زمانی 15 تا 20 دقیقه ای برای بلند شدن، نرمش و هواخوری دانش آموزان پیش بینی شده است. برای معلم ها نیز اتاق هایی در نظر گرفته شده است تا در آن استراحت کنند و با سایرین روابط اجتماعی داشته باشند.

10- کاهش تکالیف و فعالیت های خارج از مدرسه

میزان تکالیف و فعالیت های خارج از مدرسه در فنلاند از هر جای دیگر جهان کمتر است. دانش آموزان این کشور هرشب تنها نیم ساعت را صرف انجام امور مربوط به مدرسه می کنند. این دانش آموزان تمام دانش لازم را بدون نیاز به تحمل استرس ناشی از تلاش برای بهترین بودن، در محیط مدرسه می آموزند و بدون نگرانی درباره نمرات می توانند به عنوان یک انسان آموزش ببینند و رشد کنند.

آسیب های اجتماعی علل و عوامل راه های پیشگیری از آن

آسیب های اجتماعی علل و عوامل راه های پیشگیری از آن

محمد فولادی

پیش­گفتار

مطالعه انحرافات و کجروی های اجتماعی و به اصطلاح، آسیب شناسی اجتماعی (Social Pathology) عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بی نظمی های اجتماعی. در واقع، آسیب شناسی اجتماعی مطالعه و ریشه یابی بی نظمی ها، ناهنجاری ها و آسیب هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و...، همراه با علل و شیوه های پیش گیری و درمان آن ها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است.1 به عبارت دیگر، مطالعه خاستگاه اختلال ها، بی نظمی ها و نابسامانی های اجتماعی، آسیب شناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعه ای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید می آید و رفتارها آسیب می بیند. یعنی، آسیب زمانی پدید می آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پای بندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است.

از سوی دیگر، اگر رفتاری با انتظارات مشترک اعضای جامعه و یا یک گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست قلمداد کنند، کجروی اجتماعی تلقّی می شود. سازمان یا هر جامعه ای از اعضای خود انتظار دارد که از ارزش ها و هنجارهای خود تبعیت کنند. اما طبیعی است که همواره افرادی در جامعه یافت می شوند که از پاره ای از این هنجارها و ارزش ها تبعیت نمی کنند. افرادی که همساز و هماهنگ با ارزش ها و هنجارهای جامعه و یا سازمانی باشند، «همنوا» و یا «سازگار» و اشخاصی که برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنند و بدان ها پای بند نباشند، افرادی «ناهمنوا» و «ناسازگار» می باشند. در واقع، کسانی که رفتار انحرافی و نابهنجاری آنان دائمی باشد و زودگذر و گذرا نباشد، کجرو یا منحرف نامیده می شوند. این گونه رفتارها را انحراف اجتماعی یا  (Social Devianced) و یا کجروی اجتماعی گویند.2

حال سؤال این است که چگونه تشخیص دهیم رفتاری از حالت عادی و ـ به اصطلاح ـ نرمال خارج شده و به حالتی غیرنرمال و نابهنجار تبدیل شده است؟ ملاک ها و معیارهایی وجود دارد. با این معیارها و ملاک ها می توان تشخیص داد که رفتاری در یک سازمان، نهاد و یا جامعه ای عادی و مقبول و نرمال است، یا غیر عادی، غیرنرمال و نابهنجار. عمدتاً چهار معیار برای این امر وجود دارد:

1.ملاک آماری: از جمله ملاک های تشخیص رفتار نابهنجار، روش توزیع فراوانی خصوصیات متوسط است که انحراف از آن، غیر عادی بودن را نشان می دهد. کسانی که بیرون از حد وسط قرار دارند، افراد نابهنجار تلقّی می شوند و رفتار آنان رفتاری غیرنرمال و انحرافی تلقی می شود. برای مثال، از نظر آماری وقتی گفته می شود که لباسی مُد شده، یعنی بیشتر افراد جامعه آن را می پوشند. بنابراین، صفتی که بیشتر افراد جامعه نپذیرند، خارج از هنجار تلقّی شده و غیر طبیعی و نابهنجار تلقّی می شود.

2. ملاک اجتماعی: انسان موجودی اجتماعی است که باید در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی کند. اینکه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنّت ها و انتظارات جامعه و یا نهاد و سازمان خاصی مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت می کند، معیار دیگری برای تشخیص رفتار نابهنجار و بهنجار است. یعنی رفتاری که مورد قبول افراد نباشد و مثلا با پوشیدن لباس خاصی از سوی افراد جامعه با عکس العمل آنان مواجه شویم، این گونه رفتارها نابهنجار تلقّی می شود. البته، این معیار هم در همه جوامع امری نسبی است.

3. ملاک فردی: از جمله ملاک های تشخیص رفتار نابهنجار، میزان و شدت ناراحتی است که فرد احساس می کند. یعنی اگر این رفتار خاص، با ارزش ها و هنجارهای اجتماعی سازمان خاصی مثلا فرهنگیان و یا کل افراد جامعه ناسازگار باشد، یعنی به سازگاری فرد لطمه بزند و با عکس العمل افراد آن جامعه یا آن نهاد مواجه گردد، چنین رفتاری نابهنجار تلقّی می شود.3

4. ملاک دینی: علاوه بر این، در یک جامعه دینی و اسلامی، معیار و ملاک دیگری برای تشخیص رفتارهای بهنجار از نابهنجار وجود دارد؛ چرا که معیارهای مزبور، معیارهایی است که توسط افراد یک جامعه با قطع نظر از نوع اعتقادات، مورد پذیرش واقع می شود؛ یعنی افراد جامعه در خصوص ارزش یا هنجاری بودن موضوع خاص توافق نموده، در عمل به آن پای بندند و متخلفان را بسته به نوع و اهمیت هنجار، تنبیه می کنند. امّا در یک جامعه دینی و اسلامی معیارهای فوق برای ارزش های اجتماعی است و در آنجا کارایی دارد. معیار تشخیص ارزش ها و هنجارهای دینی به وسیله آموزه های دینی تعیین می شود. ممکن است رفتاری خاص در همان اجتماع هنجار تلقّی نشود و مرتکبان را کسی توبیخ و یا سرزنش نکند ولی در شرایطی خاص ارتکاب چنین عملی در یک جامعه دینی هنجارشکنی تلقّی شود. برای مثال، خوردن و آشامیدن در روزهای عادی و حتی در یک جامعه دینی هنجار شکنی تلقّی نمی شود. ولی اگر همین عمل در جامعه مذکور و در ماه مبارک رمضان و در ملأ عام صورت گیرد، تخطی از هنجارهای دینی تلقّی شده، مجازات سختی هم از نظر دینی و شرعی و هم از نظر اجتماعی در انتظار مرتکب چنین عمل ناپسندی می باشد.

بنابراین، معیار دیگر تشخیص رفتارهای نابهنجار و بهنجار در جامعه دینی، تطبیق و سازگاری و یا عدم تطبیق و ناسازگاری با آموزه ها و هنجارهای دینی است. اگر عمل و رفتاری با هنجارها و آموزه های دینی سازگار باشد، عملی بهنجار و اگر ناسازگار باشد، عملی نابهنجار تلقّی می شود.

حال سؤال این است که آسیب ها و انحرافات اجتماعی چگونه پدید می آیند و عوامل پیدایش آسیب ها و انحرافات اجتماعی کدامند؟ بررسی و ریشه یابی انحرافات اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعی امنیت اجتماعی را سلب و مانعی برای رشد و توسعه جامعه محسوب می شود. به طور کلی، هر رفتاری که از آدمی سر می زند، متأثر از مجموعه ای ازعوامل است که به طور معمول در طول زندگی سر راه وی قرار دارد و وی را به انجام عملی خاص وادار می کند.

هر چند بررسی عمیق انحرافات اجتماعی مجال دیگری می طلبد، اما به اجمال، به چند عامل مهم پیدایش انحرافات اجتماعی اشاره می گردد.

عوامل به وجود آورنده انحراف و کجروی در جوامع مختلف یکسان نیست و مناطق از نظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نیز از نظر عوامل متفاوتند. این تفاوت ها را می توان در شهرها، روستاها و حتی در مناطق مختلف و محله های یک شهر مشاهده کرد. در هر جامعه و محیطی سلسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیمی، وضعیت اجتماعی، اقتصادی، موقعیت خانوادگی، تربیتی، شغلی و طرز فکر و نگرش خاصی حاکم است که هر یک از این ها در حسن رفتار و یا بدرفتاری افراد مؤثر است.

شهرنشینی لجام گسیخته، گسترش حاشیه نشینی و فقر، اتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیه نشینی در شهرها، با جرم رابطه مستقیم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، تورّم و گرانی هزینه های زندگی، موجب می شود تا افراد غیر کارآمد که درآمدشان زندگی ایشان را کفاف نمی دهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر کاری هر چند غیر قانونی بزنند. از دیگر عوامل محیطی جرم، می توان فقر، بیکاری، تورّم و شرایط بد اقتصادی نام برد که بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه ها و نهادها تأثیر گذاشته و آنان را تحت تأثیر قرار می دهد.4

در پیدایش انحرافات اجتماعی و رفتارهای نابهنجار و آسیب زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه ساز می تواند مؤثر باشد:

عوامل فردی: جنس، سن، وضعیت ظاهری و قیافه، ضعف و قدرت، بیماری، عامل ژنتیک و....

عوامل روانی: حساسیت، نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، کم هوشی، خیال پردازی، قدرت طلبی، کم رویی، پرخاشگری، حسادت، بیماری های روانی و...

عوامل محیطی: اوضاع و شرایط اقلیمی، شهر و روستا، کوچه و خیابان، گرما و سرما و....

عوامل اجتماعی: خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بی کاری، شغل، رسانه ها، مهاجرت، جمعیت و... .

از آنجا که ممکن است در پیدایش هر رفتاری، عوامل فوق و یا حتی عوامل دیگری نیز مؤثر باشد، از این رو، نمی توان به یک باره فرد بزهکار را به عنوان علت العلل در جامعه مقصر شناخت و سایر عوامل را نادیده گرفت.

اگر فرد، هر چند برای سرگرمی و تنوع و تفرّج دست به بزهکاری بزند، این کار وی کم کم زمینه ای خواهد بود تا به سمت و سوی بزهکاری سوق یابد. دلیل عمده این کار، چگونگی شروع به انجام عمل بزهکارانه و کشیده شدن فرد به این راه است. افراد بزهکار افرادی هستند که همه زمینه ها و شرایط لازم برای انحراف در آنان وجود دارد. مهم ترین عامل در انحراف افراد و ارتکاب عمل نابهنجار، فردی است که موجب سوق یافتن وی به سمت بزهکاری می شود؛ چرا که فردی که می خواهد اولین بار دست به بزهکاری بزند، نیازمند فردی است که او را راهنمایی کرده و به این سمت هدایت نماید.

دومین عامل، امکانات و شرایطی است که فرد در اختیار دارد و زمینه ارتکاب وی را برای اعمال خلاف اجتماع فراهم می آورد.

فقر در خانواده، عدم تأمین نیازهای اساسی خانواده، دوستان ناباب، محیط آلوده و...نیز از عوامل روی آوری فرد به بزهکاری است.

در عین حال، به طور مشخص می توان عوامل عمده زیر را به عنوان بسترها و زمینه های پیدایش انحرافات اجتماعی و یا هر رفتار نابهنجار نام برد؛ عواملی که نقش بسیار تعیین کننده ای در پیدایی هر رفتاری، اعم از بهنجار و یا نابهنجار، ایفا می کنند. در عین حال، مهم ترین عامل یعنی خود فرد نیز نقشی تعیین کننده ای در این زمینه بازی می کنند.

اجمالا، علل و عوامل پیدایش آسیب های اجتماعی، به ویژه در میان نوجوانان و جوانان را می توان به سه دسته عمده تقسیم نمود:

 1.عوامل معطوف به شخصیت؛  2.عوامل فردی؛  3.عوامل اجتماعی

الف. عوامل شخصیتی

این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل روانی، شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آن ها اشاره می شود:

ویژگی های شخصیتی افراد بزهکار و کجرو

معمولا ویژگی های شخصیتی افراد بزهکار، بی قاعدگی رابطه و ارتباط میان فرد و جامعه و ارتکاب رفتارهای نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعی است، ولی معمولا از نظر مرتکب و عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص، این گونه رفتارها ناپسند شمرده نمی شود. افراد روان رنجور و روان پریش نسبت به ارزش ها، هنجارها و مقررات اجتماعی بی تفاوت بوده و کمتر آن ها را رعایت می کنند. اعمال و شیوه های رفتاری این گونه افراد نظام اجتماعی را متزلزل و گاهی نیز مختل می کند و موجب می شود که رعایت ارزش های اخلاقی و هنجارها در جامعه و نزد سایر افراد زیرسؤال رفته و آن را به پایین ترین سطح عمل تنزل دهد.

برخی از مشخصه های بارز و برجسته شخصیتی این گونه افراد، خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشکنی، فریبندگی ظاهری و عدم احساس مسئولیت می باشد. این گونه افراد به پیامد عمل خود نمی اندیشند، در کارهای خود بی پروا و بی ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربیات، بسیار ضعیف بوده و در قضاوت های خود یک سویه می باشند. این نوع شخصیت ها عمدتاً از محیط اجتماع، خانه و مدرسه فرار کرده، پای بند قواعد، مقررات و هنجارهای اجتماعی نیستند و به دنبال هر چیزی می روند که جلب توجه کند. حتی در پوشش و سبک و شکل ظاهری خویش، به ویژه در شیوه لباس پوشیدن، آرایش مو و صورت به گونه ای که خلاف قاعده و خلاف سبک مرسوم سایر افراد اجتماع باشد، عمل می کنند تا جلب توجه نمایند.

گروهی از افراد بزهکار و کجرو نیز ویژگی های شخصیتی دیگری دارند؛ خودمحور و پیوسته به تمجید و توجه دیگران نیازمندند و در روابط خود با مردم به نیازها و احساسات آنان توجه نمی کنند. این افراد اغلب با رؤیاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان، قدرت، زیبایی و روابط عاشقانه آرمانی سرگرم اند. اغلب این افراد والدینی داشته اند که از نظر عاطفی نسبت به آنان بی توجه اند یا سرد و طردکننده بوده و یا بیش از حدّ به آنان محبت کرده و ارج می نهند.

آنان به علت سرکوب خواسته ها و فقدان ارضای تمایلات درونی، از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه، ترک تحصیل، سرقت و اعتیاد گرایش پیدا می کنند.

گروهی نیز افرادی برون گرا و به دنبال لذت جویی آنی هستند، دَم را غنیمت می شمارند، دوست دارد در انواع میهمانی ها و جشن ها شرکت کنند، تشنه هیجان و ماجراجویی اند، به همین دلیل برای لذت جویی دست به اعمال خلاف و بزهکارانه می زنند.

سرانجام گروهی از افراد بزهکار نیز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشی و بیان اغراق آمیز، هیجانی، روابط طوفانی بین فردی، نگرش خودمدارانه و تأثیرپذیری از دیگران است. این گونه شخصیت ها برای آنکه «خود»ی نشان دهند، هر تجربه ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود، انجام می دهند. هیجان طلبی، ماجراجویی، تنوع طلبی، کنجکاوی، استقلال طلبی افراطی، خودباختگی احساسی و غلبه کنش های احساسی بر کنش های عقلانی از جمله مشکلات رفتاری است که فرد را به سوی موقعیت های خطرزا و ارتکاب اعمال بزهکارانه رهنمون می کند.

از دیگر مشکلات روحی ـ روانی که منجر به رفتارهای ضداجتماعی می شود، می توان به ضعف عزّت نفس، احساس کهتری، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابیت، افسردگی شدید، شیدایی و اختلال خلقی اشاره نمود. چنین افرادی معمولا مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند.

ب. عوامل فردی

در حوزه عوامل فردی، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1.  آرزوهای بلند؛

2.  خوش گذرانی و لذت طلبی؛

3.  قدرت، استقلال و عافیت طلبی؛

4. زیاده خواهی؛

5. بی بندوباری و لاابالی گری؛

6. بی هویتی و بی هدفی در زندگی.

افراد گاهی اوقات برای رسیدن به آمال و آرزوهای بلند و دست نیافتنی و مدینه فاضله ای که رسانه های ملی و یا ماهواره ها تبلیغ می کنند، مرتکب جرایم می شوند. گاهی اوقات هم ارتکاب جرایم را فقط یک کار تفنّنی و به عنوان گذران اوقات فراغت می دانند با اینکه ممکن است در خانه و محیط اطراف خود مشکل حادی هم نداشته باشند که آنان را مجبور به ارتکاب رفتار نابهنجار نماید، ولی فقط به خاطر اینکه در چند روز زندگی خوش باشند، دست به ارتکاب اعمال خلاف عرف و اجتماع می زنند.

گاهی نیز افراد از نعمت خانواده و والدین عاطفی برخوردارند، اما به خاطر شکست در تحصیلات و ناتوانی در ادامه تحصیل، تحقیر معلمان و فشارهای بی مورد والدین مجبور می شوند خود را به گونه ای دیگر نشان دهند و ـ به اصطلاح ـ «خودی» نشان دهند. و این حکایت از میل به استقلال طلبی، قدرت طلبی و یا عافیت طلبی در نوجوانان و جوانان دارد که به دلیل عدم ارضای صحیح آن دست به ارتکاب اعمال ناشایست می زنند.5

عده ای از نوجوانان نیز به دلیل روحیه تنوع طلبی و زیاده خواهی و عدم تربیت صحیح و عدم هدایت درست این غریزه طبیعی، دست به اعمال خلاف می زنند.

گاهی هم عده ای ممکن است دارای زندگی مرفهی باشند و هیچ گونه کمبود مالی و عاطفی نداشته باشند، ولی به دلیل این که روحیه فاسدی دارند و ـ به اصطلاح ـ بی بند و بار و بی هویت اند و یا هدفی در زندگی ندارند، میل به بزهکاری پیدا می کنند.

ج. عوامل اجتماعی

در بررسی آسیب ها و انحرافات اجتماعی، به عنوان یک پدیده اجتماعی، به علل اجتماعی انحرافات می پردازیم. به هر حال، عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند که در اینجا به برخی از آن ها اشاره می گردد:

1. عدم پای بندی خانواده ها به آموزه های دینی

مطالعات و تحقیقات نشان می دهد تا زمانی که اعضای جامعه پای بند به اعتقادات مذهبی خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهکاری روی نمی آورند. در پژوهشی که توسط مرکز ملی تحقیقات اجتماعی کشور مصر در سال 1959 صورت گرفته است، 72 درصد نوجوانان بزهکار، که به دلیل سرقت و دزدی توقیف و یا زندانی شده بودند، نماز نمی گزاردند و 53 درصد آنان در ماه رمضان روزه نمی گرفتند.6 به هر حال، این اندیشه که کاهش ایمان مذهبی یکی از علل عمده افزایش نرخ جرم در جوامع پیشرفته و غربی است، نظری عمومی است. تحقیقات صورت گرفته در کشور نیز مؤید همین نظریه است.

بنابراین، افزایش انحرافات اجتماعی می تواند ناشی از عدم پای بندی خانواده ها به آموزه های دینی باشد.

2. آشفتگی کانون خانواده

از دیگر مؤلفه های مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوی بزهکاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. هر چند در بسیاری از خانواده ها، پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند، اما متأسفانه حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان محسوس نیست. در چنین وضعیتی، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت، ضابطه و قانون خاصی در خانوده صورت می گیرد. روشن است که چنین وضعیتی زمینه را برای خلأ عاطفی فرزندان فراهم می کند.

در برخی از خانواده ها پدر، مادر و یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی، مرگ والدین و... نه حضور فیزیکی دارند و نه حضور معنوی. در این گونه خانواده ها که با معضل طلاق و جدایی مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده، هیچ هدایت کننده ای در جریان زندگی نداشته، در پاره ای از موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، در دریای موّاج اجتماع، گرفتار ناملایمات می شوند.7

علاوه بر طلاق، مرگ پدر و یا مادر نیز بسان آواری سهمگین بر کانون و پیکره خانواده سایه افکنده، و در برخی موارد به دلیل بی توجهی یا کم توجهی به فرزندان و جایگزین شدن عنصر نامناسب به جای فرد از دست رفته، ضعیف شدن فرایند نظارتی خانواده، افزایش بیمارگونه بحران های روحی و روانی فرزندان و... موجب روی آوری فرد به ناهنجاری ها و انحرافات اجتماعی می شود.

بر اساس نتایج یک پژوهش، 47 نفر از جامعه آماری به نحوی از انحا از جمله عوامل کلیدی و مهم بزهکاری خویش را والدین، خانواده، بی توجهی، بی موالاتی و عدم نظارت آنان دانسته اند؛ به عبارت دیگر، از نظر آنان والدین ایشان در بزهکاری شان نقش داشته اند.8

بر اساس نظریه «کنترل» دورکیم که معتقد است ناهمنوایی و هنجارشکنی و کجروی افراد ریشه در عدم کنترل صحیح و کارای آنان دارد، به طوری که هرچه میزان کنترل اجتماعی بیشتر باشد و نظارت های گوناگون از راه های رسمی و غیررسمی، بیرونی و درونی، مستقیم و غیرمستقیم توسط والدین و جامعه وجود داشته باشند و حساسیت مردم و مسئولان افزایش یابد، میزان همنوایی مردم بیشتر خواهد بود، نیز بیانگر همین مسئله است که آشفتگی کانون خانواده یکی از عوامل مهم سوق یافتن فرزندان به سوی انحرافات اجتماعی است.

همچنین با توجه به پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، سارقان عمده عوامل سارق شدن خویش را «بد رفتاری، بداخلاقی، بی تفاوتی، بدزبانی و عدم برآورده شدن انتظارات از سوی همسر، خانواده و والدین» دانسته اند.9

در یک پژوهش، حدود 68 درصد سارقان معتقدند که والدینشان در گرایش آنان به سرقت نقش داشته اند.

با توجه به همین پژوهش، عدم رضایت از رفتار والدین، تربیت ناصحیح، عدم کنترل و نظارت بر فرزندان، مشکلات عاطفی ناشی از فوت یکی از والدین، بی تفاوتی والدین، بی سوادی آنان و... جملگی حکایت از عدم امکان و یا عدم کنترل و نظارت فرزندان توسط والدین داشته و از آن رو که ارتباط صمیمانه والدین با فرزندان در این پژوهش به میزان قابل توجهی کم بوده و والدین نسبت به فرزندان خویش بی توجه بوده اند، این گونه رفتارها موجب سرخوردگی فرزندان شده، زمینه ساز بروز مشکلات رفتاری برای آنان شده است.

روی آوری به سرقت یکی از راه های برون رفت از نظر جوانان در این پژوهش تلقّی شده است.10

3. طرد اجتماعی

چگونگی برخورد دوستان، افراد فامیل و همسایگان با فرد بزهکار، در نوع نگاه متقابل وی با دیگران تأثیر بسزایی دارد. در مجموع، اگر این برخوردها قهرآمیز و به صورت طرد فرد از محیط اجتماعی باشد، جدایی وی از جامعه سرعت بیشتری می یابد. این نوع برخورد، همواره به عنوان هزینه ارتکاب هر جرمی مدّنظر است. علاوه بر این، افرادی که دارای منزلت و پایگاه اجتماعی پایینی هستند و یا از نقص عضو، بیماری جسمی، روحی، و مشاغل پایین خود یا والدین شان رنج می برند، نیز از سوی افراد جامعه مورد بی مهری قرار گرفته و ناخواسته طرد می شوند. این گونه افراد برای جبران این نوع کمبودها، و شاید هم برای رهایی از این گونه بی مهری ها و معضلات، دست به ارتکاب جرایم و انواع انحرافات اجتماعی می زنند.11

4. نوع شغل

از دیگر متغیرهایی که در مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در زمینه ارتکاب بزهکاری و انحرافات اجتماعی نقش بسزایی دارد، و مورد تأکید قرار گرفته است، ارتباط نوع شغل افراد با انحراف و بزهکاری است. همواره رابطه ای بین وضع فعالیت و شغل فرد با نوع رفتارهای وی وجود دارد. گرچه بین بی کاری و سابقه جرم و زندانی و دفعات ارتکاب جرم، رابطه معناداری مشاهده می شود، ولی این امر بدین معنا نیست که لزوماً بیکاری علت تکرار جرم باشد؛ زیرا ممکن است این رابطه به صورت معکوس باشد؛ یعنی کسانی که بیشتر مرتکب جرم می شوند، بیشتر شغل خود را از دست داده و بیکار می شوند. در یک مطالعه، 79 نفر، که بر اثر زندان شغل خود را از دست داده بودند، دارای دلایل متفاوتی بودند. از جمله، بی اعتماد شدن مدیریت، (38 نفر)، مقررات مربوط به کارکنان دولت (19 نفر)، غیبت طولانی از محیط کار (12 نفر) و از دست دادن سرمایه (10 نفر).12

از جمله نکات مهم در نوع شغل، حساس بودن و اهمیت شغل است. هر چه شغل فرد مهم تر و از حساسیت بیشتری برخوردار باشد، هزینه ارتکاب جرم نیز افزایش می یابد. این مهم در خصوص مشاغل دولتی حایز اهمیت است. در حالی که، بیشتر مشاغل مستقل چنین حساسیتی ندارند و مجازات زندان موجب از دست دادن شغل مذکور نمی شود. بر اساس نتایج یک تحقیق، با افزایش مدت زندان و حبس، دفعات از دست دادن شغل افراد نیز افزایش می یابد.13

علاوه بر این، مشاغل دارای اعتبار و منزلت اجتماعی پایین و کم درآمد نیز موجب می شود که فرد صاحب چنین شغلی برای جبران هزینه های زندگی و افزایش اعتبار و یا منزلت خویش به شغل های دوم و سوم روی آورده، و ناخواسته از خانه، کاشانه، زن و فرزندان و تربیت آنان غافل شده، موجبات گسست، تلاشی خانواده و انحرافات آنان را فراهم آورد. در یک پژوهش از میان سارقان، بالاترین تراکم مشاغل افراد سارق، مربوط به مشاغل کارگری، رانندگی و دامداری بوده است. عموماً مشاغل افراد سارق، از نوع مشاغل سطح متوسط به پایین جامعه است. این نوع مشاغل عموماً پرزحمت و کم درآمد می باشد.14

5. بی کاری و عدم اشتغال

از دیدگاه جامعه شناسان و روان شناسان بی کاری یکی از ریشه های مهم بزهکاری و کجروی افراد یک جامعه است. بی کاری موجب می شود که افراد بیکار جذب قهوه خانه ها و مراکز تجمع افراد بزهکار شده، به تدریج، به دامان انواع کجروی های اجتماعی کشیده شوند.

علاوه براین، چون بی کاری زمینه ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی است، افراد با زمینه قبلی و برای کسب درآمد بیشتر دست به سرقت می زنند؛ چرا که فرد به دلیل نداشتن شغل و درآمد ثابت برای تأمین مخارج زندگی مجبور است به هر طریق ممکن زندگی خود را تأمین نماید. از نظر چنین فردی، بزهکاری به ظاهر معقول ترین و بهترین این راه هاست. حاصل تحقیقات صورت گرفته نیز حکایت از تأثیر قاطع بی کاری و فقر بر افزایش بزهکاری دارد.15

6. فقر و مشکلات معیشتی

در میان علل و عوامل پیدایش بزهکاری و ارتکاب انحرافات اجتماعی، عامل فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. عدم بضاعت مالی مکفی خانواده ها و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری مانند فراهم ساختن امکان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تأمین پوشاک مناسب، متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و... زمینه ساز بروز دل زدگی، سرخوردگی، ناراحتی های روحی، دل مشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم می سازد.

این امر موجب می شود تا این افراد برای التیام ناراحتی های ناشی از مشکلات خود از طریق مستقیم و یا غیرمستقیم، به اقداماتی دست بزنند و خود درصدد حل مشکل خویش برآیند. در نتیجه، بسیاری از این افراد برای رهایی از بند گرفتاری ها، دست به ارتکاب اعمال ناشایست می زنند.

از سوی دیگر، امروزه فشارها و مشکلات اقتصادی، احتمال دو شغله بودن یا اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است. همین مسئله منجر به کم توجهی آنان نسبت به نیازهای جوانان، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آن ها گردیده است. در این زمینه، انعکاس شرایط افسانه ای برخی زندگی ها و نمایش فاصله های طبقاتی توسط رسانه ها نقش مؤثری در ازدیاد این مشکل دارند.16

در یک پژوهش صورت گرفته در استان قم در ارتباط با علل و عوامل سرقت در میان جوانان قمی، سارقان مورد مطالعه چنین پاسخ داده اند:17

«اگر شغل مناسبی داشتم»؛ «اگر از نظر مالی بی نیاز بودم» و «اگر مسکن مناسبی داشتم» دست به سرقت نمی زدم.

از سوی دیگر، بر اساس یافته های همین پژوهش، حدود 47 درصد افراد یا بی کارند و یا فاقد درآمد و حدود 69 درصد افراد سارق و خانواده های ایشان در این پژوهش، زیر خط فقر قرار دارند! در حالی که، به گزارش بانک جهانی میانگین شهروندان ایرانی که زیر خط فقر زندگی می کنند از 47 درصد در سال 1357 (1978) به 16 درصد در سال 1378 (1999) کاهش یافته است.18

 

علاوه بر این، پژوهش های نظری نیز مؤید این دیدگاه است که فقر زمینه ساز بسیاری از معضلات اجتماعی است. برای نمونه، از نظر مرتون هنگامی که افراد نتوانند وسایل لازم را برای رسیدن به هدف های موردنظر در اختیار داشته باشند (و یا جامعه در اختیار ایشان قرار ندهد)، و هدف اصلی فراموش شود، افراد اهداف و آرمان های موردنظر جامعه را نمی توانند با پیروی از راه های مجاز و نهادی شده تعقیب کنند، از این رو، دزدی، فریب کاری، فساد، رشوه، و ارتکاب انواع جرایم در جامعه افزایش می یابد.19

7. دوستان ناباب

گروه همسالان و دوستان الگوهای مورد قبول یک فرد در شیوه گفتار، کردار، رفتار و مَنِش هستند. فرد برای اینکه مقبول جمع دوستان و همسالان افتد و با آنان ارتباط و معاشرت داشته باشد، ناگزیر از پذیرش هنجارها و ارزش های آنان است. در غیر این صورت، از آن جمع طرد می شود. از این رو، به شدت متأثر از آن گروه می گردد، تا حدّی که اگر بنا باشد در رفتار فرد تغییری ایجاد شود یا باید هنجارها و ارزش های آن جمع را تغییر داد یا ارتباط فرد را با آن گروه قطع کرد. تأثیر گروه همسالان، همفکران، همکاران و دوستان در رشد شخصیت افراد کمتر از تأثیر خانواده نیست؛ چرا که فرد پس از خانواده، منحصراً زیر نفوذ گروه قرار می گیرد. بدین روی، اگر فردی با گروهی از معتادان رابطه برقرار کند و با آنان دوست شود، به تدریج تحت تأثیر رفتار آنان قرار می گیرد و معتاد می شود؛ چون از سویی، ملاک پذیرش و قبول فرد توسط یک گروه و جمع، پذیرفتن فرهنگ آن هاست و از سوی دیگر، معتادان هم علاقه مندند که مواد مخدّر را به طور دسته جمعی استعمال کنند که هم در موقع استعمال مصاحبی داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بکاهند. از این رو، معتادان علاقه مندند که دوستان و همسالان خود را به جرگه اعتیادشان بکشانند. در این صورت، اگر نوجوانی از تعلیم و تربیت مقدّماتی و صحیح خانوادگی محروم باشد و خانواده اش او را از مضرّات اعتیاد مطلع نکرده باشند و در محیط اعتیاد زندگی کند و با دوستان معتاد نیز سر و کار داشته باشد، احتمال اینکه معتاد شود زیاد است.20 همین فرایندِ تأثیر گروه بر فرد در سایر انواع بزهکاری به غیر از اعتیاد نیز صادق است.

ساترلند در نظریه «انتقال فرهنگی کجروی» خود بر این نکته مهم تأکید می کند که رفتار انحرافی همانند سایر رفتارهای اجتماعی، از طریق معاشرت با دیگران ـ یعنی منحرفان و دوستان ناباب ـ آموخته می شود و همان گونه که همنوایان از طریق همین ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش های فرهنگی آن گروه و جامعه را پذیرفته، خود را با آن انطباق می دهند، افراد در ارتباط با دوستان ناباب و هنجارشکن، به سمت و سوی ناهمنوایی سوق داده می شوند.21

این نظریه تأکید می کند که فرد منحرف تنها با هنجارشکنان، و فرد همنوا تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلکه هر انسانی با هر دو دسته این افراد سر و کار دارد. اما اینکه کدام یک از آن دو گروه، فرهنگ خود را منتقل می کنند و تأثیر می گذارند، معتقد است که به عوامل دیگری نیز بستگی دارد که این عوامل عبارتند از:

1. شدت تماس با دیگران: احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان یا اعضای خانواده منحرف خود، به مراتب بیشتر است تا در اثر تماس با آشنایان یا همکاران منحرف خود؛

2. سن زمان تماس: تأثیرپذیری فرد از دیگران در سنین کودکی و جوانی بیش از زمان های دیگر و سایر مقاطع سنی است؛

3. میزان تماس با منحرفان در مقایسه با تماس با همنوایان: هرچه ارتباط و معاشرت با کج رفتاران نسبت به همنوایان بیشتر باشد، به همان میزان احتمال انحراف فرد بیشتر خواهد بود.22

علاوه بر این، پژوهش های میدانی نیز مؤید همین سخن است. در یک پژوهش، 50 درصد بزهکاران و سارقان اظهار کرده اند که دوستان ایشان توسط پلیس دستگیر شده اند و نیز حدود 47 درصد از آنان، تیپ دوستانشان نوعاً افراد خلافکار بوده اند! 5/87 درصد از آنان نیز اظهار کرده اند که دوستان ناباب نقش زیادی در سارق شدن افراد دارند. و 53 درصد از همین افراد اظهار کرده اند که به خاطر جلب توجه دوستانشان دست به سرقت زده اند.23

در این خصوص سخنان رهبران دینی نیز شنیدنی است. در سخنان پیامبرگرامی(صلی الله علیه وآله) آمده است: «المرءُ علی دین اخیه»؛24 هر انسانی بر شیوه و طریقه دوست و رفیق خود زندگی می کند.

از این رو، رهبران دینی ما را از ارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهکار و دوستان ناباب باز می دارند. حضرت علی(علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: «مُجالسةُ اهل الهوی منساةُ للایمان و محضرة للشیطان.»؛25 همنشینی با هواپرستان ایمان را به دست فراموشی می سپارد و شیطان را حاضر می کند.

همچنین امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «لاتصحبوا اهل البدع و لاتجالسوهم فتصیروا عند النّاس کواحد منهم»؛26 با افراد منحرف همنشینی و معاشرت نداشته باشید؛ زیرا همنشینی با آنان موجب می شود که مردم شما را یکی از آنان به شمار آورند.

8. محیط

محیط نیز از جمله عوامل تأثیرگذار در پیدایش رفتارهای شایسته و یا ناشایست است. اگر در منزل و خانه، کوچه، خیابان و مدرسه، و محیط پیرامون زمینه و شرایط مساعدی برای بزهکاری وجود داشته باشد، فردی را که آمادگی انحراف در او وجود دارد، به سوی جرم و ارتکاب رفتار بزهکارانه سوق می دهد.

در پیدایش هر جرمی، با تحلیل دقیق، به این نتیجه می رسیم که محیط اجتماعی بستر کاملا مناسبی برای فرد بزهکار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار مجرمانه توسط وی بوده است. اگر فساد و تباهی و بی بند و باری بر جامعه حاکم باشد، افراد مستعد در گرداب تباهی های آن اسیر می شوند و اگر نظام اجتماعی بر معیارها و الگوهای ارزشی استوار باشد و برنامه های هدف دار و مشخصی طرح ریزی گردد، امکان انحراف اجتماعی در جامعه و در میان افراد بسیار ضعیف خواهد بود. به گفته یکی از محققان، محیط در شکل گیری شخصیت و منش انسان نقش بسیار تعیین کننده و مؤثری ایفا می کند و رفتار انسان که نشانه ای از شخصیت و منش اوست، تا حد زیادی، ناشی از تربیت اکتسابی از محیط است.27بنابراین، محیط آلوده، افراد را آلوده و محیط سالم و با نشاط، زمینه ساز رشد و شکوفایی و شادابی و نشاط افراد است.

9. فقر فرهنگی و تربیت نادرست

از دیگر عواملی که موجب سوق یافتن جوانان به سوی انحرافات اجتماعی است، فقر فرهنگی و محدودیت ها و تبعیض های ناشی از فقر فرهنگی می باشد. از عوامل مهم پیدایش بزهکاری، سطح و طبقه اجتماعی و فرهنگی خانواده هاست. چنان که سطح تحصیلات (بی سوادی و یا کم سوادی اعضای خانواده)، سطح پایین و نازل منزلت اجتماعی خانواده، ناآگاهی اعضای خانواده به ویژه والدین از مسائل تربیتی، اخلاقی و آموزه های مذهبی، عدم همنوایی خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه، هنجارشکنی اعضای خانواده و اشتهار به این مسئله و مسائل دیگری از این دست مؤلفه هایی هستند که در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد شوک های روانی و روحی بر فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگیزه ارتکاب انواع جرایم آنان را دوچندان می کند.

تبعیض جنسیتی و یا تبعیض بین فرزندان نیز از جمله عوامل مهم فقر خانوادگی است. بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان، موجب اختلاف بین آنان و دلسردی آنان از زندگی می شوند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان و تنبیه تبعیض آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا به عکس، موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین می شود.

تبعیض در خانه با روحیه حساس و عزّت نفس فرزندان منافات دارد و خسارات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنان وارد می کند و با ایجاد بحران های روحی و سرخوردگی، آنان را به سوی عکس العمل های منفی نظیر سرقت، اعتیاد و فرار از خانه سوق می دهد.28

همان گونه که عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان می تواند عامل بروز ناهنجاری های رفتاری در فرزندان شود، توجه بیش از حدّ متعارف و در اختیار قرار دادن امکانات رفاهی زیاد هم می تواند زمینه بروز ناهنجاری های رفتاری در آنان شود.

در شیوه فرزندسالاری، اغلب تمایالات و خواسته های فرزندان محقق می شود، از این رو، به محض ایجاد مشکلات و بحران ها و فشارهای زندگی، که در آن امکان تحقق برخی از نیازها سلب می شود و یا در شرایطی که خواسته های فرزند به افراط می گراید و والدین با آن مخالفت می نمایند، فرزند به دلیل تربیت شدید عاطفی، روحیه عدم درک منطقی شرایط، نازپروری و بی تحملی در برابر مخالفت والدین، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده می گردد و سرانجام می تواند زمینه ارتکاب انواع جرایم را فراهم سازد.29

10. رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی

رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب می توانند از جمله مؤلفه های در خور توجه در ایجاد انگیزه روی آوری جوانان به سمت و سوی بزهکاری و رفتارهای انحرافی باشند. بررسی ها نشان داده اند در ظرف چند سال اخیر و در پی ورود برخی مطبوعات زرد (= مبتذل، عامه پسند و جنجالی) به عرصه رسانه های کشور و استفاده این نشریات از عناوین جنجالی و هیجانی و همچنین بهره گیری از شخصیت های سینمایی و هنری و درج اخبار بی محتوا و توأم با بزرگ نمایی، انعکاس بیش از حدّ اخبار مربوط به بازیگران سینما و توجه مفرط به اخبار و حوادث، توجه تعداد قابل توجهی از نوجوانان و جوانان به مطالب مندرج در آن ها جلب شده است. این مسئله موجبات فراهم آوردن زمینه های آسیب های اجتماعی مختلف شده است.

از سوی دیگر، پخش شمار قابل توجهی از سریال های تلویزیونی، از طریق صدا و سیما و یا شبکه های ماهواره ای خارجی، با مضامین زندگی های مجردگونه غربی توأم با جذابیت، نشاط، رفاه، موفقیت و به طور کلی با تصویرسازی مثبت از این نوع زندگی های از هم گسیخته، نقش مؤثری در تقویت انگیزه گریز از قید و بندهای خانوادگی و هنجارها، و ارتکاب جرایم اجتماعی ایفا کرده است.30

نقش رسانه های جمعی، به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی بند و باری اخلاقی، مقابله با هنجارهای اجتماعی، عدم پای بندی مذهبی و بلوغ زودرس نوجوانان در مسائل جنسی حایز اهمیت است.31

نتیجه گیری

نوجوانی و جوانی یکی از مهم ترین مراحل زندگی آدمی محسوب می شود و آخرین مرحله تحوّل شناختی و گذار از مرحله «پیرو دیگران بودن» به دوره «مستقل بودن» است؛ دوره ای که نوجوان به هویت واقعی خویش دست می یابد. نوجوان با خود می گوید: «اکنون من دیگر کودک نیستم، یک بزرگ سالم.» در این مرحله، دیگر والدین نمی توانند به او کمک چندانی بکنند؛ چه اینکه وی الگوهای خود را در جای دیگری جستوجو می کند. میل به اظهار وجود و اثبات خود یکی از طبیعی ترین حالات روانی دوره نوجوانی و جوانی است.

نوجوان و جوانی که دوره کودکی را پشت سر گذارده، باید خود را برای زندگی مستقل اجتماعی آماده نماید. تحقق این موضوع، پیش از هر چیز، مستلزم یافتن هویت خویشتن است. اینک او خود را یافته است. اگر بزرگ سالان ویژگی های این دوره زندگی او را بشناسند و با آنان برخوردی مناسب داشته باشند، هم نوجوانان به هویت خویش دست می یابند و هم بزرگ سالان کمتر احساس نگرانی می کنند. از این رو، می توان گفت: بیشتر انحرافات نوجوانان و جوانان ریشه در ناکامی های اولیه زندگی دارد.

امام صادق(علیه السلام) با بیان حکیمانه ای به این دوره از زندگی نوجوان اشاره می کنند و می فرمایند: «اَلْوَلَدُ سَیدٌ سَبْعَ سنین وَ عَبْدٌ سَبْعَ سنین وَ وَزیرٌ سَبْعَ سنین.» کودک هفت سال اول، سید و فرمان رواست. او را آزاد بگذارید تا استقلال در عمل پیدا کند. در هفت سال دوم، آمادگی خاصی برای الگوپذیری دارد؛ چه اینکه هنوز در مرحله دیگر پیروی قرار دارد و الگوپذیر است. از این رو، سعی کنید در این دوره، الگوهای مناسبی در اختیارش قرار دهید و محیط تعلیم و تربیت او را هرچه بیشتر غنی و اصلاح کنید تا از طریق مشاهده الگوهای مفید و جذّاب، رشد کند. اما در مورد دوره نوجوانی می فرماید: «وزیرٌ سبع سنین»؛ یعنی دوره «پیروی دیگران بودن» او سپری شده و با آغاز نوجوانی، دوره دست یابی به هویت خویشتن آغاز شده است. او را آزاد بگذارید تا خود انتخاب کند و حتی در مورد مسائل گوناگون زندگی با او مشورت کنید و از او نظرخواه باشید.

اگر با نوجوان این گونه برخورد شود و به او شخصیت و هویت و اعتبار اعطا شود، طبیعی است که هم اعتماد به نفس او تقویت می شود و هم احساس امنیت و آرامش می کند. این اساسی ترین راه برای تربیت نوجوان است.

بنابراین، هر رفتاری که از آدمی سر می زند، نشئت گرفته و متأثر از مجموعه ای از عوامل است که هرگز نمی توان نوجوان و یا جوان را یکسره مقصر و مجرم اصلی دانست و دیگران را بی گناه. با نگاه فوق، اساساً زمینه پیدایش جرم از بین می رود. از این رو، در پیدایش بزهکاری و رفتارهای نابهنجار و آسیب زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه ساز مؤثر هستند که فرد مرتکب شونده، تنها بخشی از قضیه می باشد.

در واقع، باید با این نگاه به مجرم نگریست که مجرم یک بیمار است. به تعبیر پریودو داریل: «بزهکار یا مریض است و یا نادان. باید به درمان و آموزش او پرداخت، نه اینکه او را خفه کرد.»32

اصولا اسلام به پیش گیری جرم بیش از اصلاح مجرم اهتمام دارد. به همین دلیل پیش از هر چیز به عوامل به وجود آورنده و زمینه های گناه و جرم توجه ویژه دارد و برای مقابله با آن چاره سازی کرده است. اسلام، آگاهی، علم و تفکر را مایه اساسی هر نوع پیشرفت و سعادت دانسته، آن را بسیار می ستاید و از جهل و نادانی که مایه بدبختی و گناه است، نهی می کند. به امر رعایت بهداشت و نظافت عنایت ویژه داشته و برای سلامت روح و روان، نیز به اقامه نماز و دعا امر فرموده و گذشت، مهربانی و صبوری. حق شناسی، سپاسگزاری، رعایت حرمت دیگران، عدل و احسان، توصیه نموده و از نفاق، ریا، دروغ، افترا و تحقیر به شدت بیزاری جسته است. همه افراد را در برابر اعمال خویش مسئول دانسته و می فرماید: هر کار ریز و درشتی در اعمال افراد ثبت و عمل هیچ کس ضایع نخواهد شد.

علاوه بر این، به امر به معروف و نهی از منکر به عنوان وظیفه همگانی توجه کرده و انجام عبادات روزانه فردی و جمعی را به عنوان عوامل پیش گیرانه مطرح کرده است. البته، در جای خود پس از وقوع جرم و علی رغم آن همه التفات و توجه به امر پیش گیری و اصلاح و بازپروری، اسلام برای مجازات نیز ـ به عنوان اهرمی برای جلوگیری از تکرار وقوع جرم ـ تأکید فراوان دارد. در واقع، مجازات ها در اسلام نیز برای امر پیش گیری است.

پیشنهادات

الف. اقدامات پیشگیرانه

در اینجا برای پیشگیری از ارتکاب عمل بزهکارانه توسط افراد به ویژه نوجوانان یا جوانان پیشنهاداتی ارائه می شود:

1. هماهنگ کردن بخش های عمومی و خصوصی که در زمینه پیش گیری از وقوع جرم فعالیت دارند؛ مانند نیروی انتظامی، کار و امور اجتماعی، آموزش و پرورش، شهرداری ها، شوراها، امور جوانان، بهزیستی و... به منظور اجرای برنامه عملی پیش گیرانه و هماهنگی بیش تر؛

2. آگاهی دادن به خانواده ها برای نظارت و کنترل بیشتر آنان بر فرزندان و گوشزد کردن میزان مجازات جرایم در صورت ارتکاب جرم توسط آنان؛

3. اتخاذ تدابیر امنیتی بیش تر توسط دولت در محل های جرم خیز و اقداماتی به منظور کمک به خانواده ها، بخصوص نوجوانان و جوانانی که در معرض آسیب قرار دارند؛

4. اطلاع رسانی شفاف رسانه های جمعی برای تشویق جوانان درباره تسهیلات و فرصت هایی که جامعه برای آنان قرار داده است؛

5. تجهیز پلیس برای مقابله جدّی با باندهای مخوف انواع گوناگون بزهکاری اجتماعی در جامعه؛

6. اقدامات امنیتی برای مراکز حساس تجاری، بانکی و... .

ب. راهکارهای شناسایی مشکلات نوجوان و جوانان

علاوه بر اقدامات پیش گیرانه، شناسایی راهکارهایی برای شناخت مشکلات نوجوانان و جوانان امری لازم و ضروری است. مواردی چند در این زمینه مطرح است:

1. شناخت نیازهای روانی و کیفیت ارضای این نیازها در شادابی و نشاط فرد بسیار مؤثر است و ارضا نشدن آن و یا ارضای ناقص آن، اثرات نامطلوب بر جای گذاشته و زندگی را به کام فرد تلخ می کند و فرد را به انحراف می کشاند.

2. توجه به مشکلات جسمانی فرد، مشکلاتی همچون اختلال در گویایی، بینایی، شنوایی، جسمانی و عقب ماندگی ذهنی.

3. توجه به مشکلات آموزشی، مانند ناتوانی در یادگیری، ترک تحصیل، افت تحصیلی، بی توجهی به تکالیف درسی و تقلب در درس.

4. توجه به مشکلات عاطفی، روانی، همچون افسردگی، خیال بافی، بدبینی، خودکم بینی، خودبزرگ بینی، زود رنجی، خودنمایی، ترس، اضطراب، پرخاشگری، حسادت، کم حرفی و وسواس.

5. توجه به مشکلات اخلاقی، رفتاری همچون تماس تلفنی و نامه نگاری با جنس مخالف، معاشرت با جنس مخالف، شرکت در مجالس، خود ارضایی، چشم چرانی، فرار از منزل، غیبت از مدرسه، اقدام به خودکشی، سرقت، دروغگویی، اعتیاد، ولگردی و...

ج. وظایف خانواده

خانواده ها نیز وظایفی در مقابل پیش گیری از جرم و بزهکاری فرزندان دارند که به برخی از آن ها اشاره می گردد:

1. دوستی با فرزند و حذف فاصله والدین با فرزندان، به گونه ای که آنان به راحتی مشکلات و نیازهای خود را به والدین بگویند؛

2. تقویت اعتقادات فرزند، به ویژه در کودکی و نوجوانی، در کنار پای بندی عملی والدین به آموزه های دینی؛

3. ایجاد سازگاری در محیط خانه؛

4. ایجاد بستر مناسب برای احساس امنیت، آرامش، صفا و صمیمیت و درک متقابل والدین و فرزندان؛

5. تلاش در جهت تأمین نیازهای مادی و معنوی فرزندان توسط والدین؛

6. توجه به نیازهای روحی و عاطفی اطفال و نوجوانان و ایجاد فضای مطلوب و آرام در خانواده؛

7. مراقبت والدین نسبت به اعمال و رفتار فرزندان خود؛

8. برنامه ریزی مناسب برای تنظیم اوقات فراغت نوجوانان و جوانان؛

9. نظارت جدّی والدین نسبت به دوست یابی فرزندان.

د. وظایف سایر نهادها

علاوه بر خانواده، سایر نهادها از جمله مجموعه حاکمیت، آموزش و پرورش، نهاد قضایی، بهزیستی و... نیز در این زمینه وظایفی دارند که به برخی از آن ها اشاره می گردد:

1. تقویت ارتباط میان والدین دانش آموزان با مربیان و عدم واگذاری مسئولیت تربیت فرزندان به مدرسه یا خانواده به تنهایی؛

2. تقویت مراکز مشاوره ای مفید و کارآمد در مدارس؛

3. بها دادن به مسئله ترک تحصیل و یا اخراج دانش آموزان از مدرسه و ضرورت ارتباط با خانواده های آنان؛

4. ضرورت آشنایی نیروهای نظامی و انتظامی با انحرافات اجتماعی و نحوه برخورد با آنان؛

5. اعمال مجازت های سنگین، علنی و جدی (درملأعام) برای باندهای فساد، اغفال و...؛

6. تقویت نظارت­های اجتماعی رسمی و دولتی و نیز نظارت­های مردمی و محلی از جمله امر به معروف و نهی از منکر برای پاک­سازی فضای جامعه و تعدیل آزادی­های اجتماعی؛

7. برنامه ریزی اصولی و صحیح برای اشتغال در جامعه، رفع بی عدالتی، و پی گیری منطقی نیازهای جوانان، تأمین امنیت و نیاز شهروندان؛

8. جلوگیری از مهاجرت های بی رویه به شهرهای بزرگ و جلوگیری از پرداختن جوانان به اشتغال های کاذب مثل کوپن فروشی، سیگار فروشی، نوارفروشی و...؛

9. ایجاد مراکز آموزشی، ورزشی، تفریحی، مشاوره ای برای گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان؛

10. ایجاد تسهیلات لازم برای جوانان و نوجوانان از قبیل وام ازدواج، وام مسکن، وام اشتغال، و...؛

11. ایجاد بستر مناسب برای ایجاد بیمه همگانی، بیمه بی کاری، و برخورداری نوجوانان و جوانان از تسهیلات اجتماعی و...؛

12. فراهم کردن موقعیت ها و بسترهای لازم در جامعه تا زندانیان پس از آزادی از زندان مورد پذیرش جامعه واقع شوند و شغل آبرومندانه ای به دست آورند؛ در غیر این صورت، مجدداً دست به اقدامات بزهکارانه خواهند زد؛

13. از آن رو که از جمله عوامل مؤثر در ارتکاب جرم، بی کاری و فقر می باشد، می بایست با برنامه ریزی دقیق، که نیاز به عزم ملی دارد، نسبت به اشتغال در جامعه و ریشه کنی فقر و بی کاری اقدام لازم و بایسته صورت گیرد.

پی‌نوشت‌ها

1ـ هدایت الله ستوده، آسیب شناسى اجتماعى، (تهران: نشر آواى نور، 1379)، ص 14و15.

2ـ همان.

3ـ همان، ص 50.

4ـ همان، ص 75 ـ 80

5ـ مجله ایران جوان، ش 149، ص 4.

6ـ محمدرضا طالبان، دیندارى و بزهکارى، تهران، فجر اسلام، 1380، ص 38.

7ـ مجله زن روز، ش 1773، ص 14.

8ـ على اصغر قربان حسینى، جرم شناسى و جرم یابى سرقت، تهران، جهاد دانشگاهى، 1371، ص 31.

9ـ همان.

10ـ محمد فولادى، بررسى میزان و عوامل اقتصادى ـ اجتماعى مرتبط با سرقت در میان جوانان شهر قم، قم، سازمان مدیریت و برنامه ریزى، 1382، ص 167.

11ـ عباس عبدى، آسیب شناسى اجتماعى، قم، سپهر، 1371، ص 455.

12ـ همان.

13ـ همان.

14ـ محمد فولادى، پیشین، ص 174.

15ـ على حسین نجفى ابرندآبادى، «بزهکارى و شرایط اقتصادى»، مجله تحقیقات حقوقى، ش 9، سال 1370.

16ـ مجله کتاب زنان، ش 15، ص 67.

17ـ محمد فولادى، پیشین، ص 174.

18 هفته نامه خبرى علمى برنامه، ش 35، 5/7/1382، ص 4.

19ـ آنتونى گیدنز، جامعه شناسى، ترجمه منوچهر صبورى، تهران، نشر نى، 1373، ص 140.

20ـ دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، جامعه شناسى روش هاى درمان گروهى، ص 5.

21ـ ر.ک: جعفر سخاوت، جامعه شناس انحرافات اجتماعى، چ چهارم، تهران، دانشگاه پیام نور، 1376.

22ـ رابرتسون یان، درآمدى بر جامعه، ترجمه حسین بهروان، مشهد، آستان قدس رضوى، 1372، ص 170.

23ـ محمد فولادى، پیشین، ص 163.

24ـ محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، کتاب «الایمان و الکفر مجالسة اهل المعاضى»، ذیل حدیث 3.

25ـ نهج البلاغه، خ 86، ص 11.

26ـ محمدبن یعقوب کلینى، پیشین، حدیث 3.

27ـ المینگرت رونالوس، کودک و مدرسه، ترجمه شکوه نوابى نژاد، تهران، رشد، 1368، ص 69.

28ـ مجله کتاب زنان، ش 15، ص 65.

29ـ همان.

30ـ مجله ایران دخت، ش 17، ص 13.

31ـ مجله کتاب زنان، ش 15، ص 66.

32ـ ر.ک به: هانرى لوى برول و دیگران، حقوق و جامعه شناسى، ترجمه مصطفى رحیمى و دیگران، تهران، سروش، 1371.

به نقل از ماهنامه معرفت، شماره 91

ضرورت شناسی طرح مباحث مهدویت

ضرورت شناسی طرح مباحث مهدویت


معنا و مفهوم مهدویت :

مهدویت در اصطلاح به سری مباحثی گفته میشود که پیرامون احوال حضرت مهدی(عج) ، شامل تولد ، غیبت و ظهور ، حکومت ، اتفاقات و وقایع مصادف یا بعد از آنها می باشد و با نگاهی کلی تر و برون دینی شامل نگاه منجی گرایه و آخرالزمانی بشری به مقطع پایان تاریخ می باشد که اعم از نگاه اسلامی به آخرالزمان یا نگاه ادیان و مکاتب دیگر به آن و اتفاقات این دوران است .


ضرورت شناسی مهدویت :

اولین س‍‍ؤالی که بعد از شناخت معنای مهدویت به ذهن مخاطب خطور می نماید ، ضرورت طرح این مباحث می باشد .

باید به این نکته توجه داشت که بنابر اعتقاد ما شیعیان ، آخرین امام از ائمة دوازده گانه مسلمانان ، حضرت مهدی می باشد ، که امام زمان ما و منجی بشریت ، ایشان هستند ، در واقع مهمترین وظیفة شیعه شناخت و پیروی از جانشین پیامبر ( ص ) و امام زمانش است و با توجه به این نکته ضرورت طرح مباحث مهدویت را می توان با سه رویکرد اساسی دنبال کرد . (امام شناسی و معرفت امام عصر(عج) ،دشمن شناسی ، آینده شناسی و پیشگویی)



رویکرد اول : امام شناسی

قال رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم) : « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه[1] »

پیامبر اکرم (ص) فرمودند : هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است .

نکتة حائز اهمیت در باب این حدیث ، آن است که هرکس در هر زمانی امام زمان خویش که نماینده و جانشین پیامبر خدا است را نشناسد ، حتی اگر اطلاعات دینی بسیاری داشته و یا خودش را متدین بداند به مرگی مرده که مربوط به عصر جاهلیت است . یعنی زمانی که اصلاً دین اسلام نیامده بود ، این حدیث اِشعار دارد که نبود شناخت و معرفت امام زمان آنقدر مهم است که انسان متدین را بی دین می کند و یا بهتر بگوئیم ،‌ دین او مورد قبول حضرت حق  واقع نمیگردد و انسان را به سوی کمال و قرب حق نمی کشاند پس انسان حتماً می بایست دین اش را از امام زمان اش اخذ نماید و مطیع اوامر او باشد  و ناگفته پیداست که در صورتی این امر ممکن است که در ابتدا انسان اما زمان اش را بشناسد تا بتواند از او پیروی و توسط او هدایت شود . قریب این مضمون در روایات و ادعیه دیگری نیز موجود است مثلاً دعای  « الهی عرفنی نفسک[2] »(که خواندن آن در دوران غیبت سفارش شده): خداوندا خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نمیشناسم ، خدایا پیامبرت را به من بشناسان که اگر پیامبرت را به من نشناسانی امامت را نمی شناسم ، خدایا حجت خود را به من بشناسان ، اگر حجت خود را به من نشناسانی، از دینم گمراه می شوم .

با توجه به این امر پیداست که اولین وظیفة هر شیعه و انسان حقیقت جوی این است که تا در وهلة اول نسبت به امام زمان خویش تحقیق نموده و پیرامون ایشان شناخت و معرفت کافی کسب نماید .



منظور از شناخت و معرفت

باید توجه داشت که منظور از شناخت و معرفت اعم از شناخت شخصی و شأنی امام است . شناخت شخصی و فردی امام بسیار مهم است و روایات گوناگونی از پیامبراکرم(ص) و ائمة اطهار(ع) دربارة امامان دوازده گانه و خصوصاً حضرت مهدی(عج) آخرین جانشین پیامبر ( ص ) ، وارد شده که از ابعاد مختلف ایشان را معرفی و توصیف نموده است از نسب شناسی و القاب گرفته تا خصوصیات بدنی ، ظاهری، اخلاق ، رفتار ، وقایع دوران ایشان و . . . این معرفی جای هرگونه انحراف و اشتباه در شناخت امام را از جستجوگر مؤمن و حقیقت جو می گیرد و اگر این روایات به خوبی برای مردم تبیین گردد ، راه مدعیان دروغین مهدویت که هر از گاهی از گوشه ای از سرزمین اسلامی سر در می آورند بسته شده ، مسلمانان به اشتباه به فرقه های ضاله کشیده نمی شوند .

اما همانطور که گفتیم شناخت ، منحصر در خصوصیات فردی و شخصی امام نیست بلکه خصوصیات شأنی و جایگاهی را هم شامل می شود یعنی ممکن است مسلمانی بداند که حضرت علی ( ع‌) جانشین پیامبر (ص) و معرفی شده توسط ایشان است ، اما چون جایگاه ، مقام و شأن امام را نمی داند ،‌پیروی صحیحی از ایشان ندارد و به ورطة گمراهی می رود .

همانطور نسبت به ائمه دیگر و حضرت مهدی (عج) ، پس شناخت شأن و جایگاه امام بسیار حائز اهمیت است و در سعادت و شقاوت انسان تأثیر مستقیم دارد کما اینکه در طول تاریخ عده ای از مسلمانان ، از امر امام تخطی کردند بدلیل اینکه جایگاه امام را بدرستی نشناخته بودند ، لذا باید گفت شناخت شأنی و جایگاهی بسیار حائز اهمیت است و در مرتبه ای بعد و بالاتر از شناخت شخصی امام است و همین شناخت مقدمه پیروی از ایشان است .

نتیجه : برای معرفت پیدا کردن و شناخت شخصی و شأنی امام می بایست تحقیق و بررسی نمود تا انسان به شناخت صحیحی نائل شود که ذیل مصادر کلامی، ادامه اصل نبوت در علم کلام ، شناخت امام بصورت عام و در مباحث مهدویت شناخت حضرت مهدی(عج) به عنوان آخرین امام بصورت خاص مورد بررسی قرار میگیرد با این توضیح ضرورت طرح مباحث مهدویت روشن شد .


رویکرد دوم : دشمن شناسی

اما با نگاهی متفاوت تر باید توجه داشت که هر موجودی در عالم ، دشمنانی دارد و همچنین انسانها، و بین انسانها ، قوم ها ، و ملیتها و ادیان هر کدام به دلیلی ممکن است با عده ای دیگر در تعارض و دشمنی باشد .

ما مسلمانان از این موضوع مستثناء نمی باشیم بلکه به دلیل اصرار بر حق و حقیقت ، دشمنان ما نیز بیشتر از دیگر ادیان می باشند ، دشمنان اسلام و مذهب شیعه و امام زمان (عج) در عصر کنونی را در دو حوزه دینی و غیر دینی می توان شناسائی کرد که حوزة غیر دینی را به دلیل گستردگی در مقاله ای مجزا مورد بررسی قرار می دهیم .


الف ) حوزة دینی :

از بین ادیان جهانی ، بیشترین دشمنی را با اسلام ، دین مسیحیت و دین یهود می نماید البته باید توجه داشت که دشمنی های کنونی نه از جانب کل مسیحیت و یهودیت بلکه گروههایی خاص که در هر دو دین نام صهیونیسم بر خود نهاده اند می باشد. صهیونیستهای یهودی و صهیونیستهای مسیحی که فرقه هائی از مسیحیت پروتستان با نام ایوانجلیسم و نو انجیلی هستند ، با اسلام و مسلمانان دشمنی خاصی داشته و هیچگاه این موضوع را در گفتار و رفتار انکار ننموده اند این دشمنان نیز در حوزه آخرالزمان و منجی گرائی ، نظرات خاص خودشان را دارند و قصد تحقق این نظرات را نیز در عالم دارند یعنی اعتقادات آخرالزمانیِ صهیونیسم مسیحی و یهودی ، همانند یهودیان و مسیحیان سنتی (که باید دست روی دست گذاشت تا منجی مان بیاید) نمی باشد،‌ بلکه این صهیونیستها معتقدند که باید برای آمدن منجی کارهائی را انجام دهند[3] مثلاً ایوانجلیست ها می گویند برای نزول عیسی ( که مدعی اند منجی شان است ) باید یهودیان عالم را در فلسطین جمع نمود و برای آنها حکومت تشکیل داد و آنها را یاری داد تا دشمنانشان ( که مسلمانان هستند) را نابود کنند و مسجدالاقصی را تخریب و بجای آن معبد موسوم به سلیمان را ساخت تا اینکه منجی بیاید، و اینگونه ادعا میکنند که منجی مسلمانان دشمن منجی غربی ها و مسیحیان است و باید منجی مسلمانان و پیروان او را نابود کرد تا جهان متعلق به خودشان گردد ، ناگفته پیداست که این اهداف صهیونیستی در تعارض با دین های آسمانی خصوصاً اسلام و مسلمانان می باشد[4] اما متأسفانه صهیونیستهای مسیحی و یهودی شدیداً این فکر را با رسانه ها و شبکه های ماهواره ای و فیلم های سینمائی ترویج می نمایند و از حوزه فرهنگ سازی نیز گذشته و عملاً به لشکرکشی به خاورمیانه دست میزنند و هدف خود را نیز زمینه سازی برای نزول منجی معرفی می نمایند یعنی با اسم دین مبارزه با ادیان و به اسم منجی به مبارزه با منجی عالم می روند!

همچنین در بخشی دیگر از جبهه دینی می توان از یهودیان صهیونیست نام برد که اعتقادات آخرالزمانی شان تقریباً با ایوانجلیست های مسیحی یکی است بجز قسمت آخر آن ، یعنی یهودیان به ایوانجلیست ها این خادمان حلقه بگوششان هم فرصت حیات نمی دهند[5] و معتقدند منجی بنی اسرائیل که آمد ، حکومت جهانی یهود برپا می شود و تمامی ساکنان زمین بجز نژاد بنی اسرائیل [6] کشته خواهند شد

ب) حوزة غیر دینی:

مکتب دیگری که درباره آینده جهان در غرب و آمریکا  نظرات جدی و خشنی دارد، لیبرال دموکراسی است، استراتژیست های این گروه که پایگاه اصلیشان در آمریکا حزب دموکرات است، نظرات خطرناکی درباره آینده جهان عنوان می نمایند

از جمله این افراد فرانسیس فوکویاما، ژاپنی الاصل آمریکائیست  که در نظریه و کتاب معروفش          "پایان تاریخ" [7] عنوان نمود، تمامی ادیان و مکاتب  در طول تاریخ ، مارا به اینجا رساندند که بفهمیم لیبرال دموکراسی تنها دین و راه زندگی است  و مابقی ادیان و مکاتب باید نابود شوند و بشر در آینده یک دین، یک حکومت و یک کشور دارد  و در یک حکومت جهانی راه و رسم زندگی بشر ،روش لیبرالی یعنی سبک زندگی آمریکایی است و نه چیز دیگر

فرد دیگر این جبهه نظریه پردازی به نام ساموئل هانتیگتون آمریکایی است که با ارائه نظریه " برخورد تمدن ها "[8] راه را برای اقدامات صهیونیستهای لیبرال هموار نمود؛ او جهان را به چند حوزه تمدنی تقسیم می نماید و اعلام می کند هر تمدنی که قویتر است حق است! و چون تمدن غربی برپایه لیبرال دموکراسی از همه قویتر است پس باید حاکم باشد و مخالفیتش نابود شوند

برای نابودی دیگر تمدن ها هم دو راه پیشنهاد می کند :

1-    هزم شدن فرهنگی: مثلاً تمدن ارتودکس که شامل روسیه و حوزه پیرامونی اش  می شود را در مقابل تهاجم فرهنگی غرب بی دفاع می داند و اعلام می کند که بزودی روسیه جزئی از فرهنگ غرب می شود و تمام ماهیت دینی، ملی، سنت ها و .... به روش ها و فرهنگ و ارزش های غربی تبدیل می شوند

2-    نبرد نظامی برای از بین بردن تمدن: درباره تمدن اسلامی با محوریت ایران ، عنوان می کند با تهاجم فرهنگی نمی شود تمدن اسلامی-ایرانی را بطور کامل  از میان برداشت[9] بلکه باید با جنگی تمام عیار مسلمانان و آثار اسلامی را از بین برد تا اثری از این تمدن باقی نماند!

با توجه به دو رویکرد دینی و غیر دینی فوق که در رأس آنها صهیونیستهای یهودی قرار دارند و هدف مشترکشان نابودی اسلام  و مسلمانان است و رهبری هر دو جریان در آمریکا ( با مشخصه دو حزب سیاسی نامبرده) در اختیار  صهیونیست ها قرار دارد ، صحنه نبرد آینده و دلیل دشمنی های غرب با اسلام و ایران اسلامی روشنتر می شود


بصورت خلاصه باید گفت دشمنان اسلام در حوزة دینی و غیر دینی ، نظراتی نسبت به آینده و منجی دارند و بر اساس آن نظرات دست به اقداماتی می زنند که این اقدامات در حوزة فرهنگ، سیاست ، اقتصاد و  نظامی گری در جهت دشمنی و ضربه زدن به اسلام و مسلمانان و فرهنگ اسلامی است .

میدانیم که یکی از شرایط ظهور حضرت مهدی(عج) پذیرش مردمی برای حکومت الهیِ عادلانة جهانی می باشد ، که در فرج و ظهور آقا امام زمان (عج) تأثیر مستقیم دارد ، درست در مقابل این دیدگاه اقدامات فرهنگی دشمنان اسلام قراردارند ، آنها برای اینکه ظهور حضرت مهدی(عج) به تأخیر افتد و حاکمیت آنها بر مردم جهان ادامه داشته باشد ، دست به منحرف کردن مردم و ترویج گناهان در سطح جهان می زنند و با اینکار به نتیجه مورد نظر خود (که همانا گمراهی بشریت و خواست آنها برای ظلم و فساد و حکومتی مستکبر و جهانی و بی تفاوتی آنها در قبال اعمال ظالمانه حکّام بین المللی و زرسالاران جهانی می باشد) ، می رسند و این انحراف در تفکر و تیرگی باطنی ،منجر به نتیجه غم انگیزی برای مظلومین و انسنهای آزاد در سراسر جهان یعنی تأخیر در ظهور منجی بشریت حضرت مهدی (عج) می گردد .

نتیجه :

برای جلوگیری از به تأخیر افتادن ظهور ، می بایست جلوی اعمال مستکبرین عالم مخصوصاً در حوزة فرهنگی ، گرفته شود برای جلوگیری از اقدامات آنها می بایست در مورد عقاید ، اهداف و نظرات آینده شناسانه دشمنان اسلام و امام زمان(عج) و مستکبرین عالم اطلاع کافی داشت و  خودِ این علم و اطلاع هم ، متوقف بر شناخت دشمن است ، باید توجه داشت بررسی تمامی این موارد و معلومات و اقدامات و نتایج از سری مباحث مهدویت می باشد اگر میخواهیم از منتظران واقعی حضرت مهدی (عج) و از زمینه سازان و یاوران قیام ایشان باشیم در تعجیل ظهور مؤثر باشیم می بایست در زمینة یاد شده ، اطلاع کافی داشت .

پس با رویکرد دوم و دشمن شناسی نیز ضرورت طرح مباحث مهدویت روشن می گردد و ما با این رویکرد هم متوجه می شویم که چه نیازی به مطالعه و تحقیق در این حوزه داریم .

در این مقاله بیشتر از این مجال گفتار نیست و تفصیل و ادامه این موضوع را به مقالات آینده موکول می نمائیم . امید که مورد عنایت و رضایت مهدی موعود (عج) واقع گردد .

 

[1] شیخ صدوق،کمال الدین و تمام النعمه ،ج2،ص409،ج9، و قریب به این مضمون ر.ک: صحیح بخاری ، ج5 ، ص13، صحیح مسلم،ج6،ص21 و22 . ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج9 ،ص155 .

[2] اصول کافی، ج1،ص337 و کمال ا لدین، ج2 ،ص343

[3] دلیل این اختلاف بین مسیحیان و یهودیان با صهیونیست های مسیحی و یهودی این است که صهیونیسم درواقع مکتبی سیاسی و غیر دینی (بلکه ضد دینی) است که از دین و اعتقادات برای رسیدن به اهدافش سوء استفاده می کند ، لذا سران صهیونیسم به واقع عقیده ای به خدا ، سرنوشت و آمدن منجیِ پیش فرض و مقدر ندارند ، برای همین برای رساندن جهان به وضع مطلوبشان و برای روی کار آوردن شخص مورد نظرشان به نام منجی تلاش می نمایند

[4] ما مسلمانان معتقدیم ، منجی متعلق به همه بشریت بلکه موجودات عالم است ، حضرت مهدی (عج) می آید تا با فرهنگ سازی موجودات مختار را به کمال انسانی شان برساند و مهر و محبت او بسیار بیشتر از توان درک ماست ، او جنگی راه نمی اندازد و الویت کاریش تبلیغ دین و اخلاق اسلامی است که دشمنان بشریت برای سرکوب انقلاب جهانی اش لشکرکشی نموده آنگاه مسلمانان مجبور به دفاع و سرکوب ظالمان عالم می شوند، در این انقلاب عظیم ، عیسی نبی (ع) به همراه برخی از اولیای الهی که در گذشته زیسته اند و یا در زمان این حادثه شریف در قید حیات اند ، مهدی موعود  (عج) را یاری می نمایند

[5] بر خلاف ایوانجلیست ها که بخشی از یهودیان را زنده فرض می کنند و با خود به آسمان می برند تا اثرات  نابودی جهان به پایان برسد

[6] توجه کنید که یهودیت کنونی علی رغم تصور ما ،موجودیت خود را یک دین نمی داند بلکه یک نژاد می داند و عنوان می کنند که یهودی کافر به دین یهود هم از فرزندان خئاست و جزء نژاد برتر می باشد!

[7] نظریه "پایان تاریخ"  فرانسیس فوکویاما ، در سال 1989 مطرح و در سال 1992 در کتابی تشریح شد ، البته وی در زمان ریاست جمهوری دبلیو بوش و بعد از حمله به عراق عنوان کرد : من هرگز ظهور دموکراسی‌ها در جهان را به نمایندگی انحصاری امریکا خصوصاً به اعمال قدرت نظامی امریکا مرتبط نکرده‌ام!

[8] ساموئل هانتینگتون مقاله "برخورد تمدن ها" را سال 1993در نشریه "فارین افیرز"  (نشریه شورای روابط خارجی!)منتشر کرد . بر اساس نظریه "برخورد تمدن ها" پس از درگیری و جنگ میان کشورها و دولت های ملی در قرن نوزدهم و نبرد میان ایدئولوژی ها در قرن بیستم، در قرن بیست ویکم این جنگ تمدن های مختلف و رویارویی آشکار آنان علیه یکدیگر است که چهره دوران ما را رقم می زند. این کتاب به نوعی جوابی به کتاب پایان تاریخ فوکویاما بود. این کتاب در سال 1996 یعنی چهار سال پس از کتاب فوکویاما منتشر شد.

[9]هرچند که با این روش میتوان بسیاری از مسلمانان را از درون استحاله کرد تا زمینه برای شکست مسلمانان در جبهه نظامی فراهم آید