دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

تعاریف و مراحل دفاع سایبری ،انواع حملات و سلاح های سایبری و معرفی سایتهای مفید

تعاریف

تعاریف:

دفاع غیرعامل: مجموعه تمهیدات، اقدامات و طرحهایی است که با استفاده از ابزار، شرایط و حتی­المقدور بدون نیاز به نیروی انسانی به صورت خود اتکا صورت گیرد چنین اقداماتی از یک سو توان دفاعی مجموعه را در زمان بحران افزایش داده و از سوی دیگر پیامدهای بحران را کاهش و امکان بازسازی مناطق آسیب دیده را با کمترین هزینه فراهم می سازد.

 

تعریف پدافند غیرعامل: پدافند غیرعامل شامل کلیه اقدامات به منظور حفظ امنیت، ایمنی و پایداری شبکه و تجهیزات وابسته به شبکه می باشد.

 

جنگ سایبر: استفاده از کامپیوترها به عنوان یک اسلحه یا به عنوان ابزاری برای انجام کارهای خشونت بار جهت ترساندن و یا تغییر عقیده یک گروه یا کشور است . جنگ سایبر به قصد کارهای سیاسی و یا آرمانی انجام می گیرد و مکان ها و تأسیسات حیاتی مانند انرژی، حمل ونقل، ارتباطات، سرویس های ضروری (مانند پلیس و خدمات پزشکی)  را هدف قرار می دهد و از شبکه های کامپیوتری به عنوان بسترهایی جهت انجام این اعمال خرابکارانه استفاده می کند.

جرائم سایبر:  هرگونه دخل و تصرف غیرمجاز از طریق ورود یا خروج، ضبط و ذخیره، پردازش و کنترل داده ها و نرم افزارهای رایانه ای و ایجاد یا وارد کردن انواع ویروسهای رایانه ای و امثال آن جرم محسوب می شود.

 

مراکز تحت پوشش :

مراکز حیاتی

مراکزی هستند که در صورت انهدام کل یا قسمتی از آنها، موجب بروز بحران، آسیب و صدمات قابل توجه در نظام سیاسی، هدایت، کنترل و فرماندهی، تولیدی و اقتصادی، پشتیبانی، ارتباطی و مواصلاتی، اجتماعی، دفاعی با سطح تأثیرگذاری در سراسر کشور گردد.

مراکز حساس

مراکزی هستند که در صورت انهدام کل یا قسمتی از آنها، موجب بروز بحران، آسیب و صدمات قابل توجهی در نظام سیاسی، هدایت، کنترل و فرماندهی تولیدی و اقتصادی، پشتیبانی، ارتباطی و مواصلاتی، اجتماعی، دفاعی با سطح تأثیر گذاری منطق های در بخشی از کشور گردد.

مراکز مهم

مراکزی هستند که در صورت انهدام کل یا قسمتی از آنها، آسیب و صدمات محدودی در نظام سیاسی، اجتماعی، دفاعی با سطح تأثیرگذاری محلی در کشور وارد می گردد.

 

اهداف کلان

  1. تأمین امنیت و حصول اطمینان از عدم دسترسی های غیر مجاز به اسرار و اطلاعات کشور (ملی و بخشی) ایمن سازی و حصول اطمینان از پایداری و خلل ناپذیری در فعالیت شبکه های الکترونیکی مدیریت و کنترل کشور (ملی و بخشی)
  2. حفظ و تأمین آرامش اجتماعی و عمومی از طریق توسعه اطمینان و اعتماد آحاد جامعه نسبت به صحت و تداوم کارکرد شبکه و سامانه های الکترونیکی سرویس و خدمات عمومی
  3. توسعه ظرفیت دفاع الکترونیکی در برابر تهاجم فرهنگی و نرم از طریق شبکه های بین المللی و ملی اینترنت
  4. تقویت ضریب امنیت و پایداری در حوزه زیر ساختهای ملی وحیاتی

نقش پدافندغیرعامل در تامین امنیت فضای تبادل اطلاعات

به هرگونه اقدام با هدف ایجاد اختلال، ناکارآمدی یا محروم سازی از منابع موجود در فضای تبادل اطلاعات، جنگ سایبر اطلاق می گردد.

چنین عملیاتی بطور مشخص با اهداف تهدید امنیت و یا حفظ امنیت در ابعاد ملی انجام می پذیرد. جنگ سایبر دارای اهمیت روزافزون برای بخشهای دفاعی و امنیتی، اقتصادی و تجاری، سیاسی، فرهنگی و … است.

لازمه یک دفاع موفق در جنگ سایبر همانا بالا بردن سطح امنیتی عناصر درگیر است و این مهم جز با افزایش دانش در حوزه سایبر میسر نخواهد بود. بر اساس استانداردهای امنیتی قابل قبول، بطور خلاصه هر یک از عناصر درگیر در فضای سایبر، باید به اندازه ارزش خود حفاظت گردند. در غیر این صورت، انتخاب مکانیسمهای دفاعی چندان بهینه نخواهد بود و بدون شک دارای هزینه های غیر ضرور است.

باید ابتدا دارائیها و عناصراصلی و اساسی اطلاعاتی اشیاء مهم در فضای سایبری را تعریف و تعیین نموده و براساس سیاستهای کلان و با در نظر گرفتن تمامی تهدیدات، باید همه تمهیدات دفاعی را پی ریزی نمائیم.

 

 

انواع نفوذ گران در جنگ سایبر

  • White hat hackers: (گروه نفوذگران کلاه سفید) هر کسی که بتواند از سد موانع امنیتی یک شبکه بگذرد اما اقدام خرابکارانه‌ای انجام ندهد را یک هکر کلاه سفید می‌خوانند. هکرهای کلاه سفید متخصصین شبکه‌ای هستند که چاله‌های امنیتی شبکه را پیدا می کنند و به مسوولان گزارش می‌دهند.
  • Black hat hacker: (گروه نفوذگران کلاه سیاه) اشخاصی هستند که وارد کامپیوتر قربانی خود شده و به دستبرد اطلاعات و یا جاسوسی کردن و یا پخش کردن ویروس و غیره ی‌پردازند.
  • Gray hat hackers: (گروه نفوذگران کلاه خاکستری) اشخاصی هستند که حد وسط دو تعریف بالا می‌شوند.
  • Pink hat hackers: (گروه نفوذگران کلاه صورتی) این افراد آدم‌های کم سوادی هستند که با چند نرم‌افزار خرابکارانه به آزار و اذیت بقیه اقدام می‌کنند.

 

انواع حملات نفوذگران

 

  • شنود یا interception: در این روش نفوذ گر می‌تواند به شکل مخفیانه از اطلاعات نسخه برداری کند.
  • تغییر اطلاعات یا modification: در این روش نفوذگر به دستکاری و تغییر اطلاعات می‌پردازد.
  • افزودن اطلاعات یا fabrication: در این روش نفوذگر اطلاعات اضافی بر اصل اطلاعات اضافه می‌کند.
  • وقفه interruption: در این روش نوع نفوذگر باعث اختلال در شبکه و تبادل اطلاعات می‌شود.

 

انواع حملات

حملات خاموش

این حملات شامل فعالیت هایی می شوند که در آنها بدون انجام هرگونه فعالیت ظاهری یا ایجاد تغییرات در سیستم های آسیب پذیر، به آنها نفوذ شده و منجر به سوء استفاده از منابع سیستم می گردد.

حملات فعال

این حملات، حملاتی هستند که به سیستم های کامپیوتری زیرساختهای حیاتی نفوذ می کنند و می توانند اطلاعات حساس را دستکاری کنند و باعث بروز حوادث و فجایع ملی و جبران ناپذیر می گردند. از اهداف آنها می توان، از کار انداختن شبکه های خدماتی عمومی مثل شبکه برق، گاز و … و همچنین ایجاد وحشت و ترس در جامعه و کاهش میزان اعتماد به دولت و نظام را برشمرد.

 

آناتومی و مراحل یک حمله

۱-       ابتدا یک هدف مشخص تعیین می شود که می تواند قسمتی از یک زیرساخت حیاتی مانند شبکه راه آهن، شبکه برق، شبکۀ ATM و یا وب سایت های دولتی باشد.

۲-      مهاجم ها شروع به جمع آوری اطلاعات می کنند.

  • از طریق شبکه اینترنت/ مقالات/ مطالعات و …
  • از طریق وب سایت های هدف.
  • انجام آزمایش های تست نفوذ  بر روی وب.
  • شناسایی مؤلفه های تکنیکی هدف مانند سیستم عامل و …
  • جمع آوری اطلاعات از طریق مهندسی اجتماعی (توسط کارکنانی که در آن ساختار کار میکنند)

۳-       حملۀ سایبر اتفاق میافتد.

  • بعد از اینکه دسترسی حاصل شد، ممکن است که حمله تا مدتی نگهداشته شود.
  • ممکن است که حمله موفقیت آمیز بوده و یا شکست بخورد.
  • اگر حمله موفقیت آمیز باشد، هکر آن را از طریق مالتی مدیا منتشر و یا ردپا و اثر خود را مخفی می کند.

۴-       تحقیق و بررسی جهت حملات دیگر انجام می گیرد.

 

 مراحل دفاع

همواره اشکال متفاوتی در برخورد با فعالیت های مجرمانه در یک فضای سایبر وجود دارد. در اینجا لازم است که دو مرحله از مراحل دفاع بررسی شود.

  1. ۱٫       جلوگیری

عبارت است از شناسایی راه های نفوذ وحمله و مقابله با آنها جهت افزایش ضریب امنیت، ایمنی و پایداری .از جمله روشهای جلوگیری می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

  • طراحی امن و ایمن و پایدار سیستم ها:  در صورتیکه امنیت جزو معیارها و اصول طراحی سیستم ها، قرار بگیرد، سیستم ها بسیار امن تر و ایمن تر و پایدارتر از قبل خواهند بود.
  • متوقف نمودن حملات: از دیگر راه های جلوگیری از حملات، متوقف نمودن آنها می باشد این روش از طریق استفاده از تجهیزات پیشرفته امنیتی و وضع قوانین لازم، میسر است.

  1. ۲٫      مدیریت حادثه ، محدود کردن خرابی ها

روش های مدیریت حوادث و محدود نمودن اثرات زیانبار حوادث، راه هایی هستند که با استفاده از آنها می توانیم اثر حملات صورت گرفته را در کمترین زمان کاهش دهیم.

  • تعیین آثار، نشانه ها و هشدارها: بدین معنی که وقتی حمله ای اتفاق می افتد، ابتدا در گام اول باید آثار و خطراتی که این حمله میتواند داشته باشد را شناسایی کنیم، زیرا با شناسایی آثار یک حمله می توانیم ازپیامدهای حملات دیگر و خطراتی که ممکن است ایجاد شوند، جلوگیری کنیم.
  • امن، ایمن و پایدار کردن سیستم ها: جهت جلوگیری از نفوذهای بیرونی، ضروری است تا موانعی ایجاد کنیم. از قدیمی ترین موانع نفوذ ، استفاده از کلمه عبور است که البته روش های جدیدتر، استفاده از تکنیک هایی مانند دیوار آتش و یا پروکسی سرور ها  است. البته همان طورکه شیوه های رمزنگاری شکست خوردند، شیوه های جدید نیز می­تواند منجر به شکست شوند. در مورد حملات فیزیکی نیز لازم است که ابتدا تمام حملات و نفوذهایی که می تواند انجام شود را، شناسایی کنیم. مثلاً در مورد یک شبکه اطلاعاتی، باید استراتژی های فیزیکی مناسب جهت امن، ایمن و پایدار نمودن مراکز داده آن اتخاذ نمود.
  • خاموشی و تخصیص مجدد: یک راه حل دیگر این است که سیستم به طور کامل یا به طورجزئی خاموش شود و دوباره تخصیص مجدد شود. سیستمی که متوجه شود تحت یک حمله قرار دارد، باید موانع و دفاعهایی از خود را بنا نهد که شاید در مواقع عادی از آنها استفاده نمی کند و سعی کند قسمتهایی از سیستم را که مواجه با حمله شده اند، ایزوله کند. البته مراحل خاموش کردن و تخصیص دهی مجدد باید به صورت بلادرنگ  و به سرعت انجام گیرد.
  • پشتیبانی : نکتۀ قابل توجه این است که باید همواره از اطلاعات جمع آوری شده، قبل از هر حمله ای پشتیبانی کنیم. این تاکتیک از طریق تهیه نسخه پشتیبان اطلاعاتی که ذخیره شده اند، به دست می آید. بسیاری از روش های دفاع، نیاز به این دارند که حالت صحیح سیستم قبل از حمله را، جهت تسهیل در بازیابی و تجدید مجدد بدانند. این روش برای مواقعی است که حملات براساس نقطۀ شروع دقیق و مشخصی انجام می شود و پشتیبانها به طور منظم گرفته می شوند. بسیاری از حملات موذیانه به کندی و بطور محرمانه، مشکلات زیادی را نسبت به زمانی که اطلاعات سالم بودند، ایجاد می کنند (یعنی در اینگونه از حملات ما زمان دقیق سالم بودن اطلاعات را نداریم و تاثیر حملات هنوز ایجاد نشده است). در این حالت، جهت ایجاد فضای سالم، سیستم های سازمان باید خودشان برنامه هایی برای تهیه نسخه پشتیبان داشته باشند.

 

سلاح جنگ سایبر

سلاح جنگ سایبر، مخلوطی از دانش و تجهیزات است. ما بر این باور هستیم که دانش تخصصی بالاترین اثر را دارد ولی بدون شک ابزار نیز ملزوم است. با حضور در بزرگراه اطلاعاتی نظیر شبکه اینترنت، بسیاری از ابزارها، بدون صرف وقت زیادی در دسترس هستند.

دسته بندی سلاح های سایبری به شرح ذیل می باشد:

۱-  ابزارهای شناسائی: عموم سلاح‌های شناسائی در خود فضای سایبر یا اینترنت وجود دارند. نمونه‌های کلی این ابزارها شامل موارد زیر می باشد:

  •  موتورهای جستجوی دامنه‌ها
  •  ثبات دامنه اینترنتی
  •  ثبات آدرس اینترنتی
  •  تکنیک‌های ردیابی
  •  ابزارهای شناسائی DNS
  •  ابزارهای شناسائی شبکه و همبندی آن
  •  ابزارهای متفرقه

۲-  ابزارهای وارسی: با سلاح‌های وارسی می توان سیستم‌های زنده و فعال و آنهایی را که از طریق اینترنت قابل دسترسی هستند را مشخص نمود. نمونه‌های کلی این ابزارهای شامل موارد زیر می باشد:

  •  انواع جاروب کننده‌ها
  •  انواع وارسی کننده‌های پورت‌های TCP و UDP

۳-  ابزارهای کنکاش: سلاح‌های کنکاشگر عموما درون سیستم‌های عامل حضور دارند. این ابزارها مبادرت به بیرون کشیدن اطلاعات خاص سیستم عاملها و شبکه‌ها، نظیر عناصر کاربری و تولیدات نرم‌افزاری می‌نمایند.

۴-  ابزارهای نفوذ:

  • ابزارهای صرفا سایبری
  • سلاح‌های فیزیکی/سایبری. مانند امواج کوتاه و بلند دستکاری شده که موسوم به بمب الکترونیکی می‌باشند.

۵-  ابزارهای ارتقاء مزایا

  • روش‌ها و ابزارهای تزریق
  • متدهای فریبکارانه
  • استراق سمع

۶-  سلاح‌های پنهان

  •  انواع اسب‌های تروآ
  •  انواع ویروس‌ها و کرم‌ها
  •  نقاط پنهان در سیستم‌های عامل

۷-  جنگ افزارهای حملات DOS: شاید سرباز سایبری که نتواند نهایتا به عنصر سایبری نفوذ نماید، مبادرت به تهدید جنبه در دسترس بودن آن هدف نماید. بنابراین استفاده از متدها و ابزارهای حملات DOS محتمل است.

 

 جمع بندی:

۱٫  تهدید و جنگ سایبری را باید به اندازه جنگ فیزیکی مهم پنداشت.

۲٫  فضای سایبری را می بایست جامع و شامل کلیه عناصر فیزیکی و غیر فیزیکی، نیروی انسانی و … تصور نمود.

۳٫  علیرغم خالص دانستن فضای سایبری، بر نقش فاکتور انسانی تاکید ویژه شود.

۴٫  مسلماً کشورهائی آسیب پذیرتر هستند که به شبکه های فناوری اطلاعات نا امن اتکای بیشتری دارند.

۵٫  با توجه به گسترش روز افزون کاربری و کاربران فضای سایبری در ایران، نیاز به افزایش توانمندیهای امنیتی بومی کشورمان بسیار محسوس است.

۶٫  می بایست به شاخصه امنیت (امنیت، ایمنی و پایداری) همپای شاخصه توسعه توجه شود.

۷٫  با توجه به عقب ماندن شاخصه امنیت نسبت به توسعه در کشور می بایست در حداقل زمان ممکن اقدامات مقتضی صورت پذیرد.

 

 

برخی سایتهای مفید:

 

مرکز پدافندی سایبری کشور

http://www.irancdc.ir/

سازمان پدافند غیرعامل

http://91.225.52.75/

اخبار فناوری اطلاعات

http://itanalyze.com/

پایگاه اطلاع رسانی حوزه امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات

http://www.aftana.ir/

پلیس فتا

http://www.cyberpolice.ir/

پایگاه اطلاع رسانی پایداری ملی

http://paydarymelli.ir

استانداردهای امنیت فناوری اطلاعات

http://www.nist800.ir/

 

و مراحل دفاع سایبری ،انواع حملات و سلاح های سایبری و معرفی سایتهای مفید

ماهیت و انواع جنگ

ماهیت و انواع جنگ
روشـن اسـت کـه هـر گـونه تحرک نظامى با هدف تصرف سرزمین ها، غارت منابع و ثروتها، قـتـل و کـشـتـار انـسـان هـا، تخریب و تجاوز به حریم ها از نظر اسلام مردود است ولى جهاد به عـنـوان دفـاع و مبارزه با تجاوز و نیز براى بسط ارزش هاى انسانى مورد تمجید و ترغیب مکتب آزادیـبـخـش اسلام مى باشد. جنگ هایى که سرداران اسلام در آنها درخشیدند، به دو دسته تقسیم مى شوند : خارجى وداخلى .
اسـوه هـاى نـظـامـى در جنگ هاى خارجى با مشرکان ، یهودیان و نصارى حماسه آفریدند و موجب عـزّت و سـربـلنـدى اسـلام شـدنـد و نـیـز در جـنگ هاى داخلى با عواملى جنگیدند که به ظاهر از عناصر جامعه مسلمانان بودند ولى در حقیقت همدستان دشمنان بودند.
ایـنـان بـا هـدف بـرانـدازى نـظـام نـوپاى اسلامى ، ایجاد تفرقه و انحراف در مسیر سیاسى ، فـرهـنـگـى ، اعـتـقـادى و اخـلاقـى مـسـلمـانـان ، بـطـور آشـکـار و پـنـهان فعالیت مى کردند. این عوامل را مى توان در چهره هاى : منافقان ، فتنه جویان ، متجاوزان ، مجرمان و مفسدان مشاهده کرد.
جایگاه جهاد در اسلام
جـهـاد از دسـتـوراتِ حیاتبخش اسلام است و در تعالیم دین ، داراى جایگاه بسیار بلند و ویژه اى اسـت . جـهاد از عبادات است و مجاهد بایستى با قصد قربت به آن بپردازد. رهایى از علاقه ها و وابـسـتـگـى هـاى مادى ، پذیرش سختى هاى جانى و مالى وسرانجام عرضه (جان ) در راه خدا، تـنـهـا از انـسـان هاى پاکباخته و برجسته اى بر مى آید که در مکتب نبوت و امامت تربیت شوند؛ زیـرا : (جـهـاد، درى از درهـاى بـهـشت است که خداوند آن را به روى دوستان خاصش گشوده است .(1)) (جهاد ، ستون دین و شیوه سعادتمندان است .)(2)
نتایج مهم و پربار جهاد نیز نصیب این بندگان خاص مى شود : (زمانى که مجاهد از میدان جهاد بازمى گردد، مورد عفو خداوند قرار مى گیرد و دعایش مستجاب مى شود.)(3)
و (آنـگـاه کـه در راه خـدا بـه شـهـادت مـى رسـد، بـه بـالاتـریـن مـراتـب نـیـکـویـى دسـت مـى یابد.)(4)
و (بزرگ ترین درجه را نزد خداوند کسب مى کند و به نعمت هاى الهى مى رسد.)(5)
در مـقـابـل ، کـسـانـى کـه جـهـاد را ترک مى کنند، سرزنش شده گرفتار پیامدهاى زیانبارى مى شوند : (آنکه با بى اعتنایى جهاد را ترک کند، خداوند جامه ذلت و رداى گرفتارى بر او مى پـوشاند و در نتیجه زبون و بیچاره مى شود.) و (بر قلب او نشان بى خردى زده مى شود و با ضایع کردن جهاد، حق از دستش ‍ مى رود.)(6)
اهداف جهاد در قرآن
جـهـاد در قـرآن ، بـراى اهـداف و انگیزه هاى مختلفى تشریع شده است و الگوهاى نظامى عصر نبوت و امامت ، در تحقق آنها جدیت بسیار کردند. مهمترین اهداف جهاد عبارتند از:
1 ـ دفاع در برابر ظالمان
(اُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتِلوُنَ بِاَنَّهُمْ ظَلِمُوا وَ اِنَّ اللّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ)(7)
به جنگجویان اسلام ، اجازه (نبرد) داده شد. زیرا آنان از دشمن ستم کشیدند و خدا بر یارى آنان قادر است .
2 ـ رفع فتنه
(وَ قاتِلوُهُمْ حَتّى لا تَکوُنَ فِتْنَةٌ)(8)
و با آنان (کافران ) نبرد کنید تا آنگاه که فتنه اى نماند.
3 ـ مقابله با فساد
(وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الاَْ رْضُ...)(9)
اگـر خـداونـد عـده اى از مـردم (مفسدان ) را به دست عدّه دیگرى (مجاهدان )، دفع نمى کرد، فساد جهان را فرا مى گرفت .
4 ـ حفظ پایگاه هاى توحید:
(وَلَوْلا دَفـْعُ اللّهِ النـّاسَ بـَعـْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللّهِ کَثیراً)(10)
اگـر خـداونـد عـده اى از مـردم (مـشرک ) را به دست عده دیگرى (از مجاهدان ) دفع نمى کرد، حتماً صومعه ها و کنیسه ها و کلیساها و مساجدى که در آن یاد خدا بسیار مى شود، ویران مى گردید.
5 ـ دفاع از مستضعفان :
(وَ مـا لَکـُمْ لا تـُقـاتـِلوُنَ فـىَسـبـیـلِ اللّهِ وَ الْمـُسـْتـَضـْعـَفـیـنَ مـِنَ الرِّجـالِ وَ النـِسـاءِ وَ الْوِلْدانِ...)(11)
و شما را چه مى شود که در راه خدا و در راه (نجات ) مستضعفان از مردان و زنان و کودکان ، جهاد نمى کنید؟
قرآن و تربیت جامعه
قـرآن مـجـید در تربیت مسلمانان ، شیوه اى را ارائه داد که آنان ، در زندگى فردى و اجتماعى ، انـسـانـى پـاک و والا و آزاده گـشـتـند و به اصل انسانیّت خود رجوع کردند. آنان در صحنه هاى عـبـادى ، عـابـدتـریـن مـردم شـدنـد و در خـانـه و اجـتـمـاع ، انسان هایى با اخلاق اسلامى و مسؤ ول . هـمـچنین تربیت ها و تعالیم الهى موجب شد تا آنان ، به هنگام نیاز، شجاعانه در میدان هاى نـبـرد حـضـور یـابـنـد و تـحت فرماندهى پیامبر و امام معصوم تا پاى جان بایستند و شهادت را فوزى عظیم بدانند.
قـرآن کـریـم ، بـا بـشـارت بـه مـجـاهـدان و بـیـان ارزش جـهـاد در راه خـدا، کـه عـمـل بـه تـکـلیف الهى است ، مسلمانان را به حضور در جبهه فرا خواند و از آنان ، رزمندگانى ساخت که در صحنه ها بسیار خوش درخشیدند و الگوهاى جهاد و مبارزه گشتند.
در اینجا به بعضى از تعالیم قرآنى در زمینه مذکور اشاره مى کنیم :
1 ـ بشارت مجاهدان به رحمت و رضوان و بهشت ابدى
(اَلَّذیـنَ آمـَنـُوا وَ هـاجـَروُا وَ جـاهـَدوُا فـى سـَبـیلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجةً عِنْدَ اللّهِ وَ اوُلئِکَ هـُمُ الْفائِزوُنََ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنّاتٍ لَهُم فیها نَعیمٌ مُقیمٌَ خالِدینَ فیها اَبَداً اِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظیمٌ.)(12)
آنـان کـه ایـمـان آوردنـد و از وطـن هـجـرت کـردنـد و در راه خـدا بـا مـال و جـانـشـان جـهـاد کـردنـد ، آنان را ... نزد خداوند مقام بلندى است و همانان رستگاران هستند. پروردگارشان آنان را به رحمت بى انتهاى خود بشارت دهد و به مقام رضا و خشنودى خویش و بـه بـهـشـت هـایـى کـه در آنـجـا آنان را نعمت جاودانى است . در آن بهشت ابدى متنعم خواهند بود. بدرستى که (طاعت را) نزد خداوند پاداش بزرگى است .
2 ـ جهاد، معامله با خدا و تضمین بهشت ابدى
(یـا اَیُّهـَا الَّذیـنَ آمـَنوُا هَلْ اَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ اَلیمٍَ تُؤْمِنوُنَ بِاللّهِ وَ رَسوُلِهِ وَ تـُجـاهـِدوُنَ فى سَبیلِ اللّهِ بِاَمْوالِکُم وَ اَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌلَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ تَعْلَموُنََ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنوُبَکُمْ وَ یُدْخِلْکُمْ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فى جَنّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ)(13)
اى اهل ایمان ! آیا شما را به تجارتى سودمند، که از عذاب دردناک نجات بخشد،
راهـنـمـایـى کـنـم ؟ بـه خـدا و رسـول او ایـمـان آوریـد و بـه مال و جان خود در راه خدا جهاد کنید. اگر بدانید، این کار براى شما بهتر است . خدا گناهان شما را مـى بـخـشـایـد و در بـهـشـتـى کـه زیـر درخـتـانـش نـهـرهـا جـارى اسـت ، داخـل گـردانـد و در بـهـشـت هـاى عـدن جـاودانى ، قصرهاى نیکو عطا فرماید. این همان رستگارى بزرگ بندگان است .
3 ـ رزمندگان راه خدا ، چون عمل به تکلیف کرده اند، در پیروزى و شکست
ظاهرى رستگارند
( قُلْ هَلْ تَرَبَّصوُنَ بِنا اِلاّ اِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ)(14)
بگو: جز یکى از دو نیکویى (بهشت یا فتح )، چیزى مى توانید بر ما انتظار برید؟
4 ـ کشته راه خدا، شهید و در نزد خدا متنعم است
(وَ لا تَقُولُُا لِمَنْ یُقْتَلُ فى سَبیلِ اللّهِ اَمواتٌ بَلْ اَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُروُنَ)(15)
به کشته هاى راه خدا مرده نگویید، بلکه زندگانند و لکن شما نمى فهمید.
5 ـ وعده خوارى و عذابِ کافران به دست مجاهدان
(قـاتـِلوُهـُمْ یـُعـَذِّبـْهـُمُ اللّهُ بـِاَیْدیکُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدوُرَ قَوْمٍ مُؤْمِنین )(16)
شما به قتال و کارزار برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و آنان را خوار گرداند و شما را بر آنان منصور و غالب نماید و دلهاى مؤ منان را شفا بخشد.
6 ـ آرامش روحى و روانى مؤ منان
(ثـُمَّ اَنـْزَلَ اللّهُ سـَکـیـنـَتـَهُ عَلى رَسوُلِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ وَ اَنْزَلَ جُنوُداً لِمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَالَّذینَ کَفَروُا وَ ذالِکَ جَزاءُ الْکافِرینَ)(17)
آنـگـاه خـداونـد وقـار و آرامـش خـود را بـر پـیـامـبـر و مـؤ مـنـان نازل فرمود و سپاهیانى از فرشتگان ، که شما نمى دیدید، به یارى شما فرستاد و کافران را به عذاب و ذلت افکند و این است کیفر کافران .
7 ـ ایجاد ترس و وحشت در دل کافران
(سـَنـُلْقـى فـى قـُلوُبِ الَّذیـنَ کـَفـَرُوا الرُّعـْبَ بـِمـا اَشْرَکوُا بِاللّهِ ما لَمْ یُنَزَّلْ بِهِ سُلْطانًا وَمَاءْویهُمُ النّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظّالِمینَ)(18)
بـه زودى در دلهـاى کـسـانى که کفر ورزیدند، بیم خواهیم افکند. زیرا چیزى را با خدا شریک کـردنـد کـه بـر (حـقـانیت ) آن [خداوند] دلیلى نازل نکرده است و جایگاه آنان آتش است و جایگاه ستمگران چه بد است .
8 ـ وعده کمک رسانى خداوند به مؤ منان مجاهد
(یـا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوُا اذْکُروُا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ اِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَاَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحًا وَ جُنوُداً لَمْ تَرَوْها وَ کانَ اللّهُ بِما تَعْمَلوُنَ بَصیراً.)(19)
اى اهـل ایـمـان ، بـه یـاد آوریـد نـعـمتى را که خداوند به شما عطا فرمود آنگاه که انبوه لشکر کـافـران عـلیـه شـما جمع شدند. پس ما بادى تند و سپاهى بسیار، که به چشم دیده نمى شد، به یارى شما فرستادیم و خداوند به آنچه مى کنید، آگاه است .
9 ـ کمک خواهى رزمندگان و یارى فرشتگان
(اِذْ تَسْتَغیثوُنَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ اَنّى مُمِدَّکُمْ بِاَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفینَ)(20)
بـه یـاد آریـد هـنـگـامـى کـه اسـتغاثه و زارى به پروردگار خود مى کردید. پس دعاى شما را اجابت کرد که : من هزار فرشته به یارى شما مى فرستم .)
خلاصه درس
صـحـنـه جهاد در راه خدا، شخصیت برتر انسان را شکوفا مى سازد و او را در دفاع و مبارزه با تـجـاوز و بـسـط ارزشـهـاى انـسانى ، به قله هاى رفیع نیکویى مى رساند. هر گونه تحرک نظامى بجز در راستاى اهداف مذکور، در پیشگاه اسلام مطرود است . اسوه هاى نظامى صدر اسلام ، در مکتب نبوت و امامت ، جنگهاى خارجى و داخلى را فرماندهى مى کردند و در راه تحقق اهداف جهاد، پـرشـورتـرین صحنه هاى حماسى را در رکاب رهبرى آفریدند و حتى در سخت ترین شرایط، کـمـترین تردیدى در حقانیت آن به دل راه ندادند آنان با الهام از رهنمودهاى پیامبر اکرم (ص ) و امـامان :، در مکتب قرآن تربیت شدند و آگاهانه و آزادانه ، براى جلب رضاى حضرت حق ، هستى خویش ‍ را ایثار کردند و جاودانه شدند. برخى ازشیوه هایى که براى تربیت مجاهدان در قرآن آمده است ، عبارتند از : بشارت مجاهدان به رحمت و رضوان و بهشت ابدى ، معامله با خدا و تضمین بهشت ابدى ، شهید بودن و متنعّم بودن ، کشته راه خدا ، خوارى و عذاب کافران به دست مجاهدان و....
پرسش
1 ـ نقش جهاد در شکوفایى شخصیت حقیقى و الهى انسان را توضیح دهید.
2 ـ ماهیت و انواع جنگ را توضیح دهید.
3 ـ جایگاه جهاد در اسلام را بنویسید.
4 ـ اهداف جهاد در قرآن را توضیح دهید.

5 ـ شیوه هاى تربیتى مجاهدان در مکتب قرآن را بیان کنید.

تعریف عملیات‌روانی: عملیات‌روانی عبارت است از استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و سایر امکانات به منظور تأثیرگذاری بر افکار، احساسات، تمایلات و رفتار گروههای دوست، دشمن و بیطرف، برای دستیابی به اهداف ملی?

عملیات‌روانی دارای دوبعد است:

۱- ماهیت و منطق درونی که عبارت است از تلاش برای تأثیرگذاری بر افکار، احساسات، تمایلات و نهایتاً رفتار، با استفاده از ارتباط اقناعی.

۲- منظور و کاربرد این تأثیرگذاری و تغییر رفتار با توجه به هر دسته از مخاطبان(دوست، دشمن و بی‌طرف) است.

اهداف مورد نظر در عملیات‌روانی عبارتند از:

۱- اهداف سیاسی، نظیر تبلیغات فارسی رادیوهای غربی با هدف ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی ایران

۲- اهداف نظامی، نظیر تبلیغات دستگاه جنگ روانی یک واحد نظامی براس سست کردن انگیزه نبرد در نفرات نیروی مقابل

۳- اهداف سیاسی- نظامی، که منظور از آن، اهدافی است که جنبه‌های سیاسی و نظامی در هم آمیخته و نمی‌توان آن را در یکی از دو نوع جای داد، نظیر تبلیغات زمان جنگ یک کشور برای کشور دیگر با هدف اعمال فشار بر تصمیمات دفاعی رهبران آن.

تقسیم بندی عملیات‌روانی: ۱- عملیات‌روانی استراتژیک ۲- عملیات‌روانی تاکتیکی

غیر از تقسیم بندی فوق‌الذکر که بر مبنای نوع هدف عمومی مورد تعقیب صورت گرفت، تقسیم‌بندیهای دیگری نیز از عملیات‌روانی بعمل آورده‌اند. معمول‌ترین آنها، تقسیم عملیات‌روانی به عملیات‌روانی استراتژیک و عملیات‌روانی تاکتیکی است

الف) عملیات‌روانی استراتژیک

این عملیات، عموماً برای پیشبرد اهداف گسترده یا درازمدت و در هماهنگی با طرح‌ریزی استراتژیک کلی طراحی شده و معمولاً دارای تأثیراتی درآینده دور است. مخاطبان این عملیات‌را شهروندان و نظامیان دشمن که خارج از منطقه جنگی بسر می‌برند و همچنین کل جمعیت کشورهای دوست، بی‌طرف، یا دوست دشمن ما (متعهدان دشمن) تشکیل می‌دهد، نمونه‌ای از این عملیات، فعالیتهای تبلیغاتی یک کشور برای پایین آوردن تولید صنعتی کشور حریف است.

مقاصد عملیات‌روانی استراتژیک عبارتند از:

۱- تشریح خط مشی‌ها، اهداف و مقاصد سیاسی کشور خودی برای مخاطبین و ارائه استدلالهای پشتیبانی از آن خط‌مشی‌ها و غیره.

۲- ارتباط دادن و پیوند برقرار کردن بین آن سیاستها و اهداف از یک طرف، و آرزوها و آرمانهای مخاطبان هدف از طرف دیگر.

۳- برانگیختن افکار عمومی با فشارهای سیاسی به طرفداری یا علیه یک عملیات نظامی.

۴- تأثیرگذاری بر روند تعیین تاکتیکها و استراتژیهای دشمن.

۵- پشتیبانی از تحریمهای اقتصادی و دیگر اشکال غیرقهرآمیز اعمال فشار علیه دشمن.

۶- برانگیختن اختلاف بین مقامات نظامی و سیاسی دشمن.

۷- تضعیف اعتماد به نفس در رهبران دشمن و ایجاد تردید آنها نسبت به اهداف جنگی.

۸- کاهش روحیه و کارآیی سربازان و غیرنظامیان دشمن از طریق نمایان کردن ضعفهایی که در روحیه و کارآیی نظامیان وجود دارد.

۹- تقویت نارضایتی‌هایی که ملت دشمن به دلیل مسائل مذهبی، قومی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره نسبت به دولت یا دیگران احساس می‌کنند.

۱۰- مختلل کردن سیستمهای کنترلی یا ارتباطی کشور.

۱۱- کسب پشتیبانی فکری یا عملی کشورهای بیطرف

۱۲- رهبران خودی را قوی‌تر، و رهبران دشمن را ضعیف‌تر نشان دادن.

۱۳- ایجاد امید در عناصر مقاومت فعال در سرزمین دشمن و پشتیبانی روحی از آنها.

۱۴- کمک به ایجاد نخبگان مخالف حکومت.

۱۵- کسب پشتیبانی در میان مردم مناطق تازه آزاد شده.

۱۶- تقویت یا تکمیل عملیات تبلیغاتی تاکتیکی.

ب) عملیات‌روانی تاکتیکی

این عملیات در منطقه جلویی نبرد و در پشتیبانی از عملیات نظامی تاکتیکی، طراحی و اجرا می‌گردد. مقاصد آن عبارتند از:

۱- کاهش روحیه و کارآیی رزمی دشمن.

۲- افزایش تأثیر سلاحهای سنگین از جمله بمبها.

۳- آشفته کردن و سردرگم کردن دشمن.

۴- تسهیل اشغال شهرهای دشمن، با ارسال اولتیماتوم و اعلامیه‌های دعوت به تسلیم.

۵- پشتیبانی از عملیات‌روانی استراتژیک، با فراهم کردن شناخت به موقع و تفصیلی در مورد آسیب‌پذیریهای محلی که احتمالاً قابلیت بکارگیری در الگوی استراتژیک را دارد.

۶- دادن اطلاعات و راهنمائیهای لازم به عناصر دوست که در منطقه رزمی دشمن عمل می‌کنند.

۷- پشتیبانی خاص و مستقیم از فرماندهان تاکتیکی با دادن یادداشتهای کوتاه.

۸- ایجاد تصویری مطلوب از سربازان و فرماندهان خودی در ذهن مخاطبان.

نوع دیگری از تقسیم‌بندی عملیات‌روانی عبارتند از ۱- عملیات‌روانی پنهان ۲- عملیات‌روانی آشکار

الف) عملیات‌روانی آشکار

عملیات‌روانی آشکار معمولاً با استفاه از تبلیغات سفید(تبلیغاتی که هویت منبع آن معلوم است) انجام می‌شود. اغلب موارد عملیات‌روانی که با عناوین رسمی(مانند رادیو آمریکا) به اجرا در می‌آیند، از مصادیق این نوع عملیات‌ هستند.

ب) عملیات‌روانی پنهان

عملیات روانی پنهان عملیاتی است که منبع انتشار آن فاش نمی‌شود. این عملیات به گونه‌ای طراحی و اجرا می‌شود که دولت مسئول آن معلوم نباشد و یا اگر هم کشف شد، آن دولت بتواند هرگونه دخالتی را انکار کند. عملیات‌روانی پنهان، معمولاً به وسیله تبلیغات سیاه و خاکستری به اجرا درمی‌آید.

● تبلیغات سیاه: تبلیغاتی است که به منبع غیرواقعی نسبت داده می‌شود. این تبلیغات وانمود می‌کند که از داخل سرزمین دشمن( یا سرزمین تحت اشغال دشمن) و یا نزدیکیهای آن پخش می‌شود و البته گاهی نیز واقعاً همنیطور است. هنگامی که به ظاهر از سرزمین دشمن پخش می‌شود، هدایت عملیات‌های زیرزمینی( که توسط عناصر برانداز موجود در صفوف دشمن انجام می‌شود) را امکان پذیر می‌سازد. از نظر دشمن، این تبلیغات، اقداماتی غیرقانونی و مستوجب عقوبت است. این نوع عملیات، مستلزم مهارت بسار، مخزنی بزرگ از اطلاعات، و توانایی کارکردن با اسم جعلی است. تبلیغات سیاه، به شدت بر اطلاعات متکی است. از این تبلیغات به بهترین وجهی می‌توان در عملیات استراتژیک استفاده کرد. معذالک، هر چند مقاصد مورد پیگیری در این نوع تبلیغات معمولاً فراتر از سطوح وضعیتهای تاکتیکی است، با این حال، در عملیات‌روانی تاکتیکی نیز استفاده می‌شود چون فرض بر این است که تبلیغات سیاه، در این گونه عملیات، آنقدر ارزش حیاتی دارد که به کارگیری آن به ریسک نهفته در آن می‌ارزد. به منظور دستیابی به حداکثر تأثیر و اجتناب از خطر از بین رفتن انسجام در تلاشهای آشکار، باید عملیات روانی پنهان را از عملیات‌روانی آشکار جدا نگهداشت و پرسنل درگیر در یک نوع عملیات را در عملیات نوع دیگر وارد نکرد.

● مزایا و قابلیتهای تبلیغات سیاه عبارتند از:

۱- تبلیغات سیاه، با عمل کردن تحت پوشش، می‌توان از داخل سرزمین دشمن منتشر شده و پیامهای تبلیغاتی خودی را که برای مخاطبان خاص به دقت تنظیم شده است، ارسال نماید.

۲- از آنجا که این تبلیغات، از منبع ناشناس منتشر می‌شود، می‌توان با القای این نکته به دشمن که عناصر مخالف و غیر وفادار در میان صفوفش وجود دارد، روحیه را تضعیف کند.

۳- با بکارگیری ماهرانه اصطلاحات، عبارات و تمهای رسانه‌ای مناسب، این تبلیغات می‌تواند وانمود کند که جزئی از تبلیغات خود دشمن است و بدین ترتیب می‌تواند در تبلیغات دشمن، تناقض ایجاد کند، نتیجه این خواهد شد که تبلیغات سفید دشمن، تا اندازه زیادی تأثیر خود را از دست می‌دهد.

۴- از آنجا که این تبلیغات، ماهیتی پنهان دارد و تشخیص آن مشکل است، ضد تبلیغ دشمن نمی‌تواند اقدام مؤثری علیه آن انجام دهد.

برگرفته از کتاب اصول و مبانی عملیات‌روانی

نوشته: دکتر حسین حسینی

تدوین و تنظیم: arnet.ir



انواع وهابیت و جنگ فتاوای مقدس
وهابیت چهار نوع است از جمله وهابیت دینی که ماقبل و ما بعد خود را انکار و نفی می‌کند و هر کس را که بر خلاف خود فکر کند، دشمن دانسته و تکفیر می‌کند و قتل پیروان تمام ادیان، طوایف ، مذاهب و عقاید دیگری را که بر خلاف وهابیت هستند،‌مجاز می‌داند.

به گزارشپایگاه تحلیلی خبری البرزبان، در سومین بخش مربوط به عملکرد رژیم حاکم بر عربستان در منطقه و جهان به نقش مفتیان و مبلغان وهابی و فتاوای آنها در کشتار و ویرانگری در کشورهای منطقه و جهان و ادامه موج خشونت و بی‌ثباتی و ناآرامی می‌پردازیم.

جنگ فتاوای مقدس!

محور ضد سوری در آنچه به زعم خود جهاد سوری خوانده است، از فتاوای مفتیان و مبلغان تکفیری و در راس آنها ابن تیمیه(۶۶۷-۷۲۸هـ)* استفاده کرده است که مهمترین فتوایی که مستمسک تروریست‌های تکفیری برای کشتار انسان‌های بیگناه در سوریه و مناطق دیگر قرار گرفته است، به این شرح است :

ابن تیمیه می‌گوید:«این مردم که به نصیریه(علوی‌ها) موسوم هستند و دیگر قشرهای مشابه آنها کافرتر از یهود و نصاری(مسیحیان) و حتی کافرتر از بسیاری از مشرکین هستند و ضرر آنها برای امت محمد(ص) بیشتر از ضرر کفار محارب مانند کفار مغول و فرنگ(غربی‌ها) و غیره است. این‌ها(علوی و شیعیان) بنا بر توافق مسلمانان، همگی کافر هستند که خوردن غذاها و ازدواج با آنها حلال نیست، آنها مرتد هستند، نه مسلمان هستند و نه نصاری، هیچ شکی نیست که جهاد با این افراد و اعمال حدود بر آنها از بزرگترین عبادت‌ها و برترین واجبات و برتر از جهاد با مشرکین و اهل کتاب است،‌جهاد با این افراد(علوی‌ها) از نوع جهاد با مرتدین است و صدیق(منظور ابن تیمیه از صدیق، ابوبکر است) و دیگر صحابه پیش از جهاد با کفار اهل کتاب با مرتدین جهاد کردند…»

………………………………………………….

* ابن تیمیه حرانی :

تقی الدین احمد بن شهاب الدین عبدالحلیم بن مجدالدین معروف به ابن تیمه را باید منشاء‌ پلیدی‌ها و خباثت‌های وهابیت و دشمن سرسخت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و محبان و پیروان آنها دانست. وی در قتل عام شیعیان کسروان در راستای راندن آنها از مصر و شام و سپس مدینه و لبنان نقشی مهم داشت.

آرا و دیدگاه‌های وی از جمله درباره زیارت قبور و تبرک و توسل و شفاعت و تکفیر محبان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) ، مبنای نگرش وهابیون در اداره امور حرمین شریفین قرار گرفته است. تخریب آثار و اماکن اسلامی و مراقد مقدسه، منفجر کردن قبور صحابه، تشویق به قتل عام شیعیان با تکیه بر عقاید انحرافی و ضد اسلامی ابن تیمه به صورت هدفمند و برنامه‌ریزی شده از سوی وهابیون صورت گرفته است.

آرا و عقاید خشک و خشن و انحرافی ابن تیمیه به عنوان اصول و ساختار فرقه وهابیت از سوی محمد بن عبدالوهاب قرار گرفته که استعمارگران انگلیسی از وی و مذهب جعلی و ساختگی‌اش برای شعله‌ور کردن آتش فتنه‌های مذهبی و خونریزی و ویرانگری در جهان اسلام سوء‌استفاده کرده‌‌اند.

…………………………………………….

احمد جرادات نویسنده و پژوهشگر اردنی می‌گوید : تمام فتاوای صادر شده که هیچ وجاهت و سندیت ندارد، صرفا به همین فتوای ابن تیمیه که ذکر شد، استناد پیدا کرده است و گروه‌های سلفی مسلح در بخشی وسیع در زمینه جذب(تروریست) و تحریک و تشویق به «جهاد سوری» از آن استفاده می‌کنند.

فتواهای نفرت‌انگیز  وهابیون: “جهاد لواط” و “جهاد نکاح النفس” در کنار “جهاد نکاح”

مفتیان وهابی فتاوای نفرت‌انگیز و ضد اسلامی و غیر انسانی را در توجیه فساد و فحشا برای حمایت از تروریست‌های تکفیری در سوریه و مناطق دیگر صادر کرده‌‌اند، جهاد موسوم به جهاد نکاح، جهاد لواط و جهاد نکاح النفس از این جمله است. مفتیان وهابی، این اقدامات شرم‌آور را فریضه دینی و مذهبی توصیف کرده‌اند.

ناصر العمر از جمله این شیوخ وهابی و محمد العریفی از عمل ناشایست و فحشایی به نام جهاد نکاح برای تروریست‌های تکفیری در سوریه حمایت کرده‌اند.

ناصر العمر گفته بود «مجاهدین(تروریست‌های تکفیری) در سوریه می‎توانند در غیاب زنان مجاهد نامحرم با محارم خود ازدواج کنند و اگر دسترسی به نامحرم آسان نباشد، مجاهدین می توانند با محارم و خواهران خود “عقد نکاح” داشته باشند».این فتاوای ضد اسلامی و ضد انسانی با استقبال گسترده تروریست‌های تکفیری روبرو شده به طوری که جبهه تروریستی النصره اعلام کرده بود به این فتاوای مفتی سلفی ایمان داشته و آن را اجرا خواهند کرد، و خداوند به خاطر حلال بودن آن توسط شیخشان، گناهی برای آنها و نزدیکانشان ثبت نخواهد کرد.

فتاوای عجیب و نفرت‌آور وهابیون تنها محدود به ازدواج جهادی و ازدواج با محارم نمی‌شود و این افراد با استناد به رای و حکم شیوخ سلفی با اصطلاحات ساختگی نظیر “جهاد لواط” و “جهاد نکاح النفس” فحشا را در سوریه و دیگر مناطق جهان اسلام گسترش می‌دهند.

شیخ صالح المغامسی» چهره سرشناس وهابیت و امام و خطیب مسجد قباء در مدینه منوره، فتوای موسوم به «نوشیدن ادرارمجاهدین» در فرقه ضاله وهابیت را برای تروریست‌های جبهه النصره و الجیش الحر سوریه جایز دانسته و مدعی شده بود نوشیدن ادرار مجاهدین باعث پاک شدن گناهان مبارزان ارتش آزاد و جبهه النصره می شود.

وی در حمایت از فتوای شرم‌آور جهاد نکاح گفته بود بسیاری از این فتوا انتقاد کرده اند اما این فتوا بدون مشکل است و از نوعی عقیده ایمانی سرچشمه می‌گیرد و من این فتوا را تایید می‌کنم.

ناصر العمر مفتی کینه‌توز وهابی پیشتر فتوایی را علیه محبان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) صادر کرده و با تشویق تکفیری‌ها به قتل عام شیعیان با ادعای این‌که خطر شیعیان برای اسلام بیشتر از یهودیان و مسیحیان است، گفته بود «شیعیان جز با یک حکومت اسلامی جهادی ریشه کن نمی‌شوند، شیعیان بعد از برپایی حکومت اسلامی مذکور دو راه دارند: یا اینکه اسلام را بپذیرند! یا اینکه سر بریده شوند.»

وی مشاهده صحنه‌های سربریده شدن محبان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را دلنواز و جذاب خوانده و خواستار اسیر کردن زنان‌ شیعی و  توزیع آنها در میان تکفیری‌ها شده بود.

فتوای تخریب و هتک حرمت مراقد مقدسه و اماکنی که مورد  احترام همه مسلمانان قرار دارد، از دیگر فتاوای ضد اسلامی مفتیان وهابی است.

انواع وهابیت

وهابیت دینی، ماقبل و ما بعد خود را انکار و نفی می‌کند و هر کس را که بر خلاف خود فکر کند، دشمن دانسته و تکفیر می‌کند و قتل پیروان تمام ادیان و طوایف و مذاهب و عقاید دیگری را که بر خلاف وهابیت هستند،‌مجاز می‌داند.

وهابیت سیاسی یک جریان خشونت‌طلب است، سردمدار گروه‌ها و جماعت‌های سلفی معاصر است.

وهابیت جنگجو یک نیروی نظامی متجاوز سیار در جهان است که بانیان و دست‌اندرکاران آن، مزدوران وهابی را به هر نقطه‌ای در جهان که می‌خواهند، اعزام می‌کنند و با این مضمون و محتوا می‌توان آنها(مزدوران وهابی) رابلک واتر* اسلامی توصیف کرد.

وهابیت اجتماعی، عبارت است از فاشیسم دینی جاهلانه جهانی شده که دست‌پخت محلی فاشیسمی بوده که ناشی از بحران سرمایه‌داری ساختاری است، ولی خشن‌تر و سرسخت‌تر از فاشیسم معروف است،‌زیرا وهابیت اجتماعی، لباس مقدس به تن می‌کند و یک ضد انقلاب است که برای از بین بردن انقلاب واقعی یا مقابله با آن و نیز علیه جنبش‌های آزادیبخشی ملی و استقلال به کار می‌رود.

همپیمانی میان نئولیبرال‌ها و نئووهابیون شکلی علنی و آشکار و در سطح بالایی به خود گرفته است و نکته عجیب و شگفت‌آور این است که در ارتش این ائتلاف گردانی از روشنفکران و نویسندگان ملی‌گرا و چپ‌گرایان سابق تحت فرمان وهابیون می‌جنگند.

امکان شکست وهابیت در نبردهای نظامی یا  امنیتی در هر نقطه‌ا وجود دارد،‌ولی شکست نهایی آن تنها از طریق هدف قرار دادن منشاء اصلی فکر تکفیری واپس‌گرای عقب مانده از طریق سلاح اندیشه رهایی‌بخشی و حاکمیت عقل و منطق در سطح امت اسلام در یک جنگ فکر فرهنگی فراگیر با آن امکان دارد.

……………………………………………

*بلک واتر :

در پی حادثه یازدهم سپتامبر و آغاز دخالت‌های نظامی گسترده آمریکا در منطقه غرب آسیا به این بهانه، شرکت‌های خصوصی امنیتی و نظامی هم به صورت چشمگیری افزایش یافتند و به نوعی می‌‌توان گفت فرایند واگذاری وظایف نظامی و امنیتی به چنین شرکت‌هایی، به روندی روزافزون در جنگ‌ها و ماجراجویی‌های آمریکا تبدیل شده است.

بلک واتر یک شرکت امنیتی آمریکایی است که پس از رسوایی‌های فراوانی که به بار آورد، نام خود را به آکادمی تغییر داد، این شرکت غربی، دست‌‌کم ۲۰۰ عملیات تروریستی انجام داد و مزدورانش صدها نفر از شهروندان عراقی را به قتل رسانده‌‌اند.

 

این شرکت در مناطق مختلف، اقدامات خشونت‌آمیز خود را دنبال می‌کند که آخرین مورد آن به یمن برمی‌گردد که رژیم عربستان و  امارات پس از زمینگیر شدن نظامیان و مزدورانشان در برابر ارتش و کمیته‌های مردمی یمن، به مزدوران بلک‌واتر متوسل شدند،‌اما آنها نیز نتوانستند در برابر اراده مرد یمن کاری از پیش ببرند و در تحقق اهداف متجاوزان سعودی ناکام ماندند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه‌ای در یکی از سخنرانی‌هایشان به این شرکت خطرناک آمریکایی و جنایاتش علیه انسان‌های بیگناه در مناطق مختلف به ویژه در عراق اشاره کرده بودند، ایشان فرموده بودند:«شما نگاه کنید در دنیا، ببینید آمریکا چه‌کار کرده؟ جنگهایى که آمریکا به راه انداخته است، انسانهاى بى‌گناه و غیرنظامى‌اى که در این جنگها و در غیر این جنگها به خاک و خون کشانده است؛ دیکتاتورهایى که در شرق و غرب دنیا مورد حمایت آمریکا قرار گرفته‌اند – یکى از آنها محمّدرضاى پهلوىِ ایران بود و ده‌ها نفر از قبیل او در کشورهاى آسیایى، در کشورهاى آفریقایى، در کشورهاى آمریکاى لاتین، از نظامى و غیرنظامى – و سالهاى متمادى به مردم خودشان ظلم کردند، خون مردم را به شیشه کردند، ثروتهاى مردم را غارت کردند، پدر مردم را درآوردند. حمایت از اینها در کارنامه‌ عمل آمریکا وجود دارد… در افغانستان یک جور دیگر، شرکتهاى آدم‌کشى و ترور را – که من یکى [از آنها] را یک وقتى در یک سخنرانى، اسم آوردم: شرکت معروف «بِلَک واتِر» آمریکایى که کار آن آدم‌کشى است، ترور است – انداختند به جان مردم” (۱۳۹۲/۱۱/۲۸ )*******

……………………………………………

اطلاعات جالب توجه غربی‌ها درباره تاریخ وهابیت

بیست و هفتم نوامبر ۲۰۱۴، مقاله‌ای در سایت هافینگتون پست با عنوان «بدون آگاهی و شناخت از تاریخ وهابیت در عربستان سعودی، نمی‌توانید داعش را بشناسید» منتشر شد که مطالب این مقاله در این رسانه غربی از این نظر که بخشی از حقایق و واقعیت‌های تاریخی منطقه ملتهب غرب آسیا را نشان می‌دهد، در خور اهمیت است.نویسنده این مقاله از عوامل اسبق سرویس اطلاعات خارجی بریتانیا، MI6، است که در فاصله سال‌های ۲۰۰۳ ـ ۱۹۹۷ مشاور خاویر سولانا مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا در امور خاورمیانه و در سال ۲۰۰۰، عضو کمیته میچل برای تحقیق درباره انتفاضه دوم بوده است. از وی کتابی هم با عنوان «مقاومت: اساس انقلاب اسلامی» منتشر شده است.در این مقاله به جنگ‌طلبی وهابیون و کینه‌توزی و خصومت‌ورزی آنها از پیروان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و فتاوای تکفیری آنها اشاره شده است.

بخش‌هایی از این مقاله به این شرح است:

– ابن‌تیمیه که در قرن ۱۴ میلادی می‌زیست ضمن اعلان جنگ علیه تشیع، زائران مرقد پیامبر(ص) و برگزاری جشن میلادشان را تقبیح می‌کرد.

– محمدبن عبدالوهاب، پیرو ابن‌تیمیه گزینه گرویدن به وهابیت یا مرگ را در مقابل مسلمانان قرار داد. چنین عقایدی به اخراج وی از شهرش منجر شد تا این‌که در سال ۱۷۴۱ میلادی، پس از مدتی سرگردانی در حمایت «ابن‌ سعود» و قبیله‌اش که قبیله‌ای در بیابان نجد بود قرار بگیرد.

– ابن سعود، عقاید محمدبن عبدالوهاب را برای کسب قدرت مفید تشخیص داد. حمله به مناطق روستایی همسایه و غارت اموال آنها را می‌توانست در پوشش اعتقادات مذهبی محمدبن عبدالوهاب، توجیه کند. غارت و کسب قدرت را که یک سنت عربی بود، تحت لوای جهاد ـ عقیده دینی ـ انجام دهد. ابن سعود و محمدبن عبدالوهاب به معرفی و تبلیغ مجدد شهادت برای ورود به بهشت پرداختند.

– (وهابیون)شماری از قبایل محلی را شکست دادند و قوانین خود را بر آنها تحمیل کردند. این اتحاد تا حدود سال ۱۷۹۰، بیشتر مناطق عربی را در اختیار گرفتند و بارها به مدینه، سوریه و عراق یورش می‌بردند. در سال ۱۸۰۱ میلادی، شهر کربلا را هدف حملات خود قرار دادند و با قتل عام هزاران نفر از شیعیان از جمله زنان و کودکان، مراقد امامان شیعه را هم ویران کردند. عثمان بن بشیر نجدی، مورخ اولین حکومت سعودی با افتخار نوشت که: «ما کربلا را تسخیر و سلاخی کردیم و مردمش را به بردگی گرفتیم. الحمدلله رب العالمین ما برای این موضوع عذرخواهی نمی‌کنیم و به کفار می‌گوییم سرنوشتی مشابه در انتظار آنهاست».

-عبدالعزیز سعود، در سال ۱۸۰۳ به شهر مکه که تحت‌تأثیر ترور و هراس تسلیم شده بود وارد شد. مدینه نیز دچار سرنوشت مشابهی شد.

– پیروان محمدبن عبدالوهاب بناهای تاریخی و همه مقبره‌ها و مراقد را در سر راه خود ویران کردند. آنها معماری اسلامی در جوار مسجدالحرام را که میراث چندین قرن بود، از بین بردند.

– یکی از شیعیان در نوامبر ۱۸۰۳ میلادی،ملک عبدالعزیز را به قتل رساند. فرزندش سعود بن عبدالعزیز، جانشین پدر شد و به تسخیر سرزمین‌های عربی ادامه داد. حاکمان عثمانی دیگر نمی‌توانستند شاهد متلاشی شدن امپراتوری خود باشند. ارتش عثمانی متشکل از مصریان در سال ۱۸۱۲، وهابیون را از مدینه، جده و مکه بیرون راندند.

– در سال ۱۸۱۴، سعود بن عبدالعزیز بر اثر تب شدید مُرد و فرزندش عبدالله بن سعود به استانبول منتقل و پس از تحقیر به شکل فجیعی اعدام شد. در سال ۱۸۱۵، نیروهای وهابی توسط مصریها در هم کوبیده شدند. عثمانی‌ها در سال ۱۸۱۸، درعیه (Dariyeh) پایتخت وهابیون را اشغال و تخریب کردند. بقیه وهابیون با فرار به سمت بیابان، بیشتر قرن ۱۹ را به سکوت گذراندند.

– آل‌سعود، پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی، توسط یک زیرک سیاس و کم‌حرف به نام عبدالعزیز در اتحاد با قبایل بدوی جنگجو، به همان شکل اولیه پیروان محمدبن عبدالوهاب و ابن سعود، «اخوان» سعودی را پایه‌گذاری کرد.

-اخوان به همان شکل اسلاف خود، بین سال‌های ۱۹۱۴ و ۱۹۲۶ میلادی در تسخیر دوباره مکه، مدینه و جده موفق بود. عبدالعزیز احساس کرد منافعش به‌عنوان پادشاه توسط انقلابیون اخوان تهدید می‌شود. بنابراین به سرکوب اخوان پرداخت. اخوان دست به شورش زد که به جنگ داخلی انجامید و تا دهه ۱۹۳۰ به طول انجامید. پادشاه، اعضای اخوان را تیرباران کرد.

– تحول مهمی رخ داد، نفت در منطقه در حال اکتشاف بود. بریتانیا و آمریکا درصدد جذب عبدالعزیز بودند، اما هنوز متمایل به حمایت از شریف مکه (شریف حسین) به‌عنوان تنها حاکم مشروع منطقه عربی بودند. از این‌رو وهابیت به مصلحت و ناگزیر از یک جنبش جهادی انقلابی و مذهبی تکفیری، به یک دعوت مذهبی، سیاسی و اجتماعی محافظه‌کار و حامی وفاداری به خاندان سلطنتی سعودی و قدرت مطلقه پادشاه تغییر جهت داد.

جهاد وهابیت بر ضد مسلمانان و خدمت به استعمار

عبدالله حلمی پژوهشگر مصری در مقاله‌ای که درباره وهابیت به رشته تحریر درآورده است، می‌گوید: وهابیت پرچم کشتار و حلال دانستن ریختن خون مسلمانان و هتک نوامیس و غارت اموال آنها را در هر زمان و در هر مکان را به دست گرفته است.

جهاد ادعایی محمد بن عبدالوهاب و کشتار مسلمانان و آتش زدن آنها و غارت اموال و هتک حرمت نوامیس آنها بهترین دلیل بر جهاد سلفی وهابی است.

حتی منطقی نیست که جهاد فردی به نام جهیمان العتیبی* و اقدام وی در اشغال حرم شریف(مسجدالحرام) را فراموش کنیم، وی از شاگردان شیخ بن باز(مفتی اسبق دربار سعودی) و دوست مقبل الوادعی بود که همگی از شیوخ سلفی قلمداد می‌شدند.

………………………………………………..

*جهیمان العتیبی:

جهیمان العتیبی که بود:  جهیمان بن محمد بن سیف الضان العتیبی متولد ۱۶ سپتامبر ۱۹۳۶ بود، وی به مدت هجده سال در گارد سلطنتی سعودی خدمت کرد، تا سال چهارم مرحله  ابتدایی درس خواند و آنگاه به دانشگاه اسلامی مدینه منوره رفت.

جهیمان پس از آشنایی با محمد بن عبدالله القحطانی از شاگردان عبدالعزیز بن باز با خواهر وی ازدواج کرد و پس از این اقدام بود که حداثه مشهور حرم شریف مکی در محرم‌‌الحرام ۱۴۰۰ هجری رخ داد.

جهیمان و القحطانی هر دو وهابی مذهب بودند و گروه مسلحی را که برخی از آنها دانشجویان علوم دینی و از ملیت‌های غیر سعودی هم در آن حضور داشتند، تشکیل دادند، بامداد بیستم نوامبر ۱۹۷۹ میلادی بود که وی با ۲۰۰ تا ۳۰۰ فرد مسلح پس از اقامه نماز صبح، به مسجدالحرام یورش بردند و آن را به اشغال خود درآوردند که این تحرکات سبب شهرت جهانی آنها شد.

به گزارش تسنیم، نکته جالب این‌که، این دو شخصیت وهابی که اساسا منکر ائمه اطهار(ع) از جمله امام مهدی(عج) هستند، مدعی ظهور مهدی موعود شدند و محمد بن عبدالله القحطانی خود را مهدی موعود خواند،حکومت سعودی که اساس و پایه آن بر اساس مذهب جعلی وهابیت است، اعلام کرده بود که نیروهای امنیتی سعودی در درگیری با این گروه مسلح، ۱۲۷ کشته و ۴۶۱ مجروح داشته‌اند و ۱۲۷ نفر از افراد مسلح وابسته به العتیبی کشته و بقیه بازداشت شدند.پس از محاکمه سریع و سری العتیبی و افراد مسلح دستگیر شده همراه وی، همگی در روز نوزدهم صفر ۱۴۰۰ قمری در میادین شهرهای مختلف عربستان گردن زده شدند.

……………………………………………..

*عبدالعزیز بن باز:

عبدالعزیز بن عبدالله بن باز(۲۲ نوامبر ۱۹۱۰ – ۱۳ می ۱۹۹۹)، مفتی کل دربار سعودی از سال ۱۹۹۲ تا هنگام مرگ(۱۹۹۹) و رئیس شورای موسوم به علمای ارشد سعودی و رئیس اداره موسوم به پژوهش‌های علمی و فتوا بود. وی در سال ۱۹۳۶ بینایی خود را از دست داد. وی از جمله وهابیونی بود که در احیای تفکرات و باورهای ابن تیمیه و شاگرد وی یعنی ابن قیم جوزیه و محمد بن عبدالوهاب بنیانگذار وهابیت نقش مهمی ایفا کرده بود، وهابیون او را مفتی اعظم خطاب می‌کردند.

وی از مشهورترین مبلغان و مفتیان وهابی و به خصومت‌ورزی و کینه‌توزی نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و پیروان آنها مشهور بود، برخی شیوخ سلفی ادعا کرده اند که شیخ بن باز امام اهل سنت در زمان خود بوده است. وهابیون از وی به عالم جلیل‌القدر، شیخ الاسلام و المسلمین، مفتی اول داخل و خارج کشور، علامه و محدث فقیه یاد کرده‌اند.

………………………………………………

فراموش کردن جهاد ادعایی شیخ جابر السلفی در منطقه امبایه مصر و اقدام وی در کشتار مسلمانان و جایز دانستن غارت اموال آنها قابل تصور نیست، وی از فارغ‌التحصیلان دانشگاه التوحید السلفی در منطقه رمسیس و مسجد سنت محمدیه در منطقه الزیتون به شمار می‌رفت.

همچنین باید به جهاد ادعایی سلفی‌ها در الجزایر و اقدام آنها در ریختن خون مسلمانان و غارت اموال و هتک حرمت نوامیسشان در این کشور اشاره کرد، مردمی که پیشتر طعم تلخ مصایب زیادی را به خاطر اشغالگران فرانسوی چشیده بودند.

جهاد ادعایی طالبان و القاعده مغرب و اقدامات آنها علیه تمام مسلمانانی که اعتقادات انحرافی و جاهلانه آنها را نمی‌پذیرفتند و جایز دانستن ریختن خون مردم در کشورهای غربی و نیز دست زدن آنها به انفجارها و ویرانگری را فراموش کرد.

و موارد بسیار دیگری از جهاد ادعایی و موهوم وهابیون وجود دارد که اشاره و تشریح آنها در این مقال نمی‌گنجد و کافی است به سایت‌ها یا کتاب‌ها و مقالات فراوانی که در این باره نگاشته شده، مراجعه کرد.

چگونه می‌توان همه این مسائل را انکار کرد، کافی است نگاه کوتاهی به چگونگی شکل‌گیری مذهب ساختگی وهابیت توسط محمد بن عبدالوهاب و تعریف و ویژگی‌های جهاد از نظر وی و دیگر شیوخ وهابیت نگاه کنیم.

هنگامی که محمد بن عبدالوهاب دین جعلی خود را تبلیغ کرد که اساسا بر تکفیر مسلمانان و حلال دانستن ریختن خون آنها به جای مبارزه با دشمنان معروف و شناخته شده مسلمانان مبتنی بود و بهانه‌اش پاک کردن اسلام از شرک و بدعت بود، انگلیسی‌ها که آن زمان ادعا می‌کردند خورشید در امپراتوری‌شان غروب نمی‌کند، اهتمام زیادی به وی نشان دادند و برای اجرای طرح خود علیه جهان اسلام با محمد عبدالوهاب ائتلاف کردند تا بر جهاد فی سبیل الله غلبه کنند و این طور شد که جهاد در عقیده وهابیت به جنگ تمام عیار میان مسلمانان با تکیه بر ادعای بدعت و شرک تبدیل شد تا انگلیسی‌ها از کشف این مهره برای رسیدن به اهداف و مقاصد شومشان علیه جهان اسلام سر از پای نشناسند. هر کس جنگ‌های وهابیت را در سرزمین جزیره العرب و اطراف آن ملاحظه کند، این حقیقت را به وضوح درک می‌کند.

تاریخ وهابیت حتی یک نبرد و جنگ با یهودیان و مسیحیان را ثبت نکرده است، بلکه این تاریخ مالامال از کشتار مسلمانان در مکه مکرمه، طایف، مدینه منوره، قطر، بصره، کربلای معلی، نجف اشرف، اردن، سرزمین شام و دیگر مناطق است و آنها به این تاریخ خونین در تالیفات و نوشته‌های خود افتخار می‌کنند، جهاد با استعمار هیچ جایی در قاموس وهابیون ندارد.

به گزارش تسنیم، وهابیون در توصیف جنگ‌های خونین خود برای اشغال کامل شبه جزیره عربستان از جمله حجاز، مردم این مناطق را که حاضر نبودند از توهمات و باورهای انحرافی و جاهلانه آنها تبعیت کنند، غیر مسلمان می‌خواندند. به عنوان مثال عثمان بن بشر از مورخان وهابی در توصیف جنگ وهابیون برای اشغال منطقه القصیم عربستان، وهابیون را مسلمان توصیف کرده و مدعی شده است هر یک از مسلمانان(یعنی وهابیون از نگاه بن بشر)، بیست نفر از ساکنان القصیم را به قتل رساند. نگاهی به نوشته‌ها و تالیفات وهابیون درباره چگونگی اشغال سرزمین عربستان از جمله حجاز توسط آل سعود وهابی نشان می‌دهد که فقط آنها مسلمان هستند و امت اسلام همگی در مسیر کفر مورد نظر آنها هستند.

عثمان بن بشر با توصیف نحوه حملات نیروهای آل سعود به ناحیه الاحساء عربستان به توجیه جنایات هولناک متجاوزان پرداخته و ریختن خون و هتک نوامیس مسلمانان را حلال می‌داند.

عبدالرحمن الجبرتی از مورخان مشهور مصری کتاب «تاریخ عجائب الآثار فی التراجم والأخبار می‌نویسد: آنها(وهابیون) با طایف و مردم آن به مدت سه روز جنگیدند تا این‌که این شهرک را به زور تصرف کرده و مردان را به قتل رساندند و زنان و کودکان را به اسارت گرفتند، دیدگاه آنها(وهابیون) درباره کسانی که با آنها می‌جنگند، اینگونه است.

عثمان بن بشر النجدی مورخ وهابی و مولف کتاب موسوم به عنوان المجد فی تاریخ نجد به تجاوز وهابیون به کربلای معلی و حوادث خونینی که در سال ۱۸۰۱ میلادی در نتیجه این جنگ رخ داد، اشاره کرده و در تایید این جنایات پس از تکفیر مسلمانان پیرو اهل بیت عصمت و طهارت(ع) چنین نوشته است:«ما کربلا را گرفتیم و مردم آن را سربریدیم و جمعی را هم به اسارت گرفتیم، الحمدلله رب العالمین، ما هرگز از این اقدامات عذرخواهی نمی‌کنیم و به کفار می‌گوییم سرنوشتی مشابه در انتظار آنهاست»

پژوهشگرانی که در تاریخ وهابیت تحقیق کرده‌اند، اثبات کرده‌اند که تحرکات محمد عبدالوهاب برای تبلیغ مذهب ساختگی وهابیت به دستور مستقیم وزارت امور مستعمرات استعمارگران انگلیسی آغاز شده بود. برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توان به کتاب‌های موسوم  به «أعمده الاستعمار» نوشته خیری حماد،«تاریخ نجد» نوشته سنت جان فیلبی و خاطرات حاییم وایزمن اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و کتاب نقل و تحلیل وهابیت نوشته دکتر همتی مراجعه کرد.

 

منبع:سراج۲۴


زمینه‌ها و اهداف جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی ایران

زمینه‌ها و اهداف جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی ایران

به دلیل اینکه انقلاب اسلامی براساس تعالیم اسلام بوده و اسلام هیچ زمانی دنبال جنگ نبوده و آیات قرآن کریم نیزگویای این است که اسلام ملت ها را به صلح و دوستی و زندگی بدون جنگ و درگیری دعوت کرده و رسول اکرم (ص)را خداوند متعال در سوره انبیا به عنوان رحمت برای جهانیان ذکر کردند:« ما ارسلناک الا رحمه للعالمین» و اگر جنگی هم وارد شده دفاع بوده، دفاع از عقاید و توحید و انسانیت انسان و بازگرداندن حقوق ستمدیدگان و انقلاب اسلامی هم در طول سی سال گذشته ثابت کرده دنبال جنگ نبوده و اگر هم وارد شده، جنگ را تحمیل کردند و نظام از هویت و موجودیت خود و ملت دفاع نموده و امروز هم اگر جنگ نرم مطرح است، جنگ نرم را بر ما تحمیل کردند خوب حال که جنگ نرم بر ما تحمیل شده نیاز به واکاوی دارد تا به درستی تصمیم گرفته شود.جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هر گونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای است که جامعه هدف یا گروه های هدف را نشان می گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش رقیب را به انفعال یا شکست وا می دارد.

جوزف نای در کتاب قدرت نرم می گوید: قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب «مطلوب» از طریق جاذبه، نه از طریق اجبار و یا تطمیع ( ص 24) و می گوید: وقتی بتوانی دیگران را وادار کنی ایده آل هایت را بپذیرند آنچه را بخواهند که تو می خواهی، در این صورت مجبور نخواهی بود برای هم جهت کردن آنها با خود پول زیادی صرف اجرای سیاست هویج و چماق کنید. اغوا همیشه موثر از اکراه است.

در حمله آمریکا به افغانستان، ریچارد لیبی در تاریخ 10 دسامبر در واشنگتن پست آماری جدید را اعلام کرد: در افغانستان برای جمعیت 26 میلیون نفری حدود 18 میلیون اعلامیه پخش شده، این کار از طریق بمب های فایبرگلاس بود که در وسط آسمان منفجر می شد. بیشترین تلاش آمریکا در طول جنگ افغانستان متوجه نبرد تبلیغاتی بود. در این نبرد از تاکتیک های رسانه ای گوناگونی استفاده شد. برای نمونه شایعات مبنی بر تسلیم شدن بسیاری از اعضای طالبان و القاعده، کشته شدن ملاعمر یا بن لادن.(فصلنامه علمی تخصصی عملیات روانی شماره 157:21)

اشکال جنگ نرم

جنگ نرم با اشکال گوناگونی همچون: جنگ روانی، جنگ رایانه ای، جنگ اینترنتی و راه اندازی شبکه های رادیویی و تلویزیونی اجرا می شود. از این رو جنگ نرم مترادف جنگ روانی و یا جنگ اینترنتی نیست بلکه جنگی با ابعاد گسترده تر از آنها است.

تاریخچه جنگ نرم

در سال های پایانی جنگ سرد اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری لخ والستا در جنبش کارگری این کشور تحقق یافت و با فروپاشی شوروی، یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی، براندازی نرم به پارادایم جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد، چرا که آنچه که قدرت حفاظتی یا تهدیدزدایی برای امنیت ملی کشورها محسوب می شود بیشتر از مفهوم قدرت سخت و سازوکارهای آن مانند قدرت نظامی، قدرت تهاجمی، قدرت تخریبی و کیفیت جنگ افزارهای نظامی، نوع جنگ افزارها، قدرت برد و ... ناشی می گردید و این تحولات پایانی جنگ سرد نشان داد که قدرت تنها از مولفه های سخت ناشی نشده و آنچه که موجب سرنگونی این دولت ها شد بعد دیگری از قدرت یعنی نرم بود.

امروز هم مراکزی در آمریکا به ویژه در خصوص ایران تأسیس کرده اند مانند «موسسه آلبرت انشتین» با مدیریت «جین شارپ» و «معاونت رابر هلوی مرکز بین المللی مبارزات نرم» و «بنیاد بین المللی جورج سوروس» که در جهت شیوه های نرم برای رسیدن به اهداف خود در ایران می باشند.

چرا غرب جنگ نرم را به جای سخت انتخاب کرد؟

الف) براساس دیدگاه بسیاری از مراکز مطالعاتی و استراتژیک آمریکا جنگ سخت درخصوص ایران کارآیی نداشته و چه بسا آمریکا در جنگ سخت با ایران دچار جنگی فرسایشی درازمدت شود که پایان موفقیت آمیز برای آن نخواهد بود.

مارک بالمر، یکی از استراتژیست های معروف آمریکایی است که از او به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجه ایالت متحده آمریکا نام می برند. نویسنده« گزارش ایران- آمریکا: رهیافت جدید» در استدلال خود صراحتاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام نموده ایران به لحاظ: وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین المللی بلعیدن ایران به نظر آسان اما هضم آن به یقین دشوار است. وی می گوید ایران به قدرتی کم نظیر تبدیل شده که دیگر نمی توان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد بلکه تنها راه سرنگون سازی نظام جمهوری اسلامی پیگیری مکانیسم های جنگ نرم و استفاده از تکنیک های عملیات روانی تبلیغاتی با استفاده از: دکترین، مهار، نبرد رسانه ای و ساماندهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است.

ب) کلید خوردن جنگ نرم علیه ایران در مقطع فعلی را باید ناشی از گسترش حس تنفر از آمریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ سفید، ایران مرکز اصلی ایجاد تنفر و گسترش آن است. در آمریکا برای مقابله با این موج نیروی واکنش سریع تشکیل شده تا اولاً به خنثی سازی نفوذ معنوی ایران در کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه بپردازد و ثانیاً با القای خطرناک بودن ایران برای امنیت همسایگان اذهان عمومی از اقدامات نقشه ایالت متحده منحرف شود.

آمریکا با 444 میلیارد دلار سرمایه گذاری، در رتبه نخست فناوری اطلاعات قرار دارد، بنابراین از بستر لازم برای راه اندازی جنگ مجازی (سایبر) علیه هر کشوری که در مغایرت با سیاست ها و منافع آن باشد برخوردار است. به این ترتیب وزیر خارجه آمریکا برای جلوگیری از حس تنفر جهانی از آمریکا نیروی واکنش سریع تشکیل می دهد و او مرکز اصلی این تنفر را جمهوری اسلامی ایران بیان می کند. بر همین اساس برنامه های نرم علیه جمهوری اسلامی ایران متمرکز کرده است.

ج) آمریکا در عراق و منطقه دچار تنگناهای شدیدی است و برای خارج شدن از این بن بستی که گرفتار آن شده دست به عملیات روانی و تبلیغات وسیع علیه ایران زده است. عملیات روانی آمریکا سه مسئله را محور برنامه های تبلیغاتی خود قرار داده است: مردمی نبودن حکومت، بی کفایتی مسئولان و جنگ قدرت بین مسئولان نظام.

زمینه‌های اقدام دشمن برای عملیات نرم

اقدام غرب برای عملیات نرم علیه ایران نیازمند بسترهایی بوده که برخی از آنها عبارتند از:

الف) اقداماتی که بر مذاق آنها بوده و فکر می کردند اینگونه حرکات نشانه پذیرش روش های جنگ روانی است و این طمع را در اغتشاشات بعد از انتخابات دروه دهم ریاست جمهوری شاهد بودیم.

ب) استحاله بعضی از جریان ها و اشخاص و کنار کشیدن از اصول و آرمان های انقلاب.

ج) تجربه ای که در سایر نقاط دنیا از این روش گرفتند و به نتایج و آثار خوبی دست پیدا کردند. مقام معظم رهبری در تبیین خطوط اصلی طراحی دشمن در جنگ با نظام اسلامی فرمودند: مخدوش کردن نشانه های امید و تبدیل آنها به نشانه های یأس و تردید و القای بن بست و سیاه نمایی و در نهایت گرفتن پویایی جامعه یکی از خطوط مخالفان است.

آثار جنگ نرم

جنگ نرم می تواند آثار ویرانگری داشته باشد از جمله:

الف: اطمینان مردم نسبت به صحت اخبار در جامعه دچار شک و تردید قرار می گیرد؛

ب: ناامیدی به آینده کشور؛

ج: تخریب چهره ها در رسانه ها؛

د: عقب ماندگی کشور در ابعاد گوناگون؛

ه: احساس حقارت در مقابل دنیای استکبار؛

و: واگذاری تمام ارزش ها برای رسیدن به دنیای پست مدرن امروزی.

اهداف استکبار در جنگ نرم

الف) رسیدن به مطلوب با کمترین هزینه ( منابع مادی، اقتصادی، سلطه به شریان های حیاتی کشور): همانطوری که جوزف نای قدرت نرم را وسیله ای می داند برای حصول به نتایج مطلوب (کتاب قدرت نرم: 226) ب) همسو کردن حکومت های مخالف: جوزف نای می گوید: ما جنگ سرد را علیه اتحاد شوروی به پایان رساندیم. این پیروزی از طریق یک راهبرد خویشتنداری که علاوه بر قدرت سخت از قدرت نرم نیز استفاده کرد، به دست آمد. (همان)

ج) تحمیل خواسته ها، افکار، فرهنگ و آداب غرب: امام خمینی می فرمایند: امروز بیگانگان بسان گذشته با لشکرکشی و ادوات نظامی به سرزمین ها هجوم نمی برند، بلکه به واسطه ابزارهای پیشرفته به راحتی تا عمق خانواده ها نفوذ می کنند و فرهنگ دینی و ملی ملت را سخت تحت تأثیر قرار می دهند.

و جوزف نای می گوید:

در قدرت نرم دیگران را ترغیب می کنیم که همان چیزهایی را بخواهند که ما می خواهیم.( همان: 43)

د) مسخ هویت ملت ها:جوزف نای می گوید مبادلات علمی و دانشگاهی نیز نقش مهمی را در افزایش قدرت نرم آمریکا ایفا می کنند. حتی برخی از منتقدین آمریکایی در آن زمان با گفتن جملاتی نظیر این که در صورتی که دانشمندان شوروی را ملاقات کنیم، مأموران کا.گ.ب ما را چشم بسته می ربایند، سعی داشتند تا دیگران را از این ملاقات برحذر دارند.

آنها به این نکته توجه نکرده بودند که ملاقات کنندگان به همراه اسرار علمی، نظرات سیاسی را نیز انتقال خواهند داد. بسیاری از همین دانشمندان که در مبادلات شرکت داشتند از هدایت کنندگان جریان حقوق بشر و آزادیخواهی در اتحاد جماهیر شوروی شدند.( همان: 102)

ه) هجمه بر نقاط حساس و استراتژیک:جوزف نای می گوید:

قدرت نرم سیستم شوروی را از داخل دچار فرسایش کرد.( همان: 110)

مقام معظم رهبری نیز در جمع خبرگان رهبری نیز می فرمایند: مخالفان نظام در جنگ با استفاده از ابزارهای فراوان تبلیغاتی و ارتباطاتی ایمان ها، معرفت ها، عزم ها و پایه ها و ارکان یک نظام و کشور را مورد تهاجم قرار می دهند.

تفاوت جنگ سخت و نرم

الف- در جنگ سخت مرز بین خودی و دشمن

مشخص است، اما در جنگ نرم هیچ استحکامات مادی و عینی وجود ندارد و همه جا محل حضور دشمن است.

ب- در جنگ سخت میدان نبرد معلوم و مشخص است اما در جنگ نرم همه جا عرصه جنگ نابرابر است.

ج- در جنگ سخت ابزار، ادوات جنگی است اما در جنگ نرم، ابزار رسانه و امواج منتشر شده در هوا و قلم است.

د- جنگ سخت وحدت بخش است و مردم با انگیزه برای دفاع برمی آیند اما در جنگ نرم دشمن سنگرها را یکی پس از دیگری فتح می کند و کسی متوجه نمی شود.

ه- در جنگ سخت کشته ها شهدا هستند اما در جنگ نرم کشته ها منفورترینند، کسانی هستند که تسلیم ایادی دشمن می شوند.

ابزار پیروزی ما در جنگ نرم

همان عواملی که ما را در «جنگ سخت» هشت ساله به پیروزی رساند می تواند ما را در «جنگ همه جانبه نرم» دشمن به پیروزی برساند. این عوامل عبارتند از:

الف: ایمان به قدرت خداوند متعال؛

ب: شناخت حق از باطل؛

ج: تبعیت از فرامین و دستور ولی فقیه؛

د: وحدت و همدلی و عدم تفرقه؛

ه- تمکین در برابر قوانین الهی؛

و: عدم غفلت از حیله های شیطان؛

ت: غرق نشدن در دام ظواهر دنیوی؛

ث: پشتکار و استقامت و پایداری.

رهبر فرزانه انقلاب در دیدار خبرگان رهبری فرمودند: وقتی دشمن آشکارا و بدون پرده‌پوشی در بلواهای بعد از انتخابات حضور داشت چگونه می توان این حضور واضح را انکار کرد بنابراین بصیرت بسیار مهم است زیرا وجود آن در افراد باعث تغییر خیلی از رفتارها خواهد شد.

ایشان همچنین فرمودند: نخبگان و خواص باید در فتنه با بصیرت به روشنگری جامعه بپردازند و بسیار مراقب باشند زیرا برخی اوقات سکوت و کنار کشیدن آنان کمک به فتنه است.


جنگ نرم

 آمریکا پس از ناکامی در براندازی جمهوری اسلامی ایران از راههای نظامی ، با تغییر فاز عملیات ،  ضمن در نظر داشتن فاز نظامی  ،چند سالی است که  تمرکز خود را  درتعقیب هدف ،  روی جنگ نرم متمرکز کرده است . در این فاز عملیاتی ، رسانه‏ها  به معنای عام آن و بخصوص شبکه‏های رادیویی و تلویزیونی دولتی آمریکا مانند VOA، رادیو فردا ، رادیو اروپای آزاد (آزادی ) و نیز  رادیوها و تلویزیون های ضد انقلابی و تجزیه‏طلب، مطبوعات فعال در راستای اهداف جریان تجزیه‌ قومی و جاسوسی جایگاه ویژه ای دارند. محیط عملیات نرم ،"رسانه " است و دراین حوزه حداکثر استفاده از ظرفیت رسانه ها به عمل  می آید ،  و در همین حوزه است که مفاهیمی مانند "‌جنگ رسانه ای "،" فضا سازی رسانه ای " و " جنگ روانی " شکل می گیرد. در منابع دانشگاهی و مرجع ، جنگ رسانه ای " استفاده از رسانه ها برای تضعیف افکار عمومی کشور هدف (‌و جوامع هدف تکمیلی ) و بهره گیری از توان و ظرفیت رسانه ها به منظور دفاع از منافع ملی" به عنوان یک تعریف بنیادی ارایه شده که از جنگ های جدید و اصطلاحاً نرم (soft war) به شمار می رود.
" مارشال مک لوهان " صاحب نظر کانادایی علم ارتباطات دهها سال پیش در توصیف وضعیت امروز گفته بود :"جنگ هایی که در آینده رخ خواهند داد ، به وسیله تسلیحات جنگی و در میدان های نبرد نخواهند بود، بلکه این جنگ ها به دلیل تصوراتی رخ خواهد داد که رسانه های جمعی به مردم القاء می کنند. " ً استفاده از عوامل مؤثر بر افکار عمومی اگر چه از دیر باز ملازمت قطعی با جنگها و لشکرکشی ها داشته و مدافعان نیز از آن بهره جسته اند،اماامروزه گسترة وسیع منازعات روانی، این عرصه را تبدیل به یک میدان و جبهه ای از جنگ ! ساخته است .  این بحث را می شود اینگونه خلاصه و برای ورود به بحث اصلی ، نتیجه گیری کرد:رسانه ها به شیوه های گوناگون می کوشند فضای ذهنی گروههای هدف را در جهت اهداف وخواسته های طراحان عملیات روانی شکل دهند . مخاطب اینگونه  برنامه ریزیها الزاما مردم کشورهای بیگانه یا نیروهای دشمن نیست ومردم کشور خودی نیز بعنوان هدف این فعالیتها قرار داده می شوند که از جمله نمونه های برجسته آن نقش رسانه های آمریکایی در مثلت افکار سازی این کشور موسوم به "مثلث کثیف "  شامل رسانه ها،  موسسات نظر سنجی بخصوص گالوپ ، و وزارت امورخارجه آمریکا در جریان جنگ ویتنام ، ماجرای خلیج خوکها ، جنگ 1991 با عراق ، جنگ دوم خلیج فارس و سقوط صدام حسین ، لشگر کشی آمریکا به افغانستان ، سوء استفاده این کشور از ماجرای 11سپتامبر و...  می باشد  .
درجنگ روانی و در بحث ابزار ، هر وسیله ای که هدف را توجیه کند ، مشروع شمرده می شود ! و اما شیوه ها بقدری پیچیده و گسترده است ، که قابل فهرست کردن نیست و بسته به موضوع ، شیوه و یا شیوه های مناسب آن و نیز ابزار و یا ابزارها انتخاب می شود. هدف جنگ روانی آنگونه که اشاره رفت در نهایت تغییر رفتار مخاطب است که با دستکاری باورهای او صورت می گیرد و این کار بقدری ظریف و دقیق انجام می شود که حتی مخاطبان فعال را نیز تحت تاثیر خود قرار می دهد.
  دولت واشنگتن برای براندازی جمهوری اسلامی ایران از طریق نرم ،سرمایه گذاریهای زیادی را صورت داده است و عملیات دراین بخش در دفتر مرکزی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در واشنگتن طراحی و هدایت می شود. اجرای این عملیات به اعتراف "آدام آرلی " از مقامات کاخ سفید که در تاریخ 9آذر سال 1385 صورت گرفت ، به عهده چند دفترویژه ای  گذاشته شده است که سیا تحت پوشش هایی در شهرهای ایرانی نشین پیرامونی ایران از جمله در دوبی ، باکو و استانبول دایر کرده است.سخن ارلی ، این بود که آمریکا در شهرهای کشورهای گوناگون، که ایرانیان زیادی در آنها زندگی می‏کنند، دفترهای ویژه‏ای ایجاد کرده و به وسیله این دفترها با ایرانیان ساکن در آن شهرها ارتباط برقرار خواهد ساخت و همچنین از ایرانیان ساکن در کشورهای دیگر، که رفت‌وآمد آنها به داخل کشور آزاد است، همچون اهرمی برای دخالت در امور داخلی ایران استفاده خواهد کرد و برای این منظور بودجه قابل ملاحظه ای هم اختصاص داده که یک رقم 75 میلیون دلاری که در بودجه دولت آمریکا در سال 2006 رسما برای کمک به براندازی نرم نظام اسلامی ایران اختصاص یافت و اعلام شد ، بخشی از آن است.
«روزنامه نیویورک تایمز»، درتاریخ 29آبان سال 1385 ، اطلاعات دقیق‏تری درباره طرح ویژه آمریکا در شهرهای ایرانی‏نشین پیرامون کشور برای براندازی نظام اسلامی ایران  منتشر کرد .اطلاعات منتشر شده در نیویورک تایمز برای تحلیلگران سیاسی به ویژه پژوهشگران مسائل ایران، به دو دلیل ، اطلاعات مهمی به شمار نمی‏رفت.دلیل اول : طبیعی است که با گذشت مدت‌ها از فعالیت برخی دفترهای ویژه ضد ایرانی آمریکا، اطلاعات پیرامون آنها، رفته‌ رفته منتشر می‏شد و دلیل دوم  این نکته که : آمریکا خود از آغاز، قصد پنهان کردن فعالیت این دفترها را نداشت که خود یکی از شیوه های جنگ روانی است .
  با این حال، مقاله نیویورک تایمز نکاتی دارد که آگاهی از آنها مفید است. این روزنامه درباره فعالیت‏های ضد ایرانی دفتر ویژه آمریکا در دوبی می‏نویسد:«مشکل این است که شما (آمریکایی ها) در داخل این کشور (ایران) نمی‏توانید فعالیت کنید؛ بنابراین، به فعالیت در کشورهای اطراف روی می‏آورید."
 نقشی که دفاتر سیا در مناطق پیرامونی ایران ایفا می کنند و "برنز" به آن در آذر ماه سال 1385 و در گفت و گو با رسانه های آمریکایی از جمله نیویورک تایمز اعتراف کرد ، مشابه رلی است که ایستگاه "ریگا" ی سیا در لیتوانی در زمان قطع روابط سیاسی بین مسکو و امریکا به عنوان مهمترین مرکز جمع آوری اطلاعات درباره اتحاد جماهیر شوروی ایفا کرد.
 ارایه آموزش به افراد مساله دار و یا فریب خورده و یا مستعد آن برای ایجاد شورش و ناامنی و تفرقه افکنی میان اقوام و قومیت ها ، مانند بمب گذاری  اخیر در حسینه ای در شیراز ، از دیگر تاکیتک های دفاتر سیا در پیرامون ایران برای ضربه زدن به نظام اسلامی است.
  نیویورک تایمز در 29آبان 1385دراین باره نوشت :" یکی از «NGO»های فعال در دوبی، ایرانیان (ساکن در دوبی) را به کارگاه‌هایی دعوت می‏کند که در آنها، ایجاد شورش‌های صلح‌آمیز!مانند  گرجستان، فیلیپین و دیگر نقاط به آنها آموزش داده می‏شود. ""مرکز درگیری‌های غیر خشن بین‌المللی آمریکا "" نیز در برگزاری جلسات به آنها کمک می‏کند. جدای از این‌گونه فعالیت‏های آمریکا، دولت بوش از کنگره چندین میلیون دلار بودجه تقاضا کرده تا بتواند برنامه‏های خود را به خوبی اجرا کند. از جمله‌ آنها بودجه‏ای 75 میلیون دلاری است که به گفته برنز، هم‌اکنون در اختیار آنان است».
تأمل در سخنان معاون وزیر امور خارجه آمریکا، از جمله روی عبارت  «فعالیت در کشورهای اطراف ایران» و «ایستگاه ریگا به عنوان مهم‏ترین مرکز جمع‏آوری و به دست آوردن اطلاعات در مورد اتحاد اتحاد شوروی»، به روشنی حاکی از آن است که دفترهای ویژه ضد ایرانی آمریکا، تنها منحصر به دوبی نبوده و کشورهای «اطراف ایران» ‌را در بر می‏گیرد و دیگر آن که این دفترها مراکز جمع‏آوری و به دست آوردن اطلاعات و به عبارت روشن‌‏تر، مراکز جاسوسی و براندازی آمریکا علیه ایران است.
  درحوزه جنگ نرم اطلاعات تازه نشان می دهد که آمریکا جبهه خود را علیه ایران بسرعت گسترده تر می کند . شبکه تلویزیونی ای بی سی آمریکا روز شنبه 10 خرداد 1387 فاش کرد که بوش به "‌بوریس رایدال " یک مقام ارشد سیا که اخیرا بازنشسته شد ، دستور داده است تا عملیات مخفی را علیه ایران سازمان دهد و او طرحی را آماده کرده که اساس آن بی اعتبار کردن پول رسمی کشور و ایجاد مشکل برای نقل و انتقالات بین المللی مالی ایران  وارایه اطلاعات غلط  از جمله روی برنامه هسته ای ایران می باشد که "عبدالقدیر خان "‌پدر بمب اتمی پاکستان این هفته و در مصاحبه با "لوموند" فاش کرد برای اظهاراتی دراین خصوص که بتوان از آن علیه ایران استفاده کرد ، تحت فشار بوده است.
 به اعتقاد استراتژیست ها ، حضور نظامی آمریکا در اطراف ایران، نتیجه‏ای جز نظامی شدن منطقه و گسترش تروریسم و تهدید ثبات و امنیت آن در بر نداشته است و گشایش دفترهای ویژه برای آموزش شورش به افراد و اعزام آنان به داخل ایران و جمع‏آوری اطلاعات و جاسوسی درباره این کشور، نشان می‏دهد که آمریکایی‏ها به رویکرد نظامی درباره‌ ایران امید زیادی نبسته‏اند.
  تحرکات آمریکا پیرامون ایران آنگونه که اطلاعات رسانه ای در تهران نشان می دهد ، پیوسته توسط نهادهای مسوول رصد و تحت کنترل است. از نگاه رهبران جمهوری اسلامی ایران  قطعا هرتهدیدی علیه امنیت ملی کشور بدون پاسخ مناسب نخواهد ماند . ایران انتظار دارد همسایه های آن ، بخصوص آنهایی که استقلال سیاسی لازم را ندارند ، به اصول همسایگی و حسن همجواری واقف و به آن پای بند باشند .این انتظار را می توان "هشدار " نیز تلقی کرد و انتظار داشت که به حدکافی درک شود که تهران ، ایستگاههایی چون ریگا را در پیرامون خود تحمل نخواهد کرد.



رابطه جنگ نرم با رسانه

بسیاری از کارشناسان معتقدند که با توجه به گستردگی دنیای ارتباطات، امروزه با جنگ رسانه ای نیز روبرو هستیم به شکلی که گفته می شود، هر رسانه ای که قوی تر است می تواند در جهت دهی به افکار عمومی مردم مؤثر عمل کند. در جنگ نرم «رسانه ها» ابزار بسیار قوی و کارآمدی محسوب می شوند که با اذعان تاسف باید گفت:در جنگ نرم رسانه ها اغلب در اختیار مراکز ثروت و قدرت هستند و هر آنچه که اربابان خود دیکته می کنند همان را منعکس می نمایند. خوب، برای تقویت زیرساخت های فرهنگی و رسانه ها و مقابله با جنگ رسانه ای دنیای غرب، بایستی به نقش رسانه به عنوان یک ابزار مهم و جریان ساز بیش از پیش اهمیت بدهیم و از طرفی دیگر افراد رسانه ای، نیز نسبت به مباحث موجود حساسیت نشان دهند. یکی از شیوه های جنگ نرم،توسعه بخش عملیاتی آفندی جنگ رسانه ای و گسترش هدفمند شبکه های ماهواره ای است. بدون شک در جنگ نرم دشمن، نخبگان کشورمان وظایف خطیری برعهده دارند؛ از جمله آنها مشخص نمودن مرز خودی و غیرخودی، اطاعت محض از مقام عظمای ولایت،به عنوان دیده بانی امین و هوشمند و نهادینه نمودن فرهنگ واقع بینی و سطحی و هیجانی برخورد نکردن با مسائل جاری کشور است. نگاه مدیریتی بحران در رسانه ها ، نگاهی مربوط به شرایط بحرانی موجود بوده و مطمئنا تصمیمات اتخاذ شده توسط آن مدیریت تحت تاثیر شرایط و مصلحت موجود عمل خواهد کرد . بدیهی است که در کوران تصمیم گیری در زمینه بحرانهای وارده بر یک ایدئولوژی ، عواملی مورد توجه و دقت نظر کارشناسان قرار دارد که تصمیمات نهایی در راستای این عوامل گرفته شده و واکنش مورد نظر صورت می پذیرد . نحوه نمایش سانه ای و وقوع آن، نوع مخاطب، تاثیرات زود هنگام یا فرسایشی طولانی مدت، وسعت بحران وارده بر مدیریت رسانه است. تهاجم رسانه ای در زمان ثبات سیاسی ، اقتصادی و نظامی یک ایدئولوژی صورت گرفته یا در شرایط بحرانی آن و بررسی تقویم تاریخی، سیاسی،زمان و شرایط بحرانی به وجود آمده در مدیریت رسانه است. و بالاخره نوع تصمیم گیری نهایی و واکنش منطقی در مقابل بحران نرم،از عوامل شکل گرفته شده در مدیریت بحران رسانه می باشند. خوب،با این تفاسیر ،باید نقش رسانه در جنگ نرم مورد بررسی قرار گیرد. دنیای امروز عرصه جنگ بین رسانه هاست؛ رسانه کارکردی دوسویه دارد، ولی عملا رسانه های امروزی در خدمت نظام سلطه است . رسانه در حوزه های مختلف ، کارکرد متفاوت دارد؛چرا که با استفاده از رسانه ها می توان در جامعه انگیزه و حرکت ایجاد کرد و یا فرهنگ عمومی را پایه ریزی و گسترش داد و همینطور افکار عمومی را در رابطه با موضوع خاصی تبیین کرد . رسانه می تواند ارتباط دوسویه را بین افراد یک جامعه و حتی جامعه جهانی برقرار کند؛ گرچه قدرتهای استکباری از رسانه برای گسترش نفوذ خود در جامعه جهانی استفاده می کنند . متاسفانه امروز اکثر رسانه های مطرح و قدرتمند دنیا در اختیار نظام سلطه و در راستای اهداف غیرانسانی آنان قرار دارد؛ ولی رسانه همانند شمشیر دولبه است و کشورهای هدف هم می توانند از آن برای مقابله با توطئه های نظام سلطه بهره ببرند. گرچه رسانه های نظام سلطه به پیشرفته ترین ابزار روز جهان مجهز هستند، ولی در دهه های اخیر کشورها و ملتهای دیگر هم توانستند با استفاده از رسانه های خود در برابر رسانه های نظام سلطه عرض اندام کنند . افزون بر بهره‌گیری که نظام سلطه از رسانه‌های دیداری، شنیداری و نوشتاری پیشین داشته است،اکنون نیز با توجه به تحولی عظیم در بهره‌گیری از ماهواره‌ها ، اینترنت و فرستنده‌های پرتابل و ده‌ها فناوری برتر رسانه‌ای با تجهیزات و ابزار‌ها که در دست سردمداران نظام سلطه است، در جهت تحمیل اراده خود بر ملت‌ها مورد استفاده قرار می‌دهد. آنچه مسلم است جنگ رسانه‌ای از برجسته‌ترین مولفه‌های جنگ نرم و جنگ‌های مدرن در جهان کنونی محسوب می‌شود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژی انتخابی نظام سلطه برای تسلط بر افکار و اراده ملت‌ها تدوین و طراحی شده است. اما بیشترین کاربرد جنگ رسانه‌ها در هنگامه نبرد‌های نظامی‌شدت یافته و می‌یابد، البته ‌این به آن معنا نیست که ‌این کاربرد از اهمیت رسانه‌ها در دیگر زمان‌ها می‌کاهد، بلکه می‌توان گفت آن جنگی است که در شرایط صلح و نه صلح و جنگ نیز بین قدرت‌ها و دولت‌ها به صورت غیررسمی ‌مورد استفاده قرار می‌گیرد. آنجا که قدرت‌ها توان به میدان آوردن نیروی نظامی ‌را ندارند و یا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست ، به جنگ رسانه‌ای روی می‌آوردند و از این ابزار بهره‌برداری می‌کنند. جنگ رسانه‌ای از جمله جنگ‌های بدون خون‌ریزی و جنگ آرام محسوب می‌شود . با توجه به اینکه در جنگ رسانه ای خشونتی اعمال نمی شود؛ وقوع آن برای مردم نامحسوس است از طرفی بسیج عمومی هم در آن کاربرد ندارد و به اصطلاح جنگ رسانه جنگ بین نخبگان است. پس میزان تخریب زیاد است تا حدی که شهروندان عادی کشور‌ هدف، متوجه حجم سنگین این جنگ بر فضای روحی و روانی خود و اطرفیان‌شان نمی‌شوند. قدرت نفوذ سردمداران این جنگ و قدرت تاثیرگذاری و نفوذ آن به گونه‌ای است که در سطوح جامعه اعم از شهر و روستا گسترش می‌یابد. در این جنگ ، ملت‌ها و مردم با خواست و اراده خود و قبول هزینه در معرض حمله قرار می‌گیرند . در این جنگ طرف متخاصم کنترل افکار عمومی را در اختیار می گیرد . وظیفه اصحاب رسانه در این جنگ نرم چیست؟! آری، اصحاب رسانه با هوشمندی مثال‌زدنی خود، که موجب شکست دشمن در 30 سال گذشته شد، در جنگ نرم نیز حفظ منافع ملی، تصویرسازی درست توام با امیدآفرینی ، کمک به تقویت وحدت و انسجام ملی و ایجاد تحرک و نشاط در جامعه و تولیدات موثر رسانه‌ای در دستور کار خود قرار دهند . تردیدی نیست که رسانه‌ها تاثیرگذاری عمیق و سریعی در شکل‌گیری نگرش‌ها و باورها نسبت به مسایل داخلی و بین‌المللی دارند و این مهم با حضور مثبت و فعال در عرصه‌های جهانی با درک موقعیت منطقه‌ای و جهانی ایران اسلامی و روی آوری رسانه‌ها به برخورد حرفه‌ای و رویکرد تولیدی بدون تاثیرپذیری از تبلیغات هدفدار خارجی بهتر و همگون‌تر با منافع محقق خواهد شد. در این جا قابل تامل است که سیاستگذاران شرایط کار حرفه‌ای رسانه را درک نمایند و به تبع آن نگاهی بازتر در عرصه رسانه‌ها داشته باشند، ارتباط و تعامل بین مدیران و رسانه‌ها تقویت شود، مراکز علمی به رشد دانش و تربیت نیروی انسانی ماهر در عرصه رسانه توجه نمایند، از توسعه زیرساخت‌هایی که موجب تقویت رسانه‌ها می‌شود، حمایت کنند و زمینه‌های توسعه شبکه‌های درون‌مرزی و برون‌مرزی را فراهم نماید و مطالبات دیگر که باید به آن‌ها توجه شود


جنگ رسانه‌ای، از برجسته‌ترین مولفه‌های جنگ نرم و جنگ‌های مدرن

اما بیشترین کاربرد جنگ رسانه‌ها در هنگامه نبرد‌های نظامی‌شدت می‌یابد، البته‌این به آن معنا نیست که‌این کاربرد از اهمیت رسانه‌ها در دیگر زمان‌ها می‌کاهد، بلکه می‌توان گفت جنگ رسانه در شرایط صلح نیز بین قدرت‌ها و دولت‌ها به صورت غیررسمی ‌مورد استفاده قرار می‌گیرد. آنجا که قدرت‌ها توان به میدان آوردن نیروی نظامی ‌را ندارند و یا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست. به جنگ رسانه‌ای روی می‌آوردند و از این ابزار به بهره‌برداری می‌کنند. جنگ رسانه‌ای از جمله جنگ‌های بدون خون‌ریزی و آرام محسوب می‌شود.

یکی از راههای دشمن برای براندازی نرم و مقابله با کشور های و حکومت ها، بهره گیری از ظرفیت رسانه در راستای منافع خود است.

تعریف جنگ رسانه‌ای
به گزارش خبرنگار بولتن، استفاده از رسانه‌ها برای تضعیف کشور هدف و بهره‌گیری از توان و ظرفیت رسانه‌ها اعم از رسانه‌های نوشتاری، دیداری شنیداری و به کارگیری اصول تبلیغات و عملیات روانی، به منظور کسب منافع، را جنگ رسانه‌ای می گویند.
آنچه مسلم است جنگ رسانه‌ای از برجسته‌ترین مولفه‌های جنگ نرم و جنگ‌های مدرن در جهان کنونی محسوب می‌شود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژی انتخابی نظام سلطه برای تسلط بر افکار و اراده ملت‌ها تدوین و طراحی شده است.

اما بیشترین کاربرد جنگ رسانه‌ها در هنگامه نبرد‌های نظامی‌شدت می‌یابد، البته‌این به آن معنا نیست که‌این کاربرد از اهمیت رسانه‌ها در دیگر زمان‌ها می‌کاهد، بلکه می‌توان گفت جنگ رسانه در شرایط صلح نیز بین قدرت‌ها و دولت‌ها به صورت غیررسمی ‌مورد استفاده قرار می‌گیرد. آنجا که قدرت‌ها توان به میدان آوردن نیروی نظامی ‌را ندارند و یا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست. به جنگ رسانه‌ای روی می‌آوردند و از این ابزار به بهره‌برداری می‌کنند. جنگ رسانه‌ای از جمله جنگ‌های بدون خون‌ریزی و آرام محسوب می‌شود.
با توجه به آرام بودن جنگ رسانه‌ای، میزان تخریب آن آنقدر زیاد است که حتی شهروندان کشور‌های هدف، متوجه حجم سنگین این جنگ بر فضای روحی و روانی خود و اطرفیان‌شان نمی‌شوند.

اهداف جنگ رسانه‌ای
هدف این جنگ تغییر کارکرد و عملکرد دولت‌ها و ملت‌ها در پشتیبانی از دیگر دولت‌ها، و به ویژه کنترل افکار و اذ‌هان عمومی مردم است.

کارکرد‌های جنگ رسانه‌ای
این جنگ برخلاف جنگ‌های نظامی‌که بین دو کشور یا چند ائتلاف و اتحاد با یک کشور صورت می‌گیرد، ممکن است بین یک گروه از کشور‌ها صورت پذیرد، همچون جنگ رسانه‌ای غرب با جهان اسلام یا نظام سلطه علیه انقلاب اسلامی‌.
رسانه‌ها در تمامی‌جنگ‌های قرن بیستم به مثابه ابزاری برای جنگ روانی و تبلیغات جنگی از سوی بسیاری از کشور‌ها مورد استفاده قرار گرفتند در جنگ جهانی دوم در حالی که نیروهای آلمان نازی در فوریه 1943 شکست سختی خورده بودند، رادیو‌ آلمان به دروغ‌پردازی مبنی بر مقاومت سربازان آلمانی در برابر سربازان روس مشغول بود. اما واقعیت این بود که نیرو‌های آلمانی در برابر رزم نیرو‌های روسی تسلیم شده بودند.

انواع شگردهای جنگ روانی:

تکنیک تصویرسازی یا انگاره سازی
انگاره سازی یکی از شیوه های عملیات روانی است که در نبرد رسانه ای از آن استفاده می شود. در این روش، نیروهای مهاجم سعی می کنند با ایجاد تصویری مطلوب از خود، تصویری مخدوش و ناموجه از نیروهای مدافع در اذهان مخاطبان ایجاد کنند.
کارل هوسمن در مورد انگاره سازی رسانه ها می گوید: رسانه ها، فضایی ساختگی ارائه می دهند، برداشتی ذهنی از جهان که ضرورتاً با جهان واقعی منطبق نیست. در رسانه ها، خبر، الزاماً همان چیزی نیست که اتفاق می افتد بلکه چیزی است که منبع خبری آن را ارایه می دهد.
برای هدایت افکار عمومی از واقعیات، انگاره هایی خلق می شود که تنها در راستای اهداف کارگزاران ارتباطی است. مانند ایجاد انگاره ای از ایران در رسانه های آمریکایی و غربی که درصدد است ایران را کشوری خشونت طلب جلوه دهد. این انگاره باعث می شود که در صورت تجاوز کشوری به ایران، افکار عمومی همسو با آن عمل کرده و به اعمال خلاف دیگران مشروعیت داده شود.
در تصویری که رسانه های غرب از اسلام ارایه می دهند، مسلمانان را افرادی بی رحم و با عقاید افراطی معرفی می کنند.
در رسانه های جهان شاهد انتشار گزارش جنایتی جدید بودیم و آن، سربریدن گروگانهایی با ملیت های مختلف به بهانه حضور هم میهنان آنها در عراق بود که به ویژه انتشار تصاویر این جنایات از برخی شبکه های تلویزیونی، بخش عظیمی از مردم دنیا را تحت تأثیر قرار داد. جالب آنکه در این تصاویر، مردان نقابدار سیاهپوشی که سر می برند، در پشت خود پرچم «لااله الاا...» و «محمد رسول ا...» نصب کرده و پیش از کشتن گروگانها، فریاد «ا... اکبر» سر می دادند و روشن است که این تصاویر چه تأثیر قابل توجهی در ایجاد نفرت از دین اسلام دارد.
کافی است، تصور کنید، وقتی یک شهروند فیلیپینی یا آمریکایی و اروپایی، تنها شناختش از اسلام را با چنین فیلم هایی که از تلویزیون مشاهده می کند، دریافت کند، چه دیدی از اسلام و مسلمانان در ذهن خود پیدا می کند؟

تکنیک دروغ
دروغ، بخشی از تاکتیکهای جنگ روانی محسوب می‌شود. در فریب با استراتژی دروغ بزرگ، کوشش می‌شود تا مخاطب مورد نظر، به سمت یک فضای روانی متفاوت با واقعیت سوق داده شود. این فضای درونی باید به گونه‌ای ساخته و پرداخته شود که گروه هدف بدون ابزار مقاومت، در آن فضا قرار گیرد و مفاهیم و علائم انتقالی، مورد قبول و پذیرش او باشد.
از دیدگاه روان‌شناسی، فردی که در حال منازعه با دشمن است، همواره می‌کوشد تا خود را در موضع هوشیارانه و غالب نسبت به او قرار دهد؛ زیرا، احساس می‌کند که هر لحظه از ناحیه دشمن در معرض خطر قرار دارد و طبیعی است که در برابر هر حرکت و رفتار او نیز حساس باشد و در نتیجه، در مقابل آنها مقاومت کند؛ بنابراین، هنر تاکتیک فریب، شکستن این مقاومت در حریف یا دشمن است و البته، تردیدی نیست که این عمل با ظرافت و با دقت خاصی انجام می‌شود و بیشتر به تجربه و شناخت مجری طرح از گروه هدف بستگی دارد
به منظور روشن شدن بحث و برای نمونه، چند دروغ بزرگ، که در راستای منحرف کردن ذهن گروه‌های هدف و دیگر دولتها آمده است، ارایه می‌شود.
دروغ القاعده
ریچارد پل، مشاور پنتاگون، مدعی بود که احمدالعانی یکی از اعضای برجسته القاعده در ماه آوریل سال 2001، در پراگ با محمد عطا از هواپیماربایان انتحاری عملیات 11 سپتامبر ملاقات کرده است. در حالی که اکنون ثابت شده که بین صدام و القاعده هیچ‌گونه همکاری وجود نداشته است. در پاییز 2002 دولت آمریکا مطلع شد که چنین ملاقاتی بین محمدعطا و العانی نیز وجود خارجی نداشته است. العانی در دوم ماه جولای سال 2003 در عراق دستگیر و منکر چنین ملاقاتی شده است.
دولت‌های بزرگ برای تهییج افکار عمومی و همسو کردن دیگر کشورها برای حمله به کشور هدف رسماً دروغ می‌گویند. تاریخ معاصر جهان موارد فراوانی از این گونه دروغ‌پردازی‌ها را به یاد دارد. به نظر می‌رسد توسل به این شیوه برای آغاز یا مدیریت جنگ به سنت دیپلماسی قدرت‌های بزرگ تبدیل شده است.جنگ به سنت دیپلماسی قدرتهای بزرگ تبدیل شده است.

تکنیک فریب
فریب عبارت است از ارائه وارونه واقعیت برای دستیابی به برخی برتریها. فریب سیاسی از طریق داشتن روابط دیپلماتیک یا بین‌المللی و فریب نظامی از طریق عملکرد نیروهای نظامی حاصل می‌شود. اگر یکی از طرفین موقعیت تهاجمی بیشتری داشته باشد می‌تواند در عملیات فریب نیز موفق‌تر باشد. طرف آغازگر عملیات فریب می‌تواند در ماهیت مقابله نقش تعیین‌کننده‌ای ایفاء کند و به این ترتیب میزان کنترل او بر عملیات بیشتر خواهد بود. مزیت عمده برای طرف آغازگر، بهره‌برداری مناسب‌تر از زمان است. هرچند ممکن است مخاطب موردنظر بر پایه عناوین عملیات فریب طرف آغازگر، اقدامی به عمل نیاورد، اما باید زمانی را برای ارزیابی سناریوهای فریب و یا کسب اطلاعات دیگر، صرف کند که این امر به نفع طرف آغازگر است.

فریب (نظامی یا سیاسی) عبارت از دستکاری، تحریف، کتمان، تزویر یا شواهد موجود که در دسترس طرف مقابل است. تاریخ نشان داده است که با تقویت دریافتها و باورهای کنونی دشمن، بهتر می‌توان عملیات فریب را اجرا کرد تا با متقاعد کردن او به تغییر افکارش. کارکنان عملیات روانی باید به دشمن تلقین کنند که راهی را که انتخاب کرده، بهترین گزینه ممکن است تا بدین ترتیب او را از اندیشیدن به طرحها و راههای جایگزین دیگر، باز دارند. اگر مردم دو گزینه پیش رو داشته باشند، گزینه‌ای را انتخاب می‌کنند که با دیدگاه کنونی آنها مطابقت دارد. اغلب مردم آنچه را که به آن می‌اندیشند، باور دارند. از دیدگاه روان‌شناسی، مردم شواهدی را می‌پذیرند که تصورات و عقاید از قبل شکل گرفته آنها را تأیید کنند. مردم عموماً به شواهد مطابق با دیدگاههایشان، بیش از حد لازم اهمیت می‌دهند و شواهد مغایر با این دیدگاهها را رد می‌کنند. کارکنان عملیات روانی باید تا حد امکان از تلقین برخی چیزها که مخاطبان آمادگی و استعداد باور آن ‌را ندارند، اجتناب کنند. در جنگ جهانی دوم هیتلر بر این باور بود که متفقین به دلیل مشکلات پوشش هوایی و لزوم وجود یک فرودگاه بزرگ، هرگز از سمت بندر کلایزدر دریای شمال حمله نخواهند کرد. اما متفقین نیز از این باور وی بهره‌برداری ‌کردند.


تکنیک نامگذاری معکوس

این شیوه تبلیغاتی از روشهای بسیار رایج تبلیغات غرب است. در این روش تلاش می شود به تناسب هدفهای تبلیغاتی برای مفاهیم نامگذاری شود. به عنوان مثال، «استعمار» در لغت به معنی طلب آبادی و عمران است؛ اما غرب این کلمه را در مورد تسخیر و اشغال کشورها به کار گرفته و امروز حتی در اثر تکرار این کاربرد معکوس، مفهوم واقعی کلمه عوض شده است. چنین است کلماتی که در فرهنگ تبلیغات با مقاصد ویژه به کار گرفته می شود.

تکنیک فرافکنی
فرافکنی که در انگلیسی «PROJECTION» خوانده می شود، واژه ای است که از دنیای روانشناسی به حوزه ارتباطات راه یافته است.
نسبت دادن ناآگاهانه اعمال عیبها و عادتهای ناپسند خود به دیگران که سازوکاری دفاعی است ، نمادی از فرافکنی در حوزه روانشناسی است.
فرافکنی در حوزه سیاست و رسانه اما ناآگاهانه نیست بلکه طبق یک سناریوی خبری هوشمندانه صورت می گیرد. تصمیم سازان رسانه بیشتر برای تبرئه کردن یک طرف و انداختن گناه به گردن طرف دیگر مناقشه از این روش استفاده می کنند. فرافکنی در صورتی که در رسانه بخوبی مدیریت شود ، می تواند با برانگیختن واکنش های هیجانی افکار عمومی جامعه هدف را به سمت دلخواه سوق دهد.

تکنیک برجسته نمایی
رد پای تکنیک برجسته نمایی را می توان به راحتی در بیشتر طرحهای عملیات روانی آمریکا علیه ایران یافت. امروزه، کمتر خبر، پیام، گزارش یا تحلیلی در رادیوهای ضد ایرانی پخش می شود که در آن، یک یا چند نارسایی اقتصادی، اجتماعی، اداری و امنیتی در ایران برجسته نشده باشد. برای مثال آنان حادثه ای مانند وقوع یک تصادف خونین در جاده های ایران را به بهانه ای برای پخش ساعتها برنامه در خصوص ناکارآمدی و بی توجهی دولت اسلامی در حفظ جان شهروندانش تبدیل می کنند.

تکنیک برجسته سازی
برجسته سازی، شایع ترین روش مورد استفاده رسانه ها است.آنان در خصوص استفاده رسانه ها از این روش به نقل از کورت لنگ و گلاریز، از پیشگامان فرضیه برجسته سازی رسانه ای می نویسند: رسانه های جمعی توجه را به موضوعات خاص سوق می دهند. آنها از چهره های سیاسی تصاویر عمومی می سازند.
آنها همواره موضوعاتی را مطرح می کنند که افکار عمومی ناگزیر باید درباره آنها فکر کند. براون مدعی شده است که «عملیات روانی یعنی گزینش برخی اخبار، اطلاعات و تصاویر و برجسته سازی و تکرار آنها».

تکنیک شایعه
یکی از آسیبهایی که اخیراً شاهد آن هستیم رواج شایعات است. البته شایعات به مقتضیات زمان و در برهه‌هایی خاص، ماهیتی متفاوت داشته و بنا به نیازها و فراخور حال منابع به وجود آورنده آن، گاهی کمرنگ و در زمانی پر‌رنگ می‌شود.
شایعات با توجه به ماهیت و قدرت تأثیرگذاری آن می‌توانند اضطراب اجتماعی را افزایش داده و میزان بهره‌وری و تولید را کاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج کرده و اعتبار اجتماعی افراد، مؤسسات و کشورها را خدشه‌دار کنند. بعضاً ممکن است شایعه‌ای به طور فوق‌العاده‌ای قوت یابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ کند که اطلاعیه‌ها و توضیحات منابع رسمی دولتی هم به سهولت نتواند آن را تکذیب و از افکار مردم خارج کند.
شایعه در همه جا و در تمامی طبقات اجتماعی وجود دارد و قدیمی‌ترین رسانه گروهی است. پیش از آنکه نوشتار به وجود آید، گفتار، تنها شیوه ارتباط بود و شایعه خبرها را منتقل می‌کرد، کسانی را خوشنام و برخی را بدنام می‌ساخت و جار و جنجال و حتی جنگ به راه می‌انداخت. امروز نیز، به رغم ظهور روزنامه، رادیو و تحول عظیم رسانه‌های دیداری شنیداری، شایعات خاموش نشده‌اند و عموم مردم کماکان برخی خبرها را دهان به دهان منتقل می‌کنند. پیدایش رسانه‌ها نه تنها نتوانسته است مانع از پخش شایعه شود، بلکه آن را به گونه‌ای تخصصی ساخته است، به طوری که امروزه هر شیوه ارتباطی، محدوده خاصی دارد» (موقر 1380).
وسیله انتقال شایعه، عموماً کلام است. البته گاهی نیز شایعات در روزنامه‌ها به چاپ می‌رسند یا از رادیو پخش می‌شوند. در عین حال، ناشران و مسئولان پخش رادیو، که احساس مسئولیت می‌کنند، در حال آموختن چگونگی حفاظت از رسانه‌های گروهی خود در قبال انتشار شایعات‌اند. از سوی دیگر، اعلامیه‌های بدنام‌کننده و پخش بی‌‌مسئولانه در مطبوعات، مبدل به محملهای متداول انتقال و انتشار شایعات زیان‌آور شده‌اند

وظیفه دستگاه‌های مسئول جمهوری اسلامی‌در اجرا و مقابله با جنگ رسانه‌ای

- برنامه‌ریزی میان‌مدت و بلندمدت درخصوص مقابله با جنگ رسانه‌ای نظام سلطه و اجرای طرحهای اطلاع رسانی بین المللی.

- توسعه کمی‌و کیفی دستگاه‌های مرتبط و امکانات و تجهیزات مورد نیاز.

- شناسایی عوامل و امکانات داخلی، و منطقه‌ای مرتبط و امکانات و تجهیزات مورد نیاز.

- شناسایی عوامل و امکانات داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای این جنگ.

- آموزش، توجیه و تربیت متخصصین مورد نیاز این نبرد.

- برگزاری همایش، نشست‌های تخصصی و هم‌اندیشی، ارتقاء سطح فعالیت‌های رسانه‌ای.

- بهره‌گیری از فناوری برتر رسانه‌ای و امکانات نوین ارتباطی در جهت مقابله با هجوم رسانه‌ای.


ابعاد جنگ نرم از منظر قرآن

یکی از شیوه های جنگی، جنگ نرم است که جنگ روانی شاخه ای از آن به شمار می آید. در جنگ نرم، به جای ابزارهای جنگی متعارف چون توپ و تانک، از ابزارهای فرهنگی تاثیرگذار بر فکر واندیشه و عواطف و احساسات انسانی بهره گرفته می شود.

با نگاهی به جریان شناسی جنگ نرم می توان گفت که این شیوه جنگی، از دیرباز مورد استفاده قرار گرفته و همواره از سوی انسان ها در جنگ ها به عنوان یک ساز و کار موثر مورد توجه بوده است. تنها تفاوتی که می توان در میان جنگ های نرم در دوران گذشته و عصر معاصر یافت، تفاوت در ابزارها و روشهای آن است و اصولا بهره گیری از هر نوع ابزاری در جنگ نرم بر این پایه و محور قرار می گیرد که بر اندیشه و احساسات مخاطب تاثیرگذاشته و او را مرعوب خود سازد و بی آن که واکنشی از خود نشان دهد، تسلیم دشمن شده و یا در مسیر خواسته های او گام بردارد.

براساس این فرضیه می توان به سراغ آموزه های قرآنی رفت و تحلیل قرآن را از جنگ نرم و مسایل و مباحث مربوط به آن را استخراج کرد. نویسنده در این مطلب با توجه به چنین پیش فرضی به سراغ آیات قرآنی رفته تا نگرش قرآن را در این موضوع ارائه دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

جنگ نرم و حدود و مرزهای آن

دشمن در جنگ نرم تلاش دارد با استفاده از ابزارهای فرهنگی و ارتباطاتی پیشرفته و با شایعه و دروغ پراکنی و استفاده از برخی بهانه ها، میان آحادمردم تردید، بدبینی، و اختلاف ایجاد کند. (رهبر معظم انقلاب)

آموزه های قرآنی به جنگ نرم در حوزه دشمن شناسی و مقابله با دشمن، توجه داشته است. آیات بسیاری به این مسئله از دو زاویه دید مختلف نگریسته است. به این معنا که اگر دشمن برخی از سازوکارهای جنگ روانی را در جنگ نرم به کار می گیرد، جامعه اسلامی نیز در دفاع و مقابله با دشمن می بایست از همه امکانات بهره گیرد و در جنگ نرم، به حکم مقابله به مثل «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقواالله و اعلموا ان الله مع المتقین» عمل نماید. (بقره، آیه 194)

البته در این آیه و آیات دیگر بر این مهم توجه و تاکید شده است که مومنان به حکم تقوای الهی، از هرگونه رفتارهای ضد اخلاقی و عقلانی که هنجارها و ارزش های اساسی بشریت را تضعیف می کند و یا از میان برمی دارد باید پرهیز کنند. بنابراین خطوط قرمزها و محدودیت هایی را برای این مقابله به مثل در همه حوزه ها از جمله جنگ نرم معین کرده است که مومنان نمی توانند از آن مرزها گذر کنند و همانند دشمنان خدا و دین، عمل نمایند؛ به عنوان نمونه قتل و غارت بی گناهان و زنان و کودکان در فرهنگ ضدبشری دشمنان اسلام صورت می گیرد ولی مومنان مجاز نیستند این گونه رفتار کنند. در جنگ نرم نیز دشمنان به شیوه های زشت و ناپاکی رو می آورند که حریم های انسانی و نیز قداست و کرامت بشری را می شکند و به تهمت و افتراهای ناموسی و همانند آن رو می آورند، در حالی که مومنان براساس آموزه های اسلامی و محوریت تقوای عقلانی و عقلایی و شرعی نمی تواند در جنگ نرم از آن ها بهره گیرند.

روش شناسی و رفتارشناسی دشمنان

خداوند در تحلیل روش شناسی و رفتارشناسی دشمنان اسلام و توحید، به این نکته توجه می دهد که دشمنان اسلام، به سبب همدلی و مشابهت و همانندی در فکر و اندیشه، یکسان و همانند هم عمل می کنند (بقره آیه 118) از این رو بخش زیادی از آیات قرآنی به گزارش های تاریخی از رفتارهای دشمنان و تحلیل علل، عوامل، اهداف و مانند آن اختصاص یافته است؛ زیرا با تحلیل آن امور به آسانی می توان رفتارهای دشمنان عصر حاضر را تحلیل و ارزیابی کرد و توصیه های مناسب برای مقابله و مواجهه با آن ارائه داد.

دشمنان اسلام و توحید هرچند که از نظر ظاهری و نژادی و قومیت ها متفاوت هستند، ولی همگی آنان از عنصر مشترک انسانیت سود می برند که می تواند رفتارها و شیوه های آنان را یکسان نماید. همین تشابه قلوب که در آیه مطرح شده است، به ما این امکان را می دهد تا بتوانیم از پیش، رفتارهای آنان را پیش بینی کنیم و براساس آن، سازوکارهای مقابله را فراهم آوریم و اجازه ندهیم تا دشمن به اهداف پست و پلید خود دست یابد.

ابزارهای جنگ نرم

تنها اختلافی که میان جنگ های نرم در گذشته و حال می توان یافت، تفاوت در ابزارهای و روشهایی است که از سوی دشمنان مورد بهره برداری قرار می گیرد؛ زیرا انسان ها هر روزی به ابزارهای جدیدی دست می یابند که در گذشته غیرقابل دسترسی بود. فرهنگ و تمدن بشری همان گونه که به سوی کمال پیش می رود در ابزارها نیز کمال می یابد و نواقص و کمبودهای آن جبران می شود. دشمنان توحید و عدالت و اسلام نیز در مقابل، هر روز بیش از گذشته تلاش می کنند تا با استفاده از ابزارهای نوین، سد راه اهداف کمالی و عدالت خواهانه توده های مردم به ویژه مسلمانان و مومنان شوند.

در گذشته ابزارهای جنگ نرم در داستان سرایی و شعر و مانند آن خلاصه می شد. اشعار هجوآمیز به ویژه در میدان های جنگی به عنوان رجز خوانده می شد تا روحیه مخاطبان را تضعیف کرده و شرایط روحی مبارزان را تغییر دهد. رجز و شعر دو کارکرد متضاد نسبت به دوست و دشمن داشت. اشعار به دوستان انگیزه مبارزه می بخشید و روحیه دشمنان را تضعیف می کرد.

داستان سرایی و افسانه سازی از شخصیت های پهلوانی از دیگر ابزارهایی بود که در جنگ نرم میان تمدن ها و اقوام و ملل بسیار مورد بهره برداری بوده است. اقوام از طریق افسانه ها و اسطوره سازی، نه تنها موقعیت خویش را فراتر از اقوام موجود تثبیت می کردند و به مردم و ملت خویش انگیزه می بخشیدند، بلکه اقوام و ملل دیگر را تحقیر کرده و به سخریه می گرفتند تا جایی که شخص از انتساب به قوم و قبیله ای شرم می داشت.

یکی از مهم ترین اتهاماتی که همواره به پیامبران از سوی دشمنان ایشان زده می شد، عنوان شاعری بود. این اتهام از آن رو زده می شد که آموزه های آنان را در حد سخنانی برای تحریک عواطف و احساسات پایین آورند و به مردم بقبولانند که آموزه های آنان بیرون از دایره عقلانیت می باشد و نمی تواند عامل خوشبختی و سعادت ایشان و دستور درست زندگانی بشر باشد.

دشمنان برای تحقیر و تمسخر پیامبران، خود از ابزار شعر بهره می بردند و این اشعار را به گونه ای می سرودندکه مخاطبان از انتساب خود به پیامبران و عنوان پیرو بودن شرم کنند (صافات آیه 36، طور آیه 30، انبیاء آیه 5 و حاقه آیه 41)

افسانه سرایی از دیگر روش هایی بود که دشمنان برای مقابله با پیامبران در جنگ نرم از آن استفاده بسیار می کردند که آیاتی چون آیه 25 سوره انعام و 31 سوره انفال و آیه 24 سوره نحل و 83 سوره مأمنون و 5 سوره فرقان و آیاتی دیگر بر آن دلالت می کند.

در جهان امروز، ابزارهایی که برای جنگ نرم مورد استفاده قرار می گیرد از تنوع و تعدد بسیاری برخوردار است. روزنامه ها، تلفن های همراه، ماهواره ها، رسانه های همگانی و اینترنت و شبکه جهانی آن، در کنار ابزارهای دیگر، مهم ترین ابزارهای جنگ نرم است که در بسیاری از کشورها و ملت ها تأثیرات مخرب خود را گذاشته و زمینه را برای تسلط جهانخواران و دشمنان مردم فراهم آورده است.

روش های جنگ نرم

در جنگ نرم در طول تاریخ از روش های همانندی استفاده شده است. از این رو می توان گفت بیشتر روش هایی که در گذشته مورد استفاده بوده، هنوز به همان قوت و شدت مورد استفاده دشمنان قرار می گیرد. در تمامی این روش ها تلاش بر آن است تا با بهره گیری از روان شناسی، عواطف و احساسات مخاطب تحت تأثیر قرار گیرد و با تغییر در آن ها، اندیشه ها و افکار شخص را نیز تغییر داده و بر وی چیره شوند.

می دانیم که انسان مجموعه ای از بینش ها و نگرش هاست. نگرش ها، ارتباط تنگاتنگی با سه مألفه شناخت، عواطف و احساسات و رفتار دارد. از آن جایی که نمی توان در انسان میان این سه مألفه جدایی مطلق افکند، تغییر و دگرگونی در هر یک از آن ها می تواند در دو چیز دیگر نیز تغییر ایجاد کند. بسیار دیده شده است که شخص از نظر شناخت نسبت به موضوعی در مقام اطمینان و علم عرفی است و یا حتی در مقام قطعیت نشسته است ولی از آن جایی که عواطف و احساسات وی تحت تأثیر قرار گرفته و تغییر یافته، برخلاف شناخت قطعی و یا علم عادی خود عمل می کند. این که در برخی از روایات درباره جوانان به عنوان جاهلان در مقابل عاقلان سخن به میان آمده و ایشان را عاقل نمی شمارد و یا همین نسبت را درباره زنان نیز اطلاق می کند، از آن روست که اصولاً جوانان و زنان بیش از آن که از شناخت عقلانی و داده های آن متأثر باشند، متأثر از عواطف و احساسات هستند و آن چه رفتار و کردار آنان را مدیریت و کنترل می کند، عواطف و احساسات ایشان است.

البته این مسأله خاص این دو گروه نیست بلکه همه انسان ها در چنین شرایطی قرار می گیرند. حتی در گزارش های قرآنی این معنا مورد توجه و اهتمام قرار گرفته است که برخی از خواص نیز که در مقام بصیرت نشسته اند، ممکن است تحت تأثیر عواطف و احساسات خود عمل کنند و آن چه از حقایق را که به دانش خدادادی و نوری کسب کرده اند، نادیده بگیرند و برخلاف آن رفتار نمایند. در قرآن این تغییرپذیری و متأثر شدن، درباره بلعم باعورا و سامری گزارش شده است.

مهم ترین روش هایی که در طول تاریخ جنگ نرم و جنگ روانی گزارش شده است، مجموعه ای از روش ها چون روش افک و افتراء، روش شخصیت سازی، روش تخریب شخصیت، روش شایعه سازی، روش افتراء، روش تهدید، روش تحریم و مانند آن است.

در روش افک و افتراء، دشمنان تلاش می کنند تا جایگاه رهبران و مسئولان هر جامعه و نظامی را از مقام کاریزماتیک، شخصیت های کامل و سالم و الگوهای مهم دیگران پایین آورده و تنزل دهند. آنان می کوشند با افک و افترا، هاله نورانیتی که از شخصیت سالم و کامل ایشان در نزد پیروان و ملت پدید آمده، از میان بردارند و آنان را حتی از سطح شخصیتی توده مردم نیز فروتر و پایین تر بکشند. از اینرو ترور شخصیت به عنوان مهم ترین روش در جنگ نرم مورد توجه و تأکید قرار می گیرد.

در این روش، تلاش می شود تا نخست خود شخص، ترور شخصیت شود و از جایگاه و مقام و منزلت خویش به زیر کشیده شود. هر آن چه که برای ملت و پیروان آن شخص، به عنوان ارزش و الگوی برای دیگران تلقی می شود، با انواع تهمت و بهتان تخریب می شود.

در طول تاریخ این گونه رفتارها از سوی دشمنان درباره پیامبران بسیار به کار رفته گزارش شده است. اتهام دزدی و بهره گیری از قدرت و ثروت برای مقاصد شخصی، بهره کشی از دیگران برای مقاصد پست دنیوی و هواهای نفسانی از جمله این امور است که همواره از سوی دشمنان استفاده شده است.

در مرحله دوم، اگر ترور شخصیت رهبران، شدنی نشد به سراغ خانواده و بستگان نزدیک وی می روند که ازجمله معروف ترین این وقایع می توان به ترور شخصیت پیامبر گرامی (ص) از طریق افک و بهتان به همسر وی اشاره کرد که در آیه 11 سوره نور گزارشی از آن آمده است. در داستان عیسی (ع) دشمنان یهودی آن حضرت (ع) چون نتوانستند آن حضرت را بی شخصیت کنند، با بهره گیری از افک و بهتان، کوشیدند تا دامن پاک دوشیزه ای چون حضرت مریم (س) را بیالایند و شخصیت کاریز ماتیک آن بزرگوار را هدف گیرند. (مریم آیه 82)

شخصیت سازی

از دیگر روش های جنگ نرم می توان به شخصیت سازی اشاره کرد. دشمنان می کوشند تا رقیبانی از درون همان جامعه برای شخصیت های اصلی و رهبران جامعه ایجاد کنند. در این کار با گزینش کسانی که قابلیت هایی را در اختیار دارند، با روش جایگزین سازی می کوشند تا جا به جایی در سطوح رهبری را فراهم آورند و با کم ترین هزینه، بیش ترین سود را ببرند. در داستان حضرت موسی (ع) فرعون کوشید تا نخست با ساحران (اعراف آیات 511 تا 711 و نیز شعراء آیات 34 تا 54 و آیات دیگر) و سپس با بلعم باعورا (اعراف آیه 671) به اهداف خود برسد و جایگزینی برای آن حضرت (ع) بسازد که از نظر او همتراز شخصیتی موسی (ع) بودند. در زمان پیامبر (ص) نیز با معرفی دو نفر به عنوان همتراز ایشان تلاش شد با شخصیت سازی دیگران، جایگزینی برای آن حضرت معرفی کنند و قدرت را با انتقال به آنان مدیریت و مهار کنند. (زخرف آیه 13)

در جهان معاصر نیز با اهدای جوایز بین المللی چون صلح نوبل و حقوق بشر و شخصیت سازی از طریق رسانه ها، همانند سازی و شخصیت سازی برای رهبران صورت می گیرد.

روش ارتداد

از روش های جنگ روانی، بازی با ارزش های جامعه با ایمان و ارتداد نسبت به آن است. برخی از دشمنان از کافران و منافقان، با بهره گیری از این شیوه می کوشند تا تردید و دودلی را در جامعه بیفکنند. از این رو گاه با ابزار ایمان و همدلی و همراهی ظاهری با مسئولان و مردم، و سپس اظهار کفر وبی ایمانی نسبت به آن می کوشند تا مردم را دچار تردید نسبت به آموزه ها و ارزش ها و باورهای خود کنند. همراهی با شخصیت های اجتماعی و رهبران و تایید مواضع آنان و سپس مخالفت با آنان، بسیاری از سست ایمان ها و بیماردلان را به تردید می افکند و زمینه اختلاف و تفرقه را فراهم می آورد. قرآن گزارش می کند که در دوره پیامبر (ص) دشمنان از این روش بسیار سود می بردند. (نساء آیات 731 و 831)

بازی با ایمان از طریق ارتداد از مهم ترین روش هایی است که دشمنان برای تخریب روحیه مومنان از آن بهره می گیرند. درجهان امروز نیز این شیوه بارها از طریق دشمنان مورد استفاده قرار گرفته است. دشمنان حتی کوشیدند تا برای تاثیرگذاری بیش تر، مدت زمانی را در ظاهر ایمانی به سر برند و سپس با نفوذ در لایه های اجتماعی و وجیه المله شدن، توانستند با بازگشت و ارتداد خود ضربه های استواری به ایمان اشخاص سست ایمان بزنند.

شایعه سازی

روش شایعه سازی و شایعه پراکنی از دیگر روش هایی است که در جنگ نرم به شدت مورد توجه و کاربرد است. این روش حتی در میدان جنگ برای کاهش روحیه سربازان به کار می رود. در جنگ احد دشمنان با شایعه کشته شدن پیامبر (ص) تلاش کردند تا موجب اختلاف و فرار و از هم پاشیدگی ارتش اسلام شوند.

در قرآن گزارش های بسیاری درباره شایعه و نقش آن در تضعیف روحیه و حتی شکست ارتش ها بیان شده که می توان به آیه 38 سوره نساء 06 سوره احزاب و 471 و 571 سوره آل عمران اشاره کرد. در این آیات از نقش تخریبی شایعه و آثار آن در شکست ارتش ها سخن گفته شده و از مومنان خواسته شده تا در دام شایعه سازی دشمن قرار نگرفته و به عنوان عامل دشمن به شایعه پراکنی اقدام نکنند و در حقیقت آب به آسیاب دشمن نریزند.

روش تهدید و تحریم از دیگر روش هایی است که در جنگ نرم بسیار مورد توجه است. یکی از روش هایی که قرآن به مومنان پیشنهاد می دهد، بهره گیری از روش تهدید از طریق ترساندن و ارعاب است. فراهم آوری تمام قدرت های نظامی و غیرنظامی از نظر عده و عده می تواند موجب ترس وهراس دشمن شود و امکان هرگونه واکنش و عکس العمل درستی را از آنان سلب کنند. (انفال آیه 06)

مخاطبان جنگ نرم

مخاطبان جنگ های نرم گروه های مختلف جامعه هستند ولی بیش ترین تاثیر را در میان افراد و اقشار جامعه، گروه هایی چون سست ایمان ها، دو چهرگان، خواص مغرور، بیماردلان و مانند ایشان می پذیرند. از این رو خداوند از مومنان می خواهد تا با تقویت توحید خویش، ربوبیت خداوندی را در همه چیز احساس کنند و دلگرم به حضور و قدرت الهی در هر کاری باشند.

هدف از جنگ نرم

تردید در شیوه زندگی و نظام سیاسی، ایجاد بدبینی نسبت به مسئولان، ایجاد اختلاف و تفرقه برای تسلط بر جامعه و منابع آن از جمله اهداف جنگ نرم می باشد. در این روش دشمن به سادگی و آسانی بی آن که حتی هزینه های سنگین نظامی و جانی و مالی را تحمل کند، با بهره گیری از احساسات و عواطف جامعه می کوشد تا مقاصد شوم خود را تحقق بخشد.

قرآن و ضرورت آمادگی دائمی برای جنگ نرم و سخت

حفاظت از منافع مادی و معنوی فرد و اجتماع در آموزه های دستوری قرآن مورد توجه بوده و بر آن تاکید شده است. از آن میان می توان به آموزه های دستوری قرآن به جنگ های روانی و ترساندن دشمن از هرگونه تحرکات مخرب و ایجاد تنش در جامعه اشاره کرد. بسیاری از آیات قرآن که به شکل انذار وارد شده است نوعی جنگ روانی را مدنظر دارد.

چنان که گفته شد در آیه 06 سوره انفال، قرآن به مسئله جنگ روانی اشاره داشته و می فرماید: ترهبون به عدوالله و عدوکم؛ تا دشمنان خدا و خودتان را بترسانید.

در حقیقت قرآن آمادگی نظامی را که به دو شکل شمار کمی نظامیان آموزش دیده و آماده و تهیه تجهیزات نظامی پیشرفته صورت می گیرد، به عنوان عوامل موثر در حوزه جنگ روانی مورد ارزیابی و تحلیل قرار می دهد و به نقش بازدارنده آن اشاره می کند. روشن است که آمادگی در همه جهات می تواند دشمنان را از تجاوز به مرزهای جغرافیایی و معنوی مسلمانان باز دارد. در آیات قرآن با تاکید بر جنگ روانی این مسئله نمایانده می شود که انسان ها به طور طبیعی گرایش به روحیه تجاوزگری دارند و برای خاموش کردن و از میان بردن بسترهای مناسب آن باید همه امکانات پیشرفته و سلاح های بازدارنده فراهم آید. هدف از تهیه نفرات و تجهیزات آن است که به دشمن هشدار داده شود که هرگونه جنگ و دامن زدن به آن نه تنها برای او منافع اقتصادی و یا معنوی نخواهد داشت بلکه منافع مهم تری از دست خواهد داد.

در حقیقت قرآن بیان می کند که آمادگی نظامی مسلمانان نه برای تهاجم و تجاوز بلکه برای دفاع از منافع امت است به گونه ای که رویارو نشدن دشمنان با چنین مسلمانان آماده ای به نفع دشمنان خواهد بود.

آمادگی نظامی به گونه ای باید باشد که هم دشمنان ظاهر و آشکار از هرگونه تجاوز و جنگی پرهیز کنند و هم دشمنان پنهان و منافقان، هوس حمله و تجاوز به حقوق مسلمانان واقعی و همکاری با دشمنان را نکنند؛زیرا منافقان هرگاه مسلمانان را از نظر دفاعی و آمادگی، ناتوان ببینند هوس همکاری با دشمنان را در سر می پرورانند، ولی آمادگی مسلمانان، منافقان را وا می دارد تا برای منافع زودگذر خود هم شده از همکاری با دشمنان پرهیز کنند.

بنابراین هدف از آمادگی همیشگی، جلوگیری از تجاوز و حمله دشمنان شناخته شده و ناشناخته به حریم امت و جامعه اسلامی است.

ابعاد آمادگی نظامی و جنگ روانی

یکی از مهم ترین ابزارهای بازدارنده از هرگونه تجاوز دشمنان، جنگ روانی است که با کم ترین هزینه بیشترین بهره و منافع به دست می آید. آیات قرآنی در همه مواردی که با دشمنان مشرک و منافق و کافر سخن می گوید از حربه جنگ روانی بهره می برد. در آخر این آیات ما با کلمات تند و انذار و هشدارهای سختی مواجه می شویم که روحیه دشمن را خرد می کند. خداوند پس از بیان هر مطلبی که درباره دشمنان اسلام است آنان را به عذاب سخت، بدبختی، بدفرجامی و آتش دوزخ و مانند آن مژده می دهد و بیان می کند که رفتار دشمنان نه تنها برای آنان نفعی نخواهد داشت بلکه موجبات بدبختی آنان را فراهم می آورد. تخطئه و درهم شکستن روحیه آنان، از اهداف این جنگ روانی است.

دشمن پیش از آن که واقعا با عذاب آخرتی مواجه شود، از هجوم بی وقفه آیات کوبنده، نابود و سست می گردد و روحیه تهاجمی و هدفمند خود را از دست می دهد. دشمن در می یابد که به جای آن که منفعتی از حمله به دست آورد، همه چیزش را از دست داده است. توهم و تخیل از دست دادن، وی را به کنجی می کشد و توان حرکت و تهاجم را از او سلب می کند. خرد کردن روحیه دشمن و ایجاد جنگ روانی، اصل راهبردی بسیاری از آیات قرآن است.

اصل هراس انگیزی و بازدارندگی

برای رسیدن به این هدف، قرآن به مسلمانان شیوه های دیگری می آموزد تا به کمک آن جنگ روانی را تشدید کنند و با متزلزل کردن روحیه دشمن، هرگونه تحرک تنش آفرین و خشونت باری را از آنان سلب نماید.

از آن میان می توان به ساخت هرگونه ابزار و ادوات جنگی و غیرجنگی که نقش دفاعی و بازدارندگی را دارند، اشاره کرد. در آیات قرآن به ویژه در آیه 06 سوره انفال به اصول کلی توجه شده و تنها برای بیان نمونه عصری، از برخی از مصادیق نام برده شده است. اصل کلی که قرآن به صورت آموزه ای دستوری به مسلمانان آموزش می دهد، فراهم آوری توان و نیرو است. توان شامل هرگونه ابزار و آلات بازدارنده و یا هجومی و یا دفاعی است. ازاین رو تنها به سلاح اشاره نشده است. تهیه هر چیزی که قدرت امت و دولت اسلامی را افزایش می دهد امری لازم و ضروری است و باتوجه به شرایط مکانی و زمانی تغییر می کند. ممکن است چیزی در زمانی ابزار جنگی مناسبی باشد ولی در عصر دیگری نه تنها مفید نباشد بلکه زیانبار به قدرت اسلام و مومنان باشد. در زمانه ما رسانه ها به عنوان یکی از ابزارهای جنگی قوی مطرح هستند، بنابراین بر امت است که از این توان نیز برخوردار گردند. چنان که فراهم آوری نفرات و نیروی انسانی زبده و کارآمد امری است که هرگز نباید آن را دست کم گرفت. در زمانی نیروی زبده کسی است که سوار بر اسب، تیراندازی می کند و در زمانی دیگر کسی است که در پس شبکه جهانی اینترنت و یا حوزه خبری و رسانه ها به جنگ روانی می پردازد. فراهم آوری و آموزش نیروی زبده به معنای آن است که در همه زمینه ها (توان و نیرو) از آمادگی لازم و بازدارنده برخوردار باشیم. در همه این ابزارها و نیروها آن چه مهم و اساسی است اصل هراس انگیزی و ایجاد بازدارندگی است. (نگاه کنید: مجمع البیان، ج 3 ص 211 و نیز جامع البیان مجلد 4 جلد 4 ص 722)

آگاهی از نقاط ضعف و قوت دشمن یا امور دفاعی، جزیی از این آمادگی است که مفسران در بیان این آیه آورده اند. آیات دیگری از قرآن بر این جنبه از آمادگی دفاعی تاکید دارند که از آن میان می توان به آیه49 سوره نساء اشاره کرد؛ زیرا از لوازم مصونیت یافتن از دشمن، شناخت دقیق موقعیت جغرافیایی و توان و قوت و قدرت دشمن است. چنانکه شناخت نقاط ضعف و اختلاف فکری و یا روشی نیزاز ابزارهای مهم است که در ایجاد قوه بازدارندگی نقش مهمی را ایفا می کند.

رزمایش های مختلف در حوزه های موثر و کاربردی، از دیگر ابزارهای جنگ روانی است. افزون بر این که در این رزمایش ها، نیروهای نظامی با توان و امکانات خود به صورت علمی آشنا می شوند و مهارت آنان افزایش می یابد، تاثیر مهمی در روحیه دشمن نیز به جا می گذارد. نمایش قدرت و توان نظامی به معنای ایجاد رعب و هراس در دل دشمن است تا فکر تجاوز را به ذهن خود راه ندهد. برخی از مفسران در بیان شدت عملی که در آیه 321 سوره توبه آمده است گفته اند: مراد از آن ضرورت نمایش قدرت و روحیه جنگاوری سپاهیان اسلام است. (تفسیر نمونه ج 8 ص 791)

بنابراین بر دولت و امت اسلامی است که به روش های جنگ نرم و جنگ روانی آشنا شوند و با به کارگیری شیوه های نوین، هر گونه تحرک را از دشمن سلب کنند. تحقق این هدف جز با آشنایی با ابزارهای عصری ممکن نیست. از این رو گفته شده است که باید فرزند زمان خویش بود و کسی که به زمانه خود آگاه است و ابزارهای آن را می شناسد هرگز دچار تردید نمی شود، در عمل درمانده نخواهد شد.



انواع فعالیت های جنگ روانی

انواع فعالیت های جنگ روانی

عملیات مربوط به جنگ روانی ممکن است کوتاه مدت یا دراز مدت باشد که انواع فعالیت‌های کوتاه مدت آن موارد زیر را شامل می شود:

1- تبلیغات راهبردی

2- تبلیغات جنگی

3- نشر خبر

4- فریب دشمن به روشی منظم ودقیق

5- تبلیغات سری

جنگ روانی دراز مدت، شامل نشر خبر به روش مستمر و با استفاده از وسایل مختلف و با هدف کمک به سیاست خارجی دولت و بالابردن شهرت و اعتبار آن و دستیابی به دوستی و تایید است. شاید بهترین تعریف‌ها برای جنگ روانی و نظامی، تعریفی باشد که پل لاینبرگر (Paul Laeinberger) از نویسندگان پیشرو در این مبحث، به رشته تحریر درآورده است. او در کتاب مشهور خود به نام «جنگ روانی» که در سال 1954 به چاپ رسید، جنگ روانی را در معنای محدود آن تعریف می‌کند: «جنگ روانی استفاده ازتبلیغات برضد دشمن، همراه با اقدامات عملی
است که دارای ماهیت نظامی، اقتصادی یا سیاسی است.» او سپس تبلیغات نظامی را به عنوان استفاده برنامه ریزی شده هریک از انواع ارتباطات، به منظور تاثیر بر افکار و عواطف یک گروه دشمن، بی طرف یا دوست، در جهت رسیدن به هدف استراتژیک یا تاکتیکی معین» تعریف می‌کند. اما لاینبرگر، جنگ روانی را در معنای وسیع آن، به عنوان کاربرد قسمت‌های روانشناسی به منظور کمک به کوشش‌هایی که در عرصه امور سیاسی، اقتصادی و نظامی صورت می‌گیرد، تعریف می‌کند و صاحبنظران در این موضوع، مانند هارولد لاسول (Lasswell) و ادوارد بارت (Barth) به بحث در مورد سلاح‌های چهارگانه ای که سیاست خارجی ایالات متحده در اختیار دارد، یعنی سلاح‌های دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی پرداختند.

انواع جنگ روانی

- 1جنگ روانی استراتژیک: این نوع جنگ شامل فعالیت‌های گسترده و بلند مدتی است که با توجه به نقاط آسیب پذیر سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی، علیه بخش عمده و یا تمامی مردم یک جامعه به کار گرفته می‌شود. این امر باعث سستی عقاید و آرمان‌ها می‌شود و ملت‌ها را نسبت به فرهنگ و تمدن خود، به شک و تردید می‌اندازد و به عبارتی، اراده و روحیه آنها را خدشه دار می‌کند. در سطح استراتژیک، اقدام‌های روانی و تبلیغات زیرکانه می‌تواند به متلاشی شدن اتحادها بیانجامد.

-2 جنگ روانی تاکتیکی: جنگ روانی تاکتیکی علیه سربازان دشمن در میدان نبرد و همچنین علیه اتباع دولت مزبور صورت می‌گیرد. عملیات روانی در این حالت محلی بوده و هدف آن، ضعیف کردن مقاومت نیروهای دشمن و یا فرا خواندن مردم به همکاری با قوای در حال پیشرفت و همچنین ایجاد مانع در راه تلاش‌های جنگی دشمن است. هدف اصلی جنگ روانی تاکتیکی، در هم شکستن نیروهای نظامی شرکت کننده در جنگ و عناصر پشتیبانی کننده آنهاست.

- 3 جنگ روانی تحکیمی: این نوع جنگ به منظور افزایش همکاری مردم غیر نظامی در سرزمین خودی صورت می‌پذیرد. هدف نهایی از طراحی و اجرای جنگ روانی تحکیمی، پیروزی در جنگ، برقراری صلح و حفظ پیروزی است. در این نوع جنگ روانی، مجریان فعالیت‌های خود را به جلب اعتماد و حمایت مردم و همچنین ارائه آموزش‌های لازم به آنان به منظور افزایش آگاهی و شناخت نسبت به دسیسه های دشمن و ایستادگی در برابر شایعات و اکاذیب معطوف می‌دارند. در این زمینه، رهبران و سیاستمداران محبوب می‌توانند نقش محوری را ایفا کنند.»

مزیت های جنگ روانی

میان جنگ نظامی و جنگ روانی از نظر ابزار و روش ها تفاوت‌های فاحشی وجود دارد. در مقایسه جنگ‌های روانی و عملیات روانی و عملیات نظامی می توان گفت : هدف از ارتباطات تخریبی و عملیات روانی و جنگ‌ها و عملیات نظامی، تحمیل اراده بر حریف است، اما عملیات روانی و تهاجم فرهنگی، نسبت به عملیات نظامی دارای مزیت‌هایی است. ودارای این مزیت‌ها است:

-1 عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، «جنگ سپید» یا «جنگ تمیز» است که در آن مهاجم، به انفجار و قتل و خونریزی دست نمی‌زند و خود را در مقابل افکار عمومی، به صورت یک نیروی خشن وانمود نمی‌کند، ولی نتایجی که از عملیات خود می‌گیرد، مانند عملیات نظامی است؛ یعنی می‌تواند اراده خود را بر حریف مغلوب تحمیل کند و مغلوب نیز از همه نتایجی که بر هر عملیات نظامی دیگری مترتب است، رنج می برد و دچار ضعف قدرت ملی، کاهش قدرت تولید، افزایش فقر، سوءتغذیه و بهداشت و ضعف در تصمیم گیری و... می‌شود؛ در حالی که نمی‌داند و نمی‌تواند به درستی مسئول رنج‌های خود را بشناسد و او را متهم کند. بنابراین غالبا خود را متهم و مقصر فرض می‌کند.

-2 عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، بسیار ارزان‌تر از عملیات نظامی است.

-3 در عملیات روانی، چون عامل دست به عملیات نظامی، نظیر تخریب و انفجار نمی‌زند و عموما بدون تابلو و علامت سیاسی حرکت می‌کند و فقط با کار فرهنگی اقدام به تخریب ارزش‌ها، هنجارها، منش‌ها و رفتارهای اجتماعی می‌کند، معمولا به آسانی قابل شناسایی نیست و حتی گاه، به عنوان یک نخبه مورد ستایش و تشویق نیز قرار می‌گیرد.

-4 در عملیات نظامی، برنده و بازنده هر دو خسارت می‌بینند، ولی از آنجا که خسارت بازنده بیشتر از خسارت برنده است، برنده احساس پیروزی کرده و پیروز شناخته می‌شود ولی در عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، بازی می‌تواند باخت- برد به نفع برنده باشد؛ بدین معنی که بازنده مقداری از توان خود را از دست می‌دهد، ولی این توان از دست رفته، به وسیله برنده جذب می‌شود و گروه هایی از مخاطبان به صورت طرفداران عامل مهاجم در‌می‌آیند و در صورتی که عملیات روانی با مهارت اجرا شود، جزء هواخواهان عامل مهاجم می شوند و به نفع آن عمل می‌کنند.

پایه های جنگ روانی

جنگ روانی هم با تبعیت از اصول کلی جنگ دارای پایه‌ها و ارکانی است؛ با توجه به آنچه گفته شد، موفقیت در جنگ روانی با توجه به تعدادی از سر فصل‌های زیر که «داقرتی» برشمرده است، بیشتر خواهد بود.

-1 اطلاعات (Information)

اطلاعات مهمترین منبع برای طراحی، راه اندازی و تداوم جنگ روانی می‌باشد و ارزش بسیار زیادی دارد. بدون داشتن اطلاعات کافی نمی‌توان جنگ روانی را آغاز کرد و یا به پایان رساند. بی‌شک بدون برخورداری از زیر ساختی مستحکم و مبتنی بر اطلاعاتی دقیق و سیستماتیک هیچ‌گونه جنگی چه تبلیغی و چه نظامی قادر به رسیدن به پیروزی نخواهد بود.

نیازمندی‌های اطلاعاتی جنگ روانی، هم گسترده و هم متنوع است.

سه نوع اطلاعات اصلی در این خصوص، مورد نیاز است.

اول عبارت از اطلاعات زمینه‌ای، همراه با ریزترین جزئیات در مورد آمادگی‌ها و آسیب‌پذیری مخاطب یا مخاطبان مورد نظر است. این نوع اطلاعات، تحلیل آماج خوانده می‌شود.

دوم اطلاعاتی است که در خروجی تبلیغات مورد استفاده قرار می‌گیرد. بنابراین، نوشته‌ها، مطالب مطبوعات و سخنرانی رهبران د شمن، به عنوان موادی که به طور سودمند، علیه هدف، قابل استفاده است جمع‌آوری می‌شود.

سوم لازم است وسیله‌ای برای ارزیابی نتایج فعالیت تبلیغاتی داشته باشیم. آیا پیام به مخاطب رسیده است؟ آیا مخاطب پیام را فهمیده است؟ به چه طریقی می‌توان پاسخ مطلوب‌تری در مخاطب برانگیخت؟ پاسخ به این گونه سؤال‌ها نیازمند وسایلی است که مناسب شرایط و وضعیت باشد .

در جنگ خلیج فارس در سال 1991 ـ 1990 استفاده خوب و مناسب آمریکا از ابزار اطلاعاتی جنگ روانی موجب شد که در حدود 87000 نظامی عراقی خود را تسلیم کنند .به طور کلی می‌توان گفت که اطلاعات دارای فواید گوناگونی است ولی ما می‌توانیم آن را به دو بخش تقسیم کنیم:

اطلاعات مثبت و اطلاعات پیشگیری‌کننده.

فعالیت‌های اطلاعات مثبت کلیه اقداماتی را شامل می‌شود که سازمان‌ها دنبال می‌کنند تا از طریق مشاهده و پیگری و یا از طریق اقدامات مثبت، یعنی عملیات جاسوسی، به آگاهی‌های لازم دست یابند.

به عبارت دیگر، فعالیتی است برای جمع‌آوری آگاهی‌هایی که دانستن آنها پیش از دست زدن به انتخاب راهی معین، ضروری است تا به این طریق مسوولان نسبت به اقدامات متقابل دشمن آگاه باشند.

این امر بر اطلاعات سیاسی، اقتصادی، نظامی و مانند آن نیز منطبق است.

-2 رسانه‌های ارتباطی (Communication Media)

انتخاب رسانه ارتباطی برای عملیات جنگ روانی، به عواملی همچون مخاطبی که مورد نظر است و زمانی که پیام باید آماده و ارسال شود، بستگی دارد. در جبهه، اعلامیه‌های چاپی و انتشار صوتی، رایج‌ترین رسانه‌ها مورد استفاده هستند و در عملیات دور از جبهه، برای مخاطبانی که از صحنه رزم دور هستند، از فرستنده‌های متحرک موج کوتاه و موج بلند به طور همزمان استفاده می‌شود. رسانه‌هایی که در عملیات استراتژیک یا ملی استفاده می‌شوند، به طور عموم دو نوع هستند: رسانه‌های کند و تند. رسانه‌های کند شامل مجله، کتاب، جزوه و سخنرانی. آنها را به این علت کند می‌گویند که تاخیر زمانی قابل توجهی میان ارسال پیام و دریافت آن وجود دارد. رسانه‌های تند، رسانه‌هایی که به طور عمده، بر‌ارتباطات الکترونیکی متکی هستند. این گونه رسانه‌ها علاوه بر رادیو های موج کوتاه، وسایل دیگری نظیر ارسال فایل خبری روزانه توسط بی سیم، تشکیلات تبلیغاتی ماورای دریاها را برای انتشار محلی شامل می‌شوند.

-3 پژوهش

نیاز جنگ روانی به تحلیل عمیق، تاثیر بسزایی برتحقیقات علوم اجتماعی امریکا در سال‌های جنگ کره داشت. از سال 1950 دانشمندان علوم اجتماعی در آمریکا، بیش از هر زمان دیگری، به مطالعه نخبگان، نخبگان بالقوه، ارتباطات و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداختند. در این سال، دولت فدرال از طریق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعه بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات امریکا و سه نیروی وزارت دفاع به افراد، گروه‌های دانشگاهی و سازمان‌های غیر انتفاعی کمک مالی کرد تا پروژه های تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژه های در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعه جنگ روانی سوق دهند. در نتیجه این پژوهش‌ها و پژوهش‌های دیگر، درک روشن تری نسبت به نیازمندی‌های جنگ روانی در زمان بحران و صلح بوجود آمد. هرگاه رسانه‌های ارتباطی به کار گرفته شوند. جنگ روانی می تواند در کسب مقاصد ملی، نقش بازی کند؛ منتهی به شرط آنکه پیام ارسالی، معتبر باشد و به وضوح فهمیده شود و فقط در چارچوب ظرفیت مخاطب، در پی برانگیختن پاسخ بر آید. معتبر بودن، الزاما به معنای حقیقت داشتن نیست. برای هر مخاطب، چیزی معتبر است که او فکرمی‌کند حقیقت دارد. اعتبار، هدفی پیچیده است و به سادگی بدست نمی‌آید. بنابراین، در هر عملیات و جنگ روانی تقویت اعتبار باید به طور مداوم و با تاکید دنبال شود. بدون این عنصر مهم، بخش اعظم تلاش تبلیغاتچی به هدر خواهد رفت» .

4- بخش‌های خبری بر روی موج کوتاه

بخش‌های خبری به عنوان برنامه های دولتی بر روی موج کوتاه، یکی از ابزارهای جنگ روانی به شمار می رود. جنگ روانی یعنی بازی کردن با کلمات، افکار مردم و واکنش‌های آنان؛ بطوری‌که در آنها واکنش‌هایی را به وجود آورد که با هدف مورد نظر هماهنگ باشد. به این سبب، جنگ روانی موفق یا تبلیغات درست برای اینکه موثر واقع شود، باید بر موارد زیر متکی باشد:

1- تعریف روشن هدف‌ها یا وحدت نظر مشخص در مورد واکنش‌هایی که قرار است به وجود آیند

2- درک عالمانه، همراه با همدردی از توده شنوندگان از نظر وضعیت اجتماعی آنها، حالت ذهنی، آمال و ترس‌های آنها و آنچه مورد علاقه یا مایه نفرت آنها می‌شود

3- استفاده ماهرانه از زبان و افکاری که می توان از طریق آنها توجه شنونده را جلب کرد و اطمینان وی را بدست آورد .

راهبرد اساسی جنگ روانی

طراحان جنگ روانی ، نبرد خود را بر تبلیغات استوار کرده‌اند . هدف آنها تاثیرگذاری بر عقاید افراد و یا جامعه موردنظر می‌باشد . امروزه در ادبیات جنگ روانی واژه تبلیغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ روانی از همه تاکتیکهایی که یک عامل تبلیغاتی و یا یک پروپاگاندا اجنت انجام می‌دهد، بهره می برد . این عوامل سعی می‌کنند افکار عمومی طرف مقابل را به تسخیر کشانده و از شیوه‌های زیر حداکثر استفاده را بنمایند . مدیران و طراحان خبری پیش از هر چیز ، باید مخاطب خود را به خوبی مورد شناسایی قرار داده و از طریق روشهای روانشناسی اجتماعی ، میزان تاثیری را که هر یک از تاکتیکهای جنگ روانی می توانند ایفا کنند را پیدا نمایند . تاکتیکهای جنگ روانی بسیارند و متناسب با شرایط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند.

عوامل مؤثر بر موفقیت جنگ روانی

برای این که جنگ روانی در یک جامعه مؤثر واقع شود، عوامل مختلفی لازم است؛ که می‌توان برخی از مهمترین آنها را اینگونه برشمرد:

1. شناخت افراد مخاطب؛ برای کسب توفیق در إعمال جنگ روانی، لازم است ویژگی‌های روانی و ذهنی مخاطب شناخته شوند؛

2. شناخت محیط پیرامون مخاطب؛

3. دوری جستن از طرح بحث‌های انتزاعی و کلی؛ مانند مباحث سیاسی و ایدئولوژیکی.

برخی از مهمترین تاکتیکهای جنگ روانی

در اینجا به برخی ازتعاریف تاکتیک‌های جنگ روانی اشاره می‌شود. شایان ذکر است که تکنیک‌های جنگ روانی، شاید به بیش از 100 مورد برسد ولی در تحقیق حاضر، به تعاریف تکنیک‌هایی که از آنها استفاده شده است، بسنده می‌شود.

-1 برچسب زدن

براساس این تکنیک، رسانه‌ها واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل می‌کنند و آنها را به آحاد و یا نهادهای مختلف نسبت می‌دهند. گاهی هدف از این عملکرد آن است که ایده، فکر و یا گروهی محکوم شوند؛ بی آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود.

«پراتکانیس» معتقد است کلمات ارزشی، قدرت اقناع کنندگی بالایی دارند و می‌توانند به تعریف ما از واقعیت و قضایای اجتماعی جهت بدهند. او توضیح می دهد که نظام تبلیغاتی هیتلر با هدایت گوبلز، به اهمیت این امر به خوبی واقف بود؛ به گونه‌ای که آدولف هیتلر برای بسیج مردم در مواجهه با مشکلات اقتصادی آلمان، از واژه هایی مانند "تهدید سرخ‌ها" استفاده می‌کرد. نتیجه اینکه که پروپاگاندایست همواره موضوعات مطلوب خود را هنجار خوب و مقدس جلوه می‌دهد و خلاف آن را نابهنجار، زشت و شیطانی می‌شمارد .

- 2 توسل به ترس

در این تکنیک، از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می‌شود. متخصصان جنگ روانی ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف، به آنان چنین القا می‌کنند که خطرها و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان کمین کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با سختی‌ها و مشکلات را برای افراد دشمن ترسیم می‌کنند . پراتکانیس از کاربردهای دیگر این تکنیک سخن گفته و معتقد است از تکنیک توسل به ترس، گاهی برای بسیج جبهه در مقابل یک تهدید خارجی
نیز استفاده می‌شود. او جوزف گوبلز، مدیر نظام داخلی تبلیغاتی آلمان هیتلری را مثال می آورد که همواره از
عبارت «تئودور کافمن» بهره می‌گرفت که گفته بود "آلمان باید نابود شود" و گوبلز از این طریق ادعا می‌کرد که متفقین در پی نابودی آلمان هستند. آدولف هیتلر در اشاره به تهدید کمونیسم، همواره پیوستن به حزب نازی را به عنوان راه حل ارائه می‌کرد. او توانست با علم کردن تهدید یهودیان و کمونیست‌ها و منسجم ساختن حزب نازی، تا حدی به اهداف توسعه طلبانه خود دست پیدا کند .

- 3 تکرار

همچنانکه از نام تکرار بر می آید، برای زنده نگه داشتن موضوع با تکرار زمان بندی شده، سعی می‌کنند این موضوع تا زمانی که نیاز هست، زنده بماند. با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند . تکرار از لحاظ روان شناسی در تشکیل عادت بسیار مفید است؛ به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت وتقویت دقیق‌تر عادت میسر نخواهد شد. روش تکرار، از قواعد خاصی پیروی می‌کند زیرا فاصله های تکرار فعل نباید چندان دراز باشد که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود. به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربه های پیاپی چکش است که سرانجام میخ را به داخل می‌راند. بنابراین فرستنده پیام امیدوار است که این شکل از ضربه زدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام شود.

-4 تظاهر به بی طرفی

بسیاری از رسانه‌های خبری برای القای بی طرفی خود به مخاطبان و در نتیجه جلب اعتماد آنان، از تاکتیک تظاهر به بی طرفی استفاده می‌کنند. در این تاکتیک، سخنان و دیدگاه‌های مخالفان به اشکال مختلف نظیر گزارش، مصاحبه و خبر منعکس می‌شود. رسانه به دلیل اتخاذ یک موضع بی طرف، اعتبار بیشتری در میان مخاطبان خود کسب می‌کند. همچنین رسانه با حفظ پوشش بی طرفی، می‌تواند پیام‌های خود را به آسانی به مخاطب القا کند و اهداف مورد نظر خود را تامین سازد. در این اصل، ضمن اظهار بی طرفی وحفظ احترام مخالفان، اقدام به پخش سخنان و نظرات مخالفان می‌کنند و به دنبال آن، مطالب خود را القا می‌کنند. در واقع با پوشش خبری به شکل بی‌طرفانه و به طور مودبانه، سعی می‌شود حمایت‌های لازم و یا تخریب‌هایی در راستای اهداف مورد نظر اعمال شود.

«گاهی برای تخریب سوژه مورد نظر، در ابتدا مواضع بی‌طرفانه‌ای نسبت به آن اتخاذ می‌شود؛ به طوری که دیگران تصور می‌کنند در این جریان نوعی حفظ احترام برای مخالفان و نوعی بی طرفی وجود دارد؛ در حالی که با پوشش بی طرفی به طور مودبانه، مطالب مورد نظر خود را القا می‌کنند.

- 5 اهریمن سازی

در تکنیک اهریمن سازی، مبلغ تلاش می کند تا تنفر و دشمنی جمعیت مخاطب را نسبت به عقیده گروه و یا کشورهای خاص برانگیزد؛ به نحوی که اگر گروهی (از دیدگاه رسانه) سیاست خارجی را پشتیبانی کند، صرف نظر از درست و یا نادرست بودن آن، وجهه منفی گروه حامی این سیاست را بزرگنمایی می‌کند و از این طریق، بر مواضع جمعیت مخاطب اثر می‌گذارد. «پراتکانیس» در این خصوص، نکته جالب توجهی را مطرح می کند. او معتقد است یکی از زیانبارترین پیامدهای تبلیغات جنگی، تسهیل نابودی افراد یک ملت به وسیله افراد ملت دیگر بدون عذاب وجدان است. جنگ، نابودی و آسیب‌های فراوانی به بار می آورد. در چنین وضعیتی، مُبلغ برای کاهش ناهماهنگی شناختی احتمالی در جبهه خودی، سعی در به حداقل رساندن ماهیت انسانی قربانیان اعمال خود و یا به حداکثر رساندن استحقاق آنان در آنچه نصیبشان شده است، خواهد داشت.

-6 ایجاد تفرقه و تضاد

از جمله اموری که در فرایند جنگ روانی مورد توجه قرار می گیرد، تضعیف دشمن بویژه به لحاظ روانی است. دشمن باید به شکست خوردن انس بگیرد. آنچه در این زمینه می‌تواند موثر باشد، ایجاد و یا تلقین تضادهای مختلف در جبهه دشمن است. رسانه می تواند با ایجاد و یا تلقین درگیری میان اقلیت‌ها، قومیت‌ها، نخبگان و حاکمیت، وحدت را بین نیروهای دشمن متزلزل سازد. در فرایند سقوط دولت صدام حسین و اشغال عراق، پیش زمینه های رسانه‌ای و تبلیغی نقش مهمی را ایفا کرده اند. فشار و اختناق 23 ساله دیکتاتوری صدام در عراق، موجبات نارضایتی عمومی در بخش‌های وسیعی از کشور فراهم کرده بود و رسانه‌های تبلیغی آمریکا با استفاده از این نقاط ضعف دولت او، اقدام به پخش شایعات وسیعی در مورد صدام و وابستگان حزب بعث کردند. این امر به افزایش شکاف بین حاکمیت و مردم منجرشد و زمینه مساعدی برای اضمحلال و سقوط نظام بعث در عراق فراهم آورد .

-7 ترور شخصیت

در شیوه های جدید، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانه ای که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند، سعی می‌کنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی شخصیت‌های مطرح و موثر در جناح مقابل را به زیر ذره بین کشیده و با بزرگ نمایی نقاط ضعف، آنان را ترور شخصیت کنند. هدف آن، ترور شخصیت‌های سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست. اصطلاحی که امروز برای ترورکردن از طریق وسایل ارتباط جمعی یسیار مورد استفاده قرار می گیرد ، Terrorovision است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست این عوامل باعث می‌شود رهبران ذی نفوذ نزد مخاطبان، دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.

- 8 دروغ

تاکتیک قدیمی دروغ که هنوز هم رسانه‌ها به طور فراوان استفاده می‌کنند، عمدتا برای مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بدین معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان می‌کنند. معروف‌ترین استفاده این تاکتیک، در زمان هیتلر وتوسط گوبلز بوده است. گوبلز می‌گوید:«دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور آن برای مردم راحت تر است» .

9- شایعه (کنایه)

شایعه در جایی مطرح می‌شود که زمینه دسترسی به اخبار موثق امکان پذیر نباشد. شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تاثیر در روحیه آنان ایجاد می‌شود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی ‌باشد که مخاطب نسبت به آن حساسیت بالایی دارد. بهترین شیوه برای القای پیام مورد نظر فرستنده پیام، در زمان‌هایی که پخش پیام به طور شفاف و روشن امکان پذیر نیست و یا در مواقعی که فکر می‌کنند با مشکلات قانونی روبرو می شوند، استفاده از کنایه و اشاره است. کنایه به دلیل غیر صریح بودن آن، معمولا تاثیرات عمیقی برشنونده دارد. استفاده از حربه کنایه، به وفور در تبلیغات به چشم می‌خورد. برای نمونه، گفته می‌شود «می‌گویند فلانی با تروریست‌ها ارتباط دارد» ویا «شنیده می‌شود فلان گروه در حمایت از تروریست‌ها فعالیت می‌کنند» و یا «به نقل از شاهدان عینی، حقوق بشر در فلان کشور مراعات نمی‌شود» که به هر صورت، ارتباط با تروریسم و نقض حقوق بشر را به افکار عمومی القا می‌کند.

-10 کلی‌گویی

محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانه‌های غربی مصادره و در جامعه منتشر می‌شود، مورد کنکاش قرار نمی‌گیرد. تولیدات رسانه‌های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از ارزش‌ها و مفاهیمی مانند جهانی‌شدن، لیبرالیسم، اقتصاد باز، امنیت ملی، پلورالیسم، نظام نوین جهانی، حقوق بشر، دموکراسی، تروریسم و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکارگرفته می‌شوند. در واقع، کلی‌گویی عبارتست از مرتبط ساختن عقیده یا سیاستی خاص با مفهومی ویژه، تا مخاطب بدون بررسی شواهد و دلایل عقیده و یا سیاست مورد نظر را بپذیرد.

- 11 گواهی

گواهی و یا شهادت، نقل قول‌هایی در داخل و خارج از پیام است که برای حمایت از یک سیاست، عقیده، برنامه و یا شخصیتی خاص آورده می‌شود. در این تکنیک، آوازه شهرت و یا جایگاه فرد (کارشناس، مسئول حکومتی و...) بکار گرفته می‌شود که از این طریق شهادت، گواهی، تایید و یا نفی فرد یا افراد محترم بر روی پیام تبلیغاتی قرار می‌گیرد. در تکنیک استناد یا گواهی، هدف آن است که مخاطب، خود را با فرد مورد استناد یکسان بداند و باورها و ایده های آنان را به منزله باورها و عقاید خود بپذیرد. به‌عبارت دیگر، تکنیک گواهی یا استناد، عبارت از آن است که یک شخص مورد احترام و یا منفور، فکر، برنامه و یا سیاست معینی را تایید یا نفی کند. از تکنیک گواهی، به طرق مختلف در جهت اقناع مخاطب استفاده می‌شود، از جمله زمانی که مبلغ با مخاطب فرهیخته سر و کار داشته باشد.

12 - مبالغه

مبالغه یکی از روش‌هایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان تبلیغات از این فن در مواقع خاص و وقایع مشخص استفاده می‌کنند. بزرگ جلوه دادن توان وقدرتمندی کشور خودی و مبالغه در انعکاس نقاط ضعف دشمن، از این مقوله است. این فن به ویژه هنگامی که دشمن دچار شکست و هزیمت شده و یا در زمان بحران و اغتشاش، موثر است.عوامل تبلیغاتی با بهره‌گیری از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغه‌آمیز می‌زنند . آنها سعی می‌کنند مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنین قادرند از مطالب بزرگ به شکلی ضعیف و در زمان ، مکان و جایگاهی که به چشم نمی‌آید ، بهره‌برداری کند .

-13 خشونت گرایی

بسیاری از رسانه‌ها با شیوه‌های روانی و تبلیغاتی، جنگی را به راه می‌اندازند که هیچ لشگر و سپاه نظامی نمی‌تواند آنچنان خاک وخون به پا کند. استفاده از تعابیر تحریک آمیز و تند در برابر جناح مقابل، از شیوه های رایج این گونه رسانه‌هاست. شیوه نگارش مطالب به گونه ای است که اشخاص و جریان‌های مخالف را به بدترین شیوه زخمی، ترور و ناکار می‌کنند. این در حالی است که این نوع رسانه‌ها با ظاهری آراسته می‌توانند خود را مخالف سرسخت خشونت‌های اجتماعی قلمداد کنند. هتاکی و پرده دری، تعابیر تند و غیراخلاقی، حرف‌های نیشدار و دوپهلو، سوء ظن نگاری، حمله به حریم‌های مورد تائید جامعه و حرمت شکنی از اشخاص صاحب نام و بانفوذ و موثق، افشاگری و انتشار اسرار و مطالب محرمانه، تمسخر و تحقیر و ایجاد التهاب و هیجان در تعابیر خبری از این نوع خشونت‌هاست. استفاده از کلماتی نظیر سرمایه داران خونخوار، مرفهین بی‌درد، غربگرا، خوباخته، تروریست، جنگ طلب و خشونت طلب از این جمله اند.

-‌‌‌14 پاره حقیقت گویی

گاهی خبر یا سخنی مطرح می‌شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد. این رویه رایج رسانه‌هاست که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی‌کنند. خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن، به شکل کلی مطرح شوند. اما چنانچه یکی از عناصر خبری شش گانه (که، کجا، کی، چه، چرا، چگونه) در خبر بیان نشود، خبر ناقص است. در تاکتیک پاره حقیقت گویی، حذف یکی از عناصر به عمد صورت می‌گیرد و بیشتر اوقات، عنصر چرا حذ ف می‌شود . در واقعه 11 سپتامبر ، در اخباری که از سوی رسانه‌های امریکا و رسانه‌های همسو با آنها انتشار می‌یافت، به دلایل و انگیزه‌های تروریستها پرداخته نمی‌شد . به عبارتی عنصر « چرا » به صورت انتخابی از اخبار حذف می‌شد . حذف عنصر « چرا » به امریکاییها این اجازه را می‌داد که بتوانند کشورها ، افراد مختلف و سیاستهایی را که نمی‌پذیرند و با مواضع آنها مخالفت دارند را محکوم نمایند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرایط توجیه و با استفاده از عبارت « حذف تروریستها از صحنه جهان » هم‌چنان به سیاستهای مدنظرامریکا جامه عمل بپوشانند .

15- سانسور Censorship

سانسور عبارت است از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهیها ، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران است . این حذف عمدی می‌تواند به دو شکل صورت پذیرد . سانسور در ساده‌ترین معنی‌اش ، رسیدگی و آزمایش پیامهای کثیرالانتشار توسط اولیای امور به جهت بازداشت موادی است که از نظر آنان نامطلوب است . این شکل سانسور ، همان ایجاد مانع قبلی یا عملی جهت جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب است که مثلا می‌تواند شامل حذف واژه‌ها ،عبارات یا جملاتی خاص ، توسط سانسورگر باشد . اما سانسور در شکل گسترده‌ترش ، می‌تواند دربرگیرنده هر نوع تلاشی جهت تضعیف یا جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخی از اولیای امور باشد . بدین‌ترتیب ، ممکن است دولتی جلوی انتشار اطلاعات یا اخباری را که می‌تواند بازتابی مخالف یا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد ، بگیرد یا ممکن است دولت مذکور اقدام به صدور مجوزهایی کند که از این راه انتشار مواد نامطلوب را دچار مشکل یا فترت سازد . از طرف دیگر ، ممکن است اولیای امور اقدامی تنبیهی نیز بر علیه خاطیان درپیش گیرند . بدین‌منظور که مطمئن شوند خاطیان ، دیگر دست به خلاف نخواهند زد و نیز دیگران را از انتشار مواد دارای ایراد ، برحذر دارند .

اخبار کنترل شده : شکل خفیفی از سانسور نیز که اخبار کنترل شده نام گرفته ، وجود دارد . در اخبار کنترل‌شده ، توزیع اطلاعات به طریقی است که حافظ حداکثر منافع توزیع‌کننده باشد . دولتها ، اصناف و دیگر دیوان‌سالاریها ، غالب اوقات در کنترل اخبار مقصر قلمداد می‌شوند .

سانسور برون‌قانونی : سانسور برون‌قانونی سانسوری است که خارج از کنترل قانون یا قدرت قانونی باشد. چنین سانسوری می‌تواند داوطلبانه باشد . مثل وقتی که سردبیری ، عبارت یا واژه‌ای را از دست‌نوشته خود حذف می‌کند چرا که احساس می‌کند از ذوق سلیم به دور است یا کتابداری که کتابی را از دور خارج می‌کند ، بدین علت که به نظر او قبیح و اهانت‌آمیز است و وی مطالب قبیح و اهانت‌آمیز را دوست ندارد .                                                                               .                      .
از یک لحاظ سانسور برون قانونی می‌تواند غیر داوطلبانه باشد مانند وقتی که سانسور خود پاسخی به فشارهای اقتصادی ، سیاسی یا فشارهای دیگری از این قبیل است . مثلا یک ایستگاه رادیو – تلویزیونی ممکن است انتقاد از مقامات دولتی را به علت تهدیدهای واقعی یا احتمالی ، از جانب آن مقامات درخصوص تمدید مجوز مسکوت گذارد .

منابع

ttp://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx

http://www.pajoohe.com/fa/index.php?

http://alef.ir/content/view/5963/

 

 

 

 

 

 

 

 

1- تحریف Disortion

یکی از رایجترین شیوه‌های پوشش‌خبری و مطبوعاتی ، تغییر متن پیام به شیوه‌های مختلف از طریق دستکاری خبر است . در مسئله تحریف سه پدیده به چشم می‌خورد که عبارتند از : تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب . یک خبر در حین انتقال از شخصی به شخص دیگر به تدریج کوچکتر از گذشته ، قابل فهم‌تر و از نظر بازگو کردن ، ساده‌تر می‌شود . در حین فرایند انتقال متوالی بسیاری از جزییات اصلی خبر کم‌کم تعدیل می‌شوند ، تجربه‌هایی که در مورد تحریف انجام شده است ، نشان می‌دهد که بسیاری از جزییات موجود در ابتدای زنجیره انتقال به ‌شدت حذف می‌شوند . هر بار که خبر تحریف‌شده نقل می‌شود ، میزان جزییات ، هرچند با کندی ، کاهش می‌یابد .                                                          .
در همان زمانی که فرایند تعدیل انجام می‌گیرد ، شاخ و برگهای دیگری به خبر اضافه می‌گردد . فرایند شاخ و برگ دادن به خبر ، به ادراک انتخابی و حفظ انتخابی موضوع در ذهن و نقل جزئیات کمی از موضوع اصلی مبتنی است . با اینکه فرایند شاخ و برگ دادن مانند فرایند تعدیل در هر بار که خبر نقل می‌شود ، انجام می‌گیرد ولی عناصری که در این فرایند بر آنها تکیه می‌شود و در هر نوبت تکرار شمی‌آیند ، یکی نیستند . این ویژگی بیشتر به ترکیب جامعه ای که خبر در آن منتقل می‌شود، وابسته است . عناصری در این فرایند شاخ و برگ پیدا می‌کنند که از نظر نقل کننده خبر با اهمیت هستند .

چه چیزی سبب حذف برخی جزییات و بیان برخی دیگر می‌شود ؟ چگونه می‌توانیم این امر را که برخی اجزا جای اجزای دیگر را می‌گیرند و موجب تغییر یک حقیقت می‌شوند ، بیان نماییم ؟

پاسخ به این پرسشها در فرایند جذب یافت می‌شود که نتیجه نیروی جاذبه عادات ، تمایلات و احساسات موجود شنونده است . برای مثال هنگام نقل یک خبر و سپس بازگو کردن مجدد آن ، فرایند جذب موضوع اصلی روی می‌دهد ، آنگاه عناصر خبر منطبق شده یا سازمان داده می‌شوند تا با انگیزه اصلی خبر هماهنگ شوند و این هماهنگی به گونه‌ای صورت می‌گیرد که خبر را در نهایت امر منسجم‌تر ، منطقی‌تر و دارای ظاهر بهتری سازد . غالبا فرایند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگی دارد و درک و یادآوری امور طبق معمول صورت می‌گیرد . از همه اینها مهمتر اینکه فرایند جذب به خودی خود بیانگر تغییرات و تحریفاتی است که منعکس‌کننده احساسات ریشه‌دار در شخص می‌باشد و همچنین وضعیت و جهت‌گیری او را منعکس می‌کند .

2- ساختن یک یا چند دشمن فرضی To Make A Supposed Enemy

این یکی از شیوه‌های قدیمی سیاسیون کهنه‌کار است که قدرت را دراختیار دارند و برای بقا و ماندگاری در حکومت از آن استفاده می‌کنند . این شیوه به مطبوعات نیز رخنه کرده است . در این شیوه سعی می‌شود تا سایر رسانه‌ها و مطبوعات یا سایر سیاستمداران و یا سایر احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شکل یک دشمن نشان دهند . همیشه داشتن یک دشمن فرضی می‌تواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمینه را برای هر نوع اقدامی فراهم آورد . استفاده از این شیوه خود می‌تواند برای متحد کردن افراد داخل یک کشور نیز مفید واقع شود . در هنگام بحرانهای اقتصادی و سیاسی و یا همچنین خطرات سیاسی که از درون یک کشور را تهدید می‌کند ، وجود یک دشمن فرضی خارجی می‌تواند سرپوشی بر بحرانها و اتحاد داخل کشور علیه آن بحرانها باشد .

3- محک‌زدن To Test for Confirm

برای ارزیابی اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و یا دریافت بازخورد نظر حاکمان و یا گروهی خاص یا صنفی از اصناف جامعه ، خبری منتشر می‌شود که عکس‌العمل به آن، زمینه طرح سوژه‌های بعدی قرار می‌گیرد عوامل تبلیغاتی سعی می کنند برای دریافت بازخورد نظر گروهی خاص و یا حتی افراد جامعه ، با انتشار یک موضوع عکس‌العمل آنها را مورد ارزیابی قرار دهند و سیاست‌های آینده خود را نسبت به آن طراحی کنند. تاکتیک محک‌زدن به نوعی تاکتیک بازگشتی هم هست و به افراد خاص برمی‌گردد و جامعه محدودتری را درنظر می‌گیرد. اما بازخوردبیشتر به جامعه و عوام برمی‌گردد.                                                                  .
مثلا برای ارزیابی نظر مردم ایران راجع به رابطه با امریکا ، خبری منتشر می‌شود تا پس از محک‌زدن آن، موضوعات جدی‌تری را دراین باره منتشر سازند . به عنوان مثال میزان حساسیت‌های مذهبی جامعه و یا پایبندی ‌آنها به اصول مورد اتفاق جامعه ، یا شخصیت‌های مورد احترام ووثوق مردم ، یا کشف دید‌گاه‌ها و برنامه‌های جریان حاکم و یا جبهه مخالف نسبت به موضوعی خاص را محک می‌زنند .

4- ادعا به جای واقعیت Pretention instead of truth

رسانه‌های خبری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد ، گروههای مختلف و رسانه‌های رقیب مطرح می‌کنند و آنان را مجبور به پاسخگویی می نمایند . درواقع در این روش اخبار مخابره‌شده و یا به‌چاپ رسیده نوعی ادعا به جای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند و با استفاده از کلماتی نظیر « ادعا » منبع خبر سعی می‌کند اولا خبر را ازدست ندهد ، درثانی صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته ، ثالثا چنانچه خبر مورد تایید قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامی را که مدنظرش می‌باشد به همراه خبر القا نماید.

در شایعه منبع خبر را نمی‌گویند اما در این نوع خبر عمدا منبع خبر را ذکر می کنند ، ولی منبعی که بی‌اعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته ‌است .

این شیوه از جمله شیوه‌های جنگ روانی است که درآن نوعی ادعا در اخبار منتشر می‌شود . و سپس این ادعا تایید یا تکذیب می‌شود . این شیوه در حقیقت مانند یک برگ دوطرف برنده است . استفاده‌کنندگان از آن ، چه ادعا را رد و چه آن را تایید نمایند ، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است.

5- شایعه Rumour

زمانی که جریان این خبر از بین افرادی شروع می‌شود که از حقیقت موضوع دورند ، شایعه آغاز می‌گردد و تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه می‌یابد تا تقریبا بسیاری از مردم آن را باور می‌کنند و درنهایت شیوه معینی برای ترویج آن پیش گرفته می‌شود ، مانند « آنها می‌گویند ... » یا « از یک منبع مسئول شنیده‌ام که ... » یا « اخبار دقیقی دارم مبنی بر اینکه ... » و مانند آنها . در اینجا یک شرط اساسی برای کامل شدن شایعه وجود دارد . این شرط عبارت است از اهمیت پیشامد یا شخصی که در شایعه مطرح شده و همچنین ضرورت وجود ابهامی که شایعه را فرا گرفته باشد . به‌علاوه انگیزه‌های روانی که سبب پیدایش شایعه و رواج آن گردد .

شایعات زمانی رواج می‌یابند که حوادث مربوط به آن در زندگی افراد از اهمیتی برخوردار باشند یا در مورد آنها خبرهای صریح پخش نشود و یا اینکه خبرهای مربوط به آنها مبهم باشند . این ابهام زمانی به وجود می‌آید که خبر به صورت تحریف شده دریافت شود ، یا به فرد خبرهای متضادی برسد یا فرد از فهم این گونه خبرها عاجز باشد به هرحال شایعه همیشه دروغ نیست و همیشه داستان بدخواهانه‌ای را شامل نمی‌شود . ممکن است شایعه سبب درز کردن اطلاعات گردد ، به ویژه در زمان جنگ ، یعنی زمانی که کنترل اطلاعات نظامی از جهت امنیت ملی کشور ، ضروری است .

می‌توانیم بگوییم شایعه برای به انجام رساندن دو وظیفه توام انتشار می‌یابد : اولین وظیفه بیان وتفسیر تنش احساسی است که افراد حس می‌کنند و وظیفه دوم تسکین این تنش است . در شرایط عادی اخبار از طریق منابع قابل اطمینان و رادیو و تلویزیون پخش می‌شود و شایعه کمتر به‌حال ظهور و بروز می‌یابد ، اما وقتی فشار روحی و سردرگمی به‌وجود می‌آید شایعه نیز گسترش می‌یابد . در چنین شرایطی اگر چه شایعات از پشتوانه و شواهد محکمی برخوردار نیستند اما به‌دلیل خودداری منابع رسمی از انتشار اطلاعات واخبار کافی و شواهد که گاهی به‌خاطر دسترسی نداشتن به آن و گاه به لحاظ اعمال سانسور است به‌سرعت و از طریق تکرار در میان مردم در سطح وسیعی گسترش می‌یابد و این تکرار از آن جهت است که نیازهای هیجانی مردم را برآورده می‌کند.

انواع شایعه

شایعات در زمان جنگ‌های نظامی سه دسته هستند و دارای سه کاربرد می‌باشند :

- شایعات تفرقه‌افکن

در این نوع شایعه سعی می‌شود در موانع دشمن ایجاد شکاف نمایند و با بیان تشنجات بین افراد دشمن آنها را ضعیف نمایند . این نوع شایعه در بازی‌های سیاسی کاربرد وسیعی دارد .

- شایعات هراس‌آور

در این نوع شایعه با اعلام کشته‌های وسیع و پخش آن در بین نیروهای دشمن می‌توان ناامیدی را در بین آنها افزایش داده و آنها را ضعیف نمود .

- شایعات امیدبخش

این نوع شایعات باعث ایجاد روحیه و انسجام در بین نیروهای خودی شده و کاربردی وسیع دارد .

نیل پستمن در کتاب خود تحت نام « زندگی در عیش ، مردن در خوشی » شایعات را به سه دسته تقسیم می‌کند :

- شایعات آتشین

شایعه‌ایست که یکباره شکل می‌گیرد ، همه جامعه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اثری کوتاه‌مدت دارد . کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامی است . استفاده از آمار و ارقام و بزرگ‌نشان دادن آنها ، مسیر شایعات آتشین است . به معنای دیگر شایعات آتشین با ارقامی بسیار بزرگ ولی فقط در یک مقطع وارد می‌شوند ، تاثیر آنها عظیم است ولی مقطعی است . نیل پستمن می‌گوید : این شایعه هنگامی است که جنگ یا رخدادهای ناگهانی در جامعه اتفاق می‌افتد و این نوع شایعات غالبا با ارقام بزرگ و ارقام سر و کار دارند . تلفات ناشی از جنگ و تلفات ناشی از سیل و زلزله از جمله این موارد می‌باشند . به عنوان نمونه اعلام کشته‌ها با ارقام بزرگ در یک جنگ.

- شایعات خزنده

شایعاتی هستند که همراه با تاکتیکهای قطره‌چکانی ، مرحله به مرحله می‌تواند مسیر یک شایعه را در ذهن افراد یک جامعه طراحی کند . این شایعات درازمدت‌تر از شایعات آتشین هستند و پیچیدگیهای بیشتری نیز دارند . سوءاستفاده‌های مالی و فساد در دستگاههای اداری و رسوائیهای مالی از جمله این نوع شایعات هستند . پخش قطره‌چکانی و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمینه‌ساز این نوع شایعه بود .

- شایعات دلفینی

آن نوع از شایعات هستند که به تناسب زمان آشکار می‌گردند و بلافاصله پس از تاثیرگذاری برای مدتی پنهان می شوند و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار می‌کنند . به گفته پستمن این شایعات ، شایعات غواصی می‌باشند . در این نوع شایعه از آنچه که در گذشته اتفاق افتاده در زمان‌هایی که کاربرد آن اقتضاء می‌کند ، استفاده می‌کنند . گاهی مطالبی را آشکار و گاهی مطالبی را پنهان می‌نمایند . مانند اخبار مربوط به قتلهای زنجیره‌ای .

6- تاکتیک ماساژ پیام Spinning The Message

انواع بیشماری از فریب و خود فریبی در انبوه داده‌ها و اطلاعات و دانشی که هر روز از کارخانه کار فکری دولت به بیرون جریان می‌یابد ، دیده شده است که به ماساژ پیام معروف است . تاکتیک حذف ، تاکتیک کلی‌بافی ، تاکتیک زمان‌بندی ، تاکتیک قطره‌چکانی ، تاکتیک موجی ، تاکتیک تبخیر و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیکهای ماساژ پیام به شمار می‌آیند که در کتاب‌های نوشته شده توسط الوین تافلر به طور کامل در مورد آنها توضیح داده شده است .                        

7تاکتیک کلی‌بافی Generality Tactic

تاکتیک کلی‌بافی تاکتیکی است که در آن جزئیاتی که ممکن است مخالفت اداری یا سیاسی را برانگیزد را با لعابی از مطالب غیرواقعی می‌پوشانند . در پخش این تاکتیک سعی می‌شود بدون توجه به مسایل اصلی و عمیق در خبر و بدون ریشه‌یابی به موضوعی که منعکس می شود به حواشی آن پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح نگه ‌دارد . و توجه وی را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند . این تاکتیک بیشتر در پخش بیانیه‌های وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسی خارجی کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد ، که در آنها از شیوه بی‌حس‌سازی مغزی استفاده شده است .

8تاکتیک زمان‌بندی Timing Tactic

مرسوم‌ترین مصداقی را که می‌توان برای تاکتیک زمان‌بندی مثال زد ، تاخیر در پخش خبر می‌باشد ، به نحوی که دیگر پیامگیر نتواند کاری بکند . این شیوه در بسیاری از موارد التهاب و اشتیاق مخاطبین را برای شنیدن خبر از منابع موثق مهیا نموده و در بخشی دیگر با زمینه پخش شایعات را نیز فراهم می‌کند. تافلر میگوید پیچیدگی افکار عمومی به گونه‌ای است که استفاده از یک تاکتیک به شکل مجزا و مجرد نمی‌تواند کاربرد لازم را داشته باشد . بنابراین در بخشی از موارد مجبور به استفاده از تاکتیکهای ترکیبی هستیم . در تاکتیک زمانبندی می‌توان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهیا نمودن بستر لازم برای پخش خبر مورد استفاده قرار داد .                                                                 .
پخش اهداف مرحله به مرحله جنگ « نبرد برای کنترل » از سوی مقامات پنتاگون و وزارت دفاع امریکا از همین نوع تاکتیک است .

9 تاکتیک حذف Omission Tactic

براساس این تاکتیک قسمتهای مهمی از خبر به دلایلی که از پیش طراحی شده و به شکلی که هدفمند صورت گرفته است ، حذف می‌گردد تا زمینه را برای پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک پخش‌کننده خبر(رسانه می‌داند که با پخش قسمت ناقصی از خبر سؤالاتی در ذهن مخاطبان ایجاد می‌شودکه این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمینه پخش شایعات را فراهم می‌کند . دروسایل ارتباط جمعی معروف است که شایعه جایی پخش می‌شود که خبر نباشد . عدم پخش هیچ مطلبی در خصوص سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) پس از شروع عملیات « نبرد برای کنترل » زمینه پخش شایعات متعدد را در ایران درخصوص نحوه برخورد امریکا با با این گروه را ایجاد کرد .
این پیامها به‌طور معمول حوزه‌های رو به گسترش دارند که در اثر استفاده از تاکتیک حذف و خارج ساختن واقعیتهای مربوط یا تعادل‌بخش به‌وجود آمده‌اند .

10 تاکتیک قطره‌چکانی Dribble Tactic

داده‌ها ، اطلاعات و دانش به جای آنکه در سندی واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته بندی شده و در زمانهای گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه می‌گردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پیدا کند و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند و منتظر پخش اخبار از مجرای موردنظر گردد . در این شیوه الگوی رخدادها تجزیه می‌شود و از دید گیرنده مخفی می‌ماند .

11-تاکتیک دروغ بزرگ یا استفاده از دروغ محض Big – Lie Tactic

این تاکتیک قدیمی و سنتی می‌باشد ، اما هنوز هم مورد استفاده فراوانی در رسانه‌ها دارد و عمدتا برا ی مرغوب کردن حریف و یا حتی برای مرغوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد . بدین‌معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد را بیان می‌کنند . معروفترین مورد استفاده‌ای که از این تاکتیک شده ، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است . گوبلز می‌گوید : دروغ هر قدر بزرگتر باشد ، باور آن برای توده‌های مردم راحت‌تر است .                                                                      .
گوبلز می‌گوید دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچ‌کس جرات و فکر تکذیب آن را نکند . او می‌گفت : بعضی مواقع دروغ‌هایی می‌گفتم که خودم از آنها می‌ترسیدم .

12 فوریت‌بخشیدن ساختگی به خبر

تاکید بر انتقال سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکی دیگر از شیوه‌های مطبوعاتی است . هدف از این شیوه ایجاد نوعی طوفان مغزی برای مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ایجاد نوعی ایزوله‌کردن خبری مخاطب نسبت به دیگر منابع خبری از طریق ایجاد این اطمینان در مخاطب است و این مطلب را می‌خواهد القا کندکه این مطبوعه در سریعترین حالت ممکن ، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند . این تاکتیک برای کمتر تعمق کردن مخاطب بر اخبار نیز به کار گرفته می‌شود . از طرفی نیز ، رسانه‌های خبری با شتاب‌بخشیدن به گزارش حوادث و رویدادها سعی می‌کنند از فرصت ایجادشده برای دستیابی به بسیاری از اهداف خود ( که تاکنون مهیا نبوده ) استفاده کنند . این روش کاربرد تبلیغاتی نیز دارد . هم‌چنین در زمان جنگ و بحران‌های سیاسی کاربرد بسیار دارد.

13 پیچیده کردن خبر برای عدم کشف حقیقت To Tangle a Canard

امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت ، محرمانه نگهداشتن آن نیست زیرا که ذات خبر فرار است و به محض یافتن مجرایی ، به داخل جامعه نفوذ پیدا می‌کند . اعتقاد بر اینست که زمانی که یک رسانه قصد دارد یک خبر را پنهان کند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزیاد ، حقیقت و موضوع را به‌گونه‌ای پیچیده ‌کند که مخاطب از پیگیری آن خبر صرف‌نظر کند. برای پنهان ماندن حقیقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض ، پیچیده و مغلق بیان می‌شود که مخاطب نتواند از لابلای مطالب به حقیقت دست یابد . نمونه بارز این اتفاق در موضوع پرتاب موشک از سوی نیروی دریایی آمریکایی به سوی هواپیمای مسافرتی ایرباس ایرانی بود.                                                .
امروزه جهت سرکوب بسیاری از جنبش‌های مردمی و نتایج اسف‌بار اقدامات سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ در کشورهای ضعیف جهان این حقایق از طریق مخدوش ساختن خبر این وقایع ، پنهان می‌مانند .

14 افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگی و نادرست درمیان چند خبر درست

این از خصوصیات مستمر چند موج رادیویی مانند بی.بی.سی است که همواره از این شگرد استفاده کرده‌اند . در این شیوه، نظر مخاطبان به اخباری کاملا صحیح جلب می‌شود و پس از ایجاد اطمینان اولیه نسبت به این منبع ، یک خبر نادرست اعلام و القاء می‌شود .یک تحلیل‌گر حرفه‌ای می‌تواند اخباری که برای مخالفان خود دارای هویت درست و مشخص‌شده است ، به گونه‌ای با اخبار نادرست آمیخته کند که نهایتا نظر خود را در قالب تحلیل و تفسیر مورد نظر خود القا نماید .

15 استفاده از دوخبر واقعی برای طرح یک‌خبرساختگی

ارتباط بخشیدن بین دو واقعه ، نتیجه‌گیری غلط و غیرواقعی از آن ، از شیوه‌های دیگر در مطبوعات و خبرگزاری‌ها و رادیوها به شمار می‌رود . مثلا رادیو بی.بی.سی اعلام می‌کند که دو هیات سیاسی از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سوری دیدار و گفت‌وگو کردند . در این پیام هدف اصلی، القاء خبر ارتباط بین این دو هیات سیاسی در سوریه و تضعیف دولت جمهوری اسلامی است .

16 استفاده از عاطفه گیرندگان پیام To Play On The Emotions Of The Audience

در این روش تلاش می‌شود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند . کلماتی نظیر تبعیض ، ظلم به زنان ، فشار برکودکان ، شکنجه ،بازجویی ، توطئه ، خفقان ، نسل‌سوزی ، دولت‌ستیزی ، قانون‌ستیزی ، فجایع بشری و مانند آن می‌تواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید . موضع زنان و کودکان همیشه می‌تواند در این روش کارآمد باشد . پخش برنامه‌های تلویزیون و استفاده از عکس‌هایی که کودکان را در وضعیتی بسیار بد نشان می‌دهد ، همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار می‌تواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد .

از سوی دیگر خبرگزاریها از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده می‌کنند . گیرندگان پیام درمقابل یک‌سری مسائل مشترک با هم دارای همبستگی‌های عاطفی هستند . مباحث مشترکی نظیر دین ، نژاد ، سرزمین ، ملیت ، جنسیت ، محیط اجتماعی ، رنگ پوست ، مباحث مشترک قاره‌ای و مباحث انسان دوستی از جمله این مباحث است که در خیلی از خبرها هدف قرار می‌گیرند و سعی می شود به نوعی در خبرها روی یکی از این همبستگی‌ها تاکید شود . مخصوصا روی مسائل ناسیونالیستی بسیار تاکید می‌شود .

17 استفاده از خبر برای تبلیغات                                                       .                                 .

وقتی خبری از رسانه‌ها منتشر می‌شود ، نیازی به اثبات آن وجود ندارد . چرا که اولین اصل برای دهنده پیام اینست که ادعایی که کرده ، اصل می‌باشد . منبع خبر زمانی‌که خبری را می‌دهد ، هیچگونه تلاشی برای اثبات آن نمی‌کند و مدنظر او اطلاع‌رسانی صرف است . در مورد خبر اگر کسی فکر کند یا ادعا کند که خبر درست نیست ،لازمست برای رد آن مدرکی ارائه دهد.

18- تفرقه از آنجایی که وحدت و یگانگی، عامل اصلی در موفقیت هر ملت و هر نظام حکومتی است، تفرقه نیز بر عکس آن، عامل اصلی ذلت و بدبختی هر ملتی است. این روش، تقریبا نتیجه تمام روشهایی است که دشمن در جنگ روانی به کار میبرد و در حقیقت، دشمن در به راه انداختن جنگ روانی، در پی ایجاد تفرقه میان مردم و حاکمان میباشد؛ تا از این طریق، بتواند به منافع خود دست یابد.

19- فریب در این روش، دشمن سعی میکند تا مخاطب مورد نظر را به سمت یک فضای ذهنی متفاوت با واقعیات سوق دهد و این عمل، یعنی فریب یا دروغ بزرگ، باید به گونهای ساخته و پرداخته شود که افراد، بدون هیچ مقاومتی وارد آن شوند و القائاتی را که میشود، بپذیرند. بنابراین، دشمن سعی میکند با تلاش و کوشش، ذهن مخاطب را به نتیجه مورد انتظار خویش برساند.

تاکتیکهای تبلیغاتی 1. در نظر داشتن مخاطب؛ در تبلیغات، باید طبقه یا گروه خاصی را مشخص کنیم و عباراتی متناسب با فهم آنها به کار ببریم. از این رو، باید از مسائلی صحبت کرد که نزد آنها از اعتبار خاصی برخوردار است.

2. ظاهرسازی؛ یکی از مسائل مهمی که در تبلیغات از آن استفاده میشود این است که خود را آنگونه جلوه میدهند که مخاطبین میپسندند.

3. شایعهسازی؛ یکی دیگر از ابزار مهم تبلیغات، شایعهسازی و انتشار آن در جامعه است؛ به طوری که بعد از مدت کمی این شایعه به عنوان یک حقیقت در میان افراد تکرار میشود؛ بدون آنکه به شایعه بودن آن پی ببرند.

4. حمله به نقاط ضعف؛ یکی دیگر از کارهایی که در امر تبلیغات برای جنگ روانی از آن استفاده میشود، این است که توجه همگان را به مشکلات، کمبودها و نارساییهای موجود معطوف کنند و موجب ایجاد نارضایتیها و ناسازگاریها در افراد شوند.

5. فرصتطلبی؛ دشمن سعی میکند در تغییر افکار، از هر فرصتی استفاده و مطلب خود را القاء کند و برای این کار، از جملات جذاب، کوتاه و نامفهوم، برای افزایش نگرانیها استفاده میکند.

انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی

1ـ در کشورهایی که حکومت آنها صبغه‌ای نژادی و قومی دارد، رسانه‌ها تحت کنترل شدید دولت، تبدیل به بلندگو و انعکاس‌دهنده گرایش‌های نژادی ـ قومی -نظامی حاکم می‌شوند و به عنوان یکی از ابزارهای «دگرسازی» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها» Us Versus Them، بستر مناسبی برای ایجاد تنش، خشونت و حتی جنگ داخلی فراهم می‌کنند، نوع و شیوه رفتاری رسانه‌ها در بحران رواندا و صربستان نمونه‌های خوبی در این زمینه به شمار می‌روند.

2ـ در برخی موارد، رسانه‌های داخلی یا خود زمینه‌ساز بحران و جنگ هستند و یا به دلیل آن که نمی‌توانند به بیان حقایق بپردازند به ترویج خشونت کمک می‌کنند. در این شرایط، این رسانه‌های بین‌المللی هستند که باید انجام این وظیفه را عهده‌دار شوند. غفلت عمدی یا سهوی رسانه‌های بین‌المللی در پرداختن به موضوع، منجر به بروز و یا ادامه جنگ و خشونت می‌شود. سکوت عمدی رسانه‌های غربی در برابر نسل‌کشی صرب‌ها و جنایات صدام علیه اکراد، از مصادیق بارز در این زمینه هستند.

3ـ تلاش رسانه‌های کشور ثالث برای ایجاد اختلاف بین دو کشور و یا تحریک به اقدام برای جدایی‌طلبی، شیوه دیگری است که می‌توان به آن اشاره کرد.

4ـ ترغیب سیاستمداران به آغاز جنگ با مطرح کردن این ایده که سایر روش‌های تغییر رفتار کشور هدف نتیجه‌بخش نخواهد بود، از دیگر شیوه‌هایی است که رسانه‌ها به آن متوسل می‌شوند.

5-اگر در زمان جنگ، رسانه‌ها تلاشی برای خاتمه آن انجام ندهند، در حقیقت تداوم خونریزی و خشونت را موجب شده‌اند. در عصری که بیش از 17000 ماهواره، امکانات فوق‌العاده‌ای را به وجود آورده‌اند، تا حدی که می‌توان از دیپلماسی مجازی (Virtual diplomacy) بحث کرد، رسانه‌ها می‌توانند تلاش فراوانی برای ترغیب طرف‌های درگیر به گفت‌وگو و حتی مذاکرات بین‌المللی چند جانبه به عمل آورند.

پیشگیری

اطلاعات پیشگیری‌کننده شامل کلیه عملیات و اقداماتی است که یک کشور به آن دست می‌زند تا امنیت حفظ اسرار را در برابر فعالیت‌های جاسوسی، مقابله با خرابکاری مادی و معنوی و تبلیغات محقق سازد.

هدف از این اقدامات محافظت از موجودیت کشور، مرزها و تأسیسات آن است.

این اطلاعات همچنین شامل کلیه اقداماتی است که مانع از غافلگیر شدن توسط دشمن و سازمان‌های اطلاعاتی او می‌شود.

برای پیشگری از بحران جنگ روانی می توان با استفاده از آموزش وآگاه ساختن مردم درخصوص جنگ راوانی که دشمن به راه انداخته از صدمات جنگ روانی در امان بود .

برای آمرزش دادن ابتدا داشتن اطلاعات لازم است که ما باید اطلاعات کافی وجامع درمورد جنگ روانی را داشته باشیم و بتوانیم راه حل مناسب در مواجه با جنگ روانی ارائه دهیم .


منبع

تعریف جنگ نرم

تعریف جنگ نرم

پرفسور حمید مولانا در کتاب «اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی» در سال 1986 قدرت نرم را به قدرت بر شکل‌دهی و تغییر ایده‌ها و ترجیحات طرف مقابل تعریف کرد.

جوزف نای: قدرت نرم را به «توانایی شکل‌دهی ترجیحات دیگران» تعریف کرد. جوزف نای قدرت سخت را به «قدرت برای اجبار» و قدرت نرم را به «قدرت برای جذب و اقناع» تعریف می‌کند.

تعریف جنگ نرم

«جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروه‌های دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد»

واژه‌های هم افق

در اصطلاحات نظامی و سیاسی، اصطلاحاتی از قبیل «جنگ روانی»، «عملیات روانی»، «انقلاب مخملی»، «انقلاب رنگی» و «جنگ رسانه‌ای» همگی از اشکال و انواع جنگ نرم و بعضاً به صورت ناشیانه‌ای به عنوان مرادف جنگ نرم به شمار می‌روند. در همة این موارد هدف این است که اراده و خواست مهاجمان بدون استفاده از ابزار و وسایل نظامی بر دیگران تحمیل شود.

تاریخچه عملیات‌روانی و گسترش آن

* آنچه مسلم است عملیات‌روانی سابقه‌ای به قدمت تاریخ انسانها دارد چرا که انسانها برای تحت تأثیر قراردادن طرف مقابل به شیوه‌ها و ترفندهایی متوسل می‌شده‌اند و این فعالیت از ارتباط چهره به چهره دو فرد گرفته تا اجتماعات کوچک و بزرگ‌تری یافته است و همین نوع فعالیتها و اقدامات در زمان‌ای خاص همچون بحرانها، جنگها، نزاع‌های محلی بصورت مختلف و گوناگونی اتفاق افتاده است.

آنچه قابل تأکید است این است که انسانها پدیده تأثیرگذاری روانی و استفاده از آن در جنگ و صلح و سیاست را به تازگی کشف نکرده است بلکه کمتر برهه‌ای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را می‌توان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیم‌ترین نمونه‌های استفاده از جنگ روانی بوده‌اند در این میان پل لاین بارگر(Paulline barger) سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت می‌دهد.

* در این جنگ کیدئون بر خلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هر یک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است. در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. مطمئناً قبل از این واقعه و بعد از آن، نمونه‌های متعدد دیگری از جنگ روانی سنتی را می‌توان یافت. در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیله قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی حضرت علی(ع) با این وسیله، نمونه‌های برجسته‌ای (البته با ارزشهای متفاوت) از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و براساس ذوق و نبوغ طراحان آن به اجرا درآمده اند.

* از سابقه پیدایش جنگ روانی در قرن اخیر جنگهای اول و دوم، و حداکثر (البته به نوعی) به انقلاب 1917 روسیه و انقلاب فرانسه می‌رسد. برای این کار، ضمن برشمردن ویژگیهای جنگ روانی جدید و نشان دادن تفاوتهای آن با جنگ‌روانی سنتی، زمینه‌های پیدایش و توسعه چنین پدیده‌ای را در بستر تاریخی آن را می‌توان بررسی کرد.

هنگامی که در سال 1939، محققان و دانشمندان علوم انسانی آلمانی به منظور توجیه شکست کشور خود در جنگ جهانی اول، اعلام کردند که از جمله مهمترین علل شکست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از ورود و حضور گستردة ابزار تأثیرگذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری می‌دادند. وقوع تحولاتی مانند تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.

* آنچه را ما جنگ روانی جدید می‌خوانیم در واقع محصول تحولاتی است که عمدتاً ابتدا در اروپا رخ داد. یکی از مهمترین این تحولات، پیدایش و توسعة نقش صنعت و تکنولوژی در جوامع بشری( از جمله ارتباطات اجتماعی) است. صنعت و تکنولوژی ارتباطات میان انسانها را در دو جنبه توسعه داد: اول از نظر حمل و نقل، شامل جاده، اتومبیل، راه‌آهن و نظایر اینها که موجب افزایش ارتباط فیزیکی بین افراد بشر شد. دوم از نظر توسعه وسایل و ابزارهای پیام رسانی مانند چاپ، تلفن، سینما، تلگراف که موجب نزدیک غیرمادی و گسترش تعامل پیامی میان انسانها شد. توسعه و گسترش ارتباطات، به نوبة خود باعث شد تا انسانهایی که تا پیش از این، فقط در محدوده قومی، قبیله‌ای و محلی فکر می‌کردند و مسائل خارج از منطقة محدودشان برای آنها اهمیت نداشت، ملی و جهانی فکر کنند و به مسائل دنیایی فراتر از مناطق محدود خود علاقه‌مند شوند. انسان روستایی که تا دیروز، مهترین دلمشغولی، او، مشکلات کشاورزی و زمین و آب‌وهوا بود و تقسیم بندیش از خودی و بیگانه برمحور روستا یا روستاهای اطراف شکل می‌گرفت، اینک به مسائل کشور خود و حتی فراتر از آن، مسائل جهانی که در آن زندگی می‌کرد و کل بشریت می‌اندیشید.

در کنار توسعه ارتباطات، انقلاب صنعتی موجب ظهور پدیده‌های دیگری نیز شد مانند شهرنشینی، افزایش جمعیت و متراکم شدن آن، پیچیده شدن حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع و به تبع آن تقسیم بسیار وسیع کار و غیره. اینها دست به دست هم داد و نیروی سیاسی جدیدی به نام مردم شکل گرفت. به تعبیری، پیدایش پدیده‌هایی همچون افکار عمومی و افکاری نظیر" صدای مردم، صدای خداست "، ریشه در این تحولات دارند. حکام، دیگر نمی‌توانستند مانند لویی چهاردهم بگویند " دولت، خود من هستم "  و مجبور بودند برای حفظ قدرت سیاسی و توسعه آن و برای تدوین و اجرای سیاستهای خود، حتماً گوشه چشمی هم به مردم داشته باشند. بحث دخالت مردم در سیاست، دیگر مفهومی اخلاقی نبود بلکه پشتوانه قدرتی نیز داشت. تقسیم کار و تنوع حیات اجتماعی موجب شده بود تا کانونهای گوناگون قدرت غیردولتی ظاهر، و جامعة مدنی پیچیده و گسترده شود. در چنین جامعه‌ای، تداوم سیستم سیاسی و اجتماعی، فقط با همکاری صاحبان نقشهای تخصصی و قدرتی جدید امکان پذیر بود و بدون همکاری آنها، هیچ حکومتی دیگر نمی‌توانست به تنهایی از پس امور کشورداری برآید و به رتق و فتق امور بپردازد: کارخانه بدون همکاری و رضایت ضمنی کارگر، نظام دیوانسالاری بدون حمایت دیوانسالاری و هزاران تخصص دیگر بدون همکاری صاحبان تخصص مربوط، از گردش و عمل کردن باز می‌ماندند و بازماندن اینها یعنی فلج شدن کل سیستم. به این زمینه‌های یاد شده، عامل دیگری را هم باید افزود. صنعت و تکنولوژی از طریق اختراع هواپیما و توپخانه‌های دور برد، برد سلاحها را افزایش داد و موجب شد که صحنة جنگ، از میدان نبرد به سراسر خاک هر کشور گسترش یابد. اکنون دیگر مرز بین جبهه و پشت جبهه شکسته شده بود و تنها دوری از میدان جنگ، تضمین کننده امنیت نبود. با بروز جنگ، مردم مجبور بودند که علاوه بر تحمیل سختیها و کمبودهای ناشی از آن، با صدمات و تلفات جانی و مالی نیز روبرو شوند و در مقابل آن ایستادگی کنند. نتیجه اینکه کشورها، هر چه بیشتر در مقابل تأثیرات جنگ آسیب‌پذیر شدند و بنابراین رهبران کشورها در طراحی و اجرای سیاستهای دفاعی، باید عامل دیگری را هم لحاظ می‌کردند که نقش مردم بود.

از اینجا به بعد است که جلب رضایت مردم یا برانگیختن آنها برای مخالفت، و یافتن ابزارها و تمهیداتی برای رسیدن به این مقصود، به عامل تعیین کننده‌ای در کشاکشها و رقابتهای سیاسی و نظامی تبدیل شد. تا پیش از این، فرماندهان نظامی و حاکمان سیاسی، در تدوین و اجرای سیاستهای خود، فقط تا آنجا به مردم نیاز داشتند که نیروی انسانی مورد نیاز آنها را تأمین کنند. احتمالاً هیچ فرماندهی احساس نمی‌کرد که برای حمله به دشمن و کسب پیروزی، به تأثیرگذاری روانی بر مردم خودی یا دشمن(جز در مواردی مانند محاصره شهرها) هم نیازی دارد. مهمترین آماج عملیات‌روانی در جنگ را سربازان و فرماندهان دشمن تشکیل می‌دادند. در صحنة سیاست و بازیهای دیپلماتیک، تنها هدف سیاستمداران و مقامات مذاکره کننده، مقامات مسئول طرف مقابل بود. اما اینک، صحنة بازی بسیار پیچیده‌تر شده بود. طرفین درگیری مجبور بودند که در بازی، طرفهای دیگری را هم به حساب آورند. اینها عبارت بودند از مردم خودی، مردم دشمن، مردم بی‌طرف و بعدها پدیده دیگری به نام افکار عمومی جهانی. هر طرف می‌کوشید در این کشاکش، مردم خودی را به نفع خود، نه فقط جلب نظر کند بلکه آنها را بسیج، و در مشارکت فعال وارد کند. همچنین مردم دشمن را نه فقط از همکاری با رهبران دشمن باز دارد، بلکه آنها را به مخالفت تحریک کند، و سرانجام اینکه مردم کشورهای بی‌طرف را از نزدیک شدن به دشمن باز دارد و حتی الامکان به حمایت از خود وادارد. بدیهی است در چنین صحنة پیچیده‌ای، مهمترین ابزار کارآمد، تبلیغات و عملیات‌روانی بود و هر کشوری در محاسبه توازن قوا با رقیب، باید این عنصر از قدرت ملی را مورد توجه قرار می‌داد. اهمیتی که ایدئولوژی در صحنة سیاست و نظامیگری پیدا کرد، به دلیل نقشی بود که در بسیج و برانگیختن توده‌ها داشت.

آلمانیها حتی قبل از گوبلز و دار و دسته نازیها به اهمیت این عامل پی‌برده بودند، یعنی زمانی که در جنگ جهانی اول، لنین را به عنوان ویروس روانی به داخل روسیة تزاری رخنه دادند. هدف آنها این بود که با ترویج اندیشة انقلابیگری و ایجاد فروپاشی روانی در سیستم تزاری، سقوط حکومت رقیب را تسریع کنند و به هدف خود نیز رسیدند. موفقیتهای لنین نشان داد که آنها حداقل در بخشی از محاسبات خود اشتباه نکرده بودند اما شیوع این ویروس و گسترش تأثیرات آن، بعد از جنگ دامنگیر خود آنها نیز شد، چون مجبور شدند هزاران سرباز اسیر آلمانی را که از روسیه به آلمان بازگشتند به منظور پاکسازی افکارشان از اندیشه‌های مارکسیستی مورد بازآموزی قرار دهند. بلشویکها چه در مرحلة براندازی رژیم تزاری و چه در برپا ساختن رژیم جدید خود، حساب خاصی برای ایدئولوژی باز کردند و از آن به حداکثر ممکن بهره گرفتند. آنها ارتشی ایدئولوژیک بنا نهادند که نیروهای آن با ابزارهای ایدئولوژیک کنترل می‌شد و تحت تأثیر ایدئولوژی به جنگ می‌پرداخت. در تاریخ جدید اروپا و در دوران حاکمیت مادیگری، که هر ایده‌الی براساس محاسبات عقل معاش انجام می‌شود، به قول ادوارد ارل، آنها اولین سربازانی بودند که حاضر می‌شدند صرفاً به دلیل عقیده کشته شوند.

در واقع در بستر چنین وضعیتی بود که نازیها کار خود را شروع کردند و نقش تبلیغات را در رقابتهای سیاسی و نظامی به اوج رساندند. آنها با علم به اهمیت بسیج مردم، ایجاد شور و انگیزه در آنها برای حمایت فعالی از نظام و سیاستهای آن و نقش سلاح روانی در جابجایی موازنة قدرت و همچنین برخورداری از نیروی متخصص و کار تحقیقاتی که شرح آن در ابتدای مقاله آورده شد دستگاه تبلیغاتی عظیمی را برپا کردند. آنها علاوه بر بهره‌برداری از تبلیغات برای رسیدن به قدرت، پس از کسب قدرت، وزارت تبلیغات را به سرپرستی گوبلز ایجاد کردند و پخش اعظم رسانه‌های ارتباطی آلمان را تحت کنترل و نظارت آن وزارتخانه قرار دادند. نازیها با حداکثر توان از دو رسانه سینما و رادیو استفاده کردند. بنا به گفتة دیوید ولچ، از میان همه ابزارهای اعمال نفوذ نهانی و روانی، هیچ یک به اندازة سینما مورد توجه رایش سوم نبود. گوبلز در یکی از نخستین سخنرانیهای خود در مقام وزیر تبلیغات، اعلام کرد که سینمای آلمان در پیشاپیش سربازان نازی، رسالت فتح جهانی را بر دوش دارد. براساس این نظریه، رژیم نازی، سرمایه‌گذاری سنگینی روی سینما انجام داد به گونه‌ای که بین سالهای 1933 تا 1945، 1097 فیلم در آلمان تولید شد. یک ششم این فیلمها، مضمون صریح تبلیغاتی و سیاسی(هدایت شده توسط وزارت تبلیغات) داشتند، ضمن اینکه اغلب آها نیز کم و بیش با خط کلی تبلیغاتی نازی هماهنگ بود.

آلمانیها در حوزه جنگ روانی رادیویی نیز از خود رکوردهای شگفت‌انگیزی بر جا گذاشتند. آنها 16 ایستگاه فرستنده رادیویی ایجاد کردند که با نام مستعار " پیروزی "  برای 13 کشور اروپایی برنامه پخش می‌کرد. علاوه بر آن، ایستگاه‌های رادیویی رسمی آنها نیز برای 60 کشور برنامه پخش می‌کرد و مجموع برنامه‌های آنها به 430 ساعت در روز می‌رسید. (این رقمی است که حتی با معیارهای امروزی نیز غیرقابل باور می‌نماید). رادیو بطور مستقیم و هماهنگ در خدمت مقاصد سیاسی _ نظامی درآمده بود و برای مثال گوبلز چنان برنامه‌ریزی کرده بود که در مرحله اول : ذهن مردم سرزمینهای اشغالی را از قبل و به تدریج از طریق فرستنده‌های رادیویی آلمان برای اشغال کشورشان آماده کند.

در مرحله دوم:  ضمن اینکه به دوستی پابرجای دو ملت ارج نهاده می‌شود، باید رژیم آن کشور نیز با روندی تدریجی و فزاینده مورد انتقاد قرار گیرد.

در مرحله سوم:  باید تهدید، اشغال و تسخیر نظامی با تمام نیرو و قدرت به عمل آید و با لحنی خشن، پیامدهای ناگوار عدم اطالعت گوشزد، و بر این نکته تأکید شود که اگر ملت خوب برای سرنگونی حکومت بد قیام نکند، آنگاه چاره‌ای نیست جز اینکه ارتش آلمان این امر را به انجام رساند. البته واحدهای ارتش آلمان به جای توپ و تفنگ، با موزیک و دسته گل وارد خواهند شد.

در مرحلة آخر:  باید هر صدای ناموافق و آشوبگری خاموش شود و همزمان با اشغال نظامی کشور، رادیو و سایر مناطق حیاتی و حکومتی به تصرف درآید و از همه امکانات برای برقراری نظم و آرامش استفاده شود.

البته تأکید و سرمایه‌گذاری روانی _ تبلیغاتی نازیها، فقط به عرصه‌های رادیو و سینما محدود نمی‌شد. آنها در حوزه‌های دیگر فعالیت ود(مانند عملیات اطلاعاتی) نیز بر این امر تأکید داشتند و در واقع بخش مهمی از بزرگترین پیروزیهای سیاسی، نظامی چشمگیر آنها(مانند غافلگیر کردن شوروی در عملیات بارباروسا، اشغال بدون زحمت چکسلواکی و بی‌طرف نگهداشتن سایر قدرتهای غربی مانند انگلستان و آمریکا که اتفاقاً برخی از آنها در زمان فرودستی قدرت نظامی آنها در برابر حریفان به دست آمد، مدیون این لشکرکشی روانی _ تبلیغاتی بود.

کشور توسعه طلب دیگری که پس از آلمان، نقش توسعه دادن جنگ روانی و رساندن آن به سطح امروزین را به عهده گرفت، آمریکا بود. نگاهی اجمالی به حجم و مجموعه اقدامات آمریکا از جنگ کره تاکنون نشان می‌دهد که آمریکائیها رکوردی را در این زمینه برجا گذاشته‌اند که شکستن آن توسط هر کشور دیگری بعید به نظر می‌رسد. انگیزه اصلی آنها در این راه  مبارزه با گسترش نفوذ شوروی(به ضرر نفوذ آمریکا) در جهان و بعدها حرکتهای جهان سومی و از جمله حرکتهای اسلامخواهی در جهان بود.

واژه جنگ روانی در آمریکا، پس از انتشار کتاب« جنگ روانی آلمان »  نوشته فاراگو در سال 1942 گسترش یافت. در پایان جنگ دوم جهانی این اصطلاح در دیکشنری وبستر وارد شد و بخشی از عبارت پردازیهای سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد. در سال 1950، دولت ترومن به منظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در کره، پروژه‌ای را با عنوان " نبرد حقیقت " (یا تهاجم عظیم و قدرتمند روانی) با بودجه‌ای معادل 121 میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا، اداره ریاست جنگ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی، واحدهای جنگ روانی گسترده‌ای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشکیل داد و از آن زمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی- تبلیغاتی آمریکا با توسعه‌ای روزافزون همواره به عنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کرده‌اند. این سازمانها، طیف وسیعی از رادیو‌ها، تلویزیونها، ماهواره‌ها، کتابخانه‌ها، بورسهای دانشگاهی، خانه‌های فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراکز فیلم‌سازی. واحدهای جنگ روانی نظامی، تشکیلات ستادی و امثال آنها را شامل می‌شود. تعداد، پرسنل، بودجه، حجم و گستردگی فعالیت آنها چنان است که فهرست کردن آنها نیز کتاب مستقلی را می‌طلبد و ما در اینجا برای ارائه تصویری کلی از جنگ روانی جدید، فقط به چند نمونه کوچک از آنها اشاره می‌کنیم:

نمونه‌ای از این فهرست، فعالیت رادیویی است. رکن اصلی تبلیغات رادیویی آمریکا، « رادیو صدای آمریکا » است که در سال 1984 به 23 زبان و با بودجه‌ای بیش از یکصد و ده میلیون دلار در سال، حدود 970 ساعت برنامه در هفته پخش می‌کرد. اما در کنار این رکن اصلی، ایستگاههای رادیویی کوچک و بزرگ دیگری نیز همواره فعال بوده‌اند که در قالب تبلیغات سیاه و خاکستری( به تعبیر خود آمریکائیها) برنامه پخش می‌کرده‌اند. معروف‌ترین آنها، رادیو آزادی و رادیو اروپای آزاد بوده‌اند. مخاطب اصلی رادیو آزادی را مردم شوروی و مخاطبان رادیو اروپای آزاد را اهالی اروپای شرقی سابق تشکیل می‌داده اند. این دو رادیو در اوج فعالیت خود در هفته هزار ساعت برنامه پخش می‌کردند و هدف اعلام شده آنها، با بودجه‌ای معادل صد میلیون دلار( در سال 1983 که بخشی از آن توسط سازمان سیا تأمین می‌شد) ایجاد تغییر در نظامهای سیاسی این کشورها بود. از جملة آخرین نمونه‌های رادیوی سیاه که توسط آمریکائیها پشتیبانی و هدایت می‌شد، « رادیو صدای آزاد ایران»  بود که برای اولین بار در سال 1980 صدای آن شنیده شد و تا مدتها، به تبلیغات براندازی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ادامه می‌داد.

نمونه یا جنبه دیگر این عملیات‌روانی مدرن، جنبه علمی و آموزشی آن است. از سال 1950 به بعد، دانشمندان علوم اجتماعی در آمریکا، بیش از هر زمان دیگری به مطالعة نخبگان، ارتباطات و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداخته‌اند. به همین منظور، به تعیین معیارهای پژوهشی در مطالعة فرهنگهای بیگانه توجه زیادی مبذول شد. همچنین تلاش عظیمی در زمینه توسعه سیستماتیک ابزارهای پیچیده‌تر برای تشخیص و ارزیابی مؤثر موضوعاتی که برای دست‌اندرکاران جنگ روانی مفید بود انجام شد. از سال 1950 دولت آمریکا از طریق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعة بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات آمریکا، سازمان سیا و وزارت دفاع، به گروههای دانشگاهی و سازمانهای غیرانتفاعی کمک مالی کرد تا پروژه‌های تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژه‌های در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعة جنگ روانی سوق دهند.

اما این تحقیقات به زمینه‌های یاد شده محدود نمی‌شد. بخش دیگری از تحقیقات بطور مستقیم در مورد موضوع جنگ روانی و ابعاد آن انجام شد که یا در مراکز تحقیقاتی غیردولتی و غیرنظامی و به سفارش کارفرمایان دولتی و یا در مراکز دولتی و نظامی مانند « مرکز و مدرسة فورت براگ »  اجرا می‌شد. حاصل کار، طیف وسیعی از متون علمی و کاربردی جنگ روانی، و ابداع نظریه‌ها، مفاهیم و تقسیم‌بندیهایی بود که تقریباً بر کل ادبیات جنگ روانی غرب حاکم شد. از جمله این مفاهیم می‌توان از ابداع واژه عملیات‌روانی (به جای جنگ روانی) نام برد که برای کاستن از بار خصومت‌آمیز واژه‌ ساخته و پرداخته شد و عملیات روانی نیز خود به دو دسته، یعنی جنگ روانی (آن بخش از عملیات‌روانی که متوجه دشمن است) و اقدامات روانی (آن بخش از عملیات‌روانی که متوجه دوستان و گروه‌های بی‌طرف است) تقسیم شد.

نمونه‌ای که شاید میزان اهمیت عامل روانی ـ تبلیغاتی قدرت برای آمریکائیان را بهتر نشان می‌دهد و جایگاه آن را در مجموعة ساختار کشورداری آنها بیشتر مشخص می‌سازد. جنبة سازمانی ملی و استراتژیک جنگ روانی است. در سال 1950 و در پی تصویب پروژه «نبرد بزرگ حقیقت» ، لزوم هماهنگ کردن سازمانهای درگیر تبلیغات خارجی و فعالیتهای آنها با یکدیگر احساس شد. بر این اساس، « ستاد استراتژی روانی»  به منظور هماهنگ کردن تمام برنامه‌های تبلیغات خارجی در قالب استراتژی روانی واحدی تشکیل شد. در واقع، برای اولین بار، این فکر به وجود آمد که می‌توان در کنار استراتژی نظامی، استراتژی اقتصادی و مانند اینها. استراتژی روانی هم داشت و صرف نظر از نوع استراتژی نظامی یا سیاسی هر کشور، تمام اقدامات روانی ـ تبلیغاتی را در خط مشی مجزایی هدایت کرد. در همین دوره بود که اصطلاح       « سایکو استراتژی»  و بحث از بعد چهارم استراتژی و قدرت ملی در ادبیات روابط بین المللی و مباحث استراتژیک رواج یافت. به این ترتیب، عنصر روانی از مسأله زمان جنگ کشورداری به موضوعی تبدیل شد که هم در زمان جنگ و هم در زمان صلح باید به آن پرداخته شود. هر چند این ستاد پس از چند سال منحل شد، با این حال تشکیل یوسیا (آژانس اطلاعات ایالات متحده) برای برنامه‌ریزی و هدایت تبلیغات خارجی آمریکا، و ستاد هماهنگی عملیات (به منظور هماهنگی سیاست خارجی آمریکا در تمام جنبه‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی با در نظر گرفتن ابعاد روانی آنها) نشان داد که عامل روانی _ تبلیغاتی، همچنان اهمیت خود را به عنوان جزء اصلی سیاستها و استراتژیهای آمریکا حفظ کرده است.

بعدها آمریکا تحت تأثیر جنگ ویتنام و با طراحی نظریة جنگ کم شدت، حتی یک گام نیز جلوتر رفت. این گام آخری، شناسایی این نکته بود که در مواردی (مانند جنگهای شورشگری)، عنصر روانی می‌تواند به بعد برجسته استراتژی هر کشور تبدیل شود و هیچ اظهار نظری بهتر از این جمله نشان دهندة تحول یاد شده نیست که: در این استراتژی " هدف، تصرف پانزده سانتیمتر بین دو گوش انسان است."

در مجموع بعد از بیان نمونه‌های جنگ‌روانی جدید بعنوان بستر جنگ روانی مدرن که بعد از جنگ‌جهانی دوم شکل گرفت را بصورت محورهایی بشرح زیر قابل ارایه است:

1ـ جنگ روانی جدید، بخشی از کشورداری است، و در کنار دیگر ابزارهای قدرت ملی جا گرفته است. رواج مفاهیمی همچون استراتژی روانی و سیاست تبلیغاتی و یا ایجاد نهادهایی مانند یوسیا یا وزارت تبلیغات، نشانه این ویژگی‌ هستند. هر چند در این مورد، سیاست کشورها بین دو دکترین:   الف-  مستقل فرض کردن حوزه اقدامات روانی     و     ب-  دکترینی که آن را جزئی از امور سیاسی، اقتصادی و نظامی می‌پندارد، در نوسان است، با این حال، هیچیک در اهمیت آن به عنوان ابزار اساسی کشورداری و سیاست خارجی تردید ندارند. این ویژگی، خود ویژگیهای دیگری را نیز در بر دارد که عبارتند از:

2ـ جنگ روانی جدید، پدیده‌ای همیشگی و پیوسته است. جنگ روانی جدید(عمدتاً جنگ روانی استراتژیک) دیگر به مقطع و فصل خاصی وابسته نیست. چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ، کشورها باید برای به بکارگیری آن یا دفاع در مقابل آن آماده باشند.

3ـ جنگ روانی جدید، عملی سازمان یافته و برنامه‌ریزی شده است. دوران جنگ روانی صرفاً متکی به نبوغ سیاستمداران یا فرماندهان صحنة جنگ سپری شده است. جنگ روانی، امروزه نیازمند سازمان خاص خود، و پرسنلی است که تخصصهای مختلفی دارند و به طرح‌ریزی و برنامه‌ریزی قبلی، حتی برای برخورد با وضعیتهای اضطراری نیاز دارد.

4ـ جنگ روانی جدید بر علم و پژوهشهای عملی متکی است. این پدیده چه برای دستیابی به قواعد تأثیرگذاری بر افکار و نگرشهای انسانی، چه برای رساندن پیام خود به مخاطب و تضمین دریافت و ادراک آن، و چه برای شناخت مسائل خاص هر دسته از مخاطبان و محیط آنها به تحقیقات علمی، وابستگی شدید دارد. به این اعتبار می‌توان گفت کشوری می‌تواند تشکیلات جنگ روانی کارآمد راه اندازد که بنیانهای علمی لازم را در علوم انسانی و اجتماعی دارا باشد.

5ـ جنگ روانی جدید، برد وسیع و گسترده‌ای دارد. اگر عملیاتهای روانی مانند آنچه در زمان گیدئون انجام می‌شد، حداکثر بر افراد حاضر در صحنة جنگ یا یک حمله مؤثر واقع می‌شد، اقدامات روانی تبلیغاتی امروزین، به دلیل بهره‌گیری از رسانه‌های الکترونیکی(از ماهواره گرفته تا رادیو) همزمان می‌تواند تمام مردم کره زمین را مخاطب قرار دهد و انتظار واکنش از سوی آنها را داشته باشد.

سرانجام اینکه اجرای جنگ روانی جدید، مستلزم داشتن توان مالی و صنعتی است. پخش پنجاه میلیارد برگ اعلامیه در یک جنگ ضد شورش یا فرستادن 350 هزار بالون حامل اعلامیه‌های براندازی توسط آمریکا بر فراز سرزمین کشورهای اروپای شرقی( در سال 1945)، امکانات و تجهیزات خاص خود را می‌طلبد که از عهدة هر کشوری برنمی‌آید. هر چند استفاده نسبتاً ارزان از امکانات پخش ماهواره‌ای، اکنون امکان انتشار جهانی پیامها را برای همه کشورها فراهم آورده است، اما رقابت تکنولوژیک روزافزون در این حوزه و همچنین الزامات مالی، انسانی و تکنولوژیک در دیگر جنبه‌های جنگ تبلیغاتی (مانند فراهم آوردن توان علمی و تحقیقاتی در علوم مربوط به تولید و انتشار پیامهای اقناعی) ویژگی یاد شده را همچنان تأیید می‌کند.

ویژگی‌های یاد شده، همه ویژگیهای جنگ روانی جدید یا ویژگیهای الزامی چنین پدیده‌ای نیستند، بلکه ویژگیهای عمومی این جنگ را تشکل می‌دهند. با در دست داشتن این ویژگیها، خواننده معیاری برای ارزیابی فعالیتهایی خواهد داشت که تحت عنوان جنگ روانی یا عنوانهایی مشابه آن در کشورهای جهان سوم( از جمله کشور خودمان) انجام می‌شود. در واقع، آنچه در این کشورها انجام می‌شود، جز نمونه‌هایی کوچک از جنگ روانی جدید نیست که توسط قدرتهای توسعه‌طلب ایجاد شده و تکامل یافته است و به همین دلیل، تصور این پدیده نیز توسط محقق یا فرد عادی جهان سومی کار ساده‌ای نیست. به همین ترتیب نیز وارد شدن در این میدان و رویارویی با حریفان، کاری در سطوح کار آنها (حداقل از نظر کیفی و نه الزاماً از نظر کمی) را می‌طلبد که باید مورد توجه دست‌اندرکاران و صاحبنظران قرار گیرد.

تاکتیک های جنگ روانی
جنگ روانی از واژه‌هایی است که تاکنون تعاریف متنوع و گوناگونی بر اساس شرایط استفاده از آن ارائه شده است. ارتش امریکا در مارس 1955 در آیین‌نامه رزمی خود تعریفی جالب از جنگ روانی در عرصه بین‌المللی ارائه کرد؛ جنگ روانی در آیین‌نامه یاد شده این گونه تعریف شده است: «جنگ روانی استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی‌طرف و یا گروه دوست است به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد».

به اعتقاد ویلیام داواتی جنگ روانی عبارت است از: «مجموع اقداماتی که از طرف یک کشور به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و ملتهای دیگر در جهت مطلوب و با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی انجام می‌شود». طرفداران این نگرش اغلب بر این باورند که تبلیغات جزء اصلی و اساسی جنگ روانی است نه همه آن.
جنگ روانی همچنین عبارت از مجموعه اقدامات تبلیغی ـ روانی یک کشور یا گروه به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم در جهت مطلوب.

- اهداف جنگ روانی
در تدوین یک جریان خبری با استفاده از اصول جنگ روانی آنچه لازم است در ابتدا مورد توجه قرار گیرد اهداف جنگ روانی است. که  عبارتند از :

•    از بین بردن امید نزد مخاطبان، کشور و یا جناح مقابل
•    بی اعتمادی نسبت به رهبران کشور یا جناح مقابل
•    شکاف در بین جامعه مخاطب
این نوع جنگ، در واقع جنگ علیه عقل دشمن اعلام می‌شود و نه به منظور دربندکشیدن بدن او .

 
- مهترین ابزارهای جنگ روانی

تلویزیونها:
•    تلویزیونهای عادی
•    تلویزیونهای خبری
•    تلویزیونهای ویژه – منطقه ای

رادیوها:
•    رادیوهای عادی
•    رادیوهای ویژه

خبرگزاریها:
•    استفاده مستقیم
•    استفاده غیر مستقیم

مطبوعات:
•    مطبوعات ملی
•    مطبوعات فراملی

سایتهای خبری:
•    سایتهای ویژه
•    پست الکترونیک

مهمترین مخاطبان جنگ روانی نیز عبارتند از:

•    مردم
•    احزاب
•    سیاستمداران
•    گروهها، سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی
•    دولتها
•    سازمانهای بین المللی

- برخی نمونه های جنگ روانی

در طول سال 1385، برخی از مهمترین سناریوهایی که به طور همزمان و به منظور اعمال جنگ روانی علیه ایران صورت گرفت عبارت بودند از:

•    سناریوی تهدید آمیزبودن ایران برای ملل جهان و این که دستیابی ایران به انرژی هسته ای تهدیدی برای همه کشورهای جهان است.
•    سناریوی ارعاب و تهدید ایران با انتشار محتوای بالای رسانه ای در خصوص امکان حمله آمریکا و یا اسرائیل به ایران
•    سناریوی تشویق ایران به مذاکره مستقیم با آمریکا
•    سناریوی دشمن سازی از ایران برای اعراب و ترغیب ملل عرب و مسلمانان برای مقابله با ایران
•    محک زدن ایران به شیوه های مختلف، به منظور دریافت این نکته که آیا ایران به خواست 5+1 درمورد برنامه هسته ای اش تن می دهد یا خیر؟
•    سناریوی هالوکاست و پیگیری سناریوی تهدید آمیزبودن اندیشه دولت ایران برای ملل جهان حتی فارغ از دستیابی این کشور به انرژی هسته ای
•    سناریو اتصال برنامه هسته ای ایران به کره شمالی و بهره گیری ایران از عملکرد هسته ای کره شمالی به نفع پرونده هسته ای خود
•    سناریوی هلال شیعی
•    سناریوی تهدید سنی ها با گسترش تعداد و نفوذ شیعیان در منطقه تحت حمایت ایران

- مرور برخی سناریوهای جنگ لبنان:

•    انتخاب تیتر واحد « بحران خاورمیانه » به « جای بحران لبنان »، به عنوان تیتر کلی و هدایت گر مجموعه گزارشها، اخبار و تحلیلهای مرتبط با جنگ در لبنان و اسرائیل و تکرار آن به صورت زیرنویس هنگامی که خبر مرتبط با آن منتشر می شد، خود نشانی از طراحی و ساخت سناریویی با عنوان مورد نظر و گسترش بحران به کل منطقه را داشت.
•    سناریوی دیگری که آمریکاییها در راستای طرح خاورمیانه بزرگ با بهره گیری از بحران لبنان توسط رسانه های خود دنبال کردند، این بود که غرب از حفظ خاورمیانه به عنوان جایگاهی برای اعراب و نه یک امپراطوری مذهبی برای ایران حمایت می کند. زمینه سازی برای این سناریو نیز با طرح تیترهای عمده و بزرگ در رسانه های مطرح با عنوان " ایران به دنبال کسب قدرت برتر در خاورمیانه " دنبال می شود.
•    ایجاد ارتباط مستقیم بین پرونده هسته ای ایران و بحران لبنان؛
اغلب تحلیلهای رسانه ای آمریکا و اسرائیل حول این مطلب ارائه می شدند که جمهوری اسلامی ایران برای منحرف کردن توجه سران هشت کشور صنعتی جهان از برنامه هسته‌ای خود، حزب‌الله لبنان را برای آغاز جنگ با اسراییل تحریک کرده است.

•    رسانه های آمریکا و اسرائیل، حزب الله لبنان را به عنوان نمونه کوچکی از تهدید ایران برای صلح جهانی ترسیم می کردند و چنین تحلیل می کردند که در صورت مجهز شدن ایران به بمب هسته ای، حمایت هسته ای این کشور از تروریسم جهانی چه فجایعی که به بار نخواهد آورد.

- راهبردهای اساسی جنگ روانی

طراحان جنگ روانی ، نبرد خود را بر تبلیغات استوار کرده‌اند . هدف آنها تاثیرگذاری بر عقاید افراد و یا جامعه موردنظر می‌باشد . امروزه در ادبیات جنگ روانی واژه تبلیغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ روانی از همه تاکتیکهایی که یک عامل تبلیغاتی و یا یک پروپاگاندا اجنت انجام می‌دهد، بهره می برد . این عوامل سعی می‌کنند افکار عمومی طرف مقابل را به تسخیر کشانده و از شیوه‌های زیر حداکثر استفاده را بنمایند . مدیران و طراحان خبری پیش از هر چیز ، باید مخاطب خود را به خوبی مورد شناسایی قرار داده و از طریق روشهای روانشناسی اجتماعی ، میزان تاثیری را که هر یک از تاکتیکهای جنگ روانی می توانند ایفا کنند را پیدا نمایند . تاکتیکهای جنگ روانی بسیارند و متناسب با شرایط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند.

- برخی از مهمترین تاکتیکهای جنگ روانی

سانسور Censorship

سانسور عبارت است از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهیها ، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران است . این حذف عمدی می‌تواند به دو شکل صورت پذیرد . سانسور در ساده‌ترین معنی‌اش ، رسیدگی و آزمایش پیامهای کثیرالانتشار توسط اولیای امور به جهت بازداشت موادی است که از نظر آنان نامطلوب است . این شکل سانسور ، همان ایجاد مانع قبلی یا عملی جهت جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب است که مثلا می‌تواند شامل حذف واژه‌ها ،عبارات یا جملاتی خاص ، توسط سانسورگر باشد .
اما سانسور در شکل گسترده‌ترش ، می‌تواند دربرگیرنده هر نوع تلاشی جهت تضعیف یا جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخی از اولیای امور باشد . بدین‌ترتیب ، ممکن است دولتی جلوی انتشار اطلاعات یا اخباری را که می‌تواند بازتابی مخالف یا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد ، بگیرد یا ممکن است دولت مذکور اقدام به صدور مجوزهایی کند که از این راه انتشار مواد نامطلوب را دچار مشکل یا فترت سازد . از طرف دیگر ، ممکن است اولیای امور اقدامی تنبیهی نیز بر علیه خاطیان درپیش گیرند . بدین‌منظور که مطمئن شوند خاطیان ، دیگر دست به خلاف نخواهند زد و نیز دیگران را از انتشار مواد دارای ایراد ، برحذر دارند .

 به این ترتیب می‌شود برخی از روزنامه‌ها یا مجلات را از امکانات چاپی محروم کرد ، مالیاتهای سنگین یا موانع اقتصادی دیگر را اعمال کرد ، سردبیران را به زندان انداخت یا جواز کار فعالیتهای رادیو – تلویزیونی را لغو کرد . دولتهای مستبد و خودکامه از سانسور برای ابقاء قدرت خویش بهره‌برداری می‌کنند . اما دولتهای آزادمنش به علت سنتهای موجود حاکی از انزجار نسبت به سانسور باید به روشهای دیگری جهت ابقاء خود متوسل شوند ( روشهایی مانند تلاش برای جلب حمایت صادقانه رسانه‌های متنفذ ، یا ارجاع مستقیم مشکل خود به مردم ) . سانسور در ایالات متحده بیشتر در سطح محلی مشاهده شده است . در این سطح،تا به حال اقدامات بسیاری به منظور جلوگیری از اهانت و قبیح‌پردازی ( به ادعای سانسورگران ) در مواد و موضوعات چاپی و فیلمهای سینمایی صورت گرفته است .
اخبار کنترل شده : شکل خفیفی از سانسور نیز که اخبار کنترل شده نام گرفته ، وجود دارد . در اخبار کنترل‌شده ، توزیع اطلاعات به طریقی است که حافظ حداکثر منافع توزیع‌کننده باشد . دولتها ، اصناف و دیگر دیوان‌سالاریها ، غالب اوقات در کنترل اخبار مقصر قلمداد می‌شوند .

سانسور برون‌قانونی : سانسور برون‌قانونی سانسوری است که خارج از کنترل قانون یا قدرت قانونی باشد. چنین سانسوری می‌تواند داوطلبانه باشد . مثل وقتی که سردبیری ، عبارت یا واژه‌ای را از دست‌نوشته خود حذف می‌کند چرا که احساس می‌کند از ذوق سلیم به دور است یا کتابداری که کتابی را از دور خارج می‌کند ، بدین علت که به نظر او قبیح و اهانت‌آمیز است و وی مطالب قبیح و اهانت‌آمیز را دوست ندارد .
از یک لحاظ سانسور برون قانونی می‌تواند غیر داوطلبانه باشد مانند وقتی که سانسور خود پاسخی به فشارهای اقتصادی ، سیاسی یا فشارهای دیگری از این قبیل است . مثلا یک ایستگاه رادیو – تلویزیونی ممکن است انتقاد از مقامات دولتی را به علت تهدیدهای واقعی یا احتمالی ، از جانب آن مقامات درخصوص تمدید مجوز مسکوت گذارد .

تحریف Disortion

یکی از رایجترین شیوه‌های پوشش‌ خبری و مطبوعاتی ، تغییر متن پیام به شیوه‌های مختلف از طریق دستکاری خبر است . در مسئله تحریف سه پدیده به چشم می‌خورد که عبارتند از : تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب . یک خبر در حین انتقال از شخصی به شخص دیگر به تدریج کوچکتر از گذشته ، قابل فهم‌تر و از نظر بازگو کردن ، ساده‌تر می‌شود . در حین فرایند انتقال متوالی بسیاری از جزییات اصلی خبر کم‌کم تعدیل می‌شوند ، تجربه‌هایی که در مورد تحریف انجام شده است ، نشان می‌دهد که بسیاری از جزییات موجود در ابتدای زنجیره انتقال به‌شدت حذف می‌شوند . هر بار که خبر تحریف‌شده نقل می‌شود ، میزان جزییات ، هرچند با کندی ، کاهش می‌یابد .

در همان زمانی که فرایند تعدیل انجام می‌گیرد ، شاخ و برگهای دیگری به خبر اضافه می‌گردد . فرایند شاخ و برگ دادن به خبر ، به ادراک انتخابی و حفظ انتخابی موضوع در ذهن و نقل جزئیات کمی از موضوع اصلی مبتنی است . با اینکه فرایند شاخ و برگ دادن مانند فرایند تعدیل در هر بار که خبر نقل می‌شود ، انجام می‌گیرد ولی عناصری که در این فرایند بر آنها تکیه می‌شود و در هر نوبت تکرار شمی‌آیند ، یکی نیستند . این ویژگی بیشتر به ترکیب جامعه ای که خبر در آن منتقل می‌شود، وابسته است . عناصری در این فرایند شاخ و برگ پیدا می‌کنند که از نظر نقل کننده خبر با اهمیت هستند .

چه چیزی سبب حذف برخی جزییات و بیان برخی دیگر می‌شود ؟ چگونه می‌توانیم این امر را که برخی اجزا جای اجزای دیگر را می‌گیرند و موجب تغییر یک حقیقت می‌شوند ، بیان نماییم ؟
پاسخ به این پرسشها در فرایند جذب یافت می‌شود که نتیجه نیروی جاذبه عادات ، تمایلات و احساسات موجود شنونده است . برای مثال هنگام نقل یک خبر و سپس بازگو کردن مجدد آن ، فرایند جذب موضوع اصلی روی می‌دهد ، آنگاه عناصر خبر منطبق شده یا سازمان داده می‌شوند تا با انگیزه اصلی خبر هماهنگ شوند و این هماهنگی به گونه‌ای صورت می‌گیرد که خبر را در نهایت امر منسجم‌تر ، منطقی‌تر و دارای ظاهر بهتری سازد . غالبا فرایند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگی دارد و درک و یادآوری امور طبق معمول صورت می‌گیرد . از همه اینها مهمتر اینکه فرایند جذب به خودی خود بیانگر تغییرات و تحریفاتی است که منعکس‌کننده احساسات ریشه‌دار در شخص می‌باشد و همچنین وضعیت و جهت‌گیری او را منعکس می‌کند .

با اینکه در امر تجزیه و تحلیل ، فرایندهای تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب از یکدیگر تفکیک می‌شوند ، ولی این فرایندها در عمل از یکدیگر مستقل نیستند . آنها به طور هماهنگ و در آن واحد عمل می‌کنند .این عمل هماهنگ ، منعکس‌کننده یک فرایند منحصر به فرد است که دارای ویژگی فردی است و به تحریفی که مشخصه آن است ، منجر می‌شود .
این شیوه بیشتر در مصاحبه‌ها و گفتگوهای سیاسی بکار می‌رود . زیرا در مصاحبه مستندسازی کار دشواری است ومی‌توان مفاهیم موردنظر را تغییر داد . درشرایطی که مخاطبان دسترسی لازم به منبع موثق پیام را نداشته باشند ، این شیوه بیشترین کاربرد را دارد ، مثلا اخباری که از طریق خبرگزاری‌های دنیا و روزنامه‌های پرتیراژ منتشر می‌شوند ، در نقاط مختلف دنیا منتشر شده و قابل دریافت مستندات لازم از سوی مخاطبان نمی‌باشند .

ساختن یک یا چند دشمن فرضی To  Make  A  Supposed Enemy
این یکی از شیوه‌های قدیمی سیاسیون کهنه‌کار است که قدرت را دراختیار دارند و برای بقا و ماندگاری در حکومت از آن استفاده می‌کنند . این شیوه به مطبوعات نیز رخنه کرده است . در این شیوه سعی می‌شود تا سایر رسانه‌ها و مطبوعات یا سایر سیاستمداران و یا سایر احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شکل یک دشمن نشان دهند . همیشه داشتن یک دشمن فرضی می‌تواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمینه را برای هر نوع اقدامی فراهم آورد . استفاده از این شیوه خود می‌تواند برای متحد کردن افراد داخل یک کشور نیز مفید واقع شود . در هنگام بحرانهای اقتصادی و سیاسی و یا همچنین خطرات سیاسی که از درون یک کشور را تهدید می‌کند ، وجود یک دشمن فرضی خارجی می‌تواند سرپوشی بر بحرانها و اتحاد داخل کشور علیه آن بحرانها باشد .

پاره ‌حقیقت‌گویی To release a part of  truth
 
گاهی حادثه ، خبر یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع ، محتوای پیام ، مجموعه‌ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود ، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد . این از رویه‌های رایج مطبوعات است که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند،بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی‌کنند . این شیوه به‌خصوص در انتشار نظرات رهبران سیاسی متداول است . استفاده از تیترهای اصلی روزنامه‌ها ، مطابق با میل و سلیقه آن روزنامه از نمونه‌های بارز پاره‌حقیقت‌گویی است

به طور کلی از دید روزنامه‌نگاران یک خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن به‌شکل کلی مطرح شوند . اما چنانچه یکی از عناصر خبری  -  چگونه ؟ کجا ؟ کی ؟ چه کسی ؟ چه چیزی ؟ چرا؟ -  در خبر بیان نگردد ، خبر ناقص است . که در این تاکتیک حذف یکی از این عناصر به عمد صورت می‌گیرد . در نشریات برای جلب نمودن نظر خواننده به تیتر خبر ، از این تاکتیک استفاده می‌نمایند .
در واقعه 11 سپتامبر ، در اخباری که از سوی رسانه‌های امریکا و رسانه‌های همسو با آنها انتشار می‌یافت، به دلایل و انگیزه‌های تروریستها پرداخته نمی‌شد . به عبارتی عنصر « چرا » به صورت انتخابی از اخبار حذف می‌شد . حذف عنصر    « چرا » به امریکاییها این اجازه را می‌داد که بتوانند کشورها ، افراد مختلف و سیاستهایی را که نمی‌پذیرند و با مواضع آنها مخالفت دارند را محکوم نمایند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرایط توجیه و با استفاده از عبارت « حذف تروریستها از صحنه جهان » هم‌چنان به سیاستهای مدنظرامریکا جامه عمل بپوشانند .

محک‌زدن To  Test  for  Confirm
 
برای ارزیابی اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و یا دریافت بازخورد نظر حاکمان و یا گروهی خاص یا صنفی از اصناف جامعه ، خبری منتشر می‌شود که عکس‌العمل به آن، زمینه طرح سوژه‌های بعدی قرار می‌گیرد عوامل تبلیغاتی سعی می کنند برای دریافت بازخورد نظر گروهی خاص و یا حتی افراد جامعه ، با انتشار یک موضوع عکس‌العمل آنها را مورد ارزیابی قرار دهند و سیاست‌های آینده خود را نسبت به آن طراحی کنند
تاکتیک محک‌زدن به نوعی تاکتیک بازگشتی هم هست و به افراد خاص برمی‌گردد و جامعه محدودتری را درنظر می‌گیرد. اما بازخوردبیشتر به جامعه و عوام برمی‌گردد.

مثلا برای ارزیابی نظر مردم ایران راجع به رابطه با امریکا ، خبری منتشر می‌شود تا پس از محک‌زدن آن، موضوعات جدی‌تری را دراین باره منتشر سازند . به عنوان مثال میزان حساسیت‌های مذهبی جامعه و یا پایبندی ‌آنها به اصول مورد اتفاق جامعه ، یا شخصیت‌های مورد احترام ووثوق مردم ، یا کشف دید‌گاه‌ها و برنامه‌های جریان حاکم و یا جبهه مخالف نسبت به موضوعی خاص را محک می‌زنند .
این شیوه یکی از شیوه‌های جنگ روانی است . اما امروزه در بازیهای تبلیغاتی و انتخاباتی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد . در سیستم‌های نظرسنجی نیز استفاده از افکارعمومی ، نوعی محک‌زدن است .
طرح موضوع استفاده نظامی ایران از تکنولوژی غنی‌سازی اورانیوم توسط آمریکاییها ، بازخورد واکنش دائمی ایرانیها را در تاکید بر استفاده غیر نظامی از این تکنولوژیها را به‌دنبال دارد . آمریکا با این کار از یک سو قصد محک‌زدن ایران در این باره را داشته و از سوی دیگر از طرح آن برای اعزام بازرسین مربوطه برای کنترل این پروسه بهره می‌گیرد .
 ادعا به جای واقعیت Pretention  instead of  truth

رسانه‌های خبری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد ، گروههای مختلف و رسانه‌های رقیب مطرح می‌کنند و آنان را مجبور به پاسخگویی می نمایند . درواقع در این روش اخبار مخابره‌شده و یا به‌چاپ رسیده نوعی ادعا به جای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند و با استفاده از کلماتی نظیر  « ادعا » منبع خبر سعی می‌کند اولا خبر را ازدست ندهد ، درثانی صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته ، ثالثا چنانچه خبر مورد تایید قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامی را که مدنظرش می‌باشد به همراه خبر القا نماید .
در شایعه منبع خبر را نمی‌گوییم اما در این نوع خبر عمدا منبع خبر را ذکر می کنیم ، ولی منبعی که بی‌اعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته ‌است .

این شیوه از جمله شیوه‌های جنگ روانی است که درآن نوعی ادعا در اخبار منتشر می‌شود . و سپس این ادعا تایید یا تکذیب می‌شود . این شیوه در حقیقت مانند یک برگ دوطرف برنده است . استفاده‌کنندگان از آن ، چه ادعا را رد و چه آن را تایید نمایند ، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است
در جریان حمله امریکا به افغانستان ، پس از هر بمباران شدید مقرهای طالبان ، ادعاهایی دال بر کشته‌شدن بن‌لادن از سوی رسانه‌های امریکایی و رسانه‌های همسو با آنها مطرح می‌شد . زمانی که طالبان خبر را تکذیب می‌کردند ، امریکاییها می‌فهمیدند که تلاش آنها در انهدام مواضع طالبان و کشتار آنها چندان موثر نبوده است . اگر طالبان سکوت می کردند ، این سکوت صحت ادعای امریکاییها را اثبات می‌کرد و نیروهای طالبان را نیز از نظر روحی تضعیف می‌نمود.
رامسفلد وزیر دفاع آمریکا در ادعایی دیگر در تاریخ 7/1/82 نیز اعلام نمود که نیروهای سوری با دادن « دوربین‌های کار در شب » به عراقیها آنان را در کشتن نیروهای آمریکایی یاری داده‌اند و این مطلب توسط منابع سوری تکذیب شد .

اغراق
 
 عوامل تبلیغاتی با بهره‌گیری از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغه‌آمیز می‌زنند . آنها سعی می‌کنند مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنین قادرند از مطالب بزرگ به شکلی ضعیف و در زمان ، مکان و جایگاهی که به چشم نمی‌آید ، بهره‌برداری کند .

تفرقه
 
شاید بتوان تفرقه را یکی از مؤلفه‌های عوامل قبلی دانست که با استفاده از آنها عامل تبلیغاتی سعی می‌کند بین جامعه مخاطبان خود با مرزبندی و جناح‌بندی‌هایی که در اکثریت موارد کاذب هم می‌باشد ، مطالبی را پخش کند تا پتانسیل‌ها و توان آنها را کاهش دهد .

ترور شخصیت
در شیوه‌های جدید ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است . در زمان‌هایی که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند ، سعی می‌کنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط ‌جمعی ، شخصیت‌های مطرح و مؤثر در جناح مقابل را به زیر ذره‌بین کشیده و با بزرگ‌نمایی نقاط ضعف آنان را ترور شخصیت نماید . اصطلاحی که امروز برای ترورکردن از طریق وسایل ارتباط جمعی یسیار مورد استفاده قرار می گیرد ، Terrorovision   است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست . این عوامل باعث می شود رهبران ذی‌نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی وتخریب چهره شوند .

شایعه    Rumour

زمانی که جریان این خبر از بین افرادی شروع می‌شود که از حقیقت موضوع دورند ، شایعه آغاز می‌گردد و تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه می‌یابد تا تقریبا بسیاری از مردم آن را باور می‌کنند و درنهایت شیوه معینی برای ترویج آن پیش گرفته می‌شود ، مانند « آنها می‌گویند ... » یا « از یک منبع مسئول شنیده‌ام که ... » یا « اخبار دقیقی دارم مبنی بر اینکه ... » و مانند آنها .
در اینجا یک شرط اساسی برای کامل شدن شایعه وجود دارد . این شرط عبارت است از اهمیت پیشامد یا شخصی که در شایعه مطرح شده و همچنین ضرورت وجود ابهامی که شایعه را فرا گرفته باشد . به‌علاوه انگیزه‌های روانی که سبب پیدایش شایعه و رواج آن گردد .

شایعات زمانی رواج می‌یابند که حوادث مربوط به آن در زندگی افراد از اهمیتی برخوردار باشند یا در مورد آنها خبرهای صریح پخش نشود و یا اینکه خبرهای مربوط به آنها مبهم باشند . این ابهام زمانی به وجود می‌آید که خبر به صورت تحریف شده دریافت شود ، یا به فرد خبرهای متضادی برسد یا فرو از فهم این گونه خبرها عاجز باشد به هرحال شایعه همیشه دروغ نیست و همیشه داستان بدخواهانه‌ای را شامل نمی‌شود . ممکن است شایعه سبب درز کردن اطلاعات گردد ، به ویژه در زمان جنگ ، یعنی زمانی که کنترل اطلاعات نظامی از جهت امنیت ملی کشور ، ضروری است .

می‌توانیم بگوییم شایعه برای به انجام رساندن دو وظیفه توام انتشار می‌یابد : اولین وظیفه بیان وتفسیر تنش احساسی است که افراد حس می‌کنند و وظیفه دوم تسکین این تنش است .
در شرایط عادی اخبار از طریق منابع قابل اطمینان و رادیو و تلویزیون پخش می‌شود و شایعه کمتر به‌حال ظهور و بروز می‌یابد ، اما وقتی فشار روحی و سردرگمی به‌وجود می‌آید شایعه نیز گسترش می‌یابد . در چنین شرایطی اگر چه شایعات از پشتوانه و شواهد محکمی برخوردار نیستند اما به‌دلیل خودداری منابع رسمی از انتشار اطلاعات واخبار کافی و شواهد که گاهی به‌خاطر دسترسی نداشتن به آن و گاه به لحاظ اعمال سانسور است به‌سرعت و از طریق تکرار در میان مردم در سطح وسیعی گسترش می‌یابد و این تکرار از آن جهت است که نیازهای هیجانی مردم را برآورده می‌کند

تاکتیک شایعه Rumour
 
شایعه در جایی ایجاد می‌شود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد . از جمله اولین عناصری که در بحث شایعه مطرح می‌باشند ، موضوع ، مکان و زمان شایعه است . یک شایعه‌ساز ماهر به‌خوبی می‌داند که شایعه وی باید موضوعی باشد که حساسیت بالای جامعه را در زمان و مکان مناسب به خود اختصاص دهد . رابطه بین موضوع ، زمان و مکان می‌باید در پخش یک شایعه به‌خوبی درک و احساس گردد .

در خصوص بحث زمان اعتقاد براینست که یا به‌موقع بودن پخش شایعه بیشترین تاثیر را دارد و همچنین بالاترین تاثیر شایعه در لحظه اوج احساسات مردم است . چنانچه شایعه قبل یا بعد از زمان تاثیر‌گذار مطرح شود ، به همان اندازه نفوذ خود را از دست می‌دهد . مکان پخش یک شایعه نیز می‌باید کاملا دارای مجاورتهای معنوی و جغرافیایی باشد .
شایعه ضریب خود را مدیون دو نکته می‌باشد . اول ابهام در موضوع و دوم اهمیت موضوع . هر چه ضریب اهمیت یک شایعه بالا باشد ،  ضریب نفوذ آن نیز به همان میزان بالا می‌رود . در ضمن به همان میزان که ابهام در قضیه افزایش می‌یابد ، ضریب نفوذ شایعه نیز بالا می‌رود . چنانچه یکی از این پارامترها ی ابهام یا اهمیت صفر شود ، ضریب نفوذ شایعه نیز صفر خواهد شد .

عوامل دیگری نیز در پخش ، پذیرش و نفوذ شایعه مؤثرند اما از درجه دوم اهمیت برخوردار می‌باشند . یکی از این عوامل عناصر پخش شایعه هستند . به‌طور نمونه پخش شایعه از زبان یک وزیر ، یک استاد دانشگاه و یا هر منبع معتبر دیگر ضریب نفوذ آن را بیشتر از پخش شایعه از زبان راننده تاکسی می‌کند.
هرشایعه دربرگیرنده بخش قابل ملاحظه‌ای از واقعیت می‌تواند باشد ، اما ضریب نفوذ آن نیز تحت تاثیر سه عامل دیگر می‌تواند افزایش بالایی پیدا کند ،که این عوامل عبارتند از :

•    تسطیح
•    همانند‌سازی
•    برجسته‌سازی

تسطیح

در تسطیح شایعه‌ساز سعی می‌کند عوامل حاشیه‌ای و جنبی یک موضوع را از بین ببرد و موضوع شاخص را نمایانتر کند . حذف مطالب حاشیه‌ای شایعه و حذف مطالب کم‌اهمیت‌تر عامل تسطیح را شکل می‌دهد. دراین جا موضوع شایعه نماد وسیع‌تر و بزرگ‌تری پیدا می‌کند و یا به تعبیر دیگر تنها موضوع شاخص جامعه می‌شود .

همانندسازی

در همانندسازی نوعی فرافکنی صورت می‌گیرد . موضوعی در ذهن مخاطب عینیت پیدا کرده و مخاطب نسبت به آن آگاهی دارد . در این نوع شایعه ، استفاده از تاکتیک بک گراند می‌تواند عنصر شایعه را تقویت کند . به عنوان مثال در حوادث بعد از 11 سپتامبر ، استفاده از شایعه پخش سلاح‌های میکروبی و شیمیایی را همانندسازی می کنیم با سلاحهای به‌کار برده شده در جنگ خلیج فارس . برای اینکه ثابت نماییم تولید این نوع سلاح‌ها توسط آمریکایی‌ها صورت گرفته و امروز در خود آمریکا موجب سیاه‌زخم می‌شود .

برجسته‌سازی ، بزرگ‌نمایی

نمودار شدن عنصر اصلی شایعه همان برجسته‌سازی و واضح‌کردن موضوع اصلی است . برجسته‌سازی زمانی اتفاق می‌افتد که شما بتوانید با تسطیح عناصر حاشیه‌ای خبر را حذف و با مبالغه‌ای که در خبر انجام می‌دهید ، آن را درحد معقول بزرگ جلوه ‌دهید .

شایعات در زمان جنگ‌های نظامی سه دسته هستند و دارای سه کاربرد می‌باشند :

- شایعات تفرقه‌افکن
 
در این نوع شایعه سعی می‌شود در موانع دشمن ایجاد شکاف نمایند و با بیان تشنجات بین افراد دشمن آنها را ضعیف نمایند . این نوع شایعه در بازی‌های سیاسی کاربرد وسیعی دارد .

- شایعات هراس‌آور

در این نوع شایعه با اعلام کشته‌های وسیع و پخش آن در بین نیروهای دشمن می‌توان ناامیدی را در بین آنها افزایش داده و آنها را ضعیف نمود .
 
- شایعات امیدبخش
 این نوع شایعات باعث ایجاد روحیه و انسجام در بین نیروهای خودی شده و کاربردی وسیع دارد

نیل پستمن در کتاب خود تحت نام «  زندگی در عیش ، مردن در خوشی »  شایعات را به سه دسته تقسیم می‌کند :

- شایعات آتشین
 
شایعه‌ایست که یکباره شکل می‌گیرد ، همه جامعه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اثری کوتاه‌مدت دارد . کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامی است . استفاده از آمار و ارقام و بزرگ‌نشان دادن آنها ، مسیر شایعات آتشین است . به معنای دیگر شایعات آتشین با ارقامی بسیار بزرگ ولی فقط در یک مقطع وارد می‌شوند ، تاثیر آنها عظیم است ولی مقطعی است . نیل پستمن می‌گوید : این شایعه هنگامی است که جنگ یا رخدادهای ناگهانی در جامعه اتفاق می‌افتد و این نوع شایعات غالبا با ارقام بزرگ و ارقام سر و کار دارند . تلفات ناشی از جنگ و تلفات ناشی از سیل و زلزله از جمله این موارد می‌باشند .
به عنوان نمونه اعلام کشته‌ها با ارقام بزرگ در یک جنگ

- شایعات خزنده

شایعاتی هستند که همراه با تاکتیکهای قطره‌چکانی ، مرحله به مرحله می‌تواند مسیر یک شایعه را در ذهن افراد یک جامعه طراحی کند . این شایعات درازمدت‌تر از شایعات آتشین هستند و پیچیدگیهای بیشتری نیز دارند . سوءاستفاده‌های مالی و فساد در دستگاههای اداری و رسوائیهای مالی از جمله این نوع شایعات هستند . پخش قطره‌چکانی و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمینه‌ساز این نوع شایعه بود .

- شایعات دلفینی
 آن نوع از شایعات هستند که به تناسب زمان آشکار می‌گردند و بلافاصله پس از تاثیرگذاری برای مدتی پنهان می شوند و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار می‌کنند . به گفته پستمن این شایعات ، شایعات غواصی می‌باشند . در این نوع شایعه از آنچه که در گذشته اتفاق افتاده در زمان‌هایی که کاربرد آن اقتضاء می‌کند ، استفاده می‌کنند . گاهی مطالبی را آشکار و گاهی مطالبی را پنهان می‌نمایند .
به تعبیر لئوپستمن مثل نمکی هستند که بر روی زخم پاشیده می‌گردد و در طول تاریخ همیشه زنده و دارای کاربرد هستند . شایعات دلفینی شایعاتی هستند که زمان مشخصی ندارند و هر گاه زمینه آن فراهم شود ، قابل خود نمایی هستند . مانند اخبار مربوط به قتلهای زنجیره‌ای

تاکتیک ماساژ پیام Spinning The Message
     
انواع بیشماری از فریب و خود فریبی در انبوه داده‌ها و اطلاعات و دانشی که هر روز از کارخانه کار فکری دولت به بیرون جریان می‌یابد ، دیده شده است که به ماساژ پیام معروف است . تاکتیک حذف ، تاکتیک کلی‌بافی ، تاکتیک زمان‌بندی ، تاکتیک قطره‌چکانی ، تاکتیک موجی ، تاکتیک تبخیر و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیکهای ماساژ پیام به شمار می‌آیند که در کتاب‌های نوشته شده توسط الوین تافلر به طور کامل در مورد آنها توضیح داده شده است .

تاکتیک کلی‌بافی Generality  Tactic
تاکتیک کلی‌بافی تاکتیکی است که در آن جزئیاتی که ممکن است مخالفت اداری یا سیاسی را برانگیزد را با لعابی از مطالب غیرواقعی می‌پوشانند . در پخش این تاکتیک سعی می‌شود بدون توجه به مسایل اصلی و عمیق در خبر و بدون ریشه‌یابی به موضوعی که منعکس می شود به حواشی آن پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح نگه ‌دارد . و توجه وی را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند . این تاکتیک بیشتر در پخش بیانیه‌های وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسی خارجی کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد ، که در آنها از شیوه بی‌حس‌سازی مغزی استفاده شده است .
در جنگ « نبرد برای کنترل » امریکاییها تا هفته‌های اول به جز مطالب کلی جنگ ، هیچ جزئیاتی را درخصوص اهداف خود و نحوه اداره شهرهای آزادشده و مسیر حرکت ارائه نکردند .

تاکتیک زمان‌بندی Timing  Tactic
مرسوم‌ترین مصداقی را که می‌توان برای تاکتیک زمان‌بندی مثال زد ، تاخیر در پخش خبر می‌باشد ، به نحوی که دیگر پیامگیر نتواند کاری بکند .  این شیوه در بسیاری از موارد التهاب و اشتیاق مخاطبین را برای شنیدن خبر از منابع موثق مهیا نموده و در بخشی دیگر با زمینه پخش شایعات را نیز فراهم می‌کند. تافلر میگوید پیچیدگی افکار عمومی به گونه‌ای است که استفاده از یک تاکتیک به شکل مجزا و مجرد نمی‌تواند کاربرد لازم را داشته باشد . بنابراین در بخشی از موارد مجبور به استفاده از تاکتیکهای ترکیبی هستیم . در تاکتیک زمانبندی می‌توان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهیا نمودن بستر لازم برای پخش خبر مورد استفاده قرار داد .
پخش اهداف مرحله به مرحله جنگ « نبرد برای کنترل » از سوی مقامات پنتاگون و وزارت دفاع امریکا از همین نوع تاکتیک است .

تاکتیک حذف Omission  Tactic
براساس این تاکتیک قسمتهای مهمی از خبر به دلایلی که از پیش طراحی شده و به شکلی که هدفمند صورت گرفته است ، حذف می‌گردد تا زمینه را برای پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک پخش‌کننده خبر(رسانه  می‌داند که با پخش قسمت ناقصی از خبر سؤالاتی در ذهن مخاطبان ایجاد می‌شودکه این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمینه پخش شایعات را فراهم می‌کند . دروسایل ارتباط جمعی معروف است که شایعه جایی پخش می‌شود که خبر نباشد . عدم پخش هیچ مطلبی در خصوص سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) پس از شروع عملیات « نبرد برای کنترل )   زمینه پخش شایعات متعدد را در ایران درخصوص نحوه برخورد امریکا با با این گروه را ایجاد کرد .
چون سیاست به شدت ستیزآمیز است ، پیامهای سیاسی بیش از پیامهای دیگر آگاهانه انتخاب می‌شوند . این پیامها به‌طور معمول حوزه‌های رو به گسترش دارند که در اثر استفاده از تاکتیک حذف و خارج ساختن واقعیتهای مربوط یا تعادل‌بخش به‌وجود آمده‌اند .

تاکتیک قطره‌چکانی Dribble  Tactic
    
داده‌ها ، اطلاعات و دانش به جای آنکه در سندی واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته بندی شده و در زمانهای گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه می‌گردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پیدا کند و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند و منتظر پخش اخبار از مجرای موردنظر گردد . در این شیوه الگوی رخدادها تجزیه می‌شود و از دید گیرنده مخفی می‌ماند .

تاکتیک دروغ بزرگ یا  استفاده از دروغ محض
Big – Lie  Tactic
این تاکتیک قدیمی و سنتی می‌باشد ، اما هنوز هم مورد استفاده فراوانی در
 رسانه‌ها دارد و عمدتا برا ی مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد . بدین‌معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد را بیان می‌کنند . معروفترین مورد استفاده‌ای که از این تاکتیک شده ، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است . گوبلز می‌گوید : دروغ هر قدر بزرگتر باشد ، باور آن برای توده‌های مردم راحت‌تر است .
 وی می‌گوید این تاکتیک هم برای مرعوب کردن دشمن و هم تهییج افکار عمومی ، تشویش نیروها و مرعوب ساختن دشمن در مورد نیروی دفاعی و دروغ‌هایی که در خصوص توان نظامی و تکنیکی به کار گرفته می‌شود که در زمینه استفاده از آن دچار بیماری خودباوری و خودبینی نیز می‌گردد . گوبلز می‌گوید دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچ‌کس جرات و فکر تکذیب آن را نکند . او می‌گفت : بعضی مواقع دروغ‌هایی می‌گفتم که خودم از آنها می‌ترسیدم .
تسخیر یک‌هفته‌ای بغداد توسط نیروهای ائتلاف و استفاده از جنگ الکترونیک در بغداد از جمله همین تاکتیک دروغ محض بود .

فوریت‌بخشیدن ساختگی به خبر To  Create  High  Priority   For  A  News

تاکید بر انتقال سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکی دیگر از شیوه‌های مطبوعاتی است . هدف از این شیوه ایجاد نوعی طوفان مغزی برای مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ایجاد نوعی ایزوله‌کردن خبری مخاطب نسبت به دیگر منابع خبری از طریق ایجاد این اطمینان در مخاطب است و این مطلب را می‌خواهد القا کندکه این مطبوعه در سریعترین حالت ممکن ، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند . این تاکتیک برای کمتر تعمق کردن مخاطب بر اخبار نیز به کار گرفته می‌شود . از طرفی نیز ، رسانه‌های خبری با شتاب‌بخشیدن به گزارش حوادث و رویدادها سعی می‌کنند از فرصت ایجادشده برای دستیابی به بسیاری از اهداف خود ( که تاکنون مهیا نبوده ) استفاده کنند . این روش کاربرد تبلیغاتی نیز دارد . هم‌چنین در زمان جنگ و بحران‌های سیاسی کاربرد بسیار دارد .

پیچیده کردن خبر برای عدم کشف حقیقت To  Tangle  a  Canard  
امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت ، محرمانه نگهداشتن آن نیست زیرا که ذات خبر فرار است و به محض یافتن مجرایی ، به داخل جامعه نفوذ پیدا می‌کند . اعتقاد بر اینست که زمانی که یک رسانه قصد دارد یک خبر را پنهان کند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزیاد ، حقیقت و موضوع را به‌گونه‌ای پیچیده ‌کند که مخاطب از پیگیری آن خبر صرف‌نظر کند.
برای پنهان ماندن حقیقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض ، پیچیده و مغلق بیان می‌شود که مخاطب نتواند از لابلای مطالب به حقیقت دست یابد . نمونه بارز این اتفاق در موضوع پرتاب موشک از سوی نیروی دریایی آمریکایی به سوی هواپیمای مسافرتی ایرباس ایرانی بود.
امروزه جهت سرکوب بسیاری از جنبش‌های مردمی و نتایج اسف‌بار اقدامات سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ در کشورهای ضعیف جهان این حقایق از طریق مخدوش ساختن خبر این وقایع ، پنهان می‌مانند .

افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگی و نادرست  درمیان چند خبر درست To  Take  The  News  Out  of  Its  Proper  Context این از خصوصیات مستمر چند موج رادیویی مانند بی.بی.سی است که همواره از این شگرد استفاده کرده‌اند . در این شیوه، نظر مخاطبان به اخباری کاملا صحیح جلب می‌شود و پس از ایجاد اطمینان اولیه نسبت به این منبع ، یک خبر نادرست اعلام و القاء می‌شود .یک تحلیل‌گر حرفه‌ای می‌تواند اخباری که برای مخالفان خود دارای هویت درست و مشخص‌شده است ، به گونه‌ای با اخبار نادرست آمیخته کند که نهایتا نظر خود را در قالب تحلیل و تفسیر مورد نظر خود القا نماید .
این شیوه شیوه‌ایست که عمدتا تحلیلگران و یا نظریه‌پردازان سیاسی از آن بهره می‌گیرند . نمونه آن را می‌توان در سایت علیرضا نوری‌زاده پیدا کرد . در این شیوه تحلیلگر  سعی می‌کند اخبار موثق و درست قابل استناد برای مخاطبین را همراه با چند خبر نادرست درهم آمیخته و با شیوه‌ای کاملا حرفه‌ای نتیجه‌ مطلوب خود را کسب کند . در این شیوه باید سعی شود که از اخبار صحیحی که مورد تصدیق و اطمینان خواننده می‌باشد بهره‌برداری شود . پس شناخت مخاطبین مورد نظر، لازمه استفاده از این تاکتیک می‌باشد .
در جریان قتل‌های زنجیره‌ای ، علیرضا نوری‌زاده با در اختیار داشتن بخشی از مطالب صحیح قادر بود که مطالب نادرست خود را تحت پوشش منابع اطلاعاتی موثق منتشر کند .

استفاده از دوخبر واقعی برای طرح یک‌خبرساختگی
To  use  Two Factual  News  Items In  Order  To  Legitimize A  False  News
                                                                         
ارتباط بخشیدن بین دو واقعه ، نتیجه‌گیری غلط و غیرواقعی از آن ، از شیوه‌های دیگر در مطبوعات و خبرگزاری‌ها و رادیوها به شمار می‌رود . مثلا رادیو بی.بی.سی اعلام می‌کند که دو هیات سیاسی از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سوری دیدار و گفت‌وگو کردند . در این پیام هدف اصلی، القاء خبر ارتباط بین این دو هیات سیاسی در سوریه و تضعیف دولت جمهوری اسلامی است

استفاده از عاطفه گیرندگان پیام To  Play  On  The  Emotions  Of  The Audience
در این روش تلاش می‌شود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند . کلماتی نظیر تبعیض ، ظلم به زنان ، فشار برکودکان ، شکنجه ،بازجویی ، توطئه ، خفقان ، نسل‌سوزی ، دولت‌ستیزی ، قانون‌ستیزی ، فجایع بشری و مانند آن می‌تواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید . موضع زنان و کودکان همیشه می‌تواند در این روش کارآمد باشد . پخش برنامه‌های تلویزیون و استفاده از عکس‌هایی که کودکان را در وضعیتی بسیار بد نشان می‌دهد ، همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار می‌تواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد .

از سوی دیگر خبرگزاریها از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده می‌کنند . گیرندگان پیام درمقابل یک‌سری مسائل مشترک با هم دارای همبستگی‌های عاطفی هستند . مباحث مشترکی نظیر دین ، نژاد ، سرزمین ، ملیت ، جنسیت ، محیط اجتماعی ، رنگ پوست ، مباحث مشترک قاره‌ای و مباحث انسان دوستی از جمله این مباحث است که در خیلی از خبرها هدف قرار می‌گیرند و سعی می شود به نوعی در خبرها روی یکی از این همبستگی‌ها تاکید شود . مخصوصا روی مسائل ناسیونالیستی بسیار تاکید می‌شود ، مثلا کردها در ترکیه ، عراق ، ایران ، سوریه و .. سعی می‌کنند از رابطه عاطفی کردها استفاده کنند ، به نوعی که تحریک‌‌‌کننده باشد . کردها یک نوع رابطه معنوی ، جدا از همبستگی‌های منطقه‌ای با هم دارند و فشار به هر گروه در هر منطقه بر بقیه تاثیر می‌گذارد .

استفاده از خبر برای تبلیغات Promoting Special Interests Through News

وقتی خبری از رسانه‌ها منتشر می‌شود ، نیازی به اثبات آن وجود ندارد . چرا که اولین اصل برای دهنده پیام اینست که ادعایی که کرده ، اصل می‌باشد . منبع خبر زمانی‌که خبری را می‌دهد ، هیچگونه تلاشی برای اثبات آن نمی‌کند و مدنظر او اطلاع‌رسانی صرف است .
در مورد خبر اگر کسی فکر کند یا ادعا کند که خبر درست نیست ،لازمست برای رد آن مدرکی ارائه دهد .

انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی

1ـ در کشورهایی که حکومت آنها صبغه‌ای نژادی و قومی دارد، رسانه‌ها تحت کنترل شدید دولت، تبدیل به بلندگو و انعکاس‌دهنده گرایش‌های نژادی ـ قومی -نظامی حاکم می‌شوند و به عنوان یکی از ابزارهای «دگرسازی» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها» Us Versus Them، بستر مناسبی برای ایجاد تنش، خشونت و حتی جنگ داخلی فراهم می‌کنند، نوع و شیوه رفتاری رسانه‌ها در بحران رواندا و صربستان نمونه‌های خوبی در این زمینه به شمار می‌روند.

2ـ در برخی موارد، رسانه‌های داخلی یا خود زمینه‌ساز بحران و جنگ هستند و یا به دلیل آن که نمی‌توانند به بیان حقایق بپردازند به ترویج خشونت کمک می‌کنند. در این شرایط، این رسانه‌های بین‌المللی هستند که باید انجام این وظیفه را عهده‌دار شوند. غفلت عمدی یا سهوی رسانه‌های بین‌المللی در پرداختن به موضوع، منجر به بروز و یا ادامه جنگ و خشونت می‌شود. سکوت عمدی رسانه‌های غربی در برابر نسل‌کشی صرب‌ها و جنایات صدام علیه اکراد، از مصادیق بارز در این زمینه هستند.
در این باره مارک دافیلد (Mark Duffield) ضمن بررسی گزارش‌های تایمز و نیویورک تایمز که منجر به عدم مداخله جامعه بین‌المللی در جریان نسل‌کشی در کشور رواندا شده است، چنین رسانه‌هایی را در خدمت آنچه بربریت‌گرایی جدید (New Barbarism) غرب نامیده می‌شود، قلمداد می‌کند.

3ـ تلاش رسانه‌های کشور ثالث برای ایجاد اختلاف بین دو کشور و یا تحریک به اقدام برای جدایی‌طلبی، شیوه دیگری است که می‌توان به آن اشاره کرد.

4ـ ترغیب سیاستمداران به آغاز جنگ با مطرح کردن این ایده که سایر روش‌های تغییر رفتار کشور هدف نتیجه‌بخش نخواهد بود، از دیگر شیوه‌هایی است که رسانه‌ها به آن متوسل می‌شوند.

5- اگر در زمان جنگ، رسانه‌ها تلاشی برای خاتمه آن انجام ندهند، در حقیقت تداوم خونریزی و خشونت را موجب شده‌اند. در عصری که بیش از 17000 ماهواره، امکانات فوق‌العاده‌ای را به وجود آورده‌اند، تا حدی که می‌توان از دیپلماسی مجازی (Virtual diplomacy) بحث کرد، رسانه‌ها می‌توانند تلاش فراوانی برای ترغیب طرف‌های درگیر به گفت‌وگو و حتی مذاکرات بین‌المللی چند جانبه به عمل آورند.