دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

احکام طـلاق

احکام طـلاق

مسأله : مردى که زن خود را طلاق مى دهد، باید عاقل و بنابر احتیاط واجب بالغ باشد، و به اختیار خود طلاق دهد، و اگر او را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد طلاق باطل است، و نیز باید قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صیغه طلاق را به شوخى بگوید صحیح نیست.

مسأله : شرایط صحت طلاق عبارت است از: 1 ـ زن باید هنگام طلاق از خون حیض و نفاس پاک باشد. 2 ـ از هنگام حیض شدن قبل تا زمان طلاق گرفتن در حال پاکى با شوهر خود همبستر نشده باشد. 3 ـ طلاق در حضور دو مرد عادل جارى شود.

مسأله : اگر زن دروغ بگوید یا اشتباه کند و در حالى که حیض است طلاق بگیرد طلاق او باطل است حتى اگر بعداً متوجه شود که هنگام طلاق حائض بوده است طلاق مذکور باطل است. و اگر خیال کند که حائض است اما بگوید پاک هستم و طلاق بگیرد و بعد معلوم شود که حیض نبوده طلاقش صحیح است.

مسأله : طلاق دادن زن در حال حیض یا نفاس در سه صورت صحیح است:

اوّل: آن که شوهرش بعد از ازدواج با او نزدیکى نکرده باشد.

دوّم: آبستن باشد، و اگر معلوم نباشد که آبستن است و شوهر در حال حیض طلاقش بدهد، بعد بفهمد آبستن بوده، اشکال ندارد.

سوّم: مرد بواسطه غایب بودن و مانند آن نتواند پاک بودن زن را بفهمد.

مسأله : اگر زن را از خون حیض پاک بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود که موقع طلاق در حال حیض بوده، طلاق او باطل است و اگر او را در حیض بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود پاک بوده طلاق او صحیح است.

مسأله : کسى که مى داند زنش در حال حیض یا نفاس است، اگر غایب شود مثلا مسافرت کند و بخواهد او را طلاق دهد، و نتواند از حالش با خبر شود باید تا مدتى که معمولا زنها از حیض یا نفاس پاک مى شوند صبر کند.

مسأله : اگر مردى که غایب است بخواهد زن خود را طلاق دهد چنانچه بتواند اطلاع پیدا کند که زن او در حال حیض یا نفاس است یا نه، اگر چه اطلاع او از روى عادت حیض زن، یا نشانه هاى دیگرى باشد که در شرع معین شده باید حال او را استعلام کند و اگر نتواند، باید تا مدتى که معمولا زنها از حیض یا نفاس پاک مى شوند صبر کند و احتیاط مستحب آن است که تا یک ماه صبر کند.

مسأله : اگر با عیالش که از خون حیض و نفاس پاک است نزدیکى کند و بخواهد طلاقش دهد، باید صبر کند تا دوباره حیض ببیند و پاک شود و همچنین اگر در حال حیض یا نفاس با او نزدیکى کند نمى تواند در پاکى بعد از آن حیض یا نفاس او را طلاق دهد اگر چه در آن پاکى با او نزدیکى نکرده باشد، ولى زنى را که نه سالش تمام نشده، یا آبستن است، اگر بعد از نزدیکى طلاق دهند، اشکال ندارد، و همچنین است اگر یائسه باشد یعنى اگر سیّده است بیشتر از شصت سال قمرى و اگر سیّده نیست بیشتر از پنجاه سال قمرى داشته باشد.

مسأله : هر گاه با زنى که از خون حیض و نفاس پاک است نزدیکى کند و در همـان پاکى طلاقش دهد اگر بعد معلوم شود که موقع طلاق آبستن بوده اشکال ندارد.

مسأله : اگر با زنى که از خون حیض و نفاس پاک است نزدیکى کند و مسافرت نماید، چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد و نتواند حال او را در سفر استعلام کند، باید بقدرى که زن معمولا بعد از آن پاکى، خون مى بیند و دوباره پاک مى شود صبر کند. و احتیاط مستحب آن است که آن مدّت کمتر از یک ماه نباشد.

مسأله : اگر مرد بخواهد زن خود را که بواسطه اصل خلقتش یا مرض یا بواسطه خوردن قرص که زنان براى جلوگیرى از خون حیض مى خورند و حیض نمى بیند طلاق دهد. باید از وقتى که با او نزدیکى کرده تا سه ماه از جماع با او خود دارى نماید و بعد او را طلاق دهد.

مسأله : طلاق باید به صیغه عربى صحیح و به کلمه «طالق» خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: «زَوْجَتى فاطِمَة طالقٌ»; یعنى: زن من فاطمه رها است و اگر دیگرى را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: «زَوْجَةُ مُوکِّلِى فاطِمَةُ طالِقٌ».

مسأله : زنى که صیغه شده، مثلا یک ماهه یا یک ساله او را عقد کرده اند طلاق ندارد، و رها شدن او به این است که مدتش تمام شود، یا مرد مدت را به او ببخشد به این ترتیب که بگوید: مدت را به تو بخشیدم و شاهد گرفتن و پاک بودن زن از حیض در عقد موقت لازم نیست.

 

عِـدّه طـلاق

مسأله : زنى که نُه سالش تمام نشده و زن یائسه (9) عده ندارد، یعنى اگر چه شوهرش با او نزدیکى کرده باشد، بعد از طلاق مى تواند فوراً شوهر کند.

مسأله : زنى که نُه سالش تمام شده و یائسه نیست اگر شوهرش با او نزدیکى کند و طلاقش دهد، بعد از طلاق باید عدّه نگهدارد یعنى بعد از آن که در پاکى طلاقش داد و مقدارى (هر چند کم باشد) بعد از طلاق پاک بود، بقدرى صبر کند که دوبار حیض ببیند و پاک شود، و همین که حیض سوم را دید عدّه او تمام مى شود و مى تواند شوهر کند. ولى اگر پیش از نزدیکى کردن با او طلاقش بدهد عدّه ندارد، یعنى مى تواند بعد از طلاق فوراً شوهر کند.

مسأله : زنى که حیض نمى بیند اگر در سن زنهایى باشد که حیض مى بینند چنانچه شوهرش بعد از نزدیکى کردن او را طلاق دهد، باید بعد از طلاق تا سه ماه عدّه نگهدارد.

مسأله : زنى که عدّه او سه ماه است، اگر اول ماه طلاقش بدهند باید سه ماه هلالى یعنى از موقعى که ماه دیده مى شود تا سه ماه عدّه نگهدارد. و اگر در بین ماه طلاقش بدهند، باید باقى ماه را با دو ماه بعد از آن و نیز کسرى ماه اول را از ماه چهارم عدّه نگهدارد تا سه ماه تمام شود، مثلا اگر غروب روز بیستم ماه طلاقش بدهند و آن ماه بیست و نه روز باشد باید نه روز باقى ماه را با دو ماه بعد از آن و بیست روز از ماه چهارم عدّه نگهدارد، و احتیاط مستحب آن است که از ماه چهارم بیست و یک روز عدّه نگهدارد تا با مقدارى که از ماه اوّل عدّه نگهداشته سى روز شود.

مسأله : اگر زن آبستن را طلاق دهند، باید تا دنیا آمدن یا سقط شدن بچّه عده نگهدارد، بنابراین اگر مثلا یک ساعت بعد ازطلاق بچّه اوبه دنیا آید، عدّه اش تمام مى شود.

مسأله : زنى که نُه سالش تمام شده و یائسه نیست اگر صیغه شود مثلا یک ماهه، یا یک ساله چنانچه شوهرش با او نزدیکى نماید و مدت آن زن تمام شود یا شوهر مدت را به او ببخشد در صورتى که حیض مى بیند بنابر احتیاط واجب باید به مقدار دو حیض کامل عدّه نگهدارد و شوهر نکند و اگر حیض نمى بیند، چهل و پنج روز باید از شوهر کردن خوددارى نماید. و در صورتى که آبستن باشد با وضع حمل یا سقط جنین عده او تمام مى شود هر چند احتیاط مستحب آن است که به هر کدام از زائیدن یا چهل و پنج روز یا دو حیض کامل که بیشتر است عدّه نگهدارد.

مسأله : ابتداى عدّه طلاق از موقعى است که خواندن صیغه طلاق تمام مى شود، چه زن بداند طلاقش داده اند یا نداند، پس اگر بعد از تمام شدن عدّه بفهمد که او را طلاق داده اند، لازم نیست دوباره عدّه نگهدارد.

 

عدّه زنى که شوهرش مرده

مسأله : زنى که شوهرش مرده اگر آبستن نباشد، باید تا چهار ماه و ده روز عدّه نگهدارد یعنى از شوهر کردن خود دارى نماید اگر چه یائسه یا صغیره یا صیغه باشد، یا شوهرش با او نزدیکى نکرده باشد و اگر آبستن باشد، باید تا موقع زاییدن عدّه نگهدارد، ولى اگر پیش از گذشتن چهار ماه و ده روز، بچه اش به دنیا آید باید تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهرش صبر کند و این عدّه را عدّه وفات مى گویند.

مسأله : زنى که در عدّه وفات مى باشد، حرام است لباس هاى زینتى بپوشد و سرمه بکشد و همچنین کارهاى دیگرى که زینت حساب شود بر او حرام مى باشد.

مسأله : ابتداى عده وفات در صورتیکه شوهر زن غائب یا در حکم غائب باشد از موقعى است که زن از مرگ شوهر مطلع شود.

مسأله : اگر زن بگوید عدّه ام تمام شده، با دو شرط از او قبول مى شود: اوّل: آن که بنابر احتیاط مورد تهمت نباشد. دوّم: از طلاق یا مردن شوهرش بقدرى گذشته باشد که در آن مدت تمام شدن عدّه ممکن باشد.

 

طلاق بائن و طلاق رِجْعِى

مسأله : طلاق از جهت این که زوج حق رجوع داشته باشد یا خیر به دو قسم تقسیم مى شود: 1 ـ طلاق رجعى: که در این نوع طلاق زوج قبل از پایان عده حق دارد رجوع کند و طلاق را به هم بزند و به زندگى با زن خود ادامه دهد. 2 ـ طلاق بائن: که در این نوع طلاق مرد حق رجوع ندارد. در شش مورد طلاق بائن مى باشد:

اول: طلاق زنى که نُه سالش تمام نشده باشد.

دوم: طلاق زنى که یائسه باشد یعنى اگر سیده است بیشتر از شصت سال و اگر سیده نیست بیشتر از پنجاه سال قمرى داشته باشد.

سوم: طلاق زنى که شوهرش بعد از عقد با او نزدیکى نکرده باشد.

که در این سه مورد زن اصلاً عده ندارد تا مرد بتواند در آن رجوع کند.

چهارم: طلاق سوم زنى که او را سه دفعه طلاق داده اند.

پنجم: طلاق خلع

ششم: طلاق مبارات

که در این سه مورد هر چند زن عده دارد اما مرد حق رجوع ندارد. و احکام اینها بعداً گفته خواهد شد.

مسأله : کسى که زنش را طلاق رجعى داده، حرام است او را از خانه اى که موقع طلاق در آن خانه بوده بیرون کند، ولى در بعضى از مواقع که در کتابهاى مفصل گفته شده و از جمله آنها فحاشى و رفت و آمد با اجانب است، بیرون کردن او اشکال ندارد، و نیز حرام است زن بدون اجازه شوهرش از آن خانه بیرون  رود.

 

احکام رجوع کردن

مسأله : در طلاق رجعى مرد به دو قِسم مى تواند به زن خود رجوع کند:

اول: حرفى بزند که معنایش این باشد که او را دو باره زن خود قرار داده است.

دوّم: کارى کند که از آن بفهمند رجوع کرده است. بنابر این با هر لفظ و عبارت یا عملى که بفهماند او را مجدداً زن خود قرار داده است رجوع محقّق مى شود و ظاهر این است که به نزدیکى کردن رجوع محقق خواهد شد اگر چه قصد رجوع نداشته باشد.

مسأله : براى رجوع کردن لازم نیست مرد شاهد بگیرد، یا به زن خبر دهد، بلکه اگر بدون این که کسى بفهمد، بگوید به زنم رجوع کردم صحیح است. ولى مستحب است براى رجوع کردن شاهد بگیرند امّا اگر بعد از تمام شدن عدّه مرد بگوید که در عدّه رجوع نموده ام لازم است اثبات کند.

مسأله : مردى که زن خود را طلاق رجعى داده، اگر بعد از طلاق زن با مرد مصالحه کند که حق رجوع نداشته باشد مصالحه باطل و مالى را که در مقابل آن گرفته مالک نمى شود. اما اگر مصالحه کند که رجوع نکند، صحیح و اشکالى ندارد.

مسأله : اگر زنى را دو بار طلاق دهد و به او رجوع کند. یا دوبار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق و گذشتن عدّه عقدش کند، یا بعد از یک طلاق رجوع و بعد از طلاق دیگر و گذشتن عدّه عقد کند. بعد از طلاق سوم آن زن بر او حرام است، ولى اگر بعد از طلاق سوم به دیگرى شوهر کند، با چهار شرط به شوهر اول حلال مى شود، یعنى مى تواند آن زن را دوباره عقد نماید:

اول: آن که عقد شوهر دوم دائم باشد، و اگر مثلا یک ماهه یا یک ساله او را صیغه کند، بعد از آن که از او جدا شد، شوهر اول نمى تواند او را عقد کند.

دوم: بنابر احتیاط شوهر دوم بالغ باشد و باید با او نزدیکى و دخول کند. و بنابر احتیاط واجب باید انزال شود و نزدیکى از جلوى زن باشد.

سوّم: شوهر دوم طلاقش دهد یا بمیرد.

چهارم: عده طلاق یا عده وفات شوهر دوم تمام شود.

 

طلاق خُلْع

مسأله : طلاق خلع آن است که زن به هر علتى نخواهد با شوهرش به زندگى ادامه دهد و شوهر هم مایل به طلاق دادن او نباشد ولى زن براى راضى کردن او به طلاق مقدارى مال به او بدهد تا راضى شود او را طلاق دهد. آنچه زن به شوهر مى دهد تا او را راضى به طلاق کند بذل مى گویند و بذل در این نوع طلاق مى تواند به مقدار مهریه زن یا کمتر یا بیشتر از آن باشد ولى باید با توافق دو طرف باشد.

مسأله : در طلاق خلع زن و مرد اگر بخواهند خودشان صیغه طلاق را بخوانند اول باید زن بگوید: «بذلت لک کذا على أن تطلقنى» یعنى این مقدار را به تو مى دهم تا مرا طلاق دهى. و بعد مرد بگوید: «أنت مختلعة على کذا فأنت طالق» یعنى تو را در مقابل چیزى که داده اى طلاق دادم. در این طلاق تمام شرایطى که در طلاق رجعى گفته شده لازم است رعایت شود.

مسأله : اگر زن کسى را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر، همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه مثلا اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وکیل صیغه طلاق را اینطور مى خواند: عَنْ مُوکِّلَتى فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَهَا لِمُوَکِّلِى مُحَمَّد لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ پس از آن بدون فاصله مى گوید: زَوْجَةُ مُوَکِّلى خالَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ هِىَ طالِقٌ و اگر زن کسى را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگرى را به شوهر او ببخشد که او را طلاق دهد وکیل باید به جاى کلمه (مهرها) آن چیز را بگوید، مثلا اگر صد تومان داده باید بگوید: بَذَلْتُ مَأَةَ تُومانْ.

 

طلاق مبارات

مسأله : اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مهر خود یا مال دیگرى را به مرد ببخشد که او را طلاق دهد آن طلاق را مبارات گویند.

مسأله : در صیغه طلاق مبارات نیز مثل خلع باید اول زن مهریه خودش را به شوهر ببخشد تا شوهر او را طلاق دهد و حتى مى تواند به فارسى بگوید: «مهریه خودم را به تو بخشیدم تا مرا طلاق دهى». اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:

بارَأْتُ زَوْجَتِى فاطِمَةَ عَلى مَهْرِها فَهِىَ طالِق

یعنى مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است و اگر دیگرى را وکیل کند، وکیل باید بگوید:

بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلى فاطِمَةَ عَلى مَهْرِها فَهِىَ طالِقٌ

و در هر دو صورت اگر به جاى کلمه (عَلى مَهْرِها) (بِمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.

مسأله : صیغه طلاق خلع و مبارات باید به عربى صحیح خوانده شود، ولى اگر زن براى آن که مال خود را به شوهر ببخشد مثلا به فارسى بگوید براى طلاق فلان مال را به تو بخشیدم اشکال ندارد.

مسأله : اگر زن در بین عدّه طلاق خلع، یا مبارات از بخشش خود برگردد، شوهر مى تواند رجوع کند و بدون عقد دوباره او را زن خود قرار دهد.

مسأله : مالى را که شوهر براى طلاق مبارات مى گیرد، باید بیشتر از مهر نباشد بلکه احتیاط واجب آنستکه کمتر باشد ولى در طلاق خلع اگر بیشتر باشد اشکال ندارد.

 

احکام متفرقه طلاق

مسأله : اگر با زن نامحرمى به گمان این که عیال خود اوست نزدیکى کند، چه زن بداند که او شوهرش نیست، یا گمان کند شوهرش مى باشد، باید عده نگهدارد.

مسأله : اگر با زنى که مى داند عیالش نیست زنا کند، چنانچه زن نداند که آن مرد شوهر او نیست، بنابر احتیاط واجب باید عده نگهدارد.

مسأله : اگر مرد، زنى را گول بزند که از شوهرش طلاق بگیرد و زن او شود طلاق و عقد آن زن صحیح است، ولى هر دو معصیت بزرگى کرده اند.

مسأله : هر گاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط کند که اگر شوهر مسافرت نماید، یا مثلا شش ماه به او خرجى ندهد اختیار طلاق با او باشد، این شرط باطل است، ولى چنانچه شرط کند که اگر مرد مسافرت کند، یا مثلا تا شش ماه خرجى ندهد، از طرف او براى طلاق خود وکیل باشد، چنانچه پس از مسافرت مرد یا خرجى ندادن شش ماه، خود را طلاق دهد صحیح است.

مسأله : پدر و جد پدرى دیوانه اى که دیوانگى او متصل بزمان صغیر بودنش باشد، اگر مصلحت باشد مى توانند زن او را طلاق بدهند. و اگر متّصل نباشد با مجتهد جامع الشرائط است و احتیاط آنستکه مجتهد جامع الشرائط هم از آنان اذن بگیرد.

مسأله : اگر پدر یا جد پدرى براى طفل خود زنى را صیغه کند، اگر چه مقدارى از زمان تکلیف بچه جزء مدت صیغه باشد مثلا براى پسر چهارده ساله خودش زنى را دو ساله صیغه کند، چنانچه صلاح بچه باشد، مى تواند مدت آن را ببخشد ولى زن دائمى او را نمى تواند طلاق دهد.

مسأله : اگر از روى علاماتى که در شرع معین شده، مرد دو نفر را عادل بداند و زن خود را پیش آنان طلاق دهد، دیگرى که آنان را عادل نمى داند بنابر احتیاط واجب نباید آن زن را براى خود یا براى کس دیگر عقد کند. ولى اگر شک در عدالت آنان داشته باشد مى تواند آن زن را بعد از تمام شدن عدّه اش براى خود یا براى کس دیگر عقد کند.

احکام غصب

غصب آن است که انسان از روى ظلم، بر مال یا حق کسى مسلط شود و این یکى از گناهان بزرگ است، که اگر کسى انجام دهد، در قیامت به عذاب سخت گرفتار مى شود. از حضرت پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که هر کس یک وجب زمین از دیگرى غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او مى اندازند.

مسأله : اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهاى دیگرى که براى عموم ساخته شده استفاده کنند، حق آنان را غصب نموده، و همچنین است اگر جایى را در مسجد که قبلا دیگرى به آن پیشى گرفته است تصرف کند.

مسأله : چیزى را که انسان پیش طلبکار «رهن» یا «وثیقه» مى گذارد، باید پیش او بماند که اگر طلب او را ندهد طلب خود را از آن به دست آورد، پس اگر پیش از آن که طلب او را بدهد آن چیز را بدون رضایت از او بگیرد، حق او را غصب کرده است.

مسأله : مالى را که نزد کسى «رهن» یا «وثیقه» گذاشته اند، اگر دیگرى غصب کند صاحب مال و طلبکار مى توانند چیزى را که غصب کرده از او مطالبه نمایند و چنانچه آن چیز را از او بگیرند، باز هم رهن است، و اگر آن چیز از بین برود و عوض آن را بگیرند، آن عوض هم مثل خود آن چیز رهن مى باشد.

مسأله : اگر انسان چیزى را غصب کند، باید به صاحبش برگرداند، و اگر آن چیز از بین برود باید عوض آن را به او بدهد.

مسأله : اگر از چیزى که غصب کرده منفعتى به دست آید مثلا از گوسفندى که غصب کرده، بره اى پیدا شود، مال صاحب مال است و نیز کسى که مثلا خانه اى را غصب کرده، اگر چه در آن ننشیند باید اجاره آن را بدهد.

مسأله : اگر از دست بچه یا دیوانه چیزى را که مال آنها است غصب کند، باید آن را به ولىّ او بدهد و اگر از بین رفته، باید عوض آن را بدهد. و اگر بدست آن بچّه یا دیوانه بدهد و از بین برود ضامن است.

مسأله : هر گاه دو نفر با هم چیزى را غصب کنند، اگر چه هر یک بتنهایى مى توانسته اند آن را غصب نمایند، هر کدام آنان به نسبت استیلایى که پیدا کرده ضامن آن است. ولى چنانچه هر کدام از آنان استیلاى کامل بر آن چیز داشته باشد بطوریکه هر گونه تصرّفى بتواند در آن انجام دهد در اینصورت بعید نیست هر کدام ضامن همه آن چیز باشند.

مسأله : اگر چیزى را که غصب کرده با چیز دیگرى مخلوط کند مثلا گندمى را که غصب کرده با جو مخلوط نماید، چنانچه جدا کردن آنها ممکن است اگر چه زحمت داشته باشد، باید جدا کند و به صاحبش برگرداند.

مسأله : اگر گوشواره یا چیز دیگرى را غصب کند و خراب نماید باید تفاوت قیمت ساخته و نساخته را بدهد، و چنانچه براى این که تفاوت قیمت را ندهد، بگوید: آن را مثل اولش مى سازم مالک مجبور نیست قبول نماید، و نیز مالک نمى تواند او را مجبور کند که آن را مثل اوّلش بسازد.

مسأله : اگر چیزى را که غصب کرده بطورى تغییر دهد که از اولش بهتر شود مثلا طلایى را که غصب کرده گوشواره بسازد، چنانچه صاحب مال بگوید مال را به همین صورت بده، باید به او بدهد و نمى تواند براى زحمتى که کشیده مزد بگیرد بلکه بدون اجازه مالک حق ندارد آن را به صورت اولش درآورد. و اگر بدون اجازه او آن چیز را مثل اولش کند، تفاوت قیمت بین ساخته و نساخته را هم باید بدهد.

مسأله : اگر در زمینى که غصب کرده با بذر و نهال خود زراعت کند، یا درخت بنشاند زراعت و درخت و میوه آن مال خود او است و چنانچه صاحب زمین راضى نباشد که زراعت و درخت در زمین بماند، کسى که غصب کرده باید فوراً زراعت یا درخت خود را اگر چه ضرر نماید از زمین بکند، و نیز باید اجاره زمین را در مدّتى که زراعت و درخت در آن بوده به صاحب زمین بدهد و خرابیهایى را که در زمین پیدا شده، درست کند مثلا جاى درختها را پُر نماید. و اگر بواسطه اینها قیمت زمین از اولش کمتر شود، باید تفاوت آن را هم بدهد و نمى تواند صاحب زمین را مجبور کند که زمین را به او بفروشد، یا اجاره دهد. و نیز صاحب زمین نمى تواند او را مجبور کند که درخت یا زراعت را به او بفروشد.

مسأله : اگر صاحب زمین راضى شود که زراعت و درخت در زمین او بماند، کسى که آن را غصب کرده، لازم نیست درخت و زراعت را بکند ولى باید اجاره آن زمین را از وقتى که غصب کرده تا وقتى که صاحب زمین راضى شده بدهد.

مسأله : اگر چیزى را که غصب کرده از بین برود، در صورتى که مثل گاو و گوسفند باشد که افراد آن یکنواخت و مثل هم نیستند بلکه به واسطه خصوصیات مختلف معمولا قیمت آنها تفاوت دارد باید قیمت آن را بدهد و چنانچه قیمت بازار آن فرق کرده باشد، باید قیمت روزى را که مى خواهد بپردازد بدهد و احتیاط مستحب آن است که بالاترین قیمت از روز غصب تا روز پرداخت را بدهد.

مسأله : اگر چیزى را که غصب کرده و از بین رفته مانند فرش هاى ماشینى، ظروف و کتاب و مانند اینها که معمولا مثل آن فراوان است باشد باید مثل همان چیزى را که غصب کرده بدهد، ولى چیزى را که مى دهد باید خصوصیاتش مثل چیزى باشد که آن را غصب کرده و از بین رفته است.

مسأله : اگر چیزى را که مثل گوسفند قیمت افراد آن با هم فرق دارد غصب نماید و از بین برود، چنانچه قیمت بازار آن فرق نکرده باشد ولى در مدتى که پیش او بوده مثلا چاق شده باشد، باید قیمت زمانى که چاق بوده بدهد.

مسأله : اگر شخص دیگرى چیزى را که او غصب کرده از او غصب نماید و از بین برود، صاحب مال مى تواند عوض آن را از هر کدام از آنان بگیرد یا از هر کدام آنان مقدارى از عوض آنرا مطالبه نماید و اگر از اوّلى بگیرد، مى تواند اوّلى از دوّمى مطالبه کند ولى اگر از دوّمى بگیرد او نمى تواند آنچه را که داده از اوّلى مطالبه کند.

مسأله : اگر چیزى را که مى فروشند یکى از شرطهاى معامله در آن نباشد مثلا چیزى را که باید با وزن خرید و فروش کنند، بدون وزن معامله نمایند، معامله باطل است، و چنانچه فروشنده و خریدار با قطع نظر از معامله، راضى باشند که در مال یکدیگر تصرف کنند اشکال ندارد و گر نه چیزى را که از یکدیگر گرفته اند مثل مال غصبى است و باید آن را به هم برگردانند. و در صورتى که مال هر یک در دست دیگرى تلف شود، چه بداند معامله باطل است چه نداند، باید عوض آن را بدهد.

مسأله : هر گاه مالى را از فروشنده بگیرد که آن را ببیند یا مدتى نزد خود نگهدارد تا اگر پسندید بخرد، در صورتى که آن مال تلف شود، باید عوض آن را به صاحبش بدهد.

احکام مالى که انسان آن را پیدا مى کند

مسأله : مال گمشده که از قسم حیوان نیست چنانچه انسان پیدا کند اگر نشانه اى نداشته باشد که بواسطه آن، صاحبش معلوم شود، و قیمت آن کمتر از یک درهم «6/12 نخود نقره سکه دار» نباشد احتیاط واجب آن است که از طرف صاحبش صدقه بدهد.

مسأله : اگر مالى پیدا کند که نشانه دارد و قیمت آن از 6 / 12 نخود نقره سکه دار کمتر است، چنانچه صاحب آن معلوم باشد و انسان نداند راضى است یا نه، نمى تواند بدون اجازه او آن را بردارد، و اگر صاحب آن معلوم نباشد، مى تواند به قصد این که ملک خودش شود بردارد و احتیاط واجب آنستکه هر وقت صاحبش پیدا شد اگر تلف نشده خود مال را و در صورتیکه تلف شده عوض آنرا به او بدهد و احتیاط واجب آنستکه لقطه منطقه حرم مکّه معظّمه را برندارد.

مسأله : هر گاه چیزى که پیدا کرده نشانه اى دارد که بواسطه آن مى تواند صاحبش را پیدا کند، اگر چه صاحب آن کافرى باشد که در امان مسلمانان است، در صورتى که قیمت آن چیز به 6/12 نخود نقره سکه دار برسد باید تا یک سال در محلّ اجتماعات مردم و جائى که احتمال مى دهد صاحب آن آنجا باشد اعلان کند به نحوى که عرف مردم بگویند در مدّت یک سال مرتباً اعلان کرده است، و چنانچه از روزى که آن را پیدا کرده تا یک هفته هر روز و بعد تا یک سال هفته اى یک مرتبه در محل اجتماع مردم اعلان کند کافى است.

مسأله : اگر انسان خودش نخواهد اعلان کند مى تواند به کسى که اطمینان دارد بگوید از طرف او اعلان نماید.

مسأله : اگر تا یک سال اعلان کند و صاحب مال پیدا نشود مى تواند آن را براى خود بردارد به قصد این که هر وقت صاحبش پیدا شد عوض آن را به او بدهد، یا براى او نگهدارى کند که هر وقت پیدا شد به او بدهد، یا از طرف صاحبش صدقه بدهد. ولى احتیاط مستحب آنستکه از طرف صاحبش صدقه بدهد.

مسأله : اگر بعد از آن که یک سال اعلان کرد و صاحب مال پیدا نشد مال را براى صاحبش نگهدارى کند و از بین برود، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده و تعدى یعنى زیاده روى هم ننموده ضامن نیست ولى اگر از طرف صاحبش صدقه داده باشد، یا براى خود برداشته باشد، در هر صورت ضامن است. امّا اگر صاحب مال بصدقه دادن راضى شود ضامن نیست.

مسأله : کسى که مالى را پیدا کرده، اگر عمداً به دستورى که گفته شد اعلان نکند، گذشته از این که معصیت کرده، اگر براى خودش بردارد ضامن است و هر وقت صاحب آن پیدا شد باید به او بدهد و اگر به نیت صاحب آن صدقه بدهد چنانچه بعداً صاحب آن پیدا شد و صدقه را قبول کرد وظیفه اى ندارد اما اگر صاحب آن به صدقه دادن راضى نشد باید مثل یا قیمت آن را به او بدهد و صدقه اى که پرداخته است براى خودش محسوب مى شود.

مسأله : اگر دیوانه یا بچه نابالغ چیزى پیدا کند، ولىّ او باید اعلان نماید. و پس از آن براى او تملّک و یا از طرف صاحبش صدقه بدهد امّا اگر براى صغیر مصلحت دارد بهتر است تملّک نماید.

مسأله : اگر انسان در بین سالى که اعلان مى کند از پیدا شدن صاحب مال نا امید شود به نحوى که اعلان کردن لغو شمرده شود، احتیاط واجب آن است که آن را صدقه بدهد.

مسأله : اگر در بین سالى که اعلان مى کند مال از بین برود، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى کرده، یا تعدى یعنى زیاده روى کرده باشد باید عوض آن را به صاحبش بدهد، و اگر کوتاهى نکرده و زیاده روى هم ننموده چیزى بر او واجب نیست.

مسأله : اگر مالى را که نشانه دارد و قیمت آن به 6 / 12 نخود نقره سکه دار مى رسد در جایى پیدا کند که معلوم است بواسطه اعلان صاحب آن پیدا نمى شود مى تواند در روز اول آن را از طرف صاحبش صدقه بدهد و لازم نیست صبر کند تا سال تمام شود و چنانچه صاحبش پیدا شود و به صدقه دادن راضى نشود باید عوض آن را به او بدهد و ثواب صدقه اى که داده مالِ خود او است.

مسأله : اگر چیزى را پیدا کند و به خیال این که مالِ خود او است بر دارد بعد بفهمد مال خودش نبوده، باید تا یک سال اعلان نماید. و همچنین است بنابر احتیاط واجب اگر آنرا با پاى خود حرکت داده و جا بجا کند.

مسأله : باید موقع اعلان جنس چیزى را که پیدا کرده معین نماید به طورى که عرفا بگویند آن را تعریف کرده، مثل این که بگوید: «کتاب یا لباسى را پیدا کرده ام» و اگر بگوید: «چیزى پیدا کرده ام» کافى نیست.

مسأله : اگر چیزى را پیدا کند و دیگرى بگوید مالِ من است، در صورتى باید به او بدهد که نشانه هاى آن را بگوید و یقین یا اطمینان پیدا کند که مال او است.

مسأله : اگر قیمت چیزى که پیدا کرده به 6 / 12 نخود نقره سکه دار برسد چنانچه اعلان نکند و در مسجد، یا جاى دیگرى که محل اجتماع مردم است بگذارد و آن چیز از بین برود، یا دیگرى آن را بردارد کسى که آن را پیدا کرده ضامن است.

مسأله : اگر مالى را که کمتر از 6 / 12 نخود نقره سکه دار ارزش دارد پیدا کند و از آن صرف نظر نماید و در مسجد یا جاى دیگر بگذارد چنانچه کسى آن را بردارد، براى او حلال است.

مسأله : هر گاه چیزى پیدا کند که اگر بماند فاسد مى شود باید تا مقدارى که ممکن است آن را نگهدارد بعد با اجازه مجتهد جامع الشرائط یا وکیل او قیمت آنرا معیّن کند و بفروشد و پولش را نگهدارد و تا یک سال تعریف و اعلان کند چنانچه صاحب آن پیدا نشد از طرف او صدقه بدهد.

مسأله : اگر چیزى را که پیدا کرده موقع وضو گرفتن و نماز خواندن همراه او باشد، در صورتى که قصدش این باشد که صاحب آن را پیدا کند اشکال ندارد. و الاّ حکم مغصوب را دارد.

مسأله : اگر کفش او را ببرند و کفش دیگرى به جاى آن بگذارند چنانچه بداند کفشى که مانده مالِ کسى است که کفش او را برده و راضى است که کفشش را عوض کفشى که برده است بردارد، بلکه اگر بداند عمداً آن را برداشته در صورتى که از پیدا شدن صاحبش مأیوس و یا برایش مشقت داشته باشد مى تواند به جاى کفش خودش بردارد، ولى اگر قیمت آن از کفش خودش بیشتر باشد باید هر وقت صاحب آن پیدا شد زیادى قیمت را به او بدهد، و چنانچه از پیدا شدن او نا امید شود باید زیادى قیمت را از طرف صاحبش صدقه بدهد. و اگر احتمال دهد کفشى که مانده مالِ کسى نیست که کفش او را برده چنانچه از پیدا کردن صاحبش مأیوس باشد از طرف او آن را صدقه بدهد، و احتیاط واجب آن است که به اذن حاکم شرع باشد.

مسأله : لباسهائى را که براى دوختن نزد خیّاط مى آورند، طلائى را که نزد زرگر براى تعمیر مى گذارند، کتابهائى که براى صحافى یا فروش به صحّاف و کتابفروش مى سپارند و وسایلى که براى تعمیر و اصلاح نزد تعمیر کار مى برند چنانچه صاحب آنها مجهول باشد و بسراغ آنها نیاید پس از جستجو و تحقیق اگر از آمدن صاحب آنها مأیوس شوند بنابر احتیاط واجب باید از طرف صاحبانش آنها را صدقه بدهند.

احکام سر بریدن و شکار کردن حیوانات

مسأله : اگر حیوان حلال گوشت را به دستورى که بعداً گفته مى شود سر ببرند: چه وحشى باشد و چه اهلى، بعد از جان دادن، گوشت آن حلال و بدن آن پاک است، ولى حیوانى که نجاستخوار شده، اگر به دستورى که در شرع معین نموده اند آن را استبراء نکرده باشند، بعد از سر بریدن گوشت آن حلال نیست. و همینطور بهیمه اى را که انسان با آن وطى و نزدیکى کرده گوشت آن و گوشت بچه آن حرام است.

مسأله : حیوان حلال گوشت وحشى مانند آهو و کبک و بُزِ کوهى و حیوان حلال گوشتى که اهلى بوده و بعداً وحشى شده مثل گاو و شتر اهلى که فرار کرده و وحشى شده است، و بسهولت ذبحش میسّر نیست اگر به دستورى که بعداً گفته مى شود آنها را شکار کنند پاک و حلال است، ولى حیوان حلال گوشت اهلى مانند گوسفند و مرغ خانگى و حیوان حلال گوشت وحشى که بواسطه تربیت کردن اهلى شده است و ذبحش بسهولت ممکن است با شکار کردن پاک و حلال نمى شود.

مسأله : حیوان حلال گوشت وحشى در صورتى با شکار کردن پاک و حلال مى شود که بتواند فرار کند یا پرواز نماید بنابر این بچه آهو که نمى تواند فرار کند و بچه کبک که نمى تواند پرواز نماید، با شکار کردن پاک و حلال نمى شود و اگر آهو و بچه اش را که نمى تواند فرار کند، با یک تیر شکار نمایند آهو حلال و بچه اش حرام است.

مسأله : حیوان حلال گوشتى که مانند ماهى خون جهنده ندارد، اگر به خودى خود در آب بمیرد یا بغیر دستور شرعى که در صید ماهى گفته مى شود آنرا بکشند پاک است، ولى گوشت آن را نمى شود خورد.

مسأله : حیوان حرام گوشتى که خون جهنده ندارد، مانند مار، با سر بریدن حلال نمى شود، ولى مرده آن پاک است. چه خودش بمیرد یا سرش را ببرند.

مسأله : سگ و خوک بواسطه سر بریدن و شکار کردن پاک نمى شوند و خوردن گوشت آنها هم حرام است. و حیوان حرام گوشتى را که درنده و گوشتخوار است مانند گرگ و پلنگ اگر به دستورى که گفته مى شود سر ببرند، یا با تیر و مانند آن شکار کنند پاک است، ولى گوشت آن حلال نمى شود، و اگر با سگ شکارى آن را شکار کنند، پاک شدن بدنش هم اشکال دارد، و ظاهر این است که سایر حیوانات به جز سگ و خوک قابل تذکیه هستند مگر حشرات که در قابلیت آنها براى تذکیه اشکال است.

مسأله : اگر از شکم حیوان زنده بچه مرده اى بیرون آید یا آن را بیرون آورند، خوردن گوشت آن حرام است.

 

دستور سر بریدن حیوانات

مسأله : دستور سر بریدن حیوان آن است که حلقوم «مجراى نفس» و مرى «مجراى غذا» و دو شاه رگ را که در دو طرف حلقوم است که به آنها اوداج اربعه «چهار رگ» گفته مى شود از پایین برآمدگى زیر گلو به طور کامل ببرند، و اگر آنها را بشکافند کافى نیست.

مسأله : اگر بعضى از چهار رگ را ببرند و صبر کنند تا حیوان بمیرد بعد بقیه را ببرند فایده ندارد، بلکه اگر به این مقدار هم صبر نکنند ولى به طور معمول چهار رگ را پشت سر هم نبرند، بطوریکه عمل واحد حساب شود اگر چه پیش از جان دادن حیوان بقیه رگها را ببرند اشکال دارد.

مسأله : اگر گرگ گلوى گوسفند را بطورى بکند که از چهار رگى که در گردن است و باید بریده شود، چیزى نماند، آن حیوان حرام مى شود، و همین طور بنابر احتیاط واجب اگر آن رگ ها را از بالا یا پایین خورده باشد و مقدارى از آن رگ ها یا متصل به سر یا به جسد حیوان باقى مانده باشد، و یا این که بعضى رگ ها را کلا خورده باشد، ولى اگر مقدارى از گردن را بکند و چهار رگ باقى باشد، یا جاى دیگر بدن را بکند، در صورتى که گوسفند زنده باشد و به دستورى که گفته مى شود سر آن را ببرند حلال و پاک مى باشد.

 

شرایط سر بریدن حیوان

مسأله : سر بریدن حیوان شش شرط دارد:

اول: کسى که سر حیوان را مى برد چه مرد باشد، چه زن باید مسلمان باشد و بچه مسلمان هم اگر ممیز باشد یعنى خوب و بد را بفهمد مى تواند سر حیوان را ببرد. و اگر کسى که از کفّار یا از فرقه هائى است که در حکم کفّارند مانند غلات و خوارج و نواصب سر حیوان را ببرند، حلال نمى شود.

دوّم: سر حیوان را با آهن ببرند ولى چنانچه آهن پیدا نشود و طورى باشد که اگر سر حیوان را نبرند مى میرد، با چیز تیزى که چهار رگ آن را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز، مى شود سر آن را برید.

سوّم: در موقع سر بریدن، جلو بدن حیوان رو به قبله باشد و کسى که مى داند باید رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حیوان را رو به قبله نکند حیوان حرام مى شود ولى اگر فراموش کند، یا مسأله را نداند، یا قبله را اشتباه کند، یا نداند قبله کدام طرف است و نتواند بپرسد و ناچار به ذبح باشد یا نتواند حیوان را رو به قبله کند اشکال ندارد.

چهارم: وقتى مى خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سر بریدن، نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید «بسم الله» کافى است و اگر بدون قصد سر بریدن نام خدا را ببرد، آن حیوان پاک نمى شود و گوشت آن هم حرام است، و همچنین است اگر از روى جهل به مسئله نام خدا را نبرد ولى اگر از روى فراموشى نام خدا را نبرد اشکال ندارد.

پنجم: حیوان زنده باشد و با بریدن رگ ها جان بدهد. لذا اگر معلوم باشد که حیوان زنده بوده و بعد از ذبح جان داده اشکال ندارد و اگر شک در زنده بودن آن قبل از ذبح داشته باشد در صورتى محکوم به طهارت است که بعد از ذبح حرکتى بکند که علامت زنده بودن آن باشد مثلاً دم خود را حرکت دهد یا پا به زمین بزند یا به مقدار متعارف خون از بدن حیوان خارج شود.

ششم: آنکه کشتن از مذبح باشد و بنابر احتیاط وجوبى جائز نیست کارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بیاورد که گردن از پشت بریده شود.

مسأله : استیل نوعى آهن مرغوب است بنابر این ذبح با آن در حال اختیار مانعى ندارد.

 

دستور کشتن شتر

مسأله : اگر بخواهند شتر را بکشند که بعد از جان دادن پاک و حلال باشد، باید با شش شرطى که براى سر بریدن حیوانات گفته شد، کارد یا چیز دیگرى را که از آهن و برنده باشد، در گودى بین گردن و سینه اش فرو کنند.

مسأله : وقتى مى خواهند کارد را به گردن شتر فرو ببرند، بهتر است که شتر ایستاده باشد ولى اگر در حالى که زانوها را به زمین زده، یا به پهلو خوابیده و جلو بدنش رو به قبله است، کارد را در گودى گردنش فرو کنند اشکال ندارد.

مسأله : اگر به جاى این که کارد را در گودى گردن شتر فرو کنند سر آن را ببرند، یا گوسفند و گاو و مانند اینها را مثل شتر، کارد در گودى گردنشان فرو کنند، گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است. ولى اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است به دستورى که گفته شد کارد در گودى گردنش فرو کنند گوشت آن حلال و بدن آن پاک است، و نیز اگر کارد در گودى گردن گاو یا گوسفند یا مانند اینها فرو کنند و تا زنده است سر آن را به دستورى که گفته شد ببرند حلال و پاک مى باشد.

مسأله : اگر حیوانى سرکش شود و نتوانند آن را به دستورى که در شرع معین شده بکشند، یا مثلا در چاه بیفتد و احتمال بدهند که در آن جا بمیرد و کشتن آن به دستور شرع ممکن نباشد، چنانچه با چیزى مثل شمشیر که بواسطه تیزى آن بدن زخم مى شود به بدن حیوان زخم بزنند و در اثر زخم جان بدهد حلال مى شود و رو به قبله بودن آن لازم نیست، ولى باید شرطهاى دیگرى را که براى سر بریدن حیوانات گفته شد رعایت شود.

 

چیزهایى که موقع سر بریدن حیوانات مستحب است

مسأله : چند چیز در سر بریدن حیوانات مستحب است:

اوّل: «بنابر مشهور موقع سر بریدن گوسفند دو دست و یک پاى آن را ببندند و پاى دیگرش را باز بگذارند» و موقع سر بریدن گاو چهار دست و پایش را ببندند و دم آن را باز بگذارند و موقع کشتن شتر دو دست آن را از پائین تا زانو، یا تا زیر بغل به یکدیگر ببندند وپاهایش راباز بگذارند و مستحب است مرغ را بعد از سر بریدن رها کنند تا پر و بال بزند.

دوّم: کسى که حیوان را مى کشد رو به قبله باشد.

سوّم: پیش از کشتن حیوان آب جلوى آن بگذارند.

چهارم: کارى کنند که حیوان کمتر اذیت شود، مثلا کارد را خوب تیز کنند و با عجله سر حیوان را ببرند.

 

چیزهایى که در کشتن حیوانات مکروه است

مسأله : چند چیز در کشتن حیوانات مکروه است:

اوّل: در جایى حیوان را بکشند که حیوان دیگر آن را ببیند.

دوّم: در شب یا پیش از ظهر روز جمعه سر حیوان را ببرند، ولى در صورت احتیاج عیبى ندارد.

سوّم: خود انسان چهار پایى را که پرورش داده است بکشد. و احتیاط واجب آن است که پیش از بیرون آمدن روح، پوست حیوان را نکنند و مغز حرام را که در تیره پشت است نبرند اگر چه گوشت ذبیحه بواسطه آن حرام نمى شود و بنابر احتیاط نباید پیش از بیرون آمدن روح، سر حیوان را از بدنش جدا کنند بلکه حرمت آن خالى از قوت نیست ولى با این عمل حیوان حرام نمى شود. و اگر از روى غفلت یا بواسطه تیز بودن کارد بى اختیار سر حیوان جدا شود مکروه نیست.

 

احکام شکار کردن با اسلحه

مسأله : اگر حیوان حلال گوشت وحشى را با اسلحه شکار کنند و بمیرد با پنج شرط حلال و بدنش پاک است:

اوّل: آن که اسلحه شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد، یا مثل نیزه و تیر، تیز باشد که بواسطه تیز بودن، بدن حیوان را پاره کند و حیوان بر اثر خون ریزى بمیرد و اگر به وسیله دام یا چوب و سنگ و مانند اینها حیوانى را شکار کنند پاک نمى شود و خوردن آن هم حرام است مگر اینکه آن را زنده پیدا کنند و ذبح کنند و اگر حیوانى را با تفنگ شکار کنند چنانچه گلوله آن انفجارى باشد و به دلیل انفجار بدن حیوان را متلاشى کند یا بواسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حیوان بمیرد حلال نمى شود.

دوّم: کسى که شکار مى کند باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد، و اگر کافر یا کسى که در حکم کافر است مانند غلات و خوارج و نواصب حیوانى راشکار نماید، آن شکار حلال نیست.

سوّم: اسلحه را براى شکار کردن حیوان به کار برد و اگر مثلا جایى را نشان کند و اتفاقاً حیوانى را بکشد، آن حیوان پاک نیست و خوردن آن هم حرام است.

چهارم: در وقت به کار بردن اسلحه نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شکار حلال نمى شود، ولى اگر فراموش کند اشکال ندارد.

پنجم: وقتى به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد وچنانچه به اندازه سربریدن وقت باشد وسر حیوان را نبرد تا بمیرد حرام است.

مسأله : اگر دو نفر حیوانى را شکار کنند، و یکى از آنان مسلمان و دیگرى کافر باشد آن حیوان حلال نیست، و اگر هر دو مسلمان باشند و یکى از آن دو نام خدا را ببرد و دیگرى عمداً نام خدا را نبرد آن حیوان حلال نیست.

مسأله : اگر بعد از آن که حیوانى را تیر زدند مثلا در آب بیفتد، و انسان بداند که حیوان بواسطه تیر و افتادن در آب جان داده، حلال نیست. بلکه اگر شک کند که فقط براى تیر بوده یا نه، حلال نمى باشد. و اگر حیوانى را شکار کنند و از نظر ناپدید شود و بعد از آن مرده آن حیوان پیدا شود اگر بدانند که موت آن فقط مستند به سلاح شکار بوده حلال است ولى اگر احتمال دهند که سلاح شکار به ضمیمه چیز دیگر سبب مرگ حیوان شده محکوم به نجاست و حرمت است.

مسأله : اگر با سگ غصبى یا اسلحه غصبى حیوانى را شکار کند، شکار حلال است و مال خود او مى شود ولى گذشته از این که گناه کرده باید اجرت اسلحه یا سگ را به صاحبش بدهد.

مسأله : اگر با شمشیر یا چیز دیگرى که شکار کردن با آن صحیح است با شرطهایى که در مسأله 2724 گفته شد، حیوانى را دو قسمت کنند، و سر و گردن در یک قسمت بماند و انسان وقتى برسد که حیوان جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است اگر به همین قطع کردن جان داده باشد و اگر حیوان زنده باشد و وقت تنگ باشد براى سر بریدن به آداب شرع، قسمتى که سر و گردن ندارد حرام، و قسمتى که سر و گردن دارد حلال است و اگر وقت باشد براى سر بریدن، آن قسمت که در آن سر نیست حرام است و آن قسمت دیگر اگر سر آن را به دستورى که در شرع معین شده ببرند حلال است به شرط آن که در زمان بریدن سرش زنده باشد اگر چه ممکن نباشد زنده بماند و در حال جان دادن باشد.

مسأله : اگر با چوب یا سنگ یا چیز دیگرى که شکار کردن با آن صحیح نیست حیوانى را دو قسمت کنند، قسمتى که سر و گردن ندارد حرام است و قسمتى که سر و گردن دارد، اگر زنده باشد، و سر آن را به دستورى که در شرع معین شده ببرند حلال است به شرط آن که در زمان بریدن سرش، زنده باشد اگر چه ممکن نباشد زنده بماند و در حال جان دادن باشد.

مسأله : اگر حیوانى را شکار کنند، یا سر ببرند و بچه زنده اى از آن بیرون آید چنانچه آن بچه را به دستورى که در شرع معین شده سر ببرند حلال و گر نه حرام مى باشد.

مسأله : اگر بچه اى در شکم حیوان شکار شده یا ذبح شده باشد اگر خلقت آن کامل نشده باشد و مو یا پشم بر بدن او روییده نباشد حرام است و اگر خلقت آن کامل شده باشد و زنده از بدن مادر خارج شده باشد در صورتى حلال مى شود که آن را به دستور شرع ذبح کنند و اگر خودش بمیرد حرام مى شود و اگر مرده از بدن مادر خارج شود چنانچه قبل از کشتن مادر مرده باشد نجس و حرام است و اگر با کشتن مادرش مرده باشد پاک و حلال است.

 

شکار کردن با سگ شکارى

مسأله : اگر سگ شکارى حیوان وحشى و یا اهلى وحشى شده حلال گوشتى را شکار کند، با هفت شرط زیر پاک و حلال مى شود:

اوّل: سگ بطورى تربیت شده باشد که هر وقت آن را براى گرفتن شکار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگیرى کنند بایستد ولى اگر در وقت نزدیک شدن به شکار با جلوگیرى نایستد مانع ندارد و احتیاط واجب آن است که اگر عادت دارد که پیش از رسیدن صاحبش شکار را بخورد از شکار او اجتناب کنند، ولى اگر عادت به خوردن خون شکار داشته باشد یا اتفاقاً شکار را بخورد اشکال ندارد.

دوّم: صاحبش آن را بفرستد و اگر از پیش خود دنبال شکار رود و حیوانى را شکار کند خوردن آن حیوان حرام است. بلکه اگر از پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش بانگ بزند که زودتر آن را به شکار برساند اگر چه بواسطه صداى صاحبش شتاب کند، بنابر احتیاط واجب باید از خوردن آن شکار خود دارى نمایند.

سوّم: کسى که سگ را مى فرستد باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد و اگر کافر یا کسى که در حکم کافر است «مانند غلات و خوارج و نواصب» که اظهار دشمنى با اهل بیت پیغمبر (صلى الله علیه وآله) مى کند سگ را بفرستد، شکار آن سگ حرام است.

چهارم: وقت فرستادن سگ نام خدا را ببرد و اگر عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، ولى اگر از روى فراموشى باشد اشکال ندارد. و اگر وقت فرستادن سگ نام خدا را عمداً نبرد و پیش از آن که سگ به شکار برسد نام خدا را ببرد بنابر احتیاط واجب باید از آن شکار اجتناب نماید.

پنجم: شکار بواسطه زخمى که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد پس اگر سگ، شکار را خفه کند، یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد حلال نیست.

ششم: کسى که سگ را فرستاده، وقتى برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد و چنانچه وقتى برسد که به اندازه سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد حلال نیست.

هفتم: صیّاد و شکارچى با سرعت یا به نحو متعارف به طرف صید حرکت کند.

مسأله : کسى که سگ را فرستاده اگر وقتى برسد که بتواند سر حیوان را ببرد، چنانچه به طور معمول و با شتاب مثلا کارد را بیرون آورد و وقت سر بریدن بگذرد و آن حیوان بمیرد حلال است، ولى اگر مثلا بواسطه زیاد تنگ بودن غلاف یا چسبندگى آن بیرون آوردن کارد طول بکشد و وقت بگذرد بنابر احتیاط واجب حلال نمى شود و اگر چیزى همراه او نباشد که با آن سر حیوان را ببرد و حیوان بمیرد، بنابر احتیاط از خوردن آن خود دارى کند.

مسأله : اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانى را شکار کنند، چنانچه همه آنها داراى شرطهایى که در مسأله 2732 گفته شده بوده اند، شکار حلال است و اگر یکى از آنها داراى آن شرطها نبوده، ولى مؤثر در شکار باشد آن شکار حرام است.

مسأله : اگر سگ را براى شکار حیوانى بفرستد و آن سگ حیوان دیگرى را شکار کند، آن شکار حلال و پاک است و نیز اگر آن حیوان را با حیوان دیگرى شکار کند، هر دوى آنها حلال و پاک مى باشند.

مسأله : اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و یکى از آنها کافر باشد آن شکار حرام است، و نیز اگر همه مسلمان باشند و یکى از آنان عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است. و نیز اگر یکى از سگهایى را که فرستاده اند بطورى که در مسأله 2732 گفته شد تربیت شده نباشد، آن شکار حرام مى باشد.

مسأله : اگر باز یا حیوان دیگرى غیر سگ شکارى حیوانى را شکار کند، آن شکار حلال نیست ولى اگر وقتى برسند که حیوان زنده باشد و به دستورى که در شرع معین شده سر آن را ببرند حلال است.

 

صید مـاهـى

مسأله : اگر ماهى فلس دار را زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، پاک و خوردن آن حلال است، و چنانچه در آب بمیرد پاک است ولى خوردن آن حرام مى باشد مگر اینکه در تور ماهیگیر در آب بمیرد که در اینصورت خوردنش حلال است و ماهى بى فلس را اگر چه زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد حرام است.

مسأله : اگر ماهى از آب بیرون بیفتد، یا موج آن را بیرون بیندازد، یا آب فرو رود و ماهى در خشکى بماند، چنانچه پیش از آن که بمیرد، با دست یا بوسیله دیگر کسى آن را بگیرد، بعد از جان دادن حلال است.

مسأله : کسى که ماهى را صید مى کند، لازم نیست مسلمان باشد و در موقع گرفتن، نام خدا را ببرد ولى مسلمان باید بداند که آن را زنده گرفته و در خارج آب مرده.

مسأله : در صید ماهى لازم نیست صیاد مسلمان باشد و اگر ماهى در تور یا وسیله دیگر صیادى در داخل آب هم بمیرد حلال است، با توجه به نحوه صیادى فعلى که اطمینان حاصل مى شود که ماهى در تور و وسایل صیادى مرده است ماهى فلس دار موجود در بازارهاى مسلمانان و حتى کشورهاى غیر مسلمان حلال است.

مسأله : خوردن ماهى زنده اشکال ندارد.

مسأله : اگر ماهى زنده را بریان کنند، یا در بیرون آب پیش از جان دادن بکشند، خوردن آن اشکال ندارد.

مسأله : اگر ماهى را بیرون آب دو قسمت کنند و یک قسمت آن در حالى که زنده است در آب بیفتد، خوردن قسمتى را که بیرون آب مانده اشکال ندارد.

 

صید ملخ

مسأله : اگر ملخ را با دست یا بوسیله دیگرى زنده بگیرند، بعد از جان دادن خوردن آن حلال است. و لازم نیست کسى که آن را مى گیرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن، نام خدا را ببرد ولى اگر ملخ مرده اى در دست کافر باشد و معلوم نباشد که آن را زنده گرفته یا نه، اگر چه بگوید زنده گرفته ام حلال نیست مگر آنکه یقین یا اطمینان حاصل شود یا دو شاهد عادل شهادت دهند که راست مى گوید.

مسأله : خوردن ملخى که بال در نیاورده و نمى تواند پرواز کند حرام است.

احکام خوردنیها وآشامیدنیها

مسأله : گوشت پرندگانى که داراى چنگال هستند و درنده مى باشند حرام است مانند باز و عقاب و کرکس و شاهین و امثال اینها و همچنین است بنابر احتیاط واجب انواع کلاغ و شب پره و طاووس. ولى گوشت پرندگانى مانند انواع کبوتر و کبک و تیهو و قطا و مرغ خانگى و انواع گنجک و امثال اینها حلال مى باشد (بلبل و سار و چکاوک از اقسام گنجشک است)، امّا بنابر احتیاط واجب باید از خوردن گوشت پرستو و هدهد اجتناب کرد.

مسأله : معمولا پرندگان حلال گوشت از حرام گوشت به دو راه شناخته مى شوند:

اوّل: اینکه هنگام پرواز، بال زدن آنها بیشتر باشد تا نگهداشتن بال، یعنى پرنده اى که بال زدنش بیشتر باشد حلال است و پرنده اى که بیشتر بال ها را در حال پرواز نگه مى دارد حرام است.

دوّم: پرندگانى که سنگدان یا چینه دان یا انگشت جدائى مانند شست انسان دارند حلال و پرندگانى که اینها را ندارند حرام است.

مسأله : تخم پرندگان حلال، حلال و تخم پرندگان حرام، حرام است. و اگر مشتبه باشد تخمهائى که دو طرف آن مساوى است حرام است و تخمهائى که یک طرف آن باریک تر است حلال است.

مسأله : از حیوانات دریایى، فقط ماهى فلس دار حلال است حتى اگر بعضى از قسمت هاى بدن آن فلس داشته باشد و ماهى بى فلس حرام است، چنانچه سایر حیوانات آبى از قبیل نهنگ و خرچنگ و قورباغه و امثال اینها نیز حرام مى باشند.

مسأله : تخم حیوانات دریایى حلال، حلال و تخم حیوانات دریایى حرام، حرام است.

مسأله : اگر چیزى را که روح دارد از حیوان زنده جدا نمایند، مثلا دنبه یا مقدارى گوشت از گوسفند زنده ببرند، نجس و حرام مى باشد.

مسأله : بعضى از اجزاء حیوانات حلال گوشت حرام و بعضى بنابر احتیاط لازم حرام است و مجموع آنها پانزده چیز است:

1) خون، 2) فضله، 3) نرى، 4) فرج، 5) بچه دان، 6) غدد که آن را دشول مى گویند، 7) تخم که آن را دنبلان مى گویند، 8) چیزى که در مغز کله است و داراى شکل است و باندازه نصف نخود مى باشد، 9) مغز حرام که در میان تیره پشت است، 10) پى که در دو طرف تیره پشت است، 11) زهره دان، 12) سپرز (طحال)، 13) بول دان (مثانه)، 14) عدسى و سیاهى چشم (مردمک) بنابر احتیاط لازم، 15) چیزى که در میان سُم است و به آن ذات الاشاجع مى گویند، بنابر احتیاط لازم حرمت این چیزها در حیوانات بزرگ است امّا در حیوانات کوچکى مانند گنجشک چنانچه بعضى از این امور قابل تشخیص یا جدا کردن نباشد خوردن آن اشکال ندارد.

مسأله : خوردن سرگین و آب دماغ حرام است و احتیاط واجب آن است که از خوردن چیزهاى خبیث دیگر که طبیعت انسان از آن متنفر است اجتناب کنند، ولى اگر پاک باشد و مقدارى از آن بطورى با چیز حلال مخلوط شود که در نظر مردم مستهلک حساب شود، خوردن آن اشکال ندارد.

مسأله : خوردن خاک حرام است ولى خوردن کمى از تربت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) براى شفا جایز است و بهتر است که تربت را در مقدارى آب حل نمایند تا مستهلک شود و بعد آن آب را بیاشامند و خوردن گلِ داغستان و گل ارمنى براى معالجه اگر علاج منحصر به خوردن اینها باشد اشکال ندارد.

مسأله : فرو بردن آب بینى و خلط سینه که در فضاى دهن نیامده باشد حرام نیست ولى اخلاط بینى و سینه که در فضاى دهن وارد شده احتیاط واجب ترک فرو بردن آنست و فرو بردن غذایى که موقع خلال کردن، از لاى دندان بیرون مى آید اگر طبیعت انسان از آن متنفر نباشد اشکال ندارد.

مسأله : خوردن چیزى که موجب مرگ مى شود یا براى انسان ضرر کلّى دارد حرام است.

مسأله : از چهار پایان اهلى، گوشت شتر و گاو و گوسفند حلال و گوشت اسب و قاطر و الاغ کراهت دارد. و از حیوانات بیابانى و وحشى، گوشت آهو و گوزن و گاو وحشى و قوچ و بز کوهى و گوره خر حلال است.

مسأله : حیوان اهلى حلال گوشت، از سه راه حرام گوشت مى شود:

اوّل: اینکه جلاّل باشد، یعنى خوراک آن بر حسب عادت منحصر به مدفوع انسان باشد که در اینصورت گوشت و شیر آن حرام و بنابر احتیاط واجب بول و مدفوع آن نجس مى شود.

دوّم: اینکه انسان با حیوان چهار پا نزدیکى کند و عمل زشت انجام دهد.

در اینصورت گوشت و شیر آن بلکه بنابر احتیاط واجب نسل آن هم حرام مى شود و نیز بول و مدفوع آن بنابر احتیاط نجس است.

سوّم: برّه و بزغاله و گوساله اى که از شیر خوک بخورد تا نمو کند و استخوانش محکم شود گوشت و شیر و نسلش حرام مى شود و بنابر احتیاط واجب بول و مدفوع آن نجس است ولى اگر از شیر انسان بخورند تا بزرگ شوند گوشت و شیرشان حرام نمى شود بلکه کراهت دارد.

مسأله : حیوان جلاّل را اگر بخواهند حلال شود باید استبراء کنند، یعنى تا مدّتى آن را از خوردن نجاست باز دارند و به آن غذاى پاک بدهند به نحوى که دیگر نگویند جلاّل است. و بنابر احتیاط واجب شتر را چهل روز و گاو را سى روز و بهتر است چهل روز، و گوسفند را ده روز و بهتر است چهارده روز و مرغابى را پنج روز و بهتر است هفت روز، و مرغ خانگى را سه روز و ماهى را یک شبانه روز استبراء کنند.

مسأله : حیوان چهارپائى را که انسان با آن نزدیکى کرده اگر معمولا از گوشت و شیر آن استفاده مى شود، مانند شتر و گاو و گوسفند باید آنرا بدون تأخیر بهر نحو که امکان دارد بکشند و گوشت آنرا بسوزانند، و کسیکه این عمل زشت «وطى» را انجام داده باید پول آنرا به صاحبش بدهد.

و اگر معمولا از آن استفاده سوارى مى شود و از گوشت آن استفاده نمى شود مانند اسب و قاطر و الاغ باید آن را به شهر دیگر ببرند و در آنجا بفروش برسانند و کسى که عمل «وطى» را انجام داده خسارت و قیمت آن را بپردازد، و اگر این حیوان بین حیوانات دیگر مخلوط و مشتبه شده باید بوسیله قرعه آن را معیّن کنند و حکم شرعى را روى آن انجام دهند.

مسأله : گوشت و شیر حیوان نجس، مانند سگ و خوک، حرام است، و همچنین گوشت و شیر حیوانات درنده که معمولا نیش و چنگال دارند مانند شیر و پلنگ و یوزپلنگ و گرگ و کفتار و شغال و روباه و گربه و همینطور حیواناتى که مسخ شده اند مانند فیل و خرس و بوزینه و خرگوش حرام مى باشند و خوردن حیوانات ریز و حشرات مانند موش و سوسمار و مار و مارمولک و عقرب و سوسک و زنبور و مور و مگس و پشه و انواع کرمها نیز حرام است.

مسأله : آشامیدن شراب، حرام و در بعضى از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسى آن را حلال بداند در صورتى که ملتفت باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر مى باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام)روایت شده است که فرمودند: شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسى که شراب مى خورد، عقل خود را از دست مى دهد و در آن موقع خدا را نمى شناسد و از هیچ گناهى باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمى دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمى کند و از زشتیهاى آشکار رو نمى گرداند و روح ایمان و خدا شناسى از بدن او بیرون مى رود و روح ناقص خبیثى که از رحمت خدا دور است در او مى ماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین، او را لعنت مى کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمى شود و روز قیامت روى او سیاه است و زبان از دهانش بیرون مى آید و آب دهان او به سینه اش مى ریزد و فریاد تشنگى او بلند است.

مسأله : نباید سر سفره اى که در آن شراب مى خورند (اگر انسان یکى از آنان حساب شود) نشست و چیز خوردن از آن سفره حرام است.

مسأله : بر هر مسلمان واجب است مسلمان دیگرى را که نزدیک است از گرسنگى یا تشنگى بمیرد، نان و آب داده و او را از مرگ نجات دهد.

 

چیزهایى که موقع غذا خوردن مستحب است

مسأله : چند چیز در غذا خوردن مستحب است:

اوّل: هر دو دست را پیش از غذا بشوید.

دوّم: بعد از غذا دست خود را بشوید و با دستمال خشک کند.

سوّم: میزبان پیش از همه شروع به غذا خوردن و بعد از همه دست بکشد.

چهارم: در اول غذا بسم الله بگوید ولى اگر سر یک سفره چند جور غذا باشد، در وقت خوردن هر کدام آنها گفتن بسم الله مستحب است.

پنجم: با دست راست غذا بخورد.

ششم: اگر چند نفر سر یک سفره نشسته اند هر کسى از غذاى جلوى خودش بخورد.

هفتم: لقمه را کوچک بردارد.

هشتم: با عجله غذا نخورد و غذا خوردن را طول بدهد.

نهم: غذا را خوب بجود.

دهم: بعد از غذا خداوند عالم را حمد کند.

یازدهم: بعد از غذا خلال نماید و باقیمانده غذا را از لاى دندانها بیرون آورده و دهان را بشوید و مسواک کند.

دوازدهم: از دور ریختن مواد غذائى خود دارى کند ولى اگر در بیابان غذا بخورد، مستحب است آنچه مى ریزد براى پرندگان و حیوانات بگذارد.

سیزدهم: در اول روز و اول شب غذا بخورد و در بین روز و در بین شب غذا نخورد.

چهاردهم: بعد از خوردن غذا به پشت بخوابد و پاى راست را روى پاى چپ بیندازد.

پانزدهم: در اول غذا و آخر آن نمک بخورد.

شانزدهم: میوه ها و سبزیجات را پیش از خوردن با آب بشوید.

هفدهم: تا بتواند بر سر سفره میهمان داشته باشد.

هیجدهم: هنگام غذا خوردن بنشیند و غذا بخورد.

 

چیزهایى که در غذا خوردن مکروه است

مسأله : چند چیز در غذا خوردن مکروه است:

اوّل: در حال سیرى غذا خوردن.

دوّم: پر خوردن و در خبر است که خداوند عالم بیشتر از هر چیز از شکم پر بدش مى آید.

سوّم: نگاه کردن به صورت دیگران در موقع غذا خوردن.

چهارم: خوردن غذاى داغ.

پنجم: فوت کردن چیزى که مى خورد یا مى آشامد.

ششم: بعد از گذاشتن نان در سفره، منتظر چیز دیگر شدن.

هفتم: پاره کردن نان با کارد.

هشتم: گذاشتن نان زیر ظرف غذا و هرگونه بى احترامى به آن.

نهم: پاک کردن گوشتى که به استخوان چسبیده بطورى که چیزى در آن نماند.

دهم: دور انداختن میوه پیش از آن که کاملا آن را بخورد.

 

مستحبات آب آشامیدن

مسأله : در آشامیدن آب چند چیز مستحب است:

اوّل: آب را به طور مکیدن بیاشامد

دوّم: در روز ایستاده آب بخورد.

سوّم: پیش از آشامیدن آب بسم الله و بعد از آن الحمد لله بگوید.

چهارم: به سه نفس آب بیاشامد.

پنجم: از روى میل آب بیاشامد.

ششم: بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.

 

مکروهات آب آشامیدن

مسأله : زیاد آشامیدن آب و آشامیدن آن بعد از غذاى چرب و در شب به حال ایستاده مکروه است و نیز آشامیدن آب با دست چپ و همچنین از جاى شکسته ظرف و جایى که دسته آن است مکروه مى باشد.



سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور گفت: در سال 94 نسبت به سال 93، 5.4 درصد کاهش ازدواج داشته‌ایم و 2.3 درصد آمار ولادت افزایش یافت.
ناطقان: محمدابراهیم طریقت در نشست خبری که امروز یکشنبه در سازمان ثبت احوال برگزار شد، با اعلام این خبر اظهار کرد: در سال گذشته 685 هزار و 352 ازدواج ثبت شد که نرخ خام آن 8.7 در هزار بود. بیشترین میزان ازدواج در بین زنان و مردان بین 20 تا 29 سال رخ داده است که این آمار بیشتر در زنان بین 20 تا 24 سال و مردان 25 تا 29 سال است.

او گفت: در سال 94، 12.1 درصد از زوجین هم‌سن بوده‌اند و در ازدواج‌های ثبت شده 77.5 درصد مردان و 10.4 درصد زنان بزرگتر بودند. 54.6 درصد از ازدواج‌ها در مردان و 95.9 درصد ازدواج‌ها در زنان برای بار اول رخ داده بود. آمار ازدواج دو بار و بیشتر در مردان 5.4 درصد و در زنان 4.1 درصد بوده است.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور با بیان اینکه به صورت میانگین اختلاف سن مردان 5.35 بیشتر از زنان بوده‌ است، اظهارکرد: 24.7 درصد مزدوجین دارای مدرک دیپلم یا پیش‌دانشگاهی و 13 درصد دارای تحصیلات عالیه بوده‌اند. در 23.2 درصد تحصیلات مردان و 19.7 درصد تحصیلات زنان بیشتر بوده است.

نرخ طلاق در سال 94 تغییری نکرده است

طریقت با بیان اینکه خوشبختانه میزان طلاق در سال 94 نسبت به سال 93 تغییر چندانی نکرده است، اظهارکرد: در سال گذشته 163 هزار و 765 طلاق رخ داد که 2.1 در هزار است و بیشترین فراوانی طلاق در بین زنان و مردان 25 تا 29 سال ثبت شده است.

وی درباره طول مدت پایداری ازدواج‌های منجر به طلاق گفت: 13 درصد از این طلاق‌ها به کمتر از یک سال از آغاز زندگی مشترک و 47.3 درصد ازدواج‌ها در 5 سال اول زندگی مشترک رخ داده است. طول مدت ازدواج‌های منجر به طلاق 8.3 سال بوده است. 3.4 از طلاق‌ها نیز در بالای 30 سال زندگی مشترک رخ داده است.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور با بیان اینکه میانگین سن طلاق مردان 35 سال و زنان 30 سال بود، بیشترین درصد طلاق ثبت شده را در استان‌های البرز، تهران و گیلان و کمترین درصد را در استان‌های سیستان و بلوچستان، ایلام و چهارمحال و بختیاری عنوان کرد.

طریقت گفت: 24.5 درصد از زنان طلاق گرفته دارای مدرک دیپلم و پیش‌دانشگاهی و 27.4 درصد مردان نیز دارای همین مدرک بوده‌اند. 13 درصد مردان و 14.6 درصد زنان طلاق گرفته نیز دارای مدرک لیسانس بوده‌اند.

او با اشاره به آمار صدور شناسنامه اظهارکرد: 2 میلیون و 568 هزار شناسنامه در سال گذشته تقدیم مردم کردیم که افراد به دلایل مختلفی مانند مفقود شدن شناسنامه، تغییر اقلام اطلاعاتی و عکس دار کردن آن مراجعه کرده بودند. از این آمار یک میلیون و 570 هزار و 219 شناسنامه مربوط به تازه متولد شدگان، 31 هزار مربوط به تغییر نام، 79 هزار مربوط به تغییر نام خانوادگی و8569 مورد مربوط به تعویض شناسنامه بوده است. شناسنامه برای 12 هزار و 156 ایرانی متولد شده در خارج از کشور نیز صادر شد. 17 هزار و 144 مورد انواع گواهی‌ها برای ایرانیان خارج از کشور نیز صادر شد.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور با اشاره به نام‌ها اظهار کرد: ما 974 واژه جدید را به 420 هزارعنوان نام معرفی اضافه کرده‌ایم که از این میان 220 هزار عنوان مربوط به دختران و 200 هزار نام مربوط به پسران است.

طریقت گفت: در سال 94 بیشترین فراوانی نام پسران مربوط به نام‌های امیرعلی، علی، محمد، ابوالفضل و محمدطاها و بیشترین فراوانی نام دختران مربوط به نام‌های فاطمه، زهرا، نازنین زهرا، یسنا، زینب، ریحانه، فاطمه‌زهرا و باران بوده است.

وی با اشاره به ارائه خدمات ثبت احوال به صورت آنلاین گفت: 132 دستگاه با بیش از 200 هزار ایستگاه کاری به صورت آنلاین به پایگاه ثبت‌احوال متصل هستند که از جمله آنها می‌توان به بانک‌ها، دفاتر اسناد رسمی و حوزه‌های مالیاتی اشاره کرد. علاوه بر آن هنگام انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان توانستیم سامانه استعلام شماره ملی را در تمام شعبات اخذ رأی مستقر کنیم.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور اظهار کرد: 1094 واحد اجرایی، 774 دفتر پیشخوان و 929 دفترپستی، خدمات را ارائه می‌دهند. در سال گذشته به بیش از 12 میلیون ایرانی در 32 میلیون نوبت خدمت ارائه دادیم البته مشکلاتی بود که امیدواریم رفع شود. مردم می‌توانند از طریق تلفن گویای 1510 اطلاعات لازم را کسب کنند، در تهران نیز شماره تلفن 60902633 آماده دریافت شکایات است.

طریقت با تاکید بر اهمیت «نشانی» گفت: مردم می‌توانند با مراجعه به پورتال سازمان ثبت احوال نشانی خود را به روز کنند. تدابیری نیز اندیشیده شده که نشانی به اسناد منتقل و اظهاری نباشد.

او گفت: برای دارندگان کارت هوشمند ملی آدرس ایمیلی پیش‌بینی شده که افراد پس از دریافت کارت هوشمند، می‌توانند رمز عبور آن را تغییر دهند. این ایمیل ظرفیتی به منظور تسهیل اطلاع رسانی به مردم است.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور با اشاره به جمعیت کشور در سال 94 گفت: 23.4 درصد (17.5 میلیون نفر) زیر 15 سال، 31.5 درصد (بین 15 تا 29 سال)، 39.3 درصد (بین 30 تا 64 سال) و 5.7 درصد از 65 سال به بالا هستند.

کارت شناسایی ملی تا پایان سال 96 اعتبار دارد

طریقت در بخش دیگری از صحبت‌های خود اظهار کرد: امیدواریم بتوانیم تا پیش از سه ماهه اول سال جاری نخستین گروه‌های سنی که باید برای دریافت کارت هوشمند ملی مراجعه کنند را اعلام کنیم، چراکه کارت شناسایی ملی تا پایان سال 96 اعتبار دارد.

اوبا اشاره به وضعیت بودجه سازمان ثبت احوال گفت: هنوز اعتبارات سال جاری ابلاغ نشده است و امیدواریم هرچه زودتر تکلیف بودجه سال 95 اعلام شود تا بهتر بتوانیم به مردم خدمات ارائه کنیم.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور با ابراز امیدواری نسبت به صدور کارت هوشمند ملی در کمتر از 40 روز گفت: در حال حاضر رقمی که ما بابت صدور کارت هوشمند ملی دریافت می‌کنیم نیمی از هزینه‌های بدنه کارت است. در سال 94 طبق قانون این مبلغ 17 هزار و 200 تومان بود که با ابلاغ بودجه سال 95 به 20 هزار تومان می‌رسد. دفاتر پست و پیشخوان دولت نیز بابت انجام مراحل مربوط به کارت هوشمند، تنها باید 9000 تومان از مراجعه‌کنندگان دریافت کنند. البته به استان‌ها این اختیار داده شده است که در برخی نقاط مختلف هزینه کمتری را از مردم دریافت کنند، اما دریافت مبلغ بیشتر خلاف قانون است.

طریقتگفت: افرادی که به هیچ عنوان کارت هویتی دریافت نکرده بودند، پیش از این 2.5 میلیون نفر بودند که با اطلاع‌رسانی‌های انجام شده یک میلیون نفر از آنها کارت دریافت کردند.

او در پاسخ به پرسش ایسنا درباره علت نپذیرفتن کارت شناسایی ملی از سوی برخی از سفارتخانه‌ها برای انجام امور مهاجرت افراد اظهار کرد: براساس مصوبه هیات وزیران کارت شناسایی ملی تا سال 96 اعتبار دارد، وزارت خارجه نیز از این موضوع مطلع است و افراد در صورت مواجهه با مشکلی در این زمینه می‌توانند به وزارت خارجه مراجعه کنند.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور درباره ممانعت از صدور شناسنامه برای برخی افراد گفت: برای صدور شناسنامه اولویتی را اعلام نکرده‌ایم و افراد به دلایلی مانند مفقودی و تغییر اقلام هویتی برای تعویض مراجعه می‌کنند.

طریقت در زمینه امکان صدور یک کارت هویتی به جای شناسنامه و کارت ملی برای افراد گفت: در برنامه ششم توسعه تلاش می‌کنیم در این جهت عمل کنیم. البته برخی اقلام مانند نام همسر و فرزندان در شناسنامه ثبت می‌شود که قابل انتقال به کارت هوشمند ملی نیست. علاوه بر آن در برخی از قوانین به برخورداری از شناسنامه تاکید می‌شود، مانند قانون انتخابات.

وی با اشاره به 30 اردیبهشت به عنوان روز ملی جمعیت اظهار کرد: این روز مصادف با ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت از سوی مقام معظم رهبری است و در این زمینه برنامه‌هایی داریم و قرار است همایش‌هایی برگزار شود. در استان‌ها نیز به منظور رصد موضوعات جمعیتی و شاخص‌ها، شورای راهبردی تشکیل می‌شود.

سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور با اشاره به نامگذاری روزهای هفته جمعیت گفت: 25 اردیبهشت‌ماه به نام جمعیت، خانواده سالم، آرامش و نشاط، 26 اردیبهشت به نام جمعیت، باروری و حمایت از زوجین نابارور، 27 اردیبهشت به نام جمعیت، حفظ و کرامت سالمندان، 28 اردیبهشت‌ماه به نام جمعیت، باروری، 29 به نام جمعیت، سلامت باروری، 30 اردیبهشت به نام جمعیت و نسل پویا و 31 اردیبهشت‌ماه به نام جمعیت، فرزندپروری و خانواده نامگذاری شده است.

طریقت در پایان درباره صدور کارت هوشمند ملی اظهار کرد: تاکنون 7.5 میلیون کارت هوشمند ملی تقدیم کرده‌ایم. در سال جاری قصد داریم این آمار به بیش از 20 میلیون کارت هوشمند ملی برسد و مهم‌ترین مأموریت این کار احراز و تصدیق هویت در فضای مجازی است.

چرا خانومها باید بعد از طلاق عده نگهدارن?

چرا خانومها باید بعد از طلاق عده نگهدارن? حتی زنی که یک سال قبل از طلاق هم با همسرش رابطه نداشته.پس میشه نتیجه گرفت که بخاطر مسائل بهداشتی و... نیست چون رابطه مدتها قطع بوده. چراباید خانوما سه ماه از رابطه حلال محروم باشند? در صورتی که همه چیز برا آقایون فراهم شده که یک ساعت هم بهشون سخت نگذره(70نفرصیغه و ۴تاهمسر)? وچرا در زمان عده کسی حتی حق خواستگاری هم نداره باوجود اینکه طلاق یه شکست عاطفیه وانسان(چه زن چه مرد) بعد از شکست عاطفی بافکر کردن به یه شخص دیگه میتونه راحت تر این شکست رو فراموش کنه?
ازتون خواهش میکنم جواب قانع کننده وکامل به سوال بدید یه دنیا ممنون

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اسلام به طور کلی دو نوع عده وجود دارد: یکی عده طلاق که بعد از جدایی میان زن و مرد، زن باید به اندازه سه حیض عده نگه دارد:« وَالمُطَلَّقَاتُ یَتَربَّصنَ بِأنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُروُءٍ؛ و زنان مطلقه باید (بعد از طلاق) به مدت سه بار پاکی ازعادت ماهانه انتظار بکشند.» (1) و دیگری عده وفات که زن بعد از مرگ همسرش باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارد:« وَالَّذِینَ یُتَوَفَّونَ مِنکُم وَ یَذَرُون أزوَاجاً یَتَرَبَّصنِ بِأنفُسِهِنَّ أربَعَةَ أشهُرٍ وَ عَشراً؛ و کسانی که از شما (مردان) می‌میرند و همسرانی از پس خود به جای می‌گذراند همسرانشان باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند.»(2)
این دو مساله به عنوان دو دستور دینی برای هر فرد مسلمان لازم و ضروری هستند، هرچند ما نتوانیم علت حقیقی این دستور و سایر دستورات دینی را به درستی دریابیم؛ اما از آنجا که معتقدیم خداوند حکیم است و همه دستورات وی برخوردار از مصالح حقیقی در زندگی دنیا و آخرت ماست می توان با اندیشه و تامل به پاره ای از این حکمت ها دست یافت هرچند نباید از یاد برد که همه این حکمت ها، علت اصلی تشریع یک دستور دینی محسوب نمی شوند و نمی توان از فقدان یک یا چند حکمت، عدم موضوعیت انجام اصل تکلیف را نتیجه گرفت.
در هر حال دستور عده نگه داشتن دارای حکمتهایی است که سعی می کنیم به چند نمونه از حکمت های عده طلاق اشاره کنیم:
یکى از فلسفه‏هاى عدّه نگه داشتن زن حفظ حریم خانواده و باقی نگه داشتن فرصت جبران اشتباهات قبلی است ؛ اصولا از آن جا که فروپاشی خانواده، ضربه جبران ناپذیرى بر پیکر اجتماع وارد مى‏کند، اسلام مقرراتى وضع کرده که تا آخرین مرحله امکان، از گسستن خانواده جلوگیرى به عمل آید یا به نوعی زمینه بازگشت و ترمیم مجدد خانواده در آن وجود داشته باشد.
از یک طرف، در روایات، طلاق را «منفورترین حلال‏ها» شمرده (3) و از طرف دیگر، با ارجاع اختلافات زناشویى به دادگاهى که به وسیله بستگان تشکیل مى‏شود، و فراهم آوردن وسایل آشتى به وسیله نزدیکان طرفین، جلوى این کار گرفته شود:
«فَابْعَثوا حَکَماً مِّنْ أهْلِهِ و حَکَماً مِنْ أهْلِها؛(4) یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید. (تا به کار آنان رسیدگى کنند) ».
در این میان یکى از این مقررات که خود عامل برگشت افراد از تصمیم طلاق مى‏گردد، نگاه داشتن عدّه است که مدت آن سه قرء تعیین شده؛ یعنى سه مرتبه پاک شدن زن از حیض گاهى در اثر عوامل مختلف، وضعى پیش مى‏آید که پدید آمدن یک اختلاف جزئى و نزاع کوچک، حس انتقام را چنان شعله ور مى‏سازد که مجال رجوع به عقل و وجدان را از انسان می گیرد و غالباً تفرقه‏هاى خانوادگى در همین حالات رخ مى‏دهد.
اما مدتى اندک بعد از این کشمکش ها، زن و مرد به خود آمده، پشیمان مى‏گردند. این جاست که آیه مورد بحث مى‏گوید: زن ها باید مدّتى عده نگه دارند و صبر کنند تا این امواج زود گذر بگذرد و ابرهاى تیره نزاع و دشمنى از آسمان زندگى آنان پراکنده شود؛ اتفاقا در مواردی دیده می شود که زوجین بخصوص زن برای نشان دادن جدیت خود در امر طلاق و یا سرکوب کردن بیشتر همسر قبلی بسیار انگیزه دارند که به سرعت با فرد دیگری ازدواج نمایند ، این مساله در مورد مردان به دلیل هزینه های مالی و فرایند طبیعی انتخاب همسر و خواستگاری و ... به اسانی و به سرعت انجام نمی شود و اگر هم انجام بپذیرد قابل جبران و بازگشت است، در حالی که در مورد زن مطلقه ممکن است به آسانی و بدون هیچ مقدمه ای انجام شود و بعد از فروکش کردن این احساس تنفر و انگیزه بی مورد ازدواج مجدد، دیگر زمینه و امکان بازگشت به راحتی وجود نخواهد داشت.
در نتیجه مجال عده، خود فرصت بسیار مناسبی برای ترمیم مجدد زندگی از هم گسیخته و برطرف شدن سوء تفاهم ها و نزاع هاست که نمی توان اهمیت و تاثیر مثبت آن را نادیده گرفت.
از نظر دیگر می توان احتمال داد که در عده نگاه داشتن نوعی حفظ احترام زندگی قبلی و اعضاء آن خانواده مانند فرزندان و ایجاد زمینه شکل گیری آمادگی روحی فرد برای بازگشت به شرایط ایده آل و گسستن تعلقات قبلی و رسیدن به شرایط مطلوب روحی و جسمی برای ورود به زندگی جدید هم مطرح است. در نتیجه در ازدواج هایی که رابطه جنسی در آن اتفاق نیفتاده و این تعلق خاطر چندان ایجاد نشده و ساختار خانواده در آن ها مستحکم نشده، این امور چندان لازم نیست و شارع مقدس دستور به نگه داشتن عده نداده است.
البته می توان احتمال داد که یکى دیگر از فلسفه‏هاى «عدّه»، روشن شدن وضع زن از نظر باردارى است، زیرا در بسیاری از طلاق ها رابطه جنسی در مدتی قبل وجود داشته و یک بار دیدن عادت ماهیانه، هم دلیل بر عدم باردارى زن نیست و دیده شده که زن در عین باردارى، عادت ماهیانه را در آغاز حاملگی مى‏بیند. از این رو، براى رعایت کامل این موضوع و همچنین جلوگیری از تهمت های بعدی و سوء استفاده های گوناگون در مساله ارث و نسب و ... که ممکن است در این باره ایجاد شود، اسلام دستور داده شده که زن سه بار، عادت ماهیانه ببیند و پاک شود تا به طور قطع، عدم باردارى از شوهر سابق روشن گردد و بتواند مجدداً ازدواج کند.
در واقع نباید از یاد برد که هرچند ممکن است زن و شوهر به یقین یک سال قبل از طلاق هم با هم رابطه ای نداشته باشند، اما احتمال وجود رابطه نامشروع زن دراین مدت عقلا محال نیست و حتی بدون این احتمال بر فرض ازدواج زن با مردی دیگر بدون حفظ عده، ممکن است وی به سرعت از شوهر دوم حامله گردد. اما در آینده به دلایل گوناگون فرزند جدید را به شوهر قبلی خود منسوب بداند؛ این ها همه احتمالات گوناگونی است که با فرض حفظ عده کاملا برطرف می گردد.
در هر حال به یقین نکته اخیر تنها علت لزوم عده نیست، زیرا در مورد زنی که شوهرش سال هاست غایب شده و مواردی از این قبیل که طلاق به طور غیابی و از طرف حاکم شرع جاری می شود، باز زن موظف به نگه داشتن عده است که در این خصوص روایات بسیار متعددی نقل شده است. (5)
با تامل دقیق در این نکات روشن می شود که مقایسه زن و مرد در این موضوع خاص چندان منطقی نیست و این ادعا که شوهر نیز بایستی بعد از طلاق عده نگه دارد بر اساس حکمت های گوناگون ذکر شده پذیرفتنی نیست، بخصوص که ازدواج مجدد به دلایل مختلفی که در جای خود اثبات شده قبل از طلاق یا وفات همسر نیز حق مرد بوده و مرد مانعی از انجام آن ندارد.
به علاوه در بسیاری موارد، به لحاظ وظایف مختلف از جمله حضانت و نگهداری فرزندان و وظایف اجتماعی و همچنین آسیب پذیری ویژه مرد در مورد سرکشی های غریزه جنسی، نیاز به ازدواج در مرد شدید تر از زن است.
هرچند نمی توان وجود نیاز جنسی در زمان عده را در همه زنان مطلقا انکار کرد. اما حقیقت آن است که ماهیت نیارهای زنان به همسر بیش از آنکه جنسی باشد عاطفی و احساسی است و در فرض بروز طلاق صدمه روحی زن و شکستی که در این زمینه متحمل می شود به مراتب بیشتر و شدیدتر از هر ضربه دیگری است و معمولا بسیاری از زنان تا مدت ها به دلایل خاص روحی زمینه ورود به پاسخ گویی به نیازهایی همچون نیاز جنسی را ندارند.
در واقع به طور طبیعی زنان تا مدت ها بهعد ارز طلاق نیز متاثر از خاطرات و تعلقات قبلی هستند و در این زمینه وضعیت متفاوتی از مردان دارند؛ جالب اینجاست که طبق گزارش خبرگزاری ها به تازگی یکی از دانشمندان یهودی ، به خاطر خواندن حکم زمان عده زن در قرآن مسلمان شد. این شخص رابرت گیلهم، یکی از بزرگترین دانشمندان علم ژنتیک است که تحقیقاتی در زمینه رابطه زوجیت و تأثیرات آن بر زوجین داشته است.
وی در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است در زندگی مشترک، زوجیت آثاری ایجاد می کند که پس از گذشت سه ماه از جدایی زوجین، آثار زوجیت از بین می‌رود و در آیات قرآن کریم نیز آمده است که زن مطلقه باید ۳ ماه عده نگه دارد. لذا رابرت گیلهم با مقایسه ادله علمی با آیات قرآن به این باور رسیده است که دین اسلام تنها دینی است که پاکی زن را تضمین کرده است؛ بر این اساس زن مسلمان نیز پاک ترین زنان روی زمین خواهد بود. (6)
در نهایت باید تاکید کنیم که هرچند ممکن است زن با فکر کردن به مردی دیگر و درگیر نمودن خود یا رابطه ای جدید زمینه فراموش کردن زندگی قبلی و شوهر قبلی را بهتر در خود ایجاد نماید، اما حقیقت آن است که در این زمان یقینا زن فضای ذهنی مناسبی برای انتخاب درست و صحیح همسر جدید و تشکیل زندگی مناسب آینده خود را ندارد و تصمیم او بیش از هر زمان دیگر سطحی و متزلزل و دارای ریسک بسیار محسوب می گردد.
در این خصوص می توانید به مقاله ذیل هم مراجعه نمایید. (7)
پی نوشت‏ها:
1. بقره(2) آیه228.
2. بقره آیه 234.
3. ابو القاسم پاینده‏، نهج الفصاحة -مجموعه کلمات قصار حضرت رسول، نشر دنیاى دانش‏، تهران، 1382ش‏، ص 158.
4. نساء (4) آیه 35.
5. ثقة الاسلام کلینى، الکافی، دارالکتب الإسلامیة تهران، 1365 ه ش، ج 6، ص 112.
5. رک : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910603000575
6. پورزکی، مریم، مقاله آسیب شناسی طلاق بانوان، منبع سایت بانوان http://banovan.mihanblog.com.

موفق و موید باشید


نگاهی به وضعیت طلاق در کشور

نگاهی به وضعیت طلاق در کشور

افزایش طلاق در کشور به معضلی بزرگ تبدیل شده است. این مساله در حدی است که مقام معظم رهبری در 20 سوال خود از سبک زندگی سوال در باره افزایش طلاق را نیز بیان فرمودند. متن و اینفوگرافی زیر به بررسی آرام و روند افزایش طلاق در کشور می پردازد.

دیدبان: مساله طلاق و افزایش روند آن نگرانی های زیادی را از آینده فرهنگی و نسلی کشور به وجود آورده است. اعتیاد؛ افزایش اشتغال زنان؛ رواج سبک زندگی غربی؛ کاهش سطح دینداری و ایمان فردی و... از آثاری است که مساله طلاق به همراه خواهد داشت. از همین رو بررسی مساله طلاق ضروری و مهم به نظر می رسد. خصوصا آنکه مقام معظم رهبری افزایش طلاق را به عنوان یک معضل برای سبک زندگی امروز ما بیان نمودند.





برای مشاهده اینفوگرافی در سایز اصلی بر روی عکس کلیک کنید.

 

 

 

1390

1389

1388

1387

1386

تعداد

142841

137200

125747

110510

99852

رشد نسبت به سال قبل

4%

9%

13%

11%

16%

 

* طلاق در طول این 5 سال 37 %رشد داشته است.

 

 

نسبت ازدواج به طلاق در کل کشور

1390

1389

1388

1387

1386

1385

1384

1383

6.1

6.5

7.1

8

8.4

8.3

9.4

9.8

 

* نسبت ازدواج به طلاق بیانگر تعداد ازدواج ثبت شده در برابر هر یک طلاق ثبت شده است

* این شاخص در مدت 7 سال 38% کاهش داشته است. این نشان می دهد که رشد طلاق بسیار بیشتر از رشد ازدواج بوده است.

* در مقابل تقریبا هر شش ازدواج ثبت شده در سال 90 یک طلاق هم به ثبت رسیده است.

 

طول مدت زندگی قبل از طلاق(آمار سال 90)

 

0 تا 4 سال

4 تا 8 سال

8 تا 12 سال

12 تا 16 سال

16 تا 20 سال

20 تا 24 سال

25 تا 29 سال

بیش از 29

تعداد

62345

30839

18766

11333

7182

6094

3967

3589

درصد

44%

21%

13%

8%

5%

4%

3%

2%

 

* حدود 65 درصد افراد طلاق گرفته زوج‌های جوانی هستند که کمتر از 8 سال از زندگی مشترک آنها می‌گذرد

* حدود 14 درصد از طلاق های ثبت شده مربوط به زوجینی است که طول مدت ازدواج آنها کمتر از یکسال می باشد.[1]

 

 

اختلاف سنی

بیشتر طلاقها مربوط به زوجهایی است که با یکدیگر اختلاف سنی نیستند(زوجهای هم سن) مثلا در سال 90 حدود 11% طلاق ها مربوط به این زوج ها می باشد

 

 

 

 

سن طلاق

بیشتر طلاق‌ها در 5 سال اخیر مربوط به زوجهای با سن زیر 30 سال است (مردان با سن 25 تا 29 و زنان با سن 20 تا 24 سال) [2]

 

 

 

 

استان های اول در طلاق(بیشترین طلاق)

1. تهران

2. البرز

3. خراسان رضوی

* در این ۲ استان(تهران و البرز) به ازای هر 2/3 ازدواج یک طلاق به ثبت رسیده است

 

 

 

استان های آخر در طلاق(کمترین طلاق)

1) سیستان و بلوچستان(20.3 ازدواج به ازای 1 طلاق)

2) ایلام(13.9 ازدواج به ازای 1 طلاق)

3) چهار‌محال ‌بختیاری(12.5 ازدواج به ازای 1 طلاق)

 

 

وضعیت فعلی طلاق در استان تهران

* افزایش 6 درصدی طلاق‌های ثبت شده در 8 ماه اول سال جاری

* کاهش 1.7 درصدی ازدواج‌های ثبت شده در 8 ماه اول سال جاری

* از هر 3 ازدواج 1 ازدواج منجر به طلاق می شود[3]

 

 

 

ریشه ها و عوامل بروز طلاق

1) معضلات اقتصادی از قبیل بیکاری، سطح پایین درآمد، مشکل مسکن

2) اعتیاد

3) عدم توافق و نارضایتی جنسی

4) رواج سبک زندگی غربی

5) عدم تناسب زن و شوهر در زمینه های اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، تحصیلی، خانوادگی و ... .

6) اختلاف سن نامناسب

7) ازدواج های اجباری

8) دخالت های بی مورد خانواده ها

9) عدم آموزش کافی در مسائل زناشویی

10) عدم تربیت صحیح خانوادگی

11) کاهش سطح دینداری و ایمان فردی

12) کم شدن روحیه ایثار و از خودگذشتگی

13) از بین رفتن قبح(مذموم بودن) طلاق

14) افزایش اشتغال زنان

15) از بی رفتن روحیه ساده زیستی و رواج تجمل

 

 

 

 

راهکارهای کاهش طلاق

1) بهبود شرایط اقتصادی کشور(افزایش اشتغال، کاهش قیمت مسکن و..)

2) تحقق عدالت اجتماعی

3) آموزش مهارت های زندگی به جوانان قبل از ازدواج

4) آموزش مسائل زناشویی قبل از ازدواج

5) افزایش مراکز مشاوره برای خانواده ها

6) کاهش انتظارات و توقعات نابجای زوجین

 

 

آثار و نتایج طلاق

1) کاهش رشد جمعیت

2) افزایش فساد اخلاقی در جامعه

3) افزایش جرم و بزهکاری

4) مشکلات معیشتی زنان مطلقه

5) افزایش مشکلات روحی روانی در جامعه

6) انحراف اخلاقی افراد مطلقه

7) افزایش فرزندان تک سرپرست

8) نگاه منفی جامعه به فرد مطلقه



[1] سایت سازمان ثبت احوال کشور

[2] سایت سازمان ثبت احوال کشور

[3] مدیر کل ثبت احوال استان تهران



علیرضا جعفرزاده کوچکی

مبنای قرآنی الزام زوج به طلاق

این مقاله، ضمن تحلیل ابعاد مختلف الزام زوج به طلاق، درصدد پاسخ به این پرسش اساسی است که در شرایط دشوار و غیرقابل تحمل زندگى خانوادگى براى زن، چه راهى در رهایى او وجود دارد و راه مزبور بر چه اصل قرآنی استوار است؟

پای طلاق توافقی از کی به ایران باز شد؟

طلاق توافقی که این روزها درباره آن زیاد می‌شنویم از چه زمانی در ایران به صورت رسمی و قانونی شکل گرفت؟ ظهور طلاق توافقی با تصویب قانون حمایت خانواده همراه بود.

ایجاد «خانه‌های امن» برای زنان خیابانی

مدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان بهزیستی کشور از احداث خانه های امن در ۱۸استان کشور خبر داد.

آمار های متناقض از آسیب های اجتماعی

در حالی وزیر کشور در صحن علنی مجلس آمار هایی از طلاق، اعتیاد، بیکاری و حاشیه نشینی در کشور داده که این آمار با آنچه که در گذشته عنوان می شده است، تفاوت آشکار دارد.

عامل نیمی از طلاق‌ های ایران مشخص شد

وزیر کشور با اشاره به برگزاری ۳ جلسه مفصل در شش ماه گذشته با مقام معظم رهبری در خصوص آسیب های اجتماعی، توضیح داد: اعتیاد، عامل ۵۰درصد طلاق‌ها و ۶۰درصد تعداد زندانی‌های موجود در کشور است.

50 درصد طلاق‌ ها دوران عقد اتفاق می‌افتد

یک مدرس دانشگاه گفت: به دلیل مشکل در ایجاد ارتباط بین همسران، حدود 50 درصد طلاق‌ها دوران عقد اتفاق می‌افتد که هرکدام، طرف دیگر را متهم می‌کند.

ایراد بزرگ کلینیک‌های تخصصی ازدواج + توصیه‌ها

یک روانشناس، با تشریح ایراد عمده کلینیک‌های تخصصی ازدواج گفت: امروز فرآیند طلاق به مرحله ای رسیده است که از هر چهار ازدواج یکی به جدایی می‌انجامد.

ازدواج و طلاق به سبک دهه هفتاد

خوب یا بد، جوانانی که این روزها با تئوری سوختن و ساختن برای حفظ زندگی مشترک موافق هستند، بسیار کمیابند، ضمن اینکه آستانه تحمل جوانان دهه هفتادی هم به دلایل متنوعی پایین است.

هر سه دقیقه یک طلاق!

به طور میانگین درهرساعت، ۸۲.۶مورد ازدواج و۱۸.۶مورد طلاق درکشور ثبت می‌شود. یعنی در هر سه دقیقه یک خانواده ایرانی از هم فرومی‌پاشد. این آمار درکنار آمار پنهان اختلافات زوجین زنگ خطری جدی است.

افزایش شش درصدی طلاق در تهران

مدیرکل ثبت احوال استان تهران، از افزایش ۶ درصدی طلاق طی ۷ ماهه امسال خبر داد.

برگزاری جشن طلاق در کشور

معاون اطلاع‌رسانی و خدمات علمی کرسی حقوق بشر با اشاره به شکستن قبح طلاق در کشور، گفت: در حالی این اتفاق افتاده است که شاهد برگزاری جشن طلاق در شهرها هستیم.

نسخه چاپیارسال به دوستان مجید ابهری مطرح کرد

طلاق، روابط غیرمنطقی و فرازناشویی؛ ماحصل شبکه‌های اجتماعی!

کارشناس مسائل اجتماعی اظهارداشت: قبل از ورود هر فناوری ابتدا باید بستر فکری و فرهنگی برای آن فراهم شود، در غیر اینصورت عوارض و ناهنجاری‌های کاربرد غیرمنطقی دامن‌گیر جامعه و بخش قابل توجهی از افراد خواهد شد.

برگزاری‌ جشن طلاق؛ این‌بار در‌ آنتالیا!

اخیرا خبرهایی مبنی بر مفصل‌تر شدن مراسم جشن طلاق و حتی برگزاری آن در آنتالیا به گوش می‌رسد!؛ فاجعه‌ای که مجید ابهری، آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری، ضمن تایید وقوع آن نسبت به عوارضش هشدار می‌دهد.

شبکه‌های اجتماعی آتش بیار اختلافات خانوادگی

هر چقدر تب حضور کاربران در دنیای مجازی داغ تر شد، تعداد بیشتری از خانواده ها هم به نحوی درگیر استفاده از یک یا چند شبکه اجتماعی و نرم افزارهای ارتباطی شدند.

حکم طلاق توافقی بدون مشاوره ممنوع شد

رئیس اداره مددکاری و خدمات مشاوره ای معاونت فرهنگی قوه قضائیه با اشاره به اینکه طلاق توافقی بدون مراجعه به مشاوره دیگر امکان ثبتش وجود ندارد، گفت: در سال ۹۵ مشاوران واقعی بعد از برگزاری آزمون در دادگاه‌های خانواده مستقر می‌شوند.

افزایش آمار طلاق و اعتیاد در کشور

رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران ضمن اشاره به اینکه وضعیت اجتماعی در کشور، گفت: آمار اعتیاد،طلاق،زنان سرپرست خانوار و افراد مبتلا به اچ.آی.وی و ایدز به شدت افزایش یافته است.

رقابت تجمل بین خانواده‌ های ایرانی

افزایش رویکرد تجمل در زندگی عامه مردم

استفاده از خانه‌های مستقل و خودروهای لوکس وارداتی گران قیمت برای افراد یک خانواده، آنقدر خطرناک است که روی آوردن به مواد مخدر صنعتی و غیر صنعتی خطرناک است. همانطور که مواد مخدر باعث فروپاشی پایه‌های یک زندگی شیرین و نهاد مقدسی به نام خانواده را سهل می‌کند، روی آوردن به استفاده از وسائل و موارد تزئینی و تجملاتی لوکس و رقابت بر سر این موارد نیز زیان بار است.

نشر شایعه دروغ طلاق طلاب در سایت جماران و العربیه

مدیر سابق موسسه فرق و مذاهب ایران، شایعه طلاق 100 طلبه به خاطر حرام دانستن تماشای تلویزیون را تکذیب کرد.

ثبت احوال: در هر ساعت 19 طلاق ثبت می شود

مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور با بیان اینکه آمار طلاق در کشور همچنان رو به افزایش است، گفت: در سال گذشته(1393) هر ساعت 19 طلاق به ثبت رسیده است.

اعلام آخرین آمار ازدواج و طلاق

مرکز آمار ایران آخرین آمار ازدواج و طلاق را اعلام کرد که بر اساس آن، در سال ۱۳۹۰، ۳۷.۸ درصد از مردان مناطق شهری و ۳۸.۶ درصد از مردان نقاط روستایی کل کشور هرگز ازدواج نکرده بوده‌اند. این نسبت در مورد زنان مناطق شهری و روستایی به ترتیب ۳۰ و ۳۰.۵ درصد بوده است.
1 2 3

فرهنگی که ازدواج رابه حاشیه برده است

ترویج ازدواج در برنامه‌ریزی‌های مسئولان استان همدان جایگاه قابل اعتنایی ندارد و فرهنگهای بیگانه نیز به این موضوع دامن زده بطوریکه هم اکنون ۴۵۰۰ کارمند مجرد در استان همدان شناسایی شده است.

سونامی طلاق در مناطق کردنشین ایران

روزی که پای سفره عقد می‌نشستند و زیر لب ترانه پیمان پیوند زندگی را زمزمه و مزمزه می‌کردند، هرگز به دالان‌های باریک، تنگ با بو و طعم جدایی «دادگاه خانواده» و کوفتن صدای چکش قضاوت برای کات‌کردن سکانس زندگی نمی‌اندیشیدند.

کاهش ۵۰ درصدی آمار طلاق با انجام مشاوره

رئیس مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی با اشاره به اینکه مشاوره های قبل از طلاق باعث کاهش ۵۰ درصدی آمار طلاق در برخی از استانها شده است، گفت: بزودی در تمامی استانهای کشور مراکز مشاوره قبل از طلاق راه اندازی می شود.

کدام پایه زندگی لرزید؛ قبح طلاق ریخت؟

این روزها آمار مذموم‌ترین حلال خدا در جامعه هر روز بیشتر می‌شود و طلاق به آفتی تبدیل شده است که بی‌صدا پایه‌های آرامش خانواده‌ها را می‌خورد و آنها را در مسیر سقوط قرار می‌دهد، اما چرا قبح طلاق در جامعه از بین رفته است؟

گره طلاق با دندان باز نمی‌شود

معضل پیری جمعیت و کمبود نیروی جوان از مهم‌ترین آسیب‌هایی است که جوامع امروزی به آن دچار شده‌اند، ولی با توجه به منویات مقام معظم رهبری مبنی بر ازدیاد جمعیت کشور و سیاست‌های ترغیبی نظام در امر ازدواج و تشکیل خانواده، توجه به معیارها و پایه‌های استحکام نهاد خانواده و تقویت عوامل مربوط به آن امری ضروری به شمار می‌رود.

چرا طلاق خانواده های نوپا را تهدید می کند؟

برای زن محبت بر همه‌چیز مقدم است و مرد نقطه اتکای اوست. درعین‌حال عاطفه و احساس زن او را متمایز از مرد ساخته است، زن لطیف و رقیق‌القلب است.

آمار ازدواج و طلاق در کشور

رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور با تشریح آخرین وضعیت آمار ازدواج و طلاق در کشور گفت: استانهای تهران و البرز رکورددار بیشترین طلاق و کمترین ازدواج در کشور هستند.

دستور عجیب ملکه انگلستان به ولیعهد انگلیس

گفته می‌شود که ولیعهد انگلیس و همسرش کامیلا پارکر بولز که اخیرا نهمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته‌اند، به دستور ملکه الیزابت دوم طلاق خواهند گرفت.

کاریکاتور/جشن طلاق

مراسمی که متاسفانه مدتی است بین برخی از خانواده ها رواج پیدا کرده. این مراسم مانند خیلی چیزهایی که مد می شود و هیچ ریشه ای ندارد، دارد مثل یک بختک رشد می کند و زیاد و زیادتر می شود .این روزها برخی از زوج ها برای جدایی از هم جشنی برپا می کنند و دوستان و اقوامشان را دعوت می کنند تا جدایی شان را به دیگران اعلام کنند .

تشکیل کارگروه‌های آسیب‌شناسی طلاق در سقز

فرماندار سقز با اشاره به برنامه‌ریزی‌ها و کارهای انجام شده برای کاهش آمار طلاق در شهرستان سقز گفت: تشکیل کارگروه‌های آسیب شناسی طلاق در سقز از جمله این اقدامات است.

در سال 92 صورت گرفت

کاهش ۴.۴ درصدی ثبت ازدواج/ افزایش ۴.۶ درصدی طلاق‌

رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور از کاهش ۴.۴ درصدی ازدواج در سال ۹۲ و افزایش ۴.۶ درصدی طلاق در این سال نسبت به سال ۹۱ خبر داد.

طلاق «میشل» از «باراک اوباما»؛ شایعه یا واقعیت؟

یک منبع نزدیک به خانواده رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که «باراک اوباما» و «میشل» در حال آماده شدن برای طلاق از یکدیگرند.

کاهش 5 درصدی ازدواج در کشور/ اعلام دلایل 90 هزار طلاق در سال جاری

معاون قوه قضائیه از کاهش 5 درصدی ازدواج و افزایش 6 درصدی طلاق در کشور خبرداد.

این ازدواج ها بیشتر منجر به طلاق می شوند

یک آسیب‌شناس گفت: از دیدگاه رفتارشناسی، 90 درصد از ازدواج‌هایی که دختر بیش از 4 سال از پسر بزرگتر است، در پنج سال اول زندگی مشترک منجر به اختلافات و تنش‌های رفتاری می‌شود و همسران از هم جدا می‌شوند.

هشداری اجتماعی فراروی مسئولین فرهنگی

فیسبوک، WeChat و... مهمترین دلایل طلاق های اخیر

آمارها نشان می دهد استفاده از تکنولوژی های جدید باعث تغییر فرهنگ و تعارض در زندگی و سردی روابط همسران و طلاق های بیشماری شده است.

نگاهی تحلیلی به پیشی گرفتن تعداد پسران مجرد از دختران

از سال ۹۳به بعد تعداد پسران مجرد بیشتر از دختران خواهد بود، به این معنا که پسرانی که در سن ازدواج قرار دارند تعدادشان بیش از دخترانی خواهد بود که در این سن قرار خواهند گرفت.

انتقاد آیت الله مکارم از افزایش طلاق/

علت آمار بالای طلاق در ازدواج های دانشجویی بررسی شود

یکی از مراجع تقلید شیعیان، با بیان اینکه بر اساس آمار ها بیشترین طلاق ها در میان ازدواج های دانشجویی است، گفت: جامعه شناسان باید در این مسئله کالبد شکافی و بررسی کنند.

ملکه ای که از دربار پهلوی فرار کرد/عکس

مرگ فوزیه، اولین همسر محمدرضا پهلوی، ماجرای طلاق خبرساز او از همسرش را دوباره داغ کرده است.

نگاهی به وضعیت طلاق در کشور

افزایش طلاق در کشور به معضلی بزرگ تبدیل شده است. این مساله در حدی است که مقام معظم رهبری در 20 سوال خود از سبک زندگی سوال در باره افزایش طلاق را نیز بیان فرمودند. متن و اینفوگرافی زیر به بررسی آرام و روند افزایش طلاق در کشور می پردازد.

افزایش 7 درصدی طلاق در کشور/ هر 5 ازدواج یک طلاق

رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور با اعلام اینکه در سال گذشته 151 هزار و 763 مورد واقعه طلاق در کشور ثبت شد، گفت: متاسفانه از هر 5 ازدواج یک مورد به طلاق منتهی می شود. این در حالی است که براساس آمار سال گذشته حدود 7 درصد افزایش طلاق داشته ایم.

افزایش چندبرابری قیمت ها در سال 91؛ طلاق در دوران عقد را افزایش داده

از هر سه طلاق تهرانی ها، یکی در دوران عقد است!

تحقیقات انجام شده نشان می دهد که 27 درصد از طلاقهای تهرانیها در دوران عقد زوجها رخ می دهد.

جنبه‌های مختلف طلاق

طلاق


 
دانشنامه
(

دید کلی

روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم می‌شوند. حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل من ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق. امروزه تحریم‌های اجتماعی در برابر طلاق از بین رفته است. شاید شگفتی واقعی در آن نباشد که نرخ طلاق این چنین افزایش یافته است. شگفتی حقیقی آن است که در دوره‌ای که هزینه‌های متارکه که تا چنین حد کافی کاهش یافته ، تا بدین‌اندازه دیرپا و مقاوم است.

جنبه‌های مختلف طلاق

محققی به نام بوآن اظهار می‌دارد که وقتی ازدواج از هم می‌پاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد می‌شود:

  • طلاق عاطفی زمانی رخ می‌دهد که ازدواج دستخوشی تباهی می‌شود (اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد.)
  • طلاق قانونی
  • طلاق اقتصادی ، که در رابطه با پول و توافقهای مالی (مانند مهریه) است.
  • طلاق هم والدی ، که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند ، خانواده‌های تک والدی ، یا حق ملاقات یا فرزندان است.
  • طلاق اجتماعی ، که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ می‌دهد.
  • طلاق روانی ، که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر «من» و نه «ما» است.

اثرات طلاق

پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود. بسیاری از افرادی که متارکه کرده‌اند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد می‌دانند. مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می‌دهند، با یکدیگر فرق دارند. مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند. زنان بیشتر احتمال می‌رود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند. به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش می‌کنند. طلاق برای زنان تنش‌زاتر و گسلنده‌تر است تا مردان. ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد. اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.

آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می‌دهند، بسیار متفاوت‌اند، بسیاری از هم می‌پاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه می‌کنند. اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت ، پدیده‌ای غمبار قلمداد خواهند شد. اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفته‌اند، انتخاب‌هایی که در اختیار واداشته‌اند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد. با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق می‌تواند شخصا مفید و سودمند باشد. محققین به این نتیجه رسیده‌اند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیده‌ای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانه‌ای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.

کنار آمدن با طلاق

سازگاری با طلاق به عوامل بسیاری وابسته است: نگرش در مورد ازدواج ناموفق ، شخصیت فرد و محیط اجتماعی. برای کنار آمدن با طلاق ، کمکهای بیرونی از سوی متخصصان بهداشت روانی و گروههای خود یاری متشکل از افراد مطلقه (مانند والدین بی همسر) در دسترس هستند. همچنین حتی هنگامی که طرفین عزم خود را برای طلاق جزم کرده‌اند مشاوره با زوجها می‌تواند مفید واقع شود. برخی از فنون مسئله گشایی و مهارتهای حل تعرضی هم که برای بهبود ازدواجها بکار میروند می‌تواند برای کمک به حل آسیبهای ناشی از جدایی موثر باشد.

مباحث مرتبط با عنوان

متأسفانه با بالا رفتن آمار طلاق یکی از مسائل مهمی که بسیاری از زن و شوهر ها پس از طلاق با آن روبرو می شوند، مسأله حضانت کودک است.
امتیاز خبر: 96 از 100 تعداد رای دهندگان 1954
وب سایت وکالت: متأسفانه با بالا رفتن آمار طلاق یکی از مسائل مهمی که بسیاری از زن و شوهر ها پس از طلاق با آن روبرو می شوند ، مسأله حضانت کودک است . هر یک از طرفین می خواهند این یادگار مشترک زندگی شکست خورده را پیش خود نگه دارند تا شاید با مهر و علاقه این کودک بتوانند دردها و رنجهای جدایی را زودتر فراموش کنند.

حضانت کودک، بعد از طلاق با چه کسی است؟

 برای آنها جدایی همزمان از همسر و فرزند دردناک ترین خاطره زندگی است که هرگز نمی توانند با آن کنار بیایند و برای همین تلاش می کنند پس از جدایی از جدایی از فرزند جلوگیری کنند و حضانت را به عهده گیرند . با توجه به اهمیت موضوع ، در مقاله زیر به بررسی این موضوع می پردازیم. 

حضانت یعنی نگاهداری و مراقبت جسمی ، روحی ، مادی و معنوی اطفال و تعلیم و تربیت آنها که به موجب ماده 1168 قانون مدنی ایران هم حق و هم تکلیف والدین است . یعنی این که والدین حق دارند حضانت و سرپرستی کودک خود را به عهده گیرند و قانون جز در موارد استثنایی نمی تواند آنها را از این حق محروم کند و از سوی دیگر آنها مکلف هستند تا زمانی که زنده هستند و توانایی دارند ، نگهداری و تربیت فرزند خویش را به عهده گیرند.

در حضانت آنچه از همه مهمتر است مصلحت کودک است و به این ترتیب قانون ابتدا مصالح او را در نظر می گیرد و سپس حق پدر و مادر برای نگهداری کودکشان را. در این صورت حتی اگر مصلحت طفل ایجاب کند که پیش هیچکدام از پدر و مادرش نباشد ، دادگاه رأی می دهد که کودک به شخص ثالثی سپرده شود. 


حضانت با کسی ؟ 

اگر چه قانون مدنی مصوب 1314 ماده 1169 بیان می کرد حضانت فرزند پسر تا 2 سالگی و دختر تا 7 سالگی به مادر سپرده شده و پس از انقضای این مدت حضانت با پدر است ؛ اما با اصلاحیه مصوب سال 82 که به تصویب مجمع تشخیص مصلحت رسید ، برای حضانت و نگهداری طفل که پدر و مادر او از یکدیگر جدا شده اند ، مادر تا 7 سالگی ( پسر یا دختر فرقی ندارد ) اولویت دارد و پس از آن با پدر است البته این تبصره هم به اصلاحیه افزوده شده است که پس از 7 سالگی هم در صورتی که میان پدر و مادر درباره حضانت اختلاف باشد ، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک و به تشخیص دادگاه است. 


مسافرت تا اطلاع ثانوی با اطلاع پدر است 

طلاق ، تنها رابطه زن و شوهری را از میان می برد ؛ اما رابطه پدر و فرزندی یا مادر و فرزندی را از بین نمی برد . این ارتباطی دایمی و ابدی است و بنابراین هیچ کس نمی تواند پدر یا مادر را از ملاقات با فرزندش منع کند . به این جهت است که طبق قانون نمی توان بدون اجازه طرف مقابل ، فرزند را از کشور خارج کرد و حتی از شهری به شهر دیگر برد ، مگر این که مصلحت طفل ایجاب کند و دادگاه اجازه بدهد . البته برای سفرهای زیارتی ، هرچند پدر ناراضی باشد ، دادگاه اجازه خواهد داد . طبق قانون ، محل نگهداری طفل آخرین محل اقامت پیش از طلاق است. 

طبق تبصره 1 ماده 14 قانون حمایت خانواده 1353 ، « پدر یا مادر یا کسانی که حضانت طفل به آنها واگذار شده ، نمی توانند طفل را به شهرستانی غیر از محل اقامت مقرر بین طرفین یا غیر از محل اقامت قبل از وقوع طلاق یا به خارج از کشور بدون رضایت والدین بفرستند ؛ مگر در صورت ضرورت با کسب اجازه از دادگاه ». 


تکلیفی برای پدر و مادر 

به موجب ماده 1172 قانون مدنی ، پدر و مادر مجبورند در مدتی که حضانت طفل به عهده آنهاست ، حق ندارند از نگاهداری او امتناع کنند اما در صورت امتناع ، قاضی دادگاه به تقاضای قیم یا آشنایان طفل و حتی اشخاص دیگر با تقاضای دادستان والدین طفل را مجبور به نگاهداری او می کند ؛ اما در صورتی که اجبار آنها به این کار ممکن یا مؤثر نباشد ، حضانت را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت شده باشد ، به خرج مادر تأمین کند. 


زمان ملاقات 

طبق ماده 1174 قانون مدنی ، « هر یک از ابوین که طفل تحت حضانت او نیست ، حق ملاقات طفل خود را دارد . تعیین زمان و مکان ملاقات و سیر جزئیات مربوط به آن در صورت اختلاف بین ابوین با محکمه است » . 

بنا به این ماده ، هرکدام از والدین این حق را دارند که در فواصل معین با کودک خود ملاقات کنند و حتی فاسد بودن مادر یا پدر هم باعث نمی شود از ملاقات وی با فرزندش جلوگیری شود . در صورتی که میان پدر و مادر درباره مدت ملاقات و نحوه آن توافق شده باشد ، طبق همان توافق عمل می شود . اما در هر صورت توافق نشدن ، دادگاه در حکم خود مدت ملاقات و نحوه آن را برای کسی که حق حضانت ندارد ، معین می کند . معمولاً دادگاه ها یک روز یا دو روز از آخر هفته را به این امر اختصاص می دهند و گفته می شود ملاقات بیش از این با شخصی که حضانت را به عهده ندارد ، موجب اختلال در حضانت و دوگانگی در تربیت کودک می شود.

اما سلب کلی حق ملاقات از پدر یا مادری که حضانت به عهده او نیست برخلاف صراحت ماده قانون مدنی است و دادگاه نمی تواند حکم به آن بدهد. با این حال اگر ملاقات با پدر یا مادری که حضانت به عهده او نیست واقعاً برای مصالح کودک مضر باشد ، دادگاه می تواند مواعد ملاقات را طولانی تر کند و مثلاً به جای هفته ای یک بار ، ماهی یک بار یا هر شش ماه یک بار تعیین کند یا ملاقات با حضور اشخاص ثالث باشد. 

البته زمانی که ملاقات خوف جانی برای فرزند داشته باشد و پدر یا مادر حالت خطرناک روانی داشته باشند ، برای جلوگیری از صدمه به فرزند ، می توان با حکم دادگاه مانع از دیدار یکی از والدین که دچار چنین مشکلی هستند، شد.


اگر برای ملاقات مخالفت شد 

در صورتی که پدر یا مادری که دارای حق حضانت است ، از ملاقات طرف دیگر (که طبق دستور دادگاه دارای حق ملاقات است ) ممانعت کرد ، برای اجرای دستور دادگاه به نیروی انتظامی سپرده می شود و عنداللزوم می توان از ضمانت اجرایی ماده 632 قانون مجازات اسلامی اسلامی استفاده کرد که به موجب آن ، « اگر کسی از دادن طفلی که به او سپرده شده است ، در موقع مطالبه اشخاصی که قانوناً حق مطالبه دارند ، امتناع کند ، به مجازات از 3 تا 6 ماه حبس یا به جزای نقدی از یک میلیون ریال و 500 هزار تا 3 میلیون ریال محکوم خواهد شد ». 


حضانت تا کی ؟ 

از نظر قانون مدنی ایران زمان بلوغ برای دختر 9 سال و برای پسر 15 سال تمام قمری است . با رسیدن طفل به سن بلوغ ، او از حضانت خارج می شود و خودشان می توانند انتخاب کنند به این ترتیب ، دختران پس از 9 سالگی و پسران پس از 15 سالگی می توانند خودشان زندگی با هر کدام از والدین را انتخاب کنند. اما پس از رسیدن به سن بلوغ ، حتی اگر فرزندان نزد مادرشان باشند و نتوانند استقلال مالی داشته باشند ، پدر موظف به پرداخت نفقه آنها است. 


نفقه کودک به عهده چه کسی است ؟ 

طبق ماده 1190 قانون مدنی ، نفقه اولاد به عهده پدر است و چه این پدر حضانت را به عهده داشته باشد یا این که حضانت بر عهده مادر یا شخص دیگری باشد ، پرداخت نفقه فرزند که به طور عمده شامل مسکن ، لباس ، خوراک و نیازهای درمانی است به عهده پدر است که در صورت خودداری از پرداخت ( با وجود داشتن استطاعت مالی ) طبق ماده 642 قانون مجازات اسلامی جرم بوده و در صورت شکایت ذی نفع دادگاه او را به حبس از 3 ماه و یک روز تا 5 ماه محکوم می کند.

طبق همین ماده ( 1199 ) در صورت فوت پدر یا عدم توانایی او در پرداخت مخارج زندگی فرزندش ، این تکلیف به عهده پدر بزرگ و جد یا دیگر اجداد پدری است . در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم توانایی آنها به پرداخت مخارج زندگی فرزند ، تکلیف پرداخت نفقه به عهده مادر قرار می گیرد . هرگاه مادر هم فوت یا قادر به پرداخت مخارج مذکور برای فرزندش نباشد . این تکلیف به عهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری فرزند قرار می گیرد. 

پرداخت نفقه فرزند فقط تا رسیدن به سن رشد نیست ، بلکه پس از آن هم طبق ماده 1197 قانون مدنی ، اگر فرزند منبع مالی نداشت و نتوانست معیشت خود را فراهم کند ، پدر و نیز دیگر اشخاص یاد شده ( در صورت داشتن توانایی مالی ) ملزم به تأمین مخارج فرزند کبیر هستند.

چنانچه پدر و مادر در مورد حضانت طفل توافق داشته باشند، قانون دخالتی در تصمیم آنان ندارد و آن ها می توانند به ترتیب اطمینان بخشی از طفل نگهداری کنند.
امتیاز خبر: 96 از 100 تعداد رای دهندگان 2327
چندی پیش خانمی به من مراجعه کرد که پزشک متخصص بیماری های زنان و زایمان بود. او پس از بیان اختلافات و مشکلات زندگی زناشویی خود سؤالاتی مطرح کرد که من آن ها را به این صورت خلاصه کرده ام.

آیا برای تعیین تکلیف حضانت یگانه فرزندم، باید تا زمان صدور حکم طلاق صبر کنم؟
آیا شوهرم می تواند فرزند چهار ساله ام را از من جدا کند؟
حضانت فرزند با کدام یک از پدر و مادر است؟
ملاقات با طفل چگونه خواهد بود؟

در مطلب پیش درباره حضانت و نحوه ملاقات طفل صحبت شد،  در ادامه توضیحاتی دیگر آمده است:

همه چیز درباره حق حضانت فرزند(2)
حضانت طفل با کدام یک از پدر و مادر است؟
قانونگذار برای نگاهداری طفل، در مواردی که والدین با حکم دادگاه متارکه کرده اند و یا زمانی که پدر و مادر به هر علتی جدا از یکدیگر زندگی می کنند تعیین تکلیف کرده است. این علت ممکن است اختلافات شدید زن و شوهر باشد به حدی که ادامه زندگی مشترک را برای آنان غیر ممکن کند. مواردی در قانون پیش بینی شده که زن می تواند زندگی خانوادگی را ترک  و مسکن جداگانه اختیار کند؛(2) برای مثال سوء رفتار مرد به حدی باشد که منجر به درگیری فیزیکی شده و زن مورد ضرب و شتم قرار گیرد؛ یا این که شرافت و حیثیت زن در این زندگی مشترک در مخاطره باشد.

البته اثبات این امر شرایط و مراحلی دارد که خارج از بحث فعلی است. یا این که خارج از این موارد دادخواست طلاق از جانب زن یا مرد به دادگاه تقدیم شده باشد و تا زمان صدور حکم که ممکن است مدتی به طول انجامد زوجین جدا از یکدیگر به سر برند. در این موارد اگر پدر و مادر در نگهداری طفل توافق داشته باشند، قانون دخالتی در اراده و اختیار آنان ندارد و آن ها می توانند به نحوی که صلاح طفل باشد از وی نگهداری کنند؛ مانند این که توافق کنند نگهداری طفل به عهده مادر باشد و هزینه توسط پدر پرداخت شود.

اما زمانی که والدین برای نگاهداری طفل موافق نبوده و قادر به حل مسالمت آمیز موضوع نباشند و به دادگاه مراجعه کنند در این صورت قاعده کلی و اصل بر این است که مادر اولویت دارد فرزند پسر را تا دو سال نگهداری کند و این مدت برای فرزند دختر تا هفت سال افزایش می یابد. در این مدت تأمین هزینه به عهده پدر است. مگر این که طرفین به طریق دیگری توافق داشته باشند؛ مانند این که مقرر شود نگهداری و هزینه به عهده مادر باشد. در هر حال به موجب قانون، پس از رسیدن طفل پسر به دو سال تمام و دختر به هفت سال تمام حضانت با پدر است. در این جا نکاتی به طور خلاصه و به زبان ساده یادآوری می شود:

همان طور که اشاره شد چنانچه پدر و مادر در مورد حضانت طفل توافق داشته باشند، قانون دخالتی در تصمیم آنان ندارد و آن ها می توانند به ترتیب اطمینان بخشی از طفل نگهداری کنند. بنابراین اگر پس از رسیدن طفل به سن مقرر قانونی که برای حضانت مادر پیش بینی شده، والدین ادامه حضانت را به مصلحت بدانند می توانند مطابق میل و خواسته خود عمل کنند. به این ترتیب اگر پدر و مادر پس از رسیدن دختر به سن هفت سالگی مصلحت بدانند که وی همچنان در حضانت مادر باقی باشد، قانون نیز به توافق ایشان احترام می گذارد و آن را معتبر می شناسد.

در مواردی که دادگاه با رعایت مصلحت طفل، حضانت را به پدر یا مادر محول می کند پس از قطعی شدن آن طرفین باید حکم دادگاه را محترم شمارند و مفاد آن را به موقع اجرا کنند؛ کسی که فرزند را در اختیار دارد باید مطابق دستور دادگاه رفتار کند و طفل را در اختیار فردی قرار دهد که دادگاه تعیین کرده است.

ماده 632 قانون مجازات اسلامی مقرر کرده است: اگر کسی از دادن طفلی که به او سپرده شده در موقع مطالبه اشخاصی که قانوناً حق مطالبه دارند، امتناع کند به مجازات از سه تا شش ماه حبس یا به جزای نقدی از یک میلیون و پانصد هزار تا سه میلیون ریال محکوم خواهد شد.

هیچ یک از پدر و مادر نمی توانند از حضانت و نگاهداری طفل خودداری کنند؛ زیرا حضانت حق و تکلیف آنان است و اگر هر یک از ابوین که نگاهداری به عهده اوست از انجام این تکلیف امتناع کند و طرف مقابل یا هر یک از خویشان به مقام قضایی اطلاع دهد دادگاه پدر و مادری که را عهده دار حضانت است ملزم می کند تا در این مورد اقدام کند؛ و اگر الزام ممکن نباشد به خرج پدر و اگر پدر فوت شده باشد به خرج مادر حضانت طفل را تأمین می کند.

هیچ طفلی را نمی توان از پدر و مادر جدا کرد مگر به حکم قانون؛ همان طور که والدین نمی توانند فرزند خود را رها نموده و از نگهداری او خودداری کنند. هرگز نمی توان فرزندی را از والدین جدا کرد؛ مگر این که درقانون پیش بینی شده و دادگاه در این باره رأی صادر کند؛ برای مثال پس از طلاق، حضانت فرزندی به مادرش سپرده شده است ، با توجه به این که به موجب قانون اگر مادر در مدتی که حضانت با اوست، مبتلا به جنون شود، یا به دیگری شوهر کند، حق حضانت با پدر است.

چنانچه پدر مراتب فوق را به دادگاه اطلاع داده و خواستار حضانت شود، پس از این که صحت موضوع برای دادگاه احراز شد و پدر نیز صلاحیت نگاهداری فرزند را داشت، حضانت از مادر سلب، و به پدر واگذار می شود. مثال دیگر این که پدر و مادر هر دو دارای انحرافات اخلاقی (برای مثال معتاد به مواد مخدر) باشند که در این صورت نیز دادگاه به حکم قانون و رعایت مصلحت می تواند طفل را از والدین جدا کند و به فرد صالحی بسپارد.

نکته دیگری که بیانش ضروری به نظر می رسد این است که، طرحی به منظور ارتقای سن حضانت پسر از دو سال به هفت سال از طرف نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مطرح گردید که پس از تصویب به علت مخالفت شورای نگهبان، در مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شده و در دست بررسی است.

نی‌نی‌بان جدیدترین و بهترین مطالب خود را در تلگرام و از طریق سه کانال «راهنمای بارداری»، «کودک‌یاری» و «سلامت جنسی» در اختیار شما قرار می‌دهد.
منبع:سروش بانوان

ممکن است در یک زمان حضانت کودک بر عهده مادر و قیمومت او بر عهده شخص دیگری باشد. حضانت با ولایت بر فرزند هم متفاوت است.
امتیاز خبر: 96 از 100 تعداد رای دهندگان 1207
تبیان: پرسش: با اینکه طبق قانون حضانت بچه تا 7 سالگی با مادر است، اما اگر خانمی بدون دلیل منطقی خانه را ترک کرده باشد و شوهر هم حاضر به طلاق نباشد، در این صورت حضانت بچه با چه کسی است؟
 
پاسخ: قانونگذار برای نگاهداری طفل، در مواردی که والدین با حکم دادگاه متارکه کرده اند و یا زمانی که پدر و مادر به هر علتی جدا از یکدیگر زندگی می کنند تعیین تکلیف کرده است. این علت ممکن است اختلافات شدید زن و شوهر باشد به حضانت پدر حدی که ادامه زندگی مشترک را برای آنان غیر ممکن کند.

مواردی در قانون پیش بینی شده که زن می تواند زندگی خانوادگی را ترک و مسکن جداگانه اختیار کند؛ برای مثال سوء رفتار مرد به حدی باشد که منجر به درگیری فیزیکی شده و زن مورد ضرب و شتم قرار گیرد؛ یا این که شرافت و حیثیت زن در این زندگی مشترک در مخاطره باشد.

البته اثبات این امر شرایط و مراحلی دارد که خارج از بحث فعلی است. یا این که خارج از این موارد دادخواست طلاق از جانب زن یا مرد به دادگاه تقدیم شده باشد و تا زمان صدور حکم که ممکن است مدتی به طول انجامد زوجین جدا از یکدیگر به سر برند.

در این موارد اگر پدر و مادر در نگهداری طفل توافق داشته باشند، قانون دخالتی در اراده و اختیار آنان ندارد و آن ها می توانند به نحوی که صلاح طفل باشد از وی نگهداری کنند؛ مانند این که توافق کنند نگهداری طفل به عهده مادر باشد و هزینه توسط پدر پرداخت شود.

اما زمانی که والدین برای نگاهداری طفل موافق نبوده و قادر به حل مسالمت آمیز موضوع نباشند در این صورت قاعده کلی و اصل بر این است که مادر تا 7 سال تمام طفل اولویت دارد و پس از آن حضانت با پدر است.

معمولا بحث حضانت کودکان، در زمان طلاق از حساسیت خاصی برخوردار است.
 

حق ملاقات

در فرضی که پدر و مادر طفل جدا از یکدیگر زندگی می کنند، هر یک از والدین که طفل تحت حضانت او نیست حق ملاقات با فرزند مشترک را دارد. تعیین زمان و مکان ملاقات و سایر مسائل مربوط به آن بر مبنای توافق پدر و مادر است اما در صورت اختلاف دادگاه تعیین تکلیف خواهد کرد.

 اگر کسی از دادن طفلی که به او سپرده شده است، در موقع مطالبه اشخاصی که قانوناً حق مطالبه دارند خودداری کرد، به مجازات از سه ماه تا 6 ماه حبس یا به جزای نقدی از یک میلیون و پانصد هزار ریال تا سه میلیون ریال محکوم خواهد شد.
 

خودداری از نگهداری

والدین یا هر یک از آن دو که حضانت بر عهده او قرار می گیرد نمی تواند از این وظیفه خود شانه خالی کند. در غیر این صورت، دادگاه به تقاضای دیگری یا هر ذینفع، کسی را که حضانت برعهده اوست، اجبار به انجام وظیفه خود می کند. در صورتی که اجبار او به انجام وظیفه قانونی خود ممکن نباشد، حضانت را به خرج پدر و هر گاه پدر فوت شده باشد، به خرج مادر تأمین می کند.
 

حضانت و اصطلاحات مشابه

حضانت به معنی نگهداری و تربیت است و با تکلیف پرداخت نفقه ارتباطی ندارد؛ حضانت قیمومت هم متفاوت است. ممکن است در یک زمان حضانت کودک بر عهده مادر و قیمومت او بر عهده شخص دیگری باشد. حضانت با ولایت بر فرزند هم متفاوت است.
 

استثناهای حضانت

طلاق

حق حضانت با والدین است و در فرضی که آن ها جدا از یکدیگر زندگی کنند، حق حضانت با یکی از آن ها خواهد بود اما در مواردی استثنایی، حضانت از کسی که مطابق قانون این حق را در اختیار دارد گرفته می شود:

- اگر مادری که حضانت فرزند خود را بر عهده دارد، دیوانه شود، حضانت با پدر خواهد بود.

- اگر مادری که حضانت فرزند خود را بر عهده دارد، ازدواج کند، حضانت با پدر خواهد بود. البته اگر حضانت فرزند، با توافق زوجین به زن سپرده شده باشد، با ازدواج مجدد او، حضانت از او گرفته نمی شود.

- هر یک از پدر و مادر که حضانت طفل بر عهده اوست، اگر فوت کند، حضانت طفل بر عهده دیگری خواهد بود. مگر اینکه دادگاه به عدم صلاحیت آن ها در نگهداری از کودک رای دهد.

- اگر انحطاط اخلاقی یا کوتاهی در مواظبت پدر و مادر به گونه ای باشد که سلامت روانی و جسمی طفل به خطر بیفتد، در این صورت دادگاه تکلیف حضانت و نگهداری طفل را مشخص خواهد کرد. بیماری روانی، فساد اخلاقی، ضرب و جرح کودک به گونه ای که خارج از عرف باشد و ... می تواند مصادیق انحطاط اخلاقی باشد.

- اگر پدر و مادری که حضانت طفل بر عهده او قرار گرفته، به یک بیماری لاعلاج و واگیردار مانند سل، حصبه و... دچار شود که بیم سرایت آن به طفل وجود داشته باشد، حق حضانت او از بین می رود. مگر اینکه شخص بتواند به وسیله پرستار تکالیف حضانت را انجام دهد.
 
هزینه های حضانت

نگهداری و حضانت از کودکان هم حق و هم تکلیف والدین است بنابراین هیچ کدام از آن ها نمی تواند برای حضانت از آن ها مطالبه اجرت کند.
 
دعاوی راجع به حضانت

دادگاه هر گاه که اقدام به صدور گواهی عدم امکان سازش کند، باید ترتیب اطمینان بخشی را در خصوص نگهداری و میزان نفقه اطفال با توجه به وضعیت مالی و اخلاقی زوجین و با در نظر گرفتن مصلحت کودکان در نظر گیرد. در صورتی که اختلافی در خصوص حضانت و ملاقات اطفال به وجود آید، دادگاه خانواده مسئول رسیدگی خواهد بود.

بسیاری از الگوهای شناختی در مورد خواستگاری و تحقیقات، سنتی می‌باشند و امروز دیگر، تاریخ‌مصرف آن‌ها گذشته است و از سوی دیگر مدل‌های شناختی نوین نیز، دچار عیوبی هستند که خروجی آن‌ها لزوماً مطلوب نیست و حتی از مطلوبیت بسیار کمی برخوردار است.
گروه اجتماعی مشرق - در سال‌های اخیر روند رو به افزایش پدیده ناخوشایند طلاق، صاحب‌نظران عرصه فرهنگ را به کنکاش جهت علل این معضل واداشته است و آن‌ها را بر آن داشته که نسخه مناسبی جهت پیشگیری از این معضل پیدا کنند. ناگفته هویداست که پدیده طلاق، چه آثار نامطلوبی برای زوجین، فرزندان، اطرافیان و حتی جامعه ایجاد می‌کند و ازاین‌رو لزوم پیشگیری از طلاق به مطالعات و پژوهش‌های همه‌جانبه نیازمند است.

در راستای بررسی علل و عوامل طلاق در جامعه امروزی ایران، یکی از مسائلی که به نظر می‌رسد نقش مهمی در تولید ناسازگاری بین زوجین داشته باشد، عدم لحاظ کردن مسئله کفویت در امر ازدواج است. کفویت زوجین در ازدواج بدین معناست که زوجین در شاخص‌های مختلف همچون عقاید، اخلاق، مسائل اقتصادی و مالی، امور جسمی و ظاهری، تیپ شخصیتی و ... با هم تناسب کافی داشته باشند که این امر در کنار سازگاری ورزیدن طرفین، تضمین کننده یک زندگی آرام و موفق هست چراکه شباهت‌های متعدد طرفین، از جهت روان‌شناسی احساس محبت طرفین به همدیگر را در پی دارد و همچنین شباهت‌های متعدد از میزان اختلاف‌نظرها و اختلاف رفتارها می‌کاهد.

در مورد چرایی عدم لحاظ کفویت در ازدواج‌های کنونی باید گفت که دخترها و پسرها نسبت به‌ضرورت کفویت در ازدواج درک کافی ندارند و نیز الگوهای شناختی در مقوله ازدواج، تأمین‌کننده یک شناخت مناسب نمی‌باشند. چراکه بسیاری از الگوهای شناختی در مورد خواستگاری و تحقیقات، سنتی می‌باشند و امروز دیگر، تاریخ‌مصرف آن‌ها گذشته است و از سوی دیگر مدل‌های شناختی نوین نیز، دچار عیوبی هستند که خروجی آن‌ها لزوماً مطلوب نیست و حتی از مطلوبیت بسیار کمی برخوردار است.

در توضیح بیشتر این مطلب باید گفت که فرهنگ جامعه امروز ایرانی نسبت به جامعه سی - چهل سال پیش دستخوش تغییرات بسیاری شده است که درنتیجه نسخه‌های مربوط به ازدواج در آن زمان، برای امروز کارایی مناسب ندارد.

در سال‌های گذشته طلاق یک امر به‌شدت مذموم برای جامعه محسوب می‌شد و به‌ندرت طرفین حاضر می‌شدند که سرنوشت زندگی مشترک خود را با طلاق خاتمه دهند و ازاین‌رو سازگاری شاخصه اصلی ازدواج طرفین به حساب می‌آمد اما کم‌کم سبک زندگی در ایران تحت تأثیر عوامل متعددی چون افزایش رفاه، رشد تحصیلات عالی، برنامه‌های رسانه‌های داخلی، رسانه‌های خارجی و ... دگرگون شد که در راستای آن تغییرات، شاهد آن هستیم که سازگاری در ازدواج نیز همچون گذشته پررنگ نیست و لذا لازم می‌نماید همراه با مانور دادن بر روی مسئله سازگاری برای کاهش اختلافات زندگی زناشویی، الگوهای شناختی ازدواج نیز متناسب با امروز دگرگون‌شده و بر اهمیت کفویت تأکید شود.

درگذشته حتی در موارد متعددی بدون رضایت دختر و پسر و توسط بزرگ‌ترها عقد ازدواج منعقد می‌شد و این پیوند نهایتاً با مرگ طرفین پایان می‌یافت و همچنین در بهترین حالت بعد از دو سه جلسه خواستگاری اصطلاحاً دختر به پسر جواب بله یا نه می‌داد اما امروز شایسته می‌نماید جلسات خواستگاری به‌صورت پرتعداد و در یک دوره زمانی معقول برگزار شود تا در لابه‌لای این جلسات و تحقیقات، طرفین و نیز خانواده‌ها شناخت مناسبی نسبت به هم پیدا کنند و امکان مخفی ماندن موضوعات مضر به ازدواج کم بشود. در همین رابطه و برای کارآمد بودن این الگو شایسته است طرفین نکاتی را رعایت بکنند؛ که در ادامه بعضی نکات ذکرشده است.

شناخت دیگران و لحاظ تناسب شخصیتی آن‌ها با خویشتن، موقوف به شناخت خویش هست. سعی کنید ابعاد مختلف وجودی خود را مورد شناسایی قرار دهید و در این راه از خانواده و دوستان خود کمک بجویید؛ و حتی‌المقدور نتایج کار خود را مکتوب نمایید که در زمان خواستگاری در کمترین زمان بتوانید آن را ازنظر بگذرانید.

بر اساس خودشناسی‌ای که از خود حاصل نموده‌اید برای ملاک‌های خود ضریب در نظر بگیرید این نکته در تصمیم‌گیری بسیار حائز اهمیت هست

قبل از اقدام به خواستگاری بامطالعه کتاب‌های معتبر درزمینه ازدواج، آگاهی‌های لازم را کسب کنید.

آقایان با یک شناخت مناسب از خانم‌ها به خواستگاری بروند و نسبت به عقاید، اخلاق، مسائل اقتصادی، امور ظاهری، تیپ شخصیتی و ... گزینه مورد نظر خود یک تناسب کلی را مدنظر قرار دهند و لذا شناخت پیش از خواستگاری باید یک تصویر کلی و درعین‌حال مطلوب برای پسر ایجاد کند.

تمام مراحل آشنایی با اطلاع و همراهی خانواده‌ها باشد. بی‌شک شناختی که با حضور خانواده‌ها به دست می‌آید با شناختی که یک دختر و پسر جوان نسبت به هم‌کسب می‌کنند قابل‌مقایسه نیست و همچنین حضور خانواده‌ها، امور مربوطه را در یک چارچوب موجه و مقبول پیش می‌برد و نیز از حرف‌وحدیث‌های احتمالی جلوگیری می‌کند.

پروژه آشنایی بالخصوص زمانی که این پروژه بخواهد زمان‌بر نیز بشود احساسی و عاطفی شدن روابط طرفین را در پی دارد که در این حالت حصول یک تصمیم منطقی دشوار می‌گردد لذا در جلسات آشنایی شایسته است طرفین با رفتار رسمی به گفتگو بپردازند.

اشکال مهمی که در آشنایی‌های دوطرفه که معمولاً در فضای دانشگاه‌ها پیش می‌آید این است که طرفین قبل از یک شناخت منطقی، معمولاً یک رفتار عاطفی و احساسی را نسبت به هم ابراز می‌دارند و نوعی وابستگی شدید بین آن‌ها به وجود می‌آید که درنتیجه پس‌ازاین نوع تعامل، در صورت کشف هرگونه نکته ناخوشایند در مورد طرف مقابل آن را نادیده می‌گیرند. حالت خطرناک‌تر این مسئله زمانی است که تماس‌های فیزیکی از قبیل دست دادن، روبوسی و ... نیز جزو تعاملات دو طرف شود.

کتمان حقایقی که احتمال داده می‌شود که در تصمیم‌گیری طرف مقابل مؤثر باشد به‌هیچ‌وجه منطقی و معقول نیست. بی‌شک صداقت تضمین کننده انتخاب طرفین هست

نکات جزئی دیگری نیز در مراحل مختلف آشنایی باید لحاظ شود که مطالعه و تحقیق در منابع معتبر مربوط به ازدواج برای تأمین این مقصود بسیار راهگشا به نظر می‌رسد.


نحوه گرفتن طلاق توافقی،مراحل و شرایط + مدارک لازم در طلاق توافقی و ثبت آن توسط وکیل

طلاق توافقی یا درخواست گواهی عدم امکان سازش است که در آن زوجین بر روی اصل طلاق ، مهریه و در صورت داشتن فرزند بر روی حضانت فرزند توافق کرده و درخواست گواهی عدم سازش را می دهند . مدارک لازم جهت گواهی عدم امکان سازش(طلاق توافقی) فقط و فقط امضای وکالت نامه از طرف زوجین و کپی شناسنامه و سند ازدواج است و هم چنین برای خانم برگه تست عدم بارداری


نحوه گرفتن طلاق توافق زن از مرد و شرایط ان:

 برای گرفتن طلاق توافقی زن و شوهر باید به همراه شناسنامه و عقد‌نامه به دادگاه بروند و فرم درخواست را پر و همه موارد و مسائل مانند  حضانت فرزند، ملاقات او و امورمالی مانند مهریه، جهیزیه، نفقه و غیره را مشخص کنند و پس از تقدیم دادخواست طبق روال معمول، دادگاه به آنها تکلیف می‌کند هریک از زوجین داوری از میان بستگانشان معرفی کنند که باید با زوجین مذاکره و سعی در مصالحه کنند. اگر داوران به نتیجه نرسیدند گزارش خود را به دادگاه می‌دهند و دادگاه نیز براساس توافق زوجین گواهی عدم امکان سازش صادر می‌کند و آنها می‌توانند با ارائه گواهی به دفترخانه طلاق، صیغه طلاق را جاری و ثبت کنند.
گواهی عدم امکان سازش به مدت ۳ ماه اعتبار دارد، یعنی اگر زوجین ظرف ۳ ماه آن را اجرا نکردند دیگر اعتباری ندارد. گفتنی است شوراهای حل اختلاف درخصوص اختلافات خانوادگی با توجه به تقاضای طرفین می‌توانند برای اصلاح ذات‌البین دخالت کنند، در حالی‌که در  طلاق توافقی افراد معمولا پیش از درخواست طلاق صحبت کرده و به توافق رسیده‌اند و اگر باز هم علاقه داشته باشند که جلساتی برای سازش و مذاکره بگذارند بالطبع به شورای حل اختلاف که فرصت دوباره‌ای برای سازش فراهم می‌کنند ارجاع می‌شوند. و باید اشاره نمود که برای گرفتن طلاق توافقی زوجین از هم نیاز به شرایط و دلایل محکمه پسندی نیاز نمیباشد.

در طلاق توافقی زن و شوهر باتوجه به شرایط و وضعیت خانوادگی خود به این نتیجه می‌رسند که دیگر نمی‌توانند با هم زندگی کنند و در مورد جدایی به توافق می‌رسند. بنابراین به طور مشترک در دادگاه خانواده حاضر می‌شوند و درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش برای اجرای صیغه‌ی طلاق توافقی را می‌نمایند. تمام شرایط مالی و غیرمالی مربوط به عقد نیز با توجه به توافق زوجین منظور می‌گردد که حدود 30 درصد از کل پرونده‌های طلاق در محاکم را شامل می‌شود.

زمانی که حکم طلاق با درخواست توافقی زوجین صادر می‌شود اشکال مختلفی دارد که در ادامه می‌آید:

اگر زوجین هنگام صدور حکم طلاق توافقی، حق تجدیدنظر را از خود سلب کرده باشند، با توجه به لزوم اجرای احکام قانونی به درخواست محکوم‌له، در نتیجه اجرای حکم مانند احکام درخواست یک‌طرفه زوجین قابل اجرا است. اما اگر در رأی صادره طلاق توافقی این حق پابرجا باشد، هر یک از طرفین می‌تواند به آن اعتراض نموده و از ادامه‌ی کار انصراف دهد. با این کار پرونده مختومه و غیرقابل اجرا می‌شود. زیرا اثر توافق تا زمانی است که تواق زوجین مطرح باشد.

اما بعضی افراد به این نظریه معتقدند که اگر فرض خود را بر قطعی بودن رأی بگذاریم، چنانچه زوجه از اجرا منصرف شود، با توجه به این امر که اجرای طلاق حق شرعی و قانونی مرد است، این حکم به صورت یک طرفه نیز قابل اجرا است. بنابراین با انصراف زن، زوج می‌تواند صیغه‌ی طلاق را اجرا کند. حتی اگر زن در دفتر ثبت طلاق حضور نیابد، دادگاه به جای او در محضر حاضر و دفتر را امضا می‌کند.

باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که اگر زن به هنگام توافق در زمان طلاق و تنظیم صورتجلسه، مالی را به مرد بخشیده باشد و طلاق نیز از نوع خلع همراه با بخشش باشد، در ایام عده می‌تواند به مال بخشیده شده رجوع و تمام حقوق مالی خود را بخواهد. اما اگر طلاق او عده نداشته باشد، با همان شرایطی که توافق کرده است، حکم اجرا می‌شود. چنانچه مرد از اجرای حکم قطعی توافقی انصراف دهد، به دلیل این‌که حق طلاق با مرد و به صورت یک‌طرف است، در نتیجه زوجه بدون اثبات دلایل موجه که شامل عسر و حرج، تحقق شروط ضمن عقد می‌شود، نمی‌تواند طلاق بگیرد.

 مشکلات طلاق توافقی: 

معمولا پس از صدور حکم طلاق توافقی، شوهر هیچ اجباری برای آمدن به محضر ندارد و چون این طلاق با توافق طرفین صورت می‌گیرد به لحاظ قانونی رفتن به محضر هم باید با توافق طرفین باشد و نمی‌شود توافق طرفین را با الزام همراه کرد، بنابراین برای حل این مشکل شاید بهترین راهکار این باشد که طرفین الزام رفتن به محضر را هم جزیی از تعهدات خود در دادخواست ذکرکنند تا در نهایت در حکم دادگاه منعکس شود. در این صورت می‌شود الزام شوهر را به آنچه خود تعهد داده است از دادگاه درخواست کرد.

 مزایای طلاق توافقی :

ــ عدم تشکیل پرونده‌های متعدد در دادگستری

 ـ جلوگیری از رجوع مکرر زوجین به محل دادگستری

ــ دخالت طرفین در طلاق و صدور گواهی‌ عدم سازش

ــ کوتاه بودن زمان صدور گواهی مربوط برای جواز اجرای طلاق

ــ مدت‌دار بودن این گواهی در عرض 3 ماه که سبب حفظ دوام عقد نکاح است در حالی‌که در حکم طلاق، که بدون مدت اجرایی است هر لحظه دوام زندگی تهدید می‌شود.

ــ درگیری کمتر و کاهش تنش بینابین خانواده‌های زوجین

ــ احتمال رجوع بیشتر زوجین در آینده به یکدیگر و تشکیل مجدد زندگی مشترک به دلیل مورد ششم

ــ کاهش استرس فرزندان

 رویه دادگاه خانواده در مورد طلاق توافقی

در طلاق توافقی زوجین هر دو متقاضی طلاق بوده و در کلیه امور با یکدیگر توافق نموده اند که باید با مراجعه شخصی به دادگاه خانواده یا توسط وکیل خانواده خود، اعلام توافق خود را در اموری همچون وصول یا بذل مهریه، نفقه ایام عده، حضانت فرزند بعد از طلاق، ملاقات فرزند، شیوه استرداد جهیزیه و سایر حقوق دوران زوجیت را کتبا نوشته و به دادگاه جهت ضبط در پرونده تقدیم دارند. برای اجرا شدن طلاق، اخذ گواهی عدم امکان سازش الزامی است، ضمن اینکه

دادگاه پس از بررسی موضوع، مساله را به داوری ارجاع می دهد و پس از کسب نظر داوران مبادرت به صدور حکم می‌کند.

دادگاه به زوجین اعلام می دارد که داورانی از بین بستگان یا آشنایان مورد اعتماد خویش تعیین و به دادگاه معرفی نمایند. چنانچه زوجین نخواهند یا نتوانند داوری معرفی کنند،دادگاه راسا مبادرت به انتخاب داور می کند. داوران منتخب یا منصوب از ناحیه دادگاه باید مسلمان، متاهل، معتمد، دارای حسن شهرت و حداقل دارای 40 سال تمام بوده و تا حدودی به وضعیت روحی زوجین آشنا باشند ( یا بعد از نصب در جریان زندگی و اختلاف آنان قرار گیرند .(داوران سعی در ایجاد سازش میان زوجین می نمایند و چنانچه موفق به این کار نشوند با اعلام مراتب به دادگاه خانواده، دادگاه مذکور درخواست گواهی عدم امکان سازش صادر می کند تا با مراجعه به یکی از دفاتر ثبت طلاق، حکم صادره اجرا و صیغه طلاق جاری شود و وارد شناسنامه زوجین شود.

دادگاه هنگام صدور گواهی عدم امکان سازش باید اطمینان حاصل کند که زوجه باردار نیست و رویه قضایی در این مورد آن است که زوجه برای معاینه و صدور گواهی به پزشک مورد اعتماد ( معمولا پزشکی قانونی) معرفی می شود و یا آن که دادگاه بر مبنای اقرار زوجه به باردار نبودن مراتب را گواهی می کند. مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش سه ماه از تاریخ صدور است، و اگر تا پایان آن مدت، طرفین یا یکی از آن ها جهت ثبت به دفترخانه مراجعه نکند، گواهی مذکور از درجه اعتبار ساقط است.

ماده 1129 قانون مدنی : در صورت استنکاف شوهر از پرداخت نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه، زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه

منظور قانونگذار از اجبار طرفین به مراجعه دادگاه، تعیین داور و سرانجام تعیین مدت معین برای حل و فصل اختلافات، به ظاهر آن بوده که شاید طی این دوران زن و شوهر پشیمان شده و به سر خانه و زندگی مشترک خود بازگردند. از سوی دیگر، گفته می شود که به این ترتیب از اختیارات مرد برای استفاده از حق یک طرفه طلاق کاسته می شود.

حال اگر مردی با وجود صدور حکم عدم امکان سازش به دفترخانه مراجعه نکند، زن حق دارد به دفترخانه برود و دفترخانه موظف است احضاریه ای برای شوهر بفرستند و اگر شوهر حضور پیدا نکرد، زن باید برای گرفتن وکالت در توکیل (وکالت در توکیل در این جا بدین معناست که قاضی با انتقال این وکالت به زن به او حق می دهد که به جای شوهر نسبت به طلاق خود اقدام کند. چون در قانون طلاق دهنده مرد است، زن بدین ترتیب می تواند به وکالت از شوهر این کار را انجام بدهد) به دادگاه مراجعه کند. با درخواست زن دادگاه می تواند همان موقع حکم عدم امکان سازش را صادر کند و به او وکالت در توکیل بدهد تا با مراجعه به دفترخانه و ارائه حکم عدم امکان سازش و وکالت نامه فوق الذکر خود را طلاق دهد. حال اگر زن از رفتن به دفترخانه خودداری کند، مرد شخصا با مراجعه به آنجا و ارائه گواهی عدم امکان سازش می تواند صیغه طلاق را جاری کند و دفترخانه به زن موضوع را ابلاغ خواهد کرد.

 مدارک لازم برای طلاق توافقی:

مدارک لازم برای طلاق توافقی– برای انجام و ثبت هر گونه طلاق در دفاتر رسمی طلاق باید از طریق دادگاه نسبت به دریافت گواهی عدم امکان سازش اقدام کرد و سپس گواهی را به دفاتر طلاق برای ثبت رسمی و صدور طلاقنامه ارائه نمود.

مدارک ذیل به پیوست دادخواست طلاق توافقی توسط خود فرد یا وکیل وی تقدیم میشود:

1. سند ازدواج

2.شناسنامه یا کارت ملی زوج

3. شناسنامه یا کارت ملی زوجه

4. وکالت نامه محضری طلاق( الزامی نیست، فقط در صورت اعطای وکالت در طلاق)

5. توافق مبنی بر نحوه پرداخت یا بذل مهریه، نفقه، تعیین تکلیف حضانت فرزند مشترک.

6. نظر واحد مشاوره خانواده در دادگاه

7. گواهی عدم بارداری زوجه.

 

 نکات مهم در طلاق توافقی:

در صورت مراجعه به وکیل باید این نکته را مد نظر داشت که یک وکیل نمی تواند از طرف زوج و زوجه هردو وکالت در طلاق را داشته باشد. اگر زوجه از زوج وکالت در طلاق را داشته باشد وکیل دادگستری، در واقع وکیل با واسطه ی زوج خواهد بود. بنابراین حضور زوجه در دادگاه و امضای دادخواست و سایر مدارک از سوی او الزامی است. مگر اینکه زوج و زوجه هر کدام به دو نفر وکیل دادگستری برای انجام امور وکالت بدهند که در این صورت نیاز به حضور هیچ یک از زوجین در دادگاه نمی باشد و کلیه اقدامات حتی ثبت و انجام تشریفات طلاق بدون حضور آنها انجام می شود.

در طلاق توافقی نیازی به مراجعه به دادگاه هست؟
بله نیاز است. بر اساس قانون حضار جهت طلاق توافقی باید اقدام به اخذ حکم گواهی عدم امکان سازش از دادگاه نمود وسپس بر اساس این حکم نسبت به اجرای صیغه ی طلاق در دفترخانه اقدام نمود.

در طلاق توافقی باید نسبت به چه چیزهایی توافق کرد؟
در طلاق توافقی باید نسبت به مسائل مالی زوجه ( مهریه , نفقه , اجرت المثل , نحله و حق تصنیف دارایی) توافق نمود. همچنین نسبت به جهزیه ,  حضانت فرزندان , نفقه فرزندان , نحوه ملاقات فرزندان و وضعیت بارداری و باکره بودن زوجه توافق نمود.

حکم طلاق توافقی ( گواهی عدم امکان سازش ) چه مدت زمانی اعتبار دارد؟
سه ماه

اگر شوهرم برای جاری شدن حکم طلاق در مهلت سه ماه  به دفترخانه نیاید چه اتفاقی میفتد؟
مدت اعتبار حکم عدم سازش سه ماه هست و بعد از گذشت سه ماه حکم صادر شده معتبر نیست و در صورت تمایل مجدد به طلاق توافقی باید کلیه مراحل برای صدور حکم عدم امکان سازش دوباره انجام شود.

فرق طلاق توافقی با طلاق خلع و مبارات چیست؟
چنانچه زوجین هر دو در مورد طلاق توافق داشته و در مورد نحوه جدایی و پرداخت حقوق زن و فرزندان به تفاهم برسند طلاق توافقی می باشد. این طلاق برای سرعت بخشیدن به کار کسانی است که با توافق مصّر به طلاق هستند. طلاق خلع و مبارات نیز دو صورت طلاق توافقی است البته اجرای این طلاق نیز چون دیگر طلاق هایی که به درخواست زن و مرد است منوط به انجام تشریفات در مراجع قضایی و صدور گواهی عدم امکان سازش است. طلاق خلع و مبارات از نوع طلاق بائن است که امکان رجوع در آن نیست.
براساس ماده 1146 قانون مدنی طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر دارد در مقابل مالی که به او می دهد طلاق می گیرد اعم از اینکه مال مزبور عین مهر، معادل آن، یا بیشتر یا کمتر از مهریه باشد.
براساس ماده 1147 قانون مدنی طلاق مبارات آن است که کراهت از طرفین باشد ولی در این صورت عوض باید زاید بر میزان مهر نباشد. در واقع در این طلاق هر دو طرف از هم کراهت و تمایل به طلاق دارند اما میزان بخششی که زن به مرد می دهد بیش از مهریه نیست.
از لحاظ ماهیت در طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع به عرض نکرده باشد بائن است یعنی اگر زن پس از طلاق خواهان مبلغی نباشد که برای گرفتن اجازه طلاق به مرد داده است طلاق بائن و رجوع ممکن نیست. زن در این نوع طلاق حق گرفتن نفقه ندارد و از شوهرش ارث نمی برد. اما اگر زن خواهان مهریه اش باشد و بخواهد مالش را پس بگیرد ماهیت طلاق تغییر و تبدیل به طلاق رجعی می گردد لذا امکان رجوع مرد ایجاد شده و زن حق ارث و نفقه را دارد.

اگر مردی وکالت بلا عذل طلاق به زنش بدهد و ان زن وکیل اختیار کند واز وکالت بلا عذل طلاق.طلاق توافقی ازقاضی بخواهد ایا قاضی میتواند بدون شاهد و داور و موکل طلاق یک طرفه صادرکند وحکم قطعی بدهد وحق تجدید نظرخواهی را ازموکل بگیرد؟
بدون تعیین داور و اعلام نظر وی صدور رای طلاق غیر قانونی است اما حضور موکل و شاهد ضرورتی نداشته و بقیه موارد مورد سوال با توجه به وکالت اعطائی کاملا قانونی است.

با سلام بنده به همراه خانمم دادخواست طلاق توافقی کردیم و پس از دو جلسه در شورای حل اختلاف پرونده به دادگاه ارجاع شد وحالا از طلاق توافقی پشیمان شدم و از مراجعه به دادگاه خوداری میکنم ایا زوجه میتواند بدون زوج به دادگاه مراجعه وبه استناد همان دادخواست طلاق توافقی حکم طلاق را گرفته وسپس به دفتر طلاق مراجعه و خود را مطعلقه نماید؟
خیر

در طلاق توافقی در دوران عقد وضعیت مهریه چگونه است ؟
آیا دختر میتواند طلب مهریه کند اگر متقاضی طلاق باشد ( چه توافقی چه یک طرفه به درخواست دختر )؟
در طلاق توافقی وضعیت مهر بستگی به توافق طرفین دارد هر توافقی کنند دادگاه محترم می شمارد چنانچه دلیل موجهی برای طلاق داشته باشد منعی برای مطالبه مهریه ندارد

هر یک از زوجین پس از درخواست طلاق توافقی می توانند از درخواست خود عدول کنند؟ـ پاسخ این است که بله. زوج یا زوجه یا هر دو می توانند تا قبل از آخرین جلسه دادگاه که منجر به صدور حکم می گردد از نظر خود عدول نمایند؛ یعنی پشیمان شده و دادخواست خود را پس بگیرند و در واقع از دادگاه بخواهند که آن را نادیده تلقی نماید.

10آیا زوج می تواند پس ازانجام طلاق توافقی خلع رجوع کند؟- با توجه به مواد 1143 الی 1149 قانون مدنی در طلاق خلع تا زمانی که زن به مال البذل (مالی را که زن بذل کرده) رجوع نکرده، شوهر نیز نمی تواند به طلاق رجوع کند. توضیح اینکه: زن بعد از اجرای صیغه طلاق تا عدّه طلاق باقی است می تواند از آنچه که بذل کرده پشیمان شود و آن را از شوهر مطالبه نماید و شوهر در مقابل، این حق را پیدا می کند که به

طلاق رجوع کند. و برای اینکه این رجوع صورت گیرد شوهر با قصد و اراده باید لفظی بگوید یا عملی انجام دهد که دلالت بر رجوع داشته باشد مثلاً بگوید از طلاق رجوع کردم و یا … در این صورت بدون اینکه به عقد نکاح مجدد نیاز باشد، طلاقی که انجام گرفته نادیده تلقی می شود و تمام اوضاع و احوال به حال قبل از طلاق برمی گردد.

11-ـ آیا زن تا چه مدتیمی تواند به بذل رجوع کند و همچنین مرد در مقابل تا چه مدتی می تواند به طلاق رجوع کند؟

ـ مدتی که زن در طلاق خلع می تواند به بذل رجوع کند در زمان عده است و همچنین در مقابل، مرد نیز می تواند فقط در مدت عده رجوع کند. یعنی هر دوی زوجین فقط تا پایان عده چنین فرصتی دارند و پس از آن، دیگر برای هیچ یک از آنها چنین حقی نیست. البته همان طور که گفته شد در این طلاق، ایجاد حق رجوع برای مرد منوط به رجوع زن به مال البذل است.

12ـ آیا چنانچه رجوع فوق صورت گیرد و در نتیجه آثار طلاقی که واقع شده از بین برود، مجددا زن می تواند به استناد همان حکم دادگاه مجددا به محضر مراجعه و صیغه طلاق جاری گردد؟

ـ خیر. زیرا همان طور که گفته شد پس از رجوع زن به مال البذل و سپس در صورت رجوع مرد به طلاق، همه چیز به اوضاع و احوال سابق برگشته و دیگر حکم صادره برای اجرای صیغه طلاق اعتباری ندارد.

13ـ آیا اگر هر یک از زوجین در طلاق توافقی حق حضانت فرزندان را به دیگری واگذار کند، بعدها می تواند از این امر عدول نماید و مجددا تقاضای حضانت آنها را بنماید؟

ـ بله. چون حضانت، هم حق و هم تکلیف والدین است. چنانچه ماده 1168 قانون مدنی صراحت دارد: «نگاهداری اطفال، هم حق و هم تکلیف ابوین است.» پس همان طور که پدر یا مادر حق حضانت یعنی نگاهداری اطفال را در سنینی از زندگی آنها دارند، نسبت به آنها تکلیف هم دارند و تکلیف را نمی توان از خود ساقط کرد. به عبارت دیگر پدر یا مادر نمی تواند حق فرزند را ساقط کند. مثلاً می دانیم که حضانت دختر تا 7 سالگی با مادر است. حال اگر در طلاق توافقی زوجه دختر 5 ساله را به پدر بدهد و حضانت را از خود سلب کند، چنین سلب اختیاری، اعتبار ندارد. و در صورت پشیمانی در چنین حالتی می تواند حتی بعد از طلاق مجددا به دادگاه مراجعه نموده و طی دادخواستی حضانت فرزندان را درخواست نماید.

14ـ آیا چنانچه در طلاق توافقی هر یک از زوجین حق ملاقات فرزندان را از خود سلب نماید، مجددا می تواند تقاضای ملاقات فرزندان را بنماید؟

ـ حق ملاقات هم بمانند حق حضانت قابل اسقاط (از بین رفتنی) نیست و چنانچه زوج یا زوجه این حق را از خود سلب نماید به همان دلیلی که در مورد حضانت ذکر شد چنین سلب اختیاری فاقد اعتبار است و کسی که این حق را از خود سلب کرده می تواند حتی بعد از طلاق با مراجعه به دادگاه و تسلیم دادخواستی تقاضای ملاقات فرزندان را بنماید.

15ـ آیا اگر زن در طلاق توافقی، قبول نماید که نفقه طفل را به عهده بگیرد، بعدا می تواند از دادگاه تقاضا نماید که مرد یعنی پدر طفل نفقه را بدهد؟

ـ بله. زیرا طبق ماده 1199 قانون مدنی که می گوید: «نفقه اولاد بر عهده پدر است …»، در صورتی که پدر طفل در حیات باشد، مادر مکلف به پرداخت نفقه نمی باشد. لذا چنانچه در طلاق توافقی، مادر تقبل نفقه فرزندان تحت حضانت خود را نموده باشد، بعدها می تواند به دادگاه مراجعه و درخواست نفقه آنها را بنماید.

16ـ آیا پس از صدور گواهی عدم امکان سازش (که با توجه به درخواست طلاق توافقی زوجین صورت گرفته و مجوز طلاق خلع همراه با وکالت بلاعزل از سوی زوج به زوجه داده شده است)، اگر شوهر حق و حقوق مندرج در حکم را به زن ندهد؛ در صورتی که زن با مراجعه به دفتر طلاق و اجرای صیغه طلاق، خود را مطلقه نماید، آیا بعدا می تواند حق و حقوق مربوطه را درخواست نماید؟

ـ بله. زیرا وقتی اصل حکم که اجرای صیغه طلاق است، اجرا می گردد، متفرعات و جزئیات مندرج در آن نیز لازم الاجرا می شود.


طلاق سوم
(و آنچه عمر بعد از آن پدید آورد)

طلاق سومى که زن مطلقه براى طلاق دهنده جز با محلل شرعى، حلال نمى‌شود، سومین طلاقى است که قبل از آن مرد دو بار به زن طلاق دادۀ خود رجوع کرده باشد.

به این معنا که یک بار طلاق داده و رجوع نموده بار دوم طلاق داده و رجوع کرده است، سپس براى سومین بار که طلاق دهد، دیگر براى او حلال نخواهد شد مگر اینکه شخصى به عنوان «محلّل» با زن مطلقه هم‌بستر شود. این همان « سه‌طلاقۀ» معروف است که زن براى شوهر حلال نمى‌شود مگر اینکه شوهر دیگرى با وى تماس بگیرد. چنانکه در قرآن مجید آمده است:

«اَلطَّلاٰقُ مَرَّتٰانِ فَإِمْسٰاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسٰانٍ» 1 .


1) 1-سورۀ بقره، آیۀ 229.

318یعنى: «طلاقى که شوهر مى‌تواند رجوع کند، دو مرتبه است پس آنگاه که طلاق داد یا رجوع و نگهدارى زن نماید به خوشى و سازگارى، یا رها کند و خیراندیشى کند» .

تا آنجا که مى‌فرماید: «فَإِنْ طَلَّقَهٰا فَلاٰ تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتّٰى تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ» 1.

یعنى: «اگر زن خود را طلاق سوم داد دیگر براى او حلال نیست تا شویى دیگر او را بگیرد» .

اینک ببینیم پیشوایان ادبیات عرب دربارۀ الفاظ این آیات شریفه چه گفته‌اند: زمخشرى در تفسیر کشاف، مى‌گوید: «طلاق» به معناى «رها کردن» است، مانند «سلام» که به معناى «تسلیم» است.

«مرتان» یعنى این طلاق باید دو بار و با فاصله باشد، نه بدون فاصله از اینکه فرمود: طلاق باید دو بار باشد، منظور آوردن تثنیه نبوده است بلکه مى‌خواسته تکرار آن را بازگو کند؛ مانند «ثُمَّ اِرْجِعِ اَلْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ ؛ یعنى: دو بار نگاه کرد، یکى بعد از دیگرى» .

«فَإِمْسٰاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسٰانٍ ؛ یعنى: به شایستگى زنها را نگاه دارید یا به نیکى رها کنید» یعنى: مردان مخیر هستند اگر مى‌خواهند با زنان خود زندگى کنند، پس به خوبى آنها را نگاه دارند وگرنه به نحو شایسته‌اى ایشان را رها کنند تا سرنوشت خود را از سر گیرند.

برخى از فقهاء گفته‌اند: منظور از «مرّتان» این است که طلاق رجعى دو بار است؛ یکى بعد از دیگرى؛ زیرا بعد از طلاق سوم دیگر رجوعى نیست، ولى «فَإِنْ طَلَّقَهٰا» ؛ یعنى: اگر براى بار سوم بعد از دو بار طلاق رجعى، زن را طلاق داد، دیگر بدون محلّل و شوى دیگر، بر وى حلال نخواهد شد. . .


1) 1-سورۀ بقرۀ، آیۀ 230.

319مؤلّف: معناى آیه شریفه که به اذهان مى‌رسد همین است که زمخشرى دانشمند و مفسر بزرگ سنّى تشریح کرده است و تمام مفسران شیعه و سنّى نیز گفته‌اند. ممکن نیست گفتار خداوند که مى‌فرماید: «فَإِنْ طَلَّقَهٰا فَلاٰ تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ» شامل گفتۀ کسى شود که به همسرش مى‌گوید: «انت طالق ثلاثا» . مگر اینکه پیش از آن، دو بار با فاصله زنش را طلاق داده و بعد از هر کدام هم رجوع کرده باشد.

چنانکه پوشیده نیست.

ولى عمر بن خطاب در ایام خلافتش دید که مردان پى‌درپى زنان خود را به لفظ واحد طلاق مى‌گویند، او هم خواست آنها را به عملشان مجازات کند تا مبتلا شوند به آنچه خود کرده‌اند. و از این راه تنبیه و ادب شوند! روایات اهل تسنن در نسبت دادن این بدعت به عمر صریح هستند.

از جمله طاووس یمانى مى‌گوید: ابو الصهباء به ابن عباس گفت: مگر طلاق سوم در عصر پیغمبر-صلّى اللّه علیه و آله-و ابو بکر یکسان نبود؟

ابن عباس گفت: آرى، چنین بود، ولى در زمان عمر، مردان همسرانشان را پى‌درپى (بدون فاصله) طلاق مى‌دادند. عمر نیز اجازه داد که آنها بدین گونه طلاق دهند 1!

و نیز از ابن عباس به طرق متعدد-که همگى صحیح است-روایت شده


1) 1-صحیح مسلم، ج 1، کتاب الطلاق، باب: الطلاق الثالث، ص 575. سنن بیهقى، ج 7، ص 336. سنن ابو داوود، کتاب الطلاق. این حدیث اخیرى را در آن مأخذ از باب نسخ مراجعه نمودن به زن سه‌طلاقه، ملاحظه کنید. شاید این حدیث دلالت داشته باشد که سه طلاق، اصلا باطل است؛ چون کار لغوى است. به همین جهت است که سعید بن مسیّب و جماعتى از تابعین، چنین عقیده داشته‌اند. ولى راه صواب آن است که کار لغو و بازى در گفتن «ثلاثا» است که در این صورت ملغى مى‌شود. ولى جمله «انت طالق» اثر خود را مى‌بخشد؛ زیرا جدى است و بازى در آن راه ندارد.

320که گفت: طلاق سوم در عصر پیغمبر-صلّى اللّه علیه و آله-و ابو بکر و دو سال اول زمان خلافت عمر، یکسان بود، ولى عمر گفت: مردم دربارۀ امرى که شوق زیادى به آن دارند، عجله مى‌کنند، خوب است ما هم آن را امضا کنیم و براى ایشان جایز بدانیم! و بدین گونه (سه) طلاق با یک لفظ (و بدون فاصله) را براى آنها تجویز کرد 1!

حاکم نیشابورى این حدیث را در مستدرک نقل کرده و گفته: به شرط شیخین صحیح است.

ذهبى نیز در تلخیص مستدرک، با اعتراف به صحت آن، با شرط شیخین آورده است 2.

احمد حنبل نیز در مسند خود آن را آورده است 3. سایرین هم در منابع معتبر خود نقل کرده‌اند 4.

سید رشید رضا نیز در صفحۀ 210، جلد چهارم مجلۀ «المنار» آن را از ابو داوود، نسائى، حاکم و بیهقى نقل کرده. و سپس مى‌گوید: پیغمبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله-بر خلاف آن قضاوت کرد؛ زیرا ابن عباس «رکانه» همسر خود را در یک مجلس سه‌طلاقه کرد و بعد سخت غمگین شد. سپس موضوع را از پیغمبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله-پرسید. حضرت فرمود: چگونه او را طلاق دادى؟ گفت: سه‌طلاقه کردم، فرمود: در یک مجلس؟ گفت: آرى. فرمود: «این یک طلاق است، اگر مى‌خواهى رجوع کن» 5.


1) 1-صحیح مسلم، ج 1، کتاب الطلاق، باب الطلاق الثالث، ص 575.
2) 2-مستدرک و تلخیص آن، ج 2، ص 196.
3) 3-تلخیص مستدرک، ج 1، ص 314.
4) 4-سنن بیهقى، ج 7، ص 336. تفسیر قرطبى، ج 3، ص 130 و. . .
5) 5-سیرۀ محمد بن اسحاق، ج 2، ص 191.

321نسائى از مخرمة بن بکیر از پدرش از محمود لبید روایت کرده است که به پیغمبر-صلّى اللّه علیه و آله-خبر دادند مردى زنش را یکجا سه‌طلاقه کرده است، حضرت برخاست و در حالى که غضبناک بود فرمود: با بودن من با کتاب خدا بازى مى‌شود؟ در این وقت مردى برخاست و گفت: یا رسول اللّه! او را به قتل نرسانیم. . . ؟ 1.

و سایر روایات معتبر و صریحى که در این خصوص رسیده است. به همین جهت مى‌بینید علماى اسلام آن را به طور ارسال مسلم نقل مى‌کنند. از جمله استاد بزرگ «خالد محمد خالد مصرى» معاصر، در کتاب: «الدیمقراطیه» (یعنى دمکراسى) مى‌نویسد: عمر خطاب هر جا مصلحت مى‌دید، نصوص مقدس دینى قرآن و سنت نبوى را ترک مى‌گفت!

مثلا با اینکه قرآن سهمى از زکات را براى تألیف دلهاى افراد ضعیف الایمان (المؤلفة قلوبهم) قرار داده است و پیغمبر-صلّى اللّه علیه و آله-و ابو بکر آن را مى‌پرداختند، ولى عمر گفت: ما از طرف اسلام چیزى به کسى نمى‌دهیم! !

و با اینکه پیغمبر-صلّى اللّه علیه و آله-و ابو بکر، فروختن کنیزان صاحب فرزند را مجاز مى‌دانند، ولى عمر آن را حرام مى‌کند! و با اینکه سه طلاق در یک مجلس-به حکم سنّت پیغمبر (صلّى اللّه علیه و آله) -یک طلاق به حساب مى‌آید، عمر سنت را ترک مى‌گوید و اجماع را از میان مى‌برد 2.


1) 1-قاسم بک امین مصرى، در کتاب: تحریر المرأة، ص 172 از نسائى، قرطبى و زیلعى نقل کرده، ولى استناد به ابن عباس است. چه بسا که این حدیث به علت اینکه لعب و بیهوده است، به طور کلى دلالت کند بر فساد طلاق سوم. سعید بن مسیّب و جماعتى از تابعین هم این نظر را دارند، ولى قول درست این است که: «لعب» در قول سوم است که ملغى مى‌شود، اما هرگاه گفت «انت طالق» ؛ اثر خود را مى‌بخشد، زیرا جدى است و لعبى در آن نیست.
2) 2-الدیمقراطیة، ص 150.

322استاد «دکتر معروف دوالیبى» در کتاب «اصول الفقه» 1آنجا که از سه طلاق عمر با یک لفظ سخن مى‌گوید مى‌نویسد: از جمله چیزهایى که عمر -رضى اللّه عنه! -به عنوان تغییرپذیر بودن احکام به واسطه تغییر زمان، پدید آورد! جارى ساختن طلاق با لفظ واحد است. با اینکه در زمان پیغمبر-صلّى اللّه علیه و آله-و ابو بکر و مدتى از زمان خود عمر، اگر زنى را به یک لفظ سه‌طلاقه مى‌کردند، یک طلاق حساب مى‌شد-چنانکه در خبر صحیح از ابن عباس رسیده است-عمر نیز گفت: مردم دربارۀ چیزى که سخت دوست مى‌دارند، شتاب مى‌کنند، من هم آن را براى آنان امضا مى‌کنم، سپس آن را تثبیت کرد! !

سپس مى‌گوید: ابن قیم گفته است: ولى امیر المؤمنین عمر (رض) دید که مردم امر طلاق را کوچک مى‌شمارند و زیاد اتفاق مى‌افتاد که با لفظ واحد، زنان خود را سه‌طلاقه مى‌کردند، عمر هم دید باید آنها را به آنچه خود کرده‌اند، کیفر دهد، لذا آن را تثبیت نمود، تا وقتى آن را ملاحظه کردند، از طلاق دادن خوددارى کنند. عمر دید این کار در آن عصر به صلاح آنهاست. ولى آنچه در زمان پیغمبر-صلّى اللّه علیه و آله-و ابو بکر و اوایل خلافت خودش بود، براى آن ایام مناسب‌تر بود؛ چون در آن اوقات، آن قدر طلاق نمى‌دادند! ! و مردم از خداوند خوف داشتند.

تا آنجا که مى‌گوید: این از آن مواردى است که با تغییر زمان، فتوا نیز عوض مى‌شود 2. صحابه نیز که متوجه حسن سیاست عمر و تأدیب رعیت


1) 1-ص 246 و بعد از آن.
2) 2-سبحان اللّه! وقتى جایز باشد که مجتهدین در آن مدت کم به واسطۀ تغییر زمان میان دو خلیفه، فتوا را تغییر بدهند. پس باید فاتحۀ نصوص احکام کتاب و سنت را خواند! ! واى، واى! اگر مجتهدین بخواهند از این راه-که متکى به هیچ دلیلى نیست-وارد شوند و با تغییر زمان، فتوا بدهند! .

323توسط وى شدند، آن را پذیرفتند 1و به رأى کسانى که از آنها استفتا مى‌کردند، تصریح نمودند 2.

سپس دوالیبى مى‌گوید: ابن قیم ملاحظۀ زمان خود را نموده و بازگشت به همان حکمى نموده که در عصر پیغمبر-صلّى اللّه علیه و آله-بوده است؛ زیرا زمان او تغییر کرده بود! و سه‌طلاقه کردن با لفظ واحد، فتح بابى گردید براى حلال شمردن چیزى که در عهد صحابه ممنوع و مسدود بود. و گفته است: اگر عقوبت، بیش از عملى باشد که شخص معاقب مرتکب شده است، ترک آن، نزد خدا و پیغمبر، بهتر است 3.

و مى‌گوید: ابن تیمیه گفته است: اگر عمر (رض) مى‌دید که مسلمانان متوجه شده‌اند طلاقهایى که مى‌دهند کار بیهوده‌اى است، نظرش به همان وضع سه‌طلاقۀ زمان پیغمبر-صلّى اللّه علیه و آله-بر مى‌گشت و مى‌افزاید: آنچه ابن قیم و ابن تیمیه به نظرشان رسیده است، همان است که امروز محاکم شرعى مصر انجام مى‌دهند. و بازگشت به همان وضعى نموده‌اند که در عصر پیغمبر-صلّى اللّه علیه و آله-بوده است، تا بر وفق: «قاعدۀ تغییر احکام به تغییر زمان» عمل شده باشد 4! !


1) 1-این هم از آن حرفهاست که دلیلى بر آن نیست بلکه ادله بر خلاف آن قائم است.
2) 2-به چه دلیل؟ ! .
3) 3-در زمان ابن قیم، تغییرى حاصل نشده بود که موجب شود حکم شرعى که در قرآن و سنت منصوص بود، تغییر کند. ابن قیم، فقط به عنوان اینکه آنچه در زمان پیغمبر و صحابه بوده است، حکم خداست به آن عمل کرده است.
4) 4-بلکه براى اینکه به نص کتاب (قرآن) و صریح سنت پیغمبر خاتم-صلّى اللّه علیه و آله-عمل کرده باشند. (مؤلّف) ولى به نظر ما محاکم مصر متوجه شده‌اند که تاکنون به اشتباه رفته‌اند، نتیجه فقه مقارن و آشنایى به فقه شیعه این حسن را داشته است که اهل تسنن، کم کم متوجه شده‌اند که «شیعه» در پیروى و اطاعت از پیغمبر اکرم-صلّى اللّه علیه و آله-بهتر رفتار- -نموده است. و از جمله همین قانون سه طلاق است که به همان وضع، مطابق کتاب و سنت، میان شیعه معمول است (مترجم) .



دیگر امکان ماندن نیست، زن و مرد به این نتیجه رسیده اند که باید از هم جدا شوند. تکلیف مهریه، نفقه و حضانت فرزندان هم حدودا معلوم شده است.

به گزارش افکارنیوز، روزگار عوض شده است. انگار نه انگار این زوجی که کنار یکدیگر روی صندلی‌های دادگاه خانواده نشسته‌اند، چند سالی از عمرشان را زیر یک سقف با یکدیگر هدر داده‌اند. آن‌ها می‌گویند: "هم اون خوب بود و هم من ولی با هم تفاهم نداشتیم."

 

طلاق یکی از چالش های جدی اجتماعی کشور محسوب می شود که با عنوان "طلاق با کلاس ها" در سال های اخیر با نرخی تامل برانگیز در جامعه جولان می دهد.

 

آنچنان که رئیس کل دادگاه های انقلاب تهران عنوان کرده،در سال 1394 دادخواست قریب به 29 هزار طلاق توافقی مطرح شده که از این میزان تنها 10 درصد آن به سازش و صلح ختم شده است.

 

بر اساس آمار منتشر شده در رسانه ها ازهر 4/4 ازدواج در کشور،یک مورد به طلاق منتهی می شود و این آمار در کلانشهری همچون تهران از 8/2 ازدواج به یک طلاق منجر می شود.

 

نسترن امیدی روانشناس و کارشناس مسائل خانوادگی با اشاره به افزایش طلاق های توافقی اظهار داشت: تغییر شیوه‌های همسریابی در سال‌های اخیر، توقعات و خواسته‌های زوجین وتفاوت دیدگاه‌های آنها، شناخت کافی و مناسب نداشتن از اوضاع و احوال فرهنگی و شخصیتی یکدیگر از مهم‌ترین عوامل درخواست طلاق از سوی زوجین است.

 

ریخته شدن قبح طلاق!
 امیدی بیان کرد: امروزه زندگی اجتماعی همه اتفاقاتش نسبت به گذشته متفاوت و گاه عجیب و غریب است؛ تولد، بزرگ شدن، تحصیل، ازدواج و طلاق به کلی با قدیم فرق دارد. تا چند سال پیش طلاق پدیده ای ناپسند به شمار می رفت و افراد در شرایط بسیار سخت به آن فکر می کردند یا گاه آنقدر در پیچ و خم مراحل قانونی دادگاه ها سردرگم می شدند که از طلاق گرفتن منصرف می شدند اما این روزها عده ای جدایی و طلاق توافقی را نوعی به روز بودن و با کلاسی قلمداد می کنند.

 

 این روان شناس درخصوص افزایش طلاق های توافقی گفت:  طلاق توافقی یکی از بحران های تازه خانواده های ایرانی و از آسیب های اجتماعی رو به گسترش است. در حالی که در گذشته حساسیت های زیادی نسبت به طلاق وجود داشت و باعث می شد حکم طلاق صادر نشود اما امروز به راحتی حکم طلاق توافقی صادر می شود.

 

امیدی ادامه داد: با نگاهی گذرا به ارقام موجود درباره طلاق توافقی می توان دریافت نهاد خانواده به ویژه در میان جوانان از قداست پیشین برخوردار نیست. بر خلاف معیارهای گذشته در فرهنگ ایرانی که زندگی زیر یک سقف تحت هر شرایطی را تجویز می کرد، بسیاری از کسانی که در گیرودار مسائل و اختلافات زندگی مشترک قادر به ادامه زندگی نیستند با استفاده از شیوه طلاق توافقی به فسخ این قرارداد اقدام می کنند.

 

وی ابراز داشت: بسیاری از طلاق ها ریشه در اختلالات شخصیتی دارد که می توان با درمان این مشکل را حل کرداما متاسفانه  دیگر زوجین مثل گذشته صبر ندارند و حاضر به توافق نیستند لذا فکر می کنند با طلاق توافقی از خیلی از مشکلات رها شده غافل از اینکه این تازه آغاز بسیاری از مشکلات جدید در زندگی است.

 

چرا طلاق توافقی؟
امیدی تاکید کرد: طلاق توافقی نوعی از طلاق است که در آن زن و مرد درباره تمام مسایل زندگی مشترک مانند نفقه، حضانت فرزندان، مهریه و نحوه تقسیم اموال به توافق می‌رسند و با مراجعه به دادگاه و انجام امور مربوطه پس از مدتی از یکدیگر طلاق می‌گیرند.

 

وی افزود: متأسفانه در این نوع طلاق، روند انجام کارها سریع است به طوری طی مدت یک یا دو هفته طلاق صورت می‌گیرد و به دلیل تمایل هر دو طرف برای پایان دادن به  زندگی مشترک بر اساس تصمیم‌گیری قبلی بدون تنش صورت می گیرد.

 

امیدی در خصوص نبود چنین طلاقی در زمان قدیم ، تصریح کرد: در گذشته زنان با توجه به شرایط، وابستگی بیشتری به همسر خود نسبت به امروزه داشتند‌ چون اکثراً خانه‌دار بودند و ترجیح می‌دادند مشکلات را تحمل کنند و طلاق نگیرند و از پیامد‌های طلاق مانند وضعیت اقتصادی نابسامان‌، عدم وجود جایگاه در جامعه و فشارهای اجتماعی و ... دور بمانند.

 

زندگی تان را دوباره مرور کنید
طلاق توافقی علل مختلفی می‌تواند داشته باشد از جمله می‌توان به کم شدن آستانه تحمل زن و مرد نسبت به یکدیگر، وجود طلاق عاطفی بین مرد و زن، عدم مراجعه به مشاور قبل و بعد از ازدواج، تغییر شرایط اجتماعی زنان جامعه، شکسته شدن قبح طلاق در جامعه، تغییر نیازهای افراد از اقتصادی، مادی و سلامت به نیاز به توجه، علاقه، محبت اشاره کرد.

 

این روان شناس درادامه اظهار کرد: دین اسلام، طلاق را یک حلال مکروه می‌داند و توصیه می‌شود معمولاً این امر زود اجرایی نشود و زوجین به یکدیگر فرصت دهند تا یک‌ بار دیگر به مشکلات به وجود آمده توجه بیشتری کرده و راه‌های حل مشکل را بررسی و انتخاب کنند.

 

فقط صورت مسئله را پاک می کنید!
وی ادامه داد: مسئله شناخت واقعی نسبت به انتخاب همسر در جوانان با توجه به آزادی‌های امروزی وجود ندارد و آنها به تمام زوایای پیچیده یکدیگر به صورت سطحی پی می برند و عمق و ژرفای مسئله نهفته باقی می‌ماند.

 

این روان شناس ذکر کرد: شناخت نادرست زوجین به هنگام ازدواج سطحی و پرابهام  است و به همین دلیل آستانه تحمل جوانان در هنگام بروز مشکل و به خاطر حاکمیت فرزندسالاری در زندگی‌های امروزی سریعا به جای حل مسئله به سراغ پاک کردن ‌آن یعنی طلاق می‌روند.

 

پای تجمل گرایی به طلاق توافقی هم باز شد!
حجت الاسلام تقوایی کارشناس مذهبی و خانواده گفت: به دلیل دور شدن از روایات قرآنی متاسفانه مسائل تجمل گرایی و چشم و هم چشمی در بین افراد زیاد می شود و این مسئله سبب کم شدن طاقت و حوصله همسران می شود.

 

وی بیان کرد : متاسفانه زمانی که فرزندان و جوانان از حیطه والدین جداشده و دست به انتخاب همسر برای خود می کنند به دلیل غلبه احساس و عشق کاذب برعقل در اکثر موارد گزینش آنها با مشکل رو به رو شده و با کوچکترین اختلافی به دلیل عدم تناسب زن و شوهر سریعا به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک می کنند.

 

معجزه "دین" شما را نجات می دهد!
این کارشناس مذهبی ادامه داد: به خاطر تمسک نجستن به فرمایشات معصومین ع با کوچکترین مشکلی زوجین برای شانه خالی کردن از بار مسوئلیت ازدواج و حتی بچه داری به گزینه طلاق توافقی روی می آورند.

 

وی در پایان خاطر نشان کرد: باید فرزندان را از همان کودکی طوری تربیت کرد تا با کوچکترین مشکلی تسلیم نشوند و با استعانت از پروردگار متعال اختلاف نظر ها را با مشورت با والدین  برطرف و همیشه سراغ آخرین گزینه نروند.

 

طلاق فقط و فقط یک راه حل است برای زندگی ها و رابطه هایی که به کلی به بن بست رسیده است. شاید اگر به مفهوم طلاق و مزمت آن در نزد خداوند بیشتر پرداخته می شد این روز ها شاید افزایش آمار طلاق های غیر ضروری نبودیم.

 


طلاق چه جایگاهی در نزد خداوند دارد؟

طلاق چه جایگاهی در نزد خداوند دارد؟

رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

ما أحَلَّ اللّه‏ُ شیئا أبغَضَ إلَیهِ مِن الطَّلاقِ .

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :

خداوند چیزى را که نزد او منفورتر از طلاق باشد ، حلال نکرده‏است .

------------------------------------------------------

عنه علیه‏السلام :

إنَّ اللّه‏َ عز و جل یُحِبُّ البیتَ الذی فیهِ العُرسُ ، ویُبغِضُ البیتَ الذی فیهِ الطلاقُ ، وما مِن شَیءٍ أبغَضَ إلى اللّه عز و جل مِن الطلاقِ .

امام صادق علیه‏السلام :

خداوند عز و جل خانه‏اى را که در آن عروسى باشد دوست دارد و خانه‏اى را که در آن طلاق باشد ، دشمن دارد و نزد خداوند عز و جل چیزى منفورتر از طلاق نیست .

الکافی : 6 / 54 / 3 منتخب میزان الحکمة : 344

کسی که زن، زیاد طلاق می دهد چه جایگاهی در نزد خداوند دارد؟

الإمامُ الباقرُ علیه‏السلام :

إنّ اللّه‏َ عز و جل یُبغِضُ کُلَّ مِطلاقٍ ذَوّاقٍ .

امام باقر علیه‏السلام :

خداوند عز و جل از مردانى که زن زیاد طلاق مى‏دهند و هر زمانى زنى را تجربه مى‏کنند ، نفرت دارد .

الکافی : 6 / 55 / 4 منتخب میزان الحکمة : 342


امروزه راهی برای رفع بی دردسر کشمکش ها بوجود آمده :طلاق توافقی...یا خلع، اما آیا این نوع جدایی واقعا بی دردسر و ساده است ، مزایا و معایب آن چیست؟و چگونه صورت میگیرد؟

سهیلا تمام توهین‌ها و کتک‌های شوهر را تحمل کرد تا این‌که شوهرش در سانحه رانندگی دچار آسیب جدی از ناحیه پا شد، یک‌سال در خانه بستری بود. در طول این یک‌سال سهیلا با کارگری در بیمارستان خرج خانه و خانواده را تامین می‌کرد تا این‌که پی به رابطه پنهانی شوهرش با زنی که در جلسات فیزیوتراپی با او آشنا شده بود، برد. سهیلا تصمیم به جدایی گرفت و در جلسات مشاوره فهمید طلاق توافقی ساده‌ترین راه برای جدایی است، ولی هر بار که شوهر را راضی می‌کرد با سنگ‌اندازی‌های او در مراحل مختلف مواجه می‌شد، ضمن این‌که فرهنگ بیمار مردسالاری و تعصبات بی‌حدی مانند دختر با لباس عروس می‌رود و با کفن برمی‌گردد مانع همدردی و حمایت خانواده سهیلا از او شد تا این‌که شوهر سهیلا تصمیم به ازدواج با آن زن گرفت و این بهانه خوبی بود تا یک بار دیگر تقاضای طلاق مطرح شود و در واقع تقاضای طلاق فقط زمانی از سوی شوهرش پذیرفته شد که قصد ازدواج مجدد داشت.
زندگی در دنیای صنعتی همه مسائلش متفاوت است و گاه عجیب و غریب؛ تولد، بزرگ شدن، ازدواج و طلاق.تا چند سال پیش طلاق پدیده‌ای مذموم و قبیح در جامعه به‌شمار می‌رفت و افراد در شرایط بسیار سخت به فکر طلاق می‌افتادند یا گاه آنقدر در پیچ و خم‌های مراحل قانونی سردرگم می‌شدند که از طلاق گرفتن انصراف می‌دادند؛ اما امروزه با گسترش نوعی از طلاق، دیگر نیاز نیست کفش آهنین برای جداشدن از هم بپوشند. آنها می‌توانند با چاشنی گذشت (بخشش مهریه)‌ براحتی به دادگاه مراجعه و پس از مدت کوتاهی از دادگاه خارج شوند، یک نفس عمیق بکشند و بگویند آزاد شدم.
 
تعریف طلاق توافقی :به موجب قانون، دادگاه خانواده، دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به 14مورد از دعاوی از جمله نکاح موقت و دائم، طلاق، فسخ نکاح، بذل مدت و انقضای مدت، مهریه، جهیزیه، اجرت‌المثل و نحله ایام زوجیت، نفقه معوقه و جاریه زوجه و اقربای واجب نفقه، حضانت و ملاقات اطفال، نسب، نشوز و تمکین، نصب قیم و ناظر قیم امین و عزل آنها، حکم رشد، ازدواج مجدد، اهدای جنین داراست؛ بنابراین طلاق توافقی نیز از مواردی است که دادگاه خانواده صلاحیت رسیدگی به آن را دارد.
نبود طلاق توافقی در قانون :
ما در قانون چیزی به نام طلاق توافقی نداریم. در واقع طلاق توافقی محصول ابتکار زنانی است که در برخورد با نواقص قانون مردسالار آن را به وجود آورده‌اند ما در قانون طلاقی داریم به نام خلع. در طلاق خلع زن به واسطه کراهتی که از مرد دارد باید مالی کمتر، معادل یا بیشتر از مهریه خود را به مرد بدهد تا او را راضی به طلاق کند. قضات دادگاه‌ها طلاق توافقی را به لحاظ قانونی با مواد مربوط به خلع توجیه می‌کنند. در طلاق توافقی زن و مرد توافق می‌کنند از یکدیگر جدا شوند و این توافق حکم دادگاه ثبت می‌شود و ضمانت اجرای قانونی پیدا می‌کند، ولی از آنجا که زنان هیچ حربه‌ای برای راضی کردن همسر خود برای جدایی ندارند و مطابق با ماده 1133 قانون مدنی حق طلاق با مرد است و مرد هر وقت که بخواهد می‌تواند زن خود را طلاق دهد معمولا همه حقوق مالی خود را می‌بخشند تا همسرشان را برای جدایی راضی کنند.

علل رواج طلاق توافقی :
تغییر شیوه‌های همسریابی در سال‌های اخیر، توقعات و خواسته‌های زوجین وتفاوت دیدگاه‌های آنها، شناخت کافی و مناسب نداشتن از اوضاع و احوال فرهنگی و شخصیتی یکدیگر از مهم‌ترین عوامل درخواست طلاق از سوی زوجین است، از سوی دیگر اعتیاد که از عوامل اضمحلال و انهدام خانواده است و همچنین بیکاری و ترک انفاق. در حالی که زنان و خانواده‌های ایرانی اغلب بسیار سازگار و حاضر به سازش به شرط تامین حداقل امکانات و نیازهای مادیشان هستند، اما وقتی در تامین همان حداقل با مشکل مواجه می‌شوند و به هر سازمانی مراجعه می‌کنند نتیجه‌ای نمی‌گیرند، چاره‌ای جز طلاق ندارد.

مراحل طلاق توافقی :

برای گرفتن طلاق توافقی زن و شوهر باید به همراه شناسنامه و عقد‌نامه به دادگاه بروند و فرم درخواست را پر و همه موارد و مسائل مانند حضانت فرزند، ملاقات او و امورمالی مانند مهریه، جهیزیه، نفقه و غیره را مشخص کنند و پس از تقدیم دادخواست طبق روال معمول، دادگاه به آنها تکلیف می‌کند هریک از زوجین داوری از میان بستگانشان معرفی کنند که باید با زوجین مذاکره و سعی در مصالحه کنند. اگر داوران به نتیجه نرسیدند گزارش خود را به دادگاه می‌دهند و دادگاه نیز براساس توافق زوجین گواهی عدم امکان سازش صادر می‌کند و آنها می‌توانند با ارائه گواهی به دفترخانه طلاق، صیغه طلاق را جاری و ثبت کنند. گواهی عدم امکان سازش به مدت 3 ماه اعتبار دارد، یعنی اگر زوجین ظرف 3 ماه آن را اجرا نکردند دیگر اعتباری ندارد. گفتنی است شوراهای حل اختلاف درخصوص اختلافات خانوادگی با توجه به تقاضای طرفین می‌توانند برای اصلاح ذات‌البین دخالت کنند، در حالی‌که در طلاق توافقی افراد معمولا پیش از درخواست طلاق صحبت کرده و به توافق رسیده‌اند و اگر باز هم علاقه داشته باشند که جلساتی برای سازش و مذاکره بگذارند بالطبع به شورای حل اختلاف که فرصت دوباره‌ای برای سازش فراهم می‌کنند ارجاع می‌شوند.

مشکلات طلاق توافقی:
 
معمولا پس از صدور حکم طلاق توافقی، شوهر هیچ اجباری برای آمدن به محضر ندارد و چون این طلاق با توافق طرفین صورت می‌گیرد به لحاظ قانونی رفتن به محضر هم باید با توافق طرفین باشد و نمی‌شود توافق طرفین را با الزام همراه کرد، بنابراین برای حل این مشکل شاید بهترین راهکار این باشد که طرفین الزام رفتن به محضر را هم جزیی از تعهدات خود در دادخواست ذکرکنند تا در نهایت در حکم دادگاه منعکس شود. در این صورت می‌شود الزام شوهر را به آنچه خود تعهد داده است از دادگاه درخواست کرد.
 
مزایای طلاق توافقی :
ــ عدم تشکیل پرونده‌های متعدد در دادگستری
 
ـ جلوگیری از رجوع مکرر زوجین به محل دادگستری

ــ دخالت طرفین در طلاق و صدور گواهی‌ عدم سازش

ــ کوتاه بودن زمان صدور گواهی مربوط برای جواز اجرای طلاق

ــ مدت‌دار بودن این گواهی در عرض 3 ماه که سبب حفظ دوام عقد نکاح است در حالی‌که در حکم طلاق، که بدون مدت اجرایی است هر لحظه دوام زندگی تهدید می‌شود.

ــ درگیری کمتر و کاهش تنش بینابین خانواده‌های زوجین

ــ احتمال رجوع بیشتر زوجین در آینده به یکدیگر و تشکیل مجدد زندگی مشترک به دلیل مورد ششم

ــ کاهش استرس فرزندان

آمارها سخن می‌گویند:
با نگاهی گذرا به ارقام موجود طلاق توافقی می‌توان دریافت نهاد خانواده بویژه در میان جوانان از قداست پیشین برخوردار نیست. بر خلاف معیارهای گذشته در فرهنگ ایرانی که زندگی زیر یک سقف تحت هر شرایطی را تجویز می‌کرد، بسیاری از کسانی که در گیرودار مسائل و اختلافات زندگی مشترک قادر به ادامه زندگی نیستند با استفاده از شیوه طلاق توافقی به فسخ این قرارداد اقدام می‌کنند، به نظر می‌آید قداست زندگی مشترک و کراهت طلاق میان جوانان به مسائلی نه چندان پیچیده بدل شده‌اند.به گزارش برنا، افزایش طلاق در زندگی هزاره سوم در ایران در حالی مرز هشدار را رد کرده است که بنا به گفته معاون قضایی رئیس کل دادگستری تهران، 82 درصد طلاق‌های کشور در سال‌85 توافقی بوده است.براساس آمارهای به دست آمده تا سال 79 رشد طلاق در ایران سیری آرام و تقریبا ثابتی را طی می‌کرده است، اما از سال 80 طلاق با سیر صعودی چشمگیری در ایران مواجه شده است.بنابر گزارش‌های منتشر شده 80 درصد طلاق‌هایی که در مجتمع قضایی خانواده انجام می‌شود به درخواست زنان و حدود 40 درصد مربوط به درخواست طلاق زنانی است که تازه ازدواج کرده‌اند یا در دوره عقد هستند یا سابقه 3 سال زندگی مشترک را با زوج دارند، همچنین براساس گزارش منتشر شده از سوی نماینده قوه‌قضاییه، در سال 85 بیشترین مراجعه دعاوی خانوادگی در کل کشور، دعوی طلاق توافقی با 93075 مورد بوده است، در چنین شرایطی با ادامه روند صعودی بحران انفجار آمار طلاق، اضمحلال نهاد خانواده چندان دور از انتظار نیست.

برگه دادخواست: در
برگه دادخواست صدور گواهی عدم امکان سازش (طلاق توافقی)‌ مواردی که باید درج شود عبارتند از:
مشخصات طرفین: نام، نام‌خانوادگی،‌ نام پدر، شغل، محل اقامت خواهان و خوانده    
مشخصات وکیل یا نماینده قانونی (در صورت وجود)‌  
تعیین خواسته و بهای آن: تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش (طلاق توافقی)‌ دلایل و منظمات دادخواست
فتوکپی مصدق عقدنامه ازدواج
 
 
شرح تقاضا:

ریاست محترم دادگاه عمومی...

سلام علیکم

احتراما، با تقدیم این دادخواست به استحضار عالی می‌رساند نظر به این که اینجانبان... و... (زن و شوهر)‌ از هر جهت برای جدایی به توافق رسیده‌ایم، لذا با عنایت به ماده واحده مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام هر زمان که دادگاه محترم مقرر بدارد، داوران خود را معرفی نموده و تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش (طلاق توافقی)‌ را داریم.

با تشکر و تجدید احترام

نام و نام‌خانوادگی (زوج)‌

نام‌ و نام‌خانوادگی (زوجه)‌

امضاء
 

احکامی که زنان باید پس از طلاق رعایت کنند

حکم عده نگه داشتن برگرفته از آیات قرآن است و ازدواج با یک زن در ایام عده باعث می‌شود زن و شوهر به یکدیگر حرام ابدی شوند.

به گزارش فرهنگ نیوز؛ عده یک اصطلاح فقهی و به معنای مدت زمانی است که زن بعد از جدایی از همسرش نباید ازدواج مجدد کند. دوره زمانی عده بر اساس قانون مدنی سه ماه و ده روز است و انواع گوناگونی دارد از جمله عده وفات، عده طلاق، عده فسخ ازدواج و عده بذل مدت یا به اتمام رسیدن زمان ازدواج موقت. حکم عده نگه داشتن برگرفته از آیات قرآن است و ازدواج با یک زن در ایام عده باعث می‌شود زن و شوهر به یکدیگر حرام ابدی شوند و ازدواج آن ها برای همیشه باطل شود.
نگهداری عده پس از پایان ازدواج امری مهم در احکام شرعی است که رعایت آن بر زن و مردی که با او ازدواج می کند، واجب بوده و بی توجهی به این حکم و قانون می تواند مشکلات بسیاری را برای افراد ایجاد کند. از این رو برخی از احکام مهم شرعی در خصوص نگه داشتن عده را از منظر مراجع عظام تقلید با هم مرور می کنیم.

امام خمینی(ره):
- زنی که نه سالش تمام نشده و نیز زن یائسه عدّه ندارد، یعنی اگر چه شوهرش با او نزدیکی کرده باشد، بعد از طلاق می‎تواند فوراً شوهر کند.
- زنی که نه سالش تمام شده و یائسه نیست، و شوهرش با او نزدیکی کند اگر طلاقش دهد، بعد از طلاق باید عدّه نگهدارد، یعنی بعد از آن که در پاکی طلاقش داد، و مقداری هر چند کم باشد بعد از طلاق پاک بود، به قدری صبر کند که دو بار حیض ببیند و پاک شود، و همین که حیض سوم را دید عدّه او تمام می‎شود و می‎تواند شوهر کند، ولی اگر بعد از عقد با او نزدیکی نکرده باشد و طلاقش بدهد عدّه ندارد، یعنی می‎تواند بعد از طلاق فوراً شوهر کند.

- زنی که حیض نمی‎بیند، اگر در سن زنانی باشد که حیض می‎بینند، چنان‌چه شوهرش او را طلاق دهد، باید بعد از طلاق سه ماه عدّه نگهدارد.

- زنی که عدّه او سه ماه است، اگر اول ماه طلاقش بدهند، باید سه ماه هلالی، یعنی از موقعی که ماه دیده می‎شود تا سه ماه عده نگهدارد، و اگر در بین ماه طلاقش بدهند، باید باقی ماه را با دو ماه بعد از آن، و نیز کسری ماه اول را از ماه چهارم عدّه نگهدارد تا سه ماه تمام شود، مثلاً اگر غروب روز بیستم ماه طلاقش بدهند، و آن ماه بیست و نه روز باشد، باید نه روز باقی ماه را با دو ماه بعد از آن و بیست روز از ماه چهارم عده نگهدارد، و احتیاط مستحب آن است که از ماه چهارم بیست و یک روز عده نگهدارد، تا با مقداری که از ماه اول عدّه نگهداشته سی روز شود.

- اگر زن آبستن را که حملش از شوهرش است طلاق دهند، عدّه‎اش تا دنیا آمدن، یا سقط‌شدن بچه او است. بنابراین اگر مثلاً یک ساعت بعد از طلاق بچه او به دنیا بیاید، عدّه‎اش تمام می‎شود، و اگر حمل از شوهرش نباشد؛ خواه از زنا باشد یا از شبهه، به وضع حمل عدّه طلاق تمام نمی‎شود. بلی، عدّه وطی به شبهه به وضع حمل تمام می‎شود، و زنا عدّه ندارد.

- زنی که نه سالش تمام شده و یائسه نیست، اگر متعه شود مثلاً یک ماهه یا یک ساله شوهر کند، چنان‌چه شوهرش با او نزدیکی نماید، و مدت آن زن تمام شود، یا شوهر مدت را به او ببخشد، باید عدّه نگهدارد. پس اگر حیض می‎بیند، واجب است به مقدار دو حیض عدّه نگهدارد، و اگر حیض نمی‎بیند، باید چهل و پنج روز از شوهرکردن خودداری نماید.

- ابدای عدّه طلاق از موقعی است که خواندن صیغه طلاق تمام می‎شود؛ چه زن بداند طلاقش داده‎اند یا نداند. پس اگر بعد از تمام‌شدن عدّه بفهمد که او را طلاق داده‎اند، لازم نیست دوباره عدّه نگهدارد.

- زنی که شوهرش مرده اگر آبستن نباشد، باید چهار ماه و ده روز عدّه نگهدارد، یعنی از شوهر کردن خودداری نماید، اگر چه یائسه یا متعه باشد، یا شوهرش با او نزدیکی نکرده باشد؛ و اگر آبستن باشد، باید تا موقع وضع حمل عدّه نگهدارد، ولی اگر پیش از گذشتن چهار ماه و ده روز، بچه‎اش به دنیا بیاید، باید تا چهار ماه و ده روز پس از مرگ شوهرش صبر کند، و این عدّه را عدّه وفات می‎گویند.

- زنی که در عدّه وفات می‎باشد، حرام است لباس الوان بپوشد و سرمه بکشد، و هم‌چنین کارهای دیگری که زینت حساب شود، بر او حرام می‎باشد.

- اگر زن یقین کند که شوهرش مرده، و بعد از تمام‌شدن عده وفات شوهر کند، چنان‌چه معلوم شود شوهر او بعداً مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود، و در صورتی که آبستن باشد به مقداری که در عدّه طلاق گفته شد، یعنی تا موقع زاییدن برای شوهر دوم عدّه طلاق، و بعد برای شوهر اول عدّه وفات نگهدارد، و اگر آبستن نباشد، برای شوهر اول عدّه وفات و بعد برای شوهر دوم عدّه طلاق نگهدارد، و ابتدای عدّه وفات را از موقعی که خبر صحیح وفات شوهر به او رسیده قرار دهد.

- ابتدای عدّه وفات از موقعی است، که زن از مرگ شوهر مطلع شود.

- اگر زن بگوید عدّه‎ام تمام شده، با دو شرط از او قبول می‎شود:
اول ـ آن که مورد تهمت نباشد. دوم ـ آن که از طلاق یا مردن شوهر به قدری گذشته باشد که در آن مدت تمام‌شدن عدّه ممکن باشد.

آیت‌الله مکارم شیرازی:

- ابتداى شروع عدّه طلاق از آن موقعى است که صیغه طلاق خوانده مى شود، خواه زن بداند یا نداند، حتّى اگر بعد از تمام شدن مدّت عدّه بفهمد او را طلاق داده اند لازم نیست دوباره عدّه نگه دارد.

- زنى که از شوهرش طلاق گرفته باید عدّه نگه دارد، مگر این که شوهر با او اصلاً نزدیکى نکرده باشد، یا زن یائسه باشد، در این دو صورت بعد از طلاق مى تواند بلافاصله شوهر کند.

- مقدار عدّه در مورد زنانى که عادت مى شوند احتیاط آن است که بقدرى صبر کند که دوبار حیض ببیند و پاک شود هنگامى که حیض سوم را دید عدّه او تمام است.

-  زنى که عادت ماهانه نمى بیند اگر در سنّ زنانى باشد که عادت مى بینند چنانچه شوهرش بعد از نزدیکى کردن او را طلاق دهد باید بعد از طلاق سه ماه عدّه نگه دارد و منظور از سه ماه آن است که اگر اوّل ماه است سه ماه تمام هلالى و اگر روز دیگرى از ماه است مانند پنجم یا دهم هنگامى که پنجم یا دهم ماه چهارم شود عدّه او تمام است، مثلاً اگر پنجم ماه رجب او را طلاق گفته، پنجم ماه شوّال عدّه او تمام است.

- پایان عدّه زن باردار، متولّد شدن فرزند یا ساقط شدن آن است، حتّى اگر یک ساعت بعد از طلاق بچّه به دنیا آید، عدّه او تمام مى شود و مى تواند شوهر کند.

- عدّه ازدواج موقّت بعد از تمام شدن مدّت، در صورتى که عادت ماهانه مى بیند، به مقدار دوحیض کامل است و اگر عادت نمى بیند چهل وپنج روز تمام است.

آیت‌الله سبحانی:
پرسش: زنى به جهت جلوگیرى از حاملگى از آمپول استفاده کرده و دیگر حیض نمى بیند و به عقد موقت درآمده، شوهر پس از دو ماه مابقى مدت عقد را بخشیده، عده این خانم چه مقدار است؟
پاسخ: باید از آمپول استفاده نکند و مقدار عده مورد نظر چهل و پنج روز است.
پرسش: بر فرض صحت تغییر جنسیّت زن و مرد در صورت طلاق یا فسخ یا فوت همسر عده چه مقدار است؟
پاسخ: هرگاه تغییر جنسیت قبل از طلاق باشد عقد باطل مى شود و اگر بعد از طلاق باشد عده باطل مى شود.
پرسش: اگر به زن شوهردارى تجاوز به عنف شود آیا این زن باید نسبت به شوهر خودش عده نگه دارد؟
پاسخ: باید آن قدر از هم دور شوند که معلوم شود که رحم پاک و نطفه اى در آن نیست.
پرسش: زوجه با بذل مهریه اش خواستار طلاق شده است و زوج نیز قبول بذل نموده و وى را طلاق داده از آنجا که نزدیکى صورت نگرفته طلاق خلع و غیر مدخوله و بدون عده اعلام شده است ولى پس از دو ماه از اجراى طلاق، زن اعلام داشته که حمل 6 ماهه دارد که ممکن است در اثر ملاعبه باردار شده باشد آیا عده لازم است و آیا مرد مى تواند به زن رجوع کند؟
پاسخ: در فرض سؤال چون زن حامله است و ولد هم از نظر حکم شرعى متعلق به شوهر است باید تا وضع حمل عده نگه دارد ولى مرد حق رجوع به زن را ندارد .
پرسش: اگر خانمى از قرص تأخیر عادت ماهانه استفاده کند آیا در نگه داشتن زمان عده شبیه زنانى است که عادت ماهانه نمى بینند؟
پاسخ: جزو زنانى نیست که در حد حیض اند ولى حیض نمى بینند و باید در عقد موقت دو حیض و در عقد دائم سه حیض عدّه نگه دارد و در نتیجه باید از خوردن قرص خود دارى کند.

آیت‌الله سیستانی:
پرسش: آیا بدون نردیکی کردن باز هم باید زن عده نگه دارد؟
پاسخ: لازم نیست .
پرسش: زمان نگه داشتن عده در ازدواج موقت چقدر است؟
پاسخ: دو حیض است و به احتیاط واجب یک حیض کفایت نمی‌کند .
پرسش: اگر مرد و زنی مدت زیادی از هم جدا زندگی کنند و بعد از سه سال طلاق صورت بگیرد عده لازم است؟
پاسخ: باید عده نگه دارد .
پرسش:  آیا مردی که خانمی را به صیغه خود درآورده و مدت تمام شده باید مراقب او باشد که در مدت عده با مرد دیگر ازدواج نکند یا خیر؟
پاسخ: لازم نیست .
 پرسش: عده وفات چقدر است و آیا می توا ن با مرد نامحرم صحبت کند و حکم خروج او از منزل چیست و مخارج آن بعهده کیست ؟
پاسخ: چهار ماه و ده روز یعنی ازدواج نکند و خود را آرایش ننماید و ارتباط با نامحرم در حدی که همیشه مجاز بوده است مانند صحبتهای معمولی اشکال ندارد. مانعی ندارد از منزل خارج شود ولی مکروه است در دوران عده شب جای دیگری بخوابد یا برای غیر ضرورت یا کاری یا انجام وظیفه ای یا اداء حقی خارج شود و رعایت این امور بهتر است ولی واجب نیست و مخارج او با خودش می باشد .
پرسش: آیا به زنان بدکاره و فاحشه عده تعلق می‌گیرد؟
پاسخ:  زنا عده ندارد .
پرسش: آیا نگه داشتن عده برای زنان اهل کتاب واجب است ؟ اگر مطمئن باشید که عده نگه نمی دارد چطور؟
پاسخ:  در مواردی که ازدواج با اهل کتاب جایز است ، عده لازم نیست .
پرسش: آیا نگاه داشتن عده بر زنی که لوله های رحم او بسته شده لازم است ؟
پاسخ: لازم است .
پرسش: اگر مردی با زنی صیغه عقد موقت جاری ساخته باشند و مجامعت نیز واقع شده باشد چنانچه به منظور تبدیل عقد مؤقت به دائم (میان همان مرد و زن) صیغه موقت را فسخ نمایند آیا قبل از جاری ساختن عقد دائم زن می بایستی عده نگه دارد؟ به بیان دیگر آیا برای تبدیل عقد موقت به دائم میان یک زن و مرد واحد نیز می بایستی توسط زن مدت عده رعایت شود؟
پاسخ: عده لازم نیست ولی عقد را نمی توان فسخ کرد بلکه اگر وقت باقی است باید مرد باقیمانده را ببخشد.
 

طلاق

نظام خانواده در اسلام به گونه اى طراحى شده که اگر به خوبى اجرا شود کمتر خانواده اى در چنبره مشکلات جدى گرفتار خواهد شد و یا به بن بست خواهد رسید. با وجود این چون خواه ناخواه برخى خانواده ها به چنین بن بستى گرفتار خواهند شد. اسلام، «طلاق» را مجاز شمرده است. طلاق در لغت به معناى ترک کردن، آزاد و رهاشدن و جدایى است و در اصطلاح شرعى «گسستن پیوند ازدواج با صیغه مخصوص» است.[۱]

در روایات معصومین علیهم السلام به همان اندازه که از ازدواج تمجید و بدان سفارش شده است، از طلاق نکوهش و نهى شده است و رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده است: «ما مِنْ شَىْ ءٍ ابْغَضُ الَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ بَیْتٍ یَخْرَبُ فِى الاسْلامِ بِالْفُرْقَةِ؛[۲] چیزى نزد خداوند بزرگ نکوهیده تر از این نیست که خانه اى در اسلام به سبب جدایى (طلاق) ویران گردد».

بدین سبب در اسلام تدبیرى اندیشیده شده و تمهیداتى پیش بینى شده تا این «بدترین حلال» به وقوع نپیوندد و آوار جدایى، احساسات و عواطف و آرزوهاى اعضاى خانواده به ویژه کودکان را قربانى بى رحمى خود نسازد و عشق و محبت را به کینه و نفرت تبدیل نکند؛ امساک به معروف، جدایى به معروف، عدم زیان و ضرر و تضییق و سخت گیرى نسبت به زنان، تبادل نظر درباره سرنوشت کودکان از جمله تمهیداتى است که بخشى از سوره طلاق را به خود اختصاص داده که اگر به مرحله اجرا درآید. راه بازگشت بسیارى از زن و شوهرها را به زندگى اولیه هموار مى سازد، چنان که اصطلاح «سه طلاقه» و شرایط تقریباً سخت طلاق، نیز چنین تدبیرى را با خود دارد.

انواع طلاق

طلاق به دو نوع بائن و رجعى تقسیم مى شود:

الف) بائن:

طلاق بائن آن است که شوهر بعد از آن حق رجوع[۳] به زن را ندارد، خواه زن عده داشته باشد یا نداشته باشد. طلاق بائن، خود به شش گونه زیر ممکن است رخ دهد:

  • 1- طلاق خُلع؛ اگر زن نسبت به شوهرش متنفر باشد و مهریه یا مال دیگرى را، گرچه بیشتر از مهر باشد به شوهر ببخشد تا طلاقش دهد، چنین طلاقى را خلع گویند.[۴]
  • 2- طلاق مبارات؛ این نوع طلاق هنگامى رخ مى دهد که زن و شوهر، یکدیگر را دوست نداشته باشند و زن مالى به شوهرش ببخشد - که بیشتر از مقدار مهر نباشد و احتیاط این است که کمتر باشد - تا شوهرش او را طلاق دهد.[۵]
  • 3- طلاق همسرى که به سن بلوغ (9 سال قمرى) نرسیده است.
  • 4 و 5- طلاق زن یائسه و زنى که با او آمیزش نشده است.
  • 6- طلاق سومى که پیش از آن - بین طلاق اول و دوم و دوم و سوم - رجوع کرده باشد، گرچه این رجوع با عقد جدید و پس از خروج زن از عده باشد.[۶]

ب) طلاق رجعى

طلاق رجعى آن است که مرد پیش از اتمام عده زن مطلقه، او را به همسرى سابق برمى گرداند. چنین کارى در طلاق بائن و پس از اتمام عده ممنوع است.[۷] رجوع و بازگشت مرد مى تواند زبانى باشد و به همسرش بگوید تو را به ازدواج خویش بازگرداندم. و مى تواند عملى باشد و با او کارى را انجام دهد که معمولًا مرد نسبت به همسرش انجام مى دهد. [۸]

زنى که طلاق رجعى گرفته، در احکام همانند همسر مرد است و استحقاق نفقه و مسکن و لباس را دارد... ارث میان او و شوهر برقرار است، عقد خواهر او بر مرد حرام است و کفن و زکات فطره او نیز بر عهده شوهرش مى باشد. مرد حق ندارد زنش را که طلاق رجعى گرفته از منزل اخراج کند تا عده اش تمام شود... چنان که زن حق ندارد بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود مگر براى کارى ضرورى یا واجبى که وقتش تنگ است.[۹]

شرایط طلاق

براى صحت طلاق، سه دسته شرط لازم است که مربوط به اصل طلاق، طلاق دهنده و طلاق گیرنده مى شود.

الف) شرایط طلاق

  • 1- خواندن صیغه مخصوص که عبارت است از «انْتِ طالِقٌ؛ تو رها هستى» و مانند آن که طلاق گیرنده را دقیقاً معین کند. همچنین طلاق باید به صیغه عربى صحیح خوانده شود.[۱۰]
  • 2- صیغه طلاق باید منجز و بدون قید و شرط باشد؛ پس اگر صیغه را مشروط به شرطى بکند باطل است، خواه وقوع شرط احتمالى یا یقینى باشد مثل این که بگوید: «انْتِ طالِقٌ انْ جاءَ زَیْدٌ؛ اگر زید بیاید تو رها هستى» یا «انْتِ طالِقٌ انْ طَلَعَتِ الشَّمْسُ؛ اگر خورشید، طلوع کند تو رها هستى».[۱۱]
  • 3- حضور دو شاهد عادل؛ شاهدان باید مرد باشند و خواندن صیغه را بشنوند؛ چه طلاق دهنده به آنان بگوید شاهد باشید یا نگوید. همین طور هر دو باید به اتفاق شاهد صیغه باشند و صیغه به طور انفرادى و جداگانه نزد هر یک از شهود کافى نیست؛ چنان که شهادت زنان، چه تنها باشند و چه همراه مرد اعتبار ندارد.[۱۲]

اگر مرد براى طلاق، کسى را وکیل کند، وکیل نمى تواند شاهد هم باشد، چنان که خود مرد نیز نمى تواند شاهد قرار گیرد.[۱۳] یادآورى؛ طلاق، مخصوص همسر دائمى است و همسر غیردائمى با اتمام مدت یا بخشیدن آن از سوى شوهر، از مرد جدا مى شود و نیازى به صیغه طلاق نیست.

شرایط طلاق دهنده

  • 1- بلوغ (بنابر احتیاط واجب)؛ پس بنابر احتیاط واجب، طلاق نابالغ، صحیح نیست؛ چه بى واسطه چه باواسطه وکیل، اگر چه ممیز و ده ساله باشد.[۱۴]
  • 2- عقل؛ بنابراین طلاق شخص دیوانه صحیح نیست؛ چه دیوانگى اش دائمى باشد چه دوره اى. شخص مست و هر کس که به طریقى عقلش را از دست داده نیز مانند دیوانه است.[۱۵]
  • 3- قصد؛ یعنى شوهر به طور جدى تصمیم به طلاق داشته باشد. بنابراین طلاق غیرمصمم مثل کسى که خواب است یا به طور سهوى و اشتباهى و شوخى صیغه طلاق را بخواند صحیح نیست.[۱۶]
  • 4- اختیار؛ به این معنا که اکراه و اجبارى در کار نباشد. پس اگر کسى را به ضرر مالى، جانى و آبرویى تهدید کنند که زنش را طلاق دهد، چنین طلاقى صحیح نیست.[۱۷]

اگر طلاق اجبارى جارى شود و در پى آن، مرد به طلاق راضى شود. این رضایت، موجب صحت طلاق نمى شود.[۱۸] یادآورى؛ مرد مى تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد.[۱۹] ولى زن چنین حقى را ندارد مگر این که در عقد ازدواج با شوهر شرط کند که در مواردى وکیل طلاق دادن خود باشد.

به یک استفتا از محضر امام خمینى توجه کنید؛ آیا زوجه مى تواند در هنگام عقد ازدواج با شوهر شرط کند که در مواردى خاص، طلاق به دست او باشد؟ ج- اگر در ضمن عقد شرط کنند که زن از طرف شوهر وکیل باشد که در موارد خاصى خود را طلاق دهد، صحیح است.[۲۰]

شرایط طلاق گیرنده

  • 1- زن باید در وقت طلاق، از خون حیض و نفاس پاک باشد و شوهرش در آن پاکى یا در حال نفاس یا حیض که پیش از این پاکى بوده با او نزدیکى نکرده باشد.[۲۱]

این شرط در سه صورت لازم الاجرا نیست؛ اول: آن که شوهرش بعد از ازدواج با او نزدیکى نکرده باشد. دوم: آبستن باشد. سوم: مرد به واسطه غایب بودن نتواند یا برایش مشکل باشد که پاک بودن زن را بفهمد.[۲۲]

  • 2- همسر دائمى مرد باشد؛ بنابراین، طلاق همسر موقت، بى معنا و باطل است.[۲۳]
  • 3- معین باشد؛ اگر مرد داراى یک همسر است، همین قدر که بگوید: «زَوْجَتى طالِقٌ؛ همسر من رهاست» کافى است ولى اگر بیش از یک همسر دارد باید آن را که مى خواهد طلاق دهد با نام یا اشاره معین نماید.[۲۴][۲۵]

پانویس

  1. المنجد، واژه طلق و جواهرالکلام، نجفى، ج 32، ص 2.
  2. وسائل الشیعه، ج 22، ص 7.
  3. اگر مرد، حق رجوع داشته باشد بدون اجراى صیغه عقد، زندگى مشترک را شروع مى کنند و اگر حق رجوع نداشته باشد باید با شرایط خاصى دوباره صیغه عقد جارى کنند.
  4. تحریرالوسیله، ج 2، ص 352، مسأله 13 و توضیح المسائل، مسأله 2528.
  5. همان، ص 353، مسأله 19.
  6. تحریرالوسیله، ج 2، ص 332، پیش از مسأله 1.
  7. همان، ص 347، پیش از مسأله 1.
  8. همان، مسأله 1.
  9. همان، ص 346، مسأله 12.
  10. توضیح المسائل، مسأله 2508.
  11. تحریرالوسیله، ج 2، ص 330، مسأله 6.
  12. همان، ص 331، مسأله 9.
  13. همان، مسأله 10.
  14. همان، ص 325، مسأله 1.
  15. تحریرالوسیله، ج 2، ص 325، مسأله 1.
  16. همان، ص 326، مسأله 3.
  17. همان، مسأله 3 و 4.
  18. همان، ص 327، مسأله 8.
  19. قانون مدنى، ماده 1133.
  20. سیماى زن در کلام امام خمینى، وزارت ارشاد اسلامى، ص 174، 1364.
  21. توضیح المسائل، مسأله 2499.
  22. توضیح المسائل، مسأله 2500.
  23. تحریرالوسیله، ج 2، ص 327، مسأله 10.
  24. همان، ص 329، مسأله 17.
  25. فقه خانواده، على‌اصغر الهامى نیا، ص 143.

طــــلاق عاطفی چگونه شکل می‌گیرد؟


طلاق عاطفی به سردی رابطه میان زن و شوهر گفته می‌شود درواقع در این رابطه ضعف ارتباط عاطفی زن و شوهر منجر می‌شود به سردی تمامی روابطی که یک زوج می‌توانند با هم داشته باشند مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی گفتاری. وجود این مشکل در یک رابطه باعث بی‌مهری و کم شدن انرژی مثبت در خانواده می‌شود زوج‌ها در بیگانگی دنیای یکدیگر گم شده‌اند و فقط برای هم حکم یک هم‌خانه یا یک مصاحب که به او عادت کرده‌اند را دارند. این افراد با فاصله‌ای که از لحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند خط قرمزهایی را برای همدیگر مشخص کرده‌اند و هرکدام در خلوت خود دیگری را متهم می‌کند. درک نکردن صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بی‌علاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود همه و همه ‌دست به دست هم می‌دهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوج‌ها به‌وجود بیاورد.هیچ آمار دقیقی از میزان وجود طلاق عاطفی در دست نیست ولی می‌توان به جرات گفت آمار طلاق عاطفی در کشورما از طلاق قانونی بیشتر است در این مطلب شما را با علل و عوامل به وجود آمدن طلاق عاطفی، نشانه‌های آن و راهکارهایی برای رهایی از آن آشنا می‌کنیم


 

خانه‌ای که همه را فراری می‌دهد


در این خانواده‌ها افراد نسبت به خانه خود حسی که باید داشته باشند را ندارند. همه افراد خانواده به هر نحوی می‌خواهند زمان کمتری را در خانه سپری کنند. جو سرد، بی‌روح و سکوت خالی از شور و نشاط در خانه حاکم است و این جو همه را فراری می‌دهد. بچه‌ها در این خانه هیچ حس امنیت و آرامشی دریافت نمی‌کنند و بیشتر تمایل دارند وقت خود را بیرون از خانه و با دوستان خود بگذرانند؛ جامعه ناامن آماده پذیرش این افراد است و متاسفانه این بچه‌ها تمایل به استفاده از موادمخدر، ارتباط‌های ناسالم و نامشروع و انجام کارهای خلاف و غیرعرف نشان می‌دهند و هم به خود و هم به جامعه آسیب وارد می‌کنند و برخی نیز دچار افسردگی و در خود فرورفتن می‌شوند و مسلما چنین بچه‌هایی برای آینده خود و تشکیل یک زندگی جدید هیچ الگوی مناسبی پیش‌رو نداشته‌ و شاید آن‌ها نیز در آینده دچار مشکل پدرومادرهای خود شوند


 

از گله تا توهین


طلاق عاطفی معمولا از شکایت و گله‌گذاری زوج‌ها نسبت به هم شروع می‌شود. انتظاراتی که گفته می‌شود ولی برآورده نمی‌شود درواقع نیازهای 2طرف از یکدیگر تامین نمی‌شود. به نیازها و خواسته‌های دیگری اهمیت داده نمی‌شود طوری که انگار زن و شوهر یکدیگر را می‌بینند ولی صدای هم را نمی‌شنوند و این مرحله آغازین شروع طلاق عاطفی است.در مرحله بعد نزاع زناشویی رخ می‌دهد انتظاراتی که قبلا به آرامی مطرح می‌شد حالا با صدای بلند و داد و بیداد بیان می‌شود و آرامش نسبی جای خود را به خشم می‌دهد؛ خشمی که خود را به شکل‌های گوناگون نشان می‌دهد. خشم درونی تبدیل می‌شود به صدای بلند، پرتاب کردن وسایل و برخورد فیزیکی‌ با توهین و تحقیر. پس از این مرحله اختلاف‌ها بیشتر شده و دیوار سکوت مابین زن و شوهر قرار می‌گیرد و این به معنای نشنیده شدن و ندیده گرفتن است یعنی هر 2 در مقابل یکدیگر ناتوان شده‌اند و هرکس به دنیای درونی خود فرو می‌رود و دیگر اهمیتی به طرف مقابل نمی‌دهد که  کار به جایی می‌رسد که برای یکدیگر تنها و تنها حکم یک هم‌خانه را بازی می‌کنند و حتی جای خواب خود را از یکدیگر جدا می‌کنند.


 

یا اول ازدواج یا سال‌ها بعد


در هرسنی و با هرشرایطی می‌توان انتظار به وجود آمدن طلاق عاطفی را داشت؛ نمی‌توان گفت که علت به وجود آمدن طلاق عاطفی خانواده‌ها به هم شباهت دارد؛ این مشکل می‌تواند در رابطه یک زوج جوان که سن ازدواج آن‌ها 2تا 3 سال است رخ دهد یا می‌تواند در یک خانواده‌ای که چند بچه کوچک و بزرگ دارند باشد یا حتی در خانواده‌ای که بچه‌های‌شان به حدی رسیده‌اند که هرکدام به دنبال زندگی خود رفته‌اند رخ دهد که به اصطلاح به این مرحله سندرم آشیانه خالی نیز گفته می‌شود

اما بیشترین میزان طلاق عاطفی در سال‌های اول ازدواج رخ می‌دهد، وقتی کم‌کم بچه‌ها به جمع خانواده‌ اضافه می‌شوند و زوج سرگرمی بیشتری نسبت به قبل دارند این مسئله کمتر احتمال دارد ولی با بزرگ‌تر شدن بچه‌ها باز هم احتمال طلاق عاطفی پررنگ می‌شود. در یک زندگی زناشویی زوج‌ها در طول مسیر هدف‌هایی دارند و وقتی این هدف‌ها به حداقل می‌رسد می‌توان انتظار طلاق عاطفی را داشت


 

بیماری جسم و روح


فردی که دچار طلاق عاطفی شده است به خود و سلامت فردی خود بی‌توجه می‌شود و حتی به سلامت دیگر افراد خانواده نیز اهمیت کمتری می‌دهد؛ وظایف خود را به درستی انجام نمی‌دهد و مسئولیت‌های خود را در مقابل دیگر افراد خانواده به‌سردی و بی‌هیچ میل و رغبتی انجام می‌دهد

اگر این فرد یک خانم باشد نسبت به نظافت منزل و دیگر امور مربوط کندتر از قبل عمل می‌کند و اکثرا همیشه کارهای عقب‌مانده یا نیمه‌کاره دارد ولی حوصله و رغبتی برای انجام دادن آن‌ها ندارد اگر یک مرد باشد نسبت به کار کردن و وظایف خود سردتر از قبل می‌شود و این مشکل موجود را 2برابر می‌کند، آشفتگی روحی و ذهنی به آشفتگی ظاهری گره می‌خورد و وضع را بدتر از قبل می‌کند. شخص از لحاظ روحی در شرایطی قرار دارد که هیچ رغبتی برای شاد بودن یا حضور در جمع‌های شاد ندارد و عموما تنهایی را ترجیح می‌دهد تا کم‌کم به افسردگی دچار می‌شود و به جز سلامت روحی که بیمار شده است سلامت جسم نیز به خطر می‌افتد.


 

سن هم مهم است


برای ازدواج در اکثر موارد باید سن مرد از زن بیشتر باشد ولی این اختلاف سن نباید از 7 تا 10 سال بیشتر  باشد زیرا در این شرایط 2 انسان با 2 دنیای مختلف و در 2 مرحله زندگی از هم قرار دارند و مسلما درک صحیحی از دنیای هم ندارند به‌طور مثال به احتمال زیاد مردی که 35 سال دارد با خانمی که 22 سال دارد ازدواج ‌کند، این 2 بعد از چندسال که از زندگی بگذرد تازه متوجه می‌شوند هرکدام نیازها و خواسته‌های متفاوتی با یکدیگر دارند، زن تازه می‌خواهد شوروهیجان جوانی را تجربه کند ولی مرد این دوره را سپری کرده و می‌خواهد در آرامش بیشتری زندگی کند و اینجاست که از هم فاصله می‌گیرند و هرکدام غرق در دنیای خود می‌شوند. اگر سن زن از مرد بیشتر باشد هم در اکثر موارد مشکل دیگری را به وجود می‌آورد زیرا زن‌ها زودتر از مردها به سن بلوغ می‌رسند، زودتر می‌فهمند و زودتر از لحاظ بدنی آماده می‌شوند در این شرایط یک زن که از شوهر خود بزرگ‌تر است دائم در فکر خود شوهرش را از دست می‌دهد و همیشه به زن‌هایی که از او کوچک‌تر و زیباتر هستند حسادت می‌کند و همیشه آن‌ها را جلوی خود در کنار شوهرش قرار می‌دهد و بعد مقایسه می‌کند و به این ترتیب هم روحیه خود را از دست می‌دهد و هم به خاطر شک و سوء‌ظن خود ساخته نسبت به همسرش بدگمان می‌شود و مرد هم بعد از چندسال تازه متوجه می‌شود که نباید با زنی که از خودش بزرگ‌تر بوده ازدواج می‌کرده و این موضوع را دائم به همسرش گوشزد می‌کند در این‌جا از یکدیگر فاصله می‌گیرند و هرکدام در رویاهای خویش نیمه گمشده خود را می‌یابد و از انتخابی که داشته احساس ندامت و پشیمانی می‌کند، در این مورد زوج‌ها به سرعت از لحاظ روحی از یکدیگر فاصله می‌گیرند و طلاق عاطفی شکل می‌گیرد

پرسش و پاسخ » طلاق

پرسش و پاسخ » طلاق

۱ پرسش: زنی شوهردار با مردی رابطه داشته شوهرش او را طلاق می دهد آیا اکنون می تواند به عقد آن مردی که با او رابطه داشته در آید؟
پاسخ: زن شوهردار اگر زنا کند، بر مرد زنا کننده – بنابر احتیاط واجب – حرام ابدی می شود، ولی بر شوهر خود حرام نمی شود، و چنانچه توبه نکند و بر عمل خود باقی باشد، بهتر است که شوهر او را طلاق دهد ولی باید مهرش را بدهد.
۲ پرسش: چه زمانی، زن می تواند از حاکم شرع، در خواست طلاق کند؟
آیا زنی که شوهر دائمش با او بدرفتاری می کند و یا نیاز جنسی اورا ارضاء نمی کند به طوری که بیم آن می رود که به او نگاه افتد، می تواند پیشنهاد طلاق دهد و آیا در چنین صورت، طلاق داده می شود؟
پاسخ: اگر شوهری از انجام حقوق همسرش خود‌داری کند وپس از اجبار حاکم شرع به رعایت یکی از دو امر (طلاق و یا حسن معاشرت) نتیجه گرفته نشود زن می تواند از حاکم شرع درخواست طلاق کند و مواردی که زن می تواند از حاکم شرع در خواست طلاق کند به قرار ذیل است:
۱ـ موقعی که شوهر نفقه و هزینه زندگی همسرش را نپردازد وحاضر به طلاق دادن هم نشود و همچنین اگر شوهری قادر به پرداخت هزینه نباشد و ازسوی دیگر، طلاق هم ندهد.
۲ـ اگر شوهری همسرش را بیآزارد و برابر دستور خدا با وی رفتار نیکو نکند.
۳ـ هرگاه مردی همسرش را رها کرده و او بلا تکلیف گذارد طوری که گویا شوهر ندارد.
و اما درصورتی که مرد فقط نیاز جنسی همسرش را نمی تواند بطور کامل برآورده سازد و بیم آن رود که زن به گناه افتد هرچند که بنابر احتیاط واجب شوهر هرطور که شده از نظر مسائل جنسی همسرش را باید ارضاء کند و یا او را طلاق دهد با این وجود اگر چنین نکرد بهتر ان است که زن شیوه صبر و انتظار پیشه کند.
۳ پرسش: چنانچه مردی به مدت طولانی بدون عذر شرعی با همسرش نزدیکی نکند آیازن می تواند به این دلیل طلاق بگیرد؟
پاسخ: جایز نیست ترک نزدیکی با همسر جوان بیش از چهار ماه مگر بخاطر عذری مانند مشقت یا ضرر یا اینکه همسر به آن راضی باشد یا اینکه ناشزه باشد یا اینکه شرط کرده باشد که در مدت عقد دخول نکند و به احتیاط لازم این حکم شامل همسر موقت هم میگردد. پس شوهر حق ندارد بدون عذر شرعی سفر را طولانی کند در صورتی که حق زوجه از بین برود.
واگر زن نتواند که تا چهار ماه صبر کند به طوری که شوهر بترسد چنانچه با همسرش نزدیکی نکند در حرام بیافتد پس بنابر احتیاط واجب باید با همسر قبل از این مدت همبستر شود یا اینکه او را طلاق دهد.
۴ پرسش: اگر در طلاق رجعی زوج به جای رجوع در زمان عده زوجه را متعه سه ماهه کند و در این مدت به او رجوع نکند آیا بعد از انقضاء عده و در ضمن آن سه ماه مدت صیغه هم بگذرد آیا زوجه می تواند با مرد دیگری ازدواج کند آیا نیاز به عده دیگر دارد ؟ با اینکه در مدت صیغه مدخوله نشده ؟
پاسخ: عقد او باطل است پس اگر کاری که موجب رجوع باشد مانندجماع هرچند با قصد عدم رجوع یا در آغوش گرفتن حتی بدون قصد رجوع یا لمس و بوسیدن به قصد رجوع انجام نداده باشد پس از پایان عدّه می تواند ازدواج کند .
۵ پرسش: آیا اگر در عده طلاق بائن زن رجوع در مهرش نکند زوج می تواند با دادن یک مهری که رضایت زوجه را جلب کند اورا به عقد موقت یا دائم خود در آورد ؟
پاسخ: می تواند .
۶ پرسش: من حدود ۱۸ سال است یکبار از شوهرم جدا شدم و پس از ۴۸ ساعت رجوع کردیم آیا خواندن صیغه واجب بوده؟ من باید چکار کنم ؟
پاسخ: اگر طلاق شما رجعی بوده رجوع شوهر درست بوده و نیازی به صیغه مجدد نبوده است .
۷ پرسش: زن و شوهری به قصد متارکه از هم جدا شده و مدتی را بدین منوال گذرانده اند حال پس از مدتی زن به همین جهت که متارکه را که به نیت طلاق انجام شده طلاق شرعی حساب نموده با مرد دیگری ازدواج کرده سؤال این جاست که اولا: طلاق با صرف متارکه و رضایت طرفین بر جدایی محقق می شود؟
ثانیا: در صورت منفی بودن پاسخ حکم ازدواج دوم چیست ؟
پاسخ: اولا ـ محقق نمی‌شود .
ثانیا ـ ازدواج دوم باطل است و در صورت علم مرد به شوهر داشتن زن، بر او حرام ابدی میشود و در صورت جهل مرد به احتیاط واجب حرمت ابدی است .
۸ پرسش: مردی شیعه زن شیعه خود رابه طریق سنی طلاق داده پس از عده زن با مردی سنی ازدواج کرده اکنون تکلیف زن چیست ؟
پاسخ: عقد دوم باطل است و او همسر مرد اول است .
۹ پرسش: توضیح دهید آیا طلاق عسر و حرج نیازی به دادن مهریه دارد یا نه و نحوه تلاوت طلاق عسر و حرج به چه شکلی است (رجعی، بائن، خلع، مبارات) و نحوه تلاوت آن را به صورت کامل عربی برای اینجانب بنویسید؟
پاسخ: طلاق به دلیل عسر و حرج شرعیت ندارد بلکه فقط در موارد خاصی حاکم شرع یا وکیل خاص او می توانند طلاق دهند.
۱۰ پرسش: طلاقی که به درخواست زوجه و بدون موافقت زوج واقع می شود چه نوع طلاقی است ؟ آیا قاضی می تواند بدون رضایت زوج قبول بذل نماید و رای به طلاق خلع دهد ؟
پاسخ: مواردیکه حاکم شرع می تواند زن را بدون رضایت زوج طلاق بدهد در جلد ۳ منهاج الصالحین از مساله ۳۵۶ تا ۳۶۰ با ذکر نوع طلاق در آنها ، بیان شده مراجعه شود ، و اما طلاق زوجه بنحو خلع بدون وکالت از طرف شوهر صورت شرعی ندارد .

برای ارسال سوال جدید اینجا را کلیک کنید

پرسش: اگر دختر از شوهر متنفر شد و حقوق خودش را بذل نمود آیا مرد حق سرپیچی دارد ، وآیا حقی برای زن برای طلاق خود دارد ؟

پاسخ: طلاق به دست شوهر است ، مگر اینکه حقوق همسری را رعایت نکند که در این صورت به حاکم شرع باید مراجعه شود که در شرائط خاصی که در رساله ذکر شده است می تواند مطالبه طلاق نماید .
۱۲ پرسش: اگر مردی زن خود را طلاق بدهد و نتواند خبر را به او بدهد آیا می توان بعد از عده به او رجوع کند ؟
پاسخ: اگر طلاق رجعی باشد تا در عده است می تواند رجوع کند و بعد از آن نمی شود و همچنین در طلاق بائن نمی شود رجوع کرد .
۱۳ پرسش: اگر شک در صحت طلاق بکنم یا اینکه فرضا طلاق صحیح نباشد آیا لازم است به خانم خبر بدهم و بگوئیم که طلاق صحیح واقع نشده و شوهر فعلی بر تو حرام است یا خیر ؟
پاسخ: اگر طلاق صحیح نبود به احتیاط واجب باید به او خبر می دادید ولی طلاق (با شک در صحت آن) صحیح است .
۱۴ پرسش: اگر طلاق را با تهدید انشاء کنند آیا صحیح واقع می وشد یا خیر ؟ و اگر زن با مهر خود مبلغی را بعنوان خلع به شوهر خود ببخشد و سپس فقط به مهر خود رجوع کند و شوهر بگوید اگر به مهر خود رجوع کنی من هم رجوع می کنم آیا این رجوع صحیح است یا خیر ؟
پاسخ: اگر طلاق بخاطر ترس از تهدید او واقع شده و دفع خطر تهدید بدون طلاق ممکن نبوده است طلاق باطل است . ولی اگر رفع خطر ممکن و میسور باشد هر چند باشکایت و مانند آن طلاق صحیح است . و اما رجوع در صورتی است که زن آنچه را پرداخته است مطالبه کند .
۱۵ پرسش: اگر فردی صیغه طلاق را بغیر عربی بگوید و بعد همسرش را رها کند حکمش چیست و چه کار باید کرد ؟
پاسخ: اگر می توانسته است طلاق را به عربی بگوید یا وکیل بگیرد ولی عمدا طلاق را به زبان دیگر بگوید صحیح نیست . و باید از راههای قانونی یا شرعی او را ملزم کنید یا نفقه بدهد وسایر حقوق زوجیت را رعایت نماید یا طلاق صحیح شرعی بدهد .
۱۶ پرسش: حکم زنانی که درگیر طلاق می باشند که قطع یقین به طلاق است در این مدت جهت رفع مسائل جنسی چه حکمی دارند ؟
پاسخ: تا طلاق داده نشده است متأهل هستند و ازدواج صحیح نیست و عدّه نیز باید پس از طلاق شروع شود .
۱۷ پرسش: من یک ایرانی هستم که در خارج از کشور زندگی می کنم آیا می شود با زنی با مشخصاتی مانند زنی مسیحی که حدود یک سال از شوهرش جدا شده ولی از نظر قانون آن کشور هنوز منتظر طلاق می باشد ولی از نظر مذهبی خودشان جدا شده اند می شود ازدواج متعه کرد ؟
پاسخ: اگر از نظر شرع آنها و عرف مطلقه می باشد مانعی ندارد .
۱۸ پرسش: خانمی از شوهر خود در دادگاه طلاق می گیرد آیا او می تواند طبق قوانین این کشور یعنی آمریکا نصف اموال مرد را بگیرد و در صورت گرفتن آیا می تواند تقاضای مهر هم بکند؟
پاسخ: نمی تواند نصف اموال را مطالبه کند مگر مطالبه شرط شده باشد و اگر شرطی که شده مبنی بر طلاق باشد باز هم نمی تواند زیرا طلاق دادگاه شرعیت ندارد و باطل است، و اما مهر با خود عقد واجب می شود و ربطی به طلاق ندارد.
۱۹ پرسش: مردی کسی را وکیل کرده که همسرش را طلاق دهد. همسر برای اینکه زوج دیگر حق رجوع نداشته باشد، مهرش را بذل نموده تا طلاق مبارات صورت پذیرد. وکیل با کسب رضایت موکل، صیغه طلاق مبارات جاری می کند. آیا حق رجوع برای زوج باقی است؟ نیز در صورتی که زوجه از بذل خود در زمان عده رجوع کند، آیا حق رجوع برای زوج باقی است؟
پاسخ: مبارات در صورتی صحیح است که هر دو از یکدیگر کراهت داشته باشند و اگر فقط از طرف زوجه باشد خلع است و به هر حال اگر با شرایط طلاق خلع یا مبارات انجام بگیرد زوج حق رجوع ندارد مگر اینکه زوجه در عده از بذل خود رجوع کند.
۲۰ پرسش: چرا یک زن پس از طلاق گرفتن از همسرش به پدر شوهر سابق خود محرم می ماند؟
پاسخ: حکم شرع است.
پرسش: می دانیم در شرع مقدس اسلام حق طلاق با شوهر است و مرجع یا حاکم شرع در موارد خاص می تواند زن را مطلقه نماید . این موارد کدامند ؟
پاسخ: یکی در مورد عدم نفقه است و دیگری در مورد کسی که شوهرش مفقود است و هر کدام شرایطی دارد که می توانید به رساله عملیه مراجعه کنید .
۲۲ پرسش: اگر زن و شوهری طلاق بگیرند و شوهر معتاد باشد آیا زن اجازه دارد فرزندان را تحت مراقبت خود قرار دهد ؟
پاسخ: چنانچه مرد فاقد صلاحیت برای سرپرستی اطفال باشد حق سرپرستی و مراقبت با ما در آنها است .
۲۳ پرسش: اگر محل سکونت زوجین ، کشتی یا اتومبیل مخصوص باشد آیا زوجه مطلقه باید در همان جا عده نگه دارد ؟
پاسخ: فرق نمی کند .
۲۴ پرسش: زوجه ای با اذن زوج به منزل غیر مسکونی خود منتقل می شود و سپس زوج وی را طلاق می دهد . آیا بعد عده را در منزل دوم بگیرد ؟
پاسخ: هر جا که زوج اذن دهد باید بماند .
۲۵ پرسش: زنی که به شبهه با کسی نزدیکی کند ، حکمش این است که باید عده طلاق نگه دارد . اکنون حکم فوق شامل کدام یک از حالتهای زیر می شود ؟
۱ - جایی که اشتباه تنها از ناحیه زن باشد ، نه مرد ؟
۲ - جایی که اشتباه از ناحیه هر دو (زن و مرد ) باشد ؟
۳ - اگر زوجه منقطعه به شبهه با کسی نزدیکی کند ، از نظر عده تکلیف عده او چیست ( زیرا در نکاح موقت طلاق جاری نیست ) ؟
پاسخ: ۱ - احتیاط واجب این است که عده نگه بدارد .
۲ - باید عده نگه بدارد و عده آن مثل عده طلاق است .
۳ - حتی در نکاح موقت باطل است .
۲۶ پرسش: اگر زن طبق وکالت مرد دارای حق طلاق بوده و هم اکنون مرد به دلیل عدم تمکین زن با اجازه دادگاه تجدید فراش نماید آیا حق طلاق از زن ساقط می شود یا نه ؟
پاسخ: اگر وکالت در طلاق عام بوده و شامل این فرض هم می شود زن می تواند خود را وکالتا از طرف شوهر طلاق بدهد .
۲۷ پرسش: برخی خانم‌ها در اثر بستن لوله‌ رحم دیگر خون حیض نمی بینند ، مسأله طهر غیر مواقعه و عده چنین زن‌هایی را بیان نمایید؟
پاسخ: طلاق باید سه ماه پس از آخرین نزدیکی باشد وعده آنها سه ماه است.
۲۸ پرسش: زنم پس از ترک منزل حجابش را کنار گذاشته وبه اعمال خلاف شرع مشغول شده، اکنون می خواهم او را طلاق بدهم اما او از من مهریه اش را (۵۰۰ دلار) می طلبد فکر می کنم از آنجا که او تقاضای طلاق نموده و با رفتارهایش در ازدواج عهد شکنی نموده است مستحق آن نیست لطفا ً مرا راهنمائی کنید؟
پاسخ: شما مهریه را مدیون هستید و چنانچه او نبخشد باید پرداخت نمائید و می توانید طلاق اورا منوط به بخشیدن مهر نمائید.
برای ارسال سوال جدید اینجا را کلیک کنید
طلاق ، طرد شدن بعداز طلاق
طلاق یکی از موقعیت های سخت و تجربه بد زندگیست وطرد شدن تجربه ی دردناک تریست وبرای دو طرف درد دارد .کسی که از همسرش جدا میشوددر روزهای بعد از طلاق شرایط دشواری دارد.که برای کنار آمدن با آن باید این موضوع را پذیرفت
بازدید : 5,164 نفر

زندگی پس از طلاق

طلاق وطرد شدن بخشی از زندگی وقسمتی از فرآیند جدایی است که در آن شخص طلاق گرفته خود را مورد سرزنش قرار میدهد که چرا نتوانسته به زندگی خود ادامه دهد وطلاق گرفته وحال چگونه بعد از طلاق به زندگی خود ادامه دهد؟

غصه خوردن

همان طور که گفته شد طلاق یکی از موقعیت های سخت تجربه احساس طرد است. معمولا کسی که خواستار طلاق نیست، احساس طردشدگی بیشتری تجربه می کند، اما معنایش این نیست که طرف پیشنهاددهنده طلاق احساس طرد را تجربه نمی کند. توجه داشته باشید که برخی از افراد پیشنهاد طلاق را به امید مخالفت کردن طرف مقابل مطرح می کنند، بنابراین قبول پیشنهاد طلاق از سوی همسر نیز می تواند احساس طرد را برای طرف مقابل به دنبال داشته باشد. ضمن این که مطرح شدن پیشنهاد طلاق ممکن است به دلیل احساس طردی باشد که افراد در زندگی زناشویی خود تجربه کرده اند
یادتان باشد سرزنش کردن خودمان یا حمله به حس خودارزشمندی مان تنها باعث می شود آن درد هیجانی که احساس می کنیم شدیدتر شود و بهبود یافتن آن را برایمان سخت تر کند؛ بنابراین قبل از اینکه به سرعت خودتان را برای سرزنش کردن آماده کنید، به این نکته توجه کنید که شما هر کاری از دستتان بر می آمد انجام دادید. می توانید به سود و زیان این گونه اندیشیدن هم فکر کنید. آیا سرزنش خودتان و یادآوری مدام اشتباه هایتان حتی اگر درست باشد می تواند دردی از شما دوا کند یا بیشتر به دردهای شما اضافه می کند؟

چه گونه با احساس طرد کنار بیاییم؟

معمولا بعد از تجربه احساس طرد، در خودمان فرو می رویم، گذشته را کند و کاو می کنیم تا بفهمیم چه اتفاقی افتاده است. در ادامه در مورد احساس طردشدگی و راهکارهای مدیریت آن بیشتر می گوییم.


1- احساس طرد شدن را بپذیرید

احساس طرد شدن بخشی از زندگی و قسمتی از فرآیند جدایی است. گرچه تجربه این احساس لذت بخش نیست، اما برای کنارآمدن با آن، قبل از هر چیز باید آن را بپذیریم و با درد ناشی از آن کنار بیاییم. یادتان باشد انکار این احساس کمکی به بهتر شدن حال و تغییر شرایط نمی کند.

افسردگی پس از طلاق


2- دست و پا نزنید

هنگامی که طرد می شویم همان بخش هایی در مغزمان فعال می شوند که وقتی یک درد جسمانی را تجربه می کنیم. گریز از این درد جان کاه شاید بیشترین چیزی باشد که در هنگام تجربه آن می خواهیم، اما توجه داشته باشید که این احساس یک شبه به وجود نیامده و ریشه در تجربیات کودکی ما دارد. انتظار این که احساس طردشدگی به سرعت ناپدید گردد، غیرمنطقی است. ضمن این که طردشدن احساسی نیست که با حرف زدن و دلیل و منطق آوردن از بین برود، بنابراین برای آرام شدن و کنار آمدن با این احساس صبور باشید. دست و پا زدن برای پایان این احساس راه به جایی نمی برد.


3- خودتان را سرزنش نکنید

مرور گذشته برای شناخت اشتباه ها و بررسی فرایند رسیدن قطار زندگی تان به ایستگاه طلاق می تواند مفید باشد، البته اگر به وسواس ذهن شما تبدیل نشود؛ اما اگر هر لحظه از خود می پرسید «چه خطایی از من سر زد؟»؛ «چه گونه می توانستم مانع طلاق شوم؟» و سپس برای کمبودهایتان تاسف می خورید و به خود سرکوفت می زنید، مطمئن باشید که نتیجه ای عایدتان نمی شود.

یادتان باشد سرزنش کردن خودمان یا حمله به حس خودارزشمندی مان تنها باعث می شود آن درد هیجانی که احساس می کنیم شدیدتر شود و بهبود یافتن آن را برایمان سخت تر کند؛ بنابراین قبل از اینکه به سرعت خودتان را برای سرزنش کردن آماده کنید، به این نکته توجه کنید که شما هر کاری از دستتان بر می آمد انجام دادید. می توانید به سود و زیان این گونه اندیشیدن هم فکر کنید. آیا سرزنش خودتان و یادآوری مدام اشتباه هایتان حتی اگر درست باشد می تواند دردی از شما دوا کند یا بیشتر به دردهای شما اضافه می کند؟ معمولا همه ما به این نتیجه می رسیم که زیان سرزنش کردن خود از سودش بیشتر است.


4- شما تنها نیستید؛ همسرتان هم احساسات تلخ دارد

احساس طردشدگی و رنج ناشی از آن، وقتی بیشتر می شود که با خودتان فکر کنید در حالی که شما این همه رنج می کشید و طرد شده اید، همسرتان دارد زندگی اش را می کند و به اصطلاح برای خودش، خوش است. واقعیت این است که معمولا این طور نیست و طلاق برای همسرتان هم بدون درد و رنج تمام نمی شود. فقط گاهی افراد پس از جدایی با زدن ماسک بی تفاوتی یا خوشحالی ترجیح می دهند احساسات واقعی شان را از دیگران مخفی کنند. یادتان باشد همسرتان هم با طلاق به اندازه شما آسیب دیده است. البته گفتن این جمله راحت است، اما رسیدن به این احساس احتیاج به زمان طولانی و تمرین دارد.

طلاق

 

5- با کسانی که دوستتان دارند، وقت بگذرانید

همه ما نیازمندیم احساس کنیم که دیگران دوستمان دارند. وقتی طرد می شویم این نیاز ناپایدار شده و درواقع درد دیگری به درد جدایی از فردی که دوستش داشته ایم، افزوده می شود. در این شرایط تنها نماندن و ارتباط با افرادی که وابستگی زیادی به آن ها داریم و آن ها نیز ارزش زیادی برای ما قائل هستند و ما را می پذیرند، درد هیجانی پس از طرد شدن را تسکین می دهد. درواقع یکی از راه های کنار آمدن با هر هیجان منفی از جمله احساس طردشدن استفاده از این گونه حمایت های اجتماعی است.

6- تعمیم دادن افراطی ممنوع

اگر همسرتان به هر دلیلی نخواسته زندگی اش را با شما ادامه دهد، به معنای آن نیست که شما دوست داشتنی و جذاب نیستید. بدترین تعبیر می تواند این باشد که شما جذابیت خود را برای همسر سابقتان از دست دادید، اما قرار نیست این تجربه با سایر افراد نیز تکرار شود و روابط آینده شما نیز به تجربه احساس طردشدگی منجر شود. قاطعانه تصمیم بگیرید و فکرهای نادرست و آزاردهنده را از خوددور کنید. این نکته را به خاطر داشته باشید که در هر طلاقی چندین و چند عامل با هم باعث جدایی می شوند و همسر شما نیز در رسیدن قطار زندگی تان به ایستگاه طلاق سهم بسزایی داشته است.

7- قبل از التیام زخم طرد، رابطه جدیدی را آغاز نکنید

گاهی آن قدر تجربه احساس طردشدگی برای شما غیرقابل تحمل است و یا آن قدر به احساس ارزشمندی شما صدمه می زند که تصمیم می گیرید با ورود به یک رابطه جدید، از احساس جذابیت و دوست داشتنی بودنتان مراقبت کنید و یا نسبت به وجود آن مطمئن شوید. توجه داشته باشید که وقتی هنوز زخم های نشای از تجربه احساس طردشدگی در شما التیام نیافته، نباید یک رابطه دیگر را آغاز کرده و ادامه دهید؛ به خاطر داشته باشید هرچه روابط نامناسب بیشتری را شروع کنید، بیشتر شکست می خورید و بیشتر طرد می شوید. کنار آمدن با احساس طرد وقتی تجربه طردشدگی زیادی نداریم، بسیار آسان تر است که در روابط مختلف طرد می شویم.

نکته های مهم زندگی پس از طلاق گرفتن


در طلاق توافقی زوجین هر دو متقاضی طلاق بوده و در همه امور با یکدیگر توافق کرده اند که با مراجعه به دادگاه خانواده، اعلام توافق خود را در اموری از قبیل حضانت فرزند بعد از طلاق، ملاقات فرزند، نفقه ایام عده، شیوه استرداد جهیزیه، وصول مهریه و... را به طور کتبی نوشته و به دادگاه تقدیم می کنند. سپس دادگاه به زوجین اعلام می دارد داورانی از بین بستگان یا آشنایان مورد اعتماد خویش تعیین و به دادگاه معرفی کنند.

به نقل از پایگاه آموزشی مهداد، آیا به راستی مشکلات زناشویی غیر قابل حل است و راهی جز طلاق ندارد؟ چگونه محبت ها کم سو و بی حلاوت می شود و زندگی را تا آنجا پیش می برد که برخی ها به چیزی غیر از جدایی و طلاق نمی اندیشند. طلاق مسلما یکی از راه های انحلال و فروپاشی زندگی زناشویی است و اقسامی دارد.
 
طلاق از این جهت که مورد درخواست زن باشد یا مرد و یا هر دو، سه حالت دارد: 

1- طلاق به درخواست یا به خواسته مرد. 2- طلاق به درخواست زن. 3- طلاق  به درخواست زن و شوهر.

زمانی که طلاق به خواسته مرد باشد، به آن طلاق رجعی گفته می شود زیرا مرد تا مدت سه ماه حق رجوع( یعنی پشیمانی از طلاق) را دارد که به این مدت سه ماه عده گفته می شود. درصورتی که زن متقاضی طلاق باشد، باید مقداری از مهر یا همه یا بیش از آن را به شوهر ببخشد تا رضایت او را برای طلاق کسب کند که به این مقدار فدیه گفته می شود و این نوع طلاق را طلاق خلع می نامند.
 
نوع سوم، طلاق توافقی است که به طور توام به درخواست زن و شوهر صورت می گیرد. در طلاق توافقی زوجین هر دو متقاضی طلاق بوده و در همه امور با یکدیگر توافق کرده اند که با مراجعه به دادگاه خانواده، اعلام توافق خود را در اموری از قبیل حضانت فرزند بعد از طلاق، ملاقات فرزند، نفقه ایام عده، شیوه استرداد جهیزیه، وصول مهریه و... را به طور کتبی نوشته و به دادگاه تقدیم می کنند. سپس دادگاه به زوجین اعلام می دارد داورانی از بین بستگان یا آشنایان مورد اعتماد خویش تعیین و به دادگاه معرفی کنند.
 
چنانچه زوجین نخواهند یا نتوانند داوری معرفی کنند، دادگاه راسا مبادرت به انتخاب داور می کند. داوران منتخب یا منصوب از ناحیه دادگاه باید مسلمان، متاهل، معتمد، دارای حسن شهرت و حداقل 40 سال تمام بوده و تا حدودی به وضعیت روحی زوجین آشنا باشند (یا بعد از نصب در جریان زندگی و اختلاف آنان قرار گیرند). داوران باید سعی در اصلاح بین زوجین کنند و چنانچه موفق به این کار نشوند، با اعلام مراتب به دادگاه، سرانجام درخواست گواهی عدم امکان سازش صادر می شود تا با مراجعه زن و شوهر به یکی از دفاتر ثبت طلاق و براساس حکم صادره، صیغه طلاق جاری شود و وارد شناسنامه زوجین شود.
 
البته دادگاه هنگام صدور گواهی عدم امکان سازش باید اطمینان حاصل کند که زن حامله نیست و رویه قضایی در این مورد آن است که زن برای معاینه و صدور گواهی به پزشک مورد اعتماد معرفی می شود یا اینکه دادگاه برمبنای اقرار زن به حامله نبودن، مراتب را گواهی می کند. مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش، سه ماه از تاریخ صدور است و اگر تا پایان آن مدت طرفین یا یکی از آنها برای ثبت به دفترخانه مراجعه نکند، گواهی مذکور از درجه اعتبار  ساقط است.
 
منظور قانونگذار از اجبار طرفین به مراجعه دادگاه، تعیین داور و سرانجام تعیین مدت معین برای حل و فصل اختلاف هاست تا شاید طی این دوران زن و شوهر پشیمان شوند و به خانه و زندگی مشترک بازگردند. از سوی دیگر، گفته می شود که به این ترتیب از اختیارات مرد برای استفاده از حق یک طرفه طلاق نیز کاسته می شود.
 
گفتنی است، اگر مردی با وجود صدور حکم عدم امکان سازش به دفترخانه مراجعه نکند، زن حق دارد به دفترخانه برود و دفترخانه موظف است احضاریه ای برای مرد بفرستد و اگر از شوهر خبری نبود، زن باید برای گرفتن وکالت در توکیل به دادگاه مراجعه کند. با درخواست زن، دادگاه می تواند همان موقع حکم عدم امکان سازش را صادر کند و به او وکالت در تو کیل بدهد تا با مراجعه به دفترخانه و ارایه حکم عدم امکان سازش و وکالت نامه مزبور، خود را طلاق دهد. حال اگر زن از رفتن به دفترخانه خودداری کند، مرد با مراجعه به آنجا و ارایه گواهی عدم امکان سازش می تواند صیغه طلاق را جاری کند و دفترخانه به زن موضوع را ابلاغ خواهد کرد.
 
نکته آخر این که توافق طرفین به عنوان مبنای طلاق و اجرای آن مورد استفاده قرار می گیرد و هیچ گاه در ماهیت عمل حقوقی طلاق ( که به صورت ایقاع و در اراده مرد است) دخالت ندارد؛ بنابراین نباید چنین پنداشت که طلاق توافقی در زمره عقود است. در طلاق توافقی در برگ دادخواست فرقی ندارد که زوج و زوجه کدامشان به عنوان خواهان یا خوانده قرار گیرند. اگر در یک جا زندگی می کنند محل اقامتشان به یک نشانی درج می شود یا مثلا اگر زوجه به دلیل اختلافات در منزل پدر یا اقوام دیگرش به سر می برد محل اقامت فعلی خود را در دادخواست می نویسد. ضمنا این دادخواست باید به دستگاه قضایی محل اقامت خوانده ارایه شود؛ اما در صورتی که خواهان، وکیل داشته باشد ردیف مربوط به مشخصات وکیل پر می شود و در غیر این صورت این ردیف خالی می ماند.
 
در قسمت مربوط به تعیین خواسته، با توجه به ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب 1371/08/28 مجمع تشخیص مصلحت نظام، جمله صدور گواهی عدم امکان سازش را ذکر می کنند و در قسمت دلایل و منضمات، جمله فتوکپی مُصَدِ'ق سند نکاحیه را می نویسند. توضیح اینکه زوجین از عقدنامه شان فتوکپی تهیه می کنند و توسط واحد مربوطه در دادگاه قضایی پس از مطابقت اصل با فتوکپی مهر فتوکپی برابر با اصل است بر روی فتوکپی زده و تأیید می شود و سپس آن را ضمیمه دادخواستشان می کنند، که این فتوکپی را «مصدِق» می گویند؛ یعنی اینکه مطابقت فتوکپی با اصل عقدنامه صورت گرفته و تصدیق و تایید شده است.
طلاق آخرین راه چاره‌ای است که برای پایان دادن به زندگی‌های بدون عاطفه و مشقت بار در نظر گرفته شده است. وقوع طلاق از سه راه امکان‌پذیر است. ساده‌ترین شکل آن زمانی است که زن و شوهر بر سر مسئله طلاق توافق داشته باشند و دیگر مایل به ادامه زندگی نباشند.
نوع دیگر آن به خواست و اراده مرد است. در این حالت مرد موظف به پرداخت تمامی حقوق زن است. زن نیز در مواردی می‌تواند به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق کند. در صورتی که برای دادگاه ثابت شود که ادامه زندگی موجب سختی و مشقت زن است، برای جلوگیری از سختی و ضرر، مرد را اجبار به طلاق کند و در صورت فراهم نشدن این امر،‌به اذن دادگاه طلاق داده می‌شود.

مواردی که دادگاه در صورت سختی و مشقت زن، مرد را وادار به طلاق می‌کند؛ عبارتند از: 1- ترک زندگی خانوادگی توسط مرد حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا 9 ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه. 2- اعتیاد مرد به یکی از انواع موادمخدر یا ابتلای او به مشروبات الکلی که به زندگی خانوادگی ضربه وارد کند و خودداری او به ترک اعتیاد. همچنین در صورتی که مرد به تعهد خود عمل نکند یا پس از ترک مجدداً به مصرف مواد روی آورد، به درخواست زن طلاق انجام می‌شود. 3- محکومیت قطعی مرد به حبس پنج سال یا بیشتر. 4- ضرب و شتم یا هر گونه سوء استفاده مستمر مرد که عرفاً با توجه به وضعیت زن قابل تحمل نباشد.
 
ادامه مطلب ...