دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

شش دلیلی که می‌توان به خاطر آن طلاق گرفت!

شش دلیلی که می‌توان به خاطر آن طلاق گرفت!

قبل از هر چیز باید توجه داشت که «طلاق» را نباید آسان گرفت. خسارات مالی و احساسی ناشی از اتمام ازدواج می‌تواند برای هر دو طرف و احیانا فرزندان خانواده، بسیار بزرگ و چه بسا جبران ناپذیر باشد.
 
به گزارش فرادید به نقل از پریونشن،
دکتر اریس هومر وینانس، مشاور ازدواج و نویسنده، می‌گوید: «طلاق باید آخرین راه‌حل باشد.» البته منظور این نیست که به کل باید طلاق را فراموش کرد زیرا در برخی موارد طلاق تنها راه‌حل ممکن برای زوجین است، به ویژه زمانی که قرار است بعدها فرزندانی در آن خانواده رشد کنند.
 
قوانین مربوط به طلاق چندان خطوط پررنگ و مستحکمی ندارد که بتوان آن‌ها را برای همه اعمال کرد. با این وجود اگر احساس می‌کنید در یکی از دسته‌های زیر قرار می‌گیرد، بهتر است با یک مشاور ازدواج پیرامون مسئله طلاق صحبت کنید.
 
همسر شما اعتیاد دارد

اعتیاد به مواد مخدر، قمار و مشروبات الکلی می‌توانند به بدنه ازدواج آسیب فراوانی بزند. چنانچه همسر شما کاملا مصمم شده تا اعتیاد خود را برای همیشه ترک کند، شما می‌توانید به بازگشت فکر کنید. هومر وینانس هشدار می‌دهد که ادامه زندگی با یک فرد معتاد می‌تواند منجر به خسارات مالی فراوانی شود و امکان سو استفاده‌های احساسی را نیز فراهم آورد.
 
علاوه بر این مسئله، رشد و ترتیب فرزندان در خانه‌ای که یکی از والدین اعتیاد دارد، می‌تواند کاملا مضر باشد. زنی که شوهرش پنج سال پیش به مشروبات الکلی اعتیاد داشته می‌گوید: «او همیشه مرا متهم می‌کرد. من فهمیدم که شوهرم عاشق یک چیز است و آن یک چیز من نیستم، حتی سگ و زندگی‌مان هم نبود. تنها چیزی که شوهرم دوست داشت انجام بدهد، نوشیدن مشروبات الکلی بود.» آن زن تصمیم گرفت طلاق بگیرد. او می‌گوید که گرچه دوران پر از اندوهی را به تنهایی سپری کرد، اما حالا حال کاملا بهتری نسبت به قبل دارد.
 
سو استفاده فیزیکی و کلامی

بحثی در این مورد نیست. دکتر وینانس می‌گوید: «روابط سو استفاده جویانه توقفی نخواهند داشت چرا که چرخه خشونت مدام تکرار خواهد شد.» ممکن است هیچ نوع خطر فیزیکی شما را تهدید نکند، اما سو استفاده‌های کلامی نیز به روح و روان انسان آسیب می‌رسانند. دلیلش نیز واضح است: احترام، عزت نفس و آرامش روانیِ فرد توسط حملات کلامی آسیب می‌بینند.

شش دلیلی که می‌توان به خاطر آن طلاق گرفت!
از سوی دیگر هنگامی که در خانه انواع حملات و سو استفاده‌های کلامی وجود داشته شود، دود آن بیش از هر کس به چشم فرزندان خانواده خواهد رفت. دکتر وینانس می‌گوید: «وقتی فرزندی در چنین شرایطی بزرگ شود، هنگام بلوغ خود را موجودی بی‌ارزش و بی‌اعتبار می‌داند. بزرگ شدن در چنین محیطی می‌تواند کاملا آسیب زننده باشد.»
 
یکی بچه می‌خواهد و دیگری خیر!

دکتر هومر وینانس می‌گوید: «اگر شما فرزند بخواهید و همسرتان مخالف باشد، بنابراین زندگی شادی کنار هم نخواهید داشت. تنها راهی ازدواج از این لحاظ باعث خوشحالی شما خواهد شد این است که هر دوی شما افق مشترکی از زندگی مشترکتان داشته باشید.»
 
این مسئله شاید در نگاه اول کاملا سطحی و گذرا به نظر برسد، اما زمان به شما خلاف آن را ثابت خواهد کرد. چنین اختلافاتی در دراز مدت شکافی عمیق به بدنه ازدواجتان وارد خواهد کرد.
 
خیانتِ بدون پشیمانی

دکتر ریچل ساسمن، روانشناس آمریکایی و مولف کتاب راهنمای طلاق، می‌گوید که خیانت نباید به خودی خود منجر به طلاق شود. در خیانت مسئله مهم این است که آیا آن اتفاقی گذرا بوده یا بر اساس رابطه‌ای پنهان شکل گرفته است؟ آیا خیانت تنها به مسائل فیزیکی آن محدود شده و یا اینکه فرد خیانت‌کار به دنبال رابطه‌ای احساسی بوده است؟
 
مهمتر این سوالات یک نکته دیگر وجود دارد: فرد خیانتکار چه رویه‌ای را پس از خیانت در پیش می‌گیرد؟ دکتر وینانس در مورد خیانت می‌گوید که به چند مورد باید توجه کرد: «فرد خیانتکار باید عمیقا ابراز پشیمانی کرده، مسئولیت آن را به عهده گرفته و با شخص سوم قطع رابطه کند. علاوه بر آن وی باید به همسر خود اطمینان دهد که چنین چیزی دوباره اتفاق نخواهد افتاد و درصدد تعمیر رابطه خود برآید.» اگر این اتفاقات صورت نگرفت، سپس فرد می‌تواند به طلاق فکر کند.
 
از هم دور شده‌اید

این مورد اصلا خوشایند نیست. گاهی اوقات پیش می‌آید که آثار یک ازدواج به تدریج و البته با آهستگی در طول سال‌ها کمرنگ شده تا کاملا محو شود. به عبارت بهتر کار به جایی می‌رسد که بازگشت عملا غیرممکن باشد. این اتفاق خصوصا در بین افرادی رخ می‌دهد که رد سنین خیلی پایین ازدواج کرده‌اند.

شش دلیلی که می‌توان به خاطر آن طلاق گرفت!
ساسمن می‌گوید: «شخصیت افراد در گذر زمان تغییر می‌کند و اگر زمانی که قالب شخصیتی محکمی نگرفته باشیم، این احتمال تغییر دوچندان می‌شود. مثلا تیم و همسر سابقش در دوران کالج با هم دوست و در مدتی کوتاه با هم ازدواج کردند. آن‌ها در ابتدای مسیر کامل در کنار هم بودند، اما پس از چند سال به این نتیجه رسیدند که مسیر زندگی هر یک با دیگری فرق دارد. تیم می‌گوید که در ابتدا کاملا غرق در ناراحتی شده بود، اما پس از مدتی به این نتیجه رسید که طلاق تنها راه ممکن برای آن‌ها است.
 
تمام راه‌های ممکن را امتحان کرده‌اید

اگر نزد مشاور رفته‌اید، از افراد خانواده برای مشاوره و گفتگو کمک خواسته‌اید و همچنین از دوستان و افراد مذهبیِ خبره در امر ازدواج نیز کمک گرفته‌‎اید اما شرایط ازدواجتان همچنان نامساعد است، پس بهتر است تنها به زندگی خود ادامه دهید. به عبارت دیگر، شما تمام کارهای ممکن برای نجات ازدواجتان را انجام داده‌اید!
 
دکتر هومر وینانس می‌گوید: «هنگامی که تصمیم به طلاق گرفتید، باید از اهمیت برقراری رابطه حداقلی با شریکتان آگاه باشید و همزمان بر روی خودتان نیز کار کنید. دلیل این مسئله این است که در آینده دوباره با چنین فردی آشنا نشوید.»
 
طلاق امری نیست که بتوان به سادگی آن را انتخاب کرد و قاعدتا عواقب منفی بسیار زیادی دارد. اما اگر طلاقی کاملا آگاهانه و درست انجام شود، در نهایت منجر به افزایش اعتماد به نفس و آگاهیِ شخصی فرد شود. از طرف دیگر، هر دو نفر می‌توانند زندگی بهتری را نسبت به قبل پیش گیرند. اما فراموش نکنید که «آثار مثبت طلاق بلافاصله پس از امضای طلاق پدید نمی‌آید؛ آن‌ها وقتی پدید می‌آیند که شما بر روی خودتان کار کرده باشید.»
 
منبع: Prevention

ترجمه: وبسایت فرادید


زن در 12 شرطی که در ضمن عقد در دفترچه ازدواج ثبت شده است می‌تواند راساً تقاضای طلاق از دادگاه را بکند؟

   دفترچه‌های ازدواج که در دفاتر ازدواج ثبت می‌شوند دارای بند‌هایی هستند که در صورت امضاء از سوی شوهر، زن این اختیار را خواهد داشت که پس از حصول این  شرایط راسا در دادگاه‌های خانواده حاضر شده و تقاضای طلاق نماید.

 در بند «الف» این عقد نامه‌ها آمده است: ضمن عقد نکاح خارج لازم زوج شرط کرد هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نبود، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با او به دست آورده است طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل کند.

  در بند «ب» آن نیز ضمن عقد نکاح خارج لازم زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر می‌دهد که زن در صورت تحقق شرایطی، از ناحیه مرد وکیل است خودش  شخصاً یا با انتخاب فرد دیگری به عنوان وکیل به دادگاه مراجعه کند و پس از اثبات ادعا، درخواست طلاق کند.

شروط ضمن عقد نکاح شامل 12 شرط است که به آن شروط دوازده گانه عقد نکاح می‌گویند. این شروط عبارتند از :

  1.   زن می‌تواند از دادگاه تقاضای صدور طلاق کند، در صورت خودداری شوهر از دادن خرجی زن و انجام سایر حقوق واجب زن به مدت 6 ماه.
  2.   دومین شرط ذکر شده در عقدنامه که به زن اجازه طلاق می‌دهد، بدرفتاری زوج است به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل کند.
  3.   سومین شرطی که با وجود آن زن اختیار طلاق دارد، بیماری خطرناک غیر قابل درمان مرد است در حدی که سلامت زن را به خطر اندازد.
  4.   شرط چهارم دیوانه بودن مرد است در زمانی که امکان فسخ وجود ندارد.
  5.   پنجمین شرط مندرج در عقدنامه، اشتغال مرد به کاری است که به حیثیت و آبروی زن و مصالح خانوادگی او لطمه بزند در این صورت زن می‌تواند تقاضای طلاق کند.
  6.   محکومیت شوهر به مجازات 5 سال حبس یا بیشتر، یا به جزای نقدی که بر اثر ناتوانی از پرداخت، منجر به 5 سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعاً منتهی به 5 سال بازداشت یا بیشتر شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد نیز یکی دیگر از شروط ضمن عقد نکاح است که به زن امکان مطلقه شدن را می‌دهد.
  7.  ابتلاء زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خللی وارد آورد و ادامه زندگی را برای زوجه دشوار کند مانند اعتیادی که منجر به بیکاری مرد، فروش اثاثیه منزل و وارد نمودن ضرر به سلامت جسمی و روحی زن و فرزند شود.
  8.  هشتمین شرطی است که به استناد آن زن حق طلاق می‌یابد. چنانچه زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند یا اینکه 6 ماه متوالی بدون عذر موجه غیبت کند، زن می‌تواند با مراجعه به دادگاه و بدون حضور شوهر طلاق خود را ثبت کند.
  9.  از جمله مواردی که دادگاه تقاضای زن را برای طلاق می‌پذیرد و در عقدنامه نیز ذکر شده، محکومیت قطعی زوج بر اثر ارتکاب به جرم و اجرای هر گونه مجازات اعم از حد و تعزیر است که مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی زن باشد تشخیص این امر نیز با توجه به وضع و موقیعت زن و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.
  10.  دهمین شرط از شروط دوازده گانه عقد نکاح، بچه‌دار نشدن مرد پس از گذشت 5 سال از زندگی مشترک به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر است که در این صورت زن می‌تواند تقاضای طلاق کند.
  11.  همچنین چنانچه زوج مفقودالاثر شود و ظرف 6 ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود نیز دادگاه حکم طلاق را صادر می‌کند.
  12.  آخرین شرطی که زوج در عقدنامه آن را امضا می کند و اختیار طلاق را به همسرش می‌دهد، ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر است که در صورت وقوع این مورد، زن  حق طلاق را از مرد می‌گیرد. زن علاوه بر شرایط مندرج در قباله ازدواج می‌تواند حق سکونت که اختیار تعیین محل سکونت را به زن واگذار می کند، حق تحصیل و حق اشتغال یا هر شرطی که مخالف اقتضای عقد نکاح نباشد را در سند ازدواج خود با توافق شوهر درج کند.
    با تحقق یکی از شرایط دوازده گانه و اثبات آن در دادگاه، زن می‌تواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طی تشریفات قانونی نسبت به اجرای طلاق اقدام کند.
    در مواردی هم اتفاق می‌افتد که مرد و زن بر سر داشتن حق طلاق زن بدون هیچ پیش‌شرطی رضایت دارند یا زنانی در پی دریافت این حق هستند که این مورد خارج ار این دوازده شرط در صورتی محقق می‌شود که مرد در دفاتر اسناد رسمی «وکالت در طلاق» را به زن بدهد که در این صورت زن هر زمانی و فارغ از هر پیش‌شرطی می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند.  

طلاق در قانون مدنی ایران (مواد 1143 تا 1148) بر دو قسم است: بائن و رجعی. در طلاق رجعی مرد می‌تواند در ایام عده رجوع کند و دیگر نیازی به صیغه‌ جدا نیست، اما در طلاق بائن دیگر مرد حق رجوع ندارد.  *در موارد زیر طلاق بائن است 1. طلاقی که قبل از نزدیکی واقع شود 
2. طلاق یائسه
3 . طلاق خلع و مبارات، مادام که زن به عوض رجوع نکرده باشد. منظور از طلاق خلع آن است که زن به واسطه‌ کراهتی که از شوهر خود دارد، در مقابل مالی که به شوهر می‌دهد، طلاق بگیرد و طلاق مبارات نیز آن است که کراهت از جانب طرفین باشد، ولی در این صورت عوض نباید زائد بر میزان مهر باشد 4. سومین طلاق که بعد از سه وصلت متوالی به عمل آید اعم از اینکه وصلت در نتیجه‌ رجوع باشد یا در نتیجه‌ نکاح جدید. 

 

بر همین اساس نه در قانون مدنی و نه در سایر قوانین هیچ نشانی از مفهوم طلاق توافقی وجود ندارد با این وجود آمار نشان می‌دهد چیزی بیش از30  تا 40% طلاق‌ها طلاق توافقی است. دلیل این امر را می‌توان از سویی در تمایل زوجین بر دوری از دعوا، جنجال، برخوردها، عکس‏‌العمل‌های نامعقول و اتلاف وقت بیشتر در دادگاه‌ها دانست و از سوی دیگر به نظر می‌رسد زنانی است که با نواقص قانونی ایران و مشکلات فراوان در راه طرح خواسته طلاق مواجه شده‌اند دست به ابتکاری زده‌اند که طلاق توافقی محصول آن است. در این شیوه جدید طلاق، در خصوص حقوق مالی زن مانند مهریه، جهیزیه و... مسأله حضانت و ملاقات فرزندان با توافق و تفاهم طرفین تصمیم‌گیری می‌شود و این توافق در حکم دادگاه ثبت می‌شود و ضمانت اجرای قانونی پیدا می‌کند.  در خصوص مبنای قانونی این نوع طلاق لازم به توضیح است که از آنجا که در طلاق توافقی خواهان می‌تواند زوج یا زوجه باشد، باید میان دو حالت تفاوت قائل شد: در صورتی که خواهان طلاق زوج باشد مبنای قانونی آن را می‌توان ماده 1133 قانون مدنی دانست که بیان می‌کند «مرد می‌تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد». و اگر خواهان زوجه باشد قضات دادگاه‌ها طلاق توافقی را به لحاظ قانونی با ماده 1146 که مبین طلاق خلعی است تطبیق می‌دهند: «طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که به شوهر می‌دهد طلاق بگیرد اعم از این که مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد».  اما در خصوص فرآیند حقوقی که در خصوص طلاق توافقی باید طی شود لازم به توضیح است که طلاق توافقی نیز مانند هر دعوای حقوقی دیگری با تنظیم و تسلیم دادخواست در مرجع قضایی صالح (دادگاه خانواده) آغاز می‌شود.  مدارکی که زوجین در این خصوص نیاز دارند فتوکپی برابر با اصل از سند ازدواج و شناسنامه زوجین است که باید ضمیمه دادخواست شود.. البته در روز جلسه رسیدگی در دادگاه اصول اسناد باید همراه زوجین باشد. در شرح خواسته زوجین باید توفقات خود را در تمام موارد اعم از مهریه، نفقه، جهیزیه، حضانت فرزندان و غیره ذکر نمایند.  چنانچه در جلسه رسیدگی دادگاه، زوجین متفقاً درخواست طلاق خُلع را بنمایند و زوج حاضر باشد برای اجرای صیغه طلاق به زوجه وکالت بلاعزل بدهد، دادگاه نیز در متن حکم گواهی عدم امکان سازش، ضمن عقد خارج لازم از سوی زوج به زوجه وکالت بلاعزل می‏دهد که برای اجرای صیغه طلاق به یکی از دفاتر طلاق مراجعه و خود را به طلاق خلعی مطلقه نماید. و این امر مانع از پشیمانی زوج خواهد بود و در غیر این صورت طرفین در هنگام اجرای صیغه طلاق باید هر دو در دفتر ازدواج و طلاق حضور داشته باشند.  اما نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که درصورتی که زوجه بخواهد طلاق از نوع خلعی باشد می‌‏بایست با توافقی که با زوج نموده مبلغی ولو اندک مثلاً پنج هزار تومان به شوهر بدهد . در نهایت دادگاه طبق آیین‏نامه اجرایی تبصره یک ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق»، هر یک از طرفین را مکلف می‏نماید که ظرف 20 روز یک داور را از میان اقارب خود معرفی نمایند. البته در صورت موافقت ریاست محترم دادگاه هر دوی آنها می‏توانند یک شخص را به عنوان داور انتخاب و معرفی نمایند و در صورت امتناع یا عدم توانایی هر یک از زوجین نسبت به معرفی داور، دادگاه رأسا از بین افراد دیگر که واجد شرایط مربوطه باشند، داور را تعیین خواهد کرد.  داوران می‌‏بایست زن و شوهر را دعوت و حداقل در دو جلسه با مذاکره و نصیحت آنها را به رفع اختلاف و سازش و ادامه زندگی مشترک تشویق نمایند و در مدتی که دادگاه تعیین کرده نظر خود را نسبت به امکان یا عدم امکان سازش به دادگاه تسلیم نمایند و سپس ریاست محترم دادگاه با توجه به نظر داوران و صحبت‌هایی که خود با زوجین نموده و صورت‏جلسات تنظیمی و دیگر شواهد و قرائن و امارات تصمیم به صدور حکم طلاق خواهد گرفت. حکم مربوط به درخواست طلاق توافقی معمولاً سریعتر صادر می‏شود. و از آنجا که محاکم با الهام از ماده 21 قانون حمایت خانواده، مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش را سه ماه از تاریخ صدور حکم، تعیین می‏نمایند. و اگر زوجین در مدت این 3 ماه برای اجرای حکم طلاق اقدام ننماید مهلت اجرای رای منقضی می‌شود. نکاتی که در خصوص طلاق توافقی اگر هر یک از زوجین در طلاق توافقی حق حضانت فرزندان را به دیگری واگذار کند، بعدها می‌‏تواند از این امر عدول نماید زیرا حضانت، هم حق و هم تکلیف والدین است.  پس همان طور که پدر یا مادر حق حضانت یعنی نگاهداری اطفال را در سنینی از زندگی آنها دارند، نسبت به آنها تکلیف هم دارند و تکلیف را نمی‌‏توان از خود ساقط کرد. به عبارت دیگر پدر یا مادر نمی‌‏تواند حق فرزند را ساقط کند. و در صورت پشیمانی حتی بعد از طلاق می‌توانند مجدداً به دادگاه مراجعه نموده و طی دادخواستی حضانت فرزندان را درخواست نماید.
 
در مجموع به نظر می‌رسد که طلاق توافقی با توجه نواقص قانونی و اجرایی سیستم قضایی در حال حاضر بهترین گزینه و راه حل برای زوجینی است که قصد جدایی و خاتمه دادن به رابطه زوجیت را دارند.


قوانین طلاق

طلاق حقی نیست که به مرد عطا شده باشد و از زن بازداشته شده باشد بلکه طلاق آخرین راه چاره ایست که برای پایان دادن به زندگیهای بدون عاطفه و مشقت بار در نظر گرفته شده است به همین لحاظ مسولیت فردی که اختیار بیشتری در این موضوع دارد بیشتر است لذا باید توجه داشت افرادی که از روی هوا و هوس به این امر اقدام میکنند و با بروز کمترین اختلافات آنرا چاره کار خود میدانند روزی باید در مقابل خداوند متعال پاسخگو باشند که آیا واقعا امکان ادامه زندگی به هیچ وجه وجود نداشته و آیا آنها همه سعی خود را برای ادامه زندگی کرده اند؟ و باید پاسخ دهند چرا چیزی را که خداوند امر به محکم و استوار کردن آن کرده براحتی از هم گسسته اند .

بر اساس قوانین و موازین کشور وقوع امر طلاق از سه راه امکانپذیر است

ساده ترین شکل وقوع طلاق زمانیست که زن و شوهر بر مساله طلاق توافق داشته باشند و دیگر مایل به ادامه زندگی با هم نباشند

این نوع طلاق به طلاق توافقی معروف است که از اختیار مرد در طلاق ناشی میشود .

نوع دیگر طلاق که اساس تمام قوانین طلاق میباشد طلاق به خواست و اراده مرد است

((

ماده 1133 قانون مدنی- مرد می تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید .
تبصره - زن نیز می تواند با وجود شرایط مقرر در مواد (1119) ، (1129) و (1130) این قانون ، از دادگاه تقاضای طلاق نماید .

))

در این حالت مرد موظف به پرداخت کلیه حقوق زن میباشد .

اما نوع دیگر طلاق که  همچنان ریشه در اختیار مرد دارد طلاق بخواسته زن است ، در این حالت زن با اثبات شرایط عسر و حرج خود (در این شرایط دادگاه مرد را مجبور به طلاق میکند ) و یا با توجه به وکالتی که از ابتدای عقد در شرایط ضمن عقد از مرد گرفته میتواند خود را مطلقه نماید .

((

بر اساس ماده 1130 قانون مدنی- در مورد زیر زن می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید در صورتی که برای محکمه ثابت شودکه دوام زوجیت موجب عسر و حرج است می تواند برای جلوگیری از ضرر و حرج زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورت میسر نشدن به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.
تبصره - عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر وحرج محسوب می گردد :
1- ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه .
2- اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است .
در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک ، مجددا" به مصرف موارد مذکور روی آورده ، بنا به درخواست زوجه ، طلاق انجام خواهد شد .
3- محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر .
4- ضرب و شتم یا هرگونه سوء استفاده مستمر زوج که عرفا" با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد .
5- ابتلاء زوح به بیماری های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید .
موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود ، حکم طلاق صادرنماید .

))

همچنین اگر در ضمن عقد شروطی واقع شود که در موارد قانونی حق طلاق بصورت وکالت بلا عزل به زن تنفیذ شود این شرایط در درخواست زن برای طلاق نافذ خواهد بود

باید توجه داشت طلاق به خواسته مرد و طلاق توافقی قابل رجوع است یعنی مرد دوباره میتواند بر ادامه زندگی با زن اراده کرده و بدون ازدواج در مدت مقرر زن دوباره به همسری مرد در می آید .اما در طلاق عسر و حرجی یا قضائی امکان رجوع برای مرد وجود ندارد و صرفا با توافق طرفین امکان آن بوجود می آید.

 

اما اجرای صیغه طلاق بدون صدور گواهی عدم امکان سازش غیر قانونی میباشد

((

ماده 10 قانون حمایت  خانواده:
 اجرای صیغه طلاق و ثبت آن پس از رسیدگی دادگاه و صدور گواهی عدم امکان سازش صورت خواهد گرفت .

متقاضی گواهی عدم امکان سازش باید تقاضانامه ای به دادگاه تسلیم نماید که در آن علل تقاضا به طور موجه قید گردد. پس از وصول تقاضانامه دادگاه راسا یا به وسیله داور یا داوران سعی در اصلاح بین زن و شوهر و جلوگیری از وقوع طلاق خواهد کرد. هرگاه مساعی دادگاه برای حصول سازش نتیجه نرسد با توجه به ماده 8 این قانون گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد. دفتر طلاق پس از دریافت گواهی مذکور به اجرای صیغه طلاق و ثبت آن اقدام خواهد نمود.

هر یک از طرفین عقد بدون تحصیل گواهی عدم امکان سازش مبادرت به طلاق نماید به حبس جنحه ای از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. همین مجازات مقرر است برای سردفتری که طلاق را ثبت نماید.

 ))

و در همین قانون و ماده 8 آمده :

 در موارد زیر زن یا شوهر حسب مورد می تواند از دادگاه تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نماید و دادگاه در صورت احراز آن موارد گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.

1 - توافق زوجین برای طلاق .

2 - استنکاف شوهر از دادن نفقه زن و عدم امکان الزام او به تادیه نفقه همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را وفا نکند و اجبار او به ایفا هم ممکن نباشد.

3 - عدم تمکین زن از شوهر.

4 - سو رفتار و یا سو معاشرت هر یک از زوجین به حدی که ادامه زندگی را برای طرف دیگر غیر قابل تحمل نماید.

5 - ابتلا هر یک از زوجین به امراض صعب العلاج به نحوی که دوام زناشویی برای طرف دیگر در مخاطره باشد.

6 - جنون هر یک از زوجین در مواردی که فسخ نکاح ممکن نباشد.

7 - عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال به کار یا حرفه ای که منافی با مصالح خانوادگی یا حیثیات شوهر یا زن باشد.

8 - محکومیت زن یا شوهر به حکم قطعی به مجازات پنج سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به پنج سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعا منتهی به پنج سال یا بیشتر و بازداشت شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد.

 9 - ابتلا به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و ادامه زندگی زناشویی را غیر ممکن سازد.

10 - هرگاه زوج همسر دیگری اختیار کند یا تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت ننماید.

11 - هر یک از زوجین زندگی خانوادگی را ترک کند. تشخیص ترک زندگی با دادگاه است .

12 - محکومیت قطعی هر یک از زوجین در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون طرف دیگر باشد.

تشخیص این که جرمی مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی است با توجه به وضع و موقع طرفین و عرف و موازین دیگر با دادگاه است .

13 - در صورت عقیم بودن یکی از زوجین به تقاضای طرف دیگر همچنین در صورتی که زوجین از جهت عوارض و خصوصیات جسمی نتوانند از یکدیگر صاحب اولاد شوند.

14 - در مورد غایب مفقودالاثر با رعایت مقررات ماده 1029 قانون مدنی .

تبصره : طلاقی که به موجب این قانون و بر اساس گواهی عدم امکان سازش واقع می شود فقط در صورت توافق کتبی طرفین در زمان عده قابل رجوع است .

))

 

با بوجود آمدن موانع مختلف قانونی و مسائلی مثل مهریه های امروزی کمتر پیش میاید مرد مستقیما قصد طلاق زن را داشته باشد و حتی بعضاً با وجود انحرافات مشخص در همسر بعضی از مردها بخاطر بار مالی سنگین طلاق از آن دوری میکنند و زندگی بی روحی را در پیش میگیرند و گاهی سعی در ایجاد ناراحتی برای زن میکنند تا او خود پیش قدم شود در کنار این مساله مراجعات مکرر زنها برای طلاق و ادعاهای مکرر عسر و حرج قضات دادگاه را برای صدور حکم طلاق دچار تردید میکند و این امکان هم در صورت ارائه نکردن دلایل محکم از طرف زن غیر ممکن است .

بنابر این بهترین راه خاتمه دادن به زندگیهای مشقت بار و بدون عاطفه توافق طرفین بر روی طلاق میباشد که در ضمن این توافق دو طرف بر روی مسائل مالی و حقوق مشخصه توافق کرده و با دادن دادخواست مشترک امکان طلاق را فراهم میکنند و چون این درخواست مشترک و با توافق طرفین است حکم صادر شده در مورد آن قطعی بوده و قابل تجدید نظر خواهی نیز نمیباشد که از نظر زمان رسیدگی سریعتر از موارد دیگر طلاق خواهد بود

طلاق، آثار طلاق، ازدواج و طلاق،طلاق و کودکان، شرایط طلاق

1393/11/14

طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC">ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می‌رود. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی class=mw-redirect href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D8%B4%D9%88%DB%8C%DB%8C">زناشویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستی‌ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن‌ها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد.

میان طلاق با فسخ ازدواج متفاوت است. فسخ ازدواج به معنای این است که ازدواج صورت گرفته از ابتدا باطل و بی‌اعتبار بوده‌است. شیوهٔ انجام طلاق در قوانین کشورهای مختلف بسیار متفاوت است اما در اغلب کشورها نیاز به تایید یک دادگاه یا مرجع رسمی حقوقی وجود دارد. مذاهب مختلف نیز رویکردهای متفاوتی به طلاق دارند. طلاق در اسلام به اختیار شوهر انجام می‌شود اما زن نیز در شرایط خاصی ممکن است حق طلاق را به دست بیاورد.

واژه طلاق از ریشه عربی و به معنی «گشودن گره» و «رها کردن» است و در فقه اسلامی «زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص» تعریف می‌شود.

آثار طلاق

نبود ناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند؛ هر چند برخی نیز ممکن است پس از طلاق احساس خوشحالی داشته باشند. معمولاً زنان از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادی زیان می‌بینند، اما فرایندهای سازگاری روانی و اجتماعی برای مردان و زنان تفاوت چندانی ندارد. بعضی از مردان و زنان ممکن است پس از طلاق به ازدواج مجدد تن در دهند.

طلاق و کودکان

کودکانی که والدینشان از ازدواج خود راضی نیستند اما با هم زندگی می‌کنند، ممکن است تحت‌تأثیر تنش ناشی از روابط آن‌ها به اضطراب یا افسردگی مبتلا شوند. کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان نیز به اضطراب عاطفی دچار می‌شوند. کودکان بزرگ‌تر بهتر می‌توانند انگیزه‌های پدر و مادرشان را برای طلاق درک کنند. این کودکان ممکن است به خاطر اثراث طلاق بر آینده خود نگران باشند یا این که احساس تنهایی داشته باشند. کودکان هنگامی که پس از جدایی هم با پدر و هم با مادر رابطه مداوم دارند، در وضع بهتری به سر می‌برند تا هنگامی که فقط یکی از آن‌ها را به طور منظم می‌بینند. طلاق هماهنگی میان والدین، مسائل نگه‌داری کودک و حق ملاقات را در برمی‌گیرد. به تازگی به فرزندی پذیرفتن کودکان بی‌سرپرست از سوی افراد مجرد شیوع بیشتری پیدا کرده است. این موضوع موافقان و مخالفانی دارد. مخالفان بر این باورند که این کودکان با ورود به یک خانواده تک سرپرست با مشکلات عاطفی رو به رو خواهند شد.

شواهد حاکی از آن است که نوجوانانی که در خانواده‌های تک والدی بزرگ شده‌اند بیش از همسالان خود که در خانواده‌های دو والدی تربیت شده اند،به سمت رفتارهای پرخطر تمایل دارند، شامل مصرف دخانیات، نوشیدن الکل، خشونت، روابط جنسی ناامن و اقدام به خودکشی.

از زبان وکیل طلاق بدانید

فرایند چگونگی گرفتن طلاق، مدارک لازم، زمان، هزینه ها و آخرین قوانین مربوط به طلاق

طلاق بمعنای مفارقت و جدایی و بریدن میباشد اما برای درک بهتر مفهوم طلاق شرعی لازم است به نکاتی چند توجه داشته باشیم.

اول اینکه در مفهوم واقعی ازدواج در دین و شریعت ما وظایف زن و شوهر بگونه ای متفاوت و خاص تعریف میشود این شرایط شاید بخاطر پیشینه تاریخی و فرهنگی حاکم بر فرهنگ و اداب بنیادینی بوده که اسلام در آن ظهور کرده است. بر اساس این قواعد مرد مکلف به تامین معاش و متضمن شرایط رفاهی خانواده بوده و نقش خارجی و واسطه برای محیا کردن لوازم آرامش خانواده را بر عهده داشته در حالی که زن در نقش سنتی خود واسطه داخلی ایجاد آرامش برای خانواده بوده و از جهت تامین معاش خانواده مسولیت کمتری را بر عهده داشته است. هرچند در سالهای گذشته تغییرات ایجاد شده این شرایط را تغییر داده اما همچنان نقش زن و مرد در خانواده با مقداری تغییر همچنان بقوت خود باقیست.

با توجه به نگرشهای مذکور میتوان انتظار داشت که قوانینی مثل طلاق چگونه طرح ریزی شده باشند.
در نگرشی مستقیم به مفهوم حقوقی و شرعی طلاق باید بدانیم براساس روابطی که از جهت ایجاد پیوند بوجود آمده جوانب مختلفی را شامل میشود از یک طرف پیوند عاطفی ایجاد شده اغنا کننده روح تشنه دو انسان تنها میتواند باشد و از جهات دیگر نیازهای مسلم و طبیعی انسان به مسیر سالم و امن هدایت میشود.

اما قاعده کلی که بر روابط زن و مرد حاکم میشود حقوق خاصی را برای طرفین بهمراه میاورد .شاید قواعد و قوانینی که در اسلام رابطه بین زن و مرد را مشخص میکند در نگاهی سطحی غریب بنظر برسد مثلا زن میتواند برای شیر دادن به فرزند خود از شوهرش تقاضای اجرت کند و این موضوع به عهده او گذاشته نشده و یا اینکه مرد در هر زمانی میتواند از همسر خود تقاضای روابط زناشوئی بکند و زن باید در انجام خواسته مرد مطیع باشد و . . . .

اما چیزی که عملا به روح زندگی مشترک کمک میکند و چرخ زندگی مشترک را به جلو میبرد این حقوق نیست بلکه تفاهم و گذشت است که به روح زندگی مشترک طراوت میبخشد. و عملا اینطور نیست که مرد به زن خود با دید وسیله نگاه کند و یا زن فکر کند باید از هر وسیله ای برای کسب در آمد و پس انداز نگاه کند.

اما پیکره ازدواج در زمان شکل گیری با قواعدی شکل میگیرد که به مرد اجازه میدهد با قبول مسولیتهای خارجی بیشتر نقش عمده ای در شکل گیری زندگی مشترک داشته باشد که این مسولیتها از زمان خواستگاری آغاز میشود اما زمانی که به هر دلیل امکان ادامه زندگی وجود نداشته باشد چون قواعد گذشته حاکم بر اساس این زندگی مشترک شرایط یاد شده را داشته طبعاً با شرایط خاصی روبرو خواهد شد .
طبق نظر شرع طلاق یا بخواسته مرد یا زن و یا هر دوی آنها میباشد . اما در صورتی که زن نخواهد با مرد زندگی کند به این ترتیب عمل میکند که پیشنهاد میدهد تا مرد از حقوقی که بر گردن زن دارد بگذرد چون به محض عقد دائم زن متعهد شده تا آخر عمر عهده دار نیازهای مرد باشد و مرد هم همین تعهد را قبول کرده است.

و در این مرحله پذیرفتن یا رد این مساله که زن را از عهده مسولیتهایش رها کند به عهده مرد میباشد و معمولا در کنار این تقاضای زن نوعی بخشش هم همراه میشود ، که مثلا زن میگوید حاضرم فلانمقدار از مهریه خود را هم به مرد ببخشم تا رها شوم . اما در کل اگر شرایط خاصی نباشد و وکالتی داده نشده باشد پذیرفتن این مساله بعهده مرد میباشد .
شکل دیگر مساله به این صورت است که مرد پیشنهاد دهنده است اما در این حال قضیه فرق میکند .

مرد پیشنهاد خود را به این شکل بیان میکند :
من تمام حقوق زن خود را میدهم و در مقابل حقوقی که به گردن زن خود دارم را میبخشم .طبیعیست در این شرایط که مرد حقوق زن را میپردازد و و از حقوق خود میگذرد دیگر جای چون و چرا باقی نمیماند و طبق موازین مفارقت میتواند از طرف مرد یکطرفه ایجاد شود .
اگر بخواهیم در یک دید جدید به ازدواج نگاه کنیم و قواعد اساسی را عوض کنیم شاید بتوانیم قوانینی که از آن قوانین بنیادین سر چشمه گرفته است را تغییر دهیم .
برای اینکه زن بتواند مثل مرد بیاید و شوهر خود را طلاق دهد باید بتواند شرایطی مثل شرایطی که مرد موقع طلاق فراهم میکند ایجاد نماید یعنی حقوق مرد را بپردازد و از حقوق خود بگذرد اما سوال اینجاست که چگونه زن میخواهد هم حقوق مرد رابپردازد و هم از او تمکین نکند .
بنابراین در تعریف حقوق مرد و زن دچار دگرگونی خواهیم شد مثلا باید عنوان شود تمکین زن از مرد سلیقه ای بوده و الزامی به آن نیست یعنی زن خواست شب نزد شوهرش خواهد بود و نخواست خانه پدرش میرود و زندگی را ادامه میدهد و متعاقباً مرد مسولیتی از جهت معاش خانواده ندارد هر وقت خواست خرج خانواده خود را میدهد و هر وقت نخواست نمیدهد .
مهریه هم از اصل برداشته میشود و یا متقابل میشود مرد 100 سکه میدهد و زن جهیزیه ده میلیون تومانی به شوهر میدهد و در مورد آن دیگر حقی ندارد و به ملکیت شوهر در میاید یعنی یک تعویض نابجا و بی ارزش چون مرد از اول میتواند همان هزینه را برای خرید لوازم زندگی بکند .
در مورد خواستگاری زنها هم اقدام به خواستگاری می کنند مثلا سال 2020 میشنویم دختری ده جا خواستگاری رفته ولی به او شوهر نداده اند.

اقرارزوج به عدم استطاعت جهت پرداخت نفقه از مصادیق عسروحرج است
رای شعبه 30 دیوان عالی کشور

(( با توجه به اقرار زوج به این که قدرت مالی نداردکه بتواند مخارجه زوجه ومسکن برای او تهیه کند مورد از مصادیق ماده 1129 قانون مدنی می باشد، مضافا" براین که در مورد پرونده بند 1 و 9 از شرایط ضمن عقد که به امضای زوجین رسیده تحقق پیدا کرده و با استعلام از مدت محکومیت زوج احیانا" بند 6 نیز تحقق پیدا می کند  بنابراین دادنامه تجدید نظر خواسته که مراعات جهات فوق نشده نقض و به شعبه همعرض ارسال می شود0)) (71/1075/30)

مرجع : کتاب علل نقض آراءمحاکم درموضوعات احوال شخصیه ومدنی دردیوان عالی کشور
تالیف : یداله بازگیر،ازانتشارات ققنوس ،چاپ اول ، 1376
 سابقه : در این پرونده زوجه به طرفیت همسرش به خواسته تعیین و تکلیف طلاق دادخواستی به دادگاه تقدیم داشته است  زوجه توضیح داده ((همسرم طبق دادنامه های ذکر شده به جزای نقدی و زندان محکوم شده و فعلا" در زندان به سر می برد و قدرت پرداخت نفقه و ]تهیه [ مسکن برای من ندارد0 چطور می توانم با چنین مردی زندگی کنم و تقاضای طلاق نموده ام.
در جلسه دادرسی زوجه اظهار داشت (( همسرم به شش سال زندان محکوم شده و دارای زن دیگری با بچه می باشد و تا به حال مخارج مرا نپرداخته و فعلا" در خانه پدرم می باشم 0 خانه استیجاری داشتم ، وقتی شوهرم به زندان رفت صاحبخانه مرا بیرون کرد و تقاضای طلاق دارم.

خوانده اظهار داشت (( احکامی که صادر شده تعزیری است و آنچه ابلاغ شده یک سال حبس است و بیست و چهار فقره چک بوده که مقداری از آن را پرداخته ام و نسبت به بقیه محکوم شده ام و الان نمی توانم منزل مسکونی برایش اجاره کنم  مالی هم ندارم که خرجی او را بپردازم و از این تاریخ در صورت دستور مقامات می تواتم مبلغ سه هزار تومان نفقه برایش پرداخت کنم ولی تا زندان هستم خانه نمی توانم بگیرم
دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و بشرح متن دادنامه شماره 667 مورد را منطبق با مواد 1129 و1130 قانون مدنی ندانسته و دعوی خواهان را مردود اعلام می دارد که مورد اعتراض زوجه قرار می گیرد

رای وحدت رویه زیر نیز قابل توجه میباشد :
رای شماره : 593 - 1/9/1373

رای وحدت رویه هیئت عمومی دیوان عالی کشور

بند3 ماده 9 قانون تجدیدنظرآراءدادگاهها که از تاریخ 27/6/1372 لازم الاجراءگردیده ،آراء قابل تجدیدنظر دادگاه مدنی خاص را احصاء و ذکری ازنفقه وحضانت وتمکین و....ننموده است وچون طبق ماده 18 قانون مزبور کلیه قوانین و مقررات مغایر با آن قانون لغوگردیده لذا آراء صادر ، نسبت به دعاوی مذکورقابل تجدیدنظرنبوده ، رای شعبه 30 دیوان عالی کشورکه با این نظرمطابقت دارد صحیح تشخیص می شود. این رای برطبق ماده واحده قانون وحدت رویه قضائی مصوب 1328برای دادگاههاوشعب دیوان عالی کشوردرمواردمشابه لازم الاتباع است.
قوانین طلاق

طلاق حقی نیست که به مرد عطا شده باشد و از زن بازداشته شده باشد بلکه طلاق آخرین راه چاره ایست که برای پایان دادن به زندگیهای بدون عاطفه و مشقت بار در نظر گرفته شده است به همین لحاظ مسولیت فردی که اختیار بیشتری در این موضوع دارد بیشتر است لذا باید توجه داشت افرادی که از روی هوا و هوس به این امر اقدام میکنند و با بروز کمترین اختلافات آنرا چاره کار خود میدانند روزی باید در مقابل خداوند متعال پاسخگو باشند که آیا واقعا امکان ادامه زندگی به هیچ وجه وجود نداشته و آیا آنها همه سعی خود را برای ادامه زندگی کرده اند؟ و باید پاسخ دهند چرا چیزی را که خداوند امر به محکم و استوار کردن آن کرده براحتی از هم گسسته اند .
بر اساس قوانین و موازین کشور وقوع امر طلاق از سه راه امکانپذیر است

    ساده ترین شکل وقوع طلاق زمانیست که زن و شوهر بر مساله طلاق توافق داشته باشند و دیگر مایل به ادامه زندگی با هم نباشند
    این نوع طلاق به طلاق توافقی معروف است که از اختیار مرد در طلاق ناشی میشود .
    نوع دیگر طلاق که اساس تمام قوانین طلاق میباشد طلاق به خواست و اراده مرد است
    ماده 1133 قانون مدنی- مرد می تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید .
    تبصره - زن نیز می تواند با وجود شرایط مقرر در مواد (1119) ، (1129) و (1130) این قانون ، از دادگاه تقاضای طلاق نماید .
    در این حالت مرد موظف به پرداخت کلیه حقوق زن میباشد.
    اما نوع دیگر طلاق که همچنان ریشه در اختیار مرد دارد طلاق بخواسته زن است ، در این حالت زن با اثبات شرایط عسر و حرج خود (در این شرایط دادگاه مرد را مجبور به طلاق میکند ) و یا با توجه به وکالتی که از ابتدای عقد در شرایط ضمن عقد از مرد گرفته میتواند خود را مطلقه نماید.
    بر اساس ماده 1130 قانون مدنی- در مورد زیر زن می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید در صورتی که برای محکمه ثابت شودکه دوام زوجیت موجب عسر و حرج است می تواند برای جلوگیری از ضرر و حرج زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورت میسر نشدن به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.
    تبصره - عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر وحرج محسوب می گردد.

    ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه .
    اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است.
    در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک ، مجددا" به مصرف موارد مذکور روی آورده ، بنا به درخواست زوجه ، طلاق انجام خواهد شد .
    محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر
    ضرب و شتم یا هرگونه سوء استفاده مستمر زوج که عرفا" با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد .
    ابتلاء زوح به بیماری های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید .

موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود ، حکم طلاق صادرنماید .

همچنین اگر در ضمن عقد شروطی واقع شود که در موارد قانونی حق طلاق بصورت وکالت بلا عزل به زن تنفیذ شود این شرایط در درخواست زن برای طلاق نافذ خواهد بود
باید توجه داشت طلاق به خواسته مرد و طلاق توافقی قابل رجوع است یعنی مرد دوباره میتواند بر ادامه زندگی با زن اراده کرده و بدون ازدواج در مدت مقرر زن دوباره به همسری مرد در می آید .اما در طلاق عسر و حرجی یا قضائی امکان رجوع برای مرد وجود ندارد و صرفا با توافق طرفین امکان آن بوجود می آید.

اما اجرای صیغه طلاق بدون صدور گواهی عدم امکان سازش غیر قانونی میباشد
ماده 10 قانون حمایت خانواده

اجرای صیغه طلاق و ثبت آن پس از رسیدگی دادگاه و صدور گواهی عدم امکان سازش صورت خواهد گرفت .
متقاضی گواهی عدم امکان سازش باید تقاضانامه ای به دادگاه تسلیم نماید که در آن علل تقاضا به طور موجه قید گردد. پس از وصول تقاضانامه دادگاه راسا یا به وسیله داور یا داوران سعی در اصلاح بین زن و شوهر و جلوگیری از وقوع طلاق خواهد کرد. هرگاه مساعی دادگاه برای حصول سازش نتیجه نرسد با توجه به ماده 8 این قانون گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد. دفتر طلاق  پس از دریافت گواهی مذکور به اجرای صیغه طلاق و ثبت آن اقدام خواهد نمود.
هر یک از طرفین عقد بدون تحصیل گواهی عدم امکان سازش مبادرت به طلاق نماید به حبس جنحه ای از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. همین مجازات مقرر است برای سردفتری که طلاق را ثبت نماید.
و در همین قانون و ماده 8 آمده :

در موارد زیر زن یا شوهر حسب مورد می تواند از دادگاه تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نماید و دادگاه در صورت احراز آن موارد گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.



اولین علت اصلی طلاق در جامعه‌ ایران، نداشتن شناخت مناسب زن و شوهر نسبت به یکدیگر پیش از ازدواج است. به بیان دیگر خانواده و خود فرد نسبت به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری شریک آینده زندگی‌اش آگاهی ندارد.

دلیل دیگر طلاق در جامعه‌ ایران‌ نداشتن تفاهم و عدم توانایی زن و شوهر در گفتگو کردن است. متاسفانه از هر 10 زوج، کمتر از 3 زوج توانایی گفت‌ وگو کردن به شیوه مناسب را دارند. باید به این مسئله توجه داشت که وقتی نتوان با گفت‌ وگو به حل مسئله‌ای پرداخت، مشکلات زیادی ایجاد خواهد شد.

دلیل دیگر طلاق دخالت هایی است که بیشتر از طرف خانواده ها بوجود میاید. متاسفانه بسیاری از زن و شوهرها این اجازه را به خانواده‌هایشان می‌دهند که از همان روزهای اول ازدواج در زندگی‌شان مداخله کنند. علت این دخالت به وابستگی فرد به خانواده اش برمیگردد.

طلاق به دو نوع رجعی و بائن تقسیم خواهد شد و طلاق بائن نیز به طلاق خلع و مبارات تقسیم میشود.

طلاق از چه روش هایی امکان پذیر است؟

  1. ساده ترین شکل وقوع طلاق زمانیست که زن و شوهر بر مساله طلاق توافق داشته باشند و دیگر مایل به ادامه زندگی با هم نباشند. این نوع طلاق به طلاق توافقی معروف است که از اختیار مرد در طلاق ناشی میشود.
  2. نوع دیگر طلاق که اساس تمام قوانین طلاق میباشد طلاق به خواست و اراده مرد است.
  3. طلاق از طرف زوجه که این نوع طلاق تنها در صورتی است که زوجه یکی از شروط ضمن عقد را داشته باشد.

طلاق توافقی به چه صورتی میباشد؟

زمانه عوض شده است. این فقط انتخاب همسر و ازدواج نیست که دور از همه رسوم سنتی و حرف و حدیث‌های فامیل انجام می‌شود؛ حتی طلاقی که دعوا و تهدید و قشون‌کشی خانوادگی با خود داشت، حالا به اتفاقی آرام و بی‌سر و صدا تبدیل شده است به نام طلاق توافقی! انگار نه انگار این زوجی که کنار یکدیگر روی صندلی‌های دادگاه خانواده نشسته‌اند، چند سالی از عمرشان را زیر یک سقف با یکدیگر هدر داده‌اند. آن‌ها همین که از آن چند سال حرف می‌زنند، می‌گویند: هم اون خوب بود و هم من؛ ولی با هم تفاهم نداشتیم.

طلاق توافقی بدین شکل است که مرد و زن پس از اینکه ادامه زندگی مشترک را به صلاح تشخیص ندادند میتوانند با توافق در خصوص مهریه و نفقه و اجرت المثل و حضانت فرزند برای طلاق توافقی اقدام کنند.

برای اطلاعات بیشتر و همچنین گرفتن وکیل میتوانید به قسمت طلاق توافقی مراجعه کنید.

طلاق از طرف مرد به چه صورتی میباشد؟

مرد حق طلاق دارد و میتواند در هر زمانی برای طلاق همسرش اقدام کند ولی این به آن معنی نمیباشد که حق و حقوق زن ضایع شود بلکه مرد زمانی میتواند زن را طلاق دهد که تکلیف حق و حقوق زن را مشخص و پرداخت کند که این حق و حقوق عبارتند از: مهریه، نفقه، اجرت المثل، شرط تنصیف دارایی.

یکی از نکات حائز اهمیت در زمانی که طلاق از سوی مرد صورت میگیرد اگر درخواست طلاق مربوط به بد رفتاری زن نباشد در این صورت زوج نصف اموالی که بعد از عقد نکاح حاصل شده است را باید طبق دستور دادگاه به زن پرداخت کند.

برای اطلاعات بیشتر و همچنین گرفتن وکیل میتوانید به قسمت طلاق از طرف زوج (مرد) مراجعه کنید.

طلاق از طرف زن به چه صورتی میباشد؟

در حالت کلی زن حق طلاق ندارد و حق طلاق به مرد داده شده است مگر در صورتیکه زن یکی از موارد زیر را داشته باشد:

  1. در مواردی که قانون به زن حق تقاضای طلاق داده است که همان شروط 12 گانه ضمن عقد ازدواج میباشد.

  2. در مواردی که زن به صورت شرط ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر وکالت بلاعزل برای اجرای صیغه طلاق گرفته باشد.

برای اطلاعات بیشتر و همچنین گرفتن وکیل میتوانید به قسمت طلاق از طرف زوجه (زن) مراجعه کنید.

در صورتیکه فرایند طلاق توسط وکیل انجام شود چه مزایایی دارد؟

  1. در کمترین زمان ممکن با توجه به نوع طلاق انجام خواهد شد.
  2. نیازی به حضور زن و مرد در دادگاه نمیباشد.
  3. نیازی به حضور زن و مرد در جلسات مشاوره و یا داوری نمیباشد و وکیل به جای آنها در جلسات مشاوره و داوری شرکت خواهد کرد.
  4. اگر طلاق توافقی باشد توافقات زن و مرد توسط وکیل صورت جلسه و مطابق آن حکم صادر میشود.
  5. اجرای صیغه طلاق هم بدون حضور زن و مرد و توسط وکیل میباشد.

سوالات مربوط به طلاق (گلچین پرسش‌های مردمی در طی ۸ سال)

  1. من یک شوهر 32 ساله هستم. اگر بخواهم همسرم را طلاق بدهم چیکار باید انجام دهم؟
    مرد حق طلاق خواهد داشت و میتوانید بعد از پرداخت حقوق همسر خود، برای طلاق ایشان اقدام کنید.
  2. من زنی 27 ساله هستم. به دلیل اینکه همسرم مرا کتک میزند و معتاد است قصد طلاق دارم. چه کاری باید انجام دهم؟
    شما میتوانید با استناد به شروط ضمن عقد و تماس با دفتر و گرفتن وکیل برای طلاق اقدام کنید.
  3. زن و شوهری که به دلیل عدم تفاهم قصد طلاق توافقی را دارند چه کاری باید انجام دهند؟
    ابتدا زن و شوهر باید در خصوص تمامی مهریه و نفقه و اجرت المثل و حقوق دیگر توافق کنند سپس میتوانند ضمن تماس با دفتر وکیل بگیرند.
  4. آیا بعد از طلاق توافقی زن میتواند به مهریه خود رجوع کند؟
    اگر طلاق توافقی در قبال بذل مهریه باشد دیگر زن نمیتواند به مهریه خود رجوع کند.
  5. اگر زن وکالت در طلاق داشته باشد میتواند مهریه خود را هم مطالبه کند؟
    بله اگر زن وکالت در طلاق داشته باشد میتواند تمامی حقوق خود را از مرد مطالبه کند.
  6. اگر مرد قصد طلاق همسرش را داشته باشد، زن میتواند با طلاق مخالفت کند؟
    خیر به دلیل اینکه مرد به تنهایی حق طلاق دارد و زن نمیتواند با طلاق از طرف مرد امتناع کند و فقط میتواند حق و حقوق خود را مطالبه کند.
  7. در صورتیکه مرد قصد طلاق همسرش را داشته باشد میتواند برای پرداخت مهریه ایشان دادخواست اعسار بدهد؟
    بله منافاتی نخواهد داشت و مرد میتواند ضمن دادخواست طلاق دادخواست اعسار خود را هم تنظیم و ارائه کند.
  8. در صورتیکه زن وکالت در طلاق داشته باشد آیا میتواند از شرط تنصیف دارایی هم بهره مند شود؟
    خیر شرط تنصیف دارایی در صورتی اجرا خواهد شد که طلاق از طرف مرد باشد.
  9. اگر طلاق از طرف مرد باشد آیا حتما باید در جلسات داوری شرکت کند؟
    در صورتیکه مرد وکیل داشته باشد دیگر نیازی به حضور ایشان در دادگاه و جلسات داوری نخواهد بود.
  10. آیا در طلاق توافقی مرد میتواند مبلغی را از زن در ازای طلاق دریافت کند؟
    در طلاق توافقی همه چیز به توافق میان زن و مرد بستگی دارد و این شرط نیز صحیح و قابل اجرا میباشد.

مراحل اعطای وکالت به وکیل در خصوص طلاق 

  1. زن یا مرد مصمم برای انجام طلاق هستند.
  2. خوب اکنون شما نیاز به وقت حضوری دارید تا مدارک خود را تحویل وکیل متخصص امور خانواده و طلاق دهید. (برای دریافت وقت با دفتر تماس حاصل فرمائید)
  3. پس از گرفتن وقت حضوری با وکیل مدارک خود را تکمیل و به همراه داشته باشید.
  4. زن و مرد در حضور وکیل خود تمامی دلایلی که او را مجبور به اقدام برای جدایی کرده است شرح می دهد تا وکیل بنا به شرایط ایشان برای طلاق اقدام نماید.
  5. تنها در این مرحله هر یک از زوجین برای تحویل مدارک به وکیل مربوطه به دفتر مراجعه می کند و از اینجا به بعد کلیه مراحل توسط وکیل انجام می شود.
  6. سپس صیغه طلاق جاری می شود (صرفا با حضور وکیل زن یا مرد) در شناسنامه ثبت می شود و مدارک تحویل زوجین می شود.
  7. طلاق انجام شد و تمامی مراحل به پایان رسید.

مدارک لازم برای اعطای وکالت به وکیل در خصوص طلاق

  1. اصل سند ازدواج
  2. اصل شناسنامه
  3. کپی کارت ملی

در صورت نبود اصل سند ازدواج باید رونوشت آن را از دفترخانه محل انعقاد عقد نکاح دریافت کنید.

طلاق

طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می‌رود. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستی‌ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن‌ها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد.

میان طلاق با فسخ ازدواج متفاوت است. فسخ ازدواج به معنای این است که ازدواج صورت گرفته از ابتدا باطل و بی‌اعتبار بوده‌است. شیوهٔ انجام طلاق در قوانین کشورهای مختلف بسیار متفاوت است اما در اغلب کشورها نیاز به تأیید یک دادگاه یا مرجع رسمی حقوقی وجود دارد. مذاهب مختلف نیز رویکردهای متفاوتی به طلاق دارند. طلاق در اسلام به اختیار شوهر انجام می‌شود اما زن نیز در شرایط خاصی ممکن است حق طلاق را به دست بیاورد.

واژه طلاق از ریشه عربی و به معنی «گشودن گره» و «رها کردن» است و در فقه اسلامی «زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص» تعریف می‌شود.[۱] در فارسی از واژهٔ هِلِش، برای اشاره به طلاق استفاده می‌شده که از تغییریافتهٔ hiliŠn از پارسی میانه است.[۲]

محتویات

آثار طلاق

نبود ناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند؛ هر چند برخی نیز ممکن است پس از طلاق احساس خوشحالی داشته باشند. معمولاً زنان از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادی زیان می‌بینند، اما فرایندهای سازگاری روانی و اجتماعی برای مردان و زنان تفاوت چندانی ندارد. بعضی از مردان و زنان ممکن است پس از طلاق به ازدواج مجدد تن در دهند.

طلاق و کودکان

کودکانی که والدینشان از ازدواج خود راضی نیستند اما با هم زندگی می‌کنند، ممکن است تحت‌تأثیر تنش ناشی از روابط آن‌ها به اضطراب یا افسردگی مبتلا شوند. کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان نیز به اضطراب عاطفی دچار می‌شوند. کودکان بزرگ‌تر بهتر می‌توانند انگیزه‌های پدر و مادرشان را برای طلاق درک کنند. این کودکان ممکن است به خاطر اثراث طلاق بر آینده خود نگران باشند یا این که احساس تنهایی داشته باشند. کودکان هنگامی که پس از جدایی هم با پدر و هم با مادر رابطه مداوم دارند، در وضع بهتری به سر می‌برند تا هنگامی که فقط یکی از آن‌ها را به طور منظم می‌بینند. طلاق هماهنگی میان والدین، مسائل نگه‌داری کودک و حق ملاقات را در برمی‌گیرد. به تازگی به فرزندی پذیرفتن کودکان بی‌سرپرست از سوی افراد مجرد شیوع بیشتری پیدا کرده است. این موضوع موافقان و مخالفانی دارد. مخالفان بر این باورند که این کودکان با ورود به یک خانواده تک سرپرست با مشکلات عاطفی رو به رو خواهند شد.[۳]

شواهد حاکی از آن است که نوجوانانی که در خانواده‌های تک والدی بزرگ شده‌اند بیش از همسالان خود که در خانواده‌های دو والدی تربیت شده‌اند، به سمت رفتارهای پرخطر تمایل دارند، شامل مصرف دخانیات، نوشیدن الکل، خشونت، روابط جنسی ناامن و اقدام به خودکشی.[۳]

تاریخچه

«طلاق ملکه ژوزفین» اثر هنری فردریک شوپن. کد ناپلئون (۱۸۰۴) طلاق را در فرانسه قانونی کرد و ژوزفین همسر ناپلئون بناپارت در ۱۸۰۹ از امپراتور فرانسه جدا شد.

طلاق در بسیاری از سرزمین‌های باستانی از جمله میان‌رودان، یونان، ایران، مصر و چین وجود داشته‌است. کنستانتین محدودیت‌های بسیاری برای طلاق ایجاد کرد و در قرن دهم میلادی کلیسای مسیحی آن را ممنوع دانست. هنری هشتم برای نخستین بار از مجلس کلیسای انگلیس خواست که ازدواج او را فسخ نماید.

به مرور زمان کشورهای اروپایی و مسیحی حق طلاق را برای زن و شوهر به رسمیت شناختند. با این حال، در سال ۱۹۸۶ در ایرلند پارلمان طلاق را غیرقانونی اعلام کرد. در انگلستان، در سال ۱۹۶۹ لایحه قانونی اصلاح طلاق به تصویب رسید که گرفتن طلاق را برای زن و شوهر آسان‌تر کرد. بین سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، میزان طلاق در بریتانیا به طور ثابت هر سال ۹ درصد افزایش یافت و در طی آن دهه دو برابر شد. امروزه در بسیاری از جوامع اروپایی، میزان طلاق افزایش یافته‌است. در کشورهایی که ازدواج همجنسگرایان قانونی است طلاق آنان هم پیش بینی شده‌است. بر اساس آمار میزان طلاق بین همجنسگرایان کمتر است.

طلاق در مذاهب متفاوت

در اسلام

نوشتار اصلی: طلاق در اسلام

طلاق در اسلام منفورترین حلال نامیده شده‌است و از این واقعه عرش الهی می‌لرزد[۱] قرآن به مردان مسلمان سفارش می‌کند که از طلاق همسرانشان خودداری ورزند؛ و سازش را بهتر دانسته است.[۲] در شرایط ناسازگاری زن و شوهر، قرآن پیشنهاد کرده‌است که داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده زن با هم بحث کنند.[۳] کسانی که به ترک هم‌خوابگی با زنان خود سوگند یاد می‌کنند، می‌بایست چهارماه، قبل از نافذ شدن طلاق، انتظار بکشند و اگر باز هم اصرار داشتند، حکم اجرا می‌شود.[۴] اگر طلاق پیش از نزدیکی صورت پذیرد و شوهر برای زن مهری تعیین کرده باشد، می‌بایست نصف آنچه معین کرده، به زن بپردازد.[۵] قرآن نوعی طلاق رجعی را که در آن، مرد به زن خود می‌گوید پشت تو چون پشت مادر من است، زشت می‌شمارد.[۶] در ازدواج دائم، مرد می‌تواند همسرش را طلاق دهد؛ مشروط به این‌که زن در مدت عادت ماهانه و یا باردار نباشد. برای تقاضای طلاق از سوی زن، عموماً شرایطی در پیمان ازدواج معین می‌شود. مثلاً اگر زن در پیمان ازدواج شرط کرده باشد که هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد یا با او بدرفتاری کند، تقاضای طلاق خواهد کرد. در صورت ناتوانی شوهر از دادن نفقه، زن می‌تواند تقاضای طلاق نماید. همچنین، ابتلای شوهر به بیماری روانی یا جسمانی که باعث اختلال در زندگی زناشویی شود؛ می‌تواند دلیلی برای تقاضای طلاق از سوی زن باشد. عموماً میزان طلاق در جامعه‌های اسلامی، کم‌تر از میزان طلاق در جوامع غیراسلامی‌است. بسیاری از شوهران که زنان را مورد سوءاستفاده و سوءرفتار قرار می‌دهند، از طلاق دادنشان خودداری می‌کنند. در بسیاری از کشورهای اسلامی، دادگاه‌های خانواده برای اجرای عدالت تأسیس شده‌اند. به‌گفتهٔ کاظم صدیقی فقیه شیعه در خطبه‌های نماز جمعه تهران؛ ولی فقیه حق طلاق همسر رئیس‌جمهور را دارد[نیازمند منبع]، وی گفته است که این نظریه را اولین بار از یکی از وزرای دولت جمهوری اسلامی ایران شنیده و به آن معتقد است[نیازمند منبع]

در یهودیت

در آئین یهود برای طلاق، زن باید از شوهر خود طلاق را تقاضا کند و توافق او را بگیرد.[۴]

در دین بهائی

بهاءالله، شارع بهائیت در کتاب اقدس امر طلاق را بسیار مکروه و ناپسند ذکر می‌کند ولی در نظر می‌گیرد که اگر زن و شوهری واقعاً نتوانستند با هم زندگی کنند باید حکم طلاق جاری شود: شوقی افندی، ولی‌امرالله می‌گوید: «امر طلاق بسیار مذموم و قبیح و مخالف رضای الهی است»[۵]

بعد از تصمیم زن و مرد برای جاری ساختن حکم طلاق، باید به مدت یک سال صبر نمایند، این ایام به اصطلاح بهائی، ایام تربص نامیده می‌شود؛ و اگر این یکسال گذشت و بین زن و مرد اتحاد مجدد برقرار نشد، آن‌ها به کلی از هم جدا شده و می‌توانند با فرد دیگری ازدواج کنند. در موقع یکسال تربص مرد باید تمام مخارج زندگی زن را به میزانی که محفل روحانی محل تعین می‌کند، بپردازد ولو آنکه طلاق به تقاضای زن صورت گرفته باشد.[۶]

اگر مرد عزم طلاق زنش را داشته باشد باید ۱۹ ماه کناره گیری نماید، اگر در خلال این مدت پشیمان گردید، و از عزم خود منصرف شد، به همان حال باقی خواهند ماند، و گرنه بعد از انقضاء ۱۹ ماه طلاق می‌دهد. هنگامی که طلاق واقع شد دیگر رجوع به زوجة طلاق داده شده جایز نیست تا ۱۹ روز بگذرد و بعد از آن می‌تواند رجوع کند. هر زنی را می‌شود ۱۹ مرتبه طلاق داد و سپس حرام ابدی می‌شود. مرگ و طلاق زوجین: در آیین بابیت اگر یکی از زوجین از دنیا برود، اگر متوفی زوج باشد بر زوجه واجب است که بعد از ۹۵ روز حتماً ازدواج کند، و اگر زوجه باشد مرد باید ظرف مدت ۹۰ روز ازدواج کند.[۷]

طلاق در کشورهای مختلف

در ایران

نوشتار اصلی: طلاق در ایران

در ایران، در سال ۱۳۹۱ ۱۵۰هزار و ۳۲۴ طلاق به وقوع پیوسته است. یعنی روزانه ۳۸۱ زوج از یکدیگر جدا شده‌اند. خیانت، مشکلات جنسی و تورم مهم‌ترین دلایل طلاق هستند.[۸] در جمهوری اسلامی ایران، مرد با مراجعه به دادگاه حق تقاضای طلاق دارد. زن نیز در شرایط خاصی می‌تواند با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق کند. بعضی از این شرایط عبارت‌اند از:

  • ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در یک سال بدون عذر موجه
  • اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر یا ابتلای آن به یکی از مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است..
  • محکومیت قطعی زوج به بیش از پنج‌سال حبس
  • ضرب و شتم یا سوء رفتار زوج که برای زوجه غیرقابل تحمل است.
  • ابتلای زوج به بیماری‌های صعب‌العلاج روانی و جسمانی
  • مرد حق طلاق را هنگام عقد به زن داده باشد.

شهیندخت مولاوردی معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده، اعتیاد را یکی از آسیب‌ها و چالش‌های مهم کشور و خانواده‌ها دانست و اعلام کرد که ۵۵ درصد طلاق‌ها در کشور نتیجه این معضل اجتماعی است. همچنین حدود ۱۰ درصد معتادان در کشور نیز زنان هستند.[۹]

برای رسمیت طلاق خواندن صیغه طلاق در حضور دو مرد شاهد لازم است.

در قوانین ایران به پیروی از فقه امامیه سه شیوه برای وقوع طلاق ذکر شده‌ست. روش اول خواست مرد است؛ در مادهٔ ۱۱۳ قانون مدنی ایران آمده‌است که: «مرد هر وقت که بخواهد می‌تواند زن خود را طلاق دهد.» دوم تقاضای طلاق توسط زن از دادگاه و سوم طلاق توافقی زن و شوهر که به طلاق خلع و مبارات معروف است و نوع خاصی از طلاق با شرایط خاص خود محسوب می‌شود.[۱۰]

انتقاداتی که به اختیار نامحدود مرد در انجام طلاق گرفته می‌شد باعث شد تا قانون حمایت خانواده ۱۳۴۶ صدور گواهی عدم امکان سازش از سوی دادگاه را پیش از انجام طلاق لازم بداند و شرایطی هم برای درخواست صدور این گواهی مقرر شده بود. البته مشخص نبود که آیا این قانون اختیار نامحدود مرد در طلاق را از بین برده یا خیر. یعنی مرد می ةواند بدون وجود شرایطی که در این قانون آمده درخواست طلاق بدهد یا نه. تا اینکه قانون حمایت خانواده ۱۳۵۴ به تصویب رسیده و به طور صریح ماده ۱۱۳۳ را نسخ کرده و تلاش کرد تا نوعی تساوی را در امور ازدواج و طلاق بین زن و مرد برقرار کند. در این قانون آزادی مرد در طلاق محدود به موارد خاصی شده و پنج شرط دیگر علاوه بر شرایط ماده ۱۱ قانون حمایت خانواده ۱۳۴۶ برای امکان درخواست طلاق اضافه شد که عبارت بودند از زندانی شدن زن یا مرد برای دوره‌ای مشخص، اعتیاد، ازدواج مجدد مرد بدون رضایت زن، ترک زندگی خانوادگی از طرف هریک از آنها، محکومیت قضایی هر یک از آنها که موجب لطمه به حیثیت خانوادگی دیگری شود. علاوه بر موارد قانون ۱۳۴۶، در قانون ۱۳۵۴ این توضیح آمد که ماده ۱۱ هم برای زن و هم برای مرد اعتبار دارد.[۱۱]

با وقوع انقلاب اسلامی و با تصویب قانون دادگاه‌های مدنی خاص (۱۳۵۸) برخی از مواد قانون حمایت خانواده ۱۳۵۴ نسخ شد. در ماده ۳ این قانون آمده بود: «موارد طلاق همان است که در قانون مدنی و احکام شرع مقرر گردیده ولی در مواردی که شوهر به استناد ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی تقاضای طلاق می‌کند، دادگاه بدواً بر حسب آیه کریمهٔ ... مورد را به داوری ارجاع می‌کند و در صورتی که بین زوجین سازش حاصل نشود اجازهٔ طلاق را به زوج خواهد داد». به این ترتیب در ایران امروز مردی که بخواهد همسرش را طلاق بدهد ابتدا باید دادگاه رجوع کند و دادگاه هم سعی به سازش بین او و همسرش خواهد کرد و اگر این اتفاق نیفتاد اجازهٔ طلاق را صادر خواهد کرد.[۱۲]

زن نیز در دو حالت می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند. اول اینکه در زمان ازدواج یا پس از آن، از شوهر وکالت برای طلاق گرفته باشد. اعطای چنین وکالتی به عنوان یک شرط ضمن عقد ازدواج رایج است و در این حالت زن به نیابت و نمایندگی از شوهر طلاق را اجرا می‌کند. دوم اینکه یکی از شرایط مقرر در قانون مدنی برای درخواست طلاق زن وجود داشته باشد. این شرایط به طور کلی به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ اول خودداری یا عجز شوهر از دادن نفقه، دوم عسر و حرج که به معنی دشواری غیرقابل تحمل زندگی مشترک است و سوم نیز مفقودالاثر شدن شوهر برای بیش از چهار سال. عسر و حرج شامل موارد متعددی از جمله ابتلای شوهر به بیماری‌های مسریه صعب‌العلاج، ضرب و شتم یا سوء معاشرت مستمر، محکومیت به حبس ۵ سال یا بیشتر، ترک زندگی خانوادگی، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی می‌شود.[۱۳]

میزان طلاق در ایران با توجه به تعداد طلاق نسبت به جمعیت تقریباً برابر با میزان طلاق در سه کشور اصلی اروپای غربی است. آمار طلاق در ایران در سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ به طور پیوسته در حال افزایش بوده و از ۹۴ هزار طلاق در سال ۱۳۸۵ به ۱۱۰ هزار در سال ۸۷، ۱۳۷ هزار در سال ۸۹ و ۱۵۰ هزار در سال ۹۱ رسیده‌است.[۱۴]

در اروپای غربی

میزان طلاق در سه کشور اصلی اروپای غربی تقریباً برابر با میزان طلاق در ایران است. در فرانسه که حدود ۶۶ میلیون نفر جمعیت دارد در سال ۲۰۱۲ حدود ۱۳۳ هزار طلاق انجام شده‌است. در آلمان ۸۲ میلیونی، حدود ۱۹۰ هزار طلاق و در انگلیس ۶۰ میلیونی هم ۱۴۴ هزار طلاق ثبت شده‌است. در ایران ۷۷ میلیونی هم در سال ۱۳۹۱ شمسی ۱۵۰هزار و ۳۲۴ طلاق به وقوع پیوسته است. در فرانسه میزان طلاق در سال‌های اخیر روند کاهش داشته‌است. در سال ۲۰۰۵ در فرانسه بیش از ۱۵۵ هزار مورد طلاق به وقوع پیوسته بود اما در سال ۲۰۰۶ این رقم به ۱۳۹ هزار کاهش یافته و نهایتاً به ۱۳۳ هزار مورد در سال رسیده است.[۱۴]

در آمریکا

براساس آمارهای دو الی سه دهه گذشته، در آمریکا تا سال ۱۹۸۸ از هر سه ازدواج یکی به طلاق انجامیده و در این نسبت در سال ۱۹۸۹ به دو سوم رسیده است.[۱۵] در تهران ۴۰ درصد ازدواج‌ها به طلاق منجر می‌شود.[۱۶]

بر اساس آمار بدست آمده از کشور آمریکا، بیشترین طلاق(۳۶٫۶٪) در مورد زنانی اتفاق می‌افتد که در بین سنین ۲۰ تا ۲۴ سال ازدواج کرده‌اند، در مورد مردان نیز وضع به همین شکل است و بیشترین طلاق آنها(۳۸٫۸٪) برای مردانی رخ می‌دهد که در بین سالهای ۲۰ تا ۲۴ سالگی ازدواج کنند.[۳]

بین ۴۰–۵۰ درصد ازدواج‌های اول در ایالات متحده به طلاق منجر می‌شود و نرخ طلاق در ازدواج‌های بعدی بالاتر از این رقم است.[۱۷]

آمار جهانی طلاق

نوشتار اصلی: آمارنگاری طلاق

واتیکان و فیلیپین تنها کشورهای دنیا هستند که در قوانین آن‌ها چیزی به نام طلاق وجود ندارد. کشورهای دیگری که در سال‌های اخیر طلاق را وارد قوانین خود کرده‌اند؛ شامل ایتالیا (۱۹۷۰)، پرتغال (۱۹۷۵)، برزیل (۱۹۷۷)، اسپانیا (۱۹۸۱)، ایرلند (۱۹۹۶)، شیلی (۲۰۰۴) و مالت (۲۰۱۱) می‌شوند.

طلاق هنری هشتم پادشاه انگلستان باعث جدایی کلیسای انگلیکان از کلیسای کاتولیک و تأسیس یک مذهب جدید شد.
کشور نرخ ازدواج خام نرخ طلاق خام  % نسبت طلاق به ازدواج به درصد سال منبع
 آلبانی ۸٫۹ ۱٫۷ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 ارمنستان ۶٫۰ ۱٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 استرالیا ۵٫۴ ۲٫۳ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 اتریش ۴٫۵ ۲٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 جمهوری آذربایجان ۹٫۷ ۱٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 باهاما ۶٫۱ ۰٫۳ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2007)[۱۸][۱۹]
 بلاروس ۹٫۲ ۴٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 بلژیک ۴٫۲ ۳٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 برمودا ۱۰٫۶ ۲٫۷ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۱۸][۱۹]
 بوسنی و هرزگوین ۵٫۱ ۰٫۴ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 برزیل ۶٫۶ ۱٫۴ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۲۱]
 بلغارستان ۳٫۲ ۱٫۵ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 کانادا ۴٫۴ ۲٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2008)[۱۸][۱۹]
 شیلی ۳٫۳ ۰٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۱۸][۱۹]
 چین ۹٫۳ ۲٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 کلمبیا ۲٫۳ ۰٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2007)[۲۲]
 کاستاریکا ۵٫۳ ۲٫۵ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 کرواسی ۴٫۸ ۱٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 کوبا ۵٫۲ ۲٫۹ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 قبرس ۷٫۹ ۲٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۲۰]
 جمهوری چک ۴٫۴ ۲٫۹ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 دانمارک ۵٫۶ ۲٫۶ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 جمهوری دومینیکن ۴٫۴ ۱٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 اکوادور ۵٫۶ ۱٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2006)[۲۲]
 مصر ۱۱٫۰ ۱٫۹ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 السالوادور ۳٫۵ ۰٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2006)[۲۲]
 استونی ۳٫۸ ۲٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 اتحادیه اروپا ۴٫۵ ۲٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 فنلاند ۵٫۶ ۲٫۵ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 فرانسه ۳٫۸ ۲٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 گرجستان ۶٫۹ ۱٫۳ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 آلمان ۴٫۷ ۲٫۳ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 جبل طارق ۶٫۷ ۳٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 گرنادا ۵٫۰ ۱٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2001)[۲۲]
 یونان ۴٫۸ ۱٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2008)[۱۸][۱۹]
 گواتمالا ۳٫۸ ۰٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2008)[۱۸][۱۹]
 مجارستان ۳٫۶ ۲٫۴ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 ایسلند ۴٫۹ ۱٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 هند
۱٫۰۱
(۲۰۱۱)[نیازمند منبع]
 ایران ۱۲٫۲ ۱٫۷ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۱۸][۱۹]
 جمهوری ایرلند ۴٫۶ ۰٫۷ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 اسرائیل ۶٫۵ ۱٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۱۸][۱۹]
 ایتالیا ۳٫۶ ۰٫۹ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 جامائیکا ۷٫۵ ۰٫۷ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 ژاپن ۵٫۵ ۲٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 اردن ۱۰٫۲ ۲٫۶ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 قزاقستان ۸٫۶ ۲٫۳ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2008)[۱۸][۱۹]
 کویت ۵٫۲ ۲٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 قرقیزستان ۹٫۷ ۱٫۶ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 لتونی ۴٫۲ ۲٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 لبنان ۹٫۵ ۱٫۶ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2007)[۱۸][۱۹]
 لیبی ۶٫۰ ۰٫۳ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2002)[۲۲]
 لیختن‌اشتاین ۵٫۰ ۲٫۴ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 لیتوانی ۵٫۷ ۳٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 لوکزامبورگ ۳٫۵ ۲٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 موریس ۸٫۲ ۱٫۴ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 مکزیک ۵٫۲ ۰٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۱۸][۱۹]
 مولداوی ۷٫۳ ۳٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 مغولستان ۳٫۴ ۱٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 مونته‌نگرو ۵٫۷ ۰٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 هلند ۴٫۴ ۱٫۹ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۲۰]
 نیوزیلند ۴٫۸ ۲٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2008)[۱۸][۱۹]
 نیکاراگوئه ۴٫۵ ۰٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2005)[۲۲]
 نروژ ۴٫۸ ۲٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 پاناما ۳٫۷ ۱٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 لهستان ۶٫۰ ۱٫۶ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 پرتغال ۳٫۷ ۲٫۵ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 قطر ۳٫۳ ۱٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 جمهوری مقدونیه ۷٫۲ ۰٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 رومانی ۵٫۴ ۱٫۵ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 روسیه ۹٫۲ ۴٫۷ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 سنت لوسیا ۲٫۸ ۰٫۷ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2004)[۲۲]
 سنت وینسنت و گرنادین‌ها ۵٫۸ ۰٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2007)[۱۸][۱۹]
 سن مارینو ۶٫۱ ۲٫۵ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 عربستان سعودی ۵٫۲ ۱٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2005)[۲۲]
 صربستان ۴٫۹ ۱٫۱ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 سیشل ۱۷٫۴ ۱٫۹ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 سنگاپور ۵٫۳ ۱٫۵ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 اسلواکی ۴٫۷ ۲٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 اسلوونی ۳٫۲ ۱٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 آفریقای جنوبی ۳٫۵ ۰٫۶ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۲۱]
 کره جنوبی ۶٫۵ ۲٫۳ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 اسپانیا ۳٫۶ ۲٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 سری‌لانکا
۰٫۱۵
(۲۰۰۵)[نیازمند منبع]
 سورینام ۴٫۲ ۱٫۳ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2007)[۱۸][۱۹]
 سوئد ۵٫۳ ۲٫۵ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 سوئیس ۵٫۵ ۲٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۲۰]
 سوریه ۱۰٫۶ ۱٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2006)[۲۲]
 تاجیکستان ۱۳٫۵ ۰٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۱۸][۱۹]
 تایلند ۵٫۵ ۱٫۴ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2005)[۲۲]
 تونگا ۷٫۱ ۱٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2003)[۲۲]
 ترینیداد و توباگو ۶٫۳ ۲٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2005)[۲۲][۲۳]
 ترکیه ۸٫۰ ۱٫۶ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011)[۱۸][۱۹]
 اوکراین ۶٫۷ ۲٫۸ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2010)[۱۸][۱۹]
 بریتانیا ۴٫۳ ۲٫۰ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2009)[۲۰]
 ایالات متحده آمریکا ۶٫۸ ۳٫۶ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2011), 44 reporting ایالات آمریکا[۲۴]
 اروگوئه ۳٫۲

(2010)[۱۸]
 ازبکستان ۷٫۸ ۰٫۶ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2006)[۲۵][۲۶]
 ونزوئلا ۳٫۳ ۰٫۹ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2006)[۱۸]
 ویتنام ۵٫۷ ۰٫۲ خطای عبارت: نویسه نقطه‌گذاری شناخته نشده «�» (2007)[۱۸][۱۹]

جستارهای وابسته

منابع


  • امامی و صفایی، ص ۱۹۳

  • «واژه‌نامه فارسی به فارسی». بازبینی‌شده در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۵.

  • http://www.mashreghnews.ir/fa/news/152956/از-بارداری-پیش-از-ازدواج-تا-ازدواج-پس-از-تولد-فرزند-آمار

  • زنان «در بند» یهودی گرفتار ازدواج‌های ناکام، بی‌بی‌سی فارسی

  • لوح مبارک ۱۴ شهرالرحمة سنه ۹۵ خطاب به محفل روحانی ملی ایران

  • کتاب احکام، معارف مقدماتی، صفحه ۱۵ و ۱۶

  • البهائیه و النظام العالمی الجدید، ج1، ص 489

  • هر ساعت ۱۶ زوج ایرانی طلاق می‌گیرند/ خیانت، مشکلات جنسی و تورم مهمترین دلایل

  • مولاوردی: 55 درصد طلاق‌ها در کشور نتیجه اعتیاد است . [خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) http://www.irna.ir]

  • امامی و صفایی، ص ۱۹۷

  • ساناساریان، الیز؛ ص. ۱۴۶ تا ۱۵۳

  • امامی و صفایی، ۱۹۹–۲۰۰

  • امامی و صفایی، صص ۲۰۲–۲۱۱

  • "فروپاشی بنیان خانواده ها"؛ در غرب یا ایران؟ عصر ایران، ۲۵ دی ۱۳۹۲

  • http://www.ammarha.com/theme_action.php?act=print&id=60753

  • http://www.shefanews.com/fa/pages/?cid=۲۰۵۹۱

  • «طلاق».

  • .

  • .

  • .

  • .

  • .

  • United Nations Statistical Division (UNSTAT) 2010

  • NVSS National Marriage and Divorce Rate Trends

  • .

    1. .
    • صفائی، حسین و امامی، اسدالله. مختصر حقوق خانواده، تهران: نشر میزان، چاپ هشتم، بهار ۸۴، ISBN 964-7896-27-1

    ۴٫۳. ↑ کتاب روانشناسی طلاق ۵. کتاب روابط صمیمانه. اربر و اربر. ترجمه عابدین جواهری و عزیز تاجیک اسمعیلی. انتشارات ارجمند. ۱۳۹۱