دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

روش‌های شناسایی و مقابله با فرقه‌های انحرافی

روش‌های شناسایی و مقابله با فرقه‌های انحرافی

پدیده فرقه‌های عرفانی، به عنوان آفتی مهم فرا روی نظام اسلامی است که نیازمند بازپژوهی و آسیب‌شناسی عمیق و همه جانبه و گسترده است و جا دارد چهره‌ها و نهادهای فرهنگی با روش‌های علمی و آماری به تبیین زوایای مختلف آن همت گمارند.

فرقه و فرقه‌گرایی یکی از معضلاتی است که طی سال‌های اخیر در کشور ما در حال رشد و گسترش بوده است. فرقه‌ها، گروه‌هایی هستند که با فاصله گرفتن از اعتقادات رایج و مرسوم در یک جامعه به تدریج به انزوا کشیده می‌شوند و ماهیت خویش را در جدایی از جامعه تعریف می‌کنند.

در چند دهه اخیر مهم ترین جریانی که چالش جدی برای نظام استبداد جهانی ایجاد کرده، جریان معنویت‌گرایی و بازگشت به دین براساس مدل اسلام اهل بیت(ع) است. در مقابل این جریان فرقه‌های عرفانی با هدف مدل‌سازی برای جلوگیری ازگسترش معنویت در غرب و مقابله با دین و دین‌گرایی و ایجاد جریان موازی در مواجهه با مدل جمهوری اسلامی بوجود آمده‌اند. در واقع این فرقه‌ها وظیفه دارند تاروند وضعیت سلطه‌گرایانه غرب را تداوم داده و گفتمان سلطه پذیرانه در حیات طبیعی معاصر جهت مقابله با اسلام ناب محمدی(ص) را استمرار دهند.

پدیده فرقه‌های عرفانی، به عنوان آفتی مهم فرا روی نظام اسلامی است که نیازمند بازپژوهی و آسیب‌شناسی عمیق و همه جانبه و گسترده است و جا دارد چهره‌ها و نهادهای فرهنگی با روش‌های علمی و آماری به تبیین زوایای مختلف آن همت گمارند.

فرقه چیست؟

فرقه در لغت، به معنای طایفه، گروه و دسته‌های جدا شده ‌از مردم می‌باشد. فرقه در اصطلاح از معانی و تعریف‌های مختلفی برخوردار است که برخی از آنها را بازگو می‌کنیم:

تعریف اول

«نیبوهر»، فرقه را تشکیلاتی با شرایط معین و خاص می‌داند که معمولا به جریان مخالف جامعه گرایش دارد. به تعبیر دیگر فرقه واژه‌ای است که بر گروه یا حزبی دلالت می‌کند که نظریات و پیشوای مشترکی دارند.

تعریف دوم

این واژه در زبان فرانسه در آغاز به گروهی از افراد اطلاق می‌شد که اعلام می‌کردند از آیینی خاص پیروی می‌کنند، اما بعداً معانی محدودتری یافت:
1. تجمع خاص اشخاصی که به آیینی گرویده‌اند ولی توسط همگان به رسمیت شناخته نشده و در نهادهای اساسی جامعه قرار نگرفته‌اند.
2. گروهی که به عمد خود را از جمعی وسیع و اصلی و یا سلسله اندیشه‌ها و باورهایی خاص، جدا ساخته‌اند. در این معنا، فرقه در برابر «سازمان دینی» قرار می‌گیرد.
3. در معنای اصولی فرقه انقطاع و یا دست کم طرد از یک آیین است که آن آیین از نظر جامعه شناختی تباه گشته و از نظر انسانی منحط شناخته شده است.
تعریف سوم
امروزه در فرهنگ سیاسی غرب برای فرقه، واژه (‏Sect‏)(1) را به کار می‌برند و برای مسلک از عبارت (‏Cult‏) استفاده می‌کنند. در فرهنگ لغت آکسفورد برای واژه (Cult)‎ تعبیری از شیفتگی و وفاداری نسبت به یک فرد آمده است. این واژه از دهه 1960 میلادی وارد ادبیات غرب شد. امروزه نیز ما با پدیده ‏(Cult)‎‏ درکشور خویش مواجهیم.(2)

تعریف چهارم

«مارگارت تالر سینگر» در کتاب فرقه‌ها در میان ما به عبارت «روابط فرقه‌ای» برای بیان دقیق‌تر عملکردهایی که در یک فرقه در حال جریان است اشاره نموده است. روابط فرقه‌ای عبارت است از روابطی که در آن یک فرد آگاهانه افراد دیگر را (با استفاده از روشهایی) وادار می‌کند تا به طور کامل یا نسبتاً کامل در خصوص همه تصمیمات مهم زندگی وابسته به او باشند و به این پیروان اعتقادی اینطور القا می‌نمایند که او دارای استعداد، نبوغ یا دانش ویژه‌ای است.(3)

در کل می‌توان اینگونه بیان کرد که اساساً منشاء ایجاد فرقه‌ها از کثرت‌گرایی است و درک متفاوت از باورهاست که افراد را به سمت فرقه‌ها سوق می‌دهد. فرقه، واژه‌ای از ماده فرق به معنای جداشدن و گسستن است و به عبارت دیگر فرقه‌ها برای فاصله گرفتن توده‌ای از مردم با عقاید مشترک از باورهای اساسی جامعه است.

بررسی سه فاکتوررهبر(نقش و نحوه عملکردآن در فرقه)، ساختار(روابط بین رهبر فرقه، با پیروان و مریدان) و بازسازی فکری(برنامه‌های خاص مجاب کردن استثماری و راهکاری فریب افراد جهت جذب و ورود در فرقه) به ما اجازه می‌دهد تا طبیعت فرقه‌ای یک گروه باوضعیت معین آن را فارغ از سیستم اعتقادیش ارزیابی کنیم و در نتیجه با شناخت این سه فاکتور درک و فهم ما نسبت به این موضوع گسترش پیدا خواهد کرد.

انواع فرقه‌ها

بعد از رنسانس و شروع اصلاحات در غرب، دنیا شاهد بروز و ظهور جنبش‌ها و فرقه‌های جدیدی بود؛ که می‌کوشیدند اذهان توده‌های مردم را به خود جذب نمایند. فشار نامعقول چندصدساله کلیسا در قرون وسطا به نام دین و توحید این فرصت را به فرقه های التقاطی میداد تا با توجیه افکار عمومی آنچه باعث رهایی از کلیسا بود را به عنوان مسلک اعتقادی خود معرفی کرده و ظاهر آن را برای مخاطباتش بیاراید ولو اینکه به طور کامل خداوند را نفی کنند!

اینان انسان وعقل انسانی را میزان همه چیز اعلام کرده و توجهی به قدرت خداوندی نداشتند و این همه به علت ناکامی و تاریکی برنامه ها و اعمال کلیسا بود که به کل خداوند را خشن و دین را ناکامل معرفی میکرد. برخی از این جنبش‌ها با دعوت به معنویت و وعده‌های فریبنده‌ای همچون ملاقات با خدا، تجربه مکاشفه عرفانی، کسب آرامش فکری و روحی، درک بی‌واسطه خداوند، ورود به عوالم معنوی، رسیدن به جهانی سرشار از عشق و صلح و دوستی و رسیدن به حقیقت و مانند آن سعی می‌کردند تا هوادار جذب کنند.

از آنجا که برخی از این فرقه ها منشأ شرقی و برخی منشأ غربی دارند آنها را به دودسته شرقی و غربی تقسیم می نماییم، البته دسته‌بندی و تقسیم بندی‌های گوناگونی توسط محققان و جامعه شناسان انجامشده است که در انتهای بحث به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.

فرقه‌های شرقی مانند: «اوشو»، «دالائی لاما»، «سای بابا»، «رام الله» که غالبا معتقدند فرد با هرنوع دین و عقیده می تواند از آنها پیروی نماید. آنان با این ترفند انحرافی در صددند تا تعصب دینی افراد تحریک نگردد و به حسب ظاهر در کنار دین، تعالیم فرقه ای را به آنان القا نمایند، به گونه ای که گاه خود افراد هم متوجه نشوند که مسائل جدیدی را به اعتقادات آنها وارد کرده‌اند. گرچه عدم مخالفت علنی با ادیان آسمانی و رسمی از بار منفی این فرقه‌ها می‌کاهد ولی نوع تعلیمات آنان به حسب واقع می‌تواند سبب کم رنگ شدن تعالیم ادیان آسمانی گردد و به تدریج آموزه‌های دینی را کنار بزند. به عنوان مثال اعتقاد به آموزه‌هایی همچون تناسخ(اعتقاد رایج در فرق صوفی) باعث ایجاد عقاید متضادی با اصول اسلامی گردیده و معاد و حیات اخروی را زیر سوال می‌برد.

فرقه‌های غربی نیز که منشأ غربی دارند، گاه از ابزارهایی چون مواد مخدرِ روان گردان و توهم‌زا در جهت رسیدن به تجربه‌های باطنی و درونی استفاده می‌کنند. برخی از آنها نیز می‌کوشند از طریق ترویج اباحی‌گری و عرفان سکولار مخاطبانشان را جذب نمایند. در خصوص دسته‌بندی فرقه‌ها چهار دیدگاه متفاوت وجود دارد:

دیدگاه اول

اولین دیدگاه معتقد است که فرقه‌ها رویکردهای مختلفی را در رفتار با سایر اعضاء جامعه در پیش می‌گیرند، «یینگر» در تحقیق خود به سال 1957 سه نوع فرقه را معرفی می‌کند:
1. فرقه‌های پذیرشی که اصول استقلالی فردی را در بر می‌گیرند که نمونه آن جریان «آکسفورد» است.
2. فرقه‌های تجاوزگر که جامعه موجود را نمی‌پذیرند و علیه آن قیام می‌کنند که نمونه آن «آناباپتیست» است.
3. فرقه‌های کناره‌گیر و طفره رونده که با فلسفه بدبینی همراه بوده و بر زندگی جدیدی تأکید دارند که نمونه آن گروه‌های مقدس در ایالات متحده می‌باشد.

دیدگاه دوم

«ویلسون» نیز انواع فرقه‌ها را به طور گسترده مطالعه کرده و نتایج مطالعات خود را به صورت کتب و مقالاتی ارائه داده است، وی ابتدا فرقه‌ها رابه چهار دسته و در نهایت به هفت دسته تقسیم کرده که دسته‌های چهارگانه آن عبارتند از:
1. فرقه‌های تغییری و تبدیلی: فعالیت‌های چنین فرقه‌ای بر تبلیغ مسیحیت متمرکز است و اعتقاداتی مبنی‌ بر تغییر کتاب مقدس دارند، نمونه این فرقه‌ها «رستگاری» و «پنتکستال» هستند.
2. فرقه‌های انقلابی: از انواع این فرقه‌ها می‌توان فرقه یهودی بنی‌اسرائیل و «کریستادلفیان» را نام برد.
3. فرقه‌های درون‌گرا یا پرهیزگار: دست کشیدن از دنیا و بی‌علاقگی نسبت به تبلیغ مسیحیت، از رفتارهای این فرقه هاست که نمونه آن‌ها را می‌توان در جامعه «امانا» و برخی از گروه‌های «هاینس» (4) یافت.
4. فرقه‌های عرفانی: نمونه‌های این فرقه‌ها در مسیحیت وجود دارند.

دیدگاه سوم

این دسته‌بندی مشتمل بر فرقه‌های مذهبی، اقتصادی، خودیاری و مشاوره‌ای و سیاسی است.
1. مذهبی: آنها از تکنیک‌های کنترل ذهنی استفاده می‌کنند و نه چیزی که به آن اعتقاد دارند.
2. اقتصادی: فرقه‌هایی که اساسشان بر درآمدهای اقتصادیست، این فرقه‌ها به «فرقه های طمع» شهرت دارند.
3. خودیاری و مشاوره: فرقه‌هایی که از «خود یاری» یا مشاوره یا خود ارتقایی به عنوان اساس کارشان استفاده می‌کنند، آنها اغلب تجار و شرکت های تجاری را هدف قرار می‌دهند. این دست فرقه‌ها با ارائه دوره‌ها یا سمینار‌هایی ادعا میکنند شما یا کارکنانتان به این وسیله در کارتان موفق‌تر خواهید بود.
4. سیاسی: مانند قدرت‌طلبان سفید و سیاه، تروریست‌ها، گروه‌های شورشی و سایرین که به‌ طور معمول از یک فرم کنترل ذهن برای جذب و تسلط بر اعضای خود استفاده می‌نمایند.

دیدگاه چهارم

1. دینی: اعتقادات جزمی را پیشنهاد می‌کنند.
2. عرفانی: شهود، وحدت و فنا را در ارتباط با ارزش‌های عالی جهان‌بینی خود پیش می‌کشند.
3. اخلاقی: صرفاً توصیه‌های رفتاری ارائه می‌دهند.
4. روانشناختی: در تلاش‌اند تا مشکلات روانی مثل اضطراب، افسردگی، بی‌معنایی و سایر گرفتاری‌های روان‌شناختی پیروان خود را برطرف کنند.
5. فراروانشناختی: برای دست‌یابی به نیروها و تجربه پدیده‌های خارق‌العاده می‌کوشند.(5)

همانطور که دیدیم از دیدگاه‌های گوناگون می‌توان دسته‌بندی‌های متنوعی را برای فرقه‌ها ذکر کرد. این دسته‌بندی‌ها می‌توانند براساس نوع فعالیت، هدف فرقه یا چگونگی شکل‌گیری و... انجام گیرند. علاوه بر دسته‌بندی‌های ذکر شده، دانشمندان دسته‌بندی‌های دیگری هم ذکر کرده‌اند که از جمله می‌توان به دسته‌بندی هفده قسمتی «گوردون ملتون» یا دسته‌بندی پنج قسمتی «جرج کریسایدز» اشاره کرد.
توضیح اینکه برخی از دسته‌بندی‌ها و انواع فرق بر حسب اقتضای جوامع و اختصاصی آن جامعه بوده و کمتر قابل تعمیم هستند.

اهداف فرقه‌های نوظهور

1.مقابله با گسترش معنویت دینی

استکبار جهانی و نظام ظلمانیِ سلطه‌طلب به خوبی دریافته است تنها راه مبارزه با نظام‌ اسلامی همان مبارزه فرهنگی و اتخاذ راهبرد فرهنگی است. از این رو با ایجاد تردیدهای فرهنگی و با همه ابزار می‌کوشند تا معنویت و باورهای دینی مردم مسلمان را در معرض آماج حملات خود قرار دهند. در این راهبرد شیطانی هدف اصلی تهاجم دشمن، اسلام و باورهای دینی و معنویت آسمانی است.

دشمنان به خوبی دریافته اند که غنای فرهنگی و معنوی تنها در اسلام ناب محمدی(ص) است که می‌تواند مژده سعادتمندی و رستگاری را به بشریت بدهد و دشمنان بشریت را به وادی ناامیدی بکشاند. از این رو از راه‌های گوناگون به مقابله با معنویت اسلامی برخواسته‌اند، همانطور که همفر جاسوس بریتانیا در خاورمیانه، در اعترافات خود بیان نموده است.

2.مقابله با اسلام و نظام اسلامی

از محورهای مهم اهداف فرقه‌های نوظهور، اسلام ستیزی و مقابله با نظام اسلامی است. دعوت به اباحه‌گری و بی بندوباری، مخالفت با جایگاه انبیاء و برگزیدگان الهی و اهانت به آموزه‌های دینی، تنها بخشی از عملکرد این فرقه هاست.

از سوی دیگر از آنجا که کشور عزیزمان ایران، کانون شکل‌گیری نظام اسلامی و پرچمدار شیعیان جهان اسلام است، همواره هدف حملات دشمنان قرار گرفته است. مقام معظم رهبری در این رابطه می‌فرمایند: «امروز، دشمنی اردوگاه استکبار با ایران اسلامی به خاطر اسلام است. آنها با اسلام دشمن هستند که بر جمهوری اسلامی فشار وارد می‌کنند، آنها با زنده شدن قرآن دشمن هستند که با ملت ایران دشمنی می‌کنند و همه [باید] برای مقابله با دشمنان اسلام خود را آماده کنند. ما ملت ایران از این حقیقت به خود می‌بالیم که به خاطر خدا و به خاطر قرآن مورد کینه و عداوت مستکبران عالم قرار گرفته ایم، والله که امریکا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پای‌بند بودن به اسلام ناب محمدی(ص) ناراحت نیست.»

مخالفت با اسلام و نظام اسلامی، سابقه دیرینه دارد و دشمن همواره کوشیده با همه توان و ابزار و امکانات خود در برابر این حرکت الهی و اسلامی ایستادگی نماید. علت این رویه دشمن نیز ترس آنان از اسلام است. امام امت(ره) در این باره می‌فرمایند: «اینها از اسلام می‌ترسند، اینها قدرت اسلام را درک کردند. امروز غرب و شرق به خوبی می‌دانند که تنها نیرویی که می‌تواند آنان را از صحنه خارج کند اسلام است. فهمیدند در مقابل اسلام ابرقدرت‌ها نمی‌توانند بایستند. آنها(غرب و شرق) در این چند سال انقلاب اسلامیِ ایران ضربات سختی از اسلام خورده‌اند و تصمیم گرفته‌اند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی(ص) است نابود کنند.

شیوه های فرقه‌های نوظهور

1. اباحه‌گری و ابتذال

یکی از راه‌کارهای اساسی دشمن در القای معنویت‌های نوظهور و کاذب، اباحه‌گری و ترویج بی‌‌بندوباری است. آنان برای اجرای این امر از ابزارهای فرهنگی چون کتاب، فیلم، سایت‌ها، شبکه‌ها و ماهواره‌ها بهره می‌گیرند و می‌کوشند فضای جوامع را چنان غبارآلود سازند که تشنگان معنویت واقعی قدرت تشخیص را از دست داده و نتوانند سراب را از آب تشخیص دهند.

2.ترویج جادوگری

ریشه‌های شکل گیری سحر و جادوگری نوین و مدرن به سده‌های 16 و 17 میلادی برمی‌گردد که نشان می‌دهد مدیریت صهیونیستی و کابالایی نقش مهمی در ترویج جادوگری و سحر تابه حال داشته است.
ترویج سحر و جادوگری از راهکارهای جذب افراد است که امروز توسط رهبران این فرقه‌ها انجام می‌گیرد. آنان همواره کوشیده‌اند با چشم‌بندی، تردستی و جادوگری علاوه برساختن یک چهره مقدس و خداپرستانه برای خود، پیروانی را جذب و به سمت معنویت‌های کاذب سوق دهند که در بین این مباحث جایی برای تعالیم آسمانی وجود ندارد.

3. ترویج عرفان سکولار

در عرفان‌های کاذب به جای رسیدن به حقیقت، انسان راه شیطان و اصحاب شیطان را می‌پیماید و این آغاز انحراف بزرگ‌تر است. این رویکردها عموماً در خصایص رهبران فرقه‌های انحرافی قابل مشاهده است. در عرفان‌های سکولار به جای دعوت به خدا، تسلیم بیقید و شرط بودن در برابر رهبر فرقه مطرح می‌شود که این خود آغاز انحراف بزرگتر است.

4. هویت زدایی

هویت واقعی آدمی در پرتو ارتباط با خداوند شکل می‌گیرد و پس از تثبیت هویت دینی، رفتارهای فردی و اجتماعی براساس آرمان‌ها و هدف‌های دینی صورت می‌پذیرد. انسان در جهان‌بینی الهی جایگاهی والا داشته و جانشین و خلیفه الهی در روی زمین است و می‌داند از کجا آمده، در کجاهست و به کجا می‌رود.

بدیهی است که هویت‌زدایی در پرتو از بین بردن ارتباط‌های معنوی و الهی انسان با فراهم نمودن شرایط و فضاهایی که در آن اثری از ارتباط با خدا و آموزه‌های دینی یافت نشود، انجام می‌گیرد.

رهبران و عناصر وابسته به دستگاه‌های اطلاعاتیِ غرب به نام معنویت و عرفان به میدان آمده‌اند، البته با این تفاوت که معنویت القایی آنان کاذب و سکولار بوده و به جای هویت‌زایی، هویت‌زدایی می‌کنند.

روشنگری درباره فرقه‌های انحرافی

هدایت تمام نقشه‌ها و ترفندها بخصوص فرقه‌سازهای امروز به دست شبکه‌های صهیونیستی است که بر تمام عالم احاطه دارند

به موازات حرکت انقلاب اسلامی، دشمنان نیز برای نابودی اسلام و انقلاب اسلامی هم پیمان شدند و راه آن را از بین بردن این معنویت اصیل دانسته و کوشیدند با القای معنویت دروغین، معنویت اصیل را زیر سوال ببرند. بنابراین باید برای حفظ تقویت این معنویت اصیل بر بصیرت خود بیافزاییم و آمادگی لازم را در جهت مقابله با کید دشمنان داشته باشیم

مصون‌سازی

1. توجه به علل شگل‌گیری فرقه‌ها

اصولا شکل‌گیری فرقه‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که به نوعی با وضع موجود آن جامعه مخالف باشند و این مخالفت می‌تواند در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اعتقادی و... باشد.
مشخصه فرقه‌ها این است که بعضا از دل گروه‌های بزرگتری بیرون آمده‌اند و خود را نماینده یک تفکر خاص دینی می‌دانند.

2. شست‌و‌شوی مغزی کار مهم فرقه‌های انحرافی

سران فرقه‌ها پیروان خود را به نوعی شست‌و‌شوی مغزی می‌دهند که نتیجه معمول این حرکت ایجاد غفلت پیروان از اسرار درون فرقه و نیز سبب گرایش مضاعف آنها به سمت تشکیلات درون فرقه می‌گردد.
روند شست‌و‌شوی مغزی درون فرقه‌ها به آرامی و تدریجی صورت میگیرد که در این روند تلاش می‌شود فرد جهان‌بینی خود را عوض نموده و به شرایطی که فرقه برای او در نظر گرفته تن دهد. همچنین فرقه‌ها تلاش می‌کنند افراد را از همه نظر وابسته به تشکیلات نمایند به صورتی که تمامی اعمال و رفتار فرد در طی روز کنترل شده و منطبق با برنامه و مورد رضایت سران و رهبران فرقه انجام می‌گیرد.

سرانجام مغزشویی و تبعیت محض افراد در مقابل دام‌های فرقه‌ها و گروه‌های مذهبی، منجر به ایجاد هویت جدید درون فرقه‌ای گشته که با ایجاد این روحیه، فرد از خانواده و محیط اطراف خود جدا شده و تمامی امور ریز و درشت خودش را به تشکیلات درون فرقه واگذار می‌نماید

3. جذب افراداز طریق فضای مجازی و سایت‌


امروزه تبلیغ در فضاهای مجازی توسط فرقه‌ها و گروه‌های انحرافی به یکی از شیوه‌های موثرِ جذب آن ها تبدیل شده است. در این پروسه افراد نا آگاه با حضور در چت روم‌ها و فضاهای ارتباطی و با در اختیار قرار دادن مشخصات و راه‌های ارتباطی خود، موجب می‌شوند که افراد ناشناس در چهره‌ای موجه اما با اهدافی شوم و پلید به راحتی با آنها ارتباط برقرار نمایند. این شیوه مدتی است که به عنوان یکی از مهم‌ترین شیوه‌های جذب در گروه‌های انحرافی مطرح شده است.

4. توجه به وجوه مشترک فرقه‌ها

فرقه‌های نوظهور با وجود تقابل و تضادهایی که ممکن است باهم داشته باشند، اما از وجوهی مشترک (انسان‌محور، ضد معاد و تناسخ‌گرا، شریعت‌ستیز، انزواطلبی، عقل‌ستیز، کرامت محور)نیز بهره می‌برند که این وجوه نوعی آسیب برای دین‌گرایی افراد جامعه و مقابله با نظام جمهوری اسلامی است. در صورت عدم توجه به این آسیب‌ها ممکن است که این فرقه ها تبدیل به جبهه معارض دین مبین اسلام و انقلاب عزیزمان گردند.

برخی از وجوه مشترک فرقه‌های انحرافی

1. عموم این فرقه‌ها ریشه در آن سوی مرزها داشته به گونه‌ای که به صورت پنهانی مورد حمایت سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی بیگانگان هستند.

2. فرقه‌ها برخلاف ادعای ظاهریشان که مدعی‌اند افراد بدون تغییر دین می‌توانند پیرو فرقه هم باشند، ولی پس از جذب و آشنائی افراد به فرقه‌ها، آنان را مجاب به تغییر دین خود کرده و اعتقادات فرقه را به عنوان یکی از ارکان ایدئولوژی القاء میکنند.

3. اختلاط جنسیتی که یکی از دام‌های فرق انحرافی می‌باشد، می‌رود تا مرز بین شرم و حیا و عفت پاکدامنی افراد را از بین ببرد. ازدواج معنوی افراد(جنس مخالف) با یکدیگر و ابراز محبت و احساسات شدیدی که بعضا منجر به فساد اخلاقی می‌گردد یکی از عوارض این عوام‌فریبی ها است. این پروسه که از سوی سران فرقه‌هاتعریف شده، از جذابیت بالایی برخوردار است که باعث تداوم و وابستگی افراد در فرقه و گروه می‌شود.بسیاری از اعضای جدید با ورود در این نوع مجالس و پارتی‌ها که در آنها هیچ محدودیتی برای رابطه برقرار نمودن با جنس مخالف وجود ندارند، جذب فرقه و القائات شیطانی آنها می‌گردند.

4. فرقه‌ها در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران موضع خصمانه داشته و افراد را نسبت به نظام ایران بدبین می‌کنند. آنها در پروسه‌ای هماهنگ شده افراد را مجاب می‌نمایند تا درجبهه‌ای مقابل نظام مقدس ایران قرار گیرند. البته دست‌های پنهان صهیونیسم و حمایت استکبار جهانی از این فرقه‌ها به خوبی برای مردم عزیزمان آشکار است.

تکنیک‌های فرقه‌ها برای جذب

1. تشکیل جلسات پرجلوه که موجب فشار روانی بر گروه می‌گردد. در این روش فشاری کنترل شده بر گروه وارد می‌شود تا گروه هرچه زودتر تابع شرایط جدیدی گردد که به دنبال پیروی از دستورات فرقه می‌باشد.

2. فشار بی‌وقفه و شدید روحی بر افراد که با تماس‌های مکرر و یا حضور در محل تحصیل، کار یا زندگی، بر آنها وارد می‌کنند تا آنها را در شرایطی جدید وارد نمایند که از نظر روحی متقاعد حضور در فرقه شوند.

3. در این روش افراد جدیدالورود در فرقه در معرض بمباران عشق و محبت قرار می‌گیرند و زمانیکه فرد برای اولین بار در یکی از مراسمات گروهی فرقه‌ها شرکت می‌کند، وی را به شدت مورد محبت، عشق و علاقه بی‌بدیل خود قرار می‌دهند تا در این بین افراد مشخص شده‌ای را به عنوان دوستان و همراهان وی معرفی کنند. فرقه‌ها سعی دارند از این طریق فرد جدیدالورود را همراهی و متقاعد نمایند تا عضو فرقه شود و از دستورات بزرگ فرقه تبعیت نماید.

4. ترس و ارعاب؛ فرقه‌های انحرافی با ابزار ترس و ارعاب می‌کوشند تا نیروهای خود را حفظ کنند. القا کردن این مسئله که اگر با رهبر فرقه مخالفت شود مخالفت با خدا خواهد بود، تاثیرات عمیقی را در روح آنها ایجاد می‌کند، این وضعیت آنان را از سرپیچی فرقه باز می‌دارد.

روش‌های اعمال نفوذ رهبران فرق

1. نشان کردن و جذب افراد ساده لوح.
2. گفتن دروغ‌های بزرگ برای ماندگاری پیروان و جذب افراد در درون فرقه به گروندگان!
3. اخاذی پنهان از پیروان.
4. پنهان‌کاری روابط خود با هواداران.
5. وادار نمودن مریدان به انجام روش‌های خرافی و غیراخلاقی.
6. تعبیر خواب‌های مریدان به شکل دلخواه و غیراصولی.
7. تفسیر به رای و تاویل آیات و احادیث و متون مقدس برای جذب مریدان.
8. تکفیر اشخاصی که با عقاید آنها مخالفت می‌کنند.
9. مسافرت اردویی برای تاثیرگذاری بیشتر بر مریدان برای انتخاب زوج معرفتی.
10. تعیین وظیفه و دادن ماموریت به مریدان.
وجه مشترک رهبران فرقه‌های انحرافی
1. ادعای مشاهده یا ارتباط با عوامل غیب و ملکوت.
2. ادعای پیامبری و نبوت و یا امامت نوعی.
3. ادعای داشتن شعور کیهانی، علوم باطنی و داشتن انرژی عوالم هستی.
4. ادعای طالع بینی، ستاره شناسی و... .
5. ادعای رفع حاجات و مشکلات دیگران با دادن انواع طلسم یا دستورالعمل‌های خاص.
6. ادعای موثر بودن اذکار و اوراد خاصی که با روش‌های مخصوص القا می‌گردد.
7. ادعای پیشگویی و آینده‌نگری.
8. ادعای انرژی‌درمانی.
عوامل گرایش به فرقه‌های انحرافی
1. وجود روحیه تکثرگرایی و تنوع‌طلبی.
2. ایجاد فضای جهانی‌سازی و جهانی‌شدن.
3. ادعای صلح کل و پیام دوستی و صلح و صفا.
4. رشدمهاجرت‌ها، سفرها و ارتباطات مختلف در قالب گروه‌های فرهنگی و هنری.
5. تبلیغات گسترده ماهواره‌ای.
6. رشد وبلاگ‌ها و چت‌روم‌ها با گرایش به فرقه‌های انحرافی.
7. عدم اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی به هنگام از سوی کارشناسان فرهنگی حوزوی و دانشگاهی.
8. چهره شدن عوامل مذهبی و فرقه‌گرا با عنوان شخصیت‌های عرفانی و مقام‌های معنوی و قائل شدن مقام برای این مدعیان تا حد الوهیت.
9. ورود ادبیات بیگانه در قالب ترجمه کتاب‌های وارداتی.
10. انتشارات و دسترسی آسان به کتاب‌ها و موضوعاتی با مضامین عرفان‌های شرقی، سرخپوستی، و عدم نظارت صحیح بر این جریان‌های فکری منحرف.
11. انتشار نشریاتی با موضوعات انحرافی به وسیله عوامل مدعی و فرقه‌گرا.
12. بی‌توجهی به جریان‌سازی دشمنان اسلام و تشیع در قالب تشکیل گروه‌های نو و دین بدون مذهب.
13. ورود اندیشه‌‌های فلسفی همچون اومانیسم، سکولاریسم و... بدون توجه به فرهنگ دینی و اسلامی کشور.(6)

منبع: دیده‌بان

عـرفان حـلقه را بهتـر بشنـاسیم

آنچه امروزه به نام عرفان کیهانى (حلقه) مطرح مى شود شامل آموزه هاى انحرافى و تضاد با اصول و فروع دین مبین اسلام است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان:متن پیش رو در نقد عقاید انحرافی فرقه ضاله عرفان کیهانی توسط پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی منتشر شده است؛
 
در این ایام که حکم شدیدى از سوى دادگاه درباره رئیس عرفان حلقه صادر شده، بعضى از گوشه و کنار به حمایت از او برخاسته و مى‌گویند: آنچه او مى‌گوید عین تعلیمات اسلام است و ما با پیروى از او اسلام را بهتر شناختیم، لذا ما که سال‌هاست افکار او را بررسى مى‌کنیم ناچار شدیم عقائد انحرافى او را به استناد عبارات صریح کتابهایش در اینجا براى شما بیاوریم.
 
آنچه امروزه به نام عرفان کیهانى (حلقه) مطرح مى‌شود شامل آموزه‌هاى انحرافى و تضاد با اصول و فروع دین مبین اسلام است. برخى از موضوعات انحرافى عرفان حلقه از این قرار است :
 
شیطان‌شناسى (شیطان‌پرستى)
 
شیطان در «عرفان حلقه» احترام و تقدس زیادى دارد و مأمور خدا، عامل کمال، اولین معلم انسان و موحد و مطیع فرمان پروردگار شناخته مى‌شود!
 
۱. آنها معتقدند خداوند از ابلیس خواسته بود که به فرمان سجده بر آدم اعتنا نکند! به این ترتیب عصیان شیطان به عنوان مأموریت الهى بود. (کتاب موجودات غیر ارگانیک، ص ۱۴ و ۱۵ و کتاب انسان معرفت، ص ۲۴۵).
 
۲. ابلیس به عنوان ملکى که قانون تضاد را براى جهان دو قطبى ایجاد کرده، معرفى مى‌شود. (انسان و معرفت، ص ۹۸ و ۹۹)
 
۳. شبکه شعور کیهانى که عرفان حلقه مدعى اتصال به آن است مى‌گوید: شیطان ملکى است که قانون تضاد و قانون دو قطبى را ایجاد کرده بنابراین شعور کیهانى یا هوشمندى الهى همان ابلیس است. (انسان و معرفت، ص ۲۴۷).
 
۴. شیطان اولین معلم بشر است زیرا او را به درخت علم و آگاهى راهنمایى کرد و از بهشت نادانى و بى‌خبرى بیرون آورد. (انسان و معرفت، ص ۲۰۴ و موجودات غیر ارگانیک، ص ۱۵)
 
این در حالى است که قرآن مجید در آیات بسیارى شیطان را به خاطر نافرمانى و سرپیچى از سجده بر آدم و اعتراض به ذات پاک پروردگار مطرود و ملعون و رانده درگاه خدا مى‌شمرد.
 
در سوره حجر آیات ۳۲-۳۵ مى‌فرماید: (قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلاَّ تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ * قَالَ لَمْ أَکُنْ لّاَِسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ * قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ * وَإِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ)؛ «(خداوند) فرمود: اى ابلیس! چرا با سجده‌کنندگان نیستى!؟ گفت: من هرگز براى بشرى که او را از گِل خشکیده‌اى که از گِل بدبویى گرفته شده است آفریده‌اى، سجده نخواهم کرد. فرمود: از صف آنها ]= فرشتگان [ بیرون رو، که (از درگاه ما!) رانده شده‌اى و لعنت (و دورى از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود».
 
و در سوره اعراف آیه ۱۸ مى‌فرماید: (قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومآ مَدْحُورآ لَّمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لاََمْلاََنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِینَ)؛ «فرمود: از آن (مقام) با ننگ و عار و خوارى، بیرون رو! و سوگند یاد مى‌کنم که هر کس از آنها از تو پیروى کند، جهنم را از شما همگى پر مى‌کنم».
 
و در سوره ص آیه ۷۳-۷۸ مى‌فرماید: (فَسَجَدَ الْمَلاَئِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلاَّ إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ * قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَىَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ * قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِى مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ * قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ * وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِى إِلَى یَوْمِ الدِّینِ)؛ «در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند، جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود. گفت: اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقى که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنى!؟ آیا تکبّر کردى یا از برترین‌ها بودى!؟ (برتر از این‌که فرمان سجود به تو داده شود!) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریده‌اى و او را از گِل. فرمود : از آسمان‌ها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاهِ منى. و مسلمآ لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود».
 
به علاوه در آیات متعددى از قرآن مجید سخن از وسوسه و فریب شیطان نسبت به آدم است که او را گمراه ساخت و سبب شد از بهشت بیرون رود و نه تنها معلم آدم نبود بلکه گمراه‌کننده آدم و سبب محرومیت او از بسیارى از نعمت‌هاى الهى شد.
 
آیا آنچه از کتاب‌هاى او در بالا آوردیم با این آیات قرآنى کمترین هماهنگى دارد؟ چگونه بعضى از فریب‌خورده‌ها مى‌گویند سخنان او عین تعلیمات اسلام است و با پیروى از او اسلام را بهتر شناخته‌ایم. این است معنى شناختن اسلام و قرآن مجید!؟
 
.......................................................
 
در ذیل بخشى از متن عبارات کتاب او را عیناَ مى‌آوریم.
 
«در میان این کارگزاران تنها ابلیس است که مأموریت او تا پایان این چرخه ادامه دارد و به عبارت دیگر، تا رسیدن به سرانجام چرخه، سر به سجده بر آدم فرود نمی آورد»
 
موجودات غیر ارگانیک ص ۱۴
 
«نمی توان این سجده نکردن را خارج از طراحی الهی دانست»
 
موجودات غیر ارگانیک ص ۱۴
 
«ابلیس به فرمان سجده بر آدم اعتنا نکرد و این وظیفه را انجام داد»
 
موجودات غیر ارگانیک ص ۱۴
 
«پس تبعیت نکردن از فرمان سجده، در ظاهر نافرمانی است و اگر نافرمانی نبود، تضادی هم نبود؛ اما در عین حال، فرمانبرداری است. چون خداوند آن را از پیش تعیین کرده است»
 
موجودات غیر ارگانیک ص ۱۵
 
«ظاهر تکبر آمیز این نافرمانی و رانده شدن ابلیس از جهان تک قطبی (جهان وحدت) درسی است که باید در طول مسیر چرخه به آن توجه داشت.»
 
موجودات غیر ارگانیک ص ۱۵
 
«برای این منظور، خداوند به ابلیس مأموریت داد که به فرمان سجده بر آدم اعتنا نکند و او نیز این مأموریت را پذیرفت و تنها ملکی شد که بر آدم سجده نکرد و تا پایان سیر او، به سجده در برابر وی در نخواهد آمد»
 
انسان و معرفت ص ۲۴۷
 
«به عبارت دیگر، سجده نکردن ابلیس به آدم، خارج از طراحی دقیق خداوند نیست و این کارگزار، عامل دو قطبی بودن "جهان دوقطبی" و شکل گرفتن صحنه امتحان انسان است.»
 
انسان و معرفت ص ۲۴۷
 
«دیدن این درخت، به آدم نشان داد که با رفتن به سوی آن، برای او امکان سیر در مراحلی وجود خواهد داشت که وی را به آگاهی و کمال می رساند.»
 
انسان و معرفت ص ۲۰۴
 
«بنابراین، جایی که آدم نزدیک شدن به درخت را انتخاب کرد آغاز مسیر نزولی چرخه بود.»
 
انسان و معرفت ص ۲۰۴
 
...........................................
 
«تحقیقى از پژوهشکده عرفان‌هاى نوظهور»
 

از سیر تا پیاز فرقه انحرافی حلقه

با فعالیت‌های بین‌المللی شهناز نیرومنش -عنصر فراری حلقه- و استمداد از مدعیان بین‌المللی حقوق بشری سعی شد پرونده وی سیاسی جلوه‌ داده شود.

 به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل ازمشرق:، عرفان کیهانی! عرفانی که با شعار درمان افراد را به دام حلقه‌هایی بی‌انتها می‌اندازد. ‌محمدعلی طاهری،‌ بنیان‌گذار عرفان کیهانی با ادعای ارتباط با روح القدس، عیسا شدن را دست یافتنی می داند و با تلقین بیتی تحریف شده از مولانا برای تبلیغ مسیحایی بودن، هر مخاطب بی‌اطلاعی را مجذوب خود می‌کند:‌
 
هر یک از ما خود مسیح عالمیم/ هر الم را در کف خود مرهمیم

شبکه‌ شعور کیهانی، شبکه‌ مثبت، هوشمندی، روح‌القدس و حلقه‌ها ...! این‌ها اصطلاحات مقدس این عرفان و ولی‌نعمت شفای بیمار، دست یافتن به خصایص نیک انسانی و رهایی از رذایل به‌شمار می‌روند... طاهری با الهامات دریافتی از روح القدس [جبرئیل] ارباب حلقه‌ها شده و در هر دوره حلقه‌هایی را تفویض می‌کند تا افراد مشتاق به تناسب اشتیاق خود با اجازه و بی‌اجازه برای اهدافی معین از آن استفاده کنند. همه‌ی ماجراها از طبقه‌ی خالی یک ساختمان و تنهایی نوجوانی که به ادعای خود از کوچکی مشتاق هستی شناسی بود و سؤالات بزرگی داشت، آغاز شد و با تمرکزی (یا به قول خود طاهری اتصالی) که ناراحتی معده‌ی او را التیام بخشید تداوم یافت و...

محمدعلی طاهری متولد 1335، در اواخر دهه چهل، پس از گذراندن دوره ابتدایی به همراه خانواده از کرمانشاه به تهران عزیمت کرد. او که در دوران تحصیل چندان موفق نبود؛‌ حتی دوره‌ی متوسطه را هم نتوانست تکمیل کند و دیپلم بگیرد. طاهری که به کارهای فنی علاقمند بود، استعدادش را در درست کردن هواپیماهای مدل که در آن روزگار باب بود، نشان داد و با شرکت در نمایشگاه ابداعات و اختراعات جوانان، از دست نخست وزیر وقت (هویدا) جایزه دریافت کرد؛ طاهری با پیروزی انقلاب اسلامی گرایش‏هایی به ماتریالیسم و گروهک‏های چپ‏گرا پیدا کرد.


در بازرسی کمیته انقلاب اسلامی از منزل وی تعدادی کتاب و اعلامیه‏‌های این گروهک‏‌ها کشف و برای مدت کوتاهی نیز بازداشت شد.  طاهری بعدها با سفر به کشور‏های خارجی سعی کرد ادامه تحصیل بدهد. ابتدا به ژاپن عزیمت کرد؛ اما به گفته‏ خودش، به علت مشکل بودن فراگیری این زبان و بالابودن مخارج، پس از حدود یکسال مجددا به کشور بازگشت. سپس به ترکیه رفت. اما در این سفر او ابهاماتی وجود دارد! طاهری ادعا می‏‌کند در دانشگاه "ارتادو" تحصیل کرده‏‏؛ ولی دانشگاهی به این نام در ترکیه وجود ندارد.
 
او (طبق گفته‏ خودش)، پس از سه سال ( قبل از پایان یک دوره کارشناسی) به کشور بازگشته است و در ایران خود را ”مهندس مکانیک” همان مهندسـی فنی، که خواسته‏ی قلبیش بوده است، معرفی می‏‌کند؛ در حالی‌که حتی مدرک دیپلم هم ندارد و پس از مطرح شدن فریب دیگران با عناوین مهندس و دکتر، کسب دکترای افتخاری را مطرح کرد.
 
افراد این فرقه بر این موضوع که طاهری از کشورهای مختلف مدارک و جوایزی را در جهت تأیید فرادرمانی و سایمنتولوژی [ادعای آموزش شناخت انسان، نرم‏ افزارهای وجودی او و همچنین تشخیص و درمان اختلالات ذهنی- روانی و مشکلات ناشناخته در حلقه] گرفته است، تأکید و به آن فخر و مباهات می‏ورزند؛ هرچند این مدارک صرفا افتخاری یا با پرداخت مبالغ هنگفت بوده و دالّ بر تأیید علمی بودن فرادرمانی و سایمنتولوژی نیست.
 
از سیر تا پیاز فرقه انحرافی حلقه

اما طاهری که با ناکامی ازتفکرات مارکسیستی، با مطالعات مداوم به دنبال یافتن فلســفه‌ای جدید برای خود بود، بالاخره به "عرفان التقاطی حلــقه" رسید!! وی با کنار هم گذاشتن بخش‏هایی از دیگر مکاتب و فِرق و تعریف جدید از اصطلاحات رایج در آن‏ها، فرقه‏ای جدید به وجود آورد و این موارد را به دریافت‏های عرفانی حاصل از "اتصال با شعور الهی" نسبت داد! طبق مدارک موجود، در اوایل دهه‏ی هفتاد کلاس‏هایش را با عنوان "تله انرژی پاتی" تشکیل می‏داد و اتصالاتی را که بعدها به فرادرمانی و اتصال به روح القدس و شعور کیهانی مرتبط شد، در آن کلاس‏ها با عنوان تمرکز و انرژی معرفی می‏کرد.
 
با گذشت زمان و در اوایل دهه‏ی 80 کلاس‏ها با عنوان جدیدعرفان کیهانی و فرادرمانی که هیچ پیش نیازی جز مبلغ پنجاه هزارتومان پول و یک تصویر از شناسنامه و پنج قطعه عکس نداشت، رشدی قارچ‌گونه را آغاز کرد و سال‌های 86 تا 89 به صورت هرمی توسعه یافت. آقای طاهری مدعی است که حدود 30 سال برای کسب معارف زحمت کشیده و مطالب طرح شده در کلاس‏هایش را الهامی معرفی می‏کند.
 
از سیر تا پیاز فرقه انحرافی حلقه


هر فرد تنها با گذراندن یک دوره 6 جلسه‏ای در دوره‏ی فرادرمانی که اولین دوره‏ی کلاس‏های ده ترم (هشت ترم درسنامه‏‌ها و یک ترم تشعشع دفاعی و یک ترم سایمنتولوژی) می‏تواند، درمانگر شود و پس از گذراندن ترم پنجم و دوره تشعشع دفاعی، می‏تواند مستر شده و خود به تعلیم آموزه‏های فرقه بپردازد. این فرقه اهدافی متعالی برای اعضای خود تعریف می‌کند؛ ولی در عمل برخلاف اهداف تعریف شده، اعضای آن دچار مشکلات و گرفتاری‏های روحی و جسمی می‌شوند.


مسترهای حلقه بدون دریافت مجوز به‌راحتی و بدون هیچ ممانعتی از سوی مسئولین به تشکیل کلاس در منازل و یا دفاتر کار خود می‏‌پرداختند و برای هر دوره‏ مبلغ 50 تا 150 هزار تومان دریافت می‏کردند و درصدی از آن را به عنوان کمیسیون به دفتر مرکزی این فرقه می‏دادند.

این کلاس‏ها پول بادآورده‏ی سرشاری را به حساب‏های بانکی فرقه سرازیر می‏کرد. درآمدی بدون سرمایه‏ی اولیه و تنها بر مبنای درس‌هایی با تکیه بر الهاماتی که صحت و سقم آن زیر سؤال بوده و هیچ توجیه علمی و قانونی نداشت. طاهری حتی در مکان‌هایی چون دانشگاه دامپزشکی تهران و علوم پزشکی‌ ایران و ... با مجوز جعلی به آموزش عرفان حلقه می‌پرداخت.


حلقه علیرغم ادعایی که بر عرفان ایرانی- اسلامی‏‌ بودن خود دارد، برداشت‌هایی انحرافی از اسلام و سایر ادیان و فرق از مسیحیت، یهودیت گرفته تا بهائیت، وهابیت، آموزه‏‌های یوگا، کابالا، پنطیسکاست‏ها، تفکر نوین و... داشته است. این فرقه با زیربنای فکری ماتریالیسم با استفاده از آیات قرآن و مشابهت سازی‏‌هاو تفسیر به رأی‌هایی که انجام داده است، انحرافات و تناقضات بسیاری ایجاد کرده و همچنین به بهانه‌ی درمان و خارج کردن ارواح سرگردان و اجنه از جسم (تشعشع دفاعی و سایمنتولوژی) آسیب‌های جدی روحی و روانی در آن‌ها ایجاد کرده است.
 
شاهد مثال آن مرد جوانی است که دراین کلاس‏ها و دچار بیماری روانی وحشتناکی شده که دیگر قادر نیست در مکان‏های عمومی حاضر شود یا خانم جوانی است که همسرش با مستر خود که چندین سال از او بزرگتر بوده، متواری شده و با داشتن پسری 4 ساله زندگی‌اش از هم ‌پاشیده و آقای چهل و دو ساله‌ای که پس از دوره‏ی دفاعی و فرآیند به اصطلاح برون‏ریزی دچار بیماری دوقطبی شده و در بیمارستان روانی بستری شد‏ و ده‌ها مورد دیگر...‏. 
 
از سیر تا پیاز فرقه انحرافی حلقه

طاهری با ورود به مباحث عرفانی و دینی سیر تکاملی خود را هدفمندانه طی کرد و به گمان باطل خود، ایدئولوژی خود را ارائه نمود و به تشکیل کمیته‏‌هایی با عناوین عرفان، قرآن پژوهی، پزشکی و... پرداخت. در این کمیته‏‌ها کسانی حضور داشتند که با ظن رسیدن به بلوغ فکری کافی در زمینه‏ی دین و قرآن و تفاسیر و مطالب مطرح شده، هر آنچه که به ذهن طاهری تداعی می‏شد و در قالب الهامات و آگاهی‏‌ها ارائه می‏کرد را به گونه‏‌ای عجیب و غریب به آیات قرآن می‌‏چسباندند.


با دریافت گزارشاتی مبنی بر انحرافی بودن کلاس‌های عرفان حلقه و اینکه افراد مختلف به‌واسطه‌ی حضور در این کلاس‌ها دچار آسیب‌های جسمی و روحی شده‌اند، تحقیقات دقیقی بر روی کلاس‌های خود طاهری و مسترهای او در نقاط مختلف تهران و استان‌های دیگر آغاز شد و به‌ویژه پس از بررسی‌های کافی و وافی از شخصیت طاهری، آموزه‏ها و وضعیت کلاس‏ها و جمع‌آوری مدارک و براهین و مستندات لازم از سوی مسئولین امر و طی مراحل قضایی در اواخر اردیبهشت 1389 برای اولین بار دستگیر شد؛
 
ولی پس از امضای تعهدنامه مبنی بر توقف کلاس‏های غیرقانونی و اعلام برائت و درخواست از مسترها در جهت تعطیلی کلاس‏ها به قید ضمانت آزاد شد. اما با گذشت چند ماه، فعالیت‏های خود را متوقف نکرد و کلاس‏ها همچنان ادامه داشت و حتی با ملاقات‌هایی که با مسترها داشت (نوروز 90)،‌آنان را به اشاعه‌ی آموزه‌ها مکلف ‌کرد. تا اینکه مجددا در اوایل سال 1390 بازداشت و محاکمه شد.


از سیر تا پیاز فرقه انحرافی حلقه


جرائم اثبات شده‏ی طاهری و مجازات‌هایی که برای آن‏ها تعیین شده است:
1. توهین به مقدسات : پنج سال حبس تعزیری 
2. مداخله غیر قانونی در امور پزشکی و درمان بیماران: پنجاه میلیون ریال جزای نقدی و ابطال پروانه موسسه عرفان کیهانی.
3. ارتکاب فعل حرام و رابطه نامشروع با لمس نامحرم: هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری.
4. تهیه و توزیع آثار سمعی و بصری و فعالیت‏های غیر مجاز: ده میلیون ریال جزای نقدی.
5. تحصیل مال نامشروع: هشت میلیارد و نهصد میلیون ریال جزای نقدی.
6. استفاده غیر مجاز از عناوین علمی‏( دکتر و مهندس ): شش میلیون ریال جزای نقدی.
7. کتب و آثار وی از موارد ضالّه و مضلّه می‏باشد: جلوگیری از چاپ مجدد آثار مکتوب و جلوگیری از تکثیر سی‏دی‏ها، حکم بر امحاء کتب و آثار وی. 

از زمان دستگیری و زندانی شدن طاهری، مسترها شروع به ساخت و انتشار شایعات و اکاذیب بسیاری برای طاهری کردند! در کلاس‌ها طرح مقدس نمایی و امام زمان نمایی طاهری در سطحی گسترده با برنامه‌ی مشخص یا بدون برنامه‌‏ریزی قبلی آغاز شد! همچنین به توصیه‌ی طاهری و با همت شهناز نیرومنش، عنصر فراری حلقه و ساکن آمریکا با فعالیت‌های بین‌المللی و استمداد از مدعیان بین‌المللی حقوق بشر سعی در سیاسی جلوه‌دادن حبس طاهری داشتند.


در خصوص اتهامات افساد فی الارض و ارتداد طاهری، دادگاه طبق دستور قاضی پرونده تحقیقات گسترده‌ای را آغاز کرد و به درخواست آن، سه تن از مراجع بزرگوار، گروه تحقیق تشکیل دادند و تمام کتب و جزوات و سی‏دی‏‌های عرفان کیهانی را بررسی کرده و درنهایت اعلام کردند که مسئول و نویسنده‌ی موارد مورد مطالعه، مرتد و کتاب‌هایش ضاله و شرکت در کلاس‏هایش حرام است. اما با وجود این که فتواها براساس مطالعات و اخبار دقیق صادر شده بود، قاضی پرونده بر اساس فتاوی مراجع عمل نکرد و بررسی دقیق‌تری صورت داد.
 
از سیر تا پیاز فرقه انحرافی حلقه

از اواخر سال 93 علی‌رغم اینکه اعضای عرفان حلقه تحصن‌هایی در مکان‌های مختلف داشتند و آزادی او را طالب بودند، در چند دادگاه متوالی مطالب ارائه شد و سرانجام در مرداد 94 با ادله و براهین متقن، صدور حکم افساد فی‌الارض او اعلام شد. توهین به مقدسات، گسترش باورهای انحرافی و منحرف کردن افراد در گستره‌ی جغرافیایی وسیع و کسب مال نامشروع و به عبارتی گرفتن مال مردم با عملیات فریبکارانه، اقامه‌ی شهود دروغین و جعل نوشته‌ی دیگران از دلایل شمول او بر این حکم است. گفته می‌شود مبلغی که آقای طاهری در ازای آموزش عرفان کیهانی به دست آورده، بیش از دو میلیارد تومان پول نقد بوده است ...


هر چند احتمال دارد با اجرای حکم اعدام بنیانگذار فرقه کیهانی، دفتر آن بسته شود؛ اما از آنجا که فعالیت‌های اعضای آن به انحاء مختلف از جمله تشکیل کلاس‌ها در اجتماع یا حضور در شبکه‌های اجتماعی مجازی ادامه خواهد داشت لازم است تا متولیان دین و محققان حوزه و دانشگاه این‌گونه کالاهای تقلّبی با ظاهر آراسته و زرپیچ عرفان نما را با محک قرآن و روایات احسن اهل بیت (علیهم السلام) بسنجند و با دیدی دقیق، آلودگی‏‌های آن را زیر ذره‌بین نقد ببرند و با معرفی عرفان ناب اسلامی، طالبان و سالکان را در مسیر درست هدایت کنند.

انواع ادیان الهی کدامند ؟

انواع ادیان الهی کدامند ؟

ادیان جهان را تحت دو عنوان کلی ادیان ابراهیمی و ادیان غیر ابراهیمی برشمرده و در این مطلب آسمونی درباره هر کدام همراه با مذاهب آنان اشاره کوتاهی خواهیم داشت.

* ادیان ابراهیمی :

به ادیانی، دین ابراهیمی اطلاق می شود که بعد از حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ توسط پیامبران الهی برای بشر، آورده شده است.

1- دین اسلام : 

پیامبر اسلام حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ در روز 27 رجب سال چهل از عام الفیل متولد گردیده و در چهل سالگی به فرمان الهی به پیامبری مبعوث گردید آن حضرت در طول 23 سال تلاش و کوشش توانست، اصول بنیادی اسلام را پی ریزی کند و اسلام را با عنوان آخرین دین برگزیده الهی به جهانیان بشناساند. پس از رحلت آن حضرت، در اثر اختلاف در مسئله امامت، امت اسلام به دو فرقه بزرگ اهل سنّت و تشیع تقسیم شدندو در طول تاریخ از آن دو نیز فرقه های متعددی منشعب گردید.

اهل سنّت :

کسانی هستند که به گفته خود، پیرو سنّت و رفتار پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ می باشند و از نظر کلامی به فرقه های، سلفی، ماتریدی، اشعری، معتزلی، ظاهری و… تقسیم می شوند و در فروع و احکام عملی و فقهی چهار فرقه معروف، هستند حنفی، مالکی، شافعی، حنبلی

امامیه (تشیع) :

امامیه، نام مذهبی است که به امامت بلافصل حضرت علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ و فرزندان او ـ علیه السّلام ـ معتقدند. امامت در شیعه به معنای ریاست عامه مسلمانان در امور دین و دنیا می باشد و آن نیابت از پیغمبر است. از نظر شیعه، امام باید اولاً معصوم باشد. ثانیاً از طرف خداوند برگزیده شود. ثالثاً افضل مردم زمان خود باشد.
شیعیان اثنی عشری معتقدند که امامان دارای «علم لدنی» که تمام علوم را در بر می گیرد، هستند. و فرقه هایی که از تشیع انشعاب پیدا کرده اند عبارت اند از:

زیدیه :

پیروان زید بن علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ که معروف به زید شهید است.

 اسماعیلیه :

این فرقه بعد از حضرت امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ به امامت فرزند بزرگش اسماعیل و یا نواده اش محمد بن اسماعیل اعتقاد دارند و در بلاد مختلف با نام های باطنیه، تعلیمیه، سبعیه، حشیشیه، ملاحده، و قرامطه خوانده می شوند و فرقه های دیگری که از شیعه شیعه منشعب شده اند از بین رفته اند.

2- دین مسیحیت :

در قرآن کریم داستان حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ بسیار مفصل و روشن آمده است. قرآن داستان خلقت حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ را به قضیه خلقت حضرت آدم تشبیه کرده است. قرآن به نبوت و رسالت وی از آغاز تولد تصریح می کند.
پس از عروج حضرت عیسی و مخفی شدن آنحضرت از دیدگان، در مسیحیت نیز همچون دین یهود تحریف و اختلاف به وجود آمده و بعدها به فرقه های بسیاری منشعب گردید که 3 فرقه. کاتولیک، ارتودوکس و پروتستان از فرقه های بزرگ و مشهور مسیحیت می باشند.

مذهب کاتولیک :

«کاتولیک» در لغت یونانی به معنای «عمومی» است. روحانیون کاتولیک معتقدند: کلیسای آنها نماینده حقیقی کلیسای مسیح است و عیسای مسیح انجمن مرئی را که عبارت از همین کلیسا است، تأسیس کرده است و پاپ جانشین پطرس مقدس است.

 مذهب ارتدوکس :

ارتدوکس در لغت یعنی سنّتی. پیروان کلیسای ارتدوکس عقایدی چون: برزخ، مفهوم بی آلایش، برائت از گمراهی و عدم امکان اشتباه پاپ را قبول ندارند، آنان می کوشند تا مراسم و شعائر خود را مانند مسیحیان اولیّه انجام دهند و عقاید سنتی و قدیمی خود را حفظ کنند.

مذهب پروتستان :

این مذهب نهضتی علیه ارتجاع کاتولیک است، لوتر رهبر این نهضت در سال 1488م علیه بازار روحانیت کاتولیک مبنی بر خرید و فروش گناه و بهشت و عفو نامه های پدران روحانی آشکارا به اعتراض برخواست و این مبنای نخستین مذهب پروتستان گردید.

the-divine-religions

3- دین یهود :

بر اساس گفته های تورات تولّد حضرت موسی در مصر به سال 1392 قبل از میلاد و رسالت او در صحرای سینا در سال 1312 ق م. و مرگ او پس از 120 سالگی در نزدیکی مرزهای فلسطین اتفاق افتاده است و کتاب آسمانی وی، تورات است.
یهودیان با توجه به اینکه در دین حضرت موسی تحریف ایجاد نموده اند بر این باورند که شریعت یکی است و ابتداء و انتهای آن با حضرت موسی است.

قبل از موسی شریعت و دینی نبوده و آنچه بوده، حدود عقلی و احکام مصلحتی بوده است. پس از موسی نیز شریعت و احکام دیگری نبوده و نخواهد بود. زیرا«نسخ» احکام و دستورات الهی نیز جایز نیست. یهود مدّعی است که حضرت موسی گفته است: آئین من هرگز منسوخ نخواهد شد.
پس از وفات حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ چنانچه خود آن حضرت پیش بینی می کرد، قومش به تفرقه دچار شدند که در اینجا به چند فرقه از آنها اشاره می کنیم.

فرقه فریسیان :

به معنی جدا شوندگان.بخش بزرگ این فرقه را کاهنان یهود تشکیل می دادند.

 فرقه صدوقیان : 

منسوب به یکی از روحانیون یهود به نام صدوق است. این فرقه منکر معاد و مخالف احکام و اصول و فروع عملی دین یهود بودند. آنان فقط به حضرت موسی اعتقاد داشته و انبیاء دیگر را قبول نداشتند.

 فرقه اسنیان :

این فرقه یهودی با گرایش عرفانی محصول دوران فقر و فلاکت و اسارت یهود است. این فرقه علیه مالکیت خصوصی شوریدند و اندوختن زر و سیم را حرام کردند و …
در یهودیت فرقه های دیگری چون: هرودیان، زیلوت ها، قرائون، عنانیه، عیسویّه، نیز وجود داشته و یا دارند که در کتاب های تفصیلی به آنها اشاره شده است. 

the-divine-religions(1)

* ادیان غیر ابراهیمی :

1- زرتشت :

زرتشت در حدود سال 660 ق م دینی را تعلیم می داد که یک آئین اخلاقی و طریقه یگانه پرستی بود. این دین به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی نیز توجه داشت دین زرتشت مذهبی است که در جهان از مسئله «قیامت» سخن به میان آورده و مسئله «آخر الزمان» را به مفهوم کامل خود طرح کرده است. کتاب اوستا کتاب مقدس زرتشتیان است.

2- مانی :

«مانی» یا «مانس» از پدر و مادری ایرانی در «بابل» به سال 215 میلادی متولد شد. پدر و مادر او با خاندان اشکانی خویشاوندی داشتند. مانی آئین زرتشت را مطالعه کرد و خود را مصلح آن شناخت. هند را سیاحت کرد و با عقاید بودائی آشنا شد، سپس به ایران بازگشت و به تبلیغ دین جدید پرداخت و آن را با ادیان زرتشتی و بودائی و مسیحی مطابقت داد. در دین مانی جهان ترکیبی از نیک و بد است. نیکی و نور و روح در یک طرف و بدی و تاریکی و جسم در طرف دیگر.

3- مزدک :

پایه گذار این آئین «مزدک» پسر «پوندس» است محققان زادگاه مزدک را شهر«فسا» در فارس می دانند. مزدک معتقد بود که خدای خیر با خدای شر نبرد کرده و او را مغلوب ساخته است.

4- هندو:

دین هندوئی که شاید متعلّق به 1500 سال پیش از میلاد مسیح باشد، قدیمی ترین دین زنده جهان بوده و نیز یکی از پرطرفدارترین ادیان جهان است. اعتقاد الهی اصلی دین هندویی به یک وجود الهی به نام «برهما» است که حضور مطلق دارد.

5- جینیزم :

آیین جین یکی از ادیان شرقی است که چندان شناخته شده نیست. با این همه در بین نظام های مذهبی و فلسفی سرزمین اصلی خود «هند» جایگاه خاصّ و قابل توجهی دارد.مؤسس این دین فردی به نام «مهاویرا» است.

6- سیک :

از نظر تاریخی دین سیک، در میان ادیان زنده جهان از همه متأخرتر است. این دین را فردی به نام«نانک» بنیان نهاد. از لحاظ تفکّر الهی،‌ هیچ نکته برجسته ای در دین سیک وجود ندارد. این دین به عنوان کوششی آگاهانه در زمینه هماهنگ کردن دو دین بسیار قوی و قدرتمند هند که رقیب یکدیگر بودند یعنی دین هندویی و دین اسلام، ظهور کرد.

7- بودا :

این دین منسوب به فردی به نام «بودا» است. وی نخستین مسئله ای که طرح کرد این بود که انسان چگونه باید زیست کند تا از آلام و رنجها در امان باشد و میل به حیات را در خود نابود کند و سعادت خلاصی و نجات نهایی را کسب نماید.

8- تائو :

در بین ادیان چین، دین تائو یکی از سه دین رسمی این کشور است و بینانگذار آن فردی به نام «لائوتسه» می باشد.

9- کنفوسیوس :

دین کنفوسیوس دین اصلی و قدیمی چین است. بنیانگذار این دین فردی به نام «کنفوسیوس» می باشد. این دین نه تنها وجود یک ذات متعال بلکه نظارت او بر جهان را تعلیم می داد.

10- شینتو:

دین شینتو از روزگاران بسیار قدیم دین ملّی ژاپن بوده است و از آن به عنوان سوّمین دین کهنسال جهان یاد می کنند. این دین در اصل عمدتاً مبتنی بر پرستش طبیعت است.

انواع فرقه‏های صوفی کدام هستند و چه نام دارند؟

انواع فرقه‏های صوفی کدام هستند و چه نام دارند؟

از همان آغاز به علل مختلف، سیر و سلوک عرفانی با شیوه‏ها و روشهای گوناگون انجام پذیرفته است که این شیوه‏ها و سلیقه‏ها به عنوان طریقت‏یا سلسله، شناخته شده‏اند، که به سلسله‏های مهم تصوف اسلامی ذیلا اشاره‏ای می‏کنیم:

سلسله قادریه: منسوب به عبد القادر گیلانی (متوفی 562 ه.) ملقب به قطب الاعظم. پیروان این مکتب وحدت وجودی هستند. و به محبت و خدمت‏شهرت دارند. اگرچه در اصل از بین حنابله برخاسته‏اند، اما تا حدود زیادی اهل تسامح و مسامحه بودند. در این طریقت‏به حفظ سنت و شعائر تاکید می‏شود و این طریقت در سراسر بلاد اسلامی منتشر شده است.

سلسله رفاعیه: منسوب به ابو العباس سیدی احمد رفاعی بصری (متوفی 578) است که سلسله شیوخ آن به معروف کرخی می‏رسد. پیروان این طریقت جهانگرد و خانه به دوش و در کار ریاضت و تربیت و ترتیب ذکر، تندروتر از قادریه‏اند.

سلسله بدویه: منسوب است‏به سیدی احمد البدوی (متوفی 675) که آنان را احمدیه نیز می‏نامند. سلسله بدوی در مصر انتشار زیادی پیدا کرد. در یکی از جنگهای صلیبی که سن لوئی به مصر حمله کرد پیروان این سلسله مسلمین را به جنگ با مسیحیان تشویق می‏کردند. اما بی‏بند و باری و میگساری آنها بعدها از اسباب عدم توجه عامه مسلمین به آنها شد.

سلسله سهروردیه: منسوب به شهاب الدین عمر بن عبد الله سهروردی (متوفی 632 ه.) است که در تصوف طریقه‏ای معتدل داشت. وی عمل به فرایض دین را مقدمه وصول به حقیقت می‏شمرد. سلسله‏های جلالیه، جمالیه، زینبیه، خلوتیه و شعبه‏های متعدد و مختلف آن در آسیای صغیر، روشنیه در افغانستان از طریق سهروردیه نشات یافته‏اند. زکریای مولتانی، این طریقت را در هند رواج داد و پیروانی یافت.

سلسله شاذلیه: منسوب به ابو الحسن شاذلی (متوفی 656 ه.) است. رعایت پنج اصل خوف ظاهری و باطنی، پیروی از سنت، عدم اعتنا به خلق، تسلیم و رضا، توکل در شادی و محنت، پایه اعتقادی این طریقت است. این سلسله در مصر و مغرب و بلاد عثمانی قدیم اعتبار تمام را کسب کرده است. سلسله‏های: جوهریه، وفائیه، مکیه، هاشمیه، عفیفیه، و قاسمیه، خواتریه در مصر و سلسله‏هایی مثل شیخیه، ناصریه، حبیبیه، و یوسفیه در مغرب، از آن منشعب شده‏اند.

سلسله نقشبندیه: منسوب به خواجه بهاء الدین محمد نقشبند (متوفی 792 ه.). نقش بندیه خود شاخه‏یی بوده‏اند منشعب از سلسله خواجگان که منسوب بوده است‏به خواجه احمد عطاسیوی معروف به حضرت ترکستان. بعدها این سلسله در هند، مخصوصا در دوره اقتدار مغول هند، نفوذ داشت. پیروان این طریقت در آغاز، طرفدار زهد و فقر و سادگی بودند و اندیشه وحدت وجودی داشتند، اما بعدها برخی از آنان به مدح گویی و مال‏اندوزی روی آوردند.

سلسله چشتیه: این سلسله را معین الدین چشتی (633) به وجود آورد. که شیخ فرید الدین شکر گنج (متوفی 670 ه.) و شیخ نظام الدین اولیاء (متوفی 725 ه.) از اخلاف وی هستند.

سلسله شطاریه: منسوب به عبد الله شطار (متوفی بین 818 و 832 ه.) است‏سخنان او یادآور سخنان بایزید و حلاج است. این طریقه در سوماترا و جاوه نیز پیروانی دارد.

سلسله مولویه: منسوب به جلال الدین محمد بلخی رومی معروف به مولوی (متوفی 672) که دو فرقه پوست‏نشینان و ارشادیه از آن برخاسته‏اند. پیروان این طریقت، معتقد به وحدت وجود هستند و توجه به وجد و سماع، قول و ترانه از مختصات این طریقت است. مولویه در عهد دولت عثمانی‏ها کسب نفوذ کردند و بعد از روی کار آمدن جمهوری ترکیه نفوذ خود را از دست دادند و اکنون فقط در حلب و بعضی بلاد کوچک باقی ماندند.

سلسله بکتاشیه: منسوب به حاجی بکتاش ولی (متوفی 738 ه.) این طریقت در حدود قرن هشتم هجری پیدا شد و در ترکیه در روزگار سلاطین عثمانی رواج یافت. در آداب و عقاید این فرقه، هم صبغه تشیع است و هم نوعی گرایش به تاویل و مسامحه. بعضی آداب و رسوم هم از تاثیر و تقلید نصارا در بین آنها رواج یافته است. کلاه سفید، احترام به ادیان، مبارزه با ظلم، از خصوصیات آنان است.

سلسله نعمت اللهیه: منسوب به شاه نعمت الله ولی (متوفی 835 ه.) عقیده به وحدت وجود افراطی از مختصات این طریقت است. چند طریقه از این سلسله منشعب شده است که در ایران پیروانی دارد.

سلسله ذهبیه: منسوب به میر عبد الله برزش آبادی که طریقه او از طریقت کبرویه جدا شده است و تا حدی رنگ غلو دارد و مانند سلسله نعمت اللهیه به تشیع منسوب است.

پی‏نوشت‏ها:
1 - ارزش میراث صوفیه، ص 98 به بعد و طرائق الحقایق، ج 3.