دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

یمن

یمن

مختصات: ۱۵° شمالی ۴۸° شرقی

جمهوری یمن
الجمهوریة الیمنیة
یمن


پایتختصنعا (دوژور)
عدن (دوفاکتو)
۱۵°۲۱′ شمالی ۴۴°۱۲′ شرقی
بزرگترین شهر صنعا
زبان رسمی زبان عربی
نوع حکومت جمهوری
موارد منجر به تشکیل
یمن شمالی و جنوبی
۲۲ مه ۱۹۹۰
مساحت
 -  مساحت ۵۲۷٬۹۶۸کیلومتر مربع 
جمعیت
 -  سرشماری ۲۳٬۸۳۳٬۳۷۶ 

یمن کشوری در جنوب شبه جزیره عربستان در قاره آسیا است که از جهات تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و راهبردی دارای اهمیت است.

این کشور اسلامی، سابقه‌ای دیرینه در اسلام و تشیع دارد. یمن تنها کشوری است که مردمش بدون جنگ تسلیم امام علی فرستاده پیامبر اسلام شدند و به اسلام گرویدند. مسلمانان یمن هم در تحکیم تشیع بعد از ماجرای سقیفه نقش داشتند، هم در دعوت از امام علی (ع) برای خلافت بعد قتل خلیفه سوم.اهالی یمن جزو جدی‌ترین مخالفان معاویه بودند. در واقعه عاشورا چند مسلمان اهل یمن در دفاع از امام حسین (ع) حضور داشتند.

از سال ۲۸۰ ق شیعیان زیدی در یمن حکومت تشکیل دادند و از آن زمان یمن مرکز زیدیه محسوب می‌شود. شیعیان یمن از سوی سلفیون که گفته می شود بیشتر از سوی عربستان حمایت می‌شوند مورد تهدید قرار دارند. آنان با حکومت مرکزی نیز میانه خوبی ندارند. شیعیان در سال‌های اخیر بر دامنه تلاش‌های خود برای ایفای نقشی بیشتر در تحولات یمن افزوده اند. در سالهای اخیر بخشی مهم از فعالیتها علیه حکومت یمن به دست شیعیان رقم خورده است. حوثی‌ها مهم‌ترین گروه شیعه در یمن هستند.

در سال 2015 م پس از سلسلسه اتفاقاتی که منجر به فرار منصور هادی رییس جمهور مستعفی یمن از پایتخت و قدرت گرفتن گروه حوثی ها در این کشور شد، عربستان سعودی با حمایت ایالات متحده امریکا و برخی قدرتهای غربی و به همراه اکثریت کشورهای عربی حملات هوایی دامنه دار و پر تلفاتی را علیه یمن آغاز کرده که منجر به کشته شدن افراد غیرنظامی بسیار شده است.

محتویات

جغرافیای طبیعی

یمن کشوری است که از شمال به عربستان سعودی، از شرق به عمان، از جنوب به خلیج عدن و از غرب به دریای سرخ محدود است. مساحت این کشور تقریباً ۵۳۶/۸۶۹ کیلومتر مربع است.

جمهوری یمن را می‌توان به ۵ منطقه زیر تقسیم نمود:

  • مناطق کوهستانی: که شمال و شمال غربی و قسمتی از جنوب یمن را پوشانده است. تقریباً دو پنجم مساحت کشور یمن شمالی سابق را کوهستان تشکیل داده بود. این منطقه کوهستانی به «فلات الجبال» مشهور است و حاصل‌خیزترین منطقه یمن به شمار می آید.
  • منطقه جلگه‌ای: این منطقه در شرق و شمال ارتفاعات کوهستانی و به موازات آنها قرار دارد، امّا بیشتر به سمت صحرای «ربع الخالی» امتداد پیدا کرده و سپس به تدریج کاهش یافته است. استانهای «صعده»، «الجوف»، «شبوه»، حضرموت و «المهره» دراین منطقه قرار دارند.
  • منطقه ساحلی: زمین های مشرف به دریای سرخ، خلیج عدن و دریای عرب را شامل می‌شود.
  • منطقه ربع الخالی: از مناطق صحرایی یمن است که در اطراف آن بعضی از گیاهان صحرایی می‌روید. در طول تاریخ، این صحرا دارای اسامی متعددی بوده است مانند صحرای بزرگ یمن و صحرای احقاف.
  • جزایر یمن: که بیشتر در دریای سرخ پراکنده‌اند.

شهرهای مهم

نقشه یمن

یمن دارای شهرهای تاریخی و با اهمیت زیادی است که مهمترین آنها عبارتند از:

  • صنعا: شهر صنعا مرکز استانی به همین نام و یکی از قدیمی‌ترین پایتخت‌های دنیا است. این شهر مرکز سیاست و تجارت جمهوری یمن است. این شهر از زمان حضرت عیسی(ع) با این نام شناخته می شده است.
قصر دار الحجر( قصرتابستانه حاکم یمن در قرن دوازدهم) در نزدیکی صنعا
  • مأرب: مأرب مشهورترین شهر یمن باستانی است که در شرق صنعا واقع شده و پایتخت قدیمی حکومت‌های «سبا» و ملکه سبا «بلقیس» بود.

شهر مأرب همان دیار سبا است که خداوند در قرآن از آن یاد کرده و مردمانش را با سیل عرم عذاب کرده است.

  • صعده: این شهر مرکز استان صعده و یکی از مراکز اصلی است که نقش مهم و عمده‌ای را در دوران اسلامی ایفا نموده است. این شهر همچنین توقف‌گاه حجاج و تجّاری که عازم مکه بودند، به شمار می آمد. شهر قدیمی این منطقه که با دیواری احاطه شده، مرکز حکومت امام الهادی (اوّلین امام زیدی‌های یمن) بود و مسجدی نیز به همین نام در این شهر وجود دارد که در ۲۴۳ کیلومتری شمال صنعا قرار گرفته و دارای ساختمان‌هایی است که دیوارهای آن در سال‌های بسیار دور از گِل ساخته شده و هنوز هم پابرجاست. این شهر نیز دارای آثار باستانی و تاریخی است.
  • شبوه: یکی دیگر از شهرهای قدیمی یمن است. شبوه به خاطر اینکه مرکز حکومت حضرموت بوده، در تاریخ تمدّن کهن یمن، دارای ارزش فراوانی است.
  • ذمار: این شهر به خاطر معماری خاصّ و مدارس اسلامی آن، مشهور است. خانه‌های این شهر با استفاده از سنگ‌های سیاه زینتی ساخته شده است. این سنگ‌های سیاه که به طور بسیار مرتّب از آنها استفاده شده، جلوه خاصی به دیوارهای منازل این شهر داده است. مدرسه اسلامی «الشمسیه» این شهر فارغ التحصیلان بسیاری داشته است.
  • عدن: عدن مرکز استان عدن است و مرکز اقتصادی و تجاری یمن محسوب می‌شود. عدن شهری باستانی است که رویدادهای تاریخی مهمی را به خود دیده است. این شهر مرکز راهبردی یمن به شمار می‌آید و اکنون مهم‌ترین گذرگاه طبیعی دریای عرب و اقیانوس هند و گذرگاه مهمی برای دریای سرخ است.
  • سیئون: این شهر در استان حضرت موت است و از شهرهای باستانی یمن محسوب می شود که محل زندگی قوم عاد گفته اند. آرامگاه منسوب به حضرت هود(ع) پیامبر قوم عاد، در این شهر واقع می باشد.

الحوطه،المحویت، مکلّا، الشحر، سیئون،البیضاء، یاریم ـ ظفار، حمام دمت، اب، جبله، تعز، الغیضه، زنگبار و حدیده از دیگر شهرهای مهم یمن است.

اقوام و نژادها

مردم یمن از اقوام سامی و عرب قحطانی هستند. عرب قحطانی مادر و ریشه عربیت است که عرب‌ها را بدان منسوب می‌دانند. مردمی که در بخش شمالی زندگی می‌کنند عرب هستند ولی در بخش جنوبی از سال‌ها قبل اقلیت‌های دیگری از کشورهای هندوستان، پاکستان، سومالی، اریتره و اتیوپی به آنجا مهاجرت نموده‌اند.

ساختار جامعه یمن

ساختار جامعه در یمن قبیله‌ای است. زبان رسمی در یمن، عربی است و به همان زبان نیز می‌نویسند.

یمن جدید

یمن تا سال ۱۹۶۲ میلادی تحت حاکمیت زیدیان بود و ساختاری یکپارچه داشت اما در آن سال افسران ارتش یمن علیه امام محمد بدر دست به کودتا زدند و جمهوری یمن را به وجود آوردند. این امر موجب بروز جنگ‌های داخلی در یمن شد که یک سوی آن طرفداران جمهوری و سوی دیگرش سلطنت طلبان بودند. این درگیری‌ها سرانجام باعث شد که یمن به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شود و جمهوری دموکراتیک خلق یمن در ۳۰ نوامبر ۱۹۶۷ در قسمت جنوبی یمن شکل گیرد. این جدایی میان دو یمن وجود داشت تا اینکه در دهه هشتاد قرن بیستم، گفت‌وگوهایی برای اتحاد میان دو یمن انجام پذیرفت که در نتیجه آن، جمهوری یمن در ۲۲ مه ۱۹۹۰ از اتحاد جمهوری عربی یمن(یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک خلق یمن(یمن جنوبی) بوجود آمد.[۱] رئیس جمهور یمن متحد از سال ۱۹۷۸ میلادی علی عبدالله صالح بود. دوران حکومت وی بسیار طولانی بود و سرانجام در جریان بیداری اسلامی برکنار شد.[۲]

مناطق درگیری در یمن

پس از برکناری علی عبدالله صالح، دولت یمن کوشید طی اصلاحاتی مردم را راضی نماید اما این اتفاق نیفتاد و مردم یمن مجددا دست به اعتراض زدند. این اعتراضات که با رهبری حوثی های یمن پیگیری می‌شد در تابستان ۱۳۹۳ به اوج خود رسید. مردم سه خواسته اساسی داشتند که عبارت بودند از «سرنگونی دولت فاسد، لغو دستور آزادسازی حامل‌های سوخت و اجرای نتایج کنفرانس گفت‌وگوی ملی». سرانجام حوثی ها توانستند پس از تصرف بخش‌های مهمی در صنعا پایتخت یمن، دولت را به پای میز مذاکره بکشانند.

توافق نهایی برای حل بحران اخیر در یمن میان رئیس جمهوری و رهبران انصار الله در صنعا روز شنبه (۲۹ شهریور ۱۳۹۳) با نظارت «جمال بن عمر»، فرستاده ویژه سازمان ملل به یمن صورت گرفت. بر اساس این توافق، دولت «باسندوه» برکنار شد و با روی کار آمدن انصارالله در صحنه سیاسی یمن دولت جدیدی در این کشور تشکیل شد که ریاست آن را خالد بحاح بر عهده داشت. اما حوادث طوری پیش رفت که خالد بحاح از نخست وزیری استعفا داد و منصور هادی نیز از عدن به صنعاء رفت. این رفتار منصور هادی واکنش حوثیون را به دنبال داشت و سرانجام منصور هادی به عربستان فرار کرد و عربستان سعودی بامداد پنج‌شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۴ به بهانه حمایت از رئیس‌جمهور مستعفی یمن، به یمن حمله کرد.[۳]

اکنون تقریبا در تمام مناطق یمن درگیری وجود دارد. نقشه روبرو مناطق درگیری در یمن را نشان می‌دهد.

اهمیت یمن

  • اهمیت تاریخی

یمن سابقه تاریخی طولانی دارد و کشوری ریشه‌دار است. شهر مأرب مشهورترین شهر باستانی دنیاست که زمانی پایتخت بلقیس ملکه سباء و دیگر حکمرانان یمنی بوده و به ارض الجنتین معروف است. سد قدیمی مارب نیز از بناهای تاریخی یمن است که در این منطقه قرار دارد. سد مارب در ۲۶۷۰ سال قبل بین دو کوه بلق الایمن و بلق الایسر در عهد عبدالشمس موسی بنا شده است. قصر سلیمان هم در یمن بوده است. خاورشناس معروف آلمانی موریتز معتقد است که خط حروفی نخستین بار در یمن مشاهده شد و بر خلاف آنچه به نام سامی‌های فینیقی‏ ثبت شده است، مخترعین خط یمنی‌ها بوده‌‏اند و فینیقی‌‏ها بنای کتابت خود را بر بنیان کتابت عربی یمن نهادند. یمن با چنین سابقهٔ تاریخی دارای اهمیتی وافر است.[۴]

  • اهمیت استراتژیکی

یمن با تسلط بر تنگه «باب المندب» قادر به کنترل دریای سرخ بوده و حتّی می‌تواند آنجا را با دارا بودن جزیره مهم و استراتژیکی «بریم» ببندد. یمن دارای ۲۰۰ جزیره است. دیگر جزایر مهم یمن عبارتند از: جزیره «زقر» که امکان کنترل و مراقبت فعالیت‌های دریایی آن نقطه را میسر می‌سازد. جزیره «کمران» جزیره «جبل الطیر» که مشرف بر آبراه منطقه است. دیگر عوامل اهمیت یمن عبارتند از:

  1. نزدیکی این کشور به شاخ آفریقا
  2. همسایگی با عربستان
  3. دارا بودن سواحل طولانی در دریای سرخ و دریای عرب
  4. وجود بنادر مهمّی مانند عدن، حدید و فحاء
  • اهمیت عامل انسانی

یمن با داشتن جمعیتی حدود ۲۳/۸۵۰/۰۰۰ [۵] کشور پرجمعیتی در شبه جزیره محسوب می‌شود و بیشتر مردم یمن را افراد قبایل مسلّح و جنگجو تشکیل می‌دهند و لذا دولت یمن می‌تواند در موارد ضروری بیشتر از یک میلیون نفر را سریعاً بسیج نماید که برای عربستان سعودی نگران کننده است.

  • اهمیت عامل اقتصادی

این کشور از حاصلخیزترین مناطق شبه جزیره عربی است و علاوه بر آن با دارا بودن سواحل طولانی می‌تواند برای سرمایه گذاری جهت صید ماهی سودمند باشد.

علاوه بر این، یمن دارای منابعی است که تاکنون به دلایل گوناگون، فرصت استفاده و بهره برداری از آنها را نیافته است و نیاز به سرمایه گذاری دارد.

کشف نفت نیز در مرزهای مشترک یمن و عربستان سعودی موجب درگیری‌هایی بین دو کشور شده است و دولت عربستان سعودی در صدد ضمیمه کردن مناطق نفت خیز یمن به خاک خود می‌باشد.

وجود آثار باستانی و مناطق طبیعی بی‌نظیر، در صورت امنیت این کشور می‌تواند در زمینه سرمایه گذاری برای صنعت توریسم مفید واقع شود.

  • اهمیت عامل فرهنگی

یمن سرشار از آثار باستانی و میراث فرهنگی است که به بعضی از آنها در قرآن مجید نیز اشاره شده است و در سال‌های اخیر، کاوشگران مشغول بیرون آوردن این آثار از زیر خاک می‌باشند. همچنین وجود کتابخانه‌هایی مملو از کتاب‌های با ارزش خطی، بر اهمیت فرهنگی این کشور می‌افزاید.

ادیان و مذاهب

  1. کلیسای کاتولیکی رومی: کلیسای اسقفی عربی، این کلیسا مسئول منطقه‌ای می‌باشد که شامل عربستان سعودی، امارات عربی متحده و یمن است و تخمین زده می‌شود که ۶۰۰ هزار کاتولیک را دارا باشد.
  2. جامعه انگلیکنی: در چارچوب کلیسای اسقفی اورشلیم و خاورمیانه، یمن بخش اسقفی قبرس و خلیج فارس را تشکیل می‌دهد، این جامعه در عدن و صنعا بوده و پیروان آن از اتباع خارجی هستند. اسقف قبرس و خلیج فارس در قبرس اقامت داشته، در حالی که سرپرست خادمین کلیسا در خلیج فارس، مقیم امارات متحده عربی است.
  • هندوئیسم: تعداد کمی از هندوها نیز در یمن زندگی می‌کنند.

پیشینه تشیع

در عصر پیامبر(ص)

یمن تنها کشوری است که مردمانش بدون جنگ و خونریزی و با رسیدن حضرت علی(ع) به عنوان فرستاده ویژه پیامبر اکرم(ص) به اسلام گرویدند. البته قبل از آن، باذان حاکم ایرانی یمن و بسیاری از ابناء (ایرانیان ساکن یمن) در ماجرای نامه نوشتن پیامبر (ص) به خسرو پرویز، اسلام آورده بودند.[۸]

پیامبر(ص) قبل از حضرت علی(ع)، خالد بن ولید و معاذ بن جبل را به یمن فرستاده بودند اما این دو موفق نشدند مردم را به اسلام جذب کنند[۹]؛ لذا پیامبر(ص) علی بن ابی طالب(ع) را به یمن فرستاد. ایشان افراد قبیله «حمدان» را که از بزرگ‌ترین قبایل یمن بودند، برای شنیدن نامه پیامبر اکرم(ص) دعوت نمود. عظمت گفتار پیامبر(ص) آنچنان قبیله حمدان را تحت تأثیر قرار داد که همه آنها در مدّت یک روز اسلام آوردند.[۱۰] پس از حمدان، قبایل مذحج و نخع نیز به دست حضرت علی (ع) اسلام آوردند. پس از ورود حضرت علی(ع) به یمن، اوّلین کسی که به واسطه آن حضرت اسلام آورد، زنی به نام‌ ام‌سعید برزخیه است. این زن منزل خود را به صورت مسجد در آورد و آن را «مسجد علی» نامید که اکنون نیز مشهور و پابرجاست.

در عصر خلفا

دوستی میان یمنی‌ها و حضرت علی (علیه‌السلام) به حدی بود که از تعداد ۲۳ نفری که هستۀ اولیۀ تشیع بعد از ماجرای سقفیه را تشکیل دادند، ده نفر از انصار یمنی بودند. در گزارش دیگری آمده است که وقتی زیاد بن لَبید أنصاری، نمایندۀ خلیفه در «حضر موت» بود، حارث بن معاویه تمیمی، حارثه بن سُراقه کندی، اشعث بن قیس کندی از سران قبایل یمنی به او گفتند: ما از اهل بیت پیامبر (علیه‌السلام) اطاعت خواهیم کرد، چرا شما آنان را از خلافت باز داشتید.[۱۱]

بعد از شکل گیری دوران خلافت، متصرفات اسلامی گسترش یافت و به منظور حمایت‌های ستادی و پشتیبانی از ارتش مسلمانان، به فرمان خلیفۀ دوم شهرهای نظامی «کوفه» و «بصره» (در سال ۱۶ ه‍.ق.) ایجاد شدند و برخی از قبایل یمنی برای سکونت به این مناطق کوچ کردند و بعد از مدتی چهرهٔ اجتماعی شهر به نفع یمنی‌ها تغییر پیدا کرد.

«طایفهٔ حمدان» جزو گروه‌هایی بودند که در «کوفه» ساکن شده و در تحولات سیاسی جهان اسلام در قرن نخست نقش مهمی را ایفا کردند. [۱۲]

در عصر امام علی(ع)

زمانی که بحث خلافت علی بن ابی طالب (علیه‌السلام) مطرح شد، به رغم مخالفت‌های آن حضرت، قبایل یمنی بیش از دیگران در ترغیب حضرت امیر (علیه‌السلام) برای پذیرش مسئلهٔ خلافت نقش داشتند و بنابر نقل، اولین کسی که با امام علی (علیه‌السلام) بیعت کرد، مالک اشتر بود. از جمله اقدامات اولیهٔ حضرت علی (علیه‌السلام) در اوایل خلافت، انتخاب والیانی برای سرزمین‌های اسلامی بود. ایشان عبیدالله بن عباس را برای منطقهٔ یمن انتخاب کرده و او را روانهٔ این منطقه کردند.[۱۳]

زمانی که امام علی (علیه‌السلام) زمامداری امور را به عهده گرفت، از همان ابتدا کارشکنی هم‌پیمانان گذشته شروع شد و واقعهٔ [جنگ جمل|[جمل]] پیش آمد. در جریان واقعهٔ جمل، نیروهای یمنی سپاه امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بسیار فعالانه در جنگ شرکت داشتند و از جمله عوامل اصلی پیروزی امام در جنگ بودند. در نبرد صفین نیز برخی از چهره‌های سیاسی یمنی تلاشی بسزا از خود نشان دادند که از جملهٔ آنان، مالک اشتر، عُدَی طایی، زُحَرْ بن قیس و هانی بن عُروه بودند.[۱۴] از دیگر قبایل یمنی که در ماجرای صفین حضور داشتند، بَنو أحمس از تیرۀ بُجیله بن اَنمار بن نزار بودند که به گفتۀ مؤلف «پیکار صفین»، هفتصد نفر از این طایفه در این نبرد حاضر بودند.[۱۵]

وفاداری یمنی‌ها به حضرت علی (ع) سبب شد که معاویه در صدد انتقام گرفتن از آنان بر آید. وی بسر بن ارطاة را به یمن فرستاد و او پس از ورود به یمن مرتکب جنایات زیادی شد؛ سی هزار نفر را کشت؛ گروهی را در آتش سوزاند و زنان حمدان را اسیر کرده، در بازار به فروش رساند.[۱۶] وقتی اخبار جنایات این شخص به حضرت علی(ع) رسید، وی را نفرین کرد و فرمود، خدایا، این آیین و عقل و خودسری را از او بگیر. بسربن ارطاه دچار وسواس شده و دیوانه شد و در همین حال مرد.[۱۷]

دوران معاویه

معاویه وقتی به حکومت رسید میزان تقابلش با شیعیان افزایش یافت و در این میان شیعیان یمنی بسیار آزار دیدند. حجر بن عدی[۱۸] و عمرو بن حمق خزاعی[۱۹] دو نفر از برجستگان شیعه بودند که در دوران معاویه به شهادت رسیدند. این دو و بویژه حجر علیه تعدیات معاویه افشاگری می‌کردند و همین امر سبب شد که معاویه آنان را به شهادت برساند.

جنبش حجر بن عدی را باید جدی‌ترین حرکت شیعی بعد از صلح امام حسن (علیه‌السلام) تا قیام امام حسین (علیه‌السلام) دانست. این حرکت چنان باعث دغدغۀ خاطر و نگرانی امویان شد که تمام امکانات خود را برای سرکوب آن بسیج کردند و حتی برای توجیه قتل وی، بزرگان «کوفه» را به گواهی طبیده و او را عنصری خارجی معرفی کردند.

دوران امام حسین

در دوران حسین بن علی (علیه‌السلام) نیز هنگامی که کوفیان برای دعوت از امام اعلام آمادگی کردند و سیل پیام‌ها به سوی امام سوم (علیه‌السلام) روانه شد، کثیری از یمنیان در شمار دعوت کنندگان امام بودند. زمانی که امام قصد رفتن به کوفه را داشت، عبدالله بن عباس از روی نصیحت از حسین بن علی (علیه‌السلام) خواست تا به جای کوفه، «یمن» را برای سکونت انتخاب کند؛ چون در این سرزمین شیعیانی بودند که دل در گرو محبت اهل بیت (علیهم‌السلام) داشتند.[۲۰]

حماسۀ عاشورا جلوۀ دیگری از عرصه گردانی یمنیان بود. چنانچه در منابع آمده است از مجموع شهدای این رخداد خونین ۳۴ نفر از یمنیان بودند.[۲۱] بعد از واقعه عاشورا، گروهی از شیعیان از اینکه در دفاع از سرور جوانان بهشت کوتاهی کرده بودند، از رفتار خود پشیمان شده و برای اینکه گذشته را جبران کنند هسته‌های مقاومت علیه سلطهٔ اموی را ایجاد کردند. از جملهٔ این تحرکات، اقدام نظامی گروه توابین بود که به رهبری سلیمان بن صُرَدَ خُزاعی، حرکت اعتراضی خود را آغاز کردند. عناصر اصلی و فردی این نهضت شیعی را یمنی‌ها تشکیل می‌دادند و بعدها جان خود را برای عقیده‌شان در دفاع از اهل بیت (علیه‌السلام) از فدا کردند.[۲۲]

دوران اموی

اواخر دورهٔ بنی امیه که دعوت عباسیان آشکار شد، با توجه به قرابت و خویشاوندی «طالبیون» و «بنی عباس» شیعیان از عباسیان حمایت کردند و از این رو در سال ۱۲۹ ه‍.ق. ابوحمزه و عبدالله بن یحیی که ملقب به طالب الحق بود، بی‌آنکه کسی آنها را از احوال ابومسلم خراسانی آگاه کند، در یمن دستارهای سیاه بر سر بسته، جامه‌های سیاه پوشیده و پرچم‌های سیاه برافراشتند و مخالفت خود را با مروان حمار اموی اعلام کردند. آنها «صنعا» را به تصرف خود درآورند. طالب الحق مقر خود را در «صنعا» مستحکم کرد و ابوحمزه به «مکه» رفت و موفق شد، والی مکه را از آن شهر بیرون کند. او بعد از مدتی «مدینه» را نیز به تصرف خود درآورد. البته اقدامات او با واکنش سخت مروانیان رو به رو شد و سپاهیان او در جنگی سخت در حوالی مدینه از لشکریان اموی شکست خوردند و ابوحمزه نیز کشته شد. بعد از پایان کار ابوحمزه، امویان به سوی صنعا لشکر کشیدند و موفق شدند که طالب الحق را به قتل رسانده و مجدداً صنعا را به متصرفات اموی بر گردانند.[۲۳]

دوران عباسی

یمن در قرن نخست پیدایش حکومت عباسی تحت حاکمیت عباسیان بود تا این که هادی یحیی بن حسین بن قاسم رسّی، متولد ۲۴۵ ق، در سال ۲۸۰ در یمن پایه‎گذار حکومتی مستقل به نام شیعیان زیدیه شد. از آن پس تا دوران معاصر، یمن و به‌ویژه بخشهای شمالی آن به پایگاه سنتی زیدیه تبدیل شد و امامان و شخصیت‌ها و جریانات فکری بسیاری در آن منطقه ظهور کردند.

حکومت زیدیه

حکومت زیدیه در یمن هرچند فراز و فرودهایی داشت و‌گاه قدرت از دست حاکمان زیدی خارج می‌شد با این حال زیدیان توانستند حدود ۱۱ قرن قدرت را در اختیار داشته باشند. جدول زیر گزارشی از حاکمان زیدیه را ارائه می‌دهد.

حاکم زیدی دوره حکومت توضیحات
هادی یحیی بن حسین ۲۸۰-۲۹۸ ق
مرتضی لدین الله ۲۹۸-۳۱۰ ق
ناصر لدین الله ۳۱۰-۳۱۵ ق
تا اواخر قرن چهارم زیدیه دچار تفرقه و نزاع داخلی و درگیری با اسماعیلیه بود و حاکم مطرحی وجود ندارد
منصور بالله قاسم بن علی وفات:۳۹۳ ق
مهدی لدین الله حسین بن قاسم ۳۹۳-۴۰۴ق وی پیروانی خاص به خود پیدا کرد که معتقد به غیبت و مهدویت او شدند و به نام حسینیه مشهور گشتند.[۲۴] در همین زمان زیدیه به دو دسته مطرفیه و مخترعه تقسیم شدند.[۲۵]
ناصر لدین الله ابوالفتح دیلمی وفات:۴۴۴ ق وی به دست اسماعیلیان یمن کشته شد[۲۶] و با کشته شدن وی، دوره اول حکومت زیدیه در یمن به پایان رسید.[۲۷]
متوکل علی الله احمد بن سلیمان ۵۳۲-۵۶۶ ق وی با تفکر مطرفیه به مقابله جدی برخاست[۲۸]
منصور بالله عبدالله بن حمزه ۵۶۶-۶۱۴ ق از وی به عنوان مجدد زیدیه در قرن ششم نام برده می‌شود[۲۹]
مهدی لدین الله احمد بن حسین وفات:۶۵۶ ق برخی از زیدیه در مورد او گمان مهدویت داشتند.
منصوربالله حسن بن بدرالدین محمد وفات: ۶۷۰ ق از مطرح‌ترین امامان زیدیه با گرایش اصیل زیدی در قرون میانه
متوکل‎علی‎الله مطهر بن یحیی، معروف به المظلّل بالغمام وفات: ۶۹۷ ق
مهدی‎لدین‎الله محمد وفات: ۷۲۸ ق وی و پدرش متوکل علی الله دو مجدد زیدیه در آغاز قرن هشتم هستند.
مؤیدبالله یحیی بن حمزه ۷۲۹-۷۴۹ ق وی صاحب تالیفات مهم و فراوانی است.
مهدی‎الدین‎الله احمد بن یحیی، مشهور به ابن‎مرتضی وفات: ۸۴۰ ق مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم
هادی‎الی‎الحق عزالدین بن حسن وفات:‌۹۰۰ ق از نظریه پردازان بزرگ زیدیه
متوکل‎علی‎الله یحیی شرف‎الدین ۹۶۵ ق پس از وی تا حدود نیم قرن تقریباً یمن از حکومت حاکمان زیدیه خالی ماند و زمام امور به دست ترکان عثمانی افتاد.
منصوربالله قاسم بن محمد بن علی ۱۰۰۶-۱۰۲۹ ق وی دارای تألیفاتی مهم و شاگردانی تأثیرگذار است و از او به عنوان مجدد مذهب زیدی در این قرن یاد شده است.
مؤیدبالله محمد ۱۰۲۹-۱۰۵۴ ق
متوکل‎علی‎الله اسماعیل ۱۰۵۴- ۱۰۸۷ ق پس از این دو، تا حدود دو قرن زیدیه گرفتار نزاع داخلی بود و همین امر سبب شد که ترکان عثمانی بار دیگر قدرت را در دست بگیرند.
منصوربالله محمد بن یحیی حمیدالدین وفات:‌۱۳۲۲ ق
متوکل علی الله یحیی وفات: ۱۳۶۷ ق مبارزاتی که در دوره منصور علیه حکومت عثمانی آغاز شده بود در دوره وی به ثمر رسید و یمن از سلطه عثمانی‌ها خارج شد.
محمد بدر ۱۹۹۶ م وی در پی یک کودتای نظامی از حکومت برکنار شد و با سقوط وی، دوران حکومت امامان زیدیه در یمن به پایان رسید. با این حال هشت سال با دولت یمن جنگید اما نتیجه نداد. وی در حومه لندن در گذشت.[۳۰]

تشیع در عصر حاضر

امامیه

تشیع اثنی عشری هر چند در گذشته به صورت خیلی محدود در یمن وجود داشته است اما بعد از انقلاب اسلامی ایران و تأثیرات آن در سایر ممالک اسلامی به تدریج شیعه اثنی عشری به یمن وارد شد و نخبگان، اساتید و دانشجویان، فرهنگیان این کشور در هر دو فرقه شیعی زیدی و اسماعیلی با شیعه اثنی عشری، آشنا و جذب این نوع شیعه شدند.

البته حضور علامه بدرالین الحوثی از علمای بزرگ زیدی صعده در ایران در زمان جنگ‌های داخلی دهه ۱۹۹۰ یمن، تأثیر غیر قابل انکاری در گرایش به تفکر تشیع اثنی عشری در میان جوانان یمنی داشته است. شیعیان اثنی عشری ارتباط خوبی با شیعیان زیدی دارند و سازمان وحدت شیعیان جزیره در یمن، فعالیت‌های شیعیان زیدی و اثنی عشری را پوشش می‌دهد.[۳۱]

شیعیان امامی در دو شهر عدن و صنعاء و هم‌چنین در جوف، مأرب، ذمار، رداع و برخی از نقاط دیگر یمن به صورت پراکنده زندگی می‌کنند[۳۲] و فعالیت آنان نیز زیر نظر سازمانی به نام رابطة الشیعة جعفریة فی الیمن قرار دارد. جمعیت شیعیان اثناعشری یمن ۲ تا ۸ درصد تخمین زده شده است.

عالمان

وی پیش از تأسیس این تشکل، سازمانی را با نام اتحاد القوی الإسلامیة الثوریة در سال ۱۹۹۱ م. ایجاد کرده بود که بعداً به دلایلی منحل شد.

نیروهای امنیتی مصر تاکنون چندین بار وی را در قاهره دستگیر کرده‌اند که آخرین بار آن در اواخر ماه ژوئن ۲۰۱۴ بود که البته چند ساعت بعد وی را آزاد کردند.[۳۳] پیش از این وی یک بار در سال ۲۰۰۸ نیز به مدت ۱۴ روز در زندان‌های مصر بازداشت بود و آن‌گونه که خود وی پس از آزادی گفته بود، نیروهای امنیتی مصر از او دربارهٔ روابطش با حوثی‌ها و ایران بازجویی کرده بودند. بازداشت وی در آن زمان واکنش‌های بسیاری را در یمن به دنبال داشت و اعتراضات بسیاری علیه اقدام مصر صورت پذیرفت که در نهایت مصر وی را آزاد کرد.[۳۴] قبل از آن هم در سال ۲۰۰۱ در مصر بازداشت شده بود.[۳۵]

  • شیخ احمد علی المرقب
  • شیخ علی احمد الاکوع
  • شیخ عبد الولی یحیی العکیمی
  • استاد عبد الله علی الجبلی
  • استاد عارف محمد أنیس
  • استاد عدنان یحیی الجنید
  • استاد محمد عبد الرحمن السقاف
  • شیخ محمد أحمد الردمانی

این نه نفر اعضای هیئت امنای رابطة الشیعة جعفریة فی الیمن هستند.[۳۶]

  • علی بن علی فارع

وی ریاست رابطه الشیعه الجعفریه را بر عهده داشت که در سال ۲۰۱۳ توسط نیروهای القاعده به شهادت رسید.[۳۷]

  • مبخوت هادی کرشان؛ رئیس شیعه جعفریه در منطقه جوف[۳۸] برخی منابع غیر رسمی ادعا کرده‌اند که حکومت یمن در سال ۲۰۱۰ وی را در فرودگاه یمن دستگیر کرده است.[۳۹]
  • یحیی طالب الشریف

وی اصالتاً اهل جوف یمن است و در قم سکونت دارد و در سال ۲۰۱۰ توسط دولت یمن دستگیر شده است. مواضع وی علیه حسین حوثی اعتراضاتی را از سوی اتحادیه طلاب یمنی ساکن قم در پی داشته است.[۴۰]

سازمان‌ها

  • رابطة الشیعة جعفریة فی الیمن

این تشکل مهم‌ترین تشکل جعفری مذهب در یمن است که توسط شیخ احمد عبدالله الزایدی به وجود آمد اما خودش ریاست آن را بر عهده نگرفت و آن را به محمد ناصر قائد البخیتی سپرد.[۴۱] اما در سال ۲۰۰۶، این تشکل برای خودش هیئت امنایی نه نفره را معرفی کرد.[۴۲]

این تشکل در راستای دفاع از حقوق شیعیان اثنی عشری به وجود آمد و هم‌اکنون نیز فعالیت می‌کند.

این تشکل علاوه بر اقدامات عملی در حوزه دفاع از حقوق شیعیان، در مناسبت‌های مختلف با صدور بیانیه در جهت این امر اقدام نموده است. محتوای برخی از این بیانیه‌ها بدین شرح است:

۱.درخواست از دولت جهت حمایت از شیعیان در برابر حملات سلفیون علیه شیعیان [۴۳]

۲. محکوم کردن اقدام دولت در استفاده از نیروهای اردنی برای حمله به مناطق شیعه‌نشین و تخریب آن[۴۴]

۳. درخواست کمک از مراجع تقلید برای مقابله با تعدیات سلفیون علیه شیعیان[۴۵] و...

این تشکل شعبه‌ای نیز در خارج از یمن دارد که ریاست آن را دکتر ابو علی الخالدی بر عهده دارد. برخی از بیانیه‌های این تشکل توسط این شعبه صادر می‌شود[۴۶]

این تشکل در بیانیه‌هایش کوشیده است خود را تشکلی معرفی کند که فقط مدافع حقوق شیعیان است و هیچ ارتباطی با گروه الحوثی و ایران ندارد و در صدد است در چارچوب قوانین یمن، به احقاق حقوق شیعیان برسد.[۴۷] این رویکرد به ظاهر سازشکارانه با دولت و دلایلی دیگر سبب شده است که این تشکل از سوی برخی از اعضای سابقش، تشکلی وابسته به سازمان‌های اطلاعاتی یمن معرفی شود که با هدف جاسوسی از شیعیان جعفری به وجود آمده است.[۴۸]

  • المجمع الاسلامی الیمنی الشیعی

این مرکز در سال ۱۴۳۳ ق و با همت برخی از مستبصرین یمنی در استان تعز یمن تأسیس شد. دبیر کل این مجمع اسماعیل المهیوب و رهبر معنوی آنان سید حبیب الجنید است. این تشکل عمده فعالیت خود را بر کارهای فرهنگی متمرکز کرده است.[۴۹]

  • مؤسسة دار الزهراء علیها السلام للاعلام الثقافی

مدیر این مؤسسه محمد حاتمی است که از طریق این ایمیل امکان ارتباط با وی وجود دارد.

  • مدارس الجعفریة در عدن

مدیر این مدارس عبدالکریم علی عبدالکریم است که از طریق این ایمیل امکان ارتباط با وی وجود دارد.

  • دار احباب اهل البیت علیهم السلام در تعز

مدیر این مرکز ابوحسین علی الشامی است که از طریق این ایمیل امکان ارتباط با وی وجود دارد.

  • مؤسسه خیریه نبأ

مدیر این مؤسسه شیخ عبدالواحد کرشان است که از طریق این ایمیل امکان ارتباط با وی وجود دارد.

  • جمعیت عبدالله رضیع

این مرکز با هدف بزرگداشت مقام حضرت علی اصغر(ع) تأسیس شده است. مدیریت این جمعیت با شیخ عبدالواحد حسن کرشان است که از طریق این ایمیل امکان ارتباط با وی وجود دارد.

زیدیه

با توجه به سابقه گسترده حاکمیت زیدیه در یمن، تعداد زیادی از شیعیان یمن را زیدی مذهبان شکل می‌دهند. تعداد آنان حدود ۳۵ درصد جمعیت یمن است.استان‌های صعده، تعز، الجوف، صغاء و سپس استان‌های اب، ذمار، عمران، مأرب، حجه، مجویت و حدیده مراکز سکونت زیدیان است. دو قبیله بزرگ یمن با نام‌های حاشد و بکیل، زیدی مذهب هستند. قبیله حاشد [۵۰] و قبیله بَکیل نقش مهمی در تحولات سیاسی یمن در سال‌های پس از تشکیل حکومت جمهوری در یمن داشته‌اند.

عالمان

  • السید حمود عباس المؤید(۱۳۳۶ھ ـ)

وی هم‌اکنون مرجع زیدیه است و امامت جامع النهرین را بر عهده دارد.

حمود عباس المؤید عالم بزرگ زیدی
  • السید محمد بن محمد بن المنصور(۱۳۳۳ھ ـ)

وی مناصبی دولتی نیز داشته است.

  • السید علی بن احمد الشهاری(۱۳۳۲ھ ـ ۱۴۱۱ھ)
  • السید عبدالله بن یحیی الدیلمی(۱۳۳۴ھ ـ ۱۴۲۵ھ)
  • محمد بن عبدالله الهدار(۱۳۴۰ھ ـ ۱۴۱۸ھ)
  • عباس احمد محمد الخطیب(۱۳۵۲ھ ـ ۱۴۳۵ھ)

رئیس جمهور یمن در پی درگذشت وی، پیام تسلیتی را صادر کرد.[۵۱]

  • عبدالرحمن حسین شایم(۱۳۵۸ھ ـ ۱۴۳۴ ھ)[۵۲]
  • مجد الدین المؤیدی(۱۳۳۲ھ ـ ۱۴۲۸ھ)

وی در دوران حیات خود مرجع زیدیه بود.[۵۳]

بدر الدین الحوثی
  • بدر الدین الحوثی

وی از عالمان بزرگ یمن در منطقه صعده بود. آغاز جدایی وی از دیگر عالمان زیدی آنجا بود که گروهی از عالمان زیدی یمن و در رأسشان مجد الدین المؤیدی فتوا دادند که نسب هاشمی داشتن شرط امامت نیست و این شرط هر چند در گذشته بوده است، به خاطر شرایط تاریخی بوده است و اکنون دیگر چنین شرطی وجود ندارد و مردم می‌توانند هر فردی را که لیاقت حکومت را داشته باشد برای حکمرانی انتخاب کنند هرچند از نسل امام حسن و امام حسین نباشد.

وی با این فتوا به‌شدت مخالفت کرد و در ادامه با صراحت از مذهب اثنی عشری نیز دفاع کرد و کار به جایی رسید که حتی کتابی را با نام الزیدیة فی الیمن نگاشت و در آن وجوه تشابه و قرابت زیدیه و امامیه را شرح داد.

وی در دهه ۱۹۹۰ میلادی به ایران آمد و چند سالی را در تهران زندگی کرد و بعد دوباره به یمن بازگشت و پس از شهادت فرزندش حسین الحوثی در مبارزه با حکومت، رهبری این جریان را برعهده گرفت.[۵۴] وی در سال ۲۰۱۰ درگذشت.[۵۵] وی با این که زیدی مذهب بود، اما نوع نگاهش به تشیع جعفری در رواج این مذهب در یمن و بویژه در صعده بسیار مؤثر بود.

سازمان‌ها

  • مؤسسة الرسالیة

این مرکز در سال ۲۰۰۹ میلادی تأسیس شد. ریاست آن با خانم دکتر آمال عبد الخالق حجر است. مخاطبان اصلی این مرکز بانوان هستند. و محور فعالیت‌های آنان فرهنگی، اجتماعی و خیریه است. این مؤسسه دو مرکز آموزشی به نام‌های مرکز الزهراء لتوعیة المرأة و مرکز‌ام المؤمنین لمحو الأمیة وتعلیم الکبار دارد و در کنار آن، به آموزش مشاغل خانگی به زنان جهت کارآفرینی و پرداخت وام‌های قرض الحسنه به نیازمندان مبادرت می‌ورزد.[۵۶]

  • مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیة

این مرکز با هدف فعالیت‌های فرهنگی شکل گرفته است و با برگزاری جلسات مختلف و انتشار کتب سعی در ترویج و بسط و دفاع اندیشه‌های زیدی دارد. مقر اصلی این مؤسسه در شهر صنعاء است.[۵۷]

  • رابطة علماء الیمن

اعضای این تشکل را علمای دینی یمن تشکیل می‌دهند و عضویت در آن برای تمام افرادی که حائز صلاحیت باشند مجاز است. فعالیت‌های این مرکز عمدتاً علمی است.[۵۸] این تشکل در اواخر مهر ۱۳۹۰ ش، موجودیت خود را اعلام کرد[۵۹]

  • مؤسسة البینة الاجتماعیة الثقافیة

این مرکز با هدف انجام فعالیت‌های خیریه و فرهنگی در سال ۲۰۱۰ میلادی به وجود آمد. این مرکز نیز در صنعاء قرار دارد.[۶۰]

  • حزب الحق

این حزب سیاسی سال ۱۹۹۰ به وجود آمد و ریاست آن به مجدالدین مؤیدی از علمای بزرگ یمن سپرده شد و سید احمد شامی به عنوان دبیرکل انتخاب گردید. این حزب هرچند خود را به عنوان یک حزب مدافع حقوق شیعیان زیدی مطرح می‌کند اما برخی از رفتارهای این حزب مثل انتشار آثار علمای امامی و پرداختن بیش از حد به اخبار ایران موجب شده است که شائبه امامی بودن برخی از سران این حزب وجود داشته باشد.[۶۱] پایگاه رسمی این حزب در اینترنت از اینجا قابل دسترسی است.

  • اتحاد القوی الشعبیه

سال ۱۹۶۰، ابراهیم علی بن الوزیر پیشنهاد ایجاد تشکلی مرکب از همه گروه‌های فعال سیاسی یمنی را مطرح کرد. این پیشنهاد با موافقت برخی از گروه‌ها روبرو شد و اولین بیانیه این گروه‌ها با این نام در سال ۱۹۶۲ صادر گردید. این تشکل همواره در صحنه سیاسی یمن حضور داشته است. شوری ارگان این تشکل است.

این تشکل را جوانان زیدی تشکیل می‌دهند. این تشکل با هدف مواجهه با تفکر سلفی و وهابی در سال ۱۹۹۰ میلادی ایجاد شد. نخستین دبیر کل آن محمد یحیی عزان بود و بعدها حسین الحوثی به عنوان دبیر کل این مجموعه انتخاب شد. [۶۲]

برخی گزارش‌ها تاریخ تشکیل این تشکل را سال ۱۹۹۶ و مؤسس آن را حسین الحوثی ذکر کرده‌اند.[۶۳] حسین الحوثی پس از جدایی از حزب الحق تنظیم الشباب المؤمن را ایجاد کرد. در آغاز فعالیت، حزب حاکم المؤتمر الشعبی العام از این تشکل حمایت می‌کرد تا مانعی از نفوذ و فعالیت حزب رقیب خود یعنی حزب التجمع الیمنی للاصلاح در منطقهٔ صعده باشد. حوثی در آن مقطع و با حمایت حکومت اقدام به تأسیس مدارسی نمود و اندیشه‌های خود را آموزش داد.

با این که‌اندیشه‌های وی تا حدودی خروج از تفکر زیدی و نزدیک به تفکر امامی بود، با این حال فعالیت‌های وی منحصر به فعالیت‌های فکری و فرهنگی بود. اما از سال ۲۰۰۲، وی حرف‌های جدیدی را بر زبان آورد. او از مسؤولیت دینی سخن می‌گفت؛ از خطر آمریکا می‌گفت و این که باید برای اسلام دست به کاری زد و از آمریکا و اسرائیل باید برحذر بود. این سخنان سبب شد که فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل از طرفداران وی در مساجد صنعاء و صعده شنیده شود.

در سال ۲۰۰۳، یعنی هنگامی که آمریکا جنگ خود را در عراق شروع نمود، نیروهای تنظیم در برابر سفارت آمریکا تجمع کردند و شعارهایی را علیه آمریکا و اسرائیل سر دادند. در این تجمع که همراه با درگیری میان طرفداران تنظیم و نیروهای امنیتی و پلیس بود، چندین نفر نیز کشته شدند.

به اعتفاد برخی کارشناسان از آن زمان بود که حکومت یمن خطر این گروه و تمایل این گروه برای سرنگون کردن حکومت را احساس کرد و اقداماتی را در جهت مقابله با این گروه به مرحله اجرا در آورد. از جمله این که اقدام به دستگیری گسترده طرفداران این تشکل در استان صعده نمود. این گونه برخوردها منجر به سلسله درگیری‌هایی میان طرفداران الحوثی و حکومت در تابستان ۲۰۰۴ شد که طی آن شخص حسین الحوثی نیز در این درگیری‌ها در منطقهٔ جبال مروان صعده کشته شد.

در سال ۲۰۰۵ نیز این درگیری‌ها ادامه یافت. در این درگیری‌ها رهبری نیروهای الحوثی را بدر الدین الحوثی پدر حسین الحوثی بر عهده داشت.

حکومت تصور می‌کرد که توانسته است تنظیم را سرکوب کند اما بار دیگر درگیری‌ها در اواخر سال ۲۰۰۵ و این بار به رهبری عبدالمالک الحوثی برادر حسین الحوثی از سرگرفته شد.[۶۴] در طول این سال‌ها، سلسله درگیری‌هایی میان نیروهای عبدالملک و نظام حکومتی یمن وجود داشته است و اکنون نیروهای حوثی قدرت بالایی را در یمن و در سطح حاکمیتی کسب کرده‌اند

  • تنظیم الخیار الثوری
  • حزب العداله و الحریه

ریاست این حزب را ناصر الجهرانی بر عهده دارد.[۶۵]

  • ملتقی التصوف الاسلامی

ریاست آن با علامه عدنان الجنید از علمای شیعه است.[۶۶]

اسماعیلیه

از شاخه‌های فرقه اسماعیلیه، مستعلیه طیبی است. این شاخه پس از مرگ بیست و ششمین داعی خود ،داود بن عجبشاه، در سال ۹۹۹ ه.ق دچار انشعاب شد. علت این انشعاب این بود که پس از مرگ وی، فردی به نام داوود بن برهان‌الدین بر جای او نشست و گزارش این امر را به یمن فرستادند و از دیگر سو، فردی دیگر به نام سلیمان بن حسن نیز ادعا کرد که داوود بن عجبشاه بر مقام او به عنوان داعی مطلق نص داشته است. از آن پس هر یک از این دو داعی پیروانی یافتند. طرفداران این دو بیشتر در هند و پاکستان و بخشی از آنان در یمن زندگی می‌کنند. امروزه طرفداران داوود بن برهان‌الدین، داودیه یا بُهَرَه و پیروان سلیمان بن حسن، سلیمانیه یا مکارمه نامیده می‌شوند.[۶۷]

مکارمه در شرق حراز زندگی می‌کنند و مرکزیت دینی آنان در نجران متمرکز است. ریاست این طایفه اکنون با شیخ عبدالله بن محمد المکرمی است. وی در نجران عربستان سکونت دارد.[۶۸] پیش از وی شیخ حسین اسماعیل المکرمی ریاست این طایفه را بر عهده داشت. او سال‌ها در زندان‌های عربستان و یمن زندانی بود و در سال ۱۴۲۶ ه. ق. درگذشت.[۶۹]


بهره در صنعاء، عدن، تعز، الحدیده و برخی استان‌های جنوبی حضور دارند.

اسماعیلیه در بعضی‌های از شهرهای یمن مساجد و مراکز آموزشی اختصاصی دارند. از جمله مدارس آنان مدرسه الدعوة در مناخه و مدرسه بیت الدعوه در حراز و مدرسه البهریه در صنعاء است. [۷۰]

بزرگ شاخه بهره که به نام داعی مطلق شناخته می‌شود اکنون سلطان المفضل سیف‌الدین است که در هند سکونت دارد. پیش از وی، سلطان محمد برهان‌الدین ریاست این طایفه را بر عهده داشت. وی در سال ۱۴۳۵ه. ق. درگذشت. [۷۱] و نماینده وی در یمن سلمان رشید[۷۲] است.

جمعیت بهره چیزی حدود ۱۲۰۰۰ نفر است.[۷۳] از مکان‌های مهم طایفه اسماعیلیه در یمن ضریح حاتم الحضرات در حراز است که سالانه تعدادی از پیروان این فرقه از نقاط مختلف جهان برای زیارت آن به یمن سفر می‌کنند.[۷۴]

مرکز اصلی بهره در صنعاء با نام مقر الفیض الحاتمی معروف است.

مشکلات شیعیان

  • نداشتن امنیت جانی و مالی از سوی سلفیون و وهابیون

این مشکل به خاطر این به وجود آمده است که یمن مرز گسترده‌ای با عربستان دارد و همین امر سبب شده است که دولت عربستان از حضور شیعیان در پشت مرزهای خود احساس نگرانی کند و می‌کوشد به هر نحوی که شده به سرکوب شیعیان بپردازد. در جریان نبرد شیعیان حوثی با دولت مرکزی نیروهای نظامی عربستان به کمک نیروهای یمنی آمدند و حتی ملک عبدالله نیز در خط مقدم درگیری‌ها حضور پیدا کرد. علاوه بر این، جوخه‌های ترور وهابیت تاکنون بسیاری از بزرگان شیعه از جمله رئیس رابطه الشیعه الجعفریه در یمن علی را ترور کرده و افراد دیگری از جمله علامه عدنان الجنید را به ترور تهدید کرده است.[۷۵]

  • بازداشت گسترده شیعیان توسط حکومت[۷۶]،
  • صدور حکم اعدام و تبعید برای شیعیان[۷۷] به خاطر اعتراض علیه سیاست‌های حکومت
  • تخریب مناطق شیعه‌نشین؛ بخشی از این سیاست تخریب را حکومت توسط نیروهای اجیر‌شده اردنی به اجرا در آورده است.[۷۸]
  • بی‌اعتنایی حکومت مرکزی به نقاط شیعه نشین و فقیر نگه‌داشتن آنان[۷۹]

حمله عربستان

در پی استعفای رئیس جمهور وقت یمن در سال 1393ش و سفرش به عربستان، عربستان ، مصر، و نه کشور دیگر در فروردین 1394ش به حمایت از وی به یمن حمله هوایی کردند.[۸۰]

پیوند به بیرون


پانویس


  • روزشمار تاریخ یمن

  • علی عبدالله صالح؛ پدیده‌ای نادر در جهان عرب

  • عربستان به یمن حمله کرد

  • یمن: سرزمین سبا

  • بانک جهانی

  • Library of Congress – Federal Research Division

  • شیعیان یمن: فرصت‌ها و چالش‌ها

  • طبری، ج۲ص ۲۵۵-۲۵۷؛ ابن هشام، ج۱ص ۷۱-۷۲؛ ابن سعد، ج۱، ص۲۶۰؛ مسعودی، التنبیه...، ۲۵۹؛ مجمل، ۲۵۱-۲۵۲؛ مقریزی، ج۱ص۵۳۵؛ اهدلی، ۶۱

  • تاریخ شیعه، ترجمۀ سید محمد باقر حجتی، ص۲۰۱.

  • تاریخ طبری، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، ج ۴، ص۱۲۶۲.

  • منتظر قائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، صص ۸۶ـ۹۴.

  • محمد جعفری، سید حسین، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمهٔ سید محمد تقی آیت اللهی، ص۱۰۶.

  • ابن طقطقی، محمد بن علی، تاریخ فخر در آداب ملک‌داری و دولت‌های اسلامی، ترجمهٔ محمد وحید گلپایگانی، ص۳۰۴.

  • نصر بن مزاحم، پیکار صفین، به تصحیح و شرح عبدالسلام محمد هارون، ترجمۀ پرویز اتابکی، ص۱۹۱.

  • نصر بن مزاحم، پیکار صفین، به تصحیح و شرح عبدالسلام محمد هارون، ترجمۀ پرویز اتابکی، ص۱۹۱.

  • تاریخ شیعه، ص۲۰۸.

  • تاریخ طبری، ج ۶، حوادث سال چهل، ص۸۱ـ۸۰.

  • مسعودی، مروج الذهب، ترجمهٔ ابوالقاسم پاینده، ج ۲، ص۸.

  • تاریخ یعقوبی، ج ۲، صص ۱۶۴ و ۱۶۵.

  • ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، ترجمهٔ محمود مهدوی دامغانی، ص۲۹۱.

  • نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص۲۰۰.

  • تشیع در مسیر تاریخ، ص۲۷۲.

  • تاریخ حبیب السیر خواندمیر، زیر نظر محمد دبیر سیاقی، ج ۲، ص۱۹۷.

  • فضل الاعتزال و طبقات المعتزلة، فواد سید، الدار التونسیة، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۴م.

  • الکامل فی التاریخ، ابن اثیر شیبانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۳م.

  • کتاب وصل إلی الفقیه العلامة عمران بن الحسن، یوسف ین ابیالحسن جیلی، منتشر شده در أخبار أئمة الزیدیة فی طبرستان و دیلمان و جیلان.

  • مآثر الأبرار فی تفصیل مجملات جواهر الأخبار، محمد بن علی زحیف، مؤسسة الإمام زید بن علی الثقافیة، صنعاء، چاپ اول، ۱۴۲۳ق/۲۰۰۲م.

  • الحدائق الوردیة فی مناقب أئمة الزیدیة، ج۲

  • مآثر الأبرار فی تفصیل مجملات جواهر الأخبار، ج۲

  • معقل الزیدیة ومستعمرة عدن للتاج البریطانی

  • بررسی وضعیت سیاسی اجتماعی شیعیان یمن (۳)

  • شیعة الیمن

  • الداعیة الشیخ احمد عبداللة الزایدی فی طریقة الی صنعاء

  • مصر تفرج مؤسس رابطة الشیعة الجعفریة فی الیمن

  • بیان صادر عن رابطة الشیعة الجعفریة فی الیمن

  • الشیعة الجعفریة فی الیمن تطالب بتمثیلها فی لجنة الحوار وسط خلافات تعصف بها

  • اغتیال رئیس رابطة الشیعة الجعفریة بمدینة رداع

  • حوار مع الملا مبخوت کرشان

  • معلومات عن اعتقال أمن مطار صنعاء لزعیم الشیعة الجعفریة فی الجوف وأحد المدرسین فی قم

  • بیان اتحاد طلاب الیمن فی قم حول یحیی طالب الشریف

  • بیان صادر عن الرابطه

  • الشیعة الجعفریة فی الیمن تطالب بتمثیلها فی لجنة الحوار وسط خلافات تعصف بها

  • التکفیریون بدأوا تنفیذ(حلمهم) لاجتثاث الشیعة الجعفریة من الیمن

  • بیان رابطة الشیعة الجعفریة فی الیمن

  • نداء من رابطة الشیعة الجعفریة

  • أسماء الوجبة الثانیة من السجناء فی معتقلات علی عبد الله صالح

  • أظطهاد وحرب أبادة ضد الشیعة الجعفریة فی الیمن

  • سیف الوشلی یعلن استقالتة من رابطة الشیعة الجعفریة فی الیمن ویعتبرها شبکة مخابراتیة اسسها النظام

  • المجمع الاسلامی الیمنی الشیعی

  • حاشد القبیلة التی تصنع الرؤساء فی الیمن

  • رئیس الجمهوریة یعزی فی وفاة العلامة عباس الخطیب

  • عبدالرحمن حسین شایم

  • موقع الزیدیة و مرجعها الامام مجد الدین المؤیدی

  • قصة الحوثیین فی الیمن

  • وفاة مرجعیة الشیعة الزیدیة فی الیمن بدر الدین الحوثی

  • مؤسسة الرسالیة

  • مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیة

  • رابطة علماء الیمن

  • الإعلان عن تأسیس رابطة علماء الیمن

  • مؤسسة البینة الاجتماعیة الثقافیة

  • الحوثیون فی الیمن، الحرکات السیاسیة الشیعیة فی الیمن، ص ۶۳

  • تنظیم الشباب المؤمن فی الیمن

  • الشیعة فی الیمن

  • الشیعة فی الیمن

  • علی الحکومة الیمنیة الاعتذار لإیران کما اعتذرت للجنوب وصعدة

  • ملتقی التصوف الاسلامی

  • تاریخ فرق اسلامی ۲، ص ۱۳۶

  • نجران تشیع الشیخ حسین المکرمی واختیار الشیخ عبدالله بن محمد خلفاً للفقید والجمالی نائباً له

  • تحمیل حکومة السعودیة والیمن مسؤولیة اختفاء زعیم الطائفة الإسماعیلیة

  • الحوثیون فی الیمن، الاسماعیلیه فی الیمن النشاة ـ التطور ـ الواقع، ص ۲۳۵

  • ماذا تعرف عن سلطان البهره" المفضل "

  • مقابلة مع ممثل طائفة البهرة فی الیمن

  • البهرة - طائفة وأسرار..!

  • البهره و طائفة المکارمه فی الیمن

  • التکفیریون بدأوا تنفیذ(حلمهم) لاجتثاث الشیعة الجعفریة من الیمن

  • اسامی حدود ۳۰۰ شیعه محبوس در زندان‌های یمن

  • الاعدام لثلاثة من المتمردین الشیعة فی الیمن

  • قوات اردنیة خاصة تشارک فی القتال ضد شیعة الیمن

  • الشیعة الزیدیة والتمرد الحوثی فی الیمن

  • متن کامل پروتکل های یهود

    متن کامل پروتکل های یهود
    ویژه نامه ای برای پروتکل های دانشوران صهیون
    متن کامل پروتکل های یهود

    در این ویژه نامه متن کامل پروتکل های یهود ( پروتکل های دانشوران صهیون ) در هفت قسمت به شما ارائه می گردد:

     

    پروتکل های یهود ، پروتکل های دانشوران صهیون 1     پروتکل های یهود ، پروتکل های دانشوران صهیون 2

     

    پروتکل های یهود ، پروتکل های دانشوران صهیون 3     پروتکل های یهود ، پروتکل های دانشوران صهیون 4

     

    پروتکل های یهود ، پروتکل های دانشوران صهیون 5     پروتکل های یهود ، پروتکل های دانشوران صهیون 6

     

    پروتکل های یهود ، پروتکل های دانشوران صهیون 7

    «آل یهود» از اسلام آمریکایی تا هیپنوتیزم شاه عربستان+پوستر

    






    «آل یهود» از اسلام آمریکایی تا هیپنوتیزم شاه عربستان+پوستر

    نهضت مردمی پوستر انقلاب برای محکومیت جنایات آل سعود در یمن، پوسترهای فراخوان «آل یهود» را منتشر کرد.

    خبرگزاری فارس: «آل یهود» از اسلام آمریکایی تا هیپنوتیزم شاه عربستان+پوستر

    به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری فارس، در پی تجاوز و جنایت‌های  عربستان سعودی به یمن، نهضت مردمی پوستر انقلاب برای به‌ تصویر کشیدن این حوادث و نتیجه آن که شکست قطعی حکومت منحط و دست‌نشانده سعودی است، از طراحان گرافیک و هنرمندان تجسمی دعوت کرد تا طرح‌های خود را برای انتشار در محیط‌های داخلی و بین‌المللی ارائه دهند.

    در ادامه این فراخوان جمعی از طراحان کشورمان آثار خود را دبیرخانه نهضت مردمی پوستر انقلاب ارسال کردند که این پوسترها در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد.


    طراح: محمود آزادنیا از مشهد

     


    «اسلام آمریکایی» طراح: حمید فخار از مشهد

     

     


    «سعودی، نه انسان، نه عرب و نه مسلمان»
    طراح: سیدمحمدجواد طاهری از بابل

     

     


    «پیروز نخواهند شد»
    طراحان: حمید ژولانژاد و میلاد پسندیده از دزفول

     


    «ولا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق»
    طراح: مهلا میرزایی از کرمان

     


    «یمن در خون»
    طراح: مهلا میرزایی از کرمان

     


    «آل یهود»
    طراح: مینا گیلاسی از مشهد

     


    «هیپنوتیزم» ملک سلمان شاه عربستان
    طراح: مرتضی حاجیانی از قم

     


    «سقوط»
    طراح: محمدصادق ایلی از شیراز

    گفتنی است، 22 اثر که حاصل تلاش 16 طراح از سراسر کشور است، در سایت نهضت مردمی پوستر انقلاب بارگذاری شده است.

    علاقه‌مندان می‌توانند برای مشاهده است و دریافت این تصاویر به آدرس  postermovement.ir/poster.php?lang=fa&cat_id=172 مراجعه کنند.

    «بالاترین ذکر» از دیدگاه آیت الله بهجت/ دعایی که آیت‌الله بهجت به رهبر انقلاب توصیه کردند

    از یاد نمی بریم که بارها از بندگی کردن گفتی و انجام واجبات و ترک محرمات الهی. و وقتی از تو موعظه خواستیم، پرسیدی: «آیا به مواعظی که تا به حال شنیده‌اید عمل کرده اید؟! آیا می‌دانید هرکه عمل به معلومات خویش کرد، خداوند مجهولات او را معلوم می نماید؟!...» و در برابر خداوند شرمساریم، از اینکه عامل به معلوم نبودیم؛ دعایمان کن که در پی مجهول نمانیم.
    از یاد نمی بریم که بارها از بندگی کردن گفتی و انجام واجبات و ترک محرمات الهی. و وقتی از تو موعظه خواستیم، پرسیدی: «آیا به مواعظی که تا به حال شنیده‌اید عمل کرده اید؟! آیا می‌دانید هرکه عمل به معلومات خویش کرد، خداوند مجهولات او را معلوم می نماید؟!...» و در برابر خداوند شرمساریم، از اینکه عامل به معلوم نبودیم؛ دعایمان کن که در پی مجهول نمانیم.
    گروه معارف - رجانیوز: رهرو راه علی بن ‌ابی ‌طالب علیه‌السلام بر لوح دل خود کلامی دارد که راهش روشن است: «تقوی الله...». و تقوا، گام برای سلوک است و نشانه­ بندگی؛ گامی که به جز یاری قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام توانی بر آن نیست.
     
    سلام و درود می‌فرستیم بر مردی که از تبار «هم المتقون» بود؛... عبدی خالص... بهجتی آسمانی.
     
    السلام علیک و علی جمیع اولیاءالله...
     
    وقتی بودی، دلمان به «یذکرکم الله رویته» خوش بود... که ما هم ذاکریم، و حقاً که دیدنت کم از ذکر نداشت. اما بانگی آمد که فراخوانده شدی و ... قرار بر این بود که بی‌تو در راه باشیم.
     
    حالا ما مانده ‌ایم در ابتدای راه… و برخی در میانه... و دعا کن که رهرو بمانیم ...
     
    گفتی: «بزرگان علم و معرفت و شهود، پس از مرگشان دستشان بازتر است»
     
    و بزرگان، به علمت... و معرفتت... و شهودت... اذعان کرده اند؛ پس اینک که دستت بازتر است، دستگیری ‌مان کن.
     
    این روزها... پس از سال ها که رفته ‌ای و چشممان روشنِ رویت نیست، از یادت به آسمان پلی می ‌زنیم به هر بهانه ‌ای... بلکه پیغامی برسد و قریب شویم. دعایمان کن که به پرتگاه نیفتیم و بی بها نشویم.
     
    بهانه مکررمان برای ذکر، سالگرد عروج توست؛ جرعه ای حیات می طلبیم با ذکر لحظه‌های بودنت در حرم، فاطمیه، جمع دوستان، وقت تدریس، و سخنان گهربارت در جلسات مختلف.
     
    این شیفتگان که در صراطند همه
    جوینده چشمه حیاتند همه
     
    از یاد نمی بریم که بارها از بندگی کردن گفتی و انجام واجبات و ترک محرمات الهی. و وقتی از تو موعظه خواستیم، پرسیدی: «آیا به مواعظی که تا به حال شنیده‌اید عمل کرده اید؟! آیا می‌دانید هرکه عمل به معلومات خویش کرد، خداوند مجهولات او را معلوم می نماید؟!...» و در برابر خداوند شرمساریم، از اینکه عامل به معلوم نبودیم؛ دعایمان کن که در پی مجهول نمانیم.
     
    گفتی: «بعضی گمان می‌کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده‌ایم؛ غافلند از اینکه معصیت اختصاص به کبائر معروفه ندارد، اصرار بر صغائر هم، کبیره است؛...» می‌ترسیم از اینکه غرق در معصیت صغیر و کبیر شویم و باز هم در گمان خوش بمانیم که عبور کرده ایم...؛
     
     برای متقی شدن و باتقوا ماندمان دعا کن ... اکنون که دستت بازتر است.  
     
    فصلی بگشا که وصف رویت باشد
    آغـازگــر طـره مـویــت بـاشــد
     
     
    Video Player
    نماهنگ مرا مگذار و مگذر.mp۴ | دانلود فیلم 
     
    *****
     
    نامه ای که آیت ا... العظمی بهجت(ره) به رهبر معظم انقلاب نوشتند
     
    حجت الاسلام والمسلمین مرتضی آقاتهرانی می گوید: امام(ره) به حضرت آیت ا... خامنه‌ای فرموده‌ بودند که از آقای بهجت استفاده کنید. ایشان هم نامه‌ای می‌نویسند و به حاج آقا مصباح می‌دهند که این را شما لطف کنید و به‌ آقای بهجت بدهید.
     
    البته آن طور که من اطلاع دارم، حاج آقا برای ثبت این مکاتبات حساس شرط می‌گذارند که من به شرطی نامه رسانی می‌کنم که نامه را ببینم و نسخه‌ای هم کپی کنم و نگه دارم.
     
    حضرت آقا هم به دلیل علاقه خاصی که به آیت ا... مصباح داشتند، قبول می‌کنند. ظاهرا حضرت آقا تقاضای دستورالعمل داشتند که آیت ا... مصباح می‌آوردند و آیت ا... بهجت هم در پاسخ در مواقعی خودشان می‌نوشتند و در مواقعی هم به حاج آقا می‌فرمودند که این موارد را بنویسید و به ایشان تحویل بدهید...
     
    تا این که امام از دنیا رفتند، یادم است ما مشهد بودیم که حاج آقا مصباح برای بیعت با آقا به تهران آمده بودند و از آن‌جا هم به مشهد آمدند. ما خدمت‌شان رسیدیم و از اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمودند که برای بیعت خدمت آقا رفته بودم ولی خدا را شکر دست خالی نرفتم، چون آیت ا... بهجت یک نامه چهار صفحه‌ای برای حضرت آقا که تازه رهبر شده بودند، نوشتند.
     
    شروع نامه هم این بود که بنده انتصاب حضرتعالی را به سمت مقام ولایت و رهبری تبریک عرض می‌کنم.... بعد آقا به آیت ا... مصباح فرموده بودند که تا حالا خیلی‌ها از مردم و مسؤولین با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه؛ الا این نامه که خیالم را راحت کرد. چون می‌دانم ایشان اصلا بر مبنایی که دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی‌نویسند و صحبت نمی‌کنند.
     
    *****
     
    فیلم//
    سلام بر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در بیان آیت الله بهجت
     
     
    *****
     
     
    برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگ آن را ذخیر نمایید
     
    *****
     
    فیلم//
    نظر امام(ره) درباره مقامات عالیه آیت الله بهجت
     
     
    Video Player
    نظر امام(ره) درباره مقامات عالیه آیت الله بهجت.mp۴ | دانلود فیلم 
     
    *****
     
    زندگینامه مختصر آیت الله العظمی محمدتقی بهجت فومنی
     
    ۱- إِنَّ عَظِیمَ الْأَجْرِ لَمَعَ‏ عَظِیمِ الْبَلَاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُمْ‏(۱)
     
    حدود صد سال پیش، در دوم شهریور ۱۲۹۵، خدا پسر دیگری به کربلایی محمود عنایت کرد. کربلایی محمود از آمدن فرزند چهارم خود، بسیار خوشحال بود. پیش از این هم خدا به او یک محمدتقی داده بود، ولی زود گرفت. این بار امید داشت که فرزندش بماند و مایه افتخارش شود. هنوز شانزده ماه از آن شب شیرین تابستانی نگذشته بود که رحلت مادر محمدتقی کامش را سخت تلخ کرد؛ تلخی از دست ‌دادن همسر و غم یتیم شدن طفل نورسیده. این‌گونه بود که محمدتقی ، خیلی زود یتیم شد و چیزی از مادر در خاطرش نماند. سال‌ها بعد تعریف کرد که خواب مادر را دیده، ولی مادر چهره از او پوشانده است. پرسیدند: «آخر برای چه صورتش را پوشانده، مگر شما نامحرم بودید؟». جواب داد: «شاید نمی‌خواسته دوباره محبت مادر و فرزندی در دل من زنده شود».
     
     
    ٢- إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَقَّهَهُ فِی الدِّینِ(۲)
     
    هنوز هفت ساله نشده بود که کربلایی محمود او را به مکتب‌خانه فرستاد. استاد مکتب‌خانه می‌دید که محمدتقی خیلی خوش‌استعداد است و سبک‌سری‌های بچه‌گانه‌ هم ندارد. به کربلایی محمود گفت که اجازه دهد محمدتقی درس را ادامه دهد. کربلایی محمود هم که نمی‌خواست آنچه را خدا به او ارزانی کرده تباه کند، فرزند دوازده ساله‌اش را به حوزه فومن فرستاد.
     
    استعدادش همواره توجه‌ها را جلب می‌کرد. آیت‌الله سعیدی وقتی آن استعداد را در او دید، به پدر گفت: «او را به عراق بفرست. بگذار آنجا درس بخواند». برای کربلایی خیلی سخت بود که دردانه‌اش را به فرسنگ‌ها دورتر از خانه و کاشانه‌اش بفرستد، ولی باز هم برای اینکه آنچه خدا به او ارزانی داشته، تباه نشود، این سختی را به جان خرید.
     
    طلبه جوان، در نزد اساتید خوش درخشید، نبوغ او در چشم اساتید نمودار بود. تلاش او هم عجیب بود. تا آنجا که حتی در سخت‌ترین مریضی‌ها هم حاضر به ترک کلاس درس نبود. روزی از شدت مریضی توان شرکت در کلاس نداشت، ولی با خود فکر کرد که داخل کلاس می‌نشینم و حرف‌های استاد را در ذهن ضبط می‌کنم، ولی درباره آن فکر نمی‌کنم؛ وقتی خوب شدم، آنها را مرور می‌کنم و روی آن فکر می‌کنم.
     
    حافظه قوی، فهم نیکو، همت و پشتکار والا و تقوای مثال‌زدنی دست به دست هم داد تا محمدتقی بهجت، پس از سال‌ها بهره‌مندی از عالمان بسیار بزرگی چون آیت‌الله نایینی، آیت‌الله غروی اصفهانی و آیت‌الله شیرازی، عالم دین شود و فقیه در علوم اهل‌بیت علیهم‌السلام.
     
     
    ٣- وَ کَذَلِکَ لَا تَقْدِرُ عَلَى صِفَةِ الْمُؤْمِنِ(۳)
     
    هرچند همه آن بزرگان و اساتید اهل عمل و کرامت بودند و هر یک از استوانه‌های تقوا به‌شمار می‌آمدند، ولی آقا سید محمدحسن الهی کسی را به او نشان داد که وصف‌شدنی نبود. شیخ محمدتقی هم که در فرصت‌شناسی ممتاز بود، سفت و سخت دست به دامان او شد و برای سیروسلوک و کسب معارف توحیدی، زانوی ادب و تواضع در محضر آن ولی الهی، حضرت آیت‌الله سید علی قاضی قدس‌سره زد؛ بزرگ‌مردی که تنها اولیای الهی او را شناختند و قیمت مجالسش را امثال آیت‌الله بهجت دانستند. می‌فرمود: «یک‌بار درس ایشان را تقویم (قیمت‌گذاری) کردم که ببینم چقدر می‌ارزد. آن موقع یک کوچه در نجف بود به‌ نام کوچه صدتومانی. آن کوچه صد تومان پولش بود. صد تومان خیلی بود. سی کیلو برنج هشت قران بود. دیدم برای یک جلسه ایشان صد هزار تومان هم کم است!»
     
     
    ۴- وَسَیَأْتِی زَمَانٌ تَکُونُ بَلْدَةُ قُمَ‏ وَأَهْلُهَا حُجَّةًعَلَى الْخَلَائِقِ وَ ذَلِکَ فِی زَمَانِ غَیْبَةِ قَائِمِنَا إِلَى ظُهُورِه‏(۴)
     
    سال ۱۳۲۴ بود. شانزده سال می‌شد که طلبه جوان و فاضل، از دیار خود کوچ کرده بود. شیخ محمدتقی تصمیم گرفت که سری به زادگاه خود بزند. قصد ماندن نداشت؛ چراکه دوری از آن بهشت و هم‌نشینان بهشتی‌اش کار آسانی نبود. وقتی به ایران آمد، خواهرش، همان که برایش مادری کرده بود، به او گفت: «دیگر وقت ازدواج شماست». حرف حساب می‌زد. او هم پذیرفت.
     
    حالا وقت برگشتن شده، ولی تقدیر چیز دیگری است. در طول این مدت که در ایران بود، خبر وفات اساتید یک‌به‌یک به او می‌رسید تا آنکه از رفتن دلسرد شد و در قم  مقیم شد، در جوار حرم نورانی بنت موسی‌بن‌جعفر علیهاالسلام.
     
    شهر قم، برای آنان که از جوار امیرمؤمنان دور مانده بودند، ملجأ و مأوایی بود و با برپایی مجالس پررونق درسی، به‌ویژه درس حضرت آیت‌الله بروجردی قدس‌سره، رفته‌رفته از حوزه نجف پیشی می‌گرفت.
     
     
    ۵- مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ(۵)
     
    از همان سال اول تا آخرین سال‌های زندگی مبارکش، اگر کسی اوایل طلوع آفتاب به حرم می‌رفت، آقا را در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام می‌دید. حدود یک ساعت روی پا می‌ایستاد و زیارت می‌کرد، وقتی اطرافیان حسابی خسته می‌شدند و این پا و آن پا می‌کردند، تازه می‌آمد و گوشه‌ای پیدا می‌کرد و می‌نشست و باز هم مشغول بقیه اعمال و زیارات می‌شد. آنجا را حرم تمام اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌دانست و همه را زیارت می‌کرد. امین‌الله می‌خواند، جامعه کبیره می‌خواند...
     
    ۶- أَلْفَ حِجَّةٍ وَ أَلْفَ حِجَّةٍ لِمَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ(۶)
     
    تابستان‌ها که درس‌های حوزه تعطیل می‌شد راهی دیار امام رئوف علیه‌السلام می‌شد. آنجا هم زیارتش مفصل‌تر بود و هم نشاطش بیشتر.
    در حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام حال عجیبی داشت. خاکسار بود. اطرافیان می‌دیدند که حتی در اواخر عمر، وقتی جلوی در رواق می‌رسد، با زحمت قامت رنجورش را خم می‌کند و زانو می‌زند و عتبه را می‌بوسد؛ با آنکه مرجع شیعیان بود و آوازه‌اش در همه‌جا پیچیده بود. اظهار تضرع در مقابل اهل‌بیت را دوست داشت و اگر این صفت را در دیگران هم می‌دید، تعریف می‌کرد. می‌فرمود: «مرحوم دربندى به ایشان [شیخ انصاری] گفت: آقا، کار شما براى مردم حجّت است، وقتى به حرم مى‌‌روى، ضریح حرم حضرت ابوالفضل علیه‌السلام را ببوس. شیخ در جواب فرمود: عَتبه درب را مى‌بوسم که گرد و خاک پاى زوّار است.»
     
    ٧-... مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ‏(۷)
     
    علمای قم وقتی شنیدند شاگرد آیت‌الله غروی اصفهانی (کمپانی) به قم آمده و محفل درسی برپا کرده، راهی آن محفل شدند. همه‌شان می‌دانستند که آیت‌الله غروی، در علم اصول صاحب سبک است، اما دیدند که شاگرد، خودش هم استاد است و صاحب سبک.
    آقا بسیار مجمل و مختصر تدریس می‌کرد و با رمز و اشاره سخن می‌گفت و مباحثش هم بسیار سنگین بود. شاگردها می‌گویند:‌ «درس ایشان به درد هر کسی نمی‌خورد. آنهایی استفاده می‌کردند که کاملاً به مباحث فقهی و اصولی احاطه داشتند و حداقل یک دوره درسی نزد دیگران دیده بودند».
    اما این جلسات فقط به بیان «فقه» و «اصول» نمی‌گذشت. توجه به نیازهای مخاطبان، بحث را به سخنان متفرقه می‌کشانید. مانند طبیبی حاذق، مطالبی را می‌گفت که علاج درد مستمعین باشد. آن جمله‌های کوتاه و ساده، راه‌های طولانی و سخت را برای خیلی‌ها هموار کرده بود. سخنانش، وسعت علمی‌اش را نشان می‌داد. از تاریخ می‌گفت، از حکمت، از عبرت‌هایی که باید از اتفاق‌های معاصر بگیرند و گاهی هم پند می‌داد. پندهای آقا خیلی کوتاه بود، اما عجیب انسان را تکان می‌داد. گاهی بعضی از غیرطلبه‌ها هم می‌آمدند تا آن نکته‌های نغز را از لابه‌لای کلمات بشنوند. هم از دیدن آقا بهره می‌بردند و هم از شنیدن کلماتش.
     
    ٨- إِنَّ الْمَغْبُوطَ مَنْ أَنْفَذَ عُمُرَهُ فِی طَاعَةِ رَبِّهِ(۸)
     
    آقا اهل عمل بود؛ به همین دلیل هم بود که سخنان اندکش بسیار به دل می‌نشست. نمازهای باصفایش برای همه دل‌نشین بود و همه را جذب می‌کرد. مسجدی‌ها می‌دیدند که آقا چقدر به نماز اهمیت می‌دهد و بعد از نماز هم می‌نشیند و تعقیبات مفصلی به‌جا می‌آورد، تعقیباتی که به هیچ‌وجه حاضر نبود از آنها بگذرد، اما شاید همه نمی‌دانستند که این بخش اندکی از عبادت‌های اوست. عبادت‌های آیت‌الله بهجت از حدود دو ساعت به اذان صبح آغاز می‌شد و تقریباً تا پنج ساعت بعد که از حرم برمی‌گشت، ادامه می‌یافت. بقیه روز هم اکثراً به عبادت می‌گذشت تا آن لحظه آخر که در رختخواب می‌رفت هم اگر نگاهش می‌کردی، می‌دیدی که لب‌هایش تکان می‌خورد. عجیب بود که با این همه وقتی که برای عبادت می‌گذاشت، از تدریس و رسیدگی به امور مردم و خانواده و ... باز نمی‌ماند. می‌گفت:‌ «برای من به تجربه معلوم شده که اگر از عبادات کم نشود، درسی که نیاز به یک ساعت مطالعه دارد، برای من با ده دقیقه تمام می‌شود».
    نمی‌خواست یک ثانیه را هم هدر دهد. این‌گونه بود که همه حسرتش را می‌خوردند.
     
    ٩- فِی السَّهْلِ یَنْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِی الْجَبَل(۹)
     
    از سال هفتادوچهار که رسماً مرجعیت آیت‌الله بهجت را اعلام کردند، رفته‌رفته مقلدانش بیشتر می‌شد.پیری و بیماری بدنش را رنجور و خسته کرده بود، ولی با همه اینها روی گشاده و اخلاق نیکویش، از یادت می‌برد که او مرجع تقلید جهان تشیع است و بیش از نود سال سن دارد و چند جور مریضی. آن رنج‌ها را به جان می‌خرید و با صبر و حوصله با اطرافیان برخورد می‌نمود؛ حتی با آنهایی که خلاف ادب رفتار می‌کردند. اگر شخص آشنایی التماس دعا می‌گفت،‌ تا مدت‌ها بعد آقا از او سؤال می‌کرد که مشکلش حل شده یا نه.
    آن‌قدر صمیمی بود که فکر می‌کردی، نزدیک‌ترین شخص به آقا هستی، ولی گویا همه اطرافیان همین تصور را داشتند!
     
    ١٠- بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ الَّتِی کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَیْهَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِی کَانَ یُصْعَدُ فِیهَا بِأَعْمَالِه‏(۱۰)
     
    جمعه بیست‌وپنجم اردیبهشت آخرین روضه‌ آقا بود و آخرین باری بود که دیوارهای مسجد، آقا را می‌دیدند. گویا زمین مسجد می‌فهمید که قدم‌های آقا سبک شده است و میل رفتن دارد. مسجد بغض کرده بود. زمین تنگ شده بود و آسمان سنگین بود، ولی ما بی‌خبر.
     
    شاید همان روز بود که به همسرش گفت: «فلانی را در فومن می‌شناختی؟ این شعر را می‌خواند: «یاران و برادران مرا یاد کنید/ رفتم سفری که آمدن نیست مرا.»
    روز بیست‌وششم هم می‌خواست به درس برود، آماده شده بود، ولی ناگهان تصمیمش عوض شد و برگشت تا مسجد و محراب همچنان بغض‌آلود باقی بماند. وقت رفتن نزدیک می‌شد، ولی ما بی‌خبر.
     
    روز بیست‌وهفتم اردیبهشت ۱۳۸۸ روز رفتن بود، ولی باز هم ما بی‌خبر؛ آخر در روز پایانی هم چیزی از آرامش همیشگی‌اش کم نشد، تا آنجا که حتی نزدیک‌ترین افراد هم گمان نمی‌کردند این لحظه‌های آخر است. نماز صبح را نشسته خواند. فرزند دید که حال پدر تعریفی ندارد. با دکتر تماس گرفت و او هم آمد، ولی حتی دکتر هم گمان نمی‌کرد که این لحظه‌ها، لحظه‌های آخر است. قرار شد که آقا را به بیمارستان ببرند. هوا ابری شده بود. رعد و برق می‌زد. بغض آسمان ترکیده بود.
     
    هوا که صاف شد، فرزند بالای سر پدر آمد تا او را آماده رفتن کند، ولی پدر زودتر رفته بود.
     
     
    پی نوشت ها:
    ۱) همانا اجر و پاداش بزرگ همراه با بلا و سختی بزرگ است. و خدا هیچ گروهی را دوست ندارد، مگر آن که ایشان را گرفتار بلا می‌کند.
     
    ۲) آنگاه که خدا خیر بنده‌ای را بخواهد، او را دین‌شناس می‌گرداند.
     
    ۳) و همین‌طور [که نمی‌توانی خدا و اهل‌بیت را بشناسی] نمی‌توانی بر صفت و ویژگی مؤمن نیز آگاه شوی.
     
    ۴) و زمانی خواهد آمد که شهر قم و ساکنان آن، حجت بر مخلوقات می‌شوند [و با نشر معارف دین، حجت را بر همگان تمام می‌کنند] و این امر در زمان غیبت قائم ماست تا روز ظهورش. 
     
    ۵) هر کس او [فاطمه معصومه علیهاالسلام] را زیارت کند، درحالی‌که حق او را می‌شناسد، بهشت برای اوست.
     
    ۶) هزار حج و هزار عمره برای کسی نوشته می‌شود که او [امام رضا علیه‌السلام] را زیارت کند، درحالی‌که حق او را می‌شناسد.
     
    ۷) [با کسی مجالست کنید که] دیدار او خدا را به یادتان می‌آورد و گفتار او علمتان را می‌افزاید.
     
    ۸) و آنکه همه غبطه‌اش را می‌خورند، کسی است که عمرش را در طاعت پروردگارش گذرانده باشد.
     
    ۹) در زمین نرم و هموار گیاه می‌روید، نه در [زمین سختِ] کوه.
     
    ۱۰) پس از آنکه بنده مؤمن از دنیا می‌رود ملائکه و جایهایی که در زمین بر روی آن خدا را عبادت می‌کرد، و همچنین درهای آسمان که اعمالش از آن به بالا صعود می‌کرد، بر او می‌گریند.
     
    *****
     
    فیلم//
    توصیه آیت الله بهجت درباره امام زمان(عج)
     
    Video Player
    توصیه آیت الله بهجت درباره امام زمان.mp۴ | دانلود فیلم 
     
    *****
     
    خاطراتی از مرحوم آیت الله العظمی بهجت 
     
    محمد تقی جانِ مرا چوب زدن یعنی چه؟
     
    حجت الاسلام والمسلمین علی بهجت فرزند آیت الله بهجت در ذکر خاطره ای می گوید: پدر ایشان خیلی به او علاقه داشته و او را مکتب خانه گذاشته بود. ایشان در مکتب خانه باهوش بوده و خوب درس می‌خوانده و عزیز بوده است. یک بار مربی مکتب خانه برای اینکه از بقیه زهر چشم بگیرد، او را تنبیه می‌کند. او که اصلا توقع نداشته تنبیه شود، پیش پدر رفته و ناراحتی می‌کند. پدر او چون شاعر بوده برایش قصیده‌ای می‌گوید که مفصل است. این شعر را داخل پاکتی به محمد تقی می‌دهد تا به معلمش بدهد. مقداری از آن این بود:
     
    محمد تقی جان مرا چوب زدن یعنی چه / گل و بستان مرا چوب زدن یعنی چه 
     
    پدرم اسرار مگوی خود را مگو گذاشت/ راز چمدان آیت‌الله بهجت چه بود؟
     
    حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت در ذکر یک خاطره از آیت الله بهجت بیان داشت: زندگی پدرم دو جهت داشت: بخشی از زندگی ایشان، جهت فیزیکی آن است که در خانواده و دوستان مطرح بود و گوشه‌هایی از آن به ما رسیده است ولی جهت دیگر؛ زندگی درونی ایشان بوده که نه خودشان راجع به عواملی که در شخصیت ایشان موثر بوده صحبت و راهنمایی می‌کردند و نه حتی مدارک و آثار و نامه‌هایی را که از علمای مختلف داشتند و ما می‌توانستیم از آن بهره ببریم را نشان می‌دادند.
     
    وی افزود: معمولا یک چمدانی داشتند که این مدارک و نامه‌های علمای بزرگ به ایشان را در آن گذاشته و قفل کرده بودند که در دسترس ما نباشد. حدود یکسال قبل از رحلتشان آن چمدان را از من خواستند. بنده چمدان را برای ایشان بردم و بعد دیگر از آن چمدان خبری نشد. نمی‌دانیم که چه شد. یقین داریم از منزل بیرون نرفته ولی دیگر نیست.
     
    وی تأکید کرد: ایشان اسرار مگوی خود را واقعا مگو گذاشتند. ما یک سری اطلاعات از ایشان به صورت کم و کوتاه و پراکنده به دست می‌آوردیم. این اطلاعات به صورت معما برای ما باقی بود. بنده چون فارغ التحصیل فلسفه بودم، عادت داشتم باور خیلی چیزها برایم با برهان و دلیل باشد. باید به یقین صد در صد می‌رسیدم و ادله ۲۰ درصد و ۵۰ درصد برایم کافی نبود. لذا به زندگی و تحصیل خود مشغول بودم و فقط لوازمات ضروری زندگی ایشان را تهیه می‌کردم.
     
    *****
     
    بالاترین ذکر از نگاه حضرت آیت الله بهجت(ره)
     
    مراجعه‌کننده: می‌خواهیم برویم اصفهان،‌ یک ذکری یک دعایی یادمان بدهید.
     
    آقا: اصفهان یا مازندران یا خراسان، فرق نمی‌کند. بالاترین ذکر، همین ذکری است که عرض می‌کنم: نیت بکند که اگر خدا به او صد سال عمر داد، یک دفعه عالماً عامداً مختاراً معصیت خدا را نکند. این بالاترین ذکر است. ذکر عملی است! اگر همه ما این ذکر را داشته باشیم، همه ما با فضل خدا اهل بهشتیم، اگر این ذکرمان دوام داشته باشد. دوامش هم [به این است که] اگر حدوث داشته باشد، دوام دارد. چرا؟! به جهت اینکه لطف خدا بیشتر است؛ «من تقرب الیّ شبراً تقربتُ الیه باعاً؛ هر که وجبی به من نزدیک شود؛ یک باع[۱] به او نزدیک می‌شوم». خدا بیشتر می‌خواهد که بنده نزدیک او برود، از اینکه بنده بخواهد دوست داشته باشد نزدیک خدا برود، که نمی‌داند نزدیک خدا چه می‌شود و چه هست و چی می‌بیند. بهشت می‌بیند؛ همیشه.
     
    Video Player


    بالاترین ذکر.mp۴ | دانلود فیلم

    ***** 

     
    دعایی که آیت‌الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند
     
    به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد رحلت عالم ربانی، فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر حضرت آیت‌الله آقای حاج شیخ محمدتقی بهجت قدس‌الله‌نفسه‌الزکیه، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR توصیه‌ای از ایشان به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای خواندن یکی از ادعیه را منتشر می‌کند.
     
    رهبر انقلاب در دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۲ در ذیل شرح حدیثی، توصیه‌ی مرحوم آیت‌الله بهجت را برای خواندن دعای «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» بیان کردند و فرمودند:
     
    «مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب می‌داد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم «ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقه‌ای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. «ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقه‌ی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی میشود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است. امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین». خب، انسان در همه‌ی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است.
    حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است/ کس ندانست که آخر به چه حالت برود»
     
    صوت: 
     
    دعایی که آیت الله بهجت خواندن آن را به رهبر معظم انقلاب توصیه کردند.mp۳ | دانلود فایل
     
     
    *****
     
    دستورالعمل های اخلاقی آیت الله بهجت (ره)
     
    ۱. دستورالعمل اول
     
    الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین. 
     
    جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست. 
     
    و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند. 
     
    پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/۵۶ ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح. 
     
    و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت «ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه». 
     
    ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست. 
     
    پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم. 
     
    پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم. 
     
    دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد. 
     
    اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا». 
     
    مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه «کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم»
     
    وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین. / مشهد، ربیع الثانی ۱۴۲۰
     
    ۲. دستور العمل دوم 
     
    کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات. 
     
    آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود. 
     
    والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین، واللعن علی أعدائهم أجمعینمشهد ربیع الثانی ۱۴۲۰.
     
    ۳. دستور العمل سوم
     
    گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ
     
    در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
     
    بارها گفته ام و بار دگر می گویم: « کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند.» 
     
    والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته/الاقل محمد تقی البهجة
     
    ۴. دستور العمل چهارم
     
    الحمدلله وحده، و الصلاة علی سید انبیائه و علی آله الطیبین، و اللعن أعدائهم اجمعین. 
     
    جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند؛ بر این مطالبه، اشکالاتی وارد است، از آن جمله: 
     
    ۱. نصیحت در جزئیات است، و موعظه، اعمّ است از کلیات و جزئیات؛ ناشناسها و همدیگر را نصیحت نمی کنند. 
     
    ۲. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم»؛ «[من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم» ؛ (والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا). 
     
    آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گرنه روشن بودید. 
     
    ۳. همه می دانند که «رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند:
     
    «ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم.» 
     
    ۴. کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه می کنند از روی اختیار، بکنید، و آنچه نمی کنند از روی اختیار، نکنید؛ و این، از بهترین راه های وصول به مقاصد عالیه است؛ «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم »؛ 
     
    مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است. 
     
    ۵. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقیبات وغیرآنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد. 
     
    و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد: 
     
    «جالسوا من یذکرکم الله رؤیته، و یزید فی علمکم منطقه، و یرغبکم فی الاخرة عمله.» 
     
    ۶. از واضحات است که ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز می کند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلکه مولد حسنات و دافع سیئات است: (و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون.) عبودیت ترک معصیت در عقیده و عمل.
     
    بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم!! غافلند از اینکه معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف، إیذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است. 
     
    محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شده اند. دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمنهای بَخس و غیر مبارک، همه اینها مجرب و دیده شده است. 
     
    از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به «عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت» قرار بدهد که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا اینکه ملکه بشود ترک معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است. 
     
    البته اگر این راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی شد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی شد. 
    «و ما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت، و إلیه انیب.»
     
    و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین/ الأقل محمد تقی البهجة/ ۱۷ ربیع المولود ۱۴۱۹ 
     
    ۵. دستور العمل پنجم
     
    کسی که به خالق و مخلوق، متیقن و معتقد باشد، و با انبیاء و اوصیاء صلوات الله علیهم، جمیعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نماید، و در عبادات، «قلب» را از غیر خدا، خالی نماید، و فارق القلب، نماز را که همه چیز تابع آن است انجام دهد، و با مشکوکها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر که را امام، مخالف خود می داند با او مخالف باشد، و هر که را موافق می داند با او موافق، [و] لعن نماید ملعون او را، و ترحم نماید بر مرحوم او و لو علی سبیل الاجمالی؛ هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وِزر و بالی را واجد نخواهد بود. 
     
    والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته/ العبد محمد تقی البهجة
     
    ۶. دستور العمل ششم 
     
    هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ هیچ ذکر عملی، بالاتر از «ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست.»
     
    و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون «مراقبه دائمیه»، صورت نمی گیرد. 
     
    والله الموفق/العبد محمد تقی البهجة
     
    ۷. دستور العمل هفتم
     
    من کلام علی علیه السلام: 
    «إعلم أن کل شیء من عملک تبع لصلاتک: بدان که هر چیزی از عمل تو تابع نماز توست»؛ 
     
    علیکم بالمحافظة علی الصلوات الخمس فی اوائل أوقاتها و بالإقبال بالکل إلیه تعالی فیها، لا تفوتکم السعادة إن شاء الله تعالی: بر شما باد به محافظت بر نمازهای پنج گانه در اولین وقتهای آنها؛ و بر شما باد به روی نمودن و توجّه با تمام وجود بسوی خدای تعالی؛ {در این صورت} سعادت را از دست نخواهید داد إن شاء الله تعالی.
     
    وفقنا الله و ایاکم لمراضیه و جنبنا سخطه بمحمد و آله الطاهرین صلوات علیهم أجمعین. 
     
    ۸. دستور العمل هشتم
     
    جماعتی هستند که وعظ و خطابه و سخنرانی را که مقدمه عملیات مناسبه می باشند، با آنها معامله ذی المقدمه می کنند، کأنه دستور این است که «بگویند و بشنوند، برای اینکه بگویند و بشنوند!» و این اشتباه است. 
     
    تعلیم و تعلم، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرموده اند: «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم» با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملاً شنوایی داشته باشید. 
     
    بعضی می خواهند معلم را تعلیم نمایند، حتی کیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند. 
     
    بعضی «التماس دعا» دارند، می گوییم «برای چه؟» درد را بیان می کنند، دوا را معرفی می کنیم، به جای تشکر و به کار انداختن، باز می گویند: «دعا کنید!» 
     
    دور است آنچه می گوییم و آنچه می خواهند؛ شرطیت دعا را با نفسیت آن مخلوط می کنند. ما از عهده تکلیف، خارج نمی شویم، بلکه باید از عمل، نتیجه بگیریم و محال است عمل، بی نتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل، حاصل شود؛ این طور نباشد: 
     
    پی مصلحت، مجلس آراستند
    نشستند و گفتند و برخاستند!
     
    خدا کند قوال نباشیم، فعّال باشیم؛ [مبادا] حرکت عملیه بدون علم بکنیم [و] توقف با علم بکنیم. 
     
    آنچه می دانیم بکنیم، در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط کنیم تا بدانیم؛ قطعاً این راه پشیمانی ندارد. 
     
    به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به «دفتر شرع» نماییم و عمل و ترک را مطابق با آن نماییم. 
    والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
     
    ۹. دستور العمل نهم
     
    آقایانی که طالب مواعظ هستند، از ایشان سؤال می شود: آیا به مواعظی که تا حال شنیده اید، عمل کرده اید، یا نه؟
     
    آیا می دانید که: «هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید.»؟
     
    آیا اگر عمل به معلومات - اختیاراً ـ ننماید، شایسته است توقع زیادتی معلومات؟ 
     
    آیا باید دعوت به حق، از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده: «با اعمال خودتان، دعوت به حق بنماید»؟ 
     
    آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم، یا آنکه یاد بگیریم؟ 
     
    آیا جواب این سؤالها از قرآن کریم: 
     
    (والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)، و از کلام معصوم: «من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلم » و «من عمل بما علم، کفی ما لم یعلم»، [ روشن نمی شود؟] 
     
    خداوند توفیق مرحمت فرماید که آنچه را می دانیم، زیر پا نگذاریم و در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط نمائیم تا معلوم شود. 
     
    وما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت و إلیه انیب. 
     
    والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته/الاقل محمد تقی البهجة/ مشهد مقدس/ یکشنبه ۱۳۷۵ هـ.ش./ مطابق با ربیع الاول ۱۴۱۷ هـ.ق.
     
    ۱۰. دستور العمل دهم
     
    همه می دانیم که رضای خداوند اجّل، با آنکه غنی بالذات [است] و احتیاج به ایمان بندگان و لوازم ایمان آنها ندارد، در این است [که]: 
     
    بندگان، همیشه در مقام تقرب به او باشند، پس می دانیم که برای حاجت بندگان به تقرب به مبدأ الطاف و به ادامه تقرب، [ خداوند] محبت به یاد او و ادامه یاد او دارد. 
     
    پس می دانیم به درجه اشتغال به یاد او، انتفاع ما از تقرب به او، خواهد بود؛ و در طاعت و خدمت او، هر قدر کوشا باشیم به همان درجه، متقرب و منتفع به قرب خواهیم بود؛ و فرق بین ما و سلمان سلام الله علیه، در درجه طاعت و یاد او که مؤثر در درجه قرب ما است، خواهد بود. 
     
    و آنچه می دانیم که اعمالی در دنیا محل ابتلاء ما خواهد شد، باید بدانیم؛ که آنها هر کدام مورد رضای خداست، ایضاً خدمت و عبادت و طاعت او محسوب است. 
     
    پس باید بدانیم که هدف باید این باشد که تمام عمر، صرف در یاد خدا و طاعت او و عبادت، باید باشد، تا به آخرین درجه قرب مستعد خودمان برسیم، و گرنه بعد از آنکه دیدیم بعضی، به مقامات عالیه رسیدند و ما بی جهت، عقب ماندیم، پشیمان خواهیم شد. 
     
    وقفنا الله لترک الاشتغال بغیر رضاه بمحمد و آله صلوات الله علیهم اجمعینالأقل محمد تقی بهجة/ مشهد مقدس/ چهارشنبه ۱۳۷۵ هـ ش/ مطابق با ربیع الاول ۱۴۱۷ هـ ق
     
    ۱۱. دستور العمل یازدهم
     
    الحمدلله وحده و الصلاة علی سید الانبیاء محمد و آله سادة الأوصیاء الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم من الأولین و الآخرین. 
     
    و بعد، مخفی نیست بر اولی الألباب که اساسنامه حرکت در مخلوقات، شناختن محرّک است که حرکت، احتیاج به او دارد، و شناختن ما منه الحرکه و ما إلیه الحرکه و ما له الحرکه، یعنی بدایت و نهایت و غرض، که آن به آن، ممکنات، متحرک به سوی مقصد می باشند. 
     
    فرق بین عالم و جاهل، معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است؛ و تفاوت منازل آنها در عاقبت، به تفاوت مراتب علم آنها است در ابتدا. 
     
    پس، اگر محرک را شناختیم و از نظم متحرکات، حسن تدبیر و حکمت محرّک را دانستیم، تمام توجه ما به اراده تکوینیه و تشریعیه اوست، خوشا به حال شناسنده، اگر چه بالاترین شهید باشد؛ و وای به حال ناشناس، اگر چه فرعون زمان باشد. 
     
    در عواقب این حرکات، جاهل می گوید: «ای کاش خلق نمی شدم»، عالم می گوید: «کاش هفتاد مرتبه، حرکت به مقصد نمایم و باز بر گردم و حرکت نمایم و شهید حق بشوم». 
     
    مبادا از زندگی خودمان، پشیمان شده بر گردیم؛ صریحاً می گویم: ـمثلاًـ اگر نصف عمر هر شخصی در یاد منعم حقیقی است و نصف دیگر در غفلت، نصف زندگی، حیات او محسوب و نصف دیگر، ممات او محسوب است، با اختلاف موت، در اضرار به خویش و عدم نفع. 
     
    خداشناس، مطیع خدا می شود و سر و کار با او دارد؛ و آنچه می داند موافق رضای اوست، عمل می نماید؛ و در آنچه نمی داند، توقف می نماید تا بداند؛ و آن به آن، استعلام می نماید و عمل می نماید، یا توقف می نماید؛ عملش، از روی دلیل؛ و توقفش، از روی عدم دلیل. 
     
    آیا ممکن است بدون اینکه با سلاح اطاعت خدای قادر باشیم، قافله ما به سلامت از این رهگذر پر خطر، به مقصد برسد؟ آیا ممکن است وجود ما از خالق باشد و قوت ما از غیر او باشد؟ پس قوت نافعه باقیه نیست، مگر برای خداییان، و ضعفی نیست مگر برای غیر آنها.
     
    حال اگر در این مرحله، صاحب یقین شدیم، باید برای عملی نمودن این صفات و احوال، بدانیم که این حرکت محققه از اول تا به آخر، مخالفت با محرّک دواعی باطله است، که اگر اعتنا به آنها نکنیم، کافی است در سعادت اتصال به رضای مبدأ اعلی: «أفضل زاد الراحل إلیک عزم إرادة». 
     
    والحمدلله اولاً و آخراً، و الصلاة علی محمدو آله الطاهرین و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین./ مشهد مقدس چهارشنبه مرداد ماه هـ.ش/ مطابق با ربیع الاول ۱۴۱۷ هـ. ق
     
    *****
     
    صوت//
    آیت الله بهجت از زبان فرزندش
    فرزند آیت الله بهجت.mp۳ | دانلود فایل
     
     
    *****
     
    دیدار محمدحسین طباطبایی با آیت الله بهجت
    اتصالش بیشتر باشد/ هر هفته یکبار به جمکران بروند
     
    آیت الله بهجت در دیدار با حافظ قرآن، محمدحسین طباطبایی به همراه پدرش، خطاب به پدر محمدحسین فرمود:
     
    تفریحات مشروع زیاد انجام دهد و تغییر آب و هوا خیلی تاثیر دارد. شنیده ام که عده ای به خاطر تعویض خون به کشورهای خارج مسافرت می کنند اما من فکر می کنم این مسافرت کار تعویض خون را می کند. ان شاءالله که شما در تربیت ظاهری، باطنی و صوری و معنوی ایشان موفق باشید.
     
    به ایشان عرض شد: منظور حضرت عالی چه نوع مسافرت هایی است؟! چون ایشان به خارج از کشور زیاد مسافرت می کنند. آیا بیشتر از این باشد؟
     
    آقا فرمودند: نه اتصالش بیشتر باشد. مثلاً هر هفته یک بار جمکران بروند، همین خودش یک تغییر است.
     
    توسلات خیلی نافع است، به این امامزاده ها زیاد سربزنید. این بزرگواران همچون میوه ها که هر کدام ویتامین خاصی دارند، هر کدامشان خواص و آثاری دارند.
     
    انشاءالله فراموش نمی کنید. اگر هیچ کدام از اینها نباشد، همین بین الطلوعین در هوای آزاد قدم زدن و تعقیبات نماز را خواندن خیلی تأثیر دارد. به هر حال این مقدار از دست ما برمی آید که اینها را تذکر بدهیم.
     
    Video Player
    دیدار محمدحسین طباطبایی با آیت الله بهجت.mp۴ | دانلود فیلم