دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

چرا عزاداری ؟

چرا عزاداری ؟

علل و انگیزه قیام امام حسین (ع) : (مهمترین علل )

امام حسین (ع) برای امر به معروف و نهی از منکر احیای حق نجات مردم مسلمان از جهالت و سردرگمی- زدودن بدعت ها و اجرای سنت پیامبر (ص) قیام کرد.

(منابع : تاریخ طبری - -مفتل الحسین (خوارزمی) – بحارالانوار تحت العقول)

چرا گریه و چرا سینه؟

گریه و عزاداری یک هدف نیست بلکه یک وسیله است برای نگه داشتن پیام عاشورا برای نسل امروز است. گریه کردن صرفاً یک عمل احساسی نیست بلکه هدفی بالاتر و مهمتر دارد. گریه کردن و ابراز احساسات و عواطف یک وسیله بسیار مهم بلکه مهمترین وسیله است برای بالا بردن فهم و درک مردم . برای بالا بردن سطح معرفت مردم و پیوند آنها با اهل بیت در واقع گریه کردن و گریاندن روح حسینی یعنی حماسی ، فداکاری عاشقانه برای این فدا را در عزادار را ایجاد می کند بطوریکه شخص آرزو می کند که کاش در کربلا بود و همان فداکاری را می کرد و از سوی دیگر گریه برای عزادار حکم صیقلی است که لحظه به لحظه روح او را پاکتر و لطیف تر می کند و او را برای پذیرش دستورات خدا و اهل بیت آماده تر و نرم تر می کند.

گفته شهید مطهری در این مورد: گریه بر شهید شرکت در حماسه اوست و گریه بر شهید نگه داشتن زنده نگه داشتن نهضت اوست.

چرا سینه: هر مکتبی هیا هو می خواهد باید پایش سینه بزنند هر مکتبی که پایش سینه نباشد حفظ نمی شود این نقش ، نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه می دارد و مانند عملی است که هی به آن آب بدهند در اینصورت خشک نمی شود.

سینه زنی یک نوع عزاداری و اظهار ارادت به خاندان عصمت و طهارت است که جانبازی امام حسین و سایر ائمه معصومین را برای همیشه در خاطره ها زنده نگه می دارد.

سینه زنی نه تنها اشتباه نیست بلکه در تدوام راه آن بزرگواران و در واقع نوعی شعار دینی و وسیله ای برای زنده نگه داشتن خاطره و مظلومیت انها در طول تاریخ و سبب احیا و تقویت حق و نشر معارف اهل بیت است.

- اگر فلسفه و هدف قیام امام حسین را بدانی و بدانی که امام حسین(ع) در راه نماز امر به معروف و نهی از منکر حفظ دین احیای حق شهید شد اگر اینها را بدانی می توانی و می دانی که چرا گریه می کنی و چرا سینه می زنی اگر بدانی که امام حسین(ع) در راه حق و برای حق شهید شد آنگاه خواهی دانست که چرا و برای چه کسی گریه می کنی و سینه می زنی

گریه خیلی ثواب دارد گریه برای گناهان ، گریه برای مظلومین بخصوص گریه برای امام حسین(ع)

امام حسین(ع) می فرماید: کسی که اشک ندارد معلوم می شود شقاوت دارد و در جایی دیگر می فرماید : گناه باعث می شود که انسان سنگدل شود ، سنگدل که شد دیگر اشکش در نمی آید. گریه کردن علامت این است که عواطف حساس است. یک قطره اشک ریختن برای امام حسین(ع) واقعاً نوعی سربازی است . ولی ممکن است زنی در جلسه عزا بیاید و جیغ بزند یا مردی در مراسم لخت شود و حسابی سینه بزند اما همین زنی که در هر مجلس دو لیتر گریه می کند در خانه و زندگی دیگران مانند یک کودتاچی عمل می کند و زندگی دیگران را بهم می زند حاج خانم است ، عمره رفته و سجاده اش بقدر بقچه حمام است. 2 کیلو اما زندگی دیگران را بهم می زند.

چرا عزا داری؟

عقل و دین حکم می کنند که انسانهای برجسته چه زنده باشند و چه مرده باید مورد تجلیل قرار گیرند به هنگام شهادت یا وفاتشان باید مراسم سوگواری برپا گردد و دوستارانشان باید اندهگین و متاثر باشند بویژه اگر فردی در راه هدف و مقصدی والاخویشتن را فدا کند و از جان خود گذشت نماید . همه امتها چنین شیوه ای را در همه زمانها داشته و به آن با دیده احترام نگریسته اند.- پس سزاوار است که امت اسلامی بلکه همه ملتهای دنیا هر ساله برای حضرت حسین بن علی (ع) مجالس بزرگداشت ترتیب دهند چرا که امام حسین(ع) بزرگمردی وارسته و نمونه دانش زهد ، عبادت ، رادمردی ، بخشندگی بزرگمنشی زبان آوری آراستگی به اخلاق الهی ظلم ستیزی و آزادگی بود. – شکی نیست که انسان موجودی است که طبیعتاً فراموش کار است و نسبت به چیزهایی که توجه به آنها برایش مفید است دچار غفلت می شود در این مواقع یادآوری و تذکر آن چیز انسان را از ابتلا به حوادثی که برایش مضر یا هلاک کننده است ، نجات می دهد و از آثار خوب توجه به آن چیز مفید بهرمند می سازد.

عزاداری چیست؟

عزاداری از مقوله یاد و ذکر است یاد کسی که به مصیبتی دچار شده است و یاد کسی که به علل طبیعی یا غیر طبیعی از قبیل قتل حادثه و امثال اینها از دنیا رفته است.

دلایل قرآنی لزوم عزاداری:

قرآن کریم در آیه 5 سوره ابراهیم می فرماید : به راستی که ما موسی را با آیات (معجزات) خویش فرستادیم که (ای موسی) قوم خود را از تاریکی ها به سوب نور خارج کن. و روزهای خدا (ایام الله) را به یاد آنها بیاور که در این کار برای و صبور و شکرگزاری نشاها (عبرت ها) است. بدیهی است که یادآوری ایام الهی از مصادیقو روشهای خارج کردن مردم از از ظلمت به سوی نور است.

مرحوم علامه طباطبایی (صاحب تفسیر المیزان) درباره ایام الله می گوید : شکی نیست که مراد از ایام الله ایام مخصوص است و نسبت دادن ایام مخصوص به یاد خدا با اینکه همه ایام و همه موجودات از خداست حتماً بخاطر حوادثی است که در آن ایام مخصوص بوجود آمده و امر خدای تعالی را ظاهر ساخته که در دیگر ایام چنین ظهوری رخ نداده است

سپس ایشان حدیثی از رسول خدا نقل می کنند که : ایام الله نعمت ها و بلاهای خداست ایام میلاد یا شهادت معصومین قطعاً از ایام الله است که یادآوری آنها برای سازندگی و خروج انسان از تاریکی بسوی نور است . عزا داری برای معصومین از آن جهت که انسان را به یاد آنها و دستورات و خواسته هایشان از ما و وظایفی که ما در قبال آنها و مصایبی که به آنها رسیده می اندازد از مصادیق ایام الله است.

ارزش عزاداری

از آنجا که عزاداری به علت آثار بزرگش یک وسیله کلیدی و اصلی و غیر قابل جایگزینی در احیای دین و پیشرفت آن می باشد و ارزش آن فوت تصور محاسبه می باشد و دارای ارزش و ثواب است . از این جهت دارای ثواب است که نوعی سازندگی فردی و از این جهت ارزش دارد که تاثیر بسیاری در اجتماع دارد.

دفع یک توهم(گریه توجیح کننده گناه نیست)

این یک توهم است که گریه بر امام حسین (ع) عامل توجیح و تکیه گاهی برای گناه است . بعضی گمان کرده اند که صرف گریه برامام حسین(ع) آنها را از عمل خالصانه و تقوا بی نیاز می کند و هر عمل پست و رذیلت اخلاقی که انجام داده اند پاک می شود و گریه بر امام حسین(ع) را راه نجات می دانند . آیا واقعاً چنین است آیا شما خود عقلاً قبول می کنید که فردی تمام سال بدون توجه به واجبات و محرمات عمر خود را به رذایل و به پستی سپری کند و چندین روز برای امام حسین(ع) بگرید و انتظار داشته باشد که خدا جنت را به او بدهد. چنین فکر نمی کنم چون او با این اوضاع و احوال بخاطر امام حسین(ع) نمی گرید بلکه در فکر خودش است گریه واقعی در اصل بر حضرت نوعی نشانه و محبت به حضرت و تنفر نسبت به ظلمی که بر ایشان شده است. بنابراین گریه بر حضرات معصومین صرف یک عمل احساس و عاطفی و ظاهری نیست بلکه یک روند عاطفی و معرفتی است که در واقع عزاداری و گریه یک سیر و سلوک معنوی مکتب انسان سازی است اگر شخصی تصمیم و علاقه به خوب بودن و پاک شدن را داشته باشد و دیگر اصرار بر گناه نکند

بهترین مجلس عزاداری

معیار بهترین مجلس ، دیگر میزان گریه و ناله ، تعداد جمعیت ، شام و ناهار آنها ، طول دسته های عزاداری ، ساختمان و محل عزاداری ، امکانات و وسایل و شهرت مداحان و سخرانان نیست بلکه معیار بهترین مجلس میزان شناخت و سنخیتی است که نصیب عزادار می شود در واقع اصیل ترین و بهترین مجلس عزاداری مجلس است که بتواند روح حسینی و همبستگی وسنخیت با وجود مقدس امام حسین(ع) را در عزاداری بوجود آورد. عزادار بفهمد که روح قیام و فلسفهامام حسین(ع) (ع) چه بوده است

 

 تحریفات عزاداری

معنای تحریف (تحریف یعنی چه ؟ ):

تحریف یعنی منحرف شدن چیزی از مسیر اصلی خود به عبارت دیگر تحریف نوعی تبدیل و تغییر است.

انواع تحریف:

لفظی

معنوی

لحنی

تحریف لفظی : تحریف لفظی این است که ظاهر مطلبی را عوض کنند.

تحریف معنوی: این است که شما در لفظ تصرف نمی کنید و لفظ همان است ولی آنرا طوری معنی می کنید که خلاف مقصد و مقصود گوینده است.

تحریف لحنی : مثلاً فلان خواننده طاغوتی یا غیر طاغوتی شعر عشقی چرندی را با آهنگی خوانده ، حالا ما بیاییم در مجلسامام حسین(ع) (ع) و برای عشاق امام حسین آیات والای معرفت را در این آهنگ بریزیم.

عوامل تحریف:

اغراض دشمنان :

همیشه اغراض دشمنان عاملی است برای اینکه حادثه ای را تحریف کند تا به هدف و مقصود خود برسد . در مورد دین عزاداری ها اغراض دشمنان اینگونه جلوه می کند : تبلیغات گسترده علیه مراجع دینی و زوال مقبولیت آنها در میان مردم ، حمایت از سخنرانان و مداحان سودجو و شهرت طلب و معرفی شیعه بعنوان یک مسلک خرافی و در نهایت زدن تیر خلاصی به این مذهب

تمایل به اسطوره سازی و افسانه سازی:

تمایل بشر به اسطوره سازی و افسانه سازی در تمام تاریخ دنیا وجود دارد . در بشر یک حس قهرمان پرستی هست که در اثر آن درباره قهرمانهای ملی و دینی افسانه می سازد.

عامل خصوصی

پیشوایان دین از زمان پیامبر (ص) و ائمه اطهار دستور اکید و بلیغ داده اند که باید نام حسین بن علی زنده بماند باید مصیبت حسین بن علی هر سال تجدید شود ولی چرا برای زیارت امام حسین(ع) این همه ترغیب و تشویق شده است؟ عده ای می گویند موضوع امام حسین(ع) و گریه بر او ثوابش آنقدر زیاد است که از هر وسیله ای برای این کار می توان استفاده کرد می گویند ما یک هدف مقدس و منزه داریم و آن گریستن بر امام حسین(ع) است. که کار بسیار خوبی است و باید گریست چه وسیله ای بگریانیم به هر وسیله ای که شد این عده می گویند به هر وسیله که شد بوسیله تعزیه ( بی محتوا) یا طبل زدن و مداح استخدام کردن و ... در واقع این افراد وسیله را قربانی هدف می کنند. آیا این درست است که برای هدف ( گریه کردن ) به هر وسیله ای متوصل شویم

آیا این توهم و خیال ، دروغ و غلط و عامل بزرگی برای تحریف و جعل نیست؟

نمونه هایی از تحریفات و کارهایی که بهتر است در مجالس انجام نگیرد:

یک نمونه از تحریف ها در باب هدف امام حسین(ع) است اینکه این نهضت** چه هدفی داشت ؟ چرا قیام کرد و چرا شهید شد؟ امام حسین(ع) خود دلیل نهضتش را بیان می کند و می فرماید دنیای ما را فساد گرفته است قیام کردم برای اصلاح و هدفی جز امر به معروف و نهی از منکر ندارم اما در مورد هدف امام حسین یک تحریف معنوی عجیب و ماهرانه ای بیان می کنند که نمی توان نام آنرا ماهرانه گذاشت یا جاهلانه: اینکه امام حسین(ع) قیام کرد تا کشته شود برای اینکه کفاره گناهان امت باشد. حال اگر بپرسند این حرف از کجاست ؟ آیا خود امام چنین گفته ؟ اگر این گفته درست باشد به مانند این است که قیام کرد تا سنگری باشد برای گناهکاران یعنی یک بیمه درست کرد یک شرکت بیمه تاسیس کرد آن هم بیمه گناه و گفت شما مردم بروید یک سال گناه کنید و بیاید در این ایام گناهان شما را بیمه می کنم.

**نمونه دیگر از تحریفات که از معروفترین انهاست قصه لیلا ، مادر حضرت علی اکبر است. البته ایشان مادری بنام لیلا داشته اند ولی حتی یک مورخ هم نگفتند که لیلا در کربلا بوده است اما ببینید که ما چقدر روضه لیلا و علی اکبر داریم.

**گاهی ما می خواهیم حضرت زهرا(ع) را بالا بیاوریم(مرتبه اش را) به همین جهت حضرت مریم را پایین می آوریم. شاید شنیده اید که : هزار مریم کنیز زهرا (ع) ، یا می گویند تمام صد و بیست و چهار هزار پیامبر غلام حلقه به گوش حسین.

والله این حرفها بدعت و تحریف و دروغ است حضرت مریم برای خودش خانمی است حالا شما می خواهی حضرت زهرا(ع) را بالا ببری ، ببر امام حضرت مریم را کوچک نکن و یا امام حسین را تجلیل کن اما باقی پیغمبرها را پائین نیاور.

امیر المونین علی (ع) فرمود: خدایا شاهد باش که من از این آدمهایی که چاپلوسی اند بیزارم.

**مدح و تمجید های بی معنا: فرض کنید در مورد حضرت ابوالفضل می گویند و مداحی می کنند که مثلاً : قربون چشم قشنگت بشم ! آخر مگر چشم قشنگ در دنیا کم است . آیا این را که می گویی عاشق چشم ابوالفضل شده ای مگر کسی ابوالفضل را دیده که حالا وصف چشم و ابروی او را بکند این اوصاف سطح معارف دینی ما را پایین می آورد ارزش ابوالفضل العباس به چشم و ابرو نیست بلکه به فداکاری و اخلاص و معرفت و گذشت ، به آب نخوردن او در عین تشنگی است.

مداحی به سبک آهنگهای لهو و لعب**:

آهنگهایی که مداحان انتخاب می کنند و مداحی را روی آن پیاده می کنند باید مناسب باشد نه اینکه مثلاً فلان خواننده خارجی یا طاغوتی در این آهنگ شعر عشقی و خوانده حالا ما بیائیم و در مجلس امام حسین(ع) مداحی را با چنین آهنگهایی همراه کنیم . هر آهنگ و آوازی برای مداحی بدرد نمی خورد . آهنگ عزاداری و مداحی باید آهنگ مجالس حسینی باشد باید در خور امام حسین(ع) با آن فلسفه و قیام و علل و فداکاری و ... باشد نه مناسب مجالس لهو و فساد.

دعوت مردم برای برهنه شدن جهت سینه زنی**:

در مجالس هیچ وقت نباید مردم را برای برهنه شدن دعوت کرد چرا که اگر زنان شاهد مجلس باشند گناه است و اگر هم نباشند در جایی زندگی می کنیم که فردا اینها را به ماهواره می فرستند و دشمنان از اینها سوء استفاده می کنند و می گویند این شعیان را ببینید که در مجالس امام حسین چه کار می کنند؟ این مجالس به مصلحت ما نیست و در عصر ما به ضرر ماست

( قمه زنی ) حکم قمه زنی :

قمه زنی از کارهای خلاف است که جایز نیست شاید بپرسید چرا این هم نوعی نشان ارادت بهامام حسین(ع) است ولی نه این کار غلط است. این کار را می کنند که چه بشود؟ کجای این حرکت عزاداری است ؟ تا حالا کجا دیده اید که فردی به خاطر مصیبت عزیزترین عزیزانش با شمشیر بر مغز خود بکوبد؟ قمه زنی سنتی جعلی است از اسوری است که مربوط دین نیست و بی شک خدای متعال هم از آن راضی نیست . این کار باعث می شود اگر چه شخصی نیت حسینی هم داشته باشد ولی در نظر مسلمانان و غیر مسلمانان عالم بعنوان یک آدم خرافی بی منطق معرفی شود. شما که قمه می زنی آیا می دانی که هیچ سابقه ای در عصر ائمه و در زمانهای بعد از آن ندارد و از نظر عرفی هم از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمی شود و در زمان حاضر هم موجب بد نام شدن مذهب شیعه می شود . و دستاویزی می شود برای دشمنان تا کل این مراسم عظیم و سازنده را زیر سوال ببرند قمه را باید بر سر دشمن کوبید نه بر سر خود باید توجه داشت که تنها مقدس بودن انگیزه به تنهایی کافی نیست بلکه باید نفس عمل هم مقدس باشد.

 

 

 

آفات عزاداری:

یکی از آفات عزاداری تبدیل شدن آن به عادت است . وقتی که عزاداری برای مجریان و شرکت کنندگان تبدیل به عادت شود دیگر هیچ کس کاری ندارد که کیفیت و هدف عزاداری چیست . این حالت موجب می شود که تا عزاداری به جای اینکه حرکت رشد دهنده و کار آفرین باشد بجای اینکه وسیله باشد به هدف تبدیل شود. در این نوع عزاداری مجریان و شرکت کنندگان خیال می کنند عزاداری به تنهایی در مقابل سایر اعمال مثل نماز یک عمل مستقل است . و اگر به نماز یا سایر واجبات صدمه بزند اشکالی ندارد. در این صورت است که هدف از عزاداری ثواب و عبادت و یک هدف تلقی می شود ( همانطور که الان بیش تر عزاداری ها اینگونه است ) هر چند توام با دروغ ها و تحریف ها و گناه و اختلاف ها باشد. این نوع عزاداری مجریان و شرکت کنندگان را به شدت پر توقع و طلب کار از خدا و اهل بیت با می آورد و بجای اینکه از خدا و اهل بیت او سپاسگذار باشند به آنها منت نهاده و طلب کار می شوند. آیا هم اکنون وضع جامعه ما اینگونه نیست؟

آیا یا وجود آفت باید عزاداری را تعطیل کرد؟

نباید چنین تصور کرد که اگر عملی دچار آفت شد باید آنرا تعطیل و ترک کرد هرگز بلکه اساساً شناخت آفات و موانع و برطرف کردن آنها در حین عمل و مرور زمان صورت می گیرد . و تا یک عمل شروع نشود افات آن شناخته نمی شود و برطرف نخواهد شد.

حضور این همه بدعت ها و تحریف ها وباطل ها وآفات در مراسم بزرگداشت شهید راه حق(امام حسین (ع) ) واقعا"چرا؟

یکی از دلایل عمده و اصلی متوقف ماندن عزاداری ها در سطح احساسات و گریه کردن و گریاندن است. در این مرحله و مرتبه چگونگی تشریح حادثه عاشورا اهمیت دارد نه درسها و پیامدهای آن پس وقتی هدف و علت اصلی عزاداری گریه کردن و گریاندن باشد شیطان و نفس وسوسه گر و دروغ و دروغ پردازی و اختراع حرکات و روشها و اشعار غیر منطبق با حقیقت دین و حقیقت قیام امام حسین ظاهر می شود.

گریستن بر امام حسین (ع) ?خوب است اما آیا به هر وسیله ای :

شهید مطهری در این باره می گوید: گریستن بر امام حسین (ع) کار خوبی است و باید گریست به چه وسیله بگریانیم به هر وسیله که شد . و بگوئیم که چون هدف مقدس است وسیله هر چه شد ، تعزیه در آوریم یک تعزیه اهانت آورهمین قدر که اشک جاری شود! شیپور بزنیم جعل و تحریف کنیم و ...

شما جزو کدام دسته اید؟

سه دسته از مردم در عزاداری امام حسین (ع) شرکت می کنند:

دسته اول : شیعیان و محبان ساده دل و جاهلی که از روی اخلاص و دلسوزی و نشناختن بعد دیگری غیر از جنبه عاطفی برای حماسه حسینی و عدم شناخت از تاریخ حماسه حسینی و قیام سید الشهداء فلسفه عزاداری فقط بعنوان یک رسم و سنت دیرینه ( که از پدرانشان بجا مانده ) در آن شرکت می کنند.

دسته دوم : کسانی که از جهالت و سادگی دسته اول استفاده و در واقع سوء استفاده می کنند و این مجالس را تبدیل به مجلسی برای کسب در آمدهای سرشار می کنند.

دسته سوم: دسته ای که هدف و فلسفه قیام امام حسین را شاختند و دین شناخت و معرفت عطش و ظرفیت بیشتری برای درک عظمت سیدالشهدا در خود احساس کرده و دیگر توجیه ها و توضیح های مداحان و گویندگان و نویسندگان روح او را سیراب نمی کند و او حقیقت را بالاتر از چیزی که آنها می گویند احساس می کند. و برای بر طرف شدن و رفع این عطش و سیراب شدن و بدست آوردن معرفت جدید در جهت رفع مجهولاتش حرکت می کند.

مداحی یا کاسبی؟

این مطلب شامل همه مداحان عزیز نمی شود ولی هستند دسته ای از مداحان که می دانند هر چه بیشتر بتوانند از مردم اشک و ناله در آورند محبوبیت و پول بیشتری نصیب آنها خواهد شد. بعضی از آنها از پول هم می گذرند و به فکر شهرت هستند . انگیزه آنها ارضای شهرت طلبی است . در بعضی از شهرها بعضی از مداحان یا بهتر بگوئیم کاسبان حرفه ای برای یک مجلس بیش از یک میلیون تومان دریافت می کنند.

براستی که چنین افرادی یک مصیبت بزرگ برای مجالس سوگواری حقیقی و یک عامل بزرگ در مظلو تر شدن امام حسین (ع) و مجالس او هستند.

اگر امام حسین امروز زنده بود خودش می گفت برای من چه عزاداری کنید؟

اگر امام حسین (ع) زنده بود می گفت شمر و یزید هزار و سیصد سال پیش مرد شمر امروز را بشناس.

اهمیت نماز اول وقت در نظر امام حسین (ع) و بی توجهی عزاداران به آن :

امام حسین (ع) حتی در ظهر عاشورا نماز را برپا کرد و جنگ را بخاطر نماز که ستون دین است متوقف کرد و به نماز اول وقت پرداخت ولی بسیاری از عزاداران و هیئت ها و دسته های عزاداری حاضر نیستند عزاداری را برای نماز متوقف کنند و تا ساعت ها پس از اذان هم به عزاداری ادامه می دهند.

در اسلام هر مستحبی که به واجب ضرر بزند حرام است:

به همین دلیل عزاداری تا زمانی پسندیده است که به وقت نماز لطمه نزند و سیدالشهدا واقعاً راضی نیستند که به قیمت سبک شمردن یکی از مهمترین واجبات الهی ستون دینی است برای او عزاداری شود. و به فرموده پیامبر اکرم : کسی که نماز را سبک شمارد به شفاعت من دست نیابد.

منابع:

آیین عزاداری(ابراهیم ، ابراهیمی)

امام حسین (ع) و عاشورا (محمد صحتی سردرودی)

امام حسن و امام حسین (ع) – در آستانه اهل بیت (علامه بزرگوار محسن الامین العاملی)

عزادار حقیقی(محمد شجاعی)

بحارالانوار(علامه مجلسی)

حماسه حسینی(شهید مطهری)

سیری در سیره نبوی

(شهید مطهری)

چرا برای اهل بیت عزاداری می کنیم ؟!

چرا برای اهل بیت عزاداری می کنیم ؟!



 

چرا برای اهل بیت عزاداری می کنیم ؟!

 

عزاداری امام حسین (علیه السلام) مقوله ای الهی - انسانی است و سرشتی دوگانه دارد که آمیخته از سنت الهی و سنت بشری است. که در این مقال بدان دست می یازیم.


1. عزاداری از نگاه عقل

هر مقوله ای و پدیده ای در کهکشان دانش بشری، برای ماندگاری، به سنجش در ترازوی عقل، تحکیم مبانی عقلانی و به دیگر سخن، توسعه و تقویت ظرفیت برهان پذیری آن نیاز دارد. حال آیا عزاداری امام حسین(علیه السلام) و ائمه اطهار (علیهم السلام) این استحکام عقلانی را دارد یا نه؟ آیا می توان با برهان های عقلی، به تبیین آن پرداخت یا آن که تنها با مقولاتی فراعقلانی چون عشق، قابل شرح است؟ از نگاه ما، اساس عزاداری حسینی و هسته مرکزی آن، کاملا قابلیت برهان پذیری و تبیین عقلانی را دارد.

 

از بدیهیات عقلی آن است که انسان در سوگ عزیزانش، به حزن و اندوه می نشیند و در فراق آنان، گریان و نالان می شود. رفتار هر انسان آراسته به اخلاق انسانی، هنگام از دست دادن یار، عزیز و بزرگی چنین است. درست به همان شکل که آدم بر هابیل، یعقوب بر یوسف، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر حمزه و... گریستند .

 

حال هر چه مقام و عظمت شخصیت از دست رفته والاتر باشد، شیوه های بیان این سوگ مندی بیشتر و پررنگ تر می شود و صورتی عقلانی پیدا می کند.

 

ممکن است این پرسش پیش آید که در سوگ بزرگان و نزدیکان تازه از دست رفته نیکوست، ولی آیا این که پس از هزار و چهارصد سال، هنوز بر کسی چون حسین به علی(علیه السلام) بگرییم نیز زیبنده و رواست؟

 

پاسخ این پرسش آن است که تشیع ، مکتب امامت است و امامت، بر پایه ارتباط قلبی و عاطفی امت و امام استوار شده است. حال اگر این ارتباط قلبی و عاطفی، آن گونه عمیق است که پس از هزار و چهارصد سال نیز با ذکر و یادآوری مظلومیت امامی چون حسین بن علی(علیهما السلام)، اشک در چشمان شیعه پیرو او حلقه می زند، می توان آن را غیر عقلانی خواند و به ملامتش پرداخت؟

 

عزاداری به عنوان وجوب شکر :


این استدلال، استدلالی است که عزاداری را به دلیل سپاسگذاری از حسین بن علی (علیهما السلام)، لازم می داند. از منظر عقلی، قدردانی و سپاسگذاری از خدمات دیگران و کارهای نیک آنها نیکو و لازم است و چنان چه این خدمت فداکارانه و ایثارگرانه هم باشد، شکر و سپاس، لزوم بیشتری پیدا مییابد. از این رو، امام حسین(علیه السلام) که در راه عظمت اسلام، زنده نگه داشتن قرآن و حمایت از مسلمانان به قیام پرداخته و همه چیز را در این راه تقدیم کرده، شایسته سپاس است. بنابراین، گرامی داشت یاد و راه او و ابراز احساسات به ساحتش، کم ترین و کوچک ترین کاری است که میتوان انجام داد.


درباره گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید : کسى که قطره اشکى درباره ما بریزد، بخاطر خونى که از ما ریخته شده و یا حقى که از ما غصب شده است و یا آبرویى که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد

 

2. عزاداری از دیدگاه قرآن و سنت

با نظری به آیات و روایات روشن می‌شود که عزاداری و برپایی مجالس عزا نه تنها با قرآن مخالفت و ناسازگاری با مبانی دینی ما ندارد، بلکه از مصادیق شعایر الهی، مودّت و محبّت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و مبارزه با ظلم و ستم می‌باشد که در قرآن به آنها سفارش شده است.

 

نمونه عینی عزا و گریه در قرآن کریم ، سوگواری و گریه حضرت یعقوب ـ علیه السّلام ـ در فراق یوسف است، که بنا بر نقل زمخشری هفتاد سال گریه کرد و پاداش آن گریه‌ها برابر با پاداش هفتاد شهید می‌باشد. بنابراین عزاداری و گریه در مصائب برگزیدگان الهی و اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ مورد تأیید روایات بوده و ممدوح قرآن کریم و در قرآن و روایات هیچگونه نهی و مذمتی از آن نشده است.

 

اما در سنت، مجموعه روایات، رفتارها و تقریرهای پیامبر(ص) و امامان (ع) بسیار دیده می شود .

 

نسایی از جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که هنگام شهادت پدرم در جنگ احد ، من بر پدرم می گریستم و مردم مرا از گریستن نهی می کردند ، ولی از پیامبر(ص) نهی ای ندیدم.1

 

سنن نسائی نیز روایتی را آورده که در آن، بر منع نکردن پیامبراکرم(ص) از صیحه و گریه زنان ، تصریح شده است.2

 

 

3. عزاداری امام حسین (ع) در روایات شیعی

در روایات شیعی و از زنان اهل بیت(ع) ، سخنان فراوانی نقل شده که بر توصیه ایشان بر گریستن و عزاداری بر امام حسین(ع) دلالت دارد .

 

حضرت رسول(ص) در مکان های متعددی بر فرزندش حسین(ع) گریسته است. در روز ولادت حسین(ع)، آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند و سپس فرزندش را در دامنش نهاد و گریست. 3

 

روایاتی در خصوص پیامبراکرم در مورد گریستن بر امام حسین(علیه السلام) فراوان یافت می شود .4 گریستن امام علی (علیه السلام) هنگام عبور از کربلا در جریان جنگ صفین نیز به صورت متواتر نقل شده است. 5

 

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر مصیبت فرزندش حسین(علیه السلام) می گریست.6 درباره گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید : «من دمعت عیناه فینا دمعه لدم سفک منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا اولا حَد من شیعتنا بواه الله تعالى بها فى الجنه حقباً[14]» کسى که قطره اشکى درباره ما بریزد، بخاطر خونى که از ما ریخته شده و یا حقى که از ما غصب شده است و یا آبرویى که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد. 7

 

از امام کاظم(علیه السلام)8 نیز اخبار و گزارش های زیادی پیرامون این مسأله بیان شده است . این همه روایات، بیانگر حزن و اندوه امامان در مصیبت حسین(علیه السلام) است.

 

پس از آنجا که گفتار ، کردار و تایید عمل دیگران از سوی آن بزرگواران حجت است ، تمسک به شیوه رفتار آنها لازم خواهد بود .

 

آری گریه و خنده از عوارض وجودى انسان است، که بسیارى از حالات روحى و درونى انسان در این دو، بروز و ظهور پیدا مى کنند و فطرت انسان بر این نهاده شده که در هنگام از دست دادن محبوب، اندوهگین و در هنگام شادى آنها، خشنود مى شود.9 و غالباً این اندوه و شادى باعث بروز گریه و خنده مى شوند و دین مبین اسلام که قوانین آن با فطرت مطابق10 است; بر این امر صحّه گذارده و پیامبر اکرم-صلى الله علیه وآله- و صحابه ایشان به خاطر از دست دادن عزیزان خود غمگین مى شدند و گریه مى کردند که موارد متعددِ آن در متون شیعه و اهل سنت نقل شده، از جمله گریه پیامبر(ص) براى پسرش ابراهیم 11 یا براى فاطمه بنت اسد.12

 

حال اگر ما شیعیان در مصیبت ائمه اطهار-علیهم السلام- عزادارى و گریه مى کنیم به این دلیل است که آنان محبوب ما هستند و تار و پود وجودمان، با عشق و محبّت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت اداء حق رسالت است چرا که پیامبر(ص) در ازاى رسالت و هدایت گرى خویش، فقط مودتِ ذى القربى را طلب نموده: (قل لا اسئلکم علیه اجراً الا الموده فى القربى) با توجه به این که خودِ اهل سنت گفته اند که منظور از قربى فاطمه(علیها السلام)، على(علیه السلام) و فرزندان اوست.13 و محبّ واقعى کسى است که در شادى آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلکه براى تمام أزمنه و کل مسلمانان ثابت است و هر مسلمانى در هر کجا و هر زمان موظّف به اداء حق رسالت است.

 

فرآوری : زهرا اجلال - گروه دین و اندیشه تبیان

 

......................................................

پی نوشت ها :


1- سنن نسائی / شرح جلال الدین سیوطی / ج 3 / ص 318

2- همان

3- علامه مجلسی / ج 43 / ص 239

4- امالی صدوق / شیخ صدوق / ص 116

5- وقعه الصفین / نصر بن مزاحم منقری / تحقیق عبد السلام هارون / ص 140

6- کامل الزیارات / ابن قولویه / ص 82

7- محمد بن نعمان مفید / ص175 / روایت 5

8- امالی صدوق / ص 118

9- صحیح بخاری / ج 2 / ص 442 ؛ کنز العمال / حسام الدین متقی هندی / ج 15 / ص 731 ـ 733

10- جعفر سبحانى / بحوث قرآنیه فى توحید و الشرک (مؤسسه امام صادق(علیه السلام) / ص 140

11- روم / 30

12- صحیح مسلم /ج 4 / ص 1808

13- حاکم نیشابورى / مستدرک على الصحیحین / ج 3 / ص 108

چرا ما برای امام حسین(ع) درماه محرم 40 روز عزاداری می کنیم ولی برای حضرت علی(ع) فقط 3 روز در شبهای قدر عزاداری می کنیم؟

نامه الکترونیک چاپ

1- آنچه در حق حضرت امام حسین علیه السلام به وقوع پیوست درباره هیچکدام از امامان و پیامبران روی نداده است. کدامین امام یا پیامبر را مانند امام حسین علیه السلام کشته اند؟! خود امام حسین، برادرانش، برادر زادگانش، خواهر زادگانش، پسرانش، خویشانش و همه یارانش را کشتند، خاندانش و خاندان یارانش را اسیر کردند و شهر به شهر گرداندند و آنها را شکنجه های روحی فراوانی کردند. علاوه بر این در طول تاریخ کسانی را که به زیارت آن حضرت می رفتند می گرفتند و شکنجه می کردند و گاهی می کشتند. حتی دشمنان امام حسین قبر آن حضرت را تخریب و تبدیل به مزرعه کردند تا اثری از آن حضرت در تاریخ شیعه نماند. پس جا دارد که شیعیان یاد امام را بسیار گرامی بدارند.
2- قیام امام باعث شد تا دین اسلام از نو زنده شود و برای همین خود پیابر و امامان دستور داده اند که شیعیان یاد امام را همواره گرامی بدارند و اینکه شیعه این همه نسبت به امام حسین اظهار محبت می کند به خاطر همین شفارش های امامان است نه اینکه از پیش خود این برنامه ها را ساخته باشند.
3- پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام در زمان خودشان نسبت به امام حسین علیه السلام دیدگاه خاصی داشتند و در هر فرصتی نسبت به حوادثی که در باره امام حسین علیه السلام اتفاق خواهد افتاد رفتار های سوگوارانه داشتند و حتی روز اول تولد امام حسین، هم پیامبر و هم فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه کردند.
4- در عصر حاضر دشمنان شیعه تلاش می کنند تا در میان مردم یاد امام حسین علیه السلام کم رنگتر گردد چون هر چه یاد امام بیشتر شود مکتب شیعه بیشتر تقویت می شود و اینکه می بینید در برخی کشورها نسبت به بزرگداشت بزرگانی که از دنیا رفته اند حساسیت نشان می دهند و این بزرگداشت ها را نا درست می دانند هدف اصلی آنان این است که مکتب شیعه تقویت نشود .
5- توجه به این مطلب داشته باشیم که یاد امام حسین علیه السلام یاد پیامبر و یاد امامان است و بین امامان از این جهت تفاوتی نیست و همه اینها مانند یک نورهستند و هر کدام را یاد کنی آن یکی ها هم یاد شده اند و چون دشمن نسبت به امام حسین علیه السلام حساستر است شیعیان هم به این خاطر نسبت به امام حسین بیشتر حساسیت نشان می دهند.(1)
1- برای ملاحظه روایات می توانید به ج 44 و 45 بحار الانوار مراجعه کنید.

منبع: پرسمان دانشجویی

حدیثی از امام صادق می خواستم که توضیح بده چرا فقط برای امام حسین چنین عزاداری بزرگی میشه اما برای سایر ائمه این جوری نیست.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با این مرکز.
اولا :این طور نیست که فقط برای سید الشهدا (ع)عزاداری بر پا شود و برای سایر امامان مراسم عزاداری نباشد، بلکه برای آن ها هم هست، منتهی کم تر. برای عزاداری هر کدام از آنان اجر و پاداش فراوان وارد شده است . از امام صادق(ع) در باره عزاداری امام حسین و سایر امامان نقل شده است :
نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَةٌ وَ کِتْمَانُهُ لِسِرِّنَا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قَالَ لِی مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ اکْتُبْ هَذَا بِالذَّهَبِ فَمَا کَتَبْتَ شَیْئاً أَحْسَنَ مِنْهُ (1) ؛
نفس کسی که برای ما اندوهناک باشد، تسبیح و هم و غم او به خاطر ما عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خدا است .
امام علی با آن همه فداکاری و از جان گذشتگی در راه اسلام بعد از رحلت پیامبر(ص) حق مسلّمش را گرفته و 25سال خانه نشین کردند . درِ خانه اش را آتش زدند و به همسر عزیزش , فاطمه بدترین توهین را کردند و پهلویش را شکستند و صورتش را سیلی زدند و فرزند معصومش , محسن را شهید کردند . برای بیعت با خلیفه , ریسمان به گردنش انداخته و به طرف مسجد بردند, ولی آن بزرگوار برای حفظ اسلام دندان به جگر گذاشته و آن قدر صبر کردند که واژه صبر در مقابل او خجل بود، چون خود فرمود:
صبر کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم .
به این حد هم اکتفا نکرده ،کافرش خواندند . به جرم مخالفت با اسلام و رسول اللّه و قرآن در محراب مسجد شمشیر زهرآلود بر فرق نازنینش فرود آورده و شهیدش کردند.
بعد از شهادت از جسد مطهرش نگذشتند . تصمیم گرفتند آن را آتش بزنند. به همین خاطر بیش از صدسال قبر مبارکش مجهول بود. به دستور معاویه خطبای مزدور چندین سال حضرت را در منبر لعن کرده و گروهی از به ظاهر نمازگزاران در قنوت نماز نفرینش می کردند.
دشمنی بنام بنی امیه تمام توان خود را به کار برده بود که نام و یاد و تمام زحمات و آثار حضرت را از صفحه روزگار بر دارد . در نتیجه نام رسول خدا(ع) و بالاتر از همه اسلام را از بین ببرد. پس برای امام علی (ع) هم مراسم عزا بر پا می شود . پیروان حضرت در برخی مکان ها و کشورها به خوبی از حضرت تجلیل به عمل می آورند .
اما سوگواری و عزاداری برای شهادت حضرت اباعبدالله (ع) و یارانش آن قدر روشن است که نیاز به گفتن ندارد. شهادت امام حسین (ع)و یارانش و اسارت و دربدری اهل بیتش به قدری جان سوز و جان گداز بود که تاکنون در جهان اسلام بلکه در تاریخ بشر چنین مصیبت و بلیه ای رخ نداده است . او را به جرم این که از دین خارج شده و علیه خلیفه وقت یزید قیام کرده، در کنار شریعه فرات با لب تشنه سر بریدند . اسب بر پیکر مبارکش تازاندند . بعد از شهادت حضرت زن و فرزنش را به اسارت برده , بدترین هتّاکی ها و زخم زبان ها را به آن ها زدند . در مسیر راه به هر شهر و دیاری که می رسیدند ، مردم با پوشیدن لباس نو و رقص و پای کوبی از آن ها استقبال می کردند و می گفتند این ها خارجی اند و مستحق عذاب !
در ثانی :اگر شهادت امام حسین نبود، دین جدش پیامبر اسلام که با زحمات زیاد به دست آمده بود، به دست بنی امیه کثیف از بین می رفت. از این رو امامان معصوم به بر پایی عزا تاکید فراوان دارند .
با توجّه به مطالب فوق حال بگویید بهترین و عاقلانه ترین روش مبارزه با مخالفان اهل بیت و اسلام و خنثی کردن تلاش بی وقفه چندین ساله آن ها و زنده کردن نام علی و حسین و اهل البیت و شرح جنایت ها و خیانت هایی که بر آن ها صورت گرفت ، چه بوده و چیست ؟ آیا روشی بهتر از تشکیل مجالس و اقامه عزا برای علی و فاطمه و حسین (ع)وجود دارد؟!
در اهمیت عزای امام حسین (ع) احادیث فراوان نقل شده، از جمله این حدیث که از حضرت رضا (ع) نقل شده است :
محرم ماهى بود که اهل جاهلیت نبرد را در آن حرام مى‏دانستند، ولی بعد از آن خون ما را در آن حلال شمردند . حرمت ما را هتک کردند . فرزندان و زنان ما را اسیر کردند . آتش به خیمه‏هاى ما زدند . آنچه از وسائل در آن بود چپاول کردند . در امر ما رعایتى به خاطر رسول خدا نکردند. روز شهادت حسین (ع) چشم ما را فراوان گریاندند . اشک ما را روان ساخت . عزیز ما را در زمین کربلا خوار کردند . گرفتارى و بلا به ما دچار ساختند. از این رو تا روز قیامت بر مانند حسین باید گریست. این گریه گناهان بزرگ را بریزد. پدرم را روشی بود که چون محرم می شد خنده نداشت . اندوه بر او غالب بود تا روز دهم محرم. روز دهم روز مصیبت و حزن و گریه‏اش بود . می فرمود در این روز حسین کشته شد . (2)
سایر امامان برای بیان حقّانیّت اهل بیت ، از بیان مظلومیت علی و شهادت جانگداز حضرت امام حسین (ع) استفاده می کردند. گاهی خود ذکر مصیبت می نمودند . به یاران و اصحاب خویش سفارش اکید دراقامه عزا می کردند .به شعرا و مدّاحان اهل البیت به خصوص مداحان امام علی و فاطمه اطهر و امام حسین جایزه و انعام می بخشیدند. این ها همه پاسخ چرایی عزاداری برای امام حسین است .
به هر حال به سه دلیل می توان اهمیت و بزرگی عزاداری امام حسین را نسبت به سایر امامان دیگر توجیه کرد:
1- دستور اهل بیت .
2- ماهیت قیام امام حسین و اهداف آن.
3- کیفیت شهادت آن حضرت.
این ها عواملی بود که در اهمیت و بزرگی قیام امام حسین (ع) دخیل بود .
پی نوشت ها:
1. کافی ،ص 128.
2. امالى شیخ صدوق ،ص 129.

علت عزاداری برای امام حسین(ع)

علت عزاداری برای امام حسین(ع)ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه: عزاداری، امام حسین(ع)، شیعیان،محرم
پرسش: چرا در ماه محرم ما عزا داریم؟ مگر پیروزی حقیقی نصیب امام حسین نشد؟
پاسخ:


فلسفه عزاداری برای امام حسین(ع)[ویرایش]

عزاداری شیعیان برای امام حسین (ع) نه اظهار ناراحتی و اندوه گرفتن بر شکست ایشان بلکه اظهار تأسف بر بشریت بخاطر جنایتی که انجام داده و در کنار اظهار غم در مورد مصیبتی که بر اولیاء الهی وارد شده و امری منطقی و مبتنی بر عقل و شرع می باشد. در واقع این عزاداری ها یک استراتژی دقیق و در مسیر اهداف قیام امام حسین علیه السلام است. زیرا عزاداری برای امام در حقیقت تجلیل از فداکاری و پاسداشت از یک شخصیت جهانی است که همه زندگی خود و خانواده اش را فدای دین ، فرهنگ و ظلم ستیزی نمود.
تجلیل از این شخصیت در حقیقت تجلیل از همه خوبی ها است. عزاداری برای آن امام همام یکی از قالب های حفظ یاد و خاطره حضرت و یاران او می باشد، افزون برآن عزاداری برای امام (ع) فواید و آثاری هم دارد که به خاطر آن به این امر تأکید شده است؛ چنانکه معصومان (ع) هم خود برای امام حسین (ع) عزاداری می کردند و هم این که دیگران را به این امر سفارش می کردند. لذا بایسته است فلسفه عزاداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

آثار و فواید اجتماعی عزاداری[ویرایش]

آثار و فواید اجتماعی عزاداری برای امامان:

← محبت و دوستى
قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم(ص) و اهل‌ بیت (ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.‌ [۱]
[۲] دوستى لوازمى دارد و دوستدار صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکى از مهم‌ترین لوازم دوستی ، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادی در شادى آنان است. از این رو در احادیث، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادی اهل‌ بیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.

←← شیعه از کلام امام علی(ع)
حضرت علی(ع) در روایتى مى‌فرماید:
«یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا؛ [۳] شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است.»

←← در کلام امام صادق(ع)
امام صادق(ع) نیز فرمود:
«شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛ [۴] شیعیان ما پاره‌ایى از وجود ما هستند و از زیادى گل ما آفریده شده‌اند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوش حال مى‌سازد، آنان را بدحال و خوش حال مى‌گرداند.»
بر این اساس وظیفه عقلانى و شرعی ، ایجاب مى‌کند که در ایام عزادارى اهل‌بیت (ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنى، با اشک، آه و ناله و زارى، و با کم خوردن و کم آشامیدن، مانند افراد غم‌زده، اظهار نماییم.

←← در کلام امام رضا(ع)
امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر آن حضرت شرفیاب شد، فرمود:
«ای پسر شبیب اگر بر مصیبتی گریه می کنی، بر حسین بن علی گریه کن! چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند ...؛ سپس حضرت فرمود: اگر خوش حال می شوی از این که در درجات عالی بهشت با ما باشی، در حزن ما محزون و در شادی ما شاد باش. » [۵]

← انسان ‌سازى
از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم‌دردى با آن عزیزان، در واقع یادآورى فضایل ، مناقب و آرمان‌هاى آنان است و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مى‌دهد. فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مى‌کند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مى‌آمیزد و در پرتو آن، انگیزه‌اى قوى در او پدیدار می گردد و هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مى‌شود که فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.

← جامعه ‌سازى
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسان‌سازى گشت؛ تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مى‌شود و آدمى مى‌کوشد تا آرمان‌هاى اهل ‌بیت(ع) را در جامعه حکم ‌فرما کند.
به بیان دیگر، عزادارى بر اهل‌ بیت(ع)، در واقع با یک واسطه، زمینه را براى حفظ آرمان‌هاى آنان و پیاده کردن آنها فراهم مى‌سازد. به همین دلیل مى‌توان گفت: یکى از حکمت‌هاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.

← انتقال‌ دهنده فرهنگ شیعى به نسل بعد
کسى نمى‌تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهل‌بیت(ع) آشنا مى‌شوند. عزادارى و مجالس تعزیه، یکى از عناصر و عوامل برجسته‌اى است تا آموزه‌هاى نظرى و عملى امامان راستین، به نسل‌هاى آینده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهل‌بیت(ع) است.

← زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب
احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت‌ها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است. گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) ، نهضت عاشورا به ثمر نشست.

← تجدید بیعت با عاشورا
گریستن در سوگ شهدای کربلا ، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده ‌اند.

← ثواب و فضیلت داشتن
برای گریه بر مصیبت‌های امام حسین(ع) ثواب‌ها و فضیلت‌های فراوان ذکر کرده و فرموده‌اند که: چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است؛ زیرا اشک ریختن در عزای حسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت(ع) و سیدالشّهدا(ع) است.
اشک، دل را سیراب می‌کند، عطش روح را برطرف می‌سازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل می‌شود.

←← تعبیر شهید مطهری
به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است». [۶] گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد عصر مظلومیت، رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است.

←← تعبیر امام خمینی
به تعبیر حضرت امام خمینی(ره)«گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است». [۷]

پانویس[ویرایش]
 
۱. شوری (۴۲)، آیه ۲۳،«ذَلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ»    
۲. هود (۱۱)، آیه ۲۹؛«وَیَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَی اللّهِ وَمَآ أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ»    
۳. علامه مجلسی بحار الأنوار نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت،‌ ج۱۰، ص ۱۱۴    
۴. امالی، شیخ صدوق، ص۳۰۵
۵. أمالی الصدوق،‌صدوق، نشر موسسه، اعلمی، بیروت، بی تا، ص۱۳۱    
۶. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) نشر صدرا ۱۳۷۸ ش، ص ۱۲۴
۷. امام خمینی، صحیفه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج ۸، ص ۷۰    


منبع[ویرایش]
سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی    


رده‌های این صفحه : نهضت عاشورا | عزاداری

چرا عزاداری برای امام حسین (ع) ویاران با وفایشان از اول محرم آغاز می شود با این که ایشان در دهم محرم به شهادت رسیدند ؟

چرا عزاداری برای امام حسین (ع) ویاران با وفایشان از اول محرم آغاز می شود با این که ایشان در دهم محرم به شهادت رسیدند ؟


اولا: با آغاز مام محرم مصائب امام حسین (ع) ویارانش تداعی می شود وسیره ائمه علیهم السلام نیز   احیای دهه محرم بود همان طوری که  امام رضا (ع) می فرمایند  کان أبی إذا دخل شهر المحرم  لا یری ضاحکا و کانت الکآبة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة أیام فإذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته وحزنه وبکائه ویقول: هو الیوم الذی قتل فیه الحسین صلی الله علیه.
یعنی:  وقتی ماه محرم فرا می رسید  در پدرم امام کاظم علیه السلام آثار شادی  دیده نمی شد و همواره غمگین بودند ،  روز دهم ، روز مصیبت و اندوه و گریه او بود و می فرمود : در این روز بود که حسین علیه السلام را به شهادت رساندند.

امالی صدوق، ص 78 و بحار الانوار، ج 44 ص 284.

ثانیا: در عرف رسم براین است که  تجلیل از خاطره خوب و یا تلخ به صورت دهه برگذار می شود مانند دهه فجر و دهه ولادت رسول اکرم (ص) و  دهه فاطمیه و غیره.

ثالثا: به خاطر  این که در طول ده روز فرصت مناسی باشد برای  تبین اهداف عالی حضرت سید الشهداء علیه السلام و فلسفه سوگواری برای آن حضرت مانند:

1 .  حیات مجدد اسلام  واحیای سنت .

2 .  حفظ مکتب و شریعت بود .

3 .  تحکیم باورهای دینی مردم با آشنا شدن توده هابا معارف دینی.

4 .  پیوند عمیق عاطفی میان امت والگوهای راستین.

5 .  اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم.

برای اطلاع بیشتر می توانید در بخش مقالات، مقاله عزاداری ، بخش هشتم ،اهداف بزرگ مجالس سوگواری را مطالعه فرمایید.

 

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)

 

 فلسفه عزاداری برای امام حسین علیه السلام چیست ؟


عزادارى بر حضرت فلسفه‏هاى سازنده و تربیتى متعددى دارد، از جمله:

 1 - حفظ مکتب و شریعت :

 زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینى، که الهام بخش روح انقلابى و ستم ستیزى است.

 یعنى احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه‏داشتن و ترویج دائمى مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت‏ها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است.

 یعنى: عزادارى براى اهل بیت: موجب احیاى یاد و نام آنها و در کنار آن فرهنگ و مکتب و هدف آنان است. به عبارت دیگر در شکل یک پیوند روحى راه آنان به جامعه الهام گشته و پیوستگى پایدارى بین پیروان مکتب و رهبران آن برقرار مى‏سازد و دیگر گذشت قرون و اعصار نمى‏تواند بین آنان جدایى افکند. همین مسأله موجب نفوذ ناپذیرى امت از تأثیرات و انحرافات دشمنان مى‏گردد و مکتب را هم چنان سالم نگه مى‏دارد و یا تحریفات و اعوجاجات را به حداقل مى‏رساند. از همین‏روست که استعمارگران براى نابودى ملل اسلامى مى‏کوشند رابطه آنان را با تاریخ پر افتخار صدر اسلامى قطع نمایند تا با ایجاد این خلاء زمینه القاى فرهنگ خود را فراهم آورند. اینها از آثار اجتماعى عزادارى است و آثار روانى و تربیتى دیگرى نیز دارد.

 امام خمینی قدس سره مى‏فرماید: روضه سیّد الشهداء علیه السلام  براى حفظ مکتب سیّد الشهداء علیه السلام است، حرف سیّد الشهداء علیه السلام حرف روز است، همیشه حرف روز است، اصلاً حرف روز را سیّد الشهداء علیه السلام آورده است و سیّد الشهداء علیه السلام را این گریه حفظ کرده است، مکتبش را این مصیبت‏ها و داد و قال‏ها حفظ کرده است .

صحیفه نور ج 8 ص 69.

 و در جاى دیگر مى‏فرماید: شاید غرب زده‏ها به ما مى‏گویند که ملت گریه! وشاید خودى‏ها نمى‏توانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است، این گریه است که یک ملت را بسیج مى‏کند براى یک مقصد اسلامى، مجلس عزا نه براى این است که گریه بکنند براى سیّد الشهداء علیه السلام و اَجر ببرند - البته که هست - ودیگران را از اجر فردى نصیب کند؛ بلکه مهم آن قضیّه سیاسى است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‏اش کشیده‏اند که تا آخر باشد .

صحیفه نور ج 13 ص 156.

 2 - پیوند عمیق عاطفى بین امت و الگوهاى راستین‏ :

 عزادارى نوعى پیوند محکم عاطفى با مظلوم انقلابگر و اعتراض به ستمگر است و به تعبیر استاد مطهرى: «گریه بر شهید شرکت در حماسه اوست.

 یعنى این تحول روحانى که در جلسات عزادارى ایجاد مى‏شود، زمینه را براى تحولات اجتماعى فراهم ساخته. و در واقع زمینه را براى حفظ آرمان‏هاى آن حضرت و پیاده کردن آن فراهم مى‏سازد؛ چنان که امام راحل مى‏فرمود: ما هر چه داریم از محرم و عاشورا داریم. انقلاب اسلامى ایران و هشت سال دفاع سر فرازانه و پیروزمند ارتباط مستقیمى با مجالس سوگوارى و عزادارى دارد. و در طول تاریخ نیز شیعیان با همین مجالس عزادارى، توانسته‏اند هویت جمعى خود را حفظ و در برابر ظالمان و فاسدان ایستادگى کنند.

 3 - اقامه مجالس دینى در سطح وسیع و آشنا شدن توده‏ها با معارف دینى‏ :

  4 - پالایش روح و تزکیه نفس :

 گریه بر امام حسین‏ علیه السلام و حزن و اندوه، بر مصائب آن حضرت موجب تحول درونى گشته و به دنبال آن عامل رشد روحانى انسان مى‏گردد و پس از آن مقدمات تقوا و نزدیکى آدمى را به خدا فراهم مى‏سازد.

 5 - اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم :

 در مجالس عزادارى با توجه به شعار حماسه آفرین امام حسین علیه السلام در روز عاشورا که فرمود :

 فإنّی لا أرى الموت إلا سعادة ولا الحیاة مع الظالمین إلا برماً

 تحف العقول ص 245، شرح الأخبار للقاضی النعمان المغربی ج 3 ص 150، مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 224، بحار الأنوار ج 44 ص 192.

 مردم از طرفى با انعقاد پیمان ناگسستنى با مظلومى که مرگ در راه عقیده را سعادت و سازش با ستمگر را مایه ننگ مى‏داند وفادارى خود را در عدم سازش با ظالمان و مبارزه بى امان با هرگونه مظاهر استبداد اعلام مى‏کنند.

 و همین وفادارى‏ها است که ملت‏ها را در برابر طمع استعمار گران بیمه مى‏کند و راه نفوذ استثمارى را براى همیشه مسدود مى‏سازد.

 و از طرف دیگر نفرت خود را با سیاست اسلام زدایى دودمان ننگین بنى امیه که با نسبت دروغ به پیامبر گرامى احادیثى را در راستاى سرکوبى نهضتها و قیام مردم در برابر حکومت ستمگران، جعل و در میان مردم منتشر ساخته‏اند، ابراز مى‏دارند.

 و حدیثى را که از قول خلیفه دوم نقل می کنند که  گفته است :

فأطع الإمام وإن کان عبداً حبشیّاً ، إن ضربک فاصبر ، وإن أمرک بأمر فاصبر ، وإن حرَمَک فاصبر ، وإن ظلمک فاصبر ، وإن أمرک بأمر ینقص دینک فقل: سمع وطاعة ، دمی دون دینی .

 سنن البیهقی: 159/8، المصنف لابن أبی شیبة: 737/7، کنز العمال: 778/5، الدر المنثور: 177/2.

 در برابر رهبر جامعه  اگر چه اجنبى هم باشد، فرمانبردار باش، اگر در حق شما ستم روا داشت صبر کنید، اگر دستور ناروا صادر کرد، تحمل نمایید، و اگر شما را از حق مسلم خود محروم ساخت بردبارى کنید، و اگر فرمان ضد دینى داد بدون چون و چرا اجرا نمایید، و دین خود را فداى جان خویش گردانید.

 و از همه مهم‏تر این که در روایتى به دروغ و افتراء، از قول رسول اکرم‏ صلی الله علیه و آله و سلم  نقل کرده‏اند که فرموده است:

یکون بعدی أئمة لا یهتدون بهدای ولا یستنون بسنتی ، وسیقوم فیهم رجال قلوبهم قلوب الشیاطین فی جُثمان أنس . قلت : کیف أصنع یا رسول الله ! إن أدرکت ذلک ؟ قال : تسمع وتطیع للأمیر وإن ضرب ظهرک وأخذ مالک فاسمع وأطع .

 صحیح مسلم: 20/6 ، کتاب الأمارة باب الأمر بلزوم الجماعة ح 51.

 پیشوایانى بعد از من خواهند آمد که نه از هدایت‏هاى من بهره‏اى برده‏اند و نه به سنت من عمل مى‏کنند، و قلوب آنان همانا قلوب شیاطینى است که در درون  جسم آدمى قرار گرفته باشد.

 راوى مى‏پرسد: اگر چنین عصرى را درک نمودیم وظیفه ما چیست؟

 حضرت فرمود: تکلیف شما پیروى از این چنین حاکمان جور است، اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار دهند، و اموال شما را غارت نمایند، وظیفه شما اطاعت و فرمان بردن است.

 و با توجه به این چنین روایات ساختگى است که فقهاء اهل سنت هرگونه قیام در برابر حاکم جائر را محکوم نموده و جایز نمى‏شمارند.

 نووى عالم بلند آوازه اهل سنت مى‏گوید:

 وأمّا الخروج علیهم وقتالهم فحرام بإجماع المسلمین وإن کانوا فسقة ظالمین ، وقد تظاهرت الأحادیث بمعنى ما ذکرته ، وأجمع أهل السنة أنه لا ینعزل السلطان بالفسق .

شرح مسلم للنووی: 229/12.

 قیام و مبارزه با حاکمان - اگر چه این حاکمان فاسق و ستمگر باشند - به اجماع مسلمین (البته مسلمین فریب خورده دستگاه جور) حرام است. و حاکم جامعه با ارتکاب ستم از منصب خویش عزل نخواهد شد.

 وهکذا عن التفتازانی فی شرح المقاصد والقاضی الإیجی فی المواقف .

 شرح المقاصد  ج 2 ، ص71 ؛ المواقف: 349/8.

همین سخن را تفتازانى و ایجى از بنیان گذاران مکتب کلامى اهل سنت گفته‏اند.

 چقدر فرق است میان پیشواى  یک ملتى که مى‏گوید :

 فأطع الإمام... إن ضربک فاصبر ، وإن أمرک بأمر فاصبر ، وإن حرَمَک فاصبر ، وإن ظلمک فاصبر ، وإن أمرک بأمر ینقص دینک فقل : سمع وطاعة ، دمی دون دینی.

 و میان رهبر جامعه‏اى که فریاد مى‏کند :

 من رأى سلطانا جائرا... یعمل فی عباد الله بالاثم والعدوان ثمّ لم یغیّر بقول ولا فعل ، کان حقیقاً على الله أن یدخله مدخله.

تاریخ الطبری ج4 ، ص 304 ، باب : ذکر اسماء من قتل من بنی هاشم  مع الحسین علیه السلام و عدد من قتل من کل قبیلة من القبائل التی قاتلته ؛ الکامل فی التاریخ  - ابن أثیر جزری - ج 4، ص 48، باب : مقتل الحسین رضی الله عنه ، بحار الأنوار ج 44 ، ص 382 ، باب : ما جری علیه بعد بیعة الناس لیزید إلی شهادته .

هر کس سلطان ستمگری را دید ... در میان مسلمین با گناه و دشمنی و مخالفت با حق حکمرانی می کند  و به هیچ شیوه ای  ( اعم از گفتار و عمل )  قابل تغییر و اصلاح نیست ، بر خداوند سزاوار است که او را در جایگاه واقعیش ( جهنم ) وارد کند .  

 و لذا امروز مى‏بینیم که دشمنان اسلام بویژه امریکا با تمام توان و امکانات به مبارزه با این فرهنگ شورش و قیام در برابر استبداد در آمده ولى سیاستهاى اسلام کشورهاى دیگر را که روحیه سازش با استبداد را از رهبران خویش به ارث برده‏اند، تأیید مى‏کند.

 6 - وحدت هماهنگى میان امت اسلامى:

 یکى از برکات پربار عزادارى و گریه براى حضرت سیّد الشهداء علیه السلام ، وحدت و هماهنگى میان اقشار مختلف اسلامى است که در سایه گردهم‏آیى مردم در ایام سوگوارى حضرت در مساجد و تکایا و در سینه زنى‏هاى خیابان‏ها است.

 و این گردهم آیى‏ها، ناله‏ها و سینه‏زنى هاى هماهنگ، قلبهاى مردم را با یکدیگر نزدیک نموده و کدورت‏ها را مرتفع ساخته و باعث یکپارچگى ملت اسلامى مى‏شود و از جمعیت پراکنده قدرت بزرگ مى‏سازد و ملت اسلامى را در برابر نفوذ دشمنان بیمه مى‏کند.

 امام خمینى قدس سره مى‏فرماید: ما ملّتِ  گریه سیاسى هستیم که با همین اشک، سیل جریان مى‏دهیم و خرد مى‏کنیم سدهایى که در مقابل اسلام ایستاده است .

 صحیفه نور ج 13 ص 156

 همین گریه است که کارها را پیش برده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار مى‏کنند.

 صحیفه نور ج 13 ص 157.

همه روضه بخوانند، همه گریه بکنند، از این هماهنگ‏تر چه؟ شما در کجا سراغ دارید که یک ملّتى این طور هماهنگ بشود؟ کِى این‏ها را هماهنگ کرده؟ این‏ها را سیّد الشهداء علیه السلام هماهنگ کرده است... در کجاى عالم سراغ دارید مردم این طور هماهنگ باشند... این هماهنگى را از دست ندهید .

صحیفه نور ج 10 ص 217.

براى اطلاع بیشتر به کتاب فلسفه عزادارى نوشته محمدى نیا ص 56 به بعد مراجعه شود.


موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)


علت این همه عزاداری برای امام حسین (ع) چیست؟

علت این همه عزاداری برای امام حسین (ع) چیست؟
پرسش
چرا باید برای امام حسین(ع) که در 1400 سال پیش شهید شده اند، این قدر عزاداری کرد؟ (لطفاً با بیان دلایل عقلانی، یا با روایات معتبر و یا با آیات قرآن توضیح دهید).
پاسخ اجمالی

حوادث گذشته ی هر جامعه ای، حامل تجربیات و درس های گران بهایی است که با زحمت بسیار و قیمت گزاف به دست آمده است و می تواند در سرنوشت و آینده ی آن جامعه تأثیر عظیمی داشته باشد. برای استفاده از این سرمایه ی با ارزش، باید این حوادث، همواره بازنگری، بازسازی و حفظ گردند. یکی از این سرمایه های بی نظیر واقعه ی کربلاست. در کلمات ائمه ی معصومین (ع) تأکید بسیاری بر زنده نگه داشتن واقعه ی خونین کربلا و شهادت امام حسین(ع) شده است که برای بهره برداری هر بیشتر نسل های بشر، از درس ها و عبرت های این واقعه ی عظیم می باشد.

از جهت دیگر، همه ی افراد، در مقابل کسانی که برای بیداری و بهبود زندگی آنان تلاش و جان فشانی کرده اند، وظیفه شکرگزاری (تشکر) دارند و مجالس عزاداری حسین بن علی (ع) به نوعی تشکر و قدردانی از رنج ها و مرارت هایی است که آن حضرت و یارانش در راه بیداری و بصیرت بشریت متحمل شدند.

علاوه بر این، مجالسی که به منظور تعظیم و بزرگداشت و عزاداری سالار شهیدان کربلا همه ساله در سراسر جهان برگزار می شود، دارای آثار و برکاتی همچون ایجاد وحدت بین صفوف پیروان آن حضرت، آشنا شدن مردم با راه و رسم ائمه (ع)، ایجاد پیوند قلبی با حجج الهی، اصلاح منکرات و ظلم های موجود در هر جامعه و ...می باشد که تعطیل شدن چنین مراسمی موجب محروم شدن از چنین مواهبی است.

پاسخ تفصیلی

حوادث گذشته ی هر جامعه می تواند در سرنوشت آن جامعه و جوامع دیگر، آثار عظیمی داشته باشد. اگر حادثه، حادثه ی مفیدی بوده و در جای خود دارای آثار و برکاتی بوده است، بازنگری، بازسازی و زنده نگه داشتن آن می تواند آثار و برکات زیادی داشته باشد و فراموش کردن آن موجب خسارت های جبران ناپذیری برای جامعه بشری است؛ زیرا حوادث مهمی که در تاریخ ملت ها به وجود می آیند هزینه های زیادی را برای ملت ها به همراه دارد، چه هزینه های مادی و چه هزینه های معنوی؛ نظیر از دست دادن انسان های بزرگ، رنج و مشقت و محرومیت های یک ملت و ....

بنابراین، این حوادث بزرگ و درس ها و تجربه هایی که انسان ها باید از آن بیاموزند از سرمایه های عظیم هر ملت، بلکه تمام بشریت است و عقل حکم می کند چنین سرمایه هایی حفظ و احیا شده و مورد بهره برداری قرارگیرد.

بی شک، حادثه عظیم عاشورا که داری ابعاد متعددی است، یکی از حوادث پر هزینه برای بشریت بوده است؛ چرا که با هزینه ای چون شهادت امام معصوم (ع) (انسان کامل) و یاران با وفای آن حضرت و رنج و سختی کشیدن خانواده و اطفال آن حضرت و ... به دست آمده است.

از طرف دیگر، این حادثه یک حادثه و واقعه ی شخصی (برای منافع شخصی و گروهی و طایفه ای) نبوده است، بلکه واقعه ی کربلا و شهادت حسین بن علی(ع) و یاران با وفایش یک مکتب است که دارای درس ها و اهداف و عبرت هایی همچون: توحید، امامت، امر به معروف و نهی از منکر، حقیقت خواهی، ظلم ستیزی، کرامت نفس، عزت و ... می باشد.

اگر این مکتب انسان ساز، نسل به نسل بین انسان ها منتقل شود، بشریت می تواند به ازای هزینه ای که برای آن متحمل شده است، از آن سود برده، حداکثر بهره برداری را بنماید. ولی اگر خدای نخواسته این حادثه فراموش شده ، یا تحریف گردد، بیشترین ضرر متوجه جامعه ی بشری و مخصوصاً جامعه ی دین داران می شود. و اگر می بینیم در کلمات ائمه معصومین (ع)[1] بر عزاداری و برپایی مجالس عزای آن حضرت تأکید شده است، از آن جهت است که مکتب انسان ساز آن حضرت همواره زنده و پویا باقی بماند و تجربه ی پیروزی خون بر شمشیر و حقیقت خواهی بر حق ستیزی برای همیشه همچون مشعلی فروزان، روشن­گر راه انسان ها باشد.

این تأکیدات حضرات معصومین (ع) باعث شده است تا مجالس عزاداری امام حسین(ع) از زمان شهادت آن حضرت تا به امروز، به صورت یک جریان زنده و فعال و انقلابی درآید و هزاران شاعر و نویسنده و خطیب، در این باره مطلب ارائه کنند. هر چند دشمنان، تلاش های گسترده ای در جهت تحریف این واقعیت عظیم نموده اند ولی همین مجالس عزاداری باعث شده است، اسلام برای همیشه زنده بماند و مبارزه با ظلم و ستم و تجاوزگری به عنوان یکی از شعارهای حسین بن علی (ع) در سراسر جهان طنین انداز شود.

همان گونه که بیان شد، حفظ و حراست و زنده نگه داشتن وقایع عاشورا مساله ای است که عقل به روشنی بر آن دلالت دارد و سیره و روش حضرات معصومین(ع) بر زنده نگه داشتن چنین مراسم و مجالسی بوده است؛ امام رضا (ع) می فرماید: «روش همیشگی پدرم (امام موسی بن جعفر (ع)) این بود که هرگاه محرم فرا می رسید، روز گریه و مصیبت او بود و خنده ای در چهره نداشت تا دهه ی عاشورا سپری شود، روز عاشورا روز گریه و سوگواری و مصیبت او بود.»[2]

علقمه بن محمد حضرمی می گوید: «امام باقر (ع) برای حسین(ع) گریه می کرد و ناله سر می داد و  به هر کس در خانه اش بود دستور می داد گریه کند و در منزل آن حضرت، مجلس سوگواری و عزاداری تشکیل می شد و آن مصیبت را به همدیگر تسلیت می گفتند.»[3]

باید دانست که حضرت حسین بن علی(ع) با آن مقام و مرتبه ای که در پیشگاه خداوند متعال دارند، نیازی به چنین مراسم عزاداری ندارند و تأکید ائمه اطهار (ع) بر برپایی چنین مجالسی، به خاطر آثار و برکات این مجالس است که بعضی از آنها عبارتند از[4]:

1. ایجاد وحدت و یکپارچگی در بین صفوف پراکنده ی پیروان حضرت اباعبدالله (ع)؛ همان طوری که مراسم حج، وحدت و همدلی را در بین مذاهب و فرق اسلامی ایجاد می کند، این مجالس وحدت و همبستگی و اتحاد را در بین شیعیان و علاقه مندان آن حضرت مستحکم می سازد.

2. آشنا شدن مردم با راه و رسم ائمه ی دین؛ زیرا این مجالس بهترین مجال و بهترین فرصت برای بیان سیره و اهداف آن بزرگواران است و کسانی که در این گونه مجالس شرکت می کنند، بیشترین آمادگی را برای دریافت چنین مطالبی دارند.

3. ایجاد پیوند قلبی با حجج الهی و بهره مند شدن از عنایات خاصه آن بزرگواران؛ زیرا در کلام ائمه (ع) سفارش زیادی به برپایی چنین مجالسی شده است و برپایی این گونه مجالس، در حقیقت ارج نهادن و اطاعت کردن از دستورات امامان معصوم(ع) است، و بدیهی است که این اطاعت امر، از جانب آن بزرگواران بی پاسخ نخواهد بود.

4. وقتی در بیان واقعه ی عاشورا، ظلم ها و انحرافات و منکرات دشمنان اسلام بیان می گردد و چهره ی واقعی مدعیان خلافت اسلامی بر ملا می شود، اذهان مخاطبان و شنوندگان به انحرافات موجود در جامعه ی خودشان، معطوف می گردد و درصدد اصلاح جامعه ی خویش ، با دوری کردن از یزید هر زمان و اطاعت از حسین زمان خویش، بر می آیند و در می یابند که ظلم ها و انحرافات و منکرات، اختصاص به زمان خاصی نداشته و در هر زمان ممکن است جامعه به چنین حوادثی دچار شود؛ به عبارت دیگر این مجالس موجب بصیرت و آگاهی انسانها نسبت  به زمان خویش می شود و در این مجالس است که انسانها نسبت به وظایف خود، آگاه می شوند.

اینها بخشی از آثار و برکات مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) می باشد که در صورت تعطیل شدن چنین مجالسی، جامعه از آن محروم خواهد بود.

نکته ی قابل توجه این است که بزرگداشت واقعه ی عظیم عاشورا باید به بهترین وجه ممکن صورت بگیرد؛ ممکن است بتوان با بر گزاری سمینار علمی یا ساختن فیلم و نوشتن کتاب و رمان، یاد و خاطره ی آن واقعه را زنده نگه داشت، اما هیچ کدام از اینها بهترین روش نیست؛ زیرا انسان مجموعه ای است از ابعاد مختلف معرفتی، اجتماعی، غریزی، احساسی و عاطفی و ... و اگر ما بخواهیم حادثه و واقعه ی مهم و با ارزشی همچون واقعه ی کربلا را به نحو احسن زنده نگه داشته، بشریت را از مواهب آن بهره مند سازیم، باید تعظیم و بزرگداشت آن به نحوی باشد که همه ی این ابعاد وجود انسانی در زنده نگه داشتن آن نقش داشته باشند. بنابراین، مجالس عزاداری امام حسین(ع) به نحو مرسوم از زمان ائمه طاهرین (ع) تا امروز که همیشه با اندوه و اشک و بیان مصائب همراه بوده، به نحوی که احساسات و عواطف انسان ها را برانگیزد، بهترین شیوه برای زنده نگه داشتن این مجالس است؛ زیرا در این روش، علاوه بر اینکه جزئیات این واقعه مورد شناخت و معرفت قرار می گیرد، با عمق جان حاضران پیوند می خورد و از این جهت همه خود را در برپایی چنین مجالسی موظف می دانند و سعی می کنند با امکانات موجود (مال،علم،قلم،بیان و ...) این مجالس را بر پا سازند.

البته در این زمینه باید همواره متوجه انحرافات و کج روی هایی بود که ائمه (ع) و رهبران دینی پیوسته به ما هشدار داده اند.

علاوه بر این، از آنجایی که حسین بن علی (ع) شهید راه انسانیت و ارزش های بشری است،تمام نسل ها، به حکم فطرت انسانی و حس «حق شناسی» بر خود لازم می دانند که از جان فشانی ها و فداکاری های آن حضرت و یارانش تقدیر و تشکر نمایند(در قالب برگزاری چنین مجالسی).

بنابر آنچه گفته شد این بشریت است که برای حفظ و پاسداری از ارزش های انسانی و حرکت به سوی آنها، نیازمند است تا نام و یاد و خاطره ی آن حضرت را همیشه زنده نگه دارد و اگر روزی نام حسین بن علی(ع) و خاطره ی رشادت ها و ارزش ها و آرمان های آن حضرت فراموش شود، این جامعه بشری است که ضرر خواهد نمود.

این مطلب مورد تأیید و تأکید قرآن مجید نیز می باشد و قرآن مجید در سوره ی ابراهیم(ع) به حضرت موسی(ع) دستور می دهد که ایام الله را به مردم یادآوری نماید:«... و ذکّرهم بایام الله انّ فی ذلک لایات لکل صبّار شکور»؛[5] یعنی: «روزهای خداوندی را به مردم متذکر شو، زیرا در این روزها نشانه هایی برای انسان های صبور و شکرگزار است.»

استاد علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید: « به طور مسلم، منظور از ایام الله، آن زمان هایی است که امر خدا و وحدانیت او و سلطنت او ظاهر شده و یا ظاهر می شود... و نیز ایامی که رحمت الهی به ظهور می رسد، البته آن ایامی که نعمت های الهی آن چنان ظاهر شده اند که در دیگر ایام به آن روشنی نبوده است؛ مانند روزی که حضرت نوح(ع) از کشتی بیرون آمدند و روزی که حضرت ابراهیم (ع) از آتش نجات یافت و....»[6]

بر این اساس، واقعه ی عاشورا و بقا و حیات اسلام با حزن حسین بن علی(ع) و یارانش، یکی از مصادیق ایام الله است که همه ی ما مأمور به یادآوری و تنظیم و بزرگداشت آن هستیم.



[1] بحارالانوار، ج44، ص 292؛ وسائل الشیعه، ج3، ص282.

[2] وسائل الشیعه، ج10، ص394.

[3] وسایل الشیعه، ج10، ص398.

[4] برای آگاهی بیشتر، نک: نمایه ی گریه‏ى زائران بقیع.

[5] ابراهیم، 5.

[6] ترجمه­ی­ المیزان، ج2 ، ص23.

پرسش های مرتبط

فلسفه عزاداری

نرجس مقدم
عزاداری در پرتو قرآن

اگر برای یک عمل یا رفتاری، دلیل بر نفی و اثبات آن وجود نداشته باشد از نظر عقلی، نبود دلیل به معنای آن نیست که آن عمل و یا رفتار غیرمشروع است؛ برپایی مجالس در ایام میلاد پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) و بزرگان دین، یا برپایی مجالس عزا به ویژه در سال گشت شهدای کربلا، از مواردی است که می تواند مصداق این قاعده قرار گیرد. در عین حال ما درباره مراسم عزاداری به بررسی قرآن و سنت می پردازیم تا اثبات یا نفی آن روشن شود.
شاید در اذهان بسیاری این جمله پیدا شود که آیا قرآن کریم خود جامع تمامی احکام و معارف و منبع شناخت دین می باشد از عزاداری وسوگواری سخن گفته است.
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مشروعیت، بلکه رجحان عزاداری و اقسام آن را اثبات می کند. در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:

الف- عزاداری و فریاد ستمدیدگان بر علیه ستمگران

«لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم»[1] خداوند متعال فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد جز برای کسانی که مورد ستم واقع شده اند.
هرچند ظلم و ستم دارای اقسام و مراتبی است، مانند: ظلم به نفس،ظلم به یتیمان، و... اما بزرگترین ظلم، آن است که به حقوقی که خداوند برای برخی از افراد قرار داده است تجاوز شود؛ به عبارت دیگر، خداوند برای برخی افراد حقی قرار داده و آن حق ولایت و امامت است.
«انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون»[2]: ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند همان کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.
بی تردید امام حسین(علیه السلام) یکی از کسانی که خداوند متعال حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده است و یزید و یزیدیان جزو طاغوت اند و غاصب حاکمیت الهی، و لذا نباید مسلمانان اطاعت آنان را قبول کنند. بر طبق آیه کریمه، باید فریاد برآورد و به افشاگری و بدگویی آشکار و رسوایی ستمگران پرداخت و چهره کثیف و زشت آنان را روشن نمود.[3]

ب) عزاداری و مودت اهل بیت (علیهم السلام)

«قل لااسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی...»[4]: بگو به ازای آن از شما پاداشی نمی خواهم مگر دوستی با خویشاوندان...».
قرآن کریم دوستی خاندان پیامبر (صلوات الله علیه) را بر امت اسلامی فرض دانسته و محبت آنان را پاداش زحمات طاقت فرسای پیامبر در راه تبلیغ رسالت قرار داده است، و این خود حکایت از عظمت رسالت آن حضرت و بزرگی پاداش مقرر بر آن دارد. امام رضا (علیه السلام) به پسر شعیب فرمود: «اگر دوست می داری که هم نشین ما، در بهشت برین باشی در غم و اندوه ما اندوهناک، و در شادی ما شادمان باش و ولایت ما را بپذیر، چه آنکه اگر کسی سنگی را دوست بدارد در روز قیامت با آن محشور می شود.» از این رو مودت اهل بیت که همانا پاداش ابلاغ رسالت خاتم پیامبران است طلب می کند تا با آن زبان گفتار و کردار، اشک و اندوه، مرثیه سرایی و لعن و نفرین، بر قاتلان آنان، در سوگ آنان اندوهناک بود.[5]

ج- عزاداری و بزرگداشت شعایر الهی

«و من یعظم شعائر الله من تقوی القوب»[6]: هرکس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت خاکی از پاکی دل اوست.
شعائر در لغت به معنای «ملامت» آمده است. «شعایر» از شعار یعنی علامت، و نیز به معنای ندا نیز آمده است. در مصداق شعایر اختلاف است؛ برخی گفته اند: شعایر، قربانی حج است که علامت گذاری شده است و نیز گفته اند: شعایر شامل تمام مناسک و اعمال حج است. شعایر در جای دیگر به معنای نشانه های دین و طاعت خداوند بزرگ است. آنچه در روایات بدان اشاره شد از مصادیق کامل شعائر الهی به شمار می آید. بنابراین مقصود از شعایر الهی، بزرگداشت نشانه های دین و طاعت خداوند و آیین ابراهیمی است که در اسلام تبلور نموده است.
به طور عموم می توان استفاده نمود که هر زمان، یا در هر مکان، فعل یا عملی که یاد خدا و زمینه تقوی و رشد معنوی و روحی را فراهم آورد در صورتی که در چهارچوب قوانین و دستورات اسلام قرار داشته باشد جزو شعایر الهی به شمار می رود. همانند: نماز، روزه و... .[7]
بنابراین می توان گفت که: عزاداری نیز از بارزترین نشانه های شعایر اسلام است؛ چراکه در این مراسم جز فراگیری مسایل دین و یادآوری شهامت ها و ایثارگری های شهیدان بزرگ اسلام، سخن دیگر طرح نشده و سخن از دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا گفته می شود. پس چگونه می توان گفت، برپایی مجالس برای کسانی که در راه خدا و گسترش دین او شهید شده و جانبازی نمودند از شعایر الهی به شمار نمی آید؟

د- سوگواری حضرت یعقوب (علیه السلام) در فراق حضرت یوسف(علیه السلام)

«یا اسفا علی یوسف وابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم»[8]: ای دریغ بر یوسف و در حالی که اندوه خود را فرو می خورد، چشمانش از اندوه سپید شد.
حضرت یعقوب در جدایی فرزند خود دچار حزن و اندوه فراوانی گشت به طوری که سالیان درازی در غم یوسف اشک ریخت تا دیدگانش سفید شد و بینایی خود را از دست داد. فرزندان یعقوب، یعنی برادران یوسف از بسیاری اندوه و حزن پدر به ستوه آمده و گفتند: «به خدا سوگند که پیوسته یوسف را یاد می کنی تا بیمار شوی یا هلاک گردی»[9]
این آیات گریه طولانی حضرت یعقوب را از ویژگی های مهم زندگی آن حضرت یاد کرده، چنان که برخی روایات نیز گریه فراوان یعقوب را به عنوان ویژگی خوب ایشان قلمداد نموده است. زمخشری روایت کرده است که حضرت یوسف (علیه السلام) از جبرئیل مدت اندوه و گریه پدر را جویا شد؛ پاسخ داد: «هفتاد سال به طول انجامید» و درباره پاداش گریه او سؤال کرد. پاسخ داد: «گریه او پاداش هفتاد شهید دارد.»
از آیه ای که بدان اشاره شد چنین می توان نیتجه گرفت، گریه و اندوه هرچند سالیان درازی طول بکشد مانع ندارد بلکه مشروع و از ویژگی های مثبت به شمار می آید.[10]
مؤید آنچه گفته شد تمسک و استدلال امام سجاد (علیه السلام) است که در پاسخ به کسانی که به گریه آن حضرت، اعتراض می کردند فرمود: «مگر شما از گریه و عزاداری یعقوب اطلاع ندارید؟ او سالیان طولانی در فراق یوسف گریست تا بینایی خود را از دست داد، در صورتی که فرزندش حیات داشت و تنها از جلو چشمانش ناپدید شده بود، اما من با چشمان خودم دیدم که پدرم و 17 تن از اهل بیت پیامبر را شهید و سرشان را از تن جدا نمودند.»[11]
با نظری به آیات و روایات مزبور به راحتی می توان استنباط کرد، برپایی مجالس عزا و اقسام گوناگون عزاداری نه تنها با قرآن مخالفت و ناسازگاری ندارد بلکه از مصادیق شعایر الهی، مودت اهل بیت و مبارزه با ظلم و ستم می باشد.

پاسخ به یک اشکال

ممکن است کسی اشکال کند که این آیات مخصوص به موارد خاص است و هیچ ربطی به عزاداری های یاد شده ندارد و ارتباط آن با آیات روشن نیست. در پاسخ باید گفت: قرآن کتابی است که دستورات آن مخصوص یک عصر و زمان خاص نیست، اگر در آغاز نزول موارد ویژه ای را نقل و بر موارد خاص منطبق شده به معنای آن نیست که مخصوص آن عصر یا آن مردم می باشد، از این رو علما گفته اند: حکم آیات را نمی توان منحصر به همان مورد ذکر شده در آیه نمود، و هرجا موضوع آن محقق شود حکم نیز مترتب می گردد، چنانکه در بسیاری از احکام و موضوعاتی که پس از صدر اسلام پدید آمده، مراجعه به آیات گوناگون، زمینه استدلال شده است. نظیر اثبات حجیت اجماع به آیه 115 سوره نساء، صرف نظر از اینکه، از آیه مورد اشاره ، مسأله اجماع را می توان استنباط کرد یا نه، به طور یقین می توان گفت: در زمان نزول آیه، مسأله ای به نام اجماع وجود نداشته است بلکه در زمان های بعدی به آن استدلال شده است. بر همین منوال می توان نمونه های بسیاری را جست و جود کرد که در آنها به آیاتی این چنین استدلال شده است.
در مسأله عزاداری نیز با توجه به ویژگی هایی که برای آن یادآوری شد به خوبی روشن می شود که عزاداری تا آن حدی که با اصول کلی اسلام و دستورات صریح آن مخالف نباشد، از مصادیق روشن این آیات به شمار می آید.[12]

عزاداری در پرتو روایات شیعه

روایت امر کننده به عزاداری در منابع شیعه
در روایات شیعه عزاداری مستحب است. در این بخش، نظری بر این روایات می اندازیم.
1- امام موسی بن جعفر(علیه السلام) فرمودند: «هرگاه مؤمنی از دنیا برود، فرشتگان و جایگاهی که در آنجا خدا را عبادت کرده و درهای آسمان که اعمال وی از آن بالا رفته است بر او می گریند و شکافی در اسلام پدیدار می گردد که چیزی نمی تواند آن را پر کند؛ چراکه مؤمنان همانند دیوار اطراف شهر و نگهبان اسلامند.»[13]
2- امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «هنگام ماتم و عزا، بانوان برای اشک ریختن نیاز به شیون و زاری دارند، اما شایسته نیست سخنان بیهوده و باطل بگویند، و باید با فرا رسیدن شب، نوحه گریه و فریاد را رها سازند، تا فرشتگان آزار نبینند.»[14]
3- امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «هر گریه ای در مصایب مکروه است مگر گریه بر امام حسین(علیه السلام)».[15]
4- امام رضا(علیه السلام) فرمود: «اگر خواستی بر کسی گریه کنی برای حسین بن علی(علیه السلام) گریه کن، چراکه او را مانند گوسفند ذبح کردند... این مصیبت آن چنان بزرگ است که آسمانها و زمین در شهادتش گریستند. روز عاشورا، اشک چشمان ما را روان ساخت و عزیزان ما را خوار کرد و سرزمین کربلا تا روز قیامت برای ما، سخت و بلا به جای گذاشت، پس بایستی گریه کنندگان بر مثل حسین (علیه السلام) گریه کنند و بدانید که گریستن بر حسین(علیه السلام) گناهان بزرگ را می ریزد و انسان را پاک می کند.»[16]
5- پیامبر(صلوات الله علیه) فرمودند: «هر چشمی در قیامت گریان است جز چشمی که بر حسین(علیه السلام) گریه کند، آن چشم همیشه خندان و به نعمت های بهشتی بشارت داده می شود.»[17]
6- امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «کسی که مصیبت هایی را که بر ما وارد شده به یاد آورد و بر آن گریه کند، در قیامت همراه ما خواهد بود، کسی که به یاد مصایب ما گریه کند و دیگران را بگریاند، چشمان او روزی که همه چشمها گریانند، گریان نخواهد بود، و کسی که در جلسه ای بنشیند که در آن جلسه امر ما احیاء و برپا داشته می شود، دل او روزی که دلها می میرد، زنده می شود و نمی میرد.»[18]

نکته

1- احادیث یاد شده متواتر و به نقل از اهل بیت است. مهمترین هدف از بیان آنها، مبارزه با ستمگران بنی امیه و بنی عباس است به همین جهت همه را به جهاد به صورت گریه بر حسین، مدیحه و زیارت ایشان ترغیب کردند، تا عمل شیطانی دشمن را که از بین بردن نام امام حسین(علیه السلام) بود خنثی کنند. در این صورت گریه نه تنها از باب تسلیت بلکه مبارزه با دشمن و مجاهدت است.
2- احادیث، مختص به زمان خاصی نیست، که بگوییم، حالا عنوان مجاهدت را صدق نمی کند بلکه انحصار به مورد خاصی نیست و استفاده اطلاق و شمول می شود.
3- امروزه بنی امیه و بنی عباس نیست اما چهره باطل بسیار دیگری از جمله صهیونیست و استکبار جهانی در اسلام نفوذ کرده و بر علیه او تلاش می کند.
4- به علت عقیده به لزوم محبت اهل بیت، عزاداری خود، نوعی ابراز محبت است هرچند مسأله مجاهدت را هم دربردارد.

روایات نهی کننده عزاداری در منابع شیعه

در روایات شیعه به ظاهر روایاتی وجود دارد که از نوحه سرایی جلوگیری کرده است که مختصراً آنها را بیان می کنیم.
1- امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «شدیدترین مرتبه جزع، عبارت است از فریاد همراه با وای کردن، مضروب ساختن صورت و سینه، کندن موی از پیشانی و هرکس گریه کند و فریاد بزند، صبر و شکیبایی را رها کرده و در غیر آن راه قرار گرفته است.»[19]
2- امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «رسول خدا از فریاد کشیدن و داد کشیدن و نوحه سرایی کردن و بلکه از گوش دادن به آن در مصیبت ها منع کردند».[20]
3- پیامبر اکرم(صلوات الله علیه)می فرمایند: «پس از مرگ من هرگز صورت نخراشید، موی خود را پریشان نسازید، داد و فریاد نکنید و مجلسی که همراه داد و فریاد است نداشته باشید.»[21]
از ویژگی های برجسته مؤمنان آن است که همواره در مصایب و سختی ها، صبر و شکیبایی داشته و از جزع و فزع سخنان بیهوده و دروغ پرهیز کنند. طبق آیه ذیل:
«الذین إذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون»[22]: آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند و گویند ما به فرمان خدا آمده و به سوی او رجوع خواهیم کرد».

جمع بین روایات

1- اصل برپایی مجالس در این آیات منع شده، بلکه از اعمال منافی قضا و قدر الهی جلوگیری می نماید. بلکه احادیثی وجود دارد که به نوحه سرایی تشویق نموده است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «پاداش دادن به کسانی که مجالس روضه برای میت برپا می کنند اشکال ندارد» و نیز امام علی (علیه السلام) فرمودند: «بستگان میت را به سخنان نیک دستور دهید.» یعنی نیاح در صورتی که همراه سخنان حق باشد مانعی ندارد.
2- در برخی روایات، جلوگیری نیاحه توسط پیامبر (صلوات الله علیه) بیان شده در پاسخ باید گفت: نیاحه یعنی گریه همراه با شیون در عصر جاهلیت، نیاحه برای بتان به صورت، وا حبلاء، واعزی، صورت می گرفته که پیامبر (صلوات الله علیه) از گفتن وا، در هنگام نوحه، جلوگیری فرمودند. بنابراین به وا گفتن که از زمان جاهلیت باقی مانده اشاره دارد.[23]

عزاداری در سیره مسلمانان

گریه و عزاداری در سیره مسلمانان از گذشته تا حال، بسیار به چشم می خورد، که در این بحث فقط به موارد مشهور و قابل توجه اکتفا می شود.
1- گریه و عزاداری زنان بنی هاشم در شهادت امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام): امّ بکر دختر مسعود می گوید: «... پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) زنان بنی هاشم یک ماه مجلس روضه نوحه و عزاداری به پا داشتند.»[24]
در روایت دیگر آمده است: «هفت شبانه روز، زنان و مردان و کودکان در مدینه و مکه بر حسن بن علی (علیه السلام) گریستند.» شاید مراسم هفت که میان شیعیان رواج دارد برگرفته از اینگونه روایات است.
عایشه دختر سعد روایت می کند: «زنان بنی هاشم در شهادت امام حسن(علیه السلام) یک سال حداد را ترک نکردند، منظور از حداد، پوشیدن لباس اندوه و عزا و ترک زینت و آرایش است. خالد بن سریر از امام صادق(علیه السلام) پرسید: جامه چاک دادن زن در مرگ شوهر اشکالی ندارد» آن گاه فرمود: «کفاره زدن بر صورت جز استغفار و توبه نیست. در شهادت حسین بن علی (علیه السلام) خانم های فاطمی گریبان پاره نموده و صورت ها را زخمی کردند و در چنین حادثه ای شایسته است که آن طور عمل شود.»[25]
2- عزاداری ام المؤمنین ام سلمه: پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) و 18 تن از اهل بیت(علیهم السلام) و 53 تن از یاران ایشان با حضور همسران پیامبر (صلی الله علیه وآله)، در مجلس ام سلمه مجلس عزا برپا گشت. عماد الدین ادریس قریشی در عیون الاخبار نقل می کند: «زمانی که خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) به ام سلمه رسید در مجلس پیامبر (صلوات الله علیه) قبه و خیمه ای سیاه برپا نمود و جامه سیاه پوشید.» عزاداری هاشمیان و همسران پیامبر(صلوات الله علیه) برای مسلمانان بهترین حجت و دلیل زنده نگه داشتن عزاداری هاست.[26]
3- عزاداری جابر بن عبدالله انصاری: برخی از مورخان می نویسند: علی بن حسین (علیه السلام) و اهل بیت پس از بازگشت از شام به کربلا آمدند، در آغاز ورود به کربلا با جابر بن عبدالله انصاری روبه رو شدند، با گریه و اندوه یکدیگر را ملاقات کردند. آنگاه مجلس عزاداری برپا نمودند، به گونه ای که جگرها را می سوزاند و چند روز به این صورت عزاداری کردند.[27]
4- عزاداری پیامبر (صلوات الله علیه) و اصحاب ایشان برای امام حسین (علیه السلام): پیامبر (صلوات الله علیه) نسبت به حوادث و جریانی که امت اسلامی با آن روبه رو بوده، یا پس از ایشان رو به رو می شده اند، از راه وحی و علم الهی آگاه بوده اند و این حقیقت را در مناسبت های گوناگون ابراز داشته اند. درباره امام حسین (علیه السلام) نیز چنین پیشگوییهایی از آن حضرت نقل شده است، هرگاه اندوه آن حضرت شدت می یافت، حسین (علیه السلام) را در آغوش می گرفت و او را به مسجد می آورد، اشک از چشمان مبارکشان جاری می شود و تربت کربلا را به دست گرفته، کودک شیرخوار را به اصحاب نشان داده و می فرمودند: «امتم، فرزند مرا خواهند کشت و این خاک کربلای اوست.» پس نحوه شهادت امام را بیان داشته و می فرمودند: «اندوه و بلا! وای از اندوه و بلا! کربلا سرزمین اندوه و بلا!».[28]
چون ذکر بقیه موارد باعث اطناب است، فقط مواردی را که حضرت محمد(صلوات الله علیه) در آن مکان بر امام حسین(علیه السلام) گریستند نام می بریم:
- سوگواری پیامبر (صلوات الله علیه) در منزل ام المؤمنین عایشه.
- گریه رسول خدا در منزل عایشه.
- گریه رسول خدا در منزل حضرت علی(علیه السلام).
- گریه پیامبر خدا در هنگام مقابله با بنی هاشم.
- گریه پیامبر و اصحاب به هنگام اطلاع از شهادت امام حسین (علیه السلام).
- گریه امام علی (علیه السلام) و ابن عباس در عبور از کربلا.[29]

عزاداری از دیدگاه فقهای سنی

برای تبیین نظر فقهای اهل سنت در مورد عزاداری، چنین آمده است:
«در تشییع جنازه و در منزل میت، نوحه، گریه، شیون، و پاره کردن گریبان مکروه است. اما گریه بدون فریاد اشکالی ندارد؛ ولی صبر و شکیبایی بهتر است.»[30]
در جای دیگر می نویسد: «گریه و نوحه بلند روا نیست، اما گریه ای که از سوز قلب باشد مانعی ندارد. لباس سیاه برای مردان مکروه است ولی برای خانمها اشکالی ندارد. سیاه کردن گونه و دست ها، پاره کردن گریبان، زخمی کردن صورت، پریشان کردن مو، ریختن خاک بر سر، زدن بر سینه و ران و روشن کردن، آتش بر سر قبرها از رسومات دوران جاهلیت بوده و باطل است.»
در فتاوای غیاثیه آمده است: «شیون، زاری، فریاد زدن مکروه است و پیامبر از آن جلوگیری فرموده است. اما گریه اشکالی ندارد زیرا روایت است که پیامبر در مرگ فرزندنش ابراهیم گریست.»[31]
عبدالرحمن الجزیری می گوید: «از دید مالکیه و حنفیه گریه با صدا و فریاد زدن حرام است، اما از نظر شافعیه و حنبلیها، مباح و رواست، چنان که اشک ریختن بدون صدا به اتفاق علما مباح است».[32]
سُبکی از محققان اهل سنت می گوید: «اگر گریه برای دل سوختن بر میت و ترس از عذاب خداوند باشد کراهت ندارد. اما اگر برای جزع و تسلیم نشدن در برابر قضای الهی باشد مکروه و یا حرام است؛ این حکم در صورتی که گریه با صدا باشد؛ اما بدون صدا اشکالی ندارد، و نیز از روایات چنین بدست می آید که گریه پیش از مرگ جایز است، چنانکه پس از مرگ نیز می باشد، زیرا پیامبر نزد قبر یکی از دخترانشان گریه کرند؛ هم چنین در زیارت قبر مادرشان (آمنه) همراه اصحاب گریستند.»[33]

عزاداری از دیدگاه علمای شیعه

حال که به سخنان فقهای اهل سنت نظری افکندیم لازم است تا سخنان فقها و علمای شیعه را هم در زمینه عزاداری مورد بررسی قرار دهیم؛ البته همانطور که آگاهی دارید فقهای شیعه انگشت شمار نیستند و افراد مشهور بسیاری هم در این زمینه سخنی دارند اما؛ ما در اینجا فقط به چند نمونه، اشاره اجمالی می پردازیم تا مطلب مورد نظر برایمان روشن شود و به آن بسنده می کنیم.
مرحوم صاحب جواهر می نویسند: «شکی نیست که گریه بر میت به خاطر روایات متعددی که به حدّ تواتر معنوی رسیده و فتاوای فقها، جایز است و آن روایات عبارتند از: گریه پیامبر بر حمزه سید الشهداء و فرزندش ابراهیم و غیرآنها، همچنین حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بر پدر و خواهرش گریه کرد، امام سجاد(علیه السلام) بر پدر بزرگوارش گریست، به گونه ای که حضرت فاطمه و امام سجاد (علیهم السلام) از چهار گریه کننده معروف گردیدند. نوحه سرایی در صورتی که همراه با باطل یا دروغ نباشد جایز است و در غیر این صورت اشکال دارد.»[34]
امام خمینی(رحمه الله علیه) می فرماید: «گریه کردن بر اموات نه تنها رواست بلکه در هنگام شدت حزن و اندوه مستحب می باشد. ولی سخنی که باعث غضب پروردگار می شود نگوید؛ و جایز است نوحه سرایی خواه با شعر یا با نثر، اما با این شرط که همراه با دروغ و محرمات دیگر نباشد. هم چنین بنا بر احتیاط «وای گفتن» و بنا بر احتیاط جایزسیلی زدن بر صورت، زخمی کردن، بریدن و کندن موی و فریادی که بیرون از حدّ اعتدال باشد. هم چنین پاره کردن لباس روا نیست، جز برای پدر و برادر و در برخی از امور یاد شده، نظیر بریدن موی سر توسط خانمها هنگام مصیبت، کفاره ماه رمضان و در کندن آن کفاره یمین واجب می شود.»[35]
آیت الله خویی می فرمایند: «احتیاط واجب آن است که در گریه بر میت صدا را خیلی بلند نکنند، اگر زن در عزای میت، صورت خود را بخراشد و خونین کند یا موی خود را بکند، بنابراحتیاط مستحب، یک بنده آزاد کند یا ده فقیر طعام دهد و یا بپوشاند و هم چنین اگر در مرد یا زن یا فرزند، یقه یا لباس خود را پاره کند چنین است».[36]
آیت الله خامنه ای می فرمایند: «عزاداری بر ائمه اطهار(علیهم السلام) و بزرگداشت شهادت اهل بیت (علیهم السلام)، موجب احیای یاد و نام و فرهنگ و هدف آنان است. در اثر عزاداری، چنان پیوندی میان امام و امت شکل می گیرد که دیگر گذشت قرون و اعصار نمی تواند بین آنان جدایی افکند. این مسأله، موجب نفوذ ناپذیری امت از انحرافات دشمنان می گردد و مکتب را هم چنان سالم نگه می دارد و تحریفات را به حداقل می رساند از این روست که استعمارگران برای نابودی ملل اسلام، می کوشند رابطه آنان را با تاریخ پرافتخار صدر اسلام قطع نمایند، تا با این خلأ زمینه القای فرهنگ خود را فراهم آورند. این همه از آثار اجتماعی عزاداری است و آثار روانی و تربیتی دیگری نیز دارد.
مسأله گریه و عزاداری بر حضرت سید الشهداء(علیه السلام) از افضل قربات است و فلسفه های سازنده و تربیتی متعددی دارد.»[37]
اینها فقط نمونه های کوچکی بود که جهت فهم مطلب مورد نظر بیان شد.

شبهاتی دیگر

همانطور که ملاحظه فرمودید و گذشت، عزاداری را از دیدگاه های مختلف از جمله، در پرتو قرآن، در پرتو روایات شیعه چه روایات امر کننده و چه نهی کننده، در سیره مسلمانان و از دیدگاه فقهای شیعه و سنی مورد بررسی قرار دادیم و نتایج بسیار خوبی هم از آن به دست آوردیم. از جمله نتایج مهمی که از مطالعه این مباحث به دست می آید این است که عزاداری در تمام این زمینه ها مورد اهمیت افرادش واقع شده است و در ضمن بحث به بسیاری از شبهات وارده پاسخ داده شده است. برای کامل کردن این مبحث به چند سؤال کلی و مهم که در این زمینه مطرح شده است و تتمه بحث فلسفه عزاداری است می پردازیم که شاید قبلا به صورت جزئی به این سؤالات جواب داده باشیم اما در این جا به صورت کامل به پاسخ آنها می پردازیم:

چرا در فرهنگ شیعه همیشه حزن و عزاداری حاکم است؟

در پاسخ باید گفت: اگر فقط تجدید غم و اندوه و زنده شدن خاطره کهنه باشد پسندیده نیست، اما یک عمل نمادین شناخته شده و از شعایر الهی به شمار می رود. زیرا موجب عبرت می شود. اگرچه که باعث تجدید حزن و اندوه می شود. اما در صورتی که برای انسان اثر مثبت داشته باشد رجحان دارد. به علاوه قرآن و دعا خواندن در این مجالس و دادن طعام خود ثواب فراوانی دارد به علاوه فواید فراوانی برای نسلهای آینده دارد.
حسین (علیه السلام) مظهر صدق، عدل، پاکی، ایثار، شجاعت و عبودیت خداست، عاشورای حسین (علیه السلام) تجسم عشق و اخلاص و فنا در راه خدا و جهاد در راه خدمت خداست. عاشورا بهترین روش برای برافراشتن کلمه توحید، حقیقت و راستی و سعادت است. حسین (علیه السلام) پاره تن رسول خدا(صلوات الله علیه) و نور چشم ایشان بود. پس تا هنگامی که محبت اهل بیت در دل مؤمنان باشد هرگز سوگواری ها کهنه نخواهد شد و اندوه برای همیشگی خواهد بود.
کدام یک از حوادث تاریخ اینگونه بوده است؟ اعضای شریفش زیر سُمّ ستوران کوبیده شده و سر نازنیش بالای نیزه شهر به شهر برده شده و اهل بیتش اسیر شدند. آیا بر ما لازم نیست که این مصیبت سنگین را سوگواری نماییم.[38]
البته، پاسخ بسیار زیبایی که مقام معظم رهبری در این زمینه داده اند نیز مورد توجه بوده است؛ ایشان فرمودند: «این سخن که همیشه مردم تشویق به عزاداری شده و از شادی ها دور گشته اند حرف درستی نیست. ایام سال و تاریخ ما دارای ایام حزن و سرور می باشد. از این رو در روایات وارد شده، که شیعیان ما در شادی ها شاد و در حزن و اندوه ها غمگین هستند. در اعیادی مثل عید فطر، عید قربان، عید غدیر، میلاد امامان معصوم، بازگشت از سفر حج و زیارت، تولد اولاد، ازدواج و عروسی و بسیاری موارد دیگر دستور به جشن و شادی و مراسم مهمانی و اطعام داده شده است و در ایران نیز در بسیاری از عیدهای مذهبی تعطیل رسمی می باشد. در مقابل هم در ایامی مثل شهادت بزرگان دینی- که دردناک ترین آن تاسوعا و عاشورا است- دستور عزاداری داده شده و این عزاداری چند جهت دارد:
1. جنبه عاطفی: کسی که عزیزی را از دست می دهد، ناخودآگاه حزین و غمناک است و نمی تواند غمگین نباشد.
2. جنبه سیاسی: اگر این عزاداری ها نبود، قیام خونین و روشنگر سید الشهداء به فراموشی سپرده می شد و چه بسا اصل قیام و شهادت آنان هم مورد تحریف و انکار قرار می گرفت. در زمان صدر اسلام، شرایط اقتضا نکرد که شیعیان برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) عزاداری و نوحه خوانی کنند و لذا در تاریخ برخی از مورخان مغرض، اصل شهادت حضرت را انکار کرده، حتی می گویند: اگر محسن فاطمه شهید شده پس قبرش کجاست؟ لابد اگر می توانستند می گفتند: اگر پیامبر دختری به نام فاطمه داشته و کشته شده پس قبرش کجاست؟
3. جنبه دینی: در ماه محرم با برپایی مراسم های عزاداری و سخنرانی، مردم بیش از پیش با معارف الهی و اخلاق اسلامی آشنا می شوند و این عاشورا است که دین ما را حفظ کرده است.
4. جنبه تربیتی: کودکان و نوجوانان از برپایی این مراسم و یادآوری آن واقعه عظیم، شجاعت و ایثار و فداکاری را الهام می گیرند.
البته لقای الهی برای امام حسین (علیه السلام) زیباترین و باشکوه ترین چیزهاست. ولی در ایام مصیبت، حزن و اندوه امامان (علیهم السلام) از واقعه جانگداز عاشورا، نمی توانیم مسرور باشیم و قطعا دشمنان ائمه (علیهم السلام) در این روز مسرور بودند.»[39]
پس نتیجه اینکه، حزن و اندوه در ایام عزاداری یک مسأله بسیار مهم عقیدتی سیاسی است و البته باید توجه کرد که در فرهنگ اسلامی همیشه حزن و اندوه وجود ندارد بلکه شادی هم هست و اگر در جامعه ای به این مسأله شادی توجه نمی شود این به اسلام ربطی ندارد بلکه مشکل از برنامه های جامعه است و اشکال از فرهنگ اسلام نیست.

آیا عزاداری خلاف قضا و قدر الهی است؟

انسان موجودی است که دارای احساس و عواطف است که البته با توجه به ایمانی که هر فردی دارد و درجات مختلف ایمان، بیان عواطف و احساسات هم مختلف است، گاهی فقط با اندوهناک شدن، گاهی با جزع فزع فراوان، گاهی هم با بیهوش شدن، گریبان چاک کردن و حتی مرگ همراه است. در این راستا این نیروی ایمان است که به او آرامش و امید می دهد. «الا بذکر الله تطمئن القلوب»[40]
از این رو دستورات اسلام در راستای تقویت ایمان و نیروی عقیده دور می زند و راه مبارزه با پیشامدهای ناگوار را نشان داده و همواره به صبر و شیکبایی در برابر ناملایمات فرا می خواند. که این مسأله در سوره «عصر» به وضوح دیده می شود. با بینش، امتحان و آزمایش، زندگی و ناملایمات آن را جهت داده و به صابران رحمت و مغفرت و صلوات الهی را بشارت و نوید می دهد. با نگاهی گذرا به روایات معصومین این نکته به خوبی به دست می آید که جزع و فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت، اجر انسان را از بین می برد. از این رو در روایات به صبر توصیه شده است.
اما این اسلام که همیشه واقعیت ها را در نظر داشته و احساسات و عواطف انسان ها را می داند، همواره با دستورات سازنده خویش به جای پرداختن به نفی واقعیت ها و عواطف و احساسات، رفتارها و گریه ها را در راستای بهره گیری صحیح و تقویت اراده و ایمان، جهت دهی کرده است و گذشته از جلوگیری از رفتارها و مراسم نامناسب و ناشایسته دوران جاهلیت، راه های مورد تأیید اصول و مبانی دین و فرد را نشان می دهد.[41]
چنان که یکی از دستورات اسلام این است که پس از مرگ مسلمانی، سایر مسلمانان جمع شده و با بازماندگان تسلیت و تعزیت دهند و در آن مجالس برای از دست رفتگان از درگاه خداوند متعال درخواست آمرزش نموده و قرآن تلاوت کنند و بازماندگان را به صبر و استقامت توصیه نمایند و در این باره روایات فراوانی از معصومین نقل شده است.[42]
بدیهی است که برگزاری مجالس عزا، افزون بر احترام به گذشتگان موجب دلگرمی و تشفی بازماندگان می شود و روشن است که هیچ یک از انواع عزاداری با صبر ناسازگاری ندارد، بلکه در راستای تقویت روحیه مسلمانان که با ابراز صبر به دست می آید صورت می گیرد و هیچ نوع از انواع عزاداری که بیان شده هیچگونه تنافی با آیات و روایات ندارد.

آیا عزاداری بدعت است؟

بدعت یعنی چیزی که جزو دین نیست و بدون هیچ دلیل به صورت جزئی از دین درآمده است. در مورد مسأله عزاداری، در منابع شیعی و سنی، هیچ روایتی دال بر بدعت بودن نیست. تنها مطلب انجام رفتارها و اعمال و سخنان است که باید به عنوان آفات عزاداری یاد نمود. نه اینکه اساس آن را انکار کرد.
حال سؤال اینجاست که اگر برادران اهل سنت بگویند بدعت است و برای ما ثابت نیست که هست یا نه؟ چه کنیم؟
باید گفت طبق نظر اهل سنت بدعت دو گونه است از جمله بدعت حسن و پسندیده و بدعت قبیح و زشت. از نظر آنها نماز ترویح که بدون هیچ دلیلی شرعی، توسط خلیفه دوم به جماعت بنا گذارده شده بدعت پسندیده است و مسائل دیگر.
حال طبق همین نظر در حادثه عاشورا و هم چنین برپایی مجالس عزا، سه گونه موضع می توان گرفت:
1- ساکت و بی تفاوت بود؛ 2- جشن گرفت و در آن ایام به شادمانی پرداخت؛ 3- به برگزاری مجالس، اجتماعات و مرثیه سرایی مناسب همراه با پرداختن به علل، انگیزه ها و آثار و فواید آن با گریستن در مصایب آنان شریک شد. بدون تردید، راه سوم از نظر عقلا صحیح ترین خواهد بود، زیرا جشن اگر برای آن باشد که کشته شده اند خلاف شرع است و موجب بغض و کینه اهل بیت است، اگر برای آن باشد که ستمگران رسوا شده اند باز هم مفاسدی را در بردارد. هم چون مسیحیان که در روز به صلیب کشیدن مسیح جشن می گیرند که آثار منفی آن را در جامعه مسیحیت به چشم می بینیم. اما عزاداری هایی که توسط مسلمانان در ایام شهادت ها برگزار می شود نه تنها مفاسد اخلاقی ندارد بلکه بالعکس، موجب رشد و کمال اخلاقی می شود.[43]
البته به دور از تمام این موارد، در بحث های گذشته به طور کامل به این مسأله پرداختیم و ریشه عزاداری و اینکه در قرآن به آن اشاره شده و اهل بیت به آن تشویق کرده اند پرداختیم و سابقه این سنت عظیم را از همان اهل بیت یافتیم پس برای ما مسلم است که این یک بدعت نیست.

چرا در عزاداری ها به جای هیئت های عزا از کنفرانس و گفتگو استفاده نمی شود؟

روحیه بسیاری از مردم با مسائل اقتصادی و مادی بیشتر سازگار است و مردم حوادث را براساس منافع یا ضررهای اقتصادی می سنجند. در مورد عاشورا شاید عده ای بگویند: «دو ماه باید تولید کم شود، وقت اشخاص گرفته شود و ضرر اقتصادی دربرداشته باشد، چرا با مجالس متعدد، مثل کنفرانس، کنگره، همایش و نگاه کردن این مراسم، عاشورا را زنده نگه نداریم؟»
در مورد شخصیت سید الشهداء تشکیل میزگرد و کنفرانس و غیره لازم است و البته انجام هم می شود اما آیا برای بهره برداری از حادثه عاشورا این مراسم کافی است؟ یا این که امور دیگری نیز لازم است؟!
هنگامی که در رفتارهای خود دقت می کنیم می یابیم که در رفتارهای ما دو دسته از عوامل نقش اساسی ایفا می کنند، یک دسته، عوامل شناختی، که موجب می شود انسان مطلبی را بفهمد و بپذیرد که این کار از طریق استدلال عقلی یا تجربی و یا راه های دیگر صورت می گیرد. قطعا شناخت در رفتار ما، تأثیر گذار است اما کافی نیست.
عامل دیگر، انگیزه ها، احساسات، عواطف، تمایلات، گرایشها، میلها و غرایز می باشد. اینها سلسله ای از عوامل درونی و روانی اند که در رفتار ما تأثیر گذارند. هرگاه به رفتار خود چه در زندگی فردی، چه اجتماعی و چه سیاسی و... نظری بکنید، درمی یابید که عامل اصلی که شما را به آن رفتار وادار کرده همین عوامل تحریک کننده و برانگیزاننده است.
شهید مطهری فرمودند: «در مورد حرکت خودرو دو عامل وجود دارد عامل مکانیکی که خودرو را به حرکت درمی آورد و چراغ که سبب می شود خودرو در داخل پرتگاه و گودال نرود و آسیب نبیند.» انسان هم برای رفتار صحیح به یک عامل درونی و نیز عامل شناختی احتیاج دارد.
عامل درونی ما را به سوی کار می انگیزاند و به طرف انجام کار سوق می دهد. این گونه عوامل، انگیزه های روانی هستند. اگر انسان بداند که فلان غذا مفید و خوشمزه است تا اشتها نداشته باشد یا اشتهای او تحریک نشود هرگز به سراغ غذا نمی رود. اگر کسی اشتهای او بر اثر بیماری، از بین برود میل به غذا را هم از دست می دهد.
در مورد مسائل اجتماعی هم همین امر صورت می گیرد هرچه قدر هم که فرد بداند فلان حرکت اجتماعی خوب و مفید است تا انگیزه ای برای انجام آن حرکت نداشته باشد حرکت انجام نمی دهد.[44]
هنگامی که ما به کاری مشابه با کار امام (علیه السلام) و به پیمودن آن راه واداشته می شویم که در ما انگیزه ای ایجاد شود و براساس آن ما هم میل داشته باشیم آن کار را انجام دهیم. خود شناخت این میل را ایجاد نمی کند بلکه باید عواطف ما تحریک شود و احساسات ما برانگیخته شود. پس ما هم به جلسات بحث و گفتگو و هم به عزاداری عملی نیاز داریم.
هنگامی که صحنه ای بازسازی می شود و انسان از نزدیک به آن صحنه می نگرد، این مشاهده با هنگامی که انسان بشنود چنین جریانی واقع شده، بسیار تفاوت دارد.
وقتی انسان حالت رقت آور مریضی و یا حالت طفل یتیمی را دید، اثری در روح او ایجاد می شود که هرگز دانستنی ها چنین اثری را نمی تواند داشته باشد شما مکرراً حوادث عاشورا را شنیده اید و در ذهن شما جای گرفته، اما آیا این دانسته ها اشک شما را جاری می کند. وقتی در مجالس شرکت می کنید و مرثیه خوان، مرثیه خوانی می کند، آنگاه بی اختیار اشک شما جاری می شود. این شیوه در تحریک احساسات شما نقش بسزایی دارد.
هر اندازه اینها در برانگیخته شدن عواطف و احساسات ما مؤثرتر باشد حادثه عاشورا در زندگی ما مؤثرتر خواهد بود.
بنابراین صرف بحث و بررسی عالمانه واقعه عاشورا نمی تواند نقش عزاداری را ایفا کند. باید صحنه هایی در عاشورا به وجود آید که احساسات مردم را تحریک کند. همین که صبح از خانه بیرون می آیند می بینند شهر سیاه پوش است، پرچم های سیاه نصب شده است، خود این تغییر حالتها، دل ها را تکان می دهد. گرچه مردم می دانند فردا محرم است. اما دیدن، اثری در دل می گذارد که دانستن، آن اثر را، نمی گذارد.[45]

چرا باید دشمنان امام حسین (علیه السلام) را لعن کرد؟

همانگونه که سرشت انسان فقط از شناخت ساخته نشده است، از عواطف و احساسات مثبت هم تشکیل نشده است. آدمیزاد هم احساسات مثبت و هم احساسات منفی دارد. این طبیعت انسان است که در مواردی باید رقت قلب پیدا کند و در اثر آن گریه کند و گاهی شادی کند.
خداوند در ما محبت آفریده تا نسبت به کسانی که به ما خدمت می کند به ابراز علاقه و محبت بپردازیم.
علاوه بر آن در انسان، نقطه مقابل محبت، به نام بغض و دشمنی قرار داده است. همان گونه که فطرت انسان بر این است که کسی را که به او خدمت می کند دوست بدارد، فطرتش نیز بر این است که کسی را که به او ضرر می زند دشمن بدارد. قرآن می فرماید: «ان الشیطان لکم عدوا فاتخذوه عدواً»[46] ؛ «شیطان، دشمن شماست شما هم با او دشمنی کنید.»
این فطرت انسانی است و عامل تکامل و سعادت انسانی است. اگر «دشمنی» با دشمنان خدا نباشد به تدریج رفتار انسان با آن دوستانه می شود. و حرف هایشان را قبول می کند و شیطان دیگری مثل آنها می شود. اگر کسانی این نصیحت را گوش نکردند باید بدانند که عاقبت به آنها ملحق خواهند شد. «ان الله جامع الکافرین و المنافقین فی جهنم جمیعا»[47]؛ سرانجام کسانی که نسبت به استهزاء کنندگان دین محبت می ورزند و به آنها روی خوش نشان می دهند، این است که تدریجاً حرف های استهزاء کنندگان بر آن ها اثر می گذارد، وقتی حرف هایشان اثر کرد، در دلهایشان شک به وجود می آید و اگر شک ایجاد شد؛ اظهار ایمان کردن نفاق می شود.
به عبارت دیگر دشمنی کردن با دشمنان، سیستمی دفاعی در مقابل ضررها ایجاد می کند.
موجودات زنده قوه دافعه دارند. چیزهایی که برای بدن مضر است باید بیرن ریخت. در روح انسان هم باید، چنین استعدادی وجود داشته باشد، باید یک عامل جاذبه روانی داشته باشیم تا از کسانی که برای ما مفید هستند خوشمان بیاید، دوستشان بداریم و به آنها نزدیک شویم و در مقابل باید عملاً با کسانی که برای سرنوشت جامعه مضر هستند دشمنی کرد.
اینکه ما نسبت به دشمنان اسلام و شیطان بزرگ اینقدر کینه داریم، و اجازه نمی دهیم شعار مرگ بر آمریکا حذف شود، تأسی به حضرت ابراهیم است. قرآن می فرماید: «شما باید از ابراهیم یاد بگیرید و صریحا بگویید «مرگ بر دشمن اسلام» و عداوت و دشمنی خود را نسبت به دشمنان اعلام کنید.»[48]
در فروع دین، تولی و تبری است یعنی باید دوستان خود را دوست بدارند و با دشمنان خدا دشمنی کنند. تنها دوستی کافی نیست اگر دشمنی نباشد، دوستی هم از بین می رود. اما در مورد دشمنان غدّار، کینه توز و قسم خورده، خداوند می فرماید: «و لن ترضی عنک الیهود و لاالنصاری حتی تتبع ملتهم»[49]
تا دست از انقلابتان برندارید، آمریکا از شما راضی نخواهد شد. هر روز لازم است تأمل کنیم که آشتی با چنین کسانی یعنی چه؟ باید با نهایت غضب، خشونت، تندی و عبوسی با اینها برخورد کرد. باید مرگ را بر سر اینها بارید. چون آنها جز به مرگ ما راضی نیستند نه تنها به مرگ بدن ما، بلکه تنها به مرگ روح ما و به مرگ دین ما راضی می شوند.[50]
دشمنی خود نمونه بارزی از محبت به اهل بیت (علیهم السلام) است. همان طور که اگر در جنگی، فردی در گروه مسلمانان با دشمنان می جنگد و در پی هلاکت آنان، شهید محسوب می شود و دارای اجر و قرب الهی می گردد؛ کسی هم که به لعن و نفرین دشمنان بپردازد، خود نمونه جهادی ظاهری و به زبان خواهد بود و حد توانایی هر فردی با فرد دیگر در دفاع از دین و مذهب فرق می کند.
گاهی سکوت، نشانه موافقت با مطلبی می شود، پس اعتراض خود نمونه ای از مخالفت است چه بهتر که این اعتراض، با آرزوی دوری از رحمت الهی برای ایشان باشد.

پی نوشتها:

1. سوره نساء، آیه 148.
2. سوره مائده، آیه 55.
3. ر.ک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، صص 39-38.
4. سوره شوری، آیه 23.
5. ر.ک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص 40-39.
6. سوره حج، آیه32.
7. ر.ک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص43.
8. سوره یوسف، آیه 84.
9. سوره یوسف، آیه 85.
10. رک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص44-43.
11. علی بن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، قم، انتشارات علامه، ج4، ص 179.
12. ر.ک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص45.
13. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، ج2، ص 924.
14. همان، ص 90.
15. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق، ج44، ص 280.
16. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص 280.
17. همان، ص 293.
18. همان، ص 278.
19. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج2، ص 915.
20. همان .
21. همان .
22. سوره بقره، آیه 156.
23. ر.ک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص 100.
24. ر.ک: همان، ص 123.
25. همان، ص 124، رک: تاریخ دمشق، ص 209.
26. همان، ص 127، رک: عماد الدین ادریس قرشی، عیون الاخبار و فنون الآثار، ص 109.
27. سید بن طاووس، لهوف، نجف، مکتب الحیدریه، 1385، ص 820.
28. ر.ک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص69.
29. همان، ص 77-73.
30. ر.ک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص 149؛ رک: مولانا شیخ نظام و جماعة من علماء الهند، فتاوای الهندیه فی مذهب الامام ابی حنیفه، ج1، ص 162.
31. رک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص 150.
32. همان .
33. همان.
34. حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص 151.
35. همان .
36. همان، ص 152 .
37. CD پرسمان، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها مرکز فرهنگی، 1373، لغت عزاداری.
38. ر.ک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، صص 162-160.
39. CD پرسمان، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها مرکز فرهنگی، 1373.
40. سوره رعد، آیه 28 .
41. ر.ک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، صص32-29.
42. حر عاملی، وسایل شیعه، ج2، ص 871.
43. ر.ک: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، صص 164-163.
44. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1380، چاپ پنجم، صص22-15.
45. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، صص 22-15.
46. سوره فاطر، آیه 6.
47. سوره نساء، آیه 140.
48. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص 23.
49. سوره بقره، آیه 120.
50. ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص 23.


چرا عزاداری امام حسین را می کنند این سوال یکی از برادران اهل سنت است که در خارج زندگی می کند و می خواهد من برای او دلیل بیاورم.

پاسخ


فلسفه و اساس عزاداری آرامش بخشیدن، و دعوت به صبر و استقامت، و روحیه دادن و نابود نمودن هرگونه یأس و ناامیدی و خود خوری و خود باختگی است.
همدردی عاطفی و همنوایی روحی با عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش اختصاص به شیعیان ندارد. این مطلب حتی در میان اهل سنت نیز به مذهب خاص و گرایش ویژه محدود نمی‏شود، بلکه حالت فراگیر دارد. از این‏رو، اهل سنت ‏به طور عموم از شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش اظهار اندوه و حزن کرده و در عمل هم از فجایع کربلا اظهار نفرت و انزجار نموده‏اند. البته چگونگی ابراز تالم آنان متفاوت بوده است؛ برخی همچون شیعیان، افزون بر اشک روان بر امیر کاروان عاشورا، بر آمران و مباشران این فاجعه لعن فرستاده‏اند و شماری پس از اظهار تاسف و غم نسبت‏به واقعه کربلا، پی‏آمدهای معنوی و کرامات بی‏مانند شهادت جانسوز آل رسول صلی الله علیه و آله را نگاشته و عمق جنایت عاملان عاشورا را از این رهگذر تصویر نموده‏اند .
این نکته را نیز متذکر می شویم که همان‏گونه که عاشورا یک انقلاب سیاسی در برابر دستگاه بنی‏امیه بود، یاد و نام عاشورا و زنده نگه‏داشتن شهادت امام حسین علیه السلام در پهنه اجتماع و حوزه قلم نیز به عنوان پدیده‏ای سیاسی بیش از همه مورد حساسیت و وحشت زمامداران فساد پیشه و خودسر زمانه قرار گرفت؛ آن را به عنوان یک تهدید سیاسی و چالش ریشه‏دار نگریسته و از راه‏های گوناگون به خاموشی این شعله حق و نور الهی رو آورده‏اند . هرچند اهل سنت نتوانسته‏اند عواطف و احساسات خود را به گونه بایسته به گوش تاریخ برسانند، با این همه، متون تاریخی مواردی را به ثبت رسانده است که به نوبه خود روند تاریخی مصیبت‏داری دینی و سیاسی آنان را بازگو می‏کند.[i]
در ادامه نظر شما را به مطالعه اصل مقاله در بیان سیر تاریخی سوگواری عاشورا در میان اهل سنت[ii] و همچنین مقالات و پاسخ های دیگر در این موضوع جلب می کنیم.
فلسفه عزاداری بر اهل بیت (ع)
حکمت عزاداری و سینه زنی برای امام حسین (ع)
فرهنگ عزاداری در سیره پیشوایان
فلسفه گریه و عزاداری برای امام حسین (ع) چیست؟
فلسفه عزاداری برای اهل بیت (ع)

فلسفه زنجیر زنی در عزای اهل بیت (ع)

موارد مرتبط
بیست جمله از رهبر انقلاب درباره عزاداری سیدالشهدا علیه السلام
اسوه دلاوران
مرگ با عزّت بِه از زندگی با ذلّت
عظمت و منزلت بارگاه امام حسین علیه السلام
شخصی ملک خود را برای برپایی مجالس عزاداری سیدالشهداء(ع) در روستا وقف کرده است، ولی در حال حاضر متولّ