دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

زیرباران بایدرفت

Life is the flower multiplied to eternity
Life is the earth multiplied in our heartbeats
Life is a simple and monotonous geometry of breaths
Where I am, let it be so
The sky is mine
The window, thought, air, love, earth is mine
What signifies?
If mushrooms of nostalgia
Sometimes grow?
I don’t know
Why some say that the horse is a noble animal, the pigeon is beautiful
And why no vulture dwells in any person’s cage
I wonder why the clover is interior to alfalfa

One must wash eyes, look differently to things words must be washed
The word must be wind itself, the word must be the rain itself
One must shut umbrellas
One must walk in the rain
One must carry the thought, the recollection in the rain
One must go walk in the rain with all the townsfolk
One must see friends in the rain
One must search love in the rain


 
زندگی گل به توان ابدیت،

 زندگی ضرب زمین د رضربان دل ما،

 زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفس هاست.

 هر کجا هستم،باشم،

 آسمان مال من است.

 پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است.

چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچ های غربت ؟

من نمی دانم که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست.

 و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.

گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد.

 چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.

 واژه ها را باید شست.

واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد

 چترها را باید بست، زیر باران باید رفت.

 فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.

 با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت.

 دوست را، زیر باران باید دید.

عشق را، زیر باران باید جست

فاطمه فاطمه است

Fatemeh is Fatemeh…

And I wanted to begin in this manner with Fatemeh.I got stuck. I wished to say” Fatemeh is the daughter of the great Khadijah. “I sensed it is not Fatemeh. I wished to say “Fatemeh is the daughter of Mohammad(s)” I sensed it is not fatemeh. I wished to say”Fatemeh is the wife of ali(a) I sensed it is not Fatemeh. I wished to say ” Fatemeh is the mother of Hassan and Hussein. I sensed it is not Fatemeh. I wished to say Fatemeh is the mother of Zinab “. I still sensed it is not Fatemeh.

No, these are all true and none of them are Fatemeh .

FATEMEH IS FATEMEH.

و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم باز درماندم

خواستم بگویم فاطمه دختر خدیجه بزرگ است دیدم که فاطمه نیست

خواستم بگویم فاطمه دختر محمد (ص) است دیدم که فاطمه نیست

خواستم بگویم  فاطمه همسر علی (ع) است دیدم که فاطمه نیست

 خواستم بگویم فاطمه مادر حسنین است دیدم که فاطمه نیست

 خواستم بگویم فاطمه مادر زینب است باز دیدم که فاطمه نیست

 نه ، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست

 فاطمه ، فاطمه است………

دکتر علی شریعتی

نشانه های ظهور

وقت ظهور امام مهدی(عج) برای هیچکس جز خداوند متعال معلوم نیست، و کسانی که وقت ظهور را تعیین می‌کنند، دروغگو شمرده شده‌اند.
ولی علایم و نشانه‌های بسیاری برای ظهور آنحضرت در کتابهای حدیث ثبت شده است که ذکر تمام آنها مجال مفصل لازم دارد. علائم ظهور به دو دستة کلّی تقسیم می‌شوند: علائم حتمی و علائم غیرحتمی. چنانکه فضیل‌بن یسار از امام باقر(ع) روایت کرده که فرمود: نشانه‌های ظهور دو دسته‌اند: یکی نشانه‌ای غیرحتمی و دیگر نشانه‌های حتمی، خروج سفیانی از نشانه‌های حتمی است که راهی جز آن نیست؟ منظور از علائم حتمی آن است که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود،‌ و مقصود از علایم غیرحتمی آن است که حوادثی به طور مطلق و حتم از نشانه‌های ظهور نیست. بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقق یابد مشروط نیز محقّق است.علائم غیرحتمی بسیارند که در بیان آنها به یک روایت، از امام صادق(ع) اکتفا می‌کنیم.
امام صادق(ع) برای یکی از یاران خود علائم آخر الزمان را چنین بر میشمرند: 1) حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند
2)
ظلم و ستم فراگیر شده است.
3)
کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود.
4)
بچه‌ها به بزرگان احترام نمی‌گذارند.
5)
قطع پیوند خویشاوندی شود.
6)
انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.
7)
کسی که امر به معروف می‌کند خوار و ذلیل است.
8)
همسایه، همسایه خود را اذیت می‌کند.
9)
سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.
10)
ستم و تجاوز شایع شده است.
11)
نماز را سبک شمارند.
12)
همّ و هدف مردم شکم و شهوتشان است. و امّا علایم حتمی‌الوقوع: امام صادق(ع) فرمود: پیش از ظهور قائم(عج) پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی،‌ صیحه آسمانی، قتل نفس زکیّه،‌ و فرو رفتن در بیابان.اینها اجمالی از علائم ظهور امام زمان(عج) است که بیان شد.از پیامبراکرم(ص) نیز روایت شده است که فرمود: ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست: سفیانی، دجال، دخان، دابّه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیره العرب، و آتشی که از مرکز عدن شعله می‌کشد و مردم را به سوی بیابان محشر هدایت می‌کند... این بود مختصری از علائم و نشانه‌های ظهور.برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می‌توانید به کتابهای کمال‌الدّین و تمام النعمه و کتاب غیبت نعمانی و بحارالانوار، جلد 52 و کتاب غیبت شیخ طوسی مراجعه نمائید.
منبع: مرکز علمی تحقیقاتی دارالعرفان

سؤال : از برخی از بزرگان نقل می شود که حضرت آیة الله العظمی بهجت - رحمه الله - فرموده اند : ما تاکنون به جوانها مژده می دادیم که ظهور امام زمان علیه السلام را درک خواهند کرد اما اکنون به پیرها هم بشارت می دهیم که دوران ظهور را خواهند دید ؛ آیا این مطلب به آیة الله العظمی بهجت -رحمه الله - قابل استناد است یا خیر ؟
پاسخ :

1.
اتفاقا در این باره از حضرت آیة الله العظمی بهجت - رحمه الله - سئوال شد ، ایشان فرمودند : آقایی دم محراب مسجد نزد من آمد و به من گفت : به خدمت حضرت علیه السلام رسیدم و از ظهور پرسیدم آیا من ظهور را درک می کنم . آنگاه مطالب یاد شده را آقا از این شخص نقل کردند .بنابراین خود حضرت آیة الله العظمی بهجت - رحمه الله - مستقیما مطلب را نفرمودند بلکه از شخص دیگری نقل نمودند .
2.
همچنین معظم له - رحمه الله - فرمودند :‌ اگر گفتن این مطالب لازم بود من برای شاگردانم می گفتم .
3.
امکان دارد همانگونه که آقا مکرر بیان می فرمودند ، این مطلب اشاره به ظهور شخصی داشته باشد و نه ظهور عمومی .
4.
امکان دارد ، اینگونه اظهارات از باب « إنّهم یرونه بعیدا و نراه قریبا » باشد

دوستان پاک

چند سال پیش در جریان بازی های پارالمپیک (المپیک معلولین)
 در شهر سیاتل آمریکا 9 نفر از شرکت کنندگان دو100متر
 پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند.
همه این 9 نفر افرادی بودند
 که ما آنها را عقب مانده ذهنی و جسمی می خوانیم.
آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند.
 بدیهی است که آنها هرگز قادر به دویدن با سرعت نبودند
 و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند
 بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید
 تا مسیر مسابقه را طی کرده و برنده مدال پارالمپیک شود
 ناگهان در بین راه مچ پای یکی از شرکت کنندگان پیچ خورد .
 این دختر یکی دو تا غلت روی زمین خورد و به گریه افتاد
 هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند ،
 آنها ایستادند، سپس همه به عقب بازگشتند
 و به طرف او رفتند یکی از آنها که مبتلا به                                                          سندروم داون(عقب ماندگی شدید جسمی و روانی) بود،
خم شد و دختر گریان را بوسید و گفت : این دردت رو تسکین میده .
سپس هر 9 نفر بازو در بازوی هم انداختند
 و خود را قدم زنان به خط پایان رساندند.
 در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعیت ورزشگاه به پا خواستند
 و 10 دقیقه برای آنها کف زدند

ظهور

تمام راه ظهور تو با گنه بستم

دروغ گفته ام آقا که منتظر هستم

کسی به فکر شما نیست راست می گویم

دعا برای تو بازیست راست می گویم

اگرچه شهر برای شما چراغان است

برای کشتن تو نیزه هم فراوان است

من از سرودن شعر ظهور می ترسم

دوباره بیعت و بعدش عبور می ترسم

 

من از سیاهی شب های تار می گویم

من از خزان شدن این بهار می گویم

 

درون سینه ما عشق یخ زده آقا

تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

کسی که با تو بماند به جانت آقا نیست

برای آمدن این جمعه هم مهیّا نیست...