دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

بررسی نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در میان جوانان شهر تهران

بررسی نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در میان جوانان شهر تهران

دکتر محمد باقر بابایی طلا تپه،دکتر اسماعیل کاوسی،علی محمدی

چکیده

در این تحقیق تلاش بر آن است تا نقش فعالیت­های فرهنگی بسیح در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، در سه حوزه­ی ارزش­ها، هنجارها و نگرش­ها، مورد ارزیابی قرار گیرد. به همین منظور فرضیه­های زیر مورد آزمون قرار گرفت که عبارتند از:1- فعالیت­های فرهنگی بسیج در تقویت ارزش­های جوانان می­تواند اثربخش باشد. 2- فعالیت­های فرهنگی بسیج در تقویت هنجارهای جوانان اثربخش است. 3- فعالیت­های فرهنگی بسیج در تقویت نگرش­های جوانان اثربخش است. نوع تحقیق بر مبنای هدف کاربردی است. در این تحقیق از روش توصیفی زمینه‌یابی (تحقیقات پیمایشی) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه جوانان دختر و پسر بسیجی شرکت­کننده در فعالیت­های بسیج پایگاه­های منطقه 6 تهران است که تعداد آنها 4980 نفر می­باشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 356 =n نفر می‌باشد و نمونه آماری به­صورت تصادفی از بین گروه جامعه آماری با مراجعه به پایگاه­های بسیج منطقه انتخاب شده است. در این تحقیق برای جمع‌آوری اطلاعات در جهت آزمون فرضیه‌های پیش‌بینی شده از پرسشنامه بسته استفاده شده است. اعتبار پرسشنامه از طریق آزمون "آلفای کرونباخ" در نرم‌افزار SPSS مورد محاسبه قرار گرفت که میزان آن 96/0 بود. برای تجزیه و تحلیل داده­های به­دست­آمده از نمونه­ها، از روش­های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم­افزار spss استفاده گردیده است. با توجه به اینکه آزمون فرضیه­ها عمدتاً مستلزم تحلیل میانگین­های پاسخ­های افراد است و متغیرهای مورد بررسی از نوع فاصله­ای هستند، برای آزمون فرضیه­ها به­طور عمده، از روش آزمون t و تحلیل واریانس درونی استفاده شده است و نتایج نهایی نشان داد فعالیت­های بسیج در تغیر ارزش­های جوانان موثر نیست اما در تغیر هنجار و نگرش­های جوانان موثر است.

کلید واژه ها : فعالیت­های فرهنگی بسیج، مقابله با تهاجم فرهنگی در تقویت ارزشها، تقویت هنجارها، تقویت نگرش_ها

مقدمه

از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب از راهبردها، فنون و شگردهای متنوع و متعددی بهره جست تا هم از گسترش دامنه­ی نفوذ انقلاب در بین ملل دیگر جلوگیری کند، و هم زمینه را برای سلب هویت اسلامی و انقلابی قشرهای مختلف، به­ویژه قشر جوان، و مسخ باورها و ارزش­های بنیادی جامعه مهیا سازد. برای تحقق هدف اخیر، به ویژه در سال­های پس از پایان تهاجم نظامی عراق، با برخورداری از حمایت غرب، از روش پراثری به نام «تهاجم فرهنگی» سود جست.

غرب در تهاجم فرهنگی خود علیه ایران، تلاش کرد تا با اقدامات از پیش تعیین شده و منظم « نظام فرهنگی» برخاسته از انقلاب اسلامی را تضعیف، و به جای آن «نظام فرهنگی حاکم بر جهان غرب» را جایگزین نماید. و برای تحقق این هدف کلان، با بهره­گیری از روش­های متعدد آموزشی، تبلیغی، تهییجی و انتشاراتی، برای تضعیف ارزش­های دینی مردم ایران ( از طریق تضعیف روحانیت، با اشاعه فساد، ترویج ایدئولوژی­های غیر دینی)، تغییر نگرش جوانان نسبت به دنیای غرب و تحقیر فرهنگی (از طریق تحقیر مفاخر ملی، معرفی و ترویج الگوهای غربی، تحقیر توانمندی­های مردم ایران، ترویج از­خود­بیگانگی و ...) تلاش­ها و اقدامات گسترده­ای طراحی و اجرا کرد. آشکار است که غرب به دلیل بهره گیری از ابزارها و رسانه­های مختلف نظیر شبکه­های ماهواره­ای، فیلم­ها، تصاویر و محصولات صوتی مختلف ومغایر با فرهنگ اسلامی، خبرگزاری­های جهانی ( استکبار خبری) و رادیوها، و برنامه­ریزی حساب­شده برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، توانسته است حجم وسیعی از نوجوانان و جوانان کشورمان را مخاطب قرار دهد و برارزش­ها، هنجارها و نگرش­های آنان تاثیر گذارد.

اما در مقابل نیروی مقاومت بسیج نیز با فعالیت­ها و اقدامات فرهنگی و آموزشی خود به مقابله با تهاجم فرهنگی غرب پرداخته است. این نیرو، برای مقابله با تهاجم فرهنگی از راهبردها، فنون و روش­های مختلفی استفاده نموده است. از جمله راهبردها و فنون مورد استفاده بسیج می­توان به راهبردهای «ایمن سازی»، «مبارزه مستقیم فرهنگی» و «ترویج اندیشه­های نو»، و از میان فنون، به «تقویت بنیه فرهنگی»، «رعایت بهداشت فرهنگی»، «تقویت عزت نفس و خودباوری»، «غنی­ساختن اوقات فراغت»، و «ممانعت از ترویج ابزارهای ضد­فرهنگی» اشاره نمود. همچنین، نیروی مقاومت بسیج برای مقابله با تهاجم فرهنگی و افزایش طراز و غنای فرهنگی جوانان از روش­های مختلفی نظیر آموزش، اردو، تبلیغات و...استفاده نموده است.

با وجود این، میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج تاکنون به صورت دقیق و منظم مورد بررسی قرار نگرفته است. از همین روی، مسئولان فرهنگی بسیج برای بررسی میزان اثر بخشی اقدامات و فعالیت های خود شرایط را برای اجرای این پروژه مهیا ساختند. مطمئناً نتایج این تحقیق آنان را از میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی آگاه خواهد ساخت.

 

طرح مسئله

پس از تشدید تهاجم فرهنگی غرب، مجلس شورای اسلامی در مهرماه سال 1370 با تصویب لایه ای بخشی از ماموریت « مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی» را به نیروی مقاومت بسیج واگذار نمود. بسیج، نیز که در دوران تهاجم نظامی به شکلی اعجاز انگیز با عاملین استکبار جهانی به مبارزه و مقابله برخاسته بود، بلافاصله پس از تصویب مجلس در پی چاره برآمد، اما، این بار به خوبی می دانست که دشمن به شکلی فراگیرتر و عمیق تر، هرچند به صورت پنهان، ارزشهای فرهنگ و انقلاب او را مورد یورش قرار داده است. از همین روی، تلاشهای استکباری و فراگیر بیشتری فراسو نهاد.و برای مثال، از همان آغاز مبادرت به تشکیل کانونهای متعددی نمود و طرحهای فرهنگی و آموزشی مختلفی، از جمله طرح میثاق، را اجرا نمود.

بسیج با انجام اقدامات فرهنگی توانست سالیانه چند میلیون جوان را که بیش از همه آماج تهاجم فرهنگی اند، تحت پوشش قرار دهد. و هر یک را به فراخور استعدادها، نیازها، علائق و ... در یک یا چند مقوله فرهنگی، هنری، عقیدتی، سیاسی، علمی و ... تحت آموزش قرار دهد.

بسیج در تمام این فعالیتها در صدد آن بود تا ارزشهای دینی را در جوانان تقویت کند، هنجارهای مختلف را به آنان بیاموزد، اعتماد به نفس آنان را نیرومند سازد، پیوند آنان را با رهبری نیرومند سازد، و روحیه سلحشوری و مبارزه با استکبار را در آنان ایجاد کند.

اما، اگرچه چند سال از شروع ماموریت بسیج در مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی غرب می گذرد، گستره اثر بخشی فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای دینی، گسترش هنجارهای مذهبی و اخلاقی، جلوگیری از رسوخ هنجارها و ارزشهای غربی و ممانعت از تغییر نگرشهای نوجوانان و جوانان نسبت به فرهنگ اسلامی و ... همچنان ناشناخته مانده است. به همین سبب، در این تحقیق فردنگر، تلاش بر آن است تا نقش فعالیتهای فرهنگی بسیح در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، در سه مولفه ارزشها، هنجارها و نگرشها، مورد ارزیابی قرار گیرد. در واقع مساله اصلی این تحقیق این است که با وجود شیوه های جدید جنگ سرد(تهاجم فرهنگی )  از سوی غرب و برنامه ریزی های بسیج برای مقابله با آن ، تا چا اندازه فعایتهای بسیج توانسته است بر نگرشها ،باورها و هنجارهای جوانان تاثیرات فرهنگی مناسب گذاشته باشد ؟ و در چه زمینه هایی بسیج نیاز به فعالیتهای بیشتر و برنامه ریزی های دقیق تر دارد ؟

 

ضرورت تحقیق

یکی از گسترده ترین یورشهای دشمن به انقلاب اسلامی ایران «تهاجم فرهنگی» است. این یورش بیش از هرچیز در پی مسخ و کم رنگ ساختن بنیانهای فکری و عقاید دیرینه مردم مسلمان ایران است. گرچه ، این یورش همه گروههای سنی را، به فراخور ویژگیهای فرهنگی و روان شناختی، آنان آماج قرار می دهد، لیکن جوانان را بیش از دیگر گروههای سنی فراخور یورش قلمداد می کند. از همین روی، بخش معتنابهی از سرمایه و نیروی خود را معطوف آنان می سازد. چه دشمن نیک می داند که رویگردانی آنان از ارزشهای اسلامی و انقلاب اسلامی مخرب ترین اثرات را برای جامعه اسلامی در پی خواهد داشت.

نیروی مقاومت بسیج، گرچه وظایف و رسالتهای متعددی را بر دوش می کشد، اما از این اقدام و «شبیخون» استکبار جهانی نیز غافل نمانده است و طرحهای فرهنگی و هنری مختلفی را بکار بسته است. تا با تقویت بنیانهای معنوی جوانان و آنان را در برابر «هجمه» فزاینده فرهنگی مصون دارد. اما، بسیج برای آنکه بتواند گامهای فرهنگی خود را استوارتر فراسو نهد و کاستیهای اقدامات فرهنگی خود را مرتفع سازد، نیازمند آن است تا اثر بخشی اقدامات خود را در حطیه پراهمیت تهاجم فرهنگی غرب مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. افزون بر آن او نیازمند آن است تا مخاطبین خود را بازشناسد و خرسندی آنان را از اقدامات فرهنگی در یابد تا در آینده آنگونه گام بردارد که گستره مخاطبین خود را فزونی بخشد و دشمن را از تحقق نیات و امیال شیطانی اش مایوس نماید. این همه تنها زمانی میسر خواهد گشت که پژوهشی علمی در شمول نسبتاً فراگیری صورت یگرد. تلاش طرح حاضر بر ان است تا بسیاری از ابهامات مربوط به حیطه اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج را بزداید و راهگشای تلاشهای فرهنگی بعدی گردد.

بنابراین ضرورت اصلی انجام این طرح در شرایط فعلی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:

-           بازنگری در فعالیتهای فرهنگی در صورت لزوم .

-           شناسایی نقاط ضعف فعالیتهای انجام شده .

-            ادامه و گسترش فعالیتها در صورت حصول اطمینان از اثر بخشی آنها.

-           ارائه شواهد و دلایل در دفاع از ماموریت محوله بسیج در مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی.

یافته های این پژوهش اولاً به خودی خود بر دانش ما پیرامون تاثیر « فعالیتهای فرهنگی« در مقابله با « تهاجم و اشاعه فرهنگی« خواهد افزود، از همین روی، می تواند در حوزه مردم شناسی فرهنگی به عنوان یافته های بنیادی نگریسته شود. ثانیا، بانیان و عاملان فعالیتهای فرهنگی بسیج از میزان اثر بخشی اقدامات خود آگاه خواهند گشت و براساس آن می توانند فعالیتهای خویش را استمرار بخشند و یا در صدد تعدیل و اصلاح آن برآیند.

 

 

فرضیه های تحقیق

1-        به نظر میرسد فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای جوانان می تواند اثر بخش باشد.

2-        به نظر میرسد فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت هنجارهای جوانان اثر بخش است.

3-        به نظر میرسد فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت نگرشهای جوانان اثر بخش است.

 

اهداف تحقیق

1-         بررسی تاثیر فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای جوانان

2-        بررسی تاثیر فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت هنجارهای جوانان

3-        بررسی تاثیر فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت نگرشهای جوانان

 

پیشنیه تحقیق

تحقیقات قابل توجهی پیرامون موضوع تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن نوشته شه که به خلاصه چکیده بعضی از آنها اشاره میگردد:

1-تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن بوسیه مرکز مطالعات و پژوهشهای ارتش بیست میلیونی در سال 1373 انجام پذیرفته ، این پژوهش به منظور شناخت ویژگیهای تهاجم فرهنگی غرب یعنی بررسی ابعاد سیاسی ، تاریخی ، جامعه شناسی، قرآنی و ... تهاجم فرهنگی بوده است . تحقیق از نوع کاربری بوده که مباحث بنیادی و نظری را دنبال کرده است . ابزار تحقیق ، مشاهده ، برسی اسنادی و پرسشنامه خودسنجی بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه خود باختگی فرد نسبت به فرهمگ بیگانه و پذیرش تهاجم فرهنگی از سوی فرد رابطه معناداری وجود دارد و از افراد پذیرنده فرهنگ غربی بیشتر ، کسانی هستند که پیشرفت کشورهای بیگانه را بیش از حد واقعی دانسته و آن را می پذیرند در این تحقیق آمده که اختلاف بین والدین با یکدیگر و پذیرش تهاجم فرهنگی از سوی فرزندان رابطه وجود دارد و همچنین تاکید نموده که بین رفتار پرخاشگرانه و سلطه جویانه والدین و پذیرش تهاجم فرهنگی توسط کودکان رابطه وجود دارد . نتیجه تحقیق نشان داد که شدن نیروهای بسیجی ، مهاجرت بی رویه از شهر به روستا ، کمرنگ شدن انگیزه های ایثار گرانه ، تبلیغ و ترویج ورود تکنولوژی صنعتی غرب زمینه را برای پذیرش تهاجم فرهنگی فراهم می نماید.

2-بررسی علل گرایش جوانان به مظاهر فرهنگی غرب در استان اردبیل با مقایسه میزان گرایش جوانان بسیجی (73-74) پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی توسط درودگر انجام گرفت و نتایج نشان داد: نفوذ فرهنگ غرب مورد بررسی واقع شده است و اینکه گرابیش و تمایل به مظاهر فرهنگ غرب در بین جوانان استان در چه حد و میزانی هست ؟ و کدام متغیرها در این امر بیشتر دخیل هستند؟ و در نهایت مقایسه گرایش به مظاهر فرهنگ غرب در بین جوانان بسیجی و غیر بسیجی روش کار در این تحقیق استفاده از تکنیک پرسشنامه بوده و از نتیجه گیریهای مهم تحقیق این است که گرایش به فرهنگ غرب در بین جوانان به نوعی خیزش و به عناوین متعدد شیوع پیدا می کند از فرضیات مربوط به خصوصیات فردی و رابطه آن با میزان گرایش ، نشان دهنده این است که پسران جوان بیش از دختران به مظاهر فرهنگ غرب گرایش دارند و جوانان در اوایل جوانی گرایش بیشتری دارند در مورد متغییر بسیجی بودن نشان می دهد که جوانان بسیجی نسبت به جوانان غیر بسیجی با فاصله معناداری در سطح پایین تری نسبت به مظاهر فرهنگ غرب گرایش دارند.

تاکید دارد ، توجه بیشتری به برنامه ریزیهای مربوط به امر جوانان می شود و سرمایه گذاری لازم در جذب جوانان به نهاد مقدس بسیج صورت پذیرد.

3- مقدم(1378) در تحقیق خود تحت عنوان تهاجم فرهنگی غرب و راههای مقابله با آن در مدارس ، به این نتیجه میرسد که ایجاد و تقویت بسیج در کلیه مدارس و مرکز آموزشی می تواند از جمله عوامل موثر مقابله با تهاجم فرهنگی غرب باشد . در ضمن تاکید نموده وجود مکان مناسب جهت فعالیت دانش آموزان و برنامه ریزیهای آموزشی ،فرهنگی و تفریحی متنوع برای آنان می تواند در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی موثر باشد.

4- جمشیدی (4-1373) در مقالات خود در مورد  تهاجم فرهنگی به ماهیت و فرهنگ و تهاجم فرهنگی غرب پرداخته و نتیجه می گیرد که نظام فرهنگی غرب با توجه به مبانی و اصول فکری ، نظامی مهاجم و توسعه طلب است که موجود هیچ فرهنک مخالفی را تحمل نمی کند وداعیه تسلط به هستی و تسخیر آن را دارد .لذا باید فریب زرق و برق آن را نخورده و در مقابل تهاجم آن ایستاد و حتی برتر رفت و به بنیان آن تعرض نمود .باید به غرب ستیزی پرداخت در زمینه انقلاب بزرگ برای خروج از حصار مادی و ستم آلود غرب را  فراهم ساخت .

5- بشریه حسین) 1385)  در مقاله ای  با عنوان گذار بر دموکراسی از چشم انداز بسیج سیاسی ، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران بیان می کند که : از دیدگاه نظریه بسیج در راه فهم نظری گذار به دموکراسی می کوشد، و درباره وضعیت گذار، عوامل وضعیت گذار، و اینکه کدام عوامل سبب کشیده شدن وضعیت گذار به دموکراسی می شود بررسی می کند، و برای این هدف نیز از جامعه مدنی و جامعه توده ای سخن می گوید. مقاله وضعیت گذار را متضمن تحکیم رژیم حاکم از یکسو و احتمال پیدایش رژیم دموکراتیک از سوی دیگر می داند، به شکل گیری گروههای اپوزیسیون در آن پرداخته، از لحاظ ساختار رژیم و توزیع منابع قدرت سیاسی نیز بررسی می کند. از شواهد تاریخی برای اثبات فرضیه سود می جوید.

 

6-ملک افضلی و همکاران  ( 1385 ) در تحقیق با عنوان بسیج جامعه برای ارتقای سلامت سالمندان در محله اکباتان تهران نشان داد :

 که در منطقه مورد مطالعه 89% سالمندان باسواد هستند. از نظر سلامت جسمانی، طبق اظهار نظر آن 92% زنان و 70% مردان مسن دچار بیماری بوده و تحت درمان می باشند. شیوع بیماری های مختلف مانند پرفشاری خون، آرتروز، پوکی استخوان و دیابت در زنان بیشتر از مردان می باشد. در بعد روانی 70% سالمندان از زندگیشان احساس رضایت می نمایند. 30% بیان می کنند که زندگی معنی خود را برای آنان از دست داده است. 66.5% از افراد نگران هستند که اتفاق بدی برای آنان نیفتد. بیش از 90% سالمندان دارای اوقات فراغت بوده و بیشتر آنان (97%) در اوقات فراغت خود تلویزیون نگاه می کنند. 67% آنها نیز دارای فعالیت ورزشی می باشند. 88-98% افراد تحت مطالعه از رژیم غذایی حاوی گروه های اصلی غذایی استفاده می کنند و مصرف گوشت 82% و شیرینی جات 77% بوده است.

نتیجه گیری: با توجه به نتایج نیازسنجی، مداخلات مناسب در ابعاد شناسایی بیماری های شایع و روش های پیشگیری از آن، بهداشت روان، ورزش، اوقات فراغت و تغذیه سالم طراحی شد.

7-حبیب زاده و همکاران  (1384 ) در تحقیق با عنوان  ارایه و ارزشیابی مدلی برای تحقق بسیج جامعه در مرکز توسعه اجتماعی و ارتقای سلامت  نشان می دهد :

 فرآیند بسیج جامعه در این پروژه موفق ارزیابی گردید اما بنظر می رسد جهت نهادینه شدن و استمرار فعالیت مرکز اجتماعی و ارتقای سلامت نیاز به جلب مشارکت و همکاری بیشتر سازمان ها و اقشار مختلف مردم وجود دارد.

 

روش تحقیق

روش تحقیق، عبارت از یک روش گام به گام، منطقی، منظم و دقیق، برای شناسایی مشکلات، گردآوری داده­ها، تجزیه و تحلیل داده­ها و استنباط معتبر از آنها است. از این رو، تحقیق علمی صرفاً مبتنی بر تجربه یا برداشت­های شخصی و درک مستقیم نیست؛ بلکه هدفمند و دقیق است (سکاران، 1381، 6).

نوع تحقیق بر مبنای هدف کاربردی است در این تحقیق از روش توصیفی زمینه‌یابی (تحقیقات پیمایشی) استفاده شده است. درواقع این پژوهش از روش توصیفی با استفاده از زمینه یابی یا پیمایشی انجام می گیرد به گونه ای که با جمع آوری از طریق مطالعات میدانی نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در منطقه 6 تهران مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.داده های میدانی که شامل داده های واقعی است از طریق روش های مختلف گرداوری می گردد پرسشنامه و مصاحبه از جمله روش هایی است که برای گرداوری داده ها استفاده خواهد شد.البته از میان روش های فوق عمدتا از روش پرسشنامه استفاده شده به طوری که با طرح سوالات تلاش گردیده تا اطلاعات مرتبط با فرضیات پژوهش و همچنین اطلاعات مربوط به نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در منطقه 6 تهران گردآوری و تحلیل گردد.برای دستیابی به برخی اطلاعات نیز با مسئولین بسیج و اساتید دانشگاه مصاحبه هایی به عمل آمده تا ضمن تکمیل اطلاعات مربوط به پرسشنامه ها برخی داده های پرسشنامه نیز از آن طریق کنترل شود.

 

جامعه آماری

جامعه آماری، به کل افراد گروه، وقایع یا چیزهایی اشاره دارد که محقق می­خواهد به تحقیق درباره آنها بپردازد ؛به طوری که حداقل در یک صفت مشترک باشند (سکاران، 1381، 294).

جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه جوانان دختر و پسر بسیجی شرکت کننده در فعالیتهای بسیج پایگاه های منطقه 6 تهران است که تعدا آنها 4980 نفر می باشد .

 

 

حجم نمونه و روش اندازه­گیری

گروه نمونه، مجموعه کوچکی از جامعه آماری است مشتمل بر برخی از اعضا که از جامعه آماری انتخاب شده­اند. به­عبارتی گروه نمونه، یک مجموعه فرعی از جامعه آماری است که با مطالعه آن، محقق قادر است نتیجه را به کل جامعه آماری تعمیم دهد (همان منبع، 295).

برای نمونه­گیری باید فهرست کاملی از افراد جامعه در دسترس باشد. این فهرست، چارچوب نمونه­گیری نامیده می­شود. در تعیین حجم نمونه در متغیرهای کیفی، در صورتی که نمونه­گیری از جامعه، محدود باشد فرمول مناسب برای n، چنین است:

 

n: تعداد افراد نمونه آماری

ξ: بازده قابل تحمل از برآورد پارامتر موردنظر

P: نسبت موفقیت در جامعه (5/0)

Z: مقدار متغیر نرمال متناظر با سطح اطمینان در اینجا 95% (1-α) است (96/1). 

α: سطح خطا ( 5/0=α).

N: حجم جامعه (4980).

حجم نمونه براساس  فرمول کوکران 356 =n نفر می‌باشد.

نمونه آماری به صورت تصادفی از بین گروه جامعه آماری با مراجعه به پایگاه های بسیج منطقه انتخاب شده است.

 

متغیرهای تحقیق

این تحقیق شامل سه متغیر اصلی مستقل در زیرگروه‌های آنها می‌باشد. متغیرهای اصلی فاکتورهای ارزشها ، نگرشها و هنجارها می‌باشد.

 

مولفه های متغیر ارزش

1- شرکت در فعالیت‌های بسیج ارزش‌های دینی در شما تقویت شده‌است

2- آموزش‌های بسیج در تقویت عزت نفس و خودباوری شما مؤثر بوده است

3- با شرکت در آموزشهای فنی و حرفه ای مهارتهای حرفه ای شما تقویت‌ شده است

4- شرکت در فعالیت‌های بسیج در ارتقائ تحصیلی  شما موثر بوده است

5-  با شرکت در فعالیتهای بسیج آموزشهای هنری شما تقویت شده است

6- شرکت در بسیج باعث تقویت امنیت درونی و مهارتهای نظامی  شما شده است

7- با شرکت در فعالیت‌های بسیج بنیه فرهنگی سیاسی شما تقویت یافته است .

8- تا چه اندازه با شرکت در فعالیت‌های بسیج امدادگری را آموخته اید .

9- فعالیت‌های بسیج تا چه اندازه در امنیت بهداشتی  واکسینه ساختن مردم موثر است ؟

10- شرکت در فعالیت‌های بسیج آشنایی با قرآن را در شما تقویت کرده است

11- شرکت در فعالیت‌های بسیج  در تقویت روحیه عزت نفس و خودباوری شما بوده است

 

مولفه های متغیرنگرشها

12- شرکت در فعالیت‌های بسیج  در غنی ساختن اوقات فراغت شما موثر بوده است .

13- شرکت در آموزش‌های بسیج سبب تقویت اعتقادات دینی شما شده است

14- شرکت در آموزش‌های بسیج در افزایش اعتماد به نفس شما موثر بوده است 

15- شرکت در فعالیت‌های بسیج در تقویت هنجارهای مذهبی شما موثر بوده است .

16- شرکت در فعالیت‌های بسیج در تقویت روحیه سلحشوری شما موثر بوده است .

17- شرکت در فعالیت‌های بسیج مقاوت شما را در برابر تهاجم فرهنگی افزایش داده است

18- شرکت در فعالیت‌های بسیج در عدم پذیرش فرهنگهای غربی مبتذل از سوی شما موثر بوده است .

19- شرکت در آموزش‌های بسیج روحیه همبستگی اجتماعی نوع دوستی  را در شما تقویت نموده است

20- شرکت در فعالیت‌های بسیج باعث تقویت  توجه شما فعالیتهای بهداشتی شده است  .

21- شرکت در فعالیت‌های بسیج روحیه  حفاظت از محیط زیست را در شما تقویت نموده است.

22- شرکت در فعالیت‌های در ایجاد و تقویت روحیه بردباری در شما مثر بوده است .

 

 

مولفه های متغیر هنجارها

23- شرکت در آموزش‌های بسیج باعث تقویت روحیه قبح برقراری ارتباط با آمریکا بوده است

24- پس از شرکت در فعالیتهای بسیج در بهسازی امکان مذهبی فعالیت بیشتری داشته اید .

25- شرکت در فعالیت‌های بسیج مقابله با فن آوری غربی مانند ماهواره در شما تقویت نموده است.

26- شرکت در فعالیت‌های بسیج دیدگاه شما را نسبت ابزارهای تهاجم فرهنگی تغییر داده است

27- پس از شرکت در فعالیت‌های بسیج باعث تقویت ،ترویج و اشاعه اندیشه های نو در شما شده است .

28- پس از شرکت در فعالیت‌های بسیج و  اردو های علمی و فرهنگی ،اطلاعات عمومی شما تقویت شده است .

29- پس از شرکت در فعالیت‌های بسیج  و مسابقات علمی و فرهنگی نگرشها ی عمی شما تقویت شده است.

30- پس از شرکت در فعالیت‌های بسیج روحیه امر به معروف و نهی از منکر در شما تقویت شده است.

31- شرکت در فعالیتهای بسیج و کسب مشاوره تربیتی تا چه اندازه برای شما مفید بوده است .

32- با شرکت در فعالیتهای بسیج و نمایشگاه کتب روحیه کتابخوانی در شما تقویت شده است .

33- شرکت در فعالیتهای بسیج تا چه اندازه در تقویت نگرش  غرب ستیزی شما موثر بوده است .

 

ابزار جمع­آوری اطلاعات

داده­ها را می­توان به روش­های گوناگون، در مکان­های مختلف و از انواع منابع گردآوری نمود (سکاران، 1381، 243). اما آنچه مهم است، این است که ابزار مورد استفاده، اعتبار پژوهش را دچار خدشه نکرده و از طرفی، نقاط قوت ابزار، موجب تقویت پژوهش گردد .در این قسمت، برای کسب داده­های اولیه جهت تجزیه و تحلیل، از پرسشنامه استفاده گردیده است.

پرسشنامه، مجموعه­ای از سوال­هاست که پاسخ­دهنده با ملاحظه آنها، پاسخ آنها را ارائه می­دهد. از پرسشنامه، زمانی که بخواهیم اطلاعات فراوانی را آسان و سریع به­دست آوریم، استفاده می­شود.

در بیشتر تحقیقات، پرسشنامه­هایی که دارای سوالات بسته پاسخ هستند، به دلیل سهولت آنالیز آماری و صرفه­جویی در وقت به کار می­روند ، در این تحقیق برای جمع‌آوری اطلاعات در جهت آزمون فرضیه‌های پیش‌بینی شده از پرسشنامه بسته استفاده شده است. پرسشنامه حاوی 11 سوال درباره هر سه متغیر ارزش ،نگرش و هنجار می باشد که براساس متغیرهای مدل تحقیق می‌باشد.

برای بررسی اعتبار پرسشنامه Q کرونباخ در نرم‌افزار SPSS مورد محاسبه قرار گرفت که میزان آن 96/0 بود. و حاکی از اعتبار پرسشنامه طراحی‌شده می‌باشد.

در واقع در این پژوهش، پژوهشگر الزامات و ملاحظات اخلاقی را در حد توان و استاندارد رعایت نموده است. در این راستا و برای رعایت الزامات و ملاحظات اخلاقی در تحقیق، به افراد نمونه اطمینان خاطر داده شد که تکمیل و ارائه پرسشنامه، برای آنها هیچ گونه آثار حقوقی، اقتصادی و اجتماعی و ...را مترتب نمی­سازد و داده­های ارائه شده، محرمانه تلقی و از آنها تنها استفاده آماری می­گردد. به قصد اینکه افراد، نظر واقعی خود را ارائه نمایند، از ایشان خواسته شد از ذکر نام و اطلاعات شخصی خودداری نمایند. در انتها، نتایج به صورت کلی استخراج، نگارش و گزارش شده است.

پرسشنامه مذکور شامل 2 بخش عمده است:

الف) سوالات عمومی:

در سوالات­عمومی به عنوان سوالات جامعه شناختی و دموگرافی، ­سن،­ جنس ،سابقه کاری و سطح تحصیلات پاسخ­دهندگان،­ مورد بررسی قرارگرفته است.

 

ب) سوالات تخصصی:

این بخش شامل 36 سوال است که 12 سوال اول آن مربوط به رهبری، 12 سوال بعدی مربوط به تمایز و 12 سوال آخر مربوط به تمرکز است.

شکل کلی و امتیازبندی طیف به صورت ذیل است:

جدول (1) شکل کلی و امتیازبندی پرسشنامه براساس طیف لیکرت

شکل کلی

خیلی کم

کم

متوسط

زیاد

خیلی زیاد

امتیازبندی

1

2

3

4

5

 

برازش ابزار اندازه­گیری

پیش از اجرای ابزارهای اندازه­گیری و به­کارگرفتن آنها در مرحله اصلی جمع­آوری  داده­ها، ضروری است که پژوهشگر از طریق علمی، اطمینان لازم را نسبت به پرسشنامه مورد استفاده حاصل نماید. بدین­منظور، باید روایی و پایایی پرسشنامه بررسی شود. زیرا ردّ یا تایید فرضیه­های تحقیق و سایر نتایج آن، بر مبنای داده­های جمع­آوری شده از طریق پرسشنامه صورت می­گیرد.

پایایی (قابلیت اعتماد) ابزار اندازه­گیری

پایایی[1] یک وسیله اندازه­گیری، به دقت، اعتمادپذیری، ثبات یا تکرارپذیری نتایج آزمون اشاره دارد (به­عبارتی صحت در اندازه­گیری را نشان می­دهد). مقصود از پایایی آن است که اگر ابزار اندازه­گیری را در یک فاصله زمانی کوتاه، چندین بار و به گروه واحدی از افراد بدهیم، نتایج حاصل، نزدیک به هم باشد(مومنی، 1386، 206).

برای اندازه­گیری پایایی از شاخصی به نام ضریب پایایی استفاده می­کنیم و دامنه ضریب، قابلیت اعتماد از صفر (عدم ارتباط) تا 1+ (ارتباط کامل) است. ضریب قابلیت اعتماد نشانگر آن است که تا چه اندازه ابزار اندازه­گیری، ویژگی­های با ثبات آزمودنی و یا ویژگی­های متغیر و موقتی وی را می­سنجد ­(سرمد و دیگران، 1383، 166).

در این تحقیق به منظور تعیین پایایی آزمون، از روش آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. این روش، برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه­گیری که خصیصه­های مختلف را اندازه­گیری می­کند به­کار می­رود. گفته می­شود اگر ضریب آلفا بیشتر از 7/0 باشد، آزمون از پایایی قابل قبول برخوردار است.

رابطه آلفای کرونباخ عبارت است از:

                                                              

 : ضریب آلفای کرونباخ

  : تعداد سوال­های پرسشنامه

 : واریانس سوال i

 : واریانس کل پرسشنامه (سرمد و دیگران، 1383، 169).

بنابراین، به­منظور اندازه­گیری قابلیت اعتماد، از روش آلفای کرونباخ و با استفاده نرم­افزار spss انجام گردیده است که عدد 96/0 به­دست آمد و این عدد، نشان­دهنده آن است که پرسشنامه مورد استفاده، از قابلیت اعتماد و یا به عبارت دیگر از پایایی لازم برخوردار است.

 

 

جدول (2) مقادیر آلفای کرونباخ برای پرسشنامه و خرده مقیاسهای آن

متغیر های پرسشنامه

سوالات هر متغیر

عدد به دست آمده از آلفای کرونباخ

ارزشها

1-11

903/0

نگرشها

12-21

924/0

هنجارها

22-33

904/0

کل

1-33

960/0

 

روایی ابزار اندازه­گیری

مفهوم اعتبار، به این پرسش پاسخ می­دهد که ابزار اندازه­گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می­­سنجد. به عبارت دیگر، روایی مستلزم آن است که ابزار پژوهش، همان متغیری را اندازه گیری کند که پژوهشگر قصد اندازه­گیری آن را دارد (صفرزاده و فرهنگی، 1387، 235).

    وقتی محقق ابزار سنجش را طراحی نمود، لازم است آن را به صورت آزمایشی به مورد اجرا گذارد. نتایج گردآوری شده بعد از اجرای مرحله پیش آزمون، به محقق کمک می­کند تا اصلاحات لازم را در بخش­ها و مراحل گوناگون تحقیق به عمل آورد­؛ زیرا محقق می­تواند براساس نتایج آزمایش، مراحل بعدی کار را نتیجه­گیری کند و ببیند تا چه اندازه روش کار و ابزار سنجش می­تواند اهداف تحقیق را برآورده نماید­ (حافظ­نیا، 1376، 136-135). پیش از آن که کار میدانی و اجرایی شروع شود لازم است پرسشنامه تهیه شده، با یک گروه کوچک از پاسخ­دهندگان برای پی­بردن به ناسازگاری درونی و ابهام­های موجود در آن، آزمایش شود. بدین­وسیله، می­توان مطمئن شد که پرسش­ها، موجب سردرگمی و ابهام پاسخ­دهندگان و مشارکت­کنندگان نمی­شود. در این راستا، پرسشنامه این پژوهش نیز قبل از توزیع، بین 10 پاسخ­دهنده به صورت محدود و همچنین 3 نفر از اساتید دانشگاه توزیع گردید، تا ابهام­های آن به حداقل ممکن کاهش یافته و در مقابل، پایایی و روایی (اعتبار) آن افزایش پیدا کند.

 

روش­ تجزیه و تحلیل داده­ها

در این تحقیق، برای تجزیه و تحلیل داده­های به دست آمده از نمونه­ها، از روش­های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم­افزار spss استفاده گردیده است.

تجزیه و تحلیل داده­های آماری، فرایندی چندمرحله­ای است که طی آن، داده­های به دست
آمده از طریق ابزار جمع­آوری در جامعه آماری، طبقه­بندی و سپس پردازش می­شوند تا زمینه برقراری انواع تحلیل­ها و ارتباط بین داده­ها، به منظور آزمون فرضیه­ها فراهم آید(حافظ نیا، 1386، 306-305).

آمار توصیفی: این نوع آمار صرفاً به توصیف جامعه می­پردازد و هدف آن محاسبه پارامترهای جامعه است. در این تحقیق برای قسمت آمار توصیفی از جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار استفاده شده است.

آمار استنباطی: در این نوع آمار، محقق با استفاده از مقادیر، نمونه آماری را محاسبه می­کند. سپس به کمک تخمین و آزمون فرض آماری، آمارها به پارامترهای جامعه تعمیم داده می­شوند. به­طور کلی در بحث آماری، هرجا سخن از استنباط و استنتاج باشد، آن را آمار استنباطی می­نامند (آذر و مومنی، 1381، 8).

آزمون­های آماری مورد استفاده به شرح زیر است:

با توجه به اینکه آزمون فرضیه­ها عمدتاً مستلزم تحلیل میانگین های پاسخ های افراد است و متغیرهای مورد بررسی از نوع فاصله ای هستند، برای آزمون فرضیه­ها به­طور عمده، از روش آزمون t و تحلیل واریانس درونی استفاده شده است.

 

توصیف داده‌ها

نتایج تحقیق در بخش توصیفی نشان داد 7/19 درصد افراد پسر و 3/80  درصد دختر می‌باشند، 2/11 درصد از جوانان سن آنها بین 20 تا 22 سال است ، 66 درصد بین 23 تا 27 سال است و 8/22 درصد بالاتر از 27 سال دارند. در زمینه سطح در آمد 4/17 درصد از جوانان درآمد خانواده آنها کمتر از 400 هزار تومان است ، 50 درصد بین 400 تا 700 هزار تومان ، 2/24 درصد بین 700 هزار تومان تا یک میلیون تومان و 4/8 درصد بیشتر از یک میلیون می باشد.

از نظر وضعیت اشتغال 5/31 درصد از جوانان پدر آنها دارای شغل آزاد است ،4/28 درصد کارمند ، 7 درصد کارگر ، 4/1 درصد مدیر ،2/4 درصد بیکار ،3/23 درصد بازنشسته می باشد و 2/4 درصد پدرشان دارای مشاغلی غیر از موارد مذکور می باشد. 6/5 درصد از جوانان مادر آنها دارای شغل آزاد است ،8/2 درصد کارمند ، 4/1 درصد کارگر ، 8/2 درصد مدیر ،9/5 درصد بازنشسته می باشد ، 1/80 درصد خانه دارند  و 4/1 درصد مادرشان دارای مشاغلی غیر از موارد مذکور می باشد.

از نظر وضعیت تحصیلی 1/51 درصد از جوانان پدرشان از نظر سطح تحصیلات زیر دیپلم می باشد ، 6/21 درصد دیپلم ، 2/20 درصد فوق دیپلم و لیسانس و 7 درصد فوق لیسانس و بالاتر می باشد. 3/50 درصد از جوانان مادرشان از نظر سطح تحصیلات زیر دیپلم می باشد ، 6/37 درصد دیپلم ، 4/10 درصد فوق دیپلم و لیسانس و7/1 درصد فوق لیسانس و بالاتر می باشد.

 

4-3 بخش دوم : تحلیل داده ها

فرضیه اول : فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان موثر است.

برای آزمون این فرضیه از t تک متغیره استفاده شد. فرض صفر و خلاف عبارتند از:

 

جدول(3) آمار توصیفی مربوط به تاثیر  فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان

خطای انحراف از میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

تعداد

 

042/0

796/0

029/3

356

ارزشها

جدول (4)آمار t تک متغیره مربوط تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان

میانگین مورد انتظار=3

 

سطح اطمینان 95%

تفاوت میانگین‌ها

سطح معناداری

درجه آزادی

t

 

112/0

054/0-

028/0

495/0

355

684/0

ارزشها

             

نتایج جدول فوق نشان می‌دهد t مشاهده شده (684/0-=t) در سطح آلفای 5 درصد معنادار نیست و فرض صفر رد نمی‌شود. به عبارتی بین میانگین مشاهده شده (029/3) و مورد انتظار (3) تفاوت معناداری مشاهده نمی‌شود در نتیجه می‌توان گفت فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای نوجوانان موثر نمی باشد.

 

فرضیه دوم : فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان موثر است.

برای آزمون این فرضیه از t تک متغیره استفاده شد. فرض صفر و خلاف عبارتند از:

 

 

جدول(55) آمار توصیفی مربوط به تاثیر  فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان

خطای انحراف از میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

تعداد

 

0414/0

82/7

31/3

356

نگرشهای

جدول(6) آمار t تک متغیره مربوط تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان

میانگین مورد انتظار=3

 

سطح اطمینان 95%

تفاوت میانگین‌ها

سطح معناداری

درجه آزادی

t

 

388/0

225/0

314/0

001/0

355

38/7

نگرشهای

             

نتایج جدول فوق نشان می‌دهد t مشاهده شده (38/7-=t) در سطح آلفای 5 درصد معنادار است و فرض صفر رد می‌شود. به عبارتی بین میانگین مشاهده شده (31/3) و مورد انتظار (3) تفاوت معناداری مشاهده می‌شود به طوری که میانگین مشاهده شده از مورد انتظار بالاتر است در نتیجه می‌توان گفت فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان موثر می باشد.

 

 

فرضیه سوم : فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان موثر است.

برای آزمون این فرضیه از t تک متغیره استفاده شد. فرض صفر و خلاف عبارتند از:

 

 

جدول(7) آمار توصیفی مربوط به تاثیر  فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان

خطای انحراف از میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

تعداد

 

045/0

865/0

34/3

356

هنجارها

 

 

جدول(8) آمار t تک متغیره مربوط تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان

میانگین مورد انتظار=3

 

سطح اطمینان 95%

تفاوت میانگین‌ها

سطح معناداری

درجه آزادی

t

 

426/0

246/0

363/3

001/0

355

33/7

هنجار ها

             

 

نتایج جدول فوق نشان می‌دهد t مشاهده شده (33/7-=t) در سطح آلفای 5 درصد معنادار است و فرض صفر رد می‌شود. به عبارتی بین میانگین مشاهده شده (34/3) و مورد انتظار (3) تفاوت معناداری مشاهده می‌شود به طوری که میانگین مشاهده شده از مورد انتظار بالاتر است در نتیجه می‌توان گفت فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان موثر می باشد.

 

فرضیه اصلی: مقایسه میانگین های متغیر ها(ارزشها ، نگرشها و هنجارها) از نظر میزان تاثیر گذاری بر جوانان.

برای انجام این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس درون گروهی استفاده شد و نتایج در جداول زیر نشان داده شد .

جدول(9) فاکتورهای درون گروهی

متغیرهای وابسته

فاکتورها

ارزشها

نگرشها

هنجار ها

1

2

3

جدول فوق مربوط به فاکتورهای درون گروهی است که شامل(ارزشها  ، نگر شها و هنجار ها)  می‌باشد.

جدول(10) آمار توصیفی مربوط به فاکتورهای درون گروهی

متغیر

انحراف استاندارد

میانگین

تعداد

ارزشها

نگرشها

هنجار ها

769/0

782/0

865/0

029/3

31/3

37/3

356

356

356

 

جدول فوق مربوط به توصیف آماری متغیر ها می باشد همانطور که مشاهده می شود در این جدول به میانگین ، انحراف استاندارد و تعداد افراد نمونه پرداخته است.

جدول (11)تعامل فاکتورهای درون گروهی با یکدیگر

منبع تغییرات

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مربعات

F

سطح معناداری

میزان اثر

فاکتر های درون گروهی

467/20

 

82/1

 

270/11

347/63

001/0

151/0

خطا

696/114

67/644

178/0

 

 

 

 

نتیجه آزمون نشان می‌دهد f مشاهده شده 347/63=F در سطح آلفای 5 درصد معنادار است زیرا میزان p-valu بزرگتر از 5 درصد می باشد در نتیجه فرض صفر رد می شود و می توان گفت بین میزان اثر فاکتر ها تفاوت معناداری مشاهده می شود .

 

 

نتایج  نمودار در فوق نشان می دهد هنجار ها دارای بالاترین میزان میانگین(37/3) و سپس نگرشها دارای میانگین (31/3) و در آخر متغیر ارزشها قرار دارد که نسبت به نگرشها و هنجارها دارای میانگین(029/3) پایین تری است.

 

نتایج حاصل تحقیق

در این پژوهش مراد از ارزشها احساسات عمیق افراد ، پیرامون مولفه هایی نظیر: آموزشهای عقیدتی سیاسی، ارتقائ تحصیلی،آموزش نظامی ، آموزشهای امدادگری،آموزش قرآن،آموزشهای فنی و حرفه ای، آموزشهای هنری، تقویت بنیه فرهنگی سیاسی مردم،واکسینه ساختن مردم ، رعایت بهداشت عمومی، تقویت عزت نفس و خودباوری و غنی ساختن اوقات فراغت می باشد.

با توجه به اینکه  فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان موثر می باشد. در این پژوهش منظور از نگرش اطلاعات (شناخت ها)، مقابله با فن آوری غرب ، ممانعت از ورود ابزارهای تهاجم فرهنگی ، ترویج و اشاعه اندیشه های نو،تربیت بدنی ، اردوها ،برگزاری مسابقات علمی و فرهنگی ، مشاوره تربیتی و امر به معروف و نهی از منکر می باشد .

برای تبیین این فرضیه با توجه به نظر السون و زانا ( 1995)  می توان گفت نگرشها بر اثر وابستگیهای تقویت ایجاد یا تغییر می کنند و  با شناسایی تقویت کننده های مناسب هر فرد یا گروه اجتماعی، و دستکاری آن، می توان نگرشها را کنترل کرد. بدین معنی هرگاه یک نگرش با پیامد مطلوبی تعقیب شود استمرار می یابد. در غیر آنصورت به خاموشی می گردید.

همچنین  فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان موثر می باشد. در این پژوهش منظور از هنجارها عبارت است از نظرات آزمودنیها پیرامون اعتقادات دینی ، اعتماد به نفس، هنجارهای مذهبی، تقویت روحیه سلحشوری، بردباری، مقاومت در برابر یورشهای فرهنگی ، فرهنگهای غربی مبتذل ،کمک به مجرمین و سرکشی به خانواده ها و بررسی مشکلات آنها، فعالتهای بهداشتی ،حفاظت از محیط زیست و احداث و آماده سازی امکان فرهنگی و ورزشی.

در تبین این فرضیه می توان از نظریه اینگلهارت (1995)  کمک گرفت . اینگلهارت (1995) معتقد بود افزایش احساس امنیت در مردم موجب، کم رنگ شدن نیاز به هنجارهای مطلق شده است. او در این زمینه از یک تبیین روان شناختی سود جسته است. چه، روان شناسان دریافته اند در شرایط فشار آور و در فقدان امنیت، مردم کمتر هنجارهای عمومی و سنتی خود را تغییر می دهند، چون تغییر خود به خود اضطراب انگیز است، و آدمیان لاجرم از آن گریزانند. اما، ‌هنگامی که خطری امنیت مردم را تهدید نکند آنان با سهولت بیشتری انحراف از هنجارها را می پذیرند (میزر 1990) در نتیجه با توجه به تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان می توان گفت این فعالیتها موجب به خطر انداختن امنیت مردم نشده است و افراد از این هنجارها تبعیت کرده اند.

در نهایت می توان گفت هنجار ها دارای بالاترین میزان و سپس نگرشها و در آخر متغیر ارزشها قرار دارد که نسبت به نگرشها و هنجارها دارای میانگین پایین تری است.

 

پیشنهاد های پژوهشی

1- با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر روشن شد که  میزان فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان موثر نمی باشد حال پیشنهاد می‌شود با برگزاری کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزشی تخصصی مختص جوانان آگاهی‌های مربوط به ارزشهای جوانان را بالا ببرند. همچنین خانواده به‌عنوان یکی از عوامل اصلی مؤثر در اجتماعی‌کردن فرزندان و رشد هویت دینی ایشان می‌تواند از دوران کودکی نقش مؤثری داشته باشد. در این زمینه نیاز هست ابتدا تحقیقاتی راجع به عملکرد خانواده‌ها در امر پرورش دینی فرزندانشان صورت گیرد، سپس متناسب با نتایج حاصله و نیاز جوانان، برنامه‌های آموزشی برای خانواده‌ها تدوین شود و از سوی ارگان‌های رسمی تبلیغ و اجرا گردد.

2- با توجه به این که دانشگاه اصلی ترین مکانی است که دانشجویان به ارزشهای فرهنگی آشنا می شوند در نتیجه به مسئولین و افراد مربوطه پیشنهاد می‌شود طی جلسات یا ابلاغاتی از اساتید دانشگاه درخواست شود قسمتی از زمان کلاس خود، هرچند کوتاه را به آموزش مسائل فرهنگی دانشجویان اختصاص دهند.

3- پیشنهاد می شود جهت افزایش جاذبه بسیج برای نسل جوان  اولا ، جوانان را از خودمان جدا نکنیم بلکه همه را جذب نماییم و بتوانیم آنها را در مسیر کمال تربیت نماییم زیرا اگر کسی را طرد کردیم یک دشمن به دشمنان خود اضافه نموده ایم در حالی که اگر همین فرد با برخورد مناسب جذب شود حتما رشد و کمال می یابد و هم برای سازمان بسیج می تواند موثر باشد. در ثانی تدوین برنامه منظم و منسجم بر اساس معیار های منطقی در جهت توسعه فرهنگ بسیجی از اولویت کاری کانون بیسج فرهنگیان باشد.

4- برای آشنایی نسل امروز با بسیج پیشنهاد می شود مسئولان اطلاع رسانی در مورد سابقه درخشان بسیج و بسیجیان در دوران انقلاب و خصوصا دفاع مقدس با استفاده از شیوه های مناسب هنری بدون تکیه بر یک جنبه خاص ،ساخت زندگی نامه و ثبت فعالیت الگو های عملی بسیج یعنی رزمندگان و شهدا به صورت فیلم ارائه نمایند.

5- دادن جذابیت به برنامه های بسیج و گسترده کردن فعالیت های آن به نحوی که بتواند سلایق گوناگون جوانان امروز را در مسیر صحیح و منطقی پاسخگو باشد و آن ها را در جهت مسیر کمال سوق دهد. زیرا اگر برنامه ریزی مناسب برای  فعالیت های بسیج وجود داشته باشد از جمله پر کردن اوقات فراغت جوانان با وسایل مختلف نظیر فعالیت های ورزشی متنوع، کلاس های آموزشی ، آموزش استفاده از رایانه و ... می توان از استعداد های نهفته جوانان در راه بهبنه سازی برنامه های بسیج بهره برداری نمود.

6- با توجه به این که بیشترین تعداد افرادی که در دانشگاه  مشغول به تحصیل هستند جوانان می باشند در نتیجه پیشنهاد می شود برای آگاهی بیشتر دانشجویان از مسائل دینی و اجتماعی در دانشگاه اقداماتی همچون برگزاری همایش‌ها، توزیع بروشورهای آموزشی، استفاده از فضای بُرد ساختمان دانشکده‌ها برای آموزش و سایر اقدامات در هر گروه اقداماتی صورت گیرد.

7- تشویق و حمایت مادی و معنوی مسئولین دانشگاه از نهادهایی همچون بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی برای گسترش حیطة فعالیت‌های خود و افزایش اعضا علی‌الخصوص جدید الوردها.

8- از آنجا که با افزایش سن وضعیت فرهنگی بالاتر می‌رود و افراد سنین پایین دارای پایین‌ترین وضعیت فرهنگی هستند، پیشنهاد می‌شود سیستم‌های آموزشی در دوره‌های قبل از دانشگاه همچون مدارس که مربوط به سنین نوجوانی بوده وزمان شکل‌گیری هویت در نوجوانان است، ارزش‌ها و هنجارهای دینی، سیاسی و اجتماعی را برای نوجوان نهادینه سازند.

9- با توجه به تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان پیشنهاد می شود مسئولین و عاملان فعالیتهای فرهنگی بسیج از میزان اثر بخشی اقدامات خود آگاه شوند  و براساس آن بتوانند فعالیتهای خویش را استمرار بخشند و یا در صدد تعدیل و اصلاح آن برآیند.

10- با توجه به نقش تقویت عزت نفس و خودباوری جوانان  می توان گفت افزایش خودباوری مردم و تقویت عزت نفس جوانان را در برابر تهاجم فرهنگی مصون می‌سازد. چه آدم دارای عزت نفس پایین، خود و فرهنگ و ملت خویش را کمتر می‌پندارد بنابراین پیشتهاد می شود مسولین بسیج به نقش این عوامل بیشتر توجه داشته باشند.

 

پیشنهاد های برای پژوهشگران آینده

1- با توجه به اینکه در پژوهش حاضر فقط به سه بعد کلی یعنی ارزشها ، هنجار ها و نگرش ها پرداخته شده است در نتیجه پیشنهاد می شود پژوهشگران آینده به کلیه ا بعاد فرعی که شامل زیر مجموعه های ارزشها ، هنجار ها و نگرش ها است  بپردازند .

2- با وجود این، میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج تاکنون به صورت دقیق و منظم مورد بررسی قرار نگرفته است. از همین روی پیشنهاد می شود ، مسئولان فرهنگی بسیج برای بررسی میزان اثر بخشی اقدامات و فعالیت های خود شرایط را برای اجرای این پروژه مهیا سازند.

 

محدودیت های پژوهش

هرچند در این پژوهش سعی شده است نمونه گیری تحت شرایط مطلوبی انجام شود ، اما در عمل محدودیت هایی نیز وجود داشته است که مهمترین آنها به شرح زیر است :

 

1-  وجود متغیرهای مداخله گر احتمالی در تحقیق مورد بررسی قرار نگرفته اند.

2- نبود امکانات و شرایط کافی برای اجرای تحقیق در همه گروههای سنیی .

3- محدود بودن جامعه آماری به نوجوانان بسیجی شهر تهران باعث  محدودیتِ تعمیم دادن نتایج به جوانان و بسیجیان سایر استان ها و شهرهای ایران شده است.

4- عدم وجود الگوهای تحقیقی مشابه در ارتباط با موضوع پژوهش حاضر .



[1]- reliability

مراجع
  1. آذر، عادل؛ منصور مومنی، 1381، آمار و کاربرد آن در مدیریت، جلد اول، انتشارات سمت، چاپ ششم.
  2. آذر، عادل؛ منصور مومنی، 1381، آمار و کاربرد آن در مدیریت، جلددوم، انتشارات سمت، چاپ ششم.
  3. حافظ­نیا، محمد، 1376، مقدمه­ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، انتشارات سمت.
  4. خاکی، غلامرضا، 1378، روش تحقیق با رویکردی به پایان­نامه­­­­نویسی، وزارت فرهنگ وآموزش عالی، انتشارات بازتاب.
  5. سرمد، زهره و همکاران، 1383، روش­های تحقیق در علوم رفتاری، انتشارات آگاه، چاپ هشتم.
  6. سکاران، اوما، 1381، روش­های تحقیق در مدیریت، ترجمه محمود صائبی و محمود شیرازی، انتشارات موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه­ریزی، چاپ پنجم.
  7. صفرزاده، حسین، 1384، طراحی و تبیین الگوی ارتباطات سازمانی در فرایند کارآفرینی سازمانی، پایان­نامه دکتری، دانشگاه تهران، دانشکده مدیریت.
  8. صفرزاده، حسین، علی اکبر فرهنگی، روش­های تحقیق در علوم انسانی با نگرشی بر پایان­نامه­نویسی، 1387، چاپ دوم، تهران، انتشارات پیام پویا.
  9. مومنی، منصور، 1386، تحلیل آماری با استفاده از spss، انتشارات کتاب­نو، چاپ اول.
  10. میرزایی اهرنجانی، حسن، 1385، زمینه­های روش­شناختی تئوری سازمان، انتشارات سمت، چاپ اول.
آمار
تعداد مشاهده مقاله: 29,538
تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 6,996

تشریح راه‌های مقابله با نفوذ دشمن از طریق مهندسی فرهنگی

عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفت: خلأهای فرهنگی در امور مختلف زمینه را برای تهدید فرهنگ رقیب یا فرهنگ مهاجم به وجود می‌آورد، آنچه مشخصه بارز این مساله است شناخت روش‌ها و ابزارهای تهدید است.

به گزارش فرهنگ نیوز، مهدی گلجان دکتری تخصصی تاریخ معاصر ایران گرایش روابط سیاسی و بین الملل دارد و  عضو هیئت علمی و مدیریت گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس است. با او که دارای تالیفات بسیاری در زمینه مسایل سیاسی و امنیتی است به گفتگو نشستیم تا به بررسی ابعاد نفوذ در جامعه بپردازیم.

مشروح گفت و گو با دکتر مهدی گلجان بدین شرح است:

آقای دکتر شما کتاب‌ها و مقالات متعددی درخصوص مسائل فرهنگی ـ اجتماعی و علمی ـ ‌سیاسی به رشته تحریر درآورید، همچنین سخنرانی‌های متعدد در این خصوص داشته‌اید در همین اواخر هم مطلبی از شما در یکی از خبرگزاری‌های کشور خواندم که در آن به مهندس معکوس در پروژه نفوذ در دانشگاه‌ها اشاره کرده‌اید. به نظر شما امنیت فرهنگی یک کشور چگونه می‌تواند مورد هجوم فرهنگ بیگانه قرار گیرد و راه‌های مقابله با آن چیست؟

ابتدا عرض کنم که شناسایی ابعاد و روش‌ها و ابزار‌های تهدید فرهنگی علیه امنیت ملی و تقویت کارآمدی و هماهنگی دستگاه‌های ذی‌ربط در این خصوص بسیار مهم است و شاید بتوان از آن به عنوان رکن اساس کار نام برد.

آنچه امنیت ملی یک کشور را تهدید می‌‌کند از دو جهت قابل بررسی و تامل است:

1 ـ امنیت ملی متناسب با فرهنگ و ساختار اجتماعی و اقتصاد کشوری که هنوز تن به پروژه جهانی‌سازی نداده و از خود در مقابل تهدیدها و نفوذها مراقبت می‌کند.

2 ـ‌ امنیت ملی که خود را در بستر جهانی‌سازی دیده و هویت ملی خاصی وجود ندارد که مورد هجوم قرار گیرد. . بسیاری از کشورها را ببینید از زبان گرفته تا خط و پوشش و تعلیم و تربیت همه و همه را واداده‌اند خودشان و هم می‌گویند چاره‌ای نداشیم نمی‌توانستیم مقاومت کنیم به تعبیری بهتر واکنش نشان می‌دهد.

مفهوم نخست آسیب‌پذیر است به دلیل این‌که هویت ملی در پروژه جهانی نمی‌تواند مقاومت کند و مجبور به عقب‌نشینی است، لذا تهدیدات فرهنگی در آن به صورت جدی مطرح می‌شود و اثرگذار است به حدی که نسل‌های جدید اصلا در مورد آداب و سنن خود چیز نمی‌دانند.

ولی مفهوم دوم فی‌نفسه خود یک روش مقابله با تهدید فرهنگی به حساب می‌آید. کافی است شما هویت‌های ملی، دینی ، عقیدتی‌تان را شناسایی و در حفظ آن کوشا باشید، بنابراین با توجه به ابعاد این مساله ابزارهای تهدید و تهاجم فرهنگی عقیم می‌مانند و کارایی لازم را از دست می‌دهند.

یکی دیگر از ابعاد قابل توجه در این حوزه واکسینه کردن فرهنگی جامعه در مقابل تهدیدات است. آیا به نظر شما می‌توان فرهنگ خودی را در مقابل فرهنگ بیگانه واکسینه کرد؟

همان‌گونه که شما از نظر پزشکی و فیزیکی نیاز به واکسیناسیون دارید، جامعه نیز در مقابل تهدیدات فرهنگی بایستی واکسینه شود. واکسینه شدن فرهنگی به معنای اغنا و الغاء فرهنگی مناسب است به طوری که جامعه از یک حس خود اغنائی و عدم نیاز به غیر در فرهنگ برخوردار است و به آن فخر می‌فروشد و می‌بالد و در آن غرور ملی، فرهنگی و عقیدتی ایجاد می‌کند، غروری که تحت عنوان عزت و اقتدار ملی و فرهنگی از آن یاد می‌کنند.

تهدید فرهنگی در زمینه‌های خالی و خلأها بروز می‌کند. خلأهای فرهنگی در امور مختلف دینی، سیاسی، ملی و تخریب هویت‌های مربوط به آن زمینه را برای تهدید فرهنگ رقیب یا فرهنگ مهاجم به وجود می‌آورد. آنچه مشخصه بارز این مساله است شناخت روش‌ها و ابزارهای تهدید است. جنگ نرم مقوله‌ای است که دشمن برای تهدید فرهنگی روی آن خیلی حساب می‌کند. در  آیه 194سوره بقره داریم: "فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم"

وقتی دشمنان با شما وارد جنگ شدند شما هم با آنها مقابله به‌مثل کنید مانند خودشان (یعنی نوعی مهندسی معکوس را پیشنهاد می‌کند، البته با حفظ اصول و مبانی اسلامی و شرعی)

یا در نامه حضرت علی(ع) به مردم مصر در نهج‌البلاغه (نامه 62) داریم:

ان اخاالحرب الارق و من نام لم کنم غه. آن کس که همواره با جنگ همراه است هرگز به خواب نمی‌رود و کسی که بخوابد دشمن او بیدار است.

مفاهیمی چون غرب‌زدگی، روشنفکران غربی، سکولار،‌ لائیسم، جدایی دین از سیاست و... اینها نتایج به‌کارگیری روش‌هایی است که توسط فرهنگ رقیب جا افتاده‌اند.

اگر امکان دارد در رابطه با راه‌های مقابله با این تهاجم یا نفوذ با مهندسی فرهنگی هم به نکاتی اشاره کنید؟

بله،‌ ابزارهای مقابله با تهاجم فرهنگی (جنگ نرم) شامل دو بخش می‌شوند:

 الف: صنایع فرهنگی

1 ـ سینما

2 ـ کارتون انیمیشن

3 ـ ماهواره

4 ـ اسباب‌بازی‌ها

5 ـ بازی‌های رایانه‌ای

6 ـ موسیقی اصیل و سنتی

 ب: ابزارهای رسانه‌ای

1 ـ مطبوعات

2 ـ رادیو

3 ـ تلویزیون

4 ـ خبرگزاری‌ها و آژانس‌های خبری

5 ـ اینترنت و فناوری‌های نوین

6 ـ اس‌ام‌اس

7 ـ تلگرام

8 ـ واتس‌آپ

9 ـ لاین

10 ـ تانگو

من واقعا نمی‌خواهم خیلی وارد مصادیق شوم، ولی آنچه می‌تواند ما را با این ابزار در مقابل تهاجم مقاوم کند تقویت و الحاق، وفاق و آرامش عمومی و ایجاد هماهنگی مستمر میان قوای سه‌گانه و مهار تنش‌های سیاسی و تنظیم سیاست‌های لازم از سوی شورای امنیت ملی برای الزام همه جریانات و گروه‌ها به رعایت مصالح کشور است.

در بحث اتحاد و وفاق و آرامش عمومی 3 موضوع باید تبیین گردد:

 1 ـ دشمن مشترک کیست و چه می‌خواهد؟

2 ـ منافع مشترک چیست و چه تعریفی دارد؟

3 ـ زبان مشترک چیست و چه تعریفی دارد؟

این موضوع حول یک محور اصلی به نام عقیده و ایدئولوژی مشترک ملی، سیاسی و از همه مهم‌تر دینی شکل می‌گیرد؛ بنابراین داشتن محور اصلی و تقویت آن به عنوان عمود خیمه بسیار مؤثر است در تقویت سه ضلع دیگر. این مثلث که از آن به عنوان مثلث ثبات هم یاد می‌کنند.

در بحث مهار تنش‌های سیاسی عمدتاً شما با مبحثی به نام کنترل اپوزیسیون مواجه می‌شوید که بخش عمده‌ای از آن برمی‌گردد به شناخت از افکار عمومی و استفاده از فضای عمومی و افکار عمومی در این میان نقش شورای عالی امنیت ملی چیست و چگونه می‌تواند به وظیفه شرعی و عرفی و سازمانی خود عمل کند؟ آن هم به عنوان سیاستگذاران کلان؟

 شورای عالی امنیت ملی قطعاً بدون توجه به مقوله‌ای به نام افکار عمومی نمی‌تواند به نقش اصلی خود بپردازد. راه‌های رصد کردن افکار عمومی هم تنها مراکز رصد و نظرسنجی رسمی نیستند. ما دماسنج‌های اجتماعی متفاوتی داریم که در جای خود جواب‌های مناسبی هم از این دماسنج‌های اجتماعی دریافت کردیم.

آنچه مهم است اعتمادسازی است، افزایش رضایت‌مندی عمومی و امید به آینده با ارتقا کارآمدی اجزا حکومت به دست می‌آید. ارتباط میان دولت و حکومت با مردم بسیار مهم است و در این اعتمادسازی دولت نقش اول را بر‌عهده دارد موضوعی که در فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید شد. 

برای این منظور دولت می تواند از سه روش زیر استفاده کند:

1- ارتباط حلقه‌ای

2- ارتباط ردیفی

3- ارتباط نقطه‌ای

به نظر می‌رسد حکومت می‌بایست برای اعتمادسازی و افزایش رضایت فعلی از روش‌ ارتباط نقطه‌ای استفاده کند. یعنی با توجه به شرایط حاکم بر فضای ارتباطات از موبایل گرفته تا فضای مجازی... روش باید روش نقطه‌ای باشد.

این اعتماد هم دائم باید رصد و تقویت شود و دارای چهار ویژگی باشد:

 1 ـ دائمی باشد

2 ـ صحنه مردمی جامعه را پوشش دهد

3 ـ چالش‌های جدی را زود فهم و پیشگیری کند

4 ـ عدم خستگی در مورد مردم را مد نظر داشته باشد یعنی مردم نباید بگویند خسته شدیم

در کنار مقوله افکار عمومی و هم‌عرض آن مساله‌ای به نام وجدان عمومی هم وجود دارد که دولت‌ها برای ارتقای کارآمدی خود دائماً باید خود را به این وجدان عمومی عرضه کنند.

از بین بردن زمینه بحران‌های اجتماعی از قبیل محرومیت، تبعیض و... همیشه در دستورکار دولت‌ها برای کنترل نظم و امنیت اجتماعی بوده است، اما آیا این مساله و موضوع به صورت جدی و با اهمیت خاص پیگیری می‌شود؟

دولت و حکومت در زمینه بحران‌های اجتماعی باید توجه جدی به مسائلی کند که به سرنوشت مردم بستگی دارد. آنچه مردم را در بحران‌های اجتماعی آسیب‌پذیر می‌کند و دولت را دچار عدم کنترل و مهار آن می‌گرداند بحت عدم توجه به مسائل جدی و سرنوشت‌ساز مردم است.

مثلاً دولت برای ترمیم برخی از شکست‌های خود بدون تفکر به سراغ شعارها یا ایدئولوژی‌های شکست‌خورده نزد افکار عمومی می‌رود، بنابراین نه‌تنها نتیجه نمی‌گیرد، بلکه برعکس می‌شود؛ یعنی شناخت گفتمان حاکم در هر عصر و دوره‌ای از مهم‌ترین وظایف دولت و حکومت برای از بین بردن بحران‌های اجتماعی است.

بحران اجتماعی وقتی شکل می‌گیرد که مردم نسبت به ارزش‌های اجتماعی‌ بی‌اعتماد می‌شوند، آنها را مهم نمی‌شمارند، هنجارها تبدیل به ضدهنجار شده و برعکس ضدهنجارها تبدیل به هنجار می‌شود و به قول غربی‌ها علمای جامعه‌شناسی در غرب مؤلفه‌های اجتماعی یک دوره در دوره دیگر تبدیل به ضدخودش می‌شوند. خوب‌ها بد می‌شوند و بدها خوب می‌شوند. ارزش‌ها ضدارزش می‌شوند و برعکس در اینجا می‌گویند بحران اجتماعی رخ داده است.

به نظر شما مقابله همه‌جانبه با گروه‌های تجزیه‌طلب، ضدانقلاب، برانداز و مخل امنیت نیازمند چه پارامترهایی است که دولت و نظام بایستی آن را در دستورکار داشته باشند؟

الزام دولت و نظام به مطالبه و ارائه شفاف اطلاعات. بهترین راه شناسایی و بعد مقابله با این جریانات است. به‌وجود آوردن واقعه مرکزی وقتی موج‌ها می‌آیند بهترین فرصت برای دولت‌ها است تا از آسیب‌های احتمالی جلوگیری نمایند.

مثلاً ایجاد خبر مرکزی همیشه از وجود شایعه‌پراکنی جلوگیری می‌کند. شکل‌گیری یک نظام واحد مرکزی با ارائه اطلاعات شفاف و ایجاد احساس اعتماد عملاً پیوندی ناگسستنی پدید می‌آورد و شرایط را برای گروه‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب بسیار سخت می‌کند. ایجاد واقعه مرکزی هم مثل خبر مرکزی کارش همین است یعنی جلوگیری از هم پاشیدگی و از هم گسیختگی و ایجاد اتحاد و محور برای گفتمان‌سازی و تقویت گفتمان حاکم و مسلط در برابر سایر گفتمان‌های رقیب و غیرمسلط که می‌توانند برای گفتمان مسلط حاکم تهدید به حساب آیند.

به لحاظ تاریخی مساله تجزیه‌طلبی در ایران امری شناخته‌شده است و سابقه دارد با مراجعه به متون تاریخی و بررسی این متون می‌توان به مقایسه آنها و شناخت نقاط ضعف و قوت آنها پرداخت و به نوعی از آنها درس گرفت و شبیه‌سازی کرد و فرمول‌های مشترک را از آنها استخراج نمود.

همچنین بررسی کودتاهای صورت گرفته در ایران از کودتای اسفند 1293 گرفته تا کودتای 25 و 28 مرداد در ایران و بعد از انقلاب هم از کودتای نوژه می‌توان استفاده کرد و با شناسایی و بازشناسی مفاهیم آن بهره‌برداری لازم را انجام داد. معروف است که کودتا در جوامع با آگاهی کمتر و بدون آگاهی صورت می‌گیرد و اصلاحات و انقلاب در جوامع با آگاهی بیشتر و به تعبیری آگاهی مردم می‌تواند کودتا و انقلاب را معین کند یا اصلاحات را.

اصلاح فرهنگ عمومی و افزایش مقاومت در برابر تهدیدات فرهنگی بویژه در نزد جوانان همیشه به نوعی دفاع از هویت فرهنگی و اجتماعی محسوب شده. آیا نزد علما و دانشمندان و به تعبیری قشر فرهیخته نیز این موضوع مورد توجه ویژه قرار دارد؟

فرهنگ عمومی از جمله مسائل مهمی بوده و هست که دانشمندان و علما به آن توجه ویژه داشته و دارند. چنان‌که از قدیم‌الایام میان علما و دانشمندان رسم بر این بوده که حتی‌‌المقدور یک کتاب فرهنگی در فرهنگ عامه علاوه بر علوم تخصصی برای عموم مردم برجای گذارند ـ که همان فرهنگ عامه نیز نامیده می‌شود و تقریباً زیربنای افکار عمومی جامعه را می‌سازد ـ فرهنگ‌های مختلف اقوام، عشایر، قبایل و گروه‌های خاص اجتماعی و طبقات آنها البته منحصر‌ در خودشان است و نمی‌تواند کل جامعه را تغذیه کند، به همین جهت موتور محرک در کل جامعه همان فرهنگ عمومی است. شامل کلیات آداب، رسوم، عقاید و اخلاقیات مردم می‌شود و بیشتر در کتبی مانند گلستان سعدی یا کشکول شیخ بهایی مورد توجه قرار گرفته است و هم‌اکنون نیز می‌گیرد از کتاب کوچه‌های احمد شاملو گرفته تا چرند و پرند مرحوم دهخدا همه و همه در برگیرنده تلاش برای باقی‌ماندن این فرهنگ است.

اصول فرهنگ عمومی در جامعه یا شاخص‌های اصلی آن عبارت هستند از:

1 ـ ضرب‌المثل‌های رایج و کاربردی در جامعه و توجه مردم به آن

2 ـ آداب و رسوم معاشرتی در رفت و آمدهای روزانه مردم

3 ـ تکیه‌کلام‌های مردمی در دوره‌های متفاوت با ادبیات مخصوص همان دوره یا عصر

4 ـ اشعار عامیانه یا ادبیات کوچه و بازاری مردم

5 ـ بازی‌های سنتی و ورزش‌های همگانی عمومی در متن جامعه

6 ـ غذاهای سنتی و تغذیه عمومی مردم در برابر آنچه امروزه رستوران‌های مدرن و فست‌فود به کار می‌رود.

صیانت مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری بویژه رسانه‌های همگانی در برابر حضور و نفوذ و تاثیرگذار عوامل بیگانه چقدر موثر است و در این خصوص چه گام‌هایی برداشته شده است؟ به نظر شما آیا این گام‌ها به قدر کافی و لازم بوده؟

مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری و رسانه‌های همگانی به عنوان یکی از ارکان مهم در مثلث جامعه ـ حکومت ـ رسانه به حساب می‌آیند. تاثیر فراوان رسانه‌ها به حدی است که براساس نظریه مارشال مک لوهان ـ‌ امروزه پیام به اندازه رسانه و رسانه به اندازه پیام اهمیت دارد ـ یکی از راه‌های نفوذ بیگانه از همین مجاری مهم اطلاعاتی است که دشمن می‌تواند با نفوذ در آن مجاری و مداخل اطلاعاتی به تغییر یا انحراف یا انسداد اطلاعات بپردازد و شروع به جریان‌سازی مطابق نیاز خود نماید. حراست و حفاظت دقیق این سازمان‌ها و نهادها کاملا! امری مهم و استراتژیک به حساب می‌آید و ضامن بقای حکومت است. مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی به علت اثرگذاری‌شان و نقش مهمی که برای ورود اطلاعات به جامعه دارند همیشه مورد توجه دشمن هستند و به دشن همواره در تلاش برای رسوخ و نفوذ در آنجاهاست،‌ اکنون این اهمیت به دلایل متعدد از ابعاد مختلفی هم برخوردار است. از طرفی این مراکز قابلیت عملیات معکوس را دارند یعنی همان‌طور که می‌توانند مورد سوءاستفاده قرار گیرند، همان‌گونه اگر بدرستی حفاظت شوند و به آنها توجه شود می‌تواند در خدمت جامعه و مردم و حکومت و نظام باشند و با ارائه اطلاعات کمی و کیفی مورد نیاز موانع پیشرفت را از سر راه برداشته یا به برداشته شدن آنها کمک کنند.

تمرکز روی اصول پنجگانه حفظ امنیت ملی بسیار کاربردی است. آیا می‌توانید آنها را برشمرده و درخصوص آن توضیحاتی را ارائه کنید؟

بله این اصول عبارتند از:

1 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت ملی مانند زبان، خط، آداب و رسوم

2 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت دینی مانند مراسم‌ها و فرایض، روضه‌ها و اعیاد اسلامی

3 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت سیاسی به مفهوم دشمن‌شناسی دیرینه و همیشه به دشمن فکر کردن به قول سامورایی‌ها «سامورایی که به دشمنش فکر نمی‌کند، شمشیرش کند می‌شود.»

4 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر اقتصادی مانند تثبیت قیمت‌ها، حل مشکلات بیکاری و کنترل نظام ارزی

5 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر نظامی برای دفاع از هر گونه حمله احتمالی دشمن (تقویت سیستم دفاعی)

یکی از معضلات بسیار پیچیده فرهنگی، خصوصا در جایی که مقام معظم رهبری از ولنگاری فرهنگی هم سخن به میان می‌آورند مساله اوقات فراغت جوانان است که فصل تابستان در راه است. چه راهکارهایی برای استفاده از این فرصت وجود دارد و چگونه می‌توان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد؟

تلاش برای برآوردن نیازهای اساسی جوانان بویژه از طریق تسهیلات لازم جهت اوقات فراغت، شناخت اوقات فراغت و پر کردن آن ازجمله موارد لازم و اساسی برای حکومت و وظایف آنان در قبال مردم است. خصوصا جوانان که از شور و احساسات و هیجانات جوانی بهره‌مند هستند و با نیروی جوانی درصدد هستند تا به نوعی به تخلیه این نیرو بپردازند. اگر برای این چشمه جوشان نیرو و غریزه ذاتی برنامه‌ای نداشته باشی، قطعا جوانان را نمی‌توانی سرگرم کنی. آن هم سرگرمی‌های درست و متعالی. لذا داشتن برنامه‌ای مدون و راهبردی در امور مربوط به اشتغال و بیکاری و اوقات فراغت جوانان از راهبردی‌ترین اصول برنامه‌ریزی هر کشور، نظام و حکومتی است که متناسب با شرایط کشور و متناسب با فضای عمومی و جهانی و بین‌المللی بایستی تدوین و عملیاتی گردد ـ در بسیاری از کشورهای جهان وزارت جوانان وجود دارد که کار اصلی‌اش همین است ـ از پروسه شناخت نیازهای جوانان شروع می‌کند تا برنامه‌ریزی و عملیاتی شدن آنها ـ در کشور ما نیز که وزارت ورزش و جوانان این امر را به عهده دارد که به تازگی هم عنوان وزارت گرفت ـ نکته مهم امنیت که تا حد امکان از ارائه برنامه‌های کلیشه‌ای و دولت‌محور خودداری شود و دولت تحت عناوین غیرمستقیم بتواند در این حوزه اثرگذار باشد.

به نظر می‌رسد یکی از عوامل یا دلایلی که مقوله تهاجم و نفوذ فرهنگی می‌تواند با همه مقاومت‌های صورت گرفته در داخل باز هم به استحکام فرهنگی و امنیت ملی ما ضربه بزند وجود جرائم سازمان یافته در این حوزه است. آیا گمان نمی‌کنید این مقوله به اندازه کافی مورد توجه دقت و نظر قرار نگرفته یعنی نوعی قصور نه تقصیر؟! خصوصا در حوزه فضای مجازی مانند تلگرام یا شبکه‌های اجتماعی؟

جرائم سازمان‌یافته معمولا از 2 رکن اصلی شکل می‌گیرند:

1 ـ جرم

2 ـ سازمان داشتن

جرم امری طبیعی است که جسته گریخته صورت می‌گیرد.

مشکل اصلی سازمانی است که این جرم‌ها را دسته‌بندی و هدف‌گذاری و جهت‌دهی می‌کند. سازماندهی به مفهوم هدفمندسازی جرائم است این که جرائم فقط یک هنجار اجتماعی تلقی نمی‌شوند بلکه در اینجا 4 پارامتر را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد:

1 ـ امنیت اجتماعی (کاهش ضریب)

2 ـ امنیت اخلاقی

3 ـ امنیت فرهنگی

4 ـ امنیت اجتماعی

هدف در جرائم سازمان‌یافته مهم است که به چه هدفی صورت می‌گیرند. شاید هم جرائم سازمان‌یافته تمامی ابعاد امنیت را هدف قرار بدهند و به طور کلی موجب سلب امنیت به مفهوم چهارگانه فوق شوند.

ملاحظات امنیتی در طرح‌های آمایش سرزمینی از دیگر مقوله‌هایی است که امنیت نرم و اتحاد و انسجام فرهنگی در مقابل آن بسیار بااهمیت هستند. به نظر شما مراقبت و محافظت از اقوام و اقلیت‌های قومی و عقیدتی و توجه کافی به آنها چقدر می‌تواند به اتحاد و انسجام در برابر دشمن خارجی و نفوذ بیگانه کمک کند.

تقسیم‌های جغرافیایی، قومی و ملی در ایران تحت تاثیر جریان یکسان‌سازی فرهنگی از دوره رضاشاه به عنوان یکی از اصول حکومتی در ایران کاربست داشته و رضاشاه با ایجاد تحرک اجتماعی، قومی و قبیله از پهنه جغرافیایی به نوعی کنترل‌کننده استفاده کرد، یعنی با قرار دادن اقوام و مهاجرت دادن آنها از منطقه‌ای به منطقه‌ای دیگر نوعی کنترل ظاهری را در بستر قومی موجب گردید.

انتقال کردها به مازندران که الان محله‌ای به نام کردکوی در مازندران داریم و امثال اینها تماما همان نگاه آمایشی را دارد که کنترل کشور را بر عهده داشته باشد ـ به گونه‌ای که بیگانگان از ترکیب قومی و قبیله‌ای در بستر جغرافیایی، نتوانند استفاده کنند حتی ترکیب‌های مختلف مذهبی و عقیدتی مانند ـ مساله شیعه و سنی نیز همین طور.

تاکید بر عمران استان‌های مرزی، تقویت هویت اسلامی ـ ایرانی و تنظیم جمعیت از دیگر راههای مقابله با سو استفاده دشمن از تنوع قومی است که چندین هدف را در بر دارد:

1 ـ تقویت پایگاه و جایگاه نفوذی خود در مرزها

2 ـ ایجاد حس اعتمادسازی و امنیت‌سازی در میان مرزداران

3 ـ چون همیشه استان‌های مرزی ما را عشایر می‌گردانند و اداره می‌کردند، به نوعی عشایر در واقع مرزبانان ما هم بودند. توجه عمرانی به ایشان خیلی مهم است.

4 ـ ایجاد رابطه قومی اطلاعاتی و امنیتی با مرکز

5 ـ جلوگیری از نفوذ عناصر بیگانه در مرزها و تهدید بالفعل و بالقوه کشور

6 ـ عمران و سازندگی مناطق مرزی به عنوان نمادی نخستین برای چهره کشور در ورود توریست‌های زمینی هم معنا پیدا می‌کند و به نوعی دروازه ورودی به شمار می‌آید.

7 ـ علاوه بر این بخش عمده تجارت ما از طریق مرزهای زمینی نیز صورت می‌گیرد. خصوصا در مرزهای شمال غربی ـ یا بعضا شمال شرقی ـ حتی مرزهای آبی.

به هر حال توجه به اقوام ترکمان مثلا در ناحیه گلستان یا اقوام بختیاری در جنوب که این سال‌ها بحث کنترل مرزها را نیز بر عهده داشتند و دارند یا کردهای ایران در غرب اینها مسائلی هستند که حتما باید مورد توجه جدی قرار گیرند.

کنترل همه‌جانبه و تامین کامل امنیت مرزها با روش‌های نوین امروزه امری غیرقابل انکار است، ولی آیا همه ابعاد و زوایای قومی و منطقه‌ای در این خصوص مورد ملاحظه قرار می‌گیرد؟ منظور استفاده از ظرفیت‌های موجود یا تقویت ضعف‌ها؟

مقوله کنترل مرزها به فراخور دیدگاه‌های موجود در حکومت مرکزی مورد توجه قرار می‌گیرد. نقش اصلی مرزنشینان امروزه بر حکومت‌های مرکزی خصوصا در دولت‌های مدرن Nation Stateها کاملا مشخص و آشکار و البته مهم است. جنبه تامین کامل امنیت با روش‌های نوین ـ احتمالا به صورت کنترل‌های غیرمحسوس و ملاحظات غیرمستقیم و با استفاده از ابزار تکنولوژیک است نه حضور فیزیکی که البته آن هم درجه خود مهم است ولی امروز حفظ و کنترل مرزها به روش‌های جدید بیشتر نگاه ابزاری و تکنولوژیک همراه به نوعی استفاده از اقوام و عشایر موجود در مرزهاست که از آنها به عنوان مرزبان استفاده می‌شود نکته مهم این است که تا چه حد می‌توان به آنها اعتماد کرد یا تجهیزات و حتی سلاح و عدوات نظامی در اختیار آنان قرار داد. نسبت این مساله حتما بایستی در محاسبات منطقه‌ای و مرزی در نظر گرفته شود. تلاش‌های صورت گرفته در جهت همسان‌سازی فرهنگی مرزنشینان با مرکزنشینان به گونه‌ای که مرزنشینان همان گونه که مرکزنشینان پیوستگی خود با حکومت را حفظ می‌کنند مرزنشینان نیز این پیوستگی و وابستگی را حفظ نماید. چون در تاریخ ایران و جهان همیشه نیروهای ایلات و عشایر تمایل گریز از مرکز داشته و دارند.

هم‌جانبه بودن کنترل به مفهوم توجه به ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی مساله است و تامین کامل از همین زوایا قابل تامل و دقت‌نظر می‌باشد. کنترل همه‌جانبه و تکمیل کامل یعنی توجه به جمیع جهت مذکور و ابعاد بیان شده.

آیا تقویت هویت ملی و ترویج فرهنگ استقلال در کشورهای اسلامی و احیای خودباوری که مورد تاکید مقام معظم رهبری می‌باشد در مقابل سیطره و نفوذ فرهنگی غرب می‌تواند به عنوان عاملی بازدارنده و مقاوم عمل کند؟ منظورم اجرائی و عملیاتی شدن کار است نه در حد تئوری و ایده؟

پروژه جهانی‌سازی در دیدگاه صاحب‌نظران مهم‌ترین مانع خود را هویت‌ها می‌داند. هویت‌های دینی، ملی و عقیدتی چون هویت‌ها بار تمدنی برای ادیان و فرهنگ‌ها دارند. اصلا هویت بار گفتمانی شدید در بحث تمدن‌سازی دارد. لذا برای جهانی‌سازی شما دقتی به دهکده جهانی مارشال مک‌لوهان نگاه می‌کنی. او معتقد است که این دهکده جهانی کوچک نیاز به یک زبان واحد، یک دین واحد، یک واحد پول مشترک و معین و در نهایت یک کدخدا دارد. وقتی جهان به اندازه یک دهکده کوچک می‌شود در یک دهکده چندین ارباب معنا ندارد. چندین زبان معنا ندارد، چندان یا چندین واحد پول معنی ندارد. بنابراین یک هویت مهم است و آن هویت جهانی است. لازمه این کار از بین بردن هویت‌های دیگر است یعنی تا هویت‌های دیگر باشند نمی‌توان از جهانی‌سازی صحبت کرد چون زبان‌ها، آداب و رسوم، عقاید، ادیان و همه و همه در مقابل این که تسلیم فرهنگی و تمدنی دیگر می‌شوند از خود مقاومت نشان می‌دهند. تقویت هویت اسلامی دقیقا مبارزه در مقابل پروژه جهانی‌سازی است و تنها مقوله‌ای است که می‌توان به آن تکیه کرد و بر آن پا فشرد، آثار منفی جهانی‌سازی از بین رفتن هویت‌هاست. از زبان گرفته تا سایر عناصر هویتی یک ملت که در نهایت استقلال آن کشور و مردم و جامعه را زیرسوال می‌برد.

آیا عمق بخشیدن و گسترش دادن معرفت دینی و اندیشه مردم‌سالاری با بهره‌گیری از مفاهیم اسلامی در ایران بعد از انقلاب توانسته تبدیل به نوعی الگوی حکومتی در جهان اسلام شود؟

مفهوم مدرن مردم‌سالاری دینی به نوعی برگرفته‌شده از تلفیق دو مفهوم دموکراسی و حضور اجتماعی مردم در دین اسلام است که از نظر پاره‌ای از دانشمندان قابل جمع نیست و از دیدگاه برخی دیگر دموکراسی دینی یا همان مردم‌سالاری دینی قابل فهم و اجرا است؛ در هر حال گسترش دادن این مفهوم نیازمند بسترسازی لازم در توده مردم است که حضور و مشارکت خود را روش‌مند و سازمان‌یافته ببینند و از روش‌های قدیمی حضور مانند تجمع و تظاهرات به سوی روش‌های جدید یعنی رویکرد و تفاهم و تقابل کاربردی استفاده کنند. از شعارزدگی بپرهیزند و بیشتر جنبه پراگماتیسم و عملی کار برایشان مهم باشد. گسترش معرفت دینی را در عمل به مبانی و اصول و فروع بدانند نه صرفا به بیان و توضیح و تشریح بپردازند شعور خود را بالا ببرند و از شعار در حد معمول و عرف استفاده کنند. در غیر این صورت مفهوم معرفت دینی و اندیشه مردم‌سالاری تبدیل به نوعی پوپولیسم و غوغاسالاری شده و کاربرد علمی و کاربست اجتماعی خود را از دست خواهد داد. دموکراسی نوین در جوامع اسلامی چرا موفق نبوده یکی از دلایل آن التقاط همین دو عنصر مهم است یعنی فهم و شعور مردم از حضور در اجتماع به روش سنتی با درک راستین در مشارکت سیاسی و اجتماعی که الزاما حضور فیزیکی را طلب نمی‌کند بلکه بیشتر به مقوله‌ای به نام فرهنگ‌سازی و بسترسازی می‌پردازد و افکار عمومی را شکل می‌دهد. چیزی که هر دو مفهوم دموکراسی و مردم‌سالاری دینی را فرامی‌گیرد ولی پسوند دینی و اسلامی‌اش قاعدتا آن را محدود خواهد کرد.

مراقبت اطلاعاتی و کنترل مخالفین نظام و کشور و ممانعت از شکل‌گیری رشد و گمراهی و جزئیاتی که در جهت تضعیف ارزش‌های انقلاب اسلامی فعالیت می‌کنند. همیشه و همواره مورد تاکید استراتژیست‌های انقلاب اسلامی بوده، آیا در این خصوص ما برنامه‌ریزی شده عمل کرده‌ایم؟

امروز مراقبت و کنترل جریان معاند یا مخالف در اکثر نظام‌های دنیا جزء لاینفک برنامه‌های حکومتی کشورهاست، سازمان‌های اطلاعاتی دنیا بخش عمده‌ای از نیروها و توان خود را مصروف کنترل مخالفین یا همان اصطلاح معروف کنترل اپوزیسیون اعم از داخلی و خارجی می‌کند و از فعالیت آنها به نحو مقتضی جلوگیری می‌نماید وجود جریانات مخالف اگرچه فی‌نفسه خطرناک به نظر نمی‌رسد و طبیعی است ولی چنین نیست که همین مطلب فی‌نفسه خطرناک نبودن به عنوان یک اصل پذیرفته شود بلکه بالعکس هرزمان این امکان وجود دارد که صرف وجود جریان مخالف به عنوان عامل باالفعل خطری جدی به صورت بالقوه تبدیل شود و هماهنگی و هم‌پوشانی میان گروه‌های مخالف می‌تواند بر تشدید مخالفت‌ها بیفزاید. کنترل به معنای عام کلمه و به معنای خاص کلمه در مورد مخالفین به دو جریان عمده ختم می‌شود کنترل مخالف به معنای عام به معنی مراقبت است و این مراقبت امروز در دنیا روشمند است، حتی عده‌ای آزادی را نوعی روش برای کنترل می‌دانند، یعنی می‌گویند ما به انسان‌ها اجازه می‌دهم آزاد باشند، نه این‌که حق ذاتی و انسانی آنهاست،‌ بلکه برای اداره و کنترل آنها ما نیاز داریم تا بیشتر آنها را بشناسیم لذا به آنها آزادی می‌دهیم ولی برای کنترل بیشتر بر آنها.

منبع: مشرق

تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن

تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن

اسماعیل ولی زاده

تعریف فرهنگ
برای فرهنگ حدود 250 تعریف ارائه کرده اند. از جمله: مجموعه دست آوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب، رسوم، عادات و دیگر قابلیت‌های اکتسابی که از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد.
تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این است که تمام دست‌آوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است.
فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی
فرهنگ را می‌توان در دو سطح مادی و معنوی دسته بندی کرد؛
فرهنگ مادی: عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دست‌آوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و...
فرهنگ معنوی (غیر مادی): عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش‌ها و اندیشه‌ها، اخلاقیات و... فرهنگ مادی معمولاً تحت تاثیر فرهنگ معنوی رشد می‌کند زیرا نوع نگرش به هستی و جهان و ارزشهای حاکم بر جوامع ‌در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی به انسان جهت می‌دهد.
خصوصیات فرهنگ: ‌برخی از خصوصیات فرهنگ را می‌توان به شرح زیر ارائه کرد.
1. آموختنی و اکتسابی است (غریزی و فطری نیست): افراد هر نسل‌، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می‌کنند و به نسل بعدی می‌سپارند.
2. زنده است: جنبه پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.
3. هویت دهنده است: یعنی تنظیم کنندة روابط اجتماعی و تضمین کنندة نوع بینش و نگرش فرهنگ است.
4. نسبی است: فرهنگ متنوع است و از یک گروه به گروه دیگر فرق می‌کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه‌ای دارد
5. منتقل شدنی است: هر گروه انسانی میراث فرهنگی خود را به دیگران انتقال می‌دهد
فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی
امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می‌کنند دو اصطلاح شرق و غرب علاوه بر زمینه جغرافیایی در قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، عرفان، فرهنگ هم در برابر هم قرار می‌گیرند و منظور از فرهنگ غربی در این تقسیم بندی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است.2
اصول و ویژگی‌های فرهنگ غربی
برخی از ویژگی‌های آن عبارتند از:
1. اصالت قدرت، نیچه می‌گوید: اصولاً انسان برای غلبه بر ضعیفان آفریده شده است. 2. اصالت ماده؛ 3. نظم فکری و عملی؛ 4. عقل گرائی (بنیاد خرد)، میل به تحلیل عقلانی؛ 5. اصالت انسان (اومانیسم)
فرهنگ شرقی دارای ویژگیهای زیر است:
1. اصالت وحدانیت (خدا)‌؛ 2. اصالت روح؛ یافتن راز خلقت و میل به تحلیل عاطفی؛ 3. قوم گرا؛ ناسیونالیسم،3
انسان
پیش فرض: انسان موجودی فرهنگی است. برخی از متفکران فرق انسان و حیوان را عوامل فرهنگی مانند سخن گفتن، اندیشیدن، ابزارسازی و استفاده از آن برای نیازهای خود و انتقال آن به نسلهای آینده و... می‌دانند. ابن خلدون می‌گوید: فرهنگ جوهری مستقل نیست بلکه خاصیتی است از جوهری دیگر که آن جوهر انسانی است.4
جوهر و حقیقت انسان چیست؟
علی (ع) می‌فرماید:"انَِّ اللهَ عزَِّ وَ جلَِّ رکَّبَ‌ فی الملائکةِ عقلاً‌ بلا شهوةٍ‌ و رکَّبَ فی البهائمِِ شهوةً بلا عقلٍ و رکَّبَ فی بنی آدَمَ کِلتیهما فَمَن غلبَ عقلهُ شهوتهُ فهوَ خیرٌ‌ من الملائکةِ وَ مَن غلبَ شهوتهُ عقلهُ‌ فهوَ شرٌّ من البهائمِ‌"5
این سخن علی (ع) بیان می‌دارد که مخلوقات خداوند سه گروهند:
1. عقل بدون شهوت (فرشتگان)؛ 2. شهوت بدون عقل (حیوانات)؛ 3. عقل توأم با شهوت (انسان)
پس انسان موجود دوساحتی است: 1. روح:‌ فطریات (خود) 2. جسم:‌ غرائز (ناخود) چنانچه علی (ع) می‌فرماید: اقبل علی نفسک بالادبار عنها6
تشابه و تفاوت غرایز و فطریات
هر دو ذاتی است اما غرائز بین (انسان و حیوان) مشترک است برخلاف فطریات که مختص انسان است در حالی که رشد فطریات نیازمند مراقبت و تربیت است و همچنین غرائز برخلاف فطریات اشباع شدنی است از این رو خودشناسی (یعنی شناخت فطریات خویش از غرائز) واجب عینی است و تحصیل آن مقدم بر همه علوم است و تفاوت علوم فقط در کفایی و عینی بودن وجوب تحصیل آنهاست. مگر ما علوم دینی و غیر دینی نداریم؟ چرا فقط موضوع علوم با همدیگر تفاوت دارند مثلاً موضوع علم فقه و اخلاق... تشریع خداوند است و علومی مانند فیزیک و شیمی... موضوعشان تکوین و طبیعت خدای سبحان است و این دو موضوع درقرآن با همدیگرتداخل دارند نه تعارض. چنانچه می‌فرماید:‌ "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ"7 چنانچه از این آیه روشن است ایمان وتقوای مردم در گشوده شدن درهای برکت آسمان و زمین (طبیعت) موثر است. و می‌فرماید: "وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ"8 این آیه بیان می‌دارد که بین تقوای مردم و مرزوق شدن آنان ارتباط تکوینی وجود دارد.
شهید مطهری تکامل را به اجتماعی و طبیعی تقسیم نموده و معتقد است در تکامل طبیعی میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست اما تکامل اجتماعی انسان از نسلی به نسلی و از دوره‌ای به دوره‌ای و احیاناً از منطقه‌ای به منطقه‌ای به وسیله میراث فرهنگی انتقال پذیرفته و تحقق این امر به وسیله تعلیم و تعلم (که خود امری فرهنگی است) بوده است چنانچه قرآن مجید نیز آن را مورد تاکید قرار داده و به قلم و ابزار نوشتن قسم می‌خورد. "ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ"9 پس نتیجه گرفته می‌شود که انسان استعداد فرهنگ پذیری را داشته و موجودی فرهنگی می‌باشد. 10
تهاجم فرهنگی یا تهدید نرم
امروزه با توجه به رشد فکری ‌وآگاهی عمومی ملت‌های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی‌های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‌های زیادی را برمهاجمان تحمیل می‌کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست‌های فرهنگی (با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، انجمن‌های خیریه، ترویج بهداشت و...) تلاش می‌کنند به اهداف شوم خود برسند زیرا فهمیده اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها نفوذ در فرهنگ آنان و استحالة درونی آن است آنان می‌خواهند ارزش‌های مورد پسند خود را ارزش‌های مترقی جلوه دهند تا بتوانند آن را جایگزین معیارهای بومی و ملی ملت‌ها سازند که در فرهنگ ملت‌ها از این اقدامات به هجوم فرهنگی تعبیر می‌کنند. پس عمل جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کند "تهاجم فرهنگی" محسوب می‌شود.
این واقعیت را دانشمندان غربی نیز اذعان دارند. میشل پانوف در توضیح اصطلاح فرهنگ پذیری به این استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می‌نویسد: امروزه فرهنگ پذیری به تماس‌های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند اطلاق می‌شود در این صورت جامعة غالب که هماهنگ تر و از نظر تکنیک مجهز تر است - معمولاً از نوع جوامع صنعتی - به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می‌گردد. 11
این محقق در تعبیر دیگر از این تهاجم در صورتی که به شکلی گسترده تر باشد می‌نویسد: هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزشهای اجتماعی و روحیات سنتی جامعه مغلوب و برای گسستگی و سپس نابودی آن می‌کوشد، واژه قوم کشی را به کار می‌برند تا القای اجباری فرایند فرهنگ پذیری را از طریق فرهنگ غالب در فرهنگ مغلوب توصیف کنند. البته جوامع صنعتی قوم کشی را با تظاهر به این که هدفشان از همانندسازی ایجاد آرامش یا تغییر شکل در جوامع ابتدائی یا عقب مانده است اجرا نموده و باز هم اجرا می‌کنند.12
در تعریف پدیدة تهاجم فرهنگی دیدگاه رهبر معظم انقلاب قابل توجه است. از نظر ایشان در تهاجم فرهنگی یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان‌های فرهنگی آن ملت هجوم می‌برد. در این هجوم، باورهای تازه‌ای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد می‌کنند.13
تعریف تهاجم و ناتوی فرهنگی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب در موردی دیگر ناتوی فرهنگی را این گونه تعریف کرده‌اند:‌ مجموعه زنجیره‌ای به هم پیوسته رسانه‌های گوناگون و اینترنت، ماهواره‌ها، تلویزیون و رادیو... که در جهت مشخص حرکت می‌کنند تا سررشتة تحولات جوامع را بر عهده بگیرند... اینها صهیونسیت‌ها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در آمریکا و اروپایند.14
تهدید نرم:
ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می‌باشد. بسیاری از اقدامات علیه انقلاب اسلامی ایران از سوی نظام سلطه و هم‌پیمانان خارجی و داخلی آن طی دهه دوم و سوم انقلاب از نوع تهدید نرم به شمار می‌آید. تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
قدرت نرم:
یکی از مفاهیم اصلی در علم سیاست، مفهوم قدرت است. اهمیت قدرت در علم سیاست به قدری بالاست که اساساً قدرت را موضوع علم سیاست می‌دانند و قدرت در علم سیاست یعنی توانایی دارندة آن برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی که ممکن باشد.
منابع قدرت
مهمترین عوامل و منابع قدرت را می‌توان؛ قدرت نظامی (تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی (تطمیع و زر) ؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی (دانش) دانست.
از قدرت روانی ـ فرهنگی تحت عنوان قدرت نرم یاد می‌شود و صحنه روابط بین المللی، رویاروئی قدرت است و هر کشوری می‌تواند منافع و امنیت خود را در پناه قدرت تأمین نماید. در این صحنه کشوری می‌تواند تأمین منافع کند و اهداف خود را پیش ببرد که از قدرت بیشتری برخوردار باشد.
قدرت نرم که یکی از شاخه‌های قدرت ملی به حساب می‌آید هر روز از اهمیت بیشتری در عرصه بین المللی برخوردار می‌گردد. تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تهدید نرم، انقلاب مخملی، براندازی خاموش، جنگ روانی و ناتوی فرهنگی در واقع صحنه تقابل قدرت نرم است.
تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی
آیا می‌توان مرز دقیقی بین تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی کشید؟ معیار تشخیص هر کدام چیست؟
هر یک از تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی دارای سه شکل و مرحلة مهم است که از این طریق می‌توان آنها را از یکدیگر بازشناخت.
مراحل مختلف تهاجم فرهنگی عبارتند از: 1. تحمیل 2. تخریب 3. تسلیم فرهنگی.
مراحل مختلف تبادل فرهنگی عبارتند از: 1. گزینش 2. تحلیل 3. تولید فرهنگی.15
هریک از این مراحل را به طور مختصر شرح می‌دهیم:
گزینش: منظور آن است که هر چیزی که از دیگران است را به طور مطلق رد نکرده یا نپذیریم زیرا هر فرهنگی اجزای بسیار متعددی دارد که ممکن است بعضی از آنها نامطلوب باشد و بعضی مطلوب. ما اجزایی را که مطابق با ارزش‌های فرهنگ خودی است انتخاب می‌کنیم. چنانچه خداوند متعال می‌فرماید:‌ "... فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُوا الألْبَابِ".16
تحلیل: آن است که آنچه را که از فرهنگ دیگر گزینش کرده‌ایم آن را متناسب با فرهنگ بومی جذب کنیم و به شکل عنصری از فرهنگ خودی در آوریم.
تولید فرهنگی: اگر دو مرحله گزینش و تحلیل در مورد عناصر فرهنگی درست انجام گیرد جامعه به مرحله‌ای از رشد و توانایی می‌رسد که می‌تواند با تولید فرهنگ نیازهای جامعه اش را برطرف سازد و صرفاً مصرف کننده فرهنگ دیگران نباشد.
تحمیل فرهنگی: در تحمیل فرهنگی، فرهنگ مهاجم عناصر مفسد را به فرهنگ مورد نظر تحمیل می‌کند.
تخریب فرهنگی: در تخریب فرهنگی، فرهنگ مهاجم توان و قوه‌ تجزیه و تحلیل را از فرهنگ مقابل می‌گیرد
تسلیم فرهنگی: در تسلیم فرهنگی به تحدید مرزهای فرهنگی پرداخته آن را محدود می‌سازد.
در مجموع می‌توان گفت که تهاجم فرهنگی نوعی ارتباط فرهنگی است که در آن حداقل یکی از سه هدف تحمیل، تخریب و تسلیم فرهنگی تعقیب می‌شود.
تفاوت تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی:
به طور خلاصه می‌توان تفاوت تهاجم و تبادل فرهنگی را در موارد ذیل دانست:
1. در تهاجم هدف تخریب است اما در تبادل هدف انتقال و نشر فرهنگ است. 2. در تهاجم مهاجم برای جایگزینی فرهنگ خود به نحوی ظالمانه سعی در ریشه کنی فرهنگ مقابل دارد اما در تبادل فرهنگی چنین نیست. 3. در تهاجم فرهنگی قصد استیلا و به طور کلی غرض سیاسی در نظر است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی‌پذیرد.17
ویژگیهای تهاجم فرهنگی:
تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که عبارتند از:
الف) یک کار آرام و بی سر و صداست، ب) برای اکثریت مردم نامرئی و نامحسوس است، ج) با برنامه و ابزارهای گسترده‌ای است (از حربه‌های سیاسی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و اقتصادی بهره می‌گیرد)، د) گسترده و همه جانبه و فراگیر است برخلاف تهاجم نظامی که تنها بخشی از مرزهای مجاور در تیررس دشمن قرار می‌گیرد. هـ) کارساز است و برخلاف تهاجم نظامی حساسیت‌ها را به خواب می‌برد. و) دراز مدت و دیرپاست. ز) ریشه‌ای و عمیق است و ذهن و قلب انسان‌ها را نشانه گرفته و تسخیر می‌کند. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان‌ها.
بسترهای تهاجم فرهنگی
بدیهی است که کار و تهاجم فرهنگی بدون بستر سازی مناسب برای رسیدن به اهداف ممکن نیست به این شکل که اگر همه لوازم تهاجم فرهنگی فراهم شود ولی شرایط و بستر مناسب وجود نداشته باشد در واقع همه تلاشهای قبلی ناکام می‌ماند از این رو به برخی از مواردی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می‌شود اشاره می‌گردد که می‌توان آن را به دو دسته تقسیم بندی کرد.
1. بسترها و عوامل بیرونی: زمینه‌ها و ابزاری که به نحوی رد پای کشورهای خارجی و غربی در آنها دیده می‌شود بسترهای بیرونی هستند از جمله: الف) تولید برنامه‌های مبتذل و صدور آن، ب) تلاش برای دین زدایی از راه‌های مختلف، ج) ایجاد روحیه خودباختگی فرهنگی، د) ساخت و فروش وسایل ارتباطی مانند ماهواره و سخت افزارها و نرم افزارها و موارد مشابه دیگر.
2. بسترها و عوامل درونی: زمینه‌ها و عناصری که ریشه داخلی داشته و در پذیرش فرهنگ مهاجم به صورت مستقیم و غیر مستقیم کمک می‌کنند عوامل درونی هستند؛ از جمله: الف) مشکلات و کاستی‌های اقتصادی و اجتماعی، ب) ضعف‌ها و کاستی‌های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه، ج) ضعف برنامه ریزی دقیق فرهنگی، د) فقدان تولیدات فرهنگی کافی و مناسب، هـ) روشنفکران غرب زده: رشد گروه جدیدی از نخبگان که افکارشان ریشه در مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد مانند حسن تقی زاده‌ها که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی حد و مرز معیارهای غربی در کشور است و معتقد است که وظیفة اول همة وطن پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا بدون قید و شرط تسلیم مطلق اروپا شدن و گرفتن آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید در ظاهر و باطن و جسمی و روحی‌، فرنگی مآب شود و بس، و)‌جهل و ناآگاهی مردم، جوانان و نوجوانان.
مراحل تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی در دو مرحله صورت می‌پذیرد:
الف) تخلیه فرهنگ خودی
در قانون طبیعت وقتی در فضایی خلاء ایجاد می‌شود نزدیکترین نیروی موجود، آن خلاء را پر می‌کند. هر پدیدة جدید یا در جایی حضور می‌یابد که قبلاً خلاء‌ وجود داشته و یا در آن محیط خلاء ایجاد می‌کند. لذا تخلیه فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‌رود.18
شیوه‌ها و راهبردهای دشمن در ْایجاد خلاء‌ فرهنگی (‌ناتوی فرهنگی)
عمده ترین این راهبردها را در ایران می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
1. تخریب بنیانهای فکری، اعتقادی، ارزشی و اخلاقی با ایجاد تردید در آنها، 2. انزوای روحانیت و بی ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین، 3. قداست زدایی از دین و شعائر دینی، 4. ترویج فساد و رذالت زدایی از آن مانند شیطان پرستی در دنیای معاصر. چنانچه خداوند متعال این حقیقت را در قرآن مجید بیان فرموده که شیطان به دنبال دام برهنگی انسان و توجه دادن او به شهوات است "یَا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...؛19 ای فرزندان آدم، شیطان شما را نفریبد، آن چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد تا عورت آنها را به آنها نشان دهد."
در این آیه خداوند متعال به همه افراد بشر هشدار می‌دهد که مراقب فریبکاری شیطان باشند زیرا شیطان سابقه دشمنی خود را با پدر و مادر آنها نشان داده همانطور که لباس بهشتی را بر اثر وسوسه‌ها از اندام آنها بیرون کرد ممکن است لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید.20
چنانچه امروزه همه همت شیطان‌های بزرگ و کوچک بر ترویج برهنگی و از بین بردن پوشش عفیفانه و تقواست.
البته باید توجه داشت که این آیه در مقام بیان ولایت شیطان برغیر مومنین است و نیز بیرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشت اشاره وتمثیل است به بیرون آوردن لباس تقوا توسط شیطان از اندام همه آدمیان.21 5. فعال کردن گسل‌های بین نسلی، گسل‌های قومی و گسل‌های مذهبی (فرقه گرائی)، 6. ناکارآمد معرفی کردن نظام دینی، 7. راهبرد القای حاکمیت دوگانه (رئیس جمهور - ولی فقیه)، 8. حمایت از جریان‌های فرهنگی و سیاسی مخالف با نظام دینی و روشنفکران وابسته، 9. تحریک افکار عمومی بر علیه نظام اسلامی و مسئولان آن با سیاه نمائی مسائل ایران از طریق تصویر سازی، جعل خبر، پخش شایعه و... 10. ترویج لیبرالیسم و فمنیسم.
ب ـ تثبیت فرهنگ بیگانه
شیوه‌ها و راهبردهای دشمن در تثبیت فرهنگ خود: الف) به کار گماردن افراد وابسته، ب) ایجاد نهادهای مختلف بین المللی و ملی، ج) برپائی شبکه‌ها و مؤسسات شبه فرهنگی، د) تجزیه فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه‌های متفاوت اجتماعی مانند تحریک اقوام با گویش محلی و تحریک اقلیت‌های مذهبی و... هـ) تحریف تاریخ مانند سرچشمه تمدن بشری قلمداد کردن اروپا و دوره صدسال تمدن و فرهنگ اسلامی را سده یورش‌های خاوریان وحشی دانستن، و) تغییر خط و زبان برای نمونه، الجزایر، آذربایجان و ترکیه، ز) تضعیف روحیه عمومی: القای این که آرزوها و امیدهای فرد یا جامعه دور از دسترس خواهد بود و هرگز حاصل نخواهد شد، ح) القای یأس و ناامیدی دشمن برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یأس و نا امیدی قبل از هر چیز مردم را خسته و بی‌زار می‌کند و با تکرار محرومیت‌ها، خرابی‌ها، شکست‌ها با استفاده از عوامل تبلیغی، اقتصادی، ‌سیاسی و روانی درآنها سرخوردگی ایجاد می‌کند. د) ایجاد رعب و وحشت، تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای دولتی زمانی رشد می‌یابد که فرد یا افراد دچار ترس ناگهانی گشته و در موقعیت بحرانی و اضطراب قرار گرفته و احساس کند که خطر او را تهدید می‌کند.
ابزار تهاجم فرهنگی
دشمنان، مفاهیم مورد نظر خود را با تأمل و به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می‌کنند که برخی از آنها عبارتند از:
1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در برنامه‌های آموزشی کشورهای جهان سوم بوده است یکی از کارکردهای پنهان این برنامه‌های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است.22
زبان نیز می‌تواند مهم ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده لغات خودی، از لغات بیگانه به صورت افسار گسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی‌خبر بماند.
در مورد ترجمه نیز می‌توان گفت که اگرآموخته‌های فارغ التحصیلان ما عمدتاً از متون ترجمه شده باشد دانش آموختگان امکان تفکر مستقل را از دست می‌دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می‌نشیند.
2. تبلیغات: تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده‌اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‌گیرد از جمله: الف) پوشش فراگیر، ب) فرامحیطی بودن، ج) چند حسی بودن، د) قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام.23
3. شایعه: شایعه در اصطلاح خبر بی اصل و نادرستی است که درمیان مردم بر سر زبان‌ها بیفتد. شایعه را دولت‌های بیگانه برای ضربه زدن به پیکر یک ملت و برای تاثیرگزاری دربافت فکری و ذهنی آنان دامن می‌زنند
4. تحریف واقعیت: یکی از رایج ترین شیوه‌های مطبوعاتی دست‌کاری و تحریف واقعیت است و این تحریف یا از نوع لفظی است که تحریف کننده از خود ساز و برگهایی بر پیکره وقایع و حقایق اضافه می‌کند و چهره روشن حقایق را تاریک و زشت می‌سازد. به عبارت دیگر لفظ را کم یا زیاد می‌کند یا ظاهر مطلبی را عوض می‌نماید. یا از نوع معنوی، در این نوع تحریف جملات را طوری تفسیر و توجیه می‌نماید تا درست بر خلاف معانی واقعی آنها باشد و گاهی از طریق اغراق و مبالغه واقعیت را تحریف می‌کنند که در این روش تضادهای درونی جوامع را شدت می‌بخشند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه داده مردم را به نظام حاکم یا به دیگرافراد و گروهها بدبین می‌نمایند.
5‌. ترور شخصیت: اصطلاحی که امروزه برای ترور کردن از طریق وسایل ارتباط جمعی مورد استفاده قرار می‌گیرد ترور شخصیت است که هدف آن ترور شخصیت‌های سیاسی و مهم از طریق تهمت زدن و یا به تصویر کشیدن نقاط ضعف آنهاست و این در صورتی است که نتوانند فردی را ترور فیزیکی کنند و یا ترور فیزیکی مصلحت آنان نباشد و با این شیوه باعث شوند رهبران صاحب نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.24
6. کتاب‌ها و نشریات: از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می‌کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب‌ها و نشریات است، اساساً ماهیت جنگ روانی و فرهنگی بهره برداری از تبلیغات و نشریات مبتنی بر دروغ، تهمت، فریبکاری، نیرنگ افکنی و فتنه انگیزی برای نفوذ در عواطف و احساسات و جذب مخاطبان به منظور استفاده از حمایت‌های آنان در جهت تحقق مقاصد خاص جریان‌های سیاسی است.
اهداف تهاجم فرهنگی
1. مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و... .
2. ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن.
3. عرفی سازی حکومت و ترویج پلورا لیسم دینی.
4. از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور.
5. ایجاد بی اعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه‌های مردمی نظام اسلامی.
6. ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریان‌های سیاسی.
7. ترویج اندیشه‌های مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی.
8. ترویج اباحه گری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی.
9. ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دمکراسی و تامین آزادی‌های مدنی.
10. مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.25
راه‌های مقابله با تهاجم فرهنگی
در دنیای امروز کشورها نمی‌توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ‌های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه‌ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‌گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‌شوند. و اگرملتی علاقه مند به حفظ و پاسداری از هویت فرهنگی خود باشد باید سعی کند فرهنگ غیر مادی جامعه خویش را حفظ نماید. البته این به آن معنا نیست که می‌توان یا باید فرهنگ غیر مادی را کاملاً‌ دست نخورده و ثابت و اصیل نگه داشت زیرا تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولی این تغییر در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی‌رساند که جریان عادی و خود به خودی را بپیماید.
برای مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی راه حلهای زیادی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می‌گردد.
1. شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن
هم برای مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن و هم برای یورش به فرهنگ مهاجم، شناخت دشمن و اهداف او از تهاجم فرهنگی از الفبای مبارزه و نخستین گام در این زمینه می‌باشد. چنانچه امام صادق (ع) می‌فرماید: "العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس کسی که عالم وآگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی‌آورند"26
2. تقویت بینش دینی و سیاسی مردم
تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می‌تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب‌باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت‌گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری‌ها باز دارد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: "...یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ....؛27 پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می‌کند".
در این آیه سخن از هدایت انسان در پرتو ایمان به میان آمده است که فرد مؤمن از بسیاری فریبکاری‌ها و لغزشها نجات می‌یابد البته در کنار پرورش نهال ایمان در دلهای مؤمنین، آگاه ساختن آنان به مسائل سیاسی روز و تبیین هدف شوم دشمن در یورش فرهنگی نیز ضروری است.
3. اشباع نیازهای طبیعی انسان از راه‌های مشروع
انسان مجموعه‌ای درهم پیچیده از غرایز گوناگون است و رها ساختن نامعقول مردم در بهره گیری هرچه بیشتر و به هر شکل ممکن از این نیروهای غریزی و مقدس آنان را از تلاش درسازندگی خویش و جامعه باز می‌دارد و جلوگیری از ارضای غرایز در حد مشروع، یا ناتوانی دربرآوردن نیازهای طبیعی نیز زمینه را برای روی آوردن به سوی برنامه‌های مخرب دشمن فراهم می‌آورد
4.گسترش امر به معروف و نهی از منکر
اگر مردم به این اصل مهم دینی وعقلی آگاهی یابند و خود را مقید و عامل به آن کنند و هر کس در محدوده زندگی خویش با فساد و زشتی‌ها مبارزه کند و مردم را به نیکی دعوت نماید دشمن هرگز روزنه‌ای برای نفوذ نخواهد یافت.28 خداوند متعال در این باره می‌فرماید: "وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ".29 این آیه بیان می‌دارد که امر به معروف و نهی از منکر ‌از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.
مقام معظم رهبری در اشاره به اهمیت این موضوع و حقیقت می‌فرماید: مسأله امر به معروف تکلیف همیشگی مسلمان‌هاست، جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می‌ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد.30
5. خودسازی متولیان فرهنگی:
در اجرای فرهنگ سازی دینی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، گام نخست خودسازی متولیان فرهنگی و گام بعدی دیگر سازی است. امام صادق (ع) می‌فرماید: کونوا دعاة الناس باعمالکم، ‌ولا تکونوا دعاهً بالسنتکم.31
6. تلاش برای زدودن فقر اقتصادی
تنگدستی از جمله پلیدترین پدیده‌های جامعه است حقیقت ناگواری که پیشوایان دین آن را زمینه ساز کفر دانسته اند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: "کادالفقر ان یکون کفراً"32 و دانشمندان فقر را عاملی برای آغاز انحراف و بزهکاری می‌دانند.
7. استفاده از فن آوری نوین در عرصه فعالیت‌های فرهنگی. 8. تقویت رسانه‌های داخلی و غنی سازی برنامه‌های فرهنگی آنها با رویکرد تقویت هویت دینی و ملی و خنثی سازی تهاجم فرهنگی دشمن. 9. تقویت مساجد و کانون‌های فرهنگی. 10. شناخت کامل فرهنگ اسلامی و ملی. 11. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت‌های فرهنگی. 12. بازنگری در منابع درس دانشگاهی به ویژه دروس مرتبط با علوم انسانی.
آنچه در مجموع می‌توان به آن دست یافت این است که هر چند در گذشته هم مقوله‌ای به نام "تهاجم فرهنگی" وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است و آمریکا که داعیة سرپرستی جهان را در سر می‌پروراند و خواستار نظامی تک قطبی است هیچ فرهنگ رقیبی را تحمل نکرده که قطعاً فرهنگ اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در راس کشورهای اسلامی، ایران به واسطه انقلاب اسلامی و مخالفت علنی آن با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مورد هجوم بیشتری قرار گرفته و خواهد گرفت و در ناتوی فرهنگی به صورت سازماندهی شده و متفاوت از گذشته وارد عمل خواهد شد. بنابراین مدیریت کلان حوزه فرهنگی کشور باید با حساسیت و اعتقاد به ضرورت مقابله با "ناتوی فرهنگی"به دست کسانی باشد که معتقدند می‌توان در مقابل غول عظیم رسانه‌ای غرب ایستاد و باور دارند که غربی‌ها علیرغم پیشرفت در بعد سخت افزاری، در بعد نرم افزاری هنوز هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کنند و از این لحاظ بسیار ضربه پذیر و سست می‌باشند هر چند نباید دشمن را نادیده گرفت و بایستی در این راستا تمام ترفندهای فرهنگ مهاجم تبیین و شناخته شود و متناسب با آن ابزار کافی فراهم گردد و از آنجا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است باید با تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملی و دینی و به صورت تهاجمی و نه تدافعی با آن مقابله کرد.
سوتیترها
ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می‌باشد.
تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
مهمترین عوامل و منابع قدرت را می‌توان؛ قدرت نظامی (تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی (تطمیع و زر) ؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی (دانش) دانست.
تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده‌اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‌گیرد.
از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می‌کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب‌ها و نشریات است.
در دنیای امروز کشورها نمی‌توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ‌های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه‌ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‌گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‌شوند.
تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می‌تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب‌باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت‌گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری‌ها باز دارد.
هر چند در گذشته هم مقوله‌ای به نام "تهاجم فرهنگی" وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است.
امروزه با توجه به رشد فکری ‌وآگاهی عمومی ملت‌های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی‌های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‌های زیادی را برمهاجمان تحمیل می‌کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست‌های فرهنگی تلاش می‌کنند به اهداف شوم خود برسند.

پی‌نوشت‌ها:

1 . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان گردان عاشورا، 22/4/71.
2 . حمید جاودانی شاهدین، مجله حوزه و دانشگاه، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، سال دهم، شماره 35.
3 . پریچهر ابراهیمی، تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب.
4 . محمدعلی یوسفی زاده، مجله حوزه و دانشگاه، انسان موجودی فرهنگی، سال سوم، شماره 9.
5 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 299، ح5.
6 . آمدی، غررالحکم، باب توبیخ النفس، ح 4815.
7 . اعراف/96.
8 . طلاق/ 2-3.
9 . قلم/ 1-2.
10 . مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان.
11 . حمید جاودانی شاهدین، پیشین.
12 . همان.
13 . بیانات مقام معظم رهبری 21/5/71.
14 همان، در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه سمنان، 18/8/85.
15 اصغر افتخاری و علی اکبر کمالی، رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی.
16 . زمر/17- 18.
17 حمید جاودانی شاهدین، پیشین.
18 . همان.
19 . اعراف/ 27.
20 . ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه.
21 . علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی.
22 . قائم مقامی.
23 . جاودانی، پیشین.
24 . وزارت آموزش و پرورش، آموزش پدافند غیرعامل.
25 . یداله جوانی، ناتوی فرهنگی و راههای مقابله با آن.
26 . علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 75، ص 269، ح109.
27 . یونس/ 9.
28 . حسین شاهد خطیبی، تهاجم فرهنگی، فصل هفتم، به نقل از سایت لیله القدر.
29 . آل عمران/ 104.
30 . مقام معظم رهبری، در دیدار علماء و روحانیون، 7/5/71.
31 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 198، ح19.
32 . همان، ج 70، ص 246، ح4.

تهاجم فرهنگی

نویسنده : آیت الله محمد تقی مصباح یزدی


راه نفوذ فرهنگی دشمن

مسلماً دشمنان ما‌ می‌خواهند با اسلام و انقلاب مبارزه کنند. ما نیز باید بفهمیم که آنها‌ می‌خواهند از چه راههایی نفوذ کنند و مسؤولیت ما چیست. با توجه به آنچه ذکر شد، دو راه نفوذ وجود دارد که هر دو نیز مبتنی بر اصول روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی است: یکی راه سطحی که بیشتر در عوام مردم مؤثر است و زود به نتیجه‌ می‌رسد و دیگری راه ریشه‌ای و بنیادی است، که در دراز مدت به نتیجه‌ می‌رسد و در مبانی شناخت، فکر و آگاهی مردم اثر‌ می‌گذارد.

الف) راههای ریشه ای

ترفندهای دشمنان، در این روش، مستقیماً، متوجه عموم مردم نیست، بلکه دشمن ابتدا متوجه قشر تحصیل کرده و دانشگاهی‌ می‌گردد و سعی‌ می‌کند از طریق دانشگاه، به طور غیر مستقیم، در طبقه تحصیل کرده و ممتاز جامعه تأثیر بگذارد تا کم کم آثار آن به سایر مردم سرایت کند. وقتی که استاد دانشگاه و دانشجوی فارغ التحصیل تحت تأثیر افکار
﴿ صفحه 165﴾
دشمن قرار گرفت، در سخنرانی و مقاله خود از همان مایه ها استفاده‌ می‌کند؛ وقتی که در صدر کاری قرار گرفت و ریاست یا مدیریت یک مجموعه‌ای را پذیرفت، براساس همان تئوریها کار‌ می‌کند؛ هنگامی که در منصب سیاست‌گذاری قرار‌ می‌گیرد، بر اساس همان تئوریهای جامعه شناسی، علوم سیاسی و فلسفه غرب عمل‌ می‌کند. دشمن در این روش زود به نتیجه نمی‌رسد؛ چون این دروس باید در دانشگاه مطرح شود، دانشجو از آن متأثر گردد و به تدریج، در فکر او راسخ گردد و سپس در عمل او و دیگران اثر بگذارد و این مراحل مدتها به طول‌ می‌انجامد؛ اگر چه که دشمنان ما از گذشته شروع کرده‌اند و اکنون نیز در این زمینه به نتایجی رسیده‌اند و حتی برنامه های پنجاه ساله پیش بینی‌ می‌کنند. ولی متأسفانه هنوز روشنفکران متدین ما باور نکرده‌اند که محتوای دروس برخی از دانشگاهی، بخصوص در رشته های علوم انسانی، وسیله و ابزاری برای استعمار و استثمار ماست.
ما برای بررسی و درمان مشکلات اجتماعی، که ابتذال فرهنگی نیز یک پدیده اجتماعی و به واقع یک آسیب اجتماعی است، باید از آسیب شناسان واقعی اجتماع کمک بگیریم، نه از آنها که در دانشگاههای غربی درس آسیب‌شناسی جامعه خوانده اند؛ چون آنها براساس تئوریهای غربی عمل‌ می‌کنند و برای شناخت جامعه سالم و مریض از قرآن و حدیث کمک نمی‌گیرند، بلکه بر اساس ملاکهای جامعه‌شناسی غرب به تشخیص‌ می‌پردازند. هنگام بررسی جوامع و دسته بندی مشکلات آنها، وقتی به جامعه مذهبی‌ می‌رسند،‌ می‌گویند: «جامعه مذهبی ویژگیهایی دارد؛ اولین ویژگی آن نفاق است؛ چون اعمالی مانند بی حجابی، ارتباطهای نامشروع، شراب خواری، تماشای فیلمهای مبتذل و... را به علت اینکه در
﴿ صفحه 166﴾
مذهب منع شده، نمی‌توانند انجام دهند؛ ولی در باطن، همه این اعمال را انجام‌ می‌دهند و نسبت به آن حریصتر نیز هستند. پس خاصیت جامعه مذهبی نفاق و دورویی است.»
جامعه شناس غربی برای علاج نفاق در جامعه‌ می‌گوید: «مردم را آزاد بگذارید که به هر شکلی که‌ می‌خواهند در مجامع عمومی ظاهر شوند، موسیقی دلخواه خود را بشنوند و هر کاری را که در خلوت انجام‌ می‌دهند، در جلوت نیز بتوانند آزادانه انجام دهند. هر چه مردم را بیشتر از آنچه مورد علاقه آنهاست منع کنید، بیشتر به آن رو‌ می‌آورند. اینقدر موسیقی را حرام و مبتذل معرفی نکنید، موسیقی هنری اصیل است که مظلوم مانده است. بگذارید مردم دستی درآورند، پایی بکوبند. سخت گیریهای آخوندها، این خشک مقدسها و دگماتیستها، است که موجب شده جامعه خراب شود.»
همچنین برای علاج دزدی در جامعه‌ می‌گوید: «دزدی یا هر جنایت دیگر نوعی مرض است و باید با جانی و دزد صحبت و او را نصیحت کرد و قدری به وضع زندگی او رسیدگی شود و از این راه او را معالجه کرد. دست بریدن، شلاق زدن، قصاص و سایر حدود و تعزیرات خشونت است و موجب فساد در جامعه‌ می‌شود»؛‌ می‌گویند: «انسان ساخته دست وراثت و محیط است. کسی که جرمی مرتکب‌ می‌شود، مقصر نیست، مقصر اجتماع است. جامعه خراب است و باید اصلاح شود. کسی که دزدی کرد، به جای اینکه دست او را ببریم، باید سیستم اقتصادی را اصلاح کنیم تا همه مردم به یک اندازه از امکانات استفاده کنند و به دنبال دزدی نروند.» این نسخه‌ای است که جامعه شناسان براساس تئوریهای جامعه‌شناسی غرب تجویز‌ می‌کنند.
در پاسخ به تئوریهای مخالفان باید گفت: اولاً، تجربه نشان داده است که در جایی که رفاه است، دزدیهای بزرگتر (میلیاردی) صورت‌ می‌گیرد.
﴿ صفحه 167﴾
ثانیاً، اصلاح سیستم اقتصادی یک کشور کار ساده‌ای نیست، به ویژه آن هم کشوری مانند ایران که تازیانه هشت سال جنگ را تحمل کرده است. مردم صدر اسلام نیز مشکلات اقتصادی داشتند؛ اما پس از اینکه قانون «السارق والسارقة»**اشاره به آیه 38 از سوره مائده.*** بر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شد، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) آن را اجرا‌ می‌کردند و در کنار آن به برنامه ریزی اقتصادی نیز‌ می‌پرداختند و در این زمینه، در عصر خود به موفقیت رسیدند. ثالثاً، معقول نیست که برای حل یک پدیده اجتماعی، فقط به سراغ ریشه ها برویم، بلکه باید از روشهای موقتی و مسکّن نیز استفاده کرد. بدیهی است که مسائل اجتماعی تنها با برخوردهای سطحی حل نمی‌شود، برخوردهای سطحی مانند اجرای حدود و تعزیرات به منزله قرص مسکّن است. برای حل قطعی مشکلات اجتماعی، البته باید به دنبال علاج ریشه‌ای و اساسی رفت ولی اگر از داروهای موقت استفاده شود ممکن است معالجه ریشه‌ای هرگز زمینه‌ای پیدا نکند.

ب) راههای سطحی

دشمنان برای اینکه در رسیدن به اهداف خود تسریع کرده باشند، برای عوام مردم نیز برنامه ریزی‌ می‌کنند: با استفاده از روشهای گوناگون روان شناسی، برنامه های رسانه های گروهی، بخصوص تلویزیون را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار‌ می‌دهند، تا آنجا که برنامه ریزان، طراحان و مجریان ما، خواسته یا ناخواسته، از فرهنگ بیگانه متأثر‌ می‌گردند و اغلب برنامه های آنها را اجرا‌ می‌کنند.
دشمنان در این روش خود تا کنون آنچنان موفق بوده‌اند که حتی توانسته‌اند در خانواده های بسیار متدین و مذهبی نیز نفوذ کنند و آنها را
﴿ صفحه 168﴾
که اهل نماز شب و روزه مستحبی و فرزندان آنها هم درس خوان و طالب علم بوده اند، نفوذ کنند و بیشتر وقت شبانه روز آنها را بجای عبادت و کسب علم به دیدن فیلم، شنیدن قصه، نقاشی، مجسمه‌سازی و... اختصاص دهند.
پس رسانه های تبلیغاتی بهترین وسیله ترویج فرهنگ غرب است؛ اعم از فیلم، قصه، داستان، نقاشی، مجسمه‌سازی و... تا هنر مظلوم و موسیقی باستانی ایرانی!
موسیقی لهوی از نظر شارع مقدس اسلام حرام است، خواه ایرانی
باشد، خواه غیر ایرانی. اگر «لهو» حرام است، هر چه بدان لهو اطلاق شود نیز حرام است، چه موسیقی، رقص، پای کوبی، دست افشانی و چه غیر آن، محلی باشد یا غیر محلی.
اکنون فرهنگ مساوی شده با هنر، هنر نیز مساوی شده با موسیقی و رقص. اصلاح فرهنگ هم به معنی احیای موسیقی و رقص ایرانی است.
متأسفانه اکنون برخی از دست اندر کاران امور کشور اینگونه استدلال‌ می‌کنند که برای جلوگیری از نفوذ فرهنگ غربی خوب است هنرهای باستانی احیا شود هر چند از نظر اسلام بی اشکال نباشد! اما اگر این منطق صحیح باشد باید منتظر باشیم که برای جلوگیری از خروج ارز، بجای اینکه مردم برای خوشگذرانی به کازینوها و رقاص خانه های کشورهای اروپایی بروند، بهتر است دولت در داخل کشور از اینگونه مراکز دایر کند. زیرا در غیر این صورت، مردم به فکر خروج از کشور‌ می‌افتند. یا برخی دیگر پیشنهاد کنند برای اینکه مردم به سراغ شراب نروند، اجازه داده شود که مردم آبجوی اصیل ایرانی مصرف کنند
ما نمی‌توانیم بگوییم برای اینکه دفع افسد به فاسد‌ می‌کنیم، باید بجای موسیقیهای غربی از موسیقیهای محلی استفاده کنیم؛ چون در این
﴿ صفحه 169﴾
صورت، این قاعده در مفاسد دیگری مانند شراب قابل تسری است!
کسانی که اینگونه تحلیل‌ می‌کنند، با احکام قطعی اسلام چه‌ می‌کنند؟ کسانی برای این سؤال نیز پاسخی اندیشیده اند. آنها اینگونه توجیه‌ می‌کنند که «در هر زمانی به یک نحو از اسلام برداشت‌ می‌شود. احکام اسلام که امروزه بدانها عمل‌ می‌شود، مخصوص زمانی است که مردم وحشی بوده اند؛ امروز نیز احکام اسلام باید مطابق مقتضیات زمان تشریع گردد»


تهاجم فرهنگی و راه‌های مقابله با آن

محتویات

اشاره

اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می‌یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می‌باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.
تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان‌ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی‌ها می‌فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می‌کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می‌کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[۱] استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم‌ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.
اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می‌باشند و در این امر تمام جریان‌های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می‌کنند. چنانچه در جریان انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می‌دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است.
حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً «جنگ و غارت فرهنگی» چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می‌پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود.

تعریف فرهنگ

برای فرهنگ حدود ۲۵۰ تعریف ارائه کرده‌اند. از جمله: مجموعه دست آوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب، رسوم، عادات و دیگر قابلیت‌های اکتسابی که از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد.
تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این است که تمام دست آوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است.

فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی

فرهنگ را می‌توان در دو سطح مادی و معنوی دسته بندی کرد؛ فرهنگ مادی: عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دست آوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و...
فرهنگ معنوی (غیر مادی): عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش‌ها و اندیشه‌ها، اخلاقیات و... فرهنگ مادی معمولاً تحت تاثیر فرهنگ معنوی رشد می‌کند زیرا نوع نگرش به هستی و جهان و ارزشهای حاکم بر جوامع در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی به انسان جهت می‌دهد.
خصوصیات فرهنگ: برخی از خصوصیات فرهنگ را می‌توان به شرح زیر ارائه کرد.
۱. آموختنی و اکتسابی است(غریزی و فطری نیست): افراد هر نسل ، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می‌کنند و به نسل بعدی می‌سپارند.
۲. زنده است: جنبه پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.
۳. هویت دهنده است: یعنی تنظیم کنندة روابط اجتماعی و تضمین کنندة نوع بینش و نگرش فرهنگ است.
۴. نسبی است: فرهنگ متنوع است و از یک گروه به گروه دیگر فرق می‌کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه‌ای دارد ۵. منتقل شدنی است: هر گروه انسانی میراث فرهنگی خود را به دیگران انتقال می‌دهد

فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی

امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می‌کنند دو اصطلاح شرق و غرب علاوه بر زمینه جغرافیایی در قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، عرفان، فرهنگ هم در برابر هم قرار می‌گیرند و منظور از فرهنگ غربی در این تقسیم بندی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است.[۲]

اصول و ویژگی‌های فرهنگ غربی

برخی از ویژگی‌های آن عبارتند از:
۱.اصالت قدرت،نیچه می‌گوید: اصولاً انسان برای غلبه بر ضعیفان آفریده شده است. ۲.اصالت ماده؛ ۳.نظم فکری و عملی؛ ۴.عقل گرائی(بنیاد خرد)، میل به تحلیل عقلانی؛ ۵.اصالت انسان(اومانیسم)
فرهنگ شرقی دارای ویژگیهای زیر است:
۱.اصالت وحدانیت(خدا) ؛ ۲.اصالت روح؛ یافتن راز خلقت و میل به تحلیل عاطفی؛ ۳.قوم گرا؛ ناسیونالیسم،[۳]

انسان

پیش فرض: انسان موجودی فرهنگی است. برخی از متفکران فرق انسان و حیوان را عوامل فرهنگی مانند سخن گفتن، اندیشیدن، ابزارسازی و استفاده از آن برای نیازهای خود و انتقال آن به نسلهای آینده و... می‌دانند. ابن خلدون می‌گوید: فرهنگ جوهری مستقل نیست بلکه خاصیتی است از جوهری دیگر که آن جوهر انسانی است.[۴] جوهر و حقیقت انسان چیست؟
علی(ع)می‌فرماید:«انَِّ اللهَ عزَِّ وَ جلَِّ رکَّبَ فی الملائکةِ عقلاً بلا شهوةٍ و رکَّبَ فی البهائمِ شهوةً بلا عقلٍ و رکَّبَ فی بنی آدَمَ کِلتیهما فَمَن غلبَ عقلهُ شهوتهُ فهوَ خیرٌ من الملائکةِ وَ مَن غلبَ شهوتهُ عقلهُ فهوَ شرٌّ من البهائمِ »[۵] این سخن علی(ع)بیان می‌دارد که مخلوقات خداوند سه گروهند:
۱. عقل بدون شهوت(فرشتگان)؛ ۲. شهوت بدون عقل(حیوانات)؛ ۳. عقل توأم با شهوت(انسان)
پس انسان موجود دوساحتی است: ۱. روح: فطریات(خود)۲. جسم: غرائز(ناخود)چنانچه علی(ع)می‌فرماید: اقبل علی نفسک بالادبار عنها[۶]

تشابه و تفاوت غرایز و فطریات

هر دو ذاتی است اما غرائز بین(انسان و حیوان)مشترک است برخلاف فطریات که مختص انسان است در حالی که رشد فطریات نیازمند مراقبت و تربیت است و همچنین غرائز برخلاف فطریات اشباع شدنی است از این رو خودشناسی(یعنی شناخت فطریات خویش از غرائز)واجب عینی است و تحصیل آن مقدم بر همه علوم است و تفاوت علوم فقط در کفایی و عینی بودن وجوب تحصیل آنهاست. مگر ما علوم دینی و غیر دینی نداریم؟ چرا فقط موضوع علوم با همدیگر تفاوت دارند مثلاً موضوع علم فقه و اخلاق... تشریع خداوند است و علومی مانند فیزیک و شیمی... موضوعشان تکوین و طبیعت خدای سبحان است و این دو موضوع درقرآن با همدیگرتداخل دارند نه تعارض. چنانچه می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ»[۷] چنانچه از این آیه روشن است ایمان وتقوای مردم در گشوده شدن درهای برکت آسمان و زمین(طبیعت)موثر است. و می‌فرماید: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[۸] این آیه بیان می‌دارد که بین تقوای مردم و مرزوق شدن آنان ارتباط تکوینی وجود دارد.
شهید مطهریتکامل را به اجتماعی و طبیعی تقسیم نموده و معتقد است در تکامل طبیعی میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست اما تکامل اجتماعی انسان از نسلی به نسلی و از دوره‌ای به دوره‌ای و احیاناً از منطقه‌ای به منطقه‌ای به وسیله میراث فرهنگی انتقال پذیرفته و تحقق این امر به وسیله تعلیم و تعلم(که خود امری فرهنگی است)بوده است چنانچه قرآن مجید نیز آن را مورد تاکید قرار داده و به قلم و ابزار نوشتن قسم می‌خورد. «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ»[۹] پس نتیجه گرفته می‌شود که انسان استعداد فرهنگ پذیری را داشته و موجودی فرهنگی می‌باشد.[۱۰]

تهاجم فرهنگی یا تهدید نرم

امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت‌های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی‌های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‌های زیادی را برمهاجمان تحمیل می‌کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده‌اند و از طریق سیاست‌های فرهنگی(با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، انجمن‌های خیریه، ترویج بهداشت و...)تلاش می‌کنند به اهداف شوم خود برسند زیرا فهمیده‌اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها نفوذ در فرهنگ آنان و استحالة درونی آن است آنان می‌خواهند ارزش‌های مورد پسند خود را ارزش‌های مترقی جلوه دهند تا بتوانند آن را جایگزین معیارهای بومی و ملی ملت‌ها سازند که در فرهنگ ملت‌ها از این اقدامات به هجوم فرهنگی تعبیر می‌کنند. پس عمل جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کند «تهاجم فرهنگی» محسوب می‌شود.
این واقعیت را دانشمندان غربی نیز اذعان دارند. میشل پانوف در توضیح اصطلاح فرهنگ پذیری به این استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می‌نویسد: امروزه فرهنگ پذیری به تماس‌های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند اطلاق می‌شود در این صورت جامعة غالب که هماهنگ تر و از نظر تکنیک مجهز تر است – معمولاً از نوع جوامع صنعتی – به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می‌گردد. [۱۱] این محقق در تعبیر دیگر از این تهاجم در صورتی که به شکلی گسترده تر باشد می‌نویسد: هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزشهای اجتماعی و روحیات سنتی جامعه مغلوب و برای گسستگی و سپس نابودی آن می‌کوشد، واژه قوم کشی را به کار می‌برند تا القای اجباری فرایند فرهنگ پذیری را از طریق فرهنگ غالب در فرهنگ مغلوب توصیف کنند. البته جوامع صنعتی قوم کشی را با تظاهر به این که هدفشان از همانندسازی ایجاد آرامش یا تغییر شکل در جوامع ابتدائی یا عقب مانده است اجرا نموده و باز هم اجرا می‌کنند.[۱۲] در تعریف پدیدة تهاجم فرهنگی دیدگاه رهبر معظم انقلاب قابل توجه است. از نظر ایشان در تهاجم فرهنگی یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان‌های فرهنگی آن ملت هجوم می‌برد. در این هجوم، باورهای تازه‌ای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد می‌کنند.[۱۳]

تعریف تهاجم و ناتوی فرهنگی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

رهبر معظم انقلاب در موردی دیگر ناتوی فرهنگی را این گونه تعریف کرده‌اند: مجموعه زنجیره‌ای به هم پیوسته رسانه‌های گوناگون و اینترنت، ماهواره‌ها، تلویزیون و رادیو... که در جهت مشخص حرکت می‌کنند تا سررشتة تحولات جوامع را بر عهده بگیرند... اینها صهیونسیت‌ها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در آمریکا و اروپایند.[۱۴]

تهدید نرم

ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می‌باشد. بسیاری از اقدامات علیه انقلاب اسلامی ایران از سوی نظام سلطه و هم پیمانان خارجی و داخلی آن طی دهه دوم و سوم انقلاب از نوع تهدید نرم به شمار می‌آید. تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
== قدرت نرم == یکی از مفاهیم اصلی در علم سیاست، مفهوم قدرت است. اهمیت قدرت در علم سیاست به قدری بالاست که اساساً قدرت را موضوع علم سیاست می‌دانند و قدرت در علم سیاست یعنی توانایی دارندة آن برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی که ممکن باشد.

منابع قدرت

مهمترین عوامل و منابع قدرت را می‌توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.
از قدرت روانی فرهنگی تحت عنوان قدرت نرم یاد می‌شود و صحنه روابط بین المللی، رویاروئی قدرت است و هر کشوری می‌تواند منافع و امنیت خود را در پناه قدرت تأمین نماید. در این صحنه کشوری می‌تواند تأمین منافع کند و اهداف خود را پیش ببرد که از قدرت بیشتری برخوردار باشد.
قدرت نرم که یکی از شاخه‌های قدرت ملی به حساب می‌آید هر روز از اهمیت بیشتری در عرصه بین المللی برخوردار می‌گردد. تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تهدید نرم، انقلاب مخملی، براندازی خاموش، جنگ روانی و ناتوی فرهنگی در واقع صحنه تقابل قدرت نرم است.

تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی

آیا می‌توان مرز دقیقی بین تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی کشید؟ معیار تشخیص هر کدام چیست؟
هر یک از تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی دارای سه شکل و مرحلة مهم است که از این طریق می‌توان آنها را از یکدیگر بازشناخت.
مراحل مختلف تهاجم فرهنگی عبارتند از: ۱.تحمیل ۲.تخریب ۳.تسلیم فرهنگی.
مراحل مختلف تبادل فرهنگی عبارتند از: ۱.گزینش ۲.تحلیل ۳.تولید فرهنگی.[۱۵] هریک از این مراحل را به طور مختصر شرح می‌دهیم:
گزینش: منظور آن است که هر چیزی که از دیگران است را به طور مطلق رد نکرده یا نپذیریم زیرا هر فرهنگی اجزای بسیار متعددی دارد که ممکن است بعضی از آنها نامطلوب باشد و بعضی مطلوب. ما اجزایی را که مطابق با ارزش‌های فرهنگ خودی است انتخاب می‌کنیم. چنانچه خداوند متعال می‌فرماید: «... فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُوا الألْبَابِ».[۱۶] تحلیل: آن است که آنچه را که از فرهنگ دیگر گزینش کرده‌ایم آن را متناسب با فرهنگ بومی جذب کنیم و به شکل عنصری از فرهنگ خودی در آوریم.
تولید فرهنگی: اگر دو مرحله گزینش و تحلیل در مورد عناصر فرهنگی درست انجام گیرد جامعه به مرحله‌ای از رشد و توانایی می‌رسد که می‌تواند با تولید فرهنگ نیازهای جامعه اش را برطرف سازد و صرفاً مصرف کننده فرهنگ دیگران نباشد.
تحمیل فرهنگی: در تحمیل فرهنگی، فرهنگ مهاجم عناصر مفسد را به فرهنگ مورد نظر تحمیل می‌کند.
تخریب فرهنگی: در تخریب فرهنگی، فرهنگ مهاجم توان و قوه تجزیه و تحلیل را از فرهنگ مقابل می‌گیرد تسلیم فرهنگی: در تسلیم فرهنگی به تحدید مرزهای فرهنگی پرداخته آن را محدود می‌سازد.
در مجموع می‌توان گفت که تهاجم فرهنگی نوعی ارتباط فرهنگی است که در آن حداقل یکی از سه هدف تحمیل، تخریب و تسلیم فرهنگی تعقیب می‌شود.

تفاوت تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی

به طور خلاصه می‌توان تفاوت تهاجم و تبادل فرهنگی را در موارد ذیل دانست:
۱. در تهاجم هدف تخریب است اما در تبادل هدف انتقال و نشر فرهنگ است. ۲. در تهاجم مهاجم برای جایگزینی فرهنگ خود به نحوی ظالمانه سعی در ریشه کنی فرهنگ مقابل دارد اما در تبادل فرهنگی چنین نیست. ۳. در تهاجم فرهنگی قصد استیلا و به طور کلی غرض سیاسی در نظر است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی‌پذیرد.[۱۷]

ویژگیهای تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که عبارتند از:
الف)یک کار آرام و بی سر و صداست، ب)برای اکثریت مردم نامرئی و نامحسوس است، ج)با برنامه و ابزارهای گسترده‌ای است(از حربه‌های سیاسی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و اقتصادی بهره می‌گیرد)، د)گسترده و همه جانبه و فراگیر است برخلاف تهاجم نظامی که تنها بخشی از مرزهای مجاور در تیررس دشمن قرار می‌گیرد. ه)کارساز است و برخلاف تهاجم نظامی حساسیت‌ها را به خواب می‌برد. و)دراز مدت و دیرپاست. ز)ریشه‌ای و عمیق است و ذهن و قلب انسان‌ها را نشانه گرفته و تسخیر می‌کند. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان‌ها.
== بسترهای تهاجم فرهنگی == بدیهی است که کار و تهاجم فرهنگی بدون بستر سازی مناسب برای رسیدن به اهداف ممکن نیست به این شکل که اگر همه لوازم تهاجم فرهنگی فراهم شود ولی شرایط و بستر مناسب وجود نداشته باشد در واقع همه تلاشهای قبلی ناکام می‌ماند از این رو به برخی از مواردی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می‌شود اشاره می‌گردد که می‌توان آن را به دو دسته تقسیم بندی کرد.
۱.بسترها و عوامل بیرونی: زمینه‌ها و ابزاری که به نحوی رد پای کشورهای خارجی و غربی در آنها دیده می‌شود بسترهای بیرونی هستند از جمله: الف)تولید برنامه‌های مبتذل و صدور آن، ب)تلاش برای دین زدایی از راه‌های مختلف، ج)ایجاد روحیه خودباختگی فرهنگی، د)ساخت و فروش وسایل ارتباطی مانند ماهواره و سخت افزارها و نرم افزارها و موارد مشابه دیگر.
۲.بسترها و عوامل درونی: زمینه‌ها و عناصری که ریشه داخلی داشته و در پذیرش فرهنگ مهاجم به صورت مستقیم و غیر مستقیم کمک می‌کنند عوامل درونی هستند؛ از جمله: الف)مشکلات و کاستی‌های اقتصادی و اجتماعی، ب)ضعف‌ها و کاستی‌های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه، ج)ضعف برنامه ریزی دقیق فرهنگی، د)فقدان تولیدات فرهنگی کافی و مناسب، ه)روشنفکران غرب زده: رشد گروه جدیدی از نخبگان که افکارشان ریشه در مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد مانند حسن تقی زاده‌ها که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی حد و مرز معیارهای غربی در کشور است و معتقد است که وظیفة اول همة وطن پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا بدون قید و شرط تسلیم مطلق اروپا شدن و گرفتن آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید در ظاهر و باطن و جسمی و روحی ، فرنگی مآب شود و بس، و) جهل و ناآگاهی مردم، جوانان و نوجوانان.

مراحل تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در دو مرحله صورت می‌پذیرد:
الف)تخلیه فرهنگ خودی در قانون طبیعت وقتی در فضایی خلاء ایجاد می‌شود نزدیکترین نیروی موجود، آن خلاء را پر می‌کند. هر پدیدة جدید یا در جایی حضور می‌یابد که قبلاً خلاء وجود داشته و یا در آن محیط خلاء ایجاد می‌کند. لذا تخلیه فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‌رود.[۱۸]

شیوه‌ها و راهبردهای دشمن درْ ایجاد خلاء فرهنگی - ناتوی فرهنگی

عمده‌ترین این راهبردها را در ایران می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
۱.تخریب بنیانهای فکری، اعتقادی، ارزشی و اخلاقی با ایجاد تردید در آنها، ۲.انزوای روحانیت و بی ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین، ۳.قداست زدایی از دین و شعائر دینی، ۴.ترویج فساد و رذالت زدایی از آن مانند شیطان پرستی در دنیای معاصر. چنانچه خداوند متعال این حقیقت را در قرآن مجید بیان فرموده که شیطان به دنبال دام برهنگی انسان و توجه دادن او به شهوات است «یَا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...؛[۱۹] ای فرزندان آدم، شیطان شما را نفریبد، آن چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد تا عورت آنها را به آنها نشان دهد.» در این آیه خداوند متعال به همه افراد بشر هشدار می‌دهد که مراقب فریبکاری شیطان باشند زیرا شیطان سابقه دشمنی خود را با پدر و مادر آنها نشان داده همانطور که لباس بهشتی را بر اثر وسوسه‌ها از اندام آنها بیرون کرد ممکن است لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید.[۲۰] چنانچه امروزه همه همت شیطان‌های بزرگ و کوچک بر ترویج برهنگی و از بین بردن پوشش عفیفانه و تقواست.
البته باید توجه داشت که این آیه در مقام بیان ولایت شیطان برغیر مومنین است و نیز بیرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشت اشاره وتمثیل است به بیرون آوردن لباس تقوا توسط شیطان از اندام همه آدمیان.[۲۱] ۵.فعال کردن گسل‌های بین نسلی، گسل‌های قومی و گسل‌های مذهبی(فرقه گرائی)، ۶.ناکارآمد معرفی کردن نظام دینی، ۷.راهبرد القای حاکمیت دوگانه(رئیس جمهور – ولی فقیه)، ۸.حمایت از جریان‌های فرهنگی و سیاسی مخالف با نظام دینی و روشنفکران وابسته، ۹.تحریک افکار عمومی بر علیه نظام اسلامی و مسئولان آن با سیاه نمائی مسائل ایران از طریق تصویر سازی، جعل خبر، پخش شایعه و... ۱۰.ترویج لیبرالیسم و فمنیسم.
ب تثبیت فرهنگ بیگانه شیوه‌ها و راهبردهای دشمن در تثبیت فرهنگ خود: الف)به کار گماردن افراد وابسته، ب)ایجاد نهادهای مختلف بین المللی و ملی، ج)برپائی شبکه‌ها و مؤسسات شبه فرهنگی، د)تجزیه فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه‌های متفاوت اجتماعی مانند تحریک اقوام با گویش محلی و تحریک اقلیت‌های مذهبی و... ه)تحریف تاریخ مانند سرچشمه تمدن بشری قلمداد کردن اروپا و دوره صدسال تمدن و فرهنگ اسلامی را سده یورش‌های خاوریان وحشی دانستن، و)تغییر خط و زبان برای نمونه، الجزایر، آذربایجان و ترکیه، ز)تضعیف روحیه عمومی: القای این که آرزوها و امیدهای فرد یا جامعه دور از دسترس خواهد بود و هرگز حاصل نخواهد شد، ح)القای یأس و ناامیدی دشمن برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یأس و نا امیدی قبل از هر چیز مردم را خسته و بی زار می‌کند و با تکرار محرومیت‌ها، خرابی‌ها، شکست‌ها با استفاده از عوامل تبلیغی، اقتصادی، سیاسی و روانی درآنها سرخوردگی ایجاد می‌کند. د)ایجاد رعب و وحشت، تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای دولتی زمانی رشد می‌یابد که فرد یا افراد دچار ترس ناگهانی گشته و در موقعیت بحرانی و اضطراب قرار گرفته و احساس کند که خطر او را تهدید می‌کند.

ابزار تهاجم فرهنگی

دشمنان، مفاهیم مورد نظر خود را با تأمل و به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می‌کنند که برخی از آنها عبارتند از:
۱. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در برنامه‌های آموزشی کشورهای جهان سوم بوده است یکی از کارکردهای پنهان این برنامه‌های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است.[۲۲] زبان نیز می‌تواند مهم‌ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده لغات خودی، از لغات بیگانه به صورت افسار گسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی خبر بماند.
در مورد ترجمه نیز می‌توان گفت که اگرآموخته‌های فارغ التحصیلان ما عمدتاً از متون ترجمه شده باشد دانش آموختگان امکان تفکر مستقل را از دست می‌دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می‌نشیند.
۲.تبلیغات: تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده‌اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‌گیرد از جمله: الف)پوشش فراگیر، ب)فرامحیطی بودن، ج)چند حسی بودن، د)قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام.[۲۳] ۳.شایعه: شایعه در اصطلاح خبر بی اصل و نادرستی است که درمیان مردم بر سر زبان‌ها بیفتد. شایعه را دولت‌های بیگانه برای ضربه زدن به پیکر یک ملت و برای تاثیرگزاری دربافت فکری و ذهنی آنان دامن می‌زنند ۴.تحریف واقعیت: یکی از رایج‌ترین شیوه‌های مطبوعاتی دست کاری و تحریف واقعیت است و این تحریف یا از نوع لفظی است که تحریف کننده از خود ساز و برگهایی بر پیکره وقایع و حقایق اضافه می‌کند و چهره روشن حقایق را تاریک و زشت می‌سازد. به عبارت دیگر لفظ را کم یا زیاد می‌کند یا ظاهر مطلبی را عوض می‌نماید. یا از نوع معنوی، در این نوع تحریف جملات را طوری تفسیر و توجیه می‌نماید تا درست بر خلاف معانی واقعی آنها باشد و گاهی از طریق اغراق و مبالغه واقعیت را تحریف می‌کنند که در این روش تضادهای درونی جوامع را شدت می‌بخشند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه داده مردم را به نظام حاکم یا به دیگرافراد و گروه‌ها بدبین می‌نمایند.
۵ .ترور شخصیت: اصطلاحی که امروزه برای ترور کردن از طریق وسایل ارتباط جمعی مورد استفاده قرار می‌گیرد ترور شخصیت است که هدف آن ترور شخصیت‌های سیاسی و مهم از طریق تهمت زدن و یا به تصویر کشیدن نقاط ضعف آنهاست و این در صورتی است که نتوانند فردی را ترور فیزیکی کنند و یا ترور فیزیکی مصلحت آنان نباشد و با این شیوه باعث شوند رهبران صاحب نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.[۲۴] ۶. کتاب‌ها و نشریات: از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می‌کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب‌ها و نشریات است، اساساً ماهیت جنگ روانی و فرهنگی بهره برداری از تبلیغات و نشریات مبتنی بر دروغ، تهمت، فریبکاری، نیرنگ افکنی و فتنه انگیزی برای نفوذ در عواطف و احساسات و جذب مخاطبان به منظور استفاده از حمایت‌های آنان در جهت تحقق مقاصد خاص جریان‌های سیاسی است.

اهداف تهاجم فرهنگی

۱.مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و... .
۲.ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن.
۳.عرفی سازی حکومت و ترویج پلورا لیسم دینی.
۴.از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور.
۵.ایجاد بی اعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه‌های مردمی نظام اسلامی.
۶.ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریان‌های سیاسی.
۷.ترویج اندیشه‌های مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی.
۸.ترویج اباحه گری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی.
۹.ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دمکراسی و تامین آزادی‌های مدنی.
۱۰.مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.[۲۵]

راه‌های مقابله با تهاجم فرهنگی

در دنیای امروز کشورها نمی‌توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ‌های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه‌ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‌گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‌شوند. و اگرملتی علاقه مند به حفظ و پاسداری از هویت فرهنگی خود باشد باید سعی کند فرهنگ غیر مادی جامعه خویش را حفظ نماید. البته این به آن معنا نیست که می‌توان یا باید فرهنگ غیر مادی را کاملاً دست نخورده و ثابت و اصیل نگه داشت زیرا تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولی این تغییر در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی‌رساند که جریان عادی و خود به خودی را بپیماید.
برای مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی راه حلهای زیادی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می‌گردد.

شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن

هم برای مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن و هم برای یورش به فرهنگ مهاجم، شناخت دشمن و اهداف او از تهاجم فرهنگی از الفبای مبارزه و نخستین گام در این زمینه می‌باشد. چنانچه امام صادق(ع)می‌فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس کسی که عالم وآگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی‌آورند»[۲۶]

تقویت بینش دینی و سیاسی مردم

تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می‌تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری‌ها باز دارد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «...یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ....؛[۲۷] پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می‌کند».
در این آیه سخن از هدایت انسان در پرتو ایمان به میان آمده است که فرد مؤمن از بسیاری فریبکاری‌ها و لغزشها نجات می‌یابد البته در کنار پرورش نهال ایمان در دلهای مؤمنین، آگاه ساختن آنان به مسائل سیاسی روز و تبیین هدف شوم دشمن در یورش فرهنگی نیز ضروری است.

اشباع نیازهای طبیعی انسان از راه‌های مشروع

انسان مجموعه‌ای درهم پیچیده از غرایز گوناگون است و رها ساختن نامعقول مردم در بهره گیری هرچه بیشتر و به هر شکل ممکن از این نیروهای غریزی و مقدس آنان را از تلاش درسازندگی خویش و جامعه باز می‌دارد و جلوگیری از ارضای غرایز در حد مشروع، یا ناتوانی دربرآوردن نیازهای طبیعی نیز زمینه را برای روی آوردن به سوی برنامه‌های مخرب دشمن فراهم می‌آورد

گسترش امر به معروف و نهی از منکر

اگر مردم به این اصل مهم دینی وعقلی آگاهی یابند و خود را مقید و عامل به آن کنند و هر کس در محدوده زندگی خویش با فساد و زشتی‌ها مبارزه کند و مردم را به نیکی دعوت نماید دشمن هرگز روزنه‌ای برای نفوذ نخواهد یافت.[۲۸] خداوند متعال در این باره می‌فرماید: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[۲۹] این آیه بیان می‌دارد که امر به معروف و نهی از منکر از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.
مقام معظم رهبری در اشاره به اهمیت این موضوع و حقیقت می‌فرماید: مسأله امر به معروف تکلیف همیشگی مسلمان هاست، جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می‌ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد.[۳۰]

خودسازی متولیان فرهنگی

در اجرای فرهنگ سازی دینی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، گام نخست خودسازی متولیان فرهنگی و گام بعدی دیگر سازی است. امام صادق(ع)می‌فرماید: کونوا دعاة الناس باعمالکم، ولا تکونوا دعاهً بالسنتکم.[[۳۱]

تلاش برای زدودن فقر اقتصادی

تنگدستی از جمله پلیدترین پدیده‌های جامعه است حقیقت ناگواری که پیشوایان دین آن را زمینه ساز کفر دانسته‌اند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «کادالفقر ان یکون کفراً»[۳۲] و دانشمندان فقر را عاملی برای آغاز انحراف و بزهکاری می‌دانند.

استفاده از فن آوری نوین در عرصه فعالیت‌های فرهنگی

تقویت رسانه‌های داخلی و غنی سازی برنامه‌های فرهنگی

آنها با رویکرد تقویت هویت دینی و ملی و خنثی سازی تهاجم فرهنگی دشمن. ۹. تقویت مساجد و کانون‌های فرهنگی. ۱۰. شناخت کامل فرهنگ اسلامی و ملی. ۱۱. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت‌های فرهنگی. ۱۲.بازنگری در منابع درس دانشگاهی به ویژه دروس مرتبط با علوم انسانی.
آنچه در مجموع می‌توان به آن دست یافت این است که هر چند در گذشته هم مقوله‌ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده‌ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است و آمریکا که داعیة سرپرستی جهان را در سر می‌پروراند و خواستار نظامی تک قطبی است هیچ فرهنگ رقیبی را تحمل نکرده که قطعاً فرهنگ اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در راس کشورهای اسلامی، ایران به واسطه انقلاب اسلامی و مخالفت علنی آن با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مورد هجوم بیشتری قرار گرفته و خواهد گرفت و در ناتوی فرهنگی به صورت سازماندهی شده و متفاوت از گذشته وارد عمل خواهد شد. بنابراین مدیریت کلان حوزه فرهنگی کشور باید با حساسیت و اعتقاد به ضرورت مقابله با «ناتوی فرهنگی»به دست کسانی باشد که معتقدند می‌توان در مقابل غول عظیم رسانه‌ای غرب ایستاد و باور دارند که غربی‌ها علیرغم پیشرفت در بعد سخت افزاری، در بعد نرم افزاری هنوز هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کنند و از این لحاظ بسیار ضربه پذیر و سست می‌باشند هر چند نباید دشمن را نادیده گرفت و بایستی در این راستا تمام ترفندهای فرهنگ مهاجم تبیین و شناخته شود و متناسب با آن ابزار کافی فراهم گردد و از آنجا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است باید با تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملی و دینی و به صورت تهاجمی و نه تدافعی با آن مقابله کرد.

سوتیترها

ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می‌باشد.
تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
مهمترین عوامل و منابع قدرت را می‌توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.
تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده‌اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‌گیرد.
از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می‌کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب‌ها و نشریات است.
در دنیای امروز کشورها نمی‌توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ‌های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه‌ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‌گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‌شوند.
تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می‌تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری‌ها باز دارد.
هر چند در گذشته هم مقوله‌ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده‌ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است.
امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت‌های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی‌های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‌های زیادی را برمهاجمان تحمیل می‌کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده‌اند و از طریق سیاست‌های فرهنگیتلاش می‌کنند به اهداف شوم خود برسند.

پانویس


  • بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان گردان عاشورا، 22/4/71.

  • حمید جاودانی شاهدین، مجله حوزه و دانشگاه، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، سال دهم، شماره 35.

  • پریچهر ابراهیمی،تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب.

  • محمدعلی یوسفی زاده،مجله حوزه و دانشگاه، انسان موجودی فرهنگی، سال سوم، شماره 9.

  • علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 299، ح5.

  • آمدی، غررالحکم، باب توبیخ النفس، ح 4815.

  • اعراف/96.

  • طلاق/ 2-3.

  • قلم/ 1-2.

  • مرتضی مطهری،تکامل اجتماعی انسان.

  • حمید جاودانی شاهدین، پیشین.

  • همان

  • بیانات مقام معظم رهبری 21/5/71.

  • همان، در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه سمنان، 18/8/85.

  • اصغر افتخاری و علی اکبر کمالی، رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی.

  • زمر/17- 18.

  • حمید جاودانی شاهدین، پیشین.

  • همان

  • اعراف/ 27.

  • ناصر مکارم شیرازی و همکاران،تفسیر نمونه.

  • علامه طباطبائی،تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی.

  • قائم مقامی.

  • جاودانی، پیشین

  • وزارت آموزش و پرورش،آموزش پدافند غیرعامل.

  • یداله جوانی، ناتوی فرهنگی و راه‌های مقابله با آن.

  • علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 75، ص 269، ح109.

  • یونس/ 9.

  • حسین شاهد خطیبی، تهاجم فرهنگی، فصل هفتم، به نقل از سایت لیله القدر.

  • آل عمران/ 104.

  • مقام معظم رهبری، در دیدار علماء و روحانیون، 7/5/71.

  • علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 198، ح19.

    1. همان، ج 70، ص 246، ح4.
    منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه - تاریخ برداشت:95/05/10

    پرسش: شیوه‌های مقابله با تهاجم فرهنگی را بیان کنید؟

    پرسش: شیوه‌های مقابله با تهاجم فرهنگی را بیان کنید؟

    راههای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب در مدارس


    جواب این است که باید قدرت دفاعی و مقابله متناسب با هریک ازحوادث و آفات را داشته باشیم تا این حوادث هولناک به ما زیان نرسانند; به عبارت بهتر، تهاجمهای ناگوار نمی شود نباشند; امامی شود ممکن است که در عین بودن زیان نرساند. در ژاپن زلزله همجوم می آورد و در استانهای گیلان و زنجان نیز همین زلزله هجوم می آورد. در ژاپن چون قدرت دفاعی در مقابل زلزله قوی است،منشا خسارت فاحش نمی شود; اما در ایران ویران می کند.

    همه ما همیشه در معرض هجوم میکربها و ویروسها هستیم. آنهاوجود دارند و هجوم می آورند و نمی شود که نباشند و هجوم نیاورند; اما می توان با بالابردن قدرت دفاعی بدن و رعایت بهداشت وطب پیشگیری، خسارت آنها را به کمترین حد و نزدیک صفررساند.

    بنابراین، تهاجمات ناگوار و زیانبار بناید موجب نگرانی و دلهره شود. آنچه که اضطراب آور و نگران کننده است، این است که انسان در مقابل این تهاجمات از قدرت دفاعی کافی برخور دارنباشد.تهاجم فرهنگی هم یکی از این تهاجمات است و از این قانون مستثنا نیست. در این دنیای بی بهره از مکرمت اخلاقی و فضایل انسانی و بهره مند از توان بالای تکنولوژی، نمی توان توقع داشت که تهاجم فرهنگی شوم نباشد یا از میان برود.

    اما می توان پرسید: چه کنیم تا تهاجمات فرهنگی غرب نتواند برفرهنگ ما آسیبی وارد سازد؟ چه کنیم تا نقشه استعمارگران درتهاجم فرهنگی نقش برآب شود؟

    در جواب این پرسش باید گفت: بایدقدرت دفاعی فرهنگی خود را آن قدر قوی کنیم که فرهنگ مهاجم غرب نتواند در آن نفوذ کند.قرآن بیان شیوایی دارد:

    «علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذااهتدیتم.» (1)

    مراقب خود باشید. هنگامی که شما هدایت یافتید،(یعنی فرهنگ دینی در شما قوی گردید) گمراهی کسانی که گمراه شده اند (فرهنگ گمراه و گمراه کننده غرب) به شما ضرری نمی رساند. برای کسب چنین قدرت دفاعی فرهنگی، از سه راه بایدوارد شد:

    راه اول

    اعتقادات توحیدی و جهان بینی قرآنی از مبدا تا معاد و اخلاق اسلامی را در جامعه تبلیغ کنیم و شکوک را برطرف سازیم تا جامعه اسلامی از لحاظ اعتقاد و عمل دینی قوی گردیده، فرهنگ اعتقادی وعملی اسلامی بار ور و در برابر تهاجم فرهنگ غرب تا حد زیادی نفوذناپذیر شود.

    راه دوم

    باید با همه عواملی که اساس عقیده و اخلاق و تربیت اسلامی رامتزلزل می سازد و نمی گذارند که نهال تبلیغ و ارشاد فرهنگی به ثمر برسد و زمینه گرایش به فرهنگ غرب را ولو در دراز مدت مساعد و فراهم می کنند، مقابله شود.

    راه سوم

    باید با عوامل مستقیم فساد و یاوران فرهنگ غرب، در صورتی که استعداد پذیرش حقایق را نداشته باشند و نتوانند از ثمرات راه اول بهره گیرند و خود را اصلاح کنند، شدیدا بر خورد شود.

    برنامه مبارزه

    بی تردید مبارزه با این پدیده شوم باید بر اساس برنامه ریزی های حساب شده انجام گیرد. در این برنامه ریزی باید مواردتوجه دقیق واقع شود.

    حوزه و دانشگاه

    حوزه و دانشگاه مرکز پرورش انسان های آگاه و تحصیل کرده اندو روحانی و دانشجو می توانند در بالا بردن قدرت دفاعی فرهنگی جامعه برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب نقشی موثر را ایفاکنند. باید در این دو نهاد مقدس و فرهنگی علم زدگی و عشق به درک برای کسب شغل از بین برود و روح و انگیزه علم برای خدمت وکسب ایمان و تقوای بیشتر جایگزین گردد; یعنی هدف مدرک نباشد.اگر این تحول انجام نگیرد، عالم خود را می خواهد نه جامعه ورشد فرهنگ سالم جامعه را. در این صورت نه تنها نمی تواند درتقویت قدرت دفاعی فرهنگ جامعه نقشی داشته باشد، بلکه خود درمعرض خطر متاثر شدن از فرهنگ غرب قرار خواهد گرفت.

    وحدت حوزه و دانشگاه همواره از سویی مورد عنایت و تاکید امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری مدظله العالی قرار گرفته است.بدین معناست که هر دو گروه از علم، ایمان، آگاهی و تعهد اسلامی بر خور دار باشند.

    حوزه خود را از علوم روز و زبان روز بی نیاز احساس نکند و به فرموده امام صادق(ع) عالم به زمان باشد تا از تهاجم هواجس مصون بماند و دیگران را هم برهاند.

    دانشگاه نیز تنها بر علوم پایه و تجربی تکیه نداشته باشد و فرهنگ و معارف دینی و قرآنی در دانشگاهها جایگاهی رفیع تر از علوم پایه و تجربی بیابد واخلاق و تربیت اسلامی بر محیط دانشگاه و زندگی استادان ودانشجویان حاکم شود تا کارآیی علوم پایه و تجربی جهتی سالم یابد و سنگری پایدار در مقابل تهاجم فرهنگی غرب گردد. اگر دردانشگاههای ما چنین روحیه فرهنگی حاکم نشود، تنها بر علمی وصنعتی در محدوده علوم تجربی بپردازیم و دانشجویان و استادان ما خود و برنامه هایشان را از اخلاق اسلامی و معارف قرآنی به صورت جدی بی نیاز احساس کنند، هرگز نخواهند توانست قدرت دفاعی فرهنگی جامعه را در مقابل یورش فرهنگ بالا ببرند و احیانا خودنیز مبلغ فرهنگ غرب می شوند.

    بنابراین، باید برای تحقق این کارآیی الهی و مقدس به طور جدی سرمایه گذاری شود. روحانی بایدبتواند دین و فرهنگ دینی را با آگاهی به زمان و زبان تبلیغ کند; به تربیت الگویی و اسوه ای عنایت داشته باشد و از وجودخود و زندگی خود الگویی مقدس برای معرفی فرهنگ اسلام بسازد تادر کنار تبیین حقایق، تاثیر عملی نیز داشته باشد.

    دانشگاه هم باید، با استفاده از قدرت و وجهه علمی و دانشگاهی، در پرتونیروی ایمان و باورهای ماورایی سنگر تدریس دانش و معرف فرهنگ غنی اسلام و قرآن باشد و روحیه مقابله با فرهنگ غرب را درتحصیل کرده گان افزایش دهد.

    همان طوری که اشاره شد، امروز تهاجم فرهنگی غرب از راه ارائه و طرح مکتبهای فلسفی انحرافی، مانند پلورالسیم، سکولارسیم،اگزیستاسینالسیم، پوزیتولسیم و... به جنگ دین و حقایق ثابت معنوی آمده است.

    کالبد شکافی این مکتبها و تجزیه و تحلیل شفاف و دور از تکلف وتصنع به گونه ای که مردم (نه خواص) در جریان قرار گیرند، ضروری است.

    گویندگان و نویسندگان آگاه، می توانند نقاب از چهره زشت این عجوزه های افسونگر بردارند و سیمای کریه آنها را بشناسانند وبنمایانند.

    باید آگاه ساختن جوانان و تحصیل کردگان از این دامهای سست بنیاد از اهم مسایل و برنامه های فرهنگی روز به شمار رود وتوسعه فرهنگی در کنار توسعه سیاسی و اقتصادی تحقق یابد، زیرااگر توسعه فرهنگی فعال و آگاهی بخش، برای مقابله با این مکاتب منحرف کننده، تکیه گاه توسعه سیاسی نباشد، تردیدی نیست که حرکتهای سیاسی به سمتی که دشمنان اسلام می خواهند، منحرف می شود.

    می گویند فکر سالم یعنی تمام فکر کردن و تمام دیدن. در طرح برنامه های توسعه لازم است به زیر بنا بودن توسعه فرهنگ اسلامی عنایت شود; همه جوانب ملاحظه گردد و آزادیها در دایره خدامحوری محدود شوند. نه انسان مداری. شعارهای هیجانی غیر شفاف وبدون چهار چوب و قابل تفسیرهای گوناگون، خطرناک است و راه رابرای تهاجم فرهنگی غرب هموار می سازد.

    البته با شعار و اهانت و تکفیر نمی شود به مقابله با نوشتارهاو گفتارهای مسموم رفت و نظام فرهنگی جهان امروز این شیوه رانمی پذیرد. تجربه نیز ثابت کرده است که استفاده از فشار برای مقابله با ارائه نظرها نتیجه معکوس می دهد و نویسندگان وگویندگان ستمگر و بی تعهد را مظلوم و سر افراز و حمایت می نمایاند.

    باید تا آنجا که قانون اساسی اجازه می دهد، ازانتشار نشریات و کتب گمراه کننده جلوگیری شود و در کنار این اقدامات قانونی، روشنگری و برداشتن نقاب از چهره زشت این فلسفه های انحرافی به وسیله محققان انجام گیرد; زیرا این اقدامات فرهنگی هم مقابله های قانونی را به شکلی شایسته توجیه و منطقی می نماید و هم زمینه رشد این وسوسه ها را از فکر واندیشه جامعه به خصوص نسل جوان، از بین می برد.

    محققان حوزه و دانشگاه می توانند پناهگاه دستورات در برابرتهاجمات فرهنگی باشند.

    اگر فرض را بر این بگذاریم که با وجودفرهنگ غنی اسلام زمینه ای برای تاثیر این مکتبهای ضاله نیست این تفکر و تلقی خوشبینانه ما را دچار خسارتهای غیر قابل جبران می کند. باید به واقعیتها توجه نمود. و بر این گمان باشیم که جامعه به خصوص نسل جوان در مقابل این وسوسه ها و طرح فلسفه های انحرافی آسیب پذیر می باشند و محققین حوزه و دانشگاه با حرکت همسو و متناسب با این تهاجم فکری و اعتقادی مقابله نمایند. حرکتهای فرهنگی نباید محدود به تبیین فرهنگ اسلامی بدون پرداختن به کالبد شکافی فرهنگها و مکاتیب انحرافی دنیای امروز باشد با بهره گیری از قرآن همه صاحب نظران وظیفه دارند که تبیین (رشد و غی) کنند تنها تبیین رشد راه وصول به سعادت وکمال را برای جامعه هموار نمی کنید.

    نکته دیگری که در این رابطه باید گفته شود این است که سعی کنیم در مقابله های فرهنگی آگاهانه و محققانه عمل کنیم. به اصول و محتوای این فلسفه ها و مکتبهای انحرافی احاطه کافی داشته باشیم و بدانیم چه می گویند و چه می خواهند تا در مقابله تاثیرات مثبت بگذاریم نه این که هرکسی یک مطالعه سطحی از فلان نظریه دارد خود را شایسته قلمفرسائی بداند و در این سالهای اخیر شاهد تاثیر منفی بعضی از نوشته های بی مایه در مقابله بانظریه پردازان منحرف بودیم.

    پی نوشت:

    1- مائده، آیه 105.http://basijcement.blogfa.com/post-44.aspx



    راههای مقابله با تهاجم فرهنگی

    راههای مقابله با تهاجم فرهنگی

    1. باور همه مسئولین

    در تهاجم نظامی، جنگ را همه باور کرده بودند. در تمام وزارتخانه ها ستاد جنگ تشکیل شده بود، اما متأسفانه تهاجم فرهنگی را هنوز بعضی از مسئولین باور نکرده اند.

    اگر در تمام نهادها و ارگانها تهاجم فرهنگی را جدی بگیرند و حداقل در محدوده مسئولیت خود، مروج فرهنگ اسلامی باشند و با تهاجم فرهنگی مبارزه کنند، موفقیت خواهیم داشت.

    2. استفاده صحیح از امکانات فرهنگی

    در زمان جنگ، با وجود کمبود امکانات نظامی، همه استفاده صحیح از امکانات را سرلوحه برنامه خود قرار داده بودند، ولی در تهاجم فرهنگی با وجود امکانات بسیار خوب و مناسب، با سابقه فرهنگی درخشان و میراث فرهنگی غنی، نیروهای فرهنگی مجرب و متخصص مردمی، فرهنگ دوست و فرهنگمدار، متأسفانه بنحو مطلوب از امکانات و نیروهای فرهنگی استفاده نمی شود، و این یا به طور عمد است و یا به خاطر ناشی گری دست اندرکاران مربوطه.

    3. هماهنگی بین نیروها و دستگاههای

    فرهنگی

    برای اجرای یک عملیات نظامی، نیروهای عمل کننده، بایگانهای مستقر در منطقه، هماهنگی انجام می دادند؛ اما در بحث تهاجم فرهنگی و مبارزه با آن، هر کدام از نهادهای فرهنگی، ساز خود را کوک کرده اند و طبل و دهل خود را می نوازند و به نحوی زحمات دیگری را خنثی می کنند.

    4. احساس درد دین

    در تهاجم نظامی، همه درد را حس کردند. درد دین، درد خاک و ناموس، درد میهن و همه گفتند: لبیک؛ اما در تهاجم فرهنگی، بعضی از افراد نه تنها درد را احساس نمی کنند، بلکه درد را استقبال می کنند و به جای تهاجم فرهنگی بحث تعامل فرهنگی، را مطرح می کنند.

    5. ملی شدن برخورد با تهاجم

    تهاجم نظامی، مسئله اول کشور و مسئله ای ملی بود و تمام مسائل دیگر، بعد از مسئله جنگ بود. اما در تهاجم فرهنگی، همه مسائل کشور در اولویت قرار دارد جز توسعه فرهنگی و مبارزه با تهاجم فرهنگی که در حاشیه قرار گرفته است.

    6. به میدان آمدن مسئولین فرهنگی

    در تهاجم نظامی، فرماندهان جنگ، جلوتر از نیروها در خط مقدم بودند؛ ولی در تهاجم فرهنگی، فقط فرمان صادر می شود و آمدن در صحنه و میدان مبارزه را برای خود، پایین آمدن شخصیت خود می دانند.

    7. برخورد با مروّجان فرهنگ غرب

    در تهاجم نظامی، اگر جاسوس دشمن دستگیر می شد، به عنوان جاسوس جنگی اعدام می شد؛ ولی کسانی که مروّج فرهنگ غرب هستند متأسفانه در کشور ما به دست بعضی از مسئولین مدال هم می گیرند.

    8. حساسیّت رسانه ها

    در تهاجم نظامی، رسانه ملی، مارش روحیه، آژیر خطر و... پخش می کرد؛ حتی بین برنامه های حساس. ولی متأسفانه الان بین برنامه های حساس، تبلیغ پفک نمکی و کوکاکولا و... پخش می شود. در مساجد، بحث حرمت موسیقی، غنا، بی حجابی و... مطرح می شود، ولی در تلویزیون اجرای این نوع برنامه ها مسئله ای عادی شده است.

    9. ترویج فرهنگ اسلامی

    با وجود اینکه ایران مهد تمدن و فرهنگ اسلامی است و اسلام از فرهنگی غنی برخوردار است، ولی متأسفانه نحوه تبلیغ و ترویج آن را یا نمی دانیم یا اشتباه تبلیغ می کنیم و اگر به طور صحیح تبلیغ شود، دیگر نیازی به فرهنگ مبتذل غرب نخواهد بود.

    10. حاکمیت عشق

    در تهاجم نظامی، نه صحبت از حق و حقوق بود، نه صحبت از اضافه کار، آنچه جنگ را پیروز کرد عشق بود، ولی در تهاجم فرهنگی تا اضافه کار و حقوق کلان نباشد، کمتر کسی وارد میدان می شود.

    انشاء اللّه با به کار بستن نکته های مذکور در مبارزه با تهاجم فرهنگی هم

    تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن

    8

    اشاره:

    اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.

    تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی ها می فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[1]

    استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.

    اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می باشند و در این امر تمام جریان های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می کنند. چنانچه در جریان انتخابات 22 خرداد 88 این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است.

    حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً «جنگ و غارت فرهنگی» چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود.

    تعریف فرهنگ

    برای فرهنگ حدود 250 تعریف ارائه کرده اند. از جمله: مجموعه دست آوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب، رسوم، عادات و دیگر قابلیت های اکتسابی که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد.

    تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این است که تمام دست آوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است.

    فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی

    فرهنگ را می توان در دو سطح مادی و معنوی دسته بندی کرد؛

    فرهنگ مادی: عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دست آوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و...

    فرهنگ معنوی (غیر مادی): عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش ها و اندیشه ها، اخلاقیات و... فرهنگ مادی معمولاً تحت تاثیر فرهنگ معنوی رشد می کند زیرا نوع نگرش به هستی و جهان و ارزشهای حاکم بر جوامع در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی به انسان جهت می دهد.

    خصوصیات فرهنگ: برخی از خصوصیات فرهنگ را می توان به شرح زیر ارائه کرد.

    1. آموختنی و اکتسابی است(غریزی و فطری نیست): افراد هر نسل ، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می کنند و به نسل بعدی می سپارند.

    2. زنده است: جنبه پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.

    3. هویت دهنده است: یعنی تنظیم کنندة روابط اجتماعی و تضمین کنندة نوع بینش و نگرش فرهنگ است.

    4. نسبی است: فرهنگ متنوع است و از یک گروه به گروه دیگر فرق می کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه ای دارد

    5. منتقل شدنی است: هر گروه انسانی میراث فرهنگی خود را به دیگران انتقال می دهد

    فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی

    امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می کنند دو اصطلاح شرق و غرب علاوه بر زمینه جغرافیایی در قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، عرفان، فرهنگ هم در برابر هم قرار می گیرند و منظور از فرهنگ غربی در این تقسیم بندی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است.[2]

    اصول و ویژگی های فرهنگ غربی

    برخی از ویژگی های آن عبارتند از:

    1.اصالت قدرت،نیچه می گوید: اصولاً انسان برای غلبه بر ضعیفان آفریده شده است. 2.اصالت ماده؛ 3.نظم فکری و عملی؛ 4.عقل گرائی(بنیاد خرد)، میل به تحلیل عقلانی؛ 5.اصالت انسان(اومانیسم)

    فرهنگ شرقی دارای ویژگیهای زیر است:

    1.اصالت وحدانیت(خدا) ؛ 2.اصالت روح؛ یافتن راز خلقت و میل به تحلیل عاطفی؛ 3.قوم گرا؛ ناسیونالیسم،[3]

    انسان

    پیش فرض: انسان موجودی فرهنگی است. برخی از متفکران فرق انسان و حیوان را عوامل فرهنگی مانند سخن گفتن، اندیشیدن، ابزارسازی و استفاده از آن برای نیازهای خود و انتقال آن به نسلهای آینده و... می دانند. ابن خلدون می گوید: فرهنگ جوهری مستقل نیست بلکه خاصیتی است از جوهری دیگر که آن جوهر انسانی است.[4]

    جوهر و حقیقت انسان چیست؟

    علی(ع)می فرماید:«انَِّ اللهَ عزَِّ وَ جلَِّ رکَّبَ فی الملائکةِ عقلاً بلا شهوةٍ و رکَّبَ فی البهائمِِ شهوةً بلا عقلٍ و رکَّبَ فی بنی آدَمَ کِلتیهما فَمَن غلبَ عقلهُ شهوتهُ فهوَ خیرٌ من الملائکةِ وَ مَن غلبَ شهوتهُ عقلهُ فهوَ شرٌّ من البهائمِ »[5]

    این سخن علی(ع)بیان می دارد که مخلوقات خداوند سه گروهند:

    1. عقل بدون شهوت(فرشتگان)؛ 2. شهوت بدون عقل(حیوانات)؛ 3. عقل توأم با شهوت(انسان)

    پس انسان موجود دوساحتی است: 1. روح: فطریات(خود)2. جسم: غرائز(ناخود)چنانچه علی(ع)می فرماید: اقبل علی نفسک بالادبار عنها[6]

    تشابه و تفاوت غرایز و فطریات

    هر دو ذاتی است اما غرائز بین(انسان و حیوان)مشترک است برخلاف فطریات که مختص انسان است در حالی که رشد فطریات نیازمند مراقبت و تربیت است و همچنین غرائز برخلاف فطریات اشباع شدنی است از این رو خودشناسی(یعنی شناخت فطریات خویش از غرائز)واجب عینی است و تحصیل آن مقدم بر همه علوم است و تفاوت علوم فقط در کفایی و عینی بودن وجوب تحصیل آنهاست. مگر ما علوم دینی و غیر دینی نداریم؟ چرا فقط موضوع علوم با همدیگر تفاوت دارند مثلاً موضوع علم فقه و اخلاق... تشریع خداوند است و علومی مانند فیزیک و شیمی... موضوعشان تکوین و طبیعت خدای سبحان است و این دو موضوع درقرآن با همدیگرتداخل دارند نه تعارض. چنانچه می فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ»[7] چنانچه از این آیه روشن است ایمان وتقوای مردم در گشوده شدن درهای برکت آسمان و زمین(طبیعت)موثر است. و می فرماید: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[8] این آیه بیان می دارد که بین تقوای مردم و مرزوق شدن آنان ارتباط تکوینی وجود دارد.

    شهید مطهریتکامل را به اجتماعی و طبیعی تقسیم نموده و معتقد است در تکامل طبیعی میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست اما تکامل اجتماعی انسان از نسلی به نسلی و از دوره ای به دوره ای و احیاناً از منطقه ای به منطقه ای به وسیله میراث فرهنگی انتقال پذیرفته و تحقق این امر به وسیله تعلیم و تعلم(که خود امری فرهنگی است)بوده است چنانچه قرآن مجید نیز آن را مورد تاکید قرار داده و به قلم و ابزار نوشتن قسم می خورد. «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ»[9] پس نتیجه گرفته می شود که انسان استعداد فرهنگ پذیری را داشته و موجودی فرهنگی می باشد. [10]

    تهاجم فرهنگی یا تهدید نرم

    امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه های زیادی را برمهاجمان تحمیل می کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست های فرهنگی(با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، انجمن های خیریه، ترویج بهداشت و...)تلاش می کنند به اهداف شوم خود برسند زیرا فهمیده اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها نفوذ در فرهنگ آنان و استحالة درونی آن است آنان می خواهند ارزش های مورد پسند خود را ارزش های مترقی جلوه دهند تا بتوانند آن را جایگزین معیارهای بومی و ملی ملت ها سازند که در فرهنگ ملت ها از این اقدامات به هجوم فرهنگی تعبیر می کنند. پس عمل جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کند «تهاجم فرهنگی» محسوب می شود.

    این واقعیت را دانشمندان غربی نیز اذعان دارند. میشل پانوف در توضیح اصطلاح فرهنگ پذیری به این استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می نویسد: امروزه فرهنگ پذیری به تماس های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند اطلاق می شود در این صورت جامعة غالب که هماهنگ تر و از نظر تکنیک مجهز تر است – معمولاً از نوع جوامع صنعتی – به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می گردد. [11]

    این محقق در تعبیر دیگر از این تهاجم در صورتی که به شکلی گسترده تر باشد می نویسد: هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزشهای اجتماعی و روحیات سنتی جامعه مغلوب و برای گسستگی و سپس نابودی آن می کوشد، واژه قوم کشی را به کار می برند تا القای اجباری فرایند فرهنگ پذیری را از طریق فرهنگ غالب در فرهنگ مغلوب توصیف کنند. البته جوامع صنعتی قوم کشی را با تظاهر به این که هدفشان از همانندسازی ایجاد آرامش یا تغییر شکل در جوامع ابتدائی یا عقب مانده است اجرا نموده و باز هم اجرا می کنند.[12]

    در تعریف پدیدة تهاجم فرهنگی دیدگاه رهبر معظم انقلاب قابل توجه است. از نظر ایشان در تهاجم فرهنگی یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برد. در این هجوم، باورهای تازه ای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد می کنند.[13]

    تعریف تهاجم و ناتوی فرهنگی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

    رهبر معظم انقلاب در موردی دیگر ناتوی فرهنگی را این گونه تعریف کرده اند: مجموعه زنجیره ای به هم پیوسته رسانه های گوناگون و اینترنت، ماهواره ها، تلویزیون و رادیو... که در جهت مشخص حرکت می کنند تا سررشتة تحولات جوامع را بر عهده بگیرند... اینها صهیونسیت ها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در آمریکا و اروپایند.[14]

    تهدید نرم:

    ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می باشد. بسیاری از اقدامات علیه انقلاب اسلامی ایران از سوی نظام سلطه و هم پیمانان خارجی و داخلی آن طی دهه دوم و سوم انقلاب از نوع تهدید نرم به شمار می آید. تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.

    قدرت نرم:

    یکی از مفاهیم اصلی در علم سیاست، مفهوم قدرت است. اهمیت قدرت در علم سیاست به قدری بالاست که اساساً قدرت را موضوع علم سیاست می دانند و قدرت در علم سیاست یعنی توانایی دارندة آن برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی که ممکن باشد.

    منابع قدرت

    مهمترین عوامل و منابع قدرت را می توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.

    از قدرت روانی فرهنگی تحت عنوان قدرت نرم یاد می شود و صحنه روابط بین المللی، رویاروئی قدرت است و هر کشوری می تواند منافع و امنیت خود را در پناه قدرت تأمین نماید. در این صحنه کشوری می تواند تأمین منافع کند و اهداف خود را پیش ببرد که از قدرت بیشتری برخوردار باشد.

    قدرت نرم که یکی از شاخه های قدرت ملی به حساب می آید هر روز از اهمیت بیشتری در عرصه بین المللی برخوردار می گردد. تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تهدید نرم، انقلاب مخملی، براندازی خاموش، جنگ روانی و ناتوی فرهنگی در واقع صحنه تقابل قدرت نرم است.

    تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی

    آیا می توان مرز دقیقی بین تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی کشید؟ معیار تشخیص هر کدام چیست؟

    هر یک از تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی دارای سه شکل و مرحلة مهم است که از این طریق می توان آنها را از یکدیگر بازشناخت.

    مراحل مختلف تهاجم فرهنگی عبارتند از: 1.تحمیل 2.تخریب 3.تسلیم فرهنگی.

    مراحل مختلف تبادل فرهنگی عبارتند از: 1.گزینش 2.تحلیل 3.تولید فرهنگی.[15]

    هریک از این مراحل را به طور مختصر شرح می دهیم:

    گزینش: منظور آن است که هر چیزی که از دیگران است را به طور مطلق رد نکرده یا نپذیریم زیرا هر فرهنگی اجزای بسیار متعددی دارد که ممکن است بعضی از آنها نامطلوب باشد و بعضی مطلوب. ما اجزایی را که مطابق با ارزش های فرهنگ خودی است انتخاب می کنیم. چنانچه خداوند متعال می فرماید: «... فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُوا الألْبَابِ».[16]

    تحلیل: آن است که آنچه را که از فرهنگ دیگر گزینش کرده ایم آن را متناسب با فرهنگ بومی جذب کنیم و به شکل عنصری از فرهنگ خودی در آوریم.

    تولید فرهنگی: اگر دو مرحله گزینش و تحلیل در مورد عناصر فرهنگی درست انجام گیرد جامعه به مرحله ای از رشد و توانایی می رسد که می تواند با تولید فرهنگ نیازهای جامعه اش را برطرف سازد و صرفاً مصرف کننده فرهنگ دیگران نباشد.

    تحمیل فرهنگی: در تحمیل فرهنگی، فرهنگ مهاجم عناصر مفسد را به فرهنگ مورد نظر تحمیل می کند.

    تخریب فرهنگی: در تخریب فرهنگی، فرهنگ مهاجم توان و قوه تجزیه و تحلیل را از فرهنگ مقابل می گیرد

    تسلیم فرهنگی: در تسلیم فرهنگی به تحدید مرزهای فرهنگی پرداخته آن را محدود می سازد.

    در مجموع می توان گفت که تهاجم فرهنگی نوعی ارتباط فرهنگی است که در آن حداقل یکی از سه هدف تحمیل، تخریب و تسلیم فرهنگی تعقیب می شود.

    تفاوت تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی:

    به طور خلاصه می توان تفاوت تهاجم و تبادل فرهنگی را در موارد ذیل دانست:

    1. در تهاجم هدف تخریب است اما در تبادل هدف انتقال و نشر فرهنگ است. 2. در تهاجم مهاجم برای جایگزینی فرهنگ خود به نحوی ظالمانه سعی در ریشه کنی فرهنگ مقابل دارد اما در تبادل فرهنگی چنین نیست. 3. در تهاجم فرهنگی قصد استیلا و به طور کلی غرض سیاسی در نظر است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی پذیرد.[17]

    ویژگیهای تهاجم فرهنگی:

    تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که عبارتند از:

    الف)یک کار آرام و بی سر و صداست، ب)برای اکثریت مردم نامرئی و نامحسوس است، ج)با برنامه و ابزارهای گسترده ای است(از حربه های سیاسی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و اقتصادی بهره می گیرد)، د)گسترده و همه جانبه و فراگیر است برخلاف تهاجم نظامی که تنها بخشی از مرزهای مجاور در تیررس دشمن قرار می گیرد. ه)کارساز است و برخلاف تهاجم نظامی حساسیت ها را به خواب می برد. و)دراز مدت و دیرپاست. ز)ریشه ای و عمیق است و ذهن و قلب انسان ها را نشانه گرفته و تسخیر می کند. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان ها.

    بسترهای تهاجم فرهنگی

    بدیهی است که کار و تهاجم فرهنگی بدون بستر سازی مناسب برای رسیدن به اهداف ممکن نیست به این شکل که اگر همه لوازم تهاجم فرهنگی فراهم شود ولی شرایط و بستر مناسب وجود نداشته باشد در واقع همه تلاشهای قبلی ناکام می ماند از این رو به برخی از مواردی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می شود اشاره می گردد که می توان آن را به دو دسته تقسیم بندی کرد.

    1.بسترها و عوامل بیرونی: زمینه ها و ابزاری که به نحوی رد پای کشورهای خارجی و غربی در آنها دیده می شود بسترهای بیرونی هستند از جمله: الف)تولید برنامه های مبتذل و صدور آن، ب)تلاش برای دین زدایی از راه های مختلف، ج)ایجاد روحیه خودباختگی فرهنگی، د)ساخت و فروش وسایل ارتباطی مانند ماهواره و سخت افزارها و نرم افزارها و موارد مشابه دیگر.

    2.بسترها و عوامل درونی: زمینه ها و عناصری که ریشه داخلی داشته و در پذیرش فرهنگ مهاجم به صورت مستقیم و غیر مستقیم کمک می کنند عوامل درونی هستند؛ از جمله: الف)مشکلات و کاستی های اقتصادی و اجتماعی، ب)ضعف ها و کاستی های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه، ج)ضعف برنامه ریزی دقیق فرهنگی، د)فقدان تولیدات فرهنگی کافی و مناسب، ه)روشنفکران غرب زده: رشد گروه جدیدی از نخبگان که افکارشان ریشه در مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد مانند حسن تقی زاده ها که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی حد و مرز معیارهای غربی در کشور است و معتقد است که وظیفة اول همة وطن پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا بدون قید و شرط تسلیم مطلق اروپا شدن و گرفتن آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید در ظاهر و باطن و جسمی و روحی ، فرنگی مآب شود و بس، و) جهل و ناآگاهی مردم، جوانان و نوجوانان.

    مراحل تهاجم فرهنگی

    تهاجم فرهنگی در دو مرحله صورت می پذیرد:

    الف)تخلیه فرهنگ خودی

    در قانون طبیعت وقتی در فضایی خلاء ایجاد می شود نزدیکترین نیروی موجود، آن خلاء را پر می کند. هر پدیدة جدید یا در جایی حضور می یابد که قبلاً خلاء وجود داشته و یا در آن محیط خلاء ایجاد می کند. لذا تخلیه فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می رود.[18]

    شیوه ها و راهبردهای دشمن در ْایجاد خلاء فرهنگی( ناتوی فرهنگی)

    عمده ترین این راهبردها را در ایران می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:

    1.تخریب بنیانهای فکری، اعتقادی، ارزشی و اخلاقی با ایجاد تردید در آنها، 2.انزوای روحانیت و بی ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین، 3.قداست زدایی از دین و شعائر دینی، 4.ترویج فساد و رذالت زدایی از آن مانند شیطان پرستی در دنیای معاصر. چنانچه خداوند متعال این حقیقت را در قرآن مجید بیان فرموده که شیطان به دنبال دام برهنگی انسان و توجه دادن او به شهوات است «یَا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...؛[19] ای فرزندان آدم، شیطان شما را نفریبد، آن چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد تا عورت آنها را به آنها نشان دهد.»

    در این آیه خداوند متعال به همه افراد بشر هشدار می دهد که مراقب فریبکاری شیطان باشند زیرا شیطان سابقه دشمنی خود را با پدر و مادر آنها نشان داده همانطور که لباس بهشتی را بر اثر وسوسه ها از اندام آنها بیرون کرد ممکن است لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید.[20]

    چنانچه امروزه همه همت شیطان های بزرگ و کوچک بر ترویج برهنگی و از بین بردن پوشش عفیفانه و تقواست.

    البته باید توجه داشت که این آیه در مقام بیان ولایت شیطان برغیر مومنین است و نیز بیرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشت اشاره وتمثیل است به بیرون آوردن لباس تقوا توسط شیطان از اندام همه آدمیان.[21] 5.فعال کردن گسل های بین نسلی، گسل های قومی و گسل های مذهبی(فرقه گرائی)، 6.ناکارآمد معرفی کردن نظام دینی، 7.راهبرد القای حاکمیت دوگانه(رئیس جمهور – ولی فقیه)، 8.حمایت از جریان های فرهنگی و سیاسی مخالف با نظام دینی و روشنفکران وابسته، 9.تحریک افکار عمومی بر علیه نظام اسلامی و مسئولان آن با سیاه نمائی مسائل ایران از طریق تصویر سازی، جعل خبر، پخش شایعه و... 10.ترویج لیبرالیسم و فمنیسم.

    ب تثبیت فرهنگ بیگانه

    شیوه ها و راهبردهای دشمن در تثبیت فرهنگ خود: الف)به کار گماردن افراد وابسته، ب)ایجاد نهادهای مختلف بین المللی و ملی، ج)برپائی شبکه ها و مؤسسات شبه فرهنگی، د)تجزیه فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه های متفاوت اجتماعی مانند تحریک اقوام با گویش محلی و تحریک اقلیت های مذهبی و... ه)تحریف تاریخ مانند سرچشمه تمدن بشری قلمداد کردن اروپا و دوره صدسال تمدن و فرهنگ اسلامی را سده یورش های خاوریان وحشی دانستن، و)تغییر خط و زبان برای نمونه، الجزایر، آذربایجان و ترکیه، ز)تضعیف روحیه عمومی: القای این که آرزوها و امیدهای فرد یا جامعه دور از دسترس خواهد بود و هرگز حاصل نخواهد شد، ح)القای یأس و ناامیدی دشمن برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یأس و نا امیدی قبل از هر چیز مردم را خسته و بی زار می کند و با تکرار محرومیت ها، خرابی ها، شکست ها با استفاده از عوامل تبلیغی، اقتصادی، سیاسی و روانی درآنها سرخوردگی ایجاد می کند. د)ایجاد رعب و وحشت، تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای دولتی زمانی رشد می یابد که فرد یا افراد دچار ترس ناگهانی گشته و در موقعیت بحرانی و اضطراب قرار گرفته و احساس کند که خطر او را تهدید می کند.

    ابزار تهاجم فرهنگی

    دشمنان، مفاهیم مورد نظر خود را با تأمل و به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می کنند که برخی از آنها عبارتند از:

    1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در برنامه های آموزشی کشورهای جهان سوم بوده است یکی از کارکردهای پنهان این برنامه های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است.[22]

    زبان نیز می تواند مهم ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده لغات خودی، از لغات بیگانه به صورت افسار گسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی خبر بماند.

    در مورد ترجمه نیز می توان گفت که اگرآموخته های فارغ التحصیلان ما عمدتاً از متون ترجمه شده باشد دانش آموختگان امکان تفکر مستقل را از دست می دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می نشیند.

    2.تبلیغات: تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می گیرد از جمله: الف)پوشش فراگیر، ب)فرامحیطی بودن، ج)چند حسی بودن، د)قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام.[23]

    3.شایعه: شایعه در اصطلاح خبر بی اصل و نادرستی است که درمیان مردم بر سر زبان ها بیفتد. شایعه را دولت های بیگانه برای ضربه زدن به پیکر یک ملت و برای تاثیرگزاری دربافت فکری و ذهنی آنان دامن می زنند

    4.تحریف واقعیت: یکی از رایج ترین شیوه های مطبوعاتی دست کاری و تحریف واقعیت است و این تحریف یا از نوع لفظی است که تحریف کننده از خود ساز و برگهایی بر پیکره وقایع و حقایق اضافه می کند و چهره روشن حقایق را تاریک و زشت می سازد. به عبارت دیگر لفظ را کم یا زیاد می کند یا ظاهر مطلبی را عوض می نماید. یا از نوع معنوی، در این نوع تحریف جملات را طوری تفسیر و توجیه می نماید تا درست بر خلاف معانی واقعی آنها باشد و گاهی از طریق اغراق و مبالغه واقعیت را تحریف می کنند که در این روش تضادهای درونی جوامع را شدت می بخشند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه داده مردم را به نظام حاکم یا به دیگرافراد و گروهها بدبین می نمایند.

    5 .ترور شخصیت: اصطلاحی که امروزه برای ترور کردن از طریق وسایل ارتباط جمعی مورد استفاده قرار می گیرد ترور شخصیت است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق تهمت زدن و یا به تصویر کشیدن نقاط ضعف آنهاست و این در صورتی است که نتوانند فردی را ترور فیزیکی کنند و یا ترور فیزیکی مصلحت آنان نباشد و با این شیوه باعث شوند رهبران صاحب نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.[24]

    6. کتاب ها و نشریات: از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب ها و نشریات است، اساساً ماهیت جنگ روانی و فرهنگی بهره برداری از تبلیغات و نشریات مبتنی بر دروغ، تهمت، فریبکاری، نیرنگ افکنی و فتنه انگیزی برای نفوذ در عواطف و احساسات و جذب مخاطبان به منظور استفاده از حمایت های آنان در جهت تحقق مقاصد خاص جریان های سیاسی است.

    اهداف تهاجم فرهنگی

    1.مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و... .

    2.ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن.

    3.عرفی سازی حکومت و ترویج پلورا لیسم دینی.

    4.از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور.

    5.ایجاد بی اعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه های مردمی نظام اسلامی.

    6.ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریان های سیاسی.

    7.ترویج اندیشه های مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی.

    8.ترویج اباحه گری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی.

    9.ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دمکراسی و تامین آزادی های مدنی.

    10.مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.[25]

    راه های مقابله با تهاجم فرهنگی

    در دنیای امروز کشورها نمی توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می گردد و در این دریای ارتباطات غرق می شوند. و اگرملتی علاقه مند به حفظ و پاسداری از هویت فرهنگی خود باشد باید سعی کند فرهنگ غیر مادی جامعه خویش را حفظ نماید. البته این به آن معنا نیست که می توان یا باید فرهنگ غیر مادی را کاملاً دست نخورده و ثابت و اصیل نگه داشت زیرا تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولی این تغییر در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی رساند که جریان عادی و خود به خودی را بپیماید.

    برای مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی راه حلهای زیادی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می گردد.

    1.شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن

    هم برای مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن و هم برای یورش به فرهنگ مهاجم، شناخت دشمن و اهداف او از تهاجم فرهنگی از الفبای مبارزه و نخستین گام در این زمینه می باشد. چنانچه امام صادق(ع)می فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس کسی که عالم وآگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی آورند»[26]

    2.تقویت بینش دینی و سیاسی مردم

    تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری ها باز دارد. قرآن کریم در این باره می فرماید: «...یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ....؛[27] پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می کند».

    در این آیه سخن از هدایت انسان در پرتو ایمان به میان آمده است که فرد مؤمن از بسیاری فریبکاری ها و لغزشها نجات می یابد البته در کنار پرورش نهال ایمان در دلهای مؤمنین، آگاه ساختن آنان به مسائل سیاسی روز و تبیین هدف شوم دشمن در یورش فرهنگی نیز ضروری است.

    3. اشباع نیازهای طبیعی انسان از راه های مشروع

    انسان مجموعه ای درهم پیچیده از غرایز گوناگون است و رها ساختن نامعقول مردم در بهره گیری هرچه بیشتر و به هر شکل ممکن از این نیروهای غریزی و مقدس آنان را از تلاش درسازندگی خویش و جامعه باز می دارد و جلوگیری از ارضای غرایز در حد مشروع، یا ناتوانی دربرآوردن نیازهای طبیعی نیز زمینه را برای روی آوردن به سوی برنامه های مخرب دشمن فراهم می آورد

    4.گسترش امر به معروف و نهی از منکر

    اگر مردم به این اصل مهم دینی وعقلی آگاهی یابند و خود را مقید و عامل به آن کنند و هر کس در محدوده زندگی خویش با فساد و زشتی ها مبارزه کند و مردم را به نیکی دعوت نماید دشمن هرگز روزنه ای برای نفوذ نخواهد یافت.[28] خداوند متعال در این باره می فرماید: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[29] این آیه بیان می دارد که امر به معروف و نهی از منکر از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.

    مقام معظم رهبری در اشاره به اهمیت این موضوع و حقیقت می فرماید: مسأله امر به معروف تکلیف همیشگی مسلمان هاست، جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می باشد.[30]

    5.خودسازی متولیان فرهنگی:

    در اجرای فرهنگ سازی دینی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، گام نخست خودسازی متولیان فرهنگی و گام بعدی دیگر سازی است. امام صادق(ع)می فرماید: کونوا دعاة الناس باعمالکم، ولا تکونوا دعاهً بالسنتکم.[31]

    6.تلاش برای زدودن فقر اقتصادی

    تنگدستی از جمله پلیدترین پدیده های جامعه است حقیقت ناگواری که پیشوایان دین آن را زمینه ساز کفر دانسته اند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «کادالفقر ان یکون کفراً»[32] و دانشمندان فقر را عاملی برای آغاز انحراف و بزهکاری می دانند.

    7. استفاده از فن آوری نوین در عرصه فعالیت های فرهنگی. 8.تقویت رسانه های داخلی و غنی سازی برنامه های فرهنگی آنها با رویکرد تقویت هویت دینی و ملی و خنثی سازی تهاجم فرهنگی دشمن. 9. تقویت مساجد و کانون های فرهنگی. 10. شناخت کامل فرهنگ اسلامی و ملی. 11. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت های فرهنگی. 12.بازنگری در منابع درس دانشگاهی به ویژه دروس مرتبط با علوم انسانی.

    آنچه در مجموع می توان به آن دست یافت این است که هر چند در گذشته هم مقوله ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است و آمریکا که داعیة سرپرستی جهان را در سر می پروراند و خواستار نظامی تک قطبی است هیچ فرهنگ رقیبی را تحمل نکرده که قطعاً فرهنگ اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در راس کشورهای اسلامی، ایران به واسطه انقلاب اسلامی و مخالفت علنی آن با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مورد هجوم بیشتری قرار گرفته و خواهد گرفت و در ناتوی فرهنگی به صورت سازماندهی شده و متفاوت از گذشته وارد عمل خواهد شد. بنابراین مدیریت کلان حوزه فرهنگی کشور باید با حساسیت و اعتقاد به ضرورت مقابله با «ناتوی فرهنگی»به دست کسانی باشد که معتقدند می توان در مقابل غول عظیم رسانه ای غرب ایستاد و باور دارند که غربی ها علیرغم پیشرفت در بعد سخت افزاری، در بعد نرم افزاری هنوز هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کنند و از این لحاظ بسیار ضربه پذیر و سست می باشند هر چند نباید دشمن را نادیده گرفت و بایستی در این راستا تمام ترفندهای فرهنگ مهاجم تبیین و شناخته شود و متناسب با آن ابزار کافی فراهم گردد و از آنجا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است باید با تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملی و دینی و به صورت تهاجمی و نه تدافعی با آن مقابله کرد.

    سوتیترها

    ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می باشد.

    تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.

    مهمترین عوامل و منابع قدرت را می توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.

    تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می گیرد.

    از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب ها و نشریات است.

    در دنیای امروز کشورها نمی توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می گردد و در این دریای ارتباطات غرق می شوند.

    تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری ها باز دارد.

    هر چند در گذشته هم مقوله ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است.

    امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه های زیادی را برمهاجمان تحمیل می کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست های فرهنگیتلاش می کنند به اهداف شوم خود برسند.

    پی نوشت ها:

    [1] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان گردان عاشورا، 22/4/71.

    [2] . حمید جاودانی شاهدین، مجله حوزه و دانشگاه، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، سال دهم، شماره 35.

    [3] . پریچهر ابراهیمی،تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب.

    [4] . محمدعلی یوسفی زاده،مجله حوزه و دانشگاه، انسان موجودی فرهنگی، سال سوم، شماره 9.

    [5] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 299، ح5.

    [6] . آمدی، غررالحکم، باب توبیخ النفس، ح 4815.

    [7] . اعراف/96.

    [8] . طلاق/ 2-3.

    [9] . قلم/ 1-2.

    [10] . مرتضیمطهری،تکامل اجتماعی انسان.

    [11] . حمید جاودانی شاهدین، پیشین.

    [12] . همان.

    [13] . بیانات مقام معظم رهبری 21/5/71.

    [14] همان، در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه سمنان، 18/8/85.

    [15] اصغر افتخاری و علی اکبر کمالی، رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی.

    [16] . زمر/17- 18.

    [17] حمید جاودانی شاهدین، پیشین.

    [18] . همان.

    [19] . اعراف/ 27.

    [20] . ناصر مکارم شیرازی و همکاران،تفسیر نمونه.

    [21] . علامه طباطبائی،تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی.

    [22] . قائم مقامی.

    [23] . جاودانی، پیشین.

    [24] . وزارت آموزش و پرورش،آموزش پدافند غیرعامل.

    [25] . یداله جوانی، ناتوی فرهنگی و راههای مقابله با آن.

    [26] . علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 75، ص 269، ح109.

    [27] . یونس/ 9.

    [28] . حسین شاهد خطیبی، تهاجم فرهنگی، فصل هفتم، به نقل از سایت لیله القدر.

    [29] . آل عمران/ 104.

    [30] . مقام معظم رهبری، در دیدار علماء و روحانیون، 7/5/71.

    [31] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 198، ح19.

    [32] . همان، ج 70، ص 246، ح4.



    راه های مبارزه با تهاجم فرهنگیذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



    کلیدواژه: تهاجم فرهنگی .
    پرسش: چه کنیم که از تهاجم فرهنگی غرب در امان بمانیم؟
    پاسخ: تقویت بینش دینی و سیاسی جامعه، معرفی الگوهای مناسب، برطرف ساختن نیازهای طبیعی انسان از راه مشروع ، دفاع از ارزش‌های دینی و احیای عزت نفس و غیرت دینی، احیاء و توسعه امر به معروف و نهی از منکر و استقامت در راه دین از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی است.


    فرهنگ[ویرایش]

    فرهنگ‌، مهم‌ترین و ماندگارترین وجه زندگی بشر و روح بالنده و افتخارآمیز اوست. ساختار شخصیت فردی و اجتماعی بشر؛ با فرهنگ صورت می‌گیرد. فرهنگ، اساسی‌ترین و زیربنایی‌ترین عنصر یک جامعه است و چگونه بودن و چگونه زیستن را به ملت‌ها می‌آموزد. فرهنگ هر ملت، حاکی از گذشته افراد و ترسیم‌کننده حال و آینده آن‌ها و مشعلی فروزان برای تبیین اصالت یک ملت است.

    علت تهاجم فرهنگی[ویرایش]

    در همیشه تاریخ زورمندان و زراندوزان عالم برای سلطه و استعمار و استثمار ملت‌ها از ابزارهای گوناگون بهره گرفته‌اند، که جنگ و خونریزی از جلمه آن‌هاست. اما پس از قرن‌ها خونریزی و جنایت به این نتیجه رسیدند که جنگ و روش نظامی، روشی ماندگار و پایدار نبوده و پیروزی در آن را نیز نمی‌توان تضمین کرد. از این رو در یک طرح جدید، شیوه استکباری و استعماری خویش را تغییر دادند و این بار، با جنگ فرهنگی و استحاله فرهنگ خودی به مصاف ملت‌های محروم و ستم کشیده آمده‌اند و با نفوذ در فرهنگ ملت‌ها و با ترفندی مرموز و حساب شده، فرهنگ اصیل ملّتی را به تصرف معیارها و هنجارهای ننگین خویش در آوردند و بدین ترتیب ملتی را به خواری و زبونی کشاندند.

    تاریخچه شروع تهاجم فرهنگی در ایران[ویرایش]

    تهاجم فرهنگی در ایران سابقه طولانی دارد اما وجه آشکار و فراگیر آن از دوران « رضا خان » آغاز شد. او که از فهم معادلات سیاسی و سیاستگذاری اجتماعی فرهنگی عاجز بود در سفر به ترکیه به شدت شیفته اقدامات « آتاترک » و اندیشه‌های غرب‌زده او شد به گونه‌ای که پس از بازگشت به ایران تمام تلاش خود را برای اجرای طرح‌هایی نظیر اقدامات «آتاترک» بکار گرفت و برای استحاله فرهنگی ارزشی ایران، دست به هر جنایتی زد که می‌توان «کشف حجاب» مقابله با علماء و روحانیت ، حذف تعلیمات دینی از نظام آموزشی، تغییر لباس ملّی، سرکوب عزاداری ، ترویج فساد و بی‌بند و باری و...» را از مهم‌ترین جنایات وی برشمرد.
    کسانی که رضاخان را به حکومت رسانده بودند پس از ناکار‌آمدی و پایان تاریخ مصرف وی، او را برکنار کرده و پسرش « محمدرضا » را برجای او نشاندند. محمدرضا در نشر فرهنگ ابتذال و تقلید کورکورانه از غرب، روی پدر را سفید کرده بود و همه تلاش‌ خویش را برای سرکوب فرهنگ اسلامی و ترویج فرهنگ استعماری بکار بسته بود.
    این وضعیت همواره مورد اعتراض علماء و روحانیت بود تا اینکه بالاخره با انقلاب اسلامی ایران بدست الهی امام خمینی (ره) همه تلاش‌های آنان را بر باد داد.
    پس از پیروزی انقلاب، دشمنان زخم خورده و زبون این ملّت تمام تلاش خود را برای سرنگونی نظام اسلامی ایران بکار بستند و با تبلیغات مسموم و تحریم اقتصادی و بالاخره جنگ تمام عیار هشت ساله سعی در خشکاندن نهال نوپای انقلاب داشتند. اما با هوشیاری امام و ملت غیور ایران، هیچ یک از این نقشه‌ها کارساز نیفتاد. تا اینکه دشمنان در طرحی نو و از طریق تهاجم فرهنگی به مصاف ملت انقلابی و متدین ایران آمدند. و با کمال تأسف دشمنان در این مصاف تا حدودی به مقاصد ننگین خویش دست یافتند.
    بنابراین مسأله تهاجم فرهنگی را باید جدی تلقی کرد و با شناخت همه جانبه و عمیق آن، به رویارویی و مبارزه اصولی با آن پرداخت. در این بین همه ملت‌ مسئولند اما مسئولیت عالمان دینی، اندیشمندان اسلامی و مسئولین و کارگزاران بسیار سنگین است.

    راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی[ویرایش]

    با این مقدمه نسبتاً طولانی، اینک به برخی از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی اشاره می‌نماییم،‌ امید است با شناخت دقیق این پدیده شوم و خطرناک به پیروزی نهایی دست یابیم:

    ← تقویت بینش دینی و سیاسی جامعه
    یکی از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی و در امان ماندن از آن، تقویت بینش دینی و سیاسی جامعه است. ارتقاء بینش دینی و سیاسی جامعه از حساس‌ترین اعمالی است که همه آحاد جامعه موظف به آن هستند و رهبران دینی، عالمان و اندیشمندان و متصدیان امور فرهنگی و سیاسی جامعه، وظیفه سنگین‌تری نسبت به دیگران دارند.
    اگر سطح آگاهی دینی و سیاسی جامعه ارتقاء یابد، و جامعه به بلوغ فکری دست پیدا کند، و فارغ از هر گونه هیاهو و تبلیغات، خوب و بد را دریابد. هرگز تسلیم بیگانه نخواهد شد. در طول تاریخ ، آنچه که موجب فائق آمدن دشمنان بر ملّتی می‌شد، سوء استفاده دشمنان از عدم آگاهی صحیح توده مردم بوده است.

    ←← عوامل ایجاد عدم آگاهی
    اما این که چه عواملی باعث عدم آگاهی مردم می‌شوند، می‌توان به امور زیر اشاره کرد:
    سستی و بی‌تفاوتی اندیشمندان جامعه.
    قرائت‌های مختلف از دین و ایجاد شک و تردید در بین مردم.
    عدم حمایت مردم از رهبران راستین و دلسوز و بی‌تفاوتی نسبت به هشدارهای آنان.
    دنیازدگی روشنفکران و مؤثران در جامعه.
    تبلیغات عوام فریبانه و مسموم دشمنان و نیز استفاده از تمام امکانات.
    تخریب چهره‌های برجسته دینی و سیاسی و...
    بنابراین آنچه که امروز و در شرایط حساس فعلی، مسئولین و متصدیان فرهنگی سیاسی جامعه باید به آن توجه نمایند؛ درک همین نکته مهم است که برای مقابله با فرهنگ مبتذل غربی، بینش دینی و سیاسی مردم و در رأس همه، جوانان عزیز را ارتقاء بخشند و به تربیت صحیح و دینی این نسل ارزشمند بپردازند.
    اگر جامعه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به بلوغ فکری می‌رسید و از نظر دینی و سیاسی به حد مطلوب دست می‌یافت و اگر اندیشمندان جامعه و تحلیل‌گران فرهنگی سیاسی، به تحلیل درست و واقعی از اوضاع و احوال حکومت و مسائل روز می‌پرداختند و اگر آتش خانمانسوز دنیازدگی دامن خواص را در کام خویش نمی‌گرفت و اگر مردم به جای تسلیم در برابر تبلیغات دشمنان، به فرمان رهبر خود گوش فرا می‌دادند و در صحنه‌های نبرد، پشت به دشمن نمی‌کردند و یا تسلیم نمی‌شدند؛ قطعاً انسان‌های پلیدی چون معاویه ، یزید و... زمام حکومت را در دست نمی‌گرفتند و آن همه بدبختی و ننگ و عار را به نام اسلام انجام نمی‌دادند.
    بنابراین مسئولیت آگاهی بخشی به آحاد جامعه و بویژه جوانان وظیفه‌ای همگانی است و البته وزارت آموزش و پرورش ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان صدا و سیما ، سازمان تبلیغات اسلامی ، ائمه جمعه و جماعات، روحانیت ... مسئولیت سنگین‌تری بر عهده خواهند داشت.

    ← معرفی الگوهای مناسب
    یکی از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی و در امان ماندن از این تهاجم همه جانبه، داشتن الگوهای مناسب است.‌ تا انسان با اقتداء به آن‌ها بتواند به سرمنزل مقصود دست یابد و در این مصاف زندگی پیروز میدان شود.
    انسان موجودی است که دارای بعد فردی و اجتماعی است. از این رو اگر بخواهد در این دو بعد دارای رفتاری شایسته باشد، نیازمند الگویی است که از او سرمشق بگیرد. بنابراین جامعه دینی باید الگوهای مناسب را معرفی نماید تا افراد در دام‌هایی که برایشان گسترده شده است گرفتار نگردند. لذا اسلام دستورات ویژه‌ای در باب آیین دوست‌یابی و دوستی دارد.
    این همه تأکیدات اسلام برای آن است که نیاز روحی انسان به بهترین شکل تأمین شود. لذا انسان با داشتن دوستان صمیمی، هم تنها و بی‌یاور نمی‌ماند و هم از نظر روحی و عاطفی با مشکلات جدی مواجه نمی‌شود. طبیعی است که از آثار دوستی این است که انسان از رفتار دوستش الگو می‌گیرد و همان شیوه در رفتار و کردار او نیز اثرمی‌گذارد. قرآن کریم داستان دو دوستی را بیان می‌کند که یکی از آنان موجب گمراهی طرف مقابل شده است:«یوم یعضّ الظالم علی یدیه یقول یالیتنی اتخذت مع الرسول سبیلاً. یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلاناً خلیلاً لقد اضلّنی عن الذکر بعد اذ جائنی و کان الشیطان للإنسان خذولاً» [۱] به خاطر بیاور روزی را که ظالم دستان خویش را از شدت حسرت به دندان می‌گزد و می‌گوید ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم. ای وای بر من! کاش فلانی ( دوست گمراه)‌ را دوست خود انتخاب نکرده بودم. او مرا از یاد حق گمراه ساخت، بعد از آنکه آگاهی به سراغ من آمده بود.
    و شیطان همیشه خوارکننده انسان است بنابراین همان‌گونه که الگوی خوب انسان را به کمال رسانده و از سرچشمه زلال معرفت و هدایت، جرعه‌های نجات‌بخش را به انسان چشانده و سیراب می‌کند، دوست بد و الگوی نامناسب، لجوج و گمراه نیز انسان را در مرداب گناه و آلودگی گرفتار می‌نماید. دشمنان دین برای متأثر ساختن نوجوانان و جوانان ، کسانی را که هیچ صلاحیت اخلاقی ندارند به عنوان الگو معرفی می‌کنند تا بدینوسیله نوجوانان و جوانان عزیز ما را از فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی دور نمایند. بنابراین باید هوشیار بود و در انتخاب دوست و الگوی مناسب همت گماشت و ویژگی‌های دینی و مذهبی و آگاهی‌ صحیح را معیار دوستی قرار داد.

    ← برطرف ساختن نیازهای طبیعی انسان از راه مشروع
    یکی دیگر از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی و در امان ماندن از آن، برطرف ساختن نیازهای طبیعی انسان از راه مشروع است، همانگونه که می‌دانید انسان موجودی است آمیخته با انواع تمایلات و خواسته‌ها. و اگر به این تمایلات پاسخ مناسب و مشروع داده نشود، برای انسان غیر از تباهی و انحطاط چیز دیگری در پی نخواهد داشت.
    غریزه جنسی نیرومندترین و سرکش‌ترین غرائز انسان است به طوری که به تنهایی با دیگر غرائز برابری می‌کند و همان‌طور که کنترل آن از راه ازدواج صحیح، نیمی از دین را حفظ می‌کند،‌ انحراف این غریزه نیز دین و ایمان انسان را تباه می‌نماید. بنابراین تنها راه برخورد منطقی و عاقلانه با این غریزه، ازدواج «بهنگام» است.
    زیرا زن و مرد مکمل یکدیگرند... هنّ لباس لکم و انتم لباس لهن... [۲] زنان لباس مردان و مردان لباس زنان هستند. یعنی همان‌گونه که لباس عیوب انسان را می‌پوشاند همسران نیز عیوب همدیگر را می‌پوشانند و راز پوش یکدیگرند و جلوی طغیان غریزه جنسی همدیگر را می‌گیرند. همان‌گونه که لباس، انسان را از سرما و گرما و از برخورد مستقیم با اشیاء حفظ می‌کند همسران نیز همدیگر را از تیرهای مسموم دشمنان و گناه حفظ می‌نمایند. و از همین روست که اسلام تأکید فراوانی به ازدواج بهنگام می‌نماید.

    ← دفاع از ارزش‌های دینی و احیای عزت نفس و غیرت دینی
    دشمنان دین همواره سعی دارند ارزش‌های دینی را واژگون جلوه دهند و بدین جهت عزت نفس و غیرت دینی جامعه را نابود سازند بنابراین یکی دیگر از راه‌های مبارزه، دفاع از ارزشهای دینی و احیای عزت نفس و غیرت دینی است.

    ← احیاء و توسعه امر به معروف و نهی از منکر
    یکی دیگر از راه‌های مبارزه و مصون ماندن از تهاجم فرهنگی احیای امر به معروف و نهی از منکر است. و این نظارت همگانی باید در جامعه نهادینه شود و این فریضه مهم از زیر خروارها گرد و غبار بیرون بیاید.

    ← استقامت در راه دین
    از دیگر راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی، استقامت در راه دین و نهراسیدن از دشمنان و صبر و استقامت ورزیدن در راه حق است.
    امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:«أما والله ان کنت لفی ساقتها حتی تولّت بحذا فیرها، ما عجزت و لا جبنت، و انّ مسیری هذا لمثلها، فلأ نقبنّ الباطل حتی یخرج الحقّ من جنبه» [۳]، به خدا سوگند ! من از پیشتازان لشکر اسلام بودم تا آن‌جا که صفوف کفر و شرک تار و مار شد، هرگز ناتوان نشدم و نترسیدم، هم اکنون نیز همان راه را می‌روم،‌ پرده باطل را می‌شکافم تا حق را از پهلوی آن بیرون آورم.
    بنابراین استقامت همراه با بصیرت در راه حق و آرمان‌خواهی، نیروهای ارزشی و بخصوص نوجوانان و جوانان می‌تواند توطئه تهاجم فرهنگی را خنثی ساخته و پیروزی و سرافرازی را به ارمغان آورد.
    « به امید آن روز»
    امام صادق (ع)فرمود:« إنّ المؤمن اشدّ من زبر الحدید، ان الحدید اذا دخل النار لان، و إن المؤمن لوقتل و نشر ثم قتل و نشر لم یتغیّر قلبه» مؤمن محکم‌تر و سخت‌تر از قطعه‌های آهن است. زیرا آهن سخت‌ اگر حرارت ببیند نرم می‌شود و بدرستی که مؤمن اگر کشته شود و سپس زنده گردد و بار دیگر به قتل برسد و زنده شود قلب او و عقیده او تغییر نخواهد کرد. [۴]

    منابع برای مطالعه بیشتر[ویرایش]

    • تهاجم فرهنگی، آیت الله مصباح یزدی.
    • فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر حداد عادل.
    • تهاجم فرهنگی، سید مرتضی حسینی اصفهانی.
    • تهاجم فرهنگی و راههای مبارزه با آن، انجمن اولیاء‌ و مربیان.

    پانویس[ویرایش]
     
    ۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۰ ۲۷.    
    ۲. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.    
    ۳. نهج‌البلاغه، خطبه۳۳.
    ۴. احمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن، ج۱، ص۲۵۱.    


    منبع[ویرایش]

    اندیشه قم.    


    تهاجم فرهنگی یکی از نمودهای جهانی سازی است که بنا دارد فرهنگ و تمدن غربی _ آمریکایی را بر دیگران به ویژه فرهنگ های اسلامی غالب کنند و فرهنگ های دیگر را از درون تهی نمایند. این تهاجم در رابطه با فرهنگ اسلامی _ شیعی ایرانیان از شدت بیشتری برخوردار است.
    واقعیت این است که تهاجم فرهنگی مقوله ای حقیقی و جدی و برنامه ریزی شده می باشد و تنها راه مبارزه با آن نیز مصونیت بخشیدن به جوانان و سایر افراد جامعه از راه تمسک به فرهنگ غنی اسلامی و ملی این مرز بوم و استفاده کارآمد از همه امکانات خصوصا" دستگاه های فرهنگی و بسیج همه اقشار مردم, براساس برنامه ای دقیق و حساب شده می باشد. بر این اساس مهم ترین راه های مبارزه با آن عبارتند از:
    1- حفظ و تعمیق ارزش های اسلامی و ملی از طریق فرآیند صحیح جامعه پذیری و عوامل آن مانند خانواده, مدرسه, رسانه ها و... و آگاه نمودن جوانان با پیشینه های درخشان تمدن اسلامی و دستاوردهای مادی و معنوی عظیم انقلاب اسلامی .
    2- تحقق حیات طیبه اسلامی و حفظ ارزش های انقلابی , استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی و تأمین رفاه, سعادت, صلح و امنیت برای مردم در سایه ایمان به خداوند و حاکمیت ارزش های الهی .
    3- هوشیاری و بیداری در مقابل انحراف معنوی جامعه اسلامی .
    4- احیای فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر که به عنوان یکی از ارکان اساسی اسلام و ضامن حفظ و بقای فرایض و ارزش های الهی می باشد.
    5- ایجاد باوری عمیق, درونی, ریشه دار, عقلانی و مبتنی بر نظام ارزشی اسلام در مدیران جامعه به معنی کسانی که در دستگاه های رسمی, تقنینی, اجرایی, قضایی, نظامی, انتظامی, آموزشی, فرهنگی و تبلیغی و... نقش ایفا می کنند.
    6- تلاش و تدبیر جدی, گسترده و عمیق برای لحاظ نظام ارزشی مطلوب در همه فعالیت ها و اقدامات, در بخش های مختلف جامعه و در عرصه های گوناگون سیاسی, اقتصادی, فرهنگی و...
    7- تبلور و تجلی این نظام ارزشی در رفتار حقیقی و حقوقی مدیران, ساختار کلان کشور و برنامه های اجرایی ... به طور کلی برای مصون ماندن از تهاجم فرهنگی بیگانگان و گریز از الگوها و گرایشات غربی دو جهاد عمده لازم است : جهاد علمی و عملی.
    الف ) در جهاد علمی شخص باید معرفت خویش را نسبت به ارزش ها و هنجارهای دینی پیوسته روزافزون سازد و نیک را از بد و سره را از ناسره به خوبی بازشناسد و با شعور و آگاهی همواره در مسیر نیکی ها گام بردارد.
    ب ) جهاد عملی به دو بخش تقسیم می شود:
    1- جهاد عملی فردی ; این جهاد حرکتی دائمی و خستگی ناپذیر در برابر هواها و خواسته های نفسانی است. این جهاد عزمی استوار و مراقبتی دائمی می طلبد و بدون ارتباط پیوسته با خدا و جدیت در مخالفت با شیطان نفس نمی توان از آن سرافراز بیرون آمد. یکی از راه های کاربردی مناسب برای بالا بردن میزان موفقیت در این مسیر اجرای برنامه مشارطه, مراقبه, محاسبه است که به ضمیمه ارسال می گردد.
    در این مسیر شخص باید ابتدا به انجام واجبات و ترک محرمات همت گمارد, در مرتبه دوم انجام مستحبات و ترک مکروهات را وجهه همت خویش قرار دهد و در مرتبه سوم هر آنچه غیر الهی است, حتی برخی از مباحات, را از خود دور سازد و به غیر خدا و آنچه مطلوب اوست نپردازد.
    2- جهاد عملی اجتماعی ; کوششی جمعی در جهت تغییر و اصلاح جامعه و مبارزه با آلودگی ها و انحرافات و بسط علم , اخلاق , معنویت و فضیلت و تقوی در جامعه است . این مهم نیز مستلزم برنامه ریزی دقیق و مشورت و همگامی با صاحب نظران و دیگر دوستان همراه و هم رأی است.
    در پایان ذکر این نکته لازم است که مسلما" برخورد فیزیکی و بستن مرزها و... هرگز به عنوان بهترین یا آخرین راه حل نمی باشد و تحقق آن نیز در عصر ارتباطات و پیشرفت تکنولوژی به صورت کامل امکان پذیر نیست, اما در مواردی لازم است و از تأثیر و نفوذ بیشتر تهاجم فرهنگی جلوگیری به عمل می آورد.
    در رابطه با مقابله با شبیخون فرهنگى دشمنان وظایفى بر عهده دولت و وظایفى بر دوش مردم بویژه جوانان است:
    الف) وظایف دولت:
    1) اصلاح برنامه هاى رادیو و تلویزیون.
    2) احیاى مساجد و کانون هاى دینى فرهنگى و تربیتى.
    3) سرمایه گذارى جدى در اصلاح وضعیت مدارس و دانشگاه ها.
    4) جدیت در برخورد با منکرات اجتماعى.
    5) آگاهى بخشیدن به جامعه از ترفندهاى دشمن و خطرات آن و راه هاى پیشگیرى و مقابله و...
    6) ایجاد سرگرمى هاى سالم و مفید و جاذب که مانع بزرگ از توجه مردم به برنامه هاى مبتذل دشمن گردد.
    ب) وظایف مردم:
    1) حضور هر چه بیشتر در مراسم دینى.
    2) کیفیت و غنا بخشیدن به برنامه هاى مذهبى.
    3) بالا بردن سطح معلومات و تعمیق آگاهى هاى دینى و استحکام بخشیدن به ایمان و اعتقادات مذهبى.
    4) احیاى هر چه بهتر امر به معروف و نهى از منکر
    برای آگاهی بیشتر ر.ک:
    1- فرهنگ و تهاجم فرهنگی , برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری
    2- انقلاب و ارزش ها, علی ذوعلم
    3- ابوالفضل اشرفی , بحران هویت اجتماعی و آسیب شناسی انقلاب (مجموعه مقالات آسیب شناسی انقلاب اسلامی )



    کانال تلگرامی پرسمان: @porseman

    تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن

    -(2 Body) 
    تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن
    Visitor 3413
    Category: سیاسی و اجتماعی

    اشاره:
    اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.
    تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی ها می فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[1]
    استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.
    اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می باشند و در این امر تمام جریان های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می کنند. چنانچه در جریان انتخابات 22 خرداد 88 این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است.
    حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً «جنگ و غارت فرهنگی» چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود.
    تعریف فرهنگ
    برای فرهنگ حدود 250 تعریف ارائه کرده اند. از جمله: مجموعه دست آوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب، رسوم، عادات و دیگر قابلیت های اکتسابی که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد.
    تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این است که تمام دست آوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است.
    فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی
    فرهنگ را می توان در دو سطح مادی و معنوی دسته بندی کرد؛
    فرهنگ مادی: عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دست آوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و...
    فرهنگ معنوی (غیر مادی): عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش ها و اندیشه ها، اخلاقیات و... فرهنگ مادی معمولاً تحت تاثیر فرهنگ معنوی رشد می کند زیرا نوع نگرش به هستی و جهان و ارزشهای حاکم بر جوامع در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی به انسان جهت می دهد.
    خصوصیات فرهنگ: برخی از خصوصیات فرهنگ را می توان به شرح زیر ارائه کرد.
    1. آموختنی و اکتسابی است(غریزی و فطری نیست): افراد هر نسل ، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می کنند و به نسل بعدی می سپارند.
    2. زنده است: جنبه پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.
    3. هویت دهنده است: یعنی تنظیم کنندة روابط اجتماعی و تضمین کنندة نوع بینش و نگرش فرهنگ است.
    4. نسبی است: فرهنگ متنوع است و از یک گروه به گروه دیگر فرق می کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه ای دارد
    5. منتقل شدنی است: هر گروه انسانی میراث فرهنگی خود را به دیگران انتقال می دهد
    فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی
    امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می کنند دو اصطلاح شرق و غرب علاوه بر زمینه جغرافیایی در قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، عرفان، فرهنگ هم در برابر هم قرار می گیرند و منظور از فرهنگ غربی در این تقسیم بندی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است.[2]
    اصول و ویژگی های فرهنگ غربی
    برخی از ویژگی های آن عبارتند از:
    1.اصالت قدرت،نیچه می گوید: اصولاً انسان برای غلبه بر ضعیفان آفریده شده است. 2.اصالت ماده؛ 3.نظم فکری و عملی؛ 4.عقل گرائی(بنیاد خرد)، میل به تحلیل عقلانی؛ 5.اصالت انسان(اومانیسم)
    فرهنگ شرقی دارای ویژگیهای زیر است:
    1.اصالت وحدانیت(خدا) ؛ 2.اصالت روح؛ یافتن راز خلقت و میل به تحلیل عاطفی؛ 3.قوم گرا؛ ناسیونالیسم،[3]
    انسان
    پیش فرض: انسان موجودی فرهنگی است. برخی از متفکران فرق انسان و حیوان را عوامل فرهنگی مانند سخن گفتن، اندیشیدن، ابزارسازی و استفاده از آن برای نیازهای خود و انتقال آن به نسلهای آینده و... می دانند. ابن خلدون می گوید: فرهنگ جوهری مستقل نیست بلکه خاصیتی است از جوهری دیگر که آن جوهر انسانی است.[4]
    جوهر و حقیقت انسان چیست؟
    علی(ع)می فرماید:«انَِّ اللهَ عزَِّ وَ جلَِّ رکَّبَ فی الملائکةِ عقلاً بلا شهوةٍ و رکَّبَ فی البهائمِِ شهوةً بلا عقلٍ و رکَّبَ فی بنی آدَمَ کِلتیهما فَمَن غلبَ عقلهُ شهوتهُ فهوَ خیرٌ من الملائکةِ وَ مَن غلبَ شهوتهُ عقلهُ فهوَ شرٌّ من البهائمِ »[5]
    این سخن علی(ع)بیان می دارد که مخلوقات خداوند سه گروهند:
    1. عقل بدون شهوت(فرشتگان)؛ 2. شهوت بدون عقل(حیوانات)؛ 3. عقل توأم با شهوت(انسان)
    پس انسان موجود دوساحتی است: 1. روح: فطریات(خود)2. جسم: غرائز(ناخود)چنانچه علی(ع)می فرماید: اقبل علی نفسک بالادبار عنها[6]
    تشابه و تفاوت غرایز و فطریات
    هر دو ذاتی است اما غرائز بین(انسان و حیوان)مشترک است برخلاف فطریات که مختص انسان است در حالی که رشد فطریات نیازمند مراقبت و تربیت است و همچنین غرائز برخلاف فطریات اشباع شدنی است از این رو خودشناسی(یعنی شناخت فطریات خویش از غرائز)واجب عینی است و تحصیل آن مقدم بر همه علوم است و تفاوت علوم فقط در کفایی و عینی بودن وجوب تحصیل آنهاست. مگر ما علوم دینی و غیر دینی نداریم؟ چرا فقط موضوع علوم با همدیگر تفاوت دارند مثلاً موضوع علم فقه و اخلاق... تشریع خداوند است و علومی مانند فیزیک و شیمی... موضوعشان تکوین و طبیعت خدای سبحان است و این دو موضوع درقرآن با همدیگرتداخل دارند نه تعارض. چنانچه می فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ»[7] چنانچه از این آیه روشن است ایمان وتقوای مردم در گشوده شدن درهای برکت آسمان و زمین(طبیعت)موثر است. و می فرماید: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[8] این آیه بیان می دارد که بین تقوای مردم و مرزوق شدن آنان ارتباط تکوینی وجود دارد.
    شهید مطهریتکامل را به اجتماعی و طبیعی تقسیم نموده و معتقد است در تکامل طبیعی میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست اما تکامل اجتماعی انسان از نسلی به نسلی و از دوره ای به دوره ای و احیاناً از منطقه ای به منطقه ای به وسیله میراث فرهنگی انتقال پذیرفته و تحقق این امر به وسیله تعلیم و تعلم(که خود امری فرهنگی است)بوده است چنانچه قرآن مجید نیز آن را مورد تاکید قرار داده و به قلم و ابزار نوشتن قسم می خورد. «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ»[9] پس نتیجه گرفته می شود که انسان استعداد فرهنگ پذیری را داشته و موجودی فرهنگی می باشد. [10]
    تهاجم فرهنگی یا تهدید نرم
    امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه های زیادی را برمهاجمان تحمیل می کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست های فرهنگی(با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، انجمن های خیریه، ترویج بهداشت و...)تلاش می کنند به اهداف شوم خود برسند زیرا فهمیده اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها نفوذ در فرهنگ آنان و استحالة درونی آن است آنان می خواهند ارزش های مورد پسند خود را ارزش های مترقی جلوه دهند تا بتوانند آن را جایگزین معیارهای بومی و ملی ملت ها سازند که در فرهنگ ملت ها از این اقدامات به هجوم فرهنگی تعبیر می کنند. پس عمل جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کند «تهاجم فرهنگی» محسوب می شود.
    این واقعیت را دانشمندان غربی نیز اذعان دارند. میشل پانوف در توضیح اصطلاح فرهنگ پذیری به این استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می نویسد: امروزه فرهنگ پذیری به تماس های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند اطلاق می شود در این صورت جامعة غالب که هماهنگ تر و از نظر تکنیک مجهز تر است – معمولاً از نوع جوامع صنعتی – به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می گردد. [11]
    این محقق در تعبیر دیگر از این تهاجم در صورتی که به شکلی گسترده تر باشد می نویسد: هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزشهای اجتماعی و روحیات سنتی جامعه مغلوب و برای گسستگی و سپس نابودی آن می کوشد، واژه قوم کشی را به کار می برند تا القای اجباری فرایند فرهنگ پذیری را از طریق فرهنگ غالب در فرهنگ مغلوب توصیف کنند. البته جوامع صنعتی قوم کشی را با تظاهر به این که هدفشان از همانندسازی ایجاد آرامش یا تغییر شکل در جوامع ابتدائی یا عقب مانده است اجرا نموده و باز هم اجرا می کنند.[12]
    در تعریف پدیدة تهاجم فرهنگی دیدگاه رهبر معظم انقلاب قابل توجه است. از نظر ایشان در تهاجم فرهنگی یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برد. در این هجوم، باورهای تازه ای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد می کنند.[13]
    تعریف تهاجم و ناتوی فرهنگی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب
    رهبر معظم انقلاب در موردی دیگر ناتوی فرهنگی را این گونه تعریف کرده اند: مجموعه زنجیره ای به هم پیوسته رسانه های گوناگون و اینترنت، ماهواره ها، تلویزیون و رادیو... که در جهت مشخص حرکت می کنند تا سررشتة تحولات جوامع را بر عهده بگیرند... اینها صهیونسیت ها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در آمریکا و اروپایند.[14]
    تهدید نرم:
    ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می باشد. بسیاری از اقدامات علیه انقلاب اسلامی ایران از سوی نظام سلطه و هم پیمانان خارجی و داخلی آن طی دهه دوم و سوم انقلاب از نوع تهدید نرم به شمار می آید. تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
    قدرت نرم:
    یکی از مفاهیم اصلی در علم سیاست، مفهوم قدرت است. اهمیت قدرت در علم سیاست به قدری بالاست که اساساً قدرت را موضوع علم سیاست می دانند و قدرت در علم سیاست یعنی توانایی دارندة آن برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی که ممکن باشد.
    منابع قدرت
    مهمترین عوامل و منابع قدرت را می توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.
    از قدرت روانی فرهنگی تحت عنوان قدرت نرم یاد می شود و صحنه روابط بین المللی، رویاروئی قدرت است و هر کشوری می تواند منافع و امنیت خود را در پناه قدرت تأمین نماید. در این صحنه کشوری می تواند تأمین منافع کند و اهداف خود را پیش ببرد که از قدرت بیشتری برخوردار باشد.
    قدرت نرم که یکی از شاخه های قدرت ملی به حساب می آید هر روز از اهمیت بیشتری در عرصه بین المللی برخوردار می گردد. تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تهدید نرم، انقلاب مخملی، براندازی خاموش، جنگ روانی و ناتوی فرهنگی در واقع صحنه تقابل قدرت نرم است.
    تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی
    آیا می توان مرز دقیقی بین تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی کشید؟ معیار تشخیص هر کدام چیست؟
    هر یک از تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی دارای سه شکل و مرحلة مهم است که از این طریق می توان آنها را از یکدیگر بازشناخت.
    مراحل مختلف تهاجم فرهنگی عبارتند از: 1.تحمیل 2.تخریب 3.تسلیم فرهنگی.
    مراحل مختلف تبادل فرهنگی عبارتند از: 1.گزینش 2.تحلیل 3.تولید فرهنگی.[15]
    هریک از این مراحل را به طور مختصر شرح می دهیم:
    گزینش: منظور آن است که هر چیزی که از دیگران است را به طور مطلق رد نکرده یا نپذیریم زیرا هر فرهنگی اجزای بسیار متعددی دارد که ممکن است بعضی از آنها نامطلوب باشد و بعضی مطلوب. ما اجزایی را که مطابق با ارزش های فرهنگ خودی است انتخاب می کنیم. چنانچه خداوند متعال می فرماید: «... فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُوا الألْبَابِ».[16]
    تحلیل: آن است که آنچه را که از فرهنگ دیگر گزینش کرده ایم آن را متناسب با فرهنگ بومی جذب کنیم و به شکل عنصری از فرهنگ خودی در آوریم.
    تولید فرهنگی: اگر دو مرحله گزینش و تحلیل در مورد عناصر فرهنگی درست انجام گیرد جامعه به مرحله ای از رشد و توانایی می رسد که می تواند با تولید فرهنگ نیازهای جامعه اش را برطرف سازد و صرفاً مصرف کننده فرهنگ دیگران نباشد.
    تحمیل فرهنگی: در تحمیل فرهنگی، فرهنگ مهاجم عناصر مفسد را به فرهنگ مورد نظر تحمیل می کند.
    تخریب فرهنگی: در تخریب فرهنگی، فرهنگ مهاجم توان و قوه تجزیه و تحلیل را از فرهنگ مقابل می گیرد
    تسلیم فرهنگی: در تسلیم فرهنگی به تحدید مرزهای فرهنگی پرداخته آن را محدود می سازد.
    در مجموع می توان گفت که تهاجم فرهنگی نوعی ارتباط فرهنگی است که در آن حداقل یکی از سه هدف تحمیل، تخریب و تسلیم فرهنگی تعقیب می شود.
    تفاوت تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی:
    به طور خلاصه می توان تفاوت تهاجم و تبادل فرهنگی را در موارد ذیل دانست:
    1. در تهاجم هدف تخریب است اما در تبادل هدف انتقال و نشر فرهنگ است. 2. در تهاجم مهاجم برای جایگزینی فرهنگ خود به نحوی ظالمانه سعی در ریشه کنی فرهنگ مقابل دارد اما در تبادل فرهنگی چنین نیست. 3. در تهاجم فرهنگی قصد استیلا و به طور کلی غرض سیاسی در نظر است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی پذیرد.[17]
    ویژگیهای تهاجم فرهنگی:
    تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که عبارتند از:
    الف)یک کار آرام و بی سر و صداست، ب)برای اکثریت مردم نامرئی و نامحسوس است، ج)با برنامه و ابزارهای گسترده ای است(از حربه های سیاسی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و اقتصادی بهره می گیرد)، د)گسترده و همه جانبه و فراگیر است برخلاف تهاجم نظامی که تنها بخشی از مرزهای مجاور در تیررس دشمن قرار می گیرد. ه)کارساز است و برخلاف تهاجم نظامی حساسیت ها را به خواب می برد. و)دراز مدت و دیرپاست. ز)ریشه ای و عمیق است و ذهن و قلب انسان ها را نشانه گرفته و تسخیر می کند. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان ها.
    بسترهای تهاجم فرهنگی
    بدیهی است که کار و تهاجم فرهنگی بدون بستر سازی مناسب برای رسیدن به اهداف ممکن نیست به این شکل که اگر همه لوازم تهاجم فرهنگی فراهم شود ولی شرایط و بستر مناسب وجود نداشته باشد در واقع همه تلاشهای قبلی ناکام می ماند از این رو به برخی از مواردی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می شود اشاره می گردد که می توان آن را به دو دسته تقسیم بندی کرد.
    1.بسترها و عوامل بیرونی: زمینه ها و ابزاری که به نحوی رد پای کشورهای خارجی و غربی در آنها دیده می شود بسترهای بیرونی هستند از جمله: الف)تولید برنامه های مبتذل و صدور آن، ب)تلاش برای دین زدایی از راه های مختلف، ج)ایجاد روحیه خودباختگی فرهنگی، د)ساخت و فروش وسایل ارتباطی مانند ماهواره و سخت افزارها و نرم افزارها و موارد مشابه دیگر.
    2.بسترها و عوامل درونی: زمینه ها و عناصری که ریشه داخلی داشته و در پذیرش فرهنگ مهاجم به صورت مستقیم و غیر مستقیم کمک می کنند عوامل درونی هستند؛ از جمله: الف)مشکلات و کاستی های اقتصادی و اجتماعی، ب)ضعف ها و کاستی های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه، ج)ضعف برنامه ریزی دقیق فرهنگی، د)فقدان تولیدات فرهنگی کافی و مناسب، ه)روشنفکران غرب زده: رشد گروه جدیدی از نخبگان که افکارشان ریشه در مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد مانند حسن تقی زاده ها که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی حد و مرز معیارهای غربی در کشور است و معتقد است که وظیفة اول همة وطن پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا بدون قید و شرط تسلیم مطلق اروپا شدن و گرفتن آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید در ظاهر و باطن و جسمی و روحی ، فرنگی مآب شود و بس، و) جهل و ناآگاهی مردم، جوانان و نوجوانان.
    مراحل تهاجم فرهنگی
    تهاجم فرهنگی در دو مرحله صورت می پذیرد:
    الف)تخلیه فرهنگ خودی
    در قانون طبیعت وقتی در فضایی خلاء ایجاد می شود نزدیکترین نیروی موجود، آن خلاء را پر می کند. هر پدیدة جدید یا در جایی حضور می یابد که قبلاً خلاء وجود داشته و یا در آن محیط خلاء ایجاد می کند. لذا تخلیه فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می رود.[18]
    شیوه ها و راهبردهای دشمن در ْایجاد خلاء فرهنگی( ناتوی فرهنگی)
    عمده ترین این راهبردها را در ایران می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
    1.تخریب بنیانهای فکری، اعتقادی، ارزشی و اخلاقی با ایجاد تردید در آنها، 2.انزوای روحانیت و بی ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین، 3.قداست زدایی از دین و شعائر دینی، 4.ترویج فساد و رذالت زدایی از آن مانند شیطان پرستی در دنیای معاصر. چنانچه خداوند متعال این حقیقت را در قرآن مجید بیان فرموده که شیطان به دنبال دام برهنگی انسان و توجه دادن او به شهوات است «یَا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...؛[19] ای فرزندان آدم، شیطان شما را نفریبد، آن چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد تا عورت آنها را به آنها نشان دهد.»
    در این آیه خداوند متعال به همه افراد بشر هشدار می دهد که مراقب فریبکاری شیطان باشند زیرا شیطان سابقه دشمنی خود را با پدر و مادر آنها نشان داده همانطور که لباس بهشتی را بر اثر وسوسه ها از اندام آنها بیرون کرد ممکن است لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید.[20]
    چنانچه امروزه همه همت شیطان های بزرگ و کوچک بر ترویج برهنگی و از بین بردن پوشش عفیفانه و تقواست.
    البته باید توجه داشت که این آیه در مقام بیان ولایت شیطان برغیر مومنین است و نیز بیرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشت اشاره وتمثیل است به بیرون آوردن لباس تقوا توسط شیطان از اندام همه آدمیان.[21] 5.فعال کردن گسل های بین نسلی، گسل های قومی و گسل های مذهبی(فرقه گرائی)، 6.ناکارآمد معرفی کردن نظام دینی، 7.راهبرد القای حاکمیت دوگانه(رئیس جمهور – ولی فقیه)، 8.حمایت از جریان های فرهنگی و سیاسی مخالف با نظام دینی و روشنفکران وابسته، 9.تحریک افکار عمومی بر علیه نظام اسلامی و مسئولان آن با سیاه نمائی مسائل ایران از طریق تصویر سازی، جعل خبر، پخش شایعه و... 10.ترویج لیبرالیسم و فمنیسم.
    ب تثبیت فرهنگ بیگانه
    شیوه ها و راهبردهای دشمن در تثبیت فرهنگ خود: الف)به کار گماردن افراد وابسته، ب)ایجاد نهادهای مختلف بین المللی و ملی، ج)برپائی شبکه ها و مؤسسات شبه فرهنگی، د)تجزیه فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه های متفاوت اجتماعی مانند تحریک اقوام با گویش محلی و تحریک اقلیت های مذهبی و... ه)تحریف تاریخ مانند سرچشمه تمدن بشری قلمداد کردن اروپا و دوره صدسال تمدن و فرهنگ اسلامی را سده یورش های خاوریان وحشی دانستن، و)تغییر خط و زبان برای نمونه، الجزایر، آذربایجان و ترکیه، ز)تضعیف روحیه عمومی: القای این که آرزوها و امیدهای فرد یا جامعه دور از دسترس خواهد بود و هرگز حاصل نخواهد شد، ح)القای یأس و ناامیدی دشمن برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یأس و نا امیدی قبل از هر چیز مردم را خسته و بی زار می کند و با تکرار محرومیت ها، خرابی ها، شکست ها با استفاده از عوامل تبلیغی، اقتصادی، سیاسی و روانی درآنها سرخوردگی ایجاد می کند. د)ایجاد رعب و وحشت، تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای دولتی زمانی رشد می یابد که فرد یا افراد دچار ترس ناگهانی گشته و در موقعیت بحرانی و اضطراب قرار گرفته و احساس کند که خطر او را تهدید می کند.
    ابزار تهاجم فرهنگی
    دشمنان، مفاهیم مورد نظر خود را با تأمل و به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می کنند که برخی از آنها عبارتند از:
    1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در برنامه های آموزشی کشورهای جهان سوم بوده است یکی از کارکردهای پنهان این برنامه های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است.[22]
    زبان نیز می تواند مهم ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده لغات خودی، از لغات بیگانه به صورت افسار گسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی خبر بماند.
    در مورد ترجمه نیز می توان گفت که اگرآموخته های فارغ التحصیلان ما عمدتاً از متون ترجمه شده باشد دانش آموختگان امکان تفکر مستقل را از دست می دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می نشیند.
    2.تبلیغات: تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می گیرد از جمله: الف)پوشش فراگیر، ب)فرامحیطی بودن، ج)چند حسی بودن، د)قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام.[23]
    3.شایعه: شایعه در اصطلاح خبر بی اصل و نادرستی است که درمیان مردم بر سر زبان ها بیفتد. شایعه را دولت های بیگانه برای ضربه زدن به پیکر یک ملت و برای تاثیرگزاری دربافت فکری و ذهنی آنان دامن می زنند
    4.تحریف واقعیت: یکی از رایج ترین شیوه های مطبوعاتی دست کاری و تحریف واقعیت است و این تحریف یا از نوع لفظی است که تحریف کننده از خود ساز و برگهایی بر پیکره وقایع و حقایق اضافه می کند و چهره روشن حقایق را تاریک و زشت می سازد. به عبارت دیگر لفظ را کم یا زیاد می کند یا ظاهر مطلبی را عوض می نماید. یا از نوع معنوی، در این نوع تحریف جملات را طوری تفسیر و توجیه می نماید تا درست بر خلاف معانی واقعی آنها باشد و گاهی از طریق اغراق و مبالغه واقعیت را تحریف می کنند که در این روش تضادهای درونی جوامع را شدت می بخشند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه داده مردم را به نظام حاکم یا به دیگرافراد و گروهها بدبین می نمایند.
    5 .ترور شخصیت: اصطلاحی که امروزه برای ترور کردن از طریق وسایل ارتباط جمعی مورد استفاده قرار می گیرد ترور شخصیت است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق تهمت زدن و یا به تصویر کشیدن نقاط ضعف آنهاست و این در صورتی است که نتوانند فردی را ترور فیزیکی کنند و یا ترور فیزیکی مصلحت آنان نباشد و با این شیوه باعث شوند رهبران صاحب نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.[24]
    6. کتاب ها و نشریات: از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب ها و نشریات است، اساساً ماهیت جنگ روانی و فرهنگی بهره برداری از تبلیغات و نشریات مبتنی بر دروغ، تهمت، فریبکاری، نیرنگ افکنی و فتنه انگیزی برای نفوذ در عواطف و احساسات و جذب مخاطبان به منظور استفاده از حمایت های آنان در جهت تحقق مقاصد خاص جریان های سیاسی است.
    اهداف تهاجم فرهنگی
    1.مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و... .
    2.ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن.
    3.عرفی سازی حکومت و ترویج پلورا لیسم دینی.
    4.از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور.
    5.ایجاد بی اعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه های مردمی نظام اسلامی.
    6.ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریان های سیاسی.
    7.ترویج اندیشه های مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی.
    8.ترویج اباحه گری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی.
    9.ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دمکراسی و تامین آزادی های مدنی.
    10.مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.[25]
    راه های مقابله با تهاجم فرهنگی
    در دنیای امروز کشورها نمی توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می گردد و در این دریای ارتباطات غرق می شوند. و اگرملتی علاقه مند به حفظ و پاسداری از هویت فرهنگی خود باشد باید سعی کند فرهنگ غیر مادی جامعه خویش را حفظ نماید. البته این به آن معنا نیست که می توان یا باید فرهنگ غیر مادی را کاملاً دست نخورده و ثابت و اصیل نگه داشت زیرا تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولی این تغییر در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی رساند که جریان عادی و خود به خودی را بپیماید.
    برای مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی راه حلهای زیادی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می گردد.
    1.شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن
    هم برای مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن و هم برای یورش به فرهنگ مهاجم، شناخت دشمن و اهداف او از تهاجم فرهنگی از الفبای مبارزه و نخستین گام در این زمینه می باشد. چنانچه امام صادق(ع)می فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس کسی که عالم وآگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی آورند»[26]
    2.تقویت بینش دینی و سیاسی مردم
    تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری ها باز دارد. قرآن کریم در این باره می فرماید: «...یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ....؛[27] پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می کند».
    در این آیه سخن از هدایت انسان در پرتو ایمان به میان آمده است که فرد مؤمن از بسیاری فریبکاری ها و لغزشها نجات می یابد البته در کنار پرورش نهال ایمان در دلهای مؤمنین، آگاه ساختن آنان به مسائل سیاسی روز و تبیین هدف شوم دشمن در یورش فرهنگی نیز ضروری است.
    3. اشباع نیازهای طبیعی انسان از راه های مشروع
    انسان مجموعه ای درهم پیچیده از غرایز گوناگون است و رها ساختن نامعقول مردم در بهره گیری هرچه بیشتر و به هر شکل ممکن از این نیروهای غریزی و مقدس آنان را از تلاش درسازندگی خویش و جامعه باز می دارد و جلوگیری از ارضای غرایز در حد مشروع، یا ناتوانی دربرآوردن نیازهای طبیعی نیز زمینه را برای روی آوردن به سوی برنامه های مخرب دشمن فراهم می آورد
    4.گسترش امر به معروف و نهی از منکر
    اگر مردم به این اصل مهم دینی وعقلی آگاهی یابند و خود را مقید و عامل به آن کنند و هر کس در محدوده زندگی خویش با فساد و زشتی ها مبارزه کند و مردم را به نیکی دعوت نماید دشمن هرگز روزنه ای برای نفوذ نخواهد یافت.[28] خداوند متعال در این باره می فرماید: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[29] این آیه بیان می دارد که امر به معروف و نهی از منکر از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.
    مقام معظم رهبری در اشاره به اهمیت این موضوع و حقیقت می فرماید: مسأله امر به معروف تکلیف همیشگی مسلمان هاست، جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می باشد.[30]
    5.خودسازی متولیان فرهنگی:
    در اجرای فرهنگ سازی دینی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، گام نخست خودسازی متولیان فرهنگی و گام بعدی دیگر سازی است. امام صادق(ع)می فرماید: کونوا دعاة الناس باعمالکم، ولا تکونوا دعاهً بالسنتکم.[31]
    6.تلاش برای زدودن فقر اقتصادی
    تنگدستی از جمله پلیدترین پدیده های جامعه است حقیقت ناگواری که پیشوایان دین آن را زمینه ساز کفر دانسته اند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «کادالفقر ان یکون کفراً»[32] و دانشمندان فقر را عاملی برای آغاز انحراف و بزهکاری می دانند.
    7. استفاده از فن آوری نوین در عرصه فعالیت های فرهنگی. 8.تقویت رسانه های داخلی و غنی سازی برنامه های فرهنگی آنها با رویکرد تقویت هویت دینی و ملی و خنثی سازی تهاجم فرهنگی دشمن. 9. تقویت مساجد و کانون های فرهنگی. 10. شناخت کامل فرهنگ اسلامی و ملی. 11. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت های فرهنگی. 12.بازنگری در منابع درس دانشگاهی به ویژه دروس مرتبط با علوم انسانی.
    آنچه در مجموع می توان به آن دست یافت این است که هر چند در گذشته هم مقوله ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است و آمریکا که داعیة سرپرستی جهان را در سر می پروراند و خواستار نظامی تک قطبی است هیچ فرهنگ رقیبی را تحمل نکرده که قطعاً فرهنگ اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در راس کشورهای اسلامی، ایران به واسطه انقلاب اسلامی و مخالفت علنی آن با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مورد هجوم بیشتری قرار گرفته و خواهد گرفت و در ناتوی فرهنگی به صورت سازماندهی شده و متفاوت از گذشته وارد عمل خواهد شد. بنابراین مدیریت کلان حوزه فرهنگی کشور باید با حساسیت و اعتقاد به ضرورت مقابله با «ناتوی فرهنگی»به دست کسانی باشد که معتقدند می توان در مقابل غول عظیم رسانه ای غرب ایستاد و باور دارند که غربی ها علیرغم پیشرفت در بعد سخت افزاری، در بعد نرم افزاری هنوز هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کنند و از این لحاظ بسیار ضربه پذیر و سست می باشند هر چند نباید دشمن را نادیده گرفت و بایستی در این راستا تمام ترفندهای فرهنگ مهاجم تبیین و شناخته شود و متناسب با آن ابزار کافی فراهم گردد و از آنجا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است باید با تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملی و دینی و به صورت تهاجمی و نه تدافعی با آن مقابله کرد.
    سوتیترها
    ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می باشد.
    تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
    مهمترین عوامل و منابع قدرت را می توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.
    تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می گیرد.
    از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب ها و نشریات است.
    در دنیای امروز کشورها نمی توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می گردد و در این دریای ارتباطات غرق می شوند.
    تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری ها باز دارد.
    هر چند در گذشته هم مقوله ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است.
    امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه های زیادی را برمهاجمان تحمیل می کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست های فرهنگیتلاش می کنند به اهداف شوم خود برسند.
    پی نوشت ها:
    [1] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان گردان عاشورا، 22/4/71.
    [2] . حمید جاودانی شاهدین، مجله حوزه و دانشگاه، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، سال دهم، شماره 35.
    [3] . پریچهر ابراهیمی،تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب.
    [4] . محمدعلی یوسفی زاده،مجله حوزه و دانشگاه، انسان موجودی فرهنگی، سال سوم، شماره 9.
    [5] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 299، ح5.
    [6] . آمدی، غررالحکم، باب توبیخ النفس، ح 4815.
    [7] . اعراف/96.
    [8] . طلاق/ 2-3.
    [9] . قلم/ 1-2.
    [10] . مرتضیمطهری،تکامل اجتماعی انسان.
    [11] . حمید جاودانی شاهدین، پیشین.
    [12] . همان.
    [13] . بیانات مقام معظم رهبری 21/5/71.
    [14] همان، در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه سمنان، 18/8/85.
    [15] اصغر افتخاری و علی اکبر کمالی، رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی.
    [16] . زمر/17- 18.
    [17] حمید جاودانی شاهدین، پیشین.
    [18] . همان.
    [19] . اعراف/ 27.
    [20] . ناصر مکارم شیرازی و همکاران،تفسیر نمونه.
    [21] . علامه طباطبائی،تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی.
    [22] . قائم مقامی.
    [23] . جاودانی، پیشین.
    [24] . وزارت آموزش و پرورش،آموزش پدافند غیرعامل.
    [25] . یداله جوانی، ناتوی فرهنگی و راههای مقابله با آن.
    [26] . علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 75، ص 269، ح109.
    [27] . یونس/ 9.
    [28] . حسین شاهد خطیبی، تهاجم فرهنگی، فصل هفتم، به نقل از سایت لیله القدر.
    [29] . آل عمران/ 104.
    [30] . مقام معظم رهبری، در دیدار علماء و روحانیون، 7/5/71.
    [31] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 198، ح19.
    [32] . همان، ج 70، ص 246، ح4.
     

     راههای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب

    راههای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب

    اگر قبول داریم ملت ما و اسلام در معرض شدید تهاجم فرهنگی غرب قرار دارد; می دانیم غرب و استکبار جهانی در این تهاجم از همه امکانات موثر برخور دار است.

    چنانچه پذیرفته ایم غلبه این فرهنگ مهاجم غربی همه چیز حتی هویت و شخصیت و کیان ما را می بلعد و از بین می برد.

    اگر باورمان شده انقلاب اسلامی ما هدفش احیای فرهنگ قرآنی وارزشهای متعالی اسلامی بوده; ارزشهایی که در زمان طاغوت، دراثر همین تهاجم فرهنگی، در شرف از دست رفتن بود و بهای سنگینی برای رهای از آن موقعیت پرداختیم.

    اگر اعتقاد داریم فرهنگ دیروزمان مملو از تباهی و بی ایمانی بود و چنانچه انقلاب اسلامی نبود فرصت زیستن در تابش آفتاب اسلام و فرهنگ قرآن نمی یافتیم.

    اگر مسئوولیت اسلامی ما حکم می کند که از امروزمان، برای گرفتارنشدن در دام تکرار فجایع گذشته، تا سرحدجان حراست و پاسداری کنیم.

    و بالاخره اگر اعتقاد داریم سخنان مقام معظم رهبری مدظله العالی که این تهاجم فرهنگی را یک شبیخون فرهنگی نامید،حقیقتی غیر قابل تردید است; در این صورت واجب است که مقابله نیز جدی و حساب شده و مستمر و فراگیر باشد تا بتوانیم فرهنگ قرآن و اسلام را از خطر این تهاجم حفظ کنیم.در جواب این پرسش ناچار باید مقدمه ای را ذکر کرد. جوامع انسانی همیشه در معرض تهاجمات گوناگونی قرار دارند; تهاجم نظامی، تهاجم میکروبها و ویروسسها و… و تهاجم فرهنگی.

    اصل و وجود این تهاجمات از سنتهای ثابت آفرینش است و بشر رااز آنها گریزی نیست. نمی توان پرسید: چه کنیم تا تهاجم نظامی نباشد; اما می توان پرسید: چه کنیم تا از خطر تهاجمات نظامی دیگران در امان باشیم و از پا در نیاییم.

    نمی توان پرسید: چه کنیم تا زلزله و سیل و میکرب و ویروس نباشدو به سراغ مانیاید; اما می توان پرسید; چه کنیم تا از خطر سیل و زلزله و میکرب و ویروس محفوظ بمانیم؟

    جواب این است که باید قدرت دفاعی و مقابله متناسب با هریک ازحوادث و آفات را داشته باشیم تا این حوادث هولناک به ما زیان نرسانند; به عبارت بهتر، تهاجمهای ناگوار نمی شود نباشند; امامی شود ممکن است که در عین بودن زیان نرساند. در ژاپن زلزله همجوم می آورد و در استانهای گیلان و زنجان نیز همین زلزله هجوم می آورد. در ژاپن چون قدرت دفاعی در مقابل زلزله قوی است،منشا خسارت فاحش نمی شود; اما در ایران ویران می کند.

    همه ما همیشه در معرض هجوم میکربها و ویروسها هستیم. آنهاوجود دارند و هجوم می آورند و نمی شود که نباشند و هجوم نیاورند; اما می توان با بالابردن قدرت دفاعی بدن و رعایت بهداشت وطب پیشگیری، خسارت آنها را به کمترین حد و نزدیک صفررساند.

    بنابراین، تهاجمات ناگوار و زیانبار بناید موجب نگرانی و دلهره شود. آنچه که اضطراب آور و نگران کننده است، این است که انسان در مقابل این تهاجمات از قدرت دفاعی کافی برخور دارنباشد.تهاجم فرهنگی هم یکی از این تهاجمات است و از این قانون مستثنا نیست. در این دنیای بی بهره از مکرمت اخلاقی و فضایل انسانی و بهره مند از توان بالای تکنولوژی، نمی توان توقع داشت که تهاجم فرهنگی شوم نباشد یا از میان برود.

    اما می توان پرسید: چه کنیم تا تهاجمات فرهنگی غرب نتواند برفرهنگ ما آسیبی وارد سازد؟ چه کنیم تا نقشه استعمارگران درتهاجم فرهنگی نقش برآب شود؟

    در جواب این پرسش باید گفت: بایدقدرت دفاعی فرهنگی خود را آن قدر قوی کنیم که فرهنگ مهاجم غرب نتواند در آن نفوذ کند.قرآن بیان شیوایی دارد:

    «علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذااهتدیتم.» (1)

    مراقب خود باشید. هنگامی که شما هدایت یافتید،(یعنی فرهنگ دینی در شما قوی گردید) گمراهی کسانی که گمراه شده اند (فرهنگ گمراه و گمراه کننده غرب) به شما ضرری نمی رساند. برای کسب چنین قدرت دفاعی فرهنگی، از سه راه بایدوارد شد:

    راه اول

    اعتقادات توحیدی و جهان بینی قرآنی از مبدا تا معاد و اخلاق اسلامی را در جامعه تبلیغ کنیم و شکوک را برطرف سازیم تا جامعه اسلامی از لحاظ اعتقاد و عمل دینی قوی گردیده، فرهنگ اعتقادی وعملی اسلامی بار ور و در برابر تهاجم فرهنگ غرب تا حد زیادی نفوذناپذیر شود.

    راه دوم

    باید با همه عواملی که اساس عقیده و اخلاق و تربیت اسلامی رامتزلزل می سازد و نمی گذارند که نهال تبلیغ و ارشاد فرهنگی به ثمر برسد و زمینه گرایش به فرهنگ غرب را ولو در دراز مدت مساعد و فراهم می کنند، مقابله شود.

    راه سوم

    باید با عوامل مستقیم فساد و یاوران فرهنگ غرب، در صورتی که استعداد پذیرش حقایق را نداشته باشند و نتوانند از ثمرات راه اول بهره گیرند و خود را اصلاح کنند، شدیدا بر خورد شود.

    برنامه مبارزه

    بی تردید مبارزه با این پدیده شوم باید بر اساس برنامه ریزی های حساب شده انجام گیرد. در این برنامه ریزی باید مواردتوجه دقیق واقع شود.

    حوزه و دانشگاه

    حوزه و دانشگاه مرکز پرورش انسان های آگاه و تحصیل کرده اندو روحانی و دانشجو می توانند در بالا بردن قدرت دفاعی فرهنگی جامعه برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب نقشی موثر را ایفاکنند. باید در این دو نهاد مقدس و فرهنگی علم زدگی و عشق به درک برای کسب شغل از بین برود و روح و انگیزه علم برای خدمت وکسب ایمان و تقوای بیشتر جایگزین گردد; یعنی هدف مدرک نباشد.اگر این تحول انجام نگیرد، عالم خود را می خواهد نه جامعه ورشد فرهنگ سالم جامعه را. در این صورت نه تنها نمی تواند درتقویت قدرت دفاعی فرهنگ جامعه نقشی داشته باشد، بلکه خود درمعرض خطر متاثر شدن از فرهنگ غرب قرار خواهد گرفت.

    وحدت حوزه و دانشگاه همواره از سویی مورد عنایت و تاکید امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری مدظله العالی قرار گرفته است.بدین معناست که هر دو گروه از علم، ایمان، آگاهی و تعهد اسلامی بر خور دار باشند.

    حوزه خود را از علوم روز و زبان روز بی نیاز احساس نکند و به فرموده امام صادق(ع) عالم به زمان باشد تا از تهاجم هواجس مصون بماند و دیگران را هم برهاند.

    دانشگاه نیز تنها بر علوم پایه و تجربی تکیه نداشته باشد و فرهنگ و معارف دینی و قرآنی در دانشگاهها جایگاهی رفیع تر از علوم پایه و تجربی بیابد واخلاق و تربیت اسلامی بر محیط دانشگاه و زندگی استادان ودانشجویان حاکم شود تا کارآیی علوم پایه و تجربی جهتی سالم یابد و سنگری پایدار در مقابل تهاجم فرهنگی غرب گردد. اگر دردانشگاههای ما چنین روحیه فرهنگی حاکم نشود، تنها بر علمی وصنعتی در محدوده علوم تجربی بپردازیم و دانشجویان و استادان ما خود و برنامه هایشان را از اخلاق اسلامی و معارف قرآنی به صورت جدی بی نیاز احساس کنند، هرگز نخواهند توانست قدرت دفاعی فرهنگی جامعه را در مقابل یورش فرهنگ بالا ببرند و احیانا خودنیز مبلغ فرهنگ غرب می شوند.

    بنابراین، باید برای تحقق این کارآیی الهی و مقدس به طور جدی سرمایه گذاری شود. روحانی بایدبتواند دین و فرهنگ دینی را با آگاهی به زمان و زبان تبلیغ کند; به تربیت الگویی و اسوه ای عنایت داشته باشد و از وجودخود و زندگی خود الگویی مقدس برای معرفی فرهنگ اسلام بسازد تادر کنار تبیین حقایق، تاثیر عملی نیز داشته باشد.

    دانشگاه هم باید، با استفاده از قدرت و وجهه علمی و دانشگاهی، در پرتونیروی ایمان و باورهای ماورایی سنگر تدریس دانش و معرف فرهنگ غنی اسلام و قرآن باشد و روحیه مقابله با فرهنگ غرب را درتحصیل کرده گان افزایش دهد.

    همان طوری که اشاره شد، امروز تهاجم فرهنگی غرب از راه ارائه و طرح مکتبهای فلسفی انحرافی، مانند پلورالسیم، سکولارسیم،اگزیستاسینالسیم، پوزیتولسیم و… به جنگ دین و حقایق ثابت معنوی آمده است.

    کالبد شکافی این مکتبها و تجزیه و تحلیل شفاف و دور از تکلف وتصنع به گونه ای که مردم (نه خواص) در جریان قرار گیرند، ضروری است.

    گویندگان و نویسندگان آگاه، می توانند نقاب از چهره زشت این عجوزه های افسونگر بردارند و سیمای کریه آنها را بشناسانند وبنمایانند.

    باید آگاه ساختن جوانان و تحصیل کردگان از این دامهای سست بنیاد از اهم مسایل و برنامه های فرهنگی روز به شمار رود وتوسعه فرهنگی در کنار توسعه سیاسی و اقتصادی تحقق یابد، زیرااگر توسعه فرهنگی فعال و آگاهی بخش، برای مقابله با این مکاتب منحرف کننده، تکیه گاه توسعه سیاسی نباشد، تردیدی نیست که حرکتهای سیاسی به سمتی که دشمنان اسلام می خواهند، منحرف می شود.

    می گویند فکر سالم یعنی تمام فکر کردن و تمام دیدن. در طرح برنامه های توسعه لازم است به زیر بنا بودن توسعه فرهنگ اسلامی عنایت شود; همه جوانب ملاحظه گردد و آزادیها در دایره خدامحوری محدود شوند. نه انسان مداری. شعارهای هیجانی غیر شفاف وبدون چهار چوب و قابل تفسیرهای گوناگون، خطرناک است و راه رابرای تهاجم فرهنگی غرب هموار می سازد.

    البته با شعار و اهانت و تکفیر نمی شود به مقابله با نوشتارهاو گفتارهای مسموم رفت و نظام فرهنگی جهان امروز این شیوه رانمی پذیرد. تجربه نیز ثابت کرده است که استفاده از فشار برای مقابله با ارائه نظرها نتیجه معکوس می دهد و نویسندگان وگویندگان ستمگر و بی تعهد را مظلوم و سر افراز و حمایت می نمایاند.

    باید تا آنجا که قانون اساسی اجازه می دهد، ازانتشار نشریات و کتب گمراه کننده جلوگیری شود و در کنار این اقدامات قانونی، روشنگری و برداشتن نقاب از چهره زشت این فلسفه های انحرافی به وسیله محققان انجام گیرد; زیرا این اقدامات فرهنگی هم مقابله های قانونی را به شکلی شایسته توجیه و منطقی می نماید و هم زمینه رشد این وسوسه ها را از فکر واندیشه جامعه به خصوص نسل جوان، از بین می برد.

    محققان حوزه و دانشگاه می توانند پناهگاه دستورات در برابرتهاجمات فرهنگی باشند.

    اگر فرض را بر این بگذاریم که با وجودفرهنگ غنی اسلام زمینه ای برای تاثیر این مکتبهای ضاله نیست این تفکر و تلقی خوشبینانه ما را دچار خسارتهای غیر قابل جبران می کند. باید به واقعیتها توجه نمود. و بر این گمان باشیم که جامعه به خصوص نسل جوان در مقابل این وسوسه ها و طرح فلسفه های انحرافی آسیب پذیر می باشند و محققین حوزه و دانشگاه با حرکت همسو و متناسب با این تهاجم فکری و اعتقادی مقابله نمایند. حرکتهای فرهنگی نباید محدود به تبیین فرهنگ اسلامی بدون پرداختن به کالبد شکافی فرهنگها و مکاتیب انحرافی دنیای امروز باشد با بهره گیری از قرآن همه صاحب نظران وظیفه دارند که تبیین (رشد و غی) کنند تنها تبیین رشد راه وصول به سعادت وکمال را برای جامعه هموار نمی کنید.

    نکته دیگری که در این رابطه باید گفته شود این است که سعی کنیم در مقابله های فرهنگی آگاهانه و محققانه عمل کنیم. به اصول و محتوای این فلسفه ها و مکتبهای انحرافی احاطه کافی داشته باشیم و بدانیم چه می گویند و چه می خواهند تا در مقابله تاثیرات مثبت بگذاریم نه این که هرکسی یک مطالعه سطحی از فلان نظریه دارد خود را شایسته قلمفرسائی بداند و در این سالهای اخیر شاهد تاثیر منفی بعضی از نوشته های بی مایه در مقابله بانظریه پردازان منحرف بودیم.

    پی نوشت:

    1- مائده، آیه 105.

    کوثر :: فروردین 1378، شماره 25