دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

راههای مقابله با تهاجم فرهنگی

راههای مقابله با تهاجم فرهنگی

1. باور همه مسئولین

در تهاجم نظامی، جنگ را همه باور کرده بودند. در تمام وزارتخانه ها ستاد جنگ تشکیل شده بود، اما متأسفانه تهاجم فرهنگی را هنوز بعضی از مسئولین باور نکرده اند.

اگر در تمام نهادها و ارگانها تهاجم فرهنگی را جدی بگیرند و حداقل در محدوده مسئولیت خود، مروج فرهنگ اسلامی باشند و با تهاجم فرهنگی مبارزه کنند، موفقیت خواهیم داشت.

2. استفاده صحیح از امکانات فرهنگی

در زمان جنگ، با وجود کمبود امکانات نظامی، همه استفاده صحیح از امکانات را سرلوحه برنامه خود قرار داده بودند، ولی در تهاجم فرهنگی با وجود امکانات بسیار خوب و مناسب، با سابقه فرهنگی درخشان و میراث فرهنگی غنی، نیروهای فرهنگی مجرب و متخصص مردمی، فرهنگ دوست و فرهنگمدار، متأسفانه بنحو مطلوب از امکانات و نیروهای فرهنگی استفاده نمی شود، و این یا به طور عمد است و یا به خاطر ناشی گری دست اندرکاران مربوطه.

3. هماهنگی بین نیروها و دستگاههای

فرهنگی

برای اجرای یک عملیات نظامی، نیروهای عمل کننده، بایگانهای مستقر در منطقه، هماهنگی انجام می دادند؛ اما در بحث تهاجم فرهنگی و مبارزه با آن، هر کدام از نهادهای فرهنگی، ساز خود را کوک کرده اند و طبل و دهل خود را می نوازند و به نحوی زحمات دیگری را خنثی می کنند.

4. احساس درد دین

در تهاجم نظامی، همه درد را حس کردند. درد دین، درد خاک و ناموس، درد میهن و همه گفتند: لبیک؛ اما در تهاجم فرهنگی، بعضی از افراد نه تنها درد را احساس نمی کنند، بلکه درد را استقبال می کنند و به جای تهاجم فرهنگی بحث تعامل فرهنگی، را مطرح می کنند.

5. ملی شدن برخورد با تهاجم

تهاجم نظامی، مسئله اول کشور و مسئله ای ملی بود و تمام مسائل دیگر، بعد از مسئله جنگ بود. اما در تهاجم فرهنگی، همه مسائل کشور در اولویت قرار دارد جز توسعه فرهنگی و مبارزه با تهاجم فرهنگی که در حاشیه قرار گرفته است.

6. به میدان آمدن مسئولین فرهنگی

در تهاجم نظامی، فرماندهان جنگ، جلوتر از نیروها در خط مقدم بودند؛ ولی در تهاجم فرهنگی، فقط فرمان صادر می شود و آمدن در صحنه و میدان مبارزه را برای خود، پایین آمدن شخصیت خود می دانند.

7. برخورد با مروّجان فرهنگ غرب

در تهاجم نظامی، اگر جاسوس دشمن دستگیر می شد، به عنوان جاسوس جنگی اعدام می شد؛ ولی کسانی که مروّج فرهنگ غرب هستند متأسفانه در کشور ما به دست بعضی از مسئولین مدال هم می گیرند.

8. حساسیّت رسانه ها

در تهاجم نظامی، رسانه ملی، مارش روحیه، آژیر خطر و... پخش می کرد؛ حتی بین برنامه های حساس. ولی متأسفانه الان بین برنامه های حساس، تبلیغ پفک نمکی و کوکاکولا و... پخش می شود. در مساجد، بحث حرمت موسیقی، غنا، بی حجابی و... مطرح می شود، ولی در تلویزیون اجرای این نوع برنامه ها مسئله ای عادی شده است.

9. ترویج فرهنگ اسلامی

با وجود اینکه ایران مهد تمدن و فرهنگ اسلامی است و اسلام از فرهنگی غنی برخوردار است، ولی متأسفانه نحوه تبلیغ و ترویج آن را یا نمی دانیم یا اشتباه تبلیغ می کنیم و اگر به طور صحیح تبلیغ شود، دیگر نیازی به فرهنگ مبتذل غرب نخواهد بود.

10. حاکمیت عشق

در تهاجم نظامی، نه صحبت از حق و حقوق بود، نه صحبت از اضافه کار، آنچه جنگ را پیروز کرد عشق بود، ولی در تهاجم فرهنگی تا اضافه کار و حقوق کلان نباشد، کمتر کسی وارد میدان می شود.

انشاء اللّه با به کار بستن نکته های مذکور در مبارزه با تهاجم فرهنگی هم

تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن

8

اشاره:

اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.

تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی ها می فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[1]

استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.

اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می باشند و در این امر تمام جریان های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می کنند. چنانچه در جریان انتخابات 22 خرداد 88 این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است.

حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً «جنگ و غارت فرهنگی» چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود.

تعریف فرهنگ

برای فرهنگ حدود 250 تعریف ارائه کرده اند. از جمله: مجموعه دست آوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب، رسوم، عادات و دیگر قابلیت های اکتسابی که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد.

تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این است که تمام دست آوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است.

فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی

فرهنگ را می توان در دو سطح مادی و معنوی دسته بندی کرد؛

فرهنگ مادی: عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دست آوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و...

فرهنگ معنوی (غیر مادی): عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش ها و اندیشه ها، اخلاقیات و... فرهنگ مادی معمولاً تحت تاثیر فرهنگ معنوی رشد می کند زیرا نوع نگرش به هستی و جهان و ارزشهای حاکم بر جوامع در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی به انسان جهت می دهد.

خصوصیات فرهنگ: برخی از خصوصیات فرهنگ را می توان به شرح زیر ارائه کرد.

1. آموختنی و اکتسابی است(غریزی و فطری نیست): افراد هر نسل ، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می کنند و به نسل بعدی می سپارند.

2. زنده است: جنبه پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.

3. هویت دهنده است: یعنی تنظیم کنندة روابط اجتماعی و تضمین کنندة نوع بینش و نگرش فرهنگ است.

4. نسبی است: فرهنگ متنوع است و از یک گروه به گروه دیگر فرق می کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه ای دارد

5. منتقل شدنی است: هر گروه انسانی میراث فرهنگی خود را به دیگران انتقال می دهد

فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی

امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می کنند دو اصطلاح شرق و غرب علاوه بر زمینه جغرافیایی در قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، عرفان، فرهنگ هم در برابر هم قرار می گیرند و منظور از فرهنگ غربی در این تقسیم بندی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است.[2]

اصول و ویژگی های فرهنگ غربی

برخی از ویژگی های آن عبارتند از:

1.اصالت قدرت،نیچه می گوید: اصولاً انسان برای غلبه بر ضعیفان آفریده شده است. 2.اصالت ماده؛ 3.نظم فکری و عملی؛ 4.عقل گرائی(بنیاد خرد)، میل به تحلیل عقلانی؛ 5.اصالت انسان(اومانیسم)

فرهنگ شرقی دارای ویژگیهای زیر است:

1.اصالت وحدانیت(خدا) ؛ 2.اصالت روح؛ یافتن راز خلقت و میل به تحلیل عاطفی؛ 3.قوم گرا؛ ناسیونالیسم،[3]

انسان

پیش فرض: انسان موجودی فرهنگی است. برخی از متفکران فرق انسان و حیوان را عوامل فرهنگی مانند سخن گفتن، اندیشیدن، ابزارسازی و استفاده از آن برای نیازهای خود و انتقال آن به نسلهای آینده و... می دانند. ابن خلدون می گوید: فرهنگ جوهری مستقل نیست بلکه خاصیتی است از جوهری دیگر که آن جوهر انسانی است.[4]

جوهر و حقیقت انسان چیست؟

علی(ع)می فرماید:«انَِّ اللهَ عزَِّ وَ جلَِّ رکَّبَ فی الملائکةِ عقلاً بلا شهوةٍ و رکَّبَ فی البهائمِِ شهوةً بلا عقلٍ و رکَّبَ فی بنی آدَمَ کِلتیهما فَمَن غلبَ عقلهُ شهوتهُ فهوَ خیرٌ من الملائکةِ وَ مَن غلبَ شهوتهُ عقلهُ فهوَ شرٌّ من البهائمِ »[5]

این سخن علی(ع)بیان می دارد که مخلوقات خداوند سه گروهند:

1. عقل بدون شهوت(فرشتگان)؛ 2. شهوت بدون عقل(حیوانات)؛ 3. عقل توأم با شهوت(انسان)

پس انسان موجود دوساحتی است: 1. روح: فطریات(خود)2. جسم: غرائز(ناخود)چنانچه علی(ع)می فرماید: اقبل علی نفسک بالادبار عنها[6]

تشابه و تفاوت غرایز و فطریات

هر دو ذاتی است اما غرائز بین(انسان و حیوان)مشترک است برخلاف فطریات که مختص انسان است در حالی که رشد فطریات نیازمند مراقبت و تربیت است و همچنین غرائز برخلاف فطریات اشباع شدنی است از این رو خودشناسی(یعنی شناخت فطریات خویش از غرائز)واجب عینی است و تحصیل آن مقدم بر همه علوم است و تفاوت علوم فقط در کفایی و عینی بودن وجوب تحصیل آنهاست. مگر ما علوم دینی و غیر دینی نداریم؟ چرا فقط موضوع علوم با همدیگر تفاوت دارند مثلاً موضوع علم فقه و اخلاق... تشریع خداوند است و علومی مانند فیزیک و شیمی... موضوعشان تکوین و طبیعت خدای سبحان است و این دو موضوع درقرآن با همدیگرتداخل دارند نه تعارض. چنانچه می فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ»[7] چنانچه از این آیه روشن است ایمان وتقوای مردم در گشوده شدن درهای برکت آسمان و زمین(طبیعت)موثر است. و می فرماید: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[8] این آیه بیان می دارد که بین تقوای مردم و مرزوق شدن آنان ارتباط تکوینی وجود دارد.

شهید مطهریتکامل را به اجتماعی و طبیعی تقسیم نموده و معتقد است در تکامل طبیعی میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست اما تکامل اجتماعی انسان از نسلی به نسلی و از دوره ای به دوره ای و احیاناً از منطقه ای به منطقه ای به وسیله میراث فرهنگی انتقال پذیرفته و تحقق این امر به وسیله تعلیم و تعلم(که خود امری فرهنگی است)بوده است چنانچه قرآن مجید نیز آن را مورد تاکید قرار داده و به قلم و ابزار نوشتن قسم می خورد. «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ»[9] پس نتیجه گرفته می شود که انسان استعداد فرهنگ پذیری را داشته و موجودی فرهنگی می باشد. [10]

تهاجم فرهنگی یا تهدید نرم

امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه های زیادی را برمهاجمان تحمیل می کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست های فرهنگی(با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، انجمن های خیریه، ترویج بهداشت و...)تلاش می کنند به اهداف شوم خود برسند زیرا فهمیده اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها نفوذ در فرهنگ آنان و استحالة درونی آن است آنان می خواهند ارزش های مورد پسند خود را ارزش های مترقی جلوه دهند تا بتوانند آن را جایگزین معیارهای بومی و ملی ملت ها سازند که در فرهنگ ملت ها از این اقدامات به هجوم فرهنگی تعبیر می کنند. پس عمل جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کند «تهاجم فرهنگی» محسوب می شود.

این واقعیت را دانشمندان غربی نیز اذعان دارند. میشل پانوف در توضیح اصطلاح فرهنگ پذیری به این استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می نویسد: امروزه فرهنگ پذیری به تماس های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند اطلاق می شود در این صورت جامعة غالب که هماهنگ تر و از نظر تکنیک مجهز تر است – معمولاً از نوع جوامع صنعتی – به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می گردد. [11]

این محقق در تعبیر دیگر از این تهاجم در صورتی که به شکلی گسترده تر باشد می نویسد: هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزشهای اجتماعی و روحیات سنتی جامعه مغلوب و برای گسستگی و سپس نابودی آن می کوشد، واژه قوم کشی را به کار می برند تا القای اجباری فرایند فرهنگ پذیری را از طریق فرهنگ غالب در فرهنگ مغلوب توصیف کنند. البته جوامع صنعتی قوم کشی را با تظاهر به این که هدفشان از همانندسازی ایجاد آرامش یا تغییر شکل در جوامع ابتدائی یا عقب مانده است اجرا نموده و باز هم اجرا می کنند.[12]

در تعریف پدیدة تهاجم فرهنگی دیدگاه رهبر معظم انقلاب قابل توجه است. از نظر ایشان در تهاجم فرهنگی یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برد. در این هجوم، باورهای تازه ای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد می کنند.[13]

تعریف تهاجم و ناتوی فرهنگی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

رهبر معظم انقلاب در موردی دیگر ناتوی فرهنگی را این گونه تعریف کرده اند: مجموعه زنجیره ای به هم پیوسته رسانه های گوناگون و اینترنت، ماهواره ها، تلویزیون و رادیو... که در جهت مشخص حرکت می کنند تا سررشتة تحولات جوامع را بر عهده بگیرند... اینها صهیونسیت ها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در آمریکا و اروپایند.[14]

تهدید نرم:

ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می باشد. بسیاری از اقدامات علیه انقلاب اسلامی ایران از سوی نظام سلطه و هم پیمانان خارجی و داخلی آن طی دهه دوم و سوم انقلاب از نوع تهدید نرم به شمار می آید. تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.

قدرت نرم:

یکی از مفاهیم اصلی در علم سیاست، مفهوم قدرت است. اهمیت قدرت در علم سیاست به قدری بالاست که اساساً قدرت را موضوع علم سیاست می دانند و قدرت در علم سیاست یعنی توانایی دارندة آن برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی که ممکن باشد.

منابع قدرت

مهمترین عوامل و منابع قدرت را می توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.

از قدرت روانی فرهنگی تحت عنوان قدرت نرم یاد می شود و صحنه روابط بین المللی، رویاروئی قدرت است و هر کشوری می تواند منافع و امنیت خود را در پناه قدرت تأمین نماید. در این صحنه کشوری می تواند تأمین منافع کند و اهداف خود را پیش ببرد که از قدرت بیشتری برخوردار باشد.

قدرت نرم که یکی از شاخه های قدرت ملی به حساب می آید هر روز از اهمیت بیشتری در عرصه بین المللی برخوردار می گردد. تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تهدید نرم، انقلاب مخملی، براندازی خاموش، جنگ روانی و ناتوی فرهنگی در واقع صحنه تقابل قدرت نرم است.

تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی

آیا می توان مرز دقیقی بین تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی کشید؟ معیار تشخیص هر کدام چیست؟

هر یک از تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی دارای سه شکل و مرحلة مهم است که از این طریق می توان آنها را از یکدیگر بازشناخت.

مراحل مختلف تهاجم فرهنگی عبارتند از: 1.تحمیل 2.تخریب 3.تسلیم فرهنگی.

مراحل مختلف تبادل فرهنگی عبارتند از: 1.گزینش 2.تحلیل 3.تولید فرهنگی.[15]

هریک از این مراحل را به طور مختصر شرح می دهیم:

گزینش: منظور آن است که هر چیزی که از دیگران است را به طور مطلق رد نکرده یا نپذیریم زیرا هر فرهنگی اجزای بسیار متعددی دارد که ممکن است بعضی از آنها نامطلوب باشد و بعضی مطلوب. ما اجزایی را که مطابق با ارزش های فرهنگ خودی است انتخاب می کنیم. چنانچه خداوند متعال می فرماید: «... فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُوا الألْبَابِ».[16]

تحلیل: آن است که آنچه را که از فرهنگ دیگر گزینش کرده ایم آن را متناسب با فرهنگ بومی جذب کنیم و به شکل عنصری از فرهنگ خودی در آوریم.

تولید فرهنگی: اگر دو مرحله گزینش و تحلیل در مورد عناصر فرهنگی درست انجام گیرد جامعه به مرحله ای از رشد و توانایی می رسد که می تواند با تولید فرهنگ نیازهای جامعه اش را برطرف سازد و صرفاً مصرف کننده فرهنگ دیگران نباشد.

تحمیل فرهنگی: در تحمیل فرهنگی، فرهنگ مهاجم عناصر مفسد را به فرهنگ مورد نظر تحمیل می کند.

تخریب فرهنگی: در تخریب فرهنگی، فرهنگ مهاجم توان و قوه تجزیه و تحلیل را از فرهنگ مقابل می گیرد

تسلیم فرهنگی: در تسلیم فرهنگی به تحدید مرزهای فرهنگی پرداخته آن را محدود می سازد.

در مجموع می توان گفت که تهاجم فرهنگی نوعی ارتباط فرهنگی است که در آن حداقل یکی از سه هدف تحمیل، تخریب و تسلیم فرهنگی تعقیب می شود.

تفاوت تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی:

به طور خلاصه می توان تفاوت تهاجم و تبادل فرهنگی را در موارد ذیل دانست:

1. در تهاجم هدف تخریب است اما در تبادل هدف انتقال و نشر فرهنگ است. 2. در تهاجم مهاجم برای جایگزینی فرهنگ خود به نحوی ظالمانه سعی در ریشه کنی فرهنگ مقابل دارد اما در تبادل فرهنگی چنین نیست. 3. در تهاجم فرهنگی قصد استیلا و به طور کلی غرض سیاسی در نظر است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی پذیرد.[17]

ویژگیهای تهاجم فرهنگی:

تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که عبارتند از:

الف)یک کار آرام و بی سر و صداست، ب)برای اکثریت مردم نامرئی و نامحسوس است، ج)با برنامه و ابزارهای گسترده ای است(از حربه های سیاسی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و اقتصادی بهره می گیرد)، د)گسترده و همه جانبه و فراگیر است برخلاف تهاجم نظامی که تنها بخشی از مرزهای مجاور در تیررس دشمن قرار می گیرد. ه)کارساز است و برخلاف تهاجم نظامی حساسیت ها را به خواب می برد. و)دراز مدت و دیرپاست. ز)ریشه ای و عمیق است و ذهن و قلب انسان ها را نشانه گرفته و تسخیر می کند. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان ها.

بسترهای تهاجم فرهنگی

بدیهی است که کار و تهاجم فرهنگی بدون بستر سازی مناسب برای رسیدن به اهداف ممکن نیست به این شکل که اگر همه لوازم تهاجم فرهنگی فراهم شود ولی شرایط و بستر مناسب وجود نداشته باشد در واقع همه تلاشهای قبلی ناکام می ماند از این رو به برخی از مواردی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می شود اشاره می گردد که می توان آن را به دو دسته تقسیم بندی کرد.

1.بسترها و عوامل بیرونی: زمینه ها و ابزاری که به نحوی رد پای کشورهای خارجی و غربی در آنها دیده می شود بسترهای بیرونی هستند از جمله: الف)تولید برنامه های مبتذل و صدور آن، ب)تلاش برای دین زدایی از راه های مختلف، ج)ایجاد روحیه خودباختگی فرهنگی، د)ساخت و فروش وسایل ارتباطی مانند ماهواره و سخت افزارها و نرم افزارها و موارد مشابه دیگر.

2.بسترها و عوامل درونی: زمینه ها و عناصری که ریشه داخلی داشته و در پذیرش فرهنگ مهاجم به صورت مستقیم و غیر مستقیم کمک می کنند عوامل درونی هستند؛ از جمله: الف)مشکلات و کاستی های اقتصادی و اجتماعی، ب)ضعف ها و کاستی های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه، ج)ضعف برنامه ریزی دقیق فرهنگی، د)فقدان تولیدات فرهنگی کافی و مناسب، ه)روشنفکران غرب زده: رشد گروه جدیدی از نخبگان که افکارشان ریشه در مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد مانند حسن تقی زاده ها که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی حد و مرز معیارهای غربی در کشور است و معتقد است که وظیفة اول همة وطن پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا بدون قید و شرط تسلیم مطلق اروپا شدن و گرفتن آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید در ظاهر و باطن و جسمی و روحی ، فرنگی مآب شود و بس، و) جهل و ناآگاهی مردم، جوانان و نوجوانان.

مراحل تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در دو مرحله صورت می پذیرد:

الف)تخلیه فرهنگ خودی

در قانون طبیعت وقتی در فضایی خلاء ایجاد می شود نزدیکترین نیروی موجود، آن خلاء را پر می کند. هر پدیدة جدید یا در جایی حضور می یابد که قبلاً خلاء وجود داشته و یا در آن محیط خلاء ایجاد می کند. لذا تخلیه فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می رود.[18]

شیوه ها و راهبردهای دشمن در ْایجاد خلاء فرهنگی( ناتوی فرهنگی)

عمده ترین این راهبردها را در ایران می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:

1.تخریب بنیانهای فکری، اعتقادی، ارزشی و اخلاقی با ایجاد تردید در آنها، 2.انزوای روحانیت و بی ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین، 3.قداست زدایی از دین و شعائر دینی، 4.ترویج فساد و رذالت زدایی از آن مانند شیطان پرستی در دنیای معاصر. چنانچه خداوند متعال این حقیقت را در قرآن مجید بیان فرموده که شیطان به دنبال دام برهنگی انسان و توجه دادن او به شهوات است «یَا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...؛[19] ای فرزندان آدم، شیطان شما را نفریبد، آن چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد تا عورت آنها را به آنها نشان دهد.»

در این آیه خداوند متعال به همه افراد بشر هشدار می دهد که مراقب فریبکاری شیطان باشند زیرا شیطان سابقه دشمنی خود را با پدر و مادر آنها نشان داده همانطور که لباس بهشتی را بر اثر وسوسه ها از اندام آنها بیرون کرد ممکن است لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید.[20]

چنانچه امروزه همه همت شیطان های بزرگ و کوچک بر ترویج برهنگی و از بین بردن پوشش عفیفانه و تقواست.

البته باید توجه داشت که این آیه در مقام بیان ولایت شیطان برغیر مومنین است و نیز بیرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشت اشاره وتمثیل است به بیرون آوردن لباس تقوا توسط شیطان از اندام همه آدمیان.[21] 5.فعال کردن گسل های بین نسلی، گسل های قومی و گسل های مذهبی(فرقه گرائی)، 6.ناکارآمد معرفی کردن نظام دینی، 7.راهبرد القای حاکمیت دوگانه(رئیس جمهور – ولی فقیه)، 8.حمایت از جریان های فرهنگی و سیاسی مخالف با نظام دینی و روشنفکران وابسته، 9.تحریک افکار عمومی بر علیه نظام اسلامی و مسئولان آن با سیاه نمائی مسائل ایران از طریق تصویر سازی، جعل خبر، پخش شایعه و... 10.ترویج لیبرالیسم و فمنیسم.

ب تثبیت فرهنگ بیگانه

شیوه ها و راهبردهای دشمن در تثبیت فرهنگ خود: الف)به کار گماردن افراد وابسته، ب)ایجاد نهادهای مختلف بین المللی و ملی، ج)برپائی شبکه ها و مؤسسات شبه فرهنگی، د)تجزیه فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه های متفاوت اجتماعی مانند تحریک اقوام با گویش محلی و تحریک اقلیت های مذهبی و... ه)تحریف تاریخ مانند سرچشمه تمدن بشری قلمداد کردن اروپا و دوره صدسال تمدن و فرهنگ اسلامی را سده یورش های خاوریان وحشی دانستن، و)تغییر خط و زبان برای نمونه، الجزایر، آذربایجان و ترکیه، ز)تضعیف روحیه عمومی: القای این که آرزوها و امیدهای فرد یا جامعه دور از دسترس خواهد بود و هرگز حاصل نخواهد شد، ح)القای یأس و ناامیدی دشمن برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یأس و نا امیدی قبل از هر چیز مردم را خسته و بی زار می کند و با تکرار محرومیت ها، خرابی ها، شکست ها با استفاده از عوامل تبلیغی، اقتصادی، سیاسی و روانی درآنها سرخوردگی ایجاد می کند. د)ایجاد رعب و وحشت، تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای دولتی زمانی رشد می یابد که فرد یا افراد دچار ترس ناگهانی گشته و در موقعیت بحرانی و اضطراب قرار گرفته و احساس کند که خطر او را تهدید می کند.

ابزار تهاجم فرهنگی

دشمنان، مفاهیم مورد نظر خود را با تأمل و به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می کنند که برخی از آنها عبارتند از:

1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در برنامه های آموزشی کشورهای جهان سوم بوده است یکی از کارکردهای پنهان این برنامه های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است.[22]

زبان نیز می تواند مهم ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده لغات خودی، از لغات بیگانه به صورت افسار گسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی خبر بماند.

در مورد ترجمه نیز می توان گفت که اگرآموخته های فارغ التحصیلان ما عمدتاً از متون ترجمه شده باشد دانش آموختگان امکان تفکر مستقل را از دست می دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می نشیند.

2.تبلیغات: تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می گیرد از جمله: الف)پوشش فراگیر، ب)فرامحیطی بودن، ج)چند حسی بودن، د)قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام.[23]

3.شایعه: شایعه در اصطلاح خبر بی اصل و نادرستی است که درمیان مردم بر سر زبان ها بیفتد. شایعه را دولت های بیگانه برای ضربه زدن به پیکر یک ملت و برای تاثیرگزاری دربافت فکری و ذهنی آنان دامن می زنند

4.تحریف واقعیت: یکی از رایج ترین شیوه های مطبوعاتی دست کاری و تحریف واقعیت است و این تحریف یا از نوع لفظی است که تحریف کننده از خود ساز و برگهایی بر پیکره وقایع و حقایق اضافه می کند و چهره روشن حقایق را تاریک و زشت می سازد. به عبارت دیگر لفظ را کم یا زیاد می کند یا ظاهر مطلبی را عوض می نماید. یا از نوع معنوی، در این نوع تحریف جملات را طوری تفسیر و توجیه می نماید تا درست بر خلاف معانی واقعی آنها باشد و گاهی از طریق اغراق و مبالغه واقعیت را تحریف می کنند که در این روش تضادهای درونی جوامع را شدت می بخشند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه داده مردم را به نظام حاکم یا به دیگرافراد و گروهها بدبین می نمایند.

5 .ترور شخصیت: اصطلاحی که امروزه برای ترور کردن از طریق وسایل ارتباط جمعی مورد استفاده قرار می گیرد ترور شخصیت است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق تهمت زدن و یا به تصویر کشیدن نقاط ضعف آنهاست و این در صورتی است که نتوانند فردی را ترور فیزیکی کنند و یا ترور فیزیکی مصلحت آنان نباشد و با این شیوه باعث شوند رهبران صاحب نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.[24]

6. کتاب ها و نشریات: از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب ها و نشریات است، اساساً ماهیت جنگ روانی و فرهنگی بهره برداری از تبلیغات و نشریات مبتنی بر دروغ، تهمت، فریبکاری، نیرنگ افکنی و فتنه انگیزی برای نفوذ در عواطف و احساسات و جذب مخاطبان به منظور استفاده از حمایت های آنان در جهت تحقق مقاصد خاص جریان های سیاسی است.

اهداف تهاجم فرهنگی

1.مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و... .

2.ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن.

3.عرفی سازی حکومت و ترویج پلورا لیسم دینی.

4.از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور.

5.ایجاد بی اعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه های مردمی نظام اسلامی.

6.ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریان های سیاسی.

7.ترویج اندیشه های مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی.

8.ترویج اباحه گری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی.

9.ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دمکراسی و تامین آزادی های مدنی.

10.مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.[25]

راه های مقابله با تهاجم فرهنگی

در دنیای امروز کشورها نمی توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می گردد و در این دریای ارتباطات غرق می شوند. و اگرملتی علاقه مند به حفظ و پاسداری از هویت فرهنگی خود باشد باید سعی کند فرهنگ غیر مادی جامعه خویش را حفظ نماید. البته این به آن معنا نیست که می توان یا باید فرهنگ غیر مادی را کاملاً دست نخورده و ثابت و اصیل نگه داشت زیرا تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولی این تغییر در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی رساند که جریان عادی و خود به خودی را بپیماید.

برای مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی راه حلهای زیادی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می گردد.

1.شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن

هم برای مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن و هم برای یورش به فرهنگ مهاجم، شناخت دشمن و اهداف او از تهاجم فرهنگی از الفبای مبارزه و نخستین گام در این زمینه می باشد. چنانچه امام صادق(ع)می فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس کسی که عالم وآگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی آورند»[26]

2.تقویت بینش دینی و سیاسی مردم

تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری ها باز دارد. قرآن کریم در این باره می فرماید: «...یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ....؛[27] پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می کند».

در این آیه سخن از هدایت انسان در پرتو ایمان به میان آمده است که فرد مؤمن از بسیاری فریبکاری ها و لغزشها نجات می یابد البته در کنار پرورش نهال ایمان در دلهای مؤمنین، آگاه ساختن آنان به مسائل سیاسی روز و تبیین هدف شوم دشمن در یورش فرهنگی نیز ضروری است.

3. اشباع نیازهای طبیعی انسان از راه های مشروع

انسان مجموعه ای درهم پیچیده از غرایز گوناگون است و رها ساختن نامعقول مردم در بهره گیری هرچه بیشتر و به هر شکل ممکن از این نیروهای غریزی و مقدس آنان را از تلاش درسازندگی خویش و جامعه باز می دارد و جلوگیری از ارضای غرایز در حد مشروع، یا ناتوانی دربرآوردن نیازهای طبیعی نیز زمینه را برای روی آوردن به سوی برنامه های مخرب دشمن فراهم می آورد

4.گسترش امر به معروف و نهی از منکر

اگر مردم به این اصل مهم دینی وعقلی آگاهی یابند و خود را مقید و عامل به آن کنند و هر کس در محدوده زندگی خویش با فساد و زشتی ها مبارزه کند و مردم را به نیکی دعوت نماید دشمن هرگز روزنه ای برای نفوذ نخواهد یافت.[28] خداوند متعال در این باره می فرماید: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[29] این آیه بیان می دارد که امر به معروف و نهی از منکر از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.

مقام معظم رهبری در اشاره به اهمیت این موضوع و حقیقت می فرماید: مسأله امر به معروف تکلیف همیشگی مسلمان هاست، جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می باشد.[30]

5.خودسازی متولیان فرهنگی:

در اجرای فرهنگ سازی دینی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، گام نخست خودسازی متولیان فرهنگی و گام بعدی دیگر سازی است. امام صادق(ع)می فرماید: کونوا دعاة الناس باعمالکم، ولا تکونوا دعاهً بالسنتکم.[31]

6.تلاش برای زدودن فقر اقتصادی

تنگدستی از جمله پلیدترین پدیده های جامعه است حقیقت ناگواری که پیشوایان دین آن را زمینه ساز کفر دانسته اند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «کادالفقر ان یکون کفراً»[32] و دانشمندان فقر را عاملی برای آغاز انحراف و بزهکاری می دانند.

7. استفاده از فن آوری نوین در عرصه فعالیت های فرهنگی. 8.تقویت رسانه های داخلی و غنی سازی برنامه های فرهنگی آنها با رویکرد تقویت هویت دینی و ملی و خنثی سازی تهاجم فرهنگی دشمن. 9. تقویت مساجد و کانون های فرهنگی. 10. شناخت کامل فرهنگ اسلامی و ملی. 11. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت های فرهنگی. 12.بازنگری در منابع درس دانشگاهی به ویژه دروس مرتبط با علوم انسانی.

آنچه در مجموع می توان به آن دست یافت این است که هر چند در گذشته هم مقوله ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است و آمریکا که داعیة سرپرستی جهان را در سر می پروراند و خواستار نظامی تک قطبی است هیچ فرهنگ رقیبی را تحمل نکرده که قطعاً فرهنگ اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در راس کشورهای اسلامی، ایران به واسطه انقلاب اسلامی و مخالفت علنی آن با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مورد هجوم بیشتری قرار گرفته و خواهد گرفت و در ناتوی فرهنگی به صورت سازماندهی شده و متفاوت از گذشته وارد عمل خواهد شد. بنابراین مدیریت کلان حوزه فرهنگی کشور باید با حساسیت و اعتقاد به ضرورت مقابله با «ناتوی فرهنگی»به دست کسانی باشد که معتقدند می توان در مقابل غول عظیم رسانه ای غرب ایستاد و باور دارند که غربی ها علیرغم پیشرفت در بعد سخت افزاری، در بعد نرم افزاری هنوز هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کنند و از این لحاظ بسیار ضربه پذیر و سست می باشند هر چند نباید دشمن را نادیده گرفت و بایستی در این راستا تمام ترفندهای فرهنگ مهاجم تبیین و شناخته شود و متناسب با آن ابزار کافی فراهم گردد و از آنجا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است باید با تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملی و دینی و به صورت تهاجمی و نه تدافعی با آن مقابله کرد.

سوتیترها

ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می باشد.

تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.

مهمترین عوامل و منابع قدرت را می توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.

تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می گیرد.

از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب ها و نشریات است.

در دنیای امروز کشورها نمی توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می گردد و در این دریای ارتباطات غرق می شوند.

تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری ها باز دارد.

هر چند در گذشته هم مقوله ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است.

امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه های زیادی را برمهاجمان تحمیل می کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست های فرهنگیتلاش می کنند به اهداف شوم خود برسند.

پی نوشت ها:

[1] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان گردان عاشورا، 22/4/71.

[2] . حمید جاودانی شاهدین، مجله حوزه و دانشگاه، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، سال دهم، شماره 35.

[3] . پریچهر ابراهیمی،تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب.

[4] . محمدعلی یوسفی زاده،مجله حوزه و دانشگاه، انسان موجودی فرهنگی، سال سوم، شماره 9.

[5] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 299، ح5.

[6] . آمدی، غررالحکم، باب توبیخ النفس، ح 4815.

[7] . اعراف/96.

[8] . طلاق/ 2-3.

[9] . قلم/ 1-2.

[10] . مرتضیمطهری،تکامل اجتماعی انسان.

[11] . حمید جاودانی شاهدین، پیشین.

[12] . همان.

[13] . بیانات مقام معظم رهبری 21/5/71.

[14] همان، در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه سمنان، 18/8/85.

[15] اصغر افتخاری و علی اکبر کمالی، رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی.

[16] . زمر/17- 18.

[17] حمید جاودانی شاهدین، پیشین.

[18] . همان.

[19] . اعراف/ 27.

[20] . ناصر مکارم شیرازی و همکاران،تفسیر نمونه.

[21] . علامه طباطبائی،تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی.

[22] . قائم مقامی.

[23] . جاودانی، پیشین.

[24] . وزارت آموزش و پرورش،آموزش پدافند غیرعامل.

[25] . یداله جوانی، ناتوی فرهنگی و راههای مقابله با آن.

[26] . علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 75، ص 269، ح109.

[27] . یونس/ 9.

[28] . حسین شاهد خطیبی، تهاجم فرهنگی، فصل هفتم، به نقل از سایت لیله القدر.

[29] . آل عمران/ 104.

[30] . مقام معظم رهبری، در دیدار علماء و روحانیون، 7/5/71.

[31] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 198، ح19.

[32] . همان، ج 70، ص 246، ح4.



راه های مبارزه با تهاجم فرهنگیذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: تهاجم فرهنگی .
پرسش: چه کنیم که از تهاجم فرهنگی غرب در امان بمانیم؟
پاسخ: تقویت بینش دینی و سیاسی جامعه، معرفی الگوهای مناسب، برطرف ساختن نیازهای طبیعی انسان از راه مشروع ، دفاع از ارزش‌های دینی و احیای عزت نفس و غیرت دینی، احیاء و توسعه امر به معروف و نهی از منکر و استقامت در راه دین از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی است.


فرهنگ[ویرایش]

فرهنگ‌، مهم‌ترین و ماندگارترین وجه زندگی بشر و روح بالنده و افتخارآمیز اوست. ساختار شخصیت فردی و اجتماعی بشر؛ با فرهنگ صورت می‌گیرد. فرهنگ، اساسی‌ترین و زیربنایی‌ترین عنصر یک جامعه است و چگونه بودن و چگونه زیستن را به ملت‌ها می‌آموزد. فرهنگ هر ملت، حاکی از گذشته افراد و ترسیم‌کننده حال و آینده آن‌ها و مشعلی فروزان برای تبیین اصالت یک ملت است.

علت تهاجم فرهنگی[ویرایش]

در همیشه تاریخ زورمندان و زراندوزان عالم برای سلطه و استعمار و استثمار ملت‌ها از ابزارهای گوناگون بهره گرفته‌اند، که جنگ و خونریزی از جلمه آن‌هاست. اما پس از قرن‌ها خونریزی و جنایت به این نتیجه رسیدند که جنگ و روش نظامی، روشی ماندگار و پایدار نبوده و پیروزی در آن را نیز نمی‌توان تضمین کرد. از این رو در یک طرح جدید، شیوه استکباری و استعماری خویش را تغییر دادند و این بار، با جنگ فرهنگی و استحاله فرهنگ خودی به مصاف ملت‌های محروم و ستم کشیده آمده‌اند و با نفوذ در فرهنگ ملت‌ها و با ترفندی مرموز و حساب شده، فرهنگ اصیل ملّتی را به تصرف معیارها و هنجارهای ننگین خویش در آوردند و بدین ترتیب ملتی را به خواری و زبونی کشاندند.

تاریخچه شروع تهاجم فرهنگی در ایران[ویرایش]

تهاجم فرهنگی در ایران سابقه طولانی دارد اما وجه آشکار و فراگیر آن از دوران « رضا خان » آغاز شد. او که از فهم معادلات سیاسی و سیاستگذاری اجتماعی فرهنگی عاجز بود در سفر به ترکیه به شدت شیفته اقدامات « آتاترک » و اندیشه‌های غرب‌زده او شد به گونه‌ای که پس از بازگشت به ایران تمام تلاش خود را برای اجرای طرح‌هایی نظیر اقدامات «آتاترک» بکار گرفت و برای استحاله فرهنگی ارزشی ایران، دست به هر جنایتی زد که می‌توان «کشف حجاب» مقابله با علماء و روحانیت ، حذف تعلیمات دینی از نظام آموزشی، تغییر لباس ملّی، سرکوب عزاداری ، ترویج فساد و بی‌بند و باری و...» را از مهم‌ترین جنایات وی برشمرد.
کسانی که رضاخان را به حکومت رسانده بودند پس از ناکار‌آمدی و پایان تاریخ مصرف وی، او را برکنار کرده و پسرش « محمدرضا » را برجای او نشاندند. محمدرضا در نشر فرهنگ ابتذال و تقلید کورکورانه از غرب، روی پدر را سفید کرده بود و همه تلاش‌ خویش را برای سرکوب فرهنگ اسلامی و ترویج فرهنگ استعماری بکار بسته بود.
این وضعیت همواره مورد اعتراض علماء و روحانیت بود تا اینکه بالاخره با انقلاب اسلامی ایران بدست الهی امام خمینی (ره) همه تلاش‌های آنان را بر باد داد.
پس از پیروزی انقلاب، دشمنان زخم خورده و زبون این ملّت تمام تلاش خود را برای سرنگونی نظام اسلامی ایران بکار بستند و با تبلیغات مسموم و تحریم اقتصادی و بالاخره جنگ تمام عیار هشت ساله سعی در خشکاندن نهال نوپای انقلاب داشتند. اما با هوشیاری امام و ملت غیور ایران، هیچ یک از این نقشه‌ها کارساز نیفتاد. تا اینکه دشمنان در طرحی نو و از طریق تهاجم فرهنگی به مصاف ملت انقلابی و متدین ایران آمدند. و با کمال تأسف دشمنان در این مصاف تا حدودی به مقاصد ننگین خویش دست یافتند.
بنابراین مسأله تهاجم فرهنگی را باید جدی تلقی کرد و با شناخت همه جانبه و عمیق آن، به رویارویی و مبارزه اصولی با آن پرداخت. در این بین همه ملت‌ مسئولند اما مسئولیت عالمان دینی، اندیشمندان اسلامی و مسئولین و کارگزاران بسیار سنگین است.

راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی[ویرایش]

با این مقدمه نسبتاً طولانی، اینک به برخی از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی اشاره می‌نماییم،‌ امید است با شناخت دقیق این پدیده شوم و خطرناک به پیروزی نهایی دست یابیم:

← تقویت بینش دینی و سیاسی جامعه
یکی از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی و در امان ماندن از آن، تقویت بینش دینی و سیاسی جامعه است. ارتقاء بینش دینی و سیاسی جامعه از حساس‌ترین اعمالی است که همه آحاد جامعه موظف به آن هستند و رهبران دینی، عالمان و اندیشمندان و متصدیان امور فرهنگی و سیاسی جامعه، وظیفه سنگین‌تری نسبت به دیگران دارند.
اگر سطح آگاهی دینی و سیاسی جامعه ارتقاء یابد، و جامعه به بلوغ فکری دست پیدا کند، و فارغ از هر گونه هیاهو و تبلیغات، خوب و بد را دریابد. هرگز تسلیم بیگانه نخواهد شد. در طول تاریخ ، آنچه که موجب فائق آمدن دشمنان بر ملّتی می‌شد، سوء استفاده دشمنان از عدم آگاهی صحیح توده مردم بوده است.

←← عوامل ایجاد عدم آگاهی
اما این که چه عواملی باعث عدم آگاهی مردم می‌شوند، می‌توان به امور زیر اشاره کرد:
سستی و بی‌تفاوتی اندیشمندان جامعه.
قرائت‌های مختلف از دین و ایجاد شک و تردید در بین مردم.
عدم حمایت مردم از رهبران راستین و دلسوز و بی‌تفاوتی نسبت به هشدارهای آنان.
دنیازدگی روشنفکران و مؤثران در جامعه.
تبلیغات عوام فریبانه و مسموم دشمنان و نیز استفاده از تمام امکانات.
تخریب چهره‌های برجسته دینی و سیاسی و...
بنابراین آنچه که امروز و در شرایط حساس فعلی، مسئولین و متصدیان فرهنگی سیاسی جامعه باید به آن توجه نمایند؛ درک همین نکته مهم است که برای مقابله با فرهنگ مبتذل غربی، بینش دینی و سیاسی مردم و در رأس همه، جوانان عزیز را ارتقاء بخشند و به تربیت صحیح و دینی این نسل ارزشمند بپردازند.
اگر جامعه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به بلوغ فکری می‌رسید و از نظر دینی و سیاسی به حد مطلوب دست می‌یافت و اگر اندیشمندان جامعه و تحلیل‌گران فرهنگی سیاسی، به تحلیل درست و واقعی از اوضاع و احوال حکومت و مسائل روز می‌پرداختند و اگر آتش خانمانسوز دنیازدگی دامن خواص را در کام خویش نمی‌گرفت و اگر مردم به جای تسلیم در برابر تبلیغات دشمنان، به فرمان رهبر خود گوش فرا می‌دادند و در صحنه‌های نبرد، پشت به دشمن نمی‌کردند و یا تسلیم نمی‌شدند؛ قطعاً انسان‌های پلیدی چون معاویه ، یزید و... زمام حکومت را در دست نمی‌گرفتند و آن همه بدبختی و ننگ و عار را به نام اسلام انجام نمی‌دادند.
بنابراین مسئولیت آگاهی بخشی به آحاد جامعه و بویژه جوانان وظیفه‌ای همگانی است و البته وزارت آموزش و پرورش ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان صدا و سیما ، سازمان تبلیغات اسلامی ، ائمه جمعه و جماعات، روحانیت ... مسئولیت سنگین‌تری بر عهده خواهند داشت.

← معرفی الگوهای مناسب
یکی از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی و در امان ماندن از این تهاجم همه جانبه، داشتن الگوهای مناسب است.‌ تا انسان با اقتداء به آن‌ها بتواند به سرمنزل مقصود دست یابد و در این مصاف زندگی پیروز میدان شود.
انسان موجودی است که دارای بعد فردی و اجتماعی است. از این رو اگر بخواهد در این دو بعد دارای رفتاری شایسته باشد، نیازمند الگویی است که از او سرمشق بگیرد. بنابراین جامعه دینی باید الگوهای مناسب را معرفی نماید تا افراد در دام‌هایی که برایشان گسترده شده است گرفتار نگردند. لذا اسلام دستورات ویژه‌ای در باب آیین دوست‌یابی و دوستی دارد.
این همه تأکیدات اسلام برای آن است که نیاز روحی انسان به بهترین شکل تأمین شود. لذا انسان با داشتن دوستان صمیمی، هم تنها و بی‌یاور نمی‌ماند و هم از نظر روحی و عاطفی با مشکلات جدی مواجه نمی‌شود. طبیعی است که از آثار دوستی این است که انسان از رفتار دوستش الگو می‌گیرد و همان شیوه در رفتار و کردار او نیز اثرمی‌گذارد. قرآن کریم داستان دو دوستی را بیان می‌کند که یکی از آنان موجب گمراهی طرف مقابل شده است:«یوم یعضّ الظالم علی یدیه یقول یالیتنی اتخذت مع الرسول سبیلاً. یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلاناً خلیلاً لقد اضلّنی عن الذکر بعد اذ جائنی و کان الشیطان للإنسان خذولاً» [۱] به خاطر بیاور روزی را که ظالم دستان خویش را از شدت حسرت به دندان می‌گزد و می‌گوید ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم. ای وای بر من! کاش فلانی ( دوست گمراه)‌ را دوست خود انتخاب نکرده بودم. او مرا از یاد حق گمراه ساخت، بعد از آنکه آگاهی به سراغ من آمده بود.
و شیطان همیشه خوارکننده انسان است بنابراین همان‌گونه که الگوی خوب انسان را به کمال رسانده و از سرچشمه زلال معرفت و هدایت، جرعه‌های نجات‌بخش را به انسان چشانده و سیراب می‌کند، دوست بد و الگوی نامناسب، لجوج و گمراه نیز انسان را در مرداب گناه و آلودگی گرفتار می‌نماید. دشمنان دین برای متأثر ساختن نوجوانان و جوانان ، کسانی را که هیچ صلاحیت اخلاقی ندارند به عنوان الگو معرفی می‌کنند تا بدینوسیله نوجوانان و جوانان عزیز ما را از فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی دور نمایند. بنابراین باید هوشیار بود و در انتخاب دوست و الگوی مناسب همت گماشت و ویژگی‌های دینی و مذهبی و آگاهی‌ صحیح را معیار دوستی قرار داد.

← برطرف ساختن نیازهای طبیعی انسان از راه مشروع
یکی دیگر از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی و در امان ماندن از آن، برطرف ساختن نیازهای طبیعی انسان از راه مشروع است، همانگونه که می‌دانید انسان موجودی است آمیخته با انواع تمایلات و خواسته‌ها. و اگر به این تمایلات پاسخ مناسب و مشروع داده نشود، برای انسان غیر از تباهی و انحطاط چیز دیگری در پی نخواهد داشت.
غریزه جنسی نیرومندترین و سرکش‌ترین غرائز انسان است به طوری که به تنهایی با دیگر غرائز برابری می‌کند و همان‌طور که کنترل آن از راه ازدواج صحیح، نیمی از دین را حفظ می‌کند،‌ انحراف این غریزه نیز دین و ایمان انسان را تباه می‌نماید. بنابراین تنها راه برخورد منطقی و عاقلانه با این غریزه، ازدواج «بهنگام» است.
زیرا زن و مرد مکمل یکدیگرند... هنّ لباس لکم و انتم لباس لهن... [۲] زنان لباس مردان و مردان لباس زنان هستند. یعنی همان‌گونه که لباس عیوب انسان را می‌پوشاند همسران نیز عیوب همدیگر را می‌پوشانند و راز پوش یکدیگرند و جلوی طغیان غریزه جنسی همدیگر را می‌گیرند. همان‌گونه که لباس، انسان را از سرما و گرما و از برخورد مستقیم با اشیاء حفظ می‌کند همسران نیز همدیگر را از تیرهای مسموم دشمنان و گناه حفظ می‌نمایند. و از همین روست که اسلام تأکید فراوانی به ازدواج بهنگام می‌نماید.

← دفاع از ارزش‌های دینی و احیای عزت نفس و غیرت دینی
دشمنان دین همواره سعی دارند ارزش‌های دینی را واژگون جلوه دهند و بدین جهت عزت نفس و غیرت دینی جامعه را نابود سازند بنابراین یکی دیگر از راه‌های مبارزه، دفاع از ارزشهای دینی و احیای عزت نفس و غیرت دینی است.

← احیاء و توسعه امر به معروف و نهی از منکر
یکی دیگر از راه‌های مبارزه و مصون ماندن از تهاجم فرهنگی احیای امر به معروف و نهی از منکر است. و این نظارت همگانی باید در جامعه نهادینه شود و این فریضه مهم از زیر خروارها گرد و غبار بیرون بیاید.

← استقامت در راه دین
از دیگر راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی، استقامت در راه دین و نهراسیدن از دشمنان و صبر و استقامت ورزیدن در راه حق است.
امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:«أما والله ان کنت لفی ساقتها حتی تولّت بحذا فیرها، ما عجزت و لا جبنت، و انّ مسیری هذا لمثلها، فلأ نقبنّ الباطل حتی یخرج الحقّ من جنبه» [۳]، به خدا سوگند ! من از پیشتازان لشکر اسلام بودم تا آن‌جا که صفوف کفر و شرک تار و مار شد، هرگز ناتوان نشدم و نترسیدم، هم اکنون نیز همان راه را می‌روم،‌ پرده باطل را می‌شکافم تا حق را از پهلوی آن بیرون آورم.
بنابراین استقامت همراه با بصیرت در راه حق و آرمان‌خواهی، نیروهای ارزشی و بخصوص نوجوانان و جوانان می‌تواند توطئه تهاجم فرهنگی را خنثی ساخته و پیروزی و سرافرازی را به ارمغان آورد.
« به امید آن روز»
امام صادق (ع)فرمود:« إنّ المؤمن اشدّ من زبر الحدید، ان الحدید اذا دخل النار لان، و إن المؤمن لوقتل و نشر ثم قتل و نشر لم یتغیّر قلبه» مؤمن محکم‌تر و سخت‌تر از قطعه‌های آهن است. زیرا آهن سخت‌ اگر حرارت ببیند نرم می‌شود و بدرستی که مؤمن اگر کشته شود و سپس زنده گردد و بار دیگر به قتل برسد و زنده شود قلب او و عقیده او تغییر نخواهد کرد. [۴]

منابع برای مطالعه بیشتر[ویرایش]

• تهاجم فرهنگی، آیت الله مصباح یزدی.
• فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، دکتر حداد عادل.
• تهاجم فرهنگی، سید مرتضی حسینی اصفهانی.
• تهاجم فرهنگی و راههای مبارزه با آن، انجمن اولیاء‌ و مربیان.

پانویس[ویرایش]
 
۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۰ ۲۷.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.    
۳. نهج‌البلاغه، خطبه۳۳.
۴. احمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن، ج۱، ص۲۵۱.    


منبع[ویرایش]

اندیشه قم.    


تهاجم فرهنگی یکی از نمودهای جهانی سازی است که بنا دارد فرهنگ و تمدن غربی _ آمریکایی را بر دیگران به ویژه فرهنگ های اسلامی غالب کنند و فرهنگ های دیگر را از درون تهی نمایند. این تهاجم در رابطه با فرهنگ اسلامی _ شیعی ایرانیان از شدت بیشتری برخوردار است.
واقعیت این است که تهاجم فرهنگی مقوله ای حقیقی و جدی و برنامه ریزی شده می باشد و تنها راه مبارزه با آن نیز مصونیت بخشیدن به جوانان و سایر افراد جامعه از راه تمسک به فرهنگ غنی اسلامی و ملی این مرز بوم و استفاده کارآمد از همه امکانات خصوصا" دستگاه های فرهنگی و بسیج همه اقشار مردم, براساس برنامه ای دقیق و حساب شده می باشد. بر این اساس مهم ترین راه های مبارزه با آن عبارتند از:
1- حفظ و تعمیق ارزش های اسلامی و ملی از طریق فرآیند صحیح جامعه پذیری و عوامل آن مانند خانواده, مدرسه, رسانه ها و... و آگاه نمودن جوانان با پیشینه های درخشان تمدن اسلامی و دستاوردهای مادی و معنوی عظیم انقلاب اسلامی .
2- تحقق حیات طیبه اسلامی و حفظ ارزش های انقلابی , استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی و تأمین رفاه, سعادت, صلح و امنیت برای مردم در سایه ایمان به خداوند و حاکمیت ارزش های الهی .
3- هوشیاری و بیداری در مقابل انحراف معنوی جامعه اسلامی .
4- احیای فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر که به عنوان یکی از ارکان اساسی اسلام و ضامن حفظ و بقای فرایض و ارزش های الهی می باشد.
5- ایجاد باوری عمیق, درونی, ریشه دار, عقلانی و مبتنی بر نظام ارزشی اسلام در مدیران جامعه به معنی کسانی که در دستگاه های رسمی, تقنینی, اجرایی, قضایی, نظامی, انتظامی, آموزشی, فرهنگی و تبلیغی و... نقش ایفا می کنند.
6- تلاش و تدبیر جدی, گسترده و عمیق برای لحاظ نظام ارزشی مطلوب در همه فعالیت ها و اقدامات, در بخش های مختلف جامعه و در عرصه های گوناگون سیاسی, اقتصادی, فرهنگی و...
7- تبلور و تجلی این نظام ارزشی در رفتار حقیقی و حقوقی مدیران, ساختار کلان کشور و برنامه های اجرایی ... به طور کلی برای مصون ماندن از تهاجم فرهنگی بیگانگان و گریز از الگوها و گرایشات غربی دو جهاد عمده لازم است : جهاد علمی و عملی.
الف ) در جهاد علمی شخص باید معرفت خویش را نسبت به ارزش ها و هنجارهای دینی پیوسته روزافزون سازد و نیک را از بد و سره را از ناسره به خوبی بازشناسد و با شعور و آگاهی همواره در مسیر نیکی ها گام بردارد.
ب ) جهاد عملی به دو بخش تقسیم می شود:
1- جهاد عملی فردی ; این جهاد حرکتی دائمی و خستگی ناپذیر در برابر هواها و خواسته های نفسانی است. این جهاد عزمی استوار و مراقبتی دائمی می طلبد و بدون ارتباط پیوسته با خدا و جدیت در مخالفت با شیطان نفس نمی توان از آن سرافراز بیرون آمد. یکی از راه های کاربردی مناسب برای بالا بردن میزان موفقیت در این مسیر اجرای برنامه مشارطه, مراقبه, محاسبه است که به ضمیمه ارسال می گردد.
در این مسیر شخص باید ابتدا به انجام واجبات و ترک محرمات همت گمارد, در مرتبه دوم انجام مستحبات و ترک مکروهات را وجهه همت خویش قرار دهد و در مرتبه سوم هر آنچه غیر الهی است, حتی برخی از مباحات, را از خود دور سازد و به غیر خدا و آنچه مطلوب اوست نپردازد.
2- جهاد عملی اجتماعی ; کوششی جمعی در جهت تغییر و اصلاح جامعه و مبارزه با آلودگی ها و انحرافات و بسط علم , اخلاق , معنویت و فضیلت و تقوی در جامعه است . این مهم نیز مستلزم برنامه ریزی دقیق و مشورت و همگامی با صاحب نظران و دیگر دوستان همراه و هم رأی است.
در پایان ذکر این نکته لازم است که مسلما" برخورد فیزیکی و بستن مرزها و... هرگز به عنوان بهترین یا آخرین راه حل نمی باشد و تحقق آن نیز در عصر ارتباطات و پیشرفت تکنولوژی به صورت کامل امکان پذیر نیست, اما در مواردی لازم است و از تأثیر و نفوذ بیشتر تهاجم فرهنگی جلوگیری به عمل می آورد.
در رابطه با مقابله با شبیخون فرهنگى دشمنان وظایفى بر عهده دولت و وظایفى بر دوش مردم بویژه جوانان است:
الف) وظایف دولت:
1) اصلاح برنامه هاى رادیو و تلویزیون.
2) احیاى مساجد و کانون هاى دینى فرهنگى و تربیتى.
3) سرمایه گذارى جدى در اصلاح وضعیت مدارس و دانشگاه ها.
4) جدیت در برخورد با منکرات اجتماعى.
5) آگاهى بخشیدن به جامعه از ترفندهاى دشمن و خطرات آن و راه هاى پیشگیرى و مقابله و...
6) ایجاد سرگرمى هاى سالم و مفید و جاذب که مانع بزرگ از توجه مردم به برنامه هاى مبتذل دشمن گردد.
ب) وظایف مردم:
1) حضور هر چه بیشتر در مراسم دینى.
2) کیفیت و غنا بخشیدن به برنامه هاى مذهبى.
3) بالا بردن سطح معلومات و تعمیق آگاهى هاى دینى و استحکام بخشیدن به ایمان و اعتقادات مذهبى.
4) احیاى هر چه بهتر امر به معروف و نهى از منکر
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
1- فرهنگ و تهاجم فرهنگی , برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری
2- انقلاب و ارزش ها, علی ذوعلم
3- ابوالفضل اشرفی , بحران هویت اجتماعی و آسیب شناسی انقلاب (مجموعه مقالات آسیب شناسی انقلاب اسلامی )



کانال تلگرامی پرسمان: @porseman

تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن

-(2 Body) 
تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن
Visitor 3413
Category: سیاسی و اجتماعی

اشاره:
اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.
تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی ها می فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[1]
استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.
اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می باشند و در این امر تمام جریان های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می کنند. چنانچه در جریان انتخابات 22 خرداد 88 این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است.
حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً «جنگ و غارت فرهنگی» چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود.
تعریف فرهنگ
برای فرهنگ حدود 250 تعریف ارائه کرده اند. از جمله: مجموعه دست آوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب، رسوم، عادات و دیگر قابلیت های اکتسابی که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد.
تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این است که تمام دست آوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است.
فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی
فرهنگ را می توان در دو سطح مادی و معنوی دسته بندی کرد؛
فرهنگ مادی: عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دست آوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و...
فرهنگ معنوی (غیر مادی): عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش ها و اندیشه ها، اخلاقیات و... فرهنگ مادی معمولاً تحت تاثیر فرهنگ معنوی رشد می کند زیرا نوع نگرش به هستی و جهان و ارزشهای حاکم بر جوامع در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی به انسان جهت می دهد.
خصوصیات فرهنگ: برخی از خصوصیات فرهنگ را می توان به شرح زیر ارائه کرد.
1. آموختنی و اکتسابی است(غریزی و فطری نیست): افراد هر نسل ، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می کنند و به نسل بعدی می سپارند.
2. زنده است: جنبه پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.
3. هویت دهنده است: یعنی تنظیم کنندة روابط اجتماعی و تضمین کنندة نوع بینش و نگرش فرهنگ است.
4. نسبی است: فرهنگ متنوع است و از یک گروه به گروه دیگر فرق می کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه ای دارد
5. منتقل شدنی است: هر گروه انسانی میراث فرهنگی خود را به دیگران انتقال می دهد
فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی
امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می کنند دو اصطلاح شرق و غرب علاوه بر زمینه جغرافیایی در قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، عرفان، فرهنگ هم در برابر هم قرار می گیرند و منظور از فرهنگ غربی در این تقسیم بندی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است.[2]
اصول و ویژگی های فرهنگ غربی
برخی از ویژگی های آن عبارتند از:
1.اصالت قدرت،نیچه می گوید: اصولاً انسان برای غلبه بر ضعیفان آفریده شده است. 2.اصالت ماده؛ 3.نظم فکری و عملی؛ 4.عقل گرائی(بنیاد خرد)، میل به تحلیل عقلانی؛ 5.اصالت انسان(اومانیسم)
فرهنگ شرقی دارای ویژگیهای زیر است:
1.اصالت وحدانیت(خدا) ؛ 2.اصالت روح؛ یافتن راز خلقت و میل به تحلیل عاطفی؛ 3.قوم گرا؛ ناسیونالیسم،[3]
انسان
پیش فرض: انسان موجودی فرهنگی است. برخی از متفکران فرق انسان و حیوان را عوامل فرهنگی مانند سخن گفتن، اندیشیدن، ابزارسازی و استفاده از آن برای نیازهای خود و انتقال آن به نسلهای آینده و... می دانند. ابن خلدون می گوید: فرهنگ جوهری مستقل نیست بلکه خاصیتی است از جوهری دیگر که آن جوهر انسانی است.[4]
جوهر و حقیقت انسان چیست؟
علی(ع)می فرماید:«انَِّ اللهَ عزَِّ وَ جلَِّ رکَّبَ فی الملائکةِ عقلاً بلا شهوةٍ و رکَّبَ فی البهائمِِ شهوةً بلا عقلٍ و رکَّبَ فی بنی آدَمَ کِلتیهما فَمَن غلبَ عقلهُ شهوتهُ فهوَ خیرٌ من الملائکةِ وَ مَن غلبَ شهوتهُ عقلهُ فهوَ شرٌّ من البهائمِ »[5]
این سخن علی(ع)بیان می دارد که مخلوقات خداوند سه گروهند:
1. عقل بدون شهوت(فرشتگان)؛ 2. شهوت بدون عقل(حیوانات)؛ 3. عقل توأم با شهوت(انسان)
پس انسان موجود دوساحتی است: 1. روح: فطریات(خود)2. جسم: غرائز(ناخود)چنانچه علی(ع)می فرماید: اقبل علی نفسک بالادبار عنها[6]
تشابه و تفاوت غرایز و فطریات
هر دو ذاتی است اما غرائز بین(انسان و حیوان)مشترک است برخلاف فطریات که مختص انسان است در حالی که رشد فطریات نیازمند مراقبت و تربیت است و همچنین غرائز برخلاف فطریات اشباع شدنی است از این رو خودشناسی(یعنی شناخت فطریات خویش از غرائز)واجب عینی است و تحصیل آن مقدم بر همه علوم است و تفاوت علوم فقط در کفایی و عینی بودن وجوب تحصیل آنهاست. مگر ما علوم دینی و غیر دینی نداریم؟ چرا فقط موضوع علوم با همدیگر تفاوت دارند مثلاً موضوع علم فقه و اخلاق... تشریع خداوند است و علومی مانند فیزیک و شیمی... موضوعشان تکوین و طبیعت خدای سبحان است و این دو موضوع درقرآن با همدیگرتداخل دارند نه تعارض. چنانچه می فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ»[7] چنانچه از این آیه روشن است ایمان وتقوای مردم در گشوده شدن درهای برکت آسمان و زمین(طبیعت)موثر است. و می فرماید: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[8] این آیه بیان می دارد که بین تقوای مردم و مرزوق شدن آنان ارتباط تکوینی وجود دارد.
شهید مطهریتکامل را به اجتماعی و طبیعی تقسیم نموده و معتقد است در تکامل طبیعی میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست اما تکامل اجتماعی انسان از نسلی به نسلی و از دوره ای به دوره ای و احیاناً از منطقه ای به منطقه ای به وسیله میراث فرهنگی انتقال پذیرفته و تحقق این امر به وسیله تعلیم و تعلم(که خود امری فرهنگی است)بوده است چنانچه قرآن مجید نیز آن را مورد تاکید قرار داده و به قلم و ابزار نوشتن قسم می خورد. «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ»[9] پس نتیجه گرفته می شود که انسان استعداد فرهنگ پذیری را داشته و موجودی فرهنگی می باشد. [10]
تهاجم فرهنگی یا تهدید نرم
امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه های زیادی را برمهاجمان تحمیل می کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست های فرهنگی(با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، انجمن های خیریه، ترویج بهداشت و...)تلاش می کنند به اهداف شوم خود برسند زیرا فهمیده اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها نفوذ در فرهنگ آنان و استحالة درونی آن است آنان می خواهند ارزش های مورد پسند خود را ارزش های مترقی جلوه دهند تا بتوانند آن را جایگزین معیارهای بومی و ملی ملت ها سازند که در فرهنگ ملت ها از این اقدامات به هجوم فرهنگی تعبیر می کنند. پس عمل جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کند «تهاجم فرهنگی» محسوب می شود.
این واقعیت را دانشمندان غربی نیز اذعان دارند. میشل پانوف در توضیح اصطلاح فرهنگ پذیری به این استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می نویسد: امروزه فرهنگ پذیری به تماس های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند اطلاق می شود در این صورت جامعة غالب که هماهنگ تر و از نظر تکنیک مجهز تر است – معمولاً از نوع جوامع صنعتی – به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می گردد. [11]
این محقق در تعبیر دیگر از این تهاجم در صورتی که به شکلی گسترده تر باشد می نویسد: هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزشهای اجتماعی و روحیات سنتی جامعه مغلوب و برای گسستگی و سپس نابودی آن می کوشد، واژه قوم کشی را به کار می برند تا القای اجباری فرایند فرهنگ پذیری را از طریق فرهنگ غالب در فرهنگ مغلوب توصیف کنند. البته جوامع صنعتی قوم کشی را با تظاهر به این که هدفشان از همانندسازی ایجاد آرامش یا تغییر شکل در جوامع ابتدائی یا عقب مانده است اجرا نموده و باز هم اجرا می کنند.[12]
در تعریف پدیدة تهاجم فرهنگی دیدگاه رهبر معظم انقلاب قابل توجه است. از نظر ایشان در تهاجم فرهنگی یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان های فرهنگی آن ملت هجوم می برد. در این هجوم، باورهای تازه ای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد می کنند.[13]
تعریف تهاجم و ناتوی فرهنگی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب در موردی دیگر ناتوی فرهنگی را این گونه تعریف کرده اند: مجموعه زنجیره ای به هم پیوسته رسانه های گوناگون و اینترنت، ماهواره ها، تلویزیون و رادیو... که در جهت مشخص حرکت می کنند تا سررشتة تحولات جوامع را بر عهده بگیرند... اینها صهیونسیت ها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در آمریکا و اروپایند.[14]
تهدید نرم:
ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می باشد. بسیاری از اقدامات علیه انقلاب اسلامی ایران از سوی نظام سلطه و هم پیمانان خارجی و داخلی آن طی دهه دوم و سوم انقلاب از نوع تهدید نرم به شمار می آید. تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
قدرت نرم:
یکی از مفاهیم اصلی در علم سیاست، مفهوم قدرت است. اهمیت قدرت در علم سیاست به قدری بالاست که اساساً قدرت را موضوع علم سیاست می دانند و قدرت در علم سیاست یعنی توانایی دارندة آن برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی که ممکن باشد.
منابع قدرت
مهمترین عوامل و منابع قدرت را می توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.
از قدرت روانی فرهنگی تحت عنوان قدرت نرم یاد می شود و صحنه روابط بین المللی، رویاروئی قدرت است و هر کشوری می تواند منافع و امنیت خود را در پناه قدرت تأمین نماید. در این صحنه کشوری می تواند تأمین منافع کند و اهداف خود را پیش ببرد که از قدرت بیشتری برخوردار باشد.
قدرت نرم که یکی از شاخه های قدرت ملی به حساب می آید هر روز از اهمیت بیشتری در عرصه بین المللی برخوردار می گردد. تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تهدید نرم، انقلاب مخملی، براندازی خاموش، جنگ روانی و ناتوی فرهنگی در واقع صحنه تقابل قدرت نرم است.
تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی
آیا می توان مرز دقیقی بین تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی کشید؟ معیار تشخیص هر کدام چیست؟
هر یک از تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی دارای سه شکل و مرحلة مهم است که از این طریق می توان آنها را از یکدیگر بازشناخت.
مراحل مختلف تهاجم فرهنگی عبارتند از: 1.تحمیل 2.تخریب 3.تسلیم فرهنگی.
مراحل مختلف تبادل فرهنگی عبارتند از: 1.گزینش 2.تحلیل 3.تولید فرهنگی.[15]
هریک از این مراحل را به طور مختصر شرح می دهیم:
گزینش: منظور آن است که هر چیزی که از دیگران است را به طور مطلق رد نکرده یا نپذیریم زیرا هر فرهنگی اجزای بسیار متعددی دارد که ممکن است بعضی از آنها نامطلوب باشد و بعضی مطلوب. ما اجزایی را که مطابق با ارزش های فرهنگ خودی است انتخاب می کنیم. چنانچه خداوند متعال می فرماید: «... فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُوا الألْبَابِ».[16]
تحلیل: آن است که آنچه را که از فرهنگ دیگر گزینش کرده ایم آن را متناسب با فرهنگ بومی جذب کنیم و به شکل عنصری از فرهنگ خودی در آوریم.
تولید فرهنگی: اگر دو مرحله گزینش و تحلیل در مورد عناصر فرهنگی درست انجام گیرد جامعه به مرحله ای از رشد و توانایی می رسد که می تواند با تولید فرهنگ نیازهای جامعه اش را برطرف سازد و صرفاً مصرف کننده فرهنگ دیگران نباشد.
تحمیل فرهنگی: در تحمیل فرهنگی، فرهنگ مهاجم عناصر مفسد را به فرهنگ مورد نظر تحمیل می کند.
تخریب فرهنگی: در تخریب فرهنگی، فرهنگ مهاجم توان و قوه تجزیه و تحلیل را از فرهنگ مقابل می گیرد
تسلیم فرهنگی: در تسلیم فرهنگی به تحدید مرزهای فرهنگی پرداخته آن را محدود می سازد.
در مجموع می توان گفت که تهاجم فرهنگی نوعی ارتباط فرهنگی است که در آن حداقل یکی از سه هدف تحمیل، تخریب و تسلیم فرهنگی تعقیب می شود.
تفاوت تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی:
به طور خلاصه می توان تفاوت تهاجم و تبادل فرهنگی را در موارد ذیل دانست:
1. در تهاجم هدف تخریب است اما در تبادل هدف انتقال و نشر فرهنگ است. 2. در تهاجم مهاجم برای جایگزینی فرهنگ خود به نحوی ظالمانه سعی در ریشه کنی فرهنگ مقابل دارد اما در تبادل فرهنگی چنین نیست. 3. در تهاجم فرهنگی قصد استیلا و به طور کلی غرض سیاسی در نظر است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی پذیرد.[17]
ویژگیهای تهاجم فرهنگی:
تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که عبارتند از:
الف)یک کار آرام و بی سر و صداست، ب)برای اکثریت مردم نامرئی و نامحسوس است، ج)با برنامه و ابزارهای گسترده ای است(از حربه های سیاسی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و اقتصادی بهره می گیرد)، د)گسترده و همه جانبه و فراگیر است برخلاف تهاجم نظامی که تنها بخشی از مرزهای مجاور در تیررس دشمن قرار می گیرد. ه)کارساز است و برخلاف تهاجم نظامی حساسیت ها را به خواب می برد. و)دراز مدت و دیرپاست. ز)ریشه ای و عمیق است و ذهن و قلب انسان ها را نشانه گرفته و تسخیر می کند. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان ها.
بسترهای تهاجم فرهنگی
بدیهی است که کار و تهاجم فرهنگی بدون بستر سازی مناسب برای رسیدن به اهداف ممکن نیست به این شکل که اگر همه لوازم تهاجم فرهنگی فراهم شود ولی شرایط و بستر مناسب وجود نداشته باشد در واقع همه تلاشهای قبلی ناکام می ماند از این رو به برخی از مواردی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می شود اشاره می گردد که می توان آن را به دو دسته تقسیم بندی کرد.
1.بسترها و عوامل بیرونی: زمینه ها و ابزاری که به نحوی رد پای کشورهای خارجی و غربی در آنها دیده می شود بسترهای بیرونی هستند از جمله: الف)تولید برنامه های مبتذل و صدور آن، ب)تلاش برای دین زدایی از راه های مختلف، ج)ایجاد روحیه خودباختگی فرهنگی، د)ساخت و فروش وسایل ارتباطی مانند ماهواره و سخت افزارها و نرم افزارها و موارد مشابه دیگر.
2.بسترها و عوامل درونی: زمینه ها و عناصری که ریشه داخلی داشته و در پذیرش فرهنگ مهاجم به صورت مستقیم و غیر مستقیم کمک می کنند عوامل درونی هستند؛ از جمله: الف)مشکلات و کاستی های اقتصادی و اجتماعی، ب)ضعف ها و کاستی های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه، ج)ضعف برنامه ریزی دقیق فرهنگی، د)فقدان تولیدات فرهنگی کافی و مناسب، ه)روشنفکران غرب زده: رشد گروه جدیدی از نخبگان که افکارشان ریشه در مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد مانند حسن تقی زاده ها که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی حد و مرز معیارهای غربی در کشور است و معتقد است که وظیفة اول همة وطن پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا بدون قید و شرط تسلیم مطلق اروپا شدن و گرفتن آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید در ظاهر و باطن و جسمی و روحی ، فرنگی مآب شود و بس، و) جهل و ناآگاهی مردم، جوانان و نوجوانان.
مراحل تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی در دو مرحله صورت می پذیرد:
الف)تخلیه فرهنگ خودی
در قانون طبیعت وقتی در فضایی خلاء ایجاد می شود نزدیکترین نیروی موجود، آن خلاء را پر می کند. هر پدیدة جدید یا در جایی حضور می یابد که قبلاً خلاء وجود داشته و یا در آن محیط خلاء ایجاد می کند. لذا تخلیه فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می رود.[18]
شیوه ها و راهبردهای دشمن در ْایجاد خلاء فرهنگی( ناتوی فرهنگی)
عمده ترین این راهبردها را در ایران می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
1.تخریب بنیانهای فکری، اعتقادی، ارزشی و اخلاقی با ایجاد تردید در آنها، 2.انزوای روحانیت و بی ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین، 3.قداست زدایی از دین و شعائر دینی، 4.ترویج فساد و رذالت زدایی از آن مانند شیطان پرستی در دنیای معاصر. چنانچه خداوند متعال این حقیقت را در قرآن مجید بیان فرموده که شیطان به دنبال دام برهنگی انسان و توجه دادن او به شهوات است «یَا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...؛[19] ای فرزندان آدم، شیطان شما را نفریبد، آن چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد تا عورت آنها را به آنها نشان دهد.»
در این آیه خداوند متعال به همه افراد بشر هشدار می دهد که مراقب فریبکاری شیطان باشند زیرا شیطان سابقه دشمنی خود را با پدر و مادر آنها نشان داده همانطور که لباس بهشتی را بر اثر وسوسه ها از اندام آنها بیرون کرد ممکن است لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید.[20]
چنانچه امروزه همه همت شیطان های بزرگ و کوچک بر ترویج برهنگی و از بین بردن پوشش عفیفانه و تقواست.
البته باید توجه داشت که این آیه در مقام بیان ولایت شیطان برغیر مومنین است و نیز بیرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشت اشاره وتمثیل است به بیرون آوردن لباس تقوا توسط شیطان از اندام همه آدمیان.[21] 5.فعال کردن گسل های بین نسلی، گسل های قومی و گسل های مذهبی(فرقه گرائی)، 6.ناکارآمد معرفی کردن نظام دینی، 7.راهبرد القای حاکمیت دوگانه(رئیس جمهور – ولی فقیه)، 8.حمایت از جریان های فرهنگی و سیاسی مخالف با نظام دینی و روشنفکران وابسته، 9.تحریک افکار عمومی بر علیه نظام اسلامی و مسئولان آن با سیاه نمائی مسائل ایران از طریق تصویر سازی، جعل خبر، پخش شایعه و... 10.ترویج لیبرالیسم و فمنیسم.
ب تثبیت فرهنگ بیگانه
شیوه ها و راهبردهای دشمن در تثبیت فرهنگ خود: الف)به کار گماردن افراد وابسته، ب)ایجاد نهادهای مختلف بین المللی و ملی، ج)برپائی شبکه ها و مؤسسات شبه فرهنگی، د)تجزیه فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه های متفاوت اجتماعی مانند تحریک اقوام با گویش محلی و تحریک اقلیت های مذهبی و... ه)تحریف تاریخ مانند سرچشمه تمدن بشری قلمداد کردن اروپا و دوره صدسال تمدن و فرهنگ اسلامی را سده یورش های خاوریان وحشی دانستن، و)تغییر خط و زبان برای نمونه، الجزایر، آذربایجان و ترکیه، ز)تضعیف روحیه عمومی: القای این که آرزوها و امیدهای فرد یا جامعه دور از دسترس خواهد بود و هرگز حاصل نخواهد شد، ح)القای یأس و ناامیدی دشمن برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یأس و نا امیدی قبل از هر چیز مردم را خسته و بی زار می کند و با تکرار محرومیت ها، خرابی ها، شکست ها با استفاده از عوامل تبلیغی، اقتصادی، سیاسی و روانی درآنها سرخوردگی ایجاد می کند. د)ایجاد رعب و وحشت، تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای دولتی زمانی رشد می یابد که فرد یا افراد دچار ترس ناگهانی گشته و در موقعیت بحرانی و اضطراب قرار گرفته و احساس کند که خطر او را تهدید می کند.
ابزار تهاجم فرهنگی
دشمنان، مفاهیم مورد نظر خود را با تأمل و به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می کنند که برخی از آنها عبارتند از:
1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در برنامه های آموزشی کشورهای جهان سوم بوده است یکی از کارکردهای پنهان این برنامه های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است.[22]
زبان نیز می تواند مهم ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده لغات خودی، از لغات بیگانه به صورت افسار گسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی خبر بماند.
در مورد ترجمه نیز می توان گفت که اگرآموخته های فارغ التحصیلان ما عمدتاً از متون ترجمه شده باشد دانش آموختگان امکان تفکر مستقل را از دست می دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می نشیند.
2.تبلیغات: تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می گیرد از جمله: الف)پوشش فراگیر، ب)فرامحیطی بودن، ج)چند حسی بودن، د)قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام.[23]
3.شایعه: شایعه در اصطلاح خبر بی اصل و نادرستی است که درمیان مردم بر سر زبان ها بیفتد. شایعه را دولت های بیگانه برای ضربه زدن به پیکر یک ملت و برای تاثیرگزاری دربافت فکری و ذهنی آنان دامن می زنند
4.تحریف واقعیت: یکی از رایج ترین شیوه های مطبوعاتی دست کاری و تحریف واقعیت است و این تحریف یا از نوع لفظی است که تحریف کننده از خود ساز و برگهایی بر پیکره وقایع و حقایق اضافه می کند و چهره روشن حقایق را تاریک و زشت می سازد. به عبارت دیگر لفظ را کم یا زیاد می کند یا ظاهر مطلبی را عوض می نماید. یا از نوع معنوی، در این نوع تحریف جملات را طوری تفسیر و توجیه می نماید تا درست بر خلاف معانی واقعی آنها باشد و گاهی از طریق اغراق و مبالغه واقعیت را تحریف می کنند که در این روش تضادهای درونی جوامع را شدت می بخشند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه داده مردم را به نظام حاکم یا به دیگرافراد و گروهها بدبین می نمایند.
5 .ترور شخصیت: اصطلاحی که امروزه برای ترور کردن از طریق وسایل ارتباط جمعی مورد استفاده قرار می گیرد ترور شخصیت است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق تهمت زدن و یا به تصویر کشیدن نقاط ضعف آنهاست و این در صورتی است که نتوانند فردی را ترور فیزیکی کنند و یا ترور فیزیکی مصلحت آنان نباشد و با این شیوه باعث شوند رهبران صاحب نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.[24]
6. کتاب ها و نشریات: از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب ها و نشریات است، اساساً ماهیت جنگ روانی و فرهنگی بهره برداری از تبلیغات و نشریات مبتنی بر دروغ، تهمت، فریبکاری، نیرنگ افکنی و فتنه انگیزی برای نفوذ در عواطف و احساسات و جذب مخاطبان به منظور استفاده از حمایت های آنان در جهت تحقق مقاصد خاص جریان های سیاسی است.
اهداف تهاجم فرهنگی
1.مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و... .
2.ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن.
3.عرفی سازی حکومت و ترویج پلورا لیسم دینی.
4.از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور.
5.ایجاد بی اعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه های مردمی نظام اسلامی.
6.ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریان های سیاسی.
7.ترویج اندیشه های مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی.
8.ترویج اباحه گری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی.
9.ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دمکراسی و تامین آزادی های مدنی.
10.مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.[25]
راه های مقابله با تهاجم فرهنگی
در دنیای امروز کشورها نمی توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می گردد و در این دریای ارتباطات غرق می شوند. و اگرملتی علاقه مند به حفظ و پاسداری از هویت فرهنگی خود باشد باید سعی کند فرهنگ غیر مادی جامعه خویش را حفظ نماید. البته این به آن معنا نیست که می توان یا باید فرهنگ غیر مادی را کاملاً دست نخورده و ثابت و اصیل نگه داشت زیرا تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولی این تغییر در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی رساند که جریان عادی و خود به خودی را بپیماید.
برای مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی راه حلهای زیادی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می گردد.
1.شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن
هم برای مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن و هم برای یورش به فرهنگ مهاجم، شناخت دشمن و اهداف او از تهاجم فرهنگی از الفبای مبارزه و نخستین گام در این زمینه می باشد. چنانچه امام صادق(ع)می فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس کسی که عالم وآگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی آورند»[26]
2.تقویت بینش دینی و سیاسی مردم
تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری ها باز دارد. قرآن کریم در این باره می فرماید: «...یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ....؛[27] پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می کند».
در این آیه سخن از هدایت انسان در پرتو ایمان به میان آمده است که فرد مؤمن از بسیاری فریبکاری ها و لغزشها نجات می یابد البته در کنار پرورش نهال ایمان در دلهای مؤمنین، آگاه ساختن آنان به مسائل سیاسی روز و تبیین هدف شوم دشمن در یورش فرهنگی نیز ضروری است.
3. اشباع نیازهای طبیعی انسان از راه های مشروع
انسان مجموعه ای درهم پیچیده از غرایز گوناگون است و رها ساختن نامعقول مردم در بهره گیری هرچه بیشتر و به هر شکل ممکن از این نیروهای غریزی و مقدس آنان را از تلاش درسازندگی خویش و جامعه باز می دارد و جلوگیری از ارضای غرایز در حد مشروع، یا ناتوانی دربرآوردن نیازهای طبیعی نیز زمینه را برای روی آوردن به سوی برنامه های مخرب دشمن فراهم می آورد
4.گسترش امر به معروف و نهی از منکر
اگر مردم به این اصل مهم دینی وعقلی آگاهی یابند و خود را مقید و عامل به آن کنند و هر کس در محدوده زندگی خویش با فساد و زشتی ها مبارزه کند و مردم را به نیکی دعوت نماید دشمن هرگز روزنه ای برای نفوذ نخواهد یافت.[28] خداوند متعال در این باره می فرماید: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[29] این آیه بیان می دارد که امر به معروف و نهی از منکر از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.
مقام معظم رهبری در اشاره به اهمیت این موضوع و حقیقت می فرماید: مسأله امر به معروف تکلیف همیشگی مسلمان هاست، جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می باشد.[30]
5.خودسازی متولیان فرهنگی:
در اجرای فرهنگ سازی دینی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، گام نخست خودسازی متولیان فرهنگی و گام بعدی دیگر سازی است. امام صادق(ع)می فرماید: کونوا دعاة الناس باعمالکم، ولا تکونوا دعاهً بالسنتکم.[31]
6.تلاش برای زدودن فقر اقتصادی
تنگدستی از جمله پلیدترین پدیده های جامعه است حقیقت ناگواری که پیشوایان دین آن را زمینه ساز کفر دانسته اند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «کادالفقر ان یکون کفراً»[32] و دانشمندان فقر را عاملی برای آغاز انحراف و بزهکاری می دانند.
7. استفاده از فن آوری نوین در عرصه فعالیت های فرهنگی. 8.تقویت رسانه های داخلی و غنی سازی برنامه های فرهنگی آنها با رویکرد تقویت هویت دینی و ملی و خنثی سازی تهاجم فرهنگی دشمن. 9. تقویت مساجد و کانون های فرهنگی. 10. شناخت کامل فرهنگ اسلامی و ملی. 11. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت های فرهنگی. 12.بازنگری در منابع درس دانشگاهی به ویژه دروس مرتبط با علوم انسانی.
آنچه در مجموع می توان به آن دست یافت این است که هر چند در گذشته هم مقوله ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است و آمریکا که داعیة سرپرستی جهان را در سر می پروراند و خواستار نظامی تک قطبی است هیچ فرهنگ رقیبی را تحمل نکرده که قطعاً فرهنگ اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در راس کشورهای اسلامی، ایران به واسطه انقلاب اسلامی و مخالفت علنی آن با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مورد هجوم بیشتری قرار گرفته و خواهد گرفت و در ناتوی فرهنگی به صورت سازماندهی شده و متفاوت از گذشته وارد عمل خواهد شد. بنابراین مدیریت کلان حوزه فرهنگی کشور باید با حساسیت و اعتقاد به ضرورت مقابله با «ناتوی فرهنگی»به دست کسانی باشد که معتقدند می توان در مقابل غول عظیم رسانه ای غرب ایستاد و باور دارند که غربی ها علیرغم پیشرفت در بعد سخت افزاری، در بعد نرم افزاری هنوز هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کنند و از این لحاظ بسیار ضربه پذیر و سست می باشند هر چند نباید دشمن را نادیده گرفت و بایستی در این راستا تمام ترفندهای فرهنگ مهاجم تبیین و شناخته شود و متناسب با آن ابزار کافی فراهم گردد و از آنجا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است باید با تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملی و دینی و به صورت تهاجمی و نه تدافعی با آن مقابله کرد.
سوتیترها
ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می باشد.
تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
مهمترین عوامل و منابع قدرت را می توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.
تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می گیرد.
از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب ها و نشریات است.
در دنیای امروز کشورها نمی توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می گردد و در این دریای ارتباطات غرق می شوند.
تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری ها باز دارد.
هر چند در گذشته هم مقوله ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است.
امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه های زیادی را برمهاجمان تحمیل می کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست های فرهنگیتلاش می کنند به اهداف شوم خود برسند.
پی نوشت ها:
[1] . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان گردان عاشورا، 22/4/71.
[2] . حمید جاودانی شاهدین، مجله حوزه و دانشگاه، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، سال دهم، شماره 35.
[3] . پریچهر ابراهیمی،تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب.
[4] . محمدعلی یوسفی زاده،مجله حوزه و دانشگاه، انسان موجودی فرهنگی، سال سوم، شماره 9.
[5] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 299، ح5.
[6] . آمدی، غررالحکم، باب توبیخ النفس، ح 4815.
[7] . اعراف/96.
[8] . طلاق/ 2-3.
[9] . قلم/ 1-2.
[10] . مرتضیمطهری،تکامل اجتماعی انسان.
[11] . حمید جاودانی شاهدین، پیشین.
[12] . همان.
[13] . بیانات مقام معظم رهبری 21/5/71.
[14] همان، در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه سمنان، 18/8/85.
[15] اصغر افتخاری و علی اکبر کمالی، رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی.
[16] . زمر/17- 18.
[17] حمید جاودانی شاهدین، پیشین.
[18] . همان.
[19] . اعراف/ 27.
[20] . ناصر مکارم شیرازی و همکاران،تفسیر نمونه.
[21] . علامه طباطبائی،تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی.
[22] . قائم مقامی.
[23] . جاودانی، پیشین.
[24] . وزارت آموزش و پرورش،آموزش پدافند غیرعامل.
[25] . یداله جوانی، ناتوی فرهنگی و راههای مقابله با آن.
[26] . علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 75، ص 269، ح109.
[27] . یونس/ 9.
[28] . حسین شاهد خطیبی، تهاجم فرهنگی، فصل هفتم، به نقل از سایت لیله القدر.
[29] . آل عمران/ 104.
[30] . مقام معظم رهبری، در دیدار علماء و روحانیون، 7/5/71.
[31] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 198، ح19.
[32] . همان، ج 70، ص 246، ح4.
 

 راههای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب

راههای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب

اگر قبول داریم ملت ما و اسلام در معرض شدید تهاجم فرهنگی غرب قرار دارد; می دانیم غرب و استکبار جهانی در این تهاجم از همه امکانات موثر برخور دار است.

چنانچه پذیرفته ایم غلبه این فرهنگ مهاجم غربی همه چیز حتی هویت و شخصیت و کیان ما را می بلعد و از بین می برد.

اگر باورمان شده انقلاب اسلامی ما هدفش احیای فرهنگ قرآنی وارزشهای متعالی اسلامی بوده; ارزشهایی که در زمان طاغوت، دراثر همین تهاجم فرهنگی، در شرف از دست رفتن بود و بهای سنگینی برای رهای از آن موقعیت پرداختیم.

اگر اعتقاد داریم فرهنگ دیروزمان مملو از تباهی و بی ایمانی بود و چنانچه انقلاب اسلامی نبود فرصت زیستن در تابش آفتاب اسلام و فرهنگ قرآن نمی یافتیم.

اگر مسئوولیت اسلامی ما حکم می کند که از امروزمان، برای گرفتارنشدن در دام تکرار فجایع گذشته، تا سرحدجان حراست و پاسداری کنیم.

و بالاخره اگر اعتقاد داریم سخنان مقام معظم رهبری مدظله العالی که این تهاجم فرهنگی را یک شبیخون فرهنگی نامید،حقیقتی غیر قابل تردید است; در این صورت واجب است که مقابله نیز جدی و حساب شده و مستمر و فراگیر باشد تا بتوانیم فرهنگ قرآن و اسلام را از خطر این تهاجم حفظ کنیم.در جواب این پرسش ناچار باید مقدمه ای را ذکر کرد. جوامع انسانی همیشه در معرض تهاجمات گوناگونی قرار دارند; تهاجم نظامی، تهاجم میکروبها و ویروسسها و… و تهاجم فرهنگی.

اصل و وجود این تهاجمات از سنتهای ثابت آفرینش است و بشر رااز آنها گریزی نیست. نمی توان پرسید: چه کنیم تا تهاجم نظامی نباشد; اما می توان پرسید: چه کنیم تا از خطر تهاجمات نظامی دیگران در امان باشیم و از پا در نیاییم.

نمی توان پرسید: چه کنیم تا زلزله و سیل و میکرب و ویروس نباشدو به سراغ مانیاید; اما می توان پرسید; چه کنیم تا از خطر سیل و زلزله و میکرب و ویروس محفوظ بمانیم؟

جواب این است که باید قدرت دفاعی و مقابله متناسب با هریک ازحوادث و آفات را داشته باشیم تا این حوادث هولناک به ما زیان نرسانند; به عبارت بهتر، تهاجمهای ناگوار نمی شود نباشند; امامی شود ممکن است که در عین بودن زیان نرساند. در ژاپن زلزله همجوم می آورد و در استانهای گیلان و زنجان نیز همین زلزله هجوم می آورد. در ژاپن چون قدرت دفاعی در مقابل زلزله قوی است،منشا خسارت فاحش نمی شود; اما در ایران ویران می کند.

همه ما همیشه در معرض هجوم میکربها و ویروسها هستیم. آنهاوجود دارند و هجوم می آورند و نمی شود که نباشند و هجوم نیاورند; اما می توان با بالابردن قدرت دفاعی بدن و رعایت بهداشت وطب پیشگیری، خسارت آنها را به کمترین حد و نزدیک صفررساند.

بنابراین، تهاجمات ناگوار و زیانبار بناید موجب نگرانی و دلهره شود. آنچه که اضطراب آور و نگران کننده است، این است که انسان در مقابل این تهاجمات از قدرت دفاعی کافی برخور دارنباشد.تهاجم فرهنگی هم یکی از این تهاجمات است و از این قانون مستثنا نیست. در این دنیای بی بهره از مکرمت اخلاقی و فضایل انسانی و بهره مند از توان بالای تکنولوژی، نمی توان توقع داشت که تهاجم فرهنگی شوم نباشد یا از میان برود.

اما می توان پرسید: چه کنیم تا تهاجمات فرهنگی غرب نتواند برفرهنگ ما آسیبی وارد سازد؟ چه کنیم تا نقشه استعمارگران درتهاجم فرهنگی نقش برآب شود؟

در جواب این پرسش باید گفت: بایدقدرت دفاعی فرهنگی خود را آن قدر قوی کنیم که فرهنگ مهاجم غرب نتواند در آن نفوذ کند.قرآن بیان شیوایی دارد:

«علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذااهتدیتم.» (1)

مراقب خود باشید. هنگامی که شما هدایت یافتید،(یعنی فرهنگ دینی در شما قوی گردید) گمراهی کسانی که گمراه شده اند (فرهنگ گمراه و گمراه کننده غرب) به شما ضرری نمی رساند. برای کسب چنین قدرت دفاعی فرهنگی، از سه راه بایدوارد شد:

راه اول

اعتقادات توحیدی و جهان بینی قرآنی از مبدا تا معاد و اخلاق اسلامی را در جامعه تبلیغ کنیم و شکوک را برطرف سازیم تا جامعه اسلامی از لحاظ اعتقاد و عمل دینی قوی گردیده، فرهنگ اعتقادی وعملی اسلامی بار ور و در برابر تهاجم فرهنگ غرب تا حد زیادی نفوذناپذیر شود.

راه دوم

باید با همه عواملی که اساس عقیده و اخلاق و تربیت اسلامی رامتزلزل می سازد و نمی گذارند که نهال تبلیغ و ارشاد فرهنگی به ثمر برسد و زمینه گرایش به فرهنگ غرب را ولو در دراز مدت مساعد و فراهم می کنند، مقابله شود.

راه سوم

باید با عوامل مستقیم فساد و یاوران فرهنگ غرب، در صورتی که استعداد پذیرش حقایق را نداشته باشند و نتوانند از ثمرات راه اول بهره گیرند و خود را اصلاح کنند، شدیدا بر خورد شود.

برنامه مبارزه

بی تردید مبارزه با این پدیده شوم باید بر اساس برنامه ریزی های حساب شده انجام گیرد. در این برنامه ریزی باید مواردتوجه دقیق واقع شود.

حوزه و دانشگاه

حوزه و دانشگاه مرکز پرورش انسان های آگاه و تحصیل کرده اندو روحانی و دانشجو می توانند در بالا بردن قدرت دفاعی فرهنگی جامعه برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب نقشی موثر را ایفاکنند. باید در این دو نهاد مقدس و فرهنگی علم زدگی و عشق به درک برای کسب شغل از بین برود و روح و انگیزه علم برای خدمت وکسب ایمان و تقوای بیشتر جایگزین گردد; یعنی هدف مدرک نباشد.اگر این تحول انجام نگیرد، عالم خود را می خواهد نه جامعه ورشد فرهنگ سالم جامعه را. در این صورت نه تنها نمی تواند درتقویت قدرت دفاعی فرهنگ جامعه نقشی داشته باشد، بلکه خود درمعرض خطر متاثر شدن از فرهنگ غرب قرار خواهد گرفت.

وحدت حوزه و دانشگاه همواره از سویی مورد عنایت و تاکید امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری مدظله العالی قرار گرفته است.بدین معناست که هر دو گروه از علم، ایمان، آگاهی و تعهد اسلامی بر خور دار باشند.

حوزه خود را از علوم روز و زبان روز بی نیاز احساس نکند و به فرموده امام صادق(ع) عالم به زمان باشد تا از تهاجم هواجس مصون بماند و دیگران را هم برهاند.

دانشگاه نیز تنها بر علوم پایه و تجربی تکیه نداشته باشد و فرهنگ و معارف دینی و قرآنی در دانشگاهها جایگاهی رفیع تر از علوم پایه و تجربی بیابد واخلاق و تربیت اسلامی بر محیط دانشگاه و زندگی استادان ودانشجویان حاکم شود تا کارآیی علوم پایه و تجربی جهتی سالم یابد و سنگری پایدار در مقابل تهاجم فرهنگی غرب گردد. اگر دردانشگاههای ما چنین روحیه فرهنگی حاکم نشود، تنها بر علمی وصنعتی در محدوده علوم تجربی بپردازیم و دانشجویان و استادان ما خود و برنامه هایشان را از اخلاق اسلامی و معارف قرآنی به صورت جدی بی نیاز احساس کنند، هرگز نخواهند توانست قدرت دفاعی فرهنگی جامعه را در مقابل یورش فرهنگ بالا ببرند و احیانا خودنیز مبلغ فرهنگ غرب می شوند.

بنابراین، باید برای تحقق این کارآیی الهی و مقدس به طور جدی سرمایه گذاری شود. روحانی بایدبتواند دین و فرهنگ دینی را با آگاهی به زمان و زبان تبلیغ کند; به تربیت الگویی و اسوه ای عنایت داشته باشد و از وجودخود و زندگی خود الگویی مقدس برای معرفی فرهنگ اسلام بسازد تادر کنار تبیین حقایق، تاثیر عملی نیز داشته باشد.

دانشگاه هم باید، با استفاده از قدرت و وجهه علمی و دانشگاهی، در پرتونیروی ایمان و باورهای ماورایی سنگر تدریس دانش و معرف فرهنگ غنی اسلام و قرآن باشد و روحیه مقابله با فرهنگ غرب را درتحصیل کرده گان افزایش دهد.

همان طوری که اشاره شد، امروز تهاجم فرهنگی غرب از راه ارائه و طرح مکتبهای فلسفی انحرافی، مانند پلورالسیم، سکولارسیم،اگزیستاسینالسیم، پوزیتولسیم و… به جنگ دین و حقایق ثابت معنوی آمده است.

کالبد شکافی این مکتبها و تجزیه و تحلیل شفاف و دور از تکلف وتصنع به گونه ای که مردم (نه خواص) در جریان قرار گیرند، ضروری است.

گویندگان و نویسندگان آگاه، می توانند نقاب از چهره زشت این عجوزه های افسونگر بردارند و سیمای کریه آنها را بشناسانند وبنمایانند.

باید آگاه ساختن جوانان و تحصیل کردگان از این دامهای سست بنیاد از اهم مسایل و برنامه های فرهنگی روز به شمار رود وتوسعه فرهنگی در کنار توسعه سیاسی و اقتصادی تحقق یابد، زیرااگر توسعه فرهنگی فعال و آگاهی بخش، برای مقابله با این مکاتب منحرف کننده، تکیه گاه توسعه سیاسی نباشد، تردیدی نیست که حرکتهای سیاسی به سمتی که دشمنان اسلام می خواهند، منحرف می شود.

می گویند فکر سالم یعنی تمام فکر کردن و تمام دیدن. در طرح برنامه های توسعه لازم است به زیر بنا بودن توسعه فرهنگ اسلامی عنایت شود; همه جوانب ملاحظه گردد و آزادیها در دایره خدامحوری محدود شوند. نه انسان مداری. شعارهای هیجانی غیر شفاف وبدون چهار چوب و قابل تفسیرهای گوناگون، خطرناک است و راه رابرای تهاجم فرهنگی غرب هموار می سازد.

البته با شعار و اهانت و تکفیر نمی شود به مقابله با نوشتارهاو گفتارهای مسموم رفت و نظام فرهنگی جهان امروز این شیوه رانمی پذیرد. تجربه نیز ثابت کرده است که استفاده از فشار برای مقابله با ارائه نظرها نتیجه معکوس می دهد و نویسندگان وگویندگان ستمگر و بی تعهد را مظلوم و سر افراز و حمایت می نمایاند.

باید تا آنجا که قانون اساسی اجازه می دهد، ازانتشار نشریات و کتب گمراه کننده جلوگیری شود و در کنار این اقدامات قانونی، روشنگری و برداشتن نقاب از چهره زشت این فلسفه های انحرافی به وسیله محققان انجام گیرد; زیرا این اقدامات فرهنگی هم مقابله های قانونی را به شکلی شایسته توجیه و منطقی می نماید و هم زمینه رشد این وسوسه ها را از فکر واندیشه جامعه به خصوص نسل جوان، از بین می برد.

محققان حوزه و دانشگاه می توانند پناهگاه دستورات در برابرتهاجمات فرهنگی باشند.

اگر فرض را بر این بگذاریم که با وجودفرهنگ غنی اسلام زمینه ای برای تاثیر این مکتبهای ضاله نیست این تفکر و تلقی خوشبینانه ما را دچار خسارتهای غیر قابل جبران می کند. باید به واقعیتها توجه نمود. و بر این گمان باشیم که جامعه به خصوص نسل جوان در مقابل این وسوسه ها و طرح فلسفه های انحرافی آسیب پذیر می باشند و محققین حوزه و دانشگاه با حرکت همسو و متناسب با این تهاجم فکری و اعتقادی مقابله نمایند. حرکتهای فرهنگی نباید محدود به تبیین فرهنگ اسلامی بدون پرداختن به کالبد شکافی فرهنگها و مکاتیب انحرافی دنیای امروز باشد با بهره گیری از قرآن همه صاحب نظران وظیفه دارند که تبیین (رشد و غی) کنند تنها تبیین رشد راه وصول به سعادت وکمال را برای جامعه هموار نمی کنید.

نکته دیگری که در این رابطه باید گفته شود این است که سعی کنیم در مقابله های فرهنگی آگاهانه و محققانه عمل کنیم. به اصول و محتوای این فلسفه ها و مکتبهای انحرافی احاطه کافی داشته باشیم و بدانیم چه می گویند و چه می خواهند تا در مقابله تاثیرات مثبت بگذاریم نه این که هرکسی یک مطالعه سطحی از فلان نظریه دارد خود را شایسته قلمفرسائی بداند و در این سالهای اخیر شاهد تاثیر منفی بعضی از نوشته های بی مایه در مقابله بانظریه پردازان منحرف بودیم.

پی نوشت:

1- مائده، آیه 105.

کوثر :: فروردین 1378، شماره 25

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد