آرمان های ملت ایران برای در انداختن طرحی نو در جهان در 130 سال گذشته بر محور دین و معنویت و اسلام خواهی، آزادی و مردم سالاری و رهایی از سلطه استعمار با کسب استقلال همه جانبه بوده است.
انقلاب ها را می توان از نظر اهداف و آرمان ها به سه دسته تقسیم نمود:
نخست: انقلاب هایی که آرمان عالی و اولیه آنها نیل به یک جامعه بی طبقه است؛ جامعه ای که در آن مساوات اقتصادی نمود کامل داشته باشد. تحولات انقلابی رخ داده در کشورهای مارکسیستی را می توان در این قسمت قرار داد.
دوم: انقلاب هایی که تأسیس یک جامعه مبتنی بر آزادی فردی و رفاه شخصی را به عنوان آرمان متعالی خود برگزیده اند و در این راستا هر آنچه را که به گونه ای در تقابل با این آزادی افسار گسیخته باشد، به کناری می نهند. جوامع به اصطلاح لیبرال، چنین فرآیندی را پشت سر گذاشته اند و هم اکنون سعی دارند در قالب شعارهای انسان دوستانه، کالاهای فرهنگی خود را به دیگر کشورها صادر نمایند.
سوم: انقلاب هایی که اصل را بر تربیت «انسانهای الهی» گذارده اند و تأسیس یک جامعه خداپسند را آرمان عالی خود قرار داده اند. در این انقلاب ها فقط تأمین معاش دنیوی و آسایش عمومی ملاک نیست، بلکه غرض اصلی به کارگیری این ابزار برای تحقق یک وضعیت متعالی تر در درون جامعه است و آن اینکه جامعه ای صالح و پاک ایجاد شود که افراد در درون آن بتوانند به تکامل معنوی خویش نایل آیند. انقلاب بزرگ حضرت رسول اکرم (صلّی ا... علیه و آله) در صدر اسلام، نمونه عالی این دیدگاه است و در عصر حاضر «انقلاب اسلامی ایران» نیز در نوع خود منحصر به فرد می باشد.
شاید بتوان گفت آزادی از استبداد فصل مشترک همه انقلاب های عصر حاضراست. از این منظر آزادیخواهی آرمان انقلاب های فرانسه، چین، روسیه، نیکاراگوئه، الجزایر و انقلاب اسلامی ایران بوده است. با این حال اسلام خواهی و نفی استعمار همزمان با نفی استبداد در قرن اخیر از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی را به انقلابی تمام عیار و خاص بدل ساخته است. از نظر رهبر انقلاب آرمان های متعالی انقلاب اسلامی: تحقق عدالت اجتماعی، پیشرفت علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور و سعادت ملت، مقابله با ظالم و دفاع از مظلوم، استقلال و تسلیم نشدن در برابر زورگویی و باج خواهی آمریکا (۱۳۹۲/۱۱/۲۸) بوده است.
در نوشتار حاضر به طور مختصر به اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی ایران پرداخته شده است.
مفهوم انقلاب از دیدگاه مقام معظم رهبری
انقلاب در دیدگاه رهبر انقلاب دارای یک تفسیر اسلامى و الهى بوده و به معنى زنده کردن دوباره اسلام است؛چنانکه مى فرمایند:
« انقلاب یک تفسیر اسلامى و الهى است. ما انقلاب را یک تحوّل اخلاقى، فرهنگى و اعتقادى مى دانیم که به دنبال آنها تحول اجتماعى، اقتصادى و سیاسى و آنگاه رشد همه جانبه ابعاد انسانها مى آید. همانطور که در آیه قرآن است «ان ا... لایغیر ما بقوم حتى یغیروا مابانفسهم» هر وقت انسانها خصلت هاى بد، ضعف ها، نقص ها و بى ایمانى ها را در خودشان تغییردادند، اوضاع و احوال اجتماعى آنها تحول پیدا خواهد کرد. هیچ چیز هم جلوگیر آن نخواهد بود. براى شروع این حرکت و تحول همگانى، انسانها باید احساس تکلیف کنند.»
رهبر معظم انقلاب، انقلاب را لزوماً از نوع شورش، بىسامانى و اغتشاش، آشفتگى و بى نظمى و خروج از انضباط نمی دانند و معتقدند انقلاب یعنى تحول بنیادى که در آن پایه هاى غلطى برچیده شود و پایه هاى درستى به جاى آن گذاشته شود و ارزش هاى غلط جاى خود را به ارزش هاى صحیح بدهد و باعث سازندگی می شود.
از سوی دیگر انقلاب یک دوره و حرکت مستمر است؛ انقلاب یک چیز دفعى و آنى نیست صدها شرط و موقعیت باید ردیف شوند و کنار هم قرار گیرند تا حادثهاى مثل انقلاب رخ دهد. البته این شرایط، آسان به دست نمىآید. از این رو انقلاب پدیده بسیار مغتنم و دیریاب است. و باید برای تحقق آن تلاش و مجاهدت دائمى انجام گیرد؛ مشروط بر اینکه روح و خواست و ضرورت انقلاب در مردم وجود داشته باشد.از این رو انقلاب یک امر تصادفی و اتفاقی نخواهد بود و با خیال بافى و ذهنیت گرایى تحقق نخواهد یافت. بلکه امرى واقعیت دار است.
ایشان نظراتی که انقلاب را به معنای زد و خورد، خشونت و بی نظمی در جامعه و در نتیجه امری بد و مذموم می دانند رد می کنند.
مقام معظم رهبری انقلاب را مثل یک کورهى گدازنده تغییردهنده شکل و نظم عناصرِ موجود در جامعه و مانند اکسیری می دانند که تغییردهنده و دگرگونکننده یک جامعه است. البته این تغییر و دگرگونی فقط در سطح مناسبات اجتماعى جامعه رخ نمیدهد، بلکه در درجهى اول، در لایهى درون انسانها و در دل و ذهن آنها ایجاد میشودو مردم در آن نقش اصلی را دارند و ناظر به اصول و مبانی اعتقادی و اجتماعی جامعه است.
بنابراین انقلاب از نظر ایشان دارای مشخصات زیر است:
1. انقلاب تحول بنیادى و عمیق در حوزه ارزش ها، اصول و مبانى اعتقادى و اجتماعى جامعه است.
2. مردم در شکل گیری، استمرار و پیشبرد آن نقش اصلی را دارند.
3. انقلاب یک حرکت مستمر است؛ نه حادثه ای دفعى، آنى و تصادفی.
4. اراده و خواست مردم و انقلاب درونی در آنها شرط تحقق انقلاب در جامعه است.
آرمان های انقلاب اسلامی را از خلال شعارهای مردم در دوران پیروزی انقلاب و پیام های رهبران فکری و سیاسی انقلاب میتوان شناخت، نکته مهم آن است که این اهداف در روند نهضت انقلاب اسلامی به صورت کلی و غیرشفاف بیان میگردیدند. که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشاکش حوادث و رویدادها و نیز در قانون اساسی 1358 به مقدار زیادی شفافتر و جزئیتر شدهاند.
الف: اهداف و آرمان های سیاسی:
یکم) نظام سازی
1ـ حذف نظام طاغوتی ـ استبدادی و ایجاد حکومت دینی و مردم سالار و مستقل. محو هرگونه انحصار، استبداد و خودکامگی.
2ـ بهرهگیری از شورا و تعاون در اداره امورکشور، دعوت به خوبی ها از طریق امر به معروف و نهی از منکر.
3ـ مبارزه و نفیظلم و ستم، سلطهگری و سلطهپذیری.
4ـ امنیت داخلی و نفی تفتیش عقاید، سانسور و تجسس، مگر به حکم قانون.
تأسیس جمهوری اسلامی از جمله مهم ترین آرمان های انقلاب است که شکل گیری آن از نظر امام بزرگترین ثمره انقلاب اسلامی است. این جمهوری اسلامی در واقع آن مطالبهای است که به نظر مردم ایران در آن زمانی که انقلاب میکنند، میتواند دو خواسته اول را تامین کند. برای رسیدن به استقلال، آزادی، قطع وابستگی و برداشتن استبداد راه حل انقلاب، برپایی جمهوری اسلامی بود.
«جمهوری اسلامی» در دیدگاه امام خمینی قدّس سرّه دارای تعریف و ویژگی های خاصی میباشد که از همان ابتدا توسط ایشان مورد تأکید بوده اند:
«حکومت اسلامی حکومتی است بر پایه قوانین اسلامی. در حکومت اسلامی استقلال کامل حفظ می شود. ما خواستار جمهوری اسلامی می باشیم. جمهوری، فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و اسلامی، یعنی محتوای آن فرم، که قوانین الهی است».
دوم) جلب رضایت مردم در چارچوب دستورهای الهی
اتکاء به آرای عمومی در اداره امور و مشارکت مردمی در تعیین سرنوشت ملی از جمله آرمان های محقق شده انقلاب است.
سوم) آزادی
هدف دیگر مردم انقلابی کسب آزادی بود. تلاش برای آزادی در انقلاب مشروطه، در نهضت نفت و در پانزده خرداد 42 آشکارا مشاهده شد. دغدغه آزادی یعنی برداشته شدن فشار استبداد از روی مردم که دغدغهای دائم بود. آزادی نشریات، مطبوعات، اجتماعات، راهپیمائی ها و تأمین آزادیهای سیاسی اجتماعی در حدود قانون خواست بیشتر ملت بود.
چهارم) استقلال همه جانبه
یکی از مسائلی که در طول تاریخ مردم ایران از آن رنج بردند و برایشان خیلی دردآور بود، وابستگی کشور بود. از دوران قاجار، به خصوص از جنگهای ایران و روسیه، پای روسها و انگلیسیها به تدریج به ایران باز شد. از همان زمان مردم از هر فرصتی استفاده کردند تا زنجیرهای وابستگی را پاره کنند و بتوانند به استقلال برسند.
پنجم) نه شرقی و نه غربی؛ آرمان ها در حوزه سیاست خارجی
ـ مبارزه با استعمار و استکبار و جلوگیری از نفوذ اجانب.
توجه به معیارهای اسلامی و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان در عرصه سیاستخارجی. حکومت اسلامی بنا بر نص الهی، خود را موظف می داند که از مظلوم حمایت کند و بر ظالم بتازد و در این راستا به نفی عملی کاربرد «پول» و «قدرت» در تعیین سیاست های اجرایی نظام بپردازد.
ـ برقراری و استحکام روابط متقابل با دول غیرمحارب.
ـ پشتیبانی از تمامی نهضتهای آزادیبخش در سرتاسر جهان.
ب: اهداف و آرمان های فرهنگی اجتماعی
می توان گفت احیای دین و معنویت مهم ترین آرمان انقلاب در عرصه فرهنگی بود. البته همه عرصه را باید ذیل دین گرایی قرار داد. شهید مطهری در تبیین این بعد از انقلاب اسلامی بیان داشته اند:
« معنویت از ارکان واقعی این انقلاب بوده و مایه حیات انسان می باشد. لذا تحقق یک جامعه اسلامی که در آن ارزش های الهی نمود تام دارند، منوط به پرورش انسان هایی است که مزین به آداب و ارزش های اسلامی باشند».
جایگاه معنویت دینی در شکل گیری و تداوم انقلاب اسلامی ایران بسیاری از پژوهشگران و نویسندگان قرار گرفته است. در همین راستا میشل فوکو که از نزدیک شاهد رویداد انقلاب اسلامی است آن را «روحی در جهان بیروح» می نامد؛ «آنان مذهب اسلام را بهعنوان نیرویی انقلابی زیست می کنند، چیزی غیر از اراده به اطاعتی وفادارانه از قانون شرع وجود داشت، یعنی اراده به تغییر کل هستی شان با بازگشت به تجربه ای معنوی که فکر می کنند در قلب اسلام شیعه می یابند.
همیشه از مارکس و افیون مردم نقلقول می آورند [اما] جمله ای که درست پیش از آن جمله وجود دارد و هرگز نقل نمی شود می گوید که مذهب، روح یک جهان بی روح است. پس باید گفت؛ اسلام در آن سال 1978 افیون مردم نبوده است، دقیقاً از آنرو که روح یک جهان بیروح بوده است» وی در مذهب شیعه نمونه ای آرمانی از «قدرت مشرف به حیات» می بیند که نه در سلاح ها و پول ها و نه در پست و موقعیت سیاسی بلکه در وجود تکتک مردم مأوا گرفته است. این نوع قدرت در تمامی باورها، گرایشهای و حرکات زندگی مردم ریشه دوانیده و کار را بر حکومت پهلوی سخت کرده است. «کجا باید در پی تامین گشت؟ و هویت واقعی خود را کجا باید سراغ گرفت؟ جز در این اسلامی که از قرن ها پیش زندگی روزانه، پیوندهای خانوادگی و روابط اجتماعی را با مراقبت تمام سامان داده است.
اسلام این بخت را به سبب خشکی و بی تحرکی خود به دست نیاورده است. جامعه شناسی به من می گفت که اسلام ارزش گریزگاه پیدا کرده است. اما به نظرم می آید که این ایرانی که ایران را خوب می شناخت (شاید برای رازداری در پیش اروپایی ای که من باشم) در غربگرایی افراط می کرد» (فوکو؛ معصومی همدانی، 1377: 27) وی به ذکر نمادها، مراسم و آیین های دینی همچون عزاداری سیدالشّهداء (ع) بهعنوان منبع اصلی قدرت سیاسی مردم پرداخته و حتی قبرستان مردگان و شهداء را نیز در صف انقلابیون قرار می دهد و از نوعی معنویت گرایی در سیاست سخن می گوید. (خرمشاد، 1377:209-224) در همان سالها خانم لیلی عشقی نیز در پاریس از نقش عوامل عرفانی در پیروزی انقلاب بحث می کند. وی با تألیف کتاب «زمانی غیر از زمان ها (امام، شیعه و ایران)» از نقش منحصر به فرد معنویت و عرفان شیعی و اخلاق حسینی در پیش برد و تحقّق جنبش انقلابی مردم ایران سخن می گوید. تدا اسکاچپول نیز ضمن بازبینی در نظریات انقلاب چنین می نگارد؛ « اسلام شیعه هم به لحاظ سازمانی و هم به لحاظ فرهنگی در ایجاد انقلاب ایران نقش تعیینکننده داشت... شبکهها و صورتبندی اجتماعی و اسطورههای محوری اسلام شیعه به هماهنگ ساختن مقاومت تودههای شهری کمک کرد و اراده اخلاقی لازم را برای مقاومت آنها در برابر سرکوب ارتش فراهم کرد».
نکته حائز اهمّیت در بازگشت سیاست به دامان معنویت حضور فعّال آن در متن زندگی مردم است. در ایران پس از انقلاب نیز گسترش حوزه ی سیاست به درون زندگی مردم به اوج می رسد. در واقع یک فشار دوسویه به این پدیده منجر شده است. از سویی در اثر تحوّلات خاص تاریخی و نیز بنمایههای دینی و فرهنگی همگان شاهد بودند که یک ملّت بدون بهره مندی از امکانات سخت و نرم رسمی و تشکیلاتی و تنها با استفاده از سرمایه های عادی زندگی خود بهویژه اندوخته های معنوی و اعتقادیشان دست به یک انقلاب بزرگ زدند و یک رژیم کاملاً مسلّط را به زیر کشیدند. لذا «انقلاب اسلامی ایران، قبل از هر چیز، یک انقلاب معنوی است. اگر این انقلاب که خود حاصل فداکاریها و ایثارهای همهی مردم، از جمله روحانیون و دانشگاهیان است توانسته باشد که مبشر و مبلغ معنویت و مروج آن در جامعه شود، به بخش عمدهای از اهداف خود دست یافته است. حضور و رسوخ معنویت، در جامعه بهوضوح دیده میشود و در همه ابعاد آن، از جنگ که اولین مسئله است تا کارخانه، خانه، مدرسه و حتی در نحوهی مصرف و راه و روش زندگی روزمره مردم به چشم میخورد. بدیهی است که هم در دانشگاه و هم در حوزههای علمیه، نباید جز این باشد. خلأ معنویت، از آفات اجتماعی در رژیم گذشته بوده است. دانشگاهها و حوزهها برای دفع این آفت، در خود و در جامعه، نقش مهم و مسؤولیت عمده بر عهده دارند».
دیگر آرمان های فرهنگی، اجتماعی انقلاب اسلامی از این قرارند:
1ـ فراهم نمودن زمینهها و شرایط مطلوب جهت رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان و تقوا.
2ـ مبارزه با فساد و تباهی در تمامی اشکال آن.
3ـ ارتقای سطح آگاهیهای عمومی با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی.
4ـ آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان و تسهیل و تعمیم آموزش عالی تا سر حد خودکفاییکشور.
5ـ رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای عموم در زمینههای مادی و معنوی.
6ـ استقرار نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیر ضرور.
7ـ تأمین حقوق همهجانبه افراد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای عموم و تساوی همه در برابر قانون.
8ـ برقراری حقوق مساوی برای مردم بدون توجه به قوم، قبیله، رنگ، نژاد و زبان.
9ـ تدوین مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری و فرهنگی و ... و آزادیهای اجتماعی بر اساس موازیناسلامی.
10- حاکمیت روحیه دلسوزی نسبت به سرنوشت کلیه انسانها بر جامعه.
امام خمینی (ره) در این باره می فرماید:
« پیغمبر اسلام برای اینکه مردم تربیت نمی شدند، غصّه می خوردند، به طوری که خدای تبارک و تعالی او را تسکین می داد... و هر انسانی باید این طور باشد که متأسف باشد برای آنهایی که نمیآیند به خط اسلام و خط انسانیت».
11- داشتن مسئولیت دسته جمعی.
12- صالح بودن کارگزاران امور تربیتی و آموزشی.
حوزه، دانشگاه، رادیو، تلویزیون، مطبوعات و دیگر نهادهای تربیتی آن گاه می توانند ثمربخش واقع شوند که در مقام نخست، خود صالح باشند. لذا وجود نهادهای صالح از جمله بلندترین آرمان های امام قدّس سرّه به حساب می آیند.
هماهنگ بودن نهادهای تربیتی در راستای نیل به این هدف مقدس، بارها مورد تأکید امام (ره) قرار گرفته است
13- جمع تعهد و تخصص در کلیه نهادها
14- حاکمیت بلا منازع ارزش های الهی و نفی تمامی اولویت های غیر اسلامی.
ج) اهداف و آرمان های اقتصادی:
انقلاب اسلامی ایران در کنار آرمان های بلند سیاسی و فرهنگی اجتماعی، به مسائل دنیایی مردم و امور اقتصادی نیز در شعائر اهتمام ورزید: از جمله آنها:
1ـ جلوگیری از غارت بیتالمال توسط خاندان شاهنشاهی و وابستگانآن.
2ـ حفظ و بهرهوری از ذخایر زیر زمینی و معادن و منابع.
3ـ استقلال و خودکفای اقتصادی، صنعتی.
4ـ اهتمام به پیشرفت صنعتی و تکنولوژیک از طریق برنامهریزی اقتصادی.
5ـ ریشهکن کردن فقر و محرومیت.
6ـ تأمین نیازهای اساسی، شامل مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده.
7ـ تنظیم برنامه اقتصادی کشور بهگونهای که افراد هم به کار هم تفریح و همخودسازی معنوی و استراحت و شرکت در ادارة کشور و افزایش ابتکار داشته باشند.
8ـ تأمین شرایط برای اشتغال کامل.
9ـ عدم اجبار افراد بهکار معین و جلوگیری از بهرهکشی از کار دیگران.
10ـ منع اسراف، تجملات و تبذیر.
11ـ عدالت اقتصادی و کمکردن فاصله طبقاتی.
12ـ جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر کشور.
13ـ منع اضرار به غیر، انحصار، احتکار و ربا.
14ـ محرومیتزدایی.
نتیجه گیری
آرمان های ملت ایران برای در انداختن طرحی نو در جهان در 130 سال گذشته بر محور دین و معنویت و اسلام خواهی، آزادی و مردم سالاری و رهایی از سلطه استعمار با کسب استقلال همه جانبه بوده است. جنبش مشروطه، نهضت ملی کردن صنعت نفت و دیگر مجاهدت ها و قیام های محدود ملت ایران تحقق این آرمان ها را میسر نکرد؛ اما ملت در انقلاب اسلامی با هدایت و رهبری امام خمینی (ره)، اتحاد همه جانبه و مشخص کردن مسیر مبارزه راه رسیدن به این آرمان ها را در قیام بر ضد رژیم پهلوی و محو سلطنت و تاسیس جمهوری اسلامی دیدند. از این نظر ملت ایران با آگاهی از تجربه دو سده گذشته خود و مبارزان راه آزادی در سال 57 به تحقق یکی از آرمان های خود نایل آمدند. می توان گفت انقلاب ملت ایران در بسیاری عرصه ها به تحقق آرمان ها نایل شده و برخی دیگر از این آرمان ها همچنان نیاز به تلاش و کوشش بیشتر دارد.
می توان به طور فهرست وار برخی از آرمان های محقق شده ملت ایران در دوران جمهوری اسلامی را اینگونه برشمرد: پیوند دین و سیاست، احیای آزادی های سیاسی و تحقق مردم سالاری دینی، افزایش بینش سیاسی جامعه، احیای خودباوری و رهایی از وابستگی به غرب، حرکت جدی در مسیر عدالت و محرومیت زدایی، حفظ تمامیت ارضی، اجتماعی شدن امنیت، خودکفایی نظامی، حرکت به سمت توسعه متوازن، کاهش فاصله مرکز پیرامون، اتحاد ملی بر مبنای همبستگی اسلامی، چرخش قدرت، رهایی از لژهای فراماسونری، مردمی بودن حاکمان، انتخابات واقعی و جدی و لذا نظام برآمده از رای ملت، مشروعیت الهی مردمی نظام سیاسی، آزادی فعالیت سیاسی، شایسته سالاری، رقابت سیاسی، گسترش نهادهای انقلابی و کارآمد، آزادی نسبی رسانه ها، ساخت قدرت برآمده از شخصیت و اقناع و اسلام، مناسبات دو سویه قدرت دولت و ملت، تکثر احزاب و تشکلها، برخورد با فرقههای ضاله استعمار ساز، حمایت از مستضعفان و محرومان، برخاستن بسیاری از مسئولان در کشور از طبقه پایین، کاهش فاصله فقیر و غنی و محرومیتزدایی، اعتماد بالا و نقد حکومت، فعالیت آزادانه مراجع، منشا اسلامی ایرانی قوانین، باز بودن دایره قدرت به طبقات پایین و به خصوص استقلال همه جانبه و مردمی بودن نظام، سیاست مستقل در عرصه بین الملل و وابسته نبودن به شرق و غرب، تکیه بر توان داخلی، اسلامگرایی به جای باستانگرایی در دوره پهلوی، توجه به آموزش و پرورش و رسانه ها از حیث دینی و دور کردن مراکز فرهنگی از زمینه های انحراف و فساد از جمله آرمان های محقق شده انقلاب اسلامی است.
پژوهش خبری صدا وسیما//گروه سیاسی