دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

انواع فعالیت های جنگ روانی

انواع فعالیت های جنگ روانی

عملیات مربوط به جنگ روانی ممکن است کوتاه مدت یا دراز مدت باشد که انواع فعالیت‌های کوتاه مدت آن موارد زیر را شامل می شود:

1- تبلیغات راهبردی

2- تبلیغات جنگی

3- نشر خبر

4- فریب دشمن به روشی منظم ودقیق

5- تبلیغات سری

جنگ روانی دراز مدت، شامل نشر خبر به روش مستمر و با استفاده از وسایل مختلف و با هدف کمک به سیاست خارجی دولت و بالابردن شهرت و اعتبار آن و دستیابی به دوستی و تایید است. شاید بهترین تعریف‌ها برای جنگ روانی و نظامی، تعریفی باشد که پل لاینبرگر (Paul Laeinberger) از نویسندگان پیشرو در این مبحث، به رشته تحریر درآورده است. او در کتاب مشهور خود به نام «جنگ روانی» که در سال 1954 به چاپ رسید، جنگ روانی را در معنای محدود آن تعریف می‌کند: «جنگ روانی استفاده ازتبلیغات برضد دشمن، همراه با اقدامات عملی
است که دارای ماهیت نظامی، اقتصادی یا سیاسی است.» او سپس تبلیغات نظامی را به عنوان استفاده برنامه ریزی شده هریک از انواع ارتباطات، به منظور تاثیر بر افکار و عواطف یک گروه دشمن، بی طرف یا دوست، در جهت رسیدن به هدف استراتژیک یا تاکتیکی معین» تعریف می‌کند. اما لاینبرگر، جنگ روانی را در معنای وسیع آن، به عنوان کاربرد قسمت‌های روانشناسی به منظور کمک به کوشش‌هایی که در عرصه امور سیاسی، اقتصادی و نظامی صورت می‌گیرد، تعریف می‌کند و صاحبنظران در این موضوع، مانند هارولد لاسول (Lasswell) و ادوارد بارت (Barth) به بحث در مورد سلاح‌های چهارگانه ای که سیاست خارجی ایالات متحده در اختیار دارد، یعنی سلاح‌های دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی پرداختند.

انواع جنگ روانی

- 1جنگ روانی استراتژیک: این نوع جنگ شامل فعالیت‌های گسترده و بلند مدتی است که با توجه به نقاط آسیب پذیر سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی، علیه بخش عمده و یا تمامی مردم یک جامعه به کار گرفته می‌شود. این امر باعث سستی عقاید و آرمان‌ها می‌شود و ملت‌ها را نسبت به فرهنگ و تمدن خود، به شک و تردید می‌اندازد و به عبارتی، اراده و روحیه آنها را خدشه دار می‌کند. در سطح استراتژیک، اقدام‌های روانی و تبلیغات زیرکانه می‌تواند به متلاشی شدن اتحادها بیانجامد.

-2 جنگ روانی تاکتیکی: جنگ روانی تاکتیکی علیه سربازان دشمن در میدان نبرد و همچنین علیه اتباع دولت مزبور صورت می‌گیرد. عملیات روانی در این حالت محلی بوده و هدف آن، ضعیف کردن مقاومت نیروهای دشمن و یا فرا خواندن مردم به همکاری با قوای در حال پیشرفت و همچنین ایجاد مانع در راه تلاش‌های جنگی دشمن است. هدف اصلی جنگ روانی تاکتیکی، در هم شکستن نیروهای نظامی شرکت کننده در جنگ و عناصر پشتیبانی کننده آنهاست.

- 3 جنگ روانی تحکیمی: این نوع جنگ به منظور افزایش همکاری مردم غیر نظامی در سرزمین خودی صورت می‌پذیرد. هدف نهایی از طراحی و اجرای جنگ روانی تحکیمی، پیروزی در جنگ، برقراری صلح و حفظ پیروزی است. در این نوع جنگ روانی، مجریان فعالیت‌های خود را به جلب اعتماد و حمایت مردم و همچنین ارائه آموزش‌های لازم به آنان به منظور افزایش آگاهی و شناخت نسبت به دسیسه های دشمن و ایستادگی در برابر شایعات و اکاذیب معطوف می‌دارند. در این زمینه، رهبران و سیاستمداران محبوب می‌توانند نقش محوری را ایفا کنند.»

مزیت های جنگ روانی

میان جنگ نظامی و جنگ روانی از نظر ابزار و روش ها تفاوت‌های فاحشی وجود دارد. در مقایسه جنگ‌های روانی و عملیات روانی و عملیات نظامی می توان گفت : هدف از ارتباطات تخریبی و عملیات روانی و جنگ‌ها و عملیات نظامی، تحمیل اراده بر حریف است، اما عملیات روانی و تهاجم فرهنگی، نسبت به عملیات نظامی دارای مزیت‌هایی است. ودارای این مزیت‌ها است:

-1 عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، «جنگ سپید» یا «جنگ تمیز» است که در آن مهاجم، به انفجار و قتل و خونریزی دست نمی‌زند و خود را در مقابل افکار عمومی، به صورت یک نیروی خشن وانمود نمی‌کند، ولی نتایجی که از عملیات خود می‌گیرد، مانند عملیات نظامی است؛ یعنی می‌تواند اراده خود را بر حریف مغلوب تحمیل کند و مغلوب نیز از همه نتایجی که بر هر عملیات نظامی دیگری مترتب است، رنج می برد و دچار ضعف قدرت ملی، کاهش قدرت تولید، افزایش فقر، سوءتغذیه و بهداشت و ضعف در تصمیم گیری و... می‌شود؛ در حالی که نمی‌داند و نمی‌تواند به درستی مسئول رنج‌های خود را بشناسد و او را متهم کند. بنابراین غالبا خود را متهم و مقصر فرض می‌کند.

-2 عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، بسیار ارزان‌تر از عملیات نظامی است.

-3 در عملیات روانی، چون عامل دست به عملیات نظامی، نظیر تخریب و انفجار نمی‌زند و عموما بدون تابلو و علامت سیاسی حرکت می‌کند و فقط با کار فرهنگی اقدام به تخریب ارزش‌ها، هنجارها، منش‌ها و رفتارهای اجتماعی می‌کند، معمولا به آسانی قابل شناسایی نیست و حتی گاه، به عنوان یک نخبه مورد ستایش و تشویق نیز قرار می‌گیرد.

-4 در عملیات نظامی، برنده و بازنده هر دو خسارت می‌بینند، ولی از آنجا که خسارت بازنده بیشتر از خسارت برنده است، برنده احساس پیروزی کرده و پیروز شناخته می‌شود ولی در عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، بازی می‌تواند باخت- برد به نفع برنده باشد؛ بدین معنی که بازنده مقداری از توان خود را از دست می‌دهد، ولی این توان از دست رفته، به وسیله برنده جذب می‌شود و گروه هایی از مخاطبان به صورت طرفداران عامل مهاجم در‌می‌آیند و در صورتی که عملیات روانی با مهارت اجرا شود، جزء هواخواهان عامل مهاجم می شوند و به نفع آن عمل می‌کنند.

پایه های جنگ روانی

جنگ روانی هم با تبعیت از اصول کلی جنگ دارای پایه‌ها و ارکانی است؛ با توجه به آنچه گفته شد، موفقیت در جنگ روانی با توجه به تعدادی از سر فصل‌های زیر که «داقرتی» برشمرده است، بیشتر خواهد بود.

-1 اطلاعات (Information)

اطلاعات مهمترین منبع برای طراحی، راه اندازی و تداوم جنگ روانی می‌باشد و ارزش بسیار زیادی دارد. بدون داشتن اطلاعات کافی نمی‌توان جنگ روانی را آغاز کرد و یا به پایان رساند. بی‌شک بدون برخورداری از زیر ساختی مستحکم و مبتنی بر اطلاعاتی دقیق و سیستماتیک هیچ‌گونه جنگی چه تبلیغی و چه نظامی قادر به رسیدن به پیروزی نخواهد بود.

نیازمندی‌های اطلاعاتی جنگ روانی، هم گسترده و هم متنوع است.

سه نوع اطلاعات اصلی در این خصوص، مورد نیاز است.

اول عبارت از اطلاعات زمینه‌ای، همراه با ریزترین جزئیات در مورد آمادگی‌ها و آسیب‌پذیری مخاطب یا مخاطبان مورد نظر است. این نوع اطلاعات، تحلیل آماج خوانده می‌شود.

دوم اطلاعاتی است که در خروجی تبلیغات مورد استفاده قرار می‌گیرد. بنابراین، نوشته‌ها، مطالب مطبوعات و سخنرانی رهبران د شمن، به عنوان موادی که به طور سودمند، علیه هدف، قابل استفاده است جمع‌آوری می‌شود.

سوم لازم است وسیله‌ای برای ارزیابی نتایج فعالیت تبلیغاتی داشته باشیم. آیا پیام به مخاطب رسیده است؟ آیا مخاطب پیام را فهمیده است؟ به چه طریقی می‌توان پاسخ مطلوب‌تری در مخاطب برانگیخت؟ پاسخ به این گونه سؤال‌ها نیازمند وسایلی است که مناسب شرایط و وضعیت باشد .

در جنگ خلیج فارس در سال 1991 ـ 1990 استفاده خوب و مناسب آمریکا از ابزار اطلاعاتی جنگ روانی موجب شد که در حدود 87000 نظامی عراقی خود را تسلیم کنند .به طور کلی می‌توان گفت که اطلاعات دارای فواید گوناگونی است ولی ما می‌توانیم آن را به دو بخش تقسیم کنیم:

اطلاعات مثبت و اطلاعات پیشگیری‌کننده.

فعالیت‌های اطلاعات مثبت کلیه اقداماتی را شامل می‌شود که سازمان‌ها دنبال می‌کنند تا از طریق مشاهده و پیگری و یا از طریق اقدامات مثبت، یعنی عملیات جاسوسی، به آگاهی‌های لازم دست یابند.

به عبارت دیگر، فعالیتی است برای جمع‌آوری آگاهی‌هایی که دانستن آنها پیش از دست زدن به انتخاب راهی معین، ضروری است تا به این طریق مسوولان نسبت به اقدامات متقابل دشمن آگاه باشند.

این امر بر اطلاعات سیاسی، اقتصادی، نظامی و مانند آن نیز منطبق است.

-2 رسانه‌های ارتباطی (Communication Media)

انتخاب رسانه ارتباطی برای عملیات جنگ روانی، به عواملی همچون مخاطبی که مورد نظر است و زمانی که پیام باید آماده و ارسال شود، بستگی دارد. در جبهه، اعلامیه‌های چاپی و انتشار صوتی، رایج‌ترین رسانه‌ها مورد استفاده هستند و در عملیات دور از جبهه، برای مخاطبانی که از صحنه رزم دور هستند، از فرستنده‌های متحرک موج کوتاه و موج بلند به طور همزمان استفاده می‌شود. رسانه‌هایی که در عملیات استراتژیک یا ملی استفاده می‌شوند، به طور عموم دو نوع هستند: رسانه‌های کند و تند. رسانه‌های کند شامل مجله، کتاب، جزوه و سخنرانی. آنها را به این علت کند می‌گویند که تاخیر زمانی قابل توجهی میان ارسال پیام و دریافت آن وجود دارد. رسانه‌های تند، رسانه‌هایی که به طور عمده، بر‌ارتباطات الکترونیکی متکی هستند. این گونه رسانه‌ها علاوه بر رادیو های موج کوتاه، وسایل دیگری نظیر ارسال فایل خبری روزانه توسط بی سیم، تشکیلات تبلیغاتی ماورای دریاها را برای انتشار محلی شامل می‌شوند.

-3 پژوهش

نیاز جنگ روانی به تحلیل عمیق، تاثیر بسزایی برتحقیقات علوم اجتماعی امریکا در سال‌های جنگ کره داشت. از سال 1950 دانشمندان علوم اجتماعی در آمریکا، بیش از هر زمان دیگری، به مطالعه نخبگان، نخبگان بالقوه، ارتباطات و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداختند. در این سال، دولت فدرال از طریق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعه بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات امریکا و سه نیروی وزارت دفاع به افراد، گروه‌های دانشگاهی و سازمان‌های غیر انتفاعی کمک مالی کرد تا پروژه های تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژه های در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعه جنگ روانی سوق دهند. در نتیجه این پژوهش‌ها و پژوهش‌های دیگر، درک روشن تری نسبت به نیازمندی‌های جنگ روانی در زمان بحران و صلح بوجود آمد. هرگاه رسانه‌های ارتباطی به کار گرفته شوند. جنگ روانی می تواند در کسب مقاصد ملی، نقش بازی کند؛ منتهی به شرط آنکه پیام ارسالی، معتبر باشد و به وضوح فهمیده شود و فقط در چارچوب ظرفیت مخاطب، در پی برانگیختن پاسخ بر آید. معتبر بودن، الزاما به معنای حقیقت داشتن نیست. برای هر مخاطب، چیزی معتبر است که او فکرمی‌کند حقیقت دارد. اعتبار، هدفی پیچیده است و به سادگی بدست نمی‌آید. بنابراین، در هر عملیات و جنگ روانی تقویت اعتبار باید به طور مداوم و با تاکید دنبال شود. بدون این عنصر مهم، بخش اعظم تلاش تبلیغاتچی به هدر خواهد رفت» .

4- بخش‌های خبری بر روی موج کوتاه

بخش‌های خبری به عنوان برنامه های دولتی بر روی موج کوتاه، یکی از ابزارهای جنگ روانی به شمار می رود. جنگ روانی یعنی بازی کردن با کلمات، افکار مردم و واکنش‌های آنان؛ بطوری‌که در آنها واکنش‌هایی را به وجود آورد که با هدف مورد نظر هماهنگ باشد. به این سبب، جنگ روانی موفق یا تبلیغات درست برای اینکه موثر واقع شود، باید بر موارد زیر متکی باشد:

1- تعریف روشن هدف‌ها یا وحدت نظر مشخص در مورد واکنش‌هایی که قرار است به وجود آیند

2- درک عالمانه، همراه با همدردی از توده شنوندگان از نظر وضعیت اجتماعی آنها، حالت ذهنی، آمال و ترس‌های آنها و آنچه مورد علاقه یا مایه نفرت آنها می‌شود

3- استفاده ماهرانه از زبان و افکاری که می توان از طریق آنها توجه شنونده را جلب کرد و اطمینان وی را بدست آورد .

راهبرد اساسی جنگ روانی

طراحان جنگ روانی ، نبرد خود را بر تبلیغات استوار کرده‌اند . هدف آنها تاثیرگذاری بر عقاید افراد و یا جامعه موردنظر می‌باشد . امروزه در ادبیات جنگ روانی واژه تبلیغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ روانی از همه تاکتیکهایی که یک عامل تبلیغاتی و یا یک پروپاگاندا اجنت انجام می‌دهد، بهره می برد . این عوامل سعی می‌کنند افکار عمومی طرف مقابل را به تسخیر کشانده و از شیوه‌های زیر حداکثر استفاده را بنمایند . مدیران و طراحان خبری پیش از هر چیز ، باید مخاطب خود را به خوبی مورد شناسایی قرار داده و از طریق روشهای روانشناسی اجتماعی ، میزان تاثیری را که هر یک از تاکتیکهای جنگ روانی می توانند ایفا کنند را پیدا نمایند . تاکتیکهای جنگ روانی بسیارند و متناسب با شرایط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند.

عوامل مؤثر بر موفقیت جنگ روانی

برای این که جنگ روانی در یک جامعه مؤثر واقع شود، عوامل مختلفی لازم است؛ که می‌توان برخی از مهمترین آنها را اینگونه برشمرد:

1. شناخت افراد مخاطب؛ برای کسب توفیق در إعمال جنگ روانی، لازم است ویژگی‌های روانی و ذهنی مخاطب شناخته شوند؛

2. شناخت محیط پیرامون مخاطب؛

3. دوری جستن از طرح بحث‌های انتزاعی و کلی؛ مانند مباحث سیاسی و ایدئولوژیکی.

برخی از مهمترین تاکتیکهای جنگ روانی

در اینجا به برخی ازتعاریف تاکتیک‌های جنگ روانی اشاره می‌شود. شایان ذکر است که تکنیک‌های جنگ روانی، شاید به بیش از 100 مورد برسد ولی در تحقیق حاضر، به تعاریف تکنیک‌هایی که از آنها استفاده شده است، بسنده می‌شود.

-1 برچسب زدن

براساس این تکنیک، رسانه‌ها واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل می‌کنند و آنها را به آحاد و یا نهادهای مختلف نسبت می‌دهند. گاهی هدف از این عملکرد آن است که ایده، فکر و یا گروهی محکوم شوند؛ بی آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود.

«پراتکانیس» معتقد است کلمات ارزشی، قدرت اقناع کنندگی بالایی دارند و می‌توانند به تعریف ما از واقعیت و قضایای اجتماعی جهت بدهند. او توضیح می دهد که نظام تبلیغاتی هیتلر با هدایت گوبلز، به اهمیت این امر به خوبی واقف بود؛ به گونه‌ای که آدولف هیتلر برای بسیج مردم در مواجهه با مشکلات اقتصادی آلمان، از واژه هایی مانند "تهدید سرخ‌ها" استفاده می‌کرد. نتیجه اینکه که پروپاگاندایست همواره موضوعات مطلوب خود را هنجار خوب و مقدس جلوه می‌دهد و خلاف آن را نابهنجار، زشت و شیطانی می‌شمارد .

- 2 توسل به ترس

در این تکنیک، از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می‌شود. متخصصان جنگ روانی ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف، به آنان چنین القا می‌کنند که خطرها و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان کمین کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با سختی‌ها و مشکلات را برای افراد دشمن ترسیم می‌کنند . پراتکانیس از کاربردهای دیگر این تکنیک سخن گفته و معتقد است از تکنیک توسل به ترس، گاهی برای بسیج جبهه در مقابل یک تهدید خارجی
نیز استفاده می‌شود. او جوزف گوبلز، مدیر نظام داخلی تبلیغاتی آلمان هیتلری را مثال می آورد که همواره از
عبارت «تئودور کافمن» بهره می‌گرفت که گفته بود "آلمان باید نابود شود" و گوبلز از این طریق ادعا می‌کرد که متفقین در پی نابودی آلمان هستند. آدولف هیتلر در اشاره به تهدید کمونیسم، همواره پیوستن به حزب نازی را به عنوان راه حل ارائه می‌کرد. او توانست با علم کردن تهدید یهودیان و کمونیست‌ها و منسجم ساختن حزب نازی، تا حدی به اهداف توسعه طلبانه خود دست پیدا کند .

- 3 تکرار

همچنانکه از نام تکرار بر می آید، برای زنده نگه داشتن موضوع با تکرار زمان بندی شده، سعی می‌کنند این موضوع تا زمانی که نیاز هست، زنده بماند. با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند . تکرار از لحاظ روان شناسی در تشکیل عادت بسیار مفید است؛ به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت وتقویت دقیق‌تر عادت میسر نخواهد شد. روش تکرار، از قواعد خاصی پیروی می‌کند زیرا فاصله های تکرار فعل نباید چندان دراز باشد که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود. به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربه های پیاپی چکش است که سرانجام میخ را به داخل می‌راند. بنابراین فرستنده پیام امیدوار است که این شکل از ضربه زدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام شود.

-4 تظاهر به بی طرفی

بسیاری از رسانه‌های خبری برای القای بی طرفی خود به مخاطبان و در نتیجه جلب اعتماد آنان، از تاکتیک تظاهر به بی طرفی استفاده می‌کنند. در این تاکتیک، سخنان و دیدگاه‌های مخالفان به اشکال مختلف نظیر گزارش، مصاحبه و خبر منعکس می‌شود. رسانه به دلیل اتخاذ یک موضع بی طرف، اعتبار بیشتری در میان مخاطبان خود کسب می‌کند. همچنین رسانه با حفظ پوشش بی طرفی، می‌تواند پیام‌های خود را به آسانی به مخاطب القا کند و اهداف مورد نظر خود را تامین سازد. در این اصل، ضمن اظهار بی طرفی وحفظ احترام مخالفان، اقدام به پخش سخنان و نظرات مخالفان می‌کنند و به دنبال آن، مطالب خود را القا می‌کنند. در واقع با پوشش خبری به شکل بی‌طرفانه و به طور مودبانه، سعی می‌شود حمایت‌های لازم و یا تخریب‌هایی در راستای اهداف مورد نظر اعمال شود.

«گاهی برای تخریب سوژه مورد نظر، در ابتدا مواضع بی‌طرفانه‌ای نسبت به آن اتخاذ می‌شود؛ به طوری که دیگران تصور می‌کنند در این جریان نوعی حفظ احترام برای مخالفان و نوعی بی طرفی وجود دارد؛ در حالی که با پوشش بی طرفی به طور مودبانه، مطالب مورد نظر خود را القا می‌کنند.

- 5 اهریمن سازی

در تکنیک اهریمن سازی، مبلغ تلاش می کند تا تنفر و دشمنی جمعیت مخاطب را نسبت به عقیده گروه و یا کشورهای خاص برانگیزد؛ به نحوی که اگر گروهی (از دیدگاه رسانه) سیاست خارجی را پشتیبانی کند، صرف نظر از درست و یا نادرست بودن آن، وجهه منفی گروه حامی این سیاست را بزرگنمایی می‌کند و از این طریق، بر مواضع جمعیت مخاطب اثر می‌گذارد. «پراتکانیس» در این خصوص، نکته جالب توجهی را مطرح می کند. او معتقد است یکی از زیانبارترین پیامدهای تبلیغات جنگی، تسهیل نابودی افراد یک ملت به وسیله افراد ملت دیگر بدون عذاب وجدان است. جنگ، نابودی و آسیب‌های فراوانی به بار می آورد. در چنین وضعیتی، مُبلغ برای کاهش ناهماهنگی شناختی احتمالی در جبهه خودی، سعی در به حداقل رساندن ماهیت انسانی قربانیان اعمال خود و یا به حداکثر رساندن استحقاق آنان در آنچه نصیبشان شده است، خواهد داشت.

-6 ایجاد تفرقه و تضاد

از جمله اموری که در فرایند جنگ روانی مورد توجه قرار می گیرد، تضعیف دشمن بویژه به لحاظ روانی است. دشمن باید به شکست خوردن انس بگیرد. آنچه در این زمینه می‌تواند موثر باشد، ایجاد و یا تلقین تضادهای مختلف در جبهه دشمن است. رسانه می تواند با ایجاد و یا تلقین درگیری میان اقلیت‌ها، قومیت‌ها، نخبگان و حاکمیت، وحدت را بین نیروهای دشمن متزلزل سازد. در فرایند سقوط دولت صدام حسین و اشغال عراق، پیش زمینه های رسانه‌ای و تبلیغی نقش مهمی را ایفا کرده اند. فشار و اختناق 23 ساله دیکتاتوری صدام در عراق، موجبات نارضایتی عمومی در بخش‌های وسیعی از کشور فراهم کرده بود و رسانه‌های تبلیغی آمریکا با استفاده از این نقاط ضعف دولت او، اقدام به پخش شایعات وسیعی در مورد صدام و وابستگان حزب بعث کردند. این امر به افزایش شکاف بین حاکمیت و مردم منجرشد و زمینه مساعدی برای اضمحلال و سقوط نظام بعث در عراق فراهم آورد .

-7 ترور شخصیت

در شیوه های جدید، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانه ای که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند، سعی می‌کنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی شخصیت‌های مطرح و موثر در جناح مقابل را به زیر ذره بین کشیده و با بزرگ نمایی نقاط ضعف، آنان را ترور شخصیت کنند. هدف آن، ترور شخصیت‌های سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست. اصطلاحی که امروز برای ترورکردن از طریق وسایل ارتباط جمعی یسیار مورد استفاده قرار می گیرد ، Terrorovision است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست این عوامل باعث می‌شود رهبران ذی نفوذ نزد مخاطبان، دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.

- 8 دروغ

تاکتیک قدیمی دروغ که هنوز هم رسانه‌ها به طور فراوان استفاده می‌کنند، عمدتا برای مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بدین معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان می‌کنند. معروف‌ترین استفاده این تاکتیک، در زمان هیتلر وتوسط گوبلز بوده است. گوبلز می‌گوید:«دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور آن برای مردم راحت تر است» .

9- شایعه (کنایه)

شایعه در جایی مطرح می‌شود که زمینه دسترسی به اخبار موثق امکان پذیر نباشد. شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تاثیر در روحیه آنان ایجاد می‌شود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی ‌باشد که مخاطب نسبت به آن حساسیت بالایی دارد. بهترین شیوه برای القای پیام مورد نظر فرستنده پیام، در زمان‌هایی که پخش پیام به طور شفاف و روشن امکان پذیر نیست و یا در مواقعی که فکر می‌کنند با مشکلات قانونی روبرو می شوند، استفاده از کنایه و اشاره است. کنایه به دلیل غیر صریح بودن آن، معمولا تاثیرات عمیقی برشنونده دارد. استفاده از حربه کنایه، به وفور در تبلیغات به چشم می‌خورد. برای نمونه، گفته می‌شود «می‌گویند فلانی با تروریست‌ها ارتباط دارد» ویا «شنیده می‌شود فلان گروه در حمایت از تروریست‌ها فعالیت می‌کنند» و یا «به نقل از شاهدان عینی، حقوق بشر در فلان کشور مراعات نمی‌شود» که به هر صورت، ارتباط با تروریسم و نقض حقوق بشر را به افکار عمومی القا می‌کند.

-10 کلی‌گویی

محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانه‌های غربی مصادره و در جامعه منتشر می‌شود، مورد کنکاش قرار نمی‌گیرد. تولیدات رسانه‌های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از ارزش‌ها و مفاهیمی مانند جهانی‌شدن، لیبرالیسم، اقتصاد باز، امنیت ملی، پلورالیسم، نظام نوین جهانی، حقوق بشر، دموکراسی، تروریسم و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکارگرفته می‌شوند. در واقع، کلی‌گویی عبارتست از مرتبط ساختن عقیده یا سیاستی خاص با مفهومی ویژه، تا مخاطب بدون بررسی شواهد و دلایل عقیده و یا سیاست مورد نظر را بپذیرد.

- 11 گواهی

گواهی و یا شهادت، نقل قول‌هایی در داخل و خارج از پیام است که برای حمایت از یک سیاست، عقیده، برنامه و یا شخصیتی خاص آورده می‌شود. در این تکنیک، آوازه شهرت و یا جایگاه فرد (کارشناس، مسئول حکومتی و...) بکار گرفته می‌شود که از این طریق شهادت، گواهی، تایید و یا نفی فرد یا افراد محترم بر روی پیام تبلیغاتی قرار می‌گیرد. در تکنیک استناد یا گواهی، هدف آن است که مخاطب، خود را با فرد مورد استناد یکسان بداند و باورها و ایده های آنان را به منزله باورها و عقاید خود بپذیرد. به‌عبارت دیگر، تکنیک گواهی یا استناد، عبارت از آن است که یک شخص مورد احترام و یا منفور، فکر، برنامه و یا سیاست معینی را تایید یا نفی کند. از تکنیک گواهی، به طرق مختلف در جهت اقناع مخاطب استفاده می‌شود، از جمله زمانی که مبلغ با مخاطب فرهیخته سر و کار داشته باشد.

12 - مبالغه

مبالغه یکی از روش‌هایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان تبلیغات از این فن در مواقع خاص و وقایع مشخص استفاده می‌کنند. بزرگ جلوه دادن توان وقدرتمندی کشور خودی و مبالغه در انعکاس نقاط ضعف دشمن، از این مقوله است. این فن به ویژه هنگامی که دشمن دچار شکست و هزیمت شده و یا در زمان بحران و اغتشاش، موثر است.عوامل تبلیغاتی با بهره‌گیری از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغه‌آمیز می‌زنند . آنها سعی می‌کنند مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنین قادرند از مطالب بزرگ به شکلی ضعیف و در زمان ، مکان و جایگاهی که به چشم نمی‌آید ، بهره‌برداری کند .

-13 خشونت گرایی

بسیاری از رسانه‌ها با شیوه‌های روانی و تبلیغاتی، جنگی را به راه می‌اندازند که هیچ لشگر و سپاه نظامی نمی‌تواند آنچنان خاک وخون به پا کند. استفاده از تعابیر تحریک آمیز و تند در برابر جناح مقابل، از شیوه های رایج این گونه رسانه‌هاست. شیوه نگارش مطالب به گونه ای است که اشخاص و جریان‌های مخالف را به بدترین شیوه زخمی، ترور و ناکار می‌کنند. این در حالی است که این نوع رسانه‌ها با ظاهری آراسته می‌توانند خود را مخالف سرسخت خشونت‌های اجتماعی قلمداد کنند. هتاکی و پرده دری، تعابیر تند و غیراخلاقی، حرف‌های نیشدار و دوپهلو، سوء ظن نگاری، حمله به حریم‌های مورد تائید جامعه و حرمت شکنی از اشخاص صاحب نام و بانفوذ و موثق، افشاگری و انتشار اسرار و مطالب محرمانه، تمسخر و تحقیر و ایجاد التهاب و هیجان در تعابیر خبری از این نوع خشونت‌هاست. استفاده از کلماتی نظیر سرمایه داران خونخوار، مرفهین بی‌درد، غربگرا، خوباخته، تروریست، جنگ طلب و خشونت طلب از این جمله اند.

-‌‌‌14 پاره حقیقت گویی

گاهی خبر یا سخنی مطرح می‌شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد. این رویه رایج رسانه‌هاست که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی‌کنند. خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن، به شکل کلی مطرح شوند. اما چنانچه یکی از عناصر خبری شش گانه (که، کجا، کی، چه، چرا، چگونه) در خبر بیان نشود، خبر ناقص است. در تاکتیک پاره حقیقت گویی، حذف یکی از عناصر به عمد صورت می‌گیرد و بیشتر اوقات، عنصر چرا حذ ف می‌شود . در واقعه 11 سپتامبر ، در اخباری که از سوی رسانه‌های امریکا و رسانه‌های همسو با آنها انتشار می‌یافت، به دلایل و انگیزه‌های تروریستها پرداخته نمی‌شد . به عبارتی عنصر « چرا » به صورت انتخابی از اخبار حذف می‌شد . حذف عنصر « چرا » به امریکاییها این اجازه را می‌داد که بتوانند کشورها ، افراد مختلف و سیاستهایی را که نمی‌پذیرند و با مواضع آنها مخالفت دارند را محکوم نمایند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرایط توجیه و با استفاده از عبارت « حذف تروریستها از صحنه جهان » هم‌چنان به سیاستهای مدنظرامریکا جامه عمل بپوشانند .

15- سانسور Censorship

سانسور عبارت است از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهیها ، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران است . این حذف عمدی می‌تواند به دو شکل صورت پذیرد . سانسور در ساده‌ترین معنی‌اش ، رسیدگی و آزمایش پیامهای کثیرالانتشار توسط اولیای امور به جهت بازداشت موادی است که از نظر آنان نامطلوب است . این شکل سانسور ، همان ایجاد مانع قبلی یا عملی جهت جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب است که مثلا می‌تواند شامل حذف واژه‌ها ،عبارات یا جملاتی خاص ، توسط سانسورگر باشد . اما سانسور در شکل گسترده‌ترش ، می‌تواند دربرگیرنده هر نوع تلاشی جهت تضعیف یا جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخی از اولیای امور باشد . بدین‌ترتیب ، ممکن است دولتی جلوی انتشار اطلاعات یا اخباری را که می‌تواند بازتابی مخالف یا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد ، بگیرد یا ممکن است دولت مذکور اقدام به صدور مجوزهایی کند که از این راه انتشار مواد نامطلوب را دچار مشکل یا فترت سازد . از طرف دیگر ، ممکن است اولیای امور اقدامی تنبیهی نیز بر علیه خاطیان درپیش گیرند . بدین‌منظور که مطمئن شوند خاطیان ، دیگر دست به خلاف نخواهند زد و نیز دیگران را از انتشار مواد دارای ایراد ، برحذر دارند .

اخبار کنترل شده : شکل خفیفی از سانسور نیز که اخبار کنترل شده نام گرفته ، وجود دارد . در اخبار کنترل‌شده ، توزیع اطلاعات به طریقی است که حافظ حداکثر منافع توزیع‌کننده باشد . دولتها ، اصناف و دیگر دیوان‌سالاریها ، غالب اوقات در کنترل اخبار مقصر قلمداد می‌شوند .

سانسور برون‌قانونی : سانسور برون‌قانونی سانسوری است که خارج از کنترل قانون یا قدرت قانونی باشد. چنین سانسوری می‌تواند داوطلبانه باشد . مثل وقتی که سردبیری ، عبارت یا واژه‌ای را از دست‌نوشته خود حذف می‌کند چرا که احساس می‌کند از ذوق سلیم به دور است یا کتابداری که کتابی را از دور خارج می‌کند ، بدین علت که به نظر او قبیح و اهانت‌آمیز است و وی مطالب قبیح و اهانت‌آمیز را دوست ندارد .                                                                               .                      .
از یک لحاظ سانسور برون قانونی می‌تواند غیر داوطلبانه باشد مانند وقتی که سانسور خود پاسخی به فشارهای اقتصادی ، سیاسی یا فشارهای دیگری از این قبیل است . مثلا یک ایستگاه رادیو – تلویزیونی ممکن است انتقاد از مقامات دولتی را به علت تهدیدهای واقعی یا احتمالی ، از جانب آن مقامات درخصوص تمدید مجوز مسکوت گذارد .

منابع

ttp://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx

http://www.pajoohe.com/fa/index.php?

http://alef.ir/content/view/5963/

 

 

 

 

 

 

 

 

1- تحریف Disortion

یکی از رایجترین شیوه‌های پوشش‌خبری و مطبوعاتی ، تغییر متن پیام به شیوه‌های مختلف از طریق دستکاری خبر است . در مسئله تحریف سه پدیده به چشم می‌خورد که عبارتند از : تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب . یک خبر در حین انتقال از شخصی به شخص دیگر به تدریج کوچکتر از گذشته ، قابل فهم‌تر و از نظر بازگو کردن ، ساده‌تر می‌شود . در حین فرایند انتقال متوالی بسیاری از جزییات اصلی خبر کم‌کم تعدیل می‌شوند ، تجربه‌هایی که در مورد تحریف انجام شده است ، نشان می‌دهد که بسیاری از جزییات موجود در ابتدای زنجیره انتقال به ‌شدت حذف می‌شوند . هر بار که خبر تحریف‌شده نقل می‌شود ، میزان جزییات ، هرچند با کندی ، کاهش می‌یابد .                                                          .
در همان زمانی که فرایند تعدیل انجام می‌گیرد ، شاخ و برگهای دیگری به خبر اضافه می‌گردد . فرایند شاخ و برگ دادن به خبر ، به ادراک انتخابی و حفظ انتخابی موضوع در ذهن و نقل جزئیات کمی از موضوع اصلی مبتنی است . با اینکه فرایند شاخ و برگ دادن مانند فرایند تعدیل در هر بار که خبر نقل می‌شود ، انجام می‌گیرد ولی عناصری که در این فرایند بر آنها تکیه می‌شود و در هر نوبت تکرار شمی‌آیند ، یکی نیستند . این ویژگی بیشتر به ترکیب جامعه ای که خبر در آن منتقل می‌شود، وابسته است . عناصری در این فرایند شاخ و برگ پیدا می‌کنند که از نظر نقل کننده خبر با اهمیت هستند .

چه چیزی سبب حذف برخی جزییات و بیان برخی دیگر می‌شود ؟ چگونه می‌توانیم این امر را که برخی اجزا جای اجزای دیگر را می‌گیرند و موجب تغییر یک حقیقت می‌شوند ، بیان نماییم ؟

پاسخ به این پرسشها در فرایند جذب یافت می‌شود که نتیجه نیروی جاذبه عادات ، تمایلات و احساسات موجود شنونده است . برای مثال هنگام نقل یک خبر و سپس بازگو کردن مجدد آن ، فرایند جذب موضوع اصلی روی می‌دهد ، آنگاه عناصر خبر منطبق شده یا سازمان داده می‌شوند تا با انگیزه اصلی خبر هماهنگ شوند و این هماهنگی به گونه‌ای صورت می‌گیرد که خبر را در نهایت امر منسجم‌تر ، منطقی‌تر و دارای ظاهر بهتری سازد . غالبا فرایند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگی دارد و درک و یادآوری امور طبق معمول صورت می‌گیرد . از همه اینها مهمتر اینکه فرایند جذب به خودی خود بیانگر تغییرات و تحریفاتی است که منعکس‌کننده احساسات ریشه‌دار در شخص می‌باشد و همچنین وضعیت و جهت‌گیری او را منعکس می‌کند .

2- ساختن یک یا چند دشمن فرضی To Make A Supposed Enemy

این یکی از شیوه‌های قدیمی سیاسیون کهنه‌کار است که قدرت را دراختیار دارند و برای بقا و ماندگاری در حکومت از آن استفاده می‌کنند . این شیوه به مطبوعات نیز رخنه کرده است . در این شیوه سعی می‌شود تا سایر رسانه‌ها و مطبوعات یا سایر سیاستمداران و یا سایر احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شکل یک دشمن نشان دهند . همیشه داشتن یک دشمن فرضی می‌تواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمینه را برای هر نوع اقدامی فراهم آورد . استفاده از این شیوه خود می‌تواند برای متحد کردن افراد داخل یک کشور نیز مفید واقع شود . در هنگام بحرانهای اقتصادی و سیاسی و یا همچنین خطرات سیاسی که از درون یک کشور را تهدید می‌کند ، وجود یک دشمن فرضی خارجی می‌تواند سرپوشی بر بحرانها و اتحاد داخل کشور علیه آن بحرانها باشد .

3- محک‌زدن To Test for Confirm

برای ارزیابی اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و یا دریافت بازخورد نظر حاکمان و یا گروهی خاص یا صنفی از اصناف جامعه ، خبری منتشر می‌شود که عکس‌العمل به آن، زمینه طرح سوژه‌های بعدی قرار می‌گیرد عوامل تبلیغاتی سعی می کنند برای دریافت بازخورد نظر گروهی خاص و یا حتی افراد جامعه ، با انتشار یک موضوع عکس‌العمل آنها را مورد ارزیابی قرار دهند و سیاست‌های آینده خود را نسبت به آن طراحی کنند. تاکتیک محک‌زدن به نوعی تاکتیک بازگشتی هم هست و به افراد خاص برمی‌گردد و جامعه محدودتری را درنظر می‌گیرد. اما بازخوردبیشتر به جامعه و عوام برمی‌گردد.                                                                  .
مثلا برای ارزیابی نظر مردم ایران راجع به رابطه با امریکا ، خبری منتشر می‌شود تا پس از محک‌زدن آن، موضوعات جدی‌تری را دراین باره منتشر سازند . به عنوان مثال میزان حساسیت‌های مذهبی جامعه و یا پایبندی ‌آنها به اصول مورد اتفاق جامعه ، یا شخصیت‌های مورد احترام ووثوق مردم ، یا کشف دید‌گاه‌ها و برنامه‌های جریان حاکم و یا جبهه مخالف نسبت به موضوعی خاص را محک می‌زنند .

4- ادعا به جای واقعیت Pretention instead of truth

رسانه‌های خبری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد ، گروههای مختلف و رسانه‌های رقیب مطرح می‌کنند و آنان را مجبور به پاسخگویی می نمایند . درواقع در این روش اخبار مخابره‌شده و یا به‌چاپ رسیده نوعی ادعا به جای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند و با استفاده از کلماتی نظیر « ادعا » منبع خبر سعی می‌کند اولا خبر را ازدست ندهد ، درثانی صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته ، ثالثا چنانچه خبر مورد تایید قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامی را که مدنظرش می‌باشد به همراه خبر القا نماید.

در شایعه منبع خبر را نمی‌گویند اما در این نوع خبر عمدا منبع خبر را ذکر می کنند ، ولی منبعی که بی‌اعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته ‌است .

این شیوه از جمله شیوه‌های جنگ روانی است که درآن نوعی ادعا در اخبار منتشر می‌شود . و سپس این ادعا تایید یا تکذیب می‌شود . این شیوه در حقیقت مانند یک برگ دوطرف برنده است . استفاده‌کنندگان از آن ، چه ادعا را رد و چه آن را تایید نمایند ، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است.

5- شایعه Rumour

زمانی که جریان این خبر از بین افرادی شروع می‌شود که از حقیقت موضوع دورند ، شایعه آغاز می‌گردد و تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه می‌یابد تا تقریبا بسیاری از مردم آن را باور می‌کنند و درنهایت شیوه معینی برای ترویج آن پیش گرفته می‌شود ، مانند « آنها می‌گویند ... » یا « از یک منبع مسئول شنیده‌ام که ... » یا « اخبار دقیقی دارم مبنی بر اینکه ... » و مانند آنها . در اینجا یک شرط اساسی برای کامل شدن شایعه وجود دارد . این شرط عبارت است از اهمیت پیشامد یا شخصی که در شایعه مطرح شده و همچنین ضرورت وجود ابهامی که شایعه را فرا گرفته باشد . به‌علاوه انگیزه‌های روانی که سبب پیدایش شایعه و رواج آن گردد .

شایعات زمانی رواج می‌یابند که حوادث مربوط به آن در زندگی افراد از اهمیتی برخوردار باشند یا در مورد آنها خبرهای صریح پخش نشود و یا اینکه خبرهای مربوط به آنها مبهم باشند . این ابهام زمانی به وجود می‌آید که خبر به صورت تحریف شده دریافت شود ، یا به فرد خبرهای متضادی برسد یا فرد از فهم این گونه خبرها عاجز باشد به هرحال شایعه همیشه دروغ نیست و همیشه داستان بدخواهانه‌ای را شامل نمی‌شود . ممکن است شایعه سبب درز کردن اطلاعات گردد ، به ویژه در زمان جنگ ، یعنی زمانی که کنترل اطلاعات نظامی از جهت امنیت ملی کشور ، ضروری است .

می‌توانیم بگوییم شایعه برای به انجام رساندن دو وظیفه توام انتشار می‌یابد : اولین وظیفه بیان وتفسیر تنش احساسی است که افراد حس می‌کنند و وظیفه دوم تسکین این تنش است . در شرایط عادی اخبار از طریق منابع قابل اطمینان و رادیو و تلویزیون پخش می‌شود و شایعه کمتر به‌حال ظهور و بروز می‌یابد ، اما وقتی فشار روحی و سردرگمی به‌وجود می‌آید شایعه نیز گسترش می‌یابد . در چنین شرایطی اگر چه شایعات از پشتوانه و شواهد محکمی برخوردار نیستند اما به‌دلیل خودداری منابع رسمی از انتشار اطلاعات واخبار کافی و شواهد که گاهی به‌خاطر دسترسی نداشتن به آن و گاه به لحاظ اعمال سانسور است به‌سرعت و از طریق تکرار در میان مردم در سطح وسیعی گسترش می‌یابد و این تکرار از آن جهت است که نیازهای هیجانی مردم را برآورده می‌کند.

انواع شایعه

شایعات در زمان جنگ‌های نظامی سه دسته هستند و دارای سه کاربرد می‌باشند :

- شایعات تفرقه‌افکن

در این نوع شایعه سعی می‌شود در موانع دشمن ایجاد شکاف نمایند و با بیان تشنجات بین افراد دشمن آنها را ضعیف نمایند . این نوع شایعه در بازی‌های سیاسی کاربرد وسیعی دارد .

- شایعات هراس‌آور

در این نوع شایعه با اعلام کشته‌های وسیع و پخش آن در بین نیروهای دشمن می‌توان ناامیدی را در بین آنها افزایش داده و آنها را ضعیف نمود .

- شایعات امیدبخش

این نوع شایعات باعث ایجاد روحیه و انسجام در بین نیروهای خودی شده و کاربردی وسیع دارد .

نیل پستمن در کتاب خود تحت نام « زندگی در عیش ، مردن در خوشی » شایعات را به سه دسته تقسیم می‌کند :

- شایعات آتشین

شایعه‌ایست که یکباره شکل می‌گیرد ، همه جامعه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اثری کوتاه‌مدت دارد . کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامی است . استفاده از آمار و ارقام و بزرگ‌نشان دادن آنها ، مسیر شایعات آتشین است . به معنای دیگر شایعات آتشین با ارقامی بسیار بزرگ ولی فقط در یک مقطع وارد می‌شوند ، تاثیر آنها عظیم است ولی مقطعی است . نیل پستمن می‌گوید : این شایعه هنگامی است که جنگ یا رخدادهای ناگهانی در جامعه اتفاق می‌افتد و این نوع شایعات غالبا با ارقام بزرگ و ارقام سر و کار دارند . تلفات ناشی از جنگ و تلفات ناشی از سیل و زلزله از جمله این موارد می‌باشند . به عنوان نمونه اعلام کشته‌ها با ارقام بزرگ در یک جنگ.

- شایعات خزنده

شایعاتی هستند که همراه با تاکتیکهای قطره‌چکانی ، مرحله به مرحله می‌تواند مسیر یک شایعه را در ذهن افراد یک جامعه طراحی کند . این شایعات درازمدت‌تر از شایعات آتشین هستند و پیچیدگیهای بیشتری نیز دارند . سوءاستفاده‌های مالی و فساد در دستگاههای اداری و رسوائیهای مالی از جمله این نوع شایعات هستند . پخش قطره‌چکانی و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمینه‌ساز این نوع شایعه بود .

- شایعات دلفینی

آن نوع از شایعات هستند که به تناسب زمان آشکار می‌گردند و بلافاصله پس از تاثیرگذاری برای مدتی پنهان می شوند و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار می‌کنند . به گفته پستمن این شایعات ، شایعات غواصی می‌باشند . در این نوع شایعه از آنچه که در گذشته اتفاق افتاده در زمان‌هایی که کاربرد آن اقتضاء می‌کند ، استفاده می‌کنند . گاهی مطالبی را آشکار و گاهی مطالبی را پنهان می‌نمایند . مانند اخبار مربوط به قتلهای زنجیره‌ای .

6- تاکتیک ماساژ پیام Spinning The Message

انواع بیشماری از فریب و خود فریبی در انبوه داده‌ها و اطلاعات و دانشی که هر روز از کارخانه کار فکری دولت به بیرون جریان می‌یابد ، دیده شده است که به ماساژ پیام معروف است . تاکتیک حذف ، تاکتیک کلی‌بافی ، تاکتیک زمان‌بندی ، تاکتیک قطره‌چکانی ، تاکتیک موجی ، تاکتیک تبخیر و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیکهای ماساژ پیام به شمار می‌آیند که در کتاب‌های نوشته شده توسط الوین تافلر به طور کامل در مورد آنها توضیح داده شده است .                        

7تاکتیک کلی‌بافی Generality Tactic

تاکتیک کلی‌بافی تاکتیکی است که در آن جزئیاتی که ممکن است مخالفت اداری یا سیاسی را برانگیزد را با لعابی از مطالب غیرواقعی می‌پوشانند . در پخش این تاکتیک سعی می‌شود بدون توجه به مسایل اصلی و عمیق در خبر و بدون ریشه‌یابی به موضوعی که منعکس می شود به حواشی آن پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح نگه ‌دارد . و توجه وی را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند . این تاکتیک بیشتر در پخش بیانیه‌های وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسی خارجی کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد ، که در آنها از شیوه بی‌حس‌سازی مغزی استفاده شده است .

8تاکتیک زمان‌بندی Timing Tactic

مرسوم‌ترین مصداقی را که می‌توان برای تاکتیک زمان‌بندی مثال زد ، تاخیر در پخش خبر می‌باشد ، به نحوی که دیگر پیامگیر نتواند کاری بکند . این شیوه در بسیاری از موارد التهاب و اشتیاق مخاطبین را برای شنیدن خبر از منابع موثق مهیا نموده و در بخشی دیگر با زمینه پخش شایعات را نیز فراهم می‌کند. تافلر میگوید پیچیدگی افکار عمومی به گونه‌ای است که استفاده از یک تاکتیک به شکل مجزا و مجرد نمی‌تواند کاربرد لازم را داشته باشد . بنابراین در بخشی از موارد مجبور به استفاده از تاکتیکهای ترکیبی هستیم . در تاکتیک زمانبندی می‌توان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهیا نمودن بستر لازم برای پخش خبر مورد استفاده قرار داد .                                                                 .
پخش اهداف مرحله به مرحله جنگ « نبرد برای کنترل » از سوی مقامات پنتاگون و وزارت دفاع امریکا از همین نوع تاکتیک است .

9 تاکتیک حذف Omission Tactic

براساس این تاکتیک قسمتهای مهمی از خبر به دلایلی که از پیش طراحی شده و به شکلی که هدفمند صورت گرفته است ، حذف می‌گردد تا زمینه را برای پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک پخش‌کننده خبر(رسانه می‌داند که با پخش قسمت ناقصی از خبر سؤالاتی در ذهن مخاطبان ایجاد می‌شودکه این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمینه پخش شایعات را فراهم می‌کند . دروسایل ارتباط جمعی معروف است که شایعه جایی پخش می‌شود که خبر نباشد . عدم پخش هیچ مطلبی در خصوص سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) پس از شروع عملیات « نبرد برای کنترل » زمینه پخش شایعات متعدد را در ایران درخصوص نحوه برخورد امریکا با با این گروه را ایجاد کرد .
این پیامها به‌طور معمول حوزه‌های رو به گسترش دارند که در اثر استفاده از تاکتیک حذف و خارج ساختن واقعیتهای مربوط یا تعادل‌بخش به‌وجود آمده‌اند .

10 تاکتیک قطره‌چکانی Dribble Tactic

داده‌ها ، اطلاعات و دانش به جای آنکه در سندی واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته بندی شده و در زمانهای گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه می‌گردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پیدا کند و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند و منتظر پخش اخبار از مجرای موردنظر گردد . در این شیوه الگوی رخدادها تجزیه می‌شود و از دید گیرنده مخفی می‌ماند .

11-تاکتیک دروغ بزرگ یا استفاده از دروغ محض Big – Lie Tactic

این تاکتیک قدیمی و سنتی می‌باشد ، اما هنوز هم مورد استفاده فراوانی در رسانه‌ها دارد و عمدتا برا ی مرغوب کردن حریف و یا حتی برای مرغوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد . بدین‌معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد را بیان می‌کنند . معروفترین مورد استفاده‌ای که از این تاکتیک شده ، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است . گوبلز می‌گوید : دروغ هر قدر بزرگتر باشد ، باور آن برای توده‌های مردم راحت‌تر است .                                                                      .
گوبلز می‌گوید دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچ‌کس جرات و فکر تکذیب آن را نکند . او می‌گفت : بعضی مواقع دروغ‌هایی می‌گفتم که خودم از آنها می‌ترسیدم .

12 فوریت‌بخشیدن ساختگی به خبر

تاکید بر انتقال سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکی دیگر از شیوه‌های مطبوعاتی است . هدف از این شیوه ایجاد نوعی طوفان مغزی برای مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ایجاد نوعی ایزوله‌کردن خبری مخاطب نسبت به دیگر منابع خبری از طریق ایجاد این اطمینان در مخاطب است و این مطلب را می‌خواهد القا کندکه این مطبوعه در سریعترین حالت ممکن ، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند . این تاکتیک برای کمتر تعمق کردن مخاطب بر اخبار نیز به کار گرفته می‌شود . از طرفی نیز ، رسانه‌های خبری با شتاب‌بخشیدن به گزارش حوادث و رویدادها سعی می‌کنند از فرصت ایجادشده برای دستیابی به بسیاری از اهداف خود ( که تاکنون مهیا نبوده ) استفاده کنند . این روش کاربرد تبلیغاتی نیز دارد . هم‌چنین در زمان جنگ و بحران‌های سیاسی کاربرد بسیار دارد.

13 پیچیده کردن خبر برای عدم کشف حقیقت To Tangle a Canard

امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت ، محرمانه نگهداشتن آن نیست زیرا که ذات خبر فرار است و به محض یافتن مجرایی ، به داخل جامعه نفوذ پیدا می‌کند . اعتقاد بر اینست که زمانی که یک رسانه قصد دارد یک خبر را پنهان کند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزیاد ، حقیقت و موضوع را به‌گونه‌ای پیچیده ‌کند که مخاطب از پیگیری آن خبر صرف‌نظر کند. برای پنهان ماندن حقیقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض ، پیچیده و مغلق بیان می‌شود که مخاطب نتواند از لابلای مطالب به حقیقت دست یابد . نمونه بارز این اتفاق در موضوع پرتاب موشک از سوی نیروی دریایی آمریکایی به سوی هواپیمای مسافرتی ایرباس ایرانی بود.                                                .
امروزه جهت سرکوب بسیاری از جنبش‌های مردمی و نتایج اسف‌بار اقدامات سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ در کشورهای ضعیف جهان این حقایق از طریق مخدوش ساختن خبر این وقایع ، پنهان می‌مانند .

14 افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگی و نادرست درمیان چند خبر درست

این از خصوصیات مستمر چند موج رادیویی مانند بی.بی.سی است که همواره از این شگرد استفاده کرده‌اند . در این شیوه، نظر مخاطبان به اخباری کاملا صحیح جلب می‌شود و پس از ایجاد اطمینان اولیه نسبت به این منبع ، یک خبر نادرست اعلام و القاء می‌شود .یک تحلیل‌گر حرفه‌ای می‌تواند اخباری که برای مخالفان خود دارای هویت درست و مشخص‌شده است ، به گونه‌ای با اخبار نادرست آمیخته کند که نهایتا نظر خود را در قالب تحلیل و تفسیر مورد نظر خود القا نماید .

15 استفاده از دوخبر واقعی برای طرح یک‌خبرساختگی

ارتباط بخشیدن بین دو واقعه ، نتیجه‌گیری غلط و غیرواقعی از آن ، از شیوه‌های دیگر در مطبوعات و خبرگزاری‌ها و رادیوها به شمار می‌رود . مثلا رادیو بی.بی.سی اعلام می‌کند که دو هیات سیاسی از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سوری دیدار و گفت‌وگو کردند . در این پیام هدف اصلی، القاء خبر ارتباط بین این دو هیات سیاسی در سوریه و تضعیف دولت جمهوری اسلامی است .

16 استفاده از عاطفه گیرندگان پیام To Play On The Emotions Of The Audience

در این روش تلاش می‌شود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند . کلماتی نظیر تبعیض ، ظلم به زنان ، فشار برکودکان ، شکنجه ،بازجویی ، توطئه ، خفقان ، نسل‌سوزی ، دولت‌ستیزی ، قانون‌ستیزی ، فجایع بشری و مانند آن می‌تواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید . موضع زنان و کودکان همیشه می‌تواند در این روش کارآمد باشد . پخش برنامه‌های تلویزیون و استفاده از عکس‌هایی که کودکان را در وضعیتی بسیار بد نشان می‌دهد ، همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار می‌تواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد .

از سوی دیگر خبرگزاریها از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده می‌کنند . گیرندگان پیام درمقابل یک‌سری مسائل مشترک با هم دارای همبستگی‌های عاطفی هستند . مباحث مشترکی نظیر دین ، نژاد ، سرزمین ، ملیت ، جنسیت ، محیط اجتماعی ، رنگ پوست ، مباحث مشترک قاره‌ای و مباحث انسان دوستی از جمله این مباحث است که در خیلی از خبرها هدف قرار می‌گیرند و سعی می شود به نوعی در خبرها روی یکی از این همبستگی‌ها تاکید شود . مخصوصا روی مسائل ناسیونالیستی بسیار تاکید می‌شود .

17 استفاده از خبر برای تبلیغات                                                       .                                 .

وقتی خبری از رسانه‌ها منتشر می‌شود ، نیازی به اثبات آن وجود ندارد . چرا که اولین اصل برای دهنده پیام اینست که ادعایی که کرده ، اصل می‌باشد . منبع خبر زمانی‌که خبری را می‌دهد ، هیچگونه تلاشی برای اثبات آن نمی‌کند و مدنظر او اطلاع‌رسانی صرف است . در مورد خبر اگر کسی فکر کند یا ادعا کند که خبر درست نیست ،لازمست برای رد آن مدرکی ارائه دهد.

18- تفرقه از آنجایی که وحدت و یگانگی، عامل اصلی در موفقیت هر ملت و هر نظام حکومتی است، تفرقه نیز بر عکس آن، عامل اصلی ذلت و بدبختی هر ملتی است. این روش، تقریبا نتیجه تمام روشهایی است که دشمن در جنگ روانی به کار میبرد و در حقیقت، دشمن در به راه انداختن جنگ روانی، در پی ایجاد تفرقه میان مردم و حاکمان میباشد؛ تا از این طریق، بتواند به منافع خود دست یابد.

19- فریب در این روش، دشمن سعی میکند تا مخاطب مورد نظر را به سمت یک فضای ذهنی متفاوت با واقعیات سوق دهد و این عمل، یعنی فریب یا دروغ بزرگ، باید به گونهای ساخته و پرداخته شود که افراد، بدون هیچ مقاومتی وارد آن شوند و القائاتی را که میشود، بپذیرند. بنابراین، دشمن سعی میکند با تلاش و کوشش، ذهن مخاطب را به نتیجه مورد انتظار خویش برساند.

تاکتیکهای تبلیغاتی 1. در نظر داشتن مخاطب؛ در تبلیغات، باید طبقه یا گروه خاصی را مشخص کنیم و عباراتی متناسب با فهم آنها به کار ببریم. از این رو، باید از مسائلی صحبت کرد که نزد آنها از اعتبار خاصی برخوردار است.

2. ظاهرسازی؛ یکی از مسائل مهمی که در تبلیغات از آن استفاده میشود این است که خود را آنگونه جلوه میدهند که مخاطبین میپسندند.

3. شایعهسازی؛ یکی دیگر از ابزار مهم تبلیغات، شایعهسازی و انتشار آن در جامعه است؛ به طوری که بعد از مدت کمی این شایعه به عنوان یک حقیقت در میان افراد تکرار میشود؛ بدون آنکه به شایعه بودن آن پی ببرند.

4. حمله به نقاط ضعف؛ یکی دیگر از کارهایی که در امر تبلیغات برای جنگ روانی از آن استفاده میشود، این است که توجه همگان را به مشکلات، کمبودها و نارساییهای موجود معطوف کنند و موجب ایجاد نارضایتیها و ناسازگاریها در افراد شوند.

5. فرصتطلبی؛ دشمن سعی میکند در تغییر افکار، از هر فرصتی استفاده و مطلب خود را القاء کند و برای این کار، از جملات جذاب، کوتاه و نامفهوم، برای افزایش نگرانیها استفاده میکند.

انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی

1ـ در کشورهایی که حکومت آنها صبغه‌ای نژادی و قومی دارد، رسانه‌ها تحت کنترل شدید دولت، تبدیل به بلندگو و انعکاس‌دهنده گرایش‌های نژادی ـ قومی -نظامی حاکم می‌شوند و به عنوان یکی از ابزارهای «دگرسازی» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها» Us Versus Them، بستر مناسبی برای ایجاد تنش، خشونت و حتی جنگ داخلی فراهم می‌کنند، نوع و شیوه رفتاری رسانه‌ها در بحران رواندا و صربستان نمونه‌های خوبی در این زمینه به شمار می‌روند.

2ـ در برخی موارد، رسانه‌های داخلی یا خود زمینه‌ساز بحران و جنگ هستند و یا به دلیل آن که نمی‌توانند به بیان حقایق بپردازند به ترویج خشونت کمک می‌کنند. در این شرایط، این رسانه‌های بین‌المللی هستند که باید انجام این وظیفه را عهده‌دار شوند. غفلت عمدی یا سهوی رسانه‌های بین‌المللی در پرداختن به موضوع، منجر به بروز و یا ادامه جنگ و خشونت می‌شود. سکوت عمدی رسانه‌های غربی در برابر نسل‌کشی صرب‌ها و جنایات صدام علیه اکراد، از مصادیق بارز در این زمینه هستند.

3ـ تلاش رسانه‌های کشور ثالث برای ایجاد اختلاف بین دو کشور و یا تحریک به اقدام برای جدایی‌طلبی، شیوه دیگری است که می‌توان به آن اشاره کرد.

4ـ ترغیب سیاستمداران به آغاز جنگ با مطرح کردن این ایده که سایر روش‌های تغییر رفتار کشور هدف نتیجه‌بخش نخواهد بود، از دیگر شیوه‌هایی است که رسانه‌ها به آن متوسل می‌شوند.

5-اگر در زمان جنگ، رسانه‌ها تلاشی برای خاتمه آن انجام ندهند، در حقیقت تداوم خونریزی و خشونت را موجب شده‌اند. در عصری که بیش از 17000 ماهواره، امکانات فوق‌العاده‌ای را به وجود آورده‌اند، تا حدی که می‌توان از دیپلماسی مجازی (Virtual diplomacy) بحث کرد، رسانه‌ها می‌توانند تلاش فراوانی برای ترغیب طرف‌های درگیر به گفت‌وگو و حتی مذاکرات بین‌المللی چند جانبه به عمل آورند.

پیشگیری

اطلاعات پیشگیری‌کننده شامل کلیه عملیات و اقداماتی است که یک کشور به آن دست می‌زند تا امنیت حفظ اسرار را در برابر فعالیت‌های جاسوسی، مقابله با خرابکاری مادی و معنوی و تبلیغات محقق سازد.

هدف از این اقدامات محافظت از موجودیت کشور، مرزها و تأسیسات آن است.

این اطلاعات همچنین شامل کلیه اقداماتی است که مانع از غافلگیر شدن توسط دشمن و سازمان‌های اطلاعاتی او می‌شود.

برای پیشگری از بحران جنگ روانی می توان با استفاده از آموزش وآگاه ساختن مردم درخصوص جنگ راوانی که دشمن به راه انداخته از صدمات جنگ روانی در امان بود .

برای آمرزش دادن ابتدا داشتن اطلاعات لازم است که ما باید اطلاعات کافی وجامع درمورد جنگ روانی را داشته باشیم و بتوانیم راه حل مناسب در مواجه با جنگ روانی ارائه دهیم .


منبع

تعریف جنگ نرم

تعریف جنگ نرم

پرفسور حمید مولانا در کتاب «اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی» در سال 1986 قدرت نرم را به قدرت بر شکل‌دهی و تغییر ایده‌ها و ترجیحات طرف مقابل تعریف کرد.

جوزف نای: قدرت نرم را به «توانایی شکل‌دهی ترجیحات دیگران» تعریف کرد. جوزف نای قدرت سخت را به «قدرت برای اجبار» و قدرت نرم را به «قدرت برای جذب و اقناع» تعریف می‌کند.

تعریف جنگ نرم

«جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروه‌های دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد»

واژه‌های هم افق

در اصطلاحات نظامی و سیاسی، اصطلاحاتی از قبیل «جنگ روانی»، «عملیات روانی»، «انقلاب مخملی»، «انقلاب رنگی» و «جنگ رسانه‌ای» همگی از اشکال و انواع جنگ نرم و بعضاً به صورت ناشیانه‌ای به عنوان مرادف جنگ نرم به شمار می‌روند. در همة این موارد هدف این است که اراده و خواست مهاجمان بدون استفاده از ابزار و وسایل نظامی بر دیگران تحمیل شود.

تاریخچه عملیات‌روانی و گسترش آن

* آنچه مسلم است عملیات‌روانی سابقه‌ای به قدمت تاریخ انسانها دارد چرا که انسانها برای تحت تأثیر قراردادن طرف مقابل به شیوه‌ها و ترفندهایی متوسل می‌شده‌اند و این فعالیت از ارتباط چهره به چهره دو فرد گرفته تا اجتماعات کوچک و بزرگ‌تری یافته است و همین نوع فعالیتها و اقدامات در زمان‌ای خاص همچون بحرانها، جنگها، نزاع‌های محلی بصورت مختلف و گوناگونی اتفاق افتاده است.

آنچه قابل تأکید است این است که انسانها پدیده تأثیرگذاری روانی و استفاده از آن در جنگ و صلح و سیاست را به تازگی کشف نکرده است بلکه کمتر برهه‌ای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را می‌توان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیم‌ترین نمونه‌های استفاده از جنگ روانی بوده‌اند در این میان پل لاین بارگر(Paulline barger) سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت می‌دهد.

* در این جنگ کیدئون بر خلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هر یک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است. در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. مطمئناً قبل از این واقعه و بعد از آن، نمونه‌های متعدد دیگری از جنگ روانی سنتی را می‌توان یافت. در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیله قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی حضرت علی(ع) با این وسیله، نمونه‌های برجسته‌ای (البته با ارزشهای متفاوت) از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و براساس ذوق و نبوغ طراحان آن به اجرا درآمده اند.

* از سابقه پیدایش جنگ روانی در قرن اخیر جنگهای اول و دوم، و حداکثر (البته به نوعی) به انقلاب 1917 روسیه و انقلاب فرانسه می‌رسد. برای این کار، ضمن برشمردن ویژگیهای جنگ روانی جدید و نشان دادن تفاوتهای آن با جنگ‌روانی سنتی، زمینه‌های پیدایش و توسعه چنین پدیده‌ای را در بستر تاریخی آن را می‌توان بررسی کرد.

هنگامی که در سال 1939، محققان و دانشمندان علوم انسانی آلمانی به منظور توجیه شکست کشور خود در جنگ جهانی اول، اعلام کردند که از جمله مهمترین علل شکست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از ورود و حضور گستردة ابزار تأثیرگذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری می‌دادند. وقوع تحولاتی مانند تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.

* آنچه را ما جنگ روانی جدید می‌خوانیم در واقع محصول تحولاتی است که عمدتاً ابتدا در اروپا رخ داد. یکی از مهمترین این تحولات، پیدایش و توسعة نقش صنعت و تکنولوژی در جوامع بشری( از جمله ارتباطات اجتماعی) است. صنعت و تکنولوژی ارتباطات میان انسانها را در دو جنبه توسعه داد: اول از نظر حمل و نقل، شامل جاده، اتومبیل، راه‌آهن و نظایر اینها که موجب افزایش ارتباط فیزیکی بین افراد بشر شد. دوم از نظر توسعه وسایل و ابزارهای پیام رسانی مانند چاپ، تلفن، سینما، تلگراف که موجب نزدیک غیرمادی و گسترش تعامل پیامی میان انسانها شد. توسعه و گسترش ارتباطات، به نوبة خود باعث شد تا انسانهایی که تا پیش از این، فقط در محدوده قومی، قبیله‌ای و محلی فکر می‌کردند و مسائل خارج از منطقة محدودشان برای آنها اهمیت نداشت، ملی و جهانی فکر کنند و به مسائل دنیایی فراتر از مناطق محدود خود علاقه‌مند شوند. انسان روستایی که تا دیروز، مهترین دلمشغولی، او، مشکلات کشاورزی و زمین و آب‌وهوا بود و تقسیم بندیش از خودی و بیگانه برمحور روستا یا روستاهای اطراف شکل می‌گرفت، اینک به مسائل کشور خود و حتی فراتر از آن، مسائل جهانی که در آن زندگی می‌کرد و کل بشریت می‌اندیشید.

در کنار توسعه ارتباطات، انقلاب صنعتی موجب ظهور پدیده‌های دیگری نیز شد مانند شهرنشینی، افزایش جمعیت و متراکم شدن آن، پیچیده شدن حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع و به تبع آن تقسیم بسیار وسیع کار و غیره. اینها دست به دست هم داد و نیروی سیاسی جدیدی به نام مردم شکل گرفت. به تعبیری، پیدایش پدیده‌هایی همچون افکار عمومی و افکاری نظیر" صدای مردم، صدای خداست "، ریشه در این تحولات دارند. حکام، دیگر نمی‌توانستند مانند لویی چهاردهم بگویند " دولت، خود من هستم "  و مجبور بودند برای حفظ قدرت سیاسی و توسعه آن و برای تدوین و اجرای سیاستهای خود، حتماً گوشه چشمی هم به مردم داشته باشند. بحث دخالت مردم در سیاست، دیگر مفهومی اخلاقی نبود بلکه پشتوانه قدرتی نیز داشت. تقسیم کار و تنوع حیات اجتماعی موجب شده بود تا کانونهای گوناگون قدرت غیردولتی ظاهر، و جامعة مدنی پیچیده و گسترده شود. در چنین جامعه‌ای، تداوم سیستم سیاسی و اجتماعی، فقط با همکاری صاحبان نقشهای تخصصی و قدرتی جدید امکان پذیر بود و بدون همکاری آنها، هیچ حکومتی دیگر نمی‌توانست به تنهایی از پس امور کشورداری برآید و به رتق و فتق امور بپردازد: کارخانه بدون همکاری و رضایت ضمنی کارگر، نظام دیوانسالاری بدون حمایت دیوانسالاری و هزاران تخصص دیگر بدون همکاری صاحبان تخصص مربوط، از گردش و عمل کردن باز می‌ماندند و بازماندن اینها یعنی فلج شدن کل سیستم. به این زمینه‌های یاد شده، عامل دیگری را هم باید افزود. صنعت و تکنولوژی از طریق اختراع هواپیما و توپخانه‌های دور برد، برد سلاحها را افزایش داد و موجب شد که صحنة جنگ، از میدان نبرد به سراسر خاک هر کشور گسترش یابد. اکنون دیگر مرز بین جبهه و پشت جبهه شکسته شده بود و تنها دوری از میدان جنگ، تضمین کننده امنیت نبود. با بروز جنگ، مردم مجبور بودند که علاوه بر تحمیل سختیها و کمبودهای ناشی از آن، با صدمات و تلفات جانی و مالی نیز روبرو شوند و در مقابل آن ایستادگی کنند. نتیجه اینکه کشورها، هر چه بیشتر در مقابل تأثیرات جنگ آسیب‌پذیر شدند و بنابراین رهبران کشورها در طراحی و اجرای سیاستهای دفاعی، باید عامل دیگری را هم لحاظ می‌کردند که نقش مردم بود.

از اینجا به بعد است که جلب رضایت مردم یا برانگیختن آنها برای مخالفت، و یافتن ابزارها و تمهیداتی برای رسیدن به این مقصود، به عامل تعیین کننده‌ای در کشاکشها و رقابتهای سیاسی و نظامی تبدیل شد. تا پیش از این، فرماندهان نظامی و حاکمان سیاسی، در تدوین و اجرای سیاستهای خود، فقط تا آنجا به مردم نیاز داشتند که نیروی انسانی مورد نیاز آنها را تأمین کنند. احتمالاً هیچ فرماندهی احساس نمی‌کرد که برای حمله به دشمن و کسب پیروزی، به تأثیرگذاری روانی بر مردم خودی یا دشمن(جز در مواردی مانند محاصره شهرها) هم نیازی دارد. مهمترین آماج عملیات‌روانی در جنگ را سربازان و فرماندهان دشمن تشکیل می‌دادند. در صحنة سیاست و بازیهای دیپلماتیک، تنها هدف سیاستمداران و مقامات مذاکره کننده، مقامات مسئول طرف مقابل بود. اما اینک، صحنة بازی بسیار پیچیده‌تر شده بود. طرفین درگیری مجبور بودند که در بازی، طرفهای دیگری را هم به حساب آورند. اینها عبارت بودند از مردم خودی، مردم دشمن، مردم بی‌طرف و بعدها پدیده دیگری به نام افکار عمومی جهانی. هر طرف می‌کوشید در این کشاکش، مردم خودی را به نفع خود، نه فقط جلب نظر کند بلکه آنها را بسیج، و در مشارکت فعال وارد کند. همچنین مردم دشمن را نه فقط از همکاری با رهبران دشمن باز دارد، بلکه آنها را به مخالفت تحریک کند، و سرانجام اینکه مردم کشورهای بی‌طرف را از نزدیک شدن به دشمن باز دارد و حتی الامکان به حمایت از خود وادارد. بدیهی است در چنین صحنة پیچیده‌ای، مهمترین ابزار کارآمد، تبلیغات و عملیات‌روانی بود و هر کشوری در محاسبه توازن قوا با رقیب، باید این عنصر از قدرت ملی را مورد توجه قرار می‌داد. اهمیتی که ایدئولوژی در صحنة سیاست و نظامیگری پیدا کرد، به دلیل نقشی بود که در بسیج و برانگیختن توده‌ها داشت.

آلمانیها حتی قبل از گوبلز و دار و دسته نازیها به اهمیت این عامل پی‌برده بودند، یعنی زمانی که در جنگ جهانی اول، لنین را به عنوان ویروس روانی به داخل روسیة تزاری رخنه دادند. هدف آنها این بود که با ترویج اندیشة انقلابیگری و ایجاد فروپاشی روانی در سیستم تزاری، سقوط حکومت رقیب را تسریع کنند و به هدف خود نیز رسیدند. موفقیتهای لنین نشان داد که آنها حداقل در بخشی از محاسبات خود اشتباه نکرده بودند اما شیوع این ویروس و گسترش تأثیرات آن، بعد از جنگ دامنگیر خود آنها نیز شد، چون مجبور شدند هزاران سرباز اسیر آلمانی را که از روسیه به آلمان بازگشتند به منظور پاکسازی افکارشان از اندیشه‌های مارکسیستی مورد بازآموزی قرار دهند. بلشویکها چه در مرحلة براندازی رژیم تزاری و چه در برپا ساختن رژیم جدید خود، حساب خاصی برای ایدئولوژی باز کردند و از آن به حداکثر ممکن بهره گرفتند. آنها ارتشی ایدئولوژیک بنا نهادند که نیروهای آن با ابزارهای ایدئولوژیک کنترل می‌شد و تحت تأثیر ایدئولوژی به جنگ می‌پرداخت. در تاریخ جدید اروپا و در دوران حاکمیت مادیگری، که هر ایده‌الی براساس محاسبات عقل معاش انجام می‌شود، به قول ادوارد ارل، آنها اولین سربازانی بودند که حاضر می‌شدند صرفاً به دلیل عقیده کشته شوند.

در واقع در بستر چنین وضعیتی بود که نازیها کار خود را شروع کردند و نقش تبلیغات را در رقابتهای سیاسی و نظامی به اوج رساندند. آنها با علم به اهمیت بسیج مردم، ایجاد شور و انگیزه در آنها برای حمایت فعالی از نظام و سیاستهای آن و نقش سلاح روانی در جابجایی موازنة قدرت و همچنین برخورداری از نیروی متخصص و کار تحقیقاتی که شرح آن در ابتدای مقاله آورده شد دستگاه تبلیغاتی عظیمی را برپا کردند. آنها علاوه بر بهره‌برداری از تبلیغات برای رسیدن به قدرت، پس از کسب قدرت، وزارت تبلیغات را به سرپرستی گوبلز ایجاد کردند و پخش اعظم رسانه‌های ارتباطی آلمان را تحت کنترل و نظارت آن وزارتخانه قرار دادند. نازیها با حداکثر توان از دو رسانه سینما و رادیو استفاده کردند. بنا به گفتة دیوید ولچ، از میان همه ابزارهای اعمال نفوذ نهانی و روانی، هیچ یک به اندازة سینما مورد توجه رایش سوم نبود. گوبلز در یکی از نخستین سخنرانیهای خود در مقام وزیر تبلیغات، اعلام کرد که سینمای آلمان در پیشاپیش سربازان نازی، رسالت فتح جهانی را بر دوش دارد. براساس این نظریه، رژیم نازی، سرمایه‌گذاری سنگینی روی سینما انجام داد به گونه‌ای که بین سالهای 1933 تا 1945، 1097 فیلم در آلمان تولید شد. یک ششم این فیلمها، مضمون صریح تبلیغاتی و سیاسی(هدایت شده توسط وزارت تبلیغات) داشتند، ضمن اینکه اغلب آها نیز کم و بیش با خط کلی تبلیغاتی نازی هماهنگ بود.

آلمانیها در حوزه جنگ روانی رادیویی نیز از خود رکوردهای شگفت‌انگیزی بر جا گذاشتند. آنها 16 ایستگاه فرستنده رادیویی ایجاد کردند که با نام مستعار " پیروزی "  برای 13 کشور اروپایی برنامه پخش می‌کرد. علاوه بر آن، ایستگاه‌های رادیویی رسمی آنها نیز برای 60 کشور برنامه پخش می‌کرد و مجموع برنامه‌های آنها به 430 ساعت در روز می‌رسید. (این رقمی است که حتی با معیارهای امروزی نیز غیرقابل باور می‌نماید). رادیو بطور مستقیم و هماهنگ در خدمت مقاصد سیاسی _ نظامی درآمده بود و برای مثال گوبلز چنان برنامه‌ریزی کرده بود که در مرحله اول : ذهن مردم سرزمینهای اشغالی را از قبل و به تدریج از طریق فرستنده‌های رادیویی آلمان برای اشغال کشورشان آماده کند.

در مرحله دوم:  ضمن اینکه به دوستی پابرجای دو ملت ارج نهاده می‌شود، باید رژیم آن کشور نیز با روندی تدریجی و فزاینده مورد انتقاد قرار گیرد.

در مرحله سوم:  باید تهدید، اشغال و تسخیر نظامی با تمام نیرو و قدرت به عمل آید و با لحنی خشن، پیامدهای ناگوار عدم اطالعت گوشزد، و بر این نکته تأکید شود که اگر ملت خوب برای سرنگونی حکومت بد قیام نکند، آنگاه چاره‌ای نیست جز اینکه ارتش آلمان این امر را به انجام رساند. البته واحدهای ارتش آلمان به جای توپ و تفنگ، با موزیک و دسته گل وارد خواهند شد.

در مرحلة آخر:  باید هر صدای ناموافق و آشوبگری خاموش شود و همزمان با اشغال نظامی کشور، رادیو و سایر مناطق حیاتی و حکومتی به تصرف درآید و از همه امکانات برای برقراری نظم و آرامش استفاده شود.

البته تأکید و سرمایه‌گذاری روانی _ تبلیغاتی نازیها، فقط به عرصه‌های رادیو و سینما محدود نمی‌شد. آنها در حوزه‌های دیگر فعالیت ود(مانند عملیات اطلاعاتی) نیز بر این امر تأکید داشتند و در واقع بخش مهمی از بزرگترین پیروزیهای سیاسی، نظامی چشمگیر آنها(مانند غافلگیر کردن شوروی در عملیات بارباروسا، اشغال بدون زحمت چکسلواکی و بی‌طرف نگهداشتن سایر قدرتهای غربی مانند انگلستان و آمریکا که اتفاقاً برخی از آنها در زمان فرودستی قدرت نظامی آنها در برابر حریفان به دست آمد، مدیون این لشکرکشی روانی _ تبلیغاتی بود.

کشور توسعه طلب دیگری که پس از آلمان، نقش توسعه دادن جنگ روانی و رساندن آن به سطح امروزین را به عهده گرفت، آمریکا بود. نگاهی اجمالی به حجم و مجموعه اقدامات آمریکا از جنگ کره تاکنون نشان می‌دهد که آمریکائیها رکوردی را در این زمینه برجا گذاشته‌اند که شکستن آن توسط هر کشور دیگری بعید به نظر می‌رسد. انگیزه اصلی آنها در این راه  مبارزه با گسترش نفوذ شوروی(به ضرر نفوذ آمریکا) در جهان و بعدها حرکتهای جهان سومی و از جمله حرکتهای اسلامخواهی در جهان بود.

واژه جنگ روانی در آمریکا، پس از انتشار کتاب« جنگ روانی آلمان »  نوشته فاراگو در سال 1942 گسترش یافت. در پایان جنگ دوم جهانی این اصطلاح در دیکشنری وبستر وارد شد و بخشی از عبارت پردازیهای سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد. در سال 1950، دولت ترومن به منظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در کره، پروژه‌ای را با عنوان " نبرد حقیقت " (یا تهاجم عظیم و قدرتمند روانی) با بودجه‌ای معادل 121 میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا، اداره ریاست جنگ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی، واحدهای جنگ روانی گسترده‌ای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشکیل داد و از آن زمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی- تبلیغاتی آمریکا با توسعه‌ای روزافزون همواره به عنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کرده‌اند. این سازمانها، طیف وسیعی از رادیو‌ها، تلویزیونها، ماهواره‌ها، کتابخانه‌ها، بورسهای دانشگاهی، خانه‌های فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراکز فیلم‌سازی. واحدهای جنگ روانی نظامی، تشکیلات ستادی و امثال آنها را شامل می‌شود. تعداد، پرسنل، بودجه، حجم و گستردگی فعالیت آنها چنان است که فهرست کردن آنها نیز کتاب مستقلی را می‌طلبد و ما در اینجا برای ارائه تصویری کلی از جنگ روانی جدید، فقط به چند نمونه کوچک از آنها اشاره می‌کنیم:

نمونه‌ای از این فهرست، فعالیت رادیویی است. رکن اصلی تبلیغات رادیویی آمریکا، « رادیو صدای آمریکا » است که در سال 1984 به 23 زبان و با بودجه‌ای بیش از یکصد و ده میلیون دلار در سال، حدود 970 ساعت برنامه در هفته پخش می‌کرد. اما در کنار این رکن اصلی، ایستگاههای رادیویی کوچک و بزرگ دیگری نیز همواره فعال بوده‌اند که در قالب تبلیغات سیاه و خاکستری( به تعبیر خود آمریکائیها) برنامه پخش می‌کرده‌اند. معروف‌ترین آنها، رادیو آزادی و رادیو اروپای آزاد بوده‌اند. مخاطب اصلی رادیو آزادی را مردم شوروی و مخاطبان رادیو اروپای آزاد را اهالی اروپای شرقی سابق تشکیل می‌داده اند. این دو رادیو در اوج فعالیت خود در هفته هزار ساعت برنامه پخش می‌کردند و هدف اعلام شده آنها، با بودجه‌ای معادل صد میلیون دلار( در سال 1983 که بخشی از آن توسط سازمان سیا تأمین می‌شد) ایجاد تغییر در نظامهای سیاسی این کشورها بود. از جملة آخرین نمونه‌های رادیوی سیاه که توسط آمریکائیها پشتیبانی و هدایت می‌شد، « رادیو صدای آزاد ایران»  بود که برای اولین بار در سال 1980 صدای آن شنیده شد و تا مدتها، به تبلیغات براندازی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ادامه می‌داد.

نمونه یا جنبه دیگر این عملیات‌روانی مدرن، جنبه علمی و آموزشی آن است. از سال 1950 به بعد، دانشمندان علوم اجتماعی در آمریکا، بیش از هر زمان دیگری به مطالعة نخبگان، ارتباطات و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداخته‌اند. به همین منظور، به تعیین معیارهای پژوهشی در مطالعة فرهنگهای بیگانه توجه زیادی مبذول شد. همچنین تلاش عظیمی در زمینه توسعه سیستماتیک ابزارهای پیچیده‌تر برای تشخیص و ارزیابی مؤثر موضوعاتی که برای دست‌اندرکاران جنگ روانی مفید بود انجام شد. از سال 1950 دولت آمریکا از طریق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعة بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات آمریکا، سازمان سیا و وزارت دفاع، به گروههای دانشگاهی و سازمانهای غیرانتفاعی کمک مالی کرد تا پروژه‌های تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژه‌های در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعة جنگ روانی سوق دهند.

اما این تحقیقات به زمینه‌های یاد شده محدود نمی‌شد. بخش دیگری از تحقیقات بطور مستقیم در مورد موضوع جنگ روانی و ابعاد آن انجام شد که یا در مراکز تحقیقاتی غیردولتی و غیرنظامی و به سفارش کارفرمایان دولتی و یا در مراکز دولتی و نظامی مانند « مرکز و مدرسة فورت براگ »  اجرا می‌شد. حاصل کار، طیف وسیعی از متون علمی و کاربردی جنگ روانی، و ابداع نظریه‌ها، مفاهیم و تقسیم‌بندیهایی بود که تقریباً بر کل ادبیات جنگ روانی غرب حاکم شد. از جمله این مفاهیم می‌توان از ابداع واژه عملیات‌روانی (به جای جنگ روانی) نام برد که برای کاستن از بار خصومت‌آمیز واژه‌ ساخته و پرداخته شد و عملیات روانی نیز خود به دو دسته، یعنی جنگ روانی (آن بخش از عملیات‌روانی که متوجه دشمن است) و اقدامات روانی (آن بخش از عملیات‌روانی که متوجه دوستان و گروه‌های بی‌طرف است) تقسیم شد.

نمونه‌ای که شاید میزان اهمیت عامل روانی ـ تبلیغاتی قدرت برای آمریکائیان را بهتر نشان می‌دهد و جایگاه آن را در مجموعة ساختار کشورداری آنها بیشتر مشخص می‌سازد. جنبة سازمانی ملی و استراتژیک جنگ روانی است. در سال 1950 و در پی تصویب پروژه «نبرد بزرگ حقیقت» ، لزوم هماهنگ کردن سازمانهای درگیر تبلیغات خارجی و فعالیتهای آنها با یکدیگر احساس شد. بر این اساس، « ستاد استراتژی روانی»  به منظور هماهنگ کردن تمام برنامه‌های تبلیغات خارجی در قالب استراتژی روانی واحدی تشکیل شد. در واقع، برای اولین بار، این فکر به وجود آمد که می‌توان در کنار استراتژی نظامی، استراتژی اقتصادی و مانند اینها. استراتژی روانی هم داشت و صرف نظر از نوع استراتژی نظامی یا سیاسی هر کشور، تمام اقدامات روانی ـ تبلیغاتی را در خط مشی مجزایی هدایت کرد. در همین دوره بود که اصطلاح       « سایکو استراتژی»  و بحث از بعد چهارم استراتژی و قدرت ملی در ادبیات روابط بین المللی و مباحث استراتژیک رواج یافت. به این ترتیب، عنصر روانی از مسأله زمان جنگ کشورداری به موضوعی تبدیل شد که هم در زمان جنگ و هم در زمان صلح باید به آن پرداخته شود. هر چند این ستاد پس از چند سال منحل شد، با این حال تشکیل یوسیا (آژانس اطلاعات ایالات متحده) برای برنامه‌ریزی و هدایت تبلیغات خارجی آمریکا، و ستاد هماهنگی عملیات (به منظور هماهنگی سیاست خارجی آمریکا در تمام جنبه‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی با در نظر گرفتن ابعاد روانی آنها) نشان داد که عامل روانی _ تبلیغاتی، همچنان اهمیت خود را به عنوان جزء اصلی سیاستها و استراتژیهای آمریکا حفظ کرده است.

بعدها آمریکا تحت تأثیر جنگ ویتنام و با طراحی نظریة جنگ کم شدت، حتی یک گام نیز جلوتر رفت. این گام آخری، شناسایی این نکته بود که در مواردی (مانند جنگهای شورشگری)، عنصر روانی می‌تواند به بعد برجسته استراتژی هر کشور تبدیل شود و هیچ اظهار نظری بهتر از این جمله نشان دهندة تحول یاد شده نیست که: در این استراتژی " هدف، تصرف پانزده سانتیمتر بین دو گوش انسان است."

در مجموع بعد از بیان نمونه‌های جنگ‌روانی جدید بعنوان بستر جنگ روانی مدرن که بعد از جنگ‌جهانی دوم شکل گرفت را بصورت محورهایی بشرح زیر قابل ارایه است:

1ـ جنگ روانی جدید، بخشی از کشورداری است، و در کنار دیگر ابزارهای قدرت ملی جا گرفته است. رواج مفاهیمی همچون استراتژی روانی و سیاست تبلیغاتی و یا ایجاد نهادهایی مانند یوسیا یا وزارت تبلیغات، نشانه این ویژگی‌ هستند. هر چند در این مورد، سیاست کشورها بین دو دکترین:   الف-  مستقل فرض کردن حوزه اقدامات روانی     و     ب-  دکترینی که آن را جزئی از امور سیاسی، اقتصادی و نظامی می‌پندارد، در نوسان است، با این حال، هیچیک در اهمیت آن به عنوان ابزار اساسی کشورداری و سیاست خارجی تردید ندارند. این ویژگی، خود ویژگیهای دیگری را نیز در بر دارد که عبارتند از:

2ـ جنگ روانی جدید، پدیده‌ای همیشگی و پیوسته است. جنگ روانی جدید(عمدتاً جنگ روانی استراتژیک) دیگر به مقطع و فصل خاصی وابسته نیست. چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ، کشورها باید برای به بکارگیری آن یا دفاع در مقابل آن آماده باشند.

3ـ جنگ روانی جدید، عملی سازمان یافته و برنامه‌ریزی شده است. دوران جنگ روانی صرفاً متکی به نبوغ سیاستمداران یا فرماندهان صحنة جنگ سپری شده است. جنگ روانی، امروزه نیازمند سازمان خاص خود، و پرسنلی است که تخصصهای مختلفی دارند و به طرح‌ریزی و برنامه‌ریزی قبلی، حتی برای برخورد با وضعیتهای اضطراری نیاز دارد.

4ـ جنگ روانی جدید بر علم و پژوهشهای عملی متکی است. این پدیده چه برای دستیابی به قواعد تأثیرگذاری بر افکار و نگرشهای انسانی، چه برای رساندن پیام خود به مخاطب و تضمین دریافت و ادراک آن، و چه برای شناخت مسائل خاص هر دسته از مخاطبان و محیط آنها به تحقیقات علمی، وابستگی شدید دارد. به این اعتبار می‌توان گفت کشوری می‌تواند تشکیلات جنگ روانی کارآمد راه اندازد که بنیانهای علمی لازم را در علوم انسانی و اجتماعی دارا باشد.

5ـ جنگ روانی جدید، برد وسیع و گسترده‌ای دارد. اگر عملیاتهای روانی مانند آنچه در زمان گیدئون انجام می‌شد، حداکثر بر افراد حاضر در صحنة جنگ یا یک حمله مؤثر واقع می‌شد، اقدامات روانی تبلیغاتی امروزین، به دلیل بهره‌گیری از رسانه‌های الکترونیکی(از ماهواره گرفته تا رادیو) همزمان می‌تواند تمام مردم کره زمین را مخاطب قرار دهد و انتظار واکنش از سوی آنها را داشته باشد.

سرانجام اینکه اجرای جنگ روانی جدید، مستلزم داشتن توان مالی و صنعتی است. پخش پنجاه میلیارد برگ اعلامیه در یک جنگ ضد شورش یا فرستادن 350 هزار بالون حامل اعلامیه‌های براندازی توسط آمریکا بر فراز سرزمین کشورهای اروپای شرقی( در سال 1945)، امکانات و تجهیزات خاص خود را می‌طلبد که از عهدة هر کشوری برنمی‌آید. هر چند استفاده نسبتاً ارزان از امکانات پخش ماهواره‌ای، اکنون امکان انتشار جهانی پیامها را برای همه کشورها فراهم آورده است، اما رقابت تکنولوژیک روزافزون در این حوزه و همچنین الزامات مالی، انسانی و تکنولوژیک در دیگر جنبه‌های جنگ تبلیغاتی (مانند فراهم آوردن توان علمی و تحقیقاتی در علوم مربوط به تولید و انتشار پیامهای اقناعی) ویژگی یاد شده را همچنان تأیید می‌کند.

ویژگی‌های یاد شده، همه ویژگیهای جنگ روانی جدید یا ویژگیهای الزامی چنین پدیده‌ای نیستند، بلکه ویژگیهای عمومی این جنگ را تشکل می‌دهند. با در دست داشتن این ویژگیها، خواننده معیاری برای ارزیابی فعالیتهایی خواهد داشت که تحت عنوان جنگ روانی یا عنوانهایی مشابه آن در کشورهای جهان سوم( از جمله کشور خودمان) انجام می‌شود. در واقع، آنچه در این کشورها انجام می‌شود، جز نمونه‌هایی کوچک از جنگ روانی جدید نیست که توسط قدرتهای توسعه‌طلب ایجاد شده و تکامل یافته است و به همین دلیل، تصور این پدیده نیز توسط محقق یا فرد عادی جهان سومی کار ساده‌ای نیست. به همین ترتیب نیز وارد شدن در این میدان و رویارویی با حریفان، کاری در سطوح کار آنها (حداقل از نظر کیفی و نه الزاماً از نظر کمی) را می‌طلبد که باید مورد توجه دست‌اندرکاران و صاحبنظران قرار گیرد.

تاکتیک های جنگ روانی
جنگ روانی از واژه‌هایی است که تاکنون تعاریف متنوع و گوناگونی بر اساس شرایط استفاده از آن ارائه شده است. ارتش امریکا در مارس 1955 در آیین‌نامه رزمی خود تعریفی جالب از جنگ روانی در عرصه بین‌المللی ارائه کرد؛ جنگ روانی در آیین‌نامه یاد شده این گونه تعریف شده است: «جنگ روانی استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی‌طرف و یا گروه دوست است به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد».

به اعتقاد ویلیام داواتی جنگ روانی عبارت است از: «مجموع اقداماتی که از طرف یک کشور به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و ملتهای دیگر در جهت مطلوب و با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی و اقتصادی انجام می‌شود». طرفداران این نگرش اغلب بر این باورند که تبلیغات جزء اصلی و اساسی جنگ روانی است نه همه آن.
جنگ روانی همچنین عبارت از مجموعه اقدامات تبلیغی ـ روانی یک کشور یا گروه به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم در جهت مطلوب.

- اهداف جنگ روانی
در تدوین یک جریان خبری با استفاده از اصول جنگ روانی آنچه لازم است در ابتدا مورد توجه قرار گیرد اهداف جنگ روانی است. که  عبارتند از :

•    از بین بردن امید نزد مخاطبان، کشور و یا جناح مقابل
•    بی اعتمادی نسبت به رهبران کشور یا جناح مقابل
•    شکاف در بین جامعه مخاطب
این نوع جنگ، در واقع جنگ علیه عقل دشمن اعلام می‌شود و نه به منظور دربندکشیدن بدن او .

 
- مهترین ابزارهای جنگ روانی

تلویزیونها:
•    تلویزیونهای عادی
•    تلویزیونهای خبری
•    تلویزیونهای ویژه – منطقه ای

رادیوها:
•    رادیوهای عادی
•    رادیوهای ویژه

خبرگزاریها:
•    استفاده مستقیم
•    استفاده غیر مستقیم

مطبوعات:
•    مطبوعات ملی
•    مطبوعات فراملی

سایتهای خبری:
•    سایتهای ویژه
•    پست الکترونیک

مهمترین مخاطبان جنگ روانی نیز عبارتند از:

•    مردم
•    احزاب
•    سیاستمداران
•    گروهها، سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی
•    دولتها
•    سازمانهای بین المللی

- برخی نمونه های جنگ روانی

در طول سال 1385، برخی از مهمترین سناریوهایی که به طور همزمان و به منظور اعمال جنگ روانی علیه ایران صورت گرفت عبارت بودند از:

•    سناریوی تهدید آمیزبودن ایران برای ملل جهان و این که دستیابی ایران به انرژی هسته ای تهدیدی برای همه کشورهای جهان است.
•    سناریوی ارعاب و تهدید ایران با انتشار محتوای بالای رسانه ای در خصوص امکان حمله آمریکا و یا اسرائیل به ایران
•    سناریوی تشویق ایران به مذاکره مستقیم با آمریکا
•    سناریوی دشمن سازی از ایران برای اعراب و ترغیب ملل عرب و مسلمانان برای مقابله با ایران
•    محک زدن ایران به شیوه های مختلف، به منظور دریافت این نکته که آیا ایران به خواست 5+1 درمورد برنامه هسته ای اش تن می دهد یا خیر؟
•    سناریوی هالوکاست و پیگیری سناریوی تهدید آمیزبودن اندیشه دولت ایران برای ملل جهان حتی فارغ از دستیابی این کشور به انرژی هسته ای
•    سناریو اتصال برنامه هسته ای ایران به کره شمالی و بهره گیری ایران از عملکرد هسته ای کره شمالی به نفع پرونده هسته ای خود
•    سناریوی هلال شیعی
•    سناریوی تهدید سنی ها با گسترش تعداد و نفوذ شیعیان در منطقه تحت حمایت ایران

- مرور برخی سناریوهای جنگ لبنان:

•    انتخاب تیتر واحد « بحران خاورمیانه » به « جای بحران لبنان »، به عنوان تیتر کلی و هدایت گر مجموعه گزارشها، اخبار و تحلیلهای مرتبط با جنگ در لبنان و اسرائیل و تکرار آن به صورت زیرنویس هنگامی که خبر مرتبط با آن منتشر می شد، خود نشانی از طراحی و ساخت سناریویی با عنوان مورد نظر و گسترش بحران به کل منطقه را داشت.
•    سناریوی دیگری که آمریکاییها در راستای طرح خاورمیانه بزرگ با بهره گیری از بحران لبنان توسط رسانه های خود دنبال کردند، این بود که غرب از حفظ خاورمیانه به عنوان جایگاهی برای اعراب و نه یک امپراطوری مذهبی برای ایران حمایت می کند. زمینه سازی برای این سناریو نیز با طرح تیترهای عمده و بزرگ در رسانه های مطرح با عنوان " ایران به دنبال کسب قدرت برتر در خاورمیانه " دنبال می شود.
•    ایجاد ارتباط مستقیم بین پرونده هسته ای ایران و بحران لبنان؛
اغلب تحلیلهای رسانه ای آمریکا و اسرائیل حول این مطلب ارائه می شدند که جمهوری اسلامی ایران برای منحرف کردن توجه سران هشت کشور صنعتی جهان از برنامه هسته‌ای خود، حزب‌الله لبنان را برای آغاز جنگ با اسراییل تحریک کرده است.

•    رسانه های آمریکا و اسرائیل، حزب الله لبنان را به عنوان نمونه کوچکی از تهدید ایران برای صلح جهانی ترسیم می کردند و چنین تحلیل می کردند که در صورت مجهز شدن ایران به بمب هسته ای، حمایت هسته ای این کشور از تروریسم جهانی چه فجایعی که به بار نخواهد آورد.

- راهبردهای اساسی جنگ روانی

طراحان جنگ روانی ، نبرد خود را بر تبلیغات استوار کرده‌اند . هدف آنها تاثیرگذاری بر عقاید افراد و یا جامعه موردنظر می‌باشد . امروزه در ادبیات جنگ روانی واژه تبلیغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ روانی از همه تاکتیکهایی که یک عامل تبلیغاتی و یا یک پروپاگاندا اجنت انجام می‌دهد، بهره می برد . این عوامل سعی می‌کنند افکار عمومی طرف مقابل را به تسخیر کشانده و از شیوه‌های زیر حداکثر استفاده را بنمایند . مدیران و طراحان خبری پیش از هر چیز ، باید مخاطب خود را به خوبی مورد شناسایی قرار داده و از طریق روشهای روانشناسی اجتماعی ، میزان تاثیری را که هر یک از تاکتیکهای جنگ روانی می توانند ایفا کنند را پیدا نمایند . تاکتیکهای جنگ روانی بسیارند و متناسب با شرایط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند.

- برخی از مهمترین تاکتیکهای جنگ روانی

سانسور Censorship

سانسور عبارت است از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهیها ، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران است . این حذف عمدی می‌تواند به دو شکل صورت پذیرد . سانسور در ساده‌ترین معنی‌اش ، رسیدگی و آزمایش پیامهای کثیرالانتشار توسط اولیای امور به جهت بازداشت موادی است که از نظر آنان نامطلوب است . این شکل سانسور ، همان ایجاد مانع قبلی یا عملی جهت جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب است که مثلا می‌تواند شامل حذف واژه‌ها ،عبارات یا جملاتی خاص ، توسط سانسورگر باشد .
اما سانسور در شکل گسترده‌ترش ، می‌تواند دربرگیرنده هر نوع تلاشی جهت تضعیف یا جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخی از اولیای امور باشد . بدین‌ترتیب ، ممکن است دولتی جلوی انتشار اطلاعات یا اخباری را که می‌تواند بازتابی مخالف یا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد ، بگیرد یا ممکن است دولت مذکور اقدام به صدور مجوزهایی کند که از این راه انتشار مواد نامطلوب را دچار مشکل یا فترت سازد . از طرف دیگر ، ممکن است اولیای امور اقدامی تنبیهی نیز بر علیه خاطیان درپیش گیرند . بدین‌منظور که مطمئن شوند خاطیان ، دیگر دست به خلاف نخواهند زد و نیز دیگران را از انتشار مواد دارای ایراد ، برحذر دارند .

 به این ترتیب می‌شود برخی از روزنامه‌ها یا مجلات را از امکانات چاپی محروم کرد ، مالیاتهای سنگین یا موانع اقتصادی دیگر را اعمال کرد ، سردبیران را به زندان انداخت یا جواز کار فعالیتهای رادیو – تلویزیونی را لغو کرد . دولتهای مستبد و خودکامه از سانسور برای ابقاء قدرت خویش بهره‌برداری می‌کنند . اما دولتهای آزادمنش به علت سنتهای موجود حاکی از انزجار نسبت به سانسور باید به روشهای دیگری جهت ابقاء خود متوسل شوند ( روشهایی مانند تلاش برای جلب حمایت صادقانه رسانه‌های متنفذ ، یا ارجاع مستقیم مشکل خود به مردم ) . سانسور در ایالات متحده بیشتر در سطح محلی مشاهده شده است . در این سطح،تا به حال اقدامات بسیاری به منظور جلوگیری از اهانت و قبیح‌پردازی ( به ادعای سانسورگران ) در مواد و موضوعات چاپی و فیلمهای سینمایی صورت گرفته است .
اخبار کنترل شده : شکل خفیفی از سانسور نیز که اخبار کنترل شده نام گرفته ، وجود دارد . در اخبار کنترل‌شده ، توزیع اطلاعات به طریقی است که حافظ حداکثر منافع توزیع‌کننده باشد . دولتها ، اصناف و دیگر دیوان‌سالاریها ، غالب اوقات در کنترل اخبار مقصر قلمداد می‌شوند .

سانسور برون‌قانونی : سانسور برون‌قانونی سانسوری است که خارج از کنترل قانون یا قدرت قانونی باشد. چنین سانسوری می‌تواند داوطلبانه باشد . مثل وقتی که سردبیری ، عبارت یا واژه‌ای را از دست‌نوشته خود حذف می‌کند چرا که احساس می‌کند از ذوق سلیم به دور است یا کتابداری که کتابی را از دور خارج می‌کند ، بدین علت که به نظر او قبیح و اهانت‌آمیز است و وی مطالب قبیح و اهانت‌آمیز را دوست ندارد .
از یک لحاظ سانسور برون قانونی می‌تواند غیر داوطلبانه باشد مانند وقتی که سانسور خود پاسخی به فشارهای اقتصادی ، سیاسی یا فشارهای دیگری از این قبیل است . مثلا یک ایستگاه رادیو – تلویزیونی ممکن است انتقاد از مقامات دولتی را به علت تهدیدهای واقعی یا احتمالی ، از جانب آن مقامات درخصوص تمدید مجوز مسکوت گذارد .

تحریف Disortion

یکی از رایجترین شیوه‌های پوشش‌ خبری و مطبوعاتی ، تغییر متن پیام به شیوه‌های مختلف از طریق دستکاری خبر است . در مسئله تحریف سه پدیده به چشم می‌خورد که عبارتند از : تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب . یک خبر در حین انتقال از شخصی به شخص دیگر به تدریج کوچکتر از گذشته ، قابل فهم‌تر و از نظر بازگو کردن ، ساده‌تر می‌شود . در حین فرایند انتقال متوالی بسیاری از جزییات اصلی خبر کم‌کم تعدیل می‌شوند ، تجربه‌هایی که در مورد تحریف انجام شده است ، نشان می‌دهد که بسیاری از جزییات موجود در ابتدای زنجیره انتقال به‌شدت حذف می‌شوند . هر بار که خبر تحریف‌شده نقل می‌شود ، میزان جزییات ، هرچند با کندی ، کاهش می‌یابد .

در همان زمانی که فرایند تعدیل انجام می‌گیرد ، شاخ و برگهای دیگری به خبر اضافه می‌گردد . فرایند شاخ و برگ دادن به خبر ، به ادراک انتخابی و حفظ انتخابی موضوع در ذهن و نقل جزئیات کمی از موضوع اصلی مبتنی است . با اینکه فرایند شاخ و برگ دادن مانند فرایند تعدیل در هر بار که خبر نقل می‌شود ، انجام می‌گیرد ولی عناصری که در این فرایند بر آنها تکیه می‌شود و در هر نوبت تکرار شمی‌آیند ، یکی نیستند . این ویژگی بیشتر به ترکیب جامعه ای که خبر در آن منتقل می‌شود، وابسته است . عناصری در این فرایند شاخ و برگ پیدا می‌کنند که از نظر نقل کننده خبر با اهمیت هستند .

چه چیزی سبب حذف برخی جزییات و بیان برخی دیگر می‌شود ؟ چگونه می‌توانیم این امر را که برخی اجزا جای اجزای دیگر را می‌گیرند و موجب تغییر یک حقیقت می‌شوند ، بیان نماییم ؟
پاسخ به این پرسشها در فرایند جذب یافت می‌شود که نتیجه نیروی جاذبه عادات ، تمایلات و احساسات موجود شنونده است . برای مثال هنگام نقل یک خبر و سپس بازگو کردن مجدد آن ، فرایند جذب موضوع اصلی روی می‌دهد ، آنگاه عناصر خبر منطبق شده یا سازمان داده می‌شوند تا با انگیزه اصلی خبر هماهنگ شوند و این هماهنگی به گونه‌ای صورت می‌گیرد که خبر را در نهایت امر منسجم‌تر ، منطقی‌تر و دارای ظاهر بهتری سازد . غالبا فرایند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگی دارد و درک و یادآوری امور طبق معمول صورت می‌گیرد . از همه اینها مهمتر اینکه فرایند جذب به خودی خود بیانگر تغییرات و تحریفاتی است که منعکس‌کننده احساسات ریشه‌دار در شخص می‌باشد و همچنین وضعیت و جهت‌گیری او را منعکس می‌کند .

با اینکه در امر تجزیه و تحلیل ، فرایندهای تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب از یکدیگر تفکیک می‌شوند ، ولی این فرایندها در عمل از یکدیگر مستقل نیستند . آنها به طور هماهنگ و در آن واحد عمل می‌کنند .این عمل هماهنگ ، منعکس‌کننده یک فرایند منحصر به فرد است که دارای ویژگی فردی است و به تحریفی که مشخصه آن است ، منجر می‌شود .
این شیوه بیشتر در مصاحبه‌ها و گفتگوهای سیاسی بکار می‌رود . زیرا در مصاحبه مستندسازی کار دشواری است ومی‌توان مفاهیم موردنظر را تغییر داد . درشرایطی که مخاطبان دسترسی لازم به منبع موثق پیام را نداشته باشند ، این شیوه بیشترین کاربرد را دارد ، مثلا اخباری که از طریق خبرگزاری‌های دنیا و روزنامه‌های پرتیراژ منتشر می‌شوند ، در نقاط مختلف دنیا منتشر شده و قابل دریافت مستندات لازم از سوی مخاطبان نمی‌باشند .

ساختن یک یا چند دشمن فرضی To  Make  A  Supposed Enemy
این یکی از شیوه‌های قدیمی سیاسیون کهنه‌کار است که قدرت را دراختیار دارند و برای بقا و ماندگاری در حکومت از آن استفاده می‌کنند . این شیوه به مطبوعات نیز رخنه کرده است . در این شیوه سعی می‌شود تا سایر رسانه‌ها و مطبوعات یا سایر سیاستمداران و یا سایر احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شکل یک دشمن نشان دهند . همیشه داشتن یک دشمن فرضی می‌تواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمینه را برای هر نوع اقدامی فراهم آورد . استفاده از این شیوه خود می‌تواند برای متحد کردن افراد داخل یک کشور نیز مفید واقع شود . در هنگام بحرانهای اقتصادی و سیاسی و یا همچنین خطرات سیاسی که از درون یک کشور را تهدید می‌کند ، وجود یک دشمن فرضی خارجی می‌تواند سرپوشی بر بحرانها و اتحاد داخل کشور علیه آن بحرانها باشد .

پاره ‌حقیقت‌گویی To release a part of  truth
 
گاهی حادثه ، خبر یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع ، محتوای پیام ، مجموعه‌ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود ، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد . این از رویه‌های رایج مطبوعات است که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند،بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی‌کنند . این شیوه به‌خصوص در انتشار نظرات رهبران سیاسی متداول است . استفاده از تیترهای اصلی روزنامه‌ها ، مطابق با میل و سلیقه آن روزنامه از نمونه‌های بارز پاره‌حقیقت‌گویی است

به طور کلی از دید روزنامه‌نگاران یک خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن به‌شکل کلی مطرح شوند . اما چنانچه یکی از عناصر خبری  -  چگونه ؟ کجا ؟ کی ؟ چه کسی ؟ چه چیزی ؟ چرا؟ -  در خبر بیان نگردد ، خبر ناقص است . که در این تاکتیک حذف یکی از این عناصر به عمد صورت می‌گیرد . در نشریات برای جلب نمودن نظر خواننده به تیتر خبر ، از این تاکتیک استفاده می‌نمایند .
در واقعه 11 سپتامبر ، در اخباری که از سوی رسانه‌های امریکا و رسانه‌های همسو با آنها انتشار می‌یافت، به دلایل و انگیزه‌های تروریستها پرداخته نمی‌شد . به عبارتی عنصر « چرا » به صورت انتخابی از اخبار حذف می‌شد . حذف عنصر    « چرا » به امریکاییها این اجازه را می‌داد که بتوانند کشورها ، افراد مختلف و سیاستهایی را که نمی‌پذیرند و با مواضع آنها مخالفت دارند را محکوم نمایند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرایط توجیه و با استفاده از عبارت « حذف تروریستها از صحنه جهان » هم‌چنان به سیاستهای مدنظرامریکا جامه عمل بپوشانند .

محک‌زدن To  Test  for  Confirm
 
برای ارزیابی اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و یا دریافت بازخورد نظر حاکمان و یا گروهی خاص یا صنفی از اصناف جامعه ، خبری منتشر می‌شود که عکس‌العمل به آن، زمینه طرح سوژه‌های بعدی قرار می‌گیرد عوامل تبلیغاتی سعی می کنند برای دریافت بازخورد نظر گروهی خاص و یا حتی افراد جامعه ، با انتشار یک موضوع عکس‌العمل آنها را مورد ارزیابی قرار دهند و سیاست‌های آینده خود را نسبت به آن طراحی کنند
تاکتیک محک‌زدن به نوعی تاکتیک بازگشتی هم هست و به افراد خاص برمی‌گردد و جامعه محدودتری را درنظر می‌گیرد. اما بازخوردبیشتر به جامعه و عوام برمی‌گردد.

مثلا برای ارزیابی نظر مردم ایران راجع به رابطه با امریکا ، خبری منتشر می‌شود تا پس از محک‌زدن آن، موضوعات جدی‌تری را دراین باره منتشر سازند . به عنوان مثال میزان حساسیت‌های مذهبی جامعه و یا پایبندی ‌آنها به اصول مورد اتفاق جامعه ، یا شخصیت‌های مورد احترام ووثوق مردم ، یا کشف دید‌گاه‌ها و برنامه‌های جریان حاکم و یا جبهه مخالف نسبت به موضوعی خاص را محک می‌زنند .
این شیوه یکی از شیوه‌های جنگ روانی است . اما امروزه در بازیهای تبلیغاتی و انتخاباتی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد . در سیستم‌های نظرسنجی نیز استفاده از افکارعمومی ، نوعی محک‌زدن است .
طرح موضوع استفاده نظامی ایران از تکنولوژی غنی‌سازی اورانیوم توسط آمریکاییها ، بازخورد واکنش دائمی ایرانیها را در تاکید بر استفاده غیر نظامی از این تکنولوژیها را به‌دنبال دارد . آمریکا با این کار از یک سو قصد محک‌زدن ایران در این باره را داشته و از سوی دیگر از طرح آن برای اعزام بازرسین مربوطه برای کنترل این پروسه بهره می‌گیرد .
 ادعا به جای واقعیت Pretention  instead of  truth

رسانه‌های خبری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد ، گروههای مختلف و رسانه‌های رقیب مطرح می‌کنند و آنان را مجبور به پاسخگویی می نمایند . درواقع در این روش اخبار مخابره‌شده و یا به‌چاپ رسیده نوعی ادعا به جای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند و با استفاده از کلماتی نظیر  « ادعا » منبع خبر سعی می‌کند اولا خبر را ازدست ندهد ، درثانی صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته ، ثالثا چنانچه خبر مورد تایید قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامی را که مدنظرش می‌باشد به همراه خبر القا نماید .
در شایعه منبع خبر را نمی‌گوییم اما در این نوع خبر عمدا منبع خبر را ذکر می کنیم ، ولی منبعی که بی‌اعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته ‌است .

این شیوه از جمله شیوه‌های جنگ روانی است که درآن نوعی ادعا در اخبار منتشر می‌شود . و سپس این ادعا تایید یا تکذیب می‌شود . این شیوه در حقیقت مانند یک برگ دوطرف برنده است . استفاده‌کنندگان از آن ، چه ادعا را رد و چه آن را تایید نمایند ، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است
در جریان حمله امریکا به افغانستان ، پس از هر بمباران شدید مقرهای طالبان ، ادعاهایی دال بر کشته‌شدن بن‌لادن از سوی رسانه‌های امریکایی و رسانه‌های همسو با آنها مطرح می‌شد . زمانی که طالبان خبر را تکذیب می‌کردند ، امریکاییها می‌فهمیدند که تلاش آنها در انهدام مواضع طالبان و کشتار آنها چندان موثر نبوده است . اگر طالبان سکوت می کردند ، این سکوت صحت ادعای امریکاییها را اثبات می‌کرد و نیروهای طالبان را نیز از نظر روحی تضعیف می‌نمود.
رامسفلد وزیر دفاع آمریکا در ادعایی دیگر در تاریخ 7/1/82 نیز اعلام نمود که نیروهای سوری با دادن « دوربین‌های کار در شب » به عراقیها آنان را در کشتن نیروهای آمریکایی یاری داده‌اند و این مطلب توسط منابع سوری تکذیب شد .

اغراق
 
 عوامل تبلیغاتی با بهره‌گیری از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغه‌آمیز می‌زنند . آنها سعی می‌کنند مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنین قادرند از مطالب بزرگ به شکلی ضعیف و در زمان ، مکان و جایگاهی که به چشم نمی‌آید ، بهره‌برداری کند .

تفرقه
 
شاید بتوان تفرقه را یکی از مؤلفه‌های عوامل قبلی دانست که با استفاده از آنها عامل تبلیغاتی سعی می‌کند بین جامعه مخاطبان خود با مرزبندی و جناح‌بندی‌هایی که در اکثریت موارد کاذب هم می‌باشد ، مطالبی را پخش کند تا پتانسیل‌ها و توان آنها را کاهش دهد .

ترور شخصیت
در شیوه‌های جدید ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است . در زمان‌هایی که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند ، سعی می‌کنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط ‌جمعی ، شخصیت‌های مطرح و مؤثر در جناح مقابل را به زیر ذره‌بین کشیده و با بزرگ‌نمایی نقاط ضعف آنان را ترور شخصیت نماید . اصطلاحی که امروز برای ترورکردن از طریق وسایل ارتباط جمعی یسیار مورد استفاده قرار می گیرد ، Terrorovision   است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست . این عوامل باعث می شود رهبران ذی‌نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی وتخریب چهره شوند .

شایعه    Rumour

زمانی که جریان این خبر از بین افرادی شروع می‌شود که از حقیقت موضوع دورند ، شایعه آغاز می‌گردد و تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه می‌یابد تا تقریبا بسیاری از مردم آن را باور می‌کنند و درنهایت شیوه معینی برای ترویج آن پیش گرفته می‌شود ، مانند « آنها می‌گویند ... » یا « از یک منبع مسئول شنیده‌ام که ... » یا « اخبار دقیقی دارم مبنی بر اینکه ... » و مانند آنها .
در اینجا یک شرط اساسی برای کامل شدن شایعه وجود دارد . این شرط عبارت است از اهمیت پیشامد یا شخصی که در شایعه مطرح شده و همچنین ضرورت وجود ابهامی که شایعه را فرا گرفته باشد . به‌علاوه انگیزه‌های روانی که سبب پیدایش شایعه و رواج آن گردد .

شایعات زمانی رواج می‌یابند که حوادث مربوط به آن در زندگی افراد از اهمیتی برخوردار باشند یا در مورد آنها خبرهای صریح پخش نشود و یا اینکه خبرهای مربوط به آنها مبهم باشند . این ابهام زمانی به وجود می‌آید که خبر به صورت تحریف شده دریافت شود ، یا به فرد خبرهای متضادی برسد یا فرو از فهم این گونه خبرها عاجز باشد به هرحال شایعه همیشه دروغ نیست و همیشه داستان بدخواهانه‌ای را شامل نمی‌شود . ممکن است شایعه سبب درز کردن اطلاعات گردد ، به ویژه در زمان جنگ ، یعنی زمانی که کنترل اطلاعات نظامی از جهت امنیت ملی کشور ، ضروری است .

می‌توانیم بگوییم شایعه برای به انجام رساندن دو وظیفه توام انتشار می‌یابد : اولین وظیفه بیان وتفسیر تنش احساسی است که افراد حس می‌کنند و وظیفه دوم تسکین این تنش است .
در شرایط عادی اخبار از طریق منابع قابل اطمینان و رادیو و تلویزیون پخش می‌شود و شایعه کمتر به‌حال ظهور و بروز می‌یابد ، اما وقتی فشار روحی و سردرگمی به‌وجود می‌آید شایعه نیز گسترش می‌یابد . در چنین شرایطی اگر چه شایعات از پشتوانه و شواهد محکمی برخوردار نیستند اما به‌دلیل خودداری منابع رسمی از انتشار اطلاعات واخبار کافی و شواهد که گاهی به‌خاطر دسترسی نداشتن به آن و گاه به لحاظ اعمال سانسور است به‌سرعت و از طریق تکرار در میان مردم در سطح وسیعی گسترش می‌یابد و این تکرار از آن جهت است که نیازهای هیجانی مردم را برآورده می‌کند

تاکتیک شایعه Rumour
 
شایعه در جایی ایجاد می‌شود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد . از جمله اولین عناصری که در بحث شایعه مطرح می‌باشند ، موضوع ، مکان و زمان شایعه است . یک شایعه‌ساز ماهر به‌خوبی می‌داند که شایعه وی باید موضوعی باشد که حساسیت بالای جامعه را در زمان و مکان مناسب به خود اختصاص دهد . رابطه بین موضوع ، زمان و مکان می‌باید در پخش یک شایعه به‌خوبی درک و احساس گردد .

در خصوص بحث زمان اعتقاد براینست که یا به‌موقع بودن پخش شایعه بیشترین تاثیر را دارد و همچنین بالاترین تاثیر شایعه در لحظه اوج احساسات مردم است . چنانچه شایعه قبل یا بعد از زمان تاثیر‌گذار مطرح شود ، به همان اندازه نفوذ خود را از دست می‌دهد . مکان پخش یک شایعه نیز می‌باید کاملا دارای مجاورتهای معنوی و جغرافیایی باشد .
شایعه ضریب خود را مدیون دو نکته می‌باشد . اول ابهام در موضوع و دوم اهمیت موضوع . هر چه ضریب اهمیت یک شایعه بالا باشد ،  ضریب نفوذ آن نیز به همان میزان بالا می‌رود . در ضمن به همان میزان که ابهام در قضیه افزایش می‌یابد ، ضریب نفوذ شایعه نیز بالا می‌رود . چنانچه یکی از این پارامترها ی ابهام یا اهمیت صفر شود ، ضریب نفوذ شایعه نیز صفر خواهد شد .

عوامل دیگری نیز در پخش ، پذیرش و نفوذ شایعه مؤثرند اما از درجه دوم اهمیت برخوردار می‌باشند . یکی از این عوامل عناصر پخش شایعه هستند . به‌طور نمونه پخش شایعه از زبان یک وزیر ، یک استاد دانشگاه و یا هر منبع معتبر دیگر ضریب نفوذ آن را بیشتر از پخش شایعه از زبان راننده تاکسی می‌کند.
هرشایعه دربرگیرنده بخش قابل ملاحظه‌ای از واقعیت می‌تواند باشد ، اما ضریب نفوذ آن نیز تحت تاثیر سه عامل دیگر می‌تواند افزایش بالایی پیدا کند ،که این عوامل عبارتند از :

•    تسطیح
•    همانند‌سازی
•    برجسته‌سازی

تسطیح

در تسطیح شایعه‌ساز سعی می‌کند عوامل حاشیه‌ای و جنبی یک موضوع را از بین ببرد و موضوع شاخص را نمایانتر کند . حذف مطالب حاشیه‌ای شایعه و حذف مطالب کم‌اهمیت‌تر عامل تسطیح را شکل می‌دهد. دراین جا موضوع شایعه نماد وسیع‌تر و بزرگ‌تری پیدا می‌کند و یا به تعبیر دیگر تنها موضوع شاخص جامعه می‌شود .

همانندسازی

در همانندسازی نوعی فرافکنی صورت می‌گیرد . موضوعی در ذهن مخاطب عینیت پیدا کرده و مخاطب نسبت به آن آگاهی دارد . در این نوع شایعه ، استفاده از تاکتیک بک گراند می‌تواند عنصر شایعه را تقویت کند . به عنوان مثال در حوادث بعد از 11 سپتامبر ، استفاده از شایعه پخش سلاح‌های میکروبی و شیمیایی را همانندسازی می کنیم با سلاحهای به‌کار برده شده در جنگ خلیج فارس . برای اینکه ثابت نماییم تولید این نوع سلاح‌ها توسط آمریکایی‌ها صورت گرفته و امروز در خود آمریکا موجب سیاه‌زخم می‌شود .

برجسته‌سازی ، بزرگ‌نمایی

نمودار شدن عنصر اصلی شایعه همان برجسته‌سازی و واضح‌کردن موضوع اصلی است . برجسته‌سازی زمانی اتفاق می‌افتد که شما بتوانید با تسطیح عناصر حاشیه‌ای خبر را حذف و با مبالغه‌ای که در خبر انجام می‌دهید ، آن را درحد معقول بزرگ جلوه ‌دهید .

شایعات در زمان جنگ‌های نظامی سه دسته هستند و دارای سه کاربرد می‌باشند :

- شایعات تفرقه‌افکن
 
در این نوع شایعه سعی می‌شود در موانع دشمن ایجاد شکاف نمایند و با بیان تشنجات بین افراد دشمن آنها را ضعیف نمایند . این نوع شایعه در بازی‌های سیاسی کاربرد وسیعی دارد .

- شایعات هراس‌آور

در این نوع شایعه با اعلام کشته‌های وسیع و پخش آن در بین نیروهای دشمن می‌توان ناامیدی را در بین آنها افزایش داده و آنها را ضعیف نمود .
 
- شایعات امیدبخش
 این نوع شایعات باعث ایجاد روحیه و انسجام در بین نیروهای خودی شده و کاربردی وسیع دارد

نیل پستمن در کتاب خود تحت نام «  زندگی در عیش ، مردن در خوشی »  شایعات را به سه دسته تقسیم می‌کند :

- شایعات آتشین
 
شایعه‌ایست که یکباره شکل می‌گیرد ، همه جامعه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اثری کوتاه‌مدت دارد . کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامی است . استفاده از آمار و ارقام و بزرگ‌نشان دادن آنها ، مسیر شایعات آتشین است . به معنای دیگر شایعات آتشین با ارقامی بسیار بزرگ ولی فقط در یک مقطع وارد می‌شوند ، تاثیر آنها عظیم است ولی مقطعی است . نیل پستمن می‌گوید : این شایعه هنگامی است که جنگ یا رخدادهای ناگهانی در جامعه اتفاق می‌افتد و این نوع شایعات غالبا با ارقام بزرگ و ارقام سر و کار دارند . تلفات ناشی از جنگ و تلفات ناشی از سیل و زلزله از جمله این موارد می‌باشند .
به عنوان نمونه اعلام کشته‌ها با ارقام بزرگ در یک جنگ

- شایعات خزنده

شایعاتی هستند که همراه با تاکتیکهای قطره‌چکانی ، مرحله به مرحله می‌تواند مسیر یک شایعه را در ذهن افراد یک جامعه طراحی کند . این شایعات درازمدت‌تر از شایعات آتشین هستند و پیچیدگیهای بیشتری نیز دارند . سوءاستفاده‌های مالی و فساد در دستگاههای اداری و رسوائیهای مالی از جمله این نوع شایعات هستند . پخش قطره‌چکانی و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمینه‌ساز این نوع شایعه بود .

- شایعات دلفینی
 آن نوع از شایعات هستند که به تناسب زمان آشکار می‌گردند و بلافاصله پس از تاثیرگذاری برای مدتی پنهان می شوند و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار می‌کنند . به گفته پستمن این شایعات ، شایعات غواصی می‌باشند . در این نوع شایعه از آنچه که در گذشته اتفاق افتاده در زمان‌هایی که کاربرد آن اقتضاء می‌کند ، استفاده می‌کنند . گاهی مطالبی را آشکار و گاهی مطالبی را پنهان می‌نمایند .
به تعبیر لئوپستمن مثل نمکی هستند که بر روی زخم پاشیده می‌گردد و در طول تاریخ همیشه زنده و دارای کاربرد هستند . شایعات دلفینی شایعاتی هستند که زمان مشخصی ندارند و هر گاه زمینه آن فراهم شود ، قابل خود نمایی هستند . مانند اخبار مربوط به قتلهای زنجیره‌ای

تاکتیک ماساژ پیام Spinning The Message
     
انواع بیشماری از فریب و خود فریبی در انبوه داده‌ها و اطلاعات و دانشی که هر روز از کارخانه کار فکری دولت به بیرون جریان می‌یابد ، دیده شده است که به ماساژ پیام معروف است . تاکتیک حذف ، تاکتیک کلی‌بافی ، تاکتیک زمان‌بندی ، تاکتیک قطره‌چکانی ، تاکتیک موجی ، تاکتیک تبخیر و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیکهای ماساژ پیام به شمار می‌آیند که در کتاب‌های نوشته شده توسط الوین تافلر به طور کامل در مورد آنها توضیح داده شده است .

تاکتیک کلی‌بافی Generality  Tactic
تاکتیک کلی‌بافی تاکتیکی است که در آن جزئیاتی که ممکن است مخالفت اداری یا سیاسی را برانگیزد را با لعابی از مطالب غیرواقعی می‌پوشانند . در پخش این تاکتیک سعی می‌شود بدون توجه به مسایل اصلی و عمیق در خبر و بدون ریشه‌یابی به موضوعی که منعکس می شود به حواشی آن پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح نگه ‌دارد . و توجه وی را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند . این تاکتیک بیشتر در پخش بیانیه‌های وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسی خارجی کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد ، که در آنها از شیوه بی‌حس‌سازی مغزی استفاده شده است .
در جنگ « نبرد برای کنترل » امریکاییها تا هفته‌های اول به جز مطالب کلی جنگ ، هیچ جزئیاتی را درخصوص اهداف خود و نحوه اداره شهرهای آزادشده و مسیر حرکت ارائه نکردند .

تاکتیک زمان‌بندی Timing  Tactic
مرسوم‌ترین مصداقی را که می‌توان برای تاکتیک زمان‌بندی مثال زد ، تاخیر در پخش خبر می‌باشد ، به نحوی که دیگر پیامگیر نتواند کاری بکند .  این شیوه در بسیاری از موارد التهاب و اشتیاق مخاطبین را برای شنیدن خبر از منابع موثق مهیا نموده و در بخشی دیگر با زمینه پخش شایعات را نیز فراهم می‌کند. تافلر میگوید پیچیدگی افکار عمومی به گونه‌ای است که استفاده از یک تاکتیک به شکل مجزا و مجرد نمی‌تواند کاربرد لازم را داشته باشد . بنابراین در بخشی از موارد مجبور به استفاده از تاکتیکهای ترکیبی هستیم . در تاکتیک زمانبندی می‌توان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهیا نمودن بستر لازم برای پخش خبر مورد استفاده قرار داد .
پخش اهداف مرحله به مرحله جنگ « نبرد برای کنترل » از سوی مقامات پنتاگون و وزارت دفاع امریکا از همین نوع تاکتیک است .

تاکتیک حذف Omission  Tactic
براساس این تاکتیک قسمتهای مهمی از خبر به دلایلی که از پیش طراحی شده و به شکلی که هدفمند صورت گرفته است ، حذف می‌گردد تا زمینه را برای پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک پخش‌کننده خبر(رسانه  می‌داند که با پخش قسمت ناقصی از خبر سؤالاتی در ذهن مخاطبان ایجاد می‌شودکه این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمینه پخش شایعات را فراهم می‌کند . دروسایل ارتباط جمعی معروف است که شایعه جایی پخش می‌شود که خبر نباشد . عدم پخش هیچ مطلبی در خصوص سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) پس از شروع عملیات « نبرد برای کنترل )   زمینه پخش شایعات متعدد را در ایران درخصوص نحوه برخورد امریکا با با این گروه را ایجاد کرد .
چون سیاست به شدت ستیزآمیز است ، پیامهای سیاسی بیش از پیامهای دیگر آگاهانه انتخاب می‌شوند . این پیامها به‌طور معمول حوزه‌های رو به گسترش دارند که در اثر استفاده از تاکتیک حذف و خارج ساختن واقعیتهای مربوط یا تعادل‌بخش به‌وجود آمده‌اند .

تاکتیک قطره‌چکانی Dribble  Tactic
    
داده‌ها ، اطلاعات و دانش به جای آنکه در سندی واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته بندی شده و در زمانهای گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه می‌گردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پیدا کند و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند و منتظر پخش اخبار از مجرای موردنظر گردد . در این شیوه الگوی رخدادها تجزیه می‌شود و از دید گیرنده مخفی می‌ماند .

تاکتیک دروغ بزرگ یا  استفاده از دروغ محض
Big – Lie  Tactic
این تاکتیک قدیمی و سنتی می‌باشد ، اما هنوز هم مورد استفاده فراوانی در
 رسانه‌ها دارد و عمدتا برا ی مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد . بدین‌معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد را بیان می‌کنند . معروفترین مورد استفاده‌ای که از این تاکتیک شده ، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است . گوبلز می‌گوید : دروغ هر قدر بزرگتر باشد ، باور آن برای توده‌های مردم راحت‌تر است .
 وی می‌گوید این تاکتیک هم برای مرعوب کردن دشمن و هم تهییج افکار عمومی ، تشویش نیروها و مرعوب ساختن دشمن در مورد نیروی دفاعی و دروغ‌هایی که در خصوص توان نظامی و تکنیکی به کار گرفته می‌شود که در زمینه استفاده از آن دچار بیماری خودباوری و خودبینی نیز می‌گردد . گوبلز می‌گوید دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچ‌کس جرات و فکر تکذیب آن را نکند . او می‌گفت : بعضی مواقع دروغ‌هایی می‌گفتم که خودم از آنها می‌ترسیدم .
تسخیر یک‌هفته‌ای بغداد توسط نیروهای ائتلاف و استفاده از جنگ الکترونیک در بغداد از جمله همین تاکتیک دروغ محض بود .

فوریت‌بخشیدن ساختگی به خبر To  Create  High  Priority   For  A  News

تاکید بر انتقال سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکی دیگر از شیوه‌های مطبوعاتی است . هدف از این شیوه ایجاد نوعی طوفان مغزی برای مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ایجاد نوعی ایزوله‌کردن خبری مخاطب نسبت به دیگر منابع خبری از طریق ایجاد این اطمینان در مخاطب است و این مطلب را می‌خواهد القا کندکه این مطبوعه در سریعترین حالت ممکن ، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند . این تاکتیک برای کمتر تعمق کردن مخاطب بر اخبار نیز به کار گرفته می‌شود . از طرفی نیز ، رسانه‌های خبری با شتاب‌بخشیدن به گزارش حوادث و رویدادها سعی می‌کنند از فرصت ایجادشده برای دستیابی به بسیاری از اهداف خود ( که تاکنون مهیا نبوده ) استفاده کنند . این روش کاربرد تبلیغاتی نیز دارد . هم‌چنین در زمان جنگ و بحران‌های سیاسی کاربرد بسیار دارد .

پیچیده کردن خبر برای عدم کشف حقیقت To  Tangle  a  Canard  
امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت ، محرمانه نگهداشتن آن نیست زیرا که ذات خبر فرار است و به محض یافتن مجرایی ، به داخل جامعه نفوذ پیدا می‌کند . اعتقاد بر اینست که زمانی که یک رسانه قصد دارد یک خبر را پنهان کند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزیاد ، حقیقت و موضوع را به‌گونه‌ای پیچیده ‌کند که مخاطب از پیگیری آن خبر صرف‌نظر کند.
برای پنهان ماندن حقیقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض ، پیچیده و مغلق بیان می‌شود که مخاطب نتواند از لابلای مطالب به حقیقت دست یابد . نمونه بارز این اتفاق در موضوع پرتاب موشک از سوی نیروی دریایی آمریکایی به سوی هواپیمای مسافرتی ایرباس ایرانی بود.
امروزه جهت سرکوب بسیاری از جنبش‌های مردمی و نتایج اسف‌بار اقدامات سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ در کشورهای ضعیف جهان این حقایق از طریق مخدوش ساختن خبر این وقایع ، پنهان می‌مانند .

افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگی و نادرست  درمیان چند خبر درست To  Take  The  News  Out  of  Its  Proper  Context این از خصوصیات مستمر چند موج رادیویی مانند بی.بی.سی است که همواره از این شگرد استفاده کرده‌اند . در این شیوه، نظر مخاطبان به اخباری کاملا صحیح جلب می‌شود و پس از ایجاد اطمینان اولیه نسبت به این منبع ، یک خبر نادرست اعلام و القاء می‌شود .یک تحلیل‌گر حرفه‌ای می‌تواند اخباری که برای مخالفان خود دارای هویت درست و مشخص‌شده است ، به گونه‌ای با اخبار نادرست آمیخته کند که نهایتا نظر خود را در قالب تحلیل و تفسیر مورد نظر خود القا نماید .
این شیوه شیوه‌ایست که عمدتا تحلیلگران و یا نظریه‌پردازان سیاسی از آن بهره می‌گیرند . نمونه آن را می‌توان در سایت علیرضا نوری‌زاده پیدا کرد . در این شیوه تحلیلگر  سعی می‌کند اخبار موثق و درست قابل استناد برای مخاطبین را همراه با چند خبر نادرست درهم آمیخته و با شیوه‌ای کاملا حرفه‌ای نتیجه‌ مطلوب خود را کسب کند . در این شیوه باید سعی شود که از اخبار صحیحی که مورد تصدیق و اطمینان خواننده می‌باشد بهره‌برداری شود . پس شناخت مخاطبین مورد نظر، لازمه استفاده از این تاکتیک می‌باشد .
در جریان قتل‌های زنجیره‌ای ، علیرضا نوری‌زاده با در اختیار داشتن بخشی از مطالب صحیح قادر بود که مطالب نادرست خود را تحت پوشش منابع اطلاعاتی موثق منتشر کند .

استفاده از دوخبر واقعی برای طرح یک‌خبرساختگی
To  use  Two Factual  News  Items In  Order  To  Legitimize A  False  News
                                                                         
ارتباط بخشیدن بین دو واقعه ، نتیجه‌گیری غلط و غیرواقعی از آن ، از شیوه‌های دیگر در مطبوعات و خبرگزاری‌ها و رادیوها به شمار می‌رود . مثلا رادیو بی.بی.سی اعلام می‌کند که دو هیات سیاسی از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سوری دیدار و گفت‌وگو کردند . در این پیام هدف اصلی، القاء خبر ارتباط بین این دو هیات سیاسی در سوریه و تضعیف دولت جمهوری اسلامی است

استفاده از عاطفه گیرندگان پیام To  Play  On  The  Emotions  Of  The Audience
در این روش تلاش می‌شود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند . کلماتی نظیر تبعیض ، ظلم به زنان ، فشار برکودکان ، شکنجه ،بازجویی ، توطئه ، خفقان ، نسل‌سوزی ، دولت‌ستیزی ، قانون‌ستیزی ، فجایع بشری و مانند آن می‌تواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید . موضع زنان و کودکان همیشه می‌تواند در این روش کارآمد باشد . پخش برنامه‌های تلویزیون و استفاده از عکس‌هایی که کودکان را در وضعیتی بسیار بد نشان می‌دهد ، همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار می‌تواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد .

از سوی دیگر خبرگزاریها از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده می‌کنند . گیرندگان پیام درمقابل یک‌سری مسائل مشترک با هم دارای همبستگی‌های عاطفی هستند . مباحث مشترکی نظیر دین ، نژاد ، سرزمین ، ملیت ، جنسیت ، محیط اجتماعی ، رنگ پوست ، مباحث مشترک قاره‌ای و مباحث انسان دوستی از جمله این مباحث است که در خیلی از خبرها هدف قرار می‌گیرند و سعی می شود به نوعی در خبرها روی یکی از این همبستگی‌ها تاکید شود . مخصوصا روی مسائل ناسیونالیستی بسیار تاکید می‌شود ، مثلا کردها در ترکیه ، عراق ، ایران ، سوریه و .. سعی می‌کنند از رابطه عاطفی کردها استفاده کنند ، به نوعی که تحریک‌‌‌کننده باشد . کردها یک نوع رابطه معنوی ، جدا از همبستگی‌های منطقه‌ای با هم دارند و فشار به هر گروه در هر منطقه بر بقیه تاثیر می‌گذارد .

استفاده از خبر برای تبلیغات Promoting Special Interests Through News

وقتی خبری از رسانه‌ها منتشر می‌شود ، نیازی به اثبات آن وجود ندارد . چرا که اولین اصل برای دهنده پیام اینست که ادعایی که کرده ، اصل می‌باشد . منبع خبر زمانی‌که خبری را می‌دهد ، هیچگونه تلاشی برای اثبات آن نمی‌کند و مدنظر او اطلاع‌رسانی صرف است .
در مورد خبر اگر کسی فکر کند یا ادعا کند که خبر درست نیست ،لازمست برای رد آن مدرکی ارائه دهد .

انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی

1ـ در کشورهایی که حکومت آنها صبغه‌ای نژادی و قومی دارد، رسانه‌ها تحت کنترل شدید دولت، تبدیل به بلندگو و انعکاس‌دهنده گرایش‌های نژادی ـ قومی -نظامی حاکم می‌شوند و به عنوان یکی از ابزارهای «دگرسازی» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها» Us Versus Them، بستر مناسبی برای ایجاد تنش، خشونت و حتی جنگ داخلی فراهم می‌کنند، نوع و شیوه رفتاری رسانه‌ها در بحران رواندا و صربستان نمونه‌های خوبی در این زمینه به شمار می‌روند.

2ـ در برخی موارد، رسانه‌های داخلی یا خود زمینه‌ساز بحران و جنگ هستند و یا به دلیل آن که نمی‌توانند به بیان حقایق بپردازند به ترویج خشونت کمک می‌کنند. در این شرایط، این رسانه‌های بین‌المللی هستند که باید انجام این وظیفه را عهده‌دار شوند. غفلت عمدی یا سهوی رسانه‌های بین‌المللی در پرداختن به موضوع، منجر به بروز و یا ادامه جنگ و خشونت می‌شود. سکوت عمدی رسانه‌های غربی در برابر نسل‌کشی صرب‌ها و جنایات صدام علیه اکراد، از مصادیق بارز در این زمینه هستند.
در این باره مارک دافیلد (Mark Duffield) ضمن بررسی گزارش‌های تایمز و نیویورک تایمز که منجر به عدم مداخله جامعه بین‌المللی در جریان نسل‌کشی در کشور رواندا شده است، چنین رسانه‌هایی را در خدمت آنچه بربریت‌گرایی جدید (New Barbarism) غرب نامیده می‌شود، قلمداد می‌کند.

3ـ تلاش رسانه‌های کشور ثالث برای ایجاد اختلاف بین دو کشور و یا تحریک به اقدام برای جدایی‌طلبی، شیوه دیگری است که می‌توان به آن اشاره کرد.

4ـ ترغیب سیاستمداران به آغاز جنگ با مطرح کردن این ایده که سایر روش‌های تغییر رفتار کشور هدف نتیجه‌بخش نخواهد بود، از دیگر شیوه‌هایی است که رسانه‌ها به آن متوسل می‌شوند.

5- اگر در زمان جنگ، رسانه‌ها تلاشی برای خاتمه آن انجام ندهند، در حقیقت تداوم خونریزی و خشونت را موجب شده‌اند. در عصری که بیش از 17000 ماهواره، امکانات فوق‌العاده‌ای را به وجود آورده‌اند، تا حدی که می‌توان از دیپلماسی مجازی (Virtual diplomacy) بحث کرد، رسانه‌ها می‌توانند تلاش فراوانی برای ترغیب طرف‌های درگیر به گفت‌وگو و حتی مذاکرات بین‌المللی چند جانبه به عمل آورند.  

پیشینه جنگ نرم

پیشینه جنگ نرم

به نام خدا

امروزه هر علمی که در دنیا وجود دارد،دارای ریشه و پیشینه ای است که متفکران واندیشمندان آن علوم برای آن تعریف می کنند وتاریخچه وعلل به وجود آمدن آنرا در زندگی بشری ذکر می کنند وبرای آن،مبدا وبنیان گزارانی را معر فی می کنند اما باز معترفند که این علوم پیشینه هایی در محافل فکری وعلمی وفرهنگی در جوامع گذشته داشته است.

جنگ نرم یا به اصطلاح عامیانه عملیات روانی امروزه یکی از ابزارها و وسائل جدی وتاثیر گذار در جهان برای صاحبان قدرت بوده ودارای پیشینه ای به وسعت ودارازای تاریخ خلقت بشری است.

متفکران غربی مبدا تاریخی جنگ نرم را در سال 1991 میلادی با فرو پاشی شوروی وبا پایان جنگ سرد می دانند.

جنگ سرد(ترکیب جنگ سخت وجنگ نرم) تا سال1945 میلادی اکثر جنگها ،جنگ سخت بود.بعد از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب دوره جدیدی از رقابت بین امریکا وشوروی صورت گرفت که به جنگ سرد مشهور است که طی آن با توجه به تهدیدات سخت وساختار شکن از مقابله رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز می شود.

جنگ نرم

این نو مبارزه از فرو پاشی شوروی آغاز وتا امروز ادامه دارد ومتکی بر تهدیدات نرم وقدرت نرم فرهنگی واجتماعی است و هر روز دستخوش تغییراتی پیچیده و همه جانبه در ساختار آن می شود.

آمریکایی ها تا به امروز به وسیله جنگ نرم توانسته اند تغیراتی را در نظام چندین کشور که مد نظرشان بود دهند انقلاب های رنگین که در شوروی سابق اتفاق افتاد نمونه واضحی از جنگ نرم است که طی آن امریکایی ها با استفاده از جنگ نرم توانستند تغییراتی در نظام سیاسیکشورهایی چون لهستان،گرجستان، جک اسلواکی،قرقیزستان واکراین دهند.در تمامی دگر گونیهای سیاسی از هیچ گونه ادوات نظامی استفاده نشدوفقط به وسیله قدرت نرم وابزار مختلف رسانه ای، باتغییر در ارزش ها والگوهای رفتاری از رژیم سیاسی حاکم،مشروعیت زدایی گردید.و از طریق جنبش های مردمی وبی ثباتی سیاسی،نظام سیاسی در این کشورها تغییرکرد.

ناگفته نماند در شرایط فعلی که در کشورهای اسلامی تحولاتی در جریان است که به تعبیر مقام معظم رهبری به بیداری اسلامی نامگذاری شده است، براساس جنبش های مردمی ولبریز شدن تحمل مردم از ستمگری وظلم حاکمان بر س کار است وارتباطی با برنامه های سیاسی امریکا وصاحبان قدرت ندارد لذا اگر در تبلیغات آنها اینطور وانمود می شود که همه چیزدر  اختیار وبرنامه ریزی آنها اینطور وانمود می شود که همه چیز در اختیار وبرنامه ریزی آنها وبا فکر واندیشه آنها در جریان است. دروغی بزرگ وآشکار است چون تمام حاکمانی که از حکومت بر کنار شدند واغلب مهره ها وبازیچه ی خود آنها بوده اند که از جمله می توان به مبارک،قذافی و...اشاره کرد.

جنگ نرم درست است که در زندگی امروز از پدیده های تاثیر گذار وجدید است وحتی می شود همان طور که بیان کردیم برای آن سال پیدایش وبنیان گذارانش را معرفی نمود ولی در واقع چنین نیست که سابقه ی قبلی در زندگی انسانها نداشته باشد همانطور که در ابتدا ذکر نمودیم سابقه وپیشینه جنگ نرم را در اغاز خلقت ودر زمان حضرت آدم جستجومی کنیم.این سوال در ذهن ایجاد مشود که در آن زمان که جامعه ای وجود نداشت وجنگ وصلحی در کار نبوده است پس چطور ما در آن زمان بدنبال مبدا هستیم؟

واقعیت این مطلب چنین است که در زمان این موضوع با چنین اسمی نبوده ولی روح آن، همین موضوع وسوسه شیطان است.وسوسه شیطان برای حضرت آدم وحوا در تناول آن میوه ممنوعه بود.شیطان با بیان دو مطلب آن حضرت را وادار به خوردن آن میوه کرد.

موضوعی که در اینجا حائز اهمییت است این است که ابلیس در بیان این موضوع از چه جنبه هایی وارد شده است.این بیان شیطان به حضرت آدم دارای دو جنبه است1-جنبه فکری2-جنبه عملی

ابلیس در ابتدا این فکر را القا کرد که علت آنکه خدا فرموده است از این درخت تناول نکنید این بوده است که اگر از این درخت تناول کنید ملک می شوید یا عمر جاودان پیدا مکنیدسپس برای اعتماد سازی در نزد حضرت آدم سوگند یاد نمود.آدم وحوا تصور نمی کردند که کسی برای انجام کاری سوگند دروغ یاد کند وبه همین خاطر بیان شیطان راپذیرفتند وشیطان خود را خیرخواه انان معرفی کرد.به همین وسیله شیطان توانست به خواسته خود که همان دشمنی با آدم وسقوط وهبوت آدم بود برسد.

نتیجه ای که  در پایان می توان گرفت این است که مبتکر اصلی جنگ نرم همان جناب ابلیس است وتحولاتی که در روش های جنگ نرم تا  به امروز اتفاق افتاده است در ادامه راه ابلیس بوده است و ریشه اصلی جنگ نرم دشمنی است که بر اثر کینه توزی، انتقام،حسد، کبر و...به وجود آمده است.

ما در این مقا له به اختصار درپی شناساندن مبدا اصلی ومبتکرین جنگ نرم بوده ایم و با استعانت از حضرت صاحب در شمارگان بعدی  به ویزگی ها ،دیدگاه ها و روش های جنگ نرم خواهیم پرداخت.


جنگ نرم

تقدیم به آستان مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فدا

بشریت از ابتدای هبوط حضرت آدم علیه السلام بر سر اختلاف سلیقه یا به عبارت صحیح تر به خاطر ناتمامی خواسته های نفسانی اش بر تبل جنگ و نابودی مخالفانش کوبید، این تمایلات نفسانی بشر جنگ و نابود کردن مخالف را از هابیل و قابیل شروع کرد و پایان آن نامعلوم است.جنگ های سخت را قرن ها پیش ابتدایی ترین انسان ها شروع کردند و همین الان هم با حمله رژیم غاصب صهیونیست به مسلمانان و حضور نظامی امریکا و غرب در خاورمیانه اسلامی ادامه دارد.

در تمام طول تاریخ در کنار جنگ سخت یا نظامی جنگ دیگری هم وجود داشت که به جنگ نرم معروف است؛ این نوع جنگ هزینه ای کمتر و اثری بیشتر دارد که صهیونیست جهانی آن را برای استفاده انتخاب نموده.

تعریف جنگ نرم

پرفسور حمید مولانا در کتاب «اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی» در سال 1986 قدرت نرم را به قدرت بر شکل‌دهی و تغییر ایده‌ها و ترجیحات طرف مقابل تعریف کرد.

جوزف نای: قدرت نرم را به «توانایی شکل‌دهی ترجیحات دیگران» تعریف کرد. جوزف نای قدرت سخت را به «قدرت برای اجبار» و قدرت نرم را به «قدرت برای جذب و اقناع» تعریف می‌کند.

آری جنگ نرم یعنی : هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف مقابل را به شکست وا می دارد.براندازی، جنگ اینترنتی، ایجاد شبکه های رادیوتلویزیونی و پخش شایعات اشکال مهم جنگ نرم هستند. جنگ نرم در صدد تضعیف اندیشه و تفکر جامعه مورد نظر می باشد و با تبلیغات رسانه ای، موجب از بین رفتن نظم سیاسی، اجتماعی است.[1]

تاریخچه جنگ نرم

شاید جنگ نرم پدیده ای نو و جدید باشد و بتوان سال ابداع و بنیان گزاران آن را هم تعیین کرد اما از دیرباز سوابقی را در زندگی انسان و اندیشمندان داشته است. پیشینه این پدیده را در زمان حضرت آدم علیه السلام می توان جست جو کرد، شاید برای شما کمی خنده دار هم باشد زمانی که هنوز جامعه ای نبود، جنگ و صلحی وجود نداشت، نه جنگ نظامی نه جنگ غیر نظامی این جنگ نرم آن وقت چه معنی داشت؟ آنچه باید گفت این است که در آن زمان این پدیده تحت عنوان "جنگ نرم" یا امثال این وجود نداشت اما روح این پدیده در آغاز خلقت حضرت آدم هم وجود داشت. شاهد این ادعا، اولین وسوسه شیطان است. که باعث رانده شدن انسان شد موضوع از این قرار است، وقتی شیطان می خواست انسان را وسوسه کند دوتا مطلب گفت؛ یکی جنبه فکری و نظری داشت دیگری جنبه عملی و روانی. ابتدا این فکر را القا کرد که؛خدا فرموده از میوه این درخت نخورید به این دلیل است که خوردن میوه این درخت باعث می شود که تو ملک یا جاویدان شوی، مسئله این است که خدا نخواسته که شما ملک شوید یا زندگی جاویدان پیدا کنید. شیطان برای اثبات ادعای خود قسم خورد و به عبارت علمی جلب اعتماد کرد و به این وسیله انسان را به عملی غیر خواست خدا ترغیب کرد، با استفاده از نیرگ و عملیات روانی. این عملیات روانی تحریک حضرت آدم و تغییر طرز فکر بود که با استفاده از قسم خورن آن را القا کرد.[2]

نگاهی به گذشته‌ی جنگ نرم نشان می‌دهد که در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت می‌گرفته تا از شورش‌هایی که در مناطق تسخیر شده به‌وجود می‌آمده، جلوگیری شود. زمانی که چنگیزخان قصد حمله به منطقه‌ای را داشت، موجی از هراس در آن کشور پخش می‌شد. تجّاری که از مناطق تحت کنترل چنگیزخان می‌آمدند، برای دیگران تعریف می‌کردند که او چگونه با مردم برخورد می‌کند و کشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت کند، نابود می‌شود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیه‌ی مردم شکسته شده بود.
رومیان و یا اسکندر از مناطقی که در جنگ‌ها عبور می‌کردند، خودها و زره‌های بزرگی را که چند برابر انسان معمولی بود طراحی کرده و آن‌ها را عمداً در مسیر جا می‌گذاشتند تا لشکریان مقابل، تصور کنند سربازان آن‌ها غول پیکرند و عملاً روحیه‌ی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش می‌دادند. اولین کسی که روی این مسأله کار کرده است، "سان تزو" است که در کتاب هنر جنگ نکته‌ای را مطرح می‌کند و می‌گوید: "می‌شود جنگید، اما مهم‌ترین کار این است که شما در یک نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست بیاورید!" چیزی که او مد نظر قرار داده، همان عملیات روانی و جنگ نرم می باشد.[3]

ابعاد جنگ نرم

هر نوع جنگی دارای ابعاد مختلفی می باشد که شناخت آن از اهمیت بالایی برخوردار است. کلی ترین نوع تقسیم ابعاد جنگ نرم، تقسیم آن به؛ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی می باشد. که البته این تقسیم بندی بیشتر ناظر بر حوزه های، جنگ نرم می باشد.

بعد فرهنگی: یکی از مهمترین و موثرترین ابعاد جنگ نرم حوزه فرهنگی می باشد، فرهنگ هر جامعه بر گرفته از هویتی است که ساختار آن جامعه براساس آن بنیان شده و اگر این هویت را از جامعه جدا کنیم، آن جامعه به مانند ساختمانی که به ناگاه ستون هایش را از آن بیرون کشیده ایم فرو می ریزد، در جامعه اسلامی که هویت آن را مذهب و دین تشکیل می دهد فرض کنید ستون های آن را بیرون بکشیم، چه اتفاقی می افتد؟ لازم نیست حتما اسلام را حذف کنند. مگر مسیحیت را حذف کردند؟ امروز 2میلیارد و 250 هزار نفر از جمعیت جهان را مسیحیان تشکیل داده اند.[4] اما آیا واقعا پیرو آموزه های حقیقی حضرت مسیح علیه السلام هستند. همین مسیحیان هستند که در فیلم ها و موسیقی ها پیامبرشان را مورد تمسخر قرار می دهند.

حال ستون های اسلام چیست؟ مسلمانان از ابتدای حیاتشان 3 ستون مستحکم داشتند که بعد از غیبت کبری امام مهدی(عج) نقش آنها برجسته تر شد؛ این 3 ستون مستحکم همان هایی است که فرانسیس فوکویاما از بزرگترین اسلام ستیزان صهیونیست در اجلاس "بازشناسی هویت شیعه" در اورشلیم آن را بیان کرد. وی در خصوص شیعه اظهار داشت:(( شیعه پرنده ایست که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست ، پرنده ای که دو بال دارد ، یک بال سبز و یک بال سرخ ، بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالتخواهی اوست ، چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد،  امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است . و بال قرمز این پرنده شهادت طلبی است که این را از مردی در1300سال پیش به نام امام حسین(علیه السلام) آموخته اند. این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری بر تن دارد . در بین کلیه مذاهب اسلامی ، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت، فقهی است . یعنی فقیه می تواند ولایت داشته باشد . این نگاه ، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است و به مانند دیواری فولادین از این پرنده محافظت می کند.)) این توصیف فوکویاما صهیونیست از شیعه بود که اشاره به مسئله عاشورا و شهادت طلبی، انتظار و ولایت مداری شیعیان دارد که از ابتدا موجب بقای آن ها شده است و این مختص شیعه است، شما می بینید که سید حسن نصرالله که خود رهبر شیعه و حزب الله در لبنان است در تهران دست امام خامنه ای را به معنی ولایت پذیری می بوسد و این مسئله ولایت مداری است که به شیعه عظمت و شکوه می دهد.

حال شما متوجه می شوید که به چه دلیلی، شبکه های ماهواره بر روی این سه مسئله، خصوصا ولایت و رهبری توجه بیشتری دارند و با ایجاد شبهه و نسبت دادن دروغ هایی به این سه موضوع سعی در تخریب بخش مهمی از هویت مذهبی مسلمان دارند. دکتر رامین معاون اسبق وزیر فرهنگ و ارشاد در بخشی از سخنرانی خود در دانشکده علوم حدیث بیان کردند: ((من در تمام مدتی که در کشورهای  غربی در اوایل پیروزی انقلاب بودم هرچه سعی کردم شبکه ها و کانال های آن ها رهبر کشور ما را همانگونه که مردم می نامند "امام خمینی" بنامند، گوش ندادند و "آیت الله خمینی" می نامیدند...))

به همین خاطر می باشد که اپوزیسیون داخلی و خارجی به بهانه تقلب11 میلیون رای !! در تهران توسط عده ای اراذل و اوباش خریداری شده آشوب به پا کردند اما اگر حقیقتا مسئله تقلب رئیس جمهور بود چه ارتباطی به ولایت فقیه داشت که به این مقتدر مظلوم توسط فتنه گران بی احترامی شد و آیا امام خمینی ره بنیان گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هم در این قضیه نقشی داشتند که عکس این یگانه بزرگ مرد قرن اخیر را پاره کردند و آیا این حمله به ولایت فقیه نبود؟ آیا نعوذ باالله امام حسین علیه السلام هم در این ماجرا نقشی داشتند که در روز شهادت این بزرگوار کف و سوت زدند و شادی کردند؛ مگر غیر این است که این کارشان دل یزیدیان خارج از کشور را شاد می کند و آیا این حمله به امامت نیست؟ و مگر آتش زدن مسجد باعث خوشحالی دشمنان اسلام نمی شود[5]؟ و مگر این ها ضربه زدن به تشیع نیست؟

آتش زدن تصویرتجمع میلیونی 9دی مردم ایران در حمایت از ولایت و امامت

 

بعد سیاسی: بعد دیگر که باید به بررسی آن بپردازیم، بعد سیاسی می باشد که نسبت به بعد فرهنگی ملموس و قابل لمس تر می باشد.در بعد سیاسی جنگ نرم هدف براندازی و یا اقناع نظام مورد نظر به اطاعت بر اساس فشار های سیاسی می باشد که در ظاهر حق خواهی است مثل بهانه مبارزه با تروریسم در افغانستان و پاکستان، اما هدف اصلی در آن پیشبرد مقاصد سیاسی خودشان است، مثل هدف اصلی امریکا در افغانستان و پاکستان که تضعیف جهان اسلام و محاصره ایران بود.  نمونه بارز بعد سیاسی جنگ نرم، تحریم هایی است که غرب به وسیله سازمانی که خودش تاسیس کرد بر جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب شکوهمندمان تحمیل کرد، که در تمام طول این مدت هدفش بر اندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود اما اساسا دست الله از دست شیطان بالا تر است و اصلا شیطان که رهبر، رهبران جهان غرب است در حد خودنمایی در مقابل خدای خالق و نیرومند نیست. و خدای یگانه خود، این نظام را با تمام فشاری که بر دوش مسولین و مردم بود و هست حفظ می کند. حقیقتا و قتی تاریخ 32ساله این انقلاب را ورق می زنیم و کتاب خاطرات اشخاص والا مقامی همچون آیت الله ری شهری اولین وزیر اطلاعات کشور را مطالعه می کنیم باورمان نمی شود که این نظام در چنین شرایطی به طور طبیعی و بدون کمک خدا پا برجا مانده است.

از نمونه های دیگر بعد سیاسی جنگ نرم حمایت هایی است که امریکا از دشمنان ایران چه در زمان دفاع مقدس و چه در زمان حاضر می کند به مانند حمایت های آشکار از فتنه گران سال88 .

آخرین نمونه ای که به نوعی دغدغه همه مردم ایران از اقشار و طیف های متفاوت بود و هست بحث هسته ای شدن ایران می باشد. اگر به یاد داشته باشید در زمان دولت آقای خاتمی نیروگاه و فعالیت هسته ای ایران به واسطه فشار غرب تعطیل شد و موج اعتراضات دانشجویان، کارگرها، بازاری ها، معلمان، تحصیل کردگان، اساتید، دانش آموزان و حتی کوچک ترین اقشار ایران را در پی داشت و همچنین امام خامنه ای در سخنانی در خواست کردند نیروگاه هسته ای ایران باید در هر دولتی که تعطیل شد در همان دولت شروع به کار کند. این تعطیلی به واسطه فشارهای سیاسی بود که به ایران وارد کردند که به حمدالله با حمایت رهبری و پشتکار دولت نهم ایران عزیزمان هسته ای شد.

بعد اقتصادی: آخرین بعد از ابعاد جنگ نرم، اقتصاد می باشد، از قرن ها پیش پول و عبارت کامل تر آن اقتصاد بهترین وسیله برای حذف اشخاص، دولت ها، رژیم ها و حتی کشور ها بوده. شما در زمان شاهان قاجار به وضوح مشاهده می کنید، گاه در مقابل اندک پولی یا به بهای ماندن بر تخت پادشاهی بخش هایی از ایران را جدا کردند و حتی در زمان آخرین شاه ایران بحرین که از جزایر ایران بود را به انگلیسی ها بخشیدند. غرب در دوره های مختلف با وابسته کردن کشورهای شرقی، افریقایی و اسلامی به خود با دادن وام های غیر قابل پرداخت به وسیله اقتصاد که به مانند یک جنگ بی سر و صدا می تواند عمل کند، سیاست و تمام ماهیت این کشورها را به خود وابسته کرده. به وسیله اقتصاد می توان دولت یا کشوری که مورد رضایتمان نیست را با منع ارتباط اقتصادی کشورهای تحت سلطه با آن کشور، مجبور به اطاعت کرد و این همان نتیجه ای است که قرن های اخیر به وسیله جنگ با دادن تلفات جانی بسیار، با پرداخت هزینه گزاف و مشکلات فراوان به دست می آوردند. اما حقیقتا جنگ نرم نمی تواند ساخته بشر باشد!!

غلام گمنام امام زمان عج

پی نوشت:


[1] - نرم افزار جامعه جنگ نرم

[2] - نقل به مضمون از سخنان آیت الله العظمی مصباح یزدی / شیطان پایه ریز جنگ نرم

[3] - وب سایت jangenarm1388.com

[4] - آمار: فردا نیوز

[5] - اشاره به آتش کشیدن مسجد لولاگر در سال 88

جنگ سایبری1

((دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم، بلکه باید چادر ها را از سر زنان برداریم و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را سرنگون کرد. هر زن چادری در کوی و برزن ایران، به منزله ی پرچم جمهوری اسلامی ایران است.لذا ما برای براندازی این نظام، باید حجاب ها را سست نماییم.)) (1)

جنگ فرهنگی

 

این جملات از زبان "مارتین ایندیک" آمریکایی بیرون آمد، وی که از عناصر اصلی محققان اسلام و خاورمیانه است سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را مترادف با کم رنگ کردن عفاف و حیا در جامعه می داند زیرا او و امثال وی بخوبی دریافتند که یکی از سمومی که قادر به از پای در آوردن این نظام اسلامی است ترویج بی حیائی و فاسد کردن جوانان است. حال خوب در می یابیم که چرا "رابرت مرداک" یهودی صهیونیزمی که به تنهایی صاحب بسیاری از نشریات و شبکه های  تلویزیونی جهان است شبکه فارسی 1 را به خاطر عشق و علاقه فراوانش به ایرانیان راه اندازی می کند! و می بینیم که به طرز کاملا اتفاقی عموم سریال هایی که در این شبکه پخش می شوند در آن یا عشق مثلثی( عشق دو مرد به یک زن ) ترویج می شود یا سکس با محارم و یا بی بندباری، هرزگی و خودعرضه ای برای دختران جوان به صورت یک ارزش انسانی و والا مطرح می شود.

اما آیا دشمنی جهان استکبار غرب، با جمهوری اسلامی ایران یک حقیقت است یا فقط یک توهم توطئه؟ بهتر است پاسخ این سوال را از زبان خودشان جویا شویم:

ریچارد نیکسون آمریکایی گفت: ((اسلام خمینی و بنیادگرایی اسلامی برای ما خطرناک تر از تهدید کمونیست و شوروی است...))

به نظر شما چرا آقای نیکسون "اسلام خمینی" را برای آمریکا تهدید می داند؟ مگر اسلام ما با اسلام ناب محمدی چه فرقی دارد؟ مگر سعودی ها مسلمان نیستند؟ چرا آن ها خطری برای آمریکا محسوب نمی شوند؟ پس یا ما مسلمان واقعی نیستیم یا آن ها؟حقیقت این است که اسلامی که امام خمینی ره به جهانیان معرفی کرد اسلام حقیقی و محمدی بود، اسلامی برگرفته از فرهنگ عاشورا و شهادت، اسلامی که به ما جهاد می آموزد، اسلامی که شهادت را به ما یاد می دهد. نتیجه آن  8سال جنگ نابرابری بود که گاه رزمندگان ما محتاج چند گلوله فشنگ بودند درحالی که بعثیان تا دندان مسلح، از بمب شیمیایی تا هر سلاح میکروبی  هیچ کم نگذاشتند جالب آن است که ما با عراق نمی جنگیدیم بلکه جنگ ما با آمریکا، فرانسه، عربستان و دیگر مستکبران لعین بود آری اسلام خمینی به جوانان شهادت را یادآوری کرد و جوانان این مرز و بوم پاسخ موشک های میکروبی را با پاره های تنشان دادند نوجوان ها در شناسنامه خود دست می بردند که به جنگ بروند نکند از قافله جهاد و شهادت عقب بمانند آری دوستان من جهاد و شهادت واژگانی هستند که یهودیان از1400 سال پیش تا به امروز با شنیدن آن لرزه بر اندامشان می افتد و غرب از 32سال پیش از آن وحشت دارد و به همبن دلیل است ایالت متحده آمریکا دستور می دهد جهاد و شهادت را از کتب درسی مسلمانان حذف کنند. بعُد دیگر اسلام خمینی فرهنگ زیبا و وصف ناپذیر انتظار است، انتظار امام غریبی که حدود 1300سال است منتظر آماده شدن ما است، منتظر است که شیعیانش آماده شوند تا ظهور کند. فرهنگ انتظار که معنی بخش واژه شیعه است توسط اما خمینی ره به ما یاد آوری شد. سوال اینجاست، چه دلیلی هست که دیگر از این بترسند؟ حقیقت آن است که شیعه منتظر از وضعیت موجودش هیچوقت راضی نیست و فقط با ظهور یگانه منجی بشری آرامش می یابد پس هر فرد عاقلی برای رسیدن به مطلوبش تلاش می کند راه رسیدن به هدفش را هموار کند و هموار کردن این راه مستلزم عبور از خط قرمز های آن هاست، منتظر دیدش به جلو است اهدافش متعالی و همه هم و غمش رسیدن به یار است، زور را نمی پذیرد و با استکبار تا آخرین قطره خونش مبارزه می کند حال به نظر شما آیا کنار زدن انسان بدون هدف یا با اهداف کوتاه دنیوی راحت تر است یا انسانی که عزمی به گستره اقیانوس ها دارد؟ بله اشکال کار اینجاست که امام خمینی ره به ما این دو را یاد آوری کرد و ما را به اصل خودمان باز گرداند. آن زمان که مردم بیدار شدند با دست خالی ژاندارم آمریکا و محافظ صهیونیزم در منطقه را به زیر پا کشیدند و فریاد سر دادند"استقلال، آزادی جمهوری اسلامی" این شعار آن قدر برای آن ها سنگین بود که مبادرت به حمله نظامی کردند و خداوند خوب پاسخشان را داد و معجزه طبس اتفاق افتاد. زیرا  این شعار یعنی، ما در زمین غرب و شرق بازی نمی کنیم ما در زمین خودمان بازی می کنیم و این یعنی ظهور قدرتی نو که منطق محکم و قوی اسلامی آن را حمایت می کند. و در آخر امام خمینی ره بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ولایت فقیه و امامت شیعی را به ما بازگرداند این بزرگترین هدیه امام خمینی به ما بود همان بس که درباره ولایت فقیه فرانسیس فوکویاما یکی از بزرگترین صهیونیزم های ضد اسلام گفت: ((شیعه مانند پرنده ای است که آنقدر بلند، پرواز می کند که تیرهای ما به آن نمی رسد این پرنده دوبال دارد بال سرخ شهادت که از فردی به نام حسین به ارث برده اند و بال دیگر، بال سبز انتظار است که امید آن ها را محکم کرده و این پرنده محافظی دارد که ولایت فقیه است...)).

به همین دلایل است که امام خامنه ای مدظله پدیده جنگ نرم را اینگونه تبیین می کنند: ((ما باید جوانب این توطئه را به روشنی بشناسیم و بشناسانیم وظیفه ما این است. امروز جنگ نظامی با ما خیلی محتمل نیست. نمی گیم به کلی منتفی است اما خیلی محتمل نیست. لکن جنگی که وجود دارد از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد کمتر نیست، اگر احتیاط بیشتری نخواهد کمتر نمی خواهد. در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگر های مرزی ما می آید مراکز مرزی ما را سعی می کند منهدم کند تا بتواند نفوذ کند در مرز، در جنگ روانی و آنچه که امروز به آن جنگ نرم گفته می شود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می آید که آن ها را منهدم کند به سراغ ایمان ها، معرفت ها، عزم ها، پایه ها و ارکام اساسی یک نظام کشور به سراغ این ها می آید که این ها را منهدم کند.))

آری جنگ نرم یعنی : هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف مقابل را به شکست وا می دارد.براندازی، جنگ اینترنتی، ایجاد شبکه های رادیوتلویزیونی و پخش شایعات اشکال مهم جنگ نرم هستند. جنگ نرم در صدد تضعیف اندیشه و تفکر جامعه مورد نظر می باشد و با تبلیغات رسانه ای، موجب از بین رفتن نظم سیاسی، اجتماعی است.(2)

حال می دانید در چه جنگی هستیم؟ آری درست است جنگ نرم. جنگی که ترکش های گلوله آن در خانه بسیاری از شیعیان امام زمان یافت می شود جنگی که جامعه ما را به ورطه نابودی می برد، جنگی که امروز مجروحان آن را در خیابان های تهران قابل روئیت هستند جنگی که به کودک 2ساله هم رحم نمی کند...

بر همین اساس و به خاطر فرمان مقام معظم رهبری امام خامنه ای ما گروهی از دانشجویان جوان که طبق فرموده ایشان افسران جنگ نرم هستیم، پا به میدان گذاشته برای آگاه سازی افکار و خدمتی هرچند خرد و در حد توانمان به امام زمان عج تا انشاءالله به حول قوه الهی بتوانیم در تسریع ظهور یگانه منجی عالم بشر(انشاءالله) گامی برداریم.

غلام گمنام امام زمان عج

منابع:

1-       طراوت عفاف/ابولفضل بهرام پور

2-       نرم افزار چندرسانه ای جنگ نرم

جنگ سایبری 2

علت تقابل غرب با جمهوری اسلامی در جنگ نرم

جنگ سایبرنتیک

تقدیم به آستان مقدس حضرت ولی عصر عج:

 

چند سالی است کلماتی مثل جنگ نرم، جنگ سایبری یا استعمار فرانو در میان برخی خواص و پژوهشگران رواج پیدا کرده و بحث ها بر سر این موضوع بسیار داغ شده. اما اهمیت این موضوع در چیست؟ ماهیت آن چیست؟ این جنگ بین چه کسانی است؟ این جنگ از کی شروع شده؟ این ها سوالاتی هستند که ما قصد داریم در این مقاله به آن بپردازیم.

آقای پروفسور هاوارد زین[1] در کتاب معروف خود "رویای آمریکایی " که تاریخ ایالات متحده آمریکا را کمی واقع بینانه تر بررسی کرده درباره چگونگی شروع جنگ غیرنظامی اینگونه آورده اند؛ (( با پایان یافتن جنگ(جنگ جهانی دوم) به نظر می رسید اوضاع بسیاری از مردم بهبود یافته است. هرچند جنگ موجب سودآوری بسیاری از شرکت ها شده بود، اما برای محصولات کشاورزی، ارزش بیشتر، برای کارگران، دستمزد بالاتر و برای سایر مردم، رونق و رفاه کافی به ارمغان آورده بود(!) تا مانع آشوب طلبی آنها شوند. دولت ها این درس قدیمی را خوب آموخته بودند که جنگ، راه گشای مشکل کنترل شهروندان(در آن زمان مردم در آمریکا به علت تبعیض نژادی، جنگ ها و کشورگشایی های پی در پی دولت مردان آمریکایی و اوضاع نابسامان اقتصادی آمریکا دست به شورش می زدند.)است. رئیس شرکت جنرال الکتریک پیشنهاد داد تا دست اندرکاران تجارت و ارتش، یک اقتصاد دائمی جنگ ایجاد کنند. به طور دقیق این همان چیزی بود که رخ داد. درحالی که جامعه از جنگ خسته و افسرده شده بود، رئیس جمهور جدیدش(امریکا) هری ترومن بحران دیگری ایجاد کرد که به جنگ سرد معروف شد. دشمن آمریکا در جنگ سرد کشوری کمونیستی بود ... رقابت با اتحاد جماهیر شوروی حقیقی بود، گرچه این موضوع حقیقت داشت که شوروی به طور شگفت انگیزی خود را ترمیم و اقتصادش را بازسازی می کرد ... نظام ایالات متحده وحشت از کمونیست را تقویت کرد ... هراس روز افزون از قدرت شوروی و کمونیسم به افزایش بودجه ی نظامی ایالت متحده انجامید...)).[2]

البته جنگ سرد تفاوت زیادی با جنگ نرم و سایبری دارد همانطور که در مقاله قبلی(جنگ سایبری1) گفتیم جنگ نرم یعنی هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف مقابل را به شکست وا می دارد. اما اگر کمی دقت کنید تشابهاتی بین اهداف این دو پیدا می کنید؛ آمریکا جنگ سرد را برای منفعت اقتصادی و شکست دادن یک قطب عظیم قدرت آن زمان یعنی شوروی که در آن زمان بزرگترین رقیب اقتصادی، نظامی، سیاسی امریکا به شمار می رفت به راه انداخت. امروزه هم، جهان غرب و خصوصا امریکا با پیشرفت تکنولوژی و نفوذ سریع السیر رایانه و گسترش ناگهانی و شگفت آور سیستم شبکه جهانی و اینترنت که مرزهای فکری کشورها را بسیار قدرتمند درهم شکسته و سلطه بر افکار عمومی جهان را سهل کرده به فرماندهی صهیونیزم و با تمسک به این تکنولوژی حمله دهشتناک و نابرابری را علیه جهان اسلام آغاز کرده اند که نقطه عطف آن پیروزی انقلاب اسلامی ایران است که با شعار "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" تمام آمال آن ها را در هم شکستیم و دنیایی که آن ها به سمت لیبرالیزه کردنش پیش می رفتند را برهم زدیم و تبدیل به بزرگترین دشمن آن ها شدیم. آنچه امام خمینی ره به ما بازگرداند همان اسلام ناب محمدی است، اسلامی که استکبار و سلطه جویی غرب را نمی پذیرد، اسلامی که مردم آن می گویند: مرگ بر امریکا؛ اسلامی که مردم آن وجود شوم رژیم غاصب صهیونیزم را نمی پذیرند و مایه ننگ نه تنها اسلام بلکه مایه ننگ بشریت میدانند، اسلامی که مردم آن می گویند: مرگ بر اسرائیل.

دلایل به کارگیری قدرت نرم علیه جمهوری اسلامی ایران

قدرت نرم، توانایی‌های یک کشور در به کارگیری ابزاری مانند فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی جامعه است که به طور غیر مستقیم بر دیگر توانایی ها و رفتارهای موجود در کشور تأثیر می گذارد. هدف قدرت نرم، تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزش‌های عمومی را شامل می‌شود. هدف قدرت نرم، افکارعمومی است ابتدا در خارج و سپس داخل کشور. وسایل ارتباط جمعی دیگر به انتقال واقعیت فکر نمی‌کنند بلکه خود، واقعیت‌ها را می‌سازند. آنها به مدیریت افکارعمومی نمی اندیشند، بلکه رسانه‌ای را موفق می دانند که بتواند با افکارعمومی حرکت کرده و خود را سازگار با آنها نشان دهد.
از مهم ترین عوامل در اختیار گرفتن قدرت نرم می توان به حرکت آرام و مداوم در جهت تسخیر افکارعمومی توسط رسانه‌های همراه و همگام با مردم اشاره کرد.[3]

امروزه جمهوری اسلامی ایران در موقعیتی از نظر اقتصادی، نظامی و جغرافیایی قرار دارد که حمله و بازکردن سر جنگ با آن نیازمند تحمل هزینه های سنگینی است علاوه بر این، امت مسلمان ایران به علت مذهب زنده و با سلامت که روحیه جهاد، شهادت، ایثار و فداکاری را در مردم نهادینه کرده تقابل با آن را تقریبا غیر ممکن می نماید؛ کمی بر می گردیم به عقب، اواخر سال 1358بود کشور همسایمان به حمایت اسرائیل صهیونیزمی، امریکا، فرانسه و دیگر کشور های غربی به ایران عزیزمان تهاجم کرد، این تهاجم به خاطر ناتمام ماندن تجاوز طبس بود. این جنگ تحت شرایطی اتفاق افتاد که نظام جمهوری اسلامی ایران نوپا بود، چند سالی بیش نبود که این شیعه خانه امام زمان عج جان تازه ای به خود گرفته بود. به قول معروف "ما مشت در دستان داشتیم و عدو تانک در چنگال". امروز برخلاف آن روزها ما به حول قوه الهی از چنان قدرت بالایی بخورداریم که کوچکترین تعدی به ایران عزیزمان خاطره تلخی در ذهن متعدی باقی خواهد گذاشت. به قول استاد رائفی پور: (( ...آن زمان هیچ نداشتیم، الان همه چیز داریم، الان نیروهای نظامیمان سازمان یافته هست، الان پیشرفت داریم الان آرامش داریم... )).  حال آیا امکان حمله نظامی به چنین کشوری میسر است؟ آیا به خطرش می ارزد؟

پس نتیجتا بهترین راه برای از میان برداشتن چنین دشمنی همان ضرب المثل انگلیسی هست که می گوید: تفرقه بنداز حکومت کن. یعنی همان جنگ نرم و هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف مقابل را به شکست وا می دارد. مثل آن فتنه سال 88 است، که به صورت خیلی اتفاقی در ابتدا ادعای تقلب11 میلیون رای شد! و علیه دولت خدمتگذار، عده قلیلی به خیابان ها ریختند. در مرحله بعد به قول معروف به ولایت و رهبری گیر دادند و علیه امام خامنه ای این مقتدر مظلوم به خیابان ها ریختند و شعارهای منزجر کننده ای سر دادند و در آخر در روز شهادت سرور و سالارمان سید الشهدا حضرت اباعبدالله، آن عده قلیل و ناچیز مبادرت به پای کوبی شادی و سوت زدن کردند به نشان شادی بریده شدن سر مبارک امام حسین علیه السلام که یکسره سیره یزیدیان بوده و هست که البته جواب دندان شکنی هم از مردم گرفتند. حال قضاوت را به شما می سپارم آیا مشکل دوره چهار ساله ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد بود یا امامت، ولایت و جمهوری اسلامی؟

این حاصل و محصول جنگ نرم هست تا آن حد که بر فتنه88 نام "فتنه سایبری" نهادند. جالب است که بدانید روزنامه صهیونیستی هاآرتص در مقله ای از ایالات متحده امریکا درخواست ایجاد آشوب در ایران به وسیله فیس بوک و تویتر را کرده است.[4] این جدای از جنگی است که شبکه های ماهواره ای علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی به راه انداخته اند.

در آخر این دفتر را با گوشه ای از سخنان گوهربار مقام معظم رهبری به پایان می بریم:

((امروز جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی مواجه است، لیکن جنگ نرم – که دیدم همین تعبیر((جنگ نرم)) توی صحبت های شما جوان ها هست و الحمدالله به این نکات توجه دارید، این خیلی برای ما مایه ی خوشحالی است – خوب، حالا در جنگ نرم چه کسانی باید میدان بیایند؟ قدر مسلم نخبگان فکری اند. یعنی شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرمید.))[5]

حال از شما می پرسم آیا جنگ نرم واقعیت دارد؟

به پیوست همین مقاله کلیپی توسط گروه تسا313 تهیه شده که از مرکز دانلود فیلم می توانید تهیه کنید.

غلام گمنام امام زمان عج

 

 


[1] - مورخ، نمایشنامه نویس، متفکر و استاد علم سیاست در دانشگاه بوستون. او بیش از 20عنوان کتاب به رشته تحریر در آورده که این کتاب پرفروش تری و اثر گذارترین اثرش به شمار می رود.

[2] - کتاب رویای آمریکایی/ ترجمه فاطمه شفیعی سروستانی/ نشر هلال

[3] - نرم افزار جنگ نرم

[4] - به نقل ازخبرگزاری فارس

[5] - بیانات در دیدار دانشجویان/4شهریور1388

جنگ روانی از دیدگاه قرآنذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جنگ روانی در مفهوم حقیقی آن یعنی به کار گیری ابزار های تبلیغی در راستای تکمیل و به نتیجه رسیدن حملات نظامی و تحقق بخشیدن به اهداف حمله است.


معنای جنگ روانی[ویرایش]

جنگ روانی تعاریف مختلفی دارد از جمله آمریکائی ها ، جنگ روانی را این گونه تعریف می کنند: سلسله تلاش هایی که درعملیات جنگی عادی از طریق به کارگیری وسایل ارتباط جمعی و اجرای طرح های استراتژیک نظامی وسیاسی بر اساس روانشناسی خاص انجام می شود.
نتیجه جنگ روانی که همان جنگ اعصاب است ، از سلاح های مخرب نظامی بیشتر است ، بنابراین به کار گیری آن دشوار بوده و مهارت خاصی را می طلبد.
این نوع جنگ ، جنگی است که با ابزار و سلاح صورت نمی گیرد بلکه در محیطی آرام و با در اختیار داشتن سلاح های تبلیغاتی انجام می شود . این جنگ معمولاً در کنار عملیات نظامی مطرح می شود .

سیر تاریخی[ویرایش]

جنگ روانی همواره در تاریخ وجود داشته و خواهد داشت.قرآن کریم در آیات متعدد، نمونه هایی از جنگ های روانی ،تبلیغی را آورده است .
بر خوردهایی که صاحبان قدرت های فاسد در برابر پیامبران داشتند ، تبلیغاتی که علیه آن بزرگواران می کردند ، دشنام هایی که می دادند و تهمت هایی که بر مؤمنان می زدند وبر سر زبان ها می انداختند ، همه از شیوه های جنگ روانی بوده است .
در این جنگ تبلیغی ، جبهه حق نیز طرح و استراتژی خاص خود را دارد و در نتیجه جواب حمله دشمن را از همان جا که آمده به سوی آنان باز می گرداند.
به عنوان مثال اگر فرعون ، حضرت موسی (ع) را «مفسد » می خواند ، قرآن با آیه ی «انه کان من المفسدین » پاسخ او را می دهد و با ارائه دلیل ، فساد او را ثابت می کند.
ابزارهای تحقیر ،تهمت ، ناسزا ، تمسخر و استهزاء که کافر ان نسبت به انبیاء الهی و پیروانشان از آنان استفاده می کنند ، همگی از مقوله ی جنگ روانی بوده و قرآن کریم با استفاده از همین سلاح ، کافران را تحقیر کرده و مفسد می نامد:
«الا انهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون الا انهم هم السفهاء ولکن لا یعلمون ؛ آگاه باشید که اینان خود تبهکارانند و نمى‏دانند.آگاه باشید، که آنان خود بیخردانند و نمى‏دانند.» [۱]
«الله یستهزئ ویمدهم فی طغیانهم یعمهون ؛خداست که آنها را استهزا مى‏کند و وامى‏گذاردشان تا هم چنان در طغیان خویش سرگردان بمانند.» [۲]
خداوند متعال به همه مومنان در آیات قرآن هشدار می دهد در مقابل جنگ روانی دشمنان که با حربه تهمت ، استهزاء ، شایعه پراکنی و با ایجاد تفرقه و تهاجم فرهنگی قصد ضربه زدن به اعتقادات و فرهنگ اسلامی را دارد و هدفی جز نابودی اسلام و مسلمین ندارد، باید با هوشیاری و بصیرت مقاومت کرد.

مقابله با جنگ روانی دشمن[ویرایش]

ابز ار مقابله با جنگ روانی دشمن به فرموده قران کریم به قرار زیر است؛

← تهیه ادوات جنگی
«که زره هاى بلند بساز و در بافتن زره اندازه ‏ها را نگه دار. و کارهاى شایسته کنید، که من به کارهایتان بصیرم.» [۳]

← آموزش نظامی
در سوره نساء چگونگی حرکت نیروها بیان شده است:
« اى کسانى که ایمان آورده‏اید، سلاح بگیرید و آن گاه هوشیارانه، فوج فوج یا یکباره، به جنگ روید.» [۴]
نیروهای رزمی باید به تناسب شرایط محیطی و موقعیت دشمن به صورت دسته های پراکنده یا به شکل گروهی به سوی دشمن حمله ور شوند.


← آمادگی رزمندگان
« در برابر آنها تا مى‏توانید نیرو و اسبان سوارى آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود(و جز آنها که شما نمى‏شناسید و خدا مى‏شناسد)را بترسانید و آنچه را که در راه خدا هزینه می کنید به‏تمامى به شما بازگردانده شود و به شما ستم نشود.» [۵]

← رعایت تاکتیک ها
« هر که در روز جنگ به آنها (کافران) پشت نمود و فرار کرد بطرف غضب و خشم خدا روی آورده و جایگاهش دوزخ که بدترین منزل است خواهد بود.» [۶]

← اجرای مانور
در قران کریم ، امر به اجرای مانور و نشان دادن قدرت نظامی آمده است.
« ای اهل ایمان باکافران از هر که با شما نزدیک تر است شروع به جهاد کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قوّت و پایداری حس کنند ( تا از سپاه اسلام بیمناک شوند و شما مؤمنان هیچ گاه نترسید ) و بدانید که خدا همیشه یار پرهیزگاران است.» [۷]

← بودجه نظامی
«و شما ( ای مؤمنان ) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان کاملا فراهم سازید و بر قوم دیگری که شما بر دشمنی آن ها مطلع نیستید ( مراد منافقانند که ظاهراً مسلم و باطناً کافر محض اند ) و خدا به مکر و دشمنی آن ها آگاه است نیز مهیا باشید و آنچه در راه خدا ( و احیاء دین خدا ) صرف می کنید خدا تمام و کمال به شما عوَض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد .» [۸]

← آمادگی حتی در هنگام نماز
«و هرگاه ( ای رسول گرامی در سفرهای جهاد ) شخص تو ( یا فرمانداران از طرف تو)در میان سپاه اسلام باشی و نماز بر آنان بپای داری باید سپاهی با تو مسلح به نماز ایستند و چون سجدۀ نماز بجای آورند این سپاه برای حفاظت رفته و گروهی که نماز نخوانده به نماز آیند و البته با لباس جنگ و با اسلحه زیرا کافران آرزو و انتظار آن دارند که شما از اسلحه و اسباب خود غفلت کنید و ناگهان یکباره به شما حمله ور شوند.» [۹]
اسلام از همه جهات برای حفظ امنیت و جلوگیری از حمله های نظامی دشمن دستورات دفاعی را فرا روی مسلمان قرار داده است که اگر دقت کرده و عمل شود ، هرگز دشمن موفق نخواهد شد .

شایعه از دیدگاه قرآن[ویرایش]

در زیر، ابعاد مختلف شایعه ر ا از منظر قرآن مورد بررسی قر ار می دهیم.

← تعریف شایعه
شایعه خبری است که بدون تحقیق و حصول یقین از صحت و سقم آن ، زبان به زبان و به طور شفاهی بین مردم منتشر می شود. شایعه اگر چه بی اهمیت به نظر می رسد اما می تواند اثرات مخرب و زیان باری برای جامعه اسلامی داشته باشد.

← نحوه انتشار شایعه
قرآن کریم ، نحوه انتقال و انتشار شایعه را این گونه بیان می کند:
الف )«زیرا شما آن سخنان را از زبان یکدیگر تلقّى کرده و حرفى بر زبان مى‏گفتید که علم به آن نداشتید و این کار را سهل و کوچک مى‏پنداشتید در صورتى که نزد خدا (گناهى) بسیار بزرگ بود.» [۱۰]
ب)« و (منافقان) چون امرى به آنان برسد که باعث ایمنى یا ترس (مسلمین) است (و باید پنهان داشت) آن را منتشر مى‏سازند، در صورتى که اگر آن را به رسول و به صاحبان حکم که از خودشان هستند گزارش مى‏دادند همانا آنان که اهل بصیرتند در آن واقعه صلاح‏اندیشى مى‏کردند. و اگر نه این بود که فضل خدا شامل حال شماست، همانا به جز اندکى همه شیطان را پیروى مى‏کردید.» [۱۱]

← مقابله با شایعات
۱) ایمان و پذیرش گزارش های رسمی
۲) ارائه حساب شده واقعیت ها در سطح وسیع برای پر کردن خلاء خبری مشروط بر حذف جزئیاتی که ممکن است دشمن از آن ها بهره برداری کند.
۳) اطمینان و اعتماد به فرماند هان و رهبران نظام حکومتی
۴) ایجاد فرصت های کار ، اشتغال و تولید ، زیرا خستگی وبیکاری زمینه مناسبی برای ترویج و پذیرش شایعات است.
۵) شناخت و مبارزه باعوامل شایعه پراکنی داخلی

← راه های مبارزه با عوامل شایعه ساز
قرآن عزیز چند راه مقابله با عوامل شایعه ساز را به ما گوشزد می کند؛
۱) تبعید: « اگر منافقان و مریض القلبها از اذیت زنان و شایعه پراکنان، دست نکشند، تو را بر علیه آنان بر مى‏انگیزیم و آن گاه جز اندکى با تو مجاور نخواهند بود.» [۱۲]
۲) قتل: « ملعون ند هر کجا که یافته شوند دستگیر شده و به طور ریشه کن کشته مى‏شوند.» [۱۳]

← راه های پیشگیری از انتشار شایعه
در آموزه های دینی ، راه های مختلفی برای پیشگیری ، مقابله و محو شایعات ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
۱) تشکیک: تشکیک به عنوان یک رفتار منطقی، اولین گام در برخورد با هر شایعه است .
پیش ا ز اقدام به تجزیه و تحلیل شایعه ، باید نسبت به آن ، موضع تردید و شک در پیش گرفت و یکباره به قبول و نشر آن اقدام نکنیم.
قرآن کریم می فرماید:
«آیا سزاوار این نبود که چون (از منافقان) چنین بهتان و دروغ ها شنیدید مردان و زنان مؤمن حسن ظنّشان درباره یکدیگر بیشتر شده و گویند: این دروغى است آشکار» [۱۴]
۲) سکوت: ساده ترین شکل انتقال شایعه ، دهان به دهان گشتن آن است . بنابراین باید آن را در نقطه آغاز، سرکوب و زنجیر انتقال آن را قطع کرد. قرآن کریم، این راه را پیش رو می گذارد:
« چرا به محض شنیدن این سخن نگفتید که هرگز ما را تکلم به این روا نیست، خداوند پاک و منزه است و این بهتانى بزرگ است.» [۱۵]
این آیه لحن توبیخ آمیز دارد و به آن دلیل مسلمانان را فرا می خواند چرا که آنان از آگاهی یافتن از حقیقت امر ناتوان نبودند.
۳) انعطاف: یکی از اهداف دشمن از پخش شایعات ، هموارکردن زمینه برای دست یابی به اخبار و اطلاعات مهم و تعیین کننده و استفاده از آن ها در وارد ساختن ضربه های موثر است .
ازجمله شایعاتی که می تواند سازمان نیروهای رزمی را دستخوش هرج و مرج و آشفتگی سازد ،انتشار و پخش خبر انهدام مرکز فرماندهی برای دست یافتن به آخرین اطلاعات واقعی از زبان طرف درگیر است.
در جنگ احد، دشمن چنین کاری انجام داد و شایعه شهادت رسول خدا ( ص ) را پخش کرد. این شایعه سریعاً پخش شد و برخی صحابه فرارمی کردند.
کعب بن مالک می گوید: چشمم به رسول خدا ( ص ) افتاد و او را شناختم ، خواستم فریاد بزنم این رسول خداست. پیامبر اشاره کردند که ساکت باشم و می خواستند برای دشمن ، زنده ماندن رسول خدا مجهول بماند تا اینکه سر در گم شوند که آیه بر پیامبر نازل می شود:
« محمد (ص) جز یک پیامبر نیست که پیش از او نیز پیغمبرانى بودند و درگذشتند، آیا اگر او به مرگ یا شهادت درگذشت شما باز به دین جاهلیّت خود رجوع خواهید کرد؟ پس هر که مرتد شود به خدا ضررى نخواهد رسانید، و البته خدا جزاى نیک اعمال به شکرگزاران عطا کند.» [۱۶]
قرآن کریم با ظرافت ، خبر زنده ماندن پیامبر را به عللی پنهان داشته هیچ گونه اطلاعاتی دراین زمینه نمی دهد ، بلکه با انعطاف به مطلب دیگر ، درایت را ایجاد زاویه انحراف در برابر شایعه می داند .

شیوه های جنگ روانی دشمنان اسلام[ویرایش]

دشمنان اسلام به منظور رسیدن به اهداف خود،از شیوه های مختلفی استفاده می کننداز جمله ی آن، شیوه های زیر است:

← تظاهر و نفاق
منافقان بر باطل خود تأکید کرده و آن را حق جلوه می دهند.
به خدا و قیامت ایمان ندارند ، ولی می گو یند ایمان داریم . فساد می کنند ، ولی می گویند فقط ما اصلاح گریم . خود را عاقل و مؤمنان را سفیه می دانند . قرآن در این زمینه می فرماید :
«چون به آنان گفته شود که در زمین فساد مکنید، مى‏گویند: ما مصلحانیم.» [۱۷]
«خدا شهادت مى‏دهد: آنهایى که مسجد ى مى‏سازند تا به مؤمنان زیان رسانند و میانشان کفر و تفرقه اندازند و تا براى کسانى که مى‏خواهند با خدا و پیامبرش جنگ کنند کمین گاهى باشد، آن گاه سوگند مى‏خورند که ما را قصدى جز نیکوکارى نبوده است دروغ مى‏گویند. هرگز در آن مسجد نمازمگزار. مسجدى که از روز نخست بر پرهیزگاری بنیان شده شایسته‏تر است که در آنجا نماز کنى. در آنجا مردانى هستند که دوست دارند پاکیزه باشند، زیرا خدا پاکیزگان را دوست دارد.» [۱۸]
« آیا کسى که بنیان مسجد را بر ترس از خدا و خشنودى او نهاده بهتر است، یا آن کسى که بنیان مسجد را بر کناره سیلگاهى که آب زیر آن را شسته باشد نهاده است تا با او در آتش جهنم سرنگون گردد؟ و خدا مردم ستمگر را هدایت نمى‏کند.» [۱۹]

← ایجاد تزلزل در باور و ایمان مردم
یهودیان مدینه برای متزلزل کردن ایمان مسلمانان از هر وسیله ای استفاده می کردند . یکی از راه های ایجاد تردید در مؤمنان این بود که عده ای از آنان در آغاز روز به ظاهر ایمان می آوردند و در پایان همان روز از ایمان خود برمی گشتند تا بدین وسیله در ایمان دیگران تردید افکنند و مؤمنان را دلسرد کنند . قرآن می فرماید:
« طایفه‏اى از اهل کتاب گفتند: در اول روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده است ایمان بیاورید و در آخر روز انکارش کنید، تا مگر از اعتقاد خویش باز گردند.» [۲۰]

← شایعه پراکنی
افراد منافق یا ضعیف الایمان هر گاه خبری از پیروزی یا شکست مسلمانان به آن ها برسد ، آن را بدون تحقیق منتشرمی کنند ، در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان خود که قدرت تشخیص کافی دارند ارجاع دهند ، آنان را از ریشه های آن مسائل آگاه خواهند ساخت.
«و چون خبرى، چه ایمنى و چه ترس به آنها رسد، آن را در همه جا فاش مى‏کنند. و حال آنکه اگر در آن به پیامبر و اولو الامر شان رجوع مى‏کردند، حقیقت امر را از آنان درمى‏یافتند. و اگر فضل و رحمت خدا نبود، جز اندکى، همگان از شیطان پیروى مى‏کردید.» [۲۱]
تهمتی که به یکی از زنان پیامبر زده شد ، نیز در قالب شایعه بود . خداوند عده ای را سرزنش می کند به این که چرا وقتی آن را شنیدید نگفتید ما حق نداریم آن را به زبان بیاوریم« ... خداوند شما را اندرزمی دهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید .» [۲۲]
برای اینکه شایعه موثر واقع نشود ، مسلمانان باید به گو نه ای تربیت شوند که تنها به مطالب قطعی ترتیب اثر دهند و بدانند که از تمام اعضای انسان ، از جمله چشم ، گوش و دل ، سوال خواهد شد .
«از پى آنچه ندانى که چیست مرو، زیرا گوش و چشم و دل، همه را، بدان بازخواست کنند.» [۲۳]

پیشگیری ازتاثیرجنگ روانی دشمن[ویرایش]

برای اینکه مسلمین در مقابل جنگ روانی دشمنان اسلام بیمه شوند باید نکات زیر را مورد توجه قرار داد:

← توجه مستمر به زمینه های فرهنگی ،اجتماعی
شیوه های جنگ روانی در زمینه نامناسب ، استمرار و توفیق پیدا نمی کند .
زمینه های فرهنگی ، اجتماعی ضامن امنیت جامعه است و در صورتی که اعتقادات دینی مورد نظر را به جامعه آموزش ندهیم یا این که حرف و عمل ما با هم متفاوت باشد و یا از توجه به نسل جوان غافل شدیم ، با هر کدام از این ها ضربه ای جدی به جامعه وارد می شود .

← تاکید بر همبستگی و هماهنگی
دین اسلام بر وحدت و همبستگی مسلمانان تأکید ویژه دارد و از آن به عنوان یک استراتژی یاد می کند . اگر این هماهنگی در جامعه ضربه ببیند ، باعث ناآرامی و هرج و مرج خواهد شد . آیات قران بر این موضوع دلالت دارد.
« خدا آن مؤمنان را که در راه او در صف جهاد با کافران، مانند بنیان و سدى آهنین ، همدست و پایدارند بسیار دوست مى‏دارد.» [۲۴]
« به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند پس همیشه بین برادران ایمانى خود صلح دهید و خداترس و پرهیزکار باشید، باشد که مورد لطف و رحمت الهى گردید.» [۲۵]

← آمادگی و بسیج نیروها
آمادگی ممکن است به شکل آمادگی نظامی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی باشد، بنابراین در زمینه های نظامی ، آمادگی کامل لازم است .
« و شما (اى مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگى و اسبان سوارى زین کرده براى تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز براى قوم دیگرى که شما بر (دشمنى) آنان مطلع نیستید (مراد منافقانند که ظاهرا مسلم و باطنا کافر محض‏اند) و خدا بر آنها آگاه است. و آنچه در راه خدا صرف مى‏کنید خدا تمام و کامل به شما عوض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد.» [۲۶]

← آگاهی دادن به مردم
عموم مردم باید با ترفند های تبلیغی و روانی دشمن آشنا و از آن آگاه باشند تا به آسانی فریب نخورند .اگر شایعات ، ابزارها و اهداف آن برای مردم تبیین شود ، دیگر مؤثر نخواهد بود. به همین دلیل شفاف سازی هدف نهایی ایمان وکفر [۲۷] ،غلو نکردن در دین [۲۸]، تذکر به این نکته که همیشه باید مواظب شیطان باشیم وبدانیم که او دشمن آشکار انسان است [۲۹] از جمله مواردی است که باعث پیشگیری و مقاوم سازی مردم در مقابل جنگ روانی دشمن می شود.

پانویس[ویرایش]
 
۱. بقره/سوره۲،آِیه ۱۲ تا ۱۳.    
۲. بقره/سوره۲، آیه ۱۵.    
۳. سبا/سوره۳۴،آیه ۱۱.    
۴. نساء/سوره۴،آیه ۷۱.    
۵. انفال/سوره۸،آیه ۶۰.    
۶. انفال/سوره۸،آیه ۱۶.    
۷. توبه/سوره۹،آیه ۱۲۳.    
۸. انفال/سوره۸،آیه ۶۰.    
۹. نساء/سوره۴،آیه ۱۰۲.    
۱۰. نور/سوره۲۴،آیه ۱۵.    
۱۱. نساء/سوره۴،آیه ۸۳.    
۱۲. احزاب/سوره۳۳،آیه ۶۰.    
۱۳. احزاب/سوره۳۳،آیه ۶۱.    
۱۴. نور/سوره۲۴،آیه ۱۲.    
۱۵. نور/سوره۲۴،آیه ۱۶.    
۱۶. آل عمران/سوره۳،آیه ۱۴۴.    
۱۷. بقره/سوره۲،آیه ۱۱.    
۱۸. توبه/سوره۹،آیه ۱۰۷ تا ۱۰۸.    
۱۹. توبه/سوره۹،آیه ۱۰۹.    
۲۰. آل عمران/سوره۳،آیه۷۲.    
۲۱. نساء/سوره۳،آیه۸۳.    
۲۲. نور/سوره۱۴،آیه۱۷تا۱۸.    
۲۳. اسراء/سوره۱۷،آیه۳۶.    
۲۴. صف/سوره۶۱،آیه۴.    
۲۵. حجرات/سوره۴۹،آیه۱۰.    
۲۶. انفال/سوره۸،آیه۶۰.    
۲۷. صف/سوره۶۱،آیه۴تا۵.    
۲۸. نساء/سوره۴،آیه۱۷۱.    
۲۹. یوسف/سوره۱۲،آیه۵.    


منبع[ویرایش]
سایت پژوهه    


رده‌های این صفحه : انواع جنگ | جنگ روانی

جنگ و انواع آن ازدیدگاه دانشمندان و نوابغ نظامی

جنگ و انواع آن ازدیدگاه دانشمندان و نوابغ نظامی


 

نویسنده : ناصرآراسته (سرتیپ ستاد)




 

مقدمه
 

غم و اندوه از دست دادنش سراسر میهن اسلامی را فراگرفته بود. هر کس او را دیده بود و هر کس او را ندیده بود برایش می گریست و یا از این مصیبت سخت غمگین بود بتحقیق می دیدیم و می گفتند که بعد از رحلت جانسوز حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و آن تشییع میلیونی از بدن مطهر روح خدا، چنین تشییعی در تهران انجام نشده بود، تشییع از کسی که خود را نه در زبان بلکه در عمق جان، سربازی کوچک برای اسلام و میهن اسلامی می دانست. طبیعی است که بعد از رهبر معظم انقلاب فرمانده بزرگوار کل قوا و خانواده اش، دوستان نزدیکش بیش از دیگران مصیبت زده و سوگوار بودند. من هم در این طیف جا داشتم، دیری نپائید که بعد از شهادتش با امر فرماندهی معظم کل قوا بنده بعنوان سرپرست هیأت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی عهده دار مأموریتی شوم که او آن را بنیان گذاشته بود، صیاد عزیز به فوز شهادت که سال ها آرزوی آن را داشت رسید و به جوار قرب حق پر کشید ولی گنجینه ای از تجربه، ایثار، شهامت، علم، نبوغ، شهادت طلبی، خلوص و تقوا را درآثارعملی و سیره مدیریتی خویش در هیأت مزبور بر جا گذاشت که
گرچه قطعه ای کوچک از گستره وسیع فضائل وجودی اوست ولی سال های سال می تواند توشه و منبع
ارزشمندی برای متخصصین، اندیشمندان و صاحبنظران عرصه دفاع ،نظامیگری و رفتار خالصانه در عرصه مدیریت باشد.
آری تقدیر چنین بود که اگر در وصیت نامه اش مرا وصی خویش نام برده است عملاً این وظیفه را در هیأت معارف جنگ برعهده داشته باشیم.
برحسب وظیفه و ضرورت و الزام می بایست حداق آموزش دو موضوع درسی را که آن عزیز سفر کرده در دانشگاه افسری امام علی بعهده داشت یعنی 1-تبیین جنگ 2-منش فرماندهی، را خود برعهده گیرم.
بهترین و در دسترس ترین منابع آموزشی در این موارد همان طرح درس ها و جزوات آموزشی بود که صیاد دلها آن فرمانده متشرع، انقلابی، شجاع، عارف عامل به علم خویش تهیه کرده و در اختیار ما قرار داده بود لذا با بهره گیری از آنها و بررسی و مطالعه شخصی و استفاده از تجربیات گذشته نسبت به تهیه دو متن آموزشی در خصوص دو موضوع منش فرماندهی کلیاتی از جنگ و مواردی از دفاع مقدس اقدام نمودم و البته چون قصد اینجانب ارائه آموزش در دانشگاههای زمینی، هوایی و دریایی ارتش بود این دو متن با ذائقه و حال و هوای نظامی این دانشگاهها تدوین گردید و از طرفی چون اعتقاد من در شیوه تدریس مشارکت دانشجو در این امر است و این شیوه را با طرح سوالات، ذکر خاطرات، مسابقه و بیان مصادیق و منابع و شرح موارد با کمک دانشجویان و یا ارائه استدلال توسط آنان در حین درس معمول می دارم لذا کتاب یا متن آموزشی که تهیه می نمایم بسیار خلاصه و فشرده می باشد لیکن حجم مطالب کتاب بعد از دوره آموزشی برای دانشجو توسط آنان و با یادداشت برداری از شرح مطالب مذکور درکتاب و با عنایت به موارد مطرح شده در کلاس، نزدیک به دو برابر آنچه هست می گردد به عنوان مثال شرح هر کدام از انواع و اقسام جنگ در کلاس به بحث گذاشته می شود. کتاب حاضر نیز تحت عنوان «کلیاتی از جنگ و مواردی از دفاع مقدس » ازهمین خصیصه برخوردار است و اگر خواننده در صفحات، زیرنویسی از منابع و مآخذ بهره برداری شده ملاحظه نمی نماید به این دلیل است که در کلاس ها یافتن منابع و تحقیق در منابع را هم به عنوان بررسی و مسابقه به دانشجو واگذار می نمایم. البته در پایان کتاب فهرست منابع مذکوراست. در این کتاب ابتدا به تعاریف و سپس به انواع و اقسام جنگ پرداخته و چون بزرگترین و مهم ترین دلیل وقوع جنگ تحمیلی را تغییرات ژئوپولتیکی ایران اسلامی حاصل انقلاب شکوهمند اسلامی می دانم. مختصری به این تغییرات پرداخته و اهداف دشمنان را در تحمیل جنگ و دلایل آن را از منظر آنان بیان نموده ام. در پایان این بحث، دفاع 8 ساله را با انواع جنگ ها مقایسه ای کوتاه نموده و دلایل پیروزی جمهوری اسلامی ایران در جنگ را بیان کرده ام و چون به اعتقاد من استخوان بند
ی اداره جنگ با ارتش جمهوری اسلامی ایران بوده است لذا در پایان چند سطر نیز از دلایل وفاداری و فداکاری ارتش آورده ام امید که مقبول خداوند واقع شود.

جنگ ازدیدگاه دانشمندان
 

-در اینجا به تعاریفی از جنگ از دیدگاه نوابغ و اندیشمندان نظامی، جامعه شناسان سیاسی ـ سیاسیون، استراتژیستها و حکما می پردازم، این تعاریف یا مستقیماً تعریف از جنگ است یا غیر مستقیم، البته هر کدام در جامعیت یا در مانعیت نقائصی دارند.
-جنگ حقیقت همیشگی تاریخ است و صلح تنها یک متارکه موقت جنگ است، پس جنگ اصل است و صلح فرع.
-جنگ یعنی کسب قدرت و برای کسب و اعمال قدرت باید جنگید.
-جنگ درگیری مسلحانه دو یا چند حکومت برای دسترسی به خواسته های مشروع یک طرف و نامشروع طرف دیگر است.
-جنگ درگیری مسلحانه دو جمعیت است برای اهداف و خواسته های قدرتی که خود را برتر می داند.
-جنگ تحمیل اراده سیاسی یک کشور به کشور یا کشورهای دیگر با استفاده از قوه قهریه است.
-جنگ وسیله ای قدرتمند برای اعمال سیاست است.
-جنگ درگیری مسلحانه دو یا چند حکومت یا مردمی بر علیه حکومت و یا مردمی دیگر به منظور شراکت، تغییر، حذف و یا تصاحب قدرت است.
-جنگ دنباله سیاست است با ابزاری دیگر.
-جنگ تجلی سیاست است و سیاست نیز قوه تدبیر و تیزهوشی نیروها در جهت گیری به سمتی خاص، بنابراین جنگ ابزار سیاست محسوب می شود یا به بیان دیگر جنگ دستاویز سیاست است.
-وقتی که حیات ملی و امنیت ملی کشوری را خطری جدی تهدید نماید و همه راهها در رفع تهدید بلا اثر باشد مبارزه مسلحانه یا جنگ برای حفظ حیات ملی اجتناب ناپذیر است پس جنگ مبارزه مسلحانه آخرین روش گریز ناپذیر برای حفظ حیات ملی است.
-جنگ برای گسترش فضای حیاتی ضروری است و صلح اکتفا کردن به زندگی در فضای محدود است.
-جنگ اعمال قانون تنازع بقاست که قوی برای بقاء حیاتش می ستیزد و ضعیف یا نابود می شود و یا برای بقاء در زیر سلطه قوی تن به صلح می دهد و حمایت او را جلب می کند.
جنگ عملی است قهرآمیز و با ابزار قهرآمیز که دو یا چند گروه طرفین آن هستند و به منظور کشتن، نابود کردن و یا تسلیم نمودن طرف مقابل صورت می گیرد و حداقل یکی از طرفین دارای اهداف، سازمان و آموزش به این منظور است.
-جنگ ریسک کردن بر سر زندگی انسانهاست.
-جنگ مشروع مبارزه برای دفاع از حق مبتنی بر فطرت، عقل و دین است و ستیز برای امیال نفسانی و شیطانی خلاف فطرت و عقل و دین و جنگ نامشروع است.
-جنگ مبارزه با وسائل مشروع مختلف برای اهداف مشروع که حفظ جان و مال و ناموس خود و دیگر انسانهایی است که مورد طمع نامشروع قرار گرفته اند.
-جنگ نبرد دو یا چند ملت است به صورت مسلحانه با یکدیگر که هم او را نمی شناسند و نمی دانند برای چه با هم دشمنی می کنند. برای اهداف دو یا چند انسان که همدیگر را می شناسند و می دانند برای چه باهم دشمنی می کنند.
-آنچه صلح می اندوزد، جنگ بر باد می دهد و آنچه را که جنگ پیروز بدست می آورد در صلح دست نیافتنی است یعنی جنگی که حاصلش پیروزی و صلح پایدار باشد وسیله رسیدن به دست نیافتنی ها است.
-جنگ یک مکانیسم تعدیل و تصفیه است که می تواند تعادل بین سیاست و صلح را برقرار نماید.
اگر دقت کنیم بعضی از تعاریف مبنای حقوقی دارند بعضی سیاسی و تعدادی از بار مادی برخوردارند و تعدادی معنوی؛ در تعدادی جغرافیا و در تعدادی دولت ملت اساس کاراست. در شماری از تعاریف اهداف و کیفیت ملاک تعریف است و در شماری سازمان و آموزش، در مواردی نوع ابزار قهریه و در مواردی شدت قهر مورد نظر است و... و البته تعاریف دیگری از جنگ وجود دارد که برای پرهیز از اطاله بحث ازذکرآنان خودداری شده ولی تعاریف مذکور اهم تعاریف و در حقیقت دربرگیرنده تمام جوانب مد نظر در جنگ هاست که آورده شده است و نهایت اینکه مشکل بتوان به یک تعریف جامع، مانع و کوتاه از جنگ دست یافت و این امر هر روز با پیچیده تر شدن جوامع، اشکال جدید و گوناگون قدرت و ورود ابزار و تکنولوژی غیر قهر آمیز ولی با نتیجه قهرآمیز و یا با نتیجه ای که جنگ های قهرآمیز به آن منتج می شود مثل جنگ سایبرنتیک، رسانه ای و در نتیجه آنها انقلاب با کودتای مخملی، مشکل تر می گردد طوری که امید نمی رود در آینده نزدیک بتوان به یک تعریف جهان شمول از جنگ دست یافت.

انواع جنگ از دید دانشمندان و نوابغ نظامی
 

در اینجا به تعدادی از اقسام و انواع جنگ در زیر اشاره می نمائیم.(البته طرح هر کدام از اقسام و انواع انشاءالله در کتابی دیگرآورده خواهد شد)
تقسیم بندی از نظر مسلحانه یا غیر مسلحانه بودن جنگ :
1-جنگ سرد
2-جنگ گرم
2-تقسیم بندی از نظر درون مرز یا بیرون مرز کشور (تقسیم بندی از نظر جنگ با حکومت خود یا با دیگر حکومت ها ) :
1-داخلی
2-خارجی
3-تقسیم بندی از نظر تعداد کشورهای درگیر در جنگ :
1-محلی
2-منطقه ای
3-جهانی
4-تقسیم بندی از نظر زمان :
1-سریع
2-کوتاه مدت
3-بلند مدت
5-تقسیم بندی از نظر سلاح :
1-محدود (متعارف )
2-نا محدود (غیر متعارف )
6-تقسیم بندی از نظر وسعت ارضی و اهداف مورد نظر در جنگ :
1-تاکتیکی
2-نیمه گسترده
3-گسترده
7-تقسیم بندی از نظر توازن توانایی های مادی و تکنیکی و تاکتیکی دو طرف جنگ :
1-جنگ متقارن
2-جنگ نا متقارن
8-تقسیم بندی از نظر شیوه جنگ یا عناصر رزمنده :
1-جنگ منظم
2-جنگ نا منظم (چریکی )
9-تقسیم بندی از نظر قدمت روشهای جنگ :
1-جنگ سنتی
2-جنگ اقتضائی
3-جنگ مدرن
10-تقسیم بندی از نظر نقش آموزش و سازمان در جنگ :
1-جنگ کلاسیک
2-جنگ غیر کلاسیک
11-تقسیم بندی از نظر اقدام فیزیکی :
1-جنگ نرم
2-جنگ سخت
12-تقسیم بندی از نظر داشتن طرح و برنامه برای جنگ :
1-جنگ طراحی شده
2-جنگ بدون برنامه (شورش ها و انقلاب ها )
13-تقسیم بندی از نظر تقدم اقدام :
1-تهاجمی
2-تدافعی
14-تقسیم بندی از نظر انگیزه میل به جنگجویی :
1-جنگ با انگیزه ملی
2-جنگ با انگیزه اعتقادی
3-جنگ با انگیزه انقلابی
که البته هرکدام از انگیزه های بالا می تواند با دیگری همراه باشد
15-تقسیم بندی جنگ داخلی در مقابله با حکومت حاکم :
1-انقلابی
2-کودتا
3-مبارزه منفی
16-تقسیم بندی جنگ درون یک کشور بدون برخورد با حکومت :
1-حزبی
2-استانی (یا ایالتی )
3-قبیله ای یا قومی
4-مذهبی

17-تقسیم بندی از نظر قدرت و نفوذ سامانه های الکترونیکی و رایانه ای (به دلیل جدید بودن این تقسیم بندی توضیح کوتاهی برای دو نوع آن ارائه شده است )
 

1-جنگ سایبرنتیک (Cyber Warfare) :
حمله به مغز شبکه ارتباط و کنترل سامانه در مراکز نظامی و ملی یک کشوری که آموزش با رایانه هدایت می شود.
2-جنگ الکترونیک :
حمله به مغز کنترل و فرماندهی تاکتیکی و صحنه عملیات نظامی
3-جنگ ضد جنگ الکترونیک :
مقابله با جنگ های الکترونیک
18-تقسیم بندی از نظر میزان تلفات خودی و دشمن (به دلیل جدید بودن این تقسیم بندی توضیح کوتاهی برای انواع آن ارائه شده است ).
1-جنگ (یا عملیات ) صفر کشته یا تلفات صفر (Zero Death) :
کاهش تلفات نیروی خودی با استفاده از توانمندی های برتر نظامی، تا مشروعیت جنگ در افکارعمومی خودی لطمه نخورد.
2-جنگ پاک (Clear War ) :
بدون وارد کردن تلفات سنگین به دشمن و با حداقل تلفات و خسارات به غیر نظامیان، با دقت در عمل و هدف قرار دادن نقاط حیاتی و حساس او را وادار به تسلیم نماییم تا مشروعیت جنگ در افکار عمومی جهان یا کشور هدف جریحه دار نشود
3-جنگ رایج (معمول ) :
هر میزان و هرگونه تلفاتی متناسب با نوع سلاح قابل پذیرش بوده و یا اینکه میزان و تفکیک اهداف و تلفات قابل کنترل و پیش بینی نیست.
19-تقسیم بندی از نظر تطور تاریخی در نوع سلاح و آرایش و نحوه جنگیدن :
-جنگ های بدوی : بدون ابزار یا با ابزار اولیه طبیعی مثل چوب، استخوان و سنگ و یا ابزارمصنوعی ساده از قبیل شمشیر و گرز و کمان و سپر.
-جنگ های نسل اول : که اولین نسل از جنگ های جدید است و جنگ های جدید از زمانی است که سلاح های آتشین اختراع می گردد. در نسل اول جنگ های جدید، توپخانه در جلو و پیاده به صورت خطی پشت آن حرکت می کرده، مثل جنگ های ناپلئون.
-جنگ نسل دوم : که خصیصه این جنگ تغییر در نحوه آرایش تاکتیکی صحنه جنگ است و در آن پیاده به ستون در جلو و توپخانه پشت سر با قدرت آتش زیاد و یگان های هوایی و زرهی با حداکثر قدرت آتش، جنگ را پشتیبانی می نمایند. مثل جنگ جهانی دوم.
-جنگ نسل سوم : که در آن از سلاح های هوشمند استفاده می شود. مثل جنگ آمریکا و عراق.
-جنگ نسل چهارم : که پیش بینی می شود جنگ نرم و رایانه ای باشد، گونه ای که بدون کاربرد خشونت سخت، دشمن را بتوان تسلیم اراده خود نمود و نهایت آن جنگ سایبری است.
-جنگ نسل پنجم : که می توان به عنوان یک فریضه آن را چنین خلاصه نمود که جنگ های توأمان فضایی و سایبری خواهد بود.
20-تقسیم بندی از نظر شکل تولید ثروت یعنی کار، ابزار کار و شیوه کار اقتصادی بشر (با توجه به جدید بودن انواع این تقسیم بندی، شرح بسیار مختصری از هر کدام را در اینجا می آورم )
1-جنگ بدوی : قبل از اسکان های دائمی بشر که زندگی انسان با شکار و استفاده از گیاهان طبیعی تأمین می شد.
2-جنگ موج اول : انقلاب کشاورزی باعث اسکان های دائمی می گردید و در نتیجه دولت شهرها ایجاد شد و مازاد کشاورزی خانوار برای دولت شهرها قدرت را به همراه داشت و توسعه سرزمین دولت شهرها جنگ های موج اول را در ارتش های کوچک داوطلب و سپس منظم و بزرگتر با همان ابزار از نوع کار کشاورزی مثل تبر، شمشیر، نیزه و... ایجاد نمود.
3-جنگ موج دوم : این نوع جنگ با انقلاب صنعتی که شیوه تأمین زندگی انسان ها را دگرگون ساخت آغاز گردید. تولید انبوه در اقتصاد، نابودی انبوه در جنگ و ارتش های انبوه و صنعتی کردن مرگ را در پی داشت. جنگ جهانی اول و دوم از این نوع است.
4-جنگ موج سوم : شکل تازه تولید ثروت که تولید گزینشی و سفارشی و هوشمند را جایگزین تولید انبوه کرد موج سوم جنگ را هم ایجاد نمود. می توان گفت این جنگ با جنگ خلیج فارس در سال 1991 جلوه خویش را
نمودار ساخت. به قول الوین تافلر نویسنده کتاب جنگ و ضد جنگ در طول تاریخ شیوه جنگیدن زنان و مردان بازتابی بوده است از شیوه کارشان.

در هر صورت مبانی جنگ موج سومی چنین است :
 

عوامل تولید، ارزش های نا ملموس، انبوه زدائی، کارغیر مستقیم (کار یقه سفیدها )، نوآوری، مقیاس، سازماندهی در مرزهای غیر ملی، انسجام پست ها، زیر ساخت های الکترونیکی، شتاب و سرعت.
توجه داشته باشیم که این همان تقسیم بندی از نظر تطور تاریخی است لیکن از منظر ابزار و شیوه تولید و کار اقتصادی نه از زاویه نگاه به شیوه و ابزار و سلاح جنگی.
البته جنگ خارج از بعد نظامی صرف، تقسیمات دیگری دارد که مواقعی جنبه نظامی را هم دارا است :
مثل جنگ اقتصادی ـ جنگ مذهبی ـ جنگ تبلیغاتی ـ جنگ اطلاعاتی ـ جنگ الکترونیکی ـ جنگ دیپلماتیک ـ جنگ تکنولوژیکی ـ جنگ مادی ـ جنگ معنوی که البته شاید بهتر باشد این پسوندها را در بعضی موارد دلایل جنگهای نظامی و یا در مواردی شیوه ها و یا ابزاری برای جنگ نظامی بدانیم ولی به هرحال اصطلاح و یا عنوان جنگ به آنها هم داده شده است.
در اینجا یاد آوری این نکته ضروری است که هر کدام از مبانی تقسیم فوق و هر کدام از انواع، خود تعاریف مختلف و بعضاً تقسیماتی را نیز دارا هستند که از شرح و بسط آنها بدلیل کم حجم کردن مطلب پرهیز کرده ام.
منبع: کلیاتی از جنگ و مواردی از دفاع مقدس، ناصر آراسته ، انتشارات ایران سبز ،1389

جنگ و انواع آن

جنگ به منزلۀ بخشی از طبیعت بشر شناخته می شود که در تاریخی به قدمت تاریخ خود بشر، فراز و نشیب‌ها داشته و با رویکردهایی مختلف تقسیم شده است. شناخته ترین نوع آن تقسیم بندی، بر اساس شدت جنگ است که آن را به منازعات کم شدت، شدید و تمام عیار، صورت‌بندی می‌کند. در نوع دوم، جنگ را از نظر به‌کارگیری سلاح به طیف‌های جنگ گرم و سرد تفکیک می‌کنند. همچنین جنگ از حیث علنی یا مخفی بودن منازعه، به جنگ آشکار، نیمه پنهان و پنهان تقسیم شده است. نوع دیگر دسته بندی از حیث موضوع جنگ است که به سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی دسته بندی شده است.

 در نهایت طیف‌شناسی جنگ، براساس "ابزار و روش تحمیل اراده" است. بر اساس این شاخص جنگ شامل جنگ نرم  و جنگ سخت  است. این نوع تفکیک ابتدا در مورد تفکیک قدرت به نرم و سخت توسط ژوزف نای انجام شد. او در سال 1990 م در مجله "سیاست خارجی" شماره 80 امریکا، مقاله‌ای در مورد قدرت نرم منتشر کرد، که در دو دهه اخیر نیز توسط برخی از اندیشمندان دیگر توسعه یافت.

بنابراین تهدیدات، در این رویکرد شامل تهدیدات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و... می‌باشد. همچنین قدرت دارای ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ، نظامی و ... است. بنابراین امنیت بر پایه ملاحظات نرم‌افزارانه در محیط ملی و جهانی می‌باشد و به عبارت دیگر قدرت نرم بنیاد، زیرساخت و جوهر اصلی امنیت همه جانبه یک نظام سیاسی خواهد بود .

گروهی از محققان با مطالعه سیر تطور و تکوین تاریخی انواع جنگ‌ها، آنها را به لحاظ شدت، شکل و ابزار رسیدن به هدف و اعمال قدرت، دسته‌بندی کرده و با عناوین مختلف نامگذاری کرده‌اند. این محققان و نویسندگان معتقدند شناخت جنگ نرم، عرصه‌ها و مصادیق آن، نیازمند بررسی سیر تکوین تاریخی جنگ‌ها یا به عبارت دیگر بررسی سیر تطور تاریخی نظام‌های سلطه است. از نظر آنان، برای اعمال اراده و تأمین منافع و اهداف حیاتی نظام‌های سلطه بر جهان، سه مقطع تاریخی را می‌توان برشمرد این سه مقطع عبارت است از: 1- استعمار کهن (دوره تهدیدات سخت)؛ 2- استعمار نو (دوره تهدیدات نیمه سخت)؛ و 3- استعمار فرانوین (دوره تهدیدات نرم). این گروه معتقدند، در طول تاریخ ماهیت و استراتژی سلطه متفاوت بوده، و در هر دوره متناسب با اهداف و منافع و شرایط، مصادیق، ابزار و شیوه‌های متفاوتی جهت اِعمال اراده و تأمین منافع به کار رفته است.

جنگ سخت عبارت است از اعمال قدرت نظامی برای تحمیل اراده و تأمین منافع. در این نوع جنگ هدف اشغال سرزمین است. جنگ سخت متکی به روش‌های فیزیکی، عینی "سخت‌افزارانه" و همراه با اعمال و رفتار خشونت‌آمیز، براندازی آشکار، حذف دفعی، اشغال و الحاق سرزمین‌ها است. ظهور این جنگ‌ها مربوط به دوره استعمار کهن بوده که نظام سلطه با استفاده از لشکرکشی، کشتار، تصرف سرزمین‌ها و الحاق آن (ایجاد مستملکات و مستعمرات) اراده خود را تحمیل و منافع خود را تأمین نموده است.

جنگ نیمه سخت عبارت است از اعمال قدرت سیستم سیاسی امنیتی با در دست گرفتن بخش حکومت و سیاست در یک کشور جهت تحمیل اراده و تأمین منافع. در این نوع جنگ هدف اشغال بخش حکومت و حوزه سیاست است.

جنگ نیمه سخت متکی به کاربرد سیستم اطلاعاتی – امنیتی و نفوذ در دولت‌ها است که روش‌های آن ترکیبی (سخت افزارانه – نرم‌افزارانه) است.

ظهور این جنگ‌ها مربوط به دوره استعمار نو می‌باشد که نظام سلطه با استفاده از کاربرد قدرت امنیتی و بدون استفاده از لشکرکشی و اشغال فیزیکی سرزمین عملاً سیستم حکومت و سیاست یک کشور را در اختیار خود قرار داده، از این طریق به تحمیل اراده می‌پردازد و منافع خود را تأمین می‌کند.

در نهایت جنگ نرم عبارت است از: اعمال اراده و تأمین منافع نظام سلطه، بدون منازعه و از طریق اشغال اندیشه و الگوهای رفتاری همه جانبه یک کشور در حوزه‌های مختلف اجتماعی. جنگ‌های نرم متکی به روش‌های نرم‌افزارانه، نامحسوس و تدریجی است.

این نوع جنگ بدون عکس‌العمل فیزیکی بوده و نوعی اشغال همه‌جانبه، نامرئی و پایدار تلقی می‌شود. در این جنگ، عرصه‌های مختلف اجتماعی (فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) از طریق تحمیل فرهنگ، اندیشه و الگوهای رفتاری نظام سلطه به اشغال کامل در می‌آید. در واقع هدف جنگ نرم، "مردم" است. در صورتی که در جنگ سخت هدف "سرزمین" و در جنگ نیمه سخت هدف "حکومت" است. ظهور جنگ نرم مربوط به دوره استعمار فرانوین یا جهانی‌سازی فرهنگ می‌باشد .

البته نکاتی در این جا بیانش حائز اهمیت است ، اینکه جنگ نرم اساس همه منازعات و جنگ‌ها را تشکیل می‌دهد، و سایر درگیری‌ها مولود جنگ نرم هستند. یعنی نباید برای جنگ سخت، ماهیت مستقلی در نظر گرفت، بلکه ابتدا جنگ نرم وجود می‌یابد و سپس جنگ سخت از آن حاصل می‌شود، و اگر در حوزه فرهنگی یا فکری تعارضی وجود نداشته باشد، جنگ سخت زمینه‌ بروز پیدا نمی‌کند. به عبارت دیگر این اختلافات فکری هستند که مقدمه سایر درگیری‌ها و از جمله جنگ سخت را باعث می‌شوند. بنابراین می‌توان رابطه میان جنگ نرم و سخت را، عموم و خصوص مطلق دانست. بدین معنا که هرجا جنگ سختی وجود داشته باشد، الزاما جنگ نرم نیز وجود دارد، اما عکس این قضیه صادق نبوده، و وجود جنگ نرم الزاما دلیل بر وجود جنگ سخت نیست.

با توجه به اینکه اصالت بالذات در این بین با جنگ نرم است، روشن است که فرهنگ و تمدنی که در میدان مواجهه نرم پیروز باشد، قاعدتا در سایر حوزه‌ها نیز پیروز است. "چون که صد آمد نود هم پیش ماست".

نکته بعد اینکه جنگ نرم، جنگی مستمر و مداوم است؛ چرا که تا وقتی فرهنگ‌های متعارض وجود دارند، طبیعتاً تعارض ماهوی آنها نیز به قوت خود باقی است. این تداوم تعارض، تداوم رویارویی را در پی دارد. به بیان دیگر علت محدثه، علت مبقیه نیز هست. مادامی که علت اصلی پابرجاست، معلول نیز به قوت خود باقی است. پس نمی‌توان  زمان خاصی را برای وقوع جنگ نرم مدنظر قرار داد. خداوند در آیه 217 سوره مبارکه بقره می‌فرمایند: "وَ لایَزالون یُقاتِلونَکُم حَتی یُرَّدوکُم عَنْ دینِکُم إن استطاعُوا؛" و کافران پیوسته با شما جنگ کنند تا آن‌که اگر بتوانند شما را از دین خود برگردانند.

وجود عبارت "لایَزالون" در این آیه که به پیوستگی و پایان ناپذیری دشمنی کفار با مسلمین اشاره دارد، تاکید قرآن کریم بر تداوم و استمرار جنگ کفر و ایمان را نشان می‌دهد. در واقع این تعارض، از ابتدای خلقت بشر وجود داشته و تا پایان نیز پابرجاست و ریشه اصلی آن را باید در نفس آدمی جستجو کرد.

جهاد اکبر که ریشه در نفس انسان دارد و جدال همیشگی نیک و بد، و ایمان و کفر را مورد اشاره دارد، به مثابه جنگ نرم است. و اساساً رقم خوردن انواع منازعات و وقایع، حاصل مقابله قوای نفس انسان است. مولای متقیان علی(ع) در خطبه 50 نهج البلاغه می‌فرماید: "ِانَما بَدءُ وقوع الفِتَنِ َاهواءٌ تُتَبَعُ؛" همانا آغاز فتنه‌ها و نابسامانی‌ها هواهای نفسانی‌ای است که تبعیت می‌شوند. یعنی انسان‌هایی به جای اینکه خدا را پرستش کنند، هواهای نفسانی را پرستش می‌کنند و دنبال خواسته‌هایشان می‌روند."[6] قرآن کریم نیز به این معنا تصریح کرده و در آیه 76 سوره نساء می‌فرماید: " اَلَّذینَ آمَنُوا یُقاتِلوُنَ فِی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلوُنَ فِی سَبیلِ الطّاغوُتِ؛" مؤمنان، در راه خدای یکتا می‌جنگند و کافران در راه طاغوت نبرد می‌کنند. تا انسان هست، جدال‌ قوای درونی او نیز پابرجاست. بازتاب این جدال درونی در بیرون است که اساس جنگ نرم را تشکیل می‌دهد. گروهی خدا را معبود خود قرار می‌دهند و گروهی هواهای نفس خود را. طبعاً میان گروه خداپرست و گروه هواپرست جدالی پایان‌ناپذیر در جریان بوده، هست و خواهد بود. امام خمینی(ره) در رابطه با پایان ناپذیر بودن این جنگ می‌فرمایند:

" جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست. جنگ ما جنگ فقر و غنا بود. جنگ ایمان و رذالت بود،

و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد."[7]

همچنین در پیامی که به پیام استقامت مشهور شده می‌گویند:

" ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم."[8]

در ادامه این پیام نیز می‌فرمایند: "به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقابله و ستیز با شما بر‌نمی‌دارند، مگر اینکه شما را از دین‌تان بر‌گردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، صهیونیست‌ها، آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود. تا هویت دینی و شرافت مکتبی‌مان را لکه دار کنند."[9]

در این مورد آیت الله خامنه‌ای (مدظله العالی) نیز می‌فرمایند:

"البته دشمن دست‌ بردار نیست و توطئه‌ خودش را متوقف نخواهد کرد؛ ضربه را مى‌خورد، ولى باز خودش را براى ضربه‌ بعدى آماده و جمع‌وجور مى‌کند."[10]

همچنین می‌فرمایند:

"فتنه‌گر و دشمن همیشه هست؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است، پس‌فردا یک کس دیگر است، یک جور دیگر است."[11]

صفت استمرار جنگ نرم این پیام را با خود دارد که مبارزان این میدان می‌بایست خود را برای نبردی دائمی آماده کنند. و در این مصاف "لحظه ای نباید موقف شد. باید دائم در حال پیشرفت بود؛ چون دشمن منتظر خاکریز نرم است که نفوذ کند. دشمن منتظر توقف است تا حمله کند."[12]

در ازای این تداوم، مبارزان میدان نرم نیز باید تداوم مبارزه را در ذهن خود منظور کنند چرا که "تداوم مبارزه و ایستادگی در مقابل مشکلات گوناگون، تنها راه علاج و برون رفت از مشکلات بوده است. خداوند فرموده است: «والّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِینَّهُم سُبُلَنا»، «وَ مَن جاهَدَ فانَّما یجاهِدُ لِنَفسِه». این مجاهدت، تنها راهى است که ما در پیش داریم."[13]

پی‌نوشت‌ها:
[1] . ذکر خرده منازعات به معنای کم بودن حجم منازعه نیست، بلکه مراد از عبارت "خرده منازعه" از نظر علت است. چرا که جنگ جهانی اول و دوم به عنوان جنگ های درون تمدنی غرب، بیش از 100 میلیون کشته بر روی دست بشر گذاشت که چنین آماری از کشته در طی دو جنگ در طول تاریخ حیات بشری بی سابقه است.
[2] .صحیفه نور، ج6، ص 252 ،3/3/58

[3] . همان، ج6، ص40 ،29/1/58

[4] . آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) ، بیانات در دیدار پاسداران 17/07/1381

[5] . آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) ، بیانات در جمع مردم کردستان 22/02/1388

 [6] . شهید مطهری، نبرد حق و باطل، ص51

[7] .صحیفه نور، ج21،ص95

[8] . امام خمینی(ره) ، پیام استقامت

[9] . همان

[10] . آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) ، بیانات در جمع مسئولان امنیتی 18/04/1368

[11] . آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) ، بیانات در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى 29/10/1388

[12] . آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) ، بیانات در جمع پاسداران 24/9/1375

[13] . آیت الله خامنه ای(مد)، بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان 19/06/1382

منابع:
1- صحیفه نور، امام خمینی(ره)، شرکت سهامی چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی

2- پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی)

3- نبرد حق و باطل، مطهری مرتضی، انتشارات صدرا


انواع جنگ

جنگ‌ها با توجه به معیارهای مختلف به انواع متفاوتی تقسیم می‌شوند.

بر اساس توازن قوا: عادلانه و غیر عادلانه،

بر اساس مقیاس‌های جغرافیایی: محلی، منطقه ای، فرامنطقه ای و جهانی،   

با توجه به نوع تاکتیک: منظم (کلاسیک) و نامنظم (چریکی)؛

بر اساس نوع سلاح: هسته ای و غیرهسته ای؛

با توجه به ابزارها و همچنین هدف اصلی: سخت (Hard War نیمهسخت (Simi hard war) و نرم (Soft War).[1]

دوره اول: استعمار کهن یا کلاسیک‏

 استعمار کلاسیک پس از رنسانس و متحول شدن جهان غرب از قرن 16 میلادى آغاز شد و تا جنگ جهانى اول به مدت 400 سال ادامه داشت. در این دوره، سلطه قدرت‏هاى بزرگ بر جوامع ضعیف، از طریق تسخیر نظامى انجام مى‏شد و استثمار ملت‏ها با اشغال مستقیم نظامى همراه بود.

مشخصات استعمار کلاسیک‏

 1. لشگرکشى از سرزمینى به سرزمین دیگر.

 2. غارت اقتصادى و ازدیاد حوزه نفوذ و سلطه از طریق حضور مستقیم فیزیکى.

 3. استفاده از قدرت نظامى برتر به مثابه مهم‏ترین ابزار سلطه.[1]

 نقاط ضعف استعمار کلاسیک یا کهن‏

1. لشگرکشى نظامى نیازند هزینه سنگین مالى بود.

2. اشغال نظامى کشورها همراه با تبلیغات زیاد انسانى و ضایعات حیثیتى بود.

3. حضور فیزیکى قواى نظامى اشغالگران در سرزمین‏هاى اشغالى، زمینه‏ساز قیام ملت‏ها علیه اشغالگران بود و تداوم سلطه را پرهزینه مى‏ساخت.[2]

دوره دوم: استعمار نئوکلاسیک یا استعمار نو

 استعمار نو از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، رواج یافت و به مرور زمان، جایگزین استعمار کهن یا کلاسیک گردید. زیرا نسبت به استعمار کلاسیک، از مزایاى بسیار برخوردار بود. این دوره پس از جنگ‏هاى جهانى اول و دوم رشد چشم‏گیرى یافت. ابداع‏کننده اصلى این سیاست حکومت بریتانیا بود. در این دوره دست‏نشاندگانى مانند رضاخان در ایران، آتاتورک در ترکیه و ظاهرشاه در افغانستان، به قدرت رسیدند.

مشخصات استعمار نئوکلاسیک‏

 ویژگى‏هاى استعمار نو عبارتند از:

 1. به کارگیرى نیروهاى مزدور و وابسته بومى از طریق مستشاران اقتصادى، نظامى و امنیتى؛

 2. حاکمیت نامحسوس اما قوى بر حاکمان؛

 3. چپاول و غارت ثروت‏هاى ملى و ذخایر زیرزمینى و مواد خام کشورهاى زیرسلطه، از طریق انعقاد قراردادهاى استثمارى؛

 4. تبدیل کشور زیرسلطه به بازار فروش محصولات خویش؛

 5. هجوم به فرهنگ ملى و بومى کشور زیرسلطه، از طریق تهى‏سازى فرهنگى؛

 6. ترویج و گسترش فرهنگ کشور سلطه‏گر در افکار عمومى کشورهاى زیرسلطه با هدف تداوم و تضمین بقاى سلطه سیاسى، با ایجاد کانون‏هاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و ایجاد احزاب وابسته؛[1]

 7. تهاجم به مذهب از طریق اشاعه سکولاریسم، ترویج لائیسم، حفظ قالب‏ها و تهى‏سازى مفاهیم از محتواى اصلى، ایجاد و گسترش ادیان و فرق خودساخته، مانند بهائیت و ترویج مکاتب و ایدئولوژى‏هاى مبتنى بر امانیسم با هدف کم‏رنگ ساختن نقش مذهب در جامعه، جداسازى دین از سیاست، کاهش ایمان و بى‏هویت ساختن جامعه؛

 8. ایجاد کانون‏هاى مخفى کادرسازى به منزله پشتوانه حاکمیت سیاسى، از طریق تشکل‏هاى منسجم و محافل خاص، مانند سازماندهى انواع لژهاى فرماسونرى، براى اداره سرزمین‏هاى استعمار شده و پیشبرد اهداف در مستعمرات؛

 9. سلطه‏گران براى اعمال سلطه خویش، بر مبناى سیاست نئوکلانیستى، از ابزارهایى چون وابستگى پنهانى حاکمان بومى، سیاست‏گذارى براى کشور زیر سلطه درعرصه‏هاى مختلف سیاسى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى، اجتماعى و بین‏المللى، برپایى حکومت‏هاى مستبد و دیکتاتور، سرکوب مبارزان، آزادى‏خواهان و استقلال‏طلبان و تبدیل کشور زیرسلطه به حافظ منافع سلطه‏گر در منطقه، بهره مى‏بردند. در این چهارچوب، به رغم وجود رقابت شدید میان کشورهاى استعمارگر، نوعى وحدت رویه و هماهنگى میان آنها، براى تثبیت منافع مشترک به چشم مى‏خورد.

 10. آثار و پیامدهاى سیاست نئوکلانیستى به طور عمده، عبارت است از: تخریب فرهنگ ملى و بومى، ایجاد فرهنگ التقاطى، وابستگى اقتصادى، ایجاد اقتصاد تک‏بعدى در کشور زیرسلطه، بى‏هویتى فرهنگى، وابستگى شدید نظامى - امنیتى؛

 11. در استعمار نو، کشور زیرسلطه متحد کشور سلطه‏گر خوانده مى‏شد و نیروهاى مبارز و آزادى‏خواه درتبلیغات جهانى،تروریست نامیده مى‏شدند و کشور زیر سلطه از هرگونه تعرض بین‏المللى در عرصه نقض حقوق بشر و عدم پاى‏بندى به آزادى‏هاى سیاسى در امان خواهد بود! در عوض، مبارزان، استقلال‏طلبان و آزادى‏خواهان در معرض تهاجمات شدید تبلیغاتى و سیاسى قرار داشتند و با برچسب‏هایى چون فناتیک و تروریست، مرتجع و.. روبرو مى‏شوند.

 12. زمینه‏هاى رشد افراد در عرصه‏هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، نظامى، امنیتى، هنرى، ادبى، بستگى تام و تمام به میزان وابستگى و شدت ارادت آنان به نظام سلطه‏گر دارد و نیروهاى مستقل زمینه‏اى براى رشد و فعالیت ندارند.

 13. اگر پایه‏هاى سلطه را زر و زور و تزویر بدانیم، در استعمار نو، نقش تزویر کلیدى است؛ چنان که در استعمار کهن نقش نیروى نظامى محورى و اساسى است.

 14. در استعمار نو، حکومت‏هاى زیر سلطه قدرت خویش را از طریق نظام سلطه‏گر کسب و به همان اندازه که در مقابل نظام سلطه‏گر، رام و مطیع‏اند، علیه ملت خود، با شدت و خشونت برخورد مى‏کنند عوامل بومى وابسته، به ویژه حاکمان به شدت، در پى ترویج شیوه زندگى و آداب و رسوم فرهنگ سلطه‏گر در میان ملت خود بودند.[2]

نقاط ضعف استعمار نئوکلاسیک‏

 سیاست نئوکلانیستى یا استعمار نو، اگرچه از تلفات زیاد نیروهاى کشور سلطه‏گر در امان بود؛ اما اشکالات زیادى داشت. از جمله:

 1. نیروهاى مزدور و وابسته بومى، به دلیل فقدان پایگاه مردمى، معمولاً با کودتا، روش‏هاى نامشروع و غیرقانونى، زمام امور را به دست مى‏گرفتند سازماندهى کودتا تا هزینه‏هاى مالى و حیثیتى بسیارى را بر سلطه‏گران تحمیل مى‏کرد.

 2. ماهیت مزدورانى که زمام امور ملت‏ها را در دست مى‏گرفتند، خیلى زود بر ملت‏ها آشکار مى‏گشت. از این رو، چاره‏اى نداشتند جز آن که با دیکتاتورى و خفقان حکومت کنند. این امر سلطه‏گران را با تضاد و تعارض روبرو مى‏ساخت؛ زیرا دفاع از دیکتاتورهاى مستبد، با شعار طرفدارى از حقوق بشر، دموکراسى، لیبرالیسم، کرامت انسان و... منافات داشت.

 3. وابستگى حاکمان و استبداد و دیکتاتورى آنان سبب بسیج توده‏هاى مردمى علیه استبداد داخلى و استعمار خارجى، بر محور کسب استقلال و آزادى مى‏گردید.[3] 

 

دوره سوم: استعمار فرانو

 استعمار فرانو و سلطه‏گرى نوین، مبتنى بر ایجاد تغییر در جهان‏بینى، فرهنگ، باورها، بینش‏ها، رفتار نگرش‏هاى سیاسى با هدف تغییر نامرئى و نامحسوس هویت ملت‏ها، پایه ‏ریزى گردیده است. سست کردن پایه‏ هاى وحدت ملى، تشدید اختلافات داخلى، بى‏تفاوت ساختن مردم، از مهم‏ترین محورهاى القایى استعمار فرانو است. استراتژیست‏هاى نظام سلطه و طراحان سیاست‏هاى استعمارى، با بهره ‏گیرى از تکنولوژى‏هاى پیشرفته و فناورى‏هاى مدرن اطلاعاتى و ارتباطى، در پى تأثیرگذارى بر مبانى اعتقادى و رفتار مذهبى و ملى مردم هستند.

 در دوران استعمار کهن و استعمار نو، امکان تأثیرگذارى مستقیم بر افکار عمومى کمتر بود. این امکان اکنون با رشد و توسعه فناورى بیشتر پدید آمده است.[4]

 مشخصات استعمار فرانو

 رشد و توسعه تکنولوژى در آغاز قرن 21 و هزاره سوم میلادى، فضایى نوین را بر جهان حاکم ساخته است که ویژگى‏هاى آن عبارتند از:

 1. کاهش کنترل حکومت‏ها بر ملت‏ها

 در طول تاریخ، تمامى حکومت‏ها و نظام‏هاى سیاسى مى‏توانستند جوامع تحت حاکمیت خود را متناسب با سلیقه و مصالح خود اداره کنند؛ و براساس خواست حکومت‏ کنندگان حرکت کنند؛ موضوعاتى را در جامعه اشاعه دهند یا مانع از ترویج موضوعات دیگر شوند. دولت‏ها از اختیارات لازم برخوردار بودند و مى‏توانستند تصمیم بگیرند که چه اخبار و اطلاعاتى باید در اختیار مردم قرار گیرد و چه اخبار و اطلاعاتى پخش نشود.

 از سوى دیگر، بیگانگان نیز امکان تأثیرگذارى مستقیم بر افکار عمومى ملت‏ها را نداشتند؛ مگر اینکه کشورى را به اشغال خود درآورده و با در اختیار گرفتن زمام امور، جوامع تحت اشغال خود را متناسب با خواست خود اداره کنند و برخى از اخبار و اطلاعات را در جامعه پخش کنند یا مانع پخش برخى اخبار شوند یا براساس سیاست نئوکلانیستى، مزدوران خود را بر مقدرات ملتى حاکم کنند و آنان در راستاى اهداف نظام‏هاى سلطه ‏گر، به افکار عمومى شکل دهند.

 در اواخر دوران استعمار کهن و نو مهم‏ترین ابزار تأثیرگذارى رادیو بود. رادیو نیز نتوانست قرنطینه ‏هاى اطلاعاتى فرهنگى  سیاسى حکومت‏ها را بشکند؛ زیرا با ارسال پارازیت، قابل کنترل گردید؛ لیکن در دوران نوین، با اختراع ماهواره، اینترنت، کامپیوتر و تکنولوژى‏هاى جدید مخابراتى و توسعه  ICTو IT و شبکه‏ هاى رادیو تلویزیونى، کشورهاى توسعه یافته غرب و صاحبان تکنولوژى این توانایى را به دست آورند که بدون هیچ مانعى، به طور مستقیم، با دورترین نقاط جهان، ارتباط برقرار کنند؛ قرنطینه ‏هاى سیاسى و تبلیغاتى حکومت‏ها را بشکنند و خارج از کنترل دولت‏ها، بر افکار عمومى ملت‏ها، تأثیر مستقیم بگذارند. این امر تحولاتى ژرف در مناسبات سیاسى، فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى جهان پدید آورده است.[5]

 2. تبدیل دانش و فناورى به مزیت اصلى‏

 تا سال 1900 و در دوران استعمار کهن، مزیت اصلى، دستیابى به قدرت نیروى انسانى بود. هر کشورى که از سربازان فراوان‏تر، نیروى انسانى قوى‏تر و توان کار بیشتر برخوردار بود، بر دیگر کشورها برترى داشت. در دوران استعمار نو، مزیت اصلى قدرت را سرمایه و دستیابى به مواد خام و بازار فروش، به رقابت شدید میان قدرت‏هاى استعمارگر و ظهور جنگ جهانى اول و دوم انجامید و سپس جنگ سرد را پایه ‏ریزى کرد؛ ولى در دوران استعمار فرانو، دست‏یابى به اطلاعات، دانایى، دانش فنى، تکنولوژى و صنعت، مزیت اصلى دست‏یابى به قدرت است. هر ملتى که از علم، دانش فنى، تکنولوژى و صنعت، بهره بیشترى داشته باشد از دیگران قوى‏تر مى‏گردد و مى‏تواند برترى خود را بر دیگران دیکته کند.[6]

 3. افکارسازى و حکومت بر اذهان‏

 با افزایش سرعت انتقال اطلاعات و گسترش فناورى ارتباطات و اطلاعات و با ظهور ماهواره، اینترنت و کامپیوتر و امکان ارسال مستقیم پیام و ارتباط با مخاطبان که به شکسته شدن قرنطینه‏ هاى سیاسى، تبلیغاتى، فرهنگى و اطلاعاتى حکومت‏هاى بومى انجامید، ذهنیت ‏سازى و تأثیرگذارى بر افکار عمومى و جنگ روانى، تبلیغاتى و فرهنگى، اهمیت بسیار یافته است که به هیچ روى، قابل قیاس با گذشته نیست.

 جنگ روانى، تبلیغاتى و فرهنگى در مقایسه با جنگ نظامى و اقتصادى، از هزینه کمتر و تأثیر بیشترى برخوردار است. توسعه تکنولوژى و رشد فناورى شرایطى را بر جهان حاکم ساخته که جهانى‏سازى اقتصاد، استحاله سیاسى، فرهنگى، همراه با جنگ روانى و تبلیغاتى، محور اصلى استراتژى استعمارگران فرانو است.

 جنگ روانى - تبلیغاتى به معناى تلاش هدفمند و برنامه ‏ریزى شده براى تخریب یا تضعیف روحیه و قدرت مقاومت یک ملت است و هدف آن تحمیل اراده وتأثیرگذارى بر افکار، عقاید، عواطف، مواضع و رفتار ملت‏هاست.

 جذب افراد یا تبدیل آنان به ستون پنجم، از طریق ایجاد روحیه یأس و نومیدى، مخدوش ساختن اعتماد، ایجاد اختلاف و انشقاق، سست کردن انسجام درونى، از بین بردن وحدت فرماندهى در نیروها ایجاد گسست میان نظام حکومتى و مردم، ترور شخصیت رهبران با دروغ ‏پراکنى، شایعه ‏سازى، اشاعه اطلاعات نادرست و.. تأثیرگذارى مستقیم بر ملت‏ها را به اجرا درمى‏آورد.[7]

 4. جهانى‏سازى قوانین و مقررات‏

 ویژگى دیگر دوران نوین در استعمار فرانو عبارت است از تعیین قوانین و مقررات بین‏ المللى و تدوین خط مشى‏هاى اجرایى و سیاست‏هاى کلان حاکم بر مناسبات جهانى و روابط بین ‏المللى، از سوى کشورهاى توسعه یافته غرب و اجراى آن سیاست‏ها از طریق سازمان‏هاى بین ‏المللى و مجامع جهانى، ایجاد کنوانسیون‏هاى مختلف و رسمیت بخشیدن به آنها و ملزم ساختن کشورهاى ضعیف به اجراى مفاد کنوانسیون‏ها و پروتکل‏هاى الحاقى، از یک سوى و نفوذ در سازمان‏هاى بین‏ المللى و دراختیار گرفتن رهبرى آنها، از سوى دیگر، از محورهاى مهم استراتژى استعمار فرانو است که در دوران جدید، به اجرا درمى‏آید.[8]

 5. جهانى‏سازى اقتصاد

 در استعمار فرانو، همگرایى جهانى در مناسبات اقتصادى و جهانى‏سازى اقتصاد و تجارت، محور اصلى تحرکات و اقدامات اقتصادى در شرایط کنونى جهان است؛ زیرا جهانى‏سازى اقتصاد و ایجاد همگرایى اقتصادى در مناسبات بین ‏المللى، بر توزیع جهانى قدرت به نفع کشورهاى پیشرفته و تحکیم رهبرى آنها بر اقتصاد جهانى، تأثیر اساسى خواهد داشت.

 از آنجا که سررشته بازهاى پولى و مالى و رهبرى سازمان‏هاى بازرگانى و تشکل‏هاى تسهیل کننده دانش و فناورى و اقتصاد، همراه با اختیار قانون‏ سازى در نظام اقتصاد جهانى، در اختیار کشورهاى ثروتمند غربى است، منبع درآمد و معیشت ملت‏هاى جهان سوم، با بین ‏المللى شدن اقتصاد و یکپارچگى تجارى و صنعتى، در دست کشورهاى سلطه ‏گر قرار خواهد گرفت. این فرآیند به تضعیف اقتصادهاى ملى و افزایش وابستگى خواهد انجامید.[9]

 6. یکسان‏سازى فرهنگى‏

 تضعیف و تخریب فرهنگ ملت‏ها و حاکمیت بخشیدن به فرهنگ غربى و وارداتى، امرى زیربنایى و حیاتى براى غرب است؛ زیرا:

 الف. یکسان ‏سازى فرهنگى سبب سست شدن قدرت مقاومت ملت‏ها خواهد شد؛

 ب. یکسان‏ سازى فرهنگى بقا و دوام جهانى‏سازى را به همراه دارد؛

 ج. با یکسان‏ سازى فرهنگى تبدیل کشورها به بازار فروش محصولات غربى تسریع مى‏شود؛

 د. با یکسان‏ سازى فرهنگى جهت دادن به افکار عمومى جهانیان، تسهیل مى‏گردد؛

 ه . یکسان‏ سازى فرهنگى زمینه ‏ساز تسلط سیاسى، امنیتى است؛

 و. با یکسان‏ سازى فرهنگى، موانع حاکمیت نظام تک ‏قطبى از میان مى‏رود؛

 ز. با یکسان ‏سازى فرهنگى قوانین نظام سلطه حالت فرا مرزى مى‏یابد.

 ح. یکسان‏ سازى فرهنگى بقاى سلطه‏ گرى و سلطه ‏پذیرى را تضمین مى‏کند.

 غرب که طراح اصلى دوره سوم استعمار و مبتکر نظم نوین جهانى است، براى دستیابى به اهداف خویش، بیشترین سرمایه‏ گذارى را در بخش تهاجم فرهنگى و جنگ نرم براى جهانى جهانى‏سازى فرهنگى و هویتى انجام مى‏دهد. نوک پیکان نیز در مرحله نخست، به سوى جهان اسلام و سپس چین، روسیه و هندوستان است.

 کاهش و حذف تدریجى قدرت تأثیرگذارى رسانه‏هاى ملى، با هدف ارتقاى توان تأثیرگذارى و جایگزین شدن رسانه ‏هاى ماهواره‏اى، از طریق دگرگون‏ سازى سلیقه مخاطبان در سراسر جهان، منزوى کردن فرهنگ‏هاى بومى و خرده ‏فرهنگ‏ها، تخریب و حذف اندیشه ‏هاى استقلال ‏طلبانه و فرهنگ‏هاى غنى و متعالى، گسترش مبانى فرهنگ غربى، محاصره اطلاعاتى و سیاسى مخاطب و بمباران‏هاى مستمر خبرى در فرد، خانواده و اجتماع، با به‏ کارگیرى انواع شیوه‏ هاى روان‏شناسى فردى و اجتماعى، در دستور کار نظام تبلیغاتى و رسانه ‏اى استعمار فرانو قرار دارد.[10]

 7. حاکمیت بر سازمان‏ها و قوانین بین ‏المللى‏

 سازمان‏هاى بین‏ المللى و قوانین جهانى در پیشبرد اهداف استعمارگران فرانو از اهمیت بسیار برخوردار است. جهانى شدن و جهانى‏سازى نیازمند نظم، ثبات و امنیت است. نهادهاى بین‏ المللى به ابزارهاى مهم براى ایجاد نظم جهانى، در خدمت منافع رهبران هشت کشور صنعتى قرار دارند.

 به عبارت دیگر، در نظام‏هاى طراحى شده از سوى سیاست‏گذاران استعمار فرانو، سازمان‏هاى بین‏ المللى مجرى خطمشى‏هاى قدرت‏هاى مسلط جهانى هستند تا از این طریق، استراتژى جهانى‏سازى اقتصادى، فرهنگى و هویتى تحقق یابد و حکومت‏هاى حاکم بر کشورهاى توسعه نیافته یا در حال توسعه، در چهارچوب قوانین بین‏ المللى و نهادهاى جهانى قرار گیرند. در استعمار فرانو، به تدریج، از قدرت و توان حکومت‏ها و دولت‏ها کاسته مى‏شود و بر حوزه اختیارات سازمان‏هاى جهانى افزوده مى‏گردد. تصمیم ‏گیرى حکومت‏ها، محدود مى‏شود و نظارت مجامع جهانى بر عملکرد دولت‏ها افزایش مى‏یابد.[11]

غلام گمنام امام زمان عج

( برداشت از نرم افزار جنگ نرم - کاری از داده پرداز نستوه )


[1] - آمریکا و انگلیس، براى پیشبرد سیاست‏هاى خود در ایران، به تشکل‏هاى فراماسونرى و روشنفکران غرب‏زده روى آوردند و اردوگاه شرق به ایجاد احزاب وابسته، مانند حزب توده پرداخت.

 

[2] - استعمار فرانو: 77-73.

 

[3] - استعمار فرانو: 77- 78.

[4] - استعمار فرانو: 80-79.

[5] - استعمار فرانو: 80- 82.

[6] - استعمار فرانو: 82.

[7] - استعمار فرانو: 83-82.

[8] - استعمار فرانو: 84.

[9] - استعمار فرانو: 86-85.

[10] - استعمار فرانو: 86- 88.

[11] - استعمار فرانو: 89-88.


[1] - استعمار فرانو: 71-70.

 

[2] ­- استعمار فرانو: 73-72.


[1] - جنگ نرم - دکتر احمد حسین شریفی


دانشگاه و رسالت افسران جنگ نرم

دانشگاه و رسالت افسران جنگ نرم

محمد مهدی تهرانی

«اینها تودهنى خوردند، سیلى خوردند، ولى هنوز ناامید نیستند. من به شما عرض کنم دانشجوهاى عزیز! اینها ناامید نیستند؛ دارند قضایا را دنبال میکنند؛ به این زودى هم زمین نمی گذارند. اینها صحنه‏گردانهائى دارند، صحنه‏گردانهائى هم پیدا خواهند کرد...»
مقام معظم رهبری

*مقدمه

دیدار دانشجویان که این بار زودتر از همیشه در دهه اول ماه مبارک رمضان با رهبر انقلاب برگزار می شد و نیز دیدار اساتید و فرهیختگان با ایشان فرصتی بود تا کلیدواژه هایی جدید همه نگاه ها و تحلیل ها را به سمت و سوی خود سوق دهد. کلیدواژه هایی حکیمانه که طرحشان با تعمّد، دقت و ظرافت خاصی صورت پذیرفته بود و خبر از مختصات میدان جدیدی می داد که فراروی نخبگان کشور قرار گرفته است و آنان باید نسبت به آن هوشیار و آگاه باشند.

رهبر انقلاب مفهومی به نام "جنگ نرم" را مورد توجه قرار دادند و از ضرورت نقش آفرینی "دانشجویان" به عنوان "افسران" و "اساتید" به عنوان "فرماندهان" مقابله با جنگ نرم سخن گفتند. ایشان حتی بین سرباز و افسر تفکیک کردند و فرمودند:«نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنى سرباز هیچگونه از خودش تصمیم‏گیرى و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده می گوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاه‏ها و یگان هاى بزرگ، چون آنها طراحى‏هاى کلان را می کنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست مى‏بینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را مى‏آزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است.»

یقین کلید‌واژه های رهبر انقلاب بار معنایی مشخصی دارد و هدفی خاص را نیز دنبال می کند. پیش از این نیز کلیدواژه هایی نظیر خواص و عوام، استعمار فرانو، شبیخون فرهنگی و... از ناحیه ایشان طرح شده بود و سرفصلی جدید را مقابل کسانی که درصدد تبیین شرایط و وظایف روز جامعه هستند، گشوده بود.

این بار مقام معظم رهبری مختصات مبارزه ای را تبیین کردند که در آن هر قشر می بایست رسالت خود را بازشناسد و نحوه ایفای نقش خود را نیز دریابد. ایشان با لحنی هشدارگونه فرمودند:«دانشگاه باید بهوش باشد. دانشجوى مؤمن و مسلمان و دانشجوئى که به کشورش علاقه‏مند است و دانشجویى که به آینده‏ى کشور و آینده‏ى نسل خودش دلبسته است، باید هوشیار باشد. بدانید اینها دارند طراحى می کنند.»

شرایطی که بعد از انتخابات رقم خورد و زبانه هایی که تا کنون کشیده شده است، طبیعتا با آغاز سال تحصیلی، دانشگاه را نیز متأثر از خود خواهد ساخت و در این میان این دانشجویان و اساتید هستند که در حکم افسران و فرماندهان مقابله با جنگ نرم باید طرح ریزی برای مقابله با جنگ نرم را به صورت جدی آغاز کنند؛ نوع مقابله، اهداف، الزامات، آسیب ها و راهکارهای کلان آن مقوله هایی که در این نوشتار به تفصیل بدانها خواهیم پرداخت.

*اهداف مقابله با جنگ نرم

شاید در نگاه اول سخن گفتن از اهداف بیهوده به نظر برسد، اما وقتی تبلور غفلت از این مقوله در عمل مشاهده شود، آنگاه است که اهمیت موضوع رخ نمایی می کند. هدف کلانی که رهبر انقلاب مورد توجه قرار دادند، "دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى در مقابله‏ى با یک حرکت همه‏جانبه‏ى متکى به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته‏ى علمىِ رسانه‏اى" بود. اما با نگاهی جزء نگرتر نیز می توان مواردی را برشمرد.

الف) کاهش خسارات احتمالی

رهبر انقلاب در دیداری که با دانشجویان داشتند، فرجام طرح ریزی های دشمنان را شکست تلقی کردند و نقش نخبگان در این میدان را مورد توجه قرار دادند. ایشان فرمودند:«من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست می خورند؛ اما درجه‏ى بیدارى و هوشیارى من و شما میتواند در میزان خسارت و ضررى که وارد میکنند، تأثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمی توانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتى بشویم، بى‏تدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و این جور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد.»

در واقع شاید نتوان صد در صد بر طرح ریزی ها فائق آمد، اما هر میزان تلاش در مواجهه با این طرح ریزی ها ضروری است و در کاهش تبعات احتمالی موثر خواهد بود؛ لذاست که نباید از کوچکترین تلاشی مضایقه کرد.

ب) جلوگیری از متزلزل شدن کار علمی در دانشگاه ها

طبیعتا در گیر و دار دعواهای سیاسی در دانشگاه ها آنچه بیش ار همه آسیب جدی می بیند، برگزاری کلاس ها و برنامه های علمی دانشگاه است. افسران جوان باید مانع این آسیب شوند. این موضوعی است که رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار دادند:«همین جا به شما بگویم، مواظب باشید توى این قضایاى سیاسى کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاه‏هاى ما، کلاسهاى ما، مراکز تحقیقاتى ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنى یکى از مسائل مهم در پیش روى شما، حفظ حرکت علمى در دانشگاه‏هاست. دشمنها خیلى دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدتى لااقل دچار تعطیلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ این برایشان یک نقطه‏ى مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسى برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید.»

به این ترتیب هر گونه نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که به ایجاد تزلزل در حرکت علمی دانشگاه بیانجامد، نقض غرض محسوب خواهد شد و این نکته مهمی است که می بایست مدنظر قرار گیرد.

ج) آرام و منطقی نگه داشتن فضای دانشگاه

ایجاد بلوا و ناآرامی در دانشگاه از اهدافی است که بانیان طراحی جنگ نرم قطعا به دنبال آن هستند. جریانات دانشجویی می بایست مراقب باشند پازل جنگ نرم را تکمیل نکنند. تمام تلاش طراحان جنگ نرم این است که به گونه ای عمل کنند تا شرایط دانشگاه های کشور از کنترل خارج شود. این همان چیزی است که حسین بشیریه نیز در قالب توصیه به دوستانش بیان می کند:«معمولا آن چیزی که میخ نهایی را بر تابوت رژیم‌های خودکامه می‌کوبد بحران در اعمال قدرت و از دست دادن کنترل اوضاع است.»

رهبر انقلاب پیشتر مطالبی را مطرح کرده بودند که توجه بدانها راهگشا خواهد بود. ایشان فرموده بودند:«در جنگ فرهنگى، در جنگ سیاسى، در جنگ امنیتى، تحرک دشمن را درست نمى‏توان دید. گاهى اوقات، دشمن کار را به گونه‏اى ترتیب مى‏دهد که حرف حقى، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا مى‏خواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون مى‏خواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعه‏اش هم همین حرف حقى است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیارى لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسى کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیرى شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است.»
به این ترتیب هر نوع نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که فضای دانشگاه را به سمت ناآرامی سوق دهد، قطعا و یقینا نوعی تکمیل پازل جبهه مقابل به شمار خواهد آمد.

*الزامات مقابله با جنگ نرم

یقینا نیل به اهدافی که می توان برای افسران این میدان در نظر گرفت، بدون طرح ریزی و برنامه ریزی دقیق و مدبرانه ممکن نیست. در ادامه برخی الزامات این برنامه ریزی را مرور خواهیم کرد.

الف) تشکیل اتاق فکر

رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان طراحی نوع مبارزه را به خود دانشجویان واگذار کردند. ایشان فرمودند:«اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلى‏تان، فکرى‏تان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید.»

لذاست که بررسی نوع مواجهه مطلوب با توجه به شرایط خاص هر دانشگاه می بایست از جانب فعالین آن دانشگاه هر چه سریع تر صورت پذیرد.

ب) پرهیز از بسته شدن فضا

رهبر انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه در عین اینکه بر ضرورت مقابله با جنگ نرم تاکید داشتند، بار دیگر بحث کرسی های آزاد اندیشی را پیش کشیدند و تاکید کردند که نباید از اظهارنظر بیمناک بود. ایشان فرمودند:«یکى دیگر از کارهائى که باید در زمینه‏ى مسائل گوناگون اجتماعى و سیاسى و علمى انجام بگیرد، میدان دادن به دانشجوست براى اظهارنظر. از اظهارنظر هیچ نباید بیمناک بود. این کرسى‏هاى آزاداندیشى که ما گفتیم، در دانشگاه‏ها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود. اگر چنانچه بحثهاى مهم تخصصى در زمینه‏ى سیاسى، در زمینه‏هاى اجتماعى، در زمینه‏هاى گوناگون حتّى فکرى و مذهبى، در محیطهاى سالمى بین صاحبان توان و قدرتِ بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتى که از کشاندن این بحثها به محیطهاى عمومى و اجتماعى ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد.»

به نظر می بایست از فضای تقابلی احراز کرد و محیط آکادمیک دانشگاه را حدالامکان به دور از جنجال و هیجانات کاذب وارد موضوع بررسی مسائل روز کشور کرد.

ج) کلان نگری در طراحی راهکارها

باید در نظر گرفت که تفوّق مقطعیِ صرف مد نظر نیست. می بایست اهداف مواجهه، هم ارز همدیگر و با نگاهی کلان نگر دیده شود. مثلا اگر صرفا مغلوب کردن حریف هدف قرار بگیرد و حفظ آرامش محیط دانشگاه لحاظ نشود، باید پذیرفت که راه به بیراهه سپره شده است.

د) ضرورت مخاطب شناسی

به نظر مخاطب اصلی طرح ریزی های افسران مقابله با جنگ نرم نه سردمداران جریان مقابل که افکار عمومی دانشجویی است. افکار عمومی ای که تحت القائات غلط ممکن است قضاوت های نادرستی در خصوص مسائل کشور داشته باشد و این قضاوت با تبیین درست مسائل به راحتی قابل تغییر است. نباید در برنامه ریزی مخاطب را به اشتباه چند فرد خاص یا یک تشکل خاص قرار داد.

*آسیب های مقابله با جنگ نرم

طبیعتا می تواند آسیب هایی نیز متوجه طرح ریزی های جریانات دانشجویی برای مقابله با جنگ نرم باشد. برخی از این آسیب ها در سخنان رهبر انقلاب نیز مورد اشاره قرار گرفته است.

الف) احساسی عمل کردن

اولین آسیبی که رهبر انقلاب برشمردند، برخورد احساسی با موضوع بود. شاید بازخوانی سخنان ایشان بعد از غائله 18 تیر در اینجا راهگشا باشد. ایشان فرمودند:«وقتى هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها گفته‏ام، باز هم تکرار مى‏کنم؛ من معتقدم که جوان مملکت بایستى در همه میدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط. این‏گونه حرکاتى که ملاحظه شد کسانى به دانشگاه حمله کنند، ناشى از بى‏انضباطى است؛ با هر نامى انجام گیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است. مگر من بارها نگفته‏ام در اجتماعات کسانى که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونت‏آمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال مى‏کند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمى‏کنند؟! حتّى اگر یک حرفى که خون شما را به جوش مى‏آورد به زبان آورند - مثلاً فرض کنید اهانت به رهبرى کردند - باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را براى آن روزى که کشور به آن نیازمند است، براى آن روزى که نیروى جوان و مؤمن و حزب‏الّلهى باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، والاّ حالا فرض کنیم یک جوان، یا یک دانشجوى فریب‏خورده‏اى هم حرفى زد و کارى کرد؛ چه اشکالى دارد؟ من از او صرف‏نظر مى‏کنم.»

ب) برخورد سخت به جای برخورد نرم

در مقابله با جنگ نرم بیش از هر چیز باید قواعد مقابله را شناخت. قواعد مقابله نرم با قواعد مقابله سخت تفاوت دارد. مختصات مبارزه هم تفاوت دارد. در مواجهه نرم لزوما دشمن در طرف مقابل دشمن نایستاده است. ممکن است یک عنصر فریب خورده در طرف مقابل باشد. بین یک عنصر فریب خورده و دشمن تفاوت وجود دارد. از حیث نوع مقابله نیز باید راهکارهای نرم را مورد توجه قرار داد.

ج) تندروی و تشدید فضای هیجانی و جنجالی

رهبر انقلاب در عین تاکید بر ضرورت برنامه ریزی و مقابله با جنگ نرم به یک مسئله مهم اشاره کردند و آن پرهیز از تندروی بود. ایشان فرمودند:«شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد. طبیعت جوان، طبیعت تحرک و تندى است. این دوره‏ى زندگى شما را ما هم گذرانده‏ایم؛ آن هم در دورانهاى انقلاب و اوائل مبارزات و اینها بوده. تندى را می دانم چیست. خیلى هم به ما نصیحت می کردند که آقا تندى نکنید، ما می گفتیم که نمی فهمند چقدر لازم است تندى کردن! می دانم تصور شما چیست، اما حالا از ما بشنوید دیگر. مراقب باشید تندروى، انسان را پیش نمیبرد. با فکر، تصمیم بگیرید... توقع اینکه شماها مدبرانه و فکورانه فکر کنید و بدون تندروى، بدون افراط و تفریط توى قضایا، رفتار کنید، توقع زیادى نیست.»

د) ناامیدی و نگاه بدبینانه

مقام معظم رهبری به ضرورت پرهیز از یأس و ناامیدی هم اشاره کردند و اصالت نگاه خوشبینانه را نه از روی توهم که از روی بصیرت دانستند. ایشان فرمودند:«عزیزان من! شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبهه‏ى جنگ نرم، یکى‏اش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضى‏تان به جاى پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روى توهم، بلکه از روى بصیرت. شما جوانید - مرکز خوشبینى - مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه "چه فایده‏اى دارد" شد، به دنبالش بى‏عملى، به دنبالش بى‏تحرکى، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً دیگر حرکتى وجود نخواهد داشت؛ همانى است که دشمن میخواهد.»

*راهکارهای کلان مقابله با جنگ نرم

سخن گفتن از راهکارها تامل جدی تری را می طلبد. علاوه بر اینکه شرایط هر دانشگاه نیز ملزومات خاص خود را دارد که متناسب با آن ملزومات باید تصمیم گرفت. اما آنچه اجمالا می توان گفت بدین شرح است:

الف) ایجاد تردید

چنانچه پیشتر گفته شد، مخاطب اصلی برنامه ریزی ها باید عموم دانشجویان باشد. به سادگی می توان با ایجاد تردید در برخی اصول پذیرفته شده ای که تحت القائات نادرست مطرح شده اند، به مقابله با جنگ نرم رفت. مثلا تبین واقعیات برآمده از نظرسنجی ها و غیرواقعی و مسخره بودن ادعای تقلب 13 میلیونی، تبیین دروغ پردازی آشوبگران در گزارش تعداد کشته ها، تبیین تناقض رویکرد اصلاح طلبان در مواجهه با برخی شخصیت ها من جمله آقای هاشمی و مواردی از این دست می تواند راهگشا باشد. این جنس تردید افکنی ها به سادگی در قالب نشریات و سخنرانی ها قابل پیگیری است.

ب) پاسخ به شبهات

طبیعتا از همان روزهای آغازین سال تحصیلی شبهه های متعددی در فضای دانشجویی مطرح خواهد شد. پاسخ به شبهه روی دیگر سکه ایجاد تردید است. باید ایجاد تردید مقدم بر پاسخ به شبهه باشد. بدین معنا که موضع جریان ارزشی باید تهاجمی باشد. البته می توان پیشاپیش و قبل از آنکه نوبت به نقش آفرینی جبهه مقابل برسد، بسیاری شبهات را هم در قالب همان ایجاد تردید پاسخ گفت.



عملیات روانی:

Psychological operation

   عبارت است از استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و سایر امکانات به منظور تاثیرگذاری بر افکار، احساسات، تمایلات و رفتار گروه های دوست ، دشمن و بی طرف، برای دستیابی به اهداف ملی.

   ابداع واژه عملیات روانی( به جای جنگ روانی) برای کاستن از بار خصومت آمیز واژه جنگ روانی ساخته و پرداخته شدو عملیات روانی نیز خود به دو دسته، یعنی جنگ روانی ( آن بخش از عملیات روانی که متوجه  دشمن است) و اقدامات روانی ( آن بخش از عملیات روانی که متوجه دوستان و گروه های بی طرف است) تقسیم شد.

 

عملیات روانی آشکار:

Psychological operation Overt

   عملیات روانی آشکار معمولا با استفاده از تبلیغات سفید( تبلیغاتی که هویت منبع آن معلوم است) انجام می شود. اغلب موارد عملیات روانی که با عناوین رسمی( مانند رادیو آمریکا) به اجرا در می آیند، از مصاذیق این نوع عملیات هستند.

 

عملیات روانی پنهان:

Covert psychological operation

   عملیات روانی پنهان عملیاتی است که منبع انتشار آن فاش نمی شود. این عملیات به گونه ای طراحی و اجرا می شود که دولت مسئول آن معلوم نباشد و یا اگر هم کشف شد، آن دولت بتواند هرگونه دخالتی را انکار کند. عملیات روانی پنهان، معمولا بوسیله تبلیغات سیاه و خاکستری به اجرا در می اید.

 

 

 

   حوادث ورخداد های بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، کشوررا وارد فضای جدیدی ساخت. به دنبال این حوادث، رهبر معظم انقلاب اسلامی در چندین سخنرانی به این نکته اشاره فرمودند که کشور وارد فضای جنگ نرم شدهاست . ایشان در طول مدت بیست سال پی در پی برمسئله تهاجم فرهنگی که از سوی دشمنان به سوی کشور گسیل شده اشاره داشته اند. با کمی دقت به سخنان رهبری در طی این بیست سال متوجه می شویم که ایشان رفتار دشمنان ر زیر نظر داشته اند و هشدارهای لازم را به مسئولین نظام داده اند.در یک فرایند خطی ایشان از تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، قتل عام فرهنگی، تهدید نرم و تشکیل جبهه ناتوی فرهنگی در سال های اخیر سخن گفته و هم اکنون می فرماید وارد مرحله جنگ نرم دشمنان شده ایم. در واقع پس از سالها قرار داشتن در فضای تهدید نرم، اکنون این تهدید عملی شده و دشمنان با تمام توان وارد جنگ نرم بر علیه انقلاب و نظام اسلامی شده اند. برای موفقیت در عرصه جنگ نرم و غلبه بر دشمنان و ناکام گذاشتن آنان همانند سی سال گذشته، باید با این جنگ و مختصات، ویژگی ها، شاخص ها، مولف ها و راهکارهای با آن آشنا شد.  

مفهوم شناسی جنگ نرم

   جنگ نرم (Soft War) نوعی اقدام نرم افرازانه اعم از روانی،تبلیغاتی،رسانه ای،فرهنگی و اجتماعی است که جامعه یا گروه هدف را نشانه می گیرد. بدون درگیری نظامی و گشودن آتش،رقیب را به انفعال کشانده یا به شکست و تسلیم وادار می سازد.

   جنگ نرم با مفاهیم دیگریچون تهدید نرم (Soft Treatment) و قدرت نرم (Soft Power) ارتباط تنگاتنگ دارد. در واقع برای درک بهتر و صحیح جنگ نرم باید به این دو مفهوم نیز توجه داشت. جنگ نرم متکی به قدرت نرم است. قدرت نرم را اولین بار«جوزف نای » در سال 1990 مطرح کرد و گفت: « قدرت نرم توانایی کسب چیزی است که می خواهیم از طریق جذب به جای اجبار به دست آوریم.» در واقع قدرت نرم، به معنای توانایی رسیدن به اهداف مورد نظر از طریق جلب دیگران به جای استفاده از زور دانسته شده است.

   قدرت نرم، محصول و برآیند تصویر سازی مثبت، ارائه چهره موجه از خود، کسب اعتبار در افکار عمومی داخلی و خارجی و قدرت تأثیر گذاری غیر مستقیم توأم با رضایت بر دیگران است.

   اگر تهدیدات سخت از قدرت سخت استفاده می گردد و این نوع تهدیدات متکی به روش های فیزیکی، عینی،سخت افرازانه همراه با اعمال رفتارهای خشونت آمیز برای رسیدن به اهداف از طریق اعمال فشار می باشد، تهدیدات نرم، بدون منازعه و لشکرکشی فیزیکی انجام می پذیرد و محصول پردازش ذهنی نخبگان این حوزه و مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.

ابعاد جنگ نرم

   جنگ همانند سخت دارای ابعاد گوناگون می باشد. حوزه سیاسی، حوزه اجتماعی فرهنگی و حوزه دفاعی_ امنیتی سه بعد اساسی ومهم جنگ نرم را تشکیل می دهد.

 

 

جنگ نرم در حوزه سیاسی

   جوهره اصلی هر دولتی سیاسی_ اجتماعی است تا فیزیکی. در جنگ نرم بر علیه یک دولت، نیروی مهاجم تلاش می کند تا مجموعه ای از ارزش ها و باورهایی که آن دولت بر پایه آن استوار گشته و استقرار یافته و بر اساس آن ارزش ها دارای مشروعیت شده را تخریب و دگرگون سازد. در واقع جنگ نرم در این حوزه مشروعیت زدایی از رژیم سیاسی حاکم را دنبال می نماید هرگاه نیروی مهاجم در این حوزه موفق گردد از نظام سیاسی مشروعیت زدایی نماید، در پی این مشروعیت زدایی و سلب اعتماد عمومی، بی ثباتی سیاسی به وجود خواهد آورد.

جنگ نرم در حوزه فرهنگی- اجتماعی

   در این حوزه نیروی مهاجم،فرهنگ، هنجارها، ارزش ها،هویت، باورها و اعتقادات را مورد هدف قرار داده و به دنبال تغییر و دگرگونی در آنها می باشد. هدف اصلی از این جنگ تغیییر الگو های رفتاری جامعه است.الگوهای رفتاری که تاکنون منطبق بر ارزش های نظام سیاسی مستقر بوده و بین مردم و دولت پیوند برقرار کرده است. باتغییر این الگوهای رفتاری، دشمن و نیروی مهاجم موفق به ایجاد شکاف بین ملت- دولت می گردد.

جنگ نرم در حوزه دفاعی- امنیتی

   در ین حوزه از جنک نرم،دشمنان به دنبال تغییر در فرهنگ و الگوهای دفاعی_امنیتی هستند. فرهنگ پایداریی،مقاومت،ایثاروفداکاری،نترسیدن از دشمن، روحیه جهادی و شهادت طلبی،بخشی از فرهنگ دفاعی_ امنیتی در نظام اسلامی به شمار می آید. در واقع  نظام دفاعی_ امنیتی اسلام با این عناصر آمیخته شده است. درجنگ نرم در حوزه دفاعی_ امنیتی تلاش دشمنان تغییر د راین ارزش ها و عناصر فرهنگی است که الگوهای دفاعی و امنیتی بر اساس آن شکل می گیرد.

جنگ نرم در گذر تاریخی

   جنگ نرم یا جنگ روانی،پدیده ای جدید و نوظهور نیست و سابقه ای بسیار طولانی از نظر تاریخی دارد. در گذشته های بسیار دور از این شیوه ها نیز استفاده شده و در رویارویی بین دوجبهه، هر یک از طرفین تلاش داشته اند از طریق متقادسازی طرف مقابل، بدون جنگ و خونریزی بر رقیب غلبه کرده و آنان را همراه سازند. اماآنچه اکنون تحت عنوان جنگ نرم به سبک نوین و متکی ب قدرت نرم و ابزار رسانه است موضوعی است که باید از آن به عنوان یک پدیده جدید یاد کرد. این نوع جنگ اکنون فراگیر شده و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می گردد. در واقع این قدرت نرم است که روز به روز به آن توجه بیشتری شده و بر اهمیت آن افزوده می گردد.

   بر این اساس اگر بخواهیم درصدد جستجوی تاریخچه جنگ نرم و سیر تطور آن باشیم،بیشتر بایستی به بعد از جنگ دوم جهانی توجه کنیم.بررسی مقوله جنگ و منازعات میان کشورها نشان می دهد که تا پایان جنگ جهانی دوم،غلبه با جنگ های سخت متکی بر قدرت سخت است، لکن از این تاریخ به بعد انواع جنگ های دیگر د رکنار جنگ سخت موضوعیت پیدا می کند. در یک بررسی اجمالی می توان می توان این جنگ ها را به صورت زیر دسته بندی کرد:

جنگ سخت: تا پایان جنگ جهانی دوم(1945م) غلبه با این نوع جنگها می باشد. جنگ سخت متکی بر قدرت سخت نظامی _ امنیتی است.

جنگ سرد(نیمه سخت): در دوره نظام دو قطبی، از پایان جنگ جهانی دوم تا مقطع فروپاشی شوروی سابق(1991م) این جنگ شکل گرفته و متکی بر تهدیدات نیمه سخت بود. البته در این دوره جنگ های سختی همانند جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با حمایت قدرت های غربی شکل گرفت وبه مدت هشت سال به طول انجامید.

جنگ نرم: این نوع جنگ از فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه داشته و متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است.آمریکایی ها با استفده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلاب های رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد،در واقع نمونه ای از جنگ نرم است. آمریکایی ها با استفاده از قدرت نرم موفق به تغییر رژیم های سیاسی در کشورهایی چون لهستان،گرجستان، چک اسلواکی، قرقیزستان، اکراین و تاجیکستان گردید. در تمامی این دگرگونی های سیاسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفا با تکیه بر قدرت نرم و ابزاررسانه، با تغییر در ارزش ها و الگوهای رفتاری از رژیم های سیاسی حاکم مشروعیت زدایی گردید و از طریق جنبش های مردمی و ایجاد بی ثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جابه جا شد.

جنگ چابک: برخی از صاحب نظران در ادامه جنگ نرم و براساس یک نوع پیش بینی علمی، از جنگ چابک سخن گفته و آن را پس از تحول بزرگ افول قدرت آمریکا ارزیابی می کنند. در واقع براساس این نظریه، پس از فروپاشی امپراطوری غرب، مبتنی بر تهدیدات نرم و سخت و مبتنی بر قدرت سخت و نرم( قدرت هوشمند) جنگ چابک رخ داد. چون فرآیند تضعیف قدرت آمریکا در ابعاد اجنماعی، سیاسی، اقتصادی و... شاهد ظهور قدرت های منطقه ای در آمریکای لاتین، خاورمیانه وآسیای جنوب شرقی و آفریقا خواهیم بود و این توزیع قدرت های منطقه ای باعث شکل گیری مدل های جدید در حوزه تعاملات بین المللی خواهد شد که از آن تعبیر به «جنگ چابک» می شود.


عملیات روانی کاربردی (1)

 در عملیات روانی کاربردی روش‌ها و تاکتیک‌های متنوع و موثری وجود دارد. متخصصان عملیات روانی با به کارگیری به موقع و مناسب یکی از این روش‌ها و یا ترکیبی از اینها براساس حالات ذهنی و روانی مخاطبان قادر خواهند بود عواطف، احساسات، تمایلات، عقاید و رفتار مخاطبان را تحت تاثیر قرار داده و ضمن دگرگون کردن تصورات آنها از حالت عاطفی ایجاد شده برای دست‌یابی به اهداف مورد نظر بهره‌برداری کنند. البته کارشناسان عملیات روانی بیاید قبل از انتخاب روش یا روش‌های مناسب، آداب ورسوم، عقاید، عادات، سلیقه‌ها، شرایط ذهنی و فکری حاکم بر مخاطبان و عکس‌العمل‌های احتمالی آنان را مورد مطالعه قرار دهند و پس از آن به انتخاب روش و اجرای آن به پردازند مهم‌ترین این روش‌ها عبارتند از:

-1- فریب:

یکی از راه‌های تأثیرگذاری بر مخاطبان دادن اطلاعات دروغین و جهت‌دار یا تصویر و وارونه از وقایع است که اغلب با ارائه و نمایش قسمت‌هایی از واقعیت یا برگزیده‌ای از آنها این امر تحقق می‌یابد. چنین تصور ناقص و دگرگون شده‌ای از واقعیت می‌تواند گروه‌های گوناگون مخاطبان مورد نظر در عملیات روانی را تحت تأثیر قرار دهند.

تاریخ زندگی اجتماعی بشر به ویژه تاریخ دوران معاصر گویای این واقعیت است که دستکاری و مخدوش کردن واقعیت‌ها از جمله شیوه‌های تبلیغی و حربه‌های به کار رفته در عملیات روانی استکبار جهانی علیه ملل مختلف به شمار می‌آید. در طول تاریخ قدرت‌های استعمارگر بزرگترین جنایت‌ها علیه ملت‌های انقلابی جهان مرتکب شده‌اند. حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در باره فریب‌کری قدرت‌های استعمارگر این‌گونه می‌فرماید:

دشمنان اسلام هر وقت دیدند که در جوامع اسلامی با اسلام نمی‌توانند بجنگند با محتوا و حقیقت اسلام به نام اسلام جنگیدند و سعی کردند افکار التقاطی و دروغین خود را مطرح کنند.

یکی از راه‌های تأثیرگذاری بر مخاطبان دادن اطلاعات دروغین و جهت‌دار یا تصویر و وارونه از وقایع است که اغلب با ارائه و نمایش قسمت‌هایی از واقعیت یا برگزیده‌ای از آنها این امر تحقق می‌یابد

متخصصان عملیات روانی با وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها نزد مخاطبان اطلاعات غیرواقعی، مخدوش و غلط را میان آنان ترویج و تصویر نادرست از واقعیت‌ها در اذهن مخاطبان ایجاد می‌کنند البته باید توجه داشت که این اطلاعات دروغین و فریب کارانه می‌بایستی از طرفی قانع کننده و مدلل باشد و از سوی دیگر به گونه‌ای در پوشش اختفاء ارائه شود که مخاطبان به دشواری قادر به باز‌شناسی حقایق گردند.

به عنوان نمونه: آمریکا با فریب افکار عمومی و تلقین این شائبه که عراق مسلح و مجهز به سلاح‌های کشتار جمعی و میکروبی می‌باشد توانست برای حمله به عراق مجوزی مجازی و خلاف واقع برای خود ترتیب دهد و عملا از این اصل مهم به نفع خود بهره برد در طول تاریخ سردمداران و حاکمان به وفور از این حربه استفاده کرده‌اند.

جادوی ذهن

 شگردهای جنگ روانی(2)

در مقاله قبلی با عنوان شگردهای جنگ روانی به تعریف و بیان اولین شگرد در جنگ روانی که فریب نام دارد، پرداختیم حال در ادامه با سه شگرد دیگر به نام های تخدیر، تشجیع و تطمیع آشنا می شویم.

-2- تخدیر:

در این روش متخصصان جنگ‌های روانی برای کند و متوقف کردن رفتار مخاطبان پشتوانه احساسی- عاطفی آنان را نشانه می‌روند و شور احساس حاکم بر رفتار ایشان را به تدریج کمرنگ و زایل می‌کنند زیرا خوب می‌دانند که با کاهش شور و هیجان خود رفتار نیز تضعیف و متوقف خواهد شد. در چنین حالتی مخاطبان قدرت و توان خود ار برای دستیابی به اهداف از دست می‌هند و مجبور به عقب‌نشینی، فرار و یا تسلیم می‌شوند. با کاهش شورو هیجان مخاطبان روحیه و اراده آنان نیز تضعیف شده و توان مبارزه را از دست خواهند داد. گسترش مظاهر دنیوی و مادی از حربه‌هایی هستند که بسیاری از مواقع افراد مبارز و دارای توان مبارزه را از دست خواهند داد. گسترش مظاهر دنیوی و مادی از حربه‌هایی هستند که بسیاری از مواقع افراد مبارز و دارای پشتکار زیاد را به دلیل بی‌توجهی به ارزش‌های درونی خود به افرادی مادی، دنیاپرست و عافیت‌طلب تبدیل می‌کنند. استکبار جهانی به تجربه و زیرکی دریافته است که گسترش فساد و بی‌بند و باری از اساسی‌ترین و کارآمدترین حربه‌ها برای از بین بردن اعتقادات دینی، ارزش‌ها و آداب و رسوم ملی و فرهنگ ملت‌های جهان است و به همین رو پایه و اساس هجوم روانی و تبلیغاتی دستگاه‌های خود را بر ایجاد و گسترش بی‌بند و باری، فساد و خشونت در بین مخاطبان گوناگون خود در سراسر دنیا- به ویژه جهان سوم- قرار داده است.

مقام معظم رهبری درباره این خطر می‌فرماید:

بعضی از دستگاه‌های جاسوسی دولت‌های استکباری اظهار‌نظر کرده‌اند که برای ایران و مقابله با انقلاب اسلامی یکی از دو راه برای ما بیشتر نمانده ا ست، یکی این است که ما فساد و فحشاء را در جامعه آنان نفوذ دهیم و جوانانشان را سرگرم کنیم و زنان و مردانشان را از هدف‌های متعالی و بلند غافل کنیم. آنها را سرگرم منجلات فساد و فحشاء و شهوت نماییم و دیگر اینکه بین آنها اختلاف اندازیم.

کارشناسان جنگ‌های روانی با بهره‌گیری از جوانب عاطفی و احساسی مخاطبان خود را تشجیع و آنان را برای نیل به هدف معینی تشویق می‌کنند

-3- تشجیع:

برخلاف روش قبلی یعنی تخدیر، در این روش متخصصان جنگ‌های روانی باید شور و شوق تلاش و حرکت به سوی هدف مطلوب را در مخاطبان برانگیزند و عواطف و احساسات و رفتار آنان را تقویت کنند. برای مثال حسن دفاع از دین، وطن، نژاد و قوم و یا تقویت حس تنفر از دشمن متجاوز، مبارزه با ظلم و استثمار و... روحیه تلاش و حرکت بی‌وقفه به سوی هدف را در مخاطبان پرورش می‌دهد.

کارشناسان جنگ‌های روانی با بهره‌گیری از جوانب عاطفی و احساسی مخاطبان خود را تشجیع و آنان را برای نیل به هدف معینی تشویق می‌کنند. تبلیغات نازی‌ها و فاشیست‌ها برای انتشار ایدئولوژی خود و بالا بردن موفقیت و کاهش شکست‌ها از همین مقوله است.

حضور توده‌های میلیونی مردم انقلابی ایران در صحنه‌های مختلف انقلاب، جنگ با رژیم متجاوز عراق نمونه بسیار روشن تشجیع است که با هدایت علما و رهبران اسلامی در برهه‌های حساس حضوری فعال داشته‌‌اند.

-4- تطمیع:

مخاطبان برای دستیابی به هدف اصلی خود ناچارند بعضی از هدف‌های فرعی را فراموش و برخی امتیازات را رها کنند. متخصصان جنگ‌های روانی با شناخت و آگاهی از این مهم می‌کوشند اهداف قابل دسترسی و بی‌درد سرتری را به مخاطبان پیشنهاد کنند و یا برای آنان پاداش در نظر بگیرند. زیرا آز و طمع محرکی نیرومند است و بسیاری مواقع پاداش می‌تواند مخاطبان را به دگرگونی علایق، مقاصد و راهکارهایشان تشویق و آنان را تطمیع کند. گاهی به دنبال نتایج یک پاداش حساب شده و مفید دشمنان سابق به نیروهای بی‌طرف و یا به دوستان خوبی تبدیل می‌شوند.

متخصصان جنگ‌های روانی برای دستیابی به این منظور باید محرک‌های مناسب و کارآمدی را مورد استفاده قرار دهند. اعلام وعده‌های گوناگون به سربازان و مردم کشورهای درگیر از این مقوله است


بی اعتماد شو!

شگردهای جنگ روانی(3)

مقاله ای که پیش رو داریم ادامه ی شگردهای جنگ روانی است، تا به حال در دو مقاله با پنج شگرد آشنا شدیم و در اینجا دو شگرد دیگر را را با هم می خوانیم.

برای مطالعه شگردهای قبلی می توانید به مطالب زیر مراجعه کنید:

-5- روشنگری:

وظیفه اساسی کارشناسان جنگ‌های روانی در این روش ارایه حقایق و آشنا ساختن مخاطبان با اهدافی است که باید در پیش گیرند، به عبارت دیگر در این روش تلاش بر این است تا درک منحرف و نامتوازن مخاطبان با حقیقت همسان و هماهنگ شود. البته کارشناسان باید تحلیل و شناخت دقیق از اعتقادات، افکار، تمیلات و نحوه رفتار مخاطبان خود داشته باشند. زیرا در غیر این‌صورت امکان دارد پس از انتشار حقایق خلاف رفتار مطلوب نظر مجریان عملیات روانی از آنا بروز کند روشنگری دو ویژگی عمده همراه دارد، اول آنکه شرایطی را فراهم بکند تا مخاطبان خودی با آگاهی از حقایق در برابر تهاجم سیل شایعات و اکاذیب مقاوم شود و از طرفی تلاش دو چندان برای نیل به اهداف از خود به نمایش گذارند و در نتیجه پایداری آنان در برابر تهدیدات دشمن افزایش می‌یابد.

کارشناسان جنگ‌های روانی در رویارویی با دشمن می‌کوشند با بکارگیری این روش یعنی روشنگری در مخاطبانی که در جبهه دشمن هستند نسبت به رهبران سیاسی و نظامی آنان شک و تردید ایجاد کنند و به جو بی‌اعتمادی، بدبینی و دلسردی نسبت به اهداف در میان آنان دامن زده و در نهایت پایداری و تلاش ایشان در دستیابی به اهداف را ضعیف و سست کنند.

رهبر انقلاب یکی از راه‌های ایمن ساختن مردم در مقابل عملیات روانی و تهاجم تبلیغاتی دشمن را افزایش آگاهی صحیح مردم دانسته و می‌فرماید:

((اگر بتوانیم آگاهی صحیح و معرفت درست را پیرامون مسائل جهان و موقعیت جمهوری اسلامی به مردم بدهیم مردم را به معنای واقعی کلمه در مقابل با همه گونه تهاجمات تبلیغات و اقدامات بدخواهانه دشمن مصونیت بخشیده‌ایم.))

متخصصان جنگ‌های روانی می‌کوشند با وارد کردن ضربه‌های روانی و درونی پی در پی، مقدمه شکست بیرونی را فراهم آورند

-6- ارعاب و ایجاد ترس:

یکی از روش‌های موثر و کارآمد در بین نفرات دشمن که از دیرباز مورد استفاده طرف‌های درگیر و متخاصم بوده است، استفاده از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای درگیر به منظور تضعیف روحیه و سست ساختن اراده آنان است. در این روش متخصصان و مجریان جنگ‌های روانی ضمن تهدید و ترسانیدن مخاطبان با بهانه‌ها و دسیسه‌های گوناگون به آنان چنین القاء می‌کنند که خطرات و صدمات احتمالی و حتی قطعی فراوانی بر سر راه آنان کمین کرده است و آنچه که برای ایشان مهم و ارزشمند است در معرض خطر نابودی و ویرانی قرار دارد. متخصصان جنگ‌های روانی می‌کوشند آینده‌ای مبهم و تاریک و توام با سختی‌ها و مشکلات فراوان برای افراد دشمن و کسانی که تلاش دارند با دشمن همکاری کرده و یا او را مورد پشتیبانی و حمایت قرار دهند ترسیم کرده و به آنان تلقین کنند که توان و امکانات لازم برای دستیابی به اهداف خود را ندارند. به این ترتیب، متخصصان و مجریان جنگ‌های روانی می‌کوشند با تزریق و القای مفاهیم و پیام‌های مورد نظر خود، مخاطبان را به ترک لجاجت و دشمنی و در نهایت تسلیم و تمکین در برابر خواسته‌های خود وادار کنند. حضرت‌آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در این خصوص می‌فرماید: (( آمریکایی ها دارند اینگونه تبلیغ می‌کنند و وانمود می‌نمایند که اگر کشوری با آنها بد باشد تمام راه‌ها به روی او بسته خواهد بود.))

متخصصان جنگ‌های روانی می‌کوشند با وارد کردن ضربه‌های روانی و درونی پی در پی، مقدمه شکست بیرونی را فراهم آورند.

خیلی نامحسوس!

شگردهای جنگ روانی (4)

7- القاء غیرمستقیم: این روش معمولاً هنگامی به‌کار گرفته می‌شود که مخاطبان نسبت به دریافت مستقیم پیام و اطلاعات از خود مقاومت نشان می‌دهند. در این شیوه متخصصان جنگ‌های روانی بدون موضع‌گیری آشکار منظور خود را به مخاطبان القاء می‌کنند، به عبارت دیگر آنان منظور و پیام خود را در قالب موضوعاتی به ظاهر بی‌ارتباط و یا دو پهلو بیان می‌کنند. متخصصان جنگ‌های روانی می‌دانند که بعد از مدتی فقط اجمالی از پیام در ذهن مخاطبان باقی می‌ماند، برهمین اساس در مراحل بعدی با استفاده از این حافظه منظور و پیام‌ اصلی خود را به آنان منتقل می‌کنند. از نکات مورد توجه در این روش این است تا زمانی که مخاطبان نسبت به موضوعی از خود حساسیت نشان می‌دهند می‌توان از آن بهره‌برداری کرد زیرا هنگامی که حساسیت ایجاد شده کاهش یافته یا از بین رود آنان توجه کمتری به پیام‌های مورد نظر خواهند داشت. نکته دیگری که باید در این روش مورد توجه قرار گیرد آن است که در عملیات روانی بسیاری از اوقات چنانچه به‌طور مستقیم افکار و عقاید ریشه‌دار و ارزش‌های مورد احترام مخاطبان مورد حمله قرار گیرد نه تنها موثر نخواهد بود بلکه اثر معکوس داشته و مانند گلوله‌ای خواهد بود که پس از شلیک کمانه کرده و به شلیک کننده اصابت می‌کند. اگر مخاطبان احساس کنند هدف از ارائه پیام و یا انجام فعالیت متخصصان و عاملان عملیات روانی مخالفت با عقاید و افکار آنان نیست به رغم آنکه پیام از استدلال ضعیف‌تری برخوردار باشد، امکان پذیرش آن بیشتر است انتخاب این روش برای مخاطبانی که دارای عقاید پابرجا و ریشه‌دار هستند سودمندتر است زیرا سست ایمانان بسیار آسان‌تر مجاب شده و تغییر عقیده می‌دهند و یا افکار، عقاید، خواسته‌ها و رفتارها آنان به راحتی دستخوش تزلزل و دگرگونی می‌شود. القاء پیام و مفاهیم مورد نظر در قالب فیلم، موسیقی نمایش، نقاشی، سخنرانی و امثال آن یکی از رایج‌ترین حربه‌های مورد استفاده در روش القاء غیرمستقیم است که اذهان مخاطبان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از نکات مورد توجه در روش القاءغیرمستقیم این است که تا زمانی که مخاطبان نسبت به موضوعی از خود حساسیت نشان می‌دهند می‌توان از آن بهره‌برداری کرد رهبر معظم انقلاب حضرت‌آیت‌ا... خامنه‌ای ضمن تأکید بر نفوذ تبلیغات غیرمستقیم بر ذهن و فکر مخاطبان می‌فرماید: (ما اگر می‌خواهیم یک انسان صالح درست کنیم، یک خانواده صالح درست کنیم، یک اجتماع امن و امان درست کنیم روحیات خوب به مردم بدهیم و آنها را از دروغگویی و فریب‌گری بازداریم، مردم را از ظلم و تبعیض بازداریم و به شهامت و شجاعت و فداکاری سوق بدهیم، این در شخصیت‌هایی که آن نمایش را بازی و اجرا می‌کنند و در آن صحنه‌ای که نمایش به ما نشان می‌دهند، هم اینها ممکن است مندرج باشد و نشان داده شود اگر چه آن فیلم درباره این مضامین نباشد و درباره مسئله دیگری باشد، درباره موضوعی دور از این حرف‌ها باشد، اما به صورت جنبی و حاشیه‌ای آن هدفی که تنظیم کنند و تهیه کننده این اثر هنری دارد، کار خودش را می‌کند و ذهن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.) -8- تحریک منظور از تحریک انجام اقدام‌هایی است که بر روی حالات و رفتار مخاطبان تأثیر می‌گذارد. در این روش متخصصان جنگ‌های روانی با ارائه پیام‌ها و اطلاعات آگاهی‌‌دهنده به تحریک احساسات مخاطبان می‌پردازند و آنان را به سوی تحقق اهداف مورد نظر خود سوق می‌دهند. حس همدردی، تنفر، خشم و غضب از جمله مفاهیم تعیین کننده در این روش است که مورد توجه قرار می‌گیرند. متخصصان جنگ‌های روانی با ترسیم چهره بی‌رحم و ضد انسانی دشمن که می‌تواند واقعی و یا ساختگی باشد- و یا ترسیم چهره درد و سختی کشیده قربانیان این بی‌رحمی می‌تواند قوه خشم و غضب مردم خودی و همچنین نیروها و مردم دشمن را بیدار کند و در همان حال احساس همدردی با قربانیان و یا بازماندگان آنان را در مخاطبان برانگیزند و از آن بهره‌برداری کنند.