دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دلایل طلاق در سنین میانسالی

متاسفانه مدتی است که طلاق بین زوج‌های بالای 50 سال و میانسال در تمام دنیا، ازجمله کشور ما ایران رشد نگران‌کننده‌ و چشم گیری داشته است. حدود 15 سال پیش، آمار طلاق خاکستری در غرب 8/2 بود. در حالی که امسال این آمار به 12 درصد رسیده است!

طلاق

طلاق

دلایل طلاق میانسالی

همه سکوت کرده اند، همه اعضای خانواده دور هم و در یک اتاق نه چندان بزرگ جمع شده اند، جو سردی بر فضا حاکم شده است. امروز قرار است حرف هایی رد و بدل شود که سال های متمادی دو سرپرست خانواده در قبال آن سکوت کرده بودند. دیگر مسیر به انتها رسیده و قرار نیست، کسی از این واقعیت انکارناپذیر فرار کند. مادر ۵۳ساله و پدر ۶۲ ساله برگه های طلاق را امضا می کنند و سقفی که بیش از سه دهه خانواده ای را دربرگرفته بود به دو قسمت تقسیم می شود.
 اما چرا کار خانواده‌ها به اینجا می‌رسد؟
طلاق

برگه های طلاق و میانسالی

معمولا اگر قرار باشد سرنوشت زوجی به جدایی برسد، به احتمال زیاد این اتفاق در سال‌های اول، بخصوص در نخستین سال روی می‌دهد، اما مدتی است که جدایی بین زوج‌های بالای 50 سال در تمام دنیا، ازجمله کشور ما رشد نگران‌کننده‌ای داشته است. حدود 15 سال پیش، آمار طلاق خاکستری در غرب 8/2 بود. در حالی که امسال این آمار به 12 درصد رسیده است.
طلاق در هر سن و زمانی یک پدیده تلخ در خانواده و جامعه قلمداد می شود. به هم زدن یک زندگی که روزی با عشق آغاز شده، برای هر انسانی دشوار است. با این حال، نیروی جوانی می‌تواند به داد فرد مطلقه برسد و او را به شروع زندگی جدید و اختیارکردن همسر دوم ترغیب کند. در صورتی که این امر درباره طلاق خاکستری صادق نیست. احتمال ازدواج مجدد فرد بالای 50 سال پس از طلاق بسیار کم است و ضعف سنین پیری و کهنسالی، آرزوهای وی در زمینه‌های دیگر را هم بر باد می‌دهد.
معمولاً افرادی که در دوران پیری و با وجود داشتن فرزند، نوه و… تن به طلاق میدهند در دوران گذشته شان روی بسیاری از مسائل چشم پوشی کرده اند، اما با گذشت سال‌ها زندگی مشترک و افزایش سن، طاقت و تحمل آنها کمتر شده و با پدیدار شدن هر مسأله کوچکی بهانه‌گیری هایشان را شروع می‌کنند و به خود می‌گویند چرا باید به این زندگی مشترک ادامه دهیم؟! حالا که دیگر فرزندانمان راهی خانه بخت شده‌اند مجبور نیستم این رابطه را حفظ کنیم.
زوج‌های میانسال که برای طلاق راهی دادگاه خانواده می‌شوند همان زوج‌های دیروزی‌ای هستند که خود را ملزم به حفظ رابطه شان کرده بودند و اکنون صبرشان لبریز شده و تصمیم به جدایی گرفته‌اند. البته امروزه نیز برخلاف سال‌های گذشته زوجین جوان نیز با کوچک‌ترین مسأله پایه‌های زندگی‌شان را خراب می‌کنند و همین امر پدیده طلاق در میانسالی را کاهش داده‌است.

 

چرا طلاق در سنین بالا رخ می‌دهد؟

با اشاره به اینکه به سن 40 تا 45 سالگی دوره بحران میانسالی می‌گویند، دراین دوران افراد زندگی و هویت خود را تحت عنوان «من که هستم» مرور می‌کنند و اقداماتشان تاکنون را از انتخاب همسر گرفته تا شغل بازنگری می‌کنند و ممکن است حتی شغل خود را عوض کنند و ادامه تحصیل دهند. بسیاری از آدم هایی که در دوره میانسالی یا سالمندی هستند ازدواج هایشان با یک سری شرایط و موقعیت های خاص بوده است اما امروز این آدم ها به واسطه کار، تجربه و تغییرات اجتماعی که از جامعه گرفته اند و حتی با مشاهده زندگی فرزندان شان به این نتیجه رسیده اند که نتیجه ازدواج شان آن چیزی که دوست داشتند نبوده است. بنابراین، این آدم ها گاهی تصمیم جدیدی می گیرند، یکی از کارهایی که انجام می دهند این است که در انتخاب همسری که داشته اند، تجدیدنظر می کنند و تصمیم می گیرند از زندگی فعلی بیرون بیایند. حال این بازبینی می تواند ناشی از تحرک اجتماعی باشد یعنی اینکه موقعیت اقتصادی که داشتند پیش از این ضعیف تر بوده و حالا توانمندتر شده اند که این موضوع بیشتر درباره آقایان رخ می دهد.

زوج‌های میانسال که برای طلاق راهی دادگاه خانواده می‌شوند، همان زوج‌های دیروزی‌ای هستند که خود را ملزم به حفظ رابطه شان کرده بودند

 

سوختن و ساختن

تاخیر این جدایی ها در بسیاری از مواقع به خاطر فرهنگ نادرست ما ناشی از وجود فرزندان است. گاهی یکی از طرفین به این نتیجه می رسد که این زندگی زناشویی را دوست ندارد و می خواهد از این زندگی بیرون بیاید. زمانی که این امر را با کسی یا اعضای خانواده اش مطرح  می کند، آنها عموما این جمله را می گویند «به خاطر بچه ات بساز». این افراد به خاطر فرزندان شان از هم جدا نمی شوند و فرزند را در یک خانواده پر تنش نگه می دارند، فقط به خاطر حرف اطرافیان، با این شیوه این زندگی را تحمل می کنند اما وقتی بچه ها به از آب و گل در می آیند، تصمیم به جدایی می گیرند چرا که با خود فکر می کنند دیگر فرزندان شان آسیب های دوره کودکی را نخواهند دید و حالا می توانند بهترین تصمیم را بگیرند.
زوج‌های میانسال که برای طلاق راهی دادگاه خانواده می‌شوند، همان زوج‌های دیروزی‌ای هستند که خود را ملزم به حفظ رابطه شان کرده بودند

 

اختلاف فکری

گاهی زن ومرد به مروز زمان به دلیل تعاملات اجتماعی سطح فکر و نگرشش شان تغییر می کند. اختلاف فکری بین نگرش زوجین باعث می شود که طرفین احساس کنند همدیگر را درک نمی کنند خصوصا فردی که رشد اجتماعی، فکری و افق دید گسترده تری پیدا کرده و اینجاست که احساس  می کند همراه و همسرش گزینه مناسبی نیست و در نهایت تصمیم می گیرد در این انتخاب تجدید نظر کند.

طلاق-در-میانسالی

طلاق در سنین میانسالی

 

فقدان آموزش های لازم

گاهی بزرگان علاوه بر اینکه خودشان تمایل به طلاق پیدا می کنند، یادشان می روند به فرزندان شان آموزش دهند، زندگی مشترک و ازدواج کردن شرایط و ضوابط خاص خودش را دارد. به بیان دیگر که بدون آن توانایی ازدواج صورت بگیرد، منتهی به آسیب می شود. دو طرف در ابتدا همدیگر را تحمل می کنند به خاطر اینکه فکر می کنند به یکدیگر تعلق خاطر دارند، در یا اجباری احساس می کنند و مجبورند ادامه دهند و راه گریزی دیگر وجود ندارد.
به تدریج دوست داشتن های زندگی خرج نداشته ها می شود این فرآیند به جایی می رسد که سپرده حساب دوست داشتن خالی می شود و بعد از این دوره فرد از رابطه احساس خستگی و انزجار می کندد. وقتی این احساس انزجار به وجود می آید که سالیان سال از زندگی مشترک گذشته و تنها در شرایطی که فرد احساس می کند توانایی لازم را برای جدا شدن دارد تصمیم می گیرد از این زندگی بیرون بیاید که شاید در آن زمان یک خانم یا آقای ۵۰ ساله باشد ولی تفاوتی ندارد چرا که این فرد آنقدر خسته است که تحمل ماندن در زندگی مشترک را ندارد.

عادی شدن طلاق

روزگارانی نه چندان دور چیزی به نام جدایی از همسر به هیچ وجه مرسوم نبود و زن باید با پیراهن سفید به خانه بخت می‌رفت و با کفن سفید هم از آنجا خارج می‌شد، اما امروزه آمار طلاق افزایش یافته و به همین دلیل قبح طلاق هم برای خانواده‌ها ریخته است. متاسفانه امروزه در هر فامیلی تعدادی دختر و پسر طلاق گرفته دیده می‌شوند و این یعنی این که باید هر روز شاهد افزایش این رخداد تلخ در زندگی زوج‌ها باشیم.

طلاق

طلاق

طلاق:

در اینکه طلاق پدیده شومی است که این روزها گریبان جامعه را گرفته است حرفی نیست ولی در بعضی مواقع این امر اجتناب ناپذیر است و این نشان از حکمت دین اسلام دارد که با اینکه طلاق را مذموم می دارد ولی آن را ممنوع نمی سازد. برخلاف برخی از ادیان که طلاق در آن حرام است و زوجی که هیچ سازشی با یکدیگر ندارند باید بسوزند و بسازند و یا اینکه به راههایی کشیده شوند که به هیچ وجه قابل قبول نیست. حال اگر هر دوی زوجین به این نتیجه رسیده باشند که طلاق به نفع آنهاست و راضی به جدایی باشند نمی توان از پیامدهایی که هر کدام از آنها را درگیر خواهد کرد به راحتی گذشت . غالباً طلاق پیامدهایی در ابعاد فرهنگی ، خانوادگی ، اجتماعی ، اقتصادی را به همراه خواهد داشت که در این میان سهم زنان از این پیامدها و ناخوشی ها بیشتر خواهد بود.

طلاق.

طلاق پدیده شومی است

پیامدهای طلاق برای زنان

زنان پس از طلاق در معرض فشارهای روحی و روانی قرار میگیرند ، زنی که با هزار امید و آرزو پا در خانه مردی می گذارد هیچ گاه تصور پاشیده شدن کانون زندگیش را ندارد ولی زمانی که با این مسئله مواجه می شود یأس و ناامیدی است که با اینگونه زنان همراه خواهد شد و در بعضی از موارد آنها را تا مرز افسردگی نیز خواهد کشاند. اضطراب و نگرانی از بازگشت به منزل پدری ، نوع برخورد اطرافیان ، ترس از سرزنش شدن در مورد عدم توانایی اداره زندگی ، و در بعضی مواقع عذاب وجدان و پشیمانی مشکلات روحی دیگری است که زنان مطلقه را با خود درگیر می سازد.
اگر زنی که طلاق گرفته است دارای فرزند باشد مشکلات بیشتری در انتظار اوست به دلیل اینکه حق حضانت زنان بر کودکان با توجه به قانون مدنی تا هفت سالگی می باشد . جدایی از فرزند نیز از مشکلات است که به شدت زنان را رنج خواهد داد و از سوی دیگر این مورد تبدیل به حربه ای شده است برای برخی از مردان سود جو که با دادن حق حضانت به زنان در قبال گذشتن از حقوق مالی خویش آنها را از حقوق حقه خویش محروم می کنند و برخی دیگر از کودکان به عنوان ابزاری برای انتقام ازهمسران سابق خود استفاده می کنند و آنها را از دیدار کودکان خود محروم می سازند.
پیامدهای اجتماعی مسئله بعدی زنان مطلقه است . عدم پذیرش فرزندان زنان مطلقه در ازدواج های بعدی ، ترس از ازدواج با اینگونه از زنان با تصور داشتن مشکلات شخصیتی و وقوع طلاق مجدد ، انتخاب به عنوان همسر دوم و صیغه ای ، در امان نبودن از طعنه ها و کنجکاوی های اطرافیان ، سرخوردگی اجتماعی و بسیاری دیگر از این دست امور که زنان مطلقه را با چالشی سخت رو به رو خواهد کرد.
اگر زنی که مطلقه شده است به هر دلیلی نتواند به خانه پدری بازگردد و از حمایت آنها بهره مند شود باید با مشکلات اقتصادی نیز دست و پنجه نرم کند ، زنانی که دارای درآمد و سرمایه مالی نیستند بعد از طلاق اگر از جانب فرد دیگری حمایت نشوند برای تأمین مسکن و مایحتاج زندگی خود نیز دچار مشکلاتی خواهند شد و اگر حضانت فرزندان را هم بر عهده گرفته باشند اوضاع به مراتب سختتر خواهدبود. و متاسفانه در بعضی از موارد دیده شده است که این زنان برای تأمین نیازهای اقتصادی خود به سمت فعالیت های بزهکارانه کشیده شده اند.

در مورد آسیبهای اجتماعی مردان بعد از طلاق ( با اینکه نسبت به زنان با آسیب های کمتری مواجه اند.) می توان گفت مردان هم از این آسیب ها در امان نیستند . افزایش بزهکاری در مردان مطلقه ، اختلالات و انحرافات جنسی ، تمایل به زندگی مجردی و .. از جمله آسیبهایی است که این  مردان را تهدید می کند
طلاق

زنان پس از طلاق در معرض فشارهای روحی و روانی قرار میگیرند

پیامدهای طلاق برای مردان

طلاق برای کودکان و زنان پیامدهای ناگواری را به همراه دارد ولی نباید فراموش کرد که این مسئله عواقب ناگوار و آسیبهایی را نیز برای مردان به وجود خواهد آورد. مردان نیز با مشکلات روحی و روانی نظیر افسردگی یأس ، ناامیدی ، کاهش اعتماد به نفس بعد از طلاق مواجه می شوند مردان همانند زنان در این دوران مستعد ابتلاء به افسردگی هستند.
مردان به دلیل تفاوت در مکانیزم های دفاعییشان با زنان و بسته به شخصیتی که دارند ممکن است بعد از طلاق دچار مشکلاتی نظیر ناراحتی های قلبی و عروقی ، بیماریهای ریوی و گوارشی و ریزش موی سر شوند. نکته دیگری که وجود دارد این است که مردان به دلیل داشتن مشغله های بیرون از منزل به راحتی توانایی اداره خانه و زندگی خود و نگهداری و تربیت فرزندان را ندارند و این مسئله آنها را در تنگنایی شدید قرار خواهد کرد.
در مورد آسیبهای اجتماعی مردان بعد از طلاق ( با اینکه نسبت به زنان با آسیب های کمتری مواجه اند.) می توان گفت مردان هم از این آسیب ها در امان نیستند . افزایش بزهکاری در مردان مطلقه ، اختلالات و انحرافات جنسی ، تمایل به زندگی مجردی و .. از جمله آسیبهایی است که این  مردان را تهدید می کند.
در مورد آسیبهای اقتصادی باید گفت مردان با کابوسی به عنوان مهریه های سنگین مواجه هستند ، مهریه هایی که در هنگام تعیین آن با خیال چه کسی داده و چه کسی گرفته آن را پذیرفته اند و حال به دلیل وقوع طلاق مجبور به پرداخت آن هستند مهریه های نجومی که یا باید به خاطر آن بهترین سالهای زندگی را به دلیل عدم توان پرداخت در پشت میله های زندان بگذرانند و یا با پرداخت قسمتی آز آن و یا تمام آن کل سرمایه زندگی خود را از دست بدهند. طلاق با این که در بعضی مواقع راه گشاست ولی به نظر می رسد مانند طوفانی عمل می کند که کسی از آسیبهای آن در امان نیست .


طلاق و جدایی ممکن است آسیب‌هایی به همراه داشته باشد که یکی از آنها افسردگی است اما در شرایطی که زن و مرد به این باور رسیده باشند که چاره‌ای جز طلاق وجود ندارد. احتمال بروز این آسیب به حداقل می‌رسد.

طلاق

طلاق

طلاق یک تغییر اساسی در زندگی است که شخص را دچار سردرگمی میکند . ناگهان خودتان به تنهایی میبایست از پس مواردی مانند پول بچه ها شغل تغییرات و موقعیتهایی که اعضای خانواده را تحت فشار قرار میدهد بر بیایید .

cut family divorce

چه وقت باید جدا شوید؟

برخی زوج‌ها با آگاهی و شناخت یا پس از پایان جلسات مشاوره به این نتیجه می‌رسند که ادامه زندگی مشترک برایشان غیر ممکن است. بسیاری از ما تصور می‌کنیم که طلاق همواره باید با درگیری، دعوا، نزاع و نارضایتی‌های بی‌شمار همراه باشد و بعد از چند سال رفت و آمد در دادگاه خانواده سرانجام حکم طلاق صادر شود اما گاهی اوقات برخی زوج‌ها با شناخت و آگاهی تصمیم می‌گیرند جدایی بی دردسرتری داشته باشند و به زندگی مشترکشان پایان دهند تا آرامش بیشتری را تجربه کنند و مشکلات را با روش مناسب‌تری پشت سر بگذارند. روانشناسان معتقدند که در چند مورد می‌توانید طلاق آرامی داشته باشید و با توافق از هم جدا شوید.

1- وقتی اختلاف و اعتقادات به شکل بنیادی و زیر بنایی باهم تفاوت دارند و زوج‌ها می‌پذیرند که نمی‌توانند به نیازهای هم پاسخ بدهند و توافق مثبتی را احساس نمی‌کنند.

2- در صورتی که بارها و بارها برای حل مشکلات و آشتی با هم روش‌هایی را پیش گرفته‌اند اما هیچکدام موثر واقع نشده است.

3- شرایط زندگی فعلی برای زن و شوهر با سختی و دشواری همراه است و آرامش زندگی شان را از دست داده‌اند.

4- وقتی توانایی درک متقابل وجود ندارد و زوج‌ها علاقمندی‌های همدیگر را به خوبی نمی‌شناسند در واقع اختلافات کلامی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی مهمترین عواملی است که زوج‌ها را به سمت جدایی سوق می‌دهد.

5- هنگامی که زن و مرد نمی‌توانند با هم حرف بزنند و به جای گفتگو باهم دعوا می‌کنند.

نکته: ممکن است برخی از این موارد در زندگی مشترک باهم دیده شود اما دلیل نمی‌شود که خیلی زود برای طلاق دست به کار شوید. تصمیم به جدایی برای این موضوع بستگی دارد که مشکلات چقدر جدی باشند و تا چه حد شدت پیدا می‌کنند مشاوران خانواده در این زمینه راهنمایان خوبی هستند.

divorce photo

ورود خانواده‌ها ممنوع

دخالت خانواده‌ها از جمله عواملی است که گاهی اوقات سبب جدایی می‌شود یا به وخامت اوضاع دامن می‌‌زند حتی اگر می‌خواهید با آرامش و دلایل منطقی از همسرتان جدا شوید، سعی کنید این آمادگی ذهنی را برای خانواده‌ها فراهم کنید تا بعدها از سوی آنها سرزنش نشوید. در این صورت حالت‌های افسوس و پشیمانی بیشتر ایجاد می‌شود و شاید پیش خودتان بگویید کاش تحمل می‌کردم. البته گفت‌وگو با خانواده‌ها باید به اندازه‌ای باشد که آنها در جریان قرار گیرند و البته توضیح دلایل قانع‌کننده برگ‌ برنده شماست تا با مخالفت آنها روبه‌رو نشوید وقتی خانواده‌ها بدانند که جدایی شما به صلاح هر دو طرف است و زندگی‌تان لذت‌بخش نیست. این اتفاق را راحت‌تر می‌پذیرند.

جدایی بعد از سال‌ها زندگی مشترک

بعضی روان‌شناسان معتقدند اگر زوج‌ها بتوانند تا دو سال اول زندگی مشترک به تفاهم برسند زندگی‌شان دوام خواهد داشت. اما در این مورد استثنا هم وجود دارد. در مواردی زوج‌ها بعد از سال‌ها زندگی مشترک و با داشتن فرزندان بزرگسال و حتی نوه تصمیم به جدایی می‌گیرند و به این نتیجه می‌رسند که ادامه زندگی مشترک فایده‌ای ندارد در صورتی که زوج‌ها در سنین بالا همه قدم‌ها را برداشته و متوجه شده‌اند که نمی‌توانند به زندگی مشترک ادامه دهند، می‌توانند برای طلاق اقدام کنند و البته توصیه می‌شود که پس از جدایی برای بهبود روان نزد مشاور و روان‌شناس بروند تا راحت‌تر به زندگی عادی برگردند علت‌شناسی طلاق و زوج درمانی به آنها کمک می‌کند تا مشکلات را بشناسند و به تفاهم مشترک برسند حتی یکی از زوج‌ها با مراجعه به مشاور می‌تواند دوباره این موضوع صحبت کند که طلاق او تا چه حد درست بوده، در نهایت به رضایت برسد و شرایط را بپذیرد.

طلاق ممکن است آسیب‌هایی به همراه داشته باشد که یکی از آنها افسردگی است اما در شرایطی که زن و مرد به این باور رسیده باشند که چاره‌ای جز طلاق وجود ندارد. احتمال بروز این آسیب به حداقل می‌رسد.

وقتی طلاق مفید است

در شرایطی که زن و شوهرها با آگاهی و بدون تنش و دردسر از هم جدا می‌شوند، این جدایی برای‌شان مزایایی هم به همراه دارد و کمتر آسیب‌ می‌بینند وقتی یکی از زوج‌ها مایل به طلاق نباشد درگیری و مشکلات بیشتری ایجاد می‌شود. هر قدر دلایل جدایی منطقی‌تر باشد، هر دو طرف شرایط موجود را راحت‌تر می‌پذیرند و با شرایط کنار می‌آیند بنابراین مهم است که با خودتان رو راست باشید و در نبرد علل و احساس، کاری کنید که منطق‌تان در عواطف پیروز شود. وقتی دو طرف آمادگی ذهنی دارند از نظر عاطفی کمتر آسیب می‌بینند و اگر بچه داشته باشند، فرزندان هم ساده‌تر با جدایی والدین‌شان کنار می‌آیند بنابراین بهتر است برای فرزندان هم دلایل قابل قبولی برای طلاق توضیح دهید تا بعدها شما را سرزنش نکنند.

مقابله با افکار منفی

افرادی که در آستانه جدایی از همسرشان قرار دارند یا طلاق می‌گیرند ممکن است در این روند با یک سری افکار منفی هم روبه‌رو شوند.

اما در شرایطی این افکار به حداقل می‌رسد و مراحل جدایی با تنش کمتری طی می‌شود شاید از خودتان بپرسند «آیا تصمیم من درست بوده است؟» یا بگویند «تحمل تنهایی مشکل‌تر است با زندگی مشترکی که در آن ناراضی بودم ؟» نکته مهم اینجاست که فرد باید سعی کند قبل از طلاق و جدایی برای خودش روشن کند که غیر از این راه دیگری نداشته و طلاق برای او بهترین گزینه ممکن به شمار می‌رود یکی از بهترین راهکارها برای مقابله با افکار منفی استفاده از مشاوره است. در این صورت یاد می‌گیرید که برای پیشگیری از ورود افکار منفی به مغزتان از روش‌های درستی استفاده کنید.

divorce
ارتباط دوستانه بعد از طلاق

زوج‌هایی که فرزند یا نوه دارند لازم است که بعد از طلاق با هم در ارتباط باشند بنابراین بهتر است روابط دوستانه‌شان را حفظ کنند در واقع روان‌شناسان توصیه می‌کنند که زوج‌ها پس از طلاق به‌عنوان یک غریبه محترم یکدیگر را تحمل کنند و در ظاهر نشان دهند که با هم دشمنی ندارند. در این صورت می‌توانند در مهمانی یا تولد نوه‌ها شرکت کنند و ارتباطات بیشتری داشته باشند. این کار زمینه افسردگی و اضطراب را کاهش می‌دهد و توصیه بسیار مهمی است. در واقع قرار نیست که زوج‌ها همدیگر را دوست داشته باشند ولی می‌توانند حداقل رابطه را حفظ کنند تا از لحاظ روانی زندگی‌شان سالم‌تر شود.

پس اگر شما هم در سنین بالا در آستانه جدایی هستید به این فکر کنید که طلاق هم بخشی از زندگی انسان بوده و هر دوی شما در این جدایی نقش داشته‌اید. بنابراین واقعیت‌ها را بپذیرید و احساساتی رفتار نکنید.
طبیعی است که ناراحت باشید اما به هر حال قبول کنید که دشمن نیستید و می‌توانید همسر سابق‌تان را بدون ناراحتی باز هم در جمع‌ها ببینید و احساس ندامت و پشیمانی نداشته باشید.

در اینجا توصیه هایی وجود دارد که ” چگونه زندگی جدید را پس از جدایی شروع کنید ؟”  اگر مشکلاتی دارید بدانید که :

* بعد از اتمام این زندگی ، زندگی جدیدی در انتظار شماست .

در حال حاضر به سختی می توانید باور کنید زیرا روزی این زندگی چیزی بود که شما خواستار آن بودید . شما خواهان  ایجاد و  تداوم آن بودید .

* خودتان را فریب ندهید .

از خودتان بپرسید : آیا به راستی این زندگی را می خواهید یا به علت ترس دو دستی به آن چسبیده اید ؟ اگر فکر تنها ماندن ترسناک تر از بودن در یک زندگی از هم پاشیده است خب به ترسهایتان اجازه دهید تا تصمصیم گیرنده باشند . آیا برای از دست دادن زندگی که بود یا میبایست باشد هنوز سوگواری میکنید؟

* روزهای زندگیتان را هدر ندهید .

اندوهگین بودن هیچ محدوده زمانی ندارد اما زندگی محدود است . شما این را متوجه بشوید یا نشوید ، زمان به سرعت سپری میشود. زمانی میرسد که شما باید حقیقت را بپذیرید و بگویید : ”  من باید کاری برای زندگی ام انجام دهم بچه هایم را بزرگ کنم و کاری کنم که زندگی شاد و معناداری داشته باشم و شخصی فعال در جامعه باشم .” پس از هم اکنون قدمهای استوار بردارید و به جلو حرکت کنید .

* افکار مصیبت بار را از ذهن تان دور کنید .

” زندگی من تمام شده است .” ” من همه چیز را از دست دادم .” ” همه چیز خیلی بد است .” افکاری هستند که تاثیرات خیلی قوی بر چگونگی احساس شما دارند . متوجه باشید که واقعا اینها درست نیستند . زندگی شما تمام نشده است فقط یک شروع جدید برای شماست . تغییر پیش فرضهای منفی در ذهن تان  به تغییر احساسات شما کمک میکند .

* زمان خود را با افسوس هدر ندهید .

شما باید به خودتان بگویید : ” اتفاقی است که افتاده !” شما نمی تواتید به گذشته برگردید و کاری انجام دهید اما می توانید کارهای زیادی را هم اکنون انجام دهید .

* برای فرزندانتان الگو باشید .

در آینده فرزندانتان چگونه والدینی خواهند بود وقتی شما در جایی نشسته و گریه میکنید ، به نقطه ای زل می زنید و افسوس گذشته را می خورید ؟ وقتی شما جدایی را پذیرفتید زمان پیشرفت در زنگی تان است .

به خاطر فرزندانتان با همسر سابق خود رابطه جدیدی را تعیین کنید .
در رابطه سابق شما همسر وی بودید اما در حاضر یک دوست معمولی هستید بخاطر بچه هایتان .

* با کودکانتان صحبت کنید .

طلاق ممکن است زخمهای عاطفی را برای بچه هاایجاد کند . با آنها صحبت کنید . با آنها درباره اتفاقاتی که درحال وقوع است و احساساتی که آنها نسبت به وقایع کنونی دارند صحبت کنید و به آنها اطمینان دهید همه چیز بهتر خواهد شد. اگر آنها خیلی چیزها را بدانند می توانند به شما در این مراحل کمک کنند و به این ترتیب آنها هم احساس قدرت می کنند .

* از دیگران کمک بگیرید.

اگر از مردم کمک بخواهید خوشحال می شوند . این لطفی است در حقشان که به آنها اجازه می دهید کاری برایتان انجام دهند .یک گروه حمایت کننده از نزدیکترین دوستانتان داشته باشید که حمایتگرعاطفی ،راهنمای همیشگی ومشوق شما در کارهایتان باشند.بدانید شما اولین نفری نیستید که از سایرین کمک می گیرید.

* از امکانات و موهبت های اطراف خود استفاده کنید.

هرکاری که می توانید برای رسیدن به موفقیت انجام دهید. توانایی ها و نقاط قوت خودتان را کشف کنید و برای کمک به خود و حرکت در یک مسیر جدید و مثبت روی آنها متمرکز شوید.هرشخصی حقیقت وجودی دارد که فقط خودش میداند وباور دارد . به یاد داشنه باشید که شما نتایجی در زندگی بدست می آورید که ابتدا باور دارید و سپس شایستگی آن را.

* برای خودتان وقت بگذارید.

خودتان را در اولویت قرار دهید ،کمی خودخواه باشید و کاری را فقط برای خودتان انجام دهید.بهترین هدیه ای که شما می توانید به فرزندانتان بدهید اینست که از خودتان خوب مراقبت کنید. یک کلاس جدید را امتحان کنید، ورزش را شروع کنید و سرگرمی های فراموش شده که سابقا انجام می دادید را دوباره شروع کنید.

* خانه رویایی تان را بسازید.

اگر شما مجبور به تغییر منزل شدید دنیا به آخر نرسیده است. بدانید که شما و بچه هایتان  میتوانید خاطراتی را بسازید که آنجا خانه رویاهایتان شود.

* خود واقعی تان را بیابید.

شما ممکن است زمان طولانی نیمی از یک زوج بوده اید. اما شما هنوز صددرصد یک شخصیت واحد هسنید. آن شخص را دوباره کشف کنید.

* آنچه را دوست دارید انجام دهید.

هرروز وقتی از خواب بر می خیزید چه چیزی شما را به هیجان می آورد.یک لیست از آنچه شما را به اهدافتان میرساند تهیه کنید.

* روحیه شاد داشته باشید.

در زندگی جدید کمی تفریح و شادی کنید. خاطرات زیبایی را     با فرزندانتان بسازید تا با اعتماد بنفس و حس احترام به خود بسوی آینده بروند.

* درآینده از خود مراقبت کنید.

این مهم است که همیشه به روابط خود توجه کنید و از خود بپرسید که :”  چقدربودن در این رابطه ارزش دارد؟” اگر شما در آن رابطه کاملا خودرا فراموش می کنید پس بهای سنگینی را می پردازید.

روشهای بازسازی زندگی عادی بعد از طلاق

گام ۱- انکار

ابتدا باورتان نمی شود این اتفاق برای شما افتاده باشد. حس می کنید یک کابوس طولانی می بینید و هر لحظه ممکن است از خواب بپرید و از این کابوس خلاص شوید.

گام ۲- ترس

وقتی که باور کردید جدا شده اید، تازه ترس ها به سراغ تان می آیند. ترس هایی مثل اینکه نکند از پس زندگی جدید و تنها برنیایم.

گام ۳- سازگاری

حالا برای اینکه ترس هایتان برطرف شود دست به هر کاری می زنید. بعضی از این راه حل ها برای کوتاه مدت جواب می دهد اما در بلندمدت نه. معمولا این راه حل ها بچگانه اند، چرا که در بچگی جواب داده اند.

گام ۴- تنهایی

حالا که بعضی از راه حل هایتان برای زندگی مستقل جواب نداد احساس تنهایی می کنید. این فکر به سرتان می زندکه دو نفری راه حل پیدا کردن برای این مشکل ها چقدر راحت بود. احساس تنهایی بعد از طلاق یکی از آن گردنه هاست که اگر از آن بگذرید بقیه گام ها راحت تر طی می شوند.

گام ۵- به دنبال دوستان قدیمی

در این گام برای رفع احساس تنهایی تان دنبال یک دوست می گردید. معمولا ابتدا به سراغ دوستان قدیمی می روید.مشکل تازه اینجا شروع می شود. بعضی ها دوستان مشترک شما و همسرتان بوده اند. بعضی ها بعد از جدایی رابطه شان را به هر دلیلی با شما کم کرده اند. بعضی ها را هم خودتان طرد کرده اید اما بالاخره می توانید دوستان خودتان را پیدا کنید.

گام ۶- احساس گناه یا طرد شدن

همانطور که در شماره قبل هم گفتیم احساس گناه و طرد شدن دو روی یک سکه اند. اگر شما پیشنهاددهنده جدایی باشید احساس گناه می کنید و اگر مخاطب این پیشنهاد باشید احساس طرد.

گام ۷- اندوه

تازه اینجاست که غم به قلب شما هجوم می آورد. اینجاست که حس می کنید چیز بزرگی را از دست داده اید. همیشه بعد از هر از دست دادنی غم است که به دست می آید.

گام ۸- خشم

بعد از غم خشم می آید. احساس می کنید در حق تان بی انصافی شده است. احساس می کنید یک نفر حق زندگی مشترک خوب را از شما گرفته است. معمولا در ذهن شما آن آدم کسی نیست جز همسر سابق تان.

گام ۹- رها کردن

حالا دیگر می خواهید رها کنید. می خواهید از زندگی قبلی دل بکنید. حالاست که متوجه می شوید از نظر فیزیکی جدا شده اید اما از نظر ذهنی نه. دل کندن کار سختی است اما ممکن است.

گام ۱۰- خودارزشمندی

بالاخره گام های حس های مثبت فرا می رسد. اولین حس این است که من آدم با ارزشی هستم. چیزی که طلاق ممکن است آن را له کرده باشد. آخر این گام به احساس خوب خودارزشمندی می رسید.

گام ۱۱- انتقال

حالا دیگر بیدار شده اید و می خواهید آثار گذشته را از زندگی تان پاک کنید. به این دوره خوب می گویند دوران انتقالی.

گام ۱۲- صداقت

حالا دیگر نمی خواهید خودتان را پشت نقاب پنهان کنید؛ نقاب قهرمان (طلاق روی من بی تاثیر بوده است)، نقاب قربانی (همه چیز تقصیر او بوده است)، می خواهید خودِ خودِ خودتان باشید.

گام ۱۳- عشق

گام سیزده نحس نیست. اتفاقا عشق اینجاست که سربرمی آورد. اینجاست که فکر می کنید آیا ممکن است کسی من را واقعا دوست داشته باشد؟

گام ۱۴- اعتماد

حالا دیگر می توانید به جنس مخالف دوباره اعتماد کنید.کاری که به خاطر زخم عاطفی تان بسیار مشکل است.

گام ۱۵- تمایلات جنسی

شما هم مثل هر انسان دیگری تمایلات جنسی دارید. ممکن است در این مدت درگیری های ذهنی آن را کم یا بیش از حد زیاد کرده باشد. در این مرحله به تعادل می رسید.

گام ۱۶- استقلال

حالا می توانید مستقل باشید. استقلال فقط مالی و فیزیکی نیست. اینجا به استقلال ذهنی هم می رسید.

گام ۱۷- هدفمندی

ذهن مستقل برای خودش هدف می گذارد. شما هم در این مرحله برای زندگی خودتان هدف هایی می گذارید. هدف هایی جدید یا در بیشتر مواقع هدف هایی فراموش شده.

گام ۱۸- آزادی

بالاخره خودتان را کاملا رها می کنید. اینجاست که می توانید دوباره به فکر رابطه های جدید باشید چون ذهن تان دیگر تحت تاثیر رابطه قبلی نیست.

افزایش تاسف بارآمار طلاق مخصوصا در سه سال گذشته باعث شده تا نهادها و سازمانهای دولتی به فکر چاره افتاده و با سیاست گذاریهای مختلف قصد پیشگیری از این آسیب را دارند.

طلاق

طلاق

طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است و در پی آن حقوق و تکالیف متقابلی که بین زوجین در هنگام ازدواج وجود داشته از میان می‌رود. طلاق معمولاً وقتی اتفاق می‌افتد که استحکام رابطه زناشویی از بین می‌رود و میان زوجین ناسازگاری و تنش وجود دارد. طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستی‌ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن‌ها سر و کار دارد. طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد.میان طلاق با فسخ ازدواج متفاوت است. فسخ ازدواج به معنای این است که ازدواج صورت گرفته از ابتدا باطل و بی‌اعتبار بوده‌است. شیوهٔ انجام طلاق در قوانین کشورهای مختلف بسیار متفاوت است اما در اغلب کشورها نیاز به تایید یک دادگاه یا مرجع رسمی حقوقی وجود دارد. مذاهب مختلف نیز رویکردهای متفاوتی به طلاق دارند. طلاق در اسلام به اختیار شوهر انجام می‌شود اما زن نیز در شرایط خاصی ممکن است حق طلاق را به دست بیاورد.واژه طلاق از ریشه عربی و به معنی «گشودن گره» و «رها کردن» است و در فقه اسلامی «زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص» تعریف می‌شود.
Tsunami divorce.

مواد قانونی خاص طلاق

مطابق ماده 1133 قانون مدنی: ایران که بر مبنای شرع مقدس اسلام وضع گردیده مرد هرگاه بخواهد می­تواند زوجه دائمی خود را طلاق دهد.

ولیکن نباید مرد هرگاه اراده نمود بتواند صیغه طلاق را جاری کند لذا مقنن در جهت تغییر اطلاق این ماده، جهت محدود کردن حقوق مرد و حفظ حقوق زنی که همسرش قصد طلاقش را دارد تشریفات خاصی را در نظر گرفته که برخی جنبه آمره دارد از جمله جاری شدن طلاق به صیغه طلاق – حضور و شهادت دو مرد عادل- حضور حکم یا داور در اختلافات خانوادگی – تلاش برای اصلاح ذات البین و ایجاد زمینه تفاهم بین زوجین و مراجعه به دادگاه خانواده حتی در صورت طلاق توافقی و در واقع هدف مقنن از الزام زوجین جهت مراجعه به دادگاه جلوگیری از وقوع طلاق­های بی­مورد و اصلاح ذات البین است. قانون­گذار جهت طلاق شرایطی برای طرفین ذکر کرده است .

وکالت در طلاق

طلاق از امورى نیست که قائم به شخص باشد و الا نماینده قانونى شوهر (ولى، وصى. قیم مجنون دائمى) نمی‌توانست آن را واقع سازد، بنابراین شوهر می‌تواند به دیگرى وکالت و وکالت در توکیل غیر دهد تا زن او را طلاق گوید، همچنان‌که می‌تواند زن را وکیل و وکیل در توکیل قرار دهد تا خود را مطلقه سازد. این است که ماده «1138» قانون مدنی می‌گوید: «ممکن است صیغه طلاق را توسط وکیل اجراء کرد.» در صحت وکالت در طلاق فرق نمی‌‌کند که زوج غائب باشد یا حاضر. بعضى از فقهای امامیه وکالت در طلاق را براى شوهرى که در محل زن حاضر باشد، اجازه نداده و صحیح نمی‌دانند.

شوهر به هر کس بخواهد وکالت می‌‌دهد که زن او را طلاق دهد، همچنان‌که می‌‌تواند زن را وکیل کند که مستقیماً و یا به توکیل غیر در مدت معینى خود را طلاق بدهد و هیچ اشکال حقوقى در آن متصور نیست (ماده «1119» ق. م) وکالت شوهر در طلاق ممکن است مطلق باشد؛ چنانکه شوهر به زن وکالت دهد که خود را طلاق دهد یا به دیگرى وکالت دهد که او را طلاق بدهد؛ و ممکن است مقید باشد؛ بدین نحو که شوهر بگوید: فلان کس وکیل است پس از شش ماه در مدت ده روز زن مرا طلاق دهد.

وکیل نمی‌‌تواند از حدود وکالتى که به او داده شده است، تجاوز کند؛ چنانکه هرگاه شوهر به‌طور مطلق وکالت به دیگرى بدهد که زوجه او را طلاق گوید، وکیل مزبور نمی‌تواند او را به طلاق خلع و مبارت مطلقه کند، زیرا طلاق خلع عبارت از دادن طلاق در مقابل مالى است که زوجه به شوهر بذل می‌کند، چنانکه در طلاق خلع شرح آن خواهد آمد.

وکالت در طلاق ممکن است ضمن عقد لازمى قرار داده شود که زوج نتواند وکیل را عزل کند. این است که ماده 1119 ق. م می‌گوید: «طرفین عقد ازدواج می‌توانند هر شرطى که مخالف با مقتضاى عقد مزبور نباشد، در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند؛ مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینى غایب شود یا ترک انفاق کند یا بر علیه حیات زن سوءقصد کند یا سوءرفتارى نماید که زندگانى آنها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود، زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهائى خود را مطلقه سازد.»

مفهوم عسر و حرج

علتی که باعث شده زندگی زناشویی تلخ و دشوار شود باید هنگام طرح دادخواست طلاق موجود باشد در واقع دادگاه برای آینده زندگی زن و شوهر تصمیم می­گیرد و تمایل در این است که زن را از قید و بندی که باعث حرج و ضرر شده است رها کند. در واقع عسروحرجی که در زمان گذشته در زندگی وجود داشته باعث طلاق نمی­شود . این توضیح شاید بهتر مفهوم را برساند که اگر برای دادگاه ثابت شود که رفتار نابهنجار شوهر اصلاح شده دیگر دادگاه حق ندارد شوهر را مجبور به طلاق زن بکند و هدف دفع ضرر و حرج در آینده است .

نکته دیگر اینکه در اثبات عسروحرج با توجه به اینکه زن خود مدعی است پس باید ادعا را به دادگاه اثبات کند.اقرارزوج به عدم استطاعت جهت پرداخت نفقه از مصادیق عسروحرج است

ماده 1130 قانون مدنی اینگونه مقرر می­دارد :

« درصورتی که دوام زوجیت موجب عسروحرج زوجه باشد وی می­تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند ، چنانچه عسروحرج مذکور در محکمه ثابت شود دادگاه می­تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می­شود.

تبصره: عسروحرج موضرع این ماده عبارت است به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسروحرج محسوب می­گردد:

  1.  ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت 6 ماه متوالی و یا 9 ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه .
  2.  اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر ویا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است . در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک، مجدداً به مصرف موارد مذکور روی آورد بنا به درخواست زوجه طلاق انجام خواهدشد.
  3. محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر.
  4. ضرب و شتم یا .هرگونه سوء رفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.
  5. ابتلاء زوج به بیماری­های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید.

موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسروحرج زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید.»

با ملاحظه مصادیق عنوان شده در تبصره ماده 1130 قانون مدنی و نیز موارد مذکور در سند ازدواج، چنین بر می­آید که تقریباً تمامی موارد احصاء شده در این ماده همان است که در سند ازدواج موجود است، فقط تغییرات اندکی باعث تفاوت بین آنها شده است چرا که امتیاز شروط ضمن عقد در آن است که مورد پذیرش زوج قرار می­گیرد و به امضاء وی می­رسد و در صورت تخلف زوج ازآن شروط، وکیل و وکیل در توکیل می­باشد که خود را مطلقه سازد لذا با مراجعه زن به دادگاه و اثبات تخلف شرط شوهر، دادگاه به عنوان وکیل او، بعد از احراز تخلف شرط می­تواند وی را مطلقه سازد و دادگاه بعد از احراز حکم به طلاق نمی­دهد، بلکه گواهی عدم امکان سازش را صادر می­کند. ولی در ماده 1130 قانون مدنی هیچ معانی مشخصی، نسبت به تعیین حرج ندارد لذا در هر مورد با مراجعه زن به دادگاه علاوه بر اثبات حرج از ناحیه او، قاضی موظف است مصداق مطرح شده به عنوان حرج را مطابق موازین موجود در قاعده حسروحرج بیایبد تا بتواند حکم به حرج و در نتیجه طلاق زوج را صادر نماید .

در خصوص مفاد ماده فوق می­توان به شروط و بندهای 12 گانه عقدنامه هم اشاره کرد که در صورت بروز یکی از آن بندها زن با استناد به آن و اثبات موضوع وکالت در طلاق را داشته باشد.

آثار طلاق

نبود ناگهانی همسر ممکن است احساس اضطراب یا هراس ایجاد کند؛ هر چند برخی نیز ممکن است پس از طلاق احساس خوشحالی داشته باشند. معمولاً زنان از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادی زیان می‌بینند، اما فرایندهای سازگاری روانی و اجتماعی برای مردان و زنان تفاوت چندانی ندارد. بعضی از مردان و زنان ممکن است پس از طلاق به ازدواج مجدد تن در دهند.طلاق و کودکانکودکانی که والدینشان از ازدواج خود راضی نیستند اما با هم زندگی می‌کنند، ممکن است تحت‌تأثیر تنش ناشی از روابط آن‌ها به اضطراب یا افسردگی مبتلا شوند. کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان نیز به اضطراب عاطفی دچار می‌شوند. کودکان بزرگ‌تر بهتر می‌توانند انگیزه‌های پدر و مادرشان را برای طلاق درک کنند. این کودکان ممکن است به خاطر اثراث طلاق بر آینده خود نگران باشند یا این که احساس تنهایی داشته باشند. کودکان هنگامی که پس از جدایی هم با پدر و هم با مادر رابطه مداوم دارند، در وضع بهتری به سر می‌برند تا هنگامی که فقط یکی از آن‌ها را به طور منظم می‌بینند. طلاق هماهنگی میان والدین، مسائل نگه‌داری کودک و حق ملاقات را در برمی‌گیرد. به تازگی به فرزندی پذیرفتن کودکان بی‌سرپرست از سوی افراد مجرد شیوع بیشتری پیدا کرده است. این موضوع موافقان و مخالفانی دارد. مخالفان بر این باورند که این کودکان با ورود به یک خانواده تک سرپرست با مشکلات عاطفی رو به رو خواهند شد.شواهد حاکی از آن است که نوجوانانی که در خانواده‌های تک والدی بزرگ شده‌اند بیش از همسالان خود که در خانواده‌های دو والدی تربیت شده اند، به سمت رفتارهای پرخطر تمایل دارند، شامل مصرف دخانیات، نوشیدن الکل، خشونت، روابط جنسی ناامن و اقدام به خودکشی.

Tsunami divorce

تاریخچه

 «طلاق ملکه ژوزفین» اثر هنری فردریک شوپن. کد ناپلئون (۱۸۰۴) طلاق را در فرانسه قانونی کرد و ژوزفین همسر ناپلئون بناپارت در ۱۸۰۹ از امپراتور فرانسه جدا شد.

طلاق در بسیاری از سرزمین‌های باستانی از جمله میان‌رودان، یونان، ایران، مصر و چین وجود داشته‌است. کنستانتین محدودیت‌های بسیاری برای طلاق ایجاد کرد و در قرن دهم میلادی کلیسای مسیحی آن را ممنوع دانست. هنری هشتم برای نخستین بار از مجلس کلیسای انگلیس خواست که ازدواج او را فسخ نماید.به مرور زمان کشورهای اروپایی و مسیحی حق طلاق را برای زن و شوهر به رسمیت شناختند. با این حال، در سال ۱۹۸۶ در ایرلند پارلمان طلاق را غیرقانونی اعلام کرد. در انگلستان، در سال ۱۹۶۹ لایحه قانونی اصلاح طلاق به تصویب رسید که گرفتن طلاق را برای زن و شوهر آسان‌تر کرد. بین سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، میزان طلاق در بریتانیا به طور ثابت هر سال ۹ درصد افزایش یافت و در طی آن دهه دو برابر شد. امروزه در بسیاری از جوامع اروپایی، میزان طلاق افزایش یافته‌است. در کشورهایی که ازدواج همجنسگرایان قانونی است طلاق آنان هم پیش بینی شده‌است. بر اساس آمار میزان طلاق بین همجنسگرایان کمتر است.

سونامی طلاق، کاهش یا پیشگیری؟

 افزایش تاسف بارآمار طلاق مخصوصا در سه سال گذشته باعث شده تا نهادها و سازمانهای دولتی به فکر چاره افتاده و با سیاست گذاریهای مختلف قصد پیشگیری از این آسیب را دارند.

افزایش تاسف بار طلاق به عنوان بستر آسیب ساز علاوه بر لطمه عاطفی به زن و مرد و ایجاد زیان احساسی به خانواده ها موجب بروز پدیده بیوگی و در صورت وجود فرزندان علتی برای افزایش فرزندان تک سرپرست می شود. از سوی دیگر افزایش آمار زنان سرپرست خانوار و رسیدن آن به مرز 2 میلیون و 500 هزار نفر به شکلی که سالیانه 60 هزار نفر به تعداد آن افزوده می شود آسیبی دیگر در جامعه ایجاد می کند. با نگاهی به آمار ازدواج و طلاق تا پایان آماه سال جاری به یک واقعیت تلخ پی می بریم که کاهش آمار ازدواج و افزایش طلاق به مرز هشدار در جامعه رسیده است.

تعداد ازدواج 495671 و تعداد طلاق 103302 است.به طور متوسط در مقابل هر 6 ازدواج در کشور یک طلاق و در تهران هر 4 ازدواج یک طلاق روی داده است که این فرایند آماری باعث می شود که خانواده ها به اندیشه فرو رفته و در قبال سونامی آسیب ساز تمهیداتی فراهم کنند. در این میان، وجود 12 میلیون مجرد که در مرز ازدواج بوده و به علتهای مختلف از قبیل بیکاری، گرانی مسکن، تورم و تشریفات زائد مثل مهریه و شیربها و جهیزیه غیرمتعارف جوانان در مقابل پدیده ازدواج دست نگهدارند. البته ضعف مهارت مسئولیت پذیری و علاقه به آزادیهای دوران تجرد را به عنوان دلایل اصلی رفتاری باید به عوامل فوق اضافه شود. در این میان ایجاد حدود 300 سایت غیرمجاز ازدواج و بعضی از موسساتی که بدون نظارت نهادهای متولی به جای توسعه و افزایش ازدواج به فکر جیب خود بوده و فقط در اندیشه ایجاد رابطه بین پسران و دختران هستند جای تامل دارد.
سایتها و موسسات یاد شده به دور از معیارهای نظارتی و کنترلی روزانه افزایش یافته و وزارت ورزش و جوانان اخیرا به فکر ایجاد یک سایت همسریابی افتاده که باید منتظر ماند و نتایج فعالیت آن را دید. بحث ما در مورد طلاق باید باعث شود نهادها و سازمانهای مربوطه با سیاست گذاریهای متمرکز در این زمینه حرکتی موثر انجام دهند. در این میان تنها سازمان بهزیستی با طرح کاهش از طلاق در حال اجرای برنامه ای است که در مورد حمایت دولت و مردم قرار گیرد گام موثری در این زمینه خواهد بود نتایج مثبت این طرح در استان یزد مایع دلخوشی و دلگرمی کارشناسان شده و امید است این حرکت به سرتاسر کشورگسترش یابد.

کاهش طلاق باید با نظارت به 4 مرحله اجرا شود. پیش از ادواج: همسرگزینی مناسب و آموزش مهارتهای ایجاد تفاهم و از نظر رفتاری و جنسی می تواند سرآغاز مناسبی برای پیشگیری از ازدواج های نامناسب شود.

مرحله ازدواج و بعد از آن: حمایتهای مالی و نظارت بر تعمیق رفتار زناشویی بعد از ازدواج، همچنین آموزش فرزند آوری می تواند موجب تحکیم پایه های زناشویی شود.

مرحله انجام طلاق: برای کاهش عوارض و اسیبهای طلاق و رسانیدن آن به حداقل در این مرحله آموزش مهارتهای حرفه ای، ارائه مشاوره برای جلوگیری از افسردگی زنان و مردان می تواند قدم موثری باشد. در این مرحله با حضور مشاوران مجرب می توان از وقوع فاجعه طلاق با ارائه مشاوره و آموزش مهارت حل مسئله جلوگیری کرد و زن و شوهر را به زندگی و ادامه آن مرجوع کرد.
در این مرحله است که نقش ارزنده مشاوران آشکار می شود و اگر دادگاههای خانواده بدون تایید و تصذیق طلاق حکم آن را صار نکنند می توان به کاهش آمار طلاق امیدوار بود زیرا در این مرحله افزایش تضادها و اختلالات اصلی ترین عامل محرک برای اجرای طلاق است.
مرحله بعد از طلاق: بسیاری از آسیبها در این مرحله اتفاق می افتد .رسیدن سن بیوگی به 17 سال از یک طرف و وجود فرزندان طلاق از طرف دیگر تهیدیدی مستقیم برای تولید آسیبهای جدید و افزایش آمار آنها می شود.
حمایت از زنان بیوه فاقد شغل و درآمد می تواند از ازدواج های نا مناسب واجباری جلوگیری کرده و موجب تصمیم گیری بهتر زنان شود. مردان هم با ارائه مشاوره توسط مشاوران برای زندگی بعدی و جلوگیری از اشتباهات گذسته می توانند از بار عوارض احساسی به چشم گیری کاهس دهند.
ملاحظه می کنید که مراحل یاد شده و سیاست گذاری برای هریک از آنها می تواند از یک فاجعه عاطفی و اخلاقی در جامعه جلوگیری کرده و اجازه ندهد که آمار طلاق از مرز حاضر عبور کند. در اینجا لازم می دانم از مدیران و کارشناسان بهزیستی برای اجرای این طرح تشکر کرده و درخواست کنم ب طور جدی این طرح را برای سراسر کشور کاربردی کنند.

دولت باید در مسیر تدبیر و امیدبا حمایت از طرح های مشاوره و بهره گیری از تجارب و تخصص روان شناسان و مشاوران و آسیب شناسان از نگاه نرم افزاری اجازه ندهند این سونامی کیان خانواده را مورد تهدید قرار دهد. در صورت غفلت از این آسیب بزرگ باید در آینده نه چندان دور با تاسف شاهد گسترش پدیده بیوه های جوان و افزایش روابط فرا زناشویی و زندگی های غیرمتعارف باشیم.

ساعتی 16 زوج طلاق می‌گیرند!

طلاق این منفورترین حلال خدا دیگر در بین زنان و مردان ام القرای اسلام عادی شده است. درد آور، اصلا تهوع آور تر آن که اغلب آنها زیر 30 سال سن دارند. آمارها حکایت از طلاق روزانه 381 زوج در کشور دارد. یعنی هر ساعت 16 زوج در ایران از یکدیگر جدا می شوند.
باید باور کنیم که طلاق در ایران به زلزله ای خاموش تبدیل شده است، هر روز در حال تکان دادن جامعه و نابودی بنیان خانواده می باشد. بر اساس آمار اعلام شده سازمان ثبت احوال همچنان تهران رکورددار طلاق در کشور است به طوریکه روزانه 90 زوج در تهران از یکدیگر جدا می شوند.

مشکلات جنسی، فقر مهارت های ارتباطی و خیانت از مهمترین دلایل طلاق در ایران است که تاکنون فقط به این دلایل اشاره شده است.

برای طلاق عوامل بسیاری از جمله جزئی نگری، ریزبینی و دیگران را با خط کش خود سنجیدن، عدم تناسب خصوصیات شخصیتی دختر و پسر، مباحث اقتصادی، مشکلات جنسی، رفتارهای پرخطر مانند اعتیاد و دخالت های والدین را می توان یاد کرد.

بررسی پرونده های طلاق در کشور نشان می دهد طلاق امسال با رشدی 6 درصدی همراه بوده است به طوری که در 6 ماهه نخست امسال 70 هزار و 841 طلاق در کشور به ثبت رسید.

سال جمع طلاق صورت گرفته شهری روستایی
طی هشت ماهه نخست امسال نیز 22 هزار و 128 واقعه طلاق در تهران به ثبت رسیده است. بررسی این آمار نشان می دهد 20 هزار و 897 زوجی که از هم جدا شدند، در یک تا دو سال اول زندگی مشترک بودند. همچنین 30 تا 34 سال سن طلاق برای مردان و 25 تا 29 سال نیز بیشترین طلاق هایی بوده که برای زنان رخ داده است. در مجموع میانگین سنی طلاق در مردان 36 سال و در زنان 32 سال اعلام شده است.
آسیب شناسان اجتماعی با اشاره به نقش روابط زناشویی در طلاق در جامعه معتقدند: گسست روابط زناشویی به دلیل روابط فرا زناشویی ناشی از تضاد فرهنگی، اختلافات طبقاتی و عدم رعایت موازین اخلاقی یکی دیگر از عوامل طلاق در ایران است که طی چند سال اخیر تاثیر مهمی در جدایی زوجین داشته است.
35 درصد از زوج هایی که در 5 سال اول زندگی طلاق می گیرند دارای یک یا دو فرزند هستند و بر خلاف بعضی باورهای غلط که فرزند آوری را اصلاح کننده روابط زناشویی می دانند، وجود فرزند ضمانت دوام نیست.
کدام استان ها رکورد دار طلاق هستند
رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای وزارت جوانان درباره علل اصلی طلاق در ایران نظر دیگری دارد. به اعتقاد او،  فساد اخلاقی، اختلال روانی، ترک نفقه، اجرا گذاشتن مهریه، بیکاری و نداشتن شغل مناسب از مهمترین دلایل طلاق در میان زوجهای ایرانی است.
دلایل دیگری همچون اختلال روانی، ترک نفقه، اجراگذاشتن مهریه، بیکاری و نداشتن شغل مناسب به ترتیب در مقام های دیگر علل افزایش طلاق عنوان شده است
با این وجود به نظر می رسد در کنار پرداختن به موضوع جدایی زوج ها به سرنوشت بچه های طلاق هم باید توجه داشت.
 Tsunami divorce-

سونامی طلاق در مناطق کردنشین ایران

روزی که پای سفره عقد می‌نشستند و زیر لب ترانه پیمان پیوند زندگی را زمزمه و مزمزه می‌کردند، هرگز به دالان‌های باریک، تنگ با بو و طعم جدایی «دادگاه خانواده» و کوفتن صدای چکش قضاوت برای کات‌کردن سکانس زندگی نمی‌اندیشیدند.

زمانی که دختر و پسر جوان در لباس عروس و داماد بر تخت بخت تکیه زده بودند و در مقابل لنزهای دوربین به سرآغاز زندگی زناشویی زیر کلبه عشق تبسم می‌زدند، هرگز به سیل خروشان، طوفان و سونامی جدایی فکر نمی‌کردند که روزی ساحل آرامش زندگی‌شان را درهم بکوبد.

چند صباحی از آسایش و آرامش در سایه‌سار این آلاچیق زندگی گذشته است و ثمره این درخت زناشویی دختر یا پسرکی با چشمان معصوم فرشتگی است اما به ناگاه علف هرز اختلاف در بوستان خانوده قد افراشته و تخم کین در بستر می‌کارد، چرخ قطار زندگی بر ریل انحراف نامقصد غلت می‌خورد و در آستانه سقوط از پرتگاه است.

پسرک یا دخترک در اتاق غم با اشک سر بر بالین می‌نهند و با دستان کوچکشان خدای مهربان ذهن‌شان را برای پیوندی دوباره به مشارکت می‌طلبند اما در گود دستان کوچک دخترک و پسرک گل امید جوانه نمی‌زند و خیال کودکانه‌شان که‌ ای‌کاش اگر صبح ز خواب برخاستند خارستان زندگی تبدیل به گلستان شود و از دهان سرد والدین نفس گرم بدمد و از چشم کین پدر و مادر مروارید عشق بجوشد رویایی بیش نبوده است. درنهایت در جدال این کشمکش روبان قرمز زندگی قیچی می‌شود و جاده موازی زن و شوهر به بن‌بست می‌رسد.

 شیار رد طلاق بر سیمای افسرده و پژمرده فرزندان در راهروهای دادگاه هویداست، زخم آب‌مروارید جدایی سوی چشمان والدین و فرزندانشان را گرفته است، تیغ تیز این چاقو دسته خود را بریده و چکه‌چکه از شقیقه قامت درهم شکسته خانواده عرق شقاوت می‌بارد. روایت رسانه‌ای این سکانس ناتمام از زندگی تلخ خانواده‌ها آن‌قدر کلیشه‌ای و تکراری شده است که دل مخاطبان و قلم خبرنگاران را می‌آزارد اما باز از این پدیده می‌نویسیم و خواهیم نوشت تا که شاید با طرحی‌نو لغزیدن سرعت این تفکر بر اتوبان طلاق کاهش یابد.

رشد 1/5‌ درصدی طلاق در کردستان

به گفته مدیرکل ثبت احوال کردستان، در 6ماهه نخست امسال یک‌هزار و 883 واقعه طلاق در استان ثبت شده که این آمار نسبت به مدت مشابه‌ سال گذشته 1/5درصد افزایش یافته است.
«محسن آقائی» می‌گوید، سرعت چرخ خودرو شوم طلاق در سرازیری جاده‌های کردستان آن‌قدر هراسناک است که نباید برای نصب سرعت‌گیر در مسیر و محورهای خطرناک این پدیده درنگ کرد.
به گفته او در 6 ماهه امسال در هر شبانه‌روز 10 زن و شوهر از هم جدا شده‌اند که بیشترین واقعه طلاق ثبت‌شده مردان مربوط به گروه سنی

29-25 سال است. او با اعلام این‌که در این گروه سنی و جنسی مردان در این مدت 644 مورد از هم طلاق گرفته‌اند، افزود: بیشترین طلاق ثبت‌شده زنان مربوط به گروه سنی 24-20 سال با تعداد 533 زوجه است. او نسبت ازدواج به طلاق در 6 ماه نخست امسال را 7/4 می‌داند و می‌گوید، این آمار در مدت مشابه‌ سال قبل 3/5 گزارش شده است.

کاهش 7/5 درصدی ازدواج
عدم‌تمایل جوانان به ازدواج در 6 ماهه ‌سال‌جاری، زنگ‌خطری است که باید مسئولان این پدیده را آسیب‌شناسی کنند و راهکارهای ترغیب انگیزه جوانان به ازدواج و پایبندی به سنت پیامبر اکرم(ص) را ارایه دهند. این را مدیرکل ثبت‌احوال کردستان می‌گوید. آقائی، کاهش 7/5‌درصدی ثبت شمار واقعه ازدواج در 6ماهه ‌سال‌جاری را سندی برای ادعای پژواک این زنگ‌خطر و احساس ایجاد فاصله جوانان از سنت ازدواج می‌داند. به گفته این مسئول، در 6ماهه امسال تنها 8‌هزار و 910 عروس و داماد پیمان زناشویی را بسته‌اند که این آمار نسبت به ‌سال‌گذشته 540 نفر معادل 7/5‌درصد کاهش یافته است.
او میانگین سن ازدواج مردان را 85-27‌سال و میانگین سن زنان را 46-23‌ سال عنوان می‌کند و می‌گوید: در 6ماهه اول امسال به‌طور متوسط در هر شبانه‌روز 48 واقعه ازدواج در استان ثبت شده است. به گفته آقائی، بیشترین ازدواج ثبت‌شده مردان مربوط به گروه‌سنی 29-25‌سال با ثبت 3‌هزار و 639 مورد و بین زنان مربوط به گروه سنی 24-20‌سال با ثبت 3‌هزار و 123 مورد است.

این آمار‌ها نشان می‌دهد که روزبه‌روز سن ازدواج مردان و زنان در استان فرهنگی کردستان افزایش می‌یابد و امیدواریم با آسیب‌شناسی این پدیده شیب نمودار سن ازدواج از این تندتر و صعودی‌تر نشود.

زلزله طلاق در کرمانشاه
براساس سالنامه آماری سایت اطلاع‌رسانی سازمان ثبت‌احوال کشور یک‌هزار و 106 واقعه طلاق در استان کرمانشاه در 3ماهه نخست امسال ثبت شده است که برخی از کارشناسان آسیب‌های اجتماعی این واقعه تلخ را زلزله مخرب چند ریشتری برای آوار سقف کانون خانواده‌ها می‌دانند.
به استناد این گزارش رسمی در فروردین‌ماه امسال 229، اردیبهشت 439 و خردادماه 438 خانواده از هم پاشیده‌اند و سند ازدواج این زن و شوهرهای کرمانشاهی مهر باطل خورده است.

در استان کرمانشاه در این مدت 4هزار و 818 واقعه ازدواج ثبت‌شده است که بیشترین آمار ازدواج در 3ماهه نخست ‌سال‌جاری مربوط به اردیبهشت‌ماه با یک‌هزار و 929 واقعه ازدواج است و در ماه‌های فروردین و خرداد هم به ترتیب یک‌هزار و 255 و یک‌هزار و 634 سند ازدواج در دفاتر رسمی این استان مهر و امضا شده است.

ایلام، استان سفید طلاق
خوشبختانه در استان ایلام، گسل‌های زلزله طلاق نیمه‌فعال است و مذاب‌های این آتشفشان خاموش هنوز به مثابه برخی از استان‌های مناطق کردنشین بر سیمای خانواده‌ها فوران نکرده است.
آمارهای رسمی حاکی است که در این استان تنها 140 واقعه طلاق در 3ماهه اول امسال در دفاتر ازدواج و طلاق ثبت و گزارش شده است. در استان ایلام در فروردین‌ماه پیوند زندگی زناشویی 29، اردیبهشت‌ماه 52 و خردادماه 59 زن و شوهر با حکم دادگاه خانواده قیچی شده است.

براساس تحلیل این گزارش یک‌هزار و 429 عروس و داماد ایلامی در این مدت حلقه پیوند زناشویی را در انگشت سرنوشت کرده‌اند که از این تعداد واقعه ازدواج 429 مورد در فروردین‌ماه، اردیبهشت‌ماه 520 و در خردادماه 480 سند ازدواج در این استان صادر شده است.

آذربایجان‌غربی

در استان آذربایجان‌غربی نیز از ابتدای‌ سال‌جاری تا پایان خردادماه کانون گرم یک‌هزار و 310 خانواده در استان آذربایجان‌غربی با مهر طلاق بر صفحه سفید سند قرمز ازدواج به سیاهی و سردی گراییده است.

گزارش‌ها حاکی است که در فروردین‌ماه امسال آشیان زندگی 178خانواده، اردیبهشت‌ماه 768 و خردادماه 364 خانواده به دلیل طلاق از هم پاشیده است. در استان آذربایجان‌غربی در این مدت 8‌هزار و 670 واقعه ازدواج ثبت‌شده که از این تعداد ازدواج یک‌هزار و 766 پیمان زندگی زناشویی در فروردین‌ماه، اردیبهشت‌ماه 4هزار و 139 مورد و در خردادماه 2هزار و 765 واقعه ازدواج در استان ثبت شده است.

سالانه 150هزار طلاق در کشور ثبت می‌شود
به گفته رئیس سازمان ثبت‌احوال کشور به‌طور میانگین سالانه 150‌هزار طلاق در کشور ثبت می‌شود که از منظر او شیب تند این پدیده صعودی است. «محمد ناظمی‌اردکانی» در نشست مشترک با مسئولان ثبت‌احوال اردبیل گفته است که ثبت ازدواج به صورت میانگین سالانه 800‌هزار مورد است که باز در سال‌های اخیر با شیب منفی  همراه بوده است.


 

افسردگی بعد از طلاق، قرار نیست تا ابد زندگی شما را مختل کند. اگر نشانه‌های این اختلال را بشناسید و از راه‌های محوکردن‌شان باخبر شوید، می‌توانید این بار با قدرت و تجربه‌ای بیشتر قدم بردارید.

جیب‌تان را خالی نکنید

درست است که افسردگی بعد از طلاق، سراغ اغلب آدم‌هایی که این اتفاق را تجربه می‌کنند می‌آید اما بحران‌های مالی یکی از اصلی‌ترین دلایل تشدید افسردگی و اضطراب برای مطلقه‌هاست. پس اگر در شرف جدایی هستید یا به ازدواج‌تان پایان داده‌اید، باید بیشتر از هر زمانی به فکر پول توی جیب‌تان باشید. قبل از آنکه پای برگه طلاق را امضا کنید، کاری با درآمد قابل قبول پیدا کنید و اگر برای‌تان ممکن است کمی پس‌انداز کنید. به فکر پیداکردن محلی که قرار است در آن زندگی کنید باشید و اگر هنوز همسرتان شما را درک می‌کند، از او بخواهید که قبل از طلاق به شما برای فراهم‌کردن شرایط حداقلی زندگی کمک کند. اگر هم کار از کار گذشته و جدا شده‌اید، هرچه زودتر از نظر مالی روی پای خودتان بایستید و با تمام توان کار کنید. کارکردن زیاد تنها به جیب شما کمک نمی‌کند، بلکه توجه‌تان را هم از روزهای سختی که می‌گذرانید منحرف می‌کند.

تا مدتی دل نبندید

بسیاری از آدم‌ها گمان می‌کنند تلخی از دست‌دادن را می‌توان با به دست‌آوردن یک شریک تازه از بین برد اما روانشناسان معتقدند عجله در ورود به یک رابطه دیگر، مشکلات شما را چند برابر می‌کند. قبل از آنکه دوباره عاشق شوید، به خودتان برای پذیرش شرایطی که دارید و اتفاقاتی که پشت‌سر گذاشته‌اید فرصت دهید. اشتباهات خود و طرف مقابل‌تان را مرور کنید و ببینید که چه مسیری شما را به این پایان رسانده است. بگذارید افسردگی و اضطراب‌تان کمرنگ‌تر شود و اهداف و آنچه از زندگی می‌خواهید را یک بار دیگر مرور کنید. با عجله در ساختن یک زندگی دیگر، شما در کنار فردی قرار می‌گیرید که باید بار خستگی‌تان را به دوش بکشد و گاهی به اشتباه، تنها با دیدن تفاوت‌های یک فرد با همسر سابق‌تان، گمان می‌کنید که فرد ایده‌آلی برای زندگی با شماست. اگر نمی‌خواهید دوباره به همین نقطه برگردید، لااقل تا یک سال دست نگه دارید و دل نبندید.

تست افسردگی طلاق

اگر تازه از همسرتان جدا شده‌اید و پاسخ شما به تعداد زیادی از این سؤالات مثبت است یا لااقل با اطمینان نمی‌توانید آنها را رد کنید، احتمالا به افسردگی پس از طلاق مبتلا هستید. بیرون آمدن از این بحران ناممکن نیست اما گذشته از معجزه گذشت زمان، شما هم می‌توانید برای عبور سریع‌تر از این روزهای سخت تلاش کنید.

قبل از آنکه توصیه‌ای را برای آرام‌ترشدن‌تان مطرح کنیم، باید مطمئن شوید که با افسردگی بعد از طلاق درگیر شده‌اید یا نه. اگر بیشتر از 8 مورد زیر را در خودتان می‌بینید، ادامه این مطلب را بخوانید.

زیر بار حرف زور نروید

اعتماد به نفس داشته باشید و بپذیرید که مسیر را اشتباه رفته‌اید. به دیگران اجازه ندهید که در مورد شما قضاوتی خلاف آنچه هستید، داشته باشند. با خانواده‌تان صحبت کرده و به آنها کمک کنید که این واقعیت را بپذیرند. اگر شما در این دوره، زندگی‌تان را مختل نکنید و از دنیا فاصله نگیرید، دیگران راحت‌تر تصمیم می‌گیرند و شرایط شما را درک می‌کنند. روانشناسان هم معتقدند کسانی که اعتماد به نفس بالاتری دارند و تصمیمی منطقی گرفته‌اند که توان دفاع از آن را دارند، زودتر از دیگران روزهای سخت بعد از طلاق را سپری می‌کنند.

ورزش یعنی خروج از افسردگی‌

تیلور، یکی از استادان دانشگاه استنفورد معتقد است ورزش یکی از شیوه‌های موثر برای خروج از افسردگی طلاق است. تاثیرات مثبت ورزش بر بدن همواره مورد توجه قرار می‌گیرد اما تحقیقات مشخص کرده است افرادی که ورزش می‌کنند با تقویت حافظه و روحیه احساس رضایت بیشتری از زندگی می‌کنند. ورزش با کاهش استرس و افزایش شادابی موجب احساس بهتر و رضایت بیشتر در افراد از وضعیت زندگی می‌شود. متخصصان معتقدند ورزش مانند داروی ضدافسردگی عمل می‌کند و چنانچه روزانه 30‌‌دقیقه سریع راه بروند یا به‌طور منظم ورزش کنند، پس از 10 روز تاثیر آن را در بهبود وضعیت روحی و شادابی خود خواهند دید. از طرف دیگر، چنانچه ورزش به مدت طولانی در فعالیت‌های ثابت روزانه گنجانده شود، موجب عملکرد بهتر مغز شده و مواد شیمیایی مسئول داشتن احساس بهتر و رضایت وارد خون می‌شود.

دوستی کنید

به‌جای انزوا و دوری از جمع روابط دوستانه را گسترش دهید. به یاد داشته باشید دوستی‌ها شادی‌ها را مضاعف و غم‌ها را تقسیم می‌کند.در روابط دوستانه مهر ورزیدن وجود دارد و همین امر برای‌تان بسیار مفید خواهد بود. حتی اگر در یک لحظه جز خودتان کس دیگری برای مهر ورزیدن وجود نداشت یا امکان مهرورزی را به شما نمی‌داد. بدانید افرادی که نمی‌توانند خودشان را دوست داشته باشند، هرگز قادر به محبت‌کردن به دیگران نیز نیستند. پس از خودتان شروع کنید اما سعی کنید رفت‌و‌آمد با افراد گوناگون را نیز تجربه کنید. به این ترتیب حتی می‌بینید که افراد خصوصیت‌ها و نقاط مثبت و منفی زیادی دارند و از این رو بخشیدن خود و دیگران نیز برای‌تان ساده‌تر می‌شود.

در این دوران در زندگی‌تان تغییر کلی ندهید

هرقدر هم که این جدایی زندگی شما را زخمی کرده باشد، باز هم نمی‌توانید برای فرار از آن خود را به چاله دیگری بیندازید. شما می‌توانید مدتی به سفر بروید اما بهتر است فکر مهاجرت را از سرتان بیرون کنید. شما می‌توانید به درس یا کار بیشتر پناه ببرید اما نمی‌توانید از دانشگاه انصراف دهید یا قید کارتان را بزنید. شما می‌توانید با آدم‌های تازه روبه‌رو شوید اما نمی‌توانید همه را برنجانید و با عزیزان‌تان قطع ارتباط کنید. یادتان نرود که درد شما اگرچه عمیق و آزاردهنده است اما موقت و گذراست. نمی‌گوییم شما خیلی زود همه روزهای گذشته را فراموش می‌کنید اما اگر هوشیارانه برای بهبود حال‌تان تلاش کنید، مدتی بعد نه درد، بلکه تنها اثر این زخم را مشاهده خواهید کرد. پس اگر توان انجام کارهایی را که به تمرکز و هوشیاری کامل شما نیاز دارند، ندارید، به جای بستن چمدان و فرارکردن یا قهر کردن با دنیا، چند هفته‌ای از محل کار یا یک ترم از دانشگاه‌تان مرخصی بگیرید. البته باز هم به جملات قبل برمی‌گردیم و به شما توصیه می‌کنیم تا آنجا که می‌توانید فعالیت‌های‌تان را بیشتر کنید، نه کمتر.

گاهی حرف‌زدن معجزه می‌کند

معجزه حرف‌زدن را دست‌کم نگیرید و البته برای هر کسی حرف نزنید. قرار نیست همه آدم‌ها از ریز و درشت زندگی‌تان باخبر باشند اما می‌توانید سفره دل‌تان را برای یک دوست صمیمی(نه گروه‌های دوستی‌تان) باز کنید یا اگر اطراف‌تان کسی را نمی‌بینید که بدون قضاوت‌کردن به شما گوش دهد، از یک مشاور کمک بگیرید و در کنار تخلیه احساسات و هیجانات‌تان در جلسات مشاوره، از توصیه‌های او برای کمرنگ‌کردن این آسیب‌ها کمک بگیرید. یادتان نرود که شما حق دارید تامدتی ناراحت، خسته، زخم‌خورده یا عصبانی باشید، پس با سرزنش خود و انتظارات نا به‌جا، خود را خسته نکنید.

 

 

سیمرغ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد