چشم برخوار، سعید محمدی*/ شاید
در تلویزیون، سخنرانی ها و مجلات و کتاب ها با مفهوم سواد رسانه ای برخورد
داشته اید؟ آیا به دنبال آن رفته اید که ببینید بیانگر چه محتوا و مضامینی
است؟ آیا به دنبال باسواد شدن در فضای رسانه هستید؟
ما در دهه ای زندگی می کنیم که اتحادیه اروپا، آن را دهه سواد رسانه ای
نامیده است، امروزه ۱۰ سال پیش نیست که رسانه ها بخشی از دنیای ما باشد،
بلکه زندگی ما بخشی از دنیای رسانه ها شده است و به همین دلیل است که باید
ببینیم ما مالک رسانه ها هستیم یا رسانه ها مالک ما؟! آن ها ابزار ما هستند
یا ما ابزار آن ها؟! رسانه ها در خدمت دین و دنیای ما هستند یا ما در خدمت
منافع صاحبان و مالکان آن ها هستیم؟!
طبق گفته های دکتر متین فر رئیس مرکز سلامت ذهن فضای مجازی ایران، امروزه
رسانه ها به گونه ای در زندگی ما نفوذ کرده اند که تمام حالات، رفتار و
افکار ما را تحت کنترل خود قرار داده است، یعنی در بروز بسیاری از مسائل از
جمله طلاق و بیماری ها و….می توان رد پای رسانه ها را به وضوح و آشکارا حس
کرد؛ چرا که بیشتر آمار طلاق ها به خاطر تضادی است که افراد در فضای حقیقی
و مجازی دارند.
در اوایل انقلاب اسلامی حدود سال های ۱۳۵۸ بود که نهادی به فرمان حضرت امام
خمینی (ره) تحت عنوان نهضت سوادآموزی برای باسواد کردن افراد تأسیس شد و
در عصر حاضر که آن را به عنوان عصر اطلاعات می شناسند، مفهوم سواد بسیار
فراتر از خواندن و نوشتن است و اگر کسی نحوه دسترسی سریع و استفاده صحیح از
تمامی انواع رسانه ها را نداشته باشد، بی سواد تلقی می شود!
از این رو از سال ۱۹۶۵ اصطلاح سواد رسانه ای در سراسر دنیا به عنوان یک ضرورت برای زنده ماندن خیلی جدی گرفته شد.
مارشال مک لوهان (استاد مرکز مطالعات رسانه ای تورنتو) معتقد بود در آینده ی
پیش رو آدم های بی سواد کسانی نیستند که خواندن و نوشتن ندانند، بلکه
کسانی هستند که سواد رسانه ای را نیاموخته اند و حال در ایران اواسط دهه ی
هشتاد سواد رسانه ای جای خود را در میان کتب دانشگاهی باز کرد و اساتید
ارتباطات و رسانه مقالات متعددی را ترجمه و تألیف کردند.
تأکید نخبگان دانشگاهی و رسانه ای بر ضرورت سواد رسانه ای به اقشار
مختلف جامعه منجر شد تا در سال های اخیر نهادی تحت عنوان نهضت سواد رسانه
ای تأسیس شود و عمده ی فعالیت آن ها در تشکیل سمینارها، همایش ها، کارگاه
های آموزشی و کتب با مضامین رسانه برای مخاطبین خود از جمله قشر فرهنگی،
اولیاء و مربیان مدارس بوده و هست.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع
جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معنای متفاوتی را از آن ها برداشت کنیم،
سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و
تولیدات رسانه ای را درک و تفسیر و تحلیل کنیم.
سواد رسانه ای پاسخی است به یک نیاز همگانی در زمینه ی استفاده بهینه از
رسانه ها، پاسخ به پرسش هایی مانند این که چقدر و چگونه از رسانه ها
استفاده کنیم؟ چه شرایط و محدودیت های معقولی در بهره برداری از رسانه ها
مدنظر است؟ چه کنیم که از مزایای همه ی رسانه ها بهره مندشویم ولی دچار
آسیب ها و مشکلاتشان نشویم؟
این پرسش هایی است که سواد رسانه ای به آن ها پاسخ می دهد که در مقالات بعدی سواد رسانه ای به اختصار به توضیح آن ها خواهیم پرداخت.
اما در یک تعریف کلی می توان گفت سواد رسانهای میتواند به مخاطبان
رسانهها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و
فعالانهای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن،
سواد رسانهای کمک میکند تا از سفره رسانهها به گونهای هوشمندانه و مفید
بهرهمند شد، هدف اصلی سواد رسانهای میتواند این باشد که بر اساس آن
بتوان دید که آیا بین محتوای یک رسانه – به مثابه محصول نهایی – با عدالت
اجتماعی رابطهای وجود دارد یا خیر.
به عبارت بهتر، خواننده یا بیننده یا شنونده یک مضمون رسانهای بهتر است
رابطه و نسبت محتوای یک رسانه با عدالت را در نظر گرفته و نزدیکی یا دوری
محتوای یک رسانه از عدالت را طرف توجه قرار دهد تا همیشه در ارتباط با
رسانه به جای تسلیم بودن و یا تسلیم شدن به رابطه یکسویه و انفعالی،
رابطهای فعالتر و تعاملیتر داشته باشد.
*کارشناس سواد رسانه ای
http://yasinasr.ir/%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF/
ضرورت
مطالعه رسانه به سبک انتقادی و منسجم در سالهای اخیر بدیهی شده است، زیرا
رسانهها موقعیت مرکزی زندگی فرهنگی و سیاسی ما را در بر گرفتهاند. در
واقع ما درباره جهان فراتر از تجربیات مستقیم که از طریق رسانه دریافت
میکنیم میدانیم.
فرامرز کاشمری:
در حقیقت رسانه، بیرون از برنامه آموزشی مدرسه مانده است و گاهی اوقات
رسانهها به بسیاری از ابعاد جامعه و آگاهی فردی ما غالب میشود، همین امر
موجب میشود تا رسانهها با قدرتشان بر ابعاد ناآگاه زندگی ما تأثیر
بگذارند. تعجبآور نیست که ما میخواهیم رسانه را مطالعه کنیم؛ بلکه این
تعجبآور است که گام بلندی برای شروع مطالعه برداشتیم.
سواد
رسانهای به رویههای درک رسانههای جمعی و کاربرد آن میپردازد. و همچنین
به دانشجویان کمک میکند تا درکی آگاهانه و انتقادی درباره ماهیت رسانههای
جمعی، فنون استفاده از آن و توسعه این فنون داشته باشند. به ویژه هدف
آموزش سواد رسانهای افزایش درک دانشجویان از چگونگی کار رسانه، تولید
معنا، ساماندهی و ساخت واقعیت از سوی رسانه است. اساساً آموزش سواد
رسانهای باید با هدف آموزش دانشجویانی که درکی از رسانه نظیر دانش درباره
نقاط قوت و ضعف رسانه، رسانه متعصب و ضروری، نبوغ هنری و حیلهگری درباره
رسانه و دانش درباره تأثیرگذاری و تأثیرپذیری رسانه داشته باشد.
مفاهیم کلیدی در سواد رسانهای
برای
شرح فرضیات انتقادی ورای آموزش رسانه در زیر مفاهیم کلیدی بسط داده شده
است. در کانادا، سواد رسانهای بخشی از برنامه آموزش مهارتهای زبانی
(مهارتهای دوازدهگانه آموزش زبان) میباشد. این مفاهیم یک پایه نظری برای
همه برنامههای آموزش سواد رسانهای فراهم میکند و همچنین به معلمان زبان
رسانه ای و چارچوب آن را برای بحث و گفتگو ارائه می دهد.
1. همه رسانهها ساختارمند هستند
رسانه
با دقت ساختارهای زیرکانهای ارائه میکند که بسیاری از تصمیمگیریها و
نتایج را از عوامل تعیینکننده منعکس کنند. بیشتر دیدگاه ما نسبت به واقعیت
بر مبنای پیام های رسانهای است که پیشساخته هستند و حاوی نگرشها،
تفسیرها و نتایجی است که تقریباً شکل گرفته است. رسانه تا اندازه زیادی
برداشتهایی از واقعیت برای ما ارائه میکند. زمان تحلیل یک متن رسانهای
به این نکات توجه میکنیم: این پیام چگونه شکل گرفته است؟و چگونه واقعیت را
بازنمایی میکند؟
2. همه افراد پیامها را به سختی تفسیر میکنند.
کسانی
که برنامه تلویزیونی یا وبسایت مشابهی میبینند اغلب تجربه مشابه ندارند
یا با برداشتهای مشابه مواجه نمیشوند. هر کسی میتواند یک پیام را با
توجه به سن، فرهنگ، تجربیات زندگی، ارزشها و عقاید به صورتهای مختلف
تفسیر یا قبول کند. زمان تحلیل یک متن رسانهای توجه میکنیم به: چگونه
دیگران پیامها را به صورت متفاوتی درک میکنند؟
3. رسانه منافع تجاری دارد.
بیشتر
رسانهها برای سود ایجاد شدهاند. عموماً تبلیغات بزرگترین منبع درآمدی
است. آگهیهای تجاری بدیهیترین ابزار تولید درآمد هستند، اگرچه پیامهای
تبلیغاتی شکلهای زیادی دارد که شامل بر تبلیغ کالا (به طور مشخص کالایی را
در برنامهها و فیلمها نشان میدهند)، حمایتکنندگان، جوایز، تبلیغات سه
بعدی و پیمایش در اینترنت، حمایتهای اشخاص مهم یا نامنویسی برای استادیوم
یا تئاتر. در تحلیل این متن رسانهای توجه میکنیم به: چه کسی و چرا متن
رسانهای را تولید میکند؟ اگر پیام اقبال عمومی یافت چه کسی سود و چه کسی
ضرر میکند؟
4. رسانه پیامهای ایدئولوژیک و ارزشی دارد.
تولیدکنندگان
پیامهای رسانهای عقاید، ارزشها، باورها و تعصبهایی دارند. این عوامل
میتوانند بر اینکه چه چیزی و چگونه گفته شود تأثیر گزارد. تولیدکنندگان
باید چیزی که شامل متون رسانهای باشد یا نباشد انتخاب کنند، بنابراین هیچ
پیام بیطرف یا عاری از ارزش وجود ندارد. از آنجا که این پیامها اغلب از
سوی بینندگان زیادی دیده میشود، میتواند تأثیر اجتماعی و سیاسی زیادی بر
روی افراد داشته باشد. در تحلیل یک متن رسانهای به این نکات توجه میکنیم:
چه سبک زندگی، ارزشها ودیدگاههایی از این پیام بازنمایی یا چشمپوشی شده
است؟ لازم است که پیامهای رسانهای درباره موضوعاتی نظیر ماهیت سبک
زندگی، واقعیت مصرفگرایی، نقش زنان، پذیرش اقتدار و میهن پرستی محض
رمزگشایی شود.
5. هر رسانهای زبان، سبک، تکنیک، اخلاق، باور و اصول هنری خاص خود را دارد.
هر
رسانهای معنایی خلق میکنند که به صورت متفاوتی از واژگان، تکنیکها و
سبکها یا اخلاقیات و باورهای خاصی استفاده میکنند. در یک فیلم یا برنامه
تلویزیونی، زمانی که تصویر محو میشود، آن پیامی از زمان را نشان میدهد.
لینکهای داغ یا دکمههای جهتیابی نشان میدهد که چیزی را که نیاز دارید
را در وب سایت پیدا کنید. یک داستان نویس باید از کلمات خاصی برای خلق فضا و
شخصیتها استفاده کند، در حالی که رسانه از تصویر، متن و صدا استفاده
میکند. در هر زمان، ما ابزار تکنیکی را درک میکنیم. ما در درک زبان
رسانههای مختلف روان و سلیس شدیم و میتوانیم کیفیت هنری آنها را درک
کنیم. هنگام تحلیل یک متن رسانهای توجه میکنیم به: چه تکنیکی و چرا
استفاده شده است؟ توسعه مهارتهای سواد رسانهای ما را قادر میسازد نه
تنها متون رسانهای را درک و رمزگشایی کنیم، بلکه از اصول هنری منحصربه فرد
هریک از آنها متمتع شویم. تمتع ما از رسانه با آگاهی از چگونگی خلق اشکال و
تأثیرات خوشایند افزایش مییابد.
6. رسانه معانی تجاری دارد.
سواد
رسانهای بر آگاهی از پایههای اقتصادی تولیدات رسانههای جمعی مبتنی است.
شبکهها دنبال مخاطبانی هستند که از آنها حمایت مالی کنند. دانش در این
زمینه به دانشجویان اجازه میدهد تا درک کنند که چگونه محتوای برنامه،
مخاطبان را هدف تبلیغات خودشان کردهاند و چگونه بینندگان را در گروههای
بازاری ساماندهی کردهاند. موضوع مالکیت و کنترل اهمیت حیاتی دارد در زمانی
که انتخابهای زیادی در این زمینه وجود دارد ولی با این حال باورهای کمی
وجود دارد (نود درصد از روزنامهها، مجلات، ایستگاههای تلویزیونی و
شرکتهای نرمافزار کامپیوتری جهان در مالکیت هفت شرکت ادغام شده میباشد).
7. رسانه معانی اجتماعی و سیاسی دارد.
یک
بعد مهم از سواد رسانهای آگاهی از گستره تأثیرات اجتماعی و سیاسی ناشی از
رسانه میباشد. تغییر ماهیت زندگی خانوادگی، استفاده از اوقات فراغت و
نتایج مباحثات سیاسی تلویزیونی سه نمونه از این موارد هستند. رسانههای
جمعی تلاش میکند تا ارزشها و نگرشهای اجتماعی را منطقی نشان دهند. رسانه
همچنین نقش بزرگی در رسانهای کردن حوادث و مسائل جهانی از حقوق مدنی تا
تروریسم دارد.
8. در رسانه شکل و محتوا مرتبط با هم هستند
رابطه
شکل و محتوا مرتبط با مقاله مارشال مکلوهان با عنوان «رسانه پیام است»
میباشد. یعنی هر رسانهای برنامه و جهتگیریهای تکنیکی خاص خود را دارد و
واقعیت را در شیوههای منحصربه فردی رمزگذاری میکند. بنابراین رسانههای
مختلف ممکن است حادثه مشابهی گزارش کنند ولی برداشتها و پیامهای متفاوتی
ایجاد کنند.
سواد رسانه ای و خانواده
نویسنده: عدالتی
یکی از عواملی که امروزه باعث تحکیم ارتباط خانوادگی و پایداری
کانون خانواده می شود رسانه ها است و از طرفی همین رسانه ها می توانند
عاملی برای سست کردن بنیان خانواده ها باشند.افراد خانواده می
توانند با استفاده صحیح از رسانه ها آگاهی های خود را افزایش می دهند ،
پیرامون مسائلی که شاید در فضای حقیقی یا غیر رسانه ای قابل تجربه نباشند
تجربه کنند و نیازی به پرداخت هزینه در قبال تجربه کردن نیز نداشته باشند
به عنوان مثال سفر به اعماق دریاها و اقیانوس ها برای همه افراد ممکن نیست
اما از طریق رسانه ها این تجربه ممکن می شود .
همچنین خانواده ها با
استفاده درست از رسانه ها می توانند مهارت های خود در زندگی راافزایش دهند.
به عنوان مثال حضور شما در اینترنت واستفاده شما از مطالب قرار داده شده
در این سایت می تواند باعث افزایش اطلاعات ،آگاهی ها و مهارت های شما در
زندگی اجتماعی و خانوادگی تان شوداما از طرف دیگر استفاده نادرست از رسانه
ها نه تنها کمکی به ارتقاء سطح فکری ، فرهنگی و مهارتی خانواده ها نمی کند،
بلکه باعث به وجود آمدن معضلات و مشکلات عدیده ای میشود که شاید خیلی از
آنها قابل جبران نباشد.
در اطراف خود با افراد و خانواده هایی برخورد می
کنیم که از افت تحصیلی کودک خود ابراز نا رضایتی میکنند یا خانواده هایی
را می بینیم که مدت زمان بسیاری را صرف استفاده افراطی از رسانه ها می کنند
اما مدت زمان کوتاهی را به برقراری ارتباط با خانواده خود اختصاص می دهند و
کمتر بااهل خانه خود هم کلام می شوند.این اختلاف و تفاوت در استفاده صحیح و
استفاده نادرست از رسانه ها ضرورت یاد گیری فن و مهارت استفاده بهینه از
رسانه ها یا "سواد رسانه ای" رابسیار ضروری و حیاتی می کند.در رابطه با
سواد رسانه ای تعاریف بسیاری مطرح شده به عنوان مثال سواد رسانهای
آمیزهای از تکنیک های بهرهوری مؤثر از رسانهها و کسب بینش و درک برای
تشخیص رسانهها از یکدیگر است یا سواد رسانهای قدرت درک نحوه کارکرد
رسانهها و معنی سازی در آنهاست ونیز سواد رسانهای را میتوان دسترسی،
تجزیه و تحلیل و تولید ارتباط درشکل های گوناگون رسانهای و مصرف انتقادی
محتوا دانست در دنیای امروز رسانه ها یکی از اجزای اساسی جوامع بشری هستند
لذا سوادرسانه ای (MEDIA LITERACY ) شامل تحقیق ، تحلیل ، آموزش و آگاهی
ازتاثیرات رسانه ها ( رادیو ، تلویزیون، فیلم ، موسیقی ، روزنامه مجله
،کتاب و اینترنت ) بر روی افراد و جوامع می باشددر این میان تلویزیون گوی
سبقت را از رسانه های دیگر ربوده ، بطوریکه اکثر مردم ترجیح می دهند که
تماشا کنند تا اینکه مطالعه کنند.یکی از عواقب این تحول اجتماعی و آموزشی ،
کمتر شدن تمایل دانش آموزان به مطالعه وکتاب بود.در شرایط اشباع رسانهای و
در فضای موجود افراد در معرض حجم بالایی ازاطلاعاتی هستند که به هیچ وجه
به برخی از آنها نیازی ندارند. به عنوان مثال امروزه بسیاری از نوجوانان
مارک ها و علائم تجاری جهان را به خوبی میشناسند، اما این اطلاعات در هیچ
زمینهای به کار آنها نمیآید؛ نه قدرت خرید دارند و نه قدرت مصرف ولی چون
در معرض آگهی های پیاپی قراردارند، در این زمینه اطلاعات دارند. پس باید از
پیام ها و اطلاعاتاطرافمان براساس نیازهایمان استفاده کنیم تا دچار
سردرگمی نشویم.سوادرسانهای این امکان را هم در اختیار میگذارد.رسانه های
نوین از دو دیدگاه متهم به ایجاد چالشهای نوین در زندگی هستند.رسانه ها از
یک سو رقیب فعالیتهای آموزشی در امر آموزش هستند و از سوی دیگر زمینه ساز
اغلب چالشهای نوین به حساب می آیند.کودک، تکامل نیافته و تعلیم پذیر متولد
میشود. او نیاز به جامعه بشری دارد تا ان چنان ساخته شود که بتواند به
مقتضیات زندگی پاسخ دهد ولی جامعه نیز برای بقای خود به کودکان احتیاج
دارد.
ارکان شخصیت کودک زمانی پایهگذاری خواهد شد که او ناخواسته روح
وفضای جامعهای را که به آن تعلق دارد در خود جذب کند. در این صورت رفتاراو
در حد وسیعی با شرایطی که در محیط وجود دارد، انطباق پیدا میکند.در هر
عصری تعلیم و تربیت وابسته به انسانهایی است که مسئولیت آن را برعهده دارند
و نیز تابع کیفیت فرهنگی است که در چارچوب آن این فعالیت صورت
میگیرد.توانائیها و ضعف های جوانان بازتابی است از توانائیها و ضعفهای
بزرگسالان، زیرا نسل جوان از سالهای اول زندگی خانوادگی گرفته تا دوران
مدرسه ابتدایی و متوسطه و بالاخره آموزش حرفهای راهی که از طرف نسلهای
گذشته ترسیم شده است، در پیش میگیرند. حال اگر چنانچه در پایان این راه
زنان و مردان جوان به قولی که در دوران بچگی داده بودند، عمل نکنند و به
آنچه قرار بود برسند، نائل نشوند و اگر چنانچه روح آنها خالی و بی محتوا
باشد نتیجه تماس آنها با انسانهایی است که هیچ نوع مفهوم و هدف عمیقی برای
زندگی خود ندارند و شکل ثابتی برای شخصیت خود به دست نیاوردهاند.اهمیت
آموزش رسانه ای به کودکان و نوجوانان درجه نفوذ رسانه در جوامع وتاثیرات
آنها به حدی است که آموزش رسانه را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است.
باید تاکید کرد که کودکان و نوجوانان که رسانه در جامعه پذیرکردن آنها نقش
به سزایی دارد، از نظر نحوه استفاده از رسانه و اکتساب آن با والدین خود
تفاوت کامل دارند. آنان بین « جهان » و « جهان رسانه ای »
فرق نمی
گذارند و در به کارگیری رسانه بسیار راحت تر از والدین خود عمل می کنند.هدف
اصلی آموزش رسانه، هشیار کردن و اختیار بخشی در مواجهه با رسانه وبرنامه
ها و محتوای آن است. آموزش رسانه به افراد می آموزد پیام را تفسیرو تولید
کنند، مناسب ترین رسانه را انتخاب کنند و نقش بیشتری درتاثیرپذیری از آنها
به عهده گیرند.به طور کلی سه جنبه سواد رسانه ای عبارتند از: - ارتقای
آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه
مصرف غذای رسانه ای از منابع رسانه ای گوناگون-آموزش هارت های مطالعه یا
تماشای انتقادی- تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در
نگاه اول قابل مشاهده نیست.- تلویزیون میتواند چهار نقش را در زندگی
کودکان و نوجوانان بازی کند.اولین آن کار وقت کشی است ـ این عمل پاداشی
آرامش بخش و یا جذاب است که باعث میشود بخشی از زمان لازم برای تکالیف
مدرسه، کارهای خانه و یا بازی در خارج از خانه را به خود معطوف کند.دومین
نقش تلویزیون تلقی آن همچون رویدادی اجتماعی (یا غیر اجتماعی) است.یعنی
فرصتی است برای بودن در کنار والدین و یا بلعکس فرار از خواهران وبرادران
لجوج- . سومین نقش آن کار پردازش اطلاعات است.- نقش چهارم و نهایی آن تجزیه
فراهم سازی اطلاعات است ـ یعنی این وسیله منبعی است برای شناخت و یا
پیشداوری و معلمی است برای آموختن اینکه چه بخریم، چگونه بازی کنیم، مبارزه
کنیم و یا عشق بورزیم به منظور آگاهی بیشتر نسبت به تاثیراتی که رسانه ها
برای کودکان ونوجوانان به ارمغان می آورند، بهتر آنست تا مروری بر نقشها و
کارکردهایی که بر آنها مترتب است، داشته باشیم.- الف - تفریح و سرگرمی-
وسایل ارتباط جمعی به طور معمول با زمان فراغت انسانها برخورد مینماید.از
این رو در مواردی چند باید موجبات جدائی موقت از واقعیت، فراموشی لحظات
دشوار زندگی، تمدد اعصاب و سرگرمی انسانها را فراهم سازد.بسیاری از مردمان
بر این باورند که تلویزیون وسیله تفریحی بی ضرری است اگر چه شاید خود
بیننده آگاه نباشد که هنگام تماشای تلویزیون در مسیریادگیری است. نقش سرگرم
کننده و تفریحی تلویزیون بیش از پیش مورد توجه گردانندگان وسایل ارتباطات
جمعی غربی است که با وجود همه جذابیتهای ظاهری آن با غیرسیاسی کردن جوامع و
بی اعتنا ساختن مردم به امور عمومی بیشترین آثار منفی را پدید میآورد.-
از نظر دانشمندان غربی، تلویزیونهای آمریکا وظیفه خود را به طور تمام وکمال
در این خلاصه کرده است که تنها به تولید برنامههای سرگرم کننده بپردازد- ب
- جامعه پذیری - جامعهپذیری همنوایی فرد است با هنجارهای گروهی و هر یک
از اعضای جدید گروه به حکم جامعهپذیری رفتار خود را موافق مقتضیات گروه در
میآورد ودانسته و یا نادانسته راه و رسم زندگی گروهی را میپذیرد. این
جریان ازطریق کنش متقابل اجتماعی (Socialalinteraction) صورت میپذیرد و
مردم به وسیله آن شخصیت خود را به دست اورده و شیوه زندگی جامعه خود
رامیآموزند. جامعه پذیری فرد را به آموختن هنجارها، ارزشها،
زبانها،مهارتها، عقاید و الگوهای فکر و عمل که همگی برای زندگی اجتماعی
ضروری میباشد، قادر میسازد.به برکت اجتماعی شدن، هنجارهای اجتماعی درونی
میشوند، جذب میشوند و باشخصیت روانی یکی شده و جزئی از آن میشوند که این
فرایند توسط آموزش ازطریق منابع گوناگون صورت میگیرد.با افزایش هر چه
بیشتر تفکیک حوزه خانه از محل کار و رسمی شدن آموزش،نظارت اولیاء بر جوانان
محدودتر شده و رسانه این جای خالی اولیاء را هرچه بیشتر پر کرده و
ارزشمندتر میشود. گرچه شاید بیننده خود اگاه نباشداما اطلاعات و دانشها به
درون ضمیر ناخودآگاه او جاری شده، بی آنکه خودبداند این ارزشهای تلقینی
درآنها دیده میشود. این دانشها که به صورت تصاویر و به حالت متمرکز تولید
میشوند، به وسیله رسانههای همگانی به داخل (ذهن تودهای، تزریق شده و به
همسان کردن رفتار که مورد نیاز نظام تولید صنعتی است کمک میکند.در همان
حال برنامههای رسانهها، گرایشهای جوانان به موقعیت های شغلی، سیاسی، عشق و
زندگی خانوادگی را شکل میدهد و از این راه می تواندبر کنترل غیر مستقیم
بینندگان خود نقش داشته باشد.در جریان جامعه پذیری افراد توسط تلویزیون،
هنجارهای گروهی زیر به افرادآموخته میشود:
1ـ آداب اجتماعی:
شامل غذا خوردن، نشستن، تعاریف کردن.
2ـ شعائر اجتماعی:
مناسک دینی: آداب و تشریفات یک آئین خاص که دارای قدمت و اهمیت فراوان باشد.
3ـ اخلاق اجتماعی:
رسوم اجتماعی مهمی که جامعه نقض آنها را سخت ناپسند بشمارد.
4ـ
مقررات اجتماعی: رسمهایی که جامعه با خواست و آگاهی به وجود میآوردمثل
مقررات راهنمائی و رانندگی.در نتیجه یادگیری این آموزشها که جملگی بر اثر
امکان یادگیری اجتماعی حاصل از تماشای تلویزیون است، شخص با جامعه پیام
فرست همنوا و همرنگ شده،
ارزشها و هنجارهای مذکور را درونی کرده و به نظم جامعه مورد نظر کمک میکند.
ج
- ارضاء نیازها (تقویت روابط اجتماعی)به دلیل نیاز فطری انسان به روابط
اجتماعی به عنوان یکی از نیازهای اساسی از یک سو و هر چه پیچیدهتر شدن این
روابط درعصر حاضر به دلیل گستردگی نهادها، تلویزیون وظیفه دارد که برای
تسهیل نیازهای افراد هر چه بیشتر
(رسوم اجتماعی) را به بینندگان خود بیاموزد تا نیازهای افراد هر چه بهترو سریعتر ارضا شود.
د
- آموزش و یادگیری برخلاف اعصار پیشین تنها مدرسه یا به طور کلی سازمانهای
آموزشی انحصارآموختن را در دست ندارند، بلکه آموزش در همه جای جامعه به
چشم میخورد.آموزشی که توسط رسانهها عرضه می شود، آموزشی غیر تجریدی، چند
بعدی است و
افراد میتواند ضمن گذراندن زمانی خوش با تلویزیون به آموزشی
که جنبه فرهنگی هم دارد، بپردازد.وسایل ارتباط جمعی، چنانچه به درستی به
کار آیند، همچون مدرسهای بزرگ برتمام حیات انسانی پرتو میافکنند و حتی
نقشی بالاتر از مدرسه دارند زیرا چون مدرسه محدودیت زمانی ندارند، برای
تمام سنین و تمامی انسانها هستند،تمام مشخصات مورد آموزش را به خانه آموزش
گیرنده میآورند.
گرچه تلویزیون نمیتواند جایگزین معلم شود زیرا از
جریان پیامی یکسویه برخوردار است و از طرفی امکان تصحیح تکالیف در محل ،
کنترل کلاس درس و… هم ندارد.
اما بسیاری از پدرها و مادرها ، چه تحصیل
کرده یا کم سواد ، فقیر یا غنی و … ازتلویزیون به عنوان یک دایة الکترونیک
استفاده میکنند. تلویزیون میتواند دانش افراد را افزایش بدهد به طوری که
میلیونها کودک در دنیا ازتلویزیون درباره زندگی مسور زادگاه خود و کشورهای
دیگر نکتهها میآموزند و هر روز که تلویزیون میبینند ، چیز تازهای یاد
میگیرند.در این میان ما باید خود را از اینکه به صورت منفعلانه با رسانه
ها برخورد کنیم برهانیم و با تقویت و یادگیری مهارت تفکر نقاد و با افزایش
آگاهی خود نسبت به رسانه های ایجاد کننده پیام در اطراف خود به انتخاب
رسانه های سودمند بپردازیم و میزان استفاده خود از این رسانه ها را معین
کنیم و همیشه آگاه باشیم که رسانه ها بر خود آگاه و نا خود آگاه ما اثرمی
گذارند.
منبع: ماهنامه خانواده