دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

نشانه های عشق شدید مردان به زنان


از همان اول میزان رفت و آمد با خانواده ها را مشخص کنید. سعی کنید عدالت را این وسط رعایت کنید، هم عدالت در بین خودتان و همسرتان و هم انصاف در میزان سر زدن به خانواده ها.
میگنا - در حال حاضر جامعه سنتی ما در حال گذار به مدرنیته است و این موضوع خودش را به بغرنج ترین شکل نشان داده است. از یک طرف زوج های جوان امروزی خیلی بیشتر از قبل برایشان استقلال مهم است و ازطرف دیگر پدر و مادرها همچنان می خواهند با قوانین نانوشته روزگار خودشان با عروس یا دامادشان رفتار کنند.

در این موقعیت عجیب و غریب احتمال ایجاد چالش با خانواده همسر بیشتر و بیشتر می شود. اما اختلاف با خانواده همسر معمولا از کجا نشأت می گیرد و با آن باید چه کار کرد؟

اختلاف از کجا می آید؟

حتما شنیده اید که می گویند ازدواج دختر و پسر تنها پیوند ۲ نفر نیست بلکه پیوند ۲ خانواده است یعنی این که پدر و مادر ما چنان در ما درونی شده اند و پدر و مادر همسرمان چنان در او درونی شده اند که انگار ۲ خانواده با هم ازدواج می کند، نه یک نفر با یک نفر. خانواده های ما مهم ترین عامل شکل گیری شخصیت ما بوده اند. همین می تواند پایه به وجود آمدن مشکلات ارتباطی با خانواده همسر باشد.

۱ - برخورد عاطفی با انتقاد از خانواده

احمد و مینا دو سال است که با هم ازدواج کرده اند. آنها مشکل بزرگی ندارند، فقط مینا از احمد گلایه دارد که چرا احمد «خانواده من را زیر سوال می برد». وقتی که احمد منطقی اشکال های رفتار خانواده مینا را می گوید، مینا یک دفاع عاطفی دارد: «آنها به هر حال خانواده من هستند و آنها را دوست دارم.» مینا حس می کند وقتی خانواده اش زیرسوال می رود انگار خودش زیرسوال رفته است اما احمد می گوید رفتار مینا را روی هم رفته می پسندد و اصلا منظورش زیر سوال بردن او نیست. ما همسرمان را فقط یک آدم مستقل می بینیم اما او به خاطر سال ها زندگی با خانواده اش نمی تواند رابطه عاطفی با آنها را قطع کند. بنابراین وقتی که ما کوچک ترین انتقادی از خانواده همسرمان می کنیم، به خود او هم برمی خورد. همان طور که گفتیم، ما داریم مستقیما به عامل شکل گیری شخصیت همسرمان انتقاد می کنیم و تحمل این برای او سخت است.

۲ - ازدواج دو سیستم بسته و باز با همدیگر

مانی در خانواده ای به دنیا آمده که «قانون» در آن حرف اول را می زده است. خانواده ای با درهای بسته که در آن شرح مسئولیت های هر کسی مشخص بود و اعضای خانواده خیلی رابطه عاطفی با هم نداشتند. آنها حتی وقتی احساساتی می شدند، خیلی حسشان را به هم نشان نمی دادند.

حالا همسر مانی، یعنی المیرا هر وقت حرف خانه مانی می شود به آنجا می گوید «پادگان نظامی». المیرا خودش در یک خانه با درهای باز بزرگ شده است. خانواده ای که در آن همه به هم کار داشتند. المیرا و خواهرش لباس های هم را می پوشیدند. المیرا موقع کنکور برادرش از خود برادرش هم بیشتر استرس داشت. حالا نصف بحث های آنها در خانه انتقاد کردن به شیوه تربیتی خانواده مقابل است.

بحثی که گاهی زیادی بالا می گیرد. هر خانواده ای برای خودش یک دولت است. با قوانین خودش، با شیوه های تربیتی خودش و با شیوه برخورد خودش با مشکلات. حالا تصور کنید که اعضای دو خانواده که قوانینشان از زمین تا آسمان با هم متفاوت است، بخواهند با هم ازدواج کنند؛ مثلا در یک خانواده صمیمیت در نهایت باشد و در یک خانواده به استقلال عاطفی اعضای خانواده از همدیگر خیلی تاکید شود. معلوم است که بالاخره این تلاقی مشکلاتی ایجاد می کند که دامن هر سه خانواده را می گیرد. هم خانواده دو نفره ای که تازه تشکیل شده است و هم خانواده همسران.

۳ - وابستگی شدید به خانواده

احسان از همان بچگی از آن پسرها بود که به «بچه ننه» مشهورند. او بدون اجازه مادرش آب هم نمی خورد. حالا که آن پسر کوچولو بزرگ شده و برای خودش مردی شده است و دارد با سارا زندگی می کند، همچنان برای کوچک ترین تصمیم هایش نظر مادرش را جویا می شود. مادر احسان هم از آن «ننه بچه ها»ست که کاملا از این شرایط راضی است. حالا این وابستگی احسان به خانواده شده است دغدغه سارا و نمی داند چطوری آن را حل کند.

هروقت که یکی از زوجین خیلی بیشتر به خانواده همسرش وابسته باشد، چه از لحاظ فکری چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ مالی، معمولا مشکلات عجیب و غریب تری در برخورد با خانواده همسر پیش می آید. البته اگر دو طرف هم وابسته باشند باز مشکل وجود دارد و دو طرف بیشتر برای رابطه با خانواده خودشان با همدیگر رقابت می کنند تا این که بخواهند خانواده جدید را به سامان تر کنند.

اختلافات را چطور حل کنیم؟

برای این که مشکلتان با خانواده همسرتان حل شود، حتما شما هم تا به حال چندین و چند توصیه عامیانه و عالمانه شنیده اید؛ مثلا این که «به آن ها رو نده» یا «تکلیفت رو یک بار برای همیشه معلوم کن» یا «تو هم تو مسائلشون دخالت کن» یا «حرفاشون رو از این گوش بشنو و از اون گوش در کن». البته اگر برگردید و زندگی خود این توصیه کنندگان را نگاه کنید، می بینید که خودشان هم در این مورد موفق نبوده اند یا اصلا موضوعیتی برایشان نداشته یا مشکلی با خانواده همسر خودشان نداشته اند یا اصلا مجردند. اما توصیه هایی که در ادامه می آید، از دل روانشناسی ایرانی بیرون آمده است.

۱ - خانواده همسرتان را بشناسید

شناخت خانواده همسر فقط دانستن نام و نام فامیل و تعداد اعضای خانواده و میزان درآمد و تحصیلاتشان نیست. شما باید بدانید که نوع رابطه ای که بر خانواده همسرتان حاکم است کدام است. نوع رابطه را هم همان طور که در بخش علت مشکلات گفتیم، از مرزهایی که بین آدم ها وجود دارد می توانید متوجه شوید. غیر از این باید بدانید چه کسی حرف آخر را در آن خانواده می زند.

باید بدانید قوانین آن خانواده چه شکلی است. باید شخصیت تمام اعضای خانواده همسرتان را بشناسید. این جوری وقتی که مشکلی پیش می آید، حداقل عملیات شناسایی را از قبل انجام داده اید.

۲ - احترام بگذارید

بیشترین چیزی که خانواده همسرتان از شما می خواهند احترام است. البته احترام گذاشتن اصلا به معنای منفعل بودن و غلام حلقه به گوش بودن نیست اما کافی است که شما گاهی خودتان را جای پدر یا مادر همسرتان بگذارید. کسانی که در درجه اول از یک یا دو نسل قبل از شما هستند. بنابراین دیدشان به دنیا جور دیگری است.
در ثانی یکی از اعضای خانواده شان حالا با شما زندگی می کند و یک جورهایی خودشان را هنوز مسئول می دانند. اگر از این دید نگاه کنید، می توانید خیلی از حرف های شاید ناراحت کننده آن ها را زیرسبیلی رد کنید.

۳ - استقلالتان را حفظ کنید

تا وقتی که از لحاظ مالی به خانواده همسرتان وابسته باشید، مجبورید که دخالت های آن ها را تاب بیاورید. پس اول سعی کنید که استقلالتان را حفظ کنید و بعد در مقابل دخالت ها موضع بگیرید. ضمن این که اگر از همان اول و البته با احترام، قوانین خانواده جدیدی را که دارید شکل می دهید به خانواده همسرتان اعلام کنید، یا آن را در رفتارهایتان نشان دهید، در درازمدت کمتر با خانواده همسرتان چالش خواهید داشت.

۴ - برای رابطه با خانواده ها برنامه داشته باشید

از همان اول میزان رفت و آمد با خانواده ها را مشخص کنید. سعی کنید عدالت را این وسط رعایت کنید، هم عدالت در بین خودتان و همسرتان و هم انصاف در میزان سر زدن به خانواده ها.

۵ - اولویت با خانواده جدید است

خیلی وقت ها خود زن و شوهرها درباره رابطه با خانواده همسر با هم مشکل پیدا می کنند. یادتان باشد که شما خانواده جدیدتان را تشکیل داده اید و باید هوای همسرتان را داشته باشید البته آن هم با رعایت احترام کامل به پدر و مادر خودتان.

به خودتان نگویید کلا یک آدم برای شما روی زمین وجود داشته است و حالا او را از دست دادید. عشق باعث می شود که فکر کنید فقط همین آدم است که با شما هماهنگ است. در فیلم ها و کتاب ها هم به این اسطوره دامن می زنند اما مسئله اینجاست هیچ چیز جادویی در مورد یک شخص خاص وود ندارد.

قطع رابطه عاطفی واقعا سخت است و اکثر ما روش درست قطع رابطه را بلد نیستیم. به همین خاطر نه فقط نمی تونیم ناراحتی قطع رابطه رو به حداقل برسانیم، بلکه با رفتارهای اشتباه، اوضاع را بر فرد مقابل سخت می کنیم و خودمان هم وارد وضعیتی می شویم که نمی توانیم رفتارهایمان را نقد کنیم.

برخورد عاقلانه و اخلاقی با کسی که زمانی نگرانمان بوده و دوستمان داشته است، شجاعت می خواهد اما شجاعت همه ماجرا نیست، ما باید بتونیم برای خودمان احترام قائل باشیم و کاری کنیم که دو طرف بعد از این شکست، بتوانند دوباره به زندگی برگردند. این راهکارها شما را در راستای خاتمه دان به این نوع روابط کمک خواهد کرد.

1- مسئولیت کامل شروع روند قطع رابطه را برعهده بگیرید:

 اگر احساسات یا نیازهایتان تغییر کرده است، اگر رویاهاتان دیگر به هم شباهتی ندارد یا زندگی تان در مسیرهایی متفاوت است، شجاع باشید و این را صریح اعلام کنید، نه اینکه طوری با نامزدتان برخورد کنید تا مجبور شود اینها را به زبان بیاورد. وقتی احساس می کنید یک رابطه باید تمام شود نباید مسئولیت گریز شوید و کاری کنید که طرف مقابل خودش به زبان بیاید و بگوید که دیگر نمی تواند ادامه دهد. این باعث نابودی عزت نفس شما می شود، این خاطره هیچ وقت از ذهنتان پاک نمی شود و هیچ وقت فراموش نمی کنید که شجاعانه عمل نکردید.

شما دوست دارید این بار را از دوشتان بردارید و جوری رفتار می کنید که بالاخره طرف مقابل بگوید که دیگر بس است و از این رابطه خسته شده اما این رفتار شما تمام تلقی آن آدم از زندگی را به هم می ریزد. طرف مقابل در ابتدا متوجه نمی شود که شما قصد دارید رابطه را قطع کنید و شروع می کند به پرسیدن این سوالات از خودش: آیا آدم ارزشمندی نیستم؟ آیا غیرجذابم؟ شما آرام آرام این احساس را در طرف مقابل به وجود می آورید که مقصر خودش است. شما به درک او ضربه می زنید و او به آنچه احساس می کند، می بیند یا می شنود اطمینان نخواهد کرد. این نوع بلاتکلیفی می تواند آن را در رابطه های بعدی هم فلج کند. دیگر نمی تواند به از خودگذشتگی یا شایستگی نفر بعدی اطمینان کند.

2- قطع رابطه را رو در رو انجام دهید

در یک قطع رابطه رو در رو ممکن است اشاره های غیرکلامی را حس کنیم که به ما اطمینان می دهند که همچنان قابل دوست داشتن هستیم. هر چیزی جز قطع رو در روی رابطه، این پیام اضطراب آور را در خودش دارد: «تو اهمیت نداری». عده ای ممکن است فکر کنند با ایمیل زدن، پیامک فرستادن می توانند از تلخی اعلام قطع رابطه کم کنند اما این روش های از راه دور به شخصی که خبر قطع رابطه را دریافت کرده چنان ضربه ای وارد می کند که در رابطه های بعدی اثراتش را خواهیم دید.

وقتی شما هیچ توضیحی د رباره دلیل قطع رابطه نمی دهید، طرف مقابل زمانی خیلی طولانی را صرف این مسئله می کند که چه مشکلی داشته و چه اشتباهی کرده است. این آدم بعد از شما به سختی وارد رابطه عاطفی دیگری می شود. بدون یک پایان قطعی، وارد فکرهای بی پایانی می شویم که در اکثر اوقات به افسردگی منجر می شود. جالب است وقتی ما از راه دور قطع رابطه می کنیم دیر یا زود دچار عذاب وجدان می شویم چون بالاخره می فهمیم که چطور به طرف ضربه زدیم و چقدر کم نگرانش بودیم. ممکن است پنج سال بگذرد و بالاخره از کار خودتان خجالت بکشید. این احساس گناه و خجالت بر روابط بعدی شما هم تاثیر می گذارد

نباید از صداقت چماق بسازید یا همه چیز را فاش کنید. اگر مثلا از نحوه حرف زدن طرف مقابل نفرت پیدا کردید و تا دهنش را باز می کند حالتان به هم می خورد بهتر است این را در دلتان نگه دارید. مهمترین وظیفه شما این است که مراقب اعتماد به نفس طرف مقابل باشید

 3- با وقار رفتار کنید

از آنجا که قطع رابطه یک سناریوی بالقوه انفجاری هست سعی کنید پیش از انجام آن به تک تک توهین هایی که خواهید شنید و تک تک فحش هایی که احتمالا خواهید داد فکر کنید. اینجوری موقع دعوا معقول تر حرف می زنید. محترم شمردن طرف مقابل باعث می شود او هم با احترام بیشتری با شما حرف بزند.

4- صادق باشید

نباید از صداقت چماق بسازید یا همه چیز را فاش کنید. اگر مثلا از نحوه حرف زدن طرف مقابل نفرت پیدا کردید و تا دهنش را باز می کند حالتان به هم می خورد بهتر است این را در دلتان نگه دارید. مهمترین وظیفه شما این است که مراقب اعتماد به نفس طرف مقابل باشید. طوری بلا سرش نیاورید که نتواند هیچ رابطه موفق دیگری داشته باشد. نمک روی زخمش نپاشید. این شکنجه است. شما قصد دارید یک پیام را به طرف مقابل برسانید «تو آن کسی که من می خواهم نیستی». همین. پس نباید او را به این نتیجه برسانید که مشکل بزرگی دارد و پر از کمبود است.

5- بی خیال کلیشه هایی مثل «مشکل تو نیستی، منم» شوید

 این جمله های تکراری و بی ربط فقط طرف مقابل را به این نتیجه می رساند که ذره ای احترام برایش قائل نیستید و با دم دستی ترین تکه های فیلم ها و سریال ها با آن برخورد کرده اید. شما به طرف مقابل یک توضیح درست (حتی مختصر) بدهکارید. باید به او توضیح دهید که چرا اوضاع آنطور که می خواستید پیش نرفته است،ضمنا نیاز نیست طرف مقابل را وادار کنید که دلایلتان را بپذیرد، به خصوص که چنین بحث هایی عموما به خشونت منجر می شود.

6- شروع نکنید به تحلیل جزء به جزء ماجرا

 این ایده خوبی نیست چون امکان ندارد به توافق برسید. شما می گویید ماجرا اینگونه رخ داده است و طرف مقابل می گوید نه! نه! ماجرا را اشتباه دیدی ... جور دیگری بود. این رفت و برگشت های مداوم اکثر اوقات به دعوا یا بدتر از آن منجر می شود. بدتر از دعوا این است که شما در بحث ببازید و طرف مقابل شما را وادار به بازگشت کند، آن هم بازگشت به رابطه ای ناکارآمد که خودتان به دنبال پایان دادنش بودید. چطور رابطه عاطفی را تمام کنیم؟

 7- کامل قطع کنید

برای اینکه جلوی ضربه را بگیرید نگویید که بیا از این به بعد دیدارهای دوستانه داشته باشیم. اینکه به طرف بگویید بیا از حالا به بعد مثل خواهر و برادر باشیم ممکن است احساس گناه شما را از قطع رابطه کم کند اما برای طرف مقابل چیز خوبی نیست. این ممکن است باعث شود او به اشتباه به آینده و بازگشت شما امیدوار شود و این امیدواری جلوی حرکت دو طرف به سمت زندگی بهتر را می گیرد.

8- موقع خداحافظی قدرشناس باشید

 خیلی خوب است که هنگام خداحافظی دوران خوب مشترک را مورد قدردانی قرار دهید و این خوب است که حس ناراحتی تان را (از اینکه امیدهای مشترکتان به رابطه به ناامیدی تبدیل شد) بروز دهید. چنین کارهایی به طرف مقابل ثابت می کند که شخص ارزشمندی بوده است.

9- به تصمیم طرف مقابل اعتراض نکنید

 التماس نکنید تا از تصمیمش صرفنظر کند. وقتی یکدفعه با شما قطع رابطه می کنند بهترین راه این است که بپذیرید این رابطه به پایان کامل خودش رسیده است. اینگونه روند بهبود عاطفی سریع تر می شود. فرد بعد از قطع رابطه، از همه کناره می گیرد اما با گذشت زمان، این کناره گیری اجتماعی کمتر و کمتر می شود و این یعنی شخص در پروسه بهبود قرار گرفته است. این پروسه به شدت حساس است و هر ارتباط یا تلاش برای بازگشت طرف مقابل به او ضربه می زند. اگر به طور ناگهانی یک ایمیل از طرف مقابل به شما برسد ناگهان به او تمایل پیدا می کنید و دلتان می خواهد رابطه دوباره آغاز شود. بنابراین هرگونه ارتباط با شخصی که با شما به هم زده را قطع کنید. نامه ها و کارت پستال هایش را دور بریزید. به او زنگ نزنید و بیخود تلاش نکنید که ردی از او در زندگی تان حفظ کنید.

10- از او شیطان نسازید

 این فقط انرژی خودتان را تلف می کند و باعث می شود متوجه نشوید که به بن بست رسیدن یک رابطه دو نفره، تقصیر هر دو نفر بوده است و بی خیال نقشه انتقام شوید؛ چون این باعث می شود که طرف مقابل بیشتر از قبل در تفکرات شما حضور داشته باشد و این یعنی عقب افتادن روند بهبود.

11- درد را به زور از بین نبرید

بعد از مرگ یک عزیز، پایان یک رابطه بلندمدت یکی از بزرگترین ضربه های احساسی است که شخص می تواند تجربه کند پس کاملا طبیعی و در واقع ضروری است که شخص برای این فقدان سوگواری کند. عشق شما را به شدت آسیب پذیر می کند. اگر اجازه دهید که عاشق شوید می توانید خیلی بد ضربه بخورید. پس درد طبیعی است. هر چه زودتر با این درد روبرو شوید، زودتر می گذرد.

باید بپذیرید که به احتمال خیلی خیلی زیاد شما کس دیگری را پیدا می کنید و کمی بعد فکر می کنید که او هم تنها کسی روی زمین هست که به شما می آید

12- فکر نکنید که بزرگترین عشق روی زمین را از دست دادید

 به خودتان نگویید کلا یک آدم برای شما روی زمین وجود داشته است و حالا او را از دست دادید. عشق باعث می شود که فکر کنید فقط همین آدم است که با شما هماهنگ است. در فیلم ها و کتاب ها هم به این اسطوره دامن می زنند اما مسئله اینجاست هیچ چیز جادویی در مورد یک شخص خاص وود ندارد.

در واقع در روی زمین تعداد زیادی آدم وجود دارند که می توانیم با آنها رابطه خوبی داشته باشیم. البته درست بعد از به پایان رسیدن یک رابطه عاطفی، نمی توانیم اینجور فکر کنیم اما باید بپذیرید که به احتمال خیلی خیلی زیاد شما کس دیگری را پیدا می کنید و کمی بعد فکر می کنید که او هم تنها کسی روی زمین هست که به شما می آید.


منبع: موفقیت
برخی از مردها بدون هیچ قصد و غرضی این دو کلمه را استفاده می کنند و همه تلاش آن آرام کردن شرایط است.
برترین ها: «آرام باش» این عبارت دو کلمه ای به هیچ عنوان کارساز نیست و به مردها توصیه می کنیم تاحد امکان از آن استفاده نکنند. شاید تصور کنید این دو کلمه هیچ گونه بار منفی ندارد اما این دیدگاه شماست و خانم ها اینگونه فکر نمی کنند.

 آنها با شنیدن این جمله خشمشان بیشتر می شود. دلیل آن نیز این است که خانم ها تصور می کنند مردها می خواهند در هر شرایطی از موضع بالا بر اتفاق ها کنترل داشته باشند و با گفتن عبارت «آرام باش» می خواهند او را آرام کنند و اهمیتی به بد بودن شرایط نمی دهند. بنابراین، توصیه اکید می شود که آقایان تا حد امکان از این دو کلمه کوچک در برابر خانم ها استفاده نکنند.

•    بار تحقیرآمیز دارد

به طور مثال، با نامزد یا همسر خود قرار است برای صرف شام بیرون بروید شما تصور می کنید در این موقعیت می توانید در مورد روابط یا مشکلات با هم صحبت کنید اما متوجه می شوید او دوست خود (که شما به هیچ عنوان از او خوشتان نمی آید) را نیز دعوت کرده است. او به شما می گوید: «آرام باش». اما چیزی که شما می شنوید این است: «تو کاملا بی منطق شده ای». این کاملا درست است: بیشتر زنان با شنیدن این عبارت با خود فکر می کنند احساسات آنها هیچ ارزشی ندارد و به همین دلیل، برافراوخته و عصبانی می شوند.

•  به هیچ عنوان کمک کننده نیست

درست است، شما عصبانی هستید. اما بیان عبارت کوتاهی که بیان کننده عصبانیت شما است، برای حل مساله هیچ کمکی نمی کند. بیشتر مردم دوست ندارند احساساتشان به آنها دیکته شود. عبارت «آرام باش» به هیچ عنوان دوستانه نیست بلکه کاملا هم غیرصمیمانه و ناراحت کننده است. مردها با بیان این دو کلمه به ظاهر ساده، آتش دعوا را بیشتر می کنند. پس تصور نکنید با گفتن این عبارت نابودکننده می توانید باعث بهتر شدن اوضاع بشوید.

•    غیر منصفانه است

برخی از مردها بدون هیچ قصد و غرضی این دو کلمه را استفاده می کنند و همه تلاش آن آرام کردن شرایط است. اما برخی از مردها هنگامی که احساس ضعف می کنند از این کلمات سوءاستفاده می کنند و باعث ناراحتی طرف مقابل خود می شوند. هنگامی که مردی خودش عصبانی است و کنترلش را از دست داده است به زن می گوید که آرام باشد و رفتار خود را کنترل کند.

 آنها به خوبی می دانند این جملات باعث عصبانیت زن می شود و به این ترتیب، با این ترفند خیلی راحت، عصبانیت و رفتار بد خود را توجیه می کنند. این یک درماندگی واقعی است و به هیچ عنوان منصفانه نیست. اصولا مردهایی که از این ترفند نابخردانه استفاده می کنند از رفتارهای والدین خود یا اطرافیان الگو گرفته اند و تصور می کنند زنان قدرت کنترل عصبانیت خود را ندارند. اما این مساله صحت ندارد.

اما ما برای خانم ها توصیه ای داریم. اگر مرد شما در مواقع حساس از این دو کلمه سوءاستفاده کرد، خیلی راحت با او موافقت کنید. با آرامش کامل به او بگویید: « بله. من ناراحت و عصبانی هستم و احساسات من ارزشمند هستند.» سپس سعی کنید برای تخلیه احساسات بد خود با دوستی تماس بگیرید یا بیرون بروید و در هوای آزاد کمی پیاده روی کنید. و مراقب باشید دفعه بعد که دوباره با هم یکی به دو کردید، برای تلافی، از این دو کلمه آزار دهنده سوء استفاده نکنید.

از همسرتان توقع بیش از حد نداشته باشید، مخصوصا از نظر اقتصادی همسرتان را در تنگنا قرار ندهید. حد و مرز خواسته هایتان را متناسب با روحیه او مشخص کنید تا ناخودآگاه به وی آزار نرسانید!
اختلاف زن و شوهری در هر زندگی‌ای اتفاق می‌افتد. حتی در زندگی زوج‌هایی که خوشبختند و عقدشان در آسمان‌ها بسته شده است . آنچه بسیار حائز اهمیت است و به عبارتی تفاوت همسران در دعوا می باشد سبک دعوا است. روان شناسان معتقدند: هر کدام از همسران سبک خاصی برای دعوا دارند! برخی از این سبک‌ها می‌توانند بسیار مخرب باشند، اما با این وجود، بسیار استفاده می‌شوند! "

سبک دعواهای همسران عبارتند از:

انتقاد : انتقاد یعنی حمله مستقیم به شخصیت همسر. انتقاد با کلمه «تو» شروع می‌شود، «تو باید تا حالا لباس‌های من رو می‌شستی. تو که می‌دونستی من امروز جلسه دارم. تو خیلی بی‌ملاحظه هستی» در انتقاد، ما طرف مقابلمان را کاملاً متهم و در مورد شخصیتش قضاوت می‌کنیم. شاید بهتر باشد که به جای انتقاد، از همسرمان شکایت کنیم. شکایت یعنی اینکه به جای زیر سوال بردن شخصیت او، به یک رفتار خاص اعتراض کنیم، ضمن اینکه شکایت با کلمه «من» شروع می‌شود. «من دوست داشتم که امروز تو لباس‌هام رو می‌شستی تا توی جلسه مرتب‌تر به نظر بیام». البته بعضی وقت‌ها چند تا شکایت پشت سر هم، دقیقاً همان قدر منفی است که انتقاد کردن؛ یعنی اینکه یک طرف قضیه شروع می‌کند به شکایت کردن از تمام رفتارهایی که از اول ازدواج تا حالا از آن‌ها ناراحت است. آخرین فرق شکایت و انتقاد هم این است که انتقاد خیلی مبهم است؛ یعنی معلوم نیست شما دقیقاً چه چیزی از طرف مقابل می‌خواهید: «تو اصلاً به فکر من نیستی». شکایت صراحت بیشتری دارد و دقیقاً معلوم است که چه حوزه‌ای از رفتار طرف مقابل را در بر می‌گیرد: «از اینکه امروز توی مهمانی جلوی چشم دیگران، بحث آشپزی بد مرا پیش کشیدی ناراحتم».

سرزنش : سرزنش خیلی به انتقاد نزدیک است. اما در برخی موارد سرزنش ما واقعاً شروع می‌کنیم به بی‌احترامی و خردکردن شخصیت طرف مقابل. جملاتی که در این رابطه استفاده می‌شوند، دقیقاً قلب طرف مقابل را نشانه می‌روند و او را آزرده می‌کنند. غیر از بی‌احترامی، کارهای دیگری هم برای سرزنش کردن طرف مقابل می‌شود انجام داد! مسخره کردن و استفاده از زبان بدن مثل پوزخند زدن یا برگرداندن نگاه، دو مورد از معمول‌ترین این کارهای ناپسند هستند. بعضی از شوخی‌های خصمانه هم دقیقاً کار سرزنش را انجام می‌دهند و به همان اندازه منفی هستند. بعضی از زنها و شوهرها فکر می‌کنند که چون با هم ازدواج کرده و صمیمی هستند، می‌توانند با هر لحنی با همسرشان صحبت کنند، اما در واقع نیاز به احترام، یکی از نیازهای روان‌شناختی همه انسان‌ها در همه موقعیت‌هاست و ربطی به زن و شوهر بودن ندارد.

جبهه‌گیری : بالاخره وقتی که از یک طرف انتقاد می‌شود یا کسی را سرزنش کنند، او هم ساکت نمی‌ماند. در معمول‌ترین حالت او هم جبهه‌گیری می‌کند و سرزنش را با سرزنش جواب می‌دهد. جبهه‌گیری واقعاً می‌تواند یک زندگی زناشویی را فلج کند. مشاجره که بالا می‌گیرد، واقعاً دیگر کسی روی منطق حرف نمی‌زند و فقط خرد کردن طرف مقابل اهمیت دارد. شانه‌خالی کردن از زیر بار مسئولیت، بهانه‌آوردن برای توجیه رفتار، مخالفت با تمام حدس‌های همسر و تکرار حرف‌های گذشته انواع و اقسام جبهه‌گیری هستند.

سکوت : مردها معمولاً از این روش برای خاتمه دعوا استفاده می‌کنند. اما زن‌ها فکر می‌کنند که سکوت به معنای خصومت و بی توجهی است. سکوت معمولاً دعوا را بدتر می‌کند، چون بحث منطقی با کسی که اصلاً «در خانه نیست» غیرممکن است! زوج‌های جوان و مخصوصاً مردها باید بیاموزند که سکوت راه حل خوبی برای رفع مشکلات نیست و باید با مذاکره همه چیز را حل کرد.

سخت گیری نکنید و تعصب خشک نداشته باشید، مشکلات را جدی نگیرید و به طور کل با مسایل سخت گیرانه برخورد نکنید، نا امیدانه با همسرتان صحبت نکنید و به او نگویید که "نمی توانی”‌‌ یا "نمی شود!”

اگر می خواهید از دعوا خلاص شوید!

- با یکدیگر واضح و صریح صحبت کنید، ناراحتی های خود را صریح و گویا به همسرتان بگویید، هرآن چه شمارا ناراحت و عصبانی کرده است را در کمال آرامش و متانت برایش بیان کنید، خواسته ها و توقعات خود را دقیق و جز به جز برایش شرح دهید. در مقابل به گونه ای انعطاف پذیر باشید و انتقادپذیرانه برخورد کنید تا او هم بتواند به راحتی مشکلات و خواسته هایش را بیان کند. درشناخت یکدیگر کوشا باشید و به همدیگر در این زمینه کمک کنید.

- به صورت طنز با یکدیگر صحبت کنید، شوخ طبع باشید و از جملات و کلمات طنز حداکثر استفاده را بکنید. مواظب باشید که شوخی ها و جملاتتان تحقیرکننده و توهین آمیز نباشد!

- بر سر اختلاف هایتان توافق کنید، سعی کنید با صحبت و گفتگوی منطقی و عاقلانه، بر سر هر موضوعی که با هم اختلاف دارید به نقطه مشترکی برسید که هر دو احساس رضایت کنید. با کمی انعطاف و ازخود گذشتگی دوطرفه می شود بر سر اختلافات عمیق به توافق رسید. سپس از آن زمان به بعد به شیوه توافقی رفتار کنید.

- وقت بیشتری را با هم بگذرانید، بعضی از زوج های جوان آن قدر از یکدیگر فاصله گرفته اند که دیگر علاقه ای نسبت به هم احساس نمی کنند، تنها به تفریح و میهمانی می روند و در خانه کم تر با یکدیگر صحبت می کنند. یک زوج ایده آل باید همه جا و هرلحظه از حال یکدیگر با خبر باشند و از حداکثر زمان برای با هم بودن استفاده کنند و بیشتر به گفتگو بپردازند،میگناir شوخی کنند، آشپزی کنند با هم مطالعه کنند یا به هر کار مشترکی که هر دوعلاقه دارند مشغول شوند. مهم این است که در کنار یکدیگر لحظات خوشی داشته باشند زیرا در کنار هم بودن علاقه ایجاد می کند، محبت را بیشتر می کند و زن و مرد می توانند بیشتر با یکدیگر تعامل داشته باشند. البته باید یادآور شد که ارتباط ها باید بر مبنای محبت ورزی، فداکاری و ابراز علاقه باشد نه دعوا و جرو بحث.

- با یکدیگر با احترام و ادب رفتار کنید، فحش و ناسزا ندهید و از گفتن کلمات ناشایست بپرهیزید. با عصبانیت و تندخویی بایکدیگر رفتار نکنید و سعی کنید رفتارتان محبت آمیز و سخنانتان همراه با مهربانی و خوش رویی باشد.

- از جملات "دوستت دارم”‌، "تو بهترین فرد زندگی من هستی”‌ و جملات مشابه به موقع و هنگام انتظار استفاده کنید.

- اشتباه های خود را بپذیرید و به موقع از همسرتان عذرخواهی کنید.

- هرگاه از همسرتان انتقاد می کنید از کارهای خوب او تعریف کنید، اما به گونه ای این کار را بکنید که برایش مشتبه نشود قصد فریبش را دارید!

- با خانواده همسرتان رفتار خوب و متعادلی در پیش بگیرید، یادتان نرود که خانواده همسر شما خانواده دوم خود شما می باشند.

- پشت سر همسرتان و خانواده او نزد دیگران بدگویی نکنید، بهتر است اگر مشکلی دارید با خود آن ها در میان بگذارید. کادو، هدیه

- همسرتان را به شیوه های مختلف غافلگیر کنید، برای مثال، قبل از آمدن او به خانه، مقدمات یک جشن با شکوه (دونفره یا همراه با فرزندان) را فراهم کنید و غذا و موزیک یا فیلم مورد علاقه همسرتان را تهیه کنید و سپس به او تماس بگیرید و بگویید که کمی کسالت دارید و در خانه استراحت می کنید، هنگامی که وی وارد خانه شد با روی خوش به پیشوازش بروید و به گونه ای جذاب و متنوع از او استقبال کنید سپس جشن با شکوهتان را آغاز نمایید.

- رفتارهایی که همسرتان را آزار می دهد ترک کنید یا به گونه ای انجام دهید که احساسات او کم تر تحریک شود.

- سخت گیری نکنید و تعصب خشک نداشته باشید، مشکلات را جدی نگیرید و به طور کل با مسایل سخت گیرانه برخورد نکنید، نا امیدانه با همسرتان صحبت نکنید و به او نگویید که "نمی توانی”‌ یا "نمی شود!”‌

- در مشکلات یکدیگر شریک باشید، مشکل همسر شما، مشکل شما هم هست حتی اگر مربوط به خانواده وی باشد بازهم شما موظفید تا از هر کمکی دریغ نکنید. نسبت به موفقیت و شکست های همسرتان حساسیت و واکنش صحیح نشان دهید و در مواقع ناراحتی وضعیت او را درک کنید و دلجویی نمایید.

- از همسرتان توقع بیش از حد نداشته باشید، مخصوصا از نظر اقتصادی همسرتان را در تنگنا قرار ندهید. حد و مرز خواسته هایتان را متناسب با روحیه او مشخص کنید تا ناخودآگاه به وی آزار نرسانید!

- برای انجام کارها از او رخست بجویید، همسر شما شریک زندگی شماست و شایسته است هنگام اتخاذ تصمیماتی که زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد با وی مشورت کنید و نظرش را جلب کنید.

- نگذارید نقش شما در زندگی همسرتان و نقش همسرتان در زندگی شما کم رنگ شود، همواره در زندگی مشترک تاثیرگذار باشید و نقش همسری خود را ایفا کنیدو نگذارید همسرتان احساس کند که در زندگی شما نقش و مسئولیتی ندارد.

منابع: سپیده دانایی/میگنا/پرشین وی/سلامت نیوز متاسفانه برخی باورهای غلط وجود دارند که باعث می‌شوند افراد فریب خوردن خود را غیرممکن بدانند و گمان کنند گول خوردن و ضرر کردن فقط برای دیگران رخ می‌دهد.

در این جا می‌خواهیم برخی از این باورهای غلط را بررسی کنیم. من حواسم جمع است

 این باور نادرستی است

از قدیم گفته‌اند دست بالای دست بسیار است. بالاخره در این دنیا کسی پیدا می‌شود که از ما باهوش‌تر، زرنگ‌تر یا مکار‌تر باشد. به نظر من، به محض این که طرف مقابل در دوستی‌ها خصوصا دوستی‌های خیابانی، در خواست پول، بصورت قرض و وام یا وجه دستی، کارت اعتباری یا کارت بنزین، سوییچ اتومبیل، تنها ماندن با ما در یک خانه و به قول معروف در یک مکان در بسته و به دور از انظار عمومی، یا درخواست هر چیز دیگر مانند یک شیء یا هدیه یا ... کرد جدا باید به او شک کرد.

بدیهی است که این درخواست‌ها بعد از جلب اعتماد صورت می‌گیرد نه از همان ابتدا. این جلب اعتماد هم متاسفانه با ابراز محبت‌های دروغین کلامی، یا خریدن یک هدیه، با وعده خواستگاری و ازدواج یا هر وعده دیگر انجام می‌شود. دختر یا پسری که در مقابل چنین فریب‌هایی قرار می‌گیرد از روی خجالت و رودر بایستی یا از روی ترس از آبرو و گاهی هم ناهشیاری و بی‌خبری، به درخواست طرف مقابل تن می‌دهد و گاهی یک عمر زیان و پشیمانی را به جان می‌خرد. خصوصا افرادی که کمبود توجه و کمبود محبت دارند بیشتر در دام ابراز محبت و توجه‌های کاذب گرفتار می‌شوند چون چیزی که آنها را در رابطه نگه می‌دارد تنها نیرنگ طرف مقابل نیست بلکه نیاز خود آنهاست. بنابراین حواستان باشد که خود و نیازهایتان را خوب بشناسید و یادتان باشد که کمتر کسی است که در خیابان عاشق شما شود مگر آنکه یا کمبودهای بسیار داشته باشد و یا دروغگوی ماهری باشد.

افراد در خانواده خود رشد می‌کنند و بزرگ می‌شوند و نگاه و بینش و بسیاری از باورها و اعتقادات آنها در خانواده شکل می‌گیرد. اگر متوجه شدید که طرف مقابل شما یعنی کسی که در خیابان با او دوست شده‌اید با خانواده‌اش خیلی تفاوت دارد کمی به او شک کنید

خانواده و بستگان طرف مقابل اهمیتی ندارند افراد در خانواده خود رشد می‌کنند و بزرگ می‌شوند و نگاه و بینش و بسیاری از باورها و اعتقادات آنها در خانواده شکل می‌گیرد. اگر متوجه شدید که طرف مقابل شما یعنی کسی که در خیابان با او دوست شده‌اید با خانواده‌اش خیلی تفاوت دارد کمی به او شک کنید.

منظور این نیست که همه افراد باید عینا مانند خانواده‌شان باشند، اما تفاوت‌های فاحش در طرز حرف زدن و لباس پوشیدن، و تفاوت جدی با خانواده در رفتار و منش معمولا نشان از نوعی بازیگری، به منظور فریب طرف مقابل دارد. ضمن این که خدمات اجتماعی در کشور ما طوری است که تقریبا تا پایان عمر نیاز ما را به حمایت‌های خانواده‌ها در ازدواج، تحصیل، زایمان و ... حفظ می‌کند و خانواده‌ها در زندگی ما تا حد زیادی دخیل هستند و این بدان معناست که نمی‌توان کسی را بدون خانواده‌اش خواست و در نظر گرفت. افرادی که خانواده‌شان را پنهان می‌کنند، محل زندگی‌شان را قایم می‌کنند، اطلاعات جامعی در باره مواد مخدر و بزهکاری‌ها دارند معمولا (نه همیشه) خانواده‌های مسئله‌داری دارند.

گذشته طرف مقابل مهم نیست

افراد به مرور زمان تغییر می‌کنند و امکان رشد برای هر کسی فراهم است. اما این بدین معنا نیست که گذشته آنها مهم نیست و اهمیتی ندارد. چون در برخی موارد اعمال و رفتارهای فرد در گذشته، به همان گذشته ختم نمی‌شود و اثر و نتایج آن تا به امروز و حتی برای آینده باقی می‌ماند. از نظر روانشناسان، تغییر واقعی فرد، علائمی دارد، بنابراین اگر گذشته فردی تا حدودی ناهنجار بوده حتما قبل از اینکه با او وارد ارتباط جدی بشوید لازم است روانشناس او را دیده باشد.
متاسفانه افرادی هستند که در گذشته دزدی کرده یا مبتلا به بیماری یا اعتیاد بوده‌اند یا خدای ناکرده روابط نامشروعی داشته‌اند که منجر به حامله شدن و فرزنددار شدن دختری شده است، چنین کارهایی به هر حال عواقب و تبعاتی دارد که تا پایان عمر دامن‌گیر فرد می‌شود. بنابراین گذشته افراد،میگناirخصوصا اگر پای رابطه محکمی مانند پیوند ازدواج در میان باشد، مهم است. اگر هم خبری از ازدواج نباشد، گذشته فرد می‌تواند نشان دهنده رفتار فعلی فرد با خود شما و نوع رابطه‌ای باشد که با شما برقرار خواهد کرد.

طرف مقابلم را تغییر خواهم داد

هیچ کسی حتی همسر را نمی‌توان تغییر داد مگر آن که خود او بخواهد. ضمن این که تغییر کار سختی است و هر کسی حتی وقتی خود می‌خواهد، اگر عزم جزمی نداشته باشد نمی‌تواند به راحتی عوض شود. بنابراین، این طرز تفکر که قادرید کسی را تغییر بدهید کنار بگذارید و خود را درگیر تغییر دادن کسی که به هر دلیلی سر راهتان قرار گرفته نکنید. برخی از افراد برای جلب حس ترحم و دلسوزی یا برانگیختن حس انسان دوستی و اقتدار شما تا با شما آشنا می‌‌شوند می‌خواهند شما را در وضعیتی قرار دهند که گمان کنید آنها بدون شما می‌میرند و نمی‌توانند رشد کنند.
دوستی با چنین افرادی چه خیابانی و چه غیر خیابانی، اشتباه است. هر کسی مسئول تغییر دادن خود است و نباید مانند انگل، برای تغییر به دیگران تکیه کند و از آنها تغذیه نماید. وقتی کسی چنین جایگاهی برایتان قائل می‌شود متوجه باشید که یا دروغ می‌گوید و یا قصد دارد شما را نردبانی کند و از آن بالا برود یا به هر طریقی انرژی شما را بمکد.

ازدواج ما با بقیه فرق دارد

 اکثر ما آنقدر از این که گول بخوریم بدمان می‌آید که وقتی در معرض سوء استفاده یا فریب قرار می‌گیریم ترجیح می‌دهیم بگوییم که رابطه ما متفاوت است! در حالی که اگر کمی دقت کنیم متوجه می‌شویم که چنین نیست و این رابطه هم همان الگوی روابط دیگر را دارد و به اصطلاح خون ما رنگین‌تر از دیگران نیست! ازدواج‌های خیابانی معمولا بدون شناخت کافی، بدون آشنایی با بهترین و بدترین ویژگی‌های طرف مقابل، بدون خرد و دانایی کافی انجام می‌شوند و متاسفانه اکثرا منجر به جدایی و طلاق خواهند شد.

به نظر شما اگر کسی در محل کار، در بین فامیل و دوست و آشنا، در محل تحصیل و در بین همسایه‌ها و اقوام دورتر اعتبار کافی دارد، چرا در خیابان باید به دنبال همسر بگردد؟ و اگر در خیابان به دنبال همسر است، یا از کسی خوشش آمده، چرا برای ازدواج، اقدام عملی نمی‌کند و مدام امروز و فردا می‌کند؟

معمولا افرادی که در خیابان به دنبال جنس مخالف می‌گردند، او را برای دوستی، وقت گذرانی، سرگرمی و در بهترین حالت برای شناخت جنس مخالف و نه ازدواج می‌خواهند. بهتر است خود را گول نزنیم و رابطه‌مان را بیهوده رابطه‌ای برتر از روابط دیگران نشماریم و همیشه هوشیار باشیم.

 منبع: دنیای زنان
شما می توانید با آرامش و خونسردی ، آن گونه که می پسندید ، رفتار کنید تا شاید آرامش و خونسردی شما به او هم منتقل شود . با او لجبازی و مجادله نکنید . اگر یک بار با تندی و خشونت او را مجبور کردید که دست از وسواس های خود بردارد ، به خود غره نشوید و از ادامه ی رفتارهای خشن و تحمیلی بگذرید .
میگنا - دختر جوان و تحصیل کرده ای با مرد جوانی که او نیز تحصیلات دانشگاهی داشت و از موقعیت اجتماعی خوبی نیز برخوردار بود به قصد ازدواج باب آشنایی گشوده بود . به این دختر گفته بودند که مرد جوان سابقه ی ناراحتی خلقی از نوع اختلال دو قطبی دارد .در حال حاضر مرد جوان تحت درمان و کنترل بود . دختر جوان که به این مرد دلبستگی پیدا کرده بود تصمیم گرفت که به ارتباط خود با او ادامه بدهد و ناراحتی روانی او را به خوبی هایش ببخشد . روزی پیش از آن که آن ها به عقد هم درآیند ، بر سر موضوع کوچکی مرد جوان چنان برآشفته و تحریک شد که دختر خانم « عطایش را به لقایش بخشید » و ارتباط خود را با او قطع کرد و موقتا از ازدواج منصرف شد .

ما در این مقاله برآنیم تا به دو پرسش پاسخ دهیم :

آیا کسی که بیماری روانی دارد نمی تواند ازدواج کند ؟

و چگونه با بیماری روانی همسرمان مدارا کنیم ؟


یک فردی که متخصصان ، مشکل او را "روان " وی تشخیص داده اند نیز می تواند مثل هر کسی ازدواج کند ، به شرط آن که قبل از ازدواج از پرونده ی پزشکی خود اطلاعات کاملی به همسر آینده ی خود بدهد . شاید به خاطر امتیازات مثبتش ، همسر آینده ی او بیماری روانی او را بپذیرد و به او کمک کند تا تحت مراقبت درمانی بهتر نیز قرار بگیرد .

در کنار اقدامات گوناگون درمانی ، بخشی از مراقبت درمانی توسط همسر بیمار صورت می گیرد که توسط تیم درمانگر به او آموخته می شود . مثلا در مورد کسی که خیلی سریع تحریک می شود بهترین کار این است که به جای بحث و مجادله ی بی حاصل و تحریک کننده ، سعی کنیم تا حواس او را از موضوع بحث برانگیز منحرف کنیم .

اختلالات روانی همواره به معنای جنون نیست هر چند که از شایع ترین ناراحتی های روانی افسردگی است که غالبا بدون علایم جنون است . در کنار سایر اقدامات درمانی که توسط کادر پزشکی انجام می شود ، همسر بیمار افسرده نیز می تواند با رفتار تأیید آمیز و تشویق بیمار و اجتناب از انتقاد ، در بهبودی او کمک شایان توجهی بکند . کسی که افسرده است مدام از خود انتقاد می کند و به دلیل اعتماد به نفس بسیار ضعیف شدیدا با انتقاد دیگران امید خود را به بهبودی و زندگی از دست می دهد .

در رفتارهای آدم افسرده باید کارهای مثبت و پسندیده ی او را « رصد » کرد و مورد تشویق قرار داد. تمجید و تشویق بیمار افسرده باید جدی و صادقانه باشد و گرنه تشویق های مصلحتی و ساختگی از سوی بیمار افسرده که بدبین است ، تمسخر تلقی خواهد شد و زخم تازه ای بر اعتماد به نفس رنجور او وارد خواهد کرد . پس در عمل کردهای بیمار افسرده دقت کنید تا رفتار مثبتی را از او پیدا کنید و صمیمانه تحسین کنید .

بیمار افسرده به طور ناخودآگاه از حوادث غم انگیز استقبال می کند تا بتواند خلق محزون خود را توجیه کند . او به دلیل این که به خود ایراد می گیرد ، رفتارهای دیگران را هم نسبت به خود با دید انتقادی نگاه می کند و به همین دلیل ممکن است همواره کار را به جرو بحث بکشاند

لحن صحبت او همیشه شکوه آمیز و کسل کننده است . او ناآگاهانه وضعی به وجود می آورد تا از او ایراد بگیرید و آن گاه مدام به شما می گوید که چرا از او عیب جویی می کنید . او در حالی که به شدت از خود انتقاد می کند با کوچک ترین انتقاد دیگران چنان ناامید می شود که انگار می خواهد دست به خودکشی بزند .

مراقب باشید تا در « تله » ی جرو بحث های بیهوده ی او نیفتید . به هنگام شدت یافتن اختلالات هیجانی و روانی از خوددرمانی و اتکای بیش از حد به تجربیات شخصی پرهیز کنید و حتما از کمک پزشکان و متخصصان مربوطه بهره مند شوید .

شما مطمئنا به عنوان همسر، کار زیادی دارید که در این رابطه انجام بدهید پس وظیفه ی پزشکان و روان شناسان را به عهده ی خودشان بگذارید . از اختلالات شایع دیگر روانی که همسران می توانند نقش قابل توجهی در درمان داشته باشند بیماری وسواس است .

وسواس های عملی به صورت رفتارهای تکرار شونده ، بی حاصل ، مزاحم و آزاردهنده ؛ مثل شست و شوی بیش از حد از ترس « نجس و پاکی » چک کردن بیش از حد در خانه یا اجاق گاز که مبادا باز مانده باشد ،شمارش افراطی برای کنترل دقیق ، سخت گیری بیش از اندازه از ترس این که مبادا اشتباهی رخ بدهد ، مدام به اهل خانه « تذکر » خسته کننده و « اعصاب خردکن » دادن و افراط در امر نظافت که خود منجر به آسیب بدنی می شود از جمله رفتارهای وسواسی است که موجب اذیت کسانی می شود که با این بیمار زندگی می کنند . در کنار دادن خدمات تخصصی به او ، مراقب باشید که درگیر جرو بحث با آدم وسواسی نشوید .

شما می توانید با آرامش و خونسردی ، آن گونه که می پسندید ، رفتار کنید تا شاید آرامش و خونسردی شما به او هم منتقل شود . با او لجبازی و مجادله نکنید . اگر یک بار با تندی و خشونت او را مجبور کردید که دست از وسواس های خود بردارد ، به خود غره نشوید و از ادامه ی رفتارهای خشن و تحمیلی بگذرید .

بیماری روانی همسر

فرد وسواسی چون به خود اطمینان ندارد ، ممکن است بسیار بیش از معمول به درخواست دیگران عمل کند ، اما شرط اول آن است که با خونسردی ، خوشرویی و در عین درک مشکل او و احترام به نگرش و نگرانی های او اطمینان خاطر را به او منتقل کنید تا هر چه بیش تر از شما بخواهد که به او کمک کنید . کسی که به طرز غیر عادی نگران است که مبادا بیماری جسمی خطرناکی داشته باشد ، کسی که ترس های بیهوده ای دارد که به نظر شما نامعقول و عجیب می آید ، کسی که بدون هیچ دلیل مشخصی از بیماری جسمی شکایت می کند در صورتی که همه ی آزمایش هایش نشان از سلامت او دارد و پزشکان گفته اند که ناراحتی او « اعصابش است » ، کسی که خواب های آشفته دارد و بیهوده می ترسد که مبادا خواب هایش در بیداری « تعبیر شود » و در موارد مشابه دیگر ، بیمار، خود نمی داند که ترس هایش جدی نیست . او قصد آزار کسی را ندارد . اگر چه به دلیل این ترس های بیهوده و عصبی هم خود رنج می برد و هم باعث عذاب نزدیکان خود می شود اما هیچ تعمدی در این کار ندارد .

مهم ترین کار شما این است که رنج و عذاب او را جدی بگیرید و به صرف این که « جواب آزمایش هایش سالم است » او را به تنبلی و ادا درآوردن محکوم نکنید ، اگر چه هر آدم بیماری توجه محبت آمیز دیگران را به خود جلب می کند و بیماری ، او را از بعضی تکلیف ها معاف می کند .

زمانی را تجسم کنید که خیلی خسته هستید یا کسالتی دارید. یک مرد عاشق در چنین شرایطی به جای اینکه به جان شما غرغر کند و از شما توقع داشته باشد که برایش غذا آماده کرده و خانه رامرتب کنید به شما می‌گوید عزیزم برو استراحت کن و هنگامی که شما در حال استراحت کردن هستید...
مجله زندگی ایده آل: حس محبت و دوست داشتن یک ودیعه الهی است که در وجود همه انسان‌ها قرار داده شده و هر کسی بنا بر شخصیتی که دارد این حس را به گونه‌ای متفاوت بروز می‌دهد. در زندگی همه ما بارها پیش آمده که از خودمان می‌پرسیم آیا همسرم یا نامزدم مرا واقعا دوست دارد؟ اما رسیدن به پاسخ این سؤال برای خیلی از ما دشوار است چون اخلاقیات آقایان و بروز احساسات درونی‌شان در بیشتر مواقع با خانم‌ها متفاوت است و بالطبع نشانه‌های دوست داشتن و ابراز علاقه برای مردان شباهتی به روش‌های زنان ندارد. برخی ویژگی‌ها به صورت ذاتی در وجود انسان‌ها قرار دارد که البته بنابر شرایط حاکم بر محیط زندگی شکلی به خود می‌گیرد. به هر حال هیچ‌وقت این موضوع را فراموش نکنید که هر انسانی روش منحصربه‌فردی برای ابراز علاقه دارد و نمی‌توان توقع داشت که مردها هم مانند زنان احساسات‌شان به راحتی روی زبا‌ن‌شان بچرخد. آقایان بیشتر با رفتارهای‌شان به شما نشان می‌دهند که چقدر به شما اهمیت می‌دهند و چقدر شما را دوست دارند.

چقـدر همسـرتان را می‌شناسید؟

مهم‌‌ترین نکته‌ای که باید در این قسمت به آن توجه کنید این است که از خودتان بپرسید چقدر همسرتان را می‌شناسید و تا چه حد به روحیات او آشنایی دارید. هرچه شناخت شما نسبت به همسرتان بیشتر باشد می‌توانید به میزان علاقه او نسبت به خودتان پی ببرید پیش از هر چیز باید چند اصل را به خاطر بسپارید.

1. مردان به طور ذاتی دارای ویژگی‌ حامی و پشتیبان بودن هستند و به همین دلیل هرچه میزان علاقه‌ای که به شما دارند بیشتر باشد سعی می‌کنند از شما حمایت کنند اما فراموش نکنید که نحوه حمایت مردان از خانواده با نحوه حمایت زنان کاملا متفاوت است.

2. هیچ‌وقت راجع به مردی قضاوت نکنید چون اصولا زن‌ها وقتی می‌خواهند درباره موضوعی قضاوت کنند خودشان را جای آن شخص یا آن موقعیت قرار می‌دهند در صورتی که این روش اصلا صحیح نیست.

3. سعی کنید پیش از اینکه صفتی را به همسرتان نسبت دهید دلیل کاری را که انجام داده جویا شوید با این کار می‌توانید او را بهتر درک کنید ضمن اینکه با نسبت دادن صفتی خاص به همسرتان دردی از شما دوا نخواهد شد.

معرفـی چنـد نشانـه اصلـی

در این قسمت نشانه‌هایی را به شما معرفی می‌کنیم که با آنها به میزان علاقه همسرتان نسبت به خودتان پی خواهید برد و در ادامه ویژگی‌های اخلاقی او را عنوان می‌کنیم که به شناخت شما کمک می‌کند.

1. منتظر تلفن شماست

 یکی از ویژگی‌های مرد عاشق این است که در هر شرایطی دوست دارد وقت خودش را با شما سپری کند حتی وقتی که پیش یکدیگر هم نیستید به فکر شماست و ترجیح می‌دهد با تلفن یا پیامک با شما در ارتباط باشد. هرچند که بیشتر آقایان زیاد از تلفن صحبت کردن خوش‌شان نمی‌آید اما اگر قرار باشد با همسری که دوستش دارند صحبت کنند چندان هم از این کار بدشان نخواهد آمد و حتی منتظر تماس شما می‌شوند و با این کار به شما نشان می‌دهند که دوست‌تان دارند.

مردی باسلیقه و مغرور است. معمولا خیلی به سر و وضعش می‌رسد و نگران ظاهرش است. او یک مرد خوش‌لباس است که کیفیت و تجمل را دوست دارد. دوست دارد محل زندگی‌اش دنج و قشنگ و با امکانات رفاهی باشد. از تمجید و ستایش کردن خجالت نمی‌کشد و از این بابت بسیار راحت است. او دلش می‌خواهد متفاوت‌‌ترین، کم‌نظیرترین و تاثیربخش‌ترین چیزها را داشته باشد. سخاوتمند است و در مورد پول دست و دلباز است. او عاشق چیزهایی مثل گل، موسیقی ملایم، رستوران‌‌های دنج و مهمانی‌های مجلل است.

2. سعی می‌کند آراسته باشد

وقتی قرار است شما را ببیند به خودش می‌رسد و دوست ندارد شما او را خسته و نامرتب ببینید همان‌‌طور که خودش هم دوست ندارد شما خسته و نامرتب باشید. مردی که سعی می‌کند در کنار شما بی‌عیب و نقص به نظر بیاید حتما شما را خیلی دوست دارد و برای شما ارزش قائل است و همیشه بهترین‌ها را برای‌تان فراهم خواهد کرد. چون آرامش و آسایش شما برایش مهم است به‌خصوص در مواقعی که قرار است به دیدار دوستان یا اقوامش بروید، او سعی می‌کند طوری لباس بپوشد که شما راضی باشید. اینها همه از نشانه‌های دوست داشتن به روش مردانه است.

او تقریبا همیشه هدفی دارد که برای نیل به آن سخت می‌کوشد. توقعش در عشق آن است که شما هر آنچه را در توان دارید انجام دهید و کمک کنید او به هدفش برسد. امنیت خاطر خیلی برایش اهمیت دارد. اگر می‌خواهید چنین مردی عقاید و خواسته‌های شما را مدنظر قرار دهد باید بیاموزید که در رابطه با او سیاستمدار باشید زیرا او به سیاست و تدبیر و کاردانی احترام می‌گذارد. آنچه دوست ندارد شورش و نافرمانی است. می‌تواند به طرزی خارق‌العاده حامی و پشتیبان شما باشد. جاه‌طلب است او سرسپرده شما نخواهد شد مگر آنکه بداند شما آماده‌اید سرسپرده او و اهدافش شوید.

3. وقتی از سرکار به منزل برمی‌گردد

از نشانه‌های حمایت و دوست داشتن بعضی از مردها، این است که هنگامی که از محل کار به منزل برمی‌گردند سعی می‌کنند خستگی‌های محل کارشان را با خود به خانه نیاورند چون نمی‌خواهند محل آسایش خودشان را با درگیری‌های محل کاری‌شان خراب کنند. شاید به نظر شما بیاید که بهتر است در مورد مشکلات و جزئیات کار همسرتان اطلاع داشته باشید اما همیشه اینگونه نیست و گاهی پیش می‌آید که برخی از مردان ترجیح می‌دهند شما را درگیر حاشیه‌ها و دلمشغولی‌های کارشان نکنند و حتی بعضی از آنها برای اینکه کوچک‌ترین ناراحتی و نگرانی‌ای برای شما پیش نیاید نه‌تنها در مورد کار با شما صحبت نمی‌کنند بلکه با روی گشوده و حتی با خرید گل پیش شما می‌آیند بنابراین در این مورد بهتر است خیلی وسواس به خرج ندهید چون این هم یکی از نشانه‌های خوبی است که می‌توانید به آن دقت کنید و البته از آن لذت ببرید.

او در جهان عقیده‌ها به سر می‌برد و معمولا از احساساتی‌ شدن وحشت دارد. او اغلب احساساتش را به عنوان نوعی ضعف و چیزی که اسباب شرمندگی است تلقی می‌کند. مرد وفاداری است و از آنجا که در ابراز احساساتش ناشی و بدقلق است معمولا آنچه که می‌گوید از ته دل است حتی اگر یک بار هم در زندگی به شما گفته باشد که دوست‌تان دارد. همچنین او معتاد به حقیقت است و دروغگویی را دوست ندارد و شما می‌توانید بیشتر مواقع حرف او را باور کنید. او یک یار و معاشر جالب است و می‌داند که چگونه می‌تواند یک دوست خوب باشد. قادر به از خودگذشتگی است و همیشه نگران حال دیگران به خصوص افراد خانواده‌اش است. شنونده‌ای فوق‌العاده و مشاوری دقیق و منصف است.

4. از دستپخت شما تعریف می‌کند

گاهی پیش می‌آید که به دلایل مختلف غذایی را درست کنید که خیلی خوشمزه نباشد و از آن بدتر مواقعی است که خودتان متوجه این موضوع نشده‌اید و فکر می‌کنید که این غذا هم مثل تمام غذاهایی که طبخ می‌کنید باب میل همسرتان است. در چنین مواقعی مردی که این قضیه را عنوان نمی‌کند و برای اینکه شما ناراحت نشوید تمام غذایی را که جلویش است با اشتها می‌خورد در حقیقت با رفتارش به شما می‌گوید که خیلی دوست‌تان دارد.

او احساساتش را آزادانه ابراز می‌کند اما در انجام کارهایش شتاب‌زده عمل می‌کند. زندگی کاری‌اش خیلی برای او مهم است. او همیشه به خودش اجازه می‌دهد که عاشق شود اما عاشق شدن برای او چیزی است که وقت می‌برد. فردی واقع‌بین است و شخصیتی کاملا قابل اعتماد دارد. محتاط است و اغلب در حسرت آن است که واقعا خوش‌ باشد و از زندگی لذت ببرد. او همواره ترجیح می‌دهد کار کند. او دوست دارد شریکی را در زندگی انتخاب کند که زندگی بی‌مسئولیت و پرهیجانی را که او برای خودش مجاز نمی‌داند، دوست داشته باشد.

5. آهنگ‌های دوره آشنایی

یکــی از ویــژگی‌های رمانتیکی که یک مرد عاشق می‌تواند داشته باشد این است که هرازگاهی به آهنگ‌های دوره آشنایی با شما گوش دهد و با گوش دادن به این آهنگ‌ها به دوران خوش گذشته باز‌گردد و از اینکه شما را به عنوان همسر انتخاب کرده خوشحال ‌شود. این ویژگی را تمام خانم‌ها دوست دارند اما به یک نکته باید توجه داشت که هیچ وقت به همسرتان به دلیل اینکه یک آهنگ خاص و البته قدیمی را خیلی دوست دارد و آن را زیاد گوش می‌دهد شک نکنید این واکنش می‌تواند برای رابطه شما خیلی خطرناک باشد.

عاشق زیبایی است و اگر شما را دوست داشته باشد خیلی وفادار است. اغلب حس مسئولیت‌پذیری‌اش به همراه نیازش به امنیت او را به رابطه‌ای پایبند می‌کند. او می‌‌تواند به دلیل ساده‌اندیشی شما را دیوانه کند. برای‌تان مشکل خواهد بود که با او به طور کلی در مورد زندگی و آینده صحبت کنید. باید کلمه به کلمه همه چیز را برایش توضیح دهید زیرا او اغلب در استنباط‌هایش دچار مشکل است. ممکن است آنچه را که می‌گویید بپذیرد و همزمان خودش هم رک و صریح باشد. ملایم، مهربان، دلسوز و بامحبت است. خیلی طول می‌کشد تا او را به خشم بیاورید. بردباری بی‌پایان و آرامش آسان‌گیر او موهبتی است و برای هر کسی که صلح و صفا را در یک رابطه خواستار است مایه آرامش است.

6. شما را غافلگیر می‌کند

مردها به راحتی می‌توانند همسرشان را غافلگیر ‌کنند اما رایج‌ترین و البته دوست‌داشتنی‌ترین روش غافلگیری خرید هدیه است به خصوص اگر این هدیه مناسبت خاصی هم نداشته باشد اما همین قدر که نشان می‌دهند دوست دارند بی‌بهانه شما را شاد کنند، نشان عشق و علاقه آنها به شما و به زندگی با شماست. این ویژگی در خیلی از آقایان وجود دارد؛ گاهی با خریدن یک شاخه گل و گاهی با خریدن شیئی که گمان می‌کنند همسرشان به آن احتیاج دارد و گاهی هم با خریدن چیزی که شما را به یاد او می‌اندازد. به هر حال او سعی دارد به شما بگوید که دوست‌تان دارد.

می‌تواند احساساتش را به شکلی پرشور و شدید ابراز کند. از او توقع نداشته باشید که هرچیزی را آشکارا بیان کند. به ندرت سفره دلش را برای کسی باز می‌کند. تمایل دارد در روابطش وفادار باشد چون امنیت برایش مهم است از جدایی بیزار است و اصلا نمی‌تواند آن را تحمل کند. باید سعی کنید نسبت به او بی‌تفاوت نباشید یا رفتار سردی با او نداشته باشید. دوست داشتن او خیلی آسان است زیرا از خود ملایمت، حساسیت، خلاقیت، زیرکی و شجاعت نشان می‌دهد تا رضایت شما را جلب کند.

7. وسایل شما را تعمیر می‌کند

اگر آرامش و آسایش شما برای مردی مهم باشد، دوست ندارد حتی ذره‌ای تحت فشار باشید. او تمام مسئولیت‌های شما را به گردن می‌گیرد یکی از این نشانه‌ها تعمیر وسایل خرابی است که مدت‌ها در خانه افتاده‌اند و شما هم فراموش کرده‌اید. این نشان می‌دهد او برای کامل کردن زندگی با شما هر کاری که از دستش ساخته است انجام می‌دهد. در این شرایط توجه کنید اگر او موفق نشد وسیله‌ای را تعمیر کند، هیچ وقت به او سرکوفت نزنید و او را تحقیر نکنید.

او غروری دارد که مثل پوسته تخم‌مرغ ترد و شکننده است. قوی و دارای صفت مردسالاری است. هنگامی که عصبی و بدعنق است اغلب تشخیص نمی‌دهد که چقدر باعث ناراحتی و صدمه روحی دیگران که حساس‌تر هستند می‌شود و هنگامی که خودش سرحال است توقع دارد همه اطرافیانش آنقدر توجهشان به او و کاری که انجام می‌دهد معطوف باشد که همه اهداف و دیدگاه‌های خود را کنار بگذارند و حواس‌شان فقط جمع او باشد. اما اگر واقعا رؤیاهایش را باور کنید او دوستی ثابت‌قدم است و از شما دفاع می‌کند و عملا تا پای جان از شما حمایت خواهد کرد. او یک عاشق عادی و معمولی نیست و شما باید قدر ماجرای عاشقانه او را بدانید.

8. برنامه سفر برای آخر هفته

مردی که به فکر برنامه‌ریزی برای رفتن به یک سفر در تعطیلات آخر هفته است یعنی علاوه بر اینکه شما را دوست دارد نسبت به شما و عشق شما هم وفادار است و سعی می‌کند این عشق و علاقه که بین‌تان وجود دارد را گرم‌تر و رابطه‌‌تان را صمیمی‌تر کند. این یکی از آن کارهایی است که مردها وقتی آن را انجام می‌دهند که خیلی به فکر شما باشند. در چنین شرایطی یادتان باشد که حتما پیشنهاد او را بپذیرید چون مطمئنا با شوق و ذوق فراوانی برنامه این سفر را ریخته است و توجه کنید که هیچ‌وقت سعی نکنید پیشنهاد او را حتی ذره‌ای هم تغییر دهید مثلا به او بگویید که به جای سفر شمال کاش به باغ پدرت می‌رفتیم!

برای او دنیا بر پایه عشق می‌گردد و عشق برای او چیزی افسانه‌ای است. او عاشق‌پیشه و سخاوتمند است. او واقعا دوست دارد ببخشد و عطا کند اما هرگز این لطف‌ها را بی‌سبب نمی‌کند، در عشق وفادار است و از شما هم توقع دارد که وفادار باشید. او در قبال صداقت و عشقی که آنقدر با شدت و حرارت خواهان آن است مراقبت و  حمایت خارق‌العاده‌ای نیز ارائه می‌کند. اگر شما را دوست داشته باشد به خاطرتان مبارزه می‌کند و در نهایت از صداقت و وفاداری دفاع خواهد کرد. کمی دمدمی مزاج است و پندارها و آرمان‌هایش آنقدر بزرگ است که نمی‌تواند از تضادها و کشمکش‌ها در زندگی‌اش جلوگیری کند.

9. وقتی آشپزی می‌کند

زمانی را تجسم کنید که خیلی خسته هستید یا کسالتی دارید. یک مرد عاشق در چنین شرایطی به جای اینکه به جان شما غرغر کند و از شما توقع داشته باشد که برایش غذا آماده کرده و خانه رامرتب کنید به شما می‌گوید عزیزم برو استراحت کن و هنگامی که شما در حال استراحت کردن هستید مشغول آماده کردن غذای مورد علاقه شما می‌شود. او با این کار سعی دارد از زحمات شما قدردانی کند و نشان می‌دهد که سلامت شما برایش مهم است. اصولا مردها وقتی آشپزی می‌کنند غذا را با  عشق طبخ کرده‌اند. بهتر است از خوردن اینگونه غذاها لذت ببرید.

او فردی غیرتی، احساساتی، ملایم، دلسوز و البته هم‌درد است. اما او بیش از هر چیز دیگر نیاز دارد که احساس کند درک شده است. به او اعتماد کنید و از بهترین صفات و خصایل او بهره‌مند شوید. به راحتی عاشق می‌شود. خواسته‌‌های شما برایش بیش از خواسته‌های خودش مهم است. روحی خردمند دارد. قواعد اخلاقی او خاص خودش است بنابراین بهتر است اول دریابید که این قواعد چه هستند تا بعدا جا نخورید. خشن و خودرای نیست و معمولا حس همدلی شدیدی نسبت به زنان دارد.

10. نان داغ برای صبحانه

مردها اصولا صبح تا شب در بیرون از خانه مشغول کار هستند اما در زمانی که در منزل هستند می‌توانند کارهای کوچکی را انجام بدهند که نشانه‌‌ها و نتایج خوبی را همراه دارد. یکی از این کارها خرید نان داغ برای صبحانه است. این کار فقط وقتی انجام می‌شود که مردی بخواهد رابطه را به گرمی و صمیمیتی که دارد حفظ کند. اگر همسر شما این ویژگی  را دارد شما واقعا خانم خوشبختی هستید چون این کار او نشان می‌دهد که علاوه بر اینکه شما را دوست دارد بلکه روش شما را در برقراری رابطه زناشویی‌تان نیز می‌پسندد. این حرکت در حقیقت نوعی تایید برای شماست که باید آن را جدی بگیرید.

او نیاز به محبت، دلبستگی، تایید شدن، احساس اطمینان، عشق، رفاقت و همنشینی دارد و اصلا دوست ندارد که از او انتقاد شود. به هیچ‌وجه نمی‌تواند سردی روابط را تحمل کند. فوق‌العاده حساس است. زندگی با او خیلی آسان نیست و کمی حسود است و هیچ‌گونه خیانتی را نخواهد بخشید و این بدترین کاری است که می‌توانید در حقش انجام دهید. دوست دارد او را باور کنید و قبول داشته باشید که حرف‌هایش منطقی است. در کار جدی است و با کسی شوخی ندارد اما این سختگیری‌اش فقط تا زمانی است که به اطرافیانش اعتماد می‌کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد