یکی
از نعمت های بزرگ خداوند به انسان توان های مخفی است. ما گاهی توانمندی
هایی داریم که در بعضی موارد حساس ظاهر می شوند. البته باید درآن شرایط خاص
قرار بگیریم تا آن ها را ظاهر کنیم.
این
مبحث دریچه ای است با نکته های فراوان و متنوع درباره باورها، نگرش ها،
برنامه ها، آینده، موفقیت، انسان های جاویدان و جاودانه ها و تحولات دنیای
قدرت، سرعت، فرصت، اطلاعات، ارتباطات، مدیریت، مطالعه، سعادت و هر چیزی که
بوی کهنگی ندهد و مسیر بالندگی داشته باشد؛ و دریک کلام «راهنمای زندگی»
است برای فردای روشن و بس. تصمیمات بزرگ فرصتی است برای ارائه اندیشه های
کپسولی و قاعدتا چالش برانگیز است.
امروزه ضرورت دارد به طور منظم
به نگرش و تفکرات و فعالیت های خود بیندیشیم؛ به ارزیابی دقیق آن ها
بپردازیم و هرجا لازم باشد آن ها را تغییر(1)دهیم یا اصلاح(2)کنیم. نباید
فراموش کرد که دانه ها درسرزمین امکانات خواهند رویید و بسیاری از امکانات
پیش از این که فیزیکی باشند در اندیشه ما جای دارند واگر آن ها را بارور
کنیم و اجازه بالندگی دهیم، این کاشت و رویش همیشه دوام خواهد داشت. در نظر
کودکان خردسال، همه چیز تازگی دارد. به همین دلیل، تماس با هرچیزی برای آن
ها شگفتی زا است. بیایید ما نیز در بسیاری از امور چنین باشیم؛ همواره
کاشف باشیم و حتی از غافلگیر کردن خود لذت ببریم.
عقاید، باورها،
ایده ها و سخنانی که در این سلسله مباحث مطرح می کنیم، بسیار ساده و تأثیر
گذارند؛ ولی باید بدانیم بسیاری از این ایده ها بزرگان را بزرگ و قدرتمندان
را قدرتمند و گاه طرق را مشهود و بیراهه ها را نمایان کرده است تا کسی راه
را از چاه و راهنمایی را از چاه نمایی تشخیص دهد.
1. مهر کلمه ای
زیبا است که معانی جالبی دارد؛ مثل دوستی، عشق، محبت، علاقه، عاطفه و تعلق
خاطر، به راستی چگونه می توان تمام زندگی را مالامال از مهر کرد به طوری که
احساس ما همیشه با مهارت، مهرانگیز و مهر پراکن باشد. شاید شنیده باشید که
یکی از عوامل موفقیت حضرت رسول ختمی مرتبت مهر وعطوفت بیش از حد وی حتی به
سرسخت ترین دشمنان بوده است.
2. مهر فرصت خوبی ها است وبه این معنا است که همین الان تصمیم بگیر، برنامه بریز و فرصت بودن و شدن را در ابتدای راه رقم بزن.
3. مهر فرصت تشکیل ایده ها و روش ها است. روان شناسان می نویسند:اغلب مسائل، ناشی از نبودن ایده هااست.
4.
مهر فرصت شناخت است والبته شناخت خویشتن بر هر شناختی مقدم است؛ چرا که
انسان ترکیبی از توان های مختلف و استعدادهای متعدد است. بسیاری از ما
انسان ها در غفلت از خویشتن به سر می بریم؛ از این رو، می گویند:کلید
موفقیت، شناخت خویشتن است.
5. بسیاری از جویندگان رشد و تعالی در
آغاز هر مهر، فرصت خوب آغاز خوب را تجربه نمی کنند. رخوت و سستی در این
برهه از زمان باتلاقی شنی برای بالندگی و موفقیت است.
6. قرآن کریم
فرصت ها را در قالب زمان تعریف کرده است. کسی که قدر زمان و فرصت های
آغازین را نداند، در فرازها جایگاهی ندارد و در فرودها و سطح، سرگردان
خواهد بود. اگر زمان را تباه کنیم، زمان نیز ما را تباه خواهد کرد.
جایگاه علم و دانش دراسلام
7.
علم و دانش در اسلام دارای چنان اوجی است که به دشواری می توان همتایی
برای آن یافت. این رفعت مرتبه دو گونه است: گاه ستایش ها به مطلق دانش ناظر
است؛ یعنی دانستن در برابر ندانستن، بی آن که موضوع دانش دراین برتری
موثرباشد و گاه زمانی دانش خاصی را ارج نهاده است؛ مثلا درمیان تمام دانش
ها، علم خداشناسی و خود سازی از امتیازات خاصی بهره دارند.
8. اخلاص و دانشِ سودمند فقط دانستن نیست؛ چرا که اشکال بر سر مسأله ندانستن و دانستن نیست، اشکال برسر کاری صورت ندادن است.
9.
اغلب افرادی که کاری صورت نمی دهند آغازهای محکمی ندارند و بسیاری از
اشخاص که از فرصت ها استفاده نمی کنند، کارپیش رو را دشوار می پندارند؛ از
این رو، توقف و رکود را تجربه می کنند و به تجزیه و تحلیل مسائل نمی
پردازند.
10.کسی که به تحلیل دقیق نمی پردازد همیشه وارث اشتباهات و سرمایه گذاری زخمی است
11.
امروزه عقیده بر این است که: «یک موفقیت بزرگ سایه امتداد یافته یک اندیشه
بزرگ است.» اندیشه بزرگ همواره در جهت کسب دانش و عمل به آن است. آغازهای
خوب را تجربه می کند و دانش بهترین راهنمای آن است(3)و باز می فرماید:شما
دانش بجویید، تا دانش نیز به شما زندگانی و حیات هدیه کند
12.
هنگامی که فرهنگ و دانش امتی فزونی یابد و مردم همه درپی کسب دانش و توسعه
آن درپهنه عمل باشند، بی تردید جامعه رو به صلاح و سداد می رود؛ عدالت
اجتماعی جامعه عمل می پوشد؛ مردم از پذیرش ستم وخیانت سرباز می زنند و از
حیله و شعار و توجیه و شبهه مصون می مانند؛ و خلاصه، ستمگران، چپاولگران به
سختی می توانند بر چنین جامعه ای سیطره یابند.
13. امروزه سرنوشت
بسیاری از ممالک به دست دانش پژوهان و دانشجویان آن ها است. دین اسلام تنها
دینی است که تصریح می کند همه باید دانشجو باشند، دمی از دانشجویی
نیاسایند و گهواره تا گور را کلاس درس قرار دهند.
14. عمرما در
برابر ابدیت نمی از یمی است و «وقت» گوهری گرانبها است که در ارزش و گرانی،
هیچ چیز به پای آن نمی رسد؛ ولی ثابت شده که ابدیت را در همین زمان کوتاه
می توان به چنگ آورد. از امام صادق(ع)نقل شده است: از جمله پندهای «لقمان
حکیم» به فرزندش این بود: «فرزند دلبندم، برخی از روزها و سال ها و لحظه
های روزت را به کسب دانش بپرداز؛ زیرا هیچ ضایع کردنی چون تضییع این امر
نیست.»(4)
15. فرصت ها غنائم زندگی است(5). بیایید بر فرصت ها لبخند
فعالیت بپراکنیم؛ زیرا جدیت و تبسم، زبانی همگانی است که مردم سراسر دنیا
آن را درک می کند و به آن احترام می گذارند. متأسفانه بسیاری از مردم، به
جای این که به فرصت های مطلوب بیندیشند و زمان را غنیمت شمارند، بیش تر به
امنیت می اندیشند تا مبادا کم و کسری در زندگی حاصل شود. گویا آن ها از
زندگی بیش از مرگ می ترسند.
16. یکی از نوابغ جهان جیمز دات است که می نویسد: «موفقیت من مرهون پایداری من بود، نه نبوغ من.»
17.
یکی از راهکارهای اصیل کشف، رشد و متفاوت شدن سعی و تلاش است. به قول
اینشتین و ادیسون موفقیت شامل 5درصد استعداد و 95 درصد عرق ریختن و زحمت و
تلاش است.
18. عشق و تلاش به تنهایی کشف و موفقیت نمی انجامد ولازمه
باور به موفقیت است.(6) وقتی می شنویم فلان دانشمند چنان در پژوهش غرق بود
که چند وعده غذا را فراموش کرد یا فلان ریاضی دان ساعت را در ظرف آب جوش
قرار داد و تخم مرغ را در دست نگهداشت، نباید تعجب کنیم. دین اسلام این
لحظات دانش و پژوهش را از هزار سال عبادت برتر می داند در عین حال عبادت
ارج و قرب خود را دارد.
19. مطالعه موردی هیده یو نوگوچی در یکی از
جزایر کوچک در ژاپن زاده شد. خانواده اش چنان تهیدست بودند که پدرش چون
دریافت به زودی صاحب کودک دیگری می شود، خانواده را رها کرد. کودک بینوا
روزی در مجمره آتش افتاد، دست چپش کاملا سوخت و دست راستش نیز سخت صدمه دید
و تقریبا از کار افتاد. اودر مدرسه به قدری تحقیر شد که در صدد کشتن خویش
برآمد؛ اما ورود یک جراح و معالجه دست راست او همه چیز را تغییر داد
یونوگوچی، به سبب این خدمت جراح، شیفته حرفه پزشکی شد و باخود گفت:«من
ناپلئونی» خواهم بود که به جای کشتن به نجات مردم خواهم پرداخت. سرانجام
هیده یونوگوچی به قول خود وفادار ماند و با سعی و کوشش یکی از بزرگترین
محققان طب گردید(7)
20. موفقیت تنها یک جرقه ذهنی، خواستن، حرکت وتلاش مستمراست. این در حقیقت حرکت به سمت جاودانگی است.
شگفتی خلاقیت و شرایط متفاوت21. انسان حتی در بدترین شرایط، می تواند بهترین شرایط را فراهم کند کافی است تصورات و نگرش های خود را تغییردهد.
22. نقل است شهید ثانی کتاب لمعه را درزندان نگاشت؛ این کتاب از جاودانه های علوم دینی وفقه شیعی است.
23.
دکتر بورنی(انگلیس زبان)در فاصله بین اداره و بازگشت از آن، اراده کرد
زبان ایتالیایی و فرانسوی بیاموزد. او بعد از چند سال هر دو زبان را فرا
گرفت و به راحتی و با افتخار به آن ها تکلم می کرد.
24. ماردن کود،
طبیب شهیر، نیز به بهره گیری بهینه از فرصت های اندک معروف است. او یکی از
آثار مهم خود را درضمن رفتن از منزل یک بیمار به منزل بیمار دیگر و در مسیر
نوشت.
25. یکی از نعمت های بزرگ خداوند به انسان توان های مخفی
است. ما گاهی توانمندی هایی داریم که در بعضی موارد حساس ظاهر می شوند.
البته باید درآن شرایط خاص قرار بگیریم تا آن ها را ظاهر کنیم.
26.
این انرژی های خاص یا توانمندی های پنهان را فراتر از علم یا توان بی پایان
می نامند. اگر فردی تلاش کند عوامل انگیزشی رها کردن این انرژی ها را
بیاموزد، بر هرچیزی فائق می آید.
27. یکی از مقدمات عمده ظهور
توانمندی های بی پایان دوری از ناراحتی ها و کسالت ها است. در روایت آمده
برتو باد دوری از کسالت و ناراحتی پس بیایید: بد نبینیم، بد نگوییم، بد
نشنویم و بالاخره بد نیندیشیم.
28. روان شناسان می گویند: برای
موفقیت و آغاز هرشتاب و رشد وبالندگی مهم ترین چیز تغییراست، تغییر، از
سطوح زیرین شروع می شود و شامل تغییر فرد، گروه وجامعه است، اما تغییر نگرش
سخت ترین تغییر به شمار می آید.
29. نگرش ها آیینه های شفاف ذهن
هستند که منعکس کننده اندیشه اند. از نگرش افراد می توان اندیشه های آن ها
را تلاوت کرد. نگرش ها تأثیرخود را آغاز تا پایان فعالیت به جا می گذارند.
30.
پس موفقیت شایسته کسانی است که تصمیم می گیرند، عمل می کنند، تجربه می
اندوزند؛ حتی شکست را قسمتی از مسیر می دانند و باز حرکت می کنند.
31.
به یاد داشته باشید در آغاز هر فعالیتی، مانند آغاز ترم تحصیلی، آنچه برای
خود هدف تعریف می کنید بسیار تعیین کننده است. آینده را همیشه حالا
ببینید. نباید فراموش کرد که آگاهی از خویشتن آغاز پله های ترقی است.
32.
دوستان خوب گوهرهای نایاب فرصت های زندگی اند. فتوکپی برخی رفتارها از آن
ها، تقلید برخی عادات ارزشمند آن ها و پیروی از بعضی برنامه هایشان آدمی را
به تجارب فراوان مسلح می کند. مهم تر این که مشورت با بعضی از آن ها آینده
را شفاف تر، اعتماد به نفس را فزون تر و دغدغه ها را کم تر می کند.
33.
مهرماه فرصتی خوب برای تصمیمات بزرگ است. آغاز مهر فرصت خوب بودن و با
چهارمؤلفه استوارتر می گردد، اراده قاطع، برنامه ریزی، عمل و حرکت و تداوم و
استمرار حتی با بروز شکست های موقتی. 34. پنج قاعده زیبا در آغاز هر سال
تحصیلی قهر فرصت ها را به مهر زمان تبدیل می کند:
1) لذت ازنیایش و توکل به خدا
2) آموختن و جرأت نه گفتن به بسیاری از امور غیرضروری
3) تقویت اعتماد به نفس ومقیدشدن
4) تمرکز بر یادگیری
5) در اندیشه فتح افق دور بودن وتلاش برای فتح قله های مهم
35.
به گفته روان شناسان کسانی که برسر مباحث جزئی و در امور جزئی منازعه
دارند و غرق جزئیات هستند، نشان می دهند که چیز مهمی در زندگیشان وجود
ندارد. 36. نباید از گوش دادن، آموختن و عمل کردن دست بکشیم؛ چرا که سرعت
فراموش کردن حیرت انگیز است و اگر در جزئیات غرق شویم، بسیاری از فرصت های
یادگیری را هدر می دهیم.
37. معادله عمر روان شناسان می گویند: آیا می دانید که 70 سال عمر شما چگونه می گذرد؟
بیست وپنج سال آن را می خوابید.
هشت سال آن را درس می خوانید.
شش سال آن را در استراحت می گذرانید.
هفت سال صرف تعطیلات و تفریح می کنید.
پنج سال با دیگران صحبت می کنید.
چهار سال آن را غذا می خورید.
سه سال را در رفت و آمد می گذرانید.
بنابراین، برای کار مؤثر 12 سال بیشتر باقی نمی ماند. چه بهترکه کارهای مهم ترتان را در اولویت قرار دهید.(8)
38. با این حساب همه چیزدر اثر تلاش حاصل می شود و تنها چیزی که بدون تلاش به دست می آید، سالخوردگی است.
39. بحث بر سر این نیست که راه حل ها و فرصت ها کم است. موضوع اصلی این جا است که مسأله را نمی بینیم یا فقط محکوم می کنید.
40.
ندیدن مسأله معمای جالبی در زندگی انسان است؛ یعنی اشتغال به فرعیات ما را
از اصل و عامل عمده دور می سازد. پس با شناخت دقیق اصول وقواعد و مسبب ها
باید حرکت کرد و فقط اسباب را ندید.
نقل است غلامی از خواجه پول
گرفت تا از بازار خرید کند از عطار و بغال و بزاز اجناس بسیار خرید و
خورجین درازگوش را پر ساخت. چون به خباز(نانوا)رسید، صف نانوایی طولانی
بود. درازگوش را جایی قرار داد و در صف قرار گرفت؛ وقتی نان خرید وبازگشت
نشانی از دراز گوش نیافت. در این موقعیت، به گریه و زاری پرداخت که چگونه
به خانه خواجه برگردم و تنبیه و توبیخ وی را تحمل کنم. مردم پیرامونش گرد
آمدند، اظهار تأسف می کردند. یکی می گفت: تقصیر داروغه است که دقت ندارد؛
دیگری می گفت: تقصیر الاغ است که سر به هوا است، سومی می گفت: تقصیر این
نوکر بی عرضه است و دیگری می افزود: تقصیر نانوا است که خیلی طول می دهد و
مردم را معطل می کند. بالاخره نوکر نگون بخت فریاد زد: این حرف ها درست؛
اما آیا دزد تقصیر ندارد؟
این همان ندیدن مسبب و چسبیدن به جزئیاتی
است که البته بی اثر نیستند. سخن آخر این که گاه سارق اصلی فرصت ها و شدن
ها و تکامل ما و درحقیقت سارق اصلی زمانه ما نشناخته می ماند. باید بدانیم
که پیرامون هر کدام از ما سارقان بسیار وجود دارند. باید آن ها را شناخت و
در آغاز راه با چشم باز و اراده محکم و برنامه منظم و آمادگی، حرکت کرد تا
مبادا افسوس بخوریم که: کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش.
پی نوشت ها :
1- Change.
Reform.2
3-بترا،
پرمود، بتراوی جی(1384)اندیشه های الهام بخش، ترجمه مهدی قراچه داغی،
تهران: نخستین. 4-سبحانی، جعفر(1378)رمز پیروزی مردان بزرگ، قم:[بی جا]
5-بترا
پرمود، ماهندرو، دیپاک (1381)جادوی مدیریت، ترجمه مهدی قراچه داغی، تهران:
نخستین. 6-لوئیز، هی(1372)افکار خلاق درون، ترجمه اباذر حبیبی نیا، تهران:
مهرداد.
7-اسکاول شاین، فلورانس (1378)دری مخفی به روی خورشید، ترجمه
شهلا المعی، تهران: المعی. منبع: حسین، خنیفر، (1348)، جوان در آینه جهان(
مهارت های مدیریت بر خویشتن در عصر تغییر)، تهران: موسسه نشر شهر، چاپ اول
1389.
اگر
میخواهید همسر شما سرشار از ظرافت و ویژگیهای زنانه باشد، در انتخاب
چنین دختری شک نکنید. محققان میگویند این زنان بیشتر از هر کس دیگری،
روحیه لطیف و زنانه دارند. اما اگر شما در آرزوی داشتن همسر قوی هستید که
بتواند خیلی خوب روی پای خودش بایستد و...
مجله
سیب سبز: یک روز فرق وسط مد روز میشود و روز دیگر بستن فرق و کشیدن مو به
بالای سر. اما مد روز هر چه باشد، نمیتواند شخصیت اصلی شما را تغییر دهد.
به گزارش شبکه تلویزیونی العربیه، 2 جامعهشناس آمریکایی در بررسیهایشان
دریافتهاند اکثریت انسانها همیشه ترجیحی برای باز کردن فرق دارند و گاهی
حتی اگر به باز کردن فرقشان از یک جهت خاص تمایل داشته باشند، باز هم
موهایشان با آنها همراهی نمیکند و به جهتی که شخصیتشان تعیین کرده است
مایل میشوند. این 2 جامعهشناس آمریکایی در بررسیهایشان با قاطعیت اعلام
کردهاند شیوه شانه کردن مو و شکل فرق مو میتواند شخصیت افراد را نشان
دهد و البته شانه کردن نامناسب موی سر هم تاثیری منفی روی روحیه افراد
دارد. این تحقیقات نشان میدهد مکان فرق موی افراد بستگی به عملکرد نیمکره
مغز چپ یا راست دارد و به همین دلیل میتواند نمایانگر ویژگیهای اصلی
شخصیت آنها باشد.
موهایش را بالا میزند یا فرق وسط دارد؟
اگر
همسری که برای یک عمر زندگی انتخاب کردهاید در 2 گروه بالاست، تکلیفتان
با او روشن است و میتوانید ویژگیهای گفته شده را متعلق به او بدانید. اگر
خواستگار شما یا دختری که برای زندگی مشترک انتخاب کردهاید، موهایش را
بالا میزند یا مثل زنان قدیمی به باز کردن فرق وسط علاقه دارد، میتوانید
شخصیتش را رمزگشایی کنید. بررسیهای محققان نشان داده که هر دو گروه،
اعتماد به نفس زیادی دارند و به خود و تواناییهایشان خوشبین هستند. از
طرف دیگر، پژوهشگران دریافتهاند که این دسته از افراد متفکر و منطقی هستند
و به جای پیروی از احساسات ناپخته، حساب شده و سنجیده تصمیم میگیرند.
مردانی که فرق سمت چپ دارند
اگر
به دنبال یک همسر قوی و همه فن حریف میگردید، بهتر است به خواستگاری جواب
مثبت بدهید که فرق مویش در قسمت چپ سرش قرار دارد. محققان میگویند چنین
فردی میتواند در لحظات بحرانی زندگی به داد شما برسد و بهدلیل قدرتی که
دارد، میتوانید بدون هیچ هراسی به او تکیه کنید. پژوهشها نشان داده است
این مردها گزینه مناسبی برای ازدواج با زنانی هستند که لطافت زنانه بیشتر و
جسارت کمتری دارند و ترجیح میدهند همسرشان در تنگناهای زندگی از آنها
حمایت کند و حتی بارشان را بر دوش بکشد.
مردانی که فرق سمت راست دارند
اگر
دوست دارید شوهرتان پرهیاهو، فعال و پرتحرک باشد، بهتر است خواستگارهایی
که فرق خود را از سمت راست باز میکنند را بررسی کنید. پژوهشگران
دریافتهاند این افراد، پرتحرک و پرجنب و جوش هستند و از رفتن راههای تازه
هیچ گاه خسته نمیشوند. اگر خودتان شخص فعالی نیستید و به دنبال کسی
میگردید که بتواند شما را به جلو هل بدهد، چنین همسری برای شما ایدهآل
است و در خانه شما، مثل یک بمب انرژی ظاهر خواهد شد اما اگر گوشهگیر هستید
و حوصله هیاهوهای زندگی چنین افرادی را ندارید، بهتر است قبل از هر بررسی
دیگری روی این گزینهها خط بکشید.
زنانی که فرق سمت چپ دارند
اگر
میخواهید مادر فرزندان شما فردی باهوش باشد و توانایی پرورش فرزندان
شایستهای را داشته باشد، بهتر است همسرتان را از این گروه انتخاب کنید.
محققان میگویند زنانی که فرق سمت چپ باز میکنند، افرادی قابل اعتماد
هستند که میتوانید روی حرفهایشان حساب کنید. بررسیهای آنها نشان داده
این افراد بهدلیل هوش سرشارشان، زود یاد میگیرند و به خوبی با موقعیتهای
تازه و آدمهای جدید کنار میآیند. پس دلیلی ندارد که نگران رابطه چنین
فردی با خانواده و دوستان خود باشید. او خیلی زود یکی از اعضای محبوب
خانواده شما خواهد شد.
زنانی که فرق سمت راست دارند
اگر
میخواهید همسر شما سرشار از ظرافت و ویژگیهای زنانه باشد، در انتخاب
چنین دختری شک نکنید. محققان میگویند این زنان بیشتر از هر کس دیگری،
روحیه لطیف و زنانه دارند. اما اگر شما در آرزوی داشتن همسر قوی هستید که
بتواند خیلی خوب روی پای خودش بایستد و دوشادوش شما برای حل بحرانهای
زندگی تلاش کند، چنین گزینهای نمیتواند همسر ایدهآل شما باشد چراکه
بیشتر از آنکه او در موقعیتهای سخت به داد شما برسد، شما باید نقش حامی و
فرشته نجات او را بازی کنید. اما ناامید نشوید. چنین زنی خانهای سرشار از
لطافت را برای شما به همراه خواهد آورد که در آن با تمام وجود احساس مرد
بودن میکنید.
من
هنگامی به همسر خود خیانت کردم که با دختری آشنا شدم که ابتدا قصدم تسلی
دادن به او بود. او تازه از یک رابطه طولانی جدا شده بود و روحیه خوبی
نداشت. ما زمان زیادی را با هم سپری می کردیم تا اینکه به هم علاقه مند
شدیم.
برترین
ها: در ازدواج وقتی یکی از دو طرف خیانت می کند، طرف دیگر نابود می شود.
همیشه روحش پریشان و ذهنش مشغول است که چرا؟ چه کم گذاشتم؟ چه کار کردم؟ چه
نکردم؟ و ... اما این سوال ها بیهوده هستند. نتیجه ای جز تراشیدن روح آدمی
ندارند.
مساله خیانت در همه دنیا هست و بیشتر میان مردان عمومیت
دارد. در جامعه ما نیز این مساله هر روز بیشتر می شود. در میان آشنایان، دو
نفری که تصور می کنیم خوشبختانه در کنار هم زندگی می کنند، ناگهان از هم
جدا می شوند. یا دچار مشکلات بسیار می شوند و همه آن علاقه یک شبه از بین
می رود. اما واقعا دلیل خیانت مردها چیست؟ چه می خواهند که ندارد؟ به دنبال
چه هستند که در زن های دیگر پیدا می کنند؟
در این مطلب 8 اعتراف مردان خیانت کار و دلیل آنها برای خیانت را آورده ایم شاید تا با مغز و طرز فکر این مردان بیشتر آشنا شویم.
اعتراف اول: انتقام جویی«من
زمانی به همسر خود خیانت کردم که متوجه شدم او همچنان با نامزد سابق خود
ارتباط پیامکی دارد. البته پیام های آنها حاوی هیچ نوع صحبتی که باعث
نگرانی باشد، نبود اما تصور اینکه او قبلا با این مرد در ارتباط بوده است و
حالا هم این دوستی را ادامه می دهد مرا عصبانی می کرد. صمیمیت همسرم با
نامزد سابقش برای من قابل درک نبود. با همین عصبانیت از خانه بیرون زدم و
یک لحظه تصمیم گرفتم برای درآوردن حرص او، دختر جدیدی را بیابم و شماره اش
را بگیرم و همین کار را هم کردم. به نظر من این کار دقیقا همان کاری بود که
او انجام می داد و من هم تلافی کرده بودم. ما از هم جدا شدیم. البته همسرم
هرگز نفهمید من دوست دختر دارم. دلیل جدایی ما این بود که مناسب هم نبودیم
و به درد هم نمی خوردیم. البته اعتراف می کنم آن کار من در عصبانیت درست و
اخلاقی نبود اما در آن لحظه احساس خوبی به من داد.»
اعتراف دوم: نبودن جاذبه عاطفی متقابل«تا
جایی که به خاطر دارم من همیشه عاشق زنانی بودم که از هر نظر کامل باشند.
همسر سابق من از خیلی نظرها خوب بود اما با سلیقه من خیلی جور نبود. او
بسیار منطقی به نظر می رسید که هیچ نوع ارزشی برای من نداشت و باعث جذب من
نمی شد. خیلی تلاش کردم به این مساله توجه نکنم اما نمی توانستم. پس از چند
ماه، روزی با گروهی از دوستانم بیرون رفتم و در فروشگاهی که خرید می کردیم
دختری را دیدم که بسیار عالی به نظر می رسید. از او شماره گرفتم و او به
من گفت هر وقت بخواهم می توانم با او تماس بگیرم و قرار بگذارم. من هم همین
کار را کردم. پس از چند جلسه متوجه شدم باید رابطه خود با همسرم را پایان
بدهم زیرا دیگر هیچ جذابیتی برای من نداشت و دوست داشتم در کنار کسی باشم
که دیوانه وار دوستش دارم و برای من فقط یک دوست ساده نیست.»
اعتراف سوم: وقت نگذاشتن برای یکدیگر«من
زمانی از همسر سابق خود جدا شدم که او بسیار مسافرت می رفت و ما خیلی کم
در کنار هم بودیم. من بیشتر مواقع تنها بودم. این تنهایی به ویژه در روزهای
تعطیل آخر هفته بسیار مرا آزار می داد. دوست داشتم کسی در کنارم باشد و با
هم حرف بزنیم، بیرون برویم و ... . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت
رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم
جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ
وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش
دهد یک همزبان بود.»
اعتراف چهارم: رابطه اشتباهمن
با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم . ما از همان ترم اول با یکدگیر دوست شدیم.
پس از فارغ التحصیلی، هر کدام از ما به شهر خودش برگشت اما پیش از آن با
هم نامزد کردیم. من تقریبا همه آخر هفته ها به شهر او مسافرت می کردم. اما
فقط آخر هفته ها در کنار هم بودیم و در طول هفته با دوستان خود خوشگذرانی
داشتیم. پس از چند ماه از این روند خسته شدم و با خودم تصور کردم در شهر
خودم هم دختران زیبا و خوب زیادی هستند و من چرا همه روزهای تعطیل خود را
در جاده و رفت و آمد می گذرانم؟ این مساله را با او در میان گذاشتم و چند
باری او به شهر من می آمد اما پس ا مدتی او نیز خسته شد و با هم تصمیم
گرفتیم این رابطه دشوار را پایان ببخشیم.»
اعتراف پنجم: مغایرت احساسی و سبک زندگی«من
همسر سابق خود را در گردهمایی کاهش وزن ملاقات کردم. با هم دوست شدیم و
هنگامی که با هم قرار می گذاشتیم و بیرون می رفتیم، هر دو حدود 20 کیلوگرم
اضافه وزن داشتیم. من همه رژیم ها و برنامه های ورزشی خود را به دقت و با
جدیت فراوان انجام می دادم و به سرعت وزن کم می کردم. اما او به ورزش و
رژیم اهمیت نمی داد و در نتیجه کاهش وزنی هم نداشت. پس از اینکه اضافه وزن
خود را از بین بردم، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم. زن هایی که قبلا حتی
به من نگاه هم نمی کردند مشتاق صحبت با من بودند و این حس خیلی خوبی به من
می داد. همسر سابق من از چاقی خود در عذاب بود و به زن های اطراف من حسودی
می کرد. یکی از روزهای آخر هفته که او خانه نبود، ما با یکی از این زن ها
قرار گذاشتم و با هم بیرون رفتیم. من هرگز این مساله را به همسرم نگفتم اما
چند هفته بعد با بهانه های مختلف از او جدا شدم. من تصور می کنم باید با
زنی باشم که شبیه من است و ارزش های زندگی او ارزش های من هستند. فردی که
طرز فکر و اراده مان شبیه هم باشد.»
اعتراف ششم: نداشتن رابطه عاشقانه«من
و همسرم همیشه خدا با هم جنگ و دعوا داشتیم. برای همه چیز با هم بحث می
کردیم این همه تنش اعصاب مرا خورد کرده بود. درست برعکس همسرم، دختری در
شرکت ما بود که همه چیز را خیلی راحت می گرفت و رفتار دوستانه ای با همه
داشت و شاد بود. یک شب که هر دو تا دیر وقت در شرکت مشغول کار بودیم، تصمیم
گرفتیم برای شام با هم بیرون برویم. همه چیز خیلی عالی بود. او بسیار خوب و
پر احساس بود و شبی رویایی با عشقی پاک را با او پشت سر گذاشتم. این اتفاق
جراتی در دل من به وجود آورد تا از رابطه ای که همیشه مرا آزار می داد جدا
شوم. یک هفته خانه نرفتم و پس از آن از همسر سابقم جدا شدم و اکنون با
همکارم در ارتباط هستم.»
اعتراف هفتم: رویاپردازی«من
هنگامی به همسر خود خیانت کردم که با دختری آشنا شدم که ابتدا قصدم تسلی
دادن به او بود. او تازه از یک رابطه طولانی جدا شده بود و روحیه خوبی
نداشت. ما زمان زیادی را با هم سپری می کردیم تا اینکه به هم علاقه مند
شدیم. من تصور می کردم او بهترین زن روی زمین است و من با او خوشبخت خواهم
بود. به همین دلیل، از همسرم جدا شدم و سراغ آن دختر رفتم. اما رابطه ما
دوامی نداشت و متوجه شدم رویاپردازی بسیار بهتر از واقعیت است.»
اعتراف هشتم: پیدا کردن اعتماد به نفس«من
همیشه خجالتی بودم و به هیچ وجه با جنس زن راحت نبودم. نامزدم نیز مثل من
بسیار خجالتی بود رابطه ما مشکلی نداشت اما هیچ هیجان و چیز جالبی هم
نداشت. روزی برای کار خود در همایشی شرکت کردم. هنگام شام، خانمی رو به روی
من نشسته بود که بسیار جذاب و باهوش به نظر می رسید و من واقعا جذب او شده
بودم. از این مساله بسیار تعجب کردم زیرا قبلا چنین تجربه ای نداشتم. حس
خوبی بود و احساس می کردم در اوج آسمان ها هستم. سعی کردم اعتماد به نفس
داشته باشم و با او سر صحبت را باز کردم. در طول همایش و کنفرانس های دیگر
نیز با هم صحبت می کردیم و وقتمان را با هم می گذراندیم. من هرگز از این
رابطه به نامزدم چیزی نگفتم اما چند ماه بعد از او جدا شدم. پس از جدایی من
آن زن جذابی که در کنفرانس ها می دیدم را دیگر هرگز ملاقات نکردم. اما
همان رابطه کوتاه، اعتماد به نفس خاصی به من داده بود و متوجه شدم اگر
اراده کنم می توانم بیرون بروم و زن دلخواه خود را پیدا و با او ازدواج
کنم.»
مجله
سیب سبز: درباره عشق چه فکری میکنید؟ آیا اسیر تصورات رؤیایی هستید که از
شما یک همیشه عاشق و همیشه در عشق شکستخورده میسازد یا آنقدر گرفتار
منطق شدهاید که نمیتوانید مهر کسی را به دلتان راه دهید؟ cccc. پس با
خودتان صادق باشید و اولین جوابی که به ذهنتان میرسد را بدون رودربایستی
علامت بزنید.
درست است که در آغاز آشنایی و عاشق شدنتان، گاهی با
دیدنش تپش قلب میگیرید و هول میشوید اما این روال نمیتواند تا ابد ادامه
پیدا کند. با نزدیکتر شدن شما به هم، این هیجان جایش را به آرامش میدهد و
با هر بار دیدن همسرتان، احساسی خوشایند وآرامش پیدا میکنید. پس اگر
تپشهای قلبتان آرامتر شد، نگران از دست رفتن عشقتان نباشید.
بعد از پاسخ دادن به تست به خودتان نمره بدهیدخیلی موافقم = صفر نمره
تا حدی موافقم = چهار نمره
مخالفم = هشت نمره
به شدت مخالفم = 10 نمره
اگر نمره صفـر تا 30 گرفتهایدحتی
یک لحظه هم صبر نکنید. شما به کمک اورژانسی نیاز دارید. هوش عشقی شما
آنقدر پایین است که احتمالا تاکنون شکستهای بسیاری را تجربه کردهاید و یک
همیشه عاشق افسرده هستید. شاید به دلیل این بنبستها دیگران را مقصر
بدانید اما بهتر است از سرزنش دیگران دست بکشید و بپذیرید که به دلیل
تصورات اشتباهتان، خودتان هم در ایجاد مشکلات سهیم بودهاید. اما کار شما
برای ایجاد تغییر در ذهنیت و زندگیتان آسان نیست و گذشته از خواندن تمام
توصیههایی که در صفحات روانشناسی به شما میکنیم و تمام کتابهایی که
میخوانید، بهتر است از مشاوره منظم با یک روانشناس هم بهره ببرید.
اگر نمره 40 تا 59 گرفتهاید متاسفیم.
ضریب هوشی شما به شکل خطرناکی پایین است و شما با این تفکرات، به خودتان و
زندگی مشترکتان صدمه میزنید چراکه شما با مجموعهای از تصورات آرمانی
ازدواج میکنید و زمانی که با فردی ازدواج میکنید، نمیتوانید همه آن
تصورات را عملی کنید و به اندازهای که به آن نیاز دارید، از او توجه
دریافت کنید. شما یک فرد عاشقپیشهاید که برایتان فرقی نمیکند با چه کسی
ازدواج کنید. هر کسی که وارد زندگی شما شود، میتواند عشق بینهایت و بیحد
و مرز شما را دریافت کند. بد نیست شما از کمک یک مشاور استفاده کنید و
فکرتان را شخم بزنید. شما به تغییرات جدیای نیاز دارید.
اگر نمره 69 تا 79 گرفتهایدضریب
هوشی شما بد نیست اما اشتباهاتی هم دارید که میتواند در درازمدت به زیان
رابطه شما تمام شود. گرچه امروز رابطه موفقی دارید اما هنوز هم افکار
کودکانه و رمانتیک شما گاهی برایتان تعیین تکلیف میکند. اما نترسید. کافی
است باور کنید عشق حقیقی هم به تنهایی نمیتواند زندگی شما را زیر و رو کند
و شما برای خوشبخت بودن به مجموعهای از دلایل و شرایط نیاز دارید که عشق و
همسر، تنها بخشی از آن را تشکیل میدهند.
اگر نمره 80 تا 100 گرفتهایدبه
شما تبریک میگوییم. شما سرشار از هوش عاشقانه هستید و نسبت به زندگی خود
دیدی واقعبینانه دارید. شما میدانید که عشق تنها، برای دوام یک زندگی
کافی نیست و از اینکه تنها یک فرد، یعنی همسرتان نمیتواند دنیا را برای
شما گلستان کند هم باخبرید. اگر هم در برخی از سؤالات نمره بالایی
گرفتهاید، نگران نباشید. شما میتوانید برای تقویت ویژگیها و افکاری که
باعث دادن چنین پاسخی در شما شدهاند، تلاش کنید.
در
قدم بعدی اما بهتر است شما به جز کار کردن بیرون منزل مسئولیتهایی در
داخل خانه را هم به عهده بگیرید. مثلا کمک کردن به درسهای فرزندتان، درست
کردن یک وعده از غذا یا کمک به همسرتان در تغییر چیدمان منزل اما یادتان
باشد شما تازه به جمع خانواده وارد شدهاید و هنوز تا یک مرد با احساس شدن
فاصله دارید.
روزنامه
هفت صبح: برخی از آقایان با روش های مناسب ارتباط کلامی در منزل آشنایی
کامل ندارند؛ با چند راهکار ساده برای بروز احساسات کلامی در منزل آشنا
شوید
برخی از آقایان فکر میکنند وظیفه آنها در زندگی مشترک، کار
کردن و پول آوردن به خانه است. اگر جزو این گروه هستید مطمئن باشید
زندگیتان را در مسیر غلطی راهبری میکنید. واقعیت این است که حتی پول
دوستترین زنان هم از اینکه شوهرانشان بیشتر از پول احساس خرج زندگیشان
کنند بیشتر خوشحال میشوند.
البته شاید برخی مردان از آغاز به دلیل
بلد نبودن این مهارت به دام کار زیاد افتاده باشند. شاید هم پرداخت اقساط،
تعویض منزل یا خودرو، فراهم کردن رفاه برای خانواده، تامین آینده فرزندان،
ارتقای شغلی و... بهانه این آقایان برای فرار از زندگی به سمت کار باشد.
غایبهادر
هر حال باید بدانید که شما با در پیش گرفتن این سبک زندگی، روز به روز از
خانه، همسر و فرزندان خود، دور و دورتر میشوید، کمکم از نظر احساسی و
عاطفی و ذهنی با آنها فاصله میگیرید و خودتان میخواهید که خانواده، شما
را به عنوان یک منبع درآمد در نظر بگیرند.
این دسته از آقایان،
مردان غایب نامیده میشوند. مردانی که آنقدر خود را درگیر کار میکنند که
فرصت انتقال احساساتشان به خانواده را از دست میدهند و همین باعث میشود
جایگاه آنها در خانه تغییر هویت بدهد.
خاموشهامردان
دیگری را نیز میتوان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه مشغله
نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی، احساسی و ذهنی
فاصله زیادی با همسرانشان و فرزندانشان دارند. ما آنها را مردان خاموش
مینامیم. آنها کسانی هستند که بیاحساس نیستند اما مهارت گفتوگو را
نیاموختهاند و از همین رو مهارت بروز احساسات را ندارند.
حرف زدن و
بروز احساسات به صورت کلامی برای آنها از کندن یک کوه هم سختتر است. این
مردها معمولا برای فرار از مورد خطاب قرار گرفتن مشغول تعمیر لوازم منزل
میشوند یا اینکه در حال تماشای تلویزیون یا پای کامپیوتر یا در حال خواندن
روزنامه و کتاب هستند.
شاید جالب باشد اما گاهی این مردها
شنوندههای خوبی هم هستند اما آنها از مهارتهای ارتباطی فقط بخش گوش دادن
را یاد گرفتهاند و در نتیجه مهارتهای حسی را هم یاد نگرفتهاند یا تمرین
نکردهاند یا انگیزهای برای انجام آن ندارند.
حالا اگر شما جزو هر
کدام از این دو دسته هستید: مردان غایب یا مردان خاموش بهتر است بدانید
برای همسران شما یک جمله عاشقانه، یک شاخه گل، حتی یک همدردی یا بیان چند
جمله درباره روزی که سپری کردهاید حکم طلا را دارد. ما برای شما چند
راهکار ساده داریم تا کمکم به سمت خانواده برگردید و در داد و ستد
احساساتی با خانواده سهمی داشته باشید.
به خانه برمیگردیممردان
غایب که معمولا خانه را با خوابگاه اشتباه گرفتهاند کافی است در قدم اول
طوری برنامهریزی کنند که روزی یک ساعت زودتر به خانه برگردند و حداقل
روزی یک ساعت همراه با خانواده باشند.
در قدم اول لازم نیست که خیلی حرف بزنید یا یک میزگرد خانوادگی را هدایت کنید. همین که خانواده حضورتان را احساس کند کافی است.
در قدم دوم که میتواند یکی، دو هفته بعد برداشته شود شما میتوانید برای آخر هفتهها یک برنامه ویژه برای خانواده تدارک ببینید.
پیشنهاد
یک برنامه دستهجمعی یا اگر یک زندگی دو نفره دارید پیشنهاد یک پیکنیک دو
نفره بسیار کارساز است. شما حتما نگاه متعجب افراد خانواده را احساس
خواهید کرد.
در قدم بعدی اما بهتر است شما به جز کار کردن بیرون
منزل مسئولیتهایی در داخل خانه را هم به عهده بگیرید. مثلا کمک کردن به
درسهای فرزندتان، درست کردن یک وعده از غذا یا کمک به همسرتان در تغییر
چیدمان منزل اما یادتان باشد شما تازه به جمع خانواده وارد شدهاید و هنوز
تا یک مرد با احساس شدن فاصله دارید.
در قدم بعد کافی است از محل
کار روزی یکی، دو بار به همسرتان زنگ بزنید و فقط حال او را بپرسید .اظهار
دلتنگی یادتان نرود. خریدن شاخه گل و هدیه برای بچهها و بیان کلمات ساده
احساسی مثل اینکه تو برای من چقدر مهم هستی، دوستتان دارم و... هم شدیدا
توصیه میشود. خب !مردان غایب ورود شما را به جمع خانواده خوش آمد
میگوییم.
کار سخت مردان خاموشمردان
خاموش کار به مراتب دشوارتری را پیشرو دارند زیرا آنها عمیقا مردان
بیاحساسی نیستند اما سکوتشان به بیاحساسی شما تعبیر میشود و طرف مقابل
هم کاملا حق دارد این طور فکر کند.
اگر جزو این گروه آقایان هستید
کافی است مهارت حرف زدنتان را تقویت کنید و کمی به خودافشاگری روی
بیاورید. البته برای شما که عادت کردهاید با گفتن جملات کلی از زیر بار هر
نوع مکالمهای فرار کنید قرار حرف زدن و بروز احساساتتان مثل کندن کوه
است.
در قدم اول بفهمید که میتوانید تغییر کنید و از الگوهای
تربیتی و رفتاری گذشته ذهن خود را رها کنید. اینجا نقش همسران شما مهمتر
است. همسران شما نقش اصلی ترغیبکننده را دارند. اما شاید آنها دیگر از
سکوت شما حسابی کلافه شده باشند پس خودتان ابتکار عمل را به دست بگیرید.
از
امروز در پاسخ به سوالها هر قدر هم کلی باشد جواب دادن هر نوع جواب کلی
ممنوع است. اگر همسرتان از شما پرسید امروز چطور بود گفتن کلمههایی مثل
خوب بود.بد نبود و... ممنوع است. حداقل چهار جمله در جواب چنین سوالهایی
بگویید.
در قدم بعدی پیشقدم شوید و درباره روزی که گذراندهاید
حداقل 10 جمله بگویید. حالا که حرف زدن اینقدر سخت است گل خریدن که دیگر
خیلی سخت نیست!
بسیاری از مردان خاموش کسانی هستند که معمولا در
مواجهه با مادران یا همسرانشان بعد از گفتن دو یا سه جمله سرزنش شدهاند و
برای همین راه سکوت را ناخودآگاه برگزیدهاند.
این نکته ساده را با همسرتان در میان بگذارید و از او بخواهید اگر تغییر شما را میخواهد دست از گفتن جملات سرزنشآمیز بردارد.
در
نهایت هفتهای یک ساعت برای شروع با همسرتان قرار گفتوگو بگذارید. در این
یک ساعت هر گلهگذاری که دارید به هم بگویید. گاهی همین گلایهها مانع
بروز احساسات میشود.
آیا
به این حقیقت فکر کردهاید که مثلا یک مدل لاغر اندام که شما دارید به عکس
او نگاه میکنید، ممکن است تا چه اندازه گرسنه باشد؟ او مجبور است اندام
خود را با هر سختی که شده اینگونه نگه دارد چون تامین معاشش بستگی به آن
دارد و حتما تصدیق میکنید که آدمهای مثل او بسیار اندک هستند.
چطور از وضعیت بدنی خود راضی باشیم؟
تصویر
ذهنی از بدن یکی از ابعاد مهم خود ظاهری و خود ارزیابی در طی دوره نوجوانی
است اگرچه تصویر ذهنی از بدن یک ساختار چند بعدی است ولی غالباً به صورت
درجه ای از رضایت از ظاهر فیزیکـی (اندازه، شکل و ظاهر عمومـی) تعریف می
شود.........
نوجوان
نوجوانی یکی از دوره های مهم زندگی است
که فرد بیشترین مشـکلات را در رابطه با تصویر ذهنی از بدن خود دارد. زیرا
نوجوان در این دوره تغییرات شگرف جسمی و روانی را تجربه می کند، به طوری که
افزایش قد و وزن، ظاهر شدن صفات جنسی ثانویه و آکنه در یک مدت زمان کوتاه
به وجود می آید و تصویر ذهنی فرد از بدنش نیز دچار تغییر می شود. تصویر
ذهنی شامل عقاید و احساسات آگاهانه و غیر آگاهانه در مورد بدن است. به
عبـارت دیگر، مفهومـی متشکل از احساسات فـردی در مورد اندازه بدن، جـنس،
عمـلکرد و توانایی بدن جهت رسیدن به اهداف می باشد.
تصویر ذهنی از
بدن یکی از ابعاد مهم خود ظاهری و خود ارزیابی در طی دوره نوجوانی است
اگرچه تصویر ذهنی از بدن یک ساختار چند بعدی است ولی غالباً به صورت درجه
ای از رضایت از ظاهر فیزیکـی (اندازه، شکل و ظاهر عمومـی) تعریف می شود.
تصویر ذهنی از بدن در سنین نوجوانی به علت اینکه اثرات پیچیده روانـی بر
روی تمام مفهوم، خود در این گروه سنی می گذارد، مهم است.
البته این
کاملا طبیعی است که برای رسیدن به زندگی رضایت بخش همه افراد محتاج یک
تصویر ذهنی واقع بینانه و شایسته هستند و باید بتوانند با آن زندگی کنند.
فرد باید از خود و ظاهرش راضی باشد تا اعتماد و حرمت نفس خود را حفظ کند
یعنی باید خویشی داشته باشد که اسباب خجالت نباشد و از طرف دیگر با واقعیت
مطابقت داشته باشد تا بتواند به طور موثر در دنیای حقیقی زندگی کند و خود
را بشناسد.از نقاط قوت و ضعف خود آگاه باشد و با خود صادقانه برخورد کند به
همین دلیل تصویر ذهنی افراد باید حدود منطقی "من" باشد نه بیش از آنچه
هست و نه کمتر از آن. وقتی این تصویر ذهنی بی عیب و نقص باشد، احساس خوشی
می کند و وقتی با این تصویر مشکل داشته باشد احساس دلواپسی و ناامنی به وی
دست داده و برای رفع آن سعی دارد این تصویر ذهنی را اصلاح کند تا
بتوانداحساس اعتماد به نفس کند. با توجه به اهمیت خاصی که توجه به ظاهر در
دوران نوجوانی و البته جوانی به خود می گیرد لازم است که در زمینه عدم
رضایت از ظاهر در نوجوانان اقدامات جدی صورت گیرد تا عدم رضایت از ظاهر
باعث بروز ضعف در اعتماد به نفس و به دنبال آن ایجاد مشکلات جدی در زندگی
اجتماعی و حرفه ای و تحصیلی فرد نگردد.
لذا در ادامه برای کسب رضایت بیشتر از ظاهر در نوجوانان توصیه هایی به والدین و سپس نوجوانان ارایه می گردد:
توصیههایی به والدین: سعی کنید هیچگاه اندام فرزند نوجوان و یا جوانتان را نقد و نکوهش نکنید:
باور
کنید نوجوانان و جوانان نسبت به اندامشان بیش از حد حساس هستند و بهتر از
هر کسی به اندامشان اشراف و آگاهی دارند. آنها نقایص خود را میدانند و
تصور میکنند این نواقص بسیار فاحش و چشمگیر است.
تحریفزدایی کنید
: نوجوان یا جوان خود را از این موضوع مطلع کنید که این مدلها و مانکنها
در حالت عادی شبیه به آنچه در مجلات و سینما و .. دیده می شوند نیستند.
تصاویر آنها اصلاح میشود و کاملا واقعی نیست.تصویر ذهنی خودتان را در نظر
بگیرید
آیا شما خودتان تصویر ذهنی مثبتی از اندامتان به نوجوان یا
جوانتان منتقل میکنید. وقتی که خودتان فاقد تصویر ذهنی مثبت از اندام تان
هستید به طور ناخودآگاه و ناخواسته این پیام منفی را به او هم منتقل
میکنید.
عیبجویی: توجه به این نکته که هیچکس بیعیب نیست باعث
میشود تا آنها نیز عیب و نقص خود را بشناسند و به آن اعتراف کنند تا ضمن
اینکه به عیب خود پیمیبرند، به شمردن عیب و نقص دیگران نپردازند و از طرف
دیگر خود را همانطور که هستند بپذیرند.
برچسب زدن: نباید
ارزیابیهای متفاوت و مختلفی را که در مورد اشیا و اجسام بیجان و بیروح
انجام میدهیم در مورد نوجوانان هم انجام دهیم، زیرا برچسبهای گوناگون با
چنین ارزیابیهای نسنجیدهای عواقب منفی در پی دارند.
باور کنید نوجوانان و جوانان نسبت به اندامشان بیش از حد حساس هستند و بهتر از هر کسی به اندامشان اشراف و آگاهی دارند
توصیه
هایی به نوجوان و جوان: به طور قطع اگر نوجوان و جوان به طور موثر و
برنامه ریزی شده اوقات عمر خود را برنامه ریزی کند و نحوه مدیریت ذهن و
مدیرت زمان را به خوبی بداند، توجه به ظاهر در وی اهمیت کمتری یافته و وی
بیشتر سعی می کند که از اوقات عمر نهایت استفاده را کند. لذا در ادامه
توصیه هایی به نوجوانان می شود تا برای بالابردن هر چه بیشتر کیفیت زندگی و
توجه کمتر به ظاهر این اقدامات را انجام دهد:
ورزشکردن:
رویآوردن به ورزش از گرایش نوجوان به افکار منفی و انتقادی نسبت به ظاهر و
هیبت کلی خود جلوگیری میکند و باعث میشود نیروی ذخیرهشده اضافی در بدن
وی به طریق منطقی تخلیه شود. با ورزش و تداوم آن، نوجوان به وضعیت تعادل
روحی و روانی همراه با نحوه مبارزه و رقابت سالم مثبت میرسد.
مطالعه:
یکی دیگر از راههای کنترل هیجانات و افکار منفی در نوجوانان و جوانان
مطالعه است. سوق دادن افراد به سمت مطالعه صحیح میتواند از گرایش آنها به
سمت خودکمبینی، اعتماد به نفس کم و نابسامانی جلوگیری کند.
واقعیتها
را ببینید: این کار آسانی است که به عکس یک مدل یا هنرپیشه در مجله نگاه
کنید و آرزو کنید که ای کاش شکل او بودید. وقتی شما به تصاویر این مثلا
خانمهای زیبا یا آقایان خوش تیپ نگاه میکنید، در نظر نمیگیرید که آنها
با استفاده از کلی لوازم گریم و آرایش، عیوب صورت خود را پنهان کردهاند.
آیا
به این حقیقت فکر کردهاید که مثلا یک مدل لاغر اندام که شما دارید به عکس
او نگاه میکنید، ممکن است تا چه اندازه گرسنه باشد؟ او مجبور است اندام
خود را با هر سختی که شده اینگونه نگه دارد چون تامین معاشش بستگی به آن
دارد و حتما تصدیق میکنید که آدمهای مثل او بسیار اندک هستند.
این
را هم در نظر داشته باشید که اگر شما طبیعتا از فیزیک ضعیف و ظریفی
برخوردار نیستید، حتی اگر دچار قحطی هم بشوید،به آن شکل در نمیآیید. حالا
آیا واقعا میخواهید تا این اندازه رنج بکشید تا فقط ظاهر خود را تغییر
دهید؟ وقتی آدم متوجه میشود یک مدل چه رنجی تحمل میکند برای ساختن آن
ظاهر لاغر، ایده تلاش برای شکل او شدن دیگر چندان جاذبهای ندارد.
ورزش
اعتماد
به نفس خود را تقویت کنید: ممکن است شما برسید به جایی که ببینید
نمیتوانید به سایزهای خیلی کم برسید، اما این بدان معنی نیست که شما باید
از تیپ و هیکل خودتان متنفر باشید و مثلا ورزش کردن را کنار بگذارید.
ورزش
دایم و استفاده از غذاهای رژیمی که شامل کلیه مواد غذایی تازه باشد،
میتواند کمک موثری در بهبود شرایط فیزیکی شما باشد. ورزش علاوه بر این
موجب تقویت اعتماد به نفس، سطح انرژی و سلامت عمومی میشود.
مثبت
اندیشی در این راه بسیار موثر است اما نیاز به تمرین بسیار دارد. اگر
میخواهید که در مورد اندام خود احساس رضایتمندی کنید، باید از متمرکز شدن
روی نقاط ضعف بدن خود و پرداختن صرف به عیوب خود دست بردارید.
برای
مثال، فرض کنید شما دارای ماهیچههای شکمی خوش فرمی هستید و در عوض
ماهیچههای سه سر بدن شما شل هستند. اگر شما تمرکز خود را روی شلی عضلات
سینه خود بگذارید و از شرایط ایدهآل عضلات شکم خود غفلت کنید، این نوع
طرز فکر به شما آسیب وارد میکند.
به جای این نوع طرز تفکر، وقتی
جلوی آینه میایستید،عضلات خوش فرم شکم خود را بستایید و در تمرینات ورزشی
که انجام میدهید بیشتر حرکاتی که عضلات سینه را تقویت میکند انجام دهید.
منطقی
باشید: آگاه باشید مادامیکه بدن خود را با دیگران مقایسه میکنید، هرگز
از هیکل خود خوشنود نخواهید بود. بدانید که فقط میتوانید بدنی را که به
شما ارث رسیده ارتقا دهید. شکل بنیادین بدن شما تغییر ناپذیر است.
مثلا
اگر شما اساسا آدم ریز اندامی نیستید،هرگز نمیتوانید توقع یک دور کمر
خیلی باریک داشته باشید. همیشه به خاطر داشته باشید فقط میتوانید بدنی را
که دارید، بهبود ببخشید. تلاش برای شکل دیگران شدن، تنها و تنها ناامیدی و
نارضایتی به همراه دارد
مصاحبتهای مناسب و بررسی شده: مصاحبت با
همسالان و کلا افراد موفق، با انگیزه، مثبتاندیش و توانمند از یک طرف
میتواند اطلاعات لازم را به نوجوان و جوان بدهد و از طرف دیگر در انتقال
تجربه به آنها از جانب بزرگان موجب تسهیل شرایط نو و تازه شود؛ از این رو
این مراودات از اثرات منفی تبلیغات و ناهنجاریهای رایج در محیط اطراف که
بر نوجوان و جوان میتواند اثر بگذارد میکاهد.
منبع: تبیان