دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

جنگ نرم در قرآن

 

مقدمه ای بر جنگ نرم:

یکی از شیوه های جنگی، جنگ نرم است که جنگ روانی شاخه ای از آن به شمار می آید. در جنگ نرم، به جای ابزارهای جنگی متعارف چون توپ و تانک، از ابزارهای فرهنگی تاثیرگذار بر فکر واندیشه و عواطف و احساسات انسانی بهره گرفته می شود.

با نگاهی به جریان شناسی جنگ نرم می توان گفت که این شیوه جنگی، از دیرباز مورد استفاده قرار گرفته و همواره از سوی انسان ها در جنگ ها به عنوان یک ساز و کار موثر مورد توجه بوده است. تنها تفاوتی که می توان در میان جنگ های نرم در دوران گذشته و عصر معاصر یافت، تفاوت در ابزارها و روشهای آن است و اصولا بهره گیری از هر نوع ابزاری در جنگ نرم بر این پایه و محور قرار می گیرد که بر اندیشه و احساسات مخاطب تاثیرگذاشته و او را مرعوب خود سازد و بی آن که واکنشی از خود نشان دهد، تسلیم دشمن شده و یا در مسیر خواسته های او گام بردارد.

براساس این فرضیه می توان به سراغ آموزه های قرآنی رفت و تحلیل قرآن را از جنگ نرم و مسایل و مباحث مربوط به آن را استخراج کرد. نویسنده در این مطلب با توجه به چنین پیش فرضی به سراغ آیات قرآنی رفته تا نگرش قرآن را در این موضوع ارائه دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

جنگ نرم و حدود و مرزهای آن

دشمن در جنگ نرم تلاش دارد با استفاده از ابزارهای فرهنگی و ارتباطاتی پیشرفته و با شایعه و دروغ پراکنی و استفاده از برخی بهانه ها، میان آحادمردم تردید، بدبینی، و اختلاف ایجاد کند. (رهبر معظم انقلاب)

آموزه های قرآنی به جنگ نرم در حوزه دشمن شناسی و مقابله با دشمن، توجه داشته است. آیات بسیاری به این مسئله از دو زاویه دید مختلف نگریسته است. به این معنا که اگر دشمن برخی از سازوکارهای جنگ روانی را در جنگ نرم به کار می گیرد، جامعه اسلامی نیز در دفاع و مقابله با دشمن می بایست از همه امکانات بهره گیرد و در جنگ نرم، به حکم مقابله به مثل

 «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقواالله و اعلموا ان الله مع المتقین» عمل نماید. (بقره، آیه 194)

البته در این آیه و آیات دیگر بر این مهم توجه و تاکید شده است که مومنان به حکم تقوای الهی، از هرگونه رفتارهای ضد اخلاقی و عقلانی که هنجارها و ارزش های اساسی بشریت را تضعیف می کند و یا از میان برمی دارد باید پرهیز کنند.

بنابراین خطوط قرمزها و محدودیت هایی را برای این مقابله به مثل در همه حوزه ها از جمله جنگ نرم معین کرده است که مومنان نمی توانند از آن مرزها گذر کنند و همانند دشمنان خدا و دین، عمل نمایند؛ به عنوان نمونه قتل و غارت بی گناهان و زنان و کودکان در فرهنگ ضدبشری دشمنان اسلام صورت می گیرد ولی مومنان مجاز نیستند این گونه رفتار کنند. در جنگ نرم نیز دشمنان به شیوه های زشت و ناپاکی رو می آورند که حریم های انسانی و نیز قداست و کرامت بشری را می شکند و به تهمت و افتراهای ناموسی و همانند آن رو می آورند، در حالی که مومنان براساس آموزه های اسلامی و محوریت تقوای عقلانی و عقلایی و شرعی نمی تواند در جنگ نرم از آن ها بهره گیرند.

روش شناسی و رفتارشناسی دشمنان

خداوند در تحلیل روش شناسی و رفتارشناسی دشمنان اسلام و توحید، به این نکته توجه می دهد که دشمنان اسلام، به سبب همدلی و مشابهت و همانندی در فکر و اندیشه، یکسان و همانند هم عمل می کنند (بقره آیه 118) از این رو بخش زیادی از آیات قرآنی به گزارش های تاریخی از رفتارهای دشمنان و تحلیل علل، عوامل، اهداف و مانند آن اختصاص یافته است؛ زیرا با تحلیل آن امور به آسانی می توان رفتارهای دشمنان عصر حاضر را تحلیل و ارزیابی کرد و توصیه های مناسب برای مقابله و مواجهه با آن ارائه داد.

دشمنان اسلام و توحید هرچند که از نظر ظاهری و نژادی و قومیت ها متفاوت هستند، ولی همگی آنان از عنصر مشترک انسانیت سود می برند که می تواند رفتارها و شیوه های آنان را یکسان نماید. همین تشابه قلوب که در آیه مطرح شده است، به ما این امکان را می دهد تا بتوانیم از پیش، رفتارهای آنان را پیش بینی کنیم و براساس آن، سازوکارهای مقابله را فراهم آوریم و اجازه ندهیم تا دشمن به اهداف پست و پلید خود دست یابد.

ابزارهای جنگ نرم

تنها اختلافی که میان جنگ های نرم در گذشته و حال می توان یافت، تفاوت در ابزارهای و روشهایی است که از سوی دشمنان مورد بهره برداری قرار می گیرد؛ زیرا انسان ها هر روزی به ابزارهای جدیدی دست می یابند که در گذشته غیرقابل دسترسی بود. فرهنگ و تمدن بشری همان گونه که به سوی کمال پیش می رود در ابزارها نیز کمال می یابد و نواقص و کمبودهای آن جبران می شود. دشمنان توحید و عدالت و اسلام نیز در مقابل، هر روز بیش از گذشته تلاش می کنند تا با استفاده از ابزارهای نوین، سد راه اهداف کمالی و عدالت خواهانه توده های مردم به ویژه مسلمانان و مومنان شوند.

در گذشته ابزارهای جنگ نرم در داستان سرایی و شعر و مانند آن خلاصه می شد. اشعار هجوآمیز به ویژه در میدان های جنگی به عنوان رجز خوانده می شد تا روحیه مخاطبان را تضعیف کرده و شرایط روحی مبارزان را تغییر دهد. رجز و شعر دو کارکرد متضاد نسبت به دوست و دشمن داشت. اشعار به دوستان انگیزه مبارزه می بخشید و روحیه دشمنان را تضعیف می کرد.

داستان سرایی و افسانه سازی از شخصیت های پهلوانی از دیگر ابزارهایی بود که در جنگ نرم میان تمدن ها و اقوام و ملل بسیار مورد بهره برداری بوده است. اقوام از طریق افسانه ها و اسطوره سازی، نه تنها موقعیت خویش را فراتر از اقوام موجود تثبیت می کردند و به مردم و ملت خویش انگیزه می بخشیدند، بلکه اقوام و ملل دیگر را تحقیر کرده و به سخریه می گرفتند تا جایی که شخص از انتساب به قوم و قبیله ای شرم می داشت.

یکی از مهم ترین اتهاماتی که همواره به پیامبران از سوی دشمنان ایشان زده می شد، عنوان شاعری بود. این اتهام از آن رو زده می شد که آموزه های آنان را در حد سخنانی برای تحریک عواطف و احساسات پایین آورند و به مردم بقبولانند که آموزه های آنان بیرون از دایره عقلانیت می باشد و نمی تواند عامل خوشبختی و سعادت ایشان و دستور درست زندگانی بشر باشد.

دشمنان برای تحقیر و تمسخر پیامبران، خود از ابزار شعر بهره می بردند و این اشعار را به گونه ای می سرودندکه مخاطبان از انتساب خود به پیامبران و عنوان پیرو بودن شرم کنند (صافات آیه 36، طور آیه 30، انبیاء آیه 5 و حاقه آیه 41)

افسانه سرایی از دیگر روش هایی بود که دشمنان برای مقابله با پیامبران در جنگ نرم از آن استفاده بسیار می کردند که آیاتی چون آیه 25 سوره انعام و 31 سوره انفال و آیه 24 سوره نحل و 83 سوره مأمنون و 5 سوره فرقان و آیاتی دیگر بر آن دلالت می کند.

در جهان امروز، ابزارهایی که برای جنگ نرم مورد استفاده قرار می گیرد از تنوع و تعدد بسیاری برخوردار است. روزنامه ها، تلفن های همراه، ماهواره ها، رسانه های همگانی و اینترنت و شبکه جهانی آن، در کنار ابزارهای دیگر، مهم ترین ابزارهای جنگ نرم است که در بسیاری از کشورها و ملت ها تأثیرات مخرب خود را گذاشته و زمینه را برای تسلط جهانخواران و دشمنان مردم فراهم آورده است.

روش های جنگ نرم

در جنگ نرم در طول تاریخ از روش های همانندی استفاده شده است. از این رو می توان گفت بیشتر روش هایی که در گذشته مورد استفاده بوده، هنوز به همان قوت و شدت مورد استفاده دشمنان قرار می گیرد. در تمامی این روش ها تلاش بر آن است تا با بهره گیری از روان شناسی، عواطف و احساسات مخاطب تحت تأثیر قرار گیرد و با تغییر در آن ها، اندیشه ها و افکار شخص را نیز تغییر داده و بر وی چیره شوند.

می دانیم که انسان مجموعه ای از بینش ها و نگرش هاست. نگرش ها، ارتباط تنگاتنگی با سه مألفه شناخت، عواطف و احساسات و رفتار دارد. از آن جایی که نمی توان در انسان میان این سه مألفه جدایی مطلق افکند، تغییر و دگرگونی در هر یک از آن ها می تواند در دو چیز دیگر نیز تغییر ایجاد کند. بسیار دیده شده است که شخص از نظر شناخت نسبت به موضوعی در مقام اطمینان و علم عرفی است و یا حتی در مقام قطعیت نشسته است ولی از آن جایی که عواطف و احساسات وی تحت تأثیر قرار گرفته و تغییر یافته، برخلاف شناخت قطعی و یا علم عادی خود عمل می کند. این که در برخی از روایات درباره جوانان به عنوان جاهلان در مقابل عاقلان سخن به میان آمده و ایشان را عاقل نمی شمارد و یا همین نسبت را درباره زنان نیز اطلاق می کند، از آن روست که اصولاً جوانان و زنان بیش از آن که از شناخت عقلانی و داده های آن متأثر باشند، متأثر از عواطف و احساسات هستند و آن چه رفتار و کردار آنان را مدیریت و کنترل می کند، عواطف و احساسات ایشان است.

البته این مسأله خاص این دو گروه نیست بلکه همه انسان ها در چنین شرایطی قرار می گیرند. حتی در گزارش های قرآنی این معنا مورد توجه و اهتمام قرار گرفته است که برخی از خواص نیز که در مقام بصیرت نشسته اند، ممکن است تحت تأثیر عواطف و احساسات خود عمل کنند و آن چه از حقایق را که به دانش خدادادی و نوری کسب کرده اند، نادیده بگیرند و برخلاف آن رفتار نمایند. در قرآن این تغییرپذیری و متأثر شدن، درباره بلعم باعورا و سامری گزارش شده است.

مهم ترین روش هایی که در طول تاریخ جنگ نرم و جنگ روانی گزارش شده است، مجموعه ای از روش ها چون روش افک و افتراء، روش شخصیت سازی، روش تخریب شخصیت، روش شایعه سازی، روش افتراء، روش تهدید، روش تحریم و مانند آن است.

در روش افک و افتراء، دشمنان تلاش می کنند تا جایگاه رهبران و مسئولان هر جامعه و نظامی را از مقام کاریزماتیک، شخصیت های کامل و سالم و الگوهای مهم دیگران پایین آورده و تنزل دهند. آنان می کوشند با افک و افترا، هاله نورانیتی که از شخصیت سالم و کامل ایشان در نزد پیروان و ملت پدید آمده، از میان بردارند و آنان را حتی از سطح شخصیتی توده مردم نیز فروتر و پایین تر بکشند. از اینرو ترور شخصیت به عنوان مهم ترین روش در جنگ نرم مورد توجه و تأکید قرار می گیرد.

در این روش، تلاش می شود تا نخست خود شخص، ترور شخصیت شود و از جایگاه و مقام و منزلت خویش به زیر کشیده شود. هر آن چه که برای ملت و پیروان آن شخص، به عنوان ارزش و الگوی برای دیگران تلقی می شود، با انواع تهمت و بهتان تخریب می شود.

در طول تاریخ این گونه رفتارها از سوی دشمنان درباره پیامبران بسیار به کار رفته گزارش شده است. اتهام دزدی و بهره گیری از قدرت و ثروت برای مقاصد شخصی، بهره کشی از دیگران برای مقاصد پست دنیوی و هواهای نفسانی از جمله این امور است که همواره از سوی دشمنان استفاده شده است.

در مرحله دوم، اگر ترور شخصیت رهبران، شدنی نشد به سراغ خانواده و بستگان نزدیک وی می روند که ازجمله معروف ترین این وقایع می توان به ترور شخصیت پیامبر گرامی (ص) از طریق افک و بهتان به همسر وی اشاره کرد که در آیه 11 سوره نور گزارشی از آن آمده است. در داستان عیسی (ع) دشمنان یهودی آن حضرت (ع) چون نتوانستند آن حضرت را بی شخصیت کنند، با بهره گیری از افک و بهتان، کوشیدند تا دامن پاک دوشیزه ای چون حضرت مریم (س) را بیالایند و شخصیت کاریز ماتیک آن بزرگوار را هدف گیرند. (مریم آیه 82)

شخصیت سازی

از دیگر روش های جنگ نرم می توان به شخصیت سازی اشاره کرد. دشمنان می کوشند تا رقیبانی از درون همان جامعه برای شخصیت های اصلی و رهبران جامعه ایجاد کنند. در این کار با گزینش کسانی که قابلیت هایی را در اختیار دارند، با روش جایگزین سازی می کوشند تا جا به جایی در سطوح رهبری را فراهم آورند و با کم ترین هزینه، بیش ترین سود را ببرند. در داستان حضرت موسی (ع) فرعون کوشید تا نخست با ساحران (اعراف آیات 511 تا 711 و نیز شعراء آیات 34 تا 54 و آیات دیگر) و سپس با بلعم باعورا (اعراف آیه 671) به اهداف خود برسد و جایگزینی برای آن حضرت (ع) بسازد که از نظر او همتراز شخصیتی موسی (ع) بودند. در زمان پیامبر (ص) نیز با معرفی دو نفر به عنوان همتراز ایشان تلاش شد با شخصیت سازی دیگران، جایگزینی برای آن حضرت معرفی کنند و قدرت را با انتقال به آنان مدیریت و مهار کنند. (زخرف آیه 13)

در جهان معاصر نیز با اهدای جوایز بین المللی چون صلح نوبل و حقوق بشر و شخصیت سازی از طریق رسانه ها، همانند سازی و شخصیت سازی برای رهبران صورت می گیرد.

 

روش ارتداد

از روش های جنگ روانی، بازی با ارزش های جامعه با ایمان و ارتداد نسبت به آن است. برخی از دشمنان از کافران و منافقان، با بهره گیری از این شیوه می کوشند تا تردید و دودلی را در جامعه بیفکنند. از این رو گاه با ابزار ایمان و همدلی و همراهی ظاهری با مسئولان و مردم، و سپس اظهار کفر وبی ایمانی نسبت به آن می کوشند تا مردم را دچار تردید نسبت به آموزه ها و ارزش ها و باورهای خود کنند. همراهی با شخصیت های اجتماعی و رهبران و تایید مواضع آنان و سپس مخالفت با آنان، بسیاری از سست ایمان ها و بیماردلان را به تردید می افکند و زمینه اختلاف و تفرقه را فراهم می آورد. قرآن گزارش می کند که در دوره پیامبر (ص) دشمنان از این روش بسیار سود می بردند. (نساء آیات 731 و 831)

بازی با ایمان از طریق ارتداد از مهم ترین روش هایی است که دشمنان برای تخریب روحیه مومنان از آن بهره می گیرند. درجهان امروز نیز این شیوه بارها از طریق دشمنان مورد استفاده قرار گرفته است. دشمنان حتی کوشیدند تا برای تاثیرگذاری بیش تر، مدت زمانی را در ظاهر ایمانی به سر برند و سپس با نفوذ در لایه های اجتماعی و وجیه المله شدن، توانستند با بازگشت و ارتداد خود ضربه های استواری به ایمان اشخاص سست ایمان بزنند.

شایعه سازی

روش شایعه سازی و شایعه پراکنی از دیگر روش هایی است که در جنگ نرم به شدت مورد توجه و کاربرد است. این روش حتی در میدان جنگ برای کاهش روحیه سربازان به کار می رود. در جنگ احد دشمنان با شایعه کشته شدن پیامبر (ص) تلاش کردند تا موجب اختلاف و فرار و از هم پاشیدگی ارتش اسلام شوند.

در قرآن گزارش های بسیاری درباره شایعه و نقش آن در تضعیف روحیه و حتی شکست ارتش ها بیان شده که می توان به آیه 38 سوره نساء 06 سوره احزاب و 471 و 571 سوره آل عمران اشاره کرد. در این آیات از نقش تخریبی شایعه و آثار آن در شکست ارتش ها سخن گفته شده و از مومنان خواسته شده تا در دام شایعه سازی دشمن قرار نگرفته و به عنوان عامل دشمن به شایعه پراکنی اقدام نکنند و در حقیقت آب به آسیاب دشمن نریزند.

روش تهدید و تحریم از دیگر روش هایی است که در جنگ نرم بسیار مورد توجه است. یکی از روش هایی که قرآن به مومنان پیشنهاد می دهد، بهره گیری از روش تهدید از طریق ترساندن و ارعاب است. فراهم آوری تمام قدرت های نظامی و غیرنظامی از نظر عده و عده می تواند موجب ترس وهراس دشمن شود و امکان هرگونه واکنش و عکس العمل درستی را از آنان سلب کنند. (انفال آیه 06)

مخاطبان جنگ نرم

مخاطبان جنگ های نرم گروه های مختلف جامعه هستند ولی بیش ترین تاثیر را در میان افراد و اقشار جامعه، گروه هایی چون سست ایمان ها، دو چهرگان، خواص مغرور، بیماردلان و مانند ایشان می پذیرند. از این رو خداوند از مومنان می خواهد تا با تقویت توحید خویش، ربوبیت خداوندی را در همه چیز احساس کنند و دلگرم به حضور و قدرت الهی در هر کاری باشند.

هدف از جنگ نرم

تردید در شیوه زندگی و نظام سیاسی، ایجاد بدبینی نسبت به مسئولان، ایجاد اختلاف و تفرقه برای تسلط بر جامعه و منابع آن از جمله اهداف جنگ نرم می باشد. در این روش دشمن به سادگی و آسانی بی آن که حتی هزینه های سنگین نظامی و جانی و مالی را تحمل کند، با بهره گیری از احساسات و عواطف جامعه می کوشد تا مقاصد شوم خود را تحقق بخشد.

قرآن و ضرورت آمادگی دائمی برای جنگ نرم و سخت

حفاظت از منافع مادی و معنوی فرد و اجتماع در آموزه های دستوری قرآن مورد توجه بوده و بر آن تاکید شده است. از آن میان می توان به آموزه های دستوری قرآن به جنگ های روانی و ترساندن دشمن از هرگونه تحرکات مخرب و ایجاد تنش در جامعه اشاره کرد. بسیاری از آیات قرآن که به شکل انذار وارد شده است نوعی جنگ روانی را مدنظر دارد.

چنان که گفته شد در آیه 06 سوره انفال، قرآن به مسئله جنگ روانی اشاره داشته و می فرماید: ترهبون به عدوالله و عدوکم؛ تا دشمنان خدا و خودتان را بترسانید.

در حقیقت قرآن آمادگی نظامی را که به دو شکل شمار کمی نظامیان آموزش دیده و آماده و تهیه تجهیزات نظامی پیشرفته صورت می گیرد، به عنوان عوامل موثر در حوزه جنگ روانی مورد ارزیابی و تحلیل قرار می دهد و به نقش بازدارنده آن اشاره می کند. روشن است که آمادگی در همه جهات می تواند دشمنان را از تجاوز به مرزهای جغرافیایی و معنوی مسلمانان باز دارد. در آیات قرآن با تاکید بر جنگ روانی این مسئله نمایانده می شود که انسان ها به طور طبیعی گرایش به روحیه تجاوزگری دارند و برای خاموش کردن و از میان بردن بسترهای مناسب آن باید همه امکانات پیشرفته و سلاح های بازدارنده فراهم آید. هدف از تهیه نفرات و تجهیزات آن است که به دشمن هشدار داده شود که هرگونه جنگ و دامن زدن به آن نه تنها برای او منافع اقتصادی و یا معنوی نخواهد داشت بلکه منافع مهم تری از دست خواهد داد.

در حقیقت قرآن بیان می کند که آمادگی نظامی مسلمانان نه برای تهاجم و تجاوز بلکه برای دفاع از منافع امت است به گونه ای که رویارو نشدن دشمنان با چنین مسلمانان آماده ای به نفع دشمنان خواهد بود.

آمادگی نظامی به گونه ای باید باشد که هم دشمنان ظاهر و آشکار از هرگونه تجاوز و جنگی پرهیز کنند و هم دشمنان پنهان و منافقان، هوس حمله و تجاوز به حقوق مسلمانان واقعی و همکاری با دشمنان را نکنند؛زیرا منافقان هرگاه مسلمانان را از نظر دفاعی و آمادگی، ناتوان ببینند هوس همکاری با دشمنان را در سر می پرورانند، ولی آمادگی مسلمانان، منافقان را وا می دارد تا برای منافع زودگذر خود هم شده از همکاری با دشمنان پرهیز کنند.

بنابراین هدف از آمادگی همیشگی، جلوگیری از تجاوز و حمله دشمنان شناخته شده و ناشناخته به حریم امت و جامعه اسلامی است.

ابعاد آمادگی نظامی و جنگ روانی

یکی از مهم ترین ابزارهای بازدارنده از هرگونه تجاوز دشمنان، جنگ روانی است که با کم ترین هزینه بیشترین بهره و منافع به دست می آید. آیات قرآنی در همه مواردی که با دشمنان مشرک و منافق و کافر سخن می گوید از حربه جنگ روانی بهره می برد. در آخر این آیات ما با کلمات تند و انذار و هشدارهای سختی مواجه می شویم که روحیه دشمن را خرد می کند. خداوند پس از بیان هر مطلبی که درباره دشمنان اسلام است آنان را به عذاب سخت، بدبختی، بدفرجامی و آتش دوزخ و مانند آن مژده می دهد و بیان می کند که رفتار دشمنان نه تنها برای آنان نفعی نخواهد داشت بلکه موجبات بدبختی آنان را فراهم می آورد. تخطئه و درهم شکستن روحیه آنان، از اهداف این جنگ روانی است.

دشمن پیش از آن که واقعا با عذاب آخرتی مواجه شود، از هجوم بی وقفه آیات کوبنده، نابود و سست می گردد و روحیه تهاجمی و هدفمند خود را از دست می دهد. دشمن در می یابد که به جای آن که منفعتی از حمله به دست آورد، همه چیزش را از دست داده است. توهم و تخیل از دست دادن، وی را به کنجی می کشد و توان حرکت و تهاجم را از او سلب می کند. خرد کردن روحیه دشمن و ایجاد جنگ روانی، اصل راهبردی بسیاری از آیات قرآن است.

اصل هراس انگیزی و بازدارندگی

برای رسیدن به این هدف، قرآن به مسلمانان شیوه های دیگری می آموزد تا به کمک آن جنگ روانی را تشدید کنند و با متزلزل کردن روحیه دشمن، هرگونه تحرک تنش آفرین و خشونت باری را از آنان سلب نماید.

از آن میان می توان به ساخت هرگونه ابزار و ادوات جنگی و غیرجنگی که نقش دفاعی و بازدارندگی را دارند، اشاره کرد. در آیات قرآن به ویژه در آیه 06 سوره انفال به اصول کلی توجه شده و تنها برای بیان نمونه عصری، از برخی از مصادیق نام برده شده است. اصل کلی که قرآن به صورت آموزه ای دستوری به مسلمانان آموزش می دهد، فراهم آوری توان و نیرو است. توان شامل هرگونه ابزار و آلات بازدارنده و یا هجومی و یا دفاعی است. ازاین رو تنها به سلاح اشاره نشده است. تهیه هر چیزی که قدرت امت و دولت اسلامی را افزایش می دهد امری لازم و ضروری است و باتوجه به شرایط مکانی و زمانی تغییر می کند. ممکن است چیزی در زمانی ابزار جنگی مناسبی باشد ولی در عصر دیگری نه تنها مفید نباشد بلکه زیانبار به قدرت اسلام و مومنان باشد. در زمانه ما رسانه ها به عنوان یکی از ابزارهای جنگی قوی مطرح هستند، بنابراین بر امت است که از این توان نیز برخوردار گردند. چنان که فراهم آوری نفرات و نیروی انسانی زبده و کارآمد امری است که هرگز نباید آن را دست کم گرفت. در زمانی نیروی زبده کسی است که سوار بر اسب، تیراندازی می کند و در زمانی دیگر کسی است که در پس شبکه جهانی اینترنت و یا حوزه خبری و رسانه ها به جنگ روانی می پردازد. فراهم آوری و آموزش نیروی زبده به معنای آن است که در همه زمینه ها (توان و نیرو) از آمادگی لازم و بازدارنده برخوردار باشیم. در همه این ابزارها و نیروها آن چه مهم و اساسی است اصل هراس انگیزی و ایجاد بازدارندگی است. (نگاه کنید: مجمع البیان، ج 3 ص 211 و نیز جامع البیان مجلد 4 جلد 4 ص 722)

آگاهی از نقاط ضعف و قوت دشمن یا امور دفاعی، جزیی از این آمادگی است که مفسران در بیان این آیه آورده اند. آیات دیگری از قرآن بر این جنبه از آمادگی دفاعی تاکید دارند که از آن میان می توان به آیه49 سوره نساء اشاره کرد؛ زیرا از لوازم مصونیت یافتن از دشمن، شناخت دقیق موقعیت جغرافیایی و توان و قوت و قدرت دشمن است. چنانکه شناخت نقاط ضعف و اختلاف فکری و یا روشی نیزاز ابزارهای مهم است که در ایجاد قوه بازدارندگی نقش مهمی را ایفا می کند.

رزمایش های مختلف در حوزه های موثر و کاربردی، از دیگر ابزارهای جنگ روانی است. افزون بر این که در این رزمایش ها، نیروهای نظامی با توان و امکانات خود به صورت علمی آشنا می شوند و مهارت آنان افزایش می یابد، تاثیر مهمی در روحیه دشمن نیز به جا می گذارد. نمایش قدرت و توان نظامی به معنای ایجاد رعب و هراس در دل دشمن است تا فکر تجاوز را به ذهن خود راه ندهد. برخی از مفسران در بیان شدت عملی که در آیه 321 سوره توبه آمده است گفته اند: مراد از آن ضرورت نمایش قدرت و روحیه جنگاوری سپاهیان اسلام است. (تفسیر نمونه ج 8 ص 791)

بنابراین بر دولت و امت اسلامی است که به روش های جنگ نرم و جنگ روانی آشنا شوند و با به کارگیری شیوه های نوین، هر گونه تحرک را از دشمن سلب کنند. تحقق این هدف جز با آشنایی با ابزارهای عصری ممکن نیست. از این رو گفته شده است که باید فرزند زمان خویش بود و کسی که به زمانه خود آگاه است و ابزارهای آن را می شناسد هرگز دچار تردید نمی شود، در عمل درمانده نخواهد شد.

شیوه های مقابله در جنگ نرم

شیوه های مقابله در جنگ نرم

خلیل منصوری

جنگ نرم، روشی است که در طول تاریخ از سوی اشخاص و جوامع نسبت به دیگری به کار رفته و می رود. در این روش، آن چه هدف قرار می گیرد، اعتقادات، عواطف و احساسات انسان هاست؛ زیرا فروپاشی شخصیت و ترور آنها، باارزش تر از ترور اشخاص و از میان بردن فیزیکی آنان است؛ زیرا هرگاه شخصیت ها از میان رفت به عنوان بردگانی بی مزد در خدمت اهداف استثماری دشمنان قرار می گیرند و آنان می تواند از خدمات و منابع شخصیت های ترور شده بهره گیرند.
از آن جایی که در جنگ نرم همه گروه ها و اقشار یک جامعه به ویژه خواص و رهبران، مخاطب پیام هستند، لازم است تا خواص با ایجاد بستری مناسب، زمینه بصیرت زایی و بصیرت افزایی در توده های مردم را فراهم آورند و اجازه ندهند تا دشمنان با هنجارشکنی، اهانت و دیگر شیوه ها مردم را به سمت و سوی غفلت کشانند و با اختلاف و تفرقه به اهداف ناپاک دست یابند. خداوند در آیاتی چند به مسئله جنگ نرم در ابعاد مختلف آن پرداخته است. یکی از ابعادی که در قرآن به آن توجه ویژه شده، شیوه های مقابله با جنگ نرم است. در این آیات، افزون بر تحلیل و تبیین جنگ نرم و اهداف آن، توصیه هایی برای مقابله با آن بیان شده است. یکی از توصیه های قرآن، مقابله به مثل و در مراتبی شدیدتر، حذف فیزیکی دشمنان و کشتن آنان است.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی و سیره معصومان(ع) کوشید تا این بخش از ابعاد جنگ نرم را ارائه دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

روش شناسی رفتارها در آموزه های قرآن

یکی از بخش های تحلیلی قرآن، ارتباط تنگاتنگی با روش شناسی رفتارهای دشمنان دین و اسلام دارد. در آموزه های قرآنی که به دشمن شناسی اختصاص یافته، به روش های آنان نیز اشاره می شود و با بیان این نکته کلیدی و اساسی که میان آنان تشابه قلوب وجود دارد، بر تکرار رفتارهای آنان در طول تاریخ بشریت تأکید می شود. از این رو وقتی سخن از تکرار تاریخ به میان می آید، به یک معنا همان همانندی در فکر و اندیشه و عمل است که در شرایط و مقتضیات متفاوت یکسان عمل می کند، هر چند که ابزارهای آن تغییر می کند.
همه دشمنان پیامبران در طول تاریخ، به سبب مشابهت در اندیشه و احساس، کنش و واکنش های یکسانی داشته اند. گزارش و بازخوانی تاریخ از سوی قرآن به این معناست که مومنان به بصیرتی دست یابند که رفتار دشمنان را شناسایی کنند و مقابله با آن را بشناسند و براساس آن رفتار کنند؛ زیرا تکرار پندارها و افکار و اعتقادات پوچ و رفتارهای ضدهنجاری و ضدعقلانی و ضدعقلایی، واکنش های یکسانی را اقتضا می کند که قرآن براساس تسلط و احاطه کامل بر انسان و فطرت و رفتارهایش ارایه می دهد.
در هر روشی، شیوه های گوناگونی از سوی دشمن به کار گرفته می شود که باید با شناخت ظرفیت ها و مقتضیات زمانی و مکانی، شیوه های مقابله به آن شناخته و به کار گرفته شود.

بصیرت زایی و بصیرت افزایی

قرآن مهم ترین روش دشمن در جنگ نرم را روشی می داند که هدف از آن قرار دادن مخاطب پیام ها در غفلت، جهل و تحلیل نادرست و نارواست. بخشی از این هدف به وسیله شبکه های عنکبوتی شایعه سازی و شایعه پراکنی پیگیری می شود. ایجاد گروه های اخباری یکی از روش های آنان است که یک مطلب دروغ و ناروا را چنان از منابع متعدد و متنوع و گوناگون تکرار می کنند که مخاطب آن را ناخودآگاه باور کند. به سخن دیگر تواترسازی خبر یکی از مهم ترین روش هایی است که دشمن در جنگ نرم از آن به خوبی بهره می گیرد. در این روش، دشمن خبری دروغ را می سازد و از زبان افراد مختلف تکرار می کند تا برای توده های مردم بلکه خواص نیز باورپذیر باشد. همین روش را در عصر پیامبر(ص) در جنگ احد با شایعه سازی و شایعه پراکنی کشته شدن پیامبر(ص) آزمودند به طوری که در یک لحظه همه لشکر اسلام از جنگ بازماند و حتی بسیاری از خواص به سبب باورکردن آن از صحنه جنگ گریخته و درپی عافیت رفتند.
باورپذیری از طریق تواترسازی خبر دروغین و شایعه، شیوه ای است که حتی خواص را فریب می دهد. شبکه های عنکبوتی که هر خبری را از یک دیگر تکرار می کند، باورپذیری را آسان می کند. به عنوان نمونه وقتی روزنامه های زنجیری و شبکه عنکبوتی رسانه های ماهواره ای و اینترنتی یک مطلب را در اشکال مختلف تصویرسازی می کنند، باورپذیری آن آسان می شود. در این روش از غرقه سازی که در علوم روان شناسی اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد، به خوبی استفاده می شود. غرقه سازی مخاطب از طریق همه رسانه های شنیداری و دیداری می تواند مردم را در حالتی از غفلت قرار دهد که از تفکر درباره ماهیت خبر و صدق و کذب آن بازماند.

راهکار قرآن برای مقابله با شایعات

قرآن به این نکته توجه می دهد که راه مقابله با تواترسازی ازطریق شایعه برای پذیرش خبر نادرست و دروغ، آن است که با هرگونه شایعه سازی به شدت مقابله شود وشایعه پراکنان مجازات شوند و تهدید به مجازات در دنیا و آخرت گردند. در این میان بصیرت زایی و بصیرت افزایی در میان مردم بسیار اهمیت دارد. به این معنا که با گزارش از واقعیت ها و شفاف سازی، اجازه داده نشود تا دشمن با دراختیار گرفتن نیاز خبرجویی فطری بشر، با بیان یک دروغ در میان چند حقیقت و واقعیت، فکر و احساس مخاطبان را در اختیار گیرد.
اهانت از روش هایی است که دشمنان اسلام همواره از آن به عنوان عامل تأثیرگذار در صحنه اجتماعی بهره برده اند؛ زیرا اهانت موجب می شود تا شخصیت شکنی و یا ترور شخصیت، اعتبار وجایگاه اجتماعی شخص از میان برود و سخنان او از اعتبار و رفتارش از ارزش فروافتد. در طول تاریخ همواره دشمنان اسلام با استفاده از ابزار اهانت به قصد سبک شمردن و تحقیر پیامبران و مؤمنان، کوشیدند تا ارزش و اعتبار شخصیتی آنان را تضعیف کرده و خدشه جدی بر آن وارد سازند.
قرآن کریم گزارش می کند که منافقان با برخوردهای توهین آمیز خویش نسبت به حضرت پیامبر(ص) تلاش می کردند تا عزت آن حضرت را درهم شکنند، زیرا عزت آن حضرت همانند کوهی بلند بود که هیچ چیزی بر آن تسلط نمی یافت. بنابراین با ترور شخصیت کوشیدند تا عزت را از نظر خود به ذلت تبدیل کنند و زمینه دور شدن مردم از پیرامون شخصیت شکسته شده آن حضرت را فراهم آورند. (منافقون آیه 8)
در شأن نزول آیه فوق آورده اند که پیامبر(ص) به همراه گروهی از صحابه از غزوه بنی مصطلق به مدینه باز می گشتند که عبدالله بن ابی سرکرده منافقان مدینه اظهار داشت: هنگامی که محمد به مدینه برگشت او را از مدینه بیرون خواهیم کرد و وی را خوار و ذلیل می کنیم. (مجمع البیان، طبرسی، ذیل آیه) از باب تشابه قلوب و همانندی فکر و رفتار دشمنان اسلام، قرآن گزارش می کند که یهودیان نیز همین شیوه اهانت را در پیش گرفتند تا با تحقیر آن حضرت، شخصیت ایشان را ترور کرده و ارزش و جایگاهش را بکاهند. آنان کوشیدند با به کارگیری الفاظ زشت و توهین آمیز، آن حضرت را خرد و خوار کنند. لذا در خصوص واژه «راعنا» که در زبان عبری توهین آمیز ولی در زبان عربی به معنای طلب توجه و مراقبت است، یهودیان با گفتن آن به پیامبر(ص) کاربرد عبری آن را در نظر داشتند تا با آن به پیامبر(ص) توهین روا دارند و تحقیر نمایند.(الکشاف، زمخشری، ذیل آیه)
قرآن در تحلیل و تبیین روش شناسی رفتار دشمنان اسلام در جنگ نرم، در آیه 46 سوره نساء به رفتار یهودیان در تحریف واقعیت ها و اتهام زنی و جابه جائی حق و باطل اشاره می کند و به مومنان نسبت به این شیوه های دشمنان توجه و هشدار می دهد.
دشمنان منافق در این راه برای این که شخصیت پیامبر را شخصیتی به دور از کمال و تعادل و سلامت جلوه دهند، به زود باوری و خوش باوری پیامبر(ص) با تاکید بر اصطلاح «اذن» توجه می دهند. اینان با این کار می خواستند تا پیامبر را بیازارند و ضمن اذیت و آزار ایشان، مردم را نسبت به شخصیت استوار و مستحکم آن حضرت بدبین کنند. هدف نهایی تمامی این اهانت ها همان خدشه وارد کردن بر شخصیت کامل آن حضرت بود. (توبه، آیه 61)
در جنگ نرم، یکی از شیوه هایی که در روش اهانت آمیز بسیار به کار می رود، تحقیر امت در اندیشه و افکار آنان است. دشمن با تبلیغات شدید و ایجاد گفتمان دروغین غالب، می کوشد تا مومنان را در وضعیتی قرار دهد که گمان کند اندیشه و افکار و رفتارشان، بیرون از دایره عقلانیت است. در همین عصر ما نیز در دوره ای دشمنان چنان بر روی افکار جامعه و رفتارش کار کرد که نماز خواندن نوعی سفاهت دانسته می شد.
خداوند در آیاتی چون 13 سوره بقره گزارش می کند که منافقان در صدر اسلام با سفیه خواندن مومنان می کوشیدند تا آنان را در مسیری قرار دهند که افکار و رفتارشان از نظر دیگران و خودشان سفیهانه جلوه کند. تاکیدهای منافقان و تکرار آن از طریق شبکه های عنکبوتی و شایعه سازی به گونه ای بود که برخی از مؤمنان سست ایمان، افکار و رفتارشان را خوار و ذلیل می شمردند.
این جاست که قرآن با روش مقابله به مثل به تحقیر و اهانت و خوار کردن منافقان و دشمنان از یهود و مشرکان می پردازد و کاری می کند که منافقان و مشرکان و یهودیان خود را در حالتی می بینند که دوست داشتند مومنان را در آن حالت ببینند. (منافقون آیه 8 و آیات دیگر)
خداوند با اشاره به عوامل اهانت زا و تحقیرکننده واقعی می کوشد تا مؤمنان را از حقیقت امر آگاه کرده و با ایجاد بصیرت و بصیرت افزایی به ایشان نشان دهد که برخلاف تصویری که منافقان و دیگر دشمنان اسلام و مؤمنان ارایه می دهند، عوامل اهانت زا چیز دیگری چون غفلت انسان از حق (اعراف آیه 179) کفرورزی (بقره آیه 171) گمراهی (مؤمنون آیات 106 و 108) هواپرستی (اعراف آیه 176) دنیاطلبی و دلبستگی به مادیات زودگذر آن (همان) ظلم و ستم (نساء آیه 148) اطاعت از شیطان (اعراف آیات 175 و 176) گناه و جرم و جنایت (انعام آیات 123 و 124) و علم بی عمل و بی هدف (جمعه آیه 5) می باشد و انسان بایستی از این امور پرهیز کند.
قرآن در ادامه بحث و تحلیل از روش شناسی جنگ نرم که شخصیت رهبر و خواص جامعه مورد هجوم و حمله قرار می گیرد، به مسئله افترا اشاره می کند؛ زیرا افترا، ساختن دروغ و نسبت دادن سخن یا فعل ناحق یا صفت نادرست به دیگری است. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل کلمه فری)
دشمنان اسلام در طول تاریخ بشریت از آن جایی که تشابه قلوب داشتند، یکسان می اندیشند و یکسان رفتار می کنند، هرچند که ابزارهای ایشان دگرگون و پیشرفته تر شده است. اگر دیروز با شعر و هجو و مانند آن، افترائی را نسبت به شخص رهبر و خواص جامعه نسبت می دادند تا از اسوه بودن و شخصیت کامل ساقط کنند، امروز با شبکه های عنکبوتی و رسانه های پیشرفته و با ابزارها و فن آوری های جدید این کار را انجام می دهند.
آیاتی که به مسئله افترا به پیامبران در طول تاریخ از سوی دشمنان اشاره کرده، بسیار است که می توان به آیات 51 و 55 انبیاء و 52 سوره ذاریات اشاره کرد.
در صدر اسلام، دشمنان به انواع تهمت ها و افتراها تمسک جستند تا شخصیت پیامبر(ص) را ترور کنند. آنان گاه به آن حضرت افترا می زنند که در غنایم جنگی خیانت می کند (آل عمران آیه 161) یا آن که کارهای زشت و ناهنجار انجام می دهد (نساء آیه 78) یا این که مجنون و جن زده است (صافات آیه 36) و گرایش به کهانت دارد (طور آیه 29) و به خدا نسبت های دروغ می دهد (سبا آیات 7 و 8) و جادوگر (یونس آیه2) و شاعر (انبیا آیه 5) و افسون شده (اسراء آیه 47) می باشد.
این شیوه تخریب شخصیت از طریق تبلیغات مسموم علیه پیامبر (انعام آیه 112) بسیاری راتحت تأثیر قرار می داد و آنان به این باور می رسیدند که پیامبر(ص) شاسته پیامبری و نبوت و رهبری جامعه نیست.
خداوند با تبیین شخصیت پیامبر(ص) و جایگاه واقعی او می کوشد تا مردم را نسبت به شخصیت پیامبر آگاه سازد و آنان را نسبت به رفتارها و تبلیغات دشمنان دارای بصیرت سازد تا به سادگی در دام تبلیغات دشمن نیفتند. نمونه این مقابله و مبارزه را می توان درباره افک به همسر پیامبر(ص) دید که در آیات 11 و 16 سوره نور به آن پرداخته است. به سخن دیگر، واکنش به هنگام و شفاف سازی درست، می تواند توطئه دشمن را با شکست مواجه سازد. (مجمع البیان، ذیل آیات)

ضرورت افشاگری بموقع

آیاتی از قرآن به این مهم توجه می دهد که افشاگری به هنگام و درست می تواند تبلیغات مسموم دشمن را دفع کند و اجازه بهره گیری را به دشمن ندهد. از جمله این آیات آیاتی است که درباره افترا به حضرت یوسف (ع) پرداخته است. (یوسف آیه 26)
افشای به هنگام طرح ترور پیامبر (ص) که نقشه منافقان قدیم و جدید بود، از سوی خداوند موجب می شود تا آنان در انجام آن ناکام شوند و نتوانند به مقاصد شوم خود برسند. (توبه آیات 64 و 65 و مجمع البیان، طبرسی، ذیل آیه)
همین افشاگری به هنگام است که می تواند بسیاری از توطئه های دشمنان را خنثی سازد. از جمله می توان به افشاگری به هنگام خداوند درباره اخنس بن شریق اشاره کرد که با اظهار دوستی ظاهری نسبت به اسلام و پیامبر (ص)، عداوت درونی داشته و می کوشید تا با نهان سازی کینه خود، اهدافش را عملی سازد. (بقره آیه 204 و مجمع البیان ذیل آیه)
خداوند در آیاتی از جمله 11و 41 و 82 سوره مائده به افشاگری به هنگام طرح های ترور و توطئه های یهودیان نسبت به پیامبر (ص) می پردازد و هدف آنان از فرستادن جاسوسانی جهت تحریف و تکذیب سخنان پیامبر (ص) را رسوا می کند. این روش پیامبر (ص) برای ایجاد بصیرت در مردم و یا بصیرت افزایی نسبت به دشمنان اسلام و پیامبر (ص) بود.

هیاهوگرایی (کف و سوت) در برابر منطق

هیاهوگرایی یکی از روش هایی است که دشمنان اسلام و قرآن در جنگ روانی برای دست یابی به اهداف خود در پیش می گیرند. از آن جایی که دشمنان اسلام دارای منطق عقلانی نیستند به جای پاسخ گویی به پرسش ها و نیز تبیین مواضع و افکار و اندیشه های خویش به هجو و توهین یا هیاهو و غوغاسالاری رو می آورند. در قرآن خداوند گزارش های بسیاری را از رفتار دشمنان حق و اسلام آورده است که در حوزه روش شناسی رفتار دشمنان حق در برابر سخنان حق پیامبران قرار می گیرد. در این گزارش ها آمده است که نمرود در برابر استدلال های حضرت ابراهیم (ع) و فرعون در برابر منطق قوی و برهانی حضرت موسی (ع) به چرندگویی و هیاهوسالاری توسل جستند.
هنگامی که مشرکان مکه، نماز پیامبر (ص) و رفتارهای منطقی و عقلانی و عقلایی وی را در عبادت می دیدند، به جای این که رفتار عبادی خود را نقد کنند به کف و سوت پناه می برند تا هم اجازه ندهند کلمات نماز شنیده شود و هم خود را نشان دهند و مردم ساده و ظاهربین را به سوی خود بکشانند. خداوند در 35 سوره انفال می فرماید: و ما کان صلاتهم عند البیت الا مکاء و تصدیه ؛ نمازشان در کنار خانه خدا، چیزی جز سوت کشیدن و کف زدن نیست.
در روز عاشورا نیز دشمنان امام حسین (ع) بارها برای این که سخنان حق آن بزرگوار شنیده نشود، به هیاهوسالاری رو آوردند و با سوت و کف و کرنا و هلهله اجازه ندادند تا سخنان آن بزرگوار شنیده شود و مردم از آن متاثر شوند و یا راه حق را بیابند.
یکی از روش های رویاروئی با دشمنان، مقابله به مثل است که بارها در این باره گفته و نوشته شده است ولی روش دیگری که از سوی خداوند در جنگ نرم مورد توجه و تاکید و از سوی معصومان (ع) و پیامبر (ص) به کار گرفته شده است، تشدید مجازات است. در تاریخ موارد بسیاری را می توان یافت که از جمله برخورد شدید پیامبر (ص) با عاملان جنگ نرم و دستور قتل آنان است. البته آن چه پیامبر (ص) به آن فرمان می دهد، فتک و ترور و یا اغتیال نیست؛ زیرا ترور و فتک از نظر اسلام و ایمان حرام است (کتاب الفروع من الکافی، ج 7، ص 375) و هرگونه ترور و اغتیال و فتک، عملی مجرمانه و بیرون از دایره ایمان و اسلام دانسته شده است:» از این رو آمده است»: الایمان قید الفتک و المؤمن لایفتک.» اما آن چه که پیامبر (ص) فرمان می دهد اعلان رسمی جواز قتل برخی از افرادی است که در جنگ نرم حضور فعال دارند و با روش های گوناگون می خواهند اسلام و حقایق آن را تخریب کرده و وجوه و شخصیت های اسلامی را از اعتبار ساقط نمایند.
روشی که امام خمینی (ره) در برابر سلمان رشدی و مجموعه فعالان در این تخریب و اهانت ضد اسلامی در پیش گرفت، بیرون از دایره فتک و ترور می باشد؛ زیرا در این روش حکم رسمی و علنی قتل داده می شود و شخص از هدف بودن خود آگاه می باشد، هر چند که زمان این قتل و مکانش برای او معلوم نباشد. بنابر این جواز قتل عاملان و فعالان در جنگ نرم به معنای جواز ترور نیست. از جمله افراد و فعالان در جنگ نرم که آن زمان به شکل سرود و شعر و ابزارهای آن انجام می شد و پیامبر (ص) حکم قتل وی را صادر کرده بود، می توان به کعب ابن اشرف اشاره کرد که یکی از سرسخت ترین دشمنان اسلام بود. او در اشعارش پیامبر اسلام را هجو می کرد و مشرکان و عرب را به جنگ با وی تحریک می کرد. پس از جنگ بدر وی به عنوان فرستاده بزرگ یهود به سوی قریش، به مکه آمد و قریش را برای جنگ با مسلمانان و خونخواهی کشتگان بدر تحریک کرد و چون در اشعارش پیامبر (ص) را هجو می کرد و به اصحاب وی و مسلمانان ناسزا می گفت، اهل مکه ترسیدند از اینکه حسان بن ثابت شاعر پیامبر اکرم (ص)، در رد اشعار کعب، متعرض مکیان شود و علیه مردم مکه شعر بسراید. لذا از کعب ابن اشرف خواستند از مکه خارج شود.
کعب از مکه خارج شد و در میان اقوام عرب شبه جزیره می گشت و تخم کینه و دشمنی نسبت به پیامبر و اصحابش را در میان آنان می پاشید و چون در یثرب اقامت گزید، در اشعارش زنان مسلمان را مورد تعرض قرار می داد وشرف و کرامت ایشان را پایمال می کرد و به آنها ناسزا می گفت و در جهت ایجاد شورش در مدینه منوره تلاش می کرد.
پیامبر اعظم اسلام (ص) با یارانش درباره قتل وی مشورت کرد و مسئولیت این عمل مهم را محمدبن مسلمه، ابونائله سلکان بن سلامه بن وقش، عبادبن بشر بن وقش، حارث بن اوس بن معاد، ابوعبس بن جبر به عهده گرفتند و در ماه ربیع الاول سال سوم هجری قتل شاعر یهود و مشرکان در محلی نزدیک پناهگاه و قلعه وی به نام شعب العجوز درخارج یثرب صورت گرفت. (طبری، تاریخ طبری، ج 2، ص 35؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 143)

جنگ نرم و راه های مقابله با آن

جنگ نرم و راه های مقابله با آن

 

چکیده

قدرت در ساده‌ترین شکل آن یعنی تحمیل اراده بر دیگری. توان تحمیل اراده بر دیگری. جنگ نرم، جنگ سرد و جنگ نیمه‌سرد نیاز به توان و قدرت دارد. کسی که می‌خواهد جنگ کند، باید توان و بنیه داشته باشد.

امروزه با کوچک‌تر و پیچیده‌تر شدن جهان به واسطه رشد روزافزون وسایل ارتباط جمعی از قبیل اینترنت و ماهواره معادلات گذشته در تنظیم روابط بین کشورها تا حدود زیادی به هم خورده و جای خود را به معادلات جدیدی داده است؛ به گونه‌ای که به جای به کارگیری مستقیم زور، توجه قدرت‌ها به استفاده از قدرت نرم و ایجاد تغییرات از طریق مسالمت‌آمیز با به کارگیری شیوه‌های نوین مداخله در امور داخلی کشورها جلب شده است. علاوه بر این، در این دوران رسانه‌ها به مثابه ابزاری اساسی برای اِعمال سیاست‌های قدرت‌های زورمدار به کار می‌روند و رقابتی جهانی در عرصه نبرد رسانه‌ای شکل گرفته است. در این میان جنگ نرم با هدف گرفتن فکر و اندیشه ملت‌ها نقش مهمی را در سست نمودن حلقه‌های فکری و فرهنگی جوامع ایفا می‌کند. در این خصوص، امریکا سعی دارد با ارائه تعریف جدیدی از تروریسم و آزادی‌خواهی جنگ نرم گسترده‌ای را علیه دیگر کشورها از جمله ایران شکل دهد. در این مقاله راهکارهای این کشور برای مقابله نرم با جمهوری اسلامی ایران مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گیرد.

مقدمه

 

استعماری که از طریق جنگ نرم بدست می آید را "استعمار فرانو" گویند. این استعمار نوع سوم است. در این استعمار، دیگر نمی‌آیند زمین و کشور شما را بگیرند، دیگر با کودتا دولت شما را نمی‌گیرند، در این شیوه استعمار می‌آیند و شخص شما را می‌گیرند، بعد باور شما را تغییر می‌دهند. شما می‌روید حکومتی را تشکیل می‌دهید که آنها می‌خواهند و شما می‌روید سرزمین‌تان را دودستی تقدیم آنها می‌کنید. این یعنی قدرت نرم. توان و اراده‌ خود را گونه‌ای به شما تحمیل می‌کند که شما با دستان خودتان کشورتان را تقدیم کنید. اینجا پس نه سرزمین مثل قدرت سخت و نه بازار اقتصاد و سیاست مثل قدرت نیمه سخت بر شما تحمیل می‌شود در قدرت نرم انسانها تصرف می‌شوند.

جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه هدف یا گروه هدف را نشانه می‌گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش رقیب را به جنگ روانی، جنگ رایانه‌ای، اینترنتی، براندازی نرم، انفعال یا شکست وامی‌دارد.  راه‌اندازی شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و شبکه‌سازی از اشکال جنگ نرم هستند. جنگ نرم در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقه‌های فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی اجتماعی حاکم تزلزل و بی‌ثباتی تزریق کند.

جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم سیاسی می توان به واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.

جنگ نرم به وسیله کمیته خطر جاری در سال‌های پایانی دهه 1980 طراحی شد. کمیته خطر جاری در اوج جنگ سرد و در دهه 1970 با مشارکت اساتید برجسته علوم سیاسی و مدیران سابقه‌دار سازمان سیا و پنتاگون تأسیس شد.

در آن مقطع و در پی اصلاحات گورباچف مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در قوانین اقتصادی (پروسترویکا) این کمیته با منتفی دانستن جنگ سخت و رودررو با اتحاد جماهیر شوروی تنها راه به زانو درآوردن بلوک شرق را جنگ نرم و فروپاشی از درون معرفی کرد. سیاستگذاران پنتاگون و سیا با سه راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانه‌ای و سامان‌دهی نافرمانی مدنی اتحاد شوروی را به فروپاشی و شکست واداشتند.
ایران نیز امروزه به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین‌الملل به قدرتی کم‌نظیر تبدیل شده است که از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی دیگر نمی‌توان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی پیگیری مکانیسم‌های جنگ نرم و به کارگیری تکنیک‌های عملیات روانی با استفاده از سه راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانه‌ای و سامان‌دهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است. راه‌اندازی پروژه جنگ نرم علیه ایران در مقطع کنونی را باید ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ سفید ایران مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن است. در امریکا برای مقابله با این موج، نیروی واکنش سریع تشکیل شد تا اولاً در قالب پروژه دموکراتیزه کردن کشورها به خنثی‌سازی نفوذ معنوی ایران در کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه بپردازد و ثانیاً با القای خطرناک بودن ایران برای امنیت همسایگان اذهان عمومی از اقدامات و نقشه‌های ایالات متحده منحرف شود.
نکته مهم اینکه آخرین نظرسنجی که به وسیله شورای روابط خارجی امریکا در بیشتر کشورهای خاورمیانه مانند مصر، عربستان سعودی، اردن، لبنان و امارات متحده عربی صورت گرفته حاکی از آن است که کمتر از ده درصد مردم این کشورها طرفدار دمکراسی به سبک امریکایی‌اند. اکثریت مردم این کشورها معتقدند هدف اصلی امریکا از پروژه دمکراسی‌سازی در خاورمیانه دستیابی آسان به نفت، امنیت اسرائیل و تضعیف مسلمانان است. نوشتار حاضر بر این اعتقاد است که استراتژی امریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی مبتنی بر اقدامات غیرنظامی و نرم در کنار تهدید به اقدام نظامی است.

کالبدشکافی روش‌ها؛ از فریب تا سبک زندگی

برای جنگ نرم اصطلاحات مختلفی وضع شده است. آنچه با عنوان "soft ware" یا جنگ نرم مطرح می‌شود در ادبیات غرب بیشتر به قدرت نرم یا "soft power" شناخته شده است که زیربنای فکری آن اولین بار توسط جوزف نای به شکلی علمی مطرح شد. مهم‌ترین حوزه‌ی اعمال و تأثیرگذاری قدرت نرم بر طرف مقابل، حوزه‌ی رسانه است. بهره‌گیری از رسانه‌ها و امکاناتی که فرد را قادر می‌سازد تا برای تأثیرگذاری بر طرف مقابل، به اِعمال قدرت بپردازد.

نگاهی به گذشته‌ی جنگ نرم نشان می‌دهد که در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت می‌گرفته تا از شورش‌هایی که در مناطق تسخیر شده به‌وجود می‌آمده، جلوگیری شود. زمانی که چنگیزخان قصد حمله به منطقه‌ای را داشت، موجی از هراس در آن کشور پخش می‌شد. تجّاری که از مناطق تحت کنترل چنگیزخان می‌آمدند، برای دیگران تعریف می‌کردند که او چگونه با مردم برخورد می‌کند و کشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت کند، نابود می‌شود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیه‌ی مردم شکسته شده بود.

رومیان و یا اسکندر از مناطقی که در جنگ‌ها عبور می‌کردند، خودها و زره‌های بزرگی را که چند برابر انسان معمولی بود طراحی کرده و آن‌ها را عمداً در مسیر جا می‌گذاشتند تا لشکریان مقابل، تصور کنند سربازان آن‌ها غول پیکرند و عملاً روحیه‌ی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش می‌دادند. بنابراین هر حرکتی که روحیه‌ی یک ملت را هدف گیرد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.

اولین کسی که روی این مسأله کار کرده است، "سان تزو" است که در کتاب هنر جنگ نکته‌ای را مطرح می‌کند و می‌گوید: "می‌شود جنگید، اما مهم‌ترین کار این است که شما در یک نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست بیاورید!" چیزی که او مد نظر قرار داده، همان عملیات روانی و جنگ نرم است. باید به استراتژی‌های رقیب و روحیه‌ی او حمله کرد؛ به‌گونه‌ای که آن‌ها بپذیرند که شکست خواهند خورد. اگر کسی در ذهنش بپذیرد که شکست می‌خورد، حتماً در دنیای واقعی نیز شکست خواهد خورد. زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق می‌کند، روحیه است.

از سوی دیگر، هزینه‌ی جنگ نرم بسیار کم‌تر از جنگ سخت است. به معاویه می‌گفتند: چرا این‌همه پول برای خرید افراد و تبلیغات خرج می‌کنی؟ یکی از پاسخ‌های معاویه این بود که هزینه‌ی جنگ، بسیار بیشتر از این است. بنابراین معاویه نیز به گونه‌ای عملیات نرم انجام می‌داد اما امروزه به شکل علمی به این قضیه پرداخته می‌شود.

بنابر آنچه گفته شد، اگر بخواهیم تعریفی از عملیات و جنگ نرم ارائه دهیم، می‌توان گفت: "هر حرکتی که احیاناً به عنوان مقدمه‌ی جنگ نظامی مطرح می‌شود و روحیه‌ی طرف مقابل را هدف گرفته است" بنابراین تمام برنامه‌ریزی‌هایی که در این چارچوب باشد، جنگ نرم تعریف می‌شود.

اعمال قدرت بر گروه‌های هدف

گروه‌های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده‌های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می‌دهند و می‌توانند به عنوان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه‌ی مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می‌توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه‌ی ملت را درهم بشکنند. بنابراین گروه‌های هدف مشخص هستند اما عملیات نرم طبیعتاً برای یک رهبر یا رهبران سیاسی متفاوت است با آنچه با توده‌ی مردم یا نخبگان انجام می‌شود.

نبرد اصلی در جنگ نرم یا "soft ware" و جنگ سخت یا "Hard ware" برای اعمال قدرت است. یعنی یک کشور، حزب یا گروه یا فرد می‌خواهد برطرف مقابل که ممکن است یک کشور یا حزب، یا فرد دیگری باشد، اعمال کنترل و اعمال قدرت کند.

بر اساس تعریف رابرت دال و دیگران، اعمال قدرت آن است که طرف مقابل شما کاری را انجام دهد که شما نمی‌خواهید اما او می‌خواهد. در عملیات نرم فرد این کار را با اختیار خود انجام می‌دهد، در حالی که در عملیات سخت شما او را با زور وادار می‌کنید تا مطابق خواسته‌ی شما تغییر رفتار دهد. در نبرد نرم این حرکت به گونه‌ای انجام می‌پذیرد که فرد با میل خود یا خلاف میل خود عملی را انجام می‌دهد که نهایتاً به نفع شماست ولی شما در مورد آن زور به کار نبرده‌اید. این‌جا روش‌های دیگری وجود دارد که یکی از آن‌ها "فریب" یا "بزرگ‌نمایی" است که باعث تضعیف روحیه‌ی طرف مقابل می‌شود و فرد، آمادگی لازم را برای پذیرفتن نظرات دیگران پیدا می‌کند. بنابراین در جنگ نرم، تأثیرگذاری از نوع غیرمستقیم است.

ماهیت زور در جنگ نرم

ماهیت زور یا اعمال اقتدار در جنگ نرم با ماهیت آن در جنگ سخت متفاوت است. زور یعنی ایجاد تغییر در رفتار دیگران، بر خلاف میل آن‌ها. در جنگ نرم همین اتفاق رخ می‌دهد و ممکن است خلاف میل فرد باشد اما فرد خودش آن را چندان احساس نمی‌کند. تصور کنید فردی را که کلاه‌برداری می‌کند؛ او به نوعی مبلغی پول را از دست شخصی درمی‌آورد اما با فریب و روش‌هایی که شخص را وادار می‌کند با دست خودش این کار را انجام دهد. حال تصور کنید دزدی با زور پول شخصی را در خیابان ‌بقاپد؛ هر دو به نحوی با استفاده از زور این کار را انجام داده‌اند اما ماهیت این زور، متفاوت است.

از لحاظ روان‌شناسی، انسان یک سیستم است که مجموعه‌ای درون‌داد (اطلاعاتی که به فرد داده می‌شود) و مجموعه‌ای برون‌داد دارد. اگر شما بتوانید درون‌داد و اطلاعاتی را که به ذهن او وارد می‌شود به نوعی کنترل کنید، تا حدودی می‌توانید رفتار برونی او را هم کنترل کنید. وقتی ورودی یک کارخانه کنترل شود، خروجی آن را نیز در کنترل است. در نبرد نرم، همین کار صورت می‌گیرد. اطلاعات مورد نیازی که ظاهراً مفید است، به فرد داده می‌شود اما این اطلاعات ممکن است "درست"، "گزینش شده" یا "اشتباه" باشد. نهایتاً رفتاری که از فرد منتج می‌شود، رفتاری است که شما مایلید صورت بپذیرد.

نخبگان هر خبری را که می‌شنوند، نمی‌پذیرند. ابتدا با شک و تردید برخورد می‌کنند؛ زیرا خود یک سیستم گزینشی دارند. برای این‌که اطلاعاتی را به نخبگان انتقال دهید، لازم است از فرایند دیگری استفاده کنید. اما بخش بزرگی از توده‌ی مردم هرچه را که می‌شنوند، می‌پذیرند؛ این در حالی است که نخبگان در بخش عمده‌ی آنچه می‌شنوند، شک می‌کنند. بنابراین در عملیات نرم روش‌های مختلفی دنبال می‌شود تا به نتیجه‌ی دلخواه حاصل شود.

روش‌ها:

1.    فریب و دست‌کاری در منطق مخاطب: یکی از روش‌های مهم در جنگ نرم، گونه‌ای فریب است؛ یعنی مخاطب باید به این نتیجه برسد که باید این کار را انجام دهد و راهی جز این ندارد. این زمانی است که گزینه‌های مقابل او آنقدر محدود شود که هرچه را در دایره‌ی گزینشش انتخاب کند، برای طرف مقابل، بُرد محسوب شود. ظاهراً تنوع هست ولی راه گریزی نیست.

مهم‌ترین و بالاترین سطح فریب این است که فرد را به خودفریبی بکشانند. گاهی فرد فریب می‌خورد اما می‌داند که فریب خورده و چاره‌ای ندارد. گاهی نیز فرد فریب می‌خورد اما هرچه تلاش می‌کنند او را از دایره و تور فریب بیرون بیاورند، امکان‌پذیر نیست؛ چراکه نمی‌خواهد باور کند که فریب خورده است.

هر فرد، نوعی شناخت و معرفت نسبت به عالم، نسبت به خود و نسبت به روابط با دیگران دارد. وقتی بتوانید وارد حوزه‌ی شناختی فرد شوید و مقدمات را فراهم کنید، نتیجه‌ی دلخواهتان را هم می‌گیرید. این کار چندان پیچیده نیست؛ مثل این است که در شعر، وزن و قافیه تعریف ‌کنید و دیگران مقابل مکلف باشند که قسمت دوم را تکمیل کنند! آن‌ها مجبورند در وزن و قافیه‌ی مورد نظر شما بسرایند.

در روان‌شناسی جنگ، بر روی این مبحث مطالعه می‌کنند که باید فهمید سوژه‌ای که قرار است روی آن کار شود، چطور می‌اندیشد؟ باید منطق طرف مقابل را کشف کرد تا بر اساس آن، فرد را به نتایجی که می‌خواهیم، برسانیم یا در منطق و مدل فکری او دست‌کاری کنیم و نهایتاً نتیجه‌ی لازم را بگیریم.

از لحاظ روان‌شناسی در رسانه‌ها انسان‌ها عملاً به عروسک خیمه شب بازی تبدیل می‌شوند. اوج این مسأله در رسانه‌های غربی دیده می‌شود. اگر رسانه‌ها خاموش شوند، تا مدت‌ها یک "خلأ فکری" شدید در غرب رخ خواهد داد؛ زیرا مردم دیگر نمی‌دانند چطور بیاندیشند و از کدام سبک زندگی تبعیت کنند؛ به‌خصوص در ایالات متحده آمریکا.

2.    تردیدافکنی و جایگزینی منابع: شاید اولین کاری که در جنگ نرم انجام می‌شود این است که شخص را نسبت به دیدگاه‌های خود دچار شک و تردید کنند. به ویژه تشکیک در کارآمدی‌ و نتیجه‌بخشی یک رفتار: آیا این کار نتیجه دارد؟ آیا منطقی هست؟ تشکیک، در واقع "نرم‌سازی ذهن" طرف مقابل برای عملیات بعدی است. شک، فرد را دچار خلأ فکری و منطقی می‌کند و او آماده می‌شود تا چیزهای دیگری را در ذهن بپذیرد.

بنابراین ابتدا فرد باید نسبت به منابع فکری خود شک کند. در مرحله‌ی دوم، مخاطب ‌باید منابعی که اطلاعات در آن ریخته می‌شود را بپذیرد. برای نمونه دشمن می‌گوید: رسانه‌های شما دروغ می‌گویند یا همه‌ی واقعیت را نمی‌گویند و بر اساس منافع خودشان این کار را می‌کنند... در نتیجه نسبت به صحت عمل رسانه‌های خودی شک پیدا می‌شود؛ ولی همچنان نیاز هست که منابع اطلاعاتی دیگری جایگزین آن شود. آن‌گاه سریعاً منابع رقیب از سوی دشمنان معرفی می‌شوند. تزریق اطلاعات این‌گونه صورت می‌پذیرد.

3.     طراحی ادبیات مناسب: هر انسانی، ارزش‌ها و شاکله‌ی ذهنی‌ای دارد. اگر مطالبی که دیگران می‌گویند تفاوت زیادی با این شاکله‌ی‌ ذهنی داشته باشد، انسان آن ‌را پس می‌زند. اگر شخص مذهبی، پیامی کاملاً ضدمذهبی دریافت کند، طبیعی است که از همان اول آن‌ را نمی‌پذیرد. به همین دلیل دشمن تلاش می‌کند پیام مورد نظرش را با توجه به شاکله‌ی روانی مخاطبان، طراحی کند.

از این رو یکی از مسائل پراهمیت در نبرد روانی، طراحی ادبیات مناسب است. ادبیاتی که ظاهری ارزشمند داشته باشد. دشمنان، ادبیات و ارزش‌های ما را منفور و نامطلوب نشان می‌دهند؛- ذهن مردم هم طبیعتاً به چیزهای نازیبا گرایش ندارد- آن‌گاه یک ادبیات جایگزین مطرح می‌کنند و از این راه به مرور زمان بر تمایلات و رفتارهای ما تأثیر می‌گذارند. این‌گونه است که بعد از مدتی، فرد دچار عمیق‌ترین شکل فریب، یعنی خودفریبی می‌شود و هرگونه تلاش برای آزادسازی را تلاش برای نابودی می‌انگارد و در نتیجه مقابل آن می‌ایستد.

مهم‌ترین استراتژی در برابر جنگ روانی، "آگاهی‌بخشی" است؛ اما اگر فرد به خودفریبی رسیده باشد، آگاهی‌بخشی هم تأثیری ندارد. البته راه‌های دیگری هم وجود دارد؛ مانند تردیدآفرینی در باورهای جدید تا منطق آن متلاشی شود. همان کاری که حضرت ابراهیم با شکستن بت‌ها و قرار دادن تبر در دست بت بزرگ انجام داد و به منطق بت‌پرستان حمله کرد.

4.     الگوسازی از سبک زندگی غربی: در طول تاریخ مصداق‌های گوناگونی از جنگ روانی و روش‌های آن وجود دارد که امروز علمی‌تر شده و به دلیل توانایی رسانه، با قدرت بیشتری از آن استفاده می‌شود. یکی از مواردی که در دنیای مجازی رسانه‌ای که امروزه در آن زندگی می‌کنیم اهمیت دارد، "الگوسازی" است. حتی شخصیت‌های کارتونی که می‌شناسیم- مانند سوپرمن و...- دارای قدرتی فوق بشری هستند و پیام و هدف خودشان را که مأموریتی جهانی است، نجات دنیا از دست اشرار (فضایی یا زمینی) مطرح می‌کنند. این ابرمردها اغلب در ایالات متحده امریکا هستند؛ یعنی هرکه دشمن آمریکاست و قصد حمله به آمریکا را دارد، شرور محسوب می‌شود.

قهرمانان جهان که الگوی فرزندان ما هستند، آمریکایی هستند. در همه‌ی انسان‌ها به‌خصوص در کودکان نوعی هم‌زادپنداری یا هم‌زادسازی با قهرمانان وجود دارد. همه تلاش می‌کنند خودشان را به قهرمانان نزدیک و شبیه کنند. وقتی که ملیت و هویت آن قهرمان آمریکایی است، مخاطب نیز تلاش می‌کند خود را به آن هویت نزدیک کند؛ همان چیزی که آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند به عنوان "سبک زندگی آمریکایی" در آسیا و اروپا رواج دهند.

آمریکایی‌ها در این مسیر از روش‌های مختلفی استفاده می‌کنند. در فیلم سینمایی ماتریکس این‌گونه القا می‌شود که دنیا، دنیایی مجازی و ماتریکسی است که تنها گروه اندکی در آن زنده و واقعی‌ و درصدد نجات یک شهر یا مرکز به نام زاین یا صهیون هستند. یعنی همه‌ی دنیا در مسیری اشتباه و خوابی ویژه‌اند و گروه زنده‌ای که می‌خواهند دنیا را نجات دهند، صهیون هستند. این القائات عجیب، با استفاده از اوج توانایی تکنولوژیک در حوزه‌ی رسانه صورت می‌گیرد.

یکی از کارهایی که آمریکایی‌ها انجام داده‌اند، ترکیب information و entertainment و تشکیل پدیده‌ای به نام infotainment است؛ ترکیبی از "تفریح و خبرگویی". آمریکا پیش از هر چیز، سعی دارد "امپراطوری ذهنی" خود را گسترش دهد و کنترل مغزها را به دست بگیرد تا در نتیجه کنترل فرهنگ، اقتصاد و سیاست شکل بگیرد.

گاهی اوقات عملیات روانی دیگران آنقدر جذاب است که فرد به سرعت دچار خودفریبی می‌شود و حاضر نیست توجه کند که مثلاً فیلم هری‌پاتر چه پیامی در خود دارد؟ چرا در این فیلم وقتی قرار است هری پاتر با زن چینی ازدواج کند، ناگهان در داستان، آن شخص حذف و فردی اروپایی جایگزینش می‌شود. زیرا از نظر آمریکایی‌ها زمانی که کشوری مانند چین از لحاظ اقتصادی به سرعت رو به رشد است، نباید به یک الگو تبدیل شود. این داستان‌ها و فیلم‌ها بدون پیام سیاسی نوشته و تولید نمی‌شوند. همه‌ی این نکات، ظرافت کار عملیات نرم را نشان می‌دهد. بنابراین زمانی که ما می‌خواهیم در مقابل جنگ نرم، پدافند کنیم باید بتوانیم این ظرافت‌ها را بشناسیم و در مقابل، الگوی مقاومت‌مان را به همان ظرافت طراحی کنیم.

چند گام‌ در برابر جنگ نرم

اولین کاری که در مقابله با هرگونه عملیات نرم رقیب می‌تواند صورت بگیرد، "آگاهی‌بخشی" است تا هم رقیب بفهمد که ما متوجه اعمال او هستیم و هم ملت خودمان این آمادگی را دریابند. وقتی که از طریق آگاهی‌دهی، "مصون‌سازی" ایجاد شود، گام بزرگی برداشته شده است. البته این کار پیچیده است و در یک مقطع کوتاه انجام شدنی نیست.

در واقع ما باید در یک فرایند ملت‌سازی شرکت کنیم. امام خمینی(ره) یک انقلاب را به پیروزی رساند اما پیش از آن فرایند ملت‌سازی را آغاز کرده بود. انقلاب در واقع ثمره‌ی کار بود، نه شروع آن. این ملت‌سازی از چه زمان آغاز می‌شود؟ از مهدها. کشوری که می‌خواهد برای دنیا الگو درست کند، باید از لحاظ حرکت، نمونه‌ی مطلوب و مورد پذیرش را در مرکز جهان اسلام ایجاد و نهادینه کند. بنابراین باید فرایند ملت‌سازی‌ای را که شروع کرده‌ایم، تکمیل کنیم؛ البته به عنوان یک فرایند مستمر؛ یعنی یک پروسه، نه پروژه.

نکته‌ی دیگر این‌که نمی‌توان برای کل جامعه یک پیام واحد طراحی کرد. با توجه به اجزاء مختلف جامعه، هر پیام باید متناسب با روحیات، تعلقات فکری، مبنای شناختی و منطقی خاصی طراحی شود. گرچه اجزاء جامعه هویت دینی و ملی واحدی دارند که طبق دین اسلام باید از پیش از تولد تا زمان مرگ برای آن‌ برنامه داشت. تلاش ما برای تمدن‌سازی و ملت‌سازی، عظمت کار ما و این‌که تلاش ما مکانیکی نیست را نشان می‌دهد.

همچنین هنگامی که نظام، پیامی را برای آحاد مردم طراحی می‌کند، نباید در ذات این پیام، تعارض و تناقضی وجود داشته باشد. بنابراین، نظام فرهنگی و نهادهای فرهنگی کشور باید درون یک استراتژی کلان عمل کنند.

 

جنگ نرم؛ استراتژی جدید امریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران

پدیده جنگ نرم که هم‌اکنون به عنوان پروژه‌ای عظیم علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تدوین است در شاخص‌هایی ماننده ایجاد نابسامانی اقتصادی، شکل دان به نارضایتی در جامعه، تأسیس سازمان‌های غیردولتی در حجم گسترده، جنگ رسانه‌ای، عملیات روانی برای ناکارامد جلوه دادن دستگاه اداری و اجرایی دولت، تضعیف حاکمیت ایران از طریق روش‌های مدنی و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور می‌شود. در برایند جنگ نرم، عوامل براندازی یا از زمینه‌های موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود بهره می‌برند یا به طور مجازی سعی در ایجاد نارضایتی در نزد افکارعمومی و سپس بهره‌برداری از آن دارند.

به طور کلی تهدیدات علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در برهه زمانی کنونی را می‌توان در گونه تهدیدات نظامی و تهدیدات نرم تقسیم‌بندی کرد.

در همین راستا کمیته صلح جاری برای مقامات امریکایی، نیز تنها راه تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران، را پیگیری جنگ نرم به جای جنگ سخت می‌داند. این استراتژی که دلتا نام دارد سه محور اصلی آن استفاده از تاکتیک‌های دکترین مهار، نبرد رسانه‌ای و ساماندهی نافرمانی مدنی می‌باشد.

استفاده از مشکلات اقتصادی، تنوع کثرت قومی ایران، ایجاد و دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل‌های دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی، تلاش در نزدیکی به مردم تحت پوشش حمایت از حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ایجاد شبکه‌های متعدد رادیو تلویزیونی فارسی زبان حمایت از اپوزیسیون (سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد با امریکا به ایران تحت عناوین جهانگرد که در صورت نیاز، به جنبش‌های مدنی و نافرمانی‌ها بپیوندند)، تسهیل فعالیت ان.جی.اُ امریکایی در ایران، دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج برای شرکت در سمینارهای کوچک (این افراد باید از سوی مقامات امریکایی انتخاب شوند نه نهادهای ایرانی)، استفاده از سفارتخانه‌های کشورهای دیگر و به طور کلی تضعیف ستون‌های حمایتی حکومت ایران از جمله راهکارهای اجرای استراتژی دلتا به شمار می‌آیند.(www.aei.org/publications)

رژیم صهیونیستی نیز با همکاری امریکا در راستای جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران چندی پیش در نر داشت که با درج آگهی در روزنامه‌های وابسته به خود تعدادی جاسوس فارسی‌زبان را با عنوان انتخاب شغلی جالب و چالشگر به استخدام موساد درآورد. علاوه بر این، این رژیم‌ها با همکاری اتحادیه اروپا و امریکا در نظر دارد یک شبکه رادیو تلویزیونی برای ایرانیان راه‌اندازی کند.

طرح یاد شده شامل راه‌اندازی یک کانال تلویزیونی، یک ایستگاه رادیویی و یک وب‌سایت اینترنتی است که اخبار فوری، برنامه‌های زنده و تکراری را به صورت 24 ساعته برای ایرانیان پخش می‌کنند. هدف از این طرح تأثیرگذاری بر افکارعمومی جامعه ایران و فراهم نمودن زمینه جنگ نرم جمهوری اسلامی ایران عنوان شده است.

دلایل به کارگیری قدرت نرم علیه جمهوری اسلامی ایران

قدرت نرم، به آن دسته از قابلیت‌ها و توانایی‌های کشور اطلاق می‌شود که با به کارگیری ابزاری چون فرهنگ، آمال و یا ارزش‌های اخلاقی به صورت غیرمستقیم بر منافع یا رفتارهای دیگر کشورها اثر می‌گذارد استفاده از راهکارهای قدرت نرم در جنگ نرم از اهمیت زیادی برخوردار است. ژوزف نای از پیشگامان طرح قدرت نرم در سال 1989 می‌گوید: «قدرت نرم، توجه ویژه به اشغال فضای ذهنی کشور دیگر، از طریق ایجاد جاذبه است و نیز زمانی یک کشور به قدرت نرم دست می‌یابد که بتواند (اطلاعات و دانایی) را به منظور پایان دادن به موضوعات مورد اختلاف به کار گیرد و اختلافات را به گونه‌ای ترسیم کند که از آنها امتیاز بگیرد. مونوپولی اطلاعات و دانایی مرکز دیپلماسی نیست، بلکه خود دانش و گسترش آن است که باید نقطه قوت دیپلماسی باشد. قدرت نرم، تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزش‌های عمومی را شامل می‌شود. هدف قدرت نرم افکارعمومی خارج و سپس داخل کشور است. وسایل ارتباط جمعی در جهان امروز، جهان‌های ذهنی و غیرواقعی را به دنیا مخابره می‌کنند. آنها دیگر به انتقال واقعیت فکر نمی‌کنند، بلکه واقعیت‌ها را می‌سازند. هدف رسانه‌ها از قدرت نرم در ابتدا مدیریت افکارعمومی نیست، بلکه رسانه‌ای در این دنیا موفق است که بتواند با افکارعمومی حرکت کند و خود را سازگار با آنها نشان دهد. در عصر رسانه‌های نوین جهانی، به یاری فناوری‌های نوین ارتباطات و اطلاعات کسب قدرت نرم به مراتب راحت‌تر از به دست آوردن و نگهداری قدرت سخت است.

دولت‌ها اگر بتوانند مفاهیم جدید امنیتی را برای خود، بازتعریف کنند، در آن صورت مجبور نیستند لشکرهای عظیم نظامی خود را تقویت کنند. (کوآت.بی،ای.ماتیو)

راهکارهای رسیدن و در اختیار داشتن قدرت نرم محورهای ذیل را دربر می‌گیرد:

1.      داشتن کانال‌های چندگانه ارتباطی داخلی و خارجی؛

2.      نزدیک کردن سنت‌ها و ایده‌های فرهنگی اجتماعی و سیاسی بر نرم‌های جهانی؛

3.    حرکتی آرام، پراکنده و پیوسته در جهت تسخیر افکارعمومی به وسیله رسانه‌های همراه و همگام با مردم (نه   رسانه‌ای که قصد مدیریت افکار را داشته باشد)؛ و

4.      ایجاد گفتمان‌های خبری رسانه‌ای در خارج و داخل به زبان‌های مختلف.

البته در شرایط فعلی به نظر می‌رسد قدرت متراکم و سخت امریکا دچار بحران اساسی شده است، به همین منظور امریکا در صدد به کارگیری قدرت نرم برای مقابله با حریفان خود به خصوص ایران است.
بر همین مبنا دونالد رامسفلد طی سخنانی در شورای روابط خارجی امریکا ضمن دفاع از استراتژی مقابله با تروریسم و ادامه جنگ در عراق بر نقش اثرگذار و خصمانه محیط رسانه‌ای گروه‌های رقیب برای مقابله با تروریسم تأکید کرد.

نکته مهم و برجسته سخنان رامسفلد، هشدار وی در مورد ناتوانی دولت امریکا در روند مواجهه با واقعیت عصر رسانه‌ای است که موجب ضرر و زیان و از دست رفتن جان هزاران امریکایی در سراسر جهان شده است. وی اشاره می‌کند که برخی از صحنه‌های نبرد ممکن است در کوهستان‌های افغانستان یا خیابان‌های عراق اتفاق نیفتد، بلکه در اتاق‌های خبر در نیویورک، لندن و قاهره یا هر جای دیگر شکل بگیرد.

از دید اکثر کارشناسان امریکایی در حالی که القاعده و جنبش‌های افراطی سال‌ها از این سکو رسانه خبری استفاده کرده و به طور موفقیت‌آمیزی توانسته‌اند افکارعمومی مسلمانان را علیه غرب مسموم نمایند، ولی این کشور هنوز در مرحله آغاز رقابت برای جلب مخاطبان قرار دارد. علاوه بر این، تلاش رسانه‌ای و ارتباطی مقامات امریکا در پنتاگون و دیگر سازمان‌ها، به جای آنکه فعال باشد بیشتر متمایل به افدامات واکنشی است.

این کارشناسان به دولت بوش پیشنهاد در پیش گرفتن استراتژی ارتباطات را می‌نمایند که بر بازنگری در تلاش‌های جاری رسانه‌ای به ویژه در نحوه فعالیت‌ سازمان اطلاعات امریکا و رادیو اروپای آزاد و نیز شناسایی واقعیت‌های رسانه‌های تصویری و دیجیتالی و لزوم تغییر در شیوه‌های کاری و تجاری بخش‌های روابط عموی مبتنی است. به نظر می‌رسد قدرت سخت امریکا در چنبره قدرت نرم رسانه‌ها گرفتار شده است و خاورمیانه با پیچیدگی‌ها و تنوع خاص فرهنگی، سیاسی و رسانه‌ای خود، به خطرناک‌ترین دام برای امریکا تبدیل شده است. به گونه‌ای که ایجاد و رشد شبکه‌های خبری مستقل در این منطقه ضربه سختی را بر وجهه و موقعیت امریکا در منطقه وارد نموده است. شبکه‌های خبری همچون الجزیره، روند هدایت افکارعمومی و مسلمانان علیه امریکا را وارد فاز جدیدی کرد.

علاوه بر این با اشغال عراق و افغانستان و فشار بر سوریه و لبنان از یک‌سو و بهانه‌جویی و شرارت امریکا در خصوص پرونده هسته‌ای ایران، بازی باخت باخت امریکا در خاورمیانه، بسیار روشن‌تر و خطرناک‌تر شده است، گروه‌های ضدامریکایی با گرایش‌های سلفی تکفیری رشد و توسعه برق آسایی را تجربه کردند و افکارعمومی منطقه خاورمیانه هم به شدت ضدامریکایی‌تر شد.

افتضاح زندان‌های ابوغریب و گوانتانامو، بحران افکارعمومی را برای امریکایی‌ها، سیاه‌تر و مشکل‌تر کرد. ورود مستقیم امریکا به بحران انرژی در منطقه خاورمیانه و عقد قرارداد هسته‌ای با هند از جمله مصادیق همین قمار امریکایی و ورود سخت به بازی‌های نرم منطقه است.

از سوی دیگر چالش هسته‌ای ایران و امریکا نیز تاکنون با ناکامی و البته خشم امریکایی‌ها روبه‌روابط عمومی، شده است و آنها عملاً نتوانسته‌اند ایران را در چارچوب شورای امنیت تحت فشار بگذارد.
رشد سریع شبکه‌های خبری در منطقه خاورمیانه که با الگوبرداری از الجزیره تأسیس شده‌اند و به موفقیت‌های قابل قبولی در ایجاد فضای رسانه‌ای و هدایت افکارعمومی منطقه دست یافته‌اند، دورنمای بسیار تاریکی را برای موقعیت امریکا در منطقه خاورمیانه ایجاد کرده است؛ بنابراین، اگر در دوره نخست ریاست‌جمهوری بوش استفاده از قدرت سخت برای مقابله با کشورهای خاورمیانه به خصوص ایران در میان بود اکنون قدرت نرم در مرکز توجه مقامات سیاسی واشنگتن قرار گرفته است، به گونه‌ای که براساس بررسی انجام شده از سوی پروژه گرایش‌های جهانی پیو بیشتر جهانیان فکر می‌کنند جنگ امریکا در عراق خطر بزرگ‌تری برای صلح جهانی است تا ایران؛ و این جنگ جهان را به مکانی خطرناک‌تر تبدیل کرده است.

همچنین، این گزارش تأکید می‌نماید که در کشورهایی که اکثر جمعیت‌شان مسلمان‌اند امریکا باید احتمالاً بیشتر بر قدرت نرم متمرکز شود، با این حال این کشور وجهه‌ای منفی دارد، اما ایران در این کشورها تصویری بسیار مطلوب از خود بر جای گذاشته است.(دبلیو، ی، آستین)

 

ناتوی فرهنگی؛ چهره‌ای دیگر از جنگ نرم

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و پایان یافتن جنگ سرد (1991 1945) دنیا به سمت تک‌قطبی شدن پیش رفت، بنابراین امریکا که رقیب اصلی‌اش (اتحاد جماهیر شوروی) دیگر توان مقابله با او را نداشت احساس کرد رقیب ممتازی ندارد به همین علت تلاش کرد سیطره خود را در عرصه‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر جهان تحمیل کند. بنابراین به فرهنگ‌سازی جهانی مبتنی بر فرهنگ لیبرال دمکراسی، متوسل شد؛ از همین روابط عمومی،، به یک مجموعه مقتدر فرهنگی نیاز بود و شاید از این زمان به بعد عملاً ناتوی فرهنگی موجودیت یافت. در همین راستا اندکی پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نظریه پایان تاریخ فوکویاما استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه جان‌هاپکینز در سال 1989 در سطح جهان مطرح گردید. وی در مقاله‌اش خاطرنشان می‌کند: «واقعیتی که اینک شاهد عینی آن هستیم تنها پایان جنگ سرد یا عبور از یک دوران تاریخی جنگ سرد نیست بلکه این واقعه نقطه پایان تحول ایدئولوژیکی و بشری و جهانی‌سازی لیبرالیسم غربی به عنوان شکل نهایی حکومت بشری است.» همچنین همزمان با نظریه مذکور نظریات دیگری مانند موج سوم آلوین تافلر، دهکده جهانی جرج اورول و مک لوهان، برخورد تمدن‌های ساموئل هانتینگتون، جهانی‌شدن و جهانی‌سازی رابرتسون هابرماس و گیدنز و نظریه عدالت جهان راولز به عنوان مکمل‌های نظریه پایان تاریخ فوکویاما مطرح شدند، در نتیجه حس جهانشمولی و به تعبیر دیگر احساس کدخدا بودن برای دنیایی که در چارچوب دهکده جهانی گنجانده شده است، سبب گردید که ناتوی فرهنگی عینیت یابد. همچنین می‌توان دلایل روی آوردن به ناتوی فرهنگی را نسبت به ناتو با رویکرد نظامی به شرح ذیل بیان نمود:

- گستره و دوربرد ناتوی فرهنگی فراتر از مرزهای جغرافیایی بلکه مرزهای فکر، اندیشه و فرهنگ ملت‌هاست لکن دوربرد ناتوی نظامی مرزهای جغرافیایی یک یا چند کشور است.

- استراتژی و رهیافت ناتوی فرهنگی قبضه کردن باورها، ایدئولوژی و جهان‌بینی ملت‌ها و فرهنگ‌هاست، لکن استراتژی با رویکرد نظامی تصرف زمین و کسب منابع و مراکز مهم اقتصادی است.

- ویرانی‌ها، تلفات و خرابی‌ها در کارکرد نظامی و جنگ سخت، محسوس و ملموس است ضمن آنکه با هزینه کردن، قابل بازسازی است، ولی در ناتوی فرهنگی ویرانی‌ها و تلفات و به تعبیر بهتر آسیب‌ها نامحسوس است، بنابراین تخریب فکری و فرهنگی به آسانی بازسازی نمی‌شود.

- ناتوی فرهنگی جنگ نرم، بدون خاکریز و بی‌سروصداست اما ناتو با رویکرد نظامی درگیر جنگ سخت و پرسرصداست.

- کارکرد ناتوی فرهنگی بلندمدت، پرجاذبه، پربازده، کم‌دردسر و کم‌هزینه‌تر است، ولی ناتو با رویکرد نظامی کوتاه‌مدت، خشک و سخت، کم‌بازده و پردردسر و پرهزینه‌تر است.

- تلفات انسانی در جبهه نظامی مقدس، با ارزش و ماندنی است و به خصوص در فرهنگی دینی تحت عنوان شهادت از آن یاد می‌شود اما در عرصه فرهنگی ذهن‌ها و اندیشه‌ها آسیب می‌بیند.

به طور کلی فرهنگ هر قوم و آیینی و به تعبیر دیگر فرهنگ هر ملت و کشوری دربر گیرنده باورها، ارزش‌ها، آداب، رسوم و بایدها و نبایدهایی است که به عنوان زیربنای اصلی هویت هر کشوری به شمار می‌آید، بنابراین از جمله اهداف ناتوی فرهنگی به حاشیه راندن فرهنگ ملی و دینی جوامع و ملت‌هاست تا با حاکم کردن فرهنگ لیبرال دمکراسی در راستای فرهنگ‌سازی جهانی خواسته‌های خود را در تمام ابعاد تأمین کنند و در عمل اداره کشورها و به تعبیر صحیح‌تر اداره امور جهان را به دست گیرند. (سریع القلم، محمود)

امریکا و جریان صهیونیسم بین‌الملل برای عملیاتی ساختن و جنگ نرم در قالب ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های گذشته و همچنین برای سال‌های آینده راهبردها و شیوه‌های زیر را طراحی کرده‌اند:

- پیگیری پرونده هسته‌ای ایران و القای غیرصلح‌امیز بودن این فناوری تبلیغ و اینکه ایرانی‌ها تلاش دارند بمب اتمی بسازند که نه تنها برای امنیت و ثبات منطقه و جهان خطرناک است بلکه موجب تقویت جبهه تروریست‌ها و جریان بنیادگرایی افراطی در جهان خواهد شد.

- سرمایه‌گذاری در رسانه‌های دیداری و شنیداری، سازمان‌های تبلیغاتی و خبری و کمپانی‌های فیلم‌سازی برای ارائه تصویری سیاه و خطرناک از جمهوری اسلامی ایران برای افکارعمومی جهان که آخرین نمونه آن ساخت و پخش فیلم ضدایرانی 300 بوده است. فیلم دیگری نیز تحت عنوان فرار از تهران توسط کمپانی برادران وارنر در حال تولید است.

- ایجاد فضای رسانه‌ای درباره دخالت ایران در عراق، لبنان و در نقش بزرگ‌ترین مدافع تروریسم که به عوامل ناامنی در این کشورها تسلیحات می‌رساند و آنها را آموزش نظامی می‌دهد.

- تقویت و ایده جنبش دمکراسی به سبک امریکایی و مستمسک قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامن‌زدن به مطالبات صنفی و اجتماعی همچنین سازمان‌دهی نارضایتی‌ها و نافرمانی به اصطلاح مدنی به وسیله مطبوعات خاکستری، احزاب و

- راه‌اندازی سایت‌های اینترنتی و ارائه نرم‌افزارهای جاسوسی به عوامل خود در داخل کشور تا ابعاد مختلف جنگ رسانه‌ای به شکل اثربخش‌تر طراحی و اجرا شود.

- تلاش برای تحلیل مغرضانه از اوضاع داخلی و ایجاد فضای وحشت‌زا و موهوم از احتمال بروز جنگ، آغاز دوره بحران اقتصادی و مشکلات عظیم ناشی از آن.

- سوءاستفاده تبلیغاتی از اجرای طرح‌هایی چون طرح امنیت اجتماعی به عنوان محدودکننده آزادی و حقوق زنان و نقش‌ آزادی‌های مدنی و اجتماعی.

- ایجاد تقابل‌های سیاسی بین سران ارشد نظام اسلامی و القای اینکه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی بین چند طیف در جریان است و در نهایت فلان طیف یا فلان گروه پیروز و یا شکست می‌خورد.

جنگ رسانه‌ای امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران

بنیادی‌ترین تعریف از جنگ رسانه‌ای استفاده از رسانه‌ها برای تضعیف کشور هدف و بهره‌گیری از توان و ظرفیت رسانه‌ها (اعم از مطبوعات، خبرگزاری‌ها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و اصول تبلیغات) به منظور دفاع از منابع ملی است. جنگ رسانه‌ای یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های جنگ نرم و جنگ‌های جدید بین‌المللی است. اگرچه رسانه‌ای عمدتاً به هنگام جنگ‌های نظامی کاربرد بیشتری پیدا می‌کند، اما این به آن مفهوم نیست که در سایر مواقع جنگ رسانه‌ای در جریان نبوده و یا مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. جنگ رسانه‌ای تنها جنگی است که حتی در شرایط صلح نیز بین کشورها به صورت غیررسمی ادامه دارد و هر کشوری از حداکثر توان خود برای پیشبرد اهداف سیاسی خویش با استفاده از رسانه‌ها، بهره‌برداری می‌کند. جنگ رسانه‌ای ظاهراً میان رادیو و تلویزیون‌ها، مفسران مطبوعاتی، خبرنگاران خبرگزاری‌ها، شبکه‌های خبری و سایت‌های اینترنتی جریان دارد، اما واقعیت آن است که در پشت این جدال ژورنالیستی، چیزی به نام سیاست رسانه‌ای یک کشور نهفته است که به طور مستقیم توسط بودجه‌های رسمی مصوب پارلمان‌ها یا بودجه‌های سری سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی و سرویس‌های جاسوسی تغذیه می‌شود.(روبین، مایکل) سربازان جنگ رسانه‌ای، متخصصان تبلیغات، استراتژیست‌های تبلیغات بین‌المللی و کارگزاران رسانه‌ها هستند. پیچیدگی‌های ابعاد مختلف جنگ رسانه‌ای موجب شده تا تصمیم‌گیری درباره طراحی، تدوین استراتژی، چارچوب‌ها، تکنیک‌های کاربردی، نحوه عملیاتی کردن اهداف و مأموریت‌های تعریف شده، استفاده از حداکقر از توان هر رسانه با توجه به امکانات انتشار مکتوب، چاپی، صوتی، تصویری، چندرسانه‌ای، اینترنتی و سرانجام انتشار آنلاین تنها به ژنرال‌های نظامی واگذار نشود. جنگ رسانه‌ای مقوله‌ای است که همکاری هماهنگ و نزدیک بخش‌های نظامی، سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی، رسانه‌ای و تبلیغاتی یک کشور را می‌طلبد. طراحان جنگ رسانه‌ای نه لزوماً ژنرال‌های پادگان‌نشین، بلکه ممکن است پروفسورهای کالج‌ها و دپارتمان‌های رسانه‌ای در دانشگاه‌های معتبر هر کشور باشند.

جنگ رسانه‌ای برخلاف جنگ‌های نظامی که عمدتاً میان دو یا چند کشور به عنوان ائتلاف با یک کشور جریان می‌یابند، می‌تواند میان یک گروه از کشورها با گروه بزرگ دیگری از کشورها با ویژگی‌های مشخص جریان یابد. جنگ رسانه‌ای غرب علیه جهان اسلام و جنگ رسانه‌ای غرب علیه کشورهای جهان سوم، دو نمونه بارز از موضوعی هستند که می‌توانیم آن را به جنگ جهانی رسانه‌ای تعبیر کنیم. (کاگن، رابرت)

بهره‌برداری چندمنظوره از فناوری جدید ارتباطاتی، یکی از شیوه‌های جنگ رسانه‌ای علیه ایران است. از سویی شبکه تلویزیون ماهواره‌ای مخصوص کامپیوتر و اینترنت راه‌اندازی می‌کنند و از سوی دیگر با استفاده از اینترنت، سایت‌ها و وبلاگ‌ها، به تشریح روش استفاده از آنتن‌ها و رسیورهای ماهواره‌ای و نحوه عبور از پارازیت‌ها می‌پردازند.

در تعدادی از سایت‌ها و وبلاگ‌های مخصوص ماهواره آنچنان از جزئیات فنی کانال‌ها، فرکانس‌ها، سیگنال‌ها و مشخصات آنتن‌ها و ال ان‌‌ پی سخن به میان آمده که هر مخاطبی با داشتن سطح اطلاعات اندکی می‌تواند تشخیص دهد که در پشت چنین سایت یا وبلاگی یک طراح حرفه‌ای و یک برنامه از پیش تعیین شده برای گسترش فرهنگ استفاده از ماهواره در ایران و حل مسائل و مشکلات فنی استفاده‌کنندگان وجود دارد.

اگرچه توجه مطبوعاتی امریکایی به مسائل ایران بسیار اندک بوده و به ندرت رویدادهای جاری ایران در این رسانه‌ها بازتاب می‌یابد، اما یک خط‌مشی کلان و محوری بر این رسانه‌ها حاکم است که بر اساس آن فقط اخبار منفی از ایران بر روی صفحات این نشریات نقش می‌بندد و عمده گزارش‌های خبرنگاران مطبوعات غربی از ایران، یا مربوط به بحران‌های سیاسی، اجتماعات، زدوخوردها و تضاد حاکمیت با مردم و یا مربوط به موضوعات کلیشه‌ای و تکراری مانند نقض حقوق بشر، تلاش برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای و کشتارجمعی و نقش آزادی‌های سیاسی و مدنی است. این رسانه‌ها همچنین با انتشار اخبار سری و محرمانه یا اخبار هدایت‌شده از سوی دستگاه‌های سیاست خارجی و اطلاعاتی کشور متبوع خود، به ایجاد فضا و جوسازی علیه ایران می‌پردازد.

ریشه‌یابی بسیاری از جریان‌سازی‌های رسانه‌ای علیه ایران، برای اولین بار نشان می‌دهد که این رسانه‌ها که عمدتاً وابسته به محافل صهیونیستی بوده‌اند با جعل یا انتشار عامدانه برخی اطلاعات، اقدام به ایجاد محور فشار علیه ایران کرده و بیشتر رسانه‌های بین‌المللی تحت تأثیر فضای ایجاد شده، به دنباله‌روی از آن مسئله و دامن‌زدن به بحران خبری و سیاسی پرداخته‌اند.

در سال‌های اخیر، با محوریت یافتن مسائل سیاسی ایران، بسیاری از مطبوعات امریکا، اقدام به اعزام خبرنگار یا تأسیس و تقویت دفاتر نمایندگی در ایران کرده‌اند.

این مسئله، عیناً در مورد خبرگزاری‌هایی نظیر رویترز، آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، فرانس پرس و شبکه‌های تلویزیونی بی.بی.سی و سی.ان.ان نیز مصداق دارد. (میلانی، عباس و مایکل مک فول)

شبکه‌سازی، گزینه جدید امریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران

فعالیت‌های شبکه‌سازی جنگ سرد ایالات متحده و بریتانیا، امروزه برای نبرد با اسلام و حکومت‌های اسلامی خصوصاً ایران به کار برده می‌شود.(www.tebyan.net)

در سطح استراتژیک، ایالات متحده در آغاز جنگ سرد دریافت که شبکه‌سازی باید بخشی حیاتی از استراتژی همه‌جانبه آن باشد. بنابراین منابع زیادی را برای تأمین مالی مجموعه‌ای از سازمان‌هایی که می‌توانستند با سازمان‌های کمونیستی در اروپای غربی و جهان سوم رقابت کنند، اختصاص داد. سیاستگذاران همچنین دریافتند که تلاش‌های آنان در راستای شبکه‌سازی تنها در صورتی موفق خواهد بود که یک استراتژی خوب و منسجم با همه آژانس‌ها و برنامه‌های سیاسی امریکا پیوند خورده باشد.

این استراتژی هرچند تا حد زیادی دفاعی بود، ولی از عنصری تهاجمی نیز برخوردار بود. این بدان معنی بود که اگرچه بخش بزرگی از این کوشش در راستای تلاش برای ایجاد ثبات و تقویت نیروهای دمکراتیک در اروپای غربی صورت می‌گرفت (و بعدها در آسیا و خاورمیانه)، ولی همچنین تلاش‌هایی برای تضعیف حاکمیت کمونیستی در بلوک شوروی از طریق جنگ سیاسی و اطلاعاتی نیز وجود داشت. امروزه نیز، امریکا این استراتژی را در قالب پروژه ترویج دموکراسی انجام می‌دهد، به گونه‌ای که کارشناسان امریکایی معتقدند تلاش‌های امریکا برای جذب مردمان اروپای شرقی و اتحاد شوروی در دوران جنگ سرد می‌تواند مدلی برای مقابله با ایران امروزی باشد.(www.brookings.edu)

البته امریکا برای اجرای این استراتژی با مشکلاتی زیادی روبروست. یکی از مشکلات کلیدی پیش‌روی ایالات متحده در حال حاضر عبارت از چگونگی حفظ اعتبار گروه‌هایی است که از امریکا یا دیگر سازمان‌های بین‌المللی کمک دریافت می‌کنند. به همین منظور این کشور برای مقابله با این مشکل سعی دارد تا با تشویق سازمان‌های غیردولتی برای گسترش فعالیت‌های خود در جهان اسلام، بخش‌های عمومی و خصوصی را به یکدیگر مرتبط نموده و نقش خود را به ارائه کمک‌های مالی و عملیاتی به این گروه‌ها محدود نماید. نکته مهم در این زمینه این است که امروزه، گروه‌ها و اشخاص در ایالات متحده و اروپا در قالب طرح ترویج دموکراسی و اسلام اروپایی در حال سازماندهی خود برای مبارزه با اسلام هستند.

در برخی موارد، ممکن است دولت ایالات متحده مجبور به اتخاذ نقشی فعال‌تر در شکل‌دهی به شبکه‌ها باشد. کنگره آزادی فرهنگی در دوران جنگ سرد که مثالی بسیار موفق به حساب می‌آمد، می‌تواند نمونه خوبی از چگونگی متحد ساختن گروه‌های پراکنده و شخصیت‌های همفکر در یک شبکه بین‌المللی قدرتمند با حمایت مالی و سازمان‌دهی محدود ایالات متحده باشد. امروزه هدف امریکا از این اقدام عبارت از ایجاد سازمانی دائمی و چندملیتی است که بتواند در نقش یک سکوی فکری برای ترویج دموکراسی امریکایی در جهان اسلام خدمت کند.(www.aei.org)

نخستین گام در این راستا برای امریکا و متحدانش اتخاذ تصمیمی روش برای ایجاد شبکه‌هایی از حامیان خود در کشورهای اسلامی به خصوص در ایران و ارتباطی آشکار میان این فعالیت‌ها با استراتژی همه جانبه امریکا است. برای دستیابی به این هدف، این کشور در تلاش است تا ساختاری نهادی در داخل دولت امریکا برای هدایت، نظارت و بررسی این تلاش‌ها ایجاد کند. بر این اساس، ایالات متحده برای موفقیت سیاست شبکه‌سازی (که سیاستی نامتقارن و انتخابی است) خود که امروزه برای مقابله با حکومت‌های اسلامی خصوصاً دولت جمهوری اسلامی ایران برگزیده شده است، بر این گروه‌ها تمرکز دارد:

1.       شخصیت‌های دانشگاهی و روشنفکران مسلمان لیبرال و سکولار؛

2.       صاحب‌نظران مذهبی جوان و میانه‌روابط عمومی،؛

3.       فعالان اجتماعی؛

4.       گروه‌های زنان فعال در مبارزات برابری جنسیتی؛ و

5.       روزنامه‌نگاران و نویسندگان میانه‌رو.

بر همین اساس امریکا استراتژی شبکه‌سازی خود را بر این اصول قرار داده است

1-   آموزش دمکراتیک؛ در این زمینه این کشور تلاش دارد تا با به چالش کشیدن مفاهیم اسلامی به وسیله ارزش‌های دمکراتیک غربی، اسلام را مطابق برداشت خود بازتعریف کند.

2-     رسانه‌ها؛ حمایت از رسانه‌های طرفدار غرب برای مبارزه با سلطه رسانه‌ای عناصر مسلمان بسیار مهم است.

3-   برابری جنسیتی؛ مسئله حقوق زنان موضوعی مهم در شبکه‌سازی است. ترویج برابری جنسیتی باید بخشی ضروری از این پروژه برای توانمند ساختن مسلمانان طرفدار غرب باشد.

4-   هواداری سیاسی؛ اسلام‌گرایان دارای برنامه‌های سیاسی هستند و به همین جهت اسلام‌گرایان سکولار نیز باید وارد فعالیت سیاسی شوند. در این زمینه فعالیت‌های حمایتی در راستای شکل‌دهی به محیط سیاسی و حقوقی جهان اسلام مهم است.

به طور کلی، امریکا برای موفقیت شبکه‌سازی در کشورهای اسلامی به خصوص جمهوری اسلامی ایران بر یک استراتژی کلی تأکید دارد و آن تلاش برای معکوس کردن جریان ایده‌ها است. در این رابطه مطالب و کتاب‌های مهم متفکران و روشنفکران غربی در میان مسلمانان مهاجر در ترکیه، اندونزی و به ویژه ایران با هدف ترویج اسلام غربی به زبان عربی ترجمه و در سطحی گسترده انتشار می‌یابد.

علاوه بر این تلاش دارند تا انگاره‌های غربی از مسلمانان را در جوامع دیگر گسترش دهند.
بر همین اساس در سال‌های اخیر تفاسیر رادیکال و متعصبانه از اسلام در بسیاری از جوامع غربی رشد چشمگیری داشته است.(واشنگتن وی‌بس، 2005)

این رویکردها در نقاشی‌های اروپاییان از مسلمین بازتاب یافته که در آن مسلمین اغلب در صحنه‌های گویای بی‌رحمی شدید به تصویر کشیده می‌شدند. تحقیق ریوا سیمون نشان می‌دهد که کلیشه اصلی مسلمان خشن چگونه هنگام شخصیت‌پردازی خاورمیانه‌ای در داستان‌های جنایی انگلیسی و امریکایی نقشی عمده دارد.

اگر امریکا بتواند افکارعمومی دنیا را متقاعد کند که مسلمانان وحشی و خشن هستند، آنگاه کشتن آنها و تخریب اموالشان مقبول‌تر به نظر خواهد رسید. این قالب تبلیغاتی به طور معمول به وسیله رسانه‌های گروهی پخش می‌شود، به گونه‌ای که این رسانه‌ها تصویر معدودی از مسلمان جنگجو را به عنوان نماینده اسلام بازنمایی می‌نمایند.(دیویدمک‌کولاف)

علاوه بر این شماری از محققان امریکایی نیز می‌کوشند تا ثابت کنند که جنگجویان حاضر در میان مسلمین معاصر، تبلور امروزین تروریست‌های صدر تاریخ اسلام هستند!

با این نوع استدلال‌ها، کارشناسان امریکایی تأکید می‌کنند از آنجایی که امریکا و دیگر کشورهای غربی به طور مستقیم توان زیادی برای تأثیرگذاری بر مسلمانان ندارند، باید از خود کشورهای اسلامی برای مقابله با اسلام استفاده کنند در اینجاست که این کشور می‌تواند با ترویج ایجاد شبکه‌های مسلمانان میانه‌رو حامی غرب و پیگیری اقدامات مدنی کمک قابل توجهی را به این مسئله کند.

بنابراین در نبرد ضداسلام‌گرایی امریکا، مسلمانان میانه‌رو، لیبرال و سکولار با ارزش‌های منطبق با ارزش‌های لیبیرال و مدرن، شرکای بالقوه این کشور خواهند بود.

ایالات متحده امریکا تلاش دارد تا با انجام اقدامات مدنی علیه کشورهای اسلامی از جمله ایران به شیوه‌ای نرم بر منابع قدرت جهانی مسلط شود. (جرج کنان)

شبکه‌سازی تحت پوشش اقدامات مدنی علیه جمهوری اسلامی ایران

صاحب‌نظرانی همچون رابرت ستلاف در کتاب خود با عنوان نبرد ایده‌ها در جنگ بر علیه تروریزم درباره چگونگی کمک به متحدان امریکا در نبرد بر ضدحکومت‌های اسلامی به خصوص ایران سه پیشنهاد ارائه می‌دهند: نخست اینکه امریکا متحدان بالقوه‌ای را که شناسایی کند که می‌توانند زیر یک چتر دسته‌جمعی مخالف، با ایده‌های اسلام‌گرایانه سازمان یابند. دوم؛ ایالات متحده باید شرکای خود را در نبرد با موج فزاینده سازمان‌های غیردولتی اسلام‌گرا تقویت کند. این سازمان‌ها تحت پوشش ارائه خدمات اجتماعی به جوامع محلی به مسیر مهمی برای اشاعه افکار اسلام‌گرایانه در سرتاسر جهان اسلام تبدیل شده‌اند. سوم؛ فرصت‌های آموزشی لازم با تأکید بر زبان انگلیسی در اختیار جوانان مسلمان قرار داده شود. دانش عملی از زبان انگلیسی پنجره رو به جهان را برای جوانان مسلمان می‌گشاید و به آنها امکان دسترسی به منابع اطلاعاتی جهانی و نه تنها محلی را می‌دهد.(والتر، ال.هیکسون)

دانیل بایمن کارشناس مؤسسه بروکینگز نیز معتقد است امریکا در مقابل ایران گزینه‌های محدودی در اختیار دارد. بنا به گفته وی گزینه‌هایی همچون تغییر نظام، بمباران تأسیسات هسته‌ای و اعمال فشارهای دیگر علیه ایران می‌تواند به تضعیف موقعیت امریکا در خاورمیانه بینجامد.

در مقابل بایمن از استراتژی چندجانبه اعمال فشارهای مدنی و نرم به عنوان ابزارهای بالقوه امریکا برای مقابله با ایران نام می‌برد. به اعتقاد وی هدف این استراتژی باید تقویت گروه‌هایی در ایران باشد که به ظاهر از افزایش انزوای کشور ابراز نگرانی می‌کنند.

گروهی از کارشناسان امریکایی نیز شبکه‌سازی را در قالب رویکرد تعامل‌گرایی با هدف تغییر رفتار ایران پیشنهاد می‌دهند.

براساس این رویکرد، مخالفان جمهوری اسلامی باید متحد شوند و همبستگی مؤثری میان آنها به وجود آید. حامیان رویکرد تغییر رفتار معتقدند اتخاذ رویکرد تعامل‌گرایانه برای امریکا سخت نخواهد بود چرا که این کشور پیش از این نیز با وضعیت‌های مشابه روبه‌رو بوده است. دونالد ریگان در دهه 80 با وجود که اتحاد جماهیر شوروی را شیطان بزرگ نامید، سال‌ها ایدئولوژی و رفتار شوروی را تحمل کرد، روابط دیپلماتیک خود را با مسکو قطع ننمود و طی این فرایند به نتایج سودمند و عملی برای هر دو طرف دست یافت. حوزه‌های چهارگانه‌ای که حامیان ایده تعامل‌گرایی به دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی در آنها هستند عبارتند از: 1. مسئله هسته‌ای ایران و به طور کلی سلاح‌های کشتارجمعی، 2. حمایت از تروریسم، 3. اخلال در روند صلح خاورمیانه، و 4. وضع حقوق بشر.

مراکزی نظیر مؤسسه بروکینگز، شورای غیردولتی روابط خارجی، مرکز نیکسون، بنیاد کارنگی برای صلح جهانی و مرکز بین‌المللی وودرو ویلسون و محققانی چون جفری کمپ، ری تکیه، زیبگینیو برژینسکی، ریچارد هاوس و هنری کسینجر نمایندگان رویکرد تعامل‌گرا و تغییر رفتار به شمار می‌روند.(ادوارد.پی، لیلی)

شورای روابط خارجی امریکا و برخی شخصیت‌های فعال سیاسی و مقامات اسبق و فعلی امریکا در آن نیز به نحوی رویکرد تغییر رفتار ایران را مورد توجه قرار داده‌اند.

مایکل رابین در مقابل درخواست شورای ایرانیان مقیم امریکا مبنی بر درخواست از کنگره امریکا برای قطع بودجه مربوط به فعالیت جامعه مدنی در ایران مطرح نمود: «قطع بودجه مربوط به جنگ نرم علیه رژیم ایران اقدامی نادرست است. مهم‌ترین اقدام این است که ما به روشی نرم رژیم ایران را تغییر دهیم که مهم‌ترین محور آن افزایش بودجه برای گسترش فدرالیسم قومی در ایران است.» نکته مهم این است که بودجه این اقدامات از 4/1 میلیون دلار به 66 میلیون دلار در سال جاری رسیده است که 36 میلیون دلار آن به برنامه‌های رادیو صدای امریکا و رادیو اروپا آزاد با هدف خدشه‌دار نمودن چهره ایران اختصاص یافته است. علاوه بر این دپارتمان دولت امریکا 5 میلیون دلار بودجه برای ترجمه این برنامه‌ها به فارسی اختصاص داده است. علاوه بر این، مایکل رابین می‌گوید که پروژه انقلاب‌های مخملی باید در مورد ایران هم اجرا شود، به این صورت که با تغییرات فرهنگی در ایران این کشور وتوی فرهنگی شود.

دیگر محور این طرح تمرکز بر نیروهای داخلی برای کاهش مشروعیت رهبران نظام و زمینه‌سازی برای تغییر نرم رژیم است.

در مجموع به نظر می‌رسد دلایل چندی موجب شده است تا شاهد نوعی چرخش ظاهری در ادبیات سیاسی مقامات امریکا در قبال نظام جمهوری اسلامی و ماهیت و موجودیت آن باشیم. به دیگر سخن عواملی مانند ناامیدی واشنگتن به تغییر قهری و نرم نظام اسلامی و امکان تهییج جنبش‌های اجتماعی، شکست سیاست تغییر قهری رژیم در عراق و بحران امنیتی پس از سقوط رژیم بعث در این کشور و نیز علل ریشه‌ای تر، تاریخی‌تر و بنیادی‌تر دیگر موجب شده است تا گفتمان تغییر نظام اسلامی تا حد زیادی افول یابد و به جای آن اندیشه جنگ نرم اهمیت یابد.(کروس، پیتر)

نتیجه‌گیری

در مجموع به نظر می‌رسد به رغم تنوع و تکثری که در تئوریزه کردن راهبردهای کلان واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی در عرصه آکادمیک و محافل سیاسی رسانه‌ای وجود دارد، رویکرد جنگ نرم در قالب ناتوی فرهنگی، جنگ رسانه‌ای، قدرت نرم و شبکه‌سازی از اهمیت خاصی برخوردار است.

جنگ نرم فرایندی هدایت شده (پروژه) و به شدت متأثر از محیط داخلی و بین‌المللی است. در محیط داخلی، زمینه‌های تهدیدات نرم بسیار گسترده و پیچیده‌اند، به نحوی که از سوءرفتار یک مقام مسئول در برخورد با مردم تا سوءمدیریت در بخش‌های اجرایی و فساد اداری و‌ می‌تواند عاملی برای ایجاد زمینه‌های جنگ نرم و نارضایتی عمومی باشند. به همین دلیل در عرصه داخلی تمام دستگاه‌های دولتی در جلوگیری از شکل‌گیری زمینه‌های جنگ نرم مسئولیت دارند.

اساساً بدون بالا بردن ظرفیت مسئولیت‌پذیری تمام دستگاه‌های دولتی نمی‌توان با تهدیدات نرم و جنگ نرم مقابله کرد. در عرصه بین‌المللی نیز با توجه به نقش اساسی عامل خارجی در جنگ نرم، باید با طراحی سیاست خارجی منطقی و تهاجمی از دخالت سایر کشورها در امور داخلی و تعرض به حاکمیت کشور جلوگیری کرد.

از آنجایی که برای مقابله با تهدیدات نرم داشتن استراتژی بیش از داشتن قدرت مؤثر است، در نتیجه شایسته است استراتژی مقابله‌ای با پروژه جنگ نرم در دو حوزه داخلی و بین‌المللی تدوین و نقش هر یک از نهادهای دولتی در آن مشخص و تبیین شود. در این راستا، تقویت توانمندی‌های کنترلی سازمان‌های امنیتی ضروری است. در راستای تقویت توانمندی‌های امنیتی نیز برای جلوگیری از افزایش بی‌رویه هزینه‌های امنیتی و تأثیر منفی آن بر بودجه‌ سایر بخش‌ها، باید نسبت به هماهنگی کامل نهادهای امنیتی کشور جهت بهره‌وری کامل از ظرفیت‌های امنیتی موجود اقدامات لازم در دستور کار قرار گیرد.

- پیشبرد طرح‌های توسعه‌ای در مناطق محروم و مرزی در ابعاد مختلف جهت از بین بردن ظرفیت‌های واگرایی و زمینه‌های اعتراض اجتماعی مانند فقر، ناامنی، تورم، بیکاری، ترافیک و

- پرهیز از تهدیدانکاری بیش از حد در فعالیت نهادهای غیردولتی و گسترش آزادی‌های مدنی در چارچوب قانون اساسی همراه با هوشیاری لازم جهت اجتناب از تهدیدات احتمالی این نهادها در حوزه‌های امنیت سیاسی و اجتماعی.

- تلاش برای عملیاتی کردن حداکثر ظرفیت‌های معطل‌مانده قانون اساسی در حوزه مردم‌سالاری دینی.

- تقویت زیرساخت‌های فرهنگی آموزشی با هدف تقویت حس میهن‌دوستی.

- تقویت کنترل و نظارت عام بر نهادهای غیردولتی با قانون‌گذاری مناسب در این حوزه.

- نظارت و کنترل بر سازمان‌های مردم‌نهاد و موضوع فعالیت آنان و به ویژه درآمدها و کمک‌های مالی به آنان.

- همسان کردن ظرفیت‌های سازمان‌های امنیتی کشور با ماهیت تهدیدات نرم.

- افزایش کارآمدی نظام اداری و اجرایی کشور.

- فراهم آوردن زمینه عضویت نخبگان در نهادهای دولتی و سیاسی با هدف جلوگیری از جذب آنان در جبهه مخالفان.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پی‌نوشت‌ها

1- http://www.aei.org/publications/pubID.26987,filter.all/pub-detail.asp.
2-
Kogut,B.,A.Metiu.2001.Open Source Software development and distributed innovation. Oxford Rev. Econom. Policy (17(2) 248-264.
3-
W.G.Austin,S.Worchel,eds. The Social Psychology of inter – Group Relations. Brooks. Brooks /Coole, Monterey, CA.Taylor, C.T.,Z.A Cilberston. 1973. The Economic Impact
4- محمود سریع‌القلم، مبانی نظری سیاست خارجی دولت بوش، فصلنامه مطالعات منطقه‌ای، زمستان 1381، ص 10.
5-
Michael Robin, Can Iran be Trusted? AEI, Middle Eastern out Look, 1 Sept 2006, p.5.
6-
Robert Kagan, "It s the Regime, stupid', Washington Post, 29 Jan 2006, p.7.
7-
Abbas Milani, Michael McFaul, To Tame Tehran, Washington Post, 28 Jan, 2006, p.21.
8-
http://www.tebyan.net/Archive/Society-Politics/2007/8/2/44061.html
9-
http:www.brookings.edu/opinions/2007/09middleeast-telhami.aspx.
10-
http://www.aei.org/events/eventID.1254,filter.all/event-detail.asp.
11-
Ibn Rushd Fund for Freedom of Thought, "Who Are We?" Web page, n.d.
12- گفتگوی پژوهشگر مؤسسه رند با کارکنان کمیسیون ایالات متحده در زمینه آزادی مذهبی در سطح بین‌المللی، واشنگتن دی.سی.نوامبر 2005.
13-
David McCullough, Truman, New York: Simon and Schuster, 1992, P.546.
14-
George Kennan, Memoirs: 1952 1950, Boston: Little, Brown, 1967. Pp.319-320.
15-
Walter L.Hixson, George F.Kennan: Cold War Iconoclast, New York: Couumbia University Press, 1989.p.56.
16-
Edward P.Lilly, "The Development of American psychological operations, 1945 – 1951," December 19, 1951, Box 22.p.35.Records of the Psychological Strategy Board, Harry S.Truman Library.
17-
Policy Phanning Staff to National Security Group 273, Records of the National Warfare," 4 May 1948, Record Group 273, Records of the National Security Council, NSC 10/2. National Archives and Records Administration.
18-
Peter Grose, Operation Rollback: America s Secret War Behind the Iron Curtain, Boston: Houghton Mifflin, 2000, p.98.
19-
http://www.brookings.edu/testimony/2007/1023iran.aspx.

20- سخنان دکتر امیر محبیان

جنگ نرم چیست و راه‏های مقابله با آن کدام است؟

جنگ نرم چیست و راه‏های مقابله با آن کدام است؟
کد مطلب: 2073
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۴۰
 
آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار می‌گیرد، جان انسان‌ها، تجهیزات، امکانات و بناهاست که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال می‌شود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار می‌گیرد، افکار عمومی است.
تا سال 1945 میلادی غالب جنگ‏ها "جنگ سخت" بود. پس از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب، دور جدیدی از رقابت ها میان آمریکا و شوروی سابق آغاز شد که به "جنگ سرد" مشهور شد. جنگ سرد ترکیبی از جنگ سخت و جنگ نرم بود که طی آن دو ابر قدرت در عین تهدیدهای سخت از رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز می‏کردند.  
با فروپاشی شوروی در سال 1991 میلادی و پایان جنگ سرد کارشناسان بخش جنگ در ایالات متحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که می شود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و... دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان به جنگ نرم شهرت یافت.  

جنگ نرم  
این نوع جنگ از فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه داشته و متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است.آمریکایی ها با استفده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلاب های رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد،در واقع نمونه ای از جنگ نرم است. آمریکایی ها با استفاده از قدرت نرم موفق به تغییر رژیم های سیاسی در کشورهایی چون لهستان،گرجستان، چک اسلواکی، قرقیزستان، اکراین و تاجیکستان گردید.
در تمامی این دگرگونی های سیاسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفا با تکیه بر قدرت نرم و ابزار رسانه، با تغییر در ارزش ها و الگوهای رفتاری از رژیم های سیاسی حاکم مشروعیت‏زدایی گردید و از طریق جنبش‏های مردمی و ایجاد بی ثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جابه جا شد.  

جنگ نرم در قالب‏های مختلف مثل : انقلاب مخملی ، انقلاب های رنگی (انقلاب نارنجی و...)، عملیات روانی ، جنگ رسانه‏ای، با استفاده از ابزار رسانه‏ای ( رادیو ، تلویزیون، روزنامه و امثال آن) و ... توانست نظام سیاسی بعضی از کشورها ـ مانند اوکراین و گرجستان ـ را تغییر دهد.   تعریف جنگ نرم   مفهوم جنگ نرم (Soft Warfare    ) در مقابل جنگ سخت (Warfare Hard    ) است و تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد ندارد.  
«جان کالینز» تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را عبارت از “استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود”، می داند.  
ارتش ایالات متحده آمریکا در آیین رزمی خود آن را بدین صورت تعریف نموده است: “جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد”.

با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه “قدرت نرم” نسبت می دهند. وی در سال1990 میلادی در مجله “سیاست خارجی” شماره 80 ، قدرت نرم را “توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران” تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی «پروفسور حمید مولانا» در سال1986 در کتاب “اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل” به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای در سال2004 ، تحت عنوان “قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی” منتشر نمود.  
بنابراین جنگ نرم را می توان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسانه ای که جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شکست وا می دارد. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه ای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و... از اشکال جنگ نرم است .  
به عبارت دیگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم سیاسی می توان به واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیراً به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.
در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است.   در یک تعریف کامل تر می توان گفت، جنگ نرم یک اقدام پیچیده و پنهان متشکل از عملیات های سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی توسط قدرت های بزرگ جهان برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب در کشورهای هدف است  

دلایل استفاده از جنگ نرم
انتشار مقاله مشهور «جوزف نای» نظریه‏پرداز آمریکایی تحت عنوان «قدرت نرم» power Soft  در فصلنامه آمریکایی foreign policy  در سال ۱۹۹۰ دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که براساس آن ایالات متحده به جای آن که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می کند.  
براین اساس آمریکا می توانست بجای سرمایه گذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده می شد، به سرمایه گذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم» در فصلنامه فارن پالسی در سال ۲۰۰۴ منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سال های پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود.  
در مقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیل تر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری «قدرت هوشمند» Smart power     به مورد اجرا گذارده شد.
براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک می کند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر «جین شارپ» تهیه شد، در سطح رسانه های گروهی به مفهوم «انقلاب نرم» معروف شد.  
بنابراین جنگ نرم، امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می توان با کمترین هزینه با حذف تهاجم خود قرار می دهد.  
جنگ نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد می کند، عزم و اراده ملت را از بین می برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست های نظام را تضعیف می کند، فروپاشی روانی یک ملت می تواند مقدمه ای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد.
جوزف نای قدرت نرم را شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می داند. این شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب قدرت است. بر این پایه یک کشور می تواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر، ارزش های آن را می پذیرند، از آن تبعیت می کنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاداندیشی آن قرار می گیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن می شوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی می شود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. بنابراین جنگ نرم از یکسو توانایی کسب آنچه که می خواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش می باشد ( و از سوی دیگر نشان دهنده ، تفاوت های عمده آن با جنگ سخت می باشد.  

تفاوت‏های جنگ نرم و جنگ سخت

1- حوزه تهدید نرم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، در حالی که حوزه‌ تهدید سخت امنیتی و نظامی می‌باشد؛   2- تهدیدهای نرم پیچده و محصول پردازش ذهنی نخبگان و بنابراین اندازه‌گیری آن مشکل است، در حالی که تهدیدهای سخت؛ عینی، واقعی و محسوس است و می‌توان آن را با ارائه برخی از معیارها اندازه‌گیری کرد؛  
3- روش اعمال تهدیدهای سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالی که در نرم ، از روش القاء و اقناع بهره‌گیری می‌شود. و تصرف و اشغال سرزمین است در حالی که در تهدید نرم ، هدف تاثیر‌گذاری بر انتخاب‌ها، فرآیند تصمیم‌گیری و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت سلب هویت‌های فرهنگی است؛  
4- مفهوم امنیت در رویکردهای نرم شامل امنیت ارزش‌ها و هویت‌های اجتماعی می‌شود، در حالی که این مفهوم در رویکردهای سخت به معنای نبود تهدید خارجی تلقی می‌گردد.  
5- تهدیدهای سخت، محسوس و همراه با واکنش برانگیختن است، در حالی که تهدیدهای نرم به دلیل ماهیت غیر عینی و محسوس آن، اغلب فاقد عکس‌العمل است.  
6-مرجع امنیت در حوزه تهدیدهای سخت، به طور عمده دولت‌ها هستند، در حالی که مرجع امنیت در تهدیدهای نرم محیط فروملی و فراملی (هویت‌های فروملی و جهانی) است؛  
7- کاربرد تهدید سخت در رویکرد امنیتی جدید عمدتاً مترادف با فروپاشی نظام‌های سیاسی- امنیتی مخالف یا معارض است، در حالی که کاربرد تهدید نرم در رویکردهای امنیتی جدید علیه نظام‌های سیاسی مخالف یا معارض، مترادف با فرهنگ‌سازی و نهادسازی در چارچوب اندیشه و الگوهای رفتاری نظام‌های لیبرال و دموکراسی تلقی می‌شود.  
جنگ نرم نیز همانند جنگ سخت اهداف مختلفی دارد و قاعدتا هدف غایی هر دو آنها تغییر کامل نظام سیاسی یک کشور است که البته با اهداف محدودتر هم انجام می گیرد. در حقیقت جنگ نرم و جنگ سخت یک هدف را دنبال می کنند و این وجه مشترک آنهاست، در هر صورت هدف اصلی این جنگ، اعمال فشار برای ایجاد تغییر در اصول و رفتار یک نظام و یا به طور خاص تغییر خود نظام است.

اهداف جنگ نرم

1- استحاله فرهنگی در جهت تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است.  
2- استحاله سیاسی به منظور ناکارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی ارکان آن نظام.  
3- ایجاد رعب و وحشت از مسائلی همچون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد جو بی اعتمادی و ناامنی روانی.  
4- اختلاف افکنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیه سیاسی کشور.  
5- ترویج روحیه یاس و ناامیدی به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های کشور.  
6- بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور.  
7- کاهش روحیه و کارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی.  
8- ایجاد اختلاف در سامانه های کنترلی و ارتباطی کشور هدف.  
9- تبلیغات سیاه (با هدف براندازی و آشوب) به وسیله شایعه پراکنی، پخش تصاویر مستهجن، جوسازی از راه پخش شب نامه ها و...  
10- تقویت نارضایتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی نسبت به دولت خود به طوری که در مواقع حساس این نارضایتی ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.  
11- تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل های نادرست و اغراق آمیز.  
جنگ نرم به ابزارها و امکاناتی نیازدارد تا بتواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.  

ابزارهای جنگ نرم
جنگ نرم با پشتوانه قدرت نرم انجام می گیرد. بنابراین تمامی ابزارهای حامل قدرت نرم را باید به عنوان ابزارهای جنگ نرم مورد توجه و شناسایی قرار داد. این ابزارها انتقال دهنده پیام ها با اهداف خاص هستند. در عصر ارتباطات با تنوع ابزاری برای انتقال پیام از یک نقطه به نقطه دیگر هستیم. رسانه ها شامل رادیو، تلویزیون و مطبوعات، عرصه های هنر شامل سینما، تئاتر، نقاشی، گرافیک و موسیقی، انواع سازمان های مردم نهاد و شبکه های انسانی در زمره ابزار جنگ نرم به شمار می‏آیند.  
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزار مختلفی استفاده می شود می توان گفت که به همان نسبت نیز گروه های مختلفی را مورد هدف و مبارزه قرار می دهد.  

چه افراد و تشکل‏هایی هدف جنگ نرم هستند؟  
همه افراد جامعه می‏توانند بخش های مشخصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند و البته این موضوع وابسته به هدفی است که بانی جنگ نرم آن را دنبال می کند. اقشار مورد نظر بانیان جنگ نرم بستگی به هدف آنها دارد که میان مدت است یا عمومی و با توجه به هدف اقشار را تحت نظر می گیرند اما در حالت کلی می توان گفت که گروه های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می دهند و می توانند به عنوان تصمیم گیران و تصمیم سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.  
در بعضی موارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها و اشخاص خاص و تأثیرگذار را مورد هدف قرار می دهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. مانند استفاده از قومیت های مختلف یا خواص و نخبگان فرهنگی وعلمی.  
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزارهای رسانه ای، فرهنگی و علمی استفاده می شود پوشش آن برای طبقات مختلف بیشتر و متفاوت تر است. جنگ رسانه ای می تواند توده های مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به همین شکل در جنگ علمی نخبگان را مورد هدف قرار دهد. افراد مورد نظر جنگ های نرم وابسته به هدف جنگ های نرم نیستند بلکه به دلیل اینکه در جنگ نرم ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد در نتیجه افراد بیشتری درگیر می شوند اما در جنگ سخت که تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامی است تنها گروه های نظامی (و در موارد معدودی غیر نظامیان) در طرف مقابله قرارمی گیرند.  
در جنگ نرم علاوه بر استفاده از ابزارهای رسانه های، فرهنگی و علمی برای نفوذ در طبقات و اقشار مختلف از تاکتیک های متنوعی مختلفی استفاده می شود.

تاکتیک‏های جنگ نرم
1- برچسب زدن: بر اساس این تاکتیک، رسانه ها، واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند  
2- تلطیف و تنویر: از تلطیف و تنویر (مرتبط ساختن چیزی با کلمه ای پر فضیلت) استفاده می شود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم.  
3- انتقال: انتقال یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبول تر کردن آن منتقل شود.
4. تصدیق: تصدیق یعنی اینکه شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه یا محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. تصدیق فنی رایج در تبلیغ، مبارزات سیاسی و انتخاباتی است.  
5- شایعه: شایعه در فضایی تولید می شود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذیر نباشد.  
6- کلی‏گویی: محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانه های غربی مصادره و در جامعه منتشر می شود، مورد کنکاش قرار نمی گیرد. تولیدات رسانه های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از مفاهیمی مانند جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکار گرفته می‏شوند.  
7- دروغ بزرگ: این تاکتیک قدیمی که هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار می‏گیرد.
  8- پاره حقیقت‏گویی: گاهی خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.  
9- انسانیت‏زدایی و اهریمن‏سازی: یکی از موثرترین شیوه های توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و یا سخت)، «انسانیت‏زدایی» است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، می توان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد.  
10- ارائه پیشگویی‏های فاجعه‏آمیز: در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوه های جنگ روانی (از جمله کلی‏گویی، پاره حقیقت‏گویی، اهریمن‏سازی و ...) به ارائه پیشگویی‏های مصیبت‏بار می‏پردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و بر اساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند.  
11- قطره‏چکانی: در تاکتیک قطره‏چکانی، اطلاعات و اخبار در زمان های گوناگون و به تعداد بسیار کم و به صورتی سریالی ولی نا منظم در اختیار مخاطب قرار می گیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یک بازه زمانی آن را پذیرا باشد.  
12- حذف و سانسور: در این تاکتیک سعی می شود فضایی مناسب برای سایر تاکتیک های جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینه نفوذ آن افزایش یابد. در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام می پردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات گوناگون خلق می شود.  
13- جاذبه های جنسی: استفاده از غریزه‏ی جنسی و نمادهای اروتیکال از تاکتیک‏های مهم مورد استفاده رسانه های غربی است به طوری که می توان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامه های رسانه های غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره می‏گیرند.
  14- ماساژ پیام: در ماساژ پیام، از انواع تاکتیک های گوناگون (حذف، کلی گویی، پاره حقیقت گویی، زمان بندی، قطره چکانی و...) جنگ نرم استفاده می شود تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این متد ، پیام با انواع تاکتیک ها ماساژ داده می شود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.  
15- ایجاد تفرقه و تضاد: ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع می شود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعه حامیان خود می کند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده شود.  
16- ترور شخصیت: در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمی‏توان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیک ها از جمله بزرگ نمایی، انسانیت‏زدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقت گویی و... وی را ترور شخصیت می کنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی می شوند. دشمنان انقلاب و نظام اسلامی نیز با استفاده از این تاکتیک و بهره گیری از ابزار طنز، کاریکاتور، شعر، کلیپ های کوتاه و... که عموماً از طریق اینترنت و تلفن همراه ، پخش می شود به ترور شخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجه و معتبر در نزد مردم می پردازند.  
17- تکرار: برای زنده نگه داشتن اثر یک پیام با تکرار زمان بندی شده، سعی می کنند این موضوع تا زمانی که مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند 18- توسل به ترس و ایجاد رعب: در این تاکتیک از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می شود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء می کنند که خطرات و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان ممکن کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با مشکلات و مصائب برای افراد ترسیم می کنند.
 19- مبالغه: مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده می کنند. غربی ها همواره با انعکاس مبالغه آمیز دستاوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامی های کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.
  20- مغالطه: مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه ، شخص یا محصول ارائه داد. متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یکسان می دانند. این روش ، انتخاب استدلال ها یا شواهدی است که یک نظر را تایید می کند و چشم پوشی از استدلال ها یا شواهدی که آن نظر را تائید نمی کند  .
اصول و روش‏های مقابله با جنگ نرم
اما چه کار کنیم تا بتوانیم با بهره‏ گیری از ساز و کارهای مختلف از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کنیم و یا از دامنه اثرات اجتماعی فرهنگی و سیاسی آن ها را کاست و یا از میان برد.  
برای مقابله با جنگ نرم، نخست باید ویژگی‌های این نوع جنگ را آنالیز کرده و خوب بشناسیم و بدانیم که جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوت‌هایی دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار می‌گیرد، جان انسان‌ها، تجهیزات، امکانات و بناهاست که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال می‌شود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار می‌گیرد، افکار عمومی است.  
برای دستیابی به این هدف، باید بیش از گذشته رسانه‌ها را مورد توجه قرار دهیم و افکار عمومی داخلی و جهانی را نسبت به دروغ‌پردازی رسانه‌های خارجی، آگاه کنیم.   این دو مهم فقط با تقویت رسانه‌های خودی و تلاش برای بین‌المللی کردن این رسانه‌ها، میسر است. دیپلماسی رسانه‌ای در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت تحقق می‌یابد؛ یکی مدیریت رسانه‌ها توسط سازمان‌های دیپلماتیک رسمی کشور و دیگری به صورت خودجوش و در راستای سیاست‌های کلان کشورها.   هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود. به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسه‏آفرینی‏ها» و «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» برشمریم.  

برخی راه‏های مقابله با جنگ نرم
1. گسترش دامنه و شمول فعالیت‏های فرهنگی.  
2. افزایش محصولات فرهنگی تأثیرگذار بر جامعه و جوانان.  
3. ایجاد راه‏های مشروع برای ارضاء نیازهای مردم.  
4. استفاده از دیپلماسی عمومی.  
5. استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیت‏ها: اقلیت‏های جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، مستعد مخالفت‏ورزی علیه نظام حاکم هستند و دشمنان فرامنطقه ای یکی از میدان های فعالیت خود را در کشورهایی که دارای تنوع قومیت هاست، قرار می دهند. اما زمانی که نظام مستقر با انجام راهبردهای مناسب در مناطق محروم و دور از مرکز و اختصاص بودجه های لازم در قالب طرح های توسعه همه جانبه خصوصا طرح های اشتغال زا و به کارگیری مدیریت های توانمند در این مناطق و با روحیه جهادی و بسیجی مشغول خدمت به مردم شدند، می توانند آن احساس را کم کنند یا از میان بردارند.  
6. عملیات روانی متقابل: در مقابله با جنگ نرم نبایستی منفعلانه عمل کرد. عاملان تهدید نرم از انواع تبلیغات، فنون مجاب سازی روش های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی به منزله روش های تغییر نگرش ها، باورها و ارزش های جامعه هدف استفاده می کنند. انجام تبلیغات هوشمندانه، سریع با قدرت منطق و اندیشه و احاطه ذهنی بر مخاطبان جنگ نرم می تواند یکی از روش‏های مقابله باشد.  
7. آگاهی‏بخشی عمومی.  

منبع : ابنا

مفهوم جنگ نرم-جنگ نرم علیه ایران -مقابله با جنگ نرم

مفهوم جنگ نرم-جنگ نرم علیه ایران -مقابله با جنگ نرم

برنامه های مهم فرهنگی که می توان برای مقابله با جنگ نرم در دانشگاهها تدوین نمود چیستند؟ به اعتقاد اینجانب منابع قدرت نرم در ایران ولایت فقیه اعتقاد به اسلام ناب محمدی و مکتب عاشورایی است دیگر منابع معنوی قدرت نرم در ایران چیستند؟سایت و یا منابع قوی معرفی فرمایید و یا راهکارهایی که در منابع دیگر موجودند معرفی فرمایید. التماس دعاء

در بررسی این موضوع به نظر می رسد ذکر مسائلی مرتبط با این موضوع که موجبات تبیین منطقی آن را فراهم خواهد نمود ضروری باشد.
مقدمه
جنگ نرم که در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف می باشد تا حلقه‌های فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی اجتماعی حاکم تزلزل و بی‌ثباتی تزریق کند از جمله مباحثی است که از دیر زمان،در دنیا شکل گرفته است. این موضوع ،علیه ایران از گستره و عملکرد وسیعی برخوردار می باشد چرا که دشمنان قسم خورده این آب وخاک که دست پلیدشان از منابع این مملکت بریده شده است می خواهند جامعه ما را به بن بست کشیده تا از این رهگذر به اهداف شوم خود دست یابند.
از آنجا که ایران امروزه به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و نظام بین‌الملل به قدرتی کم‌نظیر تبدیل شده است لذا از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی،دیگر نمی‌توان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی پیگیری مکانیسم‌های جنگ نرم و به کارگیری تکنیک‌های عملیات روانی با استفاده از سه راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانه‌ای و سامان‌دهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است.
راه‌اندازی پروژه جنگ نرم علیه ایران در مقطع کنونی را باید ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ سفید،ایران مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن است. در امریکا برای مقابله با این موج، نیروی واکنش سریع تشکیل شد تا:
اولاً: در قالب پروژه دموکراتیزه کردن کشورها به خنثی‌سازی نفوذ معنوی ایران در کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه بپردازد.
و ثانیاً: با القای خطرناک بودن ایران برای امنیت همسایگان اذهان عمومی از اقدامات و نقشه‌های ایالات متحده منحرف شود.
تعریف جنگ نرم
جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه،گروه و یا گروههای هدف را نشانه می‌گیرد و بدون جنگ و درگیری نظامی و گشوده شدن آتش،رقیب را به انفعال یا شکست وامی‌دارد. جنگ رایانه‌ای، اینترنتی، براندازی نرم، راه‌اندازی شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و شبکه‌سازی از مصادیق جنگ نرم هستند. (به نقل از سایت تبیان )
رهبر فرزانه انقلاب مفهومی به نام جنگ نرم را مورد توجه قرار دادند و از ضرورت نقش آفرینی دانشجویان به عنوان افسران و اساتید به عنوان فرماندهان مقابله با جنگ نرم سخن گفتند.
جنگ نرم؛ استراتژی مقابله با جمهوری اسلامی ایران
پدیده جنگ نرم که هم‌اکنون به عنوان پروژه‌ای عظیم علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تدوین است در شاخص‌هایی ماننده ایجاد نابسامانی اقتصادی، شکل دادن به نارضایتی در جامعه، تأسیس سازمان‌های غیردولتی در حجم گسترده، جنگ رسانه‌ای، عملیات روانی برای ناکارامد جلوه دادن دستگاه اداری و اجرایی دولت، تضعیف حاکمیت ایران از طریق روش‌های مدنی و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور می‌شود.
در برایند جنگ نرم، عوامل براندازی یا از زمینه‌های موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود بهره می‌برند یا به طور مجازی سعی در ایجاد نارضایتی در نزد افکارعمومی و سپس بهره‌برداری از آن دارند.
استفاده از مشکلات اقتصادی، تنوع کثرت قومی ایران، ایجاد و دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل‌های دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی، تلاش در نزدیکی به مردم تحت پوشش حمایت از حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ایجاد شبکه‌های متعدد رادیو تلویزیونی فارسی زبان حمایت از اپوزیسیون (سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد با امریکا به ایران تحت عناوین جهانگرد که در صورت نیاز، به جنبش‌های مدنی و نافرمانی‌ها بپیوندند)، تسهیل فعالیت ان.جی.اُ امریکایی در ایران، دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج برای شرکت در سمینارهای کوچک (این افراد باید از سوی مقامات امریکایی انتخاب شوند نه نهادهای ایرانی)، استفاده از سفارتخانه‌های کشورهای دیگر و به طور کلی تضعیف ستون‌های حمایتی حکومت ایران از جمله راهکارهای اجرای این استراتژی به شمار می‌آیند.
شاخصه های ناتوی فرهنگی از نظرگاه رهبری انقلاب
رهبر انقلاب در سفر به استان سمنان در تحلیلی جامع، شاخصه های ناتوی فرهنگی را به صورت ذیل بیان فرمودند:
1: ایجاد اختلاف وتفرقه در میان ملت ایران وجهان اسلام
2: جلوگیری از الگو شدن ایران در جهان اسلام ومنطقه
3: مرعوب ومنکوب کردن مسئولین ومقامات تصمیم گیرنده
4: دامن زدن به مسائل وحساسیت های قومی ومذهبی
5: القاء ناکارآمدی نظام
ایشان در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای این استان در این رابطه فرموده­اند : در مقابل پیمان ناتو که آمریکاییها در اروپا به عنوان مقابله با شوروی سابق یک مجموعه مقتدر نظامی به وجود آوردند ( اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند) حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آْورده اند . این ، بسیار چیز خطرناکی است . البته حالا هم نیست ؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است .
راههای تحقق بخشی جنگ نرم
امریکا و جریان صهیونیسم بین‌الملل برای عملیاتی ساختن جنگ نرم در قالب ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های گذشته و همچنین برای سال‌های آینده راهبردها و شیوه‌های زیر را طراحی کرده‌اند:
1: پیگیری پرونده هسته‌ای ایران و القای غیرصلح‌آمیز بودن این فناوری وتبلیغ اینکه ایرانی‌ها تلاش دارند بمب اتم بسازند که نه تنها برای امنیت و ثبات منطقه و جهان خطرناک است بلکه موجب تقویت جبهه تروریست‌ها و جریان بنیادگرایی افراطی در جهان خواهد شد.
2: سرمایه‌گذاری در رسانه‌های دیداری و شنیداری، سازمان‌های تبلیغاتی و خبری و کمپانی‌های فیلم‌سازی برای ارائه تصویری سیاه و خطرناک از جمهوری اسلامی ایران برای افکارعمومی جهان که آخرین نمونه آن ساخت و پخش فیلم ضدایرانی 300 بوده است.
3: ایجاد فضای رسانه‌ای درباره دخالت ایران در عراق، لبنان و … در نقش بزرگ‌ترین مدافع تروریسم که به عوامل ناامنی در این کشورها تسلیحات می‌رساند و آنها را آموزش نظامی می‌دهد.
4: تقویت و ایده جنبش دمکراسی به سبک امریکایی و مستمسک قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامن‌زدن به مطالبات صنفی و اجتماعی و همچنین سازمان‌دهی نارضایتی‌ها و نافرمانی به اصطلاح مدنی به وسیله مطبوعات خاکستری، احزاب و …
5: راه‌اندازی سایت‌های اینترنتی و ارائه نرم‌افزارهای جاسوسی به عوامل خود در داخل کشور تا ابعاد مختلف جنگ رسانه‌ای به شکل اثربخش‌تر طراحی و اجرا شود.
6: تلاش برای تحلیل مغرضانه از اوضاع داخلی و ایجاد فضای وحشت‌زا و موهوم از احتمال بروز جنگ.
7: سوءاستفاده تبلیغاتی از اجرای طرح‌هایی چون طرح امنیت اجتماعی به عنوان محدودکننده آزادی و حقوق زنان و نقش‌ آزادی‌های مدنی و اجتماعی.
8: ایجاد تقابل‌های سیاسی بین سران ارشد نظام اسلامی و القای اینکه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی بین چند طیف در جریان است و در نهایت فلان طیف یا فلان گروه پیروز و یا شکست می‌خورد.(به نقل از سایت عملیات روانی )
مقابله با جنگ نرم
یقینا نیل به اهدافی که می توان به تعبیر رهبری عزیز انقلاب، برای افسران جوان (دانشجویان) این میدان در نظر گرفت، بدون برنامه ریزی دقیق و مدبرانه ممکن نیست که در اینجا به برخی اشاره می شود و به نظر می رسد که دانشگاه ها نیز در این عرصه باید مرتبا در حال رصد کردن اوضاع فرهنگی بوده و در راستای بهبود برخی شاخص های این مقوله حساس،گام های بلندی بردارند.
1: تشکیل اتاق فکر
رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان طراحی نوع مبارزه را به خود دانشجویان واگذار کردند. ایشان فرمودند:« اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلى‏تان، فکرى‏تان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید»
لذاست که بررسی نوع مواجهه مطلوب با توجه به شرایط خاص هر دانشگاه می بایست از جانب فعالین آن دانشگاه هر چه سریع تر صورت پذیرد.
2: پرهیز از بسته شدن فضا
رهبر انقلاب در عین اینکه بر ضرورت مقابله با جنگ نرم تاکید دارند،درباره بحث کرسی های آزاد اندیشی
فرموده ان« د:نباید از اظهار نظر هیچ گاه بیمناک بود.این کرسی های آزاد اندیشی که ما گفتیم،در دانشگاه ها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود»
به نظر می بایست از فضای تقابلی احراز کرد و محیط آکادمیک دانشگاه را حتی الامکان به دور از جنجال و هیجانات کاذب وارد موضوع بررسی مسائل روز کشور کرد.
3:کلان نگری در طراحی راهکارها
باید در نظر گرفت که تفوق مقطعی صرف، مد نظر نیست. می بایست اهداف مواجهه، هم ارز همدیگر و با نگاهی کلان نگر دیده شود. مثلا اگر صرفا مغلوب کردن حریف هدف قرار بگیرد و حفظ آرامش محیط دانشگاه لحاظ نشود، باید پذیرفت که راه به بیراهه سپره شده است.
4: ضرورت مخاطب شناسی
به نظر، مخاطب اصلی طرح ریزی های افسران مقابله با جنگ نرم، نه سردمداران جریان مقابل که افکار عمومی دانشجویی است. افکار عمومی ای که تحت القائات غلط ممکن است قضاوت های نادرستی در خصوص مسائل کشور داشته باشد و این قضاوت با تبیین درست مسائل به راحتی قابل تغییر است. نباید در برنامه ریزی مخاطب را به اشتباه چند فرد خاص یا یک تشکل خاص قرار داد.
آسیب های مقابله با جنگ نرم
طبیعتا می تواند آسیب هایی نیز متوجه طرح ریزی های جریانات دانشجویی برای مقابله با جنگ نرم باشد. که به برخی از این آسیب ها در سخنان رهبر انقلاب اشاره می کنیم.
1: احساسی عمل کردن
اولین آسیبی که رهبر انقلاب برشمردند، برخورد احساسی با موضوع است.ایشان فرمودند:« وقتى هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها گفته‏ام، باز هم تکرار مى‏کنم؛ من معتقدم که جوان مملکت بایستى در همه میدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط.
2: برخورد سخت به جای برخورد نرم
در مقابله با جنگ نرم بیش از هر چیز باید قواعد مقابله را شناخت. قواعد مقابله نرم با قواعد مقابله سخت تفاوت دارد. مختصات مبارزه هم تفاوت دارد. در مواجهه نرم لزوما دشمن در طرف مقابل دشمن نایستاده است. ممکن است یک عنصر فریب خورده در طرف مقابل باشد. بین یک عنصر فریب خورده و دشمن تفاوت وجود دارد. از حیث نوع مقابله نیز باید راهکارهای نرم را مورد توجه قرار داد.
3: تندروی و تشدید فضای هیجانی و جنجالی
رهبر انقلاب در عین تاکید بر ضرورت برنامه ریزی و مقابله با جنگ نرم به یک مسئله مهم اشاره کردند و آن پرهیز از تندروی است. ایشان فرمودند:« شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد»
د) ناامیدی و نگاه بدبینانه
مقام معظم رهبری به ضرورت پرهیز از یأس و ناامیدی هم اشاره کردند و اصالت نگاه خوشبینانه را نه از روی توهم که از روی بصیرت دانستند. ایشان فرمودند:« شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبهه‏ى جنگ نرم، یکى‏اش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد»
اهداف مقابله با جنگ نرم
شاید در نگاه اول، سخن گفتن از اهداف بیهوده به نظر برسد، اما وقتی تبلور غفلت از این مقوله در عمل مشاهده شود،آنگاه است که اهمیت موضوع رخ نمایی می کند.حال در اینجا بر حسب مجال به برخی از این اهداف اشاره می شود.
الف:کاهش خسارات احتمالی
رهبر انقلاب در دیداری که با دانشجویان داشتند، فرجام طرح ریزی های دشمنان را شکست تلقی کردند و نقش نخبگان در این میدان را مورد توجه قرار دادند. ایشان فرمودند:« من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست می خورند؛ اما درجه‏ى بیدارى و هوشیارى من و شما میتواند در میزان خسارت و ضررى که وارد میکنند، تأثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمی توانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتى بشویم، بى‏تدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و این جور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد»
در واقع شاید نتوان صد در صد بر طرح ریزی ها فائق آمد، اما هر میزان تلاش در مواجهه با این طرح ریزی ها ضروری است و در کاهش تبعات احتمالی موثر خواهد بود؛ لذاست که نباید از کوچکترین تلاشی مضایقه کرد.
ب: جلوگیری از متزلزل شدن کار علمی در دانشگاه ها
طبیعتا درگیر و دار دعواهای سیاسی در دانشگاه ها آنچه بیش ار همه آسیب جدی می بیند، برگزاری کلاس ها و برنامه های علمی دانشگاه است. افسران جوان باید مانع این آسیب شوند. این موضوعی است که رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار دادند:« همین جا به شما بگویم، مواظب باشید توى این قضایاى سیاسى کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاه‏هاى ما، کلاسهاى ما، مراکز تحقیقاتى ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنى یکى از مسائل مهم در پیش روى شما، حفظ حرکت علمى در دانشگاه‏هاست. دشمنها خیلى دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدتى لااقل دچار تعطیلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ این برایشان یک نقطه‏ى مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسى برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید»
به این ترتیب هر گونه نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که به ایجاد تزلزل در حرکت علمی دانشگاه بیانجامد، نقض غرض محسوب خواهد شد و این نکته مهمی است که می بایست مدنظر قرار گیرد.
ج: آرام و منطقی نگه داشتن فضای دانشگاه
ایجاد بلوا و ناآرامی در دانشگاه از اهدافی است که بانیان طراحی جنگ نرم قطعا به دنبال آن هستند. جریانات دانشجویی می بایست مراقب باشند پازل جنگ نرم را تکمیل نکنند. تمام تلاش طراحان جنگ نرم این است که به گونه ای عمل کنند تا شرایط دانشگاه های کشور از کنترل خارج شود.
بنابراین هر نوع نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که فضای دانشگاه را به سمت ناآرامی سوق دهد، قطعا و یقینا نوعی تکمیل پازل جبهه مقابل به شمار خواهد آمد به به اصطلاح،آب به آسیاب دشمن خواهد ریخت.
برنامه های مراکز فرهنگی در این موضوع
بدون شک جنگ نرم از ابعادگوناگون و در قالب های مختلفی بر ما تحمیل می شود که ضرورت همکاری و برنامه ریزی تمام مراکز فرهنگی و علمی کشور بویژه حوزه های علمیه و دانشگاه ها را موجب شده است.
با توجه به آنچه مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاهها فرمودند، وزارت علوم در این راستا مسولیتی بس بزرگ داشته و می بایست مرتبا در حال برنامه ریزی در جهت مقابله با این جنگ ناپیدا بوده تا جامعه شاهد ثمرات پیروزی در این عرصه باشد.
توضیحات بیشتر پیرامون جنگ نرم:
براندازی نرم مقدمه سـخن از براندازى نرم سخنى تازه هست و نیست ! از روزگاران دور، هرگاه قدرتى قصد داشت حکومتى را براندازد، چنانچه توان نظامى این کار را نداشت و یا هزینه آن را سنگین مـى دیـد، سـعـى مـى کـرد تـا بـا روش هـاى مـخـتـلفـى غیر از حمله نظامى به هدف خویش نـائل آیـد. گـاه از روش هـاى امـنـیـتـى ، و گـاه از روش هـاى فـرهـنـگـى و تـبلیغى در عین حـال ، امـروزه بـه دلیـل پـیـشـرفـت هـاى شـگـرف بـشـرى در دانـش هـاى مختلف و پیدایش نـسـل جـدیـدى از رسـانه ها و نیز گسترش جوامع آزاد و مردم سالار، همچنین افزایش قدرت دولت هـا در مـقـابـله بـا تـهـدیـدات نـظـامـى و امـنـیـتـى ، رویکرد حکومت هاى استکبارى به براندازى نرم بیش از سابق شده است . استفاده از شیوه هاى نو در این خصوص نیز کار را چـنـان جـلوه مـى دهـد که گویى براندازى نرم ، روشى نو براى ساقط ساختن حکومت هاى مخالف قدرت هاى استکبارى است . در اهـمـیـت ایـن مطلب ، همین قدر باید گفت که امروزه خواسته مهم و راهبردى دشمنان انقلاب اسـلامـى ، تـحقق این نوع از براندازى در میهن عزیز ماست . براندازى نرم مانند موریانه هوشیارانه عمل مى کند، عجله نشان نمى دهد و از درون مى پوکاند. ملت ما که براى موفقیت انـقـلاب اسـلامـى فداکارى هاى بسیار کرده است ، نمى تواند نظاره گر فعالیت دشمنان دیـن در تـخریب ارزش هایى باشد که براى اعتلاى آنها صدها هزار شهید و جانباز تقدیم کرده است .
همه ما وظیفه شرعى و قانونى داریم تا با این پدیده مخرب برخورد کند و مـى دانـیم که شرط اول قدم این است که چنین پدیده اى را بشناسیم و بعد راه هاى مقابله بـا آن را دریـابـیـم . تـعـریـف مـفـاهـیـم ، تـاریـخـچـه ، راهـکـارهـاى بـرانـدازى نـرم ، مـراحـل ، ضـرورتها و خصوصیات براندازى نرم و چگونگى مقابله با آن مباحثى است که با تاءکید در خصوص حرکات دشمن ضد ایران اسلامى ، در این مقاله مطرح مى شوند. تعریف مفاهیم جنگ نرم اصطلاح جنگ نرم Soft Warfare که در مقابل جنگ سخت Hard Warfare مورد استفاده واقع می شود یکی از مفاهیم متداول در مکاتبات و مذاکرات استراتژیست ها، نظریه پردازان و کارشناسان علوم اجتماعی-سیاسی است. اما با وجود آنکه از این واژه در سطح گسترده و مقیاس وسیعی بهره برداری می شود، اتفاق نظری پیرامون آن وجود ندارد تا حدی که تلقی افراد، گروهها و دولت های مختلف از مفهوم جنگ روانی بسیار متفاوت است. ارتش آمریکا در مارس1955 در آیین نامه رزمی خود تعریف ویژه ای از جنگ نرم در عرصه بین المللی ارائه کرد. جنگ نرم در آیین نامه یاد شده این گونه تعریف شده است: استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیر گذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، (گروه بی طرف و یا گروه دوست) است به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد. به اعتقاد ویلیام داوتی جنگ نرم عبارت است از مجموع اقداماتی که از طرف یک کشور به منظور اثر گذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و ملتهای دیگر در جهت مطلوب و با ابزارهایی غیر از ابزار نظامی سیاسی و اقتصادی انجام می شود. اما به طور کلی می توان گفت جنگ نرم عبارت است از طراحی و بهره گیری هدفمند از تبلیغات و سایر اقدامات که هدف اصلی طراحانآن تاثیر گذاری و نفوذ در باورها، اعتقادات، عواطف و احساسات، تمایلات و رفتار ملتها و دولتهای متخاصم، بی طرف و همپیمان به منظور دستیابی به اهداف ایدئولوژیک و ملی می باشد. عملیات روانی دارای دو بعد می باشد: اول، ماهیت و منطق درونی که عبارت است از تلاش برای تاثیرگذاری بر افکار، احساسات تمایلات و نهایتا رفتار با استفاده از ارتباط اقناعی. دوم: منظور و کاربرد این تاثیر گذاری و تغییر رفتار با توجه به هر دسته از مخاطبان می باشد. با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه «قدرت نرم» نسبت می دهند.وی در سال 1990 میلادی در مجله «سیاست خارجی» شماره 80 ، قدرت نرم را «توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران» تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی پروفسور حمید مولانا در سال 1986 در کتاب «اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل» به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای در سال 2004، تحت عنوان «قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی» منتشر نمود. براندازی: بـراندازى (subversion) در اصل یک اصطلاح نظامى است که در فرهنگ واژه هاى نظامى ، چنین تعریف شده است : کـلیـه اعـمـال و فـعـالیت هاى غیر قانونى که بر ضد مصالح یک کشور انجام مى شود و هدف نهایى از آن واژگون کردن حکومت وقت مى باشد. به عبارت دیگر، عملیاتى است که بـه مـنـظـور کـاهـش مـى شـود تـا بـه تـدریـج یک رژیم براى سرنگون شدن آماده شود. براندازى یکى از شاخه هاى جنگ هاى نامنظم است . تـعـریـف اصطلاحى دیگرى از براندازى عبارت است از تغییر سیستم سیاسى یک کشور و یـا ایـجـاد تـغـیـیـر و تـحول اساسى در ارزش هاى اساسى یک نظام . این تغییر گاهى از طـریـق رفـتـارهـاى خـشـونـت آمـیـز مـثـل کـودتـا، تـرور، تـحـمـیـل جـنـگ و ... صورت مى گیرد و گاهى از طریق مسالمت آمیز و با اجراى برنامه اى حـسـاب شـده و دراز مـدت بـراى نـفـوذ در ارکـان سـیـاسـى یـک نـظـام قـابـل اجـراسـت . نـتـیـجـه هـر دو اقـدام منجر به تغییر سیستم و در نهایت براندازى خواهد شد. جـسـت و جـو در منابع مختلف ، تعریفى از براندازى نرم به دست نداد. این مفهوم را با وام گیرى از تعریف بالا مى توان چنین تعریف کرد: بـرانـدازى نـرم در اصـطـلاح به معناى اجراى برنامه اى حساب شده ، مسالمت آمیز و دراز مـدت بـراى نـفوذ در ارکان سیاسى یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسى یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول اساسى درباورهاى اصلى آن مى باشد. امـروزه از بـرانـدازى نـرم ، تـعـابـیـر مـخـتـلفـى بـه عـمـل مـى آیـد کـه هـر چـند ممکن است تفاوت هاى ظریفى داشته باشند اما باید دانست که در نـهـایت ، ماهیت و محتوا یکى است . این موارد عبارت اند از: براندازى در سکوت ، براندازى خـامـوش ، بـرانـدازى قـانـونـى ، فـروپـاشـى از درون ، انـقـلاب نـارنـجـى ، انـقـلاب گل سرخ، انقلاب رنگى ، انقلاب مخملى ، و... . هدف مشترک همه اینها، تغییر ارزش ها و در صـورت لزوم افـراد نـظـام حـاکـم با روش هاى بیش تر مسالمت آمیز و با بهره گیرى از ظرفیت هاى قانونى موجود در قوانین نظام حاکم است . . مفهوم NONVIOLENT ACTION یا اقدام بدون خشونت، مبارزه بدون خشونت، توسعه دموکراسی، براندازی دیکتاتوری، مفاهیم مردم پسند و نوسازی شده جنگ نرم و براندازی محسوب می گردد. تاریخچه جنگ روانی در اسلام با ظهور اسلام در مکه که مرکز جاهلیت عرب محسوب می‌شد، تقابلی نو در تاریخ شکل گرفت. تا زمانی که دعوت پیامبر(ص) علنی انجام نگرفته بود، جبهه کفر و شرک چندان توجهی به برنامه‌های ایشان نداشتند؛ ولی پس از دعوت آشکار، جنگ روانی نظام زر و زور نیز آغاز شد. جبهه شرک و کفر از همه ابزارها و شیوه‌های ممکن استفاده کرد تا شاید بتواند مانع پیشرفت اسلام شود. در این نوشتار، به اختصار برخی از شیوه‌های جنگ روانی در صدر اسلام را بیان می‌کنیم. 1- سحر بودن مشرکان برای بازداشتن مردم از روی آوردن به کتاب خدا، آیات قرآن را سحر می‌نامیدند. 1 2- افسانه دانستن قرآن یکی دیگر از شیوه‌های جنگ روانی جبهه‌ کفر در مبارزه با جبهه حق، افسانه دانستن قرآن است. 2 دیگر شیوه‌های جنگ روانی دشمنان اسلام عبارتند از: سخن بشر دانستن قرآن، طرح جایگزینی برای قرآن، تلاش برای انزوای پیامبر(ص)، استهزای ایشان(ص)، آزار و اذیت پیامبر(ص)، تهدید کردن یاران رسول خدا(ص) ایجاد محیط رعب و وحشت، فحاشی و هتک حرمت، تطمیع پیامبر(ص)، محاصره و تحریم اقتصادی و اجتماعی. در مقابل، پیامبر گرامی(ص) نیز به بهره‌گیری از ابزار و شیوه‌های جنگ روانی با هدف هدایت انسان‌ها به سوی سعادت پرداخت که به چند مورد اشاره می‌شود: استفاده از صدای دل‌نشین و صوت زیبای قرآن، به کار بردن اخلاق نیکو در برابر نامهربانی‌های مشرکان و کفار، بشارت‌های قرآنی برای مومنان و زندگی سعادتمند آخرت، تحریک و تشجیح مومنان، تظاهر به قدرت سپاه اسلام به وسیله آتش روشن کردن در فتح مکه، تقویت روحیه مومنان با سخنرانی، تضعیف روحیه دشمنان، دعوت به مباهله، پست خواندن اقدامات دشمنان، کوچک شمردن بت‌ها، تحقیر دشمنان پیش‌گویی‌های قرآن، وعده عذاب برای دشمن، رجزخوانی در جنگ، استفاده از اشعار حماسی، به کارگیری پرچم، تشکیل یگان‌های نظامی، رنگ کردن ریش مومنان فریب دشمن، اختلاف انداختن در صف دشمنان، فرستادن نامه به سران قبیله‌ها و کشورها، اعزام مبلغ و قاری و... . پیدایش جنگ نرم به نظر می رسد جنگ نرم و مفاهیم همسان از قبیل عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم، جنگ سفید و... قدمتی به اندازه حیات بشری دارد. نوع نگاه، زوایه دید، ارتباطات چهره به چهره و غیر کلامی ساده ترین والبته قدیمی ترین روش های عملیات روانی و جنگ نرم است. برخی، قدیمی ترین روایت پیرامون جنگ نرم را به نبرد کیدئون با ماد نسبت می دهند که در این جنگ، کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته ۱۰۰ نفره یک مشعل داشتند، به هر یک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم و ترس را در ذهن دشمن ایجاد کرد که شمار افرادش، ۱۰۰ برابر میزان واقعی است، در نتیجه توانست با فریب دادن آنها بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. کمیته خطر جاری عنوان کمیته ای است که در دهه 1970 و در اوج جنگ سرد، توسط گروهی از سناتورهای مسولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، موسسه مطالعاتی «امریکن اینترپرایز» و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون تاسیس شد. هدف از تاسیس این کمیته، خروج از بن بستی بود که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت آن زمان یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هسته ای به وجود آمده بود. به گونه ای که کارشناسان ارشد نظامی به صراحت اعلام کرده بودند، در صورت وقوع جنگ هسته ای میان دو ابرقدرت، هر دو طرف جنگ بازنده نهایی خواهند بود، چرا که تسلیحات اتمی در اختیار دو قطب بلوک شرق و غرب برای نابودی کامل موجودات زنده کره زمین برای 250 بار کفایت می کند. در میان اعضای این کمیته در دهه 70 میلادی، اسامی افرادی چون «نییوت گینگریچ» رییس سابق مجلس نمایندگان « جورج شولتز» وزیر خارجه دولت ریگان «جان لیبرمن» سناتور دموکرات «جان کیل» سناتور جمهوریخواه «جوزف شولتز» از سناتورهای برجسته آمریکایی «جیمز وولوسی» رییس اسبق سازمان جاسوسی آمریکا «جرج تنت» از مدیران برجسته سازمان سیا و مسؤول بخش خاورمیانه «جوزف بایدن» و «مایکل لدین» از عناصر افراطی یهودیان آمریکا «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه آمریکا «کنت پولاک» مدیر تحقیقات مرکز سیاست خاورمیانه ای سابان در موسسه «بروکینگز» و همچنین مدیر موسسه مطالعه خاور نزدیک وابسته به یهودیان هوادار اسراییل «مارک پالمر» از استراتژیست های آمریکایی که در کاخ سفید از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی آمریکا نام می برند و «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه کنونی آمریکا که در آن زمان قائم مقام پنتاگون در حوزه آسیای قفقاز و اتحاد جماهیر شوروی بود، دیده می شود. اعضای این کمیته با منتفی دانستن «جنگ سخت» بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را در «جنگ نرم» و «فروپاشی از درون» طراحی و به مرحله اجرا درآوردند. براساس این طرح «جنگ نرم» با اتخاذ راه کارهای «دکترین مهار»، «نبرد رسانه ای» و «ساماندهی نافرمانی مدنی» همراه گردید که این استراتژی زودتر از آنچه که تصور می شد، به ثمر نشست. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، فعالیت این کمیته برای یک دهه به حالت تعلیق درآمد و پس از وقایع 11 سپتامبر بار دیگر عناصری چون مارک پالمر، کنت پولاکف، مارتین ایندیک، ریچارد پرل، داگلاس فیث، کاندولیزا رایس و مارگ گرچت در این کمیته گرد هم آمدند تا به تجزیه و تحلیل فرصت ها و تهدیدهای فراروی دولت ایالات متحده آمریکا بپردازند.مارک پالمر از استراتژیست های معروف آمریکایی است که در دستگاه دیپلماسی آمریکا از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی ایالات متحده نام می برند. پالمر که امروزه رسانه ها از وی به عنوان چهره خبرساز یاد می کنند، در دولت نیکسون، فورد، کارتر، ریگان و بوش پدر در وزارت خارجه مشغول بکار بود و در دولت کلینتون و دوره اول بوش پدر در خارج از مجموعه دولت به طراحی ابتکارات جدید سیاست خارجی مشغول بود. وی 11 سال در شوروی، یوگسلاوی و مجارستان به عنوان دانشجو و دیپلمات زندگی کرده و در زمره متخصصین ایران و آسیای قفقاز محسوب می گردید. پالمر سالها برای رؤسای جمهور و وزرای خارجه آمریکا نطق نوشته که معروفترین آنها نطق های «هنری کسینجر» می باشد. مدیریت موسسه تحقیقاتی مرکز سیاست خاورمیانه سابان در موسسه بروکینگز و نگارش دهها مقاله و همچنین کتاب پیرامون وضعیت خاورمیانه از جمله نگارش کتاب طوفان تهدیدزا که تاثیر انکار ناپذیری در جلب حمایت عده قابل توجهی از سیاست گذاران دموکرات آمریکا در تهاجم نظامی به عراق، ایفا نمود، از دیگر بخشهای عملکرد وی در دستگاه سیاست خارجی آمریکاست. مبانی نظری انقلاب رنگی انتشار مقاله مشهورجوزف نای نظریه پرداز آمریکایی تحت عنوان قدرت نرم power Soft درفصلنامه آمریکایی foreign policy درسال 1990 دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که بر اساس آن ایالات متحده به جای آن‌که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می‌نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تاثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می‌کند. براین اساس آمریکا می‌توانست بجای سرمایه‌گذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده می‌شد، به سرمایه‌گذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم» در فصنامه فارن پالسی در سال 2004 منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سال‌های پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود. درمقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیل‌تر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکار گیری قدرت هوشمند Smart power به مورد اجرا گذارده شد. براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک می‌کند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر جین شارپ تهیه شد، در سطح رسانه‌های گروهی به مفهوم انقلاب نرم معروف شد. در واژه پردازی‌های ژورنالیستی معمول در جهان حتی حرکتهایی نظیر آنچه درمیان بودایان تبتی یا برمه‌ای انجام گرفت نیز انقلاب رنگی خوانده شد. چراکه آنها هم از نمادهای رنگی در مبارزاتشان سود جستند اگر چه به جایی نرسیدند. مصادیق در سال های پایانی جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری لخ والسا در جنبش کارگری این کشور تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی، براندازی نرم به پارادایم جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد. در این سال ها، مفاهیمی در گفتمان امنیت ملی کشورها وارد گردید که تفاوت ماهوی و شکلی عمیقی با گفتمان های پیشین داشت. زیرا آنچه که قدرت حفاظتی یا تهدیدزدایی برای امنیت ملی کشورها محسوب می شد، بیشتر از مفهوم قدرت سخت و ساز و کارهای آن مانند، قدرت نظامی، قدرت تهاجمی، قدرت تخریبی، و کیفیت جنگ افزارهای نظامی، نوع جنگ افزارها، قدرت برد و... ناشی می گردید. اما تحولات صدرالذکر نشان داد که قدرت تنها از مؤلفه های سخت ناشی نشده است و آنچه که موجب سرنگونی این دولت ها شد بعد دیگری از قدرت یعنی قدرت نرم بود. پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین و مهمترین انقلاب نرم و براندازی نرم، آمریکا را بر آن داشت تا با مطالعه و شاخص سازی از انقلاب اسلامی، مدل ضد آن را طراحی نماید. به همین دلیل با وجود لفاظی ها و اقدامات تخریبی سخت و خشن علیه جمهوری اسلامی ایران، مطالعه جنگ نرم را با شدت ادامه دادند و مؤسسات تخصصی تأسیس نمودند. از معتبرترین مؤسسات تخصصی در موضوع براندازی نرم، می توان از مؤسسه آلبرت انیشتین با مدیریت دکتر جین شارپ و معاونت رابرت هلوی و مرکز بین المللی مبارزات نرم و بنیاد بین المللی جورج سوروس نام برد. با وجود این، دشمن در نظریه پردازی ها و مکتوبات خود سعی در انکار و پنهان سازی این انقلاب بزرگ را دارد و بیشترین منابع و مصداق های جنگ نرم و براندازی نرم را به موارد زیر محدود می نماید: ۱) جنگ های نرم گاندی در هند ۲) جنگ های اندونزی، شیلی، فیلیپین ۳) نبردهای جنبش کارگری لهستان (۱۹۸۴) و از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی (عنوان جذاب براندازی نرم) یاد می نماید. این مفهوم از جنگ نرم در سه دهه گذشته با گردآوری تجارب گوناگون و انجام مطالعات بین رشته ای توسط دهها موسسه دولتی، حزبی و دانشگاهی در آمریکا تئوریزه شده و پس از عملیاتی شدن در کشورهای مختلف، بازخور آن را وارد پروژه نموده و اصلاحات جدید را اعمال می کنند انقلاب مشروطه در تـاریـخ مـعـاصـر جـهـان ، نـمونه هاى مختلفى از براندازى نرم رخ داده است . تلاش ‍ انگلیس و عوامل وابسته آن براى ایجاد انحراف در نهضت مشروطیت ایران از جمله این نمونه هـاسـت . در جـریـان ایـن نـهـضت تلاش شد تا به کمک فعالیت هایى مانند نفوذ در سطوح بالاى نهضت ، ایجاد بدبینى و دو دستگى ، تحریک مشروطیت از مسیر واقعى خود که ایجاد عـدالت بـراى مـردم بود، دور افتد و در مسیرى قرار گیرد که بر اثر شدت گرانى ها، قـحـطـى هـا و هـرج و مـرج ، زمـیـنـه بـراى کـودتـاى دیکتاتورى به نام رضا خان فراهم گردد.172 در نـهـضـت مـلى شـدن صـنـعـت نـفت نیز شاهدیم که برخى سازمان هاى جاسوسى غربى ، مستقیم یا غیر مستقیم با برخى روزنامه ها تماس برقرار مى کنند و آن ها را در مسیر اهداف بـرانـدازانـه خـود ضـد دولت مـصـدق هـدایـت مـى کـنـنـد وسـرانـجام با کودتایى مشابه براندازى نرم آن را ساقط مى کنند. در این باره ، مقام معظم رهبرى چنین مى فرماید: اخـیـرا سـازمـان سـیـا، اسـنـاد خـود را دربـاره نـقـش سـیـا در مـطـبـوعـات ایـران ، قـبـل از کـودتـاى 28 مـرداد، مـنـتـشـر کـرده است که این نشان مى دهد برخى روزنامه ها با پول ، هدایت و تغذیه سیا زمینه ساز کودتاى 28 مرداد [1332] بوده اند. (9 / 12 / 79) یـادآور مـى شـود کـودتـاى فـوق از نوع کودتاهاى رایج جهان نبود که توسط عده اى از نـظـامـیـان انـجـام مـى شـود. بلکه نمونه بارزى از براندازى نرم بود که با تظاهرات افرادى انجام شدکه عده اى از آنان ، از اشرار و اوباش به حساب مى آمدند. نمونه تازه ترى از براندازى نرم را در اتحاد جماهیر شوروى سوسیالیستى سابق مى توان دید. دشمن این براندازى را با موفقیت انجام داد و به همین علّت ، هیچ دلیلى ندارد آن شـگـردهـا را در باره ما تکرار نکند. در این باره ، گفتنى است دولت آمریکا در دهه 1970 بـراى مـقـابـله بـا خـطـر شـوروى ((کـمـیـتـه خـطـر جـارى )) را تاءسیس کرد. گروهى از سـنـاتـورهـاى آمـریکایى ، مسئولان ارشد وزارت خارجه ، اساتید برجسته علوم سیاسى ، موسسه مطالعاتى ((امریکن اینترپرایز)) و گروهى از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون اعضاى این کمیته را تشکیل مى دهند. کـمـیـته خطر جارى براى مقابله با شوروى سابق ، طرح براندازى نرم و فروپاشى از درون را پیشنهاد دادند که به دلیل فقدان معنویت و غفلت از خداى بزرگ در شوروى سابق نـتـیـجـه داد و مـنـجر به فروپاشى این ابرقدرت شد. طرح اینان سه راهکار عمده داشت : ((دکـتـرین مهار))، ((نبرد رسانه اى )) و ((ساماندهى نافرمانى)) مقام معظم رهبرى با ارائه یـک تـحـلیـل جـامـع و عـلمى از روند حوادثى که منجر به فروپاشى شوروى سابق شد،شگردهاى آمریکا و غرب را چنین برشمردند: ـ تـعـریـف فـراوان از گـوربـاچـف کـه نـداى اصـلاحـات را سـر داده بـود بـراى جـذب و اغفال او که مؤ ثر واقع شد و او فریب خورد؛ -حمایت غرب از دگر اندیشان و منتقدان به وضع موجود؛ ـ ورود تدریجى نمادهاى فرهنگ غرب مانند ساندویچ مک دونالد؛ ـ ورود یـک عـنـصر تندرو به نام یلتسین که مرتب مى گفت سرعت اصلاحات را باید بالا برد و حمایت شدید غربى ها از او؛ ـ موافقت گورباچف با برگزارى انتخابات در روسیه و برنده شدن یلتسین ؛ ـ شـروع بـه کـار یـلتـسـیـن در 24 / 3 / 1370 و فـروپـاشـى اتـحـاد شـوروى در اوایل دیماه همان سال ؛ ـ ترتیب یک کودتاى مشکوک که طى آن یلتسین با شجاعت نمایشى در برابر دوربین هاى تلویزیونى ، این کودتا راخنثى کرد؛ ـ درخـواسـت اسـتـقلال پیاپى جمهورى هاى اتحاد شوروى که با موافقت یلتسین و مخالفت گورباچف رو به رو مى شداما در نهایت ، یلتسین حرف خود را به کرسى مى نشاند؛ ـ زمـزمه تدریجى کناره گیرى گورباچف ، انحلال حزب کمونیست و اعلام شکست مارکسیسم (3) مقام معظم رهبرى در ادامه تحلیل خود، چنین نتیجه مى گیرند: ایـن طـرح مـوفـق امـریـکـا در شـوروى بـود، یـعـنـى یـک ابـرقـدرت را بـا یـک طرح کاملا هـوشـمـندانه ، با صرف مقدارى پول ، با خریدن برخى اشخاص و با به کار گرفتن رسانه هاى تبلیغى ، توانستند طى یک طراحى سه ، چهار ساله و یک نتیجه گیرى شش ، هفت ماهه بکلى منهدم کنند و از بین ببرند! (19 / 4 / 1379) جنگ روانی امریکا بر ضد ایران در دوران جنگ تحمیلی وقوع انقلاب اسلامی ایران در فوریه 1979 مبانی فلسفی و بنیادین جدیدی را در فضایی که منبعث از تعارضات ایدئولوژیک و متصلب دو ارودگاه سوسیالیزم و کاپیتالیسم بود، پدید آورد. در واقع آنچه که موجب نگرانی عمیق قدرت های برتر جهان می شد، تسری الگوی الهام بخش انقلاب ایران در سپهر همگانی (خصوصاً کشورهای منطقه خاورمیانه) بود. منطقه خاورمیانه در حقیقت آوردگاه اصلی شرق و غرب جهت سیطره بلا منازع بر آن بود و ظهور انقلاب ایران تهدیدی جدی برای مشروعیت حضور آنان محسوب می شد تا جایی که دیوید اوئن وزیر خارجه اسبق انگلیس در همین راستا می گوید: «ما امیدواریم با وارد کردن ایران در جنگی فرسایشی و تبلیغاتی پردامنه بر ضد آن، انرژی ساطع شده از انقلاب ایران مصرف، و از بین برود.» بدین سان انقلاب نوپای ایران با تحمیل جنگی وسیع و پر دامنه از سوی قدرت های بزرگ وارد مرحله ای جدید شد. آنچه که این جنگ را از سایر جنگ های قرن بیستم متمایز می کرد همکاری راهبردی قدرت های متخاصم شرق و غرب در مهار و کنترل انقلاب ایران بود. از این منظر نوع و میزان همکاری ایالات متحده امریکا و شوروی سابق با دولت متجاوز عراق از دو بعد سخت افزاری (حمایت همه جانبه تسلیحاتی و لجستیک اعطای وام های بلا عوض و کم بهره) و نرم افزاری (تبلیغات وسیع و پردامنه در قالب جنگ روانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران) قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است. جنگ روانی برخلاف جنگ های دیگر که از قدرت نظامی استفاده می کند از قدرت شرطی امتناع کننده یا نامرئی برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطبان استفاده می کند. در این جنگ ابزارهای نظامی بیشتر جنبه صوری و ظاهری را در تکمیل جنگ روانی دارند و قدرت اصلی در فعالیت های تبلیغاتی نهفته است. «تدی روزولت» سیاستمدار کهنه کار امریکا می گوید: «رهبران امریکا همیشه باید با لبخند سخن بگویند ولی یک چماق بزرگ هم به همراه داشته باشند» با این بسترسازی مفهومی اولین موضع گیری ها و تبلیغات روانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران از فردای شکل گیری انقلاب آغاز شد. «هنری کسینجر، نظریه پرداز معروف امریکایی در همان اوایل انقلاب و با هدف ترساندن کشورهای عرب منطقه از بازتاب های انقلاب ایران می گوید: «کشورهای عرب منطقه به خوبی به یاد داشته باشند که خطر انقلاب اسلامی ایران به مراتب جدی تر و مهم تر از تهدید شوروی است. بنابراین رهبران عرب نباید از رساندن هر گونه کمکی به صدام دریغ کنند.» در همین راستا تشکیل شورای همکاری خلیج فارس موسوم به G.C.C در سال 1981 با هدف حمایت همه جانبه از عراق در جنگ تحمیلی به خوبی قابل تبیین و بررسی است.از سوی دیگر تأثیر فشارهای روانی امریکا و متحدانش بر سازمان ها و نهادهای بین المللی است. ایالات متحده به رغم گذشت 22 ماه از تجاوز عراق به خاک ایران با انواع کارشکنی ها، از صدور هر گونه قطعنامه ای در شورای امنیت بر ضد عراق خودداری کرد این وضعیت با آشکار شدن علائم پیروزی ایران و شکست احتمالی عراق پس از عملیات های فتح المبین و فتح خرمشهر تغییر کرد، و این بار با فشار امریکا قطعنامه هایی برای توقف جنگ و آتش بس میان ایران و عراق صادر گردید. «مارتین ایندیک» سفیر سابق امریکا در اسراییل درباره سیاست های کشورش در حمایت از صدام می گوید: «زمانی که ایرانی ها به او حمله ور شدند، دچار نگرانی شدیم، بنابراین ضمن کمک به صدام با فشار بر شورای امنیت قطعنامه هایی را برای توقف جنگ و بازسازی ارتش عراق صادر کردیم.» دیوید نیوتن سفیر سابق امریکا در عراق نیز می گوید: «امریکا بسیار مشتاق بود که صدام در جنگ با ایران شکست نخورد ما بیشترین تلاش را کردیم تا از سقوط نیروهای عراق جلوگیری کنیم بزرگترین کمک ما به بغداد، فشار سیاسی و تبلیغاتی بر ایران بود تا این کشور را مجبور کنیم که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را برای پایان دادن به جنگ بپذیرد.» در واقع ایالات متحده پس از شکست های پی در پی عراق در جنگ و عقب نشینی نیروهای این کشور از خاک ایران سعی کرد چهره متجاوز صدام را به صلح طلب تغییر دهد و از این رهگذر علت اصلی ادامه جنگ در منطقه را مواضع ایران معرفی کند. نکته ظریفی را که می توان در مقایسه تطبیقی تجاوز عراق به ایران و نیز عراق به کویت مورد توجه قرار داد این مسئله است که تجاوز عراق به ایران پس از گذشت10 سال از جنگ یعنی در سال 1370 توسط دبیرکل سازمان ملل اعلام شد در حالی که در همان روز اول حمله عراق به کویت، شورای امنیت با صدور قطعنامه ای عراق را متجاوز دانست و جالب این که درست 40 روز بعد طی قطعنامه ای مجوز حمله نظامی به نیروهای اشغالگر عراق را صادر کرد. «مایکل گنون» حقوقدان برجسته در جمله ای تأمل برانگیز می گوید: «در جنگ عراق بر ضد ایران کلکسیونی از نقض ماهوی قواعد آمره حقوق بین الملل که تخطی از آنها اجتناب ناپذیر است رخ داد.» در یک جمع بندی از مباحث فوق می توان نتیجه گرفت که: در خلال 25 سال گذشته ایالات متحده با انواع ترفندها و راهبردهای مختلف سعی داشته است تا چهره انقلاب ایران را مخدوش جلوه دهد ولی نکته جالب توجه این است که از سال 1979 تاکنون هر 5 رییس جمهور امریکا از کارتر گرفته تا جرج دبلیو بوش، مهم ترین اولویت سیاست خارجی خود را مهار و کنترل انقلاب اسلامی و الگوی الهام بخشی آن قرار دادند لیکن تاکنون هر 5 رییس جمهور که داعیه قدرت مسلط و هژمونیک بر جهان دارند در برخورد با ایران شکست خورده اند. در واقع پیش از آن که جنگ روانی بر ضد ایران منجر به اضمحلال و فروپاشی جمهوری اسلامی شود منجر به آشفتگی روانی و راهبردی دولت مردان امریکایی شده است. به تعبیری پاشنه آشیل هر 5 رییس جمهور، چگونگی برخورد با ایران بوده است. رؤسای جمهور امریکا یکی پس از دیگری با این ادعا که دولت قبلی در مهار ایران ناتوان است به قدرت رسیده اند، اما این دور باطل همچنان ادامه دارد و ملت ایران با تجربیاتی ارزنده از نحوه دفع ترفندها و شیوه های تبلیغاتی، همواره عرصه را به تصمیم گیران کاخ سفید تنگ کرده است. برخی از نمونه های جنگ روانی علیه ایران در طول سال 1385، برخی از مهمترین سناریوهایی که به طور همزمان و به منظور اعمال جنگ روانی علیه ایران صورت گرفت عبارت بودند از: • سناریوی تهدید آمیزبودن ایران برای ملل جهان و این که دستیابی ایران به انرژی هسته ای تهدیدی برای همه کشورهای جهان است. • سناریوی ارعاب و تهدید ایران با انتشار محتوای بالای رسانه ای در خصوص امکان حمله آمریکا و یا اسرائیل به ایران • سناریوی تشویق ایران به مذاکره مستقیم با آمریکا • سناریوی دشمن سازی از ایران برای اعراب و ترغیب ملل عرب و مسلمانان برای مقابله با ایران • محک زدن ایران به شیوه های مختلف، به منظور دریافت این نکته که آیا ایران به خواست 5+1 درمورد برنامه هسته ای اش تن می دهد یا خیر؟ • سناریوی هالوکاست و پیگیری سناریوی تهدید آمیزبودن اندیشه دولت ایران برای ملل جهان حتی فارغ از دستیابی این کشور به انرژی هسته ای • سناریو اتصال برنامه هسته ای ایران به کره شمالی و بهره گیری ایران از عملکرد هسته ای کره شمالی به نفع پرونده هسته ای خود • سناریوی هلال شیعی • سناریوی تهدید سنی ها با گسترش تعداد و نفوذ شیعیان در منطقه تحت حمایت ایران - مرور برخی سناریوهای جنگ لبنان: • انتخاب تیتر واحد « بحران خاورمیانه » به « جای بحران لبنان »، به عنوان تیتر کلی و هدایت گر مجموعه گزارشها، اخبار و تحلیلهای مرتبط با جنگ در لبنان و اسرائیل و تکرار آن به صورت زیرنویس هنگامی که خبر مرتبط با آن منتشر می شد، خود نشانی از طراحی و ساخت سناریویی با عنوان مورد نظر و گسترش بحران به کل منطقه را داشت. • سناریوی دیگری که آمریکاییها در راستای طرح خاورمیانه بزرگ با بهره گیری از بحران لبنان توسط رسانه های خود دنبال کردند، این بود که غرب از حفظ خاورمیانه به عنوان جایگاهی برای اعراب و نه یک امپراطوری مذهبی برای ایران حمایت می کند. زمینه سازی برای این سناریو نیز با طرح تیترهای عمده و بزرگ در رسانه های مطرح با عنوان ایران به دنبال کسب قدرت برتر در خاورمیانه دنبال می شود. • ایجاد ارتباط مستقیم بین پرونده هسته ای ایران و بحران لبنان؛ اغلب تحلیلهای رسانه ای آمریکا و اسرائیل حول این مطلب ارائه می شدند که جمهوری اسلامی ایران برای منحرف کردن توجه سران هشت کشور صنعتی جهان از برنامه هسته‌ای خود، حزب‌الله لبنان را برای آغاز جنگ با اسراییل تحریک کرده است. • رسانه های آمریکا و اسرائیل، حزب الله لبنان را به عنوان نمونه کوچکی از تهدید ایران برای صلح جهانی ترسیم می کردند و چنین تحلیل می کردند که در صورت مجهز شدن ایران به بمب هسته ای، حمایت هسته ای این کشور از تروریسم جهانی چه فجایعی که به بار نخواهد آورد.تـازه تـر از ایـن مـوارد، انقلاب هاى رنگینى بود که توسط آمریکا و اغلب با پشتیبانى بنیاد جامعه باز جرج سوروس ثروتمند مشهور و صهیونیست آمریکایى انجام شد.او روى کـانـدیـداى خـاصـى بـراى انـتـخـابـات ریـاسـت جمهورى سرمایه گذارى عده اى از مـتـخصصان تبلیغات انتخاباتى از غرب هم اجیر مى شدند تا به کاندیداى مورد نظر او کـمـک کـنـنـد. کـانـدیـداهـاى رقـیـبـى کـه مـمـکـن بـود بـا حـرف یـا پـول کـنـار رونـد، کـنـار گـذاشـتـه مى شدند و براى تحمیق مردم آن کشور، از کاندیداى مـطـلوب غـرب مـى خـواسـتـنـد در صورت لزوم ضد آمریکا هم حرف بزند و با تمام وجود کارى کند تا راءى بیاورد. از سوى دیگر، عده اى از جوانان محلى را سازماندهى مى کردند و بـه واسـطـه اروپـایـى هـا بـرایـشـان آمـوزش و حـقـوق هـم قرار مى دادند تا بر صحت انتخاباتنظارت کنند. به این ترتیب کاندیداى مورد نظر با سرمایه هاى کلان غرب و با تبلیغات فراوان در برخى کشورها موفق مى شد راءى بیاورد و اگر نظام حاکم نتیجه انـتـخـابـات را زیـر سؤ ال مى برد با یک تظاهرات گسترده مردمى ! و حمایت رسانه اى غـرب قـدرت را در دسـت مـى گـرفـت بعد از دوم خرداد 1376 و حاکمیت تدریجی اصلاح طلبان بر بخش های اعظیم دستگاه های اجرایی و تقنینی، پروژه نرم افزاری همان گونه که توصیه شده بود، مورد توجه عناصر ضد انقلاب و اصلاح طلبان افراطی قرار گرفت و در حد امکان تلاش شده بود که با توجه به شرایط و موقعیت های خاص ملی، سیاسی و ایدئولوژیکی ملت ما، همان گونه که مورد تأکید و توصیه «شارپ» در جای جای این کتاب بود، این روش ها گزینش شده و به مرحله اجرادرآید. شارپ در یکی از مصاحبه های خود ضمن تاکید بر این که، دولت ایالات متحده آمریکا بایستی بودجه ای را برای حمایت از چنین اقداماتی در ایران اختصاص دهد، در خصوص میزان تأثیرگذاری این کتاب در فرآیند تحولات سال های اخیر می گوید: «کار ما اثر بسیار مهمی در ایران داشته است. البته متاسفانه هنوز حرکتی کاملاً موفقیت آمیز نداشته است. . . این کار خطرناکی است. ولی مردم به اندازه کافی شجاع بودند که این امور را انجام دهند. »دولت مردان و سیاستمداران آمریکا نیز در راستای این سیاست، حمایت مالی از عاملین این نوع اقدامات را اجتناب ناپذیر می دانستند. «جوزف بایدن»، سناتور و رییس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، در یکی از سخنرانی های خود می گوید: «دولت بوش باید به تمامی سازمان های غیر دولتی آمریکایی اجازه بدهد که به گروه های ایرانی مرتبط با جامعه مدنی، حقوق بشر، فرهنگی و خواهان دموکراسی کمک مالی کنند» متعاقب این اظهارات، در بیست و پنجم دی ماه 1381 (15 ژانویه 2003) کمیسیون بودجه سنای آمریکا مبلغ 10 میلیون دلار را به این امر اختصاص می دهد.در سخنان «میچ مک کانال» سناتور جمهوری خواه آمریکا نیز، دکترین «جنگ نرم و مبارزه بدون خشونت»، یکی از دلایل اختصاص این بودجه ذکر می شود. وی در یکی از سخنان خود خطاب به رییس مجلس سنا می گوید: «آقای رییس، هم اکنون زمینه های تغییر سیاسی و اقتصادی در ایران وجود دارد. وظیفه ما این است که بفهمیم چگونه از این موقعیت استفاده کنیم. به نظر من حمایت مالی از فعالیت های مفید زیر بجاست. حمایت مالی از برنامه های رادیو تلویزیونی ایرانی، حمایت مالی از چاپ نشریات سیاسی ایرانی، حمایت مالی از ایجاد سایت های اینترنتی، حمایت مالی ازاشاعه اطلاعاتی درباره دمکراسی، روش های مبارزه بدون خشونت و سکولاریزم» پروژه دلتا سیاست جنگ نرم، هر روز که می گذرد، در آمریکا طرفداران بیشتری پیدا می کند. سیاستمداران و دولت مردان آمریکا نیز در جدیدترین بررسی ها و مطالعات خود، رویکرد جدی به جنگ نرم را در مواجهه با نظام جمهوری اسلامی مورد توجه قرار داده اند. «کمیته خطر جاری» The committee on the present danger که اعضای آن را برجسته ترین عناصر سیاسی و نظامی آمریکا تشکیل می دهند، در جدیدترین تصمیم خود در مهرماه 1384 با توجه به استحکام نظام جمهوری اسلامی و شکست دهها استراتژی در مقابل ملت ایران در طول سال های گذشته، جنگ سخت را بی فایده دانسته و خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژه نرم افزاری «براندازی از درون» شدند. «مارک پالمر»، از اعضای برجسته این کمیته و چهره بانفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا، اخیراً در گفتگویی با «دبوراه سولومود»، خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، صراحتاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام نموده است: «ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیّت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین الملل به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمی توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد»در گزارش کمیته خطر جاری که توسط مارک پالمر جمع بندی و تدوین شد، براندازی نظام جمهوری اسلامی با تمرکز فعالیت ها بر روی سه محور دکترین مهار، نبرد رسانه ای و ساماندهی نافرمانی مدنی، مورد تاکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل سیاسی با توجه به تجارب تدوین کنندگان این گزارش و تاثیر تصمیمات این کمیته بر سیاست های دولت آمریکا معتقدند که این گزارش حتی اگر به دستورالعمل اجرایی تبدیل نشود، یقیناً سیاست خارجی آمریکا در آینده از روح کلی آن، الهام خواهدگرفت. گزارش کمیته خطر جاری این گزارش که با عنوان «ایران و آمریکا، رهیافت جدید» تنظیم شده است، دارای پانزده محور کلی به ترتیب زیر است: 1. این کشور علاوه بر برنامه هسته ای اش، با حمایت گروه هایی چون حزب الله، حماس و جهاد اسلامی و گروه هایی در عراق، مانع تحقق منافع آمریکا در منطقه می شود. از سویی دیگر ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش می دهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، استفاده از ضعف سیاست های اقتصادی و اختلافات درونی ایران است. 2. ایران باید در صدر برنامه سیاست خارجی آمریکا در چهار سال آینده برود. واشنگتن اکنون به رویکرد جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درس های گذشته مورد بازبینی قرار گیرد، درس هایی که از فروپاشی بلوک شرق به یادگار مانده است و همچنین درس هایی که در تغییر حکومت ها در کشورهایی مثل شیلی یا اندونزی گرفته شد. 3. دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیر دولتی و صنفی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است. 4. باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید یکی از بلند پایه ترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک، در این سیاست جدید در مقابل ایران انتخاب و معرفی کنیم. این فرد می تواند یکی ازکنسول های وزارت خارجه باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تاکید قرار داد. از این طریق می توانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم. 5. باید شبکه های متعدد رادیو تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیام های خود را با پیشرفته ترین تکنولوژی های روز، به دست مردم ایران برسانیم. 6 . اگر قرار است گفتگو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات با نفوذ ایرانی و آنها که قدرت واقعی و کافی برای تصمیم گیری ها دارند، انجام شود، همچون مقامات مورد وثوق و تایید رهبری ایران. باید دانست در این باره دیگران در ایران چنین قدرتی ندارند. 7. درباره فعالیت هسته ای ایران، باید با احتیاط و دور اندیشی و چند جانبه عمل کرد. باید فشارها را بر ایران بیشتر کرد و در صورت استنکاف ایران، پرونده این کشور را به شورای امنیت فرستاد. اگر چه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان به گونه ای است که ایران داوطلبانه از فعالیت ها و برنامه هسته ای خود چشم پوشی کند. 8. حمایت از اپوزیسیون هم می تواند از عوامل موثر بر تغییر رژیم ایران باشد. سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد ایالات متحده به ایران، راه دیگری در این رویکرد است. این افراد می توانند به عنوان جهانگرد وارد ایران شوند و در صورت نیاز به جنبش های مدنی و نافرمانی ها بپیوندند. 9. باید فعالیت NGOهای آمریکایی را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج، برای شرکت در سمینارهای کوچک هم، اقدام مهمی است. این کار در صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است. این افراد باید از سوی مقامات آمریکایی انتخاب شوند، نه نهادهای ایرانی. 10. سفارتخانه های کشورهای دیگر هم می توانند در تهران برای ما موثر باشند. حضور در جلسات محاکمه، درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی، کمک مالی به خانواده های زندانیان و گروه های مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراض ها، از جمله این راه های تاثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام «آزادی ایران» را بررسی کند تا از طریق آن حمایت کافی از آن را به عمل آورد. 11. تضعیف ستون های حمایتی حکومت ایران که همانا سرویس های امنیتی و نظامی این کشور می باشند، باید در دستور کار قرار گیرند. 12. سرویس های امنیتی و قضایی آمریکا و متحدانش باید در همکاری با سازمان های حقوق بشر به جمع آوری مدارک و شواهدی در متهم کردن مسئولین ایرانی به موارد شبیه میکونوس اقدام کنند. 13.گفتگو با دولت ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات ایرانی و بحث و گفتگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم. 14. باید رهبران روحانی ایران را که در راس قدرت هستند، وادار کرد از قدرت سیاسی به صورت مسالمت آمیز کناره بگیرند. 15. باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی و یا بطور کلی آن را حذف کرد. تاکتیک های جنگ روانی - اهداف جنگ روانی در تدوین یک جریان خبری با استفاده از اصول جنگ روانی آنچه لازم است در ابتدا مورد توجه قرار گیرد اهداف جنگ روانی است. که عبارتند از : • از بین بردن امید نزد مخاطبان، کشور و یا جناح مقابل • بی اعتمادی نسبت به رهبران کشور یا جناح مقابل • شکاف در بین جامعه مخاطب این نوع جنگ، در واقع جنگ علیه عقل دشمن اعلام می‌شود و نه به منظور دربندکشیدن بدن او . - مهترین ابزارهای جنگ روانی تلویزیونها: • تلویزیونهای عادی • تلویزیونهای خبری • تلویزیونهای ویژه – منطقه ای رادیوها: • رادیوهای عادی • رادیوهای ویژه خبرگزاریها: • استفاده مستقیم • استفاده غیر مستقیم مطبوعات: • مطبوعات ملی • مطبوعات فراملی سایتهای خبری: • سایتهای ویژه • پست الکترونیک -مهمترین مخاطبان جنگ روانی نیز عبارتند از: • مردم • احزاب • سیاستمداران • گروهها، سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی • دولتها • سازمانهای بین المللی. - راهبردهای اساسی جنگ روانی طراحان جنگ روانی ، نبرد خود را بر تبلیغات استوار کرده‌اند . هدف آنها تاثیرگذاری بر عقاید افراد و یا جامعه موردنظر می‌باشد . امروزه در ادبیات جنگ روانی واژه تبلیغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ روانی از همه تاکتیکهایی که یک عامل تبلیغاتی و یا یک پروپاگاندا اجنت انجام می‌دهد، بهره می برد . این عوامل سعی می‌کنند افکار عمومی طرف مقابل را به تسخیر کشانده و از شیوه‌های زیر حداکثر استفاده را بنمایند . مدیران و طراحان خبری پیش از هر چیز ، باید مخاطب خود را به خوبی مورد شناسایی قرار داده و از طریق روشهای روانشناسی اجتماعی ، میزان تاثیری را که هر یک از تاکتیکهای جنگ روانی می توانند ایفا کنند را پیدا نمایند . تاکتیکهای جنگ روانی بسیارند و متناسب با شرایط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند. - برخی از مهمترین تاکتیکهای جنگ روانی سانسور Censorship سانسور عبارت است از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهیها ، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران است . این حذف عمدی می‌تواند به دو شکل صورت پذیرد . سانسور در ساده‌ترین معنی‌اش ، رسیدگی و آزمایش پیامهای کثیرالانتشار توسط اولیای امور به جهت بازداشت موادی است که از نظر آنان نامطلوب است . این شکل سانسور ، همان ایجاد مانع قبلی یا عملی جهت جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب است که مثلا می‌تواند شامل حذف واژه‌ها ،عبارات یا جملاتی خاص ، توسط سانسورگر باشد . اما سانسور در شکل گسترده‌ترش ، می‌تواند دربرگیرنده هر نوع تلاشی جهت تضعیف یا جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخی از اولیای امور باشد . بدین‌ترتیب ، ممکن است دولتی جلوی انتشار اطلاعات یا اخباری را که می‌تواند بازتابی مخالف یا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد ، بگیرد یا ممکن است دولت مذکور اقدام به صدور مجوزهایی کند که از این راه انتشار مواد نامطلوب را دچار مشکل یا فترت سازد . از طرف دیگر ، ممکن است اولیای امور اقدامی تنبیهی نیز بر علیه خاطیان درپیش گیرند . بدین‌منظور که مطمئن شوند خاطیان ، دیگر دست به خلاف نخواهند زد و نیز دیگران را از انتشار مواد دارای ایراد ، برحذر دارند .به این ترتیب می‌شود برخی از روزنامه‌ها یا مجلات را از امکانات چاپی محروم کرد ، مالیاتهای سنگین یا موانع اقتصادی دیگر را اعمال کرد ، سردبیران را به زندان انداخت یا جواز کار فعالیتهای رادیو – تلویزیونی را لغو کرد . دولتهای مستبد و خودکامه از سانسور برای ابقاء قدرت خویش بهره‌برداری می‌کنند . اما دولتهای آزادمنش به علت سنتهای موجود حاکی از انزجار نسبت به سانسور باید به روشهای دیگری جهت ابقاء خود متوسل شوند ( روشهایی مانند تلاش برای جلب حمایت صادقانه رسانه‌های متنفذ ، یا ارجاع مستقیم مشکل خود به مردم ) . سانسور در ایالات متحده بیشتر در سطح محلی مشاهده شده است . در این سطح،تا به حال اقدامات بسیاری به منظور جلوگیری از اهانت و قبیح‌پردازی ( به ادعای سانسورگران ) در مواد و موضوعات چاپی و فیلمهای سینمایی صورت گرفته است . اخبار کنترل شده : شکل خفیفی از سانسور نیز که اخبار کنترل شده نام گرفته ، وجود دارد . در اخبار کنترل‌شده ، توزیع اطلاعات به طریقی است که حافظ حداکثر منافع توزیع‌کننده باشد . دولتها ، اصناف و دیگر دیوان‌سالاریها ، غالب اوقات در کنترل اخبار مقصر قلمداد می‌شوند .سانسور برون‌قانونی : سانسور برون‌قانونی سانسوری است که خارج از کنترل قانون یا قدرت قانونی باشد. چنین سانسوری می‌تواند داوطلبانه باشد . مثل وقتی که سردبیری ، عبارت یا واژه‌ای را از دست‌نوشته خود حذف می‌کند چرا که احساس می‌کند از ذوق سلیم به دور است یا کتابداری که کتابی را از دور خارج می‌کند ، بدین علت که به نظر او قبیح و اهانت‌آمیز است و وی مطالب قبیح و اهانت‌آمیز را دوست ندارد . از یک لحاظ سانسور برون قانونی می‌تواند غیر داوطلبانه باشد مانند وقتی که سانسور خود پاسخی به فشارهای اقتصادی ، سیاسی یا فشارهای دیگری از این قبیل است . مثلا یک ایستگاه رادیو – تلویزیونی ممکن است انتقاد از مقامات دولتی را به علت تهدیدهای واقعی یا احتمالی ، از جانب آن مقامات درخصوص تمدید مجوز مسکوت گذارد . تحریف Disortion یکی از رایجترین شیوه‌های پوشش‌ خبری و مطبوعاتی ، تغییر متن پیام به شیوه‌های مختلف از طریق دستکاری خبر است . در مسئله تحریف سه پدیده به چشم می‌خورد که عبارتند از : تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب . یک خبر در حین انتقال از شخصی به شخص دیگر به تدریج کوچکتر از گذشته ، قابل فهم‌تر و از نظر بازگو کردن ، ساده‌تر می‌شود . در حین فرایند انتقال متوالی بسیاری از جزییات اصلی خبر کم‌کم تعدیل می‌شوند ، تجربه‌هایی که در مورد تحریف انجام شده است ، نشان می‌دهد که بسیاری از جزییات موجود در ابتدای زنجیره انتقال به‌شدت حذف می‌شوند . هر بار که خبر تحریف‌شده نقل می‌شود ، میزان جزییات ، هرچند با کندی ، کاهش می‌یابد .در همان زمانی که فرایند تعدیل انجام می‌گیرد ، شاخ و برگهای دیگری به خبر اضافه می‌گردد . فرایند شاخ و برگ دادن به خبر ، به ادراک انتخابی و حفظ انتخابی موضوع در ذهن و نقل جزئیات کمی از موضوع اصلی مبتنی است . با اینکه فرایند شاخ و برگ دادن مانند فرایند تعدیل در هر بار که خبر نقل می‌شود ، انجام می‌گیرد ولی عناصری که در این فرایند بر آنها تکیه می‌شود و در هر نوبت تکرار شمی‌آیند ، یکی نیستند . این ویژگی بیشتر به ترکیب جامعه ای که خبر در آن منتقل می‌شود، وابسته است . عناصری در این فرایند شاخ و برگ پیدا می‌کنند که از نظر نقل کننده خبر با اهمیت هستند .چه چیزی سبب حذف برخی جزییات و بیان برخی دیگر می‌شود ؟ چگونه می‌توانیم این امر را که برخی اجزا جای اجزای دیگر را می‌گیرند و موجب تغییر یک حقیقت می‌شوند ، بیان نماییم ؟ پاسخ به این پرسشها در فرایند جذب یافت می‌شود که نتیجه نیروی جاذبه عادات ، تمایلات و احساسات موجود شنونده است . برای مثال هنگام نقل یک خبر و سپس بازگو کردن مجدد آن ، فرایند جذب موضوع اصلی روی می‌دهد ، آنگاه عناصر خبر منطبق شده یا سازمان داده می‌شوند تا با انگیزه اصلی خبر هماهنگ شوند و این هماهنگی به گونه‌ای صورت می‌گیرد که خبر را در نهایت امر منسجم‌تر ، منطقی‌تر و دارای ظاهر بهتری سازد . غالبا فرایند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگی دارد و درک و یادآوری امور طبق معمول صورت می‌گیرد . از همه اینها مهمتر اینکه فرایند جذب به خودی خود بیانگر تغییرات و تحریفاتی است که منعکس‌کننده احساسات ریشه‌دار در شخص می‌باشد و همچنین وضعیت و جهت‌گیری او را منعکس می‌کند .با اینکه در امر تجزیه و تحلیل ، فرایندهای تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب از یکدیگر تفکیک می‌شوند ، ولی این فرایندها در عمل از یکدیگر مستقل نیستند . آنها به طور هماهنگ و در آن واحد عمل می‌کنند .این عمل هماهنگ ، منعکس‌کننده یک فرایند منحصر به فرد است که دارای ویژگی فردی است و به تحریفی که مشخصه آن است ، منجر می‌شود . این شیوه بیشتر در مصاحبه‌ها و گفتگوهای سیاسی بکار می‌رود . زیرا در مصاحبه مستندسازی کار دشواری است ومی‌توان مفاهیم موردنظر را تغییر داد . درشرایطی که مخاطبان دسترسی لازم به منبع موثق پیام را نداشته باشند ، این شیوه بیشترین کاربرد را دارد ، مثلا اخباری که از طریق خبرگزاری‌های دنیا و روزنامه‌های پرتیراژ منتشر می‌شوند ، در نقاط مختلف دنیا منتشر شده و قابل دریافت مستندات لازم از سوی مخاطبان نمی‌باشند . ساختن یک یا چند دشمن فرضی To Make A Supposed Enemy این یکی از شیوه‌های قدیمی سیاسیون کهنه‌کار است که قدرت را دراختیار دارند و برای بقا و ماندگاری در حکومت از آن استفاده می‌کنند . این شیوه به مطبوعات نیز رخنه کرده است . در این شیوه سعی می‌شود تا سایر رسانه‌ها و مطبوعات یا سایر سیاستمداران و یا سایر احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شکل یک دشمن نشان دهند . همیشه داشتن یک دشمن فرضی می‌تواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمینه را برای هر نوع اقدامی فراهم آورد . استفاده از این شیوه خود می‌تواند برای متحد کردن افراد داخل یک کشور نیز مفید واقع شود . در هنگام بحرانهای اقتصادی و سیاسی و یا همچنین خطرات سیاسی که از درون یک کشور را تهدید می‌کند ، وجود یک دشمن فرضی خارجی می‌تواند سرپوشی بر بحرانها و اتحاد داخل کشور علیه آن بحرانها باشد . پاره ‌حقیقت‌گویی To release a part of truth گاهی حادثه ، خبر یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع ، محتوای پیام ، مجموعه‌ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود ، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد . این از رویه‌های رایج مطبوعات است که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند،بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی‌کنند . این شیوه به‌خصوص در انتشار نظرات رهبران سیاسی متداول است . استفاده از تیترهای اصلی روزنامه‌ها ، مطابق با میل و سلیقه آن روزنامه از نمونه‌های بارز پاره‌حقیقت‌گویی است به طور کلی از دید روزنامه‌نگاران یک خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن به‌شکل کلی مطرح شوند . اما چنانچه یکی از عناصر خبری - چگونه ؟ کجا ؟ کی ؟ چه کسی ؟ چه چیزی ؟ چرا؟ - در خبر بیان نگردد ، خبر ناقص است . که در این تاکتیک حذف یکی از این عناصر به عمد صورت می‌گیرد . در نشریات برای جلب نمودن نظر خواننده به تیتر خبر ، از این تاکتیک استفاده می‌نمایند . در واقعه 11 سپتامبر ، در اخباری که از سوی رسانه‌های امریکا و رسانه‌های همسو با آنها انتشار می‌یافت، به دلایل و انگیزه‌های تروریستها پرداخته نمی‌شد . به عبارتی عنصر « چرا » به صورت انتخابی از اخبار حذف می‌شد . حذف عنصر « چرا » به امریکاییها این اجازه را می‌داد که بتوانند کشورها ، افراد مختلف و سیاستهایی را که نمی‌پذیرند و با مواضع آنها مخالفت دارند را محکوم نمایند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرایط توجیه و با استفاده از عبارت « حذف تروریستها از صحنه جهان » هم‌چنان به سیاستهای مدنظرامریکا جامه عمل بپوشانند . محک‌زدن To Test for Confirm برای ارزیابی اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و یا دریافت بازخورد نظر حاکمان و یا گروهی خاص یا صنفی از اصناف جامعه ، خبری منتشر می‌شود که عکس‌العمل به آن، زمینه طرح سوژه‌های بعدی قرار می‌گیرد عوامل تبلیغاتی سعی می کنند برای دریافت بازخورد نظر گروهی خاص و یا حتی افراد جامعه ، با انتشار یک موضوع عکس‌العمل آنها را مورد ارزیابی قرار دهند و سیاست‌های آینده خود را نسبت به آن طراحی کنند تاکتیک محک‌زدن به نوعی تاکتیک بازگشتی هم هست و به افراد خاص برمی‌گردد و جامعه محدودتری را درنظر می‌گیرد. اما بازخوردبیشتر به جامعه و عوام برمی‌گردد.مثلا برای ارزیابی نظر مردم ایران راجع به رابطه با امریکا ، خبری منتشر می‌شود تا پس از محک‌زدن آن، موضوعات جدی‌تری را دراین باره منتشر سازند . به عنوان مثال میزان حساسیت‌های مذهبی جامعه و یا پایبندی ‌آنها به اصول مورد اتفاق جامعه ، یا شخصیت‌های مورد احترام ووثوق مردم ، یا کشف دید‌گاه‌ها و برنامه‌های جریان حاکم و یا جبهه مخالف نسبت به موضوعی خاص را محک می‌زنند .این شیوه یکی از شیوه‌های جنگ روانی است . اما امروزه در بازیهای تبلیغاتی و انتخاباتی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد . در سیستم‌های نظرسنجی نیز استفاده از افکارعمومی ، نوعی محک‌زدن است .طرح موضوع استفاده نظامی ایران از تکنولوژی غنی‌سازی اورانیوم توسط آمریکاییها ، بازخورد واکنش دائمی ایرانیها را در تاکید بر استفاده غیر نظامی از این تکنولوژیها را به‌دنبال دارد . آمریکا با این کار از یک سو قصد محک‌زدن ایران در این باره را داشته و از سوی دیگر از طرح آن برای اعزام بازرسین مربوطه برای کنترل این پروسه بهره می‌گیرد . ادعا به جای واقعیت Pretention instead of truth رسانه‌های خبری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد ، گروههای مختلف و رسانه‌های رقیب مطرح می‌کنند و آنان را مجبور به پاسخگویی می نمایند . درواقع در این روش اخبار مخابره‌شده و یا به‌چاپ رسیده نوعی ادعا به جای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند و با استفاده از کلماتی نظیر « ادعا » منبع خبر سعی می‌کند اولا خبر را ازدست ندهد ، درثانی صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته ، ثالثا چنانچه خبر مورد تایید قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامی را که مدنظرش می‌باشد به همراه خبر القا نماید . در شایعه منبع خبر را نمی‌گوییم اما در این نوع خبر عمدا منبع خبر را ذکر می کنیم ، ولی منبعی که بی‌اعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته ‌است .این شیوه از جمله شیوه‌های جنگ روانی است که درآن نوعی ادعا در اخبار منتشر می‌شود . و سپس این ادعا تایید یا تکذیب می‌شود . این شیوه در حقیقت مانند یک برگ دوطرف برنده است . استفاده‌کنندگان از آن ، چه ادعا را رد و چه آن را تایید نمایند ، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است در جریان حمله امریکا به افغانستان ، پس از هر بمباران شدید مقرهای طالبان ، ادعاهایی دال بر کشته‌شدن بن‌لادن از سوی رسانه‌های امریکایی و رسانه‌های همسو با آنها مطرح می‌شد . زمانی که طالبان خبر را تکذیب می‌کردند ، امریکاییها می‌فهمیدند که تلاش آنها در انهدام مواضع طالبان و کشتار آنها چندان موثر نبوده است . اگر طالبان سکوت می کردند ، این سکوت صحت ادعای امریکاییها را اثبات می‌کرد و نیروهای طالبان را نیز از نظر روحی تضعیف می‌نمود. رامسفلد وزیر دفاع آمریکا در ادعایی دیگر در تاریخ 7/1/82 نیز اعلام نمود که نیروهای سوری با دادن « دوربین‌های کار در شب » به عراقیها آنان را در کشتن نیروهای آمریکایی یاری داده‌اند و این مطلب توسط منابع سوری تکذیب شد . اغراق عوامل تبلیغاتی با بهره‌گیری از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغه‌آمیز می‌زنند . آنها سعی می‌کنند مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنین قادرند از مطالب بزرگ به شکلی ضعیف و در زمان ، مکان و جایگاهی که به چشم نمی‌آید ، بهره‌برداری کند . تفرقه شاید بتوان تفرقه را یکی از مؤلفه‌های عوامل قبلی دانست که با استفاده از آنها عامل تبلیغاتی سعی می‌کند بین جامعه مخاطبان خود با مرزبندی و جناح‌بندی‌هایی که در اکثریت موارد کاذب هم می‌باشد ، مطالبی را پخش کند تا پتانسیل‌ها و توان آنها را کاهش دهد . ترور شخصیت در شیوه‌های جدید ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است . در زمان‌هایی که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند ، سعی می‌کنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط ‌جمعی ، شخصیت‌های مطرح و مؤثر در جناح مقابل را به زیر ذره‌بین کشیده و با بزرگ‌نمایی نقاط ضعف آنان را ترور شخصیت نماید . اصطلاحی که امروز برای ترورکردن از طریق وسایل ارتباط جمعی یسیار مورد استفاده قرار می گیرد ، Terrorovision است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست . این عوامل باعث می شود رهبران ذی‌نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی وتخریب چهره شوند . شایعه Rumour زمانی که جریان این خبر از بین افرادی شروع می‌شود که از حقیقت موضوع دورند ، شایعه آغاز می‌گردد و تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه می‌یابد تا تقریبا بسیاری از مردم آن را باور می‌کنند و درنهایت شیوه معینی برای ترویج آن پیش گرفته می‌شود ، مانند « آنها می‌گویند ... » یا « از یک منبع مسئول شنیده‌ام که ... » یا « اخبار دقیقی دارم مبنی بر اینکه ... » و مانند آنها .در اینجا یک شرط اساسی برای کامل شدن شایعه وجود دارد . این شرط عبارت است از اهمیت پیشامد یا شخصی که در شایعه مطرح شده و همچنین ضرورت وجود ابهامی که شایعه را فرا گرفته باشد . به‌علاوه انگیزه‌های روانی که سبب پیدایش شایعه و رواج آن گردد .شایعات زمانی رواج می‌یابند که حوادث مربوط به آن در زندگی افراد از اهمیتی برخوردار باشند یا در مورد آنها خبرهای صریح پخش نشود و یا اینکه خبرهای مربوط به آنها مبهم باشند . این ابهام زمانی به وجود می‌آید که خبر به صورت تحریف شده دریافت شود ، یا به فرد خبرهای متضادی برسد یا فرو از فهم این گونه خبرها عاجز باشد به هرحال شایعه همیشه دروغ نیست و همیشه داستان بدخواهانه‌ای را شامل نمی‌شود . ممکن است شایعه سبب درز کردن اطلاعات گردد ، به ویژه در زمان جنگ ، یعنی زمانی که کنترل اطلاعات نظامی از جهت امنیت ملی کشور ، ضروری است .می‌توانیم بگوییم شایعه برای به انجام رساندن دو وظیفه توام انتشار می‌یابد : اولین وظیفه بیان وتفسیر تنش احساسی است که افراد حس می‌کنند و وظیفه دوم تسکین این تنش است .در شرایط عادی اخبار از طریق منابع قابل اطمینان و رادیو و تلویزیون پخش می‌شود و شایعه کمتر به‌حال ظهور و بروز می‌یابد ، اما وقتی فشار روحی و سردرگمی به‌وجود می‌آید شایعه نیز گسترش می‌یابد . در چنین شرایطی اگر چه شایعات از پشتوانه و شواهد محکمی برخوردار نیستند اما به‌دلیل خودداری منابع رسمی از انتشار اطلاعات واخبار کافی و شواهد که گاهی به‌خاطر دسترسی نداشتن به آن و گاه به لحاظ اعمال سانسور است به‌سرعت و از طریق تکرار در میان مردم در سطح وسیعی گسترش می‌یابد و این تکرار از آن جهت است که نیازهای هیجانی مردم را برآورده می‌کند تاکتیک شایعه Rumour شایعه در جایی ایجاد می‌شود که خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد . از جمله اولین عناصری که در بحث شایعه مطرح می‌باشند ، موضوع ، مکان و زمان شایعه است . یک شایعه‌ساز ماهر به‌خوبی می‌داند که شایعه وی باید موضوعی باشد که حساسیت بالای جامعه را در زمان و مکان مناسب به خود اختصاص دهد . رابطه بین موضوع ، زمان و مکان می‌باید در پخش یک شایعه به‌خوبی درک و احساس گردد .در خصوص بحث زمان اعتقاد براینست که یا به‌موقع بودن پخش شایعه بیشترین تاثیر را دارد و همچنین بالاترین تاثیر شایعه در لحظه اوج احساسات مردم است . چنانچه شایعه قبل یا بعد از زمان تاثیر‌گذار مطرح شود ، به همان اندازه نفوذ خود را از دست می‌دهد . مکان پخش یک شایعه نیز می‌باید کاملا دارای مجاورتهای معنوی و جغرافیایی باشد .شایعه ضریب خود را مدیون دو نکته می‌باشد . اول ابهام در موضوع و دوم اهمیت موضوع . هر چه ضریب اهمیت یک شایعه بالا باشد ، ضریب نفوذ آن نیز به همان میزان بالا می‌رود . در ضمن به همان میزان که ابهام در قضیه افزایش می‌یابد ، ضریب نفوذ شایعه نیز بالا می‌رود . چنانچه یکی از این پارامترها ی ابهام یا اهمیت صفر شود ، ضریب نفوذ شایعه نیز صفر خواهد شد .عوامل دیگری نیز در پخش ، پذیرش و نفوذ شایعه مؤثرند اما از درجه دوم اهمیت برخوردار می‌باشند . یکی از این عوامل عناصر پخش شایعه هستند . به‌طور نمونه پخش شایعه از زبان یک وزیر ، یک استاد دانشگاه و یا هر منبع معتبر دیگر ضریب نفوذ آن را بیشتر از پخش شایعه از زبان راننده تاکسی می‌کند. هرشایعه دربرگیرنده بخش قابل ملاحظه‌ای از واقعیت می‌تواند باشد ، اما ضریب نفوذ آن نیز تحت تاثیر سه عامل دیگر می‌تواند افزایش بالایی پیدا کند ،که این عوامل عبارتند از : • تسطیح • همانند‌سازی • برجسته‌سازی تسطیح در تسطیح شایعه‌ساز سعی می‌کند عوامل حاشیه‌ای و جنبی یک موضوع را از بین ببرد و موضوع شاخص را نمایانتر کند . حذف مطالب حاشیه‌ای شایعه و حذف مطالب کم‌اهمیت‌تر عامل تسطیح را شکل می‌دهد. دراین جا موضوع شایعه نماد وسیع‌تر و بزرگ‌تری پیدا می‌کند و یا به تعبیر دیگر تنها موضوع شاخص جامعه می‌شود . همانندسازی در همانندسازی نوعی فرافکنی صورت می‌گیرد . موضوعی در ذهن مخاطب عینیت پیدا کرده و مخاطب نسبت به آن آگاهی دارد . در این نوع شایعه ، استفاده از تاکتیک بک گراند می‌تواند عنصر شایعه را تقویت کند . به عنوان مثال در حوادث بعد از 11 سپتامبر ، استفاده از شایعه پخش سلاح‌های میکروبی و شیمیایی را همانندسازی می کنیم با سلاحهای به‌کار برده شده در جنگ خلیج فارس . برای اینکه ثابت نماییم تولید این نوع سلاح‌ها توسط آمریکایی‌ها صورت گرفته و امروز در خود آمریکا موجب سیاه‌زخم می‌شود . برجسته‌سازی ، بزرگ‌نمایی نمودار شدن عنصر اصلی شایعه همان برجسته‌سازی و واضح‌کردن موضوع اصلی است . برجسته‌سازی زمانی اتفاق می‌افتد که شما بتوانید با تسطیح عناصر حاشیه‌ای خبر را حذف و با مبالغه‌ای که در خبر انجام می‌دهید ، آن را درحد معقول بزرگ جلوه ‌دهید . شایعات در زمان جنگ‌های نظامی سه دسته هستند و دارای سه کاربرد می‌باشند : - شایعات تفرقه‌افکن در این نوع شایعه سعی می‌شود در موانع دشمن ایجاد شکاف نمایند و با بیان تشنجات بین افراد دشمن آنها را ضعیف نمایند . این نوع شایعه در بازی‌های سیاسی کاربرد وسیعی دارد . - شایعات هراس‌آور در این نوع شایعه با اعلام کشته‌های وسیع و پخش آن در بین نیروهای دشمن می‌توان ناامیدی را در بین آنها افزایش داده و آنها را ضعیف نمود . - شایعات امیدبخش این نوع شایعات باعث ایجاد روحیه و انسجام در بین نیروهای خودی شده و کاربردی وسیع دارد نیل پستمن در کتاب خود تحت نام « زندگی در عیش ، مردن در خوشی » شایعات را به سه دسته تقسیم می‌کند : - شایعات آتشین شایعه‌ایست که یکباره شکل می‌گیرد ، همه جامعه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اثری کوتاه‌مدت دارد . کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامی است . استفاده از آمار و ارقام و بزرگ‌نشان دادن آنها ، مسیر شایعات آتشین است . به معنای دیگر شایعات آتشین با ارقامی بسیار بزرگ ولی فقط در یک مقطع وارد می‌شوند ، تاثیر آنها عظیم است ولی مقطعی است . نیل پستمن می‌گوید : این شایعه هنگامی است که جنگ یا رخدادهای ناگهانی در جامعه اتفاق می‌افتد و این نوع شایعات غالبا با ارقام بزرگ و ارقام سر و کار دارند . تلفات ناشی از جنگ و تلفات ناشی از سیل و زلزله از جمله این موارد می‌باشند . به عنوان نمونه اعلام کشته‌ها با ارقام بزرگ در یک جنگ - شایعات خزنده شایعاتی هستند که همراه با تاکتیکهای قطره‌چکانی ، مرحله به مرحله می‌تواند مسیر یک شایعه را در ذهن افراد یک جامعه طراحی کند . این شایعات درازمدت‌تر از شایعات آتشین هستند و پیچیدگیهای بیشتری نیز دارند . سوءاستفاده‌های مالی و فساد در دستگاههای اداری و رسوائیهای مالی از جمله این نوع شایعات هستند . پخش قطره‌چکانی و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمینه‌ساز این نوع شایعه بود . - شایعات دلفینی آن نوع از شایعات هستند که به تناسب زمان آشکار می‌گردند و بلافاصله پس از تاثیرگذاری برای مدتی پنهان می شوند و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار می‌کنند . به گفته پستمن این شایعات ، شایعات غواصی می‌باشند . در این نوع شایعه از آنچه که در گذشته اتفاق افتاده در زمان‌هایی که کاربرد آن اقتضاء می‌کند ، استفاده می‌کنند . گاهی مطالبی را آشکار و گاهی مطالبی را پنهان می‌نمایند . به تعبیر لئوپستمن مثل نمکی هستند که بر روی زخم پاشیده می‌گردد و در طول تاریخ همیشه زنده و دارای کاربرد هستند . شایعات دلفینی شایعاتی هستند که زمان مشخصی ندارند و هر گاه زمینه آن فراهم شود ، قابل خود نمایی هستند . مانند اخبار مربوط به قتلهای زنجیره‌ای تاکتیک ماساژ پیام Spinning The Message انواع بیشماری از فریب و خود فریبی در انبوه داده‌ها و اطلاعات و دانشی که هر روز از کارخانه کار فکری دولت به بیرون جریان می‌یابد ، دیده شده است که به ماساژ پیام معروف است . تاکتیک حذف ، تاکتیک کلی‌بافی ، تاکتیک زمان‌بندی ، تاکتیک قطره‌چکانی ، تاکتیک موجی ، تاکتیک تبخیر و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیکهای ماساژ پیام به شمار می‌آیند که در کتاب‌های نوشته شده توسط الوین تافلر به طور کامل در مورد آنها توضیح داده شده است . تاکتیک کلی‌بافی Generality Tactic تاکتیک کلی‌بافی تاکتیکی است که در آن جزئیاتی که ممکن است مخالفت اداری یا سیاسی را برانگیزد را با لعابی از مطالب غیرواقعی می‌پوشانند . در پخش این تاکتیک سعی می‌شود بدون توجه به مسایل اصلی و عمیق در خبر و بدون ریشه‌یابی به موضوعی که منعکس می شود به حواشی آن پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح نگه ‌دارد . و توجه وی را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند . این تاکتیک بیشتر در پخش بیانیه‌های وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسی خارجی کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد ، که در آنها از شیوه بی‌حس‌سازی مغزی استفاده شده است . در جنگ « نبرد برای کنترل » امریکاییها تا هفته‌های اول به جز مطالب کلی جنگ ، هیچ جزئیاتی را درخصوص اهداف خود و نحوه اداره شهرهای آزادشده و مسیر حرکت ارائه نکردند . تاکتیک زمان‌بندی Timing Tactic مرسوم‌ترین مصداقی را که می‌توان برای تاکتیک زمان‌بندی مثال زد ، تاخیر در پخش خبر می‌باشد ، به نحوی که دیگر پیامگیر نتواند کاری بکند . این شیوه در بسیاری از موارد التهاب و اشتیاق مخاطبین را برای شنیدن خبر از منابع موثق مهیا نموده و در بخشی دیگر با زمینه پخش شایعات را نیز فراهم می‌کند. تافلر میگوید پیچیدگی افکار عمومی به گونه‌ای است که استفاده از یک تاکتیک به شکل مجزا و مجرد نمی‌تواند کاربرد لازم را داشته باشد . بنابراین در بخشی از موارد مجبور به استفاده از تاکتیکهای ترکیبی هستیم . در تاکتیک زمانبندی می‌توان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهیا نمودن بستر لازم برای پخش خبر مورد استفاده قرار داد .پخش اهداف مرحله به مرحله جنگ « نبرد برای کنترل » از سوی مقامات پنتاگون و وزارت دفاع امریکا از همین نوع تاکتیک است . تاکتیک حذف Omission Tactic براساس این تاکتیک قسمتهای مهمی از خبر به دلایلی که از پیش طراحی شده و به شکلی که هدفمند صورت گرفته است ، حذف می‌گردد تا زمینه را برای پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک پخش‌کننده خبر(رسانه می‌داند که با پخش قسمت ناقصی از خبر سؤالاتی در ذهن مخاطبان ایجاد می‌شودکه این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمینه پخش شایعات را فراهم می‌کند . دروسایل ارتباط جمعی معروف است که شایعه جایی پخش می‌شود که خبر نباشد . عدم پخش هیچ مطلبی در خصوص سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) پس از شروع عملیات « نبرد برای کنترل ) زمینه پخش شایعات متعدد را در ایران درخصوص نحوه برخورد امریکا با با این گروه را ایجاد کرد . چون سیاست به شدت ستیزآمیز است ، پیامهای سیاسی بیش از پیامهای دیگر آگاهانه انتخاب می‌شوند . این پیامها به‌طور معمول حوزه‌های رو به گسترش دارند که در اثر استفاده از تاکتیک حذف و خارج ساختن واقعیتهای مربوط یا تعادل‌بخش به‌وجود آمده‌اند . تاکتیک قطره‌چکانی Dribble Tactic داده‌ها ، اطلاعات و دانش به جای آنکه در سندی واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته بندی شده و در زمانهای گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه می‌گردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پیدا کند و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند و منتظر پخش اخبار از مجرای موردنظر گردد . در این شیوه الگوی رخدادها تجزیه می‌شود و از دید گیرنده مخفی می‌ماند . تاکتیک دروغ بزرگ یا استفاده از دروغ محض Big – Lie Tactic این تاکتیک قدیمی و سنتی می‌باشد ، اما هنوز هم مورد استفاده فراوانی در رسانه‌ها دارد و عمدتا برا ی مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد . بدین‌معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد را بیان می‌کنند . معروفترین مورد استفاده‌ای که از این تاکتیک شده ، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است . گوبلز می‌گوید : دروغ هر قدر بزرگتر باشد ، باور آن برای توده‌های مردم راحت‌تر است . وی می‌گوید این تاکتیک هم برای مرعوب کردن دشمن و هم تهییج افکار عمومی ، تشویش نیروها و مرعوب ساختن دشمن در مورد نیروی دفاعی و دروغ‌هایی که در خصوص توان نظامی و تکنیکی به کار گرفته می‌شود که در زمینه استفاده از آن دچار بیماری خودباوری و خودبینی نیز می‌گردد . گوبلز می‌گوید دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچ‌کس جرات و فکر تکذیب آن را نکند . او می‌گفت : بعضی مواقع دروغ‌هایی می‌گفتم که خودم از آنها می‌ترسیدم . تسخیر یک‌هفته‌ای بغداد توسط نیروهای ائتلاف و استفاده از جنگ الکترونیک در بغداد از جمله همین تاکتیک دروغ محض بود . فوریت‌بخشیدن ساختگی به خبر To Create High Priority For A News تاکید بر انتقال سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکی دیگر از شیوه‌های مطبوعاتی است . هدف از این شیوه ایجاد نوعی طوفان مغزی برای مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ایجاد نوعی ایزوله‌کردن خبری مخاطب نسبت به دیگر منابع خبری از طریق ایجاد این اطمینان در مخاطب است و این مطلب را می‌خواهد القا کندکه این مطبوعه در سریعترین حالت ممکن ، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند . این تاکتیک برای کمتر تعمق کردن مخاطب بر اخبار نیز به کار گرفته می‌شود . از طرفی نیز ، رسانه‌های خبری با شتاب‌بخشیدن به گزارش حوادث و رویدادها سعی می‌کنند از فرصت ایجادشده برای دستیابی به بسیاری از اهداف خود ( که تاکنون مهیا نبوده ) استفاده کنند . این روش کاربرد تبلیغاتی نیز دارد . هم‌چنین در زمان جنگ و بحران‌های سیاسی کاربرد بسیار دارد . پیچیده کردن خبر برای عدم کشف حقیقت To Tangle a Canard امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت ، محرمانه نگهداشتن آن نیست زیرا که ذات خبر فرار است و به محض یافتن مجرایی ، به داخل جامعه نفوذ پیدا می‌کند . اعتقاد بر اینست که زمانی که یک رسانه قصد دارد یک خبر را پنهان کند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزیاد ، حقیقت و موضوع را به‌گونه‌ای پیچیده ‌کند که مخاطب از پیگیری آن خبر صرف‌نظر کند. برای پنهان ماندن حقیقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض ، پیچیده و مغلق بیان می‌شود که مخاطب نتواند از لابلای مطالب به حقیقت دست یابد . نمونه بارز این اتفاق در موضوع پرتاب موشک از سوی نیروی دریایی آمریکایی به سوی هواپیمای مسافرتی ایرباس ایرانی بود.امروزه جهت سرکوب بسیاری از جنبش‌های مردمی و نتایج اسف‌بار اقدامات سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ در کشورهای ضعیف جهان این حقایق از طریق مخدوش ساختن خبر این وقایع ، پنهان می‌مانند . افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگی و نادرست درمیان چند خبر درست To Take The News Out of Its Proper Context این از خصوصیات مستمر چند موج رادیویی مانند بی.بی.سی است که همواره از این شگرد استفاده کرده‌اند . در این شیوه، نظر مخاطبان به اخباری کاملا صحیح جلب می‌شود و پس از ایجاد اطمینان اولیه نسبت به این منبع ، یک خبر نادرست اعلام و القاء می‌شود .یک تحلیل‌گر حرفه‌ای می‌تواند اخباری که برای مخالفان خود دارای هویت درست و مشخص‌شده است ، به گونه‌ای با اخبار نادرست آمیخته کند که نهایتا نظر خود را در قالب تحلیل و تفسیر مورد نظر خود القا نماید . این شیوه شیوه‌ایست که عمدتا تحلیلگران و یا نظریه‌پردازان سیاسی از آن بهره می‌گیرند . نمونه آن را می‌توان در سایت علیرضا نوری‌زاده پیدا کرد . در این شیوه تحلیلگر سعی می‌کند اخبار موثق و درست قابل استناد برای مخاطبین را همراه با چند خبر نادرست درهم آمیخته و با شیوه‌ای کاملا حرفه‌ای نتیجه‌ مطلوب خود را کسب کند . در این شیوه باید سعی شود که از اخبار صحیحی که مورد تصدیق و اطمینان خواننده می‌باشد بهره‌برداری شود . پس شناخت مخاطبین مورد نظر، لازمه استفاده از این تاکتیک می‌باشد .در جریان قتل‌های زنجیره‌ای ، علیرضا نوری‌زاده با در اختیار داشتن بخشی از مطالب صحیح قادر بود که مطالب نادرست خود را تحت پوشش منابع اطلاعاتی موثق منتشر کند . استفاده از دوخبر واقعی برای طرح یک‌خبرساختگی To use Two Factual News Items In Order To Legitimize A False News ارتباط بخشیدن بین دو واقعه ، نتیجه‌گیری غلط و غیرواقعی از آن ، از شیوه‌های دیگر در مطبوعات و خبرگزاری‌ها و رادیوها به شمار می‌رود . مثلا رادیو بی.بی.سی اعلام می‌کند که دو هیات سیاسی از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سوری دیدار و گفت‌وگو کردند . در این پیام هدف اصلی، القاء خبر ارتباط بین این دو هیات سیاسی در سوریه و تضعیف دولت جمهوری اسلامی است استفاده از عاطفه گیرندگان پیام To Play On The Emotions Of The Audience در این روش تلاش می‌شود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند . کلماتی نظیر تبعیض ، ظلم به زنان ، فشار برکودکان ، شکنجه ،بازجویی ، توطئه ، خفقان ، نسل‌سوزی ، دولت‌ستیزی ، قانون‌ستیزی ، فجایع بشری و مانند آن می‌تواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید . موضع زنان و کودکان همیشه می‌تواند در این روش کارآمد باشد . پخش برنامه‌های تلویزیون و استفاده از عکس‌هایی که کودکان را در وضعیتی بسیار بد نشان می‌دهد ، همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار می‌تواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد .از سوی دیگر خبرگزاریها از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده می‌کنند . گیرندگان پیام درمقابل یک‌سری مسائل مشترک با هم دارای همبستگی‌های عاطفی هستند . مباحث مشترکی نظیر دین ، نژاد ، سرزمین ، ملیت ، جنسیت ، محیط اجتماعی ، رنگ پوست ، مباحث مشترک قاره‌ای و مباحث انسان دوستی از جمله این مباحث است که در خیلی از خبرها هدف قرار می‌گیرند و سعی می شود به نوعی در خبرها روی یکی از این همبستگی‌ها تاکید شود . مخصوصا روی مسائل ناسیونالیستی بسیار تاکید می‌شود ، مثلا کردها در ترکیه ، عراق ، ایران ، سوریه و .. سعی می‌کنند از رابطه عاطفی کردها استفاده کنند ، به نوعی که تحریک‌‌‌کننده باشد . کردها یک نوع رابطه معنوی ، جدا از همبستگی‌های منطقه‌ای با هم دارند و فشار به هر گروه در هر منطقه بر بقیه تاثیر می‌گذارد . استفاده از خبر برای تبلیغات Promoting Special Interests Through News وقتی خبری از رسانه‌ها منتشر می‌شود ، نیازی به اثبات آن وجود ندارد . چرا که اولین اصل برای دهنده پیام اینست که ادعایی که کرده ، اصل می‌باشد . منبع خبر زمانی‌که خبری را می‌دهد ، هیچگونه تلاشی برای اثبات آن نمی‌کند و مدنظر او اطلاع‌رسانی صرف است .در مورد خبر اگر کسی فکر کند یا ادعا کند که خبر درست نیست ،لازمست برای رد آن مدرکی ارائه دهد . انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی 1ـ در کشورهایی که حکومت آنها صبغه‌ای نژادی و قومی دارد، رسانه‌ها تحت کنترل شدید دولت، تبدیل به بلندگو و انعکاس‌دهنده گرایش‌های نژادی ـ قومی -نظامی حاکم می‌شوند و به عنوان یکی از ابزارهای «دگرسازی» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها» Us Versus Them، بستر مناسبی برای ایجاد تنش، خشونت و حتی جنگ داخلی فراهم می‌کنند، نوع و شیوه رفتاری رسانه‌ها در بحران رواندا و صربستان نمونه‌های خوبی در این زمینه به شمار می‌روند. 2ـ در برخی موارد، رسانه‌های داخلی یا خود زمینه‌ساز بحران و جنگ هستند و یا به دلیل آن که نمی‌توانند به بیان حقایق بپردازند به ترویج خشونت کمک می‌کنند. در این شرایط، این رسانه‌های بین‌المللی هستند که باید انجام این وظیفه را عهده‌دار شوند. غفلت عمدی یا سهوی رسانه‌های بین‌المللی در پرداختن به موضوع، منجر به بروز و یا ادامه جنگ و خشونت می‌شود. سکوت عمدی رسانه‌های غربی در برابر نسل‌کشی صرب‌ها و جنایات صدام علیه اکراد، از مصادیق بارز در این زمینه هستند.در این باره مارک دافیلد (Mark Duffield) ضمن بررسی گزارش‌های تایمز و نیویورک تایمز که منجر به عدم مداخله جامعه بین‌المللی در جریان نسل‌کشی در کشور رواندا شده است، چنین رسانه‌هایی را در خدمت آنچه بربریت‌گرایی جدید (New Barbarism) غرب نامیده می‌شود، قلمداد می‌کند. 3ـ تلاش رسانه‌های کشور ثالث برای ایجاد اختلاف بین دو کشور و یا تحریک به اقدام برای جدایی‌طلبی، شیوه دیگری است که می‌توان به آن اشاره کرد. 4ـ ترغیب سیاستمداران به آغاز جنگ با مطرح کردن این ایده که سایر روش‌های تغییر رفتار کشور هدف نتیجه‌بخش نخواهد بود، از دیگر شیوه‌هایی است که رسانه‌ها به آن متوسل می‌شوند. 5- اگر در زمان جنگ، رسانه‌ها تلاشی برای خاتمه آن انجام ندهند، در حقیقت تداوم خونریزی و خشونت را موجب شده‌اند. در عصری که بیش از 17000 ماهواره، امکانات فوق‌العاده‌ای را به وجود آورده‌اند، تا حدی که می‌توان از دیپلماسی مجازی (Virtual diplomacy) بحث کرد، رسانه‌ها می‌توانند تلاش فراوانی برای ترغیب طرف‌های درگیر به گفت‌وگو و حتی مذاکرات بین‌المللی چند جانبه به عمل آورند. روش ها و فعالیت ها در براندازى نرم: چـگـونـه یـک نـظـام در بـرابـر مخالفان خود از پاى در مى آید و شکست مى خورد؟ اصولا عـوامـل شـکـسـت خـوردن چـیـسـت ؟ بـه نـظـر مـى رسـد دشـمـن بـا تـقـویـت عوامل شکست در طرفداران نظام و تضعیف آن در مخالفان نظام سعى دارد تا شاهد پیروزى را در آغوش ‍ کشد. بر این اساس ، تاکتیکهای براندازى نرم را برمى شماریم : 1. تاکتیکهای سیاسى آمـریـکا و دنیاى استکبارى براى براندازى نظام اسلامى از راهکارهاى گوناگونى بهره مى برد که برخى از آنها به شرح زیر هستند: ـ مـهـار: بـراسـاس ایـن راهـکـار، بـرنـامـه هـسـته اى ایران ، و نفوذ ایران در جوامعى مانند افغانستان ، عراق و لبنان باید مهار گردد. ـ اسـب تـروا: تـلاش بـراى بـازگـشـایـى سـفـارت آمـریکا در تهران ، تقویت NGOهاى طرفدار آمریکا در ایران و حمایت مستقیم از جنبش طرفدار دموکراسى ـ جنگ روانى : افزایش مراودات رسمى مقامات دولت آمریکا با ضد انقلاب داخلى ، گسترش ‍ برنامه هاى رادیو و تـلویـزیـونـى رادیـوفـردا و صـداى آمریکا، افزایش آستانه جنگ در اذهان مردم ایران با تـبـلیـغـات انـجـام عـمـلیـات نـظـامى و بالاخره تمرکز روى نقض حقوق بشر در ایران از محورهاى اصلى این راهکار است .(7) ـ بـى اعـتـبـار کـردن رهـبـران دیـنـى و انـقلابى : بویژه مغزهاى اصلى تصمیم گیرى در کشور؛ ـ ایجاد و گسترش اختلاف بین جناح هاى مختلف حاکمیت با هم و با مردم ؛ - مـشـغـول سـاخـتـن ذهـن مـدیـران نظام به مسائل داخلى و منصرف ساختن آنان از تعقیب اهداف جهانى انقلاب اسلامى ؛ ـ نفوذ در مجامع روشنفکرى و تصمیم سازى نظام ، مانند دانشگاه ها، مطبوعات ، مراکز نشر کتاب و فیلم ؛ ـ انحراف افکار عمومى کشور به نفع آمریکا.( 8) ـ کوشش براى متهم کردن مسئولین ایرانى به موارد شبیه میکونوس . ـ تلاش براى حذف مسالمت آمیز رهبران روحانى ایران .(9) ـ ایجاد شکاف بین دولت و ملت : خانم هاله اسفندیارى در اعترافات تلویزیونى خود چنین مى گوید: ((هـدف دراز مـدت بـنـیـاد سـوروس بـراى پیاده کردن فلسفه جامعه باز و حرکت کردن آن جامعه و هر جامعه اى به سمت جامعه باز این است که میان حاکمیت و ملت شکاف ایجاد شود و از طـریـق ایـن شـکـاف آن قـسـمـتـهـایـى از جـامـعـه مـدنـى کـه بـرمبناى فلسفه جامعه باز شکل گرفته و توانمند شده روى آن حاکمیت فشار بیاورد براى تغییر رفتار. ایـن شـایـد شـتـاب زده شـود وقـتـى که حالت گرجستان باشد یا به تدریج به تغییر رفتار از طریق انتخابات و از طریق تغییر رفتارهاى نرم و تدریجى باشد. بـراى ایـجـاد ایـن شـکـاف یـا حاکمیت و دولت مرکزى باید تضعیف شود و یا بخش ‍ جامعه مدنى یا عمومى که همراه حاکمیت نیست باید توانمند شود. (10) ـ نفوذ: تلاش مى شود هواداران غرب در پست هاى کلیدى نظام رسوخ کنند. آنـان مـى شـود، اما در کل سعى بر این است که با برخورد قاطعانه با اینان و تلاش در اخراج و انزواى طرفداران واقعى نظام ، زمینه براى قدرت یابى نفوذى ها مساعد شود. ـ سـرنـوشـت حـتـمـى : وانـمـود مى شود که دمکراسى آن هم از نوع غربى آن ، نوعى وحى منزل است که باید لزوما و به دقت اجرا شود و این سرنوشت حتمى هر اجتماعى است .(11) ـ سـاخـت حـزب : تـلاش بـر ایـن اسـت کـه بـا تـاءسـیس یک حزب مخالف دولت که در عین حـال خـود را مـعـتـدل و مـسـئول نـیـز جلوه مى دهد چنان شود که همه مخالفان نظام ، بویژه کـسـانـى کـه خـود زمانى از طرفداران نظام بوده اند اما به هر دلیلى از آن زده شده اند، جذب و سازماندهى گردند. ـ جـذب نـظـامـیان : سعى مى شود فرماندهان نظامى توسط مخالفان نظام جذب گردند و سربازان براى دفاع از نظام بى انگیزه شوند. ـ صـلح طـلبـى : تـلاش مـى شـود مـخـالفـان نظام در افکار عمومى طرفدار صلح و صفا مـعـرفـى شـونـد و طـرفـداران نـظـام اهـل خـشـونـت و جـنـگ طـلبـى ! امـا در هـمـان حال در پشت پرده این مخالفان نظام هستند که دست به خشونت مى زنند. ـ انـتـخابات فعال : تلاش مخالفان نظام در براندازى نرم ، بر این است در انتخابات و تمامى جاهایى که بتوان خود را مطرح کرد، حضور فعالى داشت . ـ حـمـایت هاى جهانى : تلاش مى شود تا با رسانه هاى گروهى غرب ، سازمان هاى حقوق بـشـرى ، تـشـکـل هـاى بـیـن المـللى و نیز با نمایندگان کنگره آمریکا ارتباطات وسیعى برقرار گردد و حمایت هاى مختلف سیاسى و مادى براى مخالفان نظام جذب گردد. ـ اتـحـاد مخالفان نظام : سعى مى شود بین مخالفان نظام ، بویژه بین جنبش هاى معلمین ، کـارگـران و دانـشـجـویـان نوعى هماهنگى برقرار گردد و همه نیروها براى مخالفت با نظام موجود در مسیرى واحد قرار گیرند. آمـادگـى : در بـرانـدازى نـرم ، تلاش بر این است مخالفان نظام از آمادگى لازم براى جـایـگـزیـنـى بـرخـودار بـاشـنـد تـا در صـورت بـروز مـشـکـل بـراى نظام حاکم به سرعت ـ تضعیف رهبرى : رهبرى محور اصلى وحدت در جامعه و مقابله با دشمنان دین خداست . از این رو، دشمن تلاش دارد تا با ترویج شایعات مختلف ، از مـیـزان عـلاقـه ، اعـتـمـاد و اطاعت پذیرى مردم در برابر رهبرى بکاهد که چنین چیزى مى تواند براى انقلاب اسلامى بسى خطرساز باشد. دشـمنان جمهورى اسلامى بویژه دولت آمریکا به خوبى دریافته اند تا زمانى که مردم به ولایت فقیه وفادارند و به آن به عنوان یک نظام قانونى ، مشروع و مقدس مى نگرند، نـمـى تـوانـنـد سـلطـه خـود را بـر آنـان تـحـمـیـل سـازنـد. ایـن واقـعـیـت بـه شـکـل کـامـلا روشـن و عـریان در سخنان استانلى روم ، معاون رییس سازمان امنیت ملى آمریکا خودنمایى مى کند. او صریحا اعلام کرده بود: ((آنـچـه تـاکـنـون هـمـه تـحریکات ما را براى براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران با ناکامى مواجه ساخته است ، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است .)(12) در واقـع از دیـدگـاه سـیا که توسط ادوارد شرلى از کارشناسان برجسته آن بیان شده اسـت تـنـهـا سـرنـگـونـى ولایـت فـقیه به منزله تغییر ماهیت رژیم ایران است . او در تیر 1377 در فـصـلنـامـه آمـریـکایى خاورمیانه در جریان یک میزگرد چهارنفره تصریح مى کند: اگـر نـظـام ولایـت فـقـیـه در ایـران از هـم بـپـاشد آن وقت مى توان پذیرفت که جمهورى اسلامى تغییر ماهیت داده و برقرارى روابط ممکن خواهد شد.(13) ـ انتخابات هدایت شده : از جمله روش هاى براندازى نرم در کشورهایى که دمکراتیک هستند، فـعـال سـازى عـوامـل همفکر غرب در صحنه انتخابات مختلف بویژه ریاست جمهورى است . عـوامـلى کـه مـمـکـن اسـت در ظـاهـر عـلیـه غـرب حـرف هـم بـزنـنـد امـا در عـمـل بـا انـدیـشـه هـاى غـرب هـمـسـویـى دارنـد. در چـنـیـن مـواردى غـرب بـا اسـتـفـاده از پـول هاى عظیمى که صرف تبلیغات کاندیداى مطلوب خود مى کند و از طریق اعزام جمعى از مـتـخـصـصان تبلیغاتى براى کمک به کاندیداى مورد نظر و ایجاد اتحاد نظر در بین مخالفان براى حمایت از یک کاندیداى مطلوب غرب ، دوستان خود را به قدرت مى رساند. در این باره ، شرحى از آنچه آمریکا در برخى کشورهاى بلوک شرق سابق انجام داده بود در پـایـان بـحـث تـاریخچه همین نوشتار در این باره ، گفتنى است ، آمریکا براى این که دخـالت هـایـش عـلنـى نـشـود، انجام قسمت هاى مهمى از این ماءموریت را به سازمان هاى به ظـاهـر غـیـر دولتـى سـپـرده اسـت کـه نمونه برجسته آن بنیاد جامعه باز متعلق به جرج سوروس است . این بنیاد، علاوه بر آنچه در مبحث تاریخچه گذشت ، بر اساس ‍ راهکارهاى کمیته خطر جارى ، تلاش دارد تا با جذب نخبگان فکرى و سیاسى کشورهاى هدف ، دعوت از آنـان بـراى شـرکـت در بـرخـى هـمـایـش هـاى به ظاهر علمى در ایالات متحده ، شبکه اى عـنـکـبـوتـى در آن جـامـعـه ایـجـاد کـنـد و بـا ایـجـاد اتـحـاد بـیـن ایـن شـبـکـه هـا، کـنـتـرل و هدایت مخالفان دولت را در دست گیرد و با روش هاى به ظاهر دمکراتیک ، مانند شـرکـت در انتخابات هدایت شده ، قدرت سیاسى را قبضه نماید. خانم هاله اسفندیارى از سـرپـل هـاى ایـرانـى ـ آمـریـکـایـى این بنیاد بود که در هیجدهم اردیبهشت 1386، توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد. در این باره ، بیانیه وزارت یاد شده چنین توضیح داد: ((... در خـصـوص خانم ((هاله اسفندیارى )) نیز به آگاهى مى رساند، وى مدیر و موسس ‍ برنامه خاورمیانه مرکز ((ویلسون )) در آمریکا مى باشد که بودجه این موسسه از طریق کـنـگـره آمـریـکـا تـامـیـن مـى گـردد؛ ایـن مـرکـز حـلقـه اتـصـال ارتـبـاط ایـرانـیـان بـا سـازمـان هـا و نـهـادهـاى آمـریـکـایـى بـوده کـه بـا هـدف تـوانـمـنـدسـازى عـرصـه هـاى مـوثـر جـامـعـه در راسـتـاى اهـداف بـیـگـانـگـان دنبال مى شده است . به عنوان مثال ، رامین جهانبگلو یکى از مدعوین جذب و با همکارى سایر سـازمـان هـا ایـن مـرکـز بـوده کـه از طـریـق بـنـیـاد NED و نـهـادهـاى آمـریـکـایـى ، مـدل فـروپـاشـى اروپـاى شـرقـى و نـقـش روشـنـفـکران در آنجا و تطبیق آن با ایران را تئوریزه کرده و به عنوان یک پروژه دنبال مى نموده است . در تـحـقـیـقـات بـه عـمل آمده ، خانم اسفندیارى اظهار مى دارد که فعالیت ها و برنامه هاى مـربـوط بـه ایـران در بـرنـامـه خـاورمـیـانـه این مرکز، از طریق بنیاد معروف آمریکایى ((سـوروس )) حـمـایـت و پـشـتـیبانى مالى شده است . (این بنیاد آمریکایى متعلق به جورج سـوروس بـوده کـه نـقـش کـلیـدى در انـقـلابـات رنـگـارنـگ سـال هـاى اخـیـر در چـنـد کـشور داشته است .) با همکارى خانم اسفندیارى ، مدیر و نماینده تحقیقات تکمیلى در این خصوص ‍ ادامه دارد. وى در بازجویى هاى اولیه اظهار مى دارد که بـنـیاد سوروس در ایران با ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمى و تلاش براى توسعه و گسترش آن ، اهداف براندازانه خود را دنبال مى نموده است .))(14) 2. تاکتیکهای اقتصادى ـ بـهـره بـردارى از ضـعـف سـیـاسـت هـاى اقـتـصـادى نـظـام حاکم نهایت بهره بردارى به عمل مى آید و طرفداران رژیم متهم به فساد و رشوه خوارى مى گردند؛ ـ کـمـک مـالى به خانواده هاى زندانیان و گروه هاى مخالف حکومت و حتى نظارت یا مشارکت در اعتراض ها؛ ـ تشویق اعتصابات و شورش هاى کارگرى .(15) 3. تاکتیکهای فرهنگى ـ ایـجـاد تـردیـد در مـقـدسـات دیـنى : اصل اسلام نیز در معرض تهاجم دشمنان قرار دارد. سـامـوئل هـانـتـیـنـگـتـون کـه کـتـاب جـنـجـالى او ((بـرخـورد تـمـدن هـا)) تـبـدیـل بـه بـیانیه اعلام جنگ محافظه کاران جدید شده بود، در این کتاب مى نویسد که دشمن ، طیف راست اسلامى نیست ، بلکه دین خود قرآن است : ((مساله اساسى غرب ، اسلام بنیادگرا نیست ، بلکه خود اسلام به مثابه تمدنى متفاوت اسـت کـه پـیـروانـش مـتـقـاعد شده اند فرهنگ شان برترین است و با پستى و فرومایگى قـدرت شـان بـاعـث آزار و اذیـت مى شوند. مساله اسلام ، سى آى ا، یا وزارت دفاع ایالات متحده نیست . مشکل اسلام ، غرب به مثابه تمدنى دیگر است که مردمش جهانى بودن فرهنگ شـان را بـاور دارنـد و بـرآنـنـد کـه اگـر قـدرت در حال زوالى بخواهد به آنان تحمیل شود، فرهنگ عالى و برتر آنان وظیفه دارد آن فرهنگ را در سراسر جهان بگسترد.(16) ـ حمایت مکرر و مؤ کد از حقوق بشر و دموکراسى در ایران ؛ ـ تـدارک شـبـکـه هـاى مـتـعـدد رادیو تلویزیونى براى ایرانیان با استفاده از جدیدترین فنآورى هاى روز؛(17) [امـام ] خـمـیـنـى در اولیـن سـال انقلاب که جمهورى اسلامى ایران را به رفراندوم ((اقدام گذاشت اقدامى هوشمندانه بود و تدوین قانون اساسى ایران دومین گام هوشمندانه او با این دو اقدام خود ساختار اسلامى حکومت را شکل داد. توصیه کرده ایم که براى مـتـزلزل کردن رژیم اسلامى باید [امام ] دوستان خود روى دو نقطه بیشتر متمرکز شوند. اول اسـلامـیـت رژیـم و دوم بى نقص بودن قانون اساسى این حرکت نباید در میان توده هاى مردم که به، خمینى حساسیت دارند باشد زیرا مردم عادى نسبت به اسلام وامام حساسیت خاصی دارند. اما در دانشگاهها و در مـحـافـل روشـنـفـکرى به عنوان بحث و تریبون آزاد مى توان اسلامى بودن رژیم را نـشـانـه تـبـعـیـض در مـیـان مـلت مـعـرفـى کـرد و حـذف قید اسلامى را به عنوان یک حرکت دموکراتیک دنبال کرد. مخالفت مستقیم با قانون اساسى رژیم نیز حساسیت برانگیز است ، این حرکت را مى توان با ایجاد تردید درباره قانون اساسى آغاز کرد...!))(18) ـ بى اعتبار جلوه دادن منابع خبرى نظام بویژه صدا و سیما؛ ـ ایجاد تحیر و سرگردانى ذهنى در بین مردم : سعى مى شود با طرح حجم عظیمى از سؤ ال ، مـخـاطـب را در بـاورهـاى خـود بـه تـردیـد انـدازد. در مـثـل بـایـد گـفـت بـه یـک بـاره ، حـجـم عـظـیـمـى از سـؤ ال در خصوص ولایت فقیه و یا دفاع مقدس براى جوانان کشور طرح مى کنند و آنان را به شـک و شـبـهـه مـى انـدازنـد. البـتـه طرح سئوالات واقعى براى رفع شبهات حقیقى امرى پـسـندیده است اما در این باب ، هدف طرح سئوال و فهم واقعیت نیست ، هدف ایجاد شبهه در اذهان مردم است ؛ ـ ایجاد تصویرى دلفریب از آمریکا در اذهان مردم ؛ - نابود ساختن انگیزه دفاع از کشور و ناموس در صورت حمله احتمالى آمریکا؛(19) ـ نـبـرد رسـانـه اى : رسـانـه هـاى اسـتـکـبـارى بـه صورت نسبتا یکدست در کنار برخى روزنـامـه نـگـاران مـزدور و یـا فـریب خورده داخلى تلاش مى کنند تا زمینه را براى نفوذ دشمن مهیا سازند. دارنـد. احـسـاس نـاتـوانـى ، بـدبـیـنـى بـه آیـنـده ، تـنـبـلى ، هـوسـرانـى و امـثـال آن از جمله میکرب هاى روحى هستند که در هواى نفس آدمى لانه کرده اند. در براندازى نـرم ، بـه بـهـانـه کـار فـرهـنـگـى تـلاش مى شود تا این نفس چون اژدها تحریک شده ، فعال گردد. دشمن اسم این کار را اسلحه فرهنگى مى گذارد. فایده این کار براى دشمن ایـن اسـت کـه مـا را از فـرهـنگ اسلامى و معنوى دور مى کنند و اگر هیچ دستاورد دیگرى هم بـرایـشـان نـداشـتـه باشد همین کافى است . ((صدرالدین الهى )) عضو رسانه اى شبکه برانداز در خارج از کشور، در کنفرانسى که با همکارى آمریکا و آلمان و کارگردانى کنت تیمرمن در سال 1368 در هامبورگ تشکیل شده بود، چنین گفت : ((چـون نـظـام به اسلام وحمایت مردم تاءکید دارد، وقتى سخن ازبراندازى به میان مى آید مـردم مـوضـع مـى گـیـرنـد؛ امـا یک راه وجوددارد. حکومت تهران را فقط باسلاح فرهنگ مى توان خلع سلاح کرد و دست بسته تحویل مردان سیاست داد.))(20) اینان به نام فرهنگ ، برخى ویروسهاى مخرب را به جامعه تزریق مى کنند. این ویروس هـا، انـدیـشـه هـاى مـردم را بیمار مى سازند، آینده را در نظر آنان تاریک جلوه مى دهند تا روح امـیـد و نشاط را از مردم بگیرند و به این ترتیب ، نظام را از سرمایه اصلى اش که مـردم بـاشـد خـلع سـلاح کـنـنـد و مـحیط سیاسى کشور را براى بروز فجایع مختلف آماده سازند. در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید: هـمـیـشـه دشـمـنـان بـیـرونـى مـلت ایـران سعى کرده اند این میکروبها را در درون جامعه ى ایـرانـى رسـوخ دهند: ((شما نمى توانید))، ((شما قادر نیستید))، ((آینده تان تاریک است ))، ((افـقـتـان تـیـره است ))، ((بیچاره شدید))، ((پدرتان درآمد)). سعى این بوده است که مـلت مـا را نـا امـید، کسل ، بى اعتماد به نفس ، تنبل و چشم به دست بیگانه بار بیاورند؛ اینها دشمنان درونى است .(21) 4. تاکتیکهای اجتماعى ـ گسترش فساد و اعتیاد در جوانان کشور؛(22) ـ تـضـعـیـف روحـانیت متعهد: روحانیت متعهد پاسدار اصلى اعتقادات دینى مردم است . کاستن از نفوذ روحانیت ، به مفهوم هموار ساختن راه براى نفوذ فرهنگ سیا، مى گوید: کلید اصلى براى ایجاد یک تغییر بنیادین در سیاستهاى ایران از بین بردن خصوصیات انـقلابى رژیم ایران است و این فقط با تحریم اقتصادى به دست نمى آید. بلکه باید نفوذ روحانیت را از بین برد و عقاید انقلابى از درون تهى شود.(23) 5. تاکتیکهای امنیتى ـ تلاش براى دامن زدن به گرایش هاى تجزیه طلبانه در نقاط مختلف کشور؛194 انسان هـا تـا دسـت هـمـکـارى و وحـدت بـه یـکـدیـگـر نـدهـنـد، از پـس بـسـیـارى از کـارهاى مهم ، مثل حفاظت از یک نظام اسلامى بر نخواهند آمد. دشمن تلاش دارد تا عنصر نزاع و تفرقه را در جامعه اسلامى وارد سازد و در مقابل به طرفداران خود انسجام بخشد. در همین راستا به خـبـر زیـر تـوجـه فـرمـایـیـد، خـبـرى کـه ((بـاشـگـاه خـبـرنـگـاران )) آن را از فایننشال تایمز نقل کرده است : ((ایـالات مـتـحـده هـمـزمـان بـا مـذاکـره بـا تـهـران در حال قاچاق سلاح و پول به گروه هاى اقلیت قومى ایرانى است .))(24) ـ دامن زدن به نافرمانى مدنى در تشکل هاى دانشجویى و نهادهاى غیر دولتى و صنفى ؛ ـ حمایت از مخالفان حکومت ایران : سفر فعالان جوان خارجى از کشورهاى متحد ایالات متحده به ایران ، و حمایت آنان از جنبش هاى مدنى و نافرمانى ها؛ ـ دعـوت فـعـالان جـوان ایـرانـى به خارج ، براى شرکت در سمینارهاى کوچک . این کار در صربستان ، فیلیپین ، اندونزى و شیلى و کشورهاى دیگر جواب داده است . این افراد باید از سوى مقامات آمریکایى انتخاب شوند، نه نهادهاى ایرانى ؛ ـ اسـتـفـاده از سـفـارتـخـانـه هـاى کـشورهاى دیگر در تهران : حضور در جلسات محاکمه و درخواست مشترک براى آزادى زندانیان سیاسى ؛ ـ تـضـعـیـف سرویس هاى امنیتى و نظامى حکومت ایران : باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسى پدید آورد و یا آن را حذف کرد.(26) بـه مـنـظـور ارائه تـصـویـرى روشـن تـر از چـگـونـگـى انـجـام بـرانـدازى نـرم ، مراحل انجام آن به صورت زیر ترسیم مى گردد: 1. ایـجـاد اتحاد بین مخالفان نظام : در این مرحله تلاش مى شود تا همه مخالفان نظام و سرخوردگان از آن از همه اقشار حتى نظامى و روحانى جذب ، انسجام و سازمان پیدا کنند. 2. از کـار انـداخـتـن مـراکـز کـلیـدى نـظـام : در این مرحله به کمک رسانه هاى غربى و یا رسـانـه هـاى وابـسـتـه بـه غـرب تـلاش مـى شود چهره ها و مغزهاى اصلى نظام ، بویژه شـخـص ‍ رهـبـرى و یـا نـزدیـکـان اصـلى او مـورد ترور شخصیت قرار گیرند و با القاء شـبـهـات ، سـؤ الات و پخش شایعات مختلف قدرت رهبرى و سایر مراکز اثر گذار نظام تضعیف گردد. حمله به قانون اساسى را نیز مى توان در این مرحله تصور کرد. 3. نـفـوذ در مـراکـز قـدرت نـظـام : بـاید با تضعیف مراکز نظارتى نظام ، مانند شوراى نگهبان و هسته هاى گزینش چنان کرد که زمینه نفوذ براى هواداران غرب مهیا تر شود. 4. بـى اعـتبار سازى رسانه ملى : رسانه ملى باید به شیوه هاى مختلف به تصرف در آیـد. حـال اگـر نـشـد باید آن را از اعتبار انداخت و متهمش کرد که دروغ مى گوید و جناحى عـمـل مـى کـند. سپس رسانه هاى جایگزین مطرح مى شود که امروزه در سایه پیشرفت هاى فن آورى دستیابى به آن کار سختى نیست . 5 . از کـار انـداخـتـن نـیـروهـاى ضـد براندازى : نیروهاى امنیتى و نظامى بویژه سپاه مهم تـریـن نـیـروهـایـى هستند که باید در برابر براندازان بایستند. توپخانه رسانه اى دشـمـن تـلاش مـى کـنـد تـا ایـن نـیـروهـا را بـى انـگـیـزه کـنـد و بـا طـرح مـبـاحـثى نظیر قتل هاى زنجیره اى و امثال آن دستگاه امنیتى یک کشور را تضعیف کند. 6 . بـیـرون رانـدن مـخـالفـان : با نفوذ تدریجى و قدرت یابى هواداران غرب در مراکز حساس ، کار تصفیه تدریجى این مراکز از طرفداران واقعى نظام ، در صورتى که دست از عقاید ارزشى خود بر ندارند آغاز مى شود و به این ترتیب یک براندازى نرم صورت گرفته است .(27) الزامات و خصوصیات براندازى نرم مـطـابـق آنـچه تاکنون بیان شد مى توان گفت براندازى نرم به لحاظ ماهوى ، کار روى فـکـر افـراد اسـت و در کـل ، عـمـلى فـرهـنگى ـ تبلیغى محسوب مى شود. به سخن دیگر، نـوعى جنگ فرهنگى و عملیات روانى است . بر این اساس ، برخى الزامات و خصوصیات آن مثل هر جنگ فرهنگى دیگر عبارت است از: 1. آزادى بـالا: پـیـش نـیـاز بـرانـدازى نـرم ، وجـود جامعه اى آزاد و مردم سالار، مسئولانى غـافـل از حـرکـات دشمن و مردمى با سطح آگاهى پایین نگه داشته شده است . براندازى نـرم در جـوامـعـى که سطح آگاهى مردم بالا بوده و یا توان اطلاعاتى نظام در تشخیص ‍ حرکات دشمن بالا باشد، مؤ ثر نیست . 2. هـوشـمـنـدى : در عـمـلیات فرهنگى نیاز به سطح بالایى از تخصص هاى گوناگون وجـود دارد. از ایـن رو، افـراد درگـیـر در آن ، اغـلب از کـسانى هستند که تحصیلات بالاى دانشگاهى دارند. مقابله با آن هم نیاز به هوشمندى و تحصیلات بالا دارد. 3. پرستیژ: براندازى نرم عملى شیک و داراى پرستیژ تلقى مى شود. تهاجم نظامى در عـرف جـامـعـه بـین المللى عملى مطلوب تلقى نمى شود، و مخالفت هاى بسیارى را برمى انـگـیـزد، در حـالى کـه عـمـلیـات فرهنگى را مى توان با پوشش هاى زیبا مانند دفاع از دمکراسى ، آزادى و حقوق بشر انجام داد. 4. درازمدت بودن : عملیات فرهنگى زمان بر است و در کوتاه مدت جواب نمى دهد. 5 . فقدان تلفات ظاهرى : در جنگ فرهنگى انسان ها در ظاهر کشته نمى شوند، اما وجدان و معنویت آنها قربانى مى گردد. 6 . تـنـوع ابـزارهـا: ابزارهاى سیاسى ، اقتصادى ، دیپلماتیک ، و حتى نمایش هاى نظامى مـورد اسـتـفـاده قـرار مـى گـیـرنـد. در ایـن بـیـن ، رسـانـه هـا نـقـش اول را ایفا مى کنند. 7. هزینه پایین : هزینه هاى نبرد فرهنگى در مقایسه با نبرد نظامى بسیار ناچیز است . راهکارهاى مقابله با براندازى نرم لحـاظ روحـى ، از خـودگـذشـتـگـى فـراوانـى را مـى طـلبـد. دشـمـنان ما حماقت کرده اند و چـگـونـگـى عـمـلکـرد خـود را افـشـا کـرده انـد. راه مـقـابله از طریق اجراى ضد پیشنهادهاى براندازى عملى است . در این باره ، گفتنى است : نـظـام اسـلامـى نباید اجازه دهد مخالفان نظام با یکدیگر متحد شوند، باید تفرقه را در مـیـان آنـهـا بـه شـیـوه هـاى گـونـاگون مانند خرید برخى از آنان و یا نفوذ دادن برخى عـوامـل بـه درون آنـهـا، دامن زد و اتحاد در بین خودى هاى نظام اسلامى را هر چند با هزینه معنوى بالا حفظ کرد. نـظـام اسـلامـى نـبـایـد اجازه دهد عوامل نا اهل و نا محرم در پست هاى کلیدى نظام رخنه کنند. بـایـد نـظـارت اسـتـصـوابـى شـوراى نـگـهـبـان را بر انتخابات مختلف جدى گرفت تا وابـسـتـگـان دشـمـن امـکـان نفوذ نیابند. تاءیید صلاحیت ، حفاظت اطلاعات و حراست ها باید تقویت شوند. نظام اسلامى باید براى تقویت بصیرت نظامیان تلاش بیش ترى کند تا مـبـادا دشـمـنـان ، افـکـار نـظـامـیان را که نگهبانان این سرزمین هستند معطوف خود سازند و دوباره سلطه غارتگرانه خود را بر این سرزمین مقدس برقرار نمایند. از ارتباطات مشکوک بین مخالفان نظام و بیگانگان باید جلوگیرى کرد. حتى در خصوص بـرخـى مـقـامـات مـتـوسط نظام نیز باید نظارت داشت تا مبادا دشمن آنان را فریب دهد. در بـرخـورد بـا عـوامـل دشـمن باید با قاطعیت عمل کرد و از جوسازى هاى رسانه هاى غربى بیمى به خود راه نداد. رسـانـه هـاى مـتـعـهد به نظام اسلامى باید خشونت گرى مخالفان نظام را افشا کنند تا نـتوانند مردم را فریب دهند و خود را اشخاصى محترم جا بزنند. باید آگاهى هاى سیاسى اقـتـصـادى مردم را درباره مسائل اساسى کشور افزایش داد و شایعه پردازى هاى رسانه هاى دشمن را با بیان به موقع و مکرر واقعیت ها خنثى ساخت . رسانه هاى متعهد و آرمانگرا، بـایـد روحیه امید و مقاومت را در مردم تقویت کنند و اعتماد آنان به مسئولان عالیرتبه نظام اسلامى را افزایش دهند. اطاعت از رهبرى و همراهى با روحانیت متعهد در خط رهبرى را باید جدى از همه ، باید معنویت و انگیزه الهى را تقویت کرد. قدرت طلبى و هواپرستى از مهم ترین لغزشگاه هایى است کـه آدمـى را در دامـن دشـمـنـان دیـن مـى انـدازد. بـه هـمـیـن دلیل درس ‍ هاى اخلاق را باید جدى گرفت و از اساتید خودساخته بهره مند گردید. با کسانى که به هر دلیل از نظام اسلامى کدورتى پیدا مى کنند نباید چنان رفتار کرد که در دام دشمنان گرفتار شوند. باید با مهر و محبت براى جذب دوباره اینان کوشید و تلاش ‍ دشمن را ناکام گذاشت . هـمـچـنـین باید با عواملى که موجبات نارضایتى مردم از اقتصاد مملکت را فراهم مى سازد، مـبـارزه اى جـدى داشـت ، عـوامـلى مـانـنـد تـورم ، بـیـکـارى ، فـسـاد ادارى و امثال آن . برخى از راهکارهاى مقابله با شایعه‏هاى برانداز عبارتند از: - نادیده انگاشتن شایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن مانند نشان دادن تصاویر فردى که شایعه فوت و یا قتل وى منتشر شده و یا انعکاس حضور گسترده مردم در راهپیمایى‏هاى سالروز پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى و یا مشارکت گسترده در انتخابات براى مقابله با شایعه وجود شکاف میان جامعه و حاکمیت؛ - پاسخ شایعه با شایعه که در عملیات روانى متقابل کاربرد دارد. اجتناب از ارسال اطلاعات طبقه بندى شده در محیط‏هاى سایبر با توجه به اینکه سرورهاى پست‏هاى الکترونیکى مانند جى میل در کشور ایالات متحده قرار داشته و احتمال ارتباط آنها با شبکه‏هاى جاسوسى رژیم صهیونیستى و امریکا، شایسته است کاربرانى که به نحوى با مطالب محرمانه مرتبط هستند از ارسال آنها به سایر افراد به صورت ایمیل بصورت جدى خوددارى نمایند زیرا ضریب اعتماد به حفاظت از اطلاعات طبقه بندى شده در محیط‏هاى مجازى بسیار پایین است؛ همچنین شایسته است از فایل‏هاى محرمانه و طبقه بندى شده در بلوتوث‏هاى تلفن همراه خوددارى شود زیرا در صورت سرقت و گم شدن تلفن همراه و یا فراموشى کاربر به غیر فعال کردن بلوتوث؛ این سناریو محتمل است که افراد سودجو و یا جاسوس با شناسایى هدفمند افراد مشخص با بکارگیرى نرم افزارهایى خاص در جهت حذف و یا دستیابى به اطلاعات طبقه بندى شده اقدام نمایند. تقویت قدرت نرم نیروهاى مسلح - حمایت‏هاى تقنینى ـ اجرایى از توسعه قدرت نرم سازمان مقاومت بسیج؛ - مشارکت افزایى ساختارهاى نیروهاى مسلح در طرح‏هاى عمرانى و جهادسازندگى مانند کارویژه‏هاى قرارگاه سازندگى خاتم الانبیاء؛ - تأکید بر آینده پژوهى، مدیریت دانش دفاعى و افزایش تعامل میان مخازن تولید فکر با متولیان نظامى، انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى با هدف تقویت جنبش نرم افزارى تولید علم در راستاى منویات رهبر فرزانه انقلاب؛ - ایجاد و تقویت سازمان آینده پژوهى و فناورى‏هاى نوین در ساختار نیروهاى مسلح؛ - دانش افزایى و توسعه فنى ـ حرفه‏اى نخبگان نیروهاى مسلح در چارچوب اصل تحقیق و توسعه؛ - تحکیم بنیان‏هاى فرهنگى و عقیدتى ـ سیاسى نیروى انسانى. آسیب شناسى بحران اقتصاد جهانى از رویکرد امنیت ملى با توجه به اینکه پیش بینى مى‏شود بحران اقتصاد جهانى در کوتاه مدت حل نشود، شایسته است کارگزاران نظام نسبت به آسیب شناسى پیامدهاى این بحران مانند کاهش قیمت جهانى نفت و تأثیر آن بر عملیاتى شدن منابع مالى ردیف‏هاى بودجه‏اى مصوب، از رویکرد امنیت ملى برخورد کنند بویژه اینکه بخش مهم منابع مالى بودجه پیشنهادى به مجلس شوراى اسلامى از درآمدهاى صادراتى نفت، گاز و محصول پتروشیمى به دست مى‏آید و تداوم کاهش قیمت انرژى مى‏تواند بستر کسرى بودجه کاهش صادرات، افزایش واردات و تهدید ثبات امنیتى سرمایه گذارى در بورس منجر شود. آسیب شناسى ماهیت تهدیدهاى فراروى نظام جمهورى اسلامى ایران در علم «مدیریت استراتژیک»(12) امنیت به معناى فقدان تهدید در عمق استراتژیک داخلى و خارجى است و متولیان نهادهاى نظامى، انتظامى، امنیتى و اطلاعاتى شایسته است در گام اول با رویکرد «معرفت شناسى و ماهیت شناسى»(13) نسبت به شاخص گذارى، توصیف و طبقه بندى تهدیدهاى فراروى نظام اقدام نمایند تا حداکثر بهره ورى از پتانسیل‏هاى بالقوه و بالفعل منابع قدرت حاصل شود. مهم‏ترین تهدیدهایى که مى‏تواند ثبات امنیتى یک نظام سیاسى رابا چالش مواجه کند طبق جدول زیر قابل تفکیک است: آسیب شناسى دورنماى مطالعات ادعایى امریکا و تأثیر آن بر ثبات امنیت اطلاعاتى، اجتماعى و اقتصادى کشور یکى از ابزارهاى جنگ نرم ایالات متحده براى دستیابى به اطلاعات و اسناد طبقه بندى شده نظامى و هسته‏اى، استفاده ابزارى از معاونت پادمان آژانس اتمى است. به عبارتى بررسى متن گزارش‏هاى مدیرکل آژانس به صورتى‏است که به جاى اینکه محمد البرادعى نقش متولى یک سازمان بى طرف را ایفا نماید، به وکیل مدافع مطالعات ادعایى امریکا در آژانس تبدیل شده است. به عنوان مثال به تاریخ 19 نوامبر 08 (29 آبان 1387) وى چهاردهمین گزارش دو پهلوى خود پیرامون فعالیت‏هاى هسته‏اى ایران به شوراى حکام را ارائه کرد که برخى‏نکات قابل تأمل آن عبارتند از: ـ بند 15 گزارش طورى تنظیم شده که مى‏تواند تداعى کننده شائبه وجود فعالیت‏هاى هسته‏اى نظامى در ایران باشد و در آن مدیرکل آژانس اعلام کرده «هنوز برخى موضوع‏هاى مهم باقى مانده که در گزارش‏هاى قبلى به آنها اشاره شده و براى اثبات عدم وجود اهداف نظامى لازم مى‏باشد، شفاف سازى نشده است.» ـ بندهاى 16 ، 17 و 19 گزارش طورى تنظیم شده که همکارى ایران در مورد مطالعات ادعایى غیرقانونى و غیرمستند امریکا را به عنوان یکى از پیش شرط‏هاى تأیید راستى آزمایى فعالیت‏هاى هسته‏اى ایران معرفى کرده است. همچنین در بند 19 مدیرکل آژانس خواستار تصویب پروتکل الحاقى شده است که مى‏تواند عمق و دامنه بازرسى‏ها را به طور قابل توجهى افزایش دهد. ـ در بند به صورت غیرمستقیم در مورد ماهیت فعالیت نیروگاه 40 مگاواتى آب سنگین اراک ابهام زایى شده است. ـ در بند 21 مدیرکل آژانس به صراحت همکارى‏هاى فراپادمانى ایران را براى اعتمادسازى کافى نمى داند. نتیجه گیرى: یکى از سناریوهاى چالش زاى دورنماى عمق استراتژیک امنیت داخلى و خارجى نظام مقدس جمهورى اسلامى‏ایران، احتمال بالاى گسترش کاربست دکترین براندازى نرم در سیاست خارجى امریکا علیه ایران بویژه در دوره ریاست جمهورى «باراک اوباما» ست. به عنوان مثال با توجه به تأثیر بالاى «لابى گرى» در فرایند قانونگذارى و اجرایى ایالات متحده، شواهد بیانگر گسترش فعالیت خصمانه لابى‏هاى ضد انقلاب است که با محوریت حقوق بشر فعالیت مى‏کنند بویژه اینکه در انتخابات چهارم نوامبر 08 (14 آبان 1387)، سناریوهاى دموکرات توانستند اکثریت کرسى‏هاى مجلس سنا را نیز به دست آورند و بصورت سنتى اکثریت غالب رجال سیاسى این حزب همواره تحت فشار لابى‏هاى صهیونیسم و ضد انقلاب از قانونمند شدن و عملیاتى کردن دکترین مهار ج.ا.ایران با استفاده از گفتمان‏هاى نرم افزار گرایانه مانند جنگ اقتصادى، جنگ روانى ـ رسانه‏اى، جنگ اطلاعاتى و بى ثبات سازى امنیت اجتماعى حمایت کرده‏اند و شایسته است متولیان امر دورنما و شیوه‏هاى خصمانه تئوریسن‏ها و پیروان دکترین براندازى نرم را از رویکرد امنیت ملى رصد کرده و نسبت به مهار و خنثى سازى سناریوهاى تهدیدزا به ویژه در زمان ریاست جمهورى «باراک اوباما» اقدام‏هاى احتیاطى مناسب را در دستور کار قرار دهند. در چارچوب مطالعات دفاعى مى‏توان اهداف راهبردى جنگ نرم ایالات متحده را در هفت حوزه تنش زاى زیر طبقه بندى و مورد آسیب شناسى قرار داد: - تنش روانى ـ رسانه‏اى ایران هراسى از طریق انعکاس تصاویر مجازى از توسعه بومى صنعت هسته‏اى و قابلیت‏هاى آفندى و پدافندى‏موشکى جمهورى اسلامى ایران و هدفمند شدن جنگ تبلیغاتى با هدف گسترش تنش‏هاى قومى، فرقه‏اى، صنفى، دانشجویى و اجتماعى. - تنش اقتصادى گسترش هدفمند عمق و دامنه دیپلماسى تحریم در چارچوب شوراى امنیت (قطعنامه‏هاى 1737، 1747، 1803 و 1835)، تحریم‏هاى ائتلافى هوشمند و یا فشار سیاسى بر متحدان خود براى اجتناب از انعقاد توافق نامه‏هاى اقتصادى و انرژى با هدف انزواى ایران در معادلات اقتصادى منطقه‏اى. - تنش نظامى گسترش عمق و دامنه مطالعات ادعایى و گنجاندن آنها در گزارش‏هاى مدیرکل آژانس اتمى با هدف تداعى شائبه وجود ارتباط میان فعالیت‏هاى صلح آمیز هسته‏اى ایران و اهداف نظامى و بالتبع توجیه گسترش تحریم‏هاى غیر قانونى علیه نهادها، شرکت‏ها و افراد وابسته به وزارت دفاع و سپاه پاسداران با هدف تضعیف بازدارندگى بومى‏کلاسیک و نامتقارن، احتمال بازرسى ناوگان‏هاى نظامى امریکا و ناتو از کشتى‏هاى تجارى جمهورى اسلامى‏ایران با هدف نظارت بر حسن اجراى قطعنامه‏هاى شوراى امنیت، برگزارى رزمایش‏هاى نظامى میان ناتو و برخى کشورهاى منطقه و انعقاد توافق‏هاى امنیتى دوجانبه با کشورهاى همسایه ایران مانند عراق، افغانستان، پاکستان و کشورهاى شوراى همکارى خلیج فارس. - تنش امنیتى جلوگیرى از عملیاتى شدن امنیت بومى و پایدار، حمایت مالى ـ رسانه‏اى از گسترش ناامنى‏هاى مدنى با بهانه گسترش حقوق بشر و دموکراسى، حمایت از گروهک‏هاى تروریستى مانند پژاک، منافقین و جندالله با هدف ناامن سازى استان‏هاى مرزى. - تنش اطلاعاتى تلاش براى نصب سامانه‏هاى جاسوسى در مرزهاى ایران و عراق، رخنه در شبکه‏هاى استراتژیک نظام توسط نیروهاى پوششى، شنود تلفن همراه و یا رخنه در شبکه اینترنتى برخى نهادهاى راهبردى. - تنش سیاسى مخدوش جلوه دادن نتایج آراء انتخاباتى، تأخیر در صدور روادید مسافرتى توسط برخى متحدان امریکا، ایجاد شکاف میان جامعه و حاکمیت، تشویق به حضور حداقلى مردم در رقابت‏هاى انتخاباتى. - تنش فرهنگى ناتوى فرهنگى با هدف نهادینه کردن فرهنگ لیبرال دموکراسى و تضعیف هویت ایرانى ـ اسلامى مانند تغییر نام خلیج فارس و یا ترسیم تصویر خشنى از دین مبین اسلام راهکارهای مقابله با جنگ نرم راهکارهای جمهورى اسلامى ایران براى مهار دکترین براندازى نرم آسیب شناسى افزایش توزیع و مصرف مواد مخدر در ایران از رویکرد امنیت ملى با توجه به افزایش تنوع تولید و تغییر الگوى مصرف مواد مخدر، آسیب‏هاى جدى آن بر امنیت اجتماعى و تسهیل براندازى در سکوت نظام مقدس ج.ا.ایران، توصیه مى‏شود مجلس شوراى اسلامى در تعامل و هم اندیشى با نمایندگان «ستاد مبارزه با مواد مخدر»(1)؛ از رویکرد امنیت ملى تصویب طرح جامع قانون مبارزه با مواد مخدر را در دستور کار قرار دهند. مجلس شوراى اسلامى مى‏تواند بخشى از ابزارهاى مقابله با مواد مخدر را در چارچوب قانونمند کردن طرح نظام جامع امنیت اجتماعى پى‏گیرى نماید. از طرفى افزایش رایزنى میان معاونت امنیتى ـ انتظامى وزارت کشور و یا فعال سازى دیپلماسى پارلمانى از طریق تعامل سازنده کمیته‏هاى امنیتى پارلمانى سه کشور ایران، افغانستان و پاکستان، مى‏تواند زمینه‏هاى انعقاد تفاهم نامه هاى دفاعى پارلمانى سه جانبه با محوریت مبارزه با مواد مخدر را عملیاتى نماید. حمایت تقنینى ـ نظارتى و اجرایى از توسعه زیرساخت‏هاى جنگ رایانه‏اى یکى از تهدیدات راهبردى نرم افزارگرایانه، نفوذ هکرهاى مهاجم براى آسیب رسانى به شبکه‏هاى وب نهادهاى استراتژیک نظام با هدف «جاسوسى اینترنتى»(2) و یا رخنه اطلاعات گمراه کننده با هدف تخریب شبکه اطلاعات ملى است که عمق و دامنه کاربرى آن در سطوح منطقه‏اى و جهانى روز به روز در حال افزایش است. براى آگاهى متولیان امر نسبت به اهمیت روزافزون جنگ‏هاى رایانه‏اى، شایسته است به عنوان مثال اشاره شود کشورى مانند چین با هدف توازن راهبردى قدرت نرم سرمایه‏گذارى هنگفتى را براى توسعه جنگ‏هاى رایانه‏اى هزینه کرده است بطورى که موفق شده است به سیستم‏هاى کامپیوترى نهادهاى نظامى ـ امنیتى ایالات متحده نفوذ نماید. این کشور در سال 07 نزدیک به ده شرکت دفاعى امریکا مانند «ریتون»(3)، «مارتین لاکهید»(4)، «بوئینگ»(5)، «نورتروپ گرومن»(6)، «سیستم نرم افزارى برنامه‏ریزى جنگنده‏هاى نیروى هوایى»(7)، «سیستم برنامه ریزى مأموریت بالگردهاى ارتش»(8) و فایل‏هاى فضانوردان ناسا را مورد دستبرد اینترنتى قرار داد(9) و در بودجه دفاعى سالانه خود، ردیف‏هایى را براى تقویت هر چه بیشتر «قابلیت‏هاى جنگ رایانه‏اى»(10) اختصاص داده است. در این راستا شایسته است وزارتخانه‏هاى دفاع و اطلاعات و ستاد کل نیروهاى مسلح با تبیین آموزش‏هاى‏راهبردى ، بستر مقابله هدفمند با آسیب‏هاى جنگ رایانه‏اى و تقویت عمق استراتژیک نظام در محیط سایبر را فراهم کنند. آسیب شناسى پیامدهاى اجتماعى جنگ اقتصادى توصیه مى‏شود کارگزاران نظام براى مقابله با جنگ اقتصادى و گسترش تحریم‏هاى احتمالى؛ اقدام‏هاى زیر را مورد توجه قرار دهند: - کارگزاران نظام، دورنماى «بحران مالى جهانى»(11)، کاهش قیمت نفت و بالتبع احتمال بالاى عدم تحقق منابع مالى ردیف‏هاى بودجه را از رویکرد امنیت ملى بررسى کرده و در مصاحبه‏ها و یا تبلیغات انتخاباتى از وعده‏هایى که مى تواند سطح انتظارات جامعه را افزایش و حباب کاذب را تشکیل دهد، پرهیز نمایند زیرا مى‏تواند ضریب اعتماد جامعه به کارگزاران نظام را کاهش دهد؛ - ردیف‏هاى بودجه سالانه بصورت واقع گرایانه و متناسب با کف درآمدهاى واقعى تدوین و تصویب شود. قانونمند کردن مقابله با جرایم سایبر و تلفن همراه یکى از حوزه‏هایى که عمق و دامنه تهدیدات نرم را گسترش مى‏دهد، رشد فزاینده جرایمى است که در محیط‏هاى مجازى و سایبر به وقوع مى‏پیوندد و به صورت مستقیم امنیت اجتماعى را تهدید مى‏کند که شایسته است ظرفیت‏هاى تقنینى، نظارتى و اجرایى بازدارنده و مناسبى براى مهار آنها در دستور کار متولیان امر قرار گیرد: برخى مصادیق جرایم سایبر که در زیرمجموعه تهدیدات نرم افزارى قرار مى‏گیرد، عبارتند از: - افزایش نشر بلوتوث‏هاى شخصى و خانوادگى بویژه افراد مشهور در حوزه‏هاى ورزشى و هنرى؛ - افزایش انتشار بلوتوث‏هاى مستهجن و غیر اخلاقى؛ - گسترش شایعات براندازانه و یا تبلیغ علیه نظام توسط پیام‏هاى کوتاه تلفن همراه؛ - گسترش وبلاگ‏هاى براندازانه؛ یکى از شیوه‏هاى جنگ نرم در محیط‏هاى سایبر (اینترنت)، گسترش هدفمند و روزافزون وبلاگ نویسى توسط برخى افراد، گروه‏ها یا سازمان‏هاى مخالف نظام جمهورى اسلامى ایران است. وبلاگ‏هاى ساختارشکن و برانداز که معمولاً به سادگى ایجاد شده و نیاز به تخصص بالاى بلاگرها ندارد، به راحتى‏در محیط‏هاى مجازى به یک هویت مستقل تبدیل و بدون اینکه شناسایى شوند به ترویج عقاید براندازانه اقدام مى‏کنند. در این راستا افزایش تعامل و هم اندیشى میان کارشناسان وزارتخانه‏هاى اطلاعات، فناورى ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیس امنیت اجتماعى و اخلاقى ناجا و یا معاونت فرهنگى ـ اجتماعى ناجا مى‏تواند در ارتقاء اثربخشى راهکارهاى بازدارنده و یا اقدام‏هاى تنبیهى مفید واقع شود. حمایت تقنینى و مالى از تعمیق قدرت نرم نظام در محیط‏هاى مجازى یکى از شاخصه‏هاى دورنماى جنگ‏هاى پیش رو، سرمایه گذارى کشورها بر مقوله «جنگ اندیشه در محیط هاى‏مجازى » است و کشورى موفق خواهد بود که بتواند زمینه‏هاى حداکثر بهره ورى از محیط‏هاى وب با جدیدترین شیوه‏هاى دانش دیپلماسى عمومى را فراهم کند زیرا دانش افزایى و هوشمندسازى آنلاین جامعه در برابر تهدیدات نرم، آستانه مقاومت ملى و کارآمدى نظام در محیط‏هاى مجازى را ارتقاء مى‏دهد. توصیه مى‏شود برخى نهادهاى راهبردى نظام مانند وزارتخانه‏هاى اطلاعات، کشور، فرهنگ و ارشاد اسلامى، صدا و سیما، حوزه علمیه قم و سازمان تبلیغات اسلامى؛ بخشى از کارویژه‏هاى عملیاتى خود را به سمت روزآمد کردن شیوه‏هاى مقابله با تهدیدات نرم و جنگ روانى ـ رسانه‏اى متمرکز نمایند بویژه اینکه اکثریت غالب مخاطبان خبر رسانى آنلاین را اقشار فرهیخته، دانشجویان و دانش پژوهان تشکیل مى‏دهند که نقش مهمى را در نهضت نرم افزارى تولید علم و تحقق دانشگاه اسلامى بر عهده دارند. از طرفى انعکاس آنلاین مناسب تحولات خبرى و اقدام‏هاى مثبت مجلس شوراى اسلامى در محیط‏هاى وب به عنوان مهم‏ترین نهاد قانونگذارى کشور که از شاکله مردم سالارى برخوردار است، در تحکیم و انسجام بخشى به روابط جامعه با وکلاء ملت و بالتبع تقویت بنیان‏هاى مشروعیت نظام تأثیرگذار بوده و مى‏تواند گستره هم اندیشى مجازى مجلس با کانون‏هاى فکرى و شبکه نخبگان را افزایش دهد که این تعامل نرم افزارى مى‏تواند در بهینه سازى تصویب طرح و لوایح، مصوبات مجلس، بازتاب سنجى ضریب اقناع سازى مصوبات در میان نخبگان فکرى، کارآمدسازى کارویژه‏هاى تقنینى ـ نظارتى و در نهایت ارتقاء دیپلماسى پارلمانى مجلس هشتم مفید واقع شود. سازماندهى نصب دوربین‏هاى مدار بسته در نواحى جرم خیز یکى از اقدام‏هاى بازدارنده مناسب نهادهاى امنیتى ـ انتظامى؛ کنترل نامحسوس نواحى جرم خیز و یا مراکز پر تردد مانند مترو از طریق نصب سامانه‏هاى دوربین مدار بسته است که در صورت مدیریت کارآمد مى‏تواند در ثبات بخشى به امنیت اجتماعى مفید واقع شود. مقابله با ایجاد و گسترش فرقه‏هاى ساختگى یکى از توصیه‏هاى تئوریسین‏هاى دکترین براندازى نرم، فرقه سازى با هدف تضعیف وحدت ملى و انسجام اسلامى است، به طورى که هم اکنون شاهد گسترش افراد و گروه‏هایى هستیم که با عناوینى مانند ارتباط با امام زمان(عج) و یا پیامبران؛ بنیان‏هاى اعتقادى جامعه را هدف قرار داده‏اند. در این راستا وزارت اطلاعات و حوزه‏هاى علمیه به ویژه حوزه علمیه قم، نقش مهمى را در خنثى سازى تهدیدها و هوشیارى جامعه در برابر این نوع شیادان ایفا مى‏کنند. قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران یکى از راهکارهاى تکلیف گرایى کارگزاران نظام به رهنمودهاى رهبر فرزانه انقلاب پیرامون هوشیارى مسئولین در برابر تهاجم نرم افزارى ناتوى فرهنگى؛ قانونمند کردن نظام جامع دیپلماسى فرهنگى با هم اندیشى وزارت امور خارجه، مجلس شوراى اسلامى و متولیان فرهنگى است که در صورت تحقق مى‏تواند حداکثر بهره‏ورى بهینه از ظرفیت‏ها و بالتبع عمق استراتژیک نرم افزارى نظام را توسعه دهد که برخى مصادیق آن عبارتند از: - نظام مند شدن کارویژه دیپلمات فرهنگى از رویکرد امنیت ملى وابسته‏هاى فرهنگى سفارتخانه‏ها و دفاتر فرهنگى ایران در کشورهاى خارجى؛ نقش مهمى را در عمق بخشى به اقتدار برون سیستمى و مهار تهدیدات نرم ایفا مى‏کنند. ـ هوشیارسازى متولیان فرهنگى نظام نسبت به ابزارها و شیوه‏هاى تهاجم نرم افزارى غرب؛ ـ انعکاس جنایات گروه‏هاى تروریستى بویژه سازمان منافقین در قالب عکس، تصویر، توزیع سى دى، بروشور و یا کتاب که در صورت سازماندهى مناسب مى‏تواند در تقویت تعامل میان گروه‏هاى دوستى پارلمانى ج.ا.ایران و کشورهاى میزبان براى افزایش فشار بر گروه‏هاى تروریستى مؤثر باشد؛ ـ تدوین سازوکارهاى تقنینى و اجرایى مناسب براى افزایش تعامل میان نهادهاى داخلى و شوراى ایرانیان خارج از کشور؛ ـ آشنا کردن ایرانیان و اتباع کشور میزبان با نقش مثبت و تأثیرگذار دولت و مجلس شوراى اسلامى در حوزه سازندگى و جنبش نرم افزارى تولید علم که در صورت بهره گیرى از شیوه‏هاى تبلیغاتى مناسب مى‏تواند تصاویر مناسبى را از اقتدار و رابطه سازنده دولت و مجلس در افکار اتباع کشور میزبان تداعى نماید و بخشى از سناریوى جنگ روانى ـ رسانه‏اى غرب براى ترسیم فضاى اختلاف در داخل را خنثى نماید. ـ توسعه صنعت توریسم و ترویج فرهنگ ایرانى ـ اسلامى رایزنى‏هاى فرهنگى با آشنا کردن اتباع خارجى با اماکن سیاحتى ـ زیارتى در قالب نمایش عکس، فیلم و یا توزیع بروشور، نقش مهمى را در علاقمندى جهانگردان براى سفر به جمهورى اسلامى ایران برعهده دارند که با مشاهده توسعه اقتصادى و سیاسى علیرغم تحریم‏هاى امریکا، مى‏توانند به صورت ناخود آگاه نقش سفیر جمهورى اسلامى‏ایران را در کشورشان بازى کرده و بالتبع بصورت غیر مستقیم بر تقویت قدرت نرم نظام در خارج از کشور کمک نمایند. مجلس شوراى اسلامى نیز با تصویب قوانین مناسب و هدفمند کردن برخى تسهیلات لازم، مى‏تواند قدرت مانور دیپلمات‏هاى فرهنگى براى جذب جهانگرد را افزایش دهد. مقابله با ایجاد و نشر شایعه‏هاى برانداز امروزه با گسترش فضاى رسانه‏اى، جایگاه محیط‏هاى مجازى در جنگ‏هاى روانى نامتقارن و یا شایعه پراکنى هاى‏براندازانه تقویت شده، بطورى که گسترش رسانه‏ها، وبلاگ‏ها، وب سایت‏ها، پست الکترونیکى ، پیامک‏هاى‏تلفن همراه و ... امکان ردیابى مرجع شایعه پراکنى را به کمترین میزان ممکن کاهش داده و امکان تبادل غیررسمى اخبار و اطلاعات نیز فراهم شده است. با توجه به آسیب پذیرى امنیت اجتماعى نسبت به رواج شایعات و تلاش دشمن براى ترویج شایعه‏هاى سیاسى، امنیتى، اقتصادى و اجتماعى با هدف شکاف سازى و بى اعتمادى میان جامعه و سطوح حاکمیت، شایسته است متولیان امر بویژه صدا و سیما و نهادهاى اطلاعاتى ـ امنیتى ضمن تجزیه و تحلیل شایعات برانداز و ریشه یابى آنها، نسبت به پیامدهاى ترویج آن، جامعه را آگاه نمایند. هر میزان اقدام‏هاى متقابل جمهورى اسلامى ایران ضعیف تر، ابزارها و شیوه‏هاى شایعه پراکنى دشمن قوى تر و منسجم تر و همچنین موضوع شایعه حساس برانگیزتر باشد، سرعت و ضریب تأثیر شایعه نیز افزایش مى‏یابد. آنچه مسلم است با نزدیک شدن به رقابت‏هاى انتخاباتى و یا در شرایط بحرانى، حجم و دامنه شایعه سازى‏هاى براندازانه با هدف مختل کردن ثبات نظام تصمیم گیرى و یا اختلاف افکنى میان کارگزاران نظام افزایش مى‏یابد. مقام معظم رهبری برخی ازراهکارهایی که دشمنان در جهت براندازی نظام به آن رو آورده اند، را اینگونه بر شمرده اند : 1. تضعیف و تخریب باورهای دینی. حـفـظ هـویـت فـرهـنـگـی و دیـنـی نـشـانـه ای از شـخـصـیـت و استقلال ملت‌هاو تضعیف آن نشانه وابستگی ملت‌ها است. اعتقاد به حفظ (هویت دینی ) و دفاع از آن تـا پـای جـان، نـظـام نـوپای جمهوری اسلامی را برپا کرد و آن را در برابر تهاجمات گـونـاگـون دشـمـن، مـقـاوم و پایدار نمود. اگر دشمن بتواند این اعتقاد را از ذهن مردم بزداید، مـقـاومـت‌ها و ایـثـارهـا و فداکاری‌ها هم به دنبال آن از بین خواهند رفت و کشور دوباره در سلطه اجانب قرار خواهد گرفت. آیت الله خامنه ای در این باره می‌فرماید:آنها حاضرنیستند ببینند درمقابل چشمشان پرچم دین و دمکراسی روی یک علم برافراشته شود. سعی آنها این است که بین مردم سالاری و دین فاصله ایجاد کنند.13 و براین اساس تلاش دشمن این است که مردم را ازنظام اسلامی دلسرد و پایه‌های ایمان و عقیده وعمل دینی را درمردم سست کند.14 2. تضعیف ارکان نظام اسلامی بـعـد از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از نهادهای خودجوش انقلابی،فعّالیت‌های خود را شروع کرده، و با الهام از رهنمودهای رهبری نظام به کار خود ادامه دادند. از جمله اهداف دشمن در جهت براندازی نظام اسلامی، تضعیف و تخریب این ارکان نظام می‌باشد که نقش مهمّی در تداوم پیروزی انقلاب ایفا می‌کردند. ازمهمترین اهداف دشمن در این زمینه تضعیف اصل ولایت فقیه بوده است. اصل ولایت فقیه به عنوان مهم ترین رکن نظام جمهوری اسلامی به شمار می‌رود؛ اصلی که نظام اسلامی را یک نظام دینی قرار داده و سببِ امتیاز آن از نظام‌های مـوجـود دنـیـا شـده اسـت ؛ بـه همین دلیل این رکن مورد هجوم دشمن قرار گرفته،که گاه توسط عوامل داخلی دست به انجام آن‌ها می‌زند. رهبری دراین باره می‌فرماید. استکبار جهانی این بار تصور کرد که می‏تواند روش مؤثرتری را برای مبارزه با انقلاب اسلامی تجربه کند و بر همین اساس پس از مطالعه زیاد به این نتیجه رسید که باید رهبری انقلاب را هدف قرار دهد، زیرا می‏داند که با وجود یک رهبر مقتدر در ایران اسلامی، همه توطئه‏های آنها نقش بر آب خواهد شد.15 ایشان درادامه می‌فرماید رهبری یعنی آن نقطه‏ای که مشکلات لاعلاج دولت به دست او حل می‏شود، نفس او حقیقت را برای مردم روشن و توطئه دشمن را بر ملا می‏کند، تبلیغات دروغ و ترفندهای گوناگون دشمن را افشا می‏کند و به مردم امید می‏دهد. در برابر توطئه سیاسی بین‏المللی می‏ایستد و تمامیت انقلاب را در مقابل توطئه‏گران قرار می‏دهد و دشمن را وادار به عقب نشینی می‏کند، رهبری در برابر اختلاف‏افکنیهای دشمن، مایه الفت و مانع تفرقه می‏شود و دستها را در دست هم می‏گذارد.16 3. تضعیف روحانیت بـی‌تـردیـد حـضـور روحانیتِ آگاه و متعهد، در خیل عظیم نیروهای مردمی، نقش مهمی در پیروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـفا کرد. پیش قراولانی که در راه اعتلای کلمة اللّه و احیای اسلام ناب محمدی (ص ) از هـیـچ کـوشـشی دریغ نکرده و هم چون مراد و مقتدای خود، جان بر کف پذیرای هر گونه خـطر گردیدند. به همین دلیل هم آماج حملات دشمنان و وابستگان آن‌ها قرار گرفتند. ازاین رو رهبری می‌فرماید. دشمنان اسلام از مقابله با نظامی که منافع نامشروع استکبار را در منطقه برهم زده است، دست نخواهند کشید و با آن آشتی نخواهند کرد. تجربه‏های شکست‏خورده آنان سبب شده است که روشهای خود را در مقابله با ملت ایران پیچیده‏تر کنند و امروز به این نتیجه رسیده‏اند که برای زدن و کوبیدن انقلاب، باید به سراغ حوزه‏های علمیه و دانشگاهها و یا یک فرد معمم بروند، تا بلکه از طریق آنها به هدف خود برسند، اما توطئه‏گران از بیداری حوزه و دانشگاه و هوشیاری بزرگان این کشور غافل بودند.17 4. القای ناکارآمدی دین القای ناکارآمدی دین، از سوژه‌های مهمی بود که در جهت از بین بردن هویت دینی نظام اسلامی توسط بیگانگان در دستور کار قرار گرفت. طرح شبهاتی در خصوص محدودیت قلمرو احکام دیـنـی و نفی جاودانگی احکام اسلامی، نمونه ای از این حرکت دشمن در جهت القای ناکارآمدی دین محسوب می‌گردد که در ذیل به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود. اسلامِ هزار و چهارصد سال پیش در مورد مفاهیم اجتماعی امروز نظر ندارد و اگر هم مطلبی داشته باشد قرائت‌ها از آن متفاوت است و در تعارضِ با هم، همه ساقط می‌شوند. فـقـه قـابـلیـت اجـرا در هـمـه زمـان‌ها را نـدارد و حکومت دینی به معنی اجرای احکام شریعت نیست : استکبار در سی سال اخیر همه امکانات سیاسی ـ اقتصادی و نظامی خود را برای نابود کردن انقلاب اسلامی به کار گرفته است اما به این نتیجه رسیده که حمایت بی دریغ ملت و اتکای نظام اسلامی به ایمان عمیق مردم، از بین بردن جمهوری اسلامی را ناممکن کرده است و به همین علت با همه توان، خنثی کردن وجهه ضداستکباری و کاهش محتوای دینی و روح انقلابی نظام را دنبال می‌کند که این واقعیت هوشیاری کامل ملت و مسئولان را می‌طلبد18 5. تفکیک دین از سیاست پـیـروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـران توانست معادلات سیاسی جهان را برهم زده و با ارائه نوعی حـکـومـت دینی، دین را در تمام عرصه‌ها مطرح کند. ظهور این حکومت دینی که بیانگر جامعیت دین اسلام بود، بیگانگان را به فکر مقابله با این جریان دینی انداخت. دشمنان اسلام درطول یک قرن و نیم گذشته سعی کرده بودند اسلام رابه طورکلی ازعرصه زندگی جامعه بیرون رانده و باطرح نظریه جدایی دین ازسیاست، دینداری رافقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصی قلمداد کنند و با حذف اسلام ازصحنه سیاست جهان، کشورهای اسلامی راعرصه غارتگری‌ها و تاخت و تازهای سیاسی خود نمایند.19 6. شکست و نابودی اسلام و نظام اسلامی ایـمـان و بـاورهـای دیـنـی مـسـلمـانـان هـمـواره مـهم ترین نقش در پیروزی مسلمانان و حفظ روحیه ایستادگی و مقاومت ملت‌های مورد ستم بوده است. باید اذعان کرد پیروزی انقلاب اسلامی نوید حضور دوباره دین و نظام مبتنی بر احکام دینی را بشارت داد. تـاریـخ گـواه خـوبـی بـر این ادعا است که استکبار جهانی و وابستگانش نسبت به انقلاب‌ها و نـهـضـت‌هایـی کـه مـبـتنی بر مکتب بوده اند سخت دشمنی کرده، حیات این انقلاب‌ها را مساوی با زوال و نابودی خود می‌دانند. آنچه که بدخواهان ودشمنان این ملت درپی آن هستند، سلب این انگیزه وایمان ازمردم است20 برخی از شیوه‌های دشمن در مبارزه با نظام اسلامی در بیانات مقام معظم رهبری : در مـوضـوع دشمن شناسی، تـوجه به شیوه و روش دشمنان در جهت براندازی نظام اسلامی بسیار مهم است. ازمهمترین شیوه دشمن عبارتند از: 1. تحقیر فرهنگ اسلامی دشمن به خوبی درک کرده است که اگر ملتی از نظر فرهنگی، اتکاء به فرهنگ خود نداشته باشد زمینه فروپاشی استقلال فکری آن‌ها و در نتیجه پذیرفتن همه نوع زمینه‌های استعماری توسط آنان، فراهم خواهد بود. رهبر انقلاب، تهاجم و شبیخون فرهنگی را از جمله علائم تلاش جبهه استکبار برای بی محتوا کردن نظام اسلامی خوانده و تأکید کرد درک هوشمندانه این موضوع و دفاع از ارزشهای اسلامی و انقلابی، وظیفه اینجانب و مردم است که به فضل الهی، مردم، امروز با هوشیاری، درک بالا و قدرت تحلیلِ تحسین برانگیز، در صحنه حاضرند21 2. استفاده از روش‌های گوناگون تبلیغی تـبـلیغات و جنگ روانی از کارآمدترین روش‌های دشمن برای دست یابی مجدد به منافع از دست رفته خود در ایران است. رهبری می‌فرماید. یکی ازتوطئه‌ها و تهدید‌های دشمن، ایجاد اختلاف بین و دردرون کشورهای اسلامی است. در واقع، بهترین ابزار و وسیله‌ای که دشمن دراختیاردارد، این است که بین مسلمین اختلاف ایجاد کند22 3. ترویج آزادی وارداتی از شیوه‌های دیگر دشمن در جهت رسیدن به مقاصد و نیات پلید خویش، ترویج آزادی وارداتی (اشـاعـه بـی بـنـد و بـاری و فـساد) می‌باشد. جریان تاریخی فروپاشی تمدن اسلامی در (اندلس ) سند گویایی است که پرده از حرکات پنهانی دشمن برمی دارد. مقام معظم رهبری معتقد است درتفکر اسلامی و مکاتب غربی تفاوتهای اصولی واساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب ان وجود دارد. و اگر بخواهیم نسبتی بین تفاوت آزادی درغرب و اسلام ارائه دهیم این نسبت عموم و خصوصی من وجه خواهد بود. درتفکر اسلامی و مکاتب غربی تفاوت‌های اصولی و اساسی دربیان مرزهای آزادی و تعیین چارچوب آن وجود دارد.... اسلام در برخی از زمینه‌ها دایره را از این محدودتر می‌کند و در بعضی از زمینه‌ها آن را گسترش می‌دهد و به اصطلاح طلبگی‌، بین نظر اسلام و نظر رایج دردنیای غرب درباب، آزادی، عموم و خصوص من وجه است. دربرخی ازچیزها مانظر غرب رابسیار محدود، تنگ بینانه و دربعضی ازامور آن رابیش ازحد وسعت یافته و نزدیک به بی بند و باری می‌دانیم 23 ایشان می‌فرماید یک انسان برای اینکه آزاد باشد کافی نیست که زیرسلطه انسان دیگر یا حکومت جبارنباشد، بلکه لازم است که زیر سلطه قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد انسانی که براثر ضعف،ترس، طمع، حرص و شهوات نفسانی مجبور می‌شود تحمیلات و محدودیتهایی را قبول کند آن انسان هم درحقیقت آزاد نیست24 4. تفرقه افکنی از قدیمی ترین و مؤ ثرترین شگردها و شیوه‌ها جهت مقابله با یک حکومت و در نهایت براندازی آن، ایجاد (تفرقه ) در بین اقشار گوناگون آن ملت می‌باشد. دشمنان جمهوری اسلامی، از همان آغاز، به این شیوه روی آوردند.رهبری می‌فرماید. استکبارتلاش می‌کند تک تک دولت‌ها و حکومت‌های اسلامی را با چیزهای جزیی و با وعده ای واهی ازبدنه دنیای اسلام جدا کند ووضع همین چیزی می‌شود که هم اینک درجهان اسلام وجود دارد25 5. ایجاد ناامنی و هرج و مرج از دیگر شیوه‌های دشمن جهت مقابله با نظام اسلامی، ایجاد ناامنی و هرج و مرج می‌باشد. ایجاد نـاامـنـی زمـیـنـه مـنـاسـبـی بـرای تـضـعـیـف روحـیـه مـقاومت و ایستادگی مردم خواهد بود و توجه کارگزاران نظام را از موضوعات کلیدی و اصلی به موضوعات فرعی و جنبی سوق می‌دهد. دلسـرد و ناامید کردن مردم، ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به مسؤ ولان نظام، اعلام وجود مشکلات، مـوانـع و تـنـگـناهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و القای این که این مشکلات حـل نـشـدنی است، برخی از مواردی است که با پیروزی انقلاب اسلامی از طریق دشمن، در جهت ایـجاد ناامنی به کار گرفته شد. امروزاگر دردنیا ظلم وجود دارد، اگرسلطه وجود دارد، امروز اگرتمدن خشن غربی، دنیا را پرکرده است وغارت اموال ملتها به وسیله مراکز جهانی وجود دارد، اینها به خاطر وجود هرج ومرج وانزوای اخلاق انسانی است26 6. به کارگیری ابزاری روشنفکرنماها و احزاب بـرجـسـتـه تـریـن ویـژگـی انـقـلاب اسـلامـی ایران، احیای هویت دینی بود که با رهبری‌های خردمندانه امام به ثمر نشست. دشمن که برای نابودی این هویت دینی از همه ترفندها و حیله‌ها اسـتـفـاده کـرده بـود، ایـن بـار بـه فـکـر اسـتـخـدام تـعـلیـم یـافـتـگـانِ فـرهـنـگ غرب، یعنی روشـنـفـکـرنـمـاهـای وابـسـته افتاد. این افراد وابسته که توسط بیگانگان انتخاب می‌شوند، نسل جوان را آماج تیرهای زهرآگین استعمار قرار می‌دهند و ضمن دفاع از فرهنگ غربی و ره آورد آن، دیـن و فرهنگ دینی را زیر سؤ ال می‌برند. رهبری در مورد روشنفکر درایران می‌فرماید: من بارها گفته‏ام که روشنفکری در ایران، بیمار متولّد شد. مقوله روشنفکری، با خصوصیاتی که در عالم تحقّق و واقعیت دارد - که در آن، فکر علمی، نگاه به آینده، فرزانگی، هوشمندی، احساس درد در مسائل اجتماعی و بخصوص آنچه که مربوط به فرهنگ است، مستتر است - در کشور ما بیمار و ناسالم و معیوب متولّد شد. چرا؟ چون کسانی که روشنفکران اوّلِ تاریخ ما هستند، آدمهایی ناسالمند.27 برخی از راه حل‌های مبارزه با دشمن در بیانات مقام معظم رهبری : از مهمترین راه حل مبارزه با دشمن ازمنظر و نگاه رهبری، توجه به سه اصل اساسی است: 1. هوشیاری و درک موقعیت 2. جرأت اقدام و نترسیدن از سختی‌ها و خطرها 3. ایمان و امید به آینده ایشان نسبت به این سه اصل می‌فرماید هوشیاری و درک موقعیت ـ جرأت اقدام و نترسیدن از سختی‌ها و خطرها ـ و ایمان و امید به آینده سه درس مهم [هستند] این درسهای مهم، راهگشای امروز و آینده ملت و کشور است.28 ایشان از یک طرف از مردم می‌خواهد که هوشیار باشند زیرا دشمن گاهی با ده واسطه یک فرد ساده لوح و بیچاره‏ای را تحریک می‏کند که حرفی را بزند و یا موضعگیری غلط و ناشیانه‏ای را انجام دهد؛ و ممکن است چنین فردی، حتی خودش هم نداند که عامل دشمن است. بنا بر این باید هوشیار بود؛ و من امیدوارم که ملت ایران در شناخت دشمن اشتباه نکند. دشمن، استکبار جهانی است. دشمن، آمریکاست و دشمن، صهیونیستها هستند.29 و از طرف دیگرعلاوه برهوشیاری وآگاهی مردم، آمادگی لازم جهت مبارزه با دشمنان اسلام را داشته باشند. ملت ایران به همان نسبت که دشمن، روشهای خود را در توطئه علیه ایران اسلامی پیچیده‏تر می‏کند، باید بر هوشیاری و آگاهی خود بیفزاید و با آمادگی معنوی، فکری، سیاسی و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با یکدیگر، چهره دشمن را در هر لباسی که هست، شناسایی کند.30 نتیجه گیرى نـتـیـجـه آن که براندازى نرم ، براى نظام مقدس اسلامى و آزاد ما، خطرى جدى و اساسى است . باید آن را مهم شمرد و با دقت و ظرافت به خنثى سازى پرداخت . در این مسیر مقدس مـهـم تـریـن قـدم هـا عـبـارت انـد از: تـقویت اتحاد خودى ها و تضعیف اتحاد مخالفان نظام اسـلامـى ، جـدیـت در نـظـارت ، تاءیید صلاحیت ، حفاظت اطلاعات و حراست ها، تقویت دروس عـقـیـدتـى سـیـاسى (با تاءکید بر درس اخلاق )، زیر نظر گرفتن رفتارهاى مخالفان نظام و خنثى سازى سریع شایعات دشمن ، افزایش آگاهى هاى مردم و تقویت روحیه امید و پـایـدارى در بـین آنان ، اطاعت از رهبرى و همراهى با روحانیت متعهد در خط رهبرى ، تلاش بـراى جـذب مـجـدد کـسانى که از نظام اسلامى کدورت پیدا کرده اند و مبارزه با معضلات اقتصادى نظیر بیکارى ، تورم و فساد ادارى .

منابع:
1:« سایت تبیان »
2:«سایت عملیات روانی»
3. دانشگاه و رسالت افسران جنگ نرم ؛ http://www.rajanews.com/detail.asp?id=36901
4. جنگ نرم آمریکا علیه ایران؛ چیستی و چرایی..http://www.farhangnews.ir/Site/Default.aspx?tabid=2&CId=24&NewsId=13672