عصر حاضر را « عصر رسانه ها » گویند و از این منظر مهمترین ویژگی این عصر معطوف به مهمترین ویژگی « رسانه » یعنی « پردازش » ، « تولید » و « تبادل اطلاعات » است . آموزش « سواد رسانه ای » کمک می کند تا شهروندان بتوانند به درستی از ابزارهای رسانه ای موجود برای نیل به اهداف سه گانه فوق بهره ببرند . متاسفانه در حال حاضر اکثر کاربران رسانه های مختلف ، تنها « مصرف کننده پیام » هستند و از این ابزار نه تنها برای « تولید پیام » هیچگونه استفاده ای نمی برند بلکه اساسا قابلیت آن را هم در خود احساس نمی کنند . گروه عظیم دیگر هم از ابزارهای رسانه ای تنها برای تبادل پیام و اطلاعات استفاده می برند حال آنکه کوچکترین اطلاعی از الزامات امنیتی این کار ندارند و در این مسیر ، « اطلاعات » یا گرانبهاترین کالای عصر حاضر را با خطر مواجه می سازند . در حوزه پردازش اطلاعات، وضعیت از این هم بدتر است . بطوریکه امروزه می بینیم بیشتر مردم بدون توانایی پردازش اطلاعات دریافت شده به مریدان چشم و گوش بسته رسانه ها تبدیل شده اند . این خطر بزرگی است که آینده بسیاری از کشورها از جمله ایران را مورد تهدید قرار می دهد زیرا رسانه از این منظر ابزارکارآمدی در جهت « سلطه » محسوب می شود .
« سواد رسانه ای » به ما کمک می کند تا به محصولات رسانه ای که در اختیار ما قرار می گیرند نگاهی انتقادی ، پرسشگر و تحلیلی داشته باشیم . این نگاه باعث می شود تا بتوانیم درک درستی از اطلاعات بدست آمده پیدا کنیم . به عبارت دیگر هیچیک از ما به عنوان مخاطب ، بدون در اختیار داشتن دانش رسانه و سواد نقد آن ، هرگز نمی توانید رسانه خود را به شکل درستی ارزیابی نموده و به تحلیل و نقد درست آن بپردازید . اینگونه ، چه بسا کم کم به مخاطبینی منفعل و واداده ! در مقابل فرمان های مغزی رسانه ها بدل شویم . از اینرو امروزه مساله نقد رسانه از اهمیت فراوانی برخوردار است چراکه انسان قرن بیست و یکم با ورود به هزاره سوم و مواجهه با مفاهیمی همچون « جامعه اطلاعاتی » ، متاثر از روابط چند جانبه تقابلی ، به ناچار باید از امکانات رسانه ها برای پوشاندن خلاء بی اطلاعی خود استفاده کند . لذا بیم آن می رود که اطلاعات دریافت شده ، اطلاعات اساسی و یا صحیح نباشند . ناگفته پیداست امروزه « اطلاعات » و صحت آن اهمیت زیادی دارد و یافتن اطلاعات صحیح در این دریای بیکران اطلاعاتی ممکن نخواهد بود مگر با تحصیل دانش مناسب و متناسب با ویژگی های رسانه و قابلیت نقد تمام آنچه در جهان می گذرد. این قابلیت را با کمی پشت کار و تمرین ، آموزش « سواد رسانه ای » در اختیار مخاطبین قرار می دهد .
بطور ذاتی رسانه ها برای القای مطمئن پیام به مخاطبین خود از تکنیک های مختلفی استفاده می کنند همچون ؛ تحریف، کلیشهسازی، تبلیغات و …. . شاید کمتر کسی باور کند ؛ میلیونها واژه ای که روزانه از سوی دستگاه های رسانه ای و تبلیغاتی غربی به سوی ما شلیک می شود، از پشتوانه نظری و علمی دقیق در حوزه های روان شناسی، جامعه شناسی و علوم ارتباطات برخوردار است. بدیهی است ، برای ایفای نقش یک مخاطب آگاه و کنشگر و نه مخاطبی منفعل و از پیش باخته ، باید با دانش ، تئوری و تکنیک های رسانه ای روز آشنا شد. اکنون رسانه ها آنقدر قدرتمندند که می توانند مطابق سیاستگذاری های مدیران رسانه و با بهره گیری از تکنیک های پیشرفته از یک اتفاق یکسان اخبار کاملاً متناقضی را تولید و سپس به بازار و مخاطب عرضه نمایند . اکنون این تکنیک ها آنقدر اثرگذارشده اندکه در مواردی مدیران رسانه ای ، قدرتمندانه می گویند؛ پیامتان را در اختیار ما قرار دهید تا ما با تکنیک مناسب پیام را بر تکنیک بار کنیم و در نهایت تإثیر آن را بر مخاطب تضمین نماییم . این یعنی تسلط « تکنیک » بر « پیام » . به همین خاطر داشتن یکسری مهارت های اولیه در مواجهه با رسانه ها کاملا ضروری به نظر می رسد . این مهارت ها در مجموع تحت عنوان « سواد رسانه ای » در کشورهای مختلف و در مقاطع مختلف تحصیلی به فرزندان تا بزرگسالان آموزش داده می شود . متخصصان « سوادرسانه ای » سعی می کنند تا به مخاطبین بیاموزند ؛ هر رسانه ای معنایی خاص خلق می کند که در آن به صورت متفاوت از واژگان، تکنیک ها ، سبک ها یا اخلاقیات و باورهایی خاص استفاده شده است . آنها به ما می آموزند چه تکنیکی و چرا استفاده شده است؟ به این ترتیب توسعه مهارت های « سواد رسانه ای » ما را قادر می سازد نه تنها متون رسانه ای را درک و رمزگشایی کنیم، بلکه از اصول هنری منحصربه فرد هریک از آنها متمتع شویم.
اگر بتوانیم نگاهی انتقادی به رسانه ها داشته باشیم ، به آن معنی است که توانسته ایم به تدریج به این توانایی دست یابیم که پیام های مختلف رسانه ای را از زوایای مختلف اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی تجزیه تحلیل کنیم و این توانایی مهم ، پس از تسلط بر « سواد رسانه ای» در اختیار ما قرار می گیرد . توانایی و قدرت دسترسی درست به پیام و سپس ، تحلیل و ارزیابی منطقی آن و در نهایت تلاش برای انتقال اطلاعات و پیامهای رسانهای حاصل که میتوانند در چارچوبهای مختلف چاپی ، صوتی ، تصویری و …. عرضه شود قابلیت مهمی است که از طریق ارتقای سطح « سواد رسانهای » بدست می آید . « سواد رسانهای » باعث می شود تا در کنار آموختن نحوه درست خواندن و مواجهه با ظاهر پیامهای رسانهای ، خواندن سطرهای نانوشتۀ رسانههای نوشتاری، تماشای پلانهای به نمایش درنیامده رسانه های دیداری و یا شنیدن صداهای پخشنشده از رسانههای شنیداری را نیز یاد بگیریم . به عنوان مثال ؛ مخاطبی که برخوردار از دانش « سواد رسانهای » است ، از اهداف و میثاقهای رسانهها خبر داشته ، از آنها به طرزی آگاهانه استفاده میکند و می تواند با کنار هم قرار دادن پیام های مختلف به تحلیل درست و منحصر به فرد خود دست می یابد نه تحلیلی خاص که رسانه مبداء در تلاش است تا آن را به مخاطب خود القاء نماید . چنین مخاطبی با آموختن نقش مولفه های انتقال پیام ازجمله متن ، تصویر و صدا و نیز سایر جلوههای ویژه در کنار آگاهی از وضعیت موجود سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی دنیای پیرامون در مکاشفه ای لذت بخش پس پرده هر متن ، تصویر یا صوت را درمی یابد و این توانایی لذت بخش دیگری است که در سایه آموزش « سواد رسانه ای » حاصل می شود . این توانایی جذاب باعث کسب توانایی نتیجهگیری در مورد روابط علّی و معلولی میان گزارشهای مختلف رسانهها و مناسبات اجتماعی نیز می شود .
در سایه برخورداری از « سواد رسانهای » میتوانیم به درستی تصمیم
بگیریم که چه مقدار و چگونه از غذاهای رسانه ای که در احتیارمان قرار
گرفته است استفاده کنیم . به عبارت دیگر افـرادی کـه از آموزش های درست «
سواد رسانه ای » برخوردار شده اند ، از بینش و قدرت تشخیص بالاتری نسبت به
دیگران در حوزه رسانه های گوناگون برخوردارند . آنها از آنجا که توانایی و
مهارت های بسیار پیشرفته تعبیر و تفسیر انواع پیام ها در ابعاد مختلف را
یاد گرفته اند می توانند به نحو مطلوب تری نوع رسانه و میزان بهره مندی از
هر رسانه را برای خود و اطرافیانشان سازماندهی کنند. این مهارت بـه آنها
قدرت گزینشگری بیشتری می بخشد تا بتوانند طراحی درستی از میزان حضور رسانه
در زندگیشان داشته باشند . بدین مفهوم کـه افراد واجد « سواد رسانه ای »
میدانند چطور مفیدترین پیام ها را از حیث ادراکی، احساسی، اخلاقی و زیبا
شناختی ، انتخاب کنند . چنین مخاطبانی بیشترین میزان کنترل را بر پیام های
رسانه ای و در عین حال بر اعتقادات و رفتار خود و اطرافیانشان دارا هستند .
به این توانایی مهم اتخاذ « رژیم رسانه ای » مناسب اطلاق می شود .
عدم برخورداری از این مهارت ، شبیهبه این است که ما دردنیای محصور و بسته
ای گرفتار شویم که رسانه ها برای ما ایجاد کرده اند و ناگزیز باشیم بدون
هیچ مقاومتی مضامین، ارزشها، اعتقادات و تفاسیری را که رسانه ها برای ما
عرضـه میکنند دریافت کرده و بپذیریم . حال آنکه از قضا کلید رهایی از این
زندان هم می تواند در اختیار خودمان باشد و آن کلید دانش « سواد رسانه ای »
است .
*********
بدیهی است این توانایی های پنجگانه به خودی خود توانایی های باورنکردنی و
اعجاب آوری هستند که برخورداری از آنها در دنیار رسانه ای شده امروز بسیار
ضروری به نظر می رسد . جادارد نظام آموزش رسمی مان شامل آموزش و پرورش و
دانشگاه ها به خود بیایند و با درک این مهم « سواد رسانه ای » را در سر
لوحه برنامه های آموزشی خود قرار دهند ./
مقدمه: شبکه های اجتماعی مجازی(Social network) ، نسل
جدیدی از وبسایتها هستند که این روزها در کانون توجه کاربران به ویژه
ایران قرار گرفتهاند. آمارهای مربوط به استقبال از شبکههایاجتماعی
همچنان رو به رشد است. این گونه سایتها بر مبنای تشکیل اجتماعات آنلاین
فعالیت میکنند و هر کدام دستهای از کاربران اینترنتی با ویژگی خاصی را
گرد هم میآورند.این در حالی است که سوالات اساسی در کاربرد و نحوه و
میزان استفاده و سواد رسانه ای مورد نیاز، مطرح است که در این نوشته در صدد
پاسخ به آن است.
شبکههایاجتماعی را گونهای از رسانههایاجتماعی میدانند که امکان
دستیابی به نحوه جدیدی از برقراری ارتباط و به اشتراکگذاری محتوا در
اینترنت را فراهم آوردهاند. تقریباً میتوان گفت که بیشتر
شبکههایاجتماعی مطرح در دنیا، از سوی مؤسسات مطرح و وابسته به ایالات
متحده تأسیس و حمایت شدهاند و سهم دیگر کشورها در ایجاد و توسعهی جهانی
شبکههای اینترنتی بسیار کم بوده است. میلیاردها نفر از کاربران اینترنت
عضو صدها شبکهاجتماعی مختلف هستند و بخشی از فعالیت آنلاین روزانهشان در
این سایتها میگذرد. از سایت سیکسدگری بهعنوان نخستین شبکهی اجتماعی
یاد کردهاند. این وبسایت در سال ۱۹۹۷ راهاندازی شد که بهکاربرانش اجازه
میداد پروفایل (صفحهای شخصی شامل مشخصات و تصاویر فردی) بسازند و لیستی
از دوستانشان ایجاد کنند. متفاوت با نسل «وب ۱» یعنی اینترنت در قرن
گذشته که کاربران نقشی کمرنگ و یکسویه در دنیای مجازی داشتند.این بار در
پایگاههای «وب ۲» تعامل اهمیت بیشتری پیدا کرد و نقش کاربران برجستهتر
شد.بطوریکه با گسترش فضای وب ۲یی کمکم سروکلهی شبکه های اجتماعی جدیتر
پیدا شد که در سالهای بعد هر کدام به غولهای اینترنتی تبدیل شدند. حتی
دربارهی سگها و گربهها نیز شبکه های اجتماعی راه اندازی شده است مانند
داگزتر (Dogster) و کتزتر (Catster) !
اورکات (Orkut)، هایفایو (Hi5)، مایاسپیس (MySpace) و توییتر(Twitter) و
فیسبوک (Facebook) لست اف.ام (Last.fm) با محور موسیقی ،گودریدز
(GoodReads) با محور کتاب کیو،زون (Qzone)مورد علاقه چینیها فلیکر
(Flickr) با محور عکاسی، لینکدین(LinkedIn) با کاربری تجاری و یوتیوب
(YouTube) با محور اشتراک فیلم از مهمترین این شبکه ها هستند که همگی از
سالهای ۲۰۰۳ به این سو شروع به فعالیت کردند.
شبکههای اجتماعی و سواد رسانهای
در سیاست گذاریهای رسانهای و اجتماعی در دنیا سال هاست که مسئله ای
باعنوان “سواد رسانه ای”، «سواد دیجیتالی» و «سواد اینترنتی» مطرح شده
اند. سواد رسانهای به زبان ساده عبارت است از: «مجموعه مهارت هایی که
شهروندان برای مواجهه با رسانه های جدید لازم است بیاموزند.» در اغلب
کشورهای دنیا با حمایت های مستقیم و غیرمستقیم دولتی، آموزش های لازم از
طریق رسانه ها و برقراری دوره های آموزشی به شهروندان ارائه می شود تا نحوه
مواجهه با رسانه ها را فرابگیرند. در برخی کشورها این سطح آموزش حتی به
کتاب های درسی مدارس نیز رسیده است و شهروندان از همان سنین کودکی و
نوجوانی به سلاح سواد رسانه ای مجهز می شوند. در ایران اما سواد رسانهای
هنوز از سطح یک شوخی آکادمیک فراتر نرفته و مشخص نیست چه زمانی آموزش آن در
سطح گسترده و عمومی مورد توجه قرار خواهد گرفت! تنها اطلاع درست از این
امکانات و فرصت هاست که امکان مقابله با تهدیدها و آسیب ها را محدود کرده و
خطر سوءاستفاده های احتمالی را کاهش می دهد سواد رسانه ای شامل اطلاعات
اولیه درباره قابلیت ها، فرصت ها و نحوه به کارگیری تکنولوژی های جدید و
آسیب های احتمالی و نحوه مقابله با آنهاست. لزوم فراگیری آن در استفاده از
وبسایتهای شبکه اجتماعی اهمیتی دوچندان پیدا می کند.
شبکه های اجتماعی در ایران
کاربران اینترنتی ایرانی در استفاده از شبکه های اجتماعی همپای کاربران
سراسر جهان حرکت کردهاند.در ایران هرچند مراجعه به شبکه های اجتماعی جرم
نیست اما استفاده از فیلترشکن ها که لازمه رسیدن به اکثر این شبکههای
اجتماعی خارجی است جرم محسوب میشود. از میان تجربههای ایرانی راهاندازی
وبسایتهای شبکهی اجتماعی، تنها نمونهی موفق و قابل توجه کلوب (Cloob)
است که همچنان مورد اقبال کاربران داخل کشور قرار دارد و در سالهای اخیر
همواره از پایگاههای اینترنتی برتر ایران بوده است.
تفاوتهای شبکههایاجتماعی:
تفاوتهایی که وبسایتهای شبکه اجتماعی در اهداف اولیهشان تعریف
کردهاند و امکانات متفاوتی که در اختیار کاربران قرار میدهند، باعث شده
افرادی با ویژگیهای متفاوت به عضویت آنها درآیند. البته بین استفاده از
این سایتها همپوشانی هم دیده می شود و اغلب کاربران اینترنتی عضو بیشتر
از یک شبکه اجتماعی هستند.
بدین ترتیب میتوان گفت هر وبسایت شبکه اجتماعی که یک اجتماع آنلاین محسوب میشود، پاتوق گروهی از کاربران با ویژگیهای خاصی است.
سخن آخر اینکه: ابزارهای ارتباطی مانند بسیاری از ابزارها می توانند جنبه
مثبت و منفی داشته باشند. بجای حذف آن باید روش درست استفاده از آن را
آموزش داد. در این بیان بالا بردن سواد رسانه ای کاربران بسیار مهم است و
باعث کم شدن آسیب ها و تهدید های این عرصه می شود.
* علی رحمانپرست – فعال فرهنگی- دانشگاهی
منابع:
– رحمانزاده(۱۳۹۳) سید علی، کارکرد شبکههای اجتماعی در عصر جهانی شدن،
– محمودی(۱۳۹۳)علیرضا، و دیگران، شبکههای اجنماعی؛ ابعاد و مفاهیم
– wikipedia.org
– www.hamshahrionline.ir
– www.tebyan-babol.ir
حجم فایل : 1.1MB
جهت دانلود جزوه درس سواد رسانه ای اینجا کلیک کنید.
در دنیای امروز، رسانه ها یکی از اجزای اصلی جوامع بشری به شمار می روند؛ و هر کدام از آن ها به گونه ا ی خاص بر دریافت ها، نتیجه گیری ها، انتقال واقعیت ها و حتی در دگرگونی آداب و سنن اجتماعی و اخلاقی ما مؤثرند. به همین جهت است که بعضی از جامعه شناسان برای مطبوعات، رادیو تلویزیون و سینما، نقش «آموزش موازی» یا «آموزش دائمی» قائل هستند. آنان معتقدند که وسایل ارتباطی با پخش اطلاعات و معلومات جدید در کنار آموزش های رسمی و مدرسه ای به کار تکمیل مهارت ها و دانستنی های علمی، فرهنگی و اجتماعی همه ی مردم به خصوص دانشجویان و دانش آموزان مشغولند.
به همین جهت، هنگامی که از نقش رسانه ها در جامعه سخن به میان می آید، آموزش را از محورهای اصلی آن به شمار می آورند. دو ویژگی مهم فراگیری و تأثیرگذاری از امتیازات خاص این نوع آموزش است که میزان آن به تناسب نوع رسانه ها متفاوت است.
به طور کلی، آموزش های رسمی از جنبه های گوناگون دارای محدودیت های فراوانی هستند؛ مجبور بودن فراگیران به حضور در کلاس های درس در زمان ها و مکان های خاص، تعداد کم آن هادر هر کلاس، کم بود اساتید برجسته و سرانجام هزینه بر بودن کلاس ها، از جمله ی این محدودیت هاست. این در حالی است که رسانه ها از جهت زمان محدودیت ندارند و افراد، و بویژه کودکان و نوجوانان که آمادگی بیش تری برای آموزش پذیری دارند، در مجموع بیش از ساعاتی که در مدرسه می گذرانند، با رسانه ها همدم می شوند.
از جهت مکان نیز رسانه ها محدودیت کمتری دارند؛ در حالی که کم بود فضای آموزشی مناسب و دشواری رفت وآمد از موانع توسعه ی آموزش های رسمی است، گسترش رسانه ها در مکان های دور و نزدیک از خصوصیات عصر ماست.
از جهت مخاطب نیز نمی توان آموزش رسانه ای را با سایر شیوه ها مقایسه کرد. رسانه ها، به تناسب نوع و میزان نفوذ خود، تعداد بی شماری از مخاطبان با سن، جنس، فرهنگ و قومیت های متفاوت را جذب می کنند. علاوه بر این، تأثیرات بیشتر و ماندگارتر آموزش های غیررسمی و غیرمستقیم را نیز نباید فراموش کرد.
معلوماتی که انسان ها از طریق دیدن و شنیدن کسب می کنند، بی آن که خود بدانند، یا حتی بخواهند، در نهان خانه ی ذهن آنان جای گرفته و در فرصت مناسب خود را نشان می دهند و رسانه ها از این بابت امکانات وسیعی در اختیار دارند تا آموزه های مورد نظر خود را با استفاده از ظرافت های هنری و به کارگیری جلوه های خاص دیداری و شنیداری، به مخاطبان خود انتقال دهند.
تولید و ارسال اطلاعات بی مصرف، آن هم به مقدار بسیار زیاد، ترویج خشونت، سکس و هرزه نگاری، حاصل یک تسلط فرهنگی بر جهان است که با تکیه بر همین ویژگی در رسانه ها صورت می گیرد. هر چند امروز در کشوری که ما زندگی می کنیم به جهت اعتقادهای دینی و مذهبی، این گونه موارد در برنامه های تلویزیون و رادیو تقریباً وجود ندارد؛ اما گسترش روزافزون اینترنت و شبکه های ماهواره ای و امکان دست رسی آسان به آن ها، نشان می دهد که یک فرهنگ جهانی و یا به عبارت بهتر، نوعی سلطه ی فرهنگی بر جهان در حال شکل گیری است و گروه های دارای نفوذ، در پی گسترش غلبه ی فرهنگی خود هستند.
در این میان نه تنها آمریکا، بلکه اکثر کشورهای سرمایه داری با ابزارهای مختلف به انتقال و گسترش فرهنگ خود در کشورهای جهان سوم می پردازند. از مد گرفته تا فیلم ها و سریال های تلویزیونی و ماهواره ای. آمریکا 150 هزار ساعت و فرانسه بیست هزار ساعت در سال برنامه ی تلویزیونی به کشورهای جهان سوم صادر می کنند، تا از این طریق به تغییر نظام ارزشی آن جوامع پرداخته و خود را به عنوان گروه مرجع معرفی کند و با ارایه ی برنامه های ماهواره ای بدتر از تلویزیون، مردم را از تفکر فعالانه به مصرف کنندگان فکری و ارزشی منفعل تبدیل کنند. در این میان کودکان را می توان مخاطبان ویژه ی رسانه ها نامید.
تحقیقات به طور مکرر نشان می دهند که در بسیاری از کشورها، کودکان وقت بیشتری را به تماشای تلویزیون اختصاص می دهند و تصورشان از جهان اطراف، طوری است که رسانه ها بازنمایی می کنند. امروزه رسانه ها مرز میان کودکی و بزرگسالی را محو کرده اند و جوانان زودتر به بلوغ جسمی رسیده و به سنین بزرگسالی و پیری می رسند.
«نیل پُستمن» منتقد آمریکایی معتقد است که رسانه ها مخرب کودکی اند. او اعتقاد دارد ما برای تفسیر تلویزیون نیاز به یادگیری نداریم و تلویزیون رسانه ی افشاگر محض است. کودکان از طریق تلویزیون (البته در مورد کشور ما برخی از برنامه های تلویزیونی و اکثر برنامه های ماهواره ای) به سرعت درباره ی اسرار زندگی بزرگسالان- روابط نادرست، مواد مخدر و خشونت که قبلاً به صورتی رمزی در رسانه های چاپی پنهان بود، قرار می گیرند.
دغدغه ی آسیب رسانی رسانه ها و آسیب پذیری مخاطبان و یافتن راهی برای کاهش اثرات مخرب رسانه ها بویژه برای مخاطبان جوان و نوجوان که بیش ترین مصرف کنندگان رسانه ها هستند، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. بر این اساس، بیش از دو دهه است که صاحب نظران ارتباطات، به دیدگاهی روی آورده اند که به نظر می رسد با گسترش آن، می توان از تأثیرات منفی رسانه ها تا حدود زیادی پیشگیری کرد. این دیدگاه، به طور کلی راه هر گونه ارتباط صحیح با رسانه ها را برخورداری از مهارتی به نام «سواد رسانه ای» می داند. سواد رسانه ای عبارت است از پرورش مخاطبانی که توانایی گزینش داشته باشند و نسبت به شکل، قالب و محتوای برنامه ها در رسانه های جمعی حس انتقادی داشته باشند.
از نظر آنان، فرد واجد این مهارت قادر است به صورت منتقدانه، درباره ی آن چه در کتاب، روزنامه، مجله، تلویزیون، رادیو، فیلم، موسیقی، تبلیغات، بازی های دیجیتالی، اینترنت و. .. می بیند، می خواند و می شنود، فکر کند.
هدف عمده ی آموزش سواد رسانه ای این است که گیرندگان ارتباطات جمعی در فرآیند انتقال و کسب اطلاعات به شرکت کنندگان فعال و آزاد تبدیل شوند؛ نه این که حالتی ایستا، منفعل و تابع نسبت به تصاویر و ارزش هایی داشته باشند که در یک جریان یک طرفه از منابع رسانه ای انتقال پیدا می کنند. بنابراین مخاطب با آموختن سواد رسانه ای توانایی شناسایی پیام های مخرب را کسب کرده و می تواند نوعی رژیم مصرف رسانه ای را برای خود تنظیم کند. این مهارت هم چون یک رژیم غذایی عمل می کند که هوشمندانه مراقب است چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه؛ و یا این که میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانه ای می تواند به مخاطبان رسانه ها بیاموزد که از حالت یک مصرف کننده ی محض خارج شده و به صورتی فعالانه به گونه ای در جریان انتقال اطلاعات قرار گیرند که در نهایت به نفع آنان باشد.
زمانی که قرار است از رسانه ای خاص نظیر اینترنت، تلویزیون، ماهواره و. .. استفاده شود، شخص کاربر باید احساس کند که در این رابطه ی متقابل به منفعتی دست خواهد یافت. به بیان دیگر، شخص باید محاسبه کند که در قبال وقت و هزینه ای که صرف استفاده از این رسانه ها کرده است، چه چیزهایی را به دست آورده و چه چیزهایی را از دست داده است.
یکی دیگر از مزایای سواد رسانه ای این است که به افراد می آموزد در فضای موجود، رسانه ها اشباع از اطلاعاتی هستند که به برخی از آن ها به هیچ وجه نیازی نیست و شخص باید از پیام ها و اطلاعات اطراف، بر اساس نیازهایش استفاده کند تا دچار سردرگمی نشود. برای مثال، در صورتی که شخص از سواد رسانه ای مناسبی برخوردار باشد، می تواند با کم ترین هزینه و وقت به مطالب مورد نظر خود در اینترنت دست رسی پیدا کند؛ بدون این که به گشت زنی در سایت ها و پایگاه هایی مشغول شود که هیچ ربطی به موضوع مورد نظر وی ندارد. در جامعه ای که مردم از سواد رسانه ای بالایی برخوردارند، می دانند که به چه رسانه هایی مراجعه کنند و نیازهای خود را از کدام رسانه برطرف کنند و این خود باعث می شود که از سردرگمی و بی هدفی مخاطب جلوگیری شود.
برای آن که شخص بتواند به هنگام برخورداری از رسانه ها از مهارت سواد رسانه ای خویش بهره گیرد و پیام های دریافتی از آن ها را منتقدانه تحلیل کند، نخست باید توجه داشته باشد که رسانه ها صرفاً در چارچوب منافع اقتصادی و سیاسی خود گام برمی دارند؛ لذا ممکن است با توجه به این اهداف نه تنها بتوانند فقط بخشی از واقعیت ها را بیان کنند، بلکه در دگرگون ساختن و وارونه نشان دادن واقعیات نیز مؤثر باشند. هم چنین هر یک از رسانه ها از قواعد مخصوص به خود برای تولید پیام ها استفاده می کنند که ممکن است با یک دیگر متفاوت بوده و همین امر سبب شود تا یک پیام واحد را به صورت های مختلفی ارائه کنند. همان گونه که افراد مختلف نیز ممکن است از پیام های یکسان با توجه به پیش زمینه های ذهنی خویش معانی متفاوتی را دریافت کنند.
در مرحله ی بعد فرد مخاطب به هنگام برخورد با رسانه ها باید سؤالات زیر را در ذهن خویش مطرح کند و به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای آن ها باشد: چه کسانی پیام های رسانه ای را می آفرینند؟ کدام یک از فنون رسانه ای برای جلب توجه مخاطبان استفاده شده است؟ چگونه افراد مختلف قضاوت ها و تفسیرهای گوناگونی از پیام های یکسان دارند؟ ارزش ها و سبک های زندگی که در رسانه ها ارائه می شوند، کدامند؟ و در نهایت، هدف سازندگان و آفرینندگان پیام چیست؟
به طور کلی به هنگام برخورد با پیام های رسانه ای در دو سطح باید عمل کرد:
یک سطح مقدماتی و اولیه که طی آن مخاطب به موضوعات و پرسش هایی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را می آفریند؟ از چه فنونی استفاده می کند؟ و با چه هدفی پیام را ارسال می کند؟ توجه دارد. در این سطح مخاطبی که دارای سواد رسانه ای است، این توانایی را دارد که پدیدآورندگان پیام ها (کارگردان، بازیگران تهیه کنندگان، سیاست گذاران و. .. ) را تشخیص دهد. چنین مخاطبی از نقش صدا، موسیقی و سایر جلوه های ویژه برای القای فضا و معنی در انتقال تصاویر تا حدودی با خبر است و قادر است تشخیص دهد که هر پیام برای چه گروهی از مخاطبان تهیه و پخش می شود، هدف پیام آفرینان (اعم از اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) را در نظر داشته، میزان تأثیرگذاری پیام ها را تعیین کند و پیامدهای آسیب زا یا اثرات مثبت (حفاظت کننده) آن ها را مشخص سازد.
دومین سطح، ویژگی های پنهان تر و درونی تر هر پیام را در بر می گیرد و مخاطب به گونه ای
عمیق تر، ارزش ها و سبک های پنهان و مستتر در پیام را مدنظر قرار می دهد. هر پیام ارزش ها و سبک های زندگی متناسب با خود را به نمایش می گذارد؛ سبک زندگی ارزش ها و هنجارهایی است که در زندگی افراد از اولویت برخوردار است و عملاً به کارگرفته می شود و مخاطب بایستی قادر باشد سبک زندگی القا شده در پیام را شناسایی کند. به عبارت دیگر، مخاطب دارای سواد رسانه ای می تواند زندگی ای را که رسانه ها بر افکار و اعمال و زندگی او اعمال می کنند، تشخیص دهد و بداند رسانه ها قادرند آن چنان نامحسوس و به طور تدریجی سبک زندگی خانواده ها را به کلی تغییر دهند، که حتی خود افراد نیز متوجه نباشند.
شخصی که دارای سواد بهره گیری از رسانه هاست، در نحوه ی استفاده از رسانه ها به برنامه ریزی شخصی می پردازد و به اهمیت این برنامه ریزی واقف است. بدین معنا که توجه بیشتری به انتخاب و تماشای انواع مختلف برنامه ها داشته، به صورت مشخصی به استفاده از تلویزیون، رایانه، بازی های الکترونیکی، فیلم ها و دیگر رسانه ها پرداخته و میزان مصرف را کاهش می دهد. به عبارت دیگر، خود را ملزم می کند در استفاده از رسانه، جیره ی مصرف داشته باشد.
چنین فردی در گام بعد به جنبه های نامحسوس تر رسانه ها توجه می کند و به پرسش ها و موضوعات عمیقی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را می سازد؟ با چه اهدافی فرستادن پیام دنبال می شود؟ چه کسی از ارسال پیام سود می برد و چه کسی ضرر می کند؟ و. .. می پردازد. به بیان دیگر، در این مرحله با توجه به ویژگی های پیام دهنده، به گزینش پیام ها پرداخته و برخی از پیام های مطلوب را برگزیده و بقیه ی پیام ها را نادیده می گیرد. سپس با کمک برخی مهارت های لازم برای تماشای انتقادی به تجزیه و تحلیل و پرسش درباره ی چارچوب ساخت پیام و جنبه های جا افتاده در آن می پردازد. آن چه در این مرحله اهمیت دارد، شناخت حقایق و جنبه هایی از پیام است که حذف شده است. در این مرحله همچنین به نقد پیام های رسانه ای پرداخته می شود.
در نهایت می توان گفت مخاطب با داشتن سواد رسانه ای در مواجهه با پیام های مختلف از رسانه ها و برای دریافت معنای حقیقی آن ها، دو مرحله ی گزینش گری و پردازش گری را باید پشت سر بگذارد. بدین ترتیب، سواد رسانه ای همانند فیلتری عمل خواهد کرد تا جهان متراکم از پیام، از لایه های فیلتر سواد رسانه ای عبور کرده و شکل مواجهه با پیام معنادار شود.
1-باکینگهام، دیوید، آموزش رسانه ای، یادگیری، سواد رسانه ای و فرهنگ معاصر، ترجمه: حسین سرفراز، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1389.
2-بصیریان، حسین، درآمدی به سواد رسانه ای و تفکر انتقادی، فصل نامه ی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، ش 68، 1385.
3-براون، جیمزی، روی کردهای سواد رسانه ای، ترجمه: پیروز ایزدی، فصل نامه ی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، ش 68، 1385.
4-پاتر، جیمز، تعریف سواد رسانه ای، ترجمه: لیدا کاووسی، فصل نامه ی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، ش 68، 1385.
5-سپاسگر، ملیحه، روی کردهای نظری به سواد رسانه ای، فصل نامه ی پژوهش و سنجش، سال دوازدهم، ش 44.
6-شکرخواه، یونس، سواد رسانه ای یک مقاله ی عقیده ای، فصل نامه ی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، ش 68، 1385.
7-قاسمی، طهمورث، روی کردی جدید به نظارت، فصل نامه ی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی، ش 68، 1385.
8-نظری، مریم، سواد اطلاعاتی، تهران، اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1384.
9-سایت دهکده ی جهانی . www.dehkadehegahani.cim
10-www.rasaneh.org دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها.
سواد رسانه ای پاسخی است به یک نیاز همگانی در زمینه ی استفاده بهینه از رسانه ها، پاسخ به پرسش هایی مانند این که چقدر و چگونه از رسانه ها استفاده کنیم؟ چه شرایط و محدودیت های معقولی در بهره برداری از رسانه ها مدنظر است؟ چه کنیم که از مزایای همه ی رسانه ها بهره مندشویم ولی دچار آسیب ها و مشکلاتشان نشویم؟
چشم برخوار، سعید محمدی*/ شاید
در تلویزیون، سخنرانی ها و مجلات و کتاب ها با مفهوم سواد رسانه ای برخورد
داشته اید؟ آیا به دنبال آن رفته اید که ببینید بیانگر چه محتوا و مضامینی
است؟ آیا به دنبال باسواد شدن در فضای رسانه هستید؟
ما در دهه ای زندگی می کنیم که اتحادیه اروپا، آن را دهه سواد رسانه ای
نامیده است، امروزه ۱۰ سال پیش نیست که رسانه ها بخشی از دنیای ما باشد،
بلکه زندگی ما بخشی از دنیای رسانه ها شده است و به همین دلیل است که باید
ببینیم ما مالک رسانه ها هستیم یا رسانه ها مالک ما؟! آن ها ابزار ما هستند
یا ما ابزار آن ها؟! رسانه ها در خدمت دین و دنیای ما هستند یا ما در خدمت
منافع صاحبان و مالکان آن ها هستیم؟!
طبق گفته های دکتر متین فر رئیس مرکز سلامت ذهن فضای مجازی ایران، امروزه
رسانه ها به گونه ای در زندگی ما نفوذ کرده اند که تمام حالات، رفتار و
افکار ما را تحت کنترل خود قرار داده است، یعنی در بروز بسیاری از مسائل از
جمله طلاق و بیماری ها و….می توان رد پای رسانه ها را به وضوح و آشکارا حس
کرد؛ چرا که بیشتر آمار طلاق ها به خاطر تضادی است که افراد در فضای حقیقی
و مجازی دارند.
در اوایل انقلاب اسلامی حدود سال های ۱۳۵۸ بود که نهادی به فرمان حضرت امام
خمینی (ره) تحت عنوان نهضت سوادآموزی برای باسواد کردن افراد تأسیس شد و
در عصر حاضر که آن را به عنوان عصر اطلاعات می شناسند، مفهوم سواد بسیار
فراتر از خواندن و نوشتن است و اگر کسی نحوه دسترسی سریع و استفاده صحیح از
تمامی انواع رسانه ها را نداشته باشد، بی سواد تلقی می شود!
از این رو از سال ۱۹۶۵ اصطلاح سواد رسانه ای در سراسر دنیا به عنوان یک ضرورت برای زنده ماندن خیلی جدی گرفته شد.
مارشال مک لوهان (استاد مرکز مطالعات رسانه ای تورنتو) معتقد بود در آینده ی
پیش رو آدم های بی سواد کسانی نیستند که خواندن و نوشتن ندانند، بلکه
کسانی هستند که سواد رسانه ای را نیاموخته اند و حال در ایران اواسط دهه ی
هشتاد سواد رسانه ای جای خود را در میان کتب دانشگاهی باز کرد و اساتید
ارتباطات و رسانه مقالات متعددی را ترجمه و تألیف کردند.
تأکید نخبگان دانشگاهی و رسانه ای بر ضرورت سواد رسانه ای به اقشار مختلف جامعه منجر شد تا در سال های اخیر نهادی تحت عنوان نهضت سواد رسانه ای تأسیس شود و عمده ی فعالیت آن ها در تشکیل سمینارها، همایش ها، کارگاه های آموزشی و کتب با مضامین رسانه برای مخاطبین خود از جمله قشر فرهنگی، اولیاء و مربیان مدارس بوده و هست.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع
جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معنای متفاوتی را از آن ها برداشت کنیم،
سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و
تولیدات رسانه ای را درک و تفسیر و تحلیل کنیم.
سواد رسانه ای پاسخی است به یک نیاز همگانی در زمینه ی استفاده بهینه از
رسانه ها، پاسخ به پرسش هایی مانند این که چقدر و چگونه از رسانه ها
استفاده کنیم؟ چه شرایط و محدودیت های معقولی در بهره برداری از رسانه ها
مدنظر است؟ چه کنیم که از مزایای همه ی رسانه ها بهره مندشویم ولی دچار
آسیب ها و مشکلاتشان نشویم؟
این پرسش هایی است که سواد رسانه ای به آن ها پاسخ می دهد که در مقالات بعدی سواد رسانه ای به اختصار به توضیح آن ها خواهیم پرداخت.
اما در یک تعریف کلی می توان گفت سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانهای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانهای کمک میکند تا از سفره رسانهها به گونهای هوشمندانه و مفید بهرهمند شد، هدف اصلی سواد رسانهای میتواند این باشد که بر اساس آن بتوان دید که آیا بین محتوای یک رسانه – به مثابه محصول نهایی – با عدالت اجتماعی رابطهای وجود دارد یا خیر.
به عبارت بهتر، خواننده یا بیننده یا شنونده یک مضمون رسانهای بهتر است رابطه و نسبت محتوای یک رسانه با عدالت را در نظر گرفته و نزدیکی یا دوری محتوای یک رسانه از عدالت را طرف توجه قرار دهد تا همیشه در ارتباط با رسانه به جای تسلیم بودن و یا تسلیم شدن به رابطه یکسویه و انفعالی، رابطهای فعالتر و تعاملیتر داشته باشد.
*کارشناس سواد رسانه ای
http://yasinasr.ir/%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF/
رابطه شکل و محتوا مرتبط با مقاله مارشال مکلوهان با عنوان «رسانه پیام است» میباشد. یعنی هر رسانهای برنامه و جهتگیریهای تکنیکی خاص خود را دارد و واقعیت را در شیوههای منحصربه فردی رمزگذاری میکند. بنابراین رسانههای مختلف ممکن است حادثه مشابهی گزارش کنند ولی برداشتها و پیامهای متفاوتی ایجاد کنند.
سواد رسانه ای و خانواده
1ـ آداب اجتماعی:
شامل غذا خوردن، نشستن، تعاریف کردن.2ـ شعائر اجتماعی:
مناسک دینی: آداب و تشریفات یک آئین خاص که دارای قدمت و اهمیت فراوان باشد.3ـ اخلاق اجتماعی:
رسوم اجتماعی مهمی که جامعه نقض آنها را سخت ناپسند بشمارد.منبع: ماهنامه خانواده
فضای مجازی، به عنوان فضای دومی از زندگی واقعی است که مانند فضای واقعی، نیازمند فرهنگ است. این فرهنگ، همانگونه که در فضای واقعی، از عوامل متعددی مانند عرف، شرع، وضعیت اقتصادی و معیشتی، سطح تحصیلات و غیره ناشی میشود، در فضای مجازی نیز از همین عوامل تاثیر پذیرفته و بر همین عوامل نیز تاثیر میگذارد. منظور از فرهنگ فضای مجازی، فرهنگی است که از سوی شبکههای اجتماعی تحمیل میشود و نه بخشهای جدی فضای مجازی مانند سایتهای خبری.
ویژگیهای فرهنگ فضای مجازی
در زیر، ویژگیهای فرهنگی که فضای مجازی تحمیل میکند را با هم میبینیم:
1. بازنمایی از خود، در فضای مجازی ناقص است: به این معنی که این فرهنگ، تمامی ویژگیهایی که در فضای واقعی بر اساس آن طبقهی فرهنگی استنباط میشود را ندارد. به عبارتی مخاطب، از خلال فرهنگی که در فضای مجازی حاکم است، امکان دریافت تصویری صحیح از سطح اقتصادی، درجهی پایبندی به احکام دینی و مواردی از این دست ممکن نیست.
2. فرهنگ فضای مجازی، زبان خاص خود را تحمیل میکند: به این معنی که در فضای مجازی، رفتارهایی به صورت قاعده در میآیند که سایر ویژگیهای فرهنگی فرد را نادیده میگیرند. همهی افرادی که در فضای مجازی حضوری فعال دارند، به نوعی در استفاده از آن، دارای زبان یکسانی میشوند که ممکن است با فرهنگ آنها در فضای حقیقی خوانایی نداشته باشد. برای مثال، حضور در فضای اینستاگرام، فرد را مجاب می کنند تا بیشتر از فضاهایی که حالتی تفریحی دارند، عکس بگیرد.
3. فرهنگ فضای مجازی، قواعد فرهنگ واقعی را کمرنگ میکند: در فضای واقعی، در جامعهی ایران، قواعد عرفی و قانونی مشخصی برای مثال در خصوص رعایت حجاب وجود دارد. این قواعد در فضای مجازی یا به صورت اندکی به نمایش گذاشته میشوند و یا اصلا به نمایش گذاشته نمیشوند. تا جایی که، انتشار و تماشای عکس بیحجاب، برای بسیاری از کاربران، امری طبیعی و نرمال در فضای مجازی به حساب میآید. این ویژگی را شاید بتوان مهمترین ویژگی فضای مجازی به حساب آورد.
4. فرهنگ فضای مجازی، فرهنگی سریالی است: این ویژگی را به خوبی میتوان در شکلگیری "چالشها" مشاهده کرد. بسیاری از این کمپینها، نه خاصیت اخلاقی داشته و نه خاصیت نمایش دینی و تنها برای نوعی فعالیت سریالی در فضای مجازی مورد استفاده قرار میگیرند. چالش آب یخ، چالش لوازم داخل کیف، چالش عکسهای کودکی، چالش انتشار بدون آرایش عکس بازیگران و غیره، همگی از این دست چالشهاست که بخصوص در یک سال اخیر در فضای مجازی گسترش یافت.
5. فرهنگ فضای مجازی، فرهنگی انتخابگر است: فضای مجازی، این امکان انتخاب را به افراد میدهد که بر اساس آن ویژگیهایی از زیست اجتماعی و شخصی خود را انتخاب کرده و باقی را مسکوت بگذارند. در حالی که ارتباطات در دنیای واقعی، لاجرم بخش اعظمی از ویژگیهای زیستی و اجتماعی افراد را در بر میگیرد. در فضای مجازی، فرد این امکان را دارد که به انتخاب خود، بخشی از ویژگیهایی را به نمایش بگذارد که در "نمایش خودِ آرمانی" وی موثر است. از این رو، میتوان فرهنگ فضای مجازی را به نوعی فرهنگ انتخابگر دانست.
6. فرهنگ فضای مجازی، فرهنگی پردهدر و هتّاک است: این ویژگی ناشی از محدودیتهای عرفی و قانونی برای انتشار برخی محتواهای خاص، در فضای حقیقی است و فضای مجازی عملا امکان استفاده از این محتواها را برای افراد فراهم میکند. کثرت مشاهده و استفاده از این محتواهای غیراخلاقی، منجر به این میشود که فرهنگی که در فضای مجازی، شکل غالب به خود گرفته است، فرهنگی هتاک و پردهدر باشد. به این معنی که هنگام نمایش چنین محتواهایی، صحبت در خصوص آنها امری بدیهی در نظر گرفته شده و همین باعث میشود قیودی که یک فرد به صورت طبیعی باید در جامعه دارا باشد، در نظر نیاورد.
7. فرهنگ فضای مجازی، فرهنگی ایدهآلگرا است: به این معنی که در فضای مجازی، عده زیادی از افراد هستند که آرزوها، ایدهها و آرمانهای خود را بیان میکنند و در موارد بسیاری، واقعیت یا در آن حضور کمرنگی دارد و یا اصلا حضوری ندارد. بنابراین، فرهنگ تحمیلی از سوی فضای مجازی، فرهنگی فانتزی و ایدهآلگراست که افراد در قالب واقعیت، آرمانهایی را دربارهی خود، فضایی که در آن زندگی میکنند و موقعیتی که در آن به سر میبرند، ارائه میکنند.
دلایل
علل گرایش فرهنگ فضای مجازی به شش ویژگی بالا، به عقیدهی نگارنده، ناشی از دو مورد است. نخست اینکه در دنیای واقعی، محدودیتهایی به فرد فرد حاضر در جامعه اعمال میشود. این محدودیتها، در هر جامعهای طبیعی قلمداد میشود ولی اعضای یک جامعه ممکن است آن را خلاف آزادی عمل و اختیار خود بدانند. این محدودیتها میتواند در خصوص اظهار نظر دربارهی مسائل مختلف نیز باشد؛ به این معنی که در کشوری که احساس آزادی بیان وجود ندارد –ولو خود آن وجود داشته باشد- افراد به فضاهایی غیررسمی که در آن معمولا ویژگیهای هویتی آنها کامل نیست و کمتر قابل شناسایی است، روی آورده و در آن به ابراز نظر در خصوص مسائل مختلف به ویژه فعالیتهای حکومت میپردازند. بدیهی و طبیعی است که در این شرایط، خروج از محدودیتها، حالتی اغراقآمیز و دور از واقعیت داشته و با پرخاشهایی در رفتارها و اظهار نظرها همراه باشد.
علت دوم گرایش به چنین فضا و فرهنگی، امکاناتی است که فضای مجازی در اختیار فرد قرار میدهد. در دنیای واقعی، هرکس با نام، نام خانوادگی، مشخصات ظاهری، ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی خاصی تعریف میشود. امّا تمامی این الزامات در دنیای مجازی از بین رفته و افراد صرف داشتن یک حساب کاربری[1] میتوانند به فعالیت بپردازند. در اینجاست که انتخابگری در فضای مجازی اهمیّت پیدا میکند. فرد، در گام نخست انتخاب میکند هویت واقعی خود را به نمایش بگذارد یا خیر. سپس، انتخابهای بعدی مانند انتخاب تصویر خود، ارائهی اطلاعات صحیح در خصوص خود و غیره به وجود آمده و فرد ناگزیر یکی از این موارد را انتخاب میکند. این انتخابها در دنیای واقعی، وجود ندارد و فرد امکان انتخاب در هر بعدی از ابعاد زندگی واقعی را ندارد. یکی دیگر از امکاناتی که فضای مجازی در اختیار کاربران خود قرار میدهد، فضایی گسترده و بدون وجود هرگونه محدودیتهای جغرافیایی است. این امکان، به افراد اجازه میدهد تا اخبار جدید را دریافت کنند. مانند سایر امکانات فضای مجازی، این امکان باعث میشود که بسیاری از اخبار غلط یا شبه خبرها به عنوان خبر صحیح به اطلاع آنها برسد و مانند چرخهای، به سبب آن انتظارات از زندگی واقعی بالا رفته، سپس احساس محدودیتها به افراد غلبه کند، فعالیت در فضای مجازی شدیدتر شده و وارد فضایی فانتزیتر میشود.
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که فضای مجازی، فرهنگ خاص خود را دارد و کاربران، بسته به ویژگیهای فردی و فرهنگی خود، باید بخشی از این ویژگیها را بپذیرند و در چهارچوب آنها عمل کنند.
[1] account
واضح است فردی که درگیر این طوفانها و بحرانهاست در حالت تعادل به سر نمیبرد، گاه خشمگین است و پرخاشگر، گاه گوشهگیر و منزوی، گاه عاشق پیشه است و گاه خبیث و بی تفاوت و ... این فرد غالبا در روابط اجتماعی خود دارای زاویه دید روشنی نیست. یا به اصطلاح بزگترها به درستی «راه را از چاه» باز نمی شناسد.
نوجوان بلوغهای متفاوتی را تجربه میکند؛ بلوغ جسمی، بلوغ عاطفی، بلوغ اجتماعی، و ... چه بسا افرادی که سالها از نوجوانی شان گذشته اما هنوز به بلوغ اجتماعی درست و درمانی دست نیافتهاند.
طبق نظر کارشناسان «اغلب انحرافهای اخلاقی و اجتماعی و ظهور آسیبهای عاطفی و رفتاری به واسطه نارسایی در بلوغ عاطفی است و بلوغ واقعی در نوجوانی زمانی رخ میدهد که او بتواند ضمن کسب مهارتهای اجتماعی و عاطفی، نیازهای واقعی را از نیازهای کاذب تشخیص دهد، این تشخیص متضمن عبور از مراحل پیچیده رشد عاطفی است که با ارضای نیازهای سطح پایین و راه یافتن به نیازهای سطح بالاتر رخ میدهد» (کریمی؛1386)
نوجوان و ارتباط
با مقدمه مختصری که در باب نوجوانی و بلوغ گفته شد، بهتر میتوان درباره ارتباطات نوجوانی فکر و صحبت کرد. نوجوان نیاز به ارتباط دارد؛ بلوغ اجتماعی او از رهگذر همین روابط اتفاق میافتد. البته که او به واسطه شرایط و سن و سالی که در آن به سر میبرد به ارتباط با دوستان و همسالان علاقه بیشتری نشان میدهد و به دلیل میل به کسب استقلال سعی میکند که رشتههای ارتباطی خود با والدین را یکی یکی بگسلد. این آغاز استقلال یابی است. در این میان وسایل ارتباطی چه نقشی در ارتباطات نوجوان بازی خواهند کرد. به واسطه حضور تکنولوژی در زندگی بشر مدرن، ارتباط شکل و گسترهی متفاوتی نسبت به گذشته دارد. دو دهه قبل، کمتر نوجوانی بود که در کشور خود، در شهر و خانه و پشت رایانه شخصی اش نشسته باشد و بتواند با یک نفر در آن سر دنیا ارتباط برقرار کند. این روزها که ارتباط از این هم ساده تر شده، کافی است یک گوشی موبایل داشته باشید و یک خط نه چندان پرسرعت اینترنت و یک اپلیکیشن ارتباطی تا بتوانید با هر کسی در هر جای جهان به سادگی ارتباط برقرار کنید.
آسیبهای شبکههای اجتماعی برای نوجوانان
نوجوان ما در حالی درگیر استفاده از شبکههای اجتماعی است که هنوز فرهنگ و بسترسازی مناسبی در کشور ما جهت استفاده از این شبکهها اتفاق نیفتاده است و مثل هر تکنولوژی دیگری قبل از فرهنگ استفاده، فنآوری آن به زندگیها وارد شده است. در حالی که این شبکهها این روزها وسیلهای شدهاند برای ایجاد شبهه، شایعه پراکنی و ارتباطات ناسالم؛ والدین نگرانیهای عمیقی از باب در اختیار قرار دادن یا ندادن این تکنولوژی به نوجوانان خود دارند.
در همین راستا دکتر مجیدابهری؛ آسیب شناس اجتماعی میگوید: 95 درصد از کاربران شبکههای اجتماعی و نرم افزارهای تلفن همراه استفاده غیرمنطقی و غیراصولی از آن دارند.
الف: ارتباطات خارج از چارچوب و بی نظارت
تا پیش از این، یعنی قبل از ورود تکنولوژی به زندگی، امکان نظارت و کنترل دوستیها و ارتباطات فرزندان توسط والدین، بیشتر بود. اما با امکاناتی که اپلیکیشنهای ارتباطی همانند واتساپ، وایبر، لاین، تلگرام و ... در اختیار کاربران خود قرار میدهند و مختصاتی که این تکنولوژیها با خود دارند، امکان کنترل ارتباطات بسیار کاهش یافته است. نوجوان فناوریای با خود به همراه دارد که در هر زمان از شبانه روز، در اتاقش، توی تخت، توی کلاس و ... میتواند با هر کسی در هر موردی به گفتگو بنشیند. و به دلیل همان انقلابهای هورمونی و روحی که در ابتدای بحث از آن یاد شد، و کنجکاوی ای که خاص این برهه ی سنی است، اغلب این روابط، روابط با جنس مخالف است که نوجوان در آن بسیار نابلد است و خیلی زود به دام مسائل و مشکلات جدی میافتد. ارتباط با افرادی که هویت نامعلومیدارند و نوجوان هیچ شناختی از آنها ندارد، سبب بروز گاه فجایع گسترده ای میشود.
علاوه بر این، دلبستگیها و وابستگیهای عاطفی کاذب که نوجوان، خاصه دختران نوجوان به آن دچار میشوند، آنها را در بحرانهای بلوغ دچار پسرفت و مشکل میکند. بلوغ به خودی خود، حدی از انزوا، گوشه گیری، پرخاشگری و بی قراری را با خود به همراه دارد، حال اگر با روابط خارج از محدوده و دلبستگیهای عاطفی بی سرانجام و زودهنگام همراه شود، اغلب مشکل افسردگی را به دنبال خواهد داشت. افسردگی ِ نوجوانان یکی از اتفاقات دوره نوجوانی است که حل این بحران گاه نیاز به حضور مشاور و پزشک دارد.
ب: کودکربایی و سوءاستفاده جنسی
بسیاری از کارشناسان استفاده از تکنولوژی خاصه شبکه اجتماعی را برای افراد زیر 18 سال مضر میدانند، این کارشناسان معتقدند که چون کودک و نوجوان به مهارتهای عاطفی و ارتباطی آشنا نیستند و معیارهای اخلاقی و شخصیتی هنوز به خوبی در آنها شکل نگرفته، ممکن است که آنها را در معرض سوءاستفادههای مجرمان خطرناک قرار دهد. کودک ربایی یکی از اتفاقاتی است که به دلیل در اختیار قرار دادن اطلاعات شخصی و در نظر نگرفتن حریم خصوصی توسط کودک و نوجوان در شبکههای اجتماعی، به راحتی اتفاق میافتد. مجرمان میتوانند به سادگی به اطلاعات شخصی افراد به واسطه عدم رعایت نکات امنیتی، دسترسی پیدا کنند و کودک و نوجوان آسیب پذیرترین کاربران این شبکهها هستند.
بنابراین سوءاستفاده سایبری و سوءاستفاده جنسی (به صورت، کلام یا تصویر) از جمله آسیبهای شبکههای اجتماعی برای کودک و نوجوان است.
ج: حجم گسترده اطلاعات بیسانسور
مشخصه ی اینترنت این است که همه ی امکانات دیگر تکنولوژیها را در خود یکجا دارد؛ صوت، تصویر، فیلم، تکست و همه اینها به صورت یکجا در اختیار کاربران قرار میگیرند. یک شبهه اعتقادی، یک موضوع علمی مربوط به روابط زناشویی، یک کلیپ اروتیک و هزاران هزار اطلاعات دیگر بدون شناخت از فردی که پشت این حساب کاربری نشسته است برای او ارسال میشود و نوجوان را تصور کنید که در معرض سیل گسترده ای از اطلاعات راست و دروغ و بی نظارت قرار خواهد گرفت.
شبکههای اجتماعی همانند فیسبوک، اینستاگرام، توییتر و ... کاربران بسیار زیادی از سراسر دنیا دارد که روزانه اطلاعات زیادی در مورد خود به اشتراک میگذارند، هیچ کدام به این فکر نمیکنند که مخاطب آنها ممکن است یک کودک یا نوجوان باشد، بنابراین خطر قرار گرفتن در معرض اطلاعات بدون نظارت و کنترل بسیار زیاد است.
د: علم سطحی
این خطر کودک و نوجوان و بزرگسال نمیشناسند؛ همه در معرض آن هستند. حجم بسیار زیاد اطلاعاتی که در فضای مجازی جا به جا میشود، اخبار، مطالب مثلا علمی و اعتقادی و ... که گاه بسیاری از آنها ریشه در واقعیت ندارد، به فرد نوعی حس عالمیت کاذب میدهد. در حالی که علمی که از این طریق به دست میآید بسیار سطحی است. افراد به سادگی خطوط نه چندان مستند یادداشتهای وبلاگی را به خواندن کتاب ترجیح میدهند و دارای اطلاعاتی سطحی و گاه نادرست میشوند.
بلوغ زود رس ناشی از تماشای محتوای غیر اخلاقی، اثرات منفی مشاهده محتوای خشونت آمیز که این روزها نیز زیاد در اینترنت یافت میشود، شکل گرفتن هویت دوم در اثر زندگی در فضای مجازی برای کودک و نوجوان، آسیبهای جسمی بر اثر استفاده زیاد از موبایل و تبلت، افزایش اضطراب، از بین رفتن تمرکز، اختلال در خواب، روابط با جنس مخالف و مواردی از این دست از جمله آسیبهای جدی است که فضای مجازی به دنبال خود دارد.
در این میان اما شکل گیری هویت دوم خطری مهم است. کودک و نوجوان در فضای مجازی فعالیت نمیکنند بلکه زندگی میکنند، دوستانی از نقاط مختلف با فرهنگ و عقاید مختلف پیدا میکنند، هیچ مرزی در دسترسی اطلاعات و محتوا برای آنها وجود ندارد، آنها همانند بسیاری از کاربران دیگر این فضا، به دلیل این ویژگی فضای مجازی که حیات افراد مساوی با فعالیت کردن شان است، باید شب و روز وقت بگذارند و طبیعتا خیلیها آنق سمیت از خودشان را در این فضا به اشراک میگذارند که بقیه علاقه دارند ببینند و به بیانی دیگر هیچ کس از عیب و نقصهای خود چیزی نمیگوید و به این ترتیب هویت دومی ساخته میشود که مطلوب سایرین نیز هست و کم کم بر خود نوجوان القا میشود که خیلی فرد بی عیب و نقصی هست و به این ترتیب نیمی از زندگی اش در اوهام و توهم پیش میرود، از جمعهای بیرونی و ارتباطات بیرون باز میماندف مهارتهای اجتماعی اش رشد نمیکند، در همان فضای مجازی دلبسته میشود و ممکن است انتخاب همسرش را نیز به همان فضا بسپارد! انتخاب فردی که او نیز یقینا آن قسمتی از خود را به اشتراک گذاشته است که مورد پسند بقیه ست و در نتیجه بسیاری از عیوب و نواقص از چشم هم پنان میکنند و سرانجام در مقطعی ناچارند با واقعیت رو به رو شوند و هزینه رو به رو شدن با این حقیقت ممکن است طلاق و جدایی یا ضربههای عاطفی باشد.
اضطراب و تشویش نیز از پیامدهای شبکههای اجتماعی و محتوا و رابطی است که در این فضا دیده میشود. حتی بازیهای آنلاین نیز در تزریق این اضطراب در فکر و روح کودک موثر است. هیجان منفی و اضطراب سبب بروز مشکلات روحی و رفتاری در کودک و نوجوان میشود. محتوای پورن و خشونت آمیز در این فضا، ارتباط با جنس مخالف، بازیهای آنلاین و تلاش برای دیده شدن از جمله عوامل تشدید اضطراب است که فضای مجازی پدید آورنده آن محسوب میشود.این شرکت معروف آمریکایی در اولین نشست برگزار شده با موضوع امنیت سایبری در نیوزیلند اعلام داشت: نوع تجارت و کاری که انجام میدهید اهمیت ندارد؛ باید امنیت فناوری اطلاعات رایانهها را در محل کار حفظ نمایید تا از هرگونه سرقت اطلاعات توسط هکرها جلوگیری شود.
سیمنتک همچنین با ارائه گزارشی بیان کرد که مجرمان اینترنتی، شرکتهای تجاری را هدف قرار میدهند و پس از بدست آوردن اطلاعات سری از این شرکتها، از آنها باجگیری میکنند.
از همین رو، در میان شرکتهای تجاری نیوزیلند دستور کاری منتشر شده است تا از حمله سایبری قریبالوقوع به آنها جلوگیری شود.
راهکارهای ارائه شده در این دستور کاری برای حفاظت از رایانهها در برابر حملات سایبری عبارتند از:
1) از Administrator استفاده نکنید؛
2) نرمافزارها، پچها و آپدیتها را به محض منتشر شدن به روز رسانی کنید؛
3) نرمافزارهایی که نیاز ندارید از رایانه پاک کنید؛
4) یک آنتیویروس معروف نصب نمایید و آن را در حالت پیشرفته تنظیم کنید؛
5) بکآپ گرفتن.
از Administrator استفاده نکنید: اولین دلیل برای اینکه از Administrator استفاده نکنید، کم کردن احتمال قرار گرفتن در معرض بدافزار و ویروس است. اگر با حالت Administrator یک برنامه را اجرا نمایید، این برنامه دسترسی کامل و نامحدود به رایانه شما خواهد داشت. در نتیجه، اگر یکی از این برنامهها حاوی یک بدافزار باشد، تمام بخشهای رایانه، از جمله شبکه رایانهای در معرض این ویروس قرار خواهد گرفت.
نرمافزارها، پچها و آپدیتها را به محض منتشر شدن به روز رسانی کنید: نه تنها ویندوز، بلکه تمام نرمافزارهای دیگر هم باید به روز شوند. دقت داشته باشید، به محض اینکه یک پچ جدید برای نرمافزارها و ویندوز منتشر میشود، هکرها با استفاده از روش مهندسی معکوس نقاط ضعف پچ قدیمی را پیدا کرده و از طریق آنها میتوانند به رایانههایی که به روز نشدهاند آسیب وارد کنند.
هر چه زودتر پچهای منتشر شده را نصب کنید، احتمال در معرض حمله هکرها قرار گرفتن نیز کمتر میشود. همچنین در نظر داشته باشید که تنها پچهای مایکروسافت نیست که باید نصب شوند، بلکه پچ تمام نرمافزارها را باید روی رایانه نصب نمایید.
نرمافزارهایی که نیاز ندارید از رایانه پاک کنید: تجربه نشان میدهد که اگر به چیزی نیاز ندارید، نباید آن را نصب نمایید. هر چه برنامههای بیشتری از رایانه شخصیتان پاک کنید، ردپای کمتری برای هکرها باقی گذاشتهاید. همانطور که در بالا قید شد، تمام برنامههای غیرضروری در رایانه نیز باید به روز رسانی شوند تا امنیت رایانه حفظ شود، اما اگر نیازی به این نرمافزارها ندارید، آنها را پاک کنید.
یک آنتیویروس معروف نصب نمایید و آن را در حالت پیشرفته تنظیم کنید: ما معمولاً افرادی را میبینیم که هزینه بالایی برای خرید نرمافزار آنتیویروس میپردازند، اما پس از نصب برای حفاظت کامل از رایانه آن را تنظیم نمیکنند. بنابراین، آنتیویروسی خریداری کنید که در بازار شناخته شده و معروف باشد و مطمئن شوید که به درستی نصب و تنظیمات آن انجام شده باشد تا بهترین حفاظت ممکن را در مقابل بدافزارهای جدید به شما ارائه دهد.
بکآپ گرفتن: آخرین مرحله محافظت رایانه در برابر بدافزارها بکآپ گرفتن از اطلاعات و بازیابی آنها در مواقع لزوم است. تجربه نشان میدهد تا زمانی که شما سه نسخه از اطلاعاتتان را کپی نکرده باشید، نمیشود آن را بکآپ نامید؛ دو نسخه از اطلاعات در رایانه نگهداری میشود و نسخه سوم باید خارج از رایانه ذخیره شود.
پس هم اکنون تهدید حملات سایبری را از رایانههایتان دور نمایید.
منبع:
http://www.scoop.co.nz/stories/BU1607/S00730/top-tips-to-avoiding-imminent-cyber-attacks.htm
در این یادداشت تلاش میشود تا عوامل و ابعاد آشفتگی و استرس کاربران در فضای مجازی معرفی شود.
عوامل ایجاد اضطراب در کاربران
فضای مجازی در کنار تمام مزایایی که برای مخاطبان به همراه داشته است، به دلایل مختلفی میتواند باعث ایجاد استرس در آنها شود. در ادامه به چهارعامل اصلی این اتفاق اشاره شده است:
۱. ورود بیش از اندازهی اطلاعات به ذهن کاربران: کاربران برای به دست آوردن اطلاعات مورد نظر، معمولا با حجم بالای دادهها در فضای مجازی روبرو میشوند؛ دادههایی که بصورت خودآگاه و ناخودآگاه به ذهن آنها وارد میشود. این حجم بالا میتواند تمرکز کاربران را بر یک خبر یا داده خاص کم کند و قدرت تحلیلی آنها را کاهش دهد. ناتوانی کاربران در این زمینه به مرور آنها را به افرادی منفعل در برابر دادهها تبدیل میکند. این مسئله میتواند به آشفتگی ذهنی و استرس کاربران منجر شود.
۲. ناتوانی در تشخیص خبر از شبهخبر و شایعات: اندیشمندان عرصه ارتباطات و روزنامهنگاری میان خبرها و شبهخبرها تمایز قائل میشوند. شبه خبرها، به اخباری گفته میشود که ظاهری شبیه به خبرها دارند اما اطلاعات غلطی را به مخاطب ارائه میدهند. همچنین باید توجه داشت که میان شایعات و شبه خبرها، تفاوتهایی وجود دارد. شایعات علاوه بر اینکه مبنایی غیرواقعی دارند، منشا متفاوتی با خبرها دارند. فضای مجازی بستری مناسب برای انتشار انواع اخبار، شبه خبرها و شایعات است تا جایی که در برخی موارد امکان تشخیص خبر از شبهخبر و شایعات ممکن نیست. شبکههای اجتماعی در انتشار انواع شبه خبرها و شایعات تاثیر بسزایی دارند. مشاهده انواع اطلاعات، اخبار و دادههای بعضا متناقض با یکدیگر، باعث آشفتگی کاربران میشود. یکی از راههای تشخیص خبر از شبه خبر و شایعات رجوع به سایتهای خبری-تحلیلی، اخبار تلویزیونی و رسانههای مکتوب است.
۳. افزایش احتمال ورود به حریم خصوصی: با افزایش استفاده از نرمافزارهای پیامرسان و شبکههای اجتماعی همراه، یکی از مسائلی که برای بسیاری از کاربران مطرح شده، افزایش احتمال نقض حریم خصوصی و ورود به آن است. به این معنی که افراد با انتشار اطلاعات خود در این نرمافزارها، امکان نقض حریم خصوصی خود را افزایش میدهند. آگاهی سایر افراد (چه اطرافیان نزدیک و چه افراد متفرقه و ناشناس) از اطلاعات شخصی کاربران و ورود افراد ناشناس به حریم خصوصی زندگی حقیقی آنها موجب شده است که در بسیاری از موارد، افراد دچار استرس و آشفتگی شوند.
۴. احساس امنیت در انجام فعالیتهای اقتصادی: با توسعه بانکداری الکترونیکی، یکی از نگرانیهایی که در این زمینه به وجود آمده، انتشار اطلاعات مالی افراد و سوءاستفاده از آنهاست. به علاوه، افراد میتوانند با هویتهای جعلی با ادعای ارائه خدماتی خاص، اقدام به دریافت پول از افراد کرده اما خدمت مورد نظر را ارائه ندهند. در کنار این موارد، باید توجه داشت که هک اطلاعات شخصی کاربران در فضای مجازی، امکان کلاهبرداری را در قبال حفظ اطلاعات شخصی افزایش میدهد. از همین رو میتوان ادعا داشت که امکان کلاهبرداریهای اینترنتی باعث ایجاد تشویش و آشفتگی در کاربران فضای مجازی میشود. در این زمینه پیشنهاد میشود تا راهکارهایی(+) که گرداب پیش تر برای کاهش میزان آسیبپذیری مقابل هکرها و کلاهبرداریهای اینترنتی پیشنهاد داده بود، مطالعه و استفاده شوند.
نتیجهگیری
همانطور که در ابتدای این یادداشت گفته شد، شیوع استفاده از فضای مجازی و تکنولوژیهای ارتباطاتی و اطلاعاتی، باعث شده است که قرن حاضر به عنوان قرن اطلاعات و ارتباطات نامگذاری شود. در کنار تمام کارکردهای مثبتی که استفاده از فضای مجازی داشته است، در مواردی به واسطه آن اتفاقاتی در زندگی فردی و جمعی کاربران رخ میدهد که استرس و آشفتگی آنها را به همراه داشت. ورود بیش از حد اطلاعات به ذهن کاربران، ناتوانی در تشخیص خبر از شبهخبر و شایعات، افزایش احتمال نقض حریم خصوصی، احساس امنیت در انجام فعالیتهای اقتصادی و افزایش احتمال کلاهبرداریهای اینترنتی از جمله دلایلی بود که برای افزایش اضطراب در کاربران در این یادداشت برشمرده شد. به نظر میرسد عدم اعتماد و افزایش روحیه انتقادی در برابر اخباری که منتشر میشود، عدم انتشار اطلاعات شخصی در فضای مجازی و رعایت اصول امنیتی در استفاده از اطلاعات اقتصادی و بانکی راه حلهایی هستند که میتوان جهت جلوگیری از ایجاد تشویش و اضطراب در کاربران به کار برد.