نویسندگان![]() | |
جک اِس. لِوی و مایک فروئلیچ1 ؛ یعقوب نعمتی وروجنی2 | |
1محقق | |
2مترجم | |
چکیده | |
این مقاله با بررسی وضعیت موجود دو کشور ایران و عراق ، به تحلیل و واکاوی علل وقوع جنگ بین این دو کشور پرداخته است. نویسنده در این راستا ابتدا به تاریخچه منازعات و درگیری های دو کشور اشاره کرده است. سپس به عواملی چون برتری طلبی صدام، تهدید انقلاب ایران برای عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس در بروز جنگ اشاره میکند | |
کلیدواژه ها | |
ندارد | |
عنوان مقاله [English] | |
Causes of the Iran-Iraq War | |
چکیده [English] | |
Studying the current situation in both Iran and Iraq, the paper analyzes the causes of the occurrence of the war between two countries. In this connection, the author reviews the history of the conflicts between two countries and then refers to the other factors such as Saddam's ambitions and Iraq as well as the Persian Gulf countries' fear of the Islamic Revolution of Iran | |
اصل مقاله | |
مقدمه جنگ ایران و عراق یکی از شدیدترین منازعات پس از جنگ جهانی دوم به شمار میآید که تأثیرات عمدهیی بر ثبات منطقه، منازعهی اعراب – اسرائیل، شاهراه نفتی غرب و دیگر منافع ابرقدرتها گذاشته است. این جنگ همچنین در عصر افول ابرقدرتها، ظهور قدرتهای منطقهیی و تحولات انقلابی به مثابه یک الگوی منازعه محسوب میشود و اهمیت نظری بسیاری داشته است. با وجود این، جای تعجب است که در ایالات متحده توجه چندانی به این جنگ نشده است و در حالی که اخبار مربوط به آن به طور مستمر در رسانههای این کشور منعکس میشود، تلاشی برای تجزیه و تحلیل این جنگ و به ویژه علل وقوع آن انجام نشده است. بررسی علل آغاز این جنگ هم برای شناخت راههای حل و فصل آن و هم برای پیشبینی چگونگی بروز جنگهای مشابه احتمالی در آینده و راههای پیشگیری از آنها، بسیار مهم است. در این نوشتار میکوشیم از وقایعنگاری سادهی رویدادهای جنگ ایران و عراق فراتر رویم و برخی علل اساسی آن را بررسی کنیم تا از طریق تحلیل این علل و روابط متقابل آنها به شناخت نظری بیشتری از این جنگ دست یابیم.
زمینهی تاریخی از دههی 1960 به بعد، ایران و عراق در برخی زمینهها از جمله حمایت متقابل از حرکتهای براندازانهی مخالفان یکدیگر و کشمکشهای منطقهیی مشکلاتی جدی با هم داشتهاند. منازعه در مورد حق استفاده از آبراه حیاتی شطالعرب [اروندرود] یکی از این کشمکشها بود که از دورهی امپراتوری عثمانی همواره منشأ اختلاف و مناقشه بین دو کشور بوده است. ایران در زمان شاه [سابق] به دلیل حمایت سیاسی و نظامی امریکا، قدرت برتر و بلامنازع منطقهی خلیج فارس بود. شاه میکوشید نفوذ ایران را در سر تا سر منطقه گسترش دهد و به مناطق مورد ادعای برخی کشورهای حوزهی خلیج فارس حمله کند. بر این اساس، در سال 1969، معاهدهی سال 1937 را که در آن بر کنترل تقریباً کامل عراق بر شطالعرب [اروندرود] تصریح شده بود، باطل اعلام کرد و دو سال بعد نیز سه جزیرهی کوچک (ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) در نزدیکی تنگهی هرمز را به تصرف درآورد. بعدها عراق در قرارداد 1975 الجزایر، با بازتعریف مرز آبی دو کشور در آبراه شطالعرب [اروندرود] بر اساس اصل تالوِگ موافقت کرد، به این شرط که شاه از حمایت شورشیان کُرد عراقی که در بغداد آشوبی طولانی و پرهزینه به راه انداخته بودند، دست بردارد. در آن زمان، حکومت پادشاهی محافظهکار عربی از نقش ژاندارمی توسعهطلبانهی شاه در خلیج فارس خشمگین بودند، اما به دلیل دخالت نکردن شاه در امور داخلیشان، نهتنها در مقابل اقدامات ایران سکوت میکردند، بلکه همگی در برابر مخالفتهای داخلی شدید، به ویژه مخالفت گروههای مذهبی با شاه، از او حمایت نیز میکردند، طوری که حکومت عراق در پاییز 1978 بنا به درخواست شاه، آیتالله خمینی را پس از 13 سال تبعید از شهر مقدس نجف اخراج کرد. پس از سقوط شاه، سران کشورهای عربی از انقلاب ایران احساس نگرانی میکردند، اما به دنبال نخستوزیری مهدی بازرگان که از شخصیتهای میانهرو ایران بود، - و تأکید نظام جدید این کشور بر برادری اسلامی، دخالت نکردن در امور داخلی همسایگان، احترام متقابل به یکپارچگی ارضی کشورهای منطقه، به رسمیت نشناختن حکومت اشغالگر اسرائیل و تمایل نداشتن به ایفای نقش ژاندارمی منطقهی خلیج فارس، تا حدودی از هراس اعراب کاسته شد. با این حال، ادعاهای ارضی برخی مقامات ایرانی در مورد بحرین و جزایر سهگانهی اشغال شده در سال 1971 تا حدی به بدگمانی اعراب دربارهی مقاصد افراد بنیادگراتر نظام جدید ایران، دامن میزد. در بهار 1979به دنبال تحرکات قومی در ایران و عراق و حمایت متقابل از تحرکات مخالفان یکدیگر، روابط دو کشور رو به وخامت نهاد. همچنین حمایت ایران از برخی گروههای شیعهی عراقی که مخالف حکومت بعثی تحت سلطهی [اقلیت] سنّی بودند، این حکومت را بر آن داشت تا حرکتهای شیعی در شهرهای مقدس این کشور را سرکوب کند. صدام آشکارا انگشت اتهام خود را علیه بنیادگرایان ایرانی نشانه گرفت و دستور تخریب آخرین اقامتگاه [امام] خمینی و اخراج نمایندگان او از عراق و نیز دستگیری [آیتالله سید] محمدباقر صدر - برجستهترین روحانی مخالف حکومت عراق را- صادر کرد. با وجود اقدامات متقابل دولت موقت مهندس بازرگان و بغداد برای حل و فصل امور فیمابین در تابستان 1979، در پاییز همان سال ناآرامی شیعیان عراقی در سر تا سر بخش شمالی خلیج فارس موجب شد تا بغداد بار دیگر ادعاهای خود مبنی بر اقدام ایران به تحریک شیعیان عرب را تکرار کند. صدام با بهکارگیری لحنی تهدیدآمیز علیه حکومت [امام] خمینی، خواستار خاتمهی [به اصطلاح] سلطهی ایران بر جزایر خلیج فارس و مدارا با اقلیتهای قومی ایران شد، اما با حملات مکرر پاسداران انقلاب به کنسولگریها و سفارت عراق، گفت و گوهای رسمی بین دو کشور به زودی خاتمه یافت. در ماه نوامبر، قدرت از دولت بازرگان به شورای انقلاب - که بیشتر شامل شخصیتهای روحانی بودند- منتقل گردید و کنترل حزب جمهوری اسلامی بر ایران بیشتر شد. ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور جدید ایران و صادق قطبزاده وزیر خارجهی او نیز به شدت به روحانیون مقتدر این حزب وابسته بودند. تهران با مخاطب قرار دادن شیعیان کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس، تبلیغات رادیویی خود را در این زمینه تشدید کرد و با تقبیح حکومتهای "فاسد" و "صهیونیستی" کشورهای عربی خواستار سرنگونی آنها و روی کار آمدن نظامهایی شبیه جمهوری اسلامی شد. این اقدام ایران، با تظاهرات مردمی جوامع شیعی و خشونتهای سیاسی مکرر در عراق از جمله بمبگذاری و سوء قصد به جان مقامات عراقی و به ویژه تلاش برای ترور طارق عزیز معاون نخستوزیر عراق در آوریل 1980 همراه شد. این ناآرامیها بیشتر از جانب حزبالدعوهی عراق انجام میگرفت که یک گروه معارض شیعی مورد حمایت ایران بود. عراق نیز با تمرکز تبلیغاتش بر جوامع عرب ایرانی، در برابر تحرکات شیعیان واکنش نشان داد و با تبعید دستهجمعی، بازداشت و اعدام مستمر آنها از جمله آیتالله محمدباقر صدر، حرکتشان را سرکوب کرد. ایران هم متقابلاً عراق را به اشغال سفارتخانهاش در لندن و سوءقصد به قطبزاده نخستوزیر وقت ایران* متهم کرد. در تابستان1980، با بروز درگیریهای مرزی، دامنهی تخاصم بین دو کشور گسترش یافت. پس از حملهی ایران به دو روستای عراقی در اوایل سپتامبر، بغداد خواستار این شد که ایران حقوق عراق و ادعاهای ارضیاش را به رسمیت بشناسد. عقبنشینی ایران از منطقهیی در استان کرمانشاه که بر سر آن با عراق اختلاف داشتند، مذاکرهی مجدد دربارهی مفاد قرارداد 1975 الجزایر و قطع حمایت ایران از شورشها و تحرکات مرزی معارضان عراقی از جملهی این ادعاها بود. در 17 سپتامبر، صدام اعلام کرد که ایران قرارداد 1975 الجزایر را نقض کرده است و عراق دیگر این معاهده را معتبر نمیداند، اما ایران بیدرنگ این اقدام را محکوم کرد. با این حال، عراقیها در 22 سپتامبر با آغاز حملات هوایی به پایگاههای هوایی ایران، از جمله پایگاه هوایی تهران، تهاجم زمینی گستردهیی را به استان نفتخیز خوزستان آغاز کردند. عراق مدعی بود که با این حملهی نظامی درصدد ایجاد موقعیت مناسب برای پایان دادن به مخاصمات ایران و واداشتن این کشور به رسمیت شناختن حقوق و حاکمیت ارضی عراق، حُسن همجواری با کشورهای حوزهی خلیج فارس و عدم مداخله در امور داخلی آنها و نیز پایان دادن به همهی اقدامات [به اصطلاح] تجاوزکارانهی ایرانیها است.(1) عراق خواهان کنترل کامل بر شطالعرب [اروندرود] بود، ولی در مورد جزایر خلیج فارس هیچگونه ادعای ارضی نداشت. در ماه اکتبر، با ادامهی پیشروی نیروهای عراقی به داخل خاک ایران، صدام حسین ادعا کرد که از نظر نظامی به اهداف خود دست یافته و خواستار آتشبس و شروع مذاکرات است. اما ایرانیها هرگونه مذاکره قبل از عقبنشینی کامل نیروهای عراقی از خاک کشورشان را رد کردند. با تداوم جنگ در نیمهی نخست سال 1981، دو طرف عملاً به نوعی بنبست در جنگ رسیدند، ولی ایران در پاییز همان سال با اجرای پاتکهای گسترده، عراق را به عقبنشینی واداشت و در مارس 1982 به برتری آشکاری در جنگ دست یافت، به گونهیی که عراقیها در ماه ژوئن به مرزهای خود عقبنشینی کردند. همچنین اما ایران در ماه جولای دامنهی جنگ را به مرزهای جنوبی عراق کشاند.
چارچوب نظری پس از تشریح اجمالی رویدادهای عمدهیی که به جنگ انجامید، اکنون باید با استفاده از پیچیدگی این تسلسل تاریخی، برخی علل وقوع جنگ را برشماریم. تلاش برای دستیابی به قدرت و وجههی بیشتر، چشم امید به حمایت قدرتهای ثالث، محاسبات غلط یک طرف، ظهور یک ایدئولوژی انقلابی توسعهگرا و تأثیر آن بر ثبات سیاسی داخلی و خلأ قدرت ناشی از بیثباتی سیاسی داخلی طرف دیگر از جمله علل اصلی بروز جنگ هستند که بدان میپردازیم و ترس و نگرانی از احتمال بر هم خوردن توازن قوا در منطقه را به عنوان متغیر ثانویهی این تحقیق بررسی میکنیم، متغیری که ارتباط نزدیکی با عوامل مذکور دارد و آنها را هرچه بیشتر تقویت میکند. عوامل مورد نظر همگی از جمله علل مهم بروز جنگ در طول قرون متمادی بوده و در ادبیات نظری منازعههای بینالمللی نیز به طور گستردهیی مورد توجه قرار گرفتهاند. قبل از بررسی نقش این عوامل در ایجاد جنگ ایران و عراق، لازم است به برخی پیوندهای نظری که این عوامل به واسطهی آنها سبب جنگ میشوند نیز به اجمال اشاره کنیم.(2) قدرت از زمان توسیدید همواره حلقهی مرکزی نظریههای سیاست بینالمللی واقعگرای غربیها بوده است و در نظریههای توازن قوا و سایر نظریههای مرتبط نیز بر انگیزههای برتریطلبی منطقهیی یا قارهیی به عنوان یکی از علل اصلی جنگ تأکید شده است.(3) در این میان، کسب وجهه و اعتبار نیز نزد صاحبان قدرت پیوند نزدیکی با عامل قدرت و ارتباطی ناگسستنی با مشروعیت، عزم و اراده و احساس اقتدار داشته است.(4) حتی برخی معتقدند که «در امور روزمرهی روابط بینالملل، داشتن وجهه از داشتن قدرت مهمتر است.»(5) همچنین فرض بر این است دولتهایی که نوعی ناهمخوانی بین وجهه و قدرت نظامی واقعیشان وجود دارد، بیشتر به جنگ مبادرت میورزند، زیرا میخواهند برتری اقتصادی و سیاسی جایگاه مفروض خود را متناسب با سطح قدرت نظامیشان ارتقا دهند.(6) این دولتها به ویژه زمانی که فکر کنند از جانب دشمنانشان تحقیر شدهاند، بیشتر دچار دغدغهی ناشی از خلأ اعتبار و وجهه میشوند.(7) از آنجا که عامل غرور و وجههی ملی، تأثیر عمدهیی بر سیاست داخلی حکومتها و وجههی فردی صاحبان قدرت دارد، دولتمردان هر کشور معمولاً به دنبال کسب پیروزیهای سیاسی و نظامی در عرصههای خارجی هستند تا از این طریق هم اهداف مورد نظر را محقق کنند و هم میزان حمایت سیاسی داخلی از اقدامات خود را افزایش دهند.(8) کشورها از یک سو تحت تأثیر جاهطلبیهای مبتنی بر قدرت و وجهه و از سوی دیگر برای برونرفت از نگرانیهای ناشی از تهدیدات بیرونی، اقدام به جنگافروزی میکنند. این تهدیدات ممکن است تهدیداتی نظامی باشد و یکپارچگی ارضی یا جایگاه قدرت یک کشور را با خطر مواجه کند، یا ماهیت سیاسی داشته باشد و ثبات داخلی آن کشور را تحت تأثیر قرار دهد. تهدید سیاسی به شکلهای گوناگونی نمود پیدا میکند؛ به شکل یک ایدئولوژی سیاسی توسعهطلب که درصدد است ارزشهای خود را بر جوامع دیگر تحمیل کند، در قالب حمایت یک طرف درگیر از اقلیتهای قومی طرف دیگر، به شکل گروههای قومی یک طرف در مجاورت مرزهای سرزمینی طرف مقابل و سرانجام به شکل اقدامات مستقیم خارجی یک طرف برای بیثبات کردن طرف دیگر. شکست نظامی یک کشور میتواند تغییر حکومت یا وقوع انقلاب در آن کشور را در پی داشته باشد، در حالی که بیثباتی سیاسی داخلی یک کشور ممکن است توان نظامی دولت حاکم بر آن کشور را به شدت تضعیف کند و، توازن قوای منطقهیی یا قارهیی را تغییر دهد. اگر کشوری بخواهد ایدئولوژی انقلابیاش را به دیگر کشورها صادر کند، با به خطر انداختن حیات حکومت کشورهای مورد نظر و ایجاد صفبندیهای سیاسی جدید و تأثیرات این صفبندیها بر توازن قوای موجود، میتواند موجبات نگرانی و ترس این کشورها را فراهم کند.(9) در چارچوب منافع ملی مبتنی بر قدرت، وجهه و ثبات سیاسی داخلی و نیز منافع سیاسی فردی صاحبان قدرت، فرصتهای خاصی پدید میآید که احتمال وقوع جنگ را افزایش میدهد. در این میان، افزایش ناگهانی شکاف قدرت میان دو کشور در ایجاد جنگ بین آنها اهمیت ویژهیی دارد، این شکاف ممکن است از شکست نظامی یا ضعف داخلی ناشی از بیثباتی سیاسی یا افول اقتصادی یک طرف حاصل شود.(10) انتظار حمایت سیاسی، اقتصادی یا نظامی کشورهای دیگر از یک طرف یا دستکم بیطرفی آنها نیز یکی دیگر از علل اساسی وقوع جنگ به شمار میآید. در صورت وجود منافع امنیتی مشترک یا پیوندهای عقیدتی، دینی یا فرهنگی بین کشورها، این نوع رفتارها اهمیت خاصی مییابند.(11) برداشتها و محاسبات غلط نیز در وقوع جنگ اهمیت بسیاری دارند.(12) برخی صاحبان قدرت با برداشت نادرست از قابلیتهای نظامی و عزم و ارادهی دشمن برای ادامهی جنگ، دچار محاسبات غلط میشوند. برخی نیز ممکن است دربارهی تأثیر جنگ بر یکپارچگی جمعیتی دشمن یا روحیه و کارامدی نیروهای نظامی خودی دچار اشتباه شوند. شاید بتوان گفت در اغلب جنگها اعتماد به نفس نظامی بیش از حد طرف آغاز کنندهی جنگ نقشی اساسی در وقوع جنگ داشته و آغازگر جنگ صرف نظر از موارد استثنا، در نهایت بازندهی آن بوده است. با ذکر این چارچوب نظری و پیشینهی تاریخی، کوشیدهایم زمینه را برای تحلیل علل بروز جنگ ایران و عراق و بررسی زوایای گوناگون آن فراهم کنیم.
علل وقوع جنگ ایران و عراق برتریطلبی صدام یکی از اهداف مهم صدام کسب جایگاه برتر در خلیج فارس و جوامع عربی بود که سالهای متمادی آن را دنبال میکرد.(13) عراق از ابعاد گوناگون جمعیتی، اقتصادی و نظامی توان بالقوهی لازم را برای تبدیل شدن به قدرت برتر در منطقه و جانشینی مصر- که یک کشور عربی پیشرو به شمار میرفت - برخوردار بود. جمعیت حدود 14 میلیونی عراق در آن زمان به جز مصر از همهی کشورهای عربی صادر کنندهی نفت بیشتر بود و بیشتر جمعیت آن را افراد باسواد و طبقهی متوسط تحصیل کرده و فنسالار تشکیل میداد. عراق قبل از آغاز جنگ با صادرات 5/3 میلیون بشکه نفت در روز، دومین تولید کنندهی مهم اوپک بود و سالانه 23 میلیارد دلار از این طریق کسب میکرد. همچنین، با وجود محدودیت اکتشافات نفتی در عراق، این کشور از نظر ذخایر نفتی پس از عربستان سعودی، دومین جایگاه را در منطقه داشت نیروی نظامی عراق نیز از همهی کشورهای عربی منطقه بیشتر بود و کمابیش با ایران برابری میکرد. از سوی دیگر، صدام جایگاه خود را در کشور تثبیت کرده بود، کنترل شدیدی بر ارتش داشت و سیاستهای داخلی حکومت سوسیالیست بعثی نیز در جهت حفظ قدرت او اجرا میشد. باوجود افزایش عمدهی درآمدهای عراق، نرخ تورم روی 12درصد ثابت مانده بود. برخلاف دیگر کشورهای عربی صادر کنندهی نفت در منطقه، سیاستهای توزیع در عراق مانع شکلگیری طبقهی فرادست ثروتمند شده بود. توسعهی اقتصادی نیز سبب تسریع اجرای طرحهای ساخت و ساز، نوسازی کشاورزی و ایجاد صنایع پتروشیمی و فولاد گردیده بود. صدام همچنین درصدد بود با تأسیس یک نهاد پارلمانی یعنی مجلس ملی، بر نفوذ سیاسی خود بیفزاید. این ملاحظات روی هم رفته، او و حامیانش را به این نتیجه رساند که قدرت عراق به شدت افزایش یافته است. بر این اساس، کلودیا رایت در سال 1979 عراق را یک "قدرت جدید" در منطقه خواند و ویلیام کوآندت در اوایل سال 1980 چنین نتیجه گرفت که « عراق در دههی 1980 قطعاً قدرت برتر منطقهی خلیج[فارس] خواهد بود.»(14) صدام آشکارا سیاستهای ارتقای جایگاه عراق در خاور میانه و تقویت قدرت نظامی این کشور، از جمله تدوین یک برنامهی هستهیی را دنبال میکرد تا عراق را به تنها دولت عربی دارای توان هستهیی برای مقابله با حکومت اشغالگر قدس تبدیل کند. او با برگزاری دو کنفرانس پانعربیستی، اعراب را علیه پیمان کمپ دیوید بسیج کرد. نشست بغداد در نوامبر 1978 مانع خروج کشورهای میانهرو عرب از صف مقاومت متحد عربی شد و همین امر وجههی سیاسی عراق را تقویت کرد. صدام با حمایت از سازمان آزادیبخش فلسطین و جبههی آزادیبخش عرب و نیز با حمله به کیبوتز میسگاوام در شمال فلسطین اشغالی در آوریل 1980 کوشید در منازعهی اعراب و اسرائیل نقش مهمی ایفا کند. مهمتر از آن، صدام موضع افراطی حکومت سوسیالیستی بعث در جهان عرب را تعدیل و جنگ لفظی انقلابی خود علیه سلاطین عرب را متوقف کرد. البته صدام که با اتخاذ این موضع جدید به دنبال دستیابی به جایگاه رهبری اعراب نیز بود، در فوریهی 1980 منشور ملی عربی را اعلام کرد. این منشور از همهی اعراب میخواست برای حل و فصل منازعات خود از اِعمال زور اجتناب کنند و همین امر خود به خود تغییر عمدهی لحن شدید پیشین بغداد را در پی داشت. دوری عراق از اتحاد جماهیر شوروی، فاصله گرفتن از دوستان تروریست سابق و مشارکت در اعطای کمکهای خارجی به ویژه به اردن، بغداد را از حالت انزوا میان اعراب میانهرو بیرون آورد. سیاست میانهروی صدام به حوزهی اقتصادی و به اموری نظیر میزان تولید و بهای نفت نیز کشیده شد و عراق خود را هرچه بیشتر با سیاستهای عربستان سعودی هماهنگ کرد. صدام همچنین کوشید به مثابه یک پل ایدئولوژیک میان اعراب میانهرو و تندرو قرار گیرد و نقش رهبری آنها را در بین کشورهای غیر متعهد ایفا کند ولی در این امر موفق نشد. نفوذ در ایران، بخشی از دغدغهی صدام برای کسب وجهه در میان اعراب و مهمترین عامل در تبدیل عراق به قدرت نظامی برتر خلیج فارس به شمار میآمد. در واقع، جنگ لفظی بغداد در خصوص مسائل ارضی مندرج در قرارداد الجزایر، ابتدا شماری از ناظران را بر آن داشت که اصلاح مفاد ارضی این قرارداد را انگیزهی اصلی عراق برای آغاز جنگ بدانند. الزام عراق به چشمپوشی از کنترل کامل بر آبراه شطالعرب [اروندرود] در قرارداد الجزایر، تحقیر بزرگی برای حکومت بغداد و دیگر کشورهای عربی محسوب میشد.(15) و نماد تسلیم اعراب در برابر یک همسایهی قویتر یعنی ایران بود. علاوه بر این، شکستهای پیاپی اعراب از حکومت اشغالگر قدس، هرچه بیشتر به این احساس حقارت دامن میزد. تجلیل اعراب از موفقیتهای اولیهی عراق در جنگ با ایران که بزرگترین پیروزی نظامی بر ایرانیها پس از نبرد قادسیه در سال 637 میلادی به شمار میرفت نیز نشان دهندهی اهمیت غرور عربی به مثابه یکی از نیروهای محرک این منازعه بود. پیروزی عراق میتوانست از بازگشت هژمونی ایران به منطقه جلوگیری و عراق را به جایگاه برتر در منطقه و جهان عرب برساند، اما این موضوع به تنهایی توجیه کنندهی تصمیم صدام برای آغاز جنگ نبود. موضع اولیهی بغداد در برابر دولت بازرگان ظاهراً دوستانه بود. در واقع پس از اینکه سیاست کلی حکومت [امام] خمینی بر صدور بنیادگرایی اسلامی به دیگر کشورهای منطقه و به ویژه حمایت از تحرکات شیعیان عراقی تمرکز یافت، درخواست عراق برای حل و فصل اختلافات مرزی نیز آغاز شد. حکومت بغداد اعلام کرد که دلیل اصلی الغای قرارداد 1975 الجزایر، بیشتر مداخلهی تهران در امور داخلی عراق است نه مسائل ارضی مورد مناقشه. اما صدام با وجود تأکید بر مسئلهی عدم مداخلهی ایران در امور داخلی کشورش، ادعا میکرد که مطالبات ارضی عراق زمینهی پایان مخاصمات را فراهم میکند و این در حالی بود که نیروهایش در عمق خاک ایران در استان خوزستان مستقر شده بودند. به این ترتیب، مناقشات ارضی، از جمله موضوع کنترل بر شطالعرب [اروندرود] بیشتر بهانهی جنگ بود تا دلیل آغاز آن. بنابراین، برای درک کامل انگیزههای صدام از آغاز جنگ باید وجود یک تهدید فرضی برای ثبات سیاسی داخلی عراق و حکومتهای میانهرو منطقه از جانب ایران انقلابی را نیز مدنظر قرار دهیم.
تهدید انقلابی برای عراق و خلیجفارس انقلاب ایران برای سران عرب کشورهای خلیج فارس یک زنگ خطر بود، زیرا ماهیت مردمی و شیعی این انقلاب، حکومتهای سُنّی حاکم بر این کشورها را تهدید میکرد. از نظر سران عرب، به ویژه سلاطین محافظهکاری که حکومتهای خودکامهشان از بسیاری جهات شبیه حکومت شاه بود، انقلاب ایران به آسیبپذیری بالقوهی حاکمیت آنان در برابر بنیادگرایی اسلامی و نارضایتی اجتماعی دامن میزد. اسلام بنیادگرا در پیوند با تشیع مبارز، برای رهبران و سلاطین اهل تسنن و همچنین حکومت سکولار بعث در بغداد یک تهدید محسوب میشد. وفاداری شیعیان به نظام حاکم در کشورهای عرب حوزهی خلیج فارس به خودی خود یک نگرانی به شمار میآمد.با توجه به حضور اکثریت شیعه در عراق و بحرین و اقلیت آنها در قطر، ابوظبی، عمان و عربستان سعودی (در استان شرقی)(16) عراق بیشترین هراس را از انقلاب ایران داشت. شیعیان عراق مدتها بود که از جایگاه فرودست سیاسی و اقتصادی خود در هیئت حاکمهی عراق که بیشتر سنی بودند - اظهار نارضایتی میکردند و همانند مخالفان شاه ایران گروههای ایدئولوژیک و فرقهیی- تشکیل داده بودند.(17) دهها هزار نفر از شیعیان عراق در دههی 1970 از این کشور تبعید شده بودند. نظر بغداد در مورد ماهیت انقلاب ایران و مفهوم آن برای شیعیان عراق، بر همگان روشن بود، چنانکه ای. اچ. اچ. عبیدی در این مورد میگوید: «حکومت عراق به رغم ژست سکولارش، جنبش ملی ضد شاهنشاهی ایران را به مثابه یک خیزش شیعی میدانست که میتواند تأثیر عظیمی بر عراق داشته باشد».(18) در واقع، پیروزی انقلاب ایران به نوعی یک عامل شتاب دهنده به جنبشهای معارض و فعالان حامی [امام] خمینی نهتنها در عراق بلکه در کویت، بحرین و عربستان سعودی قلمداد میشد. پس از شکلگیری حکومت [امام] خمینی، همدلی داخلی در ایران ابتدا مانع انتقاد علنی سران کشورهای مذکور از انقلاب ایران میشد، گرچه آنها در خفا هراس خود را ابراز میکردند.(19) پس از شروع جنگ هم ترس از گسترش آن و به ویژه هراس حکومتهای عرب میانهرو از حملات ایران به تأسیسات نفتی آنها در خلیج فارس، مانع ابراز حمایت آشکار این کشورها از عراق میشد. اما ملک حسین شاه اردن که از جانب نیروی هوایی ایران احساس تهدید چندانی نمیکرد، با آزادی عمل بیشتری وارد میدان شد و اعلام کرد که این جنگ را منازعهیی بین حکومت تهران و همهی کشورهای عرب خلیج فارس میداند که عراقیها در خط مقدم آن قرار دارند.(20) ماهیت [به اصطلاح] توسعهطلبانهی حکومت ایران انقلابی، هراس اعراب را بیشتر کرد. طولی نکشید که از موضوع صدور انقلاب و تأسیس جمهوریهای اسلامی جدید، به ویژه در عراق با عنوان طرحهای ایجاد آشوب تعبیر شد. پخش برنامههای رادیویی از اهواز و تهران از پاییز 1979 آغاز شد و از بهار 1980 حکومت ایران آشکارا به صدور انقلاب پرداخت. همچین اقدامات تروریستی از جمله سوء قصد به طارق عزیز معاون نخستوزیر عراق، حمله به مراکز پلیس، دفاتر احزاب و یگانهای ارتش [عراق] بیشتر از جانب حزبالدعوه انجام میشد که مورد حمایت ایران بود. حمادی وزیر خارجهی وقت عراق در تلاش برای توجیه حملهی عراق، در شورای امنیت سازمان ملل در 5 اکتبر 1980، با تأکید بر نقش جمهوری اسلامی در دامن زدن به آشوبهای شیعی و اشاره به نگرانی فراوان بغداد از این اقدامات اظهار کرد: بازرگان از نخستوزیری استعفا داد و یزدی نیز همراه وی از وزارت خارجه رفت و این امر میدان را برای [امام] خمینی و هوادارانش خالی کرد. در آن زمان، [امام] خمینی با تصمیم به صدور انقلاب به عراق و منطقهی خلیج عربی [فارس] از اهداف واقعی انقلاب اسلامی پرده برداشت. این تصمیم با اقدامات براندازی، خرابکاری و تروریسم توسط به اصطلاح جندالامام (سربازان امام) و مبارزان حزب الدعوه حتی به مرحلهی ساقط کردن حکومت ما نیز کشیده شد. ما در سر تا سر کشور خود به ویژه در مناطق مرکزی و جنوبی شاهد افزایش اقدامات خرابکارانه و تروریستی بودیم. با توجه به سخنان دکتر حمادی انگیزهی اولیهی بغداد برای شروع جنگ، قطع حمایتهای ایران از شیعیان ناراضی عراقی بود. اگرچه هیچ تحرک شیعی یا بنیادگرایانهیی نمیتوانست به سرعت سبب سقوط حکومت بعثی شود، نگرانی عراق در این باره، در بلندمدت درست بود، به ویژه پس از ناکامی اقدامات آشتیجویانه در تابستان 1979 و سلطهی حزب جمهوری اسلامی بر ایران که، هیچ دلیلی مبنی بر کاهش تهدید براندازی از جانب این کشور وجود نداشت. عدید دویشه در این مورد میگوید: «گرچه این گروهها در حال حاضر تهدیدی برای صدام نیستند، ولی تشنج فزاینده در میان شیعیان به دنبال انقلاب [امام] خمینی، مشکل تهدید کنندهی درازمدتی را ایجاد خواهد کرد»(21) افزایش ناآرامیها و تحرکات در عراق که شبیه حرکتهای عمومی مردم ایران علیه حکومت شاه بود، نظر عراقیها در مورد خطرهای ناشی از انقلاب ایران را بیشتر تأیید میکرد. سخنان آیتالله روحانی در مورد الحاق بحرین و صدور انقلاب به سر تا سر کشورهای خلیج فارس، وزیر دفاع عراق را بر آن داشت که بلافاصله به این کشورها سفر کند و در مورد حمایت عراق به آنان اطمینان دهد. در ماه اکتبر و پس از تظاهرات شیعیان در عربستان سعودی، کویت و بحرین، صدام برای اولین بار در هشداری جدی خطاب به تهران گفت: «عراق از همهی توان خود علیه کسانی که بخواهند حاکمیت کویت یا بحرین را نقض کرده و یا به مردم یا سرزمین این کشورها ضربه بزنند، استفاده خواهد کرد. این مسئله کل خلیج[فارس] را در بر میگیرد.»(22) پس از حمله به کنسولگریها و سفارتخانهی عراق، صدام روابط دیپلماتیک خود را با تهران قطع و صدور انقلاب را دلیل این امر معرفی کرد و سرانجام پس از درگیریهای متعدد مرزی، خوزستان را هدف تهاجم قرار داد. بنابراین، عراق از حملهی نظامی خود به ایران دو هدف عمده داشت: اول، کنترل کامل بر شطالعرب [اروندرود] و دستیابی به موقعیت برتر در خلیج فارس و جوامع عربی. دوم، پایان دادن به اقدامات تحریک آمیز ایران دربارهی جنبشهای شیعی در عراق و دیگر کشورهای عربی منطقه. این دو هدف در یک جهت بودند. در صورتی که ایران به تهدید حکومت حزب بعث در عراق و ثبات داخلی آن ادامه میداد، حکومت عراق نمیتوانست بر قدرت و وجههی خود بیفزاید. در عین حال، موفقیت عراق در جلوگیری از صدور انقلاب ایران و شاید حتی سرنگون کردن حکومت [امام] خمینی، بیتردید عراق را به جایگاه برتر جهان عرب و شاید هم به قدرت مسلط خلیج فارس تبدیل میکرد. با وجود سنخیت کامل هر دو هدف ، این تحلیل ما را به این نتیجه رهنمون میکند که پایان دادن به آشوب شیعیان و تثبیت حکومت بعث، اولویت اصلی بغداد بود، چنانکه عدید دویشه معتقد است که «خشم سردمداران عراق از اقدامات مستمر ایران برای برانگیختن شیعیان عراق علیه حکومت بعثی، علت اولیهی جنگ بود.» (23) اوضاع سیاسی، دیپلماتیک و نظامی منطقهی خلیج فارس، به گونهیی بود که راه را برای رسیدن صدام به اهدافش تسهیل میکرد. دیگر کشورهای عربی منطقه نیز از انقلاب ایران میترسیدند ولی ابزارهای لازم برای مقابله با آن را نداشتند. اما عراق این توانایی را داشت و با تعدیل افراطیگری خود، از انزوای سیاسی خارج شده بود. اعراب نیز برای مهار انقلاب اسلامی و گسترش میانهروی در منطقه به عراق نیاز داشتند. عراق نیز متقابلاً برای اجرای اقدامات خود علیه ایران و پیشبرد اهدافش مبنی بر دستیابی به رهبری منطقه، به حمایت دیپلماتیک و اقتصادی اعراب نیاز داشت. بنابراین، صدام از همان ابتدا به دفاع از مواضع اعراب پرداخت و همراه با سعودیها در جهت مقابله با تهدیدهای بنیادگرایانهی حکومت انقلابی تهران، نقش برجستهیی در سازماندهی حکام کشورهای خلیج فارس و فراهم کردن مقدمات امنیت جمعی برای آنها ایفا کرد. در حالی که نظامهای پادشاهی کشورهای عرب خلیج فارس در تابستان 1979 مشغول تدوین توافقات امنیتی متقابلی بودند، تشریک مساعی عراق با عربستان سعودی، راه را برای ایجاد روابط امنیتی عراق با دیگر کشورهای خلیج فارس هموار کرد. عراق و عربستان به سرعت منازعهی مرزی خود را که مانع روابط نزدیکتر آنها میشد، حل و فصل کردند و به دنبال آن، عراقیها موافقتنامهیی برای پیگرد تروریستها در خلیج فارس تهیه کردند و مقامات ارتش این کشور در تابستان و پاییز 1979 برای تدوین توافقات امنیتی تفصیلی دو جانبه وارد عربستان شدند.(24) عراق در بهار 1980 به دنبال وخیمتر شدن روابطش با ایران، روابط امنیتی خود را با دیگر کشورهای عربی مستحکمتر کرد. در ماه می، شاهزاده الصباح از کویت و حسین شاه اردن به بغداد سفر کردند و به دنبال آنان، امیر رأسالخیمه و فرستادهی ویژهی امارات متحدهی عربی وارد عراق شدند. فرستادههای ویژهی بغداد نیز توافقات امنیتی عراق با کشورهای عربی منطقه را تثبیت کردند. در ماه اوت صدام در سمت رئیسجمهور عراق برای اولین بار به عربستان رفت و در بیانیهی رسمی این سفر بر "وضعیت حاکم بر جهان اسلام" تأکید کرد. آشکارا ایران را یک خطر معرفی میکرد. در ادامه، اقدامات سیاسی گسترش یافت. با وجود سکوت ظاهری برخی کشورهای عربی خلیج فارس، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این کشورها پیشاپیش از طرحهای نظامی عراق باخبر شده و آنها را تأیید کرده بودند. کلودیا رایت در این مورد میگوید: « دیپلماسی عراق در سال 1980 نوعی توافق عربی را ایجاد کرد که حمایت عربستان سعودی، اردن و کشورهای کوچکتر عربی منطقه از اقدام نظامی عراق علیه ایران را به دنبال داشت.» (25) پس از شروع جنگ، سایر کشورهای عربی نیز آمادگی خود را برای ارائهی کمکهای سیاسی، اقتصادی و لجستیک به عراق اعلام کردند. وعدههای این کشورها یا دستکم انتظارات صدام از حمایت سیاسی و اقتصادی ائتلاف عربی، نقش مهمی در تصمیم عراق برای آغاز جنگ داشت. اگر این حمایتها نبود، دورنمای پیروزی عراق و اِعمال فشار بر ایران، تا حد بسیاری کمرنگ و آرزوی برتری صدام در جهان عرب نیز صرفاً به یک توهم تبدیل میشد و دقیقاً به همین دلیل بود که صدام برای تشکیل یک ائتلاف سیاسی بسیار کوشید. بنابراین، چشم امید عراق به حمایت کشورهای ثالث شاید یکی از دلایل مهم آغاز جنگ بود.
ضعف و فرصت دو عامل دیگر وجود داشت که دست به دست هم داده بود و زمینهی بروز جنگ را بیشتر فراهم میکرد و هزینههای احتمالی شکست عراق در توسل به زور را افزایش میداد. اولین عامل، تصور ضعف نظامی ایران و خلأ قدرت ناشی از این ضعف در منطقهی خلیج فارس بود. ارتش ایران که در حکومت انقلابی این کشور ماهیتی سیاسی یافته بود، تحت تأثیر پاکسازیها، سازماندهی مجدد، ترک خدمت تعدادی از پرسنل و قطع کمکهای تسلیحاتی امریکا، تا حد بسیاری ضعیف شده بود. در مقابل، مخارج ارتش عراق در سال 1979 به 2 میلیارد دلار (معادل 13 درصد از تولید ناخالص ملی آن کشور) افزایش یافته بود و حاکمان عراق از یک سو، میپنداشتند قویترین نیروی نظامی منطقه را در اختیار دارند و از سوی دیگر، فکر میکردند ایران بدون درآمدهای نفتی خوزستان نمیتواند در برابر یک اقدام نظامی مقاومت کند. ایران که پس از پیروزی انقلاب با کاهش عمدهی درآمدهای نفتیاش مواجه و وادار شده بود بیش از نیمی از بودجهی ملی 40 میلیارد دلاری خود را از طریق کسری بودجه تأمین کند، در سپتامبر 1980 تنها 12 میلیارد دلار ذخیرهی ارزی داشت، در حالی که عراق در آغاز جنگ به ذخایر مالی 35 میلیارد دلاری خود مینازید؛ ذخایری که برای تأمین مالی چندین سالهی برنامههای اجتماعی و اقتصادی این کشور حتی در صورت نداشتن درآمدهای نفتی هم کافی بود. همانطور که پیش از این اشاره شد، صدام به کمکهای مالی و لجستیکی همسایههای محافظهکارش در قالب 20 تا 30 میلیارد کمک بلاعوض و وام بدون بهره، و به دنبال آن به قابلیتهای نظامی و مالی خود برای دستیابی به اهدافش اطمینان خاطر داشت. طرح عراق عبارت بود از اشغال تأسیسات نفتی خوزستان، محروم کردن حکومت تهران از منابع حیاتیاش و واداشتن این حکومت به مذاکره یا در صورت امکان سرنگون کردن آن. کلودیا رایت در مورد اهداف بغداد نوشته است: عراق همزمان با پیشنهاد مذاکره، اقدامات نظامی خود را محدود کرد و هرگز یک تهاجم همهجانبه به ایران را مدنظر نداشت. طرح اشغال خوزستان که کشورهای عربی نیز با آن موافق بودند، به عنوان آخرین مرحلهی تصاعد جنگ مطرح شده بود. مقامات ارشد نظامی عراق در مصاحبههایشان با اشاره به نظرات کلاوزویتس اظهار میکردند که[ ...] این جنگ، ادامهی سیاست مذاکرات مرزی با استفاده از ابزار اشغال نظامی میباشد.(26) ضعف نظامی ایران و در پی آن خلأ قدرت در خلیج فارس، این فرصت را در اختیار عراق میگذاشت تا با حل و فصل کشمکشهای ارضی و توقف تحرکات شیعیان، جایگاه برتر را در منطقه به دست آورد. وسوسهی جنگ نیز هر لحظه بیشتر میشد، زیرا صدام مطمئن نبود که این فرصت همیشه برایش فراهم باشد. با به قدرت رسیدن روحانیون در حزب جمهوری اسلامی و تحکیم قدرت آنها در تهران، صدام و دیگر سران عرب خلیج فارس چندان امیدوار نبودند که با روی کار آمدن افراد میانهروتر در ایران، تحریک شیعیان خاتمه یابد. در جولای 1980 به دنبال ناکامی یک کودتای نظامی در ایران، مشکل جدی چندماههی حکومت انقلابی این کشور پایان یافت. این امر عراق و دیگر سران عربی خلیج فارس را مجاب کرد که مخالفان داخلی بدون مداخلهی خارجی، توان سرنگونی حکومت [امام] خمینی را ندارند. از طرفی، روند فرسایش بنیانهای ملی و نظامی ایران که از کشمکشهای داخلی این کشور ناشی میشد نیز در حال فروکش بود. بنابراین، هر نوع تأخیر در اقدام نظامی علیه ایران تنها میتوانست هزینه و خطر آن را افزایش دهد. اما از بدشانسی صدام و حکومت عراق همهی این محاسبات به ظاهر منطقی تحت تأثیر برخی برداشتهای نادرست، نتیجه معکوس داد و به آغاز یک جنگ ویرانگر انجامید که فقط بیثباتی بیشتر منطقه در طول سالهای بعدی را به دنبال داشت.
برداشتهای نادرست عراق از قدرت نظامی ایران و توان بالقوهی نظامی خود در مقایسه با آن، تصمیم حکومت [امام] خمینی برای ادامهی جنگ با وجود شکستهای اولیه و تأثیر جنگ بر جامعه و سیاست ایران، برداشت نادرستی داشت. این برداشت نادرست نقش بسیار مهمی در تصمیمگیری صدام داشت و اگر برآوردها دقیق و درست انجام میشد، احتمال بسیار اندکی وجود داشت که صدام جنگ را آغاز کند. عراق از همان اعتماد به نفس نظامی بیش از حدی رنج میبرد که بسیاری از کشورهای در آستانهی جنگ در طول تاریخ به آن دچار بودند. عراقیها قابلیت نیروی هوایی ایران و توان آن برای حمله به اهداف مهم عراق را بسیار محدود میدانستند. علاوه بر این، صدام ارتش ایران، روحیه، تجهیزات و ذخایر آن برای یک جنگ طولانی مدت را نیز دست کم گرفته بود.(27) محاسبات اشتباه سیاسی عراق نیز بسیار مهم بود. عراقیها پیشبینی میکردند با آغاز جنگ، جامعهی متفرق ایران از هم بگسلد، روحیهی ارتش آن تضعیف شود و احتمالاً حکومت [امام] خمینی نیز سرنگون گردد، اما جنگ عملاً تأثیر معکوسی بر جای گذاشت و ضمن یکپارچه کردن جامعهی ایران، روحیهی انقلابی مردمی را که [امام] خمینی را به قدرت رسانده بودند، دوباره تقویت کرد. عراق نیز همانند دیگر مهاجمان خارجی در طول تاریخ، با ارتش بیداری رو به رو شد که برای دفاع از سرزمین و انقلاب خود تا سرحد جان آمادهی نبرد بود. علاوه بر این، اعراب خوزستان نیز برخلاف انتظار عراقیها هیچ استقبالی از آنها نکردند و دست یاری به آنها ندادند. همچنین فشارهای سیاسی که عراق پیشبینی میکرد ایرانیها را به تسلیم و امتیازدهی وادارد، اراده و عزم ملی آنان را نهتنها برای بیرون راندن مهاجمان، بلکه تا حد سرنگون کردن حکومت عراق تقویت کرد. برآورد بیش از حد عراق از توان نظامیاش نیز عامل مهمی در وقوع جنگ به شمار میرفت و این در حالی بود که نیروهای عراقی عملاً تجربهی نظامی محدودی داشتند و آموزشهای ضعیفی دیده بودند.(28) فرمانبری نیروهای شیعهی از فرماندهان و افسران سُنّی برای نبرد در خاک یک کشور شیعی و علیه یک انقلاب شیعی نیز جای تردید داشت. تاکتیکهایی که عراق برای مقابله با کردها در نظر گرفته شده بود، در برابر یک ارتش ملی همانند ارتش ایران کارایی بسیار نداشت و دولت و ارتش سیاستزده و به شدت تمرکزگرای عراق این نقایص و محدودیتها را نادیده گرفته بود. آنتونی کردِزمن در این باره میگوید: « عراق با حریفی وارد جنگ شد که به واسطهی ضعف سیاسی فلج کنندهی خود، آن را زمینگیر میپنداشت.»(29)
نتیجهگیری عراق جنگ علیه ایران را فرصت مناسبی برای از بین بردن یک تهدید جدی و در عین حال پیشبرد اهداف بلندمدت خود میدانست. این تهدید [به زعم صدام] از انقلاب اسلامی ایران و تلاشهای مستمر حکومت [امام] خمینی برای صدور آن ناشی میشد. صدام اقدامات ایران برای به راه انداختن، [به اصطلاح] منازعات انقلابی و قومی را تهدید مهمی برای حکومت سکولار و رهبری خود میدانست. این اقدامات ثبات سیاسی داخلی دیگر کشورهای خلیج فارس و ثبات کل منطقه را نیز تهدید میکرد. از سوی دیگر، با تحکیم قدرت روحانیون در ایران و به دنبال کاهش مخالفتهای داخلی و احیای ارتش ایران پس از تحمل ضربات شدید اولیه، شدت این تهدیدها میتوانست بیشتر شود و با تقویت ارتش این کشور دامنهی آن گسترش یابد. بنابراین، فرصت ایجاد شدهی که ناشی از ضعف موقت نظامی، سیاسی و اقتصادی ایران بود، توجه صدام را به شدت برای جنگ با ایران به خود جلب کرد. جنگ ایران و عراق همچنین میتوانست زمینهی تأمین برخی منافع ملی و فردی دیگر را نیز فراهم کند که کسب وجهه از مهمترین آنها محسوب میشد. [از نظر عراق] این جنگ میتوانست مفاد قرارداد تحقیرآمیز الجزایر را تغییر دهد و از این رهگذر جایگاه تاریخی عراق به منزلهی قدرت برتر خلیج فارس اصلاح شود. افزون بر این، عراق [به زعم خود] با شکست دشمن سنتیاش یعنی ایران و با از بین بردن یک منبع تهدید مهم و انقلابی برای همه حکومتهای عربی، میتوانست منافع پانعربیستی خود را تأمین کند. بنابراین، صدام امیدوار بود که عراق به موقعیت برتری در جهان عرب دست یابد و بر وجههی فردی و قدرتش در عراق و کشورهای غیرمتعهد و در میان اعراب به شدت افزوده شود. این اهداف در یک جهت بودند. در حالی که حکومت بغداد و دیگر حکومتهای عربی از درون تضعیف میشدند، عراق به منزلهی یک قدرت نظامی در خلیج فارس نمیتوانست به جایگاه برتر دست یابد یا به منزلهی یک قدرت عربی برجسته مطرح شود. سازگاری حکام عربی با حکومت انقلابی ایران یا سرنگونی و جایگزین شدن حکومتهای بنیادگرا به جای آنان، میتوانست آرایش سیاسی و توازن قوای منطقهیی را به شدت تغییر دهد. این امر به نوبهی خود میتوانست یک تهدید نظامی- سیاسی نیز برای حکومت بغداد در پی داشته باشد. از سوی دیگر، عراقیها بدون حمایت سیاسی و اقتصادی حکومتهای عربی نمیتوانستند از شکست ایران یا واداشتن آن به پذیرش خواستههای سیاسی خود اطمینان حاصل کنند. با وجود این اهداف و فرصتها، باز هم اگر صدام در برداشتها و محاسباتش که بسیار سرنوشتساز بودند، دچار اشتباه نمیشد، شاید این جنگ هرگز رخ نمیداد. در واقع عراق از قابلیتهای نظامی ایرانیها در مقایسه با عراقیها، تأثیرات جنگ بر یکپارچه و متحد کردن مردم ایران، شور انقلابی در نیروهای نظامی این کشور و ارادهی حکومت [امام] خمینی برای مقاومت برداشت نادرستی کرده بود. بدیهی است که برخی عوامل زمینهساز جنگ ایران و عراق برای دانشپژوهان تاریخ جنگ به طور کامل روشن است، عواملی نظیر ظهور یک ایدئولوژی انقلابی توسعهگرا و خطر آن برای ثبات سیاسی داخلی برخی حکومتها و توازن قوای منطقهیی، وجود یک ائتلاف محافظهکار برای حفظ وضع موجود، قدرتطلبی و عطش کسب آبرو و اعتبار بیشتر، و اعتماد به نفس نظامی بیش از حد. بسیاری از متغیرهای مذکور در این مورد خاص ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، اما جالب توجه است که تهدید اولیه، بیشتر سیاسی بود تا نظامی و کسب اعتبار نیز آشکارا بیش از اهداف راهبردی و اقتصادی اهمیت داشت. البته احساس ترس و نگرانی، زیادهخواهی و جاهطلبی و برداشتها و محاسبات غلط هم در این خصوص بسیار مهم بودند. این الگوها با اینکه قاعدهیی کلی محسوب نمیشوند، با این حال نمیتوان آنها را صرفاً یک استثنای تاریخی برشمرد. جنگ ایران و عراق نشان داد که تحولات انقلابی در نظام بینالملل و توسعهی فناوریهای نظامی نوین هیچکدام نمیتواند به طور اساسی تمایل کشورها به جنگ افروزی را تغییر دهد. بنابراین، شاید بتوان نظریههایی را که در گذشته برای توضیح جنگ قدرتهای بزرگ تبیین شدهاند، به جنگ میان قدرتهای کوچک در عصر حاضر نیز تعمیم داد.
منابع: 1. Statement by Deputy Prime Minister Tareq Aziz, Christian Science Monitor (September 26, 1980). 2. There are other theoretical causes of war, of course, but only those important in the Iran-Iraq War are treated here. 3. For leading exponents of the realist perspective see Thucydides, The Peloponnesian War (New York: Penguin, 1954); Hans 1. Morgenthau, Politics among Nations, 4th ed. (New York: Knopf, 1967); Arnold Wolfers, Discord and Collaboration (Baltimore: Johns Hopkins University Press, 1962); Raymond Aron, Peace and War, trans. Richard Howard and Annette Baker Fox (Garden City, N.Y.: Doubleday, 1966); Edward Vose Gulick, Europe's Classical Balance 0/ Power(New York: Norton, 1955); Inis L. Claude, Jr., Power and International Politics (New York: Wiley, 1957). 4. The concept of prestige has received inadequate attention in the theoretical literature. Some discussion can be found in Morgenthau, ch. 6; Robert Gilpin, War and Change in World Politics (New York: Cambridge University Press, 1981), pp. 30-34; Klaus Knorr, Military Power and Potential (Lexington, Mass.: D.C. Heath, 1970). On the importance of credibility and resolve see Thomas C. Schelling, Arms and In}1uence(New Haven: Yale University Press, 1966). 5. Gilpin, p. 31. 6. Johan Galtung, "A Structural Theory of Aggression," Journal 0/ Peace Research (I 964);95-119; Geoffrey Blainey, The Causes 0/ War (New York: Free Press, 1973), ch. 8; Michael Wallace, War and Rank amcng 'valiolls(Lexington, Mass.: D.C. Heath, (973). This theory is applied to domestic conflict by Ted Robert Gurr, Why Men Rebel (Princeton: Princeton University Pres;. 1970). 7. The importance of humiliation is not generally recognized in the theoretical literature, though the role of face-saving devices in conflict resolution is emphasized in Glenn H. Snyder and Paul Diesing, Conflict among Sa tio I! I (Princeton: Princeton University Press, 1977). 8. This well-known "scapegoat theory" is treated extensively by Blarney, ch. 5 In the Iran-Iraq case it applies more 10 the conduct of [he war by both silks than to its causes. 9. Destabilization and other forms of intervention in the domestic affairs of others is widely recognized in the theoretical literature as a means of maintaining the balance of power or of enhancing one's own power (Gulick. ch, 3). The destabilizing elTect of revolutionary states on the balance of power IS ernphasized by Stanley Hoffmann, The Stale 0/ War (New York: Praeger, 1965), ch. 4; Henry A. Kissinger, A World Restored (New York: Grosset & Dunlap, 1964); Morgenthau, ch. 14. 10. The tendency for revolutionary or dynastic change and its associated political uncertainty or instability to increase the likelihood of aggression from abroad is treated by Blainey, ch. 5. 11. Blainey, ch. 4; Bruce Bueno de Mesquita, The War Trap (New Haven; Yale University Press, 1981); Richard Smoke, War: Controlling Escalation (Cam-bridge, Mass.: Harvard University Press, 1977). 12. Theoretical and empirical analyses of misperceptions in crisis decision making include Robert Jervis, Perception and Misperception in International Politics (Princeton: Princeton University Press, 1976); Oli R Holsti, Crisis, Escalation, War (Montreal: McGill-Queen's University Press, 1972); Michael Brecher, Dec/suns in Crisis (Berkeley: University of California Press, 1980). Specific analysis of misperception and the causes of war include Richard Ned Lebow, Between Peace and War (Baltimore: Johns Hopkins University Press, 1981); Ralph K. White, Nobody Wanted War (New York: Anchor, 1968); John G. Stoessinger, Why Nations Go to War, 2nd ed. (New York: St. Martin's Press); Arthur A. Stein, "When Misperception Matters," World Politics 34 (July 1982): 505-26; Jack S. Levy, "Misperception and the Causes of War," World Politics 35 (October 1983). Historians emphasizing the importance of misperceptions in the outbreak of major wars include Donald Kagan, The Outbreak of the Peloponnesian War (Ithaca, N.Y.: Cornell University Press, 1969) and Barbara Tuchman, The Guns of August (New York: Dell, 1962). 13. Richard W. Cottam argues that this was the primary cause of the war. See "Revolutionary Iran and the War with Iraq," Current History 80 (January 1981)41. 14. Claudia Wright, "Iraq: New Power in the Middle East," Foreign Affairs 58 (Winter 1979-80):257-77; William B. Quandt, Setting National Priorities: Agenda for the I 980s (Washington, D.C.: Brookings, 1980), p. 319. 15. This point is also made by Stephen R. Grummon, The Iran-Iraq War. The Washington Papers 92 (New York: Praeger, 1982), p. 10. 16. For a recent assessment of the Shi'ite populations' potentially destabilizing effects see Middle East Economic Digest (June II, 1982):30-32. 17. For an analysis of Iraqi Shi'ite organizations see Hanna Batatu, "Iraq's Under-ground Shia Movements: Characteristics, Causes, and Prospects," Middle East Journal 35 (Autumn 1981):578-94. 18. A.H.H Abidi, "Gulf States and Revolutionary Iran: A Study in Mutual Perceptions," Foreign Affairs Reports (March 1980): 51. 19. Ibid., pp. 70, 145. 20. Interview with David Brinkley on "This Week" (ABC), February 28, 1982. 21. Adeed 1. Dawisha, "Iraq: The West's Opportunity," Foreign Policy 41 (Winter 1980-81): 142. Further evidence that Saddam Hussein feared continuing efforts by the Khomeini regime to topple his own was suggested by Raymond Habiby at the conference on The Three Wars of 1982: Lessons to be Learned (Southern Methodist University, Dallas, Texas, April 15-16, 1983). 22. Quoted in Claudia Wright, "Implications of the Iraq-Iran War," Foreign Affair: 59 (Winter 1980-81 ):278. 23. Dawisha, p. 146. 24. Wright, "Iraq-New Power," p. 259. 25. Claudia Wright, "Implications of the Iraq-Iran War," p. 285. An explicit admission by a senior Jordanian official of prior notification by Iraq is given in the Christian Science Monitor (October 17, 1980). Further evidence of cooperation and encouragement by certain Arab states has been suggested by James A. Bill (private conversations). More complete evidence regarding the precise degree of collaboration among Arab states in the decision for war is not yet available. Nevertheless, the parallel with the rise of the First Coalition in a counterrevolutionary war against France in 1792 i, quite striking. For further parallels between the Iranian and French revolutions see James A. Bill, "The Unfinished Revolution in Iran," International Insight 2 (NovemberDecember 1981)6-9. 26. Wright. "Implications of the Iraq-Iran War," pp 282~87 27. For an excellent analysis of Iraqi rnisperceptions of relative military capabilities see Anthony H. Cordesrnan, "Lessons of the Iran-Iraq War: The First Round," Armed Forces Journal International 119 (April 1982):32-47. 28. Ibid. 29. Ibid, p. 42. |
آمار کلی شهدای جنگ تحمیلی تعداد 213255 نفربوده که شامل 155088 نفر دردرگیری مستقیم با دشمن ،16154 در حملات دشمن به شهرها ، 11814 نفردرحوادث متفرقه و سایر موارد9889 نفر بوده است از این آمار تعداد 155259 نفر مجرد، تعداد 55996نفر متأهل ، تعداد 7054 نفر 14 ساله و کمتر ، تعداد 65575 نفر بین15 تا 19ساله ، تعداد 87106نفر بین 20تا 23 ساله ،تعداد 22703نفر بین 24 تا 29ساله ، تعداد 30817نفر 30ساله و بالاتربوده است.
دبیر
ستاد یادواره شهدای روحانی کشور گفت: بنیاد شهید آمار شهدای روحانی را دو
هزار و هفتصد و هفتاد و شش شهید اعلام کرده است که پس از تلاشهای ستاد
یادواره برای شناسایی روحانیان گمنام بسیجی، این آمار به چهار هزار و سیصد و
شصت و سه نفر رسیده است.
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام مجتبی ذوالنوری دبیر ستاد یادواره شهدای روحانی کشور در برنامه مقاومت که از رادیو معارف پخش میشد، گفت: بنیاد شهید آمار شهدای روحانی را دو هزار و هفتصد و هفتاد و شش شهید اعلام کرده است که پس از تلاشهای ستاد یادواره برای شناسایی روحانیان گمنام بسیجی، این آمار به چهار هزار و سیصد و شصت و سه نفر رسیده است. وی با اشاره به جزئیات آمار شهدای روحانیت افزود: تعداد شهدای روحانی که در سمت فرماندهی به شهادت رسیدند 143 نفر است، همچنین از میان روحانیون 124 آرپیجی زن به شهادت رسیدهاند. روحانیان تخریبچی حجتالاسلام ذوالنوری با اشاره به بالا بودن تعداد روحانیون تخریبچی، شهدای تخریبچی طلبه را 47 شهید و تعداد شهدای روحانی اطلاعات و عملیات را 28 شهید عنوان و خاطرنشان کرد:برادران اطلاعات و عملیات در لایه اول و قبل از تخریبچیها حرکات دشمن را رصد میکردند و در بسیاری از مواقع تخریبچی به وسیله محاسبات اطلاعات و عملیات قادر به باز کردن معبر بود. دبیر ستاد یادواره شهدای روحانی کشور با اشاره به 23 شهید روحانی حوادث هوایی در زمان جنگ اضافه کرد: شهید محلاتی نماد روحانیت و دفاع مقدس زمانی که همراه تعدادی از نمایندگان و قضات برای بازدید از مناطق عملیاتی آمده بودند، بر اثر حمله هواپیمای دشمن در اطراف اهواز به شهادت رسید. هواپیمای شهید محلاتی را زدند وی با تصریح بر اینکه اول اسفند روز شهادت شهید محلاتی و تعدادی از نمایندگان و قضات با نظر مساعد حضرت امام به عنوان روز روحانیت و دفاع مقدس ثبت شد، افزود: نباید فراموش شود که قوه قضائیه 20 شهید و مجلس شورای اسلامی 26 شهید تقدیم انقلاب اسلامی کردهاند که اینها علاوه بر شهدای ترور است. حجتالاسلام ذوالنوری اظهار داشت: 126 نفر از روحانیان ترور و شهید شدند، همچنین 53 روحانی امدادگر،72 روحانی غواص، و 88 روحانی مخابرات ، بخشی ز شهدای روحانیت در طول دوران دفاع مقدس است. وی با بیان اینکه تعداد شهدای طلبه که همزمان دانشجو نیز بودند 29 نفر است، ادامه داد: 33 نفر از مسؤولان عقیدتی سیاسی در نیروهای مسلح و 45 طلبه معلم در جنگ به شهادت رسیدند. ائمه جمعه شهید فرمانده سابق تیپ مستقل 83 امام جعفر صادق در ادامه خاطرنشان کرد: 62 امام جماعت و 43 امام جمعه به جز شهدای روحانی در طول هشت سال دفاع مقدس به شهادت رسیدهاند. وی با اشاره شهادت 15 بانوی طلبه در فاع مقدس اضافه کرد: 84 نفر از بین روحانیون اهل سنت در دفاع مقدس به شهادت رسیدند و تعداد شهدای طلبه غیر ایرانی هم بالغ بر 248 نفر است که این آمار را میتوان قابل توجه دانست. طلاب غیر ایرانی در جنگ حجتالاسلام ذوالنوری با بیان اینکه موانع زیادی بر سر راه حضور طلاب غیر ایرانی در جبهه بود اما بعضی مشتاقانه این محنت را به دوش میکشیدند، تصریح کرد: این نشان دهنده این است که هرچند دولتهای دنیا بر علیه ما بودند اما دل ملتها در این دفاع مقدس با ما بود. وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به روحانیانی که فرزندان خود را همچون دیگر مردم صبور این سرزمین تقدیم انقلاب کردند ابراز داشت: تعداد پدران شهدای روحانی فراوان است، حتی پدران شهدای روحانی که چند فرزند خود را فدای انقلاب کردهاند هم بسیارند و بعضی از آنها هم پدر شهیدند، هم خودشان شهید شدهاند. علمای پدر شهید دبیر ستاد یادواره شهدای روحانی کشور از میان پدران روحانی شهدا به آیت الله احمدی میانجی و آیت الله بُدلا اشاره کرد و افزود: آیتالله معرفت و آیت الله سید مهدی روحانی از جمله پدران شهدای روحانی هستند که در قم مستقر بودند. وی با اشاره به پدران شهدای شهرستانها تصریح کرد: چهار فرزند از مرحوم آیت الله جنیدی امام جمعه رودسر در زمان جنگ به شهادت رسیدند و پنجمین فرزندشان سالها پس از جنگ و بر اثر عوارض شیمیایی به شهادت رسید. حجتالاسلام ذوالنوری در ادامه با اشاره به فرزند طلبه امام جمعه آستانهاشرفیه که در جنگ به شهادت رسیده خاطرنشان کرد: از این نمونهها در تاریخ دفاع مقدس بسیار و در تاریخ بشر کم سابقه است. فراموش شدگان وی با اشاره به روحیه فداکاری علما آن را دلیلی بر اطاعت مردم هنگام تشویق به دفاع دانست و گفت: یکی از بخشهای فراموش شده تاریخ جنگ که در این برنامه هم فرصت نشد به آن پرداخته شود تأثیر حضور روحانیت در دوران اسارت است. فرمانده سابق تیپ مستقل 83 امام جعفر صادق با اشاره به نقش مرحوم ابوترابی و حاج آقای جمشیدی فرد شماره دو روحانیت در بند، بیان داشت: بیش از 300 روحانی آزاده در چنگال دژخیم بعثی اسیر بودند که نمیشود نقش آنها را در معنویت بخشی و روحیه دادن به رزمندگان انکار کرد. وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: از جمله مباحثی که باید به آن پرداخته شود روحانیان جانباز است که در میان آنها روحانیون قطع نخاعی و روحانیونی که دو پا یا دو دست یا یک دست و یک پا در این راه فدا کردهاند مشاهده میشوند
اقتصاد > اقتصاد سیاسی - صدای اقتصاد نوشت: ۱۰.۵ تریلیون دلار، خسارات جنگ به ایران بر اساس نرخ روز دلار است.
جنگ ایران و عراق خسارات اقتصادی بسیار زیادی بر جای گذاشته است که هنوز نیز جبران نشدهاند. کشور عراق و سایر نهادهای مسئول بینالمللی نیز هنوز هیچ غرامتی نپرداختهاند. صدای اقتصاد برخی از آمار و ارقام اقتصادی و غیراقتصادی مربوط به جنگ را به شرح زیر گردآوری کرده است.
خسارات مستقیم وارد شده به ایران از سال ۵۹ تا سال ۶۷ رقمی حدود ۳ هزار و ۸۱ میلیارد تومان است، که اگر آن را به قیمت رسمی آن زمان تبدیل کنیم، سرجمع خسارات مستقیم وارد شده به ایران با ۴۴۰ میلیارد دلار برابر میشود. با توجه به تغییر نرخ رسمی دلار از ۷ تومان به ۳۴۰۰تومان، میزان این خسارات به نرخ روز، معادل ۱۰.۵ تریلیون دلار است. در حالیکه کل درآمدهای نفتی ایران از سال ۵۹ تا ۸۹، ۹۷۰میلیارد دلار به پایه قیمتهای سال ۲۰۱۰ بوده است. این ارقام به خوبی نشان میدهد حتی کل درآمدهای نفتی ایران نیز نمیتواند خسارات وارد شده از جنگ را جبران کند.
سایر اعدادی که باید از جنگ بدانید:
۲ هزار و ۸۸۸
تعداد روزهای جنگ
530فروند
تعداد موشک های شلیک شده عراق به سمت ایران
70فروند
تعداد موشک های شلیک شده ایران به سمت عراق
464کشتی
تعداد کشتی های مورد هدف قرار گرفته توسط(ایران-عراق_آمریکا)
450هزار نفر
تعداد کشته های طرفین
250هزار نفر
تعداد کشته عراق
1/5میلیون نفر
تعداد مجروحین دو طرف
90هزار نفر
تعداد اسیران دو طرف
2500دستگاه
تانک ها و نفربرهای منهدم شده عراق
1000دستگاه
تانک های منهدم شده ایران
500دستگاه
نفربرهای منهدم شده ایران
400هزارنفر
کل کشته های عراق در حکومت صدام
20میلیون مین
مین های کار گذاشته شده توسط دشمن
۲۳۳ هزار و ۵۹۱ نفر
آمار شهدای ایران
۶ هزار نفر
تعداد شهدای مفقودالاثر، که هنوز تفحص نشدهاند
۶ هزار خانواده
چشم به راه شهدای مفقودالاثر که بعد از ۲۸ سال هنوز تفحص نشدهاند
۵۲۰ هزارنفر
مجروحین دارای پرونده
20هزار نفر
شهدای قبل از انقلاب
10هزارنفر
شهدای شیمیایی
هزار و ۶۰۰ نفر
شهدای بمباران
۶ هزار و ۴۰۰ نفر
زنان شهیده(3%کل شهدا)
56000نفر
شهدای متاهل
41000نفر
تعداد شهدا در سال ۶۵، بیشترین تعداد شهدا در طول ۸ سال جنگ
۱۵۵ هزار نفر
شهدای ۱۶ تا ۲۵ساله
رتبه اول بیشترین تعداد شهدا در کشور
اصفهان، یک شهید به ازای هر ۱۴۴ نفر
رتبه دوم بیشترین تعداد شهدا در کشور
قم، یک شهید به ازای هر ۱۴۸ نفر
رتبه سوم بیشترین تعداد شهدا در کشور
سمنان، یک شهید به ازای هر ۱۵۵ نفر
۳۲۰ هزار نفر
تعداد کل جانبازان
۱۳۰ هزار نفر
تعداد جانبازان شیمیایی
۲۰۰ نفر
تعداد جانبازان چشمی شدید
۴۰۰ نفر
تعداد جانبازان شدید ریوی
3939
سیستان و بلوچستان : 1611
جانشین بنیاد حفظ آثار ارتش همچنین خاطر نشان کرد: در دوران دفاع مقدس 40 کشور عضو غیر دائم شورای امنیت شدند و در مجموع 320 رای در مورد جنگ در حال وقوع در منطقه از سوی آن داده شد که حتی یک رای هم به نفع ایران نبود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا به نقل ازثامن، در
زمانی که آمار و ارقام نشان دهنده افزایش قیمت سکه و خودرو و دلاردر
بازار است،یا به دست آمدن توافق بر سر حقوق ملت ایران به هر قیمت است هنوز
انسان هایی وجود دارند که به دنبال آمارهایی از جنس دیگری هستند!
آنهایی که با گذشت 26سال از پایان دفاع مقدس هنوز دغدغه عزیزان همسنگرشان
را دارند و نگران از اینکه نکند لاله ها فراموش شوند که وای از فراموشی
لاله ها.
آقای سبحانی یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس که در این
روزها راوی کاروان های راهیان نور است، نتوانسته دل از شب و روزهای عاشقی
خود در کنار رزمندگان و شهیدان بکند، وی آمارهای جالبی از جنگ تحمیلی به
دست آورده است.
شاید هرگز نتوان به درد دل رزمندگان جا مانده از
رفقایشان پی برد اینکه چرا با وجود مشکلاتی که خیلی از آن رنج می بریم و
گاه و بی گاه زبان به اعتراض باز می کنیم آنها دنبال چیزی هستند که ما از
درک آن عاجزیم!؟
آمار جنگ تحمیلی عراق به ایران:
تعداد روزهای جنگ...................................................................................... 2888
تعداد موشک های شلیک شده عراق به سمت ایران........................................ 530فروند
تعداد موشک های شلیک شده ایران به سمت عراق.......................................... 70فروند
تعداد کشتی های مورد هدف قرار گرفته توسط(ایران-عراق_آمریکا)...................... 464کشتی
تعداد کشته های طرفین......................................................................... 450هزار نفر
تعداد کشته عراق..................................................................................250هزار نفر
تعداد مجروحین دو طرف.........................................................................1/5میلیون نفر
تعداد اسیران دو طرف................................................................................90هزار نفر
تانک ها و نفربرهای منهدم شده عراق........................................................2500دستگاه
تانک های منهدم شده ایران.....................................................................1000دستگاه
نفربرهای منهدم شده ایران.......................................................................500دستگاه
کل کشته های عراق در حکومت صدام...........................................................400هزارنفر
مین های کار گذاشته شده توسط دشمن....................................................20میلیون مین
آمار شهدای ایران.................................................................................... 233591نفر
مجروحین دارای پرونده..............................................................................520هزارنفر
آمار شهدا..............................................................................................200018نفر
شهدای قبل از انقلاب................................................................................20هزار نفر
شهدای شیمیایی.......................................................................................10هزارنفر
شهدای بمباران............................................................................................1600نفر
زنان شهیده(3%کل شهدا).............................................................................6400نفر
شهدای متاهل...........................................................................................56000نفر
بیشترین تعداد شهداء در سال65بوده.............................................................41000نفر
شهداء20ساله...........................................................................................30000نفر
شهداء بین 16و 25سال..............................................................................155000نفر
اصفهان به ازای هر144نفر،یک شهید تقدیم کرده.........................................رتبه اول در کشور
قم به ازای هر 148نفر،یک شهید تقدیم کرده.............................................رتبه دوم در کشور
سمنان به ازای هر155نفر،یک شهید تقدیم کرده......................................رتبه سوم در کشور
کشور ایران به ازای هر230نفر، یک شهید تقدیم کرده
شهداء روحانی............................................................................................2750نفر
شهداء ارتش.............................................................................................47000نفر
جانبازان ارتش(نیروی زمینی،وسرباز)...............................................................126000نفر
جانبازان شیمیایی....................................................................................130000نفر
کل جانبازان(با پرونده و بدون پرونده)..............................................................320000نفر
جانبازان چشمی شدید..................................................................................200نفر
جانبازان شدید ریوی...................................................................................... 400نفر
روش بررسی
روش اساسی در این تحقیق، روش تحلیلی – آماری است که با استفاده از نرم افزار GIS و Excel انجام شده است؛ اما به علت اینکه تحقیق حاضر از ماهیت نظری نیز برخوردار است از روش توصیفی – تحلیلی نیز استفاده شده است.مقدمه
جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، بی گمان به عنوان بزرگترین رویداد منطقهای و به عنوان طولانیترین جنگی است که میان دو کشور جهان سوم پس از جنگ جهانی دوم، طی یک دهه توانست نظر همگان را، از افکار عمومی ملت ها گرفته تا سیاستمداران و سیاست سازان بین المللی در کشورهای مختلف به خود معطوف سازد. جنگی که به شکلی بی سابقه و در حجم و ابعادی متفاوت با نمونه های مشابه آن و دامنه های تأثیر شگرف بر صلح و امنیت منطقه ای و بین المللی، نزدیک به یک دهه، همهی اذهان را متوجه خود ساخت (زمزمی، 1368: ص1)(مقدمه).نگاهی اجمالی به جنگ و دفاع مقدس
تردیدی نیست که سرشت پاک و فطرت اصیل آدمی میل به سوی صلح و آرامش دارد و همزیستی و همکاری با دیگران را در محیطی امن و سرشار از اعتماد، بر دشمنی و عداوت و خشونت و خونریزی ترجیح می دهد. در ادبیات و فرهنگ تقریباً تمامی مردم جهان، جنگ و خونریزی و قتل و غارت، از جمله مخوفترین و پلیدترین بلایای ممکن و در ردیف زلزله، سیل و طاعون محسوب شده است (اداره کل امور حقوقی وزارت امور خارجه، ١٣٦٧: 1).پراکنش جغرافیایی شهیدان
پراکنش جغرافیایی شهیدان جنگ و دفاع مقدس، کل فضا های استانی کشور را در بر می گیرد و این امر بیانگر نقش فعال اقوام مختلف در امر دفاع و مبارزه برای صیانت از تمامیت ارضی و بقاء ملی است.نکات مربوط به پراکنش جغرافیایی شهیدان جنگ و دفاع مقدس
نقشه و نمودار پراکنش جغرافیایی جنگ و دفاع مقدس نشان دهندهی بیشترین تعداد و درصد شهیدان در استان های تهران، اصفهان، خراسان رضوی، فارس و خوزستان است که این امر از یک طرف به علت جمعیت بیشتر آنها در مقایسه با بقیه استان ها، و از طرف دیگر اعتقادات ملی و مذهبی آنهاست. چون این استان ها به جز استان خوزستان، تا حدودی نسبت به منطقهی جنگی، در فاصلهی دورتری قرار داشتند و از طرف دیگر بیشتر در معرض هجوم هواپیماها و موشک های دوربرد دشمن قرار داشتند.پراکنش جغرافیایی شهیدان و یگان های نظامی
درصد تراکم جغرافیایی شهیدان دفاع مقدس در بین یگان های نظامی مختلف کشور برابر با 47 درصد در بین یگان های نظامی بیشترین سهم را در میزان شهیدان جنگ و دفاع مقدس داشته است. درصد شهیدان بقیهی یگانهای نظامی نیز در نمودار واضح و آشکار است.نکات مربوط به میزان مشارکت یگان های نظامی در جنگ و دفاع مقدس
بالا بودن میزان مشارکت نیروی بسیج در جنگ، به علت نیرو و جمعیت بیشتر این یگان نسبت به بقیه یگان های دیگر بوده است که ملت ایران از گوشه و کنار جهت دفاع از تمامیت ارضی و آرمان های انقلاب، به صحنه های نبرد و مبارزه گسیل می شدند.جغرافیای شهیدان جنگ و مشارکت اقشار اجتماعی
درصد مشارکت اقشار مختلف ملت ایران در زمینهی جنگ و دفاع برای اقشار موجود، 34 درصد از کل شهیدان کشور را نشان می دهد، ولی به نظر می رسد که برخی از اقشار مشمول یگان های نظامی و پشتیبانی نیز بوده است. بنابراین آمار و ارقام مربوط به اقشار و مشاغل اجتماعی با آمار کلی شهیدان در تناقض می باشد پس با احتساب کل آمار و ارقام شهیدان یگان های نظامی و پشتیبانی که 6/84 درصد از کل شهیدان کشور را شامل می شود و از قطعیت بیشتری برخوردار است، باید آمار واقعی اقشار در حدود 3/15 درصد کل شهیدان کشور باشد.جغرافیای شهیدان جنگ و دفاع مقدس و جنسیت
حدود 7/97 درصد از شهیدان جنگ و دفاع مقدس مذکر بوده اند که این درصد شامل 212696 نفر و 3/2 درصد یعنی 6427 نفر مونث می باشد. با توجه با آمار و ارقام مربوط به جنسیت، واضح است که اکثریت مطلق تعداد شهیدان مونث بر اثر بمباران ها در مناطق مسکونی و غیرنظامی بوده است و اکثریت مطلق شهیدان مذکر در خط مقدم جبهه و در میدان نبرد به شهادت رسیده اند. آمار و ارقام شهیدان مونث نسبت به شهیدان مذکر 1 به 33 است.نتیجه گیری
براساس آمار و ارقام ارائه شده و تجزیه و تحلیل های صورت گرفته در این تحقیق، نتایج زیر قابل استنباط است:به گزارش خاورستان به نقل از ایرنا، سرهنگ مجتبی جعفری جمعه شب در دوازدهمین یادواره یکصد شهید منطقه مسجد جامع قم افزود: از میان شهدای جنگ تحمیلی، ۱۶ هزار نفر در جریان بمباران مناطق مسکونی به شهادت رسیدند و بقیه در جبهه های نبرد شهید شدند.
وی با تبیین ترکیب نیروهای نظامی ایران در دوران جنگ تحمیلی افزود: در این جنگ ۲۱۷ هزار ارتشی، ۲ میلیون و ۱۳۰ هزار نیروی بسیجی به همراه ۲۰۰ هزار نیروی سپاه، شهربانی و ژاندارمری در مقابل تجاوز دشمن ایستادند.
جعفری با یادآوری این که در دفاع مقدس ۸۵ هزار نیروی بسیجی و ۴۸ هزار ارتشی به فیض شهادت نائل شدند، افزود: در این جنگ بیش از ۳۳ هزار دانش آموز و بیش از سه هزار و ۵۰۰ دانشجو به شهادت رسیدند.
جانشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران با اشاره به شهادت سه هزار و ۳۱۷ روحانی در این دوران خاطر نشان کرد: قشر روحانیت به نسبت تعداد جمعیت خود ۱۲ برابر اقشار دیگر در این جنگ شهید داده است.
جعفری گفت: در این دوران ۸۸ مسیحی، ۱۸ کلیمی و ۹ زرتشتی در دفاع از خاک میهن شهید شدند و ۲ هزار تبعه غیر ایرانی نیز با حضور در جبهه های نبرد در مقابل عراق به شهادت رسیدند.
وی با اشاره به ۶۷۲ هزار جانباز و ۴۲ هزار آزاده به عنوان یادگاران دوران دفاع مقدس افزود: در این جنگ طبق برآوردهای اولیه بیش از یکهزار میلیارد دلار به ایران خسارت زده شد.
وی با بیان این که سازمان ملل میزان خسارت وارده به ایران را حدود ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد کرده است، افزود: عراق با این رقم خسارت موافقت نکرد و در نهایت با کارشناسی های انجام شده میزان نهایی خسارت وارده به ایران ۹۷ میلیارد دلار تعیین شد.
جعفری با بیان این که این خسارت باید از عراق گرفته شود، افزود: اکنون آمریکا نفت عراق را می فروشد، لذا باید بدون هیچ ملاحظه ای خسارت وارده به ایران را از عراق دریافت کرد.
* نابودی نظام اسلامی مهمترین هدف جهانیان از جنگ با ایران بود
جانشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران همچنین گفت: جهان در هشت سال جنگ تحمیلی تمام عزم خود را برای نابودی نظام اسلامی جزم کرده بود.
سرهنگ جعفری یادآور شد: ایران به تنهایی در این جنگ نابرابر در مقابل دشمنان اسلام ایستادگی کرد.
وی در تبیین علت تنهایی ایران در جنگ تحمیلی به ارایه آماری از تجهیزات و امکانات ایران در مقایسه با دشمن پرداخت و اظهار کرد: در آغاز جنگ ایران یکهزار و ۷۴۰ تانک داشت، در حالی که عراق از دو هزار و ۷۰۰ تانک برخوردار بود.
جانشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش افزود: در پایان جنگ تعداد تانک های ایران به یکهزار کاهش یافته اما تانک های عراقی به چهار هزار و ۵۰۰ تانک رسیده بود.
وی با بیان این که در آغاز جنگ تعداد هواپیماهای ایران ۴۴۵ فروند و برای عراق ۳۳۲ فروند بود، افزود: در پایان جنگ، این آمار برای ایران به ۶۵ فروند کاهش و برای عراق به بیش از ۵۰۰ فروند هواپیما افزایش پیدا کرد.
سرهنگ جعفری تعداد هلیکوپترهای ایرانی در سال های نخستین جنگ را ۵۰۰ فروند و برای ارتش عراق ۴۰ فروند برآورد کرد و گفت: این آمار در پایان جنگ برای ایران ۶۵ فروند و برای عراق ۱۵۰ فروند بود.
جعفری به مقایسه نیروهای نظامی دو کشور به نسبت جمعیت آنها پرداخت و یادآور شد: تعداد نیروهای ایرانی در اوایل جنگ بیش از ۳۶۵ هزار تن و میزان نیروهای عراقی ۲۰۰ هزار نفر بود.
وی افزود: در پایان جنگ تحمیلی، شمار نیروهای ایران به حدود ۴۰۰ هزار و تعداد نیروهای عراق به بیش از یک میلیون نفر رسیده بود.
این مقام ارتش جمهوری اسلامی ایران با اشاره به کمک ۴۵ میلیارد دلاری کشورهایی چون مصر، اردن و عربستان به عراق در دوران دفاع مقدس افزود: در جریان نبرد ایران با عراق ۲۴۷ نیروی نظامی از کشورهای مصر، سودان، تونس، مراکش، اردن، فلسطین، هند، امارات، لیبی، موریتانی، سومالی، نیجریه و الجزایر به دست نیروهای ایرانی به اسارت گرفته شدند.
جانشین بنیاد حفظ آثار ارتش همچنین خاطر نشان کرد: در دوران دفاع مقدس ۴۰ کشور عضو غیر دائم شورای امنیت شدند و در مجموع ۳۲۰ رای در مورد جنگ در حال وقوع در منطقه از سوی آن داده شد که حتی یک رای هم به نفع ایران نبود.
آمار شهدای هشت سال دفاع مقدس چقدر است؟
۳۱ شهریور ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۰۵
آمار شهدای دفاع مقدس 188 هزار و 15 نفر است که از این تعداد 171/235 نفر در جبهههای جنگ و 16/708 نفر بر اثر حملات هوائی و توپ خانهای دشمن به شهرها و مناطق مسکونی به شهادت رسیدهاند.
به گزارش قسم از پایگاه مقاومت بسیج شهید منتظری حوزه 305 امام حسین(ع) ناحیه مقاومت بسیج امام خمینی ( ره) ،جدول آماری:
نام استان تعداد شهدا.نفر
آذربایجان شرقی ۹۵۳۴
آذربایجان غربی ۹۱۰۴
اردبیل ۳۲۴۱
اصفهان ۲۳۰۲۱
البرز ۵۳۳۱
ایلام ۲۶۵۳
بوشهر ۱۹۴۲
تهران ۲۷۲۹۵
چهارمحال و بختیاری ۲۳۳۶
خراسان جنوبی ۱۴۴۱
خراسان رضوی ۱۶۴۰۷
خراسان شمالی ۲۲۲۱
خوزستان ۱۳۳۶۳
زنجان ۲۸۶۱
سمنان ۲۵۹۹
سیستان و بلوچستان ۱۶۳۹
فارس ۱۳۸۷۹
قزوین ۲۷۵۶
قم ۴۷۹۷
کردستان ۵۲۵۳
کرمان ۶۰۵۶
کرمانشاه ۹۱۳۴
کهگیلویه و بویراحمد ۱۷۱۷
گلستان ۳۶۲۸
گیلان ۶۹۴۶
لرستان ۶۰۸۷
مازندران ۹۸۵۳
مرکزی ۵۲۱۹
هرمزگان ۱۱۲۶
همدان ۶۹۳۴
یزد ۳۴۸۹
|
|
ضایعات انسانی خودی با کمک رژیم بعث عراق قبل از شروع جنگ در پنج استان مرزی همجوار با عراق ( خوزستان - ایلام- کرمانشاه- کردستان- آذربایجان غربی)
شهید | مجروح | اسیر | جمع کل |
1656 | 2775 | 691 | 5122 |
تجاوزات عراق در طول مرز از تاریخ 57/12/1 تا 59/6/30
یگان متجاوز | عملیات | تحرکات | مرزی |
زمینی | 688 | 1229 | 1917 |
هوایی | 252 | 22 | 274 |
دریایی | 44 | 22 | 66 |
جمع | 984 | 1273 | 2257 |
نتایج تجاوزات رژیم بعث عراق از تاریخ 57/12/1 تا 59/6/30
شهید | مجروح | اسیر | جمع |
241 | 629 | 144 | 1014 |
عراق با لغو یکجانبه قرارداد 1975 الجزایر در 59/6/26 ، رسما هجوم سراسری خود را علیه ایران آغاز کرد.
هجوم سراسری ارتش بعث عراق: جنگ رسمی و همه جانبه با تهاجم گسترده نیروی هوایی ارتش بعث عراق در تاریخ 59/6/31 آغاز و سپس نیروی زمینی عراق از شمال قصر شیرین تا خرمشهر تجاوز سراسری خود را آغاز کرد.
استعداد ارتش بعث عراق( نیروی زمین) شامل: سپاه یکم شامل 3 لشکر11 و 7 پیاده - سپاه دوم شامل 5 لشکر 2 و 4 و 8 پیاده و 6 و 12 زرهی - سپاه سوم شامل 5 لشکر 3 و 9 و 10 زرهی و 1 و 5 مکانیزه - 15 تیپ مستقل شامل 10 تیپ پیاده تی1 تی زرهی1 تی مکانیزه 3 تی نیرو مخصوص.
تجهیزات نیروی زمینی رژیم بعث عراق شامل 3530 تانک و نفربر و 900 قبضه توپ.
سازمان نیروی هوایی رژیم بعث عراق: 9 پایگاه هوایی 16 اسکاداران300 فروند هواپیما 80 فروند بالگرد 900 قبضه توپ ضد هوایی و چند تیپ موشکی زمین به هوا.
سازمان نیروی دریایی ارتش بعث عراق شامل 2 پایگاه دریایی در بصره و ام القصر 2 ناو تیپ دریایی و یگانها ساحلی.
استعداد نیروی انسانی ارتش بعث عراق:
پرسنل زمینی | پرسنل هوایی و پدافند | پرسنل دریایی | جمع نیروی انسانی |
202000 | 25000 | 5000 | 232000 |
اشغال شهرها و مناطق مرزی ایران و مقاومت رزمندگتن مردمی و نیروهای مسلح:
59/7/1 اشغال سومار 59/7/18 نفوذ دشمن به دهلران و عقب نشینی از آن
59/7/2 اشغال نفت شهر و مهران و نفوذ به سرپل ذهاب و عقب نشنینی 59/7/19 عبور دشمن از کارون، اشغال جاده اهواز آبادان ، تکمیل محاصره آبادان
59/7/3 اشغال موسیان 59/7/23 اشغال جاده ابدان ماهشهر و تنگ شدن محاصره آبادان.
59/7/4 اشغال بستان 59/8/4 دسترسی دشمن به مسجد جامع خرمشهر، اشغال خرمشهر
59/7/5 اشغال قصر شیرین، نفوذ به گیلان غرب، پیشروی تا پل نادری در جنوب و اشغال غرب کرخه ، تپه های رادار و جاده دهلران دزفول
59/8/8 نفوذ دشمن به جزیره آبادان.
59/7/6 اشغال سوسنگرد و عقب راندن دشمن از گیلانغرب 59/8/22 نفوذ دشمن به سوسنگرد و در تاریخ 59/8/26 آزادی مجدد سوسنگرد.
59/7/8 پیشروی دشمن تا 15 کیلومتری اهواز و اشغال غرب کارون، جفیر، کرخه کور،پادگان حمید،جاده خرمشهر اهواز و جاده اهواز حمیدیه
59/9/27 تصرف ارتفاعات مریوان 59/10/26 تصرف نوسود
59/7/10 آزادی بستان و سوسنگرد 59/10/27 اشغتا هویزه
مناطق تحت اشغال دشمن از آغاز تا پایان جنگ ( به کیلومتر):
وسعت/سال | اول | دوم | سوم | چهارم | پنجم | ششم | هفتم | هشتم | |
اشغالی | 15000 | 13600 | 2500 | 1900 | 1400 | 1400 | 1220 | 1220 | 1070 |
آزاد شده | 1400 | 11100 | 600 | 500 | - | 180 | - | 150 | - |
پیشروی ایران در خاک عراق از سال دوم تا پایان جنگ ( به کیلومتر مربع):
وسعت/سال | اول | دوم | سوم | چهارم | پنجم | ششم | هفتم | هشتم |
میزان پیشروی | - | 40 | 510 | 1280 | 500 | 825 | 420 | 1150 |
کل مناطق آزاد شده | - | - | 40 | 550 | 1830 | 2330 | 3155 | 3575 |
آمار عملیات های جمهوری اسلامی ایران در 8 سال دفاع مقدس:
عملیات گسترده | عملیات نیمه گسترده | عملیات محدود | عملیات ایذایی |
24 | 30 | 54 | 74 |
صدور تکنولوِی عادی و پیشرفته به عراق طی سالهای 63-67(به میلیون ریال):
تکنولوِی/کشور | آمریکا | بریتانیا | آلمان غربی | ایتالیا | فرانسه |
عادی | 3500 | - | 500 | 200 | 500 |
پیشرفته | 1000 | 3500 | 4500 | 2800 | 2500 |
جمع | 4500 | 3500 | 5000 | 3000 | 3000 |
آمار شهدای دفاع مقدس:
شهید | شهدای در جبهه | شهید بر اثر حملات هوایی و توپخانه |
188015 | 171235 | 16780 |
شاغل شهدا
شهدای دارای شغل نظامی و انتظامی | مشاغل دولتی | دانش آموز | روحانی | مشاغل آزاد | دانشجو | نامعلوم |
45/3 | 9/2 | 18/5 | 1/3 | 18/1 | 1/2 | 6/4 |
گروه سنی شهدا
16تا20 | 21تا25 | 26تا30 | بالای 31سال |
44 درصد | 30 درصد | 8 درصد | 17 درصد |
آمار رزمندگان، ایثارگران، آزادگان سپاه و بسیج
اعزام به مناطق عملیاتی 8 سال دفاع مقدس | شهید | جانباز | آزاده |
2397000 | 126289 | 195200 | 10800 |
آمار آزادگان کشور 38000 نفر
رشد ارتش بعث عراق از حمله به ایران تا حمله به کویت:
هواپیما | بالگرد | زرهی | توپخانه | پرسنل زمینی | یگانهای زمینی | |
موجودی در آغاز جنگ | 300 فروند | 80 فروند | 3530 دستگاه | 900 قبضه | 12202000 ل | - |
خسارت در 8 سال نبرد | 238 | 91 | 7368 | 965 | 410000 | - |
موجودی در پایان جنگ | 610 | 325 | 6230 | 2900 | 677000 | 57 ل |
موجودی در آغاز حمله به کویت | 750 | 400 | 7500 | 4500 | 900000 | 66 ل |
از مجموع 410000 نفر تلفات ارتش عراق طی 8 سال دفاع مقدس حدود 65000 نفر به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.
منبع: مجله: فرهنگ پایداری
پژوهش خبری صدا و سیما: زنان نیمی از پیکرة بشریت بوده و در طول تاریخ دوشادوش و همراه مردان تاریخ را ساختهاند. اگر چه در تاریخ بشر بر جنبههای عاطفی و احساسی زنان تکیه شده، لیکن زنان کشور ما در تمامی صحنهها در کنار مردان ظاهر شدهاند. بهعنوان مثال در انقلاب اسلامی ایران و حرکت پرشکوه انقلاب و به ویژه در دفاع مقدس، نقشی ریشهدار و ارزشمند داشتهاند. زنان ما در حماسه دفاع مقدس همراه رزمندگان غیور این مرز و بوم دلیرانه ایستادند و به جهانیان نشان دادند که در راه آرمان و عقیده خویش حاضرند از عواطف و احساسات خود چشمپوشی نمایند. عشق به اسلام و میهن سبب گردید که آنان خانواده و خودشان را از خاطر ببرند و تنها به مصلحت نظام بیندیشند. زنان ایرانی در طی جنگ تحمیلی با پیروی از مکتب عاشورا و پیام رسان آن حضرت زینب کبری (س) حماسههای فراموش نشدنی آفریدند. لیکن با توجه به نقش غیرمستقیم زنان در جنگ تحمیلی هنوز آنچنانکه شایسته است از فداکاری، مقاومت و ایثار آنان سخن به میان نیامده است. در حالیکه آنان در پشت صحنه نقش عظیمی ایفا میکردند که هیچ دوربینی نتوانسته است این نقش را سزاوارانه به تصویر بکشاند. بنابراین شایسته است از نقش سربازانی سخن بگوئیمکه در اوج گمنامی، قلبشان تنها به عشق و قافله سالار شهیدان کربلا میتپد و در این وادی از تمامی تعلقاتشانگذشتند. به همین منظور در این نوشتار تلاش می شود تا گوشه ای از حماسه حضور زنان ایرانی در هشت سالدفاع مقدس بازگو شود.
نقش زنان در دفاعمقدس در کلام حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری
حضرت امام خمینی(ره) درباره نقش زنان در دفاع مقدس میفرمایند: « پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامی زنان معظم ایران، افتخار بر این قشر عظیمیکه با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع، میهن اسلامی و قرآنکریم و انقلاب را به پیروزی رسانده و اکنون در جبهه و پشت جبهه در حال فعالیت و آماده فداکاری هستند». و «شما خانم ها و شما زن ها توجه به این معنا داشته باشید که همانطور که بر مردها در جبهه لازم است که جلو بروند و پیشقدم باشند، شما هم در کار پشت جبهه باید کمک کنید، مهیا شوید که اگر خدای نخواسته یک وقت دفاع عمومی بر همه واجب شد، یعنی همه ما بیاستثنا هرکس قدرت دارد بیاستثنا بر او واجب شد، مهیا باشید از برای دفاع»
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت ا... خامنه ای نیز درباره نقش زنان در دفاع مقدس می فرمایند: «اگر زنان حماسة جنگ را نمی سرودند و در خانه ها جنگ را به عنوان یک ارزش تلقی نمی کردند ، مردان اراده و انگیزة رفتن به جنگ را پیدا نمی کردند و خیل عظیم بسیجی ها به سمت جبهه روانه نمی شد.»
- مشارکت زنان در دفاع مقدس
فعالیت های نظامی، پشتیبانی و تدارکاتی، فرهنگی، امدادی و درمانی و ... از جمله زمینههای مشارکتی زنان در دفاع مقدس است که در پی میآید:
الف) فعالیت های نظامــی
با شروع جنگ تحمیلی و قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران در موضع دفاع، دامنه وجوب شرکت در جنگ، زنان را نیز تحت پوشش قرار داد. زنان مسلمان کشورمان با شجاعت و رشادت وصف ناشدنی در صحنههای رزم حضور یافتند و حماسهای شورانگیز را در تاریخ اسلامی با خون سرخ خویش ثبت نمودند. زنان در مناطق مرزی از جمله در خرمشهر، سوسنگرد، اهواز، مهران و ... حماسههای پرشوری آفریدند. مسجد جامع خرمشهر گواه صادقی است بر استقرار عدهای از زنان شجاع که دلهایشان چون دریا وسیع و چون کوه محکم و استوار بود و توانستند تا آخرین روزها در خرمشهر باقی بمانند، تا جاییکه برادران با زور آنها را از شهر خارج نمایند. زنان نه تنها با کندن سنگر و تهیه غذا برای رزمندگان و حفاظت از مهمات، مردان را یاری میدادند، بلکه با تعلیمات نظامی که در سطح ابتدایی گذرانده بودند در خط مقدم جبهه در برابر دشمن بعثی نیز میجنگیدند.
خواهر جانباز، آمنه وهابزاده چنین میگوید: «روز دهم جنگ، همراه سیصد نفر از خواهران به جبهه اعزام شدیم. وقتی به ماهشهر رسیدیم، بعضی همانجا ماندند و من همراه بقیه راهی خط مقدم شدم. آن زمان خط مقدم خرمشهر و آبادان بود. این مدت همراه دکتر چمران بودیم و چون ایشان و همسر گرامیشان قبلاً به ما آموزش چریکی داده بودند، حتی قرار شده بود همراهشان به لبنان هم برویم. خرمشهر که سقوط کرد، ما تا پشت کشتارگاه عقب کشیدیم و در بیمارستان ولی عصر (عج) مستقر شدیم. چون خرمشهر خالی از سکنه شده بود، از ما نیز خواستند تا شهر را ترک کنیم. ما جزء آخرین نفراتی بودیم که از خرمشهر خارج میشدیم. بعدها در عملیات ثامن الائمه و بیت المقدس شرکت کردم. در والفجر یک شیمیایی شدم... هفت بار مجروح شدم. پای چپم ترکش خورده و تا به حال سه بار عمل شده و احتمالاً آخر هم قطع خواهد شد.»
برادر جانباز، ایران خواه، چنین میگوید: «خانم فاطمه نواب صفوی، نوه شهید نواب صفوی، به عنوان دیدهبان به طرف بهمن شیر رفته بود. او با اطلاعات مؤثر و مفیدی که از موقعیت دشمن میداد، در موفقیت عملیات نقش تعیین کنندهای را ایفا کرد. در آخرین دیدار او را در حالی دیدم که پیکر شهیدی را با خود حمل میکرد. معلوم شد که از یک عملیات موفق چریکی بازمیگردد.»
« در جریان خرمشهر تعدادی از خواهران واقعاً رشادت شان خیلی بیش از مردها بود. خواهر شهناز حاجی شاه، از نظر اخلاق، شجاعت، ایثار و تقوا و طهارت الگوی ما بود. مردانه میجنگید. با وجود شدت درگیریها در این چند روز، کسی تار مویی از ایشان ندید و کلامی به جز سلام نشنید. وقتی برای استراحت به عقب برمیگشتیم، او به سرعت مشغول آماده کردن غذا میشد.
شهناز حاجی شاه، سرانجام به آرزویش رسید و جلو مقرّ همیشگیاش مکتب قرآن، زمانی که آمده بود برای سنگرها غذا ببرد، همراه یکی از دوستانش شهناز محمدی، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن، به شهادت رسید و از برادرش حسین حاجی شاه که دوّم آبان 59 به این فوز نائل شد، سبقت گرفت.»
آمار شهدا و ایثارگری های زنان در دوران دفاع مقدس
بر اساس آمار تهیه شده از فهرست شهدای جنگ تحمیلی زنان قهرمان ایران ۶ هزار و۴۲۸ نفر شهیده در طول سالهای دفاع مقدس تقدیم اسلام کردند که بیشتر آنها در بمباران و موشک باران شهرها به شهادت رسیدهاند.طبق آماری به نقل از نشریه داخلی بنیاد شهید و امور ایثارگران، 500 نفر از این افراد، رزمنده بودند، بیشتر این زنان مجرد و 2500 نفر از آنان در سن 10 تا 30 سال بودند.
براساس آمار بنیاد جانبازان و امور ایثارگران که در شهریور ۱۳۸۱ به تفکیک جنسیت و گروههای جانبازی منتشر شد، تعداد کل جانبازان زن ۵ هزار و ۷۳۵ نفر است که از این تعداد ۳ هزار و 75 نفر بالای ۲۵درصد جانبازی دارند.
درباره تعداد اسرای زن جنگ تحمیلی، آمار روشنی منتشر نشده، اما در برخی منابع از رقم 171 اسیر زن در طول جنگ هشت ساله گفته شده است. همچنین در طول۸ سال دفاع مقدس۲۲ هزار 808 امدادگر و۲ هزار و 276 پزشک زن به جبههها اعزام شدند.
اما درباره نقش غیرمستقیم زنان این سرزمین نیز بایستی گفت؛ طبق آماری که سال 1386 منتشر شده تعداد والدین شهدا 247 هزار و 106 نفر (تعداد مادران شهید حدود نصف این میزان است) و تعداد همسران شهدا 61 هزار و 52 نفر بوده است. (اغلب همسران شهدا، از زنان هستند). همچنین تعداد والدین جانبازان 71 هزار و 372 نفر، تعداد همسران جانبازان 317 هزار و 193 نفر، تعداد والدین آزادگان 13 هزار و 82 نفر و تعداد همسران آزادگان 41 هزار و 76 نفر بوده است. از این روست که میتوان مدعی بود به غیر از دختران شهدا، جانبازان و آزادگان، حدود 550 هزار نفر از زنان ایرانی با صبر و تحمل فقدان همسر در صورت شهادت یا اسارت یا مجروحیت و معلولیت او در حماسه دفاع مقدس نقش داشتهاند. این را باید کنار رقم 13 هزار زنی گذاشت که به طور مستقیم با این جنگ روبهرو شدند.
ب- فعالیت های پشتیبانی و تدارکاتی
یکی از مهم ترین جنبههای مشارکت زنان در دفاع مقدس، مربوط به فعالیت های آنان در زمینة پشتیبانی و تدارک جبهه هاست. زنان کشورمان علاوه بر اینکه در ترغیب و تشویق رزمندگان برای حضور در جبههها مؤثر بودند و در غیاب سرپرست خانواده، مدیریت خانه را به عهده داشتند، در ستادهای پشتیبانی نیز فعالانه حضور مییافتند و با انجاماقداماتی نظیر ارائه کمک های نقدی و غیرنقدی، جمعآوری کمک های مردمی، تقسیم و بسته بندی مواد ارسالی به جبهه ها، تهیة لباس و آذوقه برای رزمندگان و .... حضور چشمگیری داشتند. بنابراین آن دسته از زنانی که به نوعی نمیتوانستند در جبههها حضور مستقیم داشته باشند، فقدان حضور عینی در جبههها را از طریق انجام فعالیت های پشتیبانی و تدارکاتی جبران مینمودند.
ج- فعالیت های امدادی و درمانی
هرگز نمیتوان از یاد برد خیل زنان و دخترانی را که با گذراندن دورههایکوتاه مدت امدادرسانی، فوج فوج به جبههها هجوم برده و در خطوط مقدم و پشتیبانی، پروانهوار گرد مجروحان و مصدومان جنگ تحمیلی میچرخیدند و جراحاتآنان را با تفقد و صبوری مادرانه التیام میبخشیدند. آمار بالای زنان شاغل در بخشخدمات پزشکیگویای آن است که بهطور طبیعی حجم زیادی از مسوولیت مداوای مجروحان و آسیبدیدگان از جنگ در مراکز بهداشتی و درمانی و بیمارستان ها متوجه زنان بوده است. سنگینترین وظیفه در بیمارستان های صحرایی و نیز در شهرها بر عهده زنان فداکار، بهیار، پرستار، و پزشک بوده است. پرستاری از مجروحین جنگ، انتقال مجروحین، نظافت بیمارستانها، شناسایی شهدا، حفر زمین برای تدفین آنان و حتی نگهبانی از اجساد مطهر شهدا و... همه نشانگر شور انقلابی و انسان دوستی زنان مجاهدی بود که در تداوم و تدارک دفاع مقدس فعالیت و ایثارگری بیشائبهای داشتند.
د – فعالیت های مربوط به شهدا و رسیدگی به خانواده رزمندگان
در طی 8 سالدفاع مقدس بسیاری از امور مربوط به شهدا توسط زنان انجام میشد. ستادهای تخلیه شهدا در مناطقجنگی، مراکز معراج شهدا در شهرستانها و واحدهای تعاون در پایگاه های نظامی نیز از خدمات زنان در این زمینه بهرهمند گردیدهاند. همچنین رسیدگی به خانوادة رزمندگان و شهدا و دلجویی از آنها نیز در همة موارد توسط بانوان و در قالب واحدهای انصارالمجاهدین انجام میشد که هنوز هم ادامه دارد.
ه – فعالیت های فرهنگی
یکی از عرصههای مهم حضور زنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در پرتو اندیشههای حضرت امام(ره) صحنة فرهنگ و هنر راستین است. نویسندگی، گزارشگری، داستاننویسی، سرودن شعر و ... زمینههایی هستند که پس از انقلاب اسلامی پذیرای زنان متعهد بسیاری بودهاند و بهرههای فراوانی نیز از ناحیة حضور آنان بردهاند.
در این میان جنگ نیز به عنوان مهم ترین واقعة پس از انقلاب و حوزة فعالیت زنان هنرمند و اهل اندیشه دور نمانده است و طی این دوران شاهد آثار متعددی از بانوان در زمینههای مختلف هنری با موضوع جنگ و دفاع مقدس بودهایم.
تقویت روحیه رزمندگان
یکی از حیاتیترین اقدامات زنان در جبههها، تقویت روحیه رزمندگان از طرق مختلف بوده است. نفس حضور و همراهیزنان با مردان حتی اگر بدون هیچ اقدام عملی نیز صورت بگیرد، تأثیر خود را خواهد داشت و موجب پشتگرمی و استقامت مردان خواهد شد. در دفاع مقدس هم، همراهی زنان با مردها و مهم تر از آن، انجام هرگونه کاری که برای تقویت جبههها از عهده آنها بر میآمد قطعاً در روحیه مردها تأثیر شگرفی بجا گذاشته و آنان را برای تداوم دفاع و تحمل سختی ها آمادهتر میساخت و این نکتهای است که حضرت امام (ره) بارها بدان اشاره کردهاند. افزون بر روحیه شهادتطلبی، صبر بر مصیبت عزیزان و رضایت و بلکه ترغیب و تشویق فرزندان، همسران و برادران به حضور در جبهه بیشترین تأثیر را در روحیه رزمندگان اسلام میگذاشت و همین ها بود که صحنههایی بیهمتا و استثنایی را از یک ملت در حال دفاع جلوهگر ساخت و آنان را جاودانه نمود.
مواجهه و مقابله زنان با پیآمدهای حاصل از جنگ
تبعات حاصل از هر جنگی به مراتب از خود جنگ و صحنه کارزار مسلحانه وسیعتر و گستردهتر است و لذا نحوه مقابله و مواجهه افراد با این تبعات همیشه و برای مسئولین همة کشورهای درگیر جنگ از مسایل بسیار مهم تلقی می شود. آنچه که در این میان اهمیت مییابد توجه به نقش و موقعیت حساس زنان در مسایل پشت جبهه است. به دلیل اعزام کثیری از مردان به جبهه، شهادت، مجروحیت، جانبازی و اسارت شماری از آنها فشارهای روحی و روانی آن مستقیماً متوجه زنان است، و از طرفی مسئولیت اداره گوناگون خانه را تماماً بر دوش آنان میگذارد. باید زنان را به عنوان مهم ترین گروه حاضر در پشت جبهه قلمداد کرد. بر این اساس نحوة مواجهه آنان با تبعات جنگ و میزان همراهی آنان با مسئولان و نیروهای رزمنده را باید به عنوان یکی از اساسیترین شاخص های میزان موفقیت یک جنگ ارزیابی کرد.
در صورتی که بانوان، ایستادگی و مقاومت لازم را داشته باشند و در برابر مشکلات و عوارض جنگ لب به شکوه و انتقاد نگشایند بدیهی است که نیروهای رزمنده با اطمینان و روحیة بهتری به جنگ میپردازند و خطر شکاف و تفرقه کمتر آنها را تهدید میکند. بر همیناساس میتوان به جرئت ادعا کرد که همراهی و استقامتی که از ناحیة زنان قهرمان ایراندر جریان جنگ تحمیلی به منصة ظهور رسید در هیچ زمانی و در هیچ منطقهای از جهان سابقه ندارد. حتی زنان صدر اسلام با همه فداکاریها و رشادت هایی که در جنگ ها از خود نشان دادند به سبب کوچک بودن و سادگی ابعاد جنگ های آن دوره هرگز با مصایب و سختی های زنان ایرانی در جریان دفاع 8 ساله مواجه نبودهاند.
آنچه که به مشارکت سازنده و مؤثر بانوان ایران جلوهای منحصر به فرد میدهد، گذشته از ابعاد وسیع ناملایمات وارد بر آنها این است که ایشان نه تنها در مواجهه با مشکلات جنگ صبر پیشه کردند، بلکه تمام خسارات و لطمات و مصیبت های وارد بر خود را موجب مباهات و افتخار میدانستند و حتی شهادت خود و عزیزانشان در راه خدا را طلب میکردند. و به تعبیر حضرت امام (ره) چه افتخاری بالاتر از اینکه زنان بزرگوار ما در مقابل رژیم ستمکار سابق و پس از سرکوبی آن در مقابل ابرقدرت ها و وابستگان آنان در صف اول، ایستادگی و مقاومتی از خود نشان دادند که در هیچ عصری، چنینمقاومتی و چنین شجاعتی از مردان ثبت نشده است. مقاومت و فداکاری این زنان بزرگ در جنگ تحمیلی آنچنان اعجابانگیز است که قلم و بیان از ذکر آن عاجز، بلکه شرمسار است.
فرجام سخن
تاریخ معاصر ایران شاهد گویایی بر حضور همهجانبه و فعالانه زنان مسلمان ایرانی در صحنههای گوناگون دفاعی، رزمی، سیاسی و اجتماعی بوده است. وضعیت زنان در ایران همچون سایر اقشار جامعه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در معرض دگرگونیهایی قرار گرفت که در نتیجه آن، ارزش اصیل و والای زن مسلمان آشکار شد، بدینترتیب زنانیکه تحت تأثیر فرهنگ بیگانه هویت خود را به فراموشی سپرده بودند و مفهوم آزادی را تنها در تساوی و برابری ظاهری با مردان میدیدند با پدید آمدن انقلاب شکوهمند اسلامی به هویت والای خود پی میبردند و در پرتو پذیرش و پیروی از احکام الهی به استقلال فکری و آزادی حقیقی دست یافتند و نشان دادند که در یک نظام اسلامی، زن دیگر عامل بیاراده الگوی مصرفی غرب نیست و به بهانه تساوی با مرد مورد بهرهکشی قرار نمیگیرد. زیرا در مکتب اسلام، اگرچه زن و مرد دارای ارزش وجودی مساوی هستند ولی با توجه به فطرت انسانی هر یک از آنها، وظایف متفاوتی دارند. زنان ایرانی، طی انقلاب اسلامی و پس از پیروزی آن در بیشتر امور دوشبه دوش مردان شرکت داشتند و از جمله خدمت های ارزنده آنان در دفاع مقدس میباشد که با معیارهای مادی قابل سنجش نیستند.
پژوهش خبری صدا و سیما// گروه سیاسی
آمار شهدا و جانبازان
نگارش در تاریخ سه شنبه 15 مرداد 1392 توسط حسن اسدی تابش
این آمار با استناد به <کتابک مقاومت> به کوشش محمد حسین قاسمی و همکاری اداره ی کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان قم نوشته شده است:
ــ تعداد کل شهدای جنگ ایران و عراق طی آخرین آمار ۱۸۸ هزارو ۱۵ نفر اعلام شده است .
ــ در جنگ تحمیلی ۱۷۲۰۵۶ نفر در درگیری با دشمن و ۱۵۹۵۹ نفر در بمباران شهر ها به شهادت رسیدند.
ــ در بین شهدای دفاع مقدس :
شهدای معلم :۳ هزار و ۷۲۸ نفر
شهدای دانش آموز :۳۶ هزار و ۱۶۷ نفر
شهدای روحانی : ۲ هزارو ۷۵۷نفر بوده اند.
ــ در دوران دفاع مقدس ۴۸۰۰۰ نفر از ارتشیان غیور ایران به شهادت رسیدند.
ــ شهدای اقلیت های مذهبی :
۸۸ نفر مسیحی ۹ نفر زرتشتی و ۱۶ نفر کلیمی بودند.
ــ در دوران دفاع مقدس ۸۵ هزارو ۲۲۲ نفر بسیجی از توده ی مردم به درجه ی رفیع شهادت نائل شدند.
ــ میانگین سن شهدا ۲۲ سال بوده است.
ــ سن ۴۴ درصد شهدا ۱۶ تا ۲۰ سال بوده است.
ــ۷۱ درصد از شهدا مجرد بوده اند.
ــ بر اساس آمار اعلام شده از سوی بنیاد شهید تقریبا ۲۰ هزار تن از شهیدان از اسماء <الله> ۴۵ هزار تن <محمد> ۳۰ هزار تن <علی> ۲۰ هزار تن <رضا> ۱۳ هزار تن <حسین> ۵۴۰۰ تن <اکبر> و ۳۵۰۰ تن <اصغر> بوده اند.
زنان:
ــ بر اساس آمار تهیه شده از فهرست شهدای جنگ تحمیلی زنان قهرمان ایران ۴ هزار و ۳۶۳ نفر شهیده در طول سالهای دفاع مقدس تقدیم اسلام کردند که بیشتر آنها در بمباران و موشک باران شهر ها به شهادت رسیدند.
ــ در طول ۸ سال دفاع مقدس ۲۲۸۰۸ نفر امدادگر و ۲۲۷۶ نفر پزشک زن به جبهه ها اعزام شدند.
ــ در حال حاضر در کشور بیش از ۵ هزار زن جانباز وجود دارد که از این میان ۳ هزار نفر بالای ۲۵ درصد جانبازی دارند.
جانبازان:
ــ در طول ۸ سال دفاع مقدس ۳۲۰ هزار نفر از قهرمانان رزمنده با در صد بالایی جانباز شدند.
ــ در حال حاضر ۱۰۰ هزار جانباز شیمیایی در کشور وجود دارد .حدود ۸ هزار جانباز نیز در شرایط بحرانی هستند .
آزادگان:
در طول ۸ سال دفاع مقدس حدود 43000 هزار نفر از رزمندگان اسلام به اسارت نیروهای عراقی در آمدند که مردم به آنها لقب آزادگان دادند .
مفقودالاثر:
در طول۸ سال دفاع مقدس حدود ۲۵ هزار نفر مفقودالاثر شدند که تا کنون پیکر مطهر نزدیک به ۲۰ هزار تن از آنها با عملیات تفحص پیدا شده است.
دفاع مقدس در آینه آمار
یکسال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی با شدت گرفتن اعتراض های مردم و تظاهرات میلیونی آنها، شاه فرصت خرید و وارد کردن سلاح های سنگین را نداشت و تنها سلاح هایی که در این مدت وارد کشور می شد ابزار شکنجه و سلاح های سبکی بود که بر علیه مردم به کار گرفته می شد. ایران تا دو سال و هفت ماه پس از انقلاب نیز، امکان ارتقاء نیروهای مسلح و تسلیحات خود را نداشت و درگیر جنگ های داخلی بود ولی عراق با کمک 36 کشور با سرعت و بدون هیچ محدودیتی ارتشی قدرتمند آماده کرده بود.
گذشته از برتری عراق در تعداد سلاح های موجود، آنها از نظر کیفیت سلاح ها نیز از ایران برتر بودند؛ به عنوان مثال علاوه بر آمریکا، فرانسه هواپیماهای فوق مدرن سوبراتاندارد خود را به عراقی ها اجاره داده بود؛ یا روسیه انواع هواپیماهای ساخت روز خود مثل میگ و سوخو را بدون کمترین محدودیت در اختیار عراق قرار می داد. اما ایران چون در محاصره نظامی دنیا بود، امکان خرید هواپیماهای جدید و مدرن را نداشت.
در مورد نیروی انسانی هم با توجه به اینکه جمعیت کشور عراق کمتر از نصف جمعیت ایران بود در طول جنگ این کشور همواره از نیروی انسانی بیشتری برخوردار بود. این برتری عراق دو دلیل داشت: یکی اینکه صرف نظر از سربازان عراقی، سربازان کشورهای دیگر عربی هم در کنار ارتش عراق علیه ایران می جنگیدند. از طرف دیگر حضور در جبهه های جنگ در ایران داوطلبانه بود، یعنی اجباری در اینکه حتماً همه جوانان در جبهه ها حاضر شوند، نبود؛ غیر از سال آخر جنگ که اعزام به دوره سربازی و حضور 20% از کارکنان واجد شرایط جسمانی ادارات دولتی در جنگ اجباری شد.
آمار تسلیحاتی و نیروی نظامی دو کشور در آخر جنگ بیانگر بخشی از این نابرابری تسلیحاتی و نیروی نظامی دو کشور است.
هواپیمای جنگی: موجودی ایران: 200 فروند؛ موجودی عراق: 610 فروند + 90 فروند هواپیمای آمریکایی و اروپایی که در ناوهای این کشورها در خلیج فارس بودند.
هلی کوپتر (بالگرد): موجودی ایران: 300 فروند؛ موجودی عراق: 325 فروند+تعدادی بالگرد که درناوهای کشورهای غربی درخلیج فارس بود.
تانک و خودروی زرهی: موجودی ایران: 1050 دستگاه؛ موجودی عراق: 6230 دستگاه.
توپخانه دور برد: موجودی ایران: 600 دستگاه؛ موجودی عراق: 3900 دستگاه.
نیروی نظامی: موجودی ایران: 655000 نفر؛ موجودی عراق: 800000 نفر.
خسارت عراق
1. هواپیما: 238 فروند 2. هلی کوپتر (بالگرد) 91 فروند 3. زرهی 7360 دستگاه 4. توپخانه 965 قبضه 5. نیروی انسانی 410000 نفر.1
تعداد کل شهدای رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی عراق بر ایران، طی آخرین آمار 188015 (صد و هشتاد و هشت هزار و پانزده) نفر اعلام شده است.2
در جنگ تحمیلی ۱۷۲۰۵۶ نفر در جبهه ها و ۱۵۹۵۹ نفر در بمباران شهر ها به شهادت رسیدند.
در بین شهدای دفاع مقدس: شهدای معلم سه هزار و هفتصد و بیست و هشت نفر؛ شهدای دانش آموز سی و شش هزار و صد و شصت و هفت نفر؛ شهدای روحانی دو هزارو هفتصد و پنجاه و هفت نفر؛ شهدای ارتش چهل و هشت هزار نفر؛ شهدای بسیجی هشتاد و پنج هزار و دویست و بیست و دو نفر بوده اند.
شهدای اقلیت های دینی: هشتاد و هشت نفر مسیحی؛ شانزده نفر کلیمی؛ و نه نفر زرتشتی بودند.
میانگین سن شهدا، ۲۲ سال بوده است.
۴۴% از شهدا دارای میانگین سنی بین ۱۶ تا ۲۰ سال بوده اند.
۷۱% از شهدا مجرد بوده اند.
تقریبا بیست هزار تن از شهدا از اسماء "الله"، چهل و پنج هزار تن "محمد"، سی هزار تن "علی"، بیست هزار تن "رضا"، سیزده هزار تن "حسین"، پنج هزار و چهارصد تن "اکبر"، و سه هزار و پانصد تن "اصغر" برخوردار بوده اند.
در طول ۸ سال دفاع مقدس ۲۲۸۰۸ نفر امدادگر و ۲۲۷۶ نفر پزشک زن به جبهه ها اعزام شدند. در فهرست شهدای جنگ تحمیلی، نام چهار هزار و سیصد و شصت و سه نفر شهیده زن به چشم می خورد که بیشتر آنها در بمباران و موشک باران شهرها به شهادت رسیدند.
در طول هشت سال دفاع مقدس، سیصد و بیست هزار نفر از رزمندگان اسلام جانباز شدند.
در حال حاضر صد هزار جانباز شیمیایی در کشور وجود دارد. حدود هشت هزار جانباز نیز در شرایط بحرانی می باشند.
در حال حاضر در کشور بیش از پنج هزار زن جانباز وجود دارد که از این میان سه هزار نفر بالای ۲۵ % جانبازی دارند.
در طول هشت سال دفاع مقدس حدود چهل و پنج هزار نفر از رزمندگان اسلام به اسارت نیروهای عراقی در آمدند که مردم به آنها لقب آزادگان دادند.
در طول هشت سال دفاع مقدس حدود بیست و پنج هزار نفر مفقودالاثر شدند که تا کنون پیکر مطهر نزدیک به بیست هزار تن از آنها در عملیات های متعدد تفحص پیدا شده است.
رزمندگان اسلام در طول هشت سال دفاع مقدس، بیش از 200 عملیات بزرگ و کوچک انجام دادند؛ یعنی هر دو هفته یک عملیات. بخشی از این عملیات برای بیرون راندن متجاوزان از خاک ایران بود و تا بهار سال 1361 به طول انجامید و در خرداد ماه سال 1361 با بازپس گیری خرمشهر قسمت عمده مناطق اشغال شده ایران آزاد شد و فقط چند منطقه در مرزهای غربی در اختیار ارتش عراق ماند.
پس از این، نیروهای ایران وارد خاک عراق شدند و به دلایل زیر به تعقیب متجاوزین پرداختند:
1. عراقی ها از این مناطق با موشک و سلاح های دوربرد شهرهای مرزی ایران را مورد هدف قرار می دادند و روزانه تعداد زیادی از هموطنان ما را به شهادت می رساندند.
2. هنوز چند شهر ایران در قسمت غربی مثل نفت شهر، مهران و... در اشغال عراق بود.
3. تجربه نشان می داد صدام وقتی ضعیف است و توان حمله و اشغال شهرهای ایران را ندارد صلح دوست می شود و ادعای صلح و آشتی می کند اما وقتی قدرتمند می شود تنها فکری که دارد حمله، ویرانی و کشتار است. به همین جهت برای باز داشتن صدام از حمله دوباره و اشغال شهرهای ایران، رزمندگان اسلام بخش هایی از خاک عراق را از سلطه صدام آزاد کردند که مردم آن شهرها با نقل و شیرینی از آنها استقبال نمودند.
4. دلیل دیگر، میلیاردها تومان خساراتی بود که عراق به مردم و اقتصاد کشورمان وارد کرده بود و باید حاکمان عراق این خسارات را پرداخت می کردند.
5. مهمتر از همه اگر رزمندگان ایران از مرزهای بین المللی گذر نمی کردند و در آنجا از کشور دفاع می کردند، علاوه بر مشکلات ذکر شده، زورمندان جهان که سازمان ملل متحد درسلطه آنهاست، هیچگاه اجازه نمی دادند قطعنامه ای تصویب شود که متجاوز بودن عراق را اعلام و با این کار زمینه ادعای خسارت از سوی ایران فراهم شود.
پس رزمندگان ما با ورود به خاک عراق هم فرصت سازماندهی و حمله را از عراقی ها گرفتند، هم شرایط را برای رسیدن کشورمان به حقوق خود مساعد کردند.
1. حمله شیمیایی؛ عراق در طول جنگ ۳۵۰۰ بار به ایران حمله شیمیایی کرد که ۳۰مورد از آنها در مناطق مسکونی بوده است. نخستین نقطه جغرافیایی ایران که قربانی سلاح های شیمیایی عراق شد منطقه ای بین هلاله و نی خزر در ۵۰کیلومتری غرب ایلام بوده است. با بیش از صدهزار قربانی ناشی از جنگ شیمیایی عراق بر ضد ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی، ایران یکی از بزرگ ترین قربانیان سلاح های کشتار جمعی می باشد. بر اساس گزارش های بنیاد شهید ایران، تخمین رسمی شهروندان غیرنظامی که به سلاح های شیمیایی آلوده شده اند و کودکانی که بر اثر آن آلوده شده اند را در بر ندارد. بسیاری از آنان به بیماریهای خونی، ریه و پوستی مبتلا شده اند.
بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط عراق در ۷ تیر ۱۳۶۶ فجیع ترین تهاجم از این نوع بود که سبب کشته و مجروح شدن عدهٔ بسیاری از مردم غیرنظامی شد. جمهوری اسلامی ایران شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته ای هیروشیما نامید. وحشیانه ترین مورد استفاده در اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه بوده است که وسیع ترین مورد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون به شمار می رود؛ که حداقل ۵۰۰۰ تن از مردم کُرد و مسلمان این شهر را کشته و ۷۰۰۰ تَن دیگر را مجروح کرد.
طارق عزیز معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه عراق درسال۱۹۸۶ درجریان سفر رسمی سه روزه خود به برزیل اعتراف کرده بود که عراق درجنگ علیه ایران بارها و در موارد مختلف از سلاح های شیمیایی استفاده کرده است.
2. حمله به مناطق مسکونی و کشتار غیر نظامیان؛ حمله عراق به مناطق مسکونی و غیر نظامی از روز سوم جنگ شروع شد. مردم اهواز در ۲ مهر ۱۳۵۹ شاهد بمباران خانه هایشان توسط میگ های عراقی بودند. اهالی دزفول نیز که در طول جنگ بارها شاهد بمباران و موشک باران شهرشان بودند، اولین بار در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۹ مورد هجوم ۴ فروند میگ عراقی واقع شدند. در این حمله ۷۰ نفر ساکنان شهر شهید و ۳۰۰ نفر زخمی و خسارات فراوانی به تاسیسات شهری وارد شد.
در کنار بمباران هوایی، حملات موشکی نیز آغاز شد. موشک های زمین به زمین (SCUDB)و (FRAG) تلفات جانی سنگینی برجای گذاشت. نیروهای نظامی ایران تا تاریخ ۱۳۶۳/۳/۱۰ از بمباران مناطق مسکونی عراق خودداری کردند؛ ولی متعاقب صدور اعلامیه ارتش عراق در تاریخ مذکور مبنی بر تهدید رسمی ساکنان شهرهای مرکزی ایران به بمباران، ارتش ایران نیز در سطح محدود شروع به اقدام متقابل کرد. بلافاصله بعد از اقدام ارتش ایران، سازمان ملل متحد طی پیامی از طرفین خواست تا از حمله به مناطق مسکونی جبهه مقابل خودداری کنند! به این ترتیب توافق ۱۲ ژوئن ۱۹۸۴(22/3/1363) بین دول درگیر جنگ شکل گرفت. به دنبال این توافق بنابر تقاضای دبیرکل از شورای امنیت، هیاتهای ناظر آن سازمان جهت نظارت بر اجرای مفاد این توافق در تهران و بغداد مستقر شدند. رژیم عراق چند روز بعد در اعلامیه ای بیان کرد: "عراق در صورتی از حمله به شهرها و مناطق مسکونی خودداری خواهد کرد که مناطق مزبور مرکز تجمع نیروهای نظامی نباشد"! به این ترتیب عراق با نقض آتش بس به بهانه های واهی، مجدداً شروع به نقض توافقنامه ۱۲ ژوئن کرد.
3. حمله به هواپیماهای مسافربری؛ در طول جنگ، عراق چندین مرتبه به هواپیماهای مسافربری ایران و کشورهای دارای روابط دیپلماتیک با این کشور حمله کرد، از جمله:
۴ می ۱۹۸۲، حمله جت نیروی هوایی عراق به هواپیمای بن یحیی، وزیر وقت امور خارجه الجزایر، بعد از ورود هواپیمایش به داخل مرزهای ایران. این حمله به انهدام هواپیمای حامل وزیر امور خارجه الجزایر و کشته شدن او و هیئت همراه انجامید.
۲۰ فوریه ۱۹۸۶، انهدام یک فروند هواپیمای مسافربری تهران به اهواز در حال پرواز. در این حمله همه مسافران کشته شدند.
۱۵ اکتبر ۱۹۸۶، در حمله هوایی به فرودگاه شیراز، یک هواپیمای مسافربری در روی باند هدف بمباران قرار گرفت. در این حمله ۳۰ مسافر هواپیما جان خود را از دست دادند.
۳ ژوئیه ۱۹۸۸، ناو یواس اس وینسنس آمریکا هواپیمای ایرباس آ۳۰۰ مسافربری ایران را مورد اصابت دو فروند موشک قرار داد و منهدم کرد. در این حادثه ۲۹۰ نفر مسافر جان خود را از دست دادند.3
ما مدعی هستیم که به دلایل مختلف، متقن و محکمه پسند، در سطح راهبردی و راهبری پیروز مطلق جنگ بوده ایم:
اول اینکه اجازه ندادیم که دشمن به اهدافش دست یابد. آیا نام این را نمی توان پیروزی گذاشت؟
دوم این که در سازمان ملل متحد عراق به عنوان متجاوز و آغاز گر جنگ شناخته شد. اهمیت این موضوع یعنی متجاوز بودن عراق چنان مهم است که یکی از شروط اساسی ایران جهت رسیدن به صلحی پایدار در منطقه از همان اوائل جنگ بوده است. در ملاقاتی که حبیب شطی با امام(ره) داشت و از ایشان می خواهند که جنگ را تمام کند، امام می فرمایند شما از این در که بیرون رفتید اعلام کنید که عراق متجاوز است، ما جنگ را تمام می کنیم؛ اما آنها حاضر نبودند که عراق را به عنوان متجاوز معرفی کنند.
سومین دلیل پیروزی ایران، نامه هایی است که صدام حسین برای آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت نوشت و در آن قید کرد "اکنون همان چیزی که شما خواستید" محقق شده و در حقیقت این سه دلیل کافی است که ما در سطح راهبردی و راهبری جنگ پیروز مطلق در دفاع مقدس باشیم.
چهارمین دلیل در سطح عملیات نیز با توجه به منطق جنگ که ارائه شد باید اذعان کرد که درصد قابل قبولی از پیروزی را نصیب خود کرده ایم و اگر بخواهیم گروه بندی کنیم 70% عملیات های ما با پیروزی توأم بوده و به اهداف خود رسیده است و 20% عملیات های ما پیروزی نسبی کسب کرده که کمتر از حد انتظار بوده است و 10% عملیات های ما همانند والفجر مقدماتی و کربلای 4 و همچنین قادر، با شکست مواجه شده است.
پنجم: در سطح تاکتیک نیز موفقیت های فراوان داشته و همچنین اشتباهاتی نیز داشته ایم که با وضعیت هر مقطع از دفاع مقدس و شرایط حاکم بر ایران و عراق توأماً همراه بوده است. اگر چه در مسائل تاکتیکی اشتباهاتی داشته ایم، اما ما در شرایط انقلاب بوده ایم و آمادگی لازم جنگی نداشته ایم. ما جوان و کم تجربه بودیم و دانشگاه و دانشکده جنگ ندیده بودیم. و حتی موجودیت ارتش نیز، یعنی حزب اللهی های ارتش همانند شهید والا مقام صیاد شیرازی و امیران حسنی سعدی، لطفی، سلیمانجاه، قویدل، مفید. در دوران شاهنشاهی کمترین نقشی در ارتش نداشتند؛ سپاه نیز به همین وضعیت و شاید هم نامناسب تر دچار بود. شهید باقری، بقایی، دقایقی، همت و همچنین رضایی، صفوی، جعفری، علایی، غلامپور، با چه تجربه ای وارد دفاع مقدس شده اند؟!
با این همه مسائل در یک منظومة کل نگر، توانستیم حزب بعث را کاملاً مرعوب نماییم و الان با افزایش قدرت بازدارندگی چتر امنیتی را درست کنیم که احدی امروز نمی تواند خیال حمله به کشور ما را در سر بپروراند. آیا می توان تصور کرد که استکبار جهانی از تجهیزات ما می ترسد؟! یا ارتش و سپاه از نظر تجهیزات و نیروی انسانی بیشتر از عراق توان داشت و دارد؟! این طور نیست؛ آمار و ارقام می گویند که ارتش عراق در تمام مراحل و مقاطع جنگ، برتری بالایی از نظر تجهیزات و امکانات و نیروی انسانی برخوردار بوده است؛ و حمایت های سیاسی و اقتصادی و نظامی از ارتش حزب بعث عراق، هیچ گونه محدودیتی نداشت.
سالی که آمریکا به عراق حمله کرد. ارتش بعث عراق در سال آخر تجاوز و در تجاوز مجدد به ایران، نزدیک به 3، 4 برابر جمهوری اسلامی تجهیزات داشت. الان هم استکبار جهانی از توانایی ها و تجهیزات ما با خبر است، ولی علت این که به ما تعرض نمی کند تنها به این دلیل است که در مورد ما نمی تواند پیش بینی کند که عاقبت جنگ چه خواهد شد؛ و این درسی بوده است که آنها از دفاع مقدس گرفته اند.4
1. منبع: کتاب زنگ تاریخ تألیف علی اکبر رئیسی.
2. آمار شهدا، جانبازان، آزادگان و مفقودالاثرها در این نوشته، به استناد "کتابک مقاومت" می باشد که به کوشش محمد حسین قاسمی و همکاری اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان قم نوشته شده است.
3. منبع: ویکی پدیا.
4. پژوهشگاه علوم ومعارف دفاع مقدس.
تحلیل و گزارشی از آمار و ارقام و علل وقوع جنگ
یک عمر نقش خیالی، از این و آن کشیدم
بر صورتکهای سنگی، تصویر انسان کشیدم
روزی که از آتش و خون، پروانهها پر کشیدند
پرواز از یادمان رفت، از عشق دامان کشیدیم
ما راهمان را جدا آن سمت خیابان کشیدیم
کوچید ایل پرستو، ما پای در بند بودیم
ماندیم در عصر سرما، جور زمستان کشیدیم
بر چشمهایی که خشکید در خشکسال حقیقت
با آب رنگی مجازی تصویر باران کشیدیم
رفتند تا زندگی را در کوچه فریاد کردند
این بود ما بار خود را تا خط پایان کشیدیم
حالا چه خندان و سرمست از آن زمستان گذشتیم
سی و یکم شهریورماه سالگرد آغاز جنگ تحمیلی و هفته دفاع مقدس:
در آغاز هفته دفاع مقدس، یاد و خاطره شهیدان هشت سال دفاع مقدس را گرامی میداریم.
۳۱ شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است. دوران هشت ساله دفاع مشروع امت سلحشور ایران در حفظ و اعتلای نظام مقدس اسلامی و حراست از مرزهای عزت و شرف این رمز و بوم، به مثابه یکی از حساس ترین و بارزترین برهه های حیات راستین این ملت، همچون نگینی تابناک، تا همیشه زمان، بر تارک تاریخ حماسه و ایثار و پایداری آزادگان جهان می درخشد. دفاع امت اسلامی ایران در برابر تجاوز همه جانبه دشمنان اسلام، در تاریخ افتخار آفرینی مبارزات حق طلبانه، یک ملت سترگ، فروزان خواهد بود. پایداری ایران اسلامی که برخاسته از روح وحدت و ایمان بود، در سایه هدایت های رهبر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) شکل گرفت و باعث احیای یک مکتب سازنده و نهضت های آرمانگرا و ایدئولوژی جهانگیر شد…
دفاع مقدس ما در زمینه های مختلف سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و … توانست معادلات جهانی معمول را بر هم زند و تحلیل های مادی دنیاپرستان را نقش بر آب سازد. این حادثه عظیم، بی شک در یاد ملت ایران خواهد ماند و غرور و سرافرازی و حماسه آفرینی را در نسل های بعد بر جای خواهد گذاشت.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ۲۸۸۷ روز به طول انجامید که طی آن هزار روز نبرد فعال صورت گرفت که ۷۹۳ روز حمله از سوی رزمندگان اسلام بود و ۲۰۷ روز از سوی ارتش متجاوز بعثی در طول جنگ شمار ۳۸۱ هزار و ۶۸۰ نفر از نیروهای دشمن کشته و یا زخمی شدند و ۷۲ هزار نفر به اسارت نیروهای اسلام در آمدند. در این هشت سال ۳۷۱ فروند هواپیما و ۸۲ فروند بالگرد دشمن منهدم شد. ۱۷۰۰ دستگاه تانک و نفربر، ۴۸۰ قبضه توپ و سه هزار و ۳۶۳ دستگاه خودرو نظامی به غنیمت ایران در آمد و و پنج هزار و ۷۵۸ دستگاه تانک و نفربر، ۵۳۲ قبضه توپ و پنج هزار و ۱۵۲ دستگاه و خودرو نظامی دشمن منهدم گردید. مقاومت رزمندگان اسلام سبب شد تا ذخایر ارزی عراق که در ابتدای جنگ، حدود سی میلیارد دلار بود، پس از شکست در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پایان جنگ، این کشور بیش از هفتاد میلیارد دلار بدهی داشته باشد…
روز 31 شهریور 1359 با حمله هوایی عراق به چند فرودگاه ایران و تعرض
زمینی همزمان ارتش بعث به شهرهای غرب و جنوب ایران، جنگ 8 ساله حکومت صدام
حسین علیه ایران آغاز شد. این جنگ 19 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و
چند روز پس از آن اتفاق افتاد که صدام پیمان الجزایر را در برابر
دوربینهای تلویزیون بغداد پاره کرد. صدام در نطقی با تأکید بر مالکیت مطلق
کشورش بر اروند رود (که وی آن را شطالعرب نامید) و ادعای تعلق جزایر
ایران به «اعراب» جنگ را در زمین، هوا و دریا علیه ایران آغاز کرد.
این جنگ در حالی شروع شد که مردم ایران دوران نقاهت پس از انقلاب را میگذراندند و طبعاً به بازسازی کشور و آرامش و سازندگی میاندیشیدند. نیروهای مسلح نیز به دلیل آن که انتظار جنگ را نداشتند، از آمادگی چندانی برای رویارویی در یک نبرد بزرگ برخوردار نبودند. به همین دلایل، نظامیان عراق در ماههای اول پس از شروع حمله، موفق شدند چند شهر مرزی را در غرب و جنوب ایران تصرف کنند.
گرچه
صدام حسین در ساعات میانی 31 شهریور و پیش از صدور فرمان حمله به ایران،
موضوع اختلافات مرزی را دلیل وقوع جنگ عنوان کرد، اما حتی خود او نیز
میدانست این جنگ مرحله اجرایی نقشه برنامهریزی شده، هدفمند و فرامنطقهای
است و دولت بغداد به دلیل اختلافات زمینی و دریایی خود با ایران، تنها
داوطلب اجرای این نقشه شده است.
واقعیت این است که انقلاب اسلامی تنها سبب از بین بردن «جزیره ثبات غرب» در منطقه نشده بود، بلکه تمامی الگوها و هنجارهای مورد نظر غرب در خاورمیانه و خلیج فارس را بر هم زده بود. انقلاب اسلامی در برابر نظامهای لائیکی مورد نظر غرب در منطقه، با صراحت، احیاء مذهب را صلا میداد. علاوه بر آن قدرتهای بزرگ از این نگران بودند که ثبات مورد نظر آنان در خاورمیانه و همچنین جریان آرام و مطلوب نفت از خلیج فارس، با تثبیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران به خطر افتد. به همین دلیل امریکا و اتحاد جماهیر شوروی ـ علیرغم اختلافات برخاسته از فضای جنگ سرد ـ در نارضایی از انقلاب اسلامی ایران موضع یکسانی داشتند.
جمهوری اسلامی ایران در طول یک سال و چند ماه قبل از وقوع جنگ تحمیلی، با فشارهای برون مرزی متعددی روبرو شد:
جنگ
تبلیغاتی، سیاسی روانی؛ محاصره اقتصادی؛ بلوکه کردن داراییهای ایران؛
تهدیدات نظامی (مداخله نظامی در طبس و …)؛ تحریف ماهیت انقلاب اسلامی در
عرصه بینالمللی؛ دامن زدن به تروریسم و ناامنی داخلی و حمایت از آن.
هدف از این اعمال، بدبین ساختن افکار عمومی جهان نسبت به انقلاب اسلامی، جلوگیری از شناسایی سیاسی جمهوری اسلامی و فراهم ساختن زمینه های جنگ علیه ایران بود. هدف این بودکه هرگونه برخورد با ایران، در عرصه بینالمللی، اقدامی در جهت بازگرداندن ثبات و آرامش به منطقه ومطابق خواست جامعه جهانی جلوه کرده و توجیه پذیر باشد. هدف این بود که نگذارند نهضت امام خمینی (ره) به عامل تأثیرگذار در تعیین نظم استراتژیک جهان تبدیل شود.
این گونه اهداف و دیدگاهها نیز نمیتوانست در چهارچوب اختلافات مرزی و جاهطلبیهای صدام تعریف شود. صدام در حقیقت فریب توطئه خارجی را خورد و جاهطلبیاش محرکی برای انتخاب عراق در اجرای این توطئه بود. البته در کنار این جاهطلبی، صدام انگیزههای جداگانهای نیز برای جنگ داشت: صدام از تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جمعیت 60 درصدی شیعیان عراق نگران بود؛ صدام همانگونه که خود و دولتمردانش به دفعات اعلام کردند از پیمان الجزیره ناراضی بوده و در پی فرصتی برای لغو آن و حل یکسره اختلافات مرزی دو کشور مطابق میل خود بود؛ صدام ـ بعدها از زبان سیاستمداران عراقی و غیر عراقی منتشر شد ـ مایل بود در برنامه نابودی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران و از بین بردن خطرتفکر اسلامی برای استعمارگران، در منطقه پیشقدم شود تا بتواند حمایت دولتهایی را که با پیروزی انقلاب اسلامی منافعشان خطر افتاده، جلب کند و خود رهبری جهان عرب را به دست گیرد.
به همین دلیل بسیاری از تحلیلگران سیاسی، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را تهاجمی فرا منطقهای و برخاسته از اراده برون مرزی میشمارند. البته حوادث بعد نشان داد که امریکا و یارانش در تبیین واقعیتها، اشتباه کرده و دچار خوشبینی شده بودند که ناشی از ماهیت رخدادهای سیاسیـ اجتماعی و اطلاعات نادرست امریکا بود. امریکا به رغم نظام و سیستم اطلاعاتیاش، همچنین حضور طولانی مدت در جامعه ایران، فاقد اطلاعات واقعی بود و توان تبیین صحیح این اطلاعات را نیز نداشت.
مجموعه این مسایل، امریکا و هم پیمانانش را به چالشی با جامعه ایران کشاند که هنوز بعد از گذشت نزدیک به سه دهه به پایان نرسیده است. گرچه در این مدت تحولات زیادی رخ داده، اما به طور قطع آن چه امریکاییها از آن هراس داشتند اتفاق افتاد؛ انقلاب اسلامی ایران در برگرفتن غبار از چهره اسلام و خارج ساختن آن از کنج راکد عبادتگاهها به صحنه سیاسی جوامع بشری موفق بود.
صدام که اساساً با نیت مبارزه با جمهوری اسلامی ایران در 25 تیر 1358 با کودتا در عراق به قدرت رسیده بود، از ابتدا از تمامی راههای ممکن برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی بهره گرفت.
اخراج هزاران ایرانی از عراق در نیمه دوم 1358ش.؛ توزیع اسلحه بین عوامل ضد انقلاب حمایت از بمبگذاران و طراحی انفجارهای مکرر در خطوط راهآهن و تأسیسات نفتی؛ پناه دادن به ژنرالهای فراری حکومت پهلوی؛ انتخاب اسامی مجعول برای شهرهای ایران در نقشهها و کتابهای درسی (عراق اهواز را «الاحواز»، خرمشهر را «محمره»، آبادان را «عبادان»، سوسنگرد را «خفاجیه» و بالاخره خوزستان را «عربستان» نامید.1) و الحاق خیالی این شهرها به قلمرو جغرافیائی عراق؛ تحریکات و تجاوزات مکرر مرزی (دهها مورد یادداشت رسمی اعتراض از سوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به سفارت رژیم عراق در تهران ارسال شده است2)؛ انعقاد قراردادهای خرید هواپیماهای میراژ، میگ وتوپولف (این قراردادها پس از پیروزی انقلاب و قبل از جنگ منعقد شده است)؛ تقویت بدون دلیل نیروهای عراقی در مرز مشترک دو کشور و ایجاد موانع از قبیل سنگرهای بتونی، سیمهای خاردار و … صدها نمونه دیگر از اقدامات مقدماتی صدام برای فراهم آوردن زمینه یک تهاجم گسترده نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
از این رو هجوم نظامیان عراق به ایران در 31 شهریور 1359، تعجب هیچ یک از محافل سیاسی مطلع جهان را برنیانگیخت، چرا که از تمامی اقدامات یکساله صدام، بوی جنگ به مشام میرسید.دولتمردان عراقی از همان ابتدای تجاوزشان تمامی توان سیاسی، نظامی و تبلیغی خود را برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی ایران به کار بستند. در جبهه سیاسی هیأتهای بسیاری را روانه کشورهای اروپایی، آفریقایی و آسیایی کردند و در این مأموریتها تلاش داشتند تا اهداف و مقاصد خود در تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی ایران را، نزد جهانیان توجیه نمایند.
در
نیمه اول دهه 1360 ش. روزنامهها و رسانههای ارتباط جمعی امریکا و اروپا
مملو از مقالات و گزارشهایی بود که در آنها، به اهداف و نقشههای مقامات
عراقی در به راه انداختن جنگ و علت حمایت کشورهای غرب و شرق از آنها اشاره
شده بود. در این مقالات در توصیف اهداف جنگ به سرکوب بنیادگرایی در منطقه،
توقف صدور انقلاب اسلامی، کاستن از خطر بالقوه برای حکومت صهیونیستی، رفع
نگرانی دولتهای عرب خلیج فارس از قدرت ایران و … اشاره شده بود.
عراقیها در خلال جنگ، تمام قوانین ومقررات بینالمللی را زیر پا گذاشتند: پیمان الجزایر، پیمان منع کاربرد سلاحهای شیمیایی، پیمان منع حمله به اماکن مسکونی، پیمان مربوط به ضرورت رفتار انسانی با اسیران جنگی، پیمان مربوط به ضرورت امنیت هوانوردی، پیمان مربوط به امنیت دریاها، و دهها و صدها نمونه دیگر از پیمانها، مقررات و قوانین معتبر بینالمللی در خلال جنگ تحمیلی از سوی عراقیها به زیر پا گذارده شد.
بغداد
در خلال جنگ تحمیلی، از شبکههای بمب گذار درداخل کشورو در رأس آنها از
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) حمایت کرد. منافقین که در فرانسه و بعد در
عراق مستقر شدند با سکوت یا حمایت دولتهای میزبان، بسیاری از اقدامات
تروریستی علیه مسئولان و افراد عادی کوچه و بازار ایران را در خلال جنگ
تحمیلی هدایت کردند. ترور مردم عامی و مسئولان نظام، در پاریس و بغداد
طراحی و برنامهریزی میشد و در شهرهای مختلف ایران به اجرا در میآمد.
هفتم تیر و شهادت آیتالله بهشتی و 72 نفر از مسؤولان ایران، هشتم شهریور
وشهادت رئیس جمهور رجایی و نخستوزیر باهنر، شهادت امامان جمعه، ترور مستمر
مردم عادی از قبیل کاسب، دانشآموز، روحانی و غیره از جمله اقدامات
تروریستهای داخلی تحت الحمایه دولت عراق در خلال 8 سال جنگ تحمیلی بود.
علاوه بر این، ابعاد جنگ فقط در مرزها و یا در داخل شهرها به صورت ترورهای روزمره خلاصه نمیشد، بلکه خانههای مسکونی مردم و مدارس کودکان بیدفاع در بسیاری از شهرهای ایران آماج حملات موشکی عراقیها بود و هزاران نفر از تلفات مردمی جنگ ناشی از همین گونه حملات بود. کشتیهای باری و نفتی که عازم بنادر ایران بودند، در بخش عمده این 8 سال هدف حملات هوایی عراق در خلیج فارس بودند و هواپیماهای جاسوسی ـ آواکس ـ که در عربستان مستقر بودند، جنگندههای عراقی را در هدفگیری این کشتیها یاری میدادند.
در
خلال جنگ تحمیلی، عراق از حمایت بیدریغ تسلیحاتی، مالی و سیاسی
بینالمللی برخوردار بود. فرانسه، شوروی، انگلستان و چین درصدر صادر
کنندگان اسلحه مورد نیاز عراق قرار داشتند، آلمان تأمین کننده عمده جنگ
افزارهای شیمیایی عراق بود و دولتهای عرب حوزه خلیج فارس تأمین کننده عمده
نیازهای نفتی، مالی و ترابری عراق بودند.
دولت عراق در 1358ش. حدود 12 میلیارد دلار صرف خرید تسلیحات کرد، امّا در 1361 توانست در خرید جنگافزار از عربستان سعودی سبقت گیرد و در 1363 ش. بودجه نظامی بغداد از مجموع بودجه نظامی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بیشتر شد. در این سال عراق 40 درصد درآمدهای داخلی خود را صرف خرید جنگافزار از امریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه کرد. هزینهای که عراق در دهه 1360ش. صرف خرید سلاح از امریکا و اروپا کرد، از هزینه تسلیحاتی کشورهای صنعتی اروپای غربی در همین دهه بیشتر بود. در این دهه عراق، دو برابر آلمان غربی بودجه نظامی داشت.3
نه
در امریکا، نه در اروپا، نه در روسیه و نه در سازمان ملل، هیچ منعی برای
تسلیح مداوم عراق به انواع جنگافزارهای کشتار جمعی در دهه 1360 ش. وجود
نداشت. بسیاری از این سلاحها در شرایطی به عراق سرازیر میشد که این کشور
پولی برای خرید آنها نداشته و خود را همه ساله به فروشندگان خود مقروض
میساخت. بسیاری از واردات نظامی نیز با صادرات نفتی پاسخ داده میشد.
آمارهای رسمی نشان میدهد که شوروی، فرانسه و چین ـ سه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل ـ به ترتیب درصدر کشورهای صادرکننده سلاح به عراق در دهه 1360 ش. بودهاند. در طول این دهه، 53 % واردات نظامی عراق به ارزش تقریبی 13 میلیارد و 400 میلیون دلار از شوروی تأمین میشد. فرانسویها نیز با فروش بیش از 5 میلیارد دلار سلاح به عراق در دهه 1360ش. مجموعاً 20 % واردات نظامی عراق را به خود اختصاص دادهاند. این رقم در مورد چین نیز به 7% یعنی به بیش از یک میلیارد و ششصد میلیون دلار بالغ میشد. 4
در
کنار فعالیت مستقیم کارخانجات جنگ افزار سازی وابسته به دولتها، مؤسسات
خصوصی مختلف نیز در این راستا صرفاً جهت کسب درآمد هرچه بیشتر وارد معرکه
شده و بدون توجه به قوانین داخلی هر کشور در مورد منع صدور ساز و برگ نظامی
به کشورهای درگیر جنگ و حتی قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی ناظر بر
جلوگیری از تولید و فروش سلاحهای غیر متعارف، عراق را به صورت یک زراد خانه
عظیم درآوردند.
این
روند باعث شد که حکومت بعث نه تنها به پیشرفتهترین تجهیزات نظامی در
زمینههای جنگ هوایی و زمینی دست یابد، بلکه کارخانجات جنگ افزار سازی
متعددی با همکاری کشورهای مختلف به صورت آشکار و نهان برپا ساخت، به طوری
که طبق گزارش مؤسسات بینالمللی، در پایان جنگ، عراق پنجمین قدرت نظامی
جهان شد.5
در
این جنگ امریکاییها نیز سهم خود را در یاری رساندن به ماشین جنگی صدام و
دشمنی با جمهوری اسلامی ایران ایفا کردند: در اسفند 1360، نام عراق از
فهرست کشورهایی که واشنگتن از آنها به عنوان «طرفداران تروریسم» یاد میکرد
خارج شد و در آذر 1363، امریکا به تحریم سیاسی عراق خاتمه داد و روابط
سیاسی با این کشور را برقرار کرد. امریکاییها در موارد متعددی هماهنگ با
صدام و به طور مستقیم وارد جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران شدند. حمله به
پایانهها و چاههای نفتی ایران در خلیج فارس و ساقط کردن هواپیمای مسافری
ایرباس ایران بر فراز این منطقه و کشتار 300 مسافر و خدمه آن، دو نمونه از
این حملات بود. این حوادث در حالی رخ میداد که ایران مورد تحریم تسلیحاتی
قرار داشت و این تحریم با شدت اعمال میشد. «کاسپارواین برگر» ـ وزیر دفاع
وقت امریکا ـ راجع به تصویب قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران با صراحت گفته
بود:
«… در صورتی که قطعنامه تحریم تسلیحاتی اجرا شود، ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ به سرعت خشک میشود و در واقع ریشه موجودیت ایران نیز به صورت یک ملت به خشکی میگراید… 6»
شورای همکاری خلیج فارس که در 1359 ش. به بهانه همکاریهای اقتصادی، سیاسی و نظامی 6 کشور عضو ـ امارات متحده عربی، بحرین، قطر، کویت، عربستان سعودی و عمان ـ به وجود آمد، عملاً کانونی برای گردآوری دلارهای نفتی منطقه و انتقال آن به بغداد برای تقویت بنیه نظامی عراق شده بود. هنگامی که جنگ به پایان رسید، تنها مطالبات نقدی 6 کشور عضو این شورا از عراق، از مرز 80 میلیارد دلار گذشته بود. این غیر از میلیاردها دلار نفتی بود که دولتهای منطقه به ویژه کویت و عربستان از پالایشگاهها و پایانههای خود به حساب عراق به شرکتها و کمپانیهای نفتی غرب فروخته بودند.
شیخ نشینهای عرب منطقه به مدت یک دهه به مثابه دولتهای دست نشانده بغداد عمل میکردند. عراقیها دائماً از آنها متوقع بودند و برای جنگ و اقدامات نظامی خود بر سر آنان منت میگذاشتند و رژیمهای عرب نیز سپاسگزار بعثیها، دلارهای نفتیشان را برای حاکمان بغداد ارسال میکردند؛ همان حاکمانی که دو سال بعد از پایان جنگ تحمیلیشان بر ایران، در حمله جدید خود به کویت و عربستان تلافی حمایتهایشان را کردند!. به همین دلیل، هنگامی که در تابستان 1369 ش.، صدام، طرح حمله گسترده به کویت را آماده میکرد، کمترین بهایی برای واکنش احتمالی عربستان و سایر شیوخ شورای همکاری قائل نبود. دولتهای عرب حوزه خلیج فارس در آن سال، در حقیقت پاداش سیاست ده ساله خود را در دفاع یکجانبه از صدام دریافت کردند.
ناکامی صدام در دستیابی به اهدافش
ایمان
و اعتقاد راسخ رزمندگان ایران به حقانیت انقلاب اسلامی و موج عظیم مردمی
که در قالب «بسیج» برای دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران طی 8 سال
دایماً حضور خود را در جبهه حفظ کردند، بزرگترین سرمایه انقلاب و نظام بود و
مهمترین نقش را در توقف ماشین جنگی عراق بر عهده داشت.
در
بررسی عوامل شکست عراق در دستیابی به اهداف اعلام شدهاش، علاوه بر ایمان
و اعتقاد رزمندگان ایرانی، عوامل دیگر از قبیل ناامیدی حامیان صدام از
سقوط جمهوری اسلامی ، مردمی شدن جنگ و سرانجام پذیرش قطعنامه 598 از جانب
ایران نیز بی تأثیر نبود. نتیجه آن شد که عراقیها 8 سال پس از شروع جنگ در
همان نقطه اولیه آغاز قرار داشتند.
«خاویر
پرزدکوئهیار» ـ دبیر کل وقت سازمان ملل ـ نیز در خاتمه جنگ، با انتشار
بیانیهای رسماً از عراق به عنوان «شروع کننده جنگ» نام برد. این بیانیه
نیز سندی از مجموعه اسناد حقانیت جمهوری اسلامی ایران درجنگ بود. در خلال
این جنگ هیأتهای متعدد صلح از سوی سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی،
اتحادیه عرب و جنبش عدم تعهد برای میانجیگیری به تهران و بغداد سفر کردند
که غالباً داوری آنها به دلیل آن که فاقد اصل بیطرفی و گاهی عاری از عدالت و
صداقت بود، به نتیجهای نرسید. قطعنامههای منتشره از سوی شورای امنیت
سازمان ملل نیز به استثنای قطعنامه هفتم ـ قطعنامه598ـ که در تیر 1366 به
تصویب رسید، غالباً جانب انصاف و عدالت را رعایت نکرده بود.
قطعنامه 598 نیز عاری از اشکال نبود اما نسبت به سایر قطعنامههای منتشره، مواضع بیطرفانهتری داشت و جمهوری اسلامی ایران علیرغم بیمیلی اولیه سرانجام در تیر 1367 آن را رسماً پذیرفت. روز 29 مرداد 1367 از سوی سازمان ملل آتش بس اعلام شد و به تدریج آتش جنگ در جبههها خاموش گردید. با این همه هنوز اکثر بندهای قطعنامه 598 اجرا نشده است.
قسمتی از پیام امام خمینی (ره) راجع به قطعنامه 598 و شرایط سیاسی آن روز چنین است:
… من با توجه به نظر تمام کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همهما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود…
… خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهر آلود قبول قطعنامه را سرکشیدهام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم، و بدا به حال آنان که در این قافله نبودند، بدا به حال آنهائی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت، بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند.7 به این ترتیب جنگی که در 31 شهریور 1359 توسط همه ظالمان جهان و به دست صدام بعثی به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد، بدون دستیابی آنان به اهدافشان، در تابستان 1367 با پیروزی ایران به پایان رسید.
1 ـ تحلیلی بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران؛ انتشارات وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران.
2 ـ همان.
3 ـ روزنامه جمهوری اسلامی؛ 31 شهریور، دوم و سوم مهر 1370ش؛ «صادر کنندگان مرگ».
4 ـ همان.
5 ـ گزارش آماری مؤسسه بینالمللی صلح استکهلم ؛ 1989 م.
6 ـ فرآیند جنگ تحمیلی؛ اداره کل پژوهش معاونت سیاسی صدا و سیما.
7ـ صحیفه نور؛ جلد 20 ؛ ص 239.
به گزارش خبرگزاری ایرنا، وی ترکیب نیروهای نظامی ایران در دوران جنگ تحمیلی را اینگونه برشمرد: «در این جنگ ۲۱۷ هزار ارتشی، ۲ میلیون و ۱۳۰ هزار نیروی بسیجی به همراه ۲۰۰ هزار نیروی سپاه، شهربانی و ژاندارمری در مقابل تجاوز دشمن ایستادند.»
از میان ۱۹۰ هزار شهید جنگ تحمیلی، به گفته سرهنگ جعفری، ۱۶ هزار نفر در جریان بمباران مناطق مسکونی به شهادت رسیدند و بقیه در جبهههای نبرد شهید شدند. تعداد شهدای بسیجی ۸۵ هزار و ارتشی ۴۸ هزار نفر بودند. بیش از ۳۳ هزار دانشآموز و بیش از ۳۵۰۰ دانشجو هم طی این هشت سال به شهادت رسیدند. روحانیت نیز با ۳۳۱۷ شهید «به نسبت تعداد جمعیت خود ۱۲ برابر اقشار دیگر در این جنگ شهید داده است.» در این دوران ۸۸ مسیحی، ۱۸ کلیمی و ۹ زرتشتی در دفاع از خاک میهن شهید شدند و ۲ هزار تبعه غیرایرانی نیز با حضور در جبههها به شهادت رسیدند.
وی با اشاره به ۶۷۲ هزار جانباز و ۴۲ هزار آزاده به عنوان یادگاران دوران دفاع مقدس افزود: «در این جنگ طبق برآوردهای اولیه بیش از یک هزار میلیارد دلار به ایران خسارت زده شد. سازمان ملل میزان خسارت وارده به ایران را حدود ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد کرده است. عراق با این رقم خسارت موافقت نکرد و در نهایت با کارشناسیهای انجام شده میزان نهایی خسارت وارده به ایران ۹۷ میلیارد دلار تعیین شد.» جعفری با بیان اینکه این خسارت باید از عراق گرفته شود، افزود: «اکنون آمریکا نفت عراق را میفروشد، لذا باید بدون هیچ ملاحظهای خسارت وارده به ایران را از عراق دریافت کرد.»
از دیگر آماری که جانشین بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش به آنها اشاره کرد مربوط به تجهیزات و امکانات نظامی ایران بود: در آغاز جنگ ایران ۱۷۴۰ تانک داشت، در حالی که عراق از ۲۷۰۰ تانک برخوردار بود. در پایان جنگ تعداد تانکهای ایران به ۱۰۰۰ عدد کاهش یافته اما تانکهای عراقی به ۴۵۰۰ تانک رسیده بود. در آغاز جنگ تعداد هواپیماهای ایران ۴۴۵ فروند و برای عراق ۳۳۲ فروند بود. در پایان جنگ، این آمار برای ایران به ۶۵ فروند کاهش و برای عراق به بیش از ۵۰۰ فروند هواپیما افزایش پیدا کرد. تعداد هلیکوپترهای ایران در سالهای نخستین جنگ ۵۰۰ فروند و برای ارتش عراق ۴۰ فروند بود که این آمار در پایان جنگ برای ایران ۶۵ فروند و برای عراق ۱۵۰ فروند بود.
تعداد نیروهای ایرانی در اوایل جنگ بیش از ۳۶۵ هزار نفر و نیروهای عراقی ۲۰۰ هزار نفر بودند. در پایان جنگ، شمار نیروهای ایران به حدود ۴۰۰ هزار و تعداد نیروهای عراق به بیش از یک میلیون نفر رسیده بود. در طی جنگ ۲۴۷ نیروی نظامی از کشورهای مصر، سودان، تونس، مراکش، اردن، فلسطین، هند، امارات، لیبی، موریتانی، سومالی، نیجریه و الجزایر توسط نیروهای ایرانی به اسارت گرفته شدند. در دوران دفاع مقدس ۴۰ کشور عضو غیردائم شورای امنیت شدند و در مجموع ۳۲۰ رای در مورد جنگ از سوی آنان داده شد که حتی یک رای هم به نفع ایران نبود.
آمار قبلی: حدود ۲۲۰ هزار شهید
تعداد شهدای جنگ هشت ساله ایران و عراق پیش از این در برخی آمار رسمی منتشر شده، بیش از ۲۰۰ هزار نفر برآورد شده بود. سردار محمد سوداگر، رئیس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس در سوم مهر ۱۳۹۰ گفته بود «کل شهدای ما در جنگ ۸ ساله ۲۱۸ هزار نفر بود.» امیر سرتیپ رسول بختیاری، رئیس سابق دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ ارتش هم در مهرماه ۱۳۹۰ مجموع شهدای جنگ با عراق را «۲۱۹ هزار نفر» اعلام کرده بود که ۱۷۳ هزار نفر در مناطق عملیاتی و ۱۶ هزار نفر در بمبارانهای شهری شهید شده بودند. آمار ۱۶ هزار شهید بمباران مناطق مسکونی، با آماری که سرهنگ جعفری ارائه داده، مطابقت دارد، هر چند در رقم کل شهدا تفاوت آشکاری دیده میشود. علاوه بر آن سرتیپ بختیاری «بر اساس آمارهای دقیق تهیه شده توسط بنیاد شهید کشور» گفته بود استان اصفهان با ۲۲۶۲۶ نفر رتبه اول را در زمینه تقدیم شهید دارد که با توجه به جمعیت آن زمان استان از هر ۱۴۶ نفر اصفهانی یک نفر در جنگ شهید شدهاند.
اما آماری که رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در بهمن ماه سال قبل درباره تعداد شهدای جنگ ارائه کرد کمتر از رقم اعلام شده توسط سرتیپ بختیاری بود که آمارش را مستند به تحقیقات این نهاد کرده بود. به گفته محمدعلی شهیدی: «۲۲۲ هزار و ۸۵ شهید تا ابتدای سال ۹۲ به ثبت رسیده است و بیشترین شهدا شامل شهیدان در جنگ تحمیلی و ترور توسط کوردلان هستند که ۱۸ هزار نفر را شامل میشوند.» با کسر آمار شهدای ترور که ۱۸ هزار نفر برآورد شده، آمار شهدای جنگ طبق گفته رئیس بنیاد شهید، حدود ۲۰۴ هزار نفر ارزیابی میشود. شهیدی تعداد خانوادههای شهیدان را بالغ بر ۵۰۰ هزار نفر خواند و گفت حدود ۵۰۵ هزار جانباز از دوران جنگ تحمیلی در کشور وجود دارد که خانوادههای این جانبازان حدود دو میلیون نفر هستند، تعداد آزادگان هم ۴۲ هزار نفر است و در مجموع سه میلیون و ۲۰۰ هزار نفر خانواده شهید و ایثارگر وجود دارد. اما آماری که مسوول نمایندگی ولیفقیه در سپاه محمد رسولالله(ص) تهران در مهر ۹۰ اعلام کرد، شباهتی به آمارهای بنیاد شهید نداشت. طبق اعلام حجتالاسلام عبدالعلی گواهی، تعداد شهدای جنگ تحمیلی ۲۲۰ هزار نفر بود؛ آمار جانبازان ۴۰۰ هزار نفر که ۱۰۰ هزار نفر آن جانبازان شیمیایی بودند. بر اساس این آمار، تعداد شهدای معلم ۳۷۰۰ نفر بود، شهدای روحانی ۴۵۰۰ نفر، پزشکان و پرستاران شهید ۲۷۰۰ نفر و شهدای دانشآموز هم ۳۶ هزار نفر.
آمار محسن رفیقدوست، وزیر سپاه پاسداران در دوره جنگ، با این ارقام تفاوت دارد. به گفته او «ما نزدیک به ۲۲۰ هزار شهید داشتهایم که از این میان شهدای ما در ۶ سال بعد از فتح خرمشهر شاید رقمی نزدیک به ۶۰، ۷۰ هزار نفر باشد. از این ۲۲۰ هزار شهید، ۷۰ هزار نفر شهدای انقلاب هستند، که من معتقدم کمتر هم هستند. تعداد زیادی از این شهدا، شهدای کردستان بودند، ما در کردستان شهدای زیادی دادیم. شهدای جنگ در طول ۸ سال شاید ۱۲۰ هزار نفر باشند که ۵۰، ۶۰ هزار نفر آنها مربوط به همان حمله اولی عراق و دفاع ما بود.» (گفتوگو با خبرآنلاین، ۸ مهر ۱۳۹۱)
آمار میلیونی شهدا؟!
پیش از این آماری درباره شهدای میلیونی جنگ تحمیلی اعلام و منتشر شده بود. سرلشکر سید یحیی رحیم صفوی، دستیار و مشاور عالی نظامی فرمانده معظم کل قوا، ۲۹ شهریور سال گذشته در سخنان پیش از خطبههای نماز جمعه تهران گفته بود: «بر اساس منابع خارجی نزدیک بر یک میلیون کشته و شهید از کشتههای عراقی تا شهدای ایرانی وجود دارد.» در اول مهر ۱۳۹۱ هم خبرگزاری مهر به نقل از رئیس جمعیت هلالاحمر عراق نوشت جنگ عراق علیه ایران بیش از دو میلیون کشته و زخمی برای دولت بعث به همراه داشت. پیش از این، امیر سرتیپ بختیاری، رئیس سابق دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ ارتش آمار یک میلیونی شهدای جنگ هشت ساله را «غیرواقعی» خوانده بود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در خرداد ۱۳۹۰ با اشاره به آمار ارائه شده در مورد شهدا گفته بود: «شنیده میشود که از تعداد شهدا ارقام نجومی بیان میشود که این موضوع صحت ندارد. مجموع شهدا از ابتدای قیام در سال ۴۰ به بعد تا دوران جنگ و بعد از آن و بمباران و همه حواشی آن به ۲۰۰ هزار نفر شهید نمیرسد که بیشتر آنها در بمباران و قبل از انقلاب شهید شدند. بنابراین صحبت از میلیونها شهید در این دوران درست نیست.» آنچه هاشمی رفسنجانی بیان کرده، کمترین آمار شهدای جنگ است؛ چرا که اشارهاش به کمتر از ۲۰۰ هزار شهید، کل شهدای انقلاب، جنگ، ترور، بمباران مناطق مسکونی و... را در بر میگیرد.
اختلاف آمار تفکیک شده شهدا
در آمار تفکیک شده شهدای جنگ نیز اختلافات بارزی میان تعداد کل شهدا، اقشار شهید و جنسیت آنها دیده میشود. نگاهی به آمار تفکیک شده شهدا که «ساجد» (سایت جامع دفاع مقدس) اعلام کرده، با آماری که «آجا» (پایگاهاطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی) منتشر کرده، گویای این اختلاف است:
آمار ساجد (سایت جامع دفاع مقدس)
آمار کلی شهدای جنگ تحمیلی: ۲۱۳۲۵۵ نفر
آمار تفکیک شده شهدا:
درگیری مستقیم با دشمن: ۱۵۵۰۸۱ نفر
حملات دشمن به شهرها: ۱۶۱۵۴ نفر
حوادث متفرقه: ۱۱۸۱۴
سایر موارد: ۹۸۸۹ نفر
مجرد: ۱۵۵۲۵۹ نفر
متأهل: ۵۵۹۹۶ نفر
۱۴ ساله و کمتر: ۷۰۵۴ نفر
۱۵ تا ۱۹ ساله: ۶۵۵۷۵ نفر
۲۰ تا ۲۳ ساله: ۸۷۱۰۶ نفر
۲۴ تا ۲۹ ساله: ۲۲۷۰۳ نفر
۳۰ ساله و بالاتر: ۳۰۸۱۷ نفر
آمار شهدا به تفکیک نوع شغل:
۱- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
کادر (پاسدار): ۲۳۱۹۹ نفر
سرباز: ۱۶۷۳۸ نفر
۲- ارتش جمهوری اسلامی
کادر (ارتش): ۹۰۸۹ نفر
سرباز: ۳۶۹۶۵ نفر
۳- نیروی انتظامی جمهوری اسلامی
کادر (نیروی انتظامی): ۲۹۲۶ نفر
سرباز: ۵۶۷۲ نفر
۴- شغل آزاد: ۳۱۶۷۴ نفر
۵- دانشآموز: ۳۲۲۷۵ نفر
۶- دانشجو: ۲۶۰۸ نفر
۷- روحانی: ۲۷۴۲ نفر
۸- بیکار: ۶۱۲۸ نفر
۹- دولتی: ۲۶۲۹۳ نفر
۱۰- بسیج ویژه: ۲۳۲۹ نفر
۱۱- خانهدار: ۳۱۳۶ نفر
۱۲- کودک: ۲۹۰۶ نفر
۱۳- غیرایرانی: ۴۵۶۵ نفر
آمار آجا (پایگاه اطلاعرسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران)
آمار کلی شهدای جنگ تحمیلی: ۱۸۸۰۱۵ نفر
آمار تفکیک شده شهدا:
جبهههای جنگ: ۱۷۲۰۵۶ نفر
حملات هوایی و موشکی: ۱۵۹۵۹ نفر
مجرد: ۱۳۳۷۷۰ نفر (۷۱ درصد) و بقیه متاهل
زن: ۶۴۳۷ نفر
۱۶ تا ۲۰ ساله: ۴۴ درصد
۲۱ تا ۲۵ ساله: ۳۰ درصد
۲۶ تا ۳۰ ساله: ۸ درصد
میانگین سن شهدا: ۲۳ سال
مسیحی: ۷۲ نفر
کلیمی: ۱۱ نفر
زرتشتی: ۶ نفر
آمار شهدا به تفکیک نوع شغل:
بسیج: ۴۳ درصد
ارتش: ۲۶ درصد (۴۸۰۰۰ نفر)
سپاه: ۲۱ درصد
شغل آزاد: ۱۸.۱ درصد آزاد
ناجا: ۳ درصد
روحانی: ۳.۱ درصد
جهاد سازندگی: ۲.۱ درصد
آمار کلی شهدای جنگ تحمیلی تعداد ۲۱۳۲۵۵ نفر بوده که شامل۱۵۵۰۸۱نفر در درگیری مستقیم با دشمن ، ۱۶۱۵۴نفر در حملات دشمن به شهرها ، ۱۱۸۱۴نفر درحوادث متفرقه و سایر موارد ۹۸۸۹ نفر بوده است از این آمار تعداد ۱۵۵۲۵۹ نفر مجرد ، تعداد ۵۵۹۹۶ نفر متأهل ، تعداد ۷۰۵۴ نفر ۱۴ ساله و کمتر ، تعداد ۶۵۵۷۵ نفر بین ۱۵ تا ۱۹ ساله ، تعداد ۸۷۱۰۶ نفر بین ۲۰ تا ۲۳ ساله ، تعداد ۲۲۷۰۳ نفر بین ۲۴ تا ۲۹ ساله ، تعداد ۳۰۸۱۷ نفر ۳۰ ساله و بالاتربوده است
ردیف |
نوع شغل |
تعداد |
|
1 |
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی |
کادر |
23199 |
سرباز |
16738 |
||
2 |
ارتش جمهوری اسلامی |
کادر |
9089 |
سرباز |
36965 |
||
3 |
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی |
کادر |
2926 |
سرباز |
5672 |
||
4 |
شغل آزاد |
31674 |
|
5 |
دانش آموز |
32275 |
|
6 |
دانشجو |
2608 |
|
7 |
روحانی |
2742 |
|
8 |
بیکار |
6128 |
|
9 |
دولتی |
26293 |
|
10 |
بسیج ویژه |
2329 |
|
11 |
خانه دار |
3136 |
|
12 |
کودک |
2906 |
|
13 |
غیر ایرانی |
4565 |
|
جمع کل |
213255 |
آیا میدانید: شروع جنگ ایران و عراق ازتاریخ 31/6/59 بوده است
آیا میدانید: عراق با 12 لشگر زرهی ، مکانیزه ، پیاده و 36 تیپ مستقل از 3 محور ( جنوبی ؛ میانی ؛ شمالی) به ایران حمله کرده است.
آیا میدانید: عراق با ماشین جنگی (5400 دستگاه تانگ ، 400 قبضه توپ ضدهوائی ، 366 فروند هواپیما ، 400 فروند هلی کوپتر ) به سرزمین اسلامی ایران حمله کرده است.
آیا میدانید : جنگ تحمیلی عراق بر ایران طولانی ترین و پرهزینه ترین و وسیع ترین جنگ بوده است ( 5/1 برابر جنگ جهانی اول ، 2 برابر جنگ جهانی دوم بوده است(
آیا میدانید: در طول8 سال دفاع مقدس 19 عملیات بزرگ ، 19 عملیات متوسط ، 125 عملیات کوچک توسط رزمندگان اسلام انجام شد.
آیا میدانید: جنگ تحمیلی عراق بر ایران 2887 روز (96 ماه ) و 8 سال طول کشیده است.
آیامیدانید : درطول نبرد 8 سال دفاع مقدس 1000 روز نبرد فعال بوده است.
آیامیدانید: در طول 8 سال دفاع مقدس :
213 هزار شهید ، 140 هزار جانباز ،
32۰ هزار مجروح ،40 هزار نفرآزاده
آیا میدانید : درطول جنگ تحمیلی عراق بر ایران تعداد 72363 نفر عراقی اسیر و تعداد 395148 کشته و تعداد366فروندهواپیما و90هلیکوپتر سرنگون شده است.
آیا میدانید: درطول 8 سال دفاع مقدس: 7 عملیات بارمز یا الله ، 13 عملیات بارمزمحمد رسول الله ، 7 عملیات بانام علی ، 13 عملیات با نام زهرا ، 11 عملیات با نام حسین و 8 عملیات با رمز یا صاحب الزمان بوده است.
آیا میدانید: درطول 8 سال دفاع مقدس:
45000 شهید نام محمد
20000 شهید درنامشان کلمه الله داشته اند
30000 شهید نام علی
2000 شهید نام رضا
13000شهید نام حسین
5400 شهید نام عباس
4500 شهید نام اکبر
3500 شهید نام اصغر
2300 شهید نام قاسم داشته اند
وبقیه نامهای مطهر دیگری داشته اند
آیا میدانید : از 213 هزار شهید 171235 هزار شهید درخط مقدم ، 16870 نفر براثر حملات هوائی و توپخانه وبقیه در مکانهای دیگر از جبهه به شهادت رسیده اند
آیا میدانید:
۴۴ درصد شهدا سن آنها از16 تا20 سال
۳۰ درصد از21 تا 26 سال
۸ درصد 26 تا 30 سال
۱۸ درصد بالای 30 سال بوده اند
عزیزان ممکن است این آمارها کمی با دگر آمارها متفاوت باشد اما نفس کار مهم است که همیشه به یاد شهدا باشیم
دفاع مقدس در آینه آمار
وضعیت ادوات و نیروی نظامییکسال
مانده به پیروزی انقلاب اسلامی با شدت گرفتن اعتراضهای مردم و تظاهرات
میلیونی آنها، شاه فرصت خرید و وارد کردن سلاحهای سنگین را نداشت و تنها
سلاحهایی که در این مدت وارد کشور میشد ابزار شکنجه و سلاحهای سبکی بود
که بر علیه مردم به کار گرفته میشد. ایران تا دو سال و هفت ماه پس از
انقلاب نیز، امکان ارتقاء نیروهای مسلح و تسلیحات خود را نداشت و درگیر
جنگهای داخلی بود ولی عراق با کمک 36 کشور با سرعت و بدون هیچ محدودیتی
ارتشی قدرتمند آماده کرده بود. عملیات جنایات جنگی عراق 1. منبع: کتاب زنگ تاریخ تألیف علی اکبر رئیسی.
گذشته از برتری عراق در تعداد سلاحهای
موجود، آنها از نظر کیفیت سلاحها نیز از ایران برتر بودند؛ به عنوان مثال
علاوه بر آمریکا، فرانسه هواپیماهای فوق مدرن سوبراتاندارد خود را به
عراقیها اجاره داده بود؛ یا روسیه انواع هواپیماهای ساخت روز خود مثل میگ و
سوخو را بدون کمترین محدودیت در اختیار عراق قرار میداد. اما ایران چون
در محاصره نظامی دنیا بود، امکان خرید هواپیماهای جدید و مدرن را نداشت.
در
مورد نیروی انسانی هم با توجه به اینکه جمعیت کشور عراق کمتر از نصف جمعیت
ایران بود در طول جنگ این کشور همواره از نیروی انسانی بیشتری برخوردار
بود. این برتری عراق دو دلیل داشت: یکی اینکه صرف نظر از سربازان عراقی،
سربازان کشورهای دیگر عربی هم در کنار ارتش عراق علیه ایران میجنگیدند. از
طرف دیگر حضور در جبهههای جنگ در ایران داوطلبانه بود، یعنی اجباری در
اینکه حتماً همه جوانان در جبههها حاضر شوند، نبود؛ غیر از سال آخر جنگ که
اعزام به دوره سربازی و حضور 20% از کارکنان واجد شرایط جسمانی ادارات
دولتی در جنگ اجباری شد.
آمار ادوات و نیروی نظامی
آمار تسلیحاتی و نیروی نظامی دو کشور در آخر جنگ بیانگر بخشی از این نابرابری تسلیحاتی و نیروی نظامی دو کشور است.
هواپیمای
جنگی:موجودی ایران: 200 فروند؛ موجودی عراق: 610 فروند + 90 فروند
هواپیمای آمریکایی و اروپایی که در ناوهای این کشورها در خلیج فارس بودند.
هلی کوپتر (بالگرد): موجودی ایران: 300 فروند؛ موجودی عراق: 325 فروند+تعدادی بالگرد که درناوهای کشورهای غربی درخلیج فارس بود.
تانک و خودروی زرهی: موجودی ایران: 1050 دستگاه؛ موجودی عراق: 6230 دستگاه.
توپخانه دور برد: موجودی ایران: 600 دستگاه؛ موجودی عراق: 3900 دستگاه.
نیروی نظامی: موجودی ایران: 655000 نفر؛ موجودی عراق: 800000 نفر.
خسارت عراق1. هواپیما: 238 فروند
2. هلیکوپتر (بالگرد) 91 فروند
3. زرهی 7360 دستگاه
4. توپخانه 965 قبضه
5. نیروی انسانی 410000 نفر.1
شهدا
تعداد
کل شهدای رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی عراق بر ایران، طی آخرین آمار
188015 (صد و هشتاد و هشت هزار و پانزده) نفر اعلام شده است.2
در جنگ تحمیلی ۱۷۲۰۵۶ نفر در جبههها و ۱۵۹۵۹ نفر در بمباران شهرها به شهادت رسیدند.
در
بین شهدای دفاع مقدس: شهدای معلم سه هزار و هفتصد و بیست و هشت نفر؛ شهدای
دانش آموز سی و شش هزار و صد و شصت و هفت نفر؛ شهدای روحانی دو هزارو
هفتصد و پنجاه و هفت نفر؛ شهدای ارتش چهل و هشت هزار نفر؛ شهدای بسیجی
هشتاد و پنج هزار و دویست و بیست و دو نفر بودهاند.
شهدای اقلیت های دینی: هشتاد و هشت نفر مسیحی؛ شانزده نفر کلیمی؛ و نه نفر زرتشتی بودند.
میانگین سن شهدا، ۲۲ سال بوده است.
۴۴% از شهدا دارای میانگین سنی بین ۱۶ تا ۲۰ سال بودهاند.
۷۱% از شهدا مجرد بودهاند.
تقریبا
بیست هزار تن از شهدا از اسماء الله ، چهل و پنج هزار تن محمد ، سی هزار
تن علی ، بیست هزار تن رضا ، سیزده هزار تن حسین ، پنج هزار و چهارصد
تن اکبر ، و سه هزار و پانصد تن اصغر برخوردار بودهاند.
در طول ۸
سال دفاع مقدس ۲۲۸۰۸ نفر امدادگر و ۲۲۷۶ نفر پزشک زن به جبههها اعزام
شدند. در فهرست شهدای جنگ تحمیلی، نام چهار هزار و سیصد و شصت و سه نفر
شهیده زن به چشم میخورد که بیشتر آنها در بمباران و موشک باران شهرها به
شهادت رسیدند.
جانبازاندر طول هشت سال دفاع مقدس، سیصد و بیست هزار نفر از رزمندگان اسلام جانباز شدند.
در حال حاضر صد هزار جانباز شیمیایی در کشور وجود دارد. حدود هشت هزار جانباز نیز در شرایط بحرانی میباشند.
در حال حاضر در کشور بیش از پنج هزار زن جانباز وجود دارد که از این میان سه هزار نفر بالای ۲۵% جانبازی دارند.
آزادگان
در
طول هشت سال دفاع مقدس حدود چهل و پنج هزار نفر از رزمندگان اسلام به
اسارت نیروهای عراقی در آمدند که مردم به آنها لقب آزادگان دادند.
مفقودالاثردر
طول هشت سال دفاع مقدس حدود بیست و پنج هزار نفر مفقودالاثر شدند که
تاکنون پیکر مطهر نزدیک به بیست هزار تن از آنها در عملیاتهای متعدد تفحص
پیدا شده است.
رزمندگان
اسلام در طول هشت سال دفاع مقدس، بیش از 200 عملیات بزرگ و کوچک انجام
دادند؛ یعنی هر دو هفته یک عملیات. بخشی از این عملیات برای بیرون راندن
متجاوزان از خاک ایران بود و تا بهار سال 1361 به طول انجامید و در خرداد
ماه سال 1361 با بازپسگیری خرمشهر قسمت عمده مناطق اشغال شده ایران آزاد
شد و فقط چند منطقه در مرزهای غربی در اختیار ارتش عراق ماند.
پس از این، نیروهای ایران وارد خاک عراق شدند و به دلایل زیر به تعقیب متجاوزین پرداختند:
1.
عراقیها از این مناطق با موشک و سلاحهای دوربرد شهرهای مرزی ایران را
مورد هدف قرار می دادند و روزانه تعداد زیادی از هموطنان ما را به شهادت
میرساندند.
2. هنوز چند شهر ایران در قسمت غربی مثل نفت شهر، مهران و... در اشغال عراق بود.
3.
تجربه نشان میداد صدام وقتی ضعیف است و توان حمله و اشغال شهرهای ایران
را ندارد صلح دوست میشود و ادعای صلح و آشتی میکند اما وقتی قدرتمند
میشود تنها فکری که دارد حمله، ویرانی و کشتار است. به همین جهت برای باز
داشتن صدام از حمله دوباره و اشغال شهرهای ایران، رزمندگان اسلام بخشهایی
از خاک عراق را از سلطه صدام آزاد کردند که مردم آن شهرها با نقل و شیرینی
از آنها استقبال نمودند.
4. دلیل دیگر، میلیاردها
تومان خساراتی بود که عراق به مردم و اقتصاد کشورمان وارد کرده بود و باید
حاکمان عراق این خسارات را پرداخت میکردند.
5. مهمتر
از همه اگر رزمندگان ایران از مرزهای بین المللی گذر نمیکردند و در آنجا
از کشور دفاع میکردند، علاوه بر مشکلات ذکر شده، زورمندان جهان که سازمان
ملل متحد درسلطه آنهاست، هیچگاه اجازه نمیدادند قطعنامهای تصویب شود که
متجاوز بودن عراق را اعلام و با این کار زمینه ادعای خسارت از سوی ایران
فراهم شود.
پس رزمندگان ما با ورود به خاک عراق هم فرصت سازماندهی و
حمله را از عراقیها گرفتند، هم شرایط را برای رسیدن کشورمان به حقوق خود
مساعد کردند.
1 . حمله شیمیایی؛
عراق در طول جنگ ۳۵۰۰ بار به ایران حمله شیمیایی کرد که ۳۰مورد از
آنها در مناطق مسکونی بودهاست. نخستین نقطه جغرافیایی ایران که قربانی
سلاحهای شیمیایی عراق شد منطقهای بین هلاله و نیخزر در ۵۰کیلومتری
غرب ایلام بودهاست. با بیش از صدهزار قربانی ناشی از جنگ شیمیایی عراق بر
ضد ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی، ایران یکی از بزرگترین قربانیان
سلاحهای کشتار جمعی میباشد. بر اساس گزارشهای بنیاد شهید ایران، تخمین
رسمی شهروندان غیرنظامی که به سلاحهای شیمیایی آلوده شدهاند و کودکانی که
بر اثر آن آلوده شدهاند را در بر ندارد. بسیاری از آنان به بیماریهای
خونی، ریه و پوستی مبتلا شدهاند.
بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط عراق
در ۷ تیر ۱۳۶۶ فجیعترین تهاجم از این نوع بود که سبب کشته و مجروح شدن
عدهٔ بسیاری از مردم غیرنظامی شد. جمهوری اسلامی ایران شهر سردشت را نخستین
شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هستهای هیروشیما
نامید. وحشیانهترین مورد استفاده در اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه بودهاست که
وسیعترین مورد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول
تاکنون به شمار میرود؛ که حداقل ۵۰۰۰ تن از مردم کُرد و مسلمان این شهر را
کشته و ۷۰۰۰ تَن دیگر را مجروح کرد.
طارق عزیز معاون نخست وزیر و وزیر
امور خارجه عراق درسال۱۹۸۶ درجریان سفر رسمی سه روزه خود به برزیل اعتراف
کرده بود که عراق درجنگ علیه ایران بارها و در موارد مختلف از سلاحهای
شیمیایی استفاده کردهاست.
2. حمله به مناطق مسکونی و کشتار غیر نظامیان؛
حمله عراق به مناطق مسکونی و غیر نظامی از روز سوم جنگ شروع شد. مردم
اهواز در ۲ مهر ۱۳۵۹ شاهد بمباران خانههایشان توسط میگهای عراقی بودند.
اهالی دزفول نیز که در طول جنگ بارها شاهد بمباران و موشک باران شهرشان
بودند، اولین بار در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۹ مورد هجوم ۴ فروند میگ عراقی واقع
شدند. در این حمله ۷۰ نفر ساکنان شهر شهید و ۳۰۰ نفر زخمی و خسارات فراوانی
به تاسیسات شهری وارد شد.
در کنار بمباران هوایی، حملات موشکی نیز آغاز
شد. موشکهای زمین به زمین (SCUDB)و (FRAG) تلفات جانی سنگینی برجای
گذاشت. نیروهای نظامی ایران تا تاریخ ۱۳۶۳/۳/۱۰ از بمباران مناطق مسکونی
عراق خودداری کردند؛ ولی متعاقب صدور اعلامیه ارتش عراق در تاریخ مذکور
مبنی بر تهدید رسمی ساکنان شهرهای مرکزی ایران به بمباران، ارتش ایران نیز
در سطح محدود شروع به اقدام متقابل کرد. بلافاصله بعد از اقدام ارتش ایران،
سازمان ملل متحد طی پیامی از طرفین خواست تا از حمله به مناطق مسکونی جبهه
مقابل خودداری کنند! بهاین ترتیب توافق ۱۲ ژوئن ۱۹۸۴(22/3/1363) بین دول
درگیر جنگ شکل گرفت. به دنبال این توافق بنابر تقاضای دبیرکل از شورای
امنیت، هیاتهای ناظر آن سازمان جهت نظارت بر اجرای مفاد این توافق در تهران
و بغداد مستقر شدند. رژیم عراق چند روز بعد در اعلامیهای بیان کرد: عراق
در صورتی از حمله به شهرها و مناطق مسکونی خودداری خواهد کرد که مناطق
مزبور مرکز تجمع نیروهای نظامی نباشد ! بهاین ترتیب عراق با نقض آتشبس به
بهانههای واهی، مجدداً شروع به نقض توافقنامه ۱۲ ژوئن کرد.
3. حمله به هواپیماهای مسافربری؛
در طول جنگ، عراق چندین مرتبه به هواپیماهای مسافربری ایران و کشورهای دارای روابط دیپلماتیک با این کشور حمله کرد، از جمله:
۴
می ۱۹۸۲، حمله جت نیروی هوایی عراق به هواپیمای بنیحیی، وزیر وقت امور
خارجه الجزایر، بعد از ورود هواپیمایش به داخل مرزهای ایران. این حمله به
انهدام هواپیمای حامل وزیر امور خارجه الجزایر و کشته شدن او و هیئت همراه
انجامید.
۲۰ فوریه ۱۹۸۶، انهدام یک فروند هواپیمای مسافربری تهران به اهواز در حال پرواز. در این حمله همه مسافران کشته شدند.
۱۵
اکتبر ۱۹۸۶، در حمله هوایی به فرودگاه شیراز، یک هواپیمای مسافربری در روی
باند هدف بمباران قرار گرفت. در این حمله ۳۰ مسافر هواپیما جان خود را از
دست دادند.
۳ ژوئیه ۱۹۸۸، ناو یواساس وینسنس آمریکا هواپیمای ایرباس
آ۳۰۰ مسافربری ایران را مورد اصابت دو فروند موشک قرار داد و منهدم کرد. در
این حادثه ۲۹۰ نفر مسافر جان خود را از دست دادند.3
دلایل پیروزی ایران
ما مدعی هستیم که به دلایل مختلف، متقن و محکمهپسند، در سطح راهبردی و راهبری پیروز مطلق جنگ بودهایم:
اول اینکه اجازه ندادیم که دشمن به اهدافش دست یابد. آیا نام این را نمیتوان پیروزی گذاشت؟
دوم
اینکه در سازمان ملل متحد عراق به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ شناخته شد.
اهمیت این موضوع یعنی متجاوز بودن عراق چنان مهم است که یکی از شروط اساسی
ایران جهت رسیدن به صلحی پایدار در منطقه از همان اوائل جنگ بوده است. در
ملاقاتی که حبیب شطی با امام(ره) داشت و از ایشان میخواهند که جنگ را تمام
کند، امام میفرمایند شما از این در که بیرون رفتید اعلام کنید که عراق
متجاوز است، ما جنگ را تمام میکنیم؛ اما آنها حاضر نبودند که عراق را به
عنوان متجاوز معرفی کنند.
سومین دلیل پیروزی ایران، نامههایی است که
صدام حسین برای آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت نوشت و در آن قید کرد
اکنون همان چیزی که شما خواستید محقق شده و در حقیقت این سه دلیل کافی است
که ما در سطح راهبردی و راهبری جنگ پیروز مطلق در دفاع مقدس باشیم.
چهارمین
دلیل در سطح عملیات نیز با توجه به منطق جنگ که ارائه شد باید اذعان کرد
که درصد قابل قبولی از پیروزی را نصیب خود کردهایم و اگر بخواهیم گروه
بندی کنیم 70% عملیاتهای ما با پیروزی توأم بوده و به اهداف خود رسیده است
و 20% عملیاتهای ما پیروزی نسبی کسب کرده که کمتر از حد انتظار بوده است و
10% عملیاتهای ما همانند والفجر مقدماتی و کربلای 4 و همچنین قادر، با
شکست مواجه شده است.
پنجم: در سطح تاکتیک نیز موفقیتهای فراوان داشته و
همچنین اشتباهاتی نیز داشتهایم که با وضعیت هر مقطع از دفاع مقدس و شرایط
حاکم بر ایران و عراق توأماً همراه بوده است. اگر چه در مسائل تاکتیکی
اشتباهاتی داشتهایم، اما ما در شرایط انقلاب بودهایم و آمادگی لازم جنگی
نداشتهایم. ما جوان و کمتجربه بودیم و دانشگاه و دانشکده جنگ ندیده
بودیم. و حتی موجودیت ارتش نیز، یعنی حزباللهیهای ارتش همانند شهید والا
مقام صیاد شیرازی و امیران حسنی سعدی، لطفی، سلیمانجاه، قویدل، مفید. در
دوران شاهنشاهی کمترین نقشی در ارتش نداشتند؛ سپاه نیز به همین وضعیت و
شاید هم نامناسبتر دچار بود. شهید باقری، بقایی، دقایقی، همت و همچنین
رضایی، صفوی، جعفری، علایی، غلامپور، با چه تجربهای وارد دفاع مقدس
شدهاند؟!
با این همه مسائل در یک منظومة کلنگر، توانستیم حزب بعث را
کاملاً مرعوب نماییم و الان با افزایش قدرت بازدارندگی چتر امنیتی را درست
کنیم که احدی امروز نمیتواند خیال حمله به کشور ما را در سر بپروراند. آیا
میتوان تصور کرد که استکبار جهانی از تجهیزات ما میترسد؟! یا ارتش و
سپاه از نظر تجهیزات و نیروی انسانی بیشتر از عراق توان داشت و دارد؟! این
طور نیست؛ آمار و ارقام میگویند که ارتش عراق در تمام مراحل و مقاطع جنگ،
برتری بالایی از نظر تجهیزات و امکانات و نیروی انسانی برخوردار بوده است؛ و
حمایتهای سیاسی و اقتصادی و نظامی از ارتش حزب بعث عراق، هیچگونه
محدودیتی نداشت.
سالی که آمریکا به عراق حمله کرد. ارتش بعث عراق در سال
آخر تجاوز و در تجاوز مجدد به ایران، نزدیک به 3 ، 4 برابر جمهوری اسلامی
تجهیزات داشت. الان هم استکبار جهانی از تواناییها و تجهیزات ما با خبر
است، ولی علت این که به ما تعرض نمیکند تنها به این دلیل است که در مورد
ما نمیتواند پیش بینی کند که عاقبت جنگ چه خواهد شد؛ و این درسی بوده است
که آنها از دفاع مقدس گرفتهاند.4
2.
آمار شهدا، جانبازان، آزادگان و مفقودالاثرها در این نوشته، به استناد
کتابک مقاومت میباشد که به کوشش محمد حسین قاسمی و همکاری اداره کل حفظ
آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان قم نوشته شده است.
3. منبع: ویکی پدیا.
4. پژوهشگاه علوم ومعارف دفاع مقدس.