دیدبان: به گزارش گروه رصد دیدبان، امروزه رسانه ها نقش مهمی در ساخت و جهت دهی افکار عمومی دارند. داشتن "سواد رسانه ای" به شناخت و تحلیل افراد از اهداف پشت پرده و استفاده هوشمندانه ی رسانه ها کمک می کند. در زیر مقاله ی تحلیلی آقای احمد قدیری ابیانه را تحت عنوان "جنگ واژه ها در رسانه های خبری" می خوانیم.
* عنوان گذاری برای عناصر خبری: به
جرأت می توان گفت که این ترفند، پر کاربرد ترین تکنیک در میان تمام تکنیک
های مورد استفاده است. چنانچه یک رسانه با عنوان گذاری برای عناصر خبری، به
صورت هدفمند مفهومِ مورد نظر را جاری ساخته و ذهن مخاطب را جهت می بخشد.
[در این سه خبر به ترتیب عبارات "هدایت کردن"، "نیروها"، "وارد شدن" و "متوقف کردن" جایگزین "بردن"، "کماندوها"، "حمله کردن" و "توقیف کردن" شده است]
[تمهیدات دولت در خصوص ورود بیشتر گردشگران چین به کشور با استفاده از عبارت "وارد کردن گردشگر" تخطئه شده]
[در حالی که فاطمه امیرانی (همسر سابق شهید باکری) به عنوان همسر دوم در زوجیت علی یونسی، وزیر دولت خاتمی است، سایت کلمه و دیگر رسانه های همسو و همچنین شخص خانم امیرایی به استعمال عنوان "همسر شهید باکری" اصرار دارند.]
* واژه های همسنخ: کلماتی با مفاهیم نزدیک به هم اما متفاوت در معنا، و یا هم معنا اما با بار معنایی متفاوت که در "عنوان گذاری برای عناصر خبری" و القای مطلب مؤثر و پر کاربرد است.
بدین توضیح پرکاربرد ترین واژه های همسنخ و شرح تفاوتشان به قرار زیر است:
«رزمنده/جنگجو»، «مبارز/ تروریست»، «کودتا/ انقلاب»، «کاهش/ کاهش رشد»، «بسیجی/لباس شخصی»، «افزایش اشتغال/ کاهش بیکاری»، «دولت/ هیأت دولت»، «حکومت/حاکمیت»، «کشور/ رژیم»، «دولت/ نظام»، «رژیم/ حکومت/ نظام»، «مردم/ ملت»،«خواهش/ خواسته»، «راه اندازی/ بهره برداری/ افتتاح»، «صبر/ تحمل»،«واکنش، تلافی و دفاع/ اقدام، حمله و جنگ»، «تأسیس/ استقلال»، «طالبان/القاعده»، «عربستان/ شبه جزیره ی عربستان»، «آمریکای لاتین/ آمریکای جنوبی»، «فلسطین/ فلسطین اشغالی»، «شهر غزه/ نوار غزه»، «شورشی/ انقلابی»،«روحانی/ آخوند»، «سلاح نامتعارف/ سلاح کشتار جمعی»، «رئیس دولت/ رئیس جمهور»، «طرح/ لایحه»، «کمیسیون/ فراکسیون»، «متهم/ مجرم»، «دادگاه/دادسرا»، «قرار/ حکم/ رأی»، «اصل/ ماده/ بند/ تبصره»، «جایز/ واجب»،«تصویب/ تنفیذ»، «تأیید/ تأکید»، «عدم احراز صلاحیت/ رد صلاحیت»، «اجبار/اکراه»، «فرار/ عقب نشینی»، «تاکتیک/ تکنیک»، «ترغیب/ تطمیع»، «آتش بس/صلح»، «اجرایی شده/ اجرا شده»، «مرجع/ مجتهد»، «پایداری/ پافشاری»، «تلاش/تقلا»، «سایت خبری/ خبرگزاری»، «مردمی/ عوام گرا/ عوام فریب»، «تبانی/همکاری»، «رشد/ توسعه»، «خارجی/ بین المللی»، «نقش/ تکلیف»، «شهر/شهرستان»، «آیین نامه/ تصویب نامه/ بخش نامه»، «غیر دولتی/ خصوصی»،«خصوصی/ محرمانه»، «سهم/ سهام»، «تشبیه/ مقایسه»، «توبیخ/ تنبیه»،«سانسور/ تحریف»، «تبعه/ مقیم»، «آراء سفید/ آراء باطله»، «مثال/ مصداق»،«اجماع/ اکثریت»، «دفع خطر/ رفع خطر»، «سکولار/ لائیک»، «تغییر/ اصلاح»،«استشهادی/ انتحاری»، «تکذیب کردن/ تأیید نکردن»، «کشف/ اشغال/ تصرف/فتح»، «نیروی نظامی/ نیروی انتظامی»، «نظامی/ شبه نظامی»، «مظلوم/ بی گناه»، «اعتصاب/ تحصن/ تجمع/ راهپیمایی/ تظاهرات»، «تقلب/ تخلف»، «مباشر/شریک/ معاون»، «چند درصد چنین است (ناظر به کمیت و یا کیفیت)/ چند درصدش چنین است (ناظر به ماهیت)»، «تسلیم/ دستگیر»، «احضار/ بازداشت»، «اشتباه/خطا»، «تعریف (شناساندن)/ تعریف (مدح گویی)»، «مذاکره/ مناظره»، «حتماً ممکن است/ حتماً هست»، «اخراج/ استعفا/ بازنشستگی»، «تذکر/ اخطار»، «تضاد/تناقض»، «نمی دانم که هست/ می دانم که نیست»، «دادسرا/ دادگاه»، «حذف یارانه/ هدفمند کردن یارانه»، «احتیاط/ ترس»، «دروغ/ توریه»، «حجت الاسلام/ حجت الاسلام و المسلمین»، «معترض/ آشوبگر»، «قاصر/ مقصر»، «ابراز همدردی/ ابراز تأسف/ عذر خواهی»، «اکثریت مطلق/ اکثریت نسبی»، «هلاکت/مرگ/ وفات/ شهادت»، «بازجو/ بازپرس»، «سِمت/ شغل»، «ادعا/ اعلام/ افشا/اذعان/ اعتراف»، «حزب/ جبهه»، «گرفتن/ پس گرفتن»، «علت/ دلیل»، «نقد/اعتراض/ تخریب/ حمله توهین/ فحاشی»، «مذهب/ فرقه»، «حرف ها/ اظهارت/سخنان/ بیانات/ فرمایشات»، «خرد جمعی/ دموکراسی/ دیکتاتوری عوام»،«استقلال خواهی/ تجزیه طلبی»، «عدالت/ مساوات»، «عموم/ عوام»، «مقید/متعصب»، «توجیه/ دلیل»، «تورم/ گرانی»، «اسیر/ گروگان»، «چالش/ تهدید»،«نظام مندی/ بروکراسی»، «فضای امن/ فضای امنیتی».
• «رزمنده/ جنگجو»: "رزمنده" عبارتی مثبت و حداقل خنثی است؛ در حالیکه "جنگجو" (جویای جنگ) بار منفی دارد.
• «مبارز/ تروریست»: بار معنایی "مبارز" مثبت، و "تروریست" منفی است.
•
«کودتا/ انقلاب»: ابتدا در تفاوت این دو باید گفت که "کودتا" عبارت است از
دگرگونی و سرنگونی رأس یک حکومت توسط بخش دیگری از سران، در حالی
که"انقلاب" معطوف به سرنگونی حکومت توسط اکثریت مردم می باشد. از این روی
نام کودتا همواره با قانون شکنی و خیانت آمیخته بوده در حالی که در انقلاب،
عقبه ی مردمی، پشتوانه ی مشروعیت آن است.
• «کاهش/ کاهش رشد»: "کاهش" یعنی قرار گیری "شاخص" در سیر نزولی، در حالیکه "کاهش رشد" یعنی کند شدن شیب "صعود".
•
«بسیجی/ لباس شخصی»: در یک کشور مواجهه ی با ناآرامی ها به سه شکل می
تواند صورت گیرد که عبارت است از: مقابله ی "نظامی، انتظامی و مردمی".طبیعی
است که حالت اول بدترین نوع برخورد و حالت سوم برترین آن است. با این
توضیح باید گفت اصرار برخی رسانه ها بر استفاده از واژه ی "لباس شخصی"
(نیروی نظامی با لباس مبدل) به جای "بسیجی" (نیروی مردمی)، معطوف به تخطئه ی
پشتوانه ی مردمی یک حکومت و "حقوق بگیر" خواندن آنان می باشد. چرا که
مواجهه ی نیروهای مردمی با ناآرامی ها الزاماً و صرفاً ایدئولوژیک است اما
حضور نیروهای نظامی و انتظامی می تواند چنین نباشد.
•
«افزایش اشتغال/ کاهش بیکاری»: از آنجایی که با افزایش جمعیت، همواره بر
متقاضیان بازار کار در کشور افزوده می شود، میزان افزایش اشتغال برابر با
کاهش بیکاری نیست. چنانچه با ۱۰% افزایش اشتغال، ۱۰% از میزان بیکاری کاسته
نمی شود.
• «دولت/ هیأت دولت»: "دولت" می تواند دلالت بر معنای عام (قوه ی مجریه) یا خاص خود (هیأت دولت) داشته باشد.
• «حکومت/ حاکمیت»: در قرار گیری این دو واژه در کنار هم، "حکومت" به "افراد" و "حاکمیت" به "روند" اطلاق می شود.
•
«کشور/ رژیم»: یک کشور برای کشور شدن نیازمند سه رکنِ "سرزمین، تبعه و
حاکمیت" است و چنانچه کشوری فاقد یکی از این ارکان باشد، در عرف سیاسی آن
را "رژیم" می نامند. چنانچه ایران، دولت اسرائیل را به دلیل غصب سرزمین
فلسطین، رژیم خطاب می کند و دشمن نیز با هدف غیر مردمی نشان دادن
حکومت(فقدان عنصر تابعان)، متقابلاً از این لفظ استفاده می کند.
•
«دولت/نظام»: "نظام" به سان ظرف و "دولت" مظروف آن است. از این روی
استعمال عبارت "دولت جمهوری اسلامی ایران" نادرست می باشد و صحیح آن است که
بگوییم"دولت احمدی نژاد" و "نظام جمهوری اسلامی ایران".
• «رژیم/ حکومت/ نظام»: در یک مفهوم، این سه واژه مترادف اما با بار معنایی متفاوت است.
• «مردم/ ملت»: "مردم" دلالت بر افراد یک جامعه دارد و "ملت" دلالت بر تابعان یک کشور.
• «خواهش/ خواسته»: در "خواهش" مفهوم تضرع نهان است، در حالیکه خواسته فاقد چنین مفهومی است.
•
«راه اندازی/ بهره برداری/ افتتاح»: در مثال یک کارخانه، "راه اندازی" به
معنای به مرحله ی شروع رساندن کارخانه، "بهره برداری" به معنای به تولید
رسیدن کارخانه و "افتتاح" ناظر به مراسمی نمادین در بازدید از راه اندازی
یا بهره برداری کارخانه است.
• «صبر/ تحمل»: "تحمل" ناظر به صبرِ تحت فشار است.
•
«واکنش، تلافی و دفاع/ اقدام، حمله و جنگ»: مفهوم "واکنش، تلافی و دفاع"،
مسبوق به سابقه ی آغاز درگیری از جانب طرف مقابل است. در حالیکه در"اقدام،
حمله و جنگ" چنین مفهومی وجود ندارد.
•
«تأسیس/ استقلال»: "تأسیس" کشور به وجود آمدن آن است. به عکس "استقلال" که
وجود کشور، مسبوق به سابقه بوده اما تحت سلطه ی کشوری دیگر.
•
«طالبان/ القاعده»: "طالبان" اسلام گرایان تندرو و میهنی افغانستان به
سردمداری ملا عمر است؛ در حالیکه "القاعده" جریانی فرا مرزی به سردستگی
سابق بن لادن و کنونی ایمن الظواهری می باشد.
•
«عربستان/ شبه جزیره ی عربستان»: "عربستان" به کشور عربستان سعودی اطلاق
می شود؛ در حالیکه "شبه جزیره ی عربستان" محدوده ای جغرافیایی در محدوده ی
دریای سرخ، دریای عرب و خلیج فارس و شامل کشور های عربستان سعودی، یمن،
عمان، قطر، امارات و بحرین است.
•
«آمریکای لاتین/ آمریکای جنوبی»: تمام کشور های آمریکای جنوبی، لاتین نیز
هستند اما به دلیل موقعیت کشور لاتین زبان مکزیک و قرار داشتن آن در نیمه ی
شمالی قاره ی آمریکا، آمریکای لاتین اعم از جنوبی بوده و مکزیک را نیز
شامل می شود.
•
«فلسطین/ فلسطین اشغالی»: در عرف و ادبیات سیاسی کنونی، منظور از فلسطین،
بخش های فلسطینی نشین خارج از حاکمیت صهیونیست ها(کرانه ی باختری رود اردن و
نوار غزه)، و منظور از فلسطین اشغالی، سرزمین تحت سیطره ی دولت اسرائیل
است.
• «شهر غزه/ نوار غزه»: شهر غزه درون نوار غزه قرار داد.
• «شورشی/ انقلابی»: "شورشی" دارای بار منفی و "انقلابی" دارای بار مثبت است.
• «روحانی/ آخوند»: "روحانی" لفظی محترمانه و "آخوند" غیر محترمانه است.
•
«سلاح نامتعارف/ سلاح کشتار جمعی»: هر سلاح کشتار جمعی ای نامتعارف هست
اما هر سلاح نامتعارفی الزاماً کشتار جمعی نیست؛ مانند تسلیحات شیمیایی.
•
«رئیس دولت/ رئیس جمهور»: در کشور های دارای دو رکن اجرایی (رئیس جمهور و
نخست وزیر)، رئیس جمهور رئیس کشور، و نخست وزیر رئیس دولت است.
•
«طرح/ لایحه»: آنچه از جانب نمایندگان برای تصویب به مجلس ارائه می شود
طرح، و آنچه توسط وزرا یا رئیس جمهور تحویل داده می شود لایحه نام دارد.
• «کمیسیون/ فراکسیون»: تقسیم کمیسیون بر اساس وظایف، و تقسیم فراکسیون بر اساس جهت گیری های سیاسی است.
• «متهم/ مجرم»: فرد تا قبل از مرحله ی نهایی شدن حکم دادگاه "متهم"، و پس از آن "مجرم" شناخته می شود.
• «دادگاه/ دادسرا»: وظیفه ی دادسرا تشکیل پرونده های کیفری و تحقیق در مورد آن است، در حالیکه وظیفه ی دادگاه صدور احکام قضایی است.
• «قرار/ حکم/ رأی»: "قرار" اختصاص به دادسرا، و "حکم" اختصاص به دادگاه دارد. "رأی" نیز شامل هر دو می باشد.
•
«اصل/ ماده/ بند/ تبصره»: هر بخش از متن قوانین که با عددی شماره گذاری
شده "ماده" نام دارد و مواد قانون اساسی "اصل" نامیده می شود. "بند" نیز
بخش های تفکیک و شماره گذاری شده ی ذیل هر اصل یا ماده است. به قیودی که
معمولاً با هدف کاستن از دایره ی شمول موضوع یک ماده در انتهای آن آورده می
شود "تبصره" می گویند.
• «جایز/ واجب»: "جواز" به معنای حرام نبودن است و از این رو واجبات نیز مشمول آن می شود.
• «تصویب/ تنفیذ»: تعیین امری "تصویب"، و صدور جواز آن "تنفیذ" نام دارد.
• «تأیید/ تأکید»: "تأیید" موافقت بر موضوعی است و "تأکید" اصرار بر آن.
• «عدم احراز صلاحیت/ رد صلاحیت»: در "عدم احراز"، وجود صلاحیت محرز نمی شود در حالیکه در "رد صلاحیت"، ناصالح بودن احراز می گردد.
• «اجبار/ اکراه»: در اکراه، تنها "رضایت" وجود ندارد در حالیکه در اجبار علاوه بر رضایت، "اراده و اختیار" هم نیست.
• «فرار/ عقب نشینی»: در "فرار" مفهوم شکست نهفته است در حالیکه عقب نشینی می تواند تاتکتیکی باشد.
• «تاکتیک/ تکنیک»: "تاکتیک" ناظر به راه رسیدن به هدف، و "تکنیک" ناظر به روش آن است.
• «ترغیب/ تطمیع»: ترغیب ناظر بر امری درونی و معنوی، و تطمیع معطوف به مسائل بیرونی و مادی است.
•
«آتش بس/ صلح»: "صلح" مرتبه ای فراتر از "آتش بس" است همانطور که آنچه پس
از جنگ، میان ایران و عراق جریان داشت، تنها آتش بس بود، نه صلح.
• «اجرایی شده/ اجرا شده»: "اجرایی شده" ناظر به آغاز یک پروژه، و "اجرا شده" ناظر به اتمام آن است.
•
«مرجع/ مجتهد»: "مجتهد" فرد دارای قوه ی استنباط فقهی، و "مرجع" مجتهد
دارای مقلد است. خلاف تصور رایج، این دو مفهوم الزاماً دلالتی بر برتری
علمی ندارد.
• «پایداری/ پافشاری»: بار معنایی "پایداری" مثبت، و "پافشاری" منفی است.
• «تلاش/ تقلا»: تلاش مزبوحانه و از سر ضعف را تقلا گویند.
•
«سایت خبری/ خبرگزاری»: هر چند مفهوم "سایت خبری" فراگیر و عام است، اما
مطابق آنچه میان اهالی رسانه مطرح می باشد اینکه سایت های خبری را که
محوریت شان بر تولید خبر نبوده و تحلیل و گلچین اخبار جاری، غالب فعالیت
آنان را شامل می شود، "سایت خبری" گویند؛ در حالیکه رویکرد خبرگزاری ها،
معطوف به تولید خبر است.
• «مردمی/ عوام گرا/ عوام فریب»: سه وصف با بار معنایی متفاوت از یک رویکرد است.
• «تبانی/ همکاری»: بار معنایی "تبانی" منفی، و "همکاری" مثبت و حداقل خنثی است.
• «رشد/ توسعه»: "رشد" ناظر به افزایش کمی، و "توسعه" ناظر به افزایش کمی و کیفی است.
•
«خارجی/ بین المللی»: خارجی بودن یک نهاد یا مؤسسه تنها ناظر به داخلی
نبودن آن است، در حالیکه بین المللی بودن دلالت بر ارتباط میان چند کشور
دارد.
• «نقش/ تکلیف»: نقش حاصل جمع اختیار و تکلیف است.
• «شهر/ شهرستان»: معمولا هر شهرستان، چند شهر و روستا را در بر می گیرد.
•
«آیین نامه/ تصویب نامه/ بخش نامه»: آیین نامه دولتی در حکم قانون و برای
عملیاتی کردن قوانین است. تصویب نامه، مصوبات اجرایی هیأت دولت برای
ساماندهی امور می باشد. بخش نامه نیز دستور العمل های اداری مقام مافوق به
نهاد تحت امر است برای تعیین ساز و کار های اجرای مسئولیت.
•
«غیر دولتی/ خصوصی»: غیر دولتی بودن الزاماً به معنای خصوصی بودن نیست و
چه بسا یک کارخانه، نهاد یا مؤسسه ی غیر دولتی، نیمه دولتی باشد.
•
«خصوصی/محرمانه»: نسبت "عموم و خصوص من وجه" میان مصادیق این دو مفهوم
برقرار است و چه بسا نامه هایی خصوصی که در رده ی محرمانه قرار نمی گیرد؛ و
از آن طرف نیز نامه های محرمانه ای که برای جمعی از افراد ارسال می شود.
• «سهم/ سهام»: هر سهامی سهم است اما هر سهمی سهام نیست.
•
«تشبیه/ مقایسه»: در تشبیه به بیان وجوه شباهت میان چند چیز می پردازیم در
حالیکه در مقایسه، تشابه یا تفارق می تواند مورد بررسی قرار گیرد.
• «توبیخ/ تنبیه»: "توبیخ" به معنای بازخواست است و "تنبیه" مجازات.
• «سانسور/ تحریف»: "سانسور" عدم پوشش تمام یا بخشی از یک واقعه است و "تحریف" افزودن غیر واقعی بر آن.
•
«تبعه/ مقیم»: "اقامت" بر حضور در یک کشور دلالت دارد و "تابعیت" بر نسبت
شهروندی میان فرد و کشور. نسبت "عموم و خصوص من وجه" میان مصادیق این دو
مفهوم برقرار است یعنی چه بسا تابعانی که در خارج از یک کشور زندگی می
کنند، و از آن طرف مقیمانی که شهروند یک کشور نیستند.
•
«آراء سفید/آراء باطله»: هر رأیی که سفید (فاقد نوشته) باشد، باطل است اما
آراء باطله اعم است از رأی سفید، مخدوش یا بی ارتباط به موضوع انتخابات.
• «مثال/ مصداق»: مثال نمونه ای ذهنی و فرضی است، و مصداق نمونه ای عینی و واقعی.
• «اجماع/ اکثریت»: در اجماع، تمام اعضای انتخاب کننده هم نظر هستند در حالی که در اکثریت یکدستی در آراء وجود ندارد.
• «دفع خطر/ رفع خطر»: در اصطلاح نظامی، "دفع خطر" ناظر به دور شدن یک تهدید است در حالیکه "رفع خطر" ناظر به از بین رفتن آن.
• «سکولار/ لائیک»: سکولاریسم اعتقاد به تحدید دین در عرصه ی اجتماع دارد و لائیسم اعتقاد به حذف آن.
•
«تغییر/ اصلاح»: به تغییر رو به صلاح و تعالی "اصلاح" می گویند؛ در حالیکه
"تغییر" می تواند رو به افول و فساد نیز باشد که در این صورت"افساد" است.
• «استشهادی/ انتحاری»: "استشهادی" مفهومی مثبت، و "انتحاری" مفهومی منفی دارد.
•
«تکذیب کردن/ تأیید نکردن»: "تکذیب کردن"، رد مطلب است و "تأیید
نکردن"صرفاً عدم پذیرش آن. از این روی هر آنچه تکذیب شود، عدم تأیید آن نیز
محرز است؛ اما هر آنچه تأیید نشود الزاماً ناظر بر تکذیب نیست (نسبت عموم و
خصوص مطلق).
•
«کشف/ اشغال/ تصرف/ فتح»: "کشف" ناظر به ورود به منطقه ای خالی از سکنه
است. "اشغال، تصرف و فتح" نیز به ترتیب دارای بار منفی، خنثی و مثبت در
ورود به قلمرو دیگران می باشد.
• «استعمار/ استثمار»: استعمار به معنای آباد سازی، و استثمار به معنای بهره کشی است.
• «نیروی نظامی/ نیروی انتظامی»: نیروی نظامی شامل ارتش و سپاه است و نیروی انتظامی مترادف پلیس.
•
«نظامی/ شبه نظامی»: نیروهای مسلح رسمی (ارتش) یک کشور را نیروهای نظامی و
نیروهای مسلح غیر رسمی را شبه نظامی می نامند؛ فارغ از اینکه فعالیت شان
قانونی یا غیر قانونی باشد.
•
«مظلوم/ بی گناه»: نسبت "عموم و خصوص من وجه" میان مصادیق این دو مفهوم
برقرار است؛ چنانکه افراد بی گناهی هستند که مورد ظلم واقع نشده اند و از
آن طرف نیز افراد مظلومی که خود بدون قصور و تقصیر نیستند.
•
«اعتصاب/ تحصن/ تجمع/ راهپیمایی/تظاهرات»: "اعتصاب" از عملی دست کشیدن،
"تحصن" در جایی بست نشستن، "تجمع"در جایی حضور یافتن، "راهپیمایی" مسیری را
پیمودن، و "تظاهرات" اظهار مواضع است به صورت تجمع یا راهپیمایی.
•
«تقلب/ تخلف»: "تقلب"یعنی دست بردن در آراء؛ در حالیکه "تخلف" یعنی عدم
پایبندی به اخلاق و قوانین انتخاباتی نظیر شایعه سازی علیه رقیب. در حقیقت
تخلف مربوط به پیش از انتخابات، و تقلب حین یا بعد از آن است.
•
«مباشر/ شریک/ معاون»:در اصطلاح حقوقی، "مباشر" فاعل جرم، "شریک" همیاری
مجرم در عمل مجرمانه و"معاون" همکار او در ایجاد شرایط تحقق جرم است.
•
«چند درصد چنین است (ناظر به کمیت و یا کیفیت)/ چند درصدش چنین است (ناظر
به ماهیت)»:گاهی درصدی که بیان می شود، ناظر به کمیت و یا کیفیت چیزی است
مانند وقتی که گفته می شود «فلانی [به احتمالِ] ۵۰% بدهکار است»؛ و گاهی
نیز درصد ذکر شده ناظر به ماهیت یک چیز است همچون زمانی که گفته می شود
«فلانی ۵۰% [اموالش را] بدهکار است».
• «تسلیم/ دستگیر»: دستگیری ای که به اختیار فرد باشد، تسلیم شدن است.
• «احضار/ بازداشت»: درخواست از متهم به حضور در دادسرا را احضار می گویند، حال چه منجر به بازداشت باشد یا خیر.
• «اشتباه/ خطا»: در خطا "تعمد"، و در اشتباه "عدم عمد" مفروض است.
• «تعریف (شناساندن)/ تعریف (مدح گویی)»: تعریف می تواند در معنای "شناساندن" یا "مدح گویی" به کار رود.
• «مذاکره/ مناظره»: هدف مذاکره رسیدن به تفاهم، و هدف مناظره از میدان به در کردن حریف است.
•
«حتماً ممکن است/ حتماً هست»: "حتماً ممکن است" ناظر به نفی محال بودن یک
چیز است؛ در حالیکه "حتماً هست" ناظر به وجود حتمی چیزی می باشد.
•
«اخراج/ استعفا/ بازنشستگی»: "اخراج" به معنای بر کنار شدن از
کار،"استعفا" به معنای کنار کشیدن از کار و "بازنشستگی" به معنای به پایان
رسیدن دوره ی کار است.
• «تذکر/ اخطار»: تذکری که جنبه ی تهدید داشته باشد، اخطار نام دارد.
• «تضاد/ تناقض»: هر تضادی تناقض هست اما هر تناقضی الزاماً تضاد نیست.
•
«نمی دانم که هست/ می دانم که نیست»: "نمی دانم که هست" ناظر به بی اطلاعی
از وجود چیزی، و "می دانم که نیست" ناظر به اطلاع از عدم آن چیز است.
• «دادسرا/ دادگاه»: دادسرا محل تشکیل پرونده و صدور کیفر خواست است؛ در حالیکه دادگاه محل صدور حکم.
• «حذف یارانه/ هدفمند کردن یارانه»: در "هدفمندی"، سخن از حذف یارانه از یک بخش و اختصاص آن به بخش مهم تر است.
• «احتیاط/ ترس»: ترس معقول را احتیاط گویند.
• «دروغ/ توریه»: توریه سخن چند پهلویی است که گوینده یک وجه، و شنونده وجه دیگر آن را مد نظر دارد.
•
«حجت الاسلام/ حجت الاسلام و المسلمین»: در عرف حوزه های علمیه، "حجت
الاسلام و المسلمین" از نظر علمی ناظر به مرتبه ای بالا تر از "حجت
الاسلام" است.
• «معترض/ آشوبگر»: "اعتراض" جنبه ی مدنی، و "آشوب" جنبه ی غیر مدنی دارد.
•
«قاصر/ مقصر»: عنصر "عمد" وجه تمایز این دو مفهوم است؛ چنانکه "قاصر"عمدی
در کوتاهی نداشته در حالیکه "مقصر" واجد عمد و اراده بوده.
•
«ابراز همدردی/ ابراز تأسف/ عذر خواهی»: در عرف بین المللی "عذر
خواهی"مرحله ای فراتر از "ابراز تأسف" است و در جایی کاربرد دارد که یک فرد
یا دولت، مسئول حادثه ی ناگواری باشد. به عبارت دیگر هر چند هر دو مفهوم
دلالت بر وقوع حادثه ای ناگوار دارد اما در ابراز تأسف، فرد یا کشوری تنها
به این جهت که در محدوده ی نظارت او حادثه ای به وقوع پیوسته در شرایطی که
مرتکب قصور و تقصیری نشده باشد، ابراز تأسف می کند (بر اساس نزاکت بین
المللی) اما اگر در همان حادثه، قصور و تقصیری نیز متوجه آن باشد، قاصر یا
مقصر می بایست از اتفاق پیش آمده عذر خواهی نماید (بر اساس مسئولیت بین
المللی). ابراز همدری نیز صرفاً محدود به جایی است که حادثه ی ناگواری خارج
از محدوده ی اختیار و نظارت فرد یا کشوری به وقوع می پیوندد؛ مانند بلایای
طبیعی.
• «اکثریت
مطلق/ اکثریت نسبی»: "اکثریت مطلق" به معنای نصف+یک است؛ در حالیکه "اکثریت
نسبی" ناظر به اکثریتی است که دارای نسبت معینی به اقلیتِ ممتنع و مخالف
_مثلاً ۲ به ۳ و یا ۳ به ۵_ داشته باشد.
• «هلاکت/ مرگ/ وفات/ شهادت»: واژه هایی هم معنا اما با بار معنایی بسیار متفاوت است.
• «بازجو/ بازپرس»: پرسشگران دستگاه های امنیتی را "بازجو"، و قاضی تحقیق در دادسرا را "بازپرس" می نامند.
• «سِمت/ شغل»: در قانون، تعدد شغل ممنوع، و تعدد سمت مجاز است. "سمت"مسئولیت فرد است و در صورت تعدد، فرد چند حقوق دریافت نمی کند.
• «ادعا/ اعلام/ افشا/ اذعان/ اعتراف»: کلماتی است نزدیک به هم که توضیح آن در خود نام، مستتر است.
•
«حزب/ جبهه»: "حزب" تشکیلاتی رسمی است که ثبت آن در وزات کشور الزامی می
باشد؛ در حالیکه "جبهه" مجموعه ای از افراد یا احزاب همسو است.
•
«گرفتن/ پس گرفتن»: واژه ی "پس" در عبارت "پس گرفتن" دلالت بر مالکیت سابق
دارد؛ در حالیکه "گرفتن" می تواند مسبوق به مالکیت باشد یا خیر.
• «علت/ دلیل»: "علت" وجودی عینی دارد؛ در حالیکه "دلیل" ذهنیت عامل است نسبت به رخداد بلقوه.
• «نقد/ اعتراض/ تخریب/ حمله توهین/ فحاشی»: کلماتی ماهیتاً متفاوت است که در عمل به وفور به جای یکدیگر به کار برده می شود.
• «مذهب/ فرقه»: در حال حاضر "فرقه" باری منفی به خود گرفته؛ در حالیکه "مذهب" چنین نیست.
•
«حرف ها/ اظهارت/ سخنان/ بیانات/ فرمایشات»: کلماتی هم معنا اما با بار
معنایی متفاوت است که به ترتیب از حالت غیر محترمانه به محترمانه در کنار
هم قرار گرفته است.
• «خرد جمعی/ دموکراسی/ دیکتاتوری عوام»: برداشت های متفاوت (مثبت، خنثی و منفی) از یک رویکرد است.
• «استقلال خواهی/ تجزیه طلبی»: "استقلال خواهی" دارای باری مثبت، و "تجزیه طلبی" دارای باری منفی است.
•
«عدالت/ مساوات»: "عدالت" به معنای بهره مندی متناسب، و "مساوات" به معنای
بهره مندی برابر است. نسبت مصادیق این دو مفهوم با هم، "عموم و خصوص من
وجه" است.
• «عموم/
عوام»: "عموم" مفهومی کمی (دال بر اکثر عددی)، و "عوام" مفهومی کیفی (دال
بر قوه ی فهم و درک) است. هر چند مصادیق این دو مفهوم با یکدیگر عموم و
خصوص من وجه هستند اما در عالم واقع، همواره در همه ی جوامع، عموم مردم
عوام بوده اند.
• «مقید/ متعصب»: "مقید" باری مثبت، و "متعصب" باری منفی دارد.
• «توجیه/ دلیل»: در عرف از "توجیه" به عنوان "دلیل ساختگی" یاد می شود.
• «تورم/ گرانی»: هر تورمی منجر به گرانی هست اما هر گرانی ای ناشی از تورم نیست.
• «اسیر/ گروگان»: از آنجایی که "گروگان گیری" باری منفی به خود گرفته، به تبع آن "گروگان" بودن دلالت بر رذالت دشمن دارد.
• «چالش/ تهدید»: "چالش" جایگاه تهدید و فرصت بلقوه است.
•
«نظام مندی/ بروکراسی»: نظام مندی دلالت بر نظم، و مفهومی مثبت دارد؛ در
حالیکه بروکراسی معنای "کاغذ بازی"، و باری منفی به خود گرفته.
• «فضای امن/ فضای امنیتی»: بار معنایی "فضای امن" مثبت، و "فضای امنیتی" منفی است.
["آشوبگران" لندن و "معترضان" تهران – سایت بی بی سی فارسی]
[استفاده از واژه ی "لباس شخصی" در تعبیر اعتراض مردم به سخنان ناطق نوری]
منبع: سامانه ی آموزش مجازی
مطلع الفجر/درقران کریم آمده است به غذایی که می خورید نگاه کنید .این توصیه ای است که شاید بیشتر والدین ازهمان ابتدای تولد فرزندانشان به آن دقت می کنند وسعی براین دارند که غذایی سالم ومغذی برای آنان فراهم آورندولی درکنار غذای جسم ودقت برروی آن ،غذای روح نیزازاهمیت زیادی برخورداراست که متاسفانه برخی از والدین به این نکته مهم توجه نمی کنند وبا دادن گزاره های تصویری وشنیداری که از طریق برنامه های ماهواره ای به کودکشان می دهند باعث آلوده شدن ومسمومیت روح فرزندانشان می شوند .
درخانواده هایی که این روح مسموم بوجود می آید دیگرنمی توان اعتماد،عشق،یکدلی وازهمه مهمتر حیا وحرمت را مشاهده کرد. دشمنان این سرزمین به خوبی می دانند که در جنگ نظامی کاری از پیش نخواهند برد زیرا با دفاع و مقاومت روبرو می شود به همین علت برروی جنگ فرهنگی کارمی کنند.
*حیا مرکز سیبل ماهواره
از بین بردن غیرت و حیا، شکستن قبح گناهان، عادی سازی روابط حرام و نابودی بنیان مقدس خانواده با به فساد کشیدن زن به عنوان محور این کانون و سپس فساد اجتماع هدف شبکه های ماهواره ای است .
رسانه های غربی بر حس و نیاز انسان تأثیر گذاشته و موجسازی میکنند و
به نحوی ویترینسازی کرده و نحوه انتقال پیام را تغییر میدهند.
فناوریهای جدید دیدگاههای سلطه فرهنگی را افزایش میدهد و با مظاهر
فریبنده خود جوامع تحت سلطه را جذب فرهنگ مبتذل خود میکند. وسایل ارتباط
جمعی در ذهن و فکر مردم عقاید، ارزشها و هنجارهای خاصی را توسعه داده یا
تثبیت میکنند.یکی ازمهمترین این ارزش ها که توسط برنامه های غربی نشانه
رفته است حیامی باشد.
* حیا پوششی نگهدارنده ازبدیهاست
ازلحاظ لغوی واصطلاحی میان حجاب وحیا تفاوت هایی وجوددارد دشمنان اسلام نه تنها بدحجابی وبی حجابی را تبلیغ می کنند بلکه به دنبال بی حیایی نیز هستند.
حیااز دید بزرگان علم اخلاق، خصلتی اخلاقی است که می تواند انسان را در انجام دادن عمل نیک و یا ترک کار ناپسند برانگیزاند و با این وصف حوزه عملکرد حیا صرفاً ترک گناه و معصیت نیست، بلکه هم عامل بازدارنده است و هم وادارنده(پسندیده ، عباس، پژوهشی در فرهنگ حیاء ،ج۶،صص۳۰-۲۹) از حضرت علی(ع) است که فرمودند:«الحیاء لباس سابع و حجاب مانع و ستر عن المساوی واق؛ حیا لباسی بلند و حجابی منع کننده و پوششی نگهدارنده از بدی هاست.» ( ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،ج۲۰،ص۲۷۲) البته این نکته حایز اهمیت است که حیا با خجالت کشیدن متفاوت بوده وانسان تنها دربرابر خداوند باید خجالت بکشد در روایتی از امیرالمومنین علی(ع) نقل شده است: «اَفضَلُ الحَیاء اِستِحیاؤکَ مِنَ الله: با فضیلت ترین و ارزشمندترین حیا این است که انسان از خدا خجالت بکشد.» با تعاریف ذکر شده کاملاً تفاوت حیا که ستایش شده است و بحث رودربایستی(خجالت) که رفتاری نکوهیده است و نوعی عدم توانایی و ضعف در مهارت جرأت مندی است، آشکار می شود.این درحالی است که شبکه های غربی وماهواره ای حیا رانشانه گرفته اند وگستاخی وگسستن بندهای حیا را ترویج می دهند
*کسی که حیانداردایمان ندارد
امام علی(ع) فرموده اند :« مؤمن هرگاه عملی بر خلاف ایمانش از او سر بزند ، شرم می کند.»(غررالحکم،ح۳۴۶۲) امام صادق(ع) نیز می فرمایند: حیا از ایمان است و ایمان در بهشت.(کافی،ج۲،ص۱۰۶) وکسى که فاقد حیا باشد، از داشتن نعمت ایمان بىنصیب است: لا ایمان لمن لا حیاء له.( وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۶۶) و همچنین از امیرالمومنین(ع) روایتست که فرمودند: الحیاء و العفاف و العی اعنی عی اللسان لاعی القلب من الایمان: حیا و پاکدامنی و کندی زبانی از ایمان هستند و کاملاً همدوش و در یک ردیفند و چون یکی از آن دو برود، دیگری هم در پی آن برود: الحیاء و الایمان مقرونان فی قرن فاذا ذهب احدهما تبعه صاحبه.( غررالحکم، ج۲، ص۱۰۷) و ایمان هم تنها لقلقه زبان نیست، بلکه ایمان زمانی صدق خواهد کرد و فرد مؤمن خوانده می شود که عمل هم داشته باشد و عمل غیر از احکام دین و عقاید فرد نخواهد بود، پس فرد باحیا حتما عمل کننده به تمامی دستورات دینی و ایمانی از جمله رعایت عفاف و حد پوشش نیز خواهد بود.پیامبراکرم(ص)نیز بسیار به ضرورت وجودحیا درزنان ومردان تاکید می ورزند ومی فرمایند:”خداوند وقتی بخواهدبنده ای راهلاک سازد حیاراازاوبگیردوقتی حیاازاوگرفته شود متنفرومنفور شود.وقتی متنفر ومنفورشدامانت ازاوگرفته شود وهمینکه امانت ازاوگرفته شدراه خیانت پیش گیرد وکسان نیز به اوخیانت کنندووقتی چنین شدرحم ازاوبرخیزدوقتی رحم ازاوبرخیزدمطرود وملعون شودوطوق اسلام رااز گردن اوبردارند.”همچنین ایشان حیاراشعبه ای ازایمان می دانندوآن راتمام دین برمی شمرند.(نهج الفصاحه،باب حیا)
*القای بی حیایی بوسیله برنامه های ماهواره
اغلب فیلم ها وسریال های غربی وماهواره ای دارای مضامین زیر است که با
دقت وتوجه درآنها به راحتی می توان به یک نتیجه وجمع بندی رسید که مضمون
تمامی آنها بی حیایی را ترویج می دهد.ازآن جمله اند:
۱-تشابه حقوق زن ومرد به جای تساوی آنها.به راحتی می توان دید که با پروبال
دادن بی حدبه زنان ودخالت آنان درتمامی حیطه ها این دیدگاه به مخاطب القا
می شود که زن ومرد هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارندودرجامعه وروابط اجتماعی می
توانندبه کارهای مشابه بپردازند واین یعنی شکستن مرز حیا برای یک زن
۲- ترغیب به داشتن روابط متهورانه عاشقانه
۳- متقاعد کردن زنان به رسیدگی بیشتر به تن و ظاهر خود برای جلب توجه
مردان، برجسته کردن جذابیت و لذت جویی .این یعنی القای خود رانشان دادن
ودیده شدن به هرقیمتی یعنی حیا رابشکن.
۴- زیر سؤال بردن ازدواج و ایجاد تردید درباره اهمیت و ارزش آن،
تئوریپردازی، طرح سؤال و ایجاد شبهه و تردید مکرر درباره دیدگاههای
افرادی که به بیبند وباری روی نیاوردهاند یا به زندگی مشترک خود پایبندند
و در مقابل ارائه دیدگاهها و پاسخ به سؤالهای شبههافکنانه برای اقناع
مخاطب در خصوص تغییر زمانه و این تفکر که افراد نباید پایبند به زندگیهای
سنتی باشند.این یعنی القای این نکته که مسائلی مانند حیا دست وپاگیر وسنتی
است.
۵- نمایش مکرر مشروبخواری و مزخرفگوییها هنگام مستی.
۶- بیان راههای دوستی با جنس مخالف و ظرافتها و مسائل مربوط به دوستی با جنس مخالف
۷-متشابه شدن زنان به مردان درگویش وحرکات .وقتی زن یادبگیرد مانند یک مرد
صحبت کند وسعی کند شخصیتش رامانندیک مرد جسور وبی باک نشان دهد دیگر
نخواهدتوانست ریحانه ای درحجاب حیا باشد.
۸- نمایش روابط خارج از چارچوبهای اخلاقی، ابراز علاقههای شهوانی و اغواکننده
۹-شکستن وزیرپاگذاشتن مرزها وخط قرمزهای دین با القای عدم وفاداری زنان و
مردان متأهل به همسران خود که گاه با نیت انتقام از همسر به علت عدم
وفاداری او صورت میگیرد، دیالوگهای جنسی و توصیه به خیانت و عدم وفاداری
۱۰- شبکه ها ی ماهواره ای وغربی گاهی اوقات تیتراژ بسیار کوتاهی با
یادآوری عناوینی مانند “چهارشنبه سوری”و… را در کنار عناصر مورد علاقه و
توجه مخاطب ایرانی قرار میدهند و در نتیجه به تدریج نوعی همگرایی و ترویج
مسائل و شئونات مورد نظر را که تصاویری جذاب هم برای آنها انتخاب کردهاند
انجام می دهند.سپس مسائلی مانند زن ومردمنهای حیا را القا می کنند.
۱۱-عادی جلوه دادن بی احترامی به والدین وبزرگترها که این یعنی بروز بی
حیایی از اولین محل شکل گیری شخصیت واولین کانون تربیتی که همان خانواده
است.
۱۲-عادی جلوه دادن روابط زن ومرد وروابط دختروپسر که ترویج بی حیایی در جامعه می باشد.
*بدپوششی زنان ومردان به علت کم شدن حیا
برنامه های ماهواره ای ابتدا قبح اعمال منفی دین را می ریزند وسپس بارواج بی حیایی ،زنان ومردان وبه خصوص نسل جوان را به عروسک های خیمه شب بازی تبدیل می کنند تا وسیله ای برای بروز ونشان دادن مدهاوپوشش های مد نظرآنها باشند .
برنامه سازان بیگانه سعی در القای پوشش و مدهایی دارند که مردم عادی کشورهای خودشان در کوچه و خیابان هیچ گاه از چنین ظواهری استفاده نمیکنند و چنین پوشش و آرایشهایی تنها مربوط به سالنهای مد و خوانندگان و هنرپیشگان شان است وقتی حیا کم شد انسان راضی می شوداز هر مد،لباس وپوششی استفاده کند.
برخی از بینندگان داخلی ماهواره در کشور ما نیز با تماشای این برنامهها، ارزش خود را بر اساس نوع پوشش تلقی میکنند و این باعث رواج بد حجابی و استفاده مردم از لباسهای نامناسب برای جلب توجه میشودونبودحیا نیز مجوزی برای این پوشش ها خواهد شد.
*سوادرسانه ای راهکار مقابله با تاثیرپذیری ازبی حیایی ماهواره
از جمله راهکارهایی که می تواند تاثیرپذیری افرادرا ازماهواره کمتر کند
ومانع بروز مواردی همچون بی حیایی درجامعه گردد بالابردن سوادرسانه ای می
باشد .که درمطالب بعدی به آن اشاره خواهدشد. وقتی حیا کم شد انسان راضی می
شوداز هر مد،لباس وپوششی استفاده کند.
شناخت بهتر رسانه ها، آموزش مهارت های زندگی، ترویج گفتگوی کلامی در
خانواده های ایرانی، تقویت اعتماد به نفس، استقلال فرهنگی، تقویت باورهای
دینی و اعتقادی و دشمن شناسی از مهم ترین راهکارهای مقابله با تهدیدات
ماهواره است. ...../منیره فهامی /
![]() |
![]() |
|
دانش بر 2 نوع است : 1- ما خود یک موضوع را می دانیم یا 2- می دانیم که در کجا می توانیم به اطلاعاتی در خصوص آن موضوع دست پیدا کنیم . و امروز می بینیم که بیش از هر زمانی دیگر باید بر دانش دوم تسلط داشته باشیم و بتوانیم اطلاعات مورد نیاز خود را از میان انبوهی از منابع ، درست انتخاب کنیم ، چرا که دسترسی بسیار زیادی به دارائیهای احتمالی ذهنمان به سهولت وجود دارد . تعاریف و مدل های سواد رسانه ای براساس تعریفی که کارشناسان حوزه ارتباطات ارائه داده اند : سواد رسانه ای « توانایی دستیابی ، تجزیه و تحلیل ، نقد ، ارزیابی و ایجاد ارتباط به گونه های مختلف است » . از نظر آنان فرد واجد این مهارت قادر است به صورت منتقدانه ، درباره آنچه در کتاب ، روزنامه ، مجله ، تلویزیون ، رادیو ، فیلم ، موسیقی ، تبلیغات ، بازی های ویدئوئی ، اینترنت و ... می بیند ، می خواند و می شنود ، فکر کند . همچنین سواد رسانه ای از نظر برخی کارشناسان ، به معنای فراگیری چگونگی تولید پیام با استفاده از رسانه های چاپی ، سمعی و بصری و .... است . تعاریف دیگراز سواد رسانهای : 1- سواد رسانه ای عبارست است از توانایی دستیابی، تجزیه، تحلیل، نقد و ارزیابی و ایجاد ارتباط به گونه های مختلف است. 2- سواد رسانه ای عبارت است از استفاده از رسانه ها با توجه به هدف پیام، درک صحیح پیام و اینکه پیام ارائه شده چه رسالتی برای مخاطب خود دارد و انگیزه آن پیام چه بوده است. 3- سواد رسانه ای عبارت است از هوشیاری مخاطب در ارتباط با رسانه ها و آگاهی وی از اینکه چه پیامی با چه هدفی و با چه موقعیتی به وی ارائه می¬شود تا او بتواند تفسیری درست از برنامه های مختلف رسانه ها ارائه نماید. 4- توانایی و قدرت دسترسی، تحلیل، ارزیابی و انتقال اطلاعات و پیامهای رسانهای که میتوان در چارچوبهای مختلف چاپی و غیر چاپی عرضه نمود را سواد رسانهای میگویند. سواد رسانهای به طور کلی عبارت است از: استفاده از رسانهها با توجه به هدف پیام، و درک صحیح پیام و اینکه پیام ارائه شده چه رسالتی برای مخاطب خود دارد و انگیزه آن پیام چه بوده است. به عبارت دیگر سواد رسانهای یعنی: هوشیاری مخاطب در ارتباط با رسانه و آگاهی وی از اینکه چه پیامی با چه هدفی و با چه موقعیتی به وی ارائه میشود. تا وی بتواند تفسیری درست از برنامههای مختلف رسانهها ارائه کند کارشناسان حوزه سواد رسانه ای از 5 اصل اساسی برای تحلیل منتقدانه پیام های رسانه ای یاد می کنند که عبارتند از : 1. پیام های رسانه ای را دست اندر کاران رسانه ها می سازند . 2. پیام های رسانه ای تنها بخشی از واقعیت را بیان می کنند . 3. هر رسانه مجموعه ای از قواعد منحصر به فرد برای تولید پیام دارد . 4. مخاطبان پیام های رسانه ای را معنا می کنند . رسانه ها در چارچوب منافع اقتصادی و سیاسی خود قدم برمی دارند. 5. از سوی دیگر بعضی از صاحبنظران علم ارتباطات ، سواد رسانه ای را مفهومی می دانند که در پنج پرسش زیر مطرح میشود .
چه کسی پیام های رسانه ای را می آفریند ؟ کدام یک از فنون رسانه ای برای جلب توجه مخاطبان استفاده شده است ؟ چگونه افراد مختلف قضاوتها و تفسیر های گوناگونی از پیام های یکسان دارند ؟ ارزش ها و سبک ها ی زندگی که در رسانه ها ارائه می شوند کدامند ؟ هدف سازندگان و آفرینندگان پیام چیست ؟ از نظر هابز سواد رسانه ای توان ارزیابی پیام های رسانه ای است که در دو سطح عمل می کند از یک سو ، در سطح نخستین و مقدماتی ، مخاطب به موضوعات و پرسشهایی مانند چه کسی پیام های رسانه ای را می آفریند ؟از چه فنونی استفاده می کند ؟ و با چه هدفی پیام را ارسال می کند ؟ توجه دارد و از سوی دیگر ، در سطحی عمیق تر ، مخاطب ارزش ها و سبک های پنهان و مستتر در پیام را مدنظر قرار می دهد .
سبک های زندگی و ارزش های مشترک در پیام به نظر می رسد پرسش های سطح نخستین و مقدماتی ، بخشی از پرسشهای هارولد لاسول در تعریف ارتباطات باشد . از نظر لاسول ، در هر ارتباط 6 پرسش « که می گوید؟ چه می گوید ؟ کجا می گوید ؟ چگونه می گوید ؟ برای چه می گوید ؟ با چه تاثیری می گوید ؟ » مطرح میشود . این امکان وجود دارد که بین نظر لاسول در حوزه ارتباطات و هابز در زمینه سواد رسانه ای تلفیق صورت گیرد و بر این اساس ، مدل جدیدی آفریده شود ، به این ترتیب که سواد رسانه ای به مثابه مفهوم اصلی ، از 2 لایه تشکیل شده است . یکی لایه « مرکزی یا درونی » و دیگری « لایه پیرامونی ، بیرونی » . در لایه بیرونی ، مولفه های اصلی ارتباطات رسانه ای مورد نظر لاسول ، شامل : « چه کسی می گوید ؟ چگونه می گوید ؟ با چه تاثیری می گوید ؟ » مطرح میشود و در لایه درونی ، ارزشها و سبک های زندگی ارائه شده در پیام مورد بررسی قرار می گیرد .
ارزشها و سبکهای زندگی مستتر در پیام ویژگی اصلی لایه درونی ( بر خلاف لایه بیرونی ) این است که ویژگی های پنهان تر پیام را در بر می گیرد و به همین دلیل ، فهم سواد رسانه ای مبتنی بر آن ، پیچیده تر از لایه بیرونی است ؛ مخاطبی که از چنین سطحی از سواد رسانه ای برخوردار باشد و بتواند ارزشها و سبک های زندگی پیام های آشکار و پنهان را تشخیص دهد ، از دانش بیشتر و عمیق تری برخوردار خواهد بود .
سواد رسانهای چیست؟ ضرورت مطالعه رسانه به سبک انتقادی و منسجم در سال های اخیر بدیهی شده است، زیرا رسانه ها موقعیت مرکزی زندگی فرهنگی و سیاسی ما را در بر گرفته اند. در واقع ما درباره جهان فراتر از تجربیات مستقیم که از طریق رسانه دریافت می کنیم می دانیم. در حقیقت رسانه، بیرون از برنامه آموزشی مدرسه مانده است و گاهی اوقات رسانه ها به بسیاری از ابعاد جامعه و آگاهی فردی ما غالب می شود، همین امر موجب می شود تا رسانه ها با قدرتشان بر ابعاد ناآگاه زندگی ما تأثیر بگذارند. تعجب آور نیست که ما می خواهیم رسانه را مطالعه کنیم؛ بلکه این تعجب آور است که گام بلندی برای شروع مطالعه برداشتیم. سواد رسانه ای به رویه های درک رسانه های جمعی و کاربرد آن می پردازد. و همچنین به دانشجویان کمک می کند تا درکی آگاهانه و انتقادی درباره ماهیت رسانه های جمعی، فنون استفاده از آن و توسعه این فنون داشته باشند. به ویژه هدف آموزش سواد رسانه ای افزایش درک دانشجویان از چگونگی کار رسانه، تولید معنا، ساماندهی و ساخت واقعیت از سوی رسانه است. اساساً آموزش سواد رسانه ای باید با هدف آموزش دانشجویانی که درکی از رسانه نظیر دانش درباره نقاط قوت و ضعف رسانه، رسانه متعصب و ضروری، نبوغ هنری و حیله گری درباره رسانه و دانش درباره تأثیرگذاری و تأثیرپذیری رسانه داشته باشد. مفاهیم کلیدی در سواد رسانه ای برای شرح فرضیات انتقادی ورای آموزش رسانه در زیر مفاهیم کلیدی بسط داده شده است. در کانادا، سواد رسانه ای بخشی از برنامه آموزش مهارت های زبانی (مهارت های دوازده گانه آموزش زبان) می باشد. این مفاهیم یک پایه نظری برای همه برنامه های آموزش سواد رسانه ای فراهم می کند و همچنین به معلمان زبان رسانه ای و چارچوب آن را برای بحث و گفتگو ارائه می دهد. 1- همه رسانهها ساختارمند هستند رسانه با دقت ساختارهای زیرکانه ای ارائه می کند که بسیاری از تصمیم گیری ها و نتایج را از عوامل تعیین کننده منعکس کنند. بیشتر دیدگاه ما نسبت به واقعیت بر مبنای پیام های رسانه ای است که پیش ساخته هستند و حاوی نگرش ها، تفسیرها و نتایجی است که تقریباً شکل گرفته است. رسانه تا اندازه زیادی برداشت هایی از واقعیت برای ما ارائه میکند. زمان تحلیل یک متن رسانه ای به این نکات توجه می کنیم: - این پیام چگونه شکل گرفته است؟و چگونه واقعیت را بازنمایی می کند؟ 2-همه افراد پیام ها را به سختی تفسیر میکنند. کسانی که برنامه تلویزیونی یا وبسایت مشابهی میبینند اغلب تجربه مشابه ندارند یا با برداشت های مشابه مواجه نمی شوند. هر کسی می تواند یک پیام را با توجه به سن، فرهنگ، تجربیات زندگی، ارزش ها و عقاید به صورت های مختلف تفسیر یا قبول کند. زمان تحلیل یک متن رسانه ای توجه می کنیم به: چگونه دیگران پیام ها را به صورت متفاوتی درک می کنند؟ 3.رسانه منافع تجاری دارد. بیشتر رسانه ها برای سود ایجاد شده اند. عموماً تبلیغات بزرگترین منبع درآمدی است. آگهی های تجاری بدیهی ترین ابزار تولید درآمد هستند، اگرچه پیام های تبلیغاتی شکل های زیادی دارد که شامل بر تبلیغ کالا (به طور مشخص کالایی را در برنامه ها و فیلم ها نشان می دهند)، حمایت کنندگان، جوایز، تبلیغات سه بعدی و پیمایش در اینترنت، حمایت های اشخاص مهم یا نام نویسی برای استادیوم یا تئاتر. در تحلیل این متن رسانه ای توجه می کنیم به: چه کسی و چرا متن رسانه ای را تولید میکند؟ اگر پیام اقبال عمومی یافت چه کسی سود و چه کسی ضرر می کند؟ 4.رسانه پیامهای ایدئولوژیک و ارزشی دارد. تولیدکنندگان پیام های رسانه ای عقاید، ارزش ها، باورها و تعصب هایی دارند. این عوامل می توانند بر اینکه چه چیزی و چگونه گفته شود تأثیر گزارد. تولیدکنندگان باید چیزی که شامل متون رسانه ای باشد یا نباشد انتخاب کنند، بنابراین هیچ پیام بی طرف یا عاری از ارزش وجود ندارد. از آنجا که این پیام ها اغلب از سوی بینندگان زیادی دیده می شود، می تواند تأثیر اجتماعی و سیاسی زیادی بر روی افراد داشته باشد. در تحلیل یک متن رسانه ای به این نکات توجه می کنیم: چه سبک زندگی، ارزش ها ودیدگاه هایی از این پیام بازنمایی یا چشم پوشی شده است؟ لازم است که پیام های رسانه ای درباره موضوعاتی نظیر ماهیت سبک زندگی، واقعیت مصرف گرایی، نقش زنان، پذیرش اقتدار و میهن پرستی محض رمزگشایی شود. 5. هر رسانهای زبان، سبک، تکنیک، اخلاق، باور و اصول هنری خاص خود را دارد. هر رسانه ای معنایی خلق می کنند که به صورت متفاوتی از واژگان، تکنیک ها و سبک ها یا اخلاقیات و باورهای خاصی استفاده می کنند. در یک فیلم یا برنامه تلویزیونی، زمانی که تصویر محو می شود، آن پیامی از زمان را نشان می دهد. لینک های داغ یا دکمه های جهت یابی نشان می دهد که چیزی را که نیاز دارید را در وب سایت پیدا کنید. یک داستان نویس باید از کلمات خاصی برای خلق فضا و شخصیت ها استفاده کند، در حالی که رسانه از تصویر، متن و صدا استفاده می کند. در هر زمان، ما ابزار تکنیکی را درک می کنیم. ما در درک زبان رسانه های مختلف روان و سلیس شدیم و می توانیم کیفیت هنری آنها را درک کنیم. هنگام تحلیل یک متن رسانه ای توجه می کنیم به: چه تکنیکی و چرا استفاده شده است؟ توسعه مهارت های سواد رسانه ای ما را قادر می سازد نه تنها متون رسانه ای را درک و رمزگشایی کنیم، بلکه از اصول هنری منحصربه فرد هریک از آنها متمتع شویم. تمتع ما از رسانه با آگاهی از چگونگی خلق اشکال و تأثیرات خوشایند افزایش می یابد 6.رسانه معانی تجاری دارد. سواد رسانه ای بر آگاهی از پایه های اقتصادی تولیدات رسانه های جمعی مبتنی است. شبکه ها دنبال مخاطبانی هستند که از آنها حمایت مالی کنند. دانش در این زمینه به دانشجویان اجازه می دهد تا درک کنند که چگونه محتوای برنامه، مخاطبان را هدف تبلیغات خودشان کرده اند و چگونه بینندگان را در گروه های بازاری ساماندهی کرده اند. موضوع مالکیت و کنترل اهمیت حیاتی دارد در زمانی که انتخاب های زیادی در این زمینه وجود دارد ولی با این حال باورهای کمی وجود دارد (نود درصد از روزنامه ها، مجلات، ایستگاه های تلویزیونی و شرکت های نرم افزار کامپیوتری جهان در مالکیت هفت شرکت ادغام شده می باشد). 7. رسانه معانی اجتماعی و سیاسی دارد. یک بعد مهم از سواد رسانه ای آگاهی از گستره تأثیرات اجتماعی و سیاسی ناشی از رسانه می باشد. تغییر ماهیت زندگی خانوادگی، استفاده از اوقات فراغت و نتایج مباحثات سیاسی تلویزیونی سه نمونه از این موارد هستند. رسانه های جمعی تلاش می کند تا ارزش ها و نگرش های اجتماعی را منطقی نشان دهند. رسانه همچنین نقش بزرگی در رسانه ای کردن حوادث و مسائل جهانی از حقوق مدنی تا تروریسم دارد. 8.در رسانه شکل و محتوا مرتبط با هم هستند رابطه شکل و محتوا مرتبط با مقاله مارشال مک لوهان با عنوان «رسانه پیام است» می باشد. یعنی هر رسانه ای برنامه و جهت گیری های تکنیکی خاص خود را دارد و واقعیت را در شیوه های منحصربه فردی رمزگذاری می کند. بنابراین رسانه های مختلف ممکن است حادثه مشابهی گزارش کنند ولی برداشت ها و پیام های متفاوتی ایجاد کنند. 1. چه کسی پیام را میرساند ؟ مخاطب با سواد رسانه ای ، این توانایی را دارد که پدید آورندگان پیام کارگردان ، بازیگران ، تهیه کنندگان ، سیاستگذاران و ... ) را تشخیص دهد . 2.چگونه پیام ساخته و ارائه میشود ؟ مخاطب با سواد رسانه ای ، این توانایی را دارد که ابعاد فنی تولید و ارائه پیام ( دکوپاژ ، مونتاژ ، نورپردازی ، زاویه دوربین ، نحو تدوین تصاویر و ... ) را تشخیص دهد . 3. پیام برای چه کسی ساخته و ارائه شده است ؟ مخاطب با سواد رسانه ای ، این توانایی را دارد تا تشخیص دهد که پیام برای چه گروهی از مخاطبان تهیه و پخش شده است . 4. برای چه هدفی پیام ارائه می شود ؟ مخاطب با سواد رسانه ای این توانایی را دارد تا هدف پیام آفرینان ( اعم از اهداف سیاسی – اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ) را تشخیص دهد . 5. تاثیر گذاری پیام تا چه حد است و چه جهت گیری دارد ؟ مخاطب با سواد رسانه ای این توانایی را دارد تا میزان تاثیر گذاری پیام را تعیین کند ، همچنین پیامدهای آسیب زا یا اثرات مثبت ( حفاظت کننده ) پیام را تشخیص دهد . پاسخ به این پرسش که پیام رسانه ای برای چه کسی ، چگونه و توسط چه کسی شناخته شده است و پدید آورندگان آن با چه هدفی با انتظار چه نوع تاثیر گذاری بر مخاطب آن را طراحی کرده اند « وضعیت زمینه ای پیام » را برای مخاطب روشن میکند . همچنان که پاسخ به مهمترین پرسش در حوزه ارتباطات رسانه ای یعنی انکه پیام چیست ؟ وضعیت ساختار متن پیام را به مخاطب نشان می دهد . این ساختارها شامل « انواع ژانرها » و قالب های پیام رسانه ای است . ویژگی لایه درونی هر پیام ارزش ها و سبک های زندگی متناسب با خود را به نمایش می گذارد ؛ منظور از سبک زندگی « اعمال و کارهایی است که به شیوه ای خاص طبقه بندی شده اند و حاصل ادراکاتی خاص هستند . سبک زندگی شامل آن دسته ار اولویت های افراد است که به صورت عمل قابل مشاهده اند . ساختار های دانش ساختارهای دانش، منظمه به هم پیچیده ای از دانسته های مخاطبان است که ویژگی خاصی دارد . نخست آنکه این منظومه ، مجموعه ای بی شکل و در هم و برهم از اطلاعات نیست و مخاطبان در شکل دهی به آن ، وضعیت فعال دارند . دوم آنکه دانسته ها در این بافت به هم پیچیده ، ارزش برابر و یکسان ندارند . برخی اطلاعات مهمتر هستند و برخی ارزش کمتری در وضعیت ساختارهای دانشی دارند. برای مثال دانستن عنووان های برنامه های تلویزیون و هنر پیشه ها و بطور کلی ، اطلاعاتی که در پاسخ به عنصر « چه » ارائه می شوند ، اطلاعات کم اهمیتی « در ساختار های دانش » هستند . اطلاعات ارزشمندتر ، دانسته هایی هستند که در پاسخ به پرسشهای « چرا » و « چگونه » مطرح میشوند . پاتر همچنین یاد آوری میکند ساختارهای دانش رسانه ای افراد، پنج حوزه را در بر میگیرد : 1. محتوای رسانه ای (media content) 2.تاثیر رسانه ای (media effect) 3. صنایع رسانه ای (media industries) 4.جهان واقعی (realworld) 5.خود (self) منظومه دانش این پنج حوزه پشتیبانی کننده منبع شخصی در برابر رسانه است . جالب توجه آن است که در سه جزء محتوای رسانه ای ، تاثیر رسانه ای و صنایع رسانه ای ، به طور مستقیم « رسانه » مورد توجه قرار میگیرد . به این ترتیب که در مولفه صنایع رسانه ای ، به ظرف رساننده پیام و ویژگیهای فناورانه آن ، در جزئ محتوای رسانه ای ، به درون مایه رسانه و در خبر و در تاثیر رسانه ای به پیامد های رسانه ای ( شامل : جنبه های آسیب رسانه ای و سلامت رسانه ای ) توجه می شود .در حالیکه دو بعد دیگر ، به بنیادهای منظومه دانش فرد مربوط می شود ، چنانکه در یک سو ، جهان واقعی قرار دارد ؛ جهانی که پیام نسبتی نسبت(Constructivism) دارد هر چند از منظر نظریه سازه گرایی این ارتباط آئینه وار نیست به این معنا که رسانه ، تصویر آئینه واری از واقعیت ایجاد نمیکند و پیام رسانه ای ، ما به ازای یک به یک ، با جهان واقعی ندارد . در سو دیگر ، مخاطب قرار گرفته است . مخاطبی که تنها بخشی ار جهان واقعی به تور فهم او در می آید و هر کدام از مخاطبان ، واقعیتی از جهان واقعی را تجربه میکنند . به همین دلیل ، هرچند جهان واقعی ، جهانی یکپارچه است ، واقعیت پیوند خورده با جهان واقعی ، چند گانه است . بر این مبنا ، « خود – گزارش دهی (self report) » انسان ها از جهان واقعی برابر نیست و نکته جالب تر آنست که رسانه ها ، واقعیت جهان واقعی را برای انسان پیچیده تر میکنند ، به این ترتیب که ، در نسبت بین واقعیت و جهان (mediation) در نقش میانجیگری واقعی ابهام بیشتری ایجاد میکنند . منبع شخصی مخاطبان از این عامل اهداف و سایق انگیزشی رسانه ها را توضیح پذیر میکنند چنانچه برخورداری مخاطبان از رسانه ها (active and passive) پیوستاری از کنش فعالانه تا منفعل می گیرد ؛ به این ترتیب که جایگاه قوی و ضعیف یعنی مخاطبان از اهداف رسانه ای خود آگاه نیستند و کنترل کمی بر روش استفاده از آن دارند . بنابراین استفاده هدفمند مخاطبان از رسانه های گوناگون و تجزیه و تحلیل پیام رسانه ای به قوی شدن جایگاه آنان منجر میشود.
شایستگی و مهارت های استفاده از رسانه نیروی عملکردی (plan) فرایند سواد رسانه ای ، حامل طرح مخاطب است ؛ طرح عمل ، مهارت های مخاطبان در فرایند استفاده و به کارگیری مخاطبان است و نیروی عملکردی مخاطبان ، به معنای شایستگی های آنان در استفاده از رسانه ها ، به ویژه رسانه های جدید . بر اساس الگوی پاتر ، مخاطب برای مواجهه با رسانه ها ، از ابزارهای دو گانه « مهارت و شایستگی ها » استفادده میکند .منظور از شایستگی ، ویژگی ای از مخاطب است که به او امکان میدهد در تماس با رسانه قرار بگیرد . برای مثال ، فردی که شایستگی یا توانایی خواندن ندارد ، نمیتواند از رسانه های چاپی استفاده کند . شایستگی ، ویژگی ای است که به طور معمول ، مخاطب در سالهای نخستین زندگی ، کسب میکند . شایستگی استفاده از رسانه جنبه ای دو قطبی دارد چنان که فرد میتواند یا به سوی استفاده از رسانه برود و یا از به کار بردن ان رویگردان شود . از انجا که ویژگی شایستگی مخاطب ، در نخستین سالهای زندگی شکل می یابد ، امکان ارتقا بخشی آن اندک است در حالی که مهارتهای استفاده از رسانه ، امکان ارتقا بخشی بیشتری دارد . از نظر پاتر ، برخورداری مخاطبان از مهارتهای رسانه ای ، صورتی پیوستاری دارد ، به نظر وی میزان اهمیت مهارتهای رسانه ای به یک اندازه نیست . فهرستی از مهارتهای کنشی در سواد رسانه ای عبارتند از : تحلیل (analysis) : شکستن پیام به عناصر معنا دار ارزشیابی (evaluation) : داوری درباره ارزش پیام یا امکان مقایسه عناصر پیام گروه بندی (grouping) :تعیین اجزای مشابه و متفاوت پیام استقرا(reduction) :نتیجه گیری از برخی اجزای پیام و تعمیم آن به بقیه اجزا قیاس(deduction) : استفاده از اصولی فراگیر برای تبیین موارد خاص ترکیب(senthesis) جمع بندی پیام های مختلف در ساختاری جدید خلاصه سازی (abstracting) : ارائه توصیفی روشن ، درست و فشرده از پیام
وظایف پردازش پیام اطلاعات (meesage-processing tasks)
از منظر پاتر ، در عالی ترین شکل ، سواد رسانه ای مخاطب به وظیفه «پردازش کنندگی » اطلاعات می پردازد که در سه نظام مندی 1- « همتا سازی معنایی » 2- «گزینش گری» و 3- «سازه های معنایی» متبلور میشود . در گزینشگری ، مخاطب تصمیم میگیرد که با پیام مواجه شود یا آن را نادیده بگیرد ، این تصمیم گیری ، جنبه ای کاملا ارادی دارد و در صورتی که مخاطب تصمیم به برخورداری از پیام بگیرد ، پیام برای او حامل معنا میشود . به عبارت دیگر ، مخاطب معنای هر پیام را با منظور معنایی خود همتا میسارد و در نتیجه در این سطح ، نمادهای مستتر و آشکار اطلاعات را کشف و شناسایی میکند . از سوی دیگر ، در مراحل گزینشگری تمرکز مخاطب بر بررسی دریافتی از رسانه ها در محیط است. در دیدگاه پاتر منظور از محیط همه جهان واقعی و منابع رسانه های دیگر است به عبارتی پذیرفتن و یا حتی نپذیرفتن پیام از سوی مخاطب به میزان انطباق آن با منابع رسانه ای دیگر و جهان واقعی بستگی دارد . در مراحل دوم مخاطب بر منظومه انسجام یافته نمادها در پیام متمرکز می شود یعنی به پیام هایی میپردازد که با معناهای آموخته او در گذشته هماهنگ باشد . در مرحله سوم ، مخاطب بار دیگر به اولین بخش مدل پاتر یعنی ساختارهای دانش بر میگردد و سعی میکند ساختار دانش خود را گسترش دهد. مراحل پردازش اطلاعات از منظر پاتر 1.گزینشگری پیام وظیفه : تصمیم در باره نادیده گرفتن پیام یا پرداختن به آن هدف : توجه به سودمند ترین جنبه پیام و نادیده گرفتن بقیه جوانب آن تمرکز : بررسی پیام دریافتی در محیط 2. همتا سازی معنایی وظیفه : استفاده از توانایی ها و شایستگیها ی اساسی به منظور شناسایی نمادها و معناهای پنهان در پیام. هدف : استفاده از نمادهای معنایی قبلی تمرکز: بررسی نمادها در پیام 3 . معنا سازی وظیفه: استفاده از مهارتهایی که مخاطب با کمک آن ها میتواند معنای فراتر از آنچه را مورد نظر فرستنده بوده است را کشف کند و معنای کاملا شخصی و فردی از پیام بسازد . هدف : تفسیر پیام ها با بیش از یک رویکرد تمرکز : گسترش ساختارهای دانش در مجموع ، از منظر الگوهای نظری و هابز و تایمن ، سواد رسانه ای دامنه ای از گسترش یافتگی های فهم مخاطب از رسانه است چنانکه مخاطب ، در می یابد چگونه رسانه ها معنا تولید میکنند چگونه معنای رسانه ای در لا به لای فنون مختلف بسته بندی میشود و چگونگی رسانه ها ، جهان واقعی را به شکل خاص مورد نظر خود واقعیت میبخشد. همچنین بر اساس الگوی پاتر « سواد رسانه ای » از عوامل گوناگون « ساختار دانش » ، « جایگاه مخاطب » و « پردازش پیام » تشکیل شده است که یکدیگر را پشتیبانی میکند و در منظومه منسجم قرار دارند . به نظر میرسد ، این الگو ، نسبت به دو الگوی دیگر ، از شبکه سازی گسترده تری برخوردار است و می تواند حدود دانش مخاطب نسبت به رسانه ها ، مهارت لازمی برای استفاده از رسانه ها و مهمتر از همه نظام معنا جویانه ای و معنا ساز پیام را مورد بررسی قرار دهند. بنابراین می توان سواد رسانه ای را بصورت های زیر تعریف کرد : .اگر چه در سواد رسانه ای از رسانه ها انتقاد میشود ، این به معنای استفاده نکردن از رسانه نیست . . سواد رسانه ای ، به معنای محدود کردن تماشای تلویزیون نیست ، بلکه به معنای تماشای با دقت آن است .. سواد رسانه ای ، کشف ساده اهداف سیاسی ، کلیشه ها و باز نمایی های انحرافی نیست ، بلکه فهم نکاتی است که در رسانه ها ، هنجار تلقی میشوند
سطوح و اصول سواد رسانهای استادان و کارشناسان سواد رسانهای درباره مجموعهای از اصول که به عنوان بخشی از سواد رسانهای مورد بحث قرار میگیرند به توافق نسبی دست یافتهاند که عبارتاند از: 1- اصل اول مبتنی بر این است که رسانهها ساختگی هستند و همه اموری که آنها به نمایش میگذارند، منطبق با واقعیت نیستند و در واقع در روزگار واقعیت مجازی و شبیهسازی کامپیوتری، دیدن عین باور کردن نیست. 2- اصل دوم آن است که نمایشهای رسانهای، بازسازی واقعیت هستند، این اصل به معنای درک این نکته است که میان شیوة ارائه وقایع به وسیله رسانهها و شیوه درک این وقایع از سوی ما به عنوان مصرف کنندگان رسانهها، یک رابطه قطعی وجود دارد. 3- اصل سوم آنکه گروههای متفاوت پس از رویارویی با محتوای رسانههای یکسان، اجزای کاملاً متفاوتی از همان محتوا را انتخاب، رد، حفظ و درک میکنند. 4- اصل چهارم به تجاری بودن محصولات رسانهای اشاره میکند، یعنی اصل موضوع فقط جنبة مالی است و هر نوع درک واقعی از محتوای رسانهها را نمیتوان از زمینة اقتصادی و ضرورتهای مالی محرک صنعت رسانهها جدا کرد. 5- اصل پنجم ایدئولوژیک بودن پیامهای رسانهای است. درک ارزشها و باورهای اساسی که تلویزیون و رسانهها تعلیم میدهند، نکته محوری در زمینه سواد رسانهای است.» 6-اصل ششم به پیامدهای سیاسی و اجتماعی پیامهای رسانهای اشاره دارد. این اصل به بررسی رابطه میان تصویر و تأثیر، محتوا و پیامدها میپردازد و اینکه در عصر مصرف و مادیگری، تربیت معنوی فرزندان را چگونه برعهده بگیریم. به طور کلی با توجه به اصل سوادرسانهای میتوان اذعان کرد که با فرا گرفتن سوادرسانهای میتوان فهمید که چگونه اطلاعات و آگاهی هایی که از رسانهها فرا میگیریم، طبقهبندی کنیم و هر کدام را در جای مناسب خود در ذهن قرار دهیم که به موقع بتوانیم از آن بهره بگیریم. در غیر این صورت قادر نخواهیم بود ارتباط مناسبی برای رسانهها که ما را تحت بمباران اطلاعات خود قرار داده و حتی محیط اطرافمان برقرار کنیم. هدف سواد رسانهای هدف اصلی سواد رسانهای این است که به ما قدرت کنترل بیشتری نسبت به تعابیر پیامها میبخشد واقعیت این است که همه پیامهای رسانهای دارای تعابیر و تفاسیر مختلف هستند. مثلاً روزنامهنگاران به ما تعابیر خودشان را از اینکه چه چیزی و چه کسی مهم است، ارائه میدهند، برنامهسازان برنامههای سرگرمی نیز تعابیر خودر ا از مفاهیمی چون انسانیت، آشتی، جنگ و خوشبختی نشان میدهند، صاحبان آگهی نیز سعی میکنند ما را متقاعد سازند مشکلاتی داریم و کالای آنها که میتواند ما را در غلبه بر این مشکل یاری کند. همچنین ما نیز به عنوان مخاطب میتوانیم تعابیر خودمان را از این پیامها داشته باشیم. چه ما آگاهی لازم در برخورد با رسانه را کسب کنیم یا نه، فرایند تأثیر رسانه ادامه دارد. زمانی که بتوانیم کنترل بیشتری نسبت به رسانهها و تعابیر آنها داشته باشیم، میتوانیم به تأثیرات مثبت ناشی از آنها قوت بخشیده و از تأثیرات منفی آنها هم بکاهیم. سوادرسانهای به افراد توانایی میبخشد تا ضمن اینکه متفکرانی باشند، خود نیز به مولدین خلاق پیامها بدل بشوند.
تواناییهای مرتبط با سواد رسانهای
برخی از تواناییهایی که میتوان در سایۀ سواد رسانهای کسب کرد از این قرارند: 1. توانایی استفاده از تکنولوژی روز از جمله کامپیوتر، برای پردازش و تولید اطلاعات؛ 2. توانایی نتیجهگیری در مورد روابط علّی و معلولی، میان گزارشهای رسانهها و واکنش عمومی؛ 3. توانایی تشخیص تأثیر تحریف، کلیشهسازی، تبلیغات و خشنونت در رسانههای دیداری؛ 4. توانایی تشخیص تفسیر و بوجود آوردن تصویرهای بصری؛ 5. توانایی مصرف انتقادی و نه منفعلانه از رسانهها؛ 6. توانایی اتخاذ رژیم مصرف رسانهای؛ کسی که از سواد رسانهای برخوردار است میتواند به درستی تصمیم بگیرد؛ که چه مقدار و چگونه از غذاهای رسانهای استفاده کرده و در معرض چه بخشهائی از رسانه قرار بگیرد؛ 7. توانایی تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانهها.
ویژگیهای اصلی سواد رسانهای
سواد رسانهای، موضوعی دارای درجات گوناگون است. در واقع از نظر منطقی، مقول به تشکیک بشمار میرود و مانند یک جعبه، مقولهای نیست که یا باید در آن جای گرفت و یا جای نگرفت. بعبارت دیگر موضوعی نیست که دائر بین نفی و اثبات بوده و افراد در مقایسه با آن به دو دستۀ حائز سواد رسانهای و فاقد آن تقسیم شوند؛ بلکه افراد در مقایسه با آن هریک درجات مختلفی از سواد رسانهای را دارا هستند و در این پیوستاری که شبیه دماسنج میباشد، جایگاهی را اشغال میکند. کسانی که در سطحهای پائین این پیوستار قرار دارند چشماندازهای ضعیف و محدودی به رسانهها داشته و دانش آنها چشماندازهای کافی را برای استفاده در تفسیر معنای پیامهای رسانهای، فراهم نمیکند. 2- چند بُعدی؛ سواد رسانهای مستلزم آن است که در ابعاد گوناگون، اطلاعات کسب کنیم. این ابعاد عبارتند از: بُعد شناختی، احساسی، زیبائیشناختی و اخلاقی. حوزۀ شناختی به اطلاعات واقعبنیاد دلالت دارد؛ مانند تاریخها، اسامی، تعاریف و ... اینگونه از اطلاعات، در مغز مستقر هستند. اطلاعات حوزۀ احساسی که حاوی اطلاعاتی درباره احساساتی مثل عشق، نفرت، خشم و ... میباشد، در قلب مستقر است و جایگاه اطلاعات حوزه زیبائیشناختی که حاوی اطلاعاتی دربارۀ روش تولید پیام است را باید در چشمها و گوشها دانست. هرقدر چشم و گوش قویتر و دقیقتری برای شنیدن و دیدن وجود داشته باشد، اطلاعات زیباییشناختی بهتر و بیشتری نصیب دارنده خواهد بود. جایگاه اطلاعات عرصۀ اخلاقی هم که شامل اطلاعاتی دربارۀ ارزشها است، در ضمیر و روح انسانی مستقر است. اطلاعات اخلاقی، ملاک و معیاری برای قضاوت راجع به "درست و غلط" را فراهم میکند. هرقدر اطلاعات اخلاقی دقیقتر باشند، ارزشهای نهفته در پیامهای رسانهای با عمق بیشتری درک شده و قضاوتها دربارۀ آن ارزشها، دقیقتر و منطقیتر خواهد شد. 3- ساختار قدرتمند دانشی، باید حاوی اطلاعاتی از هر چهار حوزۀ مذکور باشد و اگر یک نوع اطلاعات موجود نباشد، ساختار دانش، ضعیف میشود؛ که در نتیجۀ آن، سواد رسانهای که از همین ساختارها تشکیل شده، ضعیف خواهد شد و نمیتوان به درستی، نارساییهای پیام رسانهای را تشخیص داد.
فرایندهای شناختی موجود در آموزش سواد رسانهای آموزش سواد رسانهای که عبارتست از شناخت اطلاعاتی و انتقاد از رسانه، تکنیکها و تأثیرات آن، در برگیرندۀ آن دسته از فرایندهای شناختی است که در اندیشههای انتقادی مورد استفاده قرار میگیرند. برخی از این فرایندها عبارتند از: 1. فهم و نقد سبکهای زندگی مصرفی که در رسانهها اشاعه مییابد؛ 2. فهم و نقد اختلاف و اغراض سیاسی و ایدئولوژیک پنهان در محتوای رسانهها؛ 3. فهم و نقد آثار و پیامدهای اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی محتوای رسانهها؛ 4. فهم و نقد شرایط و مناسبات مادی تولید محتوای رسانهای مثل آگهیهای تجاری که در جهت تأمین منافع اقتصادی و کسب سود مادی صاحبان سرمایه است. 5. فهم و نقد بازنماییها و کلیشهسازیهای منفی اقلیتهای فرهنگی، قومی، جنسیتی و نژادی در رسانهها.
لزوم آموزش سواد رسانهای "باری دونکان " Barry Duncan عضو انجمن سوادرسانهای کانادا، سوادرسانهای را پاسخی به حل مشکلات ناشی از رسانهها معرفی میکند، دونکان در ضرورت این آموزش، دلائل زیر را برمیشمرد: 1- رسانهها بر حیات فرهنگی و سیاسی ما سلطه دارند. 2- تقریباً همه اطلاعات جز مواردی که آنها را به طور مستقیم تجربه میکنیم، رسانهای شده هستند. 3- رسانهها بدون آنکه خود آگاهی را فعال کنند بر ما تأثیر میگذارند. 4- سوادرسانهای میتواند مصرف رسانهای ما را لذت بخشتر کند و یک رابطه انفعالی را به یک رابطه فعال تبدیل کند. 5-رسانهها قادرند مدلهای ارزشی و رفتاری قدرتمند خلق کنند. علاوهبر این دلایل، "دن بلیک" یکی دیگر از پژوهشگران عرصه سواد رسانهای، دلایل زیر را در ضرورت سواد رسانهای بیان کرده است: الف) ما در یک محیط میانجی و با واسطه زندگی میکنیم؛ ب) سواد رسانهای بر تفکر انتقادی تأکید میکند؛ ج) وجود سواد رسانهای، بخشی از حیات یک شهروند فرهیخته و تحصیلکرده است؛ د) سواد رسانهای، مشارکت فعال را در یک محیط اشباعشده رسانهای ترویج میدهد؛ هـ) آموزش رسانهای به ما کمک میکند تا فنآوریهای ارتباطی را درک و فهم کنیم.
|
مهمترین رسانهها
مهمترین رسانهها در عرصههای مختلف
سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و در راستای فرهنگسازی و هدایت افکار عمومی و
جهتدهی رویکرد سایر رسانهها عبارتند از:
۱- رسانههای شنیداری:
رادیو، نوار شنیداری(حلقهای، کاست، سیدی)، صفحه، رادیو، تلفن و کارت
شنیداری. امروزه کمتر کسی است که به نقش رادیو در شکلدهی به افکار عمومی و
تقابل رسانهای میان کشورها و جمعیتهای سیاسی واقف نباشد برخی صاحب نظران
تا آنجا پیش رفتهاند که یکی از دلایل فروپاشی بلوک شرق و شوروی سابق را
فعالیت رادیو آزادی دانستهاند.
رادیو:
رادیو را میتوان برحسب پخش و قدرت،
طبقهبندی کرد. رادیو رسانهای است صوتی که با استفاده از امواج به انتقال
مطالب میپردازد. رادیو با تمام فایدههایش، که از جمله آنها دسترسی
همیشگی(حتی بدون برق) است، دارای نقایصی است، رادیو از نعمت تصویر بیبهره
است و مسؤولان و مجریان رادیو باید تمام توان و نیروی هنری خود را صرف صدا
کنند تا از این طریق فضا سازی مناسبی در ذهن شنونده ایجاد شود. شنونده اگر
از موسیقی برنامه خوشش نیاید دیگر رادیو کارآیی خود را از دست میدهد. اما
همین مسأله اگر در مورد تلویزیون بهوجود آید با قطع صدا همه چیز را از دست
نمیدهد، بلکه میتوان کماکان از تصویر استفاده کرد و لذت برد.
۲- رسانههای دیداری:
تلویزیون و ماهواره، انواع تصاویر، کتابها، مجلهها، راهنماهای مطالعه،
نمودارها، نقشهها، پوسترها، کاریکاتورها، روزنامهها، سینما و فیلم،
اینترنت، منبر.
اﻫﻤﯿﺖ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی دﯾﺪاری
در قسمت گذشته با تاریخچه رسانه در جهان و کاربردهای آن به اختصار اشنا
شدیم. در این بخش قصد داریم به تفصیل کاربردی ترین رسانه ها را بررسی کنیم.
اﻫﻤﯿﺖ رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎ ی دﯾﺪاری
منظور از رسانههای دیداری فرآیند انتقال صدا و تصویر است که شامل رادیو و
تلویزیون می باشد. مهمترین تفاوت این نوع رسانه با رسانه چاپی در آن است
که چاپ، یک رسانه فضایی است که به خواننده اجازه می دهد تا اطلاعات و
تصاویر را با سرعت مختص به خود هضم کند درحالی که پخش یک رسانه زمانی است
که بر احساسات بیننده برای چند ثانیه تأثیر میگذارد و سپس از بین میرود.
ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ در ﺑﺮﮔﯿﺮﻧﺪه ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﺑﺮای ﻫﺮ ﻓﺮد اﺳﺖ، ﺑﺨﺼﻮص ﺑﺮای اﻓﺮاد
ﻛﻢﺳﻮاد. ﻧﻘﺶ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی دﯾﺪاری ﺑﺴﯿﺎر ﺑﯿﺸﺘﺮ اﺳﺖ. رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎی دﯾﺪاری
ﺣﺪود ۴٣ % ﺑﯿﺸﺘﺮ از رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎی ﻏﯿﺮدﯾﺪاری ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺮﻏﯿﺐ ﻣﺨﺎﻃﺒﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.
بخصوص ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪه ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻃﺮﯾﻖ اراﺋﻪ ﺑﺼﺮی، آﺳﺎنﺗﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪه ﺷﻮﻧﺪ.
همچنین اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت ﻣﺎ ﺑﺮاﺣﺘﯽ از ﻃﺮﯾﻖ ﺣﺲ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
روزنامه:
روزنامه رسانهای است که به صورت روزانه جدیدترین اخبار و اطلاعات را در
حوزه های مختلف فرهنگی، هنری، ورزشی، سیاسی و اقتصادی به اقشار مختلف جامعه
ارائه میدهد. روزنامه ها زمانی رسانه منتخب بودند اما با ورود به دنیای
دیجیتال با رقیبی جدی مواجه شدند و در مقابل سعی نمودند تا با متصل شدن به
نظامهای گردش اطلاعات، کتابخانههای الکترونیکی، انتشار پایگاه دادهها و
تازه تر از همه، رایانهای شدن مکاتبات از عرصه رقابت دور نمانند.
اینترنت:
در اواخر دهه۱۹۶۰ پدیده ای به نام اینترنت جهان را متحول کرد. تأسیس شبکه
آرپانت در سال۱۹۶۹ به عنوان منشأ پیدایش اینترنت شناخته شد[۱] در حقیقت
اینترنت مجموعه ای از میلیون ها کامپیوتری است که از طریق شبکههای
مخابراتی به یکدیگر متصلند. به عبارتی دیگر مجموعه ای از هزاران شبکه
ماهواره ای - رایانه ای است که تعداد زیادی از رایانه ها را در یک شبکه
پیچیده بزرگ و قابل اطمینان به یکدیگر وصل میکند. اینترنت، هیچ سازمان
مدیریتی یا سرپرست حقوقی ندارد و به خودی خود واقعیتی مستقل ندارد و تنها
از تألیف تشکیلات مستقل دیگر حیات یافته است. از طریق این فناوری جدید
میتوان پست الکترونیکی(E-mail) ایجاد کرد و بدون صرف وقت و هزینههای پستی
زیاد می توان عکسها و نامههای متنی خود را برای یک یا چندین نفر به طور
همزمان ارسال کرد، همچنین می توان سایت(site) های مختلفی ساخت و از این
طریق به شبکه جهانی وب(Web) پیوست و از قابلیت های تصویری، صوتی و حتی فیلم
در آن استفاده کرد.
فناوری چت(Chat) یا گفتگو یکی دیگر از راههای
ارتباطی جدید در اینترنت است که در آن می توان علاوه بر مکالمه با چندین
نفر به طور همزمان تصاویر یکدیگر را نیز چک کرد. شبکههای خبری و موتورهای
جستجو نیز از دیگر قابلیت های موجود در اینترنت است.
مجلات:
به اعتقاد برخی از صاحبنظران رسانه، امروزه عصر تورق مجلات است. عصری که
۸۰ درصدخوانندگان، اطلاعات خود را از عناوین آن بدست میآورند.
مجله
نشریهای است با عنوان مشخص که به صورت شمارهها یا جزوههای پیاپی با
فاصله زمانی منظم برای مدت نا محدود منتشر میشود. مقالههای علمی موجود در
آنها می تواند منابع علمی خوبی برای مطالعههای اضافی یادگیرندگان باشد.
این رسانه مکتوب، دارای صفحاتی بیشتر از روزنامه، با اهداف خاص و از پیش
تعیین شده است. از جمله مجلات میتوانیم به نشریات زرد اشاره کنیم. مجلات
زرد آن دسته از نشریات هستند که با جنجال و هیاهو سعی در جذب مخاطب دارند.
هدف در این مجله ها جذب مخاطب (به هر وسیلهای) و به دنبال آن سود اقتصادی
است. این نشریات در ارائه مسایل و مشکلات اقتصادی جامعه چند راه پیش می
گیرند؛ ۱. بزرگنمایی، اغراق و زیاده روی در بیان مشکلات اقتصادی و ... تا
این که افکار عمومی مشوش شده و راه تفهیم و تفاهم منطقی و عاقلانه بسته
شود. ۲. سطحی سازی و نادیده گرفتن مسایل عمقی و اخذ نتایج سریع و غیر
منطقی[۲] ۳. رواج مصرف گرایی مثل تبلیغات زیبایی اندام، کالاها و لوازم
آرایشی ۴. مطالب وحشتناک و حوادث تلخ همراه با تیترهای دلهره آور که باعث
رواج و شکستن قبح و زشتی این اعمال میشود.
تلویزیون:
تلویزیون تعریف پیچیده ای یافته و حضور برنامه های ماهوارهای و پیدایش
عصر تلویزیون جهانی نیز بر این پیچیدگی افزوده است تا جایی که تلویزیون را
همراهی ناگزیر و عضوی از خانواده های جامعه مدرن می نامند. پرمخاطب ترین
رسانه در جهان، تلویزیون است این تنوع و کثرت مخاطب به دلیل وجود صدا و
تصویر به طور همزمان است و در سال های اخیر پخش مستقیم و زنده نیز بر این
جذابیت افزوده است. تلویزیون به علت قابلیت استفاده از تصویر در تمام حیطه
ها جذابیت مخصوص به خود دارد. تلویزیون قابلیت تغییر فرهنگ جامعه را داراست
همواره نقد و نظر درباره این رسانه بیشتر و پرجنجال تر از بقیه رسانه ها
بوده است و حتی رسانه هایی چون روزنامه ها و مجلات برای جذب مخاطبان خود به
تلویزیون و جذابیت های آن متوسل می شوند.
رایانه:
رایانهها ماشین هایی هستند که می توانند اطلاعات را ذخیره کنند، آنها را
بپردازند و هر وقت از آنها خواسته شد اطلاعات مورد نیاز را بازیابی کنند.
این رسانه مخصوصاً برای آموزش مهارتهای ذهنی مفید است چون علاوه بر دادن
بازخورد به یادگیرنده در مورد صحیح یا غلط بودن پاسخ او می توان موقعیتهایی
جهت تمرین و تکرار مطالب فراهم آورد.
سینما:
سینما پس از مطبوعات و رادیو و تلویزیون یکی از وسایل ارتباط جمعی و از
رسانه های همگانی نسبتاً جدید است که فرهنگ خاص خود را دارد. بشر پس از دو
دوره فرهنگ گفتاری و نوشتاری اکنون به دروازه فرهنگ تصویری با گستردگی
فراوانش وارد می شود. سینما یکی از پیشرفتهترین رسانه های همگانی است که
انواع هنرها را با پیچیده ترین تاکتیکها جمع آوری نموده است[۳].
ماهواره:
اولین ماهواره ها در سال۱۹۸۰ با ۱۲ هزار مدار تلفنی و تنها ۲ کانال
تلویزیونی در مدار قرار گرفتند و نسل ششم آنها با ۳ برابر ظرفیت نسل پنجم و
با سیستمهای دیجیتالی پیچیده و در سال۱۹۸۶ ساخته و بکار گرفته شد.
ماهوارههای تلویزیونی (DBS) ماهواره هایی هستند که در واقع به عنوان یک
فرستنده پرقدرت تلویزیونی در فضا عمل می کنند. مهم ترین برتری یک ماهواره
تلویزیونی آن است که می تواند تمامی نقاط کور یک کشور را که فرستنده های
زمینی قادر به پوشش آنها نیستند تحت پوشش در آورد[۴]امروزه شبکههای
ماهواره ای فراوانی بوجود آمده اند؛ از شبکههای علمی و تحقیقاتی و ورزشی
گرفته تا شبکههای مبتذل که رقص و پایکوبی در آن یافت می شود.
از دهه
۱۹۹۰ میلادی به بعد با گسترش ماهوارهها و خدمات دهی صوتی و تصویری، تحول
شگرفی در رشد تلویزیونهای ماهواره ای ایجاد شده است. هم اکنون در دنیا
حدود ۲۱۵ ماهواره مخابراتی وجود دارد که بر روی ۸۰ ماهواره حدود ۱۵۰۰۰ شبکه
تلویزیونی و رادیویی قرار دارد.
خبرگزاری ها:
اهمیت خبرگزاریها زمانی آشکار می شود که بدانیم اکثر مطبوعات
خبرگزاریهای ملی و منطقهای و شبکههای رادیو و تلویزیونی، اخبار و
اطلاعات عمده خود را از این آژانس های خبری دریافت می کنند. که جایگاه و
نقش ویژه و برجسته ای در جنگ رسانهای در سطح دنیا دارند.
خبرگزاری ها و امپراطوریهای خبری که از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کند عبارتند از:
خبرگزاری آسوشیتد پرس ، خبرگزاری یونایتد پرس ،خبرگزاری رویترز، خبرگزاری
فرانس پرس ، خبرگزاری شین هوا ، خبرگزاری آلمان، خبرگزاری ایتارتاس.
طبق آخرین آمار تا اکتبر سال ۲۰۰۸ بیش از ۶۸۰۰۰ شبکه رادیویی و تلویزیونی
در قالب مؤسسات بزرگ و برخی به عنوان شبکه در جهان به ثبت رسیده است.
مؤسسات رسانه ای (صرفاً شبکه های تلویزیونی) را می توان در پنج محور محوریت
آمریکایی ، محوریت اروپایی، محوریت عربی و شبکه های اسلامی خلاصه نمود.
بحث پیرامون کاربرد رسانه ها را با بررسی عینیترین استفاده ابزاری از رسانه به پایان میبریم.
کارکردهای رسانهها
در دوره گذار از جامعه سنتی به جامعه جدید، آنچه بیش از همه حائز اهمیت است چگونگی رشد رسانهها است.
ویژگی اصلی رسانهها، همه جا بودن آنهاست. رسانهها امری فراگیرند؛ آنها
میتوانند یک کلاس بیدیوار با میلیاردها مستمع تشکیل دهند. رسانهها وظیفه
حراست از محیط را به عهده دارند؛ آنها باید همبستگی کلی را بین اجزاء
جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی ایجاد کنند و مسئولیت انتقال میراث اجتماعی
از نسلی به نسل دیگر را به عهده دارند.۱
« استوارت هال» جامعه را به صورت مدار بستهای تعریف میکند که رسانههای
جمعی به عنوان شاهراه در فرآیند هویت بخشی در جامعه نقش پیدا میکنند.
رسانهها، هم حرکت و پویائی و سر زندگی را تقویت و تولید میکنند و هم رخوت
و تنبلی و سستی را.۲ از یک سو احساسهای عاطفی، محبت و صداقت را
برمیانگیزند و از سوی دیگر احساس زشتی، دشمنی، بیاعتمادی، دروغ و خشونت
را زنده میکنند.۳ این کارکرد به طور طبیعی موجب پیدایش تضاد درونی-رفتاری
در مقیاس فردی و اجتماعی میشود.
وظایف خبری و آموزشی نیز یکی دیگر از کارکردهای رسانههاست. مثلاً با دیدن
فیلمهای مربوط به زندگی جوانان امروز عقیده شخصی فرد نسبت به اخلاق و
شرایط زندگی جوانان دگرگون میشود و حتی ممکن است در خود، گرایش به زندگی
آشفته آنها را احساس کند.
رسانهها در شرایط کنونی یکی از مهمترین دستاوردهای پیشرفت بشری و یکی از
با ارزشترین وسیله آگاهی رسانی همگانی هستند که پیوسته و با سرعت سر
سامآوری به دلیل جایگاه و اهمیت کلیدی و طبق نیازمندی متقاضیان در حال
گسترش و فراگیریاند. در اهمیت رسانهها این نکته کفایت میکند که در پرتو
آگاهیدهی آنها، موانع جغرافیایی و تا حدودی سیاسی و فرهنگی از میان
برداشته شده و زمین با وسعت زیاد و میلیاردها نفر به وسیله رسانهها با هم
مرتبط شدهاند و بسیار ساده میتوانند از مناطقی دور دست معلومات و اطلاعات
مورد نیاز خود را دست بیاورند.
ﺗﻮان آﻣﻮزﺷﯽ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ:
ﻣﺮدم ﺑﻪ ﺻﻮرت ارادی ﯾﺎ ﺑﺪون ﻗﺼﺪ، از ﻫﺮ رﺳﺎﻧﻪای ﻓﺮاﮔﯿﺮی دارﻧﺪ؛ ﻣﺸﺮوط ﺑﺮ
آﻧﻜﻪ ﻣﺤﺘﻮای آﻧﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ اﯾﺸﺎن را ﺟﻠﺐ ﻛﻨﺪ. ﺗﻮان آﻣﻮزﺷﯽ ﻫﺮ رﺳﺎﻧﻪ ﺗﺎ ﺣﺪی ﺑﻪ
ﻛﺎﻧﺎل ارﺗﺒﺎﻃ آن و ﺗﺎ ﺣﺪی ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع، ﺷﻜﻞ و اﻫﺪاف آﻣﻮزﺷﯽ ﻣﻮرد اﻧﺘﻈﺎر ﺑﺴﺘﮕﯽ
دارد.
انگیزههای مردم برای گذراندن وقت با ابزارهای رسانه چیست؟
۱-سرگرمی و تفریح
۲-آگاهی و دانستن از جهان هستی
۳-ارتباط اجتماعی
۴-هویت شخصی و تعریف خود
برخی پژوهشها نشان دادهاند که تلویزیون گستردهترین و کم تخصصیترین
رسانه است، که میتواند این نیازهای چهارگانه را ارضا کند. رادیو نیز دارای
همین کارکرد است. در مقابل کتاب به عنوان امری که در اصل به نیازهای هویت
شخصی پاسخ میدهد، روزنامهها به عنوان وسیله ارضای نیازهای اطلاعاتی، و
سینما به عنوان وسیلهای برای ارضای نیاز سرگرمی عمل میکنند.
رسانه های نوین چیست؟
در دوران معاصر رسانههای نوین (New media) شامل شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توییتر و گوگل پلاس و شبکههای اجتماعی تخصصی نظیر Linkdin می باشد
رسانههای جدید ویژگیهایی دارند که بر خلاف رسانههای الکترونیک، مثل رادیو یا تلویزیون، رسانههایی هستند که بر بستر اینترنت و در مواردی، ماهوارهها بار میشوند و در آن بستر، به کاربران خود خدماتدهی میکنند. برای استفاده از این رسانههای نوین، عملاً باید امکانات زیرساختی باشد؛ چه سختافزاری و چه نرمافزاری که بتوان از ظرفیتهای این رسانهها به شکل مناسب استفاده کرد. اینترنت و نسلهای بعدی آن، که امروزه از آنها به عنوان وب 1، وب 2، وب 3 و حتی وب مفهومی یاد میشود، همگی بر بستر اینترنت هستند.
سختافزارهایی که جدیداً ما شاهد آن هستیم، مثل تلفنهای همراه هوشمند یا تبلتها و سایر ابزارهای همراه، تقریباً بدون اینترنت بیمعنا هستند. اگرچه یک سری امکانات را بدون اتصال به اینترنت در اختیار صاحبان خود قرار میدهند، اما اساساً با اینترنت معنا پیدا میکنند. به هر حال، همهی رسانههای نوین (New media) بر بستر اینترنت معنادار میشوند. اینترنت نسلهای مختلفی را پشت سر گذاشته است؛ از سایتهای اینترنتی و سرویسهایی مثل ایمیل و سایر خدمات الکترونیک تا نسلهای بعدی آنها که به وبلاگها رسیدیم و سپس نوبت به شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توییتر و گوگل پلاس و شبکههای اجتماعی تخصصی نظیر Linkdin رسید.
شبکه اجتماعی فیس بوک با یک میلیارد کاربر اعلام کرد که برگزاری جام جهانی 2014 در برزیل به بزرگترین رویداد در شبکههای اجتماعی تبدیل شده است.
به گفته فیس بوک، بیش از 350 میلیون کاربر این شبکه اجتماعی در سراسر جهان در فعالیتهای مرتبط با جام جهانی از جمله ارسال نظر، لایک، پست و غیره مشارکت داشتهاند که تاکنون بیسابقه بوده است.
تاثیر تبلیغات انجام شده بر روی یوزپلنگ آسیایی در جام جهانی برزیل در راستای حساسیت سازی و آگاهی رسانی به صورت گسترده به ویژه در داخل کشور بوده است. یکی از آثار این اقدامات نیز در پیام رئیس جمهور به بازیکنان تیم ملی مشخص شد که ایشان بازیکنان تیم ملی را یوزپلنگان ایرانی خواندند.
محافظت از حیوانات از جمله موضوعاتی است که در دنیای مجازی بسیار بدان پرداخته شده است. وب سایت های خاصی طراحی و ایجاد شده و این امکان فراهم آمده که کسانی که مایل به داشتن حیوان خانگی یا اهدای کمک مالی برای نجات حیوانات هستند، از طریق اینترنت اقدام نمایند. در تصویر بالا لوگوی یکی از شبکه های اجتماعی نیز مشاهده می شود.
امروز مشارکت در اقدامات خیرخواهانه بسیار آسانتر شده است. چرا که افراد می توانند به کمک فناوری و تنها با یک کلیک در راهی که بدان علاقه و باور دارند، با دیگران سهیم باشند. این امر با توجه به اقبال گسترده نسل جدید از اینترنت، بسیار کارگشا بوده و به ویژه در موفقیت شکل نوین تبلیغات خدمات عمومی نقش مهمی ایفا می کند.
نکته مهم: 1-تبلیغات خدمات عمومی در فضای وب، دامنه خود را بسته و محدود نکرده و به موضوعاتی پرداخته است که در همه جوامع از اهمیت بسیاری برخوردارند. 2- فراگیر و ارزان بودن اینترنت این امکان را ایجاد می کند که این نوع تبلیغات نسبت به تلویزیون با سهولت بیشتری منتشر شده و در اختیار مخاطبان قرار گیرد.
اتفاقی که امروز شاهد وقوعش هستیم، نفوذ و گسترش فناوری و دستاوردهای آن در همه ابعاد زندگی است. حتی مقوله ای مانند تبلیغات خدمات عمومی نیز که موضوعی عام المنفعه است، نیز از این جریان شتابنده تاثیر پذیرفته و دچار تحول گشته است. در سایه وسعت دامنه و جذابیت فضای مجازی، مردم در سرتاسر جهان می توانند در مورد موضوعاتی که ارتباط مستقیم با جامعه و زندگی آنان پیدا می کند، با هم اطلاعات رد و بدل کنند، گفتوگو و چاره جویی کنند و یا مبلغی برای یک کار خیر اختصاص دهند. پیشرفت فناوری برای تبلیغات خدمات عمومی پدیده خجسته ایی است.
رسانه چیست؟
رسانه یا Media در لغت به معنی رساندن است
و به آن دسته از وسایلی گفته میشود که انتقالدهنده فرهنگها و افکار
عدهای باشد، رسانه از تمدنهای جدید بوجود آمده و مورد توجه است. اکنون
آنچه که مصداق این تعریف است وسایلی همانند: روزنامهها، مجلات، رادیو،
تلویزیون، ماهواره، اینترنت، CDها، ویدئو و... میباشد.
رسانه در نوع
آموزشی آن ﺑﻪ ﻛﻠﯿــﻪ اﻣﻜﺎﻧﺎﺗﯽ گفته ﻣﯽﺷــﻮد ﻛﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺷﺮاﯾﻄﯽ را در
ﻣﺤﯿﻂ آﻣﻮزﺷﯽ ﺑﻮﺟﻮد آورﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ آن ﺷﺮاﯾﻂ، ﻓﺮاﮔﯿﺮان، اﻃﻼﻋﺎت، رﻓﺘﺎر و
مهارتهای ﺟﺪﯾﺪی را ﺑﺎ درک ﻛﺎﻣﻞ ﺑﺪﺳﺖ آورند.
تاریخچه رسانه های عمومی
در حدود ۱۶۰ سال قبل با منتشر شدن کاغذ اخبار به مدیریت میرزای شیرازی، ایران وارد جهان رسانهای شد و این در حالی است که در غرب این تاریخ به ۴۰۰ سال پیش برمیگردد.
ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﯾﮏ رﺳﺎﻧﻪ
رسانهها بستر و مجاری طبیعی تهیه و توزیع
اطلاعات در جامعه برای شهروندان هستند و موجب میشوند که نیروهای اجتماعی
ضمن وقوف و آگاهی به حقوق خویش، سهم خود را از قدرت طلب نمایند.
نگاهی
اجمالی به تلاشهای در حال انجام در حوزه رسانههای منطقهای و جهانی، این
واقعیت تلخ را آشکار میسازد که تقریباً تمامی رسانههای مسلط جهان اعم از
مکتوب، صوتی و تصویری عملاً به ابزاری برای استکبار جهانی تبدیل گردیده
اند؛ در جهت ترسیم سیاستهای بینالمللی و منطقهای و ترویج فرهنگ غربی و
لیبرالیسم سکولاریسم و نفی تنوع فرهنگی و تشویق به تمرد از اصول و ارزشهای
اسلامی و ملی.
پیدایش انواع رسانههای نوین، شیوه اطلاع رسانی را
دگرگون کرده است. به طوری که رسانه در میان رویداد و مردم، مسیری مجازی
ایجاد کرده و در مدلهای رسمی، نیمه رسمی یا غیر رسمی که بر خبرگزاریها و
سایتهای رسمی، وبلاگها و سایتهای نسبتا معتبر دلالت دارد، ساز و کار
خاصی برای امر اطلاع رسانی و اطلاعیابی تعریف کرده است. پیدایش و توسعه
رسانههای غیر رسمی یا نیمه رسمی جهانی با عنوان وبلاگ نیز که روزانه بر
تعداد آن ها افزوده میشود، تاثیر بسزایی بر امر اطلاع رسانی در مدلهای
جدید با محوریت کاربر دارد. این مسئله حجم محتوای تولید شده را در جهان تا
حد زیادی افزایش میدهد، از سویی دیگر میزان مشارکت اجتماعی کاربران را
بیشتر کرده و به موازات آن آگاهی روزآمد کاربران را نیز ارتقاء میبخشد. در
نتیجه ورود به عصر جامعه اطلاعاتی و تولد و گسترش رسانههای الکترونیکی و
اینترنتی، مرز میان رویداد و مردم را باریکتر از قبل معرفی کرده است.
اﻫﻤﯿﺖ ﮐﺎرﺑﺮد رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ
١- ﺷﻜﻞدﻫﯽ ﺗﺠﺎرب ﯾﺎدﮔﯿﺮی دﺳﺖ اول و ﯾﺎ ﻧﺰدﯾﻚ ﺑﻪ آن
٢- اﯾﺠﺎد اﻧﮕﯿﺰه ﯾﺎدﮔﯿﺮی و ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﺗﺪاوم آن
٣- ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ در زﻣﺎن آﻣﻮزش
۴- ارﺗﺒﺎط آﺳﺎنﺗﺮ و ﺗﻔﻬﯿﻢ ﺑﻬﺘﺮ
۵- ﺷﻜﻞدﻫﯽ ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺳﺮﯾﻊﺗﺮ ، ﻋﻤﯿﻖﺗﺮ و ﭘﺎﯾﺪارﺗﺮ
۶- ﺷﻜﻞدﻫﯽ ﺗﺠﺎرب ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ
تعریف سواد رسانه ای : محققان و پژوهشگران عرصه ارتباطات سواد رسانه ای را شامل « تحقیق ، تحلیل ، اموزش و اگاهی از تاثیرات رسانه ها نظیر رادیو ،تلویزیون،فیلم،روزنامه ،مجله ، کتاب و اینترنت بر روی افراد و جوامع بشری می دانند» (کمالی پور ،1385،آن لاین ) بر اساس این تعریف سواد رسانه ای به دنبال آن است تا در فرد توانایی لازم برای استفاده از رسانه ها را اموزش دهد به طوری که فرد بتواند ضمن درک و تحلیل و ارزیابی پیام های رسانه های مختلف ، پیام ها و برنامه های مثبت ، مفید و سازنده را از پیامهای منفی و بی محتوا تشخیص دهد. یعنی فرد اگاهانه در برابر رسانه ها قرار گیرد و توانایی دسترسی به پیام های مورد نظر خود از میان انبوه پیام ،تجزیه وتحلیل انتفادی ،ارزیابی و ارسال پیام ها در انواع مختلف را پیدا کند . تاریخچه پیدایش این تفکر که بر پایه یک نیاز مبرم آموزشی بنا نهاده شده به سال 1960 میلادی و به دنبال عمومی شدن تلویزیون ، رادیو و فیلمهای هالیوودی بر می گردد . دراین میان تلویزیون گوی سبقت را از رسانه های دیگر ربود به طوری که اکثر مردم ترجیح دادند که تماشا کنند تا اینکه مطالعه کنند.یکی از عواقب این تحول اجتماعی و آموزشی کمتر شدن تمایل دانش آموزان به مطالعه و کتاب بود که محققان رکود تمرکز فکری دانش اموزان در کلاس درس را به عنوان عارضه این تحول اجتماعی بیان می کنند.اهمیت موضوع زمانی دو چندان شد که پژوهشها در امریکا نشان داد که یک کودک به طور میانگین روزانه شش ساعت از وقت خود را پای تلویزیون می گذراند.بنابراین با توجه به اثرات سوئی که استفاده بی رویه از رسانه ها به ویژه تلویزیون ،اینترنت و ماهواره می تواند بر روی افراد به ویژه کودکان برجای بگذارد لزوم کنترل و نحوه استفاده از رسانه ها در وهله اول مورد توجه محققان قرار گرفت.در این اثنا محققان اعلام کردند که افراد به خصوص کودکان در استفاده کردن از رسانه ها باید حساب شده و در مواجهه با پیام های بیشمار خود را واکسینه کنند یعنی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای خود اگاهی یابند و قوه تشخیص و درک پیام های رسانه ها را تقویت نمایند. بنابراین موضوع سواد رسانه ای به عنوان یکی از دغدغه های علم ارتباطات مورد توجه دانشمندان این رشته قرار گرفت.
اهمیت و ضرورت سواد رسانه ای:
انسان به عنوان یک موجود اگاه و اجتماعی در انجام کارها منافع مادی و معنوی خود را در نظر گرفته و سپس به انجام ان کار مبادرت می کند. بعید است شما دست به کاری بزنید که حساب سود و زیان ان را از ابتدا محاسبه نکرده باشید.این موضوع در نحوه کار و استفاده از رسانه ها نیز قابل پیگیری است .یعنی زمانی که قرار است از رسانه ای خاص نظیر اینترنت ، تلویزیون ، ماهواره و ... استفاده شود بایستی شخص کاربر احساس کند که در این رابطه متقابل به منفعتی دست خواهد یافت . زمانی که ما در بزرگراه های اطلاعاتی در حال حرکت هستیم این میزان سواد رسانه ای ماست که به ما می گوید چه مقدار از وقتمان را در چه سایت های و چه مقدار از ان را در چت روم ها بگذرانیم .بنابراین هدف سواد رسانه ای تنظیم یک رابطه منطقی و مبتنی بر هزینه – فایده است. یعنی بر این اساس پی می بریم که شخص در قبال وقت و هزینه ای که صرف استفاده از این رسانه ها کرده است چه چیزهای را به دست آورده و چه چیز هایی را از دست داده است . همچنین سواد رسانه ای توانایی دسترسی به پیام رابرای مخاطبان فراهم می کند . این مهارت شامل توانایی در رمزگشایی پیام ها ، مکان یابی برای دسترسی به اطلاعات و توانایی استفاده از تکنولوژی های نوین ارتباطی نظیر کامپیوتر و اینترنت می باشد . ممکن است ما ساعتها وقت خود را در اینترنت صرف و یک کارت اینترنتی ده ساعته را یک روزه تمام کنیم و در طی این مدت فقط از لینکی به لینک دیگر پریده و در نهایت چیزی چندان به دردبخوری عاید ما نشود و به تعمیق اگاهی ما منجر نمی شود.در اینجا ما فقط وقت و هزینه خود را تلف کرده ایم .حال در صورتی که شخص از سواد رسانه ای مناسبی برخوردار باشد می تواند با کمترین هزینه و وقت به مطالب مورد نظر خود در اینترنت دسترسی پیدا کند . نشان دادن اضافه بار اطلاعاتی در دنیای اشباع شده اطلاعات نیز یکی دیگر از مزایای سواد رسانه ای است . درشرایط اشباع رسانه ای و در فضای موجود افراد درمعرض حجم بالایی از اطلاعات هستند که به برخی از این اطلاعات به هیچ وجه نیازی ندارند .به عنوان مثال امروزه بسیاری از نوجوانان مارک ها و علایم تجاری جهان را به خوبی می شناسند اما این اطلاعات در هیچ زمینه ای به کار انها نمی اید ، نه قدرت خریدی که انها را خریداری کنند و نه قدرت مصرف ولی چون درمعرض اگهی های پیاپی قرار دارند در این زمینه اطلاعات دارند .پس باید از پیام ها و اطلاعات اطرافمان بر اساس نیازهایمان استفاده کنیم تا دچار سردرگمی نشویم و این امر محقق نمی شود مگر از طریق آموزش سواد رسانه ای. پس در جامعه ای که مردمانشان سواد رسانه ای بالایی دارند می دانند که به چه رسانه هایی مراجعه کنند و نیازهای خود را از کدام رسانه بر طرف کنند وی این خود باعث می شود که از سردرگمی و بی هدفی مخاطب جلوگیری کند.
جایگاه سواد رسانه ای در نظام آموزش کشور :
همانطورکه اشاره شد اهمیت سواد رسانه ای در دنیای امروز کمتر از سواد خواندن و نوشتن نیست. به همان اندازه که سواد خواندن و نوشتن از ضروریات زندگی اجتماعی افراد به حساب می آید سواد رسانه ای نیز در عصر پر تلاطم اطلاعات که هر روز خود را در مواجهه با رسانه های گوناگون شنیداری ، دیداری و نوشتاری می یابیم از اهمیت دو چندان برخوردار می باشد. چرا که بدون این سواد نمی توان گزینش های صحیح از پیام های رسانه ای داشت و خود را در برابر پیام های رسانه ها بیمه کرد و این خود زمینه سازی برای اموزش این نوع سواد را در کنارسواد خواندن و نوشتن در نظام اموزشی کشور ایجاب می کند. در این بین نهادهای اجتماعی – آموزشی همچون آموزش و پرورش ، دانشگاهها و مراکز اموزشی به عنوان متولیان امر اموزش و تربیت انسان نقش عمده ای بر عهده دارند. نهاد اموزش و پرورش به عنوان اولین نهاد اموزشی که فرد به عنوان عضوی از جامعه با ان اشنا می شود نقش اصلی را بر عهده دارد . در این نهاد می توان با گنجاندن واحدهای درسی در دوره های تحصیلی زمینه را برای طرح موضوع سواد رسانه ای ایجاد کرد و در مقاطع تحصیلی بالاتر به عنوان واحد درسی به طور جدی تری به ان پرداخته شود.حمایت نهادهای اکادمیک از طریق گنجاندن مفاهیم سواد رسانه ای در کتب درسی دانش اموزان و دروس دانشکد های ارتباطات نیز میتواند مفید باشد.از این دیدگاه اموزش سواد رسانه ای به دانش اموزان و دانشجویان اهداف متعددی را دنبال می کند که مهمترین انها عبارتند از: 1- ایجاد تفکر خلاقانه ، انتقادی و موشکافانه در دانش اموزان ودانشجویان نسبت به محتوا و عملکرد رسانه ها 2-شناخت اشکال بصری ارتباط با استفاده از ان در کنار سایر مهارت های خواندن ، نوشتن ،صحبت کردن و گوش دادن . حتی خود رسانه ها به خصوص روزنامه ها نیز با توجه به جغرافیای مخطبان خود می توانند مفاهیم مرتبط با سواد رسانه ای را منعکس کنند.متاسفانه امروزه نه تنها این موضوع در اموزش و پرورش و دانشگاهها مورد توجه قرار نمی گیرد بلکه حتی در رشته ارتباطات هم کم توجهی شده این در حالی است که کشورهای پیشرفته برای بالا بردن سوادرسانه ای در جامعه اهمیت ویژه ای برای نسل جوان قائل می شوند وانها را از سنین پایین اموزش می دهند . البته سواد رسانه ای اختصاص به گروه یا طبقه خاصی ندارد و همه افراد جامعه را در بر می گیرد اما به دلیل اینکه در سنین نوجوانی ظرفیت پذیرش بالاتری وجود دارد سوادرسانه ای بیشتر برای کودکان و نوجوانان مطرح است.در انگلیس سواد رسانه ای به عنوان دروس پایه در مدارس این کشور تدریس می شود .هدف از تدریس این درس استفاده درست از رسانه است . در کشورهای نظیر ژاپن و کانادا نیز موضوع سواد رسانه ای به طور مشخص از حدود سه دهه قبل بررسی می شود.در این کشورها سواد رسانه ای انقدر اهمیت داشت که ان را به عنوان یک ماده درسی در میان مواد درسی دوره های تحصیلی راهنمایی یا مقطع دیپلم به رسمیت شناختند و حتی ان را برای سنین بزرگسال و مقاطع تحصیلی بالاتر نیز طراحی کردند .انها این هدف را دنبال می کردند که به افراد بیاموزند رسانه چیست و تفاوت ان با دنیای اطراف ان چگونه است. اما قدمت ادبیات سواد رسانه ای درکشور ما به بیش از 3یا 4 سال نمی رسد و همچنان از ان به مفهوم جدیدی یاد می شود. این در حالی است که باید در عرصه اموزش رسانه ای و سواد رسانه ای ادبیات تولید کنیم تا در گام اول مشخص شود که دامنه و چارچوب سواد رسانه ای چیست.
دکتر افخمی عضو هیات علمی دانشکده ارتباطات دراین زمینه معتقد است که در جوامع امروزی سواد رسانه ای اهمیت بیشتری یافته است چرا که با پیشرفت جوامع و توسعه تکنولوژیهای نوین و روش های انتشار پیام ،یک نوع پیچیدگی زبانی در رسانه ها به وجود می اید که به تناسب ان باید شهروندان توانایی بهره گیری از ین رسانه ها را داشته باشند .از این رو اگر دولت ها نسبت به توانمند سازی در مقابل زبان رسانه ای جدید بی تفاوت باشند جامعه به دو گروه تقسیم می شود که یک گروه توانایی درک پیام ها را دارند و گروه دیگر از غافله عقب می مانند.این مدرس ارتباطات با اشاره به اینکه درکشورهای پیشرفته اموزش رسانه ای از دبیرستان اغاز می شود تصریح می کند در این جوامع سواد رسانه ای جزوی از اموزش های اجباری است تا شهروندان از جامعه جدید عقب نمانند. در سالهای گذشته از طرف مسولین کشورمان صحبت های در این زمینه مطرح شد اما هیچ گاه جنبه عملی به خود نیافت و در حد شعار باقی ماند.مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال 85 در گزارشی ضمن انتقاد از وضعیت آموزش سواد رسانه ای در کشورمان اعلام کرد که ایران با وجود دارا بودن شرایط خاص درونی و بیرونی چون رشد شهرنشینی، گسترش تحصیلات عالیه، افزایش جمعیت جوان و فعالیت هدفمند گروههای برانداز، اقدام مؤثری در زمینه سواد رسانه ای انجام نداده است .دفتر مطالعات فرهنگی مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود با عنوان «سواد رسانه ای، رویکردی نوین به نظارت رسانه ای»، پیشنهادهایی برای توسعه سواد رسانه ای در کشور در سه بخش راهکارهای سیاستی، تقنینی و اجرایی اعلام کرد . بر اساس اعلام مرکز پژوهشها، در بخش راهکارهای سیاسی، تحقیقات و مطالعات تطبیقی برای ارایه الگوی مطلوب ممکن، وارد کردن سواد رسانه ای در نظام آموزشی رسمی کشور، آموزش این که خشونت در دنیای حقیقی عواقب شدیدی به دنبال دارد، ایفای نقش دیدبانی و نظارت دایم بر توسعه سواد رسانه ای و ارزشیابی منسجم و همه جانبه برای فراهم کردن مستندات مربوط به اثر بخشی آموزش سواد رسانه ای در کشور ضرورت دارد.این مرکز در زمینه راهکارهای تقنینی نیز نگاه قانونگذارانه به سواد رسانه ای به عنوان یک ابزار نظارتی و دفاعی در برابر پروژه های ارتباطی هدفمند و اختصاص ردیفهای بودجه ای به آموزش سواد رسانه ای در قوانین بودجه سالهای آینده را توصیه کرد. اما هنوز اقدام موثری در این زمینه صورت نگرفته است.
در گزارش مرکز پژوهشها تصریح شده است که اکنون سواد رسانه ای به عنوان یکی از کارامدترین ابزارهای نظارتی مورد توجه کشورهای پیشرفته قرار گرفته است و با عملیاتی کردن آن دانش نه تنها فرهنگ ایرانی – اسلامی تقویت می شود بلکه بخشی از حقوق مخاطب نیز تامین خواهد شد.
در این بین تهیه و تنظیم کتابهای درسی مناسب و برنامه های دیداری - شنیداری قابل دسترسی، بکارگیری مشاوران خبره و متخصص در امور سواد رسانه ای توسط مدارس، تشکیل و راه اندازی تشکلهای غیردولتی سواد رسانه ای متشکل از معلمان مدارس، استادان و پژوهشگران دانشگاهی و نیز کارگزاران و دست اندرکاران صنعت رسانه ای کشور و هماهنگی و مشارکت میان نهادهای آموزشی رسمی و غیررسمی کشور نظیر رسانه، مدرسه و خانواده در این زمینه ،راه اندازی واحد درسی در خصوص سواد رسانه ای برای دانشجویان دانشگاهها به خصوص برای رشته های مرتبط با رسانه ها نظیر روزنامه نگاری، روابط عمومی ، مطالعات فرهنگی ؛ مطالعات انتقادی در دانشگاههای کشور می تواند مثمر ثمر واقع شود .
بنابراین با درک اهمیت و ضرورت این مهارت و کم توجهی مراکز اموزشی و دانشگاهی کشور در این زمینه جا دارد تا مسولین و متولیان امر اموزش به خصوص دانشکده های مادر در زمینه رسانه نظیر دانشکده های ارتباطات ،خبر و صدا و سیما توجه و نگاهی ویژه به این موضوع داشته باشند.
منابع و ماخذ:
1- برای درک رسانه ها ،هربرت مک مارشال لوهان ،ترجمه :سعید اذری ،انتشارات مرکز تحقیقات ، مطالعات و سنجش برنامه های صدا و سیما – سال 1377.
2- نظریه های ارتباطات ،ورنر سورن و جیمز تانکارات ،ترجمه : علی رضا دهقان ،انتشارات موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ،سال 1381 .
3- «سواد رسانه ای ،علمی همراه با تفکر انتقادی» ،روزنامه کارگزاران ،27 آبان 1385
What is Media Literacy?
سواد رسانهای چیست؟
ترجمه مهدی شهبازی
ضرورت مطالعه رسانه به سبک انتقادی و منسجم در سالهای اخیر بدیهی شده است، زیرا رسانهها موقعیت مرکزی زندگی فرهنگی و سیاسی ما را در بر گرفتهاند. در واقع ما درباره جهان فراتر از تجربیات مستقیم که از طریق رسانه دریافت میکنیم میدانیم. در حقیقت رسانه، بیرون از برنامه آموزشی مدرسه مانده است و گاهی اوقات رسانهها به بسیاری از ابعاد جامعه و آگاهی فردی ما غالب میشود، همین امر موجب میشود تا رسانهها با قدرتشان بر ابعاد ناآگاه زندگی ما تأثیر بگذارند. تعجبآور نیست که ما میخواهیم رسانه را مطالعه کنیم؛ بلکه این تعجبآور است که گام بلندی برای شروع مطالعه برداشتیم.
سواد رسانهای به رویههای درک رسانههای جمعی و کاربرد آن میپردازد. و همچنین به دانشجویان کمک میکند تا درکی آگاهانه و انتقادی درباره ماهیت رسانههای جمعی، فنون استفاده از آن و توسعه این فنون داشته باشند. به ویژه هدف آموزش سواد رسانهای افزایش درک دانشجویان از چگونگی کار رسانه، تولید معنا، ساماندهی و ساخت واقعیت از سوی رسانه است. اساساً آموزش سواد رسانهای باید با هدف آموزش دانشجویانی که درکی از رسانه نظیر دانش درباره نقاط قوت و ضعف رسانه، رسانه متعصب و ضروری، نبوغ هنری و حیلهگری درباره رسانه و دانش درباره تأثیرگذاری و تأثیرپذیری رسانه داشته باشد.
مفاهیم کلیدی در سواد رسانهای
برای شرح فرضیات انتقادی ورای آموزش رسانه در زیر مفاهیم کلیدی بسط داده شده است. در کانادا، سواد رسانهای بخشی از برنامه آموزش مهارتهای زبانی (مهارتهای دوازدهگانه آموزش زبان) میباشد. این مفاهیم یک پایه نظری برای همه برنامههای آموزش سواد رسانهای فراهم میکند و همچنین به معلمان زبان رسانه ای و چارچوب آن را برای بحث و گفتگو ارائه می دهد.
1. همه رسانهها ساختارمند هستند
رسانه با دقت ساختارهای زیرکانهای ارائه میکند که بسیاری از تصمیمگیریها و نتایج را از عوامل تعیینکننده منعکس کنند. بیشتر دیدگاه ما نسبت به واقعیت بر مبنای پیام های رسانهای است که پیشساخته هستند و حاوی نگرشها، تفسیرها و نتایجی است که تقریباً شکل گرفته است. رسانه تا اندازه زیادی برداشتهایی از واقعیت برای ما ارائه میکند. زمان تحلیل یک متن رسانهای به این نکات توجه میکنیم: این پیام چگونه شکل گرفته است؟و چگونه واقعیت را بازنمایی میکند؟
2. همه افراد پیامها را به سختی تفسیر میکنند.
کسانی که برنامه تلویزیونی یا وبسایت مشابهی میبینند اغلب تجربه مشابه ندارند یا با برداشتهای مشابه مواجه نمیشوند. هر کسی میتواند یک پیام را با توجه به سن، فرهنگ، تجربیات زندگی، ارزشها و عقاید به صورتهای مختلف تفسیر یا قبول کند. زمان تحلیل یک متن رسانهای توجه میکنیم به: چگونه دیگران پیامها را به صورت متفاوتی درک میکنند؟
3. رسانه منافع تجاری دارد.
بیشتر رسانهها برای سود ایجاد شدهاند. عموماً تبلیغات بزرگترین منبع درآمدی است. آگهیهای تجاری بدیهیترین ابزار تولید درآمد هستند، اگرچه پیامهای تبلیغاتی شکلهای زیادی دارد که شامل بر تبلیغ کالا (به طور مشخص کالایی را در برنامهها و فیلمها نشان میدهند)، حمایتکنندگان، جوایز، تبلیغات سه بعدی و پیمایش در اینترنت، حمایتهای اشخاص مهم یا نامنویسی برای استادیوم یا تئاتر. در تحلیل این متن رسانهای توجه میکنیم به: چه کسی و چرا متن رسانهای را تولید میکند؟ اگر پیام اقبال عمومی یافت چه کسی سود و چه کسی ضرر میکند؟
4. رسانه پیامهای ایدئولوژیک و ارزشی دارد.
تولیدکنندگان پیامهای رسانهای عقاید، ارزشها، باورها و تعصبهایی دارند. این عوامل میتوانند بر اینکه چه چیزی و چگونه گفته شود تأثیر گزارد. تولیدکنندگان باید چیزی که شامل متون رسانهای باشد یا نباشد انتخاب کنند، بنابراین هیچ پیام بیطرف یا عاری از ارزش وجود ندارد. از آنجا که این پیامها اغلب از سوی بینندگان زیادی دیده میشود، میتواند تأثیر اجتماعی و سیاسی زیادی بر روی افراد داشته باشد. در تحلیل یک متن رسانهای به این نکات توجه میکنیم: چه سبک زندگی، ارزشها ودیدگاههایی از این پیام بازنمایی یا چشمپوشی شده است؟ لازم است که پیامهای رسانهای درباره موضوعاتی نظیر ماهیت سبک زندگی، واقعیت مصرفگرایی، نقش زنان، پذیرش اقتدار و میهن پرستی محض رمزگشایی شود.
5. هر رسانهای زبان، سبک، تکنیک، اخلاق، باور و اصول هنری خاص خود را دارد.
هر رسانهای معنایی خلق میکنند که به صورت متفاوتی از واژگان، تکنیکها و سبکها یا اخلاقیات و باورهای خاصی استفاده میکنند. در یک فیلم یا برنامه تلویزیونی، زمانی که تصویر محو میشود، آن پیامی از زمان را نشان میدهد. لینکهای داغ یا دکمههای جهتیابی نشان میدهد که چیزی را که نیاز دارید را در وب سایت پیدا کنید. یک داستان نویس باید از کلمات خاصی برای خلق فضا و شخصیتها استفاده کند، در حالی که رسانه از تصویر، متن و صدا استفاده میکند. در هر زمان، ما ابزار تکنیکی را درک میکنیم. ما در درک زبان رسانههای مختلف روان و سلیس شدیم و میتوانیم کیفیت هنری آنها را درک کنیم. هنگام تحلیل یک متن رسانهای توجه میکنیم به: چه تکنیکی و چرا استفاده شده است؟ توسعه مهارتهای سواد رسانهای ما را قادر میسازد نه تنها متون رسانهای را درک و رمزگشایی کنیم، بلکه از اصول هنری منحصربه فرد هریک از آنها متمتع شویم. تمتع ما از رسانه با آگاهی از چگونگی خلق اشکال و تأثیرات خوشایند افزایش مییابد.
6. رسانه معانی تجاری دارد.
سواد رسانهای بر آگاهی از پایههای اقتصادی تولیدات رسانههای جمعی مبتنی است. شبکهها دنبال مخاطبانی هستند که از آنها حمایت مالی کنند. دانش در این زمینه به دانشجویان اجازه میدهد تا درک کنند که چگونه محتوای برنامه، مخاطبان را هدف تبلیغات خودشان کردهاند و چگونه بینندگان را در گروههای بازاری ساماندهی کردهاند. موضوع مالکیت و کنترل اهمیت حیاتی دارد در زمانی که انتخابهای زیادی در این زمینه وجود دارد ولی با این حال باورهای کمی وجود دارد (نود درصد از روزنامهها، مجلات، ایستگاههای تلویزیونی و شرکتهای نرمافزار کامپیوتری جهان در مالکیت هفت شرکت ادغام شده میباشد).
7. رسانه معانی اجتماعی و سیاسی دارد.
یک بعد مهم از سواد رسانهای آگاهی از گستره تأثیرات اجتماعی و سیاسی ناشی از رسانه میباشد. تغییر ماهیت زندگی خانوادگی، استفاده از اوقات فراغت و نتایج مباحثات سیاسی تلویزیونی سه نمونه از این موارد هستند. رسانههای جمعی تلاش میکند تا ارزشها و نگرشهای اجتماعی را منطقی نشان دهند. رسانه همچنین نقش بزرگی در رسانهای کردن حوادث و مسائل جهانی از حقوق مدنی تا تروریسم دارد.
8. در رسانه شکل و محتوا مرتبط با هم هستند
رابطه شکل و محتوا مرتبط با مقاله مارشال مکلوهان با عنوان «رسانه پیام است» میباشد. یعنی هر رسانهای برنامه و جهتگیریهای تکنیکی خاص خود را دارد و واقعیت را در شیوههای منحصربه فردی رمزگذاری میکند. بنابراین رسانههای مختلف ممکن است حادثه مشابهی گزارش کنند ولی برداشتها و پیامهای متفاوتی ایجاد کنند.
اصول سواد رسانه ای
سواد رسانه ای بر پایه اصولی استوار است
که این اصول مورد التفات راهبردسازان و سیاست گذاران هرکشوری قرار می گیرد.
برخی از مهمترین این اصول عبارتند از:
1 ( رسانه ها ساختگی و سازه ای هستند؛
رسانه ها دنیایی را به نمایش می گذارند که اگرچه حقیقی به نظر می رسد،اما
از یک نگاه گزینش شده که معمولاً مابإزای خارجی ندارد، آنرا در معرض دید
قرار می دهند؛ از این رو مرز میان واقعیت و مجاز در نمایش رسانه ای دشوار
است.
2 ( رسانه ها واقعیت را بازسازی می کنند؛
میان شیوه ارائه وقایع عالم بوسیله رسانه ها و شیوه درک این عالم از سوی
مصرؾ کنندگان رسانه، یک رابطه قطعی و معناداری وجود دارد. مثلاً در آمریکا
میزان جنایت در تلویزیون چندین برابر دنیای واقعی است و مصرف کنندگان
آمریکایی دنیای خود را به اندازه دنیای ساخته رسانه ها خشن و آکنده
از
تهدید می پندارند. این امر؛ یعنی واسطه شدن رسانه ها برای درک واقعیت، همان
چیزی است که "بودیار" معتقد است جامعه از رهگذر آن به مرحلۀ نمادین و
وانمودگی می رسد و بر آن یک نظم نوین رسانه ای که ساخته و پرداخته نمودهای
رسانه ای است، حاکم می شود.
3 ( مخاطبان مفهوم مورد نظر خود را از رسانه ها می گیرند؛
مخاطب انتخابی را که از میان رسانه ها و پیام های مختلف به عمل می آورد،
براساس انگیزه انجام می دهد و محتوا و پیام های رسانه ای را از طریق یک
شبکه پیچیده متشکل از ماهیت و نیازهای خودش، پالایش می کند. در واقع مطابق
فاکتورهای فردی با رسانه تعامل دارد و دریافت کننده منفعل پیام های رسانه
ای نیست.
4 ( محصولات رسانه ای اهداؾ تجاری دارند؛ هر نوع درک واقعی از محتوای رسانه ها را نمی توان از زمینه اقتصادی و ضرورت های مالی محرک صنعت رسانه ها جدا دانست.
5 ( رسانه ها دربردارنده پیام های ایدئولوژیکی و ارزشی هستند؛
پیام های رسانه ای تا اندازه زیادی تبلیؽاتی بوده و ارزشها و باورهای
اساسی معینی را بصورت مداوم، ساخته و یا منتقل می کنند. روند کلی رسانه ها،
تصریحاً یا تلویحاً پیامهای ایدئولوژیکی؛ مثل روح مصرف گرایی، نقش زنان و
وط نپرستی بی چون و چرا را منتقل می کند.
6 ( رسانه ها بار سیاسی و اجتماعی دارند؛
رسانه ها بر مسائل سیاسی و تؽییرات اجتماعی تأثیر زیادی دارند و در پس
نقاب آزاد یگرایی، منافع سیاسی اجتماعی دولتهای صاحب سلطه را تأمین می
نمایند.
7 ( هر رسانه شکل زیباشناختی خاصی دارد؛
اصل سواد رسانه ای ما را قادر به درک ویژگی ها و مشخصات منحصر به فرد هر
رسانه می کند. به این ترتیب می توانیم نحوه ارتباط شکل و محتوا را جستجو و
درک کرده و علاوه بر درک مفهومی پیام رسانه، نحوۀ گفتن و بیان رسانه را نیز
دریابیم.
سواد رسانه ای و عدالت اجتماعی
سواد رسانه ای آمیزه ای از تکنیک های بهر هوری مؤثر از رسانه ها و کسب بینش و درک برای تشخیص رسانه ها ازیکدیگر است. من بر این باورم که هدف اصلی سواد رسانه ای به خصوص وقتی درباره ی رسانه های جمعی حرف می زنیم، می تواند سنجش نسبت هر محتوا با "عدالت اجتماعی" باشد .
بنابراین هدف اصلی سواد رسانه ای می تواند این باشد که بر اساس آن بتوان دید آیا بین محتوای یک رسانه به مثابه محصول نهایی با عدالت اجتماعی رابطه ای وجود دارد یا خیر. به عبارت بهتر، خواننده یا بیننده یا شنونده یک مضمون رسانه ای بهتر است رابطه و نسبت محتوای یک رسانه با عدالت را در نظر گرفته و نزدیکی یا دوری محتوای یک رسانه از عدالت را مورد توجه قرار دهد تا همیشه در ارتباط با رسانه به جای تسلیم بودن و یا تسلیم شدن به رابطه ی یک سویه و انفعالی، رابطه ای فعال تر و تعاملی تر داشته باشد . باید به این گفته افزود که هر نظام رسانه ای دارای یک سلسله مراتب است که اجزای آن قابل تجزیه و تحلیل و شناسایی است؛ همچنین همین سلسله مراتب است که محصول نهایی رسانه یا همان محتوای رسانه را می سازد. رفتار و بافت این سلسله مراتب، شبیه یک کارخانه است.
در کارخانه هم تمام اجزا اعم از زیرساخت ها، نرم افزارها، نیروی انسانی و... دست به دست هم می دهند تا محصول نهایی خود را با توجه به اهداف از پیش تعریف شده، تحویل مصرف کننده بدهند .
شاید یک تفاوت مهم در مقایسه رسانه ها و کارخانه ها این باشد که در رسانه ها کار به گونه ای صورت می گیرد که مصرف کننده گمان کند یک حقیقت محض را دریافت کرده که عاری از پیش داوری یا القاء گری است.
البته شاید بعضی از کارخانه ها هم مُهر استاندارد را به همین منظور بر کالای نامرغوب بزنند تا مصرف کننده گمان کند یک جنس مرغوب دریافت کرده است . به این ترتیب می توان گفت محصول نهایی یک رسانه الزاماً آینه ی دنیایی که آن را پوشش می دهد نیست؛ محصول نهایی یک رسانه ممکن است بخشی از جهان یا شکل تحریف شده ای از آن باشد و یا حداقل در بازتاب دادن جهان ناموفق مانده باشد. محتوای رسانه می تواند در خدمت تثبیت یک جریان، گروه یا طبقه و یا در خدمت قدرت حاکمه باشد و آن طبقه و قدرت الزاماً عدالت جو، رهایی بخش و آزادی گرا نباشد .
چنین محصول رسانه ایی نمی تواند در خدمت عدالت اجتماعی عمل کند، بلکه در خدمت نیروهایی است که درصدد عدم تأمین عدالت و یا سلب عدالت اجتماعی هستند . بنابراین می توان این نکته را در نظر داشت که آگاهی و اطلاعاتی که از رسانه ها به دست می آید، ممکن است لزوماً به صلاح اجتماع و یا عامه مردم نباشد. به عنوان مثال در نظر بگیرید بازتاب تهاجم اسرائیل به ؼزه را در رسانه های گوناگون جهان که هر کدام از زاویه ای به بازتاب آن پرداختند ... در این جا لازم است دوباره به این نکته اشاره کنم که سواد رسانه ای یک نوع درک متکی بر مهارت است و اگر قرار است از سفره ی رسانه ها انتخاب های دقیق و درستی داشته باشیم، آنگاه می توانیم بر نقش و جایگاه چنین مهارت هایی به طور خاص تأکید کنیم.
مفاهیم کلیدی در سواد رسانه ای
1. همه رسانه ها ساختارمند هستند.
رسانه
با دقت ساختارهای زیرکانه ای ارائه می کند که بسیاری از تصمیم گیری ها و
نتایج را از عوامل تعیین کننده منعکس کنند. بیشتر دیدگاه ما نسبت به واقعیت
بر مبنای پیام های رسانه ای است که پیش ساخته هستند و حاوی نگرش ها،
تفسیرها و نتایجی است که تقریباً شکل گرفته است. رسانه تا اندازه زیادی
برداشت هایی از واقعیت برای ما ارائه می کند. زمان تحلیل یک متن رسانه ای
به این نکات توجه می کنیم: این پیام چگونه شکل گرفته است؟و چگونه واقعیت را
بازنمایی میکند؟
2. همه افراد پیامها را به سختی تفسیر می کنند.
کسانی
که برنامه تلویزیونی یا وب سایت مشابهی می بینند اغلب تجربه مشابه ندارند
یا با برداشتهای مشابه مواجه نمی شوند. هر کسی می تواند یک پیام را با توجه
به سن، فرهنگ، تجربیات زندگی، ارزشها و عقاید به صورتهای مختلف تفسیر یا
قبول کند. زمان تحلیل یک متن رسانه ای توجه می کنیم به: چگونه دیگران
پیامها را به صورت متفاوتی درک می کنند؟
3. رسانه منافع تجاری دارد.
بیشتر
رسانه ها برای سود ایجاد شده اند. عموماً تبلیغات بزرگترین منبع درآمدی
است. آگهی های تجاری بدیهی ترین ابزار تولید درآمد هستند، اگرچه پیام های
تبلیغاتی شکل های زیادی دارد که شامل بر تبلیغ کالا به طور مشخص کالایی را
در برنامه ها و فیلم ها نشان می دهند(، حمایت کنندگان، جوایز، تبلیغات سه
بعدی و پیمایش در اینترنت،حمایتهای اشخاص مهم یا نام نویسی برای استادیوم
یا تئاتر. در تحلیل این متن رسانه ای توجه می کنیم به: چه کسی و چرا متن
رسانه ای را تولید می کند؟ اگر پیام اقبال عمومی یافت چه کسی سود و چه کسی
ضرر می کند؟
4. رسانه پیام های ایدئولوژیک و ارزشی دارد.
تولیدکنندگان
پیامهای رسانه ای عقاید، ارزشها، باورها و تعصب هایی دارند. این عوامل می
توانند بر اینکه چه چیزی و چگونه گفته شود تأثیر گزارد. تولیدکنندگان باید
چیزی که شامل متون رسانهای باشد یا نباشد انتخاب کنند، بنابراین هیچ پیام
بیطرف یا عاری از ارزش وجود ندارد. از آنجا که این پیامها اغلب از سوی
بینندگان زیادی دیده می شود،
می تواند تأثیر اجتماعی و سیاسی زیادی بر
روی افراد داشته باشد. در تحلیل یک متن رسانه ای به این نکات توجه می کنیم:
چه سبک زندگی، ارزشها ودیدگاه هایی از این پیام بازنمایی یا چشم پوشی شده
است؟ لازم است که پیامهای رسانه ای درباره موضوعاتی نظیر ماهیت سبک زندگی،
واقعیت مصرف گرایی، نقش زنان، پذیرش اقتدار و میهن پرستی محض رمزگشایی شود.
5. هر رسانه ای زبان، سبک، تکنیک، اخلاق، باور و اصول هنری خاص خود را دارد.
هر
رسانهای معنایی خلق میکنند که به صورت متفاوتی از واژگان، تکنیک ها و سبک
ها یا اخلاقیات و باورهای خاصی استفاده می کنند. در یک فیلم یا برنامه
تلویزیونی، زمانی که تصویر محو می شود، آن پیامی از زمان را نشان می دهد.
لینکهای داغ یا دکمه های جهت یابی نشان می دهد که چیزی را که نیاز دارید را
در وب سایت پیدا کنید. یک داستان نویس باید از کلمات خاصی برای خلق فضا و
شخصیت ها استفاده کند، در حالی که رسانه از تصویر، متن و صدا استفاده می
کند. در هر زمان، ما ابزار تکنیکی را درک می کنیم. ما در درک زبان رسانه
های مختلف روان و سلیس شدیم و می توانیم کیفیت هنری آنها را درک کنیم.
هنگام تحلیل یک متن رسانه ای توجه می کنیم به: چه تکنیکی و چرا استفاده شده
است؟ توسعه مهارتهای سواد رسانه ای ما را قادر می سازد نه تنها متون
رسانهای را درک و رمزگشایی کنیم، بلکه از اصول هنری منحصربه فرد هریک از
آنها متمتع شویم. تمتع ما از رسانه با آگاهی از چگونگی خلق اشکال و تأثیرات
خوشایند افزایش مییابد.
6. رسانه معانی تجاری دارد.
سواد
رسانه ای بر آگاهی از پایه های اقتصادی تولیدات رسانه های جمعی مبتنی است.
شبکه ها دنبال مخاطبانی هستند که از آنها حمایت مالی کنند. دانش در این
زمینه به دانشجویان اجازه میدهد تا درک کنند که چگونه محتوای برنامه،
مخاطبان را هدف تبلیغات خودشان کرده اند و چگونه بینندگان را در گروه های
بازاری ساماندهی کرده اند. موضوع مالکیت و کنترل اهمیت حیاتی دارد در زمانی
که انتخابهای زیادی در این زمینه وجود دارد ولی با این حال باورهای کمی
وجود دارد نود درصد از روزنامهها، مجلات، ایستگاه های تلویزیونی و شرکتهای
نرمافزار کامپیوتری جهان در مالکیت هفت شرکت ادغام شده می باشد.
7. رسانه معانی اجتماعی و سیاسی دارد.
یک
بعد مهم از سواد رسانه ای آگاهی از گستره تأثیرات اجتماعی و سیاسی ناشی از
رسانه می باشد. تغییر ماهیت زندگی خانوادگی، استفاده از اوقات فراغت و
نتایج مباحثات سیاسی تلویزیونی سه نمونه از این موارد هستند. رسانه های
جمعی تلاش می کند تا ارزش ها و نگرش های اجتماعی را منطقی نشان دهند. رسانه
همچنین نقش بزرگی در رسانه ای کردن حوادث و مسائل جهانی از حقوق مدنی تا
تروریسم دارد.
8. در رسانه شکل و محتوا مرتبط با هم هستند
رابطه شکل و محتوا مرتبط با مقاله مارشال مکلوهان با عنوان رسانه پیام می باشد
یعنی هر رسانه ای برنامه و جهت گیری های تکنیکی خاص خود را دارد و واقعیت را در شیوه های منحصر به فردی رمزگذاری می کند.
بنابراین رسانه های مختلف ممکن است حادثه مشابهی گزارش کنند ولی برداشت ها و پیام های متفاوتی ایجاد کنند.
مولفه های آموزش سواد رسانه ای
در آموزش سواد رسانه ای می توان به چهار مولفه توجه کرد: این چهار مولفه بعد شناختی، احساسی، زیبایی شناسی واخلاقی است. هر کدام از این چهار بعد، بر دامنه متفاوتی از درک و فهم ما متمرکز است. بعد شناختی فرد را ملزم می کند.
ساختار دانش خویش را گسترش دهد. کسب دانش لازم درباره یک موضوع از طریق منابع متعدد رسانه ای و دنیای واقعی باید صورت می گیرد. در بعد احساسی کنترل عواطف و احساسات در برابر پیام های رسانه ای اهمیت ویژه ای دارد .
بعد زیبایی شناختی کمک به داوری و قضاوت درباره پیام و نحوه تدوین، ویراستاری، نورپردازی،بازیگردانی، صفحه آرایی و. . . است، و همچنین در این بعد افراد به نحوه دستکاری ها و ترفندهای هنری آگاهی می یابند. بعد اخلاقی سواد رسانه ای قضاوت درباره ارزش هاست. امروزه رسانه ها گاهی مرزهای اخلاقی را زایل و الگوهای جدیدی از کنش و رفتار ارائه می دهند. بعد اخلاقی تمیز میان درستی ها و نادرستی هاست. از چنین منظری می توان گفت سواد رسانه ای مدیریت و کاهش اثرات سود رسانه هاست.
هدف سواد رسانه ای چیست؟
سواد رسانه ای فن و تکنیکی است که ما از طریق آن قادر می شویم به عنوان مخاطبی فعال و پویا با پیام های رسانه ای مواجه شویم و در برابر پیام های رسانه ای قدرت تمییز داشته باشیم. هدؾ سواد رسانه ای ایجاد توانایی در افراد برای کنترل برنامه ریزی رسانه ای است.
رسانه ها ما را به گونه ای تربیت می کنند
تا زندگی خود را براساس زمان پخش برنامه های آنها تنظیم کنیم. کسانی که
مهارت سواد رسانه ای خود را توسعه ندهند، گرفتار جزر و مد پیام های رسانه
ای م یشوند. بنابراین هدؾ از سواد رسانه ای این است که به افراد نشان دهیم
چگونه اوضاع را از رسانه ها گرفته و به خود بازگردانند . اولین گام در
انتقال کنترل از رسانه به مخاطب این است که بدانیم رسانه ها چگونه ذهنیت ما
را برنامه ریزی می کنند. این برنامه ریزی توسط رسانه ها و به طور مداوم در
دو مرحله چرخشی رخ می دهد و بارها و بارها تکرار می شود . یکی از این
مراحل، محدود کردن انتخاب ها و مرحله بعدی، تقویت و تحکیم تجربه است. از
طرفی دیگر مرز بین دنیای واقعی ما و جهان رسانه و تمایز این دو از هم به
طور فزاینده ای سخت می شود.
رسانه ها برای ورود ما به دنیایشان منتظر
نمی مانند، در عوض پیام های خود را به دنیای ما تحمیل می کنند. از آنجا که
بخش اعظمی از مواجهه ما با پیام های رسانه توسط خودمان برنامه ریزی نمی
شود، متوجه نمی شویم تا چه حد در معرض پیام های رسانه ای قرار می گیریم.
هدؾ سواد رسانه ای آگاهانه در معرض رسانه ها قرار گرفتن است.
سواد رسانه ای چیست؟
سواد رسانه ای (Literacy Media") در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می توان انواع رسانه ها و انواع تولیدات آن ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. این درک به چه کاری می آید؟ به زبان ساده، سواد رسانه ای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا این که میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانه ای می تواند به مخاطبان رسانه ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانه ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانه ای کمک می کند تا از سفره ی رسانه ها به گونه ای هوشمندانه و مفید بهره مند شویم.
آشنایی با نظریات ارتباط جمعی
1ـ نظریه جامعه توده :
نظریه جامعه توده را می توان از آثار سی رایت میلز ، دانیل بل و بعضی آثار اعضای مکتب فرانکفورت استخراج کرد. براساس این نظریه ، محتوای رسانه ها با منافع سیاسی و اقتصادی گروه صاحب قدرت منطبق است و از رسانه ها انتظار نمی رود که در برابر آنچه که در جامعه اتفاق می افتد شیوه انتقادی در پیش گیرند و تمایل اساسی رسانه ها این است که افکار عمومی را با شرایط موجود همراه کنند . نظریه توده ؛ رسانه ها را علت و عامل اصلی تداوم جامعه توده دانسته و معتقد است که رسانه ها دنیای خیالی و غیر واقعی را جایگزین دنیای واقعی می سازند و از این طریق زندگی و شرایط سخت آن را برای مردم قابل تحمل می سازند . این نظریه شدیداً بر مسائل کنترل و نقش صافی رسانه ها تأکید ورزیده و جهت اثرگذاری رسانه ها را از بالا به پائین می داند .
۲ـ نظریه مارکسیسم کلاسیک و رسانه ها :
از دیدگاه مارکس ، رسانه ها ابزار تولید هستند و به طور انحصاری در مالکیت طبقه سرمایه دار ملی و بین المللی و در نتیجه برای همین طبقه هم فعالیت می کنند . وی می گوید رسانه ها از نظر مادی کارگران فرهنگی را استثمار می کنند و همچنین مصرف کنندگان کالای فرهنگی را مورد سوء استفاده مادی قرار می دهند ( براساس سود بیش از اندازه ) از این دیدگاه رسانه ها ایده ها و اندیشه ها و جهان بینی طبقه حاکم را منتشر می کنند و از انتشار ایده های مخالف که به آگاهی طبقه کارگر منجر شود جلوگیری می کنند .
۳ـ نظریه سیاسی ـ اقتصادی رسانه ها :
نظریه سیاسی ـ اقتصادی رسانه ها بیشتر بر ساختارهای اقتصادی رسانه ها تأکید می کند و نه بر محتوای ایدئولوژیک آنها . براساس این نظریه بیشتر دانش و اطلاعاتی که از سوی رسانه ها منتشر می شود درباره بازار و منافع اقتصادی مالکین است که بطور غیر مستقیم ارائه می شوند.
۴ـ مکتب فرانکفورت :
مکتب فرانکفورت دومین جریان مارکسیستی است و نظریه پردازانی که در حال حاضر منتقد هستند و از رویکرد فرهنگی پیروی می کنند از این مکتب تأثیر پذیرفته اند . نظریه پردازان فرانکفورت در آلمان فعالیت خود را آغاز کردند ولی با قدرت یافتن نازی ها به آمریکا مهاجرت کردند . اعضای این مکتب به عدم تحقق پیش بینی مارکس پی بردند . از نظر آنها طبقه مسلط موفق شد شرایط اقتصادی را از طریق بعضی دگرگونی ها و جذب طبقه کارگر تغییر دهد و مانع از تحقق نظریات مارکس شود . به نظر آنها در نظام سرمایه داری حتی فرهنگ منتقد و مخالف
می تواند بصورت کالا و با هدف سود بردن روانه بازار شود . مکتب فرانکفورت بر رسانه های همگانی به عنوان یک مکانیسم قدرتمند برای مهار تغییر و تحول تأکید می کند .
۵ـ نظریه سلطه جویی رسانه ها :
توسط آنتونیو گرامشی متفکر ایتالیایی مطرح شد و سومین جریان مارکسیستی در تحلیل رسانه ها است . نظریه سلطه بر عوامل اقتصادی تأکید چندانی نمی گذارد و تأکید آن بیشتر بر خود ایدئولوژی ، نحوه بیان آن و روشهایی که ایدئولوژی به آن وسیله به حیات خود ادامه می دهد ( نقش رسانه ها ) می پردازد . از دیدگاه نظریه سلطه ، ایدئولوژی حاکم تصویر مخدوشی از واقعیت و روابط طبقاتی در نظام سرمایه داری به دست می دهد .
۶ـ نظریه ساختاری ـ کارکردی :
این نظریه همه رخدادهای اجتماعی را براساس نیازهای جامعه توجیه می کند ، نیازهایی از قبیل تداوم ، نظم ، یکپارچگی ، انگیزه ، هدایت و سازگاری، رسانه های همگانی یکی از عناصر زیر مجموعه نظام محسوب می شوند که هر عنصری کارکرد ویژه ای دارد . رسانه های همگانی بخش های مختلف نظام را به هم مرتبط می سازند و نظم آن را در بحران ها افزایش می دهد . رسانه ها نیازهای شهروندان را پاسخ می دهند .
۷ـ نظریه تغییر در ارزش های فردی :
طبق این نظریه رسانه های همگانی به انتشار ارزش هایی در جامعه می پردازند که در فرد سبب نوآوری ، تحرک اجتماعی ، روانی و ذهنی نموده ، وجدان کار را تقویت کرده و بالاخره موجب افزایش در مصرف می شوند و زمینه پیشرفت های فردی و اجتماعی را فراهم می کنند .
۸ـ نظریه رسانه ها به عنوان موتور تغییر :
براساس این نظریه از رسانه های همگانی می توان برای پروژه های عظیم توسعه که قبلاً طراحی شده اند به منظور ایجاد تغییرات مطلوب استفاده کرد . برای نمونه رسانه ها می توانند در توسعه آموزش عمومی ، ترویج نو آوری ها در کشاورزی ، توسعه نظام بهداشت ، کنترل جمعیت و ... نقش زیادی ایفا کنند .
۹ـ نظریه کاشت :
طبق این نظریه رسانه ها الگوهای مسلط ذهنی ( افکار و تحلیل ها ) را در ذهن مخاطبین خود می کارند و به ارائه دیدگاه های هم شکل از حقایق اجتماعی می پردازند . گربنر و گراس مبدعین این نظریه هستند . ادامه مطلب در صفحه بعد .....
سیطره صهیونیسم بر رسانه های جهان
صهیونیست ها پیوسته برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود، که تسلط مادی و معنوی بر ملتها و دولتهای جهان است، تلاش میکنند. آنها با نفوذ در رسانه های جهان، شاهراه اطلاع رسانی بین المللی را در اختیار خویش گرفته اند و با تسلط بر رسانه های خبری، خبرگزاریها، مطبوعات جهان و سیطره بر صنعت سینما و تلویزیون جهانی، صنعت چاپ و نشر و تولیدات تبلیغات تجاری در سطح دنیا تلاش می کنند تا دقت و حساسیت جوانان و نیروهای فعال و کارآمد جوامع مختلف بهویژه مسلمانان را نسبت به مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی جامعه خویش از بین ببرند و آنان را به افرادی بی تفاوت و سطحی نگر مبدل سازند.
در سال ۱۸۶۹ میلادی خاخام یهودی« راشورون» در سخنرانی خود که در شهر پراگ و در اهتمام یهود به تبلیغات ایراد کرد چنین گفت:
«اگر طلا نخستین ابزار ما در سیطره و حکومت بر جهان است بی تردید مطبوعات و
روزنامه نگاری (موثرترین رسانه آن عصر) دومین ابزار کار ما خواهد بود.»
در اولین کنگره صهیونیسم که به ریاست
تئودور هرتزل در سال ۱۸۹۷ میلادی در شهر بال سوئیس تشکیل شد، بر نفوذ و
سیطره صهیونیست ها بر رسانه های دنیا تأکید شده است و شرکت کنندگان در این
کنگره بر این نظر اتفاق داشتند که نقشه برپایی دولت اسرائیل جز با تسلط بر
سازمانهای خبری جهان بویژه مطبوعات و روزنامه نگاری (موثرترین رسانه آن
عصر) میسر نخواهد شد. لذا در پروتکل ۱۲ صهیونیسم آمده است:
«ما جریان
مطبوعات و روزنامه نگاری را بدین صورت در خدمت خویش در می آوریم: آرام آرام
به سمت صهیونی کردن مطبوعات حرکت می کنیم و افسار و عنان آنرا به دست
گرفته و به سمت خود منعطف می سازیم. ما نباید بگذاریم که دشمنانمان به
روزنامه ها و رسانه های خبری که بیانگر آراء و نظرات آنان باشد، دست یابند،
هیچ خبری نباید بدون کنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود.»
سیطره
صهیونیسم بر رسانه های فراگیر و غیر فرااگیر جهان، اکنون بیش از پیش نمایان
شده است و مهمترین خبرگزاریهای دنیا (رویترز، فرانس پرس، اسوشیتد پرس)
توسط افراد یهودی راه اندازی شده و در حال حاضر توسط یهودیان اداره می شود.
پایه های صهیونیسم در کنفرانس بال سوئیس در سال 1897 بنا نهاده شد، شامل مراحل نفوذ، تسخیر و کنترل میباشد.
آغاز موج تسلط صهیونیسم بر رسانه های خبری جهان مقارن با پایان جنگ جهانی دوم و تأسیس رژیم اسرائیل در سرزمین های اشغالی فلسطین بود و این موج در دهه پایانی قرن بیستم شدت گرفت و با گسترش تکنولوژی ماهواره ها، حیطه نفوذ آن نیز بسرعت گسترش یافت.
رسانههای خبری در رژیم صهیونیستی به مانند سایر نهادهای صهیونیستی یک هدف عمده را دنبال میکنند و آن دفاع از موجودیت حکومت یهودی (موردنظر صهیونیست ها) و تقویت پایههای آن است. این رسانهها ابزار تحقق حاکمیت مطلق عبریها بر فلسطین هستند و برای رهبران رژیم صهیونیستی از اهمیت زیادی برخوردارند.
از آغاز پیدایش این رژیم پنج جنگ میان اعراب و اسرائیل در گرفته است. در تمام این جنگ ها اسرائیل کوشید خود را از لحاظ امنیتی، نظامی و روانی موفق و پیروز نشان دهد. لذا از همان زمان سانسور بسیار شدیدی بر مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سایر رسانههای ارتباطی اعمال شد تا اخبار جنگ فقط به نفع مصالح این رژیم منتشر شده، حقایق به شکلی وارونه به افکار عمومی عرضه گردد.
ریشه این سانسور را میتوان در قوانین دوران قیمومیت انگلیس در فلسطین به ویژه قانون مطبوعات در سال 1933 و قانون دفاع در شرایط فوق العاده در سال 1946 بخوبی یافت.
بطورکلی، این قوانین بر سه اصل استواراست:1- لزوم تایید وزیر کشور برای صدور نشریات2- نظارت وزارت کشور بر رسانه های خبری و اختیارات ویژه این وزارتخانه برای بستن یک روزنامه یا نشریه3- لزوم جلب موافقت بخش سانسور، توسط هر نشریه، پیش از انتشار آن نشریه
بنابراین قانون سیستم دفاع در شرایط فوق العاده مصوب سال 1945، می گوید: بر سانسورچی فرض است که از انتشار هر گونه مطلبی که مخل امنیت عمومی و سلامت جامعه باشد، جلوگیری کرده، صادرات و واردات تمام نشریات را کنترل و در صورت احساس خطر از آن جلوگیری نماید!
این در حالی است که در رژیم صهیونیستی تفاوت فاحشی میان روزنامههای عربی یا محل صدور آن، که در قدس یا سرزمینهای اشغالی میباشد، وجود دارد و هر روزنامه یا نشریه بنابر ملیت و نژاد صاحبانش از امتیازات خاصی برخوردار است.
قوانین اسرائیل که ریشه در قوانین انگلیس دارد برای مطبوعات عبری آن طور که باید و شاید اجرا نمیشود، اما با این وجود نظامیان در امر سانسور رسانه ها آشکارا دخالت میکنند.
اما جالب اینکه، سانسور فقط از جانب نظامیان نیست بلکه سازمان های امنیتی نیز در این امر دخیل هستند.
مرکز اصلی سانسور نظامی در اسرائیل در تل آویو و قدس قراردارد که 24 ساعته فعال هستند.
قانون سانسور نظامی طی سالهای گذشته بارها تغییر کرده است و بندهای آن از 16 ماده در سال 48 به 68 ماده در سال 1966 افزایش یافت .
در سال 1980 ارتش اسرائیل شیوه جدیدی را برای کنترل دقیق اطلاعات نظامی و امنیتی و طبقه بندی شده ابداع کرد. در این شیوه که پس از پیمان (کمپ دیوید) به مرحله اجرا درآمد، نماینده ارتش میتواند به روزنامه نگاران لقب خبرنگار نظامی اعطا کند یا مانع از ادامه کار یک خبرنگار شود!
به همین دلیل در اسرائیل نوعی تناقض و دوگانگی در امر تبلیغات و اطلاع رسانی وجود دارد یعنی از یک سو به خبرنگاران و روزنامهنگاران آزادی داده میشود و از سوی دیگر اعمال آنان به شدت تحت کنترل قرار می گیرد و قانون سانسور بر مطبوعات و رسانههای گروهی بر آنها اعمال می گردد؛ امری که باعث شده خبرنگاران و روزنامه نگاران به آلت دست سران تل آویو تبدیل شوند.
در رژیم صهیونیستی دهها رسانه خبری از قبیل: روزنامه، هفتهنامه و ماهنامه به زبان های عبری، روسی، عربی، انگلیسی، فرانسوی و ... چاپ و منتشر میشود.
اما مهمترین روزنامههای عبری زبان عبارتند از: (یدیعوت آحرونوت)، (معاریو) و (هاآرتس).
در کنار آن روزنامه هایی چون (یتدنئمان)، (همودیع) و (هاتسوفیه) وجود دارد که به جریانها و جناحهای سیاسی مختلف وابسته هستند.
1- هاآرتص (کشور):از قدیمی ترین رسانه های خبری اسرائیل (هاآرتص) یا کشور را می توان نام برد، که تاریخ انتشار آن به سال 1918 بازمی گردد.
این روزنامه از موقعیت تبلیغاتی بالایی در میان مردم به ویژه کارمندان ارشد دولت، بازرگانان، فرهنگیان، دانشگاهیان، سیاستمداران و نظامیان برخوردار است و از لحاظ جناحی گرایشهای چپ گرایانه لیبرالی دارد. به همین دلیل همواره خواهان خصوصی سازی اقتصادی و جدایی دین از سیاست میباشد.
2- روزنامه یدیعوت آحرونوت (آخرین اخبار):این روزنامه در سال 1939 توسط (کوماروف) از سرمایه داران مشهور یهود تاسیس شد. یدیعوت اولین روزنامه عصر در فلسطین اشغالی به شمار می رود.
3- روزنامه معاریو (بعدازظهر ـ عصر به خیر):این روزنامه در ژوئیه سال 1948 و به همت تعداد زیادی از نویسندگان و مفسران مستعفی روزنامه یدیعوت آحرونوت که بیش از مساله سود مادی، حرفه روزنامه نگاری برایشان مهم بود، تاسیس شد!
شایان ذکر است، رژیم صهیونیستی همواره اهمیت زیادی برای رسانههای گروهی اسرائیلی بوده و هست، چرا که همانطور که در ابتدا ذکر شد، این رسانهها نقشی کلیدی و حساسی در سیطره بر افکار عمومی و پردازش آن و همچنین جنگ روانی بر ضد اعراب و مسلمانان ایفا میکنند. لذا رژیم صهیونیستی (به ویژه نخست وزیر)، هر هفته با سردبیران بخشهای مختلف خبری در شبکههای تلویزیونی اسرائیل و خبرنگاران و مفسران بخشهای نظامی این شبکهها با تشکیل جلسات هفتگی، درباره ارائه بهترین راهکارها به منظور تحقق اهداف رژیم صهیونیستی به بحث و تبادل نظر می پردازد.
جالب آنکه، رسانه های عربی در اراضی سال 1948 تحت نظارت کمیته روزنامه نگاران و ستاد مشترک ارتش اسرائیل قرار دارند، اما از نظر عملی تحت نظارت کامل مقامات نظامی و غیرنظامی رژیم صهیونیستی هستند و سیاستهای مورد نظر دولت تل آویو در مورد آنها اجرا میشود.
بنابراین سانسور گسترده ای بر رسانه های فلسطینی، از سوی هیات حاکمه یهودی اسرائیل بر اعمال میشود.
امروزه آثار این تسلط به خوبی نمایان است و شواهد متعددی نشان میدهد اخباری که از طریق رسانه های خبری بزرگ جهان منتشر میشود از فیلتر خبری صهیونیستها عبور میکند و به دلیل همین نفوذ است که این بنگاههای خبری به نفع صهیونیستها به انگارهسازی و جعل واقعیات میپردازند.
این موضوع را «رابرت فیسک» روزنامهنگار انگلیسی بیان کرده و در یک اظهارنظر کارشناسانه به بررسی تأثیران این شگرد بر افکار عمومی جهان پرداخته است. وی در گزارشی که چندی پیش در این رابطه منتشر کرد، نوشت:
"به عنوان نمونه لفظ «تروریست» ازسوی صهیونیستها و رسانههای گروهی تحت نفوذ آنها تنها به مسلمانانی که علیه رژیم صهیونیستی مبارزه میکنند، نسبت داده میشود، اما فجایعی که صهیونیستها به وجود می آورند، هرگز برچسب رخداد تروریستی به خود نمیگیرد."
«نیویورک تایمز» و «واشنگتن پست» دو روزنامهای که جزو معتبرترین و بانفوذترین روزنامههای آمریکا به شمار میآیند، توسط صهیونیستها کنترل واداره میشوند.
صهیونیسم جهانی، علاوه بر این دو روزنامه پرتیراژ، بر مطبوعات تخصصی و هنری ایالات متحده آمریکا نیز سیطره پیدا کرده است. این تسلط به وضوح در صفحات مجله هنری- سینمایی "فاریتی" مشهور است. به عنوان مثال در بخشی از یک مقاله آمده بود:
"بهترین راه برای دفاع ازمصالح آمریکا در خاورمیانه، انتخاب اعضای کنگره از بین افرادی است که معتقدند بقای اسرائیل، بهترین تضمین برای منافع آمریکا در آنجاست."
یکی از مهمترین اهداف صهیونیستها از نفوذ در رسانه های خبری آمریکایی، تلاش برای به کارگیری شیوههای حمایت از صهیونیسم، تلاش جهت به کارگیری شیوههای گمراه کننده به منظور معرفی اسلام به عنوان یک جنبش انعطافناپذیر و مخالف تمدن است و اینکه اسلام خطری جدی برای جهان است!
به گزارش گروه فضای مجازی ضیاءالصالحین به نقل از خبرگزاری فارس، سخن درباره ظهور و گسترش رسانه ها و تغییرات چشمگیری که این رسانه ها در زندگی های فردی و اجتماعی به وجود آورده است، آنقدر بدیهی و تکراری است که ذهن خواننده را خسته و او را وادار به بستن صفحه پیش روی خود می کند. اهمیت و نقش رسانه ها در عصر حاضر بر کسی پوشیده نیست تا جاییکه هر کسی می تواند صفحه ها مطلب درباره آن بنویسد.
در این بین آنچه در جوامع امروزی و به طور خاص در جامعه ایران حائز اهمیت است، بحث درباره نحوه استفاده صحیح از این رسانه هاست. بنابر تشبیه رایج، رسانه نظیر چاقوست که هم فوایدی را به همراه دارد و هم ممکن است آسیب هایی را برای مصرف کنندگان بر جای بگذارد. مخاطبان رسانه باید تا حد توان از آسیب ها روی گردانند و از مزایای آن بهره کافی را ببرند. چنین بحث هایی ضرورت های تازه ای را برای جوامع علمی و فضای اجتماعی به وجود آورده است و آن ضرورت پرداختن به «سواد رسانه ای» است.
سواد رسانه ای در سطح جهان بحث تازه ای نیست. این بحث برای اولین بار در دهه 1960 در اروپا مورد توجه قرار گرفت. به همان اندازه که این مفهوم در بین جوامع غربی آشنا و مأنوس است، در ایران مفهومی جدید و دست نخورده به حساب می آید و به جز چند مقاله محدود و چند کتاب معدود در این زمینه که تاریخ آنها به دهه هشتاد شمسی می رسد، اثر تألیفی دیگری را نمی توان یافت. در عصر اطلاعات مفهوم سواد، بسیار فراتر از خواندن و نوشتن شده و اگر کسی نحوه دسترسی سریع و استفاده صحیح از تمامی انواع رسانه ها را نداشته باشد بی سواد تلقی می شود.
رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.
سواد رسانه ای یعنی چه؟!
روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد.
رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.
همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.
رویکردها به رسانه
برای مواجهه فعال و خلاق در عصر ارتباطات، تنها سه راه کار پیش رو داریم: بدبین باشیم، یا خوش بین، و یا واقع بین باشیم. در نگاه اول، که ما آن را رویکرد خوش بینانه می نامیم، فرد برداشتی جز فرصت و مزیت از رسانه ندارد و استفاده ای بی محدودیت از آن می کند. فرد در چنین شرایطی فرد کاملا وضعیتی منفعل دارد و رسانه او را شکل می دهد. نقطه مقابل این نگاه را رویکرد بدبین می دانیم که در آن تصور فرد از رسانه تهدید محور است و با سیاست هراسان سازی دیگران را نیز از استفاده از رسانه منع می کنند. راه کار سوم و منظور اصلی سواد رسانه ای را در رویکر واقع بین می دانیم که فرد با آگاهی نسبت به مزایا و تهدیدات رسانه، با سیاست برنامه ریزانه به استفاده محدود و مشرو از رسانه روی می آورد.
تنها راه درست و عاقلانه و عالمانه این است که واقع بین باشیم تا توانمند شویم و فرزند زمان خویش باشیم و با قوت (نه ضعف) و خوش بینی (نه خوش خیالی) و استحکام (نه تردید) به فکر برنامه ریزی و رشد باشیم تا بتوانیم از مزایای رسانه ها بهترین بهره را برده تا از شر رسانه ها به خیرشان پناه برده و در یک کلام سواد رسانه ای خود را بالا ببریم.
سواد رسانه ای در فضای مجازی
اگر بخواهیم به دنبال مقصری برای وضعیت کنونی جهان بگردیم، آن مقصر چیزی نیست چون اینترنت و فضای مجازی! قابلیت های جدیدی که اینترنت و فضای مجازی برای ما به وجود آورده است، به نحوی رسانه های دیگر را مغلوب و در نگاهی ملایم تر تحت الشعاع قرار داده است. فضای مجازی قابلیت Brodcasting دارد. یعنی همه جا حضور دارد و تنها ابزاری لازم است تا ما را به این فضا وصل کند. این دستگاه امروزه قابل حمل است و همه آن را دارند؛ تلفن همراه. فضای مجازی همه قالب های دیداری و شنیداری را جدا جدا و ترکیبی با هم داراست. به نحوی می توانیم بگوییم ترکیب شده همه رسانه ها را می توان در فضای مجازی و اینترنت مشاهده کرد.
این شرایط آسیب های بیشتری را با خود به همراه دارد. در این فضا برخلاف ارتباط رودررو ممکن است برخی شیادان گنجشک های رنگ شده در برابر دید مخاطب قرار دهند. به وجود آمدن نهادی تحت عنوان نهاد رسیدگی به تخلفات رایانه ای، نشان از آفت هایی دارد که این فضا برای مردم به وجود آورده است. عدم تصور صحیح از این فضا، ممکن است افراد را با خطراتی نظیر سرقت اطلاعات مواجه کند. به علاوه باید توجه داشت، جذابیت ها و همه جایی بودن این رسانه، ممکن است ابعاد دیگر زندگی را مختل سازد.
مادری را تصور کنید که جذابیت فضای مجازی برای او به قدری است که به کودک خود کمترین توجهی نمی کند. سوال اساسی اینجاست که این رفتار در روند تربیتی کودک چه نقش مخربی دارد؟ آیا باید رفتار ما با فضای مجازی رفتاری باشد که در فضایی مانند شهربازی انجام می دهیم؟ محدودیت های ما در استفاده از این فضا چیست؟ نداشتن پاسخ صحیح به این پرسش ها آفت هایی را به همراه دارد که شاید سربرآوردن آنها ما را به تعجب وادارد. آسیب های فضای مجازی بلند مدت است و شاید روزی خود را عیان کند که دیگر کار از کار گذشته باشد. برای نرسیدن به چنین وضعیتی آیا راهی جز برنامه ریزی عاقلانه و صحیح در استفاده از این فضا وجود دارد! این ها ما را به ضرورت نخستین بحث می رساند و آن اینکه با برنامه ریزی صحیح خود را به سمت باسواد شدن در زمینه رسانه ها هدایت کنیم.
منبع: گرداب
انتهای پیام/