دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

فلسفه عزادارى و گریه براى امام حسین(ع)‏

فلسفه عزادارى و گریه براى امام حسین(ع)‏

حامد منتظرى مقدم‏


با گذر زمان، این نکته به روشنی معلوم شد که امام حسین(علیه السلام) و یارانش، مردان «پیروزِ» کربلا بودند. در کربلا، گرچه آنان، جان باختند; اما اسلام را حیاتی دوباره بخشیدند، رسمِ ستم ستیزی را به جهانیان آموختند، و خود نیز به فیض بزرگ شهادت دست یافتند. همچنین، آنان برای همیشه تاریخ، در نگاه دین مداران و عدالت خواهان جایگاهی شکوهمند یافتند و محبوبِ دل‌های مؤمنان شدند.

با این حال، قیام پیروزمندانه امام حسین(علیه السلام)در عاشورای سال 61 هجری، با نثار خون‌های پاک عزیزان، بی قراری‌های کودکان، بی پناهی‌های بانوان، و یا صحنه هایی آکنده از «مصیبت» و «مظلومیت» رقم خورد. بر این اساس، یادآوری اخبار آن قیام خونین، همواره عواطف انسان‌ها ـ مسلمان و نامسلمان ـ را به تأثر واداشته،2 و در طول تاریخ به برپایی عزاداری ـ با شکل‌های گوناگون ـ انجامیده است. از این رهگذر، پس از گذشت چهارده قرن و اندی، همچنان درس هاو پیام‌های آن قیام تازه و زنده مانده است.

این همه در حالی است که از دیرباز تاکنون، همواره مخالفانی نیز وجود داشته اند که عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) را انکار کرده و یا درباره آن شبهه و تردید روا داشته اند. ایشان، گاهی کوشیده اند تا مشروعیتِ عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) را نفی کنند3 و گاهی نیز کارکردهای اجتماعی آن را زیر سؤال برده اند.

امروزه، عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) بیشتر با شکل اخیر از تردید و انکار، و با این گونه شبهات مواجه است: چرا باید برای حادثه ای که قرن‌ها از وقوع آن گذشته، عزاداری و گریه کنیم; سیاه پوش کردن کوچه و بازار و محافل و بر سر و سینه زدن تا کی؟ آیا نمی شود یاد حادثه عاشورا را با شیوه‌های نو همانند برگزاری همایش و کنفرانس مطبوعاتی و... گرامی داشت؟4 همچنین، گاهی این چنین، پرسش می شود: اگر امام حسین(علیه السلام) با حرکت خود در روز عاشورا، پیروز و برنده واقعی میدان بود، چرا شیعیان و محبّان آن حضرت به جای جشن و سرور، گریه و عزاداری می کنند؟5
روی هم رفته، پرسش‌ها و شبهات یاد شده را می توان در دو سؤال اساسی زیر خلاصه کرد:

1. عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) چیست؟ (سؤال از چیستی);
2. عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) چرا برپا می شود؟ (سؤال از چرایی).
در این نوشتار، افزون بر پاسخ گویی به دو سؤال مزبور، با توجه به اینکه عزاداری در اساس، بر پایه گریه کردن استوار بوده، و با توجه به اینکه در روایات، پاداش عظیمی برای گریه بر امام حسین(علیه السلام) بیان شده است، به پرسش زیر نیز پاسخ گفته می شود:
3. گریه بر امام حسین(علیه السلام) چیست و بر چه گونه هایی است؟ و در اساس، چرا بر امام حسین(علیه السلام) می گریند؟ (سؤال از چیستی و چرایی).
در ادامه این قسمت از نوشتار، سؤالات یاد شده در سه بخش پاسخ داده می شود:

1. چیستی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)
«عَزا» در لغت، به معنای «صبر و شکیبایی کردن بر هر چیزی که انسان از دست می دهد»،6 و نیز به معنای «خوب صبر کردن»، «صبر کردن در مصیبت» و «سوگ و مصیبت» است.7 در عربی، «عَزّیْتُ فلاناً» یعنی او را دلداری و تسلّی دادم، و «اَحْسَنَ اللّهُ عَزاک» یعنی خداوند تو را صبر نیک دهد.8
بر این اساس، «عزاداری» مراسمی است که برای آرامش بخشیدن به فرد یا افراد داغ دیده برگزار می شود. برای این منظور، روش‌های متعددی کاربرد دارد; مانند: هم دردی کردنِ زبانی با فرد داغ دیده، گریه کردن همراه با فرد داغ دیده، شنیدن غم و غصه‌های فرد داغ دیده، یادآوری داغ‌های دیگران به ویژه داغ‌های بزرگان دینی و تاریخی و... . در جوامع مختلف، عزاداری معمولا در قالب مراسم جمعی، در چند مرحله زمانی (سوم، هفتم، چهلم و...) و با آدابی مخصوص برگزار می شود، و روی هم رفته، تأثیر بسیار شگرفی در آرامش بخشیدن به افراد داغ دیده دارد.9

افزون بر مراسم عزاداری، دو عامل «گذشت زمان» و «فراموشی» به یاری فرد داغ دیده می آید و اندک اندک او را از هیجان‌های ناشی از غم دیدگی می رهاند.10 در این حال، معمولا مراسم عزاداری نیز متوقف می شود، و در نهایت، برای بزرگداشت و یاد بود، مراسمی برپا می شود; البته روشن است که نقش مراسم یادبود در آرامش بخشیدن به بازماندگان بسیار اندک، و نقش آن در زنده نگاه داشتنِ نام و یاد فرد در گذشته بسیار فراوان است. از این رو، برگزاری مراسم بزرگداشت و یادبود برای بزرگان دینی، ملّی و دانشمندان، حتی پس از گذشت زمان دراز از فقدان آن ها، کاری بسیار رایج است.
در وهله نخست، به نظر می رسد که برپایی مراسم عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)از نوع اخیر است; اما در واقع، شخصیت امام حسین(علیه السلام)چندان عظیم، و حوادث قیام او چنان مصیبت بار است که عزاداری وی به هیچ وجه با مراسم معمول در یاد بود و بزرگداشت افراد که غالباً خشک و بی هیجان است، همانندی ندارد. پس از گذشت چهارده قرن و اندی از حادثه عاشورا، شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین(علیه السلام)در واقع، خویشتن را مصیبت زده و داغدارِ آن حادثه بزرگ می یابند و با شرکت در این مراسم عملا به یکدیگر، و نیز به صاحبان اصلی مصیبت (اهل بیت(علیهم السلام)) تسلّی می دهند.11 گواه بر این سخن، آن است که عزادارانِ امام حسین(علیه السلام)، به یادِ مصائب و مظلومیت آن حضرت گریه و شیون سر می دهند و حتی بی تاب می شوند; البته این حالات ریشه در پیوند عمیق عاطفی با امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت(علیهم السلام)دارد که در این باره، در ادامه نوشتار به تفصیل سخن به میان خواهد آمد.

ناگفته پیداست که برپایی عزاداری امام حسین(علیه السلام) افزون بر تسلّی بخشیدن به شرکت کنندگان در آن مراسم، به طور کاملا طبیعی، سبب می شود تا نام و یاد امام حسین(علیه السلام) و حماسه عظیم او همواره زنده و تازه نگاه داشته شود; به ویژه آنکه عزاداری بر امام حسین(علیه السلام)در قالب یکی از مردمی ترین رسم‌های اجتماعی میان مسلمانان انجام می شود و همگان در هر سنّ و از هر صنف ـ زن و مرد، پیر و جوان و خردسال، و... ـ با حضور در آن، پیام‌ها و درس‌های حماسه حسینی را با عمق جان دریافت می کنند.

2. چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)
عزاداران امام حسین(علیه السلام) با حضور در مراسم عزاداری آن حضرت، در واقع، خویشتن را مصیبت زده و داغ دارِ حادثه خونین عاشورا می یابند; گریه و شیون سر می دهند و بی تاب می شوند. بر این اساس، در این قسمت از نوشتار، ابتدا باید بر این سخن اذعان کرد که عزاداری امام حسین(علیه السلام)، گرچه به گونه ای است که شرکت کنندگان در آن، غمبار و گریان می شوند، اما با وجود این، آن مراسم تأثیرات روانی بسیار مطلوبی بر روی ایشان بر جای می گذارد. بی گمان، شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین(علیه السلام)آرامشی ویژه و لذتی خاص را احساس می کنند، و اگر غمی بر چهره آنان می نشیند، غمی متفاوت با غم و غصه‌های زندگی روزمره است; غم معنویت، غم آخرت و غم مظلومیت است. غمی است که منشأ حرکت است، و کنشوری اجتماعی افراد را افزایش می دهد نه کاهش، و عامل نابهنجار در زندگی افراد نمی شود، بلکه در مواردی نقش درمانی ایفا می کند، و به زندگی نشاط می بخشد.12 از این رو، کسانی که حضور در مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام) را تجربه کرده اند، هرگز از تکرار و استمرار آن دلزده نمی شوند; در حالی که بی گمان، در هیچ مجلس یاد بود و بزرگداشت دیگری، وضع بدین گونه نیست.
حال، باید دید که چرا عزاداران حسینی، به شکل خود خواسته، به مجالس سوگواری امام حسین(علیه السلام) پا می گذارند، جامه سیاه بر تن می کنند، بر سر و سینه می زنند، اشک می ریزند و...؟ بی گمان، پاسخ به این پرسش، خود می تواند بیانگر «چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)» باشد.

اساسِ پاسخ را باید در مهر و محبّتِ به امام حسین(علیه السلام)جستوجو کرد که تا «ژرفای احساسات و عواطفِ» عزاداران راه یافته،13 و ایشان را چنان شیفته و شیدا کرده است که ناآشنایان طعنه گو، از حالت آنان به «جنون» تعبیر می کنند. آری، عزاداران امام حسین(علیه السلام) بر اساس «پیوند عمیق عاطفی»، هر ساله مراسم عزای حسینی را با شکوه تر از قبل برگزار می کنند، و این همه، تجلّی این فرموده رسول خدا(صلی الله علیه وآله)است: «إن لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابداً»14; برای شهادت امام حسین(علیه السلام)در دل‌های مؤمنان حرارتی است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.

بر این اساس، مهر، عشق و عاطفه، مهم ترین پشتوانه برای برپایی مراسم عزاداری امام حسین(علیه السلام) بوده است. با وجود این، کارکرد آن مراسم، هرگز به جنبه عاطفی محدود نبوده است. در طول تاریخ، برگزاری عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)فرصتی مناسب به دست می داده است تا مرثیه سرایان و خطیبان، همگان را با شخصیت و نهضت امام حسین(علیه السلام)، و نیز با معارف اسلامی آشنا کنند. بر این اساس، عزاداری امام حسین(علیه السلام)آثار، فواید و کارکردهای بسیار مهمی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشته است. بی گمان، شناخت این کارکردها و آثار سبب می شود تا ما نسبت به «چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)» آگاهی ژرف تری پیدا کنیم. از این رو، در اینجا، مهم ترین کارکردها و آثار عزاداری امام حسین(علیه السلام)، به اجمال شناسایی می شود:

الف. زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا
عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) در مهم ترین کارکرد خود، سبب شده است تا یاد، نام و پیام‌های نهضت عاشورا زنده و جاوید بماند، و آموزه‌های آن به همه بشریت انتقال یابد. از این طریق، همه انسان‌ها ـ مسلمان و نامسلمان ـ در طول تاریخ، با آموزه هایی همچون: ستم ستیزی، آزادگی، شهادت طلبی، ایثار و حقیقت جویی آشنا شده اند. در این باره، این سخن از یک نویسنده غربی بسیار جالب توجه است: «اگر مورخان ما حقیقت این روز (عاشورا) را می دانستند و درک می کردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند; زیرا پیروان حسینی به واسطه عزاداری حسینی می دانند که پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کرد; زیرا شعار پیشرو و آقای آن‌ها ندادنِ تن به زیر بار ظلم و ستم بود.»15

ب. معرفی الگوهای راستین و ایجاد پیوند عمیق عاطفی با آنان
عزاداران حسینی، با شرکت در مراسم عزای امام حسین(علیه السلام)و یاران با وفایش، با شخصیت و عظمت روحی آنان آشنا می شوند، و آنان را انسان‌های کاملی می یابند که واجد صفات پسندیده صبر، وفا، استقامت، و از خود گذشتگی اند، و هر یک، الگو و اُسوه نیکی هایند. مهم تر اینکه عزاداران به یاد مظلومیت و مصیبت ایشان به سوگ می نشینند، می گریند، و بر سر و سینه می زنند، و از این طریق، شناخت خود را نسبت به آنان با پیوندی عاطفی، استحکام می بخشند.

از آن سو، عزاداران با دشمنان امام حسین(علیه السلام)، یزید و یزیدیان، نیز آشنا می شوند، و نسبت به آنان عمیقاً نفرت پیدا می کنند. بر این اساس، عزاداری امام حسین(علیه السلام)، در عمل، به تحقّقِ «تولّی» و «تبرّی» می انجامد، و فرصتی می شود تا عزاداران در خطاب به مقتدای خود، اعلام کنند: «انّی سلمٌ لِمن سالمکم و حربٌ لِمن حاربکم و ولی لِمن والاکم و عدوٌّ لِمن عاداکم»16; من، با کسانی که با شما در آشتی و صلح باشند، آشتی اَم ; و با کسانی که با شما در ستیز و جنگ باشند، در ستیزم; و با کسانی که شما را دوست بدارند، دوستمَ; و با کسانی که شما را دشمن بدارند، دشمَنم.

ج. تعلیم معارف دینی
مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام)فرصتی بسیار ارزشمند به دست می دهد تا واعظان و خطیبان عالم، به بیان احکام و مباحث شرعی، اخلاقی و اعتقادی بپردازند و عزاداران حسینی را با معارف دینی آشنا کنند. بر این اساس، همان گونه که در محرم سال 61 هجری، امام حسین(علیه السلام)برای احیای دین قیام کرد، مراسم عزاداری او نیز در طول تاریخ، بستری شد برای احیای دین و ترویج معارف آن.

د. ایجاد معنویّت در جامعه
چنان که پیش تر نیز گذشت، شرکت در عزاداری امام حسین(علیه السلام)، آرامش و لذت خاصی به عزاداران می بخشد. در واقع، این آرامش ناشی از فضای ویژه ای است که در مجالس عزای حسینی به وجود می آید. در این مجالس، سخن از دیانت، حقیقت و مظلومیت، با اشک و سوز همراه می شود و جان‌های خسته از زندگی‌های روزمره را دگرگون می کند. در نتیجه، عزاداران احساس پاکی، سبکباری، لطافت و معنویت می کنند که این حالات خود می تواند بیانگر نوعی از تزکیه و پالایش روحی باشد که با شرکت در مجالس عزای حسینی به دست می آید; البته سزاوار است که عزاداران در خارج از مجالس عزا نیز مراقب اعمال خود باشند تا رشد معنوی آنان افول نیابد.

در اینجا، همچنان باید تأکید کرد که موارد یاد شده در بالا، تنها برخی از مهم ترین کارکردها و آثار عزاداری امام حسین(علیه السلام)است.17 اهمیت موارد یاد شده بر همگان روشن است، و بی شک، می توان ریشه تردیدها و انکارهایی را که نسبت به برپایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) انجام می شود، در خصومت با همین آثار و کارکردها یافت. در این باره، امام خمینی(قدس سره) هشدار داده و می فرماید: «... آن روضه‌های سنّتی و آن مصیبت‌ها را زنده نگاه دارید که برکاتی که به ما می رسد از آن هاست، این برکات از کربلاست. کربلا و نام مبارک سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته می شود.»18 همچنین، می فرماید: «روضه سیدالشهدا برای حفظ مکتب سیدالشهدا است. آن کسانی که می گویند روضه سیدالشهدا را نخوانید، اصلا نمی فهمند مکتب سیدالشهدا چه بوده و نمی دانند یعنی چه. این گریه‌ها و این روضه ها، این مکتب را حفظ کرده است...»19

3. گریه بر امام حسین(علیه السلام)(چیستی و چرایی)
روایات نقل شده از معصومان(علیهم السلام) بیانگر آن است که آنان، خود به یاد مصائب و مظلومیت امام حسین(علیه السلام) می گریستند و نیز از اصحابشان می خواستند که این گونه رفتار کنند، و به منظور تشویق آنان، پاداش عظیمِ گریه بر حسین(علیه السلام) را بیان می کردند. بی گمان، همین رهنمودهای معصومان(علیهم السلام)، منشأ اصلی برای برپایی عزاداری امام حسین(علیه السلام) بوده، نیز در تداوم و بقای آن، و تبدیل شدنِ آن به شکل یک رسم و سنّت اجتماعی، نقش محوری داشته است.

حال در اینجا، باید دید که گریه بر امام حسین(علیه السلام) چیست و بر چه گونه هایی است؟ و در اساس، چرا بر حسین(علیه السلام)می گریند؟

برای پاسخ گویی به این پرسش ها، نخست باید بررسی کرد که به طور کلی، گریه کردن چگونه رفتاری است و چه انواعی دارد؟

در این باره، باید گفت که گریستن ـ همچون خندیدن ـ یک رفتار هیجانی مخصوص به انسان هاست. هر انسانی، کما بیش، مواردی از گریه کردنِ خود را تجربه کرده و یا گریستن دیگران را دیده است، و به وضوح دریافته است که گریه ـ مانند خنده ـ برآمده از شدیدترین حالات احساسی انسان است.20همچنین، تجربه نشان می دهد که ابراز ناراحتی به وسیله گریه ـ یا ابراز شادی به وسیله خنده ـ از نشانه‌های تعادل روحی انسان است. به گونه ای که اگر فردی نگرید ـ یا نخندد ـ می توان روان او را نامتعادل توصیف کرد. انسان هایی که با گریه و خنده، غم‌ها و شادی‌های خود را بروز می دهند، از سلامت جسمی و روحی بیشتری و از نشاط و تحرک بهتری، در صحنه زندگی برخوردارند. از این رو، مشاهده مظلومیت و مصائب کسانی که مورد علاقه انسان هستند، نیز تجسم و یادآوری آن‌ها ـ که در مورد امام حسین(علیه السلام) و یارانش چنین است ـ عواطف انسان هایی را که فطرتی پاک دارند، تحت تأثیر قرار می دهد، و سبب می شود تا بر آن مظلومیّت و مصائب بگریند.21

بر این اساس، گریه کردن یکی از رفتارهای عادی و طبیعی آدمی است. گریه، دارای یک ظاهر است و یک باطن. ظاهر آن یک امر فیزیولوژیک است. تأثیرات روانی، از طریق محرک‌های بیرونی یا درونی مثل تفکر، وارد چرخه فیزیولوژی مغز و اعصاب می شود، در نتیجه، بخش خاصی از مغز تحریک می گردد، و به غدد اشکی چشم فرمان فعالیت می هد و در نهایت، قطرات اشک جاری می شود که ما آن را گریه می نامیم. باطن گریه همان تأثیرات درونی و عاطفی است که به سبب عوامل مختلف، در فرد بروز می یابد. بر این اساس، «گریه» انواع گوناگونی دارد که در این جا، مهم ترین آن ها، به اجمال شناسایی می شود:22

الف. گریه ناشی از علاقه طبیعی انسان به خود و متعلقات خود
این نوع از گریه، یا ریشه در دردمندی جسمی دارد که بیشتر در افراد کم سنّ و سال بروز می یابد، و یا برخاسته از غم و اندوهی است که در مواجهه با حوادث ناگوار، فضای درونی انسان را فرا می گیرد; حوادثی همچون: فقدان بستگان و آشنایان، از دست دادن شیء یا فرصت مورد علاقه، عدم دست یابی به موفقیتی مهم، عدم دست یابی به پیروزی در مسابقات ورزشی و... . در چنین حالتی، به اصطلاح عامیانه، عقده‌ها گشوده، و اشک از چشم جاری می شود. در اصطلاح روان شناسان، گریه در این حالت، سببِ «تخلیه روانی ـ هیجانی» می شود، و در نتیجه، فرد تا حدود زیادی آرامش پیدا می کند.23

در داغ از دست دادن عزیزان، این نوع از گریه در افراد بازمانده بروز می یابد، و ناشی از احساس فراق و جدا شدن از آن عزیز درگذشته است. چنین گریه ای، معمولا برای همه افراد، در سنین، جوامع و جایگاه‌های مختلف پیش می آید، چنان که درباره شخص رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز گزارش شده است. حضرت در داغ وفات فرزندش ابراهیم (سال 9 هجری)، چنان گریستند که اشک بر محاسن مبارکش جاری شد، و در برابر آنان که کوشیدند وی را از این کار منع کنند، فرمودند: «... این اشک، از روی رحمت و رأفت است و هر کس رحم نکند، مورد رحمت قرار نمی گیرد»،24 و بنا به گزارشی، چنین فرمودند: «چشم می گِرید، و قلب اندوهناک می شود، اما ما سخنی نمی گوییم که ]ناسپاسی باشد و [پروردگار را به خشم آورد.»25 در سوگ درگذشت رقیه دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله)(سال 2 هجری)، عمربن الخطاب کوشید تا زنان را از گریستن باز دارد، اما رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مانع او شد، و فرمود: «... هر چه از چشم و قلب باشد ]یعنی اشک و اندوه[، از روی رحمت و رأفت است، و هر چه از زبان و دست باشد ]کارهایی مانند: ناسپاسی کردن، گریبان دریدن، به خود لطمه زدن و...[ از شیطان است.»26 همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)، در شهادت عموی گرامی اش حمزه (سال 3 هجری)، با بیانِ این سخن که «عمویم حمزه گریه کننده ندارد»، دیگران را به گریستن بر حمزه واداشت،27 و نیز خود برای او بسیار گریه کرد،28 چنان که حضرت ـ در موارد مختلف ـ در داغ بستگان و یاران دیگر خویش اشک ریخت،29 وروی هم رفته،این گونه رفتارهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)سبب شد تا گریستن برای درگذشتگان، در جایگاه یک رسم اجتماعی «تأیید شده از سوی شرع» در میان مسلمانان رواج یابد. در اینجا، باید از نوع دیگری از گریه یاد کرد که حالتی ویژه دارد. برخلاف موارد دیگر که بر اثر غم و اندوه بروز می یابد، ویژگی این نوع خاص در این است که در حالت شادمانی شدید پیش می آید، و معمولا «گریه شوق» نامیده می شود. این گریه در مواردی است که انسان، پس از گذرانِ دوره ای از فراق، جدایی و ناامید شدن در دست یابی به شیء، نعمت یا یکی از عزیزانِ خود، به آن خواسته نایافته می رسد، پس در این هنگام، از شدت شوق و هیجان، بی اختیار می گرید. چنین گریه ای، از جلوه‌های زیبایی احساس و دلدادگی روحی انسان است.30 چنان که در تاریخ صدر اسلام (سال 7 هجری پس از فتح خیبر)، هنگامی که جعفربن ابی طالب پس از سال‌ها حضور در حبشه، به مدینه بازگشت و به حضور رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)رسید، پیامبر(صلی الله علیه وآله)به استقبال او رفت، «و بکی فرحاً برؤیته; و از شوق دیدارش گریست.»31

ب. گریه ناشی از نوع دوستی و مِهرورزی نسبت به دیگران
انسان، به طور طبیعی موجودی نوع دوست و مِهرورز است که با مشاهده ـ یا آگاه شدن از ـ بروز حوداث ناگوار برای دیگران، متأثر می شود، و حتی برای آنان می گِرید. در مواردی همچون: سیل، زلزله، قحطی، و بلایای طبیعی دیگر که معمولا به شماری از انسان‌ها آسیب می رسد و آنان با وضعیتی وخیم مواجه می شوند، حتی کسانی که خارج از صحنه حوادث اند، با آگاه شدن از آن، بسیار متأثر، و گاهی گریان می شوند; البته این حالت، سبب می شود تا ایشان در یاری رساندن به آسیب دیدگان اقدام کنند; حتی گاهی به روشنی دیده می شود که میان میزان متأثر شدنِ افراد از یک سو، و میزان یاری رسانی آنان به آسیب دیدگان از سوی دیگر، پیوستگی برقرار است.

قسم دیگری از گریه نوع دوستانه، گریه بر «مظلوم» است. انسان ها، از روی رأفت و دلسوزی، با مشاهده ـ یا آگاه شدن از ـ ستمدیدگی هم نوعان خود متأثر می شوند، و حتی برای آنان می گریند. یک جنبه آشکار از گریه برای حضرت امام حسین(علیه السلام)همین قسم از گریه است که در این باره، پس از این، به تفصیل سخن به میان می آید.

ج. گریه ناشی از عقیده و کمال خواهی
در جهان بینی الهی، کمال انسان در تقرّب و نزدیکی جستن به خداست. در این جهان بینی، آموزه‌های خاصی مطرح است که آن آموزه ها، به گونه‌های خاصی از گریه، معنا و مفهوم می بخشد; مانند اینکه گریه ناشی از «خوف خدا»، زمینه ساز قرب الهی،32 و مایه دست یابی به رحمت خداوند است.33 بر این اساس، انسان‌های معتقد و مؤمن، در پیشگاه خداوند، خاشعانه به مناجات می پردازند، خطاها و گناهان خود را به یاد می آورند، و با سوزِ دل و اشک چشم، از خداوند آمرزش می جویند.

همچنین در اینجا، نوعی از گریه ناشی از فضیلت طلبی و کمال خواهی34 را نیز می توان شناسایی کرد که برخاسته از اعتقاد به کمالات انسانی و کوشش برای رسیدن به آن کمالات است. در چنین مسیری، رهپویان، از شمع وجودِ انسان‌های با فضیلت و به کمال رسیده ـ مانند: پیشوایان و بزرگان دین، معلّمان و مربیان اخلاق و... ـ بهره می برند، و چنانچه شمع وجود ایشان خاموش شود، اندوهی بزرگ آنان را فرا می گیرد. از این رو، داغ از دست رفتنِ انسان‌های با کمال و فضیلت، همواره بسیار سنگین است، و همگان ـ و نه فقط بستگانشان ـ برای آنان به سوگواری می پردازند. در این باره، این نمونه تاریخی، جالب توجه است: پس از وفات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، «امّ ایمن»35 گریه می کرد. عمربن الخطاب از او پرسید: «چرا گریه می کنی؟ مگر نه اینکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در پیشگاه خداوند است؟» امّ ایمن پاسخ داد: «گریه من برای از دست دادنِ رسول خدا(صلی الله علیه وآله)نیست، بلکه برای آن است که با درگذشت او، دست ما از اَخبار آسمان و وحی کوتاه شده است.»36

در اینجا، باید توجه داشت چنان که پیشتر نیز گفته شد، انواع سه گانه گریه یاد شده در بالا، بر اساسِ عوامل مختلف گریستن است. بنابراین، گاهی فقط یک، و یا دو مورد از عوامل مزبور تحقق می یابد، و گاهی ممکن است که هر سه عامل، به طور یکجا و به شکل متداخل عمل کنند که در این حالت، بالطبع بر غم و اندوه سوگواران افزوده می شود، و گریه‌های ایشان شدت می یابد; چنانچه هر گاه «انسانی با فضل و کمال از بستگان و عزیزان، به شکلی مظلومانه» کشته شود، گریه بازماندگانش می تواند ناشی از هر سه عامل اصلی یاد شده باشد.

حال پس از شناخت انواع اصلی گریه و عوامل هر یک از آن ها، باید بررسی کرد که گریه بر امام حسین(علیه السلام)از کدام نوع است؟ در پاسخ، نخست باید تأکید کرد که عزاداری امام حسین(علیه السلام)از دیرباز در بستر وسیع زمانی،و پهنه‌های مختلف مکانی انجام شده، وطیف وسیعی از گریه کنندگان را در برگرفته است. بر این اساس، تشخیصِ نوع گریه امام حسین(علیه السلام)، بدون توجه به تفاوت شرکت کنندگان در سوگواری و مراحل مختلف آن، امری ناممکن می نماید.

بی گمان، گریه‌های طولانی بزرگ ترین بازمانده عاشورا، حضرت امام سجاد(علیه السلام) که از نزدیک صحنه‌های مصیبت بار کربلا و مظلومیت‌های پدر، برادران، عموها و دیگر عزیزان و همراهان خود را مشاهده کرده بود، گریه هایی بود کاملا متمایز، و ناشی از هر سه عامل: گریه از روی رحمت و رأفت در داغِ عزیزان; گریه بر مظلومیت ها; و گریه بر فقدان انسان هایی در حدّ اعلای فضل و کمال و پاکی.

پس از آن، در دوران متأخرتر، گریه‌های کسانی که با تشویق‌های ائمه اطهار(علیهم السلام)، و با آگاهی از اجر عظیم گریه بر امام حسین(علیه السلام)، اقدام به برپایی مجالس عزا برای آن حضرت می کردند و به یاد مصائب او می گریستند، گریه هایی بوده است بر مظلومیت، و ناشی از عقیده.

بر این اساس، اعتقاد به پاداش فراوان گریه بر امام حسین(علیه السلام)و نیز یادکرد از مصیبت‌ها و مظلومیت‌های آن حضرت، همواره در طول تاریخ، در برپایی عزاداری‌های حسینی تأثیرگذار بوده، و سبب شده است تا احساسات و عواطف عزاداران، با یاد و نام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و یاران با وفایش، پیوندی ناگسستنی و عمیق بیابد، و پس از قرن ها، برای آنان، همچون عزیزترین نزدیکان خود سوگواری کنند، بگریند و بر سر و سینه بزنند.

در این میان، «مظلومیتِ» امام حسین(علیه السلام)37 و دیگر شهیدان کربلا، عاملی بسیار مهم در برانگیختن احساسات و هیجانات همه انسان‌های پاک دل بوده، بسیاری از افراد غیرشیعه و حتی غیرمسلمان را در زمره سوگواران حسینی در آورده است. «مظلومیتِ» آنان که در قالب مصیبت هایشان یادآوری می شده، برای دل و جان عزاداران «سوز»، و برای چشم آنان، «اشک» را به ارمغان می آورده است; البته عشق و محبت نسبت به امام حسین(علیه السلام) و یارانش در عمق وجود برخی از عزاداران، چنان نفوذ کرده است که گاهی، فقط با شنیدن «نامِ» آنان، اشک از چشمانشان جاری می شود:

آن چنان کز برگ گل، عطر و گلاب آید برون تا که نامت می برم، از دیده آب آید برون

رشته الفت بود در بین ما، کز قعر چاه کِی بدون رشته، آب بی حساب آید برون؟

تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده‌ها آتشی باید که خوناب کباب آید برون

گر نباشد مهر تو، دل را نباشد ارزشی برگِ بی حاصل شود گل، چون گلاب آید برون.38

آری، در عزاداری امام حسین(علیه السلام)، آنچه در برون تجلّی می یابد، «اشکِ چشمِ» عزاداری است، و درون آن، مهر و محبتی است که خداوند در دل‌های آنان قرار داده است; «اشک، زبانِ دل و شاهد عشق است.»39

آنچه در بالا گذشت، بیانگر چیستی گریه بر امام حسین(علیه السلام)بود، و نیز با شناخت عوامل آن، بخشی از چرایی گریه بر حسین(علیه السلام)را بیان می کرد; در ادامه، به برخی از آثار و کارکردهای گریه‌های سوگواران حسینی اشاره می شود تا بدین سان، چرایی آن بیشتر روشن شود، همچنین، آنان که ناآگاهانه به تشکیک و تردید درباره مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(علیه السلام)می پردازند به خطای خود پی ببرند، نیز آشکار شود که معاندان، چرا به این مراسم، بسیار هجوم می آورند.

برخی از آن آثار و کارکردها، جنبه فردی، و برخی نیز جنبه اجتماعی و سیاسی دارد. از نظر فردی، گریه‌های عزاداران، از یک سو، آنان را تخلیه هیجانی می کند، به آرامش روحی ـ روانی می رساند و باعث صفای باطنی می شود که در این باره، پیش تر نیز سخن به میان آمد. از سوی دیگر حضور عزاداران در مراسم عزای حسینی، عواطف و شناخت آنان را تقویت می کند، و نیز سبب می شود تا آنان بکوشند در رفتار خود، شبیه به آنان باشند که برایِشان می گریند; هنگامی که عزاداران به یادِ وفاداری ابوالفضل العباس(علیه السلام)، یا آزادگی حرّبن یزید ریاحی اشک می ریزند، ناخود آگاه، خواهند کوشید تا در حد توان، آزاد مرد و وفادار باشند، و از نامردمی به دور.40

گریه بر امام حسین(علیه السلام)، از نظر سیاسی و اجتماعی نیز آثار و کارکردهای بسیار مهمی دارد; زیرا این گریه‌ها در جایگاه یک رفتار کاملا احساسی و هیجانی، و در عین حال کاملا آگاهانه، به یادِ بزرگمردی است که برای احیای دین و اجرای عدالت، خود را در سخت ترین شرایط قرار داد و هر گونه مصیبت و مظلومیت را به تن خرید; بدین سان، این گریه، شخصیت فرد عزادار را به شخصیت عظیم چنان انسان وارسته ای پیوند می زند، و اهداف و آرمان‌های او را در عمق جان وی پایدار می کند.

فرد عزادار با سوگمندی و گریه برای امام حسین(علیه السلام) آشکارا اعلام می کند که او وفادار به امام حسین(علیه السلام)، نهضت او، و آرمان‌های او است، و در میدان عمل نیز وفاداری خود را به اثبات می رساند; به یاد داریم که در همین روزگار، در صحنه‌های مختلف انقلاب و دفاع مقدس، مردان حسینی در میدان عمل چه خوش درخشیدند!

گریه و عزاداری برای حسین(علیه السلام)، در واقع، انقلاب و مکتب او را زنده نگاه داشته و پیام امام حسین(علیه السلام)را به همه انسان‌ها انتقال داده است. بر این اساس، گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه برّانی است که فریادِ اعتراض بر ستمگران است و پاسدارِ خون شهیدان.41 در این باره، این سخنان از حضرت امام خمینی(قدس سره)بسیار گویاست: «هر مکتبی، تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کُن نباشد،... حفظ نمی شود»;42 «گریه کردن بر عزای امام حسین(علیه السلام)، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا است که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتور بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می ترسند، برای اینکه این گریه ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است.»43


پى نوشت‌ها :
1ـ نوشتار حاضر، بخشی از طرح جامع مقتل امام حسین (ع) است که به وسیله گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در حال تدوین می باشد.
2ـ ادوارد گیبون (1737ـ1794م) مورخ انگلیسی می گوید: «در طی قرون آینده بشریت، و در سرزمین های مختلف، شرح صحنه های حزن آور مرگ حسین موجب بیداری قلب خونسردترین قارئین ]و مخاطبان [خواهد شد.» (سید عبدالکریم هاشمی نژاد، درسی که حسین(علیه السلام)به انسان ها آموخت، چ سوم، تهران، فراهانی، 1351، ص 448.)
3ـ احمد تقی الدین ابن تیمیّه» (661ـ 728ق) و پس از او، فرقه وهابیت عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)را بدعت و حرام دانسته اند. (ابن تیمیّه الحرّانی الدمشقی الحنبلی، منهاج السّنة النبویة فی نقض کلام الشیعة و القدریة، ریاض، مکتبة الریاض الحدیثة، القاهرة، مکتبة الجمهوریة، ج 2، ص 323ـ 326.)
4ـ عبدالحکیم سلیمی، فلسفه عزاداری امام حسین(علیه السلام)، اهداف و آثار قیام امام حسین(علیه السلام)، تهران، مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)با مشارکت نشر شاهد، 1381، ص 229.
5ـ برای آگاهی درباره برخی از این گونه پرسش ها و شبهات و نیز پاسخ های آن ر.ک: محمّدتقی مصباح، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، چ چهارم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس سره)، 1380، ص 14ـ23.
6ـ ابن منظور، لسان العرب، تصحیح امین محمد عبدالوهاب و محمدالصادق العبیدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1416، ج 9، ص 195 و 196 (ماده عزا).
7ـ علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373، چ اول از دوره جدید، ج 10، ص 13984 (ماده عزا).
8ـ ابن منظور، پیشین، ج 9، ص 195و 196 (ماده عزا) / احمدبن محمد بن علی المقری الفیومی، المصباح المنیر، قم، مؤسسة دارالهجرة، 1405ق، ص 408 (ماده عَزَوْتُه).
9ـ محمد کاویانی، «روان شناسی عزاداری»، تعالیم اخلاقی و عرفانی امام حسین(علیه السلام)، تهران، مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام) با مشارکت نشر شاهد، 1381، ص 346 و 347.
10ـ همان، ص 347.
11ـ امام محمّدباقر(علیه السلام) در پاسخ به یکی از اصحاب که پرسیده بود: عزاداران امام حسین(علیه السلام)چگونه به یکدیگر تسلیت بگویند؟ چنین فرمودند: «یقولون: عظّم اللّه اجورنا بمصابنا بالحسین(علیه السلام)، و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه الامام المهدی من آل محمد(صلی الله علیه وآله)»: (به یکدیگر) چنین می گویند: خداوند پاداش های ما را در «مصیبتِ مان» درباره حسین(علیه السلام)عظیم گردانَد، و ما و شما را از زمره کسانی قرار دهد که به خونخواهی او، همراه با ولی خدا، امام، مهدی آل محمد(علیهم السلام)قیام می کنند. (جعفربن محمد بن قولویه القمی، کامل الزیارات، تحقیق الشیخ الجود القیومی، لجنة التحقیق، مؤسسة نشر الفقاهة، 1417 ق، ص 325و 326.)
12ـ محمد کاویانی، پیشین، ص 350و 351.
13ـ مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی (عج) به ضمیمه شهید، چ پنجم، قم، صدرا، 1398ق، ص 122 و 123.
14ـ میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، چ دوم، قم، مؤسسه آل بیت(علیهم السلام)لإحیاءالتراث، 1408 ق، ج 10، ص 318.
15ـ سید عبدالکریم هاشمی نژاد، پیشین، ص 451.
16ـ عبارتی است از «زیارت امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا» (جعفر بن محمدبن قولویه القمی، کامل الزیارات، ص 330.)
17ـ یکی دیگر از موارد مهم، نقش عزاداری امام حسین(علیه السلام) در ترویج مذهب تشیّع است. اثر ژوزف، خاورشناس فرانسوی در کتاب «اسلام و مسلمانان» در فصل «شیعه و پیشرفت های خیره کننده آن» به این امر اذعان کرده است. ر.ک: سید شرف الدین عاملی، فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی(علیه السلام)، ترجمه علی صحت، انتشارات مرتضوی، 1351، ص 94 و 97.
18ـ امام خمینی، صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی(قدس سره)، تهران، تهیه و تدوین انتشارات سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 69 ـ1361ش، ج 18، ص 22.
19ـ همان، ج 8، ص 69.
20ـ مرتضی مطهری، حماسه حسینی، چ هفدهم، تهران، صدرا، 1374، ج 3، ص 94.
21ـ حکیمه قاسمی، «فلسفه عزاداری یا اهمیت سوگواری»، حماسه عاشورا، تهران، مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)با مشارکت نشر شاهد، 1381، ص 167.
22ـ محمد کاویانی، پیشین، ص 352، به نقل از: حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری، ص 20.
23ـ همان، ص 352 و 353.
24ـ ابوجعفر محمدبن الحسن الطوسی، الامالی، تحقیق مؤسسة البعثة، قم، دارالثقافة، 1414 ق، ص 388، (مجلس سیزدهم).
25ـ «... قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): تدمع العین و یحزن القلب، و لا نقول ما یسخط الربّ...» (محمدبن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، بیروت، دارالفکر، ج 1، ص 506.)
26ـ «... قال رسول الله(صلی الله علیه وآله)...: فانه مهما یکن من العین و القلب فمن الرحمة و ما یکون من اللسان و الید، فمن الشیطان.» (ابی بکر بیهقی، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، ج 4، ص 70.)
27ـ احمدبن حنبل، مسند احمد، بیروت، دارالمعرفة، 1406 ق، ج 2، ص 84 / ابی بکر بیهقی، پیشین، ج 4، ص 70.
28ـ علی بن برهان الدین حلبی الشافعی، السیرة الحلبیة، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 2، ص 246.
29ـ از جمله می توان به گریستن پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر سر مزار مادرش اشاره کرد. (مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ج 3، ص 65 / محمد کاویانی، پیشین، ص 339-341.)
30ـ حکیمه قاسمی، پیشین، ص 169.
31ـ محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 21، ص 24.
32ـ امام باقر(علیه السلام)فرمود: «در نجوای خداوند با موسی(علیه السلام) بر روی کوه طور چنین بود: ای موسی به قوم خود، این سخن مرا برسان که هیچ چیزی مانند گریه از روی خشیّتِ من، متقرّبین را به من نزدیک نمی کند.» (شیخ صدوق، ثواب الاعمال، چ دوم، قم، منشورات الرضی، 1368 ش، ص 172.)
33ـ در مناجاتی از امام سجاد(علیه السلام) چنین آمده است: «خداوندا! اشکِ چشم کسی که از خوف تو بگرید، مورد رحمت تو قرار می گیرد.» (شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسة فقه الشیعه، 1411 ق / 1991 م، ص 739.)
34ـ محمد کاویانی، پیشین، ص 353و354.
35ـ امّ ایمن، کنیز و دایه رسول خدا(صلی الله علیه وآله)بود و نزد حضرت منزلتی والا داشت. (محمدبن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمدعبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1410 ق، ج 8، ص 179.)
36ـ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة، تعلیق عبدالمعطی قلعجی، بیروت، دارالکتب العملیه، 1405، ج 7، ص 266.
37ـ ابن تیمیّه (661ـ728ق) با آنکه عزاداری امام حسین(علیه السلام) را بدعت و حرام می داند، می گوید: «فلا ریب انه قتل مظلوماً شهیداً»; شکی نیست که او (امام حسین(علیه السلام)) کشته شد در حالی که مظلوم و شهید بود. (ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ج 2، ص 321 و 322.)
38ـ حبیب چایچیان (حسان)، ای اشک ها بریزید، چ هفدهم، تهران، جاویدان، 1374، ص 131.
39ـ جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معروف، 1374، ص 382.
40ـ محمد کاویانی، پیشین، ص 354و 355.
41ـ همان، ص 384.
42ـ امام خمینی، صیفحه نور، ج 8، ص 70.
43ـ همان، ج 10، ص 31 و 32.


منبع: فصلنامه معرفت ، شماره 98 ؛ از طر یق  

چرا برای امام حسین ع بیشتر از دیگر معصومین عزاداری می کنیم؟

چرا برای امام حسین ع بیشتر از دیگر معصومین عزاداری می کنیم؟ مگر مقام و منزلت پیامبر و امیرالمومنین بالاتر از امام حسین نبوده است؟

در اینکه مقام و منزلت پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) از امام حسین(ع) و دیگر ائمه بالاتر است هیچ شک و شبهه ای نیست و آن بزرگواران خود به ما چنین آموخته اند اما اینکه چرا در عزای سید الشهدا بیش از دیگر معصومین عزاداری می کنیم چند علت دارد که در ذیل به آنها خواهیم پرداخت:
1- اوج مظلومیت:
همه معصومین مظلوم بودند و دشمنان به آنان ستم‏ها روا داشته و ایشان را به شهادت ‏رساندند؛ از این رو شیعیان براى آنان عزادارى مى‏کنند؛ ولى جنایاتى که در حادثه کربلا شکل گرفت سابقه ندارد،(1) و مظلومیت امام حسین علیه السلام و خیانت مخالفان، در اوج قرار دارد، زیرا کسانى که سال‏ها از یاران پیامبر و امیرمؤمنان بودند و در رکاب آنان با دشمنان جنگیدند، با دعوت فرزندش حسین، اعلام وفادارى نموده و سپس آنان در کربلا او و یارانش را با فجیع‏ترین وضع به شهادت رساندند. نیز خاندان امام حسین علیه السلام را به اسارت برده و نسبت به آن‏ها، اهانت‏هاى بى شمارى انجام دادند؛ از این رو در زیارت عاشورا از شهادت امام حسین علیه السلام به عنوان مصیبت بزرگ یاد شده است.(2)
از نظر اوج خباثت دشمنان، هیچ گاه این مسئله سابقه نداشته و جنایت هایى که در کربلا انجام شده، در مورد هیچ یک از امامان دیگر و شاید در تاریخ اسلامى انجام نشده بود.
2- نقش امام حسین علیه السلام در احیاى دین:
همه امامان علیه السلام حاملان و پاسداران دین بودند و نقش محورى در احیاء گسترش آن داشته و فعالیّت‏هاى آنان (صلح و قیام و...) در راستاى حفظ دین و ارزش‏هاى آن صورت مى‏گرفت، ولى فداکارى و شهادت امام حسین علیه السلام نقش بیشترى در حفظ دین و ارزش‏هاى آن داشت.
نقش امام حسین علیه السلام در برهه و مقطعى که زندگى مى‏کند، در حفظ و احیاى دین آن قدر اهمیّت دارد که جز با کشته شدن و ریخته شدن خون امام حسین علیه السلام ، دین نمى‏توانست زنده بماند.
از این رو امام حسین علیه السلام یکى از اهداف قیام خویش را حفظ دین دانست.(3)
نقش امام حسین علیه السلام در حفظ دین به حدّى است که گفته شده است: «إنّ الاسلام محمدى الحدوث، حسینى البقاء؛(4) اسلام با پیامبر(ص) به وجود آمد و با حسین باقى ماند.»
اگر که دین مصطفى هنوز در جهان به پاست‏
از آن سر بریده تو هست و از نواى تو
3- سفارش و سیره معصومان علیه السلام :
یکى از عوامل مهم عزادارى بیشتر براى امام حسین علیه السلام گفتار و رفتار معصومان علیه السلام مى‏باشد.
معصومان علیه السلام به جهت نقشى که احیا و زنده نگهداشتن نام و یاد و قیام حسین در حفظ دین و ارزش‏هاى دین داشت، هم خود عزادارى مى‏کردند و هم دیگران را به برگزارى عزادارى سفارش مى‏نمودند.
چون زنده نگهداشتن یاد امام بسیار داراى اهمیّت است، براى ترغیب و روى آورى مردم به سوى آن، روایات بسیارى در بیان ثواب و پاداش عزادارى و گریه بر امام حسین علیه السلام از طرف امامان معصوم نقل شده است.
طبیعى است سفارش معصومان علیه السلام به عزادارى امام حسین علیه السلام و بیان فضایل و ثواب بسیار در عزادارى، روند عزادارى مردم را بیشتر نموده و در نهادینه شدن آن نقش محورى دارد.
4- درس آزادى:
آزادى و عدالت را همگان دوست دارند و کسانى را که پیام آور و فرهنگ ساز آزادى و عدالت هستند، نیز دوست مى‏دارند. بى تردید امام حسین علیه السلام پرچمدار عدالت و آزادى بود. او با روحیه ستم ستیزى و رفتار خود به همگان درس آزادى داده و فرهنگ حق گرایى و عدالت مدارى را نهادینه نمود.
درس آزادى به دنیا داد رفتار حسین‏ بذر همت در جهان افشاند افکار حسین‏
گریه و عزادارى براى امام حسین، شرکت در حماسه او و نزدیک‏تر شدن به اوج حماسه و عدالت خواهى حضرت است.
امام حسین علیه السلام در میدان آزادى و عدالت و مبارزه با ستم، نه تنها امام شیعیان، بلکه سرور و پیشواى تمام آزادمردان جهان است، همان گونه که «گاندى» رهبر مردم هند در مبارزه با استعمار انگلیس، رهبر خود را امام حسین علیه السلام دانسته است.
قیام و مبارزه امام حسین علیه السلام ، قیام حق در مقابل باطل است و این جنگ و مبارزه، همیشه و همه جا جریان دارد، پس امام حسین، همیشه و براى همه، پیشوا و رهبر است.
براى حفظ این پیشوایى و زنده بودن آن براى همیشه، باید یاد و خاطره او هر چه بیشتر و بهتر زنده نگه داشته شود.
اشک ریزى و عزادارى در سوگ امام حسین علیه السلام ، عامل تقویت عدالت خواهى و انتقامجویى از ستمگران و انتقال فرهنگ شهادت به نسل‏هاى آینده است.(5)
به قول استاد شهید مطهرى گریه براى امام حسین علیه السلام نوعى اعلام وابسته بودن به اهل حق و عدالت و جنگ با گروه باطل است،(6) از این رو مردم براى امام حسین علیه السلام بیشتر عزادارى مى‏کنند.
پى نوشت‏ها:
1. محمد ابراهیم آیتى، برّرسى تاریخ عاشورا، ص 152.
2. على اصغر عزیزى، شرح زیارت عاشورا، ص 42.
3. حیاة الامام الحسین علیه السلام ، ج 2، ص 264؛ بحارالانوار، ج 45، ص 6.
4. فرهنگ عاشورا، ص 149.
5. همان، ص 313.
6. نهضت‏هاى اسلامى در صد سال اخیر، ص 89؛ قیام و انقلاب مهدى (ضمیمه شهید)، ص 101.

راز ماندگاری نهضت امام حسین(ع) چیست؟
بزرگداشت بزرگان و زیارت قبر قهرمانان رسم نیکی بوده است که از دیرباز میان ملتهای جهان و امتهای گوناگون، مورد توجه بوده و هنوز هم هست.
از این میان سید و سالار شهیدان و رهبر آزادگان، امام حسین (ع) آفتابی دیگر و بزرگی بس بهتر و بزرگتر است که باید نام و یادش را به نیکی تمام، بزرگ داشت. پیشوایان پاک و معصوم (ع) در هر فرصت و مناسبتی مردم را به زیارت مرقد نورانی سالار شهیدان (ع) تشویق و ترغیب می کردند، تو گویی این برنامه ای بود که خود را بر آن متعهد می دانستند و این کار گذشته از این که سبب پیوند روحی و فکری مسلمانان با آن امام همام بود، نوعی از مبارزه، بلکه بهترین مبارزه با ستمگران و زورمداران نیز به حساب می آمد، چنان که همیشه چنین بوده و امروز نیز چنین است. اما به راستی راز این همه اکرام و بزرگداشت حسین(ع) درچیست؟ امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مولفه های قیام حسینی دانسته شده است که ازآن به عنوان راز ماندگاری قیام عاشورا یاد شده است.
اهمیت عزاداری بر شهید کربلا و امام مظلوم ما، موضوعی است که با حجة الاسلام مقدسی؛ عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به آن پرداخته ایم.

*عزاداری و بزرگداشت یاد و نام امام حسین (ع)، در روایات فراوانی تاکید شده است، چنانکه در منابع آمده که انبیاء از آدم تا خاتم برای او گریه کرده اند و یا ثواب زیارت آن حضرت معادل با نود حج و نود عمره شمرده شده است، این در حالی که سایر ائمه و انبیاء (ص) نیز در راه خدا جهاد کرده و شهید شدند. این همه تاکید بر اقامه عزاداری برای سیدالشهداء (ع) برای چه بوده و امام حسین (ع) چه ویژگی داشت، که در تکریم مقام وی، این همه روایات وارد شده است؟
**برای یافتن علت این همه توجه، باید به گفتار معصومین (ع) و سخنان امام حسین (ع) مراجعه کرد. البته، با مراجعه به کلمات امام حسین (ع) و با تکیه بر برخی روایات و آیات، دلیل این امر روشن می شود. حضرت امام حسین(ع)، هنگام خروج از مدینه، علت حرکت و قیام خود را چنین بیان کردند: « من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از شهر خود بیرون آمدم، بلکه هدف من از این سفر، امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت، اصلاح مفاسد امت و احیای سنت و قانون جدم، رسول خدا(ص) و راه و رسم پدرم است.» در واقع، امام (ع) در این سخن، محور حرکت و قیامش، را امر به معروف و نهی از منکر می داند.

*مگر امر به معروف و نهی از منکر چه جایگاهی دارد، که این عامل اصلی در قیام آن حضرت، به شمار می آید؟
**اگر ما به آیات قرآن و برخی روایات مراجعه کنیم، جایگاه امر به معروف و نهی از منکر مشخص می شود؛ در برخی از آیات قرآن، خدای بزرگ امت اسلامی را به خاطرانجام امر به معروف و نهی از منکر، تکریم کرده است. چنان که در آیه 110 سوره آل عمران، خدای متعال می فرماید: « شما بهترین امتی هستید که برای مردم ظاهر گزیده شده اید. به خوبی ها فرمان می دهید و از بدی ها و زشتی ها، نهی می کنید». وقتی سراغ روایات نیز می رویم، همین مضمون، با تعابیر گوناگون وارد شده است. این مطلب با مقایسه دو سخن امیرمومنان مشخص می گردد. امیرمومنان (ع) در تعبیری در نهج البلاغه، جهاد را در میان آموزه های دین، به قله ای بلند در میان قله های دیگر تشبیه می کند و می فرماید: «جهاد در راه خدا قله کوهسار اسلام است»؛ یعنی اگر سایر احکام ، همانند قله هائی باشند، جهاد قله بلند آنها است. بنابراین جایگاه جهاد را به قله بلند تشبیه می کند و در واقع برجسته ترین، جایگاه در میان آموزه های دین دارد، چنان که اولین قطره خون مجاهد شهید در راه خدا، باعث آمرزش او می شود که این نشان دهنده اهمیت موضوع جهاد است.
از طرف دیگر، همین امام همام وقتی درباره امر به معروف و نهی از منکر سخن می گوید، تمام کارهای نیک و اعمال صالح را در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر، همانند یک قطره ای در برابر اقیانوس بی کران می داند و می فرماید: «همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون دمیدنی است به دریای پر موج پهناور» در این عبارت حضرت امیر (ع)، حتی جهاد و تمام کارهای نیک را بدین گونه معرفی می کند. بنابراین می بینیم که امر به معروف و نهی از منکر، چقدر عظمت دارد و آثار فراوانی نیز برای آن ذکر شده است، چنان که امام باقر (ع) درباره آثار آن، می فرمایند:« امربه معروف ونهی ازمنکر، راه انبیاء و روش صالحان است، فریضه بزرگی است که فرائض دیگر به وسیله آن اقامه می شود وراه و روش انسان را مصون ازخطا وکسب وکار اورا حلال می کند، ستمها را جبران و زمین را آباد می سازد، به وسیله این فریضه از دشمنان، عدالت وانصاف خواسته می شود وهمه امور استوار ودر مسیر درست قرار گیرد». از این توضیحات، موضوع امر به معروف و نهی از منکر، اساسی ترین عامل برای اسلامی کردن جامعه و مبارزه با همه مفاسد در همه ابعاد حتی با حکومت فاسد و اقشار مختلف جامعه شناخته می شود. اگر جامعه اسلامی بخواهد احکام اسلامی را در همه زمینه ها اجرائی کند، اساسی ترین عامل آن، امر به معروف و نهی از منکر با مراتب آن است که مرتبه نهایی آن، تشکیل حکومت اسلامی است. سید الشهداء، طبق فرموده خودش، به این فریضه عمل کرد و تمام هستی خود اعم از کودکان و جوانان و اهل بیت و اموالش را، برای انجام این فریضه بزرگ الهی، فدا کرد تا بتواند از این طریق به اسلامی جامعه که توسط خاندان معاویه، رو به نابودی می رفت، حیات دوباره بخشد و مسلمانان را به وظایف اساسی خودشان بازگرداند.
بنابراین کسی که با این شیوه و هدف، به اسلام حیات مجدد بخشید، یاد و بزرگداشت او و یاد راه او، در واقع حیات بخش آموزه های دینی در تمام ابعادش خواهد بود، به همین جهت فضائل و ثواب زیادی در عزاداری و زیارت آن حضرت در نظر گرفته شده، تا با بزرگداشت او، برای همیشه دین باقی بماند و انبیاءهم به این نتیجه آگاهی داشتند و لذا پیشاپیش از او یاد کردند.

*یکی از پرسش های مطرح، این است، چرا امام با وجود آگاهی به شهادت خود، قیام کرد؟
**این موضوع هم به همان مساله امر به معروف و نهی از منکر برمی گردد. امر به معروف و نهی از منکر، مراتب و شرایطی دارد، تا وقتی اصل دین پابرجاست و آموزه های فرعی آن اجراء نمی شود، باید شرائطی که در احکام فقهی بیان شده، ملاحظه شود، اما گاهی اساس دین در خطر است. در این موارد، امر دائر بین نابودی دین و فدا شدن انسان برای دین است. قطعا دین که مایه حیات انسان است، باید باقی بماند و انسان باید خود را برای بقای آن فدا کند. سید الشهداء وقتی دید که اساس دین در خطر است، برای دفاع از آن، به صحنه آمد، هرچند به شهادت وی منجر شد، اما نتیجه آن، حفظ دین بود و هدف آن حضرت محقق شد. زیرا طبق آیه 24 سوره انفال، دین مسبب حیات انسان ها است.

*چرا برای بزرگداشت عاشورا به روش های علمی مانند مباحث نوشتاری و گفتاری اکتفا نمی شود و به عزاداری نیز پرداخته می شود؟
**در عزاداری ائمه، از سیره و شیوه ائمه الگوبرداری می کنیم. آن بزرگواران از امام سجاد (ع) تا امام عصر(عج)، همگی برای امام حسین عزاداری کرده اند که این مطلب در منابع روایی موجود است. از طرف دیگر، در گفتار ائمه، به این امر فراوان توصیه شده است. بنابراین، در روایات، حادثه عاشورا، به صورت سیره معصومین، یعنی به صورت اقامه عزاداری توصیه شده و نتیجه آن، احیای دین خواهد بود، چرا که در این شیوه، با عواطف مردم سر و کار دارد و یکی از راه های احیای ارزش های دینی، استفاده از عواطف است و اساسا بخشی از نهاد انسان را عاطفه او تشکیل می دهد. البته در روایات، بر احیای عزاداری اهداف آن حضرت، از طریق عقل و خرد نیز توصیه شده که ما باید از هر دو روش استفاده کنیم تا دین باقی بماند. یکی از روشهای بزرگداشت و حفظ آثار عاشورای حسینی ثبت تاریخی آن بوده است. به همان شیوه و سبک نگارش بر می گردد. گزارش های کربلا از چند روش به دست ما رسیده است: از طریق کسانی که در آن صحنه حضور داشتند، به دیگران و به نسل های بعدی سینه به سینه منتقل کردند، از طریق گزارش گرانی چون حمید بن مسلم که در این زمینه نوشتند، این حادثه توسط برخی از معصومین چون امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) و خاندان اهل بیت (ع) که در واقعه عاشورا حضور داشتند، نقل شده است، ائمه بعدی نیز، با توجه به علم غیبی که داشتند و استنادی که به اجدادشان می کردند، به این موضوع پرداختند و مورخان و تاریخ نگاران هم معمولا حادثه های بزرگ را با تحقیق و بررسی، دنبال می کنند و گزارش های آن را به نسل بعدی منتقل کردند.

فلسفه عزاداری برای امام حسین(ع) چیست؟

درباره فضیلت گریه و عزاداری بر سالار شهیدان امام حسین علیه‌السلام روایات زیادی وارد شده است و تاکیدات فراوانی در این‌باره از امامان معصوم علیهم‌السلام شده است.

 

 

سؤال مهمی که لازم است به آن پاسخ داده شود این است که این‌ همه تاکید بر گریه و عزاداری بر امام حسین علیه‌السلام برای چیست؟ چه فلسفه‌ای دارد؟ چه فوائد و آثاری بر آن مترتب است؟

 

 

این پرسش‌ها را در چند مرحله - با استفاده از بیانات و کتاب‌های آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی و آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی - پاسخ می‌گوییم.

خلاصه سؤال‌ها:

چرا باید حادثه عاشورا را گرامى بداریم؟

 

چرا براى بزرگداشت عاشورا به روش بحث و گفتگو اکتفا نمى‌‌شود؟

 

چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزادارى کرد؟

 

فوائد گریه و عزاداری برای امام حسین (ع) چیست؟

 

۱. چرا باید حادثه عاشورا را گرامى بداریم؟

حوادث گذشته هر جامعه مى‌‌تواند در سرنوشت و آینده آن جامعه آثار عظیمى داشته باشد. تجدید آن خاطره‌ها در واقع نوعى بازنگرى و بازسازى آن حادثه است تا مردم از آن جریان استفاده کنند. اگر حادثه مفیدى بوده است و در جاى خود منشأ آثار و برکاتى به شمار مى‌‌رفت، بازنگرى و بازسازى آن مى‌‌تواند مراتبى از آن برکات را داشته باشد.

 

 

علاوه بر این، در همه جوامع انسانى مرسوم است که به نوعى، از حوادث گذشته خود یاد مى‌‌کنند؛ آن‌ها را بزرگ شمرده و به آن‌ها احترام مى‌‌گذارند. خواه مربوط به اشخاصى باشد که در پیشرفت جامعه خود مؤثر بوده‌اند، نظیر دانشمندان و مخترعان، و خواه مربوط به کسانى باشد که از جنبه سیاسى و اجتماعى، در رهایى ملت خود نقش مؤثرى داشته‌اند و قهرمان ملى بوده‌اند.

 

 

همه عقلاى عالم براى این گونه شخصیت‌ها آیین‌هاى بزرگداشتى را منظور مى‌‌کنند. این کار بر اساس یکى از مقدس‌ترین خواسته‌هاى فطرى است که خدا در نهاد همه انسان‌ها قرار داده است، و از آن به «حس حق شناسى» تعبیر مى‌‌کنیم.

 

 

لذا این خواسته فطرى همه انسان‌هاست که در برابر کسانى که به آن‌ها خدمت کرده‌اند حق شناسى و شکرگزارى کنند، آنان را به خاطر داشته باشند و به ایشان احترام بگذارند.

 

 

علاوه بر این، یاد آن خاطره‌ها، در صورتى که در سعادت جامعه تأثیرى داشته، مى‌‌تواند عامل مؤثر دیگرى را در زمان بیان خاطره‌ها بیافریند. در این صورت، گویا خود آن حادثه تجدید مى‌‌شود.

 

 

از آن‌جا که معتقدیم حادثه عاشورا حادثه عظیمى در تاریخ اسلام بوده است، و نقش تعیین کننده‌اى در سعادت مسلمان‌ها و روشن شدن راه هدایت مردم داشته است، این حادثه در نظر ما بسیار ارزشمند است. از این رو، بزرگداشت و بازسازى این حادثه و به خاطر آوردن آن، موجب مى‌شود تا بتوانیم از برکات آن در جامعه امروز نیز استفاده کنیم.

 

آنچه دوست و دشمن بر آن اتفاق دارند این است که داستان کربلا، اگر در عالم انسانیت داستان منحصر به فردى نباشد، از وقایع بسیار کم نظیر است.

 

 

البته ما بر اساس آنچه از ائمه اطهار علیهم‌السلام دریافت داشته‌ایم، این داستان واقعی را منحصر به فرد مى‌‌دانیم و معتقدیم که نظیر این داستان در گذشته نبوده و در آینده هم نخواهد بود. ولى از جهت احتیاط در سخن و براى این که با کسانى مواجه هستیم که طبعاً از ما دلیل و سند مى‌‌خواهند و براى این که وارد آن بحث‌ها نشویم، مى‌‌گوییم اتفاق نظر همه مورخین و همه آشنایان به تاریخ بشر این است که اگر داستان عاشورا منحصر به فرد نباشد، از کم نظیرترین داستان‌‌هاى عالم است؛ داستانى که هم از نظر کیفیت وقوع، هم از نظر عظمت مصیبت، و هم از نظر بقاى خاطره آن در میان مردم و آثار اجتماعى که بر آن مترتب مى‌‌شود، با هیچ ماجراى دیگرى قابل مقایسه نیست. خود همین تکرار عزادارى‌هایى که در کشور خودمان مى‌‌بینیم، مى‌‌تواند براى ما عامل هشدار دهنده و بیدارکننده‌اى باشد که هیچ حادثه دیگرى با این حادثه قابل مقایسه نیست. حادثه‌اى که براى آن این همه وقت صرف مى‌‌شود، این همه هزینه مى‌‌شود و این همه اشک‌ها ریخته مى‌‌شود، با چه حادثه و پیشامدى قابل تشبیه است؟

 

 

این عزادارى‌ها مخصوص کشور ما نیست. در دورترین نقطه‌هاى جهان در ایام محرم و صفر و به خصوص روز عاشورا برنامه‌هایى برگزار مى‌شود. در نیویورک که یکى از بزرگ‌ترین شهرهاى دنیاست، در روز عاشورا از طرف شیعیان پاکستانى، ایرانى، عراقى، لبنانى و بعضى از کشورهاى دیگر، دسته سینه زنى راه مى‌‌افتد به طورى که توجه همه مردم را به خود جلب مى‌‌کند. بزرگ‌ترین خیابان این شهر، پر از جمعیت مى‌‌شود.

 

 

علاوه بر شیعیان، در بسیارى از کشورهاى سنى نشین هم در ایام عاشورا چنین مراسمى از سوى اهل سنت برگزار مى‌‌شود؛ یا اگر شیعیان جلساتى تشکیل مى‌‌دهند، برادران اهل تسنن، خود را موظف مى‌‌دانند که در این مراسم شرکت کنند. بسیارى از برادران اهل تسنن ما در شبه قاره هند، هم در هندوستان که تعداد مسلمانان آن، دو برابر جمعیت کل ایران است و هم در بنگلادش و پاکستان، به عنوان اداى اجر رسالت، بر خود واجب مى‌‌دانند که در مراسم عزادارى سیدالشهداء علیه‌السلام شرکت کنند.

 

 

بلکه حتى بت پرستانى که به شریعت اسلام معتقد نیستند، به لحاظ برکاتى که از عزادارى سیدالشهداء علیه‌السلام دیده‌اند مراسم عزادارى بر پا مى‌‌کنند و نذورات فراوانى براى برگزارى مراسم سیدالشهداء علیه‌السلام دارند. این‌ها مواردى است که در تمام دنیا دیده مى‌‌شود لذا هیچ حادثه‌اى را در عالم نمى‌‌توانیم نشان دهیم که چنین تأثیرى داشته باشد و ملت‌هاى مختلف را تحت تأثیر قرار داده باشد.

 

 

به این مطالب، فداکارى‌هایى را که شیعیان در طول تاریخ کرده‌اند اضافه کنید. این فداکارى‌ها براى این بوده است که بتوانند این مراسم را برگزار کنند و بتوانند به زیارت قبر سیدالشهداء علیه‌السلام نایل شوند.

 

 

همیشه برگزارى این گونه مراسم و زیارت قبر آن حضرت علیه‌السلام به این راحتى نبوده است. البته الآن هم خیلى راحت نیست؛ ولى زمانى بود که اگر کسى مى‌‌خواست براى زیارت قبر سیدالشهداء علیه‌السلام برود، باید جان خود را کف دست بگیرد. مأموران دولت عباسى، به خصوص در زمان متوکل، آنچنان سخت گیرى مى‌‌کردند که کسى جرأت نکند به نزدیک حرم حسینى برسد. حتی قبر سیدالشهداء علیه‌السلام را خراب کردند، بر آن آب بستند و زمینش را شخم زدند، براى این که به کلى آثار این قبر محو شود. ولى شیعیان براى آن که بتوانند حتى قبر سیدالشهداء را زیارت کنند، حاضر شدند دست بدهند، پا بدهند، جان بدهند، اما بروند و از نزدیک سلام بدهند. چنین چیزى قطعاً در تاریخ بشر نمونه ندارد. اگر از هر جهت دیگر بگوییم شباهتى با سایر حوادث دارد، از این جهت شباهتى با هیچ حادثه‌اى ندارد.

 

 

۲. چرا براى بزرگداشت عاشورا به روش بحث و گفتگو اکتفا نمى‌‌شود؟

جواب این است که البته بحث درباره شخصیت سیدالشهداء علیه‌السلام، تشکیل میزگردها، کنفرانس‌ها، سخنرانى‌ها، نوشتن مقالات و امثال این قبیل کارهاى فرهنگى، علمى و تحقیقات، بسیار مفید و لازم است و در جامعه ما نیز انجام مى‌‌شود و به برکت نام سیدالشهداء علیه‌السلام و عزادارى آن حضرت، بحث، گفتگو و تحقیقات زیادى پیرامون این امور صورت مى‌‌گیرد و مردم نیز معارف را فرا مى‌‌گیرند. اما آیا براى این که ما از حادثه عاشورا بهره بردارى کامل کنیم، این اقدامات کافى است؟ یا این که امور دیگرى نیز مثل همین گریه و عزادارى‌‌ها به جاى خود لازم است؟

 

 

جواب دادن به این سؤال متوقف بر این است که ما نظرى روان شناسانه به انسان بیندازیم و ببینیم عواملى که در رفتار آگاهانه ما مؤثر است فقط عامل شناختى و معرفت است یا عوامل دیگرى هم در شکل دادن رفتارهاى اجتماعى ما موثر است.

 

 

هنگامى که در رفتارهاى خود دقت کنیم در مى‌‌یابیم که در رفتارهاى ما دست کم دو دسته از عوامل نقش اساسى ایفا مى‌‌کنند. یک دسته عوامل شناختى، که موجب مى‌‌شود انسان مطلبى را بفهمد و بپذیرد.

 

 

طبعاً مطلب مورد نظر از هر مقوله‌اى که باشد، متناسب با آن از استدلال عقلى، تجربى و یا راههاى دیگر استفاده مى‌‌شود. قطعاً شناخت در رفتار ما تأثیر زیادى دارد، اما یگانه عامل مؤثر نیست.

 

 

عوامل دیگرى هم هستند که شاید تأثیر آن‌ها در رفتار ما بیش‌تر از شناخت باشد. این عوامل را به طور کلى انگیزه‌ها، و به تعبیرات دیگرى احساسات و عواطف، تمایلات، گرایش‌ها، میل‌ها، غرائز و عواطف مى‌‌نامند.

 

 

این‌ها سلسله‌اى از عوامل درونى و روانى است که در رفتار ما مؤثر است. هرگاه شما رفتار خود را تحلیل کنید، خواه رفتار مربوط به زندگى فردى شما باشد، و خواه رفتار خانوادگى، رفتار اجتماعى، یا رفتار سیاسى شما باشد، مى‌‌بینید عامل اصلى که شما را به انجام آن رفتار واداشته است همین عوامل تحریک کننده و برانگیزاننده است.

 

 

عاملى باید در درون ما باشد تا ما را برانگیزاند. باید براى هر کارى میلى داشته باشیم تا آن کار را انجام دهیم. باید شور و شوقى نسبت به انجام آن کار پیدا کنیم، علاقه‌اى نسبت به آن کار داشته باشیم تا بر انجام آن اقدام کنیم و دیگر این که باید بدانیم به چه دلیل باید این کار را انجام دهیم؟ این کار، براى ما چه فایده‌اى دارد؟ و چگونه باید آن را انجام دهیم؟ مواردى از این قبیل از جمله عوامل شناختى است. این عوامل را باید به دقت مورد مطالعه قرار داد و از طریق تجربه یا استدلال فرا گرفت. لازم است با مراجعه به منابع، متناسب با کارى که مى‌خواهیم انجام دهیم شناختهاى لازم را به دست آوریم. اما فقط شناختْ، کافى نیست تا ما را به حرکت درآورد.

 

 

عامل روانى دیگرى نیاز داریم تا ما را به سوى کار برانگیزاند و به طرف انجام کار سوق دهد. این گونه عوامل را انگیزه‌هاى روانى مى‌‌نامند. اسم‌هاى دیگرى هم دارد؛ احساسات و عواطف و مانند آنها. این عوامل در مجموع، میل به حرکت را در انسان به وجود مى‌‌آورد، عشق به انجام کار را ایجاد مى‌‌کند، و شور و هیجان به وجود مى‌‌آورد. تا این عوامل نباشد کار انجام نمى‌‌گیرد. حتى اگر انسان به یقین بداند که فلان ماده غذایى براى بدن او مفید است، اما تا اشتها نداشته باشد و یا تا اشتهاى او تحریک نشود، به سراغ خوردن آن غذا نمى‌‌رود.

 

 

اگر فرضاً اشتهاى کسى کور شود، و یا به بیمارى مبتلا شود که اشتها پیدا نکند، هر چه به او بگویند که این ماده غذایى براى بدن او خیلى مفید است، تمایلى به خوردن آن پیدا نمى‌‌کند؛ پس غیر از آن دانستن باید این میل و انگیزه نیز در درون انسان باشد. مسائل اجتماعى و سیاسى هم همین حکم را دارد. هر چه شخص بداند فلان حرکت اجتماعى خوب و مفید است، تا انگیزه‌اى براى انجام آن حرکت نداشته باشد حرکتى انجام نمى‌‌دهد. مى‌‌گوید قبول دارم که انجام آن خوب است، اما من باید انگیزه‌اى داشته باشم، عاملى باید مرا به حرکت درآورد تا آن کار را انجام دهم.

 

 

از این رو، شناخت امام حسین علیه‌السلام و اهداف ایشان، خود به خود براى ما حرکت آفرین نمى‌‌شود. هنگامى دانستن و به یاد آوردن آن خاطره‌ها ما را به کارى مشابه کار امام علیه‌السلام و به پیمودن راه او وا مى‌‌دارد که در ما نیز انگیزه‌اى به وجود آید و بر اساس آن، ما هم دوست داشته باشیم آن کار را انجام دهیم.

 

 

خودِ شناخت، این میل را ایجاد نمى‌‌کند؛ بلکه باید عواطف ما تحریک شود و احساسات ما برانگیخته شود تا این که ما هم بخواهیم کارى مشابه کار او انجام دهیم.

 

 

جلسات بحث و گفتگو و سخنرانى‌ها مى‌‌تواند آن بخش اول را تأمین کند، یعنى شناخت لازم را به ما بدهد. اما عامل دیگرى هم براى تقویت احساسات و عواطف لازم داریم، البته خود شناخت، یادآورى و مطالعه یک رویداد مى‌‌تواند نقشى داشته باشد، اما نقش اساسى را چیزهایى ایفا مى‌‌کند که تأثیر مستقیمى بر احساسات و عواطف ما داشته باشد.

 

 

ما مى‌‌دانیم امام حسین علیه‌السلام روز عاشورا چگونه به شهادت رسید، اما آیا دانسته‌هاى ما اشک ما را جارى مى‌‌کند؟ وقتى در مجالس شرکت مى‌‌کنیم و مرثیه خوان مرثیه مى‌خواند، مخصوصاً اگر لحن خوبى هم داشته باشد و به صورت جذابى داستان کربلا را براى شما بیان کند، آن گاه مى‌‌بینید که بى اختیار اشک جارى مى‌‌‌شود. این شیوه مى‌‌تواند در تحریک احساسات تأثیرى داشته باشد که خواندن و دانستن چنان اثرى را ندارد.

 

 

هر اندازه این‌ها در برانگیخته‌تر شدن عواطف و احساسات ما مؤثرتر باشد، حادثه عاشورا در زندگى ما مؤثرتر خواهد بود.

 

 

بنابراین صِرف بحث و بررسى عالمانه واقعه عاشورا نمى‌‌تواند نقش عزادارى را ایفا کند. باید صحنه‌هایى در اجتماع به وجود آید که احساسات مردم را تحریک کند. همین که صبح از خانه بیرون مى‌‌آیند مى‌‌بینند شهر سیاه پوش شده است، پرچم‌هاى سیاه نصب شده است، خود این تغییر حالت، دل‌ها را تکان مى‌دهد. گرچه مردم مى‌‌دانند محرم است، اما دیدن پرچم سیاه اثرى را در دل آن‌ها مى‌‌گذارد که دانستن این که محرم است آن اثر را نمى‌‌گذارد. راه انداختن دسته‌هاى سینه زنى با آن شور و هیجان خاص خود مى‌‌تواند آثارى را به دنبال داشته باشد که هیچ کار دیگر آن آثار را ندارد.

 

 

این جا است که متوجه مى‌‌شویم چرا امام راحل (قدس سره) بارها مى‌‌فرمود آنچه داریم از محرم و صفر داریم. چرا این همه اصرار داشت که عزادارى به همان صورت سنتى برگزار شود. چون در طول سیزده قرن تجربه شده بود که این امور نقش عظیمى در برانگیختن احساسات و عواطف دینى مردم ایفا مى‌‌کند و معجزه مى‌‌آفریند. تجربه نشان داد که بیش‌تر پیروزى‌هایى که در دوران انقلاب و یا در دوران جنگ در جبهه‌ها حاصل شد، در اثر شور و نشاطى بود که مردم در ایام محرم و عاشورا و به برکت نام سیدالشهداء علیه‌السلام حاصل مى‌‌کردند.

 

 

۳. چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزادارى و گریه کرد؟

موضوع دیگرى که در این جا مطرح مى‌‌شود این است که راه برانگیختن احساسات و عواطف عزادارى و گریه نیست. عواطف انسان ممکن است با مراسم جشن و سرور هم تحریک شود. چرا براى تحریک احساسات از مراسم شاد استفاده نمى‌‌کنید؟ چرا باید گریه کرد و عزاداری کرد؟

 

 

جواب این است که احساسات و عواطف انواع مختلفى دارد. تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه مربوط متناسب باشد. حادثه‌اى که بزرگ‌ترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد، حادثه شهادت ابى عبد الله الحسین بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسى براى حرکت، براى نهضت، براى مقاومت و براى استقامت تا روز قیامت به انسان‌ها داد. براى آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس جشن و شادى کافى نیست. باید کارى متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنى باید کارى کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیده‌ها جارى شود، شور و عشق در دل‌ها پدید آید و در این حادثه چیزى که مى‌‌تواند چنین نقشى را بیافریند، همین مراسم عزادارى و گریستن و گریاندن دیگران است؛ در حالى که خندیدن و شادى کردن هیچ وقت نمى‌‌تواند این نقش را ایفا کند.

 

 

خندیدن هیچ وقت آدم را ظلم‌ستیز و شهادت‌طلب نمى‌‌کند. این قبیل مسائل عشق دیگرى مى‌‌خواهد که از سوز و اشک و شور پدید مى‌‌آید. راه آن هم همین عزادارى‌ها است.

 

 

۴. فوائد گریه و عزاداری برای امام حسین (ع) چیست؟

 

الف) حفظ مکتب اهل بیت (ع) به عنوان اسلام ناب و خالص‏

مجالس عزاى امام حسین علیه‌السلام عامل فوق‌العاده نیرومندى براى بیدارى مردم است و راه و رسمى است که آن حضرت آن را به پیروان خود آموخته تا ضامن تداوم و بقاى اسلام باشد.

 

 

اهمّیّت برپایى این مجالس و رمز تأکید ائمّه اطهار علیهم‌السلام بر حفظ آن، آنگاه روشن‌‏تر مى‌‏شود که ملاحظه کنیم شیعیان در عصر صدور این روایات به شدّت در انزوا به سر مى‌‏بردند و تحت فشارهاى گوناگون حکومت امویان و عبّاسیان چنان گرفتار بودند که قدرت بر انجام کوچکترین فعّالیّت و حرکت سیاسى و اجتماعى نداشتند و چیزى نمانده بود که به کلّى منقرض شوند ولى مجالس عزاى امام حسین علیه‌السلام آنان را نجات داد و در پناه آن، تشکّل و انسجام تازه‌‏اى یافتند و به صورت قدرتى چشمگیر در صحنه جامعه اسلامى ظاهر شده و باقى ماندند.

 

 

به همین دلیل، برپایى این مجالس در روایات به عنوان «احیاى امر اهل‌‏بیت علیهم‌السلام» تعبیر شده است.

 

 

امام صادق علیه‌السلام در مورد این گونه مجالس فرمودند: «إِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ أُحِبُّها فَأَحْیُوا أمْرَنا؛ این گونه مجالس (شما) را دوست دارم، از این طریق مکتب ما را زنده بدارید!».

 

 

امام خمینى (قدس سره) در تعبیر جامعى مى‌‏فرماید: «همه ما باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است، این مراسم سیاسى، مراسم عزادارى ائمّه اطهار علیهم‌السلام به ویژه سیّد مظلومان و سرور شهیدان حضرت اباعبداللَّه الحسین علیه‌السلام است که حافظ ملّیّت مسلمین به ویژه شیعیان ائمّه اثنى‌‏عشر- علیهم صلوات اللّه و سلّم- مى‌‏باشد».

 

 

حتّى غیر مسلمانان هم به این امر اعتراف دارند. «ژوزف فرانسوى» در کتاب «اسلام و مسلمانان» ضمن اشاره به اندک بودن شمار شیعیان در قرون اوّلیّه اسلام، به خاطر عدم دست‌رسى آنان به حکومت، و ظلم و ستم حاکمان بر آنان و قتل و غارت اموالشان در تحلیل جالبى مى‌‏نویسد: «یکى از امامان شیعه، آنان را دستور تقیّه داد تا جانشان از گزند بیگانگان محفوظ باشد و همین امر باعث شد که شیعیان کم کم قدرت پیدا کنند و این بار دشمن بهانه‌‏اى نیافت تا به واسطه آن شیعیان را بکشد و اموالشان را غارت نماید. شیعیان مجالس و محافل مخفیانه‌‏اى را تشکیل دادند و بر مصائب حسین علیه‌السلام گریه مى‌‏کردند. این عاطفه و توجّه قلبى در دلهاى شیعیان استحکام یافت و کم کم زیاد شد و پیشرفت کردند ...

 

 

بزرگترین عامل این پیشرفت برپا کردن عزادارى حسین (علیه‌السلام) مى‌‏باشد که دیگران را به سوى مذهب شیعه دعوت مى‏‌کند ... هر یک از شیعیان در حقیقت مردم را به سوى مذهب خود مى‏‌خوانند بى آن‏که مسلمانان دیگر متوجّه بشوند. بلکه خود شیعیان هم‏ (شاید) به فایده‌‏اى که در این کارهایشان وجود دارد متوجّه نیستند و گمان مى‌‏کنند تنها ثواب اخروى کسب مى‏‌کنند».

 

 

ب) اتحاد شیعیان و تزلزل حکومت‌های فاسد

ائمّه اطهار علیهم‌السلام با تأکید بر برگزارى مراسم عزادارى حسینى علیه‌السلام، برنامه آن حضرت را «محورى» براى وحدت و اتحاد مردم قرار دادند به گونه‌‏اى که امروزه در ایّام شهادتش میلیون‌ها انسان با اختلاف طبقات و نژاد و مذهب در هر کوى و برزن به عزادارى آن حضرت بپاخاسته و گرد بیرق حسینى اجتماع مى‏‌کنند.

 

 

هر ملّتى براى بقا و موفّقیّت خویش محتاج به عامل وحدت و اجتماع است. بدون شک بهترین عامل وحدت پیروان اهل بیت علیهم‌السلام که با کمترین زحمت و کمترین هزینه مى‌‏تواند توده‌‏هاى میلیونى را حول یک محور جمع کند، همین مراسم عزادارى حسینى است.

 

 

به یقین اگر ملّتى از چنین قدرتى برخوردار باشد که بتواند در کوتاه‌ترین فرصت و با کمترین تبلیغات، نیروهاى متفرّق خویش را گردآورى کرده و سازماندهى کند، مى‏‌تواند هر مانعى را از سر راه پیشرفت خود بر دارد.

 

 

در واقع ائمّه اطهار علیهم‌السلام با ترغیب مردم به اقامه مجالس حسینى از پراکندگى نیروها جلوگیرى به عمل آوردند و توده‌‏هاى متفرّق را بسیج کردند و با ایجاد وحدت و یکپارچگى در میان آنها قدرت عظیمى را به وجود آوردند.

 

 

حرکت خودجوش میلیونى مردم مسلمان ایران در نهضت شکوهمند انقلاب اسلامى در ماه محرّم و صفر به ویژه روزهاى تاسوعا و عاشورا که لرزه بر اندام طاغوتیان مى‌‏انداخت سرّ تأکید ائمّه اطهار علیهم‌السلام بر محور قراردادن امام حسین علیه‌السلام را روشن‏‌تر مى‏‌کند.

 

 

«ماربین آلمانى» در اثر خود مى‏‌نویسد: «بى اطّلاعى بعضى از تاریخ نویسان ما موجب شد که عزادارى شیعه را به جنون و دیوانگى نسبت دهند؛ ولى اینان گزافه گفته و به شیعه تهمت زده‏‌اند. ما در میان ملل و اقوام، مردمى مانند شیعه پرشور و زنده ندیده‌‏ایم، زیرا شیعیان به واسطه بپا کردن عزادارى حسینى سیاست‏‌هاى عاقلانه‌‏اى را انجام داده و نهضت‏‌هاى مذهبى ثمر بخشى را به وجود آورده‌‏اند».

 

 

همین نویسنده آلمانى مى‌‏گوید: «هیچ چیز مانند عزادارى حسینى نتوانست بیدارى سیاسى در مسلمانان ایجاد کند».

 

 

مخالفت دشمنان اسلام با اقامه این مجالس و تلاش آنها در جهت به تعطیلى کشاندن آن، حتّى اقدام آنان بر انهدام قبر امام حسین علیه‌السلام و مانع شدن از زیارت قبر آن حضرت، خود شاهد دیگرى است که حکومت‌‏ها تا چه اندازه از این نیروى عظیم وحشت داشته و دارند.

 

 

با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام بعد از حادثه کربلا مى‏بینیم این مجالس و پیام‏هاى عاشورایى تا چه اندازه سرمشق قیام‏‌هاى مجاهدان راه خداوند در مقابل گردنکشان و طاغوتیان بوده است.

 

 

ج) خودسازى و تربیت دینى (الگوپذیرى)/ دانشگاهی برای تعلیم عقاید،‌اخلاق و احکام

مجالس عزاى امام حسین علیه‌السلام مجالس تحوّل روحى و مرکز تربیت و تزکیه نفس است. در این مجالس مردمى که با گریه بر مظلومیّت امام حسین علیه‌السلام آن حضرت را الگو قرار مى‌‏دهند، در واقع زمینه تطبیق اعمال و کردار خویش و همرنگى و سنخیّت خود را با سیره عملى آن حضرت فراهم مى‌‏سازند.

 

 

تأثیر عمیق این مجالس به قدرى است که افراد زیادى در این مجالس، دگرگونى عمیقى یافته و تصمیم بر ترک گناه و معصیت مى‏‌گیرند، و چه بسا اشخاص گمراهى که با شرکت در این مجالس تنبّه حاصل کرده و راه نجات را پیدا مى‌‏کنند.

 

 

این مجالس به آدمى درس عزّت، آزادگى، ایثار، فداکارى و درس تقوى و اخلاق مى‌‏آموزد. این مجالس مهد پرورش انسان‏هاى حق طلب و عدالت ‏گستر و شجاع است.

 

 

اضافه بر این، در طول تاریخ این جلسات به مثابه کلاس‌‏هاى درس و دانشگاهی براى مردم بوده است و آنان را با معارف و حقایق دینى، تاریخ، رجال، احکام و موضوعات گوناگون دیگر آشنا مى‏‌کرده است، و یکى از مؤثّرترین پایگاه‌‏هاى خودسازى و تهذیب نفوس و تربیت اخلاق بوده است.

 

 

ائمّه اطهار علیهم‌السلام با گشودن این باب، و تشویق مردم به شرکت در این محافل در واقع همه را به تحصیل و تربیت در این دانشگاه حسینى دعوت کردند. شور و هیجان جوانان بسیجى در جبهه‌‏هاى نبرد در جنگ تحمیلى هشت ساله به ویژه در شبهاى عملیّات و لحظه شمارى آنان براى فداکارى و ایثار و نیل به شهادت، گواه روشنى بر تأثیرعمیق مجالس حسینى است.

 

 

د) تجلیل از مجاهدت امام علیه‌السلام و تعظیم شعائر

اساساً سوگوارى در مرگ اشخاص یک نوع تعظیم و احترام به آنان و رعایت موقعیّت و شخصیّت‏‌شان محسوب مى‏‌شود؛ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‌‏فرماید: «مَیِّتٌ لابَواکِیَ عَلَیْهِ، لا إِعْزازَ لَهُ؛ مرده‏‌اى که گریه کننده‏‌اى نداشته باشد عزّتى ندارد!»

 

 

مخصوصاً سوگوارى در مرگ مردان الهى، از مصادیق بارز تعظیم شعائر الهى بوده و تجلیل از عقیده و راه و رسم و مجاهدت و تلاش آنان محسوب مى‏‌شود. از این رو، رسول خدا صلى الله علیه و آله هنگام بازگشت از جنگ احد وقتى که مشاهده کرد خانواده‌‏هاى شهداى قبیله «بنى اشهل» و «بنى ظفر» براى شهیدان خود گریه مى‌‏کنند، ولى عموى بزرگوارش حضرت حمزه گریه کننده‌‏اى ندارد، فرمود: «لکِنَّ حَمْزَةُ لابَواکِیَ لَهُ الْیَوْمَ؛ امّا امروز حمزه، گریه کننده‌‏اى ندارد!».

 

 

زنان مدینه با شنیدن این سخن در خانه حضرت حمزه اجتماع کرده و به سوگوارى پرداختند و بدین وسیله شخصیّت عظیم حضرت حمزه مورد تجلیل و تکریم قرار گرفت.

 

 

و نیز آنگاه که خبر شهادت جعفر طیّار در جنگ موته به مدینه مى‌‏رسد، پیامبر صلى الله علیه و آله‏ براى گفتن تسلیت نخست به خانه جعفر رفت، سپس به خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام آمد، و آن بانوى بزرگ را در حال گریه و سوگوارى دید، فرمود: «عَلى‏ مِثْلِ جَعْفَرٍ فَلْتَبْکِ الْبَواکِی؛ به راستى براى شخصیّتى چون جعفر باید گریه کنندگان گریه کنند!»

 

 

قرآن کریم در مورد گروهى از قوم موسى که راه تباهى و فساد را در پیش گرفتند و سرانجام در اثر نفرین آن حضرت به هلاکت رسیدند، آنان را لایق تجلیل و گریه ندانسته و مى‏‌فرماید: «فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کَانُوا مُنظَرِینَ»؛ نه (اهل) آسمان بر آنان گریستند و نه (اهل) زمین!

 

 

از این تعبیر به خوبى استفاده مى‌‏شود که لیاقت گریه دیگران را نداشتن نوعى حقارت و بى ارزشى است.

 

 

از این رو، در سفارش‏‌هاى ائمّه اطهار علیهم‌السلام مى‏‌بینیم که مى‌‏فرمودند: چنان در میان مردم منشأ آثار خیر و برکت باشید که بر مرگتان بگریند و از شما تجلیل کنند!

 

 

امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمود: «خالِطُوا النَّاسَ مُخالَطَةً إِن مِتُّمْ مَعَها بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُم؛ با مردم آنچنان معاشرت کنید که اگر بمیرید بر مرگ شما اشک بریزند و اگر زنده بمانید به شما عشق بورزند».

 

 

بنابراین، اقامه عزادارى براى امام حسین علیه‌السلام آن شخصیّت ممتاز و بى نظیرى که خود از خاندان عصمت و طهارت بود و از اولیاى الهى و امامان معصوم است، علاوه بر تجلیل از مقام شامخ آن امام همام، از مصادیق روشن تعظیم شعائر الهى است که: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ هر کس شعائرالهى را بزرگ‏ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست.

 

 

چگونه چنین نباشد و حال آن که صفا و مروه با این که مکانى بیش نیستند، چون یاد و ذکر الهى در آنجا زنده مى‏‌شود، از شعائر الهى شمرده است. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ»؛ صفا و مروه از شعائر (و نشانه‏‌هاى) خداست.

 

 

به یقین، امام حسین علیه‌السلام که تمام هستى خویش را یکجا با خداوند معامله کرد و مخلصانه از همه چیزش در راه خدا گذشت، از عظیم‏‌ترین شعائر الهى است و برپایى مجالس عزا براى آن حضرت، تعظیم یکى از بزرگترین شعائر الهى محسوب مى‏‌شود که آثار مثبت فردی و اجتماعی بی‌شماری دارد.

 


چرا عزاداری ؟

چرا عزاداری ؟

علل و انگیزه قیام امام حسین (ع) : (مهمترین علل )

امام حسین (ع) برای امر به معروف و نهی از منکر احیای حق نجات مردم مسلمان از جهالت و سردرگمی- زدودن بدعت ها و اجرای سنت پیامبر (ص) قیام کرد.

(منابع : تاریخ طبری - -مفتل الحسین (خوارزمی) – بحارالانوار تحت العقول)

چرا گریه و چرا سینه؟

گریه و عزاداری یک هدف نیست بلکه یک وسیله است برای نگه داشتن پیام عاشورا برای نسل امروز است. گریه کردن صرفاً یک عمل احساسی نیست بلکه هدفی بالاتر و مهمتر دارد. گریه کردن و ابراز احساسات و عواطف یک وسیله بسیار مهم بلکه مهمترین وسیله است برای بالا بردن فهم و درک مردم . برای بالا بردن سطح معرفت مردم و پیوند آنها با اهل بیت در واقع گریه کردن و گریاندن روح حسینی یعنی حماسی ، فداکاری عاشقانه برای این فدا را در عزادار را ایجاد می کند بطوریکه شخص آرزو می کند که کاش در کربلا بود و همان فداکاری را می کرد و از سوی دیگر گریه برای عزادار حکم صیقلی است که لحظه به لحظه روح او را پاکتر و لطیف تر می کند و او را برای پذیرش دستورات خدا و اهل بیت آماده تر و نرم تر می کند.

گفته شهید مطهری در این مورد: گریه بر شهید شرکت در حماسه اوست و گریه بر شهید نگه داشتن زنده نگه داشتن نهضت اوست.

چرا سینه: هر مکتبی هیا هو می خواهد باید پایش سینه بزنند هر مکتبی که پایش سینه نباشد حفظ نمی شود این نقش ، نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه می دارد و مانند عملی است که هی به آن آب بدهند در اینصورت خشک نمی شود.

سینه زنی یک نوع عزاداری و اظهار ارادت به خاندان عصمت و طهارت است که جانبازی امام حسین و سایر ائمه معصومین را برای همیشه در خاطره ها زنده نگه می دارد.

سینه زنی نه تنها اشتباه نیست بلکه در تدوام راه آن بزرگواران و در واقع نوعی شعار دینی و وسیله ای برای زنده نگه داشتن خاطره و مظلومیت انها در طول تاریخ و سبب احیا و تقویت حق و نشر معارف اهل بیت است.

- اگر فلسفه و هدف قیام امام حسین را بدانی و بدانی که امام حسین(ع) در راه نماز امر به معروف و نهی از منکر حفظ دین احیای حق شهید شد اگر اینها را بدانی می توانی و می دانی که چرا گریه می کنی و چرا سینه می زنی اگر بدانی که امام حسین(ع) در راه حق و برای حق شهید شد آنگاه خواهی دانست که چرا و برای چه کسی گریه می کنی و سینه می زنی

گریه خیلی ثواب دارد گریه برای گناهان ، گریه برای مظلومین بخصوص گریه برای امام حسین(ع)

امام حسین(ع) می فرماید: کسی که اشک ندارد معلوم می شود شقاوت دارد و در جایی دیگر می فرماید : گناه باعث می شود که انسان سنگدل شود ، سنگدل که شد دیگر اشکش در نمی آید. گریه کردن علامت این است که عواطف حساس است. یک قطره اشک ریختن برای امام حسین(ع) واقعاً نوعی سربازی است . ولی ممکن است زنی در جلسه عزا بیاید و جیغ بزند یا مردی در مراسم لخت شود و حسابی سینه بزند اما همین زنی که در هر مجلس دو لیتر گریه می کند در خانه و زندگی دیگران مانند یک کودتاچی عمل می کند و زندگی دیگران را بهم می زند حاج خانم است ، عمره رفته و سجاده اش بقدر بقچه حمام است. 2 کیلو اما زندگی دیگران را بهم می زند.

چرا عزا داری؟

عقل و دین حکم می کنند که انسانهای برجسته چه زنده باشند و چه مرده باید مورد تجلیل قرار گیرند به هنگام شهادت یا وفاتشان باید مراسم سوگواری برپا گردد و دوستارانشان باید اندهگین و متاثر باشند بویژه اگر فردی در راه هدف و مقصدی والاخویشتن را فدا کند و از جان خود گذشت نماید . همه امتها چنین شیوه ای را در همه زمانها داشته و به آن با دیده احترام نگریسته اند.- پس سزاوار است که امت اسلامی بلکه همه ملتهای دنیا هر ساله برای حضرت حسین بن علی (ع) مجالس بزرگداشت ترتیب دهند چرا که امام حسین(ع) بزرگمردی وارسته و نمونه دانش زهد ، عبادت ، رادمردی ، بخشندگی بزرگمنشی زبان آوری آراستگی به اخلاق الهی ظلم ستیزی و آزادگی بود. – شکی نیست که انسان موجودی است که طبیعتاً فراموش کار است و نسبت به چیزهایی که توجه به آنها برایش مفید است دچار غفلت می شود در این مواقع یادآوری و تذکر آن چیز انسان را از ابتلا به حوادثی که برایش مضر یا هلاک کننده است ، نجات می دهد و از آثار خوب توجه به آن چیز مفید بهرمند می سازد.

عزاداری چیست؟

عزاداری از مقوله یاد و ذکر است یاد کسی که به مصیبتی دچار شده است و یاد کسی که به علل طبیعی یا غیر طبیعی از قبیل قتل حادثه و امثال اینها از دنیا رفته است.

دلایل قرآنی لزوم عزاداری:

قرآن کریم در آیه 5 سوره ابراهیم می فرماید : به راستی که ما موسی را با آیات (معجزات) خویش فرستادیم که (ای موسی) قوم خود را از تاریکی ها به سوب نور خارج کن. و روزهای خدا (ایام الله) را به یاد آنها بیاور که در این کار برای و صبور و شکرگزاری نشاها (عبرت ها) است. بدیهی است که یادآوری ایام الهی از مصادیقو روشهای خارج کردن مردم از از ظلمت به سوی نور است.

مرحوم علامه طباطبایی (صاحب تفسیر المیزان) درباره ایام الله می گوید : شکی نیست که مراد از ایام الله ایام مخصوص است و نسبت دادن ایام مخصوص به یاد خدا با اینکه همه ایام و همه موجودات از خداست حتماً بخاطر حوادثی است که در آن ایام مخصوص بوجود آمده و امر خدای تعالی را ظاهر ساخته که در دیگر ایام چنین ظهوری رخ نداده است

سپس ایشان حدیثی از رسول خدا نقل می کنند که : ایام الله نعمت ها و بلاهای خداست ایام میلاد یا شهادت معصومین قطعاً از ایام الله است که یادآوری آنها برای سازندگی و خروج انسان از تاریکی بسوی نور است . عزا داری برای معصومین از آن جهت که انسان را به یاد آنها و دستورات و خواسته هایشان از ما و وظایفی که ما در قبال آنها و مصایبی که به آنها رسیده می اندازد از مصادیق ایام الله است.

ارزش عزاداری

از آنجا که عزاداری به علت آثار بزرگش یک وسیله کلیدی و اصلی و غیر قابل جایگزینی در احیای دین و پیشرفت آن می باشد و ارزش آن فوت تصور محاسبه می باشد و دارای ارزش و ثواب است . از این جهت دارای ثواب است که نوعی سازندگی فردی و از این جهت ارزش دارد که تاثیر بسیاری در اجتماع دارد.

دفع یک توهم(گریه توجیح کننده گناه نیست)

این یک توهم است که گریه بر امام حسین (ع) عامل توجیح و تکیه گاهی برای گناه است . بعضی گمان کرده اند که صرف گریه برامام حسین(ع) آنها را از عمل خالصانه و تقوا بی نیاز می کند و هر عمل پست و رذیلت اخلاقی که انجام داده اند پاک می شود و گریه بر امام حسین(ع) را راه نجات می دانند . آیا واقعاً چنین است آیا شما خود عقلاً قبول می کنید که فردی تمام سال بدون توجه به واجبات و محرمات عمر خود را به رذایل و به پستی سپری کند و چندین روز برای امام حسین(ع) بگرید و انتظار داشته باشد که خدا جنت را به او بدهد. چنین فکر نمی کنم چون او با این اوضاع و احوال بخاطر امام حسین(ع) نمی گرید بلکه در فکر خودش است گریه واقعی در اصل بر حضرت نوعی نشانه و محبت به حضرت و تنفر نسبت به ظلمی که بر ایشان شده است. بنابراین گریه بر حضرات معصومین صرف یک عمل احساس و عاطفی و ظاهری نیست بلکه یک روند عاطفی و معرفتی است که در واقع عزاداری و گریه یک سیر و سلوک معنوی مکتب انسان سازی است اگر شخصی تصمیم و علاقه به خوب بودن و پاک شدن را داشته باشد و دیگر اصرار بر گناه نکند

بهترین مجلس عزاداری

معیار بهترین مجلس ، دیگر میزان گریه و ناله ، تعداد جمعیت ، شام و ناهار آنها ، طول دسته های عزاداری ، ساختمان و محل عزاداری ، امکانات و وسایل و شهرت مداحان و سخرانان نیست بلکه معیار بهترین مجلس میزان شناخت و سنخیتی است که نصیب عزادار می شود در واقع اصیل ترین و بهترین مجلس عزاداری مجلس است که بتواند روح حسینی و همبستگی وسنخیت با وجود مقدس امام حسین(ع) را در عزاداری بوجود آورد. عزادار بفهمد که روح قیام و فلسفهامام حسین(ع) (ع) چه بوده است

 

 تحریفات عزاداری

معنای تحریف (تحریف یعنی چه ؟ ):

تحریف یعنی منحرف شدن چیزی از مسیر اصلی خود به عبارت دیگر تحریف نوعی تبدیل و تغییر است.

انواع تحریف:

لفظی

معنوی

لحنی

تحریف لفظی : تحریف لفظی این است که ظاهر مطلبی را عوض کنند.

تحریف معنوی: این است که شما در لفظ تصرف نمی کنید و لفظ همان است ولی آنرا طوری معنی می کنید که خلاف مقصد و مقصود گوینده است.

تحریف لحنی : مثلاً فلان خواننده طاغوتی یا غیر طاغوتی شعر عشقی چرندی را با آهنگی خوانده ، حالا ما بیاییم در مجلسامام حسین(ع) (ع) و برای عشاق امام حسین آیات والای معرفت را در این آهنگ بریزیم.

عوامل تحریف:

اغراض دشمنان :

همیشه اغراض دشمنان عاملی است برای اینکه حادثه ای را تحریف کند تا به هدف و مقصود خود برسد . در مورد دین عزاداری ها اغراض دشمنان اینگونه جلوه می کند : تبلیغات گسترده علیه مراجع دینی و زوال مقبولیت آنها در میان مردم ، حمایت از سخنرانان و مداحان سودجو و شهرت طلب و معرفی شیعه بعنوان یک مسلک خرافی و در نهایت زدن تیر خلاصی به این مذهب

تمایل به اسطوره سازی و افسانه سازی:

تمایل بشر به اسطوره سازی و افسانه سازی در تمام تاریخ دنیا وجود دارد . در بشر یک حس قهرمان پرستی هست که در اثر آن درباره قهرمانهای ملی و دینی افسانه می سازد.

عامل خصوصی

پیشوایان دین از زمان پیامبر (ص) و ائمه اطهار دستور اکید و بلیغ داده اند که باید نام حسین بن علی زنده بماند باید مصیبت حسین بن علی هر سال تجدید شود ولی چرا برای زیارت امام حسین(ع) این همه ترغیب و تشویق شده است؟ عده ای می گویند موضوع امام حسین(ع) و گریه بر او ثوابش آنقدر زیاد است که از هر وسیله ای برای این کار می توان استفاده کرد می گویند ما یک هدف مقدس و منزه داریم و آن گریستن بر امام حسین(ع) است. که کار بسیار خوبی است و باید گریست چه وسیله ای بگریانیم به هر وسیله ای که شد این عده می گویند به هر وسیله که شد بوسیله تعزیه ( بی محتوا) یا طبل زدن و مداح استخدام کردن و ... در واقع این افراد وسیله را قربانی هدف می کنند. آیا این درست است که برای هدف ( گریه کردن ) به هر وسیله ای متوصل شویم

آیا این توهم و خیال ، دروغ و غلط و عامل بزرگی برای تحریف و جعل نیست؟

نمونه هایی از تحریفات و کارهایی که بهتر است در مجالس انجام نگیرد:

یک نمونه از تحریف ها در باب هدف امام حسین(ع) است اینکه این نهضت** چه هدفی داشت ؟ چرا قیام کرد و چرا شهید شد؟ امام حسین(ع) خود دلیل نهضتش را بیان می کند و می فرماید دنیای ما را فساد گرفته است قیام کردم برای اصلاح و هدفی جز امر به معروف و نهی از منکر ندارم اما در مورد هدف امام حسین یک تحریف معنوی عجیب و ماهرانه ای بیان می کنند که نمی توان نام آنرا ماهرانه گذاشت یا جاهلانه: اینکه امام حسین(ع) قیام کرد تا کشته شود برای اینکه کفاره گناهان امت باشد. حال اگر بپرسند این حرف از کجاست ؟ آیا خود امام چنین گفته ؟ اگر این گفته درست باشد به مانند این است که قیام کرد تا سنگری باشد برای گناهکاران یعنی یک بیمه درست کرد یک شرکت بیمه تاسیس کرد آن هم بیمه گناه و گفت شما مردم بروید یک سال گناه کنید و بیاید در این ایام گناهان شما را بیمه می کنم.

**نمونه دیگر از تحریفات که از معروفترین انهاست قصه لیلا ، مادر حضرت علی اکبر است. البته ایشان مادری بنام لیلا داشته اند ولی حتی یک مورخ هم نگفتند که لیلا در کربلا بوده است اما ببینید که ما چقدر روضه لیلا و علی اکبر داریم.

**گاهی ما می خواهیم حضرت زهرا(ع) را بالا بیاوریم(مرتبه اش را) به همین جهت حضرت مریم را پایین می آوریم. شاید شنیده اید که : هزار مریم کنیز زهرا (ع) ، یا می گویند تمام صد و بیست و چهار هزار پیامبر غلام حلقه به گوش حسین.

والله این حرفها بدعت و تحریف و دروغ است حضرت مریم برای خودش خانمی است حالا شما می خواهی حضرت زهرا(ع) را بالا ببری ، ببر امام حضرت مریم را کوچک نکن و یا امام حسین را تجلیل کن اما باقی پیغمبرها را پائین نیاور.

امیر المونین علی (ع) فرمود: خدایا شاهد باش که من از این آدمهایی که چاپلوسی اند بیزارم.

**مدح و تمجید های بی معنا: فرض کنید در مورد حضرت ابوالفضل می گویند و مداحی می کنند که مثلاً : قربون چشم قشنگت بشم ! آخر مگر چشم قشنگ در دنیا کم است . آیا این را که می گویی عاشق چشم ابوالفضل شده ای مگر کسی ابوالفضل را دیده که حالا وصف چشم و ابروی او را بکند این اوصاف سطح معارف دینی ما را پایین می آورد ارزش ابوالفضل العباس به چشم و ابرو نیست بلکه به فداکاری و اخلاص و معرفت و گذشت ، به آب نخوردن او در عین تشنگی است.

مداحی به سبک آهنگهای لهو و لعب**:

آهنگهایی که مداحان انتخاب می کنند و مداحی را روی آن پیاده می کنند باید مناسب باشد نه اینکه مثلاً فلان خواننده خارجی یا طاغوتی در این آهنگ شعر عشقی و خوانده حالا ما بیائیم و در مجلس امام حسین(ع) مداحی را با چنین آهنگهایی همراه کنیم . هر آهنگ و آوازی برای مداحی بدرد نمی خورد . آهنگ عزاداری و مداحی باید آهنگ مجالس حسینی باشد باید در خور امام حسین(ع) با آن فلسفه و قیام و علل و فداکاری و ... باشد نه مناسب مجالس لهو و فساد.

دعوت مردم برای برهنه شدن جهت سینه زنی**:

در مجالس هیچ وقت نباید مردم را برای برهنه شدن دعوت کرد چرا که اگر زنان شاهد مجلس باشند گناه است و اگر هم نباشند در جایی زندگی می کنیم که فردا اینها را به ماهواره می فرستند و دشمنان از اینها سوء استفاده می کنند و می گویند این شعیان را ببینید که در مجالس امام حسین چه کار می کنند؟ این مجالس به مصلحت ما نیست و در عصر ما به ضرر ماست

( قمه زنی ) حکم قمه زنی :

قمه زنی از کارهای خلاف است که جایز نیست شاید بپرسید چرا این هم نوعی نشان ارادت بهامام حسین(ع) است ولی نه این کار غلط است. این کار را می کنند که چه بشود؟ کجای این حرکت عزاداری است ؟ تا حالا کجا دیده اید که فردی به خاطر مصیبت عزیزترین عزیزانش با شمشیر بر مغز خود بکوبد؟ قمه زنی سنتی جعلی است از اسوری است که مربوط دین نیست و بی شک خدای متعال هم از آن راضی نیست . این کار باعث می شود اگر چه شخصی نیت حسینی هم داشته باشد ولی در نظر مسلمانان و غیر مسلمانان عالم بعنوان یک آدم خرافی بی منطق معرفی شود. شما که قمه می زنی آیا می دانی که هیچ سابقه ای در عصر ائمه و در زمانهای بعد از آن ندارد و از نظر عرفی هم از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمی شود و در زمان حاضر هم موجب بد نام شدن مذهب شیعه می شود . و دستاویزی می شود برای دشمنان تا کل این مراسم عظیم و سازنده را زیر سوال ببرند قمه را باید بر سر دشمن کوبید نه بر سر خود باید توجه داشت که تنها مقدس بودن انگیزه به تنهایی کافی نیست بلکه باید نفس عمل هم مقدس باشد.

 

 

 

آفات عزاداری:

یکی از آفات عزاداری تبدیل شدن آن به عادت است . وقتی که عزاداری برای مجریان و شرکت کنندگان تبدیل به عادت شود دیگر هیچ کس کاری ندارد که کیفیت و هدف عزاداری چیست . این حالت موجب می شود که تا عزاداری به جای اینکه حرکت رشد دهنده و کار آفرین باشد بجای اینکه وسیله باشد به هدف تبدیل شود. در این نوع عزاداری مجریان و شرکت کنندگان خیال می کنند عزاداری به تنهایی در مقابل سایر اعمال مثل نماز یک عمل مستقل است . و اگر به نماز یا سایر واجبات صدمه بزند اشکالی ندارد. در این صورت است که هدف از عزاداری ثواب و عبادت و یک هدف تلقی می شود ( همانطور که الان بیش تر عزاداری ها اینگونه است ) هر چند توام با دروغ ها و تحریف ها و گناه و اختلاف ها باشد. این نوع عزاداری مجریان و شرکت کنندگان را به شدت پر توقع و طلب کار از خدا و اهل بیت با می آورد و بجای اینکه از خدا و اهل بیت او سپاسگذار باشند به آنها منت نهاده و طلب کار می شوند. آیا هم اکنون وضع جامعه ما اینگونه نیست؟

آیا یا وجود آفت باید عزاداری را تعطیل کرد؟

نباید چنین تصور کرد که اگر عملی دچار آفت شد باید آنرا تعطیل و ترک کرد هرگز بلکه اساساً شناخت آفات و موانع و برطرف کردن آنها در حین عمل و مرور زمان صورت می گیرد . و تا یک عمل شروع نشود افات آن شناخته نمی شود و برطرف نخواهد شد.

حضور این همه بدعت ها و تحریف ها وباطل ها وآفات در مراسم بزرگداشت شهید راه حق(امام حسین (ع) ) واقعا"چرا؟

یکی از دلایل عمده و اصلی متوقف ماندن عزاداری ها در سطح احساسات و گریه کردن و گریاندن است. در این مرحله و مرتبه چگونگی تشریح حادثه عاشورا اهمیت دارد نه درسها و پیامدهای آن پس وقتی هدف و علت اصلی عزاداری گریه کردن و گریاندن باشد شیطان و نفس وسوسه گر و دروغ و دروغ پردازی و اختراع حرکات و روشها و اشعار غیر منطبق با حقیقت دین و حقیقت قیام امام حسین ظاهر می شود.

گریستن بر امام حسین (ع) ?خوب است اما آیا به هر وسیله ای :

شهید مطهری در این باره می گوید: گریستن بر امام حسین (ع) کار خوبی است و باید گریست به چه وسیله بگریانیم به هر وسیله که شد . و بگوئیم که چون هدف مقدس است وسیله هر چه شد ، تعزیه در آوریم یک تعزیه اهانت آورهمین قدر که اشک جاری شود! شیپور بزنیم جعل و تحریف کنیم و ...

شما جزو کدام دسته اید؟

سه دسته از مردم در عزاداری امام حسین (ع) شرکت می کنند:

دسته اول : شیعیان و محبان ساده دل و جاهلی که از روی اخلاص و دلسوزی و نشناختن بعد دیگری غیر از جنبه عاطفی برای حماسه حسینی و عدم شناخت از تاریخ حماسه حسینی و قیام سید الشهداء فلسفه عزاداری فقط بعنوان یک رسم و سنت دیرینه ( که از پدرانشان بجا مانده ) در آن شرکت می کنند.

دسته دوم : کسانی که از جهالت و سادگی دسته اول استفاده و در واقع سوء استفاده می کنند و این مجالس را تبدیل به مجلسی برای کسب در آمدهای سرشار می کنند.

دسته سوم: دسته ای که هدف و فلسفه قیام امام حسین را شاختند و دین شناخت و معرفت عطش و ظرفیت بیشتری برای درک عظمت سیدالشهدا در خود احساس کرده و دیگر توجیه ها و توضیح های مداحان و گویندگان و نویسندگان روح او را سیراب نمی کند و او حقیقت را بالاتر از چیزی که آنها می گویند احساس می کند. و برای بر طرف شدن و رفع این عطش و سیراب شدن و بدست آوردن معرفت جدید در جهت رفع مجهولاتش حرکت می کند.

مداحی یا کاسبی؟

این مطلب شامل همه مداحان عزیز نمی شود ولی هستند دسته ای از مداحان که می دانند هر چه بیشتر بتوانند از مردم اشک و ناله در آورند محبوبیت و پول بیشتری نصیب آنها خواهد شد. بعضی از آنها از پول هم می گذرند و به فکر شهرت هستند . انگیزه آنها ارضای شهرت طلبی است . در بعضی از شهرها بعضی از مداحان یا بهتر بگوئیم کاسبان حرفه ای برای یک مجلس بیش از یک میلیون تومان دریافت می کنند.

براستی که چنین افرادی یک مصیبت بزرگ برای مجالس سوگواری حقیقی و یک عامل بزرگ در مظلو تر شدن امام حسین (ع) و مجالس او هستند.

اگر امام حسین امروز زنده بود خودش می گفت برای من چه عزاداری کنید؟

اگر امام حسین (ع) زنده بود می گفت شمر و یزید هزار و سیصد سال پیش مرد شمر امروز را بشناس.

اهمیت نماز اول وقت در نظر امام حسین (ع) و بی توجهی عزاداران به آن :

امام حسین (ع) حتی در ظهر عاشورا نماز را برپا کرد و جنگ را بخاطر نماز که ستون دین است متوقف کرد و به نماز اول وقت پرداخت ولی بسیاری از عزاداران و هیئت ها و دسته های عزاداری حاضر نیستند عزاداری را برای نماز متوقف کنند و تا ساعت ها پس از اذان هم به عزاداری ادامه می دهند.

در اسلام هر مستحبی که به واجب ضرر بزند حرام است:

به همین دلیل عزاداری تا زمانی پسندیده است که به وقت نماز لطمه نزند و سیدالشهدا واقعاً راضی نیستند که به قیمت سبک شمردن یکی از مهمترین واجبات الهی ستون دینی است برای او عزاداری شود. و به فرموده پیامبر اکرم : کسی که نماز را سبک شمارد به شفاعت من دست نیابد.

منابع:

آیین عزاداری(ابراهیم ، ابراهیمی)

امام حسین (ع) و عاشورا (محمد صحتی سردرودی)

امام حسن و امام حسین (ع) – در آستانه اهل بیت (علامه بزرگوار محسن الامین العاملی)

عزادار حقیقی(محمد شجاعی)

بحارالانوار(علامه مجلسی)

حماسه حسینی(شهید مطهری)

سیری در سیره نبوی

(شهید مطهری)

چرا برای اهل بیت عزاداری می کنیم ؟!

چرا برای اهل بیت عزاداری می کنیم ؟!



 

چرا برای اهل بیت عزاداری می کنیم ؟!

 

عزاداری امام حسین (علیه السلام) مقوله ای الهی - انسانی است و سرشتی دوگانه دارد که آمیخته از سنت الهی و سنت بشری است. که در این مقال بدان دست می یازیم.


1. عزاداری از نگاه عقل

هر مقوله ای و پدیده ای در کهکشان دانش بشری، برای ماندگاری، به سنجش در ترازوی عقل، تحکیم مبانی عقلانی و به دیگر سخن، توسعه و تقویت ظرفیت برهان پذیری آن نیاز دارد. حال آیا عزاداری امام حسین(علیه السلام) و ائمه اطهار (علیهم السلام) این استحکام عقلانی را دارد یا نه؟ آیا می توان با برهان های عقلی، به تبیین آن پرداخت یا آن که تنها با مقولاتی فراعقلانی چون عشق، قابل شرح است؟ از نگاه ما، اساس عزاداری حسینی و هسته مرکزی آن، کاملا قابلیت برهان پذیری و تبیین عقلانی را دارد.

 

از بدیهیات عقلی آن است که انسان در سوگ عزیزانش، به حزن و اندوه می نشیند و در فراق آنان، گریان و نالان می شود. رفتار هر انسان آراسته به اخلاق انسانی، هنگام از دست دادن یار، عزیز و بزرگی چنین است. درست به همان شکل که آدم بر هابیل، یعقوب بر یوسف، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر حمزه و... گریستند .

 

حال هر چه مقام و عظمت شخصیت از دست رفته والاتر باشد، شیوه های بیان این سوگ مندی بیشتر و پررنگ تر می شود و صورتی عقلانی پیدا می کند.

 

ممکن است این پرسش پیش آید که در سوگ بزرگان و نزدیکان تازه از دست رفته نیکوست، ولی آیا این که پس از هزار و چهارصد سال، هنوز بر کسی چون حسین به علی(علیه السلام) بگرییم نیز زیبنده و رواست؟

 

پاسخ این پرسش آن است که تشیع ، مکتب امامت است و امامت، بر پایه ارتباط قلبی و عاطفی امت و امام استوار شده است. حال اگر این ارتباط قلبی و عاطفی، آن گونه عمیق است که پس از هزار و چهارصد سال نیز با ذکر و یادآوری مظلومیت امامی چون حسین بن علی(علیهما السلام)، اشک در چشمان شیعه پیرو او حلقه می زند، می توان آن را غیر عقلانی خواند و به ملامتش پرداخت؟

 

عزاداری به عنوان وجوب شکر :


این استدلال، استدلالی است که عزاداری را به دلیل سپاسگذاری از حسین بن علی (علیهما السلام)، لازم می داند. از منظر عقلی، قدردانی و سپاسگذاری از خدمات دیگران و کارهای نیک آنها نیکو و لازم است و چنان چه این خدمت فداکارانه و ایثارگرانه هم باشد، شکر و سپاس، لزوم بیشتری پیدا مییابد. از این رو، امام حسین(علیه السلام) که در راه عظمت اسلام، زنده نگه داشتن قرآن و حمایت از مسلمانان به قیام پرداخته و همه چیز را در این راه تقدیم کرده، شایسته سپاس است. بنابراین، گرامی داشت یاد و راه او و ابراز احساسات به ساحتش، کم ترین و کوچک ترین کاری است که میتوان انجام داد.


درباره گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید : کسى که قطره اشکى درباره ما بریزد، بخاطر خونى که از ما ریخته شده و یا حقى که از ما غصب شده است و یا آبرویى که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد

 

2. عزاداری از دیدگاه قرآن و سنت

با نظری به آیات و روایات روشن می‌شود که عزاداری و برپایی مجالس عزا نه تنها با قرآن مخالفت و ناسازگاری با مبانی دینی ما ندارد، بلکه از مصادیق شعایر الهی، مودّت و محبّت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و مبارزه با ظلم و ستم می‌باشد که در قرآن به آنها سفارش شده است.

 

نمونه عینی عزا و گریه در قرآن کریم ، سوگواری و گریه حضرت یعقوب ـ علیه السّلام ـ در فراق یوسف است، که بنا بر نقل زمخشری هفتاد سال گریه کرد و پاداش آن گریه‌ها برابر با پاداش هفتاد شهید می‌باشد. بنابراین عزاداری و گریه در مصائب برگزیدگان الهی و اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ مورد تأیید روایات بوده و ممدوح قرآن کریم و در قرآن و روایات هیچگونه نهی و مذمتی از آن نشده است.

 

اما در سنت، مجموعه روایات، رفتارها و تقریرهای پیامبر(ص) و امامان (ع) بسیار دیده می شود .

 

نسایی از جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که هنگام شهادت پدرم در جنگ احد ، من بر پدرم می گریستم و مردم مرا از گریستن نهی می کردند ، ولی از پیامبر(ص) نهی ای ندیدم.1

 

سنن نسائی نیز روایتی را آورده که در آن، بر منع نکردن پیامبراکرم(ص) از صیحه و گریه زنان ، تصریح شده است.2

 

 

3. عزاداری امام حسین (ع) در روایات شیعی

در روایات شیعی و از زنان اهل بیت(ع) ، سخنان فراوانی نقل شده که بر توصیه ایشان بر گریستن و عزاداری بر امام حسین(ع) دلالت دارد .

 

حضرت رسول(ص) در مکان های متعددی بر فرزندش حسین(ع) گریسته است. در روز ولادت حسین(ع)، آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند و سپس فرزندش را در دامنش نهاد و گریست. 3

 

روایاتی در خصوص پیامبراکرم در مورد گریستن بر امام حسین(علیه السلام) فراوان یافت می شود .4 گریستن امام علی (علیه السلام) هنگام عبور از کربلا در جریان جنگ صفین نیز به صورت متواتر نقل شده است. 5

 

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر مصیبت فرزندش حسین(علیه السلام) می گریست.6 درباره گریستن، عزاداری و مجلس به پا داشتن امام صادق (علیه السلام) می فرماید : «من دمعت عیناه فینا دمعه لدم سفک منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا اولا حَد من شیعتنا بواه الله تعالى بها فى الجنه حقباً[14]» کسى که قطره اشکى درباره ما بریزد، بخاطر خونى که از ما ریخته شده و یا حقى که از ما غصب شده است و یا آبرویى که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جاى مى هد. 7

 

از امام کاظم(علیه السلام)8 نیز اخبار و گزارش های زیادی پیرامون این مسأله بیان شده است . این همه روایات، بیانگر حزن و اندوه امامان در مصیبت حسین(علیه السلام) است.

 

پس از آنجا که گفتار ، کردار و تایید عمل دیگران از سوی آن بزرگواران حجت است ، تمسک به شیوه رفتار آنها لازم خواهد بود .

 

آری گریه و خنده از عوارض وجودى انسان است، که بسیارى از حالات روحى و درونى انسان در این دو، بروز و ظهور پیدا مى کنند و فطرت انسان بر این نهاده شده که در هنگام از دست دادن محبوب، اندوهگین و در هنگام شادى آنها، خشنود مى شود.9 و غالباً این اندوه و شادى باعث بروز گریه و خنده مى شوند و دین مبین اسلام که قوانین آن با فطرت مطابق10 است; بر این امر صحّه گذارده و پیامبر اکرم-صلى الله علیه وآله- و صحابه ایشان به خاطر از دست دادن عزیزان خود غمگین مى شدند و گریه مى کردند که موارد متعددِ آن در متون شیعه و اهل سنت نقل شده، از جمله گریه پیامبر(ص) براى پسرش ابراهیم 11 یا براى فاطمه بنت اسد.12

 

حال اگر ما شیعیان در مصیبت ائمه اطهار-علیهم السلام- عزادارى و گریه مى کنیم به این دلیل است که آنان محبوب ما هستند و تار و پود وجودمان، با عشق و محبّت آنان عجین شده و این اظهار محبت در حقیقت اداء حق رسالت است چرا که پیامبر(ص) در ازاى رسالت و هدایت گرى خویش، فقط مودتِ ذى القربى را طلب نموده: (قل لا اسئلکم علیه اجراً الا الموده فى القربى) با توجه به این که خودِ اهل سنت گفته اند که منظور از قربى فاطمه(علیها السلام)، على(علیه السلام) و فرزندان اوست.13 و محبّ واقعى کسى است که در شادى آنان مسرور و در مصیبت آنان اندوهگین باشد و این اختصاص به زمان رسول اللّه(ص) ندارد، بلکه براى تمام أزمنه و کل مسلمانان ثابت است و هر مسلمانى در هر کجا و هر زمان موظّف به اداء حق رسالت است.

 

فرآوری : زهرا اجلال - گروه دین و اندیشه تبیان

 

......................................................

پی نوشت ها :


1- سنن نسائی / شرح جلال الدین سیوطی / ج 3 / ص 318

2- همان

3- علامه مجلسی / ج 43 / ص 239

4- امالی صدوق / شیخ صدوق / ص 116

5- وقعه الصفین / نصر بن مزاحم منقری / تحقیق عبد السلام هارون / ص 140

6- کامل الزیارات / ابن قولویه / ص 82

7- محمد بن نعمان مفید / ص175 / روایت 5

8- امالی صدوق / ص 118

9- صحیح بخاری / ج 2 / ص 442 ؛ کنز العمال / حسام الدین متقی هندی / ج 15 / ص 731 ـ 733

10- جعفر سبحانى / بحوث قرآنیه فى توحید و الشرک (مؤسسه امام صادق(علیه السلام) / ص 140

11- روم / 30

12- صحیح مسلم /ج 4 / ص 1808

13- حاکم نیشابورى / مستدرک على الصحیحین / ج 3 / ص 108

چرا ما برای امام حسین(ع) درماه محرم 40 روز عزاداری می کنیم ولی برای حضرت علی(ع) فقط 3 روز در شبهای قدر عزاداری می کنیم؟

نامه الکترونیک چاپ

1- آنچه در حق حضرت امام حسین علیه السلام به وقوع پیوست درباره هیچکدام از امامان و پیامبران روی نداده است. کدامین امام یا پیامبر را مانند امام حسین علیه السلام کشته اند؟! خود امام حسین، برادرانش، برادر زادگانش، خواهر زادگانش، پسرانش، خویشانش و همه یارانش را کشتند، خاندانش و خاندان یارانش را اسیر کردند و شهر به شهر گرداندند و آنها را شکنجه های روحی فراوانی کردند. علاوه بر این در طول تاریخ کسانی را که به زیارت آن حضرت می رفتند می گرفتند و شکنجه می کردند و گاهی می کشتند. حتی دشمنان امام حسین قبر آن حضرت را تخریب و تبدیل به مزرعه کردند تا اثری از آن حضرت در تاریخ شیعه نماند. پس جا دارد که شیعیان یاد امام را بسیار گرامی بدارند.
2- قیام امام باعث شد تا دین اسلام از نو زنده شود و برای همین خود پیابر و امامان دستور داده اند که شیعیان یاد امام را همواره گرامی بدارند و اینکه شیعه این همه نسبت به امام حسین اظهار محبت می کند به خاطر همین شفارش های امامان است نه اینکه از پیش خود این برنامه ها را ساخته باشند.
3- پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام در زمان خودشان نسبت به امام حسین علیه السلام دیدگاه خاصی داشتند و در هر فرصتی نسبت به حوادثی که در باره امام حسین علیه السلام اتفاق خواهد افتاد رفتار های سوگوارانه داشتند و حتی روز اول تولد امام حسین، هم پیامبر و هم فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه کردند.
4- در عصر حاضر دشمنان شیعه تلاش می کنند تا در میان مردم یاد امام حسین علیه السلام کم رنگتر گردد چون هر چه یاد امام بیشتر شود مکتب شیعه بیشتر تقویت می شود و اینکه می بینید در برخی کشورها نسبت به بزرگداشت بزرگانی که از دنیا رفته اند حساسیت نشان می دهند و این بزرگداشت ها را نا درست می دانند هدف اصلی آنان این است که مکتب شیعه تقویت نشود .
5- توجه به این مطلب داشته باشیم که یاد امام حسین علیه السلام یاد پیامبر و یاد امامان است و بین امامان از این جهت تفاوتی نیست و همه اینها مانند یک نورهستند و هر کدام را یاد کنی آن یکی ها هم یاد شده اند و چون دشمن نسبت به امام حسین علیه السلام حساستر است شیعیان هم به این خاطر نسبت به امام حسین بیشتر حساسیت نشان می دهند.(1)
1- برای ملاحظه روایات می توانید به ج 44 و 45 بحار الانوار مراجعه کنید.

منبع: پرسمان دانشجویی

حدیثی از امام صادق می خواستم که توضیح بده چرا فقط برای امام حسین چنین عزاداری بزرگی میشه اما برای سایر ائمه این جوری نیست.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با این مرکز.
اولا :این طور نیست که فقط برای سید الشهدا (ع)عزاداری بر پا شود و برای سایر امامان مراسم عزاداری نباشد، بلکه برای آن ها هم هست، منتهی کم تر. برای عزاداری هر کدام از آنان اجر و پاداش فراوان وارد شده است . از امام صادق(ع) در باره عزاداری امام حسین و سایر امامان نقل شده است :
نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَةٌ وَ کِتْمَانُهُ لِسِرِّنَا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قَالَ لِی مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ اکْتُبْ هَذَا بِالذَّهَبِ فَمَا کَتَبْتَ شَیْئاً أَحْسَنَ مِنْهُ (1) ؛
نفس کسی که برای ما اندوهناک باشد، تسبیح و هم و غم او به خاطر ما عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خدا است .
امام علی با آن همه فداکاری و از جان گذشتگی در راه اسلام بعد از رحلت پیامبر(ص) حق مسلّمش را گرفته و 25سال خانه نشین کردند . درِ خانه اش را آتش زدند و به همسر عزیزش , فاطمه بدترین توهین را کردند و پهلویش را شکستند و صورتش را سیلی زدند و فرزند معصومش , محسن را شهید کردند . برای بیعت با خلیفه , ریسمان به گردنش انداخته و به طرف مسجد بردند, ولی آن بزرگوار برای حفظ اسلام دندان به جگر گذاشته و آن قدر صبر کردند که واژه صبر در مقابل او خجل بود، چون خود فرمود:
صبر کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم .
به این حد هم اکتفا نکرده ،کافرش خواندند . به جرم مخالفت با اسلام و رسول اللّه و قرآن در محراب مسجد شمشیر زهرآلود بر فرق نازنینش فرود آورده و شهیدش کردند.
بعد از شهادت از جسد مطهرش نگذشتند . تصمیم گرفتند آن را آتش بزنند. به همین خاطر بیش از صدسال قبر مبارکش مجهول بود. به دستور معاویه خطبای مزدور چندین سال حضرت را در منبر لعن کرده و گروهی از به ظاهر نمازگزاران در قنوت نماز نفرینش می کردند.
دشمنی بنام بنی امیه تمام توان خود را به کار برده بود که نام و یاد و تمام زحمات و آثار حضرت را از صفحه روزگار بر دارد . در نتیجه نام رسول خدا(ع) و بالاتر از همه اسلام را از بین ببرد. پس برای امام علی (ع) هم مراسم عزا بر پا می شود . پیروان حضرت در برخی مکان ها و کشورها به خوبی از حضرت تجلیل به عمل می آورند .
اما سوگواری و عزاداری برای شهادت حضرت اباعبدالله (ع) و یارانش آن قدر روشن است که نیاز به گفتن ندارد. شهادت امام حسین (ع)و یارانش و اسارت و دربدری اهل بیتش به قدری جان سوز و جان گداز بود که تاکنون در جهان اسلام بلکه در تاریخ بشر چنین مصیبت و بلیه ای رخ نداده است . او را به جرم این که از دین خارج شده و علیه خلیفه وقت یزید قیام کرده، در کنار شریعه فرات با لب تشنه سر بریدند . اسب بر پیکر مبارکش تازاندند . بعد از شهادت حضرت زن و فرزنش را به اسارت برده , بدترین هتّاکی ها و زخم زبان ها را به آن ها زدند . در مسیر راه به هر شهر و دیاری که می رسیدند ، مردم با پوشیدن لباس نو و رقص و پای کوبی از آن ها استقبال می کردند و می گفتند این ها خارجی اند و مستحق عذاب !
در ثانی :اگر شهادت امام حسین نبود، دین جدش پیامبر اسلام که با زحمات زیاد به دست آمده بود، به دست بنی امیه کثیف از بین می رفت. از این رو امامان معصوم به بر پایی عزا تاکید فراوان دارند .
با توجّه به مطالب فوق حال بگویید بهترین و عاقلانه ترین روش مبارزه با مخالفان اهل بیت و اسلام و خنثی کردن تلاش بی وقفه چندین ساله آن ها و زنده کردن نام علی و حسین و اهل البیت و شرح جنایت ها و خیانت هایی که بر آن ها صورت گرفت ، چه بوده و چیست ؟ آیا روشی بهتر از تشکیل مجالس و اقامه عزا برای علی و فاطمه و حسین (ع)وجود دارد؟!
در اهمیت عزای امام حسین (ع) احادیث فراوان نقل شده، از جمله این حدیث که از حضرت رضا (ع) نقل شده است :
محرم ماهى بود که اهل جاهلیت نبرد را در آن حرام مى‏دانستند، ولی بعد از آن خون ما را در آن حلال شمردند . حرمت ما را هتک کردند . فرزندان و زنان ما را اسیر کردند . آتش به خیمه‏هاى ما زدند . آنچه از وسائل در آن بود چپاول کردند . در امر ما رعایتى به خاطر رسول خدا نکردند. روز شهادت حسین (ع) چشم ما را فراوان گریاندند . اشک ما را روان ساخت . عزیز ما را در زمین کربلا خوار کردند . گرفتارى و بلا به ما دچار ساختند. از این رو تا روز قیامت بر مانند حسین باید گریست. این گریه گناهان بزرگ را بریزد. پدرم را روشی بود که چون محرم می شد خنده نداشت . اندوه بر او غالب بود تا روز دهم محرم. روز دهم روز مصیبت و حزن و گریه‏اش بود . می فرمود در این روز حسین کشته شد . (2)
سایر امامان برای بیان حقّانیّت اهل بیت ، از بیان مظلومیت علی و شهادت جانگداز حضرت امام حسین (ع) استفاده می کردند. گاهی خود ذکر مصیبت می نمودند . به یاران و اصحاب خویش سفارش اکید دراقامه عزا می کردند .به شعرا و مدّاحان اهل البیت به خصوص مداحان امام علی و فاطمه اطهر و امام حسین جایزه و انعام می بخشیدند. این ها همه پاسخ چرایی عزاداری برای امام حسین است .
به هر حال به سه دلیل می توان اهمیت و بزرگی عزاداری امام حسین را نسبت به سایر امامان دیگر توجیه کرد:
1- دستور اهل بیت .
2- ماهیت قیام امام حسین و اهداف آن.
3- کیفیت شهادت آن حضرت.
این ها عواملی بود که در اهمیت و بزرگی قیام امام حسین (ع) دخیل بود .
پی نوشت ها:
1. کافی ،ص 128.
2. امالى شیخ صدوق ،ص 129.

علت عزاداری برای امام حسین(ع)

علت عزاداری برای امام حسین(ع)ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه: عزاداری، امام حسین(ع)، شیعیان،محرم
پرسش: چرا در ماه محرم ما عزا داریم؟ مگر پیروزی حقیقی نصیب امام حسین نشد؟
پاسخ:


فلسفه عزاداری برای امام حسین(ع)[ویرایش]

عزاداری شیعیان برای امام حسین (ع) نه اظهار ناراحتی و اندوه گرفتن بر شکست ایشان بلکه اظهار تأسف بر بشریت بخاطر جنایتی که انجام داده و در کنار اظهار غم در مورد مصیبتی که بر اولیاء الهی وارد شده و امری منطقی و مبتنی بر عقل و شرع می باشد. در واقع این عزاداری ها یک استراتژی دقیق و در مسیر اهداف قیام امام حسین علیه السلام است. زیرا عزاداری برای امام در حقیقت تجلیل از فداکاری و پاسداشت از یک شخصیت جهانی است که همه زندگی خود و خانواده اش را فدای دین ، فرهنگ و ظلم ستیزی نمود.
تجلیل از این شخصیت در حقیقت تجلیل از همه خوبی ها است. عزاداری برای آن امام همام یکی از قالب های حفظ یاد و خاطره حضرت و یاران او می باشد، افزون برآن عزاداری برای امام (ع) فواید و آثاری هم دارد که به خاطر آن به این امر تأکید شده است؛ چنانکه معصومان (ع) هم خود برای امام حسین (ع) عزاداری می کردند و هم این که دیگران را به این امر سفارش می کردند. لذا بایسته است فلسفه عزاداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.

آثار و فواید اجتماعی عزاداری[ویرایش]

آثار و فواید اجتماعی عزاداری برای امامان:

← محبت و دوستى
قرآن و روایات، دوستى خاندان رسول اکرم(ص) و اهل‌ بیت (ع) را بر مسلمانان واجب کرده است.‌ [۱]
[۲] دوستى لوازمى دارد و دوستدار صادق، کسى است که شرط دوستى را - چنان که باید و شاید - به جا آورد. یکى از مهم‌ترین لوازم دوستی ، هم دردى و هم دلى با دوستان در مواقع سوگ و اظهار سرور و شادی در شادى آنان است. از این رو در احادیث، بر برپایى جشن و سرور در ایام شادی اهل‌ بیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.

←← شیعه از کلام امام علی(ع)
حضرت علی(ع) در روایتى مى‌فرماید:
«یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا،اولئک منّا و الینا؛ [۳] شیعه و پیروان ما در شادى و حزن ما شریکند و دارایی و جان خویش را در راه ما بذل می کنند، آنان از ما هستند و بازگشتشان به سوی ما است.»

←← در کلام امام صادق(ع)
امام صادق(ع) نیز فرمود:
«شیعتنا جزء منا خلقوا من فضل طینتنا یسوؤهم ما یسؤنا و یسرّهم ما یسرّنا؛ [۴] شیعیان ما پاره‌ایى از وجود ما هستند و از زیادى گل ما آفریده شده‌اند؛ آن چه که ما را بدحال یا خوش حال مى‌سازد، آنان را بدحال و خوش حال مى‌گرداند.»
بر این اساس وظیفه عقلانى و شرعی ، ایجاب مى‌کند که در ایام عزادارى اهل‌بیت (ع)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ یعنى، با اشک، آه و ناله و زارى، و با کم خوردن و کم آشامیدن، مانند افراد غم‌زده، اظهار نماییم.

←← در کلام امام رضا(ع)
امام رضا (ع) به ریان بن شبیب، که روز اول محرم به محضر آن حضرت شرفیاب شد، فرمود:
«ای پسر شبیب اگر بر مصیبتی گریه می کنی، بر حسین بن علی گریه کن! چون که آن بزرگوار را همانند گوسفند سر بریدند ...؛ سپس حضرت فرمود: اگر خوش حال می شوی از این که در درجات عالی بهشت با ما باشی، در حزن ما محزون و در شادی ما شاد باش. » [۵]

← انسان ‌سازى
از آن جا که در فرهنگ شیعى، عزادارى باید از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم‌دردى با آن عزیزان، در واقع یادآورى فضایل ، مناقب و آرمان‌هاى آنان است و بدین شکل، آدمى را به سمت الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان سوق مى‌دهد. فردى که با معرفت در مجالس عزادارى، شرکت مى‌کند، شعور و شور و شناخت و عاطفه را درهم مى‌آمیزد و در پرتو آن، انگیزه‌اى قوى در او پدیدار می گردد و هنگام خروج از مراسم عزادارى مانند محبى مى‌شود که فعّال و شتابان به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.

← جامعه ‌سازى
هنگامى که مجلس عزادارى، موجب انسان‌سازى گشت؛ تغییر درونى انسان به عرصه جامعه نیز کشیده مى‌شود و آدمى مى‌کوشد تا آرمان‌هاى اهل ‌بیت(ع) را در جامعه حکم ‌فرما کند.
به بیان دیگر، عزادارى بر اهل‌ بیت(ع)، در واقع با یک واسطه، زمینه را براى حفظ آرمان‌هاى آنان و پیاده کردن آنها فراهم مى‌سازد. به همین دلیل مى‌توان گفت: یکى از حکمت‌هاى عزادارى، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى اسلام است.

← انتقال‌ دهنده فرهنگ شیعى به نسل بعد
کسى نمى‌تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکى، در مجالس عزادارى با فرهنگ اهل‌بیت(ع) آشنا مى‌شوند. عزادارى و مجالس تعزیه، یکى از عناصر و عوامل برجسته‌اى است تا آموزه‌هاى نظرى و عملى امامان راستین، به نسل‌هاى آینده منتقل شود. مراسم عزادارى، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه براى تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایى آنان با گفتار و کردار اهل‌بیت(ع) است.

← زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب
احیا و زنده داشتن نهضت عاشورا موجب زنده نگه داشتن و ترویج دائمی مکتب قیام و انقلاب در برابر طاغوت‌ها و تربیت کننده و پرورش دهنده روح حماسه و ایثار است. گریه بر مصائب سالار شهیدان باعث زنده نگه داشتن نهضت حسینی است. چنان که به اسارت رفتن خاندان امام باعث پایمال نشدن خون شهیدان کربلا شد. در اثر رساندن پیام امام به مردم کوفه و شام توسط امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) ، نهضت عاشورا به ثمر نشست.

← تجدید بیعت با عاشورا
گریستن در سوگ شهدای کربلا ، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا و ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان حضرت است. از این رو ائمه(ع) به گریستن بر مظلومیت شهدای کربلا تأکید کرده ‌اند.

← ثواب و فضیلت داشتن
برای گریه بر مصیبت‌های امام حسین(ع) ثواب‌ها و فضیلت‌های فراوان ذکر کرده و فرموده‌اند که: چشم گریان بر کربلائیان، چشمه فیض خدا است؛ زیرا اشک ریختن در عزای حسین(ع) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت(ع) و سیدالشّهدا(ع) است.
اشک، دل را سیراب می‌کند، عطش روح را برطرف می‌سازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت حاصل می‌شود.

←← تعبیر شهید مطهری
به تعبیر شهید مطهری «گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح وی و موافقت با نشاط و حرکت او است». [۶] گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد عصر مظلومیت، رسالت اشک نیز پاسداری از خون شهید است.

←← تعبیر امام خمینی
به تعبیر حضرت امام خمینی(ره)«گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است». [۷]

پانویس[ویرایش]
 
۱. شوری (۴۲)، آیه ۲۳،«ذَلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ»    
۲. هود (۱۱)، آیه ۲۹؛«وَیَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَی اللّهِ وَمَآ أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ»    
۳. علامه مجلسی بحار الأنوار نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت،‌ ج۱۰، ص ۱۱۴    
۴. امالی، شیخ صدوق، ص۳۰۵
۵. أمالی الصدوق،‌صدوق، نشر موسسه، اعلمی، بیروت، بی تا، ص۱۳۱    
۶. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی) نشر صدرا ۱۳۷۸ ش، ص ۱۲۴
۷. امام خمینی، صحیفه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج ۸، ص ۷۰    


منبع[ویرایش]
سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی    


رده‌های این صفحه : نهضت عاشورا | عزاداری