سخنرانی جنجالی در پاسخ به شبهه های ماه محرم
پاسخ به یک سخنرانی که چند روز پیش در فضای مجازی پخش شد.
عمامه به سرهای ساده لوح
فقرای گرسنه و مداحان میلیونی!
دم خروس و حسینه های خالی!
فلسفه عزاداری 1 | | چاپ | | نامه الکترونیک |
کارشناسان برنامه جناب آقای
دکتر محمد علی مهدوی راد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و آقای دکتر فتح الله
نجار زادگان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
سوال- دلیل اینکه بعد از 1400سال عزاداری میکنیم چیست؟ کدام یک از ادیان به این کار می پردازند؟ در کل، فلسفه عزاداری چیست ؟پاسخ-
عزاداری اولاً بالذات انسانی و فطری ، ثانیاً مکتبی و مسلکی و ثالثاً
مذهبی است. یعنی اینطور نیست که عزاداری خاصّ اسلام، شیعه یا ایرانی باشد
در اصل نوعی به یاد آوردن است، البته آن نوع عزاداری که در شیعه بر آن امر
شده و روایاتی که در رابطه با عزاداری امام حسین(ع) نقل شده از نوع و
گونهای دیگر است ولی اینکه با این جهت گیری به آن بیندیشیم که یک یاد و
یاد کرد از کسی است که او را دوست داریم . این یاد ،اختصاص به ما یا 1400
سال ندارد، همچنین در فرهنگهای دیگر هم وجود دارد مثلاً از یک سرباز گمنام
خود یاد میکنند. همهی ملیتها با به یاد آوردن عزیزان، به دنبال یک هدف
هستند، مسلمانان هم با یک هدفی مراسم محرم و عاشورا را برگزار میکنیم. دو
نکته حائز اهمیت است یکی اینکه فلسفه ی عزاداری افزون بر وجه عامی که دارد
باید مشاهده کنیم واکنش دشمنان دین و اهل بیت درباره این حرکت چه بوده و
متناسب با واکنشها ، آن را سامان دهیم. اگر آنها بنابر این دارند که این
صدا را خاموش نمایند، ما هم باید همواره بکوشیم که این فریاد و ندا را زنده
نگه داریم و به پیش ببریم. این یک ویژگی است که در این مکتب و حرکت وجود
دارد. نکته دوم هم این است که برای تبیین فلسفه عزاداری، ما باید عاشورا را
یک فرهنگ و مکتب به هم پیوسته که اجزا و عناصر متصل بهمی دارد ببینیم.
سوال-
اگر بپذیریم که قرار است برای امام حسین(ع) عزاداری کنیم . آیا بارزترین
نماد عزاداری،سینهزنی است که ممکن است از لحاظ اجتماعی به شغل و کار مردم
ضربه زند ؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- این حرکت شاید برترین و
بهترین نمود نباشد ولی اشکالی هم ندارد چرا که یک نماد است یعنی یک عزاداری
وجود دارد که ما براساس فلسفه ، اندیشه و هدف آن را انجام میدهیم که برای
رسیدن به هدف میتوانیم سینهزنی که یک عرف است را داشته باشیم. در هر
نقطهای که شیعهای وجود دارد، این نوع عزاداری هم خواهید دید. اگر این
حرکت به شکلی شد که فردی مورد آزار قرار گرفت، هیچ کس آن را توصیه نمیکند.
آن کسی که این دسته ی سینهزنی از کنار مغازه یا خانهاش عبور میکند او
هم این عشق و شور را دارد.
سوال-
در این سینهزنیها بسیاری از افراد با زدن قمه به بدن خود آسیب میرسانند
. آیا سینهزنی مثل همان قمهزنی نیست ؟( فلسفه عزاداری )پاسخ-
اولاً قمه زنی، یک حرکت تقریباً اشمئزاز آفرین است و مقام معظم رهبری هم
چندین سال قبل در جایگاه رهبری دقیق بر این نکته تکیه کردند. اگر بازخورد
فضای جهانی آن را هم ببینیم همیشه این حرکت را عنوان و بیان کرده اند. در
سینه زنی یک حرکتی که به آن معتقد هستیم برای یک آرمان انجام میدهیم،در
درون مایه این حرکت، یک حقیقت بلند وجود دارد و آن معرفت وعشق است.
سوال- آیا سرخ شدن سینه که حد شرعی برای آن تعیین شده اشکالی ندارد؟( فلسفه عزاداری )پاسخ-
دو نکته وجود دارد. یکی اینکه گاه به فردی دیگر ضربهای میزنیم که بدن او
سرخ میشود . گاه به خودمان ، بخاطر هدف برتر ضربه می زنیم . به تعبیر
فقهی، اگر ما اهم و مهم را بسنجیم در اینجا فقها فتوا میدهند که اگر این
ضرر در حدی نباشد که عرف آن را ناپسند تلقی کند، مشکلی ندارد.
سوال- آیا کسانی که صورت خود را می خراشند اشکالی ندارد ؟ ( فلسفه عزاداری )
پاسخ-
سینهزنی و زنجیرزنی را برخی از فقها فتوا دادند که اگر در حدی نباشد که
عرف عام آن را ضرر بیرون از محدوده تلقی کنند، مشکلی ندارد ولی درخصوص،
خراشیدن هیچ فتوایی داده نشده است.
سوال-
همانطور که میدانیم، قیام عاشورا، پیروزی خون بر شمشیر بوده پس چه دلیلی
برای عزاداری وجود دارد؟ تا با مظلومنمائی و عزاداری، شخصیت امام حسین(ع)
را تضعیف کنیم ؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- یک واقعیت را نباید
فراموش کرد و آن اینکه ما مظلومنمائی نمیکنیم. عاشورا،کربلا و حادثه محرم
ذو وجوه است ، در یک وجه آن حماسه، حرکت و تلاش برای اعتلای حق است و در
طرف دیگر آن ستم بارگی و درندگی وجود دارد که طبیعتاً در آن مظلومیت هم رقم
خورده است. تاریخ کربلا ، از روشنترین بخشهای تاریخهای اسلام است . یکی
از علتهای آن این است که افرادی که از کربلا بازگشتند بعدها وجدان شان به
آنها فشار وارد میکرد و وقایع را بر زبان میآوردند. لذا در تاریخ اسلام
افرادی که سعی بر این داشتند که این وقایع را سربسته نگه دارند موفق به
انجام آن نشدند. همه انسانها، شیعه ، سنی ، مسیحی ،هندی و حتی یهودیان به
این حادثه نگاه کرده اند . آنها هم از بُعد حماسی و هم از بُعد ستمبارگی
حیرت زده و شگفت زده گشته اند. از استاد شهید مطهری آمده است که:"آنچه
در این حادثه مهم است و بیشترین جلوهاش، حماسه و ایستادن برای حق است.
دشمن مظلومیت را رقم زده و ما فقط برای گزارش تاریخ آن را عرضه میکنیم ،
پس ما مظلومنمائی نمیکنیم.
سوال-
ما همیشه عزاداری امام حسین(ع) را ده روز قبل از شهادت ایشان آغاز و
نهایتاً در شام غریبان به پایان میرسانیم در صورتی که در تمام مراسمهای
عزاداری ، ما روز شهادت و بعد از آن به سوگ مینشینیم. چرا باید اینگونه
باشد؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- این سنتی است که در میان ائمه (ع)
هم وجود داشته است . در روایت آمده که حضرت صادق(ع) یک روز قبل از محرم
آمادگی ایجاد میکرد و این روزهای قبل از عاشورا را برای مهیا شدن به اوج
انجام میدادند. این مشکلی ندارد به شرط آنکه بعد هم فراموش نکنیم.
خوشبختانه در بعضی شهرها این مقوله رعایت میشود، به آن اهمیت میدهند و
شور و هیجان دهه اول را حفظ مینمایند.
سوال-
گفته شده در مجالس امام حسین(ع) ریا هم میتوان کرد یعنی اگر اشک شما
نمیآید حالت آن را به خود بگیرید،چطور عملی که ناپسند است در مجالس امام
حسین(ع) پسندیده میشود ؟ ( فلسفه عزاداری )پاسخ- چرا اسم این
حرکت را ریا میگذارید ؟ ریا به معنای این است که فرد کاری کند که در نزد
دیگران محبوب شود در حالیکه آن امرعبادی است و باید خالص برای خدا باشد،
وقتی گفته شده برای امام حسین(ع) حالت حزن به خود بگیرید که شاید این
مقدمهای باشد تا وارد عرصه اشک شوید ریا نخواهد بود. بنابراین خود را به
گریه زدن آغازی برای ورود به عزاداران مخلص برای امام حسین(ع) است.
سوال- آیا امام حسین (ع) به عزاداری ما احتیاج دارد؟ یعنی به گریه کردن یا لبیک گفتن ما احتیاج دارند؟( فلسفه عزاداری )پاسخ-
اشک نوعی نماد است برای کسی که به او عشق میورزیم ، اشک میریزیم اگر این
لبیک را ذات وجوه تصور کنیم و وجوه آن را باز کنیم یکی از ابعاد آن،اشک
ریختن است. اشک جدای از لبیک نیست. آن چهرههای برجسته آغاز حرکت را با
آیات قرآن شروع کردند و به یاد امام(ع) اشک ریختند، سپس شمشیر برداشتند و
به میدان رفتند. اشک هرگز به معنای این نیست که با آن یا آتش خشم خود را
علیه دشمن یا آگاهی و حرکت را خاموش کنیم. آن اشک یک عشق سوزان به امام
حسین(ع) است.
سوال- از منظر امام شناسی آیا امام حسین(ع) بیشتر از اشک به لبیک ما احتیاج ندارند ؟( فلسفه عزاداری )
پاسخ-
اگر اینها را روبه روی هم ببینیم آنگاه میتوان گفت به کدام یک بیشتر
نیاز است ولی اگر اشک را در راستای حیات بخشیدن به حماسه ، شور و اعلام
آمادگی برای جانفشانی ببینیم دیگر جدایی آنها معنا پیدا نمیکند. این
بندگان هستند که باید با مکتب عاشورا زندگی کنند . امام حسین(ع) که محتاج
اشک بنده نیست. اگر امام و ائمه توصیه به اشک ریختن کردهاند برای همین است
که در راستای لبیک گفتن است.
سوال-
چرا آن قدر که بر گریه تأکید شده بر مطالعه در زندگانی امام(ع) و لبیک
گفتن نشده است؟ این ضعف و کمبود در روایاتهاست یا در ابلاغ آنها ؟( فلسفه
عزاداری )پاسخ- اگر یک روایت در یک موضوعی داشته باشیم با پنجاه
روایت در صحت آن موضوع، تفاوتی ندارد و بالعکس، اگر یک روایت در جایی
داشته باشیم و سی روایت غلط در باب همان موضوع در جایی دیگر، میگوئیم آن
سی روایت غلط خود را تصحیح میکنند و جای این یک روایت مینشینند. حضرت
امام حسین(ع) فرمودند:" من که حرکت کردم، الگوی شما هستم". وقتی بیان شده
من امام شما هستم یعنی شما باید وجوه اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود
را مثل من بسازید. در کنار اشک رسالتهای دیگری هم وجود دارد . یکی تحریف
زدایی، دیگری آگاهی و ...است. نکته آخر اینکه قانونی وجود دارد و آن
اینکه همیشه سخن عام با سخن مقید دایرهاش محدود میشود. مثلاً پدر وارد
خانه میشود و میفرماید: تشنه هستم ، چیزی برای رفع عطشم بیاور ولی اگر
بیدمشک باشد بهتر است، در اینجا قیدی در نظر گرفتند. ائمه فرمودهاند گریه
کنید ، در کنار آن هم جملهای دارند و بارها تکرار کردهاند که آن این است :
در کنار گریه به شناخت هم برسید.
سوال-
در بسیاری از روایات آمده که گریه کردن برای امام حسین(ع) انسان را پاک
میکند . پس گفته قرآن چه میشود که در آخرت هر کسی در گرو عمل خودش است؟
فکر نمیکنید این روایات افراد را تشویق به گناه کردن میکند؟( فلسفه
عزاداری )پاسخ- اعتقاد ما این است که اصل اولیه، همه انسانها
در گرو عمل خودشان هستند اما اگر خدا بخواهد فقط آدمی را با عملش ارزیابی
کند، انسان با مشکلاتی رو به رو خواهد شد . پس نیاز به کمک دارد که این
ثوابها میتواند راه گشا باشد ، در کنار این موارد از فضل خداوند هم غافل
نشویم.
دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟
پاسخ :
اعتبار اربعین امام حسین(ع) از گذشته میان شیعیان و در تقویم تاریخی وفاداران به امام حسین(ع) شناخته شده بوده است. کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از روایات فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است، ذیل ماه «صفر» می نویسد: نخستین روز این ماه (از سال 121)،روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است.
روز 20 صفر یعنی اربعین زمانی است که حرم امام حسین(ع) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه بازگشتند و روزی است که جابر بن عبدا... انصاری، صحابی رسول خدا (ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد و او نخستین کسی است که قبر آن حضرت را زیارت کرد.
در این روز، زیارت امام حسین(ع) مستحب است واین زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است.
شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق(ع) آورده است: السلام علی ولی ا... و حبیبه، السلام علی خلیل ا... ونجیبه، السلام علی صفی ا... و ابن صفیه...
این مطلبی است که شیخ طوسی، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم در باره اربعین آورده است. طبعا بر اساس اعتباری که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین می خوانده اند و اگر می توانسته اند مانند جابر بر مزار امام حسین(ع) گرد آمده و آن امام را زیارت می کردند. این سنت تا به امروز درعراق با قوت برپاست و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر مزار امام حسین(ع) جمع می شوند.
در اینجا و در ارتباط با اربعین، چند نکته را باید توضیح داد.
1. عدد چهل
نخستین مسأله ای که در ارتباط با «اربعین » جلب توجه می کند، تعبیر اربعین در متون دینی است. ابتدا باید نکته ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم :
اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی، اعداد نقش خاصی به لحاظ عدد بودن، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که کسی نمی تواند به صرف اینکه در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یاچهل یا هفتاد به کار رفته، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری، از آن روست که برخی از فرقه های مذهبی، بویژه آنها که تمایلات «باطنی گری » داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب می کرده اند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان متأثر از اندیشه های انحرافی و باطنی و اسماعیلی، مروج چنین اندیشه ای در باره اعداد یا نوع حروف بوده وهستند.
در واقع، بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده، می تواند بر اساس یک محاسبه الهی باشد، اما اینکه این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی می توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست. به عنوان نمونه، در دهها مورد در کتابهای دعا، عدد صد به کار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمی شود. همین طور سایر عددها. البته، ناخواسته برای مردم عادی، برخی از این اعداد طی روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده هایی هم از آنها می شود. تنها چیزی که در باره برخی از این اعداد می شود گفت، آن است که آن اعداد معین نشانه کثرت است. به عنوان مثال، در باره هفت چنین اظهار نظری شده است. بیش از این هرچه گفته شود، نمی توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.
عدد «اربعین » در متون دینی
یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است. یک نمونه آن که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است. گفتنی است، برخی از انبیا در سنین کودکی به نبوت رسیده اند.
در قرآن آمده است «میقات» موسی با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا درحال سجده بود. (مستدرک وسائل ج 9، ص 329) در باره بنی اسرائیل هم آمده که برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجه می کردند. (مستدرک ج 5،ص239).
اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این نقلها آمده است که اگر کسی ازامت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند درروز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که امیرمؤمنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می کردند، در برابردشمنانم می ایستادم.(الاحتجاج، ص 84).
مرحوم کفعمی نوشته است : زمین از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب، هیچ گاه خالی نمی شود. (بحار ج 53، ص 200)
درباره نطفه هم تصور بر این بوده که بعد از چهل روز علَقه می شود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مضغه تا تولد درنقلهای کهن به کار رفته است، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است.
در روایت است کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول نمی شود. و نیز در روایت است که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند می شود. نیز در روایت است که کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی می کند. نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی شود. (مستدرک وسائل، ج 5، ص 217).
اینها نمونه ای از نقلهایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است.
2. اربعین امام حسین(ع)
باید دید در کهن ترین متون مذهبی ما، از «اربعین » چگونه یاد شده است. به عبارت دیگر، دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟ چنانکه در آغاز گذشت، مهمترین نکته درباره اربعین، روایت امام عسکری(ع) است. حضرت در روایتی که در منابع مختلف از ایشان نقل شده، زیارت اربعین را یکی از پنج نشانه مؤمن دانسته اند.
این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که درمنابع دعایی آمده، به اربعین امام حسین(ع) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده است.
اما اینکه منشأ اربعین چیست، باید گفت، در منابع به این روز به دو اعتبارنگریسته شده است.
نخست روزی که اسیران کربلا از شام به مدینه بازگشتند.
دوم روزی که جابر بن عبدا... انصاری، صحابی پیامبر خدا (ص) از مدینه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدا... الحسین(ع) را زیارت کند. شیخ مفید (م 413) در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار(ع) است، به روز اربعین اشاره کرده و نوشته است: این روزی است که حرم امام حسین(ع)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابربن عبدا... انصاری برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد.
در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده، آمده است: در بیستم این ماه بود که حرم محترم حسین(ع) از شام به مدینه آمدند. (نزهة الزاهد، ص 241) همین طور در ترجمه فارسی «فتوح ابن اعثم» (الفتوح ابن اعثم، تصحیح مجد طباطبائی، ص 916) و کتاب «مصباح» کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است این مطلب آمده است. برخی عنوان کرده اند که عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی، بر آن است که روز اربعین، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند، نه آنکه در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان، ص 154) به هر روی، زیارت اربعین از زیارتهای مورد وثوق امام حسین(ع) است که ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
3. بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا
اشاره کردیم که شیخ طوسی، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسیران کربلا از شام به مدینه دانسته است. باید افزود، نقلی دیگر، اربعین رابازگشت اسرا از شام به «کربلا» تعیین کرده است. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن، باید گفت، اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است. با این حال،علامه مجلسی پس از نقل هر دو اینها، اظهار می دارد: احتمال صحت هردوی اینها (به لحاظ زمانی ) بعید می نماید. (بحار ج 101، ص 334 335) ایشان این تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است. با این حال، در متونی، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست. اسیران، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.
باید توجه داشت، که این دو کتاب، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، از جهاتی، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون کهن تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که منابعی پس از لهوف به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده اند، نباید به عنوان یک منبع مستند و مستقل یاد شوند. کتابهایی مانند «حبیب السیر» که به نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده اند (نفس المهموم ترجمه شعرانی، ص 269) نمی توانند مورد استناد قرار گیرند.
در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است :
روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین(ع) را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار «ابن زبعری» را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین(ع) می زد.»
دوم سخن عماد الدین طبری (م حوالی 700) در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در16 ربیع الاول دانسته یعنی 66 روز پس از عاشورا.
4. میرزا حسین نوری و اربعین
علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی ازروضه ها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی، از اساس، نادرست بوده است. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.
به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است، همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زائر است.
اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا، توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین(ع) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره ای به اینکه اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همین طور ابومخنف، راوی مهم شیعه هم اشاره ای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلاهم مانند «انساب الاشراف»، «اخبارالطوال»، و «طبقات الکبری» اثری از این خبردیده نمی شود.
روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین حذف و تحریفی، دلیلی وجود ندارد.
خبر زیارت جابر، درکتاب «بشارة المصطفی» آمده، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره ای نشده است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم، به تبع استاد خود نوری، داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است(منتهی الامال، ج 1،صص 817 818) در دهه های اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است. (بررسی تاریخ عاشورا، صص 148 149) همین طور شهید مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.
5. شهید قاضی طباطبائی و اربعین
شهید محراب، مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی، کتابی با نام «تحقیق در باره اولین اربعین حضرت سید الشهدا» نوشته است.
هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند آمدن اسرا از شام به کربلا در نخستین اربعین، بعید نیست. این کتاب مشتمل بر تحقیقات حاشیه ای فراوانی در باره کربلاست که بسیارمفید و جالب است. اما به نظر می رسد در اثبات نکته مورد نظر، با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده، چندان موفق نبوده است.
ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه، از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرتها ومسیرها و زمانهایی را که برای این راه در تاریخ آمده به تفصیل نقل کرده اند. دراین نمونه ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده روز طی می شده و بنابراین، ممکن است در یک چهل روز، چنین مسیررفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین(ع) روز اول صفر وارد دمشق شده، می توان اظهار کرد که 20 روز بعد، اسرا می توانستند در کربلا باشند.
باید به اجمال گفت : بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان، در چنین زمان کوتاهی، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این خبر در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه؟ تا آنجا که می دانیم، نقل این خبر در منابع تاریخی، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمی کند. به علاوه، علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی، نه تنها به آن اشاره ای نکرده اند، بلکه به عکس آن تصریح کرده و نوشته اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین(ع) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است.
آنچه می ماند این است که نخستین زیارت امام حسین(ع) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدا... انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار(ع) که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین(ع) بهره می گرفتند، آن روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده، به عنوان روزی که زیارت امام حسین(ع) در آن مستحب است، اعلام فرمودند.
متن زیارت اربعین هم ازسوی حضرت صادق(ع) انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی، شیعیان را از زیارت آن حضرت در این روز برخوردار می کند.
اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است.
زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است. وی گفت که مولایم صادق(ع) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است.... (مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال، ج 3، ص 101، مزار مشهدی، ص 514 (تحقیق قیومی )، مزار شهید اول (تحقیق مدرسة الامام المهدی، قم 1410)، ص 185 186).
این زیارت، به جهاتی مشابه برخی از زیارتهای دیگر است، اما از آن روی که مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است، اهمیت ویژه ای دارد. در بخشی از این زیارت درباره هدف امام حسین(ع) از این نهضت آمده است:
خدایا، امام حسین(ع) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت خود را به دنیای پست فروخته اند، بر ضد وی شوریده و آن حضرت را به شهادت رساندند.
محقق مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات گفت: هر گریستنی برای امام حسین(ع) بدون تحقق شرایط و انگیزه معقول آن نمیتواند موجب آن همه پاداش و ثوابهایی شود که در روایات به بخشی از آن اشاره شده است، اگر چه بدون اجر نخواهد بود.
8-همان، ص107.
مناسب است چند مطلب بعنوان مقدمه ذکر شود:
۱- ابراز غم و اندوه و گریه بر عزیزان از دست رفته از نظر شیعه و سنی جایز است و شخص رسول گرامی اسلام(ص) در شهادت عمویش حمزه[۱]، در شهادت جعفربن ابیطالب[۲]، در غم مرگ فرزند عزیزشان ابراهیم[۳]، در اندوه رحلت یکی از نوادگانشان، در کنار قبر مادرشان و ...[۴] گریستند.
۲-
بر اساس روایات فریقین پیامبر اکرم(ص) بارها از شهادت اباعبدالله حسین(ع)
خبر دادند و در غم و اندوه شهادت و مظلومیت آن حضرت گریستند؛ در روز ولادت[۵]، در منزل ام سلمه[۶]، در منزل زینب[۷]
۳-
ائمه معصومین: بر مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) می گریستند و در ایام
شهادت آن حضرت به برگزاری مراسم عزا می پرداختند. امام سجاد(ع) با همه صبر
و شکیبایی در بقیه عمر شریفش پس از حادثه کربلا همواره گریان و اندوهگین
بود، به گونه ای که امام صادق(ع) می فرماید: «امام علی بن حسین(ع) بیست سال گریه کرد و غذایی در نزد او گذاشته نمی شد مگر اینکه گریه میکرد.»[۸]
امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) و امام رضا(ع) که از آزادی بیشتری
برخوردار بودند در حکومتهای وقت خویش مجالس سوگواری بپا می کردند و از
شعرا میخواستند در مصایب و فضایل اباعبدالله شعر بخوانند و آنان گریه
میکردند.[۹]
۴- پاداش وثواب عزاداری وگریه برای امام حسین(ع):
از
منابع شیعه استفاده میشود که گریه بر امام حسین(ع) نه تنها جایز و مشروع
است بلکه مطلوب و پسندیده است و از ثواب فوق العاده ای برخوردار است،
پیامبر گرامی اسلام فرمود: «کُلُّ عیْنٍ باکِیْ اِلاّ عَینٌ بَکَتْ عَلی مَصائِبِ الحُسَین فَاِنَّها ضاحِکَ مُسْتَبِشَرْ بِنَعیمِ الجَنّْه؛[۱۰] هر
چشمی در روز قیامت گریان است مگر چشمی که بر مصیبت حسین(ع) گریه کرده است
که چنین کسی خندان است و بر نعمتهای بهشت بشارت داده میشود.»
امام رضا(ع) فرمودند:«گریه برامام حسین(ع)گناهان بزرگ را محو می کند.»[۱۱]
امام صادق(ع) فرمودند: «کسی
که به یاد امام حسین(ع) به مقدار بال مگسی، اشک از چشمانش جاری شود، ثوابش
بر خداوند است، و خداوند به کمتر از بهشت برای او راضی نمی شود.»[۱۲]
و روایات فراوان دیگری که برای ثواب گریه بر امام حسین(ع) وارد شده است.
۵-
لازمه ابراز عشق و ارادت و محبت به اهلبیت شادی در شادمانی آنها و
سوگواری بر مصایب و غمو اندوه آنان است چرا که اهلبیت رسول خدا(ص) همان
مصداق «قربی» هستند در آیه شریفه:«قُلْ لااَسْئَلُکُم عَلَیْهِ اَجْراً اِلاَّ المَوَدَّه فیِالقُربی؛[۱۳] (اى پیامبر! به مردم) بگو: من از شما بر این (رسالت خود) هیچ مزدى جز مودّت نزدیکانم را نمى خواهم»
۶-
امام حسین(ع) با قیام و شهادتش درس چگونه زیستن و چگونه مردن را به
انسانها آموخت و با شهادتش چهره پلید طاغوت زمان خویش را بر ملا ساخت و
چهره کریه یزید را روشن نمود پس باید قیام و شهادتش بزرگ داشته شود.
اینک با توجه به مقدمات فوق در پاسخ این سؤال میگوییم شیعه در ایام شهادت امام حسین(ع) گریه و عزاداری می کند تا بدین وسیله:
۱: به سنت رسول خدا(ص) و سیره ائمه تمسک نموده باشد.
۲: عشق و ارادت خویش را به خاندان رسالت ابراز دارد.
۳: درسهای نهضت عاشورا و اهداف امام حسین(ع) را تبیین نماید.
۴: از شهدا و مجاهدانی که برای احیای اسلام از جان خویش دریغ نکردند تقدیر نماید.
۵: زمینه تبلیغ دین و بیان احکام اسلامی را فراهم کند.
۶- یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینی، را زنده نگاه دارد.
۷- الهام بخش روح انقلابی و ستم ستیزی باشد.
۸- پیوند عمیق عاطفی بین امت و الگوهای راستین برقرار نماید.
۹- پالایش روح و تزکیه نفس، را با اتصال به پاکان تامین کند.
۱۰- در مقابل ظلم ظالم ساکت ننشته باشد.
[۱]. طبقات ابن سعد، ترجمه حمزه.
[۲]. استیعاب و اسدالغابه، ترجمه جعفربن ابیطالب.
[۳]. صحیح بخاری، کتاب الخبائز، باب قول النبی(ص) «انابک لمحزونون».
[۴]. صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱(ع)(ص)، کتاب الخبائز، باب (ص)(س)، حدیث ۱۰۸.
[۵]. مقتل خوارزمی، ج ۱، ص (ع)۸.
[۶]. الجامع الصحیح، ج (س)۱، ص (س)۱۹.
[۷]. المجمع الزواید، ج ۹، ص ۱۸۸.
[۸]. مناقب، شهر آشوب، ج ۴، ص ۵(ص)۱.
[۹]. کامل الزیادات، ص ۴(ع)۱؛ امالی صدوق و رجال کشی.
[۱۰]. وسایل الشیعه، ج ۲، ص ۹۲۴.
[۱۱]. مسند امام رضا(ع)/ج۲ص۲۷.
[۱۲]. بحارالانوار/ ج۴۴ ص۲۸۵.
[۱۳]. سوره شوری، آیه (س)۲۳.
درس اخلاق آمریکایی!
تکه سخنرانی زیبای استاد پناهیان
در حسینیه امام خمینی(ره) (بیت رهبری) – شب عاشورا ۹۲
هر کجای جهان یک نصیحت اخلاقی دیدید با سوءظن بهش نگاه بکنید! هر جا پیام اخلاقیای بود یا حتی پیام معنوی، بگو آخرش چند؟! آخرش را بگو اول، بعد من از اول گوش میدهم. آخرش از تویش حماسۀ حسینی، کربلا در میآید یا نه؟ آخرش آن قوت روحیای که مقابل استکبار آدم بایستد در میآید یا نه؟
اکبر هاشمی رفسنجانی:
کشورهای جنگ جهانی دوم نیروهای نظامی شان تعطیل شد و پیشرفت کردند!
این راه در ایران هم باز شده و … !
حضرت آیتالله(!) زحمت کشیده نظریهپردازی کردهاند که «کشورهای غربی پس از جنگ جهانی دوم هزینههای نظامیشان را قطع کرده و همۀ پولها را وارد اقتصاد کردند و در نتیجه پیشرفت کردند.» و در ادامه نیز افاضه فرمودهاند که «این راه باز شدهاست و در دورۀ دوم آقای روحانی (تشویق حضّار) قطعاً میتوانیم به این هدف برسیم.»
صاحب این سخن همان کسی است که بیش از یک سال پیش در تفرجگاه خانوادگی اش در مازندران حضور ایران در سوریه را زیر سوال برده بود، و همان است که چند ماه قبل گفته بود با مذاکره می توان مشکل تروریسم در منطقه را حل کرد.
پیشنهادم این است که مشاوران را بفرستند و از ژاپنی ها بپرسند چرا پس از بیش از ۶٠ سال زیستن تحت حمایت امریکا تصمیم گرفته اند ارتششان را احیا کنند؟ کینه ورزی علیه سپاه و انقلابیون نباید آدمی را مرحله انکار بدیهیات سوق بدهد.
چه کسی دروغ می گوید؟
بازخوانی اظهارات برخی مسئولین دولت راستگویان
رییس جمهور از دست چه کسانی عصبانی شد و گفت:
دروغگویی هم حرامه وهم جرمه..
چرا دروغ؟!
آیا قرار است این روند دروغ و تحمیر، چهار سال دیگر تمدید شود؟
در انتشار کلیپ سهیم باشید..
گروه معارف- میرخلیلی: بزرگداشت بزرگان و زیارت قبر قهرمانان رسم نیکی بوده است که از دیرباز میان ملتهای جهان و امتهای گوناگون، مورد توجه بوده و هنوز هم هست.
اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع) چیست؟ |
|
کارشناس مذهبی گفت: قطعا حرکتی که برای احیای دین و توام با اخلاص باشد ماندگاری دارد اما اگر ما بخواهیم به عنوان شیعه در این ماندگاری سهیم باشیم، باید با اموری چون عزاداری و ابراز محبت این کار را انجام بدهیم. |
به گزارش اصفهان شرق؛ «بر چون حسین(ع)، باید که گریندگان بگریند؛ زیرا گریستن بر او گناهان بزرگ را می زداید. چون ماه محرم می رسید، کسی پدرم را خندان نمی دید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آنکه ده روز می گذشت. روز دهم، روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و می فرمود: این روزی است که حسین(ع) در آن کشته شد». (امام رضا(ع))
هر سال با نزدیک شدن به ماه محرم شهر رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد، مردم همه برای عزاداری سید و سالار شهیدان آماده می شوند تا به تأسی از اولیای الهی(ع) حبّ حسینی را در آئینه ی اشک های خود نشان دهند. اهمیت عزاداری برای امام حسین(ع) چیست؟ گریه بر سیدالشهدا(ع) چه ثمراتی دارد؟ برای بهره برداری بهتر از فضایل ماه محرم الحرام چه باید کرد؟ حجت الاسلام نیکوکار کارشناس مذهبی، در پاسخ به این سوالات، در گفت و گو با آناج گفت: قیام امام حسین(ع) یک حرکت خالصانه برای احیای دین بود و آن طور که برخی در شبهاتشان مطرح می کنند، نهضت سیدالشهدا به عنوان یک حرکت شخصی نیست بلکه یک جریان بشری است و ما شبهات کسانی را که قیام امام حسین(ع) را به عنوان انتقام و مسائل شخصی مطرح می کنند رد و جعلی بودن آنها را اثبات می کنیم.
گاندی هم از امام حسین(ع) الگو گرفته بود
وی افزود: امام حسین(ع) فقط امام شیعیان نیست بلکه امام تمام بشر است چرا که ایشان ولی پیامبر اسلام(ص) که رسالت جهانی داشت، می باشد و چون منطقه وصایت عین منطقه ی رسالت می باشد لذا پیام امام حسین(ع) به عنوان وصی عام، مثل پیام پیامبر اسلام(ص)، جهانی است. پس قیام امام حسین(ع) نیز قبل از اینکه دینی باشد، یک قیام بشری است؛ به طوری که حتی گاندی بودایی نیز اعلام می کند در حرکت خود از حسین بن علی(ع) الگو گرفته ام. بنابراین قیام امام حسین(ع) نه تنها انتقام شخصی نیست و نه تنها یک اقدام صرفا دینی نیست بلکه یک جریان بشری و سنت الهی است.
وی خاطرنشان کرد: هر چند عده ای می خواهند پیام هایی را به امام حسین(ع) نسبت بدهند اما بهترین حالت رجوع به پیام های خود امام که در رابطه با قیامشان است، رجوع کنیم؛ برای مثال ایشان فرمودند: اگر امت، به حاکمی مثل یزید مبتلا شود فاتحه ی اسلام خوانده است؛ از این سخن چنین استفاده می شود که گویی امام(ع) درد دین دارد. وقتی به “امت” اشاره می کنند می فهمیم درد امت را نیز دارند و زمانی که عبارت” مثل یزید” را به کار می برند بدین معنی داست که قیامشان به خاطر خصومت شخصی با یزید نیست بلکه با مرام و مسلک یزید و امثال آن برای امام(ع) پذیرفتنی نیست. در سخنی دیگر می فرمایند: چون منی هرگز با مثل یزید بیعت نمی کند” سیدالشهدا(ع) با این سخن تکلیف تمام بشریت را در مسیر حق و باطل مشخص کرده اند و به وضوح اعلام نموده اند که اگر کسی در مسیری ما باشد و مرام و مسلک ما را داشته باشد الی الابد با کسانی که در مرام و مسلک یزید و در گروه یزیدیان هستند، بیعت نمی کنند؛ لذا اگر امام(ع) قصد و غرض شخصی داشت، می فرمود من با یزید بیعت نمی کنم در حالی که فرمود: چون منی با مثل یزید هرگز بیعت نمی کند؛ بنابراین قیام امام حسین(ع) برای آگاه سازی و هدایت تمام بشریت است اما ما که شیعیان ایشان هستیم در اطاعت از اماممان اولی تریم.
چه کنیم در ماندگاری قیام امام حسین(ع) سهیم باشیم؟
نیکوکار ادامه داد: قطعا حرکتی که برای احیای دین و توام با اخلاص باشد ماندگاری دارد اما اگر ما بخواهیم به عنوان شیعه در این ماندگاری سهیم باشیم، باید با اموری چون عزاداری و ابراز محبت این کار را انجام بدهیم چرا که بانی مجالس عزای امام حسین(ع) و شهدای کربلا خود اهل بیت(ع) یعنی امام سجاد، حضرت زینب(س) و امام باقر(ع) هستند و اگر به واجب بودن عزاداری ماه محرم قائل نباشیم، استحباب آن قطعی است. مخصوصا اینکه طبق روایتی متقن وقتی حضرت سکینه به قتلگاه آمد و پیکر خونین پدر را دید شروع به گریه کرد و در همان حال گریه شنید که امام(ع) می گویند: شیعیان من! هر وقت آب گوارایی نوشیدید مرا یاد کنید و هر وقت شهید غریب و مظلومی را دیدید برای من گریه کنید.
وی بیان داشت: در سیره پیامبر اکرم(ص) نیز داریم که از مصایبی که قرار بود در آینده به امام حسین(ع) وارد شود گریه کرده اند و حضرت زهرا(س) نیز قبل از تولد و بعد از تولد سیدالشهدا(ع) به مصایب ایشان گریسته است. لذا در اهمیت عزاداری برای اباعبدالله(ع) هیچ شکی نیست.
با کسب معرفت بیشتر، محب همرنگ محبوبش می شود
وی در خصوص ثمرات شرکت در مجالس عزاداری امام حسین(ع) اظهار کرد: یکی از ثمرات جلسات عزای امام حسین(ع) افزایش معرفت و محبت به ایشان است و اگر خداوند بخواهد خیری به ما عطا کند از کانال همین محبت عطا می کند. علاوه بر این با کسب معرفت بیشتر محب همرنگ محبوبش می شود و جلسات و محافلی که برای امام حسین(ع) تشکیل می شود بهترین بستر برای کسب معرفت و شناخت محبوب است.
این کارشناس مذهبی گفت: یکی دیگر از مزایای شرکت مجالس عزای سیدالشهدا، ورود به منطقه ی توحید است و عارف بزرگ کربلایی احمد آقا تهرانی می فرمود: مقتل سیدالشهدا(ع) و مدح امیرالمومنین(ع) عصاره ی توحید است؛ یعنی در اشعار مقتل امام حسین(ع) و مدح امیرالمومنین، می توان توحید را دریافت.
وی افزود: همچنین اگر خداوند در جمعی به یک نفر نگاه رحمانه داشته باشد، این نگاه به بقیه نیز توسعه می یابد و امید به رحمت خداوند در جمعی که برای امام حسین(ع) گرد آمده اند، بیشتر است.
گریه بر حسین طعنه بر تنه ی نماز شب می زند
وی خاطرنشان کرد: علاوه بر آنچه در ثمرات شرکت در محافل عزای اباعبدالله ذکر شد، در روایات آمده است گریه به حسین بن علی(ع) بهترین وسیله قرب به خداوند است و چنان اجر دارد که طعنه به تنه ی نماز شب می زند.
قبل از ورود به ماه محرم از گناهان خود توبه کنیم
نیکوکار بیان داشت: عزاداری برای امام حسین(ع) یک عبادت محسوب می شود و دلیل اثبات آن نیز ماموریتی است که از جانب پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) بر عهده ی ماست؛ برای ورود به هر عبادتی نیز باید پاک و طاهر باشیم؛ برای مثال وقتی می خواهیم نماز بخوانیم باید طهارت داشته باشیم و وضو بگیریم؛ گریه برای امام حسین(ع) نیز عبادتی است که طعنه به تنه ی نماز شب می زند، پس قطعا نیاز به پاکی و طهارت داریم تا بتوانیم وارد بر این عبادت شویم.
وی اضافه کرد: همچنین در کتاب “المراقبات” میرزا جواد آقا ملکی تبریزی آمده است برای ورود به ماه های پر فضیلتی چون رمضان، رجب، شعبان، محرم و غیره توبه کنید تا بتوانید بهتر بهره بگیرید؛ برای بهره گیری از ماه پر فضیلت محرم نیز لازم است توبه کنیم و وجودمان را از هر گناهی پاک کنیم.
وی با اشاره به آسیب های مجالس عزای ماه محرم گفت: باید توجه داشته باشیم که آسیب هایی چون استفاده از ابزار آلات موسیقی نامناسب یا اختلاط زن و مرد و غیره در مجالس عزا خود مقدمه ی گناه است و نه تنها در این مجالس به خدا نزدیک تر نمی شویم بلکه دور تر نیز می شویم چون با وجود اینها توبه و طهارت میسر نمی شود.
این کارشناس مذهبی در پایان تاکید کرد: هر کس قبل از ورود به ماه محرم توبه کند و با طهارت و پاک در مجالس عزای امام حسین(ع) شرکت کند، قطعا به قدر ظرفیت وجودی و به میزان پاکی هایش قبول فیض خواهد کرد؛ چرا که خداوند بخیل نیست و در عطای فیض خود جواد است و این ماییم که در قبول فیض نقص داریم.
منبع:راه دانا
ولادت حضرت در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه منوره بود. حضرت با برادر خود امام حسن(ع) ده ماه و بیست روز فاصله سنی دارد ضمناً حضرت در شش ماهگی متولد شدند و نام ایشان را حضرت رسول(ص)و به فرمان جبرئیل(ع)حسین نامگذاری کردند.
معروفترین کلام حضرت رسول (ص) در مورد امام حسین (ع) این جمله است که فرمودند: حسین منّی و أنا من حسین: حسین از من است و من از آن حسین هستم.
فرشته ای بود به نام فُطرُس که به خاطر خطایی که کرده بود به امر خدا وند بالش شکسته شده بود و در چزیره ای افتاده بود به هنگام تولد امام حسین(ع)، جبرئیل با هزاران فرشته دیگر رهسپار شدند که نزد پیامبر بروند جهت تبریک .در راه گذرشان به این جزیره می افتد و فطرس از جبرئیل می خواهد با آنان برود شاید حضرت رسول برای او دعایی بکند. جبرئیل موافقت می کند. هنگامی که نزد حضرت رسول(ص) می آیند حضرت به فطرس می فرماید: خودت را به این نوزاد بمال و به مکان خود برگرد و بمحض اینکه فطرس این کار را انجام می دهد پرو بال او خوب می شود و خوشحال به آسمان می رود.
در زمان هر سه خلیفه (ابوبکر،عمر وعثمان) مورد احترام دستگاه خلافت بودند و حتی خلفا انتقادات سخت حضرت را تحمل می کردند. بعنوان مثال در برخی از کتب اهل بیت نقل شده روزی عمر بر منبر نشسته بود و خطابه می خواند. آقا امام حسین(ع) به او فرمود از منبر پدرم پایین بیا و بر منبر پدرت بنشین . عمر با خوشرویی گفت: پدرم منبری ندارد و آنگاه حضرت را کنار خود نشاند و به ایشان محبت نمود. سن حضرت در ابتدای خلافت ابوبکر۷ سال در ابتدای خلافت عمر۹ سال ودرابتدای خلافت عثمان ۱۹ ساله بودنددر مجموع ۲۵ سال ازعمرشان درزمان خلفا بودند
در زمان خلافت پدر بزرگوارشان همراه حضرت در جنگ جمل و صفین و نهروان شرکت داشتند و چه از راه سخنرانیهای پرشور و تشویق یاران حضرت علی (ع) برای شرکت در جنگ و چه در مسیر جنگ با مخالفین امام علی (ع) حضور فعال داشتند.
سنت برپایی مجلس عزاداری برای امام حسین(ع)بقدری تأکید شده که برای هیچ یک از امامان معصوم و حتی خود پیامبر هم اینقدر تأکید نشده است این عزاداریها فایده های زیر را دارد:1- حفظ مکتب اهل بیت (ع): دوست ودشمن اعتراف می کنند که مجالس امام حسین (ع) باعث حفظ اسلام شده است و موجب وحدت بین مسلمین شده است. 2- خودسازی و تربیت دینی : مجالس عزای امام حسین(ع) تأثیر عمیقی بر افراد می گزارد وبسیاری افراد در همین مجالس منقلب شده اند و دست از گناه برداشته اند و در واقع این مجالس همانند کلاس درسی بوده اند. 3- تجلیل از شهامتها و شجاعتهای حضرت وبیان قهرمانیهای حضرت بمنظور الگو گرفتن مردم از این همه صفات ومجاهدتهای حضرت.
علامه امینی در کتاب الغدیر چنین می نویسد: معاویه اولین کسی بود که ربا را حلال اعلان کرد- آشکارا شراب خورد و قمار بازی کرد- نخستبین کسی بود که ازدواج با دو خواهر را را در یک زمان اجازه داد- نخستین کسی بود که سر یکی از اصحاب رسول الله را جدا کرد و در شهرها گردش داد نخستین کسی بود که خلافت پیامبر(ص) را به سلطنت تبدیل کرد- نخستین کسی بود که فحش دادن به حضرت علی(ع) را رواج داد.
عبیدالله فرزند زیاد و نام مادرش مرجانه بود بهمین دلیل به ابن مرجانه یعنی پسر مرجانه معروف است. مادرش زنی بدکاره بود و زینب زمانی که به دارالاماره در کوفه وارد شدند از او به عنوان ابن مرجانه یاد کردند که این اشاره به ناپاکی او دارد . عبید الله از سرداران مشهور بنی امیه بود که ابتدا حاکم خراسان بود و بعد حاکم بصره شد و پس از مرگ معاویه با روی کار آمدن یزید، حاکم کوفه شد .در حادثه کربلا تمام جنایتها به دستور مستقیم عبید الله انجام شد از جمله کشتن مسلم بن عقیل و صادر کردن فرمان قتل امام حسین(ع)، عبیدالله هنگامی که امام حسین (ع) را به شهادت رساند 28 ساله بود و بسیار فرد بد باطن و سنگدلی بود که هم افراد زیادی را که با وی مخالف بودند به قتل رسانید و هزاران نفر از شیعیان را در زندانهای خود اسیر کرده بود.
عبید الله 6 سال بعد از واقعه عاشورا و دقیقاً در روز عاشورا با سپاه ابراهیم بن مالک اشتر که از طرف مختار مأمور به جنگ با عبیدالله شده بود کشته شد و ابراهیم سرش را از تنش جدا کرد و برای مختار فرستاد. مختار هم سرش را برای امام سجاد(ع) در مدینه فرستاد.
اصلی ترین و قدیمی ترین متنی که زیارت عاشورا در آن وارد شده کتاب «کامل الزیارات» است، مولف این کتاب جعفر بن قولویه قمی متن زیارت را با پنچ واسطه از امام محمد باقر(ع)نقل کرده است.بنابراین زیارت عاشورا از امام باقر(ع) نقل شده است.
لعن بمعنای بیزاری و نفرت است. کسانیکه ایراد می گیرند چرا زیارت عاشورا این همه لعن و نفرین دارد در پاسخ باید به آنها باید گفت در قرآن کریم 37 بار از زبان خود خداوند افراد مختلفی لعن شده اند همچون کافرین مشرکین، دروغگویان و...
آل زیاد(2بار) آل مروان(2 بار) بنی امیه – ابن مرجانه (2 بار) عمرسعد(2 بار) شمر(2 بار) ابوسفیان، معاویه، یزید بن معاویه (2 بار) عبیدالله بن زیاد و آل ابی سفیان.
همانطور که ذکر شد عبیدالله همان ابن مرجانه و در زیارت عاشورا می خوانیم: ...والعن عبیدالله بن زیاد و ابن مرجانه ... که این شخص دو بار پشت سر هم لعن شده است ، برخی از مفسرین زیارت عاشورا می گویند شایدبه خاطر این باشد که عبید الله سهم خیلی بزرگی در جنایات کربلا داشته است برخی هم می گویند عبید الله زنا زاده است و منظور از این دو عبارت شاید این باشد که عبید الله نه فرزند زیاد است و نه از آل ابو سفیان است.
موتٌ فی عزٍّخیرٌ من حیاتٍ فی ذُلٍّ: مرگ با عزت بهتر است از زندگی با ذلّت است.
یعنی ای کسی که خون تو و همچنین خون پدر تو در راه خدا ریخته شد ، امّا هنوز انتقام خون شما گرفته نشده است.
مقتل به معنی قتلگاه است از این رو کتابهایی را که در مورد جنگ و کشتار باشدمقتل می گویند. در فرهنگ اسلامی کتابهایی که مربوط به شهادت ائمه (علیهم السلام) مخصوصاً واقعه کربلا باشد مقتل گفته می شود.
اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم الحمد لله علی عظیم رزیتی.
اولین بار طرح ولایت عهدی یزید را مغیره بن شعبه پیشنهاد داد زیرا معاویه می خواست مغیره را از حکومت کوفه عزل کند و مغیره زرنگی کرد و به معاویه پیشنهاد داد تا یزید را بعنوان جانشین خود معرفی کند و اوهم از یزید حمایت کند بدین ترتیب معاویه 7 سال روی افکار مردم کار کرد وهمه شهرهای اسلامی را مجبور کرد تا با یزید بیعت کنند یزید حدود سه سال و چند ماه حکومت کرد . از لحاظ اخلاقی فرد فاسدی بود که مرتب شراب می خورد. باسگ ها و میمون ها بازی می کرد و مجلس ساز و آواز برپا می کرد و علناً نماز را ترک می کرد.
حضرت در آن زمان 55 سال داشتند و یک سال ونیم بعد از واقعه عاشورا در 15 رجب رحلت کردند. (یعنی سومین روز از ایام البیض ماه رجب)
چون کارگزاران یزید به فرمان او قصد داشتند خون آن حضرت (علیه السلام) را در مکه حرم امن الهی است بریزند و ایشان را در جایی که خونریزی حرام است به شهادت برسانند.
ابن عباس و عبدالله بن عمر که گفتگوهای طولانی با حضرت داشتند و پیشنهاد می دادند که حضرت در مدینه بماند و سکوت اختیار کند اما حضرت کوتاه نیامدند و دلایل زیادی برای قیام خویش عنوان کردند نهایتاً وقتیکه اصرار زیاد ابن عباس را دیدند تفألی به قرآن مجید زدند که این آیه آمد:«کلّ نفس ذائقه الموت و إنّما توفون أجورکم:هرکسی مرگ را می چشد و شما پاداش خود را خواهید گرفت.» پس از آن ابن عباس ساکت شد.
محمد حنفیه برادر ناتنی امام حسین (ع) بود که در آخرین شبی که حضرت در مکه بود با امام دیدار داشت و به حضرت پیشنهاد داد به جای رفتن به عراق به یمن بروند. حضرت فرمودند در این باره فکر می کند. اما همان شب حضرت رسول(ص) به خواب حضرت می آیند و می فرمایند: ای حسین به عراق برو خداوند می خواهد تورا کشته ببیند فردای آن روز با محمد حنفیه خداحافظی کردند و وصیت نامه خویش را به ایشان دادند.
1-امام سجاد(ع) فرزند آن حضرت بودند که بقدری شبانه روز گریه می کردند که جزء بکّائون عالم قرار گرفتند.2- همسر امام حسین (ع) یعنی رباب که حدود یکسال بعد از شهادت حضرت بر اثر گریه های فراوان و غم واندوه از دنیا رفت و حتی در این مدت سایه را بر خود حرام کرد.
امام صادق (ع) فرمودند: گریه کردن و بی تابی کردن در تمامی ناملایمات ناپسند است مگر در مصیبت حسین بن علی (ع) که آدمی در این گریه و زاری پاداش هم خواهد داشت.
مسلم بن عوسجه بود که در شب عاشورا هنگامی که حضرت فرمودند هرکدام بخواهید بروید مرخص هستید او این جملات را در جواب حضرت بیان داشت.
سر مقدس تمامی شهدا بریده شد بجز دونفر: یکی طفل شیرخواره امام حسین(ع) و دیگری حربن یزید ریاحی که قبیله او مانع شدند که سراو بریده شود.
حضرت زینب (س) خطاب به یزید می فرماید: « فکد کیدک واسع سعیک و ناصب جهدک فوالله...» تو نیز نقشه هایت را بریز و با تمام تلاش آنها را اجرا کن ، اما به خدا سوگند نمی توانی یاد ما را از یادها محو کنی، و چراغ الهام بخشی مان را بمیرانی ، و سرانجام کار ما را بفهمی و ننگ آن را از دامنت بشویی.