ماه محرم برای مسلمانان و بهخصوص شیعیان تداعی کنندهی عزا و ماتم و مصیبت است. وقتی به ایام محرم نزدیک میشویم، کوچهها و خیابانها رخت سیاه بر تن میکنند و تمام فضای شهر گویی در ماتم فرو میرود. هنوز هم پس از گذشت ۱۴۰۰ سال از شهادت امام حسین (ع) و یاران مظلومش در دشت کربلا، غم و ماتم مظلومیت وی زنده است و فرا رسیدن ماه محرم، داغ دلهای مسلمین را تازهتر میکند. از روز شهادت این امام بزرگوار تاکنون، عزاداری، مخصوصا در ایام ماه محرم و صفر به رسم و سنت جدایی ناپذیر شیعیان و دوستداران اهل بیت تبدیل شده است. عاشورا و عزاداری برای امام حسین فقط یک مراسم ساده برای ابراز اندوه و ماتم نیست. به فرمودهی رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی (ره) این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. عاشورا خون جاری رگهای اسلام و شیعه است. آیین عزاداری بر امام حسین اهمیت زیادی دارد و همهی بزرگان دین و علمای اسلام بر برگزاری باشکوه و گستردهی آن تاکید کردهاند که دلایل مختلفی برای این کار وجود دارد:
۱. تاکید قرآن بر زنده نگه داشتن فضیلتها و صفات والای انسانهای برجسته و اولیای دین در آیات مختلف.
۲. تاکید امامان معصوم دربارهی زنده نگه داشتن حادثهی کربلا به شیوههای مختلف، مانند تشویق به برپایی مجالس سوگواری، تشویق به گریستن و گریاندن، تشویق شاعران به مرثیه سرایی و تشویق مومنان به زیارت امام حسین (ع).
۳. اهمیت ماه محرم در انتقال پیام جهانی امام حسین (ع).
۴. اهمیت سوگواری در وحدت و موفقیت ملتهای مسلمان، مانند پیروزی مردم ایران در سال ۵۷ با تکیه بر باورهای دینی و قیام حماسه ساز امام حسین، یا دفاع مقتدرانهی ایرانیان در ۸ سال دفاع مقدس با همین اعتقادات.
پس با توجه به اهمیت عزاداری، در آستانهی ماه محرم نگاهی به تاریخچهی عزاداری امام حسین (ع)، از روز شهادت ایشان و یارانشان تا به امروز میاندازیم.
اگر بخواهیم بهصورت بسیار دقیق به این موضوع بپردازیم، عزاداری برای امام حسین و یاران ایشان از همان روز واقعهی کربلا در روز عاشورا شروع شد. بیشک نخستین کسانی که بر سوگ امام حسین اشک ریختند اهل بیت ایشان و قوم بنی هاشم بودند. در روایات نقل شده است که بعد از افتادن امام حسین از پشت اسب، اسب خون آلود ایشان به سمت خیمهها رفت و زنان، خواهران و دختران آن حضرت با شنیدن شیههی اسب از خیمهها بیرون آمده و بر سر و صورت خود میزدند و گریه میکردند. در مورد عزاداری اهل بیت امام در شب پس از واقعه، چیزی در منابع معتبر تاریخی ذکر نشده است اما در روز یازدهم محرم هنگامی که «عمر بن سعد» دستور داد تا اهل بیت را از خیمهها بیرون کنند و به سمت کوفه روانه شوند، مادران، همسران و دختران شهیدان با بدنهای به خون نشستهی عزیزانشان با سوگ و ماتم و عزاداری وداع کردند. در صدر این زنان حضرت زیبت (س) بود که در قتلگاه با سخنان آتشین و سوزناک دوست و دشمن را به گریه واداشت:
یا محمد! درود ملائکهی آسمان بر تو باد! اکنون این حسین است که بر زمین افتاده، به خون خود آغشته گشته و اعضایش قطعه قطعه گردیده است. یا محمد! اینها دختران تو هستند که اسیر شدهاند، اینها فرزندان تو هستند که بر بدنهایشان باد صبا میوزد!
پس از رسیدن اسرای کربلا به کوفه، اهل بیت دوباره به عزاداری پرداختند و امام سجاد (ع)، حضرت زینب، حضرت ام کلثوم و فاطمه صغری خطبههایی ایراد کرده و از مظلومیت خاندان خود گفتند و اهل کوفه با دیدن حال و اوضاع اسیران، اندوه بر دلشان نشست و چشمانشان اشکبار شد، بهحدی که امام سجاد (ع) فرمودند:
این زنان بر ما میگریند، پس چه کسی ما را کشته است؟
بعد ازعزاداریها در کوفه و شام، عزاداری چهلمین روز شهادت امام حسین، در کربلا برگزار شد. زمانی که اسیران کربلا را به مدینه میبردند، آنها برای زیارت قبور شهدا به کربلا رفته و آن جا «جابر بن عبدالله انصاری» و تعدادی از افراد قبیلهی بنی هاشم را دیدند که آنها هم برای زیارت به آن جا آمده بودند. اولین عزاداری در مدینه نیز توسط «ام سلمه»، همسر پیامبر برگزار شد و بعد از رسیدن کاروان اهل بیت و امام سجاد نیز دوباره عزاداری بزرگی بهپا شد و امام سجاد مصائب کربلا را برای مردم شرح داد و مردم در سوگ این مصیبت عظیم گریستند.
در دوران امامت امام باقر (ع) و امام صادق (ع) دولت بنی امیه ضعیفتر از قبل شده بود و سرانجام توسط عباسیان سرنگون شدند. در این دوره دولت عباسی ابتدا با خاندان پیامبر رفتار نرمتری داشت و این دو امام بزرگوار هر ساله با تشکیل جلساتی به برگزاری مراسمات عزاداری ابا عبدالله میپرداختند. اما بعدها از گسترش این عزاداریها جلوگیری شد. این اوضاع تا زمان امامت امام رضا (ع) ادامه داشت. در این دوران شیعیان در شرایط بهتری بهسر میبردند و عزاداریها در آرامش بیشتری برگزار میشد. اما دوباره بعد از شهادت امام رضا، امامان معصوم تقیه را در پیش گرفتند و امکان برگزاری جلسات عزاداری نداشتند. عزاداری علنی در دوران امامت ائمهی اطهار فقط در کنار مرقد امام حسین در کربلا برگزار میشد و شیعیان برای حفظ جانشان در داخل منازل خود عزاداری را برگزار میکردند. نوع عزاداری نیز فقط بهشکل مرثیه سرایی، گریستن و گریاندن بود.
شاید بعد از شهادت امام حسین و یارانشان در دشت کربلا، اولین باری که شیعیان و دوستداران اهل بیت توانستند بهراحتی در کوچهها و خیابانها به عزاداری بپردازند و این کار به رسمیت شناخته شد، دوران حکومت آل بویه بود. رهبران این سلسله از شیعیان بودند و در عراق و ایران به قدرت رسیدند. پس از به حکومت رسیدن آل بویه، در عاشورای سال ۳۵۲ هجری قمری مراسمات عزاداری و نوحهخوانی برای امام حسین برگزار شد و مردم با آویختن پارچههای کهنه و سیاه ماتم خود را نشان دادند. یک سال بعد، در عاشورای سال ۳۵۳ معزالدوله عزای عمومی اعلام کرد و از مردم خواسته شد همه با پوشیدن لباس سیاه، غم و اندوه خود را نشان دهند. ابن جوزی در کتاب المنتظم مینویسد:
در سال ۳۵۲ هجری معزالدوله دیلمی دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن کنند. در این روز بازارها بسته شد و خرید و فروش موقوف گردید؛ قصابان گوسفند ذبح نکردند، هریسه پزها هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند؛ در بازارها خیمه برپا کردند به رسم عزاداری کرباس آویختند؛ زنان به سر و روی خود میزدند و بر حسین ندبه میکردند.
در آن دوران حکومتهای شیعی در ایران، عراق، یمن، شام، مصر و طبرستان به قدرت رسیده بودند و این فرمان معزالدوله در سرزمینهای شیعه نشین با استقبال مردم مواجه شد. در دوران آل بویه اگر عید نوروز یا مهرگان با محرم مصادف میشد، آنها به احترام این ماه جشن را دیرتر برگزار میکردند. اما بهعلت پررنگتر شدن مراسم عاشورا و عید غدیر، گاهی میان شیعیان و سنیهای متعصب درگیری ایجاد میشد که این امر باعث منع برگزاری عزاداری در برخی مناطق میشد.
حاکمان سلجوقی از دوستداران اهل بیت بودند. ملکشاه که از پادشاهان سلجوقی بود، بههمراه خواجه نظام در سال ۴۷۹ هجری قمری به زیارت کاظمین، نجف و کربلا رفت. محمد بن عبدالله بلخی که از مولفان آن دوره بود، برای عالمان، مسئولان و طلاب نظامیهی اهل سنت سخنرانی میکرد و پس از آن روضه میخواند و از مظلومیتهای اهل بیت سخن میگفت. چنین مراسماتی تا اوایل سلطنت «طغرل سلجوقی» در بغداد و برخی شهرهای ایران ادامه داشت.
پس از به قدرت رسیدن خوارزمشاهیان، «محمد خوارزمشاه» میخواست «علا الملک ترمذی» را که از سادات حسینی خراسان بود، به مقام خلیفهگری برساند. این کار باعث تضعیف خلفای عباسی میشد که از سنیها حمایت میکرد. در نیمهی دوم قرن هفتم سرانجام خلفای عباسی ضعیف و ضعیفتر شده و در نیمهی دوم قرن هفتم با روی کار آمدن ایلخانان در ایران و عراق مذهب سنت ضعیفتر از قبل شد.
ایلخانان که از قوم مغول و فرزندان چنگیز بودند، در نیمهی دوم قرن هفتم به قدرت رسیدند. در این دوران شیعیان فرصت بسیار مناسبی برای انجام مراسمهای مذهبی خود پیدا کردند. «غازان خان» با مذهب شیعه مشکلی نداشت و سرانجام در زمان هکومت «اولجایتو» مذهب شیعه به مذهب رسمی کشور تبدیل شد. شیعیان هر ساله در ماه محرم آزادانه میتوانستند مجالس عزاداری برپا کنند. حتی در قرن نهم در دوران تیموریان نیز در هرات، پایتخت آنها علاوهبر مردم، شاهزادگان و بزرگان کشور نیز با فرا رسیدن ماه محرم با بر تن کردن رخت عزا و شرکت در مجالس عزاداری برای این امام عزیز سوگواری میکردند.
پس از به قدرت رسیدن پادشاهان شیعه مذهب صفوی، عزاداری امام حسین با شکوه بیسابقهای برگزار شد. سرودن اشعار مذهبی، مدح و تعزیه در رثای امامان و شهدای کربلا برای شاعران افتخاری بزرگ بود.هر ساله در ایام محرم مردم در کوچهها و خیابانهای شهرها عزاداریهای عظیمی برگزار میکردند که تا به آن روز دیده نشده بود. در آن دوران بود که کتاب «روضة الشهدا» نوشته شد و مراسم عزاداری ماه محرم شکل جدیدی به نام «روضه خوانی» یا قرائت «روضة الشهدا» به خود دید. صد و پنجاه سال بعد از آن این روضهها و اشعار به رشتهی تحریر درآمدند و نمایشهای تعزیه کم کم پاگرفتند. متن این داستانها از همان کتاب «روضة الشهدا» گرفته میشد و از قرن ۱۶ میان شیعیان گسترش یافت. بعد از آن بود که تکیهها، حسینیهها و موقوفات مربوط به امام حسین (ع) در ایران شروع به کار کرد. «کارری» در یکی از سفرنامههای خود دربارهی عزاداری مردم در دورهی صفوی اینگونه مینویسد:
روز دوشنبه ۲۳ ماه اوت، با طلوع ماه نو، برگزارى مراسمِ بسیار غمانگیزی آغاز گردید. ایرانیان به یاد درگذشت دو تن از امامان خود، حسن و حسین فرزندان على این مراسم را همه ساله برگزار مىکنند. این دو تن در نزدیکىهاى بغداد به دست عمر ابن سعد به قتل رسیدهاند. این مراسم ده روز طول مىکشد و در تمام این مدت میدانها و گذرگاهها چراغانى و روشن و علمهاى سیاه در همه جا بر افراشته است. در سر گذرها صندلیهایى گذاشتهاند که هر چندگاه یک ملا بر روى آن مىنشیند و سخنانى در منقبت و مصیبت کشتگان مىگوید. همهی ساکنان محلات در حالى که بهعنوان سوگوارى جامهی کبود یا سرخ بر تن کردهاند، در پاى کرسى وعظ و مرثیه آنان مىنشینند. بعضى از این اشخاص در بین وعظ دو ملا از میوهی فصل نیز استفاده مىکنند.
مغولها و گورکانیان هند نیز با الگوبرداری از صفویان، در ماه محرم مراسم عزاداری برگزار میکردند.
از آنچه که در منابع تاریخی بهدست آمده است، در دوران افشاریه و زندیه شکلهای مختلف عزاداری دورههای قبل، گسترش یافتهاند. شروع تعزیهخوانی را نیز مربوط به دوران حکومت کریم خان زند میدانند. گفته میشود در زمان پادشاهی کریم خان سفیری به دیدار کریم خان میآید و در خدمت او سخنان حزنانگیز دربارهی واقعهی کربلا میگوید. کریم خان بعد از شنیدن سخنان او دستور میدهد صحنههایی از وقایع کربلا و سرگذشت هفتاد و دو تن را بسازند و از حوادث غمانگیز آن نمایش اجرا کنند که این کار به تعزیه معروف شد. ابتدا این نمایشها در چهارراهها و میادین اصلی شهر برگزار میشد اما بعدها به بازارها، کاروانسراها، منازل شخصی و تکیهها نیز کشیده شد.
البته تکیهها در دوران قاجار شکل گرفتند و دیگر شکلهای عزاداری از هم لحاظ محتوا و هم از لحاظ کیفیت و نحوهی برگزاری به تکامل رسید. برای مثال شبیه خوانی شیوه و روش خاص خود را در این زمان پیدا کرد و چندیدن تکیه و ساختمان برای برگزاری تعزیه خوانی ساخته شد. در سال ۱۲۴۸ شمسی به دستور ناصرالدین شاه قاجار «تکیهی دولت» با گنجایش هزار نفر تماشاگر ساخته شد. برخی حتی معتقد هستند که در دوران قاجار بسیاری ار آیینهای مربوط به عزاداری امام حسین مرسوم شد که از آن جمله میتوان به برپایی سقاخانه، سخنوری، مراسم دفن شهدای کربلا و مراسم تشت گذاری اشاره کرد.
قبل از رسیدن رضا خان به تخت پادشاهی و همنین در اوایل حکومت او، وی خود را فردی مومن و معتقد به اصول و سنتهای مذهبی نشان داد. یکی از اقدامات عوام فریبانهی او حضور در مراسمهای عزاداری امام حسین در ماه محرم بود. وی سربازان قزاق را در دستههای عزاداری حاضر میکرد و خود در اول صف، بهدنبال دستههای مردم با سر و پای برهنه سینه میزد و عزاداری میکرد. اما پس از آن که وی به هدف خود رسید، برای برچیدن اعتقادات مذهبی مردم و کاهش نفوذ علما میان ملت، دستور داد تمام مراسمهای عزاداری مردم در ماه محرم تعطیل شود. وضع به جایی رسیده بود که مردم بهصورت مخفیانه و شبانه در زیرزمین منازل خود برای امام حسین (ع) جلسات عزاداری بر پا میکردند و شبانه از روی پشت بامها خود را به محل عزاداری میرساندند. چنین خفقانی باعث بهوجود آمدن نوع دیگری از عزاداری شد که بهصورت هفتگی یا ماهانه در منازل برگزار میشود: ما امروزه نیز شاهد برگزاری چنین مراسمهای در ماههای محرم، صفر و در برخی نقاط در تمام طول سال هستیم.
در دوران حکومت پهلوی دوم نیز تلاش میشد چنین مراسمهای مذهبی برچیده شود اما امام خمینی در عاشورای سال ۴۲، با سیاسی کردن این مراسم اهمیت آن را دو چندان کرد. دولت از علما میخواست در عزاداریها علیه شاه و اسرائیل سخنی به میان نیاورند و مباحث سیاسی را پیش نکشند. اما امام بدون توجه به این تهدیدات در مراسم عاشورا و دیگر مجالس عزاداری بهشدت از دولت انتقاد کرد و از آن به بعد بود که عاشورا تبدیل به شروع قیام مردم ایران علیه ظلم یزیدی مستکبران زمان شد. این قیامها در سالهای ۵۶ و ۵۷ به اوج خود رسید و حضور میلیونی مردم در عاشورای ۵۷ پایههای رژیم پهلوی را کاملا سست کرد تا این که در بهمن همان سال، مردم تیر خلاص را به این رژیم زدند.
بعد از انقلاب اسلامی دولت از تمامی مراسمهای مذهبی که آسیب زننده و مغایر با اصول و سنتهای اسلامی نبود، حمایت کرد. دیگر شکلهای عزاداری بیش از پیش با شکوه و عظمتی دو چندان شکل گرفت. هر چه که به جلو پیش میرویم، عزاداریها و حتی دیگر مراسمات و اعیاد مذهبی بیش از پیش باشکوهتر برگزار میشود. برخی از رسوم و عزاداریهای مردم حتی به جاذبهی گردشگری مذهبی تبدیل شدهاند. برای مثال حسینیه اعظم زنجان به دومین قربانگاه بزرگ جهان اسلام تبدیل شده است و همه ساله مردم برای عزاداری و ادای نذر خود به این شهر میروند. هیئتهای مذهبی بعد از انقلاب گرفتند. منظور از مفهوم «هیئت» یک دسته و گروه منظمی است که با برنامهی خاصی به تشکیل جلسه و عزاداری میپردازند.
کشور عزیزمان ایران قومیتهای مختلفی دارد و از این رو، فرهنگها و آیینهای مختلفی را در خود جای داده است. همانطور که در بالا اشاره شد، در گذر تاریخ، از شهادت امام حسین (ع) و یارانشان تا به امروز شاهد بهوجود آمدن آیینهای مختلف عزاداری هستیم. در ایران نیز امروزه در ماه محرم هر منطقه و شهر به شکل و آداب خاصی مراسم عزاداری را برپا میکنند. برای مثال در خوزستان سازهای مخصوصی برای عزاداری دارند، مانند سنج، دمام و بوق که قدمت همنوایی آنها در عزاداری امام حسین به بیش از ۱۰۰ سال میرسد. یا در استان خراسان جنوبی در روستای «خور» مراسم «مشعل گردانی» برگزار میشود که این مشعل را در شب نهم محرم روشن میکنند.
تمامی این آیینها نشانگر تاریخ و فرهنگ مردم منطقهی خود است. همانطور که قبلا هم اشاره شد، بسیاری از آنها به یکی از جاذبههای گردشگری مذهبی کشورمان تبدیل شدهاند. بههمین دلیل در ادامهی این مقالات به معرفی آیینهای عزاداری شهرهای مختلف خواهیم پرداخت.
بنابر آنچه گفته شد مدارک و مصادر معتبر تاریخی دلالت دارند که امام حسین (ع) از شهادت خود و به دست نیامدن پیروزی نظامی ، علم و آگاهی داشت و قیام آن حضرت ، اعلان بطلان حکومت یزید ، احیای دین ، رفع شبهات و انحرافات فکری و نجات اسلام از ضربات کشنده حکومت یزید بود . هنر امام حسین (ع) در این بود که "حقانیت" خود را با پاسخ به دعوت کوفیان ، با تدبیر و "عقلانیت " پیش برد ؛ به گونه ای که بر همگان اتمام حجت شد و نهضت خود را با " مظلومیت " آمیخته کرد تا چهره ظالمان هر چه منفورتر در طول تاریخ باقی بماند و قابل محو شدن و کم رنگ تر شدن نباشد . لذا این رنگ الهی تنها با " شهادت و اسارت " جاودانه ماند .
فلسفه عزاداری بر اهل بیت (ع) و فواید آن چیست ؟
فلسفه و حکمت عزاداری را می توان در امور ذیل ، رهیابی کرد :
الف
. محبت و دوستی : قرآن و روایات ، دوستی خاندان رسول اکرم (ص) و اهل بیت
(ع) را بر مسلمانان واجب کرده است . روشن است که دوستی لوازمی دارد و محب
صادق ، کسی است که شرط دوستی را - چنان که باید و شاید - به جا آورد . یکی
از مهم ترین لوازم دوستی ، هم دردی و هم دلی با دوستان در مواقع سوگ یا
شادی آنان است ؛ از این رو در احادیث ، بر پایی جشن و سرور در ایام شادی
اهل بیت (ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان ، تاکید فراوان شده
است .
حضرت
علی (ع) در روایتی می فرماید : " شعیه و پیروان ما در شادی و حزن ما
شریکند " . امام صادق (ع) نیز فرمودند : " شیعیان ما پاره ای از خود ما
بوده و از زیادی گل ما حلق شده اند ؛ آنچه که ما را بد حال یا خوشحال می
سازد ، آنان را بدحال و خوشحال می گرداند . "
جز
این وظیفه عقلانی و شرعی ، ایجاب می کند که در ایام عزاداری اهل بیت (ع)
حزن و اندوه خود را به " زبان حال " ؛ یعنی ، با اشک ، آه و ناله و زاری ،
از نظر خوراک ، با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده و از نظر
پوشاک ، با پوشیدن لباسی که از حیث جنس و رنگ و نحو پوشش در عرف ، حکایت
گر اندوه و ناراحتی است ، آشکار سازیم .
ب
. انسان سازی : از آنجا که در فرهنگ شیعی ، عزاداری باید از سر معرفت و
آرمان های آنان بوده و بدین شکل ، آدمی را به سمت الگو گیری و الگو پذیری
از آنان سوق می دهد .
فردی
که با معرفت در مجالس عزاداری ، شرکت می کند ؛ شعور و شور ، شناخت و
عاطفه را در هم می آمیزد و در پرتو آن ، انگیزه ای قوی در او پدیدار گشته و
هنگام خروج از مراسم عزاداری ، مانند محبی می شود که فعال و شتابان ، به
دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است .
ج
. جامعه سازی : هنگامی که مجلس عزاداری ، موجب انسان سازی گشت ؛ تغییر
درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده می شود و آدمی می کوشد تا آرمان های
اهل بیت (ع) را در جامعه حکم فرما کند .
به
بیان دیگر ، عزاداری بر اهل بیت (ع) ؛ در واقع با یک واسطه زمینه را برای
حفظ آرمان های آنان و پیاده کردن آنها فراهم می سازد . به همین دلیلی می
توان گفت : یکی از حکمت های عزاداری ، ساختن جامعه بر اساس الگوی ارائه
شده از سوی اسلام است .
د
. انتقال دهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد : کسی نمی تواند منکر این حقیقت
شود که نسل جدید در سنین کودکی ، در مجالس عزاداری با فرهنگ اهل بیت (ع)
آشنا می شوند . به راستی عزاداری و مجالس تعزیه ، یکی از عناصر و عوامل
برجسته ای است تا آموزه های نظری و عملی امامان راستین ، به نسل های آینده
منتقل شود .
مراسم عزاداری ، به دلیل قالب و محتوا ، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهل بیت (ع) است .
فلسفه و حکمت عزاداری بر امام حسین (ع) چیست ؟
مساله
انسان سازی ، جامعه سازی و انتقال فرهنگ شیعی به نسل بعد در مجالس امام
حسین (ع) قوی تر نیز می باشد ؛ زیرا ماهیت قیام امام حسین (ع) و نیز آموزه
های تربیتی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی عاشورا ، در تعالی و بالندگی
انسان و جامعه چشم گیر بوده و عناصر رویداد کربلا ، مولفه های اساسی و
اصلی را در ترسیم فرهنگ شیعی رقم زده است که توسط مراسم سوگواری به نسل
بعد منتقل می شود .
با توجه به بیانات ، سخنان و شعارهای عاشورا ، می توان عناصر انسان ساز ، جامعه ساز و فرهنگ ساز را ملاحظه کرد ؛ مواردی چون :
عبادت
، ایثار ، شجاعت ، توکل ، صبر ، امر به معروف و نهی از منکر ، نابودی
اسلام در شرایط سلطه یزیدیان ، حرمت بیعت با کسی چون یزید ، شرافت مرگ سرخ
بر زندگی ذلت بار ، اندک بودن انسان های راستین در صحنه امتحان ، لزوم
شهادت طلبی در عصر حاکمیت باطل ، زینت بودن شهادت برای انسان ، تکلیف
مبارزه با سلطه جور و طغیان ، اوصاف پیشوای حق ، تسلیم و رضا در برابر
خواسته خدا ، همراهی شهادت طلبان در مبارزات حق جویانه ، حرمت ذلت پذیری
برای آزادگان و فرزانگان مومن ، پل بودن مرگ برای عبور به بهشت برین ،
آزادگی و جوانمردی ، یاری خواهی از همه و همیشه در راه احقاق حق .
درس آزادی به دنیا دارد رفتار حسین بذر همت در جان افشاند ، افکار حسین
گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش این کلام نغز می باشد ز گفتار حسین
مرگ با عزت ز عیش در مذلت بهتر است نغمه ای می باشد از لعل دربار حسین
در عین حال موارد ذیل علاوه بر موارد پیش گرفته ، می توانند حکمت عزاداری بر امام حسین را تبیین کنند :
1- نوعی اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومان جهان ؛
2- عامل تقویت حس عدالت خواهی و انتقام جویی از ستمگران ؛
3- زمینه ساز اجتماع شیعیان جهت پیروی و دفاع از حق ؛
چرا عزاداری سایر امامان (ع) مانند عزاداری امام حسین (ع) نیست ؟
این
به دلیل گستردگی کمی و کیفی واقعه عاشوراست . وضعیت خاص جهان اسلام و
مسلمانان ، حالات حاکمان مسلمان و ظلم های فراوان آنان ، در بند کشیده شدن
انسانیت و آزادی ، تحقیر امت اسلامی ، سلب امنیت ، تشدید ظلم علیه شیعیا ،
فراموشی آموزه هایی چون امر به معروف و نهی از منکر ، شیوع بدعت ها و
ورود آنها به دین ، اخلال در وحدت مسلمانان ، فراموشی اخلاق اسلامی و
انسانی و ... از یک سو و موقعیت ویژه اباعبدالله (ع) از جهت مظلومیت و
تنهایی ، کیفیت برخورد مسلمانان به ظاهر دوست با حضرت ، نوع جنگ و برخورد
فیزیکی با آن حضرت و اصحاب و اهل و عیالش ، آموزه ها و درس های تربیتی ،
اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و دینی و به خصوص امام حسین (ع) از سوی دیگر ؛
همه و همه شکل خاصی به این حادثه داده است که ابعاد گوناگون ، پیچیده و ژرف
آن ، موضوعات و مسائل فراوانی را برای تحقیق و پژوهش فرا روی محققان قرار
داده است و این با توجه به وجود هزاران کتابی است که تا کنون در زمینه
این رویداد ، به نگارش در آمده است .
حضرت
رسول (ص) امام علی (ع) ، حضرت زهرا (س) ، امام حسن مجتبی (ع) و معصومان
پس از اباعبدالله (ع) ؛ به دلیل همین ویژگی های خاص و منحصر به فرد قصه
کربلا ، این همه برای احیای یادکرد آن در قالب عزاداری تاکید فرموده اند .
به
هر روی نفس حوادث عاشورا و ابعاد گوناگون آن ، آن را واقعه ای بی نظیر در
تاریخ ساخته است ؛ چنان که امام صادق (ع) فرمود : " لا یوم کیومک یا ابا
عبدالله " و روشن است که نکوداشت هر واقعه ای ، به گستردگی آن بستگی دارد و
چون حادثه عاشورا چنین است ، عزاداری آن نیز کماً و کیفاً با عزاداری
برای واقعه های دیگر قابل مقایسه نیست .
وجود روایاتی که ثواب عزاداری برای امام حسین (ع) را بی حد و مرز ذکر می کند تا چه اندازه صحیح است ؟
عزاداری
برای سالار شهیدان ، آقا ابا عبدالله الحسین (ع) از بزرگترین اسباب تقرب
به خداوند و دارای اجر و ثواب فراوان می باشد . روایات بسیاری در این خصوص
در کتابهای معتبر وارد شده که در میان آنها ، احادیث دارای اعتبار کافی و
قابل اعتماد نیز فراوان است .
در این مورد چند نکته اساسی را باید در نظر گرفت :
1- این گونه روایات نیز مشتمل بر صحیح و سقیم هستند .
2-
مقصود از روایات هایی که آثار خاصی را برای بعضی از اعمال ذکر کرده اند ،
این نیست که فلان عمل " علت تامه " آن اثر است ؛ بلکه مقصود اقتضای اثر
است . " علت تامه " مجموع علل موثر بر یک چیز با رفع تمام موانع است .
تاثیر چنین علتی بر معلول ، حتمی و ضروری است و به هیچ وجه تخلف بردار
نیست . در حالی که "مقتضی" ، یکی از شرایط موثر بر یک پدیده است که در
صورت نبود موانع ، می تواند اثر کند ؛ ولی اگر مانعی بر سر راه آن قرار
گیرد ، توان تاثیر ندارد .
چنین
چیزی در جهان مادیات و اسباب و مسببات طبیعی نیز هست ؛ مثلا اگر گفته می
شود : " آتش سبب احتراق چوب است " ، به نحو مقتضی است ؛ یعنی تا دیگر
شرایط مانند وجود اکسیژن پدیدار نشود و موانع برطرف نگردد ، عمل احتراق
صورت نخواهد پذیرفت .
بنابراین
اگر کسی چوب تری را در آتش اندازد و با گذشت چند دقیقه ، از احتراق خبری
نباشد ، نباید در آن گزاره تردید کند ؛ بلکه باید جست و جو کند که آیا این
گزاره مشروط به شرایطی نیز هست یا نه ؟ و آیا مانعی برای تاثیر آتش در
چوب وجود دارد یا خیر ؟ آن گاه خواهد دید که این گزاره - ضمن دارا بودن
ارزش صدق - مشروط به شرایط متعددی است ؛ از قبیل وجود اکسیژن و نبود
موانعی چون رطوبت درچوب ، تناسب میزان حرارت آتش با مقدار مقاومت چوب و
... . لیکن اگر تمام شرایط و رفع موانع مفروض پدید آمد ؛ یعنی ، علت تامه
محقق شد .
حتما
چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن ، به معنای کذب گزاره یاد شده است . تاثیر
این اعمال نیز به نحو " جزء العله " و " مقتضی " است و همواره با دیگر
شرایط عمل می کند .
اما
اینکه آن شرایط دقیقا چیست ؟ سهم هر یک تا چه اندازه است ؟ آیا تاثیر این
عمل و هر شرط دیگری ، در همه موارد یکسان است ؟ یا ممکن است در موردی نقش
اصلی تری را ایفا کند و در جای دیگری عامل دیگر ؟ مکانیسم تاثیر چگونه
است ؟ آیا دیگر ابزارها را در اثر گذاری تقویت می کند یا خود مستقیما اثر
می گذارد ؟ اینها و ده ها سوال دیگر ، مسائلی است که ریشه عقلی و فکری بشر
هنوز در حدی نیست که بتواند به طور کاملا دقیق ، به آنها پاسخ دهد و یکی
از خدمات بزرگ پیامبران به بشر ، آگاه سازی وی از وجود چنین عاملی است که
عقل به تنهایی قادر به شناخت آن نیست .
آنچه
به طور کلی می توان با ژرف کاوی فلسفی و تحقیق در نصوص دینی دریافت ، این
است که : دایره علیت ، منحصر به علل و معلولات مادی نیست ؛ بلکه علل
طبیعی مقهور ماورای طبیعت هستند .
3-گستره
کمی و کیفی ثواب هایی که بر گریه ، عزاداری و زیارت امام حسین (ع) ذکر
شده است ، تعجبی ندارد ؛ زیرا در مقابل آن همه ایثار ، شجاعت ، توکل ، رضا
، مردانگی ، آزادگی و ... و بالاتر مصایبی که آن حضرت متحمل شدند ، این
همه ثواب جا دارد . توجه و دقت در داستان ذیل ، این مطلب را روشن تر می
سازد .
علامه
بحر العلوم به سامرا می رفت ، در راه به مسأله گریه بر امام حسین (ع) که
باعث آمرزش گناهان می شود ، فکر می کرد . عربی بر مرکبی سوار ، مقابلش
رسید و سلام کرد و پرسید : جناب سید ، شما را متفکر می بینم ؟ اگر مساله
علمی است بفرمائید ، شاید من هم چیزی بگویم .
بحرالعلوم
فرمود : در این فکربودم که چگونه می شودحق تعالی این همه ثواب به زائران و
گریه کنندگان حضرت سیدالشهدا می دهد ؛ مانند آن که " هر قدمی که زائر بر
می دارد ، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می شود ، و برای یک
قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود ؟ "
آن
سوار عرب فرمود : تعجب مکن ! منن برای شما مثل می آورم تا مشکلت حل شود .
سلطانی در شکارگاه از همراهانش دور افتاده بود . در آن بیابان وارد خیمه
ای شد و پیرزنی را با پسرش در گوشه خیمه دید . آنان بزی داشتند که زندگی
شان از شیر آن بز تامین می شود و غیر از آن چیز دیگری نداشتند . آن پیرزن ،
بزر را برای سلطان ذبح کرد و طعامی حاضر کرد . او سلطان را نمی شناخت و
فقط برای اکرام مهمان ، این عمل را انجام داد . سلطان شب را آنجا ماند و
روز بعد در دیدار عمومی واقعه دیشب خود را نقل نمود و گفت : من در شکارگاه
از غلامان دور افتادم و در حالی که شدیداً تشنه و گرسنه شده بودم و هوا به
شدت گرم بود ، به خیمه آن پیرزن رفتم ، او مرا نمی شناخت و در همان حال
سرمایه او پسرش بزی بود که از شیر آن ، زندگی را می گذراندند . آن را
کشتند و برای من غذا آماده کردند . حال در عوض این محبت ، به این پیرزن و
پسرش چه بدهم و چگونه تلافی کنم ؟
یکی
از وزیران گفت : صد گوسفند به او بدهید ، دیگری گفت : صد گوسفند و صد
اشرفی به او بدهید ، دیگری گفت : فلان مزرعه را به ایشان بدهید .
سلطان
گفت : هر چه بدهم کم است . اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم ، مکافات به
مثل کرده ام . چون آنها هر چه داشتند به من دادند ، من هم باید هر چه دارم
به آنان بدهم .
حضرت
سید الشهدا (ع) هر چه داشت از مال ، اهل عیال ، پسر ، برادر ، فرزند ، سر
و پیکر ، همه و همه را در راه خدا داد . حال اگر خداوند بر زائران و گریه
کنندگان آن حضرت ، آن همه اجر و پاداش و ثواب بدهد ، نباید تعجب نمود .
این را فرمود و از نظر سید بحر العلوم غایب شد .
علت اهمیت زیارت عاشورا ، چیست ؟ فواید آن چیست ؟
درباره
زیارت حضرت سیدالشهدا روایات فراوانی وجود دارد و در خصوص زیارت عاشورای
معروف ، احادیث متعددی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است .
امام باقر (ع) این زیارت را به یکی از اصحابش به نام "علقمه بن محمد حضری
"آموزش داده است .
از
آن جا که زیارت نوعی اعلام و موضع و مشخص کردن خط فکری است و آثار سازنده
عجیبی دارد ، آنچه به عنوان متن زیارتی خوانده می شود ، از نظر محتوا و
جهت دهی ، از حساسیتی ویژه برخوردار است . به همین جهت ائمه (ع) با آموختن
نحوه زیارت به یاران خود ، به این عمل سازنده جهت و غنای بیشتری بخشیده
اند ؛ به گونه که زیارتنامه های رسیده از معصومان (ع) مانند زیارت جامعه
کبیره ، عاشورا ، آل یاسین و ناحیه مقدسه – گنجینه ای از تعالیم و آموزش
های عالی آنان است .
زیارت
عاشورا – که از تعالیم امام باقر (ع) است – به سبب آثار سازنده فردی و
اجتماعی و بیان مواضع فکری و عقیدتی شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف ، اهمیت
ویژه دارد . شماری از دستاوردهای این زیارت عبارت است از :
1-ایجاد پیوند معنوی با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان
این
محبت موجب می شود ، زائر آن بزرگان را الگوی خویش سازد و در جهت همسویی
فکری و عملی با آنان بکوشد ؛ همچنان که در قسمتی از زیارت ، از خدا می
خواهد زندگی و مرگش را یکسره همانند آنان قرار دهد : " اللهم اجعل محیای
محیا محمد و آل محمد و مماتی محمد و آل محمد ".
از
آنجا که این محبت به خاطر خداوند است – و خاندان عصمت از آن جهت که الهی و
منسوب به اویند، محبوب واقع شده اند – مایه تقرب به خداوند است . در
قسمتی از زیارت چنین می خوانیم :" اللهم انی اتقرب الیک بالموالاه لنبیک و
آل نبیک " .
2-پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر
تکرار
لعن و نفرین بر ستمگر در این زیارت ، موجب پیدایش روحیه ظلم ستیزی در
زائر می شود . او با اعلام برائت و نفرت از ستمگران و ابراز محبت به
پیروان حق و دوستان خاندان عصمت ، پایه های ایمان دینی خود را مستحکم می
کند . مگر ایمان چیزی جز حب و بغض در راه خداست : " هل الایمان الا الحب و
البغض " ؟ مومن واقعی در برابر ستم بی موضع نیست . از ستمگر نفرت و
انزجار آشکاری دارد و با مظلوم و جبهه حق اعلام همراهی می کند : " یا ابا
عبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم " .
3-دوری جستن از خط انحراف
در
این زیارت ، ریشه های ظلم هدف قرار می گرد : " فلعن الله امه اسست اساس
الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم
عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها " ستمی که در عاشورا تحقق یافت ، در قلب
تاریخ ستم ریشه دارد . این ظلم یک حلقه از حلقه های ستمی است که با
انحراف میسر اصیل خلاقت آغاز شد .
4-الهام گرفتن ، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوه های هدایت
در
این زیارت آمده است : " فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفه
اولیائکم و رزقنی البرائه من اعدائکم ، ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخره
و ان یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا و الاخره " زائر پس از آنکه به حق
معرفت پیدا کرد و ستم و ستمگر را شناخت و از آنان دوری جست ، با ثبات قدم
در مکتب خاندان عصمت و پیروی عملی از آنان ، خود را در مسیر سعادت دنیا و
آخرت قرار می دهد ؛ یعنی ، اسوه ها و الگوهای هدایت را – که از سوی خداوند
منصوب شده اند – سر مشق خود قرار می دهد و همگامی با آنان را می طلبد .
5-ترویج روحیه شهادت طلبی و ایثار و فداکاری در راه خدا
6-احیای مکتب و راه و هدف خاندان عصمت
چرا در فرهنگ شیعه ، همیشه حزن ، اندوه و عزاداری حاکم است ؟
یکم
. البته در فرهنگ شیعه اعیاد بزرگی وجود دارد مانند روز تولد چهارده
معصوم ، عید سعید غدیر خم ، عید قربان ، عید فطر ، مبعث و ... همه روزهای
شادمانی و سرور است .
دوم
. اگر ملتزمان به فرهنگ شیعی ، سرور و شادمانی خود را به صورت عزاداری
علنی نمی کنند ، اشکال از فرهنگ نیست ؛ بلکه پیروان فرهنگ ، این کوتاهی را
کرده اند .
سوم
. در فرهنگ اسلامی به همان اندازه که به سوگواری بر اهل بیت (ع) تاکید
شده است ، به سرور و شادمانی نیز توصیه شده است و حتی در کلمات و جملات
گوناگونی ، به شادمان کردن دیگران امر شده است . رسول خدا (ص) به شادمان
کردن فرزندان یتیم مومن ، کودکان و مومنان دستور داده اند . آن حضرت در
حدیث زیبایی فرموده اند : " کسی که مومنی را شادمان کند ، مرا شادمان کرده
است و هر که مرا شادمان کند ، خداوند را شاد کرده است "
چهارم
، یکی از دلایل غائب بودن عزاداری بر سرور و شادمانی در فرهنگ شیعی ،
ظلمی است که به اهل بیت (ع) رفته است ، ظلمی که نمی توان در تاریخ ،
برابری برای آن پیدا نمود . از این رو ، بدیهی است که در حد ظلم عظیمی که
بر امامان معصوم رفته است ؛ یاد کرد مظلومیت آنان در قالب سوگواری ، مرثیه
و روضه خوانی گسترده تر از شادمانی باشد و در این میان از آنجا که ظلمی
که به سیدالشهدا (ع) شده ، از ظلم های دیگر به امامان (ع) برتر و عمیق تر
بود ، ذکر مصایب آن حضرت بیشتر و فراگیرتر است
صورت عزاداری به شکل معین مثلا در قالب سینه زنی و زنجیر زنی و
... به نحو مستقیم ریشه روایی ندارد و گویا شکل برپایی مراسم عزاداری، به
خود مردم واگذار شده است تا با انطباق اصول کلی دین و راهنمایی ائمه اطهار
(ع) و بزرگان دین با عرف محلی، تکریم و تجلیل شایسته از ائمه معصومین (ع)
بجا آورند، و راه افتادن دسته های سینه زنی از زمان آل بویه در میان شیعیان
رایج گردید. در عصر صفوی نیز دسته های سینه زنی همراه با خواندن اشعار با
آهنگ یک نواخت -که در سوگ امام حسین (ع) سروده شده بود- در کوچه ها و
خیابان می گشتند. دراین عصر برای افزایش هیجان مردم و هر چه شکوهمندتر شدن
دسته های عزاداری، نواختن طبل و کوبیدن سنج معمول گردید و ادوات جنگی -که
در میدان رزم کاربرد داشت- به این گونه مجالس راه یافت. شیپورزنی، علم
گردانی، حرکت دادن کتل، مورد استفاده سوگواران قرار گرفت (1).
از جمله
چیزهایی که بعد از این عصر به دسته های سینه زنی اضافه شد، عبارت بود از
خون آلود کردن سر و صورت با تیغ زدن و قمه زدن به فرق سر با توجه به گزارش
هایی که در عصر قاجار موجود است، این عمل در آن زمان معمول و رایج بوده
است.(2)
از تحول در شیوه های سینه زنی و زنجیر زنی، استفاده می شود که
این مسأله از خواست های اجتماعی و بافت های جامعه، فرهنگ و آداب آنها
سرچشمه می گیرد، البته سزاوار است که اصل و اساس این نوع سینه زدن ها
پذیرفته شود، زیرا در جوشش احساسات و عواطف و تحریک هیجان اثرات مثبت دارد
پی نوشت ها:
1 ر.ک: پشرو چلکووسکی، تعزیه هنر بومی ایران، ترجمه داوود حاتمی، علمی هرهنگی، ج 1، 1367 ش.
2.
بنجامین، ایران و ایرانیان، ترجمه محمد حسین کرد، جاویدان، ج 1، 1363، ص
248.
عزادارى بر امامحسین(ع) از زمان شهادت او بوده است؛ ولى تا زمان آلبویه
(در سال 352 ق) این عزادارى مخفى بود. قبل از قرن چهارم، عزادارى براى امام
حسین(ع)، علنى نبود و نهانى در خانهها انجام مىگرفت؛ اما در نیمه دوم
قرن چهارم، سوگوارى در روز عاشورا آشکار و در کوچه و بازار انجام مىیافت.
عموم مورخان اسلامى - مخصوصاً مورخانى که وقایع را به ترتیب سنواتى
نوشتهاند؛ از قبیل ابنالجوزى در کتاب منتظم و ابناثیر در کتاب الکامل و
ابنکثیر در کتاب البدایة و النهایة و یافعى در مرآت الجنان و ذهبى و
دیگران - در ضمن ذکر وقایع سال 352 و سالهاى بعد از آن، کیفیت عزادارى
شیعه را در روز عاشورا نوشتهاند.
از جمله ابنالجوزى گفته است: در سال
352 معزالدوله دیلمى، دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن
کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش موقوف گردید، قصابان گوسفند
ذبح نکردند، هریسهپزها، هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند، در
بازارها خیمه به پا کردند و به رسم عزادارى بر آنها پلاس آویختند، زنان به
سر و روى خود مىزدند و بر حسین(ع) ندبه مىکردند.المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، ج 7، ص 15.
به
قول همدانى: در این روز، زنان، موى پریشان در حالى که صورتهاى خود را
سیاه کرده بودند، در کوچهها به راه افتادند و براى عزاى امام حسین(ع) سیلى
به صورت خود مىزدندتکملة تاریخ الطبى، ص 183.
بنا بر گفته شافعى: این نخستین روزى بود که براى شهیدان کربلا سوگوارى مىشد.مرآت الجنان، ج 3، ص 247. مقصود عزادارى به طور علنى است.
ابن کثیر در ضمن وقایع سال 352 گفته است: که اهل تسنن قدرت منع شیعه را از
این اعمال نداشتند؛ زیرا شماره شیعه بسیار و نیروى حکومت نیز با ایشان
بود.
از سال 352 تا اواسط قرن پنجم در بیشتر سالها مراسم عاشورا به
ترتیب مزبور، کم و بیش انجام مىگرفت و اگر عاشورا با عید نوروز یا مهرگان
مصادف مىگردید، انجام مراسم عید را به تأخیر مىانداختند.النجوم الزاهرة فى ملوک مصر و قاهرة، ج 4،ص 218.
در
همین سالها که فاطمیّه و اسماعیلیّه، تازه مصر را به تصرف آورده و شهر
قاهره را بنا نهاده بودند، مراسم عاشورا در مصر انجام مىیافت. بنا بر
نوشته مقریزى: در روز عاشوراى 363، جمعى از شیعه مطابق معمول خود (از این
جمله معلوم مىشد که مراسم مزبور در سالهاى قبل نیز معمول بوده است)، به
مشهد کلثوم، و نفیسه (از فرزندان امام حسن(ع) ) رفتند و در آن دو مکان،
شروع به نوحهگرى و گریه بر امام حسین(ع) کردند. مراسم عاشورا در زمان
فاطمیان هر سال برپا مىشد: بازارها را مىبستند و مردم دسته جمعى در حالى
که با هم ابیاتى در مصیبت کربلا مىخواندند و نوحهگرى مىکردند؛ به مسجد
جامع قاهره مىرفتند.الخطط،
مقریزى، 2/289. و نیز ر.ک: النجوم الزاهرة، ج 4؛ ص 126، (بخش وقایع سال
366)؛ اتعاظ الحنفاء، مقریزى، ج 2،ص 67 به نقل از: سیاهپوشى در سوگ ائمه
نور، صص 161-162.
بعد از آن به دلیل در انزوا قرار گرفتن تشیع،
مراسم عزادارى خیلى علنى نبود، هر چند وضعیت بهتر از قبل زمان آلبویه بود.
آنچه از بعضى منابع به دست مىآید - خصوصاً کتاب روضة الشهداء کاشفى - قبل
از زمان صفویه نیز مجالس سوگوارى براى اباعبدالله(ع) برپا مىشده است.در این خصوص نگا: مقالات تاریخى، رسول جعفریان، ج اوّل، صفحات 183 - 185، 201-206. پس از صفویه به دلیل ترویج تشیع، عزادارى شکل عام و علنىترى به خود گرفت.
«زنجیرزنى» و توجه به چند نکته ضرورى است:
الف.
پایهگذار اصلى «عزادارى براى حسین بن على»(ع)، خود پیامبر اسلام(ص) است،
(براى آگاهى بیشتر به کتاب «سیرتنا و سنّتنا، سیرة نبینا و سنته» نوشته
علامه عبدالحسین امینى مراجعه کنید. این کتاب، به فارسى ترجمه شده است و در
کتابخانهها موجود است).
ب. مراسم عزادارى به صورت عمومى در قرن چهارم
توسط ابوالحسن احمد معروف به معزّ الدوله از آل بویه، رواج یافت و روز
عاشورا حتى نانوائیها هم کار خود را تعطیل مىکردند، (موسوعة العتبات
المقدسه، ج 8، کربلا، ص 372، چاپ بیروت، 1987، 1407 هجرى قمرى).
ج.
فلسفه اصلى انواع گوناگون مراسم عزادارى حسین بن على(ع)، زنده نگهداشتن
فداکاریهاى حسین بن على(ع) است و چون این اعمال، در دل مردم تأثیر شدید
دارد، بزرگان شیعه، آنها را مجاز دانستهاند.
د. مراسم عزادارى، همواره
باید تحت نظارت علماى بزرگ شیعه هدایت شوند تا مراسم عزادارى از مسیر اصلى
خود منحرف نگردد و اگر این مراسم درست هدایت شوند عامل خوبى براى تقویت دین
به حساب مىآیند.
ه. مراسم عزادارى در ایران و هندوستان تا این لحظه
آنگونه که باید نیست و براى همین بر همه ما لازم است که تلاش کنیم تا این
مراسم از چهارچوب احکام اسلامى بیرون نرود.
با توجه به این چند نکته، درباره زنجیرزنى، مطالبى را تقدیم مىکنیم:
یکى
از مراسم عزادارى در میان شیعیان هندوستان، زنجیرزنى است. آنان با زنجیر و
چوبهاى میخ دار بر پشت خود مىزنند و در پى زنجیرزدن، از بدن آنان خون
جارى مىشود. بسیارى از شیعیان هند این عمل را ناپسند مىدانند و مرتکب آن
نمىشوند در عین حالى که نسبت به حسین بن على(ع) اعتقاد کامل دارند، (همان،
ص 378).
زنجیر زنى از هندوستان به ایران آمده است با این تفاوت که در
ایران زنجیرزنى به صورت معمولى و بدون خونریزى است ولى در هندوستان بسیار
وحشتآور است.
زنجیرزنى هندى که همراه با خونریزى است از سوى مراجع
تقلید شیعه تحریم شده است. آیةالله سید محسن امین از اولین کسانى است که
به این گونه اعمال اعتراض و آن را تحریم کرد. آیةالله سید ابوالحسن
اصفهانى نیز فتوا به حرمت این گونه اعمال داد، (همان، ص 378، پاورقى. البته
اگر زنجیرزنى و اعمال دیگر، مشتمل بر حرام نباشد و بر اساس هدایت خردمندان
جامعه صورت گیرد، اشکالى پیش نمىآید و گرنه اگر عملى خودش حرام باشد و یا
مشتمل بر حرام باشد انجام آن نارواست.
فلسفه عزاداری
مسأله گریه و عزادارى بر حضرت سیدالشهدا (ع) از افضل قربات است و فلسفههاى سازنده و تربیتى متعددى دارد از جمله:
1- توجه به هدف قیام امام حسین که همانا احیاى ارزشهاى دینى و جلوگیرى از انحراف بود.
2- زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینى،
3- الهام بخش روح انقلابى و ستم ستیزى،
4- پیوند عمیق عاطفى بین امت و الگوهاى راستین،
5- اقامه مجالس دینى در سطح وسیع و آشنا شدن تودهها با معارف دینى،
6- پالایش روح و تزکیه نفس،
7- اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و ... .
اما
اصل عزادارى و سوگوارى از خود اهل بیت(ع) است ولى چگونگى آن تا حدود زیادى
با شیوههاى قومى و ملى عجین شده است و این آمیزش تا زمانى که مشتمل بر
خلاف شرع نباشد اشکالى ندارد.
داستان گریه و عزادارى پس از شهادت حضرت امام حسین(ع) از سوى امامان(ع) داستان دامنهدارى است. به مواردى اشاره مىشود:
1-
امام چهارم(ع) که خود در کربلا شاهد مصائب دردناک حسین(ع) و یاران فداکار
او بود و 23 سال داشت، پس از آن واقعه سوزناک تا زمانى که در قید حیات
بودند یعنى مدت 34 سال طبق برخى روایات براى پدر و عزیزان خویش گریه و
سوگوارى مىکرد ، (بحارالانوار، ج 46، ص 108 و 109).
گریههاى امام سجاد(ع) در سختترین شرایط علاوه بر جنبه عاطفى، یکى ازراههاى مهم مبارزه و افشاگرى بود.
2-
امام صادق(ع) به ابوهارون مکفوف دستور مىدهد مرثیه بسراید و آنگاه که وى
مرثیه خود را مىخواند مشاهده مىنماید امام(ع) سخت گریه مىکند متوجه
مىشود از صداى گریه امام صادق(ع) زنانى که پشت پرده حضور داشتهاند صداى
خود را به گریه و شیون بلند کردند ، (کاملالزیارات، ابن قولویه، نقل از ره
توشه راهیان نور، ویژه محرم 1376).
3- امام رضا(ع) دعبل خزایى شاعر را
در ایام سوگوارى حضرت حسین(ع) به حضور مىپذیرد به او عنوان یارى دهنده
اهلبیت، خوشآمد مىگوید و از وى مىخواهد در روزهاى غم و اندوه اهلبیت؛
یعنى عاشورا در مورد مصایب جد خویش اباعبدالله(ع) مرثیه بسراید ،
(بحارالانوار، ج 45، ص 257).
در مورد سینهزنى نیز برخى از منابع تاریخى
نشان مىدهد که وقتى بنىهاشم براى اولین از مدینه به کربلا آمده و با
کاروان اسراء در آن مکان برخورد نمودند به رسم عزادارى زنانشان دست به سینه
مىزدند.
براى آگاهى بیشتر ر . ک :
1- فلسفه شهادت و عزادارى امام حسین، سید عبدالحسین شرفالدین، مترجم: على صحت، انتشارات مرتضوى
2- حماسه حسینى، شهید مطهرى، انتشارات صدرا
3- پیامهاى عاشورا، جواد محدثى، انتشارات پیک جلال
4- عبرتهاى عاشورا، سید احمد خاتمى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم
5- فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، نشر معروفنش
براى آگاهى بیشتر ر . ک :
1- فلسفه شهادت و عزادارى امام حسین، سید عبدالحسین شرفالدین، مترجم: على صحت، انتشارات مرتضوى
2- حماسه حسینى، شهید مطهرى، انتشارات صدرا
3- پیامهاى عاشورا، جواد محدثى، انتشارات پیک جلال
4- عبرتهاى عاشورا، سید احمد خاتمى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم
5- فرهنگ عاشورا، جواد محدثى، نشر معروف
به گزارش درسیاهکل وبلاگ وبلاگ طلبه جوان نوشت:
تشیعی که از لندن و آمریکا تبلیغ شود به درد شیعه نمی خورد … ( امام خامنه ای )
حتما جمله بالا را به خاطر دارید که مقام معظم رهبری 20 شهریور سال 92 در
دیدار با کارگزاران حج به آن اشاره کرده و نگرانی خود را از ترویج چنین
نمودهایی از تشیع اعلام کردند . نمی دانم بعد از آن تاریخ به این فکر کردید
که منظور رهبری از این جمله چه بود ؟ تشیع لندن و نیویورک دیگر چه صیغه ای
است !!؟؟ حال این جریان سیاسی در پوست مذهب جا گرفته را با هم مرور می
کنیم !!!
آیت الله سید محمد شیرازی فرزند بزرگ خاندان شیرازی ها بود که در کربلا
مشغول به تحصیل و تدریس بود و اتفاقا حضور ایشان در کربلا همزمان شد با
قیام حضرت امام (ره) بر علیه رژیم شاه در ایران و تبعید ایشان به نجف که در
کربلا هم به مدت یک هفته توقف کردند و اتفاقا از استقبال خوبی نیز از سوی
سید محمد شیرازی روبرو شد؛ ولی وقتی زمزمه هایی در مورد زعامت و رهبری
شیعیان توسط امام خمینی (ره) به گوش آیت الله سید محمد شیرازی رسید ساز
مخالفت با ایشان را کوک کرد و فریاد سر داد که رهبری و زعامت شیعیان حق من
است و این در حالی است که استاد ایشان آیت الله یوسف حائری بارها اذعان
داشت که سید محمد شیرازی [در حد مرجعیت نیست ] و حتی کار به جایی رسید که
زعیم وقت شیعیان آیت الله خویی به مخالفت با ایشان بر خواست و کارهای او را
شبهه ناک و دادن وجوهات به وی را غیر شرعی اعلام کرد و حتی سید محمد
شیرازی بارها به طلاب ایرانی گفته بود که دست از مبارزه علیه رژیم شاه
بردارید و این در حالی بود که خانه ایشان در کویت تبدیل به محل رفت و آمد
نیروهای ساواک شده بود !!! آیت الله سید محمد شیرازی برادر کوچک تری داشت
به نام آیت الله سید صادق شیرازی که در این عرصه از برادر بزرگ تر جلو زد و
حتی بلند تر از او ساز مخالفت با نظام و انقلاب ایران را کوک کرد و علنا
شروع به بدگویی در مورد نظام اسلامی در داخل و خارج کشور نمود…
سال 1380 که آیت الله سید محمد شیرازی در سن 75 سالگی درگذشت این جریان که
از قبل دشمنی خود با نظام و مسئولان آن را بارها اعلام کرده بود علی رغم
اینکه مقام معظم رهبری سفارش کرده بودند ایشان را در حرم حضرت معصومه (س)
دفن نمایند شروع به سوء استفاده از تشییع جنازه برادر کرده و آن را به یک
میتینگ سیاسی تبدیل کردند که با مداخله نیروهای امنیتی جریان به اتمام رسید
و جنازه در حرم دفن شد ولی از آن تاریخ تا مدت ها سید صادق شیرازی و
همراهانش این قضایا را دستاویزی برای ضربه به نظام کرده بودند !!! جریان به
اینجا ختم نشد و مثل اینکه جریان شیرازی ها قصد تخریب وجهه تشیع را داشتند
و لذا شروع به افتتاح 13 شبکه ماهواره ای به نام های مرجعیت، شبکه جهانی
امام حسین 3،2،1 ، الانوار ، بقیع و شبکه های دیگر کردند و در این شبکه ها
علنا شروع به بدگویی نسبت به رهبری و مراجع معظم تقلید کردند و حتی کار به
جایی رسید که در این شبکه و شبکه های طرفدار آنها [ مانند شبکه فدک که توسط
طلبه نمایی به نام یاسر الحبیب در لندن مدیریت می شود که اتفاقا داماد
برادر سید صادق شیرازی یعنی سید مجتبی شیرازی که متاسفانه ایشان هم در لباس
روحانیت هستند، بود و این طلبه نمای جوان که داماد خانواده شیرازی ها بود
به صورت علنی شروع به وهن مقدسات اسلامی نمود و به عایشه که نزد اهل سنت
احترام خاصی دارد و وهن ایشان موجب تفرقه بین مسلمین خواهد شد کتابی را تحت
عنوان « عایشه ، فاحشه » به چاپ رساند که موجب تهییج احساسات اهل سنت شد و
کار تا جایی پیش رفت که یکی از علمای وهابی شیخ عبد العزیز آل الشیخ گفت:
شکر خدا بعد از حرفهایی که یاسر الحبیب زد بسیاری از جوانان اهل سنت که
تازه شیعه شده یا تمایل به شیعه شدن داشتند دوباره به مذهب حقه اهل سنت باز
گشتند!!! و حتی این طلبه نمای جوان و داماد خانواده شیرازی ها کهسرویس های
جاسوسی انگلیس او را از زندان های کشور کویت آزاد کرده بودند به مقام معظم
رهبری و دیگر مراجع بارها فحش های رکیک و ناسزا گفت که البته پدر خانم
ایشان یعنی آیت الله سید مجتبی شیرازی که برادر سید صادق شیرازی است نیز
بارها این فحش ها را تکرار کرده است و در چند سال اخیر نیز شروع به پخش
رساله عملیه خود !!!!!!! در میان مردم ایران کرده است ] برخی از کارهایی که
موجب وهن تشیع می شد به عنوان شعائر حسینی مطرح شد.
سید صادق شیرازی [ نفر سمت راست ] به همراه آیت الله منتظری
از دیگر کارهای آیت الله سید صادق شیرازی ترویج قمه زنی و کارهای خلاف شعائر حسینی در شبکه های ماهواره ای تحت مدیرتش می باشد که حتی در ایام محرم کلیپ های بسیاری از قمه زنی که موجب وحشت مردم جهان از آئین مهربان شیعه می شود را ساخته و در این شبکه ها بارها و بارها پخش می کند و اتفاقا جایی را نیز خودش مخصوص قمه زنی ساخته است که امکانات فیلم برداری از این صحنه ها را دارد و البته یکی از کارهای بسیار بد و تفرقه انگیز ایشان نام گزاری هفته وحدت به نام « هفته برائت » در سایت خودش بود که با عکس العمل تند اهل تسنن روبرو شد و نزدیک بود که فتنه ای دوباره به پا شود که با هوشیاری مقام معظم رهبری و فتوای ایشان مبنی بر تحریم اهانت به مقدسات اهل سنت این غائله خاتمه یافت … اما سوال اینجاست !؟ هزینه ساخت برنامه برای هر یک از این شبکه های سیزده گانه بنابر گفته یکی از مسئولین این شبکه ها به نام آقای هدایتی، 95 هزار دلار در ماه است که با یک حساب سر انگشتی برای 13 شبکه چیزی بالغ بر 1 میلیون و 235 هزار دلار در ماه و بلکه بالاتر هزینه می شود و این در حالی است که حتی یک برنامه تبلیغاتی هم از این شبکه ها پخش نمی شود که بگوئیم از محل این تبلیغات کسب در آمد می کنند!! حال سوال اساسی اینجاست که این همه هزینه و پول از کجا و چه طریقی تأمین می شود ؟؟؟ که نتیجه گیری در مورد آن با توضیحات بالا کار چندان سختی نیست که آن را به عهده خود شما واگذار می کنم !!!! البته فعالیت های ایشان در جریان فتنه اسرائیلی – آمریکائی 88 برای براندازی نظام به علت کمبود وقت ناگفته ماند …
محل آماده شده برای قمه زنی
در پایان یاد آور می شوم که آیت الله سید صادق شیرازی قائل به مستحب بودن قمه زنی هستند بر خلاف بسیاری از علما که آن را جایز نمی دانند و اینکه ایشان در حال حاضر در یک جریان نرم و بسیار برنامه ریزی شده شروع به نفوذ در هیئات حسینی کرده و با بذل و بخشش پول های آنچنانی که معلوم است از چه منبعی است، بسیاری از هیئات را مورد غفلت قرار داده اند و شعار ایشان هم این است که هیئات نباید سیاسی شود چون در این صورت مردم از هیئات فرار می کنند در حالی که مطمئنا هر انسان عاقلی می داند که هر فردی که رو به سیاست آورده و از چند و چون کار سوال کند ماهیت این اشخاص را خواهد فهمید !!! و این هشداری است برای بچه هیئتی ها و همه مردم تا جلوی نفوذ این جریان را بگیرند که در حقیقت تخریب چهره اسلام و تشیع را نشانه رفته اند ….!!!
یاسر الحبیب [ طلبه فحاش و لندن نشین ] داماد خاندان شیرازی ها
اوّلین نتیجه عزاداری، آمرزش گناهان است. طبق روایات، اگر کسی وارد جلسه عزای امام حسین «سلاماللهعلیه» شود و عزاداری کند، گناهان او آمرزیده میشود.[1] چنانکه از پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمّه طاهرین«سلاماللهعلیهم» روایاتی در اهمیّت عزاداری و اینکه گریه بر مصائب اهل بیت«سلاماللهعلیهم» بهشت را واجب میگرداند، وارد شده است. بحمدالله همیشه جلسات عزاداری رونق داشته و سزاوار نیست کسی خود را از فیض آن و نتایج مفید آن محروم سازد.
در روایات معصومین«سلاماللهعلیهم» برای عزاداری و زیارت امام حسین«سلاماللهعلیه»، ثواب حج و عمره بیان شده است.[2]
حتّی در روایات آمده است که افضل از همه اعمال است.[3] همچنین در روایات فرمودهاند ثواب عزاداری و زیارت ابی عبدالله الحسین«سلاماللهعلیه» مانند آن است که خدای سبحان را در عرش زیارت کند.[4]
البته خداوند متعال مجسّم نیست که روی عرش و کرسی بنشیند. پس معنای عرش خدا، استیلای خداوند بر عالم وجود است و این روایت از باب کنایه و تأکید بیان شده است. بر این اساس، ثواب زیارت امام حسین«سلاماللهعلیه»، از دور یا نزدیک، مانند آن است که اگر پروردگار متعال عرشی داشت و شما میتوانستید خدا را زیارت کنید، از چنان ثوابی بهرهمند میشدید.
عزاداری و گریه برای امام حسین«سلاماللهعلیه» یکی از اسباب آمرزش گناهان است و ثوابها و پاداشهای شگفتآوری نیز برای آن وضع شده است. تحلیل این مطلب آن است که عزادار امام حسین«سلاماللهعلیه» باید با آن حضرت رابطه عاطفی برقرار کند؛ به این معنا که به اندازه عشق و محبّتی که به ایشان و شعائر حسینی دارد، از گناهانش افسرده و ناراحت بوده، به پیروی از اهل بیت«سلاماللهعلیهم» علاقه داشته باشد. پس، به تعبیر دیگر، معنای روایت چنین میشود که: اگر کسی برای عزاداری امام حسین«سلاماللهعلیه» وارد جلسه عزا شد و توبه کرد و از گناهان خود پشیمان شد، گناه او هرچه بزرگ و فراوان باشد، آمرزیده میشود.
بنابراین برقراری رابطه عاطفی و رابطه عملی با امام حسین«سلاماللهعلیه»، نوعی توبه به شمار می رود و طبق تصریح قرآن کریم، گناه هرچه بزرگ و فراوان باشد، با توبه، آمرزیده میشود:
«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»[5]
فایده سوم عزاداری، عاقبت به خیری است. به عبارت دیگر، دست عنایت امام حسین«سلاماللهعلیه» روی سر عزاداران قرار میگیرد و به این واسطه، از عاقبت سوء و سرنوشت بد، مصون و در امان خواهند ماند. حسن عاقبت سه معنا دارد: اوّل اینکه ذلت بعد از عزت پیدا نمیکند. دوّم اینکه تا آخر عمر، حالت انحراف برای او پدید نمیآید و سوّم اینکه هنگام مرگ، اهل بیت«سلاماللهعلیهم» را میبیند، آن بزرگواران به فریاد او میرسند و او نزد ایشان سربلند است. جلسات عزاداری، هر سه معنای حسن عاقبت را برای عزاداران پدیدار میسازد. به تجربه هم اثبات شده افرادی که با مسجد، روحانیّت و جلسات عزاداری رابطه دارند، عاقبت به خیر میشوند.
حسن عاقبت، از دنیا و آنچه در دنیاست، ارزشمندتر است. اینکه انسان بعد از عمری عزّت، ذلیل شود، یا پس از عمری دینداری، با یک شبهه، دچار انحراف گردد و به تشیّع شک کند، یا هنگام مرگ، معصومین«سلاماللهعلیهم» به بالین او نیایند، خسارت بزرگی است و عزاداری، رافع این خسارات است.
فایده چهارم عزاداری، که از فواید قبلی بالاتر و ارزشمندتر است، این است که عزاداری، عامل بقای اسلام و احیای تشیّع است. امام حسین«سلاماللهعلیه» برای احیای اسلام و تشیّع به کربلا آمدند. در آن زمان، اسلام در خطر و تشیع در حال نابودی بود و شیعیان نمیتوانستند ابراز عقیده کنند، امّا شهادت امام حسین«سلاماللهعلیه» ورق را برگرداند؛ اسلام باقی ماند و تشیّع زنده شد. در واقع، زحمات رسالت پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در تبلیغ اسلام و معرفی تشیّع که پس از جریان نامبارک سقیفه بنی ساعده، در حال از بین رفتن بود، زنده شد. در آن دوران، حتّی امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه» چه قبل از خلافت و چه بعد از آن، به شدّت در تنگنا بودند.
پس از ایشان نیز امام مجتبی«سلاماللهعلیه» تنها بودند و بدین سبب محبور به صلح با معاویه شدند. امام حسین«سلاماللهعلیه» تا زمان مرگ معاویه، به صلح برادر خویش پایبند بودند. امّا پس از آن و با روی کار آمدن یزید که عهدشکنی آشکاری بود، اقدام به قیام کردند، زیرا میدانستند با وجود یزید، باید فاتحه اسلام را خواند، لذا فرمودند: اگر کسی مثل یزید حاکم باشد، اسلام نابود میشود: «عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»[6]
لذا قیام کردند و طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشه بنیامیّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند.
در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با اسارت خاندان رسول خدا «صلی الله علیه و آله و سلّم» و سپس با عزاداری شیعیان، جاودان و سراسری شد و همیشه باقی خواهد ماند. از این رو میتوان گفت: شهادت، اسارت و عزاداری در یک راستا هستند.
به عبارت دیگر، استمرار عزاداری، تا روز قیامت، سبب و عامل بقای اسلام و احیای تشیّع است. بنابراین اگر ثواب آن از حج و عمره بالاتر باشد، تعجّب ندارد.
تأکید مکرّر تعالیم دینی بر عزاداری نیز به خاطر نقش مۆثر آن بر بقای تشیّع است. در روایات میخوانیم کسانی که به عزاداری اهمیت میدهند، مانند اصحاب اباعبدالله در روز عاشورا هستند. امام حسین «سلاماللهعلیه» به اصحاب خود فرمودند: مثل شما نیامده و نخواهد آمد. حال اگر کسی در این مجالس شرکت کند، مثل اصحاب امام حسین«سلاماللهعلیه» میشود. مثلاً عزاداران میتوانند با شرکت در عزاداری، حالت توبه و انابه پیدا کنند و مثل حرّ، فایده اوّل، یعنی آمرزش گناهان را ببرند.
از دیگر فوائد عزاداری، استحابت دعا است. بحث دعا و استجابت آن در جلسات عزاداری مفصّل است و انشاءالله در آینده به آن خواهیم پرداخت و در این جلسه، صرفاً به بیان یک نمونه از موارد متعدّد استجابت دعا در مجالس عزاداری بسنده میکنیم: مرحوم آیت الله دستغیب «ره» نقل میکنند: در شیراز حصبه آمده بود و بسیاری از افراد مبتلا شده بودند. در آن زمان، حصبه دارویی نداشت و همه دم مرگ رفته بودند. آقای دستغیب از قول یکی از افرادی که خانواده او دچار حصبه شده بودند، نقل میکنند که گفته بود: روزی همسایه ما جلسه روضه داشت. من به آن جلسه رفتم و برای امام حسین«سلاماللهعلیه» گریه کردم و از حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» شفای زن و بچهام را خواستم. وقتی به خانه آمدم، دیدم که زن و بچهام نشسته و غذا میخورند و سالم هستند. تعجب کردم. دخترم گفت: پدر جان، حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در این اتاق آمدند و سیاهپوش بودند. وقتی نشستند، به امام حسین«سلاماللهعلیه» گفتند: روی سر اینها دست بکش تا خوب شوند. امام حسین«سلاماللهعلیه» روی سر ما دست کشیدند و همه خوب شدیم، اما روی سر مادر دست نکشیدند. حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» فرمودند: چرا روی سر مادرشان دست نکشیدی؟ امام حسین«سلاماللهعلیه» فرمودند: مادر جان! او نماز نمیخواند. فرمودند: شوهرش شفای آنها را از من خواسته است، پس روی سر او هم دست بکش. پس آن حضرت روی سر مادرم دست کشیدند و او هم خوب شد.
این وقایع به تجربه اثبات شده و حاکی از عنایت خاص معصومین«سلاماللهعلیهم» به عزاداران است.
همچنین در عزاداریها، دعا برای سلامتی حضرت ولیّ عصر«ارواحنافداه» و تعجیل در ظهور آن حضرت فراموش نشود تا انشاء الله مورد نظر لطف آن حضرت قرار گیرید.
اصل عزاداری با سخنرانی، ذکر مصیبت، گریه کردن، سینه زدن و آنچه عرف مردم به آن عزاداری میگویند، حتماً باید باشد، امّا افراط و تندی که همیشه بد بوده و در زمان ما بدتر است، باید نباشد.
در زمانی که دشمن به دنبال موقعیّت و سوژه برای کوبیدن و تمسخر تشیّع میگردد، نباید بهانه دست او داد. گاهی دیده میشود در سایتها و خبرگزاریها، به خاطر رفتار برخی از جوانان در عزاداریها، به شیعه توهین میکنند، لذا باید همگان مواظب باشند در عین اهتمام به عزاداری که رمز بقای تشیّع است، از انجام کارهایی که موجب وهن تشیّع است، بپرهیزند.
در طول تاریخ، زحمات فراوانی کشیده شده تا تشیّع به دست ما برسد و ما باید مواظب باشیم با رفتار خود، به تشیّع ضربه نزنیم.
پینوشتها:
1. ر.ک: تفسیر القمی، ج 2، ص 292؛ بحار الانوار، ج 45، ص 257
2. کامل الزیارات، ص 156
3. کامل الزیارات، ص 146
4. کامل الزیارات، ص 147
5. زمر / 53
6. اللهوف، ص 24
فراوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
گروه فرهنگی- جواد حجتی: حاج سعید حدادیان جزو مداحان و مرثیهخوانهایی است که علاوه بر اسلوب و فنون مداحی تسلط خوبی بر مبانی عزاداری از منظر آیات و روایات دارد.
اگرچه حاج سعید بیشتر با نغمه "یاد و امام و شهدا" میان تودههای مردم شناخته شده و ایام محرم عاشقان اهل بیت(ع)با روضههایش که از صدا و سیما پخش میشود، صفا میکنند، اما کمتر کسی است که بداند این مداح خوش الحان آل الله علیهم السلام تحصیلات عالیه خود را نیز در راستای حرفه مقدسش ادامه داده تا آنجا که پایان نامه دوره کارشناسی ارشدش ترجمه متن کتاب "الحسین فی القرآن" است.
آخرین پنج شنبه سال 1432 هجری قمری فرصتی بود تا پس از برنامه زیارت عاشورای مهدیه امام حسن مجتبی(ع) با حاج سعید حدادیان به گفتگو بنشینیم و حاج سعید با خوش رویی نزدیک به دوساعت پرسشهای ما را پاسخ گفت.
موضوعاتی همچون سابقه اقامه عزا و اشک برای حضرت سیدالشهدا(ع)، توسل به اهل بیت(ع)، گریبان دریدن، ضجه زدن، علم کشی، لطمه زدن، قمه زدن، طبل و شیپور زدن و دسته عزا به راه انداختن از جمله نکاتی بود که حاج سعید حدادیان در خصوص آن توضیحاتی ارائه کرد که در بخش اول این گفتگو از نظر خوانندگان میگذرد:
آیا مداحی و عزاداری برای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام سابقه دارد، نمونههایی از آن در میان ائمه معصومین علیهمالسلام را بفرمایید؟
مطابق روایات عدیده این سابقه نه تنها در زمان ائمه معصومین(ع) بلکه به زمان انبیاء بر می گردد. جناب آقای گیلانی کتابی را به نام "الحسین فی القرآن" به زبان عربی نوشته که بنده ترجمه کردهام، پایاننامه کارشناسی ارشدم بوده است، منتهی این ترجمه را برای چاپ بیرون ندادهام. در آن کتاب، روایات زیادی در ذیل تفاسیر آمده و به تأویلات و تطبیقهای آیات اشاره میکند. مثلاً در ذیل آیه "کهیعص" از حضرت ولیعصر ـارواحنا فداهـ روایت داریم که این حروف مقطعه پیرامون سیدالشهدا(ع) نازل و توضیحاتی داده شده که درباره چگونگی دگرگون شدن حال حضرت زکریا در شنیدن قصه سیدالشهدا(ع) است. از این دست روایات زیاد داریم. انبیاء عظام الهی از آدم ابوالبشر؛ توجه کنید سابقه عزاداری حضرت آدم بر میگردد. همین ملتزم یعنی بین حجر و در که هنوز کعبه بالا نیامده و یک برجستگی بوده آدم آنجا توبه میکند، چون برای سیدالشهدا(ع) موفق به گریه میشود.
به آدم(ع) گفته شد اگر به خمسه طبیه متوسل شده بودی، مبتلا به این بلیه نمیشدی
من بیشتر از آنچه که راجع به عزاداری بگویم، باید اول راجع به توسل و نفس توسل بگویم. در باب توسل، چند مطلب است که مغفول مانده؛ یکی توسل برای پیشگیری است. توسل به ذوات مقدس خمسه طیبه در تفسیر منسوب به امام عسگری(ع) و در روایات دیگر ما آمده که اینها دالّ بر این است که توسل عامل پیشگیری است. یعنی مطابق روایتی، حضرت آدم(ع) مؤاخذه میشود که چرا تو با اینکه این اسماء را دیده بودی، به این اسماء متوسل نشدی و اگر متوسل شده بودی، مبتلا به این بلیه نمیشدی. در اینجا نکتهای است که عدم توسل موجب مؤاخذه است و خودِ توسل پیشگیریکننده از بلیّات است.
انبیا هم به اهل بیت(ع) توسل داشتند
خداوند به یکی از اقوام بنیاسرائیل فرموده بود که شنبهها را ماهی نگیرید. اتفاقاً این قوم کلاه شرعی درست کرده بودند. ماهیهای بزرگ هم به قدرت الهی برای امتحان شنبهها دم دست میآمدند. اینها گفتند چه کنیم؟ کانالهایی به حوضچههای بسیار بزرگ کَندند که این ماهیها به آنجا بیایند و بعد یکشنبه آنها را بردارند و اینطوری کلاه سر خدا بگذارند. شاید گناهان دیگری داشتند و در نهایت مورد عذاب قرار گرفتند. حدود نیمی از مؤمنین اینها را نصحیت میکردند، بقیه مؤمنین میگفتند اینها دیگر درست بشو نیستند، نصیحتکنندهها هم میگفتند ما میدانیم، اما برای اینکه حجت را تمام کنیم، «مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّکُمْ»(1). در این قضیه اینها مورد عذاب قرار میگیرند و مسخ میشوند. در سوره یس بهطور کلی به مسخ اشاره میشود و در سُوَر دیگر در یکی دو مورد به قصه اصحاب سبت (شنبه) اشاره شده است، «کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ»(2).
ذیل تفسیر آمده اگر اینها میگفتند "بجاه محمدٍ و آل محمد ـصلوة الله علیه و آله اجمعینـ" و خدا را بجاه محمد و آل او قسم میدادند، خدا این بلا را بر اینها نازل نمیکرد و این را بر زبان آنها جاری نکرد. خدا آنها را به این ابتلا نمیرساند. پس اصل توسل فقط به ائمه اطهار ـصلوة الله علیه اجمعینـ برنمیگردد، بلکه به انبیاء عظام الهی و کلاً انبیا برمیگردد. خداوند دوست داشته که همه به این بزرگواران توسل داشته باشند. اینها بالاترین محبوبهای الهی هستند.
اشک برای امام حسین(ع)؛ حسن ختام توبه اشک آدم شد
در روایات به گریه انبیا هم اشاره شده است.
یعنی روضه سیدالشهدا خوانده شده است، روضه عطش برای حضرت آدم خوانده
میشود و حضرت آدم اشک میریزد و همانجا ندا میرسد که توبه تو به خاطر
این اشک قبول شد. حسن ختام توبه، اشک حضرت آدم، توبه اشکی است که برای
امام(ع) میریزد که نشان میدهد تا چه حد موضوعیت دارد.
پیامبر(ص) با روضه حضرت زهرا(س) برای حسین(ع) گریه کرد
به ائمه اطهار ـصلوة الله علیه اجمعینـ که میرسیم، میبینیم پیش از اینکه آباء گرامی امام حسین(ع) از دنیا بروند، برایش گریه کردند، از پیش از ولادت حتی روز ولادت، مطابق نقل مجلسی، خود حضرت روضه خودش را میخوانده و فاطمه زهرا ـسلام الله علیهاـ گریه میکرده و پیغمبر میشنود و گریه میکند. روز به دنیا آمدنش همگی گریه میکنند که اینها همه اشاره دارد به مصیبت ایشان که اعظم مصائب است. این عرایض مربوط به ذوات مقدس خمسه طیبه بود، بعد از ایشان هم پرچم عزاداری را زینالعابدین، امام باقر، امام صادق ـصلوة الله علیهم اجمعینـ به دست گرفتند و برافراشتند و به منطقه خراسان و مرو آن روز امام رضا(ع) و همچنان تا ولیالله الاعظم ـاروحنا فداهـ چه در دوران غیبت صغری و چه دوران غیبت کبری که بعضی از بزرگان اشاراتی به آن داشتند، میرسیم.
اشک بر سیدالشهدا(ع) تا حالت نزدیک به موت موضوعیت دارد
در مورد عزاداری چند نکته داریم. اول اینکه عزاداری اهلبیت ـعلیهم السلامـ چگونه بوده است. قطعاً بُکاء بوده و اینکه آیا بُکاء، طولانی بوده؟ قطعاً همینطور بوده و اینکه بُکاء اینها را به حالی میآورده که نزدیک به موت بوده، واقعاً بوده، یعنی در آن غش و از حال رفتن موضوعیت داشته است.
پیش از اینکه به ائمه اشاره کنم، بیایید به قرآن نگاه کنیم، در احسنالقصص، قصه یوسف(ع) اشاره میکند: «وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ»(3)، سید ابن طاووس ـعلیه رحمهـ در کتاب مهجالدعوات، روایتی آورده که عزرائیل یعقوب را دوست داشت. از خدا اجازه خواست بیاید دیدنش. وقتی آمد، یعقوب عزرائیل را قسم داد که به من بگو: «آیا یوسف را قبض روح کردی؟» عزرائیل جواب داد: «نه». یعقوب با اینکه میدانست یوسف زنده است، ولی آنقدر گریه کرد که «وَ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ»، از حزن چشمهایش سفید شد. پس ببینید سفید شدن چشم برای حجت خدا که یوسف است، موضوعیت دارد و آن کسی به این حال میافتد که بیش از همه اشراف و آشنایی دارد. به همین دلیل است که امام زمان هم موافق است و در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید: «حَتّی أَمُوت»، یعنی اینقدر گریه میکنم تا بمیرم و رو به موت بروم. پس این مرز هم مشخص شد و در همینجا میگوید که اگر اشک چشمم خشک شود، خون گریه میکنم. یعنی برای اشک خشک شدن هم بحث است.
روایت است که مانند زن بچه مرده برای حسین گریه کنید
زینب کبری(س) میبیند یکی از کنیزها اشک دارد و دیگران ندارند، از او میپرسد که چگونه اینگونه اشک دارد که کنیز پاسخ میدهد که من قاووت (حلوا) درست میکنم و برای اشک قوت میگیرم، که حضرت میفرماید برای همه عزاداران حسین درست کن. یا زینالعابدین(ع) اشک میریزد، بر او اعتراض میکنند، که میفرماید: «18 یوسف مرا سر بریدهاند، چطور گریه نکنم؟! او یک یوسفش گم شد، درحالی که 18 یوسف مرا سر بریدهاند».
در مورد اینکه چگونه گریه کنیم روایت است: مثل زن بچهمرده، « نوحوا علی الحسین نوح الثکلی علی ولدها» دیگر توضیح نمیخواهد. زنی که بچه شیرخوارهاش، بچه دو سالهاش یا بچه پنج سالهاش مرده چهجوری گریه میکند؟ آرام و قرار ندارد. در این روایت کیفیت گریه را میگوید.
گریبان دریدن و ضجه و عجه در عزای امام حسین(ع)
حالا میآییم سراغ گریبان دریدن؛ حضرت زینب(س) در شب عاشورا موقعی که هنوز امام حسین(ع) شهید نشده است، گریبان میدرد. بعضی از ائمه مثل امام حسن عسگری(ع) در فراق پدرشان، امام هادی(ع) گریبان میدریدند. در فراق برادر و پدر میشود، گریبان درید. یعنی شما وقتی برادر و پدر خودت از دنیا میرود، میتوانی گریبان پاره کنی. این گریبان دریدن هم نکته عقلی دارد چرا که داغ مصیبت روی قلب و سینه فشار میآورد، انگار که نفس میخواهد حبس شود و حالت سکته به آدم دست میدهد، لذا گریبان دریدن در عزای معمولی خودمان موضوعیت دارد. اینکه گفته میشود: «إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ»(4) با گریبان دریدن منافات ندارد و برای امام هم به طریق اولی اینچنین است.
ضجّه و عجّه و جزع و فزع همگی در روایات آمده است. آیا میشود ضجّه زد؟ عجّه (ناله) کرد؟ اسناد زیاد است، اما سند خیلی روشن آن در دعای ندبه آمده است: «وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ، وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ»، هم گریه را میگوید و هم ندبه. ندبه گریه با صداست. بعد از ندبه عجّه و ضجّه را میگوید که: «أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ؟ أَیْنَ أَبْناءُ الْحُسَیْنِ؟ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ، وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ»، برای صالحین باید گریه کرد. «وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ». باید همیشه جریان و کوره و آتش ابراز عشق به اینها داغ باشد و بهترین نوع ابراز احساسات، همانا اشک ریختن است.
لطمه زدن در عزای سیدالشهدا(ع)
آیا لطمه به خود زدن در عزای سیدالشهدا(ع) وجه روایی دارد؟
ببینید درباره لطمه زدن به صورت، شیخ مفید نقل کرده وقتی حضرت زینب به صورتش میزند، امام حسین شب عاشورا میفرماید: «تا من زندهام، اینجوری خودت را نزن».
سند آن در کدام کتاب است؟
شیخ عباس به نقل از شیخ مفید در نفسالمهموم آمده است. شیخ عباس از ابن شهر آشوب و آقایان دیگر مثلاً از ابیمِخنَف هم در آن کتاب آورده است. این روایت معروف است. یک وقت یک مجتهد حیّ که مرجع تقلید و ولیفقیه است، یعنی مقام معظم رهبری میگوید ناحیه مقدسه درست است و تأیید میکند. این یک سند است و سندش دم دست و مؤیدش هم حیّ و حاضر است. در نمازجمعه یا در سخنرانی دیگری راجع به این ناحیه مقدسه توضیح دادهاند. آنجا میگوید که در کربلا زنها وقتی از خیمه بیرون آمدند، لطمه به صورت میزدند و صورتهایشان را در عزاداری زخمی میکردند. اینها به سرزنان و سینهزنان آمدند. بهجای اینکه این اسناد را بدهم، بهتر است که بگویم ولیفقیه، امام امت چه میگوید.
برای دستگاه سیدالشهدا(ع) باید سر و صدا کرد
بسیاری از جوابهای شما در یکی دو سخنرانی امام امت ـروحی فداهـ که منشور عزاداری را عنوان کرده، هست. یکیشان
اینکه مکتبی که در آن به سر و سینه نزنند پایدار نمیماند. یعنی پای مکتب
باید به سر و سینه زد. واژه هیاهو را جستجو کنید، ببینید امام چه گفتهاند.
میگوید هیاهو (سروصدا) موضوعیت دارد. نباید خاموش بود. بعضیها میترسند،
بعضیها با نگاههایی وارد میشوند، نخیر! برای دستگاه سیدالشهدا(ع) باید
سروصدا کرد. سروصدا کردن نه اینکه همسایه را اذیت کنیم، بلکه این دهه باید
پرشور و پرحرارت باشد. دست و بال ما را هم خیلی باز گذاشتهاند. در دهه
محرم این هیاهو موضوعیت دارد.
امام میفرمایند عزاداری سنتی، علم وکتل هم یکی از مصادیق آن است
حضرت امام میگوید که عزاداری به سر زدن و سینه زدن دارد، میفرماید همان عزاداری سنتی با علم و کتل؛ بعد علم را معانی دیگری میکنند! علم همینی هست که تیغه دارد، همین را علم میگویند. طوق بوده که شده علم. علم چند تیغ و چند تیغ؛ میگویند نه! این یک چیز دیگر است. چرا یک چیزی از خودت درمیآوری؟ منِ سینهزن میدانم، تو اصلاً نمیدانی چیست. بعد میگوید این نیست یک چیز دیگر است! میگوییم کدام است؟ میگوید بیرق. بیرق چیز دیگری است، ما پرچم را در دستگاه اهلبیت میگوییم بیدَق، که بیرق مشهور شده است. عامیانه و محلی میگوییم بیدق. حالا بیرق یا بیدق، علم بوده یا طوق، همه اینها هیمنه دستگاه عزاداری است.
علمها، تابلوی اعلانات هستند
سریالهای محمدرسولالله(ص)، امامعلی(ع)، امامحسن(ع)، امامرضا(ع) و سریال مختار را ببینید. باید بیایی و بگویی چرا پرچمهای این لشکر اینجوری است؟ پرچمهای آن لشکر آنجوری است؟ دستههای مختلف میآیند، برای اینکه با اشکال مختلف خودشان را از دیگران متمایز کنند و یک تجلی و جلوهای بدهند، چیزی مثل علامت یک تابلوی اعلانات است، یک تابلوی اعلانات است که هم مدرن است و هم سوپر پست مدرن! با اینکه سنتی است. همیشه نو به نظر میآید. ببینید پرهایش چقدر خوشگل است، چرا به این پر گیر میدهید؟ کی گفته که این پر، بُت است؟ کی گفته این پر، خداست؟ اصلاً کسی چیزی نگفته؟ تو داری میگویی. ما اینجوری گیر میدهیم.
ما بچه بودیم میگفتیم علم پنج تیغ بشود 15 تیغ تا اسم چهارده معصوم را بهجای پنج تن روی آن بنویسیم. این بد است؟ روی تیغهها اسماء اهلبیت است، آیات است، روایات است. بعد هم چهار تا مجسمه که هست، تقصیر ما بوده است. میگوید این شیر چیست؟ میگوییم قصه شیر و فضّه است. میگوید این قصه راست است یا دروغ؟ اگر دروغ است که بالاخره آن موقع یک عده خواندهاند و جا افتاده.
داستانش هم این است که میگویند فضّه در هند بوده و شیری بوده و کذا و کذا و میگویند روز عاشورا این شیر میآید. این از آن اخبار بسیار بسیار ضعیف و غیرقابل اتکاست. حالا یک چیزی بوده. یا فاطمه صغری و مرغ؛ مرحوم شهرانی میگوید: «با اینکه جزو وقایع مشکوکه هست، ولی میشود از همین ضعیفترین سندها از نظر فقهی بخوانید». آمدهاند روی علمها یک کبوتر گذاشتهاند به یاد آن کبوتری که در روایت آمده خودش را به خون میمالد و به مدینه میرود. اینکه فاطمه صغری اصلاً هست یا نیست و چه و چه... حالا اینها یک چیزی بوده است. باید بگویی آن پرنده را بردار یا آن شیر را بردار، نه اینکه کل دستگاه اینها را به هم بزن. تازه تو امروز میگویی این شیر نیست، فردا یکی میآید و میگوید هست. امروز یکی میآید و میگوید آن مرغ نیست، فردا یکی میآید و میگوید هست. اینطوری خیلی پیش میآید. مثلاً بعضیها میگویند کتاب لهوف خیلی ضعیف است، آقا فرمودند که نه ضعیف نیست، خیلی هم قوی است. اینها نظرات محققین است. برای ما ارزشمند است، اما نگاه نفیای خوب نیست.
در مورد صدای طبل و سنج به شما میگویم، برادر جوانم از دنیا رفته بود، مردم روز چهلمش را خوب متوجه نشده بودند. اتوبوس آمده و میخواستیم سر خاک برویم، مانده بودیم که حالا چهجوری مردم را خبر کنیم. من ناراحت بودم، بعد دیدم از این گروههایی که مارش عزا میزنند، آمدند. دیدم آنها یک لبخند به من زدند و گفتند: «چرا ناراحتی؟» گفتم: «چرا همسایهها نمیآیند؟» گفت: «غصه نخور». شروع کرد مارش عزا زدن. این صداها علامت است مثل نقارهخوانی امامرضا که میگوید دارد غروب میشود، دارد طلوع میشود. علامت و نشانه عزاست. با زدن مارش عزا همه همسایهها بیرون آمدند. این سروصدا آدم جمع کرد و رفتیم سر خاک. من که این را با چشمم دیدم، حالا تو میخواهی بگویی مارش عزا نزنید؟
در برخی موارد از امام هم مقدستر شدهایم
وقتی شما مارش عزا میزنی، یعنی یک عده را
پای طبل استخدام کردی، یک عده را پای سنج آوردی، یک عده را پای ترمپت آوری و
اینها دارند برای امامحسین کار میکنند. این بد است؟ مگر برای شهید مطهری
نخواندند؟ ساز نزدند؟ در حسینیه جماران امام هم نشست و گفت خیلی هم خوب
است. یعنی ما از امام مقدستریم؟ برای شهید مطهری همین مارش عزا را زدند،
خوب است؛ برای امامحسین(ع) بزنند بد است؟ مسلماً خوب است. آقا هم که
فرمودند همانجور که میآمدید بیایید.
دسته عزاداری فقط تظاهرات نیست. دستهها رستههای مختلفاند. بعضی از
دستهها دستهاند، بعضیها گروهاناند، بعضیها گرداناند، بعضیها
تیپاند، بعضیها لشکرند، بعضیها هنگاند. دسته دارد اینطوری میآید
بیرون. اصلاً دسته میخواهد هیمنهاش را به رخ بکشد، اصلاً میخواهد بگوید
همه علامتم از طلاست. چه ایرادی دارد؟!
ما حواسمان به بعضی از احکام نیست. میدانید در جنگ مرد میتواند حریر بپوشد؟ در نفسالمهموم، ترجمه شهرانی آمده است. آیا میدانید مرد میتواند در جنگ طلا حمل کند؟ طلا بر مرد حرام است، ولی در جنگ میتواند. چرا؟ برای رجزخوانی و برای اینکه نشان بدهد، میخواهی غنیمت ببری؟ بیا مرا بکش ببر، ببینم چقدر عرضه داری. این طلا و این حریر برای رو کم کنی، است. بیا مرا بکش و این حریر را که گران است ببر. ببینم میتوانی بیایی؟!
اینطوری مطرح میکنند که وقتی یک علامت میآورند راه بسته میشود و... باید به آنها گفت که دو سه شب عزاداری بیشتر نیست، نیروی انتظامی بیاید هماهنگ کند و به دستهها اعلام کند که فلان خیابان و فلان خیابان را برای شما گذاشتهایم. برای جلسه ما در روز عرفه یا ماه رمضان راهنمایی و رانندگی خیلی زحمت میکشند، اینها برای خدمت کردن آمادهاند. الان برای محرم شورایاری محلهها با نیروی انتظامی مشخص کنند که برای دستهها راههای فلان خیابان را ببندید و راههای دیگر را باز کنید تا فلان خیابان بشود برای دستهها.
نفیای صحبت نکن، اثباتی صحبت کن و بیا یک کمک بده. میگویند آقا! همه میمانند پشت دسته؛ قبل از انقلاب پشت دسته نمیماندند؟ الان انقلاب باید در خدمت دستگاه سیدالشهدا باشد. نیروی انتظامی و راهنمایی و رانندگی باید خدمت کنند. خدمت این است راه دسته را باز کنید، نه اینکه ببندید. همانطوری که راه ماشینها بسته میشود ناراحتیتد، راه دسته امام حسین هم بسته میشود ناراحت باش. راه حل این است که راه دسته امام حسین را ببندی که راه ماشین باز شود؟ و به این سادگی صورت مسئله را پاک کنی.
دسته میخواهد بگوید هیمنه مالی من این است، میخواهد بگوید هیمنه قدرتی من این است، ببینید علم به این سنگینی را بچههای محل ما دارند بلند میکنند. این خوب است. دارد قدرت را به رخ میکشد. ما میخواهیم تظاهر کنیم و بگوییم بچههای هیئت ما قویاند. این بد است؟ چرا متوجه نیستید؟ شما مانور نظامی ندیدید که در آن تکواندوکارهایش میپرند؟ کشتیکجکارهایش و کاراتهکارهایش برای چه این کارها را میکنند؟ میآیند با سرشان با دستشان آجر میشکنند، برای چه این کارها را میکنند؟ همان کار را در دسته انجام میدهیم. ضمن اینکه در دسته دارد چند تا کار با هم انجام میشود، هم کار حماسی است و هم قدرتنمایی؛ داری اکشن را نشان میدهی. داری با شعرت هم حماسه را میگویی و هم روضه و مصیبت را. همه اینها یک مجموعه است که مجموعه خوشگلی هم هست، منتهی اینها آسیب دارد، آفت دارد.
بله، یکدفعه موسیقی میرود به جایی که میبینیم موسیقی همه چیز را گرفته است. نه، باید مارش عزا باشد، اعلان باشد، نه اینکه کنسرت بگذاریم، نه اینکه یک خواننده بخواهد بخواند و کنارش ساز هم بزنند، این غلط است و ما را به جای دیگر میکشد. ما در محرم با موسیقی خیلی مخالفیم، ولی در غیر محرم با خودِ موسیقی که درست باشد، مخالفتی نداریم.
دستههای عزا میگویند که خونخواهان حسینبن علی(ع) به خیابان آمدهاند
این تظاهر که شما میگویید صبغه قرآنی هم دارد آنجا که میفرماید " لا اسئلکم علیه اجراِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى»(5) چرا که اصلاً مودت یعنی ابراز محبت و اینها میخواهند با این دستهها محبت را ابراز کنند.
بله، من هم دارم میگویم و تظاهری است که جلوه نظامی دارد و باید متوجه باشیم. بیرون آمدن دسته یک کار نظامی است. یک جلوهاش نظامی است. یعنی ما داریم قدرتنمایی میکنیم که خونخواهان حسینبن علی(ع) به خیابان آمدهاند. عزادار، خوانخواه و سینهچاک است. سینه زدن و زنجیر زدن این معانی را دارد.
ما بچه که بودیم میدیدم در ظهر عاشورا، یک ساعت خاصی زنجیرزنها میزدند روی پشتهایشان و کبود میشد. ما نگاه میکردیم و میگفتیم اگر این کار را بکنیم دردمان میآید، اما همین نشان میداد پای امامحسین(ع) که وسط باشد، نباید درد احساس بشود. دردِ عشق امام حسین(ع) دردی است که همه دردها را ناچیز میکند. این بد است یا خوب است؟ قطعاً خوب است. شما در مانور نظامی شهید نمیدهید؟ میدهید. اخیراً در جابهجایی مهمات «مقدم» عزیز و عدهای شهید شدند. این مانور است. ما در عزاداریها سینه میزنیم، زنجیر میزنیم. داریم نشان میدهیم ما برای امام حسین درد نمیفهمیم. این یک پیام قشنگ است.
چند روز پیش رئیس شرکت "بِل" به دانشگاه تهران آمده بود و راجع به صوت دانشگاه صحبت میکردیم. از من پرسید: «شما شغلت چیست؟» علاوه بر شغلی که آنجا داشتم، گفتم: «من نوکر امام حسینم». بعد برایش توضیح دادم. دست و پا شکسته کمی انگلیسی صحبت میکردم. آن مترجم فارسی را به آلمانی ترجمه میکرد و البته خود او انگلیسی را بهتر متوجه میشد تا اینکه ما فارسی را میخواستیم با ترجمه به او منتقل کنیم. حرفهای ما را که راجع به امام حسین(ع) شنید منقلب شد. میگفت: «ما هم در مسیحیت داریم، ولی وقتی مصائب مسیح را میگویند چرت میزنند. تو خیلی داری با حرارت میگویی». گفتم: «این حرارت مال خودِ امام حسین است و همه مردم ما ایناند و عشق امام حسین یک چیز دیگر است». او منقلب شده بود.
با این توضیحات شما که قمهزدن هم توجیه دارد؟
نه، اشتباه نکنید. آنهایی که در گذشته قمه میزدند چون فتوایی در حرمت نبود. آنها روی بیعقلی نمیزدند و در آن هم مبنای خِرد بود، اما امروز میگویند به دلیل اینکه وهن میشود این کار را نکنید. مثل اینکه بگویم آقا! وقتی شما یک قلاده بیندازی گردنت و بعد همین کار فیلم شود، این کار را نکن. شما میخواهی تواضع کنی، میخواهی ناچیز بودنت را درگاه اهلبیت بگویی، امری است علی حدّه، اما این کار شما تخریب شیعه در سطح جهانی است، پس نکنید.
مثال میزنم کسی بلاتشبیه تازه ازدواج کرده و در عقد است. وقتی با خانمش تنها نشسته یکجور حرف میزند. حالا برادر خانمش، پدر خانمش و مادر خانمش نشستهاند خب یک جور دیگر حرف میزند. در یک مراسمی میخواهند او و خانمش را به عنوان یک زوج خوشبخت روی سن ببرند تا صحبت کنند، در آنجا یکجور دیگر صحبت میکند. ما در نحوه عزاداریمان هم باید حواسمان باشد. همینی را که دارم میگویم مراقب باشیم آسیب نزنیم، اما همیشه یک مشت معاندند، یک مشت آدمهایی هستند روی خردورزی ایراد نمیگیرند، بلکه دنبال ایرادند. ما با آنها کاری نداریم. مراجع و رهبری دست ما را باز گذاشتهاند.
ببینید امامرضا(ع) در روضهخوانی چقدر دست روضهخوان را باز گذاشته است. این همه ایرادهایی که شما به ما میگیرید، آنها به ما نکردند. حضرت رضا(ع) میفرماید: «یابن شبیب إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فابْکِ لِلْحُسَیْنِ»، ای پسر شبیب! هروقت خواستی گریه کنی برای چیزی برای امام حسین گریه کن، بعد حضرت بدون هیچ مقدمهای یکدفعه روضه سر بریدن امام حسین را میخواند و در این روضه هم مثال به کبش(قوچ) میزند. یعنی یکجوری روضه را خوانده شما نتوانی دائم به آن گیر بدهی، چون همه که ادیب نیستند، چون همه نمیتوانند این لوازم را لحاظ کنند.
بیش از پنج هزار مداح ما که نمیتوانند ادیب باشند
ما 5 هزار، بلکه 10 هزار مداح در سطح کشور داریم. آیا همه این 10 هزار نفر واقعاً میتوانند ادیب باشند؟ قطعاً نه، اما دست ما را باز گذاشتهاند. شعری خوانده نشود که وهن باشد، توهین باشد، دالّ بر ذلت باشد و کلیت قصه حفظ شود.
ایرادی که برخی میگیرند این است که راه اندازی دسته عزاداری سابقه تاریخی ندارد.
اولین دسته سینهزنی را مخدراتی راهانداختند که پشت سر حضرت زینب ـصلوة الله علیهاـ تا گودال رفتند درحالی که به سر و سینه میزدند، هم به صورت،. شما که میخواهی ایراد بگیری، باید به حضرت زینب(س) بگویی چرا سینه زدی؟! این نسوانی که در کربلا بودهاند صورتشان را زدهاند کبود نشده؟ حالا ما بگوییم چرا زدند؟ اینها برای ما الگوست. قطعاً این عزاداریها بر نصوص روایی است، بحث فقهی هم دارد. یادم هست آیت الله وحید مفصلاً راجع به این مطالب صحبت کردهاند.
برخی جریان های روشنفکری مدعی هستند که نباید در ایام محرم الحرام اشک ریخت چرا که مگر نمیگویید امام حسین در راه هدف و آرمان خود به شهادت رسید و حضرت زینب نیز فرمودند «ما رأیت الا جمیلا»؛ بنابراین عزاداری و اشک ریختن چه وجهی دارد؟
در این باره که گفتید این جریانهای روشنفکری میگویند چرا اینقدر اشک میریزید، باید بگویم من امروز چنین چیزی را نمیبینم، چون در دانشگاه تهران بودم. جریانهای مختلف سیاسی حتی جریانهایی که ممکن است از لحاظ نگاه سیاسی با منِ سعید حدادیان خیلی جاها متفاوت باشند، وقتی پای عزای امام حسین میآیند اشک میریزند و خوب هم اشک میریزند. امام این مسئله را حل کرد که ما ملت گریه سیاسی هستیم، راجع به اشک مفصل صحبت کرده است. امروز کسی مشکلی راجع به گریه کردن در باره امام حسین(ع) ندارد. من در محافل آکادمیک نمیبینم.
شاید منظور اشک به عنوان مصداق کلی نباشد، بلکه همین بحثی که کردید، این مدل عزاداری و توی سر و کله زدن...
نه، ما باید تودهها را ببینیم. مثلاً در جشن تولد امیرالمؤمنین همه کف میزنند. آیا توقع داریم یک مجتهد هم کف بزند؟ مثلاً قرار است آقایی را تشویق کنند. آیا توقع داریم یک حافظ کل قرآن کف بزند؟ شعور افراد هم هست. وقتی میخواهیم برای تعدادی استاد دانشگاه متدین کهنسال برنامه بگیریم، قطعاً با برنامه جمعی از کسبه ـکه آنها هم عزیز ما هستندـ باید متفاوت باشد. کما اینکه شما بیا دانشکده هنر را ببین. بچههای دانشکده هنر با مدل متفاوتی دکور میزنند، با مدل متفاوتی برنامه عزاداری را تنظیم میکنند و با المانهای بسیار ساده مثلاً در طراحیها و گرافیک دو تا خط میکشند و شما با همین دو تا خط دارید یک آدم میبینید و طرحهای جدیدی برای سیاهپوش کردن و المانهای خیلی قشنگی برای عزاداری میدهند. بچهها دارند کار میکنند.
خدا خیر به آقای پناهیان بدهد. عده قابل ملاحظهای از بچهها در دانشکده هنر با آقای پناهیان هستند. در دانشگاه تهران هم همینجور. ایشان دارد برای محرم زحمت میکشد و پاسخگوی سئوالات و شبهات است. ببینید در جریان بحثهای آقای پناهیان بچهها تا چه حد مرید آوینی شدند. برنامههای متون آوینی را بازخوانی میکنند. کربلاهایی را که آقای پناهیان با دانشجویان میرود، ببینید. آقای پناهیان یک نفر است، اگر همین را تعمیم بدهید آن وقت ببینید چه میشود. ما در سطح دانشگاه کم نداریم آدمهایی را که کم از جاهای دیگر گریه نمیکنند. قبلاً وقتی غذا میآمد بچههای انجمن و بسیج و جامعه میآمدند کار غذا را پیگیری میکردند.
ادامه دارد...
چکیده
حماسه عظیم عاشورا یک مکتب فکری است که از سال 61 هجری آغاز و با گذشت بیش از سیزده قرن و نیم هنوز از حیات و طراوت و شادابی خاصی برخوردار است و در هر زمانی حرف و طرح نوی برای جامعه بشری دارد. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
اگر چه دستگاه بنی امیه و بنیالعباس و همه ظالمین و مستکبرین و صاحبان قدرت و ثروت تا به امروز با بسیج امکانات و نیرو ، سعی و تلاش در تضعیف و تحریف و تخریب حادثه عظیم عاشورا داشته و دارند. اما هرگز نتوانستند جلوی ماندگاری و پویایی عاشورا را بگیرند بلکه هر سال که میگذرد بطور گستردهتر و با شور و شعور بیشتر برگزار میشود و در طول تاریخ بشریت بعنوان یک حماسه ماندگار و جاودانه مطرح گردیده است.
در بررسی و تحلیل ماندگاری و پویایی عاشورا به این نتیجه رسیدیم عواملی در جاودانگی این حماسه عظیم دخالت داشتهاند که برخی از آنها عبارتند از :
1- اراده و مشیت الهی
2- وعده الهی
3- اخلاص و انگیزه الهی
4- نقش رسول خدا (ص)
5- نقش ائمه (ع)
6- نقش علمای شیعه
7- نقش مؤمنین
8- نقش ایران
مقدمه
حماسه جاوید عاشورا دانشگاهی است به پهنه تاریخ و گستره کره زمین که از سال 61 هجری افتتاح و با خون پاک و مقدس حسین (ع) و یارانش آبیاری و ثارالله و وصل به خدا گردید لذا ابدی شد و این دانشگاه برای همیشه تاریخ بازخواهد بود و دانشجو می پذیرد و نیرو تربیت می کند. کربلا دانشگاهی است که دانشجویان آنها تنها شیعیان عالم در طول تاریخ نیستند بلکه همه مسلمانان و همه آزاد اندیشان در سراسر جهان همچون گاندی ، محمدعلی جناح ، جرجی زیدان ، آنتوان بارا ، توماس کارلایل و ... از آن درس ها گرفتند. دانشگاه کربلا که مؤسس آن حسین بن علی (ع) است در رشتههای مختلف دانش پژوه میپروراند و فارغالتحصیلان آن قطعاً انسانهای سربلند در دنیا و آخرت خواهند بود.
دانشگاهی که با گذشت بیش از سیزده قرن و نیم از حماسه آن به فراموشی سپرده نشد و هم چنان مورد توجه و ستایش نویسندگان، سخنرانان ، شعرا ، اندیشمندان ، رهبران و آزاد مردان جهان هست و در نهضتها و حرکتهای انقلابی و اصلاحی از این واقعه عظیم الهام میگیرند هنوز حرف و طرح نو دارد . درسها و عبرتها دارد . هر روز و در هر زمان و در هر کجا برای هر سن و سال پیامها دارد . کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا .
ششماهه علی اصغر ، سه ساله رقیه ، سیزده ساله قاسم ، هجده ساله علیاکبر ، سی و چهار ساله ابوالفضل ، پیر محاسن سفید چون حبیببنمظاهر دارد . هم غلام ، هم آزاد ، هم زن ، هم مرد ، هم توبه کرده چون حر بن یزید ریاحی دارد . لذا در همه گروه ها و مکاتب و سن و سال و حیثیت و قومیت و از هر کجا عالم دانشجو و سخنگو دارد. دانشگاه بینالمللی است . مرز عقیده و جغرافیا نمیشناسد . نظر دهها میلیارد انسان را در طول تاریخ به خودش جلب کرد و بر مظلومیت او و یارانش اشک ها ریختند . اگر این اشک ها جمع گردد ، طوماری عظیم و سیلابی سهمگین بپا می شد.
بیاییم سعی کنیم ما نیز از جمله بلکه از بهترین دانشجویان و تربیت شدگان این حماسه عظیم باشیم و این مدال افتخار را در دنیا و آخرت به گردن آویزان نماییم.
تحقیق و بررسی و تحلیل رمز جاودانگی حماسه عظیم عاشورا نیازمند به بررسی زیاد و تألیف کتابها دارد. این جانب با قلم و فهم ضعیف و بضاعت اندک تلاش نموده به بخشی از علل جاودانگی عاشورا اشاره نماید امید است مورد قبول حسین بن علی (ع) واقع شود.
جاودانگی عاشورا
اکثر حوادث و مکاتب فکری از سه ویژگی تولد، اوج و فرود بیرون نبودهاند روزگاری حرفی برای گفتن داشتهاند و به مرور زمان با چالشها مواجه شدهاند و این حکایت از عدم ماندگاری این حوادث و دیدگاهها داشته که با گذشت زمان ، به فراموشی سپرده شدند اما حماسهی عاشورا یک مکتب فکری است که از سال 61 هجری قمری آغاز و با گذشت 1367 سال هنوز از حیات و طراوت و شادابی خاصی برخوردار است گویا همین امسال واقع شده و در هر زمانی حرفی نو و طرحی نو برای جامعه بشری دارد . کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. و هرچه میگذرد گستردهتر با شور و شعورتر برگزاری میگردد.
اگر چه در طول بیش از سیزده قرن و نیم از واقعه عاشورا همواره تمام ظالمین و مستکبرین، صاحبان قدرت و ثروت سعی و تلاش در تضعیف و تحریف و تخریب حادثه عظیم کربلا داشته و دارند اما هرگز موفق نشده و نخواهند شد. بنیامیه از زمان وقوع حماسه عاشورا سال 61، با بسیج کردن امکانات و نیرو، سعی و تلاش در تحریف عاشورا داشتهاند گاهی آن روز را روز عید و جشن و سرور نامگذاری کردند یوم تبرکت به بنوامیه و یوم فرحت به آل زیاد[1] روز عاشورا روزی است که بنیامیه آنرا مبارک و میمون دانستهاند و آل زیاد آنرا روز شادمانی قرار دادند. زمانی به توجیه جنایت یزید پرداختند و گاهی اهداف قیام اباعبدالله الحسین (ع) را تحریف کردند زمانی برای عزاداران و زائرین مشکلات ایجاد مینمودند و چندین بار هم به بارگاه ملکوتی امام حسین (ع) جسارت کردند اما هرگز نتوانستند مردم را از حسین ، یاد حسین و آثار حسین دور نگه بدارند . بنیالعباس نیز 700 سال تلاش کرد تا عاشورا تحریف گردد . سلاطین جور و ظلم هم تا به امروز تلاش بر انزوای عاشورا داشتهاند و اخیراً هم جلسهای که در اسرائیل با حضور پژوهشگران غرب و آمریکا برگزار شد بعد از بحث و بررسی به اینجا رسیدند که شیعه دو عنصر اساسی بنام عاشورا و مهدویت دارد لذا با اعتبار کلان و برنامهریزی و بکارگیری نیروهای داخل و خارج سعی و تلاش در تحریف و تخریب عاشورا نمودند که مقاله خون بخون شستن محال آمد محال ، تضعیف عزاداری ، انتقاد به لباس سیاه و اینکه زمان عزاداری به عصر صفویه بر میگردد از این قبیل است و بالاخره مایکل برانت رئیس اسبق سازمان سیا با تشکیل شعبه شیعهشناسی در سازمان مذکور و اعزام کارشناسان به پاکستان و جمعآوری اطلاعات مربوطه ، نتیجه گرفتند که شیعه دو عنصر اساسی دارد. رهبری آنها در دست مرجعیت و دیگری محرم و عاشورا است . لذا اعتبار کلان برای تضعیف و تخریب آن دو گذاشتهاند و جسارت به مرجعیت و حوزههای علمیه و تخریب عزاداری امام حسین (ع) در دستور کار عوامل داخل و خارج قرار گرفت که ورود اشعار نامناسب در مداحی از این قبیل بوده است علیرغم این همه تلاش در طول تاریخ در تخریب عاشورا اما هرگز نتوانستهاند جلوی ماندگاری آنرا بگیرند. علل ماندگاری عاشورا چیست؟!
علل ماندگاری و پویایی عاشورا
بیشک رمز و راز جاودانگی حماسه عاشورا معلول یک عامل فقط نیست بلکه عوامل متعددی در جاودانه ماندن آن دخالت داشته که با توجه به محدودیت مقاله به تعدادی از آنها بطور خلاصه اشاره میگردد.
1- اراده و مشیت الهی
یریدون لیطفوا نورالله بافواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون[2]
میخواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند اما خداوند نور خود را کامل میکند هر چند کافران خوش نداشته باشند با توجه به جمع و مضارع بودن فعل یریدون استفاده میشود که هم تلاش مخالفین جمعی است و هم مستمر ، پس همه کفار ، منافقین و مخالفین ، همواره تلاش جمعی، مستمر و بیوقفه در محو اسلام و قرآن و اهل بیت داشته و دارند که نور آنها را خاموش کنند و خداوند هم اراده فرموده نه تنها نور آنها خاموش نگردد بلکه هر روز میگذرد گستردهتر گردد.
پس اراده و مشیت الهی بر ماندگاری عاشورا قرار گرفته است. لذا پیامبر اعظم فرمود : ان لقتل الحسین (ع) حراره فی قلوب المؤمنین لن تبرد ابداً[3] . همانا شهادت حسین حرارت و شعلهای در قلبهای مؤمنین ایجاد کرد که هرگز سرد نخواهد شد. و این محبت و ارادت را خداوند متعال در قلوب مردم گذاشته است که تا نام حسین برده میشود دلها میشکند و هوای کربلا می کند.
2- وعده الهی برای ماندگاری شهیدان
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون[4] . کسانی که در راه خدا کشته شدهاند را مرده مپندارید بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی می خورند .
و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون[5]
به آنها که در راه خدا کشته میشوند مرده مگویید بلکه زندهاند ولی شما نمیفهمید.
این دو آیه شریفه صراحت کامل دارند که هر کس آرم قتل فی سبیل الله را داشته باشد زنده جاوید است و هیچ کس حق ندارد آنها را مرده پندارد.
اگر شهدا زنده جاوید هستند و حیات ابدی دارند بمراتب سید و سالار شهیدان جاودانه خواهد بود.
و دلیل بر جاودانه و حیات ابدی سیدالشهداء این است که عاشورا هر روز و هر زمان پیام دارد و حسین (ع) در قلوب همه ارادتمندان جا دارد و وقتی محرم میرسد مردم خودبخود و بدون هیچ هزینه و هرگونه تهدید عزادارای میکنند لباس سیاه می پوشند در و دیوار را سیاه پوش میکنند . اینها دلیل بر زنده بودن امام حسین (ع) و پویایی عاشورا است.
3- اخلاص و انگیزه الهی در خلق حماسه عاشورا
براساس آیه کریمه ما عندکم ینفدو ما عندالله باق[6] .
آنچه که نزد شما باشد سرانجام فانی و نابود میشود اما آنچه که نزد خدا باشد و رنگ بوی خدایی بگیرد همانند ذات پاکش جاودانگی پیدا میکند.
از آنجا که خلق حماسه عاشورا دارای انگیزه الهی بود و حسین بن علی (ع) در یک روز هر چه داشت برای خدا و در راه احیای دین خدا و سنت رسول خدا فدا کرد و با خون سرش امضاء نمود لذا رنگ ابدی پیدا کرد و هرگز گرد و غبار غفلت و فراموشی آن را نمیگیرد چون که قیام امام حسین (ع) رنگ و بوی دنیا نداشت تا فناپذیر گردد . لذا در یک بیان نورانی هدف حرکتش را این گونه بیان فرمود. انی لم اخرج اشرا و لابطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی[7].
هدف من برای قیام، ظلم و فساد و فتنهگیری نیست بلکه فقط برای اصلاح امت جدم رسول خداست و در این راه، جان خود را برای نجات بندگان خدا و هدایت آنها نثار کرد.
و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله[8] . در راه خدا جان خود را فدا کرد تا بندگان خدا را از نادانی و گمراهی نجات دهد.
4- نقش رسول خدا در ماندگاری عاشورا
یکی از دلایل ماندگاری حماسه عظیم عاشورا کلام و سیره رسول خدا درباره امام حسین و عاشورا بوده است روایت معروف حسین منی و انا من حسین[9] ، از رسول خداست که فرمود : حسین از من است و من از حسینم یعنی درخت نبوت من در حسین ریشه دوانیده است همچنانکه حدیث مشهور من بکی علیالحسین او ابکی او تباکی و جبت له الجنه[10] نیز از پیامبر اعظم است که فرمود : هر کس برای حسین گریه کند یا دیگران را به گریه وادارد یا خودش را به گریه بزند بهشت بر او لازم است . روایت ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لن تبرد ابدا [11]. از پیامبر رحمت است که همانا با شهادت حسین حرارتی در قلوب مومنین ایجاد میشود که هرگز سرد نخواهد شد. پیامبر اعظم قبل از تحقق حماسه عاشورا مسئله شهادت امام حسین را متذکر و فضاسازی لازم را آغاز نمود لذا وقتی که امام حسین (ع) در حالی که نوزاد بود خدمت پیامبر اکرم آوردند حضرت او را بوسه زد و فرمود هر کس به زیارت او برود ثواب یک حج مرا دارد، عایشه تعجب کرد و عرضه داشت ثواب حج تو رسول خدا ؟[12]
رسول خدا در یک بیان نورانی به ماندگاری عاشورا در طول تاریخ اشاره نمود لذا وقتی که جریان شهادت امام حسین (ع) را برای دخترش فاطمه (س) بیان فرمود حضرت زهرا گریه شدیدی کرد و عرضه داشت متی یکون ذلک پدرجان این واقعه در چه زمانی اتفاق میافتد. پیامبر خدا فرمود فی زمان خال منی و منک و من علی : در زمانی که نه من هستم نه علی و نه تو، فاشتد بکائها و قالت یا ابه فمن یبکی علیه و یلتزم با قامه العزاء له: گریه فاطمه شدید شد و عرض کرد پس چه کسی بر حسین من گریه میکند و عزا ، بر پا مینماید .
فقال النبی (ع) یا فاطمه ان نساء امتی تبکین علی نساء اهل بیتی و رجالهم یبکون علی رجال اهل بیتی یجدّدون العزاء جیلاً بعد جیل فی کل سنه[13] .
ای فاطمه زنان امت من بر اهل بیت حسین و مردان امت من بر مردان کربلا گریه میکنند آنها نسل به نسل در هر سال پرچم عزای حسین تو را بر پا می کنند.
5- نقش اهل بیت در ماندگاری عاشورا
یکی دیگر از عوامل مسلّم جاودانگی عاشورا تلاش مستمر و سیره عملی ائمه (ع) در اقامه عزای سالار شهیدان میباشد. در مناسبتهای مختلف به بیان اهمیت عزاداری و زیارت امام حسین (ع) میپرداختند، تبیین اهداف قیام امام حسین (ع) ، جلوگیری از تحریف عاشورا، بیان حقایق و عمق جنایت بنیامیه، رسوا نمودن دستگاه بنیامیه ، برگزاری مجلس عزای امام حسین (ع) ، ترغیب و تشویق بر اقامه عزای سالار شهیدان ، ذکر فضائل عزاداری و گریه بر حسین ، زیارت امام حسین از اقدامات بسیار مؤثر اهل بیت (ع) در ماندگاری حماسه عاشورا است . عزاداری حضرت زینب در قتلگاه که به نظر شهید مطهری برای اولین بار مجلس عزای حسین را پر پا کرد[14] ، تا لحظه ورود سفیران کربلا به کوفه و شام و خطابههای آتشین و شجاعانه حضرت زینب و امام سجاد(ع) و گریههای طولانی امام سجاد (ع) در مدینه و سفارش امام باقر (ع) به برگزاری مجلس عزاداری در منا ، برگزاری مجالس عزا توسط امام صادق (ع) و امام رضا (ع) و دیگر ائمه و زیارت ناحیه مقدسه امام زمان (عج) همه در پویایی عاشورا نقش اساسی داشتهاند.
6- نقش برجسته علما در ماندگاری و پویایی عاشورا
یکی دیگر از عوامل جاودانگی عاشورا تلاش مستمر علمای شیعه میباشد که با تألیف هزاران جلد کتاب در موضوعات مختلف مرتبط با امام حسین (ع) و عاشورا و نیز از راه وعظ و خطابه و برپایی مجالس عزاداری و تشویق و ترغیب مردم بر اقامه عزای امام حسین (ع) از خدمات مراجع عظام و علماء و مبلغین و مؤلفین و شعراء میباشد.
برپائی نهضت و قیام انقلابی و اصلاحی در مقابل مستکبران و ظالمین با الهام از عاشورا ، از جمله نهضت و انقلاب شکوهمند ایران اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) از دیگر موارد تلاش علماء در عصر غیبت امام زمان (عج) میباشد.
7- تلاش بیوقفه مؤمنین و مؤمنات در ماندگاری عاشورا
تلاش مستمر و همت والای مؤمنین و ارادتمندان به امام حسین (ع) در برپایی مجالس عزاداری ، راهانداختن دستجات سینهزنی و نیز حضور در کربلا از دیگر عوامل ماندگاری عاشورا است.
نقش مردم از زمان بنیامیه تا بنیالعباس تا زمان رضاخان و دیگر ستمکاران در برگزاری عزای امام حسین تحت هر شرائطی با وجود تهدید و ممانعت و زندان بسیار روشن و قابل تقدیر است با حضور زنان و مردان و جوانان در عزاداری و سینهزنی و کنار حرم حسین بن علی به مبارزه عملی با بنیامیه و بنیالعباس و دیگر ظالمین میپرداختند و در زنده نگه داشتن عاشورا سهیم بوده و هستند از زیارت جابربن عبدالله انصاری گرفته تا حضور جسورانه زن و مرد در کنار قبر امام حسین (ع) و عزاداری نمودن آنها ، غوغایی بر مزار شهدای کربلا بر پا می کردند . لذا متوکل عباسی دستور داد که مزار امام حسین (ع) را ویران نمایند تا کسی برای عزاداری به آنجا نرود.
آنهایی هم که قادر نبودند به کربلا بروند در همان محل خود مجلس عزا برپا می کردند . در عصر صفوی و قاجاریه عزاداری به تمام ایران و عراق و افعانستان و ترکمنستان گسترش یافت. در دوران رضاخان که به دستور انگلیس حسینیهها را بستند و عزاداری و تعزیه ممنوع شد زن و مرد ایرانی با تمام قدرت خانه به خانه به برپائی مجالس عزاداری همت گماشتند.
در عصر حاضر در همه جای کره زمین و تمام قارههای دنیا پرچم عزای امام حسین (ع) برپا می گردد و روز به روز بر عظمت و گستردگی او افزوده میشود و هیچ کس نمیتواند مانع آن بشود.
8- نقش ایران در ماندگاری عاشورا
یکی از عوامل ماندگاری و گسترش عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) مردم ولایتمدار ایران اسلامی بوده اند . در کتاب امام حسین و ایران به نقش اساسی ایرانیان در جاودانگی عاشورا اشاره شده است . بار تولومو عقیده دارد ایرانیان در سال 61 هجری قمری آماده شدند که به امام حسین (ع) کمک کنند تا به ایران بیاید و حاکم ایران شود [15].
حضور ایرانیان در قیام مختار بر همگان روشن است وقتی که مختار بدست مصعببن زبیر کشته شد مصعب اعلان کرد هر کس با مختار بود اگر پرچم سفید بگیرد در امان است نوشتهاند حدود 8000 نفر با پرچم سفید آمدند مصعب گفت ایرانیان جدا شوند. 7300 نفر بعنوان ایرانی جدا شدند دستور داد همه را بکشند گفتند ای امیر خودت اعلان کردی درامان هستند، گفت ایرانیان اعتقاد قلبی و راسخ به علی (ع) و بچههای علی دارند وجود آنها موجب دردسر است.
حتی زنان ایرانی از جمله مازندرانی ها برای مختار طلا و جواهرات خود را ارسال کردند تا هزینه سربازان مختار تأمین شود و در خون خواهی حسین (ع) سهیم باشند.
مارسلین میگوید از سال چهلم هجرت که علیبنابیطالب (ع) زندگی را بدرود گفت ، معاویه و پسرش یزید ایرانیان را در فشار گذاشتند و به هر ایرانی ظنین میشدند بیدرنگ آنها را به قتل میرساند اما ایرانیان چند دژ تسخیر ناپذیر داشتند که عمال معاویه و یزید نمیتوانستند در آن دژها نفوذ کنند و یکی از دژها مازندران و دیگری گیلان بود [16].
امید است ما هم در هر کجای کره زمین و در هر نقطه ایران اسلامی هستیم مشمول فرمایش پیامبر اعظم گردیم و از نسلی باشیم که در پویائی مجلس عزای حسین (ع) دخیل بوده و درماندگاری و پویائی حماسه عظیم عاشورا سهیم بوده و توفیق پاسداری میراث گرانقدر گذشتگان را داشته و به طور سالم به نسل بعدی بسپاریم.
فهرست منابع
1- قرآن کریم
2- مفاتیح الجنان
3- تفسیر نمونه- ناصر مکارم شیرازی - دارالکتب الاسلامیه - تهران
4- بحارالانوار- محمدباقر مجلسی-مؤسسه الوفاء بیروت- 1404 ق
5- الخصائص الحسینیه- جعفر شوشتری- مؤسسه مطبوعاتی دارالکتاب- قم - پنجم -1378ش
6- حماسه حسینی- مرتضی مطهری- انتشارات صدرا- تهران- دوازدهم- 1379 ش
7- امام حسین و ایران- کورت فویشلرآلمانی ترجمه دکترمنصوری- انتشارات جاوید- تهران -چهارم
8- حماسه عاشورا- جمعی از نویسندگان- مرکز چاپ و نشر مجمع جهانی اهل بیت- تهران- اول- 1381
9- از غدیر تا عاشورا- جمعی از نویسندگان- انتشارات وثوق - قم- اول 1381 ش
[1] - مفاتیحالجنان زیارت عاشورا
[2] - صف 8
[3] - مستدرک الوسائل ج1 ص318
[4] - آل عمران 169
[5] - بقره 154
[6] - نحل 96
[7] - بحارالانوار ج44، 326
[8] - مفاتیح الجنان زیارت اربعین
[9] - بحارالانوار ج10 ص318
[10] - بحارالانوار ج 44ص 288
[11] - مستدرک الوسائل ج 10 ص318
[12] - بحارالانوار ج 98 ص35
[13] - بحارالانوار ج44 ص292
[14] - حماسه حسینی ج1ص 290
[15] - امام حسین و ایران
[16] - امام حسین و ایران