دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

بسته پیشنهادی «معرفت حسینی»: ۶۱ کتاب درباره امام حسین(ع) و قیام عاشورا

بسته پیشنهادی «معرفت حسینی»: ۶۱ کتاب درباره امام حسین(ع) و قیام عاشورا

بسته پیشنهادی «معرفت حسینی»: ۶۱ کتاب درباره امام حسین(ع) و قیام عاشورا
کتاب هایی برای کسانی که حسین بن علی(ع) را دوست دارند
اختصاصی کتابستان
*وحید نصیری کیا
اشاره:
شاید دهه های دیگر محرم و صفر شور و گرمی عزاداری های دهه اول محرم را نداشته باشد، ولی به هر صورتی مجالس حسینی همچنان در مساجد و حسینیه ها برقرار است. شکی نیست که ارزش هر عملی به مقدار معرفت ما نسبت به آن است. محرم و صفر بهانه ی خوبی است برای افزودن بر معرفت مان نسبت به امام حسین(ع)، هدف قیام حسینی، شناخت یاران حسین بن علی(ع) و ... . همه ی اینها راهی را باز می کند که عزاداری های ما نیز هرچه بیشتر رنگ و بوی حسینی بگیرد و عیارش بیشتر شود. اگرچه این هدف در حالت ایده آلش در «منبر» باید تأمین شود، لیکن مطالعه و کتاب مسیری است که جایگزینی ندارد. مطالعه موضوعاتی که بیشتر به آنها علاقه مندیم، خلوت شخصی و یافت هایی که در مسیر مطالعه نصیب مان می شود چیزی است که لذت مطالعه درباره قیام امام حسین ع و مسائل پیرامونی اش دوچندان می کند.
در بسته پیشنهادی «۶۱ کتاب حسینی»، ۶۱ یک کتاب در ۴ بخش: اندیشه حسینی، مقاتل حسینی، اشعار حسینی و رمان و نثرادبی به طور اجمالی معرفی شده است. با توجه به تعدد عناوین و استفاده از منابع مختلف، معرفی کننده هر اثر را ذکر نکردیم. قطعاً هدف ما در این لیست جامعیت و معرفی همه آثار نبوده است، برای چنین هدفی باید به منابع دیگری رجوع کنید؛ علاوه بر آنکه قصد داریم تا در فرصتی دیگر به معرفی و بررسی اجمالی «مقاتل حسینی» در بخشی جداگانه بپردازیم.
با توجه به اینکه برخی از کتب در قسمت «اندیشه و مقاتل حسینی» تا حدودی اشتراک محتوایی وجود داشته است، برای دسته بندی در این قسمت چندان وسواس به خرج ندادیم.
معیار ما برای انتخاب این کتب غنای محتوایی اثر، آشنا بودن مؤلف و در دسترس بودن کتاب برای مخاطب بوده است تا معرفی کتاب با عدم دسترسی مخاطب به آن بی اثر نگردد.
لازم به ذکر است از چند روز پیش از آغاز ماه محرم بخش ویژه ای برای عرضه این کتب در فروشگاه کتابستان متروی شهدا اختصاص داده شده است که برای تهیه بیشتر این عناوین می توانید به آن مراجعه کنید.
امید است این لیست بهانه ای باشد تا مطالعات حسینی علاوه بر محرم و صفر در تمام طول سال ادامه پیدا کند.
اندیشه حسینی:
۱٫سلوک عاشورایی(۱ جلد)/ آیت الله مجتبی تهرانی
آیت‌‌الله‌‌ مجتبی تهرانی از مراجع تقلید و از شاگردان مکتب فقهی، اصولی، فلسفی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره) است، از سال ۱۳۸۰ در سخنرانی ایام دهه اول محرم‌‌ و دهه آخر ماه صفر خود، به تشریح ابعاد گوناگونی از قیام و انقلاب حضرت سیدالشهدا پرداخته است.
تا کنون چند دوره از مباحث «تحلیل قیام عاشورا» توسط آیت‌الله تهرانی مورد بررسی قرار گرفته است که تحت عنوان «سلوک عاشورایی؛ منزل اوّل: تعاون و همیاری، منزل دوم: امر به معروف و نهی از منکر، منزل سوم: هجرت و مجاهدت و منزل چهارم: دین و دینداری؛ منزل پنجم: استقامت و پایداری و منزل ششم: حقّ و باطل» انتشار یافته بود.
به تازگی جلد هفتم تا دهم مجموعه «سلوک عاشورایی» آیت‌الله مجتبی تهرانی توسط مؤسسه پژوهشی فرهنگی مصابیح‌‌الهدی، با عناوین «منزل هفتم: عزّت و ذلّت»، «منزل هشتم: غیرت دینی»، «منزل نهم: بینش و نگرش» و «منزل دهم: شرح خطبه منا» منتشر شد.
۲حماسه و عرفان/آیت الله جوادی آملی
همان طور که از نام این کتاب بر می آید، موضوع آن درباره عرفان، حماسه و ارتباط بین این دو مقوله است. اصل مطالب کتاب، برگرفته از سخنرانی های آیت الله جوادی آملی است که در محرم سال ۱۴۱۱ق (۱۳۶۸ش) انجام شده و پس از انجام تغییرات لازم و حذف و اضافات، بازبینی و تأیید نهایی ایشان به چاپ رسیده است.
«نقش حماسه و تأثیر ستم ستیزی در تعالی روح بشر، زمینه اشتیاق عارفان ناب را به شهادت فراهم کرده و مجاهد کوی حق را با عرفان اصیل آشنا می سازد و این، همان هماهنگی حماسه و عرفان است.»
«جهاد حقیقی بدون عرفان ناب نخواهد بود؛ چنانکه عرفان خالص بدون ایثار مال و جاه و نثار جان حاصل نخواهد شد. در وصف مجاهدان راستین، نشانه های عرفان مشهور است و در رسم عارفان واقعی، علامت های مجاهدت مشهود.»
مطالب این کتاب که با محوریت عاشورا و نهضت حسینی(ع) است، طی یک مقدمه و سه بخش ارائه شده است: هماهنگی آیین اسلام با فطرت، فضیلت حماسه و عرفان، عارفان حماسه ساز و حماسه سازان عارف.
۳٫وارثان عاشورا/صفائی حایری
نوشته مزبور مجموعه ای است از پنج مبحث در زمینه: اضطرار به دین و حجت، حق و شبهه، احیای امر، وارثان عاشورا، اصحاب اباعبدالله(ع). این کتاب حاصل سخنرانی های استاد در چند دهه محرم می باشد که به همت و قلم خود ایشان، رقم زده شده.
در مبحث اول نویسنده به بحث اضطرار به ولیّ و انتظار از ولیّ و انتظار برای ولیّ پرداخته است و با توجه به آیاتی از سوره آل عمران و فجر و تکاثر، از تمحیص و بلاء و فتنه و اشتغال به نعمت ها گفت و گو کرده.
در مبحث دوم به تحلیلی از حق و شبهه می پردازد، تا در برخورد با شبهه و فتنه و وسوسه و بدعت، همراه نور و هدایت و بینات و فرقان، بتوانیم مسلط و سالم و بهره مند باشیم.نویسنده می کوشد تا نشان دهد همراه این بینات و با دستیابی به یک میزان مشخص و فرقان حاکم و با توجه به بیان حضرت امیر در خطبه ۱۸۲ نهج البلاغه که از حق و هدف، طریق و راه، قائد و رهبر و آداب و فقه حرکت گفت و گو می کنند، چطور می توان از بند شبهه رهید و زمینه فتنه را از بین برد و یا ضعیف کرد و از انحراف ها و بدعت ها رها شد.
در مبحث سوم به این نکته پرداخته شده که احیای امر اهل بیت را چگونه و از کجا دنبال کنیم، تا از کسانی باشیم که به حیات قلبی رسیده باشیم، آن هم تا روزی که تمامی دل ها می میرند.در این نوشته با توجه به تمامی روایات احیاء امر، از عوامل احیاء و مراحل پنج گانه آن، سخن به میان آمده.
در مبحث چهارم که عنوان کتاب هم از همین بحث گرفته شده، مولف توضیح می دهد که میراث حسین(ع) که وارث آدم تا خاتم است، به کسانی خواهد رسید که از آگاهی و علم، عبودیت و تقوا، عبودیت و صلاح برخوردار باشند و این ها وارثان عاشورایند.
در مبحث پنجم به تحلیل و تطبیق و بررسی اوصاف و خصوصیات اصحاب اباعبدالله، پرداخته می شود؛ که چطور مسلم بن عقیل به استقامت و هانی بن عروه به حمیت و حمایت و حرّ به محاسبه و مقایسه و انتخاب و حرّیت و عبودیت و زهیر به نجات و فلاح و سرداری و قیس بن مسهر و عبدالله بن یقطر به مقام سقایت و رسالت و شهادت و هم چنین دیگر یاران به آن مقام وفا و ادب و فداکاری و فوز رسیدند.
۴٫عاشورا/صفائی حایری
در این کتاب با توجه به این نکته که زندگی صحنه پیکارها و میدان مبارزه هاست، به اشکال مختلف، انگیزه ها، هدف ها، نیازها و سدها و مانع های جهاد و مبارزه می پردازد. و در نهایت با بررسی تحلیل های مختلف در رابطه با قیام و حرکت امام حسین(ع)، نویسنده خود به تحلیلی از قیام اباعبدالله(ع) می پردازد.
عاشورا !
از این داستان خون تا به حال تحلیل هایی شده است. تحلیل هایی نه چندان نزدیک و همدم، بلکه در برابر و مخالف با هم. شهادت،شفاعت، امر به معروف، جلوگیری از ظلم، انقلاب و تشکیل حکومت.
کتاب «عاشورا» بر آن است تا فهم دورهای نزدیک و بزرگ های فشرده را برای ما آسان تر کند.
۵٫چهل حدیث از امام حسین ع/صفائی حایری
«...گاهی من می خواهم مقدمه ای را شکار کنم، می کوشم و موفق نمی شوم و گاهی هم بدون مقدمه، عنایت ها را همراه می بینی که بیدار می کنند و صدا می زنند و خود را بر تو آشکار می سازند و تو می بینی که این ها از تو نیست و به آگاهی، به اختیار و به اقدام تو، مرتبط نمی باشد، که عنایت او و رعایت اوست. از یک محرّمی به فکر بهره مندی بیشتر از کلمات اهل بیت افتادم و شروع و ختم سخن را با کلام آن ها همراه کردم. دوستان توصیه کردند، که روایات را مستقل منتشر کنیم و شروع کردند. و من پیشنهاد دادم که اربعینیاتی فراهم کنیم، دست به کار شدیم و در نتیجه این چهل حدیث از اباعبدالله الحسین(ع) فراهم آمد.»
۶٫حماسه حسینی/استاد مرتضی مطهری
حماسهٔ حسینی نام مجموعه کتاب دوجلدی (و سابقا سه جلدی) است از استاد مرتضی مطهری، مشتمل بر کلیهٔ سخنرانی‌ها و یادداشت‌های او پیرامون واقعهٔ کربلا و تحریفات تاریخی صورت گرفته در نقل آن. جلد اول مجموعهٔ دو جلدی شامل سخنرانی‌ها و جلد دوم شامل یادداشت‌های آقای مطهری است .این کتاب به چندین زبان ترجمه شده و تا کنون بیش از ۵۰ بار در ایران تجدید چاپ شده است.
استاد مرتضی مطهری در بخش تحریفات لفظی واقعه عاشورا، به شدت از محدث نوری و کتاب او در زمینه تحریفات عاشورا، یعنی لؤلؤ و مرجان متاثر است. ایشان مصادیق تحریفات لفظی را بیشتر از این کتاب نقل کرده و صراحت و شجاعت محدث نوری را تحسین می‏کند.
۷٫جان ها فدای دین/علامه مصباح
جان ها فدای دین» ویرایش ۳ سخنرانی آیت الله مصباح در محرم ۱۳۸۳ شمسی است که توسط حجه الاسلام مهدی نادری قمی تدوین شده است.
در این کتاب، تحلیل انسان ساز و الهام بخشی از واقعه عاشورا می خوانید. تحلیلی که ابتدا با ذکر روایتی از امام صادق (ع) و ۵ وصیت مهم پیامبر عظیم الشان (ص) به امیرالمومنین(ع) شروع می شود.
پرهیز از دروغ، دوری از خیانت، خوف از خدا و گریه از خشیت الهی ۴ وصیت اول پیامبر(ص) به امیرالمومنین(ع) است و پنجمین وصیت، وصیتی است که عنوان کتاب را در بر گرفته و تحلیل می گردد: یاعلی! سفارش پنجم من به تو این است که مالت را و خونت را در راه دینت نثار کنی.
در ادامه حضرت علامه دو پرسش طرح کرده و به آن پاسخ می دهند. یکی اینکه چگونه خون امام حسین(ع) اسلام را بیمه کرد؟ و دیگر اینکه آیا اصولاً جایز است کسانی جان خود را به خطر اندازند و خود و خانواده خود را به کشتن دهند برای بقای دین؟
همچنین یک تحلیل غلط و شاید بعضاً رایج درباره قیام اباعبدالله (ع) مبنی بر اینکه حضرت به اعتماد نامه های کوفیان به سمت کوفه حرکت کرده و اگر می دانستند در این راه شهید می شوند، تقیه می کردند و راه برادر را در پیش می گرفتند، طرح و نقد شده و دیدگاه صحیح از زبان علامه مصباح نقل می گردد.
۸٫آذرخش کربلا/علامه مصباح
این کتاب بخشی از سخنرانی‏های استاد مصباح یزدی است که در ایام محرم سال ۱۴۲۱ ایراد گردیده است. برخی از محورهای مورد بحث عبارت است از:
شبهاتی پیرامون عاشورا و بزرگداشت آن: در این قسمت از علل گرامی‏داشت عاشورا و عزاداریِ امام حسین علیه‏ السلام و روش‏های عزاداری بحث می‏ شود.
زمینه‏ های قیام عاشورا: در مباحث این بخش پیشینه تاریخی واقعه عاشورا و زمینه‏های اجتماعی انحراف جامعه و عوامل انحراف عمل‏کرد معاویه و علل انفعال جامعه در برابر فعالیت‏ های معاویه بررسی شده است.
هدف قیام: در این بخش پس از بحث از مفهوم اصلاح و تصریح به این حقیقت که هدف اصلی قیام امام حسین علیه‏ السلام اصلاح مفاسد بوده است، درباره اموری چون اصلاح مطلوب و امر به معروف مطالبی عرضه شده است.
۹٫ مدرسه حسینی/مصطفی دلشاد تهرانی
کتاب شامل یک مقدمه و دو فصل است که نگارنده در آن به بررسی خاستگاه و اصول مدرسه حسینی پرداخته است. نویسنده در این کتاب پس از پرداختن به جایگاه مدرسه حسینی، ساختار مدرسه حسینی را بررسی کرده و بیان می¬کند که این ساختار بر اساس فهم درست اسلام، جامعیت اسلام و هندسه صحیح اسلام است.
در بخش پایانی، نگارنده به اصول تربیتی مدرسه حسینی می¬پردازد و اصولی چون حریت و آزادگی، پارسایی، عدالتخواهی، شجاعت، جهاد، استقامت، دیگرخواهی، حق¬محوری، غیرت دینی، نفی خودکامگی، والاهمتی، حمیّت و سازش-ناپذیری، بینایی و بیداردلی و .... را در نهضت حسینی و فرهنگ اسلامی بررسی می¬کند و شواهد گوناگون و فراوانی را برای این اصول از مکتب امام حسین علیه¬السلام ارائه می¬کند که در شناخت مکتب حسینی با اهمیت است.
این کتاب، ساده و روان نوشته شده و استخراج نکات دسته¬بندی شده و منظم از نهضت حسینی، با اشاره به نمونه¬های آن از سخنان امام حسین و ائمه معصومین علیهم¬السلام از نکات مثبت و قابل توجه این کتاب محسوب می¬شود.
۱۰٫ چکامه هایی در شیوه های عزاداری/سید احمد خاتمی
این کتاب سخنان حجت الاسلام سید احمد خاتمی عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران، در مجلس خبرگان، در مورد جایگاه مراسم عزاداری، آسیبها و راهکارها است .
جایگاه مراسم عزاداری، آسیبها و راهکارها از بخشهای اصلی این کتاب است و نقشه سیا در رابطه با فرهنگ عاشورا، امام راحل پیشگام آسیب زدایی و همچنین افراط و تفریط در بحث آسیبها عناوین بخش جایگاه مراسم عزاداری هستند.
موضوع آسیب ها به دو بخش محتوایی و شکلی تقسیم می شود که در بخش محتوایی، طرح یکجانبه سیمای معصومین، غلو، دروغ، مطالب ذلت آمیز، طرح سست معارف اسلام، خواب و مکاشفه ، جدایی دین از سیاسی و اظهار مطالب موهن، تشریح و تبیین شده است .در بخش آسیب های شکلی نیز استفاده از موسیقی مبتذل، اکتفا به مداحی و برخورد کاسبکارانه مورد بررسی قرار گرفته است .
۱۱٫ کوثر کربلا/آیت الله جوادی
این کتاب شامل مجموعه ای از سخنرانی های حضرت آیت‎الله جوادی‎آملی در دهه‎های محرم در شهرستان آمل به همراه مراثی گفته شده و با نگاهی به نقل‌های مورخان و ارباب مقاتل و نیز وقایع قبل و بعد از عاشورا توسط ایشان است که از گفتار به نوشتار تبدیل شده و در قالب ساختاری جدید و به صورت مهندسی پژوهشی عرضه شده است.
این کتاب مشتمل بر سه جام است؛ مبا حث این سه جام همگی زیرمجموعه مباحث عقل نظری و به تعبیری دیگر، جزء مباحث حکمت نظری و عملی اند که برخی درباره شناخت هست و نیست‌ها و بعضی درباره شناخت بایدها و نبایدها می باشند و انتخاب کلمه جام به جای فصل از آن روست که با نام کتاب هماهنگی بیشتری دارد.
در جام یکم این کتاب رسالت های معرفتی کربلا بیان و در جام دوم رسالت های عملی -اجرایی- کربلا ارایه می شود و در جام سوم که بلانوشان کربلا نام دارد؛ مقتل سید الشهدا(ع) با رویکرد خاص تربیتی ارایه شده که این رویکرد علت امتیاز آن از سایر مقاتل است.
گفتنی است مقدمه این کتاب نیز به قلم مفسر برجسته قرآن کریم حضرت آیت الله جوادی آملی است که با دارا بودن مضامین بلند فلسفی و عرفانی بر غنای این کتاب افزوده است و یک تحلیل عرفانی از رویکرد نهضت کربلا به دست می دهد.
۱۲٫ سرود عرش/شرح زیارت عاشورا از زبان آیت الله صدیقی
کتاب سرود عرش ویرایش شده سخنرانی های دهه اول محرم آیت الله صدیقی است که در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف ایراد شده است. کل کتاب تنها شرح سه جمله از زیارت عاشوراست. آن هم شرح برای مردم عادی. سه جمله شرح داده شده سه جمله آغازین زیارت هستند: السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول الله، السلام علیک یابن امیر المومنین.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
حضرت امام صادق(ع) به صفوان فرمودند: «صفوان! اگر حاجتی داشتی، زیارت عاشورا را بخوان، و [بدان،] به کسی که با زیارت عاشورا، امام حسین(ع) را زیارت می‌کند، سه قول دادند؛ یک، این‌که زیارت مقبولی برایش نوشته می‌شود. دوم، سعی او مشکور است و خدا از او تشکر می‌کند. و سوم، این که خدای متعال حاجتش را برآورده می‌سازد.»
۱۳٫ اشک باید رازدار باشد/آیت الله خامنه ای(گزیده سخنان)
گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره محرم و عزاداری.
۱۴٫ هیئت: فضیلت و آیین مجالس ذکر اهل بیت (در بیان و سیره ائمه هدی (ع)، حضرت امام خمینی (قدس سره) و رهبر معظم انقلاب)
بررسی جایگاه خاص مجالس عزاداری و ذکر توسل به اهل‏بیت (ع) است. در این نوشتار ابتدا به بحث درباره فلسفه وجودی عزاداری برای اهل‏بیت اشاره شده و احیای آن احیای اسلام و مقابله ظلم عنوان شده است. سپس تاریخچه‏ای از مراسم سوگواری انبیای الهی برای امام حسین (ع).
۱۵٫ درس های عاشورا/آیت الله خامنه ای
مجموعه حاضر رهنمودهای رهبر معظم انقلاب درباره درس‌های عاشورا است که به صورت موضوعی تدوین و بعد از نمایه‌زنی و تیتربندی مطالب در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. این کتاب یکی از آثار موضوعی استخراج شده از کتاب مرجع «آفتاب در مصاف» شامل تمامی بیانات رهبری از سال ۵۷ تا ۹۰ در مورد سرور و سالار شهیدان امام حسین (علیه‌السلام)ـ است.
«درس‌های عاشورا» بیش از ۵۰ درس از مکتب حسینی از جمله: تنوع و جاودانگی درس‌های عاشورا، وجوب قیام برای اصلاح جامعه اسلامی، لزوم شناخت وظیفه اصلی، انجام به موقع تکلیف، مقابله با جدایی دین از سیاست و سه ویژگی برجسته و تعیین‌کننده ابی عبدالله (علیه‌السلام) را شامل می‌شود.
۱۶٫ طوفان بلا در کربلا/غلامرضا ادبی
هر سال در آستانه محرم کتاب های زیادی چاپ می شوند که از بین آنها بعضی عناوین واقعاً کارهای نو و ارزشمندی هستند و برای پر کردن جاهای خالی حرف هایی برای زدن دارند. این کتاب فکر می کنم یکی از همان کتاب ها باشد؛ کتابی که تعریف موضوعش شاید کمی سخت باشد از بس که تنوع دارد. شاید بشود گفت کتابی برای تمام جنبه های محرم و عزاداری!
فلسفه این کتاب جمع کردن مجموعه ای از نیازهای یک شخص در ماه محرم است؛ یک مجموعه کوچک و کاربردی. کتاب از دو بخش تشکیل می شود. بخشی در مورد ابعاد مختلف قضیه عاشورا و بخشی در مورد خود قضیه عاشورا و یاران و اتفاقات آن روز.
در بخش اول هرچیزی که لازم است درباره عزاداری دانسته شود را نویسنده به سرعت و اختصار مطرح کرده؛ و البته مستدل و منطقی و عالمانه. کتاب با فلسفه عزاداری شروع می شود و با بحثی تاریخی در مورد تاریخچه عزاداری ادامه پیدا می کند. از عزاداری قبل از خلقت حضرت آدم (ع) تا عزاداری حضرت رسول )ص) و عزاداری ائمه اطهار (علیهم السلام) بعد از شهادت ایشان.
در فصل بعدی به صورت خیلی کوتاه به آفات عزاداری بدون غر زدن اضافی پرداخته می شود! و بعد احکام عزاداری بنابر فتاوای علما مطرح می گردد؛ از شبیه خوانی تا علم برداری و سینه زنی و آرایش خانم ها. مختصر و مفید!
و بعد هم بحث گریه و برکات و آثار آن بر مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع) و البته در ذیل هر کدام از این مباحث فصل هایی کوتاه که بحث را از جهات گوناگون باز می کنند.
بخش دوم کتاب به صورت روز شمار دهه محرم و به تبع هر روز، شخصی از یاران را مطرح می کند و البته بدون ماندن در لایه تاریخی در ضمن هربحث. مباحث متفاوت اخلاقی و علمی نیز مطرح می شوند.
۱۷٫زیارت عاشورا؛ اتحاد روحانی با امام حسین/اصغر طاهرزاده
متن کتاب یک سخنرانی پیاده شده ای از آقای طاهر زاده است که با موضوع تفسیر زیارت عاشورا در محرم سال ۱۳۷۹ ایراد گردیده است.
ایشان در ابتدا با ذکر مقدمه ای، توضیح می دهند که سیر به عوالم غیب از طریق توجه به اباعبدالله الحسین - علیه-السلام - میسر است و در واقع هدف از زیارت عاشورا ، اتحاد روحانی با امام حسین - علیه السلام - می باشد. سپس تک تک عبارتها و فرازهای این زیارت را بر اساس این مبنا تفسیر می نمایند.
۱۸٫کربلا؛ مبارزه با پوچی ها/ اصغر طاهرزاده
کتاب حاضر حاصل مجموعه‌ای از سخنرانی‌های استادطاهرزاده است که تحت ‌عنوان «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» در محرم سال‌های ۱۴۱۹ و ۱۴۲۰ ق (۱۳۷۷ و ۱۳۷۸ ش) ایراد گردیده و از نوار پیاده شده است. کربلا واقعه‌ای است که پس از توجه به متن تاریخی آن، باید به بررسی ریشه‌ها و نتایج آن پرداخت. زیرا تحلیل هر حادثه‌ای نتیجة حقیقی آن‌را به ما ارائه می‌دهد. لذا کتاب حاضر صِرفاً به نقل حادثة کربلا نپرداخته، بلکه سعی بر نگرش تحلیلی به واقعه دارد.
در کتاب سعی شده به بسیاری از سؤالاتی که ممکن است نسبت به حادثة کربلا پیش آید، جواب داده شود. مثل این‌که؛ آیا امام(ع) می‌دانستند شهید می‌شوند یا نه؟ یا این‌که اگر امام(ع) برای احیاء دینِ جدّشان پا به عرصة امر به معروف و نهی از منکر گذاشتند، چرا در رویارویی با حرّ فرمودند: اگر مردم کوفه نمی‌خواهند، برمی‌گردم؟ و چراهایی از این قبیل.
کتاب؛ نهضت کربلا را به‌عنوان آینده‌ای در مقابل خواننده قرار می‌دهد تا خواننده دائماً جایگاه خود و جامعه و انقلاب اسلامی را ارزیابی نماید و نسبت به وضع موجودِ جامعه، به‌خصوص در رابطه با فرهنگ مدرنیته، تحلیل داشته باشد و کربلا را عبرتی برای تعالی هرچه بیشتر انقلاب اسلامی قرار دهد.
۱۹٫راز شادی امام حسین ع در قتلگاه/ اصغر طاهرزاده
در «چگونگی دیدن کربلا» باید به لبخندهای امام حسین (ع) در قتلگاه نیز چشم دوخت که چون خطر بزرگی را از سر اسلام عزیز به در برده، در خون خود قهقهه می زند و این چنین است که صدای شکر خود را از این پیروزی به آسمان بلند کرده است.
۲۰٫ مراقبه های عاشورایی/ سید منیر‌الدین حسینی
کتاب «مراقبه‌های عاشورایی»، شامل گفتارهایی از استاد فقید سید منیر‌الدین حسینی و حجت‌الاسلام سید محمدمهدی میرباقری است. این اثر که در سه بخش تنظیم شده است به موضوعاتی مانند «شناخت عاشورا»، «مراقبه‌های عاشورا» و «مراقبه‌های عاشورایی هنرمندان» می‌پردازد.
در مقدمه این کتاب به مبادی و مبانی تحلیل قیام عظیم عاشورا به عنوان یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ پرداخته شده و آمده است که «مقدمه ضروری تفسیر عاشورا، یافتن نقشه آن حرکت جامعی است که عاشورا در درون آن و بخاطر تکمیل شدن آن رخ داده است.»
۲۱٫ شخصیت و قیام امام حسین ع/قاسم ترخان
کتاب «نگرشی عرفانی، فلسفی، و کلامی به شخصیت و قیام امام حسین(ع)» به قلم قاسم ترخان و به همت انتشارات چلچراغ منتشر شده است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، نوشته حاضر با طرح مباحث عرفانی، فلسفی و کلامی به واکاوی شخصیت و قیام امام حسین(ع) می‌پردازد و سؤالات و شبهاتی مرتبط با این حوزه را که در اینترنت از سوی هزاران نفر مورد پرسش قرار گرفته، تحلیل می‌کند.
بسیاری از سؤالات ارائه شده در این کتاب، شبهاتی است که تنها از سوی وهابیت القا و ترویج شده و هم‌اینک تلاش می‌شود که به عنوان عقیده اهل سنت جلوه داده شود، در حالی که عموم اهل سنت نظر مساعدی نسبت به دیدگاه‌های این گروه ندارند.
۲۲٫ قیام حسین علیه السلام/سید جعفر شهیدی
هر چند بیان حقایق تاریخی بخش عمده کتاب را تشکیل می‌دهد، اما نوع مواجهه دکتر شهیدی با تاریخ در تحلیل حادثه عاشورا نو و بدیع است.
دکتر شهیدی در این کتاب بیش از آن که در جست‌وجوی چگونگی آن رخداد عظیم باشد، به دنبال چرایی حادثه عاشورا بوده است. «مقصود من از نوشتن این یادداشت‌ها مقتل‌نویسی، تبلیغ مذهبی و حتی نوشتن تاریخ نیست؛ من کوشیده‌ام تا خود بدانم آن چه رخ داد، چرا رخ داد؟»
شهیدی این حادثه تاریخی را به مثابه یک معلول مورد بررسی قرار می‌دهد و تلاش می‌کند که علل و ریشه‌های آن رخداد را برجسته کند. او برای یافتن علل این حادثه شگفت، از سال‌ها قبل و از تحولاتی که قدم به قدم مسیر فاجعه را پیمودند، سراغ می‌گیرد.
آنچه این کتاب را از دیگر آثاری که آنها نیز از صبغه تاریخی برخوردارند، جدا می‌سازد، رویکرد عبرت‌جویانه آن است. مراجعه به تاریخ کم نیست؛ آنچه کمیاب است، نگاه عبرت‌جویانه است. در پرتو چنین نگاهی به گذشته است که تاریخ مشعلی می‌شود که مسیر آینده را روشن می‌سازد. تاریخ، گرانبها سرمایه‌ای است که آن را تنها با نگاه عبرت‌جویانه می‌توان به دست آورد.
۲۳٫ آیینه در کربلاست/دکتر محمد رضا سنگری
کتاب آینه در کربلاست ترکیبی است از روایت، تطبیق، تحلیل و تذکر، این کتاب سیر تاریخی حوادث و رویدادها و چگونگی و چرایی واقعه عاشورا را با استناد به منابع و مآخذ دوره‌های گوناگون بیان می‌کند. نویسنده در عین بهره‌گیری از منابع کهن، از متون و منابع جدید نیز غافل نبوده و از آن‌ها بهره گرفته است. در این کتاب بیان نکته‌ها و آموزه‌ها در پایان هر بخش، فرصتی برای عبرت‌آموزی، تنبّه و تذکر است که این شیوه مبتنی بر روش قرآن کریم می‌باشد. همچنین نکته‌های بسیار و اطلاعات تازه‌ای در این اثر وجود دارد که محصول سال‌ها جستجو و تکاپوی نویسنده و عمری پژوهش و تحقیق پیرامون حادثه‌ی عبرت‌آموز کربلاست.
مطالب کتاب در چهل و یک مرحله تدوین و نگارش شده‌است که با ماجرای مرگ معاویه و ولیعهدی یزید و بیعت خواستن از امام حسین (ع) و خروج آن حضرت از مدینه آغاز می‌شود. آن‌گاه از نامه‌های کوفیان به امام و روانه‌شدن سفیر سرفراز حضرت اباعبدالله(ع)، مسلم‌بن عقیل(ع)، به آن دیار و رخدادهایی مانند بیعت کوفیان و عهدشکنی آن‌ها و شهادت مسلم(ع) بیان شده است و در ادامه، به حرکت امام به سوی کربلا و نبرد میان دو سپاه و شهادت آن حضرت پرداخته شده است. ورود کاروان اسیران به شام، خطبه‌خوانی امام سجاد (ع) در شام و حضور کاروان در کربلا در روز اربعین از مطالب پایانی کتاب می‌باشد.
۲۴٫ حی علی العزا(آیین و تاریخچه عزاداری)/مجید عیوضی
«هیئت» نوعی تشکل مذهبی، بر محور عزاداری بر سید الشهدا و ائمه (ع) می‌باشد که از زمان ائمه (ع) به گونه‌های مختلف رواج داشته است. سخنرانان، مداحان و مرثیه‌خوانانی که در مجالس عزاداری انجام وظیفه می‌کنند باید معتقد، باخلوص، اهل مطالعه و تحقیق باشند و از اشعاری متین و برگرفته از آیات و روایات استفاده کنند. نیز مصائب را با لحنی غناآمیز نخوانند، زیرا هدف از اقامة عزا گرد آمدن مردم برای شنیدن مصائب اهل بیت (ع) و تنظیم شعائر مذهبی و دینی است. نگارنده در این کتاب ضمن تعریف واژة عزاداری و فلسفه و تاریخچة آن، انواع عزاداری و لزوم پرداختن به آن را بیان کرده است. سپس ویژگی‌های مجالس عزاداری و کیفیت و آداب آن را بررسی و آن‌گاه آداب مخصوص اقامه‌کنندگان و وظایف خطبا و مداحان را بازگو کرده است.
۲۵٫ خصائص الحسینیه/شیخ جعفر شوشتری
حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا فاطمی نیا می فرماید:
... جمال السالکین، علامه، مجتهد کبیر شیعه، آشیخ جعفر شوشتری... می دانید که ما بزرگان زیادی داریم و داشتیم، اما می گویند هر گلی یک بویی دارد.
شیخ جعفر شوشتری، دوقبضه امام حسین(ع) بود. مرجع تقلید بود، ولی گفته بود تا عمر دارم روضه خواندن برای ابی عبدالله(ع) را ترک نخوام کرد. یک چیزی نشانش داده بودند. حضرت دست به سرش کشیده بود. نمی توانست به کسی بگوید. یک مختصری گفته بود به همان اندازه ای که عقل ما می رسد. کتابی نوشته به نام الخصائص الحسینیه، اصلا مطالب آن کتاب در هیچ جا نیست!
این کتاب یک مقدمه و یازده عنوان دارد که به شرح ذیل است:
۱) جایگاه های وجودی حسین(ع) از آغاز آفرینش آن نور تا پایان رستاخیز
۲) صفات و اخلاق و عبادت های پسندیده ی حسین(ع)
۳) ویزگی ها، صفات، ارزش های اخلاقی و عبادی حسین(ع) در روز عاشورا
۴) الطاف الهی و احترام های ویژه ی خداوند بر حسین(ع)
۵) الطاف ویژه ی خداوند به حسین(ع)
۶) ویژگی های غم انگیز حسین(ع) و آثار گریستن و سوگواری بر آن حضرت
۷) ویزگی های زیارت حسین(ع)
۸) قرآن و حسین(ع)
۹) حج و حسین(ع)
۱۰) حسین(ع) و پیامبران
۱۱) ویژگی های همسان پیامبر(ص) و حسین(ع)
این کتاب با ترجمه ای روان و نثر زیبا هر آن چیزی که لازمه ی دانستن برای عاشقان حسین(ع) است را فراهم نموده است.
۲۶٫ خصائص العباسیه/محمد ابراهیم کلباسی
کتاب حاضر، ترجمه‌ای است از «خصائص العباسیه» به زبان عربی تالیف «محمد ابراهیم کلباسی نجفی» درباره‌ی زندگی و ویژگی‌های شخصیتی «قمر بنی‌هاشم (ع)». کتاب در چهارده باب تحت این عناوین تدوین شده است: خصایص و امتیازات نسب حضرت ابوالفضل (ع)، فضایل حضرت ام‌البنین (ع)، برادران و خواهران حضرت ابوالفضل (ع)، اولاد حضرت ابوالفضل (ع)، اسم، کنیه، القاب، و مناقب آن حضرت، فضیلت شجاعت و خصایص شجاعت حضرت (ع)، مقام شهدای کربلا و برتری عباس (ع) بر آن‌ها، فضیلت و اقسام جهاد و امتیازات آن حضرت (ع)، علم و کمالات حضرت ابوالفضل (ع)، ویژگی‌های مبارزه‌ی آن حضرت (ع)، خصلت‌های درونی و باطنی ایشان، اخلاق و مقامات آن حضرت، علاقه‌ی اهل بیت (ع) به ایشان، و روز شهادت و محل دفن حضرت ابوالفضل (ع).
۲۷٫ این الباکون(آداب و سیره‏ی علما و بزرگان در عزای سید الشهداء علیه‏السلام)
در این کتاب، آداب و سیره علمای ربانی در عزای سیدالشهدا و جنبه‏ های مختلف عزاداری با هدف معرفی الگویی برای عزاداری سیدالشهدا(ع) بیان شده است. برخی از مباحث کتاب عبارت‏اند از: اقامه مجلس عزا، سیاه‏پوشی و دستمال اشک، دستجات عزاداری و سینه‏زنی، حالات علما در زیارت سیدالشهدا، فلسفه عزاداری در کلام علما، اهمیت روضه و مقام روضه‏خوانان در نزد علما، و روضه‏های علما.
۲۸٫ ۷۲ سخن عاشورایی/آیت الله خامنه ای
این کتاب در ۲۹۶ صفحه، گزیده‌ای از بیانات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ا‌ی(مدظله‌العالی) درباره‌ی مسائل مختلف مربوط به نهضت حسینی را ارائه کرده که از خرداد ۱۳۶۸ تا تیرماه ۱۳۹۰ در محافل و مجالس گوناگون ایراد و در قالب ۷۲ سخن جمع‌آوری شده است. همچنین در بخش پایانی این کتاب دعاهایی که معظم‌له با محوریت «حماسه‌ی عاشورا» در سخنرانی‌های مختلف فرموده‌اند جمع‌آوری و ارائه شده است.
در بخشی از پیشگفتار این کتاب آمده است: «در میان همه‌ی تلاش‌های گذشتگان در بهره‌گیری از برکات و آثار نهضت امام حسین(ع) نام امام خمینی(ره) همچون ستاره‌ای فروزان می‌درخشد؛ چرا که آن امام راحل با استفاده دقیق و روزآمد از معارف حسینی و با طرح شعار برخاسته از فلسفه‌ی عاشورا یعنی «پیروزی خون بر شمشیر» توانست انقلاب ملت مسلمان ایران را رهبری و به پیروزی برساند و به تبلیغ عملی و نشان‌دادن جلوه‌ی حقیقی فلسفه قیام عاشورا اقدام کند».
۲۹٫ چهل و یک مجلس/محمد جواد مرادی نیا
این کتاب نسخه خطی از کتابی با عنوان «چهل و یک مجلس» است که در دوره ناصرالدین شاه و مشخصا سال ۱۲۹۵ قمری توسط کاتبی با نام حسین بن محمد خوانساری کتابت شده که بر اساس آن نسخه‌های تعزیه و روضه را می‌نوشتند و در واقع منبعی برای روضه‌خوانی و تعزیه بوده است.
عنوان اصلی این کتاب «چهل و یک مجلس تعزیه و روضه» است و موضوع آن شرح تعدادی از غزوه‌های پیامبر اسلام و تطبیق آن با حوادث عاشورا است که نویسنده غزوه‌های پیامبر اکرم (ص) را آورده و بررسی کرده که بین این غزوات و واقعه عاشورا چه شباهت‌ها و تناقض‌هایی وجود داشته است، حالا این قیاس یک وقت شباهت دو حادثه و یک وقت هم تضاد و تناقض را می‌رساند.
۳۰٫ از مدینه تا مدینه: مقتل عاشورا/محمد مهدی تاج لنگرودی
این کتاب که به نقد و بررسی روایات، احادیث و چگونگی واقعه کربلا می‌پردازد مصائب و مشکلات و آنچه بر حضرت سیدالشهداء و خاندان و یاران وی آمده را از زمان حرکت امام از مدینه تا بازگشت اهل بیت پس از شهادت حضرت را بیان می کند.
از جمله عناوین و و مباحث این کتاب عبارت است از :
«مقدمات حرکت حضرت از مدینه به مکه ، ورود به مکه، مأموریت مسلم و شهادت او،‌ شهادت فرزندان مسلم، حرکت امام به سوی عراق، جریان حربن یزید ریاحی در مسیر حجاز و عراق، ورود به کربلا، برخوردهای ارشادی حضرت،‌ وقایع شب عاشورا، شهادت حر، شهادت اصحاب‌،ذکر مصیبت علی اکبر(ع) ، شهادت حضرت قاسم(ع)، شهادت حضرت ابوالفضل(ع)، اسیران شام، جریان دیر راهب، خطبه حضرت زینب (س) در مجلس یزید، ذکر مصیبت حضرت رقیه(س) ، خواسته های حضرت زینب،‌ زیارت جابر از کربلا،‌ گفتار مورخین درباره سر مقدس سیدالشهدا (ع) و بازگشت اهل بیت (ع) به مدینه.»
۳۱٫ مقتل الحسین ع/مقرّم(عبدالرزاق الموسوی المقرم)
در میان مقاتلی که پیرامون ماجرای کربلا نوشته شده کمتر مقتلی را می‌توان یافت که با نگاه نقادانه یک فقیه نوشته شده باشد. همین نکته «مقتل الحسین ع» نوشته عبدالرزاق الموسوی المقرم (م ۱۳۹۱هـ) که به «مقتل مقرم» شهرت دارد را تمایز بخشیده است. هرچند نوشتن در غیر وادی فقه و اصول در نجف قرن چهاردهم چندان معمول نبود اما همین فضا باعث شد مرحوم مقرم مقتلی بنویسد که در جای جایش قضایا را از نگاهی فقهی تحلیل کند؛ از مسئله خروج امام ع با وجود علم به شهادت و تعارض ظاهری آن با حرمت القاء نفس در هلاک و چرایی استحباب تباکی تا تعرض به مسائلی حاشیه ای مانند جواز شنیدن صدای زن نامحرم.
۳۲٫ یاران شیدای حسین بن علی/مرتضی آقا تهرانی
این کتاب تلاشی است در بیان حالات و روحیات یاران امام حسین. در این کتاب از اسناد دست اول بهره گرفته شده¬است و مباحث بیشتر به صورت تاریخی بیان شده و نام یاران امام حسین بر اساس زمان شهادتشان رتبه¬ بندی شده¬است.
نویسنده به دلیل اینکه در نوشته¬ ها کمتر عبرت¬ آموزی دیده می¬شود، در هر قسمت، بخشی را مزین به عبرت ها کرده است؛ همچنین برای پرهیز از تکرار ملال¬ آور، گاه تلفیقی از چند خبر را در خبری آورده است اما هیچگاه خبری، بی¬سند نیامده است تا برای اهل مطالعه امکان مراجعه به متن اصلی وجود داشته باشد.
کتاب از عبارات عربی خالی است مگر عباراتی که مهم بوده و یا انتسابی به معصومین علیهم¬ السلام داشته است؛ همچنین در ترجمه¬ ی عبارات عربی تلاش شده تا ترجمه¬ ها به متن نزدیک و گویا باشد؛ اعراب¬گذاری¬ ها نیز در حد امکان انجام شده¬ است.
۳۳٫ گریزهای مداحی/علی اکبر لطیفیان
نگارنده با ذکر وقایعی از تاریخ اسلام به ویژه قیام عاشورا، چگونگی گریز زدن، یا چگونگی پیوند و تناسب مطالب در روضه‌خوانی و مداحی را مطرح می‌سازد. بر این اساس، بخش اعظم مطالب کتاب را حکایات و روایات مذهبی تشکیل می‌دهد.
۳۴٫ گزیدۀ نفس‌المهموم/شیخ عباس قمی
«نفس‌المهموم» نام یکی از مهمترین کتاب‌های شیخ عباس ‏قمی -مؤلف کتاب‌ مشهور ‏‏«مفاتیح‌الجنان»- است که تا امروز نیز اهمیت و اعتبار ‏خود را از دست نداده است و روز به روز بیشتر مورد ‏استقبال قرار می‌گیرد.‏
موضوع این کتاب، قیام کربلا، حوادث روز عاشورا و ‏ماجراهای پس از آن است. این کتاب مهمترین مقتل نوشته ‏شده دردوران معاصر است که خواننده عادی را از ‏مراجعه به سایر کتاب‌ها درباره تاریخ عاشورا بی‌نیاز ‏می‌کند.‏
شیخ عباس قمی در مقدمه کتاب که اصل آن به زبان عربی است نوشته ‌‌است: همواره می‌خواستم کتاب مختصری در مقتل سرورمان امام حسین(ع) گرد آورم و آن روایاتی که به صحت آن اعتماد دارم و از راویان معتبر به من رسیده است تدوین کنم ولی پیوسته موانع و گرفتاریها مانع می‌شد تا اینکه به زیارت امام رضا (ع) مشرف شدم و در حرم آن امام از خدا خواستم که به آرزویم برسم زیرا این مهمترین آرزوی من بود. سپس از خدا توفیق خواستم و با سرعت مشغول کار شدم.
۳۵٫ شهادت نامه امام حسین(ع)/محمد محمدی ری شهری
شهادت‏نامه امام حسین(ع)، کتابى است که در صدد برآمده تا تأثیرگذارترین بُرهه از زندگى امام حسین(ع) - یعنى برهه انسان‏ ساز و آزادى ‏بخش قیام کربلا - را مطابق آنچه در دانش‏نامه امام حسین(ع) آمده است، البته در مقیاسى کوچک‏تر، اما با اختصارى روشمند، روایت نماید.
اگر چه به اقتضاى رسالتى که بر عهده دانش‏نامه‏هاست، هر موضوعى در آنها، به صورت جامع و دامن‏ گستر، مورد تتبّع و پژوهش قرار مى‏ گیرد، امّا ممکن است بخش‏هایى از هر دانش‏نامه نیز به تناسب نیاز خوانندگان، جداگانه و با تنظیم و آرایشى نو، به جامعه عالمان و دانش‏ دوستان، تقدیم گردد. کتاب «شهادت نامه امام حسین(ع)»، گزیده‏ اى است هزار صفحه‏ اى، از بالغ بر سه‏ هزار صفحه از دانش‏نامه امام حسین(ع).
در بخش نخست این کتاب، با عنوان «مهم‏ترین مباحث مربوط به حماسه عاشورا» تحلیل‏ ها و مقالاتِ تفصیلى‏ تر و در عین حال، پراکنده در دانش‏نامه امام حسین(ع) که با موضوع کتاب شهادت‏نامه تناسب بیشترى داشته‏اند، در کنار هم گردآورى شده‏ اند.
بخش دوم پیشگویى در باره شهادت امام حسین (ع)، بخش سوم خروج امام حسین(ع) از مدینه، تا ورود به کربلا، بخش چهارم از رسیدن امام حسین(ع) به کربلا تا شهادت ایشان، بخش پنجم وقایع پس از شهادت امام حسین(ع)، بخش ششم با عنوان «بازتاب شهادت‏امام‏حسین(ع) و فرجام کسانى که در کشتن‏او و یارانش نقش داشتند»و بخش هفتم با عنوان عزادارى و گریه براى امام حسین(ع) بخش پایانى کتاب است.
۳۶٫ مقتل جامع سید الشهداء/ حجت الاسلام مهدی پیشوایی(موسسه امام خمینی)
در این کتاب روش و سنت شیخ عباس قمی پیش گرفته شده و‌‌ همان طور که ایشان با تالیف مفاتیح الجنان بدیلی برای کتاب‌های زیارتی نامعتبر آن زمان نوشتند، این کتاب نیز همین گونه است و مقاتل مختلف را بررسی کرده و مطالب نامعتبر و جعلی را با تحقیق و استدلال حذف کرده است.
از دیگر مزایای این کتاب جامعیت آن است، در این کتاب هر آنچه تصور می‌شود یک خطیب و مبلغ برای روضه خوانی نیاز دارد گنجانده شده و بسیار معتبر و غنی و علمی است.
اشعار حسینی:
۳۷٫ منظومه شهیدان کربلا/سید رضا آل یاسین(همایون کاشانی)
همایون کاشانی در حماسة منظومة شهیدان، رشادتهای این قهرمانان عرصه عشق و ایثار را در قالب ترکیباتی دلنشین به زبانی موزون و بسیار جذاب بیان کرده است. طبع همایون در تشریح و توصیف قهرمانی‌های عاشقان الله و پیروان سیدالشهدا آنچنان لطیف و دل‌انگیز است که خواننده را مسحور کرده و بی‌اختیار بیت به بیت دنبال خود می‌کشاند. منظومه شهیدان با نام خدا آغاز می‌شود و پس از آن شرح کاملی از چگونگی هجرت و سفر حضرت امام حسین(ع) و یاران رشیدش به سرزمین نینوا و خطه تفتیده کربلا و مواجه شدن وی با حرّبن‌ یزید ریاحی و توصیف آزادگی و شهادت این قهرمان آزاده و تشریح کامل واقعه عاشورا و شهادت یاران امام حسین(ع) اعم از علی بن حرّ، زهیربن قین، جناده، حبیبت‌ بن مظاهر، سعید، مسلم بن عرسجه و شیرزن عرصه نبرد کربلا نجریه و پرپر شدن گل زندگی، شش ماهة رباب و توصیف دلاوری‌ها و مردانگی‌های شیر بیشه شجاعت و مظهر وفا، حضرت ابوالفضل عباس(ع) و شرح غم‌ها و قهرمانی‌های کاروان اسرا و رسیدن به شام، خطبة‌ حضرت زینب کبری(ع) را به زیبایی هر چه تمامتر نشان می‌دهد. شایان ذکر است غزلیات همایون نیز بسیار ستودنی است. در این مجموعه عنوان و موضوع هر مثنوی در ابتدای آن ذکر شده است. شاعر در آغاز کتاب می‌گوید: «تنها حسین(ع) حسین است. کسی را حدّ آن نیست که در حسین(ع) سستی و کاستی ببیند، توان آن هم نیست که به او چیزی بیفزاید.»
۳۸٫ نه سال عاشقی/علی اصغر ذاکری
کتاب حاضر، از سری مجموعه‌های «شعر آیینی امروز» است. این شعرها در قالب غزل و دارای مضمون آیینی و مذهبی است و برخی از ائمة اطهار از جمله به ساحت مقدس حضرت معصومه (ع)، حضرت ولی عصر (عج)، امام رضا (ع) و حضرت علی‌اصغر (ع) تقدیم شده است. پاره‌ای از عنوان‌های این سروده‌ها عبارت‌اند از: توبه‌های سست؛ بازی تقدیر؛ گل‌های سرخ؛ آخرین شب؛ پایان کودکی؛ سوز دعا؛ عشق خدا؛ عصر عاشورا؛ نفس‌های مغتنم؛ هم‌سفر؛ خدا منتظر توست؛ شکوه محض؛ شهیده مقاتل؛ حسرت پرواز؛ پیش تو مرگ هم صفا دارد؛ درد لحظه‌ها؛ و هنوز چشم به راهم.
۳۹٫ جرس فریاد می‌دارد/ جواد هاشمی
«جرس فریاد می‌دارد» کتاب جامع و کار راه اندازی است. این دو کلمه، بهترین توصیفش می تواند باشد. کتاب مجموعه ۷۲۰ عزل عاشورایی است که از تمام اعصار و دوره های شعر فارسی جمع آوری شده؛ از فیض کاشانی، تا حمیدرضا برقعی. جمع آوری جامع یک طرف قضیه این کتاب است و روی دیگرش، فهرست بندی جالب آن است.
کتاب به یاد عدد مقدس کربلا، در چهل منزل تدوین شده؛ چهار سرفصل و موضوع کلی. از مدت ها قبل از عاشورا تا مدت ها بعد از آن (بازگشت اسرار و اربعین)؛ چهل منزلی که هم شامل مناسبت های مهم تقویم عاشوراست و هم بزرگواران شاخص آن حادثه. جامعیت تاریخی و موضوعی کتاب، آن را گزینه مناسبی برای برطرف کردن هر نیازی کرده است.
۴۰٫ که بر بندید محمل ها(مثنوی های عاشورایی)
این کتاب به نوعی ادامه دفتر «جرس فریاد می‌دارد» به حساب می‌آید.در مقدمه این کتاب گستره موضوعی و زمانی این گزیده اشعار هم‌چون کتاب «جرس فریاد می‌دارد» آغاز حرکت قافله امام حسین(ع) از مدینه و بازگشت آن‌ها به این شهر عنوان شده است.
تعداد اشعار این مجموعه ۳۷۳ مثنوی است که حدود ۱۰۴۰۰ بیت شعر را شامل می شود. این دفتر سروده‌های ۱۰۶ شاعر متقدم و متاخر را شامل می‌شود که در انتهای کتاب نیز فهرست الفبایی آن‌ها ارائه شده است.
آیت‌الله وحید خراسانی، افسر سبزواری، علی انسانی، حسین اسرافیلی، پرتو اصفهانی، محمود شاهرخی، خباز کاشانی، خوشدل تهرانی، بابک دولتی، رفعت سمنانی، ساکت اصفهانی، سرباز بروجردی، صابر همدانی، عبرت نایینی، فیض ثانی‌کاشانی، عبدالجبار کاکایی، سیدعلی موسوی گرمارودی، محمد‌سعید میرزایی، احمد نعمتی، واصل کابلی، رضاقلی‌خان هدایت، وهاج خوانساری و وصال شیرازی برخی از شاعرانی هستند که مثنوی‌های عاشورایی آن‌ها در این کتاب گنجانده شده است.
هاشمی و کریمی در مقدمه کتاب آورده‌اند که در گزینش و پژوهش این اشعار بیش از ۱۰۰۰ جلد دیوان، تذکره و مجموعه شعر دیده و بررسی شده و انتخاب اشعار با دقت‌نظر صورت گرفته است. به عبارت دیگر پس از انتخاب هر مثنوی، باتوجه به قوت ادبی و سیر داستانی، ابیات، یکی پس از دیگری برگزیده و پیاپی چیده شده‌اند.
مراثی و مصائب گوناگون واقعه عاشورا و مطالب مرتبط با آن همانند کتاب «جرس فریاد می‌دارد» در ۴۰ دفتر طرح‌ریزی شده تا علاوه بر آن‌که از عددی کامل حکایت می‌کند، قافله‌سالاری حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب(س) را یادآور شود.
۴۱٫ طلسم سنگ/سیّد حسن حسینی
کتاب حاضر شامل مجموعه‌ای مرکب از شعر و نثر گذشته و امروز دربارة حماسه کربلا می‌باشد که در ۱۰ عنوان مجزا ارائه شده است. محتوا و مفهوم نوشته‌های عاشورایی نگارنده در بر گیرندة مطالبی چون: جاودانگی و ماندگاری نام کربلا در عرصه جهان، شیفتگی و عشق به شهادت در رکاب امام حسین(ع)، بیان گریه و اندوه بر خیمه‌گاه امام حسین(ع) در شامگاه عاشورا، تصویری بر شهادت حر‌ّ و مردانه جنگیدنش، گرامی‌داشت پیرترین شهید کربلا حبیب بن مظاهر، به یاد سقای کربلا و دستهایی که ناجوانمردانه از بدنش جدا شد، تصویر نامه‌ای از شهادت حضرت عباس(ع)، تنهایی و بی‌یار و یاور ماندن امام حسین(ع) پس از شهادت یارانش، به یاد دردها و صبوریهای شیرزن کربلا حضرت زینب(ع)، به یاد چهارمین امام حضرت امام سجاد(ع)، اسیری و گرسنگی اهل بیت امام حسین(ع) از کربلا تا هفت منزل، خون‌بهای امام حسین(ع)، ادامه راه حسین(ع) و جهان‌شمولی درس آزادگی و جهاد در راه خدا.
۴۲٫ نامه های کوفی/ سعید بیابانکی
«نامه های کوفی» در واقع در سه بخش سروده شده که بخش اول شامل اشعار مذهبی و آیینی است. عنوان این فصل را «خیزران» است که حاوی چند شعر عاشورایی است.
فصل دوم کتاب هم به شعرهای عاشقانه، اجتماعی و انتقادی درباره دفاع مقدس اختصاص دارد که این فصل عنوانش «شب دنباله دار» است.
فصل سوم کتاب با عنوان «نامه های کوفی» حاوی اشعار سپید است که عنوان کتاب هم هست. این شعرها به فضای آیینی ما ایرانی ها در مورد عاشورا می پردازد که نگاهی انتقادی به مردم و باورهایی که وجود دارد و سوء استفاده هایی که از مسئله عاشورا می شود اختصاص دارد و آنها را به چالش می کشد.
۴۳٫ جامه دران/ سعید بیابانکی
کتاب «جامه دران» مجموعه اشعار سعید بیابانکی که گزیدهای از اشعار مذهبی این شاعر است توسط انتشارات فصل پنجم وارد بازار کتاب شد.
اشعار مذهبی بیابانکی در کتابها و مجموعه های مختلفی پراکنده بود و متقاضیان این شعرها مجبور بودند برای دسترسی به اشعار چند کتاب را تهیه کنند اما الان همه اشعار در یک کتاب جمع شده است.
قالب اشعار کلاسیک است. اما بیشتر اشعار را غزل تشکیل میدهند، ۲ مثنوی و ۳ چهارپاره هم در این مجموعه آمدهاند. اما به هر حال شعری در قالب شعر نو در این کتاب نیامده است.
۴۴٫ تولیت آدم/علی اکبر لطیفیان
خصلت شعرهای لطیفیان این است که در اوج لطافتهای شعری مضامین عرفانی ومعارف حدیثی را به خوبی در شعر مندمج می کند. اشعار عاشورایی ایشان هم که جذابیت های خاص خود را دارد.
تن که بیمار طبیبان شد دچارش بهتر است
دل که نذر کربلا شد بی قرارش بهتر است
بردن چیزی به دربار کریمان خوب نیست
سائل آقا شدن اصلا ندارش بهتر است
...
۴۵٫ سه نقطه/ علی اکبر لطیفیان
این کتاب شعر از مجموعه ای تحت عنوان «شعر آئینی امروز» است، که این مجموعه، اشعار آئینی شاعران معاصر را در بر می گیرد.
گنجشک پر جبریل پر بابا سه نقطه
من پر تو پر هرکس شبیه ما سه نقطه
عمه نه عمه بالهایش پر ندارد
حالا بماند در خرابه تا سه نقطه
...
۴۶٫ بوریای شعر/به کوشش رضا جعفری
غزل مرثیه بوریای شعر گزیده اشعار عاشورایی است که به کوشش حجت الاسلام و المسلمین رضا جعفری گردآوری و توسط انتشارات آرام دل منتشر شده است. در این کتاب شعرهای شعرای شهرستانی هم بسیار به چشم می‌آید که در آستانه محرم به زیور طبع آراسته شده است.
گردآورنده این کتاب در مقدمه آن اینچنین نوشته است:
از آنجا که مقام خیال، رتبه‌ی فرودین عقل است و انسان را ذوق اولیه، متمایل به فراز است تا نشیب، تماشای صورتک‌های خیالی در قیاس لذت بردن از حقایق عقلیه در انسان همیشه از باب اضطرار و ناچاری است وگرنه بر ارباب عقور و معارف پوشیده نیست که چشیدن حقایق کما هو با بهره بردن از تصاویر آینه تفاوت‌های بی‌شماری دارد و چیزی شبیه طلب لطافت از کلمه‌ی نسیم است.
اگر نسبت بدن پاک‌تر از پاک سید‌الشهداء علیه‌السلام را با عالم ماده، نسبت عقل و خیال بپنداریم همچنان‌که به اعتباری این‌گونه نیز هست: اجسادکم فی الاجساد. اکتفا کردن به بوریای بافته شده از برگ درخت خرمای شعر برای پوشاندن صراحت بدن عقلانی آن حضرت، معنای خاص خودش را به ذهن می‌فهماند. آن‌چه در قوس صعود، باعث مطلوبی برای پیوند صورت‌های خیال به یکدیگر است، عاطفه و احساس شدید زنان قبیله‌ی بنی الغزل است که در مردان این طایفه موجب فراهم کردن قطعاتی بوریا مانند برای جراحت صریح و صراحت زخم های حسین عقل در کربلای نفس شده است.
امید که این بوریا به بقاء وجه الله و عین الله موجب بقاء شاعرانش گردد فی یوم لاینفعوا مال و لابنون الا من اتی الحسین علیه‌السلام به شعر سلیم.
۴۷٫ باکاروان نیزه/علیرضا قزوه
کتاب حاضر، ترکیب‌بند عاشورایی است به عنوان با کاروان نیزه که آن را علی‌رضا قزوه در چهارده بند سروده است. کتاب با مقدمه‌ای از علی معلم دامغانی به عنوان شعر آیینِ روزگار ما و پایان سخن، نگاهی به ترکیب‌بند با کاروان نیزه نقدی از عبدالجبار کاکایی به سرانجام رسیده است. بند اول با این بیت آغاز می‌شود: می‌آیم از رهی که خطرها در او گم است/ از هفت منزلی که سفرها در او گم است/ از لابه‌لای آتش و خون جمع کرده‌ام/ اوراق مقتلی که خبرها در او گم است.
۴۸٫ عشق علیه السلام/علیرضا قزوه
«عشق علیه السلام» عنوان مجموعه‌ای از شعرهای عاشورایی علیرضا قزوه از چهار دفتر «مرگ مهربان»، «عشق علیه‎السلام»، «پشت هر سنگ خداست» و «دو نیمه حوا» همراه تعدادی ترانه و یک قصیده است که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
۴۹٫ من میگویم، شما بگریید/علیرضا قزوه
«از کودکی در دسته¬ های سینه¬ زنی و عزاداری گم می¬ شدم. هنوز هم گمشده آن دسته¬ هایم. محرم که می¬ آید کتیبه¬ های محتشم را بر دیوار دل می¬ کوبم و تا اربعین دلتنگ ظهر عطشان می¬ مانم. این سال¬ های آخر شعرهایی اینجا و آنجا می¬ شنوم که به جای آنکه دل را بارانی کند، دل را به درد می¬آورد. برخی نیز داعیه خودنمایی دارند، حال آنکه اصل در کربلا گم شدن است و به اصل خویش رسیدن. همین انگیزه¬ای شد تا این اشعار را در دفتری فراهم آورم...» علیرضا قزوه، بعد از این مقدمه، صد و بیست و چهار قطعه شعر را با موضوع حادثه کربلا گردآوری کرده است. نام شاعران هم به همین تنوع است و از بزرگانی چون مولانا تا شاعران جوان امروز را دربر می¬ گیرد.
کتاب ۵ فصل دارد؛ فصل اول درباره امام حسین، فصل دوم شعرهایی درباره شهدای هاشمی، فصل سوم در وصف اصحاب و یاران، فصل چهارم قتلگاه و فصل پنجم شعرهایی درباره اسارت و کاروان کربلا دارد.
۵۰٫ طوفان واژه ها/سید حمیدرضا برقعی
«این شاعر پرشور و جوان به دستیاری عقل پیرش، اوج سختگی و پختگی را در بلندای ارادتی که به اهل بیت دارد جستجو می کند و به تسخیر قله های دور از دسترسی نائل می آید که برای همگان خصوصا همگنان او شگفتی زاست. تلقی این شاعر نازک خیال از وقایع تاریخی و برداشتی که از مقوله های دینی دارد، در عین شاعرانگی با رگه های روشنی از شعور و شهود همراه است و با روایتی نه چندان عریان، حاقّ مطلب را به ذهن مخاطب القاء می کند.» این مشهورترین اثر برقعی است در وصف واقعه عاشورا:
با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد
ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد
...
۵۱٫ قبله مایل به تو/ سید حمیدرضا برقعی
بیستون دیشب به چشمم جاده‌ای هموار بود
ابن سیرین را خبر کن خواب شیرین دیده‌ام
و یا
مثل آیینهٔ در خاک مکدر شده‌ای
چشم من تار شده یا تو مکرر شده‌ای
لذتی که در خواندن برخی از ابیات وجود دارد شاید به این دلیل است که خیلی از کشف‌های شاعر اتفاقاتی است که بارها برای خومان نیز تکرار شده است و از دیدن آن‌ها با بیان شعر، شگفت‌زده می‌شویم و همین موضوع باعث می‌شود بدون وقفه این کتاب نسبتاً مختصر را تا آخر مطالعه کنیم.

رمان و نثر ادبی:
۵۲٫ نامیرا/صادق کرمیار
«نامیرا» داستانی شخصیت‌محور است؛ رمانی با خرده‌روایت‌هایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدم‌ها. این روزگار است که آدم‌ها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن می‌گذارد و نویسنده‌ی نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسنده‌ی کتاب را به سبک رمان‌های کلاسیک با شروعی آرام آغاز می‌کند، تصویرسازی می‌کند، شخصیت‌ها را یک به یک وارد داستان می‌کند، آن‌ها را معرفی می‌کند و با داستان پیش می‌برد. «نامیرا» اسیر اختلاف روایت‌های تاریخی نشده و البته از عقبه‌ی تحقیقی درستی بهره برده است.
۵۳٫ فتح خون/سید مرتضی آوینی
در میان کتابهای بسیاری که درباره واقعه عظیم کربلا نگاشته‌شده‌اند، اندک هستند کتابهایی که نویسندگانشان کوشیده‌اند علاوه بر ابراز شیفتگی و بیان عظمت واقعه و مظلومیت سیدالشهدا و یارانش‌، نقبی به حقیقت ماجرا بزنند و در حد توان خود، پرده از راز بزرگ کربلا بردارند. «فتح خون‌» سید مرتضی آوینی از این معدود کتابهاست‌.
متن کتاب‌، از دو پاره کلی تشکیل شده است‌. پاره اول که متن اصلی کتاب است‌، به شرح و بیان وقایع و توصیف ماجراهای پیش‌آمده از رجب سال ۶۰ تا محرم سال ۶۱ هجری می‌پردازد؛ و پاره دوم که از زبان «راوی‌» روایت می‌شود، تحلیل و رازگشایی همان وقایع و ماجراهاست و در واقع بخش برجسته کتاب نیز همین است‌.
راوی در «فتح خون‌» از موضع یک انسان عارف سخن می‌گوید که زمین را آینه آسمان می‌بیند و به ظواهر کفایت نمی‌کند و می‌کوشد در مخاطبه با انسان امروز، او را از پوستة واقعة عاشورا فراتر برد و چشم باطنش را باز کند، تا بتواند عمق واقعه را دریابد.
اما فصل دهم کتاب که باید به وقایع ظهر عاشورا می‌پرداخت‌، ناتمام مانده‌است‌. گویی آوینی این فصل را در عمل و با شهادت خویش به پایان رسانده‌است‌.
فتح خون‌، در ده فصل روایت می‌شود: آغاز هجرت عظیم‌، کوفه‌، مناظرة عقل و عشق‌، قافلة عشق در سفر تاریخ‌، کربلا، ناشئة‌اللیل‌، فصل تمییز خبیث از طیّب (اتمام حجت‌)، غربال دهر، سیارة رنج و تماشاگه راز.
۵۴٫ سقای آب و ادب/سیدمهدی شجاعی
این رمان درباره زندگی حضرت عباس (ع) است که در آن زوایای جدیدی از مفاهیم زندگی و ویژگی‌ها و ظرائف شخصیتی ایشان در قالب داستانی مطرح شده است.
این کتاب، روایتی است از زندگی حضرت عباس(ع) که در میان دیگر آثار شجاعی به لحاظ فرم و محتوا اثری متفاوت به شمار می‌آید.
در هر فصل از این رمان رفت و برگشت‌های روایی متعددی دیده می‌شود که در فضای سیال داستانی، جای توصیفاتی اغلب شاعرانه را به یکدیگر می‌دهند و در هر موقعیت، زوایای جدیدی از مفاهیم مورد نظر نویسنده را باز‌گو می‌کنند.
۵۵٫ پدر، عشق، پسر/سیدمهدی شجاعی
کتابی که در آن فرازهایی از زندگی حضرت علی‌اکبر بن الحسین علیهما السلام به تصویر کشیده می‌شود. وقایع از زاویه‌ی اول شخص و از زبان اسب آن حضرت «عقاب» روایت می‌شود و مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابی‌مرّه مادر گرامی حضرت علی‌اکبر (ع) است. فصول کتاب با عنوان «مجلس» نامگذاری شده و داستان متشکل از ده است که در هر مجلس، عقاب با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنه‌ای از زندگی حضرت علی‌اکبر(ع) را روایت می‌کند و مجالس پایانی، به شهادت حضرتش در کربلا اختصاص دارد.
۵۶٫ آفتاب در حجاب/سیدمهدی شجاعی
آفتاب در حجاب روایتی است از زندگی حضرت زینب. از کودکی تا عاشورا تا اسارت و تا وفات. اثری که ماندگاری‌اش از حال پیداست. رمانی که به پشتوانه تحقیقات دقیق و عالمانه تاریخی و روایی،‌ به همه زوایای پنهان و آشکار زندگی و رفتار و درونیات حضرت زینب پرداخته است.
داستان از کابوس حضرت زینب در کودکی آغاز می‌شود: چشم‌های اشک‌آلودت را به پیامبر دوختی، لب برچیدی و گفتی:«خواب دیدم، خواب پریشان دیدم. دیدم که طوفان به پا شده است، طوفانی که دنیا را تیره و تار کرده است. طوفانی که مرا و همه چیز را به این سو و آن سو پرت می‌کند، طوفانی که چشم به بنیان هستی دارد. ناگهان در آن وانفسا چشم من به درختی کهنسال افتاد و دلم به سویش پرکشید...» داستان از این کابوس که گواه رحلت پیامبر است و شهادت مادر و پدر و... آغاز می‌شود و در انتهای کتاب باز به همین خواب پریشان می‌رسیم: «تعبیر شد خواب کودکی‌های من پیامبر! و من اکنون با یک دنیا مصیبت و غربت تنها مانده‌ام...».
۵۷٫ از دیار حبیب/سیدمهدی شجاعی
از دیار حبیب، رمانی است کوتاه که گوشه هایی از زندگی حبیب بن مظاهر یار سالخورده ی حضرت سیدالشهدا(ع) را به تصویر می کشد؛ البته قسمت اعظم آن، به شهادت حبیب در کربلا اختصاص دارد و وصف عشق و شیدایی او به امام زمانش.
۵۸٫ فصل شیدایی لیلاها/سیدعلی شجاعی
برنده جشنواره ملی جوان ایرانی. روایت هفت راوی از حرکت حضرت حسین، از ۱۸ ذی‌الحجه خروج از مکه تا غروب عاشورا. آن‌ها که کمتر می‌شناسیم و کمتر شنیده‌ایم از روزگارشان. زهیر بن قین، ضحاک بن عبدالله مشرفی، حر بن یزید ریاحی، عبید الله بن حر جعفی، عمرو بن قرظه انصاری، شبث بن ربعی و من. چه در کنار امام چه در مقابل. آن‌جا که لیلاها عاشق و مجنون می‌شوند و گاه که سنگ هم می‌گرید اما انسان کوچکترین رحم نمی‌آورد. نگاه به بعدی دیگر از عاشورا. و حرکت در لایه آسمانی مسیر عاشورا. امام می‌داند و پیش می‌رود و ... و لیلاها را می‌خواند و مرزی می‌شود تا قیامت برای روز و شب و نور و ظلمت...
۵۹٫ مردان و رجزهایشان/سید مهدی شجاعی
کتاب مردان و رجزهایشان شامل رجزهای شهیدان کربلا در روز عاشوراست که توسط سید مهدی شجاعی جمع آوری و ترجمه شده است. علاوه بر متن و ترجمه ی رجزها، توضیحات و شرح حال مختصری هم درباره ی صاحبان رجزها آمده است. در مقدمه ی کتاب که توسط سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) نوشته شده، بحث رجز از دو منظر لغوی و اصطلاحی به صورت علمی تشریح شده است. در مقدمه ی این کتاب می خوانیم: معمولاً رجز خواندن در میدان جنگ، ویژه ی خاصّان و بلندرتبگان اجتماع بود و عوام نوعاً از رجزخوانی بی نصیب بودند. از افتخارات سپاه امام حسین در کربلا همین بود که از خواص و عوام، هر دو درمیدان رزم عاشورا رجزهایی روایت شده است. این از آن روست که همه ی آنچه در خواصّ یاران حضرت مایه ی افتخار شمرده می شد، وابسته ی ارزش های معنوی و شرافت روح ایشان بود و همه ی تقوامداران ولایت شعار، خواه به اصطلاح از خواص باشند و خواه از عوام، در این بهره مشترکند ... اما تاریخ عاشورا روایت نکرده است که امویان یزیدی در ذکر اهداف خود به رجزی توسّل جسته باشند.
۶۰٫ قصه کربلا/مهدی قزلی
این اثر شامل ده داستان جدا از هم با موضوع واقعه عاشورا و نیز وقایع پس از آن است که با نیم‌نگاهی تاریخی به زندگی شخصیت‌های نقش‌آفرین در این واقعه در قبل از آن و نیز داستانی مستقل با موضوع قیام «مختار ثقفی» تألیف شده است.
قزلی که عناوینی مانند «امام»، «علمدار»، «پیام‌بردوباره»، «صبر»، «کوفه»، «یاران»، «دشمنان»، «اسارت»، «انتقام» و «عاشقی» را برای مجموعه خود برگزیده است، در مقدمه این مجموعه می‌نویسد: «ماجرای کربلا بیش‌تر به یک قصه شبیه است. قصه‌ای که واقعی است، اما باور کردنی نیست و ای کاش این فقط یک قصه بود. این مجموعه سعی دارد روایتی ساده، صریح و کامل از این قصه داشته باشد که در ده فصل منفصل متصل ارائه شده است.»
۶۱٫ راز سر به مهر/ حسین حداد
راز سر به مهر مجموعه‌ای از بیست و چهار داستان کوتاه از پانزده نویسنده است که در فاصله زمانی سی و پنج سال پیش تا سال انتشار نوشته شده‌اند. این داستان‌ها را مرحوم حسین حداد گردآوری کرده و در ابتدای هر کدام ضمن ارائه مشخصات نویسنده تحلیلی کوتاه هم بر داستان نوشته است. او در این کتاب آثاری از سید مهدی شجاعی، قیصر امین‌پور، محمدرضا بایرامی، زهرا زواریان، مجید شاه‌حسینی، داوود غفارزادگان و... ارائه کرده است. بیشتر داستان‌های این مجموعه پیش از قرار گرفتن در کنار هم به طور مجزا و یا در کنار آثاری دیگر توسط ناشران مختلف منتشر شدند اما حداد آن‌ها را در فاصله زمانی ذکر‌شده از ادبیات عاشورایی انتخاب کرده و در کنار هم در یک مجموعه قرار داده است. ارائه مضمون عاشورا در قالب داستان امروز، تقارن جبهه‌های مقاومت در دفاع مقدس با عاشورا و نگاه تازه به مقوله و موضوع کربلا و نیز برگزیده شدن در جشنواره‌ها و همایش‌های مرتبط از جمله معیارهای انتخاب داستان‌های این مجموعه است.
http://ketabestaan.ir

 

ضرورت تحلیل نهضت عاشورا؛ در برابر خطر تغییر ماهیت و تفسیرهای باژگونه

ضرورت تحلیل نهضت عاشورا؛ در برابر خطر تغییر ماهیت و تفسیرهای باژگونه

 

هر حرکت یا نهضت دینی، اجتماعی یا سیاسی را همواره خطرها و آفت هایی تهدید می کند، که بخشی از آنها مربوط به ماهیت آن نهضت است. این موضوع نیز دو جنبه دارد: یکی تغییر ماهیت نهضت و دور افتادنش از اصل خویش، و دیگر، پیدا شدن تفسیرها و تحلیل های باژگونه از آن.

بدیهی است در هر دو صورت، بدترین آفت ها دامنگیر چنین حرکتی خواهد شد. از این رو می توان گفت یکی از مهمترین وظایف علاقمندان یا پیروان یک نهضت آن است که نسبت به این موضوع حساس بوده و برای پیشگیری از قلب ماهیت یا تفسیر نادرست آن چاره اندیشی نمایند. 



ادامه مطلب لینک ثابت یک نظر
نوشته شده در شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۴ - توسط امید صفائی
ولایت خون و شمشیر

 

یا أَبَا عَبْدِاللَّهِ! إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ...
ای حسین! من با آن کس که با شما مسالمت داشته باشد، در سلم و صلحم و با آن کس که با شما در جنگ باشد، در جنگم، تا روز قیامت.

داشتن موضع، در مسائل اجتماعی و سیاسی، روابط، دوستی ها و دشمنی ها جنگ ها و صلح ها، نشان انسان متعهد است. آنچه مهم است، محور و ملاک و انگیزه و جهت، در دوستی ها و دشمنی ها، «ولایت» ها و «برائت» هاست. «حُبِّ فی الله» و «بُغضِ فی الله»، عنوانی است که در احادیث اسلامی، از ائمه ی شیعه درباره ی آن، معارف والایی بیان شده است؛ یعنی خدایی بودنِ حُبّ و بغض ها و دوستی ها و دشمنی ها. 

در این فقره از زیارت عاشورا، محور، «ائمه» هستند. خطاب به سیدالشهدا می گوییم: من با کسانی که با تو در صلح و سلم و سازش باشند، در حال آشتی هستم و با آنان که در ستیز با شمایند، می جنگم.



ادامه مطلب لینک ثابت یک نظر
نوشته شده در شنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۴ - توسط امید صفائی
چند پرسش و پاسخ خواندنی با امام حسین(ع) درباره قیام عاشوراء

یا بن رسول الله! آیا اجازه می دهید پرسش های خود را مطرح کنیم؟
بسم الله الرحمن الرحیم.ای عزیزم! بگو تا بشنوم و [شما نیز] کلام مرا بشنوید.



ادامه مطلب لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در شنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۲ - توسط امید صفائی
قیام حَـرّه ؛ اولین بیداری عاشورایی

تمام کتب تاریخی معتبر اسلامی همچون تاریخ طبری،یعقوبی،ابن اثیر،مسعودی و ابن کثیر این واقعه را ثبت کرده اند.ما به طور فشرده آن را از مروج الذهب مسعودی نقل می کنیم.
واقعه ی حرّه در آغاز سال 63 ه.ق به وقوع پیوست و جنایات و جزئیات آن را مورخان بسیاری نوشته اند.این واقعه را به دلیل آن که در ریگ زاری در اطراف مدینه به نام «حرّه» واقع شد و پایگاه لشکر یزید نیز در آن جا بود،آن را در تاریخ به نام «واقعه ی حرّه» ثبت کرده اند.



ادامه مطلب لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در شنبه نهم آذر ۱۳۹۲ - توسط امید صفائی
نهضت اصلاحات حسینی ؛ خط قرمزها،مکانیزم ها و محصولات

وصیت امام حسین(ع) در عین کوتاهی و فشردگی محتوایی به ژرفا و پهناوری بعثت تمامی انبیاء و حیثیت انسانی فرزندان آدم(ع) را در خود نهفته داشت.آنچه را که وی به رشته ی تحریر درآورد دوره ی جامع و کاملی از معارف آسمانی بود.حسین بن علی(ع) هنرمندانه عمیق ترین مفاهیم عرشی را در ظریف ترین الفاظ و کوتاهترین عبارات جای داده بود.



ادامه مطلب لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در شنبه هجدهم آبان ۱۳۹۲ - توسط امید صفائی
شمرها این گونه اند...

شمرها غربال شدگان صافی های نوراند.تاریکی وجودشان خاکستر مرگ است که در تار و پود ننگ و بدنامی سرشته شده و گذر زمان و بالا و پائینی روزگار،پرده از چهره ی گرگ سیرت آنان برخواهد داشت.

شمرها به هزار و چند چهره بازی خورده و به چندین هزار قیافه در می آیند،اما این مکتوب ابدی شان است که در گذر غربال تاریخ،رسواشدگانی بی سرپناهند.غربال زمان،درگاه روشنایی و تاریکی است؛و وای بر فرو اُفتادگان...

قال علی (ع):«أَلا وَ إنَّ بَلِیَّتکُم قَد عَادَت کهیئَتِها یَومَ بَعَثَ اللّه نَبیَّهُ(ص) وَ الَّذِی بَعَثهُ بالحَقِّ لَتُبلبلنَّ بَلبلَةً وَ لتُغَربَلُنَّ غَربَلَةً وَ لتُسَاطُنَّ سوط القدر،حَتَّى یَعُودَ أَسفَلُکم أعلاکُم وَ أعلاکُم أسفَلَکُم وَ لیَسبقنَّ سابقُونَ کانُوا قصَّرُوا وَ لیُقصِّرنَّ سَبَّاقُونَ کانُوا سَبقُوا وَ اللَّه ما کَتمتُ وَشمَةً وَ لا کذبتُ کِذبَةً:بدانید که بلای شما،بازگشته است،مانند آن امتحانی که در روز بعثت رسول الله(ص) بود.سوگند به آن کسی که او را به حق مبعوث کرد،به هم خواهید خورد و غربال خواهید گردید و جدا خواهید شد تا پایین ترین،بالاترین و بالاترین،پایین ترین شود و جلو خواهد افتاد،کسانی که عقب مانده اند و عقب خواهند ماند،پیشتازانی که جلو افتاده اند .به خدا قسم! هرگز حقیقتی را پنهان نکردم و هیچ گاه دروغی نگفتم».1

شاخصه ی بزرگ شمرها،دورماندگی و واماندگی از «ادب» است.شمرها بر مسلک دوری از ادب روزگار می گذرانند و سرانجام،محبوس و شکست خورده این راه تاریکند.ادب،گم شده ی حیات شمرهاست؛و همین دوری از ادب است که شمرها را خالدین اسفل السافلین خواهد بود.

دوری از ادب در مسلک شمرها،در عین آن که خود فاعل و باعث هر زشتی است؛مفعول و متأثر تاریکی ذاتی شان است.اما ذات مقدس «امام» معنای ادب است،عین ادب است،غایت ادب است و کلمه کلمه ی او جرعه جرعه ی احترام است خلقت را...«وَ اِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ».2

وجود امام،شاکله ی اخلاق است و اُسوه ی ادب.و او آن کریم نیک خواهی است که شیرینی اخلاق نکو را میهمان آلام و مصائب بشریت خواهد کرد.خداوند تبارک و تعالی وجود امام را بارگاه ادب و مهد اخلاق قرار داد و او را معلّم اخلاق بشریت دانست... و پیش از آنکه او را بر این جایگاه نهد،خود،او را تربیت کرد و ادب را بر قامت وجود منوّرش شکل داد...إن الله أدّبنی،ثم ربّانی3...

امام نهایت ایمان را اخلاق و ادب می انگارد و واحه های حیات انسان را سزاوار شور و سرور ادب معرفی می کند.او نشانی حیات طیّبه را بر شاخ و برگ شجره طیبه ی ادب راهنمایی می کند و خلیفةُ الهی انسان را چیزی نمی بیند مگر «مؤدب» شدن انسان...انسان مؤدب...انسان مؤدب...انسان مؤدب...ما شیء أثقل فی المیزان من خلق حسن.4

حالیا که شمرها در برترین جایگاه خود غرقه ی اسلوب و ظواهر بوده و از ذات دین بری و ناآگاهند...عن النبیّ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قال:علیکم بحسن الخلق،فإنّ حسن الخلق فی الجنّة لا محالة.و ایّاکم و سوء الخلق،فأنّ سوء الخق فی النار لا محالة.(1)

***

گرداب تاریکی شان یأس را فریاد می کند و همهمه زوزه هاشان امید را به ناکجا آبادهای ذهن بشر رهنمون می سازد...شمرها کدخدایان قریه های ناامیدی اند و یأس را مکتوب قلب های نداشته شان کرده و عرشه لغزان زورق هاشان را در ظلمات امواج خروشان شرک به نظاره نشسته اند...«...اُولَـٰئِکَ یئِسُوا مِن رَّ‌حْمَتِی وَ أُولَـٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ».5

شمرها ناخدایان کشتی یأس اند در پس طوفان جهل... حالیا که امام مؤذن امید است بر رفیع ترین قلل اندیشه بشر.آغوش گرم امام گهواره ی امنیت و آرامش و امید است ذره ذره ی خلقت را و تسبیح کلام او امید بخش دل های حیران...«...وَلَا تَیأَسُوا مِن رَّ‌وْحِ اللَّـهِ…»6

امام مولا،امید است و مظهر آن و در منش او یأس را به چیزی جز شرک قیاس نتوان کرد.امام همه ی امید است و آدمیت را و کلام او سلسله جنبانی فهم در پله پله ی امید است و هلهله چشمانش بشیر بشارتی لطیف است خلقت را...«...وَ هُوَ الَّذِی یرْ‌سِلُ الرّیاحَ بُشْرً‌ا بَینَ یدَی رَ‌حْمَتِهِ».7

...بشارت صبح،بشارت خورشید،بشارت نور،بشارت باران،بشارت آغوشی آرام برای آدمیت...بشارت امام...«...أَلَیسَ الصُّبْحُ بقَرِ‌یبٍ»8... عطر کلام امام را فطرت انسان استشمام کرده و قطرات فهم بشریت را...«...وَ لَا تَیأَسُوا مِن رَّ‌وْحِ اللَّـهِ»9 است که به اقیانوس امید و آرامش رهنما خواهد شد.«وَ مَا جَعَلَهُ اللَّـهُ اِلَّا بُشْرَ‌ىٰ لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِ وَ مَا النَّصْرُ‌ اِلَّا مِنْ عِندِ اللَّـهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ».10

هنگامه ی شیرینی خواهد بود،آرام گرفتن در آغوش آرامش آن امید مطلق...«و نحن نقول الحمدالله رب العالمین».11 امام،آغوش آرامش و امیدش را بر ابنای بشر گسترده و خنکای سایه اش،التهاب ناامیدی در راه ماندگان بیابان های تشنگی را،به باران برکت وجودی اش فرا می خواند...او آیه امید بر شیهه های یأس و درماندگی است و در بلندای عظمت و رحمتش،بشر بال های آرزو گسترده و امید را از چشمه سار وجودی او طلب می کند...«و مناهل الرجا الیک مترعه».12

تدبیر امام و منش و مسلکش،جاودانه کردن شعف امید در دل فرزندان انسان و زدودن گرد یأس از چشم انداز حیات بشر در تمامی اعصار بوده است.امام ناآرام ترین شب انسانیت را به نوید سحر روشن کرده و در سیره ی او «یأس»،مذموم ترین و رانده شده ترین هاست.امام آرامش دل بشر و شیرین ترین آرزوی پیش روی خلقت است که دل آدمی را میهمان آرامش آغوش پر طراوت خود خواهد کرد...«و ثبت رجائک فی صدورنا».13

وجود نورانی اش مسبوح قدسیّتی است که در کشاکش حیات و دغدغه آلام بشریت،تنها ملجا و پناهگاه تندبادهای حوادث و تاریکی ناگواری هاست...آرامش نامش،زمزمه شعف است ذره ذره ی خلقت را و حیرانی کلامش نقطه ی توحید نشانی ناکجاآبادهای اندیشه ی انسان است...امام غایت آرامش و امید مطلق است... .

آنجا که امید رنگ باز دو یأس روی بر بشریّت نمایان کند،انسان پای در سرای شمرها نهاده و این تازه آغاز تشنگی بزرگی است برای او...حجّت ابن الحسن المهدی(عج) پر طراوت ترین بارش آرامش است بر تاریخ انسان...عزیزترین آغوش است بشریت را...درخشان ترین نوید است گرداب های تاریکی را و وجودش،مهاد امن و امید است چشمان نگران فرزندان انسان را...«یا رب! ان لنا فیک املا طویلا کثیرا،ان فیک رجا عظیما...14 – (2)

***

شمرها زادگان شجره ی خبیثه اند؛قحطی «انسان» خشکسالی قلب هاشان را هزاران سال است که در کابوس ناامن خویش به یغما برده و شعبده فهم،تمثیل نافهمی دل های نداشته شان را به بازی جهل خویش گرفته است.

شمرها،آن هنگام که بال های توحیدشان را شکستند و خاموش کردند چراغ های فطرت را،قافیه بند حرامی ترین کلمات زمین بودند؛به خشکستان خواب هاشان رفته و خشکه آرای بوته های کج فهمی شدند؛هرس می کنند درخت جهل خویش را،آذین می بندند خباثت شاخه هایش را،تشنگی می نوشاندند بر ریشه هایش و میوه می آورند از گذر خشکستان قلب هاشان...

مکّاره بازاری است بازی شمرها! میوه تشنگی را فقط به عمق عطش می فروشند،پشته جهل را مگر به بذر کج اندیشی مبادله نتوانند،خرمن خرمن تاریکی می دهند و وحشت طلب می کنند و سبدهای اوهام شان را به غباری از یأس وا می نهند.

حالیا که «امام» شجره طیّبه نور است،عین نور است،سلسله ی نور است،قیام نور است،قعود نور است و حلاوت نامش کرامت کریم ترین کلمات را به بازی می گیرد؛برهانش را صراط المستقیم ستارگان شاهدند و غبار گام هایش را «طور» به یغما می برد...

امام را سر سودای خورشید است...نور را برای همه می خواهد و همگان را بر نور...رایحه رحمتش را حائلی نباشد و چشمه سار کلامش،سیرابی ابرهای پرباران است،بر همه می بارد و بر بارشش طلب نخواهد.خوشه های برکت را هبه خلقت کرده و دست گیر سرپنجه های ناامید غریق گرداب های تاریکی است،ریشه بر «رضوان» و «ذی طوی» داشته و سر بر بی انتها می ساید.

کرامت را به کرم می بخشد و بر بخشایش بهانه نخواهد.امام،شادی امید را میهمان دل های ناآرام فرزندان انسان کرده است.آغوش آرامشش،چشمان نگران گنجشککان افکار بشریت را به مهاد امن و امان خویش فرا می خواند.

امام،مولای نفس چلچله هاست...که شادی را بی شائبه بر آدمیت تقدیم داشته است...
یا کریم نفس چلچله ها...
یا منیرالظلم پنجره ها...
***
دین باوری امام که بر محوریت توحید به عمق می رسد،نهایت آن آرمانی است که بشر در گذار خود از سطوح خلقت در جهان ماده به آن تکیه خواهد زد که این نهایت،خود ابتدایی است برای ادامه مسیر او...

امام دین را به اعماق قلب بشر می رساند و مرکز قیام انسان را از آن اعماق طلب خواهد کرد؛امام مولا و ساربان سالار دل های موحد است و حسین(علیه السّلام) بزرگ ساربان سالاری است که منش او،ذکر و نام او و همه ی ارکان وجودی او تعمیق دهنده توحید ذات اقدس اله در وجود بشریّت است.

شمرها که عادت دین را باور آن گمان می کنند،در پی عقده عقیده خویش داد دینداری سرداده و کفن پوشان خوش در شیهه جاهلیت خویش اند،در عقده عقیده خود سرگردان و در منتهای تاریکی شب بی آشیان اند.

شمرها را عقده و علقه عقیده است که نماد دین بوده و سنگ این علقه را به سینه کوفتن منش شمرهاست.علقه عقیده همان سایبان سازی شمرها در غیبت خورشید است و دل بسته شدنشان بر آنچه می اندیشند و نمی اندیشند.

شمرها شهره گان شهوت عقیده اند و دور افتادگان از متن دین؛دلبسته حاشیه اند و دوری جستگان از بطن.

امام بطن باور دین است.(3)

پی نوشت ها
1- الکافی،ج 1،ص 370.
2- سوره قلم،آیه 4.
3- نبی اعظم(ص).
4- نبی اعظم(ص).
5- سوره عنکبوت،آیه 23.
6- سوره یوسف،آیه 87.
7- سوره اعراف،آیه 57.
8- سوره هود،آیه 81.
9- سوره یوسف،آیه 87.
10- سوره آل عمران،آیه 126.
11- دعای ندبه.
12- دعای ابوحمزه ثمالی.
13- همان.
14- همان.
منابع
(1)- محمّد رضا بهشتی – ماهنامه فرهنگی اجتماعی خیمه،شماره 41 و 40،خرداد 1387.
(2)- حامد بهشتی - ماهنامه فرهنگی اجتماعی خیمه،شماره 43،مرداد 1387.
(3)- حامد بهشتی - ماهنامه فرهنگی اجتماعی خیمه،شماره 44،شهریور 1387.



لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۱ - توسط امید صفائی
معنای «وتـر و مَوتـور»

یکی از تعابیری که در زیارت عاشورا پس از عبارت «ثارالله و ابن ثاره» آمده،عبارت «وَالوترَ المَوتُور» است که به معنای مصیبت زده و مظلومی است که انتقام او گرفته نشده باشد.

ممکن است این سئوال مطرح شود که مگر مختار ثقفی با کشتن قاتلین امام حسین(ع) انتقام خون آن حضرت را نگرفت؟ مگر آنها در جهنم به عقوبت الهی و شدیدترین عذاب ها که فوق تصور ما است،گرفتار نیستند؟

آیا اگر دست ما به آنها می رسید می توانستیم آنها را به عذابی شدیدتر از آنچه که الان گرفتار آن هستند،عقوبت کنیم؟ آیا باز هم این تعبیر درباره امام حسین(ع) صدق می کرد؟ جواب سؤال از آنچه تاکنون درباره جایگاه امام معصوم در نظام خلقت و رابطه وجودی او با سایر انسان ها و همچنین «معنی ثارالله» بودن حضرات معصومین(ع) گفته شد به خوبی روشن می شود.

توضیح مجدد اینکه آنچه در کربلا و نیز در زمان شهادت سایر معصومین(ع) اتفاق افتاده دو چیز است:
1- مصیبت عظیم یا شهادت مظلومانه ایشان که با ریخته شدن خون مطهر و شریفشان و یا مسموم شدن آنها به دست دشمنان صورت گرفته است،در مقابل چنین مصیبتی کشته شدن ابن ملجم و ابن سعد و شمر... و گرفتار شدن آنها به عذاب الهی به عنوان قصاص خون کافی است.

2- مصیبت اعظم که همان محرومیت جامعه انسانی از رهبری و حاکمیت خلیفه خدا و امام معصوم و متخصص الهی با کنار زدن آنها از مقامی که خداوند برای آنها تعیین کرده است.شکی نیست نسبت به این ظلم و جنایت بزرگ هرگز انتقام آنها گرفته نشده و جنایت و خسارت عظیمی که بر جامعه انسانی در طول تاریخ شده است،هرگز جبران نشده است.

آنچه که مختار انجام داد،انتقام خون بدن امام حسین(ع) به عنوان شخص حقیقی – و نه به عنوان امام و خلیفه خدا – بود.به همین دلیل وقتی سر بریده عمر سعد و پسرش را در مقابل مختار قرار دادند،گفت:«آن به جای حسین و این به جای علی بن حسین» و بعد گفت:هرگز مساوی نیستند به خدا قسم اگر سه چهارم قریش را بکشم،به جای یک بند انگشت از انگشتان او نیز نمی شود».1

امّا انتقام مصیبت اعظم گرفته نشده است.چرا که اثرات و عواقب این مصیبت هنوز در جامعه انسانی وجود دارد و سالیان درازی است که جامعه جهانی از رهبری و حاکمیت سیاسی و معنوی یک امام معصوم(ع) و متخصص در امر هدایت انسان به سوی هدف خلقتش محروم بوده و هست.

پی نوشت
1- «وَلا سِواءٌ وَاللهِ لَو قَتَلتُ بهِ ثَلاثَةَ اَرباع قُرَیش ما وَفَوا اَنمُلَةً مِن اَنامِلِه» - تاریخ طبری،ج 4،ص 532.
منبع : عزادار حقیقی – مراتب پنج گانه سیر وسلوک عزادار- محمّد شجاعی.

مطالب مرتبط:
معنی ثارالله



لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۱ - توسط امید صفائی
اربعین ؛ نقطه آغاز تبلیغ آرمان حسینی از طریق اشک

یکی از عواملی که در حفظ و تداوم نهضت عاشورای حسینی(ع)،نقش مؤثری دارد،بزرگداشت اربعین آن حادثه غمبار است که در اوّلین اربعین قیام کربلا،مراسم باشکوه و به یاد ماندنی برگزار شد.و بعد از آن مراسم،همه ساله بزرگداشت اربعین به عنوان یوم الله برگزار می شود و مردم از این رهگذر،نهضت امام حسین(ع) را مرور می کنند و با اهداف آن حضرت آشنا می شوند.

اربعین تنها،روزی از روزهای سال نیست،بلکه آینه ای است در برابر چشمان میلیون ها انسان متعهد،که در آن تصویری از نهضت و قیام خونین محرّم نقش می بندد.اربعین روز باشکوهی است که از خون حسین(ع) حیات گرفت و نقطه آغاز تبلیغ آرمان حسینی از طریق اشک شد،چرا که در این روز اوّلین مجلس عزاداری برای ابا عبدالله(ع) و تبلیغ آرمان آن حضرت در کنار تربتش صورت گرفت.

از بُعد تاریخی،در این روز که در اوّلین اربعین بعد از شهادت امام حسین(ع)،یعنی روز بیستم صفرسال61ه.ق،چه کسانی مزار شهیدان کربلا را زیارت کردند و آیا در همین اربعین بود که اهلبیت پیامبر(ص) خود را به مزار شهیدان کربلا رسانیدند،یا در اربعین های دیگر،میان موّرخان اختلاف بسیاری است.

اما مسَلم است که در اربعین اوّل،«جابر بن عبدالله انصاری» و «عطیّه بن سعد بن خباده عوفی»،مزار شهدای عاشورا را زیارت کردند.زمانی که جابر از مدینه برای زیارت قبر امام حسین(ع) به کربلا آمد،عطیّه نیز در کنار او در کربلا حاضر شد.لازم به ذکر است همانگونه که جابر بن عبدالله انصاری،صحابه گرامی پیامبر(ص) و مورد عنایت آن حضرت بود.عطیّه عوفی نیز از شاگردان برازنده «ابن عباس» در علم و تفسیر و نیز از مفسران دانشمند و صاحب تفسیر آن روزگار به شمار می آمد،البته مراد از عطیه،غلام جابر،که در زمان خلافت علی(ع) در کوفه متولد شد و حضرت علی(ع) او را به درخواست پدرش سعد بن خباده عطیّه نامیده،نیست.

این دو بزرگوار اساس اربعین حسینی(ع) را بنا نهادند و از آن پس،هر سال مراسم بزرگداشت اربعین عاشورای حسینی(ع) باشکوه و عظمت تمام برگزار شد که تاکنون نیز ادامه دارد و شیعیان در اربعین حسینی(ع) در کشورهای مختلف به یاد حماسه اباعبدالله(ع) این روز را گرامی می دارند و به سینه زنی و عزاداری و تعظیم شعائر دینی می پردازند.

پیشوایان معصوم(ع) نیز با توجه به آثار ارزنده تشکیل این نوع مراسم به ویژه اربعین آن حضرت،در مورد اربعین بسیار تاکید کرده اند،از جمله آنها،ترغیب و دعوت به زیارت قبر امام حسین(ع) در اربعین آن حصرت است که در این زمینه امام حسن عسکری(ع) آن را از نشانه های مسلمان شیعه و مؤمن معرفی کرده و می فرماید:«علامات المؤمن خمس:صلاة احدی و خمسین، و زیارة الاربعین،و التختم و بالیمین،و تصعید الجبین،و الجهر ببسم الله الرّحمن الرّحیم:نشانه های مؤمن چند چیز است:51 رکعت نماز (واجب و مستحب در شبانه روز)،زیارت اربعین،انگشتر عقیق در دست راست کردن،پیشانی به خاک گذاشتن و بلند گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم»1.

همان گونه که مشاهده می شود،یکی از نشانه های مؤمنان و شیعیان،زیارت قبر امام حسین(ع) در اربعین آن حضرت است.هدف امام حسن عسکری(ع) از ترغیب به این امر این است که دوستان اهلبیت(ع) در کنار قبر سیدالشهدا(ع) اجتماع کنند و با تشکیل مجالس عزاداری،با آن حضرت تجدید عهد نمایند و از ستمی که بر آن جناب و اهل بیت(ع) و یارانش وارد شده،برائت جویند و بیزاری خود را از یزید صفتان عصرها اعلام دارند،و افشاگر جنایات بنی امیه باشند.

پی نوشت
1-مفاتیح الجنان.
منبع : فلسفه و عوامل جاودانگی نهضت عاشورا - ابوالفضل بهشتی.



لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۰ - توسط امید صفائی
عاشوراء ؛ تاریخ اسلام یا مسلمین؟

بعثت حضرت محمّد(ص) سرآغاز فصلی نو در تاریخ بشریّت بود.انقلابی اساسی در افکار و عقاید،اخلاق و رفتار،نظام سیاسی،ساختار اجتماعی و معیار های ارزشی به وجود آمد.آنچه به نام «تاریخ اسلام» شناخته می شود،مجموعه ای از این تحولات همه جانبه در فکر و زندگی انسان در عصر بعثت است.

امّا با رحلت پیامبر اسلام(ص)،جریان تاریخ به گونه ای دیگر ادامه یافت.تلاش هایی برای احیای جاهلیّت وجود داشت،معیارهای جاهلی کم کم حاکم شد،تعالی روحی و معنوی مسلمانان رو به افول گذاشت و آن ارزشهای مقدّس دوران نبوت پیامبر(ص)،پس از او کمرنگ شد و این همه به خاطر انحراف در ساختار سیاسی جامعه و ترک کردن وصیّت حضرت رسول(ص) و به قدرت رسیدن کسانی بود که «امامت معصوم را کنار زدند» و «اهل بیت» را از عرصه ی هدایت جامعه دور ساختند.

گرچه مورّخان،حوادث آن سال ها را با همان عنوان تاریخ اسلام نگاشته اند،ولی رجعت ها و حرکت های واپس گرایانه ی عصر پس از پیامبر(ص)،در زمینه های اعتقادی،سیاسی،اخلاقی،نظامی و اقتصادی چنان بود که اگر نام آن را «تاریخ مسلمانان» بنامیم،دقیق تر است تا «تاریخ اسلام».1

اگر بخواهیم عملکرد خلفای پس از پیامبر(ص) و خلفای اُموی و عباسی را که جدا از خطّ اهل بیت عمل می کردند با تعالیم دین و سیره ی پیامبر(ص) تطبیق دهیم،با مشکل مواجه می شویم.هم نحوه ی تصدّی قدرت و به خلافت رسیدنشان با معیارهای «نظام سیاسی اسلام» ناهمساز بود و هم عملکردشان در زمینه های عدالت اجتماعی،شیوه ی حکومت،عمل به قرآن و سنّت و اخلاق و معاشرت.

از این رو،به وضوح به دو جریانِ «خطّ خلافت» و «خطّ امامت» بر می خوریم و تضادّ این دو جریان در تاریخ اسلام در جاهای بسیاری خود را نشان داد که«حادثه ی عاشورام یکی از بارزترین آنها بود.خصومت اهل بیت(ع) و مخالفان و تعارض بنی هاشم و بنی امیّه،ریشه در تعرض دو فکر و خطّ عقیدتی و عملی داشت،نه خصومت های شخصی و قبیلگی.تحلیل زیبا و عمیق امام صادق(ع) از این دو جریان چنین بود:
"اِنّا وَ آلُ اَبی سُفیان اَهلُ بَیتَن تَعادَینا فی اللهِ،قُلنا:صَدَقَ اللهُ وَ قالُوا کَذِبَ اللهُ:ما و دودمان ابوسفیان اهل دو خاندانیم که در مورد خدا و بر اساس دین و مکتب،با هم دشمنی کردیم.ماگفتیم:خدا راست گفته است،آنان گفتند:خدا دروغ گفته است".2

یعنی نزاع،بر سر عقیده و مکتب و صادق و کاذب دانستن خدا و دین بود.جدایی مسیر تاریخ از اهل بیت عصمت،سبب توجیه ناپذیری بسیاری از عملکردهای حکّام با مبانی و معیارهای دین گشت.تاریخ نگاران حرفه ای و وابسته به دربار نیز به گونه ای دیگر چهره ی تاریخ را آلودند که گاهی استناد به متون تاریخی را با دشواری مواجه می سازد.

در این میان،شناخت راست و دروغ و حقّ و باطل در رخدادهای تاریخی،هم رسالتی سنگین و ضروری است،هم کاری دشوار و نیازمند دقّت.همچنان که درباره عاشورا نیز،گاهی مطالبی غیر واقعی و ضعیف،به نقل ها افزوده شده و در فرهنگ مردم راه و رسوخ یافته است که هم با روح عاشورا ناسازگار است،هم با متون معتبر تاریخی.این نیز ضرورت پیرایش آثار مربوط به عاشورا را از جعل و دروغ و نقل مسائل سست،الزامی می کند.3

پی نوشت ها:
1- در زمینه این رجعت ها ر.ک:"انقلاب تکاملی اسلام"،جلال الدین فارسی؛"النظام السیاسی فی الاسلام" و "نظریّة عدالة الصحابه"،احمد حسین یعقوب.
2- بحارالانوار،ج 33،ص 165.
3- در این زمینه از جمله ر.ک:"الآیات البیّنات فی قمع البدَع و الضّلالات"،کاشف الغطاءِ ؛ التنزیه لِأعمال الشیعه،سیدمحسن الأمین و"حماسه حسینی"،شهید مطهّری.
منبع : پیامهای عاشورا - جواد محدّثی .



لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۰ - توسط امید صفائی
حادثه عاشورا ؛ پیامد تلخ تساهل و تسامح امّت اسلامی

جامعه ای که در آن «غیرت دینی» اُفول کرد و تساهل و تسامح در دین٬معامله گری با دین و بی تفاوتی شیوه ی آن شد٬آسیب پذیر و آفت خیز است.ازجلوهای برجسته تساهل و تسامح در دین٬بی تفاوتی در برابر منکر است.بارزترین نمونه عظیم بی تفاوتی و تساهل٬حادثه جانگداز عاشوراست.بی تردید اگر ازآغاز در برابر منکرات عظیمی که درجهان اسلام صورت می گرفت مسلمانان به نهی از منکر بر می خاستند و دنیا را به دین معامله نمی کردند و چند روز زندگی زودگذر دنیا را بر رضای خدا ترجیح نمی دادند قطعاً کار به جایی نمی رسید که امام حسین(ع) برای حفظ اسلام عزیز،جان خود و عزیزان و فرزندان و یارانش را فدا کند! وقتی که عمر گفت:اگر انحرافی در من دیدید تذکر دهید٬عده ای برخاستند و گفتند:اگر انحرافی دیدیم با این شمشیر کج تو را به راه راست می آوریم! براستی اگر اینان صداقت داشتند٬چرا در برابر آن همه کج روی نایستادند؟!

انحراف در رهبری امّتاوّلین منکر بزرگی که بعد از پیامبراکرم(ص) صورت گرفت و مبنا و اساس انحرافات دیگر شد،انحراف رهبری امّت از مسیر ترسیم شده پیامبر(ص) بود.پیامبراکرم(ص) می دانست تنها شخصیت وارسته ای که می تواند پس از او جامعه اسلامی را در همان راهی که حضرتش مشخص کرده هدایت کند امام علی(ع) است.او به دستور خداوند حضرتش را طبق نصّ صریح و صحیح و متواتر غدیر،به امامتِ امّتِ پس از خودش منصوب کرد.ولی متاسفانه پس از پیامبر(ص) این نصبِ الهی نادیده گرفته شده و امام علی(ع) از این مسند٬که حق او بود کنار گذاشته شد و درحقیقت حق همه مسلمانان تا روز قیامت ضایع شد٬چرا که اگر امامتِ علی (ع) بر امّت بود،اینک جهان اسلام وضع دیگری داشت.در برابر این انحراف بزرگ اعتراضی قابل توجه صورت نگرفت.واقعاً انسان در دریای حیرت فرو می رود که ۱۲۰هزار نفری که در غدیر خم با امام علی (ع) بیعت کردند کجا رفتند؟ چرا اعتراض نکردند؟ چرا خواص در سقیفه موضع نگرفتند؟

اذیت دختر پیامبر(ص)
دوّمین منکری که جهان اسلام با بی تفاوتی از کنار آن گذشته ٬«اذیت دختر پیامبر(ص)» بود.مگر «مَودت قُربی» طبق صریح آیه قرآن مزد رسالت نبود.«قُل لا اَسئلُکُم عَلَیهم اَجراً اِلّا المَوَدّةَ فی القُربی»۱ و مگر فاطمه از مصادیق مُسلّم و بی تردید «قربی» نزد اهل سنت و شیعه نبود؟ چرا آن همه اذیت و آزار؟ و بدتر از آن چرا سکوت و بی تفاوتی در برابر این منکر؟ مگر در حدیث مشهوری که در بیش از ۲۰۰ کتاب اهل سنت٬آمده ذکر نشده که:«فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی:فاطمه پاره تن من است٬هرکس او را بیازارد مرا آزرده است»۲.
پس چرا او را آنچنان آزردند که به علامت اعتراض٬وصیت به اختفای تجهیز و محل دفن خویش کرد؟ کسی را یارای انکار اذیت و آزارهایی که بر دخت مظلوم پیامبر اکرم(ص) رفته است نیست.در این زمینه صدها شاهد تاریخی موجود است و طی سالیان اخیر کتابهای مستقلی در این باره نوشته شده است.۳
چرا امّت اسلام در برابر این منکر لب فرو بستند؟ چرا خواص آنان که محبّت پیامبر(ص) را به این دختِ ملکوتی خود می دانستند فریاد بر نیاوردند؟ آری٬بی تفاوتی های این چنین سرانجامش حادثه ی جانگداز عاشوراست:
فاطمیه آتشی افروختند                                                                   خیمه های کربلا را سوختند

تحریف احکام اسلامی
سوّمین منکری که پس از پیامبر(ص) بازار گرمی یافت آنکه احکام و قوانین مُسلَّم اسلامی دستخوش تغییر و تحریف شد و زیر بنای آن نه اجتهاد مطلوب که سلیقه و رأی بود! اجتهادهای فراوان در مقابل نصّ صریح قرآن و پیامبر(ص) صورت گرفت.۴در برابر این منکر نیز جهان اسلام بی تفاوت گذشت و آنها که باید نهی ازمنکر کنند٬ساکت ماندند٬چرا؟ آیا آن قدر برای برخی دنیا مهم بود که تازیانه عمَر سبب می شد که از حق لب فرو بندند؟!

هجوم به غیرتمندان
چهارمین منکر پس از پیامبر اکرم(ص)٬طرد بزرگان صحابه و مورد غضب واقع شدن آنان توسط دستگاه حکومت است.چهره های درخشانی همچون ابوذر به جرم نهی از منکر آنچنان مطرود شدند که آرامش زندگی به کلی از آنان گرفته شد.ابوذری که پیامبر در وصف او فرمود:«مااظلّت الخضراء و ما اقلّت الغبراء علی ذی لهجة أصدق من أبی ذرّ:آسمان و زمین چهره ای به صداقت ابوذر به خود ندیده است».۵ او را به جرم حق گویی تبعید کردند و حتی بدرقه ی او را هم ممنوع کردند! باز هم کسی در برابر این منکر فریاد بر نیاورد و به جز امام علی(ع) و فرزندانش و قنبر و بعضی ازخاصان صحابه٬کس دیگری به بدرقه ابوذر نیامد و ابوذر در غربت مظلومانه جان داد.

تبدیل ضد ارزش ها به ارزشپنجمین منکر،کنار گذاردن ارزشهای اسلامی بود.پیامبراکرم(ص)،ضد ارزشها و به عبارت دیگر ارزشهای جاهلی رامُلغا و ارزشهای الهی را جایگزین آنها نمود ولی متاسفانه پس از پیامبر دوباره ارزشهای جاهلی احیاشد،دوباره تبعیضات نژادی جان گرفت،دوباره بین عرب و عجم جدایی افتاد،عرب بودن امتیاز شد و عجم بودن نقطه ضعف! و متاسفانه فریادی در برابر این منکر هم برنخواست.کسی نگفت که چرا ارزشهای جاهلی آری و ارزشهای قرآنی نه !

غارت بیت المال
ششمین منکر بزرگ،غارت «بیت المال» بود.بیت المال که در حقیقت پشتوانه ی اقتصادی جامعه اسلامی بود در تیول یک یا چند خانواده قرار گرفت و همانند اموال شخصی با آن رفتار شد،حاتم بخشی های بی رویه صورت گرفت،کسانی در سایه غارت بیت المال به آلاف و اُلوف رسیدند.در برابر این منکر نیز فریادی برنخواست سهل است که کسانی که باید در برابر این منکر بزرگ اعتراض کنند خود سر در آخور این غارتگریها داشتند! و خود شریک دزد بودند و رفیق قافله!

مجموعه این بی تفاوتی ها دست به دست هم داد تا خلافت اسلامی به کلی از مسیر خود منحرف شد و سرانجام زمام امور مسلمین به دست کسانی قرار گرفت که تا دیروز در برابر اسلام صف کشیده بودند تا آنجا که در توان داشتند علیه اسلام به کار بردند.آری،معاویه و یزید بر اَریکه ی خلافتِ اسلامی تکیه زدند.آنانکه از اسلام فقط نام آن را یدک می کشیدند! و هر دو مُصمم بر اسلام زدایی بودند اما معاویه در پوشش ضخیمی از نفاق و یزید عریان و صریح به نبرد با مقدّسات دین آمد.

این بی تفاوتیها اسلام عزیز را در سراشیب قرار داد،سراشیبی که اگر فداکاریهای سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین(ع) نبود بی تردید سرانجامش سقوط بود و در آن صورت نامی از اسلام و مکتب نبود! و این سخن کاملاً حق است که پیامبر بزرگ اسلام(ص) فرمود:«حسین منی و اَنا من حسین:حسین از من است و من از حسینم».چرا که بقای این مکتب حیات بخش مدیون فداکاریهای او و یاران فداکار اوست.

او از آغاز قیام الهی اش به هنگامی که می خواست از مدینه حرکت کند اعلان کرد که انگیزه ام امر به معروف و نهی از منکر است،یعنی می خواهم غیرت دینی را به نمایش گذارم و آنرا احیا کنم:«اللهم إنی احب المعروف و إکره المنکر:خدایا من معروف را دوست و منکر را ناخوش می دارم»6.و در منشور جاوید نهضتِ الهی خویش فرمود:«أریدُ آمُرَ بالمعروف و أنهی عن المنکر:من اراده کرده ام امر به معروف و نهی از منکر کنم».و به هنگامی که خروش عاشورایی بر آورد فرمود:«ألا ترونَ أن الحّق لا یُعمَلُ به و أن الباطلَ لا یَتَناهی عنه لیرغب المؤمن فی لِقاء الله محقاً،فإنی لا أری الموتِ إلّا سعادة و لا حیاة الظالمین إلا برماً:آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری به عمل نمی آید.دراین شرایط باید مؤمن مشتاق لقای حق باشد (و با آغوش باز به استقبال شهادت رود) که من مرگ را سعادت دانسته و زندگی با ستمگران را مایه ننگ می دانم».7

و این عبرتی بزرگ از حادثه عاشوراست.پیام صریح این عبرت این است که:بی تفاوتی در برابر منکرات (منکر سیاسی،اجتماعی،اخلاقی،اقتصادی و ...) خوره ی انقلاب اسلامی است.و آنچه این انقلاب شکوهمند اسلامی،که تداوم قیام خونین عاشوراست را از خطرها بیمه می کند احیای «غیرت دینی»است.دقیقاً همان که امروز لبه تیز دشمنان و مهاجمان فرهنگی است.آنان با صدها رسانه مختلف برآنند تا فروغ غیرت دینی را خاموش کنند و با دعوت به تساهل و تسامح در اصول در پی خاموش ساختن چراغ پر فروغ دینند،ولی هرگز نخواهند توانست که نور حق را خاموش کنند.«یُریدونِ لِیُطفِئُوا نورَ اللهِ بأفواهِهم وَ اللهُ مُتِمُ نوره وَ لَو کَرهَ الکافِرون:می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند ولی خدا کامل کننده نور خویش است،اگر چه کافران را خوش نیاید».8

پی نوشت ها:
۱- سوره شوری آیه ی ۲۳ .
۲- ملحقات احقاق الحق - قاضی نورالله شوشتری .
۳- مأساة الزهراء (س) - علامه سید جعفر مرتضی – ظلامات الزهراء(س) از شیخ عبدالکریم عقیلی و ... .
۴- مرحوم علامه شرف الدین٬درکتاب النصّ و الاجتهاد حدود صد مورد از اینگونه اجتهادها که که در حقیقت تجاوز به حریم دین است را ذکر کرده است.
۵- الغدیر٬ج ۸ ص ۳۱2 و ص ۳۱3.
6- (الفتوح،ابن اعثم ج 5،ص20 - بحارالنوار،ج 44،ص 328) .
7-. تحف العقول،ص 245 .
8- سوره صف،آیه 8 .
منبع: عبرتهای عاشوراء – سیّد احمد خاتمی .



لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در سه شنبه هشتم آذر ۱۳۹۰ - توسط امید صفائی
نهضت همیشه پیروز

برترین مصداق نهضتی که در ظاهر شکست خورد و عالمی را عزّت بخشید،نهضت حسین(ع)است.آن حضرت خود و نهضتش را نهضتی پیروز معرفی کرده است زیرا آنجا که عزّت است،و انسان عزیز شکست ناپذیر است.حسین(ع) در نامه ای چنین نوشت:
"بسم الله الرحمن الرحیم،من الحسین بن علی بن أبی طالب إلی بنی هاشم؛أمّا بعد فإنّه لَحِقَ بی منکمُ استُشهدَ وَ مَن تَخَلَّفَ لم یَبلُغَ مَبلَغَ الفَتح وَ السَّلامُ:به نام خداوند بخشنده مهربان،از حسین بن علی بن ابی طالب به بنی هاشم؛پس از حمد خدا و درود بر پیامبرش،بدانید هر که به من بپیوندد به شهادت رسد و هر که روی گرداند،به هیچ پیروزی دست نیابد."

شکست ظاهری حسین(ع) یک پیروزی قطعی بود زیرا او عزیز بود و شکست ناپذیر؛و راه عزّت را گشود که این عین پیروزی است.امام خمینی (ره) در این باره می فرماید:
"سید الشهدا،سلام الله علیه،از یزید شکست خورد،همه را کشتند،لکن همچو شکستی به رژیم معاویه دادکه تا ابد دفنشان کرد".1 "سیّدالشهدا هم شکست خورد در کربلا،امّا شکست نبود این،کشته شد و زنده کرد یک عالمی را".2 برای انسان که به عزّت حق عزیز می شود و برای نهضتی که برای والایی کلمه حق به پا می شود،شکستی متصور نیست.

"امام حسین (ع)به دنبال اعتلای کلمه حق حرکت کرد،و در این هدف پیروز شد.یزید در صدد خاموش کردن نور حق بود،ریشه اش سوخت.لذا حسین(ع) معرکه را برد و یزید باخت.حسین(ع) هرگز شکست نخورد و پیوسته با قدی راست،هدف خود را اعلام کرد،و بر آن ایستادگی ورزید و در نتیجه هدف خود را به دست آورد و لشکریان نور بر سپاه ظلمت پیروز گشتند.اساساً واقعه کربلا نشان دهنده این حقیقت است که پیوسته حق سربلند است و باطل منکوب و سر افکنده.

سیّدقطب - مفسر مقتدر معاصر - در ذیل آیه"إنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الحَیَاطِ الدُّنیَا"3 برای اثبات پیروزی حق بر باطل و نصرت الهی که پیوسنه شامل حال مؤمنان است،به کربلا می رود و روز عاشورا را شاهد می آورد.می گوید:"در آن مصاف که از یک طرف عظمت زا و از طرف دیگر فجیعت زا می نمود،حسین(ع) با یک دنیا بزرگواری و رشادت به شهادت رسید،ولی آیا این شهادت نصرت بود یا هزیمت؟ البته در صورت ظاهر و معیارهای کوچک هزیمت می شود،ولی در حقیقتِ خالص و با معیارهای بزرگ،صرفاً نصرت و پیروزی جلوه می کند.

هیچ شهیدی در پهنای زمین نیست که این اندازه دلها برای او بتپد و لبریز از دوستی و ولای نسبت به او بوده باشد؛همانند حسین(ع) که شیعه و غیرشیعه،مسلمان و غیر مسلمان نسبت به او ارادت ورزیده و دلها را به سوی او روان ساخته اند.

بسا شهیدانی بوده اند که اگر هزاران سال عمر می کردند،آنگونه که با شهادت خود،عقیده و دعوت خود را رواج دادند،نمی توانستند رواج دهند؛و مفاهیم بزرگی را در جامعه جایگزین سازند،و هزاران افراد را به سوی کارهای بزرگ بسیج دارند.

تأثیر شگرف خطبه ای که آنان با خون نوشتند،در هیچ خطبه ی دیگری نمی توان یافت،آنگونه که نسل به نسل تأثیرگذار باشد و در تاریخ بشریّت گامهای بلندی بردارد" ...4

پیروزی در همان استشهاد است که عالمی را دگرگون می سازد و جامعه ای که فرسوده گردیده از نو می سازد.هدف بزرگ است،هدف روشن شدن حق است،هدف رسوا ساختن باطل است ...

امام حسین(ع) در این هدف بزرگ به پیروزی رسید و باطل را منکوب ساخت." 5حسین(ع) در روز عاشورا در برابر خیل سپاه عمر سعد پس از اتمام حجّت و بیان حقایقی چند،شکست ناپذیری خود و نهضتش را اعلام کرد و خطاب به سپاه "عمر سعد" و همه مردمان در پهنه تاریخ فرمود:
فَإن نَهزم فَهَزّامُونَ قُدماً                                                               وَ إن نُغلَب فَغَیرُ مُغَلّبینا 6 

اگر پیروز شویم،در گذشته نیز چنین شده است و بسیاری [بر باطل و ستمگران]پیروز شده اند و اگر شکست بخوریم [و کشته شویم]،شکست نخورده ایم که ما را شکستی نیست.                                     

پی نوشت ها :
1- امام روح الله الخمیننی،صحیفه نور،مجموعه رهنمود های امام خمینی،چاپ اوّل،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1361-1371ش.ج8،ص47.
2- همان،ج12،ص119.
3- قرآن،سوره غافر آیه 40(هر آینه ما فرستادگان خود و آنان را که ایمان آورده اند در زندگی این جهان یاری می کنیم).
4- سیّد قطب،فی ظلال القرآن،الطبعة الخامسة عشرة،دارالشروق،بیروت،1408ق،ج5،ص3086.
5- محمد جواد صاحبی،مقتل الشمس،چاپ سوم،مؤسسه انتشارات هجرت،1375ش،مقدمه محمد هادی معرفت،صص"و"و"ز".
6- أبو الحسن علی بن الحسین المسعودی،اثبات الوصیّة للامام علی بن أبی طالب(ع)،المکتبة المرتضویة،النجف،ص142["مُنغَلَبِینَا" آمده است]؛أبو المؤیّد الموفق بن احمد الحنفی اخطب خوارزم(الخوارزمی)،مقتل الحسین،تحقیق و تعلیق محمد السماوی،مکتبة المفید،قم،ج2،ص7 [در مصرع دوم"مُهَزَّمِینَا آمده است]؛رضی الدین أبوالقاسم علی بن موسی ابن طاووس،اللهوف علی قتلی الطفوف(آهی سوزان بر مزار شهیدان)،ترجمه سیّد احمد فهری زنجانی،انتشارات جهان،تهران،ص 98.
منبع : نهضت حسینی و عزت حسینی- مصطفی دلشاد تهرانی .



لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم دی ۱۳۸۹ - توسط امید صفائی
نشانه های دیدگاه مسیحیت پیرامون قیام امام حسین(ع)

قیام عاشوراء و تحلیل های متفاوت
در ارزیابی قیام عاشورا برخی اساساً منکر وجود صبغه ی سیاسی آن واقعه گردیده اند و این تحلیل را تا آنجا پیش برده اند که اصولاً دخالت در چنین اموری را در شأن انبباء و اولیاء(ع) که برای هدایت خلق آمده اند،ندانسته اند.

برخی نیز اهدافی در مرتبه ی دوّم و سوّم اولویت را جزء علل و انگیزه های اصلی قیام ذکر کرده اند.بعضی هم نتوانسته اند میان سیاسی بودن حرکت،به انگیزه ی به دست گرفتن حکومت و آگاهی حضرت از فرجام کار ارتباط برقرار کنند و راه انکار آگاهی کامل حضرت به سرنوشت – که جز شهادت نیست – را در پیش گرفته اند و به همین دلیل عده ای از اهل فضل،این قیام را حرکتی اسرار آمیز دانسته اند که نمی توان بر اساس ملاک های جاری در فقه تفسیری از آن کرد.

عناصر مهم در تبیین قیام عاشوراءآنچه امام حسین(ع) بر آن تأکید ورزید و در عمل نیز به وضوح نشان داد،فراتر از تحلیل های انجام شده بود.چه قیام آن حضرت در حوزه ی فقه و استنباط و چه در حیطه ی مسائل اجتماعی و حکومتی،ساختار تحلیلی فقهی و اجتماعی بر عناصر مهم ذیل مبتنی بود:
1- حرکت امام کاملاً سیاسی و حساب شده و در جهت برپایی حکومت اسلامی و به عنوان ادای تکلیف بود.
2- آگاهی امام به شهادت و فرجام کار مانع از این حرکت نبود.
3- مصالح عالی و مهم اسلامی در هیچ شرایطی نادیده گرفته نمی شود و عُسر و حرج و ضرر،موجب اسقاط تکلیف نمی گردد و پذیرش خسارات جانی و مالی برای مسایل حیاتی دینی یک تکلیف شرعی به حساب می آید.
4-این قیام و اقدام حضرت قابل تأسی برای همه ی مسلمانان است.

یک مقایسه ی تاریخی – مذهبیبا بررسی دیدگاه های امام خمینی (ره)،در موضع فقیهی بزرگ و مرجع تقلید و رهبر جامعه اسلامی،سایر دیدگاه ها ی فقهی،مورد تأمل و قابل نقد و ازیابی است،چرا که تلاش امام برای تشکیل حکومت اسلامی و فهم این حکمت و درک علل نهضت،دور از توان ما نخواهد بود.

همچنین امام با اقدامی انتخابی و به تشخیص خویش،راه مذکور را که کاملاً سیاسی بود برگزید و شرعاً خود را مکلف به آن دانست،چرا که مصالحه و سازش با دشمن را بر خلاف مصالح اسلام و جامعه اسلامی می دانست.

آگاهی امام از سرنوشت مبارزه منافاتی با تلاش های حضرت برای محو ظلم و استقرار عدالت ندارد و قیام حضرت تکلیفی مختص آن وجود مبارک نبود بلکه حجتی شرعی و اُسوه ای عملی برای تمامی دوره هاست.در تعارض مصلحت فرد با مصالح جامعه اسلامی تقدم با جامعه است و امام به ادای تکلیف فکر می کرد نه کمی و زیادی نیرو و پیروزی یا شکست ولی در هر حال خود را پیروز می دانست.1

حسین(ع) بر صلیب تحریفات دیدگاه مسیحیتیکی از خاورشناسان به نام"ش ویر لود"وقتی بعضی متون مرثیه و تعزیه را مورد ارزیابی قرار داد،برداشت خویش را از مضامین این سوگ نامه ها چنین ترسیم کرد:"...اگر امام حسین(ع) شکست خورد یا شهید شد،برای این بود که با میل و رغبت،خود را فدا نمود تا شیعیان هم دراین دنیا و هم در دنیای دیگر نجات یابند و از روز ازل مشیتش چنین بر صفحه تقدیر رقم خورده بود.بنابراین حسین(ع) یک جنگجوی شجاع نیست بلکه شهیدی است که خود را فدای خویشاوندان،خاندان و معتقدین خود کرد تا آنها بتوانند تا ابد خوشبخت باشند.به همین دلیل هر سال در ابتدای ماه قمری–محرّم-شیعیان از روزهای کربلا یاد می کنند و تظاهرات مختلفی با شدت انجام می گیرد".2

موقعی که نمایش های تعزیه در شهر آوینیون فرانسه برگزار شد،روزنامه ی فیگارو در شماره ۱۹ ژوئیه۱۹۹۱میلادی درباره ی متون سوگ نامه ها نوشت:تعزیه از نمایش های قرون وسطای مسیحیان الهام گرفته است.

روزنامه مرلی یونال در ۲۲ زوئیه ۱۹۹۱ یادآور شد:تعزیه یک نمایش تئاتری نیست بلکه قبل از هر چیز صحنه ای از آیین های مذهبی و یادواره قتل حسین(ع) است.این امام نوعی مسیح برای شیعیان است.3

شهید آیت الله مطهری ضمن ابراز نگرانی از این برداشت  ها و تحریفات درباره ی حادثه کربلا می گوید:"...این خبر و متن مسیحیت است که عیسی به دار رفت تا کفاره ی گناهان امّت باشد،یعنی – مسیحیان-گناهان خودشان را به حساب عیسی می گذارند،...ما هم گفتیم حسین یک شرکت بیمه تأسیس کرد،بیمه ی گناه،گفت شما را از گناه بیمه کردم،در عوض چه بگیرم؟ اشک شما.برای من اشک بریزد،من در عوض،گناهان شما را جبران می کنم.ابن زیاد باشید،هرچه می توانید بد باشد که من بیمه ی شما هستم".4

شهید آیت الله دستغیب در این باره گفته است:"نادانی شبهه القا کرده و آنرا به شعر درآورده و در کتابش نوشته است:کشته شدن حسین برای شفاعت گناه کاران از امّت جدش می باشد.آخر به کدام دلیل این حرف را می زنی"که سر دادی شفاعت را خریدی"،به عین مانند حرف نصارا که درباره عیسی می گویند،حضرت مسیح را به دار زدند و کشته شد،در همان وقت به جهنم رفت و سه شبانه روز در آتش ماند(!)تا پیروانش به دوزخ نروند".5

شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد می نویسد:"گاهی هم هدف بزرگ و جهانی حسین بن علی را از نهضت تا آنجا دچار تحریف می سازند که آن سلاله ی نبوت و یارانش را فدایی امّت گنه کار معرفی می نمایند و مقصد اصلی آن بزرگوار را تنها شفاعت افراد آلوده و گناه کار در قیامت می دانند! آیا این کشنده نیست که حادثه خونین نینوا و هدف آسمانی و انسانی سالار شهیدان که با دست حکومت یزید دچار تحریف نگردید،به وسیله جمعی از دوستان آن حضرت این گونه دچار دگرگونی و تحریف گردد؟".6

مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتی نیز می گوید:"رهبر این قیام که امام باشد،معصوم بود و از هر گناهی در تمامی عمر بر کنار.اصحاب امام هم در عبادت،تقوا و دینداری برگزیدگان زمان خود بودند.آیا اینان چنانکه بسیاری از مردم گمان کرده اند به مقام شهادت رسیدند تا سنگری برای گنه کاران امت باشند؟ این توجیه و طرز تفکر،درست نقطه ی مقابل هدف واقعی امام در این نهضت است.یعنی او قیام کرد تا مردم بیشتر از خدا بترسند،بیشتر به انجام فرایض مذهبی توجه کنند...".7

این نظریات غلط ماهرانه ترین حیله ای است که با حفظ عظمت و جلالت امام حسین(ع)،هدف مقدس آن وجود با کرامت را از معنا و محتوا خالی می کند و از آن سوی،خون آشامان دشت نینوا و جنایت پیشگان اموی را هم تبرئه می سازد،زیرا آنان نه به انتخاب خود که به مشیت الهی از روز الست برگزیده شده اند و تنها ابزار اجرای اراده ی الهی بوده اند.

پی نوشت ها
1- نک:عاشورا در فقه ، سید ضیاءالدین مرتضوی،ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی به مناسبت ششمین سالگرد ارتحال امام خمینی،خرداد1374،ص34-24.
2-اقتباس و گزینش از مقاله تئاترهای ایران،ش ویرلود مندرج در کتاب تمدن ایرانی،ترجمه دکتر عیسی بهنام،تهران،بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
3-ارزیابی سوگواری های نمایشی،از نگارنده،تهران،سازمان تبلیغات اسلامی،1357،ص182.
4-حماسه حسینی،همان،ج اول،ص77.
5-سیدالشهداء،آیت الله شهیدعبدالحسین دستغیب،شیراز،کتابخانه مسجد جامع عتیق،ص66.
6-درسی که حسین به انسان ها آموخت،سید عبدالکریم هاشمی نژاد،تهران،فراهانی،ص393 و 397.
7-بررسی تاریخی عاشوراء،محمد ابراهیم آیتی،تهران،کتابخانه ی صدوق،1347ش،ص124-123.

منبع : مقاله عاشورا مرکز توجه دلها و اندیشه ها-غلامرضا گلی زواره-فصل نامه زمزمه-دفتر اول و دوم-بهمن واسفند 1387-محرم و صفر1430ه.ق-مرکز مطالعات راهبردی خیمه



لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در پنجشنبه نهم دی ۱۳۸۹ - توسط امید صفائی
ریشه ی عاشورا در سقیفه

بسیاری از حوادث،در ارزیابی بنیادین به ریشه های کهن تری منتهی می شوند که گاهی فاصله زمانی بسیاری میان آن دو وجود دارد،ولی علل و اسباب واسطه ای و میانی متعدّدی آن دو را به هم متّصل می سازد.اگر شناخت عمیق و جریان شناسانه از حوادث باشد،هم بصیرت انسان را در تحلیل وقایع می افزاید،هم از تکرار برخی وقایع تلخ در دوران های بعدی جلو گیری می کند.

حادثه عاشورا یکی از این گونه جریانات است که ریشه آن به پنجاه سال قبل و به ماجرای غصب خلافت از خاندان پیامبر و بازیگری با حاکمیّت دینی و خلافت اسلامی باز می گردد.آن جریان انحرافی که در مسأله رهبری و خلافت پیش آمد،به تدریج جامعه را از سرچشمه زلال مکتب دور ساخت.

دشمنان دیرین اسلام و پیامبر،کم کم قدرت یافتند و با استیلا بر سرنوشت مسلمین و حکومت،اهداف و نیّات شوم خود را تحقّق بخشیدند.اگر آن ستم نخستین نبود و گستاخی فاحش نسبت به پیامبر و خاندان گرامی او انجام نمی گرفت،کار امّت پیامبر به آنجا نمی رسید که عزیزترین چهره امّت اسلامی و یادگار معصوم پیامبر را در کربلا یه شهادت برسانند و پس از آن قتل عام خونین،خاندان پیامبر را به اسارت ببرند.

لعنت هایی که در زیارتنامه ها به"نخستین ظالم در حق محمّد و آل محمّد"دیده می شود،و لعنت بر آنان که پایه و اساس ظلم بر اهل بیت را گذاشتند1و آنان که آن راه را ادامه دادند،همکاری کردند،سکوت کردند و...همه اشاره به ریشه حادثه کربلا در سقیفه و جریانات صدر اسلام است.

عاشورا،در واقع تجلّی نهایت دشمنی های امویان با اهلبیت عصمت و طهارت بود که با همدستی همه عوامل پیدا و پنهان شکل گرفت.اگر وصیّت پیامبر درباره سرنوشت مسلمین پس از خودش عمل می شد و "ولایت"حاکمیّت می یافت،آن بدعت ها،رجعت ها و شعله ور شدن آتش کینه و عداوت بازماندگان احزابِ شرک و ضربه خوردگان از تیغ اسلام،مجال بروز نمی یافت.

پس شهادت امام و یارانش در عاشورا،برگی دیگر از آن ستم نخستین بود.به تعبیر عمیق و زیبای مرحوم آیت الله غروی اصفهانی:"...وقتی حرمله تیر افکند،حرمله نبود که تیر انداخت،بلکه تیرانداز واقعی کسی بود که برای او زمینه سازی کرده بود.تیری از جانب سقیفه آمد که کمانِ آن در دست خلیفه بود.آن تیر،گلوی آن کودک را ندرید،بلکه بر جگر دین و قلب پیامبر فرو نشست".2

تیری هم که در روز عاشورا بر قلب حسین بن علی(ع) نشست و خون "ثارالله" را بر زمین ریخت،در واقع در روز سقیفه رها شده بود و در عاشورا به هدف نشست!

این که یزید،پس از کشتن امام حسین(ع) مغرورانه می گفت کاش اجداد و نیاکانم بودند و شاهد این انتقام گیری بودند،نشانه دیگری است که کینه او با امام،تداوم همان کینه های ابو سفیان و مشرکان بنی امیّه با پیامبر و خاندان او و دین خدا بود،و این که "ابن زیاد"در کوفه به سر مبارک سیدالشهدا جسارت می کرد و با چوبی که در دست داشت بر لب های او می زد و می گفت "یَومٌ بیَوم بَدر ٍ: این روز در مقابل روز جنگ بدر"3باز هم نشان دهنده ریشه داشتن کربلا در سقیفه است.جریان شناسی تاریخی،به حوادث معنای دیگری می بخشد و بدون چنین شناختی،گاهی نمی توان از قضایای تاریخی تحلیل درستی ارائه کرد.
مرحوم نیّر تبریزی در پیوند این دو حادثه با هم،گفته است:
کانکه طرح بیعتِ شورا فکند                                                  خود همانجا طرح عاشورا فکند
چرخ در یثرب رها کرد از کمان                                                    تیر،کاندر نینوا شد بر نشان4امام حسین(ع) روز عاشورا در خطبه دوّمی که با کوفیان سخن گفت،از آنان با این القاب و اوصاف یاد فرمود:"مرگ بر شما ای بردگان امّت!ای بازماندگان پراکنده احزاب!ای واگذارندگان کتاب خدا،ای تحریفگران دین!ای گروه تباهی و گناه!ای دمیده شدگان شیطان!ای خاموش کنندگان سنّت ها!آیا از دین طاغوت ها حمایت کرده،ما را خوار می سازید؟ آری به خدا سوگند این نیرنگی کهن در شما است که ریشه هایتان بر آن استوار شده و شاخ و برگ هایتان بر آن روییده است و شما پلیدترین میوه این خارستان اید و لقمه غاصبان...".5در این بیان نیز،حضرت آنان را پس مانده های همان قبایل و احزاب جاهلی و معاند می داند و میوه تلخ درختِ دشمنی بنی امیّه با آیین خدا می شمارد.این نیز نوعی نگرش جریان شناسانه به شرکت کنندگان در فاجعه تلخ عاشورا از چشم امام حسین(ع) است.بنابراین "شناخت ریشه های هر حادثه" و زمینه های قبلی آن،از پیام های دیگر عاشورا است.

پی نوشت ها
1- همچون زیارت عاشورا و زیارتهای دیگر امام حسین(ع).
2- فمارَماه اذ رَماهُ حرمله                                                                                            وَ انّما رَماهُ مَن مَهَّدَ له
سَهمٌ اتیَ مِن جانبِ السّقیف                                                                                     وَ قَوسُهُ علی یدِ الخلیفه
و ما اصابَ سَهمُهُ الصّبی                                                                                            بَل کبدَ الدّین ِ و مُهَجة النییّ.
(الانوار القدسیّة،ص99).
3- بحارالانوار،ج 45،ص 154.
4- دیوان آتشکده،نیّر تبریزی،ص59.
5- مقتل الحسین،مقرّم،ص287.
منبع : پیامهای عاشورا - جواد محدّثی .



لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در پنجشنبه دوم دی ۱۳۸۹ - توسط امید صفائی
کوفه ؛ شهر هزار قبیله و هزار چهره

موضوعی که بحث درباره آن لازم به نظر می رسد،این است که چرا شهرهای بزرگ اسلامی جز کوفه و تا حدی بصره در مقابل حادثه عاشورا خاموش نشستند.هنوز در هر یک از این شهرها چندتن از یاران پیامبر(ص) زندگی می کردند.چرا آنان پیش نیفتادند و مردم را به یاری حسین(ع) نخواندند؟یا اگر با قیام او موافق نبودند چرا از حاکمان این شهرها نخواستند،تدبیری بیندیشند که کار به چنان کشتاری فجیع نکشد.برای دانستن سِرّ این خاموشی باید وضع اجتماعی هر یک از این شهرها- بخصوص کوفه- را بررسی کنیم تا موقعیت آن را در مقابل رژیم دمشق و قیام امام حسین(ع)سنجید.باید دانست دلبستگی مردم این شهر به این قیام و یا پرهیز ازآن تاچه اندازه بوده است.

تأسیس کوفه
این شهر را سعد پسر ابی وقاص در سال 17ه.ق برای جا دادن لشکریان ساخت ودر سال 17یا18ه.ق ساخته شد.امّا دیری نگذشت که گروهی ازاصحاب پیامبر(ص) و دیگر مردم بدان شهر روی آوردند.هر چه دامنه فتح در شرق گسترش می یافت دسته های بیشتری از مردم سرزمین های فتح شده به کوفه می آمدند.

پس از جنگ جمل امام علی(ع) کوفه را مرکز فرماندهی خود قرار داد.از این تاریخ کوفه بین شهرهای اسلامی اهمیتی خاص یافت.در سالهایی ساکنان این شهر را مردمانی گوناگون تشکیل می دادند که هر دسته دارای آرمانها و اعتقادات و هوا و هوس مخالف دسته دیگر بود.از عرب،یمانیان،در آنجا اکثریت قابل ملاحظه ای در برابر مضریان داشتند.از سرزمینهای فتح شده به تدریج آن گروه که هنری یا صنعتی می دانستند یا دانشی اندوخته بودند برای بدست آوردن جاه یا مقام یا نشان دادن پیشه و هنر و یا به کار انداختن استعداد خود به کوفه آمده بودند.

با سکونت این مردمان که پیش از فتح اسلام هر گروه به کیشها و فلسفه های گوناگون گرایش داشتند بازار پر رونقی برای بحث و جدل پدید آمد.در پاره ای روایات چنین می بینیم که درسالهای 35 یا40ه.ق بازار بحث در مسأله قدر در کوفه گرم بوده است،و علی(ع) بر گروهی گذشته است که سرگرم این بحث شده و هر یک فریاد می زدند.بحث قدر نخستین مبحث کلامی و یا از قدیمی ترین بحث هاست که در اسلام پدید آمد و موضوع آن این بود که آیا انسانها خود مختارند یا مجبور.

به خوبی پیداست که شیوع این بحث ها تا چه اندازه در ایجاد اختلاف بین مسلمانان اثر داشت.مردمی هم که از دیگر نقاط دَرّه ی فرات به این شهر روی آوردند از جهت روحیه و اخلافق با آنان که در سرزمین حجاز می زیستند همانند نبودند.

ما اهل کوفه... دستخوش احساسات تند شدن،قابلیت تحریک آنی،عدم عاقبت اندیشی،اخذ تصمیم سریع و پشیمانی فوری از تصمیم گرفته شده،ازخصوصیات این مردم است.تاریخ نشان می دهد که در این سرزمین آنچه به کار مردم نمی آمد،و به گوششان فرو نمی رفت،سخنی بود که از واقع بینی و خیرخواهی برخیزد،و آنچه را به جان می خریدند و از این گوش به آن گوش می رساندند گفتاری بود که عاطفه و احساس را تحریک کند و گوینده آن با هیجان و حرارتِ بیشتر آن سخنان را ادا کند.

در پس آن رگهای قوی،صدای بلند چه نیتی خفته باشد برای شنوندگان آن مهم نبود.از پایان خلافت عثمان تا موقعی که مرکز خلافت به بغداد منتقل شد و تیره ی تازه نفس دیگری درسیاستِ عمومی اسلامی به دخالت پرداخت کوفه آرام ننشست.هرگاه حاکمی ستمکار و با کفایت بر سر کوفیان بود درخانه ها می خزیدند،و خاموش می نشستند و هرگاه ضعف حکومت بر آنان آشکار می شد به توطئه و دسته بندی و شورش بر می خاستند.

چون معاویه از ابن کُوا پرسید مردم شهرهای اسلامی چگونه خویی دارند،وی درباره مردم کوفه گفت:" آنان با هم در کاری مُتفق می شوند،سپس دسته دسته خود را از آن بیرون می کشند".1از سال36 تا سال 75 ه.ق که عبدالملک بن مروان،حُجّاج بن یوسف ثقفی را حاکم کوفه کرد،و او با سیاست خشن و بلکه وحشتناک خود نفسها را در سینه خفه کرد،سالهای اندکی را می توان دید که کوفه از آشوب و دسته بندی بر کنار بوده است.به خاطر همین تغییر حال آنی است که معاویه به یزید سفارش کرد که اگر عراقی ها هر روز بر کناری حاکمی را از تو بخواهند بپذیر زیرا برداشتن یک حاکم آسان تر از روبرو شدن با صدها هزار شمشیر است.2و گویا پایان کار این مردم را به روشنی تمام می دید که وقتی درباره امام حسین(ع) به او وصیت می کرد،گفت:امیدوارم آنانکه-کوفیان- پدر او را کشتند و برادر او راخوار ساختند گزند وی را از تو بازدارند.3

خروس جنگی
می توان گفت که بیشتر مردم کوفه که امام علی(ع) را در جنگ جمل یاری کردند،سپس در نبرد صفین در کنار او ایستادند برای آن بود که می خواستند مرکز خلافت اسلامی از حجاز به عراق منتقل شود تا با به دست آوردن این امتیاز بتوانند ضرب شصتی به شام نشان دهند.رقابت شامی و عراقی تازگی نداشت.

اختلاف مردم این دو منطقه گذشته از ستیزه های قبیله ای از منشأ سیاسی و اقتصادی نیز ریشه می گرفت.پیش از اسلام عراق که بر سر راه تجارت اقیانوس هند قرار داشت،واسطه بازرگانی آن منطقه بود و شام بر دریای متوسط نظارت می کرد.عراق همچون حلقه ای این دو راه بزرگ تجاری را به یکدیگر پیوندمی داد.ازسوی دیگر پادشاهان حیره دست نشانده ساسانیان بودند و غسانیان در شام از امپراطوری روم فرمان می بردند،رقابت این دو دولت بزرگ در افروختن آتش دشمنی بین این دو منطقه اثری بزرگ نهاده بود.

پس از اسلام نیز این رقابت همچنان برجای ماند،مخصوصاً از روزی که کوفه تبدیل به مرکز خلافت گردبد،عراق به آرزوی دیرین خود نزدیک گشت.امّا یک نکته را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه به همان اندازه که مردم شام در اطاعت حاکم خود یکدل و استوار بودند،عراق با کارشکنی،مداخله بی جا در کار حکومت و تصمیم گیری های آنی و بازگشت از آن در راه زمامدار خود مشکلاتی پدید می آوردند.مردمی که ماهها دلیرانه در کنار علی(ع) ایستادند و خود را به آستانه پیروزی رساندند،به جای اینکه گوش به فرمان امام خود دهند همین که پسر عاص آن نیرنگ را به کار برد و با افراشتن قرآن بر نیزه آنان را به داوری کتاب خدا خواند،کار را بر علی(ع) سخت کردند که باید سخن شامیان را بپذیری!

هر چه علی به آنها گفت پسر نابغه و فرزند ابوسفیان قرآن را دستاویز فرار از جنگ ساخته اند به گوش آنان فرو نرفت و چون با اصرار آنان کار به داوری کشید و داور شام،داور عراق را فریب داد،کوفیان این شکست را برای خود ننگی بزرگ دانستند و همان وقت از علی(ع) خواستند که جنگ را با معاویه از سر بگیرد ولی او چون پیمان متارکه جنگ را برای مدت یکسال بسته بود،نمی خواست آن را به هم بزند و این کار بر گروهی از آنان گران آمد و در نتیجه دسته بزرگی که به نام خوارج معروف شدند از او کناره گرفتند.علی چون این دگرگونیها و خود رأیی و عدم عاقبت اندیشی را از کوفه می دید،می گفت:شامیان در باطل خود یک سخن اند و شما در حقّ خود پراکنده.حاضرم ده تن ازشما را با یک تن از یاران معاویه مبادله کنم.

اسیر غول
پس از آنکه معاویه با امام حسن(ع) پیمان آشتی بست و او به حجاز رفت خاطر وی از درگیری با سپاهی منظم در عراق آسوده شد و تا آنجا که توانست از آزار عراقیان دریغ نکرد.چه بسیار مردم با تقوا و دیندار را،که با مکر و حیله و دادن امان نامه بدام آورد،سپس بر خلاف آئین مسلمانی دستور کشتن آنان را داد و چه بسیار تحقیرها که در حضور شامیان بر بزرگان عراق روا داشت.اندک اندک عراقیان از تحمل این همه ستم و تحقیر بجان آمدند.همین که معاویه مُرد،کوفه دانست که فرصتی مناسب برای اقدامی تازه بدست آمده است.

بدون شک در این هنگام گروهی نه چندان اندک از مسلمانان پاکدل در این شهر زندگی می کردند که از دگرگون شدن سنت پیامبر(ص) به ستوه آمده بودند و در دل رنج می بردند و می خواستند امامی عادل برخیزد و بدعتهای چندین ساله را بزداید،اما اکثریت قوی اگر هم چنین ادعایی داشتند سرپوشی بود برای انتقام از شکستهای گذشته از جمله شکست در نبرد صفین،و کینه پوشی یمانی از مضری.

زنده شدن این خاطرات گردی را که روزگار بر آتش دشمنی عراقی و شامی ریخته بود یکسو زد و کوفه آماده قیام گردید.با بررسی این سه ایالت اسلامی و پنج شهر مهم که در تعیین سرنوشت مسلمان مؤثر بودند بدین نتیجه می رسیم که پس از مرگ معاویه تنها ایالتی که سرنگون شدن رژیم دمشق را می خواست و برای اجرای این منظور عملاً بکار پرداخت کوفه بود،امّا چنانکه گفتیم همه آنانکه برای حسین(ع) نامه نوشتند و او را به عراق خواندند و به او وعده یاری دادند درد دین نداشتند.در پی این دعوت به ظاهر دینی غرض های سیاسی نیز نهفته بود.عراق باید به شام ضرب شصت نشان دهد و اگر بتواند حکومت را از دمشق به کوفه منتقل گرداند.

چنانکه می دانیم در سال 35ه.ق از مصر و عراق گروه های بسیار به عنوان اعتراض به خلیفه دوم در مدینه گرد آمدند،و سرانجام نخستین فتنه در اسلام پدیدار گشت.اما در سال شصتم ه.ق،جز در عراق جنب و جوشی دیده نشدچرا؟ چون در فاصله همین ربع قرن دوّم بود که اجتماع اسلامی در سراشیب سقوط افتاد.

سرانجام کوفه قیام کرد،اما قیامی حساب نشده بود.قیامی زائیده احساسات تند و نتیجه شنیدن خطبه های آتشین،قیامی که در آن ابداً به میزان قدرت مخالف،کاردانی عاملان وی و بالاتر از همه مقدار پایداری قیام کنندگان توجه نکرده بودند.

پی نوشت
1- تاریخ تمدن اسلامی،ج4،ص 64 .
2- عقدالفرید،ج 5 ، ص 115 .
3- همان .
منبع : قیام حسین (ع) – دکتر سیّد جعفر شهیدی.



لینک ثابت آرشیو نظرات
نوشته شده در یکشنبه هفتم آذر ۱۳۸۹ - توسط امید صفائی
عزّت باطل ستیزان و ذلّت حق ستیزان در صحنه کربلا

عزّت باطل ستیزان
درتقابل حق و باطل،طبق آنچه قرآن کریم تبیین می کند،"حق"ماندگار و استوار است و "باطل"رفتنی و ناپایدار.1مؤمن نیزاز آنجا که برمحور حق زندگی می کند،هرچند به ظاهرضعیف و محروم و منزوی برای دیدن تصویر در اندازه اصلی کلیک کنیدشود،ولی"دولت جاوید" از آن اوست،چراکه به چیزی دل بسته که ماندگاراست.به تعبیر امام علی (ع):"لِلحَقِّ دَولَةٌ لِلباطِلِ جَولَةٌ:برای حق،دولت و عظمت و بزرگی است ولی باطل راجولان و چرخشی است"2.خداوندعزّت را ازآن خدا و رسول و مؤمنان می داد:"لِلّهِ العِزَّةُ ولِرَسولِه وَلِلمُؤمِنینَ".3

ازنظر مبنایی،کسانی که با ستم و باطل پیکار می کنند،گرچه درظاهر شکست هم بخورند،غلبه واقعی با آنان است.مرور زمان پیروان،باطل را ازیادها می برد و آثارسلطه آنان نابود می شود،اماحماسه باطل ستیزان پیوسته زنده و تاثیرگذار باقی می ماند و قضاوت کنندگان درتاریخ،بادیده احترام نگاه می کنند.روشنترین دلیل این عزّت و شکوه،درباره شهدای کربلا مشهود است.هنوزهم امام حسین(ع)عزیزاست،محبوب دلهاست،مزارش میعادگاه عاشقان حق است،کلماتش در گوش تاریخ طنین افکن است و چهره پیروز نبردعاشورا به شمارمی آید.امام خمینی (ره) درباره پیروزی حق برباطل درنهضت عاشورا می فرماید:"محرم ماهی است که عدالت درمقابل ظلم و حق درمقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده است که درطول تاریخ ،همیشه حق برباطل پیروز شده است".4سخنان فوق را امام امّت درتاریخ  آذر57 درمصاحبه بارادیو لوکزامبورگ فرموده است.آیاخود این نشانه ای برعزّت باطل ستیزان عاشورانیست که پس از14قرن ازگذشت آن حادثه،هنوز هم به عنوان سند پیروزی همیشگی حق برباطل ازآنان یاد می شود؟

سیّدالشهداپس ازمرگ معاویه و تصمیم به دیداربا والی مدینه،ازجمله سخنانی که به خاندان خویش فرموداین بود:"وَلااُعطُی المَقادَةَ وَ المذَلَّةَمِن نَفسی:هرگز نخواهم گذاشت برمن تسلط یابند و ذلیل دست آنان شوم".5این را درپاسخ به کسانی گفت که می ترسیدنددراین دیدار،به امام آسیبی برسدیا مجبوربه بیعت با یزیدشود.ناسازگاری وی باباطل،او راعزّت بخشید.درس امام به پیروان راهش این است که عزت،درجانبداری حق و ستیز باباطل است،نه مرعوب باطل شدن و ساختن با آن.

ذلّت حق ستیزان
دیدی که خونِ ناحق پروانه شمع را                                     چندان امان ندادکه شب راسحرکند؟
خون به ناحق ریخته مظلوم،دامن ظالم را می گیرد و ستمگران و همدستانشان گرفتارذلّت وخواری می شوند.ظالمان به خاطرظلمشان و مردم به خاطر تنها گذاشتن جبهه حق!به خصوص اگر این ظلم درباره امام معصوم(ع)و خاندان مظلوم او باشد.سیّدالشهدا(ع)درمسیر راه کوفه پس از رسیدن به منزل"بطن العقبة"خبری از یک پیرمرد ازاوضاع کوفه شنید.آن مرد،امام رااز رفتن به کوفه برحذر داشت.حضرت فرمود:اوضاع کوفه رامی دانم.کارخداهم انجام گرفتنی است.به خداقسم این گروه دست ازمن نخواهندبرداشت،مگرآنکه خونم رابریزند.وقتی چنین کنند،خداوندکسی رابرآنان مسلط خواهدساخت که درنتیجه،خوارترین مردم خواهندشد.6دست اندرکاران آن فاجعه بزرگ نیز گرفتارانتقام شدند و ذلیلانه  کشته شدند.به نقل شیخ مفید،اخباربسیاری واردشده که هیچ یک ازقاتلین سیدالشهدا(ع) و اصحاب،ازمرگ یاگرفتاری یارسوایی نجات نیافتند و پیش ازمردن،به کیفر-دنیایی-جنایت خویش رسیدند.7

عبرتهای نهفته درحادثه عاشورا،اگربازشناسی و درمان نگردد،ممکن است همان خطردرکمین جامعه امروز ما و سر راه انقلاب و انقلابیون مانیزشود.آنچه عاشورای جانسوز را پدیدآورد،عبارت بوداز:

-تمکین و تسلیم مردم دربرابرحکومت ستم
-عمل نکردن به تکلیف درلحظه حساس و سرنوشت ساز
-از یادبردن فریضه امربه معروف ونهی ازمنکر
-رشد روحیه رفاه طلبی ودنیادوستی
-غفلت وبی خبری مردم ازآنچه درجامعه می گذرد
-تنهاگذاشتن رهبرالهی و عدم اطاعت ازاو
-نبوداتفاق نظردرمیان امّت اسلامی
- تسلط ترس وهراس برمردم درمقابل قدرتهای باطل.

اگر امروز و هرزمان نیروهای مؤمن و انقلابی،حساسیت خودرانسبت به سرنوشت اسلام و انقلاب ازدست بدهند و برای حفظ آنچه دارندوکسب آنچه ندارند،ازگفتن حق واَدای تکلیف،کوتاهی کنند،اگردرشرایط نیاز جامعه وانقلاب،به خون وجانبازی وشهادت،ازحضوردرصحنه دفاع ازارزشها پرهیزکنند،اگردچارتفرقه شوند،اگربرمحور ولایت فقیه منسجم نباشند،اگر برای به دست آوردن پست و مقام،ارزشها و آرمانها را زیرپابگذارند،اگر به وظیفه امربه معروف و نهی ازمنکرعمل نکنند،اگرساده لوحانه،فریب شایعات و بوق های تبلیغاتی دشمن بخورند،عاشورا تکرارخواهدشد و اسلام ضربه خواهدخورد و مظلومیت مضاعفی برای مسلمانان و جبهه حق پیش خواهدآمد.

پی نوشتها
1-سوره اسراءآیه81-اِنَّ الباطل کانَ زَهوقاً
2-غررالحکم ج5ص2205
3-سوره منافقون آیه8
4-صحیفه نورج4ص27
5-موسوعة کلمات الامام الحسین،ص279به نقل ازکامل ابن اثیر
6-ارشاد،شیخ مفید،ج22،ص76
7-همان،ص133.
منبع:پیامهای عاشورا - جواد محدثی.


قیام امام حسین(ع)

قیام امام حسین(ع) حرکت اعتراضی امام حسین بن علی(ع) علیه حکومت یزید پسر معاویه که در نهایت به شهادت امام حسین(ع) و یارانش در دهم محرم سال ۶۱ ه‍.ق و اسارت خانواده ایشان ختم شد. امام حسین(ع) مخالفت خود را نخست پس از اقدام معاویه به بیعت گرفتن برای یزید در سال ۵۹ ه‍.ق و در منی، علنی کرد. اما قیام آن حضرت با خودداری از بیعت با حاکم مدینه به عنوان نماینده یزید و خروج از مدینه در ماه رجب سال ۶۰ ق عملا آغاز شد. قیام امام حسین زمینه‌ساز حرکت‌های اعتراضی بعدی مانند قیام توابین و قیام مختار شد که با داعیه خون‌خواهی امام حسین (ع) صورت گرفتند.

واقعه کربلا از مهم‌ترین عوامل شکل‌گیری هویت شیعیان در طول تاریخ بوده است. همه ساله در سالگرد این واقعه شیعیان در بسیاری از نقاط جهان مراسم‌های گوناگونی را به عنوان یادبود این حرکت و عزاداری برای امام حسین برگزار می‌کنند. در طول تاریخ، درباره واقعه کربلا آثار فرهنگی، هنری و مذهبی بسیاری پدید آمده است.

زمینه‌های قیام

پژوهشگران در تحلیل زمینه‌های اجتماعی قیام حسینی و واقعه عاشورا، عامل اصلی را انحراف جامعه اسلامی از باورهای دینی و اخلاقی اسلام دانسته‌اند.[۱] قوت گرفتن دوباره ارزشهای جاهلی و قبیله‌ای در روش‌های کسب قدرت[۲] و سربرآوردن دوباره اختلافات قبیله‌ای به‌خصوص اختلاف دو تیره هاشمی و اموی،[۳] غلبه دنیا گرایی بر روحیه جامعه اسلامی و دوری از ارزشهای اسلامی به دلیل سلطه و تبلیغات تحریف‌آمیز امویان[۴] از عوامل انحطاط جامعه اسلامی دانسته شده است. در چنین شرایطی که به خلافت رسیدن فردی مانند یزید را در پی داشت، اعتراض حسین بن علی که از بزرگان جامعه اسلامی و مورد توجه و علاقه مردمان روزگار خود و به واسطه وصیت پیامبر(ع) مدعی مقام خلافت بود، دور از انتظار نبود.

پس از شهادت امام علی(ع) غالب مسلمانان با فرزندش حسن مجتبی(ع) امام دوم شیعیان بیعت کردند ولی او مجبور شد خلافت را طی یک قرارداد صلح به معاویه واگذار کند. امام حسین(ع) بعد از شهادت برادرش، به قرارداد صلح با معاویه پایبند ماند و علی‌رغم دعوت گروهی از کوفیان برای قیام علیه معاویه، به این کار دست نزد.[۵]

معاویه در اواخر حکومت خود بر خلاف مفاد قرارداد صلحی که با امام حسن(ع) داشت، کوشید تا فرزندش یزید را به جای خود بر جایگاه خلافت بنشاند و او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. امام حسین(ع) به این دلیل که یزید بر اساس هیچ یک از مبانی اسلامی و عرفی جامعه اسلامی درباره انتخاب خلیفه به خلافت نرسیده بود و هم‌چنین به سبب ناشایستگی آشکار یزید برای این مقام، خلافت او را نامشروع می‌دانست و به این دلیل بعد از مرگ معاویه، از بیعت با یزید امتناع کرد. بیعت حسین بن علی(ع)، نوه پیامبر(ص) و فرزند امام علی(ع) و یکی از مدعیان خلافت، به مشروعیت حکومت یزید یاری می‌رساند و یزید نیز به همین دلیل در اخذ بیعت از امام(ع) اصرار داشت.[۶]

هدف امام حسین فقط گریز از بیعت بود

بنابر یک دیدگاه، حرکت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از آنجا به طرف کوفه، به قصد قیام و پیکار نبوده است. از آنجا که او از بیعت با یزید خودداری کرد، جانش در خطر بود و خروج از حجاز تنها برای حفظ جان بوده است. بدین رو، اقدام آن حضرت را نه قیام، که فقط دفاع باید خواند. علی پناه اشتهاردی از فقهای معاصر قم از مدافعان این دیدگاه است:«اساسا بیرون آمدن امام حسین(ع) از مدینه به مکه معظمه و از مکه به طرف عراق، برای حفظ جان بوده؛ نه خروج، نه قیام، و نه جنگ با دشمن و نه تشکیل حکومت.»[۷] این دیدگاه در میان گفته‌ها و آثار برخی دیگر از معاصران نیز به چشم می‌خورد: «ستمگران و زورمداران روزگارش اگر او را به حال خود وا می‌گذاشتند، او هرگز از آن دو شهر معنوی و عبادی بیرون نمی‌رفت و کار دیگری را بر عبادت خدا ترجیح نمی‌داد.»[۸] «کار امام حسین(ع) انقلاب نبود، قیام هم نبود. اعتراض بود.»[۹]

هدف امام حسین تشکیل حکومت بود

بنابر این دیدگاه، هدف امام حسین(ع) بیرون آوردن خلافت و حکومت از دست یزید و تشکیل حکومت بوده است. پس از سید مرتضی تا قرن چهاردهم در میان عالمان شیعه کسی از این موضوع سخن نگفته است.[۱۰]

دیدگاه سید مرتضی

سید مرتضی از عالمان و متکلمان شیعی معتقد است هنگامی که امام حسین(ع) اصرار مردم کوفه و توانایی نظامی آنان و ضعف حکومت کوفه را ملاحظه کرد، تصمیم گرفت دعوت آنان را بپذیرد و در واقع، با وجود چنین امکاناتی در کوفه، رفتن به این شهر را لازم دانست.[۱۱]او بر این باور است که احتمال وقوع چنین خیانتی از کوفیان بعید بود و بدین رو امام حسین(ع) گمان نمی‌برد که آنان دعوت خویش را به یکباره پس گیرند و عهد خود را بشکنند.[۱۲] سید مرتضی با یاد آوری صحنه‌های تاریخی حضور مسلم در کوفه سعی کرده است نشان دهد که اسباب پیروزی امام حسین(ع) بر دشمنان فراهم بود؛ اما حوادث بعدی، ماجرا را خلاف آنچه توقع می‌رفت، رقم زد.[۱۳]

سید مرتضی بر آن است که چون رویارویی سپاهی کم شمار با یک سپاه مسلح پرشمار معقول نمی‌نماید و دین نیز به آن توصیه نمی‌کند، باید نتیجه گرفت که امام ناچار به جنگ شده و خود به آن میل نداشته است.[۱۴] همچنین، هنگامی که پراکنده شدن و عهدشکنی کوفیان آشکار گشت، امام حسین(ع) تصمیم به بازگشت و متارکه درگیری گرفت همان گونه که امام حسن(ع) چنین کرد. در واقع، شرایط دو برادر در هر دو مورد یکسان بود ولی متارکه جنگ از حسین(ع) پذیرفته نشد.[۱۵]

دیدگاه صالحی نجف آبادی

نوشتار اصلی: شهید جاوید (کتاب)

صالحی نجفی آبادی در کتاب جنجال برانگیزش با نام شهید جاوید نظریه‌ای را مطرح ساخت. بنابر گفته صالحی، پس از مرگ معاویه، بستری برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم شده بود و در این هنگام امام حسین احساس مسئولیت بیشتری کرد و بر خود لازم دانست که برای زنده کردن اسلام اقدام کند و با تشکیل حکومتی نیرومند، وضع موجود را تغییر دهد و اسلام و مسلمانان را از چنگال ستمگران برهاند. اندیشه‌ محوری کتاب وی آن است که امام حسین سه هدف را دنبال می‌کرد: نخست تشکیل حکومت، دیگری و در مرحلۀ دوم برقراری صلح و در درجۀ سوم حفظ عزت و تحمل شهادت. امام نخست در پی حکومت بر آمد و چون اوضاع دگرگون شد، خواستار صلح گشت و سرانجام ذلت را نپذیرفت و تن به شهادت داد. با این وصف امام خود برای کشته‌شدن هیچ‌گونه فعالیتی نکرد بلکه این عمال حکومت ضد اسلام بودند که فرزند پیغمبر را کشتند و چنین خسارت بزرگی را بر جهان اسلام وارد ساختند.[۱۶]

مخالفان دیدگاه تشکیل حکومت

به گفته صحتی سردرودی،شیخ مفید، سید بن طاووس، سید عبدالوهاب حسینی استرآبادی، محمدباقر مجلسی، عبدالله بحرانی اصفهانی، رضی بن نبی قزوینی و سید محسن امین از مخالفان نظریه‌ای که هدف امام حسین (ع) را تشکیل حکومت می‌داند. برخی از این نویسندگان اگرچه بصورت تفصیلی در این زمینه سخن نگفته‌اند اما در آثار خود نظر سید مرتضی را نقد کرده‌اند.[۱۷]

هدف امام حسین(ع) شهادت بود

شهادت عرفانی

این نظریه تفسیری غیراجتماعی و غیرسیاسی و بلکه سیاست زدایانه از قیام امام حسین(ع) است سید بن طاووس این دیدگاه را مطرح کرده است وی در سرآغاز کتابش می‌گوید:‌«هنگامی که اولیای خداوند پی می‌برند که زندگیشان در این دنیا میان ایشان و بخششهای خداوند حائل است، جامه ماندن را از تن برمی‌کنند و درهای لقای خداوند را می‌کوبند و خود را در معرض شمشیرها و نیزه‌ها قرار می‌دهند.[۱۸] فاضل دربندی معتقد است امام حسین(ع) با ارسال نامه به کوفه قصد داشت عده‌ای به همراه او به نعمت شهادت برسند.[۱۹] صفی الله شاه در زبده الاسرار و عمان سامانی در گنجینه الاسرار و نیر تبریزی در آتشکده با واژگان عرفانی به تفسیر قیام پرداخته‌اند.[۲۰]

شهادت فدیه ای

این دیدگاه معتقد است امام حسین(ع) به شهادت رسید تا گناهکاران را شفاعت دهد و آن‌ها را به درجات معنوی برساند. شریف طباطبایی، ملا مهدی نراقی، ملا عبدالرحیم اصفهانی از معتقدین به این نظریه هستند. ملا مهدی نراقی در این زمینه می‌گوید: امام برای رسیدن به شفاعت کبرا، که مقتضی استخلاص همه محبان و موالیان باشد به شهادت راضی شد... زیرا که رفع کدورات معاصی امت و شفاعت ایشان موقوف بر خون و تالم ایشان است.[۲۱]

شهادت سیاسی

این تفسیر برخاسته از نگرش اسلام سیاسی بوده و تفسیری متاخر است که امروزه بیشتر تبیین و ترویج می‌شود علی شریعتی، میرزا خلیل کمره‌ای، مرتضی مطهری، سید رضا صدر، جلال الدین فارسی از جمله معتقدین به این نظریه شمرده شده‌اند. این نگاه تفسیری انقلابی و سیاسی از نهضت امام حسین(ع) ارائه می‌دهد. شریعتی در این باره می‌گوید: «حسین را نگاه کنید که زندگیش را رها می‌کند و برمی‌خیزد تا بمیرد. زیرا جز این، سلاحی برای مبارزه و برای رسوا کردن دشمن ندارد. می‌داند که اگر نمی‌تواند دشمن را بشکند می‌تواند به این وسیله رسوا کند».[۲۲]

هدف امام حسین امر به معروف بود

اهداف دیگر

برخی عزت نفس و غیرت دینی را هدف امام حسین (ع) دانسته‌اند و استدلال کرده‌اند که شخصیت امام به‌عنوان نماد مرداتگی و کرامت و شخصیت یزید نماد شرارت و لاابالی گری بود که این تعارض در روز عاشورا به تقابل کشیده شد.[۲۳] برخی نیز ماموریتی ویژه برای امام در نظر می‌گیرند و عاشورا را رمزآلود و اسطوره‌ای معرفی می‌کنند که تعقل راهی در این حریم ندارد و باید راه تعبد و تحیر را در پیش گرفت.[۲۴] برخی نیز گریه و عزاداری را مطرح می‌کنند از نظر اینان امام کشته شد تا مردم برای او گریه کنند و به این وسیله به راه راست هدایت شوند.[۲۵]

آثار سیاسی قیام امام حسین(ع)

حرکت‌های اعتراضی پس از واقعه

قیام امام حسین(ع) باعث جرئت یافتن گروه‌هایی شد که تا آن زمان به علت خفقان اموی جرئت اعتراض به دستگاه حاکمه را نداشتد. بلافاصله پس شهادت امام حسین(ع) حرکت‌های انقلابی و اعتراضی از همان کوفه آغاز شد و تا سالیان دراز ادامه یافت. بسیاری از این قیام‌ها با شعار یا لثارات الحسین[۲۶]مردم را به تحرک علیه حکومت وا می‌داشت. به گفته ابوالقاسم حالت عبارت «یا لثارات الحسین» پس از حادثه دلخراش عاشورای سال ۶۱ق، مورد استفاده سیاسی و مذهبی همه قیام کنندگان شیعی و ایرانی بر ضد خلیفگان بود[۲۷] حتی ابوملسم خراسانی نیز با توجه به حساسیت مردم نسبت به امام حسین(ع) و انزجار آنان از حکومت اموی، قیام سیاه جامگان را با شعار یا لثارات الحسین پایه ریزی کرد[۲۸]

اولین اعتراض، برخورد عبدالله بن عفیف با ابن زیاد بود. عبدالله در مسجد کوفه به سخنرانی ابن‌ زیاد که امام حسین (ع) را کذاب خوانده بود اعتراض کرد و او و پدرش را دروغ‌گو خواند. [۲۹] ابن زیاد دستور دستگیری او را داد[۳۰] بستگانش او را از مسجد بیرون بردند ولی ماموران شب هنگام خانه او را محاصره کردند [۳۱]و پس از درگیری او را دستگیر کردند. به دستور ابن زیاد گردنش را زدند و بدنش را در کناسه کوفه در جایی به نام سبخه به‌دار آویختند.[۳۲] گفته شده است او اولین شیعه‌ای است که پس از واقعه عاشورا کشته شد.[نیازمند منبع]

گزارشی در تاریخ سیستان حکایت از آن دارد که مردم سیستان به محض شنیدن خبر شهادت امام حسین(ع) علیه حاکم سیستان که برادر عبیدالله بن زیاد بود شورش کرده، وی را شهر بیرون راندند.[۳۳]

مردم مدینه نیز در سال ۶۳ هجری به رهبری عبدالله بن حَنظَلة بن ابی‌ عامر علیه حکومت یزید بن معاویه شورش کردند. حرکت مردم مدینه از طرف سپاه شام به فرماندهی مسلم بن عقبه در هم کوبیده شد.[۳۴]در این واقعه، بسیاری از مردم مدینه، از جمله ۸۰ تن از صحابه پیامبر(ص) و ۷۰۰ تن از حافظان قرآن کشته شدند و اموال و نوامیس مردم به غارت رفت. مسعودی قتل امام حسین (ع) را از عوامل شورش مردم مدینه می داند.[۳۵]

قیام توابین

نوشتار اصلی: قیام توابین

یکی از قیام‌های شیعی پس از واقعه عاشورا است که با هدف خون خواهی امام حسین(ع) و شهدای کربلا، در سال ۶۵ ه‍.ق به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی صورت پذیرفت.[۳۶] لشکر توابین در ۵ ربیع الاول از نخیله راهی دمشق شدند. هنگامی که سپاه به کربلا رسید، از اسب‌ها پیاده شدند و گریان خود را به قبر امام(ع) رسانده و اجتماع پرشوری را تشکیل دادند.[۳۷] سلیمان در میان آنان گفت: خدایا تو شاهد باش که ما بر دین و راه حسین(ع) و دشمن قاتلان او هستیم.[۳۸] توابین نیز به دعا پرداختند تا حال که توفیق شهادت در رکاب حسین(ع) نصیب آنان نشده است، خداوند از شهید شدن آنان پس از او محروم نسازد.[۳۹]

قیام مختار

نوشتار اصلی: قیام مختار

این قیام در سال ۶۶ قمری در کوفه شروع شد[۴۰] و پس از یک سال و ششماه در سال ۶۷ق به پایان رسید.[۴۱] در این قیام بسیاری از عاملان شهادت امام حسین(ع) و یارانش از جمله عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد، شمر بن ذی الجوشن و سنان بن انس کشته شدند. قیام مختار با نام محمد بن حنفیه صورت گرفت.[۴۲][۴۳] اما برخی عالمان شیعه معتقدند که مختار با دستور امام سجاد(ع) قیام کرده است.[۴۴][۴۵]

قیام زید بن علی

نوشتار اصلی: قیام زید بن علی

قیام زید فرزند امام سجاد(ع) از قیامهایی است که گفته اند از قیام امام حسین(ع) متاثر بوده است. توجه به امر به معروف و نهی از منکر و قیام همه جانبه علیه ظالمان میراثی است که زید از جدش امام حسین(ع) گرفته بود. او با تکیه بر بیعت پانزده هزار نفر از اهالی کوفه در چهارشنبه آخر ماه صفر سال ۱۲۲ق علیه هشام بن عبدالملک، خلیفه اموی، قیام کرد. کوفیان او را مانند امام حسین(ع) تنها گذاشتند. جنگ میان او سپاهیان خلیفه سه روز طول کشید و زید در روز سوم به شهادت رسید. بسیاری از علمای شیعه معتقدند که قیام زید با اجازه امام صادق(ع) بوده است.[۴۶]

قیامهای دیگر علویان

پس از قیام زید، علویان به ویژه علویان حسنی و به تعبیری زیدیان به پیروی از زید علیه بنی امیه قیام کردند. قیام علویان تنها به دوره خلفای اموی ختم نشد بلکه آنان در دوره عباسیان نیز دست به قیام زدند. پس از قیام زید، فرزندش یحیی که نوه امام سجاد(ع) و پسر عموی امام صادق(ع) بود از کوفه [۴۷] رهسپار خراسان شد. یحیی با همان نگرش پدرش، علیه بنی امیه و دستگاه ظلم و جور در خراسان قیام کرد. وی در نهایت در سال ۱۲۶ق کشته شد.[۴۸][۴۹]

اندیشه مخالفت با بنی‌امیه همچنان در میان علویان پررنگ بود. نفس زکیه نیز از جمله افرادی بود که در اواخر دوره بنی‌امیه با او بیعت شد. بنی عباس نیز با نفس زکیه بیعت کرده و در امر حکومت او را سزاوارتر می‌دانستند.[۵۰] اما با سقوط بنی امیه عباسیان بیعت با علویان را شکسته و خود بر قدرت تکیه زدند. آنان همه مسلمانان از جمله علویان را وادار به بیعت با خلیفه عباسی کرده، با مخالفان برخورد می‌کردند.[۵۱] از این رو علویان علیه عباسیان‌ نیز قیام کردند. این قیام‌ها نخستین بار توسط محمد بن عبدالله نفس زکیه در سال ۱۴۵ق در مدینه صورت گرفت که در نهایت با کشته شدن نفس زکیه پایان یافت.[۵۲]

ابراهیم بن عبدالله نیز از کسانی است که قیام کرد

تاثیر قیام کربلا در سقوط امویان

تاثیر قیام کربلا بر جامعه شیعه

واقعه کربلا زمینه‌ساز تولید آثار فرهنگی و تمدنی فراوانی در بین شیعیان شده است. آثار هنری، بناهای ویژه، آثار مکتوب همچون کتاب‌های مقتل‌، کتاب‌های شعر آیینی و مرثیه‌ و کتاب‌های تحلیلی واقعه کربلا، مراسم و آیین‌های روضه‌خوانی، تعزیه، سینه‌زنی و زنجیرزنی که گونه‌های عزاداری هستند.

عزاداری

عزاداری و سوگواری برای امام حسین و شهیدان کربلا از مهم‌ترین عناصر شکل دهنده جامعه شیعی است.[۵۳] بنابه گزارشهای تاریخی عزاداری با فاصله‌ای کوتاه از واقعه کربلا و با تأیید و تإکیدامامان شیعه در بین شیعیان جاری بوده است. ولی تبدیل آن از یک عمل فردی و محدود به یک مناسک اجتماعی و عمومی نتیجه دوران حکومت آل بویه است. حکومت آل بویه مردم را به عزاداری دعوت کرد و در روز عاشورا بازارها تعطیل شد. [۵۴]

ادبیات عاشورایی

به نوشته دانشنامه شعر عاشورایی سرودن شعر فارسی در عزای امام حسین (ع) و واقعه کربلا از قرن چهارم هجری قمری آغاز شده و نخستین سوگ‌سروده اثر کسائی مروزی (م ۳۹۰ق) است. [۵۵] در قرن‌های پنجم و ششم سروده‌ها درباره واقعه عاشورا فراوان نیست[۵۶] ولی از قرن ششم تا هشتم مرثیه سرایی گسترش می‌یابد[۵۷]در قرن دهم و با ظهور و حاکمیت صفویه در ایران بخش مهمی از شعر فارسی به واقعه عاشورا اختصاص می‌یابد[۵۸] محتشم کاشانی سراینده ترکیب‌بند «باز این چه شورش است» مشهورترین مرثیه سرای این دوره است.[۵۹] در دوره افشاری شعر مذهبی عاشورایی افول کرد ولی با روی کار آمدن زندیه شعر آیینی و سوگ‌سروده‌ها گسترش یافتند.[۶۰] نویسنده کتاب دانشنامه شعر عاشورایی نام ۳۴۵ شاعر را به همراه چند بیت از اشعار آنان برای امام حسین جمع‌آوری کرده‌ است.[۶۱]

سوگواری عاشورا

نوشتار اصلی: سوگواری محرم

مقتل نگاری

تحریفات قیام امام حسین(ع)

نوشتار اصلی: تحریفات عاشورا

پانویس


  • شهیدی، قیام امام حسین، ص 107-109

  • جمعی از نویسندگان، زمینه‌های قیام امام حسین(ع)، ج۲، ص ۱۸

  • مکارم شیرازی، عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، ص 95 ؛ شهیدی، قیام امام حسین، ص 69-78

  • نک:‌ جعفریان، تاملی در نهضت عاشورا، ص۳۹-۵۱؛ عبدالمحمدی، ریشه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین (ع)، ص 44

  • دینوری، اخبار الطوال، ص۲۲۱-۲۲۲

  • نک: جعفری، تشیع در مسیر تاریخ

  • اشتهاردی، علی پناه، هفت ساله چرا صدا درآورد؟ چاپ اول، قم، انتشارات علامه، ۱۳۹۱، ص ۱۵۴

  • صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی با رویکردی به تحریف شناسی تاریخ امام حسین(ع)، انتشارات خادم الرضا، ۱۳۸۴، چاپ اول، صفحه ۴۴۱، قم

  • صحتی سردرودی، عاشوراپژوهی با رویکردی به تحریف شناسی تاریخ امام حسین(ع)، انتشارات خادم الرضا، ۱۳۸۴، چاپ اول، صفحه ۴۷۷، قم

  • صحتی سردرودی، محمد، عاشورا پژوهی، انتشارات خادم الرضا، قم، ۱۳۸۵، ص ۳۱۱

  • شریف مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۱۷۶

  • شریف مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۱۷۶

  • شریف مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۱۷۶

  • شریف مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۱۷۶

  • شریف مرتضی، تنزیه الانبیاء، ص ۱۷۸

  • صالحی نجف‌آبادی، شهید جاوید، ص۱۵۹.

  • محمد صحتی سردرودی، ۱۳۸۵، ص ۲۹۶-۲۹۹.

  • محمد اسفندیاری،۱۳۸۷، ص۷۰.

  • محمد اسفندیاری،۱۳۸۷، ص۷۱.

  • محمد اسفندیاری،۱۳۸۷، ص۷۴.

  • محمد اسفندیاری، ۱۳۸۷ ص۸۴.

  • محمد اسفندیاری،۱۳۸۷، ص۹۳.

  • صحتی سردرودی، ۱۳۸۵، ص۳۳۳.

  • صحتی سردرودی، ۱۳۸۵، ص۳۳۵.

  • صحتی سردرودی، ۱۳۸۵، ص۳۳۸.

  • أنساب الأشراف،ج۶،ص:۳۶۸و ص۴۰۷، ج۹ص ۳۱۷

  • تجارب الأمم/ترجمه،ج۵،ص:۳۹

  • انساب الاشراف، ج۹ص ۳۱۷

  • ابن‌کثیر،البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۹۱؛ طبری، ج۵، ص۴۵۹

  • ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۹۱؛ طبری، ج۵، ص۴۵۹

  • ابن‌اثیر، الکامل، ج۴، ص۸۳؛ طبری، ج۵، ص۴۵۹

  • طبری، ج۵، ص۴۵۹

  • تاریخ سیستان، ص۱۰۰

  • الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۸۵؛ابن سعد، کتاب عیون‌الاخبار، ج ۱، جزء۱، ص۱

  • مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص۶۸

  • البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۷۶ و ۲۷۷.

  • الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۱۷۸.

  • تاریخ طبری، ج ۴، ص۴۵۶ و ۴۵۷

  • مقتل ابو مخنف، ص۲۹۱.

  • طبری، ج۷ص ۱۸۳

  • تاریخ قم،ص:۲۹۰

  • إمتاع الأسماع،ج۱۲،ص:۲۵۰

  • تاریخ الإسلام،ج۵،ص:۶۲

  • معجم الرجال، ج۱۸ص ۱۰۰

  • تنقیح المقال، ج۳ص ۱۰۱

  • مهدی فرمانیان/ سید علی موسوی نژاد، زیدیه تاریخ و عقاید، ص۳۲-۳۴.

  • طبری، تاریخ طبری،ج۴،ص۹۶۳.

  • ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۱۴۵ - ۱۵۰.

  • یحیی بن حسین هارونی، الافاده فی تاریخ الائمه الزیدیه، ص۶۸ - ۷۲.

  • ابن طباطبا، الفخری فی الاداب السلطانیه، ص۱۱۹.

  • ابن قتیبه، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، ص۲۳۱.

  • مهدی فرمانیان، سید علی موسوی نژاد، زیدیه تاریخ و عقاید، ص۳۸.

  • رحمانی، آیین و اسطوره در ایران شیعی، ص۱۰

  • رحمانی، آیین و اسطوره در ایران شیعی، ص۵۸. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۱، ص۲۶۷

  • محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۷

  • محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۸

  • محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۸

  • محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۹

  • محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۱۹

  • محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲، ص۷۲۰

    1. رک: محمدزاده، دانشنامه شعر عاشورایی، ج۲

    منابع

    • ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایة و النهایة، دار الفکر، بیروت، بی‌تا.
    • جعفری، حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه محمد تقی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش.
    • جعفریان، رسول، تاملی در نهضت عاشورا، قم، نشر مورخ، ۱۳۸۶ش.
    • جمعی از نویسندگان، زمینه های قیام امام حسین، قم، زمزم هدایت، ۱۳۸۳ش.
    • رحمانی، جبار، آیین و اسطوره در ایران شیعی، انتشارات خیمه، تهران، ۱۳۹۴ش.
    • شهیدی، سید جعفر، قیام حسین(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۶ش.
    • محمدزاده، مرضیه، دانشنامه شعر عاشورایی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، تهران، ۱۳۸۶ش.
    • مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: اسعد داغر، دار الهجره، قم، ۱۴۰۹ق.
    • مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا، ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، قم، مولف،


    آذرخشی دیگر در آسمان کربلا

    آذرخشی دیگر در آسمان کربلا

    نویسنده : آیت الله محمد تقی مصباح یزدی

    زمینه های قیام عاشورا (4)

    خودداری از بدل مال در راه خدا
    سستی در جانفشانی برای دین
    تاثیر روابط قومی و سیاسی
    - راه های مقابله با عوامل انحراف در جامعه
    بالا بردن سطح شناخت
    افزایش سطح ایمان و معنویت
    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمد لله رب العالمین، و الصلوه و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین، ابی قاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین، اللهم کن لولیک حجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه ساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا. السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک.
    فرا رسیدن ایام شهادت آقا ابی عبدالله را به پیشگاه ولی عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - مقام معظم رهبری، مراجع بزرگ تقلید و همه شیفتگان مکتب حسینی تسلیت می گوییم و از خدای متعال درخواست می کنیم که در دنیا و آخرت دست ما را از دامان ابی عبدالله کوتاه نفرماید.
    حضور شما عزیزان بحث های کوتاهی را در زمینه مربوط به عاشورا مطرح کردم؛ و به این جا رسیدیم که دشمنان سیدالشهداء (علیه السلام) که در واقع دشمنان اسلام بودند، توانستند مسیر صحیح خلافت و ولایت را منحرف کنند و تا آن جا پیش بروند که فرزند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را با آن وضع فجیع به شهادت برسانند. علت این مساله سوء استفاده بنی امیه از موقعیت ها و شرایط موجود در آن زمان و نیز روش ها و تاکتیک هایی بود که به کار می گرفتند، تا بتوانند به مقاصد خود برسند. دستگاه اموی با استفاده از سه عامل تبلیغات، تهدید و تطمیع توانست مسیر جامعه را عوض کرده و شرایطی را به وجود آورد که مردم به این مصیبت بزرگ مبتلا شوند.

    علل انفعال جامعه در برابر فعالیت های معاویه

    با توجه به این که شرایط تاریخی کم و بیش قابل تکرار است و موارد مشابه آن نیز در دوران های دیگر واقع می شود، به دنبال سؤال قبلی سؤال دیگری به این صورت مطرح می گردد که، درست است معاویه از ابزار تبلیغات توام با فریب مردم و تحریف حقایق و در واقع ترور شخصیت ها از یک سو و با حربه تهدید و تطمیع از سوی دیگر فعالیت کرد، اما چرا مردم فریب خوردند و تحت تاثیر تهدیدها و تطمیع ها قرار گرفتند؟ این سؤال در واقع روی دیگر سکه سؤال قبل است، یعنی یکی فعل و دیگری انفعال است، بنی امیه اثر گذار و مردم اثرپذیر بودند. آن ها فاعل این تبلیغات، تهدیدها و تطمیع ها بودند و مردم در برابر آن ها منفعل بودند. در شب های گذشته، جهت مربوط به فاعلیت بنی امیه را عرض کردم. جهت دیگر سؤال این است که علت انفعال مردم چه بود؟
    خوب، آن ها فریب می دادند، اما چرا مردم فریب خوردند؟ او تهدید می کرد، اما چرا مردم تحت تاثیر تهدیدها واقع شدند؟ این سؤال بیش تر از این جهت برای ما اهمیت دارد که ممکن است، با توجه به جواب آن، خود را آماده کنیم تا اگر خدای ناکرده شرایطی مشابه آن پیش آمد و دشمنان اسلام با استفاده از همان حربه ها خواستند مسیر صحیح انقلاب را تغییر دهند، آگاهانه واکنش نشان دهیم و سعی کنیم منفعل نشویم. البته این بدان معنا نیست که فقط زمانی می باید خودمان را آماده کنیم که معاویه و یزید یا شمر، عمر سعد و ابن زیاد دیگری پیدا شوند.
    حوادث تاریخی عینا تکرار نمی شود، بلکه مشابه آن ها اتفاق می افتد. شاید این مطلب را شنیده باشید که طبق روایتی که شیعه و سنی با اسناد متعدد نقل کرده اند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آنچه در بنی اسرائیل اتفاق افتاده است در امت من هم اتفاق خواهد افتاد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این جمله را اضافه کردند که حتی لو دخلوا جحر ضب لدخلتموه(67) اگر بنی اسرائیل وارد سوراخ سوسماری شده باشند، شما داخل آن خواهید شد. روایت به این معنا نیست که حتما فرعونی در این زمان پیدا خواهد شد و خواهد گفت انا ربکم الاعلی،(68) تا امت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به فرعونی که در زمان موسی بود مبتلا شوند، یا حتما قارونی پیدا خواهد شد که آن ثروت عظیم را داشته باشد و مردم مانند آن زمان به قارون دیگری مبتلا شوند و یا این که حتما سامری دیگری خواهد بود و بتی به شکل گوساله می سازد و مردم را به پرستش آن وادار می کند. دقیقا همانند آن اتفاقات تکرار نمی شود، ولی وقایعی که از همان روح برخوردار است و شباهت های تامی به آن جریان ها دارد، اتفاق می افتد. در خصوص این بحث، مناسب است در جای خود نمونه هایی از وقایع صدر اسلام تا به حال که مشابه آن قبلا در بنی اسرائیل اتفاق افتاده است ذکر شود. لذا، این که می گوییم آنچه در صدر اسلام اتفاق افتاده، ممکن است بعدها نیز واقع شود، به این معنا نیست که همان جریانات عینا تکرار می شود. مثلا، در شام معاویه ای پیدا می شود که قصد دارد فرزندش را به عنوان ولی عهد معرفی کند کند والی آخر. بلکه حوادثی پیش می آید که روح و انگیزه های آن ها همان روح و انگیزه ها است.
    آن چه معاویه را واداشت آن حرکت را انجام دهد، در دیگران هم پیدا می شود. روش هایی که معاویه برای رسیدن به مقصد خود به کار گرفت، دیگران هم به کار خواهند گرفت. و یا اثر پذیری که در مردم واقع شد، کم و بیش در آینده نیز ممکن است واقع شود. با توجه به این مطلب لازم است بررسی کنیم چرا مردم این گونه فریب خوردند؟ و چرا تحت تاثیر تهدیدها و تطمیع ها قرار گرفتند؟ تا خود را برای زمانی که چین امتحانی پیش می آید آماده کنیم؛ و اگر کسانی بخواهند ما فریب دهند و تهدید یا تطمیع کنند، بتوانیم مقاومت کنیم.
    این موضوع را می توان با بحثی تحلیلی از شرایط آن زمان برررسی کرد، که طبعا چنین بحثی به طول می انجامد. ولی من گمان می کنم برای دسترسی به نتیجه مطلوب در مورد این مساله راه ساده تری نیز وجود دارد و آن استفاده از کلمات خود سیدالشهداء (علیه السلام) است. در جلسه گذشته عرض کردم در طی بیست سال حکومت معاویه، حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) تقریبا در مدینه به سر می بردند، در نهایت سختی و تنگنا و فشار بودند. ولی گهگاه افرادی را شناسایی کرده و با آن ها به صورت محرمانه و دور از چشم ماموران حکومتی جلسه ای تشکیل می دادند و حقایق را به آن ها می گفتند. می فرمودند من این مطلب را به شما می گویم تا مبادا حق مندرس فراموش شده و مردم نتوانند حق و باطل را از هم تشخیص دهند. از جمله این جلسات بر اساس آنچه در تاریخ ثبت شده است و روایات آن را برای ما نقل کرده اند، جلسه ای است که در منی با نخبگان علما و برجستگان مسلمانان آن زمان تشکیل دادند. می توان حدس زد که برای شناسایی این عده مدتی کار شده بود و با ایشان ارتباطی برقرار گردیده بود، تا آن ها را در منی در جلسه ای جمع کنند. کسانی که حج مشرف شده اند می دانند منی چه اندازه شلوغ است و نمی توان آن جا را کنترل کرد. به همین جهت بسیاری از فعالیت هایی که می خواستند دور از چشم حکومت ها انجام دهند، در منی انجام می شد.
    جلسه ای در منی تشکیل شد و امام (علیه السلام) - برای این نخبگان سخنرانی کردند.
    خوشبختانه بخش هایی از این سخنرانی نقل شده است که در تحف العقول، بحار الانوار و منابع دیگر ذکر شده است. قسمتی از این سخنرانی را شب گذشته نقل کردم. امشب بخش دیگری را که مربوط به مطلب مورد نظر می شود، قرائت می کنم. برای این که بفهمیم چرا مردم فریب معاویه و امثال او را خوردند و حکم جور توانستند با زمینه سازی و استفاده از غفلت مردم بر آن ها مسلط شوند، از همین موقعیت تاریخی شروع می کنیم.
    حضرت (علیه السلام) افراد حاضر در آن جلسه را این گونه توصیف می کنند که شما بزرگان این امت هستید، شما کسانی هستید که در سایه اسلام، و به برکت مقامات اسلامی و علومی که دارید مورد احترام مردم هستید، و این منزلتی است که خدا به شما داده است. از این اوصاف مشخص است که این افراد جزء علمای قوم بودند. پس از بیان این که خداوند نعمت ها و منزلت و مقامی را به آنان عطا فرموده است، آن قوم را مورد نکوهش قرار داده است و بر اساس آن مردم از شما حرف شنوی دارند و به شما احترام می گذارند، اما شما از موقعیت خود استفاده نمی کنید.

    خودداری از بذل مال در راه خدا

    در بین این سخنرانی حضرت (علیه السلام) می فرماید: فلا مالا بذلتموه و لا نفسا خاطرتم بها للذی خلقها و لا عشیره عادیتموها فی ذات الله(69) با این که خداوند چنین موقعیت اجتماعی به شما داده بود، اما این کارها را نکردید؛ یعنی انتظار می رفت با استفاده از موقعیت علمی خود و منزلت و شرافتی که در جامعه داشتید، این گونه کارها را انجام دهید، ولی هیچ یک از این اقدامات را نکردید. مالی را در راه ترویج اسلام صرف نکردید. قاعدتا مخاطبان امام (علیه السلام) خمس و زکات و حقوق واجب خود را پرداخت می کردند. این که حضرت (علیه السلام) می فرماید مالی را بذل نکردید، مقصود بیش از حقوق واجب است، والا دین احتیاج به هزینه کردن از اموال شخصی دارد، صحیح نیست بگویید ما حقوق واجبمان را ادا کردیم و دیگر حقی بر عهده ما نیست. اولین قدم این است که از اموال خود در راه ترویج اسلام، جلوگیری از بدعت ها و مبارزه با بدعت گزاران استفاده کنید، ولی شما این کار را نکردید.

    « بعدی قبلی »

    زمینه‌های تاریخی - اجتماعی - سیاسی شکل‌گیری نهضت عاشورا

    نوشته شده توسط  مدیر تأمین محتوا و محمدحسین توکلیان
    این مورد را ارزیابی کنید
    (0 رای‌ها)
    نویسنده: محمدرحیم عیوضی
    نام مجله: تاریخ‌نامه ایران بعد از اسلام
    سال و شماره انتشار: بهار و تابستان 1390، شماره 2، (26 صفحه - از 71 تا 96)
    رتبه مقاله: علمی - پژوهشی

     

    چکیده

     

    درک واقع‌بینانه تحولات سیاسی – اجتماعی و کشف و استخراج (پیام‌ها و عبرت‌های) مستتر در نهضت‌های فراگیر مستلزم نگرش و بینش تاریخی‌ای است که تبیین‌گر نهضت و هسته اصلی قیام باشد. نهضت عاشورا نیز به‌مثابه یک قیام تحول ساز در بستر تاریخ مبتنی بر نظام اندیشه‌ای و تحلیلی امام حسین (ع) به وقوع پیوست این قیام هدفمندی خلقت و آفرینش، باور به علیت در حوادث در کنار به رسمیت شناختن نقش اراده و اختیار انسانی در ایجاد تغییرات و مسئولیت دینی در قبال حوادث و نگرشی یکپارچه نسبت به شناخت و تعریف «قدرت» به‌عنوان بخشی از حق و فهمی تاریخ‌ساز از حضور در هستی برای انسان را نشان می‌دهد. درواقع قابل‌تأمل‌ترین موضوع در مورد نهضت امام حسین (ع)، نه نتیجه مقطعی و حتی نتایج اخلاقی آن بلکه درک عمیق تاریخ‌سازی انسان‌های آگاه به موجودیت خود در هستی برای آینده است. لذا تبیین حرکت امام، ضرورت تأمل در فلسفه و تاریخ از دیدگاه اسلام را می‌طلبد و نیز این حرکت یک جنبش پویای تاریخ‌ساز با ماهیت دینی است که بدون در نظر گرفتن بعد جهانی تاریخی و نگاه پویایی‌شناسی اجتماعی یا جامعه‌شناسی تاریخی، جایگاه واقعی و تاریخی آن کمتر قابل‌درک است. بنابراین درک اهداف فوق در چارچوب بررسی زمینه‌های تاریخی – سیاسی نهضت و حوادث تاریخی از زمان پیامبر تا زمان امام حسین (ع) میسر است. این مقاله درصدد است تا با پاسخ داده به دو سؤال زیر منجر به نتیجه‌ای شود که از آن به‌عنوان تحلیل بر زمینه‌های تاریخی – سیاسی نهضت عاشورا یاد می‌کنیم. سؤال اول: چرا این واقعه رخ داد؟ و سؤال دوم: اینکه چگونه به وقوع پیوست؟ پرسش نخست برای این تحقیق اساسی است که در چارچوب مطالعات تاریخی با تأکید بیشتر مورد تجزیه‌وتحلیل قرار خواهد گرفت.

     

    کلیدواژه‌ها

     

    نهضت عاشورا، پویایی‌شناسی اجتماعی، زمینه‌های تاریخی، جامعه‌شناسی تاریخی

     

    توضیحات بیشتر

     

    برای مشاهده متن کامل مقاله اینجا را کلیک کنید

    تعداد بازدید: 733 بار

    پیام و پیامد های عاشورا. این الطالب. عاشورا و انتظار(وارث پیامبران)


    آثار و نتایج نهضت عاشورا

     شهادت مظلومانه سیدالشهداء (ع) و یارانش در کربلا، تأثیر بیدارگر و حرکت آفرین داشت و خونی تازه در رگ های جامعه اسلامی دواند، جو نامطلوب را شکست و امتداد آن حماسه، در طول تاریخ، جاودانه ماند

    حتی در همان سفر اسارت اهل بیت علیهم السلام نیز تأثیرات سیاسی این حادثه در اندیشه‏ های مردم آشکار شد

    گروهی از اسرا را که به شام می ‏بردند، چون به تکریت رسیدند، مسیحیان آنجا در کلیساها جمع شدند و به نشان اندوه بر کشته شدن حسین ع ، ناقوس نواختند و نگذاشتند آن سربازان وارد آنجا شوند

    به شهر ینا نیز که رسیدند، مردم آنجا همگی گرد آمدند و بر حسین (ع) و دودمانش سلام و درود فرستادند، امویان را لعن کردند و سربازان را از آنجا بیرون کردند

    چون خبر یافتند که مردم جهینه هم جمع شدند تا با سربازان بجنگند وارد آن نشدند

    به قلعه کفر طاب رفتند، به آنجا نیز راهشان ندادند

    به حمص که وارد شدند، مردم تظاهرات کردند و شعار دادند:

    اکفرا بعد ایمان و ضلالا بعد هدی؟ و با آنان درگیر شدند و تعدادی را کشتند.

     برخی از تأثیرات حماسه عاشورا از این قرار است: قطع نفوذ دینی بنی امیه بر افکار مردم. احساس گناه و شرمساری در جامعه، به خاطر یاری نکردن حق و کوتاهی در ادای تکلیف‏. فرو ریختن ترس و رعب ها از اقدام و قیام بر ضد ستم‏. رسوایی یزیدیان و حزب حاکم اموی.

      5 ـ بیداری روح مبارزه در مردم‏. تقویت و رشد انگیزه‏ های مبارزاتی انقلابیون‏. پدید آمدن مکتب جدید اخلاقی و انسانی (ارزش های نوین عاشورایی و حسینی). الهام بخشی عاشورا به همه نهضت های رهایی بخش و حرکت های انقلابی تاریخ‏. تبدیل شدن کربلا به دانشگاه عشق، ایمان، جهاد و شهادت برای نسل های انقلابی شیعه‏. 10ـ به وجود آمدن پایگاهی نیرومند، عمیق و گسترده تبلیغی و سازندگی در طول تاریخ، بر محور شخصیت و شهادت سیدالشهداء علیه السلام. 11ـ پدید آمدن انقلاب های متعدد با الهام از حماسه کربلا

    از نهضت های شیعی پس از عاشورا، می ‏توان انقلاب توابین، انقلاب مدینه، قیام حسین بن علی، شهید فخ انقلاب مطرف بن مغیره انقلاب ابن اشعث قیام مختار، قیام زید و حرکت های دیگر را نام برد

    تأثیر حماسه عاشورا را در انقلاب های بزرگی که در طول تاریخ بر ضد ستم انجام گرفته، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر، نباید از یاد برد

    نتایج نهضت کربلا را عبارت می‏داند از: پیروزی مکتب اسلام و حفظ آن از نابودی‏

    هزیمت امویان از عرصه فکری مسلمین‏. شناخت اهل بیت (ع) به عنوان نمونه‏ های پیشوایی امت‏

    تمرکز شیعه از بُعد اعتقادی بر محور امامت‏.

       وحدت صفوف شیعه در جبهه مبارزه‏

    ایجاد حس اجتماعی در مردم‏.

      شکوفایی موهبت های ادبی و پدید آمدن ادبیات عاشورایی. 8 ـ منابر وعظ و ارشاد، به عنوان وسیله آگاه کردن مردم‏. تداوم انقلاب به صورت زمینه سازی نهضت های پس از عاشورا

    حادثه کربلا، گشاینده جبهه اعتراض علیه حکومت امویان و سپس عباسیان شد، چه به صورت فردی که روح های بزرگ را به عصیان و افشاگری واداشت و چه به شکل مبارزه‏ های گروهی و قیام های عمومی در شهری خاص یا منطقه‏ ای وسیع

    خون او تفسیر این اسرار کرد ملت خوابیده را بیدار کرد

    پیام جاوید قیام امام حسین(ع):

     پیام قیام با شکوه سیدالشهداء (ع) منحصر به آن زمان نیست, بلکه این پـیام پـیامى جاوید و ابـدى است

    هرجا و در هر جامعه اى که به حق عمل نشود, و از بـاطل خوددارى نشود, بدعتها زنده, و سنتها نابود شود

    هرجا که احکام خدا تغییر و تحریف یابد و حاکمان و زمامداران بـا زور و ستمگرى بـا مردم رفتـار کنند

    در هر جـا معه اى که ویژگى هاى جـاهلیت را داشته باشد آن جامعه, جامعه اى یزیدى بوده

    و مبـارزه و مخالفت بـا مفاسد و آلودگى ها و آمران و عاملان آنها, کارى حسینی خواهد بود

    امام سال‌ها قبل از قیام عاشورا یکى از مسائلى که سخت بر آن تکیه و پافشارى نمود افشاگرى علیه چهره فاسد و نقاب‌دار معاویه و همین طور بیان رسوائى‏ها و مفاسد یزید ملعون بود

    امام حسن ع هم توطئه‏اى شوم معاویه، باعث شهادتش شد

     الف. در هم شکستن چار چوب ساختگی دینی که امویان و یارانشان تسلط خود را بر آن استوار ساخته بودند و رسوا ساختن روح لا مذهبی جاهلیت که روش حکومت آن زمان بود

     ب. احساس گناه ناشی از شهادت جانسوز امام و یارانش در کربلا موجی شدید در وجدان هر مسلمانی برانگیخت و همواره بر افروخته بود و در هر فرصتی انگیزه ی انتقام از بنی امیه و قیام بر ضد ستمگران بود

      ج . قیام امام موجب زنده شدن اخلاق بلند نظرانه همچون ایثار و فداکاری در راه دین و اخلاق عالی شد .

     د . روح مبارزه جویی؛ قیام حسین (ع) پس از دیری خاموشی و تسلیم، از نو موجب برانگیختن روح مبارزه جویی در انسان‏های مسلمان گردید

    امام سجاد و زینب(س) در بیداری مردم نیز نقش بسیار مهمی داشت

    این قیام همه ی موانع را که مانع قیام و انقلاب می‏شد در هم فرو ریخت به نحوی که بعد از قیام حسین (ع)، در مکتب، روح انقلاب دمیده شد

     آثار و برکات اجتماعی نهضت سید الشهدا(ع:

    -1 بقای شریعت اسلام:

      مقاومت و پایداری سید الشهدا(ع) بود که شریعت اسلام را بعد از اینکه در اثر طغیان معاویه و جور و بیداد او رو به اضمحلال گذارده بود و تغییر و تبدیلی که او و پسر ناخلفش یزید در این دین بنا گذاشته و اساس دیانت را متزلزل بلکه مشرف به انهدام نموده بودند نجات بخشید

    نهضت این بزرگوار و قیام نیرومندانه‌اش، بقای دین را باعث گردیده و با خون خود و اصحاب و یارانش، گلستان دین را آبیاری و نهال گلستان شریعت را سرسبز و شاداب نمودند

    اگر نهضت مقدس حسین نبود از اسلام به غیر از اسلام اموی و از دین جز دین یزیدی ودین تشریفاتی چیزی باقی نمانده بود.

     -2 احیای امر به معروف و نهی از منکر:

      آشکار ساختن اسلام صحیح و احیای امر به معروف و نهی از منکر نتیجه قیام بود تا بطلان اسلام انحرافی اموی که پس از رحلت نبی اکرم(ص) صورت گرفت، روشن شود

    در زیارت وارث می‌خوانیم:" اشهد انک قد اقمت الصلوه و اتیت الزکوه امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر

    بنابراین نهضت و شهادت سید الشهدا(ع) دو معنی داشت :

    الف- نفی آنچه به نام اسلام مطرح بود

    ب- اثبات آنچه از اسلام فراموش گشته و انکار شده بود مانند امر به معروف ونهی از منکر و این هر دو با هم یعنی احیای اسلام محمدی.

     3-دمیدن روح استقامت و آزادیخواهی 

      یکی دیگر از آثار و برکات سیاسی اجتماعی سید الشهدا(ع) این بود که نه فقط با حرف که درعرصه عمل هم روح استقامت و پایداری و آزادیخواهی و حفظ کرامت و عزت نفس را در کالبد بی‌روح مسلمین در همه اعصار دمید

    امام حسین(ع) با استقامت خود در برابر بنای شرک و اساس کفر و الحاد و بذل جان و تمام هستی خود در این را هم قدس باعث دمیده شدن روح پایداری و آزادگی در بین مردم گشت

    به طوری که در قیام‌های بعد این امر به خوبی مشهود است

     4- قیام حسینی الگوی قیام‌های مقدس دیگر

      اثرات نهضت امام حسین(ع) از خود دستگاه اموی و دشمنان حضرت شروع شد

    درست مثل آبی که با حرارت رو به جوشیدن می‌رود، پس از به جوش آمدن نخست حبابهایی از ته دیگ بالا آمده و در روی آب می‌ترکد، پس از آن کم کم جوشیدن آغاز می‌گردد

    انقلاب یک جامعه علیه دستگاه ظلم نیز به همین شکل است

    اول انتقادها و فریادهای عدالت خواهی و تظلم که به حکم حبابهای ته دیگ هستند از گوشه و کنار کشور برمی‌خیزند و رفته رفته جان گرفته و دیگ جامعه، جوشیدن آغاز می‌کند و دستگاه ستم را آن قدر بالا و پایین می‌برد که به صورت کف بی‌ارزشی بر روی زمین می‌ریزد

    بعد از شهادت امام حسین (ع) بلافاصله این فریادها و انتقادها که مقدمه فرو ریختن ارکان حکومت منحوس بنی امیه بود بلند شد

    عاشورا و انتظار؛ پیوندها، تحلیل ها و رهیافت ها

     مهدی عج ادامه حسین ع است و انتظار، ادامه عاشورا و بر آمده از آن

    مهدی عج فرزند حسین ع است و فرهنگ انتظار برآمده از فرهنگ عاشورا و انتظار حسین دیگری را کشیدن

    این دو پیوندی دیرین و مستحکم با هم دارند. یکی پشتوانه فرهنگی و زمینه ساز برای دیگری است. یکی رمز قیام و به پا خاستن شیعه است و دیگری، عامل حفظ و استمرار آن

    عاشورا، دریچه ای به انتظار است و انتظار، تجلی آرزوها و آمال کربلا. انتظار، ثمره کربلاست

    بدون کربلا، انتظار بی معناست. یاران مهدی، همه کربلایی اند و در فراز و فرود تاریخ، غربال شده و آب دیده اند

    مگر می توان بی عاشورا، انتظار داشت؟ انتظار بی عاشورا، انتظار بی پشتوانه است

    انتظار و عاشورا، دو بال پرواز شیعه است؛ اگر این دو نبود، چشمه غدیر هم می خشکید

    پیوند فرهنگ عاشورا و انتظار، دلایل و شواهد متعددی دارد. بخش اول - پیوندها:

     نگاه به عاشورا و انتظار، می رساند که میان این دو، پیوندها و رابطه هایی است: حضرت مهدی عج فرزند حسین ع است و خونخواه امام حسین ع

    اولین کلام امام عصر عج یاد جدشان حسین بن علی ع است. شعار یاوران قائم آل محمد عج یالثارات الحسین است

    یاری اباعبدالله ع یاری حجت بن الحسن العسکری ع است. آن دو بزرگوار دارای لقب های مشترکی هستند

    نظیر: ثارالله، غریب و... . زیارت عاشورا از خونخواهی امام حسین ع در رکاب مهدی خبر می دهد

    مطابق روایات، در روز عاشورا و میلاد امام حسین ع باید به یاد حضرت مهدی عج بود و در روز میلاد امام زمان عج و شب قدر با زیارت امام حسین ع به یاد اباعبدالله ع

     روز ظهور قائم آل محمد(ص)، عاشوراست. به زیارت امام حسین ع و زیارت صاحب الامر ع در اعیاد اسلامی توصیه شده است

    شهر کوفه، پایگاه مشترک این دو امام معصوم است. امام عصر عج به قرائت زیارت عاشورا و زنده نگه داشتن یاد عاشورا عنایت دارند

    هر دو امام ع با بیعت نکردن با طاغوت به اصلاح گری می پردازند. بالاخره در روایات، آرزوی شهادت در رکاب این دو امام ع برای شیعیان، تحسین شده است. بخش دوم - تحلیل ها:

      از پیوندها، به تحلیل ها می رسیم. عاشورا، پشتوانه فرهنگی انتظار است و منتظران مهدی موعود عج پرورش یافته مکتب عاشورا هستند. نقش زنان در قیام امام حسین ع و امام مهدی عج بسیار پر رنگ است

    اباعبدالله الحسین ع و امام زمان عج در اهداف، یاران و زمانه، اشتراک دارند. توجه به درگیری و نبرد بین حق و باطل، امری است ضروری و سنتی است الهی و جاری

    در این مسیر سختی ها و مشکلات فراوانی بوده است؛ حفظ دین دشوار است. سازش ناپذیری این دو امام، تدبیر و مدیریت وتلاش جهت جذب و نیروسازی از تحلیل های دیگری است که از عاشورا و انتظار به دست می آید

    عاشورا و انتظار با تکیه بر سنت های الهی، دولت های باطل را به زوال و نابودی می کشانند

    عده ای پس از طلب یاری امام، از یاری او به خاطر مشکلات و... باز می مانند و با جدا شدن از سپاه حق به عذاب ابدی دچار می شوند و عده ای، پیروز میدان بوده و سعادتمند می گردند و... بخش سوم - رهیافت ها:

      همه کسانی که خود را از منتظران واقعی حضرت می دانند، بایستی ضمن تبیین دین، فرهنگ عاشورا و بسیج را تبیین کنند و با الگوسازی؛ اقدام به جذب نیرو و تبلیغ نمایند

    باید با توجه به عامل تنش زدایی، جامعه را آماده حرکت به سمت شناخت و معرفت امام کرد. 1- تبیین فرهنگ عاشورا: اگر عاشورا پشتوانه فرهنگی «انتظار» است، پس باید در جهت تبیین حرکت عاشورا و نیز برگزاری هر چه با شکوه تر مراسم عاشورا و معرفی اسوه های جاویدان آن، تلاشی دو چندان کرد

    خیلی فرق است بین اینکه به «عاشورا» به عنوان پشتوانه و عقبه فرهنگی و الهام پذیرِ انتظار نگاه شود؛ یا یک سنت برخاسته از عواطف و احساسات قومی

    رسانه های عمومی، بخصوص صدا و سیما، حوزه های علمیه و مراکز فرهنگی، نقش حیاتی و اساسی درغنا بخشیدن به این فرهنگ دارند

    کربلا، دانشگاه بزرگی است با کلاس ها و درس های بسیار که ابعاد و آموزه های این دانشگاه بزرگ، هنوز هم بر بسیاری پوشیده است

    باید در این دریای عمیق، گسترده و پربار، غواصانی ماهر و زبردست، به صید بپردازند تا گوهرها و مرواریدهای گرانبهای آن را به چنگ آورده، در اختیار خواستاران و خریداران قرار دهند

    هنوز هم این حرکت عظیم و منشور بی نهایت، زوایای پنهان و ابعاد گسترده ای دارد که تنها بر عاشقان طالب رخ مینماید .

     ۲- تبیین دین: عصر حسین ع عصر غربت دین بود و عصر انتظار نیز چنین است

    قیام حسین ع و فرزندش مهدی (عج) برای احیای دین است

    منتظر مهدی (عج)، باید از دین، ضرورت، قلمرو و زبان آن و... تحلیلی عمیق داشته باشد تا در این عصر، بتواند زمینه ساز حرکت مهدی عج باشد. 3- الگو سازی: حسین علیهما السلام و یارانش الگوی منتظرانند، از این رو باید در مبانی فکری و ویژگی های رفتاری و تربیتی آنان، درنگی شایسته کرد. 4- معرفت امام: کسانی می توانند شعار خود را یالثارات الحسین قرار دهند که به مقام ابوّت با امام (1) رسیده باشند تا بتوانند خونخواه او باشند. این ممکن نیست مگر با معرفت به حق امام ع

    شعار یا لثارات الحسین فقط یک شعار برخاسته از عواطف و عصبیت های قومی و نژادی نیست، بلکه برخاسته از معرفت به حق ولایت امام است

    این معرفت، شناخت حسب و نسب و فضایل آنان نیست، بلکه عرفان به حق ولایت آنان است. أَلَسْتُ أَوْلَی بِکُمْ مِنْکُمْ بِأَنْفُسِکُم(2) و النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ(3)

    آنان، از خودمان به ما آگاه تر و مهربان ترند و از همه هواهای نفسانی آزادند

    این شعار، شعار کسانی است که با درک اضطرار به وحی و حجت، از همه تقلیدها، تلقین ها، هوس ها، غریزه ها و... جدا شدند و رسول و امام را به عنوان مربی خود انتخاب کردند که: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه»(4)

    این درک از امام و این آگاهی از حق ولایت ایشان، ما را به مقام ابوّت و در نتیجه خونخواهی آنان می رساند؛ آن هم نه پدر جسمانی من که پدر روحانی، مربی، هادی و پیشوای من؛ آن هم پدری که «مصباح»، «سفینه»، «میزان»، «وارث»، «امین» و «اسوه» است و سبب سعادت و رستگاری، امنیت، حفظ، نجات، عزّت، قبولی اعمال و... است

    قوام تشیع به « عاشورا» است آنچه که از منابع روایی حادثه کربلا به دست می آید حاوی مطالب بسیار است که طرح هر کدام می تواند یک جامعه را از بن بست خارج کند

    مثلا روحیه شجاعت می تواند انسان را از وابستگی و استثمار برهاند و روحیه شهامت انسان را از جهل و شجاعت احمقانه نجات دهد

     عاشورا و عبرت ها

     «عاشورا به ما می آموزد که در ماجرای دفاع از دین، بصیرت بیش از چیزهای دیگر برای انسان لازم است، بی بصیرتها، بدون اینکه بدانند فریب می خورند عاشورا پیام ها و درسهایی دارد، عاشورا به ما درس می دهد که برای حفظ دین باید فداکاری کرد

    درس می دهد که در راه قرآن باید از همه چیز گذشت و در میدان نبرد حق و باطل، همه افراد اعم از کوچک و بزرگ زن و مرد، پیر و جوان، امام و رعیت باهم در یک صف قرار گیرند

    چرا که جبهه دشمن با همه توانایی های ظاهری بسیار آسیب پذیر است، همچنانکه جبهه بنی امیه به وسیله کاروان اسیران عاشورا در کوفه، شام و مدینه آسیب دید و بالاخره هم نهضت عاشورا به فنای جبهه سفیانی منتهی شد بصیرت و آگاهی یکی از جریانات مهم در بحث زمان شناسی می باشد

    امام حسین«ع» در مسیر راه، در نامه ها و چند روزی که در محاصره بودند، بر بصیرت و آگاهی مردم تأکید می کردند و سعی می نمودند این مسئله را حتی به دشمنان خود هم تفهیم کنند*

    ضمن اینکه بصیرت و آگاهی هم در آیات قرآن کریم در سوره توبه آمده که اگر کسی از مشرکان برای تحقیق درباره اسلام آمد، شما به او امنیت و آگاهی دهید تا سخن خدا را بشنود

    باید با مخالفان خود طبق آیات قرآن، رفتار کنیم و به آنها آگاهی دهیم باید بصیرت خود را افزایش دهیم در شرایط فعلی مشکل ما نخبگان و خواص هستند که آنها هم باید بصیرت و آگاهی داشته باشند امام حسین«ع» نه به خاطر منافع شخصی، که برای ارزش های دینی و اسلامی قیام کردند

    این مسئله باید برای همه سرمشق و الگو باشد، نباید به دنیا طلبی، تجملات و روزمرگی مبتلا شویم چون در این صورت به اصول اساسی اسلام خدشه وارد می شود و متأسفانه در حادثه کربلا دیدیم که چگونه عده ای به خاطر دنیا در برابر امام حسین«ع» ایستادند و عده ای از روی ناآگاهی و جهالت در صف کفار قرار گرفتند

    حادثه کربلا، به ما یاد می دهد که

    اگر دین اسلام را تحریف نکرده بودند، اگر اهل بیت«ع» را از قرآن جدا ننموده بودند و اگر احکام اسلام تغییر نیافته بود، و عده ای به جاهلیت برنگشته بودند، صحنه کربلا پیش نمی آمد

    و لذا این تحریفات نشان می دهد، برای جلوگیری از تخریب باید، عوامل آن را شناسایی و با آنها برخورد نمود

    باید فضای مناسبی برای تبادل آرا و اظهارنظرها به وجود آورد تا در لابه لای گفت و شنودها، حقیقت برای مردم نمایان شود و اگر در حادثه عاشورا آزادی و اندیشه بیان وجود داشت، امام و یاران باوفایش،می توانستند حقایق را برای مردم بازگو کنند

    بنابراین اگر زمینه برای روشنگری و بصیرت فراهم شود، عوام فریبی در جامعه از بین می رود

    برخی از دلایل وقوع حادثه کربلا، به تبلیغات منفی بنی امیه و عوام فریبی آنان و جو خفقانی که در جامعه وجود داشت، برمی گردد که حقیقت را برای مردم وارونه بازگو می کردند

    و اگر به فردی مثل شمر اعتراض می شود که چطور او بعد از صحنه کربلا، نماز می خواند و دعا می کند و می گوید خدایا مرا ببخش، شمر در پاسخ می گوید، من به وظیفه عمل کردم و طبق آنچه حاکمان به من گفته بودند، رفتار نمودم

    در اینجا تحریف آیات قرآن به روشنی مشخص می گردد

    بطور کلی ناآگاهی در جامعه و وارونه جلوه دادن حقایق، باعث سست شدن اعتقادات می شود،

     ماندگاری درس های مکتب عاشورا قیام امام حسین«ع» جهان اسلام را چنان تکان داد و تحولی عظیم در مسلمانان بوجود آورد که علاوه بر ابعاد مهم و نتایج مثمرثمر باعث بیداری عمومی مسلمانان شد

    مسائل فرهنگی عظمت و محتوای عاشورا، انگیزه ها، اهداف و دستاوردهای فرهنگی و غنی آن را همواره در متن زندگی شیعیان و عمق باورها، جریان دار است

    مسلمانان مظلوم جهان نیز برای نجات از جور ستمگران، قیام اباعبدالله«ع» را سرمشق و الگوی خود قرار می دهند

    البته حادثه عاشورا، چنان شکوهمند است که حتی بر اندیشه غیرمسلمانان نیز اثر گذاشته و سبب برانگیخته شدن عشق و علاقه و احترام آنان به امام حسین«ع» شده است

    عظمت قیام، اوج فداکاری و ویژگی های دیگر امام حسین«ع» و یارانش سبب شده که نویسندگان و اندیشمندان بزرگ جهان، درباره این نهضت و حماسه آفرینان عاشورا اظهار نظرهای بسیاری داشته باشند و حتی برخی از نویسندگان غیر مسلمان درباره این واقعه عظیم کتب متعددی تألیف و تدوین کنند* «جرج جرداق دانشمند و ادیب مسیحی می گوید: «وقتی یزید مردم را تشویق به قتل امام حسین«ع» و مأمور به خونریزی می کرد، آنها می گفتند: چه مبلغی به ما می دهی؟ اما انصار حسین«ع» به او گفتند: ما با تو هستیم و اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم

    چارلز دیکنز نویسنده انگلیسی هم می گوید: «اگر منظور حسین، جنگ در راه خواسته های دنیایی بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام اینچنین فداکاری کرد*

    اقبال لاهوری استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته و گاندی نیز نهضت عاشورا را الهام بخش خود و رهایی هندوستان می داند

    در یک کلمه می توان گفت اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوه همه حرکت های حق طلبانه و عدالت خواهانه بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم

    و درواقع همان گونه که نویسنده شهیر مصری عباس محمود عقاد، تصریح کرده :

    نه تنها مسلمانان که غیرمسلمانان از این حادثه درس جوانمردی، ایثار و مقاومت در برابر ستمگران گرفتند، از سفیر مسیحی که در همان مجلس یزید به او اعتراض کرد بگیریم تا برسیم به زمان های بعد وسپس روزگار خودمان.

    نگاهی به درس های مکتب عاشورا درس ولایتمداری در مکتب حسینی

     درس های عاشورا همواره زنده، حیات بخش و حرکت آفرین است

    هر چند واقعه کربلا در مکان و زمان خاصی رخ داده است، اما درس های آن به زمان و مکان محدود نمی شود و همواره الهام بخش و شورآفرین است

    این نکته ای است که حضرت امام خمینی(ره) نیز با این بیان که عاشورا باید به عنوان رویدادی تلقی شود که در طول تاریخ می تواند درس آموز بوده و پایه های ستم و استبداد را از بیخ و بن براندازد، از آن یاد کرده اند:

    واقعه عظیم عاشورا از سال 61 هجری تا خرداد 42 و از آن زمان تا قیام حضرت بقیه الله... در هر مقطعی انقلاب ساز است

    از این رو است که بسیاری از نهضت های سیاسی نظیر حرکت توابین ، مردم مدینه، قیام مختار، نهضت زیدبن علی، قیام محمد نفس زکیه و... تا قیام و نهضت مقدس ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) و در حال حاضر با الهام از منویات رهبر معظم انقلاب همه و همه با الگوپذیری از عاشورا سازماندهی می شوند*

    درس های مهم عاشورا عاشورا درس های زیادی از قبیل فداکاری و ایثار، شهادت و شجاعت، تعهد و مسئولیت، صداقت و فداکاری، قاطعیت در راه هدف، دفاع از امامت و ولایت، افشای چهره دشمنان اسلام، توجه به معنویات حتی در جبهه جنگ، نفی نژادپرستی، توبه، دعا، استغفار و تسلیم در برابر خدا و قیام برای خدا و بسیاری درس های نگفته دیگر به ما می دهد

    که اگر همه آنها را در برنامه های زندگی خود بگنجانیم و سرلوحه امور روزمره مان قرار دهیم، دنیا گلستان می شود و دیگر هرگز شاهد این همه بی عدالتی در روی زمین نخواهیم بود در فرهنگ اسلامی مسلمان نباید هرگز تن به ذلت و خواری بدهد چون ذلت و خواری با مسلمانی قابل جمع نیست

    بنابراین مسلمانی که ذلت را پذیرفته مسلمانی اش کامل نیست

    بر این اساس دو نوع زندگی خواهیم داشت

    زندگی عزتمندانه در پرتو پذیرش ولایت خدا و اولیای خدا

    و زندگی ذلیلانه در پرتو پذیرش ولایت کفر و شرک و دشمنان خداست

    و در این راستا هرگونه پندار و رفتاری که مسلمانان را ذلیل، ناکارآمد و ناتوان جلوه دهد از نظر امام حسین(ع) محکوم است

    بر همین اساس قرآن کریم می فرماید: ای مؤمنان دشمن من و دشمن خود را به ولایت برنگیرید*

    عزت در سخن و عمل امام حسین(ع) به نحو بارزی تجلی دارد

    او مرگ باعزت را زندگی و زندگی باذلت را عین مرگ می دانست

    و از همین رو یکی از شعارهای امام حسین(ع) در روز عاشورا این بود که مرگ از پذیرش ننگ بهتر و ننگ از ورود در آتش سزاوارتر است

    سخنان و رفتار امام حسین(ع)، برای همه شیعیان به ویژه کارگزاران نظام اسلامی این درس را با خود دارد که آنان باید تمامی هم و غم خود را مصروف این مهم کنند

    که امت اسلامی هم در عرصه ملی و هم در عرصه بین المللی به عزت شهره آفاق شوند و هم در مسیر زندگی دنیوی و در مسیر زندگی اخروی به عزت نفس، اتصاف یابند.

     درسهاى عاشورا

    حضرت ابى‏عبداللَّه(ع) از آن روزى که از مدینه خارج شد و به طرف مکه آمد تا آن روزى که در کربلا، شربت گواراى شهادت را نوشید شاید بشود گفت که انسان مى‏تواند در این حرکت چندماهه، بیش از صد عنوان و سرفصل به دست آورد که هر کدام براى یک امت، براى یک تاریخ و یک کشور، براى تربیت خود و اداره جامعه و قرب به خدا، درس است به خاطر این است که حسین‏بن‏على(ع) در دنیا مثل خورشیدى در میان مقدسین عالم، این‏گونه مى‏درخشد

    درس عاشورا، درس فداکارى و دیندارى و شجاعت و مواسات و درس قیام للَّه و درس محبت و عشق است یکى از درسهاى عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیرى است که پشت سر حسین زمان و فرزند ابى ‏عبداللَّه ‏الحسین(ع) انجام دادید که یک بحث زنده و جاودانه و همیشگى است، مخصوص زمان معینى نیست*

    این درس است (که حضرت) چرا قیام کرد؟

    به امام حسین(ع) مى‏گفتند که شما در مدینه و مکه، محترم هستید و در یمن، آن همه شیعه هست، یک گوشه بروید که با یزید هم کارى نداشته باشید، یزید هم با شما کارى نداشته باشد!

    امام حسین(ع) قیام کرد تا آن واجب بزرگى را که عبارت از تجدید بناى نظام و جامعه اسلامى یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامى است، انجام بدهد این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهى از منکر است، خودش یک مصداق بزرگ امر به معروف و نهى از منکر است

    من مى‏خواهم بدعت را از بین ببرم و سنت را احیا کنم، زیرا سنت را میرانده‏اند و بدعت را زنده کرده‏اند! اگر دنبال من آمدید، راه راست با من است، یعنى مى‏خواهم همان تکلیف بزرگ را انجام بدهم که احیاى اسلام و احیاى سنت پیغمبر(ص) و نظام اسلامى است*

    امام و پیشوا و رئیس جامعه اسلامى نمى‏تواند کسى باشد که اهل فسق و فجور و خیانت و فساد و دورى از خدا و این‏ها است

    باید کسى باشد که به کتاب خدا عمل کند، نه این‏که خودش در اتاق خلوت، فقط نماز بخواند، بلکه عمل به کتاب را در جامعه زنده کند، اخذ به قسط و عدل کند و حق را قانون جامعه قرار بدهد

    اگر کسى ببیند حاکمى در جامعه بر سر کار است که ظلم مى‏کند، حرام خدا را حلال مى‏شمارد، حلال خدا را حرام مى‏شمارد

    حکم الهى را کنار مى‏زند -عمل نمى‏کند- و دیگران را به عمل وادار نمى‏کند

    یعنى در میان مردم، با گناه، با دشمنى و با ظلم عمل مى‏کند و با زبان و عمل، علیه او اقدام نکند

    خداى متعال در قیامت، این ساکتِ بى‏تفاوتِ بى‏عمل را هم به همان سرنوشتى دچار مى‏کند که آن ظالم را دچار کرده است، یعنى با او در یک صف و در یک جناح قرار مى‏گیرد

    من از همه مسلمانها شایسته‏ترم به این‏که این قیام و این اقدام را (انجام دهم)، چون من پسر پیغمبرم

    اگر پیغمبر(ص) ، این تغییر، یعنى همین اقدام را بر تک‏تک مسلمانها واجب کرده است

    بدیهى است حسین‏بن‏على(ع)، پسر پیغمبر(ص)، وار علم و حکمت پیغمبر(ص)، از دیگران واجب‏تر و مناسب‏تر است که اقدام کند، من به خاطر این است که اقدام کردم.

    عبرتهاى عاشورا

    عاشورا غیر از درسها، عبرتهایى هم دارد

    بحث عبرتهاى عاشورا مخصوص زمانى است که اسلام حاکمیت داشته باشد

    حداقل این است که بگوییم عمده این بحث، مخصوص به این زمان است یعنى زمان ما و کشور ما که عبرت بگیریم

    درس شجاعت، درس ایثار و امثال آن

    کار به جایى برسد که جلوى چشم مردم، حرم پیغمبر(ص) را در کوچه و بازار بیاورند و به این‏ها تهمت خارجى بزنند!

    خارجى یعنى جزو خوارج، یعنى خروج‏کننده

    در اسلام یک فرهنگى است که اگر کسى علیه امام عادل، خروج و قیام بکند، لعنت خدا و رسول(ص) و مؤمنین، علیه چنین کسى است

    در اسلام کسى که قیام کند علیه یک امام عادل، خون او هدر است

    این‏ها آمدند پسر پیغمبر(ص)، پسر فاطمه زهرا(س) پسر امیرالمومنین (ع) را به عنوان خروج‏کننده بر امام عادل -که آن امام عادل، یزیدبن‏معاویه است- معرفى کردند و کارشان گرفت!

    آن‏ها که دستگاه حکومت ظالمند، دلشان هر چه مى‏خواهد مى‏گویند

    چرا مردم باور کنند! چرا مردم ساکت بمانند!

    از عبرتها، عبرت بگیرید

    چرا امت اسلامى که آن‏قدر نسبت به جزئیات احکام اسلامى و آیات قرآنى دقت داشت

    در یک چنین قضیه واضحى، این‏قدر دچار غفلت و سستى و سهل‏انگارى بشود که یک چنین فاجعه‏اى به وجود بیاید! این مسأله، انسان را نگران مى‏کند

    مگر ما از جامعه زمان پیغمبر(ص) و امیرالمومنین(ع) قرصتر و محکمتریم؟

    چه کار کنیم که آن طورى نشود؟

    در آن عهد، کار به جایى رسید که پسر و نوه کسانى که در جنگ بدر، به دست امیرالمومنین(ع) و حمزه و بقیه سرداران اسلام، به درک رفته بودند

    پسر همان افراد، نوه همان افراد، جاى پیغمبر(ص) نشست و سر جگر گوشه پیغمبر(ص) را جلوى خود گذاشت و با چوب خیزران به لب و دندان او زد و گفت:

    «لیت اشیاخى ببدر شهدوا جزع الخزرج من وقع الاسل» کشته‏هاى ما در جنگ بدر بلند شوند، ببینند که ما با کشنده‏هاشان چه کار کردیم

    این‏جا است که قرآن مى‏گوید عبرت بگیرید

    «قل سیروا فى الارض»؛ در سرزمینِ تاریخ سیر کنید، ببینید چه اتفاقى افتاده خودتان را بر حذر بدارید

    آیا هر جامعه اسلامى، همان عاقبت را دارد؟ اگر عبرت بگیرند، نه

    اگر عبرت نگیرند، بله

    عبرتهاى عاشورا این‏جا است

    اگر دقت نکنید، اگر مواظب نباشیم، اگر خودمان را آن‏چنان که باید و شاید، در این راه نگه نداریم، ممکن است آن سرنوشت پیش بیاید

    عبرت عاشورا این‏جا است.

    قیام بر ضد طاغوت

    در جامعه توحیدی و اسلامی بر همه مسلمانان واجب است تا آنجا که می توانند زمینه‌های رشد و هدایت دیگران را در جهت بندگی بهتر خداوند و هدایت و حرکت در مسیر فطرت فراهم سازند

    و با هر گونه موقعیت و شرایطی که زمینه ساز ناهنجاری های توحیدی و انسانی است مبارزه کنند

    بنابراین هر گونه مبارزه علیه قوانین و حاکمیت‌های ضد دینی یا حاکمان طاغوتی، هم مبارزه با زمینه‌های فساد و انحراف اجتماع است و هم خود زمینه ساز بروز فضایل و کرامتهای انسانی و هدایت و حرکت در مسیر فطرت

    نهی از منکر از جمله آموزه‌های دینی و قرآنی است که مبنای حرکت و نهضت مصلحانه مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و با اقتداء به قیام و نهضت سیدالشهداء (ع) بود*

    امام راحل در این خصوص چنین بیان فرمودند:

    خدای تبارک و تعالی می‌فرماید فقط یک موعظه من دارم

    انما اعظم بواحه ان تقوموا لله،

    اینکه برای خدا قیام کنید وقتی که دیدید که دین خدا در معرض خطر است برای خدا قیام کنید، سید الشهداء هم همین طور برای خدا قیام کرد

    این یک مطلبی است که برای یک وقت نیست، موعظه خدا همیشگی است هر وقت دیدید که بر ضد اسلام، بر ضد رژیم انسانی اسلامی الهی خواستند که قیام کنند، خواستند وارونه کنند مسائل اسلام را، به اسم اسلام، اسلام را بکوبند باید قیام کرد

    همین است سیره انبیاء همین بوده است که اگر چنانچه یک سلطان جائر بر مردم حکومت میخواهد بکند بایستید در مقابلش و او به هر جا می خواهد منتهی بشود باید برویم سراغش و نهی از منکرش و امر به معروفش کنیم و بکشیم او را پایین از آن تخت باطل (صحیفه نور، ج7، ص37 و ج20، ج2، ص208)

    جایگاه شور و شعور در نهضت عاشورا

    حدوث عینی حماسه عاشورا، و روند تکوینی آن گرچه عاشورای حسین (ع) از ابعاد گوناگون، به تمامی امت مسلمان و سایر ملل و جوامع، درسهای زیادی از جمله (عاشقانه زیستن) و (ایستادگی در برابر ظلم) و (مقاومت) و (صبر) را تعلیم نموده است

    اما چگونگی و کیفیت تبیین این حماسه بی نظیر، و راز شکوفایی و (ماندگار بودن) آن نقش بسیار مهمی را در راستای تعریف واقعی از حماسه حسینی(ع) و ترکیب عینی و عملی بین شور و شعور برعهده داشته که این خود می تواند در حیطه مربوط به آن، به صورتی انکارناپذیر و غیرقابل تردید، اساسی، جلوه نماید

    بنابراین بررسی و تبیین و تطبیق و تأمل در شیوه ها و روشهایی که اعمال آنها سبب ارتقاء سطح جمع بین شور و شعور و یا بالعکس باعث کاهش این جمع باشد، ضروری و حتمی و به نوعی جدی خواهد بود*

    شور چه جایگاه و نقشی را در راستای تحقق اهداف عاشورای حسینی(ع) برعهده دارد؟

    حادثه قیام عاشورا نه تنها مظهر حدوث یک فداکاری عظیم و بی مانند بوده بلکه از نقطه نظر توجیه علل روحی قضیه نیز، بسیار جالب و در نوع خود بی نظیر جلوه می نماید در بدو امر آنچه بسیار بدیع و غریبانه و در عین حال کاملا ملموس تلقی می گردد حوادثی است که بعد از رحلت رسول اکرم(ص) به وقوع پیوست

    بر ضمیر و ذهن و وجدانهای بیدار مسلمانان همیشه این سؤال مطرح بوده که چگونه می توان تصور نمود فرزندان پیامبر(ص) و اهل البیت وی که ولایت و امامت و جانشین رسول خدا، حق الهی آنان است، با توطئه ها و خدعه ها و نیرنگهای ابوسفیان و معاویه در حاشیه قرار گرفته و سپس به صورتی غیرقابل تصور، به شهادت برسند

    این قضایا، حتی در اولین روزهای بعد از شهادت حماسه سازان عاشورا، همچون ابری پربار و باران زا، آسمان شفاف «دید» و «منطق» و «وجدان» مسلمانان را بخود جلب نمود و سپس این تفکر به یک «شعور» و همزمان و موازی با آن، به دنیایی از عاطفه و هیجان و احساس «شور» انقلابی مبدل گشت به طوری که از آن زمان و تا هنگامی که جامعه عدل اسلامی در جهان گسترده نگردیده*

     

    جمع بین (شور) و (شعور)، در چارچوب و ساختار کلیدی حماسه عاشورا، نقشی بارز و اساسی دانسته اند و یکی از مهم ترین این ابزارها، شخصیت شاخص و الهی و بی نظیر و مرتبط با نبوت و امامت محور عاشورا یعنی سیدالشهدا(ع) می باشد

    (شعور) واقعی، همواره در ذات انسانها نهفته شده و با یک منطق قوی که بالطبع در سرشت وجودی تمامی انبیا و اوصیاء و ائمه اطهار و صالحین تعبیه گردیده

    این شعور به حد تعالی ارتقاء خواهد یافت و این خود، به تنهایی می تواند سرشت منطقی بودن شناخت علت جمع (شور) و (شعور) و ارتباط آن با قیام عدالت خواهانه و فرهنگی و معرفت گرایانه امام حسین(ع) را به خوبی مشخص نماید اصولا قیامهای مردان بزرگ و مقدس دارای چنین ویژگی هستند که به این حرکت های عظیم و (آگاهانه) یکنوع ارتقاء سطح کیفی بسیار والایی می دهد

     

    از جمله این خصوصیات مقدس می توان به چند مورد عمده اشاره نمود:

    الف- تقدس، یعنی پاک بودن از جنبه های سطحی از قبیل حسدها و کینه های شخصی و خودخواهی ها

    ب- عمومیت یافتن یا قطعیت داشتن زمینه های انقلاب، بطوری که برای رهبر این انقلاب، حدوث و تحقق انقلاب برای حال و آینده مردم و یا امت حیاتی و تعیین کننده و الزامی جلوه می نماید

    ولو اینکه هواداران یا (آگاهان) به این انقلاب از نظر کمیت ظاهراً در اقلیت، باشند

    پ- تمامی انقلابهای حقیقی و مردمی و خدایی، یکنوع مرجعیت یا پیشوایان رهبری را در مرکز ثقل تصمیم گیریها دارند که جریان انقلاب را هدایت می کند

    و چون این انقلاب و رهبریت آن، منافع آحاد مختلف مردم را در راستای طیف جامعه و حق و حقیقت لحاظ می نماید

    لذا در هر حال پیروزی واقعی، نصیب این نهضت خواهد شد

    ولو اینکه ممکن است در نگاه اول، موفقیت نهایی و مشخص و معینی را کسب ننموده باشد

    ت- ویژگیهای منحصر به فرد انقلاب به طور کلی جایگاه انقلابهای حقیقی و مذهبی و دینی که خالص ترین نوع انقلاب ها می باشند

    امام نیز با امعان به وظیفه خطیر و الهی خود که نشأت گرفته از «امر به معروف و نهی از منکر» است حماسه جاودانی آزادی و آزادگی را در دوران خفقان حاکمان وقت فریاد کشید.

    امام، که خود، پیامبر اکرم(ص) را عمیقاً درک کرده و خصوصیات یک انسان کامل خدایی و ربانی را به طور مستقیم و بواسطه رسالت جدش و امامت پدر معصومش در خود احساس نموده بود

    با عزمی عمیق و حقانیتی پرشکوه، برای اعاده حقوق حقه مردم مظلوم که با نیرنگ ها و دسیسه های بدخواهان و منافقان، از آنان سلب کرده بودند، به پا خاست و با خلق حماسه ای بی مانند تعریف کامل و جامع و قاطعی از (شرافت) انسانی را، برای تمامی جهانیان همه ازمنه و اعصار، معنی فرمود

    البته کیفیت تبیین حماسه کربلا، به فاکتورها و اهرمها و ادلأ ارزشمندی نیاز داشت که این ویژگی ها نیز در اجتماع و ترکیب و تلفیق دو عامل اصلی (شور) و (شعور) مفهوم عینی به خود گرفته است

    چرا که شعور، باعث تجزیه و تحلیل و فراهم سازی بیان حماسه و انقلاب مقدس شده و زمینه ایجاد (شور) را در رهروان و پیروان حقیقی عدالت و جهاد مهیا می سازد

     

     

     

     اسلام اموی و نبوی

     

     

     نهضت عاشورای امام حسین«ع» و تأثیر آن در بیداری مسلمانان جای انکار نیست

    تا جایی که می توان عاشورا را نقطه عطف بزرگی در تاریخ جهان اسلام خواند

    این تأثیر از آن جا آغاز شد که پس از حادثه عاشورا مسلمانان توانستند بفهمند که دو نوع اسلام مطرح است

    اول اسلام بنی امیه که فقط به درد زورگویان و زورمداران می خورد و دوم اسلام نبوی که پیامبر گرامی اسلام(ص) آورده بود

    این مسئله تا قبل از واقعه عاشورا بر مردم روشن نشده بود و اکثر مسلمانان بین این دو تفکیکی قائل نبودند مگر تعداد انگشت شماری که صدای آنها هم به گوش مردم نمی رسید

    اما پس از عاشورا، به ویژه در پی سخنرانی های حضرت زینب کبری(س) و امام سجاد«ع» و دیگر پیام آوران شهادت امام حسین (ع)، این تفکیک روز به روز تشخص یافت تا اینکه در زمان امام صادق«ع» به صورت مدون درآمد و به تاریخ سپرده شد

    این تأثیر عقیدتی، علمی و فرهنگی گسترده ای بود که شامل همه ملل در تمام دوران می شود و این بینش، تفکیکی نسبت به دو اسلام اموی و نبوی به وجود آورد که تا امروز، هنوز هم به بیدارگری خود ادامه می دهد تا مسلمانان هیچ ستمی را در ساحت و سایه اسلام به رسمیت نشناسند

     

     

    پیامدهای فرهنگی قیام عاشورا

     

     

     قیام عاشورا و پیامدهای آن، مؤثرترین و ماندگارترین رخدادی است که منشأ تحولاتی بنیادین در تاریخ اسلام شده است

    آثار و نتایج این قیام منحصر به زمان وقوع حادثه و سالهای نزدیک به آن نیست

    ریخته شدن خون پاک حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و اصحاب باوفایش در روز دهم محرم سال 61 هجری در یکی از بی نظیرترین صحنه های دردناک تاریخ بشریت، چنان جریانی نیرومند در مسیر تحولات تاریخ جهان اسلام پدید آورد که آثار عمیق،گسترده و ماندگار و تحول زای آن از «روز واقعه» تاکنون که بیش از 13 قرن می گذرد

    همچنان پابرجاست و نه تنها گذر زمان بر ابعاد و پیامدهای آن سایه فراموشی نیفکنده، بلکه تأثیر واقعه عاشورا بر حیات بخشی مهم و تعیین کننده از امت اسلام و آزاداندیشان اقصی نقاط جهان دامنه ای بسیار گسترده تر از گذشته نیز یافته است. قیام عاشورا ، حافظ اسلام راستین

     

     

     حفظ اسلام انقلابی و راستین و حفظ ارزشهای دینی و استمرار نهضت های اصلاح طلبانه در تاریخ اسلام، و همچنین حیات ملت انقلابی شیعه مرهون قیام عاشورا و فرهنگ متعالی این حادثه انسانی است

    پس از واقعه عاشورا، خلفا و حکومتهای ستمگر در بلاد اسلامی، هراسان از تاثیر گسترده اهداف و پیامدهای فرهنگی نهضت عاشورا، با بکار گرفتن دین فروشان دنیاطلب به تحریف ابعاد این واقعه تاریخساز پرداختند

    و از زمانی که استعمار نوین موفق به تجزیه بلاد اسلامی گردید و بر حکومتها و سرنوشت ممالک مسلمین استیلا یافت، دامنه تحریفها و بدعتها و جایگزینی خرافه ها به جای روح ظلم ستیز و قیام خیز واقعه عاشورا نیز وسعت بیشتری یافت

    و نتیجه آن شد که روح عاشورا و مکتب و پیام عاشورا در زندگی مسلمانان به کمرنگی گرایید و جای خویش را به حفظ نمادهایی ظاهری و تشریفاتی و بی روح، و سوءاستفاده از این مناسبت حماسی داد*

     

     

    با دست اندازی دشمنان و تحریفهای دین فروشان راحت طلب، نگاه به عاشورا از یک مکتب ارزشی و معنوی و انقلابی به یک واقعه سوزناک شخصی اتفاق افتاده در قرن اول هجرت، فاقد هر نوع پیام و منطق و دست آوردی تنزل کرد

    و این حادثه به گونه ای ترسیم شد که تنها باید بر مصائب آن اشک ریخت و در تعزیت آن فقط به نوحه سرایی و سخنرانی های بی اساس و بی بهره از حقیقت پرداخت

    آنهم غالبا موهن که نمونه هایی از آن در زمان طاغوت در ایران ترویج می شد و دلسوزان و مصلحانی همچون معلم شهید استاد مطهری به مقابله با این کج روی ها و تحریف ها پرداختند

    دوام عزت و استقلال و افتخاراتی که به دست آورده ایم در گرو بازیابی فرهنگ عاشورا و نگرش اصلاحگرانه و آزادمنشانه به حقیقت عاشورا است

     

     

    قیامی برای آیندگان

     

     

    قیام عاشورا و حماسه کربلا از آن طیف رویدادهای تاریخی است که محدود به زمان و مکان خاصی نیست و هر جا که ظلم و بی عدالتی و حق ستیزی باشد، همان جا می تواند صحنه کربلا و ظهر عاشورا نیز باشد

    عاشورا نماد و تبلور جاودانه حق طلبی، ظلم ستیزی و آزادیخواهی است

    قیام امام حسین (ع) و یاران وفادار ایشان صرفا برای نه گفتن به طاغوت زمان صورت نمی گرفت؛

    در واقع قیام عاشورا، طلایه دار یک نهضت جهانی و به الگویی برای همه آدمیان در تمامی دوران تبدیل شده است

    در طول تاریخ اسلام پس از حماسه عاشورا، هر گاه مسلمانان با تاسی به آن حماسه همیشگی، دربرابر ظلم و بی عدالتی قد علم کرده و پایمردانه ایستاده اند، توانسته اند بزرگترین نیروهای مادی جهان را مقهور خود سازند

    از این گونه جنبش های عاشورایی در تاریخ اسلام و بویژه ایران نمونه های بسیاری وجود دارد؛ نهضت های آزادیخواهانه و استقلال طلبانه ایران معاصر بهترین مثال از این گونه جنبش های عاشورایی به شمار می آیند*

    انقلاب شکوهمند اسلامی را می توان مظهر و نقطه اوج تعالی نهضت های عاشورایی برشمرد

    این قیام مردمی با آموزه های اسلامی و عاشورایی و به رهبری امام بت شکن و امتی حق طلب توانست بزرگ ترین جباران روزگار را از سریر غرور و نخوت طاغوتی به خاک مذلت فرو بنشاند

    در واقع مهم ترین عامل پیروزی انقلاب اسلامی را می توان موج زدن روح قیام عاشورا در همه ارکان آن نام برد. البته تاثیر قیام عاشورا در نهضت اسلامی مردم ایران صرفا منحصر به دوران مبارزه با رژیم پیشین نبوده است

    بلکه این فقط آغاز راه بود؛ مطمئنا نهضتی که با پیام عاشورا شروع شده بود، در ادامه راه خود نیاز بیشتری به عاشورایی ماندن پیدا می کند

    چرا که تمامی طواغیت زمان و جباران و مستکبران روزگار با همه نیروهای اهریمنی خود دربرابر آن می ایستادند و البته این گونه نیز شد

    در ادامه مسیر انقلاب، اوج تعالی و جلوه گری روح عاشورایی را در دفاع جانانه رزمندگان اسلام و در کربلاهای ایران شاهد بودیم*

    آری "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" در این دوران، بارها شاهد خلق حماسه عاشورا به گونه ای دیگر بودیم

    در جنگی نابرابر که در یکسوی آن رزمندگان اسلام به رهبری حسین زمان خمینی کبیر حضور داشتند، در سوی دیگر تمامی قوای کفر و الحاد با همه نیروهای دنیوی خود، به جنگ فرهنگ عاشورا آمدند و با آن همه اسباب دنیوی خود، تنها مقهور یک چیز شدند: روح حماسه جاوید کربلا

    از این روست که کربلا قیامی برای همه دوران و همه تاریخ است

    پیام عدالت طلبی،حق گویی و آزادیخواهی کربلا عرصه تاریخ را درنوردیده و هم اینک در جای جای این کره خاکی شاهد برافراشته شدن پرچم عدالت خواهی و ظلم ستیزی هستیم.

     

     

    این نیست مگر جهانگیر شدن پیام حماسه مظلومانه حسین ع

    آری حسین (ع) با قیام خود راهی را پیش روی بشریت نهاد که تا ابد ضامن سربلندی انسان خواهد بود:

    آزادگی، حق طلبی و عدالتخواهی*

    نهضت عاشورا پایان کار نبود

    بلکه در واقع آغاز راهی بود به وسعت تاریخ؛ ابلاغ پیامی بود برای همگان در همه اعصار و دوران و در همه نقاط این کره خاکی

    در واقع امام حسین(ع) با نهضت جاودان خود به آیندگان این پیام را داد که هیچ گاه در برابر ظلم و بی عدالتی ساکت ننشینند و اگر شده با فدا کردن همه داشته های خود، عدالت و آزادگی و حق را پیروز سازند

    این همان رمز جهانگیر شدن قیام عاشوراست که در رگ های تاریخ جریان داشته و بخشی جدا ناشدنی از حافظه تاریخی بشریت بوده و همواره و در همه جا، ضامن پیروزی حق بر باطل خواهد بود.‏

     

     

    قیام امام حسین(ع) برای برپایی نماز و روزه و زکات و امر به معروف و نهی از منکر بوده است

    حضرت قیام کرد تا اسلامِ ساخته و پرداخته امویان را به مردم معرفی کرده و بدعت های آنان را برای مردم نمایان سازد و مردم با این کشتی نجات بخش، به سوی سنت واقعی و سیره و روش پیامبر(ص) حرکت کنند، نه برای آنکه بدعتی نو دوباره ایجاد شود و شریعت رسول خدا(ص) منسوخ شده و به بوته فراموشی سپرده شود

    حضرت قیام کرد تا دین زنده بماند و با عمل به احکام الهی، بساط گناه و منکرات از جامعه برچیده شده و روحیه تقوا و دین محوری در بین امت اسلامی زنده شود

    او قیام کرد تا مردم از نافرمانی خدا بیشتر بترسند واز آثار گناه که در دنیا وآخرت دامنگیر گنهکاران می شود، برحذر باشند*

    از این رو گریه و عزاداری برای سالار شهیدان برای نگه داشتن اساس اسلام است تا مردم با تأسی به آن امام همام، به یاد خداوند باشند و به برپایی فرایض و حدود الهی، هر چه بیشتر اهتمام ورزند

    گریستن ها و گریاندن ها در عزای حسین(ع) خود هدف نهضت عاشورا قلمداد شده و هدف اصلی فراموش شود

    و مردم برای آنکه بهتر و بیشتر گریه کنند و دامن خود را از هرگونه گناه و پلیدی شستشو دهند، به این ترتیب شور و حرکتی که در این حادثه وجود دارد، به خمودی و سکوت می گراید و نهضتی که می خواهد برای جباران تاریخ خطرساز باشد

    عاملی برای تخدیر جوامع شده و ستمگران یزیدی در طول تاریخ از خطر عاشورا وخاطره جان فشانی امام حسین (ع) مصون می مانند

    این دیدگاه یکی از بدترین نوع تحریف ها در زمینه هدف نهضت عاشوراست.

     تاثیر پذیری انقلاب از محرم

     انقلاب اسلامی ایران برآمده از دین است و در بسیاری از مقاطع نیز این محرم و عزاداری برای امام حسین (ع) بوده است که به حرکت مردمی شور دیگری داده است

    محرم به مردم می آموخت که حتی با تعداد اندک نیز نباید اجازه داد تا حق و حقیقت پایمال شود و طاغوت حرف خود را بر کرسی بنشاند

    محرم به ما فرهنگ شهادت را ودیعه داد و همین شهادت طلبی بود که رژیم پهلوی را سرنگون ساخت

    ملت ایران در تمامی تحرکات سیاسی و فرهنگی خود به نحوی تحت تاثیر پیام عاشورا است و این طبیعی‌ترین بستر تحولات انقلابی در ایران اسلامی به شمار می آید

    قیام حضرت ماهیتی ضدظلم و استکبار‌ستیز داشت و بر همین نمط، شیعه و شیعیان نیز در گذر زمان همواره در برابر ظالمان قرار داشته و حکومت های جور را برنتابیده اند

    در واقع می ‌توان گفت تحولات، تظاهرات و درگیری‌های ماه محرم بود که سرنوشت شاه،رژیم سلطنتی و انقلاب را مشخص نمود

    چرا امام زمان(عج) را منتقم امام حسین(ع) می‌نامند؟

    1- سوگند به خدا که خون امام حسین(ع) از حرکت و جوشش نمی‌ایستد تا اینکه خداوند مهدی(عج) را برانگیزد امام زمان(عج) به انتقام خون امام حسین(ع) از منافقان، فاسقان، کافران انتقام می‌گیرد

    امام زمان(عج) عهده دار تمام خون‌هایی است که به ناحق در طول تاریخ ریخته شده است و با ایجاد عدالت و پایان دادن به جریان ظلم سبب می‌شود انتقام مظلومان جهان را بگیرد

    مظلوم‌ترین فردی که در عالم کشته شده است، حضرت سیدالشهدا(ع) است از این رو امام مهدی(عج) خونخواه و منتقم خون امام حسین(ع) است از امام رضا(ع) سؤال کردند آن افرادی که امام حسین(ع) را کشتند. نیستند که از آنها انتقام بگیرند

    در قرآن می‌خوانیم نباید گناه دیگری را به گردن فرد دیگری انداخت؛ امام رضا(ع) می‌فرمایند که هرکسی در عصر ظهور راضی باشد به کاری که یزید و یزیدیان با امام حسین(ع) انجام دادند، امام مهدی(عج) از آنها انتقام می‌گیرد

     2- در قرآن می‌خوانیم نباید گناه دیگری را به گردن فرد دیگری انداخت؛

    امام رضا(ع) می‌فرمایند که هرکسی در عصر ظهور راضی باشد به کاری که یزید و یزیدیان با امام حسین(ع) انجام دادند، امام مهدی(عج) از آنها انتقام می‌گیرد. حال که ما به امام مهدی(عج) چنین لقبی می‌دهیم معنایش این نیست که ما می‌گوییم امام زمان(عج) منتقم است

    امام سجاد(ع) فرمودند: سوگند به خدا که خون امام حسین(ع) از حرکت و جوشش نمی‌ایستد تا اینکه خداوند مهدی(عج) را برانگیزد

    امام زمان(عج) به انتقام خون امام حسین(ع) از منافقان، فاسقان، کافران انتقام می‌گیرد و در روایات این چنین آمده است و لقب منتقم را ائمه اطهار(ع) در روایات به امام زمان(عج) نسبت دادند ابوحمزه ثمالی به امام باقر(ع) عرض می‌کند: آیا شما قائم نیستید؟ حق را به پا نمی دارید؟ پس چرا تنها ولی عصر امام زمان(عج) را قائم می‌خوانند

     3- امام محمد باقر(ع) می‌فرمایند: چون جدم امام حسین(ع) کشته شد، فرشتگان صدا به گریه و ناله بلند و عرض کردند پروردگارا! آیا قاتلان بهترین بندگانت و برترین اشرف برگزیدگانت را رها می‌کنید

    و خداوند فرمود: ای فرشتگان من ناراحت نباشید، به عزت و جلالم سوگند از آنها انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از گذشت زمان‌ها باشد

    آن لحظه خداوند حجاب را از مقابل دیدگان فرشتگان برداشت و امامان از فرزندان امام حسین(ع) را یکی پس از دیگری به آنها نشان داد فرشتگان وقتی دیدند، جریان ولایت و امامت امام حسین(ع) بعد از شهادتشان ادامه دارد شاد شدند دیدند یکی از فرزندان امام حسین(ع) ایستاده مشغول نماز است

    خداوند فرمود با این قائم یعنی همین شخص ایستاده، از قاتلان امام حسین(ع) انتقام خواهیم گرفت، بحارالانوار، دلایل الامامه

     4- این الطالب بدم المقتول بکربلا

    نبرد حق و باطل را پایانی نیست، تا حق، حاکمییت مطلقه یابد کربلا، حلقه‏ ای از حلقات زنجیره مبارزه حق و باطل بود و خون شهیدان‏ کربلا، هنوز بدون انتقال مانده است، تا آنکه مهدی علیه ‏السلام قیام کند

    و در رکابش یارانی جان برکف و شهادت‏ طلب‏ و قویدل و آهنین اراده و مومن و صبور و بصیر، به خوانخواهی آن مظلومان برخیزند چه توفیقی است جهاد در این راه، و در رکاب امام منتظر

    تعالیم زیارتنامه‏ ها، تداوم این راه‏ را می‏آموزد، و اوج پرشکوه این خط را عصر آن موعد نشان میدهد زائر، هم ‏آرزومند است و هم خواستار، که آن روزگار درخشان را دریابد و خوانخواه شهیدان کربلا باشد

     5- در (زیارت ‏عاشورا) زائر چنین می‏گوید: خطاب به حسین و یاران شهیدش (و ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام هدی...) از خدا می‏خواهم که خونخواهی شما را، در رکاب امام هدایتگر و آشکار و حقگویی از شما خاندان، روزی‏ام کند

    و در جای دیگر می‏طلبد اللهم اجعلنا من‏الطالبین بثاره ... خدایا ما را از خونخواهان حسین علیه ‏السلام قرار بده، در رکاب پیشوای دادگری که عزت‏بخش اسلام و مسلمین باشد و ان یوفقنی ‏للطلب بثارکم مع الامام .... این خونخواهی ‏از کارهای مهم آن حضرت است

    در (دعای ندبه) که نوعی نیایش‏ عاشقانه و پرسوز و گدار و گفتگوی پر اشتیاق با مهدی علیه‏ السلام است، خطاب به آن امام می‏خوانیم: این الطالب بذحول‏الانبیاء و ابناء الانبیاء، این الطالب بدم المقتول کجاست، خونخواه پیامبران و پیامبرزادگان؟ کجاست خونخواه کشته دشت کربلا؟

    او نه تنها خونخواه ‏شهدای کربلا، بلکه همه خونهای به ناحق ریخته حق پویان و حق جویان تاریخ است و پیروانش نیز راهی این راهند و سربازان امام زمان (عج)

     6- به فرموده حضرت صادق ع ، خدا ترس و شهادت طلبند و شعارشان: (یالثارات الحسین) است؛ بیائید به طلب خون حسین (بحارالانوار، ج52، ص308 این شعار شور آور، از ظهر عاشورا، از درون خاک خونین کربلا برخاست و در جام خورشید ریخت و به همه چیز رنگ خون زد، شفق خونبار را بیاراست و فجر بیدار را بیاکند

    و در کوههای و هامونها و دشتها و جنگلها و نهرها و دریاها و در آبادیها و شهرها و روستاها و دهها، در همه جا و همه چیز بگسترد و همه جا و همه وقت، خونها را به جوش آورد و نهضتها را شکل داد

    این شعار است که همه جا را کربلا کرده است و همه ماه را محرم و همه روز را عاشورا و همین شعار است که بر پرچم شورشیان دوران شورش بزرگ، شورش مهدی عج نیز نقش خواهد بست..

    پس دوستداران ‏او هم که در مقام زیارت می‏ایستند و او را به این صفت می‏ستایند و آرزومند جهاد در رکاب او برای خونخواهی سیدالشهدا و همه شهیدان‏ مظلومند، باید در موضع و تعهد اجتماعی چنین باشند یعنی خون آشنا و دشمن ستیز و حق ‏طلب و پا در رکاب و سلاح برکف!...

     7- در رکاب مهدی عج حکومت عدل‏ گستر زیباست درک آن دوران گرانقدر، سعادت است و آرزوی دیدار آن ایام، ارزشی والاست و... انتظار برای ‏آن دوره، عبادت است، البته انتظاری تعهد آفرین و عمل زا و زمینه‏ ساز

    در (زیارت جامعه) می‏خوانیم: معترف‏بکم، مصدق برجعتکم، ... من شما را به امامت می‏شناسم، به بازگشت شما را باور دارم، منتظر حکومت شما و چشم به راه دولت شمایم.

    چشم انتظار بودن، از تلاش و جهاد برای زمینه ‏سازی آن حکومت، جدا نیست باید زمینه ‏چینی‏ و تمهید مقدمات برای آن روزگار کرد هم در عصر امام، باید در دولت او خدمت و فعالیت داشت و هم در رکابش، حتی برای بذل جان آماده بود انتظار ظهور آن حضرت، باید همراه با فراهم کردن اسباب و زمینه ‏های لازم و یاری ها و امکانات شایسته و بایسته است

    زائر، خطاب به امام ‏زمان عج می‏گوید: ( نصرتی معده لکم ....) (آداب سرداب مطهر) یاری ‏ام، آماده برای شما و دوستی‏ ام، خالص برای شماست

     8- و اجعلنی‏ اللهم من انصاره و اعوانه و اتباعه و شیعته خدایا مرا از یاران و پیروان گوش به فرمان آن حضرت قرار بده

    در زیارت دیگری از آموزشهای حضرت رضا ع در باب زیارت امام غایب می‏گوئیم: خدایا! ما را در حزب آن حضرت قرار بده، از آنانکه فرمان او را می‏کنند، همراه او مقاومت دارند، با خیرخواهی برای وی، رضایت تو را می‏جویند تا آنکه در قیامت، ما را در زمره یاران و پیروان و تقویت کنندگان حکومتش برانگیزی باز

    در زیارتی دیگر، خطاب به آن امید دلها و منجی انسانها می‏گوییم ای مولای ‏من!اگر پیش از ظهورت مرگم فرا رسد، تو و پدران پاک و بزرگوارت را در پیشگاه خداوند وسیله و واسطه قرار می‏دهم تا هنگام ظهورت و تشکیل دولتت، مرا بار دیگر به دنیا برگرداند تا به خواسته و آرمان خودم از راه طاعت تو برسم

    آرزوی بازگشت به‏ دنیا در روزگار ظهور او، باید همراه با آماده ‏سازی روح و اراده برای آن دوران باشد و زمینه‏ سازی اجتماعی برای آمدن آن عدل‏ گستر و حجت غایب پروردگار

     9- به اینگونه است که‏ می‏بینم انتظار، با تنبلی و بی ‏حوصلگی و بی‏ تفاوتی و بیعاری سازگار نیست انتظار، یک بسیج عمومی است،..

    همیشه آماده، از نظر قدرت‏های ایمانی و روحی، نیروهای بدنی و سلاحی، تمرینهای عملی و نظامی، پرورشهای‏ اخلاقی و اجتماعی، سازماندهی های سیاسی و مرامی....

    و همواره در سنگر، سنگر مبارزه با تمایلات نفسانی، با سستیهای تکلیفی، سنگر مبارزه با ذلت پذیری و استعمار زدگی، مبارزه با تطاول و ستم و انحراف، مبارزه با زیر بار کفر رفتن و برده دیگران شدن و سلطه یهود و نصاری و ملحدان را پذیرفتن و قدرتهای ناحق را تحمل کردن

    این آمادگی عمومی و همیشگی، جوهر اصلی انتظار است... زائری که ‏مشتاق حضور و جهاد در رکاب مهدی عج است، باید لیاقتهای‏ مورد نیاز را از هم اکنون در خود فراهم آورد، وگرنه این شوق، به تنهایی او را به جایی نمی‏رساند

     10- زائر شهادت طلب شهادت، حد اعلای کمال انسان است و چه زیبا که در رکاب (مهدی موعود) باشد، و در راه احقاق حق و گسترش عدل بر گسترده زمین!

    در زیارتها، روی عنصر (شهادت‏ طلبی) و آرزوی جهاد و شهادت، پیش روی امام زمان و در رکاب آن عزیز، تاءکید فراوان شده است

    باگذشت زمانها و عمرها، یقین من در باره تو بیشتر و عشقم افزونتر می‏شود و منتظر و چشم به راهم تا در پیش رویت جهاد کنم و جان و مال و ف رزندان و خانواده و هر چه را دارم، در اطاعت فرمانت فدا کنم

    متوقعا و منتظرا و لجهادی بین یدیک مترقبا زیارت آن حضرت در سرداب مقدس فان ادرکت ایامک ‏الزاهره.. و در ادامه، آرزو شهادت در رکابش به این صورت بیان شده است

    اگر دوران درخشان‏ حکومت و فرمانروایی تو را درک کردم، در آن هنگام، من بنده‏ گوش به فرمان تو، به امر و نهی تو فعالیت می‏کنم و امید شهادت در رکاب تو و کامیابی نزد تو را دارم

    خدایا! مرا از یاران و پیروان و مدافعان او قرار بده، خدایا توفیق شهادت مشتاقانه در پیش روی او را به من ارزانی دار، در صف و جمعی که در قرائت آنان را ستوده و گفته‏ ای:صفی همچون بنیانی استوار..

     11- و اجعلنی‏ من انصاره و اشیاعه و الذابین عنه و اجعلنی من المستشهدین بین‏یدیه .... بنیان مرصوص در زیارت آن حضرت در روز جمعه آمده است: می‏خواهم که‏ خداوند مرا از یاری کنندگان تو بر ضد دشمنانت قرار دهد و در زمره هوادارنت، مرا از شهیدان در برابرت قرار دهد ان یجعلنی من الناصرین ‏لک علی اعدائک و المستشهدین بین یدیک فی جمله اولیائک

    در دعای عهد، می‏خوانیم:

    خدایا، به هنگام ‏ظهورش، مرا از قبر، برون آر، در حالی که کفن پوشیده و شمشیر آخته و نیزه برگرفته باشم و ندای آن دعوت‏گر در شهر و بیابان را لبیک گفته باشم

    در فرازی دیگر،عاشقانه و شهادت طلبانه، در زیارت آن موعود امتها و ذخیره الهی برای نجات بشریت، می‏ گوییم: خدایا... همچنانکه دلم‏ را به یاد مهدی آباد کردی و مرا زنده دل ساختی، سلاح مرا نیز در راه یاری او آخته ساز

    آری... این‏ است حماسه و روح (شهادت‏ طلبی)، که ائمه ما، در متن زیارتنامه‏ ها، به ما آموخته‏ اند ... آیا با تخریب قبر، می‏توان الهام معنوی و روحی را از تربت سیدالشهدا گرفت؟ آیا با حمله و هجوم به مزارات معصومین، می‏توان عقیده و ایمان به آنان را از مردم سلب کرد

    وارث پیامبران

    12- حضرت در آغوش پیامبر بزرگ اسلام (ص) به مدت 7 سال تربیت یافت و درباره امام حسین(ع) پیامبر مکرر فرموده: خدایا من حسین را دوست می دارم پس دوست بدار کسی که او را دوست می دارد

    و در جای دیگر مقام آن حضرت را به قدری بالا برده: حسین منی و انا من حسین (ا لاصابه ج11)

    پیامبر امام حسین را احیاء کننده شریعت خود و نگه دارنده‌ی قرآن و مکتب خود می داند و این مقام را بدست نیاورد جزء با پاسداری خالصانه‌ی حضرتش از اسلام و قرآن و نثار خون پاک و مقدسش در احیای دین جدش رسول الله (ص)

    امام حسین (ع) جلوه اوصاف پیامبران است وجود مبارک امام حسین (ع) که در آیینه‌ی قرآن و در عرصه گاه وجود پیامبر اسلام و در صفحه‌ی روشن بصیرت و بینش خود، همه پیامبران را با ارزش های وجودی آنان می دید سرا پا عاشق آنان شد و در دنیای باطنش همراه و همراز آنان گشت و از ارزشهای وجود آنان به شدت رنگ گرفت تا جایی که وارث آنان شد

    13- هنگامی که می گوییم حسین وارث پیامبران

    به این معنا نیست که آن حضرت از آن بزرگواران ارث مادی برده است بلکه به این معنا است که آن جلوه‌گاه حقیقت، همه‌ی ارزشهای الهی و معنوی آنان را به ارث برده است پربارترین و سنگین ترین ارثی که از پیامبران برای پس از خودشان باقی ماند ارزش های الهی و انسانی و فرهنگ ثمر بخش و پاکشان بود

    امام حسین (ع) از حضرت آدم (ع)، مقام خلافت، مقام علم همه‌ی اسماء، مقام هدایت و مقام کرامت را به ارث برد

    و از حضرت نوح، مقام تبلیغ و صبر و استقامت و دلسوزی و مهرورزی به بندگان خدا

    و از حضرت ابراهیم، مقام دوستی و دعا و تسلیم و امامت

    و از حضرت موسی، مقام پایداری و مبارزه سخت بر ضد ستمگران

    و از حضرت عیسی، مقام معنوی و باطنی

    و از پیامبر اسلام، همه‌ی ارزش های الهی

    و از علی (ع)، همه‌ی حقایق را به‌میراث برد و از طریق این ارث بری و همنشینی باطنی به جایی رسید که در زیارت وارث به آن حضرت خطاب می شود

    14- حسین(ع) وارث پیامبران

    اشهد انک الامام البر... الهادی المهدی گواهی می دهم که تو یقینا پیشوا، نیکوکار، اهل رضایت از حق، و پاک و پاکیزه، هدایت کننده، هدایت شده ای

    ابوهریره از مزدوران: رسول اکرم را دیدم در حالیکه حسن و حسین بر روی شانه های او بودند، فرمود : هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته, و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است

    امام حسین(ع) عصاره همه آموزه های الهی و تجسم و عینیت همه کمالات خداوندی است که پیامبران(ع) از آدم(ع) تا خاتم(ص) بدان دعوت کرده اند

    از این رو در زیارت وارث از مقام وراثت آن حضرت(ع) نسبت به همه پیامبران به ویژه پیامبران اولوالعزم که شاخص همه پیامبران الهی هستند، سخن به میان آمده است

    15- اگر بخواهیم امام حسین(ع) را در یک کلمه کامل بیان کنیم

    همان وارث پیامبران بودن ایشان است وارث کسی است که همه چیز را از گذشتگان خویش به ارث می برد امام حسین(ع) همه صفات، مأموریت ها و مقامات پیامبران پیشین را به ارث برده

    و به عنوان عصاره و تمام کمال آنان معرفی شده است بنابراین، هر آنچه در پیامبران دیگر به عنوان کمال می توان یافت، در ایشان به تمامیت یافت می شود

    و هرآنچه که پیامبران پیشین به عنوان مأموریت الهی خود انجام داده اند، ایشان آین را انجام داده و هرآنچه در پیامبران دیگر از سوی خداوند به عنوان مقام و منزلتی بیان شده است، در آن حضرت موجود می باشد

    16- چرا به امام حسین(ع) «ثار الله» می‌‌‌گویند؟

    «ثارالله» لقبی است که در زیارت معتبر عاشورا آمده است «ثار» در لغت هم به معنی خون آمده است، و هم به معنی طلب و انتقام گرفتن از خون کسی که به دست دیگران کشته شده است. (مقابیس اللغه، ج1)

    ثار الله از دو واژه«ثار» و «الله» تشکیل یافته و یکی از القاب امام حسین ع است که در زیارت عاشورا آن حضرت را با این لقب مورد خطاب قرارمی‌دهیم

    ثارالله: یعنی (طلب دمه الله) کسی که طالب خون او خداست و انتقام از قاتلین او را خداوند خواهد گرفت. (ابن المنظور، لسان العرب، ج4)

    ثارالله به کسی که خود و خویشانش در راه خدا کشته شوند نیز گفته می‌شود

    17- "ثار الله" . "وتر اموتور"

    مرحوم مجلسی نوشته است: وتر الله ای الفرد المتفرد فی الکمال من نوع البشر فی عصره الشریف او المراد ثار الله ای الذی الله تعالی طالبُ دَمِه و الموتور قتیلُ له، قتیلُ فلم یدرک بدمهِ یعنی فردی که از لحاظ رسیدن به کمال در دوران خویش یگانه و بی همتاست و یا مراد از آن همان ثار الله است که به معنی کسی است که طالب خون او خداوند است و موتور به معنای کشته شدن در راه خداوند و کشته‌ شده‌‌ای است که انتقام خونش را نگرفته باشند ( بحارالانوار)

    و احتمال دارد معنای ثارالله چنین باشد، خونی که صاحب آن خداوند است و ولیّ دم او خداوند است

    چون خون حسین (ع) در راه خدا و برای حفظ قرآن و تمامیت اسلام ریخته شده این خون و این شهیدان، خدائی هستند بنابراین انتقام آن نیز باید از طرف خداوند باشد‌

    18- انتقام خون حسین ع باید از طرف خداوند باشد

    چون امام حسین علیه‌السّلام حجت خداوند بر زمین و ولی مطلق حق بود و مردم او را کشتند

    بنا بر این خداوند انتقام حجتش را از قاتلین او خواهد گرفت

    و احتمال دارد به این معنا باشد که جان و خون امام حسین(ع) چنان متعالی و حقانی است که به خداوند استناد دارد و از شرافت ویژه‌ای برخوردار است

    مثل: بیت الله، یوم الله، ید الله، و ...

    19- لقب ثار الله را چه کسی به امام حسین ع داده؟

    این لقب در زیارت معتبر عاشورا آمده و چون سند زیارت عاشورا قدسی است و زیارت عاشورا که زیارت امام حسین ع است از طرف خداوند به ائمه رسیده

    و‌ آنرا پیامبر اکرم از جبرئیل گرفته و جبرئیل آن را از خداوند یاد گرفته است

    و از طریق معصومین به ما آموخته‌‌اند تا آن حضرت را زیارت کنیم(مفاتیح الجنان، و سید بن طاووس، اقبال) بر این اساس این لقب را خداوند به امام حسین علیه‌السّلام داده است

    20- یاد امام حسین ع نخستین کلام مهدی (عج)

    در کتاب های شیعه، در روایاتی چند به نخستین سخنان امام مهدی(عج) پس از ظهور اشاره شده از جمله محدث بزرگوار شیخ علی یزدی حائری(ره) روایتی را نقل می کند: زمانی که حضرت مهدی(عج) ظهور می کند، ما بین رکن و مقام می ایستد و پنج ندا می دهد و در این پنج ندا، خود را به جهانیان معرفی می کند

    حضرت ندا می دهد: آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده، بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین ع را تشنه کام کشتند، بیدار باشید که جد من حسین ع را عریان روی خاک افکندند آگاه باشید ای اهل عالم که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند

    حضرت در این سخنان، از امام حسین ع سخن گفته و یکی از دلایل قیام خود را گرفتن انتقام خون امام حسین ع می داند

    21- شب قدر و یاد امام حسین ع:

     شب قدر، شب امام زمان(عج) است و ملائکه و روح بر آن حضرت نازل شده تقدیر امور را در اختیار آن حضرت می گذارند پیشوایان معصوم ع در تفسیر سوره قدر فرموده اند: در این شب فرشتگان، مقدّرات یک سال را نزد ولیّ مطلق زمان آورده، بر او عرضه و تسلیم می کنند

    در چنین شبی یاد امام حسین ع در دل ها زنده می شود چرا که یکی از اعمال مستحبی شب قدر، زیارت امام حسین ع است برای زائران امام حسین ع در ماه مبارک رمضان، بویژه در شب قدر، پاداش‌های بزرگی وعده داده شده است

    22- دعای ندبه و یاد امام حسین ع:

    یکی از دعاهای بسیار مهم و با ارزش، دعای ندبه است که با خواندن آن، با حضرت تجدید عهد و پیمان می کنند بخش عمده و چشمگیر این دعا، پناه بردن به حضرت مهدی(عج) و تأسف از غیبت و دردمندی، از فراق آن بزرگوار است بخش هایی از این دعا هم به جد بزرگوار امام زمان(عج) سالار شهیدان مربوط می شود

    ندبه کنندگان مهدی(عج)، منتظران منتقم آل محمدند تا تقاص خون به ناحق ریخته شده فرزند فاطمه س را بگیرد و موجب شادی رسول خدا ص شود صبح جمعه و دعای سوزان ندبه، در فراق امام زمان(عج) و یاد سید الشهدا ع است و چه بسا همین یاد امام حسین ع، اثری ژرف در صدق و صفای دعاکننده بر جای نهد

     تاثیر نهضت عاشورا بر بیداری اسلامی

     در طول تاریخ افرادی بوده اند که برای مبارزه با بی عدالتی جانفشانی کرده و گاه حتی موفق هم بوده اند اما فقط نام و نشانی از آنان در تاریخ باقی مانده و به مرور زمان خاطره رشادت های آنان از اذهان مردم پاک شده است ولی به راستی چه اتفاقی می تواند سبب شود تا قیام عاشورای امام حسین(ع) پس از این همه سال زنده و جاوید بماند و بهترین و مناسب ترین الگوی عملی و اخلاقی دیگرقیام ها در طول تاریخ تا به امروز علیه ظلم و ستم و بیدادگری باشد؟ ما برای اینکه چنین درختی را خواستند قطع کنند و بریدند، اشک می ریزیم و ناله می کنیم... در جریان سیدالشهدا، در حقیقت انسان برای مظلومیّت عدل و عقل اشک می ریزد. با این حال باید اذعان کرد بیداری اسلامی که اینک اغلب کشورهای اسلامی را در برگرفته است نشأت یافته از انقلاب اسلامی ایران است که سرچشمه حقیقی خود را از نهضت عاشورای امام حسین(ع) اخذ کرده است. این اعتقاد اگرچه در بدو آغاز تظاهرات های مردمی منطقه دور از ذهن بسیاری از دولتمردان آن بود اما بسیاری از کارشناسان سیاسی و افرادی اعم از نخست وزیر رژیم صهیونیستی به این مساله اشاره و اعتراف کردند که احتمال وقوع انقلاب اسلامی و مردمی، مشابه انقلاب ایران محتمل است.

     بستر تحرکات اسلام گرایانه در روز عاشورا و توسط امام حسین (ع) پایه ریزی شده است. پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تظاهرات های مردمی نشان دهنده این بود که مردم چقدر به اعتقاداتشان پایبندند مخصوصا نهضت امام حسین(ع) نه تنها در ایران بلکه در کشورهای شیعی و مسلمانی که به ائمه معصومین اقتدا می کنند به عنوان الگو پیش روی مردم قرار دارد و به همین علت حزب الله لبنان و گروه های جهادی دیگر شکل گرفته است. فداکاری و از خودگذشتگی که امام حسین و یاران وفادارایشان داشتند الگوی خوبی بود و این که همه موجودی خود را به صحنه نبرد بردند و تا از ارزش های اسلامی و الهی که پیامبر اعظم(ص) مبنای آن را در جامعه گذاشته بودند محافظت کنند که مهم ترین آن امر به معروف و نهی از منکر بود، باید مورد احترام و اقتدا قرار گیرد.

     این روزها با تحولات خاورمیانه شاهدیم که چه جوامع شیعه و چه اهل تسنن در منطقه خاورمیانه ایثار و فدارکاری و از خود گذشتگی که نشأت گرفته از نهضت عاشورا بود را الگو قرار داده اند و با نثار جانشان به دنبال کوتاه کردن دست استکبار و ظلم و جور حاکمان در کشورشان هستند. الگو گرفتن از نهضت عاشورا را برای جاری کردن خواست خدا و آیین اسلام در جوامع مختص مسلمانان نمی داند. انقلاب امام حسین (ع) و یاران وفادار ایشان پیامی فراگیر و بسیار شفاف و روشن برای همه ملت های مسلمان و همچنین ملت های آزادیخواه و تحت ستم جهان داشت. الگوپذیری قیام عاشورای حسینی فقط به کشورهای اسلامی اختصاص ندارد بسیاری از ملت های آزادیخواه و غیر مسلمان جهان نیز از قیام حسینی الگو گرفته اند.

     پیام جاوید قیام امام حسین(ع):

     پیام قیام با شکوه سیدالشهداء (ع) منحصر به آن زمان نیست, بلکه این پـیام پـیامى جاوید و ابـدى است, هرجا و در هر جامعه اى که به حق عمل نشود, و از بـاطل خوددارى نشود, بدعتها زنده, و سنتها نابود شود, هرجا که احکام خدا تغییر و تحریف یابد و حاکمان و زمامداران بـا زور و ستمگرى بـا مردم رفتـار کنند, در هر جـامعه اى که ویژگى هاى جـاهلیت را داشته باشد آن جامعه, جامعه اى یزیدى بوده , و مبـارزه و مخالفت بـا مفاسد و آلودگى ها و آمران و عاملان آنها, کارى حسینی خواهد بود. امام سال‌ها قبل از قیام عاشورا یکى از مسائلى که سخت بر آن تکیه و پافشارى نمود افشاگرى علیه چهره فاسد و نقاب‌دار معاویه و همین طور بیان رسوائى‏ها و مفاسد یزید ملعون بود، امام حسن ع هم توطئه‏اى شوم معاویه، باعث شهادتش شد. .

     سیاست به سبک عاشورا

     عاشورا گرچه در ظاهر خود، احساسی‌ترین اتفاقی است که دل را درگیر مظلومیت خویش می‌کند و به عزای خویش، شوری در دل برمی انگیزد که تا همیشه تاریخ خاموش نمی‌شود اما واقعیت آن است که در بطن این واقعه و در اوج شور احساسی و عاطفی کربلا، سیاسی‌ترین اتفاق عالم، با همه مختصات یک قیام اسلامی، رقم می‌خورد؛ اتفاقی که یک سوی آن، پلیدی سیاست، با همه دنیازدگی دیانت یزید، تمام قد ایستاده و خودنمایی می‌کند و یک سو پاکی سیاست، سیاست انقلابی برخاسته از معصومیت دیانت حسین بن علی ع، به مقابله برخاسته تا در میانه کارزار نبردی خونین، برای همه آنانی که قرار است دل به سیاست اسلامی بسپارند، الی الابد، پندها و پیام‌هایی را مخابره کند. برای اهل سیاست، چه آنان که قرار است در پست و منصبی باشند، چه توده مردم که به هر روی نمی‌توانند جدای از سیاست و حواشی آن باشند، عاشورا خزانه پیام‌هایی است که راه درست بودن را پیش پایشان می‌گذارد.

    نپذیرفتن ولایت طاغوت

     اولین پیام عاشورا، نپذیرفتن ولایت طاغوت است. برای یک مسلمان حقیقی، ذلتی بالاتر از این نیست که دل به حکومت طاغوت بسپارد و در برابر ظلم حاکم جور، در سستی و رخوت و ذلت، تن به سکوت سپارد. این دل نسپردن به حکومت طاغوت، فراتر از آن است که فقط در قلمرو جغرافیای ذهنی و اعتقادی باشد؛ یعنی صرف قبول نداشتن قلبی، کفایت نمی‌کند، بلکه لازم است که با آماده شدن حتی اندک تجهیزات و نفرات، قیام عملی علیه حاکم جور صورت پذیرد. سرسپردن به حکومت طاغوت، کم کم انسان را از راه اسلام دور می‌کند؛ چه آنکه حاکم طاغوت توجهی به اجرای احکام اسلامی در جامعه نداشته و چه بسا به مخالفت با اجرای آن هم برخیزد.

      خدامحوری در سایه امر به معروف پیامهای تربیتی نهضت حسینی (ع

     هضت پرافتخار حسینى، منبع لایزال معارف الهى و معنوى است که در پرتو مصباح هدایت وجود مقدس سید الشهداء ع و در سایة سفینة نجات حضرت، تشنگان حقیقت و پویندگان طریقت را به ساحل سعادت رهنمون است. نهضت امام حسین ع قضیه‌ای شخصی نیست و هیچ گاه در محدودة زمان و مکان خاصی محصور نمانده است، بلکه همانند سایر اولیای بزرگ الهی، جریانی تاریخی است که سنت الهی محسوب می‌شود، از این رو یقیناً دارای پیام است؛ زیرا سنت‌های الهی بر همگان و در همه عصر‌ها و نسل‌ها جاری است و محدود به زمان و مکان مخصوص و افرادی خاص، نیست. کلام خود آن حضرت به صراحت بیانگر "فراگیر بودن پیام نهضت عاشورا" است؛ آنجا که می‌ فرماید: "مثلی لا یبایع مثله؛ کسی که مانند من فکر می‌کند با کسی که مانند یزید فکر می‌کند، بیعت نمی‌کند". این سخن حضرت نشان می‌دهد که نهضت عاشورا، یک سنت الهی بوده است نه جریان شخصی؛ چراکه آن حضرت سخن از "مثل خود" و "مثل یزید" دارد نه از "شخص خود" و "شخص یزید". * نهضت امام حسین (ع) نیز در راستای اهداف انبیاء الهی و به منظور احیای دین خدا بوده است، همان گونه که خود آن حضرت در وصیت‌نامة رسمی‌اش به محمد بن حنفیه، پس از آنکه انگیزه‌هایی چون هوی و هوس و کسب مقام را از قیام خود دور دانست، راز نهضت خود را ادامة راه رسول اکرم (ص)و امیرالمؤمنین علی (ع) بیان داشتند: "من تنها به انگیزة اصلاح در امت جدّم بپا خاستم، می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم علی ع رفتار نمایم".

     و فریضه‌ای که قرآن، هلاکت و انقراض اقوام پیشین را به سبب فراموش کردن آن معرفی کرده است(هود: 116). همچنین دربارة آن گروه از بنی اسرائیل که مورد لعن پیامبرانی چون حضرت داوود و عیسی (ع) قرار گرفتند، می‌فرماید: "کانوا لا یَتَناهَوْنَ عنْ منکَرٍ فَعَلوه لَبِئْسَ ما کانوا یَفْعَلون؛ آنان از اعمال زشتی که انجام می‌دادند یکدیگر را نهی نمی‌کردند، چه بد کاری انجام می‌دادند"(مائده: 79). در آیه‌ای دیگر خداوند اجرای این اصل را به صورت گسترده از ویژگی‌های امت اسلامی به عنوان "امت برتر" دانسته، می‌فرماید: "کنتُم خَیرَ أمَةٍ اُخْرِجَت للنّاس تأمُرونَ بالمَعروفِ و تَنْهَوْنَ عنِ المُنْکَر و تُؤمِنونَ بالله؛ شما بهترین امتی بودید که برای مردم پدید آمدید. (چه اینکه) امر به معروف می‌کنید و نهی از منکر و به خدا ایمان دارید"(آل‌عمران: 110). مطابق آیة شریفة فوق، دعوت به خدا محوری، پرستش خدا و اطاعت از او که در سرلوحة برنامة انبیای الهی بوده، در سایة امر به معروف و نهی از منکر حاصل می‌شود. از این روست که امام حسین (ع) نیز که همانند پیامبران الهی هدفی جز دعوت مردم به پرستش خدا و احیای سنت رسول اکرم نداشت، امر به معروف و نهی از منکر را مهمترین انگیزة قیام خود جهت احیای دین خدا بیان می‌فرماید. بنابراین خدامحوری، امر به معروف و نهی از منکر و تلاش جهت احیای دین خدا و مبارزه با بدعت‌ها، از مهمترین پیامهای تربیتی نهضت حسینی به شمار می‌رود.