دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

فلسفه گریستن بر امام حسین(ع)و شهدای کربلا چیست؟



شیعه با عزاداری به دنبال چیست؟
[-] اندازه متن [+]

در سال 1984میلادی، کنفرانسی باحضور 300 شیعه شناس برتر جهان، در شهر تلاویو، برگزار شد که در پایان آن، به این نتیجه رسیدند که استراتژی راهبردی شیعیان و آینده جهان، با دو نگاه، رقم می خورد، نگاه سرخ شیعه به عاشورا و نگاه سبز آنان به انتظار و مهدویت. پس از این جلسه، با برنامه ریزی، تبلیغات علیه این مبانی را، از طریق شبهه افکنی، تحقیر مراسم عبادی، ساخت فیلم ها، بازی های رایانه ای و... شروع کردند.
یکی از اقدامات انجام شده برای زیر سوال بردن فرهنگ تشیع زیر سوال بردن عزاداری ها بود.
عزاداری هایی که فرهنگ شیعه بر آن استوار بوده و پل ارتباطی میان شیعیان با ائمه معصومین و خداوند محسوب می شود.
مجالس عزاداری عامل موثری در انتشار فرهنگ شیعی به جهانیان و نمایشگر اقتدار، آزادگی، حق طلبی و ولایتمداری شیعیان است و همواره این مجالس در طول تاریخ، دل طاغوتیان را به ترس و لرز افکنده است.
به طور کلی می توان فلسفه عزاداری را اینگونه بیان کرد:
1- ابراز محبت
از آنجا که قرآن و روایات، دوستی خاندان رسول اکرم (ص) را بر مسلمانان واجب نموده اند لذا لازمه محبت، ابراز حزن و سرور، همدردی و همدلی در سوگ یا شادی آنان است. از این رو در روایات بر این امر تاکید زیادی شده است، چنان که حضرت علی (ع) می فرمایند: « شیعیان ما در غم و شادی ما شریک اند.» یا در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است: « شیعیان ما پاره ای از خود ما بوده و از زیادی گل ما خلق شده اند، آنچه ما را بدحال یا خوشحال می سازد، آنان را بدحال و خوشحال می گرداند.»
بنابراین وظیفه شرعی و عقلی، ایجاب می کند که در ایام عزاداری، حزن و اندوه خود را به زبان حال آشکار سازیم و با اشک و زاری و داشتن رفتاری همچون صاحبان مصیبت در غم و ماتم ائمه شریک باشیم.
2- انسان سازی
اگر رفتارهای آدمی را تحلیل کنیم، خواهیم دید که دو دسته عوامل، نقش اساسی در شکل گیری رفتارهای او دارد، یک دسته عوامل شناختی و معرفتی و دیگری، عوامل انگیزشی که مبتنی بر احساسات است. عامل شناخت، موجب می شود که آدمی مطلبی را بفهمد یا بپذیرد و متناسب با فهم و شناخت خود عمل کند، اما شناخت، اگرچه برای صدور رفتار لازم است ولی کافی نیست، عامل دیگری باید باشد تا ما را برانگیزاند و میل و شور و شوقی نسبت به انجام کار ایجاد کند تا آن عمل انجام گیرد. باید انگیزه ای باشد تا رفتار را برانگیزاند و جهت دهد. به تمثیل ساده، عامل شناخت، مسیر را نشان می دهد و میل و انگیزه، نیروی حرکت در مسیر را ایجاد می کند.
اگر انسان به یقین بداند که فلان ماده غذایی برای بدن او مفید است، اما اشتهای او تحریک نشود، به سراغ خوردن نمی رود. پس غیر از دانستن، باید شور و انگیزه ای هم برای انجام کاری در درون انسان باشد. مطالعه، شرکت در مباحثات علمی، سخنرانی ها، انجام پروژه های تحقیقاتی و امثال آن، شناخت را به ما می دهد که البته بسیار ضروری بوده، ولی حرکت آفرین نیست، با شرکت در مجالس سوگواری و هیات سینه زنی و ابراز حزن و ریختن اشک، شور و هیجان انسان را به سمت حرکت در مسیر اهل بیت (ع)، برمی انگیزاند.حوادث عاشورا را در فضای روحمان بازسازی می کند و پیام عاشورا در دلمان تبلور می یابد و ما را به سمت آنها می راند. هر اندازه عواطف و احساسات ما برانگیخته تر گردد، حادثه عاشورا در زندگی ما موثرتر خواهد بود.

 

 

3- جامعه سازی
هنگامی که مجالس عزاداری در جامعه عمومیت یابد، با شور افکنی و بالندگی خاصی که دارد، آموزه های سعادت آفرین خود را به فضای جامعه عرضه می دارد و انسان ها را در جهت تحقق آرمان های اهل بیت (ع) مخصوصا نهضت عاشورا در جامعه می کشاند، چنان که عامل برجسته در پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس، از شور و نشاطی بود که مردم از مجالس عزاداری سیدالشهداء (ع)، حاصل می کردند.
4- زنده نگه داشتن اسلام
مراسم سوگواری ناقل فرهنگ شیعی به نسل های بعدی است. مراسم عزاداری، به دلیل قالب خاص خود و شورافکنی که دارد، یکی از عوامل برجسته ای است تا آموزه های عملی ائمه اطهار (ع) به نسل های آینده منتقل شود، همچنان که همه ما از دوران کودکی با شرکت در مجالس سوگواری سیدالشهداء (ع) با آن حضرت آشنا شدیم، به طوری که با یاد او، پیامش برای ما زنده شده و شور حرکت در مسیر او برایمان ایجاد می شود. عزاداری، یک پیوند روحی با راه ائمه معصوم (ع) است و پیوستگی پایداری را با آنان برقرار می کند که گذشت اعصار نمی تواند بین آنان جدایی افکند. از این رو امام خمینی (ره) بارها می فرمود: « این محرم و صفر است که اسلام را نگه داشته است.» یا در جایی دیگر فرموده اند: « روضه سیّدالشهداء (ع)، براى حفظ مکتب سیّدالشهداء (ع)است، حرف سیّدالشهداء (ع) حرف روز است، همیشه حرف روز است، اصلاً حرف روز را سیّدالشهداء (ع) آورده است و سیّدالشهداء (ع) را این گریه حفظ کرده است، مکتبش را این مصیبت ها و داد و قال ها حفظ کرده است.»
5- وحدت و هماهنگى میان امت اسلامى
یکى از برکات پربار عزادارى و گریه براى حضرت سیّدالشهداء (ع)، وحدت و هماهنگى میان اقشار مختلف اسلامى است که در سایه گردهمایى مردم در ایام سوگوارى حضرت در مساجد و تکایا و در سینه زنى هاست.
این گردهمایى ها، ناله ها و سینه زنى هاى هماهنگ، قلب هاى مردم را به یکدیگر نزدیک نموده و کدورت ها را مرتفع ساخته و باعث یکپارچگى ملت اسلامى مى شود و از جمعیت پراکنده، قدرت بزرگ مى سازد و ملت اسلامى را در برابر نفوذ دشمنان بیمه مى کند. امام خمینى (ره) مى فرمایند: « ما ملّتِ گریه سیاسى هستیم که با همین اشک، سیل راه می اندازیم و سدهایى که در مقابل اسلام ایستاده است را خرد مى کنیم. همین گریه است که کارها را پیش برده است، همین اجتماعات است که مردم را بیدار مى کنند.»
6- اعلام وفادارى و جانبداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم
در مجالس عزادارى با توجه به شعار حماسه آفرین امام حسین (ع) در روز عاشورا که فرمود: « فإنّی لا أرى الموتَ إلاّ سَعادة و لا الحیاة مَعَ الظالمین إلاّ بَرَماً» مردم، با مراسم عزاداری، پیمان ناگسستنى با مظلومى که مرگ در راه عقیده را، سعادت و سازش با ستمگر را، مایه ننگ مى داند، وفادارى خود را در عدم سازش با ظالمان و مبارزه بى امان با هرگونه مظاهر استبداد اعلام مى کنند و همین وفادارى ها است که ملت ها را در برابر طمع استعمارگران بیمه مى کند و راه نفوذ استثمارى را براى همیشه مسدود مى سازد.
این است که ائمّه دین و بزرگان اسلام و به ویژه حضرت امام خمینی (ره)، بر حفظ شیوه ها و قالب های عزاداری (روضه و مرثیه خواندن، اشک ریختن، بر سینه زدن، عَلَم و پرچم سیاه برافراشتن، تشکیل هیئت های سوگواری و مجالس خانگی و سخنرانی های مذهبی و نوحه خوانی های مرسوم) اصرار ورزیده اند. این شیوه ها در میان مردم نفوذ دارد و تأثیرگذاری عاطفی آن هم بیشتر است.
امام خمینی (ره) در این باره فرموده اند: « این مجالسی که در طول تاریخ برپا بوده است با دستور ائمّه معصومین بوده است.»
از طرفی، خود گریه کردن و اشک ریختن، موجب جلب رحمت و برکات الهی، آرامش قلبی، زنده شدن دل و تقویت روحیه خوش رفتاری، خوش رویی و... در انسان می شود. این چیزی است که شاید همه ما آنرا تجربه کرده ایم و یا حداقل، اثر آن را در دیگران، بارها دیده ایم.

تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده ها آتشی باید که خوناب کباب آید برون
رشته الفت بود در بین ما کز قعر چاه کی بدون رشته آب بی حساب آید برون

 

 


فلسفه گریستن بر امام حسین(ع)و شهدای کربلا چیست؟

برخی از روایات در خصوص گریه بر امام حسین(ع) و عبارت است :

امام معصوم(ع) فرمود :هر چشمی در روز قیامت به جهت سختی ها گریان است مگر چشمی که بر امام حسین(ع) گریسته باشد. این چشم خندان و بشاش است.(۱) و امام رضا(ع) می فرماید :”گریه بر امام حسین(ع) گناهان را محو می کند”(۲) و روایات بسیار دیگر.

اما در مورد حکمت گریه بر امام حسین( و اصحاب آن حضرت، مطالبی بیان شده است، از آن جمله :

گریه ذاتاً خوب و سبب پالایش روح است و این پالایش روحی در مجالس عزاداری امام حسین(ع) بیشترین ثمربخشی را دارد. و موارد دیگر، اما می توان گفت فلسفه عمومی گریه بر امام حسین(ع) که بزرگان ما گفته اند به دو امر مهم و اساسی برمی‌‌گردد.

۱٫بُعد اخلاقی :چنانکه گفته شد گریه ارزشمند در فرهنگ شیعی، اولاً گریه ای است که موجب تعالی و رشد روح است و ثانیاً سرچشمه آن معرفت است. گریه بر امام حسین(ع) یا به جهت یاد کردن غم و اندوه از دست دادن عاشق حقیقی خداوند متعال است که تجلی گاه اوصاف الهی بود و مؤمنان بوی گل را از گلاب او استشمام می کردند، و یا به دلیل عقب ماندگی و نداشته های خود، در مقابل مناقب و فضایل آن بزرگوار و یاران باوفایش است. در واقع گریه بر این است که حبیب بن مظاهر که بود و چه داشت و من چه کسی هستم و چه در کف دارم؟اشک بر علی اکبر ناله بر خود است که آن جوان رشید چه فضایلی را دارا بود و من تا چه اندازه آن خصلت ها را دارم. اگر گریه ما از این منشأ دور است باید بکوشیم اشک و آه خود را به این سمت سوق دهیم تا بر اثر آن، روحمان تعالی یابد.

۲٫ بُعد اجتماعی :اگر گریه بر اباعبدا… (ع) از سر معرفت باشد و منشأ آن نیز بُعد اخلاقی این حرمت باشد، قطعاً این حزن اندوه، پس از آن که موجب تحول درونی انسان گردید، زمینه را برای تحولات اجتماعی فراهم می سازد. وقتی گریه بر امام حسین(ع) گریه ای در جهت تعالی روح شد و موجب گردید که آدمی در فضایل اخلاقی و فردی خود تأمل و تجدید نظر کند، قطعاً این تحول درونی، زمینه را برای ساختن اجتماعی در راستای اهداف متعالی اسلام فراهم خواهد ساخت.

به بیان دیگر، در واقع گریه بر امام حسین(ع) با یک واسطه، زمینه را برای حفظ آرمان های آن حضرت و پیاده کردن آن فراهم می سازد و به همین دلیل می توان گفت :یکی از حکمت های گریه بر امام حسین(ع) ساختن جامعه بر اساس الگوی ارائه شده از سوی او است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع و مآخذ :

۱٫ الخصائص الحسینیه، ص۱۴۰

۲٫ مسندامام رضا(ع)،ج۲،ص۲۷

۳٫ به کتاب آذرخش از آسمان کربلا، استاد مصباح یزدی مراجعه شود.

منبع:   http://www.jawab.ir

چیستی عزاداری برای امام حسین(ع)

«عَزا» در لغت، به معنای «صبر و شکیبایی کردن بر هر چیزی که انسان از دست می دهد»،۶ و نیز به معنای «خوب صبر کردن»، «صبر کردن در مصیبت» و «سوگ و مصیبت» است.۷ در عربی، «عَزّیْتُ فلاناً» یعنی او را دلداری و تسلّی دادم، و «اَحْسَنَ اللّهُ عَزاک» یعنی خداوند تو را صبر نیک دهد.۸

بر این اساس، «عزاداری» مراسمی است که برای آرامش بخشیدن به فرد یا افراد داغ دیده برگزار می شود. برای این منظور، روش‌های متعددی کاربرد دارد; مانند: هم دردی کردنِ زبانی با فرد داغ دیده، گریه کردن همراه با فرد داغ دیده، شنیدن غم و غصه‌های فرد داغ دیده، یادآوری داغ‌های دیگران به ویژه داغ‌های بزرگان دینی و تاریخی و… . در جوامع مختلف، عزاداری معمولا در قالب مراسم جمعی، در چند مرحله زمانی (سوم، هفتم، چهلم و…) و با آدابی مخصوص برگزار می شود، و روی هم رفته، تأثیر بسیار شگرفی در آرامش بخشیدن به افراد داغ دیده دارد.۹

افزون بر مراسم عزاداری، دو عامل «گذشت زمان» و «فراموشی» به یاری فرد داغ دیده می آید و اندک اندک او را از هیجان‌های ناشی از غم دیدگی می رهاند.۱۰ در این حال، معمولا مراسم عزاداری نیز متوقف می شود، و در نهایت، برای بزرگداشت و یاد بود، مراسمی برپا می شود; البته روشن است که نقش مراسم یادبود در آرامش بخشیدن به بازماندگان بسیار اندک، و نقش آن در زنده نگاه داشتنِ نام و یاد فرد در گذشته بسیار فراوان است. از این رو، برگزاری مراسم بزرگداشت و یادبود برای بزرگان دینی، ملّی و دانشمندان، حتی پس از گذشت زمان دراز از فقدان آن ها، کاری بسیار رایج است.

در وهله نخست، به نظر می رسد که برپایی مراسم عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)از نوع اخیر است; اما در واقع، شخصیت امام حسین(علیه السلام)چندان عظیم، و حوادث قیام او چنان مصیبت بار است که عزاداری وی به هیچ وجه با مراسم معمول در یاد بود و بزرگداشت افراد که غالباً خشک و بی هیجان است، همانندی ندارد. پس از گذشت چهارده قرن و اندی از حادثه عاشورا، شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین(علیه السلام)در واقع، خویشتن را مصیبت زده و داغدارِ آن حادثه بزرگ می یابند و با شرکت در این مراسم عملا به یکدیگر، و نیز به صاحبان اصلی مصیبت (اهل بیت(علیهم السلام)) تسلّی می دهند.۱۱ گواه بر این سخن، آن است که عزادارانِ امام حسین(علیه السلام)، به یادِ مصائب و مظلومیت آن حضرت گریه و شیون سر می دهند و حتی بی تاب می شوند; البته این حالات ریشه در پیوند عمیق عاطفی با امام حسین(علیه السلام) و اهل بیت(علیهم السلام)دارد که در این باره، در ادامه نوشتار به تفصیل سخن به میان خواهد آمد.

ناگفته پیداست که برپایی عزاداری امام حسین(علیه السلام) افزون بر تسلّی بخشیدن به شرکت کنندگان در آن مراسم، به طور کاملا طبیعی، سبب می شود تا نام و یاد امام حسین(علیه السلام) و حماسه عظیم او همواره زنده و تازه نگاه داشته شود; به ویژه آنکه عزاداری بر امام حسین(علیه السلام)در قالب یکی از مردمی ترین رسم‌های اجتماعی میان مسلمانان انجام می شود و همگان در هر سنّ و از هر صنف ـ زن و مرد، پیر و جوان و خردسال، و… ـ با حضور در آن، پیام‌ها و درس‌های حماسه حسینی را با عمق جان دریافت می کنند.

۲٫ چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)

عزاداران امام حسین(علیه السلام) با حضور در مراسم عزاداری آن حضرت، در واقع، خویشتن را مصیبت زده و داغ دارِ حادثه خونین عاشورا می یابند; گریه و شیون سر می دهند و بی تاب می شوند. بر این اساس، در این قسمت از نوشتار، ابتدا باید بر این سخن اذعان کرد که عزاداری امام حسین(علیه السلام)، گرچه به گونه ای است که شرکت کنندگان در آن، غمبار و گریان می شوند، اما با وجود این، آن مراسم تأثیرات روانی بسیار مطلوبی بر روی ایشان بر جای می گذارد. بی گمان، شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین(علیه السلام)آرامشی ویژه و لذتی خاص را احساس می کنند، و اگر غمی بر چهره آنان می نشیند، غمی متفاوت با غم و غصه‌های زندگی روزمره است; غم معنویت، غم آخرت و غم مظلومیت است. غمی است که منشأ حرکت است، و کنشوری اجتماعی افراد را افزایش می دهد نه کاهش، و عامل نابهنجار در زندگی افراد نمی شود، بلکه در مواردی نقش درمانی ایفا می کند، و به زندگی نشاط می بخشد.۱۲ از این رو، کسانی که حضور در مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام) را تجربه کرده اند، هرگز از تکرار و استمرار آن دلزده نمی شوند; در حالی که بی گمان، در هیچ مجلس یاد بود و بزرگداشت دیگری، وضع بدین گونه نیست.

حال، باید دید که چرا عزاداران حسینی، به شکل خود خواسته، به مجالس سوگواری امام حسین(علیه السلام) پا می گذارند، جامه سیاه بر تن می کنند، بر سر و سینه می زنند، اشک می ریزند و…؟ بی گمان، پاسخ به این پرسش، خود می تواند بیانگر «چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)» باشد.

اساسِ پاسخ را باید در مهر و محبّتِ به امام حسین(علیه السلام)جستوجو کرد که تا «ژرفای احساسات و عواطفِ» عزاداران راه یافته،۱۳ و ایشان را چنان شیفته و شیدا کرده است که ناآشنایان طعنه گو، از حالت آنان به «جنون» تعبیر می کنند. آری، عزاداران امام حسین(علیه السلام) بر اساس «پیوند عمیق عاطفی»، هر ساله مراسم عزای حسینی را با شکوه تر از قبل برگزار می کنند، و این همه، تجلّی این فرموده رسول خدا(صلی الله علیه وآله)است: «إن لقتل الحسین حراره فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابداً»۱۴; برای شهادت امام حسین(علیه السلام)در دل‌های مؤمنان حرارتی است که هرگز سرد و خاموش نمی شود.

بر این اساس، مهر، عشق و عاطفه، مهم ترین پشتوانه برای برپایی مراسم عزاداری امام حسین(علیه السلام) بوده است. با وجود این، کارکرد آن مراسم، هرگز به جنبه عاطفی محدود نبوده است. در طول تاریخ، برگزاری عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)فرصتی مناسب به دست می داده است تا مرثیه سرایان و خطیبان، همگان را با شخصیت و نهضت امام حسین(علیه السلام)، و نیز با معارف اسلامی آشنا کنند. بر این اساس، عزاداری امام حسین(علیه السلام)آثار، فواید و کارکردهای بسیار مهمی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشته است. بی گمان، شناخت این کارکردها و آثار سبب می شود تا ما نسبت به «چرایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام)» آگاهی ژرف تری پیدا کنیم. از این رو، در اینجا، مهم ترین کارکردها و آثار عزاداری امام حسین(علیه السلام)، به اجمال شناسایی می شود:

الف. زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا

عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) در مهم ترین کارکرد خود، سبب شده است تا یاد، نام و پیام‌های نهضت عاشورا زنده و جاوید بماند، و آموزه‌های آن به همه بشریت انتقال یابد. از این طریق، همه انسان‌ها ـ مسلمان و نامسلمان ـ در طول تاریخ، با آموزه هایی همچون: ستم ستیزی، آزادگی، شهادت طلبی، ایثار و حقیقت جویی آشنا شده اند. در این باره، این سخن از یک نویسنده غربی بسیار جالب توجه است: «اگر مورخان ما حقیقت این روز (عاشورا) را می دانستند و درک می کردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند; زیرا پیروان حسینی به واسطه عزاداری حسینی می دانند که پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کرد; زیرا شعار پیشرو و آقای آن‌ها ندادنِ تن به زیر بار ظلم و ستم بود.»۱۵

ب. معرفی الگوهای راستین و ایجاد پیوند عمیق عاطفی با آنان

عزاداران حسینی، با شرکت در مراسم عزای امام حسین(علیه السلام)و یاران با وفایش، با شخصیت و عظمت روحی آنان آشنا می شوند، و آنان را انسان‌های کاملی می یابند که واجد صفات پسندیده صبر، وفا، استقامت، و از خود گذشتگی اند، و هر یک، الگو و اُسوه نیکی هایند. مهم تر اینکه عزاداران به یاد مظلومیت و مصیبت ایشان به سوگ می نشینند، می گریند، و بر سر و سینه می زنند، و از این طریق، شناخت خود را نسبت به آنان با پیوندی عاطفی، استحکام می بخشند.

از آن سو، عزاداران با دشمنان امام حسین(علیه السلام)، یزید و یزیدیان، نیز آشنا می شوند، و نسبت به آنان عمیقاً نفرت پیدا می کنند. بر این اساس، عزاداری امام حسین(علیه السلام)، در عمل، به تحقّقِ «تولّی» و «تبرّی» می انجامد، و فرصتی می شود تا عزاداران در خطاب به مقتدای خود، اعلام کنند: «انّی سلمٌ لِمن سالمکم و حربٌ لِمن حاربکم و ولی لِمن والاکم و عدوٌّ لِمن عاداکم»۱۶; من، با کسانی که با شما در آشتی و صلح باشند، آشتی اَم ; و با کسانی که با شما در ستیز و جنگ باشند، در ستیزم; و با کسانی که شما را دوست بدارند، دوستمَ; و با کسانی که شما را دشمن بدارند، دشمَنم.

ج. تعلیم معارف دینی

مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام)فرصتی بسیار ارزشمند به دست می دهد تا واعظان و خطیبان عالم، به بیان احکام و مباحث شرعی، اخلاقی و اعتقادی بپردازند و عزاداران حسینی را با معارف دینی آشنا کنند. بر این اساس، همان گونه که در محرم سال ۶۱ هجری، امام حسین(علیه السلام)برای احیای دین قیام کرد، مراسم عزاداری او نیز در طول تاریخ، بستری شد برای احیای دین و ترویج معارف آن.

د. ایجاد معنویّت در جامعه

چنان که پیش تر نیز گذشت، شرکت در عزاداری امام حسین(علیه السلام)، آرامش و لذت خاصی به عزاداران می بخشد. در واقع، این آرامش ناشی از فضای ویژه ای است که در مجالس عزای حسینی به وجود می آید. در این مجالس، سخن از دیانت، حقیقت و مظلومیت، با اشک و سوز همراه می شود و جان‌های خسته از زندگی‌های روزمره را دگرگون می کند. در نتیجه، عزاداران احساس پاکی، سبکباری، لطافت و معنویت می کنند که این حالات خود می تواند بیانگر نوعی از تزکیه و پالایش روحی باشد که با شرکت در مجالس عزای حسینی به دست می آید; البته سزاوار است که عزاداران در خارج از مجالس عزا نیز مراقب اعمال خود باشند تا رشد معنوی آنان افول نیابد.

در اینجا، همچنان باید تأکید کرد که موارد یاد شده در بالا، تنها برخی از مهم ترین کارکردها و آثار عزاداری امام حسین(علیه السلام)است.۱۷ اهمیت موارد یاد شده بر همگان روشن است، و بی شک، می توان ریشه تردیدها و انکارهایی را که نسبت به برپایی عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) انجام می شود، در خصومت با همین آثار و کارکردها یافت. در این باره، امام خمینی(قدس سره) هشدار داده و می فرماید: «… آن روضه‌های سنّتی و آن مصیبت‌ها را زنده نگاه دارید که برکاتی که به ما می رسد از آن هاست، این برکات از کربلاست. کربلا و نام مبارک سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته می شود.»۱۸ همچنین، می فرماید: «روضه سیدالشهدا برای حفظ مکتب سیدالشهدا است. آن کسانی که می گویند روضه سیدالشهدا را نخوانید، اصلا نمی فهمند مکتب سیدالشهدا چه بوده و نمی دانند یعنی چه. این گریه‌ها و این روضه ها، این مکتب را حفظ کرده است…»۱۹

۳٫ گریه بر امام حسین(علیه السلام)(چیستی و چرایی)

روایات نقل شده از معصومان(علیهم السلام) بیانگر آن است که آنان، خود به یاد مصائب و مظلومیت امام حسین(علیه السلام) می گریستند و نیز از اصحابشان می خواستند که این گونه رفتار کنند، و به منظور تشویق آنان، پاداش عظیمِ گریه بر حسین(علیه السلام) را بیان می کردند. بی گمان، همین رهنمودهای معصومان(علیهم السلام)، منشأ اصلی برای برپایی عزاداری امام حسین(علیه السلام) بوده، نیز در تداوم و بقای آن، و تبدیل شدنِ آن به شکل یک رسم و سنّت اجتماعی، نقش محوری داشته است.

حال در اینجا، باید دید که گریه بر امام حسین(علیه السلام) چیست و بر چه گونه هایی است؟ و در اساس، چرا بر حسین(علیه السلام)می گریند؟

برای پاسخ گویی به این پرسش ها، نخست باید بررسی کرد که به طور کلی، گریه کردن چگونه رفتاری است و چه انواعی دارد؟

در این باره، باید گفت که گریستن ـ همچون خندیدن ـ یک رفتار هیجانی مخصوص به انسان هاست. هر انسانی، کما بیش، مواردی از گریه کردنِ خود را تجربه کرده و یا گریستن دیگران را دیده است، و به وضوح دریافته است که گریه ـ مانند خنده ـ برآمده از شدیدترین حالات احساسی انسان است.۲۰همچنین، تجربه نشان می دهد که ابراز ناراحتی به وسیله گریه ـ یا ابراز شادی به وسیله خنده ـ از نشانه‌های تعادل روحی انسان است. به گونه ای که اگر فردی نگرید ـ یا نخندد ـ می توان روان او را نامتعادل توصیف کرد. انسان هایی که با گریه و خنده، غم‌ها و شادی‌های خود را بروز می دهند، از سلامت جسمی و روحی بیشتری و از نشاط و تحرک بهتری، در صحنه زندگی برخوردارند. از این رو، مشاهده مظلومیت و مصائب کسانی که مورد علاقه انسان هستند، نیز تجسم و یادآوری آن‌ها ـ که در مورد امام حسین(علیه السلام) و یارانش چنین است ـ عواطف انسان هایی را که فطرتی پاک دارند، تحت تأثیر قرار می دهد، و سبب می شود تا بر آن مظلومیّت و مصائب بگریند.۲۱

بر این اساس، گریه کردن یکی از رفتارهای عادی و طبیعی آدمی است. گریه، دارای یک ظاهر است و یک باطن. ظاهر آن یک امر فیزیولوژیک است. تأثیرات روانی، از طریق محرک‌های بیرونی یا درونی مثل تفکر، وارد چرخه فیزیولوژی مغز و اعصاب می شود، در نتیجه، بخش خاصی از مغز تحریک می گردد، و به غدد اشکی چشم فرمان فعالیت می هد و در نهایت، قطرات اشک جاری می شود که ما آن را گریه می نامیم. باطن گریه همان تأثیرات درونی و عاطفی است که به سبب عوامل مختلف، در فرد بروز می یابد. بر این اساس، «گریه» انواع گوناگونی دارد که در این جا، مهم ترین آن ها، به اجمال شناسایی می شود:۲۲

الف. گریه ناشی از علاقه طبیعی انسان به خود و متعلقات خود

این نوع از گریه، یا ریشه در دردمندی جسمی دارد که بیشتر در افراد کم سنّ و سال بروز می یابد، و یا برخاسته از غم و اندوهی است که در مواجهه با حوادث ناگوار، فضای درونی انسان را فرا می گیرد; حوادثی همچون: فقدان بستگان و آشنایان، از دست دادن شیء یا فرصت مورد علاقه، عدم دست یابی به موفقیتی مهم، عدم دست یابی به پیروزی در مسابقات ورزشی و… . در چنین حالتی، به اصطلاح عامیانه، عقده‌ها گشوده، و اشک از چشم جاری می شود. در اصطلاح روان شناسان، گریه در این حالت، سببِ «تخلیه روانی ـ هیجانی» می شود، و در نتیجه، فرد تا حدود زیادی آرامش پیدا می کند.۲۳

در داغ از دست دادن عزیزان، این نوع از گریه در افراد بازمانده بروز می یابد، و ناشی از احساس فراق و جدا شدن از آن عزیز درگذشته است. چنین گریه ای، معمولا برای همه افراد، در سنین، جوامع و جایگاه‌های مختلف پیش می آید، چنان که درباره شخص رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز گزارش شده است. حضرت در داغ وفات فرزندش ابراهیم (سال ۹ هجری)، چنان گریستند که اشک بر محاسن مبارکش جاری شد، و در برابر آنان که کوشیدند وی را از این کار منع کنند، فرمودند: «… این اشک، از روی رحمت و رأفت است و هر کس رحم نکند، مورد رحمت قرار نمی گیرد»،۲۴ و بنا به گزارشی، چنین فرمودند: «چشم می گِرید، و قلب اندوهناک می شود، اما ما سخنی نمی گوییم که ]ناسپاسی باشد و [پروردگار را به خشم آورد.»۲۵ در سوگ درگذشت رقیه دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله)(سال ۲ هجری)، عمربن الخطاب کوشید تا زنان را از گریستن باز دارد، اما رسول خدا(صلی الله علیه وآله) مانع او شد، و فرمود: «… هر چه از چشم و قلب باشد ]یعنی اشک و اندوه[، از روی رحمت و رأفت است، و هر چه از زبان و دست باشد ]کارهایی مانند: ناسپاسی کردن، گریبان دریدن، به خود لطمه زدن و…[ از شیطان است.»۲۶ همچنین رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)، در شهادت عموی گرامی اش حمزه (سال ۳ هجری)، با بیانِ این سخن که «عمویم حمزه گریه کننده ندارد»، دیگران را به گریستن بر حمزه واداشت،۲۷ و نیز خود برای او بسیار گریه کرد،۲۸ چنان که حضرت ـ در موارد مختلف ـ در داغ بستگان و یاران دیگر خویش اشک ریخت،۲۹ وروی هم رفته،این گونه رفتارهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)سبب شد تا گریستن برای درگذشتگان، در جایگاه یک رسم اجتماعی «تأیید شده از سوی شرع» در میان مسلمانان رواج یابد. در اینجا، باید از نوع دیگری از گریه یاد کرد که حالتی ویژه دارد. برخلاف موارد دیگر که بر اثر غم و اندوه بروز می یابد، ویژگی این نوع خاص در این است که در حالت شادمانی شدید پیش می آید، و معمولا «گریه شوق» نامیده می شود. این گریه در مواردی است که انسان، پس از گذرانِ دوره ای از فراق، جدایی و ناامید شدن در دست یابی به شیء، نعمت یا یکی از عزیزانِ خود، به آن خواسته نایافته می رسد، پس در این هنگام، از شدت شوق و هیجان، بی اختیار می گرید. چنین گریه ای، از جلوه‌های زیبایی احساس و دلدادگی روحی انسان است.۳۰ چنان که در تاریخ صدر اسلام (سال ۷ هجری پس از فتح خیبر)، هنگامی که جعفربن ابی طالب پس از سال‌ها حضور در حبشه، به مدینه بازگشت و به حضور رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)رسید، پیامبر(صلی الله علیه وآله)به استقبال او رفت، «و بکی فرحاً برؤیته; و از شوق دیدارش گریست.»۳۱

ب. گریه ناشی از نوع دوستی و مِهرورزی نسبت به دیگران

انسان، به طور طبیعی موجودی نوع دوست و مِهرورز است که با مشاهده ـ یا آگاه شدن از ـ بروز حوداث ناگوار برای دیگران، متأثر می شود، و حتی برای آنان می گِرید. در مواردی همچون: سیل، زلزله، قحطی، و بلایای طبیعی دیگر که معمولا به شماری از انسان‌ها آسیب می رسد و آنان با وضعیتی وخیم مواجه می شوند، حتی کسانی که خارج از صحنه حوادث اند، با آگاه شدن از آن، بسیار متأثر، و گاهی گریان می شوند; البته این حالت، سبب می شود تا ایشان در یاری رساندن به آسیب دیدگان اقدام کنند; حتی گاهی به روشنی دیده می شود که میان میزان متأثر شدنِ افراد از یک سو، و میزان یاری رسانی آنان به آسیب دیدگان از سوی دیگر، پیوستگی برقرار است.

قسم دیگری از گریه نوع دوستانه، گریه بر «مظلوم» است. انسان ها، از روی رأفت و دلسوزی، با مشاهده ـ یا آگاه شدن از ـ ستمدیدگی هم نوعان خود متأثر می شوند، و حتی برای آنان می گریند. یک جنبه آشکار از گریه برای حضرت امام حسین(علیه السلام)همین قسم از گریه است که در این باره، پس از این، به تفصیل سخن به میان می آید.

ج. گریه ناشی از عقیده و کمال خواهی

در جهان بینی الهی، کمال انسان در تقرّب و نزدیکی جستن به خداست. در این جهان بینی، آموزه‌های خاصی مطرح است که آن آموزه ها، به گونه‌های خاصی از گریه، معنا و مفهوم می بخشد; مانند اینکه گریه ناشی از «خوف خدا»، زمینه ساز قرب الهی،۳۲ و مایه دست یابی به رحمت خداوند است.۳۳ بر این اساس، انسان‌های معتقد و مؤمن، در پیشگاه خداوند، خاشعانه به مناجات می پردازند، خطاها و گناهان خود را به یاد می آورند، و با سوزِ دل و اشک چشم، از خداوند آمرزش می جویند.

همچنین در اینجا، نوعی از گریه ناشی از فضیلت طلبی و کمال خواهی۳۴ را نیز می توان شناسایی کرد که برخاسته از اعتقاد به کمالات انسانی و کوشش برای رسیدن به آن کمالات است. در چنین مسیری، رهپویان، از شمع وجودِ انسان‌های با فضیلت و به کمال رسیده ـ مانند: پیشوایان و بزرگان دین، معلّمان و مربیان اخلاق و… ـ بهره می برند، و چنانچه شمع وجود ایشان خاموش شود، اندوهی بزرگ آنان را فرا می گیرد. از این رو، داغ از دست رفتنِ انسان‌های با کمال و فضیلت، همواره بسیار سنگین است، و همگان ـ و نه فقط بستگانشان ـ برای آنان به سوگواری می پردازند. در این باره، این نمونه تاریخی، جالب توجه است: پس از وفات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، «امّ ایمن»۳۵ گریه می کرد. عمربن الخطاب از او پرسید: «چرا گریه می کنی؟ مگر نه اینکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در پیشگاه خداوند است؟» امّ ایمن پاسخ داد: «گریه من برای از دست دادنِ رسول خدا(صلی الله علیه وآله)نیست، بلکه برای آن است که با درگذشت او، دست ما از اَخبار آسمان و وحی کوتاه شده است.»۳۶

در اینجا، باید توجه داشت چنان که پیشتر نیز گفته شد، انواع سه گانه گریه یاد شده در بالا، بر اساسِ عوامل مختلف گریستن است. بنابراین، گاهی فقط یک، و یا دو مورد از عوامل مزبور تحقق می یابد، و گاهی ممکن است که هر سه عامل، به طور یکجا و به شکل متداخل عمل کنند که در این حالت، بالطبع بر غم و اندوه سوگواران افزوده می شود، و گریه‌های ایشان شدت می یابد; چنانچه هر گاه «انسانی با فضل و کمال از بستگان و عزیزان، به شکلی مظلومانه» کشته شود، گریه بازماندگانش می تواند ناشی از هر سه عامل اصلی یاد شده باشد.

حال پس از شناخت انواع اصلی گریه و عوامل هر یک از آن ها، باید بررسی کرد که گریه بر امام حسین(علیه السلام)از کدام نوع است؟ در پاسخ، نخست باید تأکید کرد که عزاداری امام حسین(علیه السلام)از دیرباز در بستر وسیع زمانی،و پهنه‌های مختلف مکانی انجام شده، وطیف وسیعی از گریه کنندگان را در برگرفته است. بر این اساس، تشخیصِ نوع گریه امام حسین(علیه السلام)، بدون توجه به تفاوت شرکت کنندگان در سوگواری و مراحل مختلف آن، امری ناممکن می نماید.

بی گمان، گریه‌های طولانی بزرگ ترین بازمانده عاشورا، حضرت امام سجاد(علیه السلام) که از نزدیک صحنه‌های مصیبت بار کربلا و مظلومیت‌های پدر، برادران، عموها و دیگر عزیزان و همراهان خود را مشاهده کرده بود، گریه هایی بود کاملا متمایز، و ناشی از هر سه عامل: گریه از روی رحمت و رأفت در داغِ عزیزان; گریه بر مظلومیت ها; و گریه بر فقدان انسان هایی در حدّ اعلای فضل و کمال و پاکی.

پس از آن، در دوران متأخرتر، گریه‌های کسانی که با تشویق‌های ائمه اطهار(علیهم السلام)، و با آگاهی از اجر عظیم گریه بر امام حسین(علیه السلام)، اقدام به برپایی مجالس عزا برای آن حضرت می کردند و به یاد مصائب او می گریستند، گریه هایی بوده است بر مظلومیت، و ناشی از عقیده.

بر این اساس، اعتقاد به پاداش فراوان گریه بر امام حسین(علیه السلام)و نیز یادکرد از مصیبت‌ها و مظلومیت‌های آن حضرت، همواره در طول تاریخ، در برپایی عزاداری‌های حسینی تأثیرگذار بوده، و سبب شده است تا احساسات و عواطف عزاداران، با یاد و نام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) و یاران با وفایش، پیوندی ناگسستنی و عمیق بیابد، و پس از قرن ها، برای آنان، همچون عزیزترین نزدیکان خود سوگواری کنند، بگریند و بر سر و سینه بزنند.

در این میان، «مظلومیتِ» امام حسین(علیه السلام)۳۷ و دیگر شهیدان کربلا، عاملی بسیار مهم در برانگیختن احساسات و هیجانات همه انسان‌های پاک دل بوده، بسیاری از افراد غیرشیعه و حتی غیرمسلمان را در زمره سوگواران حسینی در آورده است. «مظلومیتِ» آنان که در قالب مصیبت هایشان یادآوری می شده، برای دل و جان عزاداران «سوز»، و برای چشم آنان، «اشک» را به ارمغان می آورده است; البته عشق و محبت نسبت به امام حسین(علیه السلام) و یارانش در عمق وجود برخی از عزاداران، چنان نفوذ کرده است که گاهی، فقط با شنیدن «نامِ» آنان، اشک از چشمانشان جاری می شود:

آن چنان کز برگ گل، عطر و گلاب آید برون تا که نامت می برم، از دیده آب آید برون

رشته الفت بود در بین ما، کز قعر چاه کِی بدون رشته، آب بی حساب آید برون؟

تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده‌ها آتشی باید که خوناب کباب آید برون

گر نباشد مهر تو، دل را نباشد ارزشی برگِ بی حاصل شود گل، چون گلاب آید برون.۳۸

آری، در عزاداری امام حسین(علیه السلام)، آنچه در برون تجلّی می یابد، «اشکِ چشمِ» عزاداری است، و درون آن، مهر و محبتی است که خداوند در دل‌های آنان قرار داده است; «اشک، زبانِ دل و شاهد عشق است.»۳۹

آنچه در بالا گذشت، بیانگر چیستی گریه بر امام حسین(علیه السلام)بود، و نیز با شناخت عوامل آن، بخشی از چرایی گریه بر حسین(علیه السلام)را بیان می کرد; در ادامه، به برخی از آثار و کارکردهای گریه‌های سوگواران حسینی اشاره می شود تا بدین سان، چرایی آن بیشتر روشن شود، همچنین، آنان که ناآگاهانه به تشکیک و تردید درباره مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(علیه السلام)می پردازند به خطای خود پی ببرند، نیز آشکار شود که معاندان، چرا به این مراسم، بسیار هجوم می آورند.

برخی از آن آثار و کارکردها، جنبه فردی، و برخی نیز جنبه اجتماعی و سیاسی دارد. از نظر فردی، گریه‌های عزاداران، از یک سو، آنان را تخلیه هیجانی می کند، به آرامش روحی ـ روانی می رساند و باعث صفای باطنی می شود که در این باره، پیش تر نیز سخن به میان آمد. از سوی دیگر حضور عزاداران در مراسم عزای حسینی، عواطف و شناخت آنان را تقویت می کند، و نیز سبب می شود تا آنان بکوشند در رفتار خود، شبیه به آنان باشند که برایِشان می گریند; هنگامی که عزاداران به یادِ وفاداری ابوالفضل العباس(علیه السلام)، یا آزادگی حرّبن یزید ریاحی اشک می ریزند، ناخود آگاه، خواهند کوشید تا در حد توان، آزاد مرد و وفادار باشند، و از نامردمی به دور.۴۰

گریه بر امام حسین(علیه السلام)، از نظر سیاسی و اجتماعی نیز آثار و کارکردهای بسیار مهمی دارد; زیرا این گریه‌ها در جایگاه یک رفتار کاملا احساسی و هیجانی، و در عین حال کاملا آگاهانه، به یادِ بزرگمردی است که برای احیای دین و اجرای عدالت، خود را در سخت ترین شرایط قرار داد و هر گونه مصیبت و مظلومیت را به تن خرید; بدین سان، این گریه، شخصیت فرد عزادار را به شخصیت عظیم چنان انسان وارسته ای پیوند می زند، و اهداف و آرمان‌های او را در عمق جان وی پایدار می کند.

فرد عزادار با سوگمندی و گریه برای امام حسین(علیه السلام) آشکارا اعلام می کند که او وفادار به امام حسین(علیه السلام)، نهضت او، و آرمان‌های او است، و در میدان عمل نیز وفاداری خود را به اثبات می رساند; به یاد داریم که در همین روزگار، در صحنه‌های مختلف انقلاب و دفاع مقدس، مردان حسینی در میدان عمل چه خوش درخشیدند!

گریه و عزاداری برای حسین(علیه السلام)، در واقع، انقلاب و مکتب او را زنده نگاه داشته و پیام امام حسین(علیه السلام)را به همه انسان‌ها انتقال داده است. بر این اساس، گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه برّانی است که فریادِ اعتراض بر ستمگران است و پاسدارِ خون شهیدان.۴۱ در این باره، این سخنان از حضرت امام خمینی(قدس سره)بسیار گویاست: «هر مکتبی، تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کُن نباشد،… حفظ نمی شود»;۴۲ «گریه کردن بر عزای امام حسین(علیه السلام)، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا است که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتور بزرگ ایستاد… آن‌ها از همین گریه‌ها می ترسند، برای اینکه این گریه ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است.»۴۳

منبع: http://fa.tabrizi.org/1389/09/16/chistyi-imam-hussain/

گریه برای امام حسین (علیه السلام) چرا؟

می گویند اگر امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا پیروز شد چرا آن روز را جشن نمی گیریم؟

چرا گریه می کنیم؟ آیا این همه گریه در برابر آن پیروزی بزرگ برای چیست؟ گریه زبان صادق و طبیعی شوق و اندوه و درد و عشق یک انسان است. گریه تجلی طبیعی یک احساس و حالتی جبری و فطری از یک رنج، یک شوق یا یک اندوه می باشد یکی از دانشمندان غرب می گوید:

«انسانی که هرگز نمی گرید و گریستن را نمی داند احساس انسانی را فاقد است».

مگر نه اشک زیباترین شعر و بی تاب ترین محبت و پر گدازترین ایمان و تب دار ترین احساس و خالصترین «گفتن» و لطیف ترین «دوست داشتن» است که همه در کوره دل به هم آمیخته و ذوب شده و قطره ای گرم شده اند به نام اشک؟ مگر نه قلب، قالب اشک است و اشک در قلب شکل می گیرد ولذا اشک شبیه قلب است:

ای بسا قلبهای سوزانی

که زبان راز آن نگوید باز

لیک آن دیدگان نورانی

راز دلداده می کند ابراز

گریه ترجمان دل است مثلا کسی که عزادار است و مرگ عزیزی قلبش را می سوازند، باید گریه کند. وقتی که دلش یاد از او می کند و زبانش سخن از او می گوید چشمش نیز با او همدردی می کند مگر چشم از زبان صادقانه تر سخن نمی گوید؟!

از من مپرس کاتش دل درچه غایت است

از آب دیده پرس که او ترجمان ماست

اشک چشم نشانه رقت قلب است کسی که از صحنه دلخراش منقلب نمی شود تا اشک تأثر بریزد و نیز از حقیقت و جلوه زیبائی لذت نمی برد تا اشک شوق جاری گرداند از قلب سلیم و روح متعادل برخوردار نیست.

امیرمومنان علی (علیه السلام) می فرماید:

«خداوند متعال افرادی را که به هنگام استماع قرآن تحت تأثیر قرار نمی گیرند و از شنیدن آیات مربوط به قیامت تعجب نمی کنند، و خنده می نمایند، مورد سرزنش قرار می دهد و می فرماید : (تضحکون و لا تبکون)

و نیز فرموده: (بکاء العیون و خشیه القلوب من رحمه الله تعالی)(۱)

چنانکه «جمود عین» و محروم بودن از اشک و گریه از خوف خدا نشانه قساوت قلب و شقاوت معرفی شده است.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

«من علامات الشقاء: جمود العین، قسوه القلب…» (۲)

در مقابل، آن دسته از مومنانی که بصیرتی روشن قلبی رؤوف و احساسی پاک و شفاف دارند در زبان قرآن کریم با جمله (یبکون و یزیدهم خشوعا) و (سجدّا و بکیّا) مورد ستایش قرار گرفته اند . قهرا این نوع افراد در برابر عظمت مردان خدا اشک شوق و به خاطر مظلومیت آنان هم اشک غم و اندوه از چشم خود جاری می کنند.

نام حسین (علیه السلام) با گریه همراه است

آن گونه که از متون اسلامی استفاده می شود نام حسین (علیه السلام) با گریه و ناله آمیخته است و قبل از شهادتش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنان علی (علیه السلام) و مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بر او گریسته اند. طبق رویات فراوانی، چون حضرت حسین (علیه السلام) تولد یافت جبرئیل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد و خبر شهادت آن نوزاد را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و پدر و مادرش داد و آنان از همان ایام برای حسین (علیه السلام) گریستند. طبق روایتی که از عایشه نقل شده است حسین (علیه السلام) کودک خردسال بود که وارد خدمت پیامبر گردید همان موقع جبرئیل به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ابلاغ کرد: زمانی نمی گذرد که این کودک را افرادی از امت تو در سرزمین «طف» از خاک عراق به قتل می رسانند «فبکی رسول الله (صلی الله علیه و آله)» اما جبرئیل افزود: «لا تبک، فسوف ینقم الله منهم، بقائمکم اهل البیت (۳) «گریه نکن در آینده خداوند به وسیله قائم اهل بیت از آنها انتقام می گیرد».

«ابن عباس» می گوید به هنگام رفتن به «صفین» من همراه امیر مؤمنان علی (علیه السلام) بودم چون در کنار شط فرات به «نینوا» وارد شد، امام (علیه السلام) با صدای بلند گریست و فرمود: ای پسر عباس این محل را می شناسی؟ گفتم: نمی شناسم ای امیرمؤمنان. فرمود اگر اینجا را مثل من می شناختی هرگز از اینجا رد نمی شدی مگر این که مثل من گریه سر می دادی ابن عباس گفت: «فبکی طویلا حتی اخضلّت لحیته و سألت الدموع علی صدره وبکینا معا»: «آن حضرت گریه مفصلی کرد به طوری که اشک از روی محاسن او جاری شد ما هم همصدا با علی (علیه السلام) گریه سردادیم». بعد امام ادامه داد: وای، من با آل ابوسفیان چه کرده ام، سپس افزود: در این سرزمین که (کرب و بلا نامیده می شود) هفده نفر از فرزندان من و فاطمه به شهادت می رسند و مدفون می گردند(۴).

طبق روایت امام صادق (علیه السلام) روزی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وارد شد و آن حضرت را گریان دید ازعلت گریه اش پرسید؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: جبرئیل به من خبر داد که حسین (علیه السلام) را گروهی از امت من به قتل می رسانند! فاطمه (علیه السلام) نیز از شنیدن این خبر به شدت گریست ولی وقتی ازمقام بلند فرزندش به خاطر شهادت آگاه گردید آرامش و تسکین یافت (۵)

داستان گریه و عزاداری پس از شهادت آن حضرت از سوی امامان (علیه السلام) داستانی مفصلی است که به ذکر چند مورد اکتفا می کنیم:

امام سجاد (علیه السلام) که خود در کربلا شاهد مصائب دلخراش امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش بود پس از واقعه عاشورا تا زمانی که در قید حیات بود این واقعه سوزناک را فراموش نکرد و همیشه گریه و سوگواری نمود او هر وقت می خواست آب بنوشد تا چشمش به آب می افتاد اشک از چشمانش سرازیر می شد وقتی علت این کار را می پرسیدند می فرمود چگونه گریه نکنم درحالی که یزیدیان آب را برای وحوش و درندگان آزاد گذاشتند ولی آن را به روی پدرم بستند و او را با لب تشنه کشتند. می فرماید هر وقت کشته شدن فرزندان فاطمه (علیه السلام) رابه یاد می آورم گریه گلویم را می گیرد. وقتی هم افرادی وی را دلداری می دادند، می فرمود: «کیف لا أبکی؟ و قد منع أبی من الماء الذی کان مطلقا للسباع والوحوش» (۶)

امام سجاد (علیه السلام) درعزای پدر مظلوم خویش به حدی گریست که اورا یکی از بکّائون پنج گانه تاریخ لقب دادند (۷) وقتی راز آن همه گریه را از آن حضرت می پرسیدند، مصائب جانگداز کربلا را بازگو می کرد ومی فرمود: مرا ملامت نکنید، یعقوب، پس از آن که یک فرزند خود را از دست داد آنقدر گریست تا از غصه چشمهایش سفید شد در حالی که یقین به مرگ فرزندش نداشت.

از فراق روی یک یوسف اگر یعقوب سوخت

هجر هفتاد و دو یوسف کرده خونین دل مرا

در حالی که من به چشم خود دیدم که در یک نیمروز چهارده نفر از اهل بیت مرا سر بریدند انتظار دارید داغ آنها از دلم بیرون برود؟!(۸)

او نه تنها در ماتم پدر بزرگوارش اشک می ریخت بلکه مومنان را نیز ترغیب به گریستن در عزای آن مظلوم می کرد: «ایما مومن دمعت عیناه لقتل الحسین حتی تسیل علی خده بواه الله بها فی الجنه غرفا یسکنها احقابا»(۹).

«هر مؤمنی که بر شهادت حسین (علیه السلام) آن قدر بگرید که اشک بر گونه اش جاری شود خداوند برای او غرفه هائی در بهشت آماده می سازد که تا ابد در آن اقامت خواهد کرد.»

امام باقر (علیه السلام) برای امام حسین (علیه السلام) اشک می ریخت و به هرکس هم در خانه او بود دستور می داد گریه کند. و در منزل آن حضرت مجلس عزا و سوگواری برای امام حسین (علیه السلام) تشکیل می گردید و حاضران مصیبت آن حضرت را به هم تسلیت می گفتند (۱۰).

«عبد الله بن سنان» می گوید: در روز عاشورا به حضور امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم آن حضرت را رنگ پریده و بسیار غمگین و گریان یافتم، علت آن را از امام پرسیدم، فرمود : امروز عاشوراست و در چنین روزی جد ما امام حسین (علیه السلام) شهید شده است (۱۱).

امام صادق (علیه السلام) به «ابو هارون مکفوف» دستور داد مرثیه بخواند آنگاه که وی مرثیه خود را آغاز نمود متوجه شد امام (علیه السلام) سخت گریه می کند و زنانی که پشت پرده بودند همینکه صدای گریه امام صادق (علیه السلام) را شنیدند آنها نیز صدای خود را به گریه و شیون بلند کردند؛ بعد امام فرمود: «من انشد فی الحسین شعرا فبکی وابکی عشرا کتب له الجنه» (۱۲). «هر کس در مصیبت حسین (علیه السلام) شعر بگوید و گریه کند وده نفر را بگریاند بهشت بر او نوشته می شود».

امام رضا (علیه السلام) می فرماید: روش پدرم امام موسی بن جعفر (علیه السلام) این بود که هرگاه ماه محرم می رسید پیوسته غمگین بود تا دهه عاشورا سپری شود روز عاشورا روز گریه و ماتم او بود و می فرمود: «هو الیوم الذی قتل فیه الحسین» (۱۳).

امام رضا (علیه السلام) فرمود محرم ماهی است که اهل جاهلیت در آن ماه جنگ و خونریزی را حرام می دانستند ولی دشمنان در آن ماه خون ما را ریختند حرمت ما را شکستند زنان و فرزندان ما را به اسارت گرفتند و به خیمه های ما آتش زدند اموال ما را غارت نمودند و حرمت رسول خدا را در حق ما رعایت نکردند.

«ان یوم الحسین اقرح جفوننا و أسبل دموعنا و أذل عزیزنا بأرض کربلا …. علی مثل الحسین (علیه السلام) فلیبک الباکون، فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام.»(۱۴)

«کشته شدن امام حسین (علیه السلام) اشکهای ما را ریزان و پلکهای چشمان ما را مجروح و در کربلا عزیز ما را ذلیل کرد… گریه کنندگان باید بر حسین (علیه السلام) گریه کنند . گریه بر او گناهان بزرگ را می ریزد».

امام رضا (علیه السلام) به «ریان بن شبیب» فرمود: «ان کنت باکیا لشی ء فابک للحسین بن علی فانه ذبح کما یذبح الکبش و قتل معه من أهل بیته ثمانیه عشر رجلا ما لهم فی الارض شبیهون…».

«اگر بخواهی به چیزی گریه کنی بر حسین بن علی (علیه السلام) گریه کن زیرا سر آن حضرت را مثل سر گوسفند بریدند و با او هجده مرد از اهل بیتش کشته شدند که در دنیا بی نظیر بودند».

سپس به «ابن شیب» فرمود: «اگر دوست داری در درجه های بلند بهشت با ما باشی، غمگین باش از برای غمگینی ما و شاد باش از برای شادمانی ما».(۱۵)

حتی به موجب بعضی از روایات امام زمان (عج) نیز مدام بر سید الشهداء اشک می ریزد و می گوید :

«ای جد بزرگوار! روزگار مرا به تأخیر انداخت و نتوانستم به یاری تو بشتابم وبا دشمنانت پیکار کنم در عوض: «فلاندبنک صباحاً و مساءً و لأبکین لک بدل الدموع دما حسره علیک. ..»(۱۶) «هر صبح و شام بر مصائب تو گریه می کنم، اگر اشک چشمم تمام شود، به جای آن خون می گریم».

حتی به موجب روایات فراوانی که نقل شده است، همه کس و همه چیز خورشید و آسمان و زمین و فرشتگان روز عاشورا بر آن حضرت گریه می کنند .(۱۷)

شاعر پر شور «فؤاد کرمانی» با استفاده از این روایات چنین سروده است:

تا ندا کرد ولای تو، در اقلیم الست

بهر لبیک فدایت، دو جهان پر زداست

کشته شد عالم دهری، چو تو در عالم دهر

دهر تا روز قیامت شب اندوه و عزاست

در غمت اعین واشیاء همه از منطق کون

هر یکی مویه کنان بر دگری نوحه گر است

رفت بر عرشه نی تا سرت ای عرش خدا

کرسی و لوح وقلم بهر عزای تو بپاست

منکسف گشت، چو خورشید حقیقت به جمال

گر بگریند زغم دیده ذرات رواست.(۱۸)

موضوع قابل توجه این است که «عبد الله بن فضیل هاشمی» از امام صادق (علیه السلام) سوال می کند: چرا روز عاشورا این چنین روز مصیبت وغم واندوه وعزاداری گردید؟ اما روز وفات پیامبر اکرم وامیرمؤمنان و فاطمه زهرا و امام مجتبی (علیه السلام) که با زهر مسموم شد این چنین نشد؟ امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ان یوم الحسین أعظم مصیبه من جمیع سایر الایام… فکان ذهابه کذهاب جمیعهم …»(۱۹)

روز حسین عاشورا از لحاظ مصیبت از تمام روزها عظیم تر است… زیرا حسین (علیه السلام) تنها باقی مانده اصحاب پنج گانه کساء است که رفتن او، مثل رفتن همه آنهاست».

روز عاشورا مصائبی بر خاندان رسالت وارد شد که در خاطره هیچ آفریده ای خطور نکند و قلم را تاب نوشتن نباشد، چه جالب گفته است:

فاجعه ان اردت اکتبها

مجمله ذکره لمدکر

«مصیبتی بزرگ که اگر بخواهیم آن را به نحو اقتصار برای یاد آوری یاد کننده ای بنویسم» .

جرت دموعی فحال حائلها

ما بین لحظ الجفون و الزبر

«به یقین اشک روانم بین چشم من واوراق کتب حایل آید»

و قال قلبی بقیا علی فلا

و الله ما قد طبعت من حجر

«دلم گفت به من رحمی کن، به خدا سوگند من از سنگ آفریده نشده ام».

بکت لها الارض و السماء دما

بینهما فی مدامع حمر(۲۰)

«بر آن فاجعه زمین و آسمان و آنچه ما بین آندواست اشک خون گریست».

غرض، روز عاشورا روز مصیبت واندوه و گریه برای خاندان رسالت و شیعیان آنهاست. تنها بنی امیه دشمنان اهل بیت بودند که آن روز را روز مبارک و سرور و خوشحالی می دانستند.

چنانکه در زیارت عاشورا می خوانیم:«اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنو امیه»«خدایا این روز، روزی است که آن را بنی امیه مبارک ومیمون دانستند». در فراز دیگری می خوانیم: «هذا یوم فرحت به آل زیاد وآل مروان بقتلهم الحسین…». «و این روزی است که آل زیاد و آل مروان به خاطر این که حسین را کشتند به آن مسرور شدند.»

خلاصه در باب عزا و ماتم سید الشهداء فرزند دلبند حضرت زهرا و علی مرتضی (علیهم السلام) روایات فراوانی از ناحیه رسول خدا و ائمه معصومین (علیهم السلام) وارد شده که روز عاشورا، روز مصیبت وحزن اهل بیت وشیعیان ایشان می باشد به اعتبار همین روایات باید روز عاشورا غمگین وحزین بود در روایتی می فرماید:

«هرکه یاد کند مصیبت ما را و بگرید وبگریاند مردم را، در روز قیامت در درجه های ما خواهد بود و هرکه مصیبت مارا یاری کند و گریه کند، چشم او در روزی که چشمها همه بگریند، نگرید و هر که در مجلسی بنشیند ودین ما را احیاء نماید، دل او نمیرد در روزی که دلها همه بمیرند .»(۲۱)

بنابراین اگر کسی روز عاشورا روز جشن وسرور بداند یقینا او مانند بنی امیه دشمن اهل بیت است. پس این که سران صوفیه را روز شادی و سرور و جشن می دانند، بدون شک دشمن اهل بیت هستند و لو این که ادعای دوستی بکنند. چنانکه «شیخ عبد القادر گیلانی» روز جانگداز عاشورا را روز فرح و شادی قلمداد کرده گفته است: «روز عاشورا هرگز روز مصیبت نمی باشد، روز جشن وشادی است و بر مردم لازم و واجب است که در این روز برای اهل و عیال خود هدایایی تهیه کنند و آنها را به گردش و تفریح ببرند و آنها را با خوشگذرانی سرگرم سازند». (۲۲)

پس این مسلم است که گریه بر امام حسین (علیه السلام) عنوان شرعی دارد و از عبادات بزرگ شمرده می شود و در حقیقت دیده گریان و دل اندوهگین بر مصائب اهل بیت، شعار شیعه است .

به قول یکی از شعرای عرب

لک عندی ما عشت یا ابن رسو

ل الله حزن یفی بحق ودادی

ناظر بدموع غیر بخیل

وحشی بالسلو غیر جواد

«ای پسر پیامبر خدا در پیش من از برای تو تا زنده ام اندوهی است حق مودت را به جای می آورد دیده ام از ریزش اشک دریغ نمی ورزد و درونم از رنج و غم تسلی نمی یابد.»

انواع گریه ها

گریه انواعی دارد که همه انواع آن در شأن امام حسین (علیه السلام) نیست، حال باید ببینیم چه نوع گریه شایسته امام است:

۱ گریه از روی خواری ودرماندگی:چنین گریه ای، گریه افراد ضعیف وناتوانی است که از رسیدن به اهداف خود وامانده اند و روح و شهامتی برای پیشرفت در خود نمی بینند می نشینند و عاجزانه گریه سر می دهند. هرگز برای امام حسین (علیه السلام) چنین گریه ای نباید کرد و آن حضرت از این نوع گریه بیزار و متنفر است.

۲ گریه عجزو زبونی: چنین گریه ای، گریه افرادی است که از روی عجز و زبونی در اثر ناکامی واحیانا ستم شخصی یا جریان نامناسبی به ورشکستگی افتاده و برای خود احساس خطر می کنندو راه چاره را در گریه می جویند به قول صائب تبریزی:

گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست

صبح نزدیک است و در فکر شب تار خود است.

مسلما این نوع گریه هم مناسب شأن امام نیست.

۳ گریه بر اموات: کسی عزیز خود را از دست می دهد و بر فقدان او گریه می کند یا به این جهت گریه می کند که آن فقید در زندگی او موثر بوده و به آینده خود نگران است در این صورت به حال خود گریه می کند و یا این که به نیکیهای او اشک می ریزد این نوع گریه هم در شأن امام نیست.

۴ از روی رحم و رأفت یا گریه های عاطفی: قلب انسان هنگامی که در برابر حادثه دلخراشی همانند اشک یتیمی، یا بیمار دردمندی یا شخص فقیر و تهیدستی و … قرار می گرید، متأثر می شود چه بسا اشک می ریزد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هنگامی که فرزند خردسال خود ابراهیم را از دست داد ودر قبرسان بقیع به خاک سپرد برای آن کودک آن قدر گریه کرد که اشک بر محاسنش جاری گردید به آن حضرت گفته شد: ای رسول خدا تو دیگران را از گریه منع می کردی حال خود این چنین بی تابی می کنی؟! آن حضرت فرمود: «لیس هذا بکاء غضب انما هذا رحمه و من لا یرحم لا یرحم» (۲۳) «این گریه از روی خشم و نارضایتی نیست بلکه گریه رحمت و رافت است و هرکس رحم نکند مورد رحمت قرار نمی گیرد.»

واقعه خونین کربلا دل را می سوزاند وقلب وعاطفه هر انسانی را به جوش وخروش می اندازد از این نظر این حادثه یک جنایت ویک مصیبت است و شاید در دنیا مشابه چنین جنایتی پیدا بشود و گریه کنندگانی هم داشته باشد. گریه از روی رحم و رأفت یک امر طبیعی است. هر انسانی به هنگام مشاهده یک منظره دلخراش متأثر می شود و اشک می ریزد چنانکه دشمنان امام حسین (علیه السلام) روز عاشورا بر حال آن حضرت می گریستند. آنجا که اهل کوفه از دیدن وضع دلخراش اسراء بناکردند گریه و زاری کردن. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «اتنوحون و تبکون من اجلنا؟؟! فمن ذا الذی قتلنا؟».(۲۴)

پس گریه از روی رحم و رأفت نیز چندان مناسب نیست. امام حسین (علیه السلام) از شیعیان خود این نوع گریه را نخواسته است.

۵ غم و اندوه: گریه از روی غم واندوه نیز یکی از گریه های طبیعی انسان است که به هنگام از دست دادن عزیزی یا به خاطر از دست دادن مقام و موقعیتی ویا به خاطر گرفتاری به مصیبتی، غم و اندوهی به انسان دست می دهدو برای این که دل خود را سبک کند گریه سر می دهد و این نوع افراد که دلشان شکسته است به هنگام سوگواری امام حسین (علیه السلام) بیش از همه گریه می کنند چه بسا از شدت گریه غش کنند ولی آیا این نوع گریه را می توان به حساب امام حسین (علیه السلام) گذاشت؟ هرگز نه.

۶ گریه جدائی و فراق: نوع دیگر گریه، گریه فراق است که به خاطر دوری و جدائی از عزیزی حالت گریه به انسان دست می دهد امام حسن مجتبی (علیه السلام) به هنگام جان دادن، بی تابی می کرد. بعضی از عیادت کنندگان از علت آن پرسیدند امام مجتبی با صدای ضعیف فرمود: برای دو چیز گریه می کنم: هول مطلع، فراق دوستان.(۲۵)

پر واضح است که گریه بر امام حسین و شهیدان کربلا از این نوع گریه نیست.

۷ گریه های شوق گریه های لایق حسین (علیه السلام): گریه شوق گریه مادری است که از دیدن فرزند دلبند گمشده خویش پس از چندین سال سرزده می شود و از شوق گریه می کند. قسمت زیادی از حماسه های کربلا شوق آفرین و شور انگیز است وبه دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادتها فداکاریها شجاعتها آزادمردیها و سخنرانیهای آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر، بی اختیار از دیدگان شنونده سرازیر می گردد، آیا این گریه دلیل بر شکست است؟!

۸ گریه پیوند هدف: گاهی قطرات اشک پیام آور هدفهاست، آنها که می خواهند بگویند با مرام امام حسین (علیه السلام) همراه و با هدف او هماهنگ و پیرو مکتب او هستیم، ممکن است این کار را با دادن شعارهای آتشین، یا سرودن اشعار و حماسه ها ابراز دارند، اما گاهی ممکن است آنها ساختگی باشد ولی آن کسی که احیانا با شنیدن این حادثه جانسوز قطره اشکی بریزد، صادقانه تر این حقیقت را بیان می کند این قطره اشک اعلان وفاداری به اهداف مقدس یاران امام حسین و پیوند دل و جان با آنهاست مسلماً این نوع گریه بدون آشنایی با متعالی او ممکن نیست.(۲۶)

پس گریه بر حسین (علیه السلام) اشک ریختن بر مرده نبوده و از روی خواری ودرماندگی وعجز وزبونی، غم و اندوه نیز نمی باشد بلکه آن فقط دلیلی است که ندای حق طلبان را به گوش جهانیان رسانیده و زنگ خطر را برای باطل و اهل آن صدا درمی آورد و صاعقه هائی است که بر روی سر سرکشان و ستمگران در هر زمان و در هر مکان فرو می ریزد وشاهد صادق و گواه زنده ای است از اخلاص در راه حق و دشمنی با بیداد و ستم و بزرگداشتی است برای فداکاری و حق ودلیری وانجام وظیفه ونهراسیدن از مرگ و تکریمی است برای امتناع از قبول ظلم و شکیبائی درمحنت و سختیها.

به قول علامه مغنیه: کسانی که درمجالس تعزیه می خوانند:

لا تطهر الأرض من رجس العدا ابداً

ما لم یسل فوقها سیل الدم العرم(۲۷)h}

«روی زمین از پلیدی دشمنان پاک نخواهد شد تا زمانی که بر روی آن سیل در هم شکننده خون روان نگردد».

غرض، شیعیان بر امام حسین (علیه السلام) از روی خواری ودرماندگی نمی گریند، بلکه از اشک دیده خویش سرود حماسه می سازند و با آه و حسرت خود بانگ حق وعدالت رابه گوش جهانیان می رسانند:

همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافی است

اگر چه گریه، بر آلام قلب تسکین است.

ببین که مقصد عالی وی، چه بود ای دوست

که درک آن، سبب عز و جاه و تمکین است

زخاک مردم آزاده، بوی خون آید

نشان شیعه و آثار پیروی، این است (۲۸)

«ماربین» مورخ آلمانی می گوید: «هیچ چیز مانند عزاداری حسین نتوانست حس سیاسی در مسلمانان ایجاد کند.»(۲۹)

ای اشک ماتمت به رخ ملت آبرو

وی از طفیل خون تو، اسلام سرخ رو

دین را تو زنده کردی و خود، کشته گشته ای

وین یافته ز فیض تو، دین نبی علوّ

گر آب را به روی تو بستند کوفیان

آوردی آب رفته اسلام را به جو (۳۰)

قطره های اشکی که شیعه در ماتم امام حسین (علیه السلام) و یارانش می ریزد عهد و پیمانی است با قطره های خون شهدای کربلا که با لب تشنه و محروم از «قطره های آب» بر سر احیای دین و ارزشهای راستین مکتب جان باختند. و این اشک ها این نهضت الهی را به جانها پیوند زده وجاوان ساخته است. و این بسیار ساده اندیشی است که کسی تنها توجیهی عاطفی برای این گریه ها داشته باشد چرا که داغ، هر قدر هم شدید باشد، بالاخره گذشت زمان از حرارت آن می کاهد درحالی که عزادارن حسینی از اول عمر تا آخر عمر پس از گذشت قرنها با شور و شوق و حرارت بیشتر در سوک سید الشهداء می گریند. اگر این گریه ها تنها جنبه عاطفی داشت مسلما به مرور زمان حادثه عاشورا از خاطره ها محو می شد و یا ازطراوت ونشاط آن کاسته می گردید .

۹ گریه کردن برای از دست دادن چیزی و یا تحمل دردی: انسان زمانی گریه می کند که چیزی را از دست بدهد یا دردی را متحمل بشود. پس عامل عمده گریه (سوای شوق و چند مورد نادر) درد و فقدان منفعت است ما وقتی از چیزی نفع می بریم به مجرد از دست دادن آن گریه سر می دهیم و یا دردی به ما روی می کند ناله می کنیم.

در روایات می خوانیم که همه چیز بر حسین (علیه السلام) گریه کردند ماه و ستارگان و خورشید شن های بیابان و حتی بادی که می وزید و حتی الحوت فی البحر،چرا؟ شن بیابان چرا گریه کرد؟ ماهیان دریا چرا سوگواری کردند؟ ماه و ستارگان وخورشید چرا تار شدند و بی تابی کردند؟ مسلما آنا به ظاهر متحمل دردو رنجی نشدند چون تیر و خنجرهائی که بر آن پیکر شریف وارد می شد دردش برخورشید و ماهیان دریا نمی رسید پس چرا آنان گریه کردند و آن هم بکاء شدیدا پس حتماً آنها متضرر گردیدند و ازچیزی که نفع می بردند بی نصیب شدند و منفعتی را از دست دادند و آن منفعت چیست ؟چه چیزی بالاتر از امامت! همه از امام نفع می برند و از فقدانش رنج می بینند و متضرر می شوند امام قطب و قلب عالم است وهرکه در عالم است در سایه اوست وقتی او را از ست می دهند متحمل رنج و به دنبال این رنج صاحب درد می شوند این است که آن موجوداتی که ناپاکی بر آنان رخنه نکرده و نمی تواند بکند، (مثل شن های بیابان، ماهیان دریا و …) بر او می گریند و آلوده ها از انس وجن از فقدان چنین ذی نفعی بیخبر می مانند و شادی می کنند، و این است تفسیر آن حدیثی که می فرماید برای حسین (علیه السلام) در قلب مؤمنان حرارتی است که … مؤمنان اگر هم ذکر مصیبتی نشنوند، چون متوجه از دست دادن قطب و محور عالم هستند ناله می کنند…

مرحوم علامه مغنیه می گوید: کسی گفت: آیا شیعه ها جز گریه واشک راه دیگری ندارند که بدان محبت خویش را به اهل بیت (علیه السلام) بیان نمایند؟ گفتم:

«آری شیعیان علاوه بر گریه برای این که مودت قلبی خود را برای اهل بیت به ثبوت رسانند به راههای گوناگونی متوسل می شوند از جمله درود و تحیت بر اهل بیت تقدیم داشته و از فضائل ایشان در مجالس و محافل سخن رانده وبه سوی اماکن مقدس آنها بار سفر بسته و به ضریح های شریف آنان تبرک می جویند».(۳۱)h}

چرا حسین (علیه السلام) فراموش نمی شود؟

می گویند: شما در عصر فضا و اتم زندگی می کنید آنگاه بر کسی اشک می ریزد که صدها سال پیش در گذشته است وبر مزارهایی سفر می نمایید که چیزی جز صخره و سنگ نمی باشد؟!

در پاسخ می گوئیم:«چنانکه گفته اند: «بعد زمان» را در «ابدیت» اثری نیست ابدیت را در ماورای زمان در عرصه ای برتر از زمان حکومت است ابدیت همیشگی است. جاودانان رهبران بزرگ بشریت به ابدیت تعلق دارند، از اینرو قرنها نیز در طول حیات معنوی آنان، مفهوم متداول خود را از دست می دهند(۳۲)

حسین بن علی (علیه السلام) از زمره جاودانان از رهبران بزرگ بشریت است سخن از وی سخن از تاریخ نیست سخن روز است. سخن از ابدیت است سخن از همیشگی خروشان و شکوفا و پر فروز است.

این زنده جاوید نزدیک چهارده قرن به حساب تاریخ پس از مرگ جسمانیش همچنان امروز نیز بر دلها حکومت می کند و هنوز پرتو وجودش نه تنها در حیات ما بلکه در حیات جهان معاصر ودر عصر فضا و اتم «حوادث بی نظیر» ایجاد می کند وبه صورت یکی از «شور انگیزترین حماسه های تاریخ بشریت» در آمده و همه ساله نیرومندترین امواج احساسات میلیونها انسان را در اطراف خود بر می انگیزد و مراسمی پرشورتر و هیجان انگیزتر ازهر مراسم دیگر به وجود می آورد .

راستی چرا به این حادثه تاریخی که شاید در تاریخ مشابه فراوان دارد اهیمت داده می شود؟ ! چرا مراسم بزرگداشت این خاطره هر سال پرشکوهتر و پرهیجان تر از سال پیش برگزار می گردد؟ این همه تعظیم و تکریم و سپاس این همه سوز و گداز پس از چهارده قرن، آخر برای چیست؟ آن را چه معنائی است؟!

حقیقت این است که این زنده جاوید پس از قرنها، همچنان بر قلبهای انسانهای آزاده قدرتمندانه حکومت می کند ودر جامعه «موج معنوی» ایجاد می نماید. حتی هنوز هم به طور عمیق یک قدرت محرک معنوی ویک نیروی کنترل اجتماعی بزرگ به شمار می رود.

اما از زیارت زیارتگاههای مقدس هرگز سنگها و صخره ها هدف و غایت نمی باشند چه اگر غرض خود آنها می بود همین کوهها سر به فلک کشیده انسان را از مشقت سفر و طی راههای طولانی بی نیاز می ساخت پس مقصود بالذات صاحب مزار است وبزرگ داشتن سنگها به جهت شرف انتساب به صاحبان آن مزارها است مانند محترم داشتن جلد قرآن کریم وسنگها و آجرهائی که خانه کعبه ومسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وسایر اماکن مقدس از آنها ساخته شده است .

الان می بینیم که دولتها و ملتها در حفظ مقبره های شخصیتهای بزرگ خویش می کوشند وبه دور آنها هاله تقدیس می کشند.

در تاریخ نوشته اند هنگامی که سر مبارک حسین (علیه السلام) را به نزد یزید آوردند وی در مجلس شراب حضور داشت اتفاقا قاصدی از طرف پادشاه روم به مجلس یزید بار یافت وسر مبارک حسین (علیه السلام) را درمقابل یزید مشاهده کرد و چون دانست که آن سر مبارک به حسین (علیه السلام) تعلق دارد عمل یزید را به شدت نکوهش نمود و گفت ای یزید داستان «کلیسای حافر» را شنیده ای؟ گفت چگونه است؟ رومی گفت: در پیش ما مکانی است که گویند خر عیسی از آنجا گذر کرده است در آنجا کلیسائی بنا نهاده اند که نام آن به سم خر عیسی منسوب بوده و به کنیسه حافر «سم» شهرت دارد ما هر سال به زیارت آنجا می رویم و نذورات خود را به آنجا اهدا می کنیم. روی این حساب ای یزید من گواهی می دهم که تو خطا کاری و از راه راست به دوری! یزید خشمگین شد و به کشتن قاصد فرمان داد رومی به سوی سر نازنین حسین (علیه السلام) رفت و آن را بوسید و شهادتین برزبان جاری کرد و سپس او را گرفتند و بر در قصر به دار کشیدند.(۳۳)

زیارت، ارتباط روحی زائر با صاحب قبر است زائر قبر ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) با آن حضرت تجدید بیعت می نماید و لذا ائمه اطهار علیهم السلام با توصیه و ترغیب به زیارت سالار شهیدان این نهضت مقدس را برای همیشه زنده و جاوید نگه داشته اند البته زیارت همه امامان مورد تأکید است ولی روایاتی که در ترغیب وتشویق زیارت امام حسین (علیه السلام) رسیده فوق العاده زیاد است امامان بااین توصیه ها در صدد آن بودند که شیعیان پیوستگی عملی با اهداف آن بزرگوار داشته باشند. امام سجاد (علیه السلام) که خود چندین بار مخفیانه به زیارت سالار شهیدان رفته در گفتار خویش نیز سفارش زیادی به زیارت امام حسین (علیه السلام) داشته است.

«ابو حمزه ثمالی» گوید: از امام سجاد (علیه السلام) در مورد زیارت امام حسین (علیه السلام) پرسیدم، حضرت فرمود:

«زُره کل یوم فان لم تقدر فکل جمعه فان لم تقدر فکل شهر فمن لم یزره فقد استخف بحق رسول الله (صلی الله علیه و آله)(۳۴) «هر روز آن حضرت را زیارت کن، اگر نمی توانی هفته ای یک بار، اگر نمی توانی ماهی یکبار، پس کسی که اصلا آن حضرت را زیارت نکند، درحقیقت حریم رسول الله را خفیف شمرده است».

ولی مهمتر از سوگواری و زیارت آشنایی به مکتب امام حسین و شهدای کربلا و پیوستگی عملی به اهداف بلند آن بزرگوار است. مهم پاک بودن و پاک زیستن و درست اندیشیدن و تأسی عملی به او است.

پی نوشتها:

.۱ ارشاد القلوب: ص .۱۲۸

.۲ بحار الانوار: ج ۹۰ ص .۳۳۶

.۳ بحار الانوار: ج ۳۶ ص .۳۴۹

.۴ بحار الانوار: ج ۴۴ ص ۲۵۳ .۲۵۲

.۵ کامل الزیارات، ص .۵۷

.۶ مناقب: ج۳، ص ۳۰۳ بحار الانوار: ج ۴۶، ص ۱۰۹

.۷ دیگران عبارتند از: آدم، حضرت نوح، یعقوب و حضرت فاطمه زهرا الخصال: ص ۸۳

.۸ امالی صدوق، مجلسی، ۲۹، ص .۱۲۱

.۹ ثواب الأعمال: ص .۸۳

.۱۰ وسائل الشیعه: ج ۱۰، ص .۳۹۸

.۱۱ بحار الانوار: ج ۹۸، ص ۳۰۹

.۱۲ کامل الزیارات: ص ۱۰۴

.۱۳ امالی الصدوق مجلس ۲۷ بحار الانوار: ج ۴۴، ص .۲۸۴

.۱۴ بحار الانوار: ج ۴۴ ص ۲۸۴

.۱۵ وسائل الشیعه ج ۱۰ ص ۳۹۳ ح .۵

.۱۶ المزار الکبیر: ص ۱۶۵ ۱۱۷ بحار الانوار: ج ۹۸ ص .۳۲۰

.۱۷ کامل الزیارات: ص ۸۳ ، ۸۱، ۹۰ ، ۹۱ بحار الانوار: ج ۱۴ ص ۱۸۱ مجمع البیان: ج ۹ ص .۶۵

.۱۸ شمع جمع: ص ۱۷۸

.۱۹ وسائل الشیعه: ج ۱۰، ص ۳۹۴، ۳۹۲ علل الشرایع، ص .۸۶

.۲۰ مفاتیح الجنان، اعمال روز عاشورا.

.۲۱ امالی صدوق، ص ۴۵ وعیون الأخبار: ص .۱۶۲

.۲۲ الغنیه لمطالبی طریق الحق فی الأخلاق و التصوف و الآداب الإسلامیه ج ۲، ص ۵۷ .۵۶

.۲۳ بحارالانوار: ج ۲۲، ص ۱۵۱ عیون الأخبار: ج ۲، ص ۱۱

.۲۴ لهوف: ترجمه، ص ۹۹

.۲۵ حیاه الحسن (علیه السلام): ج ۲، .۴۲۶ ۲

.۲۶ فلسفه شهادت از آیه الله مکارم

.۲۷ شیعه و عاشورا، نوشته محمد جواد مغنیه: ترجمه فیروز حریرچی: ص ۵۷

.۲۸ خوشدل تهرانی، اشگ شوق، ج ۱ ص .۲۰۷

.۲۹ سیاسه الحسینیه: ص ۴۴

.۳۰ شعر از شمس لنگرودی.

.۳۱ شیعه و عاشورا ترجمه فارسی: ص ۵۶

.۳۲ دیباچه ای بر رهبری: ص .۳۳۰

.۳۳ به نقل: علامه مغنیه شیعه وعاشورا: ترجمه، ص ۵۹ .۵۸

.۳۴ کامل الزیارات: ابن قولویه.

درسهایی از مکتب اسلام صفحه ۲۰

داوود الهامی

منبع:  

http://www.hawzah.net

فلسفه عزاداری برای امام حسین(ع) چیست؟

امام صادق علیه‌السلام درباره مجالس عزاداری فرمودند: «إِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ أُحِبُّها فَأَحْیُوا أمْرَنا؛ این گونه مجالس (شما) را دوست دارم، از این طریق مکتب ما را زنده بدارید!»

به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، درباره فضیلت گریه و عزاداری بر سالار شهیدان امام حسین علیهالسلام روایات زیادی وارد شده است و تاکیدات فراوانی در اینباره از امامان معصوم علیهمالسلام شده است.

سؤال مهمی که لازم است به آن پاسخ داده شود این است که این همه تاکید بر گریه و عزاداری بر امام حسین علیهالسلام برای چیست؟ چه فلسفهای دارد؟ چه فوائد و آثاری بر آن مترتب است؟

این پرسشها را در چند مرحله - با استفاده از بیانات و کتابهای آیتالله ناصر مکارم شیرازی و آیتالله محمدتقی مصباح یزدی - پاسخ میگوییم.

خلاصه سؤالها:

چرا باید حادثه عاشورا را گرامى بداریم؟

چرا براى بزرگداشت عاشورا به روش بحث و گفتگو اکتفا نمىشود؟

چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزادارى کرد؟

فوائد گریه و عزاداری برای امام حسین (ع) چیست؟



۱. چرا باید حادثه عاشورا را گرامى بداریم؟

حوادث گذشته هر جامعه مىتواند در سرنوشت و آینده آن جامعه آثار عظیمى داشته باشد. تجدید آن خاطرهها در واقع نوعى بازنگرى و بازسازى آن حادثه است تا مردم از آن جریان استفاده کنند. اگر حادثه مفیدى بوده است و در جاى خود منشأ آثار و برکاتى به شمار مىرفت، بازنگرى و بازسازى آن مىتواند مراتبى از آن برکات را داشته باشد.

علاوه بر این، در همه جوامع انسانى مرسوم است که به نوعى، از حوادث گذشته خود یاد مىکنند؛ آنها را بزرگ شمرده و به آنها احترام مىگذارند. خواه مربوط به اشخاصى باشد که در پیشرفت جامعه خود مؤثر بودهاند، نظیر دانشمندان و مخترعان، و خواه مربوط به کسانى باشد که از جنبه سیاسى و اجتماعى، در رهایى ملت خود نقش مؤثرى داشتهاند و قهرمان ملى بودهاند.

همه عقلاى عالم براى این گونه شخصیتها آیینهاى بزرگداشتى را منظور مىکنند. این کار بر اساس یکى از مقدسترین خواستههاى فطرى است که خدا در نهاد همه انسانها قرار داده است، و از آن به «حس حق شناسى» تعبیر مىکنیم.

لذا این خواسته فطرى همه انسانهاست که در برابر کسانى که به آنها خدمت کردهاند حق شناسى و شکرگزارى کنند، آنان را به خاطر داشته باشند و به ایشان احترام بگذارند.

علاوه بر این، یاد آن خاطرهها، در صورتى که در سعادت جامعه تأثیرى داشته، مىتواند عامل مؤثر دیگرى را در زمان بیان خاطرهها بیافریند. در این صورت، گویا خود آن حادثه تجدید مىشود.

از آنجا که معتقدیم حادثه عاشورا حادثه عظیمى در تاریخ اسلام بوده است، و نقش تعیین کنندهاى در سعادت مسلمانها و روشن شدن راه هدایت مردم داشته است، این حادثه در نظر ما بسیار ارزشمند است. از این رو، بزرگداشت و بازسازى این حادثه و به خاطر آوردن آن، موجب مىشود تا بتوانیم از برکات آن در جامعه امروز نیز استفاده کنیم.
آنچه دوست و دشمن بر آن اتفاق دارند این است که داستان کربلا، اگر در عالم انسانیت داستان منحصر به فردى نباشد، از وقایع بسیار کم نظیر است.

البته ما بر اساس آنچه از ائمه اطهار علیهمالسلام دریافت داشتهایم، این داستان واقعی را منحصر به فرد مىدانیم و معتقدیم که نظیر این داستان در گذشته نبوده و در آینده هم نخواهد بود. ولى از جهت احتیاط در سخن و براى این که با کسانى مواجه هستیم که طبعاً از ما دلیل و سند مىخواهند و براى این که وارد آن بحثها نشویم، مىگوییم اتفاق نظر همه مورخین و همه آشنایان به تاریخ بشر این است که اگر داستان عاشورا منحصر به فرد نباشد، از کم نظیرترین داستانهاى عالم است؛ داستانى که هم از نظر کیفیت وقوع، هم از نظر عظمت مصیبت، و هم از نظر بقاى خاطره آن در میان مردم و آثار اجتماعى که بر آن مترتب مىشود، با هیچ ماجراى دیگرى قابل مقایسه نیست. خود همین تکرار عزادارىهایى که در کشور خودمان مىبینیم، مىتواند براى ما عامل هشدار دهنده و بیدارکنندهاى باشد که هیچ حادثه دیگرى با این حادثه قابل مقایسه نیست. حادثهاى که براى آن این همه وقت صرف مىشود، این همه هزینه مىشود و این همه اشکها ریخته مىشود، با چه حادثه و پیشامدى قابل تشبیه است؟

این عزادارىها مخصوص کشور ما نیست. در دورترین نقطههاى جهان در ایام محرم و صفر و به خصوص روز عاشورا برنامههایى برگزار مىشود. در نیویورک که یکى از بزرگترین شهرهاى دنیاست، در روز عاشورا از طرف شیعیان پاکستانى، ایرانى، عراقى، لبنانى و بعضى از کشورهاى دیگر، دسته سینه زنى راه مىافتد به طورى که توجه همه مردم را به خود جلب مىکند. بزرگترین خیابان این شهر، پر از جمعیت مىشود.

علاوه بر شیعیان، در بسیارى از کشورهاى سنى نشین هم در ایام عاشورا چنین مراسمى از سوى اهل سنت برگزار مىشود؛ یا اگر شیعیان جلساتى تشکیل مىدهند، برادران اهل تسنن، خود را موظف مىدانند که در این مراسم شرکت کنند. بسیارى از برادران اهل تسنن ما در شبه قاره هند، هم در هندوستان که تعداد مسلمانان آن، دو برابر جمعیت کل ایران است و هم در بنگلادش و پاکستان، به عنوان اداى اجر رسالت، بر خود واجب مىدانند که در مراسم عزادارى سیدالشهداء علیهالسلام شرکت کنند.

بلکه حتى بت پرستانى که به شریعت اسلام معتقد نیستند، به لحاظ برکاتى که از عزادارى سیدالشهداء علیهالسلام دیدهاند مراسم عزادارى بر پا مىکنند و نذورات فراوانى براى برگزارى مراسم سیدالشهداء علیهالسلام دارند. اینها مواردى است که در تمام دنیا دیده مىشود لذا هیچ حادثهاى را در عالم نمىتوانیم نشان دهیم که چنین تأثیرى داشته باشد و ملتهاى مختلف را تحت تأثیر قرار داده باشد.

به این مطالب، فداکارىهایى را که شیعیان در طول تاریخ کردهاند اضافه کنید. این فداکارىها براى این بوده است که بتوانند این مراسم را برگزار کنند و بتوانند به زیارت قبر سیدالشهداء علیهالسلام نایل شوند.

همیشه برگزارى این گونه مراسم و زیارت قبر آن حضرت علیهالسلام به این راحتى نبوده است. البته الآن هم خیلى راحت نیست؛ ولى زمانى بود که اگر کسى مىخواست براى زیارت قبر سیدالشهداء علیهالسلام برود، باید جان خود را کف دست بگیرد. مأموران دولت عباسى، به خصوص در زمان متوکل، آنچنان سخت گیرى مىکردند که کسى جرأت نکند به نزدیک حرم حسینى برسد. حتی قبر سیدالشهداء علیهالسلام را خراب کردند، بر آن آب بستند و زمینش را شخم زدند، براى این که به کلى آثار این قبر محو شود. ولى شیعیان براى آن که بتوانند حتى قبر سیدالشهداء را زیارت کنند، حاضر شدند دست بدهند، پا بدهند، جان بدهند، اما بروند و از نزدیک سلام بدهند. چنین چیزى قطعاً در تاریخ بشر نمونه ندارد. اگر از هر جهت دیگر بگوییم شباهتى با سایر حوادث دارد، از این جهت شباهتى با هیچ حادثهاى ندارد.

۲. چرا براى بزرگداشت عاشورا به روش بحث و گفتگو اکتفا نمىشود؟

جواب این است که البته بحث درباره شخصیت سیدالشهداء علیهالسلام، تشکیل میزگردها، کنفرانسها، سخنرانىها، نوشتن مقالات و امثال این قبیل کارهاى فرهنگى، علمى و تحقیقات، بسیار مفید و لازم است و در جامعه ما نیز انجام مىشود و به برکت نام سیدالشهداء علیهالسلام و عزادارى آن حضرت، بحث، گفتگو و تحقیقات زیادى پیرامون این امور صورت مىگیرد و مردم نیز معارف را فرا مىگیرند. اما آیا براى این که ما از حادثه عاشورا بهره بردارى کامل کنیم، این اقدامات کافى است؟ یا این که امور دیگرى نیز مثل همین گریه و عزادارىها به جاى خود لازم است؟

جواب دادن به این سؤال متوقف بر این است که ما نظرى روان شناسانه به انسان بیندازیم و ببینیم عواملى که در رفتار آگاهانه ما مؤثر است فقط عامل شناختى و معرفت است یا عوامل دیگرى هم در شکل دادن رفتارهاى اجتماعى ما موثر است.

هنگامى که در رفتارهاى خود دقت کنیم در مىیابیم که در رفتارهاى ما دست کم دو دسته از عوامل نقش اساسى ایفا مىکنند. یک دسته عوامل شناختى، که موجب مىشود انسان مطلبى را بفهمد و بپذیرد.

طبعاً مطلب مورد نظر از هر مقولهاى که باشد، متناسب با آن از استدلال عقلى، تجربى و یا راههاى دیگر استفاده مىشود. قطعاً شناخت در رفتار ما تأثیر زیادى دارد، اما یگانه عامل مؤثر نیست.

عوامل دیگرى هم هستند که شاید تأثیر آنها در رفتار ما بیشتر از شناخت باشد. این عوامل را به طور کلى انگیزهها، و به تعبیرات دیگرى احساسات و عواطف، تمایلات، گرایشها، میلها، غرائز و عواطف مىنامند.

اینها سلسلهاى از عوامل درونى و روانى است که در رفتار ما مؤثر است. هرگاه شما رفتار خود را تحلیل کنید، خواه رفتار مربوط به زندگى فردى شما باشد، و خواه رفتار خانوادگى، رفتار اجتماعى، یا رفتار سیاسى شما باشد، مىبینید عامل اصلى که شما را به انجام آن رفتار واداشته است همین عوامل تحریک کننده و برانگیزاننده است.

عاملى باید در درون ما باشد تا ما را برانگیزاند. باید براى هر کارى میلى داشته باشیم تا آن کار را انجام دهیم. باید شور و شوقى نسبت به انجام آن کار پیدا کنیم، علاقهاى نسبت به آن کار داشته باشیم تا بر انجام آن اقدام کنیم و دیگر این که باید بدانیم به چه دلیل باید این کار را انجام دهیم؟ این کار، براى ما چه فایدهاى دارد؟ و چگونه باید آن را انجام دهیم؟ مواردى از این قبیل از جمله عوامل شناختى است. این عوامل را باید به دقت مورد مطالعه قرار داد و از طریق تجربه یا استدلال فرا گرفت. لازم است با مراجعه به منابع، متناسب با کارى که مىخواهیم انجام دهیم شناختهاى لازم را به دست آوریم. اما فقط شناختْ، کافى نیست تا ما را به حرکت درآورد.

عامل روانى دیگرى نیاز داریم تا ما را به سوى کار برانگیزاند و به طرف انجام کار سوق دهد. این گونه عوامل را انگیزههاى روانى مىنامند. اسمهاى دیگرى هم دارد؛ احساسات و عواطف و مانند آنها. این عوامل در مجموع، میل به حرکت را در انسان به وجود مىآورد، عشق به انجام کار را ایجاد مىکند، و شور و هیجان به وجود مىآورد. تا این عوامل نباشد کار انجام نمىگیرد. حتى اگر انسان به یقین بداند که فلان ماده غذایى براى بدن او مفید است، اما تا اشتها نداشته باشد و یا تا اشتهاى او تحریک نشود، به سراغ خوردن آن غذا نمىرود.

اگر فرضاً اشتهاى کسى کور شود، و یا به بیمارى مبتلا شود که اشتها پیدا نکند، هر چه به او بگویند که این ماده غذایى براى بدن او خیلى مفید است، تمایلى به خوردن آن پیدا نمىکند؛ پس غیر از آن دانستن باید این میل و انگیزه نیز در درون انسان باشد. مسائل اجتماعى و سیاسى هم همین حکم را دارد. هر چه شخص بداند فلان حرکت اجتماعى خوب و مفید است، تا انگیزهاى براى انجام آن حرکت نداشته باشد حرکتى انجام نمىدهد. مىگوید قبول دارم که انجام آن خوب است، اما من باید انگیزهاى داشته باشم، عاملى باید مرا به حرکت درآورد تا آن کار را انجام دهم.

از این رو، شناخت امام حسین علیهالسلام و اهداف ایشان، خود به خود براى ما حرکت آفرین نمىشود. هنگامى دانستن و به یاد آوردن آن خاطرهها ما را به کارى مشابه کار امام علیهالسلام و به پیمودن راه او وا مىدارد که در ما نیز انگیزهاى به وجود آید و بر اساس آن، ما هم دوست داشته باشیم آن کار را انجام دهیم.

خودِ شناخت، این میل را ایجاد نمىکند؛ بلکه باید عواطف ما تحریک شود و احساسات ما برانگیخته شود تا این که ما هم بخواهیم کارى مشابه کار او انجام دهیم.

جلسات بحث و گفتگو و سخنرانىها مىتواند آن بخش اول را تأمین کند، یعنى شناخت لازم را به ما بدهد. اما عامل دیگرى هم براى تقویت احساسات و عواطف لازم داریم، البته خود شناخت، یادآورى و مطالعه یک رویداد مىتواند نقشى داشته باشد، اما نقش اساسى را چیزهایى ایفا مىکند که تأثیر مستقیمى بر احساسات و عواطف ما داشته باشد.

ما مىدانیم امام حسین علیهالسلام روز عاشورا چگونه به شهادت رسید، اما آیا دانستههاى ما اشک ما را جارى مىکند؟ وقتى در مجالس شرکت مىکنیم و مرثیه خوان مرثیه مىخواند، مخصوصاً اگر لحن خوبى هم داشته باشد و به صورت جذابى داستان کربلا را براى شما بیان کند، آن گاه مىبینید که بى اختیار اشک جارى مىشود. این شیوه مىتواند در تحریک احساسات تأثیرى داشته باشد که خواندن و دانستن چنان اثرى را ندارد.

هر اندازه اینها در برانگیختهتر شدن عواطف و احساسات ما مؤثرتر باشد، حادثه عاشورا در زندگى ما مؤثرتر خواهد بود.

بنابراین صِرف بحث و بررسى عالمانه واقعه عاشورا نمىتواند نقش عزادارى را ایفا کند. باید صحنههایى در اجتماع به وجود آید که احساسات مردم را تحریک کند. همین که صبح از خانه بیرون مىآیند مىبینند شهر سیاه پوش شده است، پرچمهاى سیاه نصب شده است، خود این تغییر حالت، دلها را تکان مىدهد. گرچه مردم مىدانند محرم است، اما دیدن پرچم سیاه اثرى را در دل آنها مىگذارد که دانستن این که محرم است آن اثر را نمىگذارد. راه انداختن دستههاى سینه زنى با آن شور و هیجان خاص خود مىتواند آثارى را به دنبال داشته باشد که هیچ کار دیگر آن آثار را ندارد.

این جا است که متوجه مىشویم چرا امام راحل (قدس سره) بارها مىفرمود آنچه داریم از محرم و صفر داریم. چرا این همه اصرار داشت که عزادارى به همان صورت سنتى برگزار شود. چون در طول سیزده قرن تجربه شده بود که این امور نقش عظیمى در برانگیختن احساسات و عواطف دینى مردم ایفا مىکند و معجزه مىآفریند. تجربه نشان داد که بیشتر پیروزىهایى که در دوران انقلاب و یا در دوران جنگ در جبههها حاصل شد، در اثر شور و نشاطى بود که مردم در ایام محرم و عاشورا و به برکت نام سیدالشهداء علیهالسلام حاصل مىکردند.

۳. چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزادارى و گریه کرد؟

موضوع دیگرى که در این جا مطرح مىشود این است که راه برانگیختن احساسات و عواطف عزادارى و گریه نیست. عواطف انسان ممکن است با مراسم جشن و سرور هم تحریک شود. چرا براى تحریک احساسات از مراسم شاد استفاده نمىکنید؟ چرا باید گریه کرد و عزاداری کرد؟

جواب این است که احساسات و عواطف انواع مختلفى دارد. تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه مربوط متناسب باشد. حادثهاى که بزرگترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد، حادثه شهادت ابى عبد الله الحسین بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسى براى حرکت، براى نهضت، براى مقاومت و براى استقامت تا روز قیامت به انسانها داد. براى آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس جشن و شادى کافى نیست. باید کارى متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنى باید کارى کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیدهها جارى شود، شور و عشق در دلها پدید آید و در این حادثه چیزى که مىتواند چنین نقشى را بیافریند، همین مراسم عزادارى و گریستن و گریاندن دیگران است؛ در حالى که خندیدن و شادى کردن هیچ وقت نمىتواند این نقش را ایفا کند.

خندیدن هیچ وقت آدم را ظلمستیز و شهادتطلب نمىکند. این قبیل مسائل عشق دیگرى مىخواهد که از سوز و اشک و شور پدید مىآید. راه آن هم همین عزادارىها است.

۴. فوائد گریه و عزاداری برای امام حسین (ع) چیست؟

الف) حفظ مکتب اهل بیت (ع) به عنوان اسلام ناب و خالص

مجالس عزاى امام حسین علیهالسلام عامل فوقالعاده نیرومندى براى بیدارى مردم است و راه و رسمى است که آن حضرت آن را به پیروان خود آموخته تا ضامن تداوم و بقاى اسلام باشد.

اهمّیّت برپایى این مجالس و رمز تأکید ائمّه اطهار علیهمالسلام بر حفظ آن، آنگاه روشنتر مىشود که ملاحظه کنیم شیعیان در عصر صدور این روایات به شدّت در انزوا به سر مىبردند و تحت فشارهاى گوناگون حکومت امویان و عبّاسیان چنان گرفتار بودند که قدرت بر انجام کوچکترین فعّالیّت و حرکت سیاسى و اجتماعى نداشتند و چیزى نمانده بود که به کلّى منقرض شوند ولى مجالس عزاى امام حسین علیهالسلام آنان را نجات داد و در پناه آن، تشکّل و انسجام تازهاى یافتند و به صورت قدرتى چشمگیر در صحنه جامعه اسلامى ظاهر شده و باقى ماندند.

به همین دلیل، برپایى این مجالس در روایات به عنوان «احیاى امر اهلبیت علیهمالسلام» تعبیر شده است.

امام صادق علیهالسلام در مورد این گونه مجالس فرمودند: «إِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ أُحِبُّها فَأَحْیُوا أمْرَنا؛ این گونه مجالس (شما) را دوست دارم، از این طریق مکتب ما را زنده بدارید!».

امام خمینى (قدس سره) در تعبیر جامعى مىفرماید: «همه ما باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است، این مراسم سیاسى، مراسم عزادارى ائمّه اطهار علیهمالسلام به ویژه سیّد مظلومان و سرور شهیدان حضرت اباعبداللَّه الحسین علیهالسلام است که حافظ ملّیّت مسلمین به ویژه شیعیان ائمّه اثنىعشر- علیهم صلوات اللّه و سلّم- مىباشد».

حتّى غیر مسلمانان هم به این امر اعتراف دارند. «ژوزف فرانسوى» در کتاب «اسلام و مسلمانان» ضمن اشاره به اندک بودن شمار شیعیان در قرون اوّلیّه اسلام، به خاطر عدم دسترسى آنان به حکومت، و ظلم و ستم حاکمان بر آنان و قتل و غارت اموالشان در تحلیل جالبى مىنویسد: «یکى از امامان شیعه، آنان را دستور تقیّه داد تا جانشان از گزند بیگانگان محفوظ باشد و همین امر باعث شد که شیعیان کم کم قدرت پیدا کنند و این بار دشمن بهانهاى نیافت تا به واسطه آن شیعیان را بکشد و اموالشان را غارت نماید. شیعیان مجالس و محافل مخفیانهاى را تشکیل دادند و بر مصائب حسین علیهالسلام گریه مىکردند. این عاطفه و توجّه قلبى در دلهاى شیعیان استحکام یافت و کم کم زیاد شد و پیشرفت کردند ...

بزرگترین عامل این پیشرفت برپا کردن عزادارى حسین (علیهالسلام) مىباشد که دیگران را به سوى مذهب شیعه دعوت مىکند ... هر یک از شیعیان در حقیقت مردم را به سوى مذهب خود مىخوانند بى آنکه مسلمانان دیگر متوجّه بشوند. بلکه خود شیعیان هم (شاید) به فایدهاى که در این کارهایشان وجود دارد متوجّه نیستند و گمان مىکنند تنها ثواب اخروى کسب مىکنند».

ب) اتحاد شیعیان و تزلزل حکومتهای فاسد

ائمّه اطهار علیهمالسلام با تأکید بر برگزارى مراسم عزادارى حسینى علیهالسلام، برنامه آن حضرت را «محورى» براى وحدت و اتحاد مردم قرار دادند به گونهاى که امروزه در ایّام شهادتش میلیونها انسان با اختلاف طبقات و نژاد و مذهب در هر کوى و برزن به عزادارى آن حضرت بپاخاسته و گرد بیرق حسینى اجتماع مىکنند.

هر ملّتى براى بقا و موفّقیّت خویش محتاج به عامل وحدت و اجتماع است. بدون شک بهترین عامل وحدت پیروان اهل بیت علیهمالسلام که با کمترین زحمت و کمترین هزینه مىتواند تودههاى میلیونى را حول یک محور جمع کند، همین مراسم عزادارى حسینى است.

به یقین اگر ملّتى از چنین قدرتى برخوردار باشد که بتواند در کوتاهترین فرصت و با کمترین تبلیغات، نیروهاى متفرّق خویش را گردآورى کرده و سازماندهى کند، مىتواند هر مانعى را از سر راه پیشرفت خود بر دارد.

در واقع ائمّه اطهار علیهمالسلام با ترغیب مردم به اقامه مجالس حسینى از پراکندگى نیروها جلوگیرى به عمل آوردند و تودههاى متفرّق را بسیج کردند و با ایجاد وحدت و یکپارچگى در میان آنها قدرت عظیمى را به وجود آوردند.

حرکت خودجوش میلیونى مردم مسلمان ایران در نهضت شکوهمند انقلاب اسلامى در ماه محرّم و صفر به ویژه روزهاى تاسوعا و عاشورا که لرزه بر اندام طاغوتیان مىانداخت سرّ تأکید ائمّه اطهار علیهمالسلام بر محور قراردادن امام حسین علیهالسلام را روشنتر مىکند.

«ماربین آلمانى» در اثر خود مىنویسد: «بى اطّلاعى بعضى از تاریخ نویسان ما موجب شد که عزادارى شیعه را به جنون و دیوانگى نسبت دهند؛ ولى اینان گزافه گفته و به شیعه تهمت زدهاند. ما در میان ملل و اقوام، مردمى مانند شیعه پرشور و زنده ندیدهایم، زیرا شیعیان به واسطه بپا کردن عزادارى حسینى سیاستهاى عاقلانهاى را انجام داده و نهضتهاى مذهبى ثمر بخشى را به وجود آوردهاند».

همین نویسنده آلمانى مىگوید: «هیچ چیز مانند عزادارى حسینى نتوانست بیدارى سیاسى در مسلمانان ایجاد کند».

مخالفت دشمنان اسلام با اقامه این مجالس و تلاش آنها در جهت به تعطیلى کشاندن آن، حتّى اقدام آنان بر انهدام قبر امام حسین علیهالسلام و مانع شدن از زیارت قبر آن حضرت، خود شاهد دیگرى است که حکومتها تا چه اندازه از این نیروى عظیم وحشت داشته و دارند.

با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام بعد از حادثه کربلا مىبینیم این مجالس و پیامهاى عاشورایى تا چه اندازه سرمشق قیامهاى مجاهدان راه خداوند در مقابل گردنکشان و طاغوتیان بوده است.

ج) خودسازى و تربیت دینى (الگوپذیرى)/ دانشگاهی برای تعلیم عقاید،اخلاق و احکام

مجالس عزاى امام حسین علیهالسلام مجالس تحوّل روحى و مرکز تربیت و تزکیه نفس است. در این مجالس مردمى که با گریه بر مظلومیّت امام حسین علیهالسلام آن حضرت را الگو قرار مىدهند، در واقع زمینه تطبیق اعمال و کردار خویش و همرنگى و سنخیّت خود را با سیره عملى آن حضرت فراهم مىسازند.

تأثیر عمیق این مجالس به قدرى است که افراد زیادى در این مجالس، دگرگونى عمیقى یافته و تصمیم بر ترک گناه و معصیت مىگیرند، و چه بسا اشخاص گمراهى که با شرکت در این مجالس تنبّه حاصل کرده و راه نجات را پیدا مىکنند.

این مجالس به آدمى درس عزّت، آزادگى، ایثار، فداکارى و درس تقوى و اخلاق مىآموزد. این مجالس مهد پرورش انسانهاى حق طلب و عدالت گستر و شجاع است.

اضافه بر این، در طول تاریخ این جلسات به مثابه کلاسهاى درس و دانشگاهی براى مردم بوده است و آنان را با معارف و حقایق دینى، تاریخ، رجال، احکام و موضوعات گوناگون دیگر آشنا مىکرده است، و یکى از مؤثّرترین پایگاههاى خودسازى و تهذیب نفوس و تربیت اخلاق بوده است.

ائمّه اطهار علیهمالسلام با گشودن این باب، و تشویق مردم به شرکت در این محافل در واقع همه را به تحصیل و تربیت در این دانشگاه حسینى دعوت کردند. شور و هیجان جوانان بسیجى در جبهههاى نبرد در جنگ تحمیلى هشت ساله به ویژه در شبهاى عملیّات و لحظه شمارى آنان براى فداکارى و ایثار و نیل به شهادت، گواه روشنى بر تأثیرعمیق مجالس حسینى است.

د) تجلیل از مجاهدت امام علیهالسلام و تعظیم شعائر

اساساً سوگوارى در مرگ اشخاص یک نوع تعظیم و احترام به آنان و رعایت موقعیّت و شخصیّتشان محسوب مىشود؛ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مىفرماید: «مَیِّتٌ لابَواکِیَ عَلَیْهِ، لا إِعْزازَ لَهُ؛ مردهاى که گریه کنندهاى نداشته باشد عزّتى ندارد!»

مخصوصاً سوگوارى در مرگ مردان الهى، از مصادیق بارز تعظیم شعائر الهى بوده و تجلیل از عقیده و راه و رسم و مجاهدت و تلاش آنان محسوب مىشود. از این رو، رسول خدا صلى الله علیه و آله هنگام بازگشت از جنگ احد وقتى که مشاهده کرد خانوادههاى شهداى قبیله «بنى اشهل» و «بنى ظفر» براى شهیدان خود گریه مىکنند، ولى عموى بزرگوارش حضرت حمزه گریه کنندهاى ندارد، فرمود: «لکِنَّ حَمْزَةُ لابَواکِیَ لَهُ الْیَوْمَ؛ امّا امروز حمزه، گریه کنندهاى ندارد!».

زنان مدینه با شنیدن این سخن در خانه حضرت حمزه اجتماع کرده و به سوگوارى پرداختند و بدین وسیله شخصیّت عظیم حضرت حمزه مورد تجلیل و تکریم قرار گرفت.

و نیز آنگاه که خبر شهادت جعفر طیّار در جنگ موته به مدینه مىرسد، پیامبر صلى الله علیه و آله براى گفتن تسلیت نخست به خانه جعفر رفت، سپس به خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام آمد، و آن بانوى بزرگ را در حال گریه و سوگوارى دید، فرمود: «عَلى مِثْلِ جَعْفَرٍ فَلْتَبْکِ الْبَواکِی؛ به راستى براى شخصیّتى چون جعفر باید گریه کنندگان گریه کنند!»

قرآن کریم در مورد گروهى از قوم موسى که راه تباهى و فساد را در پیش گرفتند و سرانجام در اثر نفرین آن حضرت به هلاکت رسیدند، آنان را لایق تجلیل و گریه ندانسته و مىفرماید: «فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کَانُوا مُنظَرِینَ»؛ نه (اهل) آسمان بر آنان گریستند و نه (اهل) زمین!

از این تعبیر به خوبى استفاده مىشود که لیاقت گریه دیگران را نداشتن نوعى حقارت و بى ارزشى است.

از این رو، در سفارشهاى ائمّه اطهار علیهمالسلام مىبینیم که مىفرمودند: چنان در میان مردم منشأ آثار خیر و برکت باشید که بر مرگتان بگریند و از شما تجلیل کنند!

امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود: «خالِطُوا النَّاسَ مُخالَطَةً إِن مِتُّمْ مَعَها بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُم؛ با مردم آنچنان معاشرت کنید که اگر بمیرید بر مرگ شما اشک بریزند و اگر زنده بمانید به شما عشق بورزند».

بنابراین، اقامه عزادارى براى امام حسین علیهالسلام آن شخصیّت ممتاز و بى نظیرى که خود از خاندان عصمت و طهارت بود و از اولیاى الهى و امامان معصوم است، علاوه بر تجلیل از مقام شامخ آن امام همام، از مصادیق روشن تعظیم شعائر الهى است که: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ هر کس شعائرالهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست.

چگونه چنین نباشد و حال آن که صفا و مروه با این که مکانى بیش نیستند، چون یاد و ذکر الهى در آنجا زنده مىشود، از شعائر الهى شمرده است. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ»؛ صفا و مروه از شعائر (و نشانههاى) خداست.

به یقین، امام حسین علیهالسلام که تمام هستى خویش را یکجا با خداوند معامله کرد و مخلصانه از همه چیزش در راه خدا گذشت، از عظیمترین شعائر الهى است و برپایى مجالس عزا براى آن حضرت، تعظیم یکى از بزرگترین شعائر الهى محسوب مىشود که آثار مثبت فردی و اجتماعی بیشماری دارد.

 

انتهای پیام/

مبانی قرآنی عزاداری امام حسین(ع)


مبانی قرآنی عزاداری امام حسین(ع)

134207.jpg

در آستانه ورود به ماه محرم ماه بهار عاطفه‌ها هستیم؛ چنانکه در ماه رمضان که بهار قرآن است انسان با انس گرفتن با قرآن و معارف قرآنی می‌تواند روح و جان خود را طراوت تازه‌ای ببخشد، ماه محرم نیز فرصتی است برای پاک کردن سیاهی‌ها و زنگارهای قلب، که این مهم با حضور در مجالس عزاداری امام حسین علیه‌السلام فراهم می‌شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد علی مروی در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم اظهار کرد: محرم و مجالس عزاداری آن مانند رودی است که هر ناپاکی را تطهیر می‌کند و هر سیاهی را از بین می‌برد .لذا در آستانه ماه محرم توجه به این نکته که خداوند فرصت بسیار مهمی را برای خودسازی در اختیار ما گذاشته است می‌تواند در بهره‌مندی از این فرصت تاثیر فراوانی داشته باشد. 
این مدرس جامعه المصطفی العالمیه ادامه داد: اگرچه که از قرن‌های گذشته تا کنون عزاداری برای امام حسین علیه السلام در شکل‌های گوناگون مورد توجه همه آزادگان جهان بوده است، اما در این میان برخی اشکالات و شبهات نیز از طرف برخی افراد بر اقامه عزاداری برای امام حسین علیه السلام بیان شده است که نیاز به توجه و پاسخگویی دارد.
وی افزود: این شبهات گاهی از طرف برخی افراد مطرح می‌شود که با داعیه صلح دوستی از دوری از جنگ و نفرت پراکنی تصور می‌کنند که گریه کردن و اقامه عزا بر امام حسین علیه‌السلام  باعث تشویق به جنگ و ایجاد کینه و عداوت بین انسان‌هاست. گاهی نیز این اشکال از طرف وهابیون مطرح می‌شود که اعتقاد دارند گریه کردن بر میت، مخالف با سنت نبوی و بدعت در دین اسلام است و نوعی اظهار مخالفت با خواست و اراده خدواند است و به این ترتیب مساوی با کفر خواهد بود.
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: در پاسخ به این شبهات توجه به چند نکته لازم است؛ اول آنکه اگرچه که دعوت به صلح و دوستی و پرهیز از جنگ و کینه توزی امری پسندیده و مورد قبول هر فرد مصلحی است و دین اسلام نیز بر آن تاکید فراوان دارد ، اما باید دانست که عزاداری امام حسین علیه‌السلام نیز در راستای همین هدف و در جهت برقراری صلح و عدالت حقیقی است؛ چراکه صلح و دوستی همیشه با دوری از جنگ و فراموشی ظلم و ستم و جنایات ظالمان، فراهم نمی‌شود بلکه با گسترده شدن عدالت و پاکی است که جهان روی آرامش را خواهد دید.
این مدرس جامعه المصطفی العالمیه عنوان کرد: برای صلح باید ظلم و فساد را از بین برد و مجلس عزای ابی عبداللّه علیه‌السلام نیز فریاد پرخروش ظلم ستیزی است آن هم ظلمی بی نظیر در تاریخ بشریت، که در آن بهترین خلق خدا را به بدترین شکل کشتند در حالی که هدف او اصلاح‌گری و صلح‌طلبی بود. باید علیه این ظلم فریاد برآورد و مجلس عزای ابی عبداللّه همان فریاد است، تریبونیست که از آغاز این حادثه دردناک تا کنون نگذاشته است که این ظلم فراموش شود و در کنار آن به احیاء اهداف ابی عبداللّه علیه‌السلام پرداخته است. این امر مطابق با مبانی قرآنی است چنانکه می فرماید: لا یحبّ اللّه الجهر بالسوء من القول الّامن ظلم. سوره نساء، خداوند متعال فریاد زدن به بدگوئی را دوست ندارد جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفتهاند.
مروی تصریح کرد : از این آیه استفاده می‌شود که خداوند متعال نه تنها به مظلومان اجازه فریاد و افشاگری داده بلکه چنین فریادی محبوب ذات اقدس الهی قرار گرفته است.
این پژوهشگر دینی گفت: اما در پاسخ به آنهایی که عزاداری را بدعت در دین می‌دانند باید گفت، یکی از ویژگی‌های دین اسلام آن است که اسلام دین فطرت است یعنی آموزه‌های آن مطابق با فطرت انسانی است. حزن و اندوه به هنگام از دست دادن عزیزان نیز امری است که فطرت انسانی با آن همراه است و ممکن نیست که دین گریه و اندوه را در از دست دادن عزیزان نکوهش کند. البته این امر تا آنجا جایز است که موجب گناهی همچون لطمه زدن به خود و یا گفتن سخنی کفر آمیز نگردد، به همین جهت در روایت‌های تاریخی از سیره نبوی موارد فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد نه تنها ایشان گریه بر اموات را جایز دانسته‌اند که در موارد متعددی خود ایشان اقدام به اینکار کرده‌اند. به عنوان مثال ، پس از درگذشت حضرت عبدالمطلب پیامبر بر جد عزیزش گریست. 
این مدرس جامعه المصطفی العالمیه مشهد، خاطر نشان کرد: ام ایمن نقل‌کرده است که: انا رأیت رسول اللّه یمشی تحت سریره و هو یبکی؛ من پیامبر را دیدم که در پی جنازه عبدالمطلب راه می‌رفت در حالی‌که می‌گریست.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: امیرمؤمنان علی علیه‌السلام می‌فرماید" وقتی خبر رحلت پدرم ابوطالب را به پیامبر دادم ایشان گریست، آنگاه فرمود: اذهب فاغسله و واره غفراللّه له و رحمه؛ او را غسل ده، کفن کن و به خاک بسپار، خداوند او را بیامرزد و مورد رحمت خویش قرار دهد."
مروی تصریح کرد: و نیز گفته شده است که روزی پیامبر قبر مادر عزیز خود آمنه را در ابواء زیارت کرد و به گفته مورخان، آن حضرت در کنار قبر مادر گریست و همراهان خود را به گریستن انداخت. المستدرک علی الصحیحین، ج 1، ص 357؛ تاریخ المدینه ابن شیبه، ج 1، ص118، همچنین گریه بر حمزه و جعفر طیار نیز از جمله شواهد تاریخی است که در سیره نبوی قابل استناد است .
وی اظهار کرد: علاوه بر این، عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام نه تنها از نظر مبانی قرآن دارای اشکال نیست بلکه مورد تاکید و سفارش قرآن نیز هست؛ چراکه از مصادیق تعظیم شعار الهی است، شعائر به معنای علامت و نشانه است، شعائر اللّه یعنی نشانه‌های الهی، نهضت سید الشهداء نیز از شعائر دین است؛  چراکه این نهضت بود که دین را پر آوازه کرد و تا قیامت دین وامدار سالار شهیدان است.
این مدرس جامعه المصطفی العالمیه مشهد تصریح کرد: بنابراین عزاداری بر سید الشهداء بزرگداشت شعائر دین است. و قرآن تعظیم شعائر الهی را از نشانه‌های تقوای دل میداند " و من یعظّم شعائر اللّه فانّها من تقوی القلوب؛(سوره حج، آیه 32) آن کس که شعائر الهی را بزرگ دارد، این بخشی از تقوای قلب است". و لذا نتیجه آنکه برگزاری عزای سالار شهیدان نشانه تقوای الهی بوده و استحباب ویژه دارد.
حجت‌الاسلام والمسلمین مروی اضافه کرد: عزاداری بر سید الشهداء علیه‌السلام مصداق مودت قربی است که در قرآن  مزد رسالت دانسته شده است. "قل لا اسئلکم علیه اجراً الّا المودّة فی القربی؛ سوره شوری، بگو اجری بر رسالت از شما طلب نمیکنم مگر دوستی اهل بیتم."
وی خاطرنشان کرد: مودت و دوستی اهل بیت نشانه دارد و یکی از نشانههای آن شاد بودن در شادی آنها و اندوه در ناراحتی آنهاست. حضرت امام رضا علیه‌السلام به پسر شبیب فرمود:" اگر دوست داری که همنشین ما در بهشت باشی در غم و اندوه ما اندوهناک و در شادی ما شادمان باش و ولایت ما را بپذیر چه آنکه اگر کسی سنگی را دوست بدارد روز قیامت با آن محشور می گردد. "بحارالانوار، ج 44، ص 286
این پژوهشگر دینی اضافه کرد: اشکی که در مجالس عزای ابی عبداللّه ریخته می‌شود نماد خالص ترین ابراز عشق به سالار شهیدان، است . همانکه پیامبر (ص) فرمود: حسین از من است و من از حسینم. عظمت این عشق آنچنان بالا و رفیع است که هیچ قلم و هیچ هنری نمی‌تواند آن را به تصویر بکشد و تنها اشک است که بزرگی آن را نشان می‌دهد.
مروی با بیان اینکه عزاداری امام حسین علیه‌السلام مصداق شجره طیبه است، عنوان کرد: دلیل این امر آن است که این محافل در طول تاریخ تریبونی گسترده برای معرفی اسلام ناب محمّدی در پرتو نهضت آن حضرت بوده و نقشی اساسی در احیاء نهضت ابی عبداللّه علیه‌السلام و تبیین آرمان‌های بلند آن شهید سرفراز داشته است . "الم ترکیف ضرب اللّه مثلاً کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء. تؤتی اکلها کل حین باذن ربّها." سوره ابراهیم. 
این مدرس جامعه المصطفی العالمیه گفت: بقای اسلام، بقای تشیع، مبارزه بی امان با ظلم و ظالمان تاریخ، عزت و دوری از ذلت و خواری، ترویج مکارم اخلاقی و عرفانی و صدها ارزش دیگر از میوه‌های این شجره طیبه است که خداوند به واسطه برگزاری این مجالس به جامعه اسلامی هدیه کرده است.
وی با تاکید بر اینکه به این ترتیب این عزاداری براساس مبانی قرآن امر پسندیده و مورد سفارش و باعث بقای صلح و دوستی و از بین بردن فساد و تباهیست، ابراز امیدواری کرد:  همه بتوانیم از این فرصت پیش‌رو بیشترین بهره معنوی و اخلاقی را ببریم.


امام حسین (ع) به همراه یاران خود برای احیای ارزش‌های اسلامی و انسانی علیه موجودی پست و فرومایه و ضد ارزش‌های الهی قیام کرد و در این راه از هیچ‌گونه فداکاری و بذل جان دریغ نکرد. قیام امام حسین (ع) حرکتی برای احیای ارزش‌ها بود که اثر آن فراتر از مرزهای عقیدتی و جغرافیایی رفت و حرکتی وحدت‌بخش شد.


سخن آشنا: گاهی از گوشه‌وکنار وسوسه‌هایی شنیده می‌شود که عزاداری برای امام حسین (ع) باعث اختلاف بین شیعه و اهل سنت می‌شود. لذا بهتر است عزاداری نکنیم و یا حداقل بدون تبلیغات و سروصدا عزاداری کنیم! اما با کمی دقت، آشکار می‌گردد که این نگاه بسیار سطحی و ساده‌انگارانه است. این در حالی است که عزاداری امام حسین (ع) نه تنها باعث اختلاف و تفرقه بین صفوف مسلمانان نیست، بلکه عامل بسیار مؤثری در راستای تحکیم وحدت اسلامی است. برای تبیین این مدعا، توجه به چهار نکته‌ی ذیل، بسیار راه‌گشا خواهد بود:
 
الف) رواج عزاداری برای امام حسین (ع) در میان اهل سنت
ب) شخصیت یزیدبن‌معاویه و عملکرد ضداسلامی او
ج) ترکیب یاران امام حسین (ع) و لشکریان عمر سعد
د) سخنان امام حسین (ع) از ابتدای شروع قیام تا انتهای آن
 
توجه به این چهار مؤلفه، روشن خواهد ساخت که عزاداری برای امام حسین (ع) می‎‌تواند از مؤثرترین عوامل وحدت و نزدیکی شیعیان و اهل سنت باشد. در ادامه، به برخی از این مؤلفه‌ها می‌پردازیم.
 
الف) عزاداری امام حسین (ع)؛ سنت اسلامی
 
عزاداری برای امام حسین (ع) و مقتل‌نویسی و سرودن شعر در رثای اباعبدالله (ع) از امور مرسوم بین عموم اهل سنت و حتی بزرگان و علمای آن‌ها بوده است. توجه به این نکته، ما را از این اشتباه که عزاداری امام حسین (ع) سنتی صرفاً شیعی است، برکنار می‌دارد و درک صحیح این مسئله را نصیب ما می‌کند. در این راستا، توجه به سه محور ذیل، کافی به نظر می‌رسد.
 
الف-1) عزاداری برای امام حسین (ع) در منابع اهل سنت
 
به گواهی اهل سنت، عزاداری برای سیدالشهدا (ع) سابقه‌ای به درازای تاریخ اسلام دارد و به حیات پیامبر و سیره‌ی آن بزرگوار برمی‌گردد. منابع تاریخی اهل سنت به‌وضوح این نکته را بیان نموده‌اند که آن حضرت نخستین فردی بود که از شهادت فرزندش حسین‌بن‌علی (ع) خبر داد و برای مظلومیت وی اشک ریخت. به‌عنوان نمونه، به دو نقل زیر توجه کنید.
 
امام حسین (ع) نقل کرد: ام‌سلمه خبر داد: جبرئیل نزد رسول خدا بود و تو پیش من بودی و ناگهان گریستی. پیامبر فرمود: بگذار فرزندم را. من تو را رها نمودم، پیامبر تو را برداشت و در آغوش کشید. جبرئیل پس از دیدن این منظره پرسید: آیا دوستش داری؟ پیامبر پاسخ داد: بلی. جبرئیل گفت: همانا امت شما به‌زودی او را خواهند کشت. آیا می‌خواهی خاک سرزمینی را که در آنجا کشته می‌شود به تو نشان بدهم و آن را ببینی؟ گفت: بلی. پس جبرئیل بال‌هایش را گشود و زمین کربلا را نشان داد... پیامبر از آن حالت بیرون آمد و در دستش خاک سرخ بود...[1]
 
ابن‌سعد، از مورخان و رجال‌شناسان معروف اهل سنت، نقل می‌کند: «علی (ع) در یکی از سفرهایش از کربلا عبور می‌کرد و عازم صفین بود و هنگامی که در مقابل قریه‌ی نینوا رسید، از همراهان پرسید: نام این سرزمین چیست؟ پاسخ داده شد: کربلا، با شنیدن نام کربلا، امام به گریه افتاد. به اندازه‌ای که اشک‌هایش جاری شد و زمین را تر کرد. سپس افزود: روزی بر پیامبر اکرم (ص) وارد شدم، در حالی ‌که وی می‌گریست. پرسیدم: چه چیزی شما را به گریه واداشته است؟ حضرت فرمود: جبرئیل چند لحظه قبل نزدم بود و به من خبر داد که فرزندم حسین در کرانه‌ی فرات به قتل می‌رسد؛ جایی که برایش کربلا گفته می‌شود. بعد جبرئیل مشتی از خاک آن را به من داد و من آن را بوییدم و نتوانستم جلوی اشک خود را بگیرم.»[2]
   
 
با وجود فضای ضدحسینی که عباسیان از قرن دوم به بعد پدید آوردند و به‌تدریج یاد و نام امام حسین (ع) را تهدید حکومت عباسیان و خطر امنیتی می‌دانستند، بزرگانی در میان اهل سنت عاشورا را از یاد نبرده و فداکاری فرزند پیامبر اسلام را در قالب‌های گوناگون، به‌ویژه شعر، یادآور شدند. از جمله‌ی این بزرگان می‌توان به محمدبن‌ادریس شافعی، امام مذهب شافعیه‌ی اهل سنت، اشاره کرد.
 
 
الف-2) عزاداری بزرگان اهل سنت
 
با وجود فضای ضدحسینی که عباسیان از قرن دوم به بعد پدید آوردند و به‌تدریج یاد و نام امام حسین (ع) را تهدید حکومت عباسیان و خطر امنیتی می‌دانستند، بزرگانی در میان اهل سنت عاشورا را از یاد نبرده و فداکاری فرزند پیامبر اسلام را در قالب‌های گوناگون، به‌ویژه شعر، یادآور شدند. از جمله‌ی این بزرگان می‌توان به محمدبن‌ادریس شافعی، امام مذهب شافعیه‌ی اهل سنت، اشاره کرد. این رهبر مشهور اهل سنت به جز یک قصیده‌ی بلند که در سوگ امام حسین (ع) سروده است، قصیده‌ی دیگری نیز در عزاداری امام حسین (ع) دارد که تنها این بیت آن باقی مانده است: «ابکی الحسین و ارثی حججاها/ من اهل بیت رسول‌الله مصباحا»[3]
 
با توجه به قصاید مختلف امام شافعی و جایگاه عظیم اهل‌بیت رسول خدا (ص) در میان اهل سنت، که به‌طور طبیعی محبت خاندان پیامبر را در پی داشته، سوگواری بر مصایب آنان، از جمله عزاداری برای امام حسین را در میان آنان طبیعی می‌نماید. عبدالجلیل رازی قزوینی می‌گوید: «معلوم جهانیان است که بزرگان و معتبران ائمه‌ی فریقین از اصحاب امام مقدم بوحنیفه و امام مکرم شافعی و علما و فقهای طوایف خلفاً عن سلف این سنت را رعایت کرده‌اند و این طریقت نگاه داشته، اولاً خود شافعی که اصل است و مذهب بدو منصوب است، بیرون (افزون) از مناقب، او را در حسین و شهدای کربلا مراثی بسیار است و یکی از آن قصیده‌ای که می‌گوید: ابکی الحسین و ارثی منه اهل بیت رسول‌الله مصباحا تا آخر قصیده با مبالغتی تمام و کمال و دیگر قصیده‌ای است که می‌گوید: تا وب همی... تا آخر همه‌ی مرثیه اوست به صفتی که بر چنان معانی دگران قادر نباشند و مراثی شهدای کربلا که اصحاب بوحنیفه و شافعی را هست، بی‌عدد و بی‌نهایت است...»[4]
 
الف-3) مقتل‌نویسی در میان اهل سنت
 
مسیری که طبری در اهتمام به کتابت و احیای روایت انقلاب حسینی گشود، توسط مورخان پس از وی ادامه یافت و در قرن ششم، شعبه‌ی جدیدی در تاریخ اسلام تحت عنوان «مقتل‌نگاری» به وجود آمد و برخی دانشمندان اهل سنت به‌گونه‌ی مستقل بدین مهم پرداختند. از جمله‌ی این گروه می‌توان به ابوالمؤید خوارزمی (متوفی 568) اشاره کرد. او اثر ارزشمندی در رخداد عاشورا پدید آورد که به نام مقتل خوارزمی شهرت یافته است و مورد اعتماد عالمان عامه و خاصه است.
 
افزون بر وی، مورخان نامی اهل سنت همچون ابن‌اثیر در «الکامل فی‌ التاریخ»، ابوالفرج‌ابن‌جوزی در «المنتظم» و همو در «الرد علی المتعصب العنید لمن ذم من لعن الیزید» و سبط‌ابن‌جوزی در «تذکره‌ الخواص» روشنگرانه به حادثه‌ی عاشورا و عزاداری شهادت امام حسین و یارانش پرداختند و گزارش‌های پیشینیان اهل سنت، از جمله طبری را نه تنها حفظ نمودند، بلکه بر تکمیل و تفصیل آن همت گماشتند.
 
ابومظفر سبط‌ابن‌جوزی از جدش ابوالفرج‌ابن‌الجوزی نقل می‌کند که نام‌برده در مجالس خود می‌گفت: شگفت‌انگیز نیست که ابن‌زیاد با حسین جنگید و عمر سعد را بر او مسلط نمود تا او را به قتل رساند و شمر را دستور دهد تا سرهای بریده را برایش حمل کند. همانا شگفت‌انگیز و حیرت‌آور[تر] پست گردیدن یزید است؛ [تا آن حد] که دندان‌های او را به چوب ببندد و خاندان پیامبر را به‌عنوان اسیر بر شتران بی‌جهاز سوار نماید و عزم یزید بر اینکه فاطمه دختر [امام] حسین را به مردم واگذارد که او را می‌خواست به‌عنوان کنیز ببرد و تکرار یزید شعر‌ ابن‌زبعری (لیت اشیاخی ببدر شهدوا...)[5]
 
ابوالفرج در «المنتظم»، ضمن برشمردن اوصاف گوناگون و برجسته‌ی امام حسین (ع)، واکنش آن حضرت را در برابر سب و زبان‌درازی یکی از فرماندهان یزید، این‌گونه نقل می‌کند: «آیا به من ناسزا می‌گویی و فحش می‌دهی؟ نگاه کن من کیستم، آن‌ وقت به خودتان مراجعه کنید و تأمل نمایید. آیا جنگ با من و کشتن من برای شما جایز است و هتک حرمت من حلال است؟ آیا من فرزند دختر رسول خدا (پیامبر شما) نیستم؟ آیا من فرزند پسرعموی پیامبر شما نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا عموی پدر من نیست؟ آیا جعفر طیار عموی من نیست؟ شمر در جواب گفت: خدا را جز به حرف عبادت نکرده باشم که من بفهمم تو چه می‌گویی!»[6]
این عزاداری و مقتل‌نگاری به‌خوبی عظمت یاد امام حسین (ع) و جان‌فشانی‌های او را در میان اهل سنت نشان می‌دهد و مردم مسلمان از جمله اهل سنت، نمی‌توانستند در مقابل عظمت عاشورا اشک نریزند و برای امام حسین و یاران وی سوگواری نکنند.[7]
 
ب) یزید؛ دشمن اسلام
 
نگاهی کوتاه به شخصیت فاسد یزید نشان می‌دهد که چنین فردی هرگز نمی‌تواند نماینده و خلیفه‌ی مورد قبول اهل سنت شمرده شود؛ تا کسی بخواهد از این امر سوءاستفاده کند و لعن و نقل فضایح رفتاری او را به پای دشمنی با اهل سنت بنویسد! در بسیاری از موارد، خود علمای اهل سنت پیشتاز در نقد و نفی افعال این انسان فاسد بوده‌اند که توجه به سه محور ذیل در همین راستا ضروری می‌نماید.
 
در میان یاران امام حسین (ع) کسانی بودند که شیعه (به معنای اصطلاحی نزد ما) نبودند. البته این غیر از یارانی مثل وهب است که اصلاً مسلمان نبود و با این وجود، به یاری امام حسین (ع) آمد و در این مسیر به شهادت رسید.
 
ب-1) شخصیت یزید
 
یزید مردی شراب‌خوار[8] و شهوت‌ران بود که گاهی نماز هم نمی‌خواند.[9] هنگاهی که معاویه خواست از مردم برای یزید بیعت بگیرد، به زیادبن‌ابیه نامه نوشت و از او خواست تا از مسلمانان بصره به نام یزید بیعت بگیرد. زیاد در پاسخ او نوشت: «آخر مردم به ما چه می‌گویند اگر آنان را به بیعت با یزید بخوانیم؟! یزید که سگ‌باز است و جامه‌ی رنگارنگ می‌پوشد و همواره همدم می و مطرب است!»[10] ابوالفرج اصفهانی می‌نویسد: «یزید اولین خلیفه‌ای بود که در اسلام، اساس لهو و لعب و سرگرمی‌های خلاف شرع را آشکارا بنیان نهاد. او مطربان و آوازه‌خوانان را به گرد خود جمع می‌کرد و بی‌شرمی و شراب‌خوارگی را از حد می‌گذرانید!»[11] بلاذری نیز ضمن تأیید همین مطلب می‌نویسد: «او همدمی با مطربان و جوانان بی‌مو و شوخی و سرگرمی با ایشان و آنچه را موجب خنده و لذت خوش‌گذرانان از راه میمون‌بازی و به جنگ ‌انداختن سگ‌ها و خروس‌ها می‌شده، برگزیده است!»[12] یزید بوزینه‌ای داشت به نام ابوقیس که او را در مجلس کنار خود می‌نشانید.[13]
 
ب-2) اشعار کفرآمیز یزید
 
سبط‌بن‌جوزی نقل می‌کند که ابن‌عقیل گفته است: از جمله دلایل بر کفر و زندقه‌ی یزید اشعار اوست که با کمال وضوح دلالت بر الحاد و خبث طینت و ضمیر فاسد و بداعتقادی آن شقی‌بن‌شقی دارد.[14] از جمله در ضمن اشعاری خطاب به معشوقه‌اش، در انکار معاد چنین می‌سراید: «و تو ای اُم احیمر! اگر من مُردم، شوهر کن/ که دیگر پس از مرگ دیداری وجود ندارد!/ زیرا آنچه درباره‌ی بازگشت آن ‌روز به ما گفته شده/ سخنان افسانه‌ای است که ما را به خود مشغول می‌دارد!»[15]
 
در روایات مشهور آمده است که وقتی سر مقدس امام حسین (ع) را در مقابل او قرار دادند، اشعار ابن‌زبعری را خواند که تنها یک بیت آن چنین است: «لعبت هاشم بالملک فلا/ خبر جاء و لا وحی نزل»؛ بنی‌هاشم با سلطنت بازی کردند، وگرنه هیچ خبری نیامده و نه خبری نازل گشته است![16]
 
ب-3) واقعه‌ی حرّه و قتل عام اهل سنت توسط یزید
 
مسلم‌بن‌عقبه به امر یزید وقتی به مدینه رسید، سه شبانه‌روز اهل شهر و مجاورین قبر پیامبر (ص) را قتل عام نمود. سبط‌ابن‌جوزی در این‌باره به نقل از کتاب «الحرّه ابوالحسن مدائنی» از زهری نقل می‌کند:‌ کشته‌شدگان روز حرّه هفتصد نفر از اشراف قریش، انصار و مهاجرین و موالی بودند و اما کسانی از زن و مرد آزاد و بندگان که شناخته نشدند ده ‌هزار نفر بودند! و مردم در خون فرورفتند تا آنکه خون به قبر رسول‌الله رسید![17]
 
و نیز مدائنی از ابی‌قره از هشام‌بن‌حسان نقل کرده است: بعد از واقعه‌ی حرّه، هزاران زن بی‌شوهر وضع حمل کردند![18]
 
ج) یاران امام حسین (ع)
 
سومین مؤلفه‌ای که می‌تواند عزاداری امام حسین (ع) را به‌عنوان نقطه‌ی کانونی وحدت بین مسلمین معرفی کند، توجه به ترکیب یاران امام حسین (ع) و بعضی از چهره‌های سپاه عمر سعد است. بررسی این مؤلفه را در دو محور ذیل پی می‌گیریم:
 
ج-1) غیرشیعیانی که امام را یاری کردند
 
در میان یاران امام حسین (ع) کسانی بودند که شیعه (به معنای اصطلاحی نزد ما) نبودند. البته این غیر از یارانی مثل وهب است که اصلاً مسلمان نبود و با این وجود، به یاری امام حسین (ع) آمد و در این مسیر به شهادت رسید.
 
اولین فردی که با قطعیت می‌شود گفت از شیعیان نبوده و به امام حسین (ع) پیوسته، زهیر‌بن‌قین بجلی است. زهیر نه تنها شیعه نبود، بلکه عثمانی بود. عثمانی‌ها نسبت به حضرت امیرالمؤمنین (ع) بدبین بودند و حتی کینه می‌ورزیدند. بر اثر تنبهی که همسر زهیر در او ایجاد کرد، متحول شد و به امام پیوست.
 
دومین فرد، حر‌بن‌یزید ریاحی است. او نه تنها شیعه نیست که حتی یزید را امام خود دانسته و راه را بر امام حسین (ع) بست. او با احتجاجات امام (ع) فهمید که اشراف کوفه چه خیانتی کرده‌اند. لذا متحول شد و به یاری امام حسین (ع) آمد.
 
فرد دیگر، یزید‌بن‌زیادبن‌مُهاصر کِندی، معروف به «ابوالشعثا کندی» است. وی در لشکر عمربن‌سعد بود، اما همین که دید جنگ در آستانه‌ی شروع است، به یاران امام حسین (ع) پیوست.
 
دو برادر دیگر وجود دارند به نام‌های سعد‌بن‌حارث و ابوالحَتوف‌بن‌حارث که نه تنها شیعه نبودند، بلکه تصریح شده که از خوارج بوده‌اند. این افراد تا عصر عاشورا هم با امام (ع) جنگیدند، ولی متحول شده و گفتند چگونه فرزند رسول خدا را بکُشیم و در روز قیامت از رسول خدا بخواهیم که ما را شفاعت کند؟! لذا به سپاه امام حسین (ع) پیوستند.[19]
 
ج-2) شیعیانی که امام را یاری نکردند
 
هرچند بودند غیرشیعیان و حتی غیرمسلمانانی که امام حسین (ع) را یاری کردند، اما بعضی از شیعیان نیز با بی‌وفایی و دنیاطلبی، امام خود را تنها گذاشته و از یاری ایشان سر باز زدند. عبدالله‌بن‌حنظله، طرماح‌بن‌عدی طائی و‏ سلیمان‌بن‌صرد خزاعی از جمله‌ی این افراد بودند. در حقیقت، آنان مرعوب شده و به‌عمد، دست از یاری و نصرت امام کشیدند، در حالی که می‌توانستند امام را یاری دهند. از این رو، دچار اشتباه و گناه بزرگ تاریخی شدند.
 
با توجه به دو محوری که ذکر شد، روشن است که خط‌کشی شیعه و سنی بین دو لشکر درگیر در معرکه‌ی کربلا (به این شکل که یک طرف همگی شیعه و طرف دیگر همگی از اهل سنت باشند) خط‌کشی دقیق و مطابق با واقع نیست.
 
د) سخنان امام حسین (ع)
 
توجه به سخنانی که در مسیر طولانی قیام از امام حسین (ع) صادر شده‌اند نیز خود عاملی است در تبیین هرچه بهتر مأموریت فراگیر این امام بزرگوار. ایشان چه در سخنرانی‌ها و نامه‌ها و چه در گفت‌وگوهای خود با افراد مختلف، مکرر بر روی اعتقادات مشترک دینی و اصول عقلایی پای می‌فشردند. با توجه به بیانات، سخنان و شعارهای عاشورا، می‌توان عناصر انسان‌ساز، جامعه‌ساز و فرهنگ‌سازی را ملاحظه کرد که در دایره‌ی تعالیم یک مکتب خاص نمی‌گنجند؛ مواردی چون: عبادت، ایثار، شجاعت، توکل، صبر امر به معروف و نهی از منکر، نابودی اسلام در شرایط سلطه‌ی یزیدیان، حرمت بیعت با کسی چون یزید، شرافت مرگ سرخ بر زندگی ذلت‌بار، اندک بودن انسان‌های راستین در صحنه‌ی امتحان، لزوم شهادت‌طلبی در عصر حاکمیت باطل، زینت بودن شهادت برای انسان، تکلیف مبارزه با سلطه‌ی جور و طغیان، اوصاف پیشوای حق، تسلیم و رضا در برابر خواسته‌ی خدا، همراهی شهادت‌طلبان در مبارزات حق‌جویانه، حرمت ذلت‌پذیری برای آزادگان و فرزانگان مؤمن، پل بودن مرگ برای عبور به بهشت برین، آزادگی و جوانمردی، یاری‌خواهی از همه و همیشه در راه احقاق حق.[20]
 
نتیجه‌گیری
 
حاصل آنکه ما با حادثه‌ای مواجهیم که در آن حادثه، پیشوایی به‌همراه پیروان خود، برای احیای ارزش‌های اسلامی و انسانی علیه موجودی پست و فرومایه و ضداسلام قیام کرده و در این راه از هیچ‌گونه فداکاری و بذل جان دریغ ننموده است. عزاداری برای چنین شخصیت‌هایی، قبل از آنکه یک عمل مذهبی خاص باشد، یک واکنش اسلامی و انسانی است و چه دستگیره‌ای محکم‌تر از این برای چنگ زدن تمام مسلمانان به آن و جمع شدن حول محور آن؟!
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. سبط‌ابن‌جوزی، تذکره ‌الخواص، تحقیق بحرالعلوم، تهران، نینوی، ص250؛ مسند احمد، ج 4، ص 127و 126؛ ذخائر العقبی، ص 164 و 146؛ تاریخ دمشق، ص 168.
[2]. تذکره الخواص، ص250؛ ابن‌حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 2، بیروت، دارالفکر، ص 300؛ ابوبکر الهیثمی، مجمع الزواید، ج 9، بیروت، دارالکتاب العربی، 1402، ص 187.
[3]. عبدالجلیل رازی قزوینی، النقض، به تصحیح میرجلال‌الدین حسینی (محدث) ارموی، ج 2، تهران، انجمن آثار ملی، 1358، ص 370.
[4]. عبدالجلیل رازی قزوینی، النقض، به تصحیح میرجلال‌الدین حسینی (محدث) ارموی، ج 2، تهران، انجمن آثار ملی، 1358، ص 370.
[5]. تذکره الخواص، ص 290.
[6]. ابوالفرج‌ابن‌الجوزی، المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم، تصحیح عبدالقادر عطاء، ج 5، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412، ص 338.
[7].عزاداری امام حسین (ع) در میان اهل سنت، عبدالمجید ناصری، فصلنامه‌ی معرفت، ش 77.
[8]. تاریخ ابن‌کثیر، ج 8، ص 228.
[9]. تاریخ ابن‌کثیر، ج 8، ص 230.
[10]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 220.
[11]. الاغانی، ج 16، ص 68.
[12]. انساب الاشراف، ج 4، ق 1، ص 1.
[13]. مروج الذهب مسعودی، ج 3، ص 67-68؛ انساب الاشراف، ج 4، ق 1، ص 1-2.
[14]. تذکره خواص الائمه، ص 261، ط الغری، نجف اشرف و ص 290-291، ط حیدریه، نجف اشرف.
[15]. «و إن مت یا اُم الاحیمر فانکحی/ و لا تأملی بعد الفراق تلاقیا/ فإنّ الذی حدّثت عن یوم بعثنا/ احادیث طسم تجعل القلب ساهیا» (تذکره خواص الائمه، ص 164)
[16]. تذکره خواص الائمه، سبط‌ابن‌جوزی، ص 290، ط حیدریه نجف؛ تاریخ طبری، ج 8، ص 187-188؛ البدایه و النهایه، ابن‌کثیر، ج 8، ص 209 و 222 و 245، ط داراحیاء التراث العربی بیروت؛ السیره النبویه، ابن‌کثیر، ج 3، ص 110؛ ینابیع الموده، قندوزی، ج 3، ص 31 و 42 و 244.
[17]. تذکره خواص الائمه، ص 289، ط حیدریه نجف؛ منهاج الکرامه، علامه حلی، ص 83.
[18]. تذکره خواص الائمه، سبط‌ابن‌جوزی، ص 289، ط حیدریه نجف.
[19]. برگرفته از مصاحبه‌ی دکتر محمدحسین رجبی با مجله‌ی الکترونیکی اخوت.
[20]. در این خصوص ن.ک.به: فرهنگ عاشورا، ص 268-271؛ حسین عقل سرخ، ص 77-119؛ امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)، ص 116-121.

 

منبع:برهان

آداب عزاداری برای امام حسین (ع)

آداب عزاداری برای امام حسین (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» در محضر مبارک امت حزب الله هستیم و در آستانه ی محرم 89. من بیست نکته برای محرم یادداشت کردم. تذکراتی است که اگر گوش داده شود مفید است. از خودم هم نیست. یا از قرآن است یا از روایات است یا از فتوای مراجع است. یکی اینکه بانیان عزاداری اگر نذر روز خاص دارند، کاری نمی شود کرد. یعنی شکر روز تاسوعا را نمی شود عاشورا شربت داد. تاسوعا برای تاسوعا است، عاشورا برای عاشورا. اگر نذر کردید کاری نمی شود کرد. اما اگر نذر نکردید، همینطور می خواهید خرج بدهید این خرج ها را تقسیم کنید. یک مدیریت بکنید. مسأله ی مدیریت را قدیم فکر می کردیم برای استاندارها و فرماندارها است. اخیراً متوجه شدیم که حتی کوچک ترین چیز مدیریت می خواهد. مثلاً این خلبان ها، هواپیماهای مسافربری دو تا خلبان دارد. شکمشان مدیریت دارد. یعنی اگر این کتلت می خورد و گوشت می خورد باید او نان و پنیر بخورد. چون اگر هردو کتلت بخورند، دو تا خلبان، یک وقت گوشت مسموم باشد، حال هردو خلبان به هم می خورد، هواپیما پایین می افتد. یعنی شکم هم مدیریت می خواهد. چه غذایی، چه ساعتی، چه. . . تمام بیماری ها نمی گویم. بخشی از بیماری ها به خاطر این است که ما در غذا خوردن مدیریت نداریم. عرض کنم به حضور جنابعالی که صبح بلند می شود می گوید: به نظرم سردی ام کرده. چای دارچین می خورد. بعد می گوید: گرمم شد، خیار می خورد. دومرتبه می گوید: سردم شد، زنجبیل می خورد. باز می گوید: گرمم شد، کاهو می خورد. باز می گوید: گرمم شد هندوانه می خورد. هی سردش شد، گرمش شد، اگر هیچ چیزی نخورد، خوب می شود.
1- مدیریت در مراسم عزاداری
مسائل عزاداری هم مدیریت می خواهد. یک مرتبه همه می خواهند یک ساعت خاصی بیرون بروند. مگر امام حسین ساعت هشت است؟ چه فرقی می کند هشت در خیابان بروی، یا نه؟ نه بروی یا ده؟ نه پدران ما ساعت یازده بیرون می رفتند. آقا پدران شما اشتباه می کردند. بی وقت در خیابان طبل می زدند مردم اذیت می شدند. امام صادق به یک نفر گفت: چرا خانه ات اینطور است؟ خانه ات خیلی تنگ است. تو که وضع مالی ات خوب است، یک خانه ی بزرگ تهیه کن. گفت: مرحوم پدرم و جدم در این خانه بوده اند. گفت: اگر پدر و جد تو کار خلاف کرد، تو هم باید کار خلاف بکنی؟ پدر و جدت نداشتند. تو که وضعت خوب است چرا؟ بنابراین در اینکه کی بازار برویم، کی در خیابان برویم. چه طبلی؟ مثلاً گاهی نگاه می کنی جمعیت خیلی نیست اما اینقدر طبل است که شهر را تکان می دهد. من نمی گویم طبل نباشد، می گویم باید تناسبی باشد. ساعت طبل زدن، تعداد طبل ها با مقدار جمعیت، همینطور چند تا طبل برمی دارند می زنند و نه شعری، نه مرثیه ای، نه سخنرانی ای، نه گریه ای، نه آدمی، همینطور فقط هی طبل می زنند. اینها کارهایی است که امام حسین دوست ندارد. مردم آزاری است. من از بیان امام شنیدم فرمود: قرآن خواندن هم اگر مردم آزاری باشد، گناه است. قرآن خواندن تا چه برسد به طبل! نذرهای شما اگر نذرهای خاصی نیست، تقسیم کنید. حالا دهه ی دوم شما، روز بعد از عاشورا غذا بدهید. اینقدر غذا نفله می شود، چون همه نذر کردند روز عاشورا
برنامه درسهایی از قرآن سال 98 . ج1، ص: 2
بدهند. شما مگر نمی خواهی به امام حسین هدیه کنی، بگو: حسین جان من سه روز بعد از شهادت پلو می دهم. آبگوشت می دهم. ثوابش برای تو. امام حسین هروقت به ایشان هدیه کنی می پذیرد. چه عاشورا، چه غیر عاشورا. البته باید عاشورا حماسه اش سر جایش باشد. روز عاشورا فرق می کند. اما نه به مقداری که غذاها نفله شود. ما داشتیم بعضی از مراجع، آیت الله العظمی مکارم می فرمود: حاجی هایی که روز عید قربان مکه گوسفند می کشند، اگر گوشتش حرام می شود، به ایران تلفن کنند، کسی برایشان بکشد. البته حالا امسال گفتند، گوسفندها را پاکستان فرستادند. به هر حال اسراف حرام قطعی است. اگر کسی روز خاصی را نذر نکرده تقسیم کند. این یک مورد. مجالس هم همینطور است. یکی دهه ی اول، یکی دهه ی دوم، یکی دهه ی سوم، به هر حال یک طوری نباشد یک شب همینطور قدم به قدم تکیه، بعد از یک هفته هیچی، مثل سیل یکبار می آید و می ایستد. این باران نم نم اثرش بیشتر است.
2- زنده نگهداشتن فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام)
در مجالس چند تا اصل مراعات شود: 1- حدیث داریم مجالس عزاداری «أَحْیَا أَمْرَنَا» (بحارالانوار/ج /1ص 200)یعنی امور ما اهل بیت باید زنده باشد. این آقا که بالای منبر رفت، این شعار را که خواند چه چیزی زنده شد؟ آیه ای تفسیر شد؟ تاریخ کربلا مطرح شد؟ موعظه ای شد؟ چه مطرح شد؟ این شاعر این شعری که خواند مردم چقدر رشد کردند؟ بعضی شعرها در شأن اهل بیت نیست. دورت بگردم. خوب مادر هم به بچه اش می گوید: دورت بگردم. چشمات کمونه، ابروت کمونه، قدت قشنگه، خوب مثلاً ابالفضل این است؟ ! شعری که خوانده می شود باید در آن رشد باشد. منبری باید حرف هایش رشد داشته باشد. «أَحْیَا أَمْرَنَا» یک وقت کسی نگوید قرائتی چه می گوید؟ بگذارید بنویسم. تذکراتی به عزاداری؛ موضوع ما عزاداری. 1- زنده شدن امور اهل بیت. باید کاری کنیم که اهل بیت زنده شوند. حرفشان، فکرشان، فرهنگشان. 2- معرفت و بصیرت. آدم در جلسه که می آید اگر با سیزده آمد، وقتی از حسینیه برمی گردد باید نمره اش 14 باشد، پانزده باشد. یک قدم. . . بگوید: یک چیزی فهمیدیم که تا حالا نشنیده بودیم. نه عزاداری، مسجد. حدیث داریم هرکس مسجد می رود باید هشت تا چیز گیرش بیاید. یکی از این هشت تا این است. «وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفا» (بحارالانوار/ج /75ص 108) «مستطرف» یعنی تازه، هرکس مسجد می رود باید حرف تازه یاد بگیرد، یعنی چه؟ یعنی باید پیشنماز هرروز مطالعه کند. شما اگر پای تلویزیون دیدی از من استفاده نمی کنی خاموش می کنی، یک کانال دیگر می روی. «وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفا» علم تازه، معرفت تازه. باید معرفت و بصیرت باشد. 3- باید عشق آفرین باشد. عشق آفرین، یعنی باید مطالبی که گفته می شود، عشق مردم را به امام حسین بیشتر کند. 4- تعلیم احکام؛ اینها باید یک تابلو شود در همه هیئت ها بزنند. یعنی باید هر منبری یک فقه هم بگوید. چون خیلی وقت ها کارهای ما اشکال دارد. بگذار من یک چیزی بگویم.
3- رعایت مسایل شرعی در عزاداری
امام حسین وقتی کربلا آمد، زمین کربلا را خرید. چرا؟ به خاطر مسأله ی فقهی. فرمود: زمین مردم است. من در زمین مردم می خواهم شهید نشوم. خون من در زمین غصبی ریخته نشود. زوارها که زیارت من می آیند، پا در زمین مردم نگذارند. ببین امام حسین زمین کربلا را خرید که مسائل فقهی مراعات شود.
برنامه درسهایی از قرآن سال 98 . ج1، ص: 3
در کوفه و شام به زینب کبری صدقه دادند. فرمود: صدقه به سید حرام است. یعنی چه؟ یعنی در اوج کارها باید مواظب مسائل شرعی بود. صدقه حرام است. می شود به دیوار مسجد میخ کوبید؟ باسمه تعالی نه! حرام است. می خواهیم سیاه پوش کنیم، نکن. سیاه پوش مستحب است. خراب کردن دیوار مسجد حرام است. خدا دکتر بهشتی را رحمت کند. من خدمت این شهید مظلوم بودم. از چند تا کشور آمده بودند با ایشان صحبت می کردند. همینطور این از او کشور، این از او کشور، از کشورهای مختلف صحبت می کردند، یک مرتبه گفت: آقایان الآن وقت نماز است. با اجازه! الله اکبر! نماز اول وقت. با کفش در مسجد می آییم. می خواهیم سینه بزنیم. این کار را نکنید. من می خواهم گوسفند بکشم، شتر بکشم در خیابان. آقا شتر بکش. خدا اجرت بدهد. اما چرا وسط خیابان؟ این شتر رم می کند. گاو و گوساله رم می کند. خونش می ریزد. اگر بارندگی شود، این آب با خون قاطی می شود. کفش مردم نجس می شود. در مسجد می روند، در حسینیه می روند، در خانه هایشان می روند، آقا کشتن شتر کار خوبی است. اما وسط خیابان کار خوبی نیست. هرچیزی در جایی. شما اگر چای را در آفتابه بکنی، هیچکس نمی خورد. هم شربت خوب است، هم لیوان خوب است. یعنی باید کارهای ما در ظرف خودش باشد. شتر کشتن، گوسفند کشتن کار خوبی است. وسط راه کشتن کار خوبی نیست. یک جای دیگر بکشید وسط راه نباشد. تعلیم احکام. 5- پاسخ به شبهات، یک سری شبهه پیش می آید. شبهه می کنند و این شبهه ها را باید جواب داد. این شبهه را هم باید جواب داد.
4- جایگاه عزاداری در قرآن کریم
الآن این وهابی ها راجع به عزاداری می گویند: عزاداری کجای قرآن نوشته است؟ این وهابی ها باید قرآن را بلد باشند. مسلمان که هستند. قرآن در سوره ی «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» (تکویر/1)آنگاه که خورشید نورش گرفته شد. «وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» (تکویر/2)نور ستاره ها گرفته شد. خورشید در هم پیچیده شد. چه شد، چه شد، چه شد، چه شد، چه شد، چه شد. در آن روز می پرسند این دختر زنده را چرا در گور کردی؟ مسلمان ها که دختر در گور نمی کردند. مشرکین دختر زنده را در گور می کردند. دختر را ننگ می دانستند. قرآن برای دختر مشرک هم روضه خوانده است. گفته: «بِأَیّ ِ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر/9)به چه گناهی این را کشتید؟ ببینید دختر مسلمان نیست. پدرش مشرک است. دختر هم مشرک است. اما چون مظلوم است، خدا برای مظلوم آیه آورده است. «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ، وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ، وَ إِذَا الجِْبَالُ سُیرَِّتْ، وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ، وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ، وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ، وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» (تکویر/1تا7)با این ریتم خاص در همه ی سوره ها هم این ریتم هست. می گوید: این دختر چه گناهی کرده بود؟ چرا زنده کشتید؟ ما اگر کسی مظلوم بود باید کمکش کنیم. گول خورده هایی که گفتند: نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران! اینها با قرآن آشنا نبودند. غزه و لبنان که مسلمان هستند. ما می گوییم: حتی اگر آن طرف کره ی زمین به یک دختر کافری ظلم شد، ما باید از این طرف دنیا به نفع او شعار بدهیم. به چه دلیل؟ به دلیل «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» خداوند برای دخترانی که در جاهلیت زنده در گور می رفتند روضه خوانده است.
برنامه درسهایی از قرآن سال 98 . ج1، ص: 4
«قُتِلَ أَصحَْابُ الْأُخْدُودِ» (بروج/4) «اخدود» خَد یعنی گودی. یک گودی درست کردند، مؤمنین را در گودی ریختند و سوزاندند. و نشستند لب گودی و تماشا کردند. مؤمنین سوختند و اینها تماشا کردند. قرآن می گوید: مرگ بر شما که مؤمنین را زنده زنده سوزاندید.
5- سوگواری و عزاداری، نشانه عاطفه انسانی
در سوره ی بروج خداوند برای مؤمنینی که به ناحق از بین رفتند خدا روضه خوانده است. این وهابی ها به ما می گویند: چرا عزاداری می کنید؟ خودشان پدرشان که می میرد می برند زیر خاک می کنند. من نمی دانم مثلاً فرض کنید که شما چطور یک مرغ مرده را زیر خاک می کنید و هیچ گریه نمی کنید. این مادرش و پدرش مرده زیر خاک می کند، هیچی همینطور نگاه می کند. اصلاً گریه علامت این است که من عاطفه دارم. ببین ما دو تا چیز داریم، دو تا چراغ دارد. عقل و عاطفه! چراغ عقل بیان است.
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
یعنی آدم حرف که می زند می فهمد که طرف چقدر عاقل است. بیان چراغ عقل است. اشک چراغ عاطفه است. ما نمی دانیم فلانی عاطفه دارد یا ندارد. اگر دیدیم گریه می کند، پیداست عاطفه دارد. اگر دیدیم همینطور نگاه می کند، مشکل عاطفه دارد. عاطفه اش مشکل دارد. گریه فطری است. گریه عقلی است. چقدر در قرآن آیه برای گریه داریم. چقدر روایات برای گریه داریم. می گویند: چرا شما از دهه ی محرم عزاداری می کنید؟ فقط روز عاشورا! الله اکبر. . . بله آدم یک غریبه که مرد یک دقیقه به احترامش صبر می کند، اما اگر مادرش مرد، مغازه را می بندد. دو روز، سه روز مرخصی می گیرد. اگر خانمش، بچه هایش، همسرش اگر همه با هم از دنیا رفتند، ممکن است ده روز، بیست روز دیگر سر کار نیاید. امام حسین و اهل بیتش بود. باید پاسخ به سؤالات گفته شود. یعنی باید عزاداری ما، در هر عزاداری یک شبهه ای جواب داده شود. 6- انتقال فرهنگ کربلا به نسل نو؛ عزاداران ما پست را به بچه هایشان بدهند. مداح به بچه اش بگوید: تو بیا بخوان. رئیس هیئت به بچه اش بگوید: تو بیا رئیس هیئت شو. به چه دلیل این حرف را می زنیم؟ به دلیل حدیث. حدیث داریم وقتی می خواهی به فقیر پول بدهی، خودت نده. به بچه ات بده بگو: تو به فقیر بده. یعنی چه؟ یعنی کمک به فقرا را به نسل بعد هم منتقل کن. می خواهی افطاری بدهی. بگو: آقاجان من امسال می خواهم به بیست نفر افطاری بدهم. تو دانشجو هستی. تو دبیرستانی هستی. تو راهنمایی هستی. من این چیزها را می خرم تو به همشاگردی هایت بگو بیایند. که این دختر شما، پسر شما سفره بیاندازد، افطاری دادن را یاد بگیرد. ما داشتیم بعضی از تجاری را که سهم امام که به آیت الله العظمی، مرجعش می داد بچه هایش را می آورد، می گفت: بچه ها ببینید، این آیت الله العظمی مرجع تقلید من است. من سهم امامم را دو دستی تقدیم می کنم. بعد از مرگ من شما باید سهم امامتان را به مرجعتان بدهید. یعنی این سهم امام دادن، خمس دادن، انفاق، افطاری، عزاداری، این فرهنگ را به یک نسل نو هم منتقل کنیم.
6- بهره گیری از فرصت ها و دوری از فرصت سوزی
7- از زمان بهتر استفاده کنیم. لفتش ندهیم. به نظر من بهترین عزاداری، عزاداری مقام معظم رهبری است. نماز جماعت، یک ربع تا بیست دقیقه. مداح یک ربع. سخنران نیم ساعت. دو مرتبه عزاداری و سینه زدن یک ربع، بیست دقیقه. بعد هم بیست
برنامه درسهایی از قرآن سال 98 . ج1، ص: 5
دقیقه هم شام می دهند. یعنی همه ی اینها یک ساعت و نیم که آدم آنجا آمد هم نماز جماعت می خواند. هم سینه زده است. هم مداحی گوش داده است. هم این واعظ یک چیزی گفته یاد گرفته است، هم شام خورده است. ما از غروب چراغ را روشن می کنیم تا یک بعد از نصف شب. محتوایش چیست؟ یک نوار کاست، یک روضه ی پلاستیکی. روضه ی پلاستیکی که ثواب ندارد. اگر شهرداری همه ی کامپیوترها را طوری طراحی کند، که یک مرتبه ظهر که می شود همه آجرهای تهران اذان بگویند، ثواب ندارد. آنکه از حلقومت اذان می گویی ثواب دارد. اذان پلاستیکی ثواب ندارد. وگرنه ما سی، چهل هزار تا تاکسی داریم، ظهر همه رادیوشان را روشن کنند، شیشه تاکسی را هم پایین بکشند. بله تهران روی هوا می رود. موج خوبی هست. کار خوبی هم هست. اما ثواب برای این است که خود انسان الله اکبر بگوید. از زمان بهتر استفاده کنیم. 8- سهم قرآن در کنار اهل بیت فراموش نشود. از همه ی منبری ها بخواهید که آقا شما در این بیست دقیقه که منبر هستید، 5 دقیقه اش را یک آیه ی قرآن برای ما تفسیر کن. 5 دقیقه اش را یک حدیث بگو. 5 دقیقه اش را تاریخ کربلا بگو. 5 دقیقه اش را هم روضه بخوان. شما اگر دکان سبزی فروشی رفتی، همه ی پولت را ریحان گرفتی. همه ی پولت را تره گرفتی. همه ی پولت را ترب گرفتی. تنوع، ما همه چیزی نیاز داریم. آدم هرچه پول دارد لحاف کرسی بخرد. هرچه پول دارد مس بخرد. هرچه پول دارد طلا بخرد. خوب این مدیریت نیست. باید یک طوری باشد برنامه ها جامع باشد، که انسان با کلام خدا آشنا شود. با کلام پیغمبر و اهل بیت آشنا شود. با تاریخ کربلا آشنا شود. اینها باید برنامه ریزی شود. البته بعضی جاها هست، الحمدلله! خیلی جاها هستند که دقت می کنند. سهم قرآن فراموش نشود. 9- از متن، از متن مقتل خوانده شود. این دیگر برای روحانیون است. مقام معظم رهبری در ایام عاشورا یک روز نماز جمعه آمدند. مقتل را باز کردند از روی مقتل می خواندند و توضیح می دادند چه اشکالی دارد؟ حدیث هم از رویش بخوانید. خدا آیت الله العظمی گلپایگانی را رحمت کند. ایشان وقتی منبر می رفت، سالی چند منبر برای مردم می رفت. کتابش را می برد باز می کرد، از رویش می خواند و تفسیر می کرد. آدم شعر را از رویش بخواند، چه اشکالی دارد؟ شعر و حدیث را از رو خواندن عیبی ندارد. حالا مثلاً من در تلویزیون کاغذ دستم است، به نظر شما من آدم معیوبی هستم؟ چه عیبی دارد از رویش بخواند؟ مقتل را از رویش بخوانیم که معتبر باشد، سند داشته باشد.
7- توجه به نماز اول وقت در مراسم عزاداری
از امام حسین (ع) به نفع نماز استفاده کنیم. این هم یک مسأله ی مهمی است. و چند تا چیز برای شما بگویم. شاید نشنیده باشید. امام حسین (ع) از مکه که می خواست حرکت کند کوفه بیاید، به یک نفر گفت: تو رسماً مؤذن هستی! یعنی همان کاروان خودش و خواهرش را، یعنی کاروان امام حسین از مکه مؤذن داشتند. این یک مورد. 2- ابو ثمامه که ظهر عاشورا به امام حسین گفت: آقا ظهر شده! امام حسین دعایش کرد. 3- عصر تاسوعا که به خیمه ها حمله کردند، امام حسین فرمود: جنگ را فردا بیاندازید. امشب شب عاشورا است. من نماز را دوست دارم. «أنی أحب الصلاه ی» (لهوف/ص 89)من نماز را دوست دارم. ظهر عاشورا می گویند: علی اکبر اذان گفت. امام حسین نمازش شکسته بود. چون دوم محرم رسید، دهم شهید شد. دوم تا دهم هشت روز است، مسافر هشت روزه نمازش شکسته است. نماز شکسته دو تا حمد دارد. دو هفت تا چهارده تا. دو تا هم قل هو الله بگوییم، دو تا پنج تا ده تا، با چهارده تا بیست و چهار تا. دو تا رکوع بیست و شش تا، چهار تا سجده سی تا. تشهد و سلام. سی و پنج تا، چهل تا کلمه است. در این سی و پنج، شش تا کلمه سی تا تیر به امام حسین رها کردند. یعنی هر یک
برنامه درسهایی از قرآن سال 98 . ج1، ص: 6
کلمه «مالِکِ یَوْمِ الدِّین» یک تیر. «إِیَّاکَ نَعْبُد» یک تیر. این یعنی چه؟ آنوقت می شود عزادار امام حسین نسبت به نماز، عاشق نباشد؟ مسأله نماز فراموش نشود. هم ظهر عاشورا، هم شب عاشورا، در عزاداری ها. اول نماز، اول نماز، اول نماز، اول نماز، اول نماز! برای مبارزه با طاغوت و ظلم و استکبار استفاده شود. به مردم بگوییم، اصلاً این که شما می گویید زیر بار نمی رویم، مذاکره نمی کنیم، با آنها. . . این یعنی مبارزه با طاغوت پرچم دارش امام حسین است. یعنی زیر سم اسب می روم، اما زیر بار زور نمی روم. بدن من تکه تکه شود، قبول است. اما اجازه نمی دهم. مادر من فاطمه است. کسی که از فاطمه شیر خورده و در دامن فاطمه رشد کرده بله قربان به یزید بگوید؟ قرآن می گوید: می دانید شما چه کسی هستید؟ شما فرزند حضرت ابراهیم هستید. «مِلَّه یَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ» (حج/78)آیه ی قرآن است. «أَنَا وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه ی» (بحارالانوار/ج /36ص 8)پیغمبر فرمود: من پدر شما هستم. دخترهای ما باید بدانند مادرشان فاطمه ی زهرا است. پسرهای ما باید بدانند پدرشان علی بن ابی طالب است. اینکه می گویم قرآن خواندم. اینکه خواندم آیه ی قرآن است. «مِلَّه یَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ» می گوید: پدر شما ابراهیم است. «أَنَا وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه ی» یعنی من و علی بن ابی طالب پدر شما هستیم. ما یک پدر معنوی داریم. بنابراین باید احساس غرور کنیم و هرگز زیر بار نرویم. یک چیزی بگویم. اگر شما می خواهی وضو بگیری. یک کسی آب به شما می دهد. یک شیشه آب به شما می دهد می گوید: بیا وضو بگیر. اگر می دانی منت در آن است، اسلام می گوید: تیمم کن نماز بخوان. آبی که در آن ناز است، با آن وضو نگیر. یعنی چه؟ یعنی تو باید عزیز باشی. کسی حق ندارد سرکوفت بزند. من جهازیه تو را دادم! من پولت دادم درس خواندی. مَن مَن مَن مَن مَن! اگر کسی منت بگذارد. . . حتی قرآن داریم: «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذی» (بقره/264)اگر کمک به کسی کردید، به زبان نیاور. به زبان بیاوری ثوابش پرید. حتی زن به شوهر بگوید: من لباس هایت را شستم. من برایت غذا درست کردم. هیچی اجرش از بین رفت. مرد بگوید که: من برایت طلا خریدم. من تو را مشهد، عمره، کربلا بردم. چرا من می گویی؟ رزقش بوده است. بنابراین سعی کنید من نگویید. من خرج می دهم. این هیئت رئیسش من هستم! من که آمد خدا پاک می شود. من که آمد خدا پاک می شود. خدا شریک قبول نمی کند. شریک قبول نمی کند. محله ی ما همینطور هستند. تعصبی می شوند روی محله ما! هیئت ما، محله ی ما، علامات ما، نمی دانم چه چیز ما، اینها را نگویید. از امام حسین برای وحدت استفاده کنید. الله اکبر چه قدرتی است! چه قدرتی است! هیچ قدرتی در کشور ما مثل امام حسین همه ی گروه ها را یکجا جمع نمی کند. در حزب ها تکه تکه می شوند. در انتخابات رئیس جمهوری، مجلس، شورای شهر تکه تکه می شوند. در سلیقه ها تکه تکه می شوند. در شغل ها تکه تکه می شوند. در سلیقه ها. . . همه جا مردم. . . تنها جایی که. . . حتی در نماز مردم تکه تکه می شوند. یک عده این مسجد می روند، یک عده این مسجد می روند. تنها جایی که همه پیراهن سیاه می پوشند و همه یک کلام می گویند: یا حسین! امام حسین توانست یک وحدتی به وجود بیاورد، از این وحدت استفاده کنیم.
8- ساخت حسینیه در کنار مسجد
حسینیه نسازید مگر کنار مسجد. امام حسین بنده ی خدا بود. عبد خدا بود. پیغمبر «و اشهد ان محمداً عبده و رسوله» (صلوات حضار) امام حسین بنده ی خدا بود. به خاطر اطاعت از خدا رفت شهید شد.
برنامه درسهایی از قرآن سال 98 . ج1، ص: 7
دیشب یک مهمان داشتیم، می گفت: در فلان روستا حسینیه ساخته بالای دو میلیارد تومان. حضرت عباسی امام حسین راضی است؟ ما حسینیه هایمان در سال چند شب باز است؟ کدام عاقل برای یک گونی آرد یک نانوایی درست می کند؟ کدام عاقل برای ده کیلو آرد یک نانوایی باز می کند؟ چرا ما به اسم دین برای سه شب عزاداری یک حسینیه می سازیم؟ کنار مسجد یک جا بسازید که اگر جمعیت زیاد شد در حسینیه بروند. البته بخش حسینیه جدا باشد. چون گاهی وقت ها در مسجد نمی توانند بیایند، در حسینیه بروند. در حسینیه عزاداری کنند، سینه بزنند. شام بدهند. مراسمشان در حسینیه باشد. ولی این حسینیه درش به مسجد باز باشد. چند منظوره. . . یک حسینیه می سازید مستقل دور از مسجد، تازه از شب اول محرم هم خیلی جاها روضه نیست. خیلی حسینیه ها از شب پنجم، ششم شروع می شود. من حسینیه های تهران را بعضی هایش را می شناسم. نمی گویم همه. بسیاری از حسنیه های تهران در طول سال آن استفاده هایی که باید شود، نمی شود. آنوقت شما می دانید سی هزار روستا داریم مسجد ندارد؟ سی هزار روستای بی مسجد! خود امام حسین باشد چه می کند؟ حسینیه باید وصل به مسجد باشد. و همچنین عباسیه، زینبیه، مهدیه، یعنی هی تکه تکه اش نکنیم. همه ی زورمان را باید روی خانه ی خدا بگذاریم، همه هم بنده ی خدا هستند. حضرت مهدی بنده ی خداست. پیغمبر بنده ی خداست. گفتند: «عبده» ، «عبده و رسوله» عبد است. محور مسجد باشد. براساس مسجد، کنار مسجد یک سالن بسازند، حسینیه. که اینها به هم کمک کنند. توجه کنیم در عزاداری وهن شیعه نباشیم. وهن شیعه نباشد. بعضی از عزاداری ها وهن شیعه است. البته خوب حالا ممکن است، گوش ندهند من قیامتی دارم و آن آقایی هم که گوش نمی دهد قیامتی دارد. حداقل من می توانم در قیامت یقه اش را بگیرم. یک مشت قمه زن لجوج داریم. که اینها از بعضی مراجع هم فتوا گرفتند که قمه جایز است. اولاً اینکه بعضی از علما می گویند: جایز نیست. مثل مقام معظم رهبری. او هم که می گوید: جایز است، قمه زدن نه واجب است نه مستحب است. فوقش در فتوا می گوید: جایز است. ما می گوییم: این آقایی که اینقدر شاخ و شانه می کشد برای قمه زدن که بعضی از آقایان می گویند: جایز است، خوب احترام فتوای مراجع سر جایش. جایز است. ولی ما یک سؤال می کنیم. نگفته که مستحب است. نگفته که واجب است. از این آقای قمه زن سؤال می کنیم. سهم شما (یعنی قمه زن) در نماز جمعه چیست؟ در سال چند بار نماز جمعه می روید؟ در نماز جماعت چیست؟ سهم شما در فقرا چیست؟ سهم شما در زکات چیست؟ سهم شما برای دخترها و پسرهایی که همسر ندارند چیست؟ ازدواج جوان های فقیر چیست؟ سهم شما در رشد علمی چیست؟ همه را خط می کشد روز عاشورا می خواهد قمه بزند. کجای این دین است؟ نماز جمعه مستحب، نماز جماعت مستحب، کمک به فقرا واجب، زکات واجب، ازدواج جوان ها واجب، یعنی واجبات را اعتنا نمی کنیم، و اصرار داریم که حتماً. . . حالا هرکس می خواهد بزند، بزند. من خیلی چیز نیستم که. . . ولی وهن شیعه نباشد. تلویزیون آمریکا، اروپا هی عکس و فیلم قمه زن ها را نشان بدهد، بگوید: شیعه ها، این اصول گراها، این ولایت فقیهی ها، شیعه، الآن می دانی شیعه را به چه می شناسند؟ بگویم؟ در کره ی زمین، در کره ی زمین شیعه یعنی مقاومت. و این به خاطر هشت سال، بسیجی های ما، ارتشی های ما، امت ما هشت سال مقاومت کردیم، بعد از این هم سید حسن نصر الله و بچه های لبنان مقاومت کردند. بعد هم غزه! به خاطر مقاومت شیعه مطرح شد. ما باور نمی کردیم اندونزی اینقدر شیعه داشته باشد. گروه گروه دارند شیعه می شوند به عنوان اینکه شیعه مظهر مقاومت است. شیعه را به مقاومت می شناسند.
برنامه درسهایی از قرآن سال 98 . ج1، ص: 8
حالا شما یک استکان خون روی صورتت بریزد یا نریزد. این علامت. . . شما چند وقت جبهه بودی؟ در کدام خطر مقاومت کردی؟ ارزش ما به تقوا است. ارزش ما به مقاومت است. ارزش ما به علم است. ارزش ما به این اختراعاتی است که جوان های علمی ما می کنند. ایران یعنی مبتکر، ایران یعنی در همه مسابقات می رود مدال طلا می آورد. ایران یعنی روز به روز در هر کجا حرف می زنیم مطرح می شویم. هیچ کجا، الآن سی سال از انقلاب می رود. یک قمه زن به من بگوید: آقا به خاطر قمه ی من اسلام پیش رفت. یک نمونه بگوید، اگر اسلام پیش رفته است، به خاطر ولایت فقیه بوده است. به خاطر هشت سال مقاومت ایران بوده است. به خاطر سید حسن نصر الله و لبنان و فلسطین و غزه و اینها بوده است. اسلام هرکجا پیش رفته است به خاطر یا علم بوده، یا ابتکار بوده، یا مقاومت بوده است. با قمه تا حالا هیچ کس پیش نرفته است. حالا در عین حال کسی می خواهد لجبازی کند، لجبازی کند. قرآن به پیغمبر می گوید: پیغمبر تو بگو، «وَ إِنْ تَوَلَّوْا» (بقره/137)در قرآن «تَوَلَّوا» زیاد است. یعنی بگو، یک عده هم گوش نمی دهند. کلمه ی «وَ إِنْ تَوَلَّوْا» در قرآن زیاد آمده است. یعنی پیغمبر غصه نخور. تو بگو یک عده هم گوش نمی دهند. خوب گوش ندهند. گوش ندهند. ولی من غصه می خورم، کسانی که راجع به انواع واجبات و انواع مستحبات هیچ کتابی نمی نویسند، یک مرتبه از مرجع تقلیدش نپرسیده که آقا مثلاً در این کار ما چه کنیم؟ ولی راجع به قمه کتاب چاپ می کند، مجله چاپ می کند، بروشور، چاپ می کند. تبلیغ می کند. شمشیرهایشان را تیز می کنند. در عین حال. . . بروید بالا. . . به قمه زن ها می گویم. بروید بالا خودتان را بکشید. بروید در سر کوه، بروید در چاه، پایین و بالا هرکاری بکنید، هیچ کس نگفته قمه واجب است. هیچ کس هم نگفته مستحب است. فوقش بعضی می گویند چه؟ جایز است. ما می گوییم: تازه جایز است چند دقیقه؟ یک روز عاشورا. قمه زدن می دانید چقدر طول می کشد؟ یک دفعه چنین می کنند تمام می شود می رود. یعنی برای یک دقیقه در یک روز، تمام سال دارند فعالیت می کنند که قمه زدن را رشد بدهند. آنوقت برای واجباتی که در طول سال، در طول ماه، در طول هفته، همیشه واجب است. همیشه. . . برای واجبات و مستحبات همیشه تلاش نیست. برای جایز بودن یک دقیقه. . . این کار را نکنید. وهن شیعه نباشد که تلویزیون اروپا قمه زدن ما را نشان بدهد. به ریش ما بخندند. ممکن است نماز هم بخوانیم به ریش ما بخندند. ما نماز می خوانیم. ولی نماز را قرآن می گوید. گفته: «إِذا نُودِیَ لِلصَّلاه ی» (جمعه/9)وقتی «وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَی الصَّلاه یِ اتَّخَذُوها هُزُواً» (مائده/58)ممکن است به اذان ما هم بخندند، منتها اذان را آیه داریم. نماز آیه داریم. در واجبات ما فکر خنده ی دیگران نیستیم. اما در چیزی که نه واجب است، نه مستحب، چرا یک کاری می کنید به ما بخندند؟ خیلی خوب. . . حرمت علم و عالم حفظ شود. اینطور نباشد پای مداح بنشینیم عالم که می رود سخنرانی کند، از پای منبرش بلند شویم. وقت خوب را به مداح بدهیم، وقت بد را به عالم بدهیم! حرمت علم باید حفظ شود. تلاوت قرآن در لابلای عزاداری توسط قاریان خوش صدا. در همه ی محله ها قاری خوش صدا هست. بیایند آیات شهادت را در عزاداری بخوانند. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ» (بقره/155) «قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّه» (آل عمران/169)آیات جبهه و جنگ را در عزاداری خوش صدا بخواند، و همینطور پخش شود، مردم راه بروند و گریه کنند. چه اشکال دارد؟ به جای مداح، نه اینکه مداح را حذف کنیم. یعنی هم مداحی باشد، این آیات قرآن را در خیابان بکشیم. بسیار خوب. . . اشاره می کنند وقت تمام شد. حرف های من تمام نشد.
برنامه درسهایی از قرآن سال 98 . ج1، ص: 9
خدایا به آبروی حسین عزاداری های ما را آنگونه قرار بده که حضرت مهدی لذت ببرد. آنگونه عزاداری های ما را قرار بده که خود حضرت مهدی آنگونه عزاداری می کند. انگونه توفیق بده عزاداری کنیم که مراجع گذشته و حال ما آنگونه عزاداری می کنند. عزاداری های ما را از ولخرجی، کارهای خلاف بهداشت، مثل شتر کشتن در خیابان، کارهای خلاف بهداشت، کارهای ایذایی، طبل بزرگ وقتی که مردم خواب هستند، صدای بلند گو، عزاداری های ما را از مردم آزاری دور بدار. «والسلام علیکم و رحمه ی الله و برکاته»

استفتاعات از مراجع راجع به عزای امام حسن (ع)

در این قسمت برای شما کاربران گرامی فتاوای مراجع تقلید را راجع عزای امام حسین(ع) آماده کرده ایم

دفتر آیت الله العظمی فاضل لنکرانی
سؤال ـ دلیل سینه زدن براى معصومین(علیهم السلام) چه مى باشد؟ 

جواب ـ سینه زنى یکى از مظاهر مهم عزادارى و ابراز تنفر از ظلم ستمگران است و نه تنها اشتباه نیست بلکه در تداوم هدف آن بزرگواران نقش مهمى دارد.

سؤال ـ آیا سینه و زنجیر زدن در عزادارى که منجر به کبود و حتى جارى شدن خون مى شود جایز است؟ 

جواب ـ جایز بلکه راجح است مشروط بر آنکه موجب ضرر مهم و اضرار بر نفس نباشد.

سؤال ـ برهنه شدن مردان در حال سینه زدن و زنجیر زدن در منظر زنان چگونه است؟ 

جواب ـ بر زنان لازم است از نظر خوددارى کنند. البته بر مردانى که مى دانند زنان به بدن آنها نگاه مى کنند جایز نیست لخت شوند.

سؤال ـ آیا سینه زدن و زنجیر زدن ریایى جایز است؟ 

جواب ـ ان شاءالله از ریا خوددارى کنند.

سؤال ـ در عزادارى ها مشاهده مى شود عده اى به صورت نیمه عریان در مقابل افراد نامحرم اقدام به خودزنى هاى افراطى مى کنند،آیا این عمل جایز است؟ 

جواب ـ سنت سینه زنى که طبق متعارف و به طور معمول انجام مى گرفته شایسته هیچ گونه مخالفت با آن نیست. ولى در مورد مذکور بر زنان لازم است از نظر کردن خوددارى کنند.

سؤال ـ هروله (بالا و پایین پریدن) در مجالس عزادارى اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام چه حکمى دارد؟ 

جواب ـ هروله در اسلام فقط در قسمتى از سعى بین صفا و مروه براى مردان و هنگام گذر از وادى محسّر بعد از وقوف در مشعر الحرام به عنوان یک عمل مستحب وارد شده است و در غیر این دو مورد به عنوان یک عمل مستحب مشروع نیست.

سؤال ـ آیا تعزیه و شبیه خوانى در مراسم عزادارى جایز است؟ 

جواب ـ اگر مشتمل بر حرام نباشد و موجب وهن مذهب نشود مانعى ندارد. ولى بهتر است به جاى آن مجلس روضه خوانى برپا کنند بلکه عزادارى براى معصومین(علیهم السلام) بویژه سیدالشهداء(علیه السلام) و اصحاب آن بزرگوار از افضل قربات است.

سؤال ـ آیا تشبّه به اهل بیت(علیهم السلام) در نمایش و تعزیه و غیر آن جایز است؟ 

جواب ـ در صورتى که عرفاً هتک و اهانت به آن بزرگواران محسوب نشود نباشد مانعى ندارد.

سؤال ـ آیا پوشیدن لباس سیاه در عزاى امام حسین و سایر معصومین(علیهم السلام)رجحان شرعى دارد؟ 

جواب ـ چون از مصادیق تعظیم شعائر است واجد رجحان شرعى مى باشد و عملاً بزرگانى چون مرحوم آیت الله العظمى آقاى بروجردى(قدس سره) در روز عاشورا از قباى سیاه استفاده مى کردند.

سؤال ـ آیا قمه زنى جایز است؟ چنانچه در این مورد نذرى وجود داشته باشد وظیفه چیست؟ 

جواب ـ با توجه به گرایشى که نسبت به اسلام و تشیع بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در اکثر نقاط جهان پیدا شده و ایران اسلامى به عنوان امّ القراى جهان اسلام شناخته مى شود و اعمال و رفتار ملت ایران به عنوان الگو و بیانگر اسلام مطرح است لازم است در رابطه با مسائل سوگوارى و عزادارى سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام)به گونه اى عمل شود که موجب گرایش بیشتر و علاقه مندى شدیدتر به آن حضرت و هدف مقدس وى گردد. پیداست در این شرایط قمه زدن چنین نقشى ندارد و دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) از آن سوء استفاده مى نمایند و آن را علیه مذهب به کار مى برند. لذا مناسب است شیعیان علاقه مند به مکتب امام حسین(علیه السلام) از آن خوددارى نمایند و چنانچه در این مورد نذرى وجود باشته باشد نذر واجد شرایط صحّت و انعقاد نیست.

سوال : به نام خدا سوال من از ایشان این است که آیا قمه زدن در خفا و آشکار جایز است یا خیر ؟ با تشکر 

جواب : قمه زدن پنهانی اشکال ندارد  لکن در ملآ عام در شرایط فعلی بهتر است از آن اجتناب شود  زیرا رسانه های استکباری مترصد  فرصت اند تا علیه تشیع تبلیغات سوء کنند و چهره شیعه را در دنیا مشوّه جلوه دهند

سؤال ـ حکم عَلَم هایى که در مراسم عزادارى معصومین(علیهم السلام)از آنها استفاده مى شود و بعضى داراى نقش و نگارهایى نیز هستند چیست؟ 

جواب ـ استفاده از آنها در عزادارى جایز است.

سؤال ـ استفاده از ابزار موسیقى به شیوه رقابت که در برخى هیأت هاى عزادارى مرسوم شده حکمش چیست؟ 

جواب ـ حکم استفاده از آلات موسیقى در سؤال قبل بیان شد و رقابت حکم آن را عوض نمى کند. بلى اگر رقابت باعث ریا و عدم قصد قربت شود یا موجب اذیت دیگران شود، جایز نیست.

سؤال ـ در سوگوارى معصومین(علیهم السلام) نماز اول وقت مقدم است یا عزادارى؟ 

جواب ـ بهتر آن است که نماز را مقدم بدارند همانگونه که امام حسین(علیه السلام) در ظهر روز عاشورا نماز ظهر اقامه کردند.

سؤال ـ طولانى شدن مجالس اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) تا نیمه هاى شب و تأخیر آن حتى در بعضى از موارد تا بعد از نیمه شب اگر موجب خواب ماندن افراد بویژه جوانان و قضا شدن نماز صبح آنها شود، چه حکمى دارد؟ 

جواب ـ در فرض مزبور، مجالس را تا آن هنگام از شب به تأخیر نیندازند. بلکه باید به نحوى برنامه ریزى شود که فریضه نماز صبح در اثر اشتغال به امور مستحب ترک نشود. زیرا این گونه مجالس باید زمینه ساز عمل به واجبات و ترک محرمات باشد

سؤال ـ آیا دعوت از مرثیه سرایانى که در لابلاى اشعار خود بعضى از مطالب بى مدرک یا ضعیف السند را طرح مى کنند یا با غنا مى خوانند صحیح است؟ 

جواب ـ غنا حرام است هر چند همراه خواندن قرآن یا عزادارى ائمه اطهار(علیهم السلام)باشد و دعوت از افرادى که غنا مى خوانند و شرکت در مجالس آنها حرام است و لازم است از مرثیه سرایانى استفاده شود که مطالب صحیح و واقعى را بیان مى نمایند

سؤال ـ در مجالس زنانه زنان مداحى و سخنرانى مى کنند و صداى آنها مستقیماً یا با بلندگو به گوش مردان رهگذر مى رسد، آیا این عمل جایز است؟ 

جواب ـ شنیدن صداى ایشان اگر در معرض ریبه و التذاذ نباشد حرام نیست اما با توجه به اینکه خداوند متعال مى فرماید:«فاسئَلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حجاب» خوب است که مجالس زنانه بویژه مجالس مذهبى طورى باشد که کاملاً مراعات عفت بشود.

سؤال ـ در مورد تعزیه و روضه هایى که در رابطه با ازدواج حضرت قاسم(علیه السلام) در کربلا خوانده مى شود، چه مى فرمایید؟ 

جواب ـ آنچه در مورد عروسى حضرت قاسم مطرح شده یا مى شود صحیح نیست. و اثرى از این قضیه در کتب معتبره وجود ندارد. مضافاً بر اینکه حضرت قاسم به سنّ ازدواج نرسیده بود. بلى، در کتاب «منتخب» مرحوم طریحى چیزهایى که مناسب ازدواج آن حضرت است نقل شده، ولى ظاهراً این مطالب نادرست را بعد از آن مرحوم، افراد مغرض یا نادان به آن کتاب اضافه کرده اند. و مرحوم طریحى برتر از آن است که این مطالب را که مناسبتى با واقعه عاشورا ندارد، در کتاب خود بنویسد. در عین حال آنچه در کتاب طریحى آمده به این نحو که بعضى در مراسم تعزیه دارى و بصورت خرافى پیاده مى کنند، نمى باشد.

سؤال ـ کف زدن در جشن هاى مذهبى چه حکمى دارد؟ 

جواب ـ هر چند کف زدن به خودى خود اشکالى ندارد، ولى بر مؤمنین لازم است در مساجد و حسینیه ها و اماکن مقدسه آن را ترک کنند و نیز در مجالس معصومین(علیهم السلام) اگر عرفاً هتک حرمت آن بزرگواران محسوب شود لازم است از آن اجتناب شود و بر مؤمنین است که به جاى آن از اشعار همیشگى مسلمانان که صلوات است استفاده کنند.

سؤال ـ نظر شریف خود را در نحوه برگزارى مراسم مربوط به معصومین(علیهم السلام) و مجالس مذهبى مرقوم فرمایید؟ 

جواب ـ بطور کلى در مراسم مربوط به معصومین(علیهم السلام) و مجالس مذهبى امور ذیل باید مراعات شود:

۱ ـ از هر نوع عملى که عرفاً هتک حرمت شمرده مى شود مثل کف زدن و سوت زدن و بکار بردن الفاظ و عبارات رکیک و امثال آن باید اجتناب شود.

۲ ـ از هر نوع عملى که جنبه توجیه پذیرى ندارد و مورد سوء استفاده مغرضان و موجب وهن مذهب مى شود باید اجتناب شود.

۳ ـ از بکار بردن عبارات و جملاتى که بوى شرک و کفر مى دهد باید اجتناب شود.

۴ ـ از هر نوع کارى که موجب ضرر شدید به بدن یا ناقص شدن آن مى شود باید اجتناب شود.

۵ ـ این گونه مراسم باید بدور از ریا و خودنمایى و هر گونه اغراض دنیوى بطور سنتى و معمول انجام شود تا ان شاءالله مقبول درگاه الهى قرار گیرد.

 

دفتر حضرت آیت الله العظمی بهجت
سوال : با سلام خدمت شما و با تشکر از زحمات شما من یک سوال شرعی از آیت الله العظمی بهجت  : آیا قمه زنی که در ماه محرم است جایز است یا نه؟ 

جواب : قمه زنی اگر موجب ضرر نشود جایز است

 

 

آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی
سوال : در اسلامى که تراشیدن صورت با تیغ را جایز نمیداند قمه زنى براى امام حسین چه حکمى دارد. 

جواب : قمه زنی در حد نفسه مانعی ندارد ولکن سزاوار است برای مؤمنین که در مقام حزن و اندوه بر سیدالشهداء (ع) مظهر مناسبتری را اختیار کند و آن مظهر مختلف به اختلاف کشورها و شهرها، والله العالم.

سوال : سؤال من از ایشان این است که آیا قمه زدن در خفا و آشکار جایز است یا خیر 

جواب : قمه زنی در حد نفسه مانعی ندارد ولکن سزاوار است برای مؤمنین که در مقام حزن و اندوه بر سیدالشهداء (ع) مظهر مناسبتری را اختیار کند و آن مظهر مختلف به اختلاف کشورها و شهرها، والله العالم..

 

آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی
سؤال: آیا جایز است داستان عقد و ازدواج حضرت قاسم بن حسن در واقعه کربلا را نقل کنیم و آیا این جریان صحت دارد؟ 

جواب: بسمه تعالی؛ بسیار بعید است و بنده سند معتبری برای آن ندیدم

سؤال: استعمال طبل و شیپور مخصوصا در عزاداری سیدالشهداء (ع) چه صورت دارد؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ طبل ساده که از آلات لهو نباشد ؛ مانعی ندارد

سؤال: روز عاشورا برای اظهار همدردی با معصومین (ع) صورت خیمه گاه درست کردن و آتش زدن جایز است و اسراف محسوب نمی شود؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ نه تنها اسراف نیست ؛ بلکه عملی مستحسن است . البته رعایت شود تا موجب اهانت به خاندان رسالت نباشد

سؤال: آیا حدیثی که دلالت بر جواز استفاده از طبل و سنج و شیپور در عزای حضرت سیدالشهداء (ع) دارید؟ راهنمایی بفرمایید؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ روایات زیادی درباره عزاداری آن حضرت وارد شده است و از این امور نهی نشده است و مقتضای اطلاق روایات , جواز آنها است

سؤال: درهیئت های حسینی (ع) در اثر شور عزاداری گاهی به سرو صورت خود می زنند و بدن را مجروح می کنند آیا این مورد اشکالی دارد یا نه ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ بی اشکال است

سؤال: در دستجات عزاداری حسینی (ع) که به خیابان و بازار می ورند و باعث بسته شدن راه عبور می شوند آیا سد معبر حساب می شود ؟ البته کسانیکه از آن مسیر عبور می کنند اکثرا برای تماشای عزاداری می آیند . 

جواب: بسمه تعالی ؛ اینگونه سدّ معبر جایز و بی اشکال است .

سؤال: مرثیه خواندن خانم ها با بلندگو و سینه زنی در مجلس زنانه چه صورت دارد ؟ پختن جو پوست کنده به صورت سوپ اشکال دارد ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ مرثیه خوانی از عبادات بسیار با اهمیت است و باید حتی المقدور از امور غیر شرعیه دور باشد البته, خواندن خانم ها بدون شنیدن اجانب هیچ اشکالی ندارد .سینه زدن خانمها نیز در مجلس خانم ها هیچ اشکالی ندارد , پختن جو نیز اشکال ندارد .

سؤال: ذاکران و مداحان که بعضی روضه ها را با آهنگ های موسیقی یا قریب به آن می خوانند , وجه شرعی آن چیست 

جواب: بسمه تعالی ؛ موسیقی مطلقا حرام است ولو در روضه خوانی باشد

سؤال: مزد گرفتن بابت مداحی اهلبیت و سخنرانی چه حکمی دارد ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ جایز است

سؤال: بعضی از مداحان اهل بیت از عبارت های ( من مستم , از همه خوشگلتری ) استفاده می کنند آیا این الفاظ اهانت به ساحت مقدس ائمه حساب می شود ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ مداحی شغل بسیار شریفی است و اجر جزیل درد و حیف است که این عمل با اهانت به مقام اهل بیت (ع) مبدل به خلاف شرع شود

سؤال: در عزاداری امام حسین (ع) به صورت لطلمه زدن و خود را مجروح کردن وقمه زدن , احیانا هلاک می شوند و استفاده از طبل چه صورت دارد ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ تمام آنچه ذکر کرده اید جایز و مستحسن است ؛ مگر کاری که موجب هلاکت شود

سؤال: آیا جایز است پارچه و دستمالهایی را که ایام محرم بر سر علم می بندند بفروش برسانند و در عزاداری و تعمیر حسینیه و یا مسجد مصرف نمایند؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ چنانچه وقف آن کار به خصوص نشده باشد ؛ اشکالی ندارد

سؤال: در ایام سوگواری ابا عبد الله الحسین (ع) نماز مقدم است یا عزاداری ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ نماز مقدم است

سؤال: اگر قمه زدن باعث وهن مذهب شبعه شود آیا در این صورت قمه زدن جایز است؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ اصلا موجب وهن نمی شود ؛ بلکه عکس آن مشهود است

سؤال: دلیل سینه زدن برای ائمه علیهم السلام چه می باشد ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ تعظیم شعائر مذهبی

سؤال: آیا سینه و زنجیر زدن در عزاداری که منجر به کبودی و حتی جاری شدن خون می شود جایز است ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ بلی جایز است

سؤال: آیا سینه زدن و زنجیر زدن ریایی جایز است ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ همانند نماز ریایی است

سؤال: در عزاداری حضرت سید الشهداء هرگونه عزاداری از قبیل زدن قمه و طبل و سنج چه حکمی دارد ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ جایز است

سؤال: آیا بهتر است به جای شبیه خوانی , روضه خوانی بر پا کنند؛ روضه خوانی مگر همان تعزیه و شبیه خوانی روی منبر نمی باشد ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ تمامش خوب است

سؤال: آیا تعزیه و شبیه خوانی در مراسم عزاداری جایز است ؟ 

جواب: بسمه تعالی ؛ بلی جایز است

 

دفتر آیت الله العظمی صانعی
سوال : گفتن بعضى از کلمات توسط مداحان مانند (من سگ حسینم, من دیوانه حسینم و……) از لحاظ شرعى اشکال دارد؟ 

جواب : از انجام اعمال و به کار بردن الفاظى که موجب وهن و عزادارى و توهین به مقام والاى ائمّه (علیهم السلام) مى باشد, باید پرهیز نمود و عزادارى ها بهتر است به همان شیوه عزادارى سنتى و روضه خوانى انجام شود.

سوال : هروله کردن (بالا و پایین پریدن و ذکر معصومین را گفتن) در مراسم عزادارى از لحاظ شرعى اشکال دارد یا خیر؟ 

جواب : از انجام اعمال و به کار بردن الفاظى که موجب وهن و عزادارى و توهین به مقام والاى ائمّه (علیهم السلام) مى باشد, باید پرهیز نمود و عزادارى ها بهتر است به همان شیوه عزادارى سنتى و روضه خوانى انجام شود

سوال : آیا قرار دادن صداى بلندگو در حالت تکرار به طورى که نام مقدس اباعبدالله الحسین به صورت تلفظ سریع و نا صحیح, استماع شود جایز است؟ 

جواب : راجع به عزادارى سیدالشهداء حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و هر نحو عزادارى که افراط و هتک مقام شهادت و امامت نزد شیعه در او نباشد و در مسیر پیدایش راه پیروى از آن وجود مقدس باشد جایز است و حسب فرموده امام امت (سلام الله علیه) عزادارى سنتى مانعى ندارد و نباید راه هاى جدیدى که منشأ حرف و حدیث است انتخاب نمود.

سوال : عمل عزادارنى که خود را در مقابل مزار مقدس ائمه به خاک مى اندازند و سینه و صورت خود را به خاک مى مالند و خراشیده مى کنند و خون جارى مى شود و با همان حال به داخل حرم وارد مى شوند چه صورت دارد؟ 

جواب : راجع به عزادارى سیدالشهداء حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و هر نحو عزادارى که افراط و هتک مقام شهادت و امامت نزد شیعه در او نباشد و در مسیر پیدایش راه پیروى از آن وجود مقدس باشد جایز است و حسب فرموده امام امت (سلام الله علیه) عزادارى سنتى مانعى ندارد و نباید راه هاى جدیدى که منشأ حرف و حدیث است انتخاب نمود.

سوال : آیا استفاده از سنج و دهل و شیپور در مراسم عزادارى ائمه اطهار جایز است؟  

جواب : نباید از چنین سنت هایى جلوگیرى نمود و نمى توان گفت این گونه اعمال که در عزادارى ها به عنوان وسیله بکاء و شور دادن به عزادارى ها استفاده مى شود حرام است.

سوال : آیا زنجیر زدن به پشت، سیلى زدن به صورت و یا سینه زدن که منجر به زخم شدن و خراشیدن و ….. مى شود و براى عزادارى امام حسین (ع) است جایز است؟ 

جواب : جایز مى باشد و مشمول اطلاقات و عمومات ابکاء و بکاء و تعظیم شعائر مى باشد و آن چه در عزادارى و غیر آن حرام است جنایت بر بدن است نه امثال امور که ضرردار بودنش معلوم نیست بلکه نزد اهلش ضرر محسوب نشده چه رسد به جنایت بر نفس, به علاوه که ظاهراً حب و علاقه و عشق به اباعبدالله الحسین (ع) اختیار از دست افراد عزادار گرفته و مأجور مى باشند

سوال : نظر حضرت عالى پیرامون تعزیه (شبیه خوانی) چیست ؟ 

جواب : راجع به عزادارى سید الشهداء حضرت ابا عبدالله (ع) و هر نحو عزادارى که افراط و هتک مقام شهادت و امامت در او نباشد و در مسیر پیدایش راه پیروى از آن وجود مقدس باشد جایز است و حسب فرموده امام امّت «قدس سره» عزادارى سنتى مانعى ندارد .

اسوال : گر قمه زنى و زنجیر زنى اشکال ندارد ولى والدین شخص در مورد قمه زنى نارضایتى کنند آیا عدم رضایت آن ها باعث اشکال داشتن چنین عزادارى مى شود؟
آیا این حکم موقعى که انسان، متأهل و جدا از پدر و مادر زندگى مى کند هم صدق مى کند؟ 

جواب : اطاعت از پدر و مادر، یک امر اخلاقى است و آن چه که موجب اذیت و آزار آن ها است باید ترک شود, بناء علیه، عدم رضایت آن ها نسبت به عزادارى حضرت اباعبدالله الحسین (ع) نمى تواند سبب حرمت آن گردد, آرى اگر عدم رضایت آن ها به خاطر احتمال خطر و ضرر است اطاعتشان واجب و ترکش حرام است

سوال : سینه زدن با تیغ و یا زنجیر زدن با زنجیرى که داراى تیغ است و منجر به زخمى شدن بدن و جارى شدن خون مى شود، اگر چه خطر جانى هم نداشته باشد، چه حکمى دارد؟ 

جواب : برپایى مجالس و اقامه عزادارى خامس آل عبا(علیهم السلام) از قبیل روضه خوانى و وعظ و سینه زنى و عزادارى سنّتى از افضل اعمال است و موجب اجر و مزد اخروى فراوان است، لیکن باید توجه داشت که دشمن، همه اعمال ما را مستقیماً با مقارن قرار دادن با اعمال دیگران، مورد حمله قرار مى دهد و غرضش حمله به مذهب یا اسلام است و با عقبگرد ما از مواضع عملـى اسلامى، ما را رها نکرده، بلکه حمله را زیادتر و زیادتر نموده تا آنکه ما را از همه اعمال و فرایض و شعایر و تبلیغاتمان باز دارد. به حول و قوّه الهى و بـا بیدارى امثال شما مسلمانـان و بهانـه به دسـت دشمن نـدادن و حفـظ عزّت و عظمت اسلامى هر روز بر شکست آنان اضافه خواهد شد و تبلیغات آنها به جایى نخواهد رسید، که: «الاسلام یعلو و لایعلى علیه شیء».

سوال : آیا قمه زدن جایزاست یا خیر؟ 

جواب : به نظر اینجانب جایز است و مشمول اطلاقات و عمومات ابکاء و بکاء و تعظیم شعائر مى باشد البته بشرط آنکه موجب اذیّت شدن و جنایت به بدن نباشد که معمولاً در قمه زنى چنین نبوده است.

 

دفتر آیت الله العظمی سید صادق شیرازیبالا
سؤال ۱: در یکى از حسینیه ‏ها مسابقه داستانى برگزار شد تحت این عنوان که (اگر ما فرض کنیم: امام حسین علیه السلام با یزید بیعت مى کرد بنظر شما این بیعت چه عواقب وخیمى براى مسلمانان در پى داشت؟ و چه اثرى بر زندگى امروز ما مى گذاشت؟) آیا طرح اینچنین فرضیاتى جائز است و تعدّى به عصمت امام نیست؟ 

جواب: اگر باعث هتک حرمت براى امام حسین (علیه السلام) نشود اشکالى ندارد.

سؤال ۲: در شبیه خوانى هر ساله واقعه کربلا را به صحنه نمایش مىکشیم و آنرا بر روى شخصیتهاى اساسى در کربلا متمرکز مىکنیم که از جمله این شخصیتها حضرت امام حسین (علیه السلام) و حضرت عباس و اهل بیت (علیهم السلام) هستند، گاهى ممکن است بازیگر سبزه یا قدکوتاه باشد و با خصوصیات شخصیت اصلى تفاوت داشته باشد آیا این کار جائز است؟ 

جواب: از بهترین راههاى نزدیک شدن به خدا، استفاده از تمام وسائل مشروع براى نشر آثار اهل بیت (علیهم السلام) مخصوصاً امام حسین (علیه السلام) مىباشد اما در این کار باید نهایت دقت و احتیاط بعمل آید که نمایش کامل و از همه لحاظ بدون اشکال باشد بطورى که مستلزم اهانت و هتک حرمت براى اهل بیت (علیهم السلام) نشود.

سؤال ۳: بعضى افراد در مجالسشان سخنانى را مطرح مىکنند که مضمونش این است که چرا به جاى قمه زنى در روز عاشوراء خون خود را به نیازمندان هدیه ندهیم چرا که هدیه دادن خون مىتواند بهتر و امروزى تر از قمه زنى باشد، قمه زنى به محیط زیست ضرر رسانده و نیز باعث مىشود تا بقیه مذاهب اسلامى ما را بدعت گذار و عقب مانده معرفى کنند، رأى شما درباره این موضوع چیست؟ 

جواب: هدیه دادن خون چیز خوبى است ولى با برگزارى شعائر حسینى منافاتى ندارد، به اضافه اینکه خارج کردن خون از سر داراى فوائد بهداشتى بسیارى است و از سنت پیامبر گرامى مى باشد و پیامبر این کار را مغیثه و منقذه مىنامیدند و شیعه و سنى بر این مطلب توافق دارند و بخارى و تعداد دیگرى از راویان، آنرا روایت کرده‏اند و از امام صادق (علیه السلام) آمده است: (خون گرفتن از سر شفا از دیوانه‏گى و جذام و پیسى و ضعیفى چشم و دندان درد است) و نیز ضررى براى محیط زیست ندارد. پس بجاست که مؤمنین هدیه دادن خون را در روز دیگرى مثل سوم شعبان که روز میلاد امام حسین (علیه السلام) مىباشد بجا آورند.

سؤال ۴: آیا در عزاى امام حسین قمه زنى واجب است؟ 

جواب: نظر مشهور استحباب آن است.

سؤال ۵: اگر چیزى مثل قمه زنى منجر به زشت شدن وجهه مذهب حق شود و در نتیجه آن، بعض از شعائر بزرگ مثل عزاى حسینى در قلوب مردم ضعیف شود حکمش چیست؟ 

جواب: قمه زنى بنابر مشهور مستحب است و با دلیل قطعى ثابت نشده که قمه زنى باعث زشت شدن وجهه تشیع است، بلکه برخى از شخصیات معتقدند که قمه زنى از مهمترین وسائل تبلیغ و ترویج براى مذهب است. به اضافه اینکه دلائلى از این قبیل، براى کنار گذاشتن احکام شرعىِ ثابت شده کافى نیست. و الا مى بایست از خیلى احکام الهى در جهاد و حج و نماز و روزه دست کشید. خداوند مىفرماید: (یا حسرة على العباد ما یأتیهم من رسول إلاّ کانوا به یستهزؤون) آیا مسخره کردن پیامبران براى عقب نشینى آنها از دعوت بسوى حق کافى است؟

سؤال ۶: ضررى که در نتیجه قمه زدن بوجود مى آید اگر ضرر قابل توجهى بود مانند شدت خونریزى آیا این ضرر مباح محسوب مى شود یا مستحب و یا هیچ کدام؟ 

جواب: ضرر تا وقتى که منجر نشده است به: (۱ ـ قتل نفس ۲ ـ قطع عضوى از اعضاء بدن ۳ ـ از دست دادن نیروئى مثل از دست دادن نیروى بینائى و مانند آن) جائز است و اگر نزد شارع محبوبیت پیدا کرد مستحب خواهد بود، و قمه زدن به نیت همدردى با سید الشهداء (علیه السلام) و اظهار محبت نسبت به امام و دفاع از حق و تربیت نفس براى ایثار و شکیبائى و تقویت روح ایمانى، از جمله مستحبات مؤکد است همانطور که علماى قدیم و حال فتوى داده‏اند و در زندگى معصومین موارد زیادى ذکر شده است که دلالت مىکند تحمل ضررها در راه خدا و مشقت نفس بخاطر تقوى از کارهاى مستحب مىباشد، و از جمله آن آنچه که در مورد حضرت زهراء روایت شده است که ایشان براى عبادت آنقدر بر روى پاهایشان ایستادند تا پاهاى آن حضرت ورم کرد. و اینکه امام حسن و امام حسین با پاى پیاده به حج مىرفتند در حالیکه شترهایشان مقابل آنها حرکت مىکردند.

سؤال ۷: اگر کسى که به ضروریات دین مثل نماز و روزه ملتزم نیست و از دروغ و تهمت اجتناب نمىکند در عزاى امام حسین (علیه السلام) مثل (قمه زنى) شرکت کرد تکلیف چیست؟ 

جواب: امر به معروف با حصول شرائط مقرر در شرع واجب است و با فرض صحت آنچه که ذکر کردید شایسته است براى ملتزم شدن او به تمام احکام شرعى او را نصیحت و امر به معروف کرد. چرا که اگر افرادى بعض از احکام را اجرا نمودند و بقیه را ترک کردند نباید از آنها بخواهیم که آن قدر احکامى را که انجام مىدهند ترک کنند بلکه بر عکس باید آنها را تشویق نمائیم تا واجباتى را که ترک کرده‏اند انجام دهند.

سؤال ۸: اگر عدم صحت ازدواج حضرت قاسم فرزند امام حسن (علیه السلام) ثابت شد آیا گفتن این جریان بر روى منبر دروغ و افترا بر معصوم (علیه السلام) محسوب نمىشود؟ 

جواب: عدم صحت این جریان بطور حتم و یقین ثابت نشده، حتى بعید نیست که صحت هم داشته باشد زیرا در برخى از کتب مانند کتاب (المنتخب طریحى) ذکر شده و ظاهراً نقل این جریان اشکالى نداشته باشد.

سؤال ۹: آیا کارکردن در روز عاشورا جائز است؟ 

جواب: مکروه است و بخاطر مصائب وارده بر امام حسین (علیه السلام) در آن برکتى نیست.

سؤال ۱۰: رأى شما درباره سینه زنى چیست؟ و آیا در زمان ائمه (علیهم السلام) بوده است؟ 

جواب: سینه زنى براى مصائب ائمه جائز بلکه مستحب است. و آنرا فاطمیات در محضر امام زین العابدین (علیه السلام) بپاداشتند.

سؤال ۱۱: کسى که به عزادارى و خدمت در حسینه‏ها مشغول باشد و قمه زدن را ترک کند آیا گناهکار است و استحقاق تحقیر شدن و اهانت شدن را دارد؟ 

جواب: قمه زدن کار مستحبى است و انسان مىتواند عمل مستحب را ترک کند. و جائز نیست که مؤمن را اهانت کرد و همینطور بر کسى که قمه نمىزند جائز نیست دیگران را مسخره یا اهانت کند یا آنها را متهم کند.

سؤال ۱۲: شخصى مىگوید اشکهایم براى تعبیر از ناراحتىام بر آنچه که به امام حسین و اهل بیت و اصحابش در روز عاشورا گذشته است کفایت نمىکند، آیا جائز است براى همدردى با اهل بیت (ع) قمه بزنم و بدنم را زخمى کنم؟ 

جواب: شعائر حسینى از کارهاى پسندیده‏ایست که قمه زنى یکى از آنهاست. و آن تا هنگامى که منجر به قتل نفس یا قطع عضو یا از دست دادن نیروئى مثل نیروى بینائى و مانند آن نشود مستحب است.

سؤال ۱۳: نظر شما در مورد زدن شمشیر به سر بدون ضرر و با ضرر در روز عاشورا چیست؟ 

جواب: مشهور بین فقهاء اینست تا وقتى که در آن ضرر زیادى نباشد مستحب است.

سؤال ۱۴: اگر شعائر دینى و خصوصاً شعائر حسینى توسط عده ‏اى به مسخره گرفته شد و بر پا کنندگان این شعائر مورد تمسخر قرارگرفتند آیا باید آنها را ترک کرد؟ 

جواب: خیر، زیرا در قرآن کریم آمده است: (یا حسرة على العباد ما یأتیهم من رسول إلا کانوا به یستهزؤن): واى بر حال این بندگان که هیچ رسولى براى هدایت آنها نمى آید جز آنکه او را به تمسخر گرفتند. پس لازم است که جاهل را ارشاد و غافل را آگاه نمود.

سؤال ۱۵: امروزه برخى از مسلمانانى که در کشورهاى بیگانه زندگى مىکنند در فرهنگ آنها ذوب شده و دچار نوعى کم بود شخصیت شده‏اند، آیا ساختن مؤسسات فرهنگى براى نشر شعائر دینى و شعائر حسینى مانند مساجد و حسینیه‏ها در این کشورها بهتر است یا در کشورهاى اسلامى؟ 

جواب: در همه کشورها چه اسلامى و چه غیر اسلامى و طبق امکانات باید به این عمل مبادرت نمود.

سؤال ۱۶: کوتاهى در حضور مجالس حسینى و شرکت در تعظیم شعائر اگر منجر به ضعف اسلام در فرد و خانواده و سائر مسلمین شود آیا از گناهان به حساب مىآید؟ 

جواب: بله

سؤال ۱۷: آیا زنده‏ نگه داشتن عاشوراء واجب است؟ 

جواب: بله و از مهمترین شعائر دینى است.

سؤال ۱۸: مى گویند که ما امت گریه هستیم. اما امتى سیاسى در گریه، امتى که با اشکهایش سیلى براه مىاندازد که این سیل تمام موانع ایستاده بر راه اسلام را نابود مىکند، نظر شما در این مورد چیست؟ 

جواب: گریه سلاحى قوى براى تعبیر از مظلومیت است. و آن حالت خیلى از انبیاء و اولیاء بوده است و هیچ شکى نیست که افراد زیادى توسط شعائر حسینى با اسلام آشنا شده و به این دین مشرّف شده‏ اند.

 

دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازیبالا
سوال : به نام خدا سوال من از ایشان این است که آیا قمه زدن در خفا و آشکار جایز است یا خیر ؟ با تشکر 

جواب : در عزاداری سیدالشهداء(ع) که از افضل قربات محسوب می شود باید از انجام اعمالی که موجب وهن مذهب و یا آسیب به بدن می شود اجتناب کرد.

سوال : لخت شدن در مجالس سینه زنی اشکالی دارد؟ 

جواب : در صورتی که زنان حضور داشته باشند این کار حرام است و اگر زنان هم نباشند اشکال دارد .

سوال : بردن الفاظی چون « ما همه سگ حسینیم » در مجالس عزاداری امام حسین (ع) اشکالی دارد؟ 

جواب : عزاداری خامس آل عبا از مهمترین شعائر دینی است ولی باید از سخنان و اشعاری که متناسب با عزاداران اهل البیت نیست جداً خودداری شود زیرا حضرت سیدالشهدا از این گونه امور بیزار است.

سوال : در پایان بعضی ها بعد از مجالس تولد ائمه اطهار(ع) ، به سینه زنی برای امام حسین (ع) می پردازند . نظر شما در این باره چیست و آیا این کار درستی هست ؟ 

جواب : خوب است در مجالس عزا به عزاداری و در مجالس تولد آن بزرگواران به جشن و شادی پرداخته شود.

 

دفتر استفتائات مقام رهبری
سوال : به نام خدا سوال من از ایشان این است که آیا قمه زدن در خفا و آشکار جایز است یا خیر ؟ با تشکر 

جواب : بسمه تعالی  – جایز نیست مطلقا – موفق وموید باشید

سؤال: آیا استفاده از زنجیرهایى که داراى تیغ هستند و در برخى کشورها متداول است، در عزادارى جایز مى‏باشد؟ 

جواب) اگر استفاده از زنجیرهاى مزبور موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنى قابل توجهى گردد، جایز نیست.

سؤال: مراسم شبیه خوانى که در حال حاضر در خیلى جاها مرسوم است. چه حکمى‏ دارد؟ 

جواب) تعزیه و شبیه خوانى اگر مشتمل بر دروغ و باطل نباشد، مفسده‏اى هم نداشته باشد و موجب وهن مذهب هم نشود، اشکالى ندارد، لکن بهتر است بجاى آن مجالس وعظ و ارشاد و ذکر مصائب حسینى و مرثیه خوانى برپا شود.

سؤال: قمه زنى در روز عاشورا چه حکمى‏ دارد؟ 

جواب) قمه زنى علاوه براینکه عرفاً از مظاهر حزن و اندوه شمرده نمى‏شود و در زمان ائمه (علیهم السلام) و پس از آن نیز سابقه ندارد و تأییدى از ائمه معصومین (علیهم السلام) نیز در مورد آن – نه به شکل عام و نه به شکل خاص – نشده است، در حال حاضر وهن مذهب شمرده مى‏شود و جایز نیست.

سؤال: آیا هروله کردن در موقع سینه زنى (بالا و پایین پریدن) صحیح است؟ 

جواب) اگر موجب وهن مذهب یا مؤمنین یا مراسم عزادارى معصومین «علیهم السلام» باشد، جایز نیست و در هر حال بهتر است مؤمنین مراعات شؤون عزادارى معصومین «علیهم السلام» بویژه سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین «علیه السلام» را بنمایند.

سؤال: استفاده از آلات موسیقى (مانند ارگ) و یا استفاده از طبل و سنج در مراسم عزادارى ائمه معصومین «علیهم السلام» چه حکمى‏ دارد؟ 

جواب) استفاده از آلات موسیقى، مناسب با عزادارى سالار شهیدان علیه السلام نیست و شایسته است مراسم عزادارى به همان صورت متعارفى که از قدیم متداول بوده برگزار شود. البته استفاده از طبل و سنج به نحو متعارف اشکال ندارد.

سؤال: آیا پوشیدن لباس سیاه در عزاى امامان معصوم «علیهم السلام» مکروه است؟ 

جواب) کراهت آن ثابت نیست، بلکه اگر براى تعظیم شعائر باشد داراى اجر و ثواب نیز خواهد بود.

 

دفتر آیت الله العظمی سیستانیبالا
سؤال :پهن کردن سفره هفت سین در ایام ماه محرم چه حکمى دارد؟ 

جواب :کارهائى که نوعا بى مبالاتى به مصائب اهل بیت(ع) شمرده شود باید ترک شود.

سؤال : نظر شریف را درخصوص دست زدن در مراسم مذهبى که به مناسبت تولد اهلبیت (ع) برگزار مى گردد اعلام فرمائید. 

جواب : کف زدن مانعى ندارد ولى مناسب است که در مجالس ائمه (ع) به جاى صلوات و ذکر قرار نگیرد.

سؤال :سینه زنى با زنجیر که در هند و پاکستان معمول است از نظر شرعى چه حکم دارد؟ 

جواب :بهتر است به نحو معمول و متعارف عزادارى کنند.

سؤال :در بعضى از مجالس عزادارى امام حسین (ع) بعضى از افراد پیراهن هاى خود را درمىآورند آیا اشکال دارد و به طورى که افراد نزدیک آنها از بوى عرق در اذیت هستند آیا این پیراهن درآوردن اشکال ندارد؟

جواب :مانعى ندارد.
سؤال : نظر آقا در مورد فعل سینه زدن و عریان شدن چیست ? 

جواب :مانعى ندارد.

سؤال : مىخواستم بدانم که اگر انسانى فقط در مراسم عزادارى و یا بوسیله نوارهاى عزادارى گریه اش بگیرد بگیرد اینکه در خلوت و تنهایى خودش نمىتواند گریه کند نشانه کم بودن درجه اخلاص وى است؟ لطفاً توضیح بفرمایید.

جواب : خیر چه بسا انسان در جمع و از مستقیم شنیدن واقعه بهتر آن را ترسیم مىکند و این موجب تأثر بیشتر مىگردد.
سؤال :آیا زنجیر زنى و سینه زنى و شبیه ذوالجناح و علم و آلات لهو استعمال کردن که توأم با غناست و مؤمنین را به گریه وا مى دارند حکمش چیست ؟ 

جواب :خواندن اشعار و مراثى اگر بنحو غنا باشد بنابر احتیاط جائز نیست .

سؤال :استفاده از طبل و سنج در دسته جات سینه زنى سید الشهداء (ع) آیا جائز است ؟ 

جواب :مانعى ندارد .

سؤال :آیا جائز است در مراسم عزادارى امام حسین (ع) به بدن جراحت وارد کرد؟

جواب :مانعى ندارد.
سؤال :آیا سینه زن در مراسم عزادارى ائمه اطهار علیهم السلام در شرع مقدس توصیه شده است؟ و آنرا به عنوان یک امر مستحبى میشناسد؟

جواب :سینه زدن از مصادیق جزع است که بر ائمه علیهم السلام، مستحب است.
سؤال :امروزه مشاهده مى شود که در مجالس سینه زنى بعضى از مردم لباسهاى خویش را بیرون آورده و به صورت لخت سینه مى زنند. آیا چنین عملى منافى شان ائمه علیهم السلام نمیباشد؟ و آیا اصلا چنین عملى جایز است؟ 

جواب :اشکال ندارد.

سؤال :حکم سینه زدن در مصیبت افراد غیر معصومین چگونه است؟ 

جواب :مى توانند در مصیبت دیگران براى عزاداران سید الشهداء علیه السلام سینه زنى کنند.

سؤال :لخت شدن در مراسم سینه زنی چه حکمی دارد؟

جواب :اشکال ندارد.

 

آیت الله العظمی صافی گلپایگانیبالا
سؤال ـ نظر مبارک راجع به طبل و سنج جهت هماهنگ نمودن سینه و زنجیر زدن در عزادارى ماه محرم چیست؟ 

جواب ـ مراسم عزادارى حضرت سید الشهداء علیه السلام که به صورت مجالس روضه و سخنرانى و حرکت هیئتهاى عزا برگزار مى شود از شعائر بزرگ مذهب و موجب احیاء آثار اهل بیت علیهم السلام و از علائم شعور دینى و تبلور احساسات مذهبى است باید مظاهر آن مظاهر ایمانى بوده و هر چه از آلایش استعمال این وسائل و آلات منزه تر باشد و ساده و بى پیرایه تر برگزار شود شکوه معنوى آن برتر و جلوه هاى آموزنده آن بیشتر مى شود این پیرایه ها و آلایش ها خصوصاً استفاده از آلات لهو که شرعاً ممنوع است از حال عزا و سوگوارى و توجه به مفاهیم بلند و آموزنده این مراسم مانع مى شود امید است در برگزارى این شعائر همگان موفق و مشمول عنایات خاصه حضرت بقیة اللّه ارواح العالمین له الفدا باشند.

سؤال ـ نظر به اینکه روش جمعى از محبین و شیفته گان عزادارى حضرت ابا عبدالله الحسین۷ عزادارى بنحو سنتى اعم از سینه زدن و زنجیر زدن بوده و مى باشد اخیراً بعضى در زدن زنجیر شبهه کرده اند نظر حضرتعالى در این باره چیست؟ 

جواب ـ ان للحسین ۷ حرارة مکنونة فی قلوب المؤمنین لا تبرد أبداً سینه زنى و زنجیر زنى در عزاى سید مظلومان حضرت أبى عبدالله الحسین سید الشهداء ۷ از شعائر مذهبى است و موجب احیاء حقّ و زنده نگهداشتن مراسم عاشورا یعنى بهترین و والاترین جلوه جهاد فى سبیل الله و فداکارى و جانبازى بندگان صالح خدا مخصوصاً حضرت امام حسین و اهل بیت بزرگوارش : و قیام آنان در برابر باطل بگونه اى که ابعاد آن قیام الهى فوق حدّ تصور است مى باشد چنانچه عزادارى بصورت نوحه خوانى و گریه کردن و گریاندن بسیار مطلوب و مرغوب و موجب اجر و مورد تأکید ائمه اهل بیت : است.

سؤال ـ اگر فردى طورى سینه یا زنجیر بزند که بدنش کبود یا قرمز بشود آیا باید کفاره بدهد؟ 

جواب ـ اگر ضرر معتد به براى بدن نداشته باشد در عزاى حضرت سید الشهداء۷ مانعى ندارد

سؤال ـ به مناسبت ایام محرم و صفر و ایام وفات و شهادت ائمه اطهار علیهم السلام مراسم تعزیه برگزار مى شود و این مراسم به نحوى است که بعضى افراد نقش امام معصوم یا نقش شخصیتهایى برجسته مثل حضرت عباس علیه السلام را اجرا مى کنند و در بعض تعزیه ها کسانى که این نقشها را به عهده مى گیرند داراى اخلاق و سابقه درخشانى نیستند فقط به جهت اینکه خوب برنامه اجرا مى کنند آن نقش را بعهده مى گیرند، نظر مبارک را نسبت به اصل موضوع و اینکه نقش امام معصوم را به نمایش مى گذارند بیان نمائید؟ 

جواب ـ بطور کلى تعزیه خوانى چنانچه مشتمل بر محرمات نباشد اشکال ندارد. و درخشان بودن سابقه تعزیه خوان شرط نیست ولى اگر سوء سابقه خصوص سوء حال فعلى عرفاً توهین باشد نباید آن اشخاص مجرى باشند و اصولاً مناسب این است که عزادارى حضرات ائمه طاهرین علیهم السلام به صورت مجلس روضه خوانى برگزار شود تا سخنرانان عالم و وعاظ و روضه خوانهاى متعهد ضمن ذکر مصائب آن بزرگواران با ذکر فضائل و مناقب و تاریخ زندگى ایشان و بیان احادیث و احکام و تبلیغ معارف اسلام و دفع بدع و شبهات، مردم را آگاه و به مکتب اهل بیت علیهم السلام هدایت و ارشاد نمایند.

سؤال ـ آیا دست زدن در مجالس مولودى ائمه اطهار(ع) جایز است و همچنین اگر در هنگام دست زدن، بدن و شانه ها باریتم شعر تکان بخورد، چه حکمى دارد؟ 

جواب ـ لهو است و اشکال دارد و مخصوصاً اشکالش در صورت دوّم بیشتر است و مشابه مجالس رقص و سماع بعض فرق باطله است و علاوه با احترام و قداست این مجالس عزیز مناسب نیست و معلوم نیست این چه گرایشى است که بعضى به امور لهویه و ملاهى پیدا کرده اند و چه شیطانى پشت ترویج این حرکات است.

سؤال ـ چند صباحى است که در ایام موالید ائمه اطهار علیهم السلام مجالس با شکوه و با عظمتى جهت سرور و شادباش مى گیرند، امّا در مجالس زنانه، خانم جلسه زنان حاضر در جلسه مکلف مى کند که برخیزند و برقصند تا این که حاجت خویش را بگیرند زیرا استدلالشان این است که خود ائمه به ما گفته اند در شادى ما شاد و در غم ما غمناک باشید. 

جواب ـ رقص زن فقط براى شوهر به تنهائى جایز است و در سایر موارد حرام مى باشد، و خوشنودى ائمه اطهار سلام اللّه علیهم اجمعین با عمل حرام انجام نمى گیرد و آنچه فرموده اند یفرحون لفرحنا مقصود این نیست که مجلس معصیت گرفته شود و اعمال خلاف شرع در آن صورت بگیرد کما آن که سیره افراد لاابالى و غیر متشرع در مجالس چنین است خداوند متعال گویندگان و شنوندگان را به آنچه وظیفه شرعى آنهاست هدایت فرماید تا با برداشت غلط از آیات و روایات موجبات اضلال مردم را فراهم ننمایند.

سؤال ـ شرکت در مراسمى که بعنوان جشن ولادت ائمه معصومین: جهت شادى به کف زدن و دست زنى نسبتاً شدید مشغول میشوند چه حکمى دارد؟ 

جواب ـ اگر کف زدن با نحوه خاصى که تناسب با مجالس لهو دارد انجام شود جایز نیست و شرکت در آن مجلس هم جایز نیست بنحو کلى در اینگونه مراسم مناسب است به ذکر مدایح ائمه : بپردازید که هم موجب سرور است و هم ثواب و نیز یادآورى فضائل آن بزرگواران که موجب تشدید محبّت و ولایت و بالنتیجه تکمیل معرفت خواهد شد و دست زدن بر خلاف شأن اینگونه مجالس است علاوه براینکه ممکن است تدریجاً امور دیگرى هم که قطعاً جایز نیست در این مجالس وارد شود.

سؤال ـ در مراسم تولد یا رحلت ائمه اطهار آیا زدن نى اشکال دارد یا نه؟ 

جواب ـ در موارد مذکوره و غیر آن مطلقاً حرام است.

سؤال ـ در ایام محرم و صفر که شخصى لباس مشکى پوشیده آیا اگر با همین لباس نماز بخواند و چون به منظور امام حسین(ع) پوشیده است باز هم براى نماز کراهت دارد؟ 

جواب ـ چون بعنوان اظهار حزن پوشیده و از اینجهت داراى رجحان است ممکن است در مورد سؤال کراهت آن مرتفع شود.

سؤال ـ برخى از ذاکرین در مدائح اهلبیت: تعبیراتى را بکار مى برند که بنظر مى رسد با شأن اهلبیت: منافات دارد، آیا بکار بردن اینگونه الفاظ چه صورت دارد؟ 

جواب ـ باید از بهترین مدایح که مشتمل بر مضامین صحیح و اقتباس از آیات و احادیث و نکات شعرى ادیبانه و دور از غلو است، استفاده شود.

سؤال ـ نظر شرع را در مورد نقالى بیان فرمائید. 

جواب ـ نقّالى اگر نقل صحیح تاریخ زندگى و اخلاق و سیره انبیاء عظام و ائمه طاهرین علیهم السلام باشد اشکالى ندارد بلکه مفید و مستحب است ولى اگر از روى شمایل و نقش باشد همان ذهنیت هاى غیر واقعى را در اذهان ترسیم مى نماید و در بعضى موارد خلاف ادب و احترام مى شود. والله العالم

 

آیت الله العظمی سید محمد حسینی شاهرودیبالا
سؤال : نظر حضرتعالى نسبت به مراسم عاشورا وزنجیر زدن وسینه زدن وحرکت مشعل ها چیست ، واگر انجام این کارها براى انسان ضرر جانى وبدنى داشت چگونه است ؟ 

جواب : زنجیر زدن وسینه زدن وحرکت مشعل جایز است تاجائى که تلف نفس یاضرر مهم بدنى یاوقوع در حرام نباشد ، وانجام مراسم عاشورا مستحب است چون تعظیم شعائر دینى است

سؤال : آیا تعزیه وشبیه خوانى اشکال دارد ؟ 

جواب: تعزیه وشبیه خانى چنانچه خالى از محرمات باشد اشکال ندارد

 

آیت الله العظمی نوری همدانی
سؤال- آیا گوش دادن صداهائى که همراه موسیقى‏اند و در مدح اهلبیت هم هستند جایز است؟ 

جواب: در صورتى که بحدّ غنا برسد اشکال دارد.

سؤال- بعضى از شعراء و مداحان در شعرهایشان جملاتى مانند قسم خوردم که تا ابد حیدر پرستم و یا زهرا پرستم بکار مى‏برند آیا بکار بردن چنین جملاتى جایز است یا خیر؟ و اگر جایز است توضیحش چیست؟ 

جواب: در صورتى که مورد سوء استفاده مخالفان قرار گیرد از بکاربردن چنین کلماتى اجتناب شود.

سؤال – آمدن زنان با وضع نامناسب در دنبال هیئتهاى عزادارى که موجب بروز گناهان و آلودگیهائى مى‏شود چه صورت دارد و براى عزدارى بانوان چه روشى را توصیه مى‏فرمائید؟ 

جواب: در صورتى که همراه با حرامى نباشد جایز است. بانوان محترمه باید سعى کنند ضمن شرکت در عزاداریها حجاب و عفاف خود را کاملاً رعایت نمایند.

سؤال- فلسفه سینه زنى چیست؟ کسى که لباسش را در مى‏آورد البته به طورى که نامحرم نبیند و سینه بزند تا اینکه از سینه‏اش خون بیاید حکمش چیست؟ 

جواب: سینه زنى یک نوع عزادارى و اظهار ارادت نسبت به خاندان عصمت و طهارت است که از طریق سینه زنى و روضه خوانى و… خاطره فداکارى و جانبازى امام حسین‏علیه‏السلام و سایر ائمه معصومین‏علیهم‏السلام براى همیشه در خاطره‏ها زنده مى‏ماند.

و سینه زدن بطور متعارف عملى ارزشمند و پسندیده است.

سؤال – دلیل سینه زدن براى ائمه ‏علیهم‏  لسلام چه مى‏باشد؟ 

جواب: سینه زدن براى ائمه‏علیهم‏السلام بعنوان تعظیم شعائر دینى و زنده نگاهداشتن خاطره و مظلومیت آنان در طول تاریخ مورد توجّه متشرعه بوده و سبب تقویت و احیاء حق و نشر معارف اهلبیت‏علیهم‏السلام است.

سؤال – الف: برهنه شدن مردان در حال سینه زدن و زنجیر زدن در منظر زنان چگونه مى‏باشد؟ 

ب: آیا تعزیه و شبیه خوانى در مراسم عزادارى جایز مى‏باشد؟

ه’: آیا تعزیه خوانى که مشتمل بر تشبّه مرد به زن و کوچک نمودن حضرت زینب (س) و معرفى حضرت سجاد علیه‏السلام به یک فرد بیمار و پاشیدن نقل و نبات و زدن ساز و امثال آنها جایز مى‏باشد؟ و شرکت در آن چه حکمى دارد؟

ج: آیا تشبّه به اهل بیت علیه‏السلام در نمایش و تعزیه و غیره جایز مى‏باشد؟

د: آیا پوشیدن لباس زنان توسط مردان در شبیه خوانى و استفاده از دهل و شیپور جایز مى‏باشد؟

جواب: در تعزیه خوانى در صورتیکه مطالب را صحیح بخوانند و از غنا اجتناب شود و مرد لباس زن نپوشد و از اجتماع مرد و زن مفاسدى بوجود نیاید اشکالى ندارد و نواختن طبل و سنج نیز بطور متعارف مانعى ندارد و تشبّه به اهلبیت‏علیهم‏السلام اشکال دارد و همچنین اگر عملى موجب کوچک شمردن اهلبیت‏علیهم‏السلام باشد اشکال دارد.

سؤال – آیا قمه زدن جایز است چنانچه در این مورد نذرى وجود داشته باشد وظیفه چیست؟ 

جواب: اشکال دارد

سؤال – حکم علمهائى که در مراسم عزادارى امام حسین علیه‏السلام از آنها استفاده مى‏شود و بعضى داراى نقش و نگارهائى هستند چیست؟ 

جواب: طبق متعارف اشکال ندارد.

سؤال – در ایام عزادارى امام حسین علیه‏السلام نماز اول وقت مقدم است یا عزادارى؟ 

جواب: همانطور که امام حسین علیه‏السلام و اصحاب و یارانش در وقت نماز، نماز را بر همه چیز مقدّم داشتند – نماز اوّل وقت را مقدم دارند بهتر است.

سؤال – آیا برپا کردن مراسم عزادارى یا جشن ائمه علیهم‏السلام و یا میهمانى، بدون اذن شوهر جایز مى‏باشد؟ 

جواب: در صورتیکه از اموال شوهر باشد جائز نیست

سؤال – لطمه زدنى که در مجالس سینه زنى و زنجیر زنى انسان بخود وارد مى‏کند در مصیبت سید الشهداء علیه‏السلام چه حکمى دارد؟ 

جواب: عزادارى براى امام حسین علیه‏السلام طبق سنّت متعارف و معمول بین شیعیان اشکال ندارد.

سؤال – پوشیدن لباس سیاه بعنوان عزادارى براى معصومین و ائمه هدى‏علیهم‏السلام خصوصاً حضرت سید الشهدا علیه‏السلام چه حکمى دارد؟ خصوصاً اگر کسى بخواهد در طول سال به این عنوان و یا دو ماه محرم و صفر را لباس سیاه بپوشد. 

جواب: مانعى ندارد بلکه بعنوان اعلان حزن و اندوه در مصیبت امام حسین علیه‏السلام و سایر ائمه معصومین‏علیهم‏السلام رجحان هم دارد

سؤال- آیا نذر در این موارد (پوشیدن لباس سیاه براى عزادارى…) منعقد مى‏شود یا خیر؟ 

جواب: در مواردى که رجحان داشته باشد نذر منعقد مى‏شود.

سؤال – نظر مبارک در مورد اشکال و یا عدم اشکال شرعى استفاده از وسائلى مانند طبل و دهل و چنگ و علامتهایى که مزّین به انواع زینتها مى‏شود و در پیشاپیش دسته‏هاى عزادارى حرکت مى‏دهند چیست؟ 

جواب: استفاده از ابزار فوق در عزادارى در حدّى که معمول است اشکال ندارد.

سؤال- نى زدن همراه با نوحه در مساجد که موجب حزن و نوعاً با گریه و زارى مستضعفین همراه است و موجب هتک حرمت مسجد نیز نمى‏گردد چه حکمى دارد؟ 

جواب: به احتیاط واجب نوحه خوانى در مساجد، همراه نى زدن نباشد

منبع:www.abalfazl.jeeran.com