برای استفاده از این پاورپوینت های آموزشی روی فایل های زیر کلیک نمایید.
درس اول
درس دوم
درس سوم
درس چهارم
نوع فونت(AdobeArabic)
![]() |
این فایل شامل لغات پرکاربرد ۵۰۴ است که هر اسلاید شامل یک کلمه به همراه معنی انگلیسی و فارسی می باشد.
نقش
آمار در ارایه سیمای روشنتر از هر موضوع و حادثه، غیرقابل انکار است؛ لیکن در
حادثه کربلا و مسایل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقلها و منابع،
نمیتوان
در بسیاری از جهات، آمار دقیق و مورد اتفاق ذکر کرد و آنچه نقل شده، گاهی تفاوتهای
بسیاری با هم دارد. در عین حال بعضی از مطالب آماری، حادثه کربلا را گویاتر
میسازد.
به همین دلیل به ذکر نمونههایی از ارقام و آمار این واقعه جاویدان میپردازیم:
مدت قیام امام حسین(علیه السلام)از روز امتناع از بیعت با یزید تا روز
عاشورا 175 روز طول کشید: 12 روز در مدینه، 4 ماه و 10 روز در مکه،
23 روز بین راه مکه تا کربلا و 8 روز در کربلا (2 تا 10 محرم).
منزلهایی که بین مکه تا کوفه بود و
امام حسین(علیه السلام)آنها را پیمود تا به کربلا رسید 18 منزل بود (معجمالبلدان).
فاصله منزلها با هم سه فرسخ و گاهی
پنج فرسخ بود.
منزلهای میان کوفه تا شام 14 منزل بود
که اهلبیت را در حال اسارت از آنها عبور دادند.
نامههایی که از کوفه به امام
حسین(علیه السلام)در مکه رسیده و او را دعوت به آمدن کرده بودند 12000 نامه بود
(طبق نقل شیخ مفید).
بیعتکنندگان با مسلم بن عقیل در کوفه
18000 نفر یا 25000 نفر و یا 40000 نفر گفته شده است.
شهدای کربلا از اولاد
ابیطالب که نامشان در زیارت «ناحیه مقدسه» آمده است 17 نفر، شهدای کربلا از اولاد
ابیطالب که نامشان در زیارت ناحیه
نیامده است 13 نفر، سه
نفر هم کودک از بنیهاشم شهید شدند، جمعاً 33 نفر. این افراد به شرح ذیلاند:
امام حسین(علیه
السلام))، اولاد امام حسین(علیه السلام)3 نفر، اولاد علی(علیه السلام) 9نفر،اولاد
امام حسن(علیه السلام)4 نفر،
اولاد عقیل 12 نفر،
اولاد جعفر 4 نفر.
غیر از امام حسین(علیه
السلام)و بنیهاشم، شهدایی که نامشان در زیارت ناحیه مقدسه و برخی منابع دیگر آمده
82 نفرند.
غیر از آنان، نام 29
نفر دیگر در منابع متأخر آمده است.
جمع شهدای کوفه از
یاران امام 138 نفر هستند. تعداد 14 نفر از جمع این جناح حسینی، غلام بودهاند.
شهدایی که سرهایشان بین قبایل تقسیم
شده و از کربلا به کوفه برده شدند 78 نفر بودند. تقسیم سرها به این صورت بود:
قیس بن اشعث، رئیس بنی کنده 13 سر،
شمر رئیس هوازن 12 سر، قبیله بنیتمیم 17 سر، قبیله بنیاسد 16سر، قبیله مذحج 6
سر،
افراد متفرقه از قبایل دیگر 13 سر.
پس از شهادت
امام حسین(علیه السلام)33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر، غیر از زخمهای تیر بر بدن آن
حضرت بود.
شرکت کنندگان در اسب تاختن بر بدن امام حسین 10 نفر حرام زاده بودند.
سپاهیان کوفه 33 هزار نفر بودند که به
جنگ امام حسین(علیه السلام)آمدند. تعداد آن سپاهیان در ابتدا 22 هزار بودند که به
این صورت آمدند:
عمرسعد با 6000 نفر، سنان با 4000
نفر، عروه بن قیس با 4000 نفر، شمر با 4000 نفر، شیث بن ربعی با 4000 نفر، آنچه
بعداً اضافه شدند:
یزید بن رکاب کلبی با 2000 نفر، حصین
بن نمیر با 4000 نفر، مازنی با 3000 و نصر مازنی با 2000 نفر.
سیدالشهداء روز عاشورا برای 10 نفر مرثیه خواند و در شهادتشان سخنانی
فرمود و آنان را دعا، یا دشمنان آنان را نفرین کرد. اینان عبارتند از: علیاکبر،
عباس،
قاسم، عبدالله بن حسن،
عبدالله طفل شیرخوار، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حربن یزید ریاحی، زهیر بن قین
و جون. و در شهادت دو نفر بر آنان درود و رحمت فرستاد: مسلم و هانی.
امام
حسین(علیه السلام)بر بالین 7 نفر از شهدا پیاده رفت: مسلم بن عوسجه، حر، واضح
رومی، جون، عباس، علیاکبر، قاسم.
سر سه شهید را روز عاشورا به جانب
امام حسین(علیه السلام)انداختند: عبدالله بن عمیر کلبی، عمرو بن جناده، ابن ابی
شبیب شاکری.
سه نفر را روز عاشورا قطعه قطعه کردند: علیاکبر، عباس، عبدالرحمن بن عمیر.
5 کودک نابالغ در
کربلا شهید شدند: عبدالله طفل شیرخوار امام حسین، عبدالله بن حسن، محمد بن ابی
سعید بن عقیل، قاسم بن حسن، عمرو بن جناده انصاری.
5 نفر از شهدای
کربلا از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)بودند: انس بن حرث کاهلی، مسلم
بن عوسجه، هانی بن عروه، حبیب بن مظاهر،
عبدالله بن بقطر عمیری.
در رکاب سیدالشهداء تعداد 15 غلام
شهید شدند: نصر و سعد (از غلامان علی(علیه السلام)) ، منحج (غلام امام مجتبی(علیه
السلام)))، اسلم و قارب (غلامان امام حسین(علیه السلام))) حرث
غلام حمزه، جون غلام ابوذر، رافع غلام مسلم ازدی، سعد غلام عمر صیداوی، سالم غلام
بنیالمدینه، سالم غلام عبدی، شوذب غلام شاکر، شیب غلام حرث جابری، واضح غلام حرث
سلمانی. این 14 نفر در کربلا شهید شدند. سلمان غلام امام حسین(علیه السلام)را نیز
آن حضرت به بصره فرستاد و آنجا شهیدشد.
2 نفر از یاران
امام حسین(علیه السلام)روز عاشورا اسیر و شهید شدند: سوار بن منعم و موقع بن ثمامه
صیداوی.
4 نفر از یاران
امام در کربلا پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسیدند: سعد بن حرث و برادرش ابوالحتوف، سوید بن ابی مطاع که مجروح
بوده و محمد بن ابی سعید بن عقیل.
7 نفر در حضور پدرشان شهید شدند: علیاکبر، عبدالله بن حسین، عمرو بن
جناده، عبدالله بن یزید، مجمع بن عائذ، عبدالرحمن بن مسعود.
5 نفر زن از خیام
حسینی به طرف دشمن بیرون آمده و حمله یا اعتراض کردند:
کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن
عبدالله کلبی، مادر عبدالله کلبی، زینب کبری، مادر عمرو بن جناده.زنی که در کربلا
شهید شد
مادر وهب (همسر عبدالله بن عمیر کلبی)
بود.زنانی که در کربلا بودند: زینب، امکلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه، امهانی.
«جرج سجعان جرداق» در سال 1931 میلادی در منطقه «مرجعیون» لبنان و در یک خانواده مسیحی ارتدوکس و اصیل متولد شد. پدر و مادر وی اگرچه مسیحی بودند اما به امام علی (ع) عشق میورزیدند و این عشق در منزل آنها متجلی بود به نحوی که بر سر در خانه خود عبارت «لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار» را نصب کرده بودند.
خانواده و اقوام جرداق همه از تحصیلکردگان و روشنفکران محل تولد وی بودند. پدر جرداق مهندس و عمویش دانشمند بزرگ ریاضی بود. اما جرج کوچک تحت تاثیر شدید برادر روشنفکرش «فواد» بود . فواد نیز به شدت از جرج حمایت می کرد و وی همان کسی بود که بارقههای اول عشق به تالیف و تحقیق در مورد امام علی (ع) را در ذهن جرج با اهدای یک نهج البلاغه به وی در همان سنین کودکی روشن کرد. جرداق پس از گذراندن تحصیلات اولیه در محل تولدش وارد کالج کلیسایی آن زمان لبنان شد و پس از فارغالتحصیلی در تعدادی از دانشگاههای بیروت به تدریس ادبیات عرب و فلسفه مشغول شد. البته وی در کنار تدریس، به تالیف، نویسندگی، همکاری با روزنامه و مجلات و رادیو نیز مشغول بود.
اگرچه شاید بسیاری بر اشعار بسیار زیبا و نقدهای جرج جرداق متمرکز شوند اما بخش درخشان زندگی وی تالیف دایره المعارف «علی، صدای عدالت انسانی» در چند جلد بود: «علی (ع) و حقوق بشر.» «علی (ع)و انقلاب فرانسه»، «علی (ع) و سقراط»، «علی (ع) و روزگارش» و «علی (ع) و قوم گرایی عربی» و سپس کتاب «روائع نهج البلاغه» را به این مجموعه اضافه کرد.
جرج جرداق در گفتوگویی صمیمانه با مجلهای عربی به زندگی شخصی و کاری خود پرداخته است و از فراز و فرودهای روزگار میگوید. ادامه این نوشته بر اساس سخنان خود جرداق تنظیم شده است.
جرداق محل تولد خود را زیباترین منطقه زمین میدانست و همواره از آن به نیکی یاد میکرد و هیچ وقت حاضر نشد از آن دل بکند. او فواد بردار بزرگش را که یک زبانشنان، شاعر و مهندس بود ، بهترین راهنمای خودش در طول زندگی توصیف میکرد. جرج جرداق در زمان کودکی علاقه چندانی به مدرسه نداشت و هر وقت فرصتی مییافت از مدرسه فرار میکرد تا در کنار چشمهسارهای مرجعیون و زیر درختهای زیبای آن «دیوان متنبی» و «مجمع البحرین» ناصیف یازجی را با علاقه خاصی بخواند. فواد تنها کسی بود که در آن زمان از او دفاع می کرد و اعتقاد داشت جرج جرداق باید به دنبال علاقه خودش برود حتی اگر مستلزم آن فرار از مدرسه باشد. وی سپس یک جلد نهج البلاغه را به جرداق هدیه داد و از آن به بعد کتاب امیر المومنین (ع) نیز به مجموعه مطالعات جرج افزوده شد و تا آخر عمر رهایش نکرد. جرج جرداق به توصیه برادرش هرچه قدر از نهج البلاغه را که در توانش بود حفظ میکرد و در سن 13 سالگی بخش اعظم نهج البلاغه را حفظ بود.
فواد جرداق به برادرش گفته بود که خیر بسیاری در نهجالبلاغه نهفته است و خود فواد قصاید بسیاری در مدح امیرالمومنین (علیهالسلام) داشت. قصایدی که عظمت مبادی انسانی امام علی (ع) و نبوغ این شخصیت بزرگ تاریخ را وصف میکرد و جرج در مراسمهای مختلف میشنید و بخشی از آنها را در پیوست کتاب «علی و قومیت عرب» افزوده است. جرج جرداق این اتفاق را مقدمه حک شدن تصویر والای امام علی (ع) از زمان کودکی در ذهنش توصیف میکند.
جرج جرداق درباره راز عدم نوشتن در باره شخصیت دیگری غیر از علی علیه السلام گفته است: عدهای از مردم کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد میکردند که مثلا در مورد عمر و یا دیگران بنویسم... اما من نپذیرفتم نه به این خاطر که بخواهم بگویم عمر و یا کس دیگری بد است؛ نه اصلا اینطور نبود، بلکه من پس از علی علیه اسلام کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی (ع) ننویسم.
جرداق درباره سیدالشهدا (ع) نیز میگوید: حسین بن علی (ع) امام عادل بود و در جنگ با یزید فاسق دستور شرعی داشت.
او همچنین درباره قیام امام حسین (ع) و علت اینکه چرا بیشتر به آن حضرت نپرداخته است میگوید: «پی بردم که حسین(ع) ادامهدهنده راه پدرش علی (ع) است و به این موضوع نیز در نوشتههایم اشاره کردهام. از فسق معاویه و جنایت وی و همچنین ظلم یزید و زورگوییهای وی نیز نوشتم.»
جرداق
معتقد است که شخصیتی نزدیک به علی علیه السلام و روش تفکر وی وجود ندارد.
او علی علیه اسلام را انسانی ناب برمیشمارد و معتقد است که لازم نیست صفت
ربوبیت به ایشان بدهیم؛ علی یک انسان است اما قدرت ایشان در ایجاد نوعی
بیداری و نوعی آگاهی جهانی در زمینه حقوق و برابری و عدل و عفو و تسامح
باعث شده است تا وی در نظر برخی افراد فرا بشری باشد.
جرداق آنگاه
میگوید: «علی علیه السلام یک انسان نمونه بودند. ایشان در دولتش عدالت
محمدی (ص) را بنیان نهادند. مگر ایشان نیست که میگوید فقر در وطن، غربت
است. مال در غربت، وطن است و اینکه مردم دو گروه هستند: یا برادر تو در دین
هستند و یا همنوع تو در آفرینش. این همان چیزی است که جبران خلیل جبران
نیز به آن اشاره کرده است. جبران از امام علی(ع) تاثیر پذیرفت و در مورد
ایشان میگوید پیامبر(ص) امام علی (ع) را به عیسی بن مریم تشبیه میکرد؛
این تشبیهی تنها جسمانی نیست چون من یقین دارم که نور علی از نور پیامبران و
فرستادگان خداوند متفاوت نیست.» [1]
از آنجایی که بخشی از تدریسهای جرداق مربوط به امام علی (ع) بود وی به دنبال شناخت بیشتر این شخصیت مطالعات گستردهتری را آغاز کرد. جرداق پس از مدتی بحث و جستجو در کتابهای مختلف دریافت که بیشتر نوشتههای پیرامون امام علی (ع) مربوط به امور تاریخی و محدوده زمانی و مکانی معینی است و برای تمام مردم در تمام دورهها مفید نیست. علاوه اینکه بیشتر کتابها به موضوعاتی مانند خلافت و غیره پرداخته بودند و کمتر کسی به تالیف از امیرالمومنین (ع) بر اساس فکر علوی دست زده بود. تفکری که اگر در جامعهای نهادینه میشد آن را زیر و رو می کرد.
سرانجام اینکه شروع به مطالعه عمیق نهجالبلاغه از منظری نو نمود و دریافت که حق صحبت پیرامون امام علی (ع) نه تنها ادا نشده است بلکه شاید در این زمینه بسیار اجحاف شده باشد. او امام علی (ع) را شخصیتی فراتر از مکان و زمان محدود یافت و عشق به این امام مسیر زندگی و تالیفات او را تغییر داد و به نویسنده دایره المعارف چند جلدی «علی، صدای عدالت انسانی » تبدیلش کرد. وی در این جلد اول این دایره المعارف با عنوان«علی (ع) و حقوق بشر» با دلایل محکم اثبات کرد که امام علی (ع) پیشرو تمام متفکران اروپا و جهان است. در جلد دوم «علی (ع)و انقلاب فرانسه» پیشرو بودن امام علی (ع) بر فلاسفه انقلابهای بزرگ را ثابت کرد. در جلد سوم «علی (ع) و سقراط»، از آنجایی که سقراط به عنوان پدر فلاسفه بزرگ بشری شناخته میشود جرداق ثابت کرد که دیدگاههای امام علی (ع) و سقراط در تمام زمینهها به هم ارتباط دارد.
جردج جرداق در پاسخ به سوالی پیرامون نظر شخصی اش از امام علی (ع) میگوید: علی (ع) فرمول کیهانی بی مانند برای تفکر انسانی برگرفته از قوانین ثابت است که زمان و مکان از جوهر آن نمیکاهد. او یک دانشمند، عالم و ادیب در شخصیتی واحد است.
دایره المعارف جرداق از امام علی (ع) مورد استقبال دانشمندان و بزرگان مسیحی و اسلامی به ویژه شیعیان قرار گرفت. برخی از بزرگترین شخصیتهای ادبی و علمی جهان اسلام و دنیای عرب همچون «میخائیل نعیمه» و شیخ «محمد جواد مغنیه» و برجستهترین علمای شیعه چون آیت الله العظمی «بروجردی» و آیت الله العظمی «حکیم» و علامه «سید عبدالحسین شرف الدین» او را ستودهاند.
جرداق پیرامون جایگاه امام علی (ع) در تفکر مسیحیت مینویسد که اگر به برخی از آثار اروپایی در قرون وسطی به ویژه ایتالیا نگاهی بیندازیم درمییابیم که بسیاری از مردم به امام علی (ع) به دلیل شباهت سخنان و روش امام به مسیح (ع)، به عنوان یک قدیس مینگرند. جرداق به عنوان نمونه به سخنان اندیشمند فرانسوی «کارا دیفو» اشاره میکند که تا چه حد تحت تاثیر شخصیت امام علی (ع) قرار گرفته است. وی از میان مسیحیان عرب نیز به نوشتههای « جرجی زیدان»، « جبران خلیل جبران»، «میخائیل نعیمه »، «مارون عبود »، «بولس سلامه »، «فؤاد جرداق » ، «عبد المسیح محفوظ» و شگفتی آنها از شخصیت امام علیه (ع) اشاره میکند.
ماجرای ملاقات جرداق با رهبر انقلاب
در یکی از این جلسات آقای جرج جرداق، نویسنده مسیحی، خدمت مقام معظم رهبری رسیدند. از آنجا که ایشان نمیتوانست سوار هواپیما بشود ساحل به ساحل و مرز به مرز از لبنان به عشق دیدن مقام معظم رهبری به تهران آمده بود.
در جریان ملاقات ایشان به زبان عربی با آیتالله خامنهای صحبت میکرد و آقا هم که به زبان عربی تسلط کامل دارند به زبان عربی با همدیگر صحبت میکردند. آقای جرج جرداق خدمت آقا گزارش میداد که من کتابی راجع به امام علی (ع) نوشتهام و همچنین درخواست صله از مقام معظم رهبری کرد.
آقا فرمودند: «به تهران خیلی خوش آمدید. امیدوارم که سفر بر شما خوش بگذرد.
از شهرهای مختلف ایران از جمله مشهد، اصفهان، شیراز و جاهای دیگر حتماً
دیدن فرمایید و من به عنوان یک فرزند امیرالمؤمنین از شما تشکر میکنم. شما
بر من منت گذاشتید و مطالبه صله کردید. صله شما بسیار بزرگ است ولی به
یک شرط؛ شرط آن این است که کارتان را تمام کنید «الاحسان
بالاتمام.» تکمیل کار شما این است که کتابی درباره حضرت زینب، دختر
امیرالمؤمنین بنویسید. من قول میدهم اگر شما این کتاب را بنویسید خداوند علیّ اعلی صله بزرگی به شما خواهد داد.»
آقای جرج جرداق با این سخنان رهبر معظم انقلاب تشکر و خداحافظی کرد. من
ایشان را تا دم در بدرقه کردم. در همین اثنا آقای جرج جرداق به من گفت:
«این سیدّنا القائد بشّرنی بالاسلام.» و سه بار این حرف را تکرار کرد. یعنی
رهبر معظم، من را به اسلام بشارت دادند.
گفتم: «ایشان به شما چه گفتند که شما را به اسلام بشارت دادند. گفت: «همین
که فرمودند کتابی درباره حضرت زینب بنویس، خداوند علی اعلی به شما صله
بزرگی خواهد داد، این بشارتی بود به اسلام. یعنی این که اگر من کتابی
درباره آن بزرگوار بنویسم توفیق اسلام پیدا خواهیم کرد و مسلمان از دنیا
خواهیم رفت.
اما جرج جرداق مسیحی پس از سالها مطالعه در مورد امام اول شیعیان در پاسخ به سوالی پیرامون شناختش از تشیع میگوید: معنای تشیع نپذیرفتن هر آنچه که انسان را از طریق سازمانها و قوانین اجتماعی و سیاسی آزار میدهد، است. معنای تشیع دست رد زدن به سوءاستفاده و بهرهگیری انسانی از انسان دیگر و یا گروهی از گروهی دیگر است. تشیع انقلاب علیه تمام حکومتهایی است که با زور به دنبال این اعمال هستند. حوادث شرق همه گویای این مطلب هستند. انقلاب تشیع و شیعیان بر مظالم حکام در تاریخ جز برای عدالت انسانی و رحمت و مودت، طرفداری از مستضعفان و سرباز زدن در مقابل ظلم نبوده است.
مرحوم جرداق در اواخر عمر نیز با مشکلات مالی بسیاری دست به گریبان بود و به سختی روزگار میگذراند. کتابهایش در ایران به چاپ رسید و طبق گفته خودش هیچگاه حق و حقوق او به عنوان مولف پرداخت نشد و از سوی مقامات ایران نیز توجهی به این شرایط نامناسب نمیشد؛ اما صدای جرداق نیز به جایی نرسید تا سالهای آخر عمرش در تنگدستی سپری شود.
اکنون پس از درگذشت وی، ایران برای خرید کتابخانه وی اعلام آمادگی کرده است.
خلاصه اینکه، جرج جرداق کسی بود که پس از شناخت امیرالمومنین (ع) کسی را شایسته نوشتن نیافت و پیشنهادها در مورد نگارش از شخصیتهای دیگر را رد کرد و تا پایان عمر بر سر عقیده خود ایستاد.
منابع:
[1] "سخنان خواندنی جرج جرداق مسیحی در گفت وگو با شفقنا"
http://shafaqna.com/persian/
http://shamsa.ir/ziyarat/
http://shamsa.ir/ziyarat/
http://en.safinahmagazine.ir/
http://www.ibna.ir/
بیبیسی فارسی طی 4 سال گذشته به تناوب به مسئله افزایش نرخ باروری و زاد و ولد پرداخته است که شاید در طول زمان، خیلی در چشم مخاطب تاثیرگذار به نظر نرسد اما وقتی اخبار این رسانه را با علم به تاثیر رسانه در اذهان و قلوب بررسی کنیم متوجه دیدگاهی میشویم که به وضوح مخالفت خود را با مسئله افزایش تولید نسل در ایران نشان میدهد.
مهمتر از همه آنکه هدف بیبیسی فارسی از پوشش اخبار این حوزه اساسا در جهت چارچوبسازی برای عوض کردن نگاه مخاطبانش به جمهوری اسلامی است. این بنگاه خبرپراکنی در طول دوران حیات خود سعی در القای 4 محور منفی برای جمهوری اسلامی دارد و در تلاش است تا مسئله افزایش جمعیت را نیز با همین مسائل خودپندارانه مرتبط کند. این چهار محور عبارتند از : «حکومت تئوکراتیک ناکارآمد»، «ناقض حقوق بشر»، «دولت حامی تروریسم» و «به دنبال سلاح هستهای».
آنچه که با دیدن این صفحات مسلم میشود، وجود یک استراتژی برای تقویت باور به «جمعیت کمتر، زندگی بهتر» در ذهن مخاطب ایرانی است. این استراتژی زمانی مهمتر جلوه خواهد کرد که بدانیم همین استراتژی در شبکه ماهوارهای بیبیسی نیز دنبال میشود.