دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

پیشینه جنگ نرم

پیشینه جنگ نرم

به نام خدا

امروزه هر علمی که در دنیا وجود دارد،دارای ریشه و پیشینه ای است که متفکران واندیشمندان آن علوم برای آن تعریف می کنند وتاریخچه وعلل به وجود آمدن آنرا در زندگی بشری ذکر می کنند وبرای آن،مبدا وبنیان گزارانی را معر فی می کنند اما باز معترفند که این علوم پیشینه هایی در محافل فکری وعلمی وفرهنگی در جوامع گذشته داشته است.

جنگ نرم یا به اصطلاح عامیانه عملیات روانی امروزه یکی از ابزارها و وسائل جدی وتاثیر گذار در جهان برای صاحبان قدرت بوده ودارای پیشینه ای به وسعت ودارازای تاریخ خلقت بشری است.

متفکران غربی مبدا تاریخی جنگ نرم را در سال 1991 میلادی با فرو پاشی شوروی وبا پایان جنگ سرد می دانند.

جنگ سرد(ترکیب جنگ سخت وجنگ نرم) تا سال1945 میلادی اکثر جنگها ،جنگ سخت بود.بعد از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب دوره جدیدی از رقابت بین امریکا وشوروی صورت گرفت که به جنگ سرد مشهور است که طی آن با توجه به تهدیدات سخت وساختار شکن از مقابله رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز می شود.

جنگ نرم

این نو مبارزه از فرو پاشی شوروی آغاز وتا امروز ادامه دارد ومتکی بر تهدیدات نرم وقدرت نرم فرهنگی واجتماعی است و هر روز دستخوش تغییراتی پیچیده و همه جانبه در ساختار آن می شود.

آمریکایی ها تا به امروز به وسیله جنگ نرم توانسته اند تغیراتی را در نظام چندین کشور که مد نظرشان بود دهند انقلاب های رنگین که در شوروی سابق اتفاق افتاد نمونه واضحی از جنگ نرم است که طی آن امریکایی ها با استفاده از جنگ نرم توانستند تغییراتی در نظام سیاسیکشورهایی چون لهستان،گرجستان، جک اسلواکی،قرقیزستان واکراین دهند.در تمامی دگر گونیهای سیاسی از هیچ گونه ادوات نظامی استفاده نشدوفقط به وسیله قدرت نرم وابزار مختلف رسانه ای، باتغییر در ارزش ها والگوهای رفتاری از رژیم سیاسی حاکم،مشروعیت زدایی گردید.و از طریق جنبش های مردمی وبی ثباتی سیاسی،نظام سیاسی در این کشورها تغییرکرد.

ناگفته نماند در شرایط فعلی که در کشورهای اسلامی تحولاتی در جریان است که به تعبیر مقام معظم رهبری به بیداری اسلامی نامگذاری شده است، براساس جنبش های مردمی ولبریز شدن تحمل مردم از ستمگری وظلم حاکمان بر س کار است وارتباطی با برنامه های سیاسی امریکا وصاحبان قدرت ندارد لذا اگر در تبلیغات آنها اینطور وانمود می شود که همه چیزدر  اختیار وبرنامه ریزی آنها اینطور وانمود می شود که همه چیز در اختیار وبرنامه ریزی آنها وبا فکر واندیشه آنها در جریان است. دروغی بزرگ وآشکار است چون تمام حاکمانی که از حکومت بر کنار شدند واغلب مهره ها وبازیچه ی خود آنها بوده اند که از جمله می توان به مبارک،قذافی و...اشاره کرد.

جنگ نرم درست است که در زندگی امروز از پدیده های تاثیر گذار وجدید است وحتی می شود همان طور که بیان کردیم برای آن سال پیدایش وبنیان گذارانش را معرفی نمود ولی در واقع چنین نیست که سابقه ی قبلی در زندگی انسانها نداشته باشد همانطور که در ابتدا ذکر نمودیم سابقه وپیشینه جنگ نرم را در اغاز خلقت ودر زمان حضرت آدم جستجومی کنیم.این سوال در ذهن ایجاد مشود که در آن زمان که جامعه ای وجود نداشت وجنگ وصلحی در کار نبوده است پس چطور ما در آن زمان بدنبال مبدا هستیم؟

واقعیت این مطلب چنین است که در زمان این موضوع با چنین اسمی نبوده ولی روح آن، همین موضوع وسوسه شیطان است.وسوسه شیطان برای حضرت آدم وحوا در تناول آن میوه ممنوعه بود.شیطان با بیان دو مطلب آن حضرت را وادار به خوردن آن میوه کرد.

موضوعی که در اینجا حائز اهمییت است این است که ابلیس در بیان این موضوع از چه جنبه هایی وارد شده است.این بیان شیطان به حضرت آدم دارای دو جنبه است1-جنبه فکری2-جنبه عملی

ابلیس در ابتدا این فکر را القا کرد که علت آنکه خدا فرموده است از این درخت تناول نکنید این بوده است که اگر از این درخت تناول کنید ملک می شوید یا عمر جاودان پیدا مکنیدسپس برای اعتماد سازی در نزد حضرت آدم سوگند یاد نمود.آدم وحوا تصور نمی کردند که کسی برای انجام کاری سوگند دروغ یاد کند وبه همین خاطر بیان شیطان راپذیرفتند وشیطان خود را خیرخواه انان معرفی کرد.به همین وسیله شیطان توانست به خواسته خود که همان دشمنی با آدم وسقوط وهبوت آدم بود برسد.

نتیجه ای که  در پایان می توان گرفت این است که مبتکر اصلی جنگ نرم همان جناب ابلیس است وتحولاتی که در روش های جنگ نرم تا  به امروز اتفاق افتاده است در ادامه راه ابلیس بوده است و ریشه اصلی جنگ نرم دشمنی است که بر اثر کینه توزی، انتقام،حسد، کبر و...به وجود آمده است.

ما در این مقا له به اختصار درپی شناساندن مبدا اصلی ومبتکرین جنگ نرم بوده ایم و با استعانت از حضرت صاحب در شمارگان بعدی  به ویزگی ها ،دیدگاه ها و روش های جنگ نرم خواهیم پرداخت.


جنگ نرم

تقدیم به آستان مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فدا

بشریت از ابتدای هبوط حضرت آدم علیه السلام بر سر اختلاف سلیقه یا به عبارت صحیح تر به خاطر ناتمامی خواسته های نفسانی اش بر تبل جنگ و نابودی مخالفانش کوبید، این تمایلات نفسانی بشر جنگ و نابود کردن مخالف را از هابیل و قابیل شروع کرد و پایان آن نامعلوم است.جنگ های سخت را قرن ها پیش ابتدایی ترین انسان ها شروع کردند و همین الان هم با حمله رژیم غاصب صهیونیست به مسلمانان و حضور نظامی امریکا و غرب در خاورمیانه اسلامی ادامه دارد.

در تمام طول تاریخ در کنار جنگ سخت یا نظامی جنگ دیگری هم وجود داشت که به جنگ نرم معروف است؛ این نوع جنگ هزینه ای کمتر و اثری بیشتر دارد که صهیونیست جهانی آن را برای استفاده انتخاب نموده.

تعریف جنگ نرم

پرفسور حمید مولانا در کتاب «اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی» در سال 1986 قدرت نرم را به قدرت بر شکل‌دهی و تغییر ایده‌ها و ترجیحات طرف مقابل تعریف کرد.

جوزف نای: قدرت نرم را به «توانایی شکل‌دهی ترجیحات دیگران» تعریف کرد. جوزف نای قدرت سخت را به «قدرت برای اجبار» و قدرت نرم را به «قدرت برای جذب و اقناع» تعریف می‌کند.

آری جنگ نرم یعنی : هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف مقابل را به شکست وا می دارد.براندازی، جنگ اینترنتی، ایجاد شبکه های رادیوتلویزیونی و پخش شایعات اشکال مهم جنگ نرم هستند. جنگ نرم در صدد تضعیف اندیشه و تفکر جامعه مورد نظر می باشد و با تبلیغات رسانه ای، موجب از بین رفتن نظم سیاسی، اجتماعی است.[1]

تاریخچه جنگ نرم

شاید جنگ نرم پدیده ای نو و جدید باشد و بتوان سال ابداع و بنیان گزاران آن را هم تعیین کرد اما از دیرباز سوابقی را در زندگی انسان و اندیشمندان داشته است. پیشینه این پدیده را در زمان حضرت آدم علیه السلام می توان جست جو کرد، شاید برای شما کمی خنده دار هم باشد زمانی که هنوز جامعه ای نبود، جنگ و صلحی وجود نداشت، نه جنگ نظامی نه جنگ غیر نظامی این جنگ نرم آن وقت چه معنی داشت؟ آنچه باید گفت این است که در آن زمان این پدیده تحت عنوان "جنگ نرم" یا امثال این وجود نداشت اما روح این پدیده در آغاز خلقت حضرت آدم هم وجود داشت. شاهد این ادعا، اولین وسوسه شیطان است. که باعث رانده شدن انسان شد موضوع از این قرار است، وقتی شیطان می خواست انسان را وسوسه کند دوتا مطلب گفت؛ یکی جنبه فکری و نظری داشت دیگری جنبه عملی و روانی. ابتدا این فکر را القا کرد که؛خدا فرموده از میوه این درخت نخورید به این دلیل است که خوردن میوه این درخت باعث می شود که تو ملک یا جاویدان شوی، مسئله این است که خدا نخواسته که شما ملک شوید یا زندگی جاویدان پیدا کنید. شیطان برای اثبات ادعای خود قسم خورد و به عبارت علمی جلب اعتماد کرد و به این وسیله انسان را به عملی غیر خواست خدا ترغیب کرد، با استفاده از نیرگ و عملیات روانی. این عملیات روانی تحریک حضرت آدم و تغییر طرز فکر بود که با استفاده از قسم خورن آن را القا کرد.[2]

نگاهی به گذشته‌ی جنگ نرم نشان می‌دهد که در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت می‌گرفته تا از شورش‌هایی که در مناطق تسخیر شده به‌وجود می‌آمده، جلوگیری شود. زمانی که چنگیزخان قصد حمله به منطقه‌ای را داشت، موجی از هراس در آن کشور پخش می‌شد. تجّاری که از مناطق تحت کنترل چنگیزخان می‌آمدند، برای دیگران تعریف می‌کردند که او چگونه با مردم برخورد می‌کند و کشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت کند، نابود می‌شود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیه‌ی مردم شکسته شده بود.
رومیان و یا اسکندر از مناطقی که در جنگ‌ها عبور می‌کردند، خودها و زره‌های بزرگی را که چند برابر انسان معمولی بود طراحی کرده و آن‌ها را عمداً در مسیر جا می‌گذاشتند تا لشکریان مقابل، تصور کنند سربازان آن‌ها غول پیکرند و عملاً روحیه‌ی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش می‌دادند. اولین کسی که روی این مسأله کار کرده است، "سان تزو" است که در کتاب هنر جنگ نکته‌ای را مطرح می‌کند و می‌گوید: "می‌شود جنگید، اما مهم‌ترین کار این است که شما در یک نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست بیاورید!" چیزی که او مد نظر قرار داده، همان عملیات روانی و جنگ نرم می باشد.[3]

ابعاد جنگ نرم

هر نوع جنگی دارای ابعاد مختلفی می باشد که شناخت آن از اهمیت بالایی برخوردار است. کلی ترین نوع تقسیم ابعاد جنگ نرم، تقسیم آن به؛ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی می باشد. که البته این تقسیم بندی بیشتر ناظر بر حوزه های، جنگ نرم می باشد.

بعد فرهنگی: یکی از مهمترین و موثرترین ابعاد جنگ نرم حوزه فرهنگی می باشد، فرهنگ هر جامعه بر گرفته از هویتی است که ساختار آن جامعه براساس آن بنیان شده و اگر این هویت را از جامعه جدا کنیم، آن جامعه به مانند ساختمانی که به ناگاه ستون هایش را از آن بیرون کشیده ایم فرو می ریزد، در جامعه اسلامی که هویت آن را مذهب و دین تشکیل می دهد فرض کنید ستون های آن را بیرون بکشیم، چه اتفاقی می افتد؟ لازم نیست حتما اسلام را حذف کنند. مگر مسیحیت را حذف کردند؟ امروز 2میلیارد و 250 هزار نفر از جمعیت جهان را مسیحیان تشکیل داده اند.[4] اما آیا واقعا پیرو آموزه های حقیقی حضرت مسیح علیه السلام هستند. همین مسیحیان هستند که در فیلم ها و موسیقی ها پیامبرشان را مورد تمسخر قرار می دهند.

حال ستون های اسلام چیست؟ مسلمانان از ابتدای حیاتشان 3 ستون مستحکم داشتند که بعد از غیبت کبری امام مهدی(عج) نقش آنها برجسته تر شد؛ این 3 ستون مستحکم همان هایی است که فرانسیس فوکویاما از بزرگترین اسلام ستیزان صهیونیست در اجلاس "بازشناسی هویت شیعه" در اورشلیم آن را بیان کرد. وی در خصوص شیعه اظهار داشت:(( شیعه پرنده ایست که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست ، پرنده ای که دو بال دارد ، یک بال سبز و یک بال سرخ ، بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالتخواهی اوست ، چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد،  امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است . و بال قرمز این پرنده شهادت طلبی است که این را از مردی در1300سال پیش به نام امام حسین(علیه السلام) آموخته اند. این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری بر تن دارد . در بین کلیه مذاهب اسلامی ، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت، فقهی است . یعنی فقیه می تواند ولایت داشته باشد . این نگاه ، برتر از نظریه نخبگان افلاطون است و به مانند دیواری فولادین از این پرنده محافظت می کند.)) این توصیف فوکویاما صهیونیست از شیعه بود که اشاره به مسئله عاشورا و شهادت طلبی، انتظار و ولایت مداری شیعیان دارد که از ابتدا موجب بقای آن ها شده است و این مختص شیعه است، شما می بینید که سید حسن نصرالله که خود رهبر شیعه و حزب الله در لبنان است در تهران دست امام خامنه ای را به معنی ولایت پذیری می بوسد و این مسئله ولایت مداری است که به شیعه عظمت و شکوه می دهد.

حال شما متوجه می شوید که به چه دلیلی، شبکه های ماهواره بر روی این سه مسئله، خصوصا ولایت و رهبری توجه بیشتری دارند و با ایجاد شبهه و نسبت دادن دروغ هایی به این سه موضوع سعی در تخریب بخش مهمی از هویت مذهبی مسلمان دارند. دکتر رامین معاون اسبق وزیر فرهنگ و ارشاد در بخشی از سخنرانی خود در دانشکده علوم حدیث بیان کردند: ((من در تمام مدتی که در کشورهای  غربی در اوایل پیروزی انقلاب بودم هرچه سعی کردم شبکه ها و کانال های آن ها رهبر کشور ما را همانگونه که مردم می نامند "امام خمینی" بنامند، گوش ندادند و "آیت الله خمینی" می نامیدند...))

به همین خاطر می باشد که اپوزیسیون داخلی و خارجی به بهانه تقلب11 میلیون رای !! در تهران توسط عده ای اراذل و اوباش خریداری شده آشوب به پا کردند اما اگر حقیقتا مسئله تقلب رئیس جمهور بود چه ارتباطی به ولایت فقیه داشت که به این مقتدر مظلوم توسط فتنه گران بی احترامی شد و آیا امام خمینی ره بنیان گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هم در این قضیه نقشی داشتند که عکس این یگانه بزرگ مرد قرن اخیر را پاره کردند و آیا این حمله به ولایت فقیه نبود؟ آیا نعوذ باالله امام حسین علیه السلام هم در این ماجرا نقشی داشتند که در روز شهادت این بزرگوار کف و سوت زدند و شادی کردند؛ مگر غیر این است که این کارشان دل یزیدیان خارج از کشور را شاد می کند و آیا این حمله به امامت نیست؟ و مگر آتش زدن مسجد باعث خوشحالی دشمنان اسلام نمی شود[5]؟ و مگر این ها ضربه زدن به تشیع نیست؟

آتش زدن تصویرتجمع میلیونی 9دی مردم ایران در حمایت از ولایت و امامت

 

بعد سیاسی: بعد دیگر که باید به بررسی آن بپردازیم، بعد سیاسی می باشد که نسبت به بعد فرهنگی ملموس و قابل لمس تر می باشد.در بعد سیاسی جنگ نرم هدف براندازی و یا اقناع نظام مورد نظر به اطاعت بر اساس فشار های سیاسی می باشد که در ظاهر حق خواهی است مثل بهانه مبارزه با تروریسم در افغانستان و پاکستان، اما هدف اصلی در آن پیشبرد مقاصد سیاسی خودشان است، مثل هدف اصلی امریکا در افغانستان و پاکستان که تضعیف جهان اسلام و محاصره ایران بود.  نمونه بارز بعد سیاسی جنگ نرم، تحریم هایی است که غرب به وسیله سازمانی که خودش تاسیس کرد بر جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب شکوهمندمان تحمیل کرد، که در تمام طول این مدت هدفش بر اندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود اما اساسا دست الله از دست شیطان بالا تر است و اصلا شیطان که رهبر، رهبران جهان غرب است در حد خودنمایی در مقابل خدای خالق و نیرومند نیست. و خدای یگانه خود، این نظام را با تمام فشاری که بر دوش مسولین و مردم بود و هست حفظ می کند. حقیقتا و قتی تاریخ 32ساله این انقلاب را ورق می زنیم و کتاب خاطرات اشخاص والا مقامی همچون آیت الله ری شهری اولین وزیر اطلاعات کشور را مطالعه می کنیم باورمان نمی شود که این نظام در چنین شرایطی به طور طبیعی و بدون کمک خدا پا برجا مانده است.

از نمونه های دیگر بعد سیاسی جنگ نرم حمایت هایی است که امریکا از دشمنان ایران چه در زمان دفاع مقدس و چه در زمان حاضر می کند به مانند حمایت های آشکار از فتنه گران سال88 .

آخرین نمونه ای که به نوعی دغدغه همه مردم ایران از اقشار و طیف های متفاوت بود و هست بحث هسته ای شدن ایران می باشد. اگر به یاد داشته باشید در زمان دولت آقای خاتمی نیروگاه و فعالیت هسته ای ایران به واسطه فشار غرب تعطیل شد و موج اعتراضات دانشجویان، کارگرها، بازاری ها، معلمان، تحصیل کردگان، اساتید، دانش آموزان و حتی کوچک ترین اقشار ایران را در پی داشت و همچنین امام خامنه ای در سخنانی در خواست کردند نیروگاه هسته ای ایران باید در هر دولتی که تعطیل شد در همان دولت شروع به کار کند. این تعطیلی به واسطه فشارهای سیاسی بود که به ایران وارد کردند که به حمدالله با حمایت رهبری و پشتکار دولت نهم ایران عزیزمان هسته ای شد.

بعد اقتصادی: آخرین بعد از ابعاد جنگ نرم، اقتصاد می باشد، از قرن ها پیش پول و عبارت کامل تر آن اقتصاد بهترین وسیله برای حذف اشخاص، دولت ها، رژیم ها و حتی کشور ها بوده. شما در زمان شاهان قاجار به وضوح مشاهده می کنید، گاه در مقابل اندک پولی یا به بهای ماندن بر تخت پادشاهی بخش هایی از ایران را جدا کردند و حتی در زمان آخرین شاه ایران بحرین که از جزایر ایران بود را به انگلیسی ها بخشیدند. غرب در دوره های مختلف با وابسته کردن کشورهای شرقی، افریقایی و اسلامی به خود با دادن وام های غیر قابل پرداخت به وسیله اقتصاد که به مانند یک جنگ بی سر و صدا می تواند عمل کند، سیاست و تمام ماهیت این کشورها را به خود وابسته کرده. به وسیله اقتصاد می توان دولت یا کشوری که مورد رضایتمان نیست را با منع ارتباط اقتصادی کشورهای تحت سلطه با آن کشور، مجبور به اطاعت کرد و این همان نتیجه ای است که قرن های اخیر به وسیله جنگ با دادن تلفات جانی بسیار، با پرداخت هزینه گزاف و مشکلات فراوان به دست می آوردند. اما حقیقتا جنگ نرم نمی تواند ساخته بشر باشد!!

غلام گمنام امام زمان عج

پی نوشت:


[1] - نرم افزار جامعه جنگ نرم

[2] - نقل به مضمون از سخنان آیت الله العظمی مصباح یزدی / شیطان پایه ریز جنگ نرم

[3] - وب سایت jangenarm1388.com

[4] - آمار: فردا نیوز

[5] - اشاره به آتش کشیدن مسجد لولاگر در سال 88

جنگ سایبری1

((دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم، بلکه باید چادر ها را از سر زنان برداریم و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را سرنگون کرد. هر زن چادری در کوی و برزن ایران، به منزله ی پرچم جمهوری اسلامی ایران است.لذا ما برای براندازی این نظام، باید حجاب ها را سست نماییم.)) (1)

جنگ فرهنگی

 

این جملات از زبان "مارتین ایندیک" آمریکایی بیرون آمد، وی که از عناصر اصلی محققان اسلام و خاورمیانه است سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را مترادف با کم رنگ کردن عفاف و حیا در جامعه می داند زیرا او و امثال وی بخوبی دریافتند که یکی از سمومی که قادر به از پای در آوردن این نظام اسلامی است ترویج بی حیائی و فاسد کردن جوانان است. حال خوب در می یابیم که چرا "رابرت مرداک" یهودی صهیونیزمی که به تنهایی صاحب بسیاری از نشریات و شبکه های  تلویزیونی جهان است شبکه فارسی 1 را به خاطر عشق و علاقه فراوانش به ایرانیان راه اندازی می کند! و می بینیم که به طرز کاملا اتفاقی عموم سریال هایی که در این شبکه پخش می شوند در آن یا عشق مثلثی( عشق دو مرد به یک زن ) ترویج می شود یا سکس با محارم و یا بی بندباری، هرزگی و خودعرضه ای برای دختران جوان به صورت یک ارزش انسانی و والا مطرح می شود.

اما آیا دشمنی جهان استکبار غرب، با جمهوری اسلامی ایران یک حقیقت است یا فقط یک توهم توطئه؟ بهتر است پاسخ این سوال را از زبان خودشان جویا شویم:

ریچارد نیکسون آمریکایی گفت: ((اسلام خمینی و بنیادگرایی اسلامی برای ما خطرناک تر از تهدید کمونیست و شوروی است...))

به نظر شما چرا آقای نیکسون "اسلام خمینی" را برای آمریکا تهدید می داند؟ مگر اسلام ما با اسلام ناب محمدی چه فرقی دارد؟ مگر سعودی ها مسلمان نیستند؟ چرا آن ها خطری برای آمریکا محسوب نمی شوند؟ پس یا ما مسلمان واقعی نیستیم یا آن ها؟حقیقت این است که اسلامی که امام خمینی ره به جهانیان معرفی کرد اسلام حقیقی و محمدی بود، اسلامی برگرفته از فرهنگ عاشورا و شهادت، اسلامی که به ما جهاد می آموزد، اسلامی که شهادت را به ما یاد می دهد. نتیجه آن  8سال جنگ نابرابری بود که گاه رزمندگان ما محتاج چند گلوله فشنگ بودند درحالی که بعثیان تا دندان مسلح، از بمب شیمیایی تا هر سلاح میکروبی  هیچ کم نگذاشتند جالب آن است که ما با عراق نمی جنگیدیم بلکه جنگ ما با آمریکا، فرانسه، عربستان و دیگر مستکبران لعین بود آری اسلام خمینی به جوانان شهادت را یادآوری کرد و جوانان این مرز و بوم پاسخ موشک های میکروبی را با پاره های تنشان دادند نوجوان ها در شناسنامه خود دست می بردند که به جنگ بروند نکند از قافله جهاد و شهادت عقب بمانند آری دوستان من جهاد و شهادت واژگانی هستند که یهودیان از1400 سال پیش تا به امروز با شنیدن آن لرزه بر اندامشان می افتد و غرب از 32سال پیش از آن وحشت دارد و به همبن دلیل است ایالت متحده آمریکا دستور می دهد جهاد و شهادت را از کتب درسی مسلمانان حذف کنند. بعُد دیگر اسلام خمینی فرهنگ زیبا و وصف ناپذیر انتظار است، انتظار امام غریبی که حدود 1300سال است منتظر آماده شدن ما است، منتظر است که شیعیانش آماده شوند تا ظهور کند. فرهنگ انتظار که معنی بخش واژه شیعه است توسط اما خمینی ره به ما یاد آوری شد. سوال اینجاست، چه دلیلی هست که دیگر از این بترسند؟ حقیقت آن است که شیعه منتظر از وضعیت موجودش هیچوقت راضی نیست و فقط با ظهور یگانه منجی بشری آرامش می یابد پس هر فرد عاقلی برای رسیدن به مطلوبش تلاش می کند راه رسیدن به هدفش را هموار کند و هموار کردن این راه مستلزم عبور از خط قرمز های آن هاست، منتظر دیدش به جلو است اهدافش متعالی و همه هم و غمش رسیدن به یار است، زور را نمی پذیرد و با استکبار تا آخرین قطره خونش مبارزه می کند حال به نظر شما آیا کنار زدن انسان بدون هدف یا با اهداف کوتاه دنیوی راحت تر است یا انسانی که عزمی به گستره اقیانوس ها دارد؟ بله اشکال کار اینجاست که امام خمینی ره به ما این دو را یاد آوری کرد و ما را به اصل خودمان باز گرداند. آن زمان که مردم بیدار شدند با دست خالی ژاندارم آمریکا و محافظ صهیونیزم در منطقه را به زیر پا کشیدند و فریاد سر دادند"استقلال، آزادی جمهوری اسلامی" این شعار آن قدر برای آن ها سنگین بود که مبادرت به حمله نظامی کردند و خداوند خوب پاسخشان را داد و معجزه طبس اتفاق افتاد. زیرا  این شعار یعنی، ما در زمین غرب و شرق بازی نمی کنیم ما در زمین خودمان بازی می کنیم و این یعنی ظهور قدرتی نو که منطق محکم و قوی اسلامی آن را حمایت می کند. و در آخر امام خمینی ره بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ولایت فقیه و امامت شیعی را به ما بازگرداند این بزرگترین هدیه امام خمینی به ما بود همان بس که درباره ولایت فقیه فرانسیس فوکویاما یکی از بزرگترین صهیونیزم های ضد اسلام گفت: ((شیعه مانند پرنده ای است که آنقدر بلند، پرواز می کند که تیرهای ما به آن نمی رسد این پرنده دوبال دارد بال سرخ شهادت که از فردی به نام حسین به ارث برده اند و بال دیگر، بال سبز انتظار است که امید آن ها را محکم کرده و این پرنده محافظی دارد که ولایت فقیه است...)).

به همین دلایل است که امام خامنه ای مدظله پدیده جنگ نرم را اینگونه تبیین می کنند: ((ما باید جوانب این توطئه را به روشنی بشناسیم و بشناسانیم وظیفه ما این است. امروز جنگ نظامی با ما خیلی محتمل نیست. نمی گیم به کلی منتفی است اما خیلی محتمل نیست. لکن جنگی که وجود دارد از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد کمتر نیست، اگر احتیاط بیشتری نخواهد کمتر نمی خواهد. در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگر های مرزی ما می آید مراکز مرزی ما را سعی می کند منهدم کند تا بتواند نفوذ کند در مرز، در جنگ روانی و آنچه که امروز به آن جنگ نرم گفته می شود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می آید که آن ها را منهدم کند به سراغ ایمان ها، معرفت ها، عزم ها، پایه ها و ارکام اساسی یک نظام کشور به سراغ این ها می آید که این ها را منهدم کند.))

آری جنگ نرم یعنی : هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف مقابل را به شکست وا می دارد.براندازی، جنگ اینترنتی، ایجاد شبکه های رادیوتلویزیونی و پخش شایعات اشکال مهم جنگ نرم هستند. جنگ نرم در صدد تضعیف اندیشه و تفکر جامعه مورد نظر می باشد و با تبلیغات رسانه ای، موجب از بین رفتن نظم سیاسی، اجتماعی است.(2)

حال می دانید در چه جنگی هستیم؟ آری درست است جنگ نرم. جنگی که ترکش های گلوله آن در خانه بسیاری از شیعیان امام زمان یافت می شود جنگی که جامعه ما را به ورطه نابودی می برد، جنگی که امروز مجروحان آن را در خیابان های تهران قابل روئیت هستند جنگی که به کودک 2ساله هم رحم نمی کند...

بر همین اساس و به خاطر فرمان مقام معظم رهبری امام خامنه ای ما گروهی از دانشجویان جوان که طبق فرموده ایشان افسران جنگ نرم هستیم، پا به میدان گذاشته برای آگاه سازی افکار و خدمتی هرچند خرد و در حد توانمان به امام زمان عج تا انشاءالله به حول قوه الهی بتوانیم در تسریع ظهور یگانه منجی عالم بشر(انشاءالله) گامی برداریم.

غلام گمنام امام زمان عج

منابع:

1-       طراوت عفاف/ابولفضل بهرام پور

2-       نرم افزار چندرسانه ای جنگ نرم

جنگ سایبری 2

علت تقابل غرب با جمهوری اسلامی در جنگ نرم

جنگ سایبرنتیک

تقدیم به آستان مقدس حضرت ولی عصر عج:

 

چند سالی است کلماتی مثل جنگ نرم، جنگ سایبری یا استعمار فرانو در میان برخی خواص و پژوهشگران رواج پیدا کرده و بحث ها بر سر این موضوع بسیار داغ شده. اما اهمیت این موضوع در چیست؟ ماهیت آن چیست؟ این جنگ بین چه کسانی است؟ این جنگ از کی شروع شده؟ این ها سوالاتی هستند که ما قصد داریم در این مقاله به آن بپردازیم.

آقای پروفسور هاوارد زین[1] در کتاب معروف خود "رویای آمریکایی " که تاریخ ایالات متحده آمریکا را کمی واقع بینانه تر بررسی کرده درباره چگونگی شروع جنگ غیرنظامی اینگونه آورده اند؛ (( با پایان یافتن جنگ(جنگ جهانی دوم) به نظر می رسید اوضاع بسیاری از مردم بهبود یافته است. هرچند جنگ موجب سودآوری بسیاری از شرکت ها شده بود، اما برای محصولات کشاورزی، ارزش بیشتر، برای کارگران، دستمزد بالاتر و برای سایر مردم، رونق و رفاه کافی به ارمغان آورده بود(!) تا مانع آشوب طلبی آنها شوند. دولت ها این درس قدیمی را خوب آموخته بودند که جنگ، راه گشای مشکل کنترل شهروندان(در آن زمان مردم در آمریکا به علت تبعیض نژادی، جنگ ها و کشورگشایی های پی در پی دولت مردان آمریکایی و اوضاع نابسامان اقتصادی آمریکا دست به شورش می زدند.)است. رئیس شرکت جنرال الکتریک پیشنهاد داد تا دست اندرکاران تجارت و ارتش، یک اقتصاد دائمی جنگ ایجاد کنند. به طور دقیق این همان چیزی بود که رخ داد. درحالی که جامعه از جنگ خسته و افسرده شده بود، رئیس جمهور جدیدش(امریکا) هری ترومن بحران دیگری ایجاد کرد که به جنگ سرد معروف شد. دشمن آمریکا در جنگ سرد کشوری کمونیستی بود ... رقابت با اتحاد جماهیر شوروی حقیقی بود، گرچه این موضوع حقیقت داشت که شوروی به طور شگفت انگیزی خود را ترمیم و اقتصادش را بازسازی می کرد ... نظام ایالات متحده وحشت از کمونیست را تقویت کرد ... هراس روز افزون از قدرت شوروی و کمونیسم به افزایش بودجه ی نظامی ایالت متحده انجامید...)).[2]

البته جنگ سرد تفاوت زیادی با جنگ نرم و سایبری دارد همانطور که در مقاله قبلی(جنگ سایبری1) گفتیم جنگ نرم یعنی هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف مقابل را به شکست وا می دارد. اما اگر کمی دقت کنید تشابهاتی بین اهداف این دو پیدا می کنید؛ آمریکا جنگ سرد را برای منفعت اقتصادی و شکست دادن یک قطب عظیم قدرت آن زمان یعنی شوروی که در آن زمان بزرگترین رقیب اقتصادی، نظامی، سیاسی امریکا به شمار می رفت به راه انداخت. امروزه هم، جهان غرب و خصوصا امریکا با پیشرفت تکنولوژی و نفوذ سریع السیر رایانه و گسترش ناگهانی و شگفت آور سیستم شبکه جهانی و اینترنت که مرزهای فکری کشورها را بسیار قدرتمند درهم شکسته و سلطه بر افکار عمومی جهان را سهل کرده به فرماندهی صهیونیزم و با تمسک به این تکنولوژی حمله دهشتناک و نابرابری را علیه جهان اسلام آغاز کرده اند که نقطه عطف آن پیروزی انقلاب اسلامی ایران است که با شعار "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" تمام آمال آن ها را در هم شکستیم و دنیایی که آن ها به سمت لیبرالیزه کردنش پیش می رفتند را برهم زدیم و تبدیل به بزرگترین دشمن آن ها شدیم. آنچه امام خمینی ره به ما بازگرداند همان اسلام ناب محمدی است، اسلامی که استکبار و سلطه جویی غرب را نمی پذیرد، اسلامی که مردم آن می گویند: مرگ بر امریکا؛ اسلامی که مردم آن وجود شوم رژیم غاصب صهیونیزم را نمی پذیرند و مایه ننگ نه تنها اسلام بلکه مایه ننگ بشریت میدانند، اسلامی که مردم آن می گویند: مرگ بر اسرائیل.

دلایل به کارگیری قدرت نرم علیه جمهوری اسلامی ایران

قدرت نرم، توانایی‌های یک کشور در به کارگیری ابزاری مانند فرهنگ و ارزش‌های اخلاقی جامعه است که به طور غیر مستقیم بر دیگر توانایی ها و رفتارهای موجود در کشور تأثیر می گذارد. هدف قدرت نرم، تبلیغات سیاسی نیست بلکه مباحث عقلانی و ارزش‌های عمومی را شامل می‌شود. هدف قدرت نرم، افکارعمومی است ابتدا در خارج و سپس داخل کشور. وسایل ارتباط جمعی دیگر به انتقال واقعیت فکر نمی‌کنند بلکه خود، واقعیت‌ها را می‌سازند. آنها به مدیریت افکارعمومی نمی اندیشند، بلکه رسانه‌ای را موفق می دانند که بتواند با افکارعمومی حرکت کرده و خود را سازگار با آنها نشان دهد.
از مهم ترین عوامل در اختیار گرفتن قدرت نرم می توان به حرکت آرام و مداوم در جهت تسخیر افکارعمومی توسط رسانه‌های همراه و همگام با مردم اشاره کرد.[3]

امروزه جمهوری اسلامی ایران در موقعیتی از نظر اقتصادی، نظامی و جغرافیایی قرار دارد که حمله و بازکردن سر جنگ با آن نیازمند تحمل هزینه های سنگینی است علاوه بر این، امت مسلمان ایران به علت مذهب زنده و با سلامت که روحیه جهاد، شهادت، ایثار و فداکاری را در مردم نهادینه کرده تقابل با آن را تقریبا غیر ممکن می نماید؛ کمی بر می گردیم به عقب، اواخر سال 1358بود کشور همسایمان به حمایت اسرائیل صهیونیزمی، امریکا، فرانسه و دیگر کشور های غربی به ایران عزیزمان تهاجم کرد، این تهاجم به خاطر ناتمام ماندن تجاوز طبس بود. این جنگ تحت شرایطی اتفاق افتاد که نظام جمهوری اسلامی ایران نوپا بود، چند سالی بیش نبود که این شیعه خانه امام زمان عج جان تازه ای به خود گرفته بود. به قول معروف "ما مشت در دستان داشتیم و عدو تانک در چنگال". امروز برخلاف آن روزها ما به حول قوه الهی از چنان قدرت بالایی بخورداریم که کوچکترین تعدی به ایران عزیزمان خاطره تلخی در ذهن متعدی باقی خواهد گذاشت. به قول استاد رائفی پور: (( ...آن زمان هیچ نداشتیم، الان همه چیز داریم، الان نیروهای نظامیمان سازمان یافته هست، الان پیشرفت داریم الان آرامش داریم... )).  حال آیا امکان حمله نظامی به چنین کشوری میسر است؟ آیا به خطرش می ارزد؟

پس نتیجتا بهترین راه برای از میان برداشتن چنین دشمنی همان ضرب المثل انگلیسی هست که می گوید: تفرقه بنداز حکومت کن. یعنی همان جنگ نرم و هر نوع اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای که جامعه را هدف قرار می دهد و بدون ایجاد درگیری نظامی، طرف مقابل را به شکست وا می دارد. مثل آن فتنه سال 88 است، که به صورت خیلی اتفاقی در ابتدا ادعای تقلب11 میلیون رای شد! و علیه دولت خدمتگذار، عده قلیلی به خیابان ها ریختند. در مرحله بعد به قول معروف به ولایت و رهبری گیر دادند و علیه امام خامنه ای این مقتدر مظلوم به خیابان ها ریختند و شعارهای منزجر کننده ای سر دادند و در آخر در روز شهادت سرور و سالارمان سید الشهدا حضرت اباعبدالله، آن عده قلیل و ناچیز مبادرت به پای کوبی شادی و سوت زدن کردند به نشان شادی بریده شدن سر مبارک امام حسین علیه السلام که یکسره سیره یزیدیان بوده و هست که البته جواب دندان شکنی هم از مردم گرفتند. حال قضاوت را به شما می سپارم آیا مشکل دوره چهار ساله ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد بود یا امامت، ولایت و جمهوری اسلامی؟

این حاصل و محصول جنگ نرم هست تا آن حد که بر فتنه88 نام "فتنه سایبری" نهادند. جالب است که بدانید روزنامه صهیونیستی هاآرتص در مقله ای از ایالات متحده امریکا درخواست ایجاد آشوب در ایران به وسیله فیس بوک و تویتر را کرده است.[4] این جدای از جنگی است که شبکه های ماهواره ای علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی به راه انداخته اند.

در آخر این دفتر را با گوشه ای از سخنان گوهربار مقام معظم رهبری به پایان می بریم:

((امروز جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی مواجه است، لیکن جنگ نرم – که دیدم همین تعبیر((جنگ نرم)) توی صحبت های شما جوان ها هست و الحمدالله به این نکات توجه دارید، این خیلی برای ما مایه ی خوشحالی است – خوب، حالا در جنگ نرم چه کسانی باید میدان بیایند؟ قدر مسلم نخبگان فکری اند. یعنی شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرمید.))[5]

حال از شما می پرسم آیا جنگ نرم واقعیت دارد؟

به پیوست همین مقاله کلیپی توسط گروه تسا313 تهیه شده که از مرکز دانلود فیلم می توانید تهیه کنید.

غلام گمنام امام زمان عج

 

 


[1] - مورخ، نمایشنامه نویس، متفکر و استاد علم سیاست در دانشگاه بوستون. او بیش از 20عنوان کتاب به رشته تحریر در آورده که این کتاب پرفروش تری و اثر گذارترین اثرش به شمار می رود.

[2] - کتاب رویای آمریکایی/ ترجمه فاطمه شفیعی سروستانی/ نشر هلال

[3] - نرم افزار جنگ نرم

[4] - به نقل ازخبرگزاری فارس

[5] - بیانات در دیدار دانشجویان/4شهریور1388

جنگ روانی از دیدگاه قرآنذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جنگ روانی در مفهوم حقیقی آن یعنی به کار گیری ابزار های تبلیغی در راستای تکمیل و به نتیجه رسیدن حملات نظامی و تحقق بخشیدن به اهداف حمله است.


معنای جنگ روانی[ویرایش]

جنگ روانی تعاریف مختلفی دارد از جمله آمریکائی ها ، جنگ روانی را این گونه تعریف می کنند: سلسله تلاش هایی که درعملیات جنگی عادی از طریق به کارگیری وسایل ارتباط جمعی و اجرای طرح های استراتژیک نظامی وسیاسی بر اساس روانشناسی خاص انجام می شود.
نتیجه جنگ روانی که همان جنگ اعصاب است ، از سلاح های مخرب نظامی بیشتر است ، بنابراین به کار گیری آن دشوار بوده و مهارت خاصی را می طلبد.
این نوع جنگ ، جنگی است که با ابزار و سلاح صورت نمی گیرد بلکه در محیطی آرام و با در اختیار داشتن سلاح های تبلیغاتی انجام می شود . این جنگ معمولاً در کنار عملیات نظامی مطرح می شود .

سیر تاریخی[ویرایش]

جنگ روانی همواره در تاریخ وجود داشته و خواهد داشت.قرآن کریم در آیات متعدد، نمونه هایی از جنگ های روانی ،تبلیغی را آورده است .
بر خوردهایی که صاحبان قدرت های فاسد در برابر پیامبران داشتند ، تبلیغاتی که علیه آن بزرگواران می کردند ، دشنام هایی که می دادند و تهمت هایی که بر مؤمنان می زدند وبر سر زبان ها می انداختند ، همه از شیوه های جنگ روانی بوده است .
در این جنگ تبلیغی ، جبهه حق نیز طرح و استراتژی خاص خود را دارد و در نتیجه جواب حمله دشمن را از همان جا که آمده به سوی آنان باز می گرداند.
به عنوان مثال اگر فرعون ، حضرت موسی (ع) را «مفسد » می خواند ، قرآن با آیه ی «انه کان من المفسدین » پاسخ او را می دهد و با ارائه دلیل ، فساد او را ثابت می کند.
ابزارهای تحقیر ،تهمت ، ناسزا ، تمسخر و استهزاء که کافر ان نسبت به انبیاء الهی و پیروانشان از آنان استفاده می کنند ، همگی از مقوله ی جنگ روانی بوده و قرآن کریم با استفاده از همین سلاح ، کافران را تحقیر کرده و مفسد می نامد:
«الا انهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون الا انهم هم السفهاء ولکن لا یعلمون ؛ آگاه باشید که اینان خود تبهکارانند و نمى‏دانند.آگاه باشید، که آنان خود بیخردانند و نمى‏دانند.» [۱]
«الله یستهزئ ویمدهم فی طغیانهم یعمهون ؛خداست که آنها را استهزا مى‏کند و وامى‏گذاردشان تا هم چنان در طغیان خویش سرگردان بمانند.» [۲]
خداوند متعال به همه مومنان در آیات قرآن هشدار می دهد در مقابل جنگ روانی دشمنان که با حربه تهمت ، استهزاء ، شایعه پراکنی و با ایجاد تفرقه و تهاجم فرهنگی قصد ضربه زدن به اعتقادات و فرهنگ اسلامی را دارد و هدفی جز نابودی اسلام و مسلمین ندارد، باید با هوشیاری و بصیرت مقاومت کرد.

مقابله با جنگ روانی دشمن[ویرایش]

ابز ار مقابله با جنگ روانی دشمن به فرموده قران کریم به قرار زیر است؛

← تهیه ادوات جنگی
«که زره هاى بلند بساز و در بافتن زره اندازه ‏ها را نگه دار. و کارهاى شایسته کنید، که من به کارهایتان بصیرم.» [۳]

← آموزش نظامی
در سوره نساء چگونگی حرکت نیروها بیان شده است:
« اى کسانى که ایمان آورده‏اید، سلاح بگیرید و آن گاه هوشیارانه، فوج فوج یا یکباره، به جنگ روید.» [۴]
نیروهای رزمی باید به تناسب شرایط محیطی و موقعیت دشمن به صورت دسته های پراکنده یا به شکل گروهی به سوی دشمن حمله ور شوند.


← آمادگی رزمندگان
« در برابر آنها تا مى‏توانید نیرو و اسبان سوارى آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود(و جز آنها که شما نمى‏شناسید و خدا مى‏شناسد)را بترسانید و آنچه را که در راه خدا هزینه می کنید به‏تمامى به شما بازگردانده شود و به شما ستم نشود.» [۵]

← رعایت تاکتیک ها
« هر که در روز جنگ به آنها (کافران) پشت نمود و فرار کرد بطرف غضب و خشم خدا روی آورده و جایگاهش دوزخ که بدترین منزل است خواهد بود.» [۶]

← اجرای مانور
در قران کریم ، امر به اجرای مانور و نشان دادن قدرت نظامی آمده است.
« ای اهل ایمان باکافران از هر که با شما نزدیک تر است شروع به جهاد کنید و باید کفار در شما درشتی و نیرومندی و قوّت و پایداری حس کنند ( تا از سپاه اسلام بیمناک شوند و شما مؤمنان هیچ گاه نترسید ) و بدانید که خدا همیشه یار پرهیزگاران است.» [۷]

← بودجه نظامی
«و شما ( ای مؤمنان ) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان کاملا فراهم سازید و بر قوم دیگری که شما بر دشمنی آن ها مطلع نیستید ( مراد منافقانند که ظاهراً مسلم و باطناً کافر محض اند ) و خدا به مکر و دشمنی آن ها آگاه است نیز مهیا باشید و آنچه در راه خدا ( و احیاء دین خدا ) صرف می کنید خدا تمام و کمال به شما عوَض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد .» [۸]

← آمادگی حتی در هنگام نماز
«و هرگاه ( ای رسول گرامی در سفرهای جهاد ) شخص تو ( یا فرمانداران از طرف تو)در میان سپاه اسلام باشی و نماز بر آنان بپای داری باید سپاهی با تو مسلح به نماز ایستند و چون سجدۀ نماز بجای آورند این سپاه برای حفاظت رفته و گروهی که نماز نخوانده به نماز آیند و البته با لباس جنگ و با اسلحه زیرا کافران آرزو و انتظار آن دارند که شما از اسلحه و اسباب خود غفلت کنید و ناگهان یکباره به شما حمله ور شوند.» [۹]
اسلام از همه جهات برای حفظ امنیت و جلوگیری از حمله های نظامی دشمن دستورات دفاعی را فرا روی مسلمان قرار داده است که اگر دقت کرده و عمل شود ، هرگز دشمن موفق نخواهد شد .

شایعه از دیدگاه قرآن[ویرایش]

در زیر، ابعاد مختلف شایعه ر ا از منظر قرآن مورد بررسی قر ار می دهیم.

← تعریف شایعه
شایعه خبری است که بدون تحقیق و حصول یقین از صحت و سقم آن ، زبان به زبان و به طور شفاهی بین مردم منتشر می شود. شایعه اگر چه بی اهمیت به نظر می رسد اما می تواند اثرات مخرب و زیان باری برای جامعه اسلامی داشته باشد.

← نحوه انتشار شایعه
قرآن کریم ، نحوه انتقال و انتشار شایعه را این گونه بیان می کند:
الف )«زیرا شما آن سخنان را از زبان یکدیگر تلقّى کرده و حرفى بر زبان مى‏گفتید که علم به آن نداشتید و این کار را سهل و کوچک مى‏پنداشتید در صورتى که نزد خدا (گناهى) بسیار بزرگ بود.» [۱۰]
ب)« و (منافقان) چون امرى به آنان برسد که باعث ایمنى یا ترس (مسلمین) است (و باید پنهان داشت) آن را منتشر مى‏سازند، در صورتى که اگر آن را به رسول و به صاحبان حکم که از خودشان هستند گزارش مى‏دادند همانا آنان که اهل بصیرتند در آن واقعه صلاح‏اندیشى مى‏کردند. و اگر نه این بود که فضل خدا شامل حال شماست، همانا به جز اندکى همه شیطان را پیروى مى‏کردید.» [۱۱]

← مقابله با شایعات
۱) ایمان و پذیرش گزارش های رسمی
۲) ارائه حساب شده واقعیت ها در سطح وسیع برای پر کردن خلاء خبری مشروط بر حذف جزئیاتی که ممکن است دشمن از آن ها بهره برداری کند.
۳) اطمینان و اعتماد به فرماند هان و رهبران نظام حکومتی
۴) ایجاد فرصت های کار ، اشتغال و تولید ، زیرا خستگی وبیکاری زمینه مناسبی برای ترویج و پذیرش شایعات است.
۵) شناخت و مبارزه باعوامل شایعه پراکنی داخلی

← راه های مبارزه با عوامل شایعه ساز
قرآن عزیز چند راه مقابله با عوامل شایعه ساز را به ما گوشزد می کند؛
۱) تبعید: « اگر منافقان و مریض القلبها از اذیت زنان و شایعه پراکنان، دست نکشند، تو را بر علیه آنان بر مى‏انگیزیم و آن گاه جز اندکى با تو مجاور نخواهند بود.» [۱۲]
۲) قتل: « ملعون ند هر کجا که یافته شوند دستگیر شده و به طور ریشه کن کشته مى‏شوند.» [۱۳]

← راه های پیشگیری از انتشار شایعه
در آموزه های دینی ، راه های مختلفی برای پیشگیری ، مقابله و محو شایعات ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
۱) تشکیک: تشکیک به عنوان یک رفتار منطقی، اولین گام در برخورد با هر شایعه است .
پیش ا ز اقدام به تجزیه و تحلیل شایعه ، باید نسبت به آن ، موضع تردید و شک در پیش گرفت و یکباره به قبول و نشر آن اقدام نکنیم.
قرآن کریم می فرماید:
«آیا سزاوار این نبود که چون (از منافقان) چنین بهتان و دروغ ها شنیدید مردان و زنان مؤمن حسن ظنّشان درباره یکدیگر بیشتر شده و گویند: این دروغى است آشکار» [۱۴]
۲) سکوت: ساده ترین شکل انتقال شایعه ، دهان به دهان گشتن آن است . بنابراین باید آن را در نقطه آغاز، سرکوب و زنجیر انتقال آن را قطع کرد. قرآن کریم، این راه را پیش رو می گذارد:
« چرا به محض شنیدن این سخن نگفتید که هرگز ما را تکلم به این روا نیست، خداوند پاک و منزه است و این بهتانى بزرگ است.» [۱۵]
این آیه لحن توبیخ آمیز دارد و به آن دلیل مسلمانان را فرا می خواند چرا که آنان از آگاهی یافتن از حقیقت امر ناتوان نبودند.
۳) انعطاف: یکی از اهداف دشمن از پخش شایعات ، هموارکردن زمینه برای دست یابی به اخبار و اطلاعات مهم و تعیین کننده و استفاده از آن ها در وارد ساختن ضربه های موثر است .
ازجمله شایعاتی که می تواند سازمان نیروهای رزمی را دستخوش هرج و مرج و آشفتگی سازد ،انتشار و پخش خبر انهدام مرکز فرماندهی برای دست یافتن به آخرین اطلاعات واقعی از زبان طرف درگیر است.
در جنگ احد، دشمن چنین کاری انجام داد و شایعه شهادت رسول خدا ( ص ) را پخش کرد. این شایعه سریعاً پخش شد و برخی صحابه فرارمی کردند.
کعب بن مالک می گوید: چشمم به رسول خدا ( ص ) افتاد و او را شناختم ، خواستم فریاد بزنم این رسول خداست. پیامبر اشاره کردند که ساکت باشم و می خواستند برای دشمن ، زنده ماندن رسول خدا مجهول بماند تا اینکه سر در گم شوند که آیه بر پیامبر نازل می شود:
« محمد (ص) جز یک پیامبر نیست که پیش از او نیز پیغمبرانى بودند و درگذشتند، آیا اگر او به مرگ یا شهادت درگذشت شما باز به دین جاهلیّت خود رجوع خواهید کرد؟ پس هر که مرتد شود به خدا ضررى نخواهد رسانید، و البته خدا جزاى نیک اعمال به شکرگزاران عطا کند.» [۱۶]
قرآن کریم با ظرافت ، خبر زنده ماندن پیامبر را به عللی پنهان داشته هیچ گونه اطلاعاتی دراین زمینه نمی دهد ، بلکه با انعطاف به مطلب دیگر ، درایت را ایجاد زاویه انحراف در برابر شایعه می داند .

شیوه های جنگ روانی دشمنان اسلام[ویرایش]

دشمنان اسلام به منظور رسیدن به اهداف خود،از شیوه های مختلفی استفاده می کننداز جمله ی آن، شیوه های زیر است:

← تظاهر و نفاق
منافقان بر باطل خود تأکید کرده و آن را حق جلوه می دهند.
به خدا و قیامت ایمان ندارند ، ولی می گو یند ایمان داریم . فساد می کنند ، ولی می گویند فقط ما اصلاح گریم . خود را عاقل و مؤمنان را سفیه می دانند . قرآن در این زمینه می فرماید :
«چون به آنان گفته شود که در زمین فساد مکنید، مى‏گویند: ما مصلحانیم.» [۱۷]
«خدا شهادت مى‏دهد: آنهایى که مسجد ى مى‏سازند تا به مؤمنان زیان رسانند و میانشان کفر و تفرقه اندازند و تا براى کسانى که مى‏خواهند با خدا و پیامبرش جنگ کنند کمین گاهى باشد، آن گاه سوگند مى‏خورند که ما را قصدى جز نیکوکارى نبوده است دروغ مى‏گویند. هرگز در آن مسجد نمازمگزار. مسجدى که از روز نخست بر پرهیزگاری بنیان شده شایسته‏تر است که در آنجا نماز کنى. در آنجا مردانى هستند که دوست دارند پاکیزه باشند، زیرا خدا پاکیزگان را دوست دارد.» [۱۸]
« آیا کسى که بنیان مسجد را بر ترس از خدا و خشنودى او نهاده بهتر است، یا آن کسى که بنیان مسجد را بر کناره سیلگاهى که آب زیر آن را شسته باشد نهاده است تا با او در آتش جهنم سرنگون گردد؟ و خدا مردم ستمگر را هدایت نمى‏کند.» [۱۹]

← ایجاد تزلزل در باور و ایمان مردم
یهودیان مدینه برای متزلزل کردن ایمان مسلمانان از هر وسیله ای استفاده می کردند . یکی از راه های ایجاد تردید در مؤمنان این بود که عده ای از آنان در آغاز روز به ظاهر ایمان می آوردند و در پایان همان روز از ایمان خود برمی گشتند تا بدین وسیله در ایمان دیگران تردید افکنند و مؤمنان را دلسرد کنند . قرآن می فرماید:
« طایفه‏اى از اهل کتاب گفتند: در اول روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده است ایمان بیاورید و در آخر روز انکارش کنید، تا مگر از اعتقاد خویش باز گردند.» [۲۰]

← شایعه پراکنی
افراد منافق یا ضعیف الایمان هر گاه خبری از پیروزی یا شکست مسلمانان به آن ها برسد ، آن را بدون تحقیق منتشرمی کنند ، در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان خود که قدرت تشخیص کافی دارند ارجاع دهند ، آنان را از ریشه های آن مسائل آگاه خواهند ساخت.
«و چون خبرى، چه ایمنى و چه ترس به آنها رسد، آن را در همه جا فاش مى‏کنند. و حال آنکه اگر در آن به پیامبر و اولو الامر شان رجوع مى‏کردند، حقیقت امر را از آنان درمى‏یافتند. و اگر فضل و رحمت خدا نبود، جز اندکى، همگان از شیطان پیروى مى‏کردید.» [۲۱]
تهمتی که به یکی از زنان پیامبر زده شد ، نیز در قالب شایعه بود . خداوند عده ای را سرزنش می کند به این که چرا وقتی آن را شنیدید نگفتید ما حق نداریم آن را به زبان بیاوریم« ... خداوند شما را اندرزمی دهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید .» [۲۲]
برای اینکه شایعه موثر واقع نشود ، مسلمانان باید به گو نه ای تربیت شوند که تنها به مطالب قطعی ترتیب اثر دهند و بدانند که از تمام اعضای انسان ، از جمله چشم ، گوش و دل ، سوال خواهد شد .
«از پى آنچه ندانى که چیست مرو، زیرا گوش و چشم و دل، همه را، بدان بازخواست کنند.» [۲۳]

پیشگیری ازتاثیرجنگ روانی دشمن[ویرایش]

برای اینکه مسلمین در مقابل جنگ روانی دشمنان اسلام بیمه شوند باید نکات زیر را مورد توجه قرار داد:

← توجه مستمر به زمینه های فرهنگی ،اجتماعی
شیوه های جنگ روانی در زمینه نامناسب ، استمرار و توفیق پیدا نمی کند .
زمینه های فرهنگی ، اجتماعی ضامن امنیت جامعه است و در صورتی که اعتقادات دینی مورد نظر را به جامعه آموزش ندهیم یا این که حرف و عمل ما با هم متفاوت باشد و یا از توجه به نسل جوان غافل شدیم ، با هر کدام از این ها ضربه ای جدی به جامعه وارد می شود .

← تاکید بر همبستگی و هماهنگی
دین اسلام بر وحدت و همبستگی مسلمانان تأکید ویژه دارد و از آن به عنوان یک استراتژی یاد می کند . اگر این هماهنگی در جامعه ضربه ببیند ، باعث ناآرامی و هرج و مرج خواهد شد . آیات قران بر این موضوع دلالت دارد.
« خدا آن مؤمنان را که در راه او در صف جهاد با کافران، مانند بنیان و سدى آهنین ، همدست و پایدارند بسیار دوست مى‏دارد.» [۲۴]
« به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند پس همیشه بین برادران ایمانى خود صلح دهید و خداترس و پرهیزکار باشید، باشد که مورد لطف و رحمت الهى گردید.» [۲۵]

← آمادگی و بسیج نیروها
آمادگی ممکن است به شکل آمادگی نظامی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی باشد، بنابراین در زمینه های نظامی ، آمادگی کامل لازم است .
« و شما (اى مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگى و اسبان سوارى زین کرده براى تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز براى قوم دیگرى که شما بر (دشمنى) آنان مطلع نیستید (مراد منافقانند که ظاهرا مسلم و باطنا کافر محض‏اند) و خدا بر آنها آگاه است. و آنچه در راه خدا صرف مى‏کنید خدا تمام و کامل به شما عوض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد.» [۲۶]

← آگاهی دادن به مردم
عموم مردم باید با ترفند های تبلیغی و روانی دشمن آشنا و از آن آگاه باشند تا به آسانی فریب نخورند .اگر شایعات ، ابزارها و اهداف آن برای مردم تبیین شود ، دیگر مؤثر نخواهد بود. به همین دلیل شفاف سازی هدف نهایی ایمان وکفر [۲۷] ،غلو نکردن در دین [۲۸]، تذکر به این نکته که همیشه باید مواظب شیطان باشیم وبدانیم که او دشمن آشکار انسان است [۲۹] از جمله مواردی است که باعث پیشگیری و مقاوم سازی مردم در مقابل جنگ روانی دشمن می شود.

پانویس[ویرایش]
 
۱. بقره/سوره۲،آِیه ۱۲ تا ۱۳.    
۲. بقره/سوره۲، آیه ۱۵.    
۳. سبا/سوره۳۴،آیه ۱۱.    
۴. نساء/سوره۴،آیه ۷۱.    
۵. انفال/سوره۸،آیه ۶۰.    
۶. انفال/سوره۸،آیه ۱۶.    
۷. توبه/سوره۹،آیه ۱۲۳.    
۸. انفال/سوره۸،آیه ۶۰.    
۹. نساء/سوره۴،آیه ۱۰۲.    
۱۰. نور/سوره۲۴،آیه ۱۵.    
۱۱. نساء/سوره۴،آیه ۸۳.    
۱۲. احزاب/سوره۳۳،آیه ۶۰.    
۱۳. احزاب/سوره۳۳،آیه ۶۱.    
۱۴. نور/سوره۲۴،آیه ۱۲.    
۱۵. نور/سوره۲۴،آیه ۱۶.    
۱۶. آل عمران/سوره۳،آیه ۱۴۴.    
۱۷. بقره/سوره۲،آیه ۱۱.    
۱۸. توبه/سوره۹،آیه ۱۰۷ تا ۱۰۸.    
۱۹. توبه/سوره۹،آیه ۱۰۹.    
۲۰. آل عمران/سوره۳،آیه۷۲.    
۲۱. نساء/سوره۳،آیه۸۳.    
۲۲. نور/سوره۱۴،آیه۱۷تا۱۸.    
۲۳. اسراء/سوره۱۷،آیه۳۶.    
۲۴. صف/سوره۶۱،آیه۴.    
۲۵. حجرات/سوره۴۹،آیه۱۰.    
۲۶. انفال/سوره۸،آیه۶۰.    
۲۷. صف/سوره۶۱،آیه۴تا۵.    
۲۸. نساء/سوره۴،آیه۱۷۱.    
۲۹. یوسف/سوره۱۲،آیه۵.    


منبع[ویرایش]
سایت پژوهه    


رده‌های این صفحه : انواع جنگ | جنگ روانی

جنگ و انواع آن ازدیدگاه دانشمندان و نوابغ نظامی

جنگ و انواع آن ازدیدگاه دانشمندان و نوابغ نظامی


 

نویسنده : ناصرآراسته (سرتیپ ستاد)




 

مقدمه
 

غم و اندوه از دست دادنش سراسر میهن اسلامی را فراگرفته بود. هر کس او را دیده بود و هر کس او را ندیده بود برایش می گریست و یا از این مصیبت سخت غمگین بود بتحقیق می دیدیم و می گفتند که بعد از رحلت جانسوز حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و آن تشییع میلیونی از بدن مطهر روح خدا، چنین تشییعی در تهران انجام نشده بود، تشییع از کسی که خود را نه در زبان بلکه در عمق جان، سربازی کوچک برای اسلام و میهن اسلامی می دانست. طبیعی است که بعد از رهبر معظم انقلاب فرمانده بزرگوار کل قوا و خانواده اش، دوستان نزدیکش بیش از دیگران مصیبت زده و سوگوار بودند. من هم در این طیف جا داشتم، دیری نپائید که بعد از شهادتش با امر فرماندهی معظم کل قوا بنده بعنوان سرپرست هیأت معارف جنگ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی عهده دار مأموریتی شوم که او آن را بنیان گذاشته بود، صیاد عزیز به فوز شهادت که سال ها آرزوی آن را داشت رسید و به جوار قرب حق پر کشید ولی گنجینه ای از تجربه، ایثار، شهامت، علم، نبوغ، شهادت طلبی، خلوص و تقوا را درآثارعملی و سیره مدیریتی خویش در هیأت مزبور بر جا گذاشت که
گرچه قطعه ای کوچک از گستره وسیع فضائل وجودی اوست ولی سال های سال می تواند توشه و منبع
ارزشمندی برای متخصصین، اندیشمندان و صاحبنظران عرصه دفاع ،نظامیگری و رفتار خالصانه در عرصه مدیریت باشد.
آری تقدیر چنین بود که اگر در وصیت نامه اش مرا وصی خویش نام برده است عملاً این وظیفه را در هیأت معارف جنگ برعهده داشته باشیم.
برحسب وظیفه و ضرورت و الزام می بایست حداق آموزش دو موضوع درسی را که آن عزیز سفر کرده در دانشگاه افسری امام علی بعهده داشت یعنی 1-تبیین جنگ 2-منش فرماندهی، را خود برعهده گیرم.
بهترین و در دسترس ترین منابع آموزشی در این موارد همان طرح درس ها و جزوات آموزشی بود که صیاد دلها آن فرمانده متشرع، انقلابی، شجاع، عارف عامل به علم خویش تهیه کرده و در اختیار ما قرار داده بود لذا با بهره گیری از آنها و بررسی و مطالعه شخصی و استفاده از تجربیات گذشته نسبت به تهیه دو متن آموزشی در خصوص دو موضوع منش فرماندهی کلیاتی از جنگ و مواردی از دفاع مقدس اقدام نمودم و البته چون قصد اینجانب ارائه آموزش در دانشگاههای زمینی، هوایی و دریایی ارتش بود این دو متن با ذائقه و حال و هوای نظامی این دانشگاهها تدوین گردید و از طرفی چون اعتقاد من در شیوه تدریس مشارکت دانشجو در این امر است و این شیوه را با طرح سوالات، ذکر خاطرات، مسابقه و بیان مصادیق و منابع و شرح موارد با کمک دانشجویان و یا ارائه استدلال توسط آنان در حین درس معمول می دارم لذا کتاب یا متن آموزشی که تهیه می نمایم بسیار خلاصه و فشرده می باشد لیکن حجم مطالب کتاب بعد از دوره آموزشی برای دانشجو توسط آنان و با یادداشت برداری از شرح مطالب مذکور درکتاب و با عنایت به موارد مطرح شده در کلاس، نزدیک به دو برابر آنچه هست می گردد به عنوان مثال شرح هر کدام از انواع و اقسام جنگ در کلاس به بحث گذاشته می شود. کتاب حاضر نیز تحت عنوان «کلیاتی از جنگ و مواردی از دفاع مقدس » ازهمین خصیصه برخوردار است و اگر خواننده در صفحات، زیرنویسی از منابع و مآخذ بهره برداری شده ملاحظه نمی نماید به این دلیل است که در کلاس ها یافتن منابع و تحقیق در منابع را هم به عنوان بررسی و مسابقه به دانشجو واگذار می نمایم. البته در پایان کتاب فهرست منابع مذکوراست. در این کتاب ابتدا به تعاریف و سپس به انواع و اقسام جنگ پرداخته و چون بزرگترین و مهم ترین دلیل وقوع جنگ تحمیلی را تغییرات ژئوپولتیکی ایران اسلامی حاصل انقلاب شکوهمند اسلامی می دانم. مختصری به این تغییرات پرداخته و اهداف دشمنان را در تحمیل جنگ و دلایل آن را از منظر آنان بیان نموده ام. در پایان این بحث، دفاع 8 ساله را با انواع جنگ ها مقایسه ای کوتاه نموده و دلایل پیروزی جمهوری اسلامی ایران در جنگ را بیان کرده ام و چون به اعتقاد من استخوان بند
ی اداره جنگ با ارتش جمهوری اسلامی ایران بوده است لذا در پایان چند سطر نیز از دلایل وفاداری و فداکاری ارتش آورده ام امید که مقبول خداوند واقع شود.

جنگ ازدیدگاه دانشمندان
 

-در اینجا به تعاریفی از جنگ از دیدگاه نوابغ و اندیشمندان نظامی، جامعه شناسان سیاسی ـ سیاسیون، استراتژیستها و حکما می پردازم، این تعاریف یا مستقیماً تعریف از جنگ است یا غیر مستقیم، البته هر کدام در جامعیت یا در مانعیت نقائصی دارند.
-جنگ حقیقت همیشگی تاریخ است و صلح تنها یک متارکه موقت جنگ است، پس جنگ اصل است و صلح فرع.
-جنگ یعنی کسب قدرت و برای کسب و اعمال قدرت باید جنگید.
-جنگ درگیری مسلحانه دو یا چند حکومت برای دسترسی به خواسته های مشروع یک طرف و نامشروع طرف دیگر است.
-جنگ درگیری مسلحانه دو جمعیت است برای اهداف و خواسته های قدرتی که خود را برتر می داند.
-جنگ تحمیل اراده سیاسی یک کشور به کشور یا کشورهای دیگر با استفاده از قوه قهریه است.
-جنگ وسیله ای قدرتمند برای اعمال سیاست است.
-جنگ درگیری مسلحانه دو یا چند حکومت یا مردمی بر علیه حکومت و یا مردمی دیگر به منظور شراکت، تغییر، حذف و یا تصاحب قدرت است.
-جنگ دنباله سیاست است با ابزاری دیگر.
-جنگ تجلی سیاست است و سیاست نیز قوه تدبیر و تیزهوشی نیروها در جهت گیری به سمتی خاص، بنابراین جنگ ابزار سیاست محسوب می شود یا به بیان دیگر جنگ دستاویز سیاست است.
-وقتی که حیات ملی و امنیت ملی کشوری را خطری جدی تهدید نماید و همه راهها در رفع تهدید بلا اثر باشد مبارزه مسلحانه یا جنگ برای حفظ حیات ملی اجتناب ناپذیر است پس جنگ مبارزه مسلحانه آخرین روش گریز ناپذیر برای حفظ حیات ملی است.
-جنگ برای گسترش فضای حیاتی ضروری است و صلح اکتفا کردن به زندگی در فضای محدود است.
-جنگ اعمال قانون تنازع بقاست که قوی برای بقاء حیاتش می ستیزد و ضعیف یا نابود می شود و یا برای بقاء در زیر سلطه قوی تن به صلح می دهد و حمایت او را جلب می کند.
جنگ عملی است قهرآمیز و با ابزار قهرآمیز که دو یا چند گروه طرفین آن هستند و به منظور کشتن، نابود کردن و یا تسلیم نمودن طرف مقابل صورت می گیرد و حداقل یکی از طرفین دارای اهداف، سازمان و آموزش به این منظور است.
-جنگ ریسک کردن بر سر زندگی انسانهاست.
-جنگ مشروع مبارزه برای دفاع از حق مبتنی بر فطرت، عقل و دین است و ستیز برای امیال نفسانی و شیطانی خلاف فطرت و عقل و دین و جنگ نامشروع است.
-جنگ مبارزه با وسائل مشروع مختلف برای اهداف مشروع که حفظ جان و مال و ناموس خود و دیگر انسانهایی است که مورد طمع نامشروع قرار گرفته اند.
-جنگ نبرد دو یا چند ملت است به صورت مسلحانه با یکدیگر که هم او را نمی شناسند و نمی دانند برای چه با هم دشمنی می کنند. برای اهداف دو یا چند انسان که همدیگر را می شناسند و می دانند برای چه باهم دشمنی می کنند.
-آنچه صلح می اندوزد، جنگ بر باد می دهد و آنچه را که جنگ پیروز بدست می آورد در صلح دست نیافتنی است یعنی جنگی که حاصلش پیروزی و صلح پایدار باشد وسیله رسیدن به دست نیافتنی ها است.
-جنگ یک مکانیسم تعدیل و تصفیه است که می تواند تعادل بین سیاست و صلح را برقرار نماید.
اگر دقت کنیم بعضی از تعاریف مبنای حقوقی دارند بعضی سیاسی و تعدادی از بار مادی برخوردارند و تعدادی معنوی؛ در تعدادی جغرافیا و در تعدادی دولت ملت اساس کاراست. در شماری از تعاریف اهداف و کیفیت ملاک تعریف است و در شماری سازمان و آموزش، در مواردی نوع ابزار قهریه و در مواردی شدت قهر مورد نظر است و... و البته تعاریف دیگری از جنگ وجود دارد که برای پرهیز از اطاله بحث ازذکرآنان خودداری شده ولی تعاریف مذکور اهم تعاریف و در حقیقت دربرگیرنده تمام جوانب مد نظر در جنگ هاست که آورده شده است و نهایت اینکه مشکل بتوان به یک تعریف جامع، مانع و کوتاه از جنگ دست یافت و این امر هر روز با پیچیده تر شدن جوامع، اشکال جدید و گوناگون قدرت و ورود ابزار و تکنولوژی غیر قهر آمیز ولی با نتیجه قهرآمیز و یا با نتیجه ای که جنگ های قهرآمیز به آن منتج می شود مثل جنگ سایبرنتیک، رسانه ای و در نتیجه آنها انقلاب با کودتای مخملی، مشکل تر می گردد طوری که امید نمی رود در آینده نزدیک بتوان به یک تعریف جهان شمول از جنگ دست یافت.

انواع جنگ از دید دانشمندان و نوابغ نظامی
 

در اینجا به تعدادی از اقسام و انواع جنگ در زیر اشاره می نمائیم.(البته طرح هر کدام از اقسام و انواع انشاءالله در کتابی دیگرآورده خواهد شد)
تقسیم بندی از نظر مسلحانه یا غیر مسلحانه بودن جنگ :
1-جنگ سرد
2-جنگ گرم
2-تقسیم بندی از نظر درون مرز یا بیرون مرز کشور (تقسیم بندی از نظر جنگ با حکومت خود یا با دیگر حکومت ها ) :
1-داخلی
2-خارجی
3-تقسیم بندی از نظر تعداد کشورهای درگیر در جنگ :
1-محلی
2-منطقه ای
3-جهانی
4-تقسیم بندی از نظر زمان :
1-سریع
2-کوتاه مدت
3-بلند مدت
5-تقسیم بندی از نظر سلاح :
1-محدود (متعارف )
2-نا محدود (غیر متعارف )
6-تقسیم بندی از نظر وسعت ارضی و اهداف مورد نظر در جنگ :
1-تاکتیکی
2-نیمه گسترده
3-گسترده
7-تقسیم بندی از نظر توازن توانایی های مادی و تکنیکی و تاکتیکی دو طرف جنگ :
1-جنگ متقارن
2-جنگ نا متقارن
8-تقسیم بندی از نظر شیوه جنگ یا عناصر رزمنده :
1-جنگ منظم
2-جنگ نا منظم (چریکی )
9-تقسیم بندی از نظر قدمت روشهای جنگ :
1-جنگ سنتی
2-جنگ اقتضائی
3-جنگ مدرن
10-تقسیم بندی از نظر نقش آموزش و سازمان در جنگ :
1-جنگ کلاسیک
2-جنگ غیر کلاسیک
11-تقسیم بندی از نظر اقدام فیزیکی :
1-جنگ نرم
2-جنگ سخت
12-تقسیم بندی از نظر داشتن طرح و برنامه برای جنگ :
1-جنگ طراحی شده
2-جنگ بدون برنامه (شورش ها و انقلاب ها )
13-تقسیم بندی از نظر تقدم اقدام :
1-تهاجمی
2-تدافعی
14-تقسیم بندی از نظر انگیزه میل به جنگجویی :
1-جنگ با انگیزه ملی
2-جنگ با انگیزه اعتقادی
3-جنگ با انگیزه انقلابی
که البته هرکدام از انگیزه های بالا می تواند با دیگری همراه باشد
15-تقسیم بندی جنگ داخلی در مقابله با حکومت حاکم :
1-انقلابی
2-کودتا
3-مبارزه منفی
16-تقسیم بندی جنگ درون یک کشور بدون برخورد با حکومت :
1-حزبی
2-استانی (یا ایالتی )
3-قبیله ای یا قومی
4-مذهبی

17-تقسیم بندی از نظر قدرت و نفوذ سامانه های الکترونیکی و رایانه ای (به دلیل جدید بودن این تقسیم بندی توضیح کوتاهی برای دو نوع آن ارائه شده است )
 

1-جنگ سایبرنتیک (Cyber Warfare) :
حمله به مغز شبکه ارتباط و کنترل سامانه در مراکز نظامی و ملی یک کشوری که آموزش با رایانه هدایت می شود.
2-جنگ الکترونیک :
حمله به مغز کنترل و فرماندهی تاکتیکی و صحنه عملیات نظامی
3-جنگ ضد جنگ الکترونیک :
مقابله با جنگ های الکترونیک
18-تقسیم بندی از نظر میزان تلفات خودی و دشمن (به دلیل جدید بودن این تقسیم بندی توضیح کوتاهی برای انواع آن ارائه شده است ).
1-جنگ (یا عملیات ) صفر کشته یا تلفات صفر (Zero Death) :
کاهش تلفات نیروی خودی با استفاده از توانمندی های برتر نظامی، تا مشروعیت جنگ در افکارعمومی خودی لطمه نخورد.
2-جنگ پاک (Clear War ) :
بدون وارد کردن تلفات سنگین به دشمن و با حداقل تلفات و خسارات به غیر نظامیان، با دقت در عمل و هدف قرار دادن نقاط حیاتی و حساس او را وادار به تسلیم نماییم تا مشروعیت جنگ در افکار عمومی جهان یا کشور هدف جریحه دار نشود
3-جنگ رایج (معمول ) :
هر میزان و هرگونه تلفاتی متناسب با نوع سلاح قابل پذیرش بوده و یا اینکه میزان و تفکیک اهداف و تلفات قابل کنترل و پیش بینی نیست.
19-تقسیم بندی از نظر تطور تاریخی در نوع سلاح و آرایش و نحوه جنگیدن :
-جنگ های بدوی : بدون ابزار یا با ابزار اولیه طبیعی مثل چوب، استخوان و سنگ و یا ابزارمصنوعی ساده از قبیل شمشیر و گرز و کمان و سپر.
-جنگ های نسل اول : که اولین نسل از جنگ های جدید است و جنگ های جدید از زمانی است که سلاح های آتشین اختراع می گردد. در نسل اول جنگ های جدید، توپخانه در جلو و پیاده به صورت خطی پشت آن حرکت می کرده، مثل جنگ های ناپلئون.
-جنگ نسل دوم : که خصیصه این جنگ تغییر در نحوه آرایش تاکتیکی صحنه جنگ است و در آن پیاده به ستون در جلو و توپخانه پشت سر با قدرت آتش زیاد و یگان های هوایی و زرهی با حداکثر قدرت آتش، جنگ را پشتیبانی می نمایند. مثل جنگ جهانی دوم.
-جنگ نسل سوم : که در آن از سلاح های هوشمند استفاده می شود. مثل جنگ آمریکا و عراق.
-جنگ نسل چهارم : که پیش بینی می شود جنگ نرم و رایانه ای باشد، گونه ای که بدون کاربرد خشونت سخت، دشمن را بتوان تسلیم اراده خود نمود و نهایت آن جنگ سایبری است.
-جنگ نسل پنجم : که می توان به عنوان یک فریضه آن را چنین خلاصه نمود که جنگ های توأمان فضایی و سایبری خواهد بود.
20-تقسیم بندی از نظر شکل تولید ثروت یعنی کار، ابزار کار و شیوه کار اقتصادی بشر (با توجه به جدید بودن انواع این تقسیم بندی، شرح بسیار مختصری از هر کدام را در اینجا می آورم )
1-جنگ بدوی : قبل از اسکان های دائمی بشر که زندگی انسان با شکار و استفاده از گیاهان طبیعی تأمین می شد.
2-جنگ موج اول : انقلاب کشاورزی باعث اسکان های دائمی می گردید و در نتیجه دولت شهرها ایجاد شد و مازاد کشاورزی خانوار برای دولت شهرها قدرت را به همراه داشت و توسعه سرزمین دولت شهرها جنگ های موج اول را در ارتش های کوچک داوطلب و سپس منظم و بزرگتر با همان ابزار از نوع کار کشاورزی مثل تبر، شمشیر، نیزه و... ایجاد نمود.
3-جنگ موج دوم : این نوع جنگ با انقلاب صنعتی که شیوه تأمین زندگی انسان ها را دگرگون ساخت آغاز گردید. تولید انبوه در اقتصاد، نابودی انبوه در جنگ و ارتش های انبوه و صنعتی کردن مرگ را در پی داشت. جنگ جهانی اول و دوم از این نوع است.
4-جنگ موج سوم : شکل تازه تولید ثروت که تولید گزینشی و سفارشی و هوشمند را جایگزین تولید انبوه کرد موج سوم جنگ را هم ایجاد نمود. می توان گفت این جنگ با جنگ خلیج فارس در سال 1991 جلوه خویش را
نمودار ساخت. به قول الوین تافلر نویسنده کتاب جنگ و ضد جنگ در طول تاریخ شیوه جنگیدن زنان و مردان بازتابی بوده است از شیوه کارشان.

در هر صورت مبانی جنگ موج سومی چنین است :
 

عوامل تولید، ارزش های نا ملموس، انبوه زدائی، کارغیر مستقیم (کار یقه سفیدها )، نوآوری، مقیاس، سازماندهی در مرزهای غیر ملی، انسجام پست ها، زیر ساخت های الکترونیکی، شتاب و سرعت.
توجه داشته باشیم که این همان تقسیم بندی از نظر تطور تاریخی است لیکن از منظر ابزار و شیوه تولید و کار اقتصادی نه از زاویه نگاه به شیوه و ابزار و سلاح جنگی.
البته جنگ خارج از بعد نظامی صرف، تقسیمات دیگری دارد که مواقعی جنبه نظامی را هم دارا است :
مثل جنگ اقتصادی ـ جنگ مذهبی ـ جنگ تبلیغاتی ـ جنگ اطلاعاتی ـ جنگ الکترونیکی ـ جنگ دیپلماتیک ـ جنگ تکنولوژیکی ـ جنگ مادی ـ جنگ معنوی که البته شاید بهتر باشد این پسوندها را در بعضی موارد دلایل جنگهای نظامی و یا در مواردی شیوه ها و یا ابزاری برای جنگ نظامی بدانیم ولی به هرحال اصطلاح و یا عنوان جنگ به آنها هم داده شده است.
در اینجا یاد آوری این نکته ضروری است که هر کدام از مبانی تقسیم فوق و هر کدام از انواع، خود تعاریف مختلف و بعضاً تقسیماتی را نیز دارا هستند که از شرح و بسط آنها بدلیل کم حجم کردن مطلب پرهیز کرده ام.
منبع: کلیاتی از جنگ و مواردی از دفاع مقدس، ناصر آراسته ، انتشارات ایران سبز ،1389

جنگ و انواع آن

جنگ به منزلۀ بخشی از طبیعت بشر شناخته می شود که در تاریخی به قدمت تاریخ خود بشر، فراز و نشیب‌ها داشته و با رویکردهایی مختلف تقسیم شده است. شناخته ترین نوع آن تقسیم بندی، بر اساس شدت جنگ است که آن را به منازعات کم شدت، شدید و تمام عیار، صورت‌بندی می‌کند. در نوع دوم، جنگ را از نظر به‌کارگیری سلاح به طیف‌های جنگ گرم و سرد تفکیک می‌کنند. همچنین جنگ از حیث علنی یا مخفی بودن منازعه، به جنگ آشکار، نیمه پنهان و پنهان تقسیم شده است. نوع دیگر دسته بندی از حیث موضوع جنگ است که به سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی دسته بندی شده است.

 در نهایت طیف‌شناسی جنگ، براساس "ابزار و روش تحمیل اراده" است. بر اساس این شاخص جنگ شامل جنگ نرم  و جنگ سخت  است. این نوع تفکیک ابتدا در مورد تفکیک قدرت به نرم و سخت توسط ژوزف نای انجام شد. او در سال 1990 م در مجله "سیاست خارجی" شماره 80 امریکا، مقاله‌ای در مورد قدرت نرم منتشر کرد، که در دو دهه اخیر نیز توسط برخی از اندیشمندان دیگر توسعه یافت.

بنابراین تهدیدات، در این رویکرد شامل تهدیدات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و... می‌باشد. همچنین قدرت دارای ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ، نظامی و ... است. بنابراین امنیت بر پایه ملاحظات نرم‌افزارانه در محیط ملی و جهانی می‌باشد و به عبارت دیگر قدرت نرم بنیاد، زیرساخت و جوهر اصلی امنیت همه جانبه یک نظام سیاسی خواهد بود .

گروهی از محققان با مطالعه سیر تطور و تکوین تاریخی انواع جنگ‌ها، آنها را به لحاظ شدت، شکل و ابزار رسیدن به هدف و اعمال قدرت، دسته‌بندی کرده و با عناوین مختلف نامگذاری کرده‌اند. این محققان و نویسندگان معتقدند شناخت جنگ نرم، عرصه‌ها و مصادیق آن، نیازمند بررسی سیر تکوین تاریخی جنگ‌ها یا به عبارت دیگر بررسی سیر تطور تاریخی نظام‌های سلطه است. از نظر آنان، برای اعمال اراده و تأمین منافع و اهداف حیاتی نظام‌های سلطه بر جهان، سه مقطع تاریخی را می‌توان برشمرد این سه مقطع عبارت است از: 1- استعمار کهن (دوره تهدیدات سخت)؛ 2- استعمار نو (دوره تهدیدات نیمه سخت)؛ و 3- استعمار فرانوین (دوره تهدیدات نرم). این گروه معتقدند، در طول تاریخ ماهیت و استراتژی سلطه متفاوت بوده، و در هر دوره متناسب با اهداف و منافع و شرایط، مصادیق، ابزار و شیوه‌های متفاوتی جهت اِعمال اراده و تأمین منافع به کار رفته است.

جنگ سخت عبارت است از اعمال قدرت نظامی برای تحمیل اراده و تأمین منافع. در این نوع جنگ هدف اشغال سرزمین است. جنگ سخت متکی به روش‌های فیزیکی، عینی "سخت‌افزارانه" و همراه با اعمال و رفتار خشونت‌آمیز، براندازی آشکار، حذف دفعی، اشغال و الحاق سرزمین‌ها است. ظهور این جنگ‌ها مربوط به دوره استعمار کهن بوده که نظام سلطه با استفاده از لشکرکشی، کشتار، تصرف سرزمین‌ها و الحاق آن (ایجاد مستملکات و مستعمرات) اراده خود را تحمیل و منافع خود را تأمین نموده است.

جنگ نیمه سخت عبارت است از اعمال قدرت سیستم سیاسی امنیتی با در دست گرفتن بخش حکومت و سیاست در یک کشور جهت تحمیل اراده و تأمین منافع. در این نوع جنگ هدف اشغال بخش حکومت و حوزه سیاست است.

جنگ نیمه سخت متکی به کاربرد سیستم اطلاعاتی – امنیتی و نفوذ در دولت‌ها است که روش‌های آن ترکیبی (سخت افزارانه – نرم‌افزارانه) است.

ظهور این جنگ‌ها مربوط به دوره استعمار نو می‌باشد که نظام سلطه با استفاده از کاربرد قدرت امنیتی و بدون استفاده از لشکرکشی و اشغال فیزیکی سرزمین عملاً سیستم حکومت و سیاست یک کشور را در اختیار خود قرار داده، از این طریق به تحمیل اراده می‌پردازد و منافع خود را تأمین می‌کند.

در نهایت جنگ نرم عبارت است از: اعمال اراده و تأمین منافع نظام سلطه، بدون منازعه و از طریق اشغال اندیشه و الگوهای رفتاری همه جانبه یک کشور در حوزه‌های مختلف اجتماعی. جنگ‌های نرم متکی به روش‌های نرم‌افزارانه، نامحسوس و تدریجی است.

این نوع جنگ بدون عکس‌العمل فیزیکی بوده و نوعی اشغال همه‌جانبه، نامرئی و پایدار تلقی می‌شود. در این جنگ، عرصه‌های مختلف اجتماعی (فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) از طریق تحمیل فرهنگ، اندیشه و الگوهای رفتاری نظام سلطه به اشغال کامل در می‌آید. در واقع هدف جنگ نرم، "مردم" است. در صورتی که در جنگ سخت هدف "سرزمین" و در جنگ نیمه سخت هدف "حکومت" است. ظهور جنگ نرم مربوط به دوره استعمار فرانوین یا جهانی‌سازی فرهنگ می‌باشد .

البته نکاتی در این جا بیانش حائز اهمیت است ، اینکه جنگ نرم اساس همه منازعات و جنگ‌ها را تشکیل می‌دهد، و سایر درگیری‌ها مولود جنگ نرم هستند. یعنی نباید برای جنگ سخت، ماهیت مستقلی در نظر گرفت، بلکه ابتدا جنگ نرم وجود می‌یابد و سپس جنگ سخت از آن حاصل می‌شود، و اگر در حوزه فرهنگی یا فکری تعارضی وجود نداشته باشد، جنگ سخت زمینه‌ بروز پیدا نمی‌کند. به عبارت دیگر این اختلافات فکری هستند که مقدمه سایر درگیری‌ها و از جمله جنگ سخت را باعث می‌شوند. بنابراین می‌توان رابطه میان جنگ نرم و سخت را، عموم و خصوص مطلق دانست. بدین معنا که هرجا جنگ سختی وجود داشته باشد، الزاما جنگ نرم نیز وجود دارد، اما عکس این قضیه صادق نبوده، و وجود جنگ نرم الزاما دلیل بر وجود جنگ سخت نیست.

با توجه به اینکه اصالت بالذات در این بین با جنگ نرم است، روشن است که فرهنگ و تمدنی که در میدان مواجهه نرم پیروز باشد، قاعدتا در سایر حوزه‌ها نیز پیروز است. "چون که صد آمد نود هم پیش ماست".

نکته بعد اینکه جنگ نرم، جنگی مستمر و مداوم است؛ چرا که تا وقتی فرهنگ‌های متعارض وجود دارند، طبیعتاً تعارض ماهوی آنها نیز به قوت خود باقی است. این تداوم تعارض، تداوم رویارویی را در پی دارد. به بیان دیگر علت محدثه، علت مبقیه نیز هست. مادامی که علت اصلی پابرجاست، معلول نیز به قوت خود باقی است. پس نمی‌توان  زمان خاصی را برای وقوع جنگ نرم مدنظر قرار داد. خداوند در آیه 217 سوره مبارکه بقره می‌فرمایند: "وَ لایَزالون یُقاتِلونَکُم حَتی یُرَّدوکُم عَنْ دینِکُم إن استطاعُوا؛" و کافران پیوسته با شما جنگ کنند تا آن‌که اگر بتوانند شما را از دین خود برگردانند.

وجود عبارت "لایَزالون" در این آیه که به پیوستگی و پایان ناپذیری دشمنی کفار با مسلمین اشاره دارد، تاکید قرآن کریم بر تداوم و استمرار جنگ کفر و ایمان را نشان می‌دهد. در واقع این تعارض، از ابتدای خلقت بشر وجود داشته و تا پایان نیز پابرجاست و ریشه اصلی آن را باید در نفس آدمی جستجو کرد.

جهاد اکبر که ریشه در نفس انسان دارد و جدال همیشگی نیک و بد، و ایمان و کفر را مورد اشاره دارد، به مثابه جنگ نرم است. و اساساً رقم خوردن انواع منازعات و وقایع، حاصل مقابله قوای نفس انسان است. مولای متقیان علی(ع) در خطبه 50 نهج البلاغه می‌فرماید: "ِانَما بَدءُ وقوع الفِتَنِ َاهواءٌ تُتَبَعُ؛" همانا آغاز فتنه‌ها و نابسامانی‌ها هواهای نفسانی‌ای است که تبعیت می‌شوند. یعنی انسان‌هایی به جای اینکه خدا را پرستش کنند، هواهای نفسانی را پرستش می‌کنند و دنبال خواسته‌هایشان می‌روند."[6] قرآن کریم نیز به این معنا تصریح کرده و در آیه 76 سوره نساء می‌فرماید: " اَلَّذینَ آمَنُوا یُقاتِلوُنَ فِی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلوُنَ فِی سَبیلِ الطّاغوُتِ؛" مؤمنان، در راه خدای یکتا می‌جنگند و کافران در راه طاغوت نبرد می‌کنند. تا انسان هست، جدال‌ قوای درونی او نیز پابرجاست. بازتاب این جدال درونی در بیرون است که اساس جنگ نرم را تشکیل می‌دهد. گروهی خدا را معبود خود قرار می‌دهند و گروهی هواهای نفس خود را. طبعاً میان گروه خداپرست و گروه هواپرست جدالی پایان‌ناپذیر در جریان بوده، هست و خواهد بود. امام خمینی(ره) در رابطه با پایان ناپذیر بودن این جنگ می‌فرمایند:

" جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنی نیست. جنگ ما جنگ فقر و غنا بود. جنگ ایمان و رذالت بود،

و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد."[7]

همچنین در پیامی که به پیام استقامت مشهور شده می‌گویند:

" ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم."[8]

در ادامه این پیام نیز می‌فرمایند: "به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقابله و ستیز با شما بر‌نمی‌دارند، مگر اینکه شما را از دین‌تان بر‌گردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، صهیونیست‌ها، آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود. تا هویت دینی و شرافت مکتبی‌مان را لکه دار کنند."[9]

در این مورد آیت الله خامنه‌ای (مدظله العالی) نیز می‌فرمایند:

"البته دشمن دست‌ بردار نیست و توطئه‌ خودش را متوقف نخواهد کرد؛ ضربه را مى‌خورد، ولى باز خودش را براى ضربه‌ بعدى آماده و جمع‌وجور مى‌کند."[10]

همچنین می‌فرمایند:

"فتنه‌گر و دشمن همیشه هست؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است، پس‌فردا یک کس دیگر است، یک جور دیگر است."[11]

صفت استمرار جنگ نرم این پیام را با خود دارد که مبارزان این میدان می‌بایست خود را برای نبردی دائمی آماده کنند. و در این مصاف "لحظه ای نباید موقف شد. باید دائم در حال پیشرفت بود؛ چون دشمن منتظر خاکریز نرم است که نفوذ کند. دشمن منتظر توقف است تا حمله کند."[12]

در ازای این تداوم، مبارزان میدان نرم نیز باید تداوم مبارزه را در ذهن خود منظور کنند چرا که "تداوم مبارزه و ایستادگی در مقابل مشکلات گوناگون، تنها راه علاج و برون رفت از مشکلات بوده است. خداوند فرموده است: «والّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِینَّهُم سُبُلَنا»، «وَ مَن جاهَدَ فانَّما یجاهِدُ لِنَفسِه». این مجاهدت، تنها راهى است که ما در پیش داریم."[13]

پی‌نوشت‌ها:
[1] . ذکر خرده منازعات به معنای کم بودن حجم منازعه نیست، بلکه مراد از عبارت "خرده منازعه" از نظر علت است. چرا که جنگ جهانی اول و دوم به عنوان جنگ های درون تمدنی غرب، بیش از 100 میلیون کشته بر روی دست بشر گذاشت که چنین آماری از کشته در طی دو جنگ در طول تاریخ حیات بشری بی سابقه است.
[2] .صحیفه نور، ج6، ص 252 ،3/3/58

[3] . همان، ج6، ص40 ،29/1/58

[4] . آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) ، بیانات در دیدار پاسداران 17/07/1381

[5] . آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) ، بیانات در جمع مردم کردستان 22/02/1388

 [6] . شهید مطهری، نبرد حق و باطل، ص51

[7] .صحیفه نور، ج21،ص95

[8] . امام خمینی(ره) ، پیام استقامت

[9] . همان

[10] . آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) ، بیانات در جمع مسئولان امنیتی 18/04/1368

[11] . آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) ، بیانات در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى 29/10/1388

[12] . آیت الله خامنه ای(مد ظله العالی) ، بیانات در جمع پاسداران 24/9/1375

[13] . آیت الله خامنه ای(مد)، بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان 19/06/1382

منابع:
1- صحیفه نور، امام خمینی(ره)، شرکت سهامی چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی

2- پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای (مد ظله العالی)

3- نبرد حق و باطل، مطهری مرتضی، انتشارات صدرا


انواع جنگ

جنگ‌ها با توجه به معیارهای مختلف به انواع متفاوتی تقسیم می‌شوند.

بر اساس توازن قوا: عادلانه و غیر عادلانه،

بر اساس مقیاس‌های جغرافیایی: محلی، منطقه ای، فرامنطقه ای و جهانی،   

با توجه به نوع تاکتیک: منظم (کلاسیک) و نامنظم (چریکی)؛

بر اساس نوع سلاح: هسته ای و غیرهسته ای؛

با توجه به ابزارها و همچنین هدف اصلی: سخت (Hard War نیمهسخت (Simi hard war) و نرم (Soft War).[1]

دوره اول: استعمار کهن یا کلاسیک‏

 استعمار کلاسیک پس از رنسانس و متحول شدن جهان غرب از قرن 16 میلادى آغاز شد و تا جنگ جهانى اول به مدت 400 سال ادامه داشت. در این دوره، سلطه قدرت‏هاى بزرگ بر جوامع ضعیف، از طریق تسخیر نظامى انجام مى‏شد و استثمار ملت‏ها با اشغال مستقیم نظامى همراه بود.

مشخصات استعمار کلاسیک‏

 1. لشگرکشى از سرزمینى به سرزمین دیگر.

 2. غارت اقتصادى و ازدیاد حوزه نفوذ و سلطه از طریق حضور مستقیم فیزیکى.

 3. استفاده از قدرت نظامى برتر به مثابه مهم‏ترین ابزار سلطه.[1]

 نقاط ضعف استعمار کلاسیک یا کهن‏

1. لشگرکشى نظامى نیازند هزینه سنگین مالى بود.

2. اشغال نظامى کشورها همراه با تبلیغات زیاد انسانى و ضایعات حیثیتى بود.

3. حضور فیزیکى قواى نظامى اشغالگران در سرزمین‏هاى اشغالى، زمینه‏ساز قیام ملت‏ها علیه اشغالگران بود و تداوم سلطه را پرهزینه مى‏ساخت.[2]

دوره دوم: استعمار نئوکلاسیک یا استعمار نو

 استعمار نو از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، رواج یافت و به مرور زمان، جایگزین استعمار کهن یا کلاسیک گردید. زیرا نسبت به استعمار کلاسیک، از مزایاى بسیار برخوردار بود. این دوره پس از جنگ‏هاى جهانى اول و دوم رشد چشم‏گیرى یافت. ابداع‏کننده اصلى این سیاست حکومت بریتانیا بود. در این دوره دست‏نشاندگانى مانند رضاخان در ایران، آتاتورک در ترکیه و ظاهرشاه در افغانستان، به قدرت رسیدند.

مشخصات استعمار نئوکلاسیک‏

 ویژگى‏هاى استعمار نو عبارتند از:

 1. به کارگیرى نیروهاى مزدور و وابسته بومى از طریق مستشاران اقتصادى، نظامى و امنیتى؛

 2. حاکمیت نامحسوس اما قوى بر حاکمان؛

 3. چپاول و غارت ثروت‏هاى ملى و ذخایر زیرزمینى و مواد خام کشورهاى زیرسلطه، از طریق انعقاد قراردادهاى استثمارى؛

 4. تبدیل کشور زیرسلطه به بازار فروش محصولات خویش؛

 5. هجوم به فرهنگ ملى و بومى کشور زیرسلطه، از طریق تهى‏سازى فرهنگى؛

 6. ترویج و گسترش فرهنگ کشور سلطه‏گر در افکار عمومى کشورهاى زیرسلطه با هدف تداوم و تضمین بقاى سلطه سیاسى، با ایجاد کانون‏هاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و ایجاد احزاب وابسته؛[1]

 7. تهاجم به مذهب از طریق اشاعه سکولاریسم، ترویج لائیسم، حفظ قالب‏ها و تهى‏سازى مفاهیم از محتواى اصلى، ایجاد و گسترش ادیان و فرق خودساخته، مانند بهائیت و ترویج مکاتب و ایدئولوژى‏هاى مبتنى بر امانیسم با هدف کم‏رنگ ساختن نقش مذهب در جامعه، جداسازى دین از سیاست، کاهش ایمان و بى‏هویت ساختن جامعه؛

 8. ایجاد کانون‏هاى مخفى کادرسازى به منزله پشتوانه حاکمیت سیاسى، از طریق تشکل‏هاى منسجم و محافل خاص، مانند سازماندهى انواع لژهاى فرماسونرى، براى اداره سرزمین‏هاى استعمار شده و پیشبرد اهداف در مستعمرات؛

 9. سلطه‏گران براى اعمال سلطه خویش، بر مبناى سیاست نئوکلانیستى، از ابزارهایى چون وابستگى پنهانى حاکمان بومى، سیاست‏گذارى براى کشور زیر سلطه درعرصه‏هاى مختلف سیاسى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى، اجتماعى و بین‏المللى، برپایى حکومت‏هاى مستبد و دیکتاتور، سرکوب مبارزان، آزادى‏خواهان و استقلال‏طلبان و تبدیل کشور زیرسلطه به حافظ منافع سلطه‏گر در منطقه، بهره مى‏بردند. در این چهارچوب، به رغم وجود رقابت شدید میان کشورهاى استعمارگر، نوعى وحدت رویه و هماهنگى میان آنها، براى تثبیت منافع مشترک به چشم مى‏خورد.

 10. آثار و پیامدهاى سیاست نئوکلانیستى به طور عمده، عبارت است از: تخریب فرهنگ ملى و بومى، ایجاد فرهنگ التقاطى، وابستگى اقتصادى، ایجاد اقتصاد تک‏بعدى در کشور زیرسلطه، بى‏هویتى فرهنگى، وابستگى شدید نظامى - امنیتى؛

 11. در استعمار نو، کشور زیرسلطه متحد کشور سلطه‏گر خوانده مى‏شد و نیروهاى مبارز و آزادى‏خواه درتبلیغات جهانى،تروریست نامیده مى‏شدند و کشور زیر سلطه از هرگونه تعرض بین‏المللى در عرصه نقض حقوق بشر و عدم پاى‏بندى به آزادى‏هاى سیاسى در امان خواهد بود! در عوض، مبارزان، استقلال‏طلبان و آزادى‏خواهان در معرض تهاجمات شدید تبلیغاتى و سیاسى قرار داشتند و با برچسب‏هایى چون فناتیک و تروریست، مرتجع و.. روبرو مى‏شوند.

 12. زمینه‏هاى رشد افراد در عرصه‏هاى سیاسى، اقتصادى، فرهنگى، نظامى، امنیتى، هنرى، ادبى، بستگى تام و تمام به میزان وابستگى و شدت ارادت آنان به نظام سلطه‏گر دارد و نیروهاى مستقل زمینه‏اى براى رشد و فعالیت ندارند.

 13. اگر پایه‏هاى سلطه را زر و زور و تزویر بدانیم، در استعمار نو، نقش تزویر کلیدى است؛ چنان که در استعمار کهن نقش نیروى نظامى محورى و اساسى است.

 14. در استعمار نو، حکومت‏هاى زیر سلطه قدرت خویش را از طریق نظام سلطه‏گر کسب و به همان اندازه که در مقابل نظام سلطه‏گر، رام و مطیع‏اند، علیه ملت خود، با شدت و خشونت برخورد مى‏کنند عوامل بومى وابسته، به ویژه حاکمان به شدت، در پى ترویج شیوه زندگى و آداب و رسوم فرهنگ سلطه‏گر در میان ملت خود بودند.[2]

نقاط ضعف استعمار نئوکلاسیک‏

 سیاست نئوکلانیستى یا استعمار نو، اگرچه از تلفات زیاد نیروهاى کشور سلطه‏گر در امان بود؛ اما اشکالات زیادى داشت. از جمله:

 1. نیروهاى مزدور و وابسته بومى، به دلیل فقدان پایگاه مردمى، معمولاً با کودتا، روش‏هاى نامشروع و غیرقانونى، زمام امور را به دست مى‏گرفتند سازماندهى کودتا تا هزینه‏هاى مالى و حیثیتى بسیارى را بر سلطه‏گران تحمیل مى‏کرد.

 2. ماهیت مزدورانى که زمام امور ملت‏ها را در دست مى‏گرفتند، خیلى زود بر ملت‏ها آشکار مى‏گشت. از این رو، چاره‏اى نداشتند جز آن که با دیکتاتورى و خفقان حکومت کنند. این امر سلطه‏گران را با تضاد و تعارض روبرو مى‏ساخت؛ زیرا دفاع از دیکتاتورهاى مستبد، با شعار طرفدارى از حقوق بشر، دموکراسى، لیبرالیسم، کرامت انسان و... منافات داشت.

 3. وابستگى حاکمان و استبداد و دیکتاتورى آنان سبب بسیج توده‏هاى مردمى علیه استبداد داخلى و استعمار خارجى، بر محور کسب استقلال و آزادى مى‏گردید.[3] 

 

دوره سوم: استعمار فرانو

 استعمار فرانو و سلطه‏گرى نوین، مبتنى بر ایجاد تغییر در جهان‏بینى، فرهنگ، باورها، بینش‏ها، رفتار نگرش‏هاى سیاسى با هدف تغییر نامرئى و نامحسوس هویت ملت‏ها، پایه ‏ریزى گردیده است. سست کردن پایه‏ هاى وحدت ملى، تشدید اختلافات داخلى، بى‏تفاوت ساختن مردم، از مهم‏ترین محورهاى القایى استعمار فرانو است. استراتژیست‏هاى نظام سلطه و طراحان سیاست‏هاى استعمارى، با بهره ‏گیرى از تکنولوژى‏هاى پیشرفته و فناورى‏هاى مدرن اطلاعاتى و ارتباطى، در پى تأثیرگذارى بر مبانى اعتقادى و رفتار مذهبى و ملى مردم هستند.

 در دوران استعمار کهن و استعمار نو، امکان تأثیرگذارى مستقیم بر افکار عمومى کمتر بود. این امکان اکنون با رشد و توسعه فناورى بیشتر پدید آمده است.[4]

 مشخصات استعمار فرانو

 رشد و توسعه تکنولوژى در آغاز قرن 21 و هزاره سوم میلادى، فضایى نوین را بر جهان حاکم ساخته است که ویژگى‏هاى آن عبارتند از:

 1. کاهش کنترل حکومت‏ها بر ملت‏ها

 در طول تاریخ، تمامى حکومت‏ها و نظام‏هاى سیاسى مى‏توانستند جوامع تحت حاکمیت خود را متناسب با سلیقه و مصالح خود اداره کنند؛ و براساس خواست حکومت‏ کنندگان حرکت کنند؛ موضوعاتى را در جامعه اشاعه دهند یا مانع از ترویج موضوعات دیگر شوند. دولت‏ها از اختیارات لازم برخوردار بودند و مى‏توانستند تصمیم بگیرند که چه اخبار و اطلاعاتى باید در اختیار مردم قرار گیرد و چه اخبار و اطلاعاتى پخش نشود.

 از سوى دیگر، بیگانگان نیز امکان تأثیرگذارى مستقیم بر افکار عمومى ملت‏ها را نداشتند؛ مگر اینکه کشورى را به اشغال خود درآورده و با در اختیار گرفتن زمام امور، جوامع تحت اشغال خود را متناسب با خواست خود اداره کنند و برخى از اخبار و اطلاعات را در جامعه پخش کنند یا مانع پخش برخى اخبار شوند یا براساس سیاست نئوکلانیستى، مزدوران خود را بر مقدرات ملتى حاکم کنند و آنان در راستاى اهداف نظام‏هاى سلطه ‏گر، به افکار عمومى شکل دهند.

 در اواخر دوران استعمار کهن و نو مهم‏ترین ابزار تأثیرگذارى رادیو بود. رادیو نیز نتوانست قرنطینه ‏هاى اطلاعاتى فرهنگى  سیاسى حکومت‏ها را بشکند؛ زیرا با ارسال پارازیت، قابل کنترل گردید؛ لیکن در دوران نوین، با اختراع ماهواره، اینترنت، کامپیوتر و تکنولوژى‏هاى جدید مخابراتى و توسعه  ICTو IT و شبکه‏ هاى رادیو تلویزیونى، کشورهاى توسعه یافته غرب و صاحبان تکنولوژى این توانایى را به دست آورند که بدون هیچ مانعى، به طور مستقیم، با دورترین نقاط جهان، ارتباط برقرار کنند؛ قرنطینه ‏هاى سیاسى و تبلیغاتى حکومت‏ها را بشکنند و خارج از کنترل دولت‏ها، بر افکار عمومى ملت‏ها، تأثیر مستقیم بگذارند. این امر تحولاتى ژرف در مناسبات سیاسى، فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى جهان پدید آورده است.[5]

 2. تبدیل دانش و فناورى به مزیت اصلى‏

 تا سال 1900 و در دوران استعمار کهن، مزیت اصلى، دستیابى به قدرت نیروى انسانى بود. هر کشورى که از سربازان فراوان‏تر، نیروى انسانى قوى‏تر و توان کار بیشتر برخوردار بود، بر دیگر کشورها برترى داشت. در دوران استعمار نو، مزیت اصلى قدرت را سرمایه و دستیابى به مواد خام و بازار فروش، به رقابت شدید میان قدرت‏هاى استعمارگر و ظهور جنگ جهانى اول و دوم انجامید و سپس جنگ سرد را پایه ‏ریزى کرد؛ ولى در دوران استعمار فرانو، دست‏یابى به اطلاعات، دانایى، دانش فنى، تکنولوژى و صنعت، مزیت اصلى دست‏یابى به قدرت است. هر ملتى که از علم، دانش فنى، تکنولوژى و صنعت، بهره بیشترى داشته باشد از دیگران قوى‏تر مى‏گردد و مى‏تواند برترى خود را بر دیگران دیکته کند.[6]

 3. افکارسازى و حکومت بر اذهان‏

 با افزایش سرعت انتقال اطلاعات و گسترش فناورى ارتباطات و اطلاعات و با ظهور ماهواره، اینترنت و کامپیوتر و امکان ارسال مستقیم پیام و ارتباط با مخاطبان که به شکسته شدن قرنطینه‏ هاى سیاسى، تبلیغاتى، فرهنگى و اطلاعاتى حکومت‏هاى بومى انجامید، ذهنیت ‏سازى و تأثیرگذارى بر افکار عمومى و جنگ روانى، تبلیغاتى و فرهنگى، اهمیت بسیار یافته است که به هیچ روى، قابل قیاس با گذشته نیست.

 جنگ روانى، تبلیغاتى و فرهنگى در مقایسه با جنگ نظامى و اقتصادى، از هزینه کمتر و تأثیر بیشترى برخوردار است. توسعه تکنولوژى و رشد فناورى شرایطى را بر جهان حاکم ساخته که جهانى‏سازى اقتصاد، استحاله سیاسى، فرهنگى، همراه با جنگ روانى و تبلیغاتى، محور اصلى استراتژى استعمارگران فرانو است.

 جنگ روانى - تبلیغاتى به معناى تلاش هدفمند و برنامه ‏ریزى شده براى تخریب یا تضعیف روحیه و قدرت مقاومت یک ملت است و هدف آن تحمیل اراده وتأثیرگذارى بر افکار، عقاید، عواطف، مواضع و رفتار ملت‏هاست.

 جذب افراد یا تبدیل آنان به ستون پنجم، از طریق ایجاد روحیه یأس و نومیدى، مخدوش ساختن اعتماد، ایجاد اختلاف و انشقاق، سست کردن انسجام درونى، از بین بردن وحدت فرماندهى در نیروها ایجاد گسست میان نظام حکومتى و مردم، ترور شخصیت رهبران با دروغ ‏پراکنى، شایعه ‏سازى، اشاعه اطلاعات نادرست و.. تأثیرگذارى مستقیم بر ملت‏ها را به اجرا درمى‏آورد.[7]

 4. جهانى‏سازى قوانین و مقررات‏

 ویژگى دیگر دوران نوین در استعمار فرانو عبارت است از تعیین قوانین و مقررات بین‏ المللى و تدوین خط مشى‏هاى اجرایى و سیاست‏هاى کلان حاکم بر مناسبات جهانى و روابط بین ‏المللى، از سوى کشورهاى توسعه یافته غرب و اجراى آن سیاست‏ها از طریق سازمان‏هاى بین ‏المللى و مجامع جهانى، ایجاد کنوانسیون‏هاى مختلف و رسمیت بخشیدن به آنها و ملزم ساختن کشورهاى ضعیف به اجراى مفاد کنوانسیون‏ها و پروتکل‏هاى الحاقى، از یک سوى و نفوذ در سازمان‏هاى بین‏ المللى و دراختیار گرفتن رهبرى آنها، از سوى دیگر، از محورهاى مهم استراتژى استعمار فرانو است که در دوران جدید، به اجرا درمى‏آید.[8]

 5. جهانى‏سازى اقتصاد

 در استعمار فرانو، همگرایى جهانى در مناسبات اقتصادى و جهانى‏سازى اقتصاد و تجارت، محور اصلى تحرکات و اقدامات اقتصادى در شرایط کنونى جهان است؛ زیرا جهانى‏سازى اقتصاد و ایجاد همگرایى اقتصادى در مناسبات بین ‏المللى، بر توزیع جهانى قدرت به نفع کشورهاى پیشرفته و تحکیم رهبرى آنها بر اقتصاد جهانى، تأثیر اساسى خواهد داشت.

 از آنجا که سررشته بازهاى پولى و مالى و رهبرى سازمان‏هاى بازرگانى و تشکل‏هاى تسهیل کننده دانش و فناورى و اقتصاد، همراه با اختیار قانون‏ سازى در نظام اقتصاد جهانى، در اختیار کشورهاى ثروتمند غربى است، منبع درآمد و معیشت ملت‏هاى جهان سوم، با بین ‏المللى شدن اقتصاد و یکپارچگى تجارى و صنعتى، در دست کشورهاى سلطه ‏گر قرار خواهد گرفت. این فرآیند به تضعیف اقتصادهاى ملى و افزایش وابستگى خواهد انجامید.[9]

 6. یکسان‏سازى فرهنگى‏

 تضعیف و تخریب فرهنگ ملت‏ها و حاکمیت بخشیدن به فرهنگ غربى و وارداتى، امرى زیربنایى و حیاتى براى غرب است؛ زیرا:

 الف. یکسان ‏سازى فرهنگى سبب سست شدن قدرت مقاومت ملت‏ها خواهد شد؛

 ب. یکسان‏ سازى فرهنگى بقا و دوام جهانى‏سازى را به همراه دارد؛

 ج. با یکسان‏ سازى فرهنگى تبدیل کشورها به بازار فروش محصولات غربى تسریع مى‏شود؛

 د. با یکسان‏ سازى فرهنگى جهت دادن به افکار عمومى جهانیان، تسهیل مى‏گردد؛

 ه . یکسان‏ سازى فرهنگى زمینه ‏ساز تسلط سیاسى، امنیتى است؛

 و. با یکسان‏ سازى فرهنگى، موانع حاکمیت نظام تک ‏قطبى از میان مى‏رود؛

 ز. با یکسان ‏سازى فرهنگى قوانین نظام سلطه حالت فرا مرزى مى‏یابد.

 ح. یکسان‏ سازى فرهنگى بقاى سلطه‏ گرى و سلطه ‏پذیرى را تضمین مى‏کند.

 غرب که طراح اصلى دوره سوم استعمار و مبتکر نظم نوین جهانى است، براى دستیابى به اهداف خویش، بیشترین سرمایه‏ گذارى را در بخش تهاجم فرهنگى و جنگ نرم براى جهانى جهانى‏سازى فرهنگى و هویتى انجام مى‏دهد. نوک پیکان نیز در مرحله نخست، به سوى جهان اسلام و سپس چین، روسیه و هندوستان است.

 کاهش و حذف تدریجى قدرت تأثیرگذارى رسانه‏هاى ملى، با هدف ارتقاى توان تأثیرگذارى و جایگزین شدن رسانه ‏هاى ماهواره‏اى، از طریق دگرگون‏ سازى سلیقه مخاطبان در سراسر جهان، منزوى کردن فرهنگ‏هاى بومى و خرده ‏فرهنگ‏ها، تخریب و حذف اندیشه ‏هاى استقلال ‏طلبانه و فرهنگ‏هاى غنى و متعالى، گسترش مبانى فرهنگ غربى، محاصره اطلاعاتى و سیاسى مخاطب و بمباران‏هاى مستمر خبرى در فرد، خانواده و اجتماع، با به‏ کارگیرى انواع شیوه‏ هاى روان‏شناسى فردى و اجتماعى، در دستور کار نظام تبلیغاتى و رسانه ‏اى استعمار فرانو قرار دارد.[10]

 7. حاکمیت بر سازمان‏ها و قوانین بین ‏المللى‏

 سازمان‏هاى بین‏ المللى و قوانین جهانى در پیشبرد اهداف استعمارگران فرانو از اهمیت بسیار برخوردار است. جهانى شدن و جهانى‏سازى نیازمند نظم، ثبات و امنیت است. نهادهاى بین‏ المللى به ابزارهاى مهم براى ایجاد نظم جهانى، در خدمت منافع رهبران هشت کشور صنعتى قرار دارند.

 به عبارت دیگر، در نظام‏هاى طراحى شده از سوى سیاست‏گذاران استعمار فرانو، سازمان‏هاى بین‏ المللى مجرى خطمشى‏هاى قدرت‏هاى مسلط جهانى هستند تا از این طریق، استراتژى جهانى‏سازى اقتصادى، فرهنگى و هویتى تحقق یابد و حکومت‏هاى حاکم بر کشورهاى توسعه نیافته یا در حال توسعه، در چهارچوب قوانین بین‏ المللى و نهادهاى جهانى قرار گیرند. در استعمار فرانو، به تدریج، از قدرت و توان حکومت‏ها و دولت‏ها کاسته مى‏شود و بر حوزه اختیارات سازمان‏هاى جهانى افزوده مى‏گردد. تصمیم ‏گیرى حکومت‏ها، محدود مى‏شود و نظارت مجامع جهانى بر عملکرد دولت‏ها افزایش مى‏یابد.[11]

غلام گمنام امام زمان عج

( برداشت از نرم افزار جنگ نرم - کاری از داده پرداز نستوه )


[1] - آمریکا و انگلیس، براى پیشبرد سیاست‏هاى خود در ایران، به تشکل‏هاى فراماسونرى و روشنفکران غرب‏زده روى آوردند و اردوگاه شرق به ایجاد احزاب وابسته، مانند حزب توده پرداخت.

 

[2] - استعمار فرانو: 77-73.

 

[3] - استعمار فرانو: 77- 78.

[4] - استعمار فرانو: 80-79.

[5] - استعمار فرانو: 80- 82.

[6] - استعمار فرانو: 82.

[7] - استعمار فرانو: 83-82.

[8] - استعمار فرانو: 84.

[9] - استعمار فرانو: 86-85.

[10] - استعمار فرانو: 86- 88.

[11] - استعمار فرانو: 89-88.


[1] - استعمار فرانو: 71-70.

 

[2] ­- استعمار فرانو: 73-72.


[1] - جنگ نرم - دکتر احمد حسین شریفی


دانشگاه و رسالت افسران جنگ نرم

دانشگاه و رسالت افسران جنگ نرم

محمد مهدی تهرانی

«اینها تودهنى خوردند، سیلى خوردند، ولى هنوز ناامید نیستند. من به شما عرض کنم دانشجوهاى عزیز! اینها ناامید نیستند؛ دارند قضایا را دنبال میکنند؛ به این زودى هم زمین نمی گذارند. اینها صحنه‏گردانهائى دارند، صحنه‏گردانهائى هم پیدا خواهند کرد...»
مقام معظم رهبری

*مقدمه

دیدار دانشجویان که این بار زودتر از همیشه در دهه اول ماه مبارک رمضان با رهبر انقلاب برگزار می شد و نیز دیدار اساتید و فرهیختگان با ایشان فرصتی بود تا کلیدواژه هایی جدید همه نگاه ها و تحلیل ها را به سمت و سوی خود سوق دهد. کلیدواژه هایی حکیمانه که طرحشان با تعمّد، دقت و ظرافت خاصی صورت پذیرفته بود و خبر از مختصات میدان جدیدی می داد که فراروی نخبگان کشور قرار گرفته است و آنان باید نسبت به آن هوشیار و آگاه باشند.

رهبر انقلاب مفهومی به نام "جنگ نرم" را مورد توجه قرار دادند و از ضرورت نقش آفرینی "دانشجویان" به عنوان "افسران" و "اساتید" به عنوان "فرماندهان" مقابله با جنگ نرم سخن گفتند. ایشان حتی بین سرباز و افسر تفکیک کردند و فرمودند:«نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنى سرباز هیچگونه از خودش تصمیم‏گیرى و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده می گوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاه‏ها و یگان هاى بزرگ، چون آنها طراحى‏هاى کلان را می کنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست مى‏بینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را مى‏آزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است.»

یقین کلید‌واژه های رهبر انقلاب بار معنایی مشخصی دارد و هدفی خاص را نیز دنبال می کند. پیش از این نیز کلیدواژه هایی نظیر خواص و عوام، استعمار فرانو، شبیخون فرهنگی و... از ناحیه ایشان طرح شده بود و سرفصلی جدید را مقابل کسانی که درصدد تبیین شرایط و وظایف روز جامعه هستند، گشوده بود.

این بار مقام معظم رهبری مختصات مبارزه ای را تبیین کردند که در آن هر قشر می بایست رسالت خود را بازشناسد و نحوه ایفای نقش خود را نیز دریابد. ایشان با لحنی هشدارگونه فرمودند:«دانشگاه باید بهوش باشد. دانشجوى مؤمن و مسلمان و دانشجوئى که به کشورش علاقه‏مند است و دانشجویى که به آینده‏ى کشور و آینده‏ى نسل خودش دلبسته است، باید هوشیار باشد. بدانید اینها دارند طراحى می کنند.»

شرایطی که بعد از انتخابات رقم خورد و زبانه هایی که تا کنون کشیده شده است، طبیعتا با آغاز سال تحصیلی، دانشگاه را نیز متأثر از خود خواهد ساخت و در این میان این دانشجویان و اساتید هستند که در حکم افسران و فرماندهان مقابله با جنگ نرم باید طرح ریزی برای مقابله با جنگ نرم را به صورت جدی آغاز کنند؛ نوع مقابله، اهداف، الزامات، آسیب ها و راهکارهای کلان آن مقوله هایی که در این نوشتار به تفصیل بدانها خواهیم پرداخت.

*اهداف مقابله با جنگ نرم

شاید در نگاه اول سخن گفتن از اهداف بیهوده به نظر برسد، اما وقتی تبلور غفلت از این مقوله در عمل مشاهده شود، آنگاه است که اهمیت موضوع رخ نمایی می کند. هدف کلانی که رهبر انقلاب مورد توجه قرار دادند، "دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى در مقابله‏ى با یک حرکت همه‏جانبه‏ى متکى به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته‏ى علمىِ رسانه‏اى" بود. اما با نگاهی جزء نگرتر نیز می توان مواردی را برشمرد.

الف) کاهش خسارات احتمالی

رهبر انقلاب در دیداری که با دانشجویان داشتند، فرجام طرح ریزی های دشمنان را شکست تلقی کردند و نقش نخبگان در این میدان را مورد توجه قرار دادند. ایشان فرمودند:«من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست می خورند؛ اما درجه‏ى بیدارى و هوشیارى من و شما میتواند در میزان خسارت و ضررى که وارد میکنند، تأثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمی توانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتى بشویم، بى‏تدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و این جور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد.»

در واقع شاید نتوان صد در صد بر طرح ریزی ها فائق آمد، اما هر میزان تلاش در مواجهه با این طرح ریزی ها ضروری است و در کاهش تبعات احتمالی موثر خواهد بود؛ لذاست که نباید از کوچکترین تلاشی مضایقه کرد.

ب) جلوگیری از متزلزل شدن کار علمی در دانشگاه ها

طبیعتا در گیر و دار دعواهای سیاسی در دانشگاه ها آنچه بیش ار همه آسیب جدی می بیند، برگزاری کلاس ها و برنامه های علمی دانشگاه است. افسران جوان باید مانع این آسیب شوند. این موضوعی است که رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار دادند:«همین جا به شما بگویم، مواظب باشید توى این قضایاى سیاسى کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تأثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاه‏هاى ما، کلاسهاى ما، مراکز تحقیقاتى ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنى یکى از مسائل مهم در پیش روى شما، حفظ حرکت علمى در دانشگاه‏هاست. دشمنها خیلى دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدتى لااقل دچار تعطیلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ این برایشان یک نقطه‏ى مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسى برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید.»

به این ترتیب هر گونه نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که به ایجاد تزلزل در حرکت علمی دانشگاه بیانجامد، نقض غرض محسوب خواهد شد و این نکته مهمی است که می بایست مدنظر قرار گیرد.

ج) آرام و منطقی نگه داشتن فضای دانشگاه

ایجاد بلوا و ناآرامی در دانشگاه از اهدافی است که بانیان طراحی جنگ نرم قطعا به دنبال آن هستند. جریانات دانشجویی می بایست مراقب باشند پازل جنگ نرم را تکمیل نکنند. تمام تلاش طراحان جنگ نرم این است که به گونه ای عمل کنند تا شرایط دانشگاه های کشور از کنترل خارج شود. این همان چیزی است که حسین بشیریه نیز در قالب توصیه به دوستانش بیان می کند:«معمولا آن چیزی که میخ نهایی را بر تابوت رژیم‌های خودکامه می‌کوبد بحران در اعمال قدرت و از دست دادن کنترل اوضاع است.»

رهبر انقلاب پیشتر مطالبی را مطرح کرده بودند که توجه بدانها راهگشا خواهد بود. ایشان فرموده بودند:«در جنگ فرهنگى، در جنگ سیاسى، در جنگ امنیتى، تحرک دشمن را درست نمى‏توان دید. گاهى اوقات، دشمن کار را به گونه‏اى ترتیب مى‏دهد که حرف حقى، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا مى‏خواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون مى‏خواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعه‏اش هم همین حرف حقى است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیارى لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسى کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیرى شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است.»
به این ترتیب هر نوع نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که فضای دانشگاه را به سمت ناآرامی سوق دهد، قطعا و یقینا نوعی تکمیل پازل جبهه مقابل به شمار خواهد آمد.

*الزامات مقابله با جنگ نرم

یقینا نیل به اهدافی که می توان برای افسران این میدان در نظر گرفت، بدون طرح ریزی و برنامه ریزی دقیق و مدبرانه ممکن نیست. در ادامه برخی الزامات این برنامه ریزی را مرور خواهیم کرد.

الف) تشکیل اتاق فکر

رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان طراحی نوع مبارزه را به خود دانشجویان واگذار کردند. ایشان فرمودند:«اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلى‏تان، فکرى‏تان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید.»

لذاست که بررسی نوع مواجهه مطلوب با توجه به شرایط خاص هر دانشگاه می بایست از جانب فعالین آن دانشگاه هر چه سریع تر صورت پذیرد.

ب) پرهیز از بسته شدن فضا

رهبر انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه در عین اینکه بر ضرورت مقابله با جنگ نرم تاکید داشتند، بار دیگر بحث کرسی های آزاد اندیشی را پیش کشیدند و تاکید کردند که نباید از اظهارنظر بیمناک بود. ایشان فرمودند:«یکى دیگر از کارهائى که باید در زمینه‏ى مسائل گوناگون اجتماعى و سیاسى و علمى انجام بگیرد، میدان دادن به دانشجوست براى اظهارنظر. از اظهارنظر هیچ نباید بیمناک بود. این کرسى‏هاى آزاداندیشى که ما گفتیم، در دانشگاه‏ها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود. اگر چنانچه بحثهاى مهم تخصصى در زمینه‏ى سیاسى، در زمینه‏هاى اجتماعى، در زمینه‏هاى گوناگون حتّى فکرى و مذهبى، در محیطهاى سالمى بین صاحبان توان و قدرتِ بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتى که از کشاندن این بحثها به محیطهاى عمومى و اجتماعى ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد.»

به نظر می بایست از فضای تقابلی احراز کرد و محیط آکادمیک دانشگاه را حدالامکان به دور از جنجال و هیجانات کاذب وارد موضوع بررسی مسائل روز کشور کرد.

ج) کلان نگری در طراحی راهکارها

باید در نظر گرفت که تفوّق مقطعیِ صرف مد نظر نیست. می بایست اهداف مواجهه، هم ارز همدیگر و با نگاهی کلان نگر دیده شود. مثلا اگر صرفا مغلوب کردن حریف هدف قرار بگیرد و حفظ آرامش محیط دانشگاه لحاظ نشود، باید پذیرفت که راه به بیراهه سپره شده است.

د) ضرورت مخاطب شناسی

به نظر مخاطب اصلی طرح ریزی های افسران مقابله با جنگ نرم نه سردمداران جریان مقابل که افکار عمومی دانشجویی است. افکار عمومی ای که تحت القائات غلط ممکن است قضاوت های نادرستی در خصوص مسائل کشور داشته باشد و این قضاوت با تبیین درست مسائل به راحتی قابل تغییر است. نباید در برنامه ریزی مخاطب را به اشتباه چند فرد خاص یا یک تشکل خاص قرار داد.

*آسیب های مقابله با جنگ نرم

طبیعتا می تواند آسیب هایی نیز متوجه طرح ریزی های جریانات دانشجویی برای مقابله با جنگ نرم باشد. برخی از این آسیب ها در سخنان رهبر انقلاب نیز مورد اشاره قرار گرفته است.

الف) احساسی عمل کردن

اولین آسیبی که رهبر انقلاب برشمردند، برخورد احساسی با موضوع بود. شاید بازخوانی سخنان ایشان بعد از غائله 18 تیر در اینجا راهگشا باشد. ایشان فرمودند:«وقتى هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها گفته‏ام، باز هم تکرار مى‏کنم؛ من معتقدم که جوان مملکت بایستى در همه میدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط. این‏گونه حرکاتى که ملاحظه شد کسانى به دانشگاه حمله کنند، ناشى از بى‏انضباطى است؛ با هر نامى انجام گیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است. مگر من بارها نگفته‏ام در اجتماعات کسانى که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونت‏آمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال مى‏کند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمى‏کنند؟! حتّى اگر یک حرفى که خون شما را به جوش مى‏آورد به زبان آورند - مثلاً فرض کنید اهانت به رهبرى کردند - باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را براى آن روزى که کشور به آن نیازمند است، براى آن روزى که نیروى جوان و مؤمن و حزب‏الّلهى باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، والاّ حالا فرض کنیم یک جوان، یا یک دانشجوى فریب‏خورده‏اى هم حرفى زد و کارى کرد؛ چه اشکالى دارد؟ من از او صرف‏نظر مى‏کنم.»

ب) برخورد سخت به جای برخورد نرم

در مقابله با جنگ نرم بیش از هر چیز باید قواعد مقابله را شناخت. قواعد مقابله نرم با قواعد مقابله سخت تفاوت دارد. مختصات مبارزه هم تفاوت دارد. در مواجهه نرم لزوما دشمن در طرف مقابل دشمن نایستاده است. ممکن است یک عنصر فریب خورده در طرف مقابل باشد. بین یک عنصر فریب خورده و دشمن تفاوت وجود دارد. از حیث نوع مقابله نیز باید راهکارهای نرم را مورد توجه قرار داد.

ج) تندروی و تشدید فضای هیجانی و جنجالی

رهبر انقلاب در عین تاکید بر ضرورت برنامه ریزی و مقابله با جنگ نرم به یک مسئله مهم اشاره کردند و آن پرهیز از تندروی بود. ایشان فرمودند:«شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد. طبیعت جوان، طبیعت تحرک و تندى است. این دوره‏ى زندگى شما را ما هم گذرانده‏ایم؛ آن هم در دورانهاى انقلاب و اوائل مبارزات و اینها بوده. تندى را می دانم چیست. خیلى هم به ما نصیحت می کردند که آقا تندى نکنید، ما می گفتیم که نمی فهمند چقدر لازم است تندى کردن! می دانم تصور شما چیست، اما حالا از ما بشنوید دیگر. مراقب باشید تندروى، انسان را پیش نمیبرد. با فکر، تصمیم بگیرید... توقع اینکه شماها مدبرانه و فکورانه فکر کنید و بدون تندروى، بدون افراط و تفریط توى قضایا، رفتار کنید، توقع زیادى نیست.»

د) ناامیدی و نگاه بدبینانه

مقام معظم رهبری به ضرورت پرهیز از یأس و ناامیدی هم اشاره کردند و اصالت نگاه خوشبینانه را نه از روی توهم که از روی بصیرت دانستند. ایشان فرمودند:«عزیزان من! شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبهه‏ى جنگ نرم، یکى‏اش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضى‏تان به جاى پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روى توهم، بلکه از روى بصیرت. شما جوانید - مرکز خوشبینى - مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه "چه فایده‏اى دارد" شد، به دنبالش بى‏عملى، به دنبالش بى‏تحرکى، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً دیگر حرکتى وجود نخواهد داشت؛ همانى است که دشمن میخواهد.»

*راهکارهای کلان مقابله با جنگ نرم

سخن گفتن از راهکارها تامل جدی تری را می طلبد. علاوه بر اینکه شرایط هر دانشگاه نیز ملزومات خاص خود را دارد که متناسب با آن ملزومات باید تصمیم گرفت. اما آنچه اجمالا می توان گفت بدین شرح است:

الف) ایجاد تردید

چنانچه پیشتر گفته شد، مخاطب اصلی برنامه ریزی ها باید عموم دانشجویان باشد. به سادگی می توان با ایجاد تردید در برخی اصول پذیرفته شده ای که تحت القائات نادرست مطرح شده اند، به مقابله با جنگ نرم رفت. مثلا تبین واقعیات برآمده از نظرسنجی ها و غیرواقعی و مسخره بودن ادعای تقلب 13 میلیونی، تبیین دروغ پردازی آشوبگران در گزارش تعداد کشته ها، تبیین تناقض رویکرد اصلاح طلبان در مواجهه با برخی شخصیت ها من جمله آقای هاشمی و مواردی از این دست می تواند راهگشا باشد. این جنس تردید افکنی ها به سادگی در قالب نشریات و سخنرانی ها قابل پیگیری است.

ب) پاسخ به شبهات

طبیعتا از همان روزهای آغازین سال تحصیلی شبهه های متعددی در فضای دانشجویی مطرح خواهد شد. پاسخ به شبهه روی دیگر سکه ایجاد تردید است. باید ایجاد تردید مقدم بر پاسخ به شبهه باشد. بدین معنا که موضع جریان ارزشی باید تهاجمی باشد. البته می توان پیشاپیش و قبل از آنکه نوبت به نقش آفرینی جبهه مقابل برسد، بسیاری شبهات را هم در قالب همان ایجاد تردید پاسخ گفت.



عملیات روانی:

Psychological operation

   عبارت است از استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و سایر امکانات به منظور تاثیرگذاری بر افکار، احساسات، تمایلات و رفتار گروه های دوست ، دشمن و بی طرف، برای دستیابی به اهداف ملی.

   ابداع واژه عملیات روانی( به جای جنگ روانی) برای کاستن از بار خصومت آمیز واژه جنگ روانی ساخته و پرداخته شدو عملیات روانی نیز خود به دو دسته، یعنی جنگ روانی ( آن بخش از عملیات روانی که متوجه  دشمن است) و اقدامات روانی ( آن بخش از عملیات روانی که متوجه دوستان و گروه های بی طرف است) تقسیم شد.

 

عملیات روانی آشکار:

Psychological operation Overt

   عملیات روانی آشکار معمولا با استفاده از تبلیغات سفید( تبلیغاتی که هویت منبع آن معلوم است) انجام می شود. اغلب موارد عملیات روانی که با عناوین رسمی( مانند رادیو آمریکا) به اجرا در می آیند، از مصاذیق این نوع عملیات هستند.

 

عملیات روانی پنهان:

Covert psychological operation

   عملیات روانی پنهان عملیاتی است که منبع انتشار آن فاش نمی شود. این عملیات به گونه ای طراحی و اجرا می شود که دولت مسئول آن معلوم نباشد و یا اگر هم کشف شد، آن دولت بتواند هرگونه دخالتی را انکار کند. عملیات روانی پنهان، معمولا بوسیله تبلیغات سیاه و خاکستری به اجرا در می اید.

 

 

 

   حوادث ورخداد های بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، کشوررا وارد فضای جدیدی ساخت. به دنبال این حوادث، رهبر معظم انقلاب اسلامی در چندین سخنرانی به این نکته اشاره فرمودند که کشور وارد فضای جنگ نرم شدهاست . ایشان در طول مدت بیست سال پی در پی برمسئله تهاجم فرهنگی که از سوی دشمنان به سوی کشور گسیل شده اشاره داشته اند. با کمی دقت به سخنان رهبری در طی این بیست سال متوجه می شویم که ایشان رفتار دشمنان ر زیر نظر داشته اند و هشدارهای لازم را به مسئولین نظام داده اند.در یک فرایند خطی ایشان از تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، قتل عام فرهنگی، تهدید نرم و تشکیل جبهه ناتوی فرهنگی در سال های اخیر سخن گفته و هم اکنون می فرماید وارد مرحله جنگ نرم دشمنان شده ایم. در واقع پس از سالها قرار داشتن در فضای تهدید نرم، اکنون این تهدید عملی شده و دشمنان با تمام توان وارد جنگ نرم بر علیه انقلاب و نظام اسلامی شده اند. برای موفقیت در عرصه جنگ نرم و غلبه بر دشمنان و ناکام گذاشتن آنان همانند سی سال گذشته، باید با این جنگ و مختصات، ویژگی ها، شاخص ها، مولف ها و راهکارهای با آن آشنا شد.  

مفهوم شناسی جنگ نرم

   جنگ نرم (Soft War) نوعی اقدام نرم افرازانه اعم از روانی،تبلیغاتی،رسانه ای،فرهنگی و اجتماعی است که جامعه یا گروه هدف را نشانه می گیرد. بدون درگیری نظامی و گشودن آتش،رقیب را به انفعال کشانده یا به شکست و تسلیم وادار می سازد.

   جنگ نرم با مفاهیم دیگریچون تهدید نرم (Soft Treatment) و قدرت نرم (Soft Power) ارتباط تنگاتنگ دارد. در واقع برای درک بهتر و صحیح جنگ نرم باید به این دو مفهوم نیز توجه داشت. جنگ نرم متکی به قدرت نرم است. قدرت نرم را اولین بار«جوزف نای » در سال 1990 مطرح کرد و گفت: « قدرت نرم توانایی کسب چیزی است که می خواهیم از طریق جذب به جای اجبار به دست آوریم.» در واقع قدرت نرم، به معنای توانایی رسیدن به اهداف مورد نظر از طریق جلب دیگران به جای استفاده از زور دانسته شده است.

   قدرت نرم، محصول و برآیند تصویر سازی مثبت، ارائه چهره موجه از خود، کسب اعتبار در افکار عمومی داخلی و خارجی و قدرت تأثیر گذاری غیر مستقیم توأم با رضایت بر دیگران است.

   اگر تهدیدات سخت از قدرت سخت استفاده می گردد و این نوع تهدیدات متکی به روش های فیزیکی، عینی،سخت افرازانه همراه با اعمال رفتارهای خشونت آمیز برای رسیدن به اهداف از طریق اعمال فشار می باشد، تهدیدات نرم، بدون منازعه و لشکرکشی فیزیکی انجام می پذیرد و محصول پردازش ذهنی نخبگان این حوزه و مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است.

ابعاد جنگ نرم

   جنگ همانند سخت دارای ابعاد گوناگون می باشد. حوزه سیاسی، حوزه اجتماعی فرهنگی و حوزه دفاعی_ امنیتی سه بعد اساسی ومهم جنگ نرم را تشکیل می دهد.

 

 

جنگ نرم در حوزه سیاسی

   جوهره اصلی هر دولتی سیاسی_ اجتماعی است تا فیزیکی. در جنگ نرم بر علیه یک دولت، نیروی مهاجم تلاش می کند تا مجموعه ای از ارزش ها و باورهایی که آن دولت بر پایه آن استوار گشته و استقرار یافته و بر اساس آن ارزش ها دارای مشروعیت شده را تخریب و دگرگون سازد. در واقع جنگ نرم در این حوزه مشروعیت زدایی از رژیم سیاسی حاکم را دنبال می نماید هرگاه نیروی مهاجم در این حوزه موفق گردد از نظام سیاسی مشروعیت زدایی نماید، در پی این مشروعیت زدایی و سلب اعتماد عمومی، بی ثباتی سیاسی به وجود خواهد آورد.

جنگ نرم در حوزه فرهنگی- اجتماعی

   در این حوزه نیروی مهاجم،فرهنگ، هنجارها، ارزش ها،هویت، باورها و اعتقادات را مورد هدف قرار داده و به دنبال تغییر و دگرگونی در آنها می باشد. هدف اصلی از این جنگ تغیییر الگو های رفتاری جامعه است.الگوهای رفتاری که تاکنون منطبق بر ارزش های نظام سیاسی مستقر بوده و بین مردم و دولت پیوند برقرار کرده است. باتغییر این الگوهای رفتاری، دشمن و نیروی مهاجم موفق به ایجاد شکاف بین ملت- دولت می گردد.

جنگ نرم در حوزه دفاعی- امنیتی

   در ین حوزه از جنک نرم،دشمنان به دنبال تغییر در فرهنگ و الگوهای دفاعی_امنیتی هستند. فرهنگ پایداریی،مقاومت،ایثاروفداکاری،نترسیدن از دشمن، روحیه جهادی و شهادت طلبی،بخشی از فرهنگ دفاعی_ امنیتی در نظام اسلامی به شمار می آید. در واقع  نظام دفاعی_ امنیتی اسلام با این عناصر آمیخته شده است. درجنگ نرم در حوزه دفاعی_ امنیتی تلاش دشمنان تغییر د راین ارزش ها و عناصر فرهنگی است که الگوهای دفاعی و امنیتی بر اساس آن شکل می گیرد.

جنگ نرم در گذر تاریخی

   جنگ نرم یا جنگ روانی،پدیده ای جدید و نوظهور نیست و سابقه ای بسیار طولانی از نظر تاریخی دارد. در گذشته های بسیار دور از این شیوه ها نیز استفاده شده و در رویارویی بین دوجبهه، هر یک از طرفین تلاش داشته اند از طریق متقادسازی طرف مقابل، بدون جنگ و خونریزی بر رقیب غلبه کرده و آنان را همراه سازند. اماآنچه اکنون تحت عنوان جنگ نرم به سبک نوین و متکی ب قدرت نرم و ابزار رسانه است موضوعی است که باید از آن به عنوان یک پدیده جدید یاد کرد. این نوع جنگ اکنون فراگیر شده و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می گردد. در واقع این قدرت نرم است که روز به روز به آن توجه بیشتری شده و بر اهمیت آن افزوده می گردد.

   بر این اساس اگر بخواهیم درصدد جستجوی تاریخچه جنگ نرم و سیر تطور آن باشیم،بیشتر بایستی به بعد از جنگ دوم جهانی توجه کنیم.بررسی مقوله جنگ و منازعات میان کشورها نشان می دهد که تا پایان جنگ جهانی دوم،غلبه با جنگ های سخت متکی بر قدرت سخت است، لکن از این تاریخ به بعد انواع جنگ های دیگر د رکنار جنگ سخت موضوعیت پیدا می کند. در یک بررسی اجمالی می توان می توان این جنگ ها را به صورت زیر دسته بندی کرد:

جنگ سخت: تا پایان جنگ جهانی دوم(1945م) غلبه با این نوع جنگها می باشد. جنگ سخت متکی بر قدرت سخت نظامی _ امنیتی است.

جنگ سرد(نیمه سخت): در دوره نظام دو قطبی، از پایان جنگ جهانی دوم تا مقطع فروپاشی شوروی سابق(1991م) این جنگ شکل گرفته و متکی بر تهدیدات نیمه سخت بود. البته در این دوره جنگ های سختی همانند جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با حمایت قدرت های غربی شکل گرفت وبه مدت هشت سال به طول انجامید.

جنگ نرم: این نوع جنگ از فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه داشته و متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است.آمریکایی ها با استفده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلاب های رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد،در واقع نمونه ای از جنگ نرم است. آمریکایی ها با استفاده از قدرت نرم موفق به تغییر رژیم های سیاسی در کشورهایی چون لهستان،گرجستان، چک اسلواکی، قرقیزستان، اکراین و تاجیکستان گردید. در تمامی این دگرگونی های سیاسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفا با تکیه بر قدرت نرم و ابزاررسانه، با تغییر در ارزش ها و الگوهای رفتاری از رژیم های سیاسی حاکم مشروعیت زدایی گردید و از طریق جنبش های مردمی و ایجاد بی ثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جابه جا شد.

جنگ چابک: برخی از صاحب نظران در ادامه جنگ نرم و براساس یک نوع پیش بینی علمی، از جنگ چابک سخن گفته و آن را پس از تحول بزرگ افول قدرت آمریکا ارزیابی می کنند. در واقع براساس این نظریه، پس از فروپاشی امپراطوری غرب، مبتنی بر تهدیدات نرم و سخت و مبتنی بر قدرت سخت و نرم( قدرت هوشمند) جنگ چابک رخ داد. چون فرآیند تضعیف قدرت آمریکا در ابعاد اجنماعی، سیاسی، اقتصادی و... شاهد ظهور قدرت های منطقه ای در آمریکای لاتین، خاورمیانه وآسیای جنوب شرقی و آفریقا خواهیم بود و این توزیع قدرت های منطقه ای باعث شکل گیری مدل های جدید در حوزه تعاملات بین المللی خواهد شد که از آن تعبیر به «جنگ چابک» می شود.


عملیات روانی کاربردی (1)

 در عملیات روانی کاربردی روش‌ها و تاکتیک‌های متنوع و موثری وجود دارد. متخصصان عملیات روانی با به کارگیری به موقع و مناسب یکی از این روش‌ها و یا ترکیبی از اینها براساس حالات ذهنی و روانی مخاطبان قادر خواهند بود عواطف، احساسات، تمایلات، عقاید و رفتار مخاطبان را تحت تاثیر قرار داده و ضمن دگرگون کردن تصورات آنها از حالت عاطفی ایجاد شده برای دست‌یابی به اهداف مورد نظر بهره‌برداری کنند. البته کارشناسان عملیات روانی بیاید قبل از انتخاب روش یا روش‌های مناسب، آداب ورسوم، عقاید، عادات، سلیقه‌ها، شرایط ذهنی و فکری حاکم بر مخاطبان و عکس‌العمل‌های احتمالی آنان را مورد مطالعه قرار دهند و پس از آن به انتخاب روش و اجرای آن به پردازند مهم‌ترین این روش‌ها عبارتند از:

-1- فریب:

یکی از راه‌های تأثیرگذاری بر مخاطبان دادن اطلاعات دروغین و جهت‌دار یا تصویر و وارونه از وقایع است که اغلب با ارائه و نمایش قسمت‌هایی از واقعیت یا برگزیده‌ای از آنها این امر تحقق می‌یابد. چنین تصور ناقص و دگرگون شده‌ای از واقعیت می‌تواند گروه‌های گوناگون مخاطبان مورد نظر در عملیات روانی را تحت تأثیر قرار دهند.

تاریخ زندگی اجتماعی بشر به ویژه تاریخ دوران معاصر گویای این واقعیت است که دستکاری و مخدوش کردن واقعیت‌ها از جمله شیوه‌های تبلیغی و حربه‌های به کار رفته در عملیات روانی استکبار جهانی علیه ملل مختلف به شمار می‌آید. در طول تاریخ قدرت‌های استعمارگر بزرگترین جنایت‌ها علیه ملت‌های انقلابی جهان مرتکب شده‌اند. حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در باره فریب‌کری قدرت‌های استعمارگر این‌گونه می‌فرماید:

دشمنان اسلام هر وقت دیدند که در جوامع اسلامی با اسلام نمی‌توانند بجنگند با محتوا و حقیقت اسلام به نام اسلام جنگیدند و سعی کردند افکار التقاطی و دروغین خود را مطرح کنند.

یکی از راه‌های تأثیرگذاری بر مخاطبان دادن اطلاعات دروغین و جهت‌دار یا تصویر و وارونه از وقایع است که اغلب با ارائه و نمایش قسمت‌هایی از واقعیت یا برگزیده‌ای از آنها این امر تحقق می‌یابد

متخصصان عملیات روانی با وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها نزد مخاطبان اطلاعات غیرواقعی، مخدوش و غلط را میان آنان ترویج و تصویر نادرست از واقعیت‌ها در اذهن مخاطبان ایجاد می‌کنند البته باید توجه داشت که این اطلاعات دروغین و فریب کارانه می‌بایستی از طرفی قانع کننده و مدلل باشد و از سوی دیگر به گونه‌ای در پوشش اختفاء ارائه شود که مخاطبان به دشواری قادر به باز‌شناسی حقایق گردند.

به عنوان نمونه: آمریکا با فریب افکار عمومی و تلقین این شائبه که عراق مسلح و مجهز به سلاح‌های کشتار جمعی و میکروبی می‌باشد توانست برای حمله به عراق مجوزی مجازی و خلاف واقع برای خود ترتیب دهد و عملا از این اصل مهم به نفع خود بهره برد در طول تاریخ سردمداران و حاکمان به وفور از این حربه استفاده کرده‌اند.

جادوی ذهن

 شگردهای جنگ روانی(2)

در مقاله قبلی با عنوان شگردهای جنگ روانی به تعریف و بیان اولین شگرد در جنگ روانی که فریب نام دارد، پرداختیم حال در ادامه با سه شگرد دیگر به نام های تخدیر، تشجیع و تطمیع آشنا می شویم.

-2- تخدیر:

در این روش متخصصان جنگ‌های روانی برای کند و متوقف کردن رفتار مخاطبان پشتوانه احساسی- عاطفی آنان را نشانه می‌روند و شور احساس حاکم بر رفتار ایشان را به تدریج کمرنگ و زایل می‌کنند زیرا خوب می‌دانند که با کاهش شور و هیجان خود رفتار نیز تضعیف و متوقف خواهد شد. در چنین حالتی مخاطبان قدرت و توان خود ار برای دستیابی به اهداف از دست می‌هند و مجبور به عقب‌نشینی، فرار و یا تسلیم می‌شوند. با کاهش شورو هیجان مخاطبان روحیه و اراده آنان نیز تضعیف شده و توان مبارزه را از دست خواهند داد. گسترش مظاهر دنیوی و مادی از حربه‌هایی هستند که بسیاری از مواقع افراد مبارز و دارای توان مبارزه را از دست خواهند داد. گسترش مظاهر دنیوی و مادی از حربه‌هایی هستند که بسیاری از مواقع افراد مبارز و دارای پشتکار زیاد را به دلیل بی‌توجهی به ارزش‌های درونی خود به افرادی مادی، دنیاپرست و عافیت‌طلب تبدیل می‌کنند. استکبار جهانی به تجربه و زیرکی دریافته است که گسترش فساد و بی‌بند و باری از اساسی‌ترین و کارآمدترین حربه‌ها برای از بین بردن اعتقادات دینی، ارزش‌ها و آداب و رسوم ملی و فرهنگ ملت‌های جهان است و به همین رو پایه و اساس هجوم روانی و تبلیغاتی دستگاه‌های خود را بر ایجاد و گسترش بی‌بند و باری، فساد و خشونت در بین مخاطبان گوناگون خود در سراسر دنیا- به ویژه جهان سوم- قرار داده است.

مقام معظم رهبری درباره این خطر می‌فرماید:

بعضی از دستگاه‌های جاسوسی دولت‌های استکباری اظهار‌نظر کرده‌اند که برای ایران و مقابله با انقلاب اسلامی یکی از دو راه برای ما بیشتر نمانده ا ست، یکی این است که ما فساد و فحشاء را در جامعه آنان نفوذ دهیم و جوانانشان را سرگرم کنیم و زنان و مردانشان را از هدف‌های متعالی و بلند غافل کنیم. آنها را سرگرم منجلات فساد و فحشاء و شهوت نماییم و دیگر اینکه بین آنها اختلاف اندازیم.

کارشناسان جنگ‌های روانی با بهره‌گیری از جوانب عاطفی و احساسی مخاطبان خود را تشجیع و آنان را برای نیل به هدف معینی تشویق می‌کنند

-3- تشجیع:

برخلاف روش قبلی یعنی تخدیر، در این روش متخصصان جنگ‌های روانی باید شور و شوق تلاش و حرکت به سوی هدف مطلوب را در مخاطبان برانگیزند و عواطف و احساسات و رفتار آنان را تقویت کنند. برای مثال حسن دفاع از دین، وطن، نژاد و قوم و یا تقویت حس تنفر از دشمن متجاوز، مبارزه با ظلم و استثمار و... روحیه تلاش و حرکت بی‌وقفه به سوی هدف را در مخاطبان پرورش می‌دهد.

کارشناسان جنگ‌های روانی با بهره‌گیری از جوانب عاطفی و احساسی مخاطبان خود را تشجیع و آنان را برای نیل به هدف معینی تشویق می‌کنند. تبلیغات نازی‌ها و فاشیست‌ها برای انتشار ایدئولوژی خود و بالا بردن موفقیت و کاهش شکست‌ها از همین مقوله است.

حضور توده‌های میلیونی مردم انقلابی ایران در صحنه‌های مختلف انقلاب، جنگ با رژیم متجاوز عراق نمونه بسیار روشن تشجیع است که با هدایت علما و رهبران اسلامی در برهه‌های حساس حضوری فعال داشته‌‌اند.

-4- تطمیع:

مخاطبان برای دستیابی به هدف اصلی خود ناچارند بعضی از هدف‌های فرعی را فراموش و برخی امتیازات را رها کنند. متخصصان جنگ‌های روانی با شناخت و آگاهی از این مهم می‌کوشند اهداف قابل دسترسی و بی‌درد سرتری را به مخاطبان پیشنهاد کنند و یا برای آنان پاداش در نظر بگیرند. زیرا آز و طمع محرکی نیرومند است و بسیاری مواقع پاداش می‌تواند مخاطبان را به دگرگونی علایق، مقاصد و راهکارهایشان تشویق و آنان را تطمیع کند. گاهی به دنبال نتایج یک پاداش حساب شده و مفید دشمنان سابق به نیروهای بی‌طرف و یا به دوستان خوبی تبدیل می‌شوند.

متخصصان جنگ‌های روانی برای دستیابی به این منظور باید محرک‌های مناسب و کارآمدی را مورد استفاده قرار دهند. اعلام وعده‌های گوناگون به سربازان و مردم کشورهای درگیر از این مقوله است


بی اعتماد شو!

شگردهای جنگ روانی(3)

مقاله ای که پیش رو داریم ادامه ی شگردهای جنگ روانی است، تا به حال در دو مقاله با پنج شگرد آشنا شدیم و در اینجا دو شگرد دیگر را را با هم می خوانیم.

برای مطالعه شگردهای قبلی می توانید به مطالب زیر مراجعه کنید:

-5- روشنگری:

وظیفه اساسی کارشناسان جنگ‌های روانی در این روش ارایه حقایق و آشنا ساختن مخاطبان با اهدافی است که باید در پیش گیرند، به عبارت دیگر در این روش تلاش بر این است تا درک منحرف و نامتوازن مخاطبان با حقیقت همسان و هماهنگ شود. البته کارشناسان باید تحلیل و شناخت دقیق از اعتقادات، افکار، تمیلات و نحوه رفتار مخاطبان خود داشته باشند. زیرا در غیر این‌صورت امکان دارد پس از انتشار حقایق خلاف رفتار مطلوب نظر مجریان عملیات روانی از آنا بروز کند روشنگری دو ویژگی عمده همراه دارد، اول آنکه شرایطی را فراهم بکند تا مخاطبان خودی با آگاهی از حقایق در برابر تهاجم سیل شایعات و اکاذیب مقاوم شود و از طرفی تلاش دو چندان برای نیل به اهداف از خود به نمایش گذارند و در نتیجه پایداری آنان در برابر تهدیدات دشمن افزایش می‌یابد.

کارشناسان جنگ‌های روانی در رویارویی با دشمن می‌کوشند با بکارگیری این روش یعنی روشنگری در مخاطبانی که در جبهه دشمن هستند نسبت به رهبران سیاسی و نظامی آنان شک و تردید ایجاد کنند و به جو بی‌اعتمادی، بدبینی و دلسردی نسبت به اهداف در میان آنان دامن زده و در نهایت پایداری و تلاش ایشان در دستیابی به اهداف را ضعیف و سست کنند.

رهبر انقلاب یکی از راه‌های ایمن ساختن مردم در مقابل عملیات روانی و تهاجم تبلیغاتی دشمن را افزایش آگاهی صحیح مردم دانسته و می‌فرماید:

((اگر بتوانیم آگاهی صحیح و معرفت درست را پیرامون مسائل جهان و موقعیت جمهوری اسلامی به مردم بدهیم مردم را به معنای واقعی کلمه در مقابل با همه گونه تهاجمات تبلیغات و اقدامات بدخواهانه دشمن مصونیت بخشیده‌ایم.))

متخصصان جنگ‌های روانی می‌کوشند با وارد کردن ضربه‌های روانی و درونی پی در پی، مقدمه شکست بیرونی را فراهم آورند

-6- ارعاب و ایجاد ترس:

یکی از روش‌های موثر و کارآمد در بین نفرات دشمن که از دیرباز مورد استفاده طرف‌های درگیر و متخاصم بوده است، استفاده از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای درگیر به منظور تضعیف روحیه و سست ساختن اراده آنان است. در این روش متخصصان و مجریان جنگ‌های روانی ضمن تهدید و ترسانیدن مخاطبان با بهانه‌ها و دسیسه‌های گوناگون به آنان چنین القاء می‌کنند که خطرات و صدمات احتمالی و حتی قطعی فراوانی بر سر راه آنان کمین کرده است و آنچه که برای ایشان مهم و ارزشمند است در معرض خطر نابودی و ویرانی قرار دارد. متخصصان جنگ‌های روانی می‌کوشند آینده‌ای مبهم و تاریک و توام با سختی‌ها و مشکلات فراوان برای افراد دشمن و کسانی که تلاش دارند با دشمن همکاری کرده و یا او را مورد پشتیبانی و حمایت قرار دهند ترسیم کرده و به آنان تلقین کنند که توان و امکانات لازم برای دستیابی به اهداف خود را ندارند. به این ترتیب، متخصصان و مجریان جنگ‌های روانی می‌کوشند با تزریق و القای مفاهیم و پیام‌های مورد نظر خود، مخاطبان را به ترک لجاجت و دشمنی و در نهایت تسلیم و تمکین در برابر خواسته‌های خود وادار کنند. حضرت‌آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در این خصوص می‌فرماید: (( آمریکایی ها دارند اینگونه تبلیغ می‌کنند و وانمود می‌نمایند که اگر کشوری با آنها بد باشد تمام راه‌ها به روی او بسته خواهد بود.))

متخصصان جنگ‌های روانی می‌کوشند با وارد کردن ضربه‌های روانی و درونی پی در پی، مقدمه شکست بیرونی را فراهم آورند.

خیلی نامحسوس!

شگردهای جنگ روانی (4)

7- القاء غیرمستقیم: این روش معمولاً هنگامی به‌کار گرفته می‌شود که مخاطبان نسبت به دریافت مستقیم پیام و اطلاعات از خود مقاومت نشان می‌دهند. در این شیوه متخصصان جنگ‌های روانی بدون موضع‌گیری آشکار منظور خود را به مخاطبان القاء می‌کنند، به عبارت دیگر آنان منظور و پیام خود را در قالب موضوعاتی به ظاهر بی‌ارتباط و یا دو پهلو بیان می‌کنند. متخصصان جنگ‌های روانی می‌دانند که بعد از مدتی فقط اجمالی از پیام در ذهن مخاطبان باقی می‌ماند، برهمین اساس در مراحل بعدی با استفاده از این حافظه منظور و پیام‌ اصلی خود را به آنان منتقل می‌کنند. از نکات مورد توجه در این روش این است تا زمانی که مخاطبان نسبت به موضوعی از خود حساسیت نشان می‌دهند می‌توان از آن بهره‌برداری کرد زیرا هنگامی که حساسیت ایجاد شده کاهش یافته یا از بین رود آنان توجه کمتری به پیام‌های مورد نظر خواهند داشت. نکته دیگری که باید در این روش مورد توجه قرار گیرد آن است که در عملیات روانی بسیاری از اوقات چنانچه به‌طور مستقیم افکار و عقاید ریشه‌دار و ارزش‌های مورد احترام مخاطبان مورد حمله قرار گیرد نه تنها موثر نخواهد بود بلکه اثر معکوس داشته و مانند گلوله‌ای خواهد بود که پس از شلیک کمانه کرده و به شلیک کننده اصابت می‌کند. اگر مخاطبان احساس کنند هدف از ارائه پیام و یا انجام فعالیت متخصصان و عاملان عملیات روانی مخالفت با عقاید و افکار آنان نیست به رغم آنکه پیام از استدلال ضعیف‌تری برخوردار باشد، امکان پذیرش آن بیشتر است انتخاب این روش برای مخاطبانی که دارای عقاید پابرجا و ریشه‌دار هستند سودمندتر است زیرا سست ایمانان بسیار آسان‌تر مجاب شده و تغییر عقیده می‌دهند و یا افکار، عقاید، خواسته‌ها و رفتارها آنان به راحتی دستخوش تزلزل و دگرگونی می‌شود. القاء پیام و مفاهیم مورد نظر در قالب فیلم، موسیقی نمایش، نقاشی، سخنرانی و امثال آن یکی از رایج‌ترین حربه‌های مورد استفاده در روش القاء غیرمستقیم است که اذهان مخاطبان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از نکات مورد توجه در روش القاءغیرمستقیم این است که تا زمانی که مخاطبان نسبت به موضوعی از خود حساسیت نشان می‌دهند می‌توان از آن بهره‌برداری کرد رهبر معظم انقلاب حضرت‌آیت‌ا... خامنه‌ای ضمن تأکید بر نفوذ تبلیغات غیرمستقیم بر ذهن و فکر مخاطبان می‌فرماید: (ما اگر می‌خواهیم یک انسان صالح درست کنیم، یک خانواده صالح درست کنیم، یک اجتماع امن و امان درست کنیم روحیات خوب به مردم بدهیم و آنها را از دروغگویی و فریب‌گری بازداریم، مردم را از ظلم و تبعیض بازداریم و به شهامت و شجاعت و فداکاری سوق بدهیم، این در شخصیت‌هایی که آن نمایش را بازی و اجرا می‌کنند و در آن صحنه‌ای که نمایش به ما نشان می‌دهند، هم اینها ممکن است مندرج باشد و نشان داده شود اگر چه آن فیلم درباره این مضامین نباشد و درباره مسئله دیگری باشد، درباره موضوعی دور از این حرف‌ها باشد، اما به صورت جنبی و حاشیه‌ای آن هدفی که تنظیم کنند و تهیه کننده این اثر هنری دارد، کار خودش را می‌کند و ذهن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.) -8- تحریک منظور از تحریک انجام اقدام‌هایی است که بر روی حالات و رفتار مخاطبان تأثیر می‌گذارد. در این روش متخصصان جنگ‌های روانی با ارائه پیام‌ها و اطلاعات آگاهی‌‌دهنده به تحریک احساسات مخاطبان می‌پردازند و آنان را به سوی تحقق اهداف مورد نظر خود سوق می‌دهند. حس همدردی، تنفر، خشم و غضب از جمله مفاهیم تعیین کننده در این روش است که مورد توجه قرار می‌گیرند. متخصصان جنگ‌های روانی با ترسیم چهره بی‌رحم و ضد انسانی دشمن که می‌تواند واقعی و یا ساختگی باشد- و یا ترسیم چهره درد و سختی کشیده قربانیان این بی‌رحمی می‌تواند قوه خشم و غضب مردم خودی و همچنین نیروها و مردم دشمن را بیدار کند و در همان حال احساس همدردی با قربانیان و یا بازماندگان آنان را در مخاطبان برانگیزند و از آن بهره‌برداری کنند.




جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد و راه مقابله با آن

جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد و راه مقابله با آن

یکی از زیرمجموعه های جنگ نرم که در سال های اخیر خیلی در کشور شاهد آن بودیم،جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد است. در دولت یازدهم این جنگ بیشتر شد. گاهی لو رفتن اطلاعات از طرف نیروهای خودی حال خواسته یا ناخواسته می تواند خسارت سنگینی را از طرف دشمن به کشور وارد کند. گاهی دشمن میلیاردها دلار پول خرج می کند تا بتواند موضوع جنگ نرم را در ایران پیاده سازی کنند ولی گاهی افرادی در کشور هستند که به دشمن حال باز هم خواسته یا ناخواسته کمک می کنند که بدون خرج کردن حتی یک دلار بحث جنگ نرم را در کشور پیاده سازی کند و حتی در زمینه هایی هم پیروز باشد.

 

جنگ نرم اقتصادی،جنگی است که دشمن برای شروع آن نه خیلی دلار خرج کرد و حتی نه خیلی زحمت کشید، هر چند شاید این موضوع مربوط به امسال و پارسال و سال های گذشته نیست، لیکن با اوضاع اقتصادی فعلی کشور،دشمن به تمامی مقاصد خود بدون زحمت رسید.

 

آسیب های ناشی از جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد در بلند مدت ساختار اقتصادی کشور را بیمار و ناکارآمد می کند، که این بیماری نیاز به پیشگیری دارد، چون درمان بیماری اقتصاد در کشور خسارات زیادی را وارد خواهد کرد که این خسارات هم  متحمل قشر ضعیف جامعه خواهد شد.

 

مهم ترین عامل در پیشگیری از این بیماری اقتصاد مقاومتی است، یعنی اقتصاد مقاومتی بهترین نسخه ای که برای حال بیمار اقتصاد کشور می توان پیچید، هر چند خیلی از مسئولین هستند که اقتصاد ریاضتی را به نام اقتصاد مقاومتی تمام می کند.

 

ابعاد جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد را به سه دسته زیر می توان تقسیم بندی نمود:

 

1-ارائه ی الگوی مصرف مطابق با سیاست های مورد نظر دنیای سرمایه داری.

 

2-ایجاد حس بدبینی نسبت به فعالیت های دولت در حوزه ی اقتصاد.

 

3-ایجاد حس بدبینی و حقارت نسبت به تولیدات داخلی.

 

از جمله مواردی که در حوزه جنگ نرم در اقتصاد در سال های اخیر شاهد آن بودیم ارائه ی الگوی مصرف مطابق با سیاست های مورد نظر و پسند دنیای سرمایه داری است. به عبارت روشن تر می توان گفت: حیات اقتصاد مبتنی بر سود محوری و انباشت سرمایه،بر پایه ترویج هر چه بیش تر مصرف بنا نهاده شده است و این در حالی است که مصرف بی رویه و بدون توجه به نیازهای واقعی مغایر با اصول مبانی دینی و حتی دور از تعالیم سنتی و بومی است. حرمت و مذمت مصرف گرایی به اندازه ای است که در آیاتی از قرآن و احادیث متعدد این موضوع از مصادیق گناهان کبیره شمرده شده است.

 

از دیگر موارد جنگ نرم در حوزه اقتصاد ایجاد حس بدبینی نسبت به فعالیت های دولت در حوزه اقتصاد و ترویج نافرمانی و همراهی نکردن مردم با سیاست های اقتصادی دولت است،ترویج این نافرمانی و ایجاد جو بدبینی باعث می شود که دولت در رسیدن به اهداف اقتصادی ناکارآمد باشد، موضوعی که طی سال های اخیر خیلی درگیر آن هستیم. در این میان برخی از تصمیم های نادرست و ناتوانی دولت در توجیه افکار عمومی باعث تشدید به فضاسازی داشتن و مضاعف کردن تاثیرات عملیات روانی گردد.

 
ادامه دارد...

اصول و روش‎های مقابله با جنگ نرم
 
 
با بهره گیری از سازوکارهای مختلف، هم می توان از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کرد و هم می توان با مداخله های مؤثر، دامنه اثرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن ها را کاهش داده و یا از میان برد. 

برخی از اصول و روش های مقابله عبارتند از:

١- تبدیل جنگ نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم 
هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود.
به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسه آفرینی ها» و «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» بدانیم که در راهپیمایی ده ها میلیونی در ٢٢ بهمن امسال در سراسر کشور، برای طراحان جنگ نرم پیامی روشن داشت. 

همچنین از منابع قدرت نرم ملت ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- در اختیار داشتن افراد دانشمند، خلاق و باهوش؛
- داشتن تحصیل کردگان زیاد؛
- تراز بالای دانایی و نرخ سواد دانشگاهی؛
- اراده و عزم ملی برای پیشرفت و آبادانی کشور؛
- وجود اقشار مختلف با انگیزه و دارای شوق که از روحیه ملی و حماسی برخوردارند.

٢- خلع سلاح روانی اپوزیسیون
اپوزیسیون همواره در پی آن است تا با شعارهای جذاب و وعده بهبود شرایط زندگی، توده مردم را جذب کند.
چنان چه نظام حاکم چنین شرایطی را بر شهروندانش فراهم سازد، زمینه جذب مردم توسط اپوزیسیون را از میان برداشته و جنگ روانی دشمن
خنثی می شود.

٣- گسترش دامنه و شمول فعالیت های فرهنگی و افزایش محصولات فرهنگی تأثیرگذار بر جامعه و جوانان
نبرد فرهنگی را با نبرد فرهنگی می شود پاسخ داد.
از سوی دیگر، یکی از عرصه های جهاد که امروز همه نخبگان فکری، هنرمندان، روشنفکران و بسیجیان بایستی وارد آن شوند، عرصه جهاد و مقابله با افکار و فرهنگ غلط انحرافی است.

٤- استفاده از دیپلماسی عمومی
یکی از منابع قدرت نرم و نیرومند هر کشوری استفاده از دیپلماسی عمومی در صحنه بین المللی است. به همین سبب، اگر دولتی مقتدر از مؤلفه ها و عناصر دیپلماسی عمومی به درستی و به موقع توسط دیپلمات های زبده، آگاه به تغییر و تحولات جهانی استفاده کند، قدرت نرم را تقویت کرده و از سوی دیگر بر توانایی خود جهت مقابله با جنگ نرم می افزاید. برعکس، اگر در چندین کشور جهان فاقد سفیر باشد، از این ابزار قدرت نرم غفلت
ورزیده است.

٥- استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیت ها
اقلیت های جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، مستعد مخالفت ورزی علیه نظام حاکم هستند و دشمنان فرامنطقه ای یکی از میدان های فعالیت خود را در کشورهایی که دارای تنوع قومیت هاست، قرار می دهند.
اما زمانی که نظام مستقر با انجام راهبردهای مناسب در مناطق محروم و دور از مرکز و اختصاص بودجه های لازم در قالب طرح های توسعه همه جانبه خصوصا طرح های اشتغال زا و به کارگیری مدیریت های توانمند در این مناطق و با روحیه جهادی و بسیجی مشغول خدمت به مردم شدند، می توانند آن احساس را کم کنند یا از میان بردارند.

٦- عملیا
ت روانی متقابل
در مقابله با جنگ نرم نبایستی منفعلانه عمل کرد. عاملان تهدید نرم از انواع تبلیغات، فنون مجاب سازی روش های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی به منزله روش های تغییر نگرش ها، باورها و ارزش های جامعه هدف استفاده می کنند. انجام تبلیغات هوشمندانه، سریع با قدرت منطق و اندیشه و احاطه ذهنی بر مخاطبان جنگ نرم می تواند یکی از روش های مقابله باشد.

 


جنگ نرم و جوانان

چندی پیش یکی از مسئولان آمریکایی طی مصاحبه‌ای گفت: «ما در جنگ سخت نتوانستیم توفیقاتی را در ایران کسب کنیم در واقع جنگ سخت باعث وحدت بیشتر بین افراد می‌شود بنابراین باید از ابزار جنگ نرم استفاده کنیم تا علاوه بر اینکه بتوانیم یک استحاله فکری در مردم ایران خصوصاً جوانان ایجاد ‌کنیم، تفرقه را در بین مسئولان و نهادها تشدید کنیم» و می‌بینیم که ایده دشمن این گونه است.

 

جنگ نرم و جوانان

اسرائیل و آمریکا، دشمنان حیله‌گر و غدار کشور ما هستند و برای اینکه در عرصه جنگ نرم توفیقاتی به دست آورند، روش‌های مختلفی را به کار می‌برند.دشمن با ایجاد شک و تردید در بین جوانان سعی دارد آنان را گمراه کند در واقع دشمن می‌خواهد آنها نسبت به مبانی اعتقادی و اصول، ارزش‌ها و بنیادهای فکری دچار تردید شوند و با ایجاد علامت سؤال، آنان را نسبت به پیشینه تاریخی و فرهنگ اصیل ایرانی کشورشان به شک بیندازد.جوانان جامعه ما در مقطع حساس کنونی کشور، در معرض خطرناک‌ترین تهاجم‌های دشمنان در طول تاریخ بشریت هستند و چنین شرایطی، هوشمندی جوانان را می‌طلبد تا از این پل شیطانی با سربلندی عبور کنند.این پل شیطانی به طرق مختلف در پیش پای جوانان قرار می‌گیرد و مسیر آن سراسر فریبکاری شیطان است و تمام هدف آن دور کردن جوان از انسانیت است و انسان را به معنای واقعی خود استحاله می‌کند.

دشمن با استحاله فکری و روحی جوانان، خواهان تبدیل انسان‌ها به افرادی مادی‌گرا و پوچ است تا هرچه از او خواست بی کم و کاست انجام دهد و مانند عروسک خیمه‌ شب‌ بازی حتی اگر به او گفت همجنس‌بازی کن، این کار را بدون تأمل و اندیشه انجام دهد.کتاب‌هایی که پشت پرده اهداف صهیونیست‌ها را برملا می‌سازد در دسترس جوانان نیست.

با توجه به اینکه سن ۱۸تا ۲۴سالگی دوره جامعه‌پذیری است چنانچه جوان در این دوران به جامعه‌پذیری درستی دست نیافته باشد و در سرگردانی بین برنامه‌های ماهواره‌ها و ترفند‌های دشمن قرار گیرد، احتمال جذب شدنش در فرقه‌ها و گروه‌های منحرف بسیار زیاد است.جوانانی که در راه انقلاب اسلامی و پس از آن در جنگ تحمیلی در راه آرمان‌های اسلام جنگیده و به شهادت رسیدند یا جانباز و آزاده شدند همگی پرورش یافتگان مکتب اسلام هستند و دشمن سعی می‌کند ادامه‌دهندگان نسل چنین جوانانی را به تباهی بکشد.

دشمن از راه‌های مختلف سعی می‌کند که جوانان را از راه حق منحرف کند،جوانان امروز جامعه ما در یک مقطع تاریخ‌ساز بشریت ایستاده‌اند.استکبار علیه تورات، انجیل و قرآن قیام کرده و در واقع قصد دارد خدامحوری را کنار گذاشته و شیطان‌محوری را حاکم کند؛ جوانان باید آگاه باشند که رسالتشان پیروی از راه انبیاء، امیرالمؤمنین علی‌ علیه‌السلام و شهدای انقلاب اسلامی است؛ با پیروی از این راه، جوانان در دام‌های نرم‌افزاری دشمنان گرفتار نخواهند شد.

حضرت علی علیه‌السلام در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه خطاب به امام حسن علیه‌السلام، قلب جوان را به زمینی خالی که آماده پاشیدن بذر است تشبیه می‌کند؛ قلب جوان قلبی پاک و مستعد است که هر چه در آن کاشته شود همان می‌روید.در جنگ نرم هر کس زودتر قلب جوان و نوجوان را تسخیر کند و آنچه که موردنظرش است در آن بکارد او در این جنگ پیروز شده است، پس نکته اول این است که باید تلاش و دقت داشته باشیم و قلب جوان را مخاطب خود قرار دهیم تا در کارزار جنگ نرم به تسخیر حریف درنیاید.

جوان در جنگ نرم نقش مظلومانه‌ای دارد و در بازار مکاره دنیا ابزاری شده است که هر کس توانست زودتر ذهن او را تصاحب کند پیروز می‌شود بنابراین کسانی که با جوانان کار می‌کنند باید بدانند که این فرصت طلایی است و باید از تمام امکانات استفاده شود تا ضمن بیان حق و حقیقت، قلب جوان را نیز تسخیر کنند.

هنگامی که این دو مرحله را به خوبی اجرا کردیم و جوان به سلاح فکر و عقیده مسلح شد هر جوان به خودی خود، یک حسین فهمیده می‌شود؛ در غیر این‌صورت جوانان از دست ما می‌روند و این مسئله از کوتاهی و سهل‌انگاری ما خواهد بود.دشمن سعی دارد در متون دینی و واقعیت‌های موجود در جامعه ما به شکل بسیار ظریف و پیچیده تحریف به وجود آورد بنابراین می‌خواهد فطرت خداجوی جوانان را به سمت دلخواه خود سوق دهد بدون اینکه در این بین رد پایی از دست اندرکاران آن باقی بماند.

ایجاد یک فرهنگ موازی به ظاهر شبیه فرهنگ اصیل کشورمان از اهداف پلید دیگر دشمن است.آموزه‌هایی که فرهنگ دشمن دارد به هیچ وجه نمی‌تواند با سنت‌های رایج در کشورمان همخوانی داشته باشد.دشمن برای ترویج داده‌های فرهنگ غرب و همچنین ترویج بنیادهایی که این فرهنگ بر آن استوار است، مانند اومانیسم و ترویج فلورانس برنامه‌ریزی دقیق کرده است.دشمن از یک سو بنیادهای فرهنگی ما را مورد هجوم قرار می‌دهد و از سوی دیگر می‌خواهد فرهنگ مد نظر خودش را به وسیله تعمیق و ترویج بنیادهایی که فرهنگ غرب بر آن استوار است جایگزین فرهنگ غنی ما کند.

نباید این گونه باشد که بنشینیم و از خدا بخواهیم جوانانمان را در مقابل تهاجم فرهنگی حفظ کند بلکه باید در این عرصه با ابتکار و اندیشه وارد شویم و در عین حال بر خدا توکل کرده‌، از او توفیق پیروزی بخواهیم.لازمه چنین جنگی جهاد اکبر یا همان خودسازی است؛ همان طور که در دفاع مقدس هشت ساله که جهاد اصغر بود با همین سلاح جهاد اکبر پیروز شدیم در جنگ نرم نیز باید به همین سلاح اتکا کنیم ضمن اینکه خودباوری و ابتکار عمل نیز لازمه‌های دیگر این میدان هستند.بهترین راهی که می‌تواند جوانان را از انحراف در امان نگاه دارد، تقویت پایه‌های تربیتی جوان در خانواده و آگاه‌ کردن آنان از خطرات است.

همان گونه که حضرت علی علیه‌السلام فرموده‌اند «شکّ پلکان یقین است» اگر جوانی شک کند و بجا و به موقع به پاسخ دست یابد به یقین می‌رسد اما همین شک، توقفگاه خطرناکی است البته باید زمینه‌ای را فراهم کرد تا هنگامی که جوان به دنبال رفع شبهات پیچیده امروزی می‌رود، گمراه نشود.علاوه بر اینکه خانواده‌ها باید این توانایی را در خودشان ایجاد کنند که به سؤالات فکری فرزندانشان به شایستگی پاسخ دهند، مراکز آموزش و پرورش، مراکز آموزش عالی و نهادهای مربوط نیز باید از آن آموزش فرهنگ غربی که در گذشته رایج بود فاصله گرفته و جوانان را مطابق دستورات و وصایای امام(ره) پرورش دهند.

جوانان در هر جامعه‌ای نیروهای محور و بالنده هستند؛ در جامعه ما که جوانان قشر کثیری را تشکیل می‌دهند این نقش مؤثرتر است.کشور ما به دلیل جایگاه ویژه جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی و منطقه در معرض آزمون بزرگ در مواجهه با جنگ نرم است؛ مخاطبان اصلی این جنگ نیز جوانان هستند که اسکلت اصلی نظام را تشکیل می‌دهند.جنگ نرم مسئله اصلی بسیاری از کشورهای جهان سوم است.جنگ نرم اگرچه یک تهدید است اما با توجه به ظرفیت بالای فرهنگی، علمی و اعتقادی جوانان ما، این تهدید می‌تواند یک فرصت باشد و در صورت غفلت، این تهدید می‌تواند به معضلی برای جامعه و جوانان تبدیل شود.جوانان تاکنون در مقابل دشمن ایستاده‌اند و به همه درخواست‌ و مطالبات آنان پاسخ منفی داده‌اند.

جوانان باید همچنان این هوشیاری را حفظ کرده و به دشمن اجازه هیچ گونه بهره‌برداری از موقعیت‌های کشور را ندهند.کار فرهنگی باید به عنوان یک اصل در نظر گرفته شود بنابراین نیاز است در این خصوص یک جریان‌سازی قوی رسانه‌ای، هماهنگ و گسترده داشته باشیم تا بتوانیم ذهن مسئولان را در این زمینه فعال کنیم چرا که تا رسیدن به نقطه مطلوب فرسنگ‌ها فاصله است بنابراین اگر از امروز تا ۲۰ سال دیگر یک برنامه منسجم و هدفمند برای مقابله با اهداف دشمنان طراحی کنیم شاید بتوانیم به آن اهداف مطلوب فائق آییم در غیر این صورت کشور در آینده با بحران جدی مواجه خواهد شد.

جنگ نرم که جنگ عقیده‌هاست مسئله جدیدی نیست؛ دشمنان از ابتدای انقلاب این تهاجم را شروع کردند اما این مسئله تقریباً به تازگی برای ما عیان شده است.بر اساس اسناد افشا شده سال‌های گذشته دشمنان علیه نظام قسمتی از توطئه‌های دشمنان انقلاب آشکار شده است. ضمن اینکه همچنان لایه‌هایی از این خصومت‌ها مخفی مانده است؛ از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که امام خمینی(ره) انقلاب فکری علیه مستکبران اعلام کرد، دشمنان خصومت خود را آغاز ‌کردند اما تا حدودی آن را مخفی می‌کردند و اکنون بخش بیشتری از آنچه مخفی می‌کردند، آشکار شده است.

منبع خبر : www.psyop.ir


جنگ نرم از دیدگاه قرآن

با توجه به تعاریفی که از جنگ نرم صورت گرفت، می‌توان تحلیل و تبیین ابعاد آن را از لابه‌لای آیات شریفه قرآن جستجو نمود. خداوند در قرآن وجود جنگ نرم و تلاش پنهان دشمن جهت راه اندازی آن را هشدار می‌دهد و سپس سرد‌مداران این تهدید بزرگ را معرفی کرده و عاقبت بطور مفصل روش‌های بر اندازی نرم توسط دشمنان جریان حق را افشاء می‌نماید.

خداوند متعال پس از هشدار به وجود جنگ نرم، دشمنان شیطان را شکل دهنده اصلی این تهدید می‌داند که شیوه او نیز دقیقا مطابق با ویژگیهای جنگ نرم است یعنی حرکتی آرام، تدریجی، بلند مدت و نرم افزارانه. قرآن در این باره می فرماید: از گام‌های شیطان پیروی نکنید چه اینکه او دشمن آشکار شماست. جمله (گام‌های شیطان) اشاره به یک مسئله تربیتی دارد و آن اینکه انحراف‌ها و تبهکاری‌ها غالباً به‌طور تدریجی در انسان نفوذ می کند نه به ‌صورت دفعی و فوری. مثلاً برای آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر و قمار و شراب معمولاً مراحلی وجود دارد: نخست به‌صورت تماشاچی در یکی از این جلسات شرکت می‌کند و انجام این کار را ساده می‌شمرد. گام دوم شرکت تفریحی در قمار «بدون برد و باخت»و یا استفاده از مواد مخدر به‌عنوان رفع خستگی و یا درمان بیماری و مانند آن است گام سوم استفاده از این مواد به‌صورت کم و به قصد اینکه در مدت کوتاهی از آن صرف نظر کند سرانجام گام‌ها یکی پس از دیگری برداشته می‌شود و شخص به‌صورت یک قمار باز حرفه‌ای خطرناک و یا یک معتاد سخت و بینوا در می‌آید. وسوسه‌های شیطان معمولاً به‌همین صورت است انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود به‌سوی پرتگاه می‌کشاند این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست تمام دستگاه‌های شیطانی برای پیاده کردن نقشه‌های شوم خود از همین روش «خطوات»گام‌به‌گام استفاده می‌کند که در اصطلاح امروزی به آن تهدید یا جنگ نرم گفته می‌شود.

از دیدگاه قرآن چندین گروه به‌عنوان سردمداران جنگ نرم به‌شمار می‌روند که خداوند به تفکیک از هر گروهی به نامی خاص یاد کرده است که ما در اینجا فقط به ذکر نام تعدادی از آنها می پردازیم:

1.  مشرکین: اولین گروه به تعبیر قرآن مشرکین می‌باشند: «وای بر مشرکان همان‌ها که زکات را ادا نمی‌کنند و آخرت را منکرن»

2.  منافقین: دشمنانی که در لباس دوست سعی در آسیب زدن به ساختار دین و اجتماع را دارند. «هنگامی که منافقان نزد تو آیند… آنها «منافقان»دشمنان واقعی تو هستند از آنان بر حذر باش خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف می‌شوند؟».

3.     سردمداران باطل: می‌گویند: پروردگارا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنها ما را گمراه ساختند.

این سه گروه عمده به‌عنوان دشمنان جبهه حق و سردمداران جنگ نرم بر ضد این جبهه به شمار می‌آیند که البته همه آنان به ‌عنوان پیاده نظامان و امیران لشکر سردمدار بزرگ جبهه باطل یعنی شیطان به‌شمار می‌آیند. شیطان می‌خواهد آنها را شدیدا گمراه کند و قسم خورده که احدی از نسل انسان را رها نکند حتی پیامبران را که گمراهی آنها غیرممکن است ولی با وجود این شیطان حتی از تلاش برای گمراهی آنها هم دست نمی کشد.

جنگ نرم در اصطلاح جنگی است از سوی دشمنان که با رویکرد و سلاح تبلیغی و روانی و به دور از مداخله و اقدامات فیزیکی مستقیم یا غیر مستقیم نیروهای دشمن انجام میگیرد و محدوده عملکرد آن به‌جای مرزهای آشکار و مرزهای پنهان بین دشمن و جبهه داخلی متن جامعه و ارزش‌های حق می‌باشد و هدفش تلاش برای تغییر باورها، زائقه‌ها، گرایش‌ها و ارزش‌های پیروان و ملت و امت حق می‌باشد.

تا در نهایت با ریزش‌ نیروهای ارزشی و مردمی و تفرقه‌هایی که داخل جبهه حق صورت می‌گیرد این جبهه از درون به زوال و نابودی یا سستی برود. در جنگ نرم واژه‌هایی چون جبهه دشمن، حق جبهه داخلی، نرم افزار و ارزش‌ها مورد استفاده قرار می گیرد. اگر با این نگاه جنگ نرم را به قرآن عرضه نماییم واژه حق و باطل معرف دو جبهه خودی و غیر خودی خواهی بود و از این منظر هر فرد و گروهی که پرچم‌دار و عامل به دستورات و آموزهای الهی باشد در جبهه حق بوده و هر کس غیر از این باشد در گروه باطل است بر خلاف نگاه روشنفکری که انسانها را به سه دسته سفید سیاه خاکستری تقسیم می‌کنند از نگاه قرآنی سرانجام آدم‌ها از منظر تحلیلی و تبیینی یا سفید است یا سیاه.

با توجه به این نگاه قرآنی به مسئله مرزبندی ها در جنگ نرم از جهت مصداق شناسی جنگ نرم در قرآن انسان را باید محور مطالعه و منشا و مصداق قرار داد بدین گونه که با انسان شناسی در دو حوزه تاریخی و اجتماعی میتوان به باز شناسی مصادیق جریان حق بر مبنای انسان و زندگی انسانی پرداخت که می‌تواند مورد هجوم نرم دشمن قرار بگیرد

جنگ نرم در دنیای امروزی

در جنگ نرم بسیاری از خصوصیات جنگ‌های سنتی دیده نمی‌شود نه از نبرد سرنوشت‌ساز خبری است و نه از همگون‌سازی جنگ، بلکه بیشتر به سوی ناهمگونی جنگ حرکت دارند و مدت زمان جنگ نیز طولانی است؛ طرفین درگیر در جنگ تمایلی به پایان دادن به جنگ ندارند، زیرا جنگ برای آنها تبدیل به منبع درآمد شده است؛ یعنی جنگ سودآور شده و با سودآوری جنگ، سوداگران نیز به میدان قدم گذاشته‌اند تا از طریق این جنگ‌ها به مقام‌هایی دست یابند و یا اینکه حکومتی در منطقه مورد نظر خود، تشکیل دهند؛ برای همین از همه راه‌های قانونی و غیرقانونی استفاده می‌کنند؛ از قاچاق انسان گرفته تا تجارت مواد مخدر و فروش منابع زیرزمینی منطقه تحت اختیار خود و همچنین جذب سربازان نوجوان که به مهم‌ترین عامل خشونت در این جنگ‌ها تبدیل شده‌اند؛ گفتنی است، همه این عوامل باعث کم‌هزینه شدن جنگ‌های نوین گردیده است.

پیشینه جنگ نرم:

نگاهی به گذشته‌ی جنگ نرم نشان می‌دهد که در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت می‌گرفته تا از شورش‌هایی که در مناطق تسخیر شده به‌وجود می‌آمده، جلوگیری شود.

به عنوان نمونه دو مورد زیر:

در زمان مغول:

زمانی که چنگیزخان قصد حمله به منطقه‌ای را داشت، موجی از هراس در آن کشور پخش می‌شد. تجّاری که از مناطق تحت کنترل چنگیزخان می‌آمدند، برای دیگران تعریف می‌کردند که او چگونه با مردم برخورد می‌کند و کشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت کند، نابود می‌شود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیه‌ی مردم شکسته شده بود.

رومیان و یا اسکندر:

از مناطقی که در جنگ‌ها عبور می‌کردند، خودها و زره‌های بزرگی را که چند برابر انسان معمولی بود طراحی کرده و آن‌ها را عمداً در مسیر جا می‌گذاشتند تا لشکریان مقابل، تصور کنند سربازان آن‌ها غول پیکرند و عملاً روحیه‌ی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش می‌دادند. بنابراین هر حرکتی که روحیه‌ی یک ملت را هدف گیرد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.

تفاوتی که می توان در میان جنگ های نرم در دوران گذشته و عصر معاصر یافت، تفاوت در ابزارها و روشهای آن است و اصولا بهره گیری از هر نوع ابزاری در جنگ نرم بر این پایه و محور قرار می گیرد که بر اندیشه و احساسات مخاطب تاثیرگذاشته و او را مرعوب خود سازد و بی آن که واکنشی از خود نشان دهد، تسلیم دشمن شده و یا در مسیر خواسته های او گام بردارد.

اهداف جنگ نرم از طریق دنیای مجازی

اهداف جنگ نرم می تواند به اهدافی که بانی راه اندازی جنگ نرم آن را دنبال می کند، نیز وابسته باشد. این اهداف را می توان به چند شیوه تقسیم بندی کرد. در یک شیوه می توان آن را به اهداف بلند مدت و اهداف میان مدت تقسیم بندی کرد.
از زاویه ای دیگر، می توان اهداف را به مقاصد استراتژیک و مقاصد تاکتیکی، تقسیم کرد که البته شرح هر کدام از آنها و یافتن مصادیق شان فرصت و مجال دیگری می طلبد.
به هر روی، با توجه به ماهیت اصلی جنگ نرم می توان تا حدودی به برخی از مهمترین اهداف آن اشاره کرد:

  • تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند
  •  ناکارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی ارکان آن نظام.
  • ایجاد رعب و وحشت از مسائلی همچون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سرکوبگر و
  • پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد جو بی اعتمادی و ناامنی روانی.
  • اختلاف افکنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیه سیاسی کشور.
  • ترویج روحیه یاس و ناامیدی به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های کشور.
  • بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور.
  • کاهش روحیه و کارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی.
  • ایجاد اختلاف در سامانه های کنترلی و ارتباطی کشور هدف.
  • تبلیغات سیاه (با هدف براندازی و آشوب) به وسیله شایعه پراکنی، پخش تصاویر مستهجن، جوسازی از راه پخش شب نامه ها

چه افراد و تشکل هایی هدف جنگ نرم هستند؟

همه افراد جامعه می توانند بخش های مشخصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند و البته این موضوع وابسته به هدفی است که بانی جنگ نرم آن را دنبال می کند. اقشار مورد نظر بانیان جنگ نرم بستگی به هدف آنها دارد که میان مدت است یا عمومی و با توجه به هدف اقشار را تحت نظر می گیرند اما در حالت کلی می توان گفت که گروه های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده های مردم هستند.

نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می دهند و می توانند به عنوان تصمیم گیران و تصمیم سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.
در بعضی موارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها و اشخاص خاص و تأثیرگذار را مورد هدف قرار می دهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. مانند استفاده از قومیت های مختلف یا خواص و نخبگان فرهنگی وعلمی.
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزارهای رسانه ای، فرهنگی و علمی استفاده می شود پوشش آن برای طبقات مختلف بیشتر و متفاوت تر است. جنگ رسانه ای می تواند توده های مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به همین شکل در جنگ علمی نخبگان را مورد هدف قرار دهد. افراد مورد نظر جنگ های نرم وابسته به هدف جنگ های نرم نیستند بلکه به دلیل اینکه در جنگ نرم ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد در نتیجه افراد بیشتری درگیر می شوند اما در جنگ سخت که تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامی است تنها گروه های نظامی (و در موارد معدودی غیر نظامیان) در طرف مقابله قرارمی گیرند.

جنگ نرم، جنگی است که بی سرو صدا و کم کم در عناصر مورد نظر نفوذ پیدا می کند. ممکن است  در ابتدا  آن را نوعی سرگرمی بدانیم و استفاده از آن را باعث بالارفتن پرستیژ اجتماعی بدانیم ، ولی در صورت جدی گرفته نشدن ممکن است اثرات سوئی را در  جامعه داشته باشد.

ابزارهای جنگ نرم در دنیای امروزی:

یکی از ابزارهای جنگ نرم چیست؟ همانطور که گفته شد جنگ نرم، جنگی است که بی سرو صدا و کم کم در عناصر مورد نظر نفوذ پیدا می کند. ممکن است  در ابتدا  آن را نوعی سرگرمی بدانیم و استفاده از آن را باعث بالارفتن پرستیژ اجتماعی بدانیم ، ولی در صورت جدی گرفته نشدن ممکن است اثرات سوئی را در  جامعه داشته باشد. یکی از وسایلی که امروزه بسیار رواج پیدا کرده است استفاده از وایبر و صفحات مجازی در میان توده های مردم است. نمی توان استفاده از این ابزار را  مربوط به قشر خاصی دانست چون همه افراد به نوعی با آن سر و کار دارند..شاید در ابتدا کسی گمان نمی کرد این نرم افزار بتواند چنین محبوبیتی را در جامعه ایرانی  پیدا کند ولی اکنون  بعد از فروکش  کردن تمامی هیجانات و شیفتگی ها  نسبت به این ابزار، زنگ خطرش به گوش همه رسیده است که در صورتی که نتوان این صفحات اجتماعی را کنترل کرد می تواند اثرات سوء فراوانی از جمله:

  •  نابودی هویت ملی جامعه
  • مقابله با ایمان انسانهای دارای هویت دینی و ملی
  • ترویج ارزشهای مشترک غرب به منظور تضعیف ارزشهای کشور هدف
  • بی ثمر شدن احکام اخلاقی و تربیتی
  • سلب مسئولیت اخلاقی و حقوقی
  • تساوی خادمان و خائنان
  • نفی کمال دین و جاودانگی دین
  • عدم امکان پدید آمدن نظام اجتماعی

 

راه مقابله با جنگ نرم:

به نظر می رسد یکی از راههای مهم و تاثیر گذار برای برخورد موثر با این پدیده ها و موجهای زودگذر در مورد یک پدیده (نرم افزار، سایت، وبلاگ و...)،افزایش اطلاع رسانی و آگاهی ها در مورد پدیده های نوظهور در جامعه است. هنگامی که اطلاع رسانی صحیحی چه از طریق رسانه های مکتوب و چه دیداری و مجازی صورت گیرد ، وافراد جامعه نوعی آگاهی مختصری نیز با این پدیده داشته باشند دیگر اسیر جوهای زودگذر موجود در جامعه نشده و با آگاهی و اطلاع نسبت به استفاده از ابزار و یا نرم افزار مورد تبیلغ استفاده می کنند. ولی اگر این آگاهی و اطلاع رسانی به موقع صورت نگیرد؛ و در موقعی ارائه گردد که این ابزار در جامعه رواج پیدا کرده است به نوعی باعث می شود تا فرد ترغیب شود از آن نرم افزار یا پدیده استفاده کرده و خود به نتایج آن دست پیدا کند. و این رویکرد باعث خسارات جبران ناپذیری را به تک تک تک افراد جامعه وارد می کند.


منابع:

کتب:
[1]اصغر افتخاری و همکاران،قدرت نرم و سرمایه اجتماعی،نشر دانشگاه امام صادق ،1389
[2]اصغر افتخاری و همکاران،قدرت نرم-فرهنگ و امنیت،دانشگاه امام صادق علیه السلام،1389
[3]جوزف نای،سید محسن روحانی،مهدی ذوالفقاری،قدرت نرم ابزارهای موقعیت در سیاست بین الملل ،ناشر دانشگاه امام صادق علیه السلام،1389.
[4]کریس هیبلز گری،احمدرضا تقاء،جنگ پست مدرن سیاست نوین درگیری،1381.
[5]جوزف .اس.نای،دکتر سعید میر ترابی،قدرت در عصر اطلاعات،چاپ اول،1387.

 

مقالات

[1]آنچه باید درباره جنگ نرم بدانیم(تاریخچه جنگ نرم، دکتر امیر محبیان،نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری)
[2]محمدصوفی آبادی،اسلام و جهانی شدن و پیامدهای فرهنگی آن،سایت دانشگاه امام صادق علیه السلام
[3]مقایسه جنگ های سنتی و نوین،برگرفته از ماهنامه اطلاعات راهبردی- شماره 80-
[4] ذبیح اله تجری غریب آبادی،جنگ نرم در یک نگاه،سایت تخصصی جنگ نرم

گالری: 
دانلود

]" href="http://ahlolbait.com/files/galery/40087797208794703126.jpg" class="lightbox-processed">

جنگ نرم چیست و راه‏های مقابله با آن کدام است؟

جنگ نرم چیست و راه‏های مقابله با آن کدام است؟


 
آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار می‌گیرد، جان انسان‌ها، تجهیزات، امکانات و بناهاست که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال می‌شود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار می‌گیرد، افکار عمومی است.
تا سال 1945 میلادی غالب جنگ‏ها "جنگ سخت" بود. پس از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب، دور جدیدی از رقابت ها میان آمریکا و شوروی سابق آغاز شد که به "جنگ سرد" مشهور شد. جنگ سرد ترکیبی از جنگ سخت و جنگ نرم بود که طی آن دو ابر قدرت در عین تهدیدهای سخت از رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز می‏کردند.  
با فروپاشی شوروی در سال 1991 میلادی و پایان جنگ سرد کارشناسان بخش جنگ در ایالات متحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که می شود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و... دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان به جنگ نرم شهرت یافت.  

جنگ نرم  
این نوع جنگ از فروپاشی شوروی شروع و تاکنون ادامه داشته و متکی بر تهدیدات نرم و قدرت نرم فرهنگی و اجتماعی است.آمریکایی ها با استفده از این نوع جنگ تاکنون موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر شدند. انقلاب های رنگی که در چندین کشور بلوک شرق و شوروی سابق رخ داد،در واقع نمونه ای از جنگ نرم است. آمریکایی ها با استفاده از قدرت نرم موفق به تغییر رژیم های سیاسی در کشورهایی چون لهستان،گرجستان، چک اسلواکی، قرقیزستان، اکراین و تاجیکستان گردید.
در تمامی این دگرگونی های سیاسی بدون استفاده از ابزار خشونت و صرفا با تکیه بر قدرت نرم و ابزار رسانه، با تغییر در ارزش ها و الگوهای رفتاری از رژیم های سیاسی حاکم مشروعیت‏زدایی گردید و از طریق جنبش‏های مردمی و ایجاد بی ثباتی سیاسی، قدرت سیاسی جابه جا شد.  

جنگ نرم در قالب‏های مختلف مثل : انقلاب مخملی ، انقلاب های رنگی (انقلاب نارنجی و...)، عملیات روانی ، جنگ رسانه‏ای، با استفاده از ابزار رسانه‏ای ( رادیو ، تلویزیون، روزنامه و امثال آن) و ... توانست نظام سیاسی بعضی از کشورها ـ مانند اوکراین و گرجستان ـ را تغییر دهد.   تعریف جنگ نرم   مفهوم جنگ نرم (Soft Warfare    ) در مقابل جنگ سخت (Warfare Hard    ) است و تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد ندارد.  
«جان کالینز» تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا، جنگ نرم را عبارت از “استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود”، می داند.  
ارتش ایالات متحده آمریکا در آیین رزمی خود آن را بدین صورت تعریف نموده است: “جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد”.

با عنایت به تعاریف فوق، معروفترین تعریف را به جوزف نای، پژوهشگر برجسته آمریکایی در حوزه “قدرت نرم” نسبت می دهند. وی در سال1990 میلادی در مجله “سیاست خارجی” شماره 80 ، قدرت نرم را “توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران” تعریف کرد. تعریفی که قبل از وی «پروفسور حمید مولانا» در سال1986 در کتاب “اطلاعات و ارتباطات جهانی؛ مرزهای نو در روابط بین الملل” به آن اشاره کرده بود. با این وجود مهمترین کتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف نای در سال2004 ، تحت عنوان “قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی” منتشر نمود.  
بنابراین جنگ نرم را می توان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسانه ای که جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شکست وا می دارد. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه ای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و... از اشکال جنگ نرم است .  
به عبارت دیگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم سیاسی می توان به واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیراً به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.
در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است.   در یک تعریف کامل تر می توان گفت، جنگ نرم یک اقدام پیچیده و پنهان متشکل از عملیات های سیاسی، فرهنگی و اطلاعاتی توسط قدرت های بزرگ جهان برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب در کشورهای هدف است  

دلایل استفاده از جنگ نرم
انتشار مقاله مشهور «جوزف نای» نظریه‏پرداز آمریکایی تحت عنوان «قدرت نرم» power Soft  در فصلنامه آمریکایی foreign policy  در سال ۱۹۹۰ دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که براساس آن ایالات متحده به جای آن که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می کند.  
براین اساس آمریکا می توانست بجای سرمایه گذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده می شد، به سرمایه گذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان «کاربرد قدرت نرم» در فصلنامه فارن پالسی در سال ۲۰۰۴ منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سال های پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود.  
در مقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیل تر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری «قدرت هوشمند» Smart power     به مورد اجرا گذارده شد.
براساس این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک می کند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر «جین شارپ» تهیه شد، در سطح رسانه های گروهی به مفهوم «انقلاب نرم» معروف شد.  
بنابراین جنگ نرم، امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می توان با کمترین هزینه با حذف تهاجم خود قرار می دهد.  
جنگ نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد می کند، عزم و اراده ملت را از بین می برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست های نظام را تضعیف می کند، فروپاشی روانی یک ملت می تواند مقدمه ای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد.
جوزف نای قدرت نرم را شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می داند. این شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب قدرت است. بر این پایه یک کشور می تواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر، ارزش های آن را می پذیرند، از آن تبعیت می کنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاداندیشی آن قرار می گیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن می شوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی می شود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. بنابراین جنگ نرم از یکسو توانایی کسب آنچه که می خواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش می باشد ( و از سوی دیگر نشان دهنده ، تفاوت های عمده آن با جنگ سخت می باشد.  

تفاوت‏های جنگ نرم و جنگ سخت

1- حوزه تهدید نرم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، در حالی که حوزه‌ تهدید سخت امنیتی و نظامی می‌باشد؛   2- تهدیدهای نرم پیچده و محصول پردازش ذهنی نخبگان و بنابراین اندازه‌گیری آن مشکل است، در حالی که تهدیدهای سخت؛ عینی، واقعی و محسوس است و می‌توان آن را با ارائه برخی از معیارها اندازه‌گیری کرد؛  
3- روش اعمال تهدیدهای سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالی که در نرم ، از روش القاء و اقناع بهره‌گیری می‌شود. و تصرف و اشغال سرزمین است در حالی که در تهدید نرم ، هدف تاثیر‌گذاری بر انتخاب‌ها، فرآیند تصمیم‌گیری و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت سلب هویت‌های فرهنگی است؛  
4- مفهوم امنیت در رویکردهای نرم شامل امنیت ارزش‌ها و هویت‌های اجتماعی می‌شود، در حالی که این مفهوم در رویکردهای سخت به معنای نبود تهدید خارجی تلقی می‌گردد.  
5- تهدیدهای سخت، محسوس و همراه با واکنش برانگیختن است، در حالی که تهدیدهای نرم به دلیل ماهیت غیر عینی و محسوس آن، اغلب فاقد عکس‌العمل است.  
6-مرجع امنیت در حوزه تهدیدهای سخت، به طور عمده دولت‌ها هستند، در حالی که مرجع امنیت در تهدیدهای نرم محیط فروملی و فراملی (هویت‌های فروملی و جهانی) است؛  
7- کاربرد تهدید سخت در رویکرد امنیتی جدید عمدتاً مترادف با فروپاشی نظام‌های سیاسی- امنیتی مخالف یا معارض است، در حالی که کاربرد تهدید نرم در رویکردهای امنیتی جدید علیه نظام‌های سیاسی مخالف یا معارض، مترادف با فرهنگ‌سازی و نهادسازی در چارچوب اندیشه و الگوهای رفتاری نظام‌های لیبرال و دموکراسی تلقی می‌شود.  
جنگ نرم نیز همانند جنگ سخت اهداف مختلفی دارد و قاعدتا هدف غایی هر دو آنها تغییر کامل نظام سیاسی یک کشور است که البته با اهداف محدودتر هم انجام می گیرد. در حقیقت جنگ نرم و جنگ سخت یک هدف را دنبال می کنند و این وجه مشترک آنهاست، در هر صورت هدف اصلی این جنگ، اعمال فشار برای ایجاد تغییر در اصول و رفتار یک نظام و یا به طور خاص تغییر خود نظام است.

اهداف جنگ نرم

1- استحاله فرهنگی در جهت تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش برای پیشبرد اهداف خود سود جسته است.  
2- استحاله سیاسی به منظور ناکارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی ارکان آن نظام.  
3- ایجاد رعب و وحشت از مسائلی همچون فقر، جنگ یا قدرت خارجی سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن برای ایجاد جو بی اعتمادی و ناامنی روانی.  
4- اختلاف افکنی در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و سیاسی کشور مورد نظر در راستای تجزیه سیاسی کشور.  
5- ترویج روحیه یاس و ناامیدی به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های کشور.  
6- بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور.  
7- کاهش روحیه و کارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی.  
8- ایجاد اختلاف در سامانه های کنترلی و ارتباطی کشور هدف.  
9- تبلیغات سیاه (با هدف براندازی و آشوب) به وسیله شایعه پراکنی، پخش تصاویر مستهجن، جوسازی از راه پخش شب نامه ها و...  
10- تقویت نارضایتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی نسبت به دولت خود به طوری که در مواقع حساس این نارضایتی ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.  
11- تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل های نادرست و اغراق آمیز.  
جنگ نرم به ابزارها و امکاناتی نیازدارد تا بتواند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند.  

ابزارهای جنگ نرم
جنگ نرم با پشتوانه قدرت نرم انجام می گیرد. بنابراین تمامی ابزارهای حامل قدرت نرم را باید به عنوان ابزارهای جنگ نرم مورد توجه و شناسایی قرار داد. این ابزارها انتقال دهنده پیام ها با اهداف خاص هستند. در عصر ارتباطات با تنوع ابزاری برای انتقال پیام از یک نقطه به نقطه دیگر هستیم. رسانه ها شامل رادیو، تلویزیون و مطبوعات، عرصه های هنر شامل سینما، تئاتر، نقاشی، گرافیک و موسیقی، انواع سازمان های مردم نهاد و شبکه های انسانی در زمره ابزار جنگ نرم به شمار می‏آیند.  
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزار مختلفی استفاده می شود می توان گفت که به همان نسبت نیز گروه های مختلفی را مورد هدف و مبارزه قرار می دهد.  

چه افراد و تشکل‏هایی هدف جنگ نرم هستند؟  
همه افراد جامعه می‏توانند بخش های مشخصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند و البته این موضوع وابسته به هدفی است که بانی جنگ نرم آن را دنبال می کند. اقشار مورد نظر بانیان جنگ نرم بستگی به هدف آنها دارد که میان مدت است یا عمومی و با توجه به هدف اقشار را تحت نظر می گیرند اما در حالت کلی می توان گفت که گروه های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می دهند و می توانند به عنوان تصمیم گیران و تصمیم سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.  
در بعضی موارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها و اشخاص خاص و تأثیرگذار را مورد هدف قرار می دهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. مانند استفاده از قومیت های مختلف یا خواص و نخبگان فرهنگی وعلمی.  
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزارهای رسانه ای، فرهنگی و علمی استفاده می شود پوشش آن برای طبقات مختلف بیشتر و متفاوت تر است. جنگ رسانه ای می تواند توده های مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به همین شکل در جنگ علمی نخبگان را مورد هدف قرار دهد. افراد مورد نظر جنگ های نرم وابسته به هدف جنگ های نرم نیستند بلکه به دلیل اینکه در جنگ نرم ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد در نتیجه افراد بیشتری درگیر می شوند اما در جنگ سخت که تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامی است تنها گروه های نظامی (و در موارد معدودی غیر نظامیان) در طرف مقابله قرارمی گیرند.  
در جنگ نرم علاوه بر استفاده از ابزارهای رسانه های، فرهنگی و علمی برای نفوذ در طبقات و اقشار مختلف از تاکتیک های متنوعی مختلفی استفاده می شود.

تاکتیک‏های جنگ نرم
1- برچسب زدن: بر اساس این تاکتیک، رسانه ها، واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل کرده و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند  
2- تلطیف و تنویر: از تلطیف و تنویر (مرتبط ساختن چیزی با کلمه ای پر فضیلت) استفاده می شود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق کنیم.  
3- انتقال: انتقال یعنی اینکه اقتدار، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیزی دیگر برای قابل قبول تر کردن آن منتقل شود.
4. تصدیق: تصدیق یعنی اینکه شخصی که مورد احترام یا منفور است بگوید فکر، برنامه یا محصول یا شخص معینی خوب یا بد است. تصدیق فنی رایج در تبلیغ، مبارزات سیاسی و انتخاباتی است.  
5- شایعه: شایعه در فضایی تولید می شود که امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات موثق امکان پذیر نباشد.  
6- کلی‏گویی: محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانه های غربی مصادره و در جامعه منتشر می شود، مورد کنکاش قرار نمی گیرد. تولیدات رسانه های غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از مفاهیمی مانند جهانی شدن، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف و توجیه مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکار گرفته می‏شوند.  
7- دروغ بزرگ: این تاکتیک قدیمی که هنوز هم مورد استفاده فراوان است، عمدتاً برای مرعوب کردن و فریب ذهن حریف مورد استفاده قرار می‏گیرد.
  8- پاره حقیقت‏گویی: گاهی خبر یا سخنی مطرح می شود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.  
9- انسانیت‏زدایی و اهریمن‏سازی: یکی از موثرترین شیوه های توجیه حمله به دشمن به هنگام جنگ (نرم و یا سخت)، «انسانیت‏زدایی» است. چه اینکه وقتی حریف از مرتبه انسانی خویش تنزیل یافت و در قامت اهریمنی در ذهن مخاطب ظاهر شد، می توان اقدامات خشونت آمیز علیه این دیو و اهریمن را توجیه کرد.  
10- ارائه پیشگویی‏های فاجعه‏آمیز: در این تاکتیک با استفاده از آمارهای ساختگی و سایر شیوه های جنگ روانی (از جمله کلی‏گویی، پاره حقیقت‏گویی، اهریمن‏سازی و ...) به ارائه پیشگویی‏های مصیبت‏بار می‏پردازند که بتوانند حساسیت مخاطب را نسبت به آن افزایش داده و بر اساس میل و هدف خویش افکار وی را هدایت نمایند.  
11- قطره‏چکانی: در تاکتیک قطره‏چکانی، اطلاعات و اخبار در زمان های گوناگون و به تعداد بسیار کم و به صورتی سریالی ولی نا منظم در اختیار مخاطب قرار می گیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یک بازه زمانی آن را پذیرا باشد.  
12- حذف و سانسور: در این تاکتیک سعی می شود فضایی مناسب برای سایر تاکتیک های جنگ نرم به ویژه شایعه خلق شود تا زمینه نفوذ آن افزایش یابد. در این تاکتیک با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام می پردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات گوناگون خلق می شود.  
13- جاذبه های جنسی: استفاده از غریزه‏ی جنسی و نمادهای اروتیکال از تاکتیک‏های مهم مورد استفاده رسانه های غربی است به طوری که می توان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامه های رسانه های غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره می‏گیرند.
  14- ماساژ پیام: در ماساژ پیام، از انواع تاکتیک های گوناگون (حذف، کلی گویی، پاره حقیقت گویی، زمان بندی، قطره چکانی و...) جنگ نرم استفاده می شود تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این متد ، پیام با انواع تاکتیک ها ماساژ داده می شود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.  
15- ایجاد تفرقه و تضاد: ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع می شود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعه حامیان خود می کند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده شود.  
16- ترور شخصیت: در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت ، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمی‏توان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه ای و انواع تاکتیک ها از جمله بزرگ نمایی، انسانیت‏زدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقت گویی و... وی را ترور شخصیت می کنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی می شوند. دشمنان انقلاب و نظام اسلامی نیز با استفاده از این تاکتیک و بهره گیری از ابزار طنز، کاریکاتور، شعر، کلیپ های کوتاه و... که عموماً از طریق اینترنت و تلفن همراه ، پخش می شود به ترور شخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجه و معتبر در نزد مردم می پردازند.  
17- تکرار: برای زنده نگه داشتن اثر یک پیام با تکرار زمان بندی شده، سعی می کنند این موضوع تا زمانی که مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند 18- توسل به ترس و ایجاد رعب: در این تاکتیک از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده می شود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء می کنند که خطرات و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان ممکن کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با مشکلات و مصائب برای افراد ترسیم می کنند.
 19- مبالغه: مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده می کنند. غربی ها همواره با انعکاس مبالغه آمیز دستاوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامی های کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.
  20- مغالطه: مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه ، شخص یا محصول ارائه داد. متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یکسان می دانند. این روش ، انتخاب استدلال ها یا شواهدی است که یک نظر را تایید می کند و چشم پوشی از استدلال ها یا شواهدی که آن نظر را تائید نمی کند  .
اصول و روش‏های مقابله با جنگ نرم
اما چه کار کنیم تا بتوانیم با بهره‏ گیری از ساز و کارهای مختلف از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کنیم و یا از دامنه اثرات اجتماعی فرهنگی و سیاسی آن ها را کاست و یا از میان برد.  
برای مقابله با جنگ نرم، نخست باید ویژگی‌های این نوع جنگ را آنالیز کرده و خوب بشناسیم و بدانیم که جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوت‌هایی دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار می‌گیرد، جان انسان‌ها، تجهیزات، امکانات و بناهاست که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال می‌شود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار می‌گیرد، افکار عمومی است.  
برای دستیابی به این هدف، باید بیش از گذشته رسانه‌ها را مورد توجه قرار دهیم و افکار عمومی داخلی و جهانی را نسبت به دروغ‌پردازی رسانه‌های خارجی، آگاه کنیم.   این دو مهم فقط با تقویت رسانه‌های خودی و تلاش برای بین‌المللی کردن این رسانه‌ها، میسر است. دیپلماسی رسانه‌ای در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت تحقق می‌یابد؛ یکی مدیریت رسانه‌ها توسط سازمان‌های دیپلماتیک رسمی کشور و دیگری به صورت خودجوش و در راستای سیاست‌های کلان کشورها.   هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود. به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم «ایدئولوژی اسلامی»، «قدرت نفوذ رهبری»، «حماسه‏آفرینی‏ها» و «درجه بالای وفاداری ملت به حکومت» برشمریم.  

برخی راه‏های مقابله با جنگ نرم
1. گسترش دامنه و شمول فعالیت‏های فرهنگی.  
2. افزایش محصولات فرهنگی تأثیرگذار بر جامعه و جوانان.  
3. ایجاد راه‏های مشروع برای ارضاء نیازهای مردم.  
4. استفاده از دیپلماسی عمومی.  
5. استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیت‏ها: اقلیت‏های جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نابرابری، مستعد مخالفت‏ورزی علیه نظام حاکم هستند و دشمنان فرامنطقه ای یکی از میدان های فعالیت خود را در کشورهایی که دارای تنوع قومیت هاست، قرار می دهند. اما زمانی که نظام مستقر با انجام راهبردهای مناسب در مناطق محروم و دور از مرکز و اختصاص بودجه های لازم در قالب طرح های توسعه همه جانبه خصوصا طرح های اشتغال زا و به کارگیری مدیریت های توانمند در این مناطق و با روحیه جهادی و بسیجی مشغول خدمت به مردم شدند، می توانند آن احساس را کم کنند یا از میان بردارند.  
6. عملیات روانی متقابل: در مقابله با جنگ نرم نبایستی منفعلانه عمل کرد. عاملان تهدید نرم از انواع تبلیغات، فنون مجاب سازی روش های نفوذ اجتماعی و عملیات روانی به منزله روش های تغییر نگرش ها، باورها و ارزش های جامعه هدف استفاده می کنند. انجام تبلیغات هوشمندانه، سریع با قدرت منطق و اندیشه و احاطه ذهنی بر مخاطبان جنگ نرم می تواند یکی از روش‏های مقابله باشد.  
7. آگاهی‏بخشی عمومی.  

منبع : ابنا