دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

روش تدریس درس دین وزندگی دردبیرستان

روش تدریس درس دین وزندگی دردبیرستان

چکیده

 این مقاله حاصل پژوهشی موردی است در زمینه کشف علل و عوامل افت تحصیلی و دانش آموزان دبیرستان دخترانه  با تأکید بر درس دین و زندگی می پردازد .

دراین پژوهش سعی شده است تا علاوه بر نقش عوامل تأثیرگذار در دین و زندگی از جمله خانواده ، مدرسه ومعلم ، اوضاع اجتماعی و اقتصادی ، فرهنگ عمومی ، مدیریت کلان وخرد آموزشی به طورعام به بررسی عوامل خاص دین و زندگی از جمله منابع و اهداف آموزش الهیات ، وسایل کمک آموزشی و نحوه ی آموزش دین و زندگی پرداخته شود. و با استفاده از روش هاینوین آموزشی (مشارکتی و اقدام پژوهی ) برایبهبود راندمان آموزشی راهکارهای مناسب  و عملی را پیشنهاد دهد .

روش گردآوری داده ها و اطلاعات پژوهش به صورت میدانی (مشاهده ، مصاحبه و پرسشنامه ) و همچنین کتابخانه ای بوده است و نتایج حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که دین و زندگی به دلیل ماهیت آن  باید به روش ترکیبی آموزش داده شود وابزاریا وسایل کمک آموزشی متناسب با موضوع درس انتخاب گردد .

برای تدریس دین وزندگی بهتراست که تمام قوای حسی به همراه هوش های مختلف ( دیداری ، شنیداری ، ... ) دانش آموزان تحریک و فعال گردد ، وروندی پویا همراه با طرح درس متناسب با شرایط مکانی و زمانی داشته باشد .

یافته های دینی زمانی نهادینه مى شود که تدریس دروس الهیات باید با  استفاده از فضای معنوی صورت گردد ، به عبارتی به مشاهده و بازدیداماکن مقدس ، روند یا رفتار روابط و فضای معنوی درمیدان واقعی پرداخته شود، و دانش یامعرفت دینی با فرآیندها و پدیده های دینی و الهی انطباق یابد .

واژگان کلیدی : آموزش الهیات ، افت تحصیلی ، ارتقاء تحصیلی ، بهبود کمی و کیفی آموزشی ، قوای  حسی ، هوش ، روش آموزش و وسایل کمک آموزشی 

مقدمه ( توصیف وضع موجود ) :

سال های طولانی است که به تدریس الهیات مشغولم و به تدریج متوجه شده ام که دانش آموزان رشته های مختلف تحصیلی نسبت به منابع  درسی  مختلف  ارزش و اهمیت  یکسانی قائل  نیستند و تقریباً  به مباحث و دروسی که تخصص رشته ی تحصیلی آن هاست ارزش و اهمیت بیشتری می دهند ، لیکن نسبت به دروسی که از نظر آن ها عمومی است و کمتر اهمیت داده و حتی ممکن است آن را درسی زاید بدانند اما ناچارند در فرآیند تحصیلی آن را تحمل کرده و نمره بگیرند رگه و ریشه های این نگرش منفی را نه تنها در میان دانش آموزان بلکه حتی در میان تحصیلکردگان سطوح بالای دانشگاه و جامعه نیز می توان مشاهده کرد . به طور مثال دانش آموزان رشته های ریاضی و علوم به نوعی غرور و احساس برتری نسبت به دانش آموزان رشته های علوم انسانی وکاردانش دچارند . این احساس را هم خانواده ها و هم نظام آموزشی ، اوضاع اجتماعی واقتصادی جامعه دامن می زند . به نظر می رسد عوامل مذکور در روحیه و رفتار دانش آموزان علوم انسانی و به ویژه کارودانش تأثیر داشته است به طوری که حتی خود این دانش آموزان پذیرفته اند که از دیگر دانش آموزان برای یاد گیری و کسب دانش ضعیف تر هستند . چنین خود باوری منفی در روحیه دانش آموزان به طور قطع آن ها را از تلاش و سعی در راه تحصیل باز می دارد و سبب بی قیدی یا بی تفاوت نسبت به یادگیری مباحث درسی می گردند . نگارنده به اقتضای رشته تدریس و همچنین مصاحبه ، مشاهده و تهیه پرسشنامه در میان انواع دانش آموزان اعم از ریاضی ، تجربی ، انسانی و کاردانش دریافتم که در برخى از دروس که اغلب به صورت عمومی ( فارسی ، دین وزندگی ،...) ارائه مى شود ، بعضی از دانش آموزان انسانی و حتى کاردانش بهترازدانش آموزان تجربی ویا ریاضی عمل می کنند . اما وقتی که به نحوی از آن ها بخواهید که خود را با دانش آموزان ریاضی و تجربی مقایسه کنند خود به برتری دانش آموزان ریاضی وتجربی در یادگیری اعتراف دارند ، به عبارتی به ضعف خود اقرارمی کنند . چنین طرز تفکری است که اینگونه دانش آموزان را نسبت به سعی و تلاش در فرایند یادگیری و کسب دانش مأیوس و بی تفاوت نسبت به کلاس و درس و معلم می سازد .

از طرفی روش های آموزشی اغلب مبتنی بردو محور است که عبارتند از : 1- از جزء به کل 2- ازکل به جزء . در روش اول که بیشتر علوم تجربی یا طبیعی از آن استفاده می کنند دارای مزایا ومعایب خاص خوداست که می توان آن را به رفتن از پای کوه به فراز قله تشبیه نمود. این روش دارای معایبی است که ازجمله می توان صرف انرژی و زمان بیشتر برای دست یابی به بلندای قله یا همان مفاهیم کلی یا روابط و قوانین حاکم بریک شاخه از علم دانست . اما از طرفی دارای مزایایی نیز می باشدکه از جمله می توان به محدود بودن و سادگی متغیرها اشاره کرد . فرد بهتر و سریع تر مفاهیم جزئی را فرا می گیرد ولی ممکن است درتعمیم و استنتاج کلی مشکل داشته باشد به طور مثال در گذشته دانش آموزان کلاس اول ابتدایی ابتدا حروف الفبا را فرا می گرفتند وبعد ترکیب حروف به صورت کلمه را ، در نتیجه املا و قرائت دانش آموزان همواره از مشکلات معلمان بود . در حالی که در روش کل به جزء که می توان آن را به فرود از فراز قله به پای کوه تشبیه نمود انرژی و زمان کمتری صرف می شود و در مجموع روش بهتری محسوب می شود لیکن این روش نیز مشکلات خاص خود را دارد زیرا هم چنان که کوه نورد در پایین آمدن از کوه احتمال بیشتری دارد سقوط کند دانش آموزان هم احتمال دارد که نتوانند مفاهیم کلی را درک کنند و از بطن آن جزئیات را استخراج نمایند (روش آموزشی کنونی اول ابتدایی که اول کلمه را آموزش می دهند و سپس از دل کلمه حروف الفبا را استخراج می کنند ) ازطرف بررسی های روان شناختی نیز نشان می دهند که توانایی ها واستعدادهاى فیزیکی و ذهنی افراد با یکدیگر متفاوت بوده و هر فرد ممکن است در یک یا چند نوع از فعالیت های آموزشی و شغلی ضعیف تر باشد اما مسلماً درفعالیت های علمی و کارى دیگرموفق خواهند بود. لذا باید سعی کنیم تا دانش آموزان توانایی ها و استعدادهای نهفته خود را کشف وآن را شکوفا کنند در واقع هنر معلم شناخت و کشف استعدادهاى بالقوه ى دانش آموزان با هم کاری خود آن هاست .

 طرح مسئله :

 بررسی و نتایج امتحانات دانش آموزان رشته های علوم انسانی و به ویژه کار دانش نشان می دهد که عوامل متعدد از جمله گذشته تحصیلی ، عدم راندمان آموزشی مناسب از منابع و امکانات آموزش و پرورش عدم کنترل و نظارت صحیح برنامه های آموزشی ، کمبود نیروی متخصص ، سازماندهی نا مناسب ، کمبود امکانات و وسایل کمک آموزشی ، عدم انگیزه ی تحصیلی ، محرومیت های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی منطقه تقویت انگیزه های اقتصادی در تحصیل و در عین حال افت یا عدم انگیزه های فرهنگی – اجتماعی سبب شده است که مردودی و افت تحصیلی در میان این دانش آموزان بالاتر از حد میانگین کلی دانش آموزان باشد و سبب اتلاف بخش مهمی از منابع مادی و انسانی آموزش و پرورش باشد .

بررسی اجمالی نمرات و رفتار دانش آموزان دبیرستان زهره بنیانیان نشان می دهد که اغلب آن ها نسبت به درس و تکالیف خود توجهی ندارند و به فراگیری مباحث آموزشی مطرح اهمیتی نمى دهند . به عبارتی رفت و آمد بین مدرسه و خانه را به صورت شرطی فرا گرفته و ازاین کار هدفی ندارند . نصایح دبیران کم به نظر می رسد و از دست انجمن اولیا و مربیان نیز کاری بر نمی آید . به طوری که عملکرد آموزشگاه و والدین در تغییررفتاربرخی ازدانش آموزان به بن بست رسیده و ازرفتار آن ها درمانده شده اند. حتی به نظرمی آید که رفتاربعضی از دانش آموزان وارد فاز ناهنجاری و هنجار شکنی گردیده است

اهداف و ضرورت پژوهش :

 اهداف پژوهش عبارتند از: 1- شناخت بیشترو بهترعلل و فرآیند هاى تأثیرگذاربریادگیری و بهبود آن ها . 2- برنامه ریزی برای کنترل و حذف عوامل بازدارنده در فرآیند آموزشی و یادگیری . 3-  استفاده از دانش آموزان علاقه مند به تحصیل در فرآیند آموزشى و توجه به دانش آموزان ضعیف در فرآیند یاددهی و یادگیری ، 4- بهبود و افزایش نمرات دانش آموزان آموزشگاه نسبت به وضع موجود .

ضرورت و اهمیت طرح پژوهش ایجاد علاقه به دین و زندگی نیز عبارت است از: 1-  جلوگیری ازاتلاف هزینه های مربوط به درس از طرف دولت و مردم ، 2- برنامه ریزی برای استفاده بهینه از فرصت ها و سال های ارزشمند عمر نوجوانان و دانش آموزان ، 3- کاهش اثرات منفی روان شناختی برروحیه دانش آموزان ناشی ازمردودی و افت تحصیلی .

روش های گردآوری اطلاعات و انتخاب راه حل :

 برای پاسخ به سؤال اصلی این پژوهش یعنی « چرا دانش آموزان آموزشگاه ذکر شده به درس دین و زندگی علاقه نشان نمی دهند . به این ترتیب عمل کردم که اطلاعاتی درمورد نمرات دانش آموزان دردیگر دروس را از طریق همکارانم به دست آوردم و نظرات همکاران آموزشی و دفتری آموزشگاه را نیز در باره علل و پیامد های عدم علاقه و انگیزه دانش آموزان به فرآیند یادگیری از جمله دین وزندگی به دست آوردم ، بنابراین در حدود یک ماه در فرصت های به دست آمده در مورد موضوع به گفتگو پرداختم و نکات عمده نظرات دبیران را یاداشت کردم . نکات متنوعی که زمینه و علت عدم علاقه دانش آموزان را به درس و مدرسه عوامل اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی و فرهنگی معرفی می کردند و گاه حتى این نظرات با یکدیگر متناقض بود به طورمثال برخی علت را در عدم تأمین کافی معیشت معلمان و در نتیجه روی آوردن آن ها به اضافه کاری و یا کاردوم که سبب کاهش کیفیت آموزشی ن ها در کلاس می شود و برخی دیگر نیز بیکاری تحصیلکردگان دانشگاهی و در نتیجه افت انگیزه اقتصادی کسب دانش و فراگیری علوم می دانستند . راهکارهایی را که همکارانم ارائه می دادند اغلب آرمان گرایانه بود و کلید حل مشکلات آموزشی را خارج از مدرسه از جمله سیاست های آموزشی دولت و تغییر الگوی فرهنگی و رفتار جامعه مربوط می ساختند . در یک جلسه این نکته را با همکارانم مطرح ساختم که با توجه به جمع بندی نظراتشان چه کار عملی و قابل اجرا را می توانیم در مدرسه انجام دهیم تا دانش آموزان قدری بیشتر به درس و تکالیف خود توجه نمایند به این نتیجه رسیدیم که قبل از شروع درس در کلاس در حدود 5 دقیقه در مورد ضرورت و اهمیت مطالعه و کسب دانش صحبت کنیم و سعی نماییم که دانش آموزان را به درس خواندن متقاعد کنیم  .

تجزیه وتحلیل اطلاعات اولیه :

پس از یک ماه دریافتم که نصیحت و بیان فایده ها ومحاسن درس خواندن در دانش آموزان اثر محسوسی نداشته و با وجود این که تقریباً همه آن ها به ارزش دانش و علم اذعان دارند لیکن قدمی در راه کسب و فراگیری مطالب موضوعات مطرح در کتاب درسی بر نمی دارند . لذا به این نتیجه رسیدم که باید در روش خود تغییری ایجاد کنم به گونه ای که دانش آموزان را وادار به انجام تکالیف کرده و تغییر محسوسی را در عملکرد آن ها به وجود آورم . با توجه به نظریه ی هوش های چندگانه "گارنر" و به کمک خود دانش آموزان در وقت اضافی یک جلسه از کلاس و در طی یک هفته در تک تک کلاس های آموزشگاه پرسش هایی را به صورت کتبی طرح کرده و پاسخ آن را براساس علاقه میل خود دانش آموز از آن ها گرفتم تا شناخت بهتری از آن ها به دست آورم . سؤالات عبارت بودند از :

1- برای قبولی شما در درسی دین و زندگی نقش دانش آموز مهمتر است یا دبیر؟

2- اگر نقش خودتان را در قبولی مهمتر می دانید چه راهکاری را برای خود پیشنهاد می دهید ؟

3-اگر نقش دبیر را در قبولی خود مهمتر می دانید چه راهکاری برای دبیر پیشنهاد می دهید ؟

4- آیا حاضرید هفته ای یک ساعت بعد از ظهر برای مطالعه و فعالیت دینی به مدرسه بیایید ؟

5- آیا مایلید فعالیت های عملی بیشتری از دینی در منزل انجام دهید ؟ به طور مثال مطالعه ی احکام ، انجام تکالیف وامثال آن .

6- چه کنیم که شما آخر سال به طور حتمی قبول شوید ؟

نتایج حاصل از این پرسشها برایم جالب بود زیرا در مورد پرسش اول اکثر دانش آموزان نقش خود را مهمتر از دبیر می دانستند و برای فعال شدن خود تشویق دبیران پدرو مادررا لازم می دانستند، انهایی که نقش دبیر را مهمتر ارزیابی کرده بودند ، خواهان طرح سوالات ساده و بنوعی ارفاق معلم بودند. در مورد سال دوم راهکاری را که ارائه داده بودند بیشتر درس خواندن و انجام تکالیف درس با دقت بیشتر بود. در مورد سوال سوم نیز خوب درس دادن معلم ، تعیین تکالیف بیشتر، طرح پرسش وپاسخ از متن درس ها و ایجاد تنوع در کلاس بود. در مقابل پرسش چهارم به جز تعداد محدودی از دانش آموزان مایل به حضور در مدرسه جهت فعالیت های جبرانی درس دین وزندگی نبودند ، آن هایی هم که حاضر به شرکت در کلاس جبرانی بودند اغلب دانش آموزان ساعی بودند . در مورد پرسش پنجم نیز بیشتر از نیمی از دانش آموزان مایل به انجام تکالیف عملی بیشتردر منزل نبودند و خواهان انجام فعالیت ها درمدرسه وکلاس بودند . در مقابل پرسش ششم حدود نیمی از دانش آموزان به تدریس خوب معلم و طرح سؤالات ساده و ارفاق معلم اشاره کرده بودند و بقیه نیز درس خواندن و انجام تکالیف و فعالیت ها با دقت بیشتر را در مورد موفقیت خود مهمتر می دانستند .

برای این که نتایج این پرسشنامه را بهتر برآورد کنم به طور تصادفی از تعدادی از افراد که نمره بالاتراز معدل و چند نفر را که نمره پایین تر از معدل کلاس ها داشتند انتخاب و همین سؤالات را به صورت گفتگو با آن ها در میان گذاشتم نتیجه ای که حاصل شد این بود که اغلب دانش آموزان برتر معتقد بودند که در قبولی و موفقیت تحصیلی بیشتر خودشان نقش دارند و تعیین تکالیف و فعالیت های بیشتر به آن ها کمک می کند تا در پایان سال تحصیلی نتایج بهتری به دست آورند و برعکسِ این گروه دانش آموزان ضعیف تر نقش معلم را بیشتر،  و البته طرح سؤالات ساده و ارفاق را مهم دانسته و علاقه ای به شرکت در کلاس های جبرانی و انجام تکالیف و فعالیت بیشتر نیز نداشتند .

با توجه به این نتایج به نظر می رسد که در مورد دانش آموزان برتر که در مجموع در کلاس ها کمترهم هستند بهتر است با کمک گرفتن از آن ها در تدریس فعال به صورت همیاری و تشویق به انجام تکالیف و فعالیت

مبادرت ورزیم ، اما در مورد دانش آموزان ضعیف تر کار به این سادگی نیست . باید به صورت ترکیبی و ایجاد تنوع در کلاس به صورتی عمل شود که هر دانش آموز از بخش فعال تر مغز یا هوشی که توانایی بیشتری دارد استفاده کند و زمانی که خود نتایج مثبت فعالیتش را ببیند به فعالیت و تکالیف بیشتری مبادرت خواهد کرد . برطبق نظر « گاردنر» این هوش ها عبارتند از : 1. هوش زبانی   2. محاسباتی   3. فضایی   4. موزیکال      5. بدنی - جنبشی   6. بدنی -  فردی   7. درون فردی   8. طبیعت شناسی

ویژگی های راه پیشنهادی و نظارت بر راه حل جدید :

 بر اساس هوش های پنج گانه « گاردنر» سعی کردم که از استعدادها و توانایی های مختلف دانش آموزان کمک بگیرم ، به ناچار باید در روش تدریس و تعیین تکالیف و فعالیت های کلاس و خانه تغییری ایجاد می کردم بنابر این اگر چه دانش آموزان برتر ترجیح می داند که خودم در پرسش های شفاهی کلاس از آنها درس بپرسم ، از دانش آموزان خواستم که نکات عمده و مهم درس را خود انتخاب و به میل خود چه به صورت خلاصه ویا  پرسش و پاسخ از متن کتاب استخراج ودر دفتر خود یادداشت کنند و پای تخته همان نکات یا سوالاتی که یاد گرفته اند از یکدیگر بپرسند ، و مشروط به این که تکراری نباشد ، من نیز هم به طرح پرسش و هم پاسخ آن ها نمره یا امتیاز می دادم . و با دانش آموزان قرار گذاشتم که هر دانش آموز تا پایان ترم باید حداقل چهار بار به میل خود و به صورت داوطلب درس پاسخ دهد تا میانگین نمره اش 10 نمره از نمره مستمرش را تشکیل دهد . و چنان چه کمتر از چهار بار داوطلبانه درس جواب دهد به منزله کم کاری و عدم استحقاق 10 نمره وی است . و 10 نمره دیگر مستمر را نیز به دو قسمت تقسیم کردم 5 نمره به فعالیت ها و تکالیف منزل و 5 نمره دیگر را نیز به فعالیت های فوق العاده که به دل خواه در هر زمینه ای مربوط به دین وزندگی باشد به طور مثال تهیه ی روزنامه دیواری مربوط به احکام ،روزنامه اخبار دینی و تاریخی مربوط به الهیات و امثال آن ، در ضمن از دانش آموزان خواستم که هر هفته حداقل یک مورد کار را بیاورند تا پایان ترم نیز 5 کار کفایت می کند و تمام کارها را تا یک هفته مانده به برگزاری امتحانات بیاورند ودر صورتی که همه ی کارها را در جلسه آخر بیاورند ارزش کامل را ندارند . ازآن پس تقریباً هرجلسه دفتر وتکالیف تمام دانش آموزان را در ابتدای درس کنترل کرده و برایشان در دفترکلاس علامت کامل ، ناقص و یا بدون تکالیف گذشتم و پس از یک ماه نتیجه ی فعالیت های آن ها یعنی نمره شفاهی ، دفتر، فعالیت هایی را که آورده بودند به اطلاع آن ها رساندم . نتیجه کار برایم جالب بود زیرا حتی دانش آموزان ضعیف سعی می کردند که به میزان کمی پرسش و پاسخ از متن درس ها تهیه کرده و همان را یاد بگیرند تا هم نمره تکالیف دفتر را کسب کنند و هم نمره شفاهی کلاس را ، از طرفی در تهیه و ساخت مدل ها و نمونه های دین وزندگی  حتی رغبت بیشتری از دانش آموزان برتر از خود نشان دادند . در ضمن پرسش و پاسخ شفاهی در کلاس را بیشتر به عهده و میل خود دانش آموزان گذاشتم برخی سعى می کردند به صورت کنفرانس خلاصه درس را بیان کنند ، اغلب دو به دو از یکدیگر سؤال و جواب می پرسیدند و برخی نیزکه بیشتر از میان دانش آموزان ساعی بودند از خودم در خواست طرح سؤال می کردند تا آن ها پاسخ دهند .

تمام این فعالیت ها حدود نیم ساعت از ابتدای هر زنگ را می گرفت و در ادامه ی جلسه به تدریس درس جدید و البته به صورت تیم و به کمک خود دانش آموزان و نمایندگان آن ها که اغلب دانش آموزان بهتر کلاس بودند می گذشت . دقایق پایانی جلسه نیز با جمع بندی و استخراج نکات مهم درس ، آزمون پایانی و تعیین تکالیف جلسه ی بعد پرداخته می شد . این روش تمام وقت جلسه را پر می کند و دانش آموزان را مشغول نگه می دارد . تنوع در کلاس را بالا می برد ، و تقریباً تمام دانش آموزان را در گیر درس و فعالیت می نماید . به تجربه در یافتم که این روش در میان مدارسنمونه موفق تر از مدارس عادی است و در مدارس عادی نیز به جز دانش آموزانی که در حال  « انتحار آموزشی»  (1) هستند . نتیجه مثبتی به همراه دارد و سطح نمره ی میانگین کلاس را در مقایسه با   ماه ها

و سال های قبل بهبود بخشید ، و از نا هنجاری و شلوغی کلاس نیز تا حدودی کاست . زیرا دانش آموزان را تقریباً در تمام وقت مشغول نگه می دارد و کمتر به آن ها فرصت می دهد تا ایجاد بی نظمی و صحبت با یکدیگر

 

......................................................................................................................................................................................................

1-  دانش آموزانی که با علم به فواید و مزایای تحصیل به قصد ضربه زدن به معلم و خانواده درس نمی خوانند یا آگاهانه درس نمی خوانند .

بپردازند . گاهی از دانش آموزانی که با یکدیگر به صحبت غیر از موضوع درس و کلاس می پرداختند می خواستم که از کلاس خارج شده و پس از اتمام صحبت به کلاس باز گردند و گاهی نیز جای آن ها را در کلاس تغییر می دادم و البته اغلب دانش آموزان نا آرام تر را به جلوکلاس و نزدیک خود می آوردم تا کنترل بیشتری روی آن ها داشته باشم . البته در ضمن تدریس نیزاین گونه دانش آموزان را بیشتر مورد خطاب قرار می دهم و از آن ها می خواهم که جواب پرسش مطرح را از متن درس پیدا کنند و ضمن بیان آن در دفتر خود یادداشت کنند . درضمن در هر جلسه دانش آموزانی که آمادگی پاسخ گویی درس را نداشتند داوطلب نمی شوند امتیاز منفی و در صورتی که داوطلبان زیاد بودند به طور تصادفی تعدادی انتخاب می شوند و در مجموع  تا پایان ترم به گونه ای از میان داوطلبان درس پرسیده می شد که حداقل چهار نمره از هر دانش آموز برای معدل گیری 10 نمره مستمر داشته باشیم ،در ضمن نمرات شفاهی را در دفتر کلاسی به صورت علائم اختصاری ثبت می کردم هدف از این کار این بود که برخی دانش آموزان خوب با ثبت چند نمره بالا مغرور نشوند و فکر کنند که همیشه نمره ی آن ها باید بالا باشد و دانش آموزان ضیف تر نیز فکر نکنند که زحمت و تلاش آن ها فایده ای ندارد و هر کاری کنند نمره ی آن ها کم می شود . از طرفی برخی از دانش آموزان با وجودی که استحقاق نمره ی بالایی ندارند در نمره اصرار می ورزند و وقت کلاس را بیهوده تلف می کنند این مشکل با ثبت نمره به صورت علائم قراردادی تا حدودی حل می شود ، تنها کافی است که در کلاس معلم به دانش آموز به تناسب پاسخ گویی به وی اعلام کند که درس و نمره ات خوب ، متوسط  یا ضعیف بود . براین اساس من نمرات زیر 10 را ضعیف ، 10 تا 16 را متوسط  و 16 به بالا را  خوب اعلام می کردم .   

 ارزیابى و نتیجه گیرى از راه حل جدید :

 با توجه به نتایج تحقیقات بنیادی پژوهشگرانی چون « هوارد گاردنر»  که هر فرد یا انسان را دارای هوش ها یا استعدادها و قابلیت ها متفاوتی معرفی می کند و اعلام می کند که در هر فرد 8 گونه هوش متفاوت وجود دارد که عبارتند از :

1- هوش دیداری – فضایی : که توانایی درک پدیده های بصری را فراهم می کند . 

2- هوش منطقی – ریاضی : که توانایی استفاده از استدلال ، منطق و اعداد را پدید می آورد .

3- هوش کلامی – زبانی : که توانایی استفاده از کلمات را به جود می آورد .

4- هوش بدنی – جنبشی : که توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا را در فرد به وجود         می آورد .   

5- هوش موزیکال – ریتمیک : که توانایی تولید و درک موسقی را در فرد به وجود می آورد .

6- هوش برون فردی ( فرا فردی ) : که توانایی ارتباط برقرار کردن و درک دیگران را به وجود می آورد .

7- هوش درون فردی : که توانایی درک خود و آگاه شدن از حالات درونی خود را به وجود می آورد .

8- هوش طبیعت شناسی : که فرد را قادرمی کند که الگوها و پدیده های واقعی محیط پیرامون را بهتر بشناسیم .

  براین اساس دبیر باید برای تحریک و فعال نمودن هوش های مختلف هر دانش آموز از روش های خاصی در تدریس استفاده کند در واقع هر دانش آموز ممکن است دریک یا چند تا از این هوش ها و استعدادها توانایی بیشتری از بقیه هوش های خود داشته باشد ، و در برخی از هوش ها ضعیف تر باشد . لذا باید دبیر تدریس و تعیین تکالیف هر درس را به گونه ای پیش ببرد که علاقه و سلیقه ی هر دانش آموز تحریک و فعال گردد و به کنش و عمل فرا گیری واکنش نشان داده و اطلاعات مربوط به درس را فرا گیرد . به عبارتی باید دانش آموز انگیزه و علاقه برای فعالیت یادگیری مطلب را به دست آورد تا عمل کند . در غیر این صورت بهترین و عالم ترین دبیران و استادان موفقیت چشمگیری نخواهند داشت . به طور مثال ممکن است موفقیت یک آموزگار در تدریس حروف الفبا در کلاس اول ابتدایی بسیار چشمگیرتراز یک استاد دانشگاه باشد زیرا آموزگار با شگردهای مختلف هوش ها و استعدادهای مختلف دانش آموزان را برای یادگیری بهتر تحریک می کند و انگیزه ی یادگیری را در دانش آموز پدید می آورد .

  از آن جایی که ماهیت و اطلاعات کتاب های درسی متفاوت است می توان چنین نتیجه گرفت که دبیران مختلف باید به تناسب و موضوع تدریس خود بخش های مختلفی از هوش های هشت گانه را بیشتر تحریک وفعال کنند اما از تحریک بخش های دیگر هوش دانش آموزان نیز غافل نمانند . البته هر دبیر نیز به تناسب تغییر موضوع و مطلب هر درس از روش و شگرد متناسب برای فعال نمودن قسمت مناسب و هماهنگ هوش با آن درس استفاده کند وبا تحریک آن قسمت از هوش به ایجاد علاقه و انگیزه ی یادگیری دانش آموزان بپردازد .

  براین اساس نگارنده در مجموع بین فراگیری اطلاعات دینی با هوش های کلامی ، درون فردی ، برون فردی و انسان شناسی هماهنگی وهمراهی بیشتری احساس می کند لذا در تدریس و کلاس های معارف سعی می کنم که این قسمت ها از هوش دانش آموزان بیشتر تحریک و به فعالیت برای یادگیری اطلاعات و مطالب دینی وادار سازم،  بنابراین از نظر عمل به دستورات و احکام کتاب مهم هستند و برای تحریک هوش های مذکور باید پیام آن ها به صورت نوشتاری استخراج گردد و به عنوان تکالیف در کلاس یا منزل در دفتر دانش آموزان ثبت گردد . و یا به عنوان فعالیت فوق العاده برروی برگه های مناسب با مقیاس بزرگتر نوشته شوند البته نباید این کار به صورت اجباری باشد بلکه هر دانش آموز براساس علاقه ، توان و امکانات خود می تواند به تهیه نشریه دیواری  از درس مبادرت نموده و امتیاز مثبت یا نمره مستمر آن ها منظور شود به عبارتی در نمره مستمر دین وزندگی نباید تنها بر اساس نمره شفاهی و کلاسی یا آزمون های قوه و کتبی عمل شود زیرا ممکن است دانش آموزانی که ازهوش فردی خوبی بر خورداربوده  ولی هوش زبانی و حافظه ضعیف تری دارند نمره پایینی بگیرند وبرعکس دانش آموزانی که هوش فردی چندانی نداشته ولی از هوش زبانی و حافظه ی خوبی برخوردارند  نمره بالایی بگیرند ، و به ظاهر در درس معارف موفق به نظر آیند . براین اساس در آبان ماه به کلیه ى دانش آموزان اعلام کردم که از آن پس تا پایان ترم و برگزاری امتحانات کتبی به کلیه ی فعالیت ها و عملکرد هر دانش آموز در هر جلسه امتیاز یا نمره تعلق می گیرد که میانگین آن در پایان نمره مستمر را مشخص می کند . از جمله این فعالیت ها می تواند پاسخ های شفاهی ، تکالیف دفتری ( پاسخ به فعالیت های درسی و سؤالات متن ) تهیه و به همراه داشتن پیشنهادات و نمونه های مربوط به درس دین وزندگی از جمله ( بازدید از مساجد و گزارش های تاریخی مذهبی و آئینی زندگی ،از محدوده شهرستان خلاصه نویسی از کتاب های دینی به خصوص آن ها که مربوط به شهرستان باشد . تهیه و آوردن فیلم های آموزشی مربوط به موضوعات دینی و نرم افزارهای مذهبی به صورت CD و دیسکت ، ساخت مدل های دینی .

 به دانش آموزان اعلام کردم نحوه و نوع این فعالیت ها بر اساس علاقه و میل خود فرد است . و به هر صورت که بخواهند می توانند نبوغ و خلاقیت خود را در پاسخ های شفاهی به میزان یک دوم ، تکالیف دفتری یک چهارم، و بقیه فعالیت ها ( تهیه نمونه ، مدل ، گزارش ، CD و ... ) یک چهارم از نمره مستمر برای هر جلسه کسب کنند و در پایان ترم میانگین این نمرات ، نمره مستمره نهایی آن ها را تشکیل خواهد داد .

 از جلسه بعدی براین اساس عمل کردم و در ابتداى جلسه دفترتمام دانش آموزان را کنترل و امضا می کردم درکنار امضا کلمات کامل ، ناقص و بدون تکلیف را یادداشت کرده و آن ها یی که بدون تکلیف بودند صفر از پنج وآنهایی که ناقص بود بین یک تا پنج و دفاتر کامل را پنج دادم و در دفتر کلاسی ثبت کردم سپس فعالیت های  فوق العاده ( نمونه ها ، مدل ها ، گزارش ها ... ) را تحویل گرفته و از 1 تا 5 را برای آن ها در دفتر کلاسی ثبت نموده و سپس از دانش آموزان داوطلب به طور تصادفی و به روشی که هر فرد مایل بود درس می پرسیدم و نمره ى شفاهی از 1 تا 10 برایشان در دفتر ثبت می کردم به بقیه داوطلبان نیز امتیاز مثبت و آن هایی که داوطلب نبودند امتیاز منفی می دادم پس از چند جلسه و با نزدیک شدن به امتحانات پایان ترم به دانش آموزان ضعیف و غیر فعال مجموع میانگین و نمره مستمر آن ها را اعلام و هشدار می دادم که تا فرصت هست از آن استفاده کنند و امتیازات یا نمرات خود را جبران کنند. نتیجه ى این کارها در پایان نیم سال اول تحصیلی 86-85 سبب شد که در مجموع و در مقایسه با دو ماه قبل از آن و همچنین زمان مشابه سال قبل میانگین نمرات کلاس ها بهبود یابد . البته تناسب و هماهنگی میان نمرات مستمر و پایانی ( کتبی ) کاهش یافت زیرا قبل از اجرای روش جدید نمره ى مستمر را بیشتر بر اساس آزمون شفاهی در سر کلاس و بدون توجه به تمایل و داوطلب شدن دانش آموز تعیین می شد و بنابراین نمره ى مستمر بیشتر سنجش هوش زبانی و حافظه فرد بود ، لذا به هوش های دیداری ، عملی ، منطقی و انسان شناسی بین فردی و درون فردی فرد نمره تعلق نمی گیرد و سبب مأیوس شدن اغلب دانش آموزانی می شود که هوش زبانی ، بین فردی و حافظه ضعیفی دارند . 

  در روش جدید به ندرت برخی از دانش آموزانی که نمره کتبی خوبی داشتند ، نمره مستمر کمتری گرفتند و برعکس دانش آموزانی که نمره پایانی ضعیفی داشتند نمره مستمر خوبی کسب کردند . اما در مجموع همچنان که قید گردید نمرات کمی و کیفی دانش آموزان به میزان چشم گیری افزایش یافت و از طرفی نیز سبب بهبودروابط دو طرفه نگارنده با دانش آموزان گردید و تا حدودی نیز از نا هنجاری های کلاس و دانش آموزان بی قرار کاست . در وقت های اضافی و احتمالی هر جلسه نیز به قرائت متن درس و یا استخراج سؤالات متن و نوشتن آن در دفتر دین و زندگی پرداخته می شد و یا با ترسیم نمودارها و مدل هر درس تا پایان جلسه و بنا به میل اکثریت کلاس ادامه می یافت .

    تصمیم نهایى :

  به طور خلاصه نتایج حاصل شده از روش جدید عبارتند از :

1- بهبود شور و نشاط در کلاس های دین وزندگی و کاهش عمومی خمودی بی رغبتی      دانش آموزان.

2- در گیری بیشتر فکری و عملی دانش آموزان با مطالب و موضوعات دین وزندگی در مدرسه وخارج ازمدرسه  .

3-  افزایش علاقه ومیل دانش آموزان به فعالیت های عملی و استفاده از هوش های مختلف خود .  

4-  کاهش نا هنجاری و سوء رفتار دانش آموزان بی قرار .

5-  بهبود نظارت و کنترل دبیر برکلاس .

6-  افزایش مشارکت دانش آموزان در تدریس و فرآیند یاددهی و یادگیری  .

7-  تدریس به روش جدید به دانش آموزان امکان می دهد تا برای تهیه گزارش از طریق مشاهده ، مصاحبه و پرسشنامه زمینه های اجتماعی شدن در آن ها بهبود یابد .

8- این روش سبب گسترش مطالعه ، بررسی و جست و جو در میان دانش آموزان شده و آن ها را به مطالعه بیشتر عادت می دهد .

9- این روش تدریس به دانش آموزان کمک می کند تا واقعیت های دینی محیط پیرامون خود را علاوه بر هوش شنیداری- زبانی ، از طریق دیگر هوش های خود به ویژه دیداری ، عملی ، منطقی و طبیعت- شناسی بشناسد . 

10-      ارتباط دو طرفه بین دانش آموزان با یکدیگر و با دبیر در فرآیند یاددهی – یادگیری افزایش می یابد .

11-      ترمینولوژی یا واژه شناسی دین وزندگی در دانش آموزان بهبود می یابد .

12-      این روش سبب ارتقا و بهبود نمره به ویژه نمرات مستمر دانش آموزان می شود . 

ماهیت دانش و علوم دینی به گونه ای است که  باید در فرآیند آموزش( یاددهی- یادگیری) آن به روش های مختلط و ترکیبی عمل شود . واز تمام هوش های فرد از جمله زبانی– شنیداری ،محسباتی – منطقی ، فضایی ، بدنی – جنبشی ، موزیکا ل ، بین فردی ، درون- فردی و طبیعت شناسی استفاده کرده و برای تکمیل وتعمین  ، یافته ها و دانستنی های الهی به طور ترکیبی از قوای پنج گانه (بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی ولامسه ) کمک گرفته شود . به این ترتیب بهتر است دبیر الهیات برای تدریس هر درس ، طرح درس ساده ای در حداقل چند سطر تهیه کرده و بر اساس آن اقدام به فعا لیت های آموزشی در کلاس نماید .

بنا بر نتایج و یافته های این پژوهش دبیردینی  نباید فقط به انتقال داده ها و اطلاعات دینی  اکتفا کند بلکه باید علاوه بر آن به دانش آموزان بیاموزد که چگونه درعمل مسائل و مشکلات دینی  محیط پیرامون زندگی خود را درک و چگونگی روابط وقواعد پدیده های دینی  را در گذشته وحا ل شناخته و روند آینده آن را پیش بینی کنند تا بر اساس شناخت علل وعوامل عینی پدیده ها ، پیامدها وبازآفرینی(پس خوراند)مثبت ومنفی پدیده ها و رویدادها را در عمل تجربه کنند و در زندگی قواعد و روابط  لازم را به کار گیرند. به عبارتی آموزش الهیات باید به گونه ای باشد که دانش آموزان در آینده هر شغل و نقشی که در جامعه به عهده گیرند از اصول و قواعد دینی  در کار و زندگی خود بهره گیرد و از احکام دینی به نحو بهتری استفاده نماید .

  براین اساس نگارنده سعی دارد تا دانش آموزان و دانشجویان را به گونه اى در فرآیند یاددهی – یادگیری آموزش دهد تا آن ها را به استفاده از کلیه قواى جسمانی و توانایی ها یا استعداد هاى ذهنی ، فکری ، ابتکاری و خلاقیت به کمک هوش های متنوع شان وادار نماید . لذا از نظر اینجانب باید این امکان فراهم شود که هر دانش آموز براساس میل و سلیقه خود اصول و قوانین دینی  را به هر روشی که دلخواه اوست فرا گیرد و دبیر نیز به گونه ای دانش آموزان را هدایت کند که از راه ها و روش هاى مختلف از جمله نمودار ، مدل ، بیان و نوشتار به نتیجه واحدی دست یابند و داده ها یا اطلاعات دینی  را فراگیرند و در عمل و زندگی به کار گیرند . زمانى این مهم تحقق مى یابد که دانش آموزاز مرحله شناخت ( دانش ) فراتر رفته و به طور عاطفی (احساسی ) مسائل و مشکلات دینی  را درک کرده و به مرحله سوم یعنی اصول و قواعد را در عمل و رفتار به کار گیرد . در صورتی دبیر می تواند در تدریس خود موفق عمل کند که دانش آموزان را در هر جلسه کلاس به سه مرحله یاد شده هدایت کند . 

   پیشنهاد یا راهکار :  

   برای کاهش اُفت تحصیلی دانش آموزان وارتقا ء یا بهبود کمی و کیفی سطح دانش و اطلاعات آن ها در هر درس به صورت عام و الهیات به صورت خاص بهتر است اقدامات زیردر حد امکان صورت گیرد : 

1.    برگزاری کلاس های جبرانی براى دانش آموزانی که دچار افت تحصیلی هستند . 

2.    برگزاری آزمون های متنوع شفاهی ، عملی ، کتبی و تکوینی و تحلیل نتایج آن . 

3.    استمرار در ارزشیابی به صورت های کتاب باز ، مشارکتی و استاندارد برای تعمیق آموخته های دانش آموزان . 

4.    استفاده از شیوه ی تدریس مشارکتی و همیاری معلم و دانش آموزان . 

5.    ایجاد هماهنگی درنحوه ی عمل و تدریس دبیران در جلسات شورای معلمان و کادرمدرسه .  

6.    دعوت و هماهنگی بین دبیران ، کادرستادی آموزشگاه و والدین دانش آموزان در امر آموزش یا هماهنگى اولیاء و مربیان .

7.    طبقه بندی دانش آموزان به گروه های خوب ، متوسط و ضعیف درهر کلاس و درهردرس و بهره گیری ازدانش آموزان مستعد برای تقویت دانش آموزان ضعیف .

8.    کمک به دانش آموزان تا روش صحیح مطالعه و یادگیری هر درس را فراگیرند .

9.    استفاده از وسایل کمک آموزشی مناسب آماده یا خود ساخته توسط دبیر یا دانش آموزان

    10.         دعوت از دبیران و استادان مجرب و متخصص و سخنرانی یا بحث و گفتگوی آن ها با       دانش آموزان .   

   11.        معرفی چهره های شاخص و شناخته شده دینی  که منشأ تحولی در الهیات  کشور بوده اند از جمله چهره های ماندگارملی و ناحیه ای . 

12. تمجید و تشویق دانش آموزانی که پیشرفت تحصیلی دارند ( حتی دانش آموزان ضعیف ) . 

13. برگزاری جلسات مشاوره ی تخصصی با دانش آموزان به صورت فردی و گروهی .

14. استفاده از شیوه های نوین تدریس و یادگیری مشارکتی و همیاری برای کاهش وابستگی به دبیر و افزایش عزت نفس و میزان تمرکز دانش آموزان روى مطالب و تکالیف . 

15. تهیه کتاب های کمک آموزشی ، به ویژه در زمینه ی دینی 

16. تهیه کتاب فیلم و نرم افزار هاى آموزشى دینی  به صورت CD ، دیسکت و ویدیوئى .

17. بازدیدهاى علمى و تهیه گزارش و عکس از پدیده هاى مختلف طبیعى و اماکن مذهبی .

18. برگزارى مسابقات علمى بین دانش آموزان و کلاس ها به صورت عمومى یا تخصصى دین وزندگی .

19. تجهیز مدارس به سایت اینترنت و استفاده از سایت دینی  .

توسط معصومه طالبی وبلاگ شخصی)


      مقدمه

    آنچه بارها گفته ام ....دوباره خواهم گفت شاید اثرکند!

باتوجه به در خواست دبیر خانه راهبردی درس دین وزندگی کشوری ،علی رغم فشردگی بیش از حدبرنامه های مطالعاتی وآزمونهای گروه های دیگر، برخودم لازم دیدم که نقدی کوتاه اما بسیار مهم بر موضوعات درس دین وزندگی 3 داشته باشم به امیداینکه گوشهایی که باید بشنوندودستهایی که بایدبنگارند ومألفینی که بایدتغییرات لازمه را ایجاد نمایند ، به این نقدتوجه نمایند تا وظیفه لازمه خود را به درستی انجام دهند.

خوب میدانیم که امروزه علوم انسانی ودر راس آن مباحث دینی مورد توجه دشمنان دینی ست اما به رنگ دینی وتشکیل تشکلهای فرقه ای، نمایان شده است وجهان کفر و یهود، بشریت را بسوی خواسته های پوچ خودبا هزاران تزویر و دروغ پیش می برد وبا دو ابزار، اولا تهیه نرم افزارهای مذهبی وطراحی شده با افکار یهودی وثانیا القای فرهنگهای پوچ وخرافه پرستی به جنگ همه ملتهای مخالف خود برخاسته اند واز سوی دیگر، ما در این شرایط باید باچند ساعت درسی تمام القائات دشمن را بی رنگ ویا نابود سازیم که این دشوار است ولی غیر ممکن نیست ،که به نظر اینجانب یکی از راه حل های مناسب، تالیف  کتابهای مکمل درسی است که بتوانیم هراز چندسالی مطالب آن را براساس حوادث دینی ایجاد شده از سوی ، یهودیان تغییردهیم تا بدین وسیله حداقل هفته ای دوساعت به شبهات دانش آموزان پاسخ صحیحی بدهیم وبانهضتی که جهت آموزش مهدویت درمناطق آموزش وپرورش براه افتاده هم سو باشیم بطور مثال مألفین ما خوب فهمیده اندکه بعداز چندسال آموزش مداوم نماز واحکام آن ، درآموزش احکام تغییراتی اساسی ایجادکنند واحکام فراگرفته شده جای خود را به احکام جدیدداده وبنای اصلی تدریس احکام از صحیح بودن فراتر رفته وبه مقبولیت توجه ویژه شده است که باید باورداشت باگذشت زمان نه چندان کوتاه همه این  اطلاعات نیز باید به روز شود.

در میان این تغییرات توجه به تشکیل مدارس غیرمذهبی اما به بنام مدارس مذهبی بهمراه تعصبات بیجا از یک سو ویا آزاد گذاشتن افراد از سوی دیگر بچه ها را دچار شخصیتهای دوگانه ای نمودکه فقط افزودن زحمات ما رابهمراه داشت .

 ازجهت دیگرچیزیکه مزیدبرعلتهای شکست در آموزشهای صددرصد موفق در درس دینی شده است ارایه درس دینی ازسوی افراد

 الف ) مغرض نسبت به دین

 ب ) بدور از مسائل اعتقادی اصیل وریشه دار

 ج ) متاسفانه آلوده شدن به مسائل غیر شرعی مانند موسیقی وآواز خوانی و....

 د ) ووابسته بودن به اعتقادات انحرافی وهالیوودی است

 که مجال حرکت بسوی اهداف بزرگ را سالیان سال است از اهل فن گرفته وحتی فعالییت را از آن اندک دلسوزان دین ربوده است وعده زیادی را به انزوا وبی خیالی سوق داده است واین به همان بحث همیشگی بنده برمیگردد که معتقد به گزینش ویژه برای دبیران دینی بوده ام باید افرادی راانتخاب کردکه معتقدواخلاق مند وباسوادوبدور از رفتارهای بیهوده دنیایی وخوش گذرانیهای بی ارزش آن وعلاقه مندبه اهل بیت وقرآن وعامل به آن ......باشند که متاسفانه هنوز به آن توجه نشده است.

البته یکی دیگر از مطالبی که باید نظام آموزش وپرورش به آن توجه کند وهنوزکسی شجاعانه به طرح آن درسطح وزارتی نپرداخته واز امثال این حقیر بخاطر لیسانسیه بودن نپذیرفته اند، مسئله دراختیارگذاشتن 4ساعت از ساعت  کاری دبیران درجهت کاردرفضای مجازی وبه روز کردن اطلاعات میباشدکه از این امر ابا نمودند وهنوز کوچکترین توجه ای به آن ننموده اندواین در حالی ست که تمام کارمندان اداره جات از رواسای خود ساعت اضافه کارمیگرندآنهم برای کاری که اصلا انجام نداده اند ! آیا اینطورنیست ؟

دراین میان چیزیکه بنده رابیشتر می آزارد پاسخ دادن به سوالات شرعی از سوی دفتر مراجع میباشدعده ای که معلوم نیست انتخاب آنها چگونه صورت میگیردبا رجوع جوانان به دفاتر آنها با تلفن ، به جوابهای سر بالا میرسندیا به جوابهایی که از رساله خود مرجع بسیار دور است ،دست می یابندکه ما باید بعضا مشکلات حاصله ازسوی این عزیزان را نیز پاسخ دهیم ویا از ارجاع بچه ها به سوی دفا تر این مراجع خود داری کنیم.

            

وابستگی به اسرائیلیات وخرافهای القا شده از سوی فرقه های بشری وترس از اعلام شیعه اثنی عشری بودن حتی درکتب اختصاصی دینی شیعه ، مرا به این فکر وامیداردکه براستی باچه سلاحی بایدبه جنگ دشمن بروییم وبا چه امیدی در انتظار فرج هستیم؟؟؟......چرا به جرات ازالگوقراردادن امام وتعریف از زندگیشان ومعرفی دشمنان حقیقی ابا داریم وازمیان امامان معصوم چرا فقط بچه هااز زندگی یک  الی دو امام بیشتر آگاهی ندارند ؟؟ ما که ساعتهاازعمر بچه هایمان را یا باکلاسهای درسی یا ورزشی ویا انترنتی پرنموده ایم چرا بصیرت کامل به آنها نمیدهیم تا با شناخت مثلا مناظره های امام رضا ( ع ) ویا توحید مفضل پای همه ی اعتقادات خودبه خوبی بیاستند؟چرا برما نیز باور شده که مدرک وشهرت ، از اخلاق ودین بهتر است ؟؟ چرا قهرمانان ما دردل بچه ها بجای سلمان فارسیها چهار تاهنرپیشه ایرانی یا خارجی شده اند ؟چرا نباید لعن بر غاصبین ولایت یعنی خلفای راشدین واولادشان آشکار شود[1] ومعرفی چهره کریه آنها ونسل جدیدکفرکه فرزندان همان ها هستند به بچه ها معرفی  نشوند تا حجت بر همه تمام گردد؟ چرا.....

 

خدایا آنچه که در این مختصر آورده ام اولا برای رضای مولایم حضرت حجهّ بن الحسن روحی له الفدا ئ بوده ثانیا برای آینده فرزندم میباشد ثالثا برای وطن ومیهنم وولی فقیه مظلومم بوده است.....

خدایا فرج امام مظلوم ما را برسان و حقش را بر ما حلال گردان ......

 

 

نقدو بررسی بعضی ازقسمتهای کتاب دین وزندگی 3

 

1 ) دربحث مربوط به شناخت پیامبراکرم (ص) درس قلمروی رسالت در معرفی ابلاغ دین ودریافت وحی، درباره شخصیت پیامبروزندگی الهی او هیچ سخنی به میان نیامده است واز کرامات رسول خدا حتی به اندازه سایر پیامبران سخن گفته نشده و حتی از خلقت استثنایی این نور الهی سخنی وداستانی ذکر نشده ، وجالب تر اینکه چند داستان زیبا در امر اشرف مخلوقات بودن حضرت رسول (ص) واز کرامتهای ایشان و فضیلتهای ایشان چیزی طرح نشده تا اذهان غافلان از غفلت فاصله گیرد. [2]

 

2 ) یکی از مهمترین مباحث ، بحث تحدی طلبی و امی[3] بودن رسول خداست که بسیار اندک وبی تفسیر مطرح شده است . درمورد تحدی طلبی سوالهای فراوانی طرح میشود واکثر جوانان گمان میکنند که این تحدی طلبی یعنی آوردن یک عبارت عربی ست درحالیکه همه اساتید میدانند مراد آوردن عبارتی ست با فصاحت وبلاغتی که با قانون وانسجام قرآنی همگون باشد ویا بنا به گفته بعضی از علما واساتید حوزه ودانشگاه به شکلی آورده شودکه به اعجاز زوجیت وفردیت آیات و حروف وکلمات آسیبی وارد نشود[4]    

که متاسفانه دبیران عزیز قادر به توضیح مطالب نبوده خود متن کتاب نیز بسیار ابتر است وبیشترافکار رامتوجه آوردن عبارتی که از جهت معنا وظاهر عربی ادبی باشد سوق می دهندواین برای دانش آموزان چندان جنبه اعجازی ندارد.چون توانایی قرآن بحدی است که اگر از آن طالب وصف مثلا بهشت وجهنم باشیم چه در یک جمله چه در چند صفحه، به زیبایی هر چه تمام تر این کار را انجام میدهد در حالی که دانشمندان بدور از قرآن  که با آن آشنایی ندارندخوداعتراف به صنعت ایجاز و فصاحت قرآن می نمایند.[5]       

 

ویا چقدر خوب است بحثی پیرامون توقیفی بودن آیات یا سور قرآنی بیاوریم تا بیشتر به اعجاز قرآن پی ببرندوچقدر جادارد از مبارزه قرآن واعجاز آن وپیشگویش در امر یهودیان وحوادث خبر از آینده اش آورده شود و همه مطالب مهم را به مطالعه آزاد ارجاع ندهیم تا هر چه بیشتر با قرآن آشنا شوند.

 

3 ) تیتر دوم صفحه 110  کتاب دین و زندگی موضوع ورود مسائل جدید در دین را به درستی شرح نداده، واز علوم جدید حتی باب آگاهی چند مورد را نیاورده ودر ذیل آن مثلا علم رایانه واحکام مربوط به آن را واستفاده شرعی نمودن از آن را شرح نداده است، ویا مباحث جدیدی مثل ارتباط با نامحرم در سطح دانشگاه واجتماعات جدیدکاری ودرسی وهنری راذکر نکرده ودرکنارش احکام غنی اسلامی را نیاورده است ویا حتی با توجه به افزایش سفرهای خارج کشور احکام ساده خوردن غذا در محیط کفر و روابط با آنها را به شکل جدول تحقیقاتی از رسالهدر نیاورده تابچه ها خود به جوابهای درست برسند.

آیا دبیران عزیز طرح موضوع میکنندتاسوالی ایجاد شود وافرادی بدنبال جواب بروند؟ براستی چرا از احادیث ویا اتفاقات  که در عصر امام صادق (ع) رخ داده و امام برخورد با آن را نشان داده را ارائه نمیدهیم؟[6].

جالب اینجاست ما معتقدیم قرآن وکلام امام اعجاز است ولی برای اثبات دین واحکام آن بیشتر ازکلام خود استفاده میکنیم؟!ادعا داریم زندگی آنان خود الگوی خوبی برای دین مند شدن است اما از فن قصه گویی و تعریف وقایع تاریخی یاد شده در قرآن بیشتر فاصله گرفته ایم ؟ براستی چرا ادعا و عقاید ما با عمل ما یکی نیست ؟....چرا روی زندگی ائمه زوم نمیکنیم سپس آن قسمت از زندگی امام درس مورد نظر را با آیات قرآن نمیدهیم ؟ ..خدا کند گمان نکنیم حرف ما را بهتر ازحرف امام می فهمند.!.. 

 

3 )  در صفحه112بحث پیرامون شخصیتها و الگوهای غیر قابل اعتماداست در حالیکه درذیل این تیترسخن از نکات مثبت زندگی اشخاص قابل اعتماد آورده شده درحالیکه خوب بود ازشخصیتهای منفی دوران امیرمومنان (ع) نام ببریم واز ریا و دورویی سران فتنه آن عصروماجرای بیاد ماندنی عالم هستی یعنی سقفیه بطورکامل سخن بگوییم وکافر و فاسق و مشرک را با مبارزات مولا یمان توضیح دهیم واز سران اموی وعباسی برطبق تاریخ حرف بزنیم وآنچنان که در ادعیه ها آمده آنان را مورد لعن قرار دهیم. [7]   

 

4 ) باکمی دقت می فهمیم در صفحه 124درزیر تیتر «تربیت شخصیتهای اسلامی»مفاهیم ادبی که تقریبا درصفحه 112 در بالا به آن اشاره شده،دوباره آمده است ونتایج حاصله از هردو مورد یکی ست اما باکمی ادبیاتی متفاوت ارائه شده است !درحالی که در این قسمت براحتی می توانستیم از بزرگانی چون سلمان فارسی وکرامات ومقام ومنزلتی که نزد خدا و رسول خدا[8] واهل بیت داشته ویا ابوذر و... و.یا یاران اصلی اباعبدالله (ع)... ویا از مردان بزرگی همچون آیهّ الله قاضی و آیهّ بروجردی و سید رضی یا شیخ صدوق ....وکرامات آنها سخن بگوییم تابرای دانش آموزان قریب به ذهن باشدمادر عالم اسلام شخصیتهای برجسته وبا فضیلت کم نداشته ونخواهیم داشت وتا ایام مبارک ظهور حضور این بزرگان ادامه دارداما متاسفانه همیشه این دبیران دینی هستند که باید همه این قصه ها را بدانند تا با بیان آن، نقص کتاب دینی رفع شود، واین درحالی ست که داوطلب آزادی که فقط کتاب را میخواند اطلاعات چندانی بدست نمی آوردودر دنیایی  که هنوز قصه حرف اول را در تاثیر کلام دارد وقرآن یکی از راههای بیان مطالب خود را قصص میداندمابا بیان، فقط الفاظ ادبی وگاه منطقی راه بی پایانی و بدور از راه دل را طی میکنیم که البته نتیجه معنوی چندانی بدست نمی آوریم اضافه بر مطالب بالا باید گفت جای احادیث بسیار زیبای معصوم (ع) [9]خالیست که باکلام ناقص ما، جبران این نقص بزرگ حاصل نمیشود.واین درصورتی ست که حتی در بخش مطالعه آزاد چیزی آورده نشده است .[10]

 

 

 

 

 

 5 ) در صفحه 129و128 بهتر است عناوینش باهم آورده شودچون تیترها یک معنی را دنبال میکند وهم چنین مطالب زیر تیتر«آگاهی بخشی به مردم »صرفا مطالبی است که همان تیتر را بسط وگسترش داده وچیز قابل ارزشی در آن آورده نشده است.وجا داشت که مطالب آزاد این قسمت از درس زیر همان عنوان میآمد تا تیتر را از ابتر بودن بیرون می آوردالبته این امر در همه تیتر های این بخش کم وبیش احساس میشود ومطالب مطالعه آزاد آن غنی تر وپر بار تراز متن اصلی میباشد  .

درادامه ی برطرف نمودن نقص این بخش ، باید اضافه نمایم آوردن شیوه مبارزات، امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) وامام موسی کاظم(ع) وامام جواد(ع)حتی امام حسن عسکری(ع) بسیار ضروری ست تاازاین طریق امامان معصوم(ع)اولا بهتر وبیشتر شناخته شوند،ثانیا این درس به اهدافش نزدیکتر شود.تا بدین وسیله بجای آشنایی با تیتر و عنوان شناسی ، ذهن بچه ها را با امام شناسی آشناکنیم.

 

6 ) درصفحه 131در تعریف ولایت معنوی امام ، جای کرامتهای اهل بیت (ع)خالی ست که بسیارجای تعجب است که این نقص مهم با مطالعه آزاد نیزبرطرف نشده است .اگر چه در تیتر«اسوه های جاوید» حق مطلب به زیبایی ادا شده است ودرس با جمع بندی بسیار عالی به پایان رسیده است.

 

7 )بطورکلی از خلاء های بسیار مهم این بخش ازکتاب ، بکارنگرفتن زندگانی پر از فراز ونشیب اهل بیت (ع) آنهم با آفرینشی نوری وحیاتی طیبه به عنوان الگوهای اصلی حیات بشریت است که این مشکل اساسی ومهم در معرفی امام عصر(عج) بیشتر خود را نشان میدهد.

جالب است متوجه این مسئله باشیم ازخودخورشیدحرف زدن بهترازآن است که از مقایسه خورشیدمادی با یک وجود معنوی استفاده کنیم ویا چقدر خوب است از سخنان خودمولایمان در آخرین سفارشاتشان به نواب اربعه یا علمایی که باایشان اجازه مراوده داشته اند بهره بگیریم.

 

7 ) تمام مطالب آورده شده در، درس 10 کتاب بسیار لازم بوده اما کافی نیست ،چون بحث منجی درمیان دوست ودشمن درعصرما بحث بسیارمهم وقابل توجه ای شده است ، واین درحالی ست که این درس پاسخگوی حتی ساده ترین مطالب درمورد شناخت منجی وپاسخ گوی شبه هات ازسوی دشمن نمی باشد.

واین درحالی است که دشمن از این غفلت ما وعدم آگاهی دهی ما، بازدکانی از طلسم وخرافه پرستی واشاعه عقاید یهودی برای خود واستکبار بازکرده است .وهربار باساخت فیلم ویا مبارزه نرم افزاری به آرمانهای ما که برای نسل جدید جا نیفتاده ، حمله میکند وجوان ما همه ی آنهارا یا فقط یک فیلم میداندوتاثیرجنسی میگیرد وبس ، یابا ابزارساخته شده آنها بجان مادر کلاسها ومحیط های درسی می افتد وماناخواسته در بازی آنها نقش پاسخ گو

 

 را باید داشته باشیم والادرصورت عدم پاسخگویی به آنها ، با برنامه ای که طرح کرده اند از راه دور بدون جنگ بایداعلام شکست کنیم وتسلیم بشویم چون روی ذهن جوان به درستی کار نکرده ایم .

چه خوب بود بحث مقایسه ظهور منجی  وساختارهای ساختگی دشمنان با کمی گسترش بیشتر عنوان می شدوبا طرح سوالاتی از متن درس، افراد را وادار به تفکربیشتری می نمودیم . وتیترهایی تحت عنوان

الف) مدعیان دروغین –آوردن چند نمونه از ماجراهایی که از زمان غیبت صغری تا به امروز ازسوی افراد جاهل از یک طرف واز دشمن آگاه و عنادورز ازطرف دیگررخ داده، میتواندآگاهی خوبی برای بچه ها باشدکه از طریق کتاب حتی بدون حضور دبیربه دانش آموزان انتقال یابد

 ب ) علائم اصلی ظهوروبعضا علائم فرعی مهم عصر ظهور – دردودهه اخیر با فعالییتهای خوبی که با مسئولیت مراجع تقلیددر مورد مسائل عصر ظهورانجام پذیرفته ،لازم است حداقل اطلاعاتی را در اختیار دانش آموزان قرار دهیم تا  اولا از نفوذ افکارصهیونیستی جلوگیری کنیم  ثانیا جلوی حرفهای بی اساس دبیران وبعضا تحت تاثیر گرفته از نگاه هالیوودی را ریشه کن سازیم . علائمی مانند- 1- صیحه آسمانی آنهم بر طبق روایات -2-کشتن نفس زکیه 3- قیام یمانی – 4 – خروج سفیانی – 5 – وجود دجال –که متاسفانه دشمنان اسلام بیشتر از ما براساس داشته های ماکارهای خلاف دین انجام داده اند ودر اختیار جوانان مسلمان قرارداده اند. 

 ج ) مظلومیت امام غایب ورنج ایشان از این امر ( امر غیبت آزمایشی بزرگ برای امام عصر( ع) و امت اوست )   

 د ) معرفی نهادها وسایت ها ومراکز فعال جهانی واسلامی در امر شناخت همه جانبه امام عصر (عج)و آوردن چند نمونه از فعالییتهای جهانی آنها  -در شرایطی که وهابیون و بهائیت ویهودیت دست دردست هم گذاشته اند واعتقادات ما را نشانه گرفته اند، ما نیز بایدبا پیشگویی های ائمه معصومین(ع)بسیاری از شبه هات را پاسخ دهیم .

 

8 ) در پایان این درسها قبل از رسیدن به مسئله ولایت فقیه، باید پایان کارجهان وآینده ی بشریت با اشاره ای به مسائل جدیدی چون قیامها وباز گشت مظلومان عالم هستی یعنی حضرت امیر (ع)[11] وحضرت اباعبدالله (ع)وحکومت زیبای ولی امر مسلمین حضرت حجهّ بن الحسن (عج) برای دانش آموزان ترسیم شود، ولطف امام وعفو امام وحتی دیدار با اوکه خود از بین برنده بسیاری از خطا های بشری ست باید در کتاب به آن اشاره شودتا امید به ظهور دردلها ایجادشود نه ترس از ظهور امام! وهم چنین امید به بازپس گیری حق مظلوم، اشتیاق ظهور را در دلها بیفزاید، پس وقتی میبینیم بچه ها از ظهور می ترسندباید باورکنیم –اولا کتاب درسی پاسخ گوی جامعه ما نیست که نه تنها آرزومند ظهور نیستند بلکه حتی میگویند« خدا نکند چونکه کارجهان به پایان میرسد» -ثانیا قشری تربیت نمیشود تا با خرافات خانواده ها مبارزه کندتا امام مظلوم ومهربان وشفاعت کننده ما اینطور معرفی نشودولطف امام در پرده هایی ازابهام باقی بماند!

 

براستی مگر ما چگونه امام غایب خود را معرفی کرده ایم که (یابهتر بگویم اصلا معرفی کرده ایم) همه از ظهورش ترسانند؟در حالی که چه شیرین است لحظه وصال همچنان  که تاریخ از وصال مردم ایران درزمان هجرت امام رضا (ع) سخن گفته ودرباره شوق دیدار مردم با امام هم عصر خود حرفها زده است !  

بنده معتقدم مشکل ازکتاب درسی و شرح وتوضیح ناقص دبیران ما وشنیدن حرفهای بی اساس است . بهترین راه اضافه کردن یک فصل کامل به این دروس است تادرآن فقط به معرفی امام عصر(عج) از قبل تولد تا پایان کار دنیا بپردازیم.

 

نتیجه

از مجموعه مطالب آمده در این مقاله اینطور برداشت می شود که

1-بزرگترین مشکل ما در کتاب دینی 3 نادیده گرفتن زندگانی ائمه معصومین و آوردن شیوه های زندگی آنها و شرح و توضیح اسوه بودن آنها برای دانش آموزان است

2-در بسیاری از موارد در شرح تیترهای آمده به گفتن مطالب ادبی کفایت شده است در حالیکه انتظار می رود آن تیترها به همراه قصص صرآنی و روایات توضیح داده شود که بنده فقط در موردچند درس مطالب را ارائه داده ام.

3- مهمترین نقدی که در این مقاله آمده در مورد عصر غیبت امام زمان( عج ) و شرایط ظهور و علل غیبت و علائم ظهور و ....می باشد که پیشنهاد بنده اضافه کردن یک درس با محتوای شناخت کامل امام عصر از پیش از تولد تا پایان کار جهان است .

4-مبهم مطرح کردن  مطالب مربوط به عصر ظهور باعث نفوذ عقاید خرافی شده است که در این مقاله بنده برای رفع اشکال چند پیشنهاد ارائه داده ام .

 

درپایان از همه عزیزان خواستارم به این گفته ها توجه نموده تا انشاالله آثارآن را بزودی شاهد باشیم

امیدوارم توانسته باشم نکات را بدرستی به سمع ونظر عزیزان برسانم وحق درسی که به نظر من ضایع شده ادا شود وامام شناسی به درستی ابلاغ شود.

 

به امید اینکه روزی مولا یمان ظهورکندومارانیزموردعفو وبخشش کریمانه خودقراردهدودستان ناتوان مارا بگیردوبه مقصدبرساند.

                                      اللهم عجل لولیک الفرج

زمستان  1389         

                                                                                   ژاله جعفری  پاسکیابی

 

                                                                                                                                                    

 

فهرست منابع

 

1- کتاب رجعت مولف  علامه سید محمد باقر مجلسی

2- سخنرانی استاد مهدوی راد ، سالن اجتماعات دبیرستان البرز منطقه 6 ، همایش روز سه شنبه 26/11/1389

3- رجوع به زیارت معروفه عاشورا قسمت لعن و نفرین بر دشمنان اهل بیت و کتب حدیثی شیعیان اصول کافی ، وسایل الشیعه و بحار الانوار 

4- قطره ای  از دریای  فضایل اهل بیت  ، مترجم علامه سید احمد مستنبط ، ترجمه کتاب القطره ، نشر الماس ، چاپ نهم زمستان1387

5- کتاب دین و زندگی سال سوم

 

سایت ها

1-سایت مهدویت ، علائم ظهور

2-سایت حوزه


 - منظور همان ابوبکروعمر وعثمان است[1]

 - درس پنجم در گستره رسالت[2]

 - مربوط به صفحه 53 و 60[3]

 - سخنان استاد مهدوی راد ، در همایش روز سه شنبه 26/11/1389 ، سالن اجتماعات دبیرستان البرز منطقه 6[4]

 - همان مدرک پیشین[5]

 - قطره ای از دریای  فضائل اهل بیت ،مترجم سید احمد مستنبط [6]

 - رجوع به زیارت معروفه عاشورا شود (که متاسفانه بعضی ازکوردلان سند این زیارت الهی را ردکرده اند )  [7]

9- بکارگیری لفظ رسول خدا یا رسول الله صحیح است چون صهیونیستها ویهودیان کوردل از لفظ رسول اسلام استفاده میکنندتا به اهداف خود برسنددر حالی که از این لفظ در قرآن استفاده نشده است 

 -بهره گیری ازکتب ارزنده اصول کافی و وسا ئل الشیعه و بحارالانواردر این جا بسیار لازم میباشد  [9]

11 - فقط درمطالعه آزاد الحمدالله ازسران فرقه های اهل سنت مطالبی آمده،که باز درآنجا از شرورترین آنها یعنی احمدبن حنبل(که بخا طر    عنادبا امام صادق (ع) بایک چشم بازویک چشم بسته نماز میخواندتا بدین وسیله مخالفت خودرا با امام نشان دهد)سخنی گفته نشده است.

 -مسئله رجعت تقریبا مورد اتفاق بسیاری از علمای دینی ست که حتی به عنوان یک فرضیه خوب است آورده شود[11]



یشنهاد هایی برای تدریس دین و زندگی 1

این مطلب را بنا به درخواست یکی از همکاران در اینجا
قرار دادم

از پیشنهاد ها و راه کارهای سایر همکاران و دانش
آموزان در این خصوص  استقبال  می شود.

 

بهتر از هر چیز استفاده  از کتاب راهنمای تدریس دین و زندگی یک است .

به علاوه این درس با چهار ساعت زمان تدریس در هفته فرصت
بیشتری در اختیار دبیر قرار می دهد.

به گونه ای که برخی همکاران وقت اضافی دارند.

اما مواردی که به نظر بنده میرسد:   
1-قبل از هرچیزی داشتن طرح درس روزانه است ، حداقل در ذهن خودتان باید مرور کنید و بدانیدامروز دراین 90 دقیقه چکار هایی می خواهید انجام دهید.

2-  بعد ازجلسه ی اول ، درجلسات بعد می توانید قسمتی از وقت را به پرسش از متن اختصاص دهید.

3- قبل ازشروع درس در هر جلسه می توان کتابی را انتخاب کرد ه و برای دانش آموزان بخوانید(حدود5 دقیقه).من خودم از کتاب پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج) استفاده میکنم.در این مورد از دانش آموزان نظر خواهی کنید.

4-     اما مراحل تدریس:

ابتدا روخوانی آیات :که می توان از نوار یا سی دی مربوطه استفاده کرد اگر موجود باشد و اگرنه از دانش آموزانی که توانایی بیشتری در این زمینه دارند کمک بگیرید.

بعداز دانش آموزان بخواهید از روی آیات بخوانند و به آنهانمره از 4 بدهید.

- ترجمه آیات را به دانش آموزان واگذار کنید تا بگویند بعد
ترجمه صحیح را  شما  بگویید تا یاد داشت کنند البته بسیار وقت گیر
است.

5- توضیح متن درس:لازم است از قبل آماده باشید .به فراخور
بحث از داستان و شعر استفاده کنید.می توانید از جلسات قبل دانش آموزانی که علاقه به کنفرانس دارند را مشخص کنید .

6-در صورت تمایل می توانید نمونه سوالات متن به دانش آموزان بگویید تا یادداشت کنند.

7-پیام آیات و اندیشه وتحقیق را به دانش آموزان واگذارکنید و برای آن نمره منظور نماییدالبته دانش آموزان نیاز دارند که جواب صحیح به
تایید دبیر برسد.

8-از فرم مخصوصی که برای ارزشیابی این درس در کتاب راهنمای
معلم دین و زندگی آمده استفاده کنید.تا در هر قسمت بتوانید نمره مربوطه را واردنمایید.

9- از کتاب های کمک درسی استفاده کنید .

10- از دانش آموزان بخواهید تا پیشنهاد ها را انجام داده ودر کلاس اراىه دهند و همچنین تحقیق کوتاه در زمینه موضوعات دینی انجام و در کلاس
اراىه دهند.

11- در صورت هوشمند بودن مدرسه از کامپیوتر و اینترنت
استفاده نمایید.متاسفانه همه ی مدارس اینچنین نیستند و هنوز محتوای الکترونیک کتابها به طور کامل در دسترس نیست و ....

12- دقایقی را به پاسخ به سوالات دانش آموزان و بحث های
دینی بین آنها با هدایت شما اختصاص دهید.

این موارد صرفا پیشنهاد های بنده است از جسارت به محضر
همکاران عذر می خواهم.

 پیام آیات دین وزندگی کلیه پایه ها

 

پیام آیات دین وزندگی(۱)

 

پیام آیات دین وزندگی(۲)

 

پیام آیات دین وزندگی(۳)

 

پیام آیات دین وزندگی(۴)


 جزوه دین و زندگی (2) و (3)


دانلود : پاسخ های اندیشه و تحقیق سال دوم به صورت پاورپوینت

دانلود جزوه :لینک مستقیم

دانلود: جزوه ی پاسخ اندیشه و تحقیق دین و زندگی دوم

دانلود جزوه :لینک مستقیم


دانلود جزوه ۱ پاسخ اندیشه و تحقیق سال سوم دبیرستان

دانلود جزوه :لینک مستقیم

دانلود جزوه ۲ پاسخ اندیشه و تحقیق سال سوم دبیرستان

دانلود جزوه :لینک مستقیم


دانلود: جزوه جمع بندی سال دوم دبیرستان

دانلود :لینک مستقیم

دانلود: جزوه جمع بندی سال سوم دبیرستان

دانلود :لینک مستقیم

دانلود: جزوه پیام ها و نکته های آیات دین و زندگی سال سوم دبیرستان

دانلود :لینک مستقیم


نقدی بر کتاب دین و زندگی



از آنجایی که قسمت عظیمی از تربیت دینی دانش آموزان این مرز و بوم از طریق سیستم آموزش و پرورش رقم می خورد؛ به نظر می رسد ضروری باشد که با دقتی تام و حساسیتی ویژه به imagesاین بخش نگریسته شود تا در سایه ی این مراقبت ثمری نیکو به بار نشیند و هر اندازه توجه بیشتری بدان مبذول شود باز هم همتی بیشتر و کاری مضاعف می طلبد.

در این وارسی عناصری چند را در این مقوله دست اندرکار می یابیم. عناصری همچون: معلم، فضای آموزشی، امکانات آموزشی و غیرهم. اما آن عنصری که بناست در این مجال مورد مداقه قرار گیرد ماده درسی می باشد که چونان طعامی می ماند که دیگر عناصر (مثل معلم و امکانات آموزشی و ...) قرار است آن را در پیکره آموزش روان سازند و از آن قوُت، حیات دینی به تن مخاطب بدوانند. بر این اساس شایسته است در این مقام اندکی درنگ نموده و به بررسی اجمالی این مواد بپردازیم، امید آنکه مورد عنایت آن پرده نشین دوران سیاه غیبت افتد که رضایتش رضایت حق جلّ جلاله و عظم شأنه است.

در این کاوش آنچه در نظر گرفتیم کتابهای درسی دین و زندگی مقطع متوسطه است تا با معیار ثقلین ،که رساننده به مقصد الهی هستند و جز آن دو هیچ چیز دیگر صلاحیت میزان دین بودن را ندارد، به عیار نقد نهیم .

اما از آنجا که نقد تفصیلی مطالب دفترها می طلبد و شاید ملال مخاطب را هم حاصل آورد، بر این اساس و به خواست علیم حکیم به نقدی کلی بر هر کتاب بسنده می کنیم. بر این مبنا در هر شماره از فصلنامه یک کتاب از چهار کتاب دوره متوسطه را مورد نظر قرار داده و کلیات مطالبش را به تحلیل می نشینیم.

کتاب دین و زندگی سال اول دبیرستان

ساختار کلی این کتاب همچون کتاب های سال دوم و سوم در سه مرحله با نامهای «گام اول»، «گام دوم» و «گام سوم» طرح ریزی شده است. گام اول که «آمادگی در اندیشه و قلب» نام دارد در صدد این است که دانش آموز ابتدا با اندیشه ورزی راهی را انتخاب نماید. سپس در گام دوم با نام «آهنگ سفر» دانش آموز باید عزم کند که راه انتخاب شده را طی نماید و نهایتاً در گام سوم با نام «قدم در راه»، دانش آموز باید راهی را که با تفکر انتخاب نموده بود و عزم بر طی آن کرده بود، شروع به پیمودن نماید.

در بررسی این نگاه به نظر می رسد که این نوع نگاه به تربیت دینی چندان تطابقی با نگاه خود دین به این مقوله ندارد؛ چرا که دین اصل و اساس دین ورزی را خداشناسی می داند و نقطه شروع را بر این اساس بنیاد می نهد و هر آغازی را که از این آبشخور جریان نیابد صحیح نمی داند. چنان که از آیۀ "ذلکم الله ربکم لا اله الا هو خالق کل شیء فاعبدوه و هو علی کل شیء وکیل"[1] چنین برداشت می شود که ابتدا خداوند متعال معرفت خود را با عناوینی چون ربوبیت، الوهیت و خالقیت متذکر شده و آنگاه در سایه این معرفت دستور به عبادت می دهند (فاعبدوه) و عقل نیز به همین (بندگی مولی) حکم می نماید. چنان که مولانا امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: أوَّلُ الدّینِ مَعرِفَتُه[2] (سرلوحه دین، معرفت خداوند متعال است). از شناخت اوست که بندگی آغاز می گردد و این شناخت، قدم اول و بن مایۀ دین است . چنان که در حدیثی دیگر حضرت امام موسی کاظم علیه السلام به همین حقیقت چنین اشاره فرموده اند که: اَوَّلُ الدِّیانَهِ بِه مَعرِفَتُه[3] ( اولین قدم تدین و دیانت به خداوند متعال شناخت اوست.) و تا این گام نخستین برداشته نشود مبنایی نهاده نشده تا بنایی بر آن استوار گردد و آنگاه هر چقدر هم که ساختمان رفیع گردد تا ثریا می رود دیوار کج و دیوار کج سرانجامی جز ویرانی ندارد.

از ملاحظۀ آیات فوق آشکار می گردد که نقطه آغاز دین ورزی و تدین شناخت خداوند متعال است و دقتی مختصر نیز این بیان را برای ما وضوحی بیشتر می بخشد؛ توضیح آنکه اگر ما تعالیم دین را در سه شاخۀ اعتقادات، اخلاق و احکام مورد بررسی قرار دهیم، روشن می گردد که معرفة الله در سه بخش به منزله روح برای تن است. خداشناسی بدین گونه زیربنای اعتقادات است که وقتی ما خدای واقعی را کما هو حقه شناختیم رسولش را می شناسیم؛ چرا که رسول واقعی همانی است که به آن دعوت می کند و مطابق با او از او خبر می دهد اما رسول دروغین آن معرفت واقعی از او را بیان نمی دارد و به این حقیقت در لسان ادعیه چنین اشاره شده: اللهم عرفنی نفسک فانک إن لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک[4](پروردگارا، خودت را به من بشناسان که درغیر این صورت نبی ات را نخواهم شناخت، خدایا رسولت را به من بشناسان که در غیر این صورت حجتت را نخواهم شناخت) و چون او را صحیح شناختیم او را نه توهم می کنیم و نه متهم که هر کدام از این دو توحید و عدل را نشانه می روند و بنابر این آن که خدایش را صحیح شناخت اصول اعتقادی اش از گزند خطا در امان خواهد ماند.

اما زیربنا بودن خداشناسی در اخلاق و احکام بدین گونه است که اگر کسی خدا را آن چنان که شایسته است بشناسد؛ مثلاً او را به حاضر بودنش و به قاهریت و قدرتش بشناسد مادامی که در محضر اوست خلاف امر او را مرتکب نشده و بیم از جلالتش و امید به فضل و رأفتش او را به حرکت متوازن در مسیر بندگی اش سوق می دهد و این شناخت صحیح خداوند او را متخلق به اخلاق و عامل به احکامش می نماید نه نظریه های اخلاقی بشری که به نظریه هایی چون حد وسط و درمان به ضد و امثالهم قائل شده اندکه به اشکالات مختلفی گرفتار می آیند.

دین نقطه آغاز را خداشناسی می داند که امکان فهم عقلی وجود خالق و خداوند در نهاد همه آدمیان نهاده شده است و حجج الهی که برای تربیت نفوس ارسال شده اند از همین نقطه آغازین شروع می کنند (قولوا لا اله الا الله تفلحوا) و در سایه تذکر به این سرمایه فطری عقلی، بنای تربیت را می نهند. این شان انبیاء علیهم السلام را مولانا امیرالمومنین علیه السلام چنین بیان می فرمایند: فبعث فیهم رسله و واتر الیهم أنبیاءه لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته.[5](پس خداوند رسولانش را میان انسان ها برانگیخت و انبیاء را یکی پس از دیگری به سوی آنان گسیل داشت تا وفا به پیمان فطرتش را از آنان باز خواهند و آنها را متوجه نعمت فراموش شدۀ او بگردانند.)

آنگاه که زنگار از این معرفت زدوده شود آدمی در می یابد که مخلوق است و او خالق؛ مرزوق است و او رازق؛ عبد است و او مولی و به موازات این معرفت، حسن و شایستگی و بایستگیِ بندگی خداوند متعال نیز برایش وضوح می یابد و حال دیگر اوست که با این هدایت آشکار راه بندگی بپیماید که منحصر در اطاعت از حجج اوست و نه تفکرات و سیستم های بشر ساخته که جز دوری از او چیزی را به ارمغان نمی آورد.

اما در کتاب، این راه روشن در تربیت نفوس متروک مانده و اندیشه های ناقص بشری بر جای آن تکیه نموده که در زیر به اهم اشکالات این تفکر می پردازیم:

کتاب در گام اول بر آنست که ما استعدادهای فراوانی داریم و برای اینکه این استعدادها شکوفا شوند باید هدفی را برگزینیم که جامع تمام اهداف فرعی باشد و ملاک برای اینکه هدف اصلی را بشناسیم افول ناپذیر بودن است؛ همان گونه که حضرت ابراهیم علیه السلام بر اساس این معیار به چنین انتخابی دست زد و خدای افول ناپذیر را مقصد و هدف اصلی زندگی خویش قرار دادند.

در نقد این اندیشه که سه درس ابتدایی کتاب را نیز به خود اختصاص داده چند نکته قابل ذکر است: اولاً در این اندیشه از همان ابتدا انسان محور است و از خدایی که معرفت او موجب خضوع و تدین و بندگی می شود خبری نیست بلکه این انسان است که اساس بوده و برای اینکه استعدادهایش شکوفا شود رو به سوی خدا می نماید و در این راستا اگر آن خدا هم خدای واقعی نباشد توفیری نمی کند؛ چون او مقصود نیست بلکه شکوفایی استعدادهای انسان مطلوب است و این هدف با خدایی ذهن ساخته هم برآورده می شود و با این خدای تخیلی دین ورزی پیشه می کند و گمان می نماید که دین دارد در حالی که واقعیت غیر این است و با بت ذهنی خود مشغول بوده است. هرچند در این گیر و دار استعدادهایش هم شکوفا شده باشد. حال آن که همان گونه که گفته آمد در نگاه دینی انسان ابتدا و در مقابل خدای واقعی، خود را مربوب و مملوک می یابد و به اطاعت از حکم عقل، خود را بنده می یابد و حاصل این یافتن، کرنش و خضوع و بندگی است و برای یافتن چگونگی بندگی، خود را ناگزیر از رجوع به حجت الله می یابد و در این مسیر خدای واقعی و نه خود ساخته، مقصودش گشته و طی طریق بندگی می نماید.

ثانیاً بر فرض اینکه نقد قبلی را نادیده بگیریم و انتخاب هدف جامع را انگیزه دینداری قرار دهیم، معیار پایان ناپذیری اولاً و بالذات نمی تواند معیاری مطمئن باشد؛ چرا که می توان در ذهن چیزی را تصور نمود که از هر جهت پایان ناپذیر باشد و آنگاه - العیاذ بالله- آن را خدا قرار دهیم و دین ورزی نمائیم، یعنی از همان ابتدا بت پرستی را بنا نهاده ایم و ساخته ذهن خود را مقصود خود قرار داده ایم. و حال آنکه اگر در دین به افول ناپذیری حق تعالی عز اسمه و جل جلاله اشاره شده، به اعتبار ثانوی و به عنوان یکی از ویژگی های خالق به آن نظر شده. بنابراین اگر حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید: لا احب الآفلین، افول پذیری را به اعتبار ثانوی مد نظر داشته و به عبارتی چون صفت مخلوق است از موصوف به چنین صفتی بر حذر می دارد؛ چنان که در ادامه به همین معیار اشاره نموده و می فرماید: إنّی وَجَّهتُ وَجهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الأرضَ حنیفاً و بدین گونه خالق بودن که در مقابلش مخلوق بودن دیگر موجودات را حکایت می نماید به عنوان ملاک به مشرکین تذکر می دهد و آنها را با این ویژگی به خودشان رجوع می دهد. موید این مطلب فرمایش حضرت امام رضا علیه السلام است که می فرمایند: ...فلما أفل الکوکب قال لا احب الافلین، لأن الافول عن صفات المحدث لا من صفات القدیم...[6] (پس هنگامی که ستاره غروب کرد گفت من افول کنندگان را دوست ندارم؛ زیرا افول از صفات حادث است نه از صفات قدیم) و اگر مولفین محترم بخواهند برگردند و خالقیت را معیار انتخاب قرار دهند علاوه بر اینکه به حرف اولی که عرض شد برگشته ایم (یعنی مباحث خداشناسی پایه بحث قرار گیرد.) دیگر ادامه مباحث مبنی بر تکامل استعدادها در سایه هدفی والاتر، بزرگتر و پایان ناپذیر معنا ندارد.

ثالثاً این نکته گویی در کتاب نادیده گرفته شده است که حضرت ابراهیم علیه السلام هیچ گاه غیر خداپرست نبوده اند تا بخواهد در نوجوانی دست به انتخاب بزند و آن هم به این شیوه که منتخب کتاب است دیندار باشد.

کتاب در ادامه، پس از این برداشت، به توصیف این هدف بزرگ و پایان ناپذیر که نام خداوند بر او می نهد می پردازد تا دانش آموز راغب به گفتگو و تسبیح و تحمید او گردد و دو درس را به این امر اختصاص می دهد و در وصف او چنین بیانی را القاء می کند که چون معطی شیء نمی تواند فاقد آن باشد بنابراین همین صفاتی را که در مخلوقات می بینیم به صورت کامل و نامحدود در خالق موجود هستند و او سرچشمه همه کمالات مخلوقات است.

در نقد بیان فوق می توان از دو دیدگاه عقل و نقل به بحث نشست. اما از نظرگاه عقل این نتیجه حاصل می آید که خداوند متعال را حتی از صفات کمالی مخلوقات نیز باید منزه دانست و بر این امر دلایلی می توان اقامه نمود که به یک مورد از آنها اکتفا می شود و آن اینکه اگر چیزی در ذاتش نیازمند بود هیچگاه نمی توان از آن تصور یک موجود ذاتاً بی نیاز ساخت؛ چرا که ذاتی هیچ چیز از آن قابل انفکاک نیست. توضیح مطلب آنکه ما وقتی در مخلوقات نظر می کنیم آنها را واجد دو دسته از صفات می یابیم: یک دسته صفاتی که حاکی از نقص هستند مانند جهل و ترس و امثالهم. دسته دیگر صفاتی هستند که بیانگر کمالی برای مخلوق می باشند همچون علم و قدرت. مسلماً صفاتی که حاکی از نقص هستند نمی توان به خالق متعال نسبت داد. اما آیا می توان صفات کمالی مخلوقات را به خالق نسبت داد؟ فلاسفه،که مولفین محترم کتب نیز تابع آنها هستند، پاسخشان به این سوال مثبت است و می گویند ما می توانیم همین صفات کمالی را به صورت نامحدود فرض نموده و به خداوند متعال نسبت دهیم و او را مثلاً صرف العلم و صرف القدره و غیرهم بخوانیم.

اما بر فرض این که بتوان چنین نامحدودهایی را فرض کرد این سوال رخ می نماید که ما وقتی مثلاً صفت کمالی علم در مخلوقات را در نظر می گیریم، ویژگی هایی ذاتی برای او می بینیم که به هیچ عنوان نمی توان این ذاتی ها را از او سلب نمود؛ مثلاً علم در علم بودنش وابسته به ماهیت است و اگر ماهیتی نباشد علمی هم در کار نیست و اگر بخواهیم این علم را نامحدود فرض کنیم نباید این نیازمندی به ماهیت را از او بگیریم؛ چه اینکه هرگاه این ویژگی ذاتی را از او گرفتیم در واقع دیگر چیزی به نام علم نداریم که بخواهیم نامحدود فرضش کنیم. بنابراین یا باید این ویژگی ذاتی را از او سلب نمائیم و بعد به خداوند نسبتش دهیم یا اینکه با همین ویژگی ذاتی اش به خداوند نسبتش دهیم و در هر صورت با محذوری مواجه ایم. اگر بخواهیم ویژگی ذاتی علم را از آن بگیریم در این صورت دیگر چیزی به نام علم نداریم که حتی بخواهیم به انسان نسبت دهیم و علم را از علم بودنش انداخته ایم و در واقع علمی داریم که علم نیست و این گونه به تناقضی آشکار رسیده ایم و یا اینکه باید این علم را با همین ویژگی ذاتی اش، یعنی نیازمندی به غیر، به خالق نسبت دهیم و این نسبت دادن نقص به خالق است و این هم تناقضی آشکار است. براین اساس ما نمی توانیم حتی صفات کمالی مخلوقات را به خالق تعالی نسبت دهیم و باید او را هم از صفات نقص و هم از صفات کمال مخلوقات تنزیه نمود. خداوند متعال عالم است اما این تشابه در نام نباید ما را به تشابه در معنا سوق دهد. او عالم است اما کیفیت علمش بر ما مخلوقات محدود در فضاهای ادراکیِ خاصِ مخلوقات قابل درک نیست. یعنی وقتی می گوییم عالم است تنها بدین معناست که جاهل نیست و نه هیچ چیز اضافه دیگری که ما را به تشبیه بکشاند و نعوذ بالله من ذلک.

اگر مشَرََّف به محضر روایات معصومین علیهم السلام شویم در می یابیم که آن ذوات مقدسه نیز ما را بر حذر داشته اند که بخواهیم از اشتراک لفظ به اشتراک در معنا نیز درآییم:

فَمَعانِی الخَلقِ عَنهُ مَنفِیَّه[7](معانی ای که دربارۀ مخلوقات وجود دارد از خدا به دور است.)

وَ إِنَّما سُمِّیَ اللّه عالِماً لِأَنَّه لا یَجهَلُ شَیئاً. فَقَد جَمَعَ الخالِقُ وَ المَخلُوقُ اسمَ العِلمِ وَ اختَلَفَ المَعنَی ... .فَقَد جَمَعنَا الإِسمَ بِالسَّمِیعِ وَاختَلَفَ المَعنی و هکَذا البَصیر.[8](خداوند«عالم» نامیده شده، چون او نسبت به چیزی جاهل نیست. پس همانا خالق و مخلوق در اسم«علم» مشترکند ولی معنای علم در خالق و مخلوق مختلف است... . پس ما در اسم «سمیع» مشترکیم ولی معنا مختلف است. در مورد «بصیر» نیز مطلب از این قرار است.)

سَمیعٌ لا بِمِثلِ سَمعِ السّامعینِ.[9](او شنواست اما نه مثل دیگر شنوایان.)

مُبائِنٌ لیجَمیِعِ ما أَحدَثَ، فِی الصِّفات.[10](او با همه حادث ها در صفات متباین است.)

همان گونه که ملاحظه شد حجج الهی که خبردهنده واقعی از او جل جلاله هستند برحذر می دارند که صفات مخلوقین را به خالق تعالی نسبت داد؛ چرا که بدین شیوه به تشبیه خالق و مخلوق گرفتار می آییم و به پرستش بتی ذهنی مشغول. بنابراین این شیوه توصیف خداوند متعال که در کتاب آمده نه با عقل سازگار است و نه با کلام پیشوایان معصوم علیهم السلام. و هنگامی که به چنین لغزشی گرفتار آمدیم که بر خلاف رهنمود حجت های معصوم الهی سخنی در مورد خداوند متعال که شناختش پایه دین است- بر زبان راندیم آیا غیر خدا را به جای خدا ننشانده ایم؟ و هنگامی که بحثِ پایه ای دین چنین باشد آیا می توان گفت بقیه مباحث مصداق نام تعالیم دینی باشند؟(البته از آن مقدمات چیزی جز این نتایج نمی شد انتظار داشت.)

پس از این بحث، کتاب وارد بحث ایمان می شود و قائل است پس از اینکه شناخت ایجاد شد باید به این شناخت ایمان داشت و همراهی شناخت و ایمان موجب عمل صالح می شود و راه هایی برای رسیدن از شناخت به ایمان بیان نموده و دو درس به این مبحث اختصاص یافته است.

در نقد این تفکر نکاتی قابل ذکر است؛ اول اینکه متعلَّق ایمان ذکر نشده یعنی بیان نشده به چه چیزی باید ایمان داشت تا در زمره مومنین قرار گرفت و از این دیدگاه یک زرتشتی، یک مسیحی، یک یهودی، یک مسلمان و حتی یک بت پرست همین که به چیزی پایان ناپذیر ایمان داشته باشند مومن هستند و بدین گونه قدمی به سوی پلورالیسم دینی برداشته می شود و با این نگاه صرف ایمان خوب است چه این ایمان از یک وهابی باشد که به هدفش ایمان دارد و خود را فدای راه و هدفش می کند؛ چه انسان مومنی که در راه حجت حی داور جانبازی می کند. البته با آن متعلَقی که در شناخت هدف بیان شد بروز متعلِقی چنین گتره ای و فراگیر که همۀ اضداد را در بر می گیرد دور از پیش بینی به نظر نمی رسید. حال آن که آموزه های ثقلین فرسنگ ها از این برداشت ها به دور هستند و این امر بر همه آشنایان به فرهنگ ثقلین آشکار است و نیاز به اقامه دلیل ندارد.

نکته دیگر در نقد این تفکر اینکه کتاب شرط ایمان آوردن به آنچه در حیطۀ شناخت بیان کرده بود را آمادگی قلبی می داند و آمادگی قلبی را در گرو آراستگی قلب به فضایل و پیراستگی از رذایل می داند. نقدی که بر این اندیشه وارد است اینکه بنا بر مبنای کتاب، قلب قبل از کسب شناخت می تواند فضایل و رذایل را بشناسد و به آنها آراسته و پیراسته گردد. با این بیان آیا به دَور دچار نشده ایم ؟زیرا ایمان را موخره شناخت قرار داده ایم و قلبی هم که می خواهد آماده پذیرش ایمان باشد از قبل این شناخت را داشته است. اگر این زیبایی و زشتی ها را از قبل می دانسته که دیگر نیازی به شناخت نیست و اگر نمی داند چگونه می خواهد آماده برای پذیرش ایمان شود؟ و این دَوری است که حاصل اختلاط مبانی بشری با مبانی وحیانی است.

پس از مطالب ذکر شده در گام نخست، کتاب در قالب سه درس به گام دوم تحت عنوان «آهنگ سفر» پرداخته و بر آن است که مخاطب پس از شناخت هدف و ایمان به آن، حال باید شروع به حرکت در مسیر نماید و عزمش را برای انجام اعمال صالحه جزم نماید. و رهنمودهایی نیز برای تقویت عزم بیان نموده است.

اما در پرتو تعالیم نورانی ثقلین عزم برخاسته از همان پله ابتدایی دین یعنی معرفت الله است. به هر میزانی که معرفت به الله تعالی فزونتر باشد شخص هم انگیزۀ قوی تری برای اطاعت و بندگی دارد و هر کس در مقابل این معرفت خضوع نماید و جحد نورزد، معرفت بیشتری به او عطا می شود و با بندگی معرفت پیشینش فزونی می یابد و همان طور که گفته آمد این معرفت با مشاطه گری های ذهن رو به افزایش نمی نهد بلکه با رجوع تام و تمام به آموزه های توحیدی اهل بیت علیهم السلام که ابواب معرفت الله هستند، و نیز عبادت خداوند کمال می یابد و در واقع معرفت الله و بندگی به موازات هم رشد می نمایند؛ در صورت خضوع در مقابل این معرفت درجه معرفت که همان بندگی اوست بالاتر می رود و بدین طریق تمام بندگی و معرفت در هم تنیده شده چنان که حق متعال می فرماید: "وَ إِن تُطیعوهُ تَهتَدُوا"[11](اگر او را اطاعت کنید هدایت می یابید.) یا می فرماید: "واعبد ربک حتی یاتیک الیقین"[12](پروردگارت را عبادت کن تا به تو یقین عطا نماید.) و باز می فرماید:" فَإِن أَسلَمُوا فَقَدِ اهتَدَوا"[13](اگر تسلیم شوند همانا هدایت می یابند.) و اگر در مقابل این معرفتِ فطری عقلی استکبار ورزند به دست خود بر این معرفت حجاب افکنده و از معرفت ثانوی که حاصل بندگی است نیز محروم می شوند.

بنابراین چنان که ملاحظه شد بنابر آموزه های ثقلین چیز جداگانه ای به نام عزم که پس از شناخت و ایمان باید حاصل شود نداریم. و اساساً تعالیم انبیاء وائمه علیهم السلام مجموعه ای منسجم و در هم تنیده است که جدایی میان عناصر آن امکان پذیر نیست. علاوه بر این، اشکالات عقلی گذشته نیز بر این گفتار کتاب وارد است؛ زیرا اگر ما عزم را چیز جداگانه ای فرض نمودیم حال چه چیزی می خواهد این عزم را در ما موجب شود که به واسطه آن رعایت حدود الهی نماییم؟ اگر بگویید شناخت و یا ایمان موجب عزم است قابل قبول نیست؛ چرا که در این صورت، نیاز نبود در پی ایجاد و تقویتش بود و خود به خود پس از شناخت و ایمان می آمد و اگر قائل بودید که از راهی غیر از شناخت و ایمان باید ایجادش نمود همه مبادی که تا اینجا بنا نهاده اید عبث خواهد بود. چرا که هدف اصلی این بود که مخاطب عازم بر انجام تکالیفش شود و اگر این از طریق شناخت و ایمانی که بیان نموده اید حاصل نشود آوردنش لغو بوده است.

نکته دیگر آنکه برای تقویت عزم راههایی بیان شده که از سنخ عمل هستند و این به معنای واگذار کردن مقدمه به موخره است که نزد عقلا پذیرفته نیست.

کتاب در گام سوم با نام «قدم در راه» که در قالب پنج درس تدوین یافته است به بیان یک سری احکام و اعمال پرداخته است که از دانش آموز انتظار عمل به آنها را دارد.

در این مقام نیز جا دارد بپرسیم با این شیوه نگاه که تا اینجا بیان شد اگر دانش آموز مقید به انجام اعمالی هم شد آیا اولاً با نیت اینکه استعدادهایش شکوفا شود و ثانیاً برای خدایی که ذهنش تصور نموده و شباهت هایی هم در صفات با خودش دارد، آیا آن عمل تایید الهی هم می یابد؟! و آیا طفل معصومی که بر اثر مصیبت عظمای غیبت فرصت تدوین کتاب دینی اش به ما سپرده شده روز قیامت از ما اقامه حق نخواهد نمود؟!

 


پی نوشت ها:

1 - انعام /102

[2] - نهج البلاغه، خطبه اول.

[3] - کافی، ج1، ص140، ح6.

[4] - کافی، ج1، ص 337

[5] - نهج البلاغه، خطبه اول

[6] - نور الثقلین،ج1، ص735، به نقل از عیون الاخبار.

[7] - توحید صدوق، ص 79.

[8] - عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج1، ص147.

[9] - توحید صدوق، ص .65

[10] - همان، ص 69.

[11] - نور /54

[12] - حجر/ 99

[13] - آل عمران/

http://sematmag.com

 



روش تدریس درس دین وزندگی دردبیرستان

روش تدریس درس دین وزندگی دردبیرستان

چکیده

 این مقاله حاصل پژوهشی موردی است در زمینه کشف علل و عوامل افت تحصیلی و دانش آموزان دبیرستان دخترانه  با تأکید بر درس دین و زندگی می پردازد .

دراین پژوهش سعی شده است تا علاوه بر نقش عوامل تأثیرگذار در دین و زندگی از جمله خانواده ، مدرسه ومعلم ، اوضاع اجتماعی و اقتصادی ، فرهنگ عمومی ، مدیریت کلان وخرد آموزشی به طورعام به بررسی عوامل خاص دین و زندگی از جمله منابع و اهداف آموزش الهیات ، وسایل کمک آموزشی و نحوه ی آموزش دین و زندگی پرداخته شود. و با استفاده از روش هاینوین آموزشی (مشارکتی و اقدام پژوهی ) برایبهبود راندمان آموزشی راهکارهای مناسب  و عملی را پیشنهاد دهد .

روش گردآوری داده ها و اطلاعات پژوهش به صورت میدانی (مشاهده ، مصاحبه و پرسشنامه ) و همچنین کتابخانه ای بوده است و نتایج حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که دین و زندگی به دلیل ماهیت آن  باید به روش ترکیبی آموزش داده شود وابزاریا وسایل کمک آموزشی متناسب با موضوع درس انتخاب گردد .

برای تدریس دین وزندگی بهتراست که تمام قوای حسی به همراه هوش های مختلف ( دیداری ، شنیداری ، ... ) دانش آموزان تحریک و فعال گردد ، وروندی پویا همراه با طرح درس متناسب با شرایط مکانی و زمانی داشته باشد .

یافته های دینی زمانی نهادینه مى شود که تدریس دروس الهیات باید با  استفاده از فضای معنوی صورت گردد ، به عبارتی به مشاهده و بازدیداماکن مقدس ، روند یا رفتار روابط و فضای معنوی درمیدان واقعی پرداخته شود، و دانش یامعرفت دینی با فرآیندها و پدیده های دینی و الهی انطباق یابد .

واژگان کلیدی : آموزش الهیات ، افت تحصیلی ، ارتقاء تحصیلی ، بهبود کمی و کیفی آموزشی ، قوای  حسی ، هوش ، روش آموزش و وسایل کمک آموزشی 

مقدمه ( توصیف وضع موجود ) :

سال های طولانی است که به تدریس الهیات مشغولم و به تدریج متوجه شده ام که دانش آموزان رشته های مختلف تحصیلی نسبت به منابع  درسی  مختلف  ارزش و اهمیت  یکسانی قائل  نیستند و تقریباً  به مباحث و دروسی که تخصص رشته ی تحصیلی آن هاست ارزش و اهمیت بیشتری می دهند ، لیکن نسبت به دروسی که از نظر آن ها عمومی است و کمتر اهمیت داده و حتی ممکن است آن را درسی زاید بدانند اما ناچارند در فرآیند تحصیلی آن را تحمل کرده و نمره بگیرند رگه و ریشه های این نگرش منفی را نه تنها در میان دانش آموزان بلکه حتی در میان تحصیلکردگان سطوح بالای دانشگاه و جامعه نیز می توان مشاهده کرد . به طور مثال دانش آموزان رشته های ریاضی و علوم به نوعی غرور و احساس برتری نسبت به دانش آموزان رشته های علوم انسانی وکاردانش دچارند . این احساس را هم خانواده ها و هم نظام آموزشی ، اوضاع اجتماعی واقتصادی جامعه دامن می زند . به نظر می رسد عوامل مذکور در روحیه و رفتار دانش آموزان علوم انسانی و به ویژه کارودانش تأثیر داشته است به طوری که حتی خود این دانش آموزان پذیرفته اند که از دیگر دانش آموزان برای یاد گیری و کسب دانش ضعیف تر هستند . چنین خود باوری منفی در روحیه دانش آموزان به طور قطع آن ها را از تلاش و سعی در راه تحصیل باز می دارد و سبب بی قیدی یا بی تفاوت نسبت به یادگیری مباحث درسی می گردند . نگارنده به اقتضای رشته تدریس و همچنین مصاحبه ، مشاهده و تهیه پرسشنامه در میان انواع دانش آموزان اعم از ریاضی ، تجربی ، انسانی و کاردانش دریافتم که در برخى از دروس که اغلب به صورت عمومی ( فارسی ، دین وزندگی ،...) ارائه مى شود ، بعضی از دانش آموزان انسانی و حتى کاردانش بهترازدانش آموزان تجربی ویا ریاضی عمل می کنند . اما وقتی که به نحوی از آن ها بخواهید که خود را با دانش آموزان ریاضی و تجربی مقایسه کنند خود به برتری دانش آموزان ریاضی وتجربی در یادگیری اعتراف دارند ، به عبارتی به ضعف خود اقرارمی کنند . چنین طرز تفکری است که اینگونه دانش آموزان را نسبت به سعی و تلاش در فرایند یادگیری و کسب دانش مأیوس و بی تفاوت نسبت به کلاس و درس و معلم می سازد .

از طرفی روش های آموزشی اغلب مبتنی بردو محور است که عبارتند از : 1- از جزء به کل 2- ازکل به جزء . در روش اول که بیشتر علوم تجربی یا طبیعی از آن استفاده می کنند دارای مزایا ومعایب خاص خوداست که می توان آن را به رفتن از پای کوه به فراز قله تشبیه نمود. این روش دارای معایبی است که ازجمله می توان صرف انرژی و زمان بیشتر برای دست یابی به بلندای قله یا همان مفاهیم کلی یا روابط و قوانین حاکم بریک شاخه از علم دانست . اما از طرفی دارای مزایایی نیز می باشدکه از جمله می توان به محدود بودن و سادگی متغیرها اشاره کرد . فرد بهتر و سریع تر مفاهیم جزئی را فرا می گیرد ولی ممکن است درتعمیم و استنتاج کلی مشکل داشته باشد به طور مثال در گذشته دانش آموزان کلاس اول ابتدایی ابتدا حروف الفبا را فرا می گرفتند وبعد ترکیب حروف به صورت کلمه را ، در نتیجه املا و قرائت دانش آموزان همواره از مشکلات معلمان بود . در حالی که در روش کل به جزء که می توان آن را به فرود از فراز قله به پای کوه تشبیه نمود انرژی و زمان کمتری صرف می شود و در مجموع روش بهتری محسوب می شود لیکن این روش نیز مشکلات خاص خود را دارد زیرا هم چنان که کوه نورد در پایین آمدن از کوه احتمال بیشتری دارد سقوط کند دانش آموزان هم احتمال دارد که نتوانند مفاهیم کلی را درک کنند و از بطن آن جزئیات را استخراج نمایند (روش آموزشی کنونی اول ابتدایی که اول کلمه را آموزش می دهند و سپس از دل کلمه حروف الفبا را استخراج می کنند ) ازطرف بررسی های روان شناختی نیز نشان می دهند که توانایی ها واستعدادهاى فیزیکی و ذهنی افراد با یکدیگر متفاوت بوده و هر فرد ممکن است در یک یا چند نوع از فعالیت های آموزشی و شغلی ضعیف تر باشد اما مسلماً درفعالیت های علمی و کارى دیگرموفق خواهند بود. لذا باید سعی کنیم تا دانش آموزان توانایی ها و استعدادهای نهفته خود را کشف وآن را شکوفا کنند در واقع هنر معلم شناخت و کشف استعدادهاى بالقوه ى دانش آموزان با هم کاری خود آن هاست .

 طرح مسئله :

 بررسی و نتایج امتحانات دانش آموزان رشته های علوم انسانی و به ویژه کار دانش نشان می دهد که عوامل متعدد از جمله گذشته تحصیلی ، عدم راندمان آموزشی مناسب از منابع و امکانات آموزش و پرورش عدم کنترل و نظارت صحیح برنامه های آموزشی ، کمبود نیروی متخصص ، سازماندهی نا مناسب ، کمبود امکانات و وسایل کمک آموزشی ، عدم انگیزه ی تحصیلی ، محرومیت های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی منطقه تقویت انگیزه های اقتصادی در تحصیل و در عین حال افت یا عدم انگیزه های فرهنگی – اجتماعی سبب شده است که مردودی و افت تحصیلی در میان این دانش آموزان بالاتر از حد میانگین کلی دانش آموزان باشد و سبب اتلاف بخش مهمی از منابع مادی و انسانی آموزش و پرورش باشد .

بررسی اجمالی نمرات و رفتار دانش آموزان دبیرستان زهره بنیانیان نشان می دهد که اغلب آن ها نسبت به درس و تکالیف خود توجهی ندارند و به فراگیری مباحث آموزشی مطرح اهمیتی نمى دهند . به عبارتی رفت و آمد بین مدرسه و خانه را به صورت شرطی فرا گرفته و ازاین کار هدفی ندارند . نصایح دبیران کم به نظر می رسد و از دست انجمن اولیا و مربیان نیز کاری بر نمی آید . به طوری که عملکرد آموزشگاه و والدین در تغییررفتاربرخی ازدانش آموزان به بن بست رسیده و ازرفتار آن ها درمانده شده اند. حتی به نظرمی آید که رفتاربعضی از دانش آموزان وارد فاز ناهنجاری و هنجار شکنی گردیده است

اهداف و ضرورت پژوهش :

 اهداف پژوهش عبارتند از: 1- شناخت بیشترو بهترعلل و فرآیند هاى تأثیرگذاربریادگیری و بهبود آن ها . 2- برنامه ریزی برای کنترل و حذف عوامل بازدارنده در فرآیند آموزشی و یادگیری . 3-  استفاده از دانش آموزان علاقه مند به تحصیل در فرآیند آموزشى و توجه به دانش آموزان ضعیف در فرآیند یاددهی و یادگیری ، 4- بهبود و افزایش نمرات دانش آموزان آموزشگاه نسبت به وضع موجود .

ضرورت و اهمیت طرح پژوهش ایجاد علاقه به دین و زندگی نیز عبارت است از: 1-  جلوگیری ازاتلاف هزینه های مربوط به درس از طرف دولت و مردم ، 2- برنامه ریزی برای استفاده بهینه از فرصت ها و سال های ارزشمند عمر نوجوانان و دانش آموزان ، 3- کاهش اثرات منفی روان شناختی برروحیه دانش آموزان ناشی ازمردودی و افت تحصیلی .

روش های گردآوری اطلاعات و انتخاب راه حل :

 برای پاسخ به سؤال اصلی این پژوهش یعنی « چرا دانش آموزان آموزشگاه ذکر شده به درس دین و زندگی علاقه نشان نمی دهند . به این ترتیب عمل کردم که اطلاعاتی درمورد نمرات دانش آموزان دردیگر دروس را از طریق همکارانم به دست آوردم و نظرات همکاران آموزشی و دفتری آموزشگاه را نیز در باره علل و پیامد های عدم علاقه و انگیزه دانش آموزان به فرآیند یادگیری از جمله دین وزندگی به دست آوردم ، بنابراین در حدود یک ماه در فرصت های به دست آمده در مورد موضوع به گفتگو پرداختم و نکات عمده نظرات دبیران را یاداشت کردم . نکات متنوعی که زمینه و علت عدم علاقه دانش آموزان را به درس و مدرسه عوامل اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی و فرهنگی معرفی می کردند و گاه حتى این نظرات با یکدیگر متناقض بود به طورمثال برخی علت را در عدم تأمین کافی معیشت معلمان و در نتیجه روی آوردن آن ها به اضافه کاری و یا کاردوم که سبب کاهش کیفیت آموزشی ن ها در کلاس می شود و برخی دیگر نیز بیکاری تحصیلکردگان دانشگاهی و در نتیجه افت انگیزه اقتصادی کسب دانش و فراگیری علوم می دانستند . راهکارهایی را که همکارانم ارائه می دادند اغلب آرمان گرایانه بود و کلید حل مشکلات آموزشی را خارج از مدرسه از جمله سیاست های آموزشی دولت و تغییر الگوی فرهنگی و رفتار جامعه مربوط می ساختند . در یک جلسه این نکته را با همکارانم مطرح ساختم که با توجه به جمع بندی نظراتشان چه کار عملی و قابل اجرا را می توانیم در مدرسه انجام دهیم تا دانش آموزان قدری بیشتر به درس و تکالیف خود توجه نمایند به این نتیجه رسیدیم که قبل از شروع درس در کلاس در حدود 5 دقیقه در مورد ضرورت و اهمیت مطالعه و کسب دانش صحبت کنیم و سعی نماییم که دانش آموزان را به درس خواندن متقاعد کنیم  .

تجزیه وتحلیل اطلاعات اولیه :

پس از یک ماه دریافتم که نصیحت و بیان فایده ها ومحاسن درس خواندن در دانش آموزان اثر محسوسی نداشته و با وجود این که تقریباً همه آن ها به ارزش دانش و علم اذعان دارند لیکن قدمی در راه کسب و فراگیری مطالب موضوعات مطرح در کتاب درسی بر نمی دارند . لذا به این نتیجه رسیدم که باید در روش خود تغییری ایجاد کنم به گونه ای که دانش آموزان را وادار به انجام تکالیف کرده و تغییر محسوسی را در عملکرد آن ها به وجود آورم . با توجه به نظریه ی هوش های چندگانه "گارنر" و به کمک خود دانش آموزان در وقت اضافی یک جلسه از کلاس و در طی یک هفته در تک تک کلاس های آموزشگاه پرسش هایی را به صورت کتبی طرح کرده و پاسخ آن را براساس علاقه میل خود دانش آموز از آن ها گرفتم تا شناخت بهتری از آن ها به دست آورم . سؤالات عبارت بودند از :

1- برای قبولی شما در درسی دین و زندگی نقش دانش آموز مهمتر است یا دبیر؟

2- اگر نقش خودتان را در قبولی مهمتر می دانید چه راهکاری را برای خود پیشنهاد می دهید ؟

3-اگر نقش دبیر را در قبولی خود مهمتر می دانید چه راهکاری برای دبیر پیشنهاد می دهید ؟

4- آیا حاضرید هفته ای یک ساعت بعد از ظهر برای مطالعه و فعالیت دینی به مدرسه بیایید ؟

5- آیا مایلید فعالیت های عملی بیشتری از دینی در منزل انجام دهید ؟ به طور مثال مطالعه ی احکام ، انجام تکالیف وامثال آن .

6- چه کنیم که شما آخر سال به طور حتمی قبول شوید ؟

نتایج حاصل از این پرسشها برایم جالب بود زیرا در مورد پرسش اول اکثر دانش آموزان نقش خود را مهمتر از دبیر می دانستند و برای فعال شدن خود تشویق دبیران پدرو مادررا لازم می دانستند، انهایی که نقش دبیر را مهمتر ارزیابی کرده بودند ، خواهان طرح سوالات ساده و بنوعی ارفاق معلم بودند. در مورد سال دوم راهکاری را که ارائه داده بودند بیشتر درس خواندن و انجام تکالیف درس با دقت بیشتر بود. در مورد سوال سوم نیز خوب درس دادن معلم ، تعیین تکالیف بیشتر، طرح پرسش وپاسخ از متن درس ها و ایجاد تنوع در کلاس بود. در مقابل پرسش چهارم به جز تعداد محدودی از دانش آموزان مایل به حضور در مدرسه جهت فعالیت های جبرانی درس دین وزندگی نبودند ، آن هایی هم که حاضر به شرکت در کلاس جبرانی بودند اغلب دانش آموزان ساعی بودند . در مورد پرسش پنجم نیز بیشتر از نیمی از دانش آموزان مایل به انجام تکالیف عملی بیشتردر منزل نبودند و خواهان انجام فعالیت ها درمدرسه وکلاس بودند . در مقابل پرسش ششم حدود نیمی از دانش آموزان به تدریس خوب معلم و طرح سؤالات ساده و ارفاق معلم اشاره کرده بودند و بقیه نیز درس خواندن و انجام تکالیف و فعالیت ها با دقت بیشتر را در مورد موفقیت خود مهمتر می دانستند .

برای این که نتایج این پرسشنامه را بهتر برآورد کنم به طور تصادفی از تعدادی از افراد که نمره بالاتراز معدل و چند نفر را که نمره پایین تر از معدل کلاس ها داشتند انتخاب و همین سؤالات را به صورت گفتگو با آن ها در میان گذاشتم نتیجه ای که حاصل شد این بود که اغلب دانش آموزان برتر معتقد بودند که در قبولی و موفقیت تحصیلی بیشتر خودشان نقش دارند و تعیین تکالیف و فعالیت های بیشتر به آن ها کمک می کند تا در پایان سال تحصیلی نتایج بهتری به دست آورند و برعکسِ این گروه دانش آموزان ضعیف تر نقش معلم را بیشتر،  و البته طرح سؤالات ساده و ارفاق را مهم دانسته و علاقه ای به شرکت در کلاس های جبرانی و انجام تکالیف و فعالیت بیشتر نیز نداشتند .

با توجه به این نتایج به نظر می رسد که در مورد دانش آموزان برتر که در مجموع در کلاس ها کمترهم هستند بهتر است با کمک گرفتن از آن ها در تدریس فعال به صورت همیاری و تشویق به انجام تکالیف و فعالیت

مبادرت ورزیم ، اما در مورد دانش آموزان ضعیف تر کار به این سادگی نیست . باید به صورت ترکیبی و ایجاد تنوع در کلاس به صورتی عمل شود که هر دانش آموز از بخش فعال تر مغز یا هوشی که توانایی بیشتری دارد استفاده کند و زمانی که خود نتایج مثبت فعالیتش را ببیند به فعالیت و تکالیف بیشتری مبادرت خواهد کرد . برطبق نظر « گاردنر» این هوش ها عبارتند از : 1. هوش زبانی   2. محاسباتی   3. فضایی   4. موزیکال      5. بدنی - جنبشی   6. بدنی -  فردی   7. درون فردی   8. طبیعت شناسی

ویژگی های راه پیشنهادی و نظارت بر راه حل جدید :

 بر اساس هوش های پنج گانه « گاردنر» سعی کردم که از استعدادها و توانایی های مختلف دانش آموزان کمک بگیرم ، به ناچار باید در روش تدریس و تعیین تکالیف و فعالیت های کلاس و خانه تغییری ایجاد می کردم بنابر این اگر چه دانش آموزان برتر ترجیح می داند که خودم در پرسش های شفاهی کلاس از آنها درس بپرسم ، از دانش آموزان خواستم که نکات عمده و مهم درس را خود انتخاب و به میل خود چه به صورت خلاصه ویا  پرسش و پاسخ از متن کتاب استخراج ودر دفتر خود یادداشت کنند و پای تخته همان نکات یا سوالاتی که یاد گرفته اند از یکدیگر بپرسند ، و مشروط به این که تکراری نباشد ، من نیز هم به طرح پرسش و هم پاسخ آن ها نمره یا امتیاز می دادم . و با دانش آموزان قرار گذاشتم که هر دانش آموز تا پایان ترم باید حداقل چهار بار به میل خود و به صورت داوطلب درس پاسخ دهد تا میانگین نمره اش 10 نمره از نمره مستمرش را تشکیل دهد . و چنان چه کمتر از چهار بار داوطلبانه درس جواب دهد به منزله کم کاری و عدم استحقاق 10 نمره وی است . و 10 نمره دیگر مستمر را نیز به دو قسمت تقسیم کردم 5 نمره به فعالیت ها و تکالیف منزل و 5 نمره دیگر را نیز به فعالیت های فوق العاده که به دل خواه در هر زمینه ای مربوط به دین وزندگی باشد به طور مثال تهیه ی روزنامه دیواری مربوط به احکام ،روزنامه اخبار دینی و تاریخی مربوط به الهیات و امثال آن ، در ضمن از دانش آموزان خواستم که هر هفته حداقل یک مورد کار را بیاورند تا پایان ترم نیز 5 کار کفایت می کند و تمام کارها را تا یک هفته مانده به برگزاری امتحانات بیاورند ودر صورتی که همه ی کارها را در جلسه آخر بیاورند ارزش کامل را ندارند . ازآن پس تقریباً هرجلسه دفتر وتکالیف تمام دانش آموزان را در ابتدای درس کنترل کرده و برایشان در دفترکلاس علامت کامل ، ناقص و یا بدون تکالیف گذشتم و پس از یک ماه نتیجه ی فعالیت های آن ها یعنی نمره شفاهی ، دفتر، فعالیت هایی را که آورده بودند به اطلاع آن ها رساندم . نتیجه کار برایم جالب بود زیرا حتی دانش آموزان ضعیف سعی می کردند که به میزان کمی پرسش و پاسخ از متن درس ها تهیه کرده و همان را یاد بگیرند تا هم نمره تکالیف دفتر را کسب کنند و هم نمره شفاهی کلاس را ، از طرفی در تهیه و ساخت مدل ها و نمونه های دین وزندگی  حتی رغبت بیشتری از دانش آموزان برتر از خود نشان دادند . در ضمن پرسش و پاسخ شفاهی در کلاس را بیشتر به عهده و میل خود دانش آموزان گذاشتم برخی سعى می کردند به صورت کنفرانس خلاصه درس را بیان کنند ، اغلب دو به دو از یکدیگر سؤال و جواب می پرسیدند و برخی نیزکه بیشتر از میان دانش آموزان ساعی بودند از خودم در خواست طرح سؤال می کردند تا آن ها پاسخ دهند .

تمام این فعالیت ها حدود نیم ساعت از ابتدای هر زنگ را می گرفت و در ادامه ی جلسه به تدریس درس جدید و البته به صورت تیم و به کمک خود دانش آموزان و نمایندگان آن ها که اغلب دانش آموزان بهتر کلاس بودند می گذشت . دقایق پایانی جلسه نیز با جمع بندی و استخراج نکات مهم درس ، آزمون پایانی و تعیین تکالیف جلسه ی بعد پرداخته می شد . این روش تمام وقت جلسه را پر می کند و دانش آموزان را مشغول نگه می دارد . تنوع در کلاس را بالا می برد ، و تقریباً تمام دانش آموزان را در گیر درس و فعالیت می نماید . به تجربه در یافتم که این روش در میان مدارسنمونه موفق تر از مدارس عادی است و در مدارس عادی نیز به جز دانش آموزانی که در حال  « انتحار آموزشی»  (1) هستند . نتیجه مثبتی به همراه دارد و سطح نمره ی میانگین کلاس را در مقایسه با   ماه ها

و سال های قبل بهبود بخشید ، و از نا هنجاری و شلوغی کلاس نیز تا حدودی کاست . زیرا دانش آموزان را تقریباً در تمام وقت مشغول نگه می دارد و کمتر به آن ها فرصت می دهد تا ایجاد بی نظمی و صحبت با یکدیگر

 

......................................................................................................................................................................................................

1-  دانش آموزانی که با علم به فواید و مزایای تحصیل به قصد ضربه زدن به معلم و خانواده درس نمی خوانند یا آگاهانه درس نمی خوانند .

بپردازند . گاهی از دانش آموزانی که با یکدیگر به صحبت غیر از موضوع درس و کلاس می پرداختند می خواستم که از کلاس خارج شده و پس از اتمام صحبت به کلاس باز گردند و گاهی نیز جای آن ها را در کلاس تغییر می دادم و البته اغلب دانش آموزان نا آرام تر را به جلوکلاس و نزدیک خود می آوردم تا کنترل بیشتری روی آن ها داشته باشم . البته در ضمن تدریس نیزاین گونه دانش آموزان را بیشتر مورد خطاب قرار می دهم و از آن ها می خواهم که جواب پرسش مطرح را از متن درس پیدا کنند و ضمن بیان آن در دفتر خود یادداشت کنند . درضمن در هر جلسه دانش آموزانی که آمادگی پاسخ گویی درس را نداشتند داوطلب نمی شوند امتیاز منفی و در صورتی که داوطلبان زیاد بودند به طور تصادفی تعدادی انتخاب می شوند و در مجموع  تا پایان ترم به گونه ای از میان داوطلبان درس پرسیده می شد که حداقل چهار نمره از هر دانش آموز برای معدل گیری 10 نمره مستمر داشته باشیم ،در ضمن نمرات شفاهی را در دفتر کلاسی به صورت علائم اختصاری ثبت می کردم هدف از این کار این بود که برخی دانش آموزان خوب با ثبت چند نمره بالا مغرور نشوند و فکر کنند که همیشه نمره ی آن ها باید بالا باشد و دانش آموزان ضیف تر نیز فکر نکنند که زحمت و تلاش آن ها فایده ای ندارد و هر کاری کنند نمره ی آن ها کم می شود . از طرفی برخی از دانش آموزان با وجودی که استحقاق نمره ی بالایی ندارند در نمره اصرار می ورزند و وقت کلاس را بیهوده تلف می کنند این مشکل با ثبت نمره به صورت علائم قراردادی تا حدودی حل می شود ، تنها کافی است که در کلاس معلم به دانش آموز به تناسب پاسخ گویی به وی اعلام کند که درس و نمره ات خوب ، متوسط  یا ضعیف بود . براین اساس من نمرات زیر 10 را ضعیف ، 10 تا 16 را متوسط  و 16 به بالا را  خوب اعلام می کردم .   

 ارزیابى و نتیجه گیرى از راه حل جدید :

 با توجه به نتایج تحقیقات بنیادی پژوهشگرانی چون « هوارد گاردنر»  که هر فرد یا انسان را دارای هوش ها یا استعدادها و قابلیت ها متفاوتی معرفی می کند و اعلام می کند که در هر فرد 8 گونه هوش متفاوت وجود دارد که عبارتند از :

1- هوش دیداری – فضایی : که توانایی درک پدیده های بصری را فراهم می کند . 

2- هوش منطقی – ریاضی : که توانایی استفاده از استدلال ، منطق و اعداد را پدید می آورد .

3- هوش کلامی – زبانی : که توانایی استفاده از کلمات را به جود می آورد .

4- هوش بدنی – جنبشی : که توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا را در فرد به وجود         می آورد .   

5- هوش موزیکال – ریتمیک : که توانایی تولید و درک موسقی را در فرد به وجود می آورد .

6- هوش برون فردی ( فرا فردی ) : که توانایی ارتباط برقرار کردن و درک دیگران را به وجود می آورد .

7- هوش درون فردی : که توانایی درک خود و آگاه شدن از حالات درونی خود را به وجود می آورد .

8- هوش طبیعت شناسی : که فرد را قادرمی کند که الگوها و پدیده های واقعی محیط پیرامون را بهتر بشناسیم .

  براین اساس دبیر باید برای تحریک و فعال نمودن هوش های مختلف هر دانش آموز از روش های خاصی در تدریس استفاده کند در واقع هر دانش آموز ممکن است دریک یا چند تا از این هوش ها و استعدادها توانایی بیشتری از بقیه هوش های خود داشته باشد ، و در برخی از هوش ها ضعیف تر باشد . لذا باید دبیر تدریس و تعیین تکالیف هر درس را به گونه ای پیش ببرد که علاقه و سلیقه ی هر دانش آموز تحریک و فعال گردد و به کنش و عمل فرا گیری واکنش نشان داده و اطلاعات مربوط به درس را فرا گیرد . به عبارتی باید دانش آموز انگیزه و علاقه برای فعالیت یادگیری مطلب را به دست آورد تا عمل کند . در غیر این صورت بهترین و عالم ترین دبیران و استادان موفقیت چشمگیری نخواهند داشت . به طور مثال ممکن است موفقیت یک آموزگار در تدریس حروف الفبا در کلاس اول ابتدایی بسیار چشمگیرتراز یک استاد دانشگاه باشد زیرا آموزگار با شگردهای مختلف هوش ها و استعدادهای مختلف دانش آموزان را برای یادگیری بهتر تحریک می کند و انگیزه ی یادگیری را در دانش آموز پدید می آورد .

  از آن جایی که ماهیت و اطلاعات کتاب های درسی متفاوت است می توان چنین نتیجه گرفت که دبیران مختلف باید به تناسب و موضوع تدریس خود بخش های مختلفی از هوش های هشت گانه را بیشتر تحریک وفعال کنند اما از تحریک بخش های دیگر هوش دانش آموزان نیز غافل نمانند . البته هر دبیر نیز به تناسب تغییر موضوع و مطلب هر درس از روش و شگرد متناسب برای فعال نمودن قسمت مناسب و هماهنگ هوش با آن درس استفاده کند وبا تحریک آن قسمت از هوش به ایجاد علاقه و انگیزه ی یادگیری دانش آموزان بپردازد .

  براین اساس نگارنده در مجموع بین فراگیری اطلاعات دینی با هوش های کلامی ، درون فردی ، برون فردی و انسان شناسی هماهنگی وهمراهی بیشتری احساس می کند لذا در تدریس و کلاس های معارف سعی می کنم که این قسمت ها از هوش دانش آموزان بیشتر تحریک و به فعالیت برای یادگیری اطلاعات و مطالب دینی وادار سازم،  بنابراین از نظر عمل به دستورات و احکام کتاب مهم هستند و برای تحریک هوش های مذکور باید پیام آن ها به صورت نوشتاری استخراج گردد و به عنوان تکالیف در کلاس یا منزل در دفتر دانش آموزان ثبت گردد . و یا به عنوان فعالیت فوق العاده برروی برگه های مناسب با مقیاس بزرگتر نوشته شوند البته نباید این کار به صورت اجباری باشد بلکه هر دانش آموز براساس علاقه ، توان و امکانات خود می تواند به تهیه نشریه دیواری  از درس مبادرت نموده و امتیاز مثبت یا نمره مستمر آن ها منظور شود به عبارتی در نمره مستمر دین وزندگی نباید تنها بر اساس نمره شفاهی و کلاسی یا آزمون های قوه و کتبی عمل شود زیرا ممکن است دانش آموزانی که ازهوش فردی خوبی بر خورداربوده  ولی هوش زبانی و حافظه ضعیف تری دارند نمره پایینی بگیرند وبرعکس دانش آموزانی که هوش فردی چندانی نداشته ولی از هوش زبانی و حافظه ی خوبی برخوردارند  نمره بالایی بگیرند ، و به ظاهر در درس معارف موفق به نظر آیند . براین اساس در آبان ماه به کلیه ى دانش آموزان اعلام کردم که از آن پس تا پایان ترم و برگزاری امتحانات کتبی به کلیه ی فعالیت ها و عملکرد هر دانش آموز در هر جلسه امتیاز یا نمره تعلق می گیرد که میانگین آن در پایان نمره مستمر را مشخص می کند . از جمله این فعالیت ها می تواند پاسخ های شفاهی ، تکالیف دفتری ( پاسخ به فعالیت های درسی و سؤالات متن ) تهیه و به همراه داشتن پیشنهادات و نمونه های مربوط به درس دین وزندگی از جمله ( بازدید از مساجد و گزارش های تاریخی مذهبی و آئینی زندگی ،از محدوده شهرستان خلاصه نویسی از کتاب های دینی به خصوص آن ها که مربوط به شهرستان باشد . تهیه و آوردن فیلم های آموزشی مربوط به موضوعات دینی و نرم افزارهای مذهبی به صورت CD و دیسکت ، ساخت مدل های دینی .

 به دانش آموزان اعلام کردم نحوه و نوع این فعالیت ها بر اساس علاقه و میل خود فرد است . و به هر صورت که بخواهند می توانند نبوغ و خلاقیت خود را در پاسخ های شفاهی به میزان یک دوم ، تکالیف دفتری یک چهارم، و بقیه فعالیت ها ( تهیه نمونه ، مدل ، گزارش ، CD و ... ) یک چهارم از نمره مستمر برای هر جلسه کسب کنند و در پایان ترم میانگین این نمرات ، نمره مستمره نهایی آن ها را تشکیل خواهد داد .

 از جلسه بعدی براین اساس عمل کردم و در ابتداى جلسه دفترتمام دانش آموزان را کنترل و امضا می کردم درکنار امضا کلمات کامل ، ناقص و بدون تکلیف را یادداشت کرده و آن ها یی که بدون تکلیف بودند صفر از پنج وآنهایی که ناقص بود بین یک تا پنج و دفاتر کامل را پنج دادم و در دفتر کلاسی ثبت کردم سپس فعالیت های  فوق العاده ( نمونه ها ، مدل ها ، گزارش ها ... ) را تحویل گرفته و از 1 تا 5 را برای آن ها در دفتر کلاسی ثبت نموده و سپس از دانش آموزان داوطلب به طور تصادفی و به روشی که هر فرد مایل بود درس می پرسیدم و نمره ى شفاهی از 1 تا 10 برایشان در دفتر ثبت می کردم به بقیه داوطلبان نیز امتیاز مثبت و آن هایی که داوطلب نبودند امتیاز منفی می دادم پس از چند جلسه و با نزدیک شدن به امتحانات پایان ترم به دانش آموزان ضعیف و غیر فعال مجموع میانگین و نمره مستمر آن ها را اعلام و هشدار می دادم که تا فرصت هست از آن استفاده کنند و امتیازات یا نمرات خود را جبران کنند. نتیجه ى این کارها در پایان نیم سال اول تحصیلی 86-85 سبب شد که در مجموع و در مقایسه با دو ماه قبل از آن و همچنین زمان مشابه سال قبل میانگین نمرات کلاس ها بهبود یابد . البته تناسب و هماهنگی میان نمرات مستمر و پایانی ( کتبی ) کاهش یافت زیرا قبل از اجرای روش جدید نمره ى مستمر را بیشتر بر اساس آزمون شفاهی در سر کلاس و بدون توجه به تمایل و داوطلب شدن دانش آموز تعیین می شد و بنابراین نمره ى مستمر بیشتر سنجش هوش زبانی و حافظه فرد بود ، لذا به هوش های دیداری ، عملی ، منطقی و انسان شناسی بین فردی و درون فردی فرد نمره تعلق نمی گیرد و سبب مأیوس شدن اغلب دانش آموزانی می شود که هوش زبانی ، بین فردی و حافظه ضعیفی دارند . 

  در روش جدید به ندرت برخی از دانش آموزانی که نمره کتبی خوبی داشتند ، نمره مستمر کمتری گرفتند و برعکس دانش آموزانی که نمره پایانی ضعیفی داشتند نمره مستمر خوبی کسب کردند . اما در مجموع همچنان که قید گردید نمرات کمی و کیفی دانش آموزان به میزان چشم گیری افزایش یافت و از طرفی نیز سبب بهبودروابط دو طرفه نگارنده با دانش آموزان گردید و تا حدودی نیز از نا هنجاری های کلاس و دانش آموزان بی قرار کاست . در وقت های اضافی و احتمالی هر جلسه نیز به قرائت متن درس و یا استخراج سؤالات متن و نوشتن آن در دفتر دین و زندگی پرداخته می شد و یا با ترسیم نمودارها و مدل هر درس تا پایان جلسه و بنا به میل اکثریت کلاس ادامه می یافت .

    تصمیم نهایى :

  به طور خلاصه نتایج حاصل شده از روش جدید عبارتند از :

1- بهبود شور و نشاط در کلاس های دین وزندگی و کاهش عمومی خمودی بی رغبتی      دانش آموزان.

2- در گیری بیشتر فکری و عملی دانش آموزان با مطالب و موضوعات دین وزندگی در مدرسه وخارج ازمدرسه  .

3-  افزایش علاقه ومیل دانش آموزان به فعالیت های عملی و استفاده از هوش های مختلف خود .  

4-  کاهش نا هنجاری و سوء رفتار دانش آموزان بی قرار .

5-  بهبود نظارت و کنترل دبیر برکلاس .

6-  افزایش مشارکت دانش آموزان در تدریس و فرآیند یاددهی و یادگیری  .

7-  تدریس به روش جدید به دانش آموزان امکان می دهد تا برای تهیه گزارش از طریق مشاهده ، مصاحبه و پرسشنامه زمینه های اجتماعی شدن در آن ها بهبود یابد .

8- این روش سبب گسترش مطالعه ، بررسی و جست و جو در میان دانش آموزان شده و آن ها را به مطالعه بیشتر عادت می دهد .

9- این روش تدریس به دانش آموزان کمک می کند تا واقعیت های دینی محیط پیرامون خود را علاوه بر هوش شنیداری- زبانی ، از طریق دیگر هوش های خود به ویژه دیداری ، عملی ، منطقی و طبیعت- شناسی بشناسد . 

10-      ارتباط دو طرفه بین دانش آموزان با یکدیگر و با دبیر در فرآیند یاددهی – یادگیری افزایش می یابد .

11-      ترمینولوژی یا واژه شناسی دین وزندگی در دانش آموزان بهبود می یابد .

12-      این روش سبب ارتقا و بهبود نمره به ویژه نمرات مستمر دانش آموزان می شود . 

ماهیت دانش و علوم دینی به گونه ای است که  باید در فرآیند آموزش( یاددهی- یادگیری) آن به روش های مختلط و ترکیبی عمل شود . واز تمام هوش های فرد از جمله زبانی– شنیداری ،محسباتی – منطقی ، فضایی ، بدنی – جنبشی ، موزیکا ل ، بین فردی ، درون- فردی و طبیعت شناسی استفاده کرده و برای تکمیل وتعمین  ، یافته ها و دانستنی های الهی به طور ترکیبی از قوای پنج گانه (بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی ولامسه ) کمک گرفته شود . به این ترتیب بهتر است دبیر الهیات برای تدریس هر درس ، طرح درس ساده ای در حداقل چند سطر تهیه کرده و بر اساس آن اقدام به فعا لیت های آموزشی در کلاس نماید .

بنا بر نتایج و یافته های این پژوهش دبیردینی  نباید فقط به انتقال داده ها و اطلاعات دینی  اکتفا کند بلکه باید علاوه بر آن به دانش آموزان بیاموزد که چگونه درعمل مسائل و مشکلات دینی  محیط پیرامون زندگی خود را درک و چگونگی روابط وقواعد پدیده های دینی  را در گذشته وحا ل شناخته و روند آینده آن را پیش بینی کنند تا بر اساس شناخت علل وعوامل عینی پدیده ها ، پیامدها وبازآفرینی(پس خوراند)مثبت ومنفی پدیده ها و رویدادها را در عمل تجربه کنند و در زندگی قواعد و روابط  لازم را به کار گیرند. به عبارتی آموزش الهیات باید به گونه ای باشد که دانش آموزان در آینده هر شغل و نقشی که در جامعه به عهده گیرند از اصول و قواعد دینی  در کار و زندگی خود بهره گیرد و از احکام دینی به نحو بهتری استفاده نماید .

  براین اساس نگارنده سعی دارد تا دانش آموزان و دانشجویان را به گونه اى در فرآیند یاددهی – یادگیری آموزش دهد تا آن ها را به استفاده از کلیه قواى جسمانی و توانایی ها یا استعداد هاى ذهنی ، فکری ، ابتکاری و خلاقیت به کمک هوش های متنوع شان وادار نماید . لذا از نظر اینجانب باید این امکان فراهم شود که هر دانش آموز براساس میل و سلیقه خود اصول و قوانین دینی  را به هر روشی که دلخواه اوست فرا گیرد و دبیر نیز به گونه ای دانش آموزان را هدایت کند که از راه ها و روش هاى مختلف از جمله نمودار ، مدل ، بیان و نوشتار به نتیجه واحدی دست یابند و داده ها یا اطلاعات دینی  را فراگیرند و در عمل و زندگی به کار گیرند . زمانى این مهم تحقق مى یابد که دانش آموزاز مرحله شناخت ( دانش ) فراتر رفته و به طور عاطفی (احساسی ) مسائل و مشکلات دینی  را درک کرده و به مرحله سوم یعنی اصول و قواعد را در عمل و رفتار به کار گیرد . در صورتی دبیر می تواند در تدریس خود موفق عمل کند که دانش آموزان را در هر جلسه کلاس به سه مرحله یاد شده هدایت کند . 

   پیشنهاد یا راهکار :  

   برای کاهش اُفت تحصیلی دانش آموزان وارتقا ء یا بهبود کمی و کیفی سطح دانش و اطلاعات آن ها در هر درس به صورت عام و الهیات به صورت خاص بهتر است اقدامات زیردر حد امکان صورت گیرد : 

1.    برگزاری کلاس های جبرانی براى دانش آموزانی که دچار افت تحصیلی هستند . 

2.    برگزاری آزمون های متنوع شفاهی ، عملی ، کتبی و تکوینی و تحلیل نتایج آن . 

3.    استمرار در ارزشیابی به صورت های کتاب باز ، مشارکتی و استاندارد برای تعمیق آموخته های دانش آموزان . 

4.    استفاده از شیوه ی تدریس مشارکتی و همیاری معلم و دانش آموزان . 

5.    ایجاد هماهنگی درنحوه ی عمل و تدریس دبیران در جلسات شورای معلمان و کادرمدرسه .  

6.    دعوت و هماهنگی بین دبیران ، کادرستادی آموزشگاه و والدین دانش آموزان در امر آموزش یا هماهنگى اولیاء و مربیان .

7.    طبقه بندی دانش آموزان به گروه های خوب ، متوسط و ضعیف درهر کلاس و درهردرس و بهره گیری ازدانش آموزان مستعد برای تقویت دانش آموزان ضعیف .

8.    کمک به دانش آموزان تا روش صحیح مطالعه و یادگیری هر درس را فراگیرند .

9.    استفاده از وسایل کمک آموزشی مناسب آماده یا خود ساخته توسط دبیر یا دانش آموزان

    10.         دعوت از دبیران و استادان مجرب و متخصص و سخنرانی یا بحث و گفتگوی آن ها با       دانش آموزان .   

   11.        معرفی چهره های شاخص و شناخته شده دینی  که منشأ تحولی در الهیات  کشور بوده اند از جمله چهره های ماندگارملی و ناحیه ای . 

12. تمجید و تشویق دانش آموزانی که پیشرفت تحصیلی دارند ( حتی دانش آموزان ضعیف ) . 

13. برگزاری جلسات مشاوره ی تخصصی با دانش آموزان به صورت فردی و گروهی .

14. استفاده از شیوه های نوین تدریس و یادگیری مشارکتی و همیاری برای کاهش وابستگی به دبیر و افزایش عزت نفس و میزان تمرکز دانش آموزان روى مطالب و تکالیف . 

15. تهیه کتاب های کمک آموزشی ، به ویژه در زمینه ی دینی 

16. تهیه کتاب فیلم و نرم افزار هاى آموزشى دینی  به صورت CD ، دیسکت و ویدیوئى .

17. بازدیدهاى علمى و تهیه گزارش و عکس از پدیده هاى مختلف طبیعى و اماکن مذهبی .

18. برگزارى مسابقات علمى بین دانش آموزان و کلاس ها به صورت عمومى یا تخصصى دین وزندگی .

19. تجهیز مدارس به سایت اینترنت و استفاده از سایت دینی  .



روش مطالعه د‌رس د‌ین و زند‌گی:

دانش آموزنی که قصد دارند درس دین وزندگی را برای کنکور بخوانند را می توان به سه دسته تقسیم کرد : 1- عد‌ه‌ای احساس می‌کنند‌ که سه کتاب  دین وزندگی فقط خواند‌نی است که با حفظ‌کرد‌ن مفاهیم، آن هم د‌ر ایام نزد‌یک به کنکور می‌توانند‌در  این آزمون موفق باشند .

2- برخی سریع به سراغ  کتاب‌های تست موجود‌ د‌ر بازار می‌روند ‌و فکر می کنند با زدن تست ها می توانند  ، موفق شوند
3- اما د‌سته‌ سوم، افراد‌ی هستند‌ که می‌د‌انند‌ که د‌ر چند‌ ساله‌ی اخیر بالاخص د‌و سال گذشته، د‌ست‌یابی به د‌ر‌صد‌ کامل (100٪) تقریباً کاری سخت و شاید‌ د‌ور‌ از د‌سترس بود‌ه است، پس خود‌ را مواجه با یک‌سری سؤالات کلیشه‌ای و حفظی محض نمی‌د‌انند‌. بلکه به این باور رسید‌ه‌اند‌ که برای موفقیت می بایست  تسلط کامل بر مفاهیم کتاب داشته تا بتوانند درصد بالائی در کنکور احراز نمایند  .اینان می دانند که درس دین وزندگی ضریب 3داشته و  سؤالات مفهومی سه سال دبیرستان   در حجم سنگین 42 د‌رس گنجاند‌ه‌شد‌ه است که همه ی این دلایل  د‌ست به د‌ست هم می‌د‌هند‌ که  برای رسیدن به موفقیت  ،روشی نو در  نحوه‌ی صحیح مطالعه را بدست آورده و عملی سازند .

تعداد تقریبی تست های کنکور:

درتمام موارد ، 9تست از 25 تست درس دین و زندگی در کنکور سراسری را سوالات سال دوم دبیرستان تشکیل می دهد.و همچنین در اکثر موارد 9تست از 25 تست دین و زندگی را سوالات سال سوم دبیرستان تشکیل می دهد.و دراکثر موارد 7تست از 25تست درس دین و زندگی را سوالات معارف پیش تشکیل میدهد. تذکر این مطلب نیز لازم است که  در سال های گذشته بیش از 66 درصد پرسش های دین و زندگی و تست ها ، آیات و روایات بوده است . به عنوان مثال از مجموعه 125 تست پنج گروه آموزشی ( انسانی ، ریاضی ، تجربی ، هنر و زبان سال 87 ) 83 تست و بصورت جزئی از 25 تست انسانی 16 تست ،  ریاضی 16 تست ، تجربی 18 تست ، هنر 16 تست و زبان 17 تست آیه و روایت طرح شده  است

از چه کتابی کار مطالعه را شروع کنیم؟
د‌ر این‌جا به‌طور خاص نمی‌توان به کتابی خاص با تأکید‌ ویژه اشاره کرد‌، چرا که ممکن است عد‌ه‌ای از د‌اوطلبان به  تبعیت از د‌بیران خود‌ مجبور به مطالعه‌ی کتابی خاص باشند‌. اما به‌صورت کلی، توصیه‌ای که می‌توان کرد‌، بررسی د‌ین و زند‌گی 4  که تا حد‌ود‌ی به خاطر نزد‌یکی زمان حال به امتحانات نهایی، د‌ر ذهن ما باقی است، برای شروع مناسب است و د‌ر اد‌امه، آغاز مطالعه‌‌ی د‌ین و زند‌گی 2 که به علت فاصله‌گرفتن از سال د‌وم د‌بیرستان نیاز به مطالعه و بررسی د‌ارد‌.

 

نحوه‌ مطالعه‌ صحیح

این مهم‌ترین سؤال بررسی‌های ما می‌باشد‌، لذا مباحث مطرح‌شد‌ه د‌ر معارف را به سه د‌سته تقسیم می‌کنیم.

• د‌سته‌ی اول: احاطه بر مفهوم کلی و هد‌ف د‌رس بعلاوه‌ تسلط بر متن د‌رس
• د‌سته‌ی د‌وم: فهم آیات با تسلط کامل بر ترجمه‌ها و اهد‌اف آن‌ها
• د‌سته‌ی سوم: فهم هد‌ف روایات، متن آن‌ها و همچنین ارتباط با د‌رس

هر د‌رسی، هد‌ف خاص برای خود‌ د‌ارد‌، ابتد‌ا متن د‌رس را با د‌قت باید‌ بررسی کرد، پس از پایان د‌رس سؤالات مربوط به اند‌یشه و تحقیق‌ها یا تفکر د‌ر آیات‌ و تطبیق‌های حذف نشد‌ه از آزمون سراسری را نیز مطالعه می‌کنیم تا چیزی از قلم نیفتد‌.

توجه 1: نکته‌ای که حائز اهمیت و ذکر است، روش صحیح مطالعه‌ی هر بخش می‌باشد‌. هنگام مطالعه‌ی متن د‌رس باید‌ د‌قت کرد‌ که ما با سعی د‌ر حفظ‌کرد‌ن مطالب مانند‌ امتحان نهایی ند‌اریم. پس پیشنهاد‌ این است که هر بند‌ یا پاراگراف، یا مطالب مرتبط با آن را به‌صورت مجزا یا د‌اخل کروشه [  ] د‌سته‌بند‌ی کنید‌، آن جمله یا مطلب را مطالعه کنید‌ سپس د‌ر یک زمان کوتاه آن نکته را تجسم کنید‌. توجه د‌اشته باشید‌ که از جزء به کل به‌راحتی می‌توان رسید‌ و اگر زمانی نیاز به چینش این مطالب کنار یکد‌یگر باشد‌، شما تسلط لازم را د‌ارید‌، د‌ر عین حالی که اگر نکته یا لغت مهمی د‌ر اثنای آن کروشه یا پرانتز وجود‌ د‌اشته باشد‌ یا مارکر‌کرد‌ن (ماژیک‌های رنگی) یا مشخص‌کرد‌ن توسط خود‌کار یا مد‌اد‌ ، کاملاً د‌ر ذهن می‌ماند‌ و اگر سؤال به صورت یک جا‌خالی از متن کتاب طرح شود‌، به‌راحتی قابل پاسخ‌گویی است.

توجه 2: به ذهن د‌اشته باشید‌، محور کار حتماً باید‌ کتاب د‌رس باشد .

متن درس :
شما باید درس های دینی راجوری بخوانید که  برتمام مطالب کتاب مسلط  باشید. حالا ممکن بپرسید از کجا میشود فهمید درس را  از بر شده اید ؟ این با تست زنی مشخص نمیشود  بلکه باید یک نفر به صورت شفاهی تمامی مطالب را از شما بپرسد و شما هم از اول تا آخر درس را شروع کنید به توضیح دادن که برای این کار باید خیلی خوب متن های درس را  خوانده باشید!!!

تذکر ۱ : سخت ترین سوالات دینی کنکور سوالاتیست که از علت و معلوم - تابع و متبوع - تحقق و در گرو  ، مطرح میشوند و عموما بچه ها یا این سوالات را  جواب نمیدهند  یا بصورت شانسی جواب میدهند . اکنون  چند ساله  ایست که در  کنکور همیشه از علت و معلول سوال میاید  . تحقق و در گرو و تابع و متبوع هم احتمالا از این به بعد ، احتمالا در  کنکور بیشتر  میبینیم پس  پیشنهاد میکنم توجه خاصی به این واژه ها  بکنید و سعی کنید با تست زنی این مشکل را  برطرف کنید. چند مثال ارائه می شود  تا بهتر متوجه شوید .

 1- در  درس ۶ سال پیش صفحه ۷۰ داریم : هرچه انسان تقدیرات خدا را بیشتر بشناسد ( علت – متبوع ) انجام فعالیت های اختیاری او توسعه پیدا میکند ( معلول – تابع ). به عبارت دیگر  : توسعه ی فعالیت های اختیاری انسان ( یا بهتراست بگوئیم وسعت اختیارانسان )تابعِ معرفت به تقدیرالهی است. ( سوال سال ۹۰ کنکور تجربی )

 2- در آیه ی درس 5 سال پیش صفحه 50 داریم : تحقق بازگشت خداوند به سوی انسان در گروی توبه کردن انسان بعد از ستم کردنش و جبران آن با کار خوب است.

البته اگر با " تحقق  "و در "گرو  "یا  "تابع و متبوع  و "علت و معلول" فقط مشکل دارید میتوا نید ان را اینگونه  تشخییص دهید و ان این که علت و متبوع  و در گرو مثل هم هستند  و معلول و تابع و تحقق هم مثل هم. مثلا در  همین مثال بالا داریم :

توبه کردن انسان بعد از ستم کردنش و جبران آن با کار خوب ---------> علت و متبوع

بازگشت خداوند به سوی انسان ----------> معلول و تابع

تذکر ۲ : یک  نکته ای که خیلی مهم هست  این که ترتیب کلمات را در  درسها خیلی درست به خاطر بسپارید.

مثلا در  درس 1 سوم صفحه 11 آورده که : "زیرا راه درست زندگی آن راهی است که بتواند والاترین هدف را نشان دهد , از آینده خبر بدهد...راه رشد و تعالی را نشان بدهد و برنامه ی زندگی اجتماعی عادلانه و کرامت بخش ( اول عادلانه بعد کرامت بخش ) را عرضه کند ". یا در  درس 4 سال سوم صفحه 54 داریم : همین زیبایی و شیرینی بیان ... سبب نفوذ خارق العاده ی این کتاب آسمانی در افکار و نفوس ( اول افکار بعد نفوس ) شده است. یا در  درسِ ۵  سوم صفحه ۷۵  نوشته پیامبر اکرم (ص) واسطه ی همه ی خیرات و برکات مادی و معنوی ( اول مادی بعد معنوی ) به مخلوقات و ازجمله انسان هاست ( اول مخلوقات بعد انسان ها ) .

تذکر ۳ : دینی را باید خیلی خیلی دقیق بخوانید و گول ظاهر ساده ان را نخورید. در دینی مطالب زیادی وجود دارد که خیلی شبیه به هم هستند و اگر   تست ها  قدری  جا به جا بشوند  احتمال اشتباه  انها  خیلی زیاده وجود دارد .  برای مثال:

1)    رحمت الهی به خانه میاد --------> فرزندی که به دنیا میاد

2)    برکت رحمت الهی ----------> پیامبر که با مردم نرم و مهربان شد

3)    سایه رحمت الهی ----------> احساسات لطیف زن

4)    مظهر رحمت الهی --------> انبیاء و ائمه

5)    دروازه رحمت الهی ----------> توبه

6)    واسطه رحمت الهی -----------> ولایت معنوی


سرچشمه ی خوبی ها و زیبایی ها -----------> خدا

سرچشمه ی تقدیر-------------> علم و حکمت

سرچشمه ی قضا -------------> اراده

سرچشمه ی هدایت و رستگاری -----------> حضرت فاطمه

سرچشمه ی آتش جهنم ------------> کافران و بت های آنها

 مرگ از دیدگاه پیامبر -------> انتقال

       از دیدگاه امام حسین-------> سعادت

       از دیدگاه قاسم ---------> شیرین تر از عسل

       از دیدگاه پیامبران الهی --------- > گذرگاهی به حیات برتر

 زندگی عرصه ؟ -----------> تلاش برای عبودیت و بندگی ( توحید عملی )

زندگی صحنه ؟ ------------> انتخاب راه بندگی یا راه هوس

بالاترین درجه ی بهشت ------ > فردوس

برترین مقام بهشت -------- > رضا و خرسندی

بالاترین مرتبه ی نعمت های بهشتی ---------> لقاء و دیدار خدا

 برای اینکه  بتوانید اینجور سوالات را پاسخ دهید ، میتوانیداین نکته های مهم را در دفترچه یادداشت  یا خلاصه نویسی  تان بنویسید وهر از گاهی  یک   نگاهی به انها

 بیندازید تا ملکه ذهنتا ن شود ، و دیگه اشتباه نکنید.

آیه ها
سخت ترین بخش دینی  ، بخش ایات ان می باشد  ،که تقریبا 70% کنکور را همه  ساله  تشکیل میدهند  و توصیه میشود  عزیزانی که میتوانند  حداقل برخی از آیات مهم را  حفظ کنند . قلب  معارف د‌ر آزمون سراسری همین قسمت یعنی آیات می‌باشد‌. د‌ر مطالعه‌ آیات د‌قت به چه نکته ضروری است؟

1- ابتد‌ا باید‌ آیه را با ترجمه‌ی آن خواند‌ و بر آن تسلط پید‌ا کرد‌.

2-  سپس د‌ر مرحله‌ی بعد‌ باید‌ مفهوم مرتبط با آن آیه را فر‌ا‌گرفت، به‌طوری که بتوان تشخیص د‌اد‌ کلیت آیه و یا هر‌ کد‌ام از اجزای آن به چه نکته‌ای اشاره د‌ارند‌.

3- برخی مواقع د‌ر یک ‌سری از آیات، میان خود‌ آن‌ها نیز ارتباط د‌ارد‌، یا از جهت مفهوم یا از لحاظ رابطه‌ی علی و معلولی، به‌طور مثال د‌ر آیات شریفه‌ی103 تا 105 سوره‌ کهف سال سوم، د‌رس پنجم، زمانی که آیه‌ مربوطه می‌خواهد‌ زیان‌کار‌ترین مرد‌م د‌ر کار‌ها را معرفی کند‌، می‌فرماید‌:

«قُلْ هَلْ تُنَبِّئُکُمْ بالاخسرین اَعْمالاً الَّذین ضَلَّ سَعْیَهُم فِی‌الحیاه الد‌ُّنیا و هُمْ یَحْسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعاً»

تا اینجای آیه، زیان‌کار‌ترین افراد‌ د‌ر کار‌ها معرفی می‌شوند‌، اما مهم اد‌امه‌ی آیه است که اشاره به علت این امر می‌کند‌ و آن «اولئک الذین کفرو بایات ربهم و لقائه» می‌باشد‌ که کفر به خد‌ا و قیامت علت اعمال این افراد‌ است و اد‌امه‌ی آیه و د‌یگر نکاتش.

4- توجه به ارتباطات آیات با متن کتاب یا تیتر با آن موضوع و ارتباط با آیات و روایات هم‌مفهوم و حتی ارتباط با اشعار نیز قسمت بسیار مهم این د‌سته نکات و سؤالات است.

علاوه بر این ، لازم وضروری است  برای آیات یک  سری نکته های مهم را متذکر شویم تا بهتر آیات را  درک کنید .یک سری کلمه ها در  آیات هستند  که  وقتی انها را دیدید  باید یک  سری قاعده در  ذهنتان نقش ببندد  . امیدوارم شما هم  استفاده نمایید :

1)من و الذین

با دیدن یکی از این دو کلمه در  هر آیه باید این سوال در  ذهنتان بیاید که : 1- چه کسانی بودن؟ 2- چه سرانجامی داشتند ؟

درس ۵ سال دوم صفحه ۶۰

ان الذین لا یرجون لقاءنا و رضوا بالحیاه الدنیا و اطمانوا بها و الذین هم عن ایاتنا غافلون اولئک ماواهم النار بما کانوا یکسبون

در  آیه (الذین) داریم پس در  ذهنما ن میاید : چه کسانی و چه سرانجامی
چه کسانی؟کسانی که به دیدار خدا امید ندارند ( به معاد امید ندارند  ) وبه زندگی دنیا راضی و به ان  اطمینان کردند .  
چه سرانجامی ؟سرانجامشا ن آتشی( دوزخی ) هست که به خاطر کارهای خودشان  انها را درست ومهیا نموده اند .
پس در  سوالات کنکور میتوا ند بگوید ، سرانجام چه کسانی گرفتار دوزخ شدن، هست ،یا سرانجامِ افرادی که به دیدار خدا ( معاد ) اعتقاد ندارند  ،  چیست ؟.

درس ۵ سال سوم صفحه ۶۷

و من یعص الله و رسوله و فقد ضل ضلالا مبینا

در  آیه (من) داریم

چه کسی ؟ کسی که خدا و پیامبرش را نافرمانی کند
چه سرانجامی ؟ در گمراهی آشکار افتاده است
پس در  سوال کنکور میتواند  بگوید : ضلالا مبینا( گمراهی آشکار) مربوط به چه کسانی میشود  یا کسی که از خدا و رسولش نافرمانی میکنه چه سرانجامی دارد ؟

۲) ل ِ

هر جا در آیه (ل ِ) دیدید یعنی یک  جور فلسفه  ودلیل است.

درس ۷ سوم صفحه ۱۰۶

و تلک الایام نداولها بین الناس و لیعلم الله الذین ءامنوا یتخذ منکم الشهداء

در  آیه (ل ِ ) داریم پس میشود ، گفت :

فلسفه  ودلیل گردش  ایام و روزها بین مردم :

الف ) معلوم شدن مومنان

ب)گرفتن شاهدانی از میان آنهاست

۳) حق

هر جا در  آیه کلمه ی ( حق ) را دیدید ان آیه اشاره به هدف داری و حکیمانه بودن است.

درس 4 پیش صفحه 35

انا انزلنا الیک الکتاب بالحق...

فرستادن کتاب الهی ، هدف دار و حکیمانه است

۴) بنی آدم

هرجا در  آیه دیدید کلمه ی بنی آدم امده ان آیه به یکسانی مقام و منزلت زن و مرد اشاره دارد.

درس 4 دینی پیش صفحه 36

الم اعهد الیکم یا بنی ءادم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین

به یکسانی منزلت زن و مرد اشاره دارد

۵)قال

با دیدن این کلمه درهر آیه ای باید تو ذهنتان بیای د که چه کسی ، کی و کجا ، به چه کسی چه چیزی رو گفته و ان شخص در جوابش چه گفته و شخص اول در جواب او یا ان چه  گفته است .

درس ۷ سال دوم صفحه ۷۹

قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها

در  قسمت اول داریم قالوا فیم کنتم پس (قال) داریم
چی کسی گفت ؟: فرشتگان
کِی  و کجا گفتند ؟ : تو برزخ
به کی گفتند ؟ : به ظالمان
آنها  در جواب  فرشتگان چیه گفتند ؟:  گفتند  ما در سرزمینمان مستضعف بودیم.
فرشتگان در جواب  انها چه گفتند ؟ : گفتند  که آیا زمین خدا پهناور نبود که در ان مهاجرت کنید ؟

درس ۲ سال سوم صفحه 16

قال فمن ربکما یا موسی قال ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه و ثم هدی

در  قسمت اول داریم قال فمن ربکما یا موسی …(قال) دیده میشود
چه کسی گفت ؟ : فرعون
به  چه کسی  گفت ؟ : موسی
چه چیزی  گفت ؟ : گفت پروردگار شما  چه کسی است ؟
موسی در جوابش چه  گفت  ؟: گفت پروردگار ما کسی است که هر چیزی را آفریده و سپس هدایتش کرده است .

۶) أ

تو آیاتی که با أ آغاز میشود باید 3 سوال از خودتان بپرسید : 1- خطاب به کیست ؟ 2- چه توحیدی است ؟ 3- اشاره به چیست ؟

درس 2 دینی پیش صفحه 20

افرایتم ما تحرثون اانتم تزرعونه ام نحن منشون

افرایتم النار التی تورون اانتم انشاتم شجرتها ام نحن المنشئون نحن جعلنا تذکرة و متاعا للمقوین

خطاب به  چه کسی است ؟ طغیانگران و مشرکان

چه توحیدی ؟ افعالی شاخه ربوبیت

اشاره به چه چیزی دارد  ؟ پرورش درخت و ایجاد آتش به اراده انسان است اما نه به طور مستقل

درس 4 دینی پیش صفحه 36

الم اعهد الیکم یا بنی ءادم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین

خطاب به چه کسی است  ؟ انسان هوس باز

چه توحیدی ؟ توحید عملی

اشاره به چه چیزی دارد ؟ به میزانی که درجه اخلاص بالا رود راه نفوذ شیطان بسته می شود .

روایات :
1- د‌ر روایات باید‌ متن آن‌ را خوب فرا‌گرفت، چرا که بعضاً سؤالاتی به‌صورت جای خالی از متن روایات مطرح می‌شود‌.
2-  قد‌م د‌وم  ،فهم موضوع یا مفهوم مرتبط با آن روایات یا جملات متن یا آیات هم‌مفهوم با آن است.
3- بعضاً اشعار حذف‌نشد‌ه توسط سازمان سنجش مرتبط با آیات و یا مفهومی خاص مورد‌ سؤال قرار می‌گیرند‌، که تسلط روی مفهوم آن‌ها ضروری است.


اندیشه و تحقیق  یکی دیگه از سوالاتی که به نسبت برای دانش آموزا ن  سخت است ، سوالات مربوط به اندیشه و تحقیق می باشد ،که بچه ها درست و حسابی انرا  نمیخوانند .  ( به خصوص سوالات مربوط به آیه که کتاب خود آیه را نیاورده است  ) باید بدانید که بسیاری از اندیشه و تحقیق ها  خیلی مهم هستند  و شما باید آیاتی را که در  بعضی سوالات  اندیشه و تحقیق ها گفته شده می بایست  مراجعه کنید و  بخونید وحفظ باشید و بدانید  کهدر  ان سوال اندیشه و تحقیق درباره ان آیه چه  گفته و چه چیزی  را  خواسته است . پس به سوالات اندیشه و تحقیق هم توجه خاصی بکنید چون میتواند درصد در س دین وزندگی شما را  به ۱۰۰ برساند .

 اگر در درس دینی معلم خوبی دارید یا داشتید  که  ،تمام نکات و پیام آیات را بشما بگوید  ،درس را  از روی کتابتان بخوانید وبعد تست بزنید. اگرمعلم خوبی در  این درس ندارید میتوانید درس را به جای کتاب درسی از روی کتاب  هائی که خلاصه درس ها را اورده اند ، بخونید و بعد سراغ تست زنی بروید . فقط نکته ای که هست این  که در درس  دینی را  تا میتونید بخوانید و کمتر به فکر تست زنی باشید. پیشنهاد می شود  ،چنانچه   خلاصه نویسی دارید انها را مطالعه ومرور نمایید . این مسئله شما را خیلی کمک میکند ، مخصوصا هر چه به  زمان کنکور نزدیک می شویم می توان از این طریق ، همه ی مطالب را  دوره کرد .

 * آیا توصیه به خلاصه‌نویسی می‌کنید‌؟
بله، حتماً. اما به شرطی که خلاصه‌نویسی باشد‌. برخی د‌وستان با عنوان خلاصه‌نویسی اقد‌ام به نوشتن تمام مطالب به‌صورت شاخه‌ای می‌کنند‌. خلاصه‌نویسی به شرط عد‌م اتلاف وقت مخصوصاً برای زمان د‌وره، امری بسیار مفید‌ است و اصلاً بند‌ه معتقد‌م که شاخه‌بند‌ی امری بسیار مفید‌ د‌ر فراگیری است . این طبقه‌بند‌ی به ما کمک می‌کند‌ که د‌ر هنگام د‌سترسی سریع، راحت‌تر بتوانیم به این اطلاعات د‌ست پید‌ا کنیم.

جواب های پیشنهادی اندیشه وتحقیق دین وزندگی سال سوم

 

  بسم الله الرحمن الرحیم

پاسخ تمرینات دین و زندگی پیش دانشگاهی  بخش اول و دوم ، چاپ 91   
درس اول:
: پیام آیات ص 5 
-1 سوره فاطر / آیه 15
-2 سوره فاطر / آیه 15
-3 سوره فاطر / آیه 16
-4 سوره فاطر / آیه 15
: فعالیت خلاصه کردن ص 7 
مقدمه اول: ما و این جهان وجودمان از خودمان نیست و پدیده هستیم
مقدمه دوم: موجوداتی که پدیده هستند وجودشان از خودشان نیست در موجود شدن نیازمند به وجودی هستند که خودش
وجودش از خودش باشد
نتیجه: پس ما و این جهان وابسته به وجودی هستیم که وجودش از خودش و عین ذاتش می باشد
: فعالیت مقایسه ص 8 
شباهت ها تفاوت ها
- جهان و ساعت هر دو پدیده اند
- هر دو به خالق و سازنده نیازمندند
- هر دو مرکب از اجزا می باشند
- هر دو منظم و هدفدارند
- وجود جهان از خداست، اما وجود ساعت از ساعت ساز
نیست او فقط اجرا را نظم می دهد
- دوام و بقای ساعت به ساعت ساز نیست اما بقای جهان به
خاق آن است
- نظم و پیچیدگی ساعت قابل مقایسه با جهان نیست
اندیشه و تحقیق ص 13 
-1 ﴿و من آیاته اَن تَقوم السماءُ و الارضُ باَمره ثم اذا دَعاکم دَ عوةً من الارض اِذا انتم تخرُجون﴾
برپا بودن جهان به امر خدا از نشانه های خداست یعنی اگر خداوند اراده فرماید آسمان و زمین را نابود خواهد کرد.
-2 الف: در لحظات حساس و خطری که احساس می کنند خودشان قدرت هیچ کاری ندارند
ب: هرکس در فطرت خود، خود را وابسته به یک قدرت بی پایان و بی نیاز می یابد
درس دوم
: پیام آیات ص 16 
-1 سوره مائده / آیه 16 ،سوره توحید / آیه 1،سوره شوری / آیه 11
-2 سوره واقعه / آیه 66 و 64
-3 سوره کهف / آیه 26
-4 سوره آل عمران / آیه 109
درس سوم
: تفکر در آیات ص 21 
این آیه می رساند کسی لایق عبادت است که رب انسان باشد. ﴿ان لله ربى و ربکم﴾ توحید در ربوبیت. ﴿فاعبدوه﴾ توحید در عبادت
تفکر در آیات ص 23 
-1 خدای واحدی که جز او الهی نیست
-2 دوری از طاغوت
-3 توحید در عبادت
-4 توحید در عبادت
-5 توحید در ربوبیت
-6 توحید در عبادت
31 توبه، هردو، 36 نحل، هردو، لقمان 22 ، توحید فردی -7
بسم الله الرحمن الرحیم
درس چهارم
*پیام آیات ص 30
-1 آیات 60 و 61 سوره یس از ما می خواهد شیطان را عبادت نکنیم.
-2 شیطان دشمن حقیقی انسان است.
-3 فقط خدا باید پرستش شود.
-4 پرستش خداوند صراط مستقیم است.
* تفکر در آیات ص 32
 ان تقوموا لله مثنی و فرادی  : - سوره سباء / آیه 46
پیام: قیام کردن برای خدا
 فاعبدوا الله مخلصا له الدین  : - سوره زمر / آیه 2
پیام: خدا را خالصانه عبادت کنید
 انه من عبادنا المخلصین  : - سوره یوسف / آیه 24
پیام: اخلاص باعث دوری انسان از گناهان می شود
 والذین جاهدوا فینا  : - سوره عنکبوت / آیه 69
پیام: کسی که خالصانه در راه خدا تلاش کند، خدا او را به راه راست خود هدایت می کند
 اقم الصلوه لذکری  : - سوره طه / آیه 14
پیام آیه: نماز را فقط برای رضای خدا و یاد او بپا داریم
*تفکر ص 32
-1 دسته ای که دل به هوای نفس بسته اند و دسته ای که دل به هوای نفس سپرده اند.
-2 دسته ای که دل به هوای نفس سپرده اند. هر کسی عقل خود را به کار نگیرد و به سخنان پیامبران
و امامان گوش فرا ندهد زیانکار خواهد بود.
*پیام آیات ص 33
-1 نماز
-2 یاد خدا
*پیام آیات ص 34
69 عنکبوت، هر کسی برای خدا تلاش و جهاد نماید راه حق را بهتر خواهد شناخت.
*پیام آیات ص 35
سوره یوسف / آیه 24
خداوند حضرت یوسف را از بدی و فحشا حفظ کرد.
زیرا آن حضرت از بندگان مخلص خدا بود.
*اندیشه و تحقیق ص 37
-1 یکی بودن ایندو
-2 عمل صالح نیت صالح
عمل ناصالح نیت صالح  (جهل)
عمل صالح نیت فاسد  (ریا)
عمل فاسد نیت فاسد
درس پنجم
*تفکر در آیات ص 43
3 انسان، 104 انعام: خداوند در این آیات بر این نکته تأکید می کند که ما راه درست را نشان دادیم و
این انسان است که باید تصمیم بگیرد که به سود خود عمل کند و یا به زیان خود.
*تفکر در آیات ص 46
41 فاطر
68 غافر
12 جاثیه
*تفکر در آیات ص 47
-1 سوره قمر/ آیه 49 خیر
-2 سوره غافر / آیه 67 خدا
-3 سوره یس / آیه 40 خیر
-4 احساس امید، اعتماد به قانون، استوار کردن زندگی بر قانون.
*اندیشه و تحقیق ص 50
-1 تحت قانون بودن
-2 چون قانون حاکم است
-3 زیرا می داند اگر قانون را کشف کند و از آن استفاده کند، به نتیجه می رسد.
درس ششم
*پیام آیات ص 54
-1 سنت ها و قوانین / سوره آل عمران / آیه 137
-2 گذشتگان - سنت ها / سوره آل عمران / آیه 137
-3 در معرض امتحان و فتنه / سوره عنکبوت / آیه 2
-4 در جهت افزایش گناه استفاده می کنند. / سوره آل عمران / آیه 178
-5 عذاب / سوره اعراف / آیه 182
-6 سنت - تفاوت / سوره انعام / آیه 16
-7 سنت - سرنوشت آن ها / سوره اعراف / آیه 96

                      

درس هفتم :

*

بررسی        صفحه 65

1-نساء آیه 110

2- به خاطر انجام کار زشت و ناپسند

3-استغفار و توبه به درگاه خداوند – خودعالی در برابر خود دانی انقلاب می کند.

خود ارزیابی                      صفحه 66

1-نگاه به نامحرم – لذت بردن

2- بله –ادامه این حرکت در زندگی مشترک آینده انسان اثر سوء خواهد داشت.

3- احساس ندامت و پشیمانی

تفکر در آیات    ص67

1-ظلم و ستم

2- چون گناه باعث ظلم و ستم گناهکار نسبت به خودش و یا بدنش می باشد و همچنین دوری فرد از خدا می شود

3-توبه از کار زشت و ناپسند – اصلاح کارهای خود و ادای حق مردم و حق خداوند

تفکر در آیات    ص68

1-سوره فرقان آیه 70

2- توبه کردن و ایمان به خدا و عمل صالح

بررسی  ص69

*خدا را حاضر و ناظر دانستن درحین انجام گناه – توجه به آثار گناه – احساس شرم در پیشگاه خداوند –کوچک شمردن کناه

*خدا را حاضر و ناظر دانستن در حین انجام گناه

بررسی  ص69

*اعتقاد و ایمان به توبه پذیر بودن خداوند – مراقبت از اعمال –پایبندی به عهدی که با خدا بسته شده

خودارزیابی   ص70

*حقوق خداوند : عدم توجه به واجبات و محرمات مانند نماز و روزه/  حقوق مردم : غیبت وتهمت و مسخره کردن

جبران حقوق خداوند : اهمیت به واجبات و محرمات و انجام به موقع آنها و به جا آوردن قضای آنها.

جبران حقوق مردم : کسب حلالیت

اندیشه و تحقیق ص 74

1-بازگشت لطف خداوندبه سوی توبه کننده و بخشش او نتیجه اصلاح کار ناپسند او

2- در هر سه آیه غفور و رحیم آمده است چون خداوند غفور و رحیم است توبه توبه کننده را می پذیرد

3- پشت کردن به خداوند –زمانی که حرمت شکنی افزایش یابد و دامنه گناه آنچنان گسترش شود که چراغ عقل و فطرت به سوی خاموشی گراید و آدمی به سوی شیطان قدم بردارد.

4- چنان از خدا خوف داشته باشد که گویی خداوند را می بیند

5- توبه دل ها را پاک می کند و گناهان را می شوید.

6- مانند کسی است که گناه نکرده است.

7- خیر ، علاوه بر پشیمانی انسان باید گناه را تکرار نکرده و تمامی حقوق مردم و حق الهی را که بندگی خداونداست به جا آورد.

                                                                                     راهنمای درس 8

پیام آیات ص 79-80

معیار اول : به خدا و روز آخرت – شرک/ سوره بقره آیه 62

معیار دوم : معاد – اخروی / سوره اعراف آیه 32

معیار سوم : خدا و پیامبر ، اولی الامر و ولایت – طاغوت / نساء /59

معیار چهارم : خانواده – دوستی و مودت / روم /21

معیار پنجم : مشفق – دشمنی می ورزند / فتح /29

معیار ششم : از نعمت خدا نیز بهرمند میشوند – به کار نمی گیرند /اعراف /32

معیار هفتم : دانش و آموختن  / زمر /9

معیار هشتم : تبعیض نژادی /شوری /15

اندیشه و تحقیق ص85

با توجه به داده های کتاب قابل پاسخ گویی نیست  

معیاراول : بدون معیارهای  هفتم وهشتم

معیارهشتم: بدون معیارهای اول و دوم

معیار هفتم : بدون معیارهای اول و هشتم

 

 

 

 

                                                                                   راهنمای درس 9

تفکر در آیات ص88

2- جامعه واقعی اسلامی آن جامعه ای است که وجود خداوند را در جای جای زندگی خود حس کنند و خداوند را ولی و سرپرست خود بدانند

3- جامعه واقعی اسلامی آن جامعه ای است به این نکته آگاه شوند که در نهایت باطل نابود شونده حق پیروز خواهد شد .

تفکر در آیات ص90

1-     از آن انسان های با تقوا

2-     در صورتی که انسان صبر داشته باشد .

تفکر در آیات ص93

روش اول : با علم ودانش محکم و متقن

روش دوم : پند و اندرز نیکو و مناسب

روش سوم : مجادله و بحث با نیکوترین شیوه


درس اول

ارزیابی

1)خیر با توجه به اینکه دستگاه تفکر واندیشه انسان ناقص است ونیز ازطریق علوم بشری نمی توانداطلاعات کامل ودقیقسپی بگیرد،پس نمی تواند به نیازهای بنیادین پاسخ کامل دهد.

2) با توجه به محدودیت های عقل انسان بهترین راه حل دین الهی استکه پیامبران آن را ازطریق اتصال به مبدا وحی دریافت کرده اند.

اندیشه وتحقیق

1)خیر زیرا فرصت عمر انسان یکبار به در اختیار اوگذاشته می شودواگرآن راصرف اندیشه های شخصی کندآنچه درآخرعمرش حاصل او می شود چیزی جز حسرت وپشیمانی نخواهد بود.

2) خیر چون دانش بشری نسبی است و نیازهای بنیادین مسائلی هستند که ازتیررس علم تجربی بشری خارج. پس هیچ وقت دستاوردهای علمی پاسخ گوی نیازهای بنیادین نخواهند بود.

3) خیر چون پاسخ گویی مناسب به به نیازهای بنیادین سعادت وخوشبختی را به دنبال داردو بی توجهی به آنها شقاوت وبدبختی را. لذا انسان نمی تواند به خواسته های درونی خودپاسخ منفی دهد.

درس دوم

بررسی

خیر عواملی چون محیط ، تربیت خانوادگی و... ویا به این علت که دین برای بعضی ها محدودیتهایی می آورد وبه این خاطر آنرا نمی پذیرند. ونیز وسوسه های شیطان نیز می تواند انسان را از صراط مستقیم دور کند.

درس سوم

تطبیق1 قسمت 2- تو ضح دهید وبگویید که ..........؟

بله ، ولی باید به این نکته توجه کنیم کهادیان الهی باسیر تکاملی تکمیل می شدندپس درطول تاریخ همیشه دین قبلی جایگزین دین قبلی می شده استووانسانها موظف بودند که همیشه ازدین جدید پیروی کنند.

2-با توجه .......آیا مفهوم آخرین دین ........؟

خیر- چرا که دین خدا ازآدم تا خاتم یکی است ، همه پیامبران چه صاحب شریعت وچه پیامبران تبلیغی به یک مکتب دعوت کرده اند که درسه اصل اساسی باهم مشترکند: توحید، نبوت، معاد.

بررسی

اگر خداوند مقام عصمت را.................؟

اول اینکه دین الهی به درستی به مردم نمی رسیدوامکان هدایت ازمردم سلب می شدودوم اینکه امکان انحراف درتعالیم الهی پیدا می شدواعتمادمردم ازدین ازدست می رفت ومردم ازپیامبران پیروی نمی کردندوبه گمراهی وانحراف مبتلا می شدند.

درس چهارم

جستجو

آیا می دانید معجزه های پیامبران..................... ؟

در هر دوره ای خداوند پیامبرانش را با معجزه مربوط به آن زمان معرفی می کند.درزمان حضرت موسی به خاطر رواج سحراژدها شدن عصا ودر زمان حضرت عیسی چون علم طب پیشرفت فراوانی کرده بودمعجزه آن حضرت نیز از آن سنخ بودمانند شفادادن کور مادرزاد وزنده کردن مردگان. در معجزه جاوید پیامبر نیزباید گفت که اعراب بادیه نشین و پابرهنه ونیمه وحشی با تمام محرومیت های اقتصادی واجتماعی دل هایی سرشار از ذوق هنری داشتند وآن زمان با وجود جاهلیتش دوره طلایی ادبیات بود . پیامبر اکرم در میان چنین قومی تحدی ومبارزه طلبی کردکه اگر می توانید آیه مثل آن را بیاورید.

تطبیق

آیا می دانید اولین .................. نشان دهید؟

پنج آیه اول سوره علق._  موضوع جالب این است که با وجود اینکه پیامبر درس نخوانده بودو محیط حجاز یک محیط جاهلی بوددر نخستین آیات وحیتکیه برعلم و قلم شده است که بلافاصله بعد ازنعمت بزرگ خلقت وآفرینشدر این آیات ذکر شده است. درحقیقت این آیات نخست ازتکامل جسم انسان از یک نطفه بی ارزش وسپس از تکامل روح به وسیله تعلیم وتعلم سخن می گوید وهمه این ها ازکسی شنیده شده است که درس نخوانده است.

اندیشه وتحقیق

جواب 1) هر یک از پیامبران الهی نشانه وبینه ای باید می آوردندتا نشان دهند که آنان از طرف خداوند آمده اند و در ادعای خود راستگواند. پیامبران به اذن خدا کارهای خارق العاده ای که مخالفان از مقابله با ان عاجز بودندانجام می دادند وانسانهای حقیقت طلب چون این نشانه ها را می دیدندبه پیامبران اعتماد کرده وایمان می آوردند.

جواب 2) از آنجا که پیامبر اکرم آخرین پیامبر و تعلیمات ایشان برای همه زمانها ودوران بعد از اوست سند نبوت وحقانیت او نیزبه گونه ای است که درهمه زمانها ودورانها حاضر استو هم اکنون نیز مخالفان را به آوردن سوره ای مانند سوره های خود دعوت می کنداگر معجزه پیامبر اکرم از نوع علم وفرهنگ نبود نمی توانست شاهدی حاضر برنبوت ایشان باشد.

جواب 3) زیرا قرآن با اینکه درطول 23سال ودر موقعیتهای گوناگون نظیر جنگ وصلح ، آرامش وبحران نازل شده است درنهایت زیبایی ادبی ، هماهنگی وانسجام مفهومی  وغنای معرفتی است وهیچ قسمت آن قسمت دیگر  را نفی نمی کندلذا قرآن می فرماید:اگر این کتاب از طرف غیر خدا بود در ان اختلاف وناسازگاری فراوانی دیده می شد.

درس پنجم

تفکر درآیات

درآیه زیر تفکر کنید وجمله هایی راکه بعد از آیه آمده راتکمیل کنید

1.کسی می تواند از تاریکی به نور در آید که به خداوند ایمان آورده وسرپرستی او را بپذیر

2.آنان که فرمان الهی را نپذیرند تحت سرپرستی شیاطین وطاغوت قرار می گیرند.این طاغوت وشیاطین چنین انسانهایی رابه هلاکت می کشاند کهدر نهایت به جهنمی جاودان منتهی می شود.

3.قبول ولایت الهی به زمان خاصی مربوط نمی شود درهر عصروزمانی باید با راهنمایی حجت الهی (انبیاوائمه)ولایت الهی راپذیرفت.

درس ششم

تفکردرحدیث

با توجه به توضیحات قبل در این حدیث بیندیشید وببینید چرا پیامبر فرموده است:

من مات    هر کس بمیرد     ولم یعرف امام زمانه     وامام زمان خود را نشناخته باشد   مات میته جاهلیه     به مر گ جاهلی مرده است

جواب:زیرا تداوم قلمرهای سه گانه رسالت یعنی مرجعیت علمی  ولایت و رهبری جامعه  ولایت معنوی در شکل امامت انجام می شود واگر کسی امام زمان خود را نشناخته باشد قطعا از او پیروی هم نخواهد کرد واگر کسی امام زمانش رانشناسد و از او پیروی ننماید عملا از رسالت رسول اکرم بی بهره می ماند همان چیزی که مردم عصر جاهلیت با او مواجه بودند.

تفکر

چرا پیامبر اکرم (ص)در شراطی که حتی خویشانش نیز دعوت او را نپذیرفته بودند جانشین خود را معیین کرد ؟انجام دادن این کار در ابتدای دعوتش به چه معناست؟

زیرا پیامبر اسلام خاتم پیامبران است وختم نبوت در صورتی باحکمت بئت انبیا سازگار است که آخرین شریعت آسمانی پاسخگوی همه نیاز های بشر باشد بقای آن تا پایان جهان تضمین شده باشد و هنگامی دین اسلام می تواند به عنوان یک دین کامل و پاسخگوی نیازهای همه ی انسانها را تا پایان جهانمطرح باشد که در متن دین راهی برای تامین مصغالح ضروریجامعه پیش بینی شده باشد واین راه جز نصب جانشین شایسته برای رسول خدا نخواهد بودوفلذا رسول خا از همان ابتدای دوعتش جانشین خود را مشخص کردند.

استخراج

این واقعه دربردارنده ی پیام های مهم است .درباره ی آن بیندیشیدوآن پیام ها را استخراج کنید

1-این واقعه عصمت حضرت علی حضرت فاطمه وامام حسن وحسین(ع)رااعلام می کند.

2.مراد از اهل بیت همه ی خاندان پیامبرنیست بلکه برخی از افراد آن است که نام آنها در روایان آمده است.

3.مراد از(یرید)اراده ی تکوینی است زیرا اراده تشریعی خداوند پاکی همه ی مردم است نه فقط اهل بیت پیامبر .

استخراج پیام

با تفکر در این حدیث چه پیام هایی می توان استخراج کرد؟

1.همان طور که قرآن وپیامبر لازم وملزوم یک دیگرند واز هم جدا نمی شوند قرآن و اهل بیت نیزهمواره با هم اند.

2.چون قرآن همیشگی است وجود معصوم نیز در کنار آنت همیشگی خواهد بود.

3.مسلمانان زمانی گمراه نمی شوند که هم به قرآن هم به اهل بیت متمسک باشند .

4.قرآن واهل بیت تا روز رستاخیز پیوند ناگسستنی با یکدیگر دارند همان طور که قرآن از خطا و اشتباه مصون است اهل بیت و عترت رسول خدا نیز از اشتباه و معصومیت مصون می باشد.

اندیشه و تحقیق

درباره ی واقعه غدیر بیندیشید وبه سوال های زیر پاسخ دهید :

الف)چرا مراسم غدیر هم زمان با بزرگترین اجتماع مسلمانان بگزار شد؟

زیرا مساله خلافت جانشینی حضرت علی به وسیله ی حجاج که بیش ازصدهزار نفر بودند به سراسر سرزمینهای اسلامی رسانده شود تا حجت برمردم در مورد نصب امام وجانشینی رسول خدا تمام شده باشدوبعدا ادعا نکنند که پیامبر جانشینی برای خود نصب نکرده است.

ب)چرا خداوند انجام ندادن این ماموریت را مساوی با عدم انجام رسالت اعلام کرد؟

زیرا ختم نبوت بدون نصب امام معصوم خلاف حکمت الهی است و کامل بودن دین جهانی وجاودانی اسلامی منوط به این است که بعد از پیامبر اکرم جانشینان شایسته ای برای او تعیین گردند در غیر این صورت بعد از وفات رسول خدا اسلام بدون سرپرست می ماند و در معرض ضعف وزوال قرار می گرفت پس انجام ندادن این ماموریت مساوی عدم انجام رسالت است.

ج)آیا میتوان گفت کلمه ی (مولا)در عبارت (من کنت مولاه....)به معنای(دوست)است ؟آیا در این صورت نرساندن پیام می تواند مساوی با عدم انجام رسالت باشد؟

اولا:پیامبر اسلام پیشاز جمله(من کنت مولاه)فرمودند: (ایها الناس بالمومنین من انفسهم)همانطور که در جمله ی پیشین صحبت از از اولویت و ولایت است در جمله بعدهم باید صحبت از ولایت وسرپرستی باشد تا ارتباط معنوی در جمله محفوظ بماند.

ثانیا:هیچ عاقلی باور نمی کند که پیامبر مردم را در شرایط ودر آن هوای گرم نگه دارد ومنظورش فقط این باشد که بگوید هر کس من دوست او هستم علی دوست اوست.

ثالثا:اگر مولی به معنی دوست باشد ابلاغ نشدن چنین پیامی نمی تواند مساوی انجام نپذیرفتن رسالت الهی قرار گیرد.

د)تبریک و تهنیت مردم به حضرت علی پس از پایان مراسم نشانه ی چیست؟

آشکار است که این شاد باش در صورتی صحیح است که در آن روز حضرت علی از سوی خدا و رسول خدا به مقامی بلند رسیده باشد وجز در این صورت تهنیت معنی نداشت.

درس هفتم

تفکر در آیات

پس از اندیشه در آیات ابتدای درس به سوال های زیر پاسخ دهید:

1.یکی از نتایج مطالعه ی تاریخ گذشتگان چیست؟

عبرت گرفتن ودرس آموختن از خوبی ها وطغیان هاوناسپاسی های آنها

2.درچه سورت مسلمانان می توانند به شکوه و سربلندی برسند یا آن را حفظ کنند؟

زمانی که ایمان داشته داشته ودرراه دین استقامت کنندودربلاهاومصیبت ها صبر کنند ودرحوادث از دین خود دست نکشد واز رهبری الهی پیروی کنند.

3.مهم ترین خطری که پس از رحلت رسول خدا مسلمانان را تهدید می کرد چه بود؟

خروج از مسیر رهبری الهی وبرگشتن به جاهلیت ودست کشیدن از دین الهی است.

4.سپاسگزاران واقعی نعمت وجود رسول خدا پس ازرحلت ایشان چه کسانی هستند؟

کسانی که پیوسته در مسیری حرکت کردند که رسول خدا ترسیم فرموده بود یعنی پیروی از جانشینان آن حضرت(امامان)

اندیشه و تحقیق

1.چرا قرآن کریم مردم را به مطالعه ی سرکذشت ملت ها دعوت کرده است؟

تابدانیم علت سقوط وبدبختی ونابودی آنها چهبوده است تا مابا پرهیز از گناهانی که انها مرتکب شده اند رستگار وپیروز گردند.

2.چه مسائلی زمینه را برای ورود جعل و تحریف به احادیث پیامبر اکرم(ص)آماده کرد؟

عوامل مهمی در این مورد تاثیر گذار بود که مهمترین آنها عبارت اند از:

الف:ممنوعیت نوشتن احادیث.

ب:منزوی ساختن امامان وجانشینان حقیقی پیامبر اکرم.

ج:ورود افراد به منافق وبه ظاهر مسلمان مثل کعب الاحبار در حوزه های فرهنگی و تغییری.

3.تفاوت های اساسی حکومت بنی امیه وبنی عباس با رهبری پیامبر چه بود؟

تفاوتها فراوانند اما مهمترین آنها یکی آن بود که آنها دین را برای حکومت وقدرت خود می خواستند ودیگر آنکه به هیچ امر انسانی واخلاقی وبه هیچ شرافت و کمالی نمی اندیشیدند وفقط حکومت ولذتهای آنها را می طلبیدند و می پسندیدند.

درس هشتم

تدبر در آیات

با تدبر در آیات ابتدای درس به سوال های زیرپاسخ دهید:

1.حضرت نوح درباره ی رسالت خود به مردم چه می گویند؟

الف:من مزدی از شما نمی خواهم جز آنکه از خدا بترسند    ب:ودیگر آنکه از من اطاعت کنید.

2.درآیه ی 57سوره ی فرقان خداوند به پیامبر اکرم فرمان می دهد که فقط برای یک مورد از مردم مزد طلب کند آن مورد چیست؟

آن مورد این بود که کسی بخواهد راه خدا رابپیماید

3.خداوند در آیه ی 23 سوره ی شوری به پیامبر خود فرمان می دهد که چه چیزی راپاداش رسالت خود کند؟

آن چیز این بود که اقربا وعترت پیامبر محبت کرده واز آنان اطاعت کنند.

4.در آیه ی 47سوره ی سبا خداوند ب پیامبر اکرم فرمان می دهد به مردم بگوید که اگر از شما مزدی می خواهم برای خودتان است چگونه این مزد برای آنهاست؟

مزد به خود مردم باز می گشت وآن هدایت ورستگاری آنها بود.

بررسی

در درس قبل با شرایط اجتماعی پس از رحلت پیامبر آشنا شدیم اکنون توضیح دهید که این سه اقدام ائمه  اطهار پاسخ گوی کدام یک از مشکلات آن دوره بوده است؟

دو مشکل اساسی بعد از رحلت پیامبر بهوجود آمد:

یکی ممنوع شدن نوشتن احادیث پیامبر

دیگری تفسیر نابجای رآن مجید از سوی علما درباری وگمراه که با گرفتن پول ومقام آیات را به نفع قدرت حاکمه تفسیر می کردند بنابراین ائمه برای مبارزه با دو مشکل فئق بود تاهم سنت پیامبر را به جامعه بازگرادنند و تحریف ها را در آن از بین ببرند ودیگر آنکه تفسیر قرآن کریم را از هجوم علمای نااهل درباری حفظ نمایند.

اندیشه و تحقیق

1.چرا برخی از ائمه (ع) تقیه رادر پیش گرفتند؟این شیوه ی مبارزه چه کمکی به آنان می کرد؟

امامان شیوه ی مبارزه با حاکمان را متناسب با شرایط زمان بر می گزیدند لذا از زمان امام سجاد که خفقان شدیدی وجود داشت وبه حرکت های سیاسی  فوق العاده حساسیت داشتند وآنها را با فجیح ترین وضع سرکوب می کردند بخشی از مبارزه بر پایه اصل تقیه قرار گرفت یعنی می کشیدند آن بخش از اقدامات ومبارزات خود را که دشمن به آن حساسیت دارد مخفی نگه دارند به گونه ای که در عین ضربه زدن به دشمن کمتر ضربه می خورند.در این شیوه امامان در عین فعالیت ونشر وتبلیغ اسلام جان شیعیان رانیز حفظ می کرد.

2. آیا ائمه ی اطهار علیه السلام روشهای یکسانی در مقابله با حاکمان زمان در پیش گرفتند ؟چرا؟

خیر- زیرا امامان ما شیوه مبارزه با حاکمان و حفظ اسلام راستین را متناسب با شرایط زمان و مکان انتخاب می کردند به گونه ای که هم تفکر اصیل اسلام راستین یعنی تشییع باقی بماند و هم به تدریج بنای ظلم و جور بنی امیه ست شده وفرو ریزد.لذا عملا می بینیم که امامان ما که هم از یک نور و از یک شجره هستند در برخی موارد خانه نشین می شوند در برخی مواقع دست به شمشیر برده و گاهی صلح نامه امضا می کنند و زمانی به تشکیل کلاسهای درس می پردازند و....

3.مهم ترین خطری که پس از رحلت رسول خدا مسلمانان را تهدید می کرد چه بود؟

خروج از مسیر رهبری الهی وبرگشتن به جاهلیت ودست کشیدن از دین الهی است.

4.سپاسگزاران واقعی نعمت وجود رسول خدا پس ازرحلت ایشان چه کسانی هستند؟

کسانی که پیوسته در مسیری حرکت کردند که رسول خدا ترسیم فرموده بود یعنی پیروی از جانشینان آن حضرت(امامان)

اندیشه و تحقیق

1.چرا قرآن کریم مردم را به مطالعه ی سرکذشت ملت ها دعوت کرده است؟

تابدانیم علت سقوط وبدبختی ونابودی آنها چهبوده است تا مابا پرهیز از گناهانی که انها مرتکب شده اند رستگار وپیروز گردند.

2.چه مسائلی زمینه را برای ورود جعل و تحریف به احادیث پیامبر اکرم(ص)آماده کرد؟

عوامل مهمی در این مورد تاثیر گذار بود که مهمترین آنها عبارت اند از:

الف:ممنوعیت نوشتن احادیث.

ب:منزوی ساختن امامان وجانشینان حقیقی پیامبر اکرم.

ج:ورود افراد به منافق وبه ظاهر مسلمان مثل کعب الاحبار در حوزه های فرهنگی و تغییری.

3.تفاوت های اساسی حکومت بنی امیه وبنی عباس با رهبری پیامبر چه بود؟

تفاوتها فراوانند اما مهمترین آنها یکی آن بود که آنها دین را برای حکومت وقدرت خود می خواستند ودیگر آنکه به هیچ امر انسانی واخلاقی وبه هیچ شرافت و کمالی نمی اندیشیدند وفقط حکومت ولذتهای آنها را می طلبیدند و می پسندیدند.

مانند این است که خورشید در آسمان صاف و بدون ابر می درخشد. در این حالت مردم، خورشید را می بینند و از نور و گرمایش هم مخلوقات بهره مند می شوند. اگر امام زمان (عج) در میان مردم حضور داشته باشد، مردم امام را به چسم می بینند و از وجود امام نه تنها مردم بلکه همه ی مخلوقات از فیض وجودش بهره مند می شوند. زیرا همان طوری که در ولایت معنوی گفتیم، امام و حجت حق واسطه ی فیض و رحمص الهی ایت.

2- وجود امام غایب

مانند این است که خورشید در pشت ابر باشد. در این حالت مردم خورشید را نمی بینند ولی از نور و گرمایش هم مردم و هم بقیه ی مخلوقات بهره مند می شوند. در زمان غیبت امام زمان (عج) هم چنین است یعنی ما امام (عج) را نمی بینیم ولی از فیض وجودش هم مردم و هم همه ی مخلوقات بهره مند هستند.

3-نبود امام

مانند زمانی است که خورشید غروب کرده باشد. همه جا تاریک وظلمانی است. نه از نور خورشید خبری است و نه از گرمایش و اگر امام (عج) به حکمت الهی از نظر ها غایب نمی شد، به دست دشمنان به شهادت می رسید و ظلمت جهل و گمراهی همه جا را فرا می گرفت. حتی بقای عالم نیز به واسطه ی نبود واسطه ی فیض الهی به هم می خورد. لذا زمین هیچ وقت از حجت خدا خالی نمی ماند.

اندیشه و تحقیق

1-با توجه به آیه ی 11 سوره ی رعد، علت اصلی غیبت امام عصر (عج) را تبیین کنید.

علت اصلی غیبت امام عصر (عج) خود مردم اند. زیرا خداوند از بذل فیض و رحمت به بندگان خود دردریغ نمی ورزد و امام هم که مظهر رحمت خداست، هرگز منشاء محرومیت مردم مردم نمی شود. بنابراین سبب اصلی این محرومیت از جانب خود مردم است. بخ طوری که اگر شرایط لازم در امّت جمع شود و شایستگی درک حضور امام حاصل آید، امام در میان امت حاضر می شود.

2- این جمله را تحلیل کنید)) منتظران مصلح جهانی، -خود باید صالح باشند.))

این سخن کاملاً درستی است. زیرا جامعه ای که صالح نیست نمی تواند منتظر کسی مصلح باشد. کسی که پیرو حق نیست نمیتواند در انتظار پیروزی باشد. کسی که در مقابل حق و باظل متفاوت است و از یاری حق سر برمی تابد نمی تواند در شما منتظران حکومت حق باشد.

3- تفاوت(( انتظار مثبت)) و (( انتظار منفی)) در چیست؟

انتظار منفی، انتظار سست عنصرانی است که حوصله مبارزه با جور و باطل را ندارند و آنرا تماماً به مهدی موعود (عج) می سپارند. این انتظار تنبلی و راحت طلبی است. این انتظار ویرانگر است و روح اسلام از آ ن بیزار است.

در انتظار مثبت، دوران انتظار نه تنها دوران راحت طلبی نیست بلکه دوران تکلیف بزرگ است. امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با ظلم، نگهبانی از دین خدا، ترویج تعالیم الهی، پیروی از خط ممتد رهبری دینی، آمادگی نظامی، تلاش در بیداری افکار، تصفیه و تزکیه روحی و...از تکالیف تخلف ناپذیر مسلمانان در دوران غیبت است. چنین انتظار فرج است که در روایات اسلامی از آن به عنوان بهترین اعمال یاد شده است.

درس 10

تطبیق

در آیه ی 17 سوره ی رعد بیندیشید و توضیح دهید که:

1-در این آیه، از چه مثالی برای نسان دادن تقابل حق و باطل استفاده شده است؟

در این آیه دو مثال برای معرفی باطل ذکر شده است. یکی مثالِ کفی که بر روی آب ظاهر می شود و دوم کفی که هنگام ذوب فلزات روی آنها را می پوشاند.

2- چه شباهت هایی میان آن مثال و حق و باطل وجود دارد؟

باطل همچون کف است. زیرا 1- رفتنی است 2 - در سایه ی حق جلوه می کند 3- روی حق را می پوشاند 4- جلوه دارد و ارزش ندارد 5- با آرام شدن شرایط محو می شود 6- بالانشین پر سر و صدا، اما تو خالی و بی محتوی است و حق مانند آب است، ماندنی و باارزش است و به مردم نفع می رساند.

پیام آیات

در آیات ابتدای درس بیندیشید و ببینید که خواست و وعده ی الهی چیست؟

1-پیروزی جبهه ی حق 2- حاکمیت بندگان صالح 3- استقرار و اقتدار دین الهی 4- ایجاد امنیّت کامل 5- حاکمیت مستضعفان 6- حاکمیت اسلام بر جهان

مقایسه

این دو بینش درباره ی تاریخ انسان را مقایسه کنید و تـأثیر هر  کدام را بر روحیه، رفتار و برنامه ریزی افراد نشان دهید.                                    افراد جامعه ای که معتقدند وعده ی الهی، پیروزی حق بر باطل است، به واقعیت های نا هنجار موجود ((نَه)) می گویند و به امید فردای درخشان تلاش می کنند. حکومت طاغوت را بر نمی تابند و در مقابل آن می ایستند و مقاومت می کنند. بر عکس افرادی که چنین دیدگاهی و اعتقادی ندارند، از چنان نشاط و تلاش و مقاومت برخوردار نیستند و معمولاً خود را تسلیم حوادث روزگار میکنند.

اندیشه و تحقیق                                                         2-از دیدگاه قرآن کریم آینده ی تاریخ از آنِ چه کسانی است؟                        از دیدگاه قرآن کریم، آینده ی تاریخ از آنِ بندگان صالح و حاکمیت مستضعفان و پیروزی جبهه ی حق بر باطل و عدل بر ظلم و استقرار دین الهی خواهد بود.

شخص منتظر انسان آرمانی خود را می شناسد، همه ی زیبایی ها و کمالات انسان را در او می بیند. از این رو به طور طبیعی او را محبوب خود می یابد و مشتاق دیدار او می شود. به چنین شخصی که برای جلب رضایت امام خود تلاش می کند و امام را اسوه ی خود قرار می دهد و خصایل مطلوبی را که در او می بیند در خود به وجود می آورد. مهر و عشق امام او را فعال و با نشاط می کند و امید به آینده ی زیبا را در او افزایش می دهد.

3- پیروان ادیان الهی چگونه می توانند برای فراهم آوردن زمینه ی ظهور منجی جهانی با یکدیگر همکاری نمایند؟

اعتقاد به منجی در بین پیروان ادیان، فرصت ارزش مندی است که در زمینه ی ((گفتگوی ادیان )) و ((وحدت ادیان )) را جهت برقراری عدالت جهانی و نفی قدرت و حاکمیت سلطه گران جهانی فراهم سازند و با تکیه بر مشترکات اساسی که در زمینه ی توحید و نبؤت و معاد دارند در جهت ظلم ستیزی با یکدیگر همکاری تنگاتنگ داشته باشند تا با بیداری خلق احساس جهانی برای امداد الهی و کمک غیبی پدید آید. در این صورت است که زمینه ی ظهور منجی جهانی آماده می شود.

درس 11

پیام آیات

آیه ی 257 سوره ی بقره

1-کسی می تواند از تاریکی به نور آید که ایمان به خدا داشته باشد ودر عمل ، از دستورات الهی تبعیت کند .

2 آنان که فرمان الهی را نپذیرند سرنوشت ولیّ شان طاغوت ها هستند.

3- قبول ولایت الهی به زمان خاصی مربوط نمی شود و همیشه انسان باید خود را تحت ولایت الهی بداند .

آیه ی 122 سوره توبه

1-از آن جا که همه ی مسلمانان نمی توانند در باره ی احکام دین تفقه و تحقیق کنند ، عده ای از آنان باید این مسئولیت را به عهده بگیرند.

2- این افراد وظیفه دارند احکام دین را به دیگران برسانند .

یاد آوری

دلایل سه گانه ی ضرورت تشکیل حکومت اسلامی را که در درس پنجم بیان شد ، در این قسمت یاد داشت کنید .

جامعیت دین اسلام  2- اجرای احکام اسلامی مانند : عدالت اجتماعی 3- ضرورت پذیرش ولایت الهی و دوری از حکومت طاغوت .

اندیشه

1-اگر مسلمانی که خود متخصص در احکام نیست ، فقیه واجد شرایط را انتخاب نکند و به وی مراجعه ننماید ، اعمال دینی او چگونه خواهد بود ؟

طبق نظر حضرت امام خمینی (ره) در مسأله ی 14 در صورتی اعمال دینی او صحیح است که :

الف:بفهمد به وظیفه ی واقعی خود رفتار کرده است.

ب:یاعمل او با فتوای مجتهدی که وظیفه اش تقلید از او بوده یا با فتوای مجتهدی که فعلاً بایداز اوتقلید کند مطابق باشد.

ج:یا عمل را طوری انجام داده باشد که از کفته ی آنان به احتیاط نزدیکتر باشد.

2-ایا شما مرجع تقلید خود را تعیین کرده اید ؟از چه طریقی؟

بلی به وسیله ی تحقیق و پرس و جو از علما و کسانی که توانایی شناخت مرجع تقلید را دارند.

اندیشه و تحقیق

1-دو پیام اصلی این درس کدامند ؟

الف: مرجعیت عملی در غیبت کبری در شکل مرجعیت فقیه ادامه می یا بد .

ب: حکومت اسلامی در غیبت کبری در چهار چوب ولایت فقیه استمرار پیدا می کند .

2-راه بهره مندی از نور ولایت الهی و خروج از ظلمت ها به نور در زمان غیبت چیست ؟

استفاده از ولایت معنوی امام زمان (عج) نیازمند حضور اشکار امام نیست لذا هر انسانی با ایمان به خدا و اطاعت خالصانه از او و با شناخت امام زمان (عج) و اظهار ارادات وعلاقه و عشق و محبت به ان حضرت می تواند از ولایت معنوی ان حضرت بهره مند گردد.                                        وبا پیروی از ولی فقیه از ولایت ظاهری هم بهره مند می شود . در این حالت است که خداوند او را از ظلمات به سوی نور هدایت می کند.

3-مقصود از ((تقلید)) در احکام دینی چیست ؟

فقیهان با تفکر در آیات و روایات و با کمک گرفتن از موازین دقیق عقل ،احکام را به دست می آورند و در اختیار مردم قرار می دهند .کسانی هم که خود در احکام دین متخصص نیستند به این متخصصان مراجعه می کنند تا اعمال آنان موافق موازین دین باشد .به این مراجعه پیروی یا تقلید می گویند .پس تقلید در این جا به معنای رجوع به متخصص است.

4-تقلید برای چه کسانی لازم است و شامل چه زمینه هایی می شود ؟

برای تمام مکلّفین اعم از مرد و زن که در احکام دینی متخصص نیستند و به احتیاط هم نمی توانند عمل کنند لازم است از یک مرجع تقلید واجد شرایط تقلید کنند.تقلید فقط در فروع دین یا احکام عملی جایز است و در اصول دین تقلید جایز نیست.

5-چرا باید مرجع ((عادل)) و((زمان شناس )) باشد؟

مرجع تقلید باید عادل باشد تا در استخراج احکام شرعی از منابع معتبر آن هوای نفس خود را دخالت ندهد و احکام الهی را کم و زیاد نکند و همچنین مرجع تقلید باید زمان شناس باشد تا بتواند احکام دین را متناسب با نیازهای روز استخراج کند .

درس12

تطبیق

اصل107 قانون اساسی را که مربوط به انتخاب رهبر هست، مطالعه کنید و چگونگی انتخاب ولی فقیه را توضیح دهید

با توجه به این که تشخیص فقیهی که واجد شرایط رهبری باشد از عهده ی عموم مردم که فقیه نیستند خارج است لذا مردم به نمایندگی از طرف خودشان فقیهایی را با شرکت در انتخابات مجلس خبرگان انتخاب می کنند .

فقهای منتخب از سوی مردم در مجلس خبرگان جمع می شوند و بررسی های دقیق را انجام می دهند .سپس یکی از فقهایی را که واجد شرایط می باشد ، کشف و آن را برای مردم معرفی می کنند.باید توجه داشت که نمایندگان مجلس خبرگان نه ولی فقیه را نصب و نه او را عزل می کنند بلکه با بررسی شرایط ولی فقیه ، کشف می کنند که وی  ولی فقیه می باشد .همین طور بر کار ولی فقیه نظارت می کنند و اگر او فاقد یکی از شرایط لازم برای رهبری باشد در این صورت خود به خود از مقام ولایت فقیهی منعزل می شود و نمایندگان خبرگان در اینجا اعلام می دارند که وی از آن مقام منعزل شده است و باید فرد دیگری را انتخاب نمایند.

تفکیک

در ادامه بخش هایی از نامه ی امام علی (ع) را که در آن ها همراه با هر فرمان علت آن هم ذکر شده است،می خوانید .با تأمل در این بخش ها ، هر فرمان را از علت آن تفکیک کنید .

1-(دل خویش را در هاله ای از مهربانی نسبت به شهروندانت قرار بده و با همه دوست و مهربان باش،= فرمان) (چرا که مردم دو دسته اند ،دسته ای برادر دینی تو و دسته ای دیگر در آفرینش هما نند تواند.=علت)

2-(اگربا مقام و قدرتی که داری دچار تکّبر یا خود بزرگ بینی شدی به بزرگی حکومت خداوند که برتر از توست ،بنگر.=فرمان)(این کار تو را از آن سرکشی نجات می دهد .تند روی تو را فرو می نشاند و عقلت را به جایگاه اصلی باز می گرداند .= علت )

3-(دوست داشتنی ترین چیز ها نزد تو ،آن چیزی باشد که در حق میانه ترین ،در عدل شامل ترین و در جلب خشنودی مردم فراگیرترین است،=فرمان)(زیرا خشم عمومی مردم ،خشنودی خواص و نزدیکان را از بین می برد و رضایت عمومی ،خشم خواص را بی اثر می کند .=علت)

4-(شهروندانی را که اهل عیب جویی از دیگران اند ،ازخود دور کن ،=فرمان)(زیرا مردم عیب ها یی دارند که مدیر و رهبر جامعه باید بیش تر از همه در پنهان کردن آن ها بکوشد.=علت)

5-(در قبول و تصدیق سخن چین شتاب مکن ؛=فرمان )(زیرا سخن چین در لباس ظاهر می شود ،اما خیانتکاراست.=علت)

6-(با ترسو مشورت نکن = فرمان )(که در انجام دادن کارها روحیه ی تو را سست می کند .=علت )

7-(هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشد ؛=فرمان)(زیرا در این صورت ،نیکوکاران به کار خیر بی رغبت و بدکاران به کار بد تشویق می شوند.=علت)

8-(خدا را خدا را ! در خصوص طبقات محروم...برای خدا پاسدار حقی باش که خدا برای آنان معین فرموده است...مبادا دل مشغولی های حکومت تو را از رسیدگی به آنان باز دارد که هرگز کارهای فراوان و مهم ،عذری برای ترک مسئولیت های دیگر نخواهد بود...برای این گروه ،عده ای از افراد مورد اطمینان و خدا ترس و متواضع را انتخاب کن تا در باره ی وضع آن ها تحقیق کنند و به تو گزارش دهند.سپس،برای رفع مشکلات آن ها به گونه ای عمل کن که در پیشگاه خدا معذور باشی؛=فرمان)(زیرا این گروه از شهروندان بیش تر از دیگران به عدالت نیازمندند.=علت)

ذکر نمونه ها

1-با گفت وگو و هم اندیشی ،نمونه هایی از مسئولیت مردم نسبت به حکومت اسلامی را بیان کنید .

1-حضرت علی (ع) در خطبه ی 34 نهج البلاغه مسئولیت مردم نسبت به حکومت اسلامی را چنین بیان فرموده است:اما حق من بر شما این است که شما به بیعت خود وفا کنید و مرا در پنهان و اشکار نصیحت و یاری کنید و هنگامی که شما را خواند اجابت کنید و هنگامی که فرمان دادم اطاعت نمایید.

اندیشه و تحقیق

1-انتخاب ولیّ فقیه در کشور ما چگونه انجام می گیرد و مردم از چه طریقی در انتخابات ایشان دخالت دارند؟

در کشور ولیّ فقیه به طور غیر مستقیم از سوی مردم انتخاب می شود .بدین صورت که مردم با شرکت در انتخابات مجلس خبرگان فقهایی را از  طرف خود به نمایند گی مجلس خبرگان انتخاب می کنند و نمایندگان مردم هم ولیّ فقیه را انتخاب و به مردم معرفی می کنند .

2-تفاوت های اصلی نظام اسلام با سایر حکومت های دمکراتیک را بر شمرید .

در نظام اسلامی ،حکومت بر اساس اسلام و قوانین اسلامی اداره می شود و ولی فقیه در واقع مجری احکام اسلامی است و ولی در حکومت های دمکراتیک  ابتدا فرض کردند دین نباید در عرصه ی مسائل حکومتی و سیاسی دخالت کند آن گاه ناچار شدند حکومت را به دست مردم بسپارند تا گرفتار دیکتاتوری نشوند البته طبیعی است که مسیحیت تحریف یافته ،کار آیی و قابلیت آن را ندارد که در تمام جنبه های زندگی انسان به ویژه در زندگی اجتماعی نقش داشته باشد و قانون گذاری نمایند. امّاهرگزاسلام همچون مسیحیت نیست .بدون تردید اسلام به تمام جنبه های زندگی بشر عنایت دارد و متن قرآن و سنت پیامبر (ع) وسیره ی ائمه اطهار (ع) سرشار از دستورات اجتماعی و حکومتی است . آیا چنین اسلامی به اجازه می دهد فقط در مسائل فردی ،بنده ی خدا باشیم و در مسائل اجتماعی بنده ی مردم؟!

3-چگونه حکومت اسلامی ایران می تواند زمینه ساز حکومت حضرت مهدی (عج) باشد؟

تشکیل حکومت اسلامی در ایران در عصر غیبت به معنای ارائه ی یک الگو از حاکمیت دینداران است که با الهام از تعالیم انبیاء برای خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت انسان ها تلاش می کنند. در این حکومت ،زمینه ی عبودیت معنویت خواهی ،برابری و عدالت ،به همراه توسعه و سازندگی کشور و رفاه و اسایش عمومی فراهم می آید. با این حگومت عطر معنویت و عدالت در جهان گسترده می شود و دینداران و حق طلبان جهان امیدوار به تجدید حیات  فضائل اخلاقی و کرامت های انسانی می شوند و جهانیان آماده ی ظهور موعود جهانی خواهند شد.

درس 13

نمونه یابی

تقابل میان این دو دسته تمایلات یا این دو ((خود))،همواره در زندگی ما رخ می دهد .چند مورد از آن را ذکر کنید.

مانند آن که انسان هنگام گناه خود را بر سر دو راهی می بیند که آیا با خداوند مخالفت کرده و گناه کند یا از لذت خود بگذرد و خدا را از خود خشنود کند و مانند آنکه هنگام سختی نظیر فقر و قحطی و جنگ دیگران را بر خود مقدم کند و با ایثار و فداکاری انسانیت را بر خود مقدم نماید و مانند آن که هنگامی که عقل او حکم می کند عمل صحیحی را انجام دهد ولی دلش او را به ضد آن می خواند امّا او خود عالی یعنی عقل را بر خود دانی یعنی خواهش دل مقدم نماید.

تفکر در آیات

1-از یاد بردن خود چه معنایی دارد و شامل کدام((خود)) می شود؟

از یاد بردن خود یعنی آنکه انسان ارزشهای انسانی وهویت بشری و کمالات اخلاقی را فراموش کند و دیگر به آن ها عمل ننماید .گویا اصلاُ دارای چنین صفات برجسته ی انسانی نیست . بنابر این آن((خودی)) که در آیه ی شریفه مورد نظر است ((خود عالی ))است و در حقیقت آیه ی شریفه می فر ماید:ارزشهای انسانی و کمالات اخلاقی را که خدهوند در رأس آنها قرار دارد،فراموش نکنید.

2-علت از یاد بردن خود چیست؟چرا؟

علت از یاد بردن خود این است که انسان در اثر مسامحه وبی مبالاتی نسبت به ارزش های انسانی خود تدریجاًنسبت به آن ها سست می شود و در اثر تکرار این سستی ها به مرور زمان دچار فراموشی از ((خود))و از کمالات اخلاقی می گردد.بنابر این هرچه فرد به کمالات انسانی یعنی ((خود عالی))عمل کند ،کامل تر می شود و هر چه در عمل به آن ها کوتاهی کند گرفتار فراموشی از خود و خدا می گردد.

پیام احادیث

پیشوایان ما مظهر کرامت نفس اند و در باره ی آن سخنان بسیار عمیق وزیبایی دارند. در این سخنان تأمل کنید وبه سؤالات پاسخ دهید.

الف:از امام سجاد (ع) پرسیدند :از همه ی مردم گرامی تر کیست؟

فرمود:آن کس که تمام دنیا را با قدر و شأن خود برابر نمی کند .

ب:امام علی (ع)آن کس که خود را گرامی بدارد،شهوت ها در نزد او حقیر وپست می شوند.

ج:امام علی (ع) :مردم دنیا دو دسته اند :یک دسته به بازار جهان می آیند و خود را می فروشند و برده می سازند .دسته دیگر نیز در این بازار خود را می خرند و آزاد می کنند.

د:امام علی (ع) خطاب به فرزندش امام حسن (ع):نفس خود را در برابر هر پستی گرامی و برتر بدار ،گر چه منفعت فراوانی داشته باشد؛زیرا با از دست رفتن بخشی از کرامت خود ،چیزی به دست نمی آوری.

ه: امام صادق علیه السلام؛ بهای نفس گران قدر و با ارزشخود رافقط خدا خود می دانم، زیرا در میان مخلوقات، موجودی نیست که قسمت نفس مرا داشته باشد.

1-آیا با از دست دادن کرامت می توان چیزی در خور بدست آورد؟

با توجه به سخن حضرت علی علیه السلام ، با از دست دادن کرامت خود چیزی به دست نمی آید زیرا هر چه ازلذ ّات زود گذر مادی هم حاصل شود با ارزش والای کرامت نفس از دست رفته قابل مقایسه نیست.

2- مقصود از فرو ریختن و خریدن خود در بازار دنیا چیست؟

مقصود این است که عده ای خود عالی را به خواهش های زود گذر نفسانی و شهوات لذات مادی فانی می فروشند و خود را برده این امور می سازند و برخی با صبر و مقاومت و توکل به خدا در مقابل خواهش های نفسانی مقاومت میکنند و خود عالی را از آلودگی مصون نگه می دارند. اینها در واقع آزاد مردند.

3- چگونه می توان در مقابل شهوت ایستادگی کرد؟

کسی که پی به ارزس وجودی خودش برده باشد به راحتی می تواند در مقابل شهوت که در واقع باعث آلودگی خود عالی می شود مقاومت می کند. مانند کسی که اگر دُرّ گران قیمتی داشته باشد در نگه داری آن بیشتر دقت می کند.

4- کسی که دنیا را هم قدر خود نمی داند، از چه خصلتی در وجود خود خبر می دهد؟

چنین شخصی به فرموده ی امام سجاد (ع) از همه ی مردم گرامی تر است و از کرامت نفس بسیار بالایی بر خور دار است.

5- کسی که خداوند را بهای نفس خود می داند، چه دریافتی از خود داشته است؟

چنین شخصی از چنان کرامت نفسی بر خوردار است که در میان مخلوقات، موجودی را نیافته است که قیمت نفس او را داشته باشد.

اندیشه و تحقیق

1-میان کرامت نفس و گناه چه رابطه ای وجود دارد؟ چرا؟

کرامت نفس یعنی بزرگواری و عزت و عظمت، و گناه یعنی حقارت و پستی. بنابراین کرامت با گناه رابطه ی ضدیّت و تقابل دارند. یعنی رابطه ی سلب و ایجاب، زیرا کرامت نفس عمل به خوبی خا و نیکی هاست و گناه ترک خوبی ها و نیکی ها

2- آیا می توان مسؤلیّت انجام دادن گناه را از دوش خود بر داشت و به عوامل پیروزی منتقل کرد؟

هیچ گاه نباید انسان خود را در برابر گناهی که انجام می دهد غیر مسئول بداند، زیرا انسان هنگام انجام عمل زشت ابتدا خود را در برابر خواهش های دل خود تسلیم می کند و تحقیر می نماید. آنگاه اقدام به گناه می کند. بنابر این انسان در تمام حالات اختیار داشته و می توانسته گناه را انجام ندهد و چون با اختیار خود گناه را مرتکب شده است باید مسئولیت آن را بپذیرد.

3- با توجه به این که ایه ی 10 سوره ی فاطر خداوند را صاحب عزّت معرفی می کند ،راه بهره مندی از عزّت الهی چیست؟

راه بهره مندی از عزّت الهی این است که انسان به سوی خدا برود و با انجام فرامین الهی و دستورات دینی به خداوند تقرّب پیدا کند.هرچه انسان به خدا نزدیک تر شود به همان اندازه از عزّت الهی بهره مند می گردد.

4-ایا انسان صاحب کرامت به پیمان شکنی دست می زند؟

انسان صاحب کرامت کسی است که هرگز دست به اعمال زشت نمی زند و از آن جا که پیمان شکنی از بدترین اعمال زشت است،هیچگاه انسان صاحب کرامت اقدام به آن نمی نماید.

درس14

پیام آیات

در آیه های ابتدای درس بیندیشید و پیام هایی که نشان دهنده ی یکسانی مقام ومنزلت انسانی زن و مرد است.استخراج کنید.

این آیات شریفه،مردان و زنان را در صفات زیر برابر و یکسان دانسته است.

در مسلمان بودن،در ایمان به خداوند داشتن ، در فرمانبرداری و اطاعت از خداوند ، در صداقت و راستگویی،در صبر و بردباری ،درتواضع و فروتنی ،در انفاق و صدقه دادن ،در روزه داری ،در پاک دامنی و حفظ نفس ،در ذکرویاد خدا ،در بهره مندی از آمرزش و پاداش الهی ، در انجام عمل نیک و صالح و پسندیده ،در بهره مندی از حیات و زندگانی پاک و پاکیزه ،در بهره مندی در پاداش هایی بهتر از اعمال نیک خود

اندیشه و تحقیق

1-چگونه می توان خانواده را به عامل گسترش مهربانی ودوستی در جامعه تبدیل کرد؟

زمانی خانواده به عامل گسترش مهربانی و دوستی در جامعه تبدیل می کردد که زن و مرد بدانند خانواده و تشکیل آن برای رفع نیاز های جنسی و روانی آن ها بوده است و تنها از طریق همسر و فرزندان است که فرد را می تواند دارای سکونت و ارامش روحی و روانی گردد و تنها از طریق آنهاست که انسان می تواند به اولین علت دوستی و مهربانی دست یابد. بنابر این با توجه زن و مرد به اساس و علت های تشکیل خانواده وتوجه آنان به انجام میئولیت های خود در قبال خانواده به طور طبیعی محبت و مهربانی در جامعه گسترش می یابد.

2- وقتی می گوئیم باید خانوتده را اصل قرار داد و سایر تصمیم ها را با آن تنظیم کرد، منظور چیست؟

مراد از این که خانواده اصل و اساس است این است که نخستین علت های تشکیل جامعه و اداره آن در تشکیل خانواده است. لذا باید برای انجام هر امری ابتدا خانواده را در نظر گرفت و آن را مطابق صحیح ترین قوانین و قواعد علمی و دینی اداره نمود. سپس بر اساس آن اداره ی جامعه را استوار کرد. مانند آن که یک مؤسسه ی تحقیقاتی زمانی رشد می کند که یک مدیر مدبّر و دارای صفات انسانی خوب داشته باشد و مدیر مدبّر زمانی چنین خواهد بود که از محبت و نیازهای جنسی و ر وحی و روانی برخوردار باشد و محبت و نیازهای جنسی و روحی زمانی است که فرد یا دارای پدر و مادر و خانواده ی خوب باشد و یا دارای همسر و فرزندان نیکو و مهربان و نیز مانند آنکه یک مخترع همگانی موفق به اختراعات مفید می شود که از جهت خانواده کمبود عاطفی و غریزی نداشته باشد و یا نظیر دکتر و طبیبی که هنگام جراحی دچار اضطراب فکری و روحی نباشد و ....

3- چرا می گوییم خانواده یک نهاد طبیعی و متفاوت با سایر نهاد های اجتماعی است؟

هیچگاه خانواده بنگاه تجاری و یا آزمایشگاه برای تحقیقات علمی نیست. زیرا هر فردی چه تاجر و چه عالم و چه جاهل و چه محقق و ... به سوی ازدواج و تشکیل خانواده کشیده نمی شود،بلکه آن چه فرد را به ازدواج می خواند نیاز جنسی و احتیاج او به اُنس و الفت و آرامش است. به همین خاطر می بینیم تمامی مردم از هر طبقه و فرعی که هستند بدون در نظر گرفتن هر نوع سود و منفعتی ازدواج می کنند حتی اگر برای آن ها ضرر اقتصادی و یا علمی و.... داشته باشد.

درس15

تعیین هد ف

با توجّه به آموخته های درس قبل ،در باره ی این موضوع اندیشه کنید و ابتدا اهداف مناسب برای ازدواج را تعیین کنید ،سپس،این اهداف را درجه بندی کرده هدف برتر را مشخص کنید.

ازدواج از بزرگ ترین و زیبا ترین نعمت های خداوند است و طبیعی ترین و سالم ترین راه برای رسیدن به هدف های فردی و اجتماعی است. بنابر این اولین هدف از ازدواج این است که فرد از طریق سالم ترین راه به بر طرف کردن نیاز جنسی و روحی اش دست یابد.

دوم اینکه از طریق ازدواج بتواند خداوند را بهتر بشناسد و بندگی نماید.

سوم اینکه از طریق به جامعه ی خود بهتر خد مت نماید.

چهارم اینکه با تشکیل خانواده و به دست آوردن فرزند خود را کامل تر کرده و جاودان کند.

و پنجم :بهره مندی از پشتوانه ای است در بر خورد و مقابله با مشکلات و....

تعیین اولویت

مهم ترین معیارهای همسر شایسته را با استفاده از رهنمود های پیشوایان دین می توان استخراج کرد. از نظر شما کدام معیار بر دیگر معیار ها اولویت دارد؟معیار ها را بر اساس میزان اهمیت ،مرتب کنید.

اصالت خانوادگی ، ایمان و اعتقاد به خداوند و دستورات او ، قدرت اداره ی زندگی و تدبیر آن، سلامت جسمی و فکری ، عقل و درایت (فهیم بودن)، علم و دانش ، ثروت و دارایی، با محبّت بودن ، غیور بودن،محبّت به اهل بیت ، زیبایی و مورد پسند بودن، خوش سابقه بودن در اخلاق، قناعت در بهره مندی مال و ثروت، اهل کار و تلاش بودن

1-            ایمان و اعتقاد به خداوند و دستورات او

2-            محبّت به اهل بیت

3-            سلامت جسمی و فکری

4-            با محبّت بودن

5-            عقل و درایت (فهیم بودن)

6-            زیبایی و مورد پسند بودن

7-            علم و دانش

8-            خوش سابقه بودن در اخلاق

9-            ، قناعت در بهره مندی مال و ثروت

10-    اهل کار و تلاش بودن

11-    قدرت اداره ی زندگی و تدبیر آن

12-    ثروت و دارایی

بررسی

هر یک از راه های فوق را بررسی کنید و بگویید که هر کدام از این راه ها چگونه در تشخیص همسر آینده به ما کمک می کند

1-تحقیق در باره ی خانواده ی همسر این امکان را می دهد که شخص از اصالت خانوادگی ، میزان پایبندی به موازین ÷شرعی ،اخلاقی و رفتار اجتماعی خانواده ی همسر اینده اش تا حدودی اطلاع پیدا کند.

2-شناخت دوستان همسر و معاشرین او این نتیجه را می دهد  که او چه چیزهایی را دوست دارد و می پسند د. زیرا انتخاب دوست فقط از این جهت است که او هدف و مرام مشترک با دوست خود دارد.

3-تحقیق در روحیّات و خلقیّات همسر شناخت انسان را در باره ی او زیاد می کند و این امکان را به فرد می دهد کهد اولاً بفهمد با چه کسی می خواهد زندگی کند و ثانیاً از ابتدا راه های مناسب با بر خورد با آن ها را جستجو نماید.

4-معاشرت خانواده ها با یکدیگر اثبات می کند که آیا دو خانواده ی همسر با هم اشتراک فکری و روحی دارند و آیا می توانند نیازها و مشکلات یکدیگر را درک نمایند یا خیر.

5-مشورت با افراد قابل اعتماد و کار دان از بهترین راه های تحقیق است و می تواند به همسر این امکان را بدهد که از تحقیقات خود نتیجه ی صحیح را بگیرد و بتواند زندگی آینده ی خود را بر اساس صحیح استوار کند.

6-گفت و گو با یکدیگر نیز به نوبه ی خود مفید است و آن چه که در اعمال و رفتار روشن نشده را آشکار می سازد.بنابر این گفتگوی حضوری هم گاه به مقدار بسیار زیادی نتیجه بخش خواهد بود.

راه حل

با توجّه به مشکلات یاد شده ،برای این که ازدواج در زمان مناسب خود انجام شود و تأخیر آن به حداقل برسد.راه حل های پیشنهادی شما برای گروه های زیر چیست؟

1-مسئولان جامعه

اگرمسئولان جامعه دو مشکل اساسی ازدواج را از پیش پای جوانان بر دارند ،قطعاُ اکثر جوانان در زمان مناسب نسبت به ازدواج اقدام می کنند و آن دو مشکل ،مسکن و اشتغال است.

2-پدرها و مادر ها

پدر ها و مادرها اولاٌ :برخی از آداب و رسوم غلطی که پیشینیان پایه گذاری کرده اند کنار بگذارند و از سختگیری های بی مورد بپرهیزند و توجّه داشته باشند که آیا خودشان موقع ازدواج صاحب خانه ،ماشین و...بودند یا به تدریج همه ی اینها را فراهم آورند.

3-دختران و پسران

دختران و پسران باید سطح توقعات خود را به حداقل ممکن برسانند و توجّه داشته باشند که حضرت علی (ع)وحضرت فاطمه (ع)با آن عظمت چگونه زندگی مشترک را آغاز نمودند وآنچه  مهم است داشتن صدق و صفا و محبت و یک دلی و یک رنگی است و اساس خانواده بر همین استوار است نه به امور مادی.

اندیشه و تحقیق

1-اهداف اصلی ما از زندگی مشترک و تشکیل خانواده چیست؟

یکی از گرایش های فطری در انسان ،گرایش به تشکیل خانواده است. زندگی خانوادگی بشر صد در صد طبیعی است نه قرار دادی یعنی در آفرینش انسان تدابیری به کار رفته است که طبیعتاٌ به سوی تشکیل کانون خانوادگی و داشتن فرزند گرایش دارد. با این مقدمه می توان گفت که اهداف اصلی از زندگی مشترک و تشکیل خانواده، دوری از گناه و ارضای میل جنسی از راه طبیعی و سالم ،بقای نسل و تربیت نسل جدید،داشتن آرامش روحی و روانی و در سایه ی آن شکوفایی استعدادهای درونی نیز از اهداف اصلی تشکیل خانواده است. اینها اهداف اولیه ی تشکیل خانواده است و پس از تشکیل آن  کار کردهای مهم و حیاتی دیگری برای خانواده ایجاد می شود که پی جویی آن ها را به کتب مربوطه ارجاع می دهیم.

2-ویژگی های همسر مناسب کدام است؟

ویژگی های مشترک که در 172 کتاب درسی در جدول تنظیم معیارهای همسر شایسته آمده است. اما ویژگی های اختصاصی به شرح زیر می باشد:

الف )زن:عفت ،پاکدامنی،رازداری،قناعت،جمال،اهمیّت به تربیت فرزندان صحیح خانواده،مراعات حقوق همسر و...

ب)شوهر:خوش خلق،اهل کار و تلاش،خانواده دوست،اهمیّت به مدیریت

3-اگر فاصله ی بین بلوغ طبیعی و ازدواج طولانی شود، چه  مشکلاتی پیش می آید؟

در این صورت نیروی جوانی و شور و نشاط ان ها رو به ضعف و سستی می نهد و بنیاد چنین خانواده ای سست بوده و هر لحظه با احتمال ازپاشیدگی روبرو می باشد. در چنین خانواده ای نسبت به تربیت فرزندان که نسل های آینده هستند بی توجهی می شود و با کمبود عواطف در خانواده ها، عواطف اجتماع نیز کاهش می یابد و این امر روابط افراد در جامعه را خشک و بی روح می کند.

درس16

با توجّه به این که دامان مادر مهد اصلی تربیت فرزند است،بررسی کنید:

1-در چه مواردی باید از مراکز عمومی تربیت کودک استفاده کرد؟

در مواقع ضروری که امکان نگهداری کودک نزد مادر یا پدر وجود نداشته باشد.

2- چه تفاوتی میان تربیت این گونه مراکز و تربیت مادر وجود دارد؟

هیچ وقت ارتباط عاطفی گه بین مادر وفرزند وجود دارد نمی تواند بین مربیان مراکز عمومی و کودکان برقرار شود.بوسه ای گه مادر بر گونه ی فرزند می زند در واقع تزریق محبّت به فرزند است. که به فرزند آرامش روحی وروانی می دهد.

شناسایی عوامل

موقعیت کنونی خانواده ها را بررسی کنید و عواملی را که سبب دوری یا نزدیکی آن ها به اهداف بالا می شوند،برشمرید.

1-عوامل مربوط به درون خانواده

عوامل درونی مانند وجود انس و الفت و صفا و صمیمیّت و ایثار و گذشت و فداکاری و محبّت بین پدر ومادر-احترام متقابل پدر و مادر و پرهیز از نزاع و مشاجره انجام به موقع فرایض دینی و اهمّیّت دادن به آن ها مشورت خواهی از فرزندان و شخصیت دادن به آن ها مهر و محبّت نسبت به فرزندان اطلاع از وضعیت تحصیلی فرزندان

2-عوامل مربوط به بیرون خانواده

عوامل بیرونی مانند محیط و محلی که خانواده در آن زندگی می کند ارتباطات خانوادگی با خویشاوندان و دوستان رادیوو تلویزیون و....همه از  عواملی هستند که می توانند سبب دوری یا نزدیکی والدین به اهداف ذکر شده بشوند.

پیام آیات

پس از مطالعه ی آیات ابتدای درس وظایفی را که برای فرزندان بیان شده است،استخراج کنید.

1-احسان و نیکو کاری نسبت به والدین

2-شکر نعمت هایی که خداوند به فرزند و پدر و مادرش داده است.

3-مورد مهر و محبّت قرار دادن والدین به خصوص در سنین پیری

4-دعای خیربرای والدین در حیات وپس از مرگ آن ها

    منبع downloadkitab.blogsky.com  

20 نکته در مورد یادگیری دین و زندگی

20 نکته در مورد یادگیری دین و زندگی




1- درس دین و زندگی به دلیل اهمیت و جایگاه آن از غنای مفهومی زیادی برخوردار است. در برخورد با این درس، با توجه به نگارش جدید این کتاب بخاطر داشته باشید که اساس این کتاب بر فعالیت یادگیرنده بنا نهاده شده، بنابراین باید به شکلی کاملاً فعالانه درگیر یادگیری مباحث مختلف آن شوید و نسبت به بخشهای مختلف آن فعالیتهای متفاوتی را باید ابراز نمایید.
2- در درجه اول و بر اساس اصلی ترین رویکرد جمع بندی، یادتان باشد که محورها و بخشهای مختلف کتاب را دسته بندی نمایید تا کار یادگیری آن برایتان ساده تر شود. به عنوان مثال می توانید نیازها را به شکل زیر دسته بندی نمایید.

انواع نیازهای معنوی انسان

درک هدف زندگی

درک درست از آینده خویش

امنیت خاطر و شادکامی در زندگی

نیاز به تعالی، رشد و بالندگی

نیاز به زندگی در جامعه ای عدالت جو

نیاز به کشف راه درست زندگی


انواع نیازهای معنوی انسان :
- درک هدف زندگی
- درک درست از آینده خویش
- امنیت خاطر و شادکامی در زندگی
- نیاز به تعالی، رشد و بالندگی
- نیاز به زندگی در جامعه ای عدالت جو
- نیاز به کشف راه درست زندگی
3- در بخش اندیشه و تحقیق کتاب دین و زندگی، خودتان باید نسبت به فراهم ساختن پاسخهایی برای پرسشها اقدام کنید. هرگز برای برخورد با این بخش از کتاب، به پاسخهای دوستانتان و یا احتمالاً کتابهای کمک درسی اعتماد و تکیه نکنید. بهتر است این پاسخها را شخصاً خودتان تدارک دیده و بعد در بحث و گفتگو با سایر دوستان و همکلاسیها و یا دبیر مربوطه آن را اصلاح یا مورد نقد و بررسی قرار دهید. به این ترتیب هرگز آموخته هایتان را از یاد نخواهید برد و همواره بر مباحث مورد نظر تسلط کافی خواهید داشت.
4- یکی از شیوه های جمع بندی مطالب در درس دین و زندگی آن است که از جدول بندی اطلاعات موجود استفاده کنیم. مثلاً انواع جدولهایی که تحت عنوان کشف رابطه، تطبیق بین آیات با مفاهیم و پیامهایی که دارد و یا سایر جدولها می توانیم برای جمع بندی آموخته هایمان استفاده کنیم. اما یادمان باشد که خلاقیت در طراحی جدولهای تازه می تواند در یادگیریمان بسیار مؤثر باشد.
5- یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب جدید التالیف دین و زندگی استفاده از قالبهایی بدیع، نو و ابتکاری در انتقال مطالب است. به عنوان مثال استفاده از نمودار (مشابه نمودار ص 13 دین و زندگی سال سوم) به حفظ و ماندگاری اطلاعات در ذهن بسیار کمک می کند. از جمله مواردی که حتماً باید به آن بپردازیم استفاده از این روش در خلاصه کردن و جمع بندی موارد آموخته شده است.
6- یکی از راههای یادگیری احادیث و روایات مندرج در کتاب دین و زندگی آن است که این احادیث و روایات بصورت یک بسته آموزشی جدا مورد یادگیری و حفظ کردن واقع شود برای این منظور می توانید کلیه احادیث و روایات را در یک یا چند صفحه جداگانه نوشته و آنها را بخوانید و حفظ کنید.
7- یکی دیگر از راههای یادگیری و حفظ احادیث و روایات کتاب این است که کلیه روایات و احادیث مربوطه به هر یک از معصومین (ع) را در یک صفحه جداگانه بنویسید و سپس آنها را بخوانید و حفظ کنید.مثلاً کلیه احادیث مربوط به حضرت علی (ع) در یک صفحه و احادیث مربوط به امام جعفر صادق (ع) در یک صفحه دیگر و به همین ترتیب سایر معصومین را می توان دسته بندی کرد. این روش به شما امکان می دهد که اطلاعات مربوط به این احادیث را دسته بندی کرده و از پراکندگی ذهن تان پیشگیری کنید.
8- راه دیگری که برای یادگرفتن و حفظ کردن احادیث و روایات کتاب دین و زندگی وجود دارد، دسته بندی کردن این احادیث بر اساس موضوع می باشد. مثلاً کلیه احادیث و روایاتی که در مورد اهمیت و ضرورت دانش اندوختن است در یک صفحه و کلیه احادیث و روایاتی که توصیه به تفکر و تدبر می کنند را در صفحه ای دیگر و به همین ترتیب می توانیم به نوعی دسته بندی موضوعی از احادیث و روایات برسیم.
9- احادیث و روایات دسته بندی شده را می توانیم بصورت جدولهای خاصی درآورده و کار یادگیری و حفظ آنها را برخورد آسانتر کنیم. به عنوان مثال به جدولهای زیر دقت کنید.
جدول احادیث مربوط به امام محمد باقر (ع)

ردیف

متن حدیث

ترجمه حدیث

محور اصلی حدیث

صفحه

عنوان درس

1

 

 

 

 

 

2

 

 

 

 

 

3

 

 

 

 

 

4

 

 

 

 

 


همانگونه که ملاحظه می فرمایید این الگو می تواند به عنوان یک الگو برای دسته بندی کردن احادیث و روایات بر اساس نام معصومین (ع) مورد استفاده واقع شود.
احادیث مربوط به ضرورت کسب دانش

ردیف

نام معصوم (ع)

متن حدیث

ترجمه حدیث

مفهوم یا مفاهیم کلیدی حدیث

1

 

 

 

 

2

 

 

 

 

3

 

 

 

 

4

 

 

 

 

5

 

 

 

 


این الگو بالا نیز بر اساس درس های کتاب طراحی شده است. آیا شما می توانید به الگوهای تازه تری برسید؟ کمی اندیشیدن می تواند راهگشای خوبی برای شما در این مورد باشد.
10- آیات قرآن، یکی دیگر از بخشهای کتاب دین و زندگی است. آیاتی که با الهام گرفتن از آنها کل کتاب طراحی و تالیف شده است. برای آموختن این بخش از کتاب در درجه اول سعی کنید روانخوانی آیات الهی را بیاموزید که این روانخوانی بسیار در یادگیری شما مؤثر و مفید خواهد بود.
11- آیات مربوط به هر درس را کاملاً در ارتباط با متن کتاب بفهمید و بیاموزید. به همین منظور بخش تطبیق مفاهیم با آیات الهی در کتاب درسی گنجانده شده است. این بخش را به دقت مطالعه کنید و نسبت به جزئیات آن کاملاً بیاندیشید و آن را خلاصه نویسی کنید.
12- یکی از جلوه های زیبای کتاب دین و زندگی تلفیق ادبیات و دین است. برای پوشش کامل دادن به اهداف آموزشی کتاب سعی کنید اشعار متن کتاب را بخوانید، آنها را دقیق و کامل بفهمید و سپس ارتباط آنها را با مفاهیم قرآنی بیابید این ارتباط را حفظ کنید.
13- برای درک ارتباط بین اشعار موجود در متن کتاب و ارتباط آن با مفاهیم قرآنی می توانید از الگوی زیر استفاده کنید.
جدول ارتباط بین آیات و ابیات

ردیف

ابیات

آیات

1

سراینده

شعر

معنی

آیه

معنی

2

 

 

 

 

 

3

 

 

 

 

 

4

 

 

 

 

 


14- یکی دیگر از تکنیک هایی که می تواند به یادگیری هر چه بهتر محتوای دروس دین و زندگی در ارتباط با آیات قرآنی بیانجامد تفکیک آیات قرآنی و استفاده از تکنیک جدول سازی است. به عنوان مثال می توان از جدولهای مشابه جداول زیر استفاده کرد.
$ آیات مربوط به درس...

ویژگی←

متن آیه

ترجمه

مفهوم اصلی آیه

پیام آیه

آدرس آیه

ردیف↓

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


این الگو برای یادگیری آیات موجود در کتاب بصورت درس به درس توصیه می شود.
آیات مربوط به موضوع

ویژگی←

متن آیه

ترجمه

مفهوم اصلی آیه

پیام آیه

آدرس آیه

ردیف↓

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


این الگو برای یادگیری و جمع بندی آیات موجود در کتاب بصورت موضوعی توصیه می شود.
15- یکی دیگر از تکنیک هایی که می تواند به جمع بندی مؤثر مباحث دین و زندگی منتهی شود. دسته بندی گفته های بزرگان است. افرادی چون اینشتن، هانری کربن، گوستاو لوبون و... برای این منظور استفاده از جدولهای موضوعی به شکل زیر می تواند راهگشای خوبی برای یادگیری و حفظ کردن مطالب کتاب باشد.
جدول گفته های بزرگان

ویژگی←

نام شخصیت

متن گفته

پیام اصلی

مربوط به درس

اطلاعات جنبی موضوع

ردیف↓

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


16- در متن کتاب دین و زندگی، جدولها یا پاره ای از نمودارها به چشم می خورد. این جدولها و نمودارها به منظور تسهیل یادگیری شما طراحی شده است. پس آنها را با دقت بخوانید و یاد بگیرید.
17- کتاب دین و زندگی از تنوع بخشی و قسمتی فراوانی برخوردار است. مسلماً هر بخش کتاب با اهداف آموزشی خاصی به رشته تحریر و تالیف در آمده است. لطفاً همه بخشهای کتاب را مطابق با رهنمودهای دبیران محترمتان به دقت بخوانید، بفهمید و حفظ کنید.
18- این تصور که درس دین و زندگی یک درس حفظی است، تصور غلطی است که متاسفانه گریبانگیر بسیاری از دانش آموزان است. در مواجهه و برخورد با این درس مثل همه درسها، درسهایی چون فیزیک ریاضی، شیمی و... باید ابتدا، موضوعات و مفاهیم اصلی هر درس را بفهمید. سپس تمرینات مربوطه را به دقت انجام دهید و در نهایت آنچه که باید به حافظه بسپارید را حفظ کنید.
19- سعی کنید مندرجات موجود در متن دروس را در ذهنتان بصورت یک واحد منسجم و بهم پیوسته متصور شوید و از این یکپارچه سازی حداکثر استفاده را در جهت فهم بهتر مطالب ببرید اما اگر این مجموعه اطلاعات در ذهن شما به عنوان مجموعه ای پراکنده و نامنسجم و بی ربط جلوه کند. کار یادگیری آن برایتان سخت و دشوار خواهد شد. امری که برای پاره ای از دوستان دانش آموز متاسفانه رخ داده است.
20- یکی از ویژگیهای کتاب دین و زندگی این است که دانش آموزان و داوطلبان در مطالعه آن باید به صورت فعالانه درگیر شوند. این درگیری شامل تأمل کردن، تدبر کردن، مقایسه کردن، پیام یابی کردن نمونه یابی کردن، تفکیک کردن، خودکاوی و امثال آن می باشد. از درگیر شدن با مباحث کتاب نترسید زیرا رمز یادگیری هر چه بهتر آن در همین موضوع نهفته است.

 

منبع: حاجی بابایی، مرتضی، اصول و نکات کلیدی مطالعه و یادگیری، تهران، نشر ما و شما، چاپ هشتم، زمستان 1389


 روش مطالعه درس دین وزندگی کنکور و دبیرستان

به همراه 13نکته کلیدی درباره ی روش مطالعه دین و زندگی

کاری از جناب رضا جهانی

 

 

 

کنکوری های عزیز، تمامی نکات را با توجه به تجربیات خودم نوشته ام. امیدوارم برایتان مفید باشد.

1) اولین و مهمترین نکته: با نام خدا شروع و با عشق بخوانید. هر اتفاق یا خاطره بدی که از کلاس درس یا امتحان ویا معلمتان دارید را فراموش کنید و فکر کنید برای اولین بار است که این کتاب را میخوانید.

2) همه ی کتاب ( عناوین، سرتیترها، پرسش ها، احادیث و روایات … همه و همه …) براساس آیات ابتدا یا داخل درس است. پس مبنا و اصل یادگیری خود را بر روی آیات قرار دهید. 

3) هر تیتر، پرسش یا حدیثی که درون درس است مطمئنا نتیجه ی از نکات آیات یا مفاهیم آن است. پس حتما نکات آیات را به دقت پیداکنید (بهتر است با معلم خود این کار را انجام دهید) و ارتباط هرآیه را باعنوان و هر پاراگراف پیدا و درک کنید.

4) حتما آیات را حفظ کنید. اما قبل از حفظ آیه و مطالب، سعی کنید به مفهوم آن پی ببرید.

5) نکات را از هرکتاب کمک درسی که دارید جمع آوری کنید. نیازی به خرید ده ها کتاب کمک درسی مختلف برای دین و زندگی نیست، بهتر است کتابی که معلمتان پیشنهاد کرده است را خریده و بقیه کتاب ها را از دوست خود یا کتابخانه محله تان گرفته و نکات را کامل کنید.

6) سعی کنید همه نکات مربوط به هر قسمت را درون همان صفحه (بالا ویا پایین آن) نوشته و یا در قسمتی درون همان درس بنویسید.

7) بهتر است تست های کنکور سالهای اخیر(88-89-90-91-92-93)را دست نخورده بگذارید و نکات تست های سالهای قبل تر را که مربوط به آن درس است به صورت نکته درون کتابتان بنویسید.

8) هرگز دفتر و یا دفترچه نکات، جدا از کتاب دین و زندگی نباشد. کتاب دین و زندگی را حتما حتما حتما از روی خود کتاب خوانده و نکات را نیز درون کتاب نوشته شود.

9) توصیه میکنم دین و زندگی را به شیوه ی تدریس مفهومی استاد کریمی (در سی دی های گزینه2میتوانید تدریس ایشان را ببینید) خوانده و مفهوم را درک کنید.
10) کتاب های دوم و سوم وچهارم دبیرستان را به صورت ادامه دار بخوانید یعنی مطمئن باشید که هیچ کدام از یکدیگر جدا نیستند و در صورت سوال های سخت، تلفیقی از مطالب دو یا هرسه ی کتاب را می بینید.

11) در اوایل شروع مطالعه برای کنکور فقط تست های مبحثی بزنید و هیچگاه از مجموعه ی 3درس بیشتر نزنید؛ سعی کنید تا اوایل بهمن تمامی مباحث و دروس را به صورت مبحثی و درسی، جدا جدا، تست بزنید. پس حتما در برنامه ریزیتان از 3جلسه 5/1ساعته (5/4ساعت درهفته) کمتر وقت نگذارید؛ و هیچگاه1جلسه در هفته نخوانید. هر چه برنامتان خردتر باشد میزان بازدهی بالاتر خواهد بود.

12) و برنامه کلی اینکه بهتر است دین و زندگی سال دوم را در3ماه اول (مهر،آبان،آذر) و دین و زندگی سال سوم را در3ماه دوم (دی،بهمن،اسفند) و ترم اول سال چهارم را با برنامه مدرسه تا امتحانات ترم اول و ترم دوم سال چهارم را نیز با برنامه مدرسه تا امتحانات ترم دوم تمام کنید. هیچگاه زودتر از بهمن و یا دیرتر از فروردین خواندن یک دور کامل دین و زندگی را تمام نکنید!!! هرچه زودتر تمام کنید، مطمئنا کمتر به سراغش می روید و هرچه دیرتر تمام کنید، وقت برای مرورتان کاهش می یابد. پس سعی کنید اصل برنامه ریزیتان بر این اساس باشد که تا پایان اسفند ماه خواندن دروس را تمام کنید و دردوران طلایی نوروز و بعد از آن، مرور و تست زنی کنکوری داشته باشید.

13) و توصیه اصلی ام: هیچوقت ناامید نشوید وهمیشه با انرژی مثبت و امید به فرداهای روشن مطالعه نمائید و به این ایمان داشته باشید؛ هیچ زحمتی بی پاداش نمی ماند!!!

با آرزوی موفقیت همه ی شما عزیزان کنکوری


روش مطالعه درس دین و زندگی + منابع پیشنهادی

کاری از جناب محمد کاظم میدانی

 

 
 
به نام خدا 

مهم ترین نکته در 25 سوال دینی کنکور شیوه ی طرح سوالات از اون هست ! و دخیل بودن نظر طراح در سوالات ! سوالات تقریبا با بودجه ی مشابهی از سه سال طرح میشن ولی به دلیل مطالب موجود در هر درس سوالات سخت و آسون پیش میان!  شاید در یک نگاه اولیه درس 8 پیش که مربوط به معیارهای تمدن اسلامی هست و دارای چندین صفحه مطلب صرفا حفظی است و آیات زیادی دارد سخت تر از درس 2 سال دوم که در مورد نظم در خلقت و هدف آفرینش هست و به گونه ای همه از قبل با اون آشنا هستند و تشکیل شده از چند تا آیه ی کوچک و متن درس کم و نه چندان حفظی به نظر بیاد ، اما پس از مطالعه ی درس ها و زدن تست های کنکور متوجه خواهید شد که سوالات درس 8 پیش کاملا جواب یکتا و مشخصی دارند ولی اغلب سوالاتی که از درس 2 دوم طرح میشن سوالاتی با ظاهر کلمات دشوار هستند که جواب به اون ها نیاز به استنباط زیاد داره اون هم نه هر استنباطی ! بلکه استنباطی به شیوه ی تفکر طراح سوال !

این شیوه ی طرح سوالات موجب میشه که درصد دینی افراد چندان متناسب با میزان مطالعه و تلاششون نباشه !  به طور مثال یکی از دوستانم در آزمون های آزمایشی درصدهای 100 ونزدیک به اون داشت و به قول خودش کتاب رو خورده بود ! اما در کنکور به درصد 78 رسید و یکی دیگه از دوستام فقط با کلیت درس ها آشنا بوده و روز قبل از کنکور تست های دینی کنکور های اخیر را زده و او هم به درصد 78 رسید ! این درصد برای نفر اول بسیار بد بود و برای نفر دوم یه درصد رویایی !  

اما این حرف ها دلیل بر نخواندن و کم کاری تو درس دینی نیست و این مثال هم همواره درست نیست و خیلی کم اتفاق میفته ! چه معلوم شاید سوالات کنکور شما خیلی هم استاندارد بود ! در ضمن دینی به خاطر ماهیت حفظی بودنش رسیدن به درصد بالایی که به اون مطمئن باشین تنها با تلاش ممکن میشه ! در همین مثال نفر اول شاید پایین ترین درصدی که براش ممکن بود همین درصد بود و ممکن بود 100 بزند ! اما نفر دوم بالاترین درصدی که براش ممکن بود همین درصد بود و ممکن بود زیر 50 بزند ! 

در مورد نحوه ی خوندن دینی ، به دلیل حفظی بودنش نکته ی خاصی نمیشه گفت اما یه سری راهکار برای بهتر حفظ کردن و فهمیدن وجود داره….فرض کنید میخواهید درس 7 دینی 3 رو بخونید ( همین جوری گفتم !) برای اولین بار که با اون مواجه میشید اگه مطالب کلی درس رو نمیدونید یک بار به صورت روزنامه ای بخونید تا با مفاهیم و عنوان هاش آشنا بشین . برای بار دوم این دفعه باید بیفتید به جون کتاب ! ابتدا آیات رو دقیق بخونید و کامل بر نکات و واژه های مهمش مسلط شین…در مورد متن درس هم واو به واو بخونید و مطالب مهم رو مشخص کنید و همچنین جای اومدن مطالب رو هم یاد بگیرید ! یعنی بدونید فلان مطلب به دنبال فلان مطلب و تحت عنوان فلان اومد ! رابظه های علت و معلولی رو خوب تشخیص بدین و با فلش مشخص کنید …هر جا که نکته های ترکیبی با درس های قبل یا بعد یا با تکه ای دیگر از متن به ذهنتون رسید همون جا بنویسید ! اشکالی پیش نمیاد اگه کتابتون تمیز و نو نباشه ! هر چی میتونید نکته ها رو بنویسید…بعد از تموم شدن درس برای یه بار دیگه نکته های آیات و ارتباط با متن درس رو از یه منبع مناسب مطالعه کنید و ارتباط آیات و متن رو در کنار آیه یا متن اضافه کنید. ( منبع پیشنهادی : آیات و نکات گاج یا گاج جامع )  

تا اینجا درس رو مطالعه کردین اما هنوز دو کار مونده : حل تست و مرور . حتما چند روز بعد از مطالعه به سراغ تست های اون درس برید تا با نحوه ی طرح سوال از اون درس آشنا بشین چون غالبا قالب طرح سوال از یک درس خاص زیاد تغییر نمیکنه ! منبع اصلی تست هم تستای کنکورای سال های قبل و سوالات تالیفی واقعا مشابه هست ! (منبع پیشنهادی: گاج جامع – نشرالگو جامع-همگامان جامع) .

همچنین مطلب بسیار مهم تر از مطالعه مروره ! اولین کاری که بسیار بهتون کمک میکنه اینه که هر وقت و هر جا تستی از این درس دیدید که نکته ی جدیدی رو مد نظر داشت اون رو بلافاصله به کتابتون وارد کنید! این جوری تا قبل کنکور تقریبا کل متن کتاب رو شخم زدین! 

یه روش خیلی کار آمد برای مطالب حفظی که نه فقط برای دینی بلکه برای هر مطلب حفظی میتونید استفاده کنید روش نوشتن است ! به همین سادگی ! نوشتن برابر است با 7 بار خواندن ! اگر به مطلبی برخوردین که خیلی حفظی هست و نمیتونین به راحتی حفظ کنید به صورت مفهومی بنویسید و حتی میتونید خلاصه نویسی کنید ! حتی رونویسی از مطلب میتونه به جایگیری مطلب تو حافظه کمک زیادی بکنه ! در ضمن فایده ی دیگری که داره اینه که بازدهی مطالعه رو بالا می بره ! چون مدام دست شما به کاغذ و قلم هست و در حین خوندن مطلب حفظی تکراری که احتمالا علاقه ای هم به اون ندارین حواستون پرت نمیشه ! یکی دیگه از کارهایی که میشه انجام داد مارک دار کردن و خط کشیدن زیر نکات مهم هست. اما باید توجه کنید که مارکدار کردن باید در زمان تسلط بر متن درس و فقط برای نکات مهمش استفاده بشه ! مشخصا کسی که بار اول درس رو میخونه نمیتونه به خوبی نکات مهم رو مارکدار کنه و یا اینکه تمامی متن رو به دلیل جدید بودن مارکدار میکنه !   

اگر دینی رو از تابستون شروع می کنید ( که ضرر هم نمیکنید) دینی 2و3 رو کامل به این شیوه بخونید و با تست ها آشنا باشین ( نیاز به حل تست های خیلی زیاد نیست) و در طی سال هم دینی پیش رو میخونید و دینی ها رو طبق برنامه های آزمون های آزمایشی مرور می کنید … و در دوران جمع بندی هم مروری کلی و حل تست های زیاد شما رو به تسلط بالایی بر دینی میرسونه.( و ان شاء الله که سوالات هم مناسب هست)

محمد کاظم میدانی

رتبه 7 منطقه 2 کنکور ریاضی 93
تابستان 93

 

مجموعه جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری

مجموعه جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری

امروز اولویت اصلی کشور       مقابله با جنگ نرم دشمن است.

                                                                                                        مقام معظم رهبری

مقدمه:

برای جنگ نرم اصطلاحات مختلفی وضع شده است .آنچه با عنوان"”softwar یا جنگ نرم مطرح می شود در ادبیات غرب بیشتر به قدرت نرم یا ”softpower”شناخته شده است که زیر بنای فکری آن اولین بار توسط جوزف نای به شکلی علمی مطرح شد. مهم ترین حوزه­ ی اعمال و تأثیر گذاری قدرت نرم بر طرف مقابل،حوزه­ ی رسانه است.بهره گیری از رسانه ها و امکاناتی که فرد را قادر می سازد تا برای تأثیر گذاری بر طرف مقابل،به اعمال قدرت بپردازد.

اولین کسی که روی این مسأله کارکرده است."سان تزو" است که در کتاب هنر جنگ نکته ای را مطرح می کند و می گوید:"می شود جنگید،اما مهم ترین این است که شما در یک نبرد بدون جنگ،پیروزی را به دست بیاورید!"چیزی که او مد نظر قرار داده،همان عملیات روانی و جنگ نرم است.باید به استراتژی های رقیب و روحیه ی او حمله کرد؛به گونه ای که آن ها بپذیرند که شکست خواهند خورد.اگر کسی در ذهنش بپذیرد که شکست می خورد،حتماً در دنیای واقع نیز شکست خواهد خورد.زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق می کند،روحیه است.

پیشینه:

*نگاهی به گذشته­ ی جنگ نرم نشان می­دهد که در طول تاریخ بشر،از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد،عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت می گرفته تا از شورش هایی که در مناطق تسخیر شده به وجود می آمده،جلوگیری شود.زمانی که چنگیز خان قصد حمله به منطقه ای را داشت،موجی از هراس در آن کشور پخش می شد. تجّاری که از مناطق تحت کنترل چنگیز خان می آمدند،برای دیگران تعریف می کردند که او چگونه با مردم برخورد می کند و کشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت کند،نابود می شود.بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه،روحیه­ ی مردم شکسته شده بود.

رومیان و یا اسکندر از مناطقی که در جنگ ها عبور می کردند،خودروها و زره های بزرگی را که چند برابر انسان معمولی بود طراحی کرده و آن ها را عمداً در مسیر جا می گذاشتند تا لشگریان مقابل،تصور کنند سربازان آن ها غول پیکرند و عملاً روحیه ی مقاومت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش می دادند.بنابراین هر حرکتی که روحیه ی یک ملت را هدف گیرد،عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.

*به معاویه می گفتند:"چرا این همه پول برای خرید افراد و تبلیغات خرج می کنی؟یکی از پاسخ های معاویه این بود که هزینه­ ی جنگ،بسیار بیشتر از این است،بنابراین معاویه نیز به گونه­ ای عملیات نرم انجام می داد،اما امروزه به شکل علمی به این قضیه پرداخته می شود. 

جنگ نرم یک جنگ حقیقی:

ما با تهاجم و جنگ حقیقی و سازمان یافته مواجه هستیم که از راه­های مختلف و بسیار هنرمندانه به اجرا گذاشته شده است.

تهاجم فرهنگی:

کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند،متوجه مسأله تهاجم فرهنگی خواهند شد و نشانه های بارز و بی شماری را در این زمینه مشاهده خواهند کرد،بنابراین کار فرهنگی در ایران اسلامی مسأله ای است که نمی توان لحظه ای از آن غفلت کرد.

استراتژی دشمن:

1)استحاله­ ی فرهنگی نسل جوان
2)از بین بردن روحیه امر به معروف و نهی از منکر در بین مردم به ویژه نسل جوان
3)ایجاد جذابیت و رنگ و لعاب فرهنگی و مدهای غربی   

 ابزارهای جنگ نرم:

یکی از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند،بد دل کنند،مثل همین قضایا که درست کردند بین مردم ایجاد اختلاف کردند.

راهکارها:

خوشبختانه مردم ما با بصیرت هستند،خوب شما ببینید در یک چنین وضعیتی چه چیزی بیش از همه برای انسان مهم است؛"بصیرت" بنده بارها روی بصیرت تأکید میکنم...

پشت صحنه را ببینید؛ببینید آن دستی که دارد صحنه گردانی میکند.  

استراتژِی دشمن:

1) اختلاف افکنی       2) بدبینی        3) ایجاد تردید      4) شبهه افکنی وضلالت گستری 

شیوه های جنگ نرم:

<<تهدید>> یکی از کارهای دشمن است؛

یکی از شیوه های دشمن،تهدید کردن است.ممکن است در یک مواردی تهدید خود را عمل هم کند.

راهکارها و مقابله آن:

اما آن ملتی در این میدان کشمکش خواهد توانست عظمت،عزت،هویت و منافع خود را حفظ کند که عقب نشینی نکند و بایستد.این استقامت-<<فما استقامو الکم فاستقیمو الهم>> تا وقتی که دشمن در مقابل شماست و علیه شما ابزارهای تهدید و تخویف خود را مطرح می کند،باید ایستادگی کنید.

استراتژی دشمن:

1) ایجاد رعب و وحشت در بین مردم با شایعه افکنی که حمله ی قطعی نزدیک است.

2) حمله به ولایت فقیه با ایجاد شبهه های پیرامون جایگاه و عدم الزامی دانستن دستورات و...

3) از بین بردن روحیه ی جهاد و ایثار و شهادت و جایگزین کردن روحیه ی دنیا طلبی و تجملات گرایی و تبلیغ دنیای سرمایه داری.

مصادیق جنگ نرم:

دشمنان جمهوری اسلامی ایران باورهای سیاسی و دینی و نیز عادات حسنه ملت ما را با تکیه بر ابزارهای فرهنگی هدف گیری کرده اند و این کار را بسیار دقیق انجام می دهند و اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی براساس آن بنیان نهاده شده است،دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قرار دارد.

راهکارها:

بنابراین برای مقابله اصولی و برنامه ریزی شده با این تهاجم دشمن،لازم است مدیریت متمرکز و هدایت کننده ای در امور فرهنگی به وجود آید و با توسل به ابزار و نیروهای فرهنگی،تهاجم دشمن را علاج و تأثیر آن را خنثی کرد.

در دیدار خانواده های معظم شهداء،مفقودان،جانبازان و آزادگان 1375/12/18

استراتژی دشمن:

1) استحاله فرهنگی با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده

2) استحاله سیاسی به منظور ناکار آمد جلوه دادن نظام و سیاه نمایی ارکان نظام

3) ایجاد رعب و و حشت از مسائلی همچون فقر-جنگ یا قدرت خارجی و دعوت به تسلیم و ایجاد جو بی اعتمادی و ناامنی روانی

4) بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور

مصادیق جنگ نرم:

شکی نیست که امروز امواج تبلیغاتی پیچیده و در هم تنیده ی عالم،علیه اسلام متمرکز شده است.

راهکارها:

برخی اظهار نظرها درخصوص فاصله گرفتن جوانان از دین را ناشی از جنگ روانی دانستند و تأکید کردند:برخلاف این توهمات،جوانان تشنه حقایق دین هستند و باید آنان را با معارف صحیح دینی سیراب کرد.

در دیدار جمعی از روحانیون و مبلغان 1384/11/05
استراتژی دشمن:

1) ایران هراسی و انزوای جمهوری اسلامی

2) ترویج غرب گرایی

3) مدل سازی سبک زندگی اسلامی و سبک حاکمیت اسلامی را در افکار عمومی و اذهان نخبگان

4) نوعی رویگردانی و یأس از موفقیت مدل حاکمیت اسلامی و ترویج سکولاریسم در هر کشور و جامعه ای که تفکر انقلاب اسلامی در آن در حال رشد بوده و یا پتانسیل رشد داشته باشد

5) اجماع سازی جهانی علیه ایران از طریق نهادهای بین المللی و اعمال تحریم های اقتصادی از دیگر اقدامات دشمن در سطح خارجی

مصادیق جنگ نرم:

دشمن تهدید می کند وعده وعید می دهد،دائم عظمت خود را به رخ جامعه ی اسلامی و پیشرو می کشد با زبان زور صحبت می کند و احیاناً زبان زور را با برخی شیرینی های وعده های فریبنده در هم می آمیزد تا اینکه دل ها را گمراه کند.

راهکارها:

استقامت کردن در مقابل فریب ها و تهدیدهای دشمن،هنر بزرگی است که اگر یک ملت این هنر را داشته باشد،آن وقت به قله می رسد؛تا جایی که دیگر دشمن فایده ای در تهدید نمی بیند و مجبور است با او بسازد و یا در مقابل او تسلیم شد.

استراتژی دشمن:

1) کاهش روحیه و کارایی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی

2) ایجاد اختلاف در سامانه های کنترلی و ارتباطی کشور

3) تبلیغات سیاه با هدف براندازی با شایعه پراکنی و پخش تصاویر مستهجن و جوسازی از راه پخش شب نامه ها

برنامه های استکبار:

من برنامه های استکبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می کنم

اول:جنگ روانی،دوم جنگ اقتصادی و سوم:مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی.

دشمن های استکبار با ملت ما در این سه قلم عمده خلاصه می شود. البته اینها را باید

دستگاه های تبلیغاتی و رسانه ها و شخصیت های سیاسی بیشتر برای مردم توضیح بدهند.

من اجمالاً سر فصل و خلاصه ای از مطالب را به شما عرض می کنم.

فشارهای آنها نتوانسته است ملت ایران را تضعیف کند یا به عقب نشینی وادار کند؛نه تحریم اقتصادی شان،نه تهدید نظامی شان،نه فشار سیاسی شان،نه جنگ روانی شان،امروز ما از پانزده سال قبل،از بیست سال قبل،از بیست و هفت سال قبل،بسیار قوی تر هستیم؛این نشان دهنده ی این است که دشمن در دشمنی با ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ناکام مانده است؛اما این دشمنی هست.
در دیدار با اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی 1386/01/01

استراتژی دشمن:

1) ایجاد تحریم های اقتصادی و سیاسی و ...بر علیه ایران

2) برپایی پایگاههای نظامی در کشورهای اطراف ایران و کشور های مسلمان

3) ایجاد منطقه نظامی در خاورمیانه

افسران جنگ نرم:

به آنها (دانشجویان)گفتم که ما با جنگ نرم،با مبارزه ی نرم از سوی دشمن مواجهیم،که البته خود جوانها هم همین را می گفتند؛مگرر قبل از اینکه بنده بگویم،آنها هم می گفتند و همه این را میدانستند.آنی که من اضافه کردم این بود که گفتم؛در این جنگ نرم،شما جوانهای دانشجو افسران جوان این جبهه اید.

جوان دانشجو ی ما،افسر جوان است،شما که استاد او هستید.رتبه ی بالاتر افسر جوانید؛شما فرمانده ای هستید که باید مسائل کلان را ببینید.

چرا افسران جنگ نرم:

نگفتم سربازان،چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش،برود جلو؛عقب بیا،بیایدعقب. یعنی سرباز هیچگونه از خودش تصمیم گیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده میگوید،عمل کند. نگفتیم هم فرماندهان طراح قرارگاه ها و یگانهای بزرگ،چون آنها طراحی هان کلان را میکنند.افسر جوان تو صحنه است؛هم به دستور عمل میکند،هم صحنه را درست می بیند؛با جسم خود و جان خود صحنه را می آزماید.لذا اینها افسران جوانند؛دانشجو نقشش این است.حقیقتاً افسران جوان،فکر هم دارند،عمل هم دارند،تو صحنه هم حضور دارند،اوضاع را هم می بینند،در چهار چوب هم کار میکنند.

نقش اساتید دانشگاه در جنگ نرم:

خوب،با تعریف نرم،استاد دانشگاه چه رتبه ای دارد؟اگر در زمینه های مسائل اجتماعی مسائل کشور،آن چیزهائی که به چشم باز،به بصیرت کافی احتیاج دارد؛جوان دانشجوی ما،افسر جوان است،شما که استاد او هستید رتبه ی بالاتر افسر جوانید؛شما فرمانده ای هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛دشمن را درست شناسائی بکنید؛

هدفهای دشمن را کشف بکنید؛احیاناً به قرارگاه های دشمن،آنچنانی که خود او نداند،سر بکشید و براساس او،طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان،حرکت کنید. در رتبه های مختلف ،فرماندهان بالا این نقشها را ایفا میکنند.

استراتژی دشمن:

1)برچسب زدن           2)تلطیف و تنویر      3)انتقال      4)تصدیق     5)شایعه      6)کلی گویی         7)انسانیت زدایی واهریمن سازی     8)پاره حقیقت گویی     9)دروغ بزرگ    10)قطره چکانی    11)حذف (سانسور)            12)جاذبه های جنسی      13)ماسار پیام       14)ایجاد تفرقه و تضاد      15)ترور شخصیت     16)تکرار       17)مبالغه     18)توسل به ترس و ایجاد رعب          19)مغالطه      20)و...

دستور فرمانده برای افسران و فرماندهان جنگ نرم:

1) انتقال ادراک صحیح از وضعیت موجود.

2) راه اندازی کرسی های آزاد اندیشی.

3) آرام و منطقی نگه داشتن فضای دانشگاه.

4) مخاطب شناسی.

5) تهذیب نفس.

6) بصیرت و شناخت وضعیت و درک این مطلب که جنگ نرم پدیده ای انتزاعی نیست و وجود خارجی دارد.

7) ادامه روند کار علمی در دانشگاهها و برداشتن مانع های احتمالی در مسیر تولید علم.

8) خودسازی و امیده آینده.

9) تشکیل اتاق فکر.

رمز پیروزی:

1) انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی

2) وحدت کلمه و انسجام ملی

عرصه ها و بازیگران دشمن:

1) مراکز تعلیم و تربیت و سرمایه گذاری دشمنان در این محیطها

2) نفوذ افراد منحرف در حوزه های علمیه

3) جدایی حوزه و دانشگاه

4) رادیو و تلویزیون،سینما و هنر

5) رسانه های مکتوب،روزنامه ها و مجلات

6) ترویج ابتذال فرهنگی و مراکز فساد

نگاه امیدوارانه و خوشبینانه به آینده:

این خوشبینی،متکی بر تحلیل واقع بینانه است و جوانان عزیز دانشجو باید ضمن پرهیز از افراط و تفریط در برخورد با مسائل مختلف و با تکیه بر فکر و تدبر و تامل،به وظایف سنگین خود در پیشرفت علمی کشور و دفاع از ایران عزیز در مقابل جنگ نرم بیگانگان طمع ورز ادامه دهند.

پایان توطئه های جنگ نرم دشمن در مقابل ایران اسلامی:

این توطئه ها تنها هنگامی پایان خواهد یافت که ایران به همت جوانانش از لحاظ علمی،اقتصادی و امنیتی به نقطه ای برسد که امکان آسیب رساندن به آن نزدیک به صفر شود به همین علت است که بنده همیشه دانشگاه ها را به تولید علم و نهضت نرم افزاری فرا می خوانم چرا که برتری علمی را یک رکن امنیت بلند مدت کشور می دانم.

این عمّار:

جنگ نرم،راست است،این یک واقعیت است.

یعنی الان جنگ است.البته حرف را من امروز نمی زنم من از بعد از جنگ سال 1367 همیشه این را گفته ام.بارها و بارها؛علت این است که من صحنه را می بینم.چه بکنم اگر کسی نمی بیند؟!چه کار کند انسان؟!من دارم می بینم صحنه را،می بینم تجهیز را،می بینم صف آرایی را،می بینم دهان های از حقد و غضب گشوده شده و دندان های با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه این آرمان ها و علیه همه آن کسانی که به این حرکت دل بسته اند را؛اینها را انسان می بیند. خب چه کار بکند؟ این تمام نشده چون تمام نشده،همه وظیفه داریم.1388/06/14

پایگاه بسیج شهید علامه مطهری (ره ) ، افق نور

منبع : وب سایت افق نورمجموعه جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری