دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

تهاجم فرهنگی، ریشه ها، راههای نفوذ و شیوه مقابله با آن

تهاجم فرهنگی، ریشه ها، راههای نفوذ و شیوه مقابله با آن
منبع : جرعه جاری , کریمیان، علی رضا

نگاهی به شرایط شکل گیری انقلاب اسلامی و قیام ملت مسلمان ایران برای رهایی از استیلای فرهنگ غربی و کسب استقلال، آزادی و عدالت در جامعه، بر مبنای ایدئولوژی اسلامی در قالب استقرار نظام جمهوری اسلامی، حکایت از واکنش جامعه اسلامی ایران به سلطه غرب و سیستم سرمایه داری وابسته به آن می کند.

طرح مکتب اسلام، بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی و تشکیل حکومت دینی، پی جویی استقلال کشور در قالب شعار نه شرقی و نه غربی، احیاء ارزشهای دینی و بازگشت به فرهنگ خویشتن و نفی فرهنگ سرمایه داری و کمونیستی و نهایتا ارائه یک الگوی جدید سیاسی برای کشورهای اسلامی و تحت سلطه جهان از مهمترین دستاوردهای و اهداف انقلاب اسلامی بود که قدرتهای استعمارگر در دو دنیای سرمایه داری و کمونیسم را به مبارزه طلبید.

س.آقایف یکی از تئوریسن های شوروی سابق در توصیف انقلاب اسلامی می نویسد:

«انقلاب اسلامی شعار اصلی جنبش های سیاسی - اسلامی مختلف در بسیاری از کشورهای اسلامی مشرق زمین است...مساله مشترک برای این جنبش ها، اسلامی کردن تمام جوانب زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و خانوادگی تمام شهروندان کشورهای خود و اعلان سومین راه رشد «که با سرمایه داری و سوسیالیسم متفاوت هست، می باشد» . (1)

به این معنا انقلاب اسلامی با رویکرد به مذهب، خط مشی جدیدی در زمینه توسعه و استقلال، آزادی و عدالت برای جهان سال 1979 و برای تمامی کشورها و جنبش های انقلابی که تا آن زمان روی پای خود ایستادن را تجربه نکرده و به سمت بلوک غرب یا شرق متوجه شده بودند، ارائه می دهد، که برای قدرتهای جهان آن روز، تکان دهنده بود.بویژه در این خصوص مساله صدور انقلاب و پیوند بین جنبش های اسلامی و آزادیبخش و حکایت از آنان در مبارزه با سلطه جویان و استعمارگران دنیای سرمایه داری و کمونیسم، بسیار قابل توجه است.در اینزمینه فرد هالیدی استاد و کارشناس برجسته مسائل خاورمیانه طی سمیناری در انگلیس می گوید:

«انقلاب اسلامی درایران جذابیت ایدئولوژیکی بسیار زیادی میان اعراب تا الجزایر و سودان دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت. بعلاوه در جمهوریهای آسیایی شوروی، علی الخصوص آذربایجان و گرجستان، عراق، افغانستان و پاکستان، با توجه به بافت اجتماعی این کشورها، دین و فرهنگ ایران دارای نفوذ بسیار زیاد است » . (2)

مجموعه عوامل فوق به همراه مواردی نظیر از دست دادن ژاندارم سابق خلیج فارس، بازارهای پر سود ایران، انبار نفت غرب و... دست به دست هم دادند و آمریکا و متحدانش را تشویق به درهم شکستن این انقلاب نو پا کردند از این رو غرب به منظور هدم و انحراف این انقلاب، اهرم های نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خویش را به کار گرفت.البته در این میان، مواردی چون جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی، جریانهای تجزیه مناطق مختلفی از مسئولان نظام و مردم دور نماند، اما تهاجم فرهنگی و تلاش برای درهم شکستن نظام از لحاظ فرهنگی، به دلیل نا محسوس و تدریجی بودن و حاکمیت جو پر شور و التهاب سالهای نخست انقلاب و شرایط جنگ تحمیلی، چندان مورد توجه قرار نرگفت.در حالیکه مبارزه فرهنگی هم به دلیل برتری رتبی فرهنگ بر سیاست و اقتصاد و هم به دلیل تاثیر پایاتر آن از حساسیت و اهمیت بیشتری برخوردار است.

پس از پایان جنگ تحمیلی و آغاز برنامه های توسعه و بازسازی کشور، موضوع تهاجم فرهنگی مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گرفت و با تاکیدات فراوان، مقابله با این پدیده بسیار حائز اهمیت را خواستار شدند و در یکی از بیاناتشان فرمودند: «از وقتی ملت ایران با پیروزی انقلاب توانست دین خدا و اسلام را در قالب یک نظام اجتماعی مجسم و متبلور بکند ترس از اسلام در دل مستکبران به وجود آمد.تلاش و مبارزه خودشان علیه اسلام را به هر طریق ممکن شروع کردند.و مبارزه با جمهوری اسلامی هم به خاطر اسلام است.زیرا آن وقتی که جمهوری اسلامی پایبندی خود را نسبت به معتقدات و اصول اسلامی ثابت کرد، به عنوان یک خطر بزرگ تلقی شد و تمام دستگاههای استکبار علیه آن بکار افتادند» . (3)

ایشان در جای دیگر با اشاره به سابقه تهاجم فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی از اواسط دوره قاجاریه و بویژه دوره رضاخان می فرمایند:

«انقلاب اسلامی که آمد، مثل مشتی به سینه مهاجم خورده، او را عقب انداخت و تهاجم را متوقف کرد.شما در آن دوران اول انقلاب، ناگهان دیدید که مردم ما در ظرف مدت کوتاهی، تغییرات اساسی در خلقیات خودشان احساس کردند.در مردم، گذشت، قناعت، همکاری و گرایش به دین زیاد شد و آز و طمع و اسراف کم شد، اینها فرهنگ است، فرهنگ اسلامی اینهاست...البته عمیق نبود، آن وقتی عمق پیدا می کند که چند سالی روی آن کار بشود، این فرصت پیش نیامد، ...در اواسط دوران جنگ، بوسیله ابزارهای تبلیغی، به وسیله گفتارهای غلط و کج اندیشانه، مجددا شروع شد و آن ته نشین ها و رسوب های ذهنی و روحی خود ما مردم هم مؤثر بود» ! اما باز حرارت جنگ مانع بود تا اینکه جنگ تمام شد.

از بعد از جنگ، این جبهه جدید به شکل جدی مشغول کار شد.دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهوری اسلامی را نمی شود با تهاجم نظامی از بین برد! ...با محاصره اقتصادی هم نمی شود، فهمیدند باید عقبه ما را بمباران کنند.فرهنگ، اخلاق، ایمان، ایثار، اعتقاد به دین، اعتقاد به رهبری، اعتقاد به قرآن و جهاد و شهادت او را باید از بین برد و شروع کرد..» . (4)

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی های متعدد به علل و ریشه های تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی اشاره نموده اند.در مجموع می توان با استناد به رهنمودهای ایشان، علل و ریشه های تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی را در چهار دسته بر شمرد:

الف) احیاء و اعتلای اسلام انقلابی در ایران و جهان

در این زمینه مقام معظم رهبری با تاکید بر شواهد تاریخی معتقدند که اسلام هرگاه در چهره واقعی خود آشکار شده با دشمنی های شدید مواجه شده است و هرگاه از چهره واقعی خود خارج شده، دشمنی ها نیز کم شده است.به این معنا، اسلامی که محافظه کار است و با ظلم و فساد دمساز و دمخوار باشد مورد دشمنی قدرتهای بزرگ قرار نمی گیرد.اما اسلامی که با ظلم و زورگویی در افتد و چپاولگری و فساد را محکوم کند باید انتظار دشمنی ابرقدرتها و آمریکا و صهیونیسم و کمپانیهای غارتگر و سلاطین فاسد را داشته باشد. (5)

به این ترتیب مواجهه قدرتهای مسلط عالم با انقلاب اسلامی نیز به علت احیاء اسلام انقلابی است که «ظلم و فساد و انحطاط اخلاقی را در محیط زندگی بشر تحمل نمی کند» (6) و لذا «برای نظامهایی که بر پایه ظلم و فساد و انحطاط بنا شده اند، خطری حقیقی است » . (7)

به همین علت کینه ورزی قدرتهای استعماری و آمریکا با انقلاب اسلامی و اسلام «چه با شیوه های فرهنگی و چه سیاسی بازور و سر نیزه از روی احساس ضعف و ترس در برابر موج فزاینده اسلام است » . (8)

ب) انقلاب اسلامی، آغاز عصر دین و معنویت

از دیدگاه مقام معظم رهبری، با ظهور انقلاب اسلامی در ایران و تداوم آن، باورها و اعتقادات مذهبی نه تنها در ایران و کشورهای اسلامی بلکه در سطح جهانی و در کشورهایی که با روش های ضد مذهبی زندگی کرده اند، گسترش یافته و اعتنا به معنویت و فضایل انسانی رشد کرده است، در حالیکه «نظام سلطه جهانی بر این بود که دین و معنویت را به کلی از متن زندگی حذف کند و جامعه بشری را یک جامعه بی دین و بی ایمان و بی اعتقاد به ارزشهای الهی تربیت نماید، این دوران جدید درست به عکس آن سیاستها عمل کرد» . (9)

از طرفی «خصوصیت دیگران این عصر جدید معنا بخشیدن به ارزش انسانها و حضور مؤثر توده های میلیونی مردم در دوران جدیدی است که بوسیله امام ما آغاز شده و دایره آن منحصر به ایران هم نیست.توده های مردم تعیین کننده و تصمیم گیرنده اند و آنها هستند که جریانها را هدایت می کنند» . (10)

در حالیکه «دهها سال بعد از جنگ دوم بین الملل قدرتهای مسلط بر عالم همه مردم دنیا را عادت داده بودند تسلیم خواستهای آنها باشند و در مقابل اراده قدرتهای جهانی حرفی نزنند و اراده ای از خودشان بروز ندهند..» . (11)

به این معنا گسترش معنویت و گرایش به مذهب و نیز گسترش ایده استقلال طلبی با تاکید بر حضور مردم در تعیین رنوشت خود، عرصه را بر فعالیتهای فرهنگ سلطه تنگ می نماید.

از طرف دیگر، تشکیل یک حکومت دینی در عصر جدید، در دنیایی که فرهنگ سلطه و سرمایه داری بر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست تاکید دارد، نیز بین فرهنگ سلطه و سرمایه داری با فرهنگ انقلاب اسلامی تعارض ایجاد می شود.مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند:

«اکنون مدنیت بشری شاهد آن است که کشوری با نظام ولایت فقیه یعنی حاکمیت دین و تقوا اداره می شود.این برای بشریت که انواع نظامهای بشری را آزموده و در هیچ یک درمان دردهای اساسی خود را نیافته، آزمایشی مهم و تعیین کننده است...اگر این نظام مقدس بتواند جسم و جان انسانها را به آرامش و آسایش برساند، فقر، جهل، بی ایمان، تبعیض و بیعدالتی را ریشه کن کند و در صحنه جهانی با این دردهای مزمن بشر به مبارزه برخیزد، بزرگترین خدمت را به تاریخ انسانیت عرضه کرده و راهی تازه به روی آنان گشوده است » . (12)

امام می دانیم نظام سلطه و فرهنگ غربی پیروزی و اثبات کارایی این سیستم دینی را تحمیل نمی کند.بنابر این تلاش خواهد کرد به طرق مختلف آن را زیر سؤال ببرد.

ج) جمهوری اسلامی ایران، ام القراء و کانون حرکت جهانی اسلام

از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از دلایل اصلی تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی، محوریت جمهوری اسلامی ایران، بعنوان ام القراء و کانون حرکت جهانی اسلام است.ایشان در این خصوص می فرمایند:

«بدیهی است که آماج اصلی همه توطئه هایی که در ده سال گذشته علیه اسلام طراحی شده جمهوری اسلامی بود که ام القرای اسلام و پیشاهنگ حرکت جهانی آن محسوب می شود...جنگ تحمیلی هشت ساله، و محاصره اقتصادی و انواع حملات بی شمار سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی در حقیقت با انگیزه فشار بر اسلام و دشمنی با آن انجام گرفت » . (13)

«عصبانیت دستگاه استکبار و به خصوص آمریکا از این است که می بیند بیداری اسلامی در سرتاسر جهان دارد و روز به روز بیشتر می شود.اینها امیدوار بودند با گذشت زمان، شعارهای جمهوری اسلامی در دنیا کهنه و بی اثر بشود، لکن نشد» . (14)

و همچنین می افزایند:

«آن مقدار که دستگاههای استکبار جهانی اعم از دستگاههای تبلیغاتی، فرهنگی و دستگاههای سیاسی، نظامی و اقتصادی علیه دعوت اسلامی، و به خصوص مرکز دعوت انقلابی اسلام، یعنی ایران اسلامی تلاش و فعالیت کرده اند، علیه هیچ حادثه و پدیده دیگری از سوی استکبار جهانی و متولیان نظام حاکم بر جهان تلاش نشده است » . (15)

د) ضدیت انقلاب اسلامی با نظام سلطه حاکم بر جهان از دیدگاه آیت الله خامنه ای

یکی از دلایل تهاجم فرهنگی به انقلاب اسلامی، تعارض انقلاب اسلامی با نظام سلطه سیاسی و فرهنگی قدرتهای بزرگ است.

«جمهوری اسلامی با نظام کنونی تسلط و اقتدار در دنیا مخالف است، ...اینکه در میدان زندگی و سیاست چند کشور از کشورهای بزرگ و ثروتمند حق دارند سرنوشت کشورهای دیگر را به دست بگیرند، این را قبول نداریم، و اینکه فرهنگ فساد و ابتذال از جوامع اروپایی و آمریکایی باید سرازیر و سرریز بشود به سمت جوامع دیگر که هر کدام فرهنگ خاص خودشان را دارند، این را قبول نداریم، و اینکه هر چه اروپایی خوب می داند، باید به نظر همه ملتها خوب باشد، و لو در نظر فرهنگ خود آن ملت پسندیده نباشد و هر چه را اروپایی بد می داند باید در نظر ملتها بد باشد و لو از نظر فرهنگ آن کشورها بد نباشد - مثل وضعی که امروز در دنیا هست - ما این را قبول نداریم...ما با این مبارزه کردیم و مبارزه می کنیم و هر جا اسلام باشد با این سلطه گری مبارزه می کند و لذا با اسلام مخالفند» . (16)

اهداف تهاجم فرهنگی

در حقیقت اهداف تهاجم فرهنگی، ارتباط تنگاتنگی با علل و ریشه های آن دارد.مسخ و از بین بردن ارزشها و روحیه انقلابی مردم مسلمان ایران، دگرگون سازی اندیشه و آرمانهای الهی و از بین بردن ایمان اسلامی، ریشه کن کردن فرهنگ ملی و فرو ریختن ارزشهای بومی، تسلط بر منابع اقتصادی کشور و بدست گرفتن بازار تجارت، حاکمیت بخشی به ارزشهای مادی و ترویج دنیاگرایی، تقویت فرهنگ مصرف گرایی و وابستگی از طریق تبلیغ کالاهای خارجی و ورود فرهنگ غرب، از بین بردن وحدت ملی، القاء تعارض بین توسعه و ارزشهای انقلاب اسلامی، ایجاد روحیه یاس و نا امیدی و بالاخره تضعیف و نابود کردن فرهنگ خود باوری و استقلال و تعصبات مثبت دینی و ملی از اهداف تهاجم فرهنگی غرب می باشد.

در مجموع، این اهداف حول یک محور عمده یعنی ترویج ایده عدم کارایی حکومت دینی و الگوی انقلاب اسلامی در عصر جدید، از راه مسخ ارزشهای انقلاب اسلامی و تضعیف همه جانبه نظام جمهوری اسلامی و ترویج و تحمیل ارزشها و فرهنگ غربی جهت دستیابی به مطامع سیاسی و اقتصادی غرب صورت می گیرد.

دستیابی به این اهداف تهاجم فرهنگی با سیاست نظم نوین جهانی همخوانی بسیار نزدیکی دارد.سیاست نظم نوین جهانی، سیاستی است که هدف آن، ایجاد یک جهان با الگوی واحد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و...است جهانی که در آن تمام کشورها تحت یک «نظم واحد» و بر اساس الگویی واحد به زندگی بین المللی خود ادامه می دهند.

آنچه در سیاست نظم نوین جهانی عمدتا توسط ایالات متحده آمریکا مطرح می شود، مسئله همرنگ سازی یا یکسان سازی فرهنگهاست.به این معنا که فرهنگهای محلی و ملی با فرهنگ جهانی (فرهنگ سرمایه داری غرب) هماهنگ و همرنگ شوند.اما این موضوع برای جامعه ای که بر مبنای فرهنگ غنی اسلام شکل گرفته، پذیرفته نیست.اسلام که خود بعنوان یک فرهنگ جهانی مطرح است، هیچگونه سازگاری با فرهنگ مادی و سلطه گر اروپایی و آمریکایی ندارد و به همین علت، بیشترین توجه سلطه گران غربی به تهاجم فرهنگی علیه اسلام و نهادهای آن بوده است و سعی شده تا این فرهنگ غنی را از اساس و پایه سست نمایند.که نمونه آن در اقدام سریع پیرامون کتاب کفر آمیز آیات شیطانی بروز کرد. (17)

لوئیچی مارتینیو، روزنامه نگار و سیاستمدار ایتالیایی در این زمینه می گوید:

«هدف آمریکا از نظم نوین جهانی، تسلط بر سراسر جهان است، آمریکا با نظریه مادیگرایی خود، جهانخواری بیش نیست، آنها می خواهند تمامی مردم جهان به یک شکل بپوشند، فکر کنند و آداب و رسومی واحد داشته باشند و این هدف آنهاست و اسلام با این هدف مخالف است » . (18)

ابزارهای تهاجم فرهنگی

هر جریان فرهنگی نیاز به ابزارها و روشهایی دارد که از طریق آن به طرف مقابل رسوخ و نفوذ نماید و تاثیرش را به نحو مطلوب به جای بگذارد.امپریالیسم آمریکا و کشورهای غربی در تهاجم به بنیانهای فرهنگی کشورمان از روشها و ابزارهای مختلفی استفاده کرده اند.در اینجا بطور مختصر عمده ترین این ابزارها و روشها را بیان می کنیم:

الف) ابزار و روشهای فرهنگی

این ابزار، از نافذترین ابزارهای تهاجم فرهنگی است.زیرا مستقیما از راه «فرهنگ » وارد کار می شود و اثرات خود را به جای می گذارد.

از مهمترین مراکز فرهنگی یک جامعه که می تواند محافظ و توسعه دهنده فرهنگ آن باشد، مدارس و دانشگاههای آن کشور است. زیرا نسل آینده ساز هر جامعه معمولا از این مسیر پرورش می یابد.لذا در تهاجم فرهنگی به کشور ما نیز تلاش گسترده ای از سوی بیگانگان و وابستگان آنها برای تغییر ارزشها و از خود بیگانگی صورت گرفته است که در پاسخ به آن موضوع اسلامی کردن دانشگاهها مطرح شد. (19)

از دیگر ابزارهای فرهنگی دشمن می توان به استفاده از هنر، سینما و تئاتر اشاره نمود که از طریق تولید انواع فیلمها و سریالهای تلویزیونی و انتقال آن به کشور به طرق مختلف و نیز تاثیر گذاری بر روی سینماگران داخلی، تاثیرات سوئی را بر روی جوانان در رفتارهای اجتماعی گذاشته است.

مطبوعات و کتب نیز برای ترویج فرهنگ غربی مورد استفاده قرار گرفته اند.چاپ و نشر اشعار، مقالات و رمانهای مختلف جهت ترویج پوچ گرایی و نیز زیر سؤال بردن مبانی تئوریک نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای فرهنگی آن و...در سطح گسترده ای مورد استفاده مخالفان نظام جمهوری اسلامی و حامیان غربی آنها قرار گرفته است و نقش بسزایی در تهاجم فرهنگی غرب برای تضعیف باورهای اسلامی و انقلابی داشته است. (20)

در این خصوص نقش نویسندگان بعنوان عناصر اصلی فرهنگ، هنر و علم نیز مهم است، چرا که جذب و همسو کردن یک نویسنده و پیشقراول فرهنگی کشور با خود، آثار مخربی را در اذهان و افکار و رفتار مخاطبان دارد.ایجاد تردید در کار آمدی حکومت دینی و اینکه تفکر دینی راهگشای مسائل و مشکلات امروزی نیست و ترویج تز جدایی دین از سیاست و...از جمله افکار ارائه شده توسط برخی نویسندگان داخلی می باشد که باورهای اسلامی و انقلابی را مورد هجوم قرار داده اند و این ایده ها شدیدا از طرف سرمداران فرهنگ غربی و سلطه گران نظم نوین جهانی حمایت می شوند.

ب) ابزار و روشهای اقتصادی تهاجم فرهنگی

کشور استعمارگر اروپایی در گذشته به همراه فعالیتهای اقتصادی، عده ای مبلغ فرهنگی به عنوان «میسیونرهای مسیحی » برای ترویج فرهنگ غرب به کشورهای اسلامی و دیگر نقاط جهان وارد می کردند.در شرایط کنونی نیز کشورهای پیشرفته با تحمیل برخی شرایط، راه سلطه فرهنگ خود را بر کشورهای دیگر باز می گذارند.

صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در راستای اهداف امپریالیستی غرب همیشه در دادن وامها به دولتهای متقاضی شرایطی قرار می دهند.جنبه هایی از این شرایط در تحمیل فرهنگ سرمایه داری بسیار مؤثر است.بعنوان مثال شرایط بانک جهانی، و صندوق بین المللی پول برای دادن وام به ایران مبتنی بر تسریع خصوصی سازی و تعدیل اقتصادی و هماهنگی با بازار آزاد جهانی و نیز ایجاد مناطق آزاد تجاری، ابزار بسیار مناسبی برای ترویج فرهنگ غربی از جمله تغییر الگوی مصرف، تجمل گرایی و رواج پوشش و مدهای غربی و...داشته است.

از طرف دیگر مراکز کنترل صدور تکنولوژی غرب، شرط همکاری تکنولوژیکی را در همکاری کشور دریافت کننده با اهداف خود قرار داده اند و از دادن تکنولوژی به کشورهای معارض جلوگیری می نمایند.در حال حاضر، در برخی مواقع با ورود یک تکنولوژی نه تنها پیشرفته، بلکه همراه حتی یک تکنولوژی ساده، عده ای بیگانه بعنوان متخصص و مستشار و...وارد کشور دریافت کننده می شوند و در راستای ترویج فرهنگ غرب تلاش می کنند.علاوه بر این، بطور کلی تغییر در رفتار و ارزشهای اجتماعی، بهایی است که باید برای استفاده از تکنولوژی جدید پرداخت.انتقال تکنولوژی غرب بدون توجه به تحکیم توان ذاتی نیروهای علمی و بومی و بدون آگاهی و بینش کافی، فرهنگ بیگانه را نیز وارد جامعه ایرانی می کند و عوارضی را به دنبال دارد.عدم تناسب فرهنگ بسیاری از تکنولوژیهای وارداتی با نظام ارزشی اسلامی و فرهنگ اسلامی و ملی جامعه ایرانی، صدماتی را به ساختار کلی فرهنگ ما وارده کرده است.

همچنین امروزه شاهد حجم عظیمی از کالاهای مصرفی بیگانه با داشتن بار منفی تبلیغی فرهنگی به کشور هستیم که تاثیر زیادی بر رفتار مردم بویژه جوانان دارد.کالاهای مصرفی در ظاهر مسکوت هستند ولی اثرات روانی که این کالاها در تغییر فرهنگ جامعه دارند قابل توجه است.گسترش فرهنگ مصرفی، یکی از نمودهای آن است که در پی آن، جامعه بی هدف به دنبال مصرف کالاهی مختلف می رود و از مقصد اصلی خود دور می گردد و حتی به فرهنگ غلط اسراف و تبذیر روی می آورد.

ج) ابزار و روشهای سیاسی تهاجم فرهنگی

ابزار سیاسی بعنوان یک وسیله مؤثر برای فشار بر کشورهای ضعیف همیشه مورد استفاده بوده است.کشوری که با سیاستهای سلطه جویانه فرهنگی، اقتصادی، و...کشورهای قدرتمند مخالف باشد، با استفاده از ابزارهای سیاسی منزوی و محدود می کنند. سازمان ملل متحد و دیگر ارگانها و نهادهای بین المللی از مهمترین ابزارهای سیاسی می باشند.اهرم فشار و بهانه نقض حقوق بشر، اتهام تولید سلاحهای اتمی و شیمیایی و یا غیر دموکراتیک خواندن حکومتها و...همیشه مورد استفاده قدرتهای غربی بوده است.

کشورهای غربی، بویژه آمریکا برای اعمال فشار به جمهوری اسلامی ایران، همواره ازطریق اعمال تحریمها، محکومیت ایران در مجامع بین المللی با تاکید بر مسائل حقوق بشر و تروریسم و...سعی در انزوای جمهوری اسلامی و مخدوش کردن الگوی حکومت اسلامی داشته اند.

د) ابزارها و روشهای اجتماعی تهاجم فرهنگی

تحت تاثیر قرار دادن مردم یک جامعه، هدف اصلی تهاجم فرهنگی است.زیرا اگر ملتی از نظر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی تغییر کند.حکومت آنان نیز نهایتا و بناچار به همان شکل و وضعیت تغییر خواهد یافت.وقتی تهاجم فرهنگی بیگانه، فرهنگ ملتی را با خود همرنگ سازد، زمینه برای تسلط بیگانه بر آنان نیز فراهم می شود.

از مهمترین ابزارهای اجتماعی برای تخریب فرهنگ جوامع دیگر، گسترش فساد اجتماعی است.فساد اجتماعی اعم از راهها و روشهای ضد فرهنگی است که ممکن است از عناصر داخلی گرفته شده و یا از فرهنگ بیگانه وارد اجتماع گردد.از جمله مفاسد اجتماعی، گسترش فساد جنسی در جامعه است.فیلمهای ویدیوئی، برنامه های تلویزیونی ماهواره ای، مجلات و تصاویر مبتذل کاتالوگ کالاهای لوکس و تبلیغات روانی که از این ابزارها نشات می گیرد، همگی سعی دارند تا قشر جوان جامعه ما را در فساد جنسی فرو برند و بدینوسیله آنان را از اهداف معنوی و فرهنگی انقلاب اسلامی منحرف کنند.

ورود مدهای مبتذل لباسهای زنانه و مردانه نیز یکی از روشهای اجتماعی است.حتی در داخل کشور عده ای با استفاده از امکانات داخلی، در تولید و توزیع لباسهای مبتذل دست دارند که وابستگی عده زیادی از آنها روشن گردیده است.لازم به یاد آوری است که مبنای کار اینگونه تولید کنندگان، مجلات و نیز مدل لباسهای غربی است که وارد کشور می گردد.

از دیگر اقدامات اجتماعی تهاجم فرهنگی، ایجاد روحیه مدگرایی و اخلاق خاص ترویج کنندگان این مدها در قالب گروههای رپ، هوی متال و...دیده می شود که ترویج کننده ارزشهای ضد اخلاقی از جمله همجنس بازی و برقراری روابط آزاد جنسی و...هستند.

توزیع و گسترش مصرف موارد مخدر و مشروبات الکلی از دیگر ابزارهای اجتماعی گسترش فساد و نابود کردن توان علمی و فکری نیروهای جوان جامعه می باشد، که متاسفانه در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است.حجم حمایتهای کشورهای غربی بخصوص ایالات متحده از جریان صدور موارد مخدر، نشان می دهد که آنان قصد دارند با توسعه اعتیاد در ایران به اهداف خارجی خود برسند.حمایت نظامی، مثل تحویل سلاحهای استراتژیک مانند موشک ضد هوایی «استین گر» و...حمایت سیاسی مثل تلاش در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و سازمان عفو بین المل و...به نفع قاچاقچیان و...نشان از اهمیت موضوع برای آنان دارد.

ه) ابزار فنی تهاجم فرهنگی

ابزار فنی، هرگونه ابزار مادی و تکنیکی است که در تهاجم فرهنگی مورد استفاده قرار می گیرد.در این زمینه می توان با استفاده از ابزارهایی نظیر کتب، مطبوعات و مجلات، فیلمهای نگاتیوی و ویدئویی، نوارهای کاست صوتی، رادیو و تلویزیونی، عکس و پوستر، ماهواره های تلویزیونی، ابزار کامپیوتری و الکترونیکی و...در راه ترویج فرهنگ غربی اشاره کرد.

و) ابزارهای علمی تهاجم فرهنگی

یکی از مهمترین عوامل موفقیت تبلیغات و هجوم فرهنگی، بحث شناخت جامعه مقابل و تسلط بر تاریخ، جامعه شناسی و روانشناسی آن جامعه می باشد.به این ترتیب انجام مطالعات تاریخی، جامعه شناسی و روانشناسی یکی از مهمترین ابزارهای مهاجمین فرهنگی برای دستیابی به نیازهای فرهنگی جامعه ما و سوء استفاده از نقاط ضعف فرهنگی است. (21)

راهکارهای مقابله با تهاجم فرهنگی

با توجه به گسترش بسیار زیاد ارتباطات و تاثیر و تاثر مقوله فرهنگ از مسائل سیاسی، اقتصادی تکنولوژیکی و علمی، ...و از طرف دیگر پیچیدگیهای خاص مسائل فرهنگی به نظر می رسد اولین و مهمترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی، انجام مطالعات و تحقیقات برای شناخت اجزاء فرهنگ خودی و فرهنگ بیگانه می باشد.

بررسی و شناخت اجزاء و عناصر فرهنگ خودی و بیگانه، نقاط قوت و ضعف در فرهنگ را به خوبی نشان می دهد و مشخص می سازد که فرهنگ خودی از چه نقاطی آسیب پذیر است و راه ترمیم و پویایی آن را برای مقابله با نفوذ فرهنگ بیگانه روشن می سازد.شناخت نیازها و برنامه ریزی برای بر آوردن صحیح و اصولی آنها یکی از مهمترین و اساسی ترین راههای مقابله با تهاجم فرهنگی است.همانطوریکه قبلا اشاره شد شکل گیری فرهنگ و تغییر و تحول آن بر اساس نیازهای جامعه صورت می گیرد.اگر دشمن توانسته است در طی سالهای بعد از انقلاب اسلامی، علی رغم تلاشهای مسئولین برای ترویج فرهنگ اسلامی به موفقیت زیادی در ترویج فرهنگ خود دست یابد، به این علت است که آنها نیازهای جامعه و بویژه جوانان ما را شناسایی کرده اند و با استفاده از خلاءهای موجود با پاسخگویی به این نیازها از طریق روشهای خاص فرهنگ غربی، به این مرحله از موفقیت رسیده اند.

بدون تردید ایجاد یک «مرکزیت و سازمان » برای مطالعه و برنامه ریزی فرهنگی جهت مقابله با تهاجم فرهنگی لازم است، «مرکزیت » از این نظر عنوان می شود که ارگانهای مختلفی که در مسائل فرهنگی دخیل هستند، از چگونگی انجام کارهای همدیگر اطلاع داشته باشند و با هماهنگی و همکاری با یکدیگر به انجام یک فعالیت گسترده سازمان یافته بپردازند.نظارت و کنترل انجام این برنامه ها نیز می تواند از طریق همین «مرکزیت » انجام شود.

مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند:

«دشمن به شکل منظم و سازمان یافته ای تهاجم فرهنگی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران به انجام می رساند و اگر پاسخ متقابل ما منظم و سازمان یافته نباشد خطر تهاجم دشمن بیشتر خواهد بود.لذا این مساله باید بطور جدی مورد توجه و رسیدگی قرار گیرد.و در این زمینه لازم است نهادهای ذیربط با همفکری و کمک به یکدیگر ابزار و شیوه های مختلف را برای خنثی کردن تهاجم فرهنگی دشمن بکار گیرند» . (22)

البته اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی، به شکل منسجم تر و سازمان یافته تری این موضوع را پیگیری نماید و مرکزی برای انجام مطالعات و برنامه ریزی فرهنگی و نیز پیگیری اجرای راهکارهای آن در نظر بگیرد شاید با استفاده از تجربیات و قدرت این شورا زودتر به نتیجه رسید.

در کنار این راهکار اساسی، توجه به مسائلی نظیر ایجاد تفاهم و یکپارچگی فرهنگی با توجه به مفاخر فرهنگی، اسلامی و ملی، تقویت زبان فارسی، بهاء دادن به علوم انسانی و تقویت مبانی نظری فرهنگ و ارزشهای اسلامی، برقراری و تقویت ارتباطات فرهنگی با کشورهای همگون، حمایت اقتصادی از فرهنگیان، تقویت رسانه های رادیو و تلویزیون از راه تهیه فیلمها و برنامه های مناسب فرهنگ و نیازهای روز جامعه، حل مشکلات اقتصادی ازدواج جوانان و تامین معقول نیازهای آنان، توصیه می شود.

در آخر اشاره به این نکته را لازم می دانم که حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی ارتباط تنگاتنگی با تحقق عملی اهدافی نظیر عدالت اجتماعی و پایبندی به ارزشهای اسلامی دارد، دولتمردان و مسئولان کشور در دو مقوله فوق بازنگری عمیقی به چگونگی روند توسعه و عدالت اجتماعی و نیز چگونگی تصورات مردمی از الگوهای عملی در تحولات پس از انقلاب اسلامی داشته باشند.روند توسعه نباید عدالت اجتماعی را که یکی از مهمترین علل ظهور و پیشرفت دین اسلام است تحت الشعاع خود قرار دهد و از طرف دیگر الگوهای عملی که در نخبگان سیاسی و فرهنگی کشور نماد پیدا می کند با فرامین و ارزشهای اسلامی تطبیق نماید.در غیر این صورت با قربانی کردن عدالت اجتماعی و ارزشهای اسلامی، موفقیت تهاجم فرهنگی تضمین می شود.

پی نوشت ها:

1- مرتضی منطقی، «جنگ جهانی سوم » ، در فصلنامه نامه پژوهش، سال اول، شماره 2 و 3 (پاییز و زمستان 1375) ص 51.

2- احمد مقتدری، «انقلاب اسلامی، پیامدها و بازتاب ها» در ماهنامه بصائر، سال اول، شماره 4 و 5، (دی و بهمن 1373) ص 8.

3- سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با گروهی از مردم و اعضای ستاد نماز جمعه تهران 1/9/68.

4- سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از صاحبنظران و کارکنان دستگاههای فرهنگی...21/5/71.

5- فرهنگ و تهاجم فرهنگی، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری...پیشین، ص ص 115- 114.

6- همان، ص 117.

7- همان، ص 117.

8- همان، ص 128.

9- همان، ص 135.

10- همان، ص ص 136- 135.

11- همان، ص 136.

12- همان، ص 137.

13- همان، ص 143.

14- همان، ص ص 148- 147.

15- همان، ص 147.

16- همان، ص 150.

17- محمد رضا حسینیه، تهاجم فرهنگی، راه های نفوذ و شیوه های مقابله با آن، پنجمین سمینار بررسی سیره نظری و علمی حضرت امام خمینی قدس سره، (تهران، چاپ و نشر عروج، 1374)، ص 83.

18- همان، ص 84.

19- نگاه کنید به سید مصطفی تقوی مقدم، تحلیلی بر اسلامی کردن دانشگاهها، (تهران: دار الحدیث، 1375) .

20- برای دریافت اطلاعات تحلیلی بیشتر در این خصوص رجوع کنید به:

- اسماعیل شفیعی سروستانی، تهاجم فرهنگی و نقش تاریخی و روشنفکران، (تهران: کیهان، 1372) .

21- محمد رضا حسینیه، پیشین، صص 82- 66.

22- فرهنگ و تهاجم فرهنگی، برگرفته از سخنان...پیشین، ص 383.

نمودهایی از تهاجم فرهنگی علیه ایران

در اینجا لازم می دانم نمودهایی از تهاجم فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران را ذکر کنم.

تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی

۱-تلاش گسترده آمریکا و متحدان اروپایی اش برای خسته و درمانده نشان دادن جمهوری اسلامی ایران در ادامه نبرد با غرب جهت دور کردن ستم ستیزان و موحدان دنیا از آرمانها و شعارهای جذاب و انسان ساز و اسلام اصیل.

۲-القای گسترده این که نظام ولایت فقیه توان اداره جامعه را ندارد و نظریه ای واپس گرا و شکست خورده می باشد.

۳-القای وسیع این که اسلام صرفا تئوری مذهبی است و قابلیت اجرا برای تمدن و ترقی بخشیدن و اعتلای یک جامعه رشید را ندارد.

۴-القای این مطلب در داخل کشورمان و در میان سایر ممالک که در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران چاره ای جز پذیرش نظم نوین جهانی و سیاست سلطه جویانه آمریکا بر دنیا ندارد و چه بهتر که خود پیش قدم پذیرش این نقش شود.

۵-ارائه تصویری مخدوش از واقعیت های جمهوری اسلامی ایران و فرهنگ آن در میان ملتها.

۶-شیعی معرفی کردن انقلاب اسلامی و دامن زدن به امری تحت عنوان در ضرورت مقابله با تهدید شیعه در کشورهای مختلف یا به بی راهه کشاندن انقلاب از مقابله با کفر با دامن زدن به اختلاف بین شیعه و پیروان سایر ادیان یا مذاهب بخصوص سنی ها.

۷-تبلیغ وسیع مسیحیت به طور مستقیم و غیرمستقیم در داخل جمهوری اسلامی.

۸-حمایت های سیاسی، فنی، مالی، سازمانی و تبلیغاتی از دگراندیشان و گروه های ضدانقلاب ایران تا جایی که بنابر آمار یک مؤسسه تحقیقاتی در شرایط کنونی بیش از ۳۷ کانال تلویزیونی و ۲۱ ایستگاه رادیویی ضدانقلاب علیه ایران برنامه پخش می کند و فقط ۲۱۶ نوع نشریه ضد انقلاب به داخل کشور ارسال شده و بیش از ۲۵۰ موسسه انتشاراتی و ۲۵۰۰ نفر قلم بدست مزدور در خدمت سیاست غرب در کشورهای، آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلیس، سوئد، هلند، کانادا و… به فعالیت مستمر علیه جمهوری اسلامی ایران اشتغال دارند و کتاب های فراوانی بر ضد جمهوری اسلامی ایران توزیع می کنند.

۹- تأکید بر مسأله قومیت ها در ایران و تبلیغ در مورد تضییع حقوقشان در نظام جمهوری اسلامی ایران.

۱۰- دامن زدن اعتیاد به مواد مخدر و آلوده کردن شمار زیادی از افراد جامعه و توزیع مشروبات الکلی در بین جوانان جهت منفعل ساختن آنها.

۱۱- عملیات روانی گسترده بر ضد سیاست های نظام و مسئولان دلسوز جمهوری اسلامی ایران.

۱۲- گسترش فساد اخلاقی و لاابالی گری از طریق شبکه های توزیع نوارهای ویدئویی غیرمجاز، نوارهای کاست مبتذل و مجلات با تصاویر مستهجن، پخش برنامه های فاسد و مفسد و محرک به طور گسترده از طریق ماهواره و اینترنت که بیش ترین تأثیر را در بعضی از مردم ساده لوح گذارده است.

۱۳- مقابله و مبارزه همه جانبه با ایمان قلبی مردم و شکستن مجموعه تعهدها و تعصبات رسوخ یافته در بین مردم جهت رهایی و رساندن همه آنها به هرج و مرج و لاابالی گری و پوچ گرایی.

۱۴- سعی همه جانبه استکبار در ایجاد احزاب و گروهها و تحقق اختلاف در بین جامعه و امت واحده تا امید خود را برای پیدا کردن جایگاهی برای خود تقویت کند.

۱۵- ارائه الگوهای وارداتی برای مضمحل نمودن نسل جوان و ارائه مد و مدپرستی در پوشش و ارائه حیات جدید در قالب «زندگی مدرنیته».

اینها تنها گوشه ای از فعالیتهای غرب علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.

شیوه های مقابله در ادامه مطالب

شیوه های مقابله با هجوم فرهنگی

۱- آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگ سازان غربی: اولین شرط مبارزه با فرهنگ غرب این است که ما آن را به مردم معرفی کنیم و فرهنگ غرب را به آنها بشناسانیم و تا وقتی که فرهنگ غرب و اهداف آن از تهاجم فرهنگی را نشناسیم نمی توانیم در مقابل آن درست برنامه ریزی کنیم. اگر ما بتوانیم مردم را از اهداف فرهنگ غرب آگاه کنیم مردم خودشان به دفاع از فرهنگ و ارزشهای خودشان بپا می خیزند.

۲- هجوم فرهنگی بر ضد فرهنگ غرب: همانطور که غرب از شیوه تهاجم فرهنگی استفاده می کند و قصد دارد ارزشهای خود را ترویج دهد. ما هم باید از این شیوه استفاده کنیم. هنرمندانی داشته باشیم که بتوانند ارزشهای اسلامی را در قالب فیلم، نمایشنامه، کتاب، رمان، داستان و… به کار گیرند تا بتوانیم با استفاده از وسایل هنری و تبلیغاتی دیگران را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار دهیم، نه آنکه همیشه در مقابل تهاجم فرهنگی دشمنان موضع انفعالی اتخاذ کنیم یا در نهایت تنها از خود دفاع کنیم.

۳- ترویج ارزشهای معنوی: باید در جامعه اسلامی ارزشهای معنوی و متعالی گسترش یابد و به آنها بها داده شود. بطوری که هرکس ارزشهای معنوی را رعایت کند مورد احترام و ستایش واقع شود و کسی که آنها را زیرپا می گذارد مورد سرزنش قرار بگیرد. حفظ ارزشهای معنوی یک جامعه اسلامی باعث قوام آن جامعه می شود.

تهاجم فرهنگی ، فرایند نظام مند و‎ ‎هدفدار تزریق ویروس های فکری ، اخلاقی و رفتاری از سوی جریان سلطه گر است که به‎ ‎منظور آلوده سازی ، ایجاد مسمومیت و منفعل سازی جامعه مورد نظر و در نهایت ایجاد،‎ ‎تداوم و گسترش سلطه فرهنگی در گروه یا جامعه هدف صورت می گیرد.‏

به گزارش وب گردی باشگاه خبرنگاران، وبلاگ حجاب نامه در آخرین پست خود نوشت:

تهاجم فرهنگی ، فرایند نظام مند و‎ ‎هدفدار تزریق ویروس های فکری ، اخلاقی و رفتاری از سوی جریان سلطه گر است که به‎ ‎منظور آلوده سازی ، ایجاد مسمومیت و منفعل سازی جامعه مورد نظر و در نهایت ایجاد،‎ ‎تداوم و گسترش سلطه فرهنگی در گروه یا جامعه هدف صورت می گیرد.‏

تهاجم فرهنگی حرکتی است مرموزانه،‎ ‎حساب شده،
با برنامه ریزی دقیق که با استفاده از شیوه ها و ابزار و امکانات متعدد‎ ‎و متنوع برای سست کردن باورها،
دگرگونی ارزشها ، انحراف اندیشه ها ،‌ تغییر و‎ ‎تبدیل آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه انجام می گیرد‎.‎

تهاجم فرهنگی عبارت است از هجوم یک‎ ‎مجموعه سیاسی یا اقتصادی به بنیادهای فرهنگی یک ملت به منظور بی هویت کردن و سپس‎ ‎اسیر کردن آن ملت و اجرای مقاصد خاص و مورد نظر خویش از طریق یک برنامه مشخص و از‏‎ ‎پیش تعیین شده در محیط هایی که یک فرهنگ ملی و مدافع حیثیت خود وجود دارد. ‌اولین‏‎ ‎هدف تهاجم فرهنگی ، از میان بردن یا تضعیف فرهنگ بومی و سپس جایگزینی آن با فرهنگ‎ ‎وارداتی مورد نظر است‎ .

‎به عبارت دیگر ، تهاجم فرهنگی عبارت‎ ‎است از پوچ و پوک و تهی کردن تفکر و ذهنیت و فرهنگ و تمدن ملی و اصیل یک جامعه و‎ ‎تضعیف شخصیت انسانی افراد آن با تحمیل ترس و هراس دائم و القای اصول فکر و تحمیل‎ ‎فرهنگ کشور مهاجم به جای آن و این جز با از دست دادن "خویشتن" و از دست دادن پایه‎ ‎های فکری و اخلاقی اصیل و ملی صورت نمی گیرد‎.‎

هنگامی که غربی ها تهاجم فرهنگی را به‎ ‎کشورهای اسلامی آغاز کردند ، صفات و روحیات پسندیده خود را همچون نظم ، پژوهش و‎ ‎کنجکاوی در مسائل علمی و ... وارد نکردند ، بلکه تنها بی بند و باری اخلاقی و فساد‎ ‎را وارد این کشورها کردند تا از طریق آنها به چپاول و غارت منابع فراوان بپردازند‎ .

‎مقام معظم رهبری در تبیین مفهوم تهاجم فرهنگی می فرمایند: "تهاجم فرهنگی به این معنی است‏‎ ‎که یک مجموعه ‌سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصدخاص خود و اسیر کردن یک ملت به‎ ‎بنیانهای فرهنگی آن ملت هجوم می برند. آنها هم چیزهای تازه ای را وارد این کشور و‏‎ ‎ملت می کنند، اما به زور و به قصد جایگزینی آنها با فرهنگ و باورهای ملی آن ملت که‎ ‎نام این تهاجم فرهنگی است." ایشان در جای دیگری می فرمایند: "ما و‏‎ ‎همه
دست‌اندرکاران فرهنگ در کشور باید باور کنیم که امروز آماج تهاجمات فرهنگی‎ ‎دشمنانمان هستیم؛ هم به صورت آمیختن فرهنگ انقلابی ما با چیزهایی که آن را از خلوص‎ ‎و کارایی می اندازد و هم به صورت مانع تراشیدن بر سر تربیت انسان های کارآمد و‎ ‎متخصص که بتوانند همه امور کشور را اداره کنند. شکی نیست که دشمن نسبت به همه‎ ‎اینها، به صورت جذب و ربودن و دزدیدن مغزها و استعدادهای درخشان از میان ما، برنامه‎ ‎ریزی کرده است. مسئله تهاجم فرهنگی که ما بارها روی آن تاکید کرده ایم یک واقعیت‎ ‎روشنی است. ما با انکار آن نمی توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم ... نباید تهاجم‏‎ ‎فرهنگی را انکار کرد، تهاجم فرهنگی وجود دارد. اگر ما آن را انکار کردیم مصداق این‎ ‎فرموده‏ امیرالمومنین صلوات الله علیه می شویم که "و من نام لم ینم عنه" شما اگر در‎ ‎سنگر خوابت برد به این معنا نیست که دشمن هم در سنگر مقابل خوابش برده است. تو خوابت‎ ‎برده و سعی کن خودت را بیدار کنی! ما باید توجه داشته باشیم که انقلاب فرهنگی در‎ ‎تهدید است کما اینکه اصل فرهنگ ملی و اسلامی ما در تهدید دشمنان است. ... مبارزه فرهنگی علیه جمهوری‎ ‎اسلامی در ساحت‌های مختلف و در عرصه‏ های مختلف وجود دارد، بر این اساس برنامه‎ ‎‏ریزی کنیم‎ ...‎تهاجم فرهنگی، مثل خود کار فرهنگی،‎ ‎اقدام آرام و بی سر و صدایی است. یکی از راه های تهاجم فرهنگی این بوده است که سعی‎ ‎کنند جوان های مؤمن را از پایبندی های متعصبانه به ایمان، که همان چیزهایی است که یک‎ ‎تمدن را نگه می دارد منصرف کنند، همان کاری را که در اندلس، در قرن های گذشته‎ ‎کردند. یعنی جوان ها را در عالم به فساد و شهوترانی و
میگساری و این چیزها مشغول‏‎ ‎کردند، این کار حالا هم دارد انجام می گیرد . . . صدای فرو ریختن ایمان و اعتقاد‎ ‎ناشی از تهاجم پنهانی و زیرزیرکی دشمن ـ اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید ـ‎ ‎خدای نخواسته، آن وقتی درمی آید که دیگر قابل علاج نیست، جوان جبهه رفته ما را اگر‎ ‎محاصره اش کردند، اگر اول یک ویدئو در اختیارش گذاشتند بعد او را به تماشای فیلم‎ ‎های جنسی وقیح وادار کردند، شهوت او را تحریک کردند و بعد او را به چند مجلس‎ ‎کشاندند، چه خواهد شد؟! وقتی تشکیلاتی وجود داشته باشد، جوان را در اوج نیروی جوانی‎ ‎فاسد می کنند و حالا دشمن دارد این کار را می کند ."‏

برخی معتقدند که مبدأ تاریخی تهاجم‎ ‎فرهنگی غرب در ایران را باید از آغاز حکومت قاجاریه و کمی قبل از آن فرض کرد؛‎ ‎زمانی که نادرشاه از دنیا رفت و ایران دچار آشوب و بی‏نظمی شد و انگلستان تحرکات‎ ‎استعماری خود را در منطقه خاورمیانه شدت بخشید. شروع این‎ ‎حرکت را می‌توان با تأسیس مذاهب جعلی، مانند وهابیگری در مذهب اهل سنت و شیخی‌گری و بهائیت در‎ ‎مذهب تشیع نام‌ برد. این مذاهب جدید به منظور تغییر در اعتقادات واقعی دین اسلام و‎ ‎ایجاد اختلاف در میان مسلمانان طراحی شدند‎.

‎این حرکت استعماری در جامعه‏ ایران‎ ‎از زمان اولین اعزام ایرانیان به غرب برای تحصیل و بازگشت آنان به کشور، شدت‎ ‎بیشتری به خود گرفت. نخستین ایرانیانی که برای مأموریت و یا تحصیل به غرب سفر‎ ‎کردند، اسیر شبکه‏ فراماسونری غرب شدند؛
تعدادی از آنان چون عسکر خان افشار ارومی‎ ‎و ابو الحسن‏ خان ایلچی حلقه‏ نوکری غرب را به گوش آویختند و در ازای گرفتن حقوق از‎ ‎بیگانگان، به ترویج غرب‏گرایی و تأمین منافع آنها در ایران پرداختند. مشخصه‏ تمامی‎ ‎این فرنگ‌‏رفتگان،
خود باختگی در مقابل مظاهر تمدن غرب و ترویج غرب‌‏گرایی در ایران‎ ‎بود تا جایی که میرزا فتحعلی آخوند زاده علت عقب‏ ماندگی ایرانیان را دین اسلام دانست. ‏

با کودتای سوم اسفند 1299 و آغاز‎ ‎سلطنت رضاخان، روشنفکران غرب‏زده شکل جدیدی از تهاجم فرهنگی را در ایران ظاهر کردند.‏‎ ‎رضاخان در طول 20 سال سلطنت خود، انهدام فرهنگ قومی، ملی و اسلامی ایران را بنا‏‎ ‎نهاد. با توجه به ضعف توانایی ‏های فکری و علمی او، چنین حرکت
حساب‌شده ‏ای‎ ‎نمی ‏توانست حاصل درک و بینش شخصی وی باشد. او با حضور مستشاران متعدد غربی و همکاری و‏‎ ‎اقتدار روشنفکران وابسته در دستگاه حکومت خود، تدارک این حرکت ضد فرهنگی را فراهم‎ ‎نمود. برای مثال، سید حسن تقی ‏زاده که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی‏ حد و مرز‎ ‎معیار‌های غربی در کشور و گرداننده‏ اصلی مجله‏ شبه روشنفکری کاوه است‎ ‎می ‏نویسد‎:

‎‏"وظیفه‏ اول همه‏ وطن‏ پرستان ایران‎ ‎قبول و ترویج تمدن اروپا، بلا شرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و‎ ‎عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان است، بدون هیچ‎ ‎استثنا. به سخن دیگر ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً، فرنگی‌مآب شود و بس."‏

مقام معظم رهبری پیرامون تاریخچه‎ ‎تهاجم فرهنگی می فرمایند: " این تهاجم فرهنگی از چه وقت شروع شد ؟ مشخصا از دوران‏‎ ‎رضاخان شروع شد . البته قبل از او ، مقدمات آن فراهم شده بود . کارهای فراوانی شده‎ ‎بود . روشنفکر های وابسته در کشور ما کاشته شده بودند.

نمی دانم آیا جوان های نسل ما‎ ‎و نسل انقلابی،
تاریخچه این 200 - 150 سال را درست خوانده اند یا نه؟ من همه دغدغه‏‎ ‎ام این است که جوان انقلابی امروز ، نداند ما بعد از چه دورانی، امروز در ایران‎ ‎مشغول چنین حرکت عظیمی هستیم . تاریخچه این 200 - 150 سال اخیرـ ‏‎ ‎از دوران اواسط‎ ‎قاجار به این طرف ، از دوران
جنگ‌های ایران و روس به این طرف‏‎ - ‎را بخوانید و‎ ‎ببینید چه حوادثی بر این کشور گذشته است.
یکی از این حوادث ، ایجاد جریان روشنفکری‎ ‎وابسته است . نمی شود بگوییم در ایران روشنفکر نداشتیم . همیشه و در همه عصر ها و‏‎ ‎دوران ها، روشنفکرهایی بوده اند ؛ مردمانی که جلو تر از زمان خود را می دیدند و بر‎ ‎همین اساس
می‌اندیشیدند و حرکت می کردند . اما غرب مسلط به تکنولوژی و علم ، روزی‎ ‎که خواست در ایران،
پایگاه تسلط خودش را مستحکم کند ، از راه روشنفکری وارد شد‎.

‎این شروع تهاجم فرهنگی غرب ، ربطی به آحاد مردم غرب نداشت . افکار عمومی غرب از همه‎ ‎این حرفها بی اطلاع اند.

این کار همان سیاستمدارها بود . تهاجم از آنجا شروع شد و‎ ‎این تهاجم در دوران جدید پهلوی، شکل های گوناگونی پیدا کرد. یعنی در دوران بیست‏‎ - ‎سی سال آخر حکومت پهلوی ها ، این تهاجم ، شکل‌های خطرناکتری پیدا کرد.‏/س

مقدمه:

فرهنگ والای ایرانی اسلامی به عنوان برجسته ترین هویت مردمان مشرق زمین و فلات ایران ار روزگاران بسیار دور مورد هجمه های مختلفی از سوی دشمنان بوده است و در گاهی اوقات با مشکلات عدیده ای روبرو شده است که در زمان هایی که حکومت های ملی در ایران روبه انحطاط و ضعف می نمود ،این فرهنگ والای مردمان سرزمین ایران بود که پویایی و زنده شدن و رشد و تعالی دوباره این سرزمین را به دنبال داشت.

در این مقطع زمانی به دلیل نزدیک شدن فرهنگ ها و از بین رفتن مرز های جغرافیایی و فکری در جهان شاهد نابودی خرده فرهنگ ها وفرهنگ و آداب و رسوم کشور های ضعیفی هستیم که در برابر تهاجم فرهنگی و نفوذ بدون رقیب کشور های سلطه گر،در حال نابودی هستند.


جنگ نرم، عملیات روانی، تهاجم فرهنگی

کشور های غربی و سلطه گربه موجب مقابله با فرهنگ های ارزشی و اصیل مشرق زمین اقدام به طراحی وسایل و برنامه های مختلف فرهنگی نموده اند که در این میان ماهواره ها به دلیل دسترسی آسان عموم مردم در تمامی کشور ها به عنوان ابزاری قوی در دست سلطه گران قرار گرفته است.لذا برهمگان لازم است تا با روشن بینی کافی در جهت مبارزه با تهاجمات فرهنگی ایستادگی نموده و در راستای تقویت هویت ملی و دینی ایران اسلامی تلاش نمایند.

شرح:

فرهنگ،میراث گران بها وحاصل هزاران سال تلاش فکری،هنری وصنعتی نسل های گذشته یک ملت است.هرنسلی،اندوخته های فرهنگی وتجارب زندگی خویش رابا شیوه های گوناگون به نسل بعدی منتقل می سازد.نسل بعد نیز اندوخته های خود را بران می افزاید وان را به نسل بعد از خویش انتقال می دهد.این جریان،همواره در طول تاریخ ادامه داشته است؛همان گونه که شخصیت یک فرد،حاصل تجربیات فردی او است وموجب امتیازش از دیگر افراد می شود،فرهنگ یک جامعه نیز حاصل هزاران سال تجربه تلخ و شیرین ان جامعه است واین فرهنگ جامعه است که هویت ان را شکل داده وان را از جوامع دیگر،متمایز می سازد.این فرهنگ وفضای فرهنگی،چونان فضای اطراف،ما را کاملا احاطه کرده ودرتمام صحنه های زندگی فردی و اجتماعی خود،ان را لمس کرده واز ان تاثیر می پذیریم.

فرهنگ، بسان هرکالای گران بهای دیگر،همواره در معرض خطر دستبرد راهزنان و شیادان قرار داشته است؛به ویژه در قرن های اخیر که کشور های قدرتمند و استعمارگر جهان،به دو دلیل عمده،سعی در انهدام و نابودی فرهنگ جوامع و ملل دیگر داشته اند:

الف) دست یابی به اغراض سیاسی و اقتصادی

استعمار گران برای آن که سرنوشت یک ملت را به دست گرفته،از منابع عظیم مادی و معنوی آنان به نفع خویش بهره برداری کنند،در گام نخست،تلاش می کنند تا موانع فرهنگی را که جدی ترین مانع بر سر راه ان ها به حساب می اید،ازسر راه خویش بردارند؛بدین منظور،از ابزار و شیوه های گوناگون،به ویژه برنامه های به ظاهر جذاب ماهواره ای،فرهنگ بومی را تضعیف وفرهنگ خویش راترویج می کنند.بدین ترتیب،مردم کشورهای مورد تهاجم،از فرهنگ خویش فاصله گرفته،با ان بیگانه شده وبه فرهنگ بیگانه واستعماری روی می اورند.

ب) جهانی کردن فرهنگ غربی و امریکایی

در سال های اخیر،برای سردمداران کشورهای سلطه گر،خود جهانی کردن فرهنگ غربی،اهمیت بسیار پیدا کرده است.این نظر علاوه براستفاده از وسایل سیاسی،تبلیغاتی وصنعتی،با نظریه های شبه علمی نیز پشتیبانی می شود. مثلا،نظریه دهکده جهانی مک لو هان و امثال ان،با صراحت سعی بر ان دارد که زمینه رابرای پذیرش فرهنگ غربی مساعد کرده واز حساسیت هایی که ممکن است در مقابل ان ابراز شود،بکاهد.بنابراین،دراثر این حمله فرهنگی دشمن،مردم نخست دچار شک وتردید در مثبت بودن فرهنگ ملی ودینی خود شده و باورهایشان را نسبت به کارایی فرهنگ خویش از دست می دهند و سپس،به تدریج،آماده تمایل وجذب فرهنگ بیگانه دست کم جنبه هایی ازآن می شوند وهمه این ها حاصل برنامه های حساب شده ماهواره است.

دشمن آشکار و تهاجم خاموش:

عصری که در آن قرار داریم،عصر ارتباطات و عصر سلطه پدیده رسانه بر زندگی انسان هاست.بی گمان برنامه های رادیویی و تلویزیونی موفق شده اند افکار و عقاید انسان های بی شماری را دستخوش تغییر سازند.تمدن منحط غرب برای ترویج سکولاریسم اقدام به تأسیس هزاران شبکه تلویزیونی و رادیویی کرده است که به صورت شبانه روزی برنامه های گوناگونی را با این هدف پخش می کنند.متأسفانه دستیابی به این برنامه ها در کشور ما بسار ساده و امکان پذیر است.باید توجه داشت دکه وقتی سخن از ماهواره به میان می آید،ابتدا مسایل ضد فرهنگی آن جلب توجه می کند،سپس مسایل سیاسی،علمی و ورزشی ایفای نقش می نمایند.بیشتر شبکه های فارسی زبان ماهواره ای،در یک تقسیم بندی معمولی به شبکه های سیاسی و غیر سیاسی تقسیم می شوندکه بر اساس تحقیقات به عمل آمدهتمامی این شبکه ها،با وجود هدف ها و سلیقه های گوناگون،در هجوم ئبه مبانی دینی به طور جدی اشتراک دارند و هرکدام با مأموریتی خاص به مقابله با اسلام برخواسته اند.این هجوم اگر چه آرام و خاموش آغاز شده،اصول و پایه های اعتقادی مردم را هدف قرار داده و با دقت ماهرانه ای تمام گروه های مختلف جامعه را در بر می گیرد.

فن آوری ماهواره و آمار تقریبی آن:

ابتدا چنین به نظر می رسد که پیشرفت رسانه های ماهواره ای به صورت مطلق و بی قید و شرط پدیده ای مطلوب است و برای تحقق دهکده جهانی،ضرورت تام دارد حال آنکه در تجربه کوتاه و چندین ساله معلوم شد که برخی از پی آمد های سوءاین پدیده از حیث فرهنگی به شدت آسیب زاست.

آلویت تافلر،نویسنده و منتقد اجتماعی،می نویسد:«تکنولوژی ملاهواره ای و دیگر رسانه۸ های جدید،فرهنگ های ملی را از هم می پاشند و این ارتباط متقاطع،به هر حال تهدیدی است برایهویت ملی که حکومت ها برای مقاصد شخصی خود،سعی در حفظ و انتشار آن دارند».


تهاجم فرهنگی

گفتنی است،فرایند ارتباطات از راه دور و استفاده از ماهواره و دیگر رسانه های گروهی برای پخش امواج در سطح گسترده،شمشیری دو لبه است که می تواند پی آمد های مثبت و منفی را به دنبال داشته باشد.الگو گزینی نوجوانان و جوانان از رسانه های تصویری در دهه های اخیر توجه پژوهشگران روانشناسی را به خود جلب کرده است.طبق آمار در سال ۱۳۷۷ از جمعیت ۶۷ میلیونی کشور،حدود ۳۵ درصد نوجوانان و جوانان به تلویزیون ماهواره ای دسترسی داشته و روزانه بین ۲ تا ۳ ساعت برنامه های این تلویزیون ها را تماشا می کنند.بالاترین میزان بهره مندی روزانه ۵/۴ ساعت و پایین ترین آن روزانه یک ساعت برآورد شده است.

طبق آمار های مندرج شده در مجلات و روزنامه های کشور،۷۳ درصد از جوانان مراکز استان ها به راحتی به ماهواره دسترسی دارند.

رویکرد نامناسب به ماهواره ها:

امروزه بیشتر افراد جامعه زمان زیادی از شبانه روز را به تماشای برنامه های ماهواره ای اختصاص می دهند و همین امر سستی نظام بیشتر خانواده های ایرانی را به دنبال دارد.برخی کارشناسان معتقدند امروزه افراد جامعه وسایل ارتباط جمعی ساده؛همانند تلویزیون و یا ویدیو را جوابگوی نیازهای خود نم دانند،به همین علت همیشه به دنبال راهی هستند که با وسایل مختلف با دنیای بیرون در ارتباط باشند.

یک آسیب شناس اجتماعی درباره پیامد های ماهواره بر روی جوانان می گوید:«با وجود اینکه برنامه های ماهوار ه ای محتوای علمی و آموزنده نیز دارد،امروزه بیشتر جوانان ماهواره را برای استفاده از برنامه های علمی آن انتخاب نمی کنند و بیشتر تمایل به دیدن برنامه هایی دارند که آن ها را در رسانه های داخل کشور نمی یابند و در واقع به خاطر برنامه های مبتذل و مستهجن،از ماهواره استفاده می کنند که زمینه انحراف و سقوط اخلاقی در این برنامه ها برای قشر جوان بسیار زیاد است».

چه زیبا فرموده است رسول گرامی اسلام حضرت محمد(ص):«کیف بکم اذا رأیتم المنکر معروفا؛چه می شود شما را آن گاه که ناپسند را پسندیده می شمارید و بد را خوب می بینید».

اشاعه فحشا و بی بند و باری:

بدون شک ارایه تصویر های مستهجن و مبتذل از طریق ماهواره و نمایش آن ها یکی از عوامل گسترش بی بندوباری و به فساد کشاندن جوانان است.

دشمن که همواره اشاعه فرهنگ دینی و اعتقاد به خداوند و معنویات را مانع اصلی هدف های خود می بیند،برای کم رنگ کردن این اعتقادات،با ایجاد خلل دراعتقادات قشر جوان،در به انحراف کشاندن و بی هویت کردن آنان می کوشد.

قرآن کریم درباره خطر اشاعه زشتی ها در جامعه اسلامی هشدارمی دهد ومی فرماید:

کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد،عذاب دردناکی برای آن ها در دنیا و آخرت است وخداوند می داند و شما نمی دانید.

در واقع از دیدگاه و منطق قرآن،باز گو کردن زشتی ها وارایه وترویج آنها،نهی شده است؛زیرا موجب آشکار سازی زشتی ها و بر ملا شدن آن ها می شود.امام رضا می فرماید:آن کس که گناه را نشر دهد،رانده است وآن کسی که گناه را پنهان می دارد،مشمول آمرزش الهی است.

شبکه های ماهواره ای در قالب میان برنامه ها و آگهی ها،مظاهر ضد اخلاقی را تبلیغ می کنند و این رسانه،همچون دیگر ابزار پیشرفت می تواند به آرمان های تعالی بخش انسان ها و جوامع خدمت یا خیانت کند که در حال حاضر بیشترین خیانت ماهواره در ایجاد و رواج فساد و فحشا در میان جوانان است.

شگرد های تبلیغی هنری برای نفوذ:

به شگردهای گوناگون تبلیغی در برنامه های ماهواره ای به اختصار اشاره می کنیم تا مشخص شود آیا این برنامه ها به رشد جوامع بشری کمک می کند یا انحطاط اخلاقی آن ها را تسریع می بخشد:

الف) خبر و گزارش

با دقت در اخبار و گزارش ها و هم چنین مصاحبه هایی که در واقع منابع اطلاعاتی بینندگان برنامه های ماهواره ای هستند در می یابیم که آن ها همواره در انتخاب اخبار سیاست سانسور حقایق را به شدت دنبال می کنن؛از آن جمله:

بزرگ نمایی واقعیت های کوچک برای پنهان کردن واقعیت های بزرگ تر؛ انکار یا حذف بخشی از حقایق یک موضوع برای تحریف همه آن حقیقت؛ بیان یک حقیقت،همراه با تجزیه و تحلیل ویژه آن برای تخریب اصل موضوعی دیگر؛اظهار یک حقیقت و ترکیب آن با دروغ های گوناگون برای محو آثار و پی آمد های آن حقیقت؛انتخاب واژه های منفی برای بیان یک حقیقت ارزشمند،با هدف ایجاد دافعه در شنوندگان نسبت به آن حقیقت؛القای اندیشه های خاص سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی،تاریخی و علمی در قالب خبر و گزارش؛تخریب شخصیت های مفید و ترویج عناصر فاسد،به وسیله انتشار مطالبی درباره آن ها.

هر کس با این منابع به اصطلاح خبری مرتبط شود،گرچه فقط اندکی از دروغ پراکنی ها و تحریفات آن ها را به مرور زمان باور کند و اندیشه های خود را بر اساس آن بنا نهد،خواسته یا نا خواسته از اهداف آن ها پیروی خواهد کرد به ویژه با توجه به برخی اصول روانشناسی در شکل گیری برداشت ها که حتی اگر اطلاعات درست بعدی هم در اختیار مخاطبان قرار گیرد،اطلاعات نادرست اولیه اثر خاص خود را خواهد بخشید.

ب) برنامه های ورزشی یا نمایشی

برنامه های ورزشی بخش عمده ای از محتوای شبکه های ماهواره ای را تشکیل می دهند که توجه به نکات زیر در بررس آن ها ضروری است:

۱٫ غالب این برنامه ها بیش از آنکه ورزش را ارایه دهد بر جنبه های نمایشی تکیه می کند.

۲٫ هنگام پخش برنامه های ورزشی و در لابلای آن ترویج الگوهای لباس و دیگر وسایل ورزشی،رقص و آواز،پخش شعارهای منفی بسیار دیده می شود.

۳٫ از ورزش کارانی که از نظر افکار و اعمال،فاسد و ناشایسته اند،بت ساخته می شود که این امر،خطر عمده ای برای نسل جوان در پی دارد.

۴٫ برهنگی زنان درقالب ورزش،به نحوی که زن ورزشکار در ذهنیت بیننده تنها در پرتو برهنگی او پذیرفته می شود و به مرور زمان،برهنگی زنان برای بینندگان،مقبول و بدیهی می نماید.

۵٫ ورزش،هدف اصلی مطرح می شود و در نتیجه،پیروزی در آن،پیروزی در همه چیزو باخت در میدان ورزش از دست دادن همه چیز تلقی می شود.

ج) میزگردها و بمباران فرهنگی

مباحث اجتماعی و فرهنگی و حتی مسایل دینی و اخلاقی در قالب های مصاحبه،میزگرد،نظر سنجی،توضیح کارشناسان و مانند آن پی آمد های ویرانگری به همراه دارد و نمی توان آن را تبادل فرهنگی نامید؛زیرا گویندگان این برنامه ها متکلم وحده هستند و مخاطبان،فقط شنونده وبیننده.آن ها هرگز افکار و نظریات مخاطبان را منعکس نمی کنند؛بلکه چنان بیننده را با نظریات مشابه و رنگارنگ،بمباران فکری می کنند که فرصت تأمل و مقایسه حق و باطل را از او می گیرند.


شبکه‌های فارسی زبان

د) فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی

فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی که بیش ترین بیننده را از طیف های گوناگون در سراسر جهان دارد،عمدتا ترکیبی از چند موضوع و عامل را در قالب های گو ناگون عرضه می کنند:

۱٫ خدشه دار کردن هر آن چه برای انسان ها تا کنون مقدس و خدشه نا پذیر بوده است.

۲٫ محور قرار دادن برهنگی زنان و شهوت گرایی مردان و خلاصه کردن رابطه زن و مرد به مسأله لذت جنسی.

۳٫ القای نا امیدی از آینده بشریت و ایجاد یأس از روند تاریخ و حرکت جوامع بشری.

۴٫ ایجاد ترس و وحشت در بیننده در اثر تماشای صحنه های هولناک با بهره گیری از تغییر نور و رنگ تصاویر و پخش آهنگ های هیجان آور به منظور تحریک اعصاب بینندگان تا در نهایت اراده و استحکام روانی را زا او سلب کنند.

۵٫ توجیه خشونت های وحشیانه به مثابه راه حل نهایی برای رفع اختلافات میان آدمیان،حتی در قالب فیلم های کارتونی و بازی های رایانه ای.

۶٫ عادی نشان دادن توطئه های رنگارنگ،فتنه گری ها،کلاه برداری ها و همه رذایل اخلاقی در قالب ارتباط میان شخصیت های فیلم ها که پدید آورنده بدبینی و سوء ظن در بیننده نسبت به دیگران می شود.

۷٫ ترویج فحشا و منکرات در زشت ترین نوع آن در قالب داستان های جذاب و به کمک توجیهات روانشناسانه،نظیر انواع تجاوزات جنسی،هم جنس بازی و …

۸٫ ایجاد نا امیدی نسبت به ارزش های انسانی و فضایل اخلاقی در جوامع بشری.

۹٫ القای برتری های نژادی یهود بر دیگران و تحریک ملت ها علیه یکدیگر.

۱۰٫ القای برتری غربی ها در برابر شرقی ها و یا القای برتری نظام های سیاسی غرب در برابر غیر آن و ترویج افکار انسان مداری به جای خدا محوری در برابر اندیشه های الهی که در بسیاری از فیلم ها جلوه گری می کند.

تقابل فرهنگ دینی و غربی در برنامه های ماهواره ای:

توجه به نمونه هایی از فرهنگ مهاجمان،ادعای ما را تأیید می کند:

- در فرهنگ ما پوشیدگی ارزش است؛در فرهنگ غربی برهنگی ارزش و عامل ارتقای شخصیت زن می باشد

- رازداری و پرده پوشی در مسایل شخصی برای ما یک فضیلت است؛در برنامه های تلویزیونی غرب افشاگری و پرده دری نشانه شجاعت و استحکام شخصیت افراد به شمار می رود

- ما عفاف و پرهیز از جلوه گری زنان را ارج می نهیم؛آن ها جلوه گری و خود آرایی زنان را بالا ترین امتیاز تلقی می کنند

- ما تفاهم،حفظ آرامش و صلح را در میان افراد،اعم از پیران،جوانان و کودکان در کنار پیروی از ارزش های دینی ضروری می شناسیم؛ام آنان همواره در پی طرح اختلاف و تضاد میان نسل های جامعه هستند و تشنج گرایی را با پیروی از اصل تکیه بر تضاد و تضارب میان نسل ها دنبال می کنند

- ایثارگری و حفظ منافع دیگران در مکتب و فرهنگ ما ارزش والایی دارد؛ولی در فرهنگ غرب فرد گرایی و امتیاز طلبی محور همه کار هاست

- ما کمال جویی،ارزش گرایی و معنویت طلبی را موجب سعادت می دانیم؛آن ها بیننده را به سوی سرگرمی های بی ارزش،لذت های زودگذرو مادی گری محض سوق می دهند

- برای ما عشق جلوه ای آسمانی دارد؛ام آن ها عشق را در حیوانی ترین مرحله ممکن،تعبیر و تفسیر می کنند

- خلاصه آن که،همت ما در شکوفایی استعداد های خدادادی انسان ها،تقویت قوه عقلانی و تهذیب نفسانی است؛در حالی که تلاش غربی ها برخواسته از فرهنگشان در تحریک قوای نفسانی و تخریب نیروهای فطری و الهی بشر می باشد.

راهکارهای پیشنهادی:

الف) رسالت اصلی مسئولان فرهنگی،ایمن سازی افراد به ویژه جوانان و نوجوانان در برابر هجوم بیگانگان و افزایش قدرت مقاومت آنان است.ایمن سازی تنها با برنامه ریزی هماهنگ و دارزمدت برای فرهنگ سازی دینی،گسترش شناخت معارف الهی و تنومند ساختن باورهای اصیل دینی در جامعه،میسر است که می توان با گذشت زمان افراد جامعه را به خود آگاهی و خود باوری برساند.به دیگر سخن از برخورد های فیزیکی و محدودیت آفرین در استفاده از ماهواره و اینترنت و…،نیز تنها باید به عنوان تکمیلی و یکی از راه های ایمن سازی بهره برد.

ب) اگر محدودیت آفرینی در استفاده از برنامه های ماهواره،بدون جایگزین کردن برنامه های سازنده و مورد علاقه جوانان باشد،به نتیجه نخواهد رسید و جوانان به انحرافات و مشکلات دیگری دچار خواهند شد.بنابراین با انتخاب برنامه های مناسب یا جایگزین کردن فعالیت های دیگر به جای تماشای برنامه های ویرانگر ماهواره ای،می توان از پیامد های منفی آن ها پیشگیری کرد.

ج)باید برای رشد فرهنگ اسلامی در جامعه تلاش کرد.در این راه از روش های زیر می توان بهره گرفت:

۱٫ عمل به ارزش های مکتبی و ملی از جانب مسئولان و مدیران

۲٫ برداشتن محدودیت های غیر ضروری در زمینه های گوناگون،تا آنجا که به رواج ضد ارزش ها منجر گردد

۳٫ تهیه فیلم هایی با موضوعات متناسب با تعلیم و تربیت اسلامی.

منابع:

هجوم خاموش – سید محمد سقا زاده،حمزه کریم خانی – عطر یاس

ماهنامه دیدار آشنا – شماره ۶۵

آلوین تافلر – جابجایی در قدرت – ترجمه شهین دخت خوارزمی

سوره نورآیه ۱۹

تأملات فرهنگی و هنری – علیرضا باوندیان – انتشارات شاملو

نمونه هایی از تهاجم فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران

 

 

گرچهشیوههایتهاجمفرهنگیدشمنانمتفاوتاست،اماهمصداکشورجمهوریاسلامیایرانراهدفقراردادهاست  وحتیحجموابعادآننسبتبهدیگرکشورهاسنگینتراستولیباتوجهبهعلاقهیبهوطنوویژگیپیوندبامذهبوفرهنگاسلامی،لازماستتهاجمفرهنگیرادقیقترباذکرآماردرخصوصجمهوریاسلامیمطرحکنیم :

 

1.     تلاشگستردهآمریکاومتحداناروپاییشبرایخستهودرماندهنشاندادنجمهوریاسلامیایراندرادامهنبردباغربجهتدورکردنستمستیزانوموحداندنیاازآرمانهاوشعارهایجذابوانسانسازواسلاماصیل.

2.     القایگستردهاینکهدرنظامولایتفقیهتوانادارهیجامعهرانداردونظریهایواپسگراوشکستخوردهمیباشد.

3.     القایوسیعاینکهاسلامصرفاتئوریمذهبیاستوقابلیتاجرابرایتمدنوترقیبخشیدنواعتلاییکجامعهیرشیدراندارد.

4.     القایاینمطلبدرداخلکشورمانودرمیانسایرممالککهدرشرایطکنونیجمهوریاسلامیایرانجزپذیرشنظمنوینجهانیوسیاستسلطهجویانهیآمریکابردنیارانداردوچهبهترکهخودپیشقدمپذیرشایننقششود.

5.     ارائهتصویرمخدوشیازواقعیتهایجمهوریاسلامیایرانوفرهنگآندرمیانملتها،ارائهیکتابهایپرازدروغوساختنفیلمموهومیازکتابمزبوروپخشآنفیلمدرکشورهاییمانند : ایتالیا،آفریقایجنوبی،مغرب،بلغارستان،استرالیا،آرژانتین،یونانوجمهوریکرواسیاست. جلددوماینکتاببانام (عشقبهفرزند) ارائهمیشودونظیرکتاب (سلمانرشدی) است.

6.     شیعیمعرفیکردنانقلاباسلامیودامنزدنبهامریتحتعنوان (ضرورتمقابلهباتهدیدشیعه) درکشورهایمختلفیابهبیراههکشاندنانقلابازمقابلهباکفروالحادبادامنزدنبهاختلافبینشیعهوپیروانسایرادیانیامذاهبکهازجملهآنهاسنیهاهستند.

7.     تبلیغوسیعمسیحیتبهطورمستقیموغیرمستقیمدرداخلجمهوریاسلامیبراساستحقیقبعضیازمنابعخبری 83 نوعکتاب،جزوه،نشریه،تراکتوانجیلبرایتبلیغمسیحیتدرداخلارائهمیشود. همچنیندورادیوی (صدایانجیل) درکشور (موناکو) ، (ندایمسیح) در (قبرس) و (مرکزشادیمسیحیانایران) درآمریکابرای     ایرانیهابرنامهپخشمیکند.[1]

 

8       . حمایتهایسیاسی،فنی،مالی،سازمانیوتبلیغاتیازدگراندیشانوگروههایضدانقلابایران،تاجاییکهبنابرآماریکموسسهتحقیقاتیدرشرایطکنونیپساز 37 کانالتلویزیونیو 21 ایستگاهرادیوییضدانقلابدرداخلکشورپخشمیشودوفقط 216 نوعنشریهضدانقلاببهداخلکشورارسالشدهوبیشاز 250 موسسهانتشاراتیو 2500 نفرقلمبهمزددرخدمتسیاستغربدرکشورهایآمریکا،آلمان،فرانسه،انگلیس،سوئد،هلند،کاناداو ... بهفعالیتمستمرعلیهایراناشتغالدارندوکتابهایفراوانیضدایرانتوزیعمیکند.

 

1.     تاکیدافراطیبرهویتملیوطرحمسئله (ایرانیت) درمقابل (اسلامیت(

2.     ارتباطاتمستقیمومکاتبهایبااقشارمختلفمردم

3.     دامنزدماعتیادبهموادمخدروآلودهکردنشمارزیادیازافرادجامعهوتوزیعمشروباتالکلیدربینجوانانجهتمنفعلساختنآنها

4.     عملیاتروانیگستردهبرضدسیاستهاینظامومسئولانوامورجمهوریاسلامیایران

5.     گسترشفساداخلاقیولاابالیگریازطریقشبکههایتوزیعسیدیهایغیرمجاز،سیدیهایمبتذلومجلاتباتصاویرمستهجن،بسطمحافلعیشونوش،ترویجآلاتمصنوعیارضایغرایزجنسیودرمرحلهاخیرپخشبرنامههایفاسدو

مفسدومحرکبهطورگستردهازطریقماهوارهواینترنتکهبیشترینتاثیررادربعضیمردمسادهلوحگذاردهاست.

6.     مقابلهومبارزههمهجانبهباایمانقلبیمردموشکستنمجموعهتعهدهاوتعصباترسوخیافتهدربینمردمجهترهاییورساندنهمهآنهابههرجومرجولاابالیگریوپوچگرایی

7.     مقابلهشدیدوپیوستهدرمقابلحاکمیتاسلامبرایرانکهبهوجودولایت (ولیفقیه) بستگیداردوسعیوتلاشدرتضعیفولایتدردیدگاهپیروانداخلیوخارجیازطریقایجادمحدودیتدراختیاراتولیفقیهویاایجادشبههدرآن

8.      سعیهمهجانبهاستکباردرایجاداحزابوگروههاوتحققاختلافدربینجامعهوامتواحدهتاامیدخودرابرایپیداکردنجایگاهیبرایخودتقویتکند.

9.     ارائهیالگوهایوارداتیبرایمضمحلنمودننسلجوانچهدختروچهپسروارائهمدومدپرستیدرپوششوارائهحیاتجدیددرقالب (پستمدرن . فراپستمدرن)[2]

 



[1]مرتضیحسینیاصفهانی،همان،انتشاراتفرهنگقرآن،چاپاول،زمستان 1379 ،ص 59 - 60

[2]همان، 61 - 62

نوشته :فاطمه

عربجعفری

چیستی ناتوی فرهنگی و راهکار های مقابله با آن از منظر قرآن کریم

تهدید نرم و راههای مقابله با آن
جمهوری اسلامی باید در مقابل تز جنگ نرم، آنتی تزهای مناسب را انتخاب نماید تا از این طریق بتواند فرهنگ ایرانی_اسلامی خود در برابر تهاجم غرب حفظ نماید...

مقدمه

دشمنان جمهوری اسلامی ایران بعد از آنکه ازراه نظامی نتوانستند نفوذ از دست رفته خود در ایران را بدست آورند، امروزه به سمت فعالیت فرهنگی گرایش پیدا کرده اند. آنها از طریق رسانه ها، اینترنت، بازی های رایانه ای و ...درصدد می باشند تا فرهنگ غرب را درکشورما گسترش دهند و از این طریق مشکل جمهوری اسلامی ایران را برای خود حل نمایند. به این نوع فعالیت های فرهنگی که در صدد نفوذ در یک کشور می باشد جنگ نرم ، ناتو فرهنگی ، تهاجم فرهنگی و شیبه خون فرهنگی گفته می شود . لذا در این مقاله محقق درصدد است تا جنگ نرم را تعریف کند و راههای مقابل با آن را تحلیل نماید.

الف ـ تهدید نرم

1- اصطلاح تهدید نرم ازجمع دو کلمه تهدید به معنی ترساندن وبیم دادن ونرم به معنای هرچیز ملایم تشکیل شده است. اما تهدید نرم که مترادف با تهاجم فرهنگی، ناتو فرهنگی، امپریالیسم فرهنگی می باشد و در اصطلاح به معنی اعمال قدرت به منظور اشاعه ارزش های فرهنگی امپریالیسم در میان ملل جهان سوم و خفه کردن این ملتها است. تهاجم فرهنگی از راههای گوناگون به قصد تضعیف تعهد اخلاقی ، تضعیف نهاد خانواده ،تضعیف شئون اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی وتشویق بی بندو باری صورت می گیرد.1

2- رهبر معظم انقلاب تهدید نرم را اینگونه تعریف می کند: مجموعه زنجیره ای به هم پیوسته رسانه های گوناگون،اینترنت، ماهواره، تلویزیون، رادیو و ... که در جهت مشخص حرکت می کنند،تا سرشته تحولات جوامع را برعهده بگیرند اینها صهیونیست ها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در اروپا و امریکا زندگی می کند.2

ب ـ راههای مقابله با تهاجم فرهنگی

مسلما جمهوری اسلامی باید در مقابل تز جنگ نرم ،آنتی تزهای مناسب را انتخاب نماید تا از این طریق بتواند فرهنگ ایرانی _اسلامی خود در برابر تهاجم غرب حفظ نماید.لذا محقق در ذیل ضمن بیان مهمترین راهکارهای مقابله با تهدید نرم،آنها را مورد تحلیل قرار می دهد.

1- پیشگیری از نفوذ عوامل تهدید نرم

یکی از مهم ترین راهها برای مقابله با تهدید نرم انجام دادن مجموعه اقداماتی برای جلوگیری از انتشار عوامل و وسایل تهدید نرم در کشور می باشد. امام خمینی (ره) در وصیت نامه خود به

این موضوع اشاره می کنند و می فرمایند: تبلیغات، مقالات ، سخنرانی ها ، کتب و مجلات که برخلاف اسلام، عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و برهمه ما و همه مسلمانان جلوگیری از انتشار آن واجب است3.

2- تولید علم و جنبش نرم افزاری:

غرب با استفاده از تمامی امکانات خود در راستای انتشار فرهنگ خود در حال فعالیت است. آنها در یک تهاجم آرام ، فراگیر و نرم از فن آوری های پیشرفته همچون ماهواره ها، سایت ها، رسانه ها و ... استفاده می کنند تا فرهنگ خود را برجهانیان تحمیل نمایند. در مقابل جمهوری اسلامی هم باید با استفاده آخرین دست آوردهای علمی و تکنولوژی خود دانش ها و ارزش های اسلامی را در غالب فیلم ، سریال، بازی های رایانه ای ،نمایشنامه و.... در جامعه عرضه کند و از این طریق به مقابله با این تهاجم بپردازد تا اعضاء جامعه با استفاده از امکانات داخلی ارضاء شوند و خط فکری آنها براساس فرهنگ اسلامی _ ایرانی شکل بیابد و توسعه پیدا کند.

3- افزایش بصیریت در جامعه

یکی دیگر از مهمترین راههای مقابله با تهدید نرم افزایش بصیرت در بین اعضای جامعه می باشد. خصوصاً اگر صاحبان اندیشه، نخبگان حوزوی، دانشگاهی و بسیجی در مورد تهدید نرم و پیامدهای ناشی از آن از بصیرت کافی برخوردار باشند می توانند با اطلاع رسانی و تحلیل درست از رویدادهایی که حاصل ازتهدید نرم است اثرات این تهدید را کاهش دهند و یا از بین ببرند.

4- بازنگری در دروس دانشگاهی رشته های علوم انسانی

علوم انسانی علمی است که در آن دیدگاه و نظریه های و تجربیات بشر در مورد موضوعات مختلف با عقل بشر مورد بررسی قرار می گیرد. در مورد علوم انسانی موجود در کشور باید بیان شود که چهارچوب و ساختار این علم براساس تفکرات فرهنگ غرب شکل گرفته است. متاسفانه کار اصلی اساتید و محققان این رشته(بویژه در علوم سیاسی) در ایران ترجمه کتب غربی و ارائه آن با عنوان کتب درسی در دانشگاه ها می باشد. بنابراین متاسفانه امروز، در دانشگاههای کشور دیدگاهها و نظریات غرب در مورد جهان که پایه و اساس آن بر سکولاریسم، اومانیسم، ماتریالیسم و جمهوری خواهی استوار است،تدریس می شد و تفکرات دانشجویان ما را براساس چهارچوب نظریات غرب شکل می دهد.

خلاصه امروزه نخبگان فکری و ابزاری کشور باید درصدد باشند علومی را در دانشگاهها به دانشجویان عرضه نمایند که براساس ساختار و چهارچوبه تفکر ایرانی_ اسلامی باشد و از این طریق بتوانند فرهنگ ایرانی را شکوفا و بارور نمایند .

5- گسترش امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی ازمنکر از فروع دین مبین اسلام می باشد و عمل به آن برهر مسلمانی واجب است. بنابراین باید این اصل مهم دینی و عقلی به صورت منطقی برای مردم روشن شود بطوری که آنها خود را مقید و عامل به آن بدانند. هر کس در محدود زندگی خویش با فساد و زشتی ها مبارزه کرده و مردم را به فریضات دینی دعوت کند. اگر چنین اقدامی درجامعه صورت گیرد دشمن هرگز روزنه ای برای نفوذ در فرهنگ کشور ما پیدا نخواهد کرد.

6-تقویت مساجد و کانده های فرهنگی :

یکی از مهم ترین علتهایی که مردم جامعه در دام تهدید نرم اسیر می شوند و هویت و فرهنگ غرب را می پزیرند،کم آگاهی و کم اعتقادی آنها نسبت به فرهنگ اصیل اسلام می باشد. بنابراین اگر مساجد و کانونهای فرهنگی کشور تقویت شوند وبطوریکه بتوانند فرهنگ اسلام را به جوانان عرضه نمایند و از این طریق جوانان را اقناع کنند، هرگز جوانان کشور به سمت فرهنگ غرب کشیده نمی شوند.

7- تلاش برای زدودن فقر:

در دین مبین اسلام مبارزه با فقر زدایی بسیار حائز اهمیت است. زیرا افزایش فقر در جامعه تاثیرات منفی زیادی برجای می گذارد که یکی از این تاثیرات اشاعه فحشاء است. فردی که در معرض فقر قراردارد به علت انکه مشکل در تامین نیازهای اساسی خود دارد مجبور می شود برای تامین نیازهای خود دست به هر کاری بزند.و از این طریق فرهنگ جامعه را به انحراف بکشاند.بنابراین یکی از راههای مقابله با تهدید نرم فقر زدایی می باشد.

نتیجه

تهدید نرم به معنی استفاده از راههای مختلف برای اشاعه ارزشی های فرهنگی امپریالیسم و جهان غرب در میان کشورهای جهان سوم است .راههای مقابله با آن پیشگیری از نفوذ عوامل جنگ نرم ، تولید علم و جنبش نرم افزاری ، افزایش بصیرت در جامعه، بازنگری در دروس رشته علوم انسانی،گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و تقویت مساجد وکانون های فرهنگی و تلاش برای زدودن فقر در جامعه است.

چیستی ناتوی فرهنگی و راهکار های مقابله با آن از منظر قرآن کریم





چیستی ناتوی فرهنگی و راهکار های مقابله با آن از منظر قرآن کریم


مقدمه:

در ابتدای دهه 1370 بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی، مسأله « تهاجم فرهنگی» بود. تهاجم فرهنگی، هجوم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و ... مفاهیمی بود که در بین مردم گسترش یافت و در برابر آن، بحث از ضرورت دفاع فرهنگی، امنیت فرهنگی، بقاء فرهنگی و ... مطرح شد. اکنون 18 سال از آن زمان می گذرد و تهاجم فرهنگی کیفی تر و کمی تر شده است و جامعه با ابعاد گسترده تری از تهاجم فرهنگی با عنوان « ناتوی فرهنگی» روبرو است؛ در مقابل دفاع فرهنگی نیز باید آرایش مقبولتری بیابد و این تهاجم و دفاع، حکایت از یک « جنگ فرهنگی» تمام عیار دارد. حال آنچه ضرورت می یابد این است که اساساً ناتوی فرهنگی چیست؟ ابعاد و ابزار و روش و اهداف و مصادیق آن کدام است؟ چگونه باید به دفاع فرهنگی پرداخت؟

از مباحث اصلی در بررسی و تحلیل هر پدیده، دانستن مبانی و ریشه های فکری آن پدیده بعنوان چهارچوب ساختاری است که با شناختن آن ترسیم و تعیین راههای تقابل با آن پدیده آسانتر و جهت دارتر می شود. بطور کلی می توان گفت ناتوی فرهنگی در انسان مداری غرب ریشه دارد. اصل اساسی آن مبتنی بر اصالت لذت و اینکه انسان در هر کاری که می خواهد انجام دهد و لذت ببرد و لو ضد ارزشی، آزاد باشد و این اصلی است که با آموزه های اسلام ناب محمدی (ص) منافات دارد.

با یک جمع بندی چنین می توان گفت که مروجین اصول ناتوی فرهنگی، خواستار ایجاد یک بحران هویتی و پوچی در میان جوامع اسلامی- انسانی هستند تا از این طریق بتوانند در خلاء ایجاد شده در سطح افکار عمومی جامعه بخصوص جوانان، هویتی که متناسب و تأمین کننده منافع آنان است جایگزین هویت اصلی جوامع کنند مانند آنچه از ترویج فرهنگ مصرف گرایی و آزادی مطلق زنان در غرب و برخی جوامع اسلامی بعنوان اهرم های پیشرفت در راستای تأمین منافع اقتصادی بنگاههای بزرگ غربی با یک نگاه ابزارگونه به جنس زن و جامعه انسانی، شاهد هستیم.

ناتوی فرهنگی را می توان وسیله و روشی در دست استعمارگران در امپریالیسم نوین دانست. در گذشته و در امپریالیسم کهن برای ابر قدرتها در تسلط منافع دیگر کشورها این گونه مرسوم بوده که به دیگر نقاط لشگرکشی می کردند و از طریق تحکیم نظامی، مبادرت به اعمال سلطه خویش می کردند ولی امروزه به جای صرف وقت و هزینه های گزاف، در امپریالیسم نوین برای رسیدن به اهداف از طریق کنترل اهرمهای کلیدی اقدام می کنند و یکی از کلیدی ترین اهرمها که همواره مورد توجه استعمارگران در میان همه ملتها و بخصوص ملل اسلامی است، مقوله فرهنگ است. تهاجم فرهنگی که شاید بتوان آن را به تعبیر مقام معظم رهبری بی صداترین و مخرب ترین ابزار حمله دشمنان دانست و به جاست که بار دیگر سخن امام خمینی (ره) درباره نقش فرهنگ را یادآور شویم که فرمودند: « مایه خوشبختی و بدبختی همه جوامع، در فرهنگ آنهاست».

در این مقاله نگارنده را سعی بر آن است که با تعریف کلید واژه های ناتو، فرهنگ، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم، استعمارنو و بیان اهداف ناتوی فرهنگی حرکتی آگاهانه در میان نخبگان علمی و فرهنگی جامعه اسلامی را برای رجعت حقیقی به قرآن و بهره گیری از راهکارهای قرآنی جهت مقابله حدی با ناتوی فرهنگی برانگیزد تا بعثتی محمدی (ص) برای تشکیل و تشکل آموزش و پرورش قرآنی نمایند.

*ناتو: از نظر لغوی ناسازگار و ناموافق معنا می دهد، اما در ادبیات نظامی نام سازمانی نظامی متشکل از کشورهای استعمارگر، به سردمداری آمریکا است. که یکدیگر را در مقابل تعهدات در مواجهه با خطر حملات سایر کشورها پشتیبانی و حمایت می نمایند.

*فرهنگ: علم، دانش، ادب، تعلیم و تربیت، آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت. در لغت نامه دهخدا معنای فرهنگ عبارتست از ادب، تربیت، پرورش، عقل و خرد، فضل و فضیلت، بزرگی، بزرگواری، دانش، وقار، شکوهمندی، حکمت، معرفت، فقه، علم، شریعت، صنعت، هنر، هوش و فراست.

واژه فرهنگ از دو بخش «فر» و «هنگ» تشکیل شده است.

«فر» به معنای: شأن، شکوه و شوکت، برازندگی، زیبایی و پیرایش، نور و پرتو، تابش، آواز و آهنگ عدالت و امامت، استقلال و سیاست و عقوبت، فوقانی، توانایی، سرافرازی و ...

«هنگ» به معنای: سنگین، تمکین، وقار، قصد و اراده و آهنگ جایی و سویی، زور، فراوان، زیرک، دریافت، فهم، قوم و قبیله، لشکر، سپاه و نگهداری است.

*ناتوی فرهنگی: یعنی ابر قدرتها با کمک وسائل، فناوری و اطلاعات حتی امواج به راحتی در خانه های ما وارد شده و به صوت و تصویر، نوشتار، هنر، ورزش و حتی علم، ما و فرزندانمان را تحت تأثیر قرار دهند و با اهداف سیاسی، فرهنگی و تبلیغی در صدد متزلزل کردن فرهنگ سنتی کشورهای جهان سوم به خصوص کشورهای مسلمان بر آیند. آنها به راحتی کالاهای خود را تبلیغ می کنند، پیام های روانی خود را می فرستند، روابط نامشروع بین زن و مرد را ترویج می نمایند، عکس های مستهجن زنان و مردان را به نمایش می گذارند، خبرهای دروغ برای جوامع می فرستند، زمینه های «آشفتگی هویت» را برای جوانان فراهم می کنند، ابهت فرهنگی و دینی خانواده ها را می شکنند، و برای اهداف خود از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند و با کمک فناوری اطلاعات به ویژه اینترنت مرزهای زمانی و جغرافیایی جوامع مختلف را در هم شکسته و وارد تمام جوامع بشری می شوند.

*جنگ نرم: جنگ اطلاعاتی، جنگ روانی تبلیغاتی، جنگ سایبری

جنگ نرم با شروع دوره انقلاب علوم و فناوریها، خصوصاً فناوریهای اطلاعات، ارتباطات، الکترونیک و رایانه در سالهای اخیر طراحی شد و در حال حاضر سیر تکاملی خود را طی می نماید.

*استعمار نو: در این نوع از استعمار راه نفوذ و سلطه و بهره برداری راه فرهنگی است و از طریق « تخدیر فرهنگی» جوامع تحت سلطه قرار می گیرند و مهمترین ابزار نفوذ در این نوع استعمار ابزار رسانه ای است.

ناتوی فرهنگی:

اصطلاحی است تازه وارد در ادبیات سیاسی ایران، و مفهومی است که برای اولین بار مقام

معظم رهبری در سال 1385 در جمع اساتید و دانشجویان مطرح نمودند، اما در ادبیات سیاسی جهان مسأله جدیدی نیست.

ایالات متحده آمریکا در دوران جنگ سرد که از سالهای بعد از جنگ دوم جهانی آغاز و با فروپاشی شوروی سابق پایان یافت برای مبارزه فرهنگی و اطلاعاتی با شوروی سابق دست به تشکیل سازمان هایی به ظاهر فرهنگی و دانشگاهی زده بود که محققان از آنها با نام ناتوی فرهنگی یاد می کنند، ناتوی فرهنگی در زمان جنگ سرد مستقیماًَ توسط سازمان سیا اداره می شد و در حیطه های مختلف به فعالیتهای فرهنگی مشغول بود که از جمله این حیطه ها می توان به چاپ و نشر کتب مجلات و فصلنامه ها اشاره کرد، از دیگر فعالیت های این ناتوی فرهنگی کنترل محتوا و حتی جهت دهی به هنرهایی مانند موسیقی، نقاشی و فیلم سازی و .. بوده است.

رویکرد اصلی ناتوی فرهنگی، جنگ نرم و هدف اصلی آن نابودی هویت ملی جوامع بشری بویژه مقابله با ایمان انسان هایی است که مصمم هستند از هویت دینی و ملی خود شرافتمندانه دفاع کنند.

اعضای ناتوی فرهنگی با بهره مندی از 57 سال تجربه نظامی گری، تأسیسات پایه ای هماهنگی را در حوزه رسانه ها شکل داده اند. خبرگزاری های بین المللی، شبکه های خبری غالب مانند بی.بی.سی و سی.ان.ان، تأسیسات ماهواره ای که ارسال امواج صدها شبکه ماهواره ای را بر عهده دارند، صدها روزنامه و هزاران پایگاه خبری و تبلیغاتی از جمله این تأسیسات هستند که همگی ارزشهای مشترک غربی را منتشر و تلاش می کنند ارزشهای مقاوم در برابر خود را در هم کوبند.

کاری که مدتهاست آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی در تهاجم فرهنگی بر علیه جمهوری اسلامی ایران، شروع کرده اند به کارگیری مجدد برخی از روشهای زمان جنگ سرد است، و یکی از این روشها به تعبیر مقام معظم رهبری، ناتوی فرهنگی است.

اگر غرب در جنگ سرد برای مقابله با اردوگاه کمونیسم پیمان نظامی ناتو را تدارک دیده، در آغاز قرن 21 از هراس موج بیداری اسلامی در جهان اسلام در پی تشکیل «ناتوی فرهنگی» است، تا به استفاده از امکانات فرهنگی مانع استمرار و رشد بیداری ملتها شود و بدین وسیله سررشته تحولات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشورها و ملتها را به دست گیرد.

ایجاد «ناتوی فرهنگی» نشانگر تجمیع ظرفیت های فرهنگی دشمنان و کسانی است که اسلام را مانع جدی اهداف خود می دانند.

 

اصول ناتوی فرهنگی:

 

 

اصولی که در ناتوی فرهنگی تبلیغ و ترویج می شوند عبارتند از:

*اصالت لذت

*دنیا گرایی

*بی اخلاقی گری اجتماعی

* فردیت فرد

* فمنیسم (هر چیز را از نگاه جنسیت دیدن و در یک کلام تبلیغ برای رفع حیاء از سطح اجتماع)

*سوداگری اقتصادی

*توده گرایی

*ترویج بی بند و باری

 

اهداف ناتوی فرهنگی :

ناتوی فرهنگی در کمین هویت دینی، ملی و منطقه ای است. جبهه ناتوی فرهنگی هم مانند دیگر جبهه های طراحی شده از سوی دشمنان ملت ایران و امت اسلام دارای اهداف

خاص خویش است که بطور خلاصه می توان این اهداف را در ساختار شکنی و جایگزین ساختار مطلوب در راستای تثبیت منافع غرب، نام برد.

*از این رو، حوزه اصلی فعالیت دشمنان در جبهه فرهنگی، شکستن ساختارهایی است که ادیان و مذاهب اصیل بدنبال تثبیت آن هستند.

*ترویج و القاء این تفکر که حکومت یک پدیده و ایده غیر دینی و حتی مخالف با آموزه های دینی و الهی است و در این راستا از تبلیغ و حمایت از فرق و نحله هایی همچون صوفیه، وهابیت، حجتیه، بهائیت حمایت می کنند که همگی آنان در اندیشه سیاسی غرب، امر حکومت را مانع سعادت اخروی و یا خارج از وظایف انسانهای عادی می دانند.

*ایجاد اختلاف و شکاف در جوامع اسلامی، چند دسته گی و تقابل و نهایتاً درگیری بین اقوام و مذاهب گوناگون، هم در بعد ملی و هم در سطح جهان اسلام.

*تخریب بنیان های فکری و اعتقادی، اعضای ناتوی فرهنگی سعی دارند چهره تابناک دین مبین اسلام و چهره مبارک پیامبر اعظم (ص) را از طریق رمان، فیلم و کاریکاتور مخدوش و دین اسلام را طرفدار خشونت که با زور و شمشیر گسترش پیدا کرده است؛ معرفی کنند و در واقع سعی دارند با استفاده از برتری های سیاسی، اقتصادی و رسانه ای به مبانی افکار و ارزش های مسلمانان هجوم بیاورند و با نفی و رد ارزش های دینی و ملی، حاکمیت خود را تثبیت و ارزش های نامطلوب خود را تحمیل کنند.

*ایجاد گسست و اختلاف بین دولت و ملت.

*هدایت افکار عمومی، ایجاد ابهام و تردید در اذهان مردم، تأمین منافع سیاسی، به دست گرفتن تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشورها و ملت ها، تشکیل سازمان فرهنگی برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و ... از دیگر اهداف ناتوی فرهنگی است.

 

ابزارهای ناتوی فرهنگی:

دشمنان و اعضاء ناتوی فرهنگی با استفاده از ابزارهای مختلف در پی ایجاد گسست در میان شالوده مستحکم دینی، ملی و منطقه ای است و متأسفانه جوانان و نوجوانان به دلیل حس کنجکاوی، علاقمندی به شناخت چیزهای جدید، عشق، جذابیت، کمی تجربه، اقتضای سنی و آسیب پذیری مهمترین ابزار در دست اهداف ناتوی فرهنگی هستند و آنچه که موجب تخریب جوانان و نوجوانان می شود در محور فعالیت اعضاء ناتوی فرهنگی قرار دارد.

 

*سایت ها، رسانه های نوظهور، باندهای فساد اینترنتی:

 

 

از ابزارهای مهم و قوی به شمار می روند و یکی از مهم ترین و جدی ترین حوزه های فعالیت کشورهای دشمن در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی استفاده از رسانه در جهت ایجاد جو منفی در ایران می باشد؛ در واقع راه اندازی رسانه های فارسی گوناگون مانند شبکه های تلویزیونی، رادیویی، ماهواره ای فارسی زبان خارج از کشور و راه اندازی سایت های مستهجن که از 10 سال پیش آغاز شده و در 5 سال اخیر گسترش پیدا کرده فقط در مسیر نابودی فرهنگ ایرانی، اسلامی چندین هزارساله ملت بزرگ ایران فعالیت می کنند و در پی آن هستند که فرهنگ ایرانیان را فرهنگی مستهجن معرفی نمایند و مبارزه ای همه جانبه را با نظام جمهوری اسلامی ایران برپا نمایند.

 

*بازی های رایانه ای: با قابلیت ها و ویژگی

های خاص خود که به شکل های مختلف تأثیر می گذارند: این گونه بازی ها بسیاری از اصول یادگیری مانند هم ذات پنداری (الگو سازی)، تمرین، تکرار، پاداش و تقویت را بکار می گیرند. در بازی های رایانه ای گرافیک، صدا و تعامل، ابتکار سیر داستان، کنجکاوی، پیچیدگی و تخیل، منطق، حافظه، بازتاب ها، مهارت های ریاضی، چالش حل مسأله و تجسم از جمله جنبه های فنی، روانی و فردی است که بازیگران را جذب این بازی ها می کند. کار مستقل، مداومت در بازی، مشارکت فعال، تعامل مشارکتی، ساختار گروهی، یادگیری، رقابت یا همکاری گروهی و فرصت های برابر در بازی از جمله عواملی هستند که در فرد برای ادامه بازی ایجاد انگیزه می کند.و دقیقاً به دلیل همین خصوصیات است که به یکی از ابزار تأثیرگذاری غرب در راستای ناتوی فرهنگی علیه دنیای اسلام و خصوصاً انقلاب اسلامی ایران تبدیل شده است.

 

*وزارتخانه های خارجی:

از جمله «وزارتخانه هلند» که با هماهنگی انگلیس و هدایت دیپلمات های هلندی و بودجه بندی پنهان آمریکا در پی ناتوی فرهنگی و تلاش برای براندازی نرم با راه انداختن انقلاب های مخملی علیه جمهوری اسلامی ایران هستند.

 

*رادیوهای بیگانه و شبکه های مهم خبری:

جعل واقعیت و سانسور خبر حربه ای مهم در دست اعضاء ناتوی فرهنگی است که به وسیله آن می توانند افکار عمومی را شکل دهند. (ماجرای کوی دانشگاه تهران)

*دانشگاه، روشنفکران، مخالفان، دوستان نادان: در حال حاضر دشمن بیشترین توجه خود را به مراکز آموزشی عالی معطوف کرده است، به طوری که جریانهای انحرافی با تمرکز دین ستیزی، فرقه گرایی و ... در دانشگاهها فعال شده اند.

 

*سینما، کتاب، و ... همه ابزارهای در دست اعضاء ناتوی فرهنگی هستند.

 

این ابزارها مهمترین پشتیبان عملیات روانی، استحاله فرهنگی، تخریب، تخدیر و تحقیر فرهنگی و شستشوی مغزی ملتها به حساب می آیند. به عنوان مثال کشور آمریکا همکاری نزدیکی با 50 دانشگاه علوم ارتباطات جهان دارد و با در اختیار داشتن 140 روزنامه، 44 رادیو، 17 شبکه تلویزیونی و 25000 مرکز انتشار نسخ خبری ابزارهای زیادی در اختیار دارد.

 

نحوه تأثیرگذاری ابزارهای ناتوی فرهنگی:

*خشونت و پرخاشگری: صحنه هایی مثل خفه کردن همراه با صدای شکستن مهره های گردن، استفاده از ضربات مشت و پا، استفاده از سلاح های سرد مانند چاقو، خنجر، همراه با افکت هایی مثل صدای ناله.

*تبلیغ فرهنگ برهنگی و نمایش صحنه های غیر مجاز

*تبلیغ فرهنگ غرب

*اصرار بر انجام خطا و گناه

*از بین بردن قبح گناهان

*ارائه نمادهای غیراخلاقی یا ضد اخلاقی

*اسوه سازی از شخصیت های غیر اخلاقی

 

مصادیق ناتوی فرهنگی:

با توجه به تعاریف و اهداف ناتوی فرهنگی و جنگ نرم می توان دریافت که دشمن از هر راهی به دنبال تخدیر، تخریب واستحاله فرهنگی است. بنابراین به هر شکلی و به هر قیمتی برای رسیدن به اهدافش ظاهر می شود. لذا به چند مورد اندک از هزاران مصادیق ناتوی فرهنگی در جامعه اسلامی ایران اشاره شود.

 

1-ناتوی فرهنگی و تأسیس انجمن «پرخواران گمنام»

در حالی که هنوز کسانی در جامعه وجود دارند که در فقر معیشتی هستند بعضی در ایران به دنبال این هستند که « انجمن پرخوران گمنام» را تشکیل دهند و شکی نیست که این اقدام در جهت ناتوی فرهنگی دشمن و سرنخ چنین فضایابی بدست دشمن است که از افرادی غافل نیز در جامعه استفاده می کند.

 

2-ناتوی فرهنگی و جنگ نرم افزاری

جنگ نرم افزاری که دامنه ای گسترده تر از محدوده سیاسی و جغرافیایی پیدا کرده است و به کمک جنگ های دینی و ایدئولوژی شتافته است؛ بازی های رایانه ای یکی از کارآمدترین روش ها برای تأثیرگذاری و فرهنگ سازی در جهت اهداف ناتوی فرهنگی و مطرح نمودن نظام سلطه به طور عام می باشد.

در همه این بازی ها مبارزه آمریکایی ها با اسلام و کشورهای اسلامی به بخصوص شیعه و کشور ایران مطرح است. در غالب این بازی ها بازیگر رایانه در حکم یک قهرمان آمریکایی با تروریست هایی درگیر می شود که قیافه اسلامی و واضح تر بگوییم قیافه بسیجی و سپاهی ایرانی دارند. نمادهایی هم که در این بازی ها به عنوان پایگاه های دشمن استفاده می شود مساجد و اماکن مذهبی مسلمانان با رنگ های سبز و آبی است که کاشی ها و معرق کاری های اسلامی به صورت بسیار واضح و روشن در آن نمایان است. ماهیت این بازی ها معمولاً بر مبارزه با تروریسم متمرکز شده است. سری بازی های «دلتا فورث» بخصوص نسخه های جدید آن که کاملاً ماهیت ضد اسلامی دارد، از این قبیل هستند.

 

3-هالیوود، فیلم های مستهجن. قاچاق هنرپیشگان ایرانی به هالیوود

هالیوود که از مظاهر هنر و تکنولوژی غرب به شمار می رود در قبضه صهیونیست ها می باشد. هالیوود به جای ترویج فرهنگ و اندیشه درست برای زندگی سعی در ایجاد زیر بناهایی دارد که تنها تیشه بر ریشه جهان و بشریت می زند که از جمله اقدامات آن ساخت فیلم 300 است که تمهیدات بی شماری در آن صورت گرفته تا پارسیان را جانورانی از ایل و تبار آسیایی (مثل مغول ها) نشان دهد.

بنابر اسناد و اخبار، پروژه ای دیگر از شبکه جهانی ناتوی فرهنگی جهت سربازگیری از جبهه مقابل برای سازماندهی تهاجم جدید به ارزش های اسلامی و فرهنگ ایرانی در حال شکل گیری است.

ابتدا از طریق جذب هنرپیشگان ورشکسته و فراری و در حال حاضر هنرپیشه ای که با سرمایه مادی و معنوی این سرزمین به موقعیت رسیده است را با وعده و وعید به خود جلب کرده تا پروژه جدیدی را کلید بزنند.

حضور 10 دقیقه ای هنرپیشه ایرانی ... در یک فیلم 130 دقیقه ای به نام « مجموع دروغ ها» ساخته کارگردان شبه دولتی آمریکایی یعنی رایدلی اسکات در نقش زن فریبکار نه به خاطر هنر هنرپیشه ایرانی و جهانی شدن او است بلکه به خاطر میل اربابان صهیونیستی که نوک حمله شان متوجه مسلمانان و کتاب آسمانی شان است. در واقع اگر پیش از اینها با عناصرخودشان به اسلام و مسلمین و ... حمله می نمودند متأسفانه در قالب ناتوی فرهنگی با جذب نیرو از بین خودی، تهاجم خویش را سازمان می دهند.

 

4-برنامه شبکه ماهواره ای، اینترنتی

ناتوی فرهنگی که ماهیت آن تهاجمی و در قالب فرهنگی و شبه هنری است. قصد دارد از طریق ابزارهای ماهواره ای هویت ملی و مذهبی مسلمانان علی الخصوص شیعیان را تضعیف کند. گسترش فساد و فحشاء از طریق کانال های ماهواره ای و ایجاد جنگ روانی از تکنیک های خاص ناتوی فرهنگی است.

4-1گسترش ابتذال و بی بندباری:

مشاور مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در دانشگاه شهرکرد گفت: 37 شبکه ماهواره ای، تخریب فرهنگ اسلامی را در دستور کارخود قرار داده اند. وظیفه این شبکه ها گسترش ابتذال، تبلیغ مصرف گرایی، تبلیغ سکولاریسم و ترویج و گسترش بی بند و باری و فساد در بین کشورهای اسلامی است. ناتوی فرهنگی از زمان چاپ کاریکاتور موهن رسول الله (ص)، نوشتن کتاب آیات شیطانی، و اهانت به ساحت پیامبراعظم (ص) در مسجد خلیل آغاز شده است و پشت پرده این ناتوی فرهنگی صهیونیسم قرار دارد.

4-2 مواد مخدر و مشروبات الکلی

معضل مواد مخدر در جامعه از مصادیق ناتوی فرهنگی است و امروزه تنوع مواد مخدر قابل مقایسه با گذشته نیست و تجارت مواد مخدر در کنار تجارت نفت و اسلحه رتبه اول را به خود اختصاص داده است و این برگرفته از سیاست سردمداران و برنامه ریزان ناتوی فرهنگی است که مبارزه با آن نیز مشکل و پیچیده است و باید سازمان یافته با این بلای خانمان سوز جنگید.

استعمال مواد مخدر چه در قالب سنتی آن و چه در قالب مخدرهای شیمیایی جدید و قرص های روانگردان و مدپرستی و تقلید سهم مهمی در تخریب اندیشه و ارزش های مبتنی بر معنویت و ملیت دارد.

4-3 فرقه های ضاله

وجود فرقه های ضاله مانند بهائیت، وهابیت، شیطان پرستی و فرقه های دراویش منحرف از مصادیق ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی است که همه این فرقه ها ساخته دست سرویس های جاسوسی انگلستان صهیونیست بین الملل است.

 

آموزش و پرورش اسلامی و ناتوی فرهنگی:

در قدیم الایام انسانها در مقابل تهاجم دشمنان دژهای مستحکمی بنا می کردند و آسوده در پناه آن زندگی می کردند. اما امروزه که ابزار تهاجم از ادوات نظامی به ابزارهای فرهنگی تعبیر کرده است؛ چه باید کرد؟ باید جوانان و نوجوانان و کودکان بتوانند دژهای مستحکمی از ارزش های تو در تو در مقابل مهاجمان فرهنگی بنا کنند. این امر در کجا میسر خواهد شد؟

عرصه آموزش و پرورش از مهمترین حوزه های فرهنگ یک کشور است که در تیررس نخست مهاجمان فرهنگی در جنگ فرهنگی می باشد و در دوران معاصر سیاستمداران آمریکایی، برای نفوذ به عرصه های اجتماعی و سیاسی ملت های دیگر از معبر آموزش و پرورش عبور می نمایند. مهاجمان فرهنگی که می کوشند با استفاده از ابزارهای مختلف در حوزه های متعدد از جمله آموزش، هویت و فرهنگ یک ملت را تغییر دهند، جنگ نرم را برای تأثیرگذاری بیشتر در دستور کار خود قرار داده اند. دولت آمریکا نیز همگام با نظام سرمایه داری، تلاش می کند تا با تلاشی مضاعف فرهنگ مردم جهان را به سمت فرهنگ و اخلاق تصنعی و آمریکایی منحرف سازد. آموزش در یک جامعه، از قوی ترین وجوه فرهنگی به شمار می رود که کاربرد وسیعی در تمامی فعالیت یک جامعه دارد. امروزه کاربرد این مقوله مهم فرهنگی از نظر هیچ دولتی از جمله ایالات متحده آمریکا پوشیده نمانده است و کاخ سفید به شیوه های متفاوت می کوشد تا از این ابزار فرهنگی برای استیلای اهداف و آرمانهای خود در سراسر جهان بهره ببرد. آموزش از معدود پدیده های فرهنگی است که امروزه بیش از هر زمان دیگر برای ایجاد روابط دیپلماتیک و پل ارتباطات فرهنگی میان دولت ها به کار گرفته می شود. تردیدی نیست که مسئولان فرهنگی و سیاسی هر کشوری می کوشند تا ابعاد مختلف این پدیده فرهنگی را بررسی کرده و با استفاده از فرصت های موجود و قابلیت های آن ضمن خنثی کردن تهاجمات و شبیخون های فرهنگی به بهترین نحو ساخت های اجتماعی - سیاسی خود را بر مبنای آموزش های صحیح و علمی استوار سازند. به همین بهانه و برای نمونه می توان به موضوع فرار مغزها که یکی از معضلات کشورهای جنوب به سمت شمال است، اشاره کرد. فرار مغزها یا مهاجرت صاحبان فکر، سرمایه و هنر، از سمت کشورهای جنوب به سمت کشورهای شمال تنها یک روی سکه است، که در صورت بازگشت این مغزها به کشور مبدا، آنان خواسته یا ناخواسته حامل مجموعه ای از بارهای فرهنگی جامعه میزبان خواهند بود که اثرات ثانویه انتقال آن به جامعه هرگز به درستی مورد بررسی قرار نگرفته است.

و درست به همان دلیل که در تجربه 8 سال دفاع مقدس و 33 روز مقاومت حزب الله لبنان ثابت شد، قدرت نظامی غرب بلا منازع نیست و می توان با تکیه بر ایمان و بهره گرفتن از توانمندی ها در برابر آن ایستادگی کرد و حتی آن را شکست داد، در حوزه فرهنگ نیز پایداری، مقابله فکری با فرهنگ ضد، تحقیق و پژوهش و تولید اطلاعات و دانش بهترین راه دفاع فرهنگی است و بهترین پاسخی است که مبتنی بر عزت و غیرت است.

 

راه های قرآن کریم برای مقابله با ناتوی فرهنگی:

در راه مقابله با ناتوی فرهنگی اصلی ترین وظایف مسلمانان در ابتدا رجعت واقعی به قرآن کریم، انس با قرآن و فراگیری عمل به احکام و قوانین قرآن است و آنگاه کنار زدن حجاب ها از اسلام ناب محمدی (ص) و شناساندن آن به دنیای غرب آنهم با زبان علم و کردار که مؤثرترین روش است می باشد.

در حوزه رفتار اجتماعی برخی فعالیت های هنری می توانند بالقوه یا بالفعل برای ما تهدید محسوب شوند. که راه مقابله با آنها « تولید فرهنگ و هنر قرآنی» است؛

رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین مهندسی فرهنگی فرموده اند: « یکی از مهمترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است، یعنی مشخص کنیم که فرهنگ دینی، فرهنگ عمومی و حرکت عظیم درون زا و کیفیت بخش که اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه بوجود می آید چگونه باید باشد؟ اشکالات و نواقصش چیست و چگونه باید رفع شود؟ کندی ها و معارضاتش چیست؟ مجموعه ای لازم است که این ها را تصویر کند و بعد مثل دست محافظی هوای این فرهنگ را داشته باشد.»

حوزه ملی و جهان اسلام دو حوزه مهم برای برنامه ریزی دفاعی و تهاجمی در برابر حرکت سازمان یافته غرب است و رسانه مهمترین ابزار برای به اجرا درآوردن این برنامه محسوب می شود. در هر دو حوزه باید ارزشهای مشترک را بازشناخت و برای تحکیم و گسترش آنها اقدام کرد. استفاده از همه ظرفیت ها، بهره مندی از فناوری روز و بکارگیری جدیدترین تکنیک هادرانتقال پیام از دیگر راهکارهای ورود به این عرصه است. تقویت رسانه های ملی، تأسیس رسانه های فراملی و ایجاد رسانه ها یا پیمان های رسانه ای مشترک اسلامی از دیگر الزامات حضور فعال و خلاقانه در این ساحت به شمار می رود.

در خصوص بازی های رایانه ای که استفاده از بازی های رایانه ای مخرب در غرب که سازنده آنها هستند ممنوع یا محدود است و دشمن با ساخت و توزیع بازی های رایانه ای ضد اخلاقی و مروج فحشاء، خرافه پرستی، خشونت، مواد مخدر و ... ناتوی فرهنگی علیه مسلمانان ایرانی را آغاز کرده و سعی دارد تا آنان را از اهداف آرمانی و ارزشی اسلام منحرف کند، پس لازم است در حوزه فرهنگی آثاری تولید شود که از کیفیت گرافیکی بسیار بالایی برخوردار باشد و بتواند با حجم گسترده آثار غربی رقابت کند و اثرگذاری مفید در پی داشته باشد و آگاه سازی جامعه، ایجاد رده بندی بازی های رایانه ای، فرهنگ سازی و استفاده بهینه و مفید از این بازی ها و همچنین تولید و عرصه بازی های مروج فرهنگ و هنر اصیل اسلامی - ایرانی را از جمله راهکارهای مقابله با شبیخون فرهنگی و کاهش صدمات مخرب ناشی از بازی های رایانه ای می باشد.

از مهمترین اموری که بایستی سریعاً سامان داده شود تشکیل اتاق فکری برای تولید مبانی نظری و مقابله با هجمه های موجود است. این کار ابتدا باید در دانشگاه و حوزه انجام شود و از آنجا مبانی نظری تعریف شده، به سیاست گذاری، پروژه و اجرا ختم شود.

با جمع بندی آنچه که مطرح شد، راهکارهایی که به نظر می رسد عبارتند از:

*تولید فن آوری و بازی های رایانه ای .

*حضور فعال جامعه اسلامی در فضای اینترنتی و پاکسازی سایت های فارسی زبان از انحرافات و ایجاد فضای مجازی بدون دغدغه برای گسترش و نشر قوانین و معارف اسلام و قرآن.

*آموزش فرهنگ استفاده از تکنولوژی در بین رده های مختلف سنی افراد به همراه ترویج آموزه های دینی و قرآنی .

*ایجاد بسترهای مناسب در خصوص ابزارها و امکانات فرهنگی و غنی سازی اوقات فراغت جوانان و نوجوانان.

*بالا بردن سطح معارف قرآنی مردم و عمق بخشیدن به آن.

*تبیین اهداف و مواضع عقیدتی و سیاسی انقلاب اسلامی و تحکیم مبانی آن.

*اصلاح ساختارها و بازنگری در آنها و به روز کردن آنها.

*انسجام، سازماندهی و هماهنگ ساختن فعالیت های تبلیغاتی دینی در سطح جامعه اسلامی

*مقابله فکری با فرهنگ ضد اسلامی و ضد انقلابی .

*حرکت رویکردهای فرهنگی انقلاب از مسیر انفعالی به سوی دفاع و سپس تهاجم متقابل با تکیه بر راهبردهای قرآنی .

*زمینه سازی برای محو عوامل فساد فرهنگی و اخلاقی و ارائه خوبی ها. (جدی گرفتن امر به معروف و نهی از منکر فرهنگی و سیاسی

*حرکت به طرف یک انقلاب علمی و داشتن الگوی رسانه ای اسلامی .

*ریسک پذیری رسانه های دیداری و شنیداری در خصوص وظیفه آگاه سازی رسانه ملی خصوصاً در مورد هشدار به خطرات آسیب های مختلف اجتماعی.

*عمق بخشیدن به فعالیت های تبلیغی و فرهنگی و ساماندهی مقوله هنر، فیلم، سینما و ... و تشویق و توجه به هنرمندان متعهد جهت تولید آثار هنری مصون ساز.

*جلوگیری از معرفی الگوهای کاذب هنری، ورزشی، فرهنگی با وضعیت ظاهری آنچنانی، طرز بیان و حالات آنها و افکار ناسالم از طریق برنامه های تلویزیونی، سریال ها و حتی مطبوعات.

*توجه به کیفیت و تأثیرگذاری در ارائه آثار هنری نه توجه به کمیت و آمار و ارقام.

*انجام مطالعات و تحقیقات اصولی به منظور شناخت و شناساندن فرهنگ و معارف اسلامی.

*چاپ و انتشار کتب، مجلات و جزوات عقیدتی- سیاسی، تحقیق و پژوهش و تولید اطلاعات و دانش.

*تربیت و اعزام معلم و مدرس به مناطق مورد نیاز.

*فراهم آوردن موجبات اجرای برنامه آموزش عامه (مردمی) به منظور افزایش آگاهی های عمومی نسبت به وظایف و مسئولیت های ارگان های مختلف دولتی و مقررات مورد اعمال این دستگاهها و مقدورات و امکانات آن ها.

*واقع نگری و پذیرش واقعیات موجود در جامعه توسط مسئولان.

*تلاش در جهت عمران و رفاه عمومی و مبارزه با فقر و بی سوادی.

*بررسی و مطالعه در زمینه نیازمندی های آموزشی کارمندان دولت در سطوح مختلف شغلی و تهیه و تنظیم برنامه های آموزشی قبل و ضمن خدمت وزارتخانه ها و موسسات دولتی در اداره امور مربوط به بورس های کارمندان دولت.

 

راهکارهای قرآنی مقابله با ناتوی فرهنگی خاص آموزش و پرورش:

1-فضا سازی تربیتی و تزکیه نفوس و تقید به آموزش و پرورش قرآنی

2-تبلیغ و ترویج معارف الهی و آشنا سازی فطرت پاک دانش آموزان با معارف قرآنی به صورت هنرمندانه

3-توجه با اصل کرامت انسانی و تکریم شخصیت دانش آموزان و گرایش آنها به آزادی معنوی و استقلال

4-توسعه فعالیت های معاونت پرورشی و برگزاری اردوهای علمی، فرهنگی، تفریحی و ورزشی؛ تقویت تشکل های قرآنی .

5-گسترش برنامه های مناسب تحصیلی، تشویق جوانان به ورزش و فرهنگ سازی در زمینه های متعدد ورزشی، هنری و فرهنگی .

6-تقویت باورهای دینی و ملی در قالب تشکل های دینی و مذهبی.

7-توسعه تشکل های فرهنگی و قرآنی و برگزاری مسابقات متنوع قرآنی.

8-نظارت بیشتر بر برنامه های اجرایی دستگاه ها و سازمان های ذیربط،تقویت کانونهای علمی و کانونهای نخبگان و المپیادها و برگزاری نشست های علمی برای دانش آموزان.

 

منابعی که الهام بخش نگارنده در تدوین و تنظیم مطالب بوده است:

1-علمداری،شهرام، ناتوی فرهنگی و روش مقابله با آن، نشر رضویه، خرداد 1387.

2-ناتوی فرهنگی و راهبردهای مقابله با آن، سازمان بسیج دانش آموزی و فرهنگیان، بهار 1388

3- بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، 1368/9/7، در جمع مسئولان دولت پنجم

4- بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، 1385/8/18، در استان سمنان.


«تهاجم فرهنگی» ؛ تحلیل و بررسی، ابزارهای نفوذ و راهکارهای مقابله با آن

از آن‏ جا که «تهاجم فرهنگی» فرایندی فرهنگی است، باید با ابزارهای فرهنگی با آن مقابله کرد و از مبارزه با ابزارخشن پرهیز نمود؛ یعنی تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملّی و دینی را باید گسترش داد و از نیروهای متعهد و دلبسته به کشور در ساخت این تولیدات کمک گرفت.
گروه فرهنگ و هنر، صدور پیام نوروزی امام خمینی«ره» را در اول فروردین 1359، باید نقطه عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی دانست. ایشان دربند«11» این پیام برضرورت ایجاد «انقلاب اساسی دردانشگاه‌های سراسر کشور»، «تصفیۀ اساتید مرتبط با شرق و غرب» و « تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند.

به گزارش بولتن نیوز، ستاد انقلاب فرهنگی طبق فرمان امام (ره) ملزم بود که در برخورد با مسائل دانشگاهی فعالیت‌های خود را بر چندمحور متمرکز کند:

- تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاه‌ها

- گزینش دانشجو

-اسلامی کردن جوِّدانشگاه‌ها و تغییر برنامه‌های آموزشی دانشگاه‌ها، به صورتی که محصول کارآن ها درخدمت مردم قرارگیرد

شایان ذکر است، رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در تاریخ14/9/75 با صدور پیامی ضمن تعیین ترکیب جدید اعضای شورای عالی، بر اهمیت جایگاه و وظایف خطیر آن نیز تأکیدنمودند. در بخشی از این پیام ضمن اشاره به هجوم فرهنگی همه‌جانبۀ دشمنان به ارزش‌های اسلامی و فرهنگ اصیل ملّی و باورهای مردم، آمده است:

«همۀ این حقایق مهم و هشداردهنده، مسئولان فرهنگی کشور را به تدبیری برتر و اهتمامی بیشتر و تلاشی گسترده‌تر فرامی‌خواند و به ویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی را که در جهادملّی با بی‌سوادی و عقب‌ماندگی علمی و تبعیت فرهنگی، درحکم ستادمرکزی و اصلی است، به تحرک و نوآوری و همت‌گماری برمی‌انگیزد.»

این درحالی است که مقام معظم رهبری در دیداری که به تازگی با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتند نیز همچون گذشته با تاکید موکد بر مسئلۀ «تهاجم فرهنگی»، آن را درصدر نکات مطروحه و برنامۀ کاری شورای انقلاب فرهنگی قرارداده و با نقطه گذاشتن بر آن، بار دیگر اهمیت کار و فعالیت درجهت مقابلۀ همه جانبه با این تهاجم نرم را به عنوان عنصری کلیدی در 5 محور مجزا برشمردند.

«تهاجم فرهنگی» چیست؟

بنابه آن چه محمودروح الامین، جامعه شناس و فرهنگ شناس معاصر، معتقد است، «تهاجم فرهنگی» به معنی انتقال معانی میان نظام‌های فرهنگی بدون رضایت دوطرفه است. به عبارت دیگر، اگر یک نظام فرهنگی، ارزش‌های خود را با استفاده از قدرت بر نظام دیگری تحمیل کند، «تهاجم فرهنگی» صورت می‌گیرد. برخلاف«مبادلۀفرهنگی» که درآن نظام‌ها توسعه یافته و تغییرات را برمی‌تابند؛ در«تهاجم فرهنگی»، ارزش‌های اصلی هر نظام موردتردید قرار می‌گیرد و به مرور زمان نظام‌های ارزشی و فرهنگی از بین می‌روند. فرهنگ‌های مهاجم معمولاً برای تضعیف و آسیب‌پذیر کردن فرهنگ دیگر، از روش‌های جوسازی بهره می‌برند. در ایران غرب‌زدگی را عموماً نمونه‌ای از آسیب‌پذیری دربرابر تهاجم فرهنگی تلقی کرده‌اند.

با این همه همان طور که رهبر فرزانه انقلاب در سخنرانی اخیرشان در جمع اعضای شورای انقلاب فرهنگی نیز به درستی به آن اشاره نمودند، «تهاجم فرهنگی» به عنوان یکی از راهکار و دسیسه های دشمنان اسلام و ایران اسلامی، نخستین بار توسط شخص مقام معظم رهبری کشف و آشکار گردید و ایشان با تاکید بر روی آن در سخنرانی های گوناگون، بر اهمیت بسزای آن تاکید گذاشته و جامعه را برای مقابله با این شیوۀ غیرمستقیم خصومیت جهان غرب با کشورمان، آماده نمود.

ایشان درهمین آخرین سخنرانی نیز با اشاره به سخنان چهره های فرهنگی و سیاسی کشورهای مختلف از جمله کشورهای اروپایی دربارۀ تهاجم فرهنگی آمریکا علیه سایر فرهنگ ها افزودند: واقعیتی که سال ها قبل، آن را گوشزد می کردم هم اکنون، عینیات انکار ناپذیری یافته است.

«تهاجم فرهنگی»؛ ابزارها و شیوه های نفوذ

همان طور که حضرت آیت الله خامنه ای نیز در همین سخنرانی اخیرشان، با اشاره به فعالیت"حداقل صدها رسانه صوتی، تصویری، مکتوب و اینترنتی در جهان با هدف مشخص تأثیرگذاری بر ذهن و رفتار ملت ایران"، برخی ازبازی های رایانه ای و اسباب بازی های وارداتی را از جمله مصداق هایی خواندند که در ترویج رفتار و سبک زندگی غربی در ذهن کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی تأثیرگذاری می کند، در یک نگاه کلّی می توان این ابزار را مهم ترین و پُرکاربردترین ابزار نظام سلطه برای اعمال سیاست های تهاجمی و فرهنگی اش، بازشمرد.

با این همه اگر بخواهیم به لیستی مفصل تر از ابزارهای و شیوه های نفوذ دشمنان دست یابیم باید به موارد جزئی تر، منظم تر و مدوّن تری نیز اشاره کنیم.

1- آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات

2- کتب و نشریات

3- تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی

4- ترویج کالاهای لوکس مصرفی و الگوهای تجمل‏گرایی

5- شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه منقش بر روی البسه

6- پوستر و عکس

7- نفوذ مستشرقین

8- استقراض خارجی و اعطای امتیازات به بیگانگان بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور

همان طور که درعناوین بالا مشاهده می کنیم، برخی از موارد یادشده(همچون موارد 7 و 8) در دنیای امروز و باتوجه به گسترش روزافزون تکنولوژی و زندگی مجازی، دیگر محلی از اعراب نداشته و با آن که شاید روزگاری به عنوان خطری جدی برای فرهنگ و جامعۀ ما محسوب می شد، امروز تنها به عنوان اطلاعات دانشنامه ای، تاریخی و کتاب خانه ای مورد رجوع قرار می گیرد.

با این همه خارج شدن مواردی از این دست، نه تنها موجب خوشنودی نیست، بلکه نشان دهندۀ آن است که روش های نفوذ فرهنگی از سوی دشمن بسیار پیشرفته شده و از آن مهم تر با بالارفتن سرعت انتقال و انتشار اطلاعات در دنیای امروز، سرعت نفوذ فرهنگی بیگانگان نیز به همان میزان بالا رفته و بر ماست تا به به روز کردن سیستم مقابله ای خود، با همان سرعت به تولید فرهنگ اصیل با هویت ایرانی-اسلامی پرداخته تا بتوانیم عملکرد و نفوذ تهاجم فرهنگی غرب را خنثی کرده و پاسخ گوییم.

«تهاجم فرهنگی»؛ وظیفۀ خطیر سازمان های فرهنگی داخلی همچون «صداوسیما» و «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی»

بی شک درچنین شرایطی مهم ترین وظیفه را، با توجه به توزیع و تقیسم بودجۀ سالانۀ کشور، نهادهای دولتی فرهنگی کشورمان، همچون وزارت «صداوسیما» و «وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی» در درجۀ نخست و در ادامه سازمان هایی همچون «سازمان تبلیغات اسلامی»، «سازمان فرهنگی و هنری» شهرداری های کشور، دانشگاه ها و حوزه های علمیه، «وزارت آموزش و پرورش» و «وزرات علوم» و ... بر عده خواهند داشت.

چنان چه حضرت آیت الله خامنه ای نیز در بخشی از سخنان اخیرش به درستی به این نکته و اهمیت سازمان «صداوسیما» و «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلمی» در برخورد مقتدر با نفوذ و تهاجم فرهنگی بیگانگان تایکد کردند.

ایشان درهمین زمینه به وزارت ارشاد توصیه موکد کردند: تولید کتاب، ترجمه کتاب های مفید، تولید فیلم های سینمایی جذاب با تکیه بر ظرفیت های بالای ساخت فیلم، تولید بازی های رایانه ای مفید، ترویج بازی های پر تحرک و تولید اسباب بازی های معنادار و جذاب را در دستور کار قرار دهد.

«تهاجم فرهنگی» و راه های مقابله با آن

برای مقابله و مبارزه با«تهاجم فرهنگی»راه‏های بسیار زیادی در زمینه‏های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وسیاسی ذکر شده که هرکدام دارای اهمیت خاص خود است. اما عناوین زیر اهم توصیه‏ها و راه‏حل‏هایی است که در این مقوله قراردارند:

الف) شناخت دقیق و همه جانبۀ تهاجم فرهنگی

یکی از موارد مهم و اساسی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت ابعاد و ریشه‏های آن است؛ زیرا زمانی می‏توانیم در برابر این پدیده برنامه‏ریزی کنیم که از دشمن مهاجم و برنامه‏های او اطلاع کافی داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعی خود را به‏کار گیریم. این مبحث یکی ازمحورهایی است که دربیانات مقام معظم رهبری ازگذشته تا به امروز برآن تأکید شده است.

ب) شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامی و ملّی

گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگی شناخت فرهنگ غنی اسلامی و عناصر فرهنگی آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملی و آداب و رسوم اجتماعی، ذخایر فرهنگی با ارزش تلقی شده و زنده نگه داشته شوند. در این خصوص آگاهی بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس کردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگی از اهمیت خاصی دارد.

ج) اصلاحات علمی و اقتصادی

برنامه ‏ریزی در جهت پیشرفت همه‏ جانبۀ کشور و تبدیل آن به یکی از کشورهای بزرگ علمی و صنعتی و مستقل از جهت تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز و فراهم آوردن زمینه‏ های رفع نیازهای اقتصادی جامعه، به ویژه نیازهای جسمی و روحی نسل جوان از قبیل تحصیلات کافی، شغل مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشی و ... بیش‏ترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملی و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.

د) تدوین سیاست فرهنگی و تربیتی جامع از طریق

به هرتفسیر فارغ ازنکات یادشده دربالا، مقام معظم رهبری نیز با کلام شیوای شان، برخی از راهکارهای ممکن برای مقاله با دسیسه های تهاجم فرهنگی و جهان سلطه را تببین نمودند.

به عنوان نمونه، رهبر انقلاب، رصد و شناخت دقیق پدیده های نوظهور تهاجم فرهنگی را قبل از ورود به ایران ضروری دانستند و خاطر نشان کردند: دیر فهمیدن و دیر جنبیدن مشکل آفرین است بنابراین باید به موقع و حکیمانه برخورد کرد.

ایشان در تبیین برخورد حکیمانه خاطر نشان کردند: گاه باید از نفوذ پدیده ها، کاملاً جلوگیری کرد اما برخی پدیده ها را می توان پذیرفت یا اصلاح کرد.

رهبر انقلاب کار و ابتکار را اساس برخورد حکیمانه با مقولۀ«تهاجم فرهنگی» دانسته و تأکید کردند: باید با تلاش مبتکرانه به مقابله با این مقوله پرداخت که در این زمینه مسئولیت صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بسیار سنگین است.

حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان آخرین نکته در بحث تهاجم فرهنگی، انفعال و موضع دفاعیِ صرف در مقابل فرهنگ مهاجم را، بدترین و خسارت بار ترین نوع برخورد خواندند و خاطرنشان کردند: مواضع تهاجمی نیز در برخی موارد لازم است اما به هر حال در هر شرایط باید حکیمانه و با فکر عمل کرد.

موخره:

از آن‏ جا که «تهاجم فرهنگی» فرایندی فرهنگی است، باید با ابزارهای فرهنگی با آن مقابله کرد و از مبارزه با ابزارخشن پرهیز نمود؛ یعنی تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملّی و دینی را باید گسترش داد و از نیروهای متعهد و دلبسته به کشور در ساخت این تولیدات کمک گرفت؛ و سپس با بهترین روش ‏ها این تولیدات را به جوانان عرضه کرد. علاوه بر این، به جای آن‏ که بخواهیم در برابر تهاجمات غرب به صورت تدافعی عمل کنیم، از قبل ریشه ‏های فرهنگی خود را قوی سازیم و حالتی تهاجمی به خود بگیریم. چون علّت اصلی ورود مظاهر فرهنگ غربی به کشور ما، عدم توسعه در زمینه‏ های فنّی، اقتصادی و سیاسی عنوان می‏ شود، بکوشیم با نیروهای متخصص و استفادۀ مناسب از پیشرفت‏ های فرهنگ مادی غرب، مقدمات پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را درتمام زمینه‏ ها فراهم آوریم.

قشر جوان که معمولاً آسیب‏ پذیرترین اقشار در برابر تهاجم فرهنگی هستند، باید مورد توجه بیش‏تری قرار گیرند و تأمین نیازهای جسمی و روحی آنان در اولویت‏ های اول برنامه‏ های کلان کشور باشد. مسئولان کشور نیز به منظور ترویج عملی فرهنگ دینی و ملّی درتمام زمینه‏ ها، نمونه‏ ای از این فرهنگ را در زندگی خود پیاده کنند و در عمل نشان دهند که پای‏بند به ارزش‏ های والای اسلامی هستند.



راه مقابله با تهاجم فرهنگی چیست؟


مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب در گرو رعایت اموری است که ذیلاً به آن اشاره می‏شود:

1- حفظ و تعمیق ایمان و معنویت: قرآن مجید دو عامل اصلی را از اسباب گمراهی و انحراف عمومی می‏داند: یکی دور شدن از ذکر خدا؛ یعنی فراموش کردن معنویت و دیگری شهوترانی و دنیاطلبی است آن جا که می‏فرماید: "فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة واتبعوا الشهوات"(1)

دشمن نیز با علم به این موضوع در یان دو محور سرمایه گذاری می‏کند برای مقابله با دسیسه شیطانی دشمن باید جوانان را مسلح به ایمان و معنویت کرد. مقام معظم رهبری می‏فرماید: چیزی که به یک نظام قدرت می‏دهد بمب اتمی نیست قدرت نظامی اسلامی که آمریکا و شوروی سابق و بقیه قدرت‏های ریز و درشت عالم تا امروز نتوانسته‏اند و نخواهند توانست با آن مقابله کنند، قدرت ایمان نیروهای حزب اللَّه است.(2)

2- احیای فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر: با نظارت عمومی و مراقبت دستگاه‏های مربوطه فساد و تباهی از جامعه ریشه کن می‏شود. بر این اساس اسلام امر به معروف و نهی از منکر را در کنار نماز و روزه واجب کردهاست تا جایی که علی(ع) می‏فرماید:

"و ما اعمال البرکلها و الجهاد فی سبیل اللَّه عندالامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثة فی بحر لجّیّ؛(3) امر به معروف و نهی از منکر در مقیاس وسیع و عمومی حتی از جهاد بالاتر است کارهای نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون دمیدنی است به دریایی پرموج پهناور".

3- بها دادن به امور فرهنگی: از آن جا که دشمن با ابزار فرهنگی مبارزه می‏کند برای خنثی ساختن آن باید با همان ابزار مانند فیلم و عکس و رسانه‏های جمعی وارد میدان شد، از این رو رسالت مبلغان و صدا و سیما و مطبوعات و مؤسسات فرهنگی بسیار مهم و تعیین کننده است.

4- توجه ویژه به جوانان: مقام معظم رهبری خطاب به جوانان می‏فرماید: واضح است که شما در خط مقدم تهاجم فرهنگی هستید و من این را قبول دارم، چون تهاجم فرهنگی به مقصود بی اعتقاد کردن نسل نو انجام می‏گیرد. هم بی اعتقاد کردن به دین، هم بی اعتقاد کردن به اصول انقلابی.(4)

با مسئولیت دادن جوانان و درک صحیح از خواسته‏های آن‏ها و رفع نیازهای مشروع و ارتقای سطح آگاهی جوانان می‏توان این نسل پر طراوت را در برابر تهاجم فرهنگی دشمن مقاوم ساخت.

5- خودباوری مردم و مسئولین:

تهاجم فرهنگی دشمن به منظور سست کردن اراده مردم و خودباختگی آن‏ها صورت می‏گیرد. برای مقابله با آن باید جوانان را باور کنیم و به نیروهای متخصص و متعهد خود اعتماد داشته باشیم تا با ابتکار و خلاقیت رشته‏های وابستگی را در بخش اقتصادی بگسلند. امام خمینی می‏فرماید:

"اساس همه شکست‏ها و پیروزی‏ها از خود آدم شروع می‏شود. انسان بر اساس پیروزی است و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است. شما اگر چنانچه باورتان باشد که نمی‏توانید صنعت بکنید و نمی‏توانید صنایع بزرگ و کوچک را و چیزهایی که احتیاج به غرب بوده است، خودتان آن‏ها را درست بکنید تا این باور هست نمی‏توانید که انجام بدهید. اول باید خودتان را درست کنید. اوّل باید باورتان بیاید که ما هم انسانیم، ما هم قدرت تفکر داریم".(5)

پی نوشت‏ها:

1. مریم، آیه 59.

2. فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 179.

3. نهج البلاغه، کلمات قصار، ص 374.

4. فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 402.

5. صحیفه نور، ج 14، ص 193 و 194.

دوستان بزرگوار شما می توانید سوالات دینی خود را در کلوب مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی مطرح و از پاسخهای کارشناسان این مرکز بهره مند گردید.

http://www.cloob.com/clubname/pasokh

تهاجم فرهنگی و راه های مقابله با آن

نویسنده : حجت الاسلام جعفر کوهستانی

مقابله با یک نظام و یک ملت ممکن است به دوشکل صورت گیرد:

 

1- مبارزه آشکار که ممکن است بصورت تهدیدات سیاسی ، اقتصادی و یا نظامی باشد

2- مبارزه پنهان که می تواند از طریق تهاجم فرهنگی صورت گیرد :

امروزه تهاجم فرهنگی از بزرگترین خطراتی است که کشور ایران را تهدید می کند و به هیچ وجه نمی توان آن را انکار کرد چون به صورت پنهان و خاموش صورت می گیرد و ممکن است گاهی مورد غفلت قرار گیرد .

اینکه بررسی داشته باشیم درویژگیهای تهاجم فرهنگی  ازنگاههای مختلف

1- زمینه های پیداش و عوامل موفقیت

2- اهداف تهاجم فرهنگی

3- راهای مقابله با آن

ویژگیهای تهاجم فرهنگی

1- نامرئی و نامحسوس بودن

 تهاجم فرهنگی واقعیتی است که ابعاد پنهان آن بسیار فراتر از ابعاد آشکار آن است

2- تهاجم فرهنگی دراز مدت و دیرپاست

 تهاجم فرهنگی به همان میزان که نتیجه و محصول خود را آرام و دیر به دست می آورد اثرش هم که به جای می گذارد دیر  پا و دراز مدت است و به آسانی ازر وح وفکر جامعه زایل نمیشود

3- تهاجم فرهنگی ریشه ای و عمیق است

اگر فرهنگ یک ملت را سنگ زیر بنای جامعه بدانیم دشمن در تهاجم فرهنگی درصدد تغییر دادن آن است

4- تهاجم فرهنگی همه جانبه است

یعنی اینکه تهاجم تنها در یک بعد سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی نیست بلکه شامل همه اقشار جامعه از کودک و نوجوان مرد و زن می شود.

زمینه های پیدایش تهاجم فرهنگی

1- وجود احساس حقارت

 اگر در میان جامعه حقارت وجود داشته باشد جامعه سعی می کند با تقلید از فرهنگ دیگران به این احساس سرپوش بگذارد و با آن کمبود خود را جبران کند

2- عدم مقبولیت و محبوبیت

اگر این نیاز به خوبی پاسخ داده نشود بهداشت روانی جامعه دچار آسیب شده و در نهایت پذیرش فرهنگ بیگانه نمود پیدا می کند

3- خلاء و فرهنگ جامعه

تهاجم فرهنگی به خودی خود نمی تواند در جامعه ای موفق  و کارسازباشد بلکه نیاز به زمینه مساعد دارد که این با پاسخ ندادن به نیاز جوانان مساعد می شود 

4- بی اعتقاد کردن مردم یک جامعه به فرهنگ و تاریخ خودشان

شهید مطهری در این رابطه در کتاب خدمات مقابل اسلام و ایران می نویسد

استعمار سیاسی و اقتصادی زمانی توفیق حاصل می کند که  در استعمار فرهنگی موفق شود

اهداف تهاجم فرهنگی

1-اسلام زدایی و ضربه به  اصل نظام

مقام معظم رهبری در این باره می  فرمایند استمرار فعالیتهای فرهنگی در طول سالیان دراز در کشورها یک اسلام زدایی و اصالت زدایی بوجود آورده است که همه اصالتهای اسلامی به تدریج مورد تهدید قرار گرفته است

2- ترویج فرهنگ تسامح و تساهل و نفی مطلق خشونت

3- ترویج سوکولاریسم

4- تقدس زدایی و حمله به ارزشها

5- ایجاد بحران اخلاقی

6- ایجاد روحیه یاس ونا امیدی

راههای مقابله با تهاجم فرهنگی

1- تهاجم متقابل فرهنگی

که به فرمایش مقام معظم رهبری این کار به یک سیاستگذاری همه جانبه احتیاج دارد

2- دفاع از ارزشهای اسلامی

3- استفاده از هنر و هنرمندان متعهد

4- برنامه ریزی فرهنگی

5- گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر وترویج  نماز و قرآن و دعا در میان جوانان و نوجوانان

6- معرفی الگوهای مناسب به جوانان

7- آموزش خانواده

8- تکیه به هویت دینی ملی

9- ایجاد اشتغال و حل مشکلات جوانان اعم از بیکاری

10- تلاش در حفظ کیان خانواده

روش و شیوه های مبارزه با تهاجم فرهنگی در قرآن و سنت

رعایت تقوا و پارسایی

اولین و مهم ترین و در عین حال موثرترین اقدام در جهت مقابله با تهاجم فرهنگی رعایت تقوای الهی از سوی آحاد افراد جامعه است . اگر فرهنگ خداترسی و خدا را حاضر و ناظر دیدن ، در میان افراد جامعه رشد پیدا کند ، مطمئناً چنین جامعه ای هیچ گونه آسیبی از دشمنان نخواهند دید . تقوا پیشگی یعنی مبارزه با شیطان ، مبارزه با نفس و به همان نسبت که جنگ فرهنگی و جنگ بر علیه ارزشهای اسلامی خطرناک تر از جنگ نظامی است مبارزه با نفس و شیطان و دشمن درون نیز مهمتر از مبارزه با دشمن بیرونی است هر مشکلی متوجه انسان شود ، هر فتنه ای متوجه جامعه اسلامی شود راه نجات از این سختی و مشکلات رعایت تقوای الهی است و من یتق الله یعجل له مخرجاً (طلاق 2)

بهترین ره توشه ای که هم باعث نجات انسان در این دنیا و هم باعث نجات انسان در روز قیامت می شود رعایت تقوای الهی است و تزاد و افان خیرالزاد التقوی (بقره 197)

در این جا به ذکر اوامر و نواهی خداوند که رعایت آنها منجر به ایجاد تقوای الهی می شود می پردازیم .

1-رعایت آداب و معاشرت اسلامی

در قرآن مجید دستوراتی از آداب معاشرت اسلامی ذکر شده است که رعایت آنها باعث حفظ سلامت جامعه می شود و عبارتند از : الف رعایت ضوابط و آداب نگاه کردن : اگر در نگاه کردن مراعات احکام شرعی نشود بعنوان موثرترین ابزار گناه باعث سقوط ارزشهای اخلاقی می شود . فاصله بین نگاه و گناه بسیار کم است ، اصولاً خود نگاه اگر همراه با مراعات احکام شرعی آن نباشد همان گناه است . خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید در مورد نگاه کردن به نامحرم ابتدا راجع به مردان مومن می فرماید و قل للمومنین یغضوا من ابصارهم (نور 30) و سپس راجع به زنان مومن می فرماید : وقل للمومنات یغضضن من بصارهن (نور 31)

الف) رعایت ضوابط و آداب سخن گفتن : یکی دیگر از دستورات اخلاقی قرآن مجید برای حفظ صحت و سلامت جامعه و ایجاد تقوا در افراد ، بطوری که با رعایت آن دشمنان در تهاجم فرهنگی ناموفق باشند، رعایت آداب سخن گفتن افراد نامحرم با یکدیگر است .

خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید می فرماید :

ای زنان پیغمبر شما همانند دیگران از زنان نیستید (مقامتان رفیع تر است ) اگر خدا ترس و پرهیزکار باشید پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن مگوئید مبادا آن که دلش بیمار (هوی و هوس ) است به طمع افتد و درست و نیکو سخن گویید . (احزاب 32 )

خداوند زنان را در این آیه از اینکه در هنگام سخن گفتن با مردان ، با نرمی و نازکی کلام سخن بگویند نهی فرموده است زیرا در این صورت ایجاد شک و تهمت و برانگیختن شهوت در مردانی می شود که مریض القلب هستند . اگر زنان در جامعه اسلامی مراعات این دستور را بکنند از بسیاری فسادها جلوگیری می شود .

حضرت علی (ع) می فرمایند : بهترین خصلتهای زنان بدترین خصلتهای مردان است که عبارتند از کبر و ترس (نهج البلاغه )

تکبر برای همه حرام و گناه است مگر برای زن . تکبر برای مرد حرام است برای زن نسبت به مرد بیگانه ، مستحب است ، باید اینگونه برخورد کند (سید علی خامنه ای )

ب) مراعات ضوابط و آداب لباس پوشیدن :

طریقه لباس پوشیدن مردان و زنان در جامعه اسلامی از جمله امور مهمی است که اگر موازین شرعی در آن رعایت شود بسیاری از گناهان و فسادهای بعدی ایجاد نمی شود.

در قرآن مجید خداوند می فرمایند : ( ای رسول ، زنان مومن را بگو زینت و آرایش خود به آن چه قهراً ظاهر می شود بر بیگانه آشکار نسازند و باید سینه و دوش خود را به مقنعه بپوشانند (نور 31)

در این آیه مراد از زینت مواضع زینت است زیرا نفس آشکار کردن و ظاهر کردن وسایل زینت مثل دستبند و گوشواره حرام نیست بلکه آنچه حرام است ظاهر نمودن مواضعی از بدن است که آنرا زینت می کنند (سید محمد حسین طباطبایی )

این امر و نهی که از طرف خداوند تبارک و تعالی صادر شده است از جمله دستورات اخلاقی است که مراعات آن در جامعه اسلامی گذشته از اینکه باعث ایجاد تقوا در انسان می شود عامل حفظ صحت و سلامت جامعه از امراض روحی و فسادهای گوناگون نیز است .

 2-پایبندی به عبادات و بندگی خداوند :

از دیگر موارد که مصداق بارز رعایت تقوای الهی است ، انجام عبادات می باشد که به شرح زیر به آن پرداخته می شود : « معنویت و راز و نیاز با خداوند و ارتباط دلها با خدای متعال و هدف را خدا قرار دادن و فریب ظواهر را نخوردن و وابستگی به زر و زیور و ذخایر دنیا پیدا نکردن همه اینها یک مجموعه مومن و یک فئه مومنه را بوجود می آورد و آن وقت قلیل هم که باشید بواسطه آن جنبه معنوی ، زیادها را در مقابل خودتان مجبور به هزیمت می کنید (سیدعلی خامنه ای )

الف) اقامه فریضه نماز :

مهم ترین و زیربنایی ترین عمل عبادی انجام فریضه نماز است . اگر واقعاً فریضه نماز آنطور که شایسته است اجرا شود هیچگونه فساد و فحشایی در جامعه وجود نخواهد داشت .

(ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر ) (عنکبوت 45)

در این صورت است که جامعه در برابر هجوم فرهنگی دشمنان مقاوم و نفوذناپذیر می گردد . اقامه نماز اولین وظیفه حکومت عدل گستر الهی است .

سوره مبارکه حج آیه 41 خداوند می فرماید : « آنهایی که خدا را یاری می کنند آنهایی هستند که اگر در روی زمین به آنان اقتدار و تمکین دهیم نماز به پا می دارند .

ب)استمداد از روزه

همانطور که فایده استعانت از نماز بازداشتن انسان از فحشاء و منکر است ، فایده استعانت از روزه نیز این است که از بین برنده حرص و هوای نفس است از ائمه معصومین (علیهم السلام ) روایت است که مراد به صبر در اینجا روزه است (ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی مجمع البیان )

ج)اهتمام به اجرای تکالیف دینی : یکی دیگر از اموری که جزء واجبات دین مبین اسلام است پرداخت وجوهات شرعی و قانونی است تا ثروت و مال در یکجا ذخیره و انباشته نشود و بطور یکنواخت در سطح جامعه تقسیم شود و اینکه ایتاء (زکوه ) پس از اقامه نماز در قرآن بعنوان دومین خصوصیت یک حکومت اسلامی بیان شده است .

د) اهتمام و فراگیری امر به معروف و نهی از منکر : (او باید از شما مسلمانان برخی خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و مردم را به نیکوکاری دعوت و از بدی و بدکاری نهی کنند (آل عمران 104)

3-دوری از گناه و محرمات :

از جمله مواردی که عمل به آن موجب ایجاد تقوی در انسان می گردد ، ترک محرمات الهی است . همانگونه که انجام واجبات و عبادات درایجاد تقوی موثر است ، ترک محرمات الهی نیز همین گونه است . اگر منهیات قرآنی در جامعه اسلامی ترک شود زمینه های لازم برای نفوذ فرهنگی دشمنان از بین خواهد رفت . لذا بایستی یکی از برنامه های مسئولین حکومت اسلامی ، از بین بردن موقعیت های مناسب برای انجام گناهان و محرمات الهی باشد . محرماتی که در قرآن مجید ذکر گردیده و به گونه ای نقش ایجاد زمینه مناسب برای تهاجم فرهنگی دشمنان را دارد به شرح زیر می باشد :

الف) موسیقی و غنا مبتذل

امام خمینی (ره) می فرمایند : « استاد معظم ما می فرمودند بیشتر از هر چه گوش کردن به تغنیات سلب اراده و عزم از انسان می کند و عزم یعمی بنا گذاری و تصمیم بر ترک معاصی و فعل واجبات و جبران آن چه از انسان فوت شده در ایام حیات و بالاخره تأسی به رسول گرامی اسلام (ص) در جمیع حرکات و سکنات و در تمام افعال و تروک (چهل حدیث )

ب) شرب خمر و قمار : از دیگر محرمات که ترک آن واجب است و انجامش موجب عقاب و عذاب الهی است شرب خمر و قمار است که قرآن در این زمینه می فرماید : ای اهل ایمان شراب و قمار و بت پرستی و تیرهای گروبندی همه اینها پلید و از عمل شیطان است از آن دوری کنید تا رستگار شوید (مائده 90)

ج)بی عفتی = از جمله محرمات قرآنی عدم رعایت عفت است .

سوره مبارکه اسراء آیه 32 می فرماید : « هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید که کاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است .

ازدواج

پس از رعایت تقوای الهی موثرترین اقدام بعدی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان امر ازدواج است . چنانکه درحدیث نبوی (ص) آمده است : (هر کس ازدواج کند ، همانا نصف دینش را حفظ کرده پس باید برای نصف دیگر تقوای خدا را پیشه کند . »

راه حفظ دین و بی اثرنمودن تهاجم فرهنگی دشمن ، روی آوردن به امر ازدواج و تسریع در آن است . در امر ازدواج و برای ازدواج و برای حفظ دین ، باید از همان آغاز جوانی اقدام نمود و این همه تسریع در ازدواج برای این است که جلوی انحرافات و فسادها گرفته شود و با این روش توطئه های دشمن و حملات فرهنگی خنثی شود .

پرکردن اوقات جوانان

یکی از اقدامات موثر در راه مبارزه با هجوم فرهنگی دشمنان این است که اوقات فراغت جوانان را با تفریحات سالم و سرگرمی های سالم پر نماییم . اگر جوانان وقت خالی نداشته باشند و اوقاتشان با برنامه های متنوع سالم پر شود در آن صورت به فکر خلاف و گناه نمی افتد . به همین نسبت توطئه های دشمنان در زمینه های فرهنگی نیز بی اثر و خنثی می شود . به پیامبرش می فرماید « هنگامی که از کار مهمی فارغ شوی به مهم دیگر بپرداز، هرگز بیکار نمان ، تلاش و کوشش را کنار مگذار، پیوسته مشغول مجاهده باش و پایان مهمی را آغاز مهم دیگر قرار ده .

برتر دانستن فرهنگ خودی و احیای آن

امام خمینی (ره) می فرمایند : « شرق فرهنگ دارد ، فرهنگ غنی دارد ، کسی که فرهنگ غنی دارد چرا برود سراغ دیگران و از دیگران بخواهد فرهنگ بگیرد . دیگران هم به ما فرهنگ نمی دهند نافرهنگی می دهند . شرق یک فرهنگ اسلامی دارد که بلندترین و مترقی ترین فرهنگ است . با این فرهنگ اسلامی باید تمام احتیاجاتش را اصلاح کند و دستش را پیش غرب دراز نکند . »

تهیه کننده : حدیث فتحی

درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی و نحوه‏ی مقابله با آن

حمید جاودانی شاهدین

چکیده

مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ را فرهنگ می‏نامند. تبادل فرهنگی ملت‏ها نیز که در طول تاریخ در بستری طبیعی ادامه داشته برای تازه‏ماندن معارف و حیات فرهنگی بشر امری ضروری است و جامعه‏ی انسانی را در مسیر سعادت واقعی به پیش می‏برد.

اما آنچه امروزه مشکل‏ساز شده «تهاجم فرهنگی» یا غلبه‏ی یک فرهنگ بر سایر فرهنگ‏هاست که نمونه‏ی بارز آن روند روبه گسترش تسلط فرهنگ غرب بر سایر فرهنگ‏ها ـ به ویژه فرهنگ اسلامی ـ در یکصد سال اخیر است. تفاوت عمده‏ی تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی در این است که در تهاجم برای فرهنگ موردهجوم امکان انتخاب وجود ندارد.

جلوه‏های تهاجم فرهنگی را می‏توان به دو دسته‏ی بیرونی، همچون: تلاش برای دین‏زدایی، ایجاد روحیه‏ی خودباختگی فرهنگی، ترویج افکار و اندیشه‏های غربی و ... و درونی، همچون: عقب‏ماندگی علمی و صنعتی، فقر اقتصادی، غفلت کارگزاران فرهنگی و ... تقسیم کرد. در این مقاله ضمن بررسی جلوه‏های فوق، راهکارهایی برای مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی ارائه شده است.

واژگان کلیدی:

فرهنگ، تهاجم فرهنگی، فرهنگ‏پذیری، تبادل فرهنگی

مقدمه

حیات بشری همواره با فرهنگ توأم بوده است و ملتی که فرهنگ مخصوص به خود نداشته باشد، مرده محسوب می‏شود؛ علاوه بر این، یک فرهنگ بالنده برای تکامل خود باید توانایی تبادل با سایر فرهنگ‏ها و جذب عناصر مثبت آن را داشته باشد؛ بنابراین، تمام فرهنگ‏ها باید در تعامل با یکدیگر باشند، تا بتوانند در مجموع، بشر را به پیشرفت مطلوب برسانند.

در عصر حاضر که نظام سرمایه‏داری به سرپرستی آمریکا، با تک‏قطبی شدن جهان و فروپاشی رژیم شوروی سابق، یکه‏تاز عرصه‏ی جهانی شده‏است، به شکل‏های مختلف می‏کوشد تا نظرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را به تمام کشورهای جهان تحمیل کند و فرهنگ واحدی متناسب با منافع درازمدت خود بر جهان حاکم سازد. از طرف دیگر سایر ملت‏ها نیز در برابر این زیاده‏خواهی آمریکا برای حفظ و پاسداری از فرهنگ ملی و بومی خود مقاومت می‏کنند. در این میان فرهنگ اسلامی توانسته است در صد سال اخیر در برابر این هجوم مقاومت و اصالت خود را حفظ کند.

بدیهی است طرّاحان «نظم نوین جهانی» که با هزاران ترفند توانسته‏اند یک ابرقدرت نظامی، نظیر شوروی سابق را از سر راه خود بردارند و سبب فروپاشی کمونیسم در سطح جهانی شوند، مایل نیستند با قدرت جدیدی در برابر منافع خود مواجه گردند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران سبب شده است که سلطه‏گران بیش‏تر از آن جهت خوفناک باشند که قدرت جدیدِ مقابل منافع نامشروعِ آنان، یک گروه سیاسی ـ مذهبی به نام جهان اسلام باشد؛ قدرتی که از نظر فرهنگی با داشتن ارزش‏های قوی، نظیر خداپرستی، ظلم‏ستیزی، نوع‏دوستی، برادری، مساوات و عدل، می‏تواند در برابر فرهنگ غربی قد علم کند؛ لذا چون می‏دانند که از مقابله‏ی مستقیم با ایدئولوژی اسلامی طرفی نخواهند بست، می‏کوشند با ترفندی قدیمی، به طور غیرمستقیم، در ارکان جوامع اسلامی، از جمله جامعه‏ی ما رخنه کنند و آن ترفند چیزی نیست جز «تهاجم فرهنگی».

بدین منظور، در این مقاله سعی شده است به نوعی این پدیده مورد بررسی قرار گیرد و عوامل داخلی و خارجی و نیز برخی از راه‏کارهای مبارزه با آن مطرح شود. از آن‏جا که بحث از تهاجم فرهنگی مستلزم تعریف فرهنگ و ویژگی‏های آن است، ابتدا به این موارد می‏پردازیم و سپس موضوع اصلی را بررسی می‏کنیم.

فرهنگ

برای فرهنگ در حدود دویست و پنجاه تعریف ارائه کرده‏اند؛از جمله :

ـ کلیه‏ی دستاوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب و رسوم، عبادات و دیگر قابلیت‏های اکتسابی، که از نسلی به نسل دیگر انتقال می‏یابد.

ـ مجموعه‏ی باورها، بینش‏ها، ارزش‏ها، آداب و سنن، اخلاق و اندیشه‏های پذیرفته شده و حاکم بر یک جامعه.

ـ مجموعه‏ی پیچیده‏ای که در برگیرنده‏ی دانستنی‏ها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی که به وسیله‏ی انسان، به عنوان عضو جامعه، کسب شده است (روح‏الامینی، 1372، ص 17 به نقل از: ادوارد تایلور1، فرهنگ ابتدایی).

ـ فرهنگ مجموعه‏ای از آگاهی‏ها(شناخت‏ها) و رفتارهای فنی، اقتصادی، آیینی (شعایر)، مذهبی، اجتماعی و غیره است که جامعه‏ی انسانی معینی را مشخص می‏کند (پانوف؛ 1368، ص 103).

تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این مطلب است که تمام دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است؛ به همین سبب تعریف ذکر شده در فرهنگ مردم‏شناسی میشل پانوف2 را می‏توان تعریفی جامع از فرهنگ دانست.

فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی

فرهنگ را می‏توان در دو سطح مادی و معنوی دسته‏بندی کرد؛ فرهنگ مادی عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دستاوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و... . فرهنگ معنوی یا غیرمادی نیز عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش‏ها و اندیشه‏ها، اخلاقیات، دانستنی‏ها و... (روسک3، 1369، ص 10 و روح‏الامینی، ص24).

فرهنگ مادی معمولاً تحت تأثیر فرهنگ معنوی رشد می‏کند؛ زیرا نوع نگرش به هستی و جهان، و ارزش‏های حاکم بر جوامع، در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی و رفاه اجتماعی به انسان جهت می‏دهد؛ برای مثال، طرز نگرش، نوع ارتباطات و معاشرتِ انسان‏ها، آنان را به ساختاری خاص در معماری سوق می‏دهد، و یا نوع نگرش زنان به حقوقشان، آنان را در انتخاب نوع لباس یا رفتار رهنمون می‏سازد (قیصی‏زاده، 1363). از طرف دیگر فرهنگ مادی نیز در فرهنگ معنوی تأثیر می‏گذارد. برای مثال، وارد شدن و جای گرفتن یک تکنولوژی جدید که در شمار فرهنگ مادی است، بالطبع ارزش‏های جدیدی را با خود خواهد آورد و ارزش‏هایی را نیز متزلزل خواهد ساخت (روح‏الامینی، ص110).

خصوصیات فرهنگ

خصوصیات فرهنگ را می‏توان به شرح زیر ارائه کرد:

1. آموختنی و اکتسابی است: افرادِ هر نسل، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می‏کنند و به نسل بعدی می‏سپارند.

2. زنده است: جنبه‏ی پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.

3. فطرتِ ثانوی انسان است؛ یعنی به خودی خود عمل می‏کند؛ بر این اساس است که ارزش‏ها، بایدها و نبایدها و اهداف و عادات، پایه‏های فرهنگ را می‏سازند.

4. فراتر از سواد و تحصیلات است؛ زیرا با فطرت و سرشت انسان‏ها مرتبط است.

5. هویت‏دهنده است؛ یعنی تنظیم‏کننده‏ی روابط اجتماعی و تضمین‏کننده‏ی نوع بینش و نگرش فرهنگ‏پذیر است.

6. نسبی است؛ فرهنگ متنوع است، تدابیر و روش‏ها از یک گروه به گروه دیگر فرق می‏کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه‏ای دارد.

7. منتقل شدنی است؛ هر گروه انسانی میراث اجتماعی (فرهنگ) خود را به دیگران انتقال می‏دهد.

8. خاص انسان است؛ فرهنگ شامل گذر از مرحله‏ی غریزی به رفتارِ آموخته است که الگوهای آن می‏تواند از یک شخص یا نسل به شخص یا نسل دیگر منتقل شود؛ در واقع مفهومی تجریدی از مشاهده‏ی رفتار انسان‏هاست (قیصی‏زاده، 1363 و فیاض، 1372، ص31ـ39 و روح‏الامینی، 1372، ص19ـ24).

فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی

امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته‏ی شرقی و غربی تقسیم می‏کنند. دو اصطلاح شرق و غرب تعابیر جغرافیایی هستند و با این ملاک کشورهای چین، فیلیپین، ژاپن و... شرقی محسوب می‏شوند و ایسلند، کانادا و تمام آمریکا از شمال تا جنوب، غربی؛ اما این دو مفهوم در حوزه‏ها و قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، فلسفه، عرفان و تاریخ هم در برابر هم قرار می‏گیرند؛ برای مثال، تقابل اسلام و غرب، صورتی از تقابل شرق و غرب محسوب می‏شود (داوری اردکانی، 1379، ص12). در این تقسیم‏بندی تاریخی و سیاسی منظور از فرهنگ غربی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است که برخی از ویژگی‏های آن عبارت‏اند از: اصالت قدرت، اصالت ماده، اصالت زندگی، نظم فکری و عملی، اصالت مصرف، میل به تحلیل عقلانی، خودمداری و اومانیسم.

در مقابل فرهنگ غربی، مجموعه‏ای از فرهنگ‏های ملل شرقی قرار دارد که عمدتا دارای ویژگی‏های زیر است:

طالب و تابع قطب بزرگ ازلی (خداوند) است (اصالت وحدانیت)؛ در جست‏وجوی روح و یافتن راز خلقت است (اصالت روح)؛ میل به تحلیل عاطفی دارد؛ قوم‏گرا و ناسیونالیسم است؛ به همه‏چیز با دیده‏ی ابهام می‏نگرد (ابراهیمی، 1367).

تهاجم فرهنگی

امروزه با توجه به رشد فکری و آگاهی عمومی ملت‏های جهان، نفوذ و سلطه و به‏دست آوردن مستعمرات از راه لشکرکشی‏های نظامی، به آسانی امکان‏پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‏های زیادی را بر مهاجمان تحمیل می‏کند؛ به همین سبب، بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده‏اند. این کشورها معمولاً اجرای مقاصد خود را با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، ترویج زبان، انجمن‏های خیریه، ترویج بهداشت، سوادآموزی و ، به عبارت دیگر، به نام سیاست‏های فرهنگی و فرهنگ‏پذیری انجام می‏دهند. هرچند نمی‏توان این عناوین را از نظر نوع‏دوستی و انسانیت موردتردید قرار داد، ولی تاریخچه‏ی این روابط و خدمات نشان داده است که این برنامه‏ریزی‏های دقیق، در جهت رشد و بالندگی فرهنگ این کشورها نبوده بلکه زمینه‏ی اسارت کامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی‏آنان را فراهم ساخته است (روح‏الامینی، 1372، ص 101).

بدین ترتیب، استعمارگران، اکنون به این نتیجه رسیده‏اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها، نفوذ در فرهنگ آنان و استحاله‏ی درونی آن است. آنان می‏خواهند ارزش‏های مورد پسند خود را ارزش‏های مترقی جلوه دهند و جای‏گزین معیارهای بومی و فطری ملت‏ها سازند و، از این طریق، بدون هیچ دغدغه‏ای به آینده‏ی منافع خود در این کشورها مطمئن باشند. این جمع‏بندی، به ویژه در دهه‏های اخیر، مبنای فعالیت‏های سازمان‏یافته‏ی گسترده‏ای قرار گرفته که غرب آنها را ترویج معیارهای تمدن، رشد و توسعه معرفی می‏کند؛ اما در فرهنگ ملت‏ها، از این اقدامات با تعابیر مختلفی یاد می‏شود که مفهوم مشترک آنها در تعبیر هجوم فرهنگی نهفته است (خرم، 1378، ص15).

این عمل (جای‏گزینیِ فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی) به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه، و مطیع غرایز بیگانگان کند، عمدتا «تهاجم فرهنگی» محسوب می‏شود. دانشمندان غربی نیز به این واقعیت اذعان دارند. اتوکلاین برگ،4 یکی از روان‏شناسان اجتماعی غربی، در این زمینه می‏نویسد:

حتی در جریان پیاده کردن برنامه‏های بلندنظرانه و آزادمنشانه، چون کمک به همکاری فنی نیز نگرش استعماری و سایر اشکال استثمار متجلی است؛ مثلاً کشوری که کمک‏های فنی به دیگری ارائه می‏دهد این انتظار را دارد که کشور دریافت دارنده‏ی کمک، معیارها و الگوهای وی را برگزیند (روح‏الامینی،1372، ص101).

در کتاب‏های دایرة‏المعارفی غربی نیز به این مطلب اشاره شده است. میشل پانوف در کتاب فرهنگ جامعه‏شناسی در توضیح اصطلاح فرهنگ‏پذیری5 به این تسلط و استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می‏گوید:

«این اصطلاح را از اواخر قرن گذشته انسان‏شناسان انگلیسی‏زبان به کار بردند و مراد از آن تعیین پدیده‏هایی است که از تماس مستقیم و ادامه‏دارِ بین دو فرهنگ مختلف نتیجه می‏شوند و از تبدیل یا تغییر شکل یک یا دو نوع فرهنگ، در اثر ارتباط با یکدیگر، حکایت می‏کند؛ بنابراین، مراد از فرهنگ‏پذیری، جنبه‏ی ویژه‏ای از فرایند انتشار آن است. امروزه فرهنگ‏پذیری ـ گاهی در معنای محدودکننده‏تر ـ به تماس‏های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند، اطلاق می‏شود؛ در این صورت، جامعه‏ی غالب که هماهنگ‏تر ویا ازنظر تکنیک مجهزتراست ـ معمولاً ازنوع جوامع صنعتی ـ به‏طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می‏گردد (پانوف؛ 1368،؛ ص17ـ18).

این محقق در تعبیری دیگر از این تهاجم در حالتی که به شکلی گسترده‏تر، تمام عناصر فرهنگ مورد هجوم را از بین می‏برد و فرهنگ مهاجم را جای‏گزین می‏سازد، به «قوم‏کشی» یا «قومیت‏کشی»6 تعبیر می‏کند و می‏نویسد:

«هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزش‏های اجتماعی و روحیات سنتی جامعه‏ی مغلوب و برای گسستگی وسپس نابودی آن می‏کوشد، واژه‏ی قوم کشی را ـ که به تازگی رایج شده‏ـ به‏کار می‏برند تا القای اجباری‏فرایند «فرهنگ‏پذیری»را ازطریق فرهنگ غالب دریک فرهنگ‏دیگر (مغلوب) توصیف‏کنند. درگذشته جوامع‏صنعتی قوم‏کشی‏را باتظاهر به اینکه هدفشان از همانندسازی، ایجاد «آرامش» یا «تغییر شکل» در «جوامع ابتدایی» یا «عقب‏مانده» است، اجرانموده وبازهم اجرامی‏کنند. این‏عمل معمولاً تحت‏عنوان اخلاق، رسیدن به کمال مطلوب در پیشرفت و... صورت می‏گیرد (پانوف، 1368، ص137).

در تعریف پدیده‏ی «تهاجم فرهنگی» دیدگاه حضرت آیت‏اللّه خامنه‏ای، رهبرمعظم انقلاب، قابل توجه است. از نظر ایشان در «تهاجم فرهنگی» یک مجموعه‏ی سیاسی یا اقتصادی، برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان‏های فرهنگی آن ملت هجوم می‏برد. در این هجوم، باورهای تازه‏ای را به زور و به قصد جای‏گزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد کشور می‏کنند (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1373، ص3).

تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی

تبادل فرهنگی ملت‏ها در طول تاریخ به شکلی طبیعی وجود داشته و عاملی برای رشد و تعالی مستمر فرهنگ ها بوده است. تبادل فرهنگی برای تازه‏ماندن معارف و حیات فرهنگی بشر امری بسیار ضروری است و جامعه انسانی را در ارتقای ارزش‏ها و پیمودن مسیر سعادت واقعی به پیش می‏برد. این جریان فرهنگی دو سویه است و هنگام قوت و توانایی ملت‏ها صورت می‏گیرد. در این روند، ملت‏ها با هدف ترویج ارزش‏های بشری، به تبلیغ ایده‏آل‏ها و معیارهای خود می‏پردازند و نیز عناصر و مفاهیم برجسته‏ی فرهنگ‏های دیگر را وام می‏گیرند.

گسترش اسلام در برخی از مناطق جهان، از جمله شرق آسیا، از طریق رفت و آمد مسلمانان ایران به این مناطق، از نمونه‏های قابل استنادی است که پیامدهای مثبت تبادل فرهنگی را برای جامعه‏ی بشری به خوبی اثبات می‏کند. در تبادل فرهنگی هدف اصلی باردار کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است و از این دیدگاه، تردیدی نیست که در برخورد با فرهنگ غرب نیز تبادل صحیح فرهنگی، منشأ آثار مثبتی خواهد بود (خرم، 1378، ص15).

بنابراین، اساسا تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی در دو جهت مخالف قرار دارند. تبادل فرهنگی فرایندی متقابل و طبیعی است و با رضایت طرفین صورت می‏گیرد؛ ولی تهاجم فرهنگی یک طرفه، غیرداوطلبانه و سلطه‏گرانه است و اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی دارد. معرفی، انتقال و جای‏گزینی ارزش‏ها در تهاجم فرهنگی طبیعتا تحمیلی است. در واقع در تبادل فرهنگی، هدف به روز کردن و کامل کردن فرهنگ ملی است، ولی در «تهاجم فرهنگی» هدف ریشه‏کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی است (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1373، ص 19ـ20).

قابل توجه است که فرهنگ‏پذیریِ با میل و به دلخواه یا تعامل فرهنگی، زمانی میسّر است که هیچ‏گونه نابرابری اجتماعی یا سیاسی بین دو فرهنگ وجود نداشته و هیچ‏کدام برتری مادی یا معنوی نسبت به دیگری نداشته باشند. در مقابل، در سایه‏ی برتری تکنولوژی، قدرت نظامی، امکانات بیش‏تر اقتصادی و فنی، و برنامه‏ریزی سیاسی است که تسلط پدیده‏های فرهنگی یک جامعه بر دیگری انجام می‏گیرد (روح الامینی، 1372، ص101).

در مجموع می‏توان گفت که: در تبادل فرهنگی سه اصل گزینش ،تحلیل و جذب و اصل تولید فرهنگی، مد نظر متولیان فرهنگی یک جامعه است و این افراد برای زنده و پویا نگه داشتن فرهنگ خودی، عناصر فرهنگ بیگانه را بررسی و عناصر مثبت آن را گزینش و پس از تحلیل و تعیین تناسب آن با فرهنگ بومی، آن را جذب می‏کنند و به شکل عنصری از فرهنگ خودی درمی‏آورند (فیاض، 1372، ص 42ـ43 و افتخاری، 1377، ص 70ـ73).

به طور خلاصه، تفاوت تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی را می‏توان در موارد ذیل دانست:

1. در تهاجم، هدف تخریب است، اما در تبادل فرهنگی هیچ کدام از دو فرهنگ قصد تخریب فرهنگ مقابل را ندارد و هدف انتقال و نشر فرهنگی است.

2 ـ در تهاجم، یک ملت برای جای‏گزینی فرهنگ خود، به نحوی ظالمانه سعی در ریشه‏کنی فرهنگ مقابل دارد، اما در تبادل فرهنگی چنین نیست.

3 ـ در تبادل فرهنگی، همواره جنبه‏های مثبت و انسانی مطرح است؛بدین معنا که دو طرف قصد بارور کردن، تکامل بخشیدن و ارتقای یکدیگر را دارند؛ در حالی که در تهاجم فرهنگی اهدافِ خیرخواهانه در میان نیست. بلکه قلع و قمع، ارعاب، بی‏هویت کردن و ایجاد سلطه، مدنظر است.

4 ـ در تهاجم فرهنگی، قصد استیلا و به طور کلی، غرض سیاسی مأخوذ است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی‏پذیرد.

سیر تاریخی تهاجم فرهنگی در ایران

محققان برآن‏اند که مبدأ تاریخی تهاجم فرهنگی غرب در ایران را باید از آغاز حکومت قاجاریه و کمی قبل از آن فرض کرد؛ زمانی که نادر از دنیا رفت و مملکت ایران دچار آشوب و بی‏نظمی شد و کمپانی هند شرقی تحرکات خود را شدت بخشید (دوانی، 1375؛ ص91). شروع این حرکت با تأسیس مذاهب جعلی، مانند وهابیگری در مذهب اهل سنت، و شیخیگری و بهائیت در مذهب تشیع اشاره کرد. این مذاهب جدید به منظور تغییر در اعتقادات واقعی دین اسلام و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان طراحی شدند (همان، ص 91ـ106).

این حرکت در جامعه‏ی ایران از زمان اولین اعزام ایرانیان به غرب برای تحصیل، و بازگشت آنان به کشور، شدت بیش‏تری به خود گرفت. نخستین ایرانیانی که برای مأموریت و یا تحصیل به غرب سفر کردند، اسیر شبکه‏ی فراماسونری7 غرب شدند؛ تعدادی از آنان چون عسگرخان افشار ارومی و ابوالحسن‏خان ایلچی حلقه‏ی نوکری غرب را به گوش آویختند و در ازای گرفتن حقوق از بیگانگان، به ترویج غرب‏گرایی و تأمین منافع آنها در ایران پرداختند. مشخصه‏ی تمامی این فرنگ‏رفتگان، خودباختگی در مقابل مظاهر تمدن غرب و ترویج غرب‏گرایی در ایران بود؛ برای مثال، آخوندزاده علت عقب‏ماندگی ایرانیان را دین اسلام و خط عربی می‏داند (فقیه حقانی، 1375 ص156ـ157 و شفیعی سروستانی، 1372، ص 103ـ121).

با کودتای سوم اسفند 1299 و آغاز سلطنت رضاخان، روشن‏فکران غرب‏زده شکل جدیدی از تهاجم فرهنگی در ایران ظاهر کردند. رضاخان در طول 20 سال سلطنت خود، انهدام فرهنگ قومی، ملی و اسلامی ایران را بنا نهاد. با توجه به ضعف توانایی‏های فکری و علمی او، چنین حرکت حساب شده‏ای نمی‏توانست حاصل درک و بینش وی باشد. او با حضور مستشاران متعدد غربی و همکاری و اقتدار روشن‏فکران وابسته در دستگاه حکومت خود، تدارک این حرکت ضدفرهنگی را فراهم نمود (کاظم‏زاده، 1371)؛ برای مثال، حسن تقی‏زاده که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی‏حد و مرز معیارهای غربی در کشور و گرداننده‏ی اصلی مجله‏ی شبه روشن‏فکری کاوه است می‏نویسد:

«وظیفه‏ی اول همه‏ی وطن‏پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا، بلاشرط و قید، و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان است، بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً،فرنگی مآب شود و بس (خرم، 1378، ص151).

در مجموع می‏توان گفت این استعمار گران بودند که به بهانه‏های مختلف به منظور تسلط بر کشورهای جهان سوم از این حربه استفاده کردند.

سابقه‏ی تاریخی این فرایند در غرب به بعد از رنسانس و انقلاب علمی در جامعه‏ی اروپا برمی‏گردد؛ هنگامی که صنعت و علم با شتاب بیش‏تری رشد یافت و کشورهای صنعتی که از تولیدات، اشباع شده بودند، از یک طرف نیازمند بازارهای جدید مصرف شدند و از سوی دیگر تداوم حیات صنعت غرب، بستگی تام به سوخت و مواد اولیه داشت. در این زمان معقول‏ترین انتخاب برای غرب در خصوص تأمین منابع اولیه و به‏دست آوردن بازار مصرف، نزدیک‏ترین منطقه به آنان، یعنی جهان اسلام بود؛ به همین سبب، ذخایر غنی نفتی و بازارهای مصرف این منطقه از جهان، هدف تهاجم آنان قرار گرفت. بدین ترتیب کشورهای اسلامی یکی پس از دیگری با روش‏های مختلف سیاسی، نظامی و فرهنگیِ استعماری در ظاهر استقلال پیدا کردند. شرکت‏ها و صنایع اروپایی در این کشورها رخنه نموده و بازارهای این کشورها را در اختیار گرفتند. برای تثبیت وضع موجود، تنها چاره‏ای که به فکر اندیشمندان و متفکران سیاسی غرب رسید، استفاده از «تهاجم فرهنگی» بود؛ زیرا توسل به نیروی نظامی و زور، برای همیشه راه‏حل مناسبی برای استیلا نبود و برای مدت‏های طولانی نمی‏شد استثمار را با آن تداوم بخشید.

به‏همین‏سبب استعمارگران از دیدگاه‏ها و نظریات علمیِ استعماری که زمینه‏ی تهاجم فرهنگی را فراهم می‏آورد استقبال کردند. کلام معروف سیسیل رودس، یکی از متفکران انگلیسی، شاهدی بر این مطلب است که تهاجم فرهنگی از طرف غرب به شکلی سازمان‏دهی‏شده و برای حفظ منافع درازمدت آنان صورت گرفته است. او می‏گوید:

«برای این‏که 40 میلیون جمعیت پادشاهی متحده‏ی بریتانیا را از یک جنگ داخلی خونین نجات دهیم، باید سرزمین‏های جدیدی را به دست آوریم تا مشکل اضافه جمعیت حل شود و بازارهای جدیدی برای کالاهای تولیدشده در کارخانه‏ها و معادن فراهم گردد. همان‏طور که همیشه گفته‏ام، «امپراطوری» راه‏حلی برای مسأله نان و بیکاران است. اگر می‏خواهید جنگ داخلی نداشته باشید، باید امپریالیست شوید!» (رفیع، 1373، ص115).

به گفته‏ی یکی از محققان ایرانی، امروزه داعیه‏ی برتری‏طلبی و تسلط فرهنگ غربی به مرحله‏ای رسیده است که تحمل هیچ رقیبی را برای خود ندارد:

« در طرح تاریخی غربی شدنِ عالم، مطلب صرفا این نبوده است که فرهنگ‏های غیرغربی جای خود را به فرهنگ غربی بدهند، بلکه مسئله این بوده است که‏هر جا و هر قوم که غربی نشود، ناچیز است و این ناچیز، چه در صورت ظاهر و سیمای بشر و چه به صورت اشیا یافت شود، جز این قابلیت ندارد که به تملک و تصرف غرب درآید؛ پس قضیه‏ی غرب این نیست که گروهی سوداگرِ حریصِ متجاوز در جایی پیدا شده‏اند و علم وعقل‏را وسیله‏ی تسلط و استیلای خود قرارداده‏اند. غرب عین این علم و عقل است و در نظر او یک عالم بیش‏تر وجود ندارد؛ یعنی غیرت غربی به وجود غیر و مغایر مجال نمی‏دهد، هرچه هست باید غربی بشود یا ازمیان برود» (داوری‏اردکانی، 1379،ص83).

البته امروزه با تسلط فرهنگ آمریکایی و گسترش آن در کشورهای اروپایی، این هراس به وجود آمده است که این آمریکایی‏سازی، فرهنگ عامه‏ی اروپا را نیز دست‏خوش تغییر سازد (استریناتی،8 1380، ص 46ـ50).

ویژگی‏های تهاجم فرهنگی

اساسا «تهاجم فرهنگی» در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی، دارای ویژگی‏های منحصر به فردی است. تهاجم فرهنگی معمولاً نامرئی و نامحسوس است؛ دراز مدت و دیرپاست؛ ریشه‏ای و عمیق است؛ همه‏جانبه است؛ حساب شده و دارای برنامه و ابزارهای گسترده است؛ گسترده و فراگیر است؛ کارساز و خطرزاست. علاوه بر این‏ها، «تهاجم فرهنگی» همانند کار فرهنگی، یک کار آرام و بی‏سر و صداست و قربانیان آن بیش‏تر قشر جوان هستند (قیصی زاده 1363).

در تهاجم نظامی، دشمن با تجهیزات و امکانات نظامی وارد معرکه می‏شود، اما در «تهاجم فرهنگی» نیازی به لشکرکشی و هزینه‏های هنگفت نظامی نیست؛ هم‏چنین دشمن در این تهاجم برای تحمیل حاکمیت فرهنگ خود از همه‏ی حربه‏های سیاسی ـ اقتصادی، نظامی، روانی و تبلیغاتی بهره می‏گیرد. در «تهاجم نظامی» تنها بخشی از مرزها و سرزمین‏های مجاور در تیررس مستقیم دشمن قرار می‏گیرد، اما در «تهاجم فرهنگی» سلاح‏های مخرب دشمن تا عمق خانه‏ها پیش می‏رود و ذهن و قلب انسان‏ها را نشانه می‏گیرد. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم، آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرده بود که: بزرگ‏ترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان‏ها (هدایتخواه، 1377).

عوامل تهاجم فرهنگی

عوامل تهاجم فرهنگی را می‏توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف) عوامل برون‏زا: زمینه‏ها، عناصر و ابزاری که به نحوی ردپای کشورهای خارجی (غربی) در آنها دیده می‏شود عوامل برون‏زا هستند؛ از جمله: اعزام مستشرقین، تلاش برای دین‏زدایی از طرق مختلف، ایجاد روحیه‏ی خودباختگی فرهنگی، ساخت و فروش وسایل ارتباطی، نظیر ماهواره و ویدئو و... . سیاست‏گزاران و طراحان کشورهای سلطه‏جو این عوامل را طراحی و برنامه‏ریزی می‏کنند و افراد داخلی آن را به اجرا درمی‏آورند.

ب) عوامل درون‏زا: زمینه‏ها، عناصر و ابزاری که ریشه‏ی داخلی داشته و غیرمستقیم یا مستقیم به پذیرش تهاجم فرهنگی از خارج به داخل کمک می‏کنند عوامل درون‏زا هستند؛ از جمله: زمینه‏هایی هم‏چون بیکاری، فقر اقتصادی، نابه‏سامانی خانوادگی، غفلت مسئولین فرهنگی و اجتماعی و ناآگاهی جوانان و نوجوانان و... (مسگرنژاد، 1373 و نگارش، 1380).

شیوه‏های تهاجم فرهنگی

در یک نگاه کلی شیوه‏های تهاجم فرهنگی غرب را نیز می‏توان از دو بعد خارجی و داخلی مورد توجه قرار داد.

در بعد خارجی، مهاجمان با امکانات و موقعیت‏های مختلفی که در مجامع بین‏المللی در دست دارند، از طریق شبکه‏های گسترده‏ی بنگاه‏های تبلیغاتی و سخن‏پراکنی خود می‏کوشند با عناوینی چون نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم، وجود خفقان و سانسور، نبودن آزادی برای زنان و مطبوعات و نویسندگان، جنگ‏طلبی، ماجراجویی و...و با حربه‏های شناخته شده و تکراری، تصویری تحریف شده و ناخوشایند از فرهنگ مقابل در اذهان مردم دنیا ترسیم نمایند و طبیعی است که در این راه، زشت‏ترین و شیطانی‏ترین حربه‏ها را برمی‏گزینند.

در بعد داخلی تهاجم فرهنگی غرب در کشورهای اسلامی به دو شیوه‏ی زیر رخ می‏نماید:

1 ـ ترویج افکار و اندیشه‏های غیراسلامی و حتی ضداسلامی، تبلیغ افکار التقاطی، تقدس زدایی و توهین به مقدسات، سست نمودن پایه‏های اعتقادی جوانان نسبت به برخی از اصول و آرمان‏ها.

2 ـ تجددگرایی، علم‏زدگی و عقل‏گرایی افراطی، تلاش در راه تطهیر غرب و غرب‏گرایی، بی‏اعتبار نشان دادن علوم و معارف اسلامی به بهانه‏ی عدم تطابق با دانش‏های نوین بشری، طرح جدایی دین از سیاست، ترویج بی‏حجابی و بدحجابی و پوشش‏های مستهجن و خلاف شؤون اسلامی، رواج مدهای غربی و بی‏بند و باری، تهیه و پخش فیلم‏های شدیدا ضد اخلاقی ویدئویی، نوارهای کاست مبتذل از خوانندگان فاسد و توزیع عکس‏های مبتذل در سطح گسترده، تولید و پخش مشروبات الکلی و مواد مخدر در سطح جامعه، چاپ و نشر کتب و مجلات ضداخلاقی، جنایی، عشقی و رمان‏های مبتذل، تشکیل مجالس لهو و لعب و...، مشتی از خروارها توطئه‏ی دشمن است. ابزار تهاجم فرهنگی تنها محدود به موارد فوق نیست، بلکه تمام موارد فرهنگ‏های مکتوب، شفاهی، عمومی و تصویری نیز از ابزارهای دیگر این تهاجم هستند (مسگرنژاد، 1373).

فرهنگ غربی با استفاده از ابزار فوق تخریب فرهنگ اسلامی را مد نظر قرار داده است. مواردی از قبیل تشکیک در حقانیت دین اسلام، انتشار کتاب‏های ضد دینی مانند آیات شیطانی، نفی مقدسات اسلامی و نیز تحدید دین و تلاش برای حذف دین از عرصه‏ی اجتماع از این موارد به شمار می‏آید (افتخاری، 1377).

مراحل تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در دو مرحله‏ی عمده صورت می‏پذیرد که در هر یک راه‏های خاصی مدنظر قرار می‏گیرد:

الف) تخلیه‏ی فرهنگ خودی

در قانون طبیعت، وقتی در فضایی خلأ ایجاد شود، نزدیک‏ترین نیروی موجود، آن خلأ را پر می‏کند. هر پدیده‏ی جدید، یا در جایی حضور می‏یابد که قبلاً خلأ وجود داشته و یا در آن محیط، خلأ ایجاد می‏کند. لذا تخلیه‏ی فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‏رود. ایجاد خلأ فرهنگی، خود با روش‏ها و شیوه‏های مختلفی صورت می‏گیرد که عمده‏ترین آنها در ایران، عبارت‏اند از:

1. ایجاد تردید نسبت به بنیان‏های اعتقادی و ارزشی از طریق: سست نمودن اعتقادات عمومی، سست نمودن ارزش‏های اخلاقی، دین‏زدایی،انزوای روحانیت، بی‏ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین؛

2. ترویج فساد؛

3. فرقه‏گرایی؛

4. نفوذ نگرش غربی و ازخودبیگانگی؛

5. تکوین روشن‏فکری وابسته.

هدف اصلی از این مرحله، قطع رابطه‏ی فرهنگی کشورهای مسلمان با گذشته‏ی پرافتخار خویش است. این مرحله معمولاً با ظرافت و دقت فراوانی طراحی و اجرا می‏شود و فرق اساسی آن با تهاجم نظامی، مشخص نبودن چهره‏ی مهاجم است. بدین شکل که عناصر تعلیم دیده با القای شبهات و دسیسه‏های شیطانی، مردم را نسبت به میراث علمی و فرهنگی خویش بی‏اعتنا و دلسرد می‏کنند.

ب) تثبیت فرهنگ بیگانه

به کار گماردن افراد وابسته و ایجاد نهادها یا تأسیسات مختلف بین‏المللی و ملی، از کارهایی است که در این مرحله انجام می‏شود. به طور کلی، در این مرحله سیاست‏هایی که دشمن به اجرای آنها اصرار می‏ورزد، به شرح ذیل است:

1. برپایی شبکه‏ها و مؤسسات شبه فرهنگی؛

2. تجزیه‏ی فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه‏های متفاوت اجتماعی، تحریک اقوام با گویش محلی، تحریک اقلیت‏های مذهبی و...؛

3. تحریف تاریخ؛

4. تغییر خط و زبان؛

5. حذف و تبدیل میراث‏های فرهنگی (مسگرنژاد، 1373).

ابزارهای تهاجم فرهنگی

مهاجمان فرهنگی مسائل و مفاهیم مورد نظر خود را به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می‏کنند. مهم‏ترین ابزار مورد استفاده در تهاجم فرهنگی عبارت‏اند از:

1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روش‏های استعماری نفوذ در کشورهای جهان سوم بوده است (شفیعی سروستانی، 1372، ص72)؛ یکی از کارکردهای پنهان این برنامه‏های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه‏سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است (قائم مقامی، 1356، ص237ـ 244). این برنامه‏ها بدون در نظر گرفتن موقعیت فرهنگ بومی و با هدف تربیت نیروهایی هماهنگ با سیاست‏های استعماری اجرا شده است؛ اما در مقام عمل، عده‏ای از همین تحصیل‏کرده‏ها با آگاهی از روش‏های استعماری به مبارزه با سیاست‏های استعماری برخاستند که نتیجه‏ی آن استقلال برخی از این کشورها بوده است. این نوع از آموزش در ایران، آن هم توأم با تهدید و ارعاب مردم، از دوره‏ی رضاخان آغاز شد. این آموزش‏های کلاسیک، به صورت غیرمستقیم، فرهنگ بیگانه را ترویج کرد. زبان نیز می‏تواند مهم‏ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده از واژگان فارسی، استفاده از لغات بیگانه به صورت افسارگسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد، نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی‏خبر بماند. در مورد ترجمه نیز می‏توان گفت که اگر آموخته‏های فارغ‏التحصیلان ما عمدتا از متون ترجمه شده باشد، دانشجویان امکان تفکر مستقل را از دست می‏دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می‏نشیند.

2. کتب و نشریات: انتشار کتاب بدون در نظر گرفتن تطابق آن با فرهنگ بومی و بدون توجه به پیامدهای منفی پنهان برخی از کتاب‏ها، می‏تواند در تقویت تهاجم فرهنگی دشمن مؤثر باشد. با بررسی وضعیت انتشار کتاب در ایران در سال‏های اخیر می‏توان نشان داد که آیا دشمن از این عرصه توانسته است در فرهنگ ایرانی نفوذ کند یا خیر؟ چیزی که اثبات آن به یک تحقیق مستقل نیازمند است.

در نشریات نیز گاهی ارزش‏های منطبق با اهداف فرهنگ خودی با روش‏های غلط انتقال می‏یابد، و درنتیجه تأثیر معکوس دارد. هم‏چنین ارزش‏های مغایر با اهداف فرهنگ اسلامی با روش‏های غیرملموس و پنهان و به ظاهر موجه منتقل می‏گردد که خود نمونه‏ی بارز «تهاجم فرهنگی» است.

3. تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات: وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگی‏هایی که برای آن برشمرده‏اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‏گیرد؛ از جمله: پوشش فراگیر، فرامحیطی بودن، چندحسی بودن، قابلیت آموزش غیرتخیلی داشتن، قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام و فرازَمان بودن.

وسایل ارتباطی با قابلیت‏ها و ویژگی‏های مخصوص به خود، هنگامی که در دست تشکیلاتی قرار می‏گیرد که هدفی جز تخریب فرهنگ یک قوم و جای‏گزینی آن با فرهنگ سلطه‏گر و استعماری ندارد، تبدیل به ابزار و عامل خطرناکی در جهت هجوم فرهنگی می‏شود. متأسفانه این ابزار شمشیر دو لبه‏ای است که استکبار جهانی لبه‏ی مخرب و فسادانگیز آن را برای قطع ریشه‏های فرهنگی یک قوم به کار می‏گیرد.

اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه ویدئو و ماهواره و ... ابزارهای فراگیری هستند که بررسی نقش هریک از آنها در تهاجم فرهنگی نیاز به یک تحقیق مستقل و همه جانبه دارد که در مجال دیگری باید به آن پرداخت.

اما مهم این است که امروزه فرهنگ غرب بر وسایل ارتباط جمعی در جهان تسلط دارد و از طریق خبرگزاری‏هاو شبکه‏های رادیو و تلویزیون و سینما علیه انقلاب اسلامی فعالیت می‏کند (افتخاری، 1377، ص 190ـ195).

4. ترویج کالاهای لوکس مصرفی و الگوهای تجمل‏گرایی: این الگوی مصرف که مهم‏ترین ویژگی آن وابستگی به کشورهای صنعتی است، با رشد و گسترش خود، ابتدا الگوی تولید و توزیع و سپس کل اقتصاد و فرهنگ جامعه را تحت الشعاع قرار می‏دهد، به گونه‏ای که تداوم وضع موجود تقریبا بدون هیچ‏گونه فشار و اجباری صورت می‏گیرد.

5. شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه منقش بر روی البسه: کودکان ما از همان ابتدا می‏آموزند که باید از فرهنگ خود، تولید خود، خط و زبان خود احساس حقارت و شرم کنند؛ می‏آموزند که حروف خارجی خوب و قشنگ هستند و همه‏ی چیزهای خارجی بهتر از داخلی است و این بزرگ‏ترین ظلمی است که در حق کودکان و نوجوانان صورت می‏گیرد.

6. پوستر و عکس: یکی از روش‏های زیرکانه‏ی «تهاجم فرهنگی» چاپ و توزیع پوسترها و عکس‏هایی است که با رنگ و لعاب خاصی در دست‏رس جوانان قرار می‏گیرد.

7. نفوذ مستشرقین: مستشرقین با نگاه خاص و گزینشی به فرهنگ‏های غیرغربی به جای معرفی صحیح این فرهنگ‏های غنی، سعی کرده‏اند به نوعی با این شناخت زمینه‏ی تسلط فرهنگ غربی را فراهم آورند و برتری آن را به اثبات برسانند (صلاحی، 1376). ادوارد سعید پژوهشگر عرب در این زمینه می‏گوید: اروپاییان درباره‏ی خاور زمین نوشته‏اند که انسان خاورزمینی خردستیز، فاسد، کودک‏منش، و «متفاوت» است و از این رو، انسان اروپایی خردگرا، پاکدامن و «طبیعی» است. پیام روشن‏تر این‏گونه نوشته‏ها آن است که اصولاً اروپاییان با ویژگی‏های پسندیده‏ای که در سرشت خویش دارند، از بقیه‏ی جهانیان برترند و از همین روست که باید بر جهان چیره شوند و مردم جهان را به بردگی و استثمار کشند.(مصباح یزدی، 1376، ص 39).

8.استقراض خارجی و اعطای امتیازات به بیگانگان بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور (صلاحی، 1376).

بسترهای تهاجم فرهنگی

بدیهی است هر تفکر و مذهبی که بخواهد بر اخلاقیات، عادات و اندیشه‏های یک ملت رسوخ کند و آن ملت را از خوی‏ها و اعتقادات قبلی جدا نماید، محتاج بسترسازی برای رسیدن به این اهداف و خنثی‏سازی مقاومت‏های احتمالی است. بدین شکل که اگر همه‏ی لوازم تهاجم فرهنگی از قبیل: تفکر، ابزار و روش انجام کار فراهم شود، ولی شرایط و بستر مناسبی که بتواند این‏ها را به‏کار گیرد، وجود نداشته باشد، در واقع همه‏ی تلاش‏های قبلی عقیم می‏ماند، و برعکس، چنانچه بر اثر عوامل متعدد، بستر و شرایط مناسب و مساعد وجود داشته باشد، یا به وجود آورده شود، دیگر جلوگیری از نفوذ تفکر بیگانه و پیش‏گیری از مسخ فرهنگ خودی بسیار مشکل خواهد بود. در این مقاله مجال تفصیل بیش‏تر این موضوع نیست؛ لذا به برخی از موارد مهمی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می‏شود اشاره می‏کنیم:

1. مشکلات و کاستی‏های اقتصادی و اجتماعی؛

2. عدم برنامه ریزی دقیق فرهنگی و غفلت مسئولین در این خصوص؛

3. فقدان تولیدات فرهنگی و هنری کافی و متناسب با فرهنگ بومی؛

4. کم‏توجهی زنان به جایگاه والای خود؛

5. ضعف‏های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه؛

و ... .

یکی از جامعه‏شناسان ایران در این خصوص می‏گوید:

«در بررسی دلایل طرح و پذیرش فرهنگ غربی مباحث بسیاری در چندین دهه‏ی گذشته صورت گرفته است. عده‏ای نقش عوامل خارجی را در نفوذ فرهنگ غرب بسیار برجسته دانسته و در مقابل، عده‏ای ضعف فرهنگ ملّی را زمینه‏ساز نفوذ فرهنگ بیگانه عنوان کرده‏اند. با دیدگاهی واقع‏بینانه باید به نقش عوامل متعدد داخلی و خارجی در شکل‏دهی جریان غرب‏گرایی در ایران توجه شود.

ضعف و نارسایی عناصر فرهنگ ملی و بومی، نبود سازمانی مناسب برای گسترش فعالیت‏های فرهنگی، بی‏توجهی به عنصر تغییر در سطح بین‏المللی، تغییر چهره‏ی دشمن و دخالت دیگرگونه و جدی او در شرایط داخلی.

رشد گروه جدید از نخبگان که عموما افکار و آرای آنان ریشه در حوزه‏ها و مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد، وجود مکاتب و نظریات جدید، برخورد با فرهنگ در قالب تهاجم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، بازیاب و توسعه‏ی فرهنگی غرب، رشد و افول مارکسیسم، استقلال کشورهای جدید در جهان سوم و... همه عوامل مؤثر در برخورد فرهنگ‏ها و درنهایت، زمینه‏ساز غلبه‏ی فرهنگ غرب بر فرهنگ ملّی کشورهای جهان سوم بوده است (آزاد ارمکی، 1375، ص249).

راه‏های مقابله با تهاجم فرهنگی

بی‏تردید امروزه اکثر کشورها در پی آن هستند که راهکارهایی بیندیشند تا از تخریب و تضعیف فرهنگ خود از طریق رسانه‏های همگانی هدایت شده توسط غرب بکاهند؛ هرچند کسی منکر این واقعیت نمی‏تواند باشد که در دنیای امروز، کشورها نمی‏توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه‏ی خود با فرهنگ‏های بیگانه، در امان باشند، زیرا رسانه‏های همگانی جهان هم‏چون ماهواره‏ها و تکنولوژی اینترنت، مردم دنیا را در جریان آخرین پیشرفت‏ها، مدها، ساخته‏ها، هنرها و غیره قرار می‏دهند. اگر فرهنگ جامعه‏ای توان خود را از دست بدهد و اگر مردمی از فرهنگ خود گسسته شوند، قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‏گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‏شوند.

اگر ظرف مدت دو سال، جامعه‏ی شوروی سابق به کلی دگرگون می‏شود و رسانه‏ها و کانال‏های تلویزیونی امریکایی و اروپایی چنان فرهنگ آن را در هم می‏کوبند که آثار نویسندگان و هنرمندان بزرگ روسیه به کلی فراموش می‏شود و الگوهای غرب مقبولیت می‏یابند، بیش‏تر به این دلیل است که پیش از آن، فرهنگشان صلابت و ایستادگی خود را از دست داده بود. ما معتقدیم فرهنگ اصیل اسلامی و تعصب مذهبی، هم‏چون درخت تنومندی در ذهن و قلب مردم مسلمان این مرز و بوم ریشه دوانیده است و طوفان «تهاجم فرهنگی» به راحتی نمی‏تواند این درخت را از جای برکَنَد، اما نباید از تکان‏های گاه و بیگاه آن که میوه‏های نارسیده‏را سرنگون می‏سازد غافل بود؛ لذا شناخت راه‏های مقابله با تندباد تهاجم بسیار حایز اهمیت است.

ملت‏هایی که علاقه‏مند به حفظ و پاس‏داری از «هویت فرهنگی» خود هستند، سعی می‏کنند فرهنگ غیرمادی جامعه‏ی خویش را حفظ نمایند. البته این بدان معنا نیست که می‏توان (یا باید)فرهنگ‏غیرمادی‏راکاملاً دست‏نخورده وثابت و«اصیل» نگه‏داشت؛زیرا، همان‏طور که در ویژگی‏های فرهنگ ملاحظه شد، تغییر از خصوصیات فرهنگ است.

ولی این تغییر، در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی‏رساند و باعث از هم‏گسیختگی آن نمی‏شود که جریان کُند، بطئی، عادی و خودبه‏خودی را بپیماید (روح‏الامینی، 1372، ص110).

برای مقابله و مبارزه با «تهاجم فرهنگی» راه‏های بسیار زیادی در زمینه‏های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ذکر شده که هر کدام دارای اهمیت خاص خود است. اما عناوین زیر اهم توصیه‏ها و راه‏حل‏هایی است که در این مقوله قرار دارند:

الف) شناخت دقیق و همه جانبه‏ی تهاجم فرهنگی

یکی از موارد مهم و اساسی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت ابعاد و ریشه‏های آن است؛ زیرا زمانی می‏توانیم در برابر این پدیده برنامه‏ریزی کنیم که از دشمن مهاجم و برنامه‏های او اطلاع کافی داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعی خود را به‏کار گیریم. این مبحث یکی از محورهایی است که در بیانات مقام معظم رهبری بر آن تأکید شده است (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ص382ـ383). یکی از محققان نیز در این خصوص می‏گوید:

«بدون این‏که ما در برابر تهاجم فرهنگی غرب تسلیم شویم، تا ندانیم که تهاجم از کجا آغاز شده و چه هدفی دارد و سلاحش چیست، چگونه می‏توانیم در برابر آن بایستیم؟ من نگفتم که تهاجم فرهنگی مهم نیست؛ بلکه سخن این بود که چون این تهاجم جز در موارد خاص دانسته نیست، نسخه‏ی علاج قطعی برای آن نمی‏توان نوشت» (داوری اردکانی، 1379، ص87). به همین سبب در موفقیتِ مبارزه با تهاجم فرهنگی، توجه و تمرکز مسؤولان فرهنگی کشور به امر مبارزه با تهاجم فرهنگی و اختصاص بودجه‏ی کافی و ایجاد جایگاه مناسب برای آن در برنامه ریزی کلان کشور و ارتباطات بین‏المللی، امری ضروری به نظر می‏رسد.

ب) شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامی و ملی

گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگی شناخت فرهنگ غنی اسلامی و عناصر فرهنگی آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملی و آداب و رسوم اجتماعی، ذخایر فرهنگی با ارزش تلقی شده و زنده نگه داشته شوند (فیاض، 1372، ص344ـ346). در این خصوص آگاهی بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس کردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگی از اهمیت خاصی دارد.

به عقیده‏ی بسیاری از صاحب‏نظران، اعتلای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و ایجاد حس غرور و افتخار در جوانان و نوجوانان، این وارثان واقعی ارزش‏های گران‏بهای فرهنگ خودی، گامی اساسی است که باید برای مبارزه‏ی بی‏امان با تهاجم فرهنگی غرب برداشته شود. یک جوان مسلمان ایرانی باید بداند که وارث چه نوع فرهنگی است. می‏توان با تقویت نیروی ایمان و با تأکید بر فرهنگ و سنت‏های خودی و بزرگ جلوه‏دادن نقاط قوت آنها، تمام آحاد جامعه، به ویژه نوجوانان و جوانان کشور را در برابر چنین تهاجمی مقاوم کرد؛ هم‏چنین از این طریق می‏توان احساس حقارت را در این گروه از بین برد و روحیه‏ی سازندگی و امید را در آنان تقویت کرد.

ج) اصلاحات علمی و اقتصادی

برنامه‏ریزی در جهت پیشرفت همه‏جانبه‏ی کشور و تبدیل آن به یکی از کشورهای بزرگ علمی و صنعتی و مستقل از جهت تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز و فراهم آوردن زمینه‏های رفع نیازهای اقتصادی جامعه، به ویژه نیازهای جسمی و روحی نسل جوان از قبیل تحصیلات کافی، شغل مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشی و ... بیش‏ترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملی و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.

د) تدوین سیاست فرهنگی و تربیتی جامع از طریق

1. تقویت کمی و کیفی تولیدات فرهنگی توسط رسانه‏های جمعی داخلی؛ تأثیر رسانه‏ای خودی در مبارزه با تهاجم فرهنگی امری قطعی و انکارناپذیر است. لیکن مادام که ما به کاربرد رسانه‏ها، تکنولوژی اطلاع‏رسانی، هنر و فن پیام‏رسانی و خلاصه با شیوه‏های امروزین اطلاعات و تبلیغات آشنا نباشیم، نمی‏توانیم با مخاطبان خود ارتباطی منطقی و نتیجه‏بخش برقرار کنیم؛ بنابر این آشنایی با پیشرفته‏ترین روش‏های تبلیغ از قبیل روان‏شناسی تبلیغ و شناسایی افکار عمومی در مباحث روان‏شناسی اجتماعی و آخرین مباحث طرح شده در جامعه‏شناسی ارتباطات باید مدنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، رسانه‏های ما نباید تنها به پاسخگویی و رفع ابهام در قبال تهاجم فرهنگی دشمن اکتفا کنند، بلکه باید با نگاهی جهانی تلاش کنند که به نوعی، تهاجم و تولید در تبلیغ را وجهه‏ی همت خویش قرار دهند.

2. استحکام مبانی تعلیم و تربیت اسلامی نوجوانان و جوانان؛ دین اسلام بیش از هر دین و مکتب دیگری، برای مسأله‏ی تربیت اهمیت قائل شده است. تربیتی که انسان را در مسیر تکامل قرار دهد و به بارگاه الهی برساند، و پایبندی و اعتقاد به ارزش‏های والای انسانی یکی از طرق جلوگیری از تهاجم فرهنگی است. فرد مؤمن و معتقد به ارزش‏های دینی، اگر در جامعه‏ای آکنده از پستی‏ها و شهوات قرار بگیرد، سپری محکم از تقوا و ایمان خواهد داشت. در این خصوص ارائه‏ی الگوهای رفتاری صحیح به مردم، بسیار اهمیت دارد.

3. تقویت ایمان از طریق بالابردن سطح رشد علمی و فکری مردم نسبت به مسائل اعتقادی، تبلیغ، نشر و ترویج مسائلی که در تشدید عواطف و احساسات دینی مردم تأثیر زیادی دارد، مانند نماز جماعت، جلسات قران، هیأت‏های مذهبی، عضویت در مراکز خیریه و عام‏المنفعه، دور نگه‏داشتن مردم از ارزش‏های ضد اسلامی و غیرخدایی با ترویج ارزش‏های دینی در یک سطح گسترده و فراگیر و ... . به بیان یکی از متفکران اسلامی، حفظ باورها و ارزش‏های اسلامی با احیای جلسات مذهبی یکی از راه‏های مقابله با هجوم فرهنگی است (مصباح یزدی، ص 127).

4. ارتقای کیفی فعالیت‏های هنری و ایجاد مراکز هدایت‏کننده‏ی ابزارهای صوتی و تصویری.

5. گسترش فعالیت‏های برون‏مرزی نهادهای فرهنگی.

6. ایجاد هماهنگی بین دستگاه‏های اجرایی فرهنگی و عدم دخالت افراد غیر متخصص و غیرمسؤول در امور فرهنگی و هنری.

7. گسترش ارتباطات فرهنگی با کشورهای دارای منافع مشترک.

8. حفظ جریان‏های فرهنگی اصیل و حمایت از مدافعان واقعی نظام.

9. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت‏های فرهنگی از قبیل: تشکیل سمینارهای مسائل فرهنگی و مسابقات علمی و فرهنگی با حضور و مشارکت آنان، تقویت روحیه‏ی کتاب‏خوانی و انتشار بیش‏تر کتاب‏های مذهبی جذاب.

10. تقویت پایه‏های تربیتی و اخلاقی افراد در خانواده و مدرسه و ایجاد ارتباط عاطفی بین والدین و کودکان.

11. بازنگری در منابع درسی دانشگاهی به ویژه کتاب‏هایی که به ناچار از زبان‏های بیگانه ترجمه می‏شوند.

12. از بین بردن روحیه‏ی مصرف‏گرایی به ویژه در مواردی که سبب وابستگی کشور می‏شود (صلاحی، 1376 و فیاض 1372).

13. ایجاد محیط گرم خانوادگی و برخورد دوستانه با جوانان.

14. آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگ‏سازان غربی (مصباح یزدی، 1376، ص129 و 143).

نتیجه

آنچه در مجموع می‏توان به آن دست یافت این است که بر اساس نظم نوین جهانی، تهاجم فرهنگی غرب به ویژه آمریکا علیه سایر فرهنگ‏ها در حال انجام است و این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیش‏تری پیدا کرده است. آمریکا که داعیه‏ی سرپرستی جهان را در سر می‏پروراند و خواستار نظامی تک‏قطبی است، هیچ فرهنگ رقیبی را که مخالف این سیاست باشد، تحمل نخواهد کرد. قطعاً فرهنگ اسلامی از این قاعده مستثنا نخواهد بود و در رأس کشورهای اسلامی، ایران به واسطه‏ی انقلاب اسلامی ومخالفت علنی آن با قدرت‏طلبی آمریکا مورد هجوم بیش‏تری قرار گرفته و خواهد گرفت؛ لذا به منظور مقابله با این هجوم، باید تمام ترفندها و حیله‏های فرهنگ مهاجم شناخته شود و سپس ابزار کافی برای مقابله با آن فراهم گردد. از آن‏جا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است، باید با ابزارهای فرهنگی با آن مقابله کرد و از مبارزه با ابزار خشن پرهیز نمود؛ یعنی تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملّی و دینی را باید گسترش داد و از نیروهای متعهد و دلبسته به کشور در ساخت این تولیدات کمک گرفت؛ و سپس با بهترین روش‏ها این تولیدات را به جوانان عرضه کرد. علاوه بر این به جای آن‏که بخواهیم در برابر تهاجمات غرب به صورت تدافعی عمل کنیم، از قبل ریشه‏های فرهنگی خود را قوی سازیم و حالتی تهاجمی به خود بگیریم. چون علت اصلی ورود مظاهر فرهنگ غربی به کشور ما، عدم توسعه در زمینه‏های فنی، اقتصادی و سیاسی عنوان می‏شود، بکوشیم با نیروهای متخصص و استفاده‏ی مناسب از پیشرفت‏های فرهنگ مادی غرب، مقدمات پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را در تمام زمینه‏ها فراهم آوریم. قشر جوان که معمولاً آسیب‏پذیرترین اقشار در برابر تهاجم فرهنگی هستند، باید مورد توجه بیش‏تری قرار گیرند و تأمین نیازهای جسمی و روحی آنان در اولویت‏های اول برنامه‏های کلان کشور باشد. مسئولان کشور نیز به منظور ترویج عملیِ فرهنگ دینی و ملی در تمام زمینه‏ها، نمونه‏ای از این فرهنگ را در زندگی خود پیاده کنند و در عمل نشان دهند که پای‏بند به ارزش‏های والای اسلامی هستند.

منابع:

ـ داوری اردکانی، رضا، 1379؛ «تبادل فرهنگی و فرهنگ جهانی غربی»، درباره غرب، چاپ اول، تهران: هرمس.

ـ روسک، جوزف، و رولندوارن، 1369؛ مقدمه جامعه‏شناسی، ترجمه بهروز نبوی و احمد کریمی، چاپ سوم، تهران: انتشارات کتابخانه فروردین.

ـ صلاحی، جاوید، 1376؛ تهاجم فرهنگی و مقابله با آن، گزارش تحقیقاتی، مشهد: دانشگاه فردوسی.

ـ مسگرنژاد، جلیل، 1373؛ جایگاه ادبیات وعلوم ادبی در بازداری تهاجم‏فرهنگی، مجموعه مقالات کنفرانس تهاجم فرهنگی، دانشگاه علامه طباطبایی.

ـ مصباح یزدی، محمد تقی، 1376؛ تهاجم فرهنگی، تحقیق عبدالجواد ابراهیمی، قم: مؤسسه‏ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

ـ خرم، مسعود، 1378؛ هویت، چاپ پنجم، تهران: مؤسسه فرهنگی انتشارات حیان.

ـ آزاد ارمکی، تقی، 1375؛ «تحلیل جامعه‏شناختی از: راههای نفوذ فرهنگی غرب در ایران معاصر»، کتاب سروش، (مجموعه مقالات، رویارویی فرهنگی ایران و غرب در دوره معاصر)، چاپ اول، تهران: سروش.

ـ فقیه حقانی، موسی، 1375؛ «فراماسونری و گسترش فرهنگ غرب در ایران»، کتاب سروش(رویارویی فرهنگی ایران و غرب در دوره معاصر)، چاپ اول، تهران: سروش.

ـ فیاض، محمدسعید، 1372؛ درآمدی بر تهاجم فرهنگی غرب، مرکز مطالعات اسلامی، تهران: معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

ـ شفیعی سروستانی، اسماعیل، 1372؛ تهاجم فرهنگی و نقش تاریخی روشنفکران ، چاپ اول، تهران: سازمان انتشارات کیهان.

ـ ابراهیمی، پریچهر، 1367؛ تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب، تهران: انتشارات آموزشی رشد علوم اجتماعی.

ـ قائم مقامی، فرهت، 1356؛ آموزش یا استعمار فرهنگی ، چاپ سوم، تهران: انتشارات جاویدان.

ـ نگارش، حمید، 1380؛ هویت دینی و انقطاع فرهنگی ، چ اول، قم: نهاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه، مرکز تحقیقات اسلامی.

ـ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، فرهنگ و تهاجم فرهنگی، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، 1373؛ چاپ اول، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.

ـ کاظم‏زاده، فیروز، 1371؛ روس و انگلیس در ایران، چاپ دوم، انتشارات انقلاب اسلامی.

ـ استریناتی، دومینیک، 1380؛ نظریه‏های فرهنگ عامه ، ترجمه‏ی ثریا پاک‏نظر، چاپ اول، تهران: گام نو.

ـ پانوف، میشل و میشل پرون، 1368؛ فرهنگ مردم‏شناسی ، ترجمه‏ی علی‏اصغر عسکری خانقاه، چاپ اول، تهران: انتشارات ویس.

ـ افتخاری، اصغر و علی‏اکبر کمالی، 1377؛ رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی،، چاپ اول، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، گروه انتشارات.

ـ قیصی‏زاده، یونس، 1363؛ سخنی درباره فرهنگ، اطلاعات علمی، 16 آبان.

ـ روح‏الامینی، محمود، 1372؛ زمینه فرهنگ‏شناسی، پویایی و پذیرش، چاپ سوم، تهران: انتشارات عطار.

ـ هدایتخواه، ستار، 1377؛ تهاجم فرهنگی، چاپ اول، تهران: انتشارات معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش.

ـ ادیبی، حسین، 1356؛ زمنیه انسان‏شناسی، تهران: انتشارات لوح.

ـ رفیع، جلال، 1373؛ فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، چ اول، انتشارات اطلاعات.

ـ قیصی‏زاده، یونس، 1363؛ خصوصیات فرهنگی، اطلاعات علمی، 16 آبان.

ـ دوانی، علی، 1375؛ «مواضع علما در برابر هجوم فرهنگی غرب به ایران»، کتاب سروش،( رویارویی فرهنگی ایران و غرب در دوره معاصر)، چاپ اول، تهران: سروش.

1 . Edward Tylor

2 . Michel Panoff

3. Joseph S. Roucek

4 . Otto Klineberg

5. acculturation

6 . Ethnocide

7 . فراماسونری سازمانی متکی بر پنهان‏کاری و نهان‏روشی است و نظریه‏های سیاسی آن در جهت عملی کردن تهاجم فرهنگی غرب و بسط و نفوذ استعمار با کارکردی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شکل یافته است.

8 . Dominic Strinati

بررسی نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در میان جوانان شهر تهران

بررسی نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در میان جوانان شهر تهران

دکتر محمد باقر بابایی طلا تپه،دکتر اسماعیل کاوسی،علی محمدی

چکیده

در این تحقیق تلاش بر آن است تا نقش فعالیت­های فرهنگی بسیح در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، در سه حوزه­ی ارزش­ها، هنجارها و نگرش­ها، مورد ارزیابی قرار گیرد. به همین منظور فرضیه­های زیر مورد آزمون قرار گرفت که عبارتند از:1- فعالیت­های فرهنگی بسیج در تقویت ارزش­های جوانان می­تواند اثربخش باشد. 2- فعالیت­های فرهنگی بسیج در تقویت هنجارهای جوانان اثربخش است. 3- فعالیت­های فرهنگی بسیج در تقویت نگرش­های جوانان اثربخش است. نوع تحقیق بر مبنای هدف کاربردی است. در این تحقیق از روش توصیفی زمینه‌یابی (تحقیقات پیمایشی) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه جوانان دختر و پسر بسیجی شرکت­کننده در فعالیت­های بسیج پایگاه­های منطقه 6 تهران است که تعداد آنها 4980 نفر می­باشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 356 =n نفر می‌باشد و نمونه آماری به­صورت تصادفی از بین گروه جامعه آماری با مراجعه به پایگاه­های بسیج منطقه انتخاب شده است. در این تحقیق برای جمع‌آوری اطلاعات در جهت آزمون فرضیه‌های پیش‌بینی شده از پرسشنامه بسته استفاده شده است. اعتبار پرسشنامه از طریق آزمون "آلفای کرونباخ" در نرم‌افزار SPSS مورد محاسبه قرار گرفت که میزان آن 96/0 بود. برای تجزیه و تحلیل داده­های به­دست­آمده از نمونه­ها، از روش­های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم­افزار spss استفاده گردیده است. با توجه به اینکه آزمون فرضیه­ها عمدتاً مستلزم تحلیل میانگین­های پاسخ­های افراد است و متغیرهای مورد بررسی از نوع فاصله­ای هستند، برای آزمون فرضیه­ها به­طور عمده، از روش آزمون t و تحلیل واریانس درونی استفاده شده است و نتایج نهایی نشان داد فعالیت­های بسیج در تغیر ارزش­های جوانان موثر نیست اما در تغیر هنجار و نگرش­های جوانان موثر است.

کلید واژه ها : فعالیت­های فرهنگی بسیج، مقابله با تهاجم فرهنگی در تقویت ارزشها، تقویت هنجارها، تقویت نگرش_ها

مقدمه

از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب از راهبردها، فنون و شگردهای متنوع و متعددی بهره جست تا هم از گسترش دامنه­ی نفوذ انقلاب در بین ملل دیگر جلوگیری کند، و هم زمینه را برای سلب هویت اسلامی و انقلابی قشرهای مختلف، به­ویژه قشر جوان، و مسخ باورها و ارزش­های بنیادی جامعه مهیا سازد. برای تحقق هدف اخیر، به ویژه در سال­های پس از پایان تهاجم نظامی عراق، با برخورداری از حمایت غرب، از روش پراثری به نام «تهاجم فرهنگی» سود جست.

غرب در تهاجم فرهنگی خود علیه ایران، تلاش کرد تا با اقدامات از پیش تعیین شده و منظم « نظام فرهنگی» برخاسته از انقلاب اسلامی را تضعیف، و به جای آن «نظام فرهنگی حاکم بر جهان غرب» را جایگزین نماید. و برای تحقق این هدف کلان، با بهره­گیری از روش­های متعدد آموزشی، تبلیغی، تهییجی و انتشاراتی، برای تضعیف ارزش­های دینی مردم ایران ( از طریق تضعیف روحانیت، با اشاعه فساد، ترویج ایدئولوژی­های غیر دینی)، تغییر نگرش جوانان نسبت به دنیای غرب و تحقیر فرهنگی (از طریق تحقیر مفاخر ملی، معرفی و ترویج الگوهای غربی، تحقیر توانمندی­های مردم ایران، ترویج از­خود­بیگانگی و ...) تلاش­ها و اقدامات گسترده­ای طراحی و اجرا کرد. آشکار است که غرب به دلیل بهره گیری از ابزارها و رسانه­های مختلف نظیر شبکه­های ماهواره­ای، فیلم­ها، تصاویر و محصولات صوتی مختلف ومغایر با فرهنگ اسلامی، خبرگزاری­های جهانی ( استکبار خبری) و رادیوها، و برنامه­ریزی حساب­شده برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، توانسته است حجم وسیعی از نوجوانان و جوانان کشورمان را مخاطب قرار دهد و برارزش­ها، هنجارها و نگرش­های آنان تاثیر گذارد.

اما در مقابل نیروی مقاومت بسیج نیز با فعالیت­ها و اقدامات فرهنگی و آموزشی خود به مقابله با تهاجم فرهنگی غرب پرداخته است. این نیرو، برای مقابله با تهاجم فرهنگی از راهبردها، فنون و روش­های مختلفی استفاده نموده است. از جمله راهبردها و فنون مورد استفاده بسیج می­توان به راهبردهای «ایمن سازی»، «مبارزه مستقیم فرهنگی» و «ترویج اندیشه­های نو»، و از میان فنون، به «تقویت بنیه فرهنگی»، «رعایت بهداشت فرهنگی»، «تقویت عزت نفس و خودباوری»، «غنی­ساختن اوقات فراغت»، و «ممانعت از ترویج ابزارهای ضد­فرهنگی» اشاره نمود. همچنین، نیروی مقاومت بسیج برای مقابله با تهاجم فرهنگی و افزایش طراز و غنای فرهنگی جوانان از روش­های مختلفی نظیر آموزش، اردو، تبلیغات و...استفاده نموده است.

با وجود این، میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج تاکنون به صورت دقیق و منظم مورد بررسی قرار نگرفته است. از همین روی، مسئولان فرهنگی بسیج برای بررسی میزان اثر بخشی اقدامات و فعالیت های خود شرایط را برای اجرای این پروژه مهیا ساختند. مطمئناً نتایج این تحقیق آنان را از میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی آگاه خواهد ساخت.

 

طرح مسئله

پس از تشدید تهاجم فرهنگی غرب، مجلس شورای اسلامی در مهرماه سال 1370 با تصویب لایه ای بخشی از ماموریت « مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی» را به نیروی مقاومت بسیج واگذار نمود. بسیج، نیز که در دوران تهاجم نظامی به شکلی اعجاز انگیز با عاملین استکبار جهانی به مبارزه و مقابله برخاسته بود، بلافاصله پس از تصویب مجلس در پی چاره برآمد، اما، این بار به خوبی می دانست که دشمن به شکلی فراگیرتر و عمیق تر، هرچند به صورت پنهان، ارزشهای فرهنگ و انقلاب او را مورد یورش قرار داده است. از همین روی، تلاشهای استکباری و فراگیر بیشتری فراسو نهاد.و برای مثال، از همان آغاز مبادرت به تشکیل کانونهای متعددی نمود و طرحهای فرهنگی و آموزشی مختلفی، از جمله طرح میثاق، را اجرا نمود.

بسیج با انجام اقدامات فرهنگی توانست سالیانه چند میلیون جوان را که بیش از همه آماج تهاجم فرهنگی اند، تحت پوشش قرار دهد. و هر یک را به فراخور استعدادها، نیازها، علائق و ... در یک یا چند مقوله فرهنگی، هنری، عقیدتی، سیاسی، علمی و ... تحت آموزش قرار دهد.

بسیج در تمام این فعالیتها در صدد آن بود تا ارزشهای دینی را در جوانان تقویت کند، هنجارهای مختلف را به آنان بیاموزد، اعتماد به نفس آنان را نیرومند سازد، پیوند آنان را با رهبری نیرومند سازد، و روحیه سلحشوری و مبارزه با استکبار را در آنان ایجاد کند.

اما، اگرچه چند سال از شروع ماموریت بسیج در مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی غرب می گذرد، گستره اثر بخشی فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای دینی، گسترش هنجارهای مذهبی و اخلاقی، جلوگیری از رسوخ هنجارها و ارزشهای غربی و ممانعت از تغییر نگرشهای نوجوانان و جوانان نسبت به فرهنگ اسلامی و ... همچنان ناشناخته مانده است. به همین سبب، در این تحقیق فردنگر، تلاش بر آن است تا نقش فعالیتهای فرهنگی بسیح در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، در سه مولفه ارزشها، هنجارها و نگرشها، مورد ارزیابی قرار گیرد. در واقع مساله اصلی این تحقیق این است که با وجود شیوه های جدید جنگ سرد(تهاجم فرهنگی )  از سوی غرب و برنامه ریزی های بسیج برای مقابله با آن ، تا چا اندازه فعایتهای بسیج توانسته است بر نگرشها ،باورها و هنجارهای جوانان تاثیرات فرهنگی مناسب گذاشته باشد ؟ و در چه زمینه هایی بسیج نیاز به فعالیتهای بیشتر و برنامه ریزی های دقیق تر دارد ؟

 

ضرورت تحقیق

یکی از گسترده ترین یورشهای دشمن به انقلاب اسلامی ایران «تهاجم فرهنگی» است. این یورش بیش از هرچیز در پی مسخ و کم رنگ ساختن بنیانهای فکری و عقاید دیرینه مردم مسلمان ایران است. گرچه ، این یورش همه گروههای سنی را، به فراخور ویژگیهای فرهنگی و روان شناختی، آنان آماج قرار می دهد، لیکن جوانان را بیش از دیگر گروههای سنی فراخور یورش قلمداد می کند. از همین روی، بخش معتنابهی از سرمایه و نیروی خود را معطوف آنان می سازد. چه دشمن نیک می داند که رویگردانی آنان از ارزشهای اسلامی و انقلاب اسلامی مخرب ترین اثرات را برای جامعه اسلامی در پی خواهد داشت.

نیروی مقاومت بسیج، گرچه وظایف و رسالتهای متعددی را بر دوش می کشد، اما از این اقدام و «شبیخون» استکبار جهانی نیز غافل نمانده است و طرحهای فرهنگی و هنری مختلفی را بکار بسته است. تا با تقویت بنیانهای معنوی جوانان و آنان را در برابر «هجمه» فزاینده فرهنگی مصون دارد. اما، بسیج برای آنکه بتواند گامهای فرهنگی خود را استوارتر فراسو نهد و کاستیهای اقدامات فرهنگی خود را مرتفع سازد، نیازمند آن است تا اثر بخشی اقدامات خود را در حطیه پراهمیت تهاجم فرهنگی غرب مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. افزون بر آن او نیازمند آن است تا مخاطبین خود را بازشناسد و خرسندی آنان را از اقدامات فرهنگی در یابد تا در آینده آنگونه گام بردارد که گستره مخاطبین خود را فزونی بخشد و دشمن را از تحقق نیات و امیال شیطانی اش مایوس نماید. این همه تنها زمانی میسر خواهد گشت که پژوهشی علمی در شمول نسبتاً فراگیری صورت یگرد. تلاش طرح حاضر بر ان است تا بسیاری از ابهامات مربوط به حیطه اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج را بزداید و راهگشای تلاشهای فرهنگی بعدی گردد.

بنابراین ضرورت اصلی انجام این طرح در شرایط فعلی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:

-           بازنگری در فعالیتهای فرهنگی در صورت لزوم .

-           شناسایی نقاط ضعف فعالیتهای انجام شده .

-            ادامه و گسترش فعالیتها در صورت حصول اطمینان از اثر بخشی آنها.

-           ارائه شواهد و دلایل در دفاع از ماموریت محوله بسیج در مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی.

یافته های این پژوهش اولاً به خودی خود بر دانش ما پیرامون تاثیر « فعالیتهای فرهنگی« در مقابله با « تهاجم و اشاعه فرهنگی« خواهد افزود، از همین روی، می تواند در حوزه مردم شناسی فرهنگی به عنوان یافته های بنیادی نگریسته شود. ثانیا، بانیان و عاملان فعالیتهای فرهنگی بسیج از میزان اثر بخشی اقدامات خود آگاه خواهند گشت و براساس آن می توانند فعالیتهای خویش را استمرار بخشند و یا در صدد تعدیل و اصلاح آن برآیند.

 

 

فرضیه های تحقیق

1-        به نظر میرسد فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای جوانان می تواند اثر بخش باشد.

2-        به نظر میرسد فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت هنجارهای جوانان اثر بخش است.

3-        به نظر میرسد فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت نگرشهای جوانان اثر بخش است.

 

اهداف تحقیق

1-         بررسی تاثیر فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای جوانان

2-        بررسی تاثیر فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت هنجارهای جوانان

3-        بررسی تاثیر فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت نگرشهای جوانان

 

پیشنیه تحقیق

تحقیقات قابل توجهی پیرامون موضوع تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن نوشته شه که به خلاصه چکیده بعضی از آنها اشاره میگردد:

1-تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن بوسیه مرکز مطالعات و پژوهشهای ارتش بیست میلیونی در سال 1373 انجام پذیرفته ، این پژوهش به منظور شناخت ویژگیهای تهاجم فرهنگی غرب یعنی بررسی ابعاد سیاسی ، تاریخی ، جامعه شناسی، قرآنی و ... تهاجم فرهنگی بوده است . تحقیق از نوع کاربری بوده که مباحث بنیادی و نظری را دنبال کرده است . ابزار تحقیق ، مشاهده ، برسی اسنادی و پرسشنامه خودسنجی بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که رابطه خود باختگی فرد نسبت به فرهمگ بیگانه و پذیرش تهاجم فرهنگی از سوی فرد رابطه معناداری وجود دارد و از افراد پذیرنده فرهنگ غربی بیشتر ، کسانی هستند که پیشرفت کشورهای بیگانه را بیش از حد واقعی دانسته و آن را می پذیرند در این تحقیق آمده که اختلاف بین والدین با یکدیگر و پذیرش تهاجم فرهنگی از سوی فرزندان رابطه وجود دارد و همچنین تاکید نموده که بین رفتار پرخاشگرانه و سلطه جویانه والدین و پذیرش تهاجم فرهنگی توسط کودکان رابطه وجود دارد . نتیجه تحقیق نشان داد که شدن نیروهای بسیجی ، مهاجرت بی رویه از شهر به روستا ، کمرنگ شدن انگیزه های ایثار گرانه ، تبلیغ و ترویج ورود تکنولوژی صنعتی غرب زمینه را برای پذیرش تهاجم فرهنگی فراهم می نماید.

2-بررسی علل گرایش جوانان به مظاهر فرهنگی غرب در استان اردبیل با مقایسه میزان گرایش جوانان بسیجی (73-74) پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی توسط درودگر انجام گرفت و نتایج نشان داد: نفوذ فرهنگ غرب مورد بررسی واقع شده است و اینکه گرابیش و تمایل به مظاهر فرهنگ غرب در بین جوانان استان در چه حد و میزانی هست ؟ و کدام متغیرها در این امر بیشتر دخیل هستند؟ و در نهایت مقایسه گرایش به مظاهر فرهنگ غرب در بین جوانان بسیجی و غیر بسیجی روش کار در این تحقیق استفاده از تکنیک پرسشنامه بوده و از نتیجه گیریهای مهم تحقیق این است که گرایش به فرهنگ غرب در بین جوانان به نوعی خیزش و به عناوین متعدد شیوع پیدا می کند از فرضیات مربوط به خصوصیات فردی و رابطه آن با میزان گرایش ، نشان دهنده این است که پسران جوان بیش از دختران به مظاهر فرهنگ غرب گرایش دارند و جوانان در اوایل جوانی گرایش بیشتری دارند در مورد متغییر بسیجی بودن نشان می دهد که جوانان بسیجی نسبت به جوانان غیر بسیجی با فاصله معناداری در سطح پایین تری نسبت به مظاهر فرهنگ غرب گرایش دارند.

تاکید دارد ، توجه بیشتری به برنامه ریزیهای مربوط به امر جوانان می شود و سرمایه گذاری لازم در جذب جوانان به نهاد مقدس بسیج صورت پذیرد.

3- مقدم(1378) در تحقیق خود تحت عنوان تهاجم فرهنگی غرب و راههای مقابله با آن در مدارس ، به این نتیجه میرسد که ایجاد و تقویت بسیج در کلیه مدارس و مرکز آموزشی می تواند از جمله عوامل موثر مقابله با تهاجم فرهنگی غرب باشد . در ضمن تاکید نموده وجود مکان مناسب جهت فعالیت دانش آموزان و برنامه ریزیهای آموزشی ،فرهنگی و تفریحی متنوع برای آنان می تواند در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی موثر باشد.

4- جمشیدی (4-1373) در مقالات خود در مورد  تهاجم فرهنگی به ماهیت و فرهنگ و تهاجم فرهنگی غرب پرداخته و نتیجه می گیرد که نظام فرهنگی غرب با توجه به مبانی و اصول فکری ، نظامی مهاجم و توسعه طلب است که موجود هیچ فرهنک مخالفی را تحمل نمی کند وداعیه تسلط به هستی و تسخیر آن را دارد .لذا باید فریب زرق و برق آن را نخورده و در مقابل تهاجم آن ایستاد و حتی برتر رفت و به بنیان آن تعرض نمود .باید به غرب ستیزی پرداخت در زمینه انقلاب بزرگ برای خروج از حصار مادی و ستم آلود غرب را  فراهم ساخت .

5- بشریه حسین) 1385)  در مقاله ای  با عنوان گذار بر دموکراسی از چشم انداز بسیج سیاسی ، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران بیان می کند که : از دیدگاه نظریه بسیج در راه فهم نظری گذار به دموکراسی می کوشد، و درباره وضعیت گذار، عوامل وضعیت گذار، و اینکه کدام عوامل سبب کشیده شدن وضعیت گذار به دموکراسی می شود بررسی می کند، و برای این هدف نیز از جامعه مدنی و جامعه توده ای سخن می گوید. مقاله وضعیت گذار را متضمن تحکیم رژیم حاکم از یکسو و احتمال پیدایش رژیم دموکراتیک از سوی دیگر می داند، به شکل گیری گروههای اپوزیسیون در آن پرداخته، از لحاظ ساختار رژیم و توزیع منابع قدرت سیاسی نیز بررسی می کند. از شواهد تاریخی برای اثبات فرضیه سود می جوید.

 

6-ملک افضلی و همکاران  ( 1385 ) در تحقیق با عنوان بسیج جامعه برای ارتقای سلامت سالمندان در محله اکباتان تهران نشان داد :

 که در منطقه مورد مطالعه 89% سالمندان باسواد هستند. از نظر سلامت جسمانی، طبق اظهار نظر آن 92% زنان و 70% مردان مسن دچار بیماری بوده و تحت درمان می باشند. شیوع بیماری های مختلف مانند پرفشاری خون، آرتروز، پوکی استخوان و دیابت در زنان بیشتر از مردان می باشد. در بعد روانی 70% سالمندان از زندگیشان احساس رضایت می نمایند. 30% بیان می کنند که زندگی معنی خود را برای آنان از دست داده است. 66.5% از افراد نگران هستند که اتفاق بدی برای آنان نیفتد. بیش از 90% سالمندان دارای اوقات فراغت بوده و بیشتر آنان (97%) در اوقات فراغت خود تلویزیون نگاه می کنند. 67% آنها نیز دارای فعالیت ورزشی می باشند. 88-98% افراد تحت مطالعه از رژیم غذایی حاوی گروه های اصلی غذایی استفاده می کنند و مصرف گوشت 82% و شیرینی جات 77% بوده است.

نتیجه گیری: با توجه به نتایج نیازسنجی، مداخلات مناسب در ابعاد شناسایی بیماری های شایع و روش های پیشگیری از آن، بهداشت روان، ورزش، اوقات فراغت و تغذیه سالم طراحی شد.

7-حبیب زاده و همکاران  (1384 ) در تحقیق با عنوان  ارایه و ارزشیابی مدلی برای تحقق بسیج جامعه در مرکز توسعه اجتماعی و ارتقای سلامت  نشان می دهد :

 فرآیند بسیج جامعه در این پروژه موفق ارزیابی گردید اما بنظر می رسد جهت نهادینه شدن و استمرار فعالیت مرکز اجتماعی و ارتقای سلامت نیاز به جلب مشارکت و همکاری بیشتر سازمان ها و اقشار مختلف مردم وجود دارد.

 

روش تحقیق

روش تحقیق، عبارت از یک روش گام به گام، منطقی، منظم و دقیق، برای شناسایی مشکلات، گردآوری داده­ها، تجزیه و تحلیل داده­ها و استنباط معتبر از آنها است. از این رو، تحقیق علمی صرفاً مبتنی بر تجربه یا برداشت­های شخصی و درک مستقیم نیست؛ بلکه هدفمند و دقیق است (سکاران، 1381، 6).

نوع تحقیق بر مبنای هدف کاربردی است در این تحقیق از روش توصیفی زمینه‌یابی (تحقیقات پیمایشی) استفاده شده است. درواقع این پژوهش از روش توصیفی با استفاده از زمینه یابی یا پیمایشی انجام می گیرد به گونه ای که با جمع آوری از طریق مطالعات میدانی نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در منطقه 6 تهران مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.داده های میدانی که شامل داده های واقعی است از طریق روش های مختلف گرداوری می گردد پرسشنامه و مصاحبه از جمله روش هایی است که برای گرداوری داده ها استفاده خواهد شد.البته از میان روش های فوق عمدتا از روش پرسشنامه استفاده شده به طوری که با طرح سوالات تلاش گردیده تا اطلاعات مرتبط با فرضیات پژوهش و همچنین اطلاعات مربوط به نقش بسیج در مقابله با تهاجم فرهنگی در منطقه 6 تهران گردآوری و تحلیل گردد.برای دستیابی به برخی اطلاعات نیز با مسئولین بسیج و اساتید دانشگاه مصاحبه هایی به عمل آمده تا ضمن تکمیل اطلاعات مربوط به پرسشنامه ها برخی داده های پرسشنامه نیز از آن طریق کنترل شود.

 

جامعه آماری

جامعه آماری، به کل افراد گروه، وقایع یا چیزهایی اشاره دارد که محقق می­خواهد به تحقیق درباره آنها بپردازد ؛به طوری که حداقل در یک صفت مشترک باشند (سکاران، 1381، 294).

جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه جوانان دختر و پسر بسیجی شرکت کننده در فعالیتهای بسیج پایگاه های منطقه 6 تهران است که تعدا آنها 4980 نفر می باشد .

 

 

حجم نمونه و روش اندازه­گیری

گروه نمونه، مجموعه کوچکی از جامعه آماری است مشتمل بر برخی از اعضا که از جامعه آماری انتخاب شده­اند. به­عبارتی گروه نمونه، یک مجموعه فرعی از جامعه آماری است که با مطالعه آن، محقق قادر است نتیجه را به کل جامعه آماری تعمیم دهد (همان منبع، 295).

برای نمونه­گیری باید فهرست کاملی از افراد جامعه در دسترس باشد. این فهرست، چارچوب نمونه­گیری نامیده می­شود. در تعیین حجم نمونه در متغیرهای کیفی، در صورتی که نمونه­گیری از جامعه، محدود باشد فرمول مناسب برای n، چنین است:

 

n: تعداد افراد نمونه آماری

ξ: بازده قابل تحمل از برآورد پارامتر موردنظر

P: نسبت موفقیت در جامعه (5/0)

Z: مقدار متغیر نرمال متناظر با سطح اطمینان در اینجا 95% (1-α) است (96/1). 

α: سطح خطا ( 5/0=α).

N: حجم جامعه (4980).

حجم نمونه براساس  فرمول کوکران 356 =n نفر می‌باشد.

نمونه آماری به صورت تصادفی از بین گروه جامعه آماری با مراجعه به پایگاه های بسیج منطقه انتخاب شده است.

 

متغیرهای تحقیق

این تحقیق شامل سه متغیر اصلی مستقل در زیرگروه‌های آنها می‌باشد. متغیرهای اصلی فاکتورهای ارزشها ، نگرشها و هنجارها می‌باشد.

 

مولفه های متغیر ارزش

1- شرکت در فعالیت‌های بسیج ارزش‌های دینی در شما تقویت شده‌است

2- آموزش‌های بسیج در تقویت عزت نفس و خودباوری شما مؤثر بوده است

3- با شرکت در آموزشهای فنی و حرفه ای مهارتهای حرفه ای شما تقویت‌ شده است

4- شرکت در فعالیت‌های بسیج در ارتقائ تحصیلی  شما موثر بوده است

5-  با شرکت در فعالیتهای بسیج آموزشهای هنری شما تقویت شده است

6- شرکت در بسیج باعث تقویت امنیت درونی و مهارتهای نظامی  شما شده است

7- با شرکت در فعالیت‌های بسیج بنیه فرهنگی سیاسی شما تقویت یافته است .

8- تا چه اندازه با شرکت در فعالیت‌های بسیج امدادگری را آموخته اید .

9- فعالیت‌های بسیج تا چه اندازه در امنیت بهداشتی  واکسینه ساختن مردم موثر است ؟

10- شرکت در فعالیت‌های بسیج آشنایی با قرآن را در شما تقویت کرده است

11- شرکت در فعالیت‌های بسیج  در تقویت روحیه عزت نفس و خودباوری شما بوده است

 

مولفه های متغیرنگرشها

12- شرکت در فعالیت‌های بسیج  در غنی ساختن اوقات فراغت شما موثر بوده است .

13- شرکت در آموزش‌های بسیج سبب تقویت اعتقادات دینی شما شده است

14- شرکت در آموزش‌های بسیج در افزایش اعتماد به نفس شما موثر بوده است 

15- شرکت در فعالیت‌های بسیج در تقویت هنجارهای مذهبی شما موثر بوده است .

16- شرکت در فعالیت‌های بسیج در تقویت روحیه سلحشوری شما موثر بوده است .

17- شرکت در فعالیت‌های بسیج مقاوت شما را در برابر تهاجم فرهنگی افزایش داده است

18- شرکت در فعالیت‌های بسیج در عدم پذیرش فرهنگهای غربی مبتذل از سوی شما موثر بوده است .

19- شرکت در آموزش‌های بسیج روحیه همبستگی اجتماعی نوع دوستی  را در شما تقویت نموده است

20- شرکت در فعالیت‌های بسیج باعث تقویت  توجه شما فعالیتهای بهداشتی شده است  .

21- شرکت در فعالیت‌های بسیج روحیه  حفاظت از محیط زیست را در شما تقویت نموده است.

22- شرکت در فعالیت‌های در ایجاد و تقویت روحیه بردباری در شما مثر بوده است .

 

 

مولفه های متغیر هنجارها

23- شرکت در آموزش‌های بسیج باعث تقویت روحیه قبح برقراری ارتباط با آمریکا بوده است

24- پس از شرکت در فعالیتهای بسیج در بهسازی امکان مذهبی فعالیت بیشتری داشته اید .

25- شرکت در فعالیت‌های بسیج مقابله با فن آوری غربی مانند ماهواره در شما تقویت نموده است.

26- شرکت در فعالیت‌های بسیج دیدگاه شما را نسبت ابزارهای تهاجم فرهنگی تغییر داده است

27- پس از شرکت در فعالیت‌های بسیج باعث تقویت ،ترویج و اشاعه اندیشه های نو در شما شده است .

28- پس از شرکت در فعالیت‌های بسیج و  اردو های علمی و فرهنگی ،اطلاعات عمومی شما تقویت شده است .

29- پس از شرکت در فعالیت‌های بسیج  و مسابقات علمی و فرهنگی نگرشها ی عمی شما تقویت شده است.

30- پس از شرکت در فعالیت‌های بسیج روحیه امر به معروف و نهی از منکر در شما تقویت شده است.

31- شرکت در فعالیتهای بسیج و کسب مشاوره تربیتی تا چه اندازه برای شما مفید بوده است .

32- با شرکت در فعالیتهای بسیج و نمایشگاه کتب روحیه کتابخوانی در شما تقویت شده است .

33- شرکت در فعالیتهای بسیج تا چه اندازه در تقویت نگرش  غرب ستیزی شما موثر بوده است .

 

ابزار جمع­آوری اطلاعات

داده­ها را می­توان به روش­های گوناگون، در مکان­های مختلف و از انواع منابع گردآوری نمود (سکاران، 1381، 243). اما آنچه مهم است، این است که ابزار مورد استفاده، اعتبار پژوهش را دچار خدشه نکرده و از طرفی، نقاط قوت ابزار، موجب تقویت پژوهش گردد .در این قسمت، برای کسب داده­های اولیه جهت تجزیه و تحلیل، از پرسشنامه استفاده گردیده است.

پرسشنامه، مجموعه­ای از سوال­هاست که پاسخ­دهنده با ملاحظه آنها، پاسخ آنها را ارائه می­دهد. از پرسشنامه، زمانی که بخواهیم اطلاعات فراوانی را آسان و سریع به­دست آوریم، استفاده می­شود.

در بیشتر تحقیقات، پرسشنامه­هایی که دارای سوالات بسته پاسخ هستند، به دلیل سهولت آنالیز آماری و صرفه­جویی در وقت به کار می­روند ، در این تحقیق برای جمع‌آوری اطلاعات در جهت آزمون فرضیه‌های پیش‌بینی شده از پرسشنامه بسته استفاده شده است. پرسشنامه حاوی 11 سوال درباره هر سه متغیر ارزش ،نگرش و هنجار می باشد که براساس متغیرهای مدل تحقیق می‌باشد.

برای بررسی اعتبار پرسشنامه Q کرونباخ در نرم‌افزار SPSS مورد محاسبه قرار گرفت که میزان آن 96/0 بود. و حاکی از اعتبار پرسشنامه طراحی‌شده می‌باشد.

در واقع در این پژوهش، پژوهشگر الزامات و ملاحظات اخلاقی را در حد توان و استاندارد رعایت نموده است. در این راستا و برای رعایت الزامات و ملاحظات اخلاقی در تحقیق، به افراد نمونه اطمینان خاطر داده شد که تکمیل و ارائه پرسشنامه، برای آنها هیچ گونه آثار حقوقی، اقتصادی و اجتماعی و ...را مترتب نمی­سازد و داده­های ارائه شده، محرمانه تلقی و از آنها تنها استفاده آماری می­گردد. به قصد اینکه افراد، نظر واقعی خود را ارائه نمایند، از ایشان خواسته شد از ذکر نام و اطلاعات شخصی خودداری نمایند. در انتها، نتایج به صورت کلی استخراج، نگارش و گزارش شده است.

پرسشنامه مذکور شامل 2 بخش عمده است:

الف) سوالات عمومی:

در سوالات­عمومی به عنوان سوالات جامعه شناختی و دموگرافی، ­سن،­ جنس ،سابقه کاری و سطح تحصیلات پاسخ­دهندگان،­ مورد بررسی قرارگرفته است.

 

ب) سوالات تخصصی:

این بخش شامل 36 سوال است که 12 سوال اول آن مربوط به رهبری، 12 سوال بعدی مربوط به تمایز و 12 سوال آخر مربوط به تمرکز است.

شکل کلی و امتیازبندی طیف به صورت ذیل است:

جدول (1) شکل کلی و امتیازبندی پرسشنامه براساس طیف لیکرت

شکل کلی

خیلی کم

کم

متوسط

زیاد

خیلی زیاد

امتیازبندی

1

2

3

4

5

 

برازش ابزار اندازه­گیری

پیش از اجرای ابزارهای اندازه­گیری و به­کارگرفتن آنها در مرحله اصلی جمع­آوری  داده­ها، ضروری است که پژوهشگر از طریق علمی، اطمینان لازم را نسبت به پرسشنامه مورد استفاده حاصل نماید. بدین­منظور، باید روایی و پایایی پرسشنامه بررسی شود. زیرا ردّ یا تایید فرضیه­های تحقیق و سایر نتایج آن، بر مبنای داده­های جمع­آوری شده از طریق پرسشنامه صورت می­گیرد.

پایایی (قابلیت اعتماد) ابزار اندازه­گیری

پایایی[1] یک وسیله اندازه­گیری، به دقت، اعتمادپذیری، ثبات یا تکرارپذیری نتایج آزمون اشاره دارد (به­عبارتی صحت در اندازه­گیری را نشان می­دهد). مقصود از پایایی آن است که اگر ابزار اندازه­گیری را در یک فاصله زمانی کوتاه، چندین بار و به گروه واحدی از افراد بدهیم، نتایج حاصل، نزدیک به هم باشد(مومنی، 1386، 206).

برای اندازه­گیری پایایی از شاخصی به نام ضریب پایایی استفاده می­کنیم و دامنه ضریب، قابلیت اعتماد از صفر (عدم ارتباط) تا 1+ (ارتباط کامل) است. ضریب قابلیت اعتماد نشانگر آن است که تا چه اندازه ابزار اندازه­گیری، ویژگی­های با ثبات آزمودنی و یا ویژگی­های متغیر و موقتی وی را می­سنجد ­(سرمد و دیگران، 1383، 166).

در این تحقیق به منظور تعیین پایایی آزمون، از روش آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. این روش، برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه­گیری که خصیصه­های مختلف را اندازه­گیری می­کند به­کار می­رود. گفته می­شود اگر ضریب آلفا بیشتر از 7/0 باشد، آزمون از پایایی قابل قبول برخوردار است.

رابطه آلفای کرونباخ عبارت است از:

                                                              

 : ضریب آلفای کرونباخ

  : تعداد سوال­های پرسشنامه

 : واریانس سوال i

 : واریانس کل پرسشنامه (سرمد و دیگران، 1383، 169).

بنابراین، به­منظور اندازه­گیری قابلیت اعتماد، از روش آلفای کرونباخ و با استفاده نرم­افزار spss انجام گردیده است که عدد 96/0 به­دست آمد و این عدد، نشان­دهنده آن است که پرسشنامه مورد استفاده، از قابلیت اعتماد و یا به عبارت دیگر از پایایی لازم برخوردار است.

 

 

جدول (2) مقادیر آلفای کرونباخ برای پرسشنامه و خرده مقیاسهای آن

متغیر های پرسشنامه

سوالات هر متغیر

عدد به دست آمده از آلفای کرونباخ

ارزشها

1-11

903/0

نگرشها

12-21

924/0

هنجارها

22-33

904/0

کل

1-33

960/0

 

روایی ابزار اندازه­گیری

مفهوم اعتبار، به این پرسش پاسخ می­دهد که ابزار اندازه­گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می­­سنجد. به عبارت دیگر، روایی مستلزم آن است که ابزار پژوهش، همان متغیری را اندازه گیری کند که پژوهشگر قصد اندازه­گیری آن را دارد (صفرزاده و فرهنگی، 1387، 235).

    وقتی محقق ابزار سنجش را طراحی نمود، لازم است آن را به صورت آزمایشی به مورد اجرا گذارد. نتایج گردآوری شده بعد از اجرای مرحله پیش آزمون، به محقق کمک می­کند تا اصلاحات لازم را در بخش­ها و مراحل گوناگون تحقیق به عمل آورد­؛ زیرا محقق می­تواند براساس نتایج آزمایش، مراحل بعدی کار را نتیجه­گیری کند و ببیند تا چه اندازه روش کار و ابزار سنجش می­تواند اهداف تحقیق را برآورده نماید­ (حافظ­نیا، 1376، 136-135). پیش از آن که کار میدانی و اجرایی شروع شود لازم است پرسشنامه تهیه شده، با یک گروه کوچک از پاسخ­دهندگان برای پی­بردن به ناسازگاری درونی و ابهام­های موجود در آن، آزمایش شود. بدین­وسیله، می­توان مطمئن شد که پرسش­ها، موجب سردرگمی و ابهام پاسخ­دهندگان و مشارکت­کنندگان نمی­شود. در این راستا، پرسشنامه این پژوهش نیز قبل از توزیع، بین 10 پاسخ­دهنده به صورت محدود و همچنین 3 نفر از اساتید دانشگاه توزیع گردید، تا ابهام­های آن به حداقل ممکن کاهش یافته و در مقابل، پایایی و روایی (اعتبار) آن افزایش پیدا کند.

 

روش­ تجزیه و تحلیل داده­ها

در این تحقیق، برای تجزیه و تحلیل داده­های به دست آمده از نمونه­ها، از روش­های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم­افزار spss استفاده گردیده است.

تجزیه و تحلیل داده­های آماری، فرایندی چندمرحله­ای است که طی آن، داده­های به دست
آمده از طریق ابزار جمع­آوری در جامعه آماری، طبقه­بندی و سپس پردازش می­شوند تا زمینه برقراری انواع تحلیل­ها و ارتباط بین داده­ها، به منظور آزمون فرضیه­ها فراهم آید(حافظ نیا، 1386، 306-305).

آمار توصیفی: این نوع آمار صرفاً به توصیف جامعه می­پردازد و هدف آن محاسبه پارامترهای جامعه است. در این تحقیق برای قسمت آمار توصیفی از جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار استفاده شده است.

آمار استنباطی: در این نوع آمار، محقق با استفاده از مقادیر، نمونه آماری را محاسبه می­کند. سپس به کمک تخمین و آزمون فرض آماری، آمارها به پارامترهای جامعه تعمیم داده می­شوند. به­طور کلی در بحث آماری، هرجا سخن از استنباط و استنتاج باشد، آن را آمار استنباطی می­نامند (آذر و مومنی، 1381، 8).

آزمون­های آماری مورد استفاده به شرح زیر است:

با توجه به اینکه آزمون فرضیه­ها عمدتاً مستلزم تحلیل میانگین های پاسخ های افراد است و متغیرهای مورد بررسی از نوع فاصله ای هستند، برای آزمون فرضیه­ها به­طور عمده، از روش آزمون t و تحلیل واریانس درونی استفاده شده است.

 

توصیف داده‌ها

نتایج تحقیق در بخش توصیفی نشان داد 7/19 درصد افراد پسر و 3/80  درصد دختر می‌باشند، 2/11 درصد از جوانان سن آنها بین 20 تا 22 سال است ، 66 درصد بین 23 تا 27 سال است و 8/22 درصد بالاتر از 27 سال دارند. در زمینه سطح در آمد 4/17 درصد از جوانان درآمد خانواده آنها کمتر از 400 هزار تومان است ، 50 درصد بین 400 تا 700 هزار تومان ، 2/24 درصد بین 700 هزار تومان تا یک میلیون تومان و 4/8 درصد بیشتر از یک میلیون می باشد.

از نظر وضعیت اشتغال 5/31 درصد از جوانان پدر آنها دارای شغل آزاد است ،4/28 درصد کارمند ، 7 درصد کارگر ، 4/1 درصد مدیر ،2/4 درصد بیکار ،3/23 درصد بازنشسته می باشد و 2/4 درصد پدرشان دارای مشاغلی غیر از موارد مذکور می باشد. 6/5 درصد از جوانان مادر آنها دارای شغل آزاد است ،8/2 درصد کارمند ، 4/1 درصد کارگر ، 8/2 درصد مدیر ،9/5 درصد بازنشسته می باشد ، 1/80 درصد خانه دارند  و 4/1 درصد مادرشان دارای مشاغلی غیر از موارد مذکور می باشد.

از نظر وضعیت تحصیلی 1/51 درصد از جوانان پدرشان از نظر سطح تحصیلات زیر دیپلم می باشد ، 6/21 درصد دیپلم ، 2/20 درصد فوق دیپلم و لیسانس و 7 درصد فوق لیسانس و بالاتر می باشد. 3/50 درصد از جوانان مادرشان از نظر سطح تحصیلات زیر دیپلم می باشد ، 6/37 درصد دیپلم ، 4/10 درصد فوق دیپلم و لیسانس و7/1 درصد فوق لیسانس و بالاتر می باشد.

 

4-3 بخش دوم : تحلیل داده ها

فرضیه اول : فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان موثر است.

برای آزمون این فرضیه از t تک متغیره استفاده شد. فرض صفر و خلاف عبارتند از:

 

جدول(3) آمار توصیفی مربوط به تاثیر  فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان

خطای انحراف از میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

تعداد

 

042/0

796/0

029/3

356

ارزشها

جدول (4)آمار t تک متغیره مربوط تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان

میانگین مورد انتظار=3

 

سطح اطمینان 95%

تفاوت میانگین‌ها

سطح معناداری

درجه آزادی

t

 

112/0

054/0-

028/0

495/0

355

684/0

ارزشها

             

نتایج جدول فوق نشان می‌دهد t مشاهده شده (684/0-=t) در سطح آلفای 5 درصد معنادار نیست و فرض صفر رد نمی‌شود. به عبارتی بین میانگین مشاهده شده (029/3) و مورد انتظار (3) تفاوت معناداری مشاهده نمی‌شود در نتیجه می‌توان گفت فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای نوجوانان موثر نمی باشد.

 

فرضیه دوم : فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان موثر است.

برای آزمون این فرضیه از t تک متغیره استفاده شد. فرض صفر و خلاف عبارتند از:

 

 

جدول(55) آمار توصیفی مربوط به تاثیر  فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان

خطای انحراف از میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

تعداد

 

0414/0

82/7

31/3

356

نگرشهای

جدول(6) آمار t تک متغیره مربوط تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان

میانگین مورد انتظار=3

 

سطح اطمینان 95%

تفاوت میانگین‌ها

سطح معناداری

درجه آزادی

t

 

388/0

225/0

314/0

001/0

355

38/7

نگرشهای

             

نتایج جدول فوق نشان می‌دهد t مشاهده شده (38/7-=t) در سطح آلفای 5 درصد معنادار است و فرض صفر رد می‌شود. به عبارتی بین میانگین مشاهده شده (31/3) و مورد انتظار (3) تفاوت معناداری مشاهده می‌شود به طوری که میانگین مشاهده شده از مورد انتظار بالاتر است در نتیجه می‌توان گفت فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان موثر می باشد.

 

 

فرضیه سوم : فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان موثر است.

برای آزمون این فرضیه از t تک متغیره استفاده شد. فرض صفر و خلاف عبارتند از:

 

 

جدول(7) آمار توصیفی مربوط به تاثیر  فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان

خطای انحراف از میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

تعداد

 

045/0

865/0

34/3

356

هنجارها

 

 

جدول(8) آمار t تک متغیره مربوط تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان

میانگین مورد انتظار=3

 

سطح اطمینان 95%

تفاوت میانگین‌ها

سطح معناداری

درجه آزادی

t

 

426/0

246/0

363/3

001/0

355

33/7

هنجار ها

             

 

نتایج جدول فوق نشان می‌دهد t مشاهده شده (33/7-=t) در سطح آلفای 5 درصد معنادار است و فرض صفر رد می‌شود. به عبارتی بین میانگین مشاهده شده (34/3) و مورد انتظار (3) تفاوت معناداری مشاهده می‌شود به طوری که میانگین مشاهده شده از مورد انتظار بالاتر است در نتیجه می‌توان گفت فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان موثر می باشد.

 

فرضیه اصلی: مقایسه میانگین های متغیر ها(ارزشها ، نگرشها و هنجارها) از نظر میزان تاثیر گذاری بر جوانان.

برای انجام این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس درون گروهی استفاده شد و نتایج در جداول زیر نشان داده شد .

جدول(9) فاکتورهای درون گروهی

متغیرهای وابسته

فاکتورها

ارزشها

نگرشها

هنجار ها

1

2

3

جدول فوق مربوط به فاکتورهای درون گروهی است که شامل(ارزشها  ، نگر شها و هنجار ها)  می‌باشد.

جدول(10) آمار توصیفی مربوط به فاکتورهای درون گروهی

متغیر

انحراف استاندارد

میانگین

تعداد

ارزشها

نگرشها

هنجار ها

769/0

782/0

865/0

029/3

31/3

37/3

356

356

356

 

جدول فوق مربوط به توصیف آماری متغیر ها می باشد همانطور که مشاهده می شود در این جدول به میانگین ، انحراف استاندارد و تعداد افراد نمونه پرداخته است.

جدول (11)تعامل فاکتورهای درون گروهی با یکدیگر

منبع تغییرات

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مربعات

F

سطح معناداری

میزان اثر

فاکتر های درون گروهی

467/20

 

82/1

 

270/11

347/63

001/0

151/0

خطا

696/114

67/644

178/0

 

 

 

 

نتیجه آزمون نشان می‌دهد f مشاهده شده 347/63=F در سطح آلفای 5 درصد معنادار است زیرا میزان p-valu بزرگتر از 5 درصد می باشد در نتیجه فرض صفر رد می شود و می توان گفت بین میزان اثر فاکتر ها تفاوت معناداری مشاهده می شود .

 

 

نتایج  نمودار در فوق نشان می دهد هنجار ها دارای بالاترین میزان میانگین(37/3) و سپس نگرشها دارای میانگین (31/3) و در آخر متغیر ارزشها قرار دارد که نسبت به نگرشها و هنجارها دارای میانگین(029/3) پایین تری است.

 

نتایج حاصل تحقیق

در این پژوهش مراد از ارزشها احساسات عمیق افراد ، پیرامون مولفه هایی نظیر: آموزشهای عقیدتی سیاسی، ارتقائ تحصیلی،آموزش نظامی ، آموزشهای امدادگری،آموزش قرآن،آموزشهای فنی و حرفه ای، آموزشهای هنری، تقویت بنیه فرهنگی سیاسی مردم،واکسینه ساختن مردم ، رعایت بهداشت عمومی، تقویت عزت نفس و خودباوری و غنی ساختن اوقات فراغت می باشد.

با توجه به اینکه  فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان موثر می باشد. در این پژوهش منظور از نگرش اطلاعات (شناخت ها)، مقابله با فن آوری غرب ، ممانعت از ورود ابزارهای تهاجم فرهنگی ، ترویج و اشاعه اندیشه های نو،تربیت بدنی ، اردوها ،برگزاری مسابقات علمی و فرهنگی ، مشاوره تربیتی و امر به معروف و نهی از منکر می باشد .

برای تبیین این فرضیه با توجه به نظر السون و زانا ( 1995)  می توان گفت نگرشها بر اثر وابستگیهای تقویت ایجاد یا تغییر می کنند و  با شناسایی تقویت کننده های مناسب هر فرد یا گروه اجتماعی، و دستکاری آن، می توان نگرشها را کنترل کرد. بدین معنی هرگاه یک نگرش با پیامد مطلوبی تعقیب شود استمرار می یابد. در غیر آنصورت به خاموشی می گردید.

همچنین  فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان موثر می باشد. در این پژوهش منظور از هنجارها عبارت است از نظرات آزمودنیها پیرامون اعتقادات دینی ، اعتماد به نفس، هنجارهای مذهبی، تقویت روحیه سلحشوری، بردباری، مقاومت در برابر یورشهای فرهنگی ، فرهنگهای غربی مبتذل ،کمک به مجرمین و سرکشی به خانواده ها و بررسی مشکلات آنها، فعالتهای بهداشتی ،حفاظت از محیط زیست و احداث و آماده سازی امکان فرهنگی و ورزشی.

در تبین این فرضیه می توان از نظریه اینگلهارت (1995)  کمک گرفت . اینگلهارت (1995) معتقد بود افزایش احساس امنیت در مردم موجب، کم رنگ شدن نیاز به هنجارهای مطلق شده است. او در این زمینه از یک تبیین روان شناختی سود جسته است. چه، روان شناسان دریافته اند در شرایط فشار آور و در فقدان امنیت، مردم کمتر هنجارهای عمومی و سنتی خود را تغییر می دهند، چون تغییر خود به خود اضطراب انگیز است، و آدمیان لاجرم از آن گریزانند. اما، ‌هنگامی که خطری امنیت مردم را تهدید نکند آنان با سهولت بیشتری انحراف از هنجارها را می پذیرند (میزر 1990) در نتیجه با توجه به تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر هنجار های جوانان می توان گفت این فعالیتها موجب به خطر انداختن امنیت مردم نشده است و افراد از این هنجارها تبعیت کرده اند.

در نهایت می توان گفت هنجار ها دارای بالاترین میزان و سپس نگرشها و در آخر متغیر ارزشها قرار دارد که نسبت به نگرشها و هنجارها دارای میانگین پایین تری است.

 

پیشنهاد های پژوهشی

1- با توجه به نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر روشن شد که  میزان فعالیت های بسیج در تغیر ارزشهای جوانان موثر نمی باشد حال پیشنهاد می‌شود با برگزاری کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزشی تخصصی مختص جوانان آگاهی‌های مربوط به ارزشهای جوانان را بالا ببرند. همچنین خانواده به‌عنوان یکی از عوامل اصلی مؤثر در اجتماعی‌کردن فرزندان و رشد هویت دینی ایشان می‌تواند از دوران کودکی نقش مؤثری داشته باشد. در این زمینه نیاز هست ابتدا تحقیقاتی راجع به عملکرد خانواده‌ها در امر پرورش دینی فرزندانشان صورت گیرد، سپس متناسب با نتایج حاصله و نیاز جوانان، برنامه‌های آموزشی برای خانواده‌ها تدوین شود و از سوی ارگان‌های رسمی تبلیغ و اجرا گردد.

2- با توجه به این که دانشگاه اصلی ترین مکانی است که دانشجویان به ارزشهای فرهنگی آشنا می شوند در نتیجه به مسئولین و افراد مربوطه پیشنهاد می‌شود طی جلسات یا ابلاغاتی از اساتید دانشگاه درخواست شود قسمتی از زمان کلاس خود، هرچند کوتاه را به آموزش مسائل فرهنگی دانشجویان اختصاص دهند.

3- پیشنهاد می شود جهت افزایش جاذبه بسیج برای نسل جوان  اولا ، جوانان را از خودمان جدا نکنیم بلکه همه را جذب نماییم و بتوانیم آنها را در مسیر کمال تربیت نماییم زیرا اگر کسی را طرد کردیم یک دشمن به دشمنان خود اضافه نموده ایم در حالی که اگر همین فرد با برخورد مناسب جذب شود حتما رشد و کمال می یابد و هم برای سازمان بسیج می تواند موثر باشد. در ثانی تدوین برنامه منظم و منسجم بر اساس معیار های منطقی در جهت توسعه فرهنگ بسیجی از اولویت کاری کانون بیسج فرهنگیان باشد.

4- برای آشنایی نسل امروز با بسیج پیشنهاد می شود مسئولان اطلاع رسانی در مورد سابقه درخشان بسیج و بسیجیان در دوران انقلاب و خصوصا دفاع مقدس با استفاده از شیوه های مناسب هنری بدون تکیه بر یک جنبه خاص ،ساخت زندگی نامه و ثبت فعالیت الگو های عملی بسیج یعنی رزمندگان و شهدا به صورت فیلم ارائه نمایند.

5- دادن جذابیت به برنامه های بسیج و گسترده کردن فعالیت های آن به نحوی که بتواند سلایق گوناگون جوانان امروز را در مسیر صحیح و منطقی پاسخگو باشد و آن ها را در جهت مسیر کمال سوق دهد. زیرا اگر برنامه ریزی مناسب برای  فعالیت های بسیج وجود داشته باشد از جمله پر کردن اوقات فراغت جوانان با وسایل مختلف نظیر فعالیت های ورزشی متنوع، کلاس های آموزشی ، آموزش استفاده از رایانه و ... می توان از استعداد های نهفته جوانان در راه بهبنه سازی برنامه های بسیج بهره برداری نمود.

6- با توجه به این که بیشترین تعداد افرادی که در دانشگاه  مشغول به تحصیل هستند جوانان می باشند در نتیجه پیشنهاد می شود برای آگاهی بیشتر دانشجویان از مسائل دینی و اجتماعی در دانشگاه اقداماتی همچون برگزاری همایش‌ها، توزیع بروشورهای آموزشی، استفاده از فضای بُرد ساختمان دانشکده‌ها برای آموزش و سایر اقدامات در هر گروه اقداماتی صورت گیرد.

7- تشویق و حمایت مادی و معنوی مسئولین دانشگاه از نهادهایی همچون بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی برای گسترش حیطة فعالیت‌های خود و افزایش اعضا علی‌الخصوص جدید الوردها.

8- از آنجا که با افزایش سن وضعیت فرهنگی بالاتر می‌رود و افراد سنین پایین دارای پایین‌ترین وضعیت فرهنگی هستند، پیشنهاد می‌شود سیستم‌های آموزشی در دوره‌های قبل از دانشگاه همچون مدارس که مربوط به سنین نوجوانی بوده وزمان شکل‌گیری هویت در نوجوانان است، ارزش‌ها و هنجارهای دینی، سیاسی و اجتماعی را برای نوجوان نهادینه سازند.

9- با توجه به تاثیر فعالیت های بسیج در تغیر نگرشهای جوانان پیشنهاد می شود مسئولین و عاملان فعالیتهای فرهنگی بسیج از میزان اثر بخشی اقدامات خود آگاه شوند  و براساس آن بتوانند فعالیتهای خویش را استمرار بخشند و یا در صدد تعدیل و اصلاح آن برآیند.

10- با توجه به نقش تقویت عزت نفس و خودباوری جوانان  می توان گفت افزایش خودباوری مردم و تقویت عزت نفس جوانان را در برابر تهاجم فرهنگی مصون می‌سازد. چه آدم دارای عزت نفس پایین، خود و فرهنگ و ملت خویش را کمتر می‌پندارد بنابراین پیشتهاد می شود مسولین بسیج به نقش این عوامل بیشتر توجه داشته باشند.

 

پیشنهاد های برای پژوهشگران آینده

1- با توجه به اینکه در پژوهش حاضر فقط به سه بعد کلی یعنی ارزشها ، هنجار ها و نگرش ها پرداخته شده است در نتیجه پیشنهاد می شود پژوهشگران آینده به کلیه ا بعاد فرعی که شامل زیر مجموعه های ارزشها ، هنجار ها و نگرش ها است  بپردازند .

2- با وجود این، میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج تاکنون به صورت دقیق و منظم مورد بررسی قرار نگرفته است. از همین روی پیشنهاد می شود ، مسئولان فرهنگی بسیج برای بررسی میزان اثر بخشی اقدامات و فعالیت های خود شرایط را برای اجرای این پروژه مهیا سازند.

 

محدودیت های پژوهش

هرچند در این پژوهش سعی شده است نمونه گیری تحت شرایط مطلوبی انجام شود ، اما در عمل محدودیت هایی نیز وجود داشته است که مهمترین آنها به شرح زیر است :

 

1-  وجود متغیرهای مداخله گر احتمالی در تحقیق مورد بررسی قرار نگرفته اند.

2- نبود امکانات و شرایط کافی برای اجرای تحقیق در همه گروههای سنیی .

3- محدود بودن جامعه آماری به نوجوانان بسیجی شهر تهران باعث  محدودیتِ تعمیم دادن نتایج به جوانان و بسیجیان سایر استان ها و شهرهای ایران شده است.

4- عدم وجود الگوهای تحقیقی مشابه در ارتباط با موضوع پژوهش حاضر .



[1]- reliability

مراجع
  1. آذر، عادل؛ منصور مومنی، 1381، آمار و کاربرد آن در مدیریت، جلد اول، انتشارات سمت، چاپ ششم.
  2. آذر، عادل؛ منصور مومنی، 1381، آمار و کاربرد آن در مدیریت، جلددوم، انتشارات سمت، چاپ ششم.
  3. حافظ­نیا، محمد، 1376، مقدمه­ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، انتشارات سمت.
  4. خاکی، غلامرضا، 1378، روش تحقیق با رویکردی به پایان­نامه­­­­نویسی، وزارت فرهنگ وآموزش عالی، انتشارات بازتاب.
  5. سرمد، زهره و همکاران، 1383، روش­های تحقیق در علوم رفتاری، انتشارات آگاه، چاپ هشتم.
  6. سکاران، اوما، 1381، روش­های تحقیق در مدیریت، ترجمه محمود صائبی و محمود شیرازی، انتشارات موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه­ریزی، چاپ پنجم.
  7. صفرزاده، حسین، 1384، طراحی و تبیین الگوی ارتباطات سازمانی در فرایند کارآفرینی سازمانی، پایان­نامه دکتری، دانشگاه تهران، دانشکده مدیریت.
  8. صفرزاده، حسین، علی اکبر فرهنگی، روش­های تحقیق در علوم انسانی با نگرشی بر پایان­نامه­نویسی، 1387، چاپ دوم، تهران، انتشارات پیام پویا.
  9. مومنی، منصور، 1386، تحلیل آماری با استفاده از spss، انتشارات کتاب­نو، چاپ اول.
  10. میرزایی اهرنجانی، حسن، 1385، زمینه­های روش­شناختی تئوری سازمان، انتشارات سمت، چاپ اول.
آمار
تعداد مشاهده مقاله: 29,538
تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 6,996

تشریح راه‌های مقابله با نفوذ دشمن از طریق مهندسی فرهنگی

عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفت: خلأهای فرهنگی در امور مختلف زمینه را برای تهدید فرهنگ رقیب یا فرهنگ مهاجم به وجود می‌آورد، آنچه مشخصه بارز این مساله است شناخت روش‌ها و ابزارهای تهدید است.

به گزارش فرهنگ نیوز، مهدی گلجان دکتری تخصصی تاریخ معاصر ایران گرایش روابط سیاسی و بین الملل دارد و  عضو هیئت علمی و مدیریت گروه تاریخ دانشگاه تربیت مدرس است. با او که دارای تالیفات بسیاری در زمینه مسایل سیاسی و امنیتی است به گفتگو نشستیم تا به بررسی ابعاد نفوذ در جامعه بپردازیم.

مشروح گفت و گو با دکتر مهدی گلجان بدین شرح است:

آقای دکتر شما کتاب‌ها و مقالات متعددی درخصوص مسائل فرهنگی ـ اجتماعی و علمی ـ ‌سیاسی به رشته تحریر درآورید، همچنین سخنرانی‌های متعدد در این خصوص داشته‌اید در همین اواخر هم مطلبی از شما در یکی از خبرگزاری‌های کشور خواندم که در آن به مهندس معکوس در پروژه نفوذ در دانشگاه‌ها اشاره کرده‌اید. به نظر شما امنیت فرهنگی یک کشور چگونه می‌تواند مورد هجوم فرهنگ بیگانه قرار گیرد و راه‌های مقابله با آن چیست؟

ابتدا عرض کنم که شناسایی ابعاد و روش‌ها و ابزار‌های تهدید فرهنگی علیه امنیت ملی و تقویت کارآمدی و هماهنگی دستگاه‌های ذی‌ربط در این خصوص بسیار مهم است و شاید بتوان از آن به عنوان رکن اساس کار نام برد.

آنچه امنیت ملی یک کشور را تهدید می‌‌کند از دو جهت قابل بررسی و تامل است:

1 ـ امنیت ملی متناسب با فرهنگ و ساختار اجتماعی و اقتصاد کشوری که هنوز تن به پروژه جهانی‌سازی نداده و از خود در مقابل تهدیدها و نفوذها مراقبت می‌کند.

2 ـ‌ امنیت ملی که خود را در بستر جهانی‌سازی دیده و هویت ملی خاصی وجود ندارد که مورد هجوم قرار گیرد. . بسیاری از کشورها را ببینید از زبان گرفته تا خط و پوشش و تعلیم و تربیت همه و همه را واداده‌اند خودشان و هم می‌گویند چاره‌ای نداشیم نمی‌توانستیم مقاومت کنیم به تعبیری بهتر واکنش نشان می‌دهد.

مفهوم نخست آسیب‌پذیر است به دلیل این‌که هویت ملی در پروژه جهانی نمی‌تواند مقاومت کند و مجبور به عقب‌نشینی است، لذا تهدیدات فرهنگی در آن به صورت جدی مطرح می‌شود و اثرگذار است به حدی که نسل‌های جدید اصلا در مورد آداب و سنن خود چیز نمی‌دانند.

ولی مفهوم دوم فی‌نفسه خود یک روش مقابله با تهدید فرهنگی به حساب می‌آید. کافی است شما هویت‌های ملی، دینی ، عقیدتی‌تان را شناسایی و در حفظ آن کوشا باشید، بنابراین با توجه به ابعاد این مساله ابزارهای تهدید و تهاجم فرهنگی عقیم می‌مانند و کارایی لازم را از دست می‌دهند.

یکی دیگر از ابعاد قابل توجه در این حوزه واکسینه کردن فرهنگی جامعه در مقابل تهدیدات است. آیا به نظر شما می‌توان فرهنگ خودی را در مقابل فرهنگ بیگانه واکسینه کرد؟

همان‌گونه که شما از نظر پزشکی و فیزیکی نیاز به واکسیناسیون دارید، جامعه نیز در مقابل تهدیدات فرهنگی بایستی واکسینه شود. واکسینه شدن فرهنگی به معنای اغنا و الغاء فرهنگی مناسب است به طوری که جامعه از یک حس خود اغنائی و عدم نیاز به غیر در فرهنگ برخوردار است و به آن فخر می‌فروشد و می‌بالد و در آن غرور ملی، فرهنگی و عقیدتی ایجاد می‌کند، غروری که تحت عنوان عزت و اقتدار ملی و فرهنگی از آن یاد می‌کنند.

تهدید فرهنگی در زمینه‌های خالی و خلأها بروز می‌کند. خلأهای فرهنگی در امور مختلف دینی، سیاسی، ملی و تخریب هویت‌های مربوط به آن زمینه را برای تهدید فرهنگ رقیب یا فرهنگ مهاجم به وجود می‌آورد. آنچه مشخصه بارز این مساله است شناخت روش‌ها و ابزارهای تهدید است. جنگ نرم مقوله‌ای است که دشمن برای تهدید فرهنگی روی آن خیلی حساب می‌کند. در  آیه 194سوره بقره داریم: "فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم"

وقتی دشمنان با شما وارد جنگ شدند شما هم با آنها مقابله به‌مثل کنید مانند خودشان (یعنی نوعی مهندسی معکوس را پیشنهاد می‌کند، البته با حفظ اصول و مبانی اسلامی و شرعی)

یا در نامه حضرت علی(ع) به مردم مصر در نهج‌البلاغه (نامه 62) داریم:

ان اخاالحرب الارق و من نام لم کنم غه. آن کس که همواره با جنگ همراه است هرگز به خواب نمی‌رود و کسی که بخوابد دشمن او بیدار است.

مفاهیمی چون غرب‌زدگی، روشنفکران غربی، سکولار،‌ لائیسم، جدایی دین از سیاست و... اینها نتایج به‌کارگیری روش‌هایی است که توسط فرهنگ رقیب جا افتاده‌اند.

اگر امکان دارد در رابطه با راه‌های مقابله با این تهاجم یا نفوذ با مهندسی فرهنگی هم به نکاتی اشاره کنید؟

بله،‌ ابزارهای مقابله با تهاجم فرهنگی (جنگ نرم) شامل دو بخش می‌شوند:

 الف: صنایع فرهنگی

1 ـ سینما

2 ـ کارتون انیمیشن

3 ـ ماهواره

4 ـ اسباب‌بازی‌ها

5 ـ بازی‌های رایانه‌ای

6 ـ موسیقی اصیل و سنتی

 ب: ابزارهای رسانه‌ای

1 ـ مطبوعات

2 ـ رادیو

3 ـ تلویزیون

4 ـ خبرگزاری‌ها و آژانس‌های خبری

5 ـ اینترنت و فناوری‌های نوین

6 ـ اس‌ام‌اس

7 ـ تلگرام

8 ـ واتس‌آپ

9 ـ لاین

10 ـ تانگو

من واقعا نمی‌خواهم خیلی وارد مصادیق شوم، ولی آنچه می‌تواند ما را با این ابزار در مقابل تهاجم مقاوم کند تقویت و الحاق، وفاق و آرامش عمومی و ایجاد هماهنگی مستمر میان قوای سه‌گانه و مهار تنش‌های سیاسی و تنظیم سیاست‌های لازم از سوی شورای امنیت ملی برای الزام همه جریانات و گروه‌ها به رعایت مصالح کشور است.

در بحث اتحاد و وفاق و آرامش عمومی 3 موضوع باید تبیین گردد:

 1 ـ دشمن مشترک کیست و چه می‌خواهد؟

2 ـ منافع مشترک چیست و چه تعریفی دارد؟

3 ـ زبان مشترک چیست و چه تعریفی دارد؟

این موضوع حول یک محور اصلی به نام عقیده و ایدئولوژی مشترک ملی، سیاسی و از همه مهم‌تر دینی شکل می‌گیرد؛ بنابراین داشتن محور اصلی و تقویت آن به عنوان عمود خیمه بسیار مؤثر است در تقویت سه ضلع دیگر. این مثلث که از آن به عنوان مثلث ثبات هم یاد می‌کنند.

در بحث مهار تنش‌های سیاسی عمدتاً شما با مبحثی به نام کنترل اپوزیسیون مواجه می‌شوید که بخش عمده‌ای از آن برمی‌گردد به شناخت از افکار عمومی و استفاده از فضای عمومی و افکار عمومی در این میان نقش شورای عالی امنیت ملی چیست و چگونه می‌تواند به وظیفه شرعی و عرفی و سازمانی خود عمل کند؟ آن هم به عنوان سیاستگذاران کلان؟

 شورای عالی امنیت ملی قطعاً بدون توجه به مقوله‌ای به نام افکار عمومی نمی‌تواند به نقش اصلی خود بپردازد. راه‌های رصد کردن افکار عمومی هم تنها مراکز رصد و نظرسنجی رسمی نیستند. ما دماسنج‌های اجتماعی متفاوتی داریم که در جای خود جواب‌های مناسبی هم از این دماسنج‌های اجتماعی دریافت کردیم.

آنچه مهم است اعتمادسازی است، افزایش رضایت‌مندی عمومی و امید به آینده با ارتقا کارآمدی اجزا حکومت به دست می‌آید. ارتباط میان دولت و حکومت با مردم بسیار مهم است و در این اعتمادسازی دولت نقش اول را بر‌عهده دارد موضوعی که در فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید شد. 

برای این منظور دولت می تواند از سه روش زیر استفاده کند:

1- ارتباط حلقه‌ای

2- ارتباط ردیفی

3- ارتباط نقطه‌ای

به نظر می‌رسد حکومت می‌بایست برای اعتمادسازی و افزایش رضایت فعلی از روش‌ ارتباط نقطه‌ای استفاده کند. یعنی با توجه به شرایط حاکم بر فضای ارتباطات از موبایل گرفته تا فضای مجازی... روش باید روش نقطه‌ای باشد.

این اعتماد هم دائم باید رصد و تقویت شود و دارای چهار ویژگی باشد:

 1 ـ دائمی باشد

2 ـ صحنه مردمی جامعه را پوشش دهد

3 ـ چالش‌های جدی را زود فهم و پیشگیری کند

4 ـ عدم خستگی در مورد مردم را مد نظر داشته باشد یعنی مردم نباید بگویند خسته شدیم

در کنار مقوله افکار عمومی و هم‌عرض آن مساله‌ای به نام وجدان عمومی هم وجود دارد که دولت‌ها برای ارتقای کارآمدی خود دائماً باید خود را به این وجدان عمومی عرضه کنند.

از بین بردن زمینه بحران‌های اجتماعی از قبیل محرومیت، تبعیض و... همیشه در دستورکار دولت‌ها برای کنترل نظم و امنیت اجتماعی بوده است، اما آیا این مساله و موضوع به صورت جدی و با اهمیت خاص پیگیری می‌شود؟

دولت و حکومت در زمینه بحران‌های اجتماعی باید توجه جدی به مسائلی کند که به سرنوشت مردم بستگی دارد. آنچه مردم را در بحران‌های اجتماعی آسیب‌پذیر می‌کند و دولت را دچار عدم کنترل و مهار آن می‌گرداند بحت عدم توجه به مسائل جدی و سرنوشت‌ساز مردم است.

مثلاً دولت برای ترمیم برخی از شکست‌های خود بدون تفکر به سراغ شعارها یا ایدئولوژی‌های شکست‌خورده نزد افکار عمومی می‌رود، بنابراین نه‌تنها نتیجه نمی‌گیرد، بلکه برعکس می‌شود؛ یعنی شناخت گفتمان حاکم در هر عصر و دوره‌ای از مهم‌ترین وظایف دولت و حکومت برای از بین بردن بحران‌های اجتماعی است.

بحران اجتماعی وقتی شکل می‌گیرد که مردم نسبت به ارزش‌های اجتماعی‌ بی‌اعتماد می‌شوند، آنها را مهم نمی‌شمارند، هنجارها تبدیل به ضدهنجار شده و برعکس ضدهنجارها تبدیل به هنجار می‌شود و به قول غربی‌ها علمای جامعه‌شناسی در غرب مؤلفه‌های اجتماعی یک دوره در دوره دیگر تبدیل به ضدخودش می‌شوند. خوب‌ها بد می‌شوند و بدها خوب می‌شوند. ارزش‌ها ضدارزش می‌شوند و برعکس در اینجا می‌گویند بحران اجتماعی رخ داده است.

به نظر شما مقابله همه‌جانبه با گروه‌های تجزیه‌طلب، ضدانقلاب، برانداز و مخل امنیت نیازمند چه پارامترهایی است که دولت و نظام بایستی آن را در دستورکار داشته باشند؟

الزام دولت و نظام به مطالبه و ارائه شفاف اطلاعات. بهترین راه شناسایی و بعد مقابله با این جریانات است. به‌وجود آوردن واقعه مرکزی وقتی موج‌ها می‌آیند بهترین فرصت برای دولت‌ها است تا از آسیب‌های احتمالی جلوگیری نمایند.

مثلاً ایجاد خبر مرکزی همیشه از وجود شایعه‌پراکنی جلوگیری می‌کند. شکل‌گیری یک نظام واحد مرکزی با ارائه اطلاعات شفاف و ایجاد احساس اعتماد عملاً پیوندی ناگسستنی پدید می‌آورد و شرایط را برای گروه‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب بسیار سخت می‌کند. ایجاد واقعه مرکزی هم مثل خبر مرکزی کارش همین است یعنی جلوگیری از هم پاشیدگی و از هم گسیختگی و ایجاد اتحاد و محور برای گفتمان‌سازی و تقویت گفتمان حاکم و مسلط در برابر سایر گفتمان‌های رقیب و غیرمسلط که می‌توانند برای گفتمان مسلط حاکم تهدید به حساب آیند.

به لحاظ تاریخی مساله تجزیه‌طلبی در ایران امری شناخته‌شده است و سابقه دارد با مراجعه به متون تاریخی و بررسی این متون می‌توان به مقایسه آنها و شناخت نقاط ضعف و قوت آنها پرداخت و به نوعی از آنها درس گرفت و شبیه‌سازی کرد و فرمول‌های مشترک را از آنها استخراج نمود.

همچنین بررسی کودتاهای صورت گرفته در ایران از کودتای اسفند 1293 گرفته تا کودتای 25 و 28 مرداد در ایران و بعد از انقلاب هم از کودتای نوژه می‌توان استفاده کرد و با شناسایی و بازشناسی مفاهیم آن بهره‌برداری لازم را انجام داد. معروف است که کودتا در جوامع با آگاهی کمتر و بدون آگاهی صورت می‌گیرد و اصلاحات و انقلاب در جوامع با آگاهی بیشتر و به تعبیری آگاهی مردم می‌تواند کودتا و انقلاب را معین کند یا اصلاحات را.

اصلاح فرهنگ عمومی و افزایش مقاومت در برابر تهدیدات فرهنگی بویژه در نزد جوانان همیشه به نوعی دفاع از هویت فرهنگی و اجتماعی محسوب شده. آیا نزد علما و دانشمندان و به تعبیری قشر فرهیخته نیز این موضوع مورد توجه ویژه قرار دارد؟

فرهنگ عمومی از جمله مسائل مهمی بوده و هست که دانشمندان و علما به آن توجه ویژه داشته و دارند. چنان‌که از قدیم‌الایام میان علما و دانشمندان رسم بر این بوده که حتی‌‌المقدور یک کتاب فرهنگی در فرهنگ عامه علاوه بر علوم تخصصی برای عموم مردم برجای گذارند ـ که همان فرهنگ عامه نیز نامیده می‌شود و تقریباً زیربنای افکار عمومی جامعه را می‌سازد ـ فرهنگ‌های مختلف اقوام، عشایر، قبایل و گروه‌های خاص اجتماعی و طبقات آنها البته منحصر‌ در خودشان است و نمی‌تواند کل جامعه را تغذیه کند، به همین جهت موتور محرک در کل جامعه همان فرهنگ عمومی است. شامل کلیات آداب، رسوم، عقاید و اخلاقیات مردم می‌شود و بیشتر در کتبی مانند گلستان سعدی یا کشکول شیخ بهایی مورد توجه قرار گرفته است و هم‌اکنون نیز می‌گیرد از کتاب کوچه‌های احمد شاملو گرفته تا چرند و پرند مرحوم دهخدا همه و همه در برگیرنده تلاش برای باقی‌ماندن این فرهنگ است.

اصول فرهنگ عمومی در جامعه یا شاخص‌های اصلی آن عبارت هستند از:

1 ـ ضرب‌المثل‌های رایج و کاربردی در جامعه و توجه مردم به آن

2 ـ آداب و رسوم معاشرتی در رفت و آمدهای روزانه مردم

3 ـ تکیه‌کلام‌های مردمی در دوره‌های متفاوت با ادبیات مخصوص همان دوره یا عصر

4 ـ اشعار عامیانه یا ادبیات کوچه و بازاری مردم

5 ـ بازی‌های سنتی و ورزش‌های همگانی عمومی در متن جامعه

6 ـ غذاهای سنتی و تغذیه عمومی مردم در برابر آنچه امروزه رستوران‌های مدرن و فست‌فود به کار می‌رود.

صیانت مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری بویژه رسانه‌های همگانی در برابر حضور و نفوذ و تاثیرگذار عوامل بیگانه چقدر موثر است و در این خصوص چه گام‌هایی برداشته شده است؟ به نظر شما آیا این گام‌ها به قدر کافی و لازم بوده؟

مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی و هنری و رسانه‌های همگانی به عنوان یکی از ارکان مهم در مثلث جامعه ـ حکومت ـ رسانه به حساب می‌آیند. تاثیر فراوان رسانه‌ها به حدی است که براساس نظریه مارشال مک لوهان ـ‌ امروزه پیام به اندازه رسانه و رسانه به اندازه پیام اهمیت دارد ـ یکی از راه‌های نفوذ بیگانه از همین مجاری مهم اطلاعاتی است که دشمن می‌تواند با نفوذ در آن مجاری و مداخل اطلاعاتی به تغییر یا انحراف یا انسداد اطلاعات بپردازد و شروع به جریان‌سازی مطابق نیاز خود نماید. حراست و حفاظت دقیق این سازمان‌ها و نهادها کاملا! امری مهم و استراتژیک به حساب می‌آید و ضامن بقای حکومت است. مراکز علمی، پژوهشی، فرهنگی به علت اثرگذاری‌شان و نقش مهمی که برای ورود اطلاعات به جامعه دارند همیشه مورد توجه دشمن هستند و به دشن همواره در تلاش برای رسوخ و نفوذ در آنجاهاست،‌ اکنون این اهمیت به دلایل متعدد از ابعاد مختلفی هم برخوردار است. از طرفی این مراکز قابلیت عملیات معکوس را دارند یعنی همان‌طور که می‌توانند مورد سوءاستفاده قرار گیرند، همان‌گونه اگر بدرستی حفاظت شوند و به آنها توجه شود می‌تواند در خدمت جامعه و مردم و حکومت و نظام باشند و با ارائه اطلاعات کمی و کیفی مورد نیاز موانع پیشرفت را از سر راه برداشته یا به برداشته شدن آنها کمک کنند.

تمرکز روی اصول پنجگانه حفظ امنیت ملی بسیار کاربردی است. آیا می‌توانید آنها را برشمرده و درخصوص آن توضیحاتی را ارائه کنید؟

بله این اصول عبارتند از:

1 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت ملی مانند زبان، خط، آداب و رسوم

2 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت دینی مانند مراسم‌ها و فرایض، روضه‌ها و اعیاد اسلامی

3 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر هویت سیاسی به مفهوم دشمن‌شناسی دیرینه و همیشه به دشمن فکر کردن به قول سامورایی‌ها «سامورایی که به دشمنش فکر نمی‌کند، شمشیرش کند می‌شود.»

4 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر اقتصادی مانند تثبیت قیمت‌ها، حل مشکلات بیکاری و کنترل نظام ارزی

5 ـ حفظ، کنترل و تقویت عناصر نظامی برای دفاع از هر گونه حمله احتمالی دشمن (تقویت سیستم دفاعی)

یکی از معضلات بسیار پیچیده فرهنگی، خصوصا در جایی که مقام معظم رهبری از ولنگاری فرهنگی هم سخن به میان می‌آورند مساله اوقات فراغت جوانان است که فصل تابستان در راه است. چه راهکارهایی برای استفاده از این فرصت وجود دارد و چگونه می‌توان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد؟

تلاش برای برآوردن نیازهای اساسی جوانان بویژه از طریق تسهیلات لازم جهت اوقات فراغت، شناخت اوقات فراغت و پر کردن آن ازجمله موارد لازم و اساسی برای حکومت و وظایف آنان در قبال مردم است. خصوصا جوانان که از شور و احساسات و هیجانات جوانی بهره‌مند هستند و با نیروی جوانی درصدد هستند تا به نوعی به تخلیه این نیرو بپردازند. اگر برای این چشمه جوشان نیرو و غریزه ذاتی برنامه‌ای نداشته باشی، قطعا جوانان را نمی‌توانی سرگرم کنی. آن هم سرگرمی‌های درست و متعالی. لذا داشتن برنامه‌ای مدون و راهبردی در امور مربوط به اشتغال و بیکاری و اوقات فراغت جوانان از راهبردی‌ترین اصول برنامه‌ریزی هر کشور، نظام و حکومتی است که متناسب با شرایط کشور و متناسب با فضای عمومی و جهانی و بین‌المللی بایستی تدوین و عملیاتی گردد ـ در بسیاری از کشورهای جهان وزارت جوانان وجود دارد که کار اصلی‌اش همین است ـ از پروسه شناخت نیازهای جوانان شروع می‌کند تا برنامه‌ریزی و عملیاتی شدن آنها ـ در کشور ما نیز که وزارت ورزش و جوانان این امر را به عهده دارد که به تازگی هم عنوان وزارت گرفت ـ نکته مهم امنیت که تا حد امکان از ارائه برنامه‌های کلیشه‌ای و دولت‌محور خودداری شود و دولت تحت عناوین غیرمستقیم بتواند در این حوزه اثرگذار باشد.

به نظر می‌رسد یکی از عوامل یا دلایلی که مقوله تهاجم و نفوذ فرهنگی می‌تواند با همه مقاومت‌های صورت گرفته در داخل باز هم به استحکام فرهنگی و امنیت ملی ما ضربه بزند وجود جرائم سازمان یافته در این حوزه است. آیا گمان نمی‌کنید این مقوله به اندازه کافی مورد توجه دقت و نظر قرار نگرفته یعنی نوعی قصور نه تقصیر؟! خصوصا در حوزه فضای مجازی مانند تلگرام یا شبکه‌های اجتماعی؟

جرائم سازمان‌یافته معمولا از 2 رکن اصلی شکل می‌گیرند:

1 ـ جرم

2 ـ سازمان داشتن

جرم امری طبیعی است که جسته گریخته صورت می‌گیرد.

مشکل اصلی سازمانی است که این جرم‌ها را دسته‌بندی و هدف‌گذاری و جهت‌دهی می‌کند. سازماندهی به مفهوم هدفمندسازی جرائم است این که جرائم فقط یک هنجار اجتماعی تلقی نمی‌شوند بلکه در اینجا 4 پارامتر را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد:

1 ـ امنیت اجتماعی (کاهش ضریب)

2 ـ امنیت اخلاقی

3 ـ امنیت فرهنگی

4 ـ امنیت اجتماعی

هدف در جرائم سازمان‌یافته مهم است که به چه هدفی صورت می‌گیرند. شاید هم جرائم سازمان‌یافته تمامی ابعاد امنیت را هدف قرار بدهند و به طور کلی موجب سلب امنیت به مفهوم چهارگانه فوق شوند.

ملاحظات امنیتی در طرح‌های آمایش سرزمینی از دیگر مقوله‌هایی است که امنیت نرم و اتحاد و انسجام فرهنگی در مقابل آن بسیار بااهمیت هستند. به نظر شما مراقبت و محافظت از اقوام و اقلیت‌های قومی و عقیدتی و توجه کافی به آنها چقدر می‌تواند به اتحاد و انسجام در برابر دشمن خارجی و نفوذ بیگانه کمک کند.

تقسیم‌های جغرافیایی، قومی و ملی در ایران تحت تاثیر جریان یکسان‌سازی فرهنگی از دوره رضاشاه به عنوان یکی از اصول حکومتی در ایران کاربست داشته و رضاشاه با ایجاد تحرک اجتماعی، قومی و قبیله از پهنه جغرافیایی به نوعی کنترل‌کننده استفاده کرد، یعنی با قرار دادن اقوام و مهاجرت دادن آنها از منطقه‌ای به منطقه‌ای دیگر نوعی کنترل ظاهری را در بستر قومی موجب گردید.

انتقال کردها به مازندران که الان محله‌ای به نام کردکوی در مازندران داریم و امثال اینها تماما همان نگاه آمایشی را دارد که کنترل کشور را بر عهده داشته باشد ـ به گونه‌ای که بیگانگان از ترکیب قومی و قبیله‌ای در بستر جغرافیایی، نتوانند استفاده کنند حتی ترکیب‌های مختلف مذهبی و عقیدتی مانند ـ مساله شیعه و سنی نیز همین طور.

تاکید بر عمران استان‌های مرزی، تقویت هویت اسلامی ـ ایرانی و تنظیم جمعیت از دیگر راههای مقابله با سو استفاده دشمن از تنوع قومی است که چندین هدف را در بر دارد:

1 ـ تقویت پایگاه و جایگاه نفوذی خود در مرزها

2 ـ ایجاد حس اعتمادسازی و امنیت‌سازی در میان مرزداران

3 ـ چون همیشه استان‌های مرزی ما را عشایر می‌گردانند و اداره می‌کردند، به نوعی عشایر در واقع مرزبانان ما هم بودند. توجه عمرانی به ایشان خیلی مهم است.

4 ـ ایجاد رابطه قومی اطلاعاتی و امنیتی با مرکز

5 ـ جلوگیری از نفوذ عناصر بیگانه در مرزها و تهدید بالفعل و بالقوه کشور

6 ـ عمران و سازندگی مناطق مرزی به عنوان نمادی نخستین برای چهره کشور در ورود توریست‌های زمینی هم معنا پیدا می‌کند و به نوعی دروازه ورودی به شمار می‌آید.

7 ـ علاوه بر این بخش عمده تجارت ما از طریق مرزهای زمینی نیز صورت می‌گیرد. خصوصا در مرزهای شمال غربی ـ یا بعضا شمال شرقی ـ حتی مرزهای آبی.

به هر حال توجه به اقوام ترکمان مثلا در ناحیه گلستان یا اقوام بختیاری در جنوب که این سال‌ها بحث کنترل مرزها را نیز بر عهده داشتند و دارند یا کردهای ایران در غرب اینها مسائلی هستند که حتما باید مورد توجه جدی قرار گیرند.

کنترل همه‌جانبه و تامین کامل امنیت مرزها با روش‌های نوین امروزه امری غیرقابل انکار است، ولی آیا همه ابعاد و زوایای قومی و منطقه‌ای در این خصوص مورد ملاحظه قرار می‌گیرد؟ منظور استفاده از ظرفیت‌های موجود یا تقویت ضعف‌ها؟

مقوله کنترل مرزها به فراخور دیدگاه‌های موجود در حکومت مرکزی مورد توجه قرار می‌گیرد. نقش اصلی مرزنشینان امروزه بر حکومت‌های مرکزی خصوصا در دولت‌های مدرن Nation Stateها کاملا مشخص و آشکار و البته مهم است. جنبه تامین کامل امنیت با روش‌های نوین ـ احتمالا به صورت کنترل‌های غیرمحسوس و ملاحظات غیرمستقیم و با استفاده از ابزار تکنولوژیک است نه حضور فیزیکی که البته آن هم درجه خود مهم است ولی امروز حفظ و کنترل مرزها به روش‌های جدید بیشتر نگاه ابزاری و تکنولوژیک همراه به نوعی استفاده از اقوام و عشایر موجود در مرزهاست که از آنها به عنوان مرزبان استفاده می‌شود نکته مهم این است که تا چه حد می‌توان به آنها اعتماد کرد یا تجهیزات و حتی سلاح و عدوات نظامی در اختیار آنان قرار داد. نسبت این مساله حتما بایستی در محاسبات منطقه‌ای و مرزی در نظر گرفته شود. تلاش‌های صورت گرفته در جهت همسان‌سازی فرهنگی مرزنشینان با مرکزنشینان به گونه‌ای که مرزنشینان همان گونه که مرکزنشینان پیوستگی خود با حکومت را حفظ می‌کنند مرزنشینان نیز این پیوستگی و وابستگی را حفظ نماید. چون در تاریخ ایران و جهان همیشه نیروهای ایلات و عشایر تمایل گریز از مرکز داشته و دارند.

هم‌جانبه بودن کنترل به مفهوم توجه به ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی مساله است و تامین کامل از همین زوایا قابل تامل و دقت‌نظر می‌باشد. کنترل همه‌جانبه و تکمیل کامل یعنی توجه به جمیع جهت مذکور و ابعاد بیان شده.

آیا تقویت هویت ملی و ترویج فرهنگ استقلال در کشورهای اسلامی و احیای خودباوری که مورد تاکید مقام معظم رهبری می‌باشد در مقابل سیطره و نفوذ فرهنگی غرب می‌تواند به عنوان عاملی بازدارنده و مقاوم عمل کند؟ منظورم اجرائی و عملیاتی شدن کار است نه در حد تئوری و ایده؟

پروژه جهانی‌سازی در دیدگاه صاحب‌نظران مهم‌ترین مانع خود را هویت‌ها می‌داند. هویت‌های دینی، ملی و عقیدتی چون هویت‌ها بار تمدنی برای ادیان و فرهنگ‌ها دارند. اصلا هویت بار گفتمانی شدید در بحث تمدن‌سازی دارد. لذا برای جهانی‌سازی شما دقتی به دهکده جهانی مارشال مک‌لوهان نگاه می‌کنی. او معتقد است که این دهکده جهانی کوچک نیاز به یک زبان واحد، یک دین واحد، یک واحد پول مشترک و معین و در نهایت یک کدخدا دارد. وقتی جهان به اندازه یک دهکده کوچک می‌شود در یک دهکده چندین ارباب معنا ندارد. چندین زبان معنا ندارد، چندان یا چندین واحد پول معنی ندارد. بنابراین یک هویت مهم است و آن هویت جهانی است. لازمه این کار از بین بردن هویت‌های دیگر است یعنی تا هویت‌های دیگر باشند نمی‌توان از جهانی‌سازی صحبت کرد چون زبان‌ها، آداب و رسوم، عقاید، ادیان و همه و همه در مقابل این که تسلیم فرهنگی و تمدنی دیگر می‌شوند از خود مقاومت نشان می‌دهند. تقویت هویت اسلامی دقیقا مبارزه در مقابل پروژه جهانی‌سازی است و تنها مقوله‌ای است که می‌توان به آن تکیه کرد و بر آن پا فشرد، آثار منفی جهانی‌سازی از بین رفتن هویت‌هاست. از زبان گرفته تا سایر عناصر هویتی یک ملت که در نهایت استقلال آن کشور و مردم و جامعه را زیرسوال می‌برد.

آیا عمق بخشیدن و گسترش دادن معرفت دینی و اندیشه مردم‌سالاری با بهره‌گیری از مفاهیم اسلامی در ایران بعد از انقلاب توانسته تبدیل به نوعی الگوی حکومتی در جهان اسلام شود؟

مفهوم مدرن مردم‌سالاری دینی به نوعی برگرفته‌شده از تلفیق دو مفهوم دموکراسی و حضور اجتماعی مردم در دین اسلام است که از نظر پاره‌ای از دانشمندان قابل جمع نیست و از دیدگاه برخی دیگر دموکراسی دینی یا همان مردم‌سالاری دینی قابل فهم و اجرا است؛ در هر حال گسترش دادن این مفهوم نیازمند بسترسازی لازم در توده مردم است که حضور و مشارکت خود را روش‌مند و سازمان‌یافته ببینند و از روش‌های قدیمی حضور مانند تجمع و تظاهرات به سوی روش‌های جدید یعنی رویکرد و تفاهم و تقابل کاربردی استفاده کنند. از شعارزدگی بپرهیزند و بیشتر جنبه پراگماتیسم و عملی کار برایشان مهم باشد. گسترش معرفت دینی را در عمل به مبانی و اصول و فروع بدانند نه صرفا به بیان و توضیح و تشریح بپردازند شعور خود را بالا ببرند و از شعار در حد معمول و عرف استفاده کنند. در غیر این صورت مفهوم معرفت دینی و اندیشه مردم‌سالاری تبدیل به نوعی پوپولیسم و غوغاسالاری شده و کاربرد علمی و کاربست اجتماعی خود را از دست خواهد داد. دموکراسی نوین در جوامع اسلامی چرا موفق نبوده یکی از دلایل آن التقاط همین دو عنصر مهم است یعنی فهم و شعور مردم از حضور در اجتماع به روش سنتی با درک راستین در مشارکت سیاسی و اجتماعی که الزاما حضور فیزیکی را طلب نمی‌کند بلکه بیشتر به مقوله‌ای به نام فرهنگ‌سازی و بسترسازی می‌پردازد و افکار عمومی را شکل می‌دهد. چیزی که هر دو مفهوم دموکراسی و مردم‌سالاری دینی را فرامی‌گیرد ولی پسوند دینی و اسلامی‌اش قاعدتا آن را محدود خواهد کرد.

مراقبت اطلاعاتی و کنترل مخالفین نظام و کشور و ممانعت از شکل‌گیری رشد و گمراهی و جزئیاتی که در جهت تضعیف ارزش‌های انقلاب اسلامی فعالیت می‌کنند. همیشه و همواره مورد تاکید استراتژیست‌های انقلاب اسلامی بوده، آیا در این خصوص ما برنامه‌ریزی شده عمل کرده‌ایم؟

امروز مراقبت و کنترل جریان معاند یا مخالف در اکثر نظام‌های دنیا جزء لاینفک برنامه‌های حکومتی کشورهاست، سازمان‌های اطلاعاتی دنیا بخش عمده‌ای از نیروها و توان خود را مصروف کنترل مخالفین یا همان اصطلاح معروف کنترل اپوزیسیون اعم از داخلی و خارجی می‌کند و از فعالیت آنها به نحو مقتضی جلوگیری می‌نماید وجود جریانات مخالف اگرچه فی‌نفسه خطرناک به نظر نمی‌رسد و طبیعی است ولی چنین نیست که همین مطلب فی‌نفسه خطرناک نبودن به عنوان یک اصل پذیرفته شود بلکه بالعکس هرزمان این امکان وجود دارد که صرف وجود جریان مخالف به عنوان عامل باالفعل خطری جدی به صورت بالقوه تبدیل شود و هماهنگی و هم‌پوشانی میان گروه‌های مخالف می‌تواند بر تشدید مخالفت‌ها بیفزاید. کنترل به معنای عام کلمه و به معنای خاص کلمه در مورد مخالفین به دو جریان عمده ختم می‌شود کنترل مخالف به معنای عام به معنی مراقبت است و این مراقبت امروز در دنیا روشمند است، حتی عده‌ای آزادی را نوعی روش برای کنترل می‌دانند، یعنی می‌گویند ما به انسان‌ها اجازه می‌دهم آزاد باشند، نه این‌که حق ذاتی و انسانی آنهاست،‌ بلکه برای اداره و کنترل آنها ما نیاز داریم تا بیشتر آنها را بشناسیم لذا به آنها آزادی می‌دهیم ولی برای کنترل بیشتر بر آنها.

منبع: مشرق

تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن

تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن

اسماعیل ولی زاده

تعریف فرهنگ
برای فرهنگ حدود 250 تعریف ارائه کرده اند. از جمله: مجموعه دست آوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب، رسوم، عادات و دیگر قابلیت‌های اکتسابی که از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد.
تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این است که تمام دست‌آوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است.
فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی
فرهنگ را می‌توان در دو سطح مادی و معنوی دسته بندی کرد؛
فرهنگ مادی: عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دست‌آوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و...
فرهنگ معنوی (غیر مادی): عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش‌ها و اندیشه‌ها، اخلاقیات و... فرهنگ مادی معمولاً تحت تاثیر فرهنگ معنوی رشد می‌کند زیرا نوع نگرش به هستی و جهان و ارزشهای حاکم بر جوامع ‌در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی به انسان جهت می‌دهد.
خصوصیات فرهنگ: ‌برخی از خصوصیات فرهنگ را می‌توان به شرح زیر ارائه کرد.
1. آموختنی و اکتسابی است (غریزی و فطری نیست): افراد هر نسل‌، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می‌کنند و به نسل بعدی می‌سپارند.
2. زنده است: جنبه پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.
3. هویت دهنده است: یعنی تنظیم کنندة روابط اجتماعی و تضمین کنندة نوع بینش و نگرش فرهنگ است.
4. نسبی است: فرهنگ متنوع است و از یک گروه به گروه دیگر فرق می‌کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه‌ای دارد
5. منتقل شدنی است: هر گروه انسانی میراث فرهنگی خود را به دیگران انتقال می‌دهد
فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی
امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می‌کنند دو اصطلاح شرق و غرب علاوه بر زمینه جغرافیایی در قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، عرفان، فرهنگ هم در برابر هم قرار می‌گیرند و منظور از فرهنگ غربی در این تقسیم بندی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است.2
اصول و ویژگی‌های فرهنگ غربی
برخی از ویژگی‌های آن عبارتند از:
1. اصالت قدرت، نیچه می‌گوید: اصولاً انسان برای غلبه بر ضعیفان آفریده شده است. 2. اصالت ماده؛ 3. نظم فکری و عملی؛ 4. عقل گرائی (بنیاد خرد)، میل به تحلیل عقلانی؛ 5. اصالت انسان (اومانیسم)
فرهنگ شرقی دارای ویژگیهای زیر است:
1. اصالت وحدانیت (خدا)‌؛ 2. اصالت روح؛ یافتن راز خلقت و میل به تحلیل عاطفی؛ 3. قوم گرا؛ ناسیونالیسم،3
انسان
پیش فرض: انسان موجودی فرهنگی است. برخی از متفکران فرق انسان و حیوان را عوامل فرهنگی مانند سخن گفتن، اندیشیدن، ابزارسازی و استفاده از آن برای نیازهای خود و انتقال آن به نسلهای آینده و... می‌دانند. ابن خلدون می‌گوید: فرهنگ جوهری مستقل نیست بلکه خاصیتی است از جوهری دیگر که آن جوهر انسانی است.4
جوهر و حقیقت انسان چیست؟
علی (ع) می‌فرماید:"انَِّ اللهَ عزَِّ وَ جلَِّ رکَّبَ‌ فی الملائکةِ عقلاً‌ بلا شهوةٍ‌ و رکَّبَ فی البهائمِِ شهوةً بلا عقلٍ و رکَّبَ فی بنی آدَمَ کِلتیهما فَمَن غلبَ عقلهُ شهوتهُ فهوَ خیرٌ‌ من الملائکةِ وَ مَن غلبَ شهوتهُ عقلهُ‌ فهوَ شرٌّ من البهائمِ‌"5
این سخن علی (ع) بیان می‌دارد که مخلوقات خداوند سه گروهند:
1. عقل بدون شهوت (فرشتگان)؛ 2. شهوت بدون عقل (حیوانات)؛ 3. عقل توأم با شهوت (انسان)
پس انسان موجود دوساحتی است: 1. روح:‌ فطریات (خود) 2. جسم:‌ غرائز (ناخود) چنانچه علی (ع) می‌فرماید: اقبل علی نفسک بالادبار عنها6
تشابه و تفاوت غرایز و فطریات
هر دو ذاتی است اما غرائز بین (انسان و حیوان) مشترک است برخلاف فطریات که مختص انسان است در حالی که رشد فطریات نیازمند مراقبت و تربیت است و همچنین غرائز برخلاف فطریات اشباع شدنی است از این رو خودشناسی (یعنی شناخت فطریات خویش از غرائز) واجب عینی است و تحصیل آن مقدم بر همه علوم است و تفاوت علوم فقط در کفایی و عینی بودن وجوب تحصیل آنهاست. مگر ما علوم دینی و غیر دینی نداریم؟ چرا فقط موضوع علوم با همدیگر تفاوت دارند مثلاً موضوع علم فقه و اخلاق... تشریع خداوند است و علومی مانند فیزیک و شیمی... موضوعشان تکوین و طبیعت خدای سبحان است و این دو موضوع درقرآن با همدیگرتداخل دارند نه تعارض. چنانچه می‌فرماید:‌ "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ"7 چنانچه از این آیه روشن است ایمان وتقوای مردم در گشوده شدن درهای برکت آسمان و زمین (طبیعت) موثر است. و می‌فرماید: "وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ"8 این آیه بیان می‌دارد که بین تقوای مردم و مرزوق شدن آنان ارتباط تکوینی وجود دارد.
شهید مطهری تکامل را به اجتماعی و طبیعی تقسیم نموده و معتقد است در تکامل طبیعی میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست اما تکامل اجتماعی انسان از نسلی به نسلی و از دوره‌ای به دوره‌ای و احیاناً از منطقه‌ای به منطقه‌ای به وسیله میراث فرهنگی انتقال پذیرفته و تحقق این امر به وسیله تعلیم و تعلم (که خود امری فرهنگی است) بوده است چنانچه قرآن مجید نیز آن را مورد تاکید قرار داده و به قلم و ابزار نوشتن قسم می‌خورد. "ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ"9 پس نتیجه گرفته می‌شود که انسان استعداد فرهنگ پذیری را داشته و موجودی فرهنگی می‌باشد. 10
تهاجم فرهنگی یا تهدید نرم
امروزه با توجه به رشد فکری ‌وآگاهی عمومی ملت‌های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی‌های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‌های زیادی را برمهاجمان تحمیل می‌کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست‌های فرهنگی (با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، انجمن‌های خیریه، ترویج بهداشت و...) تلاش می‌کنند به اهداف شوم خود برسند زیرا فهمیده اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها نفوذ در فرهنگ آنان و استحالة درونی آن است آنان می‌خواهند ارزش‌های مورد پسند خود را ارزش‌های مترقی جلوه دهند تا بتوانند آن را جایگزین معیارهای بومی و ملی ملت‌ها سازند که در فرهنگ ملت‌ها از این اقدامات به هجوم فرهنگی تعبیر می‌کنند. پس عمل جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کند "تهاجم فرهنگی" محسوب می‌شود.
این واقعیت را دانشمندان غربی نیز اذعان دارند. میشل پانوف در توضیح اصطلاح فرهنگ پذیری به این استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می‌نویسد: امروزه فرهنگ پذیری به تماس‌های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند اطلاق می‌شود در این صورت جامعة غالب که هماهنگ تر و از نظر تکنیک مجهز تر است - معمولاً از نوع جوامع صنعتی - به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می‌گردد. 11
این محقق در تعبیر دیگر از این تهاجم در صورتی که به شکلی گسترده تر باشد می‌نویسد: هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزشهای اجتماعی و روحیات سنتی جامعه مغلوب و برای گسستگی و سپس نابودی آن می‌کوشد، واژه قوم کشی را به کار می‌برند تا القای اجباری فرایند فرهنگ پذیری را از طریق فرهنگ غالب در فرهنگ مغلوب توصیف کنند. البته جوامع صنعتی قوم کشی را با تظاهر به این که هدفشان از همانندسازی ایجاد آرامش یا تغییر شکل در جوامع ابتدائی یا عقب مانده است اجرا نموده و باز هم اجرا می‌کنند.12
در تعریف پدیدة تهاجم فرهنگی دیدگاه رهبر معظم انقلاب قابل توجه است. از نظر ایشان در تهاجم فرهنگی یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان‌های فرهنگی آن ملت هجوم می‌برد. در این هجوم، باورهای تازه‌ای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد می‌کنند.13
تعریف تهاجم و ناتوی فرهنگی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب در موردی دیگر ناتوی فرهنگی را این گونه تعریف کرده‌اند:‌ مجموعه زنجیره‌ای به هم پیوسته رسانه‌های گوناگون و اینترنت، ماهواره‌ها، تلویزیون و رادیو... که در جهت مشخص حرکت می‌کنند تا سررشتة تحولات جوامع را بر عهده بگیرند... اینها صهیونسیت‌ها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در آمریکا و اروپایند.14
تهدید نرم:
ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می‌باشد. بسیاری از اقدامات علیه انقلاب اسلامی ایران از سوی نظام سلطه و هم‌پیمانان خارجی و داخلی آن طی دهه دوم و سوم انقلاب از نوع تهدید نرم به شمار می‌آید. تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
قدرت نرم:
یکی از مفاهیم اصلی در علم سیاست، مفهوم قدرت است. اهمیت قدرت در علم سیاست به قدری بالاست که اساساً قدرت را موضوع علم سیاست می‌دانند و قدرت در علم سیاست یعنی توانایی دارندة آن برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی که ممکن باشد.
منابع قدرت
مهمترین عوامل و منابع قدرت را می‌توان؛ قدرت نظامی (تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی (تطمیع و زر) ؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی (دانش) دانست.
از قدرت روانی ـ فرهنگی تحت عنوان قدرت نرم یاد می‌شود و صحنه روابط بین المللی، رویاروئی قدرت است و هر کشوری می‌تواند منافع و امنیت خود را در پناه قدرت تأمین نماید. در این صحنه کشوری می‌تواند تأمین منافع کند و اهداف خود را پیش ببرد که از قدرت بیشتری برخوردار باشد.
قدرت نرم که یکی از شاخه‌های قدرت ملی به حساب می‌آید هر روز از اهمیت بیشتری در عرصه بین المللی برخوردار می‌گردد. تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تهدید نرم، انقلاب مخملی، براندازی خاموش، جنگ روانی و ناتوی فرهنگی در واقع صحنه تقابل قدرت نرم است.
تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی
آیا می‌توان مرز دقیقی بین تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی کشید؟ معیار تشخیص هر کدام چیست؟
هر یک از تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی دارای سه شکل و مرحلة مهم است که از این طریق می‌توان آنها را از یکدیگر بازشناخت.
مراحل مختلف تهاجم فرهنگی عبارتند از: 1. تحمیل 2. تخریب 3. تسلیم فرهنگی.
مراحل مختلف تبادل فرهنگی عبارتند از: 1. گزینش 2. تحلیل 3. تولید فرهنگی.15
هریک از این مراحل را به طور مختصر شرح می‌دهیم:
گزینش: منظور آن است که هر چیزی که از دیگران است را به طور مطلق رد نکرده یا نپذیریم زیرا هر فرهنگی اجزای بسیار متعددی دارد که ممکن است بعضی از آنها نامطلوب باشد و بعضی مطلوب. ما اجزایی را که مطابق با ارزش‌های فرهنگ خودی است انتخاب می‌کنیم. چنانچه خداوند متعال می‌فرماید:‌ "... فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُوا الألْبَابِ".16
تحلیل: آن است که آنچه را که از فرهنگ دیگر گزینش کرده‌ایم آن را متناسب با فرهنگ بومی جذب کنیم و به شکل عنصری از فرهنگ خودی در آوریم.
تولید فرهنگی: اگر دو مرحله گزینش و تحلیل در مورد عناصر فرهنگی درست انجام گیرد جامعه به مرحله‌ای از رشد و توانایی می‌رسد که می‌تواند با تولید فرهنگ نیازهای جامعه اش را برطرف سازد و صرفاً مصرف کننده فرهنگ دیگران نباشد.
تحمیل فرهنگی: در تحمیل فرهنگی، فرهنگ مهاجم عناصر مفسد را به فرهنگ مورد نظر تحمیل می‌کند.
تخریب فرهنگی: در تخریب فرهنگی، فرهنگ مهاجم توان و قوه‌ تجزیه و تحلیل را از فرهنگ مقابل می‌گیرد
تسلیم فرهنگی: در تسلیم فرهنگی به تحدید مرزهای فرهنگی پرداخته آن را محدود می‌سازد.
در مجموع می‌توان گفت که تهاجم فرهنگی نوعی ارتباط فرهنگی است که در آن حداقل یکی از سه هدف تحمیل، تخریب و تسلیم فرهنگی تعقیب می‌شود.
تفاوت تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی:
به طور خلاصه می‌توان تفاوت تهاجم و تبادل فرهنگی را در موارد ذیل دانست:
1. در تهاجم هدف تخریب است اما در تبادل هدف انتقال و نشر فرهنگ است. 2. در تهاجم مهاجم برای جایگزینی فرهنگ خود به نحوی ظالمانه سعی در ریشه کنی فرهنگ مقابل دارد اما در تبادل فرهنگی چنین نیست. 3. در تهاجم فرهنگی قصد استیلا و به طور کلی غرض سیاسی در نظر است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی‌پذیرد.17
ویژگیهای تهاجم فرهنگی:
تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که عبارتند از:
الف) یک کار آرام و بی سر و صداست، ب) برای اکثریت مردم نامرئی و نامحسوس است، ج) با برنامه و ابزارهای گسترده‌ای است (از حربه‌های سیاسی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و اقتصادی بهره می‌گیرد)، د) گسترده و همه جانبه و فراگیر است برخلاف تهاجم نظامی که تنها بخشی از مرزهای مجاور در تیررس دشمن قرار می‌گیرد. هـ) کارساز است و برخلاف تهاجم نظامی حساسیت‌ها را به خواب می‌برد. و) دراز مدت و دیرپاست. ز) ریشه‌ای و عمیق است و ذهن و قلب انسان‌ها را نشانه گرفته و تسخیر می‌کند. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان‌ها.
بسترهای تهاجم فرهنگی
بدیهی است که کار و تهاجم فرهنگی بدون بستر سازی مناسب برای رسیدن به اهداف ممکن نیست به این شکل که اگر همه لوازم تهاجم فرهنگی فراهم شود ولی شرایط و بستر مناسب وجود نداشته باشد در واقع همه تلاشهای قبلی ناکام می‌ماند از این رو به برخی از مواردی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می‌شود اشاره می‌گردد که می‌توان آن را به دو دسته تقسیم بندی کرد.
1. بسترها و عوامل بیرونی: زمینه‌ها و ابزاری که به نحوی رد پای کشورهای خارجی و غربی در آنها دیده می‌شود بسترهای بیرونی هستند از جمله: الف) تولید برنامه‌های مبتذل و صدور آن، ب) تلاش برای دین زدایی از راه‌های مختلف، ج) ایجاد روحیه خودباختگی فرهنگی، د) ساخت و فروش وسایل ارتباطی مانند ماهواره و سخت افزارها و نرم افزارها و موارد مشابه دیگر.
2. بسترها و عوامل درونی: زمینه‌ها و عناصری که ریشه داخلی داشته و در پذیرش فرهنگ مهاجم به صورت مستقیم و غیر مستقیم کمک می‌کنند عوامل درونی هستند؛ از جمله: الف) مشکلات و کاستی‌های اقتصادی و اجتماعی، ب) ضعف‌ها و کاستی‌های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه، ج) ضعف برنامه ریزی دقیق فرهنگی، د) فقدان تولیدات فرهنگی کافی و مناسب، هـ) روشنفکران غرب زده: رشد گروه جدیدی از نخبگان که افکارشان ریشه در مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد مانند حسن تقی زاده‌ها که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی حد و مرز معیارهای غربی در کشور است و معتقد است که وظیفة اول همة وطن پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا بدون قید و شرط تسلیم مطلق اروپا شدن و گرفتن آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید در ظاهر و باطن و جسمی و روحی‌، فرنگی مآب شود و بس، و)‌جهل و ناآگاهی مردم، جوانان و نوجوانان.
مراحل تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی در دو مرحله صورت می‌پذیرد:
الف) تخلیه فرهنگ خودی
در قانون طبیعت وقتی در فضایی خلاء ایجاد می‌شود نزدیکترین نیروی موجود، آن خلاء را پر می‌کند. هر پدیدة جدید یا در جایی حضور می‌یابد که قبلاً خلاء‌ وجود داشته و یا در آن محیط خلاء ایجاد می‌کند. لذا تخلیه فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‌رود.18
شیوه‌ها و راهبردهای دشمن در ْایجاد خلاء‌ فرهنگی (‌ناتوی فرهنگی)
عمده ترین این راهبردها را در ایران می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
1. تخریب بنیانهای فکری، اعتقادی، ارزشی و اخلاقی با ایجاد تردید در آنها، 2. انزوای روحانیت و بی ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین، 3. قداست زدایی از دین و شعائر دینی، 4. ترویج فساد و رذالت زدایی از آن مانند شیطان پرستی در دنیای معاصر. چنانچه خداوند متعال این حقیقت را در قرآن مجید بیان فرموده که شیطان به دنبال دام برهنگی انسان و توجه دادن او به شهوات است "یَا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...؛19 ای فرزندان آدم، شیطان شما را نفریبد، آن چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد تا عورت آنها را به آنها نشان دهد."
در این آیه خداوند متعال به همه افراد بشر هشدار می‌دهد که مراقب فریبکاری شیطان باشند زیرا شیطان سابقه دشمنی خود را با پدر و مادر آنها نشان داده همانطور که لباس بهشتی را بر اثر وسوسه‌ها از اندام آنها بیرون کرد ممکن است لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید.20
چنانچه امروزه همه همت شیطان‌های بزرگ و کوچک بر ترویج برهنگی و از بین بردن پوشش عفیفانه و تقواست.
البته باید توجه داشت که این آیه در مقام بیان ولایت شیطان برغیر مومنین است و نیز بیرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشت اشاره وتمثیل است به بیرون آوردن لباس تقوا توسط شیطان از اندام همه آدمیان.21 5. فعال کردن گسل‌های بین نسلی، گسل‌های قومی و گسل‌های مذهبی (فرقه گرائی)، 6. ناکارآمد معرفی کردن نظام دینی، 7. راهبرد القای حاکمیت دوگانه (رئیس جمهور - ولی فقیه)، 8. حمایت از جریان‌های فرهنگی و سیاسی مخالف با نظام دینی و روشنفکران وابسته، 9. تحریک افکار عمومی بر علیه نظام اسلامی و مسئولان آن با سیاه نمائی مسائل ایران از طریق تصویر سازی، جعل خبر، پخش شایعه و... 10. ترویج لیبرالیسم و فمنیسم.
ب ـ تثبیت فرهنگ بیگانه
شیوه‌ها و راهبردهای دشمن در تثبیت فرهنگ خود: الف) به کار گماردن افراد وابسته، ب) ایجاد نهادهای مختلف بین المللی و ملی، ج) برپائی شبکه‌ها و مؤسسات شبه فرهنگی، د) تجزیه فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه‌های متفاوت اجتماعی مانند تحریک اقوام با گویش محلی و تحریک اقلیت‌های مذهبی و... هـ) تحریف تاریخ مانند سرچشمه تمدن بشری قلمداد کردن اروپا و دوره صدسال تمدن و فرهنگ اسلامی را سده یورش‌های خاوریان وحشی دانستن، و) تغییر خط و زبان برای نمونه، الجزایر، آذربایجان و ترکیه، ز) تضعیف روحیه عمومی: القای این که آرزوها و امیدهای فرد یا جامعه دور از دسترس خواهد بود و هرگز حاصل نخواهد شد، ح) القای یأس و ناامیدی دشمن برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یأس و نا امیدی قبل از هر چیز مردم را خسته و بی‌زار می‌کند و با تکرار محرومیت‌ها، خرابی‌ها، شکست‌ها با استفاده از عوامل تبلیغی، اقتصادی، ‌سیاسی و روانی درآنها سرخوردگی ایجاد می‌کند. د) ایجاد رعب و وحشت، تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای دولتی زمانی رشد می‌یابد که فرد یا افراد دچار ترس ناگهانی گشته و در موقعیت بحرانی و اضطراب قرار گرفته و احساس کند که خطر او را تهدید می‌کند.
ابزار تهاجم فرهنگی
دشمنان، مفاهیم مورد نظر خود را با تأمل و به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می‌کنند که برخی از آنها عبارتند از:
1. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در برنامه‌های آموزشی کشورهای جهان سوم بوده است یکی از کارکردهای پنهان این برنامه‌های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است.22
زبان نیز می‌تواند مهم ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده لغات خودی، از لغات بیگانه به صورت افسار گسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی‌خبر بماند.
در مورد ترجمه نیز می‌توان گفت که اگرآموخته‌های فارغ التحصیلان ما عمدتاً از متون ترجمه شده باشد دانش آموختگان امکان تفکر مستقل را از دست می‌دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می‌نشیند.
2. تبلیغات: تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده‌اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‌گیرد از جمله: الف) پوشش فراگیر، ب) فرامحیطی بودن، ج) چند حسی بودن، د) قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام.23
3. شایعه: شایعه در اصطلاح خبر بی اصل و نادرستی است که درمیان مردم بر سر زبان‌ها بیفتد. شایعه را دولت‌های بیگانه برای ضربه زدن به پیکر یک ملت و برای تاثیرگزاری دربافت فکری و ذهنی آنان دامن می‌زنند
4. تحریف واقعیت: یکی از رایج ترین شیوه‌های مطبوعاتی دست‌کاری و تحریف واقعیت است و این تحریف یا از نوع لفظی است که تحریف کننده از خود ساز و برگهایی بر پیکره وقایع و حقایق اضافه می‌کند و چهره روشن حقایق را تاریک و زشت می‌سازد. به عبارت دیگر لفظ را کم یا زیاد می‌کند یا ظاهر مطلبی را عوض می‌نماید. یا از نوع معنوی، در این نوع تحریف جملات را طوری تفسیر و توجیه می‌نماید تا درست بر خلاف معانی واقعی آنها باشد و گاهی از طریق اغراق و مبالغه واقعیت را تحریف می‌کنند که در این روش تضادهای درونی جوامع را شدت می‌بخشند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه داده مردم را به نظام حاکم یا به دیگرافراد و گروهها بدبین می‌نمایند.
5‌. ترور شخصیت: اصطلاحی که امروزه برای ترور کردن از طریق وسایل ارتباط جمعی مورد استفاده قرار می‌گیرد ترور شخصیت است که هدف آن ترور شخصیت‌های سیاسی و مهم از طریق تهمت زدن و یا به تصویر کشیدن نقاط ضعف آنهاست و این در صورتی است که نتوانند فردی را ترور فیزیکی کنند و یا ترور فیزیکی مصلحت آنان نباشد و با این شیوه باعث شوند رهبران صاحب نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.24
6. کتاب‌ها و نشریات: از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می‌کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب‌ها و نشریات است، اساساً ماهیت جنگ روانی و فرهنگی بهره برداری از تبلیغات و نشریات مبتنی بر دروغ، تهمت، فریبکاری، نیرنگ افکنی و فتنه انگیزی برای نفوذ در عواطف و احساسات و جذب مخاطبان به منظور استفاده از حمایت‌های آنان در جهت تحقق مقاصد خاص جریان‌های سیاسی است.
اهداف تهاجم فرهنگی
1. مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و... .
2. ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن.
3. عرفی سازی حکومت و ترویج پلورا لیسم دینی.
4. از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور.
5. ایجاد بی اعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه‌های مردمی نظام اسلامی.
6. ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریان‌های سیاسی.
7. ترویج اندیشه‌های مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی.
8. ترویج اباحه گری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی.
9. ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دمکراسی و تامین آزادی‌های مدنی.
10. مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.25
راه‌های مقابله با تهاجم فرهنگی
در دنیای امروز کشورها نمی‌توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ‌های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه‌ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‌گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‌شوند. و اگرملتی علاقه مند به حفظ و پاسداری از هویت فرهنگی خود باشد باید سعی کند فرهنگ غیر مادی جامعه خویش را حفظ نماید. البته این به آن معنا نیست که می‌توان یا باید فرهنگ غیر مادی را کاملاً‌ دست نخورده و ثابت و اصیل نگه داشت زیرا تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولی این تغییر در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی‌رساند که جریان عادی و خود به خودی را بپیماید.
برای مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی راه حلهای زیادی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می‌گردد.
1. شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن
هم برای مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن و هم برای یورش به فرهنگ مهاجم، شناخت دشمن و اهداف او از تهاجم فرهنگی از الفبای مبارزه و نخستین گام در این زمینه می‌باشد. چنانچه امام صادق (ع) می‌فرماید: "العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس کسی که عالم وآگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی‌آورند"26
2. تقویت بینش دینی و سیاسی مردم
تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می‌تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب‌باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت‌گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری‌ها باز دارد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: "...یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ....؛27 پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می‌کند".
در این آیه سخن از هدایت انسان در پرتو ایمان به میان آمده است که فرد مؤمن از بسیاری فریبکاری‌ها و لغزشها نجات می‌یابد البته در کنار پرورش نهال ایمان در دلهای مؤمنین، آگاه ساختن آنان به مسائل سیاسی روز و تبیین هدف شوم دشمن در یورش فرهنگی نیز ضروری است.
3. اشباع نیازهای طبیعی انسان از راه‌های مشروع
انسان مجموعه‌ای درهم پیچیده از غرایز گوناگون است و رها ساختن نامعقول مردم در بهره گیری هرچه بیشتر و به هر شکل ممکن از این نیروهای غریزی و مقدس آنان را از تلاش درسازندگی خویش و جامعه باز می‌دارد و جلوگیری از ارضای غرایز در حد مشروع، یا ناتوانی دربرآوردن نیازهای طبیعی نیز زمینه را برای روی آوردن به سوی برنامه‌های مخرب دشمن فراهم می‌آورد
4.گسترش امر به معروف و نهی از منکر
اگر مردم به این اصل مهم دینی وعقلی آگاهی یابند و خود را مقید و عامل به آن کنند و هر کس در محدوده زندگی خویش با فساد و زشتی‌ها مبارزه کند و مردم را به نیکی دعوت نماید دشمن هرگز روزنه‌ای برای نفوذ نخواهد یافت.28 خداوند متعال در این باره می‌فرماید: "وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ".29 این آیه بیان می‌دارد که امر به معروف و نهی از منکر ‌از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.
مقام معظم رهبری در اشاره به اهمیت این موضوع و حقیقت می‌فرماید: مسأله امر به معروف تکلیف همیشگی مسلمان‌هاست، جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می‌ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد.30
5. خودسازی متولیان فرهنگی:
در اجرای فرهنگ سازی دینی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، گام نخست خودسازی متولیان فرهنگی و گام بعدی دیگر سازی است. امام صادق (ع) می‌فرماید: کونوا دعاة الناس باعمالکم، ‌ولا تکونوا دعاهً بالسنتکم.31
6. تلاش برای زدودن فقر اقتصادی
تنگدستی از جمله پلیدترین پدیده‌های جامعه است حقیقت ناگواری که پیشوایان دین آن را زمینه ساز کفر دانسته اند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: "کادالفقر ان یکون کفراً"32 و دانشمندان فقر را عاملی برای آغاز انحراف و بزهکاری می‌دانند.
7. استفاده از فن آوری نوین در عرصه فعالیت‌های فرهنگی. 8. تقویت رسانه‌های داخلی و غنی سازی برنامه‌های فرهنگی آنها با رویکرد تقویت هویت دینی و ملی و خنثی سازی تهاجم فرهنگی دشمن. 9. تقویت مساجد و کانون‌های فرهنگی. 10. شناخت کامل فرهنگ اسلامی و ملی. 11. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت‌های فرهنگی. 12. بازنگری در منابع درس دانشگاهی به ویژه دروس مرتبط با علوم انسانی.
آنچه در مجموع می‌توان به آن دست یافت این است که هر چند در گذشته هم مقوله‌ای به نام "تهاجم فرهنگی" وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است و آمریکا که داعیة سرپرستی جهان را در سر می‌پروراند و خواستار نظامی تک قطبی است هیچ فرهنگ رقیبی را تحمل نکرده که قطعاً فرهنگ اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در راس کشورهای اسلامی، ایران به واسطه انقلاب اسلامی و مخالفت علنی آن با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مورد هجوم بیشتری قرار گرفته و خواهد گرفت و در ناتوی فرهنگی به صورت سازماندهی شده و متفاوت از گذشته وارد عمل خواهد شد. بنابراین مدیریت کلان حوزه فرهنگی کشور باید با حساسیت و اعتقاد به ضرورت مقابله با "ناتوی فرهنگی"به دست کسانی باشد که معتقدند می‌توان در مقابل غول عظیم رسانه‌ای غرب ایستاد و باور دارند که غربی‌ها علیرغم پیشرفت در بعد سخت افزاری، در بعد نرم افزاری هنوز هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کنند و از این لحاظ بسیار ضربه پذیر و سست می‌باشند هر چند نباید دشمن را نادیده گرفت و بایستی در این راستا تمام ترفندهای فرهنگ مهاجم تبیین و شناخته شود و متناسب با آن ابزار کافی فراهم گردد و از آنجا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است باید با تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملی و دینی و به صورت تهاجمی و نه تدافعی با آن مقابله کرد.
سوتیترها
ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می‌باشد.
تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
مهمترین عوامل و منابع قدرت را می‌توان؛ قدرت نظامی (تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی (تطمیع و زر) ؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی (دانش) دانست.
تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده‌اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‌گیرد.
از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می‌کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب‌ها و نشریات است.
در دنیای امروز کشورها نمی‌توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ‌های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه‌ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‌گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‌شوند.
تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می‌تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب‌باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت‌گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری‌ها باز دارد.
هر چند در گذشته هم مقوله‌ای به نام "تهاجم فرهنگی" وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است.
امروزه با توجه به رشد فکری ‌وآگاهی عمومی ملت‌های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی‌های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‌های زیادی را برمهاجمان تحمیل می‌کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده اند و از طریق سیاست‌های فرهنگی تلاش می‌کنند به اهداف شوم خود برسند.

پی‌نوشت‌ها:

1 . بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان گردان عاشورا، 22/4/71.
2 . حمید جاودانی شاهدین، مجله حوزه و دانشگاه، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، سال دهم، شماره 35.
3 . پریچهر ابراهیمی، تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب.
4 . محمدعلی یوسفی زاده، مجله حوزه و دانشگاه، انسان موجودی فرهنگی، سال سوم، شماره 9.
5 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 299، ح5.
6 . آمدی، غررالحکم، باب توبیخ النفس، ح 4815.
7 . اعراف/96.
8 . طلاق/ 2-3.
9 . قلم/ 1-2.
10 . مرتضی مطهری، تکامل اجتماعی انسان.
11 . حمید جاودانی شاهدین، پیشین.
12 . همان.
13 . بیانات مقام معظم رهبری 21/5/71.
14 همان، در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه سمنان، 18/8/85.
15 اصغر افتخاری و علی اکبر کمالی، رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی.
16 . زمر/17- 18.
17 حمید جاودانی شاهدین، پیشین.
18 . همان.
19 . اعراف/ 27.
20 . ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه.
21 . علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی.
22 . قائم مقامی.
23 . جاودانی، پیشین.
24 . وزارت آموزش و پرورش، آموزش پدافند غیرعامل.
25 . یداله جوانی، ناتوی فرهنگی و راههای مقابله با آن.
26 . علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 75، ص 269، ح109.
27 . یونس/ 9.
28 . حسین شاهد خطیبی، تهاجم فرهنگی، فصل هفتم، به نقل از سایت لیله القدر.
29 . آل عمران/ 104.
30 . مقام معظم رهبری، در دیدار علماء و روحانیون، 7/5/71.
31 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 198، ح19.
32 . همان، ج 70، ص 246، ح4.

تهاجم فرهنگی

نویسنده : آیت الله محمد تقی مصباح یزدی


راه نفوذ فرهنگی دشمن

مسلماً دشمنان ما‌ می‌خواهند با اسلام و انقلاب مبارزه کنند. ما نیز باید بفهمیم که آنها‌ می‌خواهند از چه راههایی نفوذ کنند و مسؤولیت ما چیست. با توجه به آنچه ذکر شد، دو راه نفوذ وجود دارد که هر دو نیز مبتنی بر اصول روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی است: یکی راه سطحی که بیشتر در عوام مردم مؤثر است و زود به نتیجه‌ می‌رسد و دیگری راه ریشه‌ای و بنیادی است، که در دراز مدت به نتیجه‌ می‌رسد و در مبانی شناخت، فکر و آگاهی مردم اثر‌ می‌گذارد.

الف) راههای ریشه ای

ترفندهای دشمنان، در این روش، مستقیماً، متوجه عموم مردم نیست، بلکه دشمن ابتدا متوجه قشر تحصیل کرده و دانشگاهی‌ می‌گردد و سعی‌ می‌کند از طریق دانشگاه، به طور غیر مستقیم، در طبقه تحصیل کرده و ممتاز جامعه تأثیر بگذارد تا کم کم آثار آن به سایر مردم سرایت کند. وقتی که استاد دانشگاه و دانشجوی فارغ التحصیل تحت تأثیر افکار
﴿ صفحه 165﴾
دشمن قرار گرفت، در سخنرانی و مقاله خود از همان مایه ها استفاده‌ می‌کند؛ وقتی که در صدر کاری قرار گرفت و ریاست یا مدیریت یک مجموعه‌ای را پذیرفت، براساس همان تئوریها کار‌ می‌کند؛ هنگامی که در منصب سیاست‌گذاری قرار‌ می‌گیرد، بر اساس همان تئوریهای جامعه شناسی، علوم سیاسی و فلسفه غرب عمل‌ می‌کند. دشمن در این روش زود به نتیجه نمی‌رسد؛ چون این دروس باید در دانشگاه مطرح شود، دانشجو از آن متأثر گردد و به تدریج، در فکر او راسخ گردد و سپس در عمل او و دیگران اثر بگذارد و این مراحل مدتها به طول‌ می‌انجامد؛ اگر چه که دشمنان ما از گذشته شروع کرده‌اند و اکنون نیز در این زمینه به نتایجی رسیده‌اند و حتی برنامه های پنجاه ساله پیش بینی‌ می‌کنند. ولی متأسفانه هنوز روشنفکران متدین ما باور نکرده‌اند که محتوای دروس برخی از دانشگاهی، بخصوص در رشته های علوم انسانی، وسیله و ابزاری برای استعمار و استثمار ماست.
ما برای بررسی و درمان مشکلات اجتماعی، که ابتذال فرهنگی نیز یک پدیده اجتماعی و به واقع یک آسیب اجتماعی است، باید از آسیب شناسان واقعی اجتماع کمک بگیریم، نه از آنها که در دانشگاههای غربی درس آسیب‌شناسی جامعه خوانده اند؛ چون آنها براساس تئوریهای غربی عمل‌ می‌کنند و برای شناخت جامعه سالم و مریض از قرآن و حدیث کمک نمی‌گیرند، بلکه بر اساس ملاکهای جامعه‌شناسی غرب به تشخیص‌ می‌پردازند. هنگام بررسی جوامع و دسته بندی مشکلات آنها، وقتی به جامعه مذهبی‌ می‌رسند،‌ می‌گویند: «جامعه مذهبی ویژگیهایی دارد؛ اولین ویژگی آن نفاق است؛ چون اعمالی مانند بی حجابی، ارتباطهای نامشروع، شراب خواری، تماشای فیلمهای مبتذل و... را به علت اینکه در
﴿ صفحه 166﴾
مذهب منع شده، نمی‌توانند انجام دهند؛ ولی در باطن، همه این اعمال را انجام‌ می‌دهند و نسبت به آن حریصتر نیز هستند. پس خاصیت جامعه مذهبی نفاق و دورویی است.»
جامعه شناس غربی برای علاج نفاق در جامعه‌ می‌گوید: «مردم را آزاد بگذارید که به هر شکلی که‌ می‌خواهند در مجامع عمومی ظاهر شوند، موسیقی دلخواه خود را بشنوند و هر کاری را که در خلوت انجام‌ می‌دهند، در جلوت نیز بتوانند آزادانه انجام دهند. هر چه مردم را بیشتر از آنچه مورد علاقه آنهاست منع کنید، بیشتر به آن رو‌ می‌آورند. اینقدر موسیقی را حرام و مبتذل معرفی نکنید، موسیقی هنری اصیل است که مظلوم مانده است. بگذارید مردم دستی درآورند، پایی بکوبند. سخت گیریهای آخوندها، این خشک مقدسها و دگماتیستها، است که موجب شده جامعه خراب شود.»
همچنین برای علاج دزدی در جامعه‌ می‌گوید: «دزدی یا هر جنایت دیگر نوعی مرض است و باید با جانی و دزد صحبت و او را نصیحت کرد و قدری به وضع زندگی او رسیدگی شود و از این راه او را معالجه کرد. دست بریدن، شلاق زدن، قصاص و سایر حدود و تعزیرات خشونت است و موجب فساد در جامعه‌ می‌شود»؛‌ می‌گویند: «انسان ساخته دست وراثت و محیط است. کسی که جرمی مرتکب‌ می‌شود، مقصر نیست، مقصر اجتماع است. جامعه خراب است و باید اصلاح شود. کسی که دزدی کرد، به جای اینکه دست او را ببریم، باید سیستم اقتصادی را اصلاح کنیم تا همه مردم به یک اندازه از امکانات استفاده کنند و به دنبال دزدی نروند.» این نسخه‌ای است که جامعه شناسان براساس تئوریهای جامعه‌شناسی غرب تجویز‌ می‌کنند.
در پاسخ به تئوریهای مخالفان باید گفت: اولاً، تجربه نشان داده است که در جایی که رفاه است، دزدیهای بزرگتر (میلیاردی) صورت‌ می‌گیرد.
﴿ صفحه 167﴾
ثانیاً، اصلاح سیستم اقتصادی یک کشور کار ساده‌ای نیست، به ویژه آن هم کشوری مانند ایران که تازیانه هشت سال جنگ را تحمل کرده است. مردم صدر اسلام نیز مشکلات اقتصادی داشتند؛ اما پس از اینکه قانون «السارق والسارقة»**اشاره به آیه 38 از سوره مائده.*** بر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نازل شد، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) آن را اجرا‌ می‌کردند و در کنار آن به برنامه ریزی اقتصادی نیز‌ می‌پرداختند و در این زمینه، در عصر خود به موفقیت رسیدند. ثالثاً، معقول نیست که برای حل یک پدیده اجتماعی، فقط به سراغ ریشه ها برویم، بلکه باید از روشهای موقتی و مسکّن نیز استفاده کرد. بدیهی است که مسائل اجتماعی تنها با برخوردهای سطحی حل نمی‌شود، برخوردهای سطحی مانند اجرای حدود و تعزیرات به منزله قرص مسکّن است. برای حل قطعی مشکلات اجتماعی، البته باید به دنبال علاج ریشه‌ای و اساسی رفت ولی اگر از داروهای موقت استفاده شود ممکن است معالجه ریشه‌ای هرگز زمینه‌ای پیدا نکند.

ب) راههای سطحی

دشمنان برای اینکه در رسیدن به اهداف خود تسریع کرده باشند، برای عوام مردم نیز برنامه ریزی‌ می‌کنند: با استفاده از روشهای گوناگون روان شناسی، برنامه های رسانه های گروهی، بخصوص تلویزیون را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار‌ می‌دهند، تا آنجا که برنامه ریزان، طراحان و مجریان ما، خواسته یا ناخواسته، از فرهنگ بیگانه متأثر‌ می‌گردند و اغلب برنامه های آنها را اجرا‌ می‌کنند.
دشمنان در این روش خود تا کنون آنچنان موفق بوده‌اند که حتی توانسته‌اند در خانواده های بسیار متدین و مذهبی نیز نفوذ کنند و آنها را
﴿ صفحه 168﴾
که اهل نماز شب و روزه مستحبی و فرزندان آنها هم درس خوان و طالب علم بوده اند، نفوذ کنند و بیشتر وقت شبانه روز آنها را بجای عبادت و کسب علم به دیدن فیلم، شنیدن قصه، نقاشی، مجسمه‌سازی و... اختصاص دهند.
پس رسانه های تبلیغاتی بهترین وسیله ترویج فرهنگ غرب است؛ اعم از فیلم، قصه، داستان، نقاشی، مجسمه‌سازی و... تا هنر مظلوم و موسیقی باستانی ایرانی!
موسیقی لهوی از نظر شارع مقدس اسلام حرام است، خواه ایرانی
باشد، خواه غیر ایرانی. اگر «لهو» حرام است، هر چه بدان لهو اطلاق شود نیز حرام است، چه موسیقی، رقص، پای کوبی، دست افشانی و چه غیر آن، محلی باشد یا غیر محلی.
اکنون فرهنگ مساوی شده با هنر، هنر نیز مساوی شده با موسیقی و رقص. اصلاح فرهنگ هم به معنی احیای موسیقی و رقص ایرانی است.
متأسفانه اکنون برخی از دست اندر کاران امور کشور اینگونه استدلال‌ می‌کنند که برای جلوگیری از نفوذ فرهنگ غربی خوب است هنرهای باستانی احیا شود هر چند از نظر اسلام بی اشکال نباشد! اما اگر این منطق صحیح باشد باید منتظر باشیم که برای جلوگیری از خروج ارز، بجای اینکه مردم برای خوشگذرانی به کازینوها و رقاص خانه های کشورهای اروپایی بروند، بهتر است دولت در داخل کشور از اینگونه مراکز دایر کند. زیرا در غیر این صورت، مردم به فکر خروج از کشور‌ می‌افتند. یا برخی دیگر پیشنهاد کنند برای اینکه مردم به سراغ شراب نروند، اجازه داده شود که مردم آبجوی اصیل ایرانی مصرف کنند
ما نمی‌توانیم بگوییم برای اینکه دفع افسد به فاسد‌ می‌کنیم، باید بجای موسیقیهای غربی از موسیقیهای محلی استفاده کنیم؛ چون در این
﴿ صفحه 169﴾
صورت، این قاعده در مفاسد دیگری مانند شراب قابل تسری است!
کسانی که اینگونه تحلیل‌ می‌کنند، با احکام قطعی اسلام چه‌ می‌کنند؟ کسانی برای این سؤال نیز پاسخی اندیشیده اند. آنها اینگونه توجیه‌ می‌کنند که «در هر زمانی به یک نحو از اسلام برداشت‌ می‌شود. احکام اسلام که امروزه بدانها عمل‌ می‌شود، مخصوص زمانی است که مردم وحشی بوده اند؛ امروز نیز احکام اسلام باید مطابق مقتضیات زمان تشریع گردد»


تهاجم فرهنگی و راه‌های مقابله با آن

محتویات

اشاره

اگر به تقابل استکبار جهانی در سه دهه گذشته نظر بیفکنیم در می‌یابیم که در دهه اول تقابل در حوزه نظامی است و سراسر این دهه جنگ، کودتا و ترور می‌باشد. اما از ابتدای دهه دوم، بحث فراگیر عمومی در جامعه ایرانی مسئله «تهاجم فرهنگی» بود.
تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، هجوم فرهنگی و... مفاهیمی است که بر سر زبان‌ها افتاد و گسترش یافت. مقام معظم رهبری از همان اولین سالهای پایان دفاع مقدس، دست دشمنان را خوانده و خبر از تهاجم و شبیخون فرهنگی آنان دادند. چنانچه در یکی از سخنرانی‌ها می‌فرمایند: «دشمن از راه اشاعة فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشاء – سعی می‌کند جوانهای ما را از ما بگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می‌کند یک تهاجم فرهنگی بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی و یک قتل عام و غارت فرهنگی است».[۱] استکبار در دهه سوم در راستای هجمه فرهنگی به فکر مهار انقلاب اسلامی در سطح جهان افتاد لذا پرونده ایران به شورای امنیت رفت و تحریم‌ها تشدید شد و حمله به افغانستان، عراق و حزب الله به قصد مهار انقلاب اسلامی ایران آغاز گشت ولی در این امر(مهار بین المللی)نیز شکست خوردند.
اکنون درآغاز دهه چهارم به دنبال مهار انقلاب از درون توسط سربازان فرهنگی خویش می‌باشند و در این امر تمام جریان‌های داخلی و خارجی هماهنگ عمل می‌کنند. چنانچه در جریان انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ این امر نمود یافت. البته باید دانست که بحث تهاجم فرهنگی تازگی ندارد و بررسی تاریخ جریان سلطه در قرون گذشته نیز نشان می‌دهد که یکی از ابزارهای اصلی دشمنان برای غلبه بر جوامع اسلامی استحاله فرهنگی است و نمونه بارز آن استحاله فرهنگی مسلمین در مسئله اندلس است.
حال آنچه ضرورت دارد این است که اساساً «جنگ و غارت فرهنگی» چیست؟ و ابعاد و ابزار و روشهای آن کدام است؟ در این نوشتار به تبیین موضوع فوق می‌پردازیم تا با منطق تهاجم فرهنگی آشنا شویم و بتوانیم با بصیرت کافی به دفاع از کیان و هویت فرهنگی خویش بپردازیم. به آن امید که مورد رضای حق واقع شود.

تعریف فرهنگ

برای فرهنگ حدود ۲۵۰ تعریف ارائه کرده‌اند. از جمله: مجموعه دست آوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب، رسوم، عادات و دیگر قابلیت‌های اکتسابی که از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد.
تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این است که تمام دست آوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است.

فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی

فرهنگ را می‌توان در دو سطح مادی و معنوی دسته بندی کرد؛ فرهنگ مادی: عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دست آوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و...
فرهنگ معنوی (غیر مادی): عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش‌ها و اندیشه‌ها، اخلاقیات و... فرهنگ مادی معمولاً تحت تاثیر فرهنگ معنوی رشد می‌کند زیرا نوع نگرش به هستی و جهان و ارزشهای حاکم بر جوامع در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی به انسان جهت می‌دهد.
خصوصیات فرهنگ: برخی از خصوصیات فرهنگ را می‌توان به شرح زیر ارائه کرد.
۱. آموختنی و اکتسابی است(غریزی و فطری نیست): افراد هر نسل ، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت می‌کنند و به نسل بعدی می‌سپارند.
۲. زنده است: جنبه پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.
۳. هویت دهنده است: یعنی تنظیم کنندة روابط اجتماعی و تضمین کنندة نوع بینش و نگرش فرهنگ است.
۴. نسبی است: فرهنگ متنوع است و از یک گروه به گروه دیگر فرق می‌کند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژه‌ای دارد ۵. منتقل شدنی است: هر گروه انسانی میراث فرهنگی خود را به دیگران انتقال می‌دهد

فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی

امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می‌کنند دو اصطلاح شرق و غرب علاوه بر زمینه جغرافیایی در قلمروهای دیگر مثل سیاست، حکمت، عرفان، فرهنگ هم در برابر هم قرار می‌گیرند و منظور از فرهنگ غربی در این تقسیم بندی همان بینش یونان و روم بعد از میلاد مسیح و اروپای بعد از رنسانس است.[۲]

اصول و ویژگی‌های فرهنگ غربی

برخی از ویژگی‌های آن عبارتند از:
۱.اصالت قدرت،نیچه می‌گوید: اصولاً انسان برای غلبه بر ضعیفان آفریده شده است. ۲.اصالت ماده؛ ۳.نظم فکری و عملی؛ ۴.عقل گرائی(بنیاد خرد)، میل به تحلیل عقلانی؛ ۵.اصالت انسان(اومانیسم)
فرهنگ شرقی دارای ویژگیهای زیر است:
۱.اصالت وحدانیت(خدا) ؛ ۲.اصالت روح؛ یافتن راز خلقت و میل به تحلیل عاطفی؛ ۳.قوم گرا؛ ناسیونالیسم،[۳]

انسان

پیش فرض: انسان موجودی فرهنگی است. برخی از متفکران فرق انسان و حیوان را عوامل فرهنگی مانند سخن گفتن، اندیشیدن، ابزارسازی و استفاده از آن برای نیازهای خود و انتقال آن به نسلهای آینده و... می‌دانند. ابن خلدون می‌گوید: فرهنگ جوهری مستقل نیست بلکه خاصیتی است از جوهری دیگر که آن جوهر انسانی است.[۴] جوهر و حقیقت انسان چیست؟
علی(ع)می‌فرماید:«انَِّ اللهَ عزَِّ وَ جلَِّ رکَّبَ فی الملائکةِ عقلاً بلا شهوةٍ و رکَّبَ فی البهائمِ شهوةً بلا عقلٍ و رکَّبَ فی بنی آدَمَ کِلتیهما فَمَن غلبَ عقلهُ شهوتهُ فهوَ خیرٌ من الملائکةِ وَ مَن غلبَ شهوتهُ عقلهُ فهوَ شرٌّ من البهائمِ »[۵] این سخن علی(ع)بیان می‌دارد که مخلوقات خداوند سه گروهند:
۱. عقل بدون شهوت(فرشتگان)؛ ۲. شهوت بدون عقل(حیوانات)؛ ۳. عقل توأم با شهوت(انسان)
پس انسان موجود دوساحتی است: ۱. روح: فطریات(خود)۲. جسم: غرائز(ناخود)چنانچه علی(ع)می‌فرماید: اقبل علی نفسک بالادبار عنها[۶]

تشابه و تفاوت غرایز و فطریات

هر دو ذاتی است اما غرائز بین(انسان و حیوان)مشترک است برخلاف فطریات که مختص انسان است در حالی که رشد فطریات نیازمند مراقبت و تربیت است و همچنین غرائز برخلاف فطریات اشباع شدنی است از این رو خودشناسی(یعنی شناخت فطریات خویش از غرائز)واجب عینی است و تحصیل آن مقدم بر همه علوم است و تفاوت علوم فقط در کفایی و عینی بودن وجوب تحصیل آنهاست. مگر ما علوم دینی و غیر دینی نداریم؟ چرا فقط موضوع علوم با همدیگر تفاوت دارند مثلاً موضوع علم فقه و اخلاق... تشریع خداوند است و علومی مانند فیزیک و شیمی... موضوعشان تکوین و طبیعت خدای سبحان است و این دو موضوع درقرآن با همدیگرتداخل دارند نه تعارض. چنانچه می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ»[۷] چنانچه از این آیه روشن است ایمان وتقوای مردم در گشوده شدن درهای برکت آسمان و زمین(طبیعت)موثر است. و می‌فرماید: «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[۸] این آیه بیان می‌دارد که بین تقوای مردم و مرزوق شدن آنان ارتباط تکوینی وجود دارد.
شهید مطهریتکامل را به اجتماعی و طبیعی تقسیم نموده و معتقد است در تکامل طبیعی میان انسان و سایر حیوانات تفاوتی نیست اما تکامل اجتماعی انسان از نسلی به نسلی و از دوره‌ای به دوره‌ای و احیاناً از منطقه‌ای به منطقه‌ای به وسیله میراث فرهنگی انتقال پذیرفته و تحقق این امر به وسیله تعلیم و تعلم(که خود امری فرهنگی است)بوده است چنانچه قرآن مجید نیز آن را مورد تاکید قرار داده و به قلم و ابزار نوشتن قسم می‌خورد. «ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ»[۹] پس نتیجه گرفته می‌شود که انسان استعداد فرهنگ پذیری را داشته و موجودی فرهنگی می‌باشد.[۱۰]

تهاجم فرهنگی یا تهدید نرم

امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت‌های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی‌های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‌های زیادی را برمهاجمان تحمیل می‌کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده‌اند و از طریق سیاست‌های فرهنگی(با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، انجمن‌های خیریه، ترویج بهداشت و...)تلاش می‌کنند به اهداف شوم خود برسند زیرا فهمیده‌اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها نفوذ در فرهنگ آنان و استحالة درونی آن است آنان می‌خواهند ارزش‌های مورد پسند خود را ارزش‌های مترقی جلوه دهند تا بتوانند آن را جایگزین معیارهای بومی و ملی ملت‌ها سازند که در فرهنگ ملت‌ها از این اقدامات به هجوم فرهنگی تعبیر می‌کنند. پس عمل جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کند «تهاجم فرهنگی» محسوب می‌شود.
این واقعیت را دانشمندان غربی نیز اذعان دارند. میشل پانوف در توضیح اصطلاح فرهنگ پذیری به این استعمار فرهنگی غرب اشاره کرده و می‌نویسد: امروزه فرهنگ پذیری به تماس‌های خاص دو فرهنگ که نیروی نامساوی دارند اطلاق می‌شود در این صورت جامعة غالب که هماهنگ تر و از نظر تکنیک مجهز تر است – معمولاً از نوع جوامع صنعتی – به طور مستقیم یا غیرمستقیم به فرهنگ حاکم تحمیل می‌گردد. [۱۱] این محقق در تعبیر دیگر از این تهاجم در صورتی که به شکلی گسترده تر باشد می‌نویسد: هنگامی که فرهنگ غالب در انهدام ارزشهای اجتماعی و روحیات سنتی جامعه مغلوب و برای گسستگی و سپس نابودی آن می‌کوشد، واژه قوم کشی را به کار می‌برند تا القای اجباری فرایند فرهنگ پذیری را از طریق فرهنگ غالب در فرهنگ مغلوب توصیف کنند. البته جوامع صنعتی قوم کشی را با تظاهر به این که هدفشان از همانندسازی ایجاد آرامش یا تغییر شکل در جوامع ابتدائی یا عقب مانده است اجرا نموده و باز هم اجرا می‌کنند.[۱۲] در تعریف پدیدة تهاجم فرهنگی دیدگاه رهبر معظم انقلاب قابل توجه است. از نظر ایشان در تهاجم فرهنگی یک مجموعه سیاسی یا اقتصادی برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان‌های فرهنگی آن ملت هجوم می‌برد. در این هجوم، باورهای تازه‌ای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد می‌کنند.[۱۳]

تعریف تهاجم و ناتوی فرهنگی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

رهبر معظم انقلاب در موردی دیگر ناتوی فرهنگی را این گونه تعریف کرده‌اند: مجموعه زنجیره‌ای به هم پیوسته رسانه‌های گوناگون و اینترنت، ماهواره‌ها، تلویزیون و رادیو... که در جهت مشخص حرکت می‌کنند تا سررشتة تحولات جوامع را بر عهده بگیرند... اینها صهیونسیت‌ها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در آمریکا و اروپایند.[۱۴]

تهدید نرم

ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می‌باشد. بسیاری از اقدامات علیه انقلاب اسلامی ایران از سوی نظام سلطه و هم پیمانان خارجی و داخلی آن طی دهه دوم و سوم انقلاب از نوع تهدید نرم به شمار می‌آید. تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
== قدرت نرم == یکی از مفاهیم اصلی در علم سیاست، مفهوم قدرت است. اهمیت قدرت در علم سیاست به قدری بالاست که اساساً قدرت را موضوع علم سیاست می‌دانند و قدرت در علم سیاست یعنی توانایی دارندة آن برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکلی که ممکن باشد.

منابع قدرت

مهمترین عوامل و منابع قدرت را می‌توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.
از قدرت روانی فرهنگی تحت عنوان قدرت نرم یاد می‌شود و صحنه روابط بین المللی، رویاروئی قدرت است و هر کشوری می‌تواند منافع و امنیت خود را در پناه قدرت تأمین نماید. در این صحنه کشوری می‌تواند تأمین منافع کند و اهداف خود را پیش ببرد که از قدرت بیشتری برخوردار باشد.
قدرت نرم که یکی از شاخه‌های قدرت ملی به حساب می‌آید هر روز از اهمیت بیشتری در عرصه بین المللی برخوردار می‌گردد. تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، تهدید نرم، انقلاب مخملی، براندازی خاموش، جنگ روانی و ناتوی فرهنگی در واقع صحنه تقابل قدرت نرم است.

تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی

آیا می‌توان مرز دقیقی بین تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی کشید؟ معیار تشخیص هر کدام چیست؟
هر یک از تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی دارای سه شکل و مرحلة مهم است که از این طریق می‌توان آنها را از یکدیگر بازشناخت.
مراحل مختلف تهاجم فرهنگی عبارتند از: ۱.تحمیل ۲.تخریب ۳.تسلیم فرهنگی.
مراحل مختلف تبادل فرهنگی عبارتند از: ۱.گزینش ۲.تحلیل ۳.تولید فرهنگی.[۱۵] هریک از این مراحل را به طور مختصر شرح می‌دهیم:
گزینش: منظور آن است که هر چیزی که از دیگران است را به طور مطلق رد نکرده یا نپذیریم زیرا هر فرهنگی اجزای بسیار متعددی دارد که ممکن است بعضی از آنها نامطلوب باشد و بعضی مطلوب. ما اجزایی را که مطابق با ارزش‌های فرهنگ خودی است انتخاب می‌کنیم. چنانچه خداوند متعال می‌فرماید: «... فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُولُوا الألْبَابِ».[۱۶] تحلیل: آن است که آنچه را که از فرهنگ دیگر گزینش کرده‌ایم آن را متناسب با فرهنگ بومی جذب کنیم و به شکل عنصری از فرهنگ خودی در آوریم.
تولید فرهنگی: اگر دو مرحله گزینش و تحلیل در مورد عناصر فرهنگی درست انجام گیرد جامعه به مرحله‌ای از رشد و توانایی می‌رسد که می‌تواند با تولید فرهنگ نیازهای جامعه اش را برطرف سازد و صرفاً مصرف کننده فرهنگ دیگران نباشد.
تحمیل فرهنگی: در تحمیل فرهنگی، فرهنگ مهاجم عناصر مفسد را به فرهنگ مورد نظر تحمیل می‌کند.
تخریب فرهنگی: در تخریب فرهنگی، فرهنگ مهاجم توان و قوه تجزیه و تحلیل را از فرهنگ مقابل می‌گیرد تسلیم فرهنگی: در تسلیم فرهنگی به تحدید مرزهای فرهنگی پرداخته آن را محدود می‌سازد.
در مجموع می‌توان گفت که تهاجم فرهنگی نوعی ارتباط فرهنگی است که در آن حداقل یکی از سه هدف تحمیل، تخریب و تسلیم فرهنگی تعقیب می‌شود.

تفاوت تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی

به طور خلاصه می‌توان تفاوت تهاجم و تبادل فرهنگی را در موارد ذیل دانست:
۱. در تهاجم هدف تخریب است اما در تبادل هدف انتقال و نشر فرهنگ است. ۲. در تهاجم مهاجم برای جایگزینی فرهنگ خود به نحوی ظالمانه سعی در ریشه کنی فرهنگ مقابل دارد اما در تبادل فرهنگی چنین نیست. ۳. در تهاجم فرهنگی قصد استیلا و به طور کلی غرض سیاسی در نظر است و مهاجم اصولاً بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی‌پذیرد.[۱۷]

ویژگیهای تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که عبارتند از:
الف)یک کار آرام و بی سر و صداست، ب)برای اکثریت مردم نامرئی و نامحسوس است، ج)با برنامه و ابزارهای گسترده‌ای است(از حربه‌های سیاسی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و اقتصادی بهره می‌گیرد)، د)گسترده و همه جانبه و فراگیر است برخلاف تهاجم نظامی که تنها بخشی از مرزهای مجاور در تیررس دشمن قرار می‌گیرد. ه)کارساز است و برخلاف تهاجم نظامی حساسیت‌ها را به خواب می‌برد. و)دراز مدت و دیرپاست. ز)ریشه‌ای و عمیق است و ذهن و قلب انسان‌ها را نشانه گرفته و تسخیر می‌کند. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان‌ها.
== بسترهای تهاجم فرهنگی == بدیهی است که کار و تهاجم فرهنگی بدون بستر سازی مناسب برای رسیدن به اهداف ممکن نیست به این شکل که اگر همه لوازم تهاجم فرهنگی فراهم شود ولی شرایط و بستر مناسب وجود نداشته باشد در واقع همه تلاشهای قبلی ناکام می‌ماند از این رو به برخی از مواردی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می‌شود اشاره می‌گردد که می‌توان آن را به دو دسته تقسیم بندی کرد.
۱.بسترها و عوامل بیرونی: زمینه‌ها و ابزاری که به نحوی رد پای کشورهای خارجی و غربی در آنها دیده می‌شود بسترهای بیرونی هستند از جمله: الف)تولید برنامه‌های مبتذل و صدور آن، ب)تلاش برای دین زدایی از راه‌های مختلف، ج)ایجاد روحیه خودباختگی فرهنگی، د)ساخت و فروش وسایل ارتباطی مانند ماهواره و سخت افزارها و نرم افزارها و موارد مشابه دیگر.
۲.بسترها و عوامل درونی: زمینه‌ها و عناصری که ریشه داخلی داشته و در پذیرش فرهنگ مهاجم به صورت مستقیم و غیر مستقیم کمک می‌کنند عوامل درونی هستند؛ از جمله: الف)مشکلات و کاستی‌های اقتصادی و اجتماعی، ب)ضعف‌ها و کاستی‌های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه، ج)ضعف برنامه ریزی دقیق فرهنگی، د)فقدان تولیدات فرهنگی کافی و مناسب، ه)روشنفکران غرب زده: رشد گروه جدیدی از نخبگان که افکارشان ریشه در مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد مانند حسن تقی زاده‌ها که سمبل مدافعان ترویج کامل و بی حد و مرز معیارهای غربی در کشور است و معتقد است که وظیفة اول همة وطن پرستان ایران قبول و ترویج تمدن اروپا بدون قید و شرط تسلیم مطلق اروپا شدن و گرفتن آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و اوضاع فرنگستان است بدون هیچ استثنا. به سخن دیگر ایران باید در ظاهر و باطن و جسمی و روحی ، فرنگی مآب شود و بس، و) جهل و ناآگاهی مردم، جوانان و نوجوانان.

مراحل تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی در دو مرحله صورت می‌پذیرد:
الف)تخلیه فرهنگ خودی در قانون طبیعت وقتی در فضایی خلاء ایجاد می‌شود نزدیکترین نیروی موجود، آن خلاء را پر می‌کند. هر پدیدة جدید یا در جایی حضور می‌یابد که قبلاً خلاء وجود داشته و یا در آن محیط خلاء ایجاد می‌کند. لذا تخلیه فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‌رود.[۱۸]

شیوه‌ها و راهبردهای دشمن درْ ایجاد خلاء فرهنگی - ناتوی فرهنگی

عمده‌ترین این راهبردها را در ایران می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
۱.تخریب بنیانهای فکری، اعتقادی، ارزشی و اخلاقی با ایجاد تردید در آنها، ۲.انزوای روحانیت و بی ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین، ۳.قداست زدایی از دین و شعائر دینی، ۴.ترویج فساد و رذالت زدایی از آن مانند شیطان پرستی در دنیای معاصر. چنانچه خداوند متعال این حقیقت را در قرآن مجید بیان فرموده که شیطان به دنبال دام برهنگی انسان و توجه دادن او به شهوات است «یَا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...؛[۱۹] ای فرزندان آدم، شیطان شما را نفریبد، آن چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون ساخت و لباس آنان را از اندامشان بیرون کرد تا عورت آنها را به آنها نشان دهد.» در این آیه خداوند متعال به همه افراد بشر هشدار می‌دهد که مراقب فریبکاری شیطان باشند زیرا شیطان سابقه دشمنی خود را با پدر و مادر آنها نشان داده همانطور که لباس بهشتی را بر اثر وسوسه‌ها از اندام آنها بیرون کرد ممکن است لباس تقوا را از اندام ایشان بیرون نماید.[۲۰] چنانچه امروزه همه همت شیطان‌های بزرگ و کوچک بر ترویج برهنگی و از بین بردن پوشش عفیفانه و تقواست.
البته باید توجه داشت که این آیه در مقام بیان ولایت شیطان برغیر مومنین است و نیز بیرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشت اشاره وتمثیل است به بیرون آوردن لباس تقوا توسط شیطان از اندام همه آدمیان.[۲۱] ۵.فعال کردن گسل‌های بین نسلی، گسل‌های قومی و گسل‌های مذهبی(فرقه گرائی)، ۶.ناکارآمد معرفی کردن نظام دینی، ۷.راهبرد القای حاکمیت دوگانه(رئیس جمهور – ولی فقیه)، ۸.حمایت از جریان‌های فرهنگی و سیاسی مخالف با نظام دینی و روشنفکران وابسته، ۹.تحریک افکار عمومی بر علیه نظام اسلامی و مسئولان آن با سیاه نمائی مسائل ایران از طریق تصویر سازی، جعل خبر، پخش شایعه و... ۱۰.ترویج لیبرالیسم و فمنیسم.
ب تثبیت فرهنگ بیگانه شیوه‌ها و راهبردهای دشمن در تثبیت فرهنگ خود: الف)به کار گماردن افراد وابسته، ب)ایجاد نهادهای مختلف بین المللی و ملی، ج)برپائی شبکه‌ها و مؤسسات شبه فرهنگی، د)تجزیه فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه‌های متفاوت اجتماعی مانند تحریک اقوام با گویش محلی و تحریک اقلیت‌های مذهبی و... ه)تحریف تاریخ مانند سرچشمه تمدن بشری قلمداد کردن اروپا و دوره صدسال تمدن و فرهنگ اسلامی را سده یورش‌های خاوریان وحشی دانستن، و)تغییر خط و زبان برای نمونه، الجزایر، آذربایجان و ترکیه، ز)تضعیف روحیه عمومی: القای این که آرزوها و امیدهای فرد یا جامعه دور از دسترس خواهد بود و هرگز حاصل نخواهد شد، ح)القای یأس و ناامیدی دشمن برای کشاندن افراد یک جامعه به سوی یأس و نا امیدی قبل از هر چیز مردم را خسته و بی زار می‌کند و با تکرار محرومیت‌ها، خرابی‌ها، شکست‌ها با استفاده از عوامل تبلیغی، اقتصادی، سیاسی و روانی درآنها سرخوردگی ایجاد می‌کند. د)ایجاد رعب و وحشت، تخریب فکری و روانی مردم و نیروهای دولتی زمانی رشد می‌یابد که فرد یا افراد دچار ترس ناگهانی گشته و در موقعیت بحرانی و اضطراب قرار گرفته و احساس کند که خطر او را تهدید می‌کند.

ابزار تهاجم فرهنگی

دشمنان، مفاهیم مورد نظر خود را با تأمل و به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می‌کنند که برخی از آنها عبارتند از:
۱. آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در برنامه‌های آموزشی کشورهای جهان سوم بوده است یکی از کارکردهای پنهان این برنامه‌های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است.[۲۲] زبان نیز می‌تواند مهم‌ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده لغات خودی، از لغات بیگانه به صورت افسار گسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی خبر بماند.
در مورد ترجمه نیز می‌توان گفت که اگرآموخته‌های فارغ التحصیلان ما عمدتاً از متون ترجمه شده باشد دانش آموختگان امکان تفکر مستقل را از دست می‌دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می‌نشیند.
۲.تبلیغات: تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده‌اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‌گیرد از جمله: الف)پوشش فراگیر، ب)فرامحیطی بودن، ج)چند حسی بودن، د)قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام.[۲۳] ۳.شایعه: شایعه در اصطلاح خبر بی اصل و نادرستی است که درمیان مردم بر سر زبان‌ها بیفتد. شایعه را دولت‌های بیگانه برای ضربه زدن به پیکر یک ملت و برای تاثیرگزاری دربافت فکری و ذهنی آنان دامن می‌زنند ۴.تحریف واقعیت: یکی از رایج‌ترین شیوه‌های مطبوعاتی دست کاری و تحریف واقعیت است و این تحریف یا از نوع لفظی است که تحریف کننده از خود ساز و برگهایی بر پیکره وقایع و حقایق اضافه می‌کند و چهره روشن حقایق را تاریک و زشت می‌سازد. به عبارت دیگر لفظ را کم یا زیاد می‌کند یا ظاهر مطلبی را عوض می‌نماید. یا از نوع معنوی، در این نوع تحریف جملات را طوری تفسیر و توجیه می‌نماید تا درست بر خلاف معانی واقعی آنها باشد و گاهی از طریق اغراق و مبالغه واقعیت را تحریف می‌کنند که در این روش تضادهای درونی جوامع را شدت می‌بخشند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه داده مردم را به نظام حاکم یا به دیگرافراد و گروه‌ها بدبین می‌نمایند.
۵ .ترور شخصیت: اصطلاحی که امروزه برای ترور کردن از طریق وسایل ارتباط جمعی مورد استفاده قرار می‌گیرد ترور شخصیت است که هدف آن ترور شخصیت‌های سیاسی و مهم از طریق تهمت زدن و یا به تصویر کشیدن نقاط ضعف آنهاست و این در صورتی است که نتوانند فردی را ترور فیزیکی کنند و یا ترور فیزیکی مصلحت آنان نباشد و با این شیوه باعث شوند رهبران صاحب نفوذ نزد مخاطبان دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.[۲۴] ۶. کتاب‌ها و نشریات: از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می‌کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب‌ها و نشریات است، اساساً ماهیت جنگ روانی و فرهنگی بهره برداری از تبلیغات و نشریات مبتنی بر دروغ، تهمت، فریبکاری، نیرنگ افکنی و فتنه انگیزی برای نفوذ در عواطف و احساسات و جذب مخاطبان به منظور استفاده از حمایت‌های آنان در جهت تحقق مقاصد خاص جریان‌های سیاسی است.

اهداف تهاجم فرهنگی

۱.مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و... .
۲.ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن.
۳.عرفی سازی حکومت و ترویج پلورا لیسم دینی.
۴.از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور.
۵.ایجاد بی اعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه‌های مردمی نظام اسلامی.
۶.ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریان‌های سیاسی.
۷.ترویج اندیشه‌های مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی.
۸.ترویج اباحه گری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی.
۹.ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دمکراسی و تامین آزادی‌های مدنی.
۱۰.مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.[۲۵]

راه‌های مقابله با تهاجم فرهنگی

در دنیای امروز کشورها نمی‌توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ‌های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه‌ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‌گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‌شوند. و اگرملتی علاقه مند به حفظ و پاسداری از هویت فرهنگی خود باشد باید سعی کند فرهنگ غیر مادی جامعه خویش را حفظ نماید. البته این به آن معنا نیست که می‌توان یا باید فرهنگ غیر مادی را کاملاً دست نخورده و ثابت و اصیل نگه داشت زیرا تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولی این تغییر در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی‌رساند که جریان عادی و خود به خودی را بپیماید.
برای مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی راه حلهای زیادی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می‌گردد.

شناخت همه جانبه تهاجم فرهنگی و اهداف دشمن از آن

هم برای مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمن و هم برای یورش به فرهنگ مهاجم، شناخت دشمن و اهداف او از تهاجم فرهنگی از الفبای مبارزه و نخستین گام در این زمینه می‌باشد. چنانچه امام صادق(ع)می‌فرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس کسی که عالم وآگاه به زمان خود باشد شبهات بر او هجوم نمی‌آورند»[۲۶]

تقویت بینش دینی و سیاسی مردم

تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می‌تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری‌ها باز دارد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «...یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ....؛[۲۷] پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می‌کند».
در این آیه سخن از هدایت انسان در پرتو ایمان به میان آمده است که فرد مؤمن از بسیاری فریبکاری‌ها و لغزشها نجات می‌یابد البته در کنار پرورش نهال ایمان در دلهای مؤمنین، آگاه ساختن آنان به مسائل سیاسی روز و تبیین هدف شوم دشمن در یورش فرهنگی نیز ضروری است.

اشباع نیازهای طبیعی انسان از راه‌های مشروع

انسان مجموعه‌ای درهم پیچیده از غرایز گوناگون است و رها ساختن نامعقول مردم در بهره گیری هرچه بیشتر و به هر شکل ممکن از این نیروهای غریزی و مقدس آنان را از تلاش درسازندگی خویش و جامعه باز می‌دارد و جلوگیری از ارضای غرایز در حد مشروع، یا ناتوانی دربرآوردن نیازهای طبیعی نیز زمینه را برای روی آوردن به سوی برنامه‌های مخرب دشمن فراهم می‌آورد

گسترش امر به معروف و نهی از منکر

اگر مردم به این اصل مهم دینی وعقلی آگاهی یابند و خود را مقید و عامل به آن کنند و هر کس در محدوده زندگی خویش با فساد و زشتی‌ها مبارزه کند و مردم را به نیکی دعوت نماید دشمن هرگز روزنه‌ای برای نفوذ نخواهد یافت.[۲۸] خداوند متعال در این باره می‌فرماید: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[۲۹] این آیه بیان می‌دارد که امر به معروف و نهی از منکر از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.
مقام معظم رهبری در اشاره به اهمیت این موضوع و حقیقت می‌فرماید: مسأله امر به معروف تکلیف همیشگی مسلمان هاست، جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می‌ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد.[۳۰]

خودسازی متولیان فرهنگی

در اجرای فرهنگ سازی دینی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، گام نخست خودسازی متولیان فرهنگی و گام بعدی دیگر سازی است. امام صادق(ع)می‌فرماید: کونوا دعاة الناس باعمالکم، ولا تکونوا دعاهً بالسنتکم.[[۳۱]

تلاش برای زدودن فقر اقتصادی

تنگدستی از جمله پلیدترین پدیده‌های جامعه است حقیقت ناگواری که پیشوایان دین آن را زمینه ساز کفر دانسته‌اند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «کادالفقر ان یکون کفراً»[۳۲] و دانشمندان فقر را عاملی برای آغاز انحراف و بزهکاری می‌دانند.

استفاده از فن آوری نوین در عرصه فعالیت‌های فرهنگی

تقویت رسانه‌های داخلی و غنی سازی برنامه‌های فرهنگی

آنها با رویکرد تقویت هویت دینی و ملی و خنثی سازی تهاجم فرهنگی دشمن. ۹. تقویت مساجد و کانون‌های فرهنگی. ۱۰. شناخت کامل فرهنگ اسلامی و ملی. ۱۱. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت‌های فرهنگی. ۱۲.بازنگری در منابع درس دانشگاهی به ویژه دروس مرتبط با علوم انسانی.
آنچه در مجموع می‌توان به آن دست یافت این است که هر چند در گذشته هم مقوله‌ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده‌ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است و آمریکا که داعیة سرپرستی جهان را در سر می‌پروراند و خواستار نظامی تک قطبی است هیچ فرهنگ رقیبی را تحمل نکرده که قطعاً فرهنگ اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در راس کشورهای اسلامی، ایران به واسطه انقلاب اسلامی و مخالفت علنی آن با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا مورد هجوم بیشتری قرار گرفته و خواهد گرفت و در ناتوی فرهنگی به صورت سازماندهی شده و متفاوت از گذشته وارد عمل خواهد شد. بنابراین مدیریت کلان حوزه فرهنگی کشور باید با حساسیت و اعتقاد به ضرورت مقابله با «ناتوی فرهنگی»به دست کسانی باشد که معتقدند می‌توان در مقابل غول عظیم رسانه‌ای غرب ایستاد و باور دارند که غربی‌ها علیرغم پیشرفت در بعد سخت افزاری، در بعد نرم افزاری هنوز هم با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می‌کنند و از این لحاظ بسیار ضربه پذیر و سست می‌باشند هر چند نباید دشمن را نادیده گرفت و بایستی در این راستا تمام ترفندهای فرهنگ مهاجم تبیین و شناخته شود و متناسب با آن ابزار کافی فراهم گردد و از آنجا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است باید با تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملی و دینی و به صورت تهاجمی و نه تدافعی با آن مقابله کرد.

سوتیترها

ناتوی فرهنگی در واقع همان تهدید نرم است. در این نوع تهدید، دشمن با به کارگیری ابزار فرهنگی به دنبال سلطه فرهنگی و در نهایت سلطه سیاسی می‌باشد.
تهدید نرم متکی برقدرت نرم بوده و برای شناخت ماهیت آن آشنایی با قدرت نرم ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد.
مهمترین عوامل و منابع قدرت را می‌توان؛ قدرت نظامی(تهدید و زور)؛ قدرت اقتصادی(تطمیع و زر)؛ قدرت اطلاعاتی، قدرت سیاسی و قدرت روانی و فرهنگی(دانش)دانست.
تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگیهایی که برای آن برشمرده‌اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‌گیرد.
از جمله مهمترین ابزاری که دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از آن استفاده می‌کنند تبلیغات گسترده منفی از طریق کتاب‌ها و نشریات است.
در دنیای امروز کشورها نمی‌توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه خود با فرهنگ‌های بیگانه در امان باشند. اگرفرهنگ جامعه‌ای توان خود را از دست بدهد و مردم از فرهنگ خود گسسته شوند قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‌گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‌شوند.
تقویت باورهای دینی و پی ریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست می‌تواند چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نماید و سود جویان غرب را ناکام و ناامید سازد و مردم را به جهت گیری صحیح رفتاری رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری‌ها باز دارد.
هر چند در گذشته هم مقوله‌ای به نام «تهاجم فرهنگی» وجود داشت و شاهد شبیخون فرهنگی غربیان به مسلمانان بوده‌ایم اما امروزه این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیشتری پیدا کرده است.
امروزه با توجه به رشد فکری وآگاهی عمومی ملت‌های جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشکر کشی‌های نظامی به آسانی امکان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‌های زیادی را برمهاجمان تحمیل می‌کند به همین سبب بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده‌اند و از طریق سیاست‌های فرهنگیتلاش می‌کنند به اهداف شوم خود برسند.

پانویس


  • بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان گردان عاشورا، 22/4/71.

  • حمید جاودانی شاهدین، مجله حوزه و دانشگاه، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، سال دهم، شماره 35.

  • پریچهر ابراهیمی،تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب.

  • محمدعلی یوسفی زاده،مجله حوزه و دانشگاه، انسان موجودی فرهنگی، سال سوم، شماره 9.

  • علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 299، ح5.

  • آمدی، غررالحکم، باب توبیخ النفس، ح 4815.

  • اعراف/96.

  • طلاق/ 2-3.

  • قلم/ 1-2.

  • مرتضی مطهری،تکامل اجتماعی انسان.

  • حمید جاودانی شاهدین، پیشین.

  • همان

  • بیانات مقام معظم رهبری 21/5/71.

  • همان، در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاه سمنان، 18/8/85.

  • اصغر افتخاری و علی اکبر کمالی، رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی.

  • زمر/17- 18.

  • حمید جاودانی شاهدین، پیشین.

  • همان

  • اعراف/ 27.

  • ناصر مکارم شیرازی و همکاران،تفسیر نمونه.

  • علامه طباطبائی،تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی.

  • قائم مقامی.

  • جاودانی، پیشین

  • وزارت آموزش و پرورش،آموزش پدافند غیرعامل.

  • یداله جوانی، ناتوی فرهنگی و راه‌های مقابله با آن.

  • علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 75، ص 269، ح109.

  • یونس/ 9.

  • حسین شاهد خطیبی، تهاجم فرهنگی، فصل هفتم، به نقل از سایت لیله القدر.

  • آل عمران/ 104.

  • مقام معظم رهبری، در دیدار علماء و روحانیون، 7/5/71.

  • علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 198، ح19.

    1. همان، ج 70، ص 246، ح4.
    منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه - تاریخ برداشت:95/05/10