رشته: علوم سیاسی
تعداد اسلاید: ۹۲
حجم:۹۴۸ kb
لینک دانلود: پاورپوینت جنگ نرم
منبع: شبکه آموزشی پژوهشی ایران – مادسیج
در ضمن تمام پاورپوینت های رشته ی علوم سیاسی را هم می توانید از اینجا دریافت کنید .
برای دانلود فایل پاورپوینت جنگ نرم کلیک کنید
این پاورپوینت راجب به ابعاد و اهداف کامل جنگ نرم می باشد که با استفاده از تصاویر و اسلایدهای متنوع به تمامی سوال های شما در مورد جنگ نرم با استناد به قرآن و سخنان مقام معظم رهبری پاسخ می دهد و برای استفاده در جلسات ها و کنفرانس های خبری بسیار جامع و مورد قبول واقع می شود.
فایل پاورپوینت “ جنگ نرم: مبانی، ابزارها، شگردها و راههای مقابله ”
جهت دانلود بر روی لینک های زیر کلیک کنید :
جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد و راه مقابله با آن
یکی از زیرمجموعه های جنگ نرم که در سال های اخیر خیلی در کشور شاهد آن
بودیم،جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد است. در دولت یازدهم این جنگ بیشتر شد.
گاهی لو رفتن اطلاعات از طرف نیروهای خودی حال خواسته یا ناخواسته می تواند
خسارت سنگینی را از طرف دشمن به کشور وارد کند. گاهی دشمن میلیاردها دلار
پول خرج می کند تا بتواند موضوع جنگ نرم را در ایران پیاده سازی کنند ولی
گاهی افرادی در کشور هستند که به دشمن حال باز هم خواسته یا ناخواسته کمک
می کنند که بدون خرج کردن حتی یک دلار بحث جنگ نرم را در کشور پیاده سازی
کند و حتی در زمینه هایی هم پیروز باشد.
جنگ نرم اقتصادی،جنگی است که دشمن برای شروع آن نه خیلی دلار خرج کرد و حتی
نه خیلی زحمت کشید، هر چند شاید این موضوع مربوط به امسال و پارسال و سال
های گذشته نیست، لیکن با اوضاع اقتصادی فعلی کشور،دشمن به تمامی مقاصد خود
بدون زحمت رسید.
آسیب های ناشی از جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد در بلند مدت ساختار اقتصادی
کشور را بیمار و ناکارآمد می کند، که این بیماری نیاز به پیشگیری دارد، چون
درمان بیماری اقتصاد در کشور خسارات زیادی را وارد خواهد کرد که این
خسارات هم متحمل قشر ضعیف جامعه خواهد شد.
مهم ترین عامل در پیشگیری از این بیماری اقتصاد مقاومتی است، یعنی اقتصاد
مقاومتی بهترین نسخه ای که برای حال بیمار اقتصاد کشور می توان پیچید، هر
چند خیلی از مسئولین هستند که اقتصاد ریاضتی را به نام اقتصاد مقاومتی تمام
می کند.
ابعاد جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد را به سه دسته زیر می توان تقسیم بندی نمود:
1-ارائه ی الگوی مصرف مطابق با سیاست های مورد نظر دنیای سرمایه داری.
2-ایجاد حس بدبینی نسبت به فعالیت های دولت در حوزه ی اقتصاد.
3-ایجاد حس بدبینی و حقارت نسبت به تولیدات داخلی.
از جمله مواردی که در حوزه جنگ نرم در اقتصاد در سال های اخیر شاهد آن
بودیم ارائه ی الگوی مصرف مطابق با سیاست های مورد نظر و پسند دنیای سرمایه
داری است. به عبارت روشن تر می توان گفت: حیات اقتصاد مبتنی بر سود محوری و
انباشت سرمایه،بر پایه ترویج هر چه بیش تر مصرف بنا نهاده شده است و این
در حالی است که مصرف بی رویه و بدون توجه به نیازهای واقعی مغایر با اصول
مبانی دینی و حتی دور از تعالیم سنتی و بومی است. حرمت و مذمت مصرف گرایی
به اندازه ای است که در آیاتی از قرآن و احادیث متعدد این موضوع از مصادیق
گناهان کبیره شمرده شده است.
از دیگر موارد جنگ نرم در حوزه اقتصاد ایجاد حس بدبینی نسبت به فعالیت های
دولت در حوزه اقتصاد و ترویج نافرمانی و همراهی نکردن مردم با سیاست های
اقتصادی دولت است،ترویج این نافرمانی و ایجاد جو بدبینی باعث می شود که
دولت در رسیدن به اهداف اقتصادی ناکارآمد باشد، موضوعی که طی سال های اخیر
خیلی درگیر آن هستیم. در این میان برخی از تصمیم های نادرست و ناتوانی دولت
در توجیه افکار عمومی باعث تشدید به فضاسازی داشتن و مضاعف کردن تاثیرات
عملیات روانی گردد.
ادامه دارد...
چندی پیش یکی از مسئولان آمریکایی طی مصاحبهای گفت: «ما در جنگ سخت نتوانستیم توفیقاتی را در ایران کسب کنیم در واقع جنگ سخت باعث وحدت بیشتر بین افراد میشود بنابراین باید از ابزار جنگ نرم استفاده کنیم تا علاوه بر اینکه بتوانیم یک استحاله فکری در مردم ایران خصوصاً جوانان ایجاد کنیم، تفرقه را در بین مسئولان و نهادها تشدید کنیم» و میبینیم که ایده دشمن این گونه است.
جنگ نرم و جوانان
اسرائیل و آمریکا، دشمنان حیلهگر و غدار کشور ما هستند و برای اینکه در عرصه جنگ نرم توفیقاتی به دست آورند، روشهای مختلفی را به کار میبرند.دشمن با ایجاد شک و تردید در بین جوانان سعی دارد آنان را گمراه کند در واقع دشمن میخواهد آنها نسبت به مبانی اعتقادی و اصول، ارزشها و بنیادهای فکری دچار تردید شوند و با ایجاد علامت سؤال، آنان را نسبت به پیشینه تاریخی و فرهنگ اصیل ایرانی کشورشان به شک بیندازد.جوانان جامعه ما در مقطع حساس کنونی کشور، در معرض خطرناکترین تهاجمهای دشمنان در طول تاریخ بشریت هستند و چنین شرایطی، هوشمندی جوانان را میطلبد تا از این پل شیطانی با سربلندی عبور کنند.این پل شیطانی به طرق مختلف در پیش پای جوانان قرار میگیرد و مسیر آن سراسر فریبکاری شیطان است و تمام هدف آن دور کردن جوان از انسانیت است و انسان را به معنای واقعی خود استحاله میکند.
دشمن با استحاله فکری و روحی جوانان، خواهان تبدیل انسانها به افرادی مادیگرا و پوچ است تا هرچه از او خواست بی کم و کاست انجام دهد و مانند عروسک خیمه شب بازی حتی اگر به او گفت همجنسبازی کن، این کار را بدون تأمل و اندیشه انجام دهد.کتابهایی که پشت پرده اهداف صهیونیستها را برملا میسازد در دسترس جوانان نیست.
با توجه به اینکه سن ۱۸تا ۲۴سالگی دوره جامعهپذیری است چنانچه جوان در این دوران به جامعهپذیری درستی دست نیافته باشد و در سرگردانی بین برنامههای ماهوارهها و ترفندهای دشمن قرار گیرد، احتمال جذب شدنش در فرقهها و گروههای منحرف بسیار زیاد است.جوانانی که در راه انقلاب اسلامی و پس از آن در جنگ تحمیلی در راه آرمانهای اسلام جنگیده و به شهادت رسیدند یا جانباز و آزاده شدند همگی پرورش یافتگان مکتب اسلام هستند و دشمن سعی میکند ادامهدهندگان نسل چنین جوانانی را به تباهی بکشد.
دشمن از راههای مختلف سعی میکند که جوانان را از راه حق منحرف کند،جوانان امروز جامعه ما در یک مقطع تاریخساز بشریت ایستادهاند.استکبار علیه تورات، انجیل و قرآن قیام کرده و در واقع قصد دارد خدامحوری را کنار گذاشته و شیطانمحوری را حاکم کند؛ جوانان باید آگاه باشند که رسالتشان پیروی از راه انبیاء، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و شهدای انقلاب اسلامی است؛ با پیروی از این راه، جوانان در دامهای نرمافزاری دشمنان گرفتار نخواهند شد.
حضرت علی علیهالسلام در نامه ۳۱ نهجالبلاغه خطاب به امام حسن علیهالسلام، قلب جوان را به زمینی خالی که آماده پاشیدن بذر است تشبیه میکند؛ قلب جوان قلبی پاک و مستعد است که هر چه در آن کاشته شود همان میروید.در جنگ نرم هر کس زودتر قلب جوان و نوجوان را تسخیر کند و آنچه که موردنظرش است در آن بکارد او در این جنگ پیروز شده است، پس نکته اول این است که باید تلاش و دقت داشته باشیم و قلب جوان را مخاطب خود قرار دهیم تا در کارزار جنگ نرم به تسخیر حریف درنیاید.
جوان در جنگ نرم نقش مظلومانهای دارد و در بازار مکاره دنیا ابزاری شده است که هر کس توانست زودتر ذهن او را تصاحب کند پیروز میشود بنابراین کسانی که با جوانان کار میکنند باید بدانند که این فرصت طلایی است و باید از تمام امکانات استفاده شود تا ضمن بیان حق و حقیقت، قلب جوان را نیز تسخیر کنند.
هنگامی که این دو مرحله را به خوبی اجرا کردیم و جوان به سلاح فکر و عقیده مسلح شد هر جوان به خودی خود، یک حسین فهمیده میشود؛ در غیر اینصورت جوانان از دست ما میروند و این مسئله از کوتاهی و سهلانگاری ما خواهد بود.دشمن سعی دارد در متون دینی و واقعیتهای موجود در جامعه ما به شکل بسیار ظریف و پیچیده تحریف به وجود آورد بنابراین میخواهد فطرت خداجوی جوانان را به سمت دلخواه خود سوق دهد بدون اینکه در این بین رد پایی از دست اندرکاران آن باقی بماند.
ایجاد یک فرهنگ موازی به ظاهر شبیه فرهنگ اصیل کشورمان از اهداف پلید دیگر دشمن است.آموزههایی که فرهنگ دشمن دارد به هیچ وجه نمیتواند با سنتهای رایج در کشورمان همخوانی داشته باشد.دشمن برای ترویج دادههای فرهنگ غرب و همچنین ترویج بنیادهایی که این فرهنگ بر آن استوار است، مانند اومانیسم و ترویج فلورانس برنامهریزی دقیق کرده است.دشمن از یک سو بنیادهای فرهنگی ما را مورد هجوم قرار میدهد و از سوی دیگر میخواهد فرهنگ مد نظر خودش را به وسیله تعمیق و ترویج بنیادهایی که فرهنگ غرب بر آن استوار است جایگزین فرهنگ غنی ما کند.
نباید این گونه باشد که بنشینیم و از خدا بخواهیم جوانانمان را در مقابل تهاجم فرهنگی حفظ کند بلکه باید در این عرصه با ابتکار و اندیشه وارد شویم و در عین حال بر خدا توکل کرده، از او توفیق پیروزی بخواهیم.لازمه چنین جنگی جهاد اکبر یا همان خودسازی است؛ همان طور که در دفاع مقدس هشت ساله که جهاد اصغر بود با همین سلاح جهاد اکبر پیروز شدیم در جنگ نرم نیز باید به همین سلاح اتکا کنیم ضمن اینکه خودباوری و ابتکار عمل نیز لازمههای دیگر این میدان هستند.بهترین راهی که میتواند جوانان را از انحراف در امان نگاه دارد، تقویت پایههای تربیتی جوان در خانواده و آگاه کردن آنان از خطرات است.
همان گونه که حضرت علی علیهالسلام فرمودهاند «شکّ پلکان یقین است» اگر جوانی شک کند و بجا و به موقع به پاسخ دست یابد به یقین میرسد اما همین شک، توقفگاه خطرناکی است البته باید زمینهای را فراهم کرد تا هنگامی که جوان به دنبال رفع شبهات پیچیده امروزی میرود، گمراه نشود.علاوه بر اینکه خانوادهها باید این توانایی را در خودشان ایجاد کنند که به سؤالات فکری فرزندانشان به شایستگی پاسخ دهند، مراکز آموزش و پرورش، مراکز آموزش عالی و نهادهای مربوط نیز باید از آن آموزش فرهنگ غربی که در گذشته رایج بود فاصله گرفته و جوانان را مطابق دستورات و وصایای امام(ره) پرورش دهند.
جوانان در هر جامعهای نیروهای محور و بالنده هستند؛ در جامعه ما که جوانان قشر کثیری را تشکیل میدهند این نقش مؤثرتر است.کشور ما به دلیل جایگاه ویژه جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی و منطقه در معرض آزمون بزرگ در مواجهه با جنگ نرم است؛ مخاطبان اصلی این جنگ نیز جوانان هستند که اسکلت اصلی نظام را تشکیل میدهند.جنگ نرم مسئله اصلی بسیاری از کشورهای جهان سوم است.جنگ نرم اگرچه یک تهدید است اما با توجه به ظرفیت بالای فرهنگی، علمی و اعتقادی جوانان ما، این تهدید میتواند یک فرصت باشد و در صورت غفلت، این تهدید میتواند به معضلی برای جامعه و جوانان تبدیل شود.جوانان تاکنون در مقابل دشمن ایستادهاند و به همه درخواست و مطالبات آنان پاسخ منفی دادهاند.
جوانان باید همچنان این هوشیاری را حفظ کرده و به دشمن اجازه هیچ گونه بهرهبرداری از موقعیتهای کشور را ندهند.کار فرهنگی باید به عنوان یک اصل در نظر گرفته شود بنابراین نیاز است در این خصوص یک جریانسازی قوی رسانهای، هماهنگ و گسترده داشته باشیم تا بتوانیم ذهن مسئولان را در این زمینه فعال کنیم چرا که تا رسیدن به نقطه مطلوب فرسنگها فاصله است بنابراین اگر از امروز تا ۲۰ سال دیگر یک برنامه منسجم و هدفمند برای مقابله با اهداف دشمنان طراحی کنیم شاید بتوانیم به آن اهداف مطلوب فائق آییم در غیر این صورت کشور در آینده با بحران جدی مواجه خواهد شد.
جنگ نرم که جنگ عقیدههاست مسئله جدیدی نیست؛ دشمنان از ابتدای انقلاب این تهاجم را شروع کردند اما این مسئله تقریباً به تازگی برای ما عیان شده است.بر اساس اسناد افشا شده سالهای گذشته دشمنان علیه نظام قسمتی از توطئههای دشمنان انقلاب آشکار شده است. ضمن اینکه همچنان لایههایی از این خصومتها مخفی مانده است؛ از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که امام خمینی(ره) انقلاب فکری علیه مستکبران اعلام کرد، دشمنان خصومت خود را آغاز کردند اما تا حدودی آن را مخفی میکردند و اکنون بخش بیشتری از آنچه مخفی میکردند، آشکار شده است.
با توجه به تعاریفی که از جنگ نرم صورت گرفت، میتوان تحلیل و تبیین ابعاد آن را از لابهلای آیات شریفه قرآن جستجو نمود. خداوند در قرآن وجود جنگ نرم و تلاش پنهان دشمن جهت راه اندازی آن را هشدار میدهد و سپس سردمداران این تهدید بزرگ را معرفی کرده و عاقبت بطور مفصل روشهای بر اندازی نرم توسط دشمنان جریان حق را افشاء مینماید.
خداوند متعال پس از هشدار به وجود جنگ نرم، دشمنان شیطان را شکل دهنده اصلی این تهدید میداند که شیوه او نیز دقیقا مطابق با ویژگیهای جنگ نرم است یعنی حرکتی آرام، تدریجی، بلند مدت و نرم افزارانه. قرآن در این باره می فرماید: از گامهای شیطان پیروی نکنید چه اینکه او دشمن آشکار شماست. جمله (گامهای شیطان) اشاره به یک مسئله تربیتی دارد و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالباً بهطور تدریجی در انسان نفوذ می کند نه به صورت دفعی و فوری. مثلاً برای آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر و قمار و شراب معمولاً مراحلی وجود دارد: نخست بهصورت تماشاچی در یکی از این جلسات شرکت میکند و انجام این کار را ساده میشمرد. گام دوم شرکت تفریحی در قمار «بدون برد و باخت»و یا استفاده از مواد مخدر بهعنوان رفع خستگی و یا درمان بیماری و مانند آن است گام سوم استفاده از این مواد بهصورت کم و به قصد اینکه در مدت کوتاهی از آن صرف نظر کند سرانجام گامها یکی پس از دیگری برداشته میشود و شخص بهصورت یک قمار باز حرفهای خطرناک و یا یک معتاد سخت و بینوا در میآید. وسوسههای شیطان معمولاً بههمین صورت است انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود بهسوی پرتگاه میکشاند این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست تمام دستگاههای شیطانی برای پیاده کردن نقشههای شوم خود از همین روش «خطوات»گامبهگام استفاده میکند که در اصطلاح امروزی به آن تهدید یا جنگ نرم گفته میشود.
از دیدگاه قرآن چندین گروه بهعنوان سردمداران جنگ نرم بهشمار میروند که خداوند به تفکیک از هر گروهی به نامی خاص یاد کرده است که ما در اینجا فقط به ذکر نام تعدادی از آنها می پردازیم:
1. مشرکین: اولین گروه به تعبیر قرآن مشرکین میباشند: «وای بر مشرکان همانها که زکات را ادا نمیکنند و آخرت را منکرن»
2. منافقین: دشمنانی که در لباس دوست سعی در آسیب زدن به ساختار دین و اجتماع را دارند. «هنگامی که منافقان نزد تو آیند… آنها «منافقان»دشمنان واقعی تو هستند از آنان بر حذر باش خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف میشوند؟».
3. سردمداران باطل: میگویند: پروردگارا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنها ما را گمراه ساختند.
این سه گروه عمده بهعنوان دشمنان جبهه حق و سردمداران جنگ نرم بر ضد این جبهه به شمار میآیند که البته همه آنان به عنوان پیاده نظامان و امیران لشکر سردمدار بزرگ جبهه باطل یعنی شیطان بهشمار میآیند. شیطان میخواهد آنها را شدیدا گمراه کند و قسم خورده که احدی از نسل انسان را رها نکند حتی پیامبران را که گمراهی آنها غیرممکن است ولی با وجود این شیطان حتی از تلاش برای گمراهی آنها هم دست نمی کشد.
جنگ نرم در اصطلاح جنگی است از سوی دشمنان که با رویکرد و سلاح تبلیغی و روانی و به دور از مداخله و اقدامات فیزیکی مستقیم یا غیر مستقیم نیروهای دشمن انجام میگیرد و محدوده عملکرد آن بهجای مرزهای آشکار و مرزهای پنهان بین دشمن و جبهه داخلی متن جامعه و ارزشهای حق میباشد و هدفش تلاش برای تغییر باورها، زائقهها، گرایشها و ارزشهای پیروان و ملت و امت حق میباشد.
تا در نهایت با ریزش نیروهای ارزشی و مردمی و تفرقههایی که داخل جبهه حق صورت میگیرد این جبهه از درون به زوال و نابودی یا سستی برود. در جنگ نرم واژههایی چون جبهه دشمن، حق جبهه داخلی، نرم افزار و ارزشها مورد استفاده قرار می گیرد. اگر با این نگاه جنگ نرم را به قرآن عرضه نماییم واژه حق و باطل معرف دو جبهه خودی و غیر خودی خواهی بود و از این منظر هر فرد و گروهی که پرچمدار و عامل به دستورات و آموزهای الهی باشد در جبهه حق بوده و هر کس غیر از این باشد در گروه باطل است بر خلاف نگاه روشنفکری که انسانها را به سه دسته سفید سیاه خاکستری تقسیم میکنند از نگاه قرآنی سرانجام آدمها از منظر تحلیلی و تبیینی یا سفید است یا سیاه.
با توجه به این نگاه قرآنی به مسئله مرزبندی ها در جنگ نرم از جهت مصداق شناسی جنگ نرم در قرآن انسان را باید محور مطالعه و منشا و مصداق قرار داد بدین گونه که با انسان شناسی در دو حوزه تاریخی و اجتماعی میتوان به باز شناسی مصادیق جریان حق بر مبنای انسان و زندگی انسانی پرداخت که میتواند مورد هجوم نرم دشمن قرار بگیرددر جنگ نرم بسیاری از خصوصیات جنگهای سنتی دیده نمیشود نه از نبرد سرنوشتساز خبری است و نه از همگونسازی جنگ، بلکه بیشتر به سوی ناهمگونی جنگ حرکت دارند و مدت زمان جنگ نیز طولانی است؛ طرفین درگیر در جنگ تمایلی به پایان دادن به جنگ ندارند، زیرا جنگ برای آنها تبدیل به منبع درآمد شده است؛ یعنی جنگ سودآور شده و با سودآوری جنگ، سوداگران نیز به میدان قدم گذاشتهاند تا از طریق این جنگها به مقامهایی دست یابند و یا اینکه حکومتی در منطقه مورد نظر خود، تشکیل دهند؛ برای همین از همه راههای قانونی و غیرقانونی استفاده میکنند؛ از قاچاق انسان گرفته تا تجارت مواد مخدر و فروش منابع زیرزمینی منطقه تحت اختیار خود و همچنین جذب سربازان نوجوان که به مهمترین عامل خشونت در این جنگها تبدیل شدهاند؛ گفتنی است، همه این عوامل باعث کمهزینه شدن جنگهای نوین گردیده است.
نگاهی به گذشتهی جنگ نرم نشان میدهد که در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت میگرفته تا از شورشهایی که در مناطق تسخیر شده بهوجود میآمده، جلوگیری شود.
به عنوان نمونه دو مورد زیر:
زمانی که چنگیزخان قصد حمله به منطقهای را داشت، موجی از هراس در آن کشور پخش میشد. تجّاری که از مناطق تحت کنترل چنگیزخان میآمدند، برای دیگران تعریف میکردند که او چگونه با مردم برخورد میکند و کشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت کند، نابود میشود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیهی مردم شکسته شده بود.
از مناطقی که در جنگها عبور میکردند، خودها و زرههای بزرگی را که چند برابر انسان معمولی بود طراحی کرده و آنها را عمداً در مسیر جا میگذاشتند تا لشکریان مقابل، تصور کنند سربازان آنها غول پیکرند و عملاً روحیهی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش میدادند. بنابراین هر حرکتی که روحیهی یک ملت را هدف گیرد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.
تفاوتی که می توان در میان جنگ های نرم در دوران گذشته و عصر معاصر یافت، تفاوت در ابزارها و روشهای آن است و اصولا بهره گیری از هر نوع ابزاری در جنگ نرم بر این پایه و محور قرار می گیرد که بر اندیشه و احساسات مخاطب تاثیرگذاشته و او را مرعوب خود سازد و بی آن که واکنشی از خود نشان دهد، تسلیم دشمن شده و یا در مسیر خواسته های او گام بردارد.
اهداف جنگ نرم می تواند به اهدافی که بانی
راه اندازی جنگ نرم آن را دنبال می کند، نیز وابسته باشد. این اهداف را می
توان به چند شیوه تقسیم بندی کرد. در یک شیوه می توان آن را به اهداف بلند
مدت و اهداف میان مدت تقسیم بندی کرد.
از زاویه ای دیگر، می توان اهداف
را به مقاصد استراتژیک و مقاصد تاکتیکی، تقسیم کرد که البته شرح هر کدام
از آنها و یافتن مصادیق شان فرصت و مجال دیگری می طلبد.
به هر روی، با توجه به ماهیت اصلی جنگ نرم می توان تا حدودی به برخی از مهمترین اهداف آن اشاره کرد:
همه افراد جامعه می توانند بخش های مشخصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند و البته این موضوع وابسته به هدفی است که بانی جنگ نرم آن را دنبال می کند. اقشار مورد نظر بانیان جنگ نرم بستگی به هدف آنها دارد که میان مدت است یا عمومی و با توجه به هدف اقشار را تحت نظر می گیرند اما در حالت کلی می توان گفت که گروه های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده های مردم هستند.
نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می دهند و
می توانند به عنوان تصمیم گیران و تصمیم سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان
جامعه مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می توانند ترس
را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.
در
بعضی موارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها و اشخاص خاص و
تأثیرگذار را مورد هدف قرار می دهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به
اهداف خود استفاده می کنند. مانند استفاده از قومیت های مختلف یا خواص و
نخبگان فرهنگی وعلمی.
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزارهای رسانه
ای، فرهنگی و علمی استفاده می شود پوشش آن برای طبقات مختلف بیشتر و متفاوت
تر است. جنگ رسانه ای می تواند توده های مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به
همین شکل در جنگ علمی نخبگان را مورد هدف قرار دهد. افراد مورد نظر جنگ
های نرم وابسته به هدف جنگ های نرم نیستند بلکه به دلیل اینکه در جنگ نرم
ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد در نتیجه افراد بیشتری درگیر می
شوند اما در جنگ سخت که تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامی است تنها
گروه های نظامی (و در موارد معدودی غیر نظامیان) در طرف مقابله قرارمی
گیرند.
جنگ نرم، جنگی است که بی سرو صدا و کم کم در عناصر مورد نظر نفوذ پیدا می کند. ممکن است در ابتدا آن را نوعی سرگرمی بدانیم و استفاده از آن را باعث بالارفتن پرستیژ اجتماعی بدانیم ، ولی در صورت جدی گرفته نشدن ممکن است اثرات سوئی را در جامعه داشته باشد. |
یکی از ابزارهای جنگ نرم چیست؟ همانطور که گفته شد جنگ نرم، جنگی است که بی سرو صدا و کم کم در عناصر مورد نظر نفوذ پیدا می کند. ممکن است در ابتدا آن را نوعی سرگرمی بدانیم و استفاده از آن را باعث بالارفتن پرستیژ اجتماعی بدانیم ، ولی در صورت جدی گرفته نشدن ممکن است اثرات سوئی را در جامعه داشته باشد. یکی از وسایلی که امروزه بسیار رواج پیدا کرده است استفاده از وایبر و صفحات مجازی در میان توده های مردم است. نمی توان استفاده از این ابزار را مربوط به قشر خاصی دانست چون همه افراد به نوعی با آن سر و کار دارند..شاید در ابتدا کسی گمان نمی کرد این نرم افزار بتواند چنین محبوبیتی را در جامعه ایرانی پیدا کند ولی اکنون بعد از فروکش کردن تمامی هیجانات و شیفتگی ها نسبت به این ابزار، زنگ خطرش به گوش همه رسیده است که در صورتی که نتوان این صفحات اجتماعی را کنترل کرد می تواند اثرات سوء فراوانی از جمله:
به نظر می رسد یکی از راههای مهم و تاثیر گذار برای برخورد موثر با این پدیده ها و موجهای زودگذر در مورد یک پدیده (نرم افزار، سایت، وبلاگ و...)،افزایش اطلاع رسانی و آگاهی ها در مورد پدیده های نوظهور در جامعه است. هنگامی که اطلاع رسانی صحیحی چه از طریق رسانه های مکتوب و چه دیداری و مجازی صورت گیرد ، وافراد جامعه نوعی آگاهی مختصری نیز با این پدیده داشته باشند دیگر اسیر جوهای زودگذر موجود در جامعه نشده و با آگاهی و اطلاع نسبت به استفاده از ابزار و یا نرم افزار مورد تبیلغ استفاده می کنند. ولی اگر این آگاهی و اطلاع رسانی به موقع صورت نگیرد؛ و در موقعی ارائه گردد که این ابزار در جامعه رواج پیدا کرده است به نوعی باعث می شود تا فرد ترغیب شود از آن نرم افزار یا پدیده استفاده کرده و خود به نتایج آن دست پیدا کند. و این رویکرد باعث خسارات جبران ناپذیری را به تک تک تک افراد جامعه وارد می کند.
منابع:
کتب:
[1]اصغر افتخاری و همکاران،قدرت نرم و سرمایه اجتماعی،نشر دانشگاه امام صادق ،1389
[2]اصغر افتخاری و همکاران،قدرت نرم-فرهنگ و امنیت،دانشگاه امام صادق علیه السلام،1389
[3]جوزف نای،سید محسن روحانی،مهدی ذوالفقاری،قدرت نرم ابزارهای موقعیت در سیاست بین الملل ،ناشر دانشگاه امام صادق علیه السلام،1389.
[4]کریس هیبلز گری،احمدرضا تقاء،جنگ پست مدرن سیاست نوین درگیری،1381.
[5]جوزف .اس.نای،دکتر سعید میر ترابی،قدرت در عصر اطلاعات،چاپ اول،1387.
مقالات
[1]آنچه باید درباره جنگ نرم بدانیم(تاریخچه جنگ نرم، دکتر امیر محبیان،نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری)
[2]محمدصوفی آبادی،اسلام و جهانی شدن و پیامدهای فرهنگی آن،سایت دانشگاه امام صادق علیه السلام
[3]مقایسه جنگ های سنتی و نوین،برگرفته از ماهنامه اطلاعات راهبردی- شماره 80-
[4] ذبیح اله تجری غریب آبادی،جنگ نرم در یک نگاه،سایت تخصصی جنگ نرم
بر اساس این روش، رسانه ها، واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی
تبدیل می کنند و آنها را به آحاد یا نهادهای مختلف نسبت می دهند. گاهی هدف
از این عملکرد، آن است که ایده، فکر یا گروهی محکوم شود؛ برای نمونه رسانه
ادامه ...
یکی از بحث هایی که در سیاست دوره ی معاصر از اهمیت ویژه ای برخوردار
شده، مفهوم « جنگ نرم » در مقابل « جنگ سخت » است. جنگ نرم، قدمتی معادل
جنگ سخت دارد. قدیمی ترین کتاب، حاوی محورهایی درباره
ادامه ...
سیاست نرم افزاری آمریکا در خاورمیانه علاوه بر چالش، حامل فرصت هایی
نیز در حوزه امنیت ملی کشور است. بهره برداری مناسب از این فرصت ها به
معنای دفع یا کاهش تهدیدات است که به نوبه خود ضریب امنیت ملی کشور را
افزایش می
ادامه ...
متغیرهای اصلی پژوهش، قدرت نرم افزار آمریکا و امنیت کشورهای خاورمیانه
به طور اعم و امنیت ایران به طور اخص است. تاثیر قدرت نرم بر امنیت کشورهای
مورد مطالعه، تغییر در رویکرد خارجی و سخت افزاری امنیت است. به گونه ای
ادامه ...
روابط ایران و آمریکا در تمام دوران پس از پیروزی انقلاب، تنش آمیز بوده
است. در برهه هایی تحت تاثیر تحولات داخلی دو کشور یا رویدادهای بین
المللی، سطح این تنش ها کاهش یا افزایش یافته است. با پیروزی جمهوری خواهان
در
ادامه ...
سیاست نرم افزاری آمریکا بر پایه نوعی رویارویی فرهنگی و برخورد تمدنی
تعریف و تدوین شده است. جنگ فرهنگی نیروها به معنای مبارزه میان دو طرز فکر
اجتماعی و شیوه زندگی، مستلزم تضعیف و تخریب باورها، ارزش ها،
ادامه ...
سیاست نرم افزاری آمریکا عرصه را بر دیدگاه ایدئولوژیک سنتی و فرهنگی
رسمی، از بیرون تنگ تر و در مقابل، مجال بیشتری برای بروز و گسترش فرهنگ
غیررسمی فراهم می کند: خصوصاً که جهانی شدن در بعد سیاسی، « حصار
ادامه ...
امنیت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران به معنای توانایی تامین نیازهای
جامعه، رفاه اقتصادی و توسعه صنعتی، فن آوری، اقتصادی و تجاری از طریق حفظ
اصول سازمان دهنده اقتصاد ملی و دسترسی به منابع، سرمایه و بازار جهانی،
ادامه ...
ایده و معنا که با استناد به آموزه های مذهبی یا غیرمذهبی به عنوان
ساختار معرفتی به دولت ها تعیین ویژه ای می بخشد، همواره ممکن است متغیرهای
مختلف آن را به چالش بکشند. به ویژه آنکه عینی ترین شاخص جهان معاصر را «
ادامه ...
قدرت نرم از دو وجه در هم تنبیده برخوردار است؛ یک وجه آن تاثیرگزاری بر
عناصر سازنده الگوی رفتاری آمریکاست و وجه دیگر آن که عرصه بسیار گسترده و
کلانی را در بر می گیرد، پیامدهای امنیتی است که برای کشورهای
ادامه ...
دشمنان با بهرهگیری از ساز و کارهای روانشناختی و جامعهشناختی در پی آن هستند تا فرهنگ، بصیرت، روابط و نهادهای اجتماعی، احساس دلبستگی به ولایت و انسجام ملی، وحدت سیاسی و مذهبی و جزء آنرا آماج فشار وتهدیدها قرار دهند و زمینهی تغییر رفتار و فروپاشی نظام از درون را فراهم سازند.
به گزارش سفیر افلاک و به نقل از لرسو؛ اکنون دولت آمریکا و سرمایه سالاری غرب و فعالان مفسد صهیونیست، حقیقت زندهی بیداری اسلامی را حس میکنند و با اعترافات به اینکه سلاح و قدرت نظامی در برابر این حقیقت کارایی ندارد، همهی توان خود را در حیلهها و شیوههای سیاسی به کار میگیرند.
آنان با بهرهگیری از ساز و کارهای روانشناختی و جامعهشناختی در پی آنند تا فرهنگ، بصیرت، روابط و نهادهای اجتماعی، احساس دلبستگی به ولایت و انسجام ملی، وحدت سیاسی و مذهبی و جزء آنرا آماج فشار وتهدیدها قرار دهند و زمینهی تغییر رفتار و فروپاشی از درون را فراهم سازند.
مقام معظم رهبری در دو دههی پس از دفاع مقدس، مهمترین راهبرد دشمن علیه جمهوری اسلامی ایران را جنگ نرم با ادبیات مختلف همچون تهاجم فرهنگی، یورش فرهنگی، ناتوانی فرهنگی، جنگ نرم، و در نهایت مسئلهی نفوذ فرهنگی، سیاسی و فکری معرفی فرمودهاند. همان طوری که «هنری دیوید ثرو» در رساله نافرمانی مدنی خویش در قرن 19، معتقد است که یکی از اثربخشترین روشهای مقابله با حکومت و تغییر رفتارها، نافرمانی مدنی است و یا نقش جنگ نرم و نفوذ فرهنگی، سیاسی و فکری تا آنجا مهم و مؤثر در عدم بیداری و وحدت انسانهاست که اگر جنگ نرم در براندازی ملتها به موفقیت برسد، روش و پیامدهای رویکرد تقابلگرا (جنگ سخت) با خود به همراه نخواهد داشت.
در مقابل این حیلههای غرب، حضرت امام(ره) به همهی ملتها و بخصوص به ملت ایران هشدار دادهاند که همیشه و در همه حال بیدار باشند چرا که امروزه ملتها، جنگ سرد و جنگ روانی را به شکلهای مختلفی انجام میدهند. میخواهند به ملتها و به جوان ایرانی بباورانند که شما نمیتوانید بدون ارتباط و اتصال به قدرتهای سلطهگر به جایی برسید. این خطر بزرگی است که حضرت امام(ره) ما را به آن توجه دادهاند. بنابراین بصیرت و هوشیاری همانند «عمار یاسر» لازم است.
راهکارهای مقابله با جنگ نرم دشمن
بنابراین میتوان جنگ نرم و توطئه نفوذ را مجموعه اقدامات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی غیرخشونتآمیز با هدف تغییر رفتار و در نهایت براندازی نظام سیاسی مورد نظر دانست. هدف نهایی جنگ نرم و نفوذ سیاسی، فکری و فرهنگی دشمن، براندازی نظام سیاسی با بهرهگیری از قدرت نرم کشور مهاجم است. با عنایت به آنچه بیان شد، میتوان موارد زیر را بهعنوان راهکارهای مقابله با جنگ نرم دشمن و پروژه نفوذ بیان کرد:
1- باور کردن توطئه نفوذ فکری، سیاسی و فرهنگی دشمن.
2- تقویت روحیه استکبارستیزی جوانان.
3- روشنگری در پیشگیری از نفوذ فکری، سیاسی و فرهنگی دشمن.
4- تلاش برای حفظ وحدت بین ملت، سازمانها و نهادها.
5- تقویت فرهنگ دینی و غنی اسلام.
6- حفظ وحدت جامعه در پرتو تبعیت محض از دستورات ولی فقیه.
7- تقویت باورها و اعتقادات دینی و مذهبی آحاد جامعه.
8- پیشگیری از نفوذ بیگانگان در بدنه دولتهایی که روی کار میآیند.
9- بصیرتافزایی و عبرتگیری از گذشتهها.
10- گم نکردن شاخصها و معیارهای انقلاب بودن و انقلابی ماندن.
11- فراهم ساختن زمینه ی رشد استعدادها و ظرفیت های جوانان و پرورش آنها.
12- ترویج اصول و ارزشهای اسلامی.
13- نظارت جدی بر محصولات فرهنگی، بازیهای رایانهای، البسه و انواع کالاهای وارداتی.
14- جهتدهی فعالیتهای هنری علمی و اجتماعی بر محور قرآن و معارف اسلامی.
15- تقویت تکنولوژی نوین و بکارگیری آن در راستای تقویت بنیه فرهنگی جامعه و بخصوص نسل جدید.
16- تقویت کتاب خوانی در جامعه.
17- حفظ هویت ملی و ارزشهای دینی و اسلامی.
18- تقویت اراده و ارتقاء خودباوری در جوانان.
نویسنده: رضا آذری
انتهای پیام/
جنگ نرم، روشی است که در طول تاریخ از سوی اشخاص و جوامع نسبت به دیگری
به کار رفته و می رود. در این روش، آن چه هدف قرار می گیرد، اعتقادات،
عواطف و احساسات انسان هاست؛ زیرا فروپاشی شخصیت و ترور آنها، باارزش تر از
ترور اشخاص و از میان بردن فیزیکی آنان است؛ زیرا هرگاه شخصیت ها از میان
رفت به عنوان بردگانی بی مزد در خدمت اهداف استثماری دشمنان قرار می گیرند و
آنان می تواند از خدمات و منابع شخصیت های ترور شده بهره گیرند.
از آن جایی که در جنگ نرم همه گروه ها و اقشار یک جامعه به ویژه خواص و
رهبران، مخاطب پیام هستند، لازم است تا خواص با ایجاد بستری مناسب، زمینه
بصیرت زایی و بصیرت افزایی در توده های مردم را فراهم آورند و اجازه ندهند
تا دشمنان با هنجارشکنی، اهانت و دیگر شیوه ها مردم را به سمت و سوی غفلت
کشانند و با اختلاف و تفرقه به اهداف ناپاک دست یابند. خداوند در آیاتی چند
به مسئله جنگ نرم در ابعاد مختلف آن پرداخته است. یکی از ابعادی که در
قرآن به آن توجه ویژه شده، شیوه های مقابله با جنگ نرم است. در این آیات،
افزون بر تحلیل و تبیین جنگ نرم و اهداف آن، توصیه هایی برای مقابله با آن
بیان شده است. یکی از توصیه های قرآن، مقابله به مثل و در مراتبی شدیدتر،
حذف فیزیکی دشمنان و کشتن آنان است.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های قرآنی و سیره معصومان(ع) کوشید
تا این بخش از ابعاد جنگ نرم را ارائه دهد. با هم این مطلب را از نظر می
گذرانیم.
یکی از بخش های تحلیلی قرآن، ارتباط تنگاتنگی با روش شناسی رفتارهای
دشمنان دین و اسلام دارد. در آموزه های قرآنی که به دشمن شناسی اختصاص
یافته، به روش های آنان نیز اشاره می شود و با بیان این نکته کلیدی و اساسی
که میان آنان تشابه قلوب وجود دارد، بر تکرار رفتارهای آنان در طول تاریخ
بشریت تأکید می شود. از این رو وقتی سخن از تکرار تاریخ به میان می آید، به
یک معنا همان همانندی در فکر و اندیشه و عمل است که در شرایط و مقتضیات
متفاوت یکسان عمل می کند، هر چند که ابزارهای آن تغییر می کند.
همه دشمنان پیامبران در طول تاریخ، به سبب مشابهت در اندیشه و احساس، کنش و
واکنش های یکسانی داشته اند. گزارش و بازخوانی تاریخ از سوی قرآن به این
معناست که مومنان به بصیرتی دست یابند که رفتار دشمنان را شناسایی کنند و
مقابله با آن را بشناسند و براساس آن رفتار کنند؛ زیرا تکرار پندارها و
افکار و اعتقادات پوچ و رفتارهای ضدهنجاری و ضدعقلانی و ضدعقلایی، واکنش
های یکسانی را اقتضا می کند که قرآن براساس تسلط و احاطه کامل بر انسان و
فطرت و رفتارهایش ارایه می دهد.
در هر روشی، شیوه های گوناگونی از سوی دشمن به کار گرفته می شود که باید با
شناخت ظرفیت ها و مقتضیات زمانی و مکانی، شیوه های مقابله به آن شناخته و
به کار گرفته شود.
قرآن مهم ترین روش دشمن در جنگ نرم را روشی می داند که هدف از آن قرار
دادن مخاطب پیام ها در غفلت، جهل و تحلیل نادرست و نارواست. بخشی از این
هدف به وسیله شبکه های عنکبوتی شایعه سازی و شایعه پراکنی پیگیری می شود.
ایجاد گروه های اخباری یکی از روش های آنان است که یک مطلب دروغ و ناروا را
چنان از منابع متعدد و متنوع و گوناگون تکرار می کنند که مخاطب آن را
ناخودآگاه باور کند. به سخن دیگر تواترسازی خبر یکی از مهم ترین روش هایی
است که دشمن در جنگ نرم از آن به خوبی بهره می گیرد. در این روش، دشمن خبری
دروغ را می سازد و از زبان افراد مختلف تکرار می کند تا برای توده های
مردم بلکه خواص نیز باورپذیر باشد. همین روش را در عصر پیامبر(ص) در جنگ
احد با شایعه سازی و شایعه پراکنی کشته شدن پیامبر(ص) آزمودند به طوری که
در یک لحظه همه لشکر اسلام از جنگ بازماند و حتی بسیاری از خواص به سبب
باورکردن آن از صحنه جنگ گریخته و درپی عافیت رفتند.
باورپذیری از طریق تواترسازی خبر دروغین و شایعه، شیوه ای است که حتی خواص
را فریب می دهد. شبکه های عنکبوتی که هر خبری را از یک دیگر تکرار می کند،
باورپذیری را آسان می کند. به عنوان نمونه وقتی روزنامه های زنجیری و شبکه
عنکبوتی رسانه های ماهواره ای و اینترنتی یک مطلب را در اشکال مختلف
تصویرسازی می کنند، باورپذیری آن آسان می شود. در این روش از غرقه سازی که
در علوم روان شناسی اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد، به خوبی استفاده می
شود. غرقه سازی مخاطب از طریق همه رسانه های شنیداری و دیداری می تواند
مردم را در حالتی از غفلت قرار دهد که از تفکر درباره ماهیت خبر و صدق و
کذب آن بازماند.
قرآن به این نکته توجه می دهد که راه مقابله با تواترسازی ازطریق شایعه
برای پذیرش خبر نادرست و دروغ، آن است که با هرگونه شایعه سازی به شدت
مقابله شود وشایعه پراکنان مجازات شوند و تهدید به مجازات در دنیا و آخرت
گردند. در این میان بصیرت زایی و بصیرت افزایی در میان مردم بسیار اهمیت
دارد. به این معنا که با گزارش از واقعیت ها و شفاف سازی، اجازه داده نشود
تا دشمن با دراختیار گرفتن نیاز خبرجویی فطری بشر، با بیان یک دروغ در میان
چند حقیقت و واقعیت، فکر و احساس مخاطبان را در اختیار گیرد.
اهانت از روش هایی است که دشمنان اسلام همواره از آن به عنوان عامل
تأثیرگذار در صحنه اجتماعی بهره برده اند؛ زیرا اهانت موجب می شود تا شخصیت
شکنی و یا ترور شخصیت، اعتبار وجایگاه اجتماعی شخص از میان برود و سخنان
او از اعتبار و رفتارش از ارزش فروافتد. در طول تاریخ همواره دشمنان اسلام
با استفاده از ابزار اهانت به قصد سبک شمردن و تحقیر پیامبران و مؤمنان،
کوشیدند تا ارزش و اعتبار شخصیتی آنان را تضعیف کرده و خدشه جدی بر آن وارد
سازند.
قرآن کریم گزارش می کند که منافقان با برخوردهای توهین آمیز خویش نسبت به
حضرت پیامبر(ص) تلاش می کردند تا عزت آن حضرت را درهم شکنند، زیرا عزت آن
حضرت همانند کوهی بلند بود که هیچ چیزی بر آن تسلط نمی یافت. بنابراین با
ترور شخصیت کوشیدند تا عزت را از نظر خود به ذلت تبدیل کنند و زمینه دور
شدن مردم از پیرامون شخصیت شکسته شده آن حضرت را فراهم آورند. (منافقون آیه
8)
در شأن نزول آیه فوق آورده اند که پیامبر(ص) به همراه گروهی از صحابه از
غزوه بنی مصطلق به مدینه باز می گشتند که عبدالله بن ابی سرکرده منافقان
مدینه اظهار داشت: هنگامی که محمد به مدینه برگشت او را از مدینه بیرون
خواهیم کرد و وی را خوار و ذلیل می کنیم. (مجمع البیان، طبرسی، ذیل آیه) از
باب تشابه قلوب و همانندی فکر و رفتار دشمنان اسلام، قرآن گزارش می کند که
یهودیان نیز همین شیوه اهانت را در پیش گرفتند تا با تحقیر آن حضرت، شخصیت
ایشان را ترور کرده و ارزش و جایگاهش را بکاهند. آنان کوشیدند با به
کارگیری الفاظ زشت و توهین آمیز، آن حضرت را خرد و خوار کنند. لذا در خصوص
واژه «راعنا» که در زبان عبری توهین آمیز ولی در زبان عربی به معنای طلب
توجه و مراقبت است، یهودیان با گفتن آن به پیامبر(ص) کاربرد عبری آن را در
نظر داشتند تا با آن به پیامبر(ص) توهین روا دارند و تحقیر نمایند.(الکشاف،
زمخشری، ذیل آیه)
قرآن در تحلیل و تبیین روش شناسی رفتار دشمنان اسلام در جنگ نرم، در آیه 46
سوره نساء به رفتار یهودیان در تحریف واقعیت ها و اتهام زنی و جابه جائی
حق و باطل اشاره می کند و به مومنان نسبت به این شیوه های دشمنان توجه و
هشدار می دهد.
دشمنان منافق در این راه برای این که شخصیت پیامبر را شخصیتی به دور از
کمال و تعادل و سلامت جلوه دهند، به زود باوری و خوش باوری پیامبر(ص) با
تاکید بر اصطلاح «اذن» توجه می دهند. اینان با این کار می خواستند تا
پیامبر را بیازارند و ضمن اذیت و آزار ایشان، مردم را نسبت به شخصیت استوار
و مستحکم آن حضرت بدبین کنند. هدف نهایی تمامی این اهانت ها همان خدشه
وارد کردن بر شخصیت کامل آن حضرت بود. (توبه، آیه 61)
در جنگ نرم، یکی از شیوه هایی که در روش اهانت آمیز بسیار به کار می رود،
تحقیر امت در اندیشه و افکار آنان است. دشمن با تبلیغات شدید و ایجاد
گفتمان دروغین غالب، می کوشد تا مومنان را در وضعیتی قرار دهد که گمان کند
اندیشه و افکار و رفتارشان، بیرون از دایره عقلانیت است. در همین عصر ما
نیز در دوره ای دشمنان چنان بر روی افکار جامعه و رفتارش کار کرد که نماز
خواندن نوعی سفاهت دانسته می شد.
خداوند در آیاتی چون 13 سوره بقره گزارش می کند که منافقان در صدر اسلام با
سفیه خواندن مومنان می کوشیدند تا آنان را در مسیری قرار دهند که افکار و
رفتارشان از نظر دیگران و خودشان سفیهانه جلوه کند. تاکیدهای منافقان و
تکرار آن از طریق شبکه های عنکبوتی و شایعه سازی به گونه ای بود که برخی از
مؤمنان سست ایمان، افکار و رفتارشان را خوار و ذلیل می شمردند.
این جاست که قرآن با روش مقابله به مثل به تحقیر و اهانت و خوار کردن
منافقان و دشمنان از یهود و مشرکان می پردازد و کاری می کند که منافقان و
مشرکان و یهودیان خود را در حالتی می بینند که دوست داشتند مومنان را در آن
حالت ببینند. (منافقون آیه 8 و آیات دیگر)
خداوند با اشاره به عوامل اهانت زا و تحقیرکننده واقعی می کوشد تا مؤمنان
را از حقیقت امر آگاه کرده و با ایجاد بصیرت و بصیرت افزایی به ایشان نشان
دهد که برخلاف تصویری که منافقان و دیگر دشمنان اسلام و مؤمنان ارایه می
دهند، عوامل اهانت زا چیز دیگری چون غفلت انسان از حق (اعراف آیه 179)
کفرورزی (بقره آیه 171) گمراهی (مؤمنون آیات 106 و 108) هواپرستی (اعراف
آیه 176) دنیاطلبی و دلبستگی به مادیات زودگذر آن (همان) ظلم و ستم (نساء
آیه 148) اطاعت از شیطان (اعراف آیات 175 و 176) گناه و جرم و جنایت (انعام
آیات 123 و 124) و علم بی عمل و بی هدف (جمعه آیه 5) می باشد و انسان
بایستی از این امور پرهیز کند.
قرآن در ادامه بحث و تحلیل از روش شناسی جنگ نرم که شخصیت رهبر و خواص
جامعه مورد هجوم و حمله قرار می گیرد، به مسئله افترا اشاره می کند؛ زیرا
افترا، ساختن دروغ و نسبت دادن سخن یا فعل ناحق یا صفت نادرست به دیگری
است. (لسان العرب، ابن منظور، ذیل کلمه فری)
دشمنان اسلام در طول تاریخ بشریت از آن جایی که تشابه قلوب داشتند، یکسان
می اندیشند و یکسان رفتار می کنند، هرچند که ابزارهای ایشان دگرگون و
پیشرفته تر شده است. اگر دیروز با شعر و هجو و مانند آن، افترائی را نسبت
به شخص رهبر و خواص جامعه نسبت می دادند تا از اسوه بودن و شخصیت کامل ساقط
کنند، امروز با شبکه های عنکبوتی و رسانه های پیشرفته و با ابزارها و فن
آوری های جدید این کار را انجام می دهند.
آیاتی که به مسئله افترا به پیامبران در طول تاریخ از سوی دشمنان اشاره
کرده، بسیار است که می توان به آیات 51 و 55 انبیاء و 52 سوره ذاریات اشاره
کرد.
در صدر اسلام، دشمنان به انواع تهمت ها و افتراها تمسک جستند تا شخصیت
پیامبر(ص) را ترور کنند. آنان گاه به آن حضرت افترا می زنند که در غنایم
جنگی خیانت می کند (آل عمران آیه 161) یا آن که کارهای زشت و ناهنجار انجام
می دهد (نساء آیه 78) یا این که مجنون و جن زده است (صافات آیه 36) و
گرایش به کهانت دارد (طور آیه 29) و به خدا نسبت های دروغ می دهد (سبا آیات
7 و 8) و جادوگر (یونس آیه2) و شاعر (انبیا آیه 5) و افسون شده (اسراء آیه
47) می باشد.
این شیوه تخریب شخصیت از طریق تبلیغات مسموم علیه پیامبر (انعام آیه 112)
بسیاری راتحت تأثیر قرار می داد و آنان به این باور می رسیدند که پیامبر(ص)
شاسته پیامبری و نبوت و رهبری جامعه نیست.
خداوند با تبیین شخصیت پیامبر(ص) و جایگاه واقعی او می کوشد تا مردم را
نسبت به شخصیت پیامبر آگاه سازد و آنان را نسبت به رفتارها و تبلیغات
دشمنان دارای بصیرت سازد تا به سادگی در دام تبلیغات دشمن نیفتند. نمونه
این مقابله و مبارزه را می توان درباره افک به همسر پیامبر(ص) دید که در
آیات 11 و 16 سوره نور به آن پرداخته است. به سخن دیگر، واکنش به هنگام و
شفاف سازی درست، می تواند توطئه دشمن را با شکست مواجه سازد. (مجمع البیان،
ذیل آیات)
آیاتی از قرآن به این مهم توجه می دهد که افشاگری به هنگام و درست می
تواند تبلیغات مسموم دشمن را دفع کند و اجازه بهره گیری را به دشمن ندهد.
از جمله این آیات آیاتی است که درباره افترا به حضرت یوسف (ع) پرداخته است.
(یوسف آیه 26)
افشای به هنگام طرح ترور پیامبر (ص) که نقشه منافقان قدیم و جدید بود، از
سوی خداوند موجب می شود تا آنان در انجام آن ناکام شوند و نتوانند به مقاصد
شوم خود برسند. (توبه آیات 64 و 65 و مجمع البیان، طبرسی، ذیل آیه)
همین افشاگری به هنگام است که می تواند بسیاری از توطئه های دشمنان را خنثی
سازد. از جمله می توان به افشاگری به هنگام خداوند درباره اخنس بن شریق
اشاره کرد که با اظهار دوستی ظاهری نسبت به اسلام و پیامبر (ص)، عداوت
درونی داشته و می کوشید تا با نهان سازی کینه خود، اهدافش را عملی سازد.
(بقره آیه 204 و مجمع البیان ذیل آیه)
خداوند در آیاتی از جمله 11و 41 و 82 سوره مائده به افشاگری به هنگام طرح
های ترور و توطئه های یهودیان نسبت به پیامبر (ص) می پردازد و هدف آنان از
فرستادن جاسوسانی جهت تحریف و تکذیب سخنان پیامبر (ص) را رسوا می کند. این
روش پیامبر (ص) برای ایجاد بصیرت در مردم و یا بصیرت افزایی نسبت به دشمنان
اسلام و پیامبر (ص) بود.
هیاهوگرایی یکی از روش هایی است که دشمنان اسلام و قرآن در جنگ روانی
برای دست یابی به اهداف خود در پیش می گیرند. از آن جایی که دشمنان اسلام
دارای منطق عقلانی نیستند به جای پاسخ گویی به پرسش ها و نیز تبیین مواضع و
افکار و اندیشه های خویش به هجو و توهین یا هیاهو و غوغاسالاری رو می
آورند. در قرآن خداوند گزارش های بسیاری را از رفتار دشمنان حق و اسلام
آورده است که در حوزه روش شناسی رفتار دشمنان حق در برابر سخنان حق
پیامبران قرار می گیرد. در این گزارش ها آمده است که نمرود در برابر
استدلال های حضرت ابراهیم (ع) و فرعون در برابر منطق قوی و برهانی حضرت
موسی (ع) به چرندگویی و هیاهوسالاری توسل جستند.
هنگامی که مشرکان مکه، نماز پیامبر (ص) و رفتارهای منطقی و عقلانی و عقلایی
وی را در عبادت می دیدند، به جای این که رفتار عبادی خود را نقد کنند به
کف و سوت پناه می برند تا هم اجازه ندهند کلمات نماز شنیده شود و هم خود را
نشان دهند و مردم ساده و ظاهربین را به سوی خود بکشانند. خداوند در 35
سوره انفال می فرماید: و ما کان صلاتهم عند البیت الا مکاء و تصدیه ؛
نمازشان در کنار خانه خدا، چیزی جز سوت کشیدن و کف زدن نیست.
در روز عاشورا نیز دشمنان امام حسین (ع) بارها برای این که سخنان حق آن
بزرگوار شنیده نشود، به هیاهوسالاری رو آوردند و با سوت و کف و کرنا و
هلهله اجازه ندادند تا سخنان آن بزرگوار شنیده شود و مردم از آن متاثر شوند
و یا راه حق را بیابند.
یکی از روش های رویاروئی با دشمنان، مقابله به مثل است که بارها در این
باره گفته و نوشته شده است ولی روش دیگری که از سوی خداوند در جنگ نرم مورد
توجه و تاکید و از سوی معصومان (ع) و پیامبر (ص) به کار گرفته شده است،
تشدید مجازات است. در تاریخ موارد بسیاری را می توان یافت که از جمله
برخورد شدید پیامبر (ص) با عاملان جنگ نرم و دستور قتل آنان است. البته آن
چه پیامبر (ص) به آن فرمان می دهد، فتک و ترور و یا اغتیال نیست؛ زیرا ترور
و فتک از نظر اسلام و ایمان حرام است (کتاب الفروع من الکافی، ج 7، ص 375)
و هرگونه ترور و اغتیال و فتک، عملی مجرمانه و بیرون از دایره ایمان و
اسلام دانسته شده است:» از این رو آمده است»: الایمان قید الفتک و المؤمن
لایفتک.» اما آن چه که پیامبر (ص) فرمان می دهد اعلان رسمی جواز قتل برخی
از افرادی است که در جنگ نرم حضور فعال دارند و با روش های گوناگون می
خواهند اسلام و حقایق آن را تخریب کرده و وجوه و شخصیت های اسلامی را از
اعتبار ساقط نمایند.
روشی که امام خمینی (ره) در برابر سلمان رشدی و مجموعه فعالان در این تخریب
و اهانت ضد اسلامی در پیش گرفت، بیرون از دایره فتک و ترور می باشد؛ زیرا
در این روش حکم رسمی و علنی قتل داده می شود و شخص از هدف بودن خود آگاه می
باشد، هر چند که زمان این قتل و مکانش برای او معلوم نباشد. بنابر این
جواز قتل عاملان و فعالان در جنگ نرم به معنای جواز ترور نیست. از جمله
افراد و فعالان در جنگ نرم که آن زمان به شکل سرود و شعر و ابزارهای آن
انجام می شد و پیامبر (ص) حکم قتل وی را صادر کرده بود، می توان به کعب ابن
اشرف اشاره کرد که یکی از سرسخت ترین دشمنان اسلام بود. او در اشعارش
پیامبر اسلام را هجو می کرد و مشرکان و عرب را به جنگ با وی تحریک می کرد.
پس از جنگ بدر وی به عنوان فرستاده بزرگ یهود به سوی قریش، به مکه آمد و
قریش را برای جنگ با مسلمانان و خونخواهی کشتگان بدر تحریک کرد و چون در
اشعارش پیامبر (ص) را هجو می کرد و به اصحاب وی و مسلمانان ناسزا می گفت،
اهل مکه ترسیدند از اینکه حسان بن ثابت شاعر پیامبر اکرم (ص)، در رد اشعار
کعب، متعرض مکیان شود و علیه مردم مکه شعر بسراید. لذا از کعب ابن اشرف
خواستند از مکه خارج شود.
کعب از مکه خارج شد و در میان اقوام عرب شبه جزیره می گشت و تخم کینه و
دشمنی نسبت به پیامبر و اصحابش را در میان آنان می پاشید و چون در یثرب
اقامت گزید، در اشعارش زنان مسلمان را مورد تعرض قرار می داد وشرف و کرامت
ایشان را پایمال می کرد و به آنها ناسزا می گفت و در جهت ایجاد شورش در
مدینه منوره تلاش می کرد.
پیامبر اعظم اسلام (ص) با یارانش درباره قتل وی مشورت کرد و مسئولیت این
عمل مهم را محمدبن مسلمه، ابونائله سلکان بن سلامه بن وقش، عبادبن بشر بن
وقش، حارث بن اوس بن معاد، ابوعبس بن جبر به عهده گرفتند و در ماه ربیع
الاول سال سوم هجری قتل شاعر یهود و مشرکان در محلی نزدیک پناهگاه و قلعه
وی به نام شعب العجوز درخارج یثرب صورت گرفت. (طبری، تاریخ طبری، ج 2، ص
35؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 143)