دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

جنگ نرم دراندیشه وکلام امام خمینی"ره"



از جمله سوالاتی که در این زمینه مطرح می شود این است که آیا در کلام و اندیشه امام خمینی(ره) به موضوع جنگ نرم نیز اشاره شده است یا نه؟

در پاسخ باید گفت: امام خمینی(ره) در طول دوران حیات مبارزاتی خود همچنان که به ابعاد مختلف مبارزه توجه کامل داشت، به جنگ نرم، شیوه های آن و ابزارهای مورد استفاده در آن نیز در مقاطع مختلف توجه نشان داد و با تعابیر مختلف دوستداران خود را متوجه آن ساخت.

اهداف دشمن در جنگ نرم از دیدگاه امام خمینی(ره)

به اعتقاد امام خمینی(ره) یکی از راه های مهمی که دشمن از طریق آن جهت ضربه زدن به اسلام و انقلاب اسلامی اقدام می کند، استفاده از روش های جنگ نرم است.

ایشان در یکی از سخنرانی های خود یاد آوری می کنند:" آمریکا با زور سرنیزه به میدان نمی آید، بلکه با قلم به میدان می آید" و به این ترتیب شیوه جنگ غرب علیه اسلام را پیش بینی می کند.

ایشان در تذکری به دوستان انقلاب اسلامی خاطر نشان می کند، نباید از قدرت نظامی دشمن ترسید

"عزیزان، ما از محاصره اقتصادى نمى‏ترسیم، ما از دخالت نظامى نمى‏ترسیم، آن چیزی که ما را مى‏ترساند ، وابستگى فرهنگى است، ما از دانشگاه استعمارى مى‏ترسیم".

امام خمینی

این رهبر فرزانه ایجاد وابستگی شدید فرهنگی به غرب را مهمترین هدف دشمن از راه اندازی جنگ نرم عنوان می کند.

این پیر خردمند، همواره در سخنان خود به عرصه هایی که دشمن از طریق آن تلاش خواهد کرد، به پیکره امت اسلامی ضربه وارد کند حساسیت نشان داده و بخش زیادی از تلاش خود را به اصلاح این عرصه ها اختصاص دادند. به اعتقاد ایشان دانشگاه و رسانه، دو عنصر اساسی و محوری در پیمودن راه سعادت یا رفتن به سمت شقاوت در جامعه امروز ماست.

از دیدگاه حضرت امام، دشمن برای ضربه زدن به اهداف عالیه دین تلاش خواهد کرد، در اولین قدم دانشگاه و دانشجو را از مسیر اصلی منحرف نماید.

ایشان در این زمینه می فرمایند: اما در دانشگاه ها نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزش هاى خودى منحرف کنند و به سوى شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه مى خواهند انجام دهند. اینان می خواهند به این طریق کشور را به غارت زدگى و غرب زدگى بکشانند و این بهترین راه برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه است.

امام خمینی(ره) که در بیان دقیق خود رمز مشکلات موجود در جوامع مسلمین را کشف کرده است، تنها راه مبارزه با این تهاجم را اسلامی کردن دانشگاه ها و توجه به مسائل تربیتی و متعهد بار آوردن دانشجو می داند.

ایشان در این زمینه می فرمایند:

دانشگاه باید عالم درست کند، دانشگاه باید اشخاصى را درست کند که مملکت‏ خودش را اداره کند از حیث علمیت، اداره کند از حیث فرهنگ، نه اینکه غایت آمال این باشد، یک چیزى دستش بیاید برود تو یک اداره‏اى بنشیند".

پیشوای بزرگ امت همواره تاکید داشتند، صحنه مبارزه حق و باطل منحصر به میدان های جنگنظامی نیست، بلکه فضاهای علمی و آموزشی و مراکز رسانه ای، مهمترین صحنه های تقابل دو گروه حق و باطل اند

در اندیشه امام راحل عرصه رسانه نیز یکی از مهمترین میعادگاه های دشمن برای ضربه زدن به اسلام و آموزه های آن است، ایشان رادیو و تلویزیون را از مهمترین عوامل اصلاح یا فساد جامعه عنوان می کنند: " رادیو و تلویزیون از تمام رسانه هایى که هست‏ حساستر است. رادیو و تلویزیون مى‏تواند یک مملکت را اصلاح کند و مى‏تواند به فساد بکشد. تبلیغات رادیو و تلویزیون مى‏تواند از راه سمع مردم را تربیت یا منهدم کند".

ایشان، در وصیت نامه سیاسی ـ الهی خود از نقش تلویزیون در تغییر هنجارهای جامعه و ایجاد دگرگونی در فرهنگ جامعه سخن می گوید. در باور امام، رادیو و تلویزیون و سینمای فاسد از یک جامعه مولد، یک جامعه مصرف گرا و شهوت خواه می سازد و این دقیقا همان چیزی است که دشمن به دنبال آن است.

توجه امام به عرصه رسانه تنها به سوی رادیو تلویزون معطوف نیست. ایشان ضمن اینکه در مقاطع مختلف، از نقش افراد روشنفکر و متعهد در آگاهی رساندن به آحاد افراد جامعه از طریق درج مقالات در روزنامه ها و مجلات تجلیل می کند، از نقش منفی رسانه های ضد ارزشی و تاثیر آن در منحرف کردن افکار جوانان و انسانهای کم اطلاع جامعه نیز سخن می گوید.

امام خمینی(ره) در مورد نقشی که روزنامه ها و مجلات در جنگ نرم دشمن علیه ما ایفا می کنند، می فرماید: " مجله ها با مقاله ها و عکس هاى افتضاح بار و اسف انگیز و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگى خویش و ضد اسلامى با افتخار مردم به ویژه طبقه جوان مؤثّر را به سوى غرب یا شرق هدایت مى کردند".

امام خمینی

اما در دیدگاه امام استفاده از ابزار رسانه، تنها بخشی از برنامه هدفمند و بلند مدت دشمن صحنه جنگ نرم است. امام خمینی (ره) با دیده روشن بین خود ایجاد مراکز فحشا و فساد و کشاندن جوانان به سوی بی بندباری و بی مسئولیتی را از برنامه های عمده دشمن می داند.

در نظر امام خمینی(ره)، تقویت و حمایت از عناصر خودباخته و منحرف و ایجاد زمینه کار و فعالیت برای این افراد از دیگر برنامه های دشمن برای مقابله نرمبا جریان بزرگ اسلامی در جهان است.

ایشان حتی از امکان نفوذ و رسوخ افراد منحرف در میان علمای دینی و حوزه های علمیه نیز سخن می گوید و از متولیان امر می خواهد تا متوجه حضور افراد منحرف حتی در میان حوزه های علمیه دینی نیز باشند

امام راحل در این خصوص می فرمایند: "یکى از راه هاى با اهمیت براى مقصد شوم آنان و خطرناک براى اسلام و حوزه هاى اسلامى نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه هاى علمیّه است که خطر بزرگ کوتاه مدت آن بدنام نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافى است و خطر بسیار عظیم آن در درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیّاد که با آگاهى بر علوم اسلامى و جازدن خود در بین توده ها و قشرهاى مردم پاکدل و علاقه مند نمودن آنان به خویش و ضربه مهلک زدن به حوزه هاى اسلامى و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب مى باشد".

ایشان همچنین جداکردن علمای دینی و حوزه های علمیه از دانشجویان و مراکز دانشگاهی را نیز از عرصه های جنگ نرم و نقشه های دشمن در مبارزه با اسلام می داند.

امام خمینی:

مجله ها با مقاله ها و عکس هاى افتضاح بار و اسف انگیز و روزنامه ها با مسابقات در مقالات ضد فرهنگى خویش و ضد اسلامى با افتخار مردم به ویژه طبقه جوان مؤثّر را به سوى غرب یا شرق هدایت مى کردند

امام در توصیه ای به امت اسلامی چنین می گویند: " توصیه اینجانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هرچه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم اسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشه ها و توطئه هاى دشمن غدّار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادى را دیدند که با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند و او را به انزوا کشانند".

پیشوای بزرگ امت همواره تاکید داشتند، صحنه مبارزه حق و باطل منحصر به میدان های جنگ نظامی نیست، بلکه فضاهای علمی و آموزشی و مراکز رسانه ای، مهمترین صحنه های تقابل دو گروه حق و باطل اند .

امام راحل در تبیین دقیق خود از صحنه نبرد فوق روشنفکرمآبان خودفروخته و متحجرین خشک مغز و متعصب را مهمترین گروه ها برای سوء استفاده دشمن به عنوان عوامل جنگ نرم می دانند.

در اندیشه امام دشمن با تاثیر گزاری بر این دو گروه، از هر یک به نوعی در خصوص ضربه زدن به کلیت باورهای اسلامی مردم استفاده می کنند. از گروه اول به عنوان ابزار ستیزه با باورهای عمیق دینی مردم و از گروه دوم به غرض زیر سوال بردن مبانی دینی و اعتقادی استفاده ابزاری صورت می گیرد.

از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، خصوصا در دهه های معاصر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مایوس نمودن ملت ها از اسلام است . گاهی ناشیانه و با صراحت به این که احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است، نمی تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند یا آن که اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضرنمی شود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهى موذیانه و شیطنت آمیز به گونه طرفدارى از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهى سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایى و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خداى تعالى نزدیک و از دنیا دور مى کند و حکومت و سیاست و سررشته دارى بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوى است چه اینها تمام براى تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیاء عظام است و مع الا سف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدیّنان بى خبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتى دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق مى دانستند و شاید بعضى بدانند و این فاجعه بزرگى است که اسلام مبتلاى به آن بود".

امام راحل بعد از بیان همه مسائل فوق در یک توصیه اساسی وحدت کلمه و بیداری و هوشیاری در برابر توطئه های دشمن را مهمترین عامل پیروزی عنوان می کند. ایشان می فرمایند: "از خارج هیچ ترسی نداشته باشید ، از داخل خودمان بترسید از این که با توطئه ها شما ها را از هم جدا کنند".


امام خمینی رحمه الله و بازشناسی اسلام آمریکایی - یکشنبه سوم شهریور ۱۳۹۲
بد از چند سال برگشتم......با امید به خدا دوباره شروع کنم.....فضای مجازی یعنی این - دوشنبه دهم خرداد ۱۳۹۵
آندلس ها چه کسانی بودند - سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۲
جنگ نرم با طعم دین - شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۲
تحلیلی کوتاه از رویکرد استعمار در عصر نو - شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۲
جنگ نرم دراندیشه وکلام امام خمینی"ره" - شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۲
فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان - شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲
جنگ نرم در همین نزدیکی - شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲
قدرت نرم به جای جنگ نرم - شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲
آنچه باید درباره “فراماسونری” بدانیم! - چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۹۲
همه چیز درباره جنگ نرم - چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۹۲
رفتار شیطانی در بازی های کامپیوتری - چهارشنبه یازدهم دی ۱۳۹۲
جنگ نرم نوین - دوشنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۲
30 جمله ی کوتاه از رهبر انقلاب در خصوص جنگ نرم - چهارشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۲
منجی در بازی های رایانه ای - سه شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۲
یهود در صدر اسلام - یکشنبه سوم شهریور ۱۳۹۲
کارتون در تسخیر صهیونیسم - یکشنبه سوم شهریور ۱۳۹۲
منجی عنکبوتی - یکشنبه سوم شهریور ۱۳۹۲
جدیدترین مد البته به سبک پارسال - یکشنبه سوم شهریور ۱۳۹۲
«ایران هراسی» عملیات آمریکایی ، صهیونیستی است - یکشنبه سوم شهریور ۱۳۹۲
شیوه های تسلط در جنگ نرم - شنبه دوم شهریور ۱۳۹۲
آیا فراماسونری و صهیونیسم یکی است؟ - شنبه دوم شهریور ۱۳۹۲
جنگ نرم چیست؟ - شنبه دوم شهریور ۱۳۹۲
شیوع خالکوبی میان فوتبالیست‌های ایرانی - دوشنبه دوم بهمن ۱۳۹۱
منجی با فرم پاندا - سه شنبه نوزدهم دی ۱۳۹۱
لباست را به شیطان می فروشی؟ - سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱
شیطان پرستی(2) - سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱
شیطان‌ پرستی(1) - سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۱
آزمایش‌های مخوف «ام کی آلترا» سیا - یکشنبه سی ام مهر ۱۳۹۱
انتخاب اوباما برای جایزه صلح نوبل تصمیم سیاسی بود - شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۱
نگاهی به زندگینامه و افکار فیلسوف فرانسوی موردتحسین رهبر انقلاب - دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱
لباس و نوع پوشش از منظر قرآن و عترت - سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۱
کیث روپرت مرداک ( امپراتور رسانه ای ) - دوشنبه یکم خرداد ۱۳۹۱
وحدت اسلامی از دیدگاه شهید مطهری - دوشنبه یکم خرداد ۱۳۹۱
نقش زنان در انقلاب مهدی(عج) - پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۱
ایا ما منتظریم؟ - پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۱
نحوه ورود مد به ایران - پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۱
فعالیت‌های یک عنصر ویژه MI6 در تهران - پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۱
ماشین تبلیغاتی اسرائیل - چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱

حوزه های جدید فرهنگی و اجتماعی جنگ نرم

حوزه های جدید فرهنگی و اجتماعی جنگ نرم

خبرگزاری فارس: حوزه های جدید فرهنگی و اجتماعی جنگ نرم

هدف جنگ رسانه‏ ای اگر چه در نهایت تغییر کارکرد و عملکرد دولت‌ها است اما به طرز ملموس به جای هدف قرار دادن مستقیم دولت‌ها، ملت‌ها را هدف بمباران خود قرار می‏ دهد.

 جنگ نرم که در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف می باشد تا حلقه‌های فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی اجتماعی حاکم تزلزل و بی‌ثباتی تزریق کند از جمله مباحثی است که از دیر زمان،در دنیا شکل گرفته است. این موضوع ،علیه ایران از گستره و عملکرد وسیعی برخوردار می باشد چرا که دشمنان قسم خورده این آب وخاک که دست پلیدشان از منابع این مملکت بریده شده است می خواهند جامعه ما را به بن بست کشیده تا از این رهگذر به اهداف شوم خود دست یابند.

" همه این را امروز فهمیده اند و دانسته اند که مواجهة استکبار با نظام جمهوری اسالمی، دیگر از نوع مواجهة دهة اول انقالب نیست. در آن مواجهه، زورآزمایی کردند؛ شکست خوردند. مواجهة سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب کودتا راه انداختند. شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت، احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هوشیاری نسبت به همه جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجهة با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیلة ابزارهای فرهنگی، به وسیله نفوذ، به وسیلة دروغ، به وسیله شایعه پراکنی با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم. » (دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از شعرا، فرهیختگان و اهالی فرهنگ مورخ 88.9.4 )

جنگ نرم از منظر قرآن

با توجه به تعریفی که از جنگ نرم صورت گرفت، می‌توان تحلیل و تبیین ابعاد آن را از لابه‌لای آیات شریفه قرآن جستجو نمود. خداوند در قرآن وجود جنگ نرم و تلاش پنهان دشمن جهت راه اندازی آن را هشدار می‌دهد و سپس سرد‌مداران این تهدید بزرگ را معرفی کرده و عاقبت بطور مفصل روش‌های بر اندازی نرم توسط دشمنان جریان حق را افشاء می‌نماید.

خداوند متعال پس از هشدار به وجود جنگ نرم، دشمنان شیطان را شکل دهنده اصلی این تهدید می‌داند که شیوه او نیز دقیقا مطابق با ویژگیهای جنگ نرم است یعنی حرکتی آرام، تدریجی، بلند مدت و نرم افزارانه. قرآن در این باره می فرماید: از گام‌های شیطان پیروی نکنید چه اینکه او دشمن آشکار شماست. جمله (گام‌های شیطان) اشاره به یک مسئله تربیتی دارد و آن اینکه انحراف‌ها و تبهکاری‌ها غالباً به‌طور تدریجی در انسان نفوذ می کند نه به ‌صورت دفعی و فوری. وسوسه‌های شیطان معمولاً به‌همین صورت است انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود به‌سوی پرتگاه می‌کشاند این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست تمام دستگاه‌های شیطانی برای پیاده کردن نقشه‌های شوم خود از همین روش «خطوات»گام‌به‌گام استفاده می‌کند که در اصطلاح امروزی به آن تهدید یا جنگ نرم گفته می‌شود.

همچنین خداوند در قرآن کریم آیه‌ی 217 سوره‌ی مبارکه‌ی بقره می‌فرماید: "و لایزالون یقاتلونکم حتی یرّدوکُم عَنْ دینِکُم إن استطاعُوا". به این معنی که «دشمنان شما همواره با شما در جنگ هستند». واژه لایزالون، دلالت بر استمرار دارد و گویای این است که دشمنان همیشه با شما در جنگ هستند منتهی بسته به شرایط مکانی و زمانی نوع این جنگ ممکن است متفاوت باشد. گاهی جنگ، جنگ نظامی است. گاهی اقتصادی است و گاهی نیز فرهنگی.

از دیدگاه قرآن چندین گروه به‌عنوان سردمداران جنگ نرم به‌شمار می‌روند که خداوند به تفکیک از هر گروهی به نامی خاص یاد کرده است که ما در اینجا فقط به ذکر نام تعدادی از آنها می پردازیم:

1.  مشرکین: اولین گروه به تعبیر قرآن مشرکین می‌باشند: «وای بر مشرکان همان‌ها که زکات را ادا نمی‌کنند و آخرت را منکرن»

2.  منافقین: دشمنانی که در لباس دوست سعی در آسیب زدن به ساختار دین و اجتماع را دارند. «هنگامی که منافقان نزد تو آیند… آنها «منافقان»دشمنان واقعی تو هستند از آنان بر حذر باش خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف می‌شوند؟».

3.     سردمداران باطل: می‌گویند: پروردگارا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنها ما را گمراه ساختند.

این سه گروه عمده به‌عنوان دشمنان جبهه حق و سردمداران جنگ نرم بر ضد این جبهه به شمار می‌آیند که البته همه آنان به ‌عنوان پیاده نظامان و امیران لشکر سردمدار بزرگ جبهه باطل یعنی شیطان به‌شمار می‌آیند. شیطان می‌خواهد آنها را شدیدا گمراه کند و قسم خورده که احدی از نسل انسان را رها نکند حتی پیامبران را که گمراهی آنها غیرممکن است ولی با وجود این شیطان حتی از تلاش برای گمراهی آنها هم دست نمی کشد.

نعریف جنگ نرم

این واقعیت که جامعه ی معاصر تحت تأثیر مؤلفه های فناوری های نوین، جهانی شدن و تأثیرات جامعة اطلاعاتی، به شبکه ای پیچیده تبدیل شده که ویژگی بارز آن ارتباط عمیق و گستردة عناصر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با یکدیگر است؛ ما را به آنجا رهنمون می کند تا تصویری نوین از جنگ و منازعه ارائه نماییم. جنگی که در آن ابعاد و مؤلفه های نرم افزاری بر شاخص های سخت افزاری غلبه دارد.

بنابراین می توان گفت؛ جنگ نرم، جنگ معانی، نمادها، نشانه ها، رسانه ها، فرقه ها، ارزش ها، آداب و رسوم و شبکه های اجتماعی واقعی و مجازی است و ممکن است در قالب های مختلفی از قبیل صدا، تصویر، نرم افزار، بازی و انجمن ها خود را نشان دهد. گسترة مفهومی جنگ نرم وسیع تر از تهاجم فرهنگی است و با توجه به پیشرفت های فناورانه و درهم تنیده تر شدن روابط اجتماعی، محدودة عملیاتی بزرگ تری را شامل می شود.

جنگ نرم به روش های متنوعی انجام می شود. هدف نهایی جنگ نرم تغییر نظام سیاسی و اعمال سلطه با روشی متفاوت از جنگ سخت است و ویژگی بارز آن استفاده از قدرت نرم می باشد. قدرت نرم را ارزشهای انسانی و قدرت سخت را نیروی نظامی توصیف می کند. به طور کلی جنگ نرم در شش طبقة فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و علمی قابل بررسی است. در این طبقه بندی عمدتاً جنگ نرم در دو طبقة فرهنگی و اجتماعی و سپس در حوزه های علمی و سیاسی انجام می شود و جنگ اقتصادی و نظامی اغلب به هر دو صورت سخت و نرم انجام می شود.

1.     جنگ نرم فرهنگی

فرهنگ،کیفیت یا شیوة بایسته و شایسته برای آن دسته از فعالیت های حیات مادی و معنوی انسان هاست که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده آنان درحیات معقول تکاملی باشد. بر این اساس، عناصر فرهنگ متنوع بوده و هدایت کنندة سبک زندگی است. در جامعة امروز این بایسته ها و شایسته ها از مسیرها و حوزه هایی به انسانها منتقل می شود که هر کدام می توانند راههای نفوذ و تغییر فرهنگ های دیگر باشند. این حوزه ها که جنگ نرم فرهنگی در آن ها شکل می گیرد به شرح زیر هستند:

الف. حوزه ی رسانه ای: جنگ رسانه ای از برجسته ترین مؤلفه های جنگ نرم محسوب می شود. چرا که رسانه ها ابزارهایی قوی برای تحمیل اراده هستند. بنابراین جنگ رسانه‏ ای یکی از برجسته‏ ترین جنبه‏ های جنگ نرم و جنگ‏ های جدید بین‏ المللی است. جنگ رسانه‏ ای حتی در شرایط صلح نیز بین کشورها به صورت غیر رسمی ادامه داشته و هر کشوری از حداکثر توان خود برای پیشبرد اهداف سیاسی خویش با استفاده از رسانه‏ ها، بهره‏ گیری می‏ کند. با توجه به اینکه در جنگ رسانه ای خشونتی اعمال نمی شود وقوع آن برای مردم نامحسوس است از طرفی بسیج عمومی هم در آن کاربرد ندارد و به اصطلاح جنگ رسانه جنگ بین نخبگان است فلذا میزان تخریب زیاد است تا حدی که شهروندان عادی کشور‌ هدف، متوجه حجم سنگین این جنگ بر فضای روحی و روانی خود و اطرفیان‌شان نمی‌شوند. قدرت نفوذ سردمداران این جنگ و قدرت تاثیرگذاری و نفوذ آن به گونه‌ای است که در سطوح جامعه اعم از شهر و روستا گسترش می‌یابد. در این جنگ ، ملت‌ها و مردم با خواست و اراده خود و قبول هزینه در معرض حمله قرار می‌گیرند. در این جنگ طرف متخاصم کنترل افکار عمومی را در اختیار می گیرد.

مردمی که تحت بمباران جنگ رسانه‏ ای قرار دارند حتی ممکن است خود از وجود جنگ سنگینی که بر فضای تنفسی آن جریان دارد، بی‏ اطلاع باشند. هدف جنگ رسانه‏ ای اگر چه در نهایت تغییر کارکرد و عملکرد دولت‌ها است اما به طرز ملموس به جای هدف قرار دادن مستقیم دولت‌ها، ملت‌ها را هدف بمباران خود قرار می‏ دهد.

در انتها می توان گفت؛ بنیادی‏ترین تعریف از جنگ رسانه‏ ای عبارت است از: استفاده از رسانه برای تضعیف کشور هدف و بهره‏ گیری از توان و ظرفیت رسانه ، اعم از مطبوعات، خبرگزاری‌ها، رادیو، تلویزیون، اینترنت و اصول تبلیغات ، با هدف دفاع از منافع ملی.

ب. حوزه ی ارزشی و هنجاری: عرصه فرهنگ، عرصة بایدها و نبایدها و عرصة جلوه گری مکاتب حق و باطل، و بازسازی فرهنگی به معنای مبارزه با اندیشه های باطل، برداشت های نادرست، گرایش های شیطانی، روش های غلط و مکاتب انحرافی و جایگزینی حق و صواب است. پیداست که چنین مبارزه ای با زور سلاح های گرم و بسیج نیروهای فیزیکی میسر نیست. هرگونه مبارزه با زبان، آداب و رسوم، هنجارها، قهرمان ها و الگوهای سرنوشت ساز جامعه در حوزه جنگ نرم قرار می گیرد.

ج. حوزه ی مذهبی و اعتقادی: «بدون علم نمی شود، با علم بدون دین هم نمی شود،جامعه باید جامعه ی دینی باشد و در رأس آن هم دانشگاه است». ترویج فرقه های انحرافی، تعبیر و تفسیر نادرست آموزه های دینی، تاریخ گذشته نشان دادن دین، اختلاف افکنی بین مذاهب یک دین، توهین به شخصیت ها و رهبران دینی و بی ارزش جلوه دادن علم و کار آن ها از جمله روش های جنگ نرم در این حوزه هستند.

2-  جنگ نرم اجتماعی

می توان جنبه هایی از زندگی جمعی انسان ها را پیدا کرد که پایه های زندگی اجتماعی را شکل می دهند و شکل گیری و تحول فرهنگ تحت تأثیر آن ها است. این حوزه ها که جنگ نرم در آن ها انجام می شود به شرح زیر هستند.

الف) حوزة آداب و قوانین: در عصر جهانی شده، فضا در کانالهای سرزمین زدایی شده ارتباطات قرار گرفته است. فضا دیگر تحت سیطرة دولت نیست؛ سایر فضاهای سرزمین زدایی شده همراه با فروپاشی جامعة ملی به عنوان تنظیم کنندة ممتاز فضای اجتماعی ظهور یافته اند. در این فضا افراد هر جامعه با آداب و رسوم، سنت ها و آرمان های افراد و جوامع دیگر آشنا شده و در صورت پذیرش منطقی یا غیرمنطقی این عناصر، به تغییر در آداب و رسوم جامعة خود می پردازند. در فضای جهانی، سرمایه گذاری برای ایجاد شبهه و ابهام درآرمان های دیگران برای ترغیب و اقناع آن ها جهت پذیرش آرمان های خودی ازطریق دروغ، فریب و ... انجام می شودکه نتیجه آن میتواند نیازسازی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... در جوامع ضعیف برای ایجاد وابستگی فکری و عملی باشد. اختلاف افکنی بین اقوام، جنگ با اصول قانون اساسی، بازی با مفاهیمی همانند دموکراسی، حقوق بشر و آزادی در کشورهای اسلامی و جنگ با بنیان خانواده و ازدواج، از جنگ های نرم این حوزه هستند.

ب) حوزة هویتی:  نتیجة عملکرد قدرتمند و مقتدرانه یک فرهنگ در فضای کنونی حاکم بر جامعه جهانی، بیزاری و بی علاقه گی افراد به فرهنگ و ایدئولوژی ضعیف خودی و عشق و علاقه به فرهنگ و ایدئولوژی قوی و بیگانه است. با توجه به این عشق و علاقه به مرور ذهنیت ها، نگرش ها، ارزش ها و رفتارها، رنگ و بوی فرهنگ بیگانه را به خود گرفته و فرد، خود را شهروند دولت و فرهنگ قوی دانسته و از هویت فردی و ملی خود جدا خواهد شد. در این صورت است که اصطلاحاتی چون روشنفکر غرب زده و توصیه هایی چون بازگشت به خویشتن، نداهای دعوت به اتحاد و بصیرت وارد کتاب ها، رسانه ها و گفتارهای مختلف می شود.

ج) حوزة تعاملات اجتماعی: شهروند جهانی، مهاجرت مجازی، اشتغال مجازی، چندفرهنگی بودن و از این قبیل اصطلاحات به دنبال توسعه ی ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی، تسهیل و تسریع فرایند تعاملات انسانی مطرح شده اند. این ابزارهای تعامل، برای پیشبرد اهداف جنگ نرم قابل استفاده هستند. از طریق وبلاگ های فردی و گروهی، شنودمکالمات، تسلط به ارتباطات الکترونیکی، نفوذ در شبکه های سازمانی و ملی، شبکه های اجتماعی مجازی، شبکه های وابسته به فرقه ها و گروه های خاص بر ذهنیت ها و اعتقادات تأثیر گذاشته می شود. از طرف دیگر گسترس این تعاملات در جوامع ضعیف تر باعث تغییر نحوه کنش متقابل افراد آن جوامع با همدیگر و در نتیجه منجر به گرایش و عمل به محتوا، روش و ارزش های القایی ابزارهای ارتباطی بیگانه شده، به تدریج سبک زندگی دستخوش تغییر بنیادین می شود.

د) حوزة فناوری های اجتماعی:  با ورود فناوری های جدید به جوامع، اصطلاحات، روش ها و فرهنگ استفاده از آن نیز وارد می شود. همچنین صدور فناوری ناقص و تاریخ گذشته به کشور مقصد، بدون ارایة آموزش در مورد آن و بدون در نظر گرفتن ارزش های بومی، فضای وابستگی، عقب ماندگی و دلبستگی را تشدید می کند. به عبارتی ورود هر فناروی و ابزار جدید در یک کشور به همراه خود شکلی جدید از زندگی وارد می کند و این شکل جدید نیازهای خود را می طلبد. از نگاه جنگ نرم، این یعنی نیازسازی برای ورود اقتصاد و فرهنگ به سایر کشورهایی که می خواهید همرنگ و نیازمند و سرباز شما شوند.

حسن خدادی

منبع: بصیرت

جنگ نرم، جنگ سایبری، و تکنیک‌ها

جنگ نرم، جنگ سایبری، و تکنیک‌ها

خبرگزاری فارس: جنگ نرم، جنگ سایبری، و تکنیک‌ها

امروزه با اندک مطالعه‌ای درباره تاکتیک‌ها و روش‌های جنگ نرم به راحتی می‌توان مشاهده کرد که دشمنان نظام مقدس اسلامی و ولایت فقیه چگونه در قالب لشگرهای گوناگون سایبری به ارزش‌ها و آرمان‌های ایران اسلامی حمله می‌کنند.

اشاره

تاریخ بشریت، سرشار از شواهد و اسنادی است که از وجود جنگ و درگیری میان انسان‌ها حکایت می‌کند؛ زیرا از همان دوران آغازین تقابل منافع و تلاش برای به دست‌آوردن منافع بیش‌تر در میان انسان‌ها وجود داشته و همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید «خلق الانسان هلوعاً، انسان حریص و بی‌صبر و شکیب آفریده شده است». این حرص، زیاده‌خواهی و افزون‌طلبی باعث به‌وجود آمدن درگیری‌های گوناگون در طول زندگی بشر شده است. با پیشرفت روز‌افزون امکانات و تکامل علمی جوامع، جنگ‌ها نیز روز‌به‌روز پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر شد و گونه‌های مختلفی به خود گرفت. در دنیای امروز یکی از مؤثرترین، خطرناک‌ترین و فعال‌ترین انواع جنگ، جنگ نرم است. این جنگ، سلاحی برّنده است که با بهره‌گیری از علوم دنیای مدرن مانند روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و... توانسته است با کم‌ترین امکانات و تجهیزات، تأثیرگذاری بسزایی در جوامع داشته باشد. امروزه با پیشرفت امکانات سایبری و گسترش کاربرد آن در جوامع، متفکران عرصه جنگ نرم با تکیه بر امکانات جدید، به عملیاتی‌کردن طرح‌های خود می‌پردازند. این نوشتار، پژوهشی بسیار مختصر درباره جنگ نرم با تکیه بر ابزارهای جدید است.

جنگ نرم، جنگ سایبری، و تکنیک‌ها

انواع جنگ‌ها

جنگ‌ها و تهدیدها را می‌توان به دو شاخه اصلی تقسیم کرد: جنگ سخت (Hard War) یا تهدید سخت (Hard treat) و جنگ نرم (Soft War) یا تهدید نرم (Soft treat).

جنگ سخت

این نوع جنگ، متکی به روش‌های فیزیکی و عینی، همراه با اعمال و رفتارهای خشونت‌آمیز، و براندازی آشکار، و با استفاده از شیوه زور و اجبار، و حذف دفعی و اشغال سرزمین است.»1

این نوع جنگ محسوس، واقعی و عینی است به‌گونه‌ای‌که بر قدرت سخت یعنی عِدّه و عُدّه بنا شده است. در این گونه از جنگ به طور عمومی کسی پیروز است که افراد و سلاح‌های بیش‌تر و پیشرفته‌تر در اختیار داشته و در تفکّر جنگی پیشگام‌تر باشد. از مهم‌ترین ویژگی‌های جنگ سخت آن است که همراه با خونریزی بوده، هدف آن تسخیر سرزمین و تغییر نظام سیاسی یک کشور می‌باشد.

جنگ نرم

جنگ نرم، جنگی است نامحسوس، بدون درگیری مستقیم و بدون استفاده از ابزارهای خشونت‌آمیز ولی تأثیرگذار که ممکن است به صورت تدریجی یا سریع باشد، البته آثار و پیامدهای آن ماندگارتر است. در این جنگ، افکار و رفتارِ افراد جامعه، هدف اصلی است؛ زیرا با تغییر افکار و رفتار یک جامعه، شهروندان آن به‌منزله سربازان خودی با هزینه و تلفات بسیار ناچیز اقدام به تغییر نظام سیاسی می‌کنند و سرزمین خود را در اختیار دشمن قرار می‌دهند.

تفاوت بین جنگ نرم و جنگ سرد

جنگ سرد اصطلاحی است که به دوره پس از جنگ جهانی دوم تا زمان فروپاشی شوروی سابق در سال 1991 میلادی اطلاق می‌شود. به‌واقع جنگ سرد شامل دو عامل بود؛ یکی جنگ اندیشه‌ها و ایدئولوژی‌ها و دیگری مسابقه تسلیحاتی. جنگ اندیشه‌ها و ایدئولوژی‌ها برای تسلط بر عقاید و اراده انسان‌ها از سوی بلوک شرق و غرب به کار گرفته شد و مسابقه تسلیحاتی برای نشان‌دادن برتری نظامی دو بلوک بر یکدیگر به کار می‌رفت.

جنگ نرم با هدف براندازی نرم و نفوذ در ارکان سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژی و... و تحول اساسی در باورهای یک ملت به کار می‌رود.

تاریخچه جنگ نرم

جنگ نرم اصطلاحی جدیدی برای تفکری قدیمی است. این فکر در کهن‌ترین منابع تاریخ جنگ کشورها یافت می‌شود. «این‌که چه زمانی انسان به فکر استفاده از چنین ابزاری افتاد و آن را به کار گرفت دقیقاً مشخص نیست. شاید بتوان گفت نخستین سنگ‌بنای این فکر زمانی نهاده شد که انسان در برخورد با انسان دیگر یا جانوران متوجه شد که می‌تواند علاوه بر قدرت فیزیکی از یکسری عوامل دیگر نظیر فریاد کشیدن، حرکت‌های گمراه‌کننده و... استفاده کند.»2

«تفکر استفاده از جنگ روانی در کهن‌ترین متون استراتژیک نظامی مانند کتاب «هنر جنگ» سون‌ تزو که پنج قرن قبل از میلاد در چین می‌زیست نیز یافت می‌شود. سون تزو بر اهمیت نابودکردن میل دشمن به جنگ... تأکید دارد. او همچنین می‌نویسد که می‌توان از راه پراکندن داستان‌هایی درباره خیانت رهبران مورد اعتماد و نیروهای فرماندهی دشمن(اهدافی) را به دست آورد. این کتاب همچنین توصیه می‌کند که برای به‌وجود‌آوردن ترس و هراس باید از برخوردی که پایان تلخی داشته باشد پرهیز کرد و پیروزی را با حداقل هزینه به دست آورد.» 3

تفاوت بین جنگ نرم و جنگ سخت

برخی بیست تفاوت اساسی میان جنگ نرم و جنگ سخت شمرده‌اند. در این نوشتار تنها به چند نمونه از تفاوت‌های میان دو جنگ به گونه‌ای گذرا اشاره می‌شود؛

1. جنگ نرم در مقایسه با جنگ سخت بسیار کم‌هزینه‌تر است. برای نمونه، دو جنگ عراق و افغانستان بیش از هفتصد میلیارد دلار برای آمریکا هزینه داشت؛ در حالی که کودتای مخملی گرجستان و مصر تنها با هزینه ده میلیون دلار به سرانجام رسید.

2. در بسیاری از مواقع، پیروزی در جنگ نرم بسیار سریع‌تر از جنگ سخت به دست می‌آید. برای نمونه، در جنگ‌های نخست، اغلب سخن از سال‌های متمادی است در حالی‌که پیروزی در جنگ نرم گاهی چندماهه به دست می‌آید.

3. در جنگ نرم، شهروندان کشورِ هدف به عنوان سربازان کشور حمله‌کننده، عمل می‌کنند. و اگر تلفاتی هم باشد از خود شهروندان کشورِ هدف است نه کشورِ حمله‌کننده. برای نمونه، در مصر تاکنون صدها نفر کشته شده‌اند که همگی مصری بوده‌اند در حالی‌که یک سرباز آمریکایی یا اسرائیلی کشته نشده است و رژیم وابسته به آمریکا نیز سر کار آمده است.

4. کشته‌های جنگ سخت، قهرمانان آن کشور به حساب می‌آیند در حالی‌که تلف‌شدگان جنگ نرم به‌طور عمده مورد تنفر ملت هستند؛ یک پسر معتاد یا یک دختر ولگرد هرگز قهرمان یک کشور نیستند در حالی‌که هر دو از تلفات جنگ نرم می‌باشند.

5. پیروزی در جنگ نرم، پیروزی ماندگارتری در مقایسه با پیروزی در جنگ سخت است؛ چراکه پس از پیروزی در جنگ سخت، گروه‌های مقاومت مردمی و ارتش‌های آزادی‌بخش برای آزادسازی کشور شکل می‌گیرد، در حالی‌که در جنگ نرم این خود شهروندان هستند که دشمن را به خانه خویش دعوت می‌کنند و به طور طبیعی مقاومتی نیز شکل نخواهد گرفت.

6. اگر گروه‌های مقاومت در کشوری که در جنگ سخت شکست خورده است نتوانند به پیروزی دست یابند، شیوه جنگ را عوض می‌کنند؛ در حالی‌که در جنگ نرم اصلاً تفکر مقاومت شکل نمی‌گیرد. برای مثال در کشور آلمان و ژاپن پس از شکست در جنگ جهانی دوم، وارد جنگ اقتصادی با آن کشورهای فاتح شدند و خود را پس از چندسال دومین و سومین اقتصاد برتر جهان نامیدند؛ در حالی‌که کشور شکست‌خورده در جنگ نرم دارای روحیه خودباختگی و انفعال فرهنگی سیاسی و اقتصادی در برابر کشور فاتح است.

7. شلیک اولین گلوله در جنگ سخت همه را هوشیار می‌کند در حالی‌که جنگ نرم نامحسوس و بی‌سر و صداست و گاهی دشمن تا درون خانه‌ها آمده است اما هنوز اهالی خانه در خواب هستند.

ابزارهای جنگ نرم

تردیدی وجود ندارد که آسیب‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، جامعه را در مسیر فروپاشی و تزلزل قرار می‌دهد و علایق ملی و روابط اجتماعی را مختل می‌کند. در این میان، رسانه به عنوان اصلی‌ترین و کارآمدترین ابزار جنگ نرم به ایفای نقش می‌پردازد. بی‌گمان، رسانه‌ها در خط مقدم جنگ نرم قرار دارند. امروزه رسانه‌ها به راحتی می‌توانند جریان‌های اجتماعی را هدایت، نظارت و کنترل کنند و به جریان‌سازی بپردازند. در حال حاضر هر رسانه‌ای که قوی‌تر باشد، در جهت‌دهی به افکار عمومی مردم نیز مؤثرتر است. رسانه‌ها در تمام جنگ‌ها به مثابه ابزاری برای جنگ روانی و تبلیغات جنگی از سوی کشورها مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند که نویسندگان، خبرنگاران، تولیدکنندگان خبری و مطبوعاتی، عکاسان و... سربازان آن به شمار می‌روند و سلاح آن‌ها رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره، دوربین، قلم و... است. در میان این ابزارها شاید بتوان گفت ماهواره و شبکه‌های اجتماعی و اینترنتی بیش‌ترین محدوده تأثیر را دارا هستند و از جایگاه ویژه‌ای در این نبرد برخوردارند.

جهانی و فرامرزی بودن، و دسترسی آسان و کم‌هزینه، بارزترین ویژگی بهره‌وری از این دو ابزار است که با استفاده از تکنیک‌های سمعی و بصری، عمیق‌ترین تأثیر را در برخی مخاطبان خود می‌گذارند. البته در این میان، تفاوت‌هایی بین ماهواره و اینترنت وجود دارد؛ گروه هدف در ماهواره، اغلب، عوام هستند که بیش‌ترین تأثیرپذیری آن‌ها از ماهواره است؛ ولی گروه هدف در شبکه‌های اینترنتی به طور عمده جوانان و خواص هستند و عموم مردم ـ جوانان و خواص ـ کم‌تر به استفاده از شبکه‌های گوناگون اینترنتی روی می‌آورند. افزون بر این، تنوع و جذابیت فضای سایبری، دسترسی آسان و کم‌هزینه و سریع به آن، اینترنت و فضای سایبری را به ابزاری استثنایی در جنگ نرم تبدیل کرده است؛ علاوه بر این‌‌که محتوای شبکه‌های ماهواره‌ای به آسانی در فضای اینترنتی قابل دسترسی است.

امروزه اینترنت در تمام عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی، دولتی و خصوصی، علمی، آموزشی، سرگرمی و... حضور جدی دارد. البته فضای سایبری، چاقویی دولبه است که هرچند سر رشته آن در دست مستکبران قرار دارد ولی جوامع هدف نیز از آن در پاتک‌های جنگ نرم بهره می‌برند. به‌واقع، کم‌هزینه‌بودن و بی‌نیازی فضای سایبری از سرمایه‌گذاری هنگفت موجب شده است که جوامع دیگر نیز به علت برخورداری از هوش، استعداد و انگیزه فراوان به پیروزی‌های متعددی در این حیطه دست یابند، تا جایی که ایران بعد از چین، آمریکا و روسیه چهارمین ارتش سایبری جهان را داراست.

تکنیک‌ها و روش‌های اجرایی جنگ نرم

تمام روش‌های اجرایی و تاکتیک‌های جنگ نرم مبتنی بر اصول شناخته شده روان‌شناسی و نظریه‌های مورد قبول آن علم است. هر متخصص جنگ نرم باید بر دانش روان‌شناسی و جامعه‌شناسی تسلط داشته باشد تا بتواند نیازهای بشری، انگیزه‌ها و واکنش‌های افراد و جوامع را شناسایی کند؛ این‌که یک انسان در هنگام غلبه ترس چگونه عمل می‌کند، عصبانیت در چه زمانی سودمند و در چه زمانی زیانبار است، علل اضطراب و احساس عدم اطمینان و از دست دادن امنیت چگونه در انسان شکل می‌گیرد و یا برطرف می‌شود، عوامل و اثر هیجان‌هایی چون خشم، نفرت و ... در بخشش چه می‌باشد، عوامل ایجادکننده شجاعت یا ترس در انسان چیست، نشانه‌های نزدیک‌بودن فروپاشی عصبی چه می‌باشد، راه‌های جلوگیری از آن چیست، آداب و رسوم و تعصبات قومی هر ملتی چیست و میزان پای‌بندی افراد به آن آداب به چه میزان است و... که تمام آن‌ها به حالت‌های روانی و درونی انسان‌ها و جوامع مختلف برمی‌گردد و تکنیک‌های جنگ نرم براساس آن‌ها طراحی و اجرا می‌شود. اکنون به چند تکنیک عمده و اصل اشاره می‌شود.

تکنیک شایعه

در طول تاریخ به شایعه به ‌صورت یک پدیده اجتماعی‌ـ‌‌روانی و با ابعاد گسترده نگریسته شده است. این پدیده به عنوان یک معضل اجتماعی در جوامع، ریشه‌ای تاریخی دارد.

در طول مبارزه و جنگ‌ها، کشورهای متخاصم با ایجاد جنگ روانی و انتشار شایعه‌ها می‌کوشند نیروهای دشمن را ناامید و روحیه جنگی آن‌ها را تخریب کنند؛ شایعاتی مانند قتل یک فرمانده، نرسیدن توان کمکی، رسیدن نیروهای تازه‌نفس به دشمن و... باعث تسلیمِ دسته‌جمعی یا از‌هم‌پاشیدگی نیروها شده است. برای نمونه، در جنگ احد شایعه شهید شدن پیامبر(ص) را پخش کردند، یا معاویه شایعات بسیار گسترده و فراوانی را ضد امیرالمؤمنین(ع) منتشر ساخت تا جایی‌که برخی از مردم در مسلمان بودن آن حضرت شک داشتند و... .

در جهان کنونی نیز به دلیل کارآیی و میزان تأثیر چشم‌گیر شایعه، این پدیده به عنوان یک وسیله مهم و اساسی، و حربه‌ای خطرناک در جنگ نرم به کار گرفته می‌شود.

تعریف شایعه

«شایعه پدیده‌ای مخرب و خطرناک است که معمولاً از یک خبر ناشی شده و یا بی‌اساس بر پایه یک جنجال و هیاهو ایجاد می‌شود و در افکار عمومی جا می‌گیرد؛ تا جایی که روحیه مردم را تضعیف و ناامید می‌کند و یا امنیت ملی را به خطر می‌اندازد و بلای بی‌اعتمادی در بین مردم یک کشور گسترش می‌یابد.»4

«از دیدگاه دینی، شایعه معمولاً مجموعه‌ای از غیبت، تهمت، استهزاء و حتی گاهی دشنام است. قرآن کریم، انسان را از دنباله‌روی و پخش سخنان و اخبار، بدون علم و اطمینان نهی فرموده است و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای شایعه را یکی از مصادیق بارز «قول به غیر علم» دانسته، می‌فرماید: بخشی از کارهای مشکلی که در جوامع به‌ وجود می‌آید و امروزه در جامعه خودمان هم هست، همین «قول به علم» است... مواظب باشید که بدون علم، بدون اطلاع، به اتکای هوای نفس نباشد، به اتکای شایعه نباشد، حدس و گمان نزنید که متأسفانه امروز در جامعه ما تا حدود زیادی این بیماری رایج است.»5

تکنیک مرغ

این تکنیک از قدیمی‌ترین روش‌های جنگ نرم در طول تاریخ به شمار می‌آید. باید اصل این تکنیک را بر ایجاد ترس در طرف مقابل بنا کرد. رجزخوانی در میدان‌های مبارزه، نمونه بارزی از به کارگیری این روش است که امروزه در علم جنگ نرم «تکنیک مرغ» شهرت یافته است.

علت نام‌گذاری «تکنیک مرغ»

در قصه‌های کودکانه مغرب زمین، «مرغ» سمبل ترس است. به همین سبب، به فرد ترسو «مرغ دل» گفته می‌شود؛ همان‌گونه که در فرهنگ ایرانی به انسان ترسو «بزدل» می‌گویند.

در اروپای قدیم هرگاه میان دو نفر اختلاف مهمی پیش می‌آمد، یکدیگر را به دوئل با شمشیر فرامی‌خواندند. پس از اختراع اسلحه، دوئل با سلاح رواج یافت. اما امروزه به دلیل غیرقانونی بودن دوئل با سلاح، نوع دیگری از آن در میان جوانان رواج دارد که با ماشین به دوئل می‌پردازند؛ به این صورت که دو طرف روبروی یکدیگر با فاصله معیّنی قرار می‌گیرند و در یک لحظه به سمت همدیگر حرکت می‌کنند. در این هنگام هر راننده‌ای که به دلیل ترس از مرگ، از مسیر مستقیم منحرف شود، «مرغ‌دل» نام می‌گیرد.

این تکنیک یکی از مؤثرترین روش‌های جنگ روانی است و تنها کسی در میدان باقی می‌ماند که جسارت و شجاعت بیش‌تری دارد. نمونه بارز این روش را امروزه در میدان مذاکرات هسته‌ای شاهد هستیم که هر یک از طرفین با اهرم‌هایی گوناگون می‌خواهد اهداف خود را به پیش ببرد.

مبنای علمی «تکنیک مرغ»

این تکنیک برگرفته از اصل «تضادها» است که در روان‌شناسی جبرانی «ادکر» روانشناس آمریکایی مطرح شده است. براساس اصل «تضادها» ما سه شاخه تضاد داریم؛ تضاد «نزدیکی ـ نزدیکی»، تضاد «دوری ـ نزدیکی» و تضاد «دوری ـ دوری». بیش‌ترین فشار روانی بر افراد در انتخاب گزینه، در هنگام تضاد «دوری ـ نزدیکی» است؛ چون در هنگام انتخاب بین «بد و بدتر» یا «خوب و خوب‌تر» فشار روانی کم‌تری در مقایسه با هنگام انتخاب میان «خوب و بد» بر انسان تحمیل می‌شود.

انسان در هنگام جهد با این تضاد گاهی مقاومت روحیه او شکسته شده و میدان را خالی می‌کند.

تکنیک قورباغه

می‌گویند سیستم عصبی قورباغه به گونه‌ای است که اگر آب پیرامونی او را کم‌کم گرم کنیم، فلج شدن خواهد شد. در فرانسه برای پختن قورباغه، آن را زنده در دیگ آب قرار می‌دهند و حرارت را کم‌کم زیاد می‌کنند و قورباغه زنده‌زنده پخته می‌شود. در این تکنیک به گونه‌ای بسیار نرم، آرام و تدریجی بینش‌های اجتماعی کشور هدف را تغییر می‌دهند که افراد جامعه هدف متوجه تغییرات نشوند و در نتیجه به مقابله با آن برنخیزند. برای نمونه کافی است نگاهی به عرصه سینما و تلویزیون ایران بیندازیم و سیر پوشش زنان و کیفیت ارتباط با نامحرم را از اوایل دهه شصت تا امروز بررسی کنیم. با نگاهی گذرا خواهیم دید که در طی حدود سی و چند سال به گونه‌ای فرهنگ و نگاه مخاطبان را عوض کرده‌اند که خود آن‌ها نیز متوجه نشده‌اند. در صورتی که اگر می‌خواستند برای نمونه، یکی از شخصیت‌ها یا دیالوگ‌های برخی سریال‌ها و فیلم‌های امروزی را در سی سال پیش به نمایش درآورند، با اعتراض روبرو می‌شدند. ولی با تغییر تدریجی ذائقه افراد شاهد کم‌ترین واکنش‌ هستیم و گاهی هیچ واکنشی مشاهده نمی‌شود.

تکنیک ابهام

یکی از جملات معروف در جنگ نرم، این جمله است: «ابهام، قدرت می‌آورد».

تکنیک ابهام می‌تواند شامل «مبهم‌گویی» و «عملکرد و قدرت مبهم» باشد. یکی از اصولی که کشورها و حتی افراد معمولی در هنگام درگیری از آن استفاده می‌کنند اصل «ابهام» است؛ زیرا اگر در هنگام نبرد شناخت کاملی از طرف مقابل به دست آید، نقاط قوت و ضعف او به آسانی تشخیص داده می‌شود و با یک برنامه‌ریزی ساده می‌توان از نقاط ضعف طرف مقابل استفاده کرد و او را از پا درآورد.

برای مثال، در یک درگیری خیابانی اگر فردی نداند که طرف مقابلش مسلح است یا خیر، در صورت مسلح‌بودن چه سلاحی همراه خود دارد، و...؛ بسیار محتاط با او برخورد می‌کند. برخلاف حالتی که انسان اطلاع کافی از توانایی‌ها و امکانات شخص مقابل دارد که در این حالت به راحتی می‌تواند تصمیم بگیرد.

برای نمونه می‌توان به نمایش «قدرت مبهم» آمریکا در فیلم‌های هالیوودی اشاره کرد که در آن‌ها به گونه‌ای خود را قدرتمند جلوه می‌دهند که حتی از کوچک‌ترین حرکت افراد باخبرند و یا دارای افرادی با توانایی‌های فوق‌العاده جسمی ـ فکری هستند که بسیاری از داشته‌های آن‌ها نیز هنوز ناگشوده مانده است. و یا در صحبت‌های جناب سیدحسن نصر‌الله در جنگ سی‌و‌سه روزه و بعد از آن مشاهده کردیم که ایشان بعد از شلیک تعدادی از موشک‌های حزب‌الله خطاب به اسرائیل کلامی به این مضمون گفت: ما هنوز قدرت اصلی خود را به شما نشان نداده‌ایم.

تکنیک «دروغ بزرگ»

«ژنرال گوبلز» مسؤول تبلیغات جنگ هیتلر جمله معروفی دارد. او می‌گوید: «دروغ را آن‌چنان بزرگ بگویید که کسی در دروغ بودن آن شک نکند!» وقتی دروغ‌پردازی آن‌چنان بزرگ باشد که مانند پتکی بر افکار جامعه هدف فرود آید، دیگر ـ برخلاف دروغ‌های کوچک‌ـ کم‌تر کسی در آن شک می‌کند و از جهتی به علت تعجب‌برانگیز‌بودن آن به سرعت در جامعه هدف رواج می‌یابد. برای نمونه می‌توان به خبر خروج 17 میلیارد دلار طلا توسط یک کامیون از مرز ترکیه اشاره کرد که توسط رسانه‌های غربی و فضا‌های مجازی به یک باره منتشر شد. در صورتی که با یک حساب ساده می‌توان دریافت که برای جابجایی 17 میلیارد دلار طلا به 34 کامیون نیاز است و نمی‌توان با یک کامیون 17 میلیارد دلار طلا را حمل کرد!

تکنیک تحریف

یکی از رایج‌ترین شیوه‌های جنگ نرم، تغییر متن پیام از طریق دستکاری در خبر است. در تحریف به وضوح دروغ گفته نمی‌شود ولی واقعیت به صورت دیگری ـ اگرچه با تغییر یک کلمه یا تقطیع کلام و تغییر محتوای کلام ـ نشان داده می‌شود و در نهایت شکل مسخ‌شده‌ای از حقایق که با دروغ برابری می‌کند نمایان می‌گردد. تحریف بر دو گونه است؛ تحریف لفظ و تحریف معنا در تحریف لفظی افراد تغییراتی را بر اصل جمله ایجاد می‌نمایند و جمله را از معنای اصلی خود منحرف می‌سازند. برای نمونه، چهره سخنرانی را نشان می‌دهند که در برابر هزاران نفر مشغول سخنرانی است و می‌گوید «ایران از انرژی هسته‌‌ای‌اش دست برنخواهد داشت و این حق مسلم ایران است». اما در بیان این خبر، واژه «انرژی» را به «بمب» تغییر داده و ملت ایران را جنگ‌طلب معرفی می‌کنند! یا جریان مخالف ولایت امیر‌المومنین(ع) در برابر جریان ولایت، روایتی را از پیامبر(ص) نقل کردند که «نحنُ معاشرالانبیاء لا نورثُ ما فرکناحُ صدقَ؛ ما پیامبران ارثی به جا نمی‌گذاریم و هر چیزی که به جا گذاشتیم صدقه است»(ابکار الفکار فی اصول الدین، ج 5، ص 242). که در این متن عبارت «ما ترکناحُ صدقه» به سخن پیامبر اضافه شده و همچنین اصل این سخن تحریف شده است. اما در تحریف معنوی می‌توان به تحریف مقصود پیامبر در تعیین 12 خلیفه بعد از خود اشاره کرد. همان‌طور که از برخی دانشمندان نقل شده است؛ «از میان 12 خلیفه، 8 نفر آن‌ها خلفای اربعه (عمر، ابوبکر، عثمان و امیر‌المومنین)، حسن(ع)، معاویه، ابن‌زبیر و عمربن عبدالعزیز هستند. احتمال دارد از میان عباسیان، معتدی را شامل شود؛ چون معتدی در میان عباسیان مانند عمربن عبدالعزیز در میان بنی‌امیه است همچنین ممکن است طاهر عبارسی نیز به خاطر عدلی که داشته جزء آن‌ها به شمار بیاید در این حالت دو نفر منتظر باقی می‌مانند که یکی از آن‌ها مهدی(ع) است چون او از خاندان محمد(ص) می‌باشد.»(اضواع السنت المحمدیه، ص 12) در این تحریف معنوی به جای 12 امام معصوم که 11 نفر از آن‌ها از اولاد علی(ع) می‌باشند و خود ایشان، دیگر افراد ذکر شده است. یا این‌‌که در تحریف معنای سخن امام راحل که فرمودند میزان رأی ملت است این حرف را این‌گونه معنا می‌کند که امام رأی ملت را در همه زمینه‌ها میزان و ملاک می‌دانند.

تکنیک القاء یا تلقین

از میان دویست روش جنگ نرم که در فضاهای سایبری مورد استفاده قرار می‌گیرد شاید بتوان مؤثرترین آن‌ها را «تکنیک القاء» دانست.

مبنای تکنیک القاء به حدود صد و پنجاه سال پیش بازمی‌گردد. پس از دیدگاه‌های «زیگموند فروید» روان‌شناس اتریشی درباره «ضمیر ناخودآگاه»، توجه متخصصان رسانه‌ای و جنگ نرم به استفاده از این ابزار یعنی «ضمیر ناخودآگاه» انسان و تأثیر آن بر زندگی اجتماعی و سیاسی انسان‌ها معطوف شد. بنابر این نظریه، هر کلمه، شیئ، رنگ و هر آن‌چه پیرامون انسان رخ می‌دهد، علاوه بر تأثیرگذاری در ضمیر آگاه انسان‌ها، ضمیر ناخودآگاه آن‌ها را نیز درگیر خواهد کرد و مبنای بسیاری از کنش‌ها و رفتارهای انسان به ضمیر ناخودآگاه او برمی‌گردد.

براین اساس در جنگ نرم می‌توان در یک جمله یا عکس یا... چندین نکته روان‌شناسی را گنجانید و آن را به مخاطب القا کرد. برای نمونه، در جمله «دیشب دو تروریست فلسطینی با حمله به پاسگاه مرزی اسرائیل چند سرباز را مجروح نمودند و صبح امروز نیروی هوایی اسرائیل به تلافی حملات تروریستی دیشب با حمله به مقّر تروریست‌ها چند نفر را به هلاکت رساندند» چند نکته مهم نهفته است؛ خبر با کلمه «دیشب» شروع می‌شود و این کلمه دو بار در جمله به کار رفته است. شب در ناخودآگاه انسان‌ها نشان‌دهنده تاریکی، ابهام، ترس و... است. در مقابل آن، کلمه «صبح» که برای حمله نیروهای اسرائیل به کار برده شده، نشان دهنده روشنایی، صداقت، پاکی و... است.

کلمه «تروریست» و «تروریستی» سه بار در خبر به کار رفته است. ترور به معنای وحشت‌آفرینی و تروریست فردی وحشت‌آفرین است که هیچ لباس و مشخصه خاصی ندارد و در هر جا و هر لباسی می‌تواند باشد؛ در حالی‌که «سرباز»، «ارتش»، «نیروی هوایی» و... کلماتی مأنوس با امنیت و حراست کشورها هستند. حملات فلسطینیان، «تروریستی» و حملات اسرائیل «تلافی‌جویانه» بوده است!

فلسطینیان به «پاسگاه مرزی» حمله کردند و مرز هر کشوری حریم قانونی آن کشور محسوب می‌شود که دفاع از آن لازم است، اما حمله اسرائیل به ‌«مقر تروریست‌ها» بوده که هیچ‌گونه حرمت و احترامی ندارد.

نتیجه

امروزه با اندک مطالعه‌ای درباره تاکتیک‌ها و روش‌های جنگ نرم به راحتی می‌توان مشاهده کرد که دشمنان نظام مقدس اسلامی و ولایت فقیه چگونه در قالب لشگرهای گوناگون سایبری به ارزش‌ها و آرمان‌های ایران اسلامی حمله می‌کنند. به همین سبب لازم است نسل جوان و اندیشمندان با نگاهی روشن و عمیق به رصد و مبارزه با حملات نرم دشمن که در قالب ماهواره‌، اینترنت، کتاب و... صورت می‌گیرد بپردازند و با یادگیری روش‌های جنگ نرم به مقابله و دفاع از مبانی دینی ـ ملی برخیزند.

پی‌نوشت‌ها

1. گفتارهای اعتقادی، معرفتی و سیاسی، ص 96.

2. حاتمی، جنگ روانی، ص 29.

3. همان، ص 30.

4. همان، ص 82.

5. همان، ص 84.

حسین مرکزی مقدم

ماهنامه فرهنگ پویا-29

جنگ نرم چیست؟

جنگ نرم  چیست؟

جنگ نرم
جنگ نرم

جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی است. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی و در علوم سیاسی از واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین برای تبیین این اصطلاح  استفاده می‌شود.

گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت نیز استفاده می شود، ولی در نهایت هر دوبه یک مفهوم ختم می شوند. نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است و "ژوزف نای" از اندیشمندان معاصر معتقد است، مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است، او برخلاف بعضی از صاحب نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در زیرمجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام می‌ برد.

در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است. اما از آنجا که در مورد گستردگی و حوزه فعالیت هر کدام اتفاق نظر وجود ندارد؛ اشاره کوتاهی به هر کدام از واژه های مذکور و سابقه تاریخی آنها خواهیم داشت.

مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر "اجبار" و مبنای قدرت نرم بر "اقناع" است

جنگ روانی، جنگ نرم

جنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسان‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوه‌ها و ترفندهایی متوسل می‌شدند، اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت.

 فولر، مورخ و تحلیلگر نظامی بریتانیایی اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را در سال 1920 به کار برد. در آن زمان استفاده  فولر از واژه جنگ روانی در محافل نظامی و علمی بریتانیا و آمریکا توجه چندانی را به خود جلب نکرد. در ژانویه 1940 با انتشار مقاله ای با عنوان "جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن" این اصطلاح برای اولین بار وارد ادبیات آمریکا شد. بر این اساس "جنگ روانی را باید استفاده از هر نوع وسیله ای به منظور تاثیر گذاری بر روحیه و رفتار یک گروه با هدف نظامی مشخص معنا کرد". در پایان جنگ جهانی دوم این اصطلاح به "فرهنگ لغت وبستر" وارد شد و بخشی از عبارت پردازی‌های سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.

 در سال 1950 یعنی تنها یک‌سال پس از پایان جنگ جهانی دوم "ترومن"، رئیس جمهور وقت آمریکا  به منظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ‌روانی در کره پروژه‌ای با عنوان "نبرد حقیقت" را با بودجه‌ای معادل 121میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا اداره و ریاست جنگ‌ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی، واحدهای جنگ‌روانی گسترده‌ای را با استفاده از تجربیات جنگ‌جهانی دوم تشکیل داد. از آن‌زمان تاکنون، سازمان‌ها و واحدهای روانی ـ تبلیغاتی آمریکا با توسعه‌ای روزافزون همواره به عنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کرده‌اند.

براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگین

در سال های پایانی جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری "لخ والسا" در جنبش کارگری این کشور در سال 1984 تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی براندازی نرم به مسئله جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد.

نرم افزار خواندن و شمردن

 استعمارگران از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی، به جای واژه خشن جنگ نرم یاد می نمایند.

 انقلاب های مخملی یا "انقلاب های رنگی" و "گلی" از شیوه های براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل می‌شود. انقلاب های رنگی و مخملی در جوامع پسا کمونیستی در اروپای مرکزی، شرقی و آسیای مرکزی اتفاق افتاد. این واژه برای نخستین بار از سوی "والسلاوهادل" رئیس جمهور پیشین چک که در آن زمان رهبر مخالفان چکسلواکی سابق بود، وارد ادبیات سیاسی شد. مخالفان حکومت در چکسلواکی با انجام سلسله اقدامات مرتبط و زنجیره‌ای در طی یک دوره شش هفته‌ای از 17 نوامبر تا 29 دسامبر 1989 در این کشور موفق به نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت شدند. این پدیده سپس به شکل زنجیره‌ای در صربستان طی دو مرحله 1997 - 2000 ، گرجستان 2003 ، اوکراین 2004 و قرقیزستان 2005 ادامه یافت.

به طور کلی اهداف آمریکا از سازماندهی انقلاب های رنگین در کشور‌های هدف را در چارچوب حوزه‌های زیر می‌توان بررسی کرد:

- تسلط بر مناطق ژئوپلتیکی و ژئواستراستژیکی

- کنترل شریان انتقال انرژی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن

- حذف و یا مهار نظام های مخالف در برابر نظام آمریکا

 - ممانعت از ایجاد اتحادیه های نظامی و امنیتی در آسیا، خاورمیانه و آسیای مرکزی

 - همسو کردن کشورهای هدف با سیاست های آمریکا

 - فرصت سازی اقتصادی برای آمریکا

 - مهار بیداری اسلامی

جورج سوروس ، رئیس بنیاد سوروس سرمایه دار بزرگ آمریکایی یا به عبارتی میلیاردر یهودی آمریکایی یکی از معماران اصلی انقلاب مخملین گرجستان در گفتگویی با روزنامه لس آنجلس تایمز اظهار داشت که : تمایل دارد سناریوی گرجستان در کشورهای آسیای مرکزی یعنی تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و ترکمنستان تکرار شود.

شرکت‌کنندگان انقلاب‌های رنگین اغلب از مقاومت مسالمت‌آمیز با هدف اعتراض‌ علیه دولت‌های غیرهمسو با آمریکا و حمایت از دمکراسی، لیبرالیسم و استقلال ملی استفاده کرده‌اند و معمولاً یک رنگ یا گل خاصی را به عنوان سمبل و نشانه خود برگزیده‌اند. اعتراض‌های صورت گرفته و نقش مهمی که سازمان‌های غیردولتی به ویژه سازمان‌های فعال دانشجویی در سازماندهی مقاومت مسالمت‌آمیز ایفا می‌کنند، این رویدادها را برجسته‌تر نشان می‌دهد.

جنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسان‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوه‌ها و ترفندهایی متوسل می‌شدند، اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت

اهداف اجرایی از جنگ نرم

همان طور که اشاره شد، جنگ روانى جدید عملى سازمان یافته و برنامه ریزى شده پدیده اى همیشگى و پیوسته است که اختصاص به مقطع زمانى خاصى ندارد. با توجه به این مسأله مى توان اهداف جنگ روانى را در یک تقسیم بندى به اهداف سیاسى و اهداف نظامى و در تقسیم بندى دیگر، آن را به اهداف و مقاصد استراتژیکى و مقاصد تاکتیکى تقسیم نمود

با توجه به این که ماهیت اصلى عملیات روانى به اعتراف خود آمریکایى ها عبارت است از تلاش براى تأثیرگذارى بر افکار، احساسات و تمایلات گروه هاى دوست، دشمن یا بى طرف مى توان تا حدودى به برخى از مهمترین اهداف جنگ روانى پى برد:

- تأثیرگذارى شدید بر افکار عمومى جامعه مورد هدف از راه طرح جنگ نرم و با ابزار خبر و اطلاع رسانى هدفمند و کنترل شده که نظام سلطه همواره از این روش براى پیشبرد اهداف خود سود جسته است و البته موفقیت هایى هم در این زمینه داشته است.

- ترساندن از مرگ یا فقر یا قدرت خارجى سرکوبگر و پس از آن دعوت به تسلیم از راه پخش شایعات و دامن زدن به آن براى ایجاد جو بى اعتمادى و ناامنى روانى.

جنگ نرم

- اختلاف افکنى در صفوف مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام هاى نظامى و سیاسى کشور مورد نظر در راستاى تجزیه سیاسى کشور.

- اشاعه بذر یأس و نومیدى درمیان مردم و بویژه نسل جوان به منظور بى تفاوت کردن آنها نسبت به کشور خود و تحولات احتمالى آتى.

- کاهش روحیه و کارآیى رزمى ( در زمان جنگ نظامى).

- ایجاد اختلال در سامانه هاى کنترلى و ارتباطى کشور هدف.

- تبلیغات سیاه (با هدف براندازى و آشوب) به وسیله شایعه پراکنى، پخش تصاویر مستهجن ، جوسازى از راه پخش شب نامه ها و ...

- تقویت نارضایتى هاى ملت به دلیل مسائل مذهبى، قومى، سیاسى و اجتماعى نسبت به دولت خود به طورى که در مواقع حساس این نارضایتى ها زمینه تجزیه کشور را فراهم کند.

- تلاش براى بحرانى و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل هاى نادرست و اغراق آمیز که مقام معظم رهبرى نیز در دیدار اخیر اعضاى مجلس خبرگان با ایشان به آن اشاره داشته و آن را در راستاى خط تهاجمى دشمن توصیف کردند.

با توجه به تمام مطالبى که گفته شد، ضرورت مقابله جدى با جنگ روانى دشمن به شیوه هاى سخت افزارى و نرم افزارى بر کسى پوشیده نمى ماند. اما در این میان وحدت استراتژیک تمام نهادهاى کشور براى پاسداشت تمامیت ارضى نیز مقدمه اى لازم براى خنثى کردن جنگ روانى دشمنان است.

قبس زعفرانی

گروه جامعه و ارتباطات

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور

جنگ نرم در اندیشه امام خمینی

جنگ نرم در اندیشه امام خمینی

سبک‌شناسی تحلیلی «نفوذ»

سبک‌شناسی تحلیلی «نفوذ»

رهبر انقلاب اسلامی در دو موضع از بیانات خود در دیدار فرماندهان گردان‌های بسیج، چنین فرمودند: نفوذ خیلی مساله مهمّی است. نفوذ که ما می‌گوییم، حالا بعضی‌ها واکنش نشان می‌دهند؛ آقا! مساله نفوذ جناحی شد، استفاده‌ جناحی کردند؛ من به این حرف‌ها کاری ندارم. خب، استفاده جناحی نکنند، بحث بیهوده درباره نفوذ نکنند، اسم نفوذ را بدون محتوای لازم مطرح نکنند." و "از [نفوذ موردی] خطرناک‌تر، نفوذ جریانی است. (4/9/1394).

آن‌چه ایشان در بیانات خود در جلسه مذکور و همچنین گفتارهای دیگر در ارتباط با نفوذ مطرح کرده‌اند، برجسته‌سازی و اعلان اهمیت نفوذ و همچنین اشاره‌هایی پراکنده به چیستی نفوذ و مصداق‌یابی برخی موارد آن است. از سوی دیگر، مخاطبان را به تحلیل دقیق معنای نفوذ و همچنین مؤلفه‌های مرتبط با آن دعوت می‌کنند. در این جستار، تنها به یک مؤلفۀ فرعی در تحلیل نفوذ که دو مصداق از آن(نفوذ موردی، نفوذ جریانی) نیز در بیانات مذکور، مورد اشاره رهبری قرار گرفته است، پرداخته می‌شود: «سبک‌شناسی نفوذ».

مقصود از سبک‌شناسی نفوذ، برشماری گونه‌های مختلف نفوذ بر اساس چگونگی تاثیر عامل نفوذی بر فرد یا افراد پذیرای نفوذ است. از این رو، بایستی «سبک‌شناسی» نفوذ را از دو حیطۀ «روش‌شناسی» و «شناخت نفوذ از حیث ابعاد مختلف» تفکیک کرد. «روش‌شناسی» نفوذ، ناظر به شناخت شیوه‌ها و چگونگی پیشبرد نفوذ در اعماق هدف است؛ مانند تطمیع (پول، قدرت، جاذبه‌های جنسی)، تخویف، رسانه‌های جمعی، جاسوسی و ... . «شناخت ابعاد مختلف نفوذ» نیز، به حیطه‌شناسی نفوذ (شناخت نفوذ از حیث حیطه‌های اجرای نفوذ) مانند نفوذ سیاسی، نفوذ فرهنگی، نفوذ اجتماعی و ... می‌پردازد. در بحث مورد نظر این نوشتار، تنها به سبک‌شناسی نفوذ پرداخته شده، در دو حیطۀ روش‌شناسی و شناخت ابعاد مختلف نفوذ، وارد نخواهیم شد.

بررسی دقیق سبک‌‌(گونه)های نفوذ، خود نیازمند تفکیک بین پذیرای مختار و غیرمختار است. مقصود از پذیرای مختار، فرد یا افراد پذیرای نفوذ است که دارای توانایی گزینش و انتخاب پویا هستند، به گونه‌ای که در شرایط مختلف، گزینش‌های مختلف داشته باشد. مقصود از پذیرای غیرمختار، سازمان یا سیستمی است که دارای توانایی گزینش و انتخابگری فعال نیست. سبک‌های نفوذ در دو حیطۀ متفاوت مذکور، دارای مؤلفه‌های بسیار متفاوتی است. در این جستار، تنها گونه‌های مختلفی که در حیطه پذیرای مختار قابل تصویر است، مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد. (در ادامه نوشتار، به جای عبارت فرد یا افراد پذیرای نفوذ، از واژۀ پذیرا استفاده می‌شود).

سبک‌های مختلف نفوذ را می‌توان چنین برشمرد:

1. نفوذ فردی/ شبکه ای/ جریانی

2. نفوذ ایجابی/ سلبی

3. نفوذ پویا و خود‌ترمیم‌گر/ نفوذ ایستا

4. نفوذ سطحی و مقطعی/ نفوذ عمیق و پایدار

5. نفوذ بومی/  نفوذ بیرونی

6. نفوذ چندلایه‌ای و پیچیده / نفوذ تک‌لایه‌ای و بسیط

گونه‌های مذکور از سبک‌های نفوذ، می‌توانند متداخل بوده و در هم تنیده شوند. از این رو، نفوذ به سبکی خاص، به معنای امکان‌نداشتن تطبیق آن بر دیگر سبک‌های نفوذی نیست. در ادامه به تحلیل اولین نوع از سبک‌های نفوذ، یعنی نفوذ فردی/شبکه‌ای/ جریانی، پرداخته می‌شود.

1. نفوذ فردی(موردی)

در نفوذ فردی، پذیرا یک فرد انسانی است. مقصود از یک فرد انسانی، انحصار گونه «نفوذ فردی» در نفوذ به "یک" شخص نیست؛ زیرا ممکن است در گونۀ نفوذ فردی، تعداد بسیاری از افراد آن مجموعه، مورد هجوم خاموش قرار گیرند. از این رو، مقصود از یک فرد انسانی، آن است که هدف اصلی در طرح‌ریزی برای نفوذ، فرد واحد یا تک‌تک افراد باشد، به‌گونه‌ای که ارتباط آن‌ها با یکدیگر یا با یک شبکه یا جریان خاصّ، لحاظ نگردد. مانند نفوذ بر اندیشه‌های یک فرد، یا افراد یک جامعه، به وسیلۀ القای شبهات دینی یا ... .

نفوذ فردی، خود دارای دو گونه است:

1-1-) نفوذ در فرد، از آن‌جهت که فردی منحصر به‌فرد بوده و قصد دشمن، شخص وی است. مانند نفوذ بر افکار یک مدیر، یا یک متفکّر و رهبر بزرگ و یا تک‌تک افراد یک جامعه.

1-2-) نفوذ در فرد، از آن‌جهت که وی عضوی از یک سازمان یا مجموعه است. در این حالت، نفوذ به فرد و تسلّط بر وی، به خودی خود، موضوع نفوذ نیست؛ بلکه موضوع اصلی نفوذ، سازمان یا مجموعه است. اما از آن‌جهت که سازمان یا مجموعۀ فرضی، متقوّم به افراد است، ممکن است نفوذ به گونۀ «نفوذ فردی» طراحی شود؛ مانند نفوذ در مجلس یک کشور یا گروهی خاص، به وسیلۀ نفوذ بر اعضای مجلس آن کشور یا اعضای گروه مفروض.

نفوذ فردی در دو گونۀ خود، دارای ویژگی‌های خاصّی است:

نفوذ فردی نسبت به نفوذ شبکه‌ای و جریانی، نیازمند طراحی و برنامه‌نویسی ساده‌تری است.

نفوذ فردی، (در اغلب موارد) برای اجرا و رسیدن به مقصود، نیازمند مدت‌زمان کوتاه‌تری است.

نفوذ فردی، قابلیت رصد و کشف بالاتری نسبت به نفوذ شبکه‌ای و جریانی دارد.

در نفوذ فردی، طراحی نفوذ و کیفیّت آن برای هر شخص، متفاوت از طراحی نفوذ برای شخص دیگر است؛ زیرا تفکّر، امیال و ویژگی‌های هر شخص با دیگری تفاوت دارد و از این رو، نیازمند شیوه‌ها و طراحی‌های متفاوتی برای نفوذ بر هر فرد است. بنابر این، شیوۀ نفوذ فردی بر یک فرد باتجربه و خردمند(برای مثال)، متفاوت از نفوذ بر یک فرد جوان و دارای امیال فراوان جنسی و ... است؛ چنان‌که نفوذ بر یک فرد متدیّن و فرد بی‌دین، و همچنین نفوذ بر افراد جامعۀ ایرانی با جامعۀ غربی، نیازمند اتخاذ دو روش بسیار متفاوت است.

2. نفوذ شبکه‌ای

نفوذی که در آن، فعلیّت و اثربخشی نفوذ، معلول پیوستگی و هماهنگی مجموعه‌ای از «افراد» یا «ساختارها و عوامل» نفوذی است. از این رو، نفوذ شبکه‌ای دارای دو گونه است:

1-1. شبکه تیمی [شبکۀ افرادی]:

نفوذی را که در آن، مجموعه‌ای از افراد حقیقی به طور هماهنگ و پیوسته درصدد اجرای طرح نفوذی باشند، «نفوذ شبکه‌ای تیمی» می‌نامیم. مانند شبکۀ اعضای تولید و پخش محصولات رسانه‌ای ضد ارزشی.

آگاهی افراد از نفوذی‌بودن اعضای دیگر، شرط الزامی در نفوذهای شبکه‌ای نیست. در برخی موارد، هر فرد با رئیس شبکه در ارتباط بوده و از نفوذی‌بودن اعضا و افراد هم‌عرض خود بی‌خبر است. اما در مواردی نیز، افراد شبکه، دارای آگاهی نسبت به نفوذی‌بودن یاران دیگر خود در شبکه هستند. تحلیل و خاستگاه هر یک از دو گونۀ مذکور، خارج از حیطۀ این جستار است.

تفاوت نفوذ شبکۀ تیمی (افرادی) با موادی که در افراد "متعدّد" یک جامعه هجوم نفوذِ فردی (موردی) قرار می‌گیرند را می‌توان در موارد ذیل مشاهده کرد:

1-1-1. در نفوذ شبکه‌ای تیمی، نفوذ بر پذیرا، محصول هماهنگی افراد و ارتباط منسجم آن‌ها با یکدیگر است؛ در حالی که در نفوذ موردی بر افراد متعدد، هر فرد به تنهایی هدف نفوذ بوده و اثربخش‌نبودن نفوذ بر یک فرد، بر افراد دیگر تاثیری ندارد. (به دیگر بیان، شمول در نفوذ شبکه‌ای به صورت عامّ مجموعی و در نفوذ افرادی به صورت عام استغراقی است).

1-1-2. بر خلاف نفوذ موردی، در شبکۀ نفوذ افرادی[تیمی] با حذف یا انحلال یکی از اجزای شبکه، نتیجۀ مطلوب نفوذ شبکه‌ای نیز منتفی شده یا با اثربخشی کم‌تری روبه‌رو می‌شود. برای نمونه، در نفوذ به عقاید دینی یک جامعه، هم می‌‌توان به صورت شبکۀ تیمی عمل کرد و هم با روش نفوذ فردی بر افراد. برای نفوذ به صورت شبکۀ تیمی، می‌توان مجموعه‌ای از اساتید دانشگاه، همراه با عده‌ای روزنامه‌نگار و ناشران کتاب را در نظر گرفت که در شبکه‌ای به هم پیوسته و با تولید فکر و نشر آن، اقدام به نفوذ در عقاید دینی مردم می‌کنند. در این شبکه، با اختلال در کار ناشران خاص(به عنوان مثال)، طرح نفوذی اساتید دانشگاه، با کندی یا توقف روبه‌رو خواهد شد؛ درصورتی‌که در روش نفوذ فردی و موردی، یک استاد دانشگاه یا مبلّغ دینیِ نفوذی، می‌تواند در کلاس‌های درسی خود، به عقاید و اندیشه‌های دینی تک‌تک شاگردان و مستمعان خویش نفوذ کند. در این روش، توقّف اساتید نفوذی دیگر یا ...، خللی در نفوذ به افراد پدید نمی‌آورد.

1-2. شبکۀ ساختاری: نفوذی را که در آن، مجموعه‌ای قوانین یا مجموعه‌ای از ساختارهای جزئی و متعدد، به صورت هماهنگ و پیوسته درصدد اجرای طرح نفوذی باشند، «شبکۀ نفوذی ساختاری» می‌نامیم. نفوذ شبکه‌ای ساختاری، متقوّم به افراد نیست بلکه دارای طرّاحی و قالبی منسجم است که هر فرد با ورود به داخل آن، ناخودآگاه، فعالیت‌های خواسته‌شدۀ دشمن در قالب شبکه نفوذ را اجرا می‌کند. از این رو می‌توان به موارد ذیل به عنوان تفاوت شبکه افرادی(تیمی) با شبکه ساختاری اشاره ‌کرد:

1-2-1. نفوذ در قالب شبکۀ تیمی، متقوّم به افراد شبکه است؛ به‌گونه‌ای که با تغییر در آن‌ها و یا توقّفشان، فعالیت شبکه مختل یا کند می‌شود؛ در حالی‌که نفوذ به صورت شبکه‌ای ساختاری، متقوّم به مسؤولیت‌ها، قوانین و طرح‌های پیشین است. از این رو افراد، مهره‌های این شبکه بوده و با تغییر یکی از آن‌ها یا کنارکشیدن او، جایگاه وی در شبکه به وسیلۀ فرد دیگری پرمی‌شود.

 برای نمونه، مقابله با شرکت‌های تجاری هرمی به وسیلۀ انهدام افراد و عوامل فیزیکی آن‌ها، مرهمی کوتاه‌مدت است که با یارگیری و جایگزینی مهره‌های جدید، دوباره جوانه خواهد زد؛ در حالی‌که شرکت‌های تجاری هرمی که به عنوان یک عامل نفوذی اقتصادی به شمار می‌آید، دارای دو بعد شبکۀ ساختاری و شبکۀ افرادی است. مقصود از شبکۀ ساختاری در این‌جا، مجموعه ساختار و قوانینی است که به سبب رخنه‌های موجود در نظام اقتصادی ایران و همچنین ضعف در نظارت، امکان تشکیل و پیشبرد اهداف این شرکت‌ها را تامین می‌کند. در چنین حالتی، اساس مقابله با نفوذ اقتصادی این شرکت‌ها، مقابله با زمینه‌هایی است که سبب‌ساز تولد شبکه ساختاری شرکت‌های هرمی شده و انهدام شبکه افرادی این شرکت‌ها، تاثیر کامل را ندارد.

1-2-2. برای مقابله با شبکۀ نفوذ تیمی، می‌توان با آگاه‌سازی افراد شبکه و یا حذف آن‌ها، شبکه نفوذ را منحلّ کرد؛ در حالی که شبکۀ نفوذ ساختاری، جز با اصلاح ساختار ها یا قوانینی که تسهیل‌گر نفوذ هستند، بهبود نمی‌یابد. برای مثال، بروکراسی پیچیده و سرعت‌گیر، یک شبکه نفوذی ساختاری است که می‌توان با اجرای آن در بسیاری از سازمان‌ها، از مدیریت‌های جهادی و سرعت در نیل به اهداف انقلاب جلوگیری کرد. در این روش نفوذی، حتی اگر افراد متعهد و متخصص نیز در سازمان قرار گیرند، به سبب وجود قوانین نامناسب، قدرت مقابله با عوامل کندکنندۀ سرعت پیشرفت را نخواهند داشت.

1-2-3. «فاعلان اصلی» در نفوذهایی با قالب نفوذ شبکه‌ای ساختاری را بایستی در زمان‌های گذشته دنبال و شناسایی کرد؛ افرادی که ساختارها را ایجاد و زمینه را برای نفوذ فراهم کرده‌‌اند؛ در حالی که فاعلان یا عاملان نفوذ در شبکۀ تیمی، افرادی هستند که در زمان حاضر در حال فعالیت هستند. برای نمونه، نفوذ احتمالی فرهنگی در دانشگاه‌ها به صورت شبکه ساختاری را باید، نه در زمان مسؤولیت مسؤولان حاضر، بلکه در زمان حکومت پهلوی و همچنین نهادهای مرتبط با این امر، پس از انقلاب اسلامی تا زمان حاضر بجوییم.

1-2-4. شناسایی و انهدام شبکه نفوذ ساختاری، دشوارتر از شناسایی افراد شبکه افرادی(تیمی) و انهدام آن‌هاست؛ زیرا شناسایی عوامل ساختاری، زبان گویا نداشته و خود را نمایان نمی‌سازند و از این رو، نیازمند زمان زیادتری در مقایسه با شناسایی افراد انسانی است که در شبکه تیمی با یکدیگر همکاری و ارتباط دارند.

1-2-5. انهدام شبکه نفوذ ساختاری، نیازمند بهره‌گیری از روش‌های «میان‌رشته‌ای» همراه با «آینده‌پژوهی» است؛ زیرا وضع قانون و ساختار در زمان حال، بدون بررسی تاثیر آن بر ساختارهای موازی یا غیرموازی و همچنین آسیب‌شناسی ناظر به آیندۀ قانون، احتمال بسترسازی نفوذهای شبکه‌ای ساختاری را فراهم می‌سازد. بنابراین در وضع ساختارها و قوانین، باید علاوه بر متخصصان مربوطه، با 1) متخصصان رشته‌های مرتبط 2) آینده‌پژوهان و 3) مشاوران اخلاق حرفه‌ای مشورت شود.

3. نفوذ جریانی

مقصود از نفوذ جریانی، "نفوذ سیّال و مستمرّی است که با تسلّط بر اندیشۀ افراد پذیرای نفوذ، خط سیر فکری مشخصی را در مجموعه افراد پذیرا، تعریف و مستقرّ می‌کند". واژۀ «جریان نفوذ» با «نفوذ جریانی» تنها در لفظ مشترک بوده، قابل تاویل به یکدیگر نیستند. «جریان نفوذ» به معنای به‌کارگرفته‌شدن نفوذ در حیطه‌ای خاص بوده، با «نفوذ جریانی» که سبکی خاص از نفوذ است، تفاوت دارد.

نفوذ جریانی در بسترها و ابعاد مختلف قابل رصد و شناسایی است، مانند جریان‌های: سکولاریزم در حوزه، تقابل‌انگاری هویت ایرانی و اسلامی، براندازی نظام سیاسی ایران اسلامی و... . نفوذ جریانی دارای ویژگی‌های خاصی است که سبب تفکیک بین آن با «نفوذ شبکه‌ای» و «نفوذ فردی» می‌شود:

3-1. اگر چه مطلق نفوذ، امری تدریجی است، اما نفوذ جریانی نیازمند زمان بییش‌تری برای اجرا و پیاده‌سازی در پذیرا است.

3-2. نفوذ جریانی، نفوذی پویا، خودارتقاء‌ده و ترمیم‌گر است، در حالی‌که نفوذ فردی و شبکه‌ای، دارای نظامی ایستار و ثابت است. پویایی نفوذ جریانی، مسبب از دو علت است:

3-2-1. نفوذ جریانی، منحصر در فرد یا ساختاری خاص نیست بلکه با القای خط فکری خاصی در جامعۀ پذیرای نفوذ، قابلیّت عضو پذیری افراد زیادی را فراهم می‌کند.

3-2-2. ورود و خروج افراد مختلف به جریان نفوذی، زمینه‌ساز پویایی و تطوّر جریان نفوذی است؛ زیرا با ورود هر عضو تازه به جرگۀ خط فکری نفوذ، خط فکری مفروض با چالش‌ها و فرصت‌های جدیدی روبرو می‌شود که بر اساس آن و با مدیریت صحیح، می‌تواند اسباب پویایی جریان و خودترمیم‌گری آن را فراهم آورد.

3-3. طراحی و ایجاد نفوذهای جریانی، از یک‌سو نیازمند متخصّصان اندیشه‌ساز و از سوی دیگر، نیازمند مبلّغان موجّه آن‌ها در سطح جامعۀ هدف است که دارای مقبولیّت و مرجعیّت علمی کافی باشند.

3-4. سیال بودن نفوذ جریانی، مزیّت انطباق‌پذیری آن را در شرایط مختلف فراهم می‌سازد. جریان نفوذیِ "تعامل با ظالم و استکبار"، می‌تواند خود را با جریان‌های مختلف دینی یا غیردینی منطبق سازد و در هر حیطه، به شکلی خاصّ اهداف خود را دنبال کند. دنبال‌سازی جریان نفوذی در حیطه‌های مختلف، به وسیلۀ اعضای متفاوتی که در حیطه‌های گوناگون مشغول به فعالیت هستند، پیگیری می‌شود.

3-5. نفوذ جریانی، به سبب کثرت اعضا و استقرار در مبانی فکری جامعه پذیرای نفوذ، دارای قدرت تاثیر بالایی است، به‌گونه‌ای که می‌تواند خود، حلقۀ واسطی در ساخت و ترویج سبک‌های دیگری از نفوذ در حیطه‌های مختلف باشد. سکولاریزم در حوزه، اگر از سطح یک نظریه به جریان سیال تبدیل شود، می‌توانند سبب‌ساز نفوذ‌های گستردۀ دیگری(مانند ترویج اخباری‌گری افراطی، ترویج انجمن حجتیه و ...) در حوزه‌های علمیه، و با واسطۀ آن‌ها سبب‌ساز نفوذهای دیگر در جامعه همچون سکولاریزم در جامعه شود.

3-6. مقابله با نفوذ جریانی به سبب حیطه شمول بالا و استقرار مبانی، نیازمند هزینه فکری و عملیاتی بیش‌تری است.

3-7. در مقابله با نفوذهای جریانی، باید از هر دو شیوۀ مبارزۀ ایجابی و سلبی در «سطح جریانی» بهره جست. مقصود ازمبارزه سلبی، تبیین نقاظ ضعف و فساد نفوذ جریانی و مقصود از مبارزه ایجابی، ایجاد و تقویت جریانی خاصّ در مقابل نفوذ جریانی است؛ زیرا مقابلۀ فردی و موردی با افرادی که تحت تاثیر نفوذ جریانی قرار گرفته‌اند، مقابله‌ای بی‌ثمر یا کم‌ثمر خواهد بود.

در این‌جا سه سبک نفوذ فردی(موردی)، شبکه‌ای و جریانی در حدّ موجز ترسیم شد، اما باید بدانیم که نفوذ در حیطه‌های متفاوت(فرهنگی، سیاسی، امنیتی و ..) و با هر روشی که انجام پذیرد(تطمیع، تخویف، تبلیغ و ...)، قابلیت طرح‌ریزی هم‌زمان در سه سبک مذکور را دارد و می‌تواند هم‌زمان پیش رود. برای نمونه، نفوذ جریانی در رسانه‌ها(به عنوان مثال: سینما)، می‌تواند در سه سبک طراحی شود:

1. نفوذ در بازیگران یا کارگردانان یا نویسندگانی خاص، برای تولید اثر مطلوب دشمن، به وسیلۀ برخی اساتید، رسانه‌های جمعی و ... : نفوذ موردی (فردی)

2. ایجاد شبکه‌ای خاص از نویسندگان با کارگردانان که هر یک، دیگری را در اتمام اثر یاری رساند. در این شبکه، می توان توزیع‌کنندگان فیلم‌ها و برخی سینماهای خصوصی را نیز افزود: نفوذ شبکه‌ای افرادی

3. ایجاد قوانینی در ساختارهای مرتبط با رسانه در کشور، که یا دارای خلل‌های اجرایی یا ارزیابی بوده و یا تولید فیلم‌های فاخر و اسلامی را با کندی روبرو کرده و از سوی دیگر، تسهیل‌گر تولید فیلم‌های ضدارزشی باشد: نفوذ شبکه‌ای ساختاری

4. طراحی و ایجاد جریانی خاص در سینما که ضدّ ارزشی بوده و تفکّرات ناسیونالیسم یا سکولاریسم یا ... را در میان اصحاب رسانه ترویج و مستقر سازد: نفوذ جریانی

 

محمدحسین  وفائیان

فصلنامه فرهنگ پویا شماره 31.

 

فرقه نیوز