«جرج سجعان جرداق» در سال 1931 میلادی در منطقه «مرجعیون» لبنان و در یک خانواده مسیحی ارتدوکس و اصیل متولد شد. پدر و مادر وی اگرچه مسیحی بودند اما به امام علی (ع) عشق میورزیدند و این عشق در منزل آنها متجلی بود به نحوی که بر سر در خانه خود عبارت «لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار» را نصب کرده بودند.
خانواده و اقوام جرداق همه از تحصیلکردگان و روشنفکران محل تولد وی بودند. پدر جرداق مهندس و عمویش دانشمند بزرگ ریاضی بود. اما جرج کوچک تحت تاثیر شدید برادر روشنفکرش «فواد» بود . فواد نیز به شدت از جرج حمایت می کرد و وی همان کسی بود که بارقههای اول عشق به تالیف و تحقیق در مورد امام علی (ع) را در ذهن جرج با اهدای یک نهج البلاغه به وی در همان سنین کودکی روشن کرد. جرداق پس از گذراندن تحصیلات اولیه در محل تولدش وارد کالج کلیسایی آن زمان لبنان شد و پس از فارغالتحصیلی در تعدادی از دانشگاههای بیروت به تدریس ادبیات عرب و فلسفه مشغول شد. البته وی در کنار تدریس، به تالیف، نویسندگی، همکاری با روزنامه و مجلات و رادیو نیز مشغول بود.
اگرچه شاید بسیاری بر اشعار بسیار زیبا و نقدهای جرج جرداق متمرکز شوند اما بخش درخشان زندگی وی تالیف دایره المعارف «علی، صدای عدالت انسانی» در چند جلد بود: «علی (ع) و حقوق بشر.» «علی (ع)و انقلاب فرانسه»، «علی (ع) و سقراط»، «علی (ع) و روزگارش» و «علی (ع) و قوم گرایی عربی» و سپس کتاب «روائع نهج البلاغه» را به این مجموعه اضافه کرد.
جرج جرداق در گفتوگویی صمیمانه با مجلهای عربی به زندگی شخصی و کاری خود پرداخته است و از فراز و فرودهای روزگار میگوید. ادامه این نوشته بر اساس سخنان خود جرداق تنظیم شده است.
جرداق محل تولد خود را زیباترین منطقه زمین میدانست و همواره از آن به نیکی یاد میکرد و هیچ وقت حاضر نشد از آن دل بکند. او فواد بردار بزرگش را که یک زبانشنان، شاعر و مهندس بود ، بهترین راهنمای خودش در طول زندگی توصیف میکرد. جرج جرداق در زمان کودکی علاقه چندانی به مدرسه نداشت و هر وقت فرصتی مییافت از مدرسه فرار میکرد تا در کنار چشمهسارهای مرجعیون و زیر درختهای زیبای آن «دیوان متنبی» و «مجمع البحرین» ناصیف یازجی را با علاقه خاصی بخواند. فواد تنها کسی بود که در آن زمان از او دفاع می کرد و اعتقاد داشت جرج جرداق باید به دنبال علاقه خودش برود حتی اگر مستلزم آن فرار از مدرسه باشد. وی سپس یک جلد نهج البلاغه را به جرداق هدیه داد و از آن به بعد کتاب امیر المومنین (ع) نیز به مجموعه مطالعات جرج افزوده شد و تا آخر عمر رهایش نکرد. جرج جرداق به توصیه برادرش هرچه قدر از نهج البلاغه را که در توانش بود حفظ میکرد و در سن 13 سالگی بخش اعظم نهج البلاغه را حفظ بود.
فواد جرداق به برادرش گفته بود که خیر بسیاری در نهجالبلاغه نهفته است و خود فواد قصاید بسیاری در مدح امیرالمومنین (علیهالسلام) داشت. قصایدی که عظمت مبادی انسانی امام علی (ع) و نبوغ این شخصیت بزرگ تاریخ را وصف میکرد و جرج در مراسمهای مختلف میشنید و بخشی از آنها را در پیوست کتاب «علی و قومیت عرب» افزوده است. جرج جرداق این اتفاق را مقدمه حک شدن تصویر والای امام علی (ع) از زمان کودکی در ذهنش توصیف میکند.
جرج جرداق درباره راز عدم نوشتن در باره شخصیت دیگری غیر از علی علیه السلام گفته است: عدهای از مردم کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد میکردند که مثلا در مورد عمر و یا دیگران بنویسم... اما من نپذیرفتم نه به این خاطر که بخواهم بگویم عمر و یا کس دیگری بد است؛ نه اصلا اینطور نبود، بلکه من پس از علی علیه اسلام کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی (ع) ننویسم.
جرداق درباره سیدالشهدا (ع) نیز میگوید: حسین بن علی (ع) امام عادل بود و در جنگ با یزید فاسق دستور شرعی داشت.
او همچنین درباره قیام امام حسین (ع) و علت اینکه چرا بیشتر به آن حضرت نپرداخته است میگوید: «پی بردم که حسین(ع) ادامهدهنده راه پدرش علی (ع) است و به این موضوع نیز در نوشتههایم اشاره کردهام. از فسق معاویه و جنایت وی و همچنین ظلم یزید و زورگوییهای وی نیز نوشتم.»
جرداق
معتقد است که شخصیتی نزدیک به علی علیه السلام و روش تفکر وی وجود ندارد.
او علی علیه اسلام را انسانی ناب برمیشمارد و معتقد است که لازم نیست صفت
ربوبیت به ایشان بدهیم؛ علی یک انسان است اما قدرت ایشان در ایجاد نوعی
بیداری و نوعی آگاهی جهانی در زمینه حقوق و برابری و عدل و عفو و تسامح
باعث شده است تا وی در نظر برخی افراد فرا بشری باشد.
جرداق آنگاه
میگوید: «علی علیه السلام یک انسان نمونه بودند. ایشان در دولتش عدالت
محمدی (ص) را بنیان نهادند. مگر ایشان نیست که میگوید فقر در وطن، غربت
است. مال در غربت، وطن است و اینکه مردم دو گروه هستند: یا برادر تو در دین
هستند و یا همنوع تو در آفرینش. این همان چیزی است که جبران خلیل جبران
نیز به آن اشاره کرده است. جبران از امام علی(ع) تاثیر پذیرفت و در مورد
ایشان میگوید پیامبر(ص) امام علی (ع) را به عیسی بن مریم تشبیه میکرد؛
این تشبیهی تنها جسمانی نیست چون من یقین دارم که نور علی از نور پیامبران و
فرستادگان خداوند متفاوت نیست.» [1]
از آنجایی که بخشی از تدریسهای جرداق مربوط به امام علی (ع) بود وی به دنبال شناخت بیشتر این شخصیت مطالعات گستردهتری را آغاز کرد. جرداق پس از مدتی بحث و جستجو در کتابهای مختلف دریافت که بیشتر نوشتههای پیرامون امام علی (ع) مربوط به امور تاریخی و محدوده زمانی و مکانی معینی است و برای تمام مردم در تمام دورهها مفید نیست. علاوه اینکه بیشتر کتابها به موضوعاتی مانند خلافت و غیره پرداخته بودند و کمتر کسی به تالیف از امیرالمومنین (ع) بر اساس فکر علوی دست زده بود. تفکری که اگر در جامعهای نهادینه میشد آن را زیر و رو می کرد.
سرانجام اینکه شروع به مطالعه عمیق نهجالبلاغه از منظری نو نمود و دریافت که حق صحبت پیرامون امام علی (ع) نه تنها ادا نشده است بلکه شاید در این زمینه بسیار اجحاف شده باشد. او امام علی (ع) را شخصیتی فراتر از مکان و زمان محدود یافت و عشق به این امام مسیر زندگی و تالیفات او را تغییر داد و به نویسنده دایره المعارف چند جلدی «علی، صدای عدالت انسانی » تبدیلش کرد. وی در این جلد اول این دایره المعارف با عنوان«علی (ع) و حقوق بشر» با دلایل محکم اثبات کرد که امام علی (ع) پیشرو تمام متفکران اروپا و جهان است. در جلد دوم «علی (ع)و انقلاب فرانسه» پیشرو بودن امام علی (ع) بر فلاسفه انقلابهای بزرگ را ثابت کرد. در جلد سوم «علی (ع) و سقراط»، از آنجایی که سقراط به عنوان پدر فلاسفه بزرگ بشری شناخته میشود جرداق ثابت کرد که دیدگاههای امام علی (ع) و سقراط در تمام زمینهها به هم ارتباط دارد.
جردج جرداق در پاسخ به سوالی پیرامون نظر شخصی اش از امام علی (ع) میگوید: علی (ع) فرمول کیهانی بی مانند برای تفکر انسانی برگرفته از قوانین ثابت است که زمان و مکان از جوهر آن نمیکاهد. او یک دانشمند، عالم و ادیب در شخصیتی واحد است.
دایره المعارف جرداق از امام علی (ع) مورد استقبال دانشمندان و بزرگان مسیحی و اسلامی به ویژه شیعیان قرار گرفت. برخی از بزرگترین شخصیتهای ادبی و علمی جهان اسلام و دنیای عرب همچون «میخائیل نعیمه» و شیخ «محمد جواد مغنیه» و برجستهترین علمای شیعه چون آیت الله العظمی «بروجردی» و آیت الله العظمی «حکیم» و علامه «سید عبدالحسین شرف الدین» او را ستودهاند.
جرداق پیرامون جایگاه امام علی (ع) در تفکر مسیحیت مینویسد که اگر به برخی از آثار اروپایی در قرون وسطی به ویژه ایتالیا نگاهی بیندازیم درمییابیم که بسیاری از مردم به امام علی (ع) به دلیل شباهت سخنان و روش امام به مسیح (ع)، به عنوان یک قدیس مینگرند. جرداق به عنوان نمونه به سخنان اندیشمند فرانسوی «کارا دیفو» اشاره میکند که تا چه حد تحت تاثیر شخصیت امام علی (ع) قرار گرفته است. وی از میان مسیحیان عرب نیز به نوشتههای « جرجی زیدان»، « جبران خلیل جبران»، «میخائیل نعیمه »، «مارون عبود »، «بولس سلامه »، «فؤاد جرداق » ، «عبد المسیح محفوظ» و شگفتی آنها از شخصیت امام علیه (ع) اشاره میکند.
ماجرای ملاقات جرداق با رهبر انقلاب
در یکی از این جلسات آقای جرج جرداق، نویسنده مسیحی، خدمت مقام معظم رهبری رسیدند. از آنجا که ایشان نمیتوانست سوار هواپیما بشود ساحل به ساحل و مرز به مرز از لبنان به عشق دیدن مقام معظم رهبری به تهران آمده بود.
در جریان ملاقات ایشان به زبان عربی با آیتالله خامنهای صحبت میکرد و آقا هم که به زبان عربی تسلط کامل دارند به زبان عربی با همدیگر صحبت میکردند. آقای جرج جرداق خدمت آقا گزارش میداد که من کتابی راجع به امام علی (ع) نوشتهام و همچنین درخواست صله از مقام معظم رهبری کرد.
آقا فرمودند: «به تهران خیلی خوش آمدید. امیدوارم که سفر بر شما خوش بگذرد.
از شهرهای مختلف ایران از جمله مشهد، اصفهان، شیراز و جاهای دیگر حتماً
دیدن فرمایید و من به عنوان یک فرزند امیرالمؤمنین از شما تشکر میکنم. شما
بر من منت گذاشتید و مطالبه صله کردید. صله شما بسیار بزرگ است ولی به
یک شرط؛ شرط آن این است که کارتان را تمام کنید «الاحسان
بالاتمام.» تکمیل کار شما این است که کتابی درباره حضرت زینب، دختر
امیرالمؤمنین بنویسید. من قول میدهم اگر شما این کتاب را بنویسید خداوند علیّ اعلی صله بزرگی به شما خواهد داد.»
آقای جرج جرداق با این سخنان رهبر معظم انقلاب تشکر و خداحافظی کرد. من
ایشان را تا دم در بدرقه کردم. در همین اثنا آقای جرج جرداق به من گفت:
«این سیدّنا القائد بشّرنی بالاسلام.» و سه بار این حرف را تکرار کرد. یعنی
رهبر معظم، من را به اسلام بشارت دادند.
گفتم: «ایشان به شما چه گفتند که شما را به اسلام بشارت دادند. گفت: «همین
که فرمودند کتابی درباره حضرت زینب بنویس، خداوند علی اعلی به شما صله
بزرگی خواهد داد، این بشارتی بود به اسلام. یعنی این که اگر من کتابی
درباره آن بزرگوار بنویسم توفیق اسلام پیدا خواهیم کرد و مسلمان از دنیا
خواهیم رفت.
اما جرج جرداق مسیحی پس از سالها مطالعه در مورد امام اول شیعیان در پاسخ به سوالی پیرامون شناختش از تشیع میگوید: معنای تشیع نپذیرفتن هر آنچه که انسان را از طریق سازمانها و قوانین اجتماعی و سیاسی آزار میدهد، است. معنای تشیع دست رد زدن به سوءاستفاده و بهرهگیری انسانی از انسان دیگر و یا گروهی از گروهی دیگر است. تشیع انقلاب علیه تمام حکومتهایی است که با زور به دنبال این اعمال هستند. حوادث شرق همه گویای این مطلب هستند. انقلاب تشیع و شیعیان بر مظالم حکام در تاریخ جز برای عدالت انسانی و رحمت و مودت، طرفداری از مستضعفان و سرباز زدن در مقابل ظلم نبوده است.
مرحوم جرداق در اواخر عمر نیز با مشکلات مالی بسیاری دست به گریبان بود و به سختی روزگار میگذراند. کتابهایش در ایران به چاپ رسید و طبق گفته خودش هیچگاه حق و حقوق او به عنوان مولف پرداخت نشد و از سوی مقامات ایران نیز توجهی به این شرایط نامناسب نمیشد؛ اما صدای جرداق نیز به جایی نرسید تا سالهای آخر عمرش در تنگدستی سپری شود.
اکنون پس از درگذشت وی، ایران برای خرید کتابخانه وی اعلام آمادگی کرده است.
خلاصه اینکه، جرج جرداق کسی بود که پس از شناخت امیرالمومنین (ع) کسی را شایسته نوشتن نیافت و پیشنهادها در مورد نگارش از شخصیتهای دیگر را رد کرد و تا پایان عمر بر سر عقیده خود ایستاد.
منابع:
[1] "سخنان خواندنی جرج جرداق مسیحی در گفت وگو با شفقنا"
http://shafaqna.com/persian/
http://shamsa.ir/ziyarat/
http://shamsa.ir/ziyarat/
http://en.safinahmagazine.ir/
http://www.ibna.ir/
بیبیسی فارسی طی 4 سال گذشته به تناوب به مسئله افزایش نرخ باروری و زاد و ولد پرداخته است که شاید در طول زمان، خیلی در چشم مخاطب تاثیرگذار به نظر نرسد اما وقتی اخبار این رسانه را با علم به تاثیر رسانه در اذهان و قلوب بررسی کنیم متوجه دیدگاهی میشویم که به وضوح مخالفت خود را با مسئله افزایش تولید نسل در ایران نشان میدهد.
مهمتر از همه آنکه هدف بیبیسی فارسی از پوشش اخبار این حوزه اساسا در جهت چارچوبسازی برای عوض کردن نگاه مخاطبانش به جمهوری اسلامی است. این بنگاه خبرپراکنی در طول دوران حیات خود سعی در القای 4 محور منفی برای جمهوری اسلامی دارد و در تلاش است تا مسئله افزایش جمعیت را نیز با همین مسائل خودپندارانه مرتبط کند. این چهار محور عبارتند از : «حکومت تئوکراتیک ناکارآمد»، «ناقض حقوق بشر»، «دولت حامی تروریسم» و «به دنبال سلاح هستهای».
آنچه که با دیدن این صفحات مسلم میشود، وجود یک استراتژی برای تقویت باور به «جمعیت کمتر، زندگی بهتر» در ذهن مخاطب ایرانی است. این استراتژی زمانی مهمتر جلوه خواهد کرد که بدانیم همین استراتژی در شبکه ماهوارهای بیبیسی نیز دنبال میشود.
فرقه گرایی
تنشهای میان شیعه و سنی در منطقه خلیجفارس از پیچیدگیهایی برخوردارند و اساساً تنشهایی محلی هستند که در قالب پیشینه سیاسی کشورهای منطقه نمود یافتهاند. عدم دسترسی برابر شیعیان به نهادهای سیاسی و اقتصادی در سرتاسر منطقه، تبعیض رسمی و نیمه رسمی، و عدم نمایندگی شیعیان در نهادهای حکومتی بر هویت فرقهای منطقه تأثیر گذاشتهاند. به حاشیه راندن شیعیان عملاً در همه حوزهها مشاهده میگردد.
شکل گیری رویکرد کشورهای منطقه خلیجفارس بر مبنای انقلاب ایران
بسیاری از رهبران منطقه خاورمیانه همچنان فعالیتهای شیعیان محلی را از دریچه انقلاب ایران مورد ارزیابی قرار میدهند. آنها همچنین به شدت از دخالتهای ایران بیزارند. به تصویر کشیدن معترضان شیعه به عنوان افرادی که از حمایت ایران برخوردارند باعث میشود تا این معترضان مشروعیت خود را از دست دهند و در نتیجه از احتمال همکاری میان شیعیان و اصلاح طلبان سنی نیز کاسته میشود. اگرچه این راهبرد یک راهبرد عمدتاً داخلی است اما سیاستهای کشورهای حوزه خلیجفارس در قبال ایران را نیز محدود میسازد.[1] برعکس، اصلاحات هماهنگ در داخل باعث میشود تا نگرانیهای کشورهای حوزه خلیجفارس درباره دخالت ایران کاهش یابد و فضای بیشتری جهت دیپلماسی سازنده ایجاد شود. اشتباه است اگر عامل پیچیده اختلافات تاریخی میان اعراب و پارسیها نادیده گرفته شود. تمرکز بر اختلافات میان شیعه و سنی باعث شده است تا این عامل از دیدهها پنهان بماند.
تداوم اختلاف نظر بر سر حضور آمریکا در منطقه
تفاوت در اولویتهای کشورهای منطقه در زمینه رابطه با
آمریکا در کانون تکاپوی میان ایران ـ کشورهای خلیج قارس ـ و آمریکا قرار دارد: ایران
به آمریکا اعتماد ندارد و از آنجا که آمریکا را مصمم به «تغییر رژیم» در
ایران میداند از این کشور میترسد و خواهان این است که منطقه را ترک کند. با این
وجود، کشورهای عرب منطقه خلیجفارس نیز احساس مشابهی نسبت به ایران دارند و به
همین خاطر خواهان تداوم حضور آمریکا در منطقه هستند. توافق هستهای باعث نخواهد
شد که از اشتیاق کشورهای منطقه جهت برخورداری از یک حامی بیرونی کاسته شود.
توافق هستهای در واقع باعث تقویت چنین میل و اشتیاقی میشود، زیرا کشورهای منطقه از این میترسند که توافق باعث رفع موانعی شود که آمریکا بر سر راه گسترش نفوذ ایران در منطقه قرار داده است. این امر به ویژه در مورد عربستان، بحرین و امارات صادق است که خطمشی تندتری در قبال ایران اتخاذ کردهاند. در عین حال، عمان، قطر، و احتمالاً کویت میان همکاری با آمریکا و تعامل با ایران موازنه ایجاد خواهند کرد.
توصیههایی در رابطه با سیاست آمریکا
آمریکا همواره باید به نیازهای امنیتی و نگرانیهای کشورهای منطقه خلیجفارس توجه کند، اما در عین حال باید این موضوع را درک کند که چنین چیزی ممکن است باعث از بین رفتن فرصت تعامل با ایران شود آنهم تا آن حد که شاید در راستای رفع نگرانیهای کشورهای منطقه مجبور به استقرار نیروهای نظامی خویش در منطقه شود. حل و فصل چنین تنگناهایی به رویکرد آمریکا و همچنین سیاستهای جدید ایران بستگی دارد.
اقدامات آمریکا در کوتاه مدت
آمریکا باید با وزارتخانههای امور خارجه و دفاع کشورهای منطقه خلیجفارس تعامل بیتشری داشته باشد و این کشورها را به اتخاذ یک رویکرد هماهنگ در قبال مسائل منطقهای تشویق کند.[2] آمریکا همچنین باید مبنای کار خود را بر روی اقدامات نظامی مشترک و موفقیت آمیز میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس] قرار دهد. از جمله این اقدامات میتوان به دفاع دریایی و مقابله با راهزنان دریایی اشاره کرد که هر دو با هزینههای سیاسی نسبتاً پایین توأم هستند. این کشور در عین حال که روابط میان برخی از کشورهای منطقه ـ امارات، عمان، قطر، و احتمالاً کویت ـ را استحکام میبخشد همچنین میتواند به تماس با ایران در زمینه امنیت خلیجفارس ادامه دهد.[3] کشورهای منطقه خلیجفارس شاید در راستای ایجاد یک سیستم دفاع موشکی جامعتر کمکهای بیشتری از آمریکا طلب کنند و همان راهی را پیش بگیرند که در آمریکا و اسرائیل در روابط خویش پیش گرفتهاند.
راهبرد آمریکا در بلند مدت
آمریکا و متحدانش در اروپا و خلیجفارس باید در برنامه ریزیهای خود برای آینده ایران را نیز مدنظر قرار دهند. پیش بینیها درباره اقدامات ایران در منطقه چندان خوشایند نیستند، اما تهران ممکن است به دنبال ارتقای سطح همکاریهای دوجانبه و منطقهای باشد. علائم چنین چیزی پیشاپیش پدیدار گردیدهاند. از سوی دیگر، اگر ایران از فرصتهای جدید بهره گرفته و در قالب اقدامات مستقیم و مخفی بر نفوذ خود در منطقه بیافزاید و بیش از پیش در منطقه دودستگی ایجاد کند در آن صورت آمریکا باید حتی حمایت بیشتری از منطقه به عمل آورد. آمریکا باید از هرگونه گشایشی که ممکن است به دنبال حصول توافق هستهای ایجاد شود بهره گرفته و روابط خود را با جمهوری اسلامی به گونهای توسعه دهد که نگرانی کشورهای منطقه برطرف شده و در عین حال امنیت جمعی، توسعه اقتصادی، و وضعیت حاکمیت و حقوق بشر نیز در منطقه ارتقا یابد.
ارتقای اصلاحات
کشورهای حوزه خلیجفارس از قابلیتهای نظامی ایران به ویژه نیروی دریایی و زرادخانه موشکهای بالستیک این کشور هراس دارند؛ اما تهدید واقعی برای آنها در حقیقت یک تهدید ایدئولوژیکی است. حکام منطقه بر این باورند که ایران مصصم است با سوءاستفاده از بخشهایی از شهروندان ناراضیشان نظام سیاسی آنها را سرنگون سازد. یکی از راههای برطرف کردن این چالش انجام اصلاحات داخلی است. اصلاحات میتواند از تأثیر ایران بر امور داخلی کشورهای منطقه بکاهد. در حال حاضر پادشاهان و حکام خودکامه منطقه محتاطانه ایران را تحت نظر دارند، ایرانی که همچنان نماد یک انقلاب مردمی و شیعی است. اقدام آمریکا مبنی بر تشویق کشورهای منطقه به انجام اصلاحات در عین حال که اقدام مطلوبی به شمار میرود اما دردسرآفرین نیز است.
ادامه دارد...[1] For context on sectarianism’s local roots and the use of sectarianism as a ruling strategy, see Frederic Wehrey, Sectarian Politics in the Gulf: From the Iraq War to the Arab Uprisings, New York: Columbia University Press, 2013; and Toby Matthiesen, Sectarian Gulf: Saudi Arabia, Bahrain and the Arab Spring that Wasn’t, Stanford: Stanford University Press, 2013.
[2] A GCC–U.S. Strategic Cooperation Forum was created on March 31, 2012, and subsequent ministerial meetings were held on October 1, 2012, and September 26, 2013. The September 2013 meeting of the Strategic Cooperation Forum saw the formation of a joint U.S.–GCC Security Committee to address issues related to counter-terrorism and border security. U.S. Department of State, "Joint Communique from the Second Ministerial Meeting for the US-GCC Strategic Cooperation Forum,” October 1, 2012, http://www.state.gov/r/pa/prs/ps/2012/10/198516.htm.
[3] See Frederic Wehrey, "A New U.S. Approach to Gulf Security,” Policy Outlook, March 10, 2014. http://carnegieendowment.org/2014/03/10/new-u.s.-approach-to-gulf-security/h30d.