نود و یکمین نشست ماهانه فرهنگ مهدوی در گیر و دار وضعیت بحرانی سرزمین شیعهنشین «یمن» با همکاری مؤسسه موعود عصر و مرکز پژوهشها و مطالعات استراتژیک خاورمیانه به صورت میزگردی تخصصی با حضور اسماعیل شفیعی سروستانی، مهدی نصیری و محمدعلی مهتدی، برای بررسی وضعیت دیروز، امروز و فردای یمن برگزار شد، در این نشست هر کدام از سخنرانان، عهدهدار موشکافی و بررسی وضعیت یمن در یکی از موقعیتهایش شدند.
*دیروز یمن و اهل یمن در روایات
مهدی نصیری توضیحاتی راجع به گذشته یمن و چهره یمنیان در روایات معصومان(ع) ارائه داد، وی در خلال سخنانشان با استناد به روایات، یمنیان را پیشقراولان در اسلام آوردن و یاریگران خاندان رسول خدا(ص) معرفی کرد و درباره سابقه یمنیها در پیش از اسلام بیان داشت: یمنیها سابقه خوبی در قرآنکریم دارند و آن ماجرای ملکه سبأ و دعوت حضرت سلیمان(ع) از بلقیس است، بلقیس در هنگام دریافت دعوت حضرت سلیمان(ع) به یکتاپرستی با زیرکی بیان میکند که «اگر سلیمان(ع)، نبی خداوند باشد ما تاب پایداری در برابر او را نمییابیم؛ چون خداوند مغلوب نمیشود» و در نهایت هم میبینیم که این ملکه عاقل، یکتاپرست میشود.
وی درباره دیگر افتخارات یمنیها در قبل از اسلام گفت: وقتی حضرت ابراهیم(ع) خانه کعبه را بازسازی کردند و مردم را به سوی حج فراخواندند، در میان قبایل، نخستین کسانی که به سوی حج شتافتند، یمنیها بودند.
*ورود اسلام به یمن
نصیری اظهار داشت: «خالد بن ولید» نخستین فرستاده رسول خدا(ص) به یمن بود و هیچ کدامشان در مدت شش ماهی که خالد آنجا بود ایمان نیاوردند، پس از این، رسول خدا(ص)، حضرت امیرمؤمنان را مأمور دعوت یمنیها گرداندند، حضرت امیر(ع) به قبیله همدان وارد شدند و در روایات آمده است که همان روز اول مردم یمن را به اسلام دعوت می کنند و بلافاصله کل قبیله همدان ایمان میآوردند، در اینجا در روایات داریم که رسول خدا(ص) فرمودند: «سلام بر همدان! سلام بر همدان» با بررسی روایات ورود اسلام به یمن میتوان دریافت که آنان در برابر اسلام لجاجت نداشتند؛ والّا در همان روز ورود امیرمؤمنان(ع) به این سرعت ایمان نمی آوردند. گویی چنین مقدر شده بود که مردم یمن، ایمان اورده به دست امیرمؤمنان علی(ع) باشند و نه شخص دیگری.
*چند روایت از چهره زیبای اهل یمن
این نویسنده و روزنامهنگار با بیان روایات متعددی درباره مقام قرب مردم یمن و تأیید آنان توسط اهل بیت(ع) ابراز داشت: برای مثال به چند نمونه از روایات اشاره میکنیم، رسول گرامی اسلام(ص) درباره اهل یمن تعبیری دارند که بسیار والاست که میفرمایند: «هر کس مردم یمن را دوست بدارد، من را دوست داشته است و هر کس مردم یمن را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است»، در روایت دیگری آمده است که رسول اکرم(ص) روزی سراغ مردی میروند و از اسبان او سان میبینند. سپس به او میفرمایند: «فلانی من از تو اسب شناسترم»، او هم عرضه میدارد: «یا رسول الله! من از شما مردمشناسترم!» حضرت علّتش را میپرسند، عرض می کند: «بهترین مردان آنانیاند که تیغ بر دوش نهند و نیزهها را بر شانه اسبهایشان گذارند و اینان مردم نجدند»، رسول خدا(ص) به او می فرمایند: «دروغ گفتی! بهترین مردم، مردم یمن هستند، ایمان یمنی است و من یمنی هستم و بیشترین مردمی که از یک قبیله در روز قیامت به بهشت میروند از قبیله ی مذحج (از قبایل یمن) است».
وی افزود: در روایت دیگری مشابه این آمده است که رسول خدا(ص) در پاسخ فرمودند: «دروغ گفتی، بلکه مردم یمن بهترین مردم هستند، ایمان، یمنی است و حکمت، یمنی است و اگر هجرت نبود، من خود از اهل یمن بودم»، در تفسیر «اگر هجرت نبود»، اهل حدیث گفتهاند، یعنی اگر حضرت مکلّف نبودند که به مدینه بروند، به یمن میرفتند یا اگر که خداوند مقام خاصی برای مهاجران لحاظ نکرده بودند، حضرت به یمن مهاجرت می کردند، نکته قابل توجه اینجاست که اسلام یمنی نیست؛ بلکه ایمان یمنی است و ایمان مرتبهای بالاتر از اسلام است و این یعنی یمنیها به معنای بالاتری از اسلام رسیده بودند.
نصیری خاطرنشان کرد: جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند که گروهی از یمن آمدند و نزد رسول خدا(ص) نشستند، حضرت در استقبال از آنها فرمودند: «قلوبی رقیق و نرم دارند این قوم، ایمانشان راسخ و استوار است و منصور (که در آخرالزّمان میآید) از یمن خروج میکند، برای یاری جانشین و وصیّ من»، وقتی این را فرمودند، مردم پرسیدند: «وصیّ شما کیست ای رسول خدا؟ وصیّ خودت را برای ما معرفی کن. ما با توصیف شما دلمان مشتاق شد»، حضرت فرمودند: «اگر شما به مثابه کسانی که صاحب دلند و گوش دلشان باز است، چشمتان به او بیفتد او را خواهید شناخت»، وقتی این را فرمودند، یمنیها رفتند صفها را شکافتند و به چهرهها نگاه می کردند تا وصیّ را شناسایی کنند، حضرت به ایشان فرموده بودند که میان صفوف قرار بگیرید و بدانید هر کس که دلتان به او مشتاق شد، او همان وصیّ است.
وی ادامه داد: وقتی یمنیها به حضرت امیرمؤمنان(ع) رسیدند، دست ایشان را گرفتند و به حضرت رسول خدا(ص) عرض کردند: «ای رسول خدا! این همان کسی است که دلمان متوجّه او شد و فکر میکنیم او وصیّ شماست»، حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: «شما یمنیها نجیبان خدایی هستید که وصیّ من را پیش از آنکه بهتان معرفی شود، شناختید»، در ادامه روایت آمده است که یکباره صدای یمنیها به گریه بلند شد و گفتند: «یا رسول الله! ما به این مردم یکی یکی نگاه کردیم و دلمان بند کسی نشد؛ امّا وقتی به امیرمؤمنان(ع) رسیدیم دلمان لرزید و آنگاه آرام گرفت و چشمانمان پر از اشک شد، گویی که او پدر ما بود و ما فرزندان او بودیم».
این کارشناس رسانهای بیان داشت: در روایت آمده است که این قوم در مدینه ماندند و در زمره یاران امیرمؤمنان(ع) در آمدند و در جنگها با آن حضرت جنگیدند و بسیاری از آنها در جنگ صفین شهید شدند، در تفسیر اصول کافی از مرحوم شعرانی، مطالب زیبایی از یمنیها بیان شده است که از آن جمله این است که اشعریها که به قم مهاجرت کردند و زمینهساز ایجاد پایگاهی محکم در قم گشتند، یمنی بودند، همچنین در این کتاب آمده است که فرهنگ مسیحیها و یهودیها که خطرش از جنگهای صلیبی هم بیشتر است، تا این زمان (تا زمان تألیف کتاب) به میان یمنیها راه نیافته است.
*نقش یمنی ها در تاریخ اسلام
مهدی نصیری در این بخش از سخنان خودش به یمنی بودن قبیله انصار (قبایل اوس و خزرج) و شخصیتهای بزرگی چون اویس قرنی، مالک اشتر و حجر بن عدی اشاره کرد و گفت: بعد از آن چهار نفری که در ماجرای سقیفه با امیرمؤمنان(ع) ماندند، هسته اوّلیه مدافعان امیرمؤمنان علی(ع) در برابر ماجرای سقیفه، یمنی بودند، همچنین بیان کردند که 34 تن از شهدای کربلا نیز از اهالی یمن بودند و با اشاره به نقشآفرینی یمنیها در نهضت توابین، یمنیالاصل بودن خاندان «عاملی» لبنان، نقش آنان را در تاریخ اسلام و گسترش آن مثال زدنی دانستند.
*جغرافیای سیاسی یمن در زمان حاضر/جایگاه یمن در پیادهسازی طرح خاورمیانه جدید
محمدعلی مهتدی پژوهشگر ارشد در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در بخش دوم این میزگرد سخنانی درباره وضعیت ژئوپولیتیک یمن بیان کرد و گفت: تمامی تحولات منطقه خاورمیانه با همدیگر مرتبط هستند و میبایست با یکدیگر مورد بررسی قرار بگیرد، پس از فروپاشی شوروی و ابراز تصمیم امریکا به ایجاد «نظم نوین جهانی» و سیطره بر کل دنیا، نظر بر آن شد که خاورمیانه در نخستین مراحل تحت سلطه قرار بگیرد، چرا که این منطقه به لحاظ ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی بسیار مهم است و سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا را به همدیگر متصل میکند، کسی که بتواند بر این منطقه حکومت کند، میتواند بر سه قاره دیگر جهان حکومت کند، بدین ترتیب، طرح «خاورمیانه جدید» مطرح شد. با این طرح، مناطق موجود در خاورمیانه میبایست تقسیم میشدند و به صورت جدیدی شکل میگرفت، این مرحله با تحریک اقلیتها و وابستگیهای فرقهای و دینی آغاز شد و پای گرفت.
وی ادامه داد: یک مانع در برابر این طرح وجود داشت و آن انقلاب اسلامی ایران بود که ادعای استقلال از شرق و غرب و مبارزه با استکبار و حمایت از مظلوم داشت، کمک انقلاب اسلامی به مقاومتهای اسلامی در فلسطین و لبنان سبب پیروزی آنان در بسیاری از میادین جنگی شد که آمریکایی برای هدف نابودی ایران دو تاکتیک را در نظر داشتند: تاکتیک اوّل این بود که خود ایران را نابود کنند، با این عنوان که هسته را از بین ببرند تا کل منطقه خاموش شود، تاکتیک دوم، قطع کردن بازوها بود؛ به عبارتی نابود کردن کشورهای اطراف و حامی ایران برای ناکارآمد کردن ایران و عقب نشاندنش، آنها با در نظر داشتن راه حل دوم، به لبنان حمله کردند و جنگ 33 روزه را راه انداختند.
مهتدی تصریح کرد: البته در گمان امریکا و اسرائیل این بود که جنگ لبنان سه روز بیشتر طول نمیکشد و قطعاً اسرائیل پیروز میشود، برنامه بعدی اسرائیل هم این بود که نیروهای زمینی اسرائیل وارد لبنان شوند و آن را به ناتو واگذار کنند و بعد از طریق گازانبری، سر سوریه را قطع کنند، به این صورت که آمریکا از عراق وارد شود، ناتو از لبنان و از دو طرف سوریه را تحت فشار بگذارند و با حذف رژیم بشار اسد، مهمترین بازوهای ایران قطع میشود و آن زمان به زعم خودشان میتوانستند نقش منطقهای و ملّی آن را از بین ببرند، «ومکروا و مکر الله» چنانچه دیدید، جنگ لبنان به نفع او تمام شد و آنچه که اسرائیل در پی آن بود، محقّق نگشت.
*یمن در انقلاب های سرزمین های عربی از سال 2011 میلادی
وی افزود: در انقلابهایی که در تونس و بحرین و مصر و... صورت گرفت؛ بحرین و یمن وضعیت متفاوتی داشتند، هر دو شیعه بودند و هر دو ارتباطات عمیق دینی و تاریخی با ایران دارند، لذا اعراب، در رأسش، عربستان سعودی نمیتوانستند بگذارند که انقلاب آنها پیروز شود، در بحرین با فرستادن لشکری آنها را خاموش کردند، امّا در یمن مردم به خیابان ریختند و تظاهرات میلیونی انجام شد، این انقلاب به خاطر آنکه بی رهبر بود، نتیجه بخش نبود. امّا دور دوم این تظاهرات که شروع شد، «انصارالله» رهبری مردم را به عهده گرفت، بعد از جنگهایی که انصارالله با حکومت داشت، شروع کرد به تشکیل کمیتهها و شوراهای انقلاب در «صنعا». این کمیتهها مراکز دولتی را کم کم در دست گرفتند؛ مشابه با همان حرکتی که در انقلاب ایران رخ داد، این مسأله، آمریکا و اسرائیل و سعودی ها را ترساند.
*تشکیل جبهه های تکفیری در برابر محورهای مقاومت
این کارشناس خاورمیانه بیان داشت: موقعیت یمن در کنار «دریای سرخ» و «تنگه باب المندب» بسیار اهمیت دارد، این منطقه، آن قدر اهمیت دارد که اسرائیل جزایر اطراف باب المندب را خریدهاند و کشتیهایشان را آنجا ساکن کردهاند، حالا اگر این تنگه در اختیار انقلابیون قرار بگیرند و آنها بخواند بر اساس اهداف ملی خودشان عمل کنند، وضع اسرائیل و آمریکا و غرب به هم خواهد ریخت، اولین اقدام آمریکا برای مقابله با چنین وضعی، ایجاد «داعش» بود، بعد از افتضاح اسرائیل در جنگ 33 روزه و اعلام هواداری و وفاداری بسیاری از اعراب به سیدحسن نصرالله، «مایِر داگان»، رئیس موساد برنامهریزی میکند که جبههای تکفیری درست کند تا حزب الله را تکفیر کند، در همان زمان، خانم رایس با پنج مسئول امنیتی مصر دیداری داشت که در آن پایههای اولیه داعش ریخته شد تا با شیعه مبارزه کند.
وی ادامه داد: این داعشی که درست شده، همان داعشی است که پولش را عربستان داده و طرحش را اسرائیل و آمریکا ریخته و کمک لجیستیکیاش را هم ترکیه میدهد، آنچه که در جهان در حال گذر است و طرحی که اجرا می شود، به زعم غرب، به تحلیل بردن محور مقاومت است؛ یعنی ایجاد فرسایش در محور مقاومت. فرسایش در لبنان، در سوریه، فرسایش در عراق و فرسایش در یمن، در نهایت هم هدف این همه فرسایش، تضعیف نقش ایران در منطقه و محور مقاومت است، به عبارت یکی از دوستانم، این محور مقاومت، عملاً محوری شیعی است که چهار سید بزرگوار در رأس آنها هستند: یکی در ایران سیدعلی خامنه ای، در نجف سیدعلی سیستانی، در لبنان سیدحسن نصرالله و چهارمین نفر سیدعبدالمالک حوثی در صعده. ملّتها به این چهار سید بزرگوار اعتماد دارند و با محوریت آنها عمل می کنند.
مهتدی ابراز داشت: یمنیها اکثراً زیدی هستند و معتقدند که امامشان باید قائم بالسیف باشد، امامی را قبول دارند که قیام کرده و با دشمن مبارزه میکند، آنها آقای خامنهای را قائم به سیف و اطاعت از ایشان را واجب میدانند، این اعتقاد سبب شده است که هیچ قدرتی تا به حال نتوانسته، یمن را رام کند، نه عثمانیها با آن امپراتوری عظیم قادر بودند، نه انگلیسیها و نه سعودیها میتوانند (ان شاء الله)، بهانه عربستان این است که واقعیت یمن را به شکل دروغین اینگونه ترسیم کند: دولتی قانونی وجود دارد و یک ملیشیایی که متمرّد است، شورش کرده و دولت را ساقط کرده است، حالا ما (یعنی عربستان) به درخواست مردم یمن و این دولت قانونی میخواهیم این ملیشیا را سرکوب کنیم و دولت قانونی را برگردانیم و به مردم یمن کمک کنیم!! واقعیت این است که ملّت یمن، انقلاب کرده و این انقلاب رهبری دارد و رهبرش هم انصار الله است و در رأسش سیّد عبدالمالک حوثی مورد اعتماد مردم، و عربستان خواهان نابودی این انقلاب است.
وی افزود: اصل مطلب این است که سعودی، ثروت و قدرت را متعلق به خودش میداند و ملّت هم در برابرش حقّی ندارند و حتّی آن پولی که دولت به مردم میپردازد هم حقّ آنان نیست، بلکه به زبان خودشان «مَکرُمه؛ لطف»! پادشاه است! چنین رژیمی وقتی مردم زنده و انقلابی مثل یمن را میبیند، خواهان سرکوبی آن میشود تا این لحظه، هر چند 1500 شهید و 3000 زخمی در یمن باقی مانده است، مظلومیت یمن و ستم سعودیان بر تمام جهانیان ثابت شده؛ تنفر از سعودیان جهان را گرفته، جهان عرب برای نخستین بار با یکدیگر متّحد شده و زیر پرچم انصار الله وحدت ملّی در یمن پدید آمده و یمنیها هم امکانات مقاومتی لازم را دارند. هر چند غربیان میخواهند ایرانیان را به این جنگ فرسایشی بکشانند، امّا به امید خداوند همانگونه که اسرائیل توان جنگ طولانی را ندارد، عربستان هم در جنگ باتلاق یمن، به تدریج زمینگیر خواهد شد.
*یمن در آینه روایات آخرالزّمانی/مناطق درگیر در واقعه شریف ظهور
در بخش سوم این میزگرد، اسماعیل شفیعی سروستانی با بیان فازهای حرکت اشرار یهودی در شرق اسلامی، نقش یمن و اهل یمن را در دوران پیش و پس از ظهور حضرت، برشمرد و با نشان دادن نقشهای که در آن وقایع قبل از ظهور مشخص شده بود، گفت: از پنج منطقه مهم و مؤثّر در زمینهسازی ظهور امام عصر(عج) نام بردند که عبارتند از: از شامات (اردن، سوریه، لبنان، فلسطین و صحرای جنوبی آن)، عراق، عربستان، ایران و یمن. این مناطق هم در تاریخ پیش از ظهور درگیر ماجرای ظهور میشوند و هم در وقت قیام امام(عج) و هم در هنگام تأسیس حکومت صالحان.
*تلاش ستمگران برای جعل حکومت جهانی
وی با تأکید بر اینکه هیچ وقت معیّنی برای ظهور وجود ندارد و تعیین کنندگان وقت هم دروغگویند، افزود: دولت اهل بیت(ع)، آخرین دولت است که هیچ دولتی نتواند ادّعا کند که اگر ما بودیم، می توانستیم مشابه با حضرت صاحب الزّمان(ع) عمل کنیم. به عبارت دیگر تا زمانی که مدّعیانی وجود داشته باشند که میتوانند دولت کریمهای به سان دولت کریمه موعود ایجاد کنند، زمان محقّق شدن آن وعده جهانی نیامده است، در روایات تأکید شده است که با شناخت وقایع ظهور و زمینهسازی برای ظهور حضرت مهدی(عج) میبایست خود را برای آن امر آماده سازیم، تمامی روایات حکایت از آن میکنند که در واقعه شریف ظهور، طومار استعمار و استکبار و عمله شیطان و عمله ظلمه برچیده میشود، به همین خاطر است که همواره در طول هزارهها بیم واقعه شریف ظهور، در دل شیاطین، ابلیس لعین و جنود انسی و جنیاش بوده و برای به تأخیر انداختن ظهور و ایجاد مزاحمت و مانع بر سر آن در دستور کار ظالمان وارد شده است، چنانچه در روایات نیز آمده که وقت معلومی که خداوند به ابلیس داده، وقت ظهور کبرای امام زمان(عج) است.
این مهدیپژوه ابراز داشت: در این روایات، اقوامی که میروند و آنهایی که میمانند، معرفی شدهاند و به صورت آشکار یاد شده است که اشرار یهود، بساطشان برچیده میشود، لذا اشرار یهود تلاش میکردند که واقعه را به هر وسیلهای به تأخیر بیندازند و قبل از آنکه واقعه اصلی اتفاق بیفتند، دولت جعلی بنی اسرائیلی را تأسیس کنند و منطقه مورد نظر آنها هم در بیتالمقدس و خاورمیانه بوده است، چرا که این منطقه محل وصل سه قاره است و چنانچه در سخنان سخنران قبلی دانستید، حکومت بر این مناطق، حکومت بر تمام جهان است؛ چنانچه حکومت حضرت ولیعصر(عج) نیز در منطقه خاورمیانه برپا میشود.
*جوانه زدن حوزه جدید فرهنگی در هنگامه بحران تفکری و تمدنی غرب
وی ادامه داد: طی 400 سال، آرام آرام حوزهای تمدنی و فرهنگی بر جهان غالب آمد و باقی عناصر تمدنی پیشینیان را به حاشیه راند، در نتیجه در قرن 18 و 19 میلادی میبینیم تمام فرهنگها و تمدنها به حاشیه رفتهاند و حوزه وسیع تمدن غربی با بنیادهای سکولاریستی بر جهان حاکم شدند و در نتیجه جغرافیای سرزمینهای اسلامی هم مبتلای حوزه تمدنی غرب شدند و باقیمانده عناصر تمدنیشان به موزهها سپرده شد، درست در زمانی که همه فکر میکردند این تمدن غربی، کاملترین حوزه تمدنی است و تمام نیازها را تأمین میکند و معارضی نخواهد یافت، مجموعهای از بحرانها و بنبستها در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 میلادی جهان غرب را مبتلا کرد، در میان خود غربیان، از این بنبستها به عنوان «پایان تاریخ» و «آغاز جنگ تمدنها» یاد کردهاند، بحرانها در حوزه ایدئولوژیک بود و به حوزههای سیاسی، اقتصادی و به حوزه فرهنگی وارد شد و موضوعی به نام بحران هویت مطرح شد و مفاسد اخلاقی مطرح شد تا آنکه زنگ خطر فروپاشی این حوزه تمدنی به صدا در آمد.
سروستانی خاطرنشان کرد: در همین زمانِ بحرانهای این حوزه تمدنی، درست در همان زمانی که غربیان فکر میکردند تمام زمینههای رویکرد دینی را از میان اقوام و ملل برداشتهاند، خیزشهای معناگرا در جهان آغاز شد، زنگ خطری به گوش رسید: از سویی غرب که در اوج بود، به تجربه حضیض نشست و از سوی دیگر از سوی مستضعفان خیزشهایی آغاز شد که نشان میداد، زمینه برای ایجاد یک حرکت جدید فرهنگی دارد فراهم میشود تا این جریان جدید فرهنگی تبدیل به جریان تمدنی بشود، خدا میداند، چقدر طول بکشد، من هنوز زمینههای عملیاتیاش را نمیبینیم، اما زمینههایی برای ایجاد پرسش به وجود آمد و اگر سیر اکمالیاش را طی کند، شاید حوزههای تمدنیاش هم رخ بنماید. در هر حال این جوانه به گونهای بود که در اساس، حوزه ی غربی را دچار لرزش کرد.
*فاز اوّل اشرار یهود در پیادهسازی نظم نوین جهانی
وی افزود: ما همواره طی 100 سال اخیر، شاهد ائتلاف میان سه جریان هستیم: ائتلاف خونین صلیبی، سلفی و صهیونی، پیشتر جریان صلیبی و صهیونی به ویژه در میان امریکا و انگلستان، متوجّه این بودند که با به عقب راندن سرزمین مستضعفان و ایجاد بحران در این سرزمین ها، بتوانند حکومت جهانی خودشان را برقرار کنند. اینان به دنبال ایده ای یهودی بودند که از قرن16 در میان مسیحیان بنیادگرای انجیلی و پروتستان بود. آنها به دنبال آن بودند که جریانی راه بیندازند تا مقدّمه جنگ آرمگدون بشود و با این جنگ، خودشان را برای همیشه از دست مسلمانان و اعراب و جهان مستضعفان خلاص کنند. آنها با این جنگ می خواستند حکومت اشرار یهودی را در فلسطین تشکیل دهند. برای چنین کاری می بایست، زمینههای تشکیل آن را فراهم میکردند و موانعش را از بین میبردند، لذا ما با دو مقطع مهم رو به رو هستیم که در این دو مقطع، جهان اسلام و مستضعفان را با ائتلاف صلیبی، سلفی و صهیونی رو به رو کرد.
این پژوهشگر مهدویت اظهار داشت: در فاز اوّل: همه تلاش ائتلاف نامبرده مصروف رقم زدن به واقعه آرمگدون بود. آرمگدون، ایدهای یهودیانه است که مسیحیان صهیونیستی آمریکایی به دنبالش بودند که با رقم زدن به این واقعه، پس از یک درگیری بزرگ میان مسلمانان و اعراب و هواداران غربی یهود، واقعه را ختم کنند، فاز اوّل این ماجرا، در حمله به سوریه قابل شناسایی است. به این معنا که زمینههایی را ساختند، ذهنیتی در میان مردم غرب ایجاد کردند که از مسلمانان بدترین و خشنترین چهره به وجود بیاید و از طرفی در میان ساکنان غرب مسیحی، این را ایجاد کنند که در شرایط آخرالزمانی قرار گرفتیم و برای تقویت این ذهنیت که در شرایط آخرالزمانی قرار داریم، مسلمانان خطرآفرینند، آرماگدون نزدیک است و با آرماگدون میتوانیم به نجات حقیقی و مسیح(ع) برسیم، زمینههای رو به رو کردن این دو جبهه را فراهم کنند. یعنی از سویی غرب مسیحی به میدان بیاید و از سوی دیگر، مسلمانان. چرا که در منابع محرّف آنها آمده بود که مسلمانان و اعراب متّفق میشوند و ضدّ یهود به میدان می آیند و مسلمانان نابود میگردند!
وی ادامه داد: اینها در شرایط بحرانی خویش و صعود اسلام و مستضعفان، به میدان آمدند و آخرالزمان جعلی را شبیهسازی کردند، 12سال پیش از آرماگدون در موعود سخن گفتیم. همچنین از شبیهسازی نیز صحبت کردیم که چگونه آنها «القاعده» را ایجاد کردند و عملکرد آنان را شبیه آنچه که در روایات اسلامی از سفیانی سر میزند کردند، آنان از سوریه یا همان شامات مورد اشاره در روایات اسلامی آغاز کردند، چون در منابع روایی ما آمده است که واقعه قبل از ظهور، از شامات آغاز میشود، لذا با شبیهسازی، آنچنان سوریه را شخم زدند تا همه مسلمانان را وارد جبههای بزرگ کنند، جبههای که خودشان از آن به عنوان جبهه شرّ و شرارت یاد می ردند تا بدین طریق به آرمگدون برسند.
*باید پرسید در این میان سلفی ها چه کاره بودند؟/فاز دوم؛ فاز آخرالزّمانی شیعی
شفیعی سروستانی ابراز داشت: سلفیها به عنوان عمله ظلمه انتخاب شده بودند تا به احساسات ساکنان این منطقه دامن بزنند و این ذهنیت را در میان مردم منطقه ایجاد کنند که الان است که سفیانی بیاید و الان است که مهدی موعود(عج) ظهور کند! آنتوی فازها این واقعه را پیش بردند؛ امّا پیش از آنکه به درگیری بزرگ مسلمانان و ائتلاف ائتلاف خونین صلیبی، سلفی و صهیونی برسد، قضیه دگرگون شد. به عبارت دیگر: ما شاهد شکست در این هدف گذاری هستیم، سران این ائتلاف خونین فهمید که نمیتوان ماجرای خودساخته یهودی و جعلی را محقّق کرد، بنابراین دفتر این ماجرا را به نوعی بستند، در نظر داشته باشید که در سه نقطه(سوریه، یمن و ایران )، سه موضوع شاخص است: اینان سابقه قوی مبارزه با یهود دارند، اینان ارتباط بسیار نزدیکی با موضوع آخرالزمان و مهدویت دارند و بالاخره نقاطیاند که سابقه ویژه با تشیّع دارند، نقاط اصلی جغرافیای سرزمینهای اسلامی که ما در واقعه ظهور با آن درگیر هستیم، این سه ویژگی را دارند.
وی افزود: یهودیان، برای آنکه احساسات مردم را جریحهدار و تحریک کنند، به شخم زدن عراق با بحرانسازی پرداختند، امّا حسب آنچه که خداوند متعال محقّق کرده بود، آنچه که در سوریه و عراق اتفاق افتاده بود منجر به آرمگدون نشد، بدین ترتیب، فاز دوم اتفاق افتاد: ائتلاف صلیبی، سلفی و صهیونی مستقیم وارد موضوع آخرالزمان شیعی شدند، یعنی در فاز اوّل آنها با فرض آخرالزّمان جعلی بنی اسرائیلی وارد میدان شدند؛ بلکه بتوانند حکومت بنی اسرائیلی را تأسیس کنند و حالا که موفق نشده اند، مستقیم وارد موضوع شده اند. یعنی آنان مستقیم وارد حوزه ای شدند که در ادبیات دینی و روایی ما برای واقعه ظهور به طور مستقیم بیان شده است، یهودیان محلّ خیزش های آخرالزمانی را خوب می شناسند. در حالی که متأسّفانه در سرزمینهای شیعی مراکز جدّی برای مطالعات آخرالزّمانی وجود ندارد و نگاه سنّتی به این ماجرا ره به دهی نمیبرد و راهگشای تحلیل وقایع فعلی نمیتواند باشد، هر چه زمان گذشت، درگیریها افزایش یافت و در طی آن، در میان مستضعفان میل به تجربه به آن واقعه شریف افزایش یافت. از آن طرف، هر چه زمان گذشت توجّه و اهتمام جهان غرب به مسلمانان افزایش یافت و مراجعه به آئین مسیحیت کاهش یافت؛ شماره معکوس شروع شد، به گونهای که آنان احساس کردند و میکنند هر چه زمان بگذرد به واقعهای نزدیک می شوند که شاید نتوانند هیچگاه کنترلش کنند.
شفیعی سروستانی اظهار داشت: در همین ماجرا ما شاهد این هستیم که اینان تمام نقاط مهمّ استراتژیک را که در واقعه شریف ظهور نقشآفرین است هدف قرار دادهاند: یمن، عراق، شامات و بعد ایران را. حجاز هم که سردمدار سلفی است و در واقعه ظهور هم نقش او منفی است، یمن، چنانچه آقای نصیری نیز بیان کردند، هیچگاه به حوزه فرهنگی و تمدنی غربی آلوده نشده. در حالی که باقی سرزمینها آلوده شدند، این آلودگی در یمن ژرف نیست؛ ممکن است در سطح و ظاهر تغییراتی در آنها رخ داده است؛ امّا اینان به دلیل موقعیت خاصّی که در منطقه دارند، به نوعی توسط خداوند نگه داشته شده است. این منطقه نشان شده و دست نخورده است برای واقعه نهایی ظهور، یهودیان با شناسایی این مناطق، اوّلاً تا توانستند مناطق درگیر در واقعه را با بمباران سلفیها شخم زدند. ثانیاً انرژی و پتانسیل مسلمانان و مستضعفان را با این درگیری ها تخلیه کردند. سوم آّنکه آنها امید دارند با بازدارندگی جلو واقعه شریف ظهور را بگیرند، از نظر بنده وقایع رخ داده طی سه دهه اخیر در منطقه بدون نگاه به منابع روایی آخرالزمانی و توجه به موضوع ظهور منجی موعود(ع) قابل تحلیل کامل نیست و از نظر بنده آنچه در سوریه، عراق، ایران و ... اتفاق افتاده همه به همین موضوع باز میگردد.
*یمن و یمانی، نقش آفرینان ظهور کبرای امام زمان(عج)
وی ادامه داد: اوّلین نقطه زنجیره وقایع قبل از ظهور، شام است. در روایات ما آمده است که شام در دوران قبل از ظهور مبتلای شورش های سیاسی اجتماعی بسیاری می گردد. چه بسا خود آنان (اشرار یهود) گمان کردند که با ایجاد شورش ها و درگیری ها می توانند زمینه های ظهور را از بین ببرند، امّا گرفتار مکر خداوند شده اند و شاید چنانچه خداوند کریم بخواهد خود این قضیه، منشأ واقعه نهایی شود، در میان فتنههای شامات است که سفیانی خروج میکند. سفیانی بر منطقه شام مسلّط می شود؛ توسط یهود و غرب حمایت میشود و به سرعت به «قرقیسیا» میرسد و در آنجا با ترکیه و عراق درگیر میشود و پیروز می گردد و در همان زمان، از «یمن»، «سید یمانی» سر برمیآورد. اتفاقاً در روایات ما نیز آمده است که یمن نیز در زمان خروج یمانی، درگیر فتنه و ظلم است.
مدیر مؤسسه موعود خاطرنشان کرد: در همین زمان است در میان آنچه بر سر یمن میرود، سیّد یمانی برمی خیزد، کسی است که قصد اصلاحگری دارد و همگان را دعوت می کند که دست از جدال بردارند و بزرگترین ویژگی او این است که همگان را به سوی امام عصر(عج) دعوت می کند. از طریق همین یمانی است که یمن زیدی، به شیعه اثنا عشری بر میگردد و امام زمان(عج) را منجی و ناجی خودش میشناسد. در واقع یمانی، اهل یمن را به حقیقت اسلام ناب محمّدی بازگشت میدهد، سفیانی پس از خلاصی از قرقیسیا به سمت کوفه میرود و در این مسیر سعی در کشتار تمام شیعیان میکند. از طرف دیگر هم لشکری را به مدینه میفرستد، به جستجوی امام عصر(عج)، به خواست خداوند و حسب روایات لشکر دوم او در دل زمین فرو میرود و (واقعه خسف بیداء) پیش میآید، در روایات ما وقوع سه واقعه همزمان با هم به تصویر در آمده است: برخاستن یمانی از یمن؛ سفیانی از شام و سیّد خراسانی از ایران.
وی افزود: یمانی پیروزیهایی را تجربه می کند و سرانجام حجاز را مهیّا میکند برای ورود امام (ع). در این شرایط جهان اسلام مبتلای این حوادث است که فهرست وار میخوانم، حاصل مطالعات روایی ما چنین میگوید: جنبشی مسلّحانه از جانب خراسان آغاز می شود که طلایهدار آن سید خراسانی است؛ اصلاحگرانی از جانب یمن برمیخیزند که همان خروج همزمان یمانی با سید خراسانی است؛ حرکت انقلابی در مصر صورت می پذیرد ازجانب مردی مغربی که بر آن مسلّط می شود؛ گرایش و تلاش ترکها برای غلبه بر کشورهای عربی؛ طمعورزی غربیها در منطقه به امید اشغال کامل شام و فلسطین؛ قیامهای مردمی در کشورهای عربی و شورشهای ضد حکومتی که باعث از هم گسیختگی اعراب میشود؛ آشفتگی داخلی در مصر و کشته شدن امیر مصر به دست مصریان؛ آشفتگی و آشکار شدن سه پرچم رقیب در شام؛ هیجانات سیاسی داخل کشور ایران و بحرانها و نا به سامانیها و آشفتگیها در عراق.
این کارشناس مهدویت ادامه داد: به هر صورت، یمانی علی رقم ائتلاف صلیبی، سلفی و صهیونی سرکوب نمی شود، بلکه در بستر خودش و زمینه های خودش، موقعیتی را فراهم می کند که یکی از شخصیت های مهم در واقعه ی شریف ظهور بیرون می آید و با حرکتی که به سوی حجاز می کند؛ برای دفاع از عراق و کوفه و مقابله با سفیانی تا آن نقطه پیش می آید. از سمت دیگر هم ایرانیان حرکتی به سمت کوفه می کنند. در روایات هم آمده است که ایرانیان و یمنیان به هم می پیوندند و سفیانی سخت ترین ضربه را از این دو در کوفه می خورد.
شفیعی سروستانی بیان داشت: هدف نهایی در یورش به یمن درگیر کردن ایران به جنگی فرساینده است، سفیانی با تجربه شکست به سوریه بر میگردد تا در زمانی که دیر نیست طومارش را امام(ع) در هم بپیچند، در چنین موقعیتی است که لشکریان یمانی که به امام پیوستهاند، در زمره صالحترین افرادی معرفی میشوند که مسلمانان را به سوی امام میخوانند. لذا در منابع روایی ما وقتی از یمنی ها سخن گفته می شود، پرچمشان هدایت یافتهترین پرچم معرفی میگردد، تحلیل بنده این است که ائتلاف صلیبی، سلفی و صهیونی وقتی که اینچنین وارد عمل شدهاند که یمن را نابود کنند، میخواهند چنان احساسات شیعیان و ایرانیان را تحریک کنند که با وارد کردن ایرانیان در یک ماجرای سخت فرساینده، زمینههای واقعه اصلی را از بین ببرند. گمانم بر این است که درگیر شدن ایران در ماجرای یمن همان چیزی است که عربستان میخواهد.
وی ادامه داد: دیر نیست که خداوند متعال از روی لطف و کرم، امام و صاحب همه مستضعفان را برساند و با ظهور آن امام عزیز(ارواحنا له الفداء) این سرزمین فراخ زمینهای بشود برای تأسیس دولت کریمه آخرین وصیّ رسول اکرم، حضرت محمّد مصطفی(ص).
بر اساس این گزارش، این نشست همانند نشستهای پیشین با قرائت زیارت آل یس به پایان رسید، همچنین در میانه این نشست معرفی مجملی از کتاب دو جلدی «دانشستان سرزمینهای درگیر در واقعه شریف ظهور» توسط محمود مطهرینیا ارائه شد، این کتاب دو جلدی از آثار قلمی شفیعی سروستانی است که توسط انتشارات موعود به چاپ رسیده است.
روایاتى که در مورد خروج دجال در آخر الزمان و قبل از خروج امام مهدى(ع) وارد شده بسیار است، ولى بیشتر آنها در مصادر حدیثى اهل سنت یافت مىشود و در مصادر حدیثى شیعه کمتر از این علامت یاد شده است، روایات در این مطلب اتفاق دارند که خروج او از علامات قیامت است.
علیاصغر رضوانی در کتاب «علائم ظهور» درباره دجال این گونه مینویسد: او کسى است که ادعاى ربوبیت کرده و ... و در آخر امر، امام مهدى(عج) و حضرت مسیح(ع) او را خواهند کشت.
بخارى به سندش از انس بن مالک نقل مىکند که پیامبر(ص) فرمود: دجال خروج مىکند تا آنکه در ناحیهاى از مدینه فرود مىآید، در مدینه سه بار اعلان آمادهباش جنگ داده مىشود، آنگاه به سوى او هر کافر و منافقى حرکت مىکند.
*صفات دجال در مصادر عامه
اهل سنت در مورد صفات و خصوصیات دجال مطالب مختلفى را از پیامبر(ص) نقل کردهاند، اینک به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
١-پیامبر(ص) امتش را از او برحذر داشته است، بخارى به سندش از انس نقل مىکند که رسول خدا(ص) فرمود: هیچ پیامبرى مبعوث به رسالت نشد، مگر آنکه امتش را از اعور کذاب برحذر داشت.
٢-پیامبر(ص) از فتنه او به خدا پناه برد، بخارى به سندش از عایشه نقل مىکند که از رسول خدا(ص) شنیدم که در نمازش از فتنه دجال به خداوند پناه مىبرد.
٣-دجال کافر است، بخارى در همان حدیث سابق از انس نقل مىکند که پیامبر(ص) فرمود: بین دو چشم او نوشته شده: او کافر است.
4-ادعاى ربوبیت مىکند، ابن ماجه به سندش از رسول خدا(ص) نقل مىکند که درباره صفت دجال فرمود: او مىگوید من پروردگار شما هستم.
5-طول عمر دجال، مسلم در صحیح خود حدیث مفصلى را به عنوان حدیث جساسه نقل کرده است، در آن حدیث دجال مىگوید: من مسیحم، نزدیک است که به من اذن خروج داده شود و از آنجا که هنوز اذن خروج به او داده نشده، لذا طبیعتاً عمر او طولانى است.
6-همراه او آب و آتش است، بخارى از پیامبر اکرم(ص) در مورد دجال نقل مىکند: همانا با او آب و آتش است، آتش او آب گوارا است و آب او آتش است.
مسلم نیز نقل مىکند: همانا دجال خروج مىکند، در حالى که با او آب و آتش است، آنچه را که مردم به صورت آب مىپندارند، آن آتشى سوزان است و آنچه را که مردم به صورت آتش مىبینند، آن آب خنک و گوارا است، هر کس از شما آن را درک کرد، باید وارد آن چیزى شود که آتش دیده است که در حقیقت آب گوارا و پاک است.
٧-حضرت مسیح(ع) هنگام فرود آمدن بر زمین او را خواهد کشت، مسلم در چند حدیث که نقل کرده به این موضوع اشاره کرده است، از جمله اینکه از پیامبر اکرم(ص) در توصیف دجال نقل مىکند که فرمود: در این هنگام خداوند مسیح بن مریم را مبعوث مىکند، او در کنار مناره سفید رنگى در قسمت شرقى دمشق فرود مىآید، دجال را دنبال مىکند تا اینکه او را در کنار درب لدّ مىیابد و به قتل مىرساند.
*امور خارقالعادهاى که از دجال صادر مىشود
اهل سنت در مصادر روایى خود امور خارق العادهاى را به دجال نسبت دادهاند که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
١-کور را بینا و برص را خوب مىکند.
٢-مرده را زنده مىکند.
٣-کسى را مىکشد، سپس او را زنده مىکند.
4-همراه او بهشت و آتش است.
5-با او نهرى از آب سفید و نهرى از آتش است.
6-دعاى او مستجاب است، به آسمان امر مىکند، مىبارد. به زمین دستور مىدهد، مىروید، از مردم چیزى مىخواهد، اگر کوتاهى کنند همه اموالشان به او ملحق مىشود، از خرابى عبور مىکند، گنجهاى آن بیرون آید.
احادیث دجال چندان در احادیث اهل بیت(ع) وارد نشده است و حتى در آن چند موردى که سخنى از او به میان آمده، قابل انطباق بر سفیانى است که به طور متواتر در روایات اهل بیت(ع) به آن اشاره شده است
*احتمالات در دجال
در رابطه با دجّال که روایات اهل سنت بر آن تأکید فراوان کردهاند، احتمالات متعددى داده شده است، اینک به برخى از آنها پرداخته و احتمال قرب به واقع را بیان خواهیم کرد:
١-دجّال شخصى حقیقى است: یکى از احتمالات در مورد دجّال آن است که او شخصى حقیقى است که در سایه حکومت جهانى به رهبرى امام مهدى(عج) کارهاى خارق العادهاى را در قالب سحر و جادو انجام مىدهد، استاد على کورانى مىگوید: قوىترین احتمالها در امر دجال این است که او را شخصى حقیقى بدانیم.
٢-دجال، همان شیطان است: احتمال دیگرى که در مورد دجال داده شده اینکه او همان شیطان «ابلیس» است که از خداوند متعال درخواست کرد تا روز قیامت زنده مانده و به او مهلت داده شود و خداوند متعال نیز به او مهلت داد و در برخى از روایات آمده است که قتل او در روز و وقت معلوم که همان وقت ظهور است به دست امام مهدى(عج) خواهد بود.
٣-دجال، همان سفیانى است: احتمال دیگرى که در رابطه با دجّال وجود دارد آن است که او همان سفیانى است که در روایات شیعه به خروج او در آخر الزمان تأکید فراوان شده است و بر این ادعا گرچه شواهدى در روایات به چشم مىخورد، زیرا روایاتى که در مصادر حدیثى شیعه اشاره به دجال شده قابل انطباق بر سفیانى است، ولى این احتمال ضعیف است؛ زیرا بیشتر صفاتى که براى دجال ذکر شده منطبق بر سفیانى نیست.
4-دجال، همان اسرائیل است: دکتر مارسیل حدّاد -یکى از کشیشان بنانى- در دو کتابى که در رابطه با علائم ظهور تألیف کرده است، تصریح مىکند که مقصود به اعور دجال همان اسرائیل است و در این زمینه سفر رؤیا از تورات را بر این ادّعا شاهد مىآورد.
*احتمال تحریف در احادیث دجّال
نکتهاى که در احادیث دجال قابل توجه است اینکه با بررسى کلى در این احادیث مىتوان احتمال داد که احادیث دجّال منشأ اسلامى ندارد، بلکه از یهود به جامعه اسلامى منتقل شده است. بر این ادّعا مىتوان شواهدى را اقامه کرد:
١-احادیث دجال چندان در احادیث اهل بیت(ع) وارد نشده است و حتى در آن چند موردى که سخنى از او به میان آمده قابل انطباق بر سفیانى است که به طور متواتر در روایات اهل بیت(ع) به آن اشاره شده است.
٢-غالب احادیث دجّال از کعب الاحبار یهودى الاصل رسیده است، کسى که اعمال و رفتارش بسیار مرموز بوده و حتى اسلام آوردنش سؤال برانگیز است و مع الأسف در تاریخ مشاهده مىکنیم که عدهاى از صحابه نیز از او نقل روایت کردهاند و این نتیجه اجازهاى است که خلفا خصوصاً عمر بن خطاب به او براى نشر حدیث دادهاند.
٣-در بین عقاید یهود مشاهده مىکنیم که آنان معتقدند مسیح منتظر در آخرالزمان خروج مىکند و دجال را به قتل مىرساند.
*تأویل دجال
شهید سیدمحمد صدر در کتاب «تاریخ ما بعد الظهور» مىگوید: «کلمه دجال در روایات به صورت رمز از معنایى خاص آمده است که عبارت باشد از اوج تمدن و تکنیک خاصى که با اسلام و مبانى آن ستیز دارد. . . ما به طور وضوح مىبینیم که چگونه صنعت و تکنیک مادى غرب در این عصر تمام جوامع حتى جامعه مسلمانان را غلبه کرده است. . . این تمدن و پیشرفت در هر شهرى وارد خواهد شد. . . و مفهوم تمدن و پیشرفت مادى شامل همه عصرها خواهد بود. . . و اینکه ظهور دجّال به عنوان علائم ظهور معرفى شده و آن را معاصر با ظهور حضرت مهدى(ع) و حضرت عیسى(ع) مشخص کردهاند، به این جهت است که این پیشرفت تا عصر ظهور به درازا خواهد کشید و اینکه دجال به توسط حضرت مسیح(ع) و مهدى(عج) کشته خواهد شد، به این معنا است که نظامى که این دو بزرگوار در آخرالزمان پیاده خواهند کرد، بر پیشرفت مادیّت محض غلبه خواهد کرد، مادیّتى که براساس ظلم و تعدّى و تجاوز به حقوق مستضعفین و فقراى جوامع پایهگذارى شده است و به سبب آن تمام جوامع را ظلم فراخواهد گرفت، ولى با پیاده شدن نظام اصیل اسلامى عدالت و انصاف همراه با رفاه و معنویّت کلّ جامعۀ بشرى را پوشش خواهد داد.
اینکه در روایات مىخوانیم کسى را مىکشد و دوباره زنده مىکند ممکن است اشاره به سقوط یک نظام سیاسى و احیاى بار دیگر آن باشد و نیز سایر صفات و خصوصیات او نیز بر این ادّعا گواهى مىدهد و از جمله امورى که شاهد بر این مدّعا است اینکه در روایات مىخوانیم که حضرت مسیح(ع) و امام مهدى(عج) او را در مکانى در فلسطین به قتل مىرسانند و این خود اشاره بر این مطلب است که براى تسلط بر سلطه آمریکا ابتدا یهود در منطقه فلسطین نابود خواهند شد».
چه نظراتی در مورد دجال وجود دارد؟
دجال، از ریشه «دجل» به معنای «دروغگو» و «حیلهگر» است.
اصل داستان دجال، در کتابهای مقدس مسیحیان آمده است. در انجیل، این
واژه، بارها به کار رفته است و از کسانی که منکر حضرت مسیح هستند یا «پدر و
پسر» را انکار کنند، با عنوان «دجال» یاد شده است.[1] به همین سبب، در
ترجمه انگلیسی کتابهای مقدس مسیحی، واژه آنتیکریست (Antichrist) یعنی ضد
مسیح، به کار رفته است.
در روایات زیادی از اهل سنت، خروج دجال از
نشانههای برپایی قیامت دانسته شده است.[2] اما درکتب روایی شیعه، تنها دو
روایت درباره خروج دجال، در جایگاه یکی از علائم ظهور حضرت مهدی
علیهالسلام آمده است[3] که هیچ کدام از این دو روایت، از نظر سند، معتبر و
قابل قبول نیست؛ بنابراین، از نظر منابع شیعی، دلیل معتبری بر اینکه
خروج دجال یکی از علایم ظهور باشد، وجود ندارد؛ اما در عین حال، با توجه به
روایات زیادی که در منابع اهل سنت آمده است، احتمال دارد اصل قضیه دجال،
به طور اجمال، صحت داشته باشد؛ اما بدون تردید بسیاری از ویژگیهایی که
برای آن بیان شده است، افسانههایی بیش نیست.
حال به فرض پذیرش، این سؤال مطرح است که مقصود از دجال چیست؟
دو احتمال اساسی در اینباره وجود دارد:
۱.
با توجه به معنای لغوی دجال مقصود از آن، نام شخص معینی نباشد؛ بلکه هر
کس که با ادعاهای پوچ و بیاساس و با تمسک به انواع اسباب حیلهگری و
نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجال است. بر این اساس، دجالها متعدد
خواهند بود. وجود روایاتی که در آن، سخن از دجالهای متعدد رفته است، این
احتمال را تقویت میکند؛ مانند: این حدیث رسول خدا که فرمود: «یکون قبل
خروج الدجال نیف علی سبعین رجالاً؛ پیش از خروج دجال، بیش از هفتاد دجال،
خروج خواهند کرد».[4]
با توجه به این احتمال، قضیه دجال، نشانه این است
که در آستانه انقلاب امام مهدی علیهالسلام افراد فریبکار و حیلهگری،
برای نگهداشتن فرهنگ و نظام جاهلی، همه تلاش خود را به کار میگیرند و با
تزویر و حیلهگری، مردم را از اصالت و تحقق انقلاب جهانی منجی، دلسرد یا
مردد میکنند.
اینکه در همین روایات تأکید شده است: «هر پیامبری، امت
خویش را از خطر دجال بر حذر داشته است»؛[5] خود تأییدی دیگر بر همین احتمال
است که مقصود از دجال، هر شخص حیلهگر و دروغگویی است که پیش از خروج
حضرت مهدی علیهالسلام در صدد فریب مردم است.
۲. دجال، کنایه از کفر
جهانی و سیطره فرهنگ مادی بر همه جهان باشد. استکبار، با ظاهری فریبنده و
با قدرت مادی و صنعتی و فنی عظیمی که در اختیار دارد، سعی میکند مردم را
فریب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فریبنده خود کند. بر این اساس، اینکه
پیامبران، امتهای خود را از فتنه دجال بیم دادهاند به این معنا است که
آنان را از افتادن به دام مادیت و ورطه حاکمیت طاغوت و استکبار جهانی برحذر
داشتهاند؛ پس احتمال میرود، منظور از دجال ـ با آن شرایط و اوصافی که
در این روایات برای او شمرده شده است ـ همان استکبار جهانی باشد. در
اوصاف دجال گفته شده: «کوهی از طعام و شهری از آب، همراه دارد». این، کنایه
از امکانات عظیم و گستردهای است که استکبار در اختیار دارد.
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر
• چشم به راه مهدی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، جمعی از نویسندگان، ص۲۸۹؛
• دادگستر جهان، ابراهیم امینی.
نوع فایل |
پخش آنلاین |
حجم |
امام زمان(عج) قرآن را احیا خواهد کرد |
7mb |
(بسم الله الرحمن الرحیم)
لینک دانلود نسخه نرم افزار عربی (برنامه ebook):
گروه معارف - رجانیوز: نشر الکترونیک کتاب (Electronic Publishing) به فرایند تولید و انتشار کتاب از طریق ابزارهای الکترونیکی (موبایل، تبلت، رایانه و...) گفته میشود. طی چند سال گذشته بحث رجوع و استفاده مخاطبان کتابها از کتب الکترونیک شکل تازهای به خود گرفته است و در این بین گروهها و شرکتهایی نیز وارد این عرصه شده و کتابها را به این شکل به مخاطبان عرضه میکنند چرا که شاید بسیاری از نبودن ebook های فارسیزبان در اپلیکیشنهای معروف دنیا ناراضی باشند و دلشان بخواهد به زبان فارسی کتاب الکترونیک بخوانند. رجانیوز در این مقاله، شما را با اپلیکیشن های کتابخوان اسلامی، آشنا خواهد کرد.
شاید کامل ترین و جامع ترین کتابخانه اندروید که تا به حال عرضه شده است را اپلیکیشن ای شیعه iShia Books نامید. این کتابخانه عظیم در موضوعات مختلف در دو زبان فارسی، عربی می تواند منبع وسیع و کاملی برای استفاده طلاب محترم، محققین، روحانیت معظم، علماء، پژوهشگران، اساتید و ... باشد.
نرم افزار کتابخانه شیعه ishia در بخش فناورى اطلاعات بنیاد میلانى لاحیاء الفکر الشیعی، جهت تسهیل استفاده از کتابهاى سایت "کتابخانه شیعه" بر روى دستگاه هاى اپل: ایفون و ای پد و نیز سیستم عامل اندروید گوگل تولید شده است.
خواننده امکان دسترسی به حدود ۵۰۰۰ جلد کتاب سایت کتابخانه شیعه را دارد که این تعداد از منابع مختلف به صورت مداوم افزایش خواهد یافت، لذا هرگونه ارائه کتاب جهت نشر از جانب مؤسسات و مؤلفین مورد تقدیر است. در جهت حفظ تلاش هاى فراوان مؤلفین و ناشرین، اطلاعات ایشان در صفحه شناسنامه کتاب به صورت کامل ذکر مى شود. از منابع اصلى کتابخانه ishia، مى توان از نرم افزار "مکتبه اهل البیت علیهم السلام، نسخه اول" مربوط به مؤسسه ال البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، نام برد.
بدلیل افزایش حجم بسیار زیاد برنامه اصلی، این برنامه بدون دیتا ارائه شده است و کتاب ها باید توسط کاربر دانلود شود. اما سایت سافت گذر، تمامی کتاب ها را دانلود و در اختیار علاقه مندان قرار داده است. چنانچه تمایل به دانلود تمامی کتب، ندارید می توانید پس از نصب برنامه در مدیریت بارگذاری، کتاب های مورد نظر را انتخاب و نسبت به دانلود آنها اقدام کنید.
نسخه اندروید:
دانلود مکتبه ای شیعه از گوگل پلی
دانلود ishia Books از پلی پی سی دانلود
دانلود ishia Books از ایران اپس
دانلود ishia Books از سافت گذر
نسخه اپل:
دانلود ishia books از مارکت اپل
کتابخوان قائمیه
این نرم افزار کتاب خوان فارسی، به ادعای مدیران سایت قائمیه، اولین مارکت ایرانی جهت عرضه کتاب دیجیتالی به ۳ زبان فارسی، عربی و انگلیسی می باشد. گردانندگان و تیم فنی این سایت، در هر به روز رسانی، نیز قابلیت های بسیار مفیدی به اپلیکیشن قائمیه، اضافه می کنند که واقعا جای تحسین دارد. کتاب های "بازار کتاب دیجیتالی قائمیه " می توانند به شکل چندرسانه ای و جذاب ارائه شوند! ترکیبی از صدا، متن، تصویر و ... برای شما مطالعه ای لذت بخش را به ارمغان می آورد.
در ابتدا اپلیکیشن اندروید سایت قائمیه تولید شد. اما اپلیکیشن IOS قائمیه نیز تولید شده و به زودی اپلیکیشن ویندوزفون نیز تولید و در اختیار عموم قرار خواهد گرفت. سایت قائمیه، به مولفان و ناشران پیشنهاد همکاری ارائه می کند و سعی در جلب نظر آنها دارد. حتی پیشنهاداتی به ناشران و مولفان برای انتشار دیجیتالی، ارائه کرده است.
این سایت در مناسبت های مختلف اسلامی، اقدام به انتشار کتابخانه های مجازی در فضای وب، دارد. به عنوان مثال، می توان به انتشار کتابخانه مجازی امام جعفر صادق، و یا کتابخانه مجازی امام حسین، اشاره کرد.
سایت قائمیه، با توجه به انبوه تقاضاهای کاربران و مخاطبان سایت، در خصوص دانلود رایگان و ارائه کلیه محصولات نرم افزار تلفن همراه این مرکز، بر روی لوح فشرده، هاردیسک، مموری و لینک دانلود، این امکان را فراهم کرده است.
از طرف تیم فنی خوش ذوق قائمیه، با ایجاد سایت بازار کتاب قائمیه، به کاربران و مخاطبان سایت، پیشنهاد داده میشود که: "در صورتی که به کتابی علاقمند باشید و آن کتاب در کتابخانه بازار کتاب دیجیتالی قائمیه موجود نباشد میتوانید متن کتاب را برای ما ارسال کنید تا ما آنرا به فرمت مناسب تبدیل کرده و در کتابخانه بازار کتاب دیجیتالی قائمیه قرار دهیم."
از موارد بسیار وسوسه انگیز و قابل تحسین سایت قائمیه، گسترش فرهنگ کتاب و کتاب خوانی در همه جا و همه وقت، با "شعار تولید نرم افزار رایگان" و پیشنهاد تبدیل رایگان کتب و مقالات به نرم افزار موبایلی، برای همه، می باشد: " تولید نرم افزار ها در سایت قائمیه، کاملا رایگان می باشد. افراد علاقه مند تنها کافی است متن کتاب را در قالب ورد و یا تکست در اختیار سایت و به ایمیل qazalihossin@yahoo.com ، قرار دهند. بعد از حداکثر دو هفته، کتاب و مقاله ارسالی، در شش قالب و فرمت نرم افزاری به نام های pdf – java –android - Html - epub-ghb به منظور استفاده در تلفن همراه و یا رایانه ارائه می شوند."
همچنین در اقدامی دیگر و ممتاز، به مخاطبان مولفان و ناشران محترم، پیشنهاد شده است که اگر تمایل دارند تا خود تولید کننده نرم افزار های تلفن همراه باشند، مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه این امکان را از طریق ارائه نرم افزار کتاب ساز و رسانه ساز قائمیه برای آنان، فراهم ساخته است که البته پولی است و در سه نسخه ساده، استاندارد و حرفه ایی ارائه میشود.
البته ما در مقاله ای جداگانه، سایت قائمیه را به تفصیل بررسی کردیم، مراجعه کنید به:
آشنایی با بزرگترین کتابخانه دیجیتال اسلامی شیعه، سایت قائمیه
نسخه اندروید قائمیه:
دانلود بازار کتاب قائمیه نسخه اندروید از سایت قائمیه
دانلود بازار کتاب قائمیه از پارس هاپ
دانلود بازار کتاب قائمیه از مایکت
دانلود بازار کتاب قائمیه از کندو
نسخه اپل قائمیه:
دانلود بازار کتاب قائمیه نسخه اپل از سایت قائمیه
کتابخوان پژوهان
پروژه پژوهان، قالبی برای تولید و ارائه محتوا و آثار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و همچنین سایر دیتاهای علوم انسانی و اسلامی است که در سه بخش نرم افزار مدیریت و ساخت منابع دیجیتال پژوهان بعنوان کتابساز، کتابخانه دیجیتال پژوهان (نسخه ویندوز) و کتابخوان همراه پژوهان (نسخه اندروید ویژه دستگاه های همراه) طراحی و پیاده سازی شده است.
پژوهان" نرمافزاری جامع می باشد که امکان تولید هر کتاب و یا مجموعه ای از کتب را در سریع ترین وقت ممکن و به شکلی منسجم در قالب نرمافزار مستقل فراهم می سازد و این امکان را برای پژوهشگاه و پژوهشکده ها و مراکز فراهم می نماید تا آثار و منشورات را در قالب دیجیتال عرضه نمایند.
"پژوهان"و نرمافزارهای تولید شده توسط آن از ابزارها و قابلیت های متعدد پژوهشی برای پژوهشگران برخوردار بوده که از مهمترین قابلیت های این نرم افزار می توان به نشر و عرضه محتوا در قالب نرمافزارهای مختلف، امکان ایجاد و مدیریت کتابخانه شخصی برای پژوهشگران، امکان دسته بندی موضوعی بر کتب و مطالب، امکانات پژوهشی از قبیل فیش نگاری، نمایه زنی و...، امکان یادداشت برداری، یادداشت گذاری، ذخیره تمام یا بخشی از محتوا، چاپ و.... ، امکان کلیدواژه ها و نمایه ها بمنظور تسهیل در پژوهش، پژوهش های متنوع درمتون نرم افزار، جستجوی ساده و پیشرفته، عدم وابستگی به برنامه دیگر مانند فریم ورکها، عدم نیازمندی به نصب و قابل حمل بودن نرم افزار، به روز رسانی و دانلود کتب بصورت آنلاین از طریق نرمافزار، وجود متن قرآن و ترجمه آن بصورت پیش فرض در نرم افزار اشاره کرد.
در کنار نرم افزار پژوهان، وب سایت پژوهان به آدرس pajoohan.isca.ac.ir بمنظور معرفی و اطلاع رسانی پژوهان و فروشگاه الکترونیکی نشر دیجیتال پژوهان به آدرس digi.isca.ac.irبمنظور ارائه و فروش آثار، بعنوان دیگر فعالیتهای اداره فناوری اطلاعات پژوهشگاه در حوزه نشر دیجیتال می باشند.
کاتولگ این نرم افزار که در دو نسخه ویندوزی و اندرویدی ارائه و تلولید شده است. را از سایت پژوهان، دریافت کنید. (منبع: معرفی نرم افزار مدیریت و ساخت منابع دیجیتال پژوهان)
کتابخوان پاتوق کتاب
سایت پاتوق کتاب وابسته به دفتر نشر معارف، کتاب خوان پاتوق کتاب بروی دستگاه های iOS و Android که قادر به اجرا و خواندن فایل های Epub ،PDF می باشد، را تولید کرده است. همچنین امکان خرید نسخه فیزیکی از طریق نرم افزار نیز امکان پذیر می باشد.
ویژگی های نرم افزار پاتوق کتاب:
نسخه اندروید:
دانلود نرم افزار پاتوق کتاب از بازار
نسخه اپل:
دانلود نرم افزار پاتوق کتاب از مارکت اپل
دانلود نرم افزار پاتوق کتاب از سیبچه
کتابخوان نور
سایت کتابخوان نور، واسطی است برای ارائه کتب الکترونیکی بویژه در حوزه علوم اسلامی، که توسط مرکز تحقیقات کامپیوتری اسلامی نور، عرضه و تولید شده است. نظرات و پیشنهادات تان را می توانید با مراجعه به سایت نور سافت، به مدیران مرکز نور، ارائه کنید.
توجه داشته باشید که دریافت و دانلود کتاب از سایت کتابخوان "آی شیعه" و کتابخوان "قائمیه"، رایگان است اما دانلود کتاب از سایت "کتابخوان نور"، و "کتابخوان پاتوق کتاب"، پولی می باشد.
کتابخوان شامله اهل سنت
این برنامه به زبان عربی است. توجه داشته باشید که در نسخه اندرویدی مکتبه الشامله، فقط کتب اهل سنت قرار داده شده است. اما در نسخه دسکتاپی و ویندوزی آن، کتب شیعه و اهل سنت با هم، وجود دارد.
نسخ اندروید الشامله:
دانلود برنامه اندروید مکتبه الشامله از گوگل پلی
دانلود برنامه اندروید مکتبه الشامله از پلی پی سی دانلود
دانلود برنامه اندروید المکتبه الشامله از مایکت
نسخه اپل الشامله:
دانلود برنامه مکتبه الشامله از مارکت اپل
سایر کتابخوان ها
نرم افزارهای مشهور و معروف (آی شیعه، قائمیه، الشامله) که در میان پژوهشگران و محققین اسلامی، متداول بود، را معرفی کردیم. اما سایر نرم افزارها و اپلیکیشن های کتابخوان را در حد نام و آشنایی بیشتر مخاطبان معرفی خواهیم کرد.
shiaislamiclibrary.com
سایت shiaislamiclibrary.com برای پلتفرم اندروید و اپل، ارائه شده است. توسط شیعه تولید شده است.
سایت مکتبه نرجس، برای پلتفروم اندروید، نرم افزار ارائه کرده است. توسط شیعه تولید شده است.
سایت مکتبه النون، هر سه پلتفروم اندروید، اپل و ویندوزی را ارائه کرده است. توسط اهل سنت تولید شده است.
سایت العلوم، برای پلتفرم اندروید، نرم افزار تولید کرده است. این برنامه، از طرف اهل سنت تولید شده است.
نرم افزار آموزشی دو فرشته آسمانی > نرم افزار دانلود نرم افزار قرآنی سروش ایمان (آموزش هوشمند قرائت قرآن) > نرم افزار نرم افزار نماز شب > نرم افزار نرم افزار پرسمان بدون مرز نگارش دو > نرم افزار معرفی چند نرم افزار
مقدمه: اهمیت بحث نماز
نماز
مطلبی است که اگرمحور قرار گیرد میتواند تمام مطالب را پوشش دهد و قرآن و
روایات اکثرمطالب را به نماز گره زدهاند. مثلاً خداوند می فرماید: «شراب
وخمار بازی نباشد، زیرا این کار جلوی نماز شما را میگیرد و آیا
نمیخواهید دست بردارید از کارهای زشت شما را.»و یا می فرماید: «با کفار
رفت وآمد نکنید چرا که کفار نماز شما را مسخره میکنند.» «واذا نادیتم الی
الصلاۃ اتخدوها هزوا ولعبا» یعنی حتی در ارتباطات سیاسی مراقب باشید.
و
یا می فرماید: «نماز غیبت کننده را قبول ندارد.»و یا در روایات
میفرمایند: «که زنان و شواهران مراقب باشند که اگر همدیگر را اذیت کنند،
نمازشان مقبول نیست»یا نماز مانع زکات قبول نیست .پس نماز محور است برای
تمام کارها. حضرت علی(علیه السلام) در نامهای به یکی از کارگزاران خود
میفرماید: «کل شی من عملک فانه تبع لصلاتک» همه کارهای تو تابع نماز
است.
مثلاً فرض کنید دو نفر را برای ارزیابی کارخانهای میفرستند
که یک نفر میرود و زود برمیگردد و نفردوم چند روز طول میکشد، به خاطر
این است که نفراول سراغ پارچه تولید شده میرود ولی نفر دوم از اول خط
تولید میرود و نماز هم محصول تولید تمام عبادات ما است و اگر نماز قبول
شد خط تولیدهای زندگی اعم از شخصی و عمومی و سیاسی و... در روز قیامت
مقبول است.
سؤال:چرا کسی نماز می خواند ولی ربا هم می دهد؟ بایک قضیه منطقی جواب داده می شود.
قضیه
صادقانه: «ان الصلاۀ تنهی عن الفحشا و منکر» این جمله صادق است چون قول
الله است. عکس نقیض: «مالا تنهی عن الفحشا والمنکر فلیس بصلاۀ».در منطق
عکس نقیض یقیناً صادق است. پس نماز به مقداری که یاد خدا درآن است قبول و
بازدارنده میباشد و اگر کسی صلاۀ را محقق کند به مرز عصمت میرسد، زیرا
قرآن «ان الصلاۀ» را مطلق آورده است و میفرماید:«از هرگناهی انسان را دور
می کند، چه از لحاظ عقلی وچه شرعی.» «من قبل الله من صلاۀ واحدۀ»
اوراعذاب نمی کند. ویا اگر نمازش کامل شدخداوند تمام نمازهایش را قبو ل می
کنند.
مثلاً در مسابقه ای که 10 تیر به او میدهند، اگر یکی را
به هدف زد تمام تیرهای او را به هدف زده حساب میکنند و او را قبول
میکنند، پس هر نمازی برای انسان یک فرصت است که کیفیت نمازش را بالا
ببرد. و یا در روایت میفرمایند: «این نافله را برای کسی قرار دادهاند
که نماز فریضه اش قبول شود.» یعنی تلاش کند که کیفیت نماز بالا باشد و
جبران کیفیت را با نافله انجام می دهد. مؤمن دعایش این است که خداوندا:
«اللهم لا تجعلنی من المعارین ولاتخرجنی من التقصیر» «خدایا مرا از کسانی
که ایمان به آنها عاریه دادهاند و ثابت نیست قرار نده و مرا از تقصیر
خارج نکن» یعنی هرعبادتی که انجام دادم و همیشه احساس بدهکاری به خدا
داشته باشیم، و«ما عبدناک حتی معرفتک.»
بالاترین درجهای که قرآن برای مؤمن قرارداده است فلاح و رستگاری است. «کتب علیکم الصلاۀ ... لعلکم تتقون وتقوی» و تقوی مقدمه فلاح است و خداوند فرموده: « قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (1)الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ (2)وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (3)»
« وآنها کسانی هستند که نماز میخوانند ولی نمازی که شرایطی داشته باشد
که خشوع و ذکر و ... داشته باشد، پس مؤمنان به عالیترین مقام رسیدند.»
ما دو دسته مخاطب داریم:
1. نماز نمیخوانند.
2. نماز میخوانند ولی:
الف) کیفیت ندارد.
ب) فکر کامل کردنش نیستند و ناقص است و نماز برآنها مهم نیست.
مانند
کسی که امتحان میدهد و مردود میشود ناراحت میشود ولی چون به نماز
اهمیت نمیدهد و اگر در فضای معنوی نخواند اصلاً غصه نمیخورد.پس محور
نماز پرورش است و باید این جنبه رعایت شود. اگر در جامعه رتبه اولها نمره
15 بگیرند متوسطها به راحتی 9 میگیرد و میگوید رتبه اولها نمره
گرفتند، پس من مشکلی ندارم. بنابراین جامعه روحانیت در ابتدا باید مراعات
این مسأله را بکنند و یا کاسب ها و دیگر مشاغل هم همینطور است که اگر
عالیترین آنها مراعات کنند، حتماً مشتریان هم بالتبع مراعات میکنند. ولی
اگر کاسب مراعات نکرد و در اول وقت نماز مغازه را تعطیل نکرد بالطبع
مشتری غیر متدین هم در وقت نماز خواهد آمد.
امام باقر(علیه السلام) فرمود:«الصلاۀ وجه دینکم»،
«یعنی نماز آبروی دین انسان است.» پس باید نماز انسان، انسان را متحول
کند، مانند نماز آیه الله بهجت (رحمه الله علیه) که بعضی وقتها که نماز از
ایشان دیدن انسان را متحول می کند. و نماز که یاد خداست از هرچیزی بالاتر
است و «لذکرالله اکبر». قطعاً یاد کردن خداوند مطلب بسیار بزرگی است و خدا هم او را یاد میکند چنانچه فرموده: «فاذکرونی اذکرکم.»
آیه الله بهجت فرمودند: «اگر بدانید اصلاح همه امور به اصلاح عبادت و در
رأس آن نماز است که آن هم با خشوع حاصل می شود و خشوع با اعراض از لغو
کارتمامی شود و فلاح حاصل میشود.»
· لغوچیست؟
هر
چیز بیهوده و بیهدف و یا به بیان روایی، تا زمانی که کشاورز کار میکند
تا به هدف اصلی که گندم است برسد، این کار است ومابقی لغو است ومثلاً خواب
این کشاورز برای بهتر کارکردن هم جز کارهایی است که با هدف است و لذا
مباحات صفحات سفیدی است که انسان از آنها میتواند استفاد کند و درجاتش
را بالا ببرد.
آیتالله حسنزاده فرمودند: «این اعضا و جوارح
جاسوسهای دل است، یعنی گوش جاسوس دل است و... پس گفتهها و شنیدهها که
در دل جمع شده است، نمیگذارد تا «الله اکبر»
انسان با خضوع و خشوع باشد و باید مراقب لغویات زندگی باشیم و اجازه
ندهیم لغویات وارد زندگی شود تا نتوانند وارد نمازمان بشود و لذا خیلی از
افراد از «الله اکبر تا السلام علیکم» غیر از عادتی که دارند هیچ معرفتی کسب نکرده اند.
نماز در قرآن (آیات نماز)
حدود
98 باردرقرآن است که ماده «صلاۀ» درقرآن است اعم از «صَلو» یا «صَلی».
واژه «صلاۀ» در قرآن با «واو» نوشته میشود یعنی «صلوۀ»، ولی در روایات رسم
الخط آن «صلاۀ» است.
ماده «صلاۀ» از نظرصرفی و لغوی: اسم مصدر، وزن
آن فعله است و ریشه آن اختلاف است و بعضی آن را «ناقص واوی» و بعضی «ناقص
یائی» میدانند و معمولاً آن را «ناقص واوی» نامیدهاند، ولی برخی از
لغویون هم آن را «ناقص یائی» به حساب آوردهاند، مثلاً در«مفردات راغب» آن
را در ماده «صلی» مطرح کرده است و همچنین «ابن فارس» در «مقائیس اللغه».
ولی درکتاب «التحقیق» علامه مصطفوی آن را «ناقص واوی» حساب کرده است. کتاب
«التحقیق» 14جلد است که در مورد قرآن و لغات آن است و یا درکتاب «الغین»
نوشته الخلیل آن را «ناقص واوی» فرض نموده است.
در کتاب مقائیس«صلی» دو اصل دارد:
1. سوختن با آتش: یصلون سعیرا، تصلیه جحیم وملازم باآتش وسوختن بودن
2. عبادات مخصوص ونمازخواندن
و
اصل معنای صلاۀ، ثناء و دعای خاص است که بعداً در عبادتی خاص مطرح شده
است . از 98 بار ذکر ماده «صلو» یا «صلی» که در قرآن آمده حدود 88 بار آن
در مورد عبادت مخصوصه آمده است.
ــ بررسی آیات مربوط به نماز در قرآن کریم:
چند واژه را باید در ابتدا بررسی کنیم:
1. صلاۀ
2. اقامه ( قَوَمَ – قیام)
3. تهجد (مثل و من اللیل فتهجد به نافلۀ لک)
4. رکوع ( و راکعوا مع الراکعین)
5. سجود
6. عبادت (از این جهت مصداق روشن عبادت فردی نماز است.)
مقام معظم رهبری فرمودند: «نماز کاملترین پاسخ به عالیترین نیاز است و شامل ذکر و قرائت قرآن و واژههایی از این قبیل مانند«أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ» (سوره مبارکه زمر، آیه 9)
واژهایکه باید دقیق بررسی شود واژه صلاۀ است که در رسم الخط قرآن «صلوۀ»
و در فارسی «صلات» نوشته می شود. صلاۀ اگر از ریشه «صلو» باشد همین بحث
ما است که ثناء جمیل است و مورد بحث ما همین نماز است.
آیات مربوط به نماز را دسته بندی می کنیم: (یعنی آیاتی که در آن ماده صلاۀ آمده است.)
حدود 98 آیه داریم که در آن ماده صلاۀ آمده است و حدود 10 آیه که در آن کلمه صلاۀ ذکر شده است ولی مربوط به نماز نیست. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (سوره مبارکه احزاب، آیه 56)
که به معنای دعا و انزال رحمت و ثناء جمیل است. به عبارت دیگر ماده (ص ل
و) در قرآن کریم حدود 98 بار تکرار شده است که حدود 88 مورد به معنای مورد
نظر یعنی نماز گزاردن به معنای عام یعنی عبادت رسمی روزانه است.
اینکه
نماز را به نماز خواندن تعبیر می کنند اشتباه است، زیرا نماز گزاردن صحیح
است و چون از پنج رکن، چهار رکن آن عملی و فعلی است و فقط تکبیرالاحرام
آن خواندنی است و در مفردات آمده است که مصلین در قرآن به صورت مذمت آمده
است و مقیمین الصلاۀ مورد تأیید واقع شده است. استاد: حرف مفردات کلیت
ندارد زیرا در قرآن آمده است: «خلق هلوعا.......» و در آن جا مصلین مورد
تأیید واقع شده اند، پس در ترجمه فارسی واژه نماز گزاردن دقیقتر است، اما
باید توجه داشت که لسان عربی تمام زبان ها را ترجمه می کند ولی بقیه زبان
ها، عربی را نمی تواند ترجمه کند.
یعنی عبادت است نه خصوص آن چه
با تکبیر شروع شود و با سلام خاتمه یابد و لذا نمیدانیم که در ادیان
گذشته کیفت نماز به چه صورت بوده است به این دلیل که حضرت رسول اکرم(صلی
الله علیه و اله وسلم) فرمودند:«سوره حمد مخصوص من رسول الله است و به
پیامبران قبل داده نشده است.» و در هشت مورد به معنای دعا کردن یا رحمت
نمودن و پاک کردن است و در دو مورد معنای نماز خواندن و دعا کردن محتمل
است.
اما مواردی که«صلاۀ» به معنای دعا یا رحمت است:
1 و 2. «خُذْ
مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ
عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ» (سوره مبارکه توبه آیه 103)
ترجمه:از اموال آنان صدقه ای بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزه شان گردانی
و برایشان دعا کن زیرا دعای تو برای آنان آرامشی است و خدا شنوای داناست.
3 و 4. سوره احزاب: ان
الله وملائکته «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى
النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا
تَسْلیماً» (سوره مبارکه احزاب، آیه 56)
5. «وَ
مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ
یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ
أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فی رَحْمَتِهِ إِنَّ
اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» (سوره توبه آیه99)
6. «هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیم» (سوره مبارکه احزاب آیه 43)
ترجمه: اوست کسی که با فرشتگان خود بر شما درود می فرستد تا شما را از
تاریکیها به سوی روشنایی برآورد و به مومنان همواره مهربان است.
مواردی که هر دو معنا (نماز و دعا) متحمل است.
1. «أَ
لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ
الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ
تَسْبیحَهُ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُو» (سوره مبارکه نور آیه 41)
2. «وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ» (سوره مبارکه انفال آیه 35)
آیاتی که در آنها «صلاۀ» به معنای عبادت رسمی مستمر به کار رفته است، یعنی همین نماز ولی نمازی که صلحا و الهیون میخواندند که در آینده به این بحث می پردازیم.
یکی از وجوه بی رغبتی نمازگزاران، نماز خواندن بعضی از نماز خوانها میباشد.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « نماز وجه دین است و اگر زیبا نباشد
نمیشود به واسطه آن جلب دین کرد، پس باید جهره مطلوب داشته باشد.»
ــ بررسی مشکلات مربوط به نماز و توجه به راه حل آنها
نمازگزاران ما دو مشکل اساسی نسبت به نماز دارند:
1.
نمازهای ما ناقص است، زیرا جوهر اصلی نماز یاد خداست« اقم الصلاۀ
الذکری». و نمازهای ما پر از یاد خدا نیست و لذا گاهی یک قسمت از ده قسمت
آن پذیرفته می شود. یکی از خاصیت های نماز بازدارنده از زشتی است و اگر
نماز کامل شود انسان به مرز عصمت می رسد. به عبارت دیگر اثر اساسی نماز
جلوگیری از زشتی هاست« ان الصلاۀ تنهی عن الفحشاء و المنکر». لذا اگر نماز
کامل باشد باید مانع از همهی فحشاء و منکرات شود، پس همین نماز به
اندازه ای که ارزش داشته است، مانع ا منکرات شده و این نماز باطل نیست ولی
نقصان دارد.
2. نماز برای ما به عنوان کار مهمی مطرح نیست.
ـــ آیات ناظر به نماز(به معنای عبادت رسمی در اسلام که از الله اکبر شروع و با سلام ختم شود) چند دسته هستند:
«کان یامر اهله بالصلاۀ» یعنی مضارع استمراری
آیاتی که در آنها به نماز امرشده است:
1. سوره بقره آیه40 «یا
بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ
أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُون»
ای فرزندان اسرائیل نعمتهایم را بر شما ارزانی داشتم به یاد آرید و به
پیمانم وفا کنید تا به پیمانتان وفا کنم و تنها از من بترسید.
2. سوره بقره آیه83 «
وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ
وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ
الْمَساکینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا
الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ
مُعْرِضُونَ»
3. سوره بقره آیه110«وَ
أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ
مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِماتعْمَلُونَ
بَصیر» «آنچه از خیر برای خودتان نزد خدا بفرستید آن را یافت خواهید کرد.»
4. سوره انعام آیه72 « وَ أَنْ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذی إِلَیْهِ تُحْشَرُون»
5. سوره بینه آیه 5 «وماامرواالالیعبدوالله» « واینها به هیچ چیز مامور نشدهاند مگر به عبادت خدا واقامه نماز.»
آیاتی که نماز را شیوه انبیاء«علیهم السلام» ومورد توصیه و سفارش ایشان و مربوط به ادیان دانسته است:
1. سوره یونس آیه 87 «وَ
أَوْحَیْنا إِلى مُوسى وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ
بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ
بَشِّرِ الْمُؤْمِنین»«وحی کردیم...حال که چنین وحی کرده یعنی حضرت موسی و برادرشان موظف به نماز خواندن هستند پس جزء شیوه انبیاء هم می شود.»
ترجمه
آقای فولادوند و بهرامپور از بهترین ترجمههاست، که میتوان با مراجعه
به آن کار را پیش برد و در ترجمه آقای الهی قمشهای از جانب ناشران کم و
زیاد شده است و لذا توصیه نمیشود با این وضع که از آن استفاده شود و
ترجمه خوبی است، ولی چاپ آن خوب نیست و در سه جلد است و در دسترس نیست،
ولی ترجمه آقای مکارم و مشکینی خوب است و ترجمه قابل توجهی است و بعضیها
معتقدند که قرآن درست ترجمه نشده است و باید تفسیر درست شود نه ترجمه، و
لذا تفسیر آقای جوادی آملی به این مطلب اشاره دارد و میتوان آن را خلاصه
تفسیر معرفی کرد نه ترجمه.
2. سوره ابراهیم آیه31« قُلْ
لِعِبادِیَ الَّذینَ آمَنُوا یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُنْفِقُوا مِمَّا
رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا
بَیْعٌ فیهِ وَ لا خِلال» به آن بندگانم که ایمان آورده
اند بگو نماز را برپا دارند و از آنچه به ایشان روزی داده ایم پنهان و
آشکارا انفاق کنند پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی باشد و
نه دوستی ای.
ــ دومشکل اساسی در رابطه نماز:
الف) نمازهای ما ناقص است (جوهر ندارد) و (آثار ناقص دارد)
ب) نماز برای ما به عنوان کار مهمی مطرح نیست.
زیرا هیچگاه با نماز ترقی نکردهایم، چون به نماز اهمیت ندادهایم، پس
عدم ترقی نشانه این است که نماز برای ما مهم نبوده است و همچنین کتاب خاصی
برای نماز نخواندهایم و باید توجه داشت که کنکوریهایی که قبول
شدهاند، معمولاً روزانه حدود 6 الی 10 ساعت وقت گذاشتهاند و تازه این
برای ورود است و اگر ما روزانه برای هر نماز 5 دقیقه اضافه وقت بگذاریم و
روی آثار نماز، کیفیت نماز تأمل کنیم، یقیناً پیشرفت کار و نماز را بهتر
میبینیم و متأسفانه پای عمل می لنگد و برای اینکه مشکل اول حل شود، ابتدا
باید مشکل دوم را حل کنیم، یعنی چه کنیم که نماز به عنوان کار مهمی برای
ما مطرح شود.
باید به آثار و ثواب نماز توجه داشت؛ مثلاً
میفرماید: « نماز کفاره گناهان است» و فرمودهاند: «کسی که نماز میخواند
مانند برگ هائی که از درخت می ریزد، گناهانش ریخته شود.» حضرت علی (علیه
السلام) در خطبه 198 نهج البلاغه میفرمایند: «مثل نماز مثل نهری است که
در کنار خانهای باشد و با شستن در آن هیچ چرکی در آن نمیماند.»باید ثواب
عظیم نماز را بیان کند. در «عروۀ الوثقی» آمده است که: «صلاه فریضه عندالله تعدیل الف حجه والف عمره مبرورات متقبلات»
یک
نماز واجب برابر با هزار حج وعمره ای است که به نیکی انجام گردد وپذیرفته
شود، یعنی خدا نمازی خواسته که این قدر ارزش داشته باشدبیرزد که در مقابل
چنین ثوابی می دهد ولذا باید توجه داشت که هزار حج،هزینه میلیاردی
دارد،پس باید نمازی بخواند که میلیاردی ارزش داشته باشد. امام معصوم (علیه
السلام) فرمودهاند: «بعضی از نمازها طوری است که اگر برای همدیگر
میخواندید، طرف مقابل قبول نمیکرد، پس چگونه انتظار دارید خداوند از
شما قبول کند. «ما اقبح بالرجل ان یاتی ستون او سبعون سنه ....» چقدر زشت است که پیرمردی 60 یا 70 سال از عمرش بگذرد و حال آنکه نماز او درست نبوده باشد... .
بحث نماز را در دو قسمت موردبررسی قرار میدهیم:
1. آیات نماز
2. مشکلاتی که در راه پیگیری نماز وجود دارد
ــ آیا ت مربوط به نماز
آیاتی که نماز را شیوه انبیاء مورد توصیه سفارش ایشان میدانند و مربوط به همه ادیان میدانند.
1. سوره لقما ن آیه 17: «
یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ
الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ
الْأُمُورِ » صلاۀ قبل از فرهنگ اسلام هم به عنوان عبادت رسمی وجود داشته و آیات هم براین مطلب گواه است.
2. سوره انبیاء آیه 73: «وَ
جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ
فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا
لَنا عابِدینَ »
3. سوره ابراهیم آیه40: «رَبِّ اجْعَلْنی مُقیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ »
4. سوره مریم آیه 31: «وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا»
5. سوره مریم آیه 55: « وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا»
6. سوره طه آیه 123: « قالَ
اهْبِطا مِنْها جَمیعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا
یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا
یَشْقى»
آیاتی که نماز را شیوهی پارسیان و شایستگان دانسته است.
1. سوره بقره آیه 3: « الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»
2. سوره بقره آیه 177:آیه معروفی که عقائد و اخلاق و سیمای مسلمان را ترسیم کرده است «لَیْسَ
الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ
وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ
الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى
حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ
وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ
وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرینَ فِی
الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا
وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُون» اگر جایی آن با لفعل ناقصه آمده اسمی را که کنا ر «لَیْسَ» آمده خبر حسا ب می کنند.
ـــ باید توجه داشت که ادبیا ت باید خودش را با قرآن تطبیق دهد، نه اینکه قرآن با ادبیات همسنگ باشد.
ـــ
نکته تفسیر: قرآن مفاهیم را بررسی نمیکند بلکه مفاهیم را با الگوها معرفی
میکند و لذا میفرماید: «نیکی کسی است که ایما ن به خدا آورده با شد.»
3. سوره نمل آیه 3: « الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُون»
4. سوره شوری آیه 38: در بیان ویژگیهای افراد شایسته «وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون»
5. سوره حج آیه 35: «الَّذینَ
إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرینَ عَلى ما
أَصابَهُمْ وَ الْمُقیمِی الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون»
6. سوره نورآیه 37: «رِجالٌ
لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ
الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ
الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار»
آیاتی که از آثار متفرع بر نماز سخن میگوید:
1. سوره بقره آیه 277: «إِنَّ
الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ
آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ
عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»
2. سوره نساءآیه 162: «لکِنِ
الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِما
أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ الْمُقیمینَ الصَّلاةَ
وَ الْمُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ
الْآخِرِ أُولئِکَ سَنُؤْتیهِمْ أَجْراً عَظیماً»« خدا که
همه چیز را کم می بیند حال که نسبت به نماز بفرماید اجرعظیم، معلوم میشود
که بسیار ثواب دارد.» در این آیه «الراسخون ،المومنون،الموتون» مرفوع است،
ولی چرا «المتقین» منصوب است؟ منصوب است بنابر اختصا ص مانند «وامراًته حماله الحطب»
یعنی در مقام مذمت و یا مدح قطع از تابیعت میکنند و تغییر اعراب برای جلب
توجه است و این تغییر اعراب نظر «آیت الله جوادی آملی» است.
3. سوره ما ئده آیه12: «وَ
لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ
اثْنَیْ عَشَرَ نَقیباً وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ
الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلی وَ
عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکَفِّرَنَّ
عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ
تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ
سَواءَ السَّبیل»
4. سوره اعراب آیه 70 : «وَ الَّذینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحین»
5. سوره ما ئده آیه 55: «إِنَّما
وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ
الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُوا»
6. سوره انفا ل آیه 3 : «الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون»
7. سوره توبه آیه 18و71 : «إِنَّما
یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ
أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّکاةَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ
فَعَسى أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدین»18«وَ
الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ
یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ
الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم»71.
8. سوره طه آیه 14: «إِنَّنی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْر»
9. سوره نورآیه 56 : «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»
10 . سوره فاطر آیه 18،29:« وً
لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى
حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَلًوْ کانَ ذا قُرْبى إِنَّما
تُنْذِرُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ
وَ مَنْ تَزَکَّى فَإِنَّما یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ
الْمَصیرُ»18 «إِنَّ
الَّذینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا
مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ»29
11. سوره انعام آیه 92: «وَ
هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ
لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ
بِالْآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُوا».
ـــ چه کنیم که نماز به عنوان کار مهمی برای ما مطرح شود؟
1) توجه به آثار و ثواب نماز
2) توجه به جایگاه نماز در دین:
الف. نماز رأس اسلام است؛ انسان بدون دست و پا میشود، ولی بدون سر نمیشود.
ب. نماز وجه دین است، زیرا زییایی انسان با صورت او مقایسه میشود.
ج. نماز احب الاعمال الی الله است .
د. نماز نور چشم پیا مبر( صل الله علیه وآله وسلم )است .
ه. نماز عامل نزدیکی به خداست.«قربان کلً تقی»
و. نماز بهترین موضوع است.«الصلاۀ خیرُ موضوٍع»
ی. نماز عمود دین است.
ر. نماز بهترین اعمال بعد از معرفت خداوند است وحضرت عیسی(علیه السلام) اولین تکلم او سفارش به نماز بوده است. «و اوصانی بالصلاۀ»
ز. نماز اولین چیزی است که مورد سوال واقع می شود.
چ. نهی از اموری چون شرب خمر به دلیل اینکه انسا ن را از نماز باز میدارد، علاوه بر ایجاد عداوت وبغضاء.«فعل انتم منتهون»
ح. نهی از ارتباط دوستانه با اهل کتاب و کفا ر به دلیل اینکه نماز را کم توجهی به آن میکنند. «یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ
هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ
الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» 57 وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ» 58 «وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ» وآن را مسخره می کنند.
3) توجه و اهتمام ویژه شارع مقدس نسبت به نماز
ما در عبادات فردی، بهترینها را که بررسی می کنیم، قرآن، ذکر، دعا و در
حا لتهای انسان بهترین حالت قیا م، تعظیم و سجود است. خداوند روی نماز
سرمایه گذاری ویژهای کرده است و در قرآن بهترین سوره را حمد قرار داده است
و این حمد شرط نماز است و سوره توحید هم یکی از بهترین سورههاست. در بین
اذکار، بهترین ذکر تسبیحا ت اربعه است و همه اینها در نماز جمع شده است و
دقت باید داشت که چرا کعبه چهار گوش است؟
چون «بیت المعمور» هم چهار گوشه است و چون عرش چهار گوش است وچون عرش الهی براساس«سبحان الله والحمد الله ولا اله الا الله والله اکبر» بنا شده است و حال معلوم میشود چرا در وقت خواب تسبیحات اربعه را ثواب حج می دهند.
آیات دیگری که حدود 80 آیه است را میشود به ترتیب ذیل دستهبندی کرد.
ــ آیات که واژه «صلوة» در آن ها بکار رفته است شامل موارد زیر می باشد:
1. ناظر به اصل نماز گذاردن و خواندن است.
2. آیاتی که نماز را شیوه انبیاء و مورد سفارش ایشان و مربوط به ادیان مختلف بیان کردهاند.
3. نماز را شیوه پارسایان بیان کرده است.
4. آیاتی که ازآثار متفرع بر نماز صحبت کرده است.
5.
آیاتی که رسیدن به عالیترین درجات و نجات از بدترین تباهیها را در درجه
نخست وابسته به نماز، خشوع در آن و استمرار برآن دانسته است :
الف. آیات معروف سوره اعلی:« قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى» 14«وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»15 پاک کردنی که زمینه رشد را فراهم کند .
ب. سوره مومنون آیات 1الی 11 : « قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»1، «الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»2 و بعد صفات متعدد دیگری را بیان می کند که: « وَ الَّذینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُون......»«وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ»9: یعنی اول و آخر آن نماز است و بعد خداوند میفرماید:« أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ»10، « الَّذینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فیها خالِدُونَ»11 «آنان که وارث فردوس می شوند کسانی هستند که با نماز زندگی می کنند.»
ــ
هر عملی که نگاه آخرتی به آن نباشد لغو است. عالیترین درجه در قرآن فلاح
است (مانند آیه روزه که غایت آن را تقوی معرفی کرده و تقوی غایت آن فلاح و
رستگاری است) عالیترین قله ای که قرآن ترسیم کرده است فلاح است.
ج. سوره معارج آیه 19تا35: « إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً (19)إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (20)وَ إِذامَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً (21)إِلاَّ الْمُصَلِّینَ (22)الَّذینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ (23)وَ الَّذینَ فی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (24)ِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (25)وَ الَّذینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ (26)وَ الَّذینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (27)إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَیْرُ مَأْمُونٍ (28)وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (29)إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ (30)فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ (31)وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (32)وَ الَّذینَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (33)وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ (34)أُولئِکَ فی جَنَّاتٍ مُکْرَمُونَ(35)»
انسان «هلوع» است؛ یعنی وقتی شر به او میرسد داد و فریاد میزند و وقتی
مالی به او میرسد به دیگران چیزی نمیدهد و عطا نمی کند و باید توجه داشت
که این کمظرفیتی است، ولی نمازگزاران این گونه نیستند و نماز به میزانی
که یاد خدا در آن باشد، انتساب به خدا میآورد .
6. آیاتی که برپایی نماز را اولین ویژگی صالحان میداند. « کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یَهْدیهِ إِلى عَذابِ السَّعیرِ» (سوره حج آیه4)
7. آیاتی که از آثار سوء ترک نماز و بی اعتنائی به آن پرده برمیدارد :
الف. سوره توبه آیه 54 : «
وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ
کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ
هُمْ کُسالى وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُو»«آن که از آنها قبول نمیشود اثر کسل نماز خواندنشان است»
ب. سوره
مریم آیه 59 : « فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ
اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّ»«بعد از آن گروه
جایگزینانی آمدند که دو ویژه گی داشتند نماز را ضایع کردند و آنچه را که
خواستند انجام دادند ، اینها به زودی ملاقات می کنند هلاکت را.» مقام معظم
رهبری(مدظله العالی) وقتی عبرتهای عاشورا را بیان میکردند به این آیه
استناد کردند که یاد خدا از بین رفت و هر کس تابع شهوات خودش شد و لذا محبت
خدا را به شهادت رساندند.
ج. سوره مبارکه مدثر آیه 38-44: « کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ (38)إِلاَّ أَصْحابَ الْیَمینِ (39)فی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ (40)عَنِ الْمُجْرِمینَ (41)ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ (42)قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ (43)وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ (44)»
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه 199نهج البلاغه که در بخش اول آن
راجع به نماز و اهمیت آن صحبت میکنند و به این آیات استناد میکنند.
د. سوره مبارکه قیامت آیات 26تا35 : « کَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِیَ (26)وَ قیلَ مَنْ راقٍ (27)وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ(28)وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ (29)إِلى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ (30)فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى (31)وَ لکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (32)ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى (33)أَوْلى لَکَ فَأَوْلى (34)ثُمَّ أَوْلى لَکَ فَأَوْلى
(35)» «چه کسی است که بتواند مداوا کند و باور میکند که جدائی حاصل
میشود و پاها به پاها کشیده میشود و سوق افراد در این روز به سوی خداست
ولی این شخص نه در صدقه داده و نه نماز خوانده و با حالت ناز به سوی اهلش
رفته، پس مرگ بر تو باد و آنچه که خوش نداری بر تو باد.»
ــ پس بعد از تصدیق خدا نماز اولین چیزی است که مطرح می شود .
ه. علق آیه 9تا14 : « أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهى (9)عَبْداً إِذا صَلَّى (10)أَ رَأَیْتَ إِنْ کانَ عَلَى الْهُدى (11)أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى (12)أَ رَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (13) لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى
(14)» «أَ رَأَیْتَ» در اینجا به معنای «اَخیرنی» است که بگو آن که نهی
میکند، نهی میکند بندهای را که نماز میخواند، اگر این شخص بر هدایت
باشد و امر به تقوی کند ، آن شخص نهی کننده این را نمیداند که خدا او را
میبیند و این توجه به علم خدا تهدید است؛ یعنی کسی که نسبت به نماز،
نمازگزاران صحبت ناروا و نهی میکند از جانب خدا مورد تهدید است.
و. سوره ماعون 3-7 : « وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکینِ (3) فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ (4) الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (5) الَّذینَ هُمْ یُراؤُنَ (6) وَ یَمْنَعُونَ الْماعُونَ (7) »
8. آیاتی که از نمازهای خاص سخن می گوید( با واژه صلوة ):
الف. نماز خوف ( سوره نساء آیه 102 ):« وَ
إِذا کُنْتَ فیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ
مِنْهُمْ مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا
فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ
یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ
أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ
أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً
واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کانَ بِکُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ
کُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَ خُذُوا حِذْرَکُمْ
إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرینَ عَذاباً مُهیناً »
ب. سوره نساء آیه 103: «
فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ
عَلى جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ
الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنینَ کِتاباً مَوْقُ »
ج. نماز وسطی (سوره بقره آیه 238): « حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتی
»که شیعه مراد از «وسطی» را نماز ظهر میداند و آیت الله تبریزی
میفرمودند: «که اگر نماز وسطی را عصر بیان شده در روایات از باب تقیه بوده
است.»و پیامبر به نماز زوال سفارش نموده است و نسبت به نافله های آن و
نماز عصر را در فارسی نماز پسین می گویند .
د. نماز مسافر (سوره نساء آیه 101) :« وَ
إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ
تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذینَ
کَفَرُوا إِنَّ الْکافِرینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبیناً»یعنی
مسافرت داشتن، پس گناه ندارد که نماز را قصد کنید، اگر میترسید که کافران
شما را مورد فتنه قرار دهند؛ یعنی نماز مسافر در صورت خوف از کفار شکسته
است، یعنی این حکم ترخیص را نشان میدهد نه حکم عزیمت، ولی با توجه به
روایات معتبر « فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ » برای رفع شبهه ذهنیت است؛ یعنی حتماً
باید این کار را بکنید. پس این گونه می شود آیا گناه ندارد که نماز شکسته
بخوانیم؟ خیر حتماً باید شکسته بخوانید.
و. نماز جمعه (سوره جمعه آیات 9-10) :« یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ
الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ
خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (9) فَإِذا
قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ
اللَّهِ وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (10)»که از نماز جمعه با یاد خدا صحبت شده است و علامه مجلسی فرمودهاند: «که کل سوره جمعه در رابطه با نماز جمعه است.»
ه. نماز شب(سوره مزمل آیه 20): «
إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ
وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَکَ وَ اللَّهُ
یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ
عَلَیْکُمْ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ
مِنْکُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ
فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُا ما
تَیَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَقْرِضُوا
اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ
تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَیْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ
اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»که
پیامبریک سوم از شب را عبادت می کردند ودر آخر آیه می فرماید:« أَقیمُوا
الصَّلاةَ ...» که اینجا بحث نماز شب را بیان کرده است . آیات دیگری هم از
نماز شب بیان شده و ناظر به آن است ولی از لفظ «صلاۀ» نیست.
ی. نماز طواف( آیه 125سوره بقره):« وَ
إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا
مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهیمَ وَ
إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ
الرُّکَّعِ السُّجُودِ».
9. آیاتی که به بیان برخی از احکام نماز پرداخته است:
الف. اشاره به اوقات نماز :
سوره مبارکه هود آیه 114 :« وَ
أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ
الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرینَ» نماز در دو طرف روز (صبح و مغرب) و عشاء اشاره دارد و عبارت «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ »اشاره به این است که نماز اثر کارهای زشت را از بین میبرد و نظیر تفهمی«عن الفحشا والمنکر» است. عنددلوک الشمس. سوره اسراء آیه 78 : « أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا» نماز ظهر (دلوک شمس)، فاصله زوال خورشید (عصرو مغرب و عشا) و « قُرْآنَ الْفَجْرِ » عطف است بر الصلاة که نماز صبح است .در روایت حضرت مزمت کردهاند کسانی را که نماز صبح را وقتی میخوانند که ستاره در آسمان نیست.
از آیات قرآن چند دسته فرشته به دست می آید:
ــ «اله معقبات» (سوره رعد آیه11 ): « لَهُ
مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ
أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا
ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ
لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وال »
ــ هرکس تعقیب کننده ای است که «یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ».
ــ «رقیب عتید» ( مراقب آماده است ).
ــ «بایدی سَفره» که حاملان وحی هستند.
و در روایات نیز گاهی 10 فرشته برای انسان ترسیم شده است. کتابهای آقای رجالی تهرانی درباره این موضوع نوشتههای خوبی دارند.
سوره نور آیه 58 : « یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ مَلَکَتْ
أَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ
مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ
الظَّهیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاۀ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ
عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ
بَعْضُکُمْ عَلى بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ
اللَّهُ عَلیمٌ حَکیم»«عبدها و کنیزهای شما و فرزندان که به بلوغ نرسیدهاند نبایند « مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ » و آن موقعی که لباسهایتان را در می آورید و من بعد « صَلاۀ الْعِشاءِ.»
ب. کیفیت وضو و غسل و تیمم و برخی از احکام آنها:
آیه 43سور نساء: « یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى
حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِری سَبیلٍ
حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ
جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ
تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ
وَ أَیْدیکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُوًّا غَفُور » یعنی تا زما نی که جنب هستید نزدیک نماز نشوید.
سوره مائده آیه 6 :«
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا
وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ
وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً
فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ
أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا
ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ
أَیْدیکُمْ مِنْهُ ما یُریدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ
لکِنْ یُریدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ
لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون»بحث وضو و غسل و تیمم و کیفیت آن و بعضی از موارد تیمم بیان شده است .
ج.اشاره به قبله و مسجد.
سوره بقره آیه144:« قَدْ
نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً
تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما
کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا
الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ
بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُون » از 142 تا150سوره بقره آیات قبله بیان شده است.
در سوره توبه108واژه صلاۀ وجود ندارد، ولی در رابطه با نماز« لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ » است و اشاره به مسجد دارد: « لا
تَقُمْ فیهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ
یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ
یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرین»
10.
آیاتی که میفرماید برداشته شدن توبیخ از مشرکان و پذیرفتن ایشان به جمع
مومنان را پس از توبه، به نماز گزاردن آنها منوط میکند.
الف. سوره توبه 5آیه :« فَإِذَا
انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ
وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ
مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ
فَخَلُّوا سَبیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم»«
بکشید هر جا دست به آنها پیدا کردید و در هر کمین گاه به کمین آنها بنشیند
اما اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات پرداختند آنها را رها کنید.»
ب. آیه 11سوره توبه :« فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُون»
11.آیاتی که به استعانت نماز فرمان می دهند:
الف.سوره بقره آیه 153: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرین» بالای صد مورد بحث صبر و جایگاه آن در قرآن آمده است.
ب.سوره بقره 45آیه: « وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینّّّ»
12.آیاتی که با توجه دادن به اهمیت نماز ، سایرامور را تنظیم می کند:
الف. سوره مائده آیات 57و58:« یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ
هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ
الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (57)وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ (58)»
«کسانی که دین شما را مسخره می گیرند از کفار ، آنها را دوست خود قرار
ندهید زیرا وقتی بحث نماز را مطرح می کنید نماز را مسخره می کنند.»وخدا
میفرمایند کفار را اولیاء و دوست خود قرار ندهید، زیرا نماز را مسخره می
کنند؛ یعنی با کسی که نماز را مسخره می کند رابطه صمیمی نداشته باشید و این
معیار است و فرقی بین کافر و غیر کافر نیست .
ب. آیات 90و91 سوره مائده :« وَ قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیْباً إِنَّکُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ (90)فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فی دارِهِمْ جاثِمینَ
(91)»نهی از خمر و میسر مطرح است، زیرا خوردن شراب غیر از اینکه کینه توزی
بر شما میآورد، شما را از یاد خدا و از نماز باز می دارد، آیا دست بر
میدارید.
ج. سوره نساء آیه142 درتوصیف منافقین می فرماید : « إِنَّ
الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا قامُوا
إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ
اللَّهَ إِلاَّ قَلیلا»«خدا دارد آنها را فریب می دهد وحال
آنکه فکر می کنند خدا را دارند فریب می دهند.»چه بسا خدا به شخصی که گناه
می کند نعمت می دهد و این مکر خداست .منافقین وقتی نماز می خوانند کسل
هستند و به مردم عمل خود را نشان می دهند و یاد خدا برای دنیاست.
د. سوره مائده آیه 106 : :« یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا شَهادَةُ بَیْنِکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ
الْمَوْتُ حینَ الْوَصِیَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ أَوْ آخَرانِ
مِنْ غَیْرِکُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَأَصابَتْکُمْ
مُصیبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَیُقْسِمانِ
بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَری بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ کانَ ذا
قُرْبى وَ لا نَکْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمینَ»شهادت
شما موقع مرگ در وصیت نامه 2نفر است ، ( اگر در مسافرت قرار گرفتند و در
حین سفر دچار مرگ شدید 2 نفر را شاهد بگیرید برای وصیت نامه ، اما موقعیتی
بگیرید که شاهدان به عدالت سخن بگویند و اینها را نگه دارید ، بعد از نماز و
اینها به خدا قسم بخورند : به عبارت دیگر شهادت آنها که وصیت نامه را دیده
اند و شنیده اند بعد از نماز از آنها بخواهید که حرف خود را بزنند یعنی
زمینه دروغ را ازبین می برد.
مرکز تخصصی نماز
استاد کفیل
13. آیاتی که منافقین را کسل نماز معرفی میکند و اینها هم در مورد خدا و هم در مواجهه با مردم کم کاری میکنند.
الف. سوره نساء آیه 142:«
إِنَّ الْمُنافِقینَ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ وَ إِذا
قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا
یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلیلا»«اینها با خدا خدعه
میکنند و کسی خدا را نمیتواند فریب دهد و خدا اینها را فریب میدهد و
منافقین وقتی نماز میخوانند چون ایمان کامل ندارند به صورت کسل نماز
میخوانند.»
ب.سوره توبه آیه 54 : « وَ
ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاَّ أَنَّهُمْ
کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ
هُمْ کُسالى وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُون»اگر انفاق هم می کنندباکراهت است.
14. آیاتی که برای انجام برخی از امور حساس، زمان بعد از نماز را معرفی میکنند:
سوره مائده آیه106:«
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا شَهادَةُ بَیْنِکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ
الْمَوْتُ حینَ الْوَصِیَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ أَوْ آخَرانِ
مِنْ غَیْرِکُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَأَصابَتْکُمْ
مُصیبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَیُقْسِمانِ
بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَری بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ کانَ ذا
قُرْبى وَ لا نَکْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمینَ»«شهادت
بین شما وقتی در آستانه مرگ رسید 2نفر است که عادل باشند و مسلمان و یا
دو نفر باشند از غیر خودتان، اگر مسافرت کردید و در مسافرت در آستانه مرگ
قرار گرفتید، و اگر شک کردید نسبت به شهادت آنها ، بعد از نماز اینها را
حبس می کنید و بعد از نماز احضار کنید و قسم به خدا بخورند که ما در مقابل
این قسم پولی و بهره دنیوی نمیخواهیم ولو اینکه برای آن کسی که الان
داریم براو قسم میخوریم از خاندان ما باشد.»
15. آیاتی که نماز گزاردن را پس از عنایت خداوند توصیه کرده است. (به عبارت دیگر بعد از اینکه نعمتی به شما رسید نماز بخوانید ):
سوره کوثرآیات 1و 2 :« إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ (1)فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ (2)»
و پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به امیرالمومنین علی (علیه السلام)
حالت دست بلند کردن و «الله اکبر» گفتن را سفارش فرمودهاند و بعضی هم مراد
از «انحر» را میفرمایند:«شتر قربانی کن و انفاق کن.» (حدیث 29 ازکتاب چهل حدیث امام خمینی (ره))
16. آیاتی که از عنایات خاص خداوند به برخی از بندگان درحال نماز خبر میدهد :
سوره آل عمران آیه 39: در داستان حضرت زکریا « فَنادَتْهُ
الْمَلائِکَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ
یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ
حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحی»«ملائکه او را ندا
دادند در حالی که نمازمی خواند که خداوند بشارت دادند که فرزند یحیی به تو
عنایت میشود.»عنایت ویژه به این پیامبر که اینقدر بچه دوست داشته است،
درحال نماز بوده است .
ــــ نمازها قیام داشته است و این در جمع بندی ها به دست می آید که در سایر امتهای قبلی ، قیام در نماز مساله مهم است.
17 . آیاتی که از لزوم اخلاص در همه شئون و از جمله درحال نماز خبر دادهاند:
سوره انعام آیه 162:«قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین»
« بگوکه نماز و قربانی کردنم و زندگیم و مرگم برایم خداست ، یعنی همیشه
برای خدا باش تا زمانی که مردی.» در کنار واژه صلاة، قنوت، قیام،
قعودو..... وجود دارد و لذا سعی میکنیم که تک تک واژهها به طور کلی بررسی
شود .
· آیاتی که مشتمل بر واژه قیام است :
آیاتی که «قیام»
همراه با «صلاة» بود بسیار زیاد است و لذا در این بخش قیامهائی که از آنها
صلاة را می خواهیم استفاده کنیم، بیان میشود؛ به عبارت دیگر قیام منهای
صلاة ولی افاده نماز را دارند.(تنها مواردی را ذکر می کنیم که واژه قیام
در مورد نماز به کار رفته نه همراه با واژه صلاة)
1. آیاتی که مکلفین به نماز گزاردن در هر مسجدی توصیه می کند:
سوره اعراف آیه 29 :«
قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ
مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُون»
2. آیاتی که ناظر به نماز شب و اهمیت آن است:
الف. سوره طورآیه48:« وَ اصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ حینَ تَقُومُ»(البته «حینَ تَقُومُ» ناظر به نماز است ولیکن آیا ناظر به خصوص نماز شب است یا نماز ظهر یا مطلق نمازها اختلاف است.)
ب. سوره مزمل آیات 1تا4:« یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ (1)قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً (2)نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً (3)أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً (4)»«ای
در جامه پیچیده، بایست و قیام کن در شب به جز اندکی را که میخوابی و یا
کم کن از نصف اندکی را یعنی یک سوم از شب را شب زندهداری کن.»و در آیاتی
دیگر خداوند میفرمایند: که بعضی از مومنین هم این کار را میکنند .
ج. سوره زمرآیه 9: « أَمَّنْ
هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ
یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ
الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْباب»
آیا کسی که او در حال قنوت و تسلیم است در لحظههای شب، در حالی که سجده
میکند و قیام میکند ( یعنی نماز میخواند ) از آخرت حذر دارد و به
امید پروردگارش امیدوار است ، مانند کسی است که اینگونه کارها را نمی کند؟ و
خداوند میفرمایند: آیا مساوی است کسانی که این را میدانند با کسانی که
نمیدانند و این را اولوالالباب میدانند . (حذف مفعول از باب عمومیت
است.)
3. آیاتی که از مأموریت پیامبر بزرگ خدا حضرت ابراهیم(علیه السلام) برای آماده سازی مکان نماز خبر میدهد.
سوره حج 26آیه: «
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی
شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ
السُّجُودِ»
· بخش سوم : آیات مشتمل بر رکوع وسجود
امام حسین (علیه السلام) برای نماز، قرائت قرآن و دعا در شب عاشورا مهلت گرفتند.
1. توصیه به نماز گذاردن در مکان ویژه و با عظمت(مقام ابراهیم):
سورهی بقره، آیه125:
... وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى
إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ
الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُود.
شبیه این آیه را در بحث قیام هم داشتیم، در: سورهی حج، آیه26: وَ
إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی
شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ
السُّجُود.
2. توصیه به نماز گذاردن پس از عنایت خاص خداوند:
سورهی
آلعمران، آیات 42 و 43:نسبت به حضرت مریم(سلاماللهعلیها) داریم که
فرموده است و حضرت مریم را به زنان عصر خود برگزیده و فرمود: وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمینَ(42) یا مَرْیَمُ اقْنُتی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدی وَ ارْکَعی مَعَ الرَّاکِعین(43).
3. ذکر نماز به عنوان یکی از اوصاف بهشتیان(مدح با عنوان رکوع و سجده):
سورهی توبه، آیات111و112:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ
بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ
وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ
وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا
بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ (111). مؤمنین که جانشان را میخرد، ویژگیهای آنها عبارت است از: التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ[1]
الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ
عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ
الْمُؤْمِنینَ (112).
4. توصیه به نماز و عبادت و انجام خیر برای رسیدن به فلاح:
سورهی حج، آیهی77: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (77).
5. بیان جایگاه ویژه نماز در جامعه نبوی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) (نشان دادن عصر پیامبراکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)):
سورهی فتح، آیهی29:مُحَمَّدٌ
رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ
رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ
اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ
ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ
أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ
یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ
آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً
عَظیماً. در این آیه چهرهی جامعهی نبوی و همچنین عبادت و عظمت مؤمنین نیز بیان شده است؛
پیامبر
رسول خداست و کسانی که با ایشان هستند، نسبت به کفار سخت هستند و نسبت به
کفار سختگیر هستند و اینها را راکع و ساجد میبینی و دنبال فضل و
خشنودی خداوند هستند و علامت اینها در چهرههایشان است که آن اثر سجده
است و حال اینها است که در کتاب تورات آمده است و مَثَلِ این مؤمنین در
انجیل آمده که اینها جوانه زدهاند و محکم شدهاند و بعد قوی شده و بر
ساقههای خودش راست ایستاده است به گونهای که کشاورزان را شگفتزده کرده
تا کفار را ناراحت کند و لَجِ آنها را در بیاورد. پس خداوند در مجموع
عبادات جامعهی نبوی، دست روی نماز گذاشته است و این آیه در خور توجّه
است.
6. مذمّت تارکین نماز:
اهل کتاب که به دین گرایش پیدا نکردند و اهل نماز نشدند، خداوند آنها را مذمت کرده است.
سورهی مرسلات، آیهی48: وَ إِذا قیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لا یَرْکَعُون «وقتی گفته میشود که رکوع کنید، رکوع نمیکنند».
7. توصیه به نمازبا تعبیر رکوع:
سورهی بقره، آیهی43: وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ
که خطاب «أَقیمُوا» به اهل کتاب است؛ و همچنین «ارْکَعُوا مَعَ» یعنی هم
نماز بخوانید و هم اینکه آن را با جماعت بخوانید.واژههای ذکر، قنوت، تهجد
در مورد نماز است که در قرآن به صورت مستقل آمده است.
ــ بخش چهارم
· آیهای که در آن لفظ تهجد آمده است.
سورهی مبارکهی اسراء، آیهی79: وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً. و همچنین آیهی قبل از آن: أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً. که «نافِلَةً لَکَ»، صفت است برای موصوف محذوف؛ و این آیه نماز شب را بر پیامبر واجب نموده است.
اهتمام به نماز
بحث نماز را در دههی محرم، اینگونه میتوان بیان کرد:
1. وقتی که امامحسین(علیهالسّلام)، در شب عاشورا برای زنده ماندن فرصت کردند، تعلیل آن بزرگوار این بود که، خدا میداند انّی احبّ الصلاة له و قراءة القرآن و الدعاءَ و الاستغفار؛ و این چهار امر ، امری است که مربوط به روستا و شهر و دیروز و امروز ندارد[2] .
2. زیارت عاشورا.
از پیامهای اصلی زیارت عاشورا :
· تولی؛ سلامهای زیارت
· تبری؛ لعنهای زیارت و گروههای مختلف(مُمَهِّدین، اَسَّسَت اَساسَ الظُّلم)
·
انتظار؛ در دو قسمت از زیارت عاشورا میگوییم و از خدا درخواست میکنیم
که همراه امام هُدی باشیم و دیگری هم مَع امام منصور من اهل بیت
محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم).
دو ویژگی حزبالله در قرآن، تولی و تبری آن است.به ویژگی تولی، در سورهی مبارکهی مائده، آیهی 56 اشاره شده است: وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون. آیهی آخرِ(آیهی22) سورهی مجادله نیز به تبری، یعنی عدم تولی دشمنان خدا اشاره میکند:لا
تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ
مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ
أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُمْ أُولئِکَ کَتَبَ فی
قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ یُدْخِلُهُمْ
جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها رَضِیَ اللَّهُ
عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ
اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُون. روز قیامت خدا از کسی سؤال
میکند که کار تو چه بوده است؟ میگوید: من زاهد بودم. خطاب میرسد که کار
تو راحت بوده است؛ و لذا میگوید: خدایا من به تو توجه داشتم. خطاب
میرسد آیا شده بود که کسی را در دنیا به خاطر من دوست داشته باشی، که این
دلیل بر تولی است.اما زُهدُک فی الدنیا فتعجلک الراحله[3]
و باز در روایت است که کسی که نمیتواند به زیارت ما بیاید، پس دوستداران
ما را زیارت کند که ثواب زیارت ما را بر او مینویسند و کسی که قدرت بر
صله و کمک به ما را ندارد، شیعیان ما را صله کند.[4] ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا.
مقایسهای بین جامعهی مهدوی(عج) و حکومت دینی در عصر غیبت
جامعه
مهدوی شش ویژگی دارد که حاصل آن این است که این جامعه خواستنی است و سطح
توقع در عصر غیبت خیلی متفاوت با زمان حضور است و لذا توقع در عصر مهدوی
همانند خورشید ، ولی در عصر غیبت مثل لامپ صَد وات است؛ و لذا نباید توقعات
دوران مهدوی را در جامعهی الان داشته باشیم، و نباید جامعه فعلی را کم
ارزش بدانیم.
ویژگیهای جامعه مهدوی
1. رهبری امام معصوم
2. قوانین برآمده از دین
3. کارگزاران صد در صد شایسته
4. علم پیشرفته
5. جهانی بودن (تبأ الله به قسطاً و عدلاً)
6. عقل کامل (السلام علی العلم المصبوب)
شیخ
بهایی که قطرهای از علوم را داشت، حمامی را در اصفهان ساخت که با یک شمع
گرم میشود؛ پس ایشان با علم ناچیزش این کار را کرد، حال تصور کنید که
امام با آن علم گسترده چه میکنند. وقتی امام حرف میزنند دیگر شورای
امنیت در کار نیست. اما در عصر غیبت رهبر غیرمعصوم است ولی عادل است و اگر
علم گستردهی امام را ندارد، لااقل فقیه است. قوانینِ در زمان غیبت
برآمده، میگوید، مخالف با دین نباشد، ولی نمیگوید موافق دین باشد. در
عصر غیبت کارگزاران گزینش شده از جامعه هستند و ممکن است که صد در صد
شایسته نباشند.
ــ بخش پنجم:
بررسی آیات مشتمل بر واژهی ذِکر که یا ناظر بر نماز است و یا نماز یکی از مصادیق بارز آن است.
1. آیهی152 سورهی بقره: فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُون.
· نمازگذار مورد توجه خاص حق است.
درمقابل، در سوره توبه، آیهی67 به اینکه شخص بینماز مورد نسیان حق است، اشاره شده است.
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ
بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ
أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقینَ هُمُ
الْفاسِقُونَ.
2. سوره اعراف، آیهی205: وَ
اذْکُرْ رَبَّکَ فی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ
مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلینَ.«پروردگارت را یاد کن در نزد خودت با حالت تضرع و ترس و نه با صدای بلند، بامدادان و شامگاهان، و از غافلان نباش»
· نماز در همهی حالات و اوقات مطلوب است، خصوصاً در بامدادان و شامگاهان، زیرا که در بامداد و شامگاه خیلیها از خداوند غافلند.
3. سوره انفال، آیهی2: إِنَّمَا
الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ
إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ
یَتَوَکَّلُون. مؤمنان کسانی هستند که زمانی که خداوند
یاد شود، دلهایشان هراسان میشود؛ البته خداوند محبوبِ محتشم است یعنی
خداوند جمال و جلال دارد؛ یعنی هم به واسطه جمال او رئوف است و هم به واسطه
جلال صاحب شوکت و قدرت است. یعنی در عین حال که تکیهگاه است، در عین حال
باید ترسید به خاطر شوکت و جلالت او.
· یاد خداوند و نماز موجب میشود که مؤمنان دلهایشان هراسان باشد.
4. سوره انفال، آیهی45: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون. وقتی با لشکری برخورد کردید، پایداری داشته باشید و بسیار خدا را یاد کنید تا به فلاح و رستگاری برسید.
· در درگیری با دشمن یاد خدا و نماز کارساز است و یاد خدا و نماز موجب فلاح است.
· در برخورد با دشمن علاوه بر پایداری، یاد خداوند و نماز لازم است.
· در برخورد با دشمن و یا در سختیها و مشکلات، پایداری و یاد فراوان خداوند لازم است.
· پایداری و یاد فراوان خداوند موجب و زمینهی رستگاری را فراهم میکند.
· لزوم یاد خداوند در برخورد با دشمن.
5. سوره رعد، آیهی28: الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.البته باید سورهی رعد،آیهی27 را هم به آن توجه داشت: وَ
یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ
قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ.
· نماز موجب آرامش است.
6. سوره کهف، آیهی28:
وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ
الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُریدُ
زینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ
ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطا.
خودت را با اینها صبر بده و ملازم و همنشین این افراد باش و این سختی را
به خود بخر، با کسانی که پروردگارشان را میخوانند و برای خدا کاری میکنند
و انگیزهی الهی دارند و چشمت را از اینها تجاوز نده و نظر از اینها بر
مدار و تو جهت را اینها نگیر که اراده کنی زینَةَ الْحَیاة دنیا را، و
مبادا اطاعت کنی کسی را که هوای نفس او را احاطه کرده و مبادا اطاعت کنی
کسانی را که دلشان را از یاد خود غافل کردهایم و اینها از مدار حق خارج
شدهاند.البته این را خداوند به پیامبر فرموده که شما ای مؤمنین بشنوید؛
یعنی به قول معروف و بلاتشبیه انسان به در میگوید تا دیوار بشنود.
·
لزوم قطع ارتباط با بینمازان و لزوم همراهی با صاحبانِ انگیزهی الهی و
از جمله نمازگزاران؛ و حرف بینماز را محور قرار ندهیم و مورد تبعیت قرار
نگیرد.
امام سجاد(علیهالسّلام): اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی ممّن:
. یُدیمُ ذِکرَک: دائمالذِکرند که ذکر اعم است و اخص آن نماز است.
. و لا ینقض عهدَک: عهدشکن نیستند و مصداق به جای آوری عهد نماز است.
. و لا یَغفُلُ عن شکرک: از شکر کردن غافل نیستند و نماز سپاسگذاری از خداست.
. و لا یَستَخِفُّ بِامرک: امر خدا را سبک نمیشمارند و مهمترین امر خدا در مورد نماز است.
7. سورهی طه، آیات33و34: حضرت موسی(علیهالسّلام) درخواست میکنند که هارون را با ایشان همراه کند؛ در ادامه میفرماید: اشْدُدْ بِهِ أَزْری(31) وَ أَشْرِکْهُ فی أَمْری(32) کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثیراً(33) وَ نَذْکُرَکَ کَثیراً(34).
درخواست همراهی که میکنند میگوید تا یاد و تسبیح تو فراوان شود. هدف
حضرت موسی(علیهالسّلام) و منظور از همراهی این است که که خدا را از هر
عیبی منزّه بداند و یادخدا فراوان گردد.
· افزایش یاد خداوند و نماز از اهداف اساسی رسالت است.
· تحقق فراوان یاد و بسیار به یاد خدا بودن و از جمله نماز از اهداف بعثت است.
· اهمیت یاد خدا آنقدر زیاد است که برای این کار درخواست معین میکنند.
· مطلوبیت درخواست معین برای تحقق افزایش یاد خداوند.
8. سورهی طه، آیهی42: اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوکَ بِآیاتی وَ لا تَنِیا فی ذِکْری. خداوند یادآوری میفرماید که «تو با برادرت بروی برای رسالت و حالت سستی در ذکر من نداشته باشید.»
· لزوم پرهیز از سستی در یاد خداوندِ متعال و نماز.
· تبلیغ دین خدا با سستی در یاد او ممکن نیست.
· لزوم اعراض مُبَلَّغ در سستی از یاد خدا.
9. سورهی طه، آیهی124: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى.
·
تأثیر یاد خدا و نماز در سعادت دنیا و آخرت و تأثیر بیتوجهی به نماز در
دنیا و آخرت؛ و لذا ممکن نیست کسی با خدا باشد و زندگی تنگی داشته باشد.
· کسی که از نماز دور است ممکن است است آسایش داشته باشد، ولی آرامش ندارد.
·
اعراض از یاد خدا و نماز خسارت دنیا و آخرت را به همراه دارد که زندگی
دنیوی را تنگ میکند و بینایی اُخروی را میگیرد. شخص بینماز در روز قیامت
قطعاً کور است.
شبهه: مگر مهم این نیست که ما به خدا حس داشته باشیم و لذا موسیقی آرام به من بیشتر یاد خدا میدهد و نماز تأثیری در حال من ندارد.
جواب: امام کاظم(علیهالسّلام) فرمودند:« مَن عَمِل فی بِدعَةٍ خَلَّاهُ الشیطانُ و العِبادةَ و القی علیه الخشوع و البُکاء»«
اگر کسی افتاد در عملی که خدا نفرموده باشد، حتی مانند نماز تراویح، شیطان
او را با عبادت تنها میگذارد و مانع عبادت او نمیشود و شیطان القاء
میکند بر او حالت خشوع و گریه را.»[5]و
لذا چون خداوند موسیقی را بد میداند شیطان با افراد موسیقیدان کاری
ندارد،چرا که کارش اشتباه است و نیازی به زحمت شیطان نیست. خداوند فرموده
است:«انی اُحِبُّ اَن اُطاع مِن حیثُ اُرید»[6]؛ یعنی من دوست دارم اطاعت شوم از راهی که دوست دارم، نه هر راهی که شما دوست داشته باشید
اساس اعمال:
· معرفت
· عشق
· اخلاص
· دوام
و
باید توجه داشت که بعضی از سُفرههایی که برای امامحسین(علیهالسّلام)
توسط افرادِ بیایمانی پهن میشود، روپوشانی برای گناهان و کَردههای یکسال
گذشته است و شاید امامحسین(علیهالسّلام) این را قبول نداشته باشد، چرا
که شرط عبادت، چهار نکتهی بالاست و اگر کسی شیعه بمیرد یقیناً اهل بهشت
است؛ ولی باید توجه داشت که نماز مسئلهای است که انسان را عاقبت به خیر
میکند و باید متوجه بود که اگر کسی گناهکار باشد، معلوم نیست با ولایت
امیرالمؤمنین بمیرد. امامصادق(علیهالسّلام) به ابوبصیر فرمودند:«هَل سَرَرتُکَ...»[7]
· روایات دو گونه است:
1. روایات اهلبیت در مقابل دشمنان؛ که به شدت از شیعیان خود حمایت فرمودهاند.
2.
روایات اهلبیت در مقابل دوستان؛ که به شدت میفرمایند از شیعیان ما نیست
کسی که در شهری زندگی کند که صدهزار نفر زندگی میکنند و کسی از لحاظ تقوی
بهتر از او وجود داشته باشد.
· شخصی خدمت حضرتامامسجاد(علیهالسّلام) رسید و گفت، شما را خیلی دوست دارم. «قال
رَجلٌ لِعَلیبنالحسین: انّی احِبُّکَ فی الله حُبَّاً شدیداً. فقال
علیهالسّلام: اللهم انّی اعوذُ بک اَن اُحَبَّ فیک و انتَ لی مُبغِض.» خدایا به تو پناه میبرم از اینکه به خاطر تو مورد محبت واقع شوم و حال آنکه تو نسنت به من بنده، مبغض باشی.»[8]
10. سورهی طه، آیهی124: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى «و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مىکنیم.»
11. سورهی جن، آیهی17: لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً «هر کس از یاد خدا و نماز اعراض کند خداوند او را در عذاب رو به افزایش قرار میدهد.»
عقوبتهای اعراض از یاد خدا و نماز (برای آیات فوق):
1. معیشت تنگ.
2. ابتلای به عذاب سخت و شدید.
12. سورهی زخرف، آیات36 و37: وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ(36) وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ(37)
«کسی که نسبت به ذکر خدا حالت کوری پیدا کند و بی توجه شد، فراهم میکنیم
برای او شیطانی که همنشین او خواهد بود(36) و این شیاطین، انسان را از راه
باز میدارند، در حالی که فکر میکنند هدایت شدهاند(37)»
3. اعراض از یاد خدا انسان را همنشین شیطان و بالعکس میکند.
کار خود کن کار بیگانه مکن در زمین دیگران خانه مکن
کیست بیگـانه؟ تن خاکیِ تو کز برای توست غـمناکی تو
·
اعراض از یاد خدا و نماز باعث همنشینی شیطان میشود و انسان را دچار توهم
میکند. خداوند اضلال ابتدایی ندارد ولی اضلال کیفری دارد، یعنی به خاطر
معصیت زیاد او را گمراهتر میکند. خداوند هدایت ابتدایی دارد که شامل
تکوینی[9]، فطری[10]، تشریعی میشود؛ و هم هدایت پاداشی دارد؛ وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُم[[11]«کسانی که هدایت را یافتند به پاداش این است که هدایت را قبول کردند، ما به آنها تقوا را هدیه میدهیم.»
13. سورهی نجم، آیات29 و30: فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاةَ الدُّنْیا(29) ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى(30)
«حال که چنین است از کسى که از یاد ما روى مىگرداند و جز زندگى مادى دنیا
را نمىطلبد، اعراض کن(29)این آخرین حدّ آگاهى آنهاست؛ پروردگار تو کسانى
را که از راه او گمراه شدهاند بهتر مىشناسد، و (همچنین) هدایتیافتگان را
از همه بهتر مىشناسد(30)»
· تولی از ذکر ما مثل اعراض از یاد ماست.
· اعراض از یاد خدا باعث میشود که خدا به ولیِّ خودش مثل پیامبر میفرماید از این شخص اعراض و دوری کن.
4. اعراض از یاد خدا و نماز موجب اعراض ولیّ خدا از انسان میشود. ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ« بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد؛ ولى بزودى خواهند فهمید»[12]مدیر عالَم (خدا) به معلِّم (پیامبر) میفرماید او را رها کن.
14. سورهی منافقون، آیه9: یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ
عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون «اى کسانى که ایمان آوردهاید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند! و کسانى که چنین کنند، زیانکارانند.»
5. کسانی که اعراض از یا خدا میکنند، انسان را خسارت زده میکند.
عنوان: اعراض از یاد خدا انسان را خسارت زده می کند.
15. سورهی زمر، آیه22: أَفَمَنْ
شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ
فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولئِکَ فی
ضَلالٍ مُبین.(مبتدا که خبرش به قرینه حذف شده است.)(کَمَن قَسَت قلوبهم مِن ذکر الله)«آیا
کسی که خداوند دل او را برای پذیرش اسلام گشود و برخوردار از نور الهی
است، مثل کسی است در ضلالٍمبین است، وای بر کسانی که دلهایشان سخت شده از
ذکر خدا به خاطر اعراض از یاد خدا»
· در این آیه مِن به معنای عَن
است بنا بر قول بعضی و البته بعضی هم گفتهاند مِن به معنای خودش است و
معنایش این است که اینها آنقدر دور از خدا میشوند که حتی هنگام شنیدن یاد
خدا، احساس اشمئزار از یاد خدا میکنند.
· کسی از یاد خدا و نماز اعراض کند، سینهاش برای دریافت معارف حَقّه تنگ میشود.
. کسی که از یاد خدا غافل میشود، سینهاش تنگ میشود.
· غافلان از یاد خدا مبتلا به ویل و ضلال هستند.
عوامل و زمینههای بیتوجهی به یاد خدا و نماز.
· سورهی مبارکهی مجادله، آیه19: اسْتَحْوَذَ
عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ
الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُون.
1. یکی از عوامل شیطان است که انسان را از یاد خدا دور میکند.
· سورهی حدید، آیه16:
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ
اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أُوتُوا
الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ
وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون.
2. دوری از حجت خدا میتواند زمینه سازی برای قساوت قلب باشد
و همچنین بهرهمندی طولانی از امکانات مادی(ثروت، قدرت، سلامتی)، یعنی
وقتی این موارد را داشته باشد کمتر سراغ خدا میرود؛ به عبارت دیگر قساوت
قلبی که ناشی از بهرهمندی طولانی از امکانات و یا فاصله بین دو حجت الهی،
میتواند باعث شود که روحیهی بیتوجهی پیدا کند.
· سورهی فرقان، آیه18:
قالُوا سُبْحانَکَ ما کانَ یَنْبَغی لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِکَ
مِنْ أَوْلِیاءَ وَ لکِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا
الذِّکْرَ وَ کانُوا قَوْماً بُورا. « (در پاسخ) مىگویند:
«منزّهى تو! براى ما شایسته نبود که غیر از تو اولیایى برگزینیم، ولى آنان
و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودى تا اینکه (به جاى شکر نعمت) یاد
تو را فراموش کردند و تباه و هلاک شدند.»
· سورهی مبارکهی فرقان، آیات 27تا29: وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً (27) یا وَیْلَتى لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً (28) لَقَدْ أَضَلَّنی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنی وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً (29).«روزی
که ظالم دو دستش را گاز میگیرد و میگوید ای کاش همراه پیامبر راهی را
برگزیده بودم(27) ای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم(28) به تحقیق او
مرا از یاد خدا باز داشت بعد از آنکه حق به سراغ من آمده بود و شیطان
همیشه خوار کنندهی انسان بوده است(29)»مصداق روشن «ذِّکْر»، امیرالمؤمنین
است و مصداق بارز فلان، خلیفه دوم که عمر(لعنتاللهعلیه) است.
3. رفیق و دوست ناباب.
· سورهی مبارکهی نور، آیهی 36و37: فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ(36)
رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ
إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ
الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (37) در این آیه دو آیه ولایت و نماز با هم گره خورده، شده است؛ چرا که آدرس «فی بُیُوتٍ»، اهلبیت(علیهمالسّلام) هستند.
4. تجارت و بیع: یعنی تجارت و بیع این قابلیت را دارد که انسان را از یاد خدا و نماز غافل نماید.
· سورهی منافقون، آیهی9:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا
أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ
الْخاسِرُون.
5. مال و فرزندان.
ــ خداوند دفاع را، برای حفظ نماز قرار داده است.
ــ حفظ مراکز مذهب و نماز، از فلسفههای نماز است.
· سورهی مبارکهی حج، آیهی40:
الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ
یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ
بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ
یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ
یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیز. اگر خداوند
مردم را با همدیگر دفع نمیکرد، قطعاً صومعهها و کنیسهها و نمازها و
مساجد ویران میشد.( و لذا اگر خداوند دفاع را قرار نمیداد، مراکز عبادت و
مذهبی از بین میرفت.)؛ یعنی افراد بعضی مواقع از بین بروند تا پایگاه دین
باقی بماند.
ــ مسخره کردن مؤمن، زمینهی فراموشی یاد خداست.
· سورهی مبارکهی مؤمنون، آیات 109و110: إِنَّهُ کانَ فَریقٌ مِنْ عِبادی یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمینَ (109)فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْری وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ (110) شما بندگان شایسته مرا مسخره کردید و لذا شما به جای اینکه به یاد من باشید در صدد مسخره کردن بندگان مؤمن من برآمدید.
6. مسخره کردن مؤمنان میتواند عاملی باشد تا لذت یاد خدا و نماز از او گرفته شود.
ـــ محورهای اساسی مطرح شده در آیات نماز را می توان در امور مذکور خلاصه نمود:
1. بیان اهمیت نماز و جایگاه آن با:
الف) توصیه به اصل نماز و برگزار نمودن آن
ب) ذکر نماز به عنوان ویژگی برگزیدگان و شایستگان و مورد توصیه آنان
ج) اشاره به وجود نماز در ادیان های مختلف الهی
·
نماز عبادتی مستمر، مشتمل بر قیام و رکوع و سجده و برخوردار از ذکر است و
این در کل ادیان جریان دارد.ماهیت نماز در دین اسلام سوره مبارکه حمد و
بخشی دیگر از قرآن و تسبیحات اربعه میباشد.
· سوره حمد به عنوان سرود
بندگی است و لذا بایدهمه سوره ها تفاوت دارد ولذا در سوره حمد اززبان
بندگان «ایاک نعبد» و امثالهم آمده و در ضمن کلمه «قُل» هم ندارد، برخلاف
سوره های ناس و فلق.
· خداوند سوره حمد را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) عطا فرمود، که به پیامبران قبلی عطا نفرموده است.
د) ذکر نماز به عنوان اولین ویژگی حکومت صالحان
و) بیان آثار و برکات نماز
ه) بیان عواقب و پیامدهای سوء بیتوجهی به نماز و سستی در آن و اعراض از آن
ح) تنظیم امور به واسطه نماز
ر) توصیه به نماز بعد از عنایت خاص
2. بیان عوامل بازدارنده از نماز و یاد خدا
3. اشاره به نمازهای خاص (یعنی یومیه، خوف، مسافر)
4. بیان برخی از احکام و مسائل مربوط به نماز (وقت نماز، مکان نماز، جهت نماز، شرایط نماز مثل«وضو، غسل، تیمم»)
در
قرآن بیشترین تأکید در مورد نماز نسبت به مواردی بود که ذکر شد. در امور
مجبوریم تفکیک قائل شویم تا هر قسمتی به حساب آن به صورت دقیق رسیدگی شود،
ولی برای بیان باید آن ها در کنار همدیگر قرار دهیم و لذا امور نماز به
صورت مستقل در قرآن نیست و همچنین بقیه احکام همه به صورت زیبا و با بیان
روانشناسی مطرح شده است.
ـــ شیوه بیان احکام نماز
رساله
های علمیه فاقد برخورداری از ادبیات تبلیغ می باشند، زیرا که دغدغه مراجع
استنباط احکام بوده و در این بین از الفاظ زیبا استفاده نشده است. بنابراین
رساله ها برای بیان مردم باید بازنویسی شود به گونهای که فضای آنها به
فضای حاکم بر آیات و روایات نزدیک شود.
مثال:
بیان اول: در روایات
آمده است که امام صادق(علیه السلام) از قول پدرشان فرمودند: که حضرت
علی(علیه السلام) مکرر می فرمودند: برای همسایه مسجد نمازی نیست، اگر برای
نماز در مسجد حاضر نشود اگر سالم است وگرفتاری ندارد.
بیان دوم: که در
توضیح المسائل (صفحه 150) در بخش مکان هایی که نماز خواندن در آن مستحب
است، آمده است: «نماز در مسجد از نماز در غیر مسجد افضل است.»
حال
چه اندازه این دو بیان باهم سخت و در تضاد است و لذا امام صادق(علیه
السلام) بیان هدایتی دارند نه تکلیفی و در عین حال با شیوهای خاص بیان
شده است که دارای زیبای می باشد.
ـــ در بیان احکام می توان شیوههای ذیل را دنبال کرد:
1.
قبل از بیان مسئله به ذکر مطلبی درباره بیان اهمیت یادگیری احکام و به کار
بستن آنها بپردازیم(ذکر آیات و روایات در الویت قرار دارد.).مانند:«اگر
کسی بپیماید راهی را که در آن راه علم را میآموزد، خدا راهی به سوی بهشت
برای او باز می کند.»
2. اگر تحلیل یا فلسفه در قرآن کریم و یا
فرمایشات معصومین(علیهم السلام) در تبیین آن مسئله ذکر شده است، آن را
همراه مسئله ذکر کنیم .
مانند: در بیان رجحان یا لزوم پرهیز از ارتباط با نامحرم، باید توجه مخاطب را به تحلیلی که در (آیه53 سوره مبارکه احزاب) « یا
أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ
یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلى طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا
دُعیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا
مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ
فَیَسْتَحْیی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا
سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ
أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا
رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً
إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً » مربوط به
چگونگی برخورد اصحاب پیامبر با همسرانشان وارد شده جلب نموده تا معلوم شود
سخت گیری دین به واسطه جامع نگری است نه ننگ نظری.
3. ذکر مسئله را بیان ثواب و عقاب متفرع بر آن همراه سازیم.
***
پی نوشت ها
[1] . کسانی که در دنیا میگردند و عبرت میگیرند و بعضی هم فرمودهاند که مراد از سائح، روزهداران است.
[2] . به کتاب «عُدَّةالداعیِ» ابنفهد حلّی مراجعه شود و کل کتاب سیصد صفحه راجع به قرآن، دعا و استغفار است.
[3]. تحفالعقول، در کلمات قصار اماممحمدباقر(علیهالسّلام)، صفحه455 و همچنیندر بحارالانوار، جلد75، صفحه358، باب27
[4]. مَنلایحضرالفَقیه، جلد2، صفحه173.
[5]. بحارالانوار، جلد69، صفحه216
[6]. بحارالانوار، جلد2، صفحه262
[7] . بحارالانوار، جلد27، صفحه123
[8]
. حضال صدوق، بابالعشرین فما فوقه، حدیث3 ؛ که در آن بیستوسه ویژگی
حضرتامامسجاد(علیهالسّلام) از زبان حضرتاماممحمدباقر(علیهالسّلام)
نقل شده است. (برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید.)
[9] . هر چیزی را در جای خود قرار داده است.
[10] . فطر الله فطر الناس علیها.
[11] . سورهی مبارکه محمد، آیهی17.
[12] . سورهی مبارکه حجر ، آیهی3.
مرکز تخصصی نماز
استاد کفیل