دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

جنگ نرم و اهداف آن چیست؟

جنگ نرم و اهداف آن چیست؟

مفهوم «جنگ نرم» که در برابر «جنگ سخت» {قدرت سخت چهره عریان و خشن قدرت است که تا دیگران را وادار نماید موضع خود را تغییر دهند و بیشتر در جنگ نظامی، کودتا، شورش و جنگ داخلی نمود می‌یابد.} به کار می‌رود، دارای تعریف واحدی نیست که مورد پذیرش همگان باشد، و تلقی و برداشت افراد، جریان‌ها و دولت‌های گوناگون از جنگ نرم تا حدی متفاوت است. همچنین در برخی تعاریف مرز بین جنگ نرم، عملیات روانی، قدرت نرم و تهدید نرم مشخص نیست.


سرویس سیاسی فردا-محمد عبداللهی:

۱-۱)     ماهیت و چیستی جنگ نرم 

مفهوم «جنگ نرم» که در برابر «جنگ سخت» {قدرت سخت چهره عریان و خشن قدرت است که تا دیگران را وادار نماید موضع خود را تغییر دهند و بیشتر در جنگ نظامی، کودتا، شورش و جنگ داخلی نمود می‌یابد.} به کار می‌رود، دارای تعریف واحدی نیست که مورد پذیرش همگان باشد، و تلقی و برداشت افراد، جریان‌ها و دولت‌های گوناگون از جنگ نرم تا حدی متفاوت است. همچنین در برخی تعاریف مرز بین جنگ نرم، عملیات روانی، قدرت نرم و تهدید نرم مشخص نیست. (نائینی ۱۳۸۹: ۵۹) 

معروف‌ترین تعریف را به ژوزف نای، پژوهشگر برجستة امریکایی در حوزة قدرت نرم نسبت می‌دهند وی در سال۱۹۹۰ میلادی در مجلة «سیاست خارجی» شمارة ۸۰ قدرت نرم را توانایی شکل‌دهی ترجیحات دیگران تعریف کرد. گروهی جنگ نرم را عبارت از استفادهٔ طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه‌هایی می‌دانند که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می‌شود. (کالینز ۱۳۷۰: ۴۸۷) برخی تلاش برنامه ریزی شده برای استفاده از ابزار‌ها و روش‌های تبلیغی، رسانه‌ای، سیاسی و روان‌شناختی، برای تاثیر نهادن بر حکومت‌ها، گروه‌ها و مردم کشورهای خارجی به منظور تغییر نگرش‌ها، ارزش‌ها و رفتارهای آنان را جنگ نرم می‌دانند. (fazio ۲۰۰۷: ۱۹) استفادهٔ یک کشور از قدرت نرم برای دستکاری افکار عمومی کشور آماج و تغییر ترجیحات، نگرش‌ها و رفتارهای سیاسی آنان را نیز جنگ نرم می‌دانند. (Nye ۲۰۰۴: ۳) با توجه به تعاریف دیگری که ساندرس (۱۳۸۲)، کرمی (۱۳۸۷)، الیاسی (۱۳۸۸) و خانم ماه پیشانیان (۱۳۸۷) ارائه کرده‌اند می‌توان جنگ نرم را مانند هر پدیدهٔ دیگری در سه بعد شناخت: اول، ماهیت و منطق درونی قدرت نرم که عبارت از تلاش برای تاثیرگذاری بر «باور‌ها و ارزش‌های بنیادین» مورد قبول کشور هدف است. دوم، منظور و کاربرد این تاثیرگذاری، «دگرگونی هویت فرهنگی» و «تخریب الگوی سیاسی» است. سوم، ابزار اعمال اراده و پیشبرد هدف در این جنگ، «قدرت نرم» کشور حریف و متخاصم است. (نائینی ۱۳۸۹: ۷)  

براین اساس، جنگ نرم را می‌توان تغییر در ادراک گروه‌های اجتماعی در راستای درونی‌های سیاسی و ساختاری دانست. جبهه استکبار با مطلوب پنداشتن ارزش‌ها و فرهنگ غرب در پی تجویز نظام ارزشی و حکومتی خود به عنوان نسخه توسعه کشورهای توسعه‌نیافته برآمده و در این راه چون فرهنگ کشورهای مزبور را مانع توسعه می‌پندارد، به تزریق فرهنگ غرب و ایجاد لایه-های اجتماعی حامی آن مبادرت ورزیده است. بدین ترتیب هدف نهایی جنگ نرم، تغییر ساختارهای حکومتی و سیاسی کشورهای هدف است. نظریه پردازان و محققان این فرایند را با عنوان‌های گوناگون «جنگ نرم»، «جهانی سازی فرهنگ»، «استعمار فرانو»، «استحاله و فروپاشی از درون» و... معرفی کرده‌اند. امروزه، جنگ نرم، موثر‌ترین، کارآمد‌ترین، کم هزینه‌ترین، خطرناک‌ترین و پیچیده‌ترین نوع تهدید علیه ارزش‌ها و امنیت ملی یک کشور است. موثر‌تر است؛ چون می‌توان با کمترین هزینه، با حذف لشکرکشی و از بین بردن مقاومت‌های فیزیکی به هدف‌ها رسید؛ و خطرناک‌تر است؛ زیرا با باور‌ها، ارزش‌ها، عواطف و احساسات یک ملت، ارتباط دارد. کاربرد قدرت نرم توسط کشور‌ها موجب می‌گردد تا نیاز کمتری به کاربرد چهره عریان و خشن قدرت باشد و دیگر سیاست چماق و هویج به تنهایی به کار نرود بلکه ملت‌های مقابل به عنوان سربازان جنگی دولت‌های مزبور عمل نمایند و از طریق جذب ملت‌ها به ارزش‌ها و فرهنگ خود، اهداف سیاسی کشور مهاجم تأمین شود. این امر باعث می‌شود تا تهدید نرم علیه کشورهای هدف شکل بگیرد. در این‌صورت فرآیند ایجاد این تهدید، «جنگ نرم» نام می‌گیرد. با تشدید روند جهانی‏شدن و رواج ارزش‌های غربی، این امر سرعت بیشتری به خود گرفته است.  


بنابراین، با دانستن این نکته که ایجاد دگرگونی در جوامع با تکیه بر تغییر دیدگاه‌ها و نگرش‌های حاکمان و مردم بحث اصلی جنگ نرم است؛ جنگ نرم، جنگ برای سلطه است و مدلی نوین از فعل و انفعال‌های دولت‌های سلطه گر برای سلطه، بر کشورهای مختلف را نمایش می‌دهد. با این تعاریف از قدرت است که قدرت نرم جایگاه ویژه‌ای در تئوری‌های سلطه می‌یابد. قدرتی که تمام توان و ظرفیت خود را متمرکز بر قانع کردن دیگران می‌سازد تا رفتار آن‌ها را به گونه مطلوب خود، تنظیم و هدایت نماید. 
 
۲-۱) غایات و اهداف جنگ نرم

جنگ نرم نیز همانند جنگ سخت اهداف مختلفی دارد و قاعدتاً هدف نهایی هر دو تغییر کامل نظام سیاسی یک کشور است که البته با اهدافی محدود‌تر هم اجرا می‌شود. در حقیقت جنگ نرم و جنگ سخت یک هدف را دنبال می‌کنند و این وجه مشترک آن‌ها است. بنابراین، هدف نهایی در جنگ نرم‌‌ همان هدف جنگ سخت، یعنی مهار و فروپاشی یک نظام سیاسی است؛ با این تفاوت که ابزار و روش‌های این براندازی متمایز است. 

جنگ نرم، روشی برای تحمیل اراده و تامین منافع است که با غلبه بر طرف مقابل، بدون استفاده از قدرت نظامی و روش‌های خشونت آمیز اعمال می‌شود. ابزار اصلی این جنگ، قدرت نرم به ویژه، قدرت اقناع‌گری و همراه سازی است که اغلب با استفاده از ابزارهای ارتباطی و رسانه‌ها، و دانش روان‌شناختی تلاش می‌شود، در هویت‌های فکری و فرهنگی تردید ایجاد شود. حوزه عمل این جنگ، افکار، اعتقاد‌ها، باور‌ها، ارزش‌ها، علائق و گرایش‌های جامعه هدف است که مهاجم برای اشغال آن برنامه ریزی می‌کند. در ‌‌نهایت با تصرف ذهن و قلوب مردمان کشورهدف، تغییر در ساختار‌ها محقق می‌شود. به عبارتی جنگ نرم، جنگ تخریب الگو است. مهاجم در این جنگ با ایجاد تردید در مبانی و ارزش‌های اساسی نظام سیاسی، الگوی آن نظام را در عرصه‌های گوناگون اجتماعی ناکارآمد می‌سازد. (نائینی، ۱۳۸۹: ۲۴-۲۵) 

الیاسی (۱۳۸۸) با استفاده از بررسی نظرهای کرمی (۱۳۸۷)، ساندرس (۱۳۸۲) و می‌چل (۲۰۰۸) مهم‌ترین هدف‌های جنگ نرم آمریکا و دنیای غرب، در سایر کشور‌ها را تغییر ایدئولوژی حاکم، کاهش مشارکت سیاسی مردم، القای ناکارامدی حکومت، تغییر هویت دینی و ملی شهروندان با تخریب پیشینه تاریخی آنان، دستکاری افکار عمومی در جهت خواسته‌های خود و علیه نظام حاکم، کاهش انسجام اجتماعی، کاهش انسجام در حاکمیت، تغییر ارزش‌های جامعه، ایجاد استحاله فرهنگی، تغییر الگوی سیاسی حاکم و تشدید و تقویت واگرایی قومی برشمرده است. (نائینی، ۱۳۸۹: ۲۵) 
شناسایی هدف‌های مرجع در بحث امنیت نرم دارای اهمیت است. ایدئولوژی دولت، مشارکت سیاسی، کارآمدی حکومت، هویت، انسجام اجتماعی و افکار عمومی برخی از مهم‌ترین هدف‌های مرجع در چارچوب امنیت نرم به شمار می‌آید. هشت هدف و محور اصلی به عنوان مهم‌ترین هدف‌ها و خطوط اصلی جنگ نرم، در نقشه و نمودار راهبردی جنگ نرم، از منظر مقام معظم رهبری مطرح شده است. این موارد عبارت از ایجاد تردید در دل‌ها و ذهن‌های مردم، انهدام سنگرهای معنوی، تبدیل نقاط قوت ما به نقاط ضعف، تبدیل فرصت‌های ما به تهدید، تخریب پایه‌های نظام، بدبین کردن مردم به هم و ایجاد اختلاف در جامعه، خدشه در نشانه‌های امید، القای یاس به جامعه و انحراف ذهن مردم از دشمنی دشمن، می‌باشد. (دفتر نشر مقام معظم رهبری، ۱۳۸۹) 
سیاست‌گذاران جنگ نرم، با استفاده از ساز وکارهای گوناگون اهدافی متشابه را دنبال می‌نمایند که برخی از مهم‌ترین آن‌ها به این شرح است: 

-    تغییر ایدئولوژی حاکم. 
-    کاهش مشارکت سیاسی مردم با القای ناکارآمدی حکومت. 
-    تغییر هویت دینی و ملی شهروندان با تخریب پیشینه تاریخی آنان. 
-    دستکاری افکارعمومی در جهت خواسته‌های خود و علیه نظام حاکم. 
-    کاهش انسجام اجتماعی. 
-    تغییر انسجام سیاسی حاکم. 
-    تغییر ارزش‌های جامعه و ایجاد استحاله فرهنگی. 
-    ایجاد فرهنگ جدید. 
-    تغییر الگوی سیاسی حاکم. 

-    تشدید و تقویت واگرایی قومی.

ابعاد و شاخص های جنگ نرم چیست؟

برای جنگ نرم، ابعاد گوناگونی برشمرده شده است، ولی جنگ نرم سه بعد اساسی (بعد فرهنگی، بعد سیاسی و بعد اجتماعی) را در برمی گیرد:


سرویس سیاسی فردا- محمد عبداللهی: برای جنگ نرم، ابعاد گوناگونی برشمرده شده است، ولی جنگ نرم سه بعد اساسی (بعد فرهنگی، بعد سیاسی و بعد اجتماعی) را در برمی گیرد: 

1. بعد فرهنگی مهم ترین بعد جنگ نرم است. تهاجم فرهنگی، مقدمه جنگ نرم به شمار می آید؛ زیرا عاملان جنگ نرم در پی آن هستند تا با استفاده از سازوکارها و روش های فرهنگی، بر ارزش های بنیادی جامعه (ارزش هایی مانند خدامحوری، ولایت مداری، دشمن ستیزی، عدالت خواهی، خودباوری و...) نگرش های پایه (مانند نگرش به بیگانگان، نگرش به نوع حکومت، نگرش به نوع روابط اجتماعی و...)، ترجیحات اساسی (مانند ترجیحات اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و...) آداب و رسوم، منش و رفتار اجتماعی تاثیر بگذارند و آن را دستخوش تغییر قرار دهند. نتیجه جنگ نرم فرهنگی، استحاله فرهنگی و تغییر هویت است. 

2. بعد اجتماعی دومین بعد جنگ نرم است. از جمله مولفه های بعد اجتماعی جنگ نرم، کنش های اجتماعی، روابط و تعاملات، آداب و رسوم و رفتارهای جمعی است. عاملان جنگ نرم در پی آن هستند تا بر هویت مردم جامعه، انسجام اجتماعی، روحیه ی ملی، سرمایه ی اجتماعی، الگوهای رفتاری، دلبستگی ملی و... تاثیر بگذارند. (الیاسی و دیگران 1388) روانشناسان اجتماعی از منظر دیگری به ابعاد و مولفه های تهدید نرم نگریسته اند. آنان بر این باورند که تهدیدهای غیرفیزیکی کشورها یا گروه های مختلف علیه یکدیگر، معطوف به ابعاد زیر است: (الیاسی و همکاران، 1388)

1-2: بعد شناختی یا ذهنی. عاملان جنگ نرم با بهره گیری از روش های مجاب سازی، تغییر نگرش ها و شست و شوی مغزی در پی آن هستند تا نظام شناختی مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهند و افکار، اندیشه ها و شیوه تحلیل اطلاعات آنان را دستخوش تغییر کنند. 

2-2: بعد عاطفی و هیجانی. عاملان جنگ نرم می کوشند تا نظام عاطفی مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهد و اطلاعات ویژه ای را به آنان القا کنند. برای مثال آنان می کوشند تا نفرت مخاطبان را نسبت به حکومت خویش برانگیزند و از این راه اعتماد و مشروعیت را از بین ببرند. 

3-2: بعد منش شناختی. در این بعد تلاش عاملان جنگ نرم بر آن است تا بر اندیشه و رفتار اخلاقی مخاطبان تاثیر بگذارند و نگرش آنان به شاخص های اخلاقی جامعه را دستخوش تغییر کنند.  
4-2: بعد اجتماعی. کنش های اجتماعی، روابط و تعامل میان فردی، آداب و رسوم و رفتارهای جمعی از جمله مولفه های بعد اجتماعی جنگ نرم هستند که آماج تغییر قرار می گیرند. 

5-2: بعد معنوی و اعتقادی. عاملان جنگ نرم می کوشند تا بر باورهای دینی، ارزش ها و رفتارهای اخلاقی برگرفته از دین تاثیر بگذارند. آنان می کوشند تا اعتقادات را متزلزل نمایند. از این روست که ترویج گروه های مذهبی نوآئین (خرافی)، از جمله روش های جنگ نرم تلقی می شود. 

3. در بعد سیاسی، عاملان جنگ نرم درصددند تا نوع نگرش، موضع گیری و کنش شهروندان یک جامعه را در برابر حکومت و نهادهای سیاسی آن، دستکاری نمایند و آنان را برای دست یازیدن به کنش های اعتراض آمیز، مانند راهپیمایی، تظاهرات، اعتصاب و جز آن ترغیب کنند. به تعبیر روشن تر، عاملان جنگ نرم در پی آن هستند که شهروندان جامعه را وادار به نافرمانی مدنی نمایند تا بر اثر آن، رفتار حکومت یا حتی نوع حکومت را به تدریج دستخوش تغییر کنند (ساندرس 1382) و مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی الگوی سیاسی موجود را مورد تردید قرار دهند. شاید از این روست که برخی محققان، «انقلاب های رنگی» را در زمره جنگ نرم سیاسی جای می دهند؛ زیرا در این فرایند، الگوی سیاسی کشور هدف به چالش کشیده می شود. 

بنابراین با بهره گیری از یافته های محققان می توان مهم ترین شاخص های جنگ نرم را به شرح مندرج در جدول زیر خلاصه کرد: (نائینی 1389: 21-24) (محمدعلی نائینی، درآمدی بر ماهیت شناسی جنگ نرم، فصلنامه راهبرد دفاعی، سال 8، شماره 28، بهار 1389)

ردیف

شاخص های فرهنگی

شاخص های اجتماعی

شاخص های سیاسی

1

تغییر ارزشها و نگرش های پایه

از خودبیگانگی و بحران هویت

تغییر ترجیحات سیاسی

2

تغییر الگوهای شناختی

کاهش انسجام اجتماعی

رواج بی تفاوتی سیاسی

3

گرایش به الگوهای غربی

کاهش روحیه ملی

افزایش مطالبات سیاسی

4

گرایش به رسانه های غربی

افزایش گسست ملی

افزایش احتمال وقوع انقلاب رنگی

5

رواج گرایش های خرافی

القای احساس ناامنی اجتماعی

افزایش واگرایی ملی

6

ترویج نسبی گرایی

تشدید اسیب های اجتماعی

آمادگی برای نافرمانی مدنی

7

القای ناکارآمدی دین در اداره جامعه

تغییر آداب و رسوم

بحران مدیریت و کارآمدی نظام

8

کاهش خودباوری ملی

رواج فمنیسم

بحران مشروعیت سیاسی

9

افزایش سلفی گری

افزایش بی اعتمادی عمومی

رواج لیبرالیسم

10

رواج واژگان مبتذل در جامعه

کاهش رضایت از زندگی

ایجاد گسست بین مردم و حاکمیت

11

از میان رفتن قبح روابط با نامحرم

تغییر در سبک زندگی

رواج سازمانهای مردم نهاد مخالف

12

ترجیح محصولات فرهنگی غربی

رواج احساس تبعیض و بیعدالتی

شکل گیری و انسجام احزاب مخالف

13

ترجیح سبک زندگی غربی

ترویج واگرایی قومی

کاهش اعتماد به رسانه ملی

14

کاهش رفتارهای مذهبی

کاهش سرمایه اجتماعی

افزایش تنش های سیاسی

15

تغییر نگرش به پوشش

کاهش دلبستگی ملی

رواج و نشر شایعه و شبهات سیاسی

16

رواج تصاویر غیراخلاقی

کاهش آستانه تحمل جامعه

آمادگی برای کنش اعتراض آمیز




جنگ نرم غرب علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزه زنان هر سه بعد جنگ نرم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را تاکنون تجربه کرده است که در مباحث آینده به صورت مبسوط بدان پرداخته خواهد شد.

 منابع

الیاسی و همکاران؛ پروژه ی تحقیقاتی بررسی تهدیدات نرم آمریکا علیه جمهوری اسلامی، تهران، معاونت فرهنگی اجتماعی بسیج، 1388 

 ساندرس، فرانسیس؛ جنگ سرد فرهنگی، ترجمه بنیاد فرهنگی پژوهشی غرب شناسی، تهران، انتشارات غرب شناسی، 1382

 نائینی، محمدعلی؛ درآمدی بر ماهیت شناسی جنگ نرم، فصلنامه راهبرد دفاعی، سال 8، شماره 28، بهار 1389 : 21-24

جنگ نرم چیست ؟

جنگ نرم چیست ؟

   جنگ نرم مقابله و تلاشی است از طرف نیروهای شیطان و استبداد برای به نابودی و مذلت کشاندن و برگرداندن مسلمانان از راه نجات، چنان که شیطان وعده ی آن را داده است.
   این مقابله عموماً در عرصه‌های گوناگون فرهنگی اجتماعی سیاسی اتفاق می افتد و ابزار کاربردی آن ناتوی فرهنگی است که در قالب ابزارهای دیپلماسی عمومی و روانی و رسانه‌ای عمل می کند. هدف آن تضعیف ثبات و امنیت اجتماعی، فرهنگی بوده و دوره آن بلند مدت است؛ از این‌رو می‌توان تهدید یا براندازی نرم را تلاش دشمن جهت تسلط کامل در ابعاد گوناگون بر یک جامعه دانست که این تسلط با زدودن الگوهای رفتاری و هنجارهای ارزشی جامعه مورد تهاجم و جایگزینی الگوها و ارزشهای جامعه مهاجم محقق می‌گردد. در این نوع تهدید و جنگ، کشور مهاجم بدون خونریزی و با طی کردن پروسه زمانی آرام و بدون نیاز به نیروهای نظامی بلکه با استفاده از استحاله فکری و فرهنگی یک جامعه، سلطه همه جانبه خود را بر آن جامعه تحمیل کرده و با روش نرم افزاری حساب شده آنان را مطیع خود می گرداند، در یک کلام می‌توان جنگ نرم را اینگونه تعریف نمود: اجرای برنامه ای حساب شده، مسالمت آمیز و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی/اجتماعی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور با ایجاد تغییر و تحول اساسی در باورهای اساسی و اصلی آنها به نفع خود. امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با یک جنگ عظیمى مواجه است . در این جنگ نرم، جوانان دانشجو ، افسران جوان این جبه اند . بنابر این بیشتر سرمایه گذاری دشمنان برای انحراف ذهن جوانان و تلقین باور های غلط در وجود آنهاست . نمونه ای از این باور های غلط را ذکر می کنیم :

1    -   آزادی های شما توسط دین اسلام گرفته شده است

2    -  وضعیت اقتصادی و جایگاه سیاسی کشور متزلزل است

3    -   کشور در ناامنی به سر می برد

4    -   فرهنگ ایرانی بخاطر دین عقب مانده است

5    -   مد ، لباس و مدل های موی غربی را امتحان کنید

6    -   حکومت بی کفایت است و توانایی اداره ی کشور را ندارد

7    -   اروپایی ها و غربی ها از ما بهتر می فهمند ، از فرهنگ و آداب آنها پیروی کنید

8    -   تا کی باید در مقابل آمریکا ایستاد؟ تسلیم شویم تا خوشبخت شویم ( استقلال زیر سایه ی آمریکا)

 -   بازی های جدید را امتحان کنید ( سبب ایجاد حس خشونت،تحریک غریزه ی جنسی ، دوری از اسلام ، و... که به طور غیر مستقیم بر ضمیر ناخودآگاه فرد  اثر می گذارد )10

- سبک جدید موسیقی ها را گوش دهید و آرامش پیدا کنید  ( در صورتی که برای روح انسان گوش دادن به این نوع موسیقی ها خطرناک است)

  ...

ابزار و اهداف جنگ نرم

 

 

   با توجه به تعریفی که از جنگ نرم صورت پذیرفت می توان ابزارهای این جنگ را بسیار ساده و کم هزینه دانست که این سادگی در عین حال بسیار پیچیده و کاربردی تر از جنگ سخت است چرا که نیاز به لشگرکشی و مقاومت های فیزیکی ندارد، بلکه با تصرف فکر، اندیشه و اراده یک جامعه و نفوذ آرام در لایه های فکری آن جامعه صورت می‌پذیرد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی: «جنگ نرم یعنی جنگ بوسیله ابزارهای فرهنگی به وسیله نفوذ به وسیله دروغ به وسیله شایع پراکنی با ابزارهای پیشرفته ای که امروز وجود دارد ابزارهای ارتباطی که ۱۰ سال قبل و ۱۵سال قبل و ۳۰ سال قبل نبود امروز گشترش پیدا کرده جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دل‌ها و ذهن‌های مردم»ابزارهای گوناگونی جهت اجرای این تهدید وجود دارد که شامل: ابزارهای تبلیغات، رسانه، احزاب، شبهه پراکنی، تریبون های آزاد، جوسازی روانی، شایعه سازی و. از جمله این ابزار است و هدف فتح سنگرهای فکری و عقیدتی یک جامعه است: «در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما می‌آید مراکز مرزی ما را سعی می‌کند منهدم کند تا بتواند در مرز نفوذ کند در جنگ روانی و آنچه که امروز به آن جنگ نرم گفته می‌شود دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می‌آید که آنها را منهدم کند« . در جنگ نظامی دشمن مشخص است و ما دشمن را می بینیم و ازآن نفرت داریم ، سعی می کنیم آن را از بین ببریم چون آن را مانع تجلی اهداف خود می دانیم و دوست نداریم کسی به ما زور گویی بگوید و بخواهد فرهنگ و دینمان را از ما بگیرد ولی در جنگ نرم ، دشمن مشخص نیست چون آنها خود را دوست ما و خواهان پیشرفت ما نشان می دهند در صورتی که هدفشان همان دوری از دین و فرهنگ ایرانی و رواج فرهنگ ضد اسلامی غربی است ولی ما که آن ها را دوست می بینیم سعی می کنیم به آرمان های آنان عمل کنیم و دین فرهنگ مان را فراموش کنیم .

   آن ها همان ممانعت در تشکیل اهدافمان را ایجاد و فرهنگ و دینمان را از ما می گیرند . در  صورتی که  در جنگ نظامی ما در مقابل این  دشمنی می ایستیم ولی در جنگ نرم چون دشمن و سلاح های او را نمی بینیم و نمی شناسیم نه تنها در مقابل او نمی ایستیم بلکه بی آن که بدانیم با آن همکاری می کنیم .   در این جا در می یابیم جنگ نرم به مراتب خطرناک تر و دامنه ی تاثیر گذاری آن به مراتب بیشتر از جنگ سخت (نظامی ) است . کمترین ضرر را به خودشان و بیشترین ضرر را به ما می رسانند .

   آنان در جنگ نظامی حریف وحدت و ایمان ما نشدند ولی حالا در جنگ نرم سعی دارند وحدت را از بین ببرند ، مشکلات را بزرگ جلوه دهند و قوانین اسلامی را مانع رشد کشور نشان دهند . آنان نمی توانستند از خارج به ما نفوذ کنند ولی با برنامه ریزی بسیار دقیق سعی دارند مردم را به جان هم بیندازند و از درون کشور را ویران کنند . رسانه ها بیش ترین تاثیر گذاری را در این تخریب ذهنی و انحراف فکری دارند . رسانه ها ، موسیقی های مبتذل ، فیلم ها و بازی های رایانه ای به طوری که اصلا به نظر نمی آید روی ضمیرناخودآگاه فرد تاثیر می گذارند و فرد بدون آن که احساس کند نتایج این تاثیر گذاری برنامه ریزی شده را بروز می دهد ، از دین دوری می کند ، منکر ولایت فقیه می شود ، خود را در وحدت کشور سهیم نمی داند و کاملا نامحسوس سبب ایجاد باور های غلط ، شایعه پراکنی  و ابلاغ دروغ رسانه ها می شود . مردم دیگر هم تاثیر می گیرند و این چرخه ادامه می یابد و باور غلط در میان مردم و توسط خود مردم شکل می گیرد که عواقب جبران ناپذیری دارد . مثلا شایعه ی حمله ی نظامی ، ضایع شدن مقامات سیاسی در جوامع بین المللی ، بی احترامی و بی اعتنایی دیگر کشور ها نسبت به ما ، ضعف قدرت نظامی ، نبود استقلال و وابستگی به دیگر کشور ها ، این که کمر ایران در برابر فشار های غرب خم شده است ، دولت نمی تواند کشور را اداره کند ، جوانان آزادی ندارند ، روحانیت مانع رشد اجتماعی می شود ، فلان کس فامیل فلان مقام سیاسی است ،پیشرفت های ایران خیلی کار مهمی نیست ، در این جا آزادی کامل و خوشبختی به معنای واقعی است و هزاران هزار دروغ و شایعه ی دیگر که همگی بی اساس است و توسط خود مردم در حال رواج است .

   اگر این دشمنی ها و کار شکنی ها توسط کارشناسان و متخصصان  به مردم نشان داده شود و ذهن مردم از این فتنه انگیزی ها روشن گردد ، دیگر جامعه در برابر این نوع از حمله ی روانی دشمن به خوبی واکسینه می شود .

    بسیاری از جوانان ما هستند که با فکر روشن به این وقایع نگاه می کنند و دشمنی های آنان را می بینند و با شرکت در کار های فرهنگی و مذهبی مثل شرکت در نماز جمعه ، عضویت در بسیج ، تشکیل کلاس های عقیدتی ، ایجاد پایگاه های فرهنگی و ... از ولایت پشتیبانی می کنند و دست به دست هم می دهند و منتظر ظهور آقا امام زمان که کلید  حل این مشکلات است ، می باشند .
 

  انواع جنگ

   در یک تقسیم کلی که با توجه به ابزار های به کار رفته و هدف اصلی انجام می شود می توان جنگ ها را به سه نوع سخت ، نیمه سخت و نرم تقسیم کرد . 

    منظور از جنگ سخت ، جنگ نظامی و فیزیکی میان سربازان و نظامیان مهاجم و جبهه ی مقابل است .

    هدف اصلی در جنگ نیمه سخت، تغییر حاکمان و مسئولان کشور است . در این نوع از جنگ که معمولا برای سرنگون کردن و تسخیر یک حکومت است ، سپاه دشمن علناً وارد جنگ نمی شود بلکه سعی می کند مهره های خود را توسط کودتای نظامی به قدرت برساند .

    در جنگ های نرم لااقل در مراحل اولیه جنگ هیچ منازعه ی فیزیکی و سختی صورت نمی گیرد.جنگ نرم از سنخ جنگ فرهنگی است . ابزار و ادوات آن از نوع ابزارهای فرهنگی،فکری،اندیشه ای و منشی اند و نه ابزارها و وسایل نظامی. دشمنان درجنگ نرم به دنبال تسخیر باورها و ارزش های یک ملت اند . تصرف قلب و مغز ها ، هدف اصلی جنگ نرم است و وقتی به این هدف نائل شوند در حقیقت جبهه ی مقابل را به جبهه ی خودی تبدیل کرده اند و در چنین صورتی اصولاً نیازی به تسخیر نظامی کشور و یا دخالت رسمی و مستقیم در تغییر نظام حاکم برآن نیست . بلکه این اهداف را خود آن ملت که همگی یا بخش عمده ای از آن ها در اثر جنگ نرم به جبهه ی دشمن پیوسته اند تامین می کنند . احیاناً اگر نیازی به جنگ سخت باشد با کمترین مقاومت با کشور هدف روبروخواهند شد و با هزینه ای بسیار اندک به هدف اصلی خود خواهند رسید .

    در جنگ نرم با استفاده از اقدامات روانی،رسانه ای،تبلیغاتی،اجتماعی و فرهنگی سعی می شود جامعه یا کشور هدف از بعد اندیشه ای و اعتقادی تسلیم مهجمان شود . به تعبیر دیگر در جنگ نرم دشمن سعی می کند با برنامه ریزی  کامل و دقیق و با استفاده از همه ی ابزار های ممکن بر باورها ، احساسات و رفتار های جامعه ی هدف ، تاثیر بگذارد .

    در جنگ نرم مهاجمان سعی می کنند از طریق استحاله فکری و فرهنگی ، مردمان جامعه ی هدف را ناخودآگاه به نیروی خودی تبدیل نمایند . هدف جنگ نرم این است که باور ها و ارزش های جامعه ی هدف را به گونه ای جهت دهند که همچون مهاجمان بیندیشیند . یهنی هر آنچه را آنان خوب می دانند خوب بدانند و هر آنچه را زشت معرفی می کنند زشت ببینند .

در قدرت سخت یا جنگ سخت مبنای کار اجبار است . اما در قدرت نرم یا جنگ نرم مبنای فعالیت اقناع است .

اهمیت جنگ نرم

    شدید تر و بزرگ تر دانستن فتنه از قتل در آیات 191 و 217 سوره ی بقره ، حاکی از خطرناک تر بودن تهاجم فرهنگی و جنگ نرم نسبت به جنگ های سخت می باشد . فتنه از شگرد ها و لوازم جنگ نرم است . چون در فتنه باور ها و ارزش های مردم مورد هجوم قرار می گیرد و با ترفند های مختلف آن باورها تضعیف و تحقیر می شوند .

    جنگ ها ی سخت و نیمه سخت کارایی چندانی ندارند چون تاثیر گذاری آنها کوتاه مدت و لغزنده می باشد و هزینه های فراوانی برای مهاجم در بر دارد . برای همین استعمار گران به این نتیجه رسیده اند که باید سیایت استعماری خودرا تغییر دهند . راه تثبیت سیطره بر یک کشور جنگ نرم است ، زیرا :

1) گستره ی تاثیر گذاری جنگ نرم غیرقابل مقایسه با جنگ های سخت و نیمه سخت است .

2) چون هدف نهایی جنگ سخت تصرف زمین و منطقه ی جغرافیایی است ، با مقاومت شدید مردم روبرو می شود و دوام چندانی ندارد . در حالی که جنگ نرم به دلیل مخفیانه و نامرئی بودن تحت مقاومت چندانی قرار نمی گیرد و در نتیجه تاثیر گذاری آن بسیار با دوام تر است .

3)در جنگ سخت تلفات مهاجمان سنگین است. اما جنگ نرم خیلی سریع تر و آسان تر و بدون تلفات خودی صورت می گیرد در صورتی که تلفات جبهه ی روبرو از نظر روانی بسیار زیاد است .

4) افرادی که در جنگ سخت کشته خواهند شد افرادی قهرمان و مقدس شناخته می شوند ولی در جنگ نرم چنین نیست .

5) چون قالب حکومت بر پایه ی فرهنگ و اعتقادات مردم است اگر باور ها و ارزش ها دستخوش تغییر شوند ساختار های سیاسی هم خود به خود سست خواهند شد . 

6) جنگ نرم تدریجی و پنهانی است و تشخیص آن نیاز به بصیرت و روشن بینی دارد ولی جنگ سخت آشکار و مشخص است .

 

 

با تشکر فراوان از زحمات بی دریغ و خالصانه ی تیم مشاوره ی پرنیان جناب آقای مهندس احمدی و دکتر جمشید یکتاییان و سرکار خانم دکتر تهمینه بنکدارپور .

 

 کلیک کنیدگروه مشاوران تحصیلی پرنیان


چه کسانی مجریان جنگ نرم هستند؟

طیف بندی نئولیبرالیسم، سکولاریسم، تکنوکرات‌ ها و مدرنیسم هنری در جنگ نرم

    یکی از بسترهای تأثیرگذاردر جنگ نرم دشمن مستکبر علیه انقلاب اسلامی، ترویج ایدئولوژی‏های اومانیستی به ویژه ایدئولوژی لیبرالیسم از طریق ترجمه و تألیف کتب تئوریک در خارج از فضای دانشگاهی است.

      حقیقت وجود یک جنگ نرم تمام عیار فرهنگی، سیاسی علیه اسلام و انقلاب اسلامی و هویت اسلامی جامعه و ملت ایران و نیز علیه هویت اصیل و صلابت اعتقادی نظام اسلامی که در اصل ولایت فقیه به عنوان یگانه منبع مشروعیت این نظام مقدس الهی متبلور و تجسم یافته است؛ امری انکارناپذیر است.

    دربارۀ این جنگ نرم و شبیخون گسترده و کارزار بزرگ فرهنگی، سیاسی از جهات و زوایا و مناظر مختلف میتوان و باید سخن گفت.در این مقال کوشیدهایم که ضمن ارائه بحثی فشرده و کوتاه، گزارش تحلیلی مختصری در خصوص دستهبندی نیروهای اصلی فعال دشمن در جنگ نرم علیه نظام و انقلاب اسلامی در عرصههای مختلف فرهنگی ارائه دهیم. طیف نیروهای دشمن نئولیبرالیست، سکولاریست فعال در جنگ نرم علیه ایران اسلامی را میتوان در این دستهبندی بازشناسی کرد:


چه کسانی مجریان جنگ نرم هستند؟

طیف بندی نئولیبرالیسم، سکولاریسم، تکنوکرات‌ ها و مدرنیسم هنری در جنگ نرم

    یکی از بسترهای تأثیرگذاردر جنگ نرم دشمن مستکبر علیه انقلاب اسلامی، ترویج ایدئولوژی‏های اومانیستی به ویژه ایدئولوژی لیبرالیسم از طریق ترجمه و تألیف کتب تئوریک در خارج از فضای دانشگاهی است.

      حقیقت وجود یک جنگ نرم تمام عیار فرهنگی، سیاسی علیه اسلام و انقلاب اسلامی و هویت اسلامی جامعه و ملت ایران و نیز علیه هویت اصیل و صلابت اعتقادی نظام اسلامی که در اصل ولایت فقیه به عنوان یگانه منبع مشروعیت این نظام مقدس الهی متبلور و تجسم یافته است؛ امری انکارناپذیر است.

    دربارۀ این جنگ نرم و شبیخون گسترده و کارزار بزرگ فرهنگی، سیاسی از جهات و زوایا و مناظر مختلف میتوان و باید سخن گفت.در این مقال کوشیدهایم که ضمن ارائه بحثی فشرده و کوتاه، گزارش تحلیلی مختصری در خصوص دستهبندی نیروهای اصلی فعال دشمن در جنگ نرم علیه نظام و انقلاب اسلامی در عرصههای مختلف فرهنگی ارائه دهیم. طیف نیروهای دشمن نئولیبرالیست، سکولاریست فعال در جنگ نرم علیه ایران اسلامی را میتوان در این دستهبندی بازشناسی کرد:


الف ) روشنفکران تکنوکرات آکادمیک و جنگ نرم

    روشنفکری ایران از ابتدای تولد خود نسبت به ایدئولوژیها وایدئولوگها و روشنفکران مدرنیست غربی حالت یک مقلد کپی کار را داشته است. درواقع به نظر میرسد جهت نمای ایدئولوژیک بخش اصلی روشنفکری مدرنیست ایران[ چه در عرصه ژورنالیسم، چه در قلمرو داستاننویسی، چه در حوزۀ مباحث سیاسی و ایدئولوژیک و چه در پهنۀ فعالیت آکادمیک و دانشگاهی ] همیشه تابعی از تحولات و دگردیسیهای تئوریک وایدئولوژیک روشنفکران کشورهای متروپل غربی بوده است.

    کاست روشنفکری ایران از زمان تأسیس بیشتر تابع و مقلد شاخههای انگلیسی و فرانسوی کاست روشنفکری غرب بوده است وفیالمثل توجه آن به شاخۀ آلمانی و یا ایتالیایی کمتر بوده است. وجه آکادمیک و تکنوکراتهای فرهنگی روشنفکری ایران از زمان پیدایی به سمت رویکردهای تحلیلی و پوزیتیویستی انگلیسی، فرانسوی بیشتر متمایل بوده است. به گونهای که می‏توان بنیان‏گذاران رشتههای اصلی علوم انسانی مدرن در نظام دانشگاهی ایران [از زمان تأسیس دانشگاه تهران در زمان رضاخان پهلوی و حتی قبل از آن] را مقلد فلسفههای پوزیتیویستی و آمپریستی و ایدئولوژی‏های لیبرالیستی و در موارد نادری سوسیال، دموکراتیک انگلیسی وفرانسوی دانست.

     به عنوان مثال به "محمدعلی فروغی" [فراماسونر یهودی تبار که نقش ویژهای در تأسیس سلطنت سراپا وابسته و دست نشاندۀ پهلوی داشت] و نقش او در شکلگیری رشته‏های "حقوق" و "علوم سیاسی" در نظام دانشگاهی مدرنیستی ایران توجه نمایید. فروغی فارغ از آنکه استاد اعظم فراماسونری انگلیسی بود، به لحاظ تئوریک و به عنوان یک روشنفکر به تبار فکری لیبرالیزم مشروطهطلب انگلیسی تعلق داشت واز آن پیروی میکرد.

    به عنوان نمونهای دیگربه شخصیتی که مثل فروغی، فراماسونر و تابع و پیرو سیاستهای استعماری دولت انگلستان بود و نقش مهمی در شکلگیری "مدرسه علوم سیاسی" در اواخر دوران قاجار و نیز رشته‏های دانشگاهی "حقوق" و "علوم سیاسی" در نظام دانشگاهی مدرن ایران دوران پهلوی داشت، توجه کنید. یعنی به "حسن پیرنیا" ، کسی که نقش مهمی در شکلدهی به "دیسکورس" (سخن ) ناسیونال، شووینیستی و ماسونی حاکم بر رشتۀ "تاریخ" در نظام آکادمیک ایران دوران پهلوی و پس از آن داشته است. حسن پیرنیا پیرو تبار ایدئولوژیک لیبرالیسم مشروطه طلب ماسونی انگلیس بود.

    در پیریزی بنیان‏های رشته درسی آکادمیک اقتصاد مدرن نیز رد پای پیروی از مدل لیبرالیسم کلاسیک و علم اقتصاد سرمایهداری مدرن را با واسطه‏گری "حسین پیرنیا" و تا حدودی نیز محمدعلی فروغی میتوان مشاهده کرد و این سیطرۀ میراث لیبرالیستی بر نظام آموزش آکادمیک اقتصاد در کشور ما در دهههای اخیر با غلبۀ دیسکورس (سخن) نئولیبرالی همچنان تداوم پیدا کرده است.

    دررشتۀ جامعهشناسی نیز سیطرۀ فلسفۀ پوزیتیویستی از طریق لیبرال، پوزیتیویست متعصبی به نام "دکتر غلامحسین صدیقی" [ که نقش مهمی در پیریزی رشتۀ علوم اجتماعی دانشگاهی در کشور ما داشت] و نسل هم‏فکران و بعدها شاگردان او کاملاً نهادینه گردید.صدیقی، لیبرال مصدقیای بود که در ماه‏هایآخر سلطنت محمدرضا شاه پهلوی کاملاً علیه انقلاب اسلامی ایران موضع گرفته بود و به گفتۀ "هوشنگ نهاوندی"، شاه را دعوت به ماندن درایران و عدم ترک کشور میکرد.

    غلامحسین صدیقی در سال 1317 شمسی به تدریس جامعهشناسی پرداخت ودر سال1322 شمسی "یحیی مهدوی" به تألیف کتاب " جامعهشناسی یا علمالاجتماع" پرداخت. رشتۀ دانشگاهی جامعه شناسی در ایران بر پایۀ رویکرد پوزیتیویستی متأثر از پوزیتیویسم فرانسه تأسیس گردید وبعدها اگر چه یک جریان غیر غالب مارکسیستی با محوریت "امیر حسین آریانپور" در فضای آکادمیک علوم اجتماعی ایران شکل گرفت، اما آن گرایش نیز مبنائاً متأثر از تفسیرهای پوزیتیویستی از جامعهشناسی مارکسیستی بود.

     رشتۀ دانشگاهی "روانشناسی" در ایران نیز متأثر از یک نگرش پوزیتیویستی توسط دولتمرد فراماسونر دوران پهلوی اول و دوم یعنی "دکتر علی اکبر سیاسی" پیریزی گردید. دکتر سیاسی از فراماسونهای مدرس در مدرسۀ علوم سیاسی بودکه در سنت دانشگاهی روانشناسی پوزیتیویستی در فرانسه تحصیل کرد و در دوران حکومت رضا خان پهلوی و محمدرضا شاه با رژیم همکاری نزدیک داشت و در سال 1321 شمسی به "وزارت فرهنگ" رسید. سیطرۀ دیسکوروس پوزیتیویستی و لیبرالیستی بر نظام آکادمیک روانشناسی ایران بسط یافت و در آثاری که "دکتر محمود صناعی"، " دکتر حسین عظیمی" و متأخرین از آثار "مان" و دیگران ترجمه و یا توسط ایشان تألیف گردید، تداوم یافت و در آثار و آموزههای متأخرین دنبال گردید.

     اساساً و در یک جمعبندی کلی می‏توان گفت که نظام آکادمیک (دانشگاهی) علوم انسانی مدرن درایران که توسط رژیم پهلوی اول پیریزی گردید و در دوران پهلوی دوم بسط و گسترش یافت و نهادینه گردید در رشته‏های اصلی خود به لحاظ معرفتشناختی ملهم از سخن پوزیتیویستی انگلیسی و فرانسوی وبه لحاظ سخن سیاسی و ایدئولوژیک ملهم از لیبرالیسم انگلیسی، فرانسوی(عمدتاً مقلد جهانبینی به اصطلاح عصر روشنگری) بوده است.

    البته در رشتۀ دانشگاهی "تاریخ" علاوه بر حضور پر رنگ سخن ملهم از "اندیشۀ ترقی" رگه‏هایی از شووینیسم ناسیونالیستیای که طراحان و مبلغان و بانیان اصلی آن فراماسونرهای انگلیسی‏ای نظیر "سرهار فورد جونز" و "جیمز موریه" و "جی. بی فریزر" و "سرجان ملکم" بودهاند نیز به عنوان یک جریان بسیار تأثیرگذار و حاکم دیده می‏شود.همین رویکرد فکری است که از حسن پیرنیا آغاز میشود و در امتداد خود در آثار و طریقۀ تاریخنگارانۀ " سعید نفیسی" [ با این که ظاهراً نفیسی فراماسونر نبوده] و "رشید یاسمی" و "ذبیحا... صفا" و "حسن تقی زاده" و "رضا زاده شفق" و "عبدالحسین زرینکوب" و برخی دیگر به اشکال و انواع مختلف بسط و تداوم مییابد.

     سیطرۀ سخن لیبرال،مدرنیستی مبتنی بر زیربنای معرفتشناختی، روششناختی پوزیتیویستی و ملهم از مشهورات سکولار، روشنفکرانهای نظیر "اندیشۀ ترقی" که مروج کلیت تفکر و جهانبینی اومانیستی، سکولاریستی مدرن به طور اعم و ایدئولوژی لیبرالی به طور اخصّ میباشد، در تمامیت نظام دانشگاهیای که توسط رژیم پهلوی تأسیس یافت و نهادینه گردید [و در تمامی رشتههای آموزشی آن البته به مراتب و درجات مختلف ] ساری و جاری بوده است و همین امر موجب شده که بخش تأثیرگذاری از روشنفکر، تکنوکراتهای آکادمیسین جامعه ما و فضای کلی نظام آموزشی رشتههای دانشگاهی علوم انسانی، در آرایش کنونی جنگ نرم و صفبندی نیروها، دانسته یا نادانسته درخدمت جریان تهاجم و شبیخون فرهنگی درآیند.

     البته کوششهای چندساله دولت اصولگرا[که در پی تذکر حکیمانه مقام معظم رهبری در خصوص ضرورت ایجاد تحول در نظام آموزش ومحتوای دروس رشته‏های دانشگاهی علوم انسانی آغاز گردید] در تعدیل وضع و ایجاد برخی تغییرات مناسب تا حدودی مؤثر بوده است، اما به هر حال در شرایط کنونی کلیت خطر ناشی از حرکت جریان مهاجم جنگ نرم از بستر نظام آکادمیک رشتههای علوم انسانی همچنان پابرجاست که باید برای مقابله با آن تدبیری جدی اندیشید.

ب ) روشنفکران تکنوکرات مبلّغ ایدئولوژیهای مدرنیستی

     یکی از بسترهای تأثیرگذاردر جنگ نرم دشمن مستکبر علیه انقلاب اسلامی، ترویج ایدئولوژی‏های اومانیستی به ویژه ایدئولوژی لیبرالیسم از طریق ترجمه و تألیف کتب تئوریک در خارج از فضای دانشگاهی است. البته اکثر این آثار به طور مستقیم و غیر مستقیم درفضاهای آکادمیک رشته‏های مختلف دانشگاهی علوم انسانی مورد تدریس قرار می‏گیرد و یا محتوای سکولار، اومانیستی آنها به نحوی ترویج و تبلیغ می‏گردد.

     اگر چه پدیدآورندگان این آثار در حال حاضر ارتباط مستمر و تشکیلاتی با نظام آموزش دانشگاهی کشور در رشتههای علوم انسانی ندارند، اما تأثیر حضور آراء آنها به صورت گسترده در این فضاها دیده می‏شود.البته نویسندگان روشنفکر، تکنوکرات مبلغ ایدئولوژی‏های مدرنیستی [عمدتاً ایدئولوژی لیبرالیسم کلاسیک و نئولیبرالیسم] در بیرون از نظام آکادمیک و در میان برخی اقشار و گروههای تحصیلکرده و کتابخوان طبقۀ متوسط مدرن نیز به دنبال مخاطب می‏گردند.

     داریوش شایگان، داریوش آشوری، همایون کاتوزیان، یرواند آبراهامیان، جواد طباطبایی، حسین بشیریه، خشایار دیهیمی، عزت ا... فولادوند، مراد فرهادپور، رامین جهانبگلو، محمدرضا نیکفر، تورج اتابکی، مهرزاد بروجردی و عدهای دیگر طیفی از نویسندگان و مترجمان روشنفکر، تکنوکرات مبلغ ایدئولوژی‏های اومانیستی [به ویژه نئولیبرالیسم] هستند که از طریق تألیف و تئوری‏پردازی‏های نئولیبرالی و یا ترجمه آثار لیبرالیست‏ها، فمینیست‏ها، و درموارد اندکی سوسیالیست‏های لیبرال موسومبه چپ آمریکایی بخشی از فعالیت جریان جنگ نرم علیه آرمان‏های انقلاب اسلامی را فعال کرده‏اند.

     دامنۀ فعالیت این طیف بسیار گسترده است و از تبلیغ و ترویج مدل‏های نئولیبرالی تاریخ‏انگاری برای ایران [در آثار امثال کاتوزیان و آبراهامیان وطباطبایی] تا ترویج اقتصاد نئولیبرالی [توسط مترجمانی چون: فولادوند از طریق ترجمه آثار فون هایک و یا ترویج تئوری‏ها و نسخه‏های اقتصادی نئولیبرالی برای ایران] و صور مختلف تبلیغ و ترویج لیبرال دموکراسی و شعارهای دروغین "عدم خشونت" و ترویج "حقوق بشر" اومانیستی آن و شبهه آفرینی‏های فلسفی در مسیر غایات لیبرالی [توسط امثال جهانبگلو و شایگان و آشوری و نیکفرو...] تا ترویج انقلاب ستیزی و آرمان‏گریزی و دعوت به تسلیم در برابر استکبار نئولیبرال [از طریق ترجمه آثار و یا کتب شرح و تبلیغ آراء کارل پوپر و هانا آرنت و آیزایابرلین و هابرماس...] و نیز ترویج مدل ادبیات تعهدگریز و آرمان ستیز نئولیبرالی و تکنیک‏زده و فرمالیست و بی‏اعتنا به محتوا و آبسوردیست و نقد ادبی منطبق با آن [از طریق ترویج آراء منتقدان ادبی ساختار شکن، پسارئالیست، پست مدرن، فرمالیست ونیز آثار داستانی نویسندگان سوررئالیست، پیرو رمان نو، هنر برای هنرو ...] و برخی قلمروهای دیگر را در بر می‏گیرد.

     مقابله با این جریان خزنده و خطرناک عمدتاً باید از طریق مبارزۀ تئوریک و روشنگری در حوزۀ مباحث نظری، حمایت از نویسندگان و تئوریسین‏ها و ایدئولوگ‏های خودی، گسترش کمی و کیفی پژوهشکده‏ها و پژوهش‏های عمیق تئوریک، کمک به گسترش ناشران انقلابی و متعهد و حمایت فعال و گسترده از آنها و کمک به نشر و توزیع گسترده آثار تئوریسین‏ها وایدئولوگ‏های خودی مسلمان متعهد به آرمان‏های انقلاب اسلامی وآموزش آراء وآثار آنها به عنوان مبانی کتب و جزوات درسی دانشگاهی ونیز آموزشکده‏ها وفرهنگ سراها و فضاها و مجاری آموزشی غیر رسمی به ویژه صدا وسیما صورت گیرد و تحقق این مهم از طریق انجام برنامه‏ریزی دقیق و تشکیل ستاد مشترک فرماندهی فرهنگی [به معنای اعم کلمه] برای مبارزه با جنگ نرم و هماهنگی تمام عیار دستگاه‏ها و وزارتخانه‏ها ونهادهای دست‏اندرکار قلمروهای فرهنگی و هنری ممکن می‏شود.

ج ) روشنفکران داستان نویس و مترجمان آثار داستانی مبلغ سبک زندگی و فرهنگ و اخلاق و عادات مدرنیستی لیبرالی

     بخش دیگری از تهاجم ویرانگر فرهنگی علیه نظام اسلامی و ارزش‏ها وآرمان‏های انقلاب اسلامی و نیز علیه کلیت جهان‏بینی و هویت اسلامی ملت ایران از طریق ترجمه گستردۀ آثار داستانی و نمایشنامه‏های با مضامین آبسوردیستی، اومانیستی، سکولاریستی و مروج مدل زندگی و نوع اخلاقیات و نظام ارزشی غربی (عمدتاً لیبرالی) و یا از طریق نگارش آثار داستانی و نمایشنامه‏هایی با درون مایه‏های اومانیستی، سکولاریستی و مروج نسبی‏انگاری، آبسوردیسم، تعهد گریزی، بیاعتنایی به احکام شرعی و اخلاقی، به سخره گرفتن ارزش‏ها و آرمانهای اسلامی و انقلابی و موارد عدیده و متعدد دیگر توسط روشنفکران ادبی مبلغ مدرنیسم و فمینیسم و به ویژه نئولیبرالیسم صورت می‏گیرد .

    البته در دوران دولت اصولگرا مسئولان و متولیان حوزه‏های مرتبط با این مباحث با یک کار مجدانه نظارتی، انصافاً نقش بسیار تأثیرگذاری در کاستن از عوارض و آفات فعالیت مهاجمین در این عرصه‏ها داشته‏اند که شایستۀ تقدیر است. اما به موازات این امر بی تردید باید در خصوص گسترش کمی و ارتقاء کیفی نگارش داستان‏های سالم و افزودن بر جاذبه و تأثیرگذاری آنها و نیز نشر گسترده و توزیع فراگیر و توانمند آنها و حمایت از پدیدآورندگان این آثار ونیز تربیت نسل نوینی از داستان‏نویسان توانمند و متعهد به صورت سازمان یافته و با برنامه و نیز پیگیری آن از طریق نظام دانشگاهی کشور[البته به صورت سالم و ارزشی و متعهد به آرمانهای انقلاب اسلامی و فارغ از حضور آفت‏زای عناصر و اراده و منفعل در برابر مدرنیست‏ها و یا مذبذب و معتقد به رویکردهای رایج مدرنیستی در داستان وفارغ از تأثیرپذیری از سیطرۀ پارادایم‏های ادبی نئولیبرالی] به منظور نهادینه و سیستماتیک کردن امر تربیت نیروی متعهد در عرصۀ داستان نویسی ملهم از دیسکورس انقلاب اسلامی در نظام دانشگاهی کشور

د) روشنفکران ژورنالیست مبلّغ نئولیبرالیسم و آبسوردیسم

     روشنفکران ژورنالیست نئولیبرالیست با انتشار روزنامه‏ها و ماهنامه‏ها و هفتهنامه‏ها و گاهنامه‏های عمومی وتخصصی کوشش گسترده‏ای را در عرصه‏های سیاسی، اقتصادی،اجتماعی، فلسفی و مباحث علوم انسانی، و ادبی و هنری به منظور پیشبرد جنگ روانی، تشویش آفرینی، تطهیر چهره‏هایلیبرال، کمک به کودتای نئولیبرالیستی فتنه سبز، تبیین و تبلیغ رسمی و غیر رسمی و مستقیم و غیرمستقیم خواست‏ها و شعارها و مطالبات جناح نئولیبرالیست و جذب نیرو برای آنها و نیز ترویج مشهورات نئولیبرالیستی و سکولاریستی و مفروضات علوم انسانی سکولار[ در رشته‏ها و حوزه‏ها ومباحث مختلف] و دریک عبارت کوتاه پیشبرد چند وجهی و همه جانبۀ شبیخون فرهنگی برای مخاطبان عام و خاص به کار برده‏اند.

     اگر فقط بخواهیم به ذکر یک نمونه بسنده کنیم باید از نشریۀ "مهرنامه" نام ببریم که به گونه‏ای فراگیر، گسترده و نسبتاً صریح مأموریت مشخصی رادر زمینۀ ترویج جهان‏بینی سکولار، لیبرالیستی علوم انسانی مدرن و نیز ایجاد پل پیوند میان بخش تأثیرگذاری از روشنفکران سکولاریست خارج از کشور و مخاطبین داخلی آنها و جذب و تربیت نیرو در مسیر ترویج دیسکورس نئولیبرالیسم ایرانی بر عهده دارد.

     البته مهرنامه در این قلمرو تنها نشریه نیست و دامنۀ فعالیت روشنفکران ژورنالیست نئولیبرالیست ایران نیز صرفاً به ماهنامه تئوریک محدود نمی‏شود.به موازات حرکت روشنفکران ژورنالیست نئولیبرالیست، بخشی از ژورنالیست‏های روشنفکر (که وجهه نظر وصبغۀ تئوریک و آکادمیک خیلی کمتری دارند) نیز در برخی روزنامه‏ها و به ویژه از طریق انتشار هفته‏نامهها و ماهنامه‏ ها به ترویج نوعی آبسوردیسم زرد مبتذل می‏پرداختند.

ه) روشنفکران مدرنیست فعال در سینما و تئاتر و دیگر عرصه‏های هنری

    یکی دیگر از عرصه ‏های بسیار مهم که سربازان و کارگزاران جنگ نرم دشمن از اوایل سال‏های دهۀ 1360 به شدت درآن فعال بوده‏اند، قلمرو سینما وتئاتر و برخی مقولات دیگر هنری است. سیطرۀ جریان روشنفکری نفوذی نئولیبرالیست نقابداردر وزارتخانه‏ و سازمان‏ها و تشکلهای مرتبط با سیاستگزاری‏های سینمایی و تئاتری و هنری [به معنای اعم آن] درسال‏های دهۀ 60 و چند سالی پس از آن، فرصت مناسبی برای مهاجمین فرهنگی در مسیر پیشبرد اهداف لیبرال، سکولاریستی‏شان فراهم آورده بودکه خوشبختانه در پی روی کارآمدن دولت اصولگرا و انجام خانه‏تکانی جدّی در چرخۀ نخبگان مرتبط با مدیریت فرهنگی، هنری کشور آن روند حرکت تأسف‏بار سابق‏الذکر متوقف گردید که حوصلۀ این مقال در پرداخت به آن بیش از این نیست.

     در خصوص جنگ نرم استکبار نئولیبرالیست علیه هویت اسلامی جامعه و نظام اسلامی ایران و به منظور مبارزه با آرمان‏های انقلاب اسلامی و موجودیت نظام الهی ولایت فقیه در ایران، گفتنی‏ ها و نکته های بسیار دیگری نیز هست که باید در فرصت‏های دیگری یکایک به آنها پرداخت. ان شاءا....

جنگ نرم چیست ؟


جنگ نرم چیست ؟

 

امروزه جنگ ها شکل های مختلفی به خود گرفته اند از جمله جنگ نرم که شامل اقدامات روانی و تبلیغاتی می شود که هدف آن جامعه یا گروه خاصی است و عمده تفاوت آن با جنگ سخت عدم استفاده از سلاح های نظامی می باشد زیرا در جنگ نرم از سلاح های تبلیغاتی استفاده می شود. به تعبیر دیگر جنگ نرم استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن است، به منظور تاثیر گذاری بر عقاید ، فرهنگ ، سیاست ، احساسات ، تمایلات ، رفتار و مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی می شود است.

 

جنگ ها تا سال ۱۹۴۵ میلادی غالبا جنگ سخت بود. بعد از آن با توجه به دو قطبی شدن جهان به بلوک شرق و بلوک غرب، دوره ای جدید از رقابت ها میان آمریکا و شوروی سابق آغاز شد که به جنگ سرد مشهور شد. جنگ سرد ترکیبی از جنگ سخت و جنگ نرم بود که طی آن دو ابر قدرت در عین تهدیدهای سخت از رویارویی مستقیم با یکدیگر پرهیز می‏کردند.

 

با فروپاشی شوروی سابق در سال ۱۹۹۱ میلادی و پایان یافتن جنگ سرد کارشناسان جنگ در ایالات متحده با استفاده از تجارب دو جنگ جهانی و دوران جنگ سرد دریافتند که می شود با هزینه کمتر و بدون دخالت مستقیم در سایر کشورها به اهداف سیاسی، اقتصادی و… دست یافت که در ادبیات سیاسی جهان به جنگ نرم شهرت یافت.

 

در واقع جنگ های نرم مسئله ی تازه ای نبوده و از سابقه ی تاریخی برخوردار است. به این صورت که در ابتدا چهره ی ساده ای داشته مثلا شایعه پراکنی و دروغ پردازی اما با گذشت زمان و تحولات و پیچیدگی های روز افزون اجتماعی، این رویکرد نیز پیشرفت نموده و از پیچیدگی های بیشتری برخوردار شده است.

 

 

تعریف جنگ نرم

 

تعریف جنگ نرم Soft Warfare در جبهه مقابل جنگ سخت Warfare Hard است و تعریف یکسانی که مورد پذیرش همگان باشد ندارد.

جان کالینز تئوریسین دانشگاه ملی جنگ آمریکا جنگ نرم اینگونه تعریف کرده است : استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در مختصات فکری دشمن با توسل به شیوه هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری می شود.

 

تعریف جنگ نرم در آیین رزمی ارتش ایالات متحده آمریکا : جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بی طرف و یا گروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد.

 

بنابراین جنگ نرم را می توان اینگونه تعریف کرد که اقدامات نرم روانی و تبلیغاتی رسانه ها که جامعه هدف را بدون درگیری و استفاده از زور به  شکست وا می دارد

 

به عبارت دیگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم سیاسی می توان به واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیراً به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر با استفاده از راه های غیر نظامی است.

 

جنگ نرم

 

 

 

دلیل های استفاده از جنگ نرم چیست ؟

 

جوزف نای نظریه‏ پرداز مشهور آمریکایی مقاله ای تحت عنوان قدرت نرم power Soft در فصلنامه آمریکایی foreign policy در سال ۱۹۹۰ انتشار داده که دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که براساس آن ایالات متحده به جای آن که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می کند.

 

در این مقاله نویسنده دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرده. بعدها نظرات او تکمیل تر شد و به عنوان دستورالعمل سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری قدرت هوشمند Smart power به مورد اجرا گذارده شد. 

 

جنگ نرم امروزه یکی از کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین انواع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است چون می توان با کمترین هزینه به اهداف مورد نظر دست پیدا کرد.

 

بعضی از اهداف استفاده از جنگ نرم :

 

– تسلط بر مناطق ژئوپلتیکی و ژئواستراستژیکی

– کنترل شریان انتقال انرژی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن

– حذف و یا مهار نظام های مخالف در برابر نظام تحمیل کننده جنگ نرم

– ممانعت از ایجاد اتحادیه های نظامی و امنیتی در جامعه هدف

– همسو کردن کشورهای هدف با سیاست های کشور تحمیل کننده جنگ نرم

– فرصت سازی اقتصادی برای کشور تحمیل کننده جنگ نرم

– مهار بیداری فکری جامعه هدف

 

 

مهم ترین اهداف جنگ نرم

 

۱- تضعیف فرهنگی یک جامعه در جهت تأثیرگذاری شدید بر افکار عمومی مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و کنترل شده .

۲- تضعیف سیاسی کشور مورد نظر به منظور ناکارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی ارکان آن نظام.

۳- ایجاد رعب و وحشت در مواردی همچون فقر جنگ یا قدرت خارجی سرکوبگر .

۴- اختلاف افکنی در میان مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و سیاسی کشور .

۵- ارائه روحیه یاس و ناامیدی در اجتماع به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های کشور.

۶- بی تفاوت کردن نسل جوان به مسائل مهم کشور.

۷- کاهش روحیه و کارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی.

۸- ایجاد اختلاف در سامانه های کنترلی و ارتباطی کشور هدف.

۹- تبلیغات سیاه به وسیله شایعه پراکنی و جوسازی از راه پخش شب نامه ها و…

۱۰- تقویت نارضایتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، سیاسی و اجتماعی .

۱۱- تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع کشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل های نادرست و اغراق آمیز.

 

مقابله با جنگ نرم

در این میان چه کار کنیم تا بتوانیم با بهره ‏گیری از ساز و کارهای مختلف از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کنیم ؟

مقابله با جنگ نرم، نخست نیاز داریم تا ویژگی‌های این نوع جنگ را آنالیز کرده و خوب بشناسیم و بدانیم که جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوت‌هایی دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار می‌گیرد، جان انسان‌ها، تجهیزات، امکانات است که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال می‌شود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار می‌گیرد، افکار عمومی است.

هر ملتی و کشوری دارای منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یک طرح جامع تبدیل به یک فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود. به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم ایدئولوژی اسلامی، قدرت نفوذ رهبری، حماسه‏ آفرینی‏ها و درجه بالای وفاداری ملت به حکومت برشمریم.

 

 

نتیجه گیری

 

باید بدانیم که قدرت نرم بنیاد و زیرساخت اصلی امنیت همه جانبه ی یک نظام سیاسی است و فرهنگی نمودن امنیت جهانی در این چارچوب به عنوان شکل و ماهیت جدید امنیتی قابل توجیه است. در این نگرش، راهبرد دستیابی به امنیت؛ قدرت نرم و تاثیر هنجاری بر دیگران است و جنگ نرم به عنوان منبع و کانون اصلی تهدید در محیط امنیتی جدید به شمار می آید. با نگاهی به نظریه های مختلف و بررسی چیستی، ویژگی و ابعاد گوناگون جنگ نرم می توان گفت که جنگ نرم پدیده ای است که جنبه های مختلف حیات انسان را در عصر حاضر تحت تاثیر قرار داده است.

جهانی شدن فرایندی طبیعی با هدف وحدت بخشیدن به جوامع انسانی است ولی با رویکرد جنگ نرم گروه دیگر این پدیده را فرایندی می دانند که در پی حاکم نمودن الگوهای رفتاری خاص ازسوی بازیگران و قدرت ها با اهداف مشخص مدیریت می شود.


11 آسیب خاص شبکه های ماهواره ای

* دانلود پاورپوینت “انواع شبکه های اجتماعی” *دانلود پاورپوینت “خانواده و شبکه های اجتماعی” *دانلود پاورپوینت “فرصت ها و تهدیدهای شبکه های اجتماعی”  

11 آسیب خاص شبکه های ماهواره ای


همین چند وقت پیش رسانه‌ها خبری را منتشر کردند که جوانی تحت تأثیر برنامه‌های ماهواره خواهر زاده کودک خود را به قتل رساند. در برنامه‌های این شبکه‌ها صحنه‌های خشن بدون توجه به سن مخاطب نمایش داده می‌شود و مسلماً افراد چه بخواهند و چه نخواهند  این برنامه‌ها در ضمیر ناخود آگاه آنها تأثیر می‌گذارد

کارشناس مسائل رسانه‌ حجت‌الاسلام جواد نصرالله‌پور در گفتگویی با فارس به سوالاتی پیرامون  ماهواره در جامعه ایرانی جواب داده است که به قسمتی از این گفتگو  که به یازده آسیب شبکه های ماهواره ای اشاره کرده است اشاره می کنیم

به نظر شما چرا طیف گسترده‌ای از مردم به سمت شبکه‌های ماهواره‌ای اعم از خبری و یا شبکه‌های فیلم و سریال و سرگرمی‌ رو می‌آورند؟

ماهواره

وی دلایل استقبال از شبکه‌های ماهواره‌ای  را  مسائل  مختلف و متعددی می داند که.دلیل اصلی و مهم آن نیاز مخاطب است که شاید در شبکه‌های داخلی پاسخ مناسبی برای نیازش پیدا نکرده است. و از میان ده‌ها اثر تخریبی و آسیبی که برنامه‌های ماهواره‌ای دارد بنده به 11 مورد اشاره می کند:

1- ترویج خشونت

یکی از مهمترین و آشکارترین آسیب‌های فیلم‌ها و برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای و بازی‌های رایانه‌‌ای خشن غربی، افزایش خشونت در جامعه است.

همین چند وقت پیش رسانه‌ها خبری را منتشر کردند که جوانی تحت تأثیر برنامه‌های ماهواره خواهر زاده کودک خود را به قتل رساند. در برنامه‌های این شبکه‌ها صحنه‌های خشن بدون توجه به سن مخاطب نمایش داده می‌شود و مسلماً افراد چه بخواهند و چه نخواهند  این برنامه‌ها در ضمیر ناخود آگاه آنها تأثیر می‌گذارد گاهی خصوصاً در فیلمهای سه بعدی چنان هنرمندانه صحنه‌ها را ساخته‌اند که افراد انگار که آموزش خشونت می‌بینند و در صحنه‌های مشابه آن صحنه، ناخودآگاه رفتاری مشابه آن را انجام خواهند داد.

2- سست شدن بنیاد خانواده

متأسفانه ورود بدون کنترل ماهواره در خانواده‌ها را به تعبیری می‌توان ورود یک فرد نامحرم و لاابالی و دوست ناباب برای بچه‌ها و خانواده تشبیه کرد که به دنبال اختلاف بین زن و شوهر است و به ناموس او چشم طمع دارد، و دین آنها را می‌گیرد، اعتقادات آنها را ضعیف می‌کند، مرزهای حیا و غیرت را می‌شکند، حقایق سیاسی و اجتماعی را وارونه جلوه می‌دهد، وقت آنها را می‌دزد و آنها را به همدیگر بد بین می‌کند. خرید ماهواره برای منزل ورود چنین افرادی به منزل است.

مجاز شمردن خیانت زن به شوهر و عادی سازی روابط با جنس مخالف، عادی سازی روابط دختر و پسر قبل از ازدواج، زشتی‌ زدایی از حاملگی بدون روابط قانونی و ازدواج، اهانت به والدین و بی توجهی به آنها، نفوذ جادو و تلسم در زندگی؛ همه نشان می‌دهد که شبکه‌های ماهواره‌ای بطور هدفمند عفت و غیرت و روابط خانوادگی سالم را نشانه گرفته است.

3- زیاد شدن آمار دختران فراری

یکی از کارکردهای سریال‌ها و فیلم‌های پخش شده در ماهواره این است که القا می کنند که آزادی دختران در خارج از خانه است. یعنی دختران جوانی که به صورت سنتی در خانه با محدودیت‌هایی روبه رو هستند که مقداری از آن هم ضروری و لازم است، اینها را دچار حس زندانی بودن در خانه می‌کنند.

یکی دیگر از خطرهایی که سریال‌های ماهواره‌ای دارند این است که در بسیاری از این فیلم‌ها افراد با انزوا طلبی و حتی مقابله با افراد خانواده و حتی خیانت به خانواده می‌توانند به موفقیت برسند

در فیلم‌ها دختران موفق را کسانی نشان می‌دهند که خارج از خانه آزاد هستند و دخترانی که داخل خانه هستند را نا موفق و افسرده نشان می‌دهند و کم کم این حالت که معمولاً هم از طرف خانوده‌ها مدیریت نمی‌شود به عقده و افسردگی منجر می‌شود و خدای ناکرده به فرار و رویگردانی جوان از خانواده کشیده می‌شود و فرزندی که از طرف خانواده جدا شد انواع آسیب‌ها و انحرافات در انتظار اوست.

4- اختلافات خانوادگی و شکستن حریم‌های خانواده

یکی دیگر از خطرهایی که سریال‌های ماهواره‌ای دارند این است که در بسیاری از این فیلم‌ها افراد با انزوا طلبی و حتی مقابله با افراد خانواده و حتی خیانت به خانواده می‌توانند به موفقیت برسند.

این فضا کم کم خانواده را به سمت بدبینی‌ها و کم اهمیت شدن نقش پدر، ایجاد اختلاف بین زوجین و دور شدن فرزندان از خانواده می‌کشاند وقتی پدر و مادری با دختر و پسر جوانشان فیلمی را می‌بینند که یک معاشقه و لو خفیف صورت می‌گیرد این مسأله پرده‌های حجاب و عفاف را از بین می‌برد و فقط خدا می‌داند که در خانواده‌هایی که قبح این مسائل بشکند چه اتفاق ناگواری می‌تواند به ‌دنبال داشته ‌باشد.

5- بد حجابی و زنان خیابانی

وقتی همه افراد خانواده بدون کنترل و محدودیت پای برنامه‌های ماهواره می‌نشینند که برای خانواده مناسب سازی نشده و بی حجابی و بی حیائی در آن موج می‌زند و هیچ حریمی در روابط زن و مرد نیست کم کم حجاب به عنوان یک ارزش تلقی نمی‌شود و زنان و دختران خانواده با کم حجابی یا بد حجابی در جامعه ظاهر می‌شوند و زمانی که کم کم بد حجابی زیاد شد و چشمان هوس باز هم با نگاهشان این روند را تشویق کردند جامعه به فضای خود نمائی برای مردان نا محرم تبدیل می‌شود و کم کم رابطه‌های دور از خانواده و زنان خیابانی و روابط پنهانی مردان و زنان متأهل زیاد می‌شود. در چند سال اخیر آرایش‌های بسیار زننده زنان متأهل و دختران جوان  که ایران را رکورد دار مصرف لوازم آرایشی بهداشتی جهان کرده است و بروز رفتارهای دوستانه و بیان کلمات دوستانه به نامحرمان در جامعه به شدت زیاد شده است.

ماهواره

6- تبلیغ تنوع‌طلبی و هوس‌بازی

آنچه در شبکه‌های ماهواره‌ای به ویژه شبکه من و تو و فارسی‌وان مشاهده می‌شود این است‌ که بازیگران فقط به دلیل زیبایی‌شان جلوی دوربین هستند و در تمام برنامه زیبایی‌های صورت و اندام او نمایش داده می‌شود و احساسات جنسی و شهوت مخاطب را به صورت غیر مستقیم تحریک می‌کند و مخصوصاً آقایان را تحریک می‌کند که برای تفریح و تنوع هم که شده دنبال این مسائل باشند و حتی اگر دنبال این مسائل هم نروند ذهنشان درگیر خواهد شد.

کمترین اثر این مسأله این است که روابط زن و شوهرها کمرنگ شده و رضایت جنسی از همدیگر نخواهند داشت و یک ناآرامی و نا امنی روانی و بی‌اعتمادی به همدیگر در افراد خانواده ایجاد خواهد شد و کم کم فرزندان تحت تأثیر این برنامه‌ها پدر و مادر اصیل و سنتی و مذهبی خود را بی کلاس و عقب افتاده می‌دانند و خانواده دچار بحران خواهد شد.

7- افزایش خریدهای کاذب و بی برنامه در زندگی، فاصله گرفتن از ساده زیستی و تمایل به زندگی لوکس و اشرافی

8- تبلیغات ضد دینی و ضد اسلامی

شبکه‌های متعدد در زمینه تبلیغ وهابیت تکفیری و بر علیه شیعه، ترویج مسیحیت تبشیری، ترویج مذاهب خرافی مثل شیطان پرستی و تبلیغ حزب صهیونیستی بهائیت، تبلیغ سکولاریزم و القای شخصی بودن دین، ایجاد شک و تردید حتی در مسلمات دین اسلام فعالیت می‌کنند.

9- نهادینه کردن بی‌غیرتی

یکی از ویژگی‌های مهمی که اسلام و دیگر ادیان آسمانی حتی کسانی که اهل دین‌داری نیستند برای یک مرد ارزش می‌دانند غیرت است و تقریباً همه مردان جامعه ما روی ناموس خود حساسیت دارند و ناموس یکی از ویژگی‌های آشنای فرهنگ ماست. 

یکی از موانع اصلی انحراف و یکی از سدهای محکم فرهنگی جامعه ما در برابر فساد و انحراف همین غیرت است.

متأسفانه اعتیاد به ماهواره مثل اعتیاد به مواد مخدر به یکی از بیماری‌ها و بحران‌های عصر ما تبدیل شده است و ارزش‌های اخلاقی و خانوادگی را تهدید می‌کند

اگر مردی حساسیت خود را نسبت به ناموس از دست بدهد می‌تواند زمینه ساز انحراف بشود چرا الان بعضی از مردان جامعه ما هیچ حساسیتی نسبت به آرایش و پوشش‌های زننده همسران و دختران و نوامیس خود ندارند؟

این موضوع مهمی است آیا این مردان نمی‌دانند که مردانی که از چشمان خود مراقبت نمی‌کنند چگونه و با چه نگاه لذت جویانه‌ای به ناموسشان نگاه می‌کنند؟

پس چرا با علم به این مسأله باز هم جلوگیری نمی‌کنند و شاید هم خودشان همسرشان را به  این نوع پوشش دعوت می‌کنند؟

این به خاطر ضعف غیرت است و آن ویژگی مردانه است که این ویژگی زنانه را حفظ می‌کند و غرب در شبکه‌های ماهواره‌ای به‌ ویژه در فارسی وان و من و تو به شدت بر این مسأله با حساسیت تمرکز دارد که غیرت مردان ما را ضعیف کنند چون آنها می‌دانند تا غیرت مردان باشد عفت و حیای زن لکه‌دار نمی‌شود.

10- اعتیاد به ماهواره

متأسفانه اعتیاد به ماهواره مثل اعتیاد به مواد مخدر به یکی از بیماری‌ها و بحران‌های عصر ما تبدیل شده است و ارزش‌های اخلاقی و خانوادگی را تهدید می‌کند.

11- بلوغ زود‌رس

دیدن برنامه‌‌های برخی شبکه‌های ماهواره‌‌ای موجب بلوغ زودرس بچه‌ها می‌شود. اگر فرزندان ما صحنه‌های مبتذل و رقص و صحنه‌های تحریک کننده را ببینند و شرایط ازدواج برای آنها فراهم نباشد سعی می‌کنند عطش خود را از راه دیگری فرو بنشانند کم کم زمینه خود ارضایی یا ارتباط‌های غیر اخلاقی برای آنها فراهم می‌شود.



مشاهده عکس ها و فیلم های مستهجن و غیر اخلاقی چه ضررهایی برای ما دارد…؟

مشاهده عکس ها و فیلم های مستهجن و غیر اخلاقی چه ضررهایی برای ما دارد…؟نگاه کردن به عکس و فیلم مستهجن

یکی از قدرتمند ترین نیازها و غرایزی که در انسان وجود دارد غریزه جنسی است. نیاز جنسی مانند نیاز به آب و غذا از نیازهایی است که بایستی از روش صحیح ارضاء گردد. شکل گیری و غلیان نیاز جنسی در انسان با بلوغ جنسی آغاز می شود و در همین زمان است که نیازمند قوانینی برای نظام مند کردن این نیاز فطری و غریزی هستیم. همانگونه که ارضاء نیاز به غذا باید از مسیر حلال و غذاهای طیّب و مفید باشد، ارضاء غریزه جنسی نیز باید قانونمند و از راههای صحیح صورت گیرد. همانگونه که دزدی برای رفع نیاز گرسنگی منجر به هرج و مرج و مفاسد مختلف فردی و اجتماعی می گردد، ارضاء شهوت جنسی به غیر از روش معقول و نظام مند نیز منجر به مفاسد مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی و هم مفاسد اخروی و معنوی می گردد.
از نظر علم و تجربه ثابت شده است که یکی از عوامل اصلی و ناخودآگاه تحریک و ترشح غدد و هورمونهای جنسی،نگاه است…

از نظر علم و تجربه ثابت شده است که یکی از عوامل اصلی و ناخودآگاه تحریک و ترشح غدد و هورمونهای جنسی،نگاه است.  نگاه به نامحرم هرچند اگر بدون قصد تلذّذ باشد عمل طبیعی و غریزی خود را انجام می دهد و زمینه تحریک شهوت انسان را در زمان نگاه یا بعد از آن ایجاد می کند.تحریک غریزه جنسی به گونه نامشروع نیز آثار شوم و نکبت بار فراوانی بر ابعاد مختلف انسان و جامعه بشری ایجاد می نماید. اسراف، انحراف و هدر رفتن نیروهای فکری ، اجتماعی و معنوی انسان، زمینه سازی سردی روابط خانوادگی (شخصی که نگاه خود را کنترل نمی کند با یک همسر ارضا نمی شود)، حالت حسرت و ناکامی، از دست دادن آرامش روانی، میل به گناه (لواط، زنا ، استمناء و….) و بالاخره گرایش به گناهان مختلف از جمله آثار سوء نگاه حرام است که در عرصه زندگی فردی ،خانوادگی و اجتماع ظاهر می گردد. امام علی علیه السلام می فرماید چشم، پیش قراول دل، جلودار فتنه، دام شیطان و نگاه حرام سبب کاشتن بذر شهوت و نهال گناه (زناو لواط و استمناءو …) است.[۱] نگاه به نامحرم باعث سختی زندگی و زیادی حسرت و افسوس است. قران کریم در این مورد می فرماید:« قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ [۲] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند این براى آنان پاکیزه‏تر است خداوند از آنچه انجام مى‏دهید آگاه است! ».

 

برخی آثار فاجعه آمیز نگاه کردن به فیلم های مستهجن و غیراخلاقی را می‌‌توان اینگونه برشمرد :
۱٫ کاهش شدید عشق: چنین افرادی از توان عاطفی کمتری برخوردارند و در روابط عاشقانه توفیق کمتری کسب می‌کنند.
۲٫ تاثیرات فیزیولوژیک: سلامت جنسی انسان که تأثیر عمیقی در سلامت جسمی‌ و روانی او دارد، حاصل ارضاء معقولی است که درپی تحریک واقعی و نیاز حقیقی فیزیولوژی بدن اتفاق افتاده باشد. عدم حفظ این عدم تعادل، از عقلانیت انسان می‌کاهد و او را وادار به گناه می‌کند.
۳٫ تضعیف انسانیت: جنبه جنسی بسیاری این افراد، عاری از ویژگی‌های انسانی می‌‌شود. آنها یک حالت «من غریبه» (جنبه تاریک) را توسعه می‌‌دهند که محور آن، شهوت جامعه ستیز و عاری از اکثر ارزش‌ها است.
۴٫ از بین رفتن عفت عمومی‌ و اجتماعی در دراز مدت: کسانی که اینگونه فیلم ها را تماشا می کنند در برخورد با افراد دیگر در اجتماع نگاه جنسی دارند و شیطان همیشه برای گمراه کردن آنها امید دارد. زیرا آنها برای گمراهی و انحراف از مسیر الهی آمادگی لازم را دارند.
۵٫ نقش بستن تصاویر جنسی در مغز: در این جا بهتر است که به تجربه دکتر روان شناس، «مک گاف» در دانشگاه کالیفرنیا بپردازیم. یافته‌های او (که بسیار ساده شده اند) نشان می‌‌دهند که خاطرات تجربه‌هایی که به هنگام تحریکات احساسی (مثل تحریک جنسی) رخ می‌‌دهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز می‌‌نشینند و پاک کردن آنها دشوار است. این فرض می‌‌تواند تا حدودی اثر اعتیاد به هرزه‌نگاری و هرزه‌بینی را توصیف کند. خاطرات نیرومند تحریکات جنسی از تجربه‌های گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ می‌‌کنند و مرتباً به ذهن خطور می‌‌کنند و فرد را از لحاظ شهوانی تحریک می‌‌کنند. اگر او به هنگام این تخیلات، استمنا کند، باعث تقویت پیوند بین تحریک جنسی و اوج لذت جنسی می‌‌شود که همراه با منظره ویژه یا تکرار پی‌درپی آن صحنه در ذهن خواهد بود.
۶٫ تأثیر بر رفتار جنسی: برخی از جامعه‌شناسان آلمانی ادعا می‌‌کنند که «عادت بیمارگونه‌ دیدن عکس‌ یا فیلم‌های پورنو (سکسی)» بر رفتارها و برخوردهای جنسی «معتادان پورنو» تأثیر منفی دارد. تا ‌جایی که این بیماران، از انجام سکس عادی و عشق‌ورزی لذتی نمی‌‌برند. کاربرانی که داوطلبانه برای ترک اعتیاد خود به روانکاو مراجعه کرده‌اند، اعتراف می‌‌کنند که «دیدن پورنو، به بخش جدایی‌ناپذیر ارضای جنسی آنان تبدیل شده است» و آنان نمی‌‌توانند بر «وسوسه و نیاز» دیدن این تصاویر غلبه کنند.
۷٫ انزوا و کاهش روابط اجتماعی: پژوهشگران آلمانی معتقدند که اعتیاد به دیدن فیلم ها و تصاویر پورنو‌، هم‌چنین سبب انزوا و دوری فرد از اجتماع و کاهش روابط اجتماعی او می‌‌شود.
۸٫ تحلیل توان عقل: هرقدر که اطلاعات موجود در ذهن، منظم‌تر و دارای عناوین کمتری باشد،‌ دسترسی عقل به آنها برای پردازش‌های جدید، مهیاتر خواهد بود. اما وجود داده‌های فراوان و متعدد که فضای ذهن را بی جهت پر کرده باشند و با تکرار درگیری ذهنی و رفتار بیرونی، تقویت شده باشند، باعث می‌شود توان عقل را به مقدار چشمگیری کاهش دهند، چه رسد جایی که این داده‌ها، دارای تاثیر بر هورمونهای مختلف نیز باشد که تأثیرات ارگانیک را نیز درپی داشته باشد.
۹٫ سقوط شخصیت زن و مرد و تبدیل شدن به وسیله‌ای برای اشباع هوس‌های سرکش: با پرداختن افراطی فرد به مسائل جنسی، شخصیت او به شخصیتی شهوانی تبدیل خواهد شد که تداعی‌ها و برداشت‌های وی با کوچکترین ارتباطی (حتی توهمی) رنگ جنسی به خود می‌گیرد. کارکرد افراد برای چنین فردی تنها ارضاء غریزه جنسی است و اهتمام خود او نیز صرفا بر ارضاء همین بعد وجودی خویش است.
۱۰٫ آسیب جسمی‌: علم پزشکی هنوز تا مرز شناخت بسیاری از بیماری‌ها فاصله ای طولانی دارد و چه بسا اموری که در زندگی روزمره ما وجود داشته باشد و ما به عنوان امور مفید از آنها استفاده کنیم، در آینده ای نزدیک ضرر آنها از نظر پزشکی ثابت شود. بنابراین اگرچه تاکنون برای هرزه‌بینی، اثر جسمانی مستقیم تشخیص داده نشده است (و احتمال این وجود دارد که با پیشرفت علم مشخص گردد) ولی قطعا اثر غیرمستقیم دارد. یعنی نگاه به عکس و فیلم‌های مبتذل غالبا موجب تحریک سیستم عصبی خودکار (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) و تحریک شهوت می‌گردد؛ هم زمان ضربان قلب و تعداد تنفس افزایش پیدا می‌کند؛ ترشح برخی از هورمون‌ها در خون بالا رفته و تعادل هورمونی و روانی شخص برای دقایقی و گاه ساعت ها و گاه روزها به مخاطره می‌افتد. اگر این رفتار به مدت طولانی ادامه یابد آثار آن همه عمر فرد را در بر خواهد گرفت.
۱۱٫ پرخاشگری: هرزه‌بینی نه تنها بر ذهن فرد تاثیر مخرب می‌گذارد بلکه افراد را تشویق می‌کند تا از نظر جنسی بیشتر حالت سلطه جو و پرخاشگر داشته باشند.
۱۲٫ مقایسه: به دنبال مشاهده این‏گونه فیلم‏ها، افراد مجرد در آینده به مقایسه آنچه در فیلم دیده‏اند و آنچه از همسر خود سراغ دارند می‌‏پردازند و در نتیجه نقایص و کمبودها و ضعفهای احتمالی خود و همسر خویش در ذهن فرد برجسته شده و چه بسا باعث کاهش تمایل و علاقه به همسر انتخاب شده خود می‌‏شود و به تدریج کانون خانواده را دچار اختلال و فروپاشی می‌‏کند.
۱۳٫ دیدن عکس‌ها و فیلم‌های مبتذل، به ویژه جوانان را، در یک حال تحریک دائم قرار می‌دهد، تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنان و ایجاد هیجان‌ های بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی می‌گردد.
۱۴٫ سستی ایمان: این گناه، پیوند انسان با خدا را سست و در صورت استمرار، این پیوند را قطع و ایمان او را زایل می‌‌گرداند؛ غریزه جنسی انسان را به طور افراطی تحریک کرده؛ او را از فعالیت‌های مثبت انسانی بازداشته؛ به سمت ارتکاب فحشا و منکرات سوق می‌دهد. بدین وسیله انسانیت انسان که سرمایه وجودی انسان است را از او سلب می‌کند.
۱۵٫ محروم شدن از شیرینی و لذت انس با خدا: هشیار بودن این تصاویر در ذهن و مرور دائمی و ناخودآگاه آن، حضور قلب را در عبادات به خطر می‌اندازد و تکرار نافرمانی خدا، بهره رابطه با او را از لذت می‌اندازد.
۱۶٫ مردن دل‌ها و افسردگی: همانگونه که روایات نیز بر این امر تصریح دارند، ولنگاری جنسی و ارتباطی، باعث بروز قساوت قلب می‌شود و مرگ معنوی و روانی قلب را درپی دارد.
۱۷٫ تاثیرات منفی در زندگی زناشویی: مشاهده مکرر و زیاد آن و در دسترس همه بودن این نوع فیلم‏ها (حتی به عنوان آموزش) باعث شکستن قبح و زشتی اموری است که اسلام، عقلاء و عرف جامعه آنها را زشت و قبیح می‌‏شمارند. حتی انسان‏های مؤدب و با نزاکت از بیان و ذکر برخی الفاظ که مستقیما اشاره به یکی از اعضاء بدن انسان می‌‏کند، اکراه دارند و آن را زشت و ناپسند و قبیح می‌‏دانند چه رسد به این که به مشاهده و تجزیه و تحلیل آن بپردازند.

**

تماشای فیلم‌هایی که با تصاویر جنسی همراهند، در درازمدت به عللی که به آن اشاره می‌کنم به از هم گسیختگی روابط زناشویی می‌انجامد :
• کاهش اعتماد به نفس
تماشای فیلم‌های جنسی با توجه به رفتارهای اغراق‌آمیز بازیگران کم‌کم باعث می‌شود زوجین درباره طبیعی‌بودن عملکرد جنسی خود دچار تردید شوند و خود را بسیار ضعیف‌تر از آنچه هستند، بپندارند و از روابط زناشویی بیش از گذشته فاصله بگیرند.
• مقایسه منفی
جذابیت‌های اغراق‌آمیز و تصنعی چنین فیلم‌هایی گاهی باعث می‌شود جذابیت‌های همسر، کمرنگ شده و با تشدید بی‌میلی جنسی همسر، میزان فعالیت جنسی زوجین از مقدار فعلی نیز کمتر شود.
• تقلید
برخی رفتارهای بازیگران این فیلم‌ها با وجود جذابیت‌های بصری، گاه بسیار دردناک و آسیب‌زننده است و زوجین نا آگاه که سعی در تقلید از آن دارند، موجب بی‌رغبتی همسر به روابط زناشویی می‌شود.
• وابستگی
تماشای این دست فیلم ها باعث اعتیاد به دیدن آنها می گردد و ترک این اعتیاد امری مشکل خواهد بود. همچنین تحریک جنسی فقط با دیدن آن فیلم ها حاصل می گردد و تحریک و لذتی که از همسر حاصل می گردد کاهش می یابد.
قوانینی که خداوند متعال برای زندگی انسان تشریع فرموده است با توجه به علم نامتناهی خداوند که خالق انسان می باشد، بوده و تمام ویژگی های جسمی و روحی، دنیوی و اخروی انسان را مد نظر قرار داده است و طوری تنظیم گردیده که انسان را به سوی زندگی مطلوب سوق دهد و او را به کمال و رشد و پیشرفت و قرب الهی که هدف از آفرینش انسان است برساند. دوست عزیز در برخی از موارد فلسفه و حکمت احکام الهی در احادیث و روایات ما ذکر گردیده است ولی بسیاری دیگر از احکام نیز وجود دارند که ما اطلاعی از دلایل آنها نداریم، ولی امروزه تحقیقات علمی، بسیاری از این احکام را توجیه عقلانی نموده است. پس بهترین راه برای سلامت و رشد در زندگی، پیمودن مسیر شرع و قوانین الهی می باشد.
موفق باشید. باز هم با ما سخن بگویید.
پی نوشت ها :
[۱] . میزان الحکمه، محمدمحمدی ری شهری. ماده النظر.
[۲] . سوره مبارکه نور،آیه شریفه ۳۰

 

منبع: http://gouransarab.rzb.ir/post/117