انواع فعالیت های جنگ روانی
عملیات مربوط به جنگ روانی ممکن است کوتاه مدت یا دراز مدت باشد که انواع فعالیتهای کوتاه مدت آن موارد زیر را شامل می شود:
1- تبلیغات راهبردی
2- تبلیغات جنگی
3- نشر خبر
4- فریب دشمن به روشی منظم ودقیق
5- تبلیغات سری
جنگ روانی دراز مدت، شامل نشر خبر به روش
مستمر و با استفاده از وسایل مختلف و با هدف کمک به سیاست خارجی دولت و
بالابردن شهرت و اعتبار آن و دستیابی به دوستی و تایید است. شاید بهترین
تعریفها برای جنگ روانی و نظامی، تعریفی باشد که پل لاینبرگر (Paul
Laeinberger) از نویسندگان پیشرو در این مبحث، به رشته تحریر درآورده است.
او در کتاب مشهور خود به نام «جنگ روانی» که در سال 1954 به چاپ رسید، جنگ
روانی را در معنای محدود آن تعریف میکند: «جنگ روانی استفاده ازتبلیغات
برضد دشمن، همراه با اقدامات عملی
است که دارای ماهیت نظامی، اقتصادی
یا سیاسی است.» او سپس تبلیغات نظامی را به عنوان استفاده برنامه ریزی شده
هریک از انواع ارتباطات، به منظور تاثیر بر افکار و عواطف یک گروه دشمن، بی
طرف یا دوست، در جهت رسیدن به هدف استراتژیک یا تاکتیکی معین» تعریف
میکند. اما لاینبرگر، جنگ روانی را در معنای وسیع آن، به عنوان کاربرد
قسمتهای روانشناسی به منظور کمک به کوششهایی که در عرصه امور سیاسی،
اقتصادی و نظامی صورت میگیرد، تعریف میکند و صاحبنظران در این موضوع،
مانند هارولد لاسول (Lasswell) و ادوارد بارت (Barth) به بحث در مورد
سلاحهای چهارگانه ای که سیاست خارجی ایالات متحده در اختیار دارد، یعنی
سلاحهای دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی پرداختند.
انواع جنگ روانی
- 1جنگ روانی استراتژیک: این نوع جنگ شامل فعالیتهای گسترده و بلند مدتی است که با توجه به نقاط آسیب پذیر سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی، علیه بخش عمده و یا تمامی مردم یک جامعه به کار گرفته میشود. این امر باعث سستی عقاید و آرمانها میشود و ملتها را نسبت به فرهنگ و تمدن خود، به شک و تردید میاندازد و به عبارتی، اراده و روحیه آنها را خدشه دار میکند. در سطح استراتژیک، اقدامهای روانی و تبلیغات زیرکانه میتواند به متلاشی شدن اتحادها بیانجامد.
-2 جنگ روانی تاکتیکی: جنگ روانی تاکتیکی علیه سربازان دشمن در میدان نبرد و همچنین علیه اتباع دولت مزبور صورت میگیرد. عملیات روانی در این حالت محلی بوده و هدف آن، ضعیف کردن مقاومت نیروهای دشمن و یا فرا خواندن مردم به همکاری با قوای در حال پیشرفت و همچنین ایجاد مانع در راه تلاشهای جنگی دشمن است. هدف اصلی جنگ روانی تاکتیکی، در هم شکستن نیروهای نظامی شرکت کننده در جنگ و عناصر پشتیبانی کننده آنهاست.
- 3 جنگ روانی تحکیمی: این نوع جنگ به منظور افزایش همکاری مردم غیر نظامی در سرزمین خودی صورت میپذیرد. هدف نهایی از طراحی و اجرای جنگ روانی تحکیمی، پیروزی در جنگ، برقراری صلح و حفظ پیروزی است. در این نوع جنگ روانی، مجریان فعالیتهای خود را به جلب اعتماد و حمایت مردم و همچنین ارائه آموزشهای لازم به آنان به منظور افزایش آگاهی و شناخت نسبت به دسیسه های دشمن و ایستادگی در برابر شایعات و اکاذیب معطوف میدارند. در این زمینه، رهبران و سیاستمداران محبوب میتوانند نقش محوری را ایفا کنند.»
مزیت های جنگ روانی
میان جنگ نظامی و جنگ روانی از نظر ابزار و روش ها تفاوتهای فاحشی وجود دارد. در مقایسه جنگهای روانی و عملیات روانی و عملیات نظامی می توان گفت : هدف از ارتباطات تخریبی و عملیات روانی و جنگها و عملیات نظامی، تحمیل اراده بر حریف است، اما عملیات روانی و تهاجم فرهنگی، نسبت به عملیات نظامی دارای مزیتهایی است. ودارای این مزیتها است:
-1 عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، «جنگ سپید» یا «جنگ تمیز» است که در آن مهاجم، به انفجار و قتل و خونریزی دست نمیزند و خود را در مقابل افکار عمومی، به صورت یک نیروی خشن وانمود نمیکند، ولی نتایجی که از عملیات خود میگیرد، مانند عملیات نظامی است؛ یعنی میتواند اراده خود را بر حریف مغلوب تحمیل کند و مغلوب نیز از همه نتایجی که بر هر عملیات نظامی دیگری مترتب است، رنج می برد و دچار ضعف قدرت ملی، کاهش قدرت تولید، افزایش فقر، سوءتغذیه و بهداشت و ضعف در تصمیم گیری و... میشود؛ در حالی که نمیداند و نمیتواند به درستی مسئول رنجهای خود را بشناسد و او را متهم کند. بنابراین غالبا خود را متهم و مقصر فرض میکند.
-2 عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، بسیار ارزانتر از عملیات نظامی است.
-3 در عملیات روانی، چون عامل دست به عملیات نظامی، نظیر تخریب و انفجار نمیزند و عموما بدون تابلو و علامت سیاسی حرکت میکند و فقط با کار فرهنگی اقدام به تخریب ارزشها، هنجارها، منشها و رفتارهای اجتماعی میکند، معمولا به آسانی قابل شناسایی نیست و حتی گاه، به عنوان یک نخبه مورد ستایش و تشویق نیز قرار میگیرد.
-4 در عملیات نظامی، برنده و بازنده هر دو خسارت میبینند، ولی از آنجا که خسارت بازنده بیشتر از خسارت برنده است، برنده احساس پیروزی کرده و پیروز شناخته میشود ولی در عملیات روانی و ارتباطات تخریبی، بازی میتواند باخت- برد به نفع برنده باشد؛ بدین معنی که بازنده مقداری از توان خود را از دست میدهد، ولی این توان از دست رفته، به وسیله برنده جذب میشود و گروه هایی از مخاطبان به صورت طرفداران عامل مهاجم درمیآیند و در صورتی که عملیات روانی با مهارت اجرا شود، جزء هواخواهان عامل مهاجم می شوند و به نفع آن عمل میکنند.
پایه های جنگ روانی
جنگ روانی هم با تبعیت از اصول کلی جنگ دارای پایهها و ارکانی است؛ با توجه به آنچه گفته شد، موفقیت در جنگ روانی با توجه به تعدادی از سر فصلهای زیر که «داقرتی» برشمرده است، بیشتر خواهد بود.
-1 اطلاعات (Information)
اطلاعات مهمترین منبع برای طراحی، راه اندازی و تداوم جنگ روانی میباشد و ارزش بسیار زیادی دارد. بدون داشتن اطلاعات کافی نمیتوان جنگ روانی را آغاز کرد و یا به پایان رساند. بیشک بدون برخورداری از زیر ساختی مستحکم و مبتنی بر اطلاعاتی دقیق و سیستماتیک هیچگونه جنگی چه تبلیغی و چه نظامی قادر به رسیدن به پیروزی نخواهد بود.
نیازمندیهای اطلاعاتی جنگ روانی، هم گسترده و هم متنوع است.
سه نوع اطلاعات اصلی در این خصوص، مورد نیاز است.
اول عبارت از اطلاعات زمینهای، همراه با ریزترین جزئیات در مورد آمادگیها و آسیبپذیری مخاطب یا مخاطبان مورد نظر است. این نوع اطلاعات، تحلیل آماج خوانده میشود.
دوم اطلاعاتی است که در خروجی تبلیغات مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین، نوشتهها، مطالب مطبوعات و سخنرانی رهبران د شمن، به عنوان موادی که به طور سودمند، علیه هدف، قابل استفاده است جمعآوری میشود.
سوم لازم است وسیلهای برای ارزیابی نتایج فعالیت تبلیغاتی داشته باشیم. آیا پیام به مخاطب رسیده است؟ آیا مخاطب پیام را فهمیده است؟ به چه طریقی میتوان پاسخ مطلوبتری در مخاطب برانگیخت؟ پاسخ به این گونه سؤالها نیازمند وسایلی است که مناسب شرایط و وضعیت باشد .
در جنگ خلیج فارس در سال 1991 ـ 1990 استفاده خوب و مناسب آمریکا از ابزار اطلاعاتی جنگ روانی موجب شد که در حدود 87000 نظامی عراقی خود را تسلیم کنند .به طور کلی میتوان گفت که اطلاعات دارای فواید گوناگونی است ولی ما میتوانیم آن را به دو بخش تقسیم کنیم:
اطلاعات مثبت و اطلاعات پیشگیریکننده.
فعالیتهای اطلاعات مثبت کلیه اقداماتی را شامل میشود که سازمانها دنبال میکنند تا از طریق مشاهده و پیگری و یا از طریق اقدامات مثبت، یعنی عملیات جاسوسی، به آگاهیهای لازم دست یابند.
به عبارت دیگر، فعالیتی است برای جمعآوری آگاهیهایی که دانستن آنها پیش از دست زدن به انتخاب راهی معین، ضروری است تا به این طریق مسوولان نسبت به اقدامات متقابل دشمن آگاه باشند.
این امر بر اطلاعات سیاسی، اقتصادی، نظامی و مانند آن نیز منطبق است.
-2 رسانههای ارتباطی (Communication Media)
انتخاب رسانه ارتباطی برای عملیات جنگ روانی، به عواملی همچون مخاطبی که مورد نظر است و زمانی که پیام باید آماده و ارسال شود، بستگی دارد. در جبهه، اعلامیههای چاپی و انتشار صوتی، رایجترین رسانهها مورد استفاده هستند و در عملیات دور از جبهه، برای مخاطبانی که از صحنه رزم دور هستند، از فرستندههای متحرک موج کوتاه و موج بلند به طور همزمان استفاده میشود. رسانههایی که در عملیات استراتژیک یا ملی استفاده میشوند، به طور عموم دو نوع هستند: رسانههای کند و تند. رسانههای کند شامل مجله، کتاب، جزوه و سخنرانی. آنها را به این علت کند میگویند که تاخیر زمانی قابل توجهی میان ارسال پیام و دریافت آن وجود دارد. رسانههای تند، رسانههایی که به طور عمده، برارتباطات الکترونیکی متکی هستند. این گونه رسانهها علاوه بر رادیو های موج کوتاه، وسایل دیگری نظیر ارسال فایل خبری روزانه توسط بی سیم، تشکیلات تبلیغاتی ماورای دریاها را برای انتشار محلی شامل میشوند.
-3 پژوهش
نیاز جنگ روانی به تحلیل عمیق، تاثیر بسزایی برتحقیقات علوم اجتماعی امریکا در سالهای جنگ کره داشت. از سال 1950 دانشمندان علوم اجتماعی در آمریکا، بیش از هر زمان دیگری، به مطالعه نخبگان، نخبگان بالقوه، ارتباطات و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداختند. در این سال، دولت فدرال از طریق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعه بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات امریکا و سه نیروی وزارت دفاع به افراد، گروههای دانشگاهی و سازمانهای غیر انتفاعی کمک مالی کرد تا پروژه های تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژه های در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعه جنگ روانی سوق دهند. در نتیجه این پژوهشها و پژوهشهای دیگر، درک روشن تری نسبت به نیازمندیهای جنگ روانی در زمان بحران و صلح بوجود آمد. هرگاه رسانههای ارتباطی به کار گرفته شوند. جنگ روانی می تواند در کسب مقاصد ملی، نقش بازی کند؛ منتهی به شرط آنکه پیام ارسالی، معتبر باشد و به وضوح فهمیده شود و فقط در چارچوب ظرفیت مخاطب، در پی برانگیختن پاسخ بر آید. معتبر بودن، الزاما به معنای حقیقت داشتن نیست. برای هر مخاطب، چیزی معتبر است که او فکرمیکند حقیقت دارد. اعتبار، هدفی پیچیده است و به سادگی بدست نمیآید. بنابراین، در هر عملیات و جنگ روانی تقویت اعتبار باید به طور مداوم و با تاکید دنبال شود. بدون این عنصر مهم، بخش اعظم تلاش تبلیغاتچی به هدر خواهد رفت» .
4- بخشهای خبری بر روی موج کوتاه
بخشهای خبری به عنوان برنامه های دولتی بر روی موج کوتاه، یکی از ابزارهای جنگ روانی به شمار می رود. جنگ روانی یعنی بازی کردن با کلمات، افکار مردم و واکنشهای آنان؛ بطوریکه در آنها واکنشهایی را به وجود آورد که با هدف مورد نظر هماهنگ باشد. به این سبب، جنگ روانی موفق یا تبلیغات درست برای اینکه موثر واقع شود، باید بر موارد زیر متکی باشد:
1- تعریف روشن هدفها یا وحدت نظر مشخص در مورد واکنشهایی که قرار است به وجود آیند
2- درک عالمانه، همراه با همدردی از توده شنوندگان از نظر وضعیت اجتماعی آنها، حالت ذهنی، آمال و ترسهای آنها و آنچه مورد علاقه یا مایه نفرت آنها میشود
3- استفاده ماهرانه از زبان و افکاری که می توان از طریق آنها توجه شنونده را جلب کرد و اطمینان وی را بدست آورد .
راهبرد اساسی جنگ روانی
طراحان جنگ روانی ، نبرد خود را بر تبلیغات استوار کردهاند . هدف آنها تاثیرگذاری بر عقاید افراد و یا جامعه موردنظر میباشد . امروزه در ادبیات جنگ روانی واژه تبلیغات معادل واژه پروپاگاندا قرار گرفته است. جنگ روانی از همه تاکتیکهایی که یک عامل تبلیغاتی و یا یک پروپاگاندا اجنت انجام میدهد، بهره می برد . این عوامل سعی میکنند افکار عمومی طرف مقابل را به تسخیر کشانده و از شیوههای زیر حداکثر استفاده را بنمایند . مدیران و طراحان خبری پیش از هر چیز ، باید مخاطب خود را به خوبی مورد شناسایی قرار داده و از طریق روشهای روانشناسی اجتماعی ، میزان تاثیری را که هر یک از تاکتیکهای جنگ روانی می توانند ایفا کنند را پیدا نمایند . تاکتیکهای جنگ روانی بسیارند و متناسب با شرایط روز، در حال گسترش و رشد روز افزون هستند.
عوامل مؤثر بر موفقیت جنگ روانی
برای این که جنگ روانی در یک جامعه مؤثر واقع شود، عوامل مختلفی لازم است؛ که میتوان برخی از مهمترین آنها را اینگونه برشمرد:
1. شناخت افراد مخاطب؛ برای کسب توفیق در إعمال جنگ روانی، لازم است ویژگیهای روانی و ذهنی مخاطب شناخته شوند؛
2. شناخت محیط پیرامون مخاطب؛
3. دوری جستن از طرح بحثهای انتزاعی و کلی؛ مانند مباحث سیاسی و ایدئولوژیکی.
برخی از مهمترین تاکتیکهای جنگ روانی
در اینجا به برخی ازتعاریف تاکتیکهای جنگ روانی اشاره میشود. شایان ذکر است که تکنیکهای جنگ روانی، شاید به بیش از 100 مورد برسد ولی در تحقیق حاضر، به تعاریف تکنیکهایی که از آنها استفاده شده است، بسنده میشود.
-1 برچسب زدن
براساس این تکنیک، رسانهها واژه های مختلف را به صفات مثبت و منفی تبدیل میکنند و آنها را به آحاد و یا نهادهای مختلف نسبت میدهند. گاهی هدف از این عملکرد آن است که ایده، فکر و یا گروهی محکوم شوند؛ بی آنکه استدلالی در محکومیت آنها آورده شود.
«پراتکانیس» معتقد است کلمات ارزشی، قدرت اقناع کنندگی بالایی دارند و میتوانند به تعریف ما از واقعیت و قضایای اجتماعی جهت بدهند. او توضیح می دهد که نظام تبلیغاتی هیتلر با هدایت گوبلز، به اهمیت این امر به خوبی واقف بود؛ به گونهای که آدولف هیتلر برای بسیج مردم در مواجهه با مشکلات اقتصادی آلمان، از واژه هایی مانند "تهدید سرخها" استفاده میکرد. نتیجه اینکه که پروپاگاندایست همواره موضوعات مطلوب خود را هنجار خوب و مقدس جلوه میدهد و خلاف آن را نابهنجار، زشت و شیطانی میشمارد .
- 2 توسل به ترس
در این تکنیک، از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای
دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده میشود.
متخصصان جنگ روانی ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف، به آنان چنین
القا میکنند که خطرها و صدمه های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان
کمین کرده است و از این طریق، آینده ای مبهم و توام با سختیها و مشکلات را
برای افراد دشمن ترسیم میکنند . پراتکانیس از کاربردهای دیگر این تکنیک
سخن گفته و معتقد است از تکنیک توسل به ترس، گاهی برای بسیج جبهه در مقابل
یک تهدید خارجی
نیز استفاده میشود. او جوزف گوبلز، مدیر نظام داخلی تبلیغاتی آلمان هیتلری را مثال می آورد که همواره از
عبارت «تئودور کافمن» بهره میگرفت که گفته بود "آلمان باید نابود شود" و
گوبلز از این طریق ادعا میکرد که متفقین در پی نابودی آلمان هستند. آدولف
هیتلر در اشاره به تهدید کمونیسم، همواره پیوستن به حزب نازی را به عنوان
راه حل ارائه میکرد. او توانست با علم کردن تهدید یهودیان و کمونیستها و
منسجم ساختن حزب نازی، تا حدی به اهداف توسعه طلبانه خود دست پیدا کند .
- 3 تکرار
همچنانکه از نام تکرار بر می آید، برای زنده نگه داشتن موضوع با تکرار زمان بندی شده، سعی میکنند این موضوع تا زمانی که نیاز هست، زنده بماند. با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند . تکرار از لحاظ روان شناسی در تشکیل عادت بسیار مفید است؛ به ویژه اگر با دقت توام باشد. بدون تکرار، تثبیت وتقویت دقیقتر عادت میسر نخواهد شد. روش تکرار، از قواعد خاصی پیروی میکند زیرا فاصله های تکرار فعل نباید چندان دراز باشد که سبب محو شدن آثار قبلی شود و نه چندان کوتاه باشد که ملال انگیز و خسته کننده شود. به عبارت دیگر، تکرار مثل ضربه های پیاپی چکش است که سرانجام میخ را به داخل میراند. بنابراین فرستنده پیام امیدوار است که این شکل از ضربه زدن مداوم، باعث دریافت نکات پیام شود.
-4 تظاهر به بی طرفی
بسیاری از رسانههای خبری برای القای بی طرفی خود به مخاطبان و در نتیجه جلب اعتماد آنان، از تاکتیک تظاهر به بی طرفی استفاده میکنند. در این تاکتیک، سخنان و دیدگاههای مخالفان به اشکال مختلف نظیر گزارش، مصاحبه و خبر منعکس میشود. رسانه به دلیل اتخاذ یک موضع بی طرف، اعتبار بیشتری در میان مخاطبان خود کسب میکند. همچنین رسانه با حفظ پوشش بی طرفی، میتواند پیامهای خود را به آسانی به مخاطب القا کند و اهداف مورد نظر خود را تامین سازد. در این اصل، ضمن اظهار بی طرفی وحفظ احترام مخالفان، اقدام به پخش سخنان و نظرات مخالفان میکنند و به دنبال آن، مطالب خود را القا میکنند. در واقع با پوشش خبری به شکل بیطرفانه و به طور مودبانه، سعی میشود حمایتهای لازم و یا تخریبهایی در راستای اهداف مورد نظر اعمال شود.
«گاهی برای تخریب سوژه مورد نظر، در ابتدا مواضع بیطرفانهای نسبت به آن اتخاذ میشود؛ به طوری که دیگران تصور میکنند در این جریان نوعی حفظ احترام برای مخالفان و نوعی بی طرفی وجود دارد؛ در حالی که با پوشش بی طرفی به طور مودبانه، مطالب مورد نظر خود را القا میکنند.
- 5 اهریمن سازی
در تکنیک اهریمن سازی، مبلغ تلاش می کند تا تنفر و دشمنی جمعیت مخاطب را نسبت به عقیده گروه و یا کشورهای خاص برانگیزد؛ به نحوی که اگر گروهی (از دیدگاه رسانه) سیاست خارجی را پشتیبانی کند، صرف نظر از درست و یا نادرست بودن آن، وجهه منفی گروه حامی این سیاست را بزرگنمایی میکند و از این طریق، بر مواضع جمعیت مخاطب اثر میگذارد. «پراتکانیس» در این خصوص، نکته جالب توجهی را مطرح می کند. او معتقد است یکی از زیانبارترین پیامدهای تبلیغات جنگی، تسهیل نابودی افراد یک ملت به وسیله افراد ملت دیگر بدون عذاب وجدان است. جنگ، نابودی و آسیبهای فراوانی به بار می آورد. در چنین وضعیتی، مُبلغ برای کاهش ناهماهنگی شناختی احتمالی در جبهه خودی، سعی در به حداقل رساندن ماهیت انسانی قربانیان اعمال خود و یا به حداکثر رساندن استحقاق آنان در آنچه نصیبشان شده است، خواهد داشت.
-6 ایجاد تفرقه و تضاد
از جمله اموری که در فرایند جنگ روانی مورد توجه قرار می گیرد، تضعیف دشمن بویژه به لحاظ روانی است. دشمن باید به شکست خوردن انس بگیرد. آنچه در این زمینه میتواند موثر باشد، ایجاد و یا تلقین تضادهای مختلف در جبهه دشمن است. رسانه می تواند با ایجاد و یا تلقین درگیری میان اقلیتها، قومیتها، نخبگان و حاکمیت، وحدت را بین نیروهای دشمن متزلزل سازد. در فرایند سقوط دولت صدام حسین و اشغال عراق، پیش زمینه های رسانهای و تبلیغی نقش مهمی را ایفا کرده اند. فشار و اختناق 23 ساله دیکتاتوری صدام در عراق، موجبات نارضایتی عمومی در بخشهای وسیعی از کشور فراهم کرده بود و رسانههای تبلیغی آمریکا با استفاده از این نقاط ضعف دولت او، اقدام به پخش شایعات وسیعی در مورد صدام و وابستگان حزب بعث کردند. این امر به افزایش شکاف بین حاکمیت و مردم منجرشد و زمینه مساعدی برای اضمحلال و سقوط نظام بعث در عراق فراهم آورد .
-7 ترور شخصیت
در شیوه های جدید، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانه ای که نتوان فردی را ترور فیزیکی کرد و یا نباید افراد مورد ترور فیزیکی قرار گیرند، سعی میکنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی شخصیتهای مطرح و موثر در جناح مقابل را به زیر ذره بین کشیده و با بزرگ نمایی نقاط ضعف، آنان را ترور شخصیت کنند. هدف آن، ترور شخصیتهای سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست. اصطلاحی که امروز برای ترورکردن از طریق وسایل ارتباط جمعی یسیار مورد استفاده قرار می گیرد ، Terrorovision است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق به تصویر کشیدن نقاط ضعف و حرکات نادرست آنهاست این عوامل باعث میشود رهبران ذی نفوذ نزد مخاطبان، دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.
- 8 دروغ
تاکتیک قدیمی دروغ که هنوز هم رسانهها به طور فراوان استفاده میکنند، عمدتا برای مرعوب کردن حریف و یا حتی برای مرعوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار میگیرد. بدین معنی که پیامی را که به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان میکنند. معروفترین استفاده این تاکتیک، در زمان هیتلر وتوسط گوبلز بوده است. گوبلز میگوید:«دروغ هر چه بزرگتر باشد، باور آن برای مردم راحت تر است» .
9- شایعه (کنایه)
شایعه در جایی مطرح میشود که زمینه دسترسی به اخبار موثق امکان پذیر نباشد. شایعه انتقال شفاهی پیامی است که برای برانگیختن باور مخاطبان و همچنین تاثیر در روحیه آنان ایجاد میشود. مطالب کلی شایعه باید حول محورهای اساسی و مهمی باشد که مخاطب نسبت به آن حساسیت بالایی دارد. بهترین شیوه برای القای پیام مورد نظر فرستنده پیام، در زمانهایی که پخش پیام به طور شفاف و روشن امکان پذیر نیست و یا در مواقعی که فکر میکنند با مشکلات قانونی روبرو می شوند، استفاده از کنایه و اشاره است. کنایه به دلیل غیر صریح بودن آن، معمولا تاثیرات عمیقی برشنونده دارد. استفاده از حربه کنایه، به وفور در تبلیغات به چشم میخورد. برای نمونه، گفته میشود «میگویند فلانی با تروریستها ارتباط دارد» ویا «شنیده میشود فلان گروه در حمایت از تروریستها فعالیت میکنند» و یا «به نقل از شاهدان عینی، حقوق بشر در فلان کشور مراعات نمیشود» که به هر صورت، ارتباط با تروریسم و نقض حقوق بشر را به افکار عمومی القا میکند.
-10 کلیگویی
محتوای واقعی بسیاری از مفاهیمی که از سوی رسانههای غربی مصادره و در جامعه منتشر میشود، مورد کنکاش قرار نمیگیرد. تولیدات رسانههای غربی در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، مملو از ارزشها و مفاهیمی مانند جهانیشدن، لیبرالیسم، اقتصاد باز، امنیت ملی، پلورالیسم، نظام نوین جهانی، حقوق بشر، دموکراسی، تروریسم و... است. اینها مفاهیمی هستند که بدون تعریف مشخص، در جهت اقناع مخاطبان در زمینه ای مشخص بکارگرفته میشوند. در واقع، کلیگویی عبارتست از مرتبط ساختن عقیده یا سیاستی خاص با مفهومی ویژه، تا مخاطب بدون بررسی شواهد و دلایل عقیده و یا سیاست مورد نظر را بپذیرد.
- 11 گواهی
گواهی و یا شهادت، نقل قولهایی در داخل و خارج از پیام است که برای حمایت از یک سیاست، عقیده، برنامه و یا شخصیتی خاص آورده میشود. در این تکنیک، آوازه شهرت و یا جایگاه فرد (کارشناس، مسئول حکومتی و...) بکار گرفته میشود که از این طریق شهادت، گواهی، تایید و یا نفی فرد یا افراد محترم بر روی پیام تبلیغاتی قرار میگیرد. در تکنیک استناد یا گواهی، هدف آن است که مخاطب، خود را با فرد مورد استناد یکسان بداند و باورها و ایده های آنان را به منزله باورها و عقاید خود بپذیرد. بهعبارت دیگر، تکنیک گواهی یا استناد، عبارت از آن است که یک شخص مورد احترام و یا منفور، فکر، برنامه و یا سیاست معینی را تایید یا نفی کند. از تکنیک گواهی، به طرق مختلف در جهت اقناع مخاطب استفاده میشود، از جمله زمانی که مبلغ با مخاطب فرهیخته سر و کار داشته باشد.
12 - مبالغه
مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان تبلیغات از این فن در مواقع خاص و وقایع مشخص استفاده میکنند. بزرگ جلوه دادن توان وقدرتمندی کشور خودی و مبالغه در انعکاس نقاط ضعف دشمن، از این مقوله است. این فن به ویژه هنگامی که دشمن دچار شکست و هزیمت شده و یا در زمان بحران و اغتشاش، موثر است.عوامل تبلیغاتی با بهرهگیری از این شیوه دست به پخش مطالب مبالغهآمیز میزنند . آنها سعی میکنند مطالب کوچک را بسیار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلوه دهند و همچنین قادرند از مطالب بزرگ به شکلی ضعیف و در زمان ، مکان و جایگاهی که به چشم نمیآید ، بهرهبرداری کند .
-13 خشونت گرایی
بسیاری از رسانهها با شیوههای روانی و تبلیغاتی، جنگی را به راه میاندازند که هیچ لشگر و سپاه نظامی نمیتواند آنچنان خاک وخون به پا کند. استفاده از تعابیر تحریک آمیز و تند در برابر جناح مقابل، از شیوه های رایج این گونه رسانههاست. شیوه نگارش مطالب به گونه ای است که اشخاص و جریانهای مخالف را به بدترین شیوه زخمی، ترور و ناکار میکنند. این در حالی است که این نوع رسانهها با ظاهری آراسته میتوانند خود را مخالف سرسخت خشونتهای اجتماعی قلمداد کنند. هتاکی و پرده دری، تعابیر تند و غیراخلاقی، حرفهای نیشدار و دوپهلو، سوء ظن نگاری، حمله به حریمهای مورد تائید جامعه و حرمت شکنی از اشخاص صاحب نام و بانفوذ و موثق، افشاگری و انتشار اسرار و مطالب محرمانه، تمسخر و تحقیر و ایجاد التهاب و هیجان در تعابیر خبری از این نوع خشونتهاست. استفاده از کلماتی نظیر سرمایه داران خونخوار، مرفهین بیدرد، غربگرا، خوباخته، تروریست، جنگ طلب و خشونت طلب از این جمله اند.
-14 پاره حقیقت گویی
گاهی خبر یا سخنی مطرح میشود که از نظر منبع، محتوای پیام، مجموعه ای به هم پیوسته و مرتب است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد. این رویه رایج رسانههاست که معمولا متناسب با جایگاه و جناح سیاسی که به آن متمایل هستند، بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمیکنند. خبر هنگامی کامل است که عناصر خبری در آن، به شکل کلی مطرح شوند. اما چنانچه یکی از عناصر خبری شش گانه (که، کجا، کی، چه، چرا، چگونه) در خبر بیان نشود، خبر ناقص است. در تاکتیک پاره حقیقت گویی، حذف یکی از عناصر به عمد صورت میگیرد و بیشتر اوقات، عنصر چرا حذ ف میشود . در واقعه 11 سپتامبر ، در اخباری که از سوی رسانههای امریکا و رسانههای همسو با آنها انتشار مییافت، به دلایل و انگیزههای تروریستها پرداخته نمیشد . به عبارتی عنصر « چرا » به صورت انتخابی از اخبار حذف میشد . حذف عنصر « چرا » به امریکاییها این اجازه را میداد که بتوانند کشورها ، افراد مختلف و سیاستهایی را که نمیپذیرند و با مواضع آنها مخالفت دارند را محکوم نمایند و بتوانند با استفاده از باز بودن فضا و شرایط توجیه و با استفاده از عبارت « حذف تروریستها از صحنه جهان » همچنان به سیاستهای مدنظرامریکا جامه عمل بپوشانند .
15- سانسور Censorship
سانسور عبارت است از حذف عمدی موادی از جریان عبور آگاهیها ، به منظور شکل دادن عقاید و اعمال دیگران است . این حذف عمدی میتواند به دو شکل صورت پذیرد . سانسور در سادهترین معنیاش ، رسیدگی و آزمایش پیامهای کثیرالانتشار توسط اولیای امور به جهت بازداشت موادی است که از نظر آنان نامطلوب است . این شکل سانسور ، همان ایجاد مانع قبلی یا عملی جهت جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب است که مثلا میتواند شامل حذف واژهها ،عبارات یا جملاتی خاص ، توسط سانسورگر باشد . اما سانسور در شکل گستردهترش ، میتواند دربرگیرنده هر نوع تلاشی جهت تضعیف یا جلوگیری از انتشار مواد نامطلوب از نظر برخی از اولیای امور باشد . بدینترتیب ، ممکن است دولتی جلوی انتشار اطلاعات یا اخباری را که میتواند بازتابی مخالف یا ناموافق بر مقامات آن دولت داشته باشد ، بگیرد یا ممکن است دولت مذکور اقدام به صدور مجوزهایی کند که از این راه انتشار مواد نامطلوب را دچار مشکل یا فترت سازد . از طرف دیگر ، ممکن است اولیای امور اقدامی تنبیهی نیز بر علیه خاطیان درپیش گیرند . بدینمنظور که مطمئن شوند خاطیان ، دیگر دست به خلاف نخواهند زد و نیز دیگران را از انتشار مواد دارای ایراد ، برحذر دارند .
اخبار کنترل شده : شکل خفیفی از سانسور نیز که اخبار کنترل شده نام گرفته ، وجود دارد . در اخبار کنترلشده ، توزیع اطلاعات به طریقی است که حافظ حداکثر منافع توزیعکننده باشد . دولتها ، اصناف و دیگر دیوانسالاریها ، غالب اوقات در کنترل اخبار مقصر قلمداد میشوند .
سانسور برونقانونی : سانسور برونقانونی
سانسوری است که خارج از کنترل قانون یا قدرت قانونی باشد. چنین سانسوری
میتواند داوطلبانه باشد . مثل وقتی که سردبیری ، عبارت یا واژهای را از
دستنوشته خود حذف میکند چرا که احساس میکند از ذوق سلیم به دور است یا
کتابداری که کتابی را از دور خارج میکند ، بدین علت که به نظر او قبیح و
اهانتآمیز است و وی مطالب قبیح و اهانتآمیز را دوست ندارد
.
. .
از یک لحاظ سانسور برون قانونی
میتواند غیر داوطلبانه باشد مانند وقتی که سانسور خود پاسخی به فشارهای
اقتصادی ، سیاسی یا فشارهای دیگری از این قبیل است . مثلا یک ایستگاه رادیو
– تلویزیونی ممکن است انتقاد از مقامات دولتی را به علت تهدیدهای واقعی یا
احتمالی ، از جانب آن مقامات درخصوص تمدید مجوز مسکوت گذارد .
منابع
ttp://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?
http://alef.ir/content/view/5963/
1- تحریف Disortion
یکی از رایجترین شیوههای پوششخبری و مطبوعاتی ، تغییر متن
پیام به شیوههای مختلف از طریق دستکاری خبر است . در مسئله تحریف سه پدیده
به چشم میخورد که عبارتند از : تعدیل ، شاخ و برگ دادن و جذب
. یک خبر در حین انتقال از شخصی به شخص دیگر به تدریج کوچکتر از گذشته ،
قابل فهمتر و از نظر بازگو کردن ، سادهتر میشود . در حین فرایند انتقال
متوالی بسیاری از جزییات اصلی خبر کمکم تعدیل میشوند ، تجربههایی که در
مورد تحریف انجام شده است ، نشان میدهد که بسیاری از جزییات موجود در
ابتدای زنجیره انتقال به شدت حذف میشوند . هر بار که خبر تحریفشده نقل
میشود ، میزان جزییات ، هرچند با کندی ، کاهش مییابد
. .
در همان
زمانی که فرایند تعدیل انجام میگیرد ، شاخ و برگهای دیگری به خبر اضافه
میگردد . فرایند شاخ و برگ دادن به خبر ، به ادراک انتخابی و حفظ انتخابی
موضوع در ذهن و نقل جزئیات کمی از موضوع اصلی مبتنی است . با اینکه فرایند
شاخ و برگ دادن مانند فرایند تعدیل در هر بار که خبر نقل میشود ، انجام
میگیرد ولی عناصری که در این فرایند بر آنها تکیه میشود و در هر نوبت
تکرار شمیآیند ، یکی نیستند . این ویژگی بیشتر به ترکیب جامعه ای که خبر
در آن منتقل میشود، وابسته است . عناصری در این فرایند شاخ و برگ پیدا
میکنند که از نظر نقل کننده خبر با اهمیت هستند .
چه چیزی سبب حذف برخی جزییات و بیان برخی دیگر میشود ؟ چگونه میتوانیم این امر را که برخی اجزا جای اجزای دیگر را میگیرند و موجب تغییر یک حقیقت میشوند ، بیان نماییم ؟
پاسخ به این پرسشها در فرایند جذب یافت میشود که نتیجه نیروی جاذبه عادات ، تمایلات و احساسات موجود شنونده است . برای مثال هنگام نقل یک خبر و سپس بازگو کردن مجدد آن ، فرایند جذب موضوع اصلی روی میدهد ، آنگاه عناصر خبر منطبق شده یا سازمان داده میشوند تا با انگیزه اصلی خبر هماهنگ شوند و این هماهنگی به گونهای صورت میگیرد که خبر را در نهایت امر منسجمتر ، منطقیتر و دارای ظاهر بهتری سازد . غالبا فرایند جذب با هدف مورد انتظار فرد هماهنگی دارد و درک و یادآوری امور طبق معمول صورت میگیرد . از همه اینها مهمتر اینکه فرایند جذب به خودی خود بیانگر تغییرات و تحریفاتی است که منعکسکننده احساسات ریشهدار در شخص میباشد و همچنین وضعیت و جهتگیری او را منعکس میکند .
2- ساختن یک یا چند دشمن فرضی To Make A Supposed Enemy
این یکی از شیوههای قدیمی سیاسیون کهنهکار است که قدرت را دراختیار دارند و برای بقا و ماندگاری در حکومت از آن استفاده میکنند . این شیوه به مطبوعات نیز رخنه کرده است . در این شیوه سعی میشود تا سایر رسانهها و مطبوعات یا سایر سیاستمداران و یا سایر احزاب را در چشم مخاطبان خود ، به شکل یک دشمن نشان دهند . همیشه داشتن یک دشمن فرضی میتواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمینه را برای هر نوع اقدامی فراهم آورد . استفاده از این شیوه خود میتواند برای متحد کردن افراد داخل یک کشور نیز مفید واقع شود . در هنگام بحرانهای اقتصادی و سیاسی و یا همچنین خطرات سیاسی که از درون یک کشور را تهدید میکند ، وجود یک دشمن فرضی خارجی میتواند سرپوشی بر بحرانها و اتحاد داخل کشور علیه آن بحرانها باشد .
3- محکزدن To Test for Confirm
برای ارزیابی اوضاع جامعه و طرز تفکر مردم جامعه درباره
موضوعی خاص که نسبت به آن حساسیت وجود دارد و یا دریافت بازخورد نظر حاکمان
و یا گروهی خاص یا صنفی از اصناف جامعه ، خبری منتشر میشود که عکسالعمل
به آن، زمینه طرح سوژههای بعدی قرار میگیرد عوامل تبلیغاتی سعی می کنند
برای دریافت بازخورد نظر گروهی خاص و یا حتی افراد جامعه ، با انتشار یک
موضوع عکسالعمل آنها را مورد ارزیابی قرار دهند و سیاستهای آینده خود را
نسبت به آن طراحی کنند. تاکتیک محکزدن به نوعی تاکتیک بازگشتی هم هست و به
افراد خاص برمیگردد و جامعه محدودتری را درنظر میگیرد. اما بازخوردبیشتر
به جامعه و عوام برمیگردد.
.
مثلا برای ارزیابی
نظر مردم ایران راجع به رابطه با امریکا ، خبری منتشر میشود تا پس از
محکزدن آن، موضوعات جدیتری را دراین باره منتشر سازند . به عنوان مثال
میزان حساسیتهای مذهبی جامعه و یا پایبندی آنها به اصول مورد اتفاق جامعه
، یا شخصیتهای مورد احترام ووثوق مردم ، یا کشف دیدگاهها و برنامههای
جریان حاکم و یا جبهه مخالف نسبت به موضوعی خاص را محک میزنند .
4- ادعا به جای واقعیت Pretention instead of truth
رسانههای خبری برای دستیابی به اهداف موردنظر خود گاهی ادعاهایی علیه افراد ، گروههای مختلف و رسانههای رقیب مطرح میکنند و آنان را مجبور به پاسخگویی می نمایند . درواقع در این روش اخبار مخابرهشده و یا بهچاپ رسیده نوعی ادعا به جای واقعیت را در ذهن مخاطب تداعی میکند و با استفاده از کلماتی نظیر « ادعا » منبع خبر سعی میکند اولا خبر را ازدست ندهد ، درثانی صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعی آن انداخته ، ثالثا چنانچه خبر مورد تایید قرار گرفت ، اعتبار پخش آن را نصیب خود کند و در نهایت پیامی را که مدنظرش میباشد به همراه خبر القا نماید.
در شایعه منبع خبر را نمیگویند اما در این نوع خبر عمدا منبع خبر را ذکر می کنند ، ولی منبعی که بیاعتبار است و بارها مورد تکذیب قرار گرفته است .
این شیوه از جمله شیوههای جنگ روانی است که درآن نوعی ادعا در اخبار منتشر میشود . و سپس این ادعا تایید یا تکذیب میشود . این شیوه در حقیقت مانند یک برگ دوطرف برنده است . استفادهکنندگان از آن ، چه ادعا را رد و چه آن را تایید نمایند ، در هر دو صورت منبع جواب خود را گرفته است.
5- شایعه Rumour
زمانی که جریان این خبر از بین افرادی شروع میشود که از حقیقت موضوع دورند ، شایعه آغاز میگردد و تکرار آن بدون ارائه برهان و دلیل ادامه مییابد تا تقریبا بسیاری از مردم آن را باور میکنند و درنهایت شیوه معینی برای ترویج آن پیش گرفته میشود ، مانند « آنها میگویند ... » یا « از یک منبع مسئول شنیدهام که ... » یا « اخبار دقیقی دارم مبنی بر اینکه ... » و مانند آنها . در اینجا یک شرط اساسی برای کامل شدن شایعه وجود دارد . این شرط عبارت است از اهمیت پیشامد یا شخصی که در شایعه مطرح شده و همچنین ضرورت وجود ابهامی که شایعه را فرا گرفته باشد . بهعلاوه انگیزههای روانی که سبب پیدایش شایعه و رواج آن گردد .
شایعات زمانی رواج مییابند که حوادث مربوط به آن در زندگی افراد از اهمیتی برخوردار باشند یا در مورد آنها خبرهای صریح پخش نشود و یا اینکه خبرهای مربوط به آنها مبهم باشند . این ابهام زمانی به وجود میآید که خبر به صورت تحریف شده دریافت شود ، یا به فرد خبرهای متضادی برسد یا فرد از فهم این گونه خبرها عاجز باشد به هرحال شایعه همیشه دروغ نیست و همیشه داستان بدخواهانهای را شامل نمیشود . ممکن است شایعه سبب درز کردن اطلاعات گردد ، به ویژه در زمان جنگ ، یعنی زمانی که کنترل اطلاعات نظامی از جهت امنیت ملی کشور ، ضروری است .
میتوانیم بگوییم شایعه برای به انجام رساندن دو وظیفه توام انتشار مییابد : اولین وظیفه بیان وتفسیر تنش احساسی است که افراد حس میکنند و وظیفه دوم تسکین این تنش است . در شرایط عادی اخبار از طریق منابع قابل اطمینان و رادیو و تلویزیون پخش میشود و شایعه کمتر بهحال ظهور و بروز مییابد ، اما وقتی فشار روحی و سردرگمی بهوجود میآید شایعه نیز گسترش مییابد . در چنین شرایطی اگر چه شایعات از پشتوانه و شواهد محکمی برخوردار نیستند اما بهدلیل خودداری منابع رسمی از انتشار اطلاعات واخبار کافی و شواهد که گاهی بهخاطر دسترسی نداشتن به آن و گاه به لحاظ اعمال سانسور است بهسرعت و از طریق تکرار در میان مردم در سطح وسیعی گسترش مییابد و این تکرار از آن جهت است که نیازهای هیجانی مردم را برآورده میکند.
انواع شایعه
شایعات در زمان جنگهای نظامی سه دسته هستند و دارای سه کاربرد میباشند :
- شایعات تفرقهافکن
در این نوع شایعه سعی میشود در موانع دشمن ایجاد شکاف نمایند و با بیان تشنجات بین افراد دشمن آنها را ضعیف نمایند . این نوع شایعه در بازیهای سیاسی کاربرد وسیعی دارد .
- شایعات هراسآور
در این نوع شایعه با اعلام کشتههای وسیع و پخش آن در بین نیروهای دشمن میتوان ناامیدی را در بین آنها افزایش داده و آنها را ضعیف نمود .
- شایعات امیدبخش
این نوع شایعات باعث ایجاد روحیه و انسجام در بین نیروهای خودی شده و کاربردی وسیع دارد .
نیل پستمن در کتاب خود تحت نام « زندگی در عیش ، مردن در خوشی » شایعات را به سه دسته تقسیم میکند :
- شایعات آتشین
شایعهایست که یکباره شکل میگیرد ، همه جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد و اثری کوتاهمدت دارد . کاربرد این نوع شایعه بیشتر در زمان جنگ نظامی است . استفاده از آمار و ارقام و بزرگنشان دادن آنها ، مسیر شایعات آتشین است . به معنای دیگر شایعات آتشین با ارقامی بسیار بزرگ ولی فقط در یک مقطع وارد میشوند ، تاثیر آنها عظیم است ولی مقطعی است . نیل پستمن میگوید : این شایعه هنگامی است که جنگ یا رخدادهای ناگهانی در جامعه اتفاق میافتد و این نوع شایعات غالبا با ارقام بزرگ و ارقام سر و کار دارند . تلفات ناشی از جنگ و تلفات ناشی از سیل و زلزله از جمله این موارد میباشند . به عنوان نمونه اعلام کشتهها با ارقام بزرگ در یک جنگ.
- شایعات خزنده
شایعاتی هستند که همراه با تاکتیکهای قطرهچکانی ، مرحله به مرحله میتواند مسیر یک شایعه را در ذهن افراد یک جامعه طراحی کند . این شایعات درازمدتتر از شایعات آتشین هستند و پیچیدگیهای بیشتری نیز دارند . سوءاستفادههای مالی و فساد در دستگاههای اداری و رسوائیهای مالی از جمله این نوع شایعات هستند . پخش قطرهچکانی و مرحله به مرحله حادثه 11 سپتامبر زمینهساز این نوع شایعه بود .
- شایعات دلفینی
آن نوع از شایعات هستند که به تناسب زمان آشکار میگردند و بلافاصله پس از تاثیرگذاری برای مدتی پنهان می شوند و دوباره با ایجاد زمینه و انگیزه خود را آشکار میکنند . به گفته پستمن این شایعات ، شایعات غواصی میباشند . در این نوع شایعه از آنچه که در گذشته اتفاق افتاده در زمانهایی که کاربرد آن اقتضاء میکند ، استفاده میکنند . گاهی مطالبی را آشکار و گاهی مطالبی را پنهان مینمایند . مانند اخبار مربوط به قتلهای زنجیرهای .
6- تاکتیک ماساژ پیام Spinning The Message
انواع بیشماری از فریب و خود فریبی در انبوه دادهها و
اطلاعات و دانشی که هر روز از کارخانه کار فکری دولت به بیرون جریان
مییابد ، دیده شده است که به ماساژ پیام معروف است . تاکتیک حذف ، تاکتیک
کلیبافی ، تاکتیک زمانبندی ، تاکتیک قطرهچکانی ، تاکتیک موجی ، تاکتیک
تبخیر و تاکتیک تبخیر از جمله تاکتیکهای ماساژ پیام به شمار میآیند که در
کتابهای نوشته شده توسط الوین تافلر به طور کامل در مورد آنها توضیح داده
شده است .
7تاکتیک کلیبافی Generality Tactic
تاکتیک کلیبافی تاکتیکی است که در آن جزئیاتی که ممکن است مخالفت اداری یا سیاسی را برانگیزد را با لعابی از مطالب غیرواقعی میپوشانند . در پخش این تاکتیک سعی میشود بدون توجه به مسایل اصلی و عمیق در خبر و بدون ریشهیابی به موضوعی که منعکس می شود به حواشی آن پرداخته شده ، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه کنند و خواننده را در سطح نگه دارد . و توجه وی را کمتر معطوف به عمق مطالب نمایند . این تاکتیک بیشتر در پخش بیانیههای وزارت امور خارجه و یا دستگاه دیپلماسی خارجی کشورها مورد استفاده قرار میگیرد ، که در آنها از شیوه بیحسسازی مغزی استفاده شده است .
8تاکتیک زمانبندی Timing Tactic
مرسومترین مصداقی را که میتوان برای تاکتیک زمانبندی مثال
زد ، تاخیر در پخش خبر میباشد ، به نحوی که دیگر پیامگیر نتواند کاری بکند
. این شیوه در بسیاری از موارد التهاب و اشتیاق مخاطبین را برای شنیدن خبر
از منابع موثق مهیا نموده و در بخشی دیگر با زمینه پخش شایعات را نیز
فراهم میکند. تافلر میگوید پیچیدگی افکار عمومی به گونهای است که استفاده
از یک تاکتیک به شکل مجزا و مجرد نمیتواند کاربرد لازم را داشته باشد .
بنابراین در بخشی از موارد مجبور به استفاده از تاکتیکهای ترکیبی هستیم .
در تاکتیک زمانبندی میتوان اطلاعات را با توجه به زمان پخش آن و مهیا
نمودن بستر لازم برای پخش خبر مورد استفاده قرار داد .
.
پخش اهداف مرحله به مرحله جنگ « نبرد برای کنترل » از سوی مقامات پنتاگون و وزارت دفاع امریکا از همین نوع تاکتیک است .
9 تاکتیک حذف Omission Tactic
براساس این تاکتیک قسمتهای مهمی از خبر به دلایلی که از پیش
طراحی شده و به شکلی که هدفمند صورت گرفته است ، حذف میگردد تا زمینه را
برای پخش تاکتیک شایعه مهیا نماید. در این تاکتیک پخشکننده خبر(رسانه
میداند که با پخش قسمت ناقصی از خبر سؤالاتی در ذهن مخاطبان ایجاد
میشودکه این سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمینه پخش شایعات را فراهم
میکند . دروسایل ارتباط جمعی معروف است که شایعه جایی پخش میشود که خبر
نباشد . عدم پخش هیچ مطلبی در خصوص سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) پس از
شروع عملیات « نبرد برای کنترل » زمینه پخش شایعات متعدد را در ایران
درخصوص نحوه برخورد امریکا با با این گروه را ایجاد کرد .
این پیامها
بهطور معمول حوزههای رو به گسترش دارند که در اثر استفاده از تاکتیک حذف و
خارج ساختن واقعیتهای مربوط یا تعادلبخش بهوجود آمدهاند .
10 تاکتیک قطرهچکانی Dribble Tactic
دادهها ، اطلاعات و دانش به جای آنکه در سندی واحد نوشته شود در این تاکتیک دسته بندی شده و در زمانهای گوناگون و به مقدار بسیار کم ارائه میگردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پیدا کند و هم نسبت به آن اعتیاد پیدا کند و منتظر پخش اخبار از مجرای موردنظر گردد . در این شیوه الگوی رخدادها تجزیه میشود و از دید گیرنده مخفی میماند .
11-تاکتیک دروغ بزرگ یا استفاده از دروغ محض Big – Lie Tactic
این تاکتیک قدیمی و سنتی میباشد ، اما هنوز هم مورد استفاده
فراوانی در رسانهها دارد و عمدتا برا ی مرغوب کردن حریف و یا حتی برای
مرغوب کردن افکار عمومی مورد استفاده قرار میگیرد . بدینمعنی که پیامی را
که به هیچ وجه واقعیت ندارد را بیان میکنند . معروفترین مورد استفادهای
که از این تاکتیک شده ، در زمان هیتلر و توسط گوبلز بوده است . گوبلز
میگوید : دروغ هر قدر بزرگتر باشد ، باور آن برای تودههای مردم راحتتر
است
. .
گوبلز میگوید دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچکس جرات و فکر تکذیب آن
را نکند . او میگفت : بعضی مواقع دروغهایی میگفتم که خودم از آنها
میترسیدم .
12 فوریتبخشیدن ساختگی به خبر
تاکید بر انتقال سریع و لحظه به لحظه پیام و افزایش کمیت آن یکی دیگر از شیوههای مطبوعاتی است . هدف از این شیوه ایجاد نوعی طوفان مغزی برای مخاطب نسبت به سوژه موردنظر و ایجاد نوعی ایزولهکردن خبری مخاطب نسبت به دیگر منابع خبری از طریق ایجاد این اطمینان در مخاطب است و این مطلب را میخواهد القا کندکه این مطبوعه در سریعترین حالت ممکن ، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند . این تاکتیک برای کمتر تعمق کردن مخاطب بر اخبار نیز به کار گرفته میشود . از طرفی نیز ، رسانههای خبری با شتاببخشیدن به گزارش حوادث و رویدادها سعی میکنند از فرصت ایجادشده برای دستیابی به بسیاری از اهداف خود ( که تاکنون مهیا نبوده ) استفاده کنند . این روش کاربرد تبلیغاتی نیز دارد . همچنین در زمان جنگ و بحرانهای سیاسی کاربرد بسیار دارد.
13 پیچیده کردن خبر برای عدم کشف حقیقت To Tangle a Canard
امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت ، محرمانه نگهداشتن آن نیست
زیرا که ذات خبر فرار است و به محض یافتن مجرایی ، به داخل جامعه نفوذ پیدا
میکند . اعتقاد بر اینست که زمانی که یک رسانه قصد دارد یک خبر را پنهان
کند لازمست با دادن اطلاعات متنوع وزیاد ، حقیقت و موضوع را بهگونهای
پیچیده کند که مخاطب از پیگیری آن خبر صرفنظر کند. برای پنهان ماندن
حقیقت ، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض ، پیچیده و
مغلق بیان میشود که مخاطب نتواند از لابلای مطالب به حقیقت دست یابد .
نمونه بارز این اتفاق در موضوع پرتاب موشک از سوی نیروی دریایی آمریکایی به
سوی هواپیمای مسافرتی ایرباس ایرانی
بود. .
امروزه جهت
سرکوب بسیاری از جنبشهای مردمی و نتایج اسفبار اقدامات سیاسی و اقتصادی
قدرت های بزرگ در کشورهای ضعیف جهان این حقایق از طریق مخدوش ساختن خبر این
وقایع ، پنهان میمانند .
14 افزایش قابلیت تصدیق خبر از طریق چیدن خبر ساختگی و نادرست درمیان چند خبر درست
این از خصوصیات مستمر چند موج رادیویی مانند بی.بی.سی است که همواره از این شگرد استفاده کردهاند . در این شیوه، نظر مخاطبان به اخباری کاملا صحیح جلب میشود و پس از ایجاد اطمینان اولیه نسبت به این منبع ، یک خبر نادرست اعلام و القاء میشود .یک تحلیلگر حرفهای میتواند اخباری که برای مخالفان خود دارای هویت درست و مشخصشده است ، به گونهای با اخبار نادرست آمیخته کند که نهایتا نظر خود را در قالب تحلیل و تفسیر مورد نظر خود القا نماید .
15 استفاده از دوخبر واقعی برای طرح یکخبرساختگی
ارتباط بخشیدن بین دو واقعه ، نتیجهگیری غلط و غیرواقعی از آن ، از شیوههای دیگر در مطبوعات و خبرگزاریها و رادیوها به شمار میرود . مثلا رادیو بی.بی.سی اعلام میکند که دو هیات سیاسی از آمریکا و ایران همزمان در سوریه با مقامات سوری دیدار و گفتوگو کردند . در این پیام هدف اصلی، القاء خبر ارتباط بین این دو هیات سیاسی در سوریه و تضعیف دولت جمهوری اسلامی است .
16 استفاده از عاطفه گیرندگان پیام To Play On The Emotions Of The Audience
در این روش تلاش میشود تعابیری در خبر مورد استفاده قرار گیرد که به کارگیری آنان احساس عاطفی مخاطبان را به طور ساختگی تحریف و تهییج کند . کلماتی نظیر تبعیض ، ظلم به زنان ، فشار برکودکان ، شکنجه ،بازجویی ، توطئه ، خفقان ، نسلسوزی ، دولتستیزی ، قانونستیزی ، فجایع بشری و مانند آن میتواند احساسات یک مخاطب را برانگیخته نماید . موضع زنان و کودکان همیشه میتواند در این روش کارآمد باشد . پخش برنامههای تلویزیون و استفاده از عکسهایی که کودکان را در وضعیتی بسیار بد نشان میدهد ، همچنین استفاده از زنان به عنوان عناصر زجرکشیده در اخبار میتواند در مسیر ایجاد هیجان بسیار مؤثر و پرنفوذ باشد .
از سوی دیگر خبرگزاریها از عاطفه غریزی گیرندگان پیام استفاده میکنند . گیرندگان پیام درمقابل یکسری مسائل مشترک با هم دارای همبستگیهای عاطفی هستند . مباحث مشترکی نظیر دین ، نژاد ، سرزمین ، ملیت ، جنسیت ، محیط اجتماعی ، رنگ پوست ، مباحث مشترک قارهای و مباحث انسان دوستی از جمله این مباحث است که در خیلی از خبرها هدف قرار میگیرند و سعی می شود به نوعی در خبرها روی یکی از این همبستگیها تاکید شود . مخصوصا روی مسائل ناسیونالیستی بسیار تاکید میشود .
17 استفاده از خبر برای تبلیغات . .
وقتی خبری از رسانهها منتشر میشود ، نیازی به اثبات آن وجود ندارد . چرا
که اولین اصل برای دهنده پیام اینست که ادعایی که کرده ، اصل میباشد .
منبع خبر زمانیکه خبری را میدهد ، هیچگونه تلاشی برای اثبات آن نمیکند و
مدنظر او اطلاعرسانی صرف است . در مورد خبر اگر کسی فکر کند یا ادعا کند
که خبر درست نیست ،لازمست برای رد آن مدرکی ارائه دهد.
18- تفرقه از آنجایی که وحدت و یگانگی، عامل اصلی در موفقیت هر ملت و هر نظام حکومتی است، تفرقه نیز بر عکس آن، عامل اصلی ذلت و بدبختی هر ملتی است. این روش، تقریبا نتیجه تمام روشهایی است که دشمن در جنگ روانی به کار میبرد و در حقیقت، دشمن در به راه انداختن جنگ روانی، در پی ایجاد تفرقه میان مردم و حاکمان میباشد؛ تا از این طریق، بتواند به منافع خود دست یابد.
19- فریب در این روش، دشمن سعی میکند تا مخاطب مورد نظر را به سمت یک فضای ذهنی متفاوت با واقعیات سوق دهد و این عمل، یعنی فریب یا دروغ بزرگ، باید به گونهای ساخته و پرداخته شود که افراد، بدون هیچ مقاومتی وارد آن شوند و القائاتی را که میشود، بپذیرند. بنابراین، دشمن سعی میکند با تلاش و کوشش، ذهن مخاطب را به نتیجه مورد انتظار خویش برساند.
تاکتیکهای تبلیغاتی 1. در نظر داشتن مخاطب؛ در تبلیغات، باید طبقه یا گروه خاصی را مشخص کنیم و عباراتی متناسب با فهم آنها به کار ببریم. از این رو، باید از مسائلی صحبت کرد که نزد آنها از اعتبار خاصی برخوردار است.
2. ظاهرسازی؛ یکی از مسائل مهمی که در تبلیغات از آن استفاده میشود این است که خود را آنگونه جلوه میدهند که مخاطبین میپسندند.
3. شایعهسازی؛ یکی دیگر از ابزار مهم تبلیغات، شایعهسازی و انتشار آن در جامعه است؛ به طوری که بعد از مدت کمی این شایعه به عنوان یک حقیقت در میان افراد تکرار میشود؛ بدون آنکه به شایعه بودن آن پی ببرند.
4. حمله به نقاط ضعف؛ یکی دیگر از کارهایی که در امر تبلیغات برای جنگ روانی از آن استفاده میشود، این است که توجه همگان را به مشکلات، کمبودها و نارساییهای موجود معطوف کنند و موجب ایجاد نارضایتیها و ناسازگاریها در افراد شوند.
5. فرصتطلبی؛ دشمن سعی میکند در تغییر افکار، از هر فرصتی استفاده و مطلب خود را القاء کند و برای این کار، از جملات جذاب، کوتاه و نامفهوم، برای افزایش نگرانیها استفاده میکند.
انواع عملکردهای رسانه ای در راه اندازی جنگ روانی
1ـ در کشورهایی که حکومت آنها صبغهای نژادی و قومی دارد، رسانهها تحت کنترل شدید دولت، تبدیل به بلندگو و انعکاسدهنده گرایشهای نژادی ـ قومی -نظامی حاکم میشوند و به عنوان یکی از ابزارهای «دگرسازی» یا به اصطلاح قرار دادن «ما در برابر آنها» Us Versus Them، بستر مناسبی برای ایجاد تنش، خشونت و حتی جنگ داخلی فراهم میکنند، نوع و شیوه رفتاری رسانهها در بحران رواندا و صربستان نمونههای خوبی در این زمینه به شمار میروند.
2ـ در برخی موارد، رسانههای داخلی یا خود زمینهساز بحران و جنگ هستند و یا به دلیل آن که نمیتوانند به بیان حقایق بپردازند به ترویج خشونت کمک میکنند. در این شرایط، این رسانههای بینالمللی هستند که باید انجام این وظیفه را عهدهدار شوند. غفلت عمدی یا سهوی رسانههای بینالمللی در پرداختن به موضوع، منجر به بروز و یا ادامه جنگ و خشونت میشود. سکوت عمدی رسانههای غربی در برابر نسلکشی صربها و جنایات صدام علیه اکراد، از مصادیق بارز در این زمینه هستند.
3ـ تلاش رسانههای کشور ثالث برای ایجاد اختلاف بین دو کشور و یا تحریک به اقدام برای جداییطلبی، شیوه دیگری است که میتوان به آن اشاره کرد.
4ـ ترغیب سیاستمداران به آغاز جنگ با مطرح کردن این ایده که سایر روشهای تغییر رفتار کشور هدف نتیجهبخش نخواهد بود، از دیگر شیوههایی است که رسانهها به آن متوسل میشوند.
5-اگر در زمان جنگ، رسانهها تلاشی برای خاتمه آن انجام ندهند، در حقیقت تداوم خونریزی و خشونت را موجب شدهاند. در عصری که بیش از 17000 ماهواره، امکانات فوقالعادهای را به وجود آوردهاند، تا حدی که میتوان از دیپلماسی مجازی (Virtual diplomacy) بحث کرد، رسانهها میتوانند تلاش فراوانی برای ترغیب طرفهای درگیر به گفتوگو و حتی مذاکرات بینالمللی چند جانبه به عمل آورند.
پیشگیری
اطلاعات پیشگیریکننده شامل کلیه عملیات و اقداماتی است که یک کشور به آن دست میزند تا امنیت حفظ اسرار را در برابر فعالیتهای جاسوسی، مقابله با خرابکاری مادی و معنوی و تبلیغات محقق سازد.
هدف از این اقدامات محافظت از موجودیت کشور، مرزها و تأسیسات آن است.
این اطلاعات همچنین شامل کلیه اقداماتی است که مانع از غافلگیر شدن توسط دشمن و سازمانهای اطلاعاتی او میشود.
برای پیشگری از بحران جنگ روانی می توان با استفاده از آموزش وآگاه ساختن مردم درخصوص جنگ راوانی که دشمن به راه انداخته از صدمات جنگ روانی در امان بود .
برای آمرزش دادن ابتدا داشتن اطلاعات لازم است که ما باید اطلاعات کافی وجامع درمورد جنگ روانی را داشته باشیم و بتوانیم راه حل مناسب در مواجه با جنگ روانی ارائه دهیم .