جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد و راه مقابله با آن
یکی از زیرمجموعه های جنگ نرم که در سال های اخیر خیلی در کشور شاهد آن
بودیم،جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد است. در دولت یازدهم این جنگ بیشتر شد.
گاهی لو رفتن اطلاعات از طرف نیروهای خودی حال خواسته یا ناخواسته می تواند
خسارت سنگینی را از طرف دشمن به کشور وارد کند. گاهی دشمن میلیاردها دلار
پول خرج می کند تا بتواند موضوع جنگ نرم را در ایران پیاده سازی کنند ولی
گاهی افرادی در کشور هستند که به دشمن حال باز هم خواسته یا ناخواسته کمک
می کنند که بدون خرج کردن حتی یک دلار بحث جنگ نرم را در کشور پیاده سازی
کند و حتی در زمینه هایی هم پیروز باشد.
جنگ نرم اقتصادی،جنگی است که دشمن برای شروع آن نه خیلی دلار خرج کرد و حتی
نه خیلی زحمت کشید، هر چند شاید این موضوع مربوط به امسال و پارسال و سال
های گذشته نیست، لیکن با اوضاع اقتصادی فعلی کشور،دشمن به تمامی مقاصد خود
بدون زحمت رسید.
آسیب های ناشی از جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد در بلند مدت ساختار اقتصادی
کشور را بیمار و ناکارآمد می کند، که این بیماری نیاز به پیشگیری دارد، چون
درمان بیماری اقتصاد در کشور خسارات زیادی را وارد خواهد کرد که این
خسارات هم متحمل قشر ضعیف جامعه خواهد شد.
مهم ترین عامل در پیشگیری از این بیماری اقتصاد مقاومتی است، یعنی اقتصاد
مقاومتی بهترین نسخه ای که برای حال بیمار اقتصاد کشور می توان پیچید، هر
چند خیلی از مسئولین هستند که اقتصاد ریاضتی را به نام اقتصاد مقاومتی تمام
می کند.
ابعاد جنگ نرم در حوزه ی اقتصاد را به سه دسته زیر می توان تقسیم بندی نمود:
1-ارائه ی الگوی مصرف مطابق با سیاست های مورد نظر دنیای سرمایه داری.
2-ایجاد حس بدبینی نسبت به فعالیت های دولت در حوزه ی اقتصاد.
3-ایجاد حس بدبینی و حقارت نسبت به تولیدات داخلی.
از جمله مواردی که در حوزه جنگ نرم در اقتصاد در سال های اخیر شاهد آن
بودیم ارائه ی الگوی مصرف مطابق با سیاست های مورد نظر و پسند دنیای سرمایه
داری است. به عبارت روشن تر می توان گفت: حیات اقتصاد مبتنی بر سود محوری و
انباشت سرمایه،بر پایه ترویج هر چه بیش تر مصرف بنا نهاده شده است و این
در حالی است که مصرف بی رویه و بدون توجه به نیازهای واقعی مغایر با اصول
مبانی دینی و حتی دور از تعالیم سنتی و بومی است. حرمت و مذمت مصرف گرایی
به اندازه ای است که در آیاتی از قرآن و احادیث متعدد این موضوع از مصادیق
گناهان کبیره شمرده شده است.
از دیگر موارد جنگ نرم در حوزه اقتصاد ایجاد حس بدبینی نسبت به فعالیت های
دولت در حوزه اقتصاد و ترویج نافرمانی و همراهی نکردن مردم با سیاست های
اقتصادی دولت است،ترویج این نافرمانی و ایجاد جو بدبینی باعث می شود که
دولت در رسیدن به اهداف اقتصادی ناکارآمد باشد، موضوعی که طی سال های اخیر
خیلی درگیر آن هستیم. در این میان برخی از تصمیم های نادرست و ناتوانی دولت
در توجیه افکار عمومی باعث تشدید به فضاسازی داشتن و مضاعف کردن تاثیرات
عملیات روانی گردد.
ادامه دارد...
چندی پیش یکی از مسئولان آمریکایی طی مصاحبهای گفت: «ما در جنگ سخت نتوانستیم توفیقاتی را در ایران کسب کنیم در واقع جنگ سخت باعث وحدت بیشتر بین افراد میشود بنابراین باید از ابزار جنگ نرم استفاده کنیم تا علاوه بر اینکه بتوانیم یک استحاله فکری در مردم ایران خصوصاً جوانان ایجاد کنیم، تفرقه را در بین مسئولان و نهادها تشدید کنیم» و میبینیم که ایده دشمن این گونه است.
جنگ نرم و جوانان
اسرائیل و آمریکا، دشمنان حیلهگر و غدار کشور ما هستند و برای اینکه در عرصه جنگ نرم توفیقاتی به دست آورند، روشهای مختلفی را به کار میبرند.دشمن با ایجاد شک و تردید در بین جوانان سعی دارد آنان را گمراه کند در واقع دشمن میخواهد آنها نسبت به مبانی اعتقادی و اصول، ارزشها و بنیادهای فکری دچار تردید شوند و با ایجاد علامت سؤال، آنان را نسبت به پیشینه تاریخی و فرهنگ اصیل ایرانی کشورشان به شک بیندازد.جوانان جامعه ما در مقطع حساس کنونی کشور، در معرض خطرناکترین تهاجمهای دشمنان در طول تاریخ بشریت هستند و چنین شرایطی، هوشمندی جوانان را میطلبد تا از این پل شیطانی با سربلندی عبور کنند.این پل شیطانی به طرق مختلف در پیش پای جوانان قرار میگیرد و مسیر آن سراسر فریبکاری شیطان است و تمام هدف آن دور کردن جوان از انسانیت است و انسان را به معنای واقعی خود استحاله میکند.
دشمن با استحاله فکری و روحی جوانان، خواهان تبدیل انسانها به افرادی مادیگرا و پوچ است تا هرچه از او خواست بی کم و کاست انجام دهد و مانند عروسک خیمه شب بازی حتی اگر به او گفت همجنسبازی کن، این کار را بدون تأمل و اندیشه انجام دهد.کتابهایی که پشت پرده اهداف صهیونیستها را برملا میسازد در دسترس جوانان نیست.
با توجه به اینکه سن ۱۸تا ۲۴سالگی دوره جامعهپذیری است چنانچه جوان در این دوران به جامعهپذیری درستی دست نیافته باشد و در سرگردانی بین برنامههای ماهوارهها و ترفندهای دشمن قرار گیرد، احتمال جذب شدنش در فرقهها و گروههای منحرف بسیار زیاد است.جوانانی که در راه انقلاب اسلامی و پس از آن در جنگ تحمیلی در راه آرمانهای اسلام جنگیده و به شهادت رسیدند یا جانباز و آزاده شدند همگی پرورش یافتگان مکتب اسلام هستند و دشمن سعی میکند ادامهدهندگان نسل چنین جوانانی را به تباهی بکشد.
دشمن از راههای مختلف سعی میکند که جوانان را از راه حق منحرف کند،جوانان امروز جامعه ما در یک مقطع تاریخساز بشریت ایستادهاند.استکبار علیه تورات، انجیل و قرآن قیام کرده و در واقع قصد دارد خدامحوری را کنار گذاشته و شیطانمحوری را حاکم کند؛ جوانان باید آگاه باشند که رسالتشان پیروی از راه انبیاء، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و شهدای انقلاب اسلامی است؛ با پیروی از این راه، جوانان در دامهای نرمافزاری دشمنان گرفتار نخواهند شد.
حضرت علی علیهالسلام در نامه ۳۱ نهجالبلاغه خطاب به امام حسن علیهالسلام، قلب جوان را به زمینی خالی که آماده پاشیدن بذر است تشبیه میکند؛ قلب جوان قلبی پاک و مستعد است که هر چه در آن کاشته شود همان میروید.در جنگ نرم هر کس زودتر قلب جوان و نوجوان را تسخیر کند و آنچه که موردنظرش است در آن بکارد او در این جنگ پیروز شده است، پس نکته اول این است که باید تلاش و دقت داشته باشیم و قلب جوان را مخاطب خود قرار دهیم تا در کارزار جنگ نرم به تسخیر حریف درنیاید.
جوان در جنگ نرم نقش مظلومانهای دارد و در بازار مکاره دنیا ابزاری شده است که هر کس توانست زودتر ذهن او را تصاحب کند پیروز میشود بنابراین کسانی که با جوانان کار میکنند باید بدانند که این فرصت طلایی است و باید از تمام امکانات استفاده شود تا ضمن بیان حق و حقیقت، قلب جوان را نیز تسخیر کنند.
هنگامی که این دو مرحله را به خوبی اجرا کردیم و جوان به سلاح فکر و عقیده مسلح شد هر جوان به خودی خود، یک حسین فهمیده میشود؛ در غیر اینصورت جوانان از دست ما میروند و این مسئله از کوتاهی و سهلانگاری ما خواهد بود.دشمن سعی دارد در متون دینی و واقعیتهای موجود در جامعه ما به شکل بسیار ظریف و پیچیده تحریف به وجود آورد بنابراین میخواهد فطرت خداجوی جوانان را به سمت دلخواه خود سوق دهد بدون اینکه در این بین رد پایی از دست اندرکاران آن باقی بماند.
ایجاد یک فرهنگ موازی به ظاهر شبیه فرهنگ اصیل کشورمان از اهداف پلید دیگر دشمن است.آموزههایی که فرهنگ دشمن دارد به هیچ وجه نمیتواند با سنتهای رایج در کشورمان همخوانی داشته باشد.دشمن برای ترویج دادههای فرهنگ غرب و همچنین ترویج بنیادهایی که این فرهنگ بر آن استوار است، مانند اومانیسم و ترویج فلورانس برنامهریزی دقیق کرده است.دشمن از یک سو بنیادهای فرهنگی ما را مورد هجوم قرار میدهد و از سوی دیگر میخواهد فرهنگ مد نظر خودش را به وسیله تعمیق و ترویج بنیادهایی که فرهنگ غرب بر آن استوار است جایگزین فرهنگ غنی ما کند.
نباید این گونه باشد که بنشینیم و از خدا بخواهیم جوانانمان را در مقابل تهاجم فرهنگی حفظ کند بلکه باید در این عرصه با ابتکار و اندیشه وارد شویم و در عین حال بر خدا توکل کرده، از او توفیق پیروزی بخواهیم.لازمه چنین جنگی جهاد اکبر یا همان خودسازی است؛ همان طور که در دفاع مقدس هشت ساله که جهاد اصغر بود با همین سلاح جهاد اکبر پیروز شدیم در جنگ نرم نیز باید به همین سلاح اتکا کنیم ضمن اینکه خودباوری و ابتکار عمل نیز لازمههای دیگر این میدان هستند.بهترین راهی که میتواند جوانان را از انحراف در امان نگاه دارد، تقویت پایههای تربیتی جوان در خانواده و آگاه کردن آنان از خطرات است.
همان گونه که حضرت علی علیهالسلام فرمودهاند «شکّ پلکان یقین است» اگر جوانی شک کند و بجا و به موقع به پاسخ دست یابد به یقین میرسد اما همین شک، توقفگاه خطرناکی است البته باید زمینهای را فراهم کرد تا هنگامی که جوان به دنبال رفع شبهات پیچیده امروزی میرود، گمراه نشود.علاوه بر اینکه خانوادهها باید این توانایی را در خودشان ایجاد کنند که به سؤالات فکری فرزندانشان به شایستگی پاسخ دهند، مراکز آموزش و پرورش، مراکز آموزش عالی و نهادهای مربوط نیز باید از آن آموزش فرهنگ غربی که در گذشته رایج بود فاصله گرفته و جوانان را مطابق دستورات و وصایای امام(ره) پرورش دهند.
جوانان در هر جامعهای نیروهای محور و بالنده هستند؛ در جامعه ما که جوانان قشر کثیری را تشکیل میدهند این نقش مؤثرتر است.کشور ما به دلیل جایگاه ویژه جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی و منطقه در معرض آزمون بزرگ در مواجهه با جنگ نرم است؛ مخاطبان اصلی این جنگ نیز جوانان هستند که اسکلت اصلی نظام را تشکیل میدهند.جنگ نرم مسئله اصلی بسیاری از کشورهای جهان سوم است.جنگ نرم اگرچه یک تهدید است اما با توجه به ظرفیت بالای فرهنگی، علمی و اعتقادی جوانان ما، این تهدید میتواند یک فرصت باشد و در صورت غفلت، این تهدید میتواند به معضلی برای جامعه و جوانان تبدیل شود.جوانان تاکنون در مقابل دشمن ایستادهاند و به همه درخواست و مطالبات آنان پاسخ منفی دادهاند.
جوانان باید همچنان این هوشیاری را حفظ کرده و به دشمن اجازه هیچ گونه بهرهبرداری از موقعیتهای کشور را ندهند.کار فرهنگی باید به عنوان یک اصل در نظر گرفته شود بنابراین نیاز است در این خصوص یک جریانسازی قوی رسانهای، هماهنگ و گسترده داشته باشیم تا بتوانیم ذهن مسئولان را در این زمینه فعال کنیم چرا که تا رسیدن به نقطه مطلوب فرسنگها فاصله است بنابراین اگر از امروز تا ۲۰ سال دیگر یک برنامه منسجم و هدفمند برای مقابله با اهداف دشمنان طراحی کنیم شاید بتوانیم به آن اهداف مطلوب فائق آییم در غیر این صورت کشور در آینده با بحران جدی مواجه خواهد شد.
جنگ نرم که جنگ عقیدههاست مسئله جدیدی نیست؛ دشمنان از ابتدای انقلاب این تهاجم را شروع کردند اما این مسئله تقریباً به تازگی برای ما عیان شده است.بر اساس اسناد افشا شده سالهای گذشته دشمنان علیه نظام قسمتی از توطئههای دشمنان انقلاب آشکار شده است. ضمن اینکه همچنان لایههایی از این خصومتها مخفی مانده است؛ از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی که امام خمینی(ره) انقلاب فکری علیه مستکبران اعلام کرد، دشمنان خصومت خود را آغاز کردند اما تا حدودی آن را مخفی میکردند و اکنون بخش بیشتری از آنچه مخفی میکردند، آشکار شده است.
با توجه به تعاریفی که از جنگ نرم صورت گرفت، میتوان تحلیل و تبیین ابعاد آن را از لابهلای آیات شریفه قرآن جستجو نمود. خداوند در قرآن وجود جنگ نرم و تلاش پنهان دشمن جهت راه اندازی آن را هشدار میدهد و سپس سردمداران این تهدید بزرگ را معرفی کرده و عاقبت بطور مفصل روشهای بر اندازی نرم توسط دشمنان جریان حق را افشاء مینماید.
خداوند متعال پس از هشدار به وجود جنگ نرم، دشمنان شیطان را شکل دهنده اصلی این تهدید میداند که شیوه او نیز دقیقا مطابق با ویژگیهای جنگ نرم است یعنی حرکتی آرام، تدریجی، بلند مدت و نرم افزارانه. قرآن در این باره می فرماید: از گامهای شیطان پیروی نکنید چه اینکه او دشمن آشکار شماست. جمله (گامهای شیطان) اشاره به یک مسئله تربیتی دارد و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالباً بهطور تدریجی در انسان نفوذ می کند نه به صورت دفعی و فوری. مثلاً برای آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر و قمار و شراب معمولاً مراحلی وجود دارد: نخست بهصورت تماشاچی در یکی از این جلسات شرکت میکند و انجام این کار را ساده میشمرد. گام دوم شرکت تفریحی در قمار «بدون برد و باخت»و یا استفاده از مواد مخدر بهعنوان رفع خستگی و یا درمان بیماری و مانند آن است گام سوم استفاده از این مواد بهصورت کم و به قصد اینکه در مدت کوتاهی از آن صرف نظر کند سرانجام گامها یکی پس از دیگری برداشته میشود و شخص بهصورت یک قمار باز حرفهای خطرناک و یا یک معتاد سخت و بینوا در میآید. وسوسههای شیطان معمولاً بههمین صورت است انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود بهسوی پرتگاه میکشاند این موضوع منحصر به شیطان اصلی نیست تمام دستگاههای شیطانی برای پیاده کردن نقشههای شوم خود از همین روش «خطوات»گامبهگام استفاده میکند که در اصطلاح امروزی به آن تهدید یا جنگ نرم گفته میشود.
از دیدگاه قرآن چندین گروه بهعنوان سردمداران جنگ نرم بهشمار میروند که خداوند به تفکیک از هر گروهی به نامی خاص یاد کرده است که ما در اینجا فقط به ذکر نام تعدادی از آنها می پردازیم:
1. مشرکین: اولین گروه به تعبیر قرآن مشرکین میباشند: «وای بر مشرکان همانها که زکات را ادا نمیکنند و آخرت را منکرن»
2. منافقین: دشمنانی که در لباس دوست سعی در آسیب زدن به ساختار دین و اجتماع را دارند. «هنگامی که منافقان نزد تو آیند… آنها «منافقان»دشمنان واقعی تو هستند از آنان بر حذر باش خداوند آنها را بکشد چگونه از حق منحرف میشوند؟».
3. سردمداران باطل: میگویند: پروردگارا ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنها ما را گمراه ساختند.
این سه گروه عمده بهعنوان دشمنان جبهه حق و سردمداران جنگ نرم بر ضد این جبهه به شمار میآیند که البته همه آنان به عنوان پیاده نظامان و امیران لشکر سردمدار بزرگ جبهه باطل یعنی شیطان بهشمار میآیند. شیطان میخواهد آنها را شدیدا گمراه کند و قسم خورده که احدی از نسل انسان را رها نکند حتی پیامبران را که گمراهی آنها غیرممکن است ولی با وجود این شیطان حتی از تلاش برای گمراهی آنها هم دست نمی کشد.
جنگ نرم در اصطلاح جنگی است از سوی دشمنان که با رویکرد و سلاح تبلیغی و روانی و به دور از مداخله و اقدامات فیزیکی مستقیم یا غیر مستقیم نیروهای دشمن انجام میگیرد و محدوده عملکرد آن بهجای مرزهای آشکار و مرزهای پنهان بین دشمن و جبهه داخلی متن جامعه و ارزشهای حق میباشد و هدفش تلاش برای تغییر باورها، زائقهها، گرایشها و ارزشهای پیروان و ملت و امت حق میباشد.
تا در نهایت با ریزش نیروهای ارزشی و مردمی و تفرقههایی که داخل جبهه حق صورت میگیرد این جبهه از درون به زوال و نابودی یا سستی برود. در جنگ نرم واژههایی چون جبهه دشمن، حق جبهه داخلی، نرم افزار و ارزشها مورد استفاده قرار می گیرد. اگر با این نگاه جنگ نرم را به قرآن عرضه نماییم واژه حق و باطل معرف دو جبهه خودی و غیر خودی خواهی بود و از این منظر هر فرد و گروهی که پرچمدار و عامل به دستورات و آموزهای الهی باشد در جبهه حق بوده و هر کس غیر از این باشد در گروه باطل است بر خلاف نگاه روشنفکری که انسانها را به سه دسته سفید سیاه خاکستری تقسیم میکنند از نگاه قرآنی سرانجام آدمها از منظر تحلیلی و تبیینی یا سفید است یا سیاه.
با توجه به این نگاه قرآنی به مسئله مرزبندی ها در جنگ نرم از جهت مصداق شناسی جنگ نرم در قرآن انسان را باید محور مطالعه و منشا و مصداق قرار داد بدین گونه که با انسان شناسی در دو حوزه تاریخی و اجتماعی میتوان به باز شناسی مصادیق جریان حق بر مبنای انسان و زندگی انسانی پرداخت که میتواند مورد هجوم نرم دشمن قرار بگیرددر جنگ نرم بسیاری از خصوصیات جنگهای سنتی دیده نمیشود نه از نبرد سرنوشتساز خبری است و نه از همگونسازی جنگ، بلکه بیشتر به سوی ناهمگونی جنگ حرکت دارند و مدت زمان جنگ نیز طولانی است؛ طرفین درگیر در جنگ تمایلی به پایان دادن به جنگ ندارند، زیرا جنگ برای آنها تبدیل به منبع درآمد شده است؛ یعنی جنگ سودآور شده و با سودآوری جنگ، سوداگران نیز به میدان قدم گذاشتهاند تا از طریق این جنگها به مقامهایی دست یابند و یا اینکه حکومتی در منطقه مورد نظر خود، تشکیل دهند؛ برای همین از همه راههای قانونی و غیرقانونی استفاده میکنند؛ از قاچاق انسان گرفته تا تجارت مواد مخدر و فروش منابع زیرزمینی منطقه تحت اختیار خود و همچنین جذب سربازان نوجوان که به مهمترین عامل خشونت در این جنگها تبدیل شدهاند؛ گفتنی است، همه این عوامل باعث کمهزینه شدن جنگهای نوین گردیده است.
نگاهی به گذشتهی جنگ نرم نشان میدهد که در طول تاریخ بشر، از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز صورت میگرفته تا از شورشهایی که در مناطق تسخیر شده بهوجود میآمده، جلوگیری شود.
به عنوان نمونه دو مورد زیر:
زمانی که چنگیزخان قصد حمله به منطقهای را داشت، موجی از هراس در آن کشور پخش میشد. تجّاری که از مناطق تحت کنترل چنگیزخان میآمدند، برای دیگران تعریف میکردند که او چگونه با مردم برخورد میکند و کشتارها به چه صورت است و اگر شخصی مقاومت کند، نابود میشود. بدین ترتیب پیش از ورود چنگیزخان به هر منطقه، روحیهی مردم شکسته شده بود.
از مناطقی که در جنگها عبور میکردند، خودها و زرههای بزرگی را که چند برابر انسان معمولی بود طراحی کرده و آنها را عمداً در مسیر جا میگذاشتند تا لشکریان مقابل، تصور کنند سربازان آنها غول پیکرند و عملاً روحیهی مقامت طرف مقابل را تحت تأثیر قرار داده و وحشت را گسترش میدادند. بنابراین هر حرکتی که روحیهی یک ملت را هدف گیرد، عملیات و جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.
تفاوتی که می توان در میان جنگ های نرم در دوران گذشته و عصر معاصر یافت، تفاوت در ابزارها و روشهای آن است و اصولا بهره گیری از هر نوع ابزاری در جنگ نرم بر این پایه و محور قرار می گیرد که بر اندیشه و احساسات مخاطب تاثیرگذاشته و او را مرعوب خود سازد و بی آن که واکنشی از خود نشان دهد، تسلیم دشمن شده و یا در مسیر خواسته های او گام بردارد.
اهداف جنگ نرم می تواند به اهدافی که بانی
راه اندازی جنگ نرم آن را دنبال می کند، نیز وابسته باشد. این اهداف را می
توان به چند شیوه تقسیم بندی کرد. در یک شیوه می توان آن را به اهداف بلند
مدت و اهداف میان مدت تقسیم بندی کرد.
از زاویه ای دیگر، می توان اهداف
را به مقاصد استراتژیک و مقاصد تاکتیکی، تقسیم کرد که البته شرح هر کدام
از آنها و یافتن مصادیق شان فرصت و مجال دیگری می طلبد.
به هر روی، با توجه به ماهیت اصلی جنگ نرم می توان تا حدودی به برخی از مهمترین اهداف آن اشاره کرد:
همه افراد جامعه می توانند بخش های مشخصی باشند که مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند و البته این موضوع وابسته به هدفی است که بانی جنگ نرم آن را دنبال می کند. اقشار مورد نظر بانیان جنگ نرم بستگی به هدف آنها دارد که میان مدت است یا عمومی و با توجه به هدف اقشار را تحت نظر می گیرند اما در حالت کلی می توان گفت که گروه های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده های مردم هستند.
نخبگان نیروهای میانی را تشکیل می دهند و
می توانند به عنوان تصمیم گیران و تصمیم سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان
جامعه مدنی مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگی ذهنی خود، می توانند ترس
را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.
در
بعضی موارد برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها و اشخاص خاص و
تأثیرگذار را مورد هدف قرار می دهند و از آن گروه یا فرد برای رسیدن به
اهداف خود استفاده می کنند. مانند استفاده از قومیت های مختلف یا خواص و
نخبگان فرهنگی وعلمی.
با توجه به اینکه در جنگ نرم از ابزارهای رسانه
ای، فرهنگی و علمی استفاده می شود پوشش آن برای طبقات مختلف بیشتر و متفاوت
تر است. جنگ رسانه ای می تواند توده های مردم را تحت تأثیر قرار بدهد و به
همین شکل در جنگ علمی نخبگان را مورد هدف قرار دهد. افراد مورد نظر جنگ
های نرم وابسته به هدف جنگ های نرم نیستند بلکه به دلیل اینکه در جنگ نرم
ابزارهای مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد در نتیجه افراد بیشتری درگیر می
شوند اما در جنگ سخت که تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامی است تنها
گروه های نظامی (و در موارد معدودی غیر نظامیان) در طرف مقابله قرارمی
گیرند.
جنگ نرم، جنگی است که بی سرو صدا و کم کم در عناصر مورد نظر نفوذ پیدا می کند. ممکن است در ابتدا آن را نوعی سرگرمی بدانیم و استفاده از آن را باعث بالارفتن پرستیژ اجتماعی بدانیم ، ولی در صورت جدی گرفته نشدن ممکن است اثرات سوئی را در جامعه داشته باشد. |
یکی از ابزارهای جنگ نرم چیست؟ همانطور که گفته شد جنگ نرم، جنگی است که بی سرو صدا و کم کم در عناصر مورد نظر نفوذ پیدا می کند. ممکن است در ابتدا آن را نوعی سرگرمی بدانیم و استفاده از آن را باعث بالارفتن پرستیژ اجتماعی بدانیم ، ولی در صورت جدی گرفته نشدن ممکن است اثرات سوئی را در جامعه داشته باشد. یکی از وسایلی که امروزه بسیار رواج پیدا کرده است استفاده از وایبر و صفحات مجازی در میان توده های مردم است. نمی توان استفاده از این ابزار را مربوط به قشر خاصی دانست چون همه افراد به نوعی با آن سر و کار دارند..شاید در ابتدا کسی گمان نمی کرد این نرم افزار بتواند چنین محبوبیتی را در جامعه ایرانی پیدا کند ولی اکنون بعد از فروکش کردن تمامی هیجانات و شیفتگی ها نسبت به این ابزار، زنگ خطرش به گوش همه رسیده است که در صورتی که نتوان این صفحات اجتماعی را کنترل کرد می تواند اثرات سوء فراوانی از جمله:
به نظر می رسد یکی از راههای مهم و تاثیر گذار برای برخورد موثر با این پدیده ها و موجهای زودگذر در مورد یک پدیده (نرم افزار، سایت، وبلاگ و...)،افزایش اطلاع رسانی و آگاهی ها در مورد پدیده های نوظهور در جامعه است. هنگامی که اطلاع رسانی صحیحی چه از طریق رسانه های مکتوب و چه دیداری و مجازی صورت گیرد ، وافراد جامعه نوعی آگاهی مختصری نیز با این پدیده داشته باشند دیگر اسیر جوهای زودگذر موجود در جامعه نشده و با آگاهی و اطلاع نسبت به استفاده از ابزار و یا نرم افزار مورد تبیلغ استفاده می کنند. ولی اگر این آگاهی و اطلاع رسانی به موقع صورت نگیرد؛ و در موقعی ارائه گردد که این ابزار در جامعه رواج پیدا کرده است به نوعی باعث می شود تا فرد ترغیب شود از آن نرم افزار یا پدیده استفاده کرده و خود به نتایج آن دست پیدا کند. و این رویکرد باعث خسارات جبران ناپذیری را به تک تک تک افراد جامعه وارد می کند.
منابع:
کتب:
[1]اصغر افتخاری و همکاران،قدرت نرم و سرمایه اجتماعی،نشر دانشگاه امام صادق ،1389
[2]اصغر افتخاری و همکاران،قدرت نرم-فرهنگ و امنیت،دانشگاه امام صادق علیه السلام،1389
[3]جوزف نای،سید محسن روحانی،مهدی ذوالفقاری،قدرت نرم ابزارهای موقعیت در سیاست بین الملل ،ناشر دانشگاه امام صادق علیه السلام،1389.
[4]کریس هیبلز گری،احمدرضا تقاء،جنگ پست مدرن سیاست نوین درگیری،1381.
[5]جوزف .اس.نای،دکتر سعید میر ترابی،قدرت در عصر اطلاعات،چاپ اول،1387.
مقالات
[1]آنچه باید درباره جنگ نرم بدانیم(تاریخچه جنگ نرم، دکتر امیر محبیان،نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری)
[2]محمدصوفی آبادی،اسلام و جهانی شدن و پیامدهای فرهنگی آن،سایت دانشگاه امام صادق علیه السلام
[3]مقایسه جنگ های سنتی و نوین،برگرفته از ماهنامه اطلاعات راهبردی- شماره 80-
[4] ذبیح اله تجری غریب آبادی،جنگ نرم در یک نگاه،سایت تخصصی جنگ نرم