اوّلین نتیجه عزاداری، آمرزش گناهان است. طبق روایات، اگر کسی وارد جلسه عزای امام حسین «سلاماللهعلیه» شود و عزاداری کند، گناهان او آمرزیده میشود.[1] چنانکه از پیامبر«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمّه طاهرین«سلاماللهعلیهم» روایاتی در اهمیّت عزاداری و اینکه گریه بر مصائب اهل بیت«سلاماللهعلیهم» بهشت را واجب میگرداند، وارد شده است. بحمدالله همیشه جلسات عزاداری رونق داشته و سزاوار نیست کسی خود را از فیض آن و نتایج مفید آن محروم سازد.
در روایات معصومین«سلاماللهعلیهم» برای عزاداری و زیارت امام حسین«سلاماللهعلیه»، ثواب حج و عمره بیان شده است.[2]
حتّی در روایات آمده است که افضل از همه اعمال است.[3] همچنین در روایات فرمودهاند ثواب عزاداری و زیارت ابی عبدالله الحسین«سلاماللهعلیه» مانند آن است که خدای سبحان را در عرش زیارت کند.[4]
البته خداوند متعال مجسّم نیست که روی عرش و کرسی بنشیند. پس معنای عرش خدا، استیلای خداوند بر عالم وجود است و این روایت از باب کنایه و تأکید بیان شده است. بر این اساس، ثواب زیارت امام حسین«سلاماللهعلیه»، از دور یا نزدیک، مانند آن است که اگر پروردگار متعال عرشی داشت و شما میتوانستید خدا را زیارت کنید، از چنان ثوابی بهرهمند میشدید.
عزاداری و گریه برای امام حسین«سلاماللهعلیه» یکی از اسباب آمرزش گناهان است و ثوابها و پاداشهای شگفتآوری نیز برای آن وضع شده است. تحلیل این مطلب آن است که عزادار امام حسین«سلاماللهعلیه» باید با آن حضرت رابطه عاطفی برقرار کند؛ به این معنا که به اندازه عشق و محبّتی که به ایشان و شعائر حسینی دارد، از گناهانش افسرده و ناراحت بوده، به پیروی از اهل بیت«سلاماللهعلیهم» علاقه داشته باشد. پس، به تعبیر دیگر، معنای روایت چنین میشود که: اگر کسی برای عزاداری امام حسین«سلاماللهعلیه» وارد جلسه عزا شد و توبه کرد و از گناهان خود پشیمان شد، گناه او هرچه بزرگ و فراوان باشد، آمرزیده میشود.
بنابراین برقراری رابطه عاطفی و رابطه عملی با امام حسین«سلاماللهعلیه»، نوعی توبه به شمار می رود و طبق تصریح قرآن کریم، گناه هرچه بزرگ و فراوان باشد، با توبه، آمرزیده میشود:
«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»[5]
فایده سوم عزاداری، عاقبت به خیری است. به عبارت دیگر، دست عنایت امام حسین«سلاماللهعلیه» روی سر عزاداران قرار میگیرد و به این واسطه، از عاقبت سوء و سرنوشت بد، مصون و در امان خواهند ماند. حسن عاقبت سه معنا دارد: اوّل اینکه ذلت بعد از عزت پیدا نمیکند. دوّم اینکه تا آخر عمر، حالت انحراف برای او پدید نمیآید و سوّم اینکه هنگام مرگ، اهل بیت«سلاماللهعلیهم» را میبیند، آن بزرگواران به فریاد او میرسند و او نزد ایشان سربلند است. جلسات عزاداری، هر سه معنای حسن عاقبت را برای عزاداران پدیدار میسازد. به تجربه هم اثبات شده افرادی که با مسجد، روحانیّت و جلسات عزاداری رابطه دارند، عاقبت به خیر میشوند.
حسن عاقبت، از دنیا و آنچه در دنیاست، ارزشمندتر است. اینکه انسان بعد از عمری عزّت، ذلیل شود، یا پس از عمری دینداری، با یک شبهه، دچار انحراف گردد و به تشیّع شک کند، یا هنگام مرگ، معصومین«سلاماللهعلیهم» به بالین او نیایند، خسارت بزرگی است و عزاداری، رافع این خسارات است.
فایده چهارم عزاداری، که از فواید قبلی بالاتر و ارزشمندتر است، این است که عزاداری، عامل بقای اسلام و احیای تشیّع است. امام حسین«سلاماللهعلیه» برای احیای اسلام و تشیّع به کربلا آمدند. در آن زمان، اسلام در خطر و تشیع در حال نابودی بود و شیعیان نمیتوانستند ابراز عقیده کنند، امّا شهادت امام حسین«سلاماللهعلیه» ورق را برگرداند؛ اسلام باقی ماند و تشیّع زنده شد. در واقع، زحمات رسالت پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» در تبلیغ اسلام و معرفی تشیّع که پس از جریان نامبارک سقیفه بنی ساعده، در حال از بین رفتن بود، زنده شد. در آن دوران، حتّی امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه» چه قبل از خلافت و چه بعد از آن، به شدّت در تنگنا بودند.
پس از ایشان نیز امام مجتبی«سلاماللهعلیه» تنها بودند و بدین سبب محبور به صلح با معاویه شدند. امام حسین«سلاماللهعلیه» تا زمان مرگ معاویه، به صلح برادر خویش پایبند بودند. امّا پس از آن و با روی کار آمدن یزید که عهدشکنی آشکاری بود، اقدام به قیام کردند، زیرا میدانستند با وجود یزید، باید فاتحه اسلام را خواند، لذا فرمودند: اگر کسی مثل یزید حاکم باشد، اسلام نابود میشود: «عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»[6]
لذا قیام کردند و طبق گواهی تاریخ، پس از شهادت ایشان، طولی نکشید که ریشه بنیامیّه خشکید و اسلام عزیز باقی ماند.
در واقع، حرکت حسینی، ابتدا با اسارت خاندان رسول خدا «صلی الله علیه و آله و سلّم» و سپس با عزاداری شیعیان، جاودان و سراسری شد و همیشه باقی خواهد ماند. از این رو میتوان گفت: شهادت، اسارت و عزاداری در یک راستا هستند.
به عبارت دیگر، استمرار عزاداری، تا روز قیامت، سبب و عامل بقای اسلام و احیای تشیّع است. بنابراین اگر ثواب آن از حج و عمره بالاتر باشد، تعجّب ندارد.
تأکید مکرّر تعالیم دینی بر عزاداری نیز به خاطر نقش مۆثر آن بر بقای تشیّع است. در روایات میخوانیم کسانی که به عزاداری اهمیت میدهند، مانند اصحاب اباعبدالله در روز عاشورا هستند. امام حسین «سلاماللهعلیه» به اصحاب خود فرمودند: مثل شما نیامده و نخواهد آمد. حال اگر کسی در این مجالس شرکت کند، مثل اصحاب امام حسین«سلاماللهعلیه» میشود. مثلاً عزاداران میتوانند با شرکت در عزاداری، حالت توبه و انابه پیدا کنند و مثل حرّ، فایده اوّل، یعنی آمرزش گناهان را ببرند.
از دیگر فوائد عزاداری، استحابت دعا است. بحث دعا و استجابت آن در جلسات عزاداری مفصّل است و انشاءالله در آینده به آن خواهیم پرداخت و در این جلسه، صرفاً به بیان یک نمونه از موارد متعدّد استجابت دعا در مجالس عزاداری بسنده میکنیم: مرحوم آیت الله دستغیب «ره» نقل میکنند: در شیراز حصبه آمده بود و بسیاری از افراد مبتلا شده بودند. در آن زمان، حصبه دارویی نداشت و همه دم مرگ رفته بودند. آقای دستغیب از قول یکی از افرادی که خانواده او دچار حصبه شده بودند، نقل میکنند که گفته بود: روزی همسایه ما جلسه روضه داشت. من به آن جلسه رفتم و برای امام حسین«سلاماللهعلیه» گریه کردم و از حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» شفای زن و بچهام را خواستم. وقتی به خانه آمدم، دیدم که زن و بچهام نشسته و غذا میخورند و سالم هستند. تعجب کردم. دخترم گفت: پدر جان، حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» در این اتاق آمدند و سیاهپوش بودند. وقتی نشستند، به امام حسین«سلاماللهعلیه» گفتند: روی سر اینها دست بکش تا خوب شوند. امام حسین«سلاماللهعلیه» روی سر ما دست کشیدند و همه خوب شدیم، اما روی سر مادر دست نکشیدند. حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» فرمودند: چرا روی سر مادرشان دست نکشیدی؟ امام حسین«سلاماللهعلیه» فرمودند: مادر جان! او نماز نمیخواند. فرمودند: شوهرش شفای آنها را از من خواسته است، پس روی سر او هم دست بکش. پس آن حضرت روی سر مادرم دست کشیدند و او هم خوب شد.
این وقایع به تجربه اثبات شده و حاکی از عنایت خاص معصومین«سلاماللهعلیهم» به عزاداران است.
همچنین در عزاداریها، دعا برای سلامتی حضرت ولیّ عصر«ارواحنافداه» و تعجیل در ظهور آن حضرت فراموش نشود تا انشاء الله مورد نظر لطف آن حضرت قرار گیرید.
اصل عزاداری با سخنرانی، ذکر مصیبت، گریه کردن، سینه زدن و آنچه عرف مردم به آن عزاداری میگویند، حتماً باید باشد، امّا افراط و تندی که همیشه بد بوده و در زمان ما بدتر است، باید نباشد.
در زمانی که دشمن به دنبال موقعیّت و سوژه برای کوبیدن و تمسخر تشیّع میگردد، نباید بهانه دست او داد. گاهی دیده میشود در سایتها و خبرگزاریها، به خاطر رفتار برخی از جوانان در عزاداریها، به شیعه توهین میکنند، لذا باید همگان مواظب باشند در عین اهتمام به عزاداری که رمز بقای تشیّع است، از انجام کارهایی که موجب وهن تشیّع است، بپرهیزند.
در طول تاریخ، زحمات فراوانی کشیده شده تا تشیّع به دست ما برسد و ما باید مواظب باشیم با رفتار خود، به تشیّع ضربه نزنیم.
پینوشتها:
1. ر.ک: تفسیر القمی، ج 2، ص 292؛ بحار الانوار، ج 45، ص 257
2. کامل الزیارات، ص 156
3. کامل الزیارات، ص 146
4. کامل الزیارات، ص 147
5. زمر / 53
6. اللهوف، ص 24
فراوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
گروه فرهنگی- جواد حجتی: حاج سعید حدادیان جزو مداحان و مرثیهخوانهایی است که علاوه بر اسلوب و فنون مداحی تسلط خوبی بر مبانی عزاداری از منظر آیات و روایات دارد.
اگرچه حاج سعید بیشتر با نغمه "یاد و امام و شهدا" میان تودههای مردم شناخته شده و ایام محرم عاشقان اهل بیت(ع)با روضههایش که از صدا و سیما پخش میشود، صفا میکنند، اما کمتر کسی است که بداند این مداح خوش الحان آل الله علیهم السلام تحصیلات عالیه خود را نیز در راستای حرفه مقدسش ادامه داده تا آنجا که پایان نامه دوره کارشناسی ارشدش ترجمه متن کتاب "الحسین فی القرآن" است.
آخرین پنج شنبه سال 1432 هجری قمری فرصتی بود تا پس از برنامه زیارت عاشورای مهدیه امام حسن مجتبی(ع) با حاج سعید حدادیان به گفتگو بنشینیم و حاج سعید با خوش رویی نزدیک به دوساعت پرسشهای ما را پاسخ گفت.
موضوعاتی همچون سابقه اقامه عزا و اشک برای حضرت سیدالشهدا(ع)، توسل به اهل بیت(ع)، گریبان دریدن، ضجه زدن، علم کشی، لطمه زدن، قمه زدن، طبل و شیپور زدن و دسته عزا به راه انداختن از جمله نکاتی بود که حاج سعید حدادیان در خصوص آن توضیحاتی ارائه کرد که در بخش اول این گفتگو از نظر خوانندگان میگذرد:
آیا مداحی و عزاداری برای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام سابقه دارد، نمونههایی از آن در میان ائمه معصومین علیهمالسلام را بفرمایید؟
مطابق روایات عدیده این سابقه نه تنها در زمان ائمه معصومین(ع) بلکه به زمان انبیاء بر می گردد. جناب آقای گیلانی کتابی را به نام "الحسین فی القرآن" به زبان عربی نوشته که بنده ترجمه کردهام، پایاننامه کارشناسی ارشدم بوده است، منتهی این ترجمه را برای چاپ بیرون ندادهام. در آن کتاب، روایات زیادی در ذیل تفاسیر آمده و به تأویلات و تطبیقهای آیات اشاره میکند. مثلاً در ذیل آیه "کهیعص" از حضرت ولیعصر ـارواحنا فداهـ روایت داریم که این حروف مقطعه پیرامون سیدالشهدا(ع) نازل و توضیحاتی داده شده که درباره چگونگی دگرگون شدن حال حضرت زکریا در شنیدن قصه سیدالشهدا(ع) است. از این دست روایات زیاد داریم. انبیاء عظام الهی از آدم ابوالبشر؛ توجه کنید سابقه عزاداری حضرت آدم بر میگردد. همین ملتزم یعنی بین حجر و در که هنوز کعبه بالا نیامده و یک برجستگی بوده آدم آنجا توبه میکند، چون برای سیدالشهدا(ع) موفق به گریه میشود.
به آدم(ع) گفته شد اگر به خمسه طبیه متوسل شده بودی، مبتلا به این بلیه نمیشدی
من بیشتر از آنچه که راجع به عزاداری بگویم، باید اول راجع به توسل و نفس توسل بگویم. در باب توسل، چند مطلب است که مغفول مانده؛ یکی توسل برای پیشگیری است. توسل به ذوات مقدس خمسه طیبه در تفسیر منسوب به امام عسگری(ع) و در روایات دیگر ما آمده که اینها دالّ بر این است که توسل عامل پیشگیری است. یعنی مطابق روایتی، حضرت آدم(ع) مؤاخذه میشود که چرا تو با اینکه این اسماء را دیده بودی، به این اسماء متوسل نشدی و اگر متوسل شده بودی، مبتلا به این بلیه نمیشدی. در اینجا نکتهای است که عدم توسل موجب مؤاخذه است و خودِ توسل پیشگیریکننده از بلیّات است.
انبیا هم به اهل بیت(ع) توسل داشتند
خداوند به یکی از اقوام بنیاسرائیل فرموده بود که شنبهها را ماهی نگیرید. اتفاقاً این قوم کلاه شرعی درست کرده بودند. ماهیهای بزرگ هم به قدرت الهی برای امتحان شنبهها دم دست میآمدند. اینها گفتند چه کنیم؟ کانالهایی به حوضچههای بسیار بزرگ کَندند که این ماهیها به آنجا بیایند و بعد یکشنبه آنها را بردارند و اینطوری کلاه سر خدا بگذارند. شاید گناهان دیگری داشتند و در نهایت مورد عذاب قرار گرفتند. حدود نیمی از مؤمنین اینها را نصحیت میکردند، بقیه مؤمنین میگفتند اینها دیگر درست بشو نیستند، نصیحتکنندهها هم میگفتند ما میدانیم، اما برای اینکه حجت را تمام کنیم، «مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّکُمْ»(1). در این قضیه اینها مورد عذاب قرار میگیرند و مسخ میشوند. در سوره یس بهطور کلی به مسخ اشاره میشود و در سُوَر دیگر در یکی دو مورد به قصه اصحاب سبت (شنبه) اشاره شده است، «کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ»(2).
ذیل تفسیر آمده اگر اینها میگفتند "بجاه محمدٍ و آل محمد ـصلوة الله علیه و آله اجمعینـ" و خدا را بجاه محمد و آل او قسم میدادند، خدا این بلا را بر اینها نازل نمیکرد و این را بر زبان آنها جاری نکرد. خدا آنها را به این ابتلا نمیرساند. پس اصل توسل فقط به ائمه اطهار ـصلوة الله علیه اجمعینـ برنمیگردد، بلکه به انبیاء عظام الهی و کلاً انبیا برمیگردد. خداوند دوست داشته که همه به این بزرگواران توسل داشته باشند. اینها بالاترین محبوبهای الهی هستند.
اشک برای امام حسین(ع)؛ حسن ختام توبه اشک آدم شد
در روایات به گریه انبیا هم اشاره شده است.
یعنی روضه سیدالشهدا خوانده شده است، روضه عطش برای حضرت آدم خوانده
میشود و حضرت آدم اشک میریزد و همانجا ندا میرسد که توبه تو به خاطر
این اشک قبول شد. حسن ختام توبه، اشک حضرت آدم، توبه اشکی است که برای
امام(ع) میریزد که نشان میدهد تا چه حد موضوعیت دارد.
پیامبر(ص) با روضه حضرت زهرا(س) برای حسین(ع) گریه کرد
به ائمه اطهار ـصلوة الله علیه اجمعینـ که میرسیم، میبینیم پیش از اینکه آباء گرامی امام حسین(ع) از دنیا بروند، برایش گریه کردند، از پیش از ولادت حتی روز ولادت، مطابق نقل مجلسی، خود حضرت روضه خودش را میخوانده و فاطمه زهرا ـسلام الله علیهاـ گریه میکرده و پیغمبر میشنود و گریه میکند. روز به دنیا آمدنش همگی گریه میکنند که اینها همه اشاره دارد به مصیبت ایشان که اعظم مصائب است. این عرایض مربوط به ذوات مقدس خمسه طیبه بود، بعد از ایشان هم پرچم عزاداری را زینالعابدین، امام باقر، امام صادق ـصلوة الله علیهم اجمعینـ به دست گرفتند و برافراشتند و به منطقه خراسان و مرو آن روز امام رضا(ع) و همچنان تا ولیالله الاعظم ـاروحنا فداهـ چه در دوران غیبت صغری و چه دوران غیبت کبری که بعضی از بزرگان اشاراتی به آن داشتند، میرسیم.
اشک بر سیدالشهدا(ع) تا حالت نزدیک به موت موضوعیت دارد
در مورد عزاداری چند نکته داریم. اول اینکه عزاداری اهلبیت ـعلیهم السلامـ چگونه بوده است. قطعاً بُکاء بوده و اینکه آیا بُکاء، طولانی بوده؟ قطعاً همینطور بوده و اینکه بُکاء اینها را به حالی میآورده که نزدیک به موت بوده، واقعاً بوده، یعنی در آن غش و از حال رفتن موضوعیت داشته است.
پیش از اینکه به ائمه اشاره کنم، بیایید به قرآن نگاه کنیم، در احسنالقصص، قصه یوسف(ع) اشاره میکند: «وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ»(3)، سید ابن طاووس ـعلیه رحمهـ در کتاب مهجالدعوات، روایتی آورده که عزرائیل یعقوب را دوست داشت. از خدا اجازه خواست بیاید دیدنش. وقتی آمد، یعقوب عزرائیل را قسم داد که به من بگو: «آیا یوسف را قبض روح کردی؟» عزرائیل جواب داد: «نه». یعقوب با اینکه میدانست یوسف زنده است، ولی آنقدر گریه کرد که «وَ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ»، از حزن چشمهایش سفید شد. پس ببینید سفید شدن چشم برای حجت خدا که یوسف است، موضوعیت دارد و آن کسی به این حال میافتد که بیش از همه اشراف و آشنایی دارد. به همین دلیل است که امام زمان هم موافق است و در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید: «حَتّی أَمُوت»، یعنی اینقدر گریه میکنم تا بمیرم و رو به موت بروم. پس این مرز هم مشخص شد و در همینجا میگوید که اگر اشک چشمم خشک شود، خون گریه میکنم. یعنی برای اشک خشک شدن هم بحث است.
روایت است که مانند زن بچه مرده برای حسین گریه کنید
زینب کبری(س) میبیند یکی از کنیزها اشک دارد و دیگران ندارند، از او میپرسد که چگونه اینگونه اشک دارد که کنیز پاسخ میدهد که من قاووت (حلوا) درست میکنم و برای اشک قوت میگیرم، که حضرت میفرماید برای همه عزاداران حسین درست کن. یا زینالعابدین(ع) اشک میریزد، بر او اعتراض میکنند، که میفرماید: «18 یوسف مرا سر بریدهاند، چطور گریه نکنم؟! او یک یوسفش گم شد، درحالی که 18 یوسف مرا سر بریدهاند».
در مورد اینکه چگونه گریه کنیم روایت است: مثل زن بچهمرده، « نوحوا علی الحسین نوح الثکلی علی ولدها» دیگر توضیح نمیخواهد. زنی که بچه شیرخوارهاش، بچه دو سالهاش یا بچه پنج سالهاش مرده چهجوری گریه میکند؟ آرام و قرار ندارد. در این روایت کیفیت گریه را میگوید.
گریبان دریدن و ضجه و عجه در عزای امام حسین(ع)
حالا میآییم سراغ گریبان دریدن؛ حضرت زینب(س) در شب عاشورا موقعی که هنوز امام حسین(ع) شهید نشده است، گریبان میدرد. بعضی از ائمه مثل امام حسن عسگری(ع) در فراق پدرشان، امام هادی(ع) گریبان میدریدند. در فراق برادر و پدر میشود، گریبان درید. یعنی شما وقتی برادر و پدر خودت از دنیا میرود، میتوانی گریبان پاره کنی. این گریبان دریدن هم نکته عقلی دارد چرا که داغ مصیبت روی قلب و سینه فشار میآورد، انگار که نفس میخواهد حبس شود و حالت سکته به آدم دست میدهد، لذا گریبان دریدن در عزای معمولی خودمان موضوعیت دارد. اینکه گفته میشود: «إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ»(4) با گریبان دریدن منافات ندارد و برای امام هم به طریق اولی اینچنین است.
ضجّه و عجّه و جزع و فزع همگی در روایات آمده است. آیا میشود ضجّه زد؟ عجّه (ناله) کرد؟ اسناد زیاد است، اما سند خیلی روشن آن در دعای ندبه آمده است: «وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ، وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ»، هم گریه را میگوید و هم ندبه. ندبه گریه با صداست. بعد از ندبه عجّه و ضجّه را میگوید که: «أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ؟ أَیْنَ أَبْناءُ الْحُسَیْنِ؟ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ، وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ»، برای صالحین باید گریه کرد. «وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ». باید همیشه جریان و کوره و آتش ابراز عشق به اینها داغ باشد و بهترین نوع ابراز احساسات، همانا اشک ریختن است.
لطمه زدن در عزای سیدالشهدا(ع)
آیا لطمه به خود زدن در عزای سیدالشهدا(ع) وجه روایی دارد؟
ببینید درباره لطمه زدن به صورت، شیخ مفید نقل کرده وقتی حضرت زینب به صورتش میزند، امام حسین شب عاشورا میفرماید: «تا من زندهام، اینجوری خودت را نزن».
سند آن در کدام کتاب است؟
شیخ عباس به نقل از شیخ مفید در نفسالمهموم آمده است. شیخ عباس از ابن شهر آشوب و آقایان دیگر مثلاً از ابیمِخنَف هم در آن کتاب آورده است. این روایت معروف است. یک وقت یک مجتهد حیّ که مرجع تقلید و ولیفقیه است، یعنی مقام معظم رهبری میگوید ناحیه مقدسه درست است و تأیید میکند. این یک سند است و سندش دم دست و مؤیدش هم حیّ و حاضر است. در نمازجمعه یا در سخنرانی دیگری راجع به این ناحیه مقدسه توضیح دادهاند. آنجا میگوید که در کربلا زنها وقتی از خیمه بیرون آمدند، لطمه به صورت میزدند و صورتهایشان را در عزاداری زخمی میکردند. اینها به سرزنان و سینهزنان آمدند. بهجای اینکه این اسناد را بدهم، بهتر است که بگویم ولیفقیه، امام امت چه میگوید.
برای دستگاه سیدالشهدا(ع) باید سر و صدا کرد
بسیاری از جوابهای شما در یکی دو سخنرانی امام امت ـروحی فداهـ که منشور عزاداری را عنوان کرده، هست. یکیشان
اینکه مکتبی که در آن به سر و سینه نزنند پایدار نمیماند. یعنی پای مکتب
باید به سر و سینه زد. واژه هیاهو را جستجو کنید، ببینید امام چه گفتهاند.
میگوید هیاهو (سروصدا) موضوعیت دارد. نباید خاموش بود. بعضیها میترسند،
بعضیها با نگاههایی وارد میشوند، نخیر! برای دستگاه سیدالشهدا(ع) باید
سروصدا کرد. سروصدا کردن نه اینکه همسایه را اذیت کنیم، بلکه این دهه باید
پرشور و پرحرارت باشد. دست و بال ما را هم خیلی باز گذاشتهاند. در دهه
محرم این هیاهو موضوعیت دارد.
امام میفرمایند عزاداری سنتی، علم وکتل هم یکی از مصادیق آن است
حضرت امام میگوید که عزاداری به سر زدن و سینه زدن دارد، میفرماید همان عزاداری سنتی با علم و کتل؛ بعد علم را معانی دیگری میکنند! علم همینی هست که تیغه دارد، همین را علم میگویند. طوق بوده که شده علم. علم چند تیغ و چند تیغ؛ میگویند نه! این یک چیز دیگر است. چرا یک چیزی از خودت درمیآوری؟ منِ سینهزن میدانم، تو اصلاً نمیدانی چیست. بعد میگوید این نیست یک چیز دیگر است! میگوییم کدام است؟ میگوید بیرق. بیرق چیز دیگری است، ما پرچم را در دستگاه اهلبیت میگوییم بیدَق، که بیرق مشهور شده است. عامیانه و محلی میگوییم بیدق. حالا بیرق یا بیدق، علم بوده یا طوق، همه اینها هیمنه دستگاه عزاداری است.
علمها، تابلوی اعلانات هستند
سریالهای محمدرسولالله(ص)، امامعلی(ع)، امامحسن(ع)، امامرضا(ع) و سریال مختار را ببینید. باید بیایی و بگویی چرا پرچمهای این لشکر اینجوری است؟ پرچمهای آن لشکر آنجوری است؟ دستههای مختلف میآیند، برای اینکه با اشکال مختلف خودشان را از دیگران متمایز کنند و یک تجلی و جلوهای بدهند، چیزی مثل علامت یک تابلوی اعلانات است، یک تابلوی اعلانات است که هم مدرن است و هم سوپر پست مدرن! با اینکه سنتی است. همیشه نو به نظر میآید. ببینید پرهایش چقدر خوشگل است، چرا به این پر گیر میدهید؟ کی گفته که این پر، بُت است؟ کی گفته این پر، خداست؟ اصلاً کسی چیزی نگفته؟ تو داری میگویی. ما اینجوری گیر میدهیم.
ما بچه بودیم میگفتیم علم پنج تیغ بشود 15 تیغ تا اسم چهارده معصوم را بهجای پنج تن روی آن بنویسیم. این بد است؟ روی تیغهها اسماء اهلبیت است، آیات است، روایات است. بعد هم چهار تا مجسمه که هست، تقصیر ما بوده است. میگوید این شیر چیست؟ میگوییم قصه شیر و فضّه است. میگوید این قصه راست است یا دروغ؟ اگر دروغ است که بالاخره آن موقع یک عده خواندهاند و جا افتاده.
داستانش هم این است که میگویند فضّه در هند بوده و شیری بوده و کذا و کذا و میگویند روز عاشورا این شیر میآید. این از آن اخبار بسیار بسیار ضعیف و غیرقابل اتکاست. حالا یک چیزی بوده. یا فاطمه صغری و مرغ؛ مرحوم شهرانی میگوید: «با اینکه جزو وقایع مشکوکه هست، ولی میشود از همین ضعیفترین سندها از نظر فقهی بخوانید». آمدهاند روی علمها یک کبوتر گذاشتهاند به یاد آن کبوتری که در روایت آمده خودش را به خون میمالد و به مدینه میرود. اینکه فاطمه صغری اصلاً هست یا نیست و چه و چه... حالا اینها یک چیزی بوده است. باید بگویی آن پرنده را بردار یا آن شیر را بردار، نه اینکه کل دستگاه اینها را به هم بزن. تازه تو امروز میگویی این شیر نیست، فردا یکی میآید و میگوید هست. امروز یکی میآید و میگوید آن مرغ نیست، فردا یکی میآید و میگوید هست. اینطوری خیلی پیش میآید. مثلاً بعضیها میگویند کتاب لهوف خیلی ضعیف است، آقا فرمودند که نه ضعیف نیست، خیلی هم قوی است. اینها نظرات محققین است. برای ما ارزشمند است، اما نگاه نفیای خوب نیست.
در مورد صدای طبل و سنج به شما میگویم، برادر جوانم از دنیا رفته بود، مردم روز چهلمش را خوب متوجه نشده بودند. اتوبوس آمده و میخواستیم سر خاک برویم، مانده بودیم که حالا چهجوری مردم را خبر کنیم. من ناراحت بودم، بعد دیدم از این گروههایی که مارش عزا میزنند، آمدند. دیدم آنها یک لبخند به من زدند و گفتند: «چرا ناراحتی؟» گفتم: «چرا همسایهها نمیآیند؟» گفت: «غصه نخور». شروع کرد مارش عزا زدن. این صداها علامت است مثل نقارهخوانی امامرضا که میگوید دارد غروب میشود، دارد طلوع میشود. علامت و نشانه عزاست. با زدن مارش عزا همه همسایهها بیرون آمدند. این سروصدا آدم جمع کرد و رفتیم سر خاک. من که این را با چشمم دیدم، حالا تو میخواهی بگویی مارش عزا نزنید؟
در برخی موارد از امام هم مقدستر شدهایم
وقتی شما مارش عزا میزنی، یعنی یک عده را
پای طبل استخدام کردی، یک عده را پای سنج آوردی، یک عده را پای ترمپت آوری و
اینها دارند برای امامحسین کار میکنند. این بد است؟ مگر برای شهید مطهری
نخواندند؟ ساز نزدند؟ در حسینیه جماران امام هم نشست و گفت خیلی هم خوب
است. یعنی ما از امام مقدستریم؟ برای شهید مطهری همین مارش عزا را زدند،
خوب است؛ برای امامحسین(ع) بزنند بد است؟ مسلماً خوب است. آقا هم که
فرمودند همانجور که میآمدید بیایید.
دسته عزاداری فقط تظاهرات نیست. دستهها رستههای مختلفاند. بعضی از
دستهها دستهاند، بعضیها گروهاناند، بعضیها گرداناند، بعضیها
تیپاند، بعضیها لشکرند، بعضیها هنگاند. دسته دارد اینطوری میآید
بیرون. اصلاً دسته میخواهد هیمنهاش را به رخ بکشد، اصلاً میخواهد بگوید
همه علامتم از طلاست. چه ایرادی دارد؟!
ما حواسمان به بعضی از احکام نیست. میدانید در جنگ مرد میتواند حریر بپوشد؟ در نفسالمهموم، ترجمه شهرانی آمده است. آیا میدانید مرد میتواند در جنگ طلا حمل کند؟ طلا بر مرد حرام است، ولی در جنگ میتواند. چرا؟ برای رجزخوانی و برای اینکه نشان بدهد، میخواهی غنیمت ببری؟ بیا مرا بکش ببر، ببینم چقدر عرضه داری. این طلا و این حریر برای رو کم کنی، است. بیا مرا بکش و این حریر را که گران است ببر. ببینم میتوانی بیایی؟!
اینطوری مطرح میکنند که وقتی یک علامت میآورند راه بسته میشود و... باید به آنها گفت که دو سه شب عزاداری بیشتر نیست، نیروی انتظامی بیاید هماهنگ کند و به دستهها اعلام کند که فلان خیابان و فلان خیابان را برای شما گذاشتهایم. برای جلسه ما در روز عرفه یا ماه رمضان راهنمایی و رانندگی خیلی زحمت میکشند، اینها برای خدمت کردن آمادهاند. الان برای محرم شورایاری محلهها با نیروی انتظامی مشخص کنند که برای دستهها راههای فلان خیابان را ببندید و راههای دیگر را باز کنید تا فلان خیابان بشود برای دستهها.
نفیای صحبت نکن، اثباتی صحبت کن و بیا یک کمک بده. میگویند آقا! همه میمانند پشت دسته؛ قبل از انقلاب پشت دسته نمیماندند؟ الان انقلاب باید در خدمت دستگاه سیدالشهدا باشد. نیروی انتظامی و راهنمایی و رانندگی باید خدمت کنند. خدمت این است راه دسته را باز کنید، نه اینکه ببندید. همانطوری که راه ماشینها بسته میشود ناراحتیتد، راه دسته امام حسین هم بسته میشود ناراحت باش. راه حل این است که راه دسته امام حسین را ببندی که راه ماشین باز شود؟ و به این سادگی صورت مسئله را پاک کنی.
دسته میخواهد بگوید هیمنه مالی من این است، میخواهد بگوید هیمنه قدرتی من این است، ببینید علم به این سنگینی را بچههای محل ما دارند بلند میکنند. این خوب است. دارد قدرت را به رخ میکشد. ما میخواهیم تظاهر کنیم و بگوییم بچههای هیئت ما قویاند. این بد است؟ چرا متوجه نیستید؟ شما مانور نظامی ندیدید که در آن تکواندوکارهایش میپرند؟ کشتیکجکارهایش و کاراتهکارهایش برای چه این کارها را میکنند؟ میآیند با سرشان با دستشان آجر میشکنند، برای چه این کارها را میکنند؟ همان کار را در دسته انجام میدهیم. ضمن اینکه در دسته دارد چند تا کار با هم انجام میشود، هم کار حماسی است و هم قدرتنمایی؛ داری اکشن را نشان میدهی. داری با شعرت هم حماسه را میگویی و هم روضه و مصیبت را. همه اینها یک مجموعه است که مجموعه خوشگلی هم هست، منتهی اینها آسیب دارد، آفت دارد.
بله، یکدفعه موسیقی میرود به جایی که میبینیم موسیقی همه چیز را گرفته است. نه، باید مارش عزا باشد، اعلان باشد، نه اینکه کنسرت بگذاریم، نه اینکه یک خواننده بخواهد بخواند و کنارش ساز هم بزنند، این غلط است و ما را به جای دیگر میکشد. ما در محرم با موسیقی خیلی مخالفیم، ولی در غیر محرم با خودِ موسیقی که درست باشد، مخالفتی نداریم.
دستههای عزا میگویند که خونخواهان حسینبن علی(ع) به خیابان آمدهاند
این تظاهر که شما میگویید صبغه قرآنی هم دارد آنجا که میفرماید " لا اسئلکم علیه اجراِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى»(5) چرا که اصلاً مودت یعنی ابراز محبت و اینها میخواهند با این دستهها محبت را ابراز کنند.
بله، من هم دارم میگویم و تظاهری است که جلوه نظامی دارد و باید متوجه باشیم. بیرون آمدن دسته یک کار نظامی است. یک جلوهاش نظامی است. یعنی ما داریم قدرتنمایی میکنیم که خونخواهان حسینبن علی(ع) به خیابان آمدهاند. عزادار، خوانخواه و سینهچاک است. سینه زدن و زنجیر زدن این معانی را دارد.
ما بچه که بودیم میدیدم در ظهر عاشورا، یک ساعت خاصی زنجیرزنها میزدند روی پشتهایشان و کبود میشد. ما نگاه میکردیم و میگفتیم اگر این کار را بکنیم دردمان میآید، اما همین نشان میداد پای امامحسین(ع) که وسط باشد، نباید درد احساس بشود. دردِ عشق امام حسین(ع) دردی است که همه دردها را ناچیز میکند. این بد است یا خوب است؟ قطعاً خوب است. شما در مانور نظامی شهید نمیدهید؟ میدهید. اخیراً در جابهجایی مهمات «مقدم» عزیز و عدهای شهید شدند. این مانور است. ما در عزاداریها سینه میزنیم، زنجیر میزنیم. داریم نشان میدهیم ما برای امام حسین درد نمیفهمیم. این یک پیام قشنگ است.
چند روز پیش رئیس شرکت "بِل" به دانشگاه تهران آمده بود و راجع به صوت دانشگاه صحبت میکردیم. از من پرسید: «شما شغلت چیست؟» علاوه بر شغلی که آنجا داشتم، گفتم: «من نوکر امام حسینم». بعد برایش توضیح دادم. دست و پا شکسته کمی انگلیسی صحبت میکردم. آن مترجم فارسی را به آلمانی ترجمه میکرد و البته خود او انگلیسی را بهتر متوجه میشد تا اینکه ما فارسی را میخواستیم با ترجمه به او منتقل کنیم. حرفهای ما را که راجع به امام حسین(ع) شنید منقلب شد. میگفت: «ما هم در مسیحیت داریم، ولی وقتی مصائب مسیح را میگویند چرت میزنند. تو خیلی داری با حرارت میگویی». گفتم: «این حرارت مال خودِ امام حسین است و همه مردم ما ایناند و عشق امام حسین یک چیز دیگر است». او منقلب شده بود.
با این توضیحات شما که قمهزدن هم توجیه دارد؟
نه، اشتباه نکنید. آنهایی که در گذشته قمه میزدند چون فتوایی در حرمت نبود. آنها روی بیعقلی نمیزدند و در آن هم مبنای خِرد بود، اما امروز میگویند به دلیل اینکه وهن میشود این کار را نکنید. مثل اینکه بگویم آقا! وقتی شما یک قلاده بیندازی گردنت و بعد همین کار فیلم شود، این کار را نکن. شما میخواهی تواضع کنی، میخواهی ناچیز بودنت را درگاه اهلبیت بگویی، امری است علی حدّه، اما این کار شما تخریب شیعه در سطح جهانی است، پس نکنید.
مثال میزنم کسی بلاتشبیه تازه ازدواج کرده و در عقد است. وقتی با خانمش تنها نشسته یکجور حرف میزند. حالا برادر خانمش، پدر خانمش و مادر خانمش نشستهاند خب یک جور دیگر حرف میزند. در یک مراسمی میخواهند او و خانمش را به عنوان یک زوج خوشبخت روی سن ببرند تا صحبت کنند، در آنجا یکجور دیگر صحبت میکند. ما در نحوه عزاداریمان هم باید حواسمان باشد. همینی را که دارم میگویم مراقب باشیم آسیب نزنیم، اما همیشه یک مشت معاندند، یک مشت آدمهایی هستند روی خردورزی ایراد نمیگیرند، بلکه دنبال ایرادند. ما با آنها کاری نداریم. مراجع و رهبری دست ما را باز گذاشتهاند.
ببینید امامرضا(ع) در روضهخوانی چقدر دست روضهخوان را باز گذاشته است. این همه ایرادهایی که شما به ما میگیرید، آنها به ما نکردند. حضرت رضا(ع) میفرماید: «یابن شبیب إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فابْکِ لِلْحُسَیْنِ»، ای پسر شبیب! هروقت خواستی گریه کنی برای چیزی برای امام حسین گریه کن، بعد حضرت بدون هیچ مقدمهای یکدفعه روضه سر بریدن امام حسین را میخواند و در این روضه هم مثال به کبش(قوچ) میزند. یعنی یکجوری روضه را خوانده شما نتوانی دائم به آن گیر بدهی، چون همه که ادیب نیستند، چون همه نمیتوانند این لوازم را لحاظ کنند.
بیش از پنج هزار مداح ما که نمیتوانند ادیب باشند
ما 5 هزار، بلکه 10 هزار مداح در سطح کشور داریم. آیا همه این 10 هزار نفر واقعاً میتوانند ادیب باشند؟ قطعاً نه، اما دست ما را باز گذاشتهاند. شعری خوانده نشود که وهن باشد، توهین باشد، دالّ بر ذلت باشد و کلیت قصه حفظ شود.
ایرادی که برخی میگیرند این است که راه اندازی دسته عزاداری سابقه تاریخی ندارد.
اولین دسته سینهزنی را مخدراتی راهانداختند که پشت سر حضرت زینب ـصلوة الله علیهاـ تا گودال رفتند درحالی که به سر و سینه میزدند، هم به صورت،. شما که میخواهی ایراد بگیری، باید به حضرت زینب(س) بگویی چرا سینه زدی؟! این نسوانی که در کربلا بودهاند صورتشان را زدهاند کبود نشده؟ حالا ما بگوییم چرا زدند؟ اینها برای ما الگوست. قطعاً این عزاداریها بر نصوص روایی است، بحث فقهی هم دارد. یادم هست آیت الله وحید مفصلاً راجع به این مطالب صحبت کردهاند.
برخی جریان های روشنفکری مدعی هستند که نباید در ایام محرم الحرام اشک ریخت چرا که مگر نمیگویید امام حسین در راه هدف و آرمان خود به شهادت رسید و حضرت زینب نیز فرمودند «ما رأیت الا جمیلا»؛ بنابراین عزاداری و اشک ریختن چه وجهی دارد؟
در این باره که گفتید این جریانهای روشنفکری میگویند چرا اینقدر اشک میریزید، باید بگویم من امروز چنین چیزی را نمیبینم، چون در دانشگاه تهران بودم. جریانهای مختلف سیاسی حتی جریانهایی که ممکن است از لحاظ نگاه سیاسی با منِ سعید حدادیان خیلی جاها متفاوت باشند، وقتی پای عزای امام حسین میآیند اشک میریزند و خوب هم اشک میریزند. امام این مسئله را حل کرد که ما ملت گریه سیاسی هستیم، راجع به اشک مفصل صحبت کرده است. امروز کسی مشکلی راجع به گریه کردن در باره امام حسین(ع) ندارد. من در محافل آکادمیک نمیبینم.
شاید منظور اشک به عنوان مصداق کلی نباشد، بلکه همین بحثی که کردید، این مدل عزاداری و توی سر و کله زدن...
نه، ما باید تودهها را ببینیم. مثلاً در جشن تولد امیرالمؤمنین همه کف میزنند. آیا توقع داریم یک مجتهد هم کف بزند؟ مثلاً قرار است آقایی را تشویق کنند. آیا توقع داریم یک حافظ کل قرآن کف بزند؟ شعور افراد هم هست. وقتی میخواهیم برای تعدادی استاد دانشگاه متدین کهنسال برنامه بگیریم، قطعاً با برنامه جمعی از کسبه ـکه آنها هم عزیز ما هستندـ باید متفاوت باشد. کما اینکه شما بیا دانشکده هنر را ببین. بچههای دانشکده هنر با مدل متفاوتی دکور میزنند، با مدل متفاوتی برنامه عزاداری را تنظیم میکنند و با المانهای بسیار ساده مثلاً در طراحیها و گرافیک دو تا خط میکشند و شما با همین دو تا خط دارید یک آدم میبینید و طرحهای جدیدی برای سیاهپوش کردن و المانهای خیلی قشنگی برای عزاداری میدهند. بچهها دارند کار میکنند.
خدا خیر به آقای پناهیان بدهد. عده قابل ملاحظهای از بچهها در دانشکده هنر با آقای پناهیان هستند. در دانشگاه تهران هم همینجور. ایشان دارد برای محرم زحمت میکشد و پاسخگوی سئوالات و شبهات است. ببینید در جریان بحثهای آقای پناهیان بچهها تا چه حد مرید آوینی شدند. برنامههای متون آوینی را بازخوانی میکنند. کربلاهایی را که آقای پناهیان با دانشجویان میرود، ببینید. آقای پناهیان یک نفر است، اگر همین را تعمیم بدهید آن وقت ببینید چه میشود. ما در سطح دانشگاه کم نداریم آدمهایی را که کم از جاهای دیگر گریه نمیکنند. قبلاً وقتی غذا میآمد بچههای انجمن و بسیج و جامعه میآمدند کار غذا را پیگیری میکردند.
ادامه دارد...