فلسفه عزاداری 1 | | چاپ | | نامه الکترونیک |
کارشناسان برنامه جناب آقای
دکتر محمد علی مهدوی راد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و آقای دکتر فتح الله
نجار زادگان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
سوال- دلیل اینکه بعد از 1400سال عزاداری میکنیم چیست؟ کدام یک از ادیان به این کار می پردازند؟ در کل، فلسفه عزاداری چیست ؟پاسخ-
عزاداری اولاً بالذات انسانی و فطری ، ثانیاً مکتبی و مسلکی و ثالثاً
مذهبی است. یعنی اینطور نیست که عزاداری خاصّ اسلام، شیعه یا ایرانی باشد
در اصل نوعی به یاد آوردن است، البته آن نوع عزاداری که در شیعه بر آن امر
شده و روایاتی که در رابطه با عزاداری امام حسین(ع) نقل شده از نوع و
گونهای دیگر است ولی اینکه با این جهت گیری به آن بیندیشیم که یک یاد و
یاد کرد از کسی است که او را دوست داریم . این یاد ،اختصاص به ما یا 1400
سال ندارد، همچنین در فرهنگهای دیگر هم وجود دارد مثلاً از یک سرباز گمنام
خود یاد میکنند. همهی ملیتها با به یاد آوردن عزیزان، به دنبال یک هدف
هستند، مسلمانان هم با یک هدفی مراسم محرم و عاشورا را برگزار میکنیم. دو
نکته حائز اهمیت است یکی اینکه فلسفه ی عزاداری افزون بر وجه عامی که دارد
باید مشاهده کنیم واکنش دشمنان دین و اهل بیت درباره این حرکت چه بوده و
متناسب با واکنشها ، آن را سامان دهیم. اگر آنها بنابر این دارند که این
صدا را خاموش نمایند، ما هم باید همواره بکوشیم که این فریاد و ندا را زنده
نگه داریم و به پیش ببریم. این یک ویژگی است که در این مکتب و حرکت وجود
دارد. نکته دوم هم این است که برای تبیین فلسفه عزاداری، ما باید عاشورا را
یک فرهنگ و مکتب به هم پیوسته که اجزا و عناصر متصل بهمی دارد ببینیم.
سوال-
اگر بپذیریم که قرار است برای امام حسین(ع) عزاداری کنیم . آیا بارزترین
نماد عزاداری،سینهزنی است که ممکن است از لحاظ اجتماعی به شغل و کار مردم
ضربه زند ؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- این حرکت شاید برترین و
بهترین نمود نباشد ولی اشکالی هم ندارد چرا که یک نماد است یعنی یک عزاداری
وجود دارد که ما براساس فلسفه ، اندیشه و هدف آن را انجام میدهیم که برای
رسیدن به هدف میتوانیم سینهزنی که یک عرف است را داشته باشیم. در هر
نقطهای که شیعهای وجود دارد، این نوع عزاداری هم خواهید دید. اگر این
حرکت به شکلی شد که فردی مورد آزار قرار گرفت، هیچ کس آن را توصیه نمیکند.
آن کسی که این دسته ی سینهزنی از کنار مغازه یا خانهاش عبور میکند او
هم این عشق و شور را دارد.
سوال-
در این سینهزنیها بسیاری از افراد با زدن قمه به بدن خود آسیب میرسانند
. آیا سینهزنی مثل همان قمهزنی نیست ؟( فلسفه عزاداری )پاسخ-
اولاً قمه زنی، یک حرکت تقریباً اشمئزاز آفرین است و مقام معظم رهبری هم
چندین سال قبل در جایگاه رهبری دقیق بر این نکته تکیه کردند. اگر بازخورد
فضای جهانی آن را هم ببینیم همیشه این حرکت را عنوان و بیان کرده اند. در
سینه زنی یک حرکتی که به آن معتقد هستیم برای یک آرمان انجام میدهیم،در
درون مایه این حرکت، یک حقیقت بلند وجود دارد و آن معرفت وعشق است.
سوال- آیا سرخ شدن سینه که حد شرعی برای آن تعیین شده اشکالی ندارد؟( فلسفه عزاداری )پاسخ-
دو نکته وجود دارد. یکی اینکه گاه به فردی دیگر ضربهای میزنیم که بدن او
سرخ میشود . گاه به خودمان ، بخاطر هدف برتر ضربه می زنیم . به تعبیر
فقهی، اگر ما اهم و مهم را بسنجیم در اینجا فقها فتوا میدهند که اگر این
ضرر در حدی نباشد که عرف آن را ناپسند تلقی کند، مشکلی ندارد.
سوال- آیا کسانی که صورت خود را می خراشند اشکالی ندارد ؟ ( فلسفه عزاداری )
پاسخ-
سینهزنی و زنجیرزنی را برخی از فقها فتوا دادند که اگر در حدی نباشد که
عرف عام آن را ضرر بیرون از محدوده تلقی کنند، مشکلی ندارد ولی درخصوص،
خراشیدن هیچ فتوایی داده نشده است.
سوال-
همانطور که میدانیم، قیام عاشورا، پیروزی خون بر شمشیر بوده پس چه دلیلی
برای عزاداری وجود دارد؟ تا با مظلومنمائی و عزاداری، شخصیت امام حسین(ع)
را تضعیف کنیم ؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- یک واقعیت را نباید
فراموش کرد و آن اینکه ما مظلومنمائی نمیکنیم. عاشورا،کربلا و حادثه محرم
ذو وجوه است ، در یک وجه آن حماسه، حرکت و تلاش برای اعتلای حق است و در
طرف دیگر آن ستم بارگی و درندگی وجود دارد که طبیعتاً در آن مظلومیت هم رقم
خورده است. تاریخ کربلا ، از روشنترین بخشهای تاریخهای اسلام است . یکی
از علتهای آن این است که افرادی که از کربلا بازگشتند بعدها وجدان شان به
آنها فشار وارد میکرد و وقایع را بر زبان میآوردند. لذا در تاریخ اسلام
افرادی که سعی بر این داشتند که این وقایع را سربسته نگه دارند موفق به
انجام آن نشدند. همه انسانها، شیعه ، سنی ، مسیحی ،هندی و حتی یهودیان به
این حادثه نگاه کرده اند . آنها هم از بُعد حماسی و هم از بُعد ستمبارگی
حیرت زده و شگفت زده گشته اند. از استاد شهید مطهری آمده است که:"آنچه
در این حادثه مهم است و بیشترین جلوهاش، حماسه و ایستادن برای حق است.
دشمن مظلومیت را رقم زده و ما فقط برای گزارش تاریخ آن را عرضه میکنیم ،
پس ما مظلومنمائی نمیکنیم.
سوال-
ما همیشه عزاداری امام حسین(ع) را ده روز قبل از شهادت ایشان آغاز و
نهایتاً در شام غریبان به پایان میرسانیم در صورتی که در تمام مراسمهای
عزاداری ، ما روز شهادت و بعد از آن به سوگ مینشینیم. چرا باید اینگونه
باشد؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- این سنتی است که در میان ائمه (ع)
هم وجود داشته است . در روایت آمده که حضرت صادق(ع) یک روز قبل از محرم
آمادگی ایجاد میکرد و این روزهای قبل از عاشورا را برای مهیا شدن به اوج
انجام میدادند. این مشکلی ندارد به شرط آنکه بعد هم فراموش نکنیم.
خوشبختانه در بعضی شهرها این مقوله رعایت میشود، به آن اهمیت میدهند و
شور و هیجان دهه اول را حفظ مینمایند.
سوال-
گفته شده در مجالس امام حسین(ع) ریا هم میتوان کرد یعنی اگر اشک شما
نمیآید حالت آن را به خود بگیرید،چطور عملی که ناپسند است در مجالس امام
حسین(ع) پسندیده میشود ؟ ( فلسفه عزاداری )پاسخ- چرا اسم این
حرکت را ریا میگذارید ؟ ریا به معنای این است که فرد کاری کند که در نزد
دیگران محبوب شود در حالیکه آن امرعبادی است و باید خالص برای خدا باشد،
وقتی گفته شده برای امام حسین(ع) حالت حزن به خود بگیرید که شاید این
مقدمهای باشد تا وارد عرصه اشک شوید ریا نخواهد بود. بنابراین خود را به
گریه زدن آغازی برای ورود به عزاداران مخلص برای امام حسین(ع) است.
سوال- آیا امام حسین (ع) به عزاداری ما احتیاج دارد؟ یعنی به گریه کردن یا لبیک گفتن ما احتیاج دارند؟( فلسفه عزاداری )پاسخ-
اشک نوعی نماد است برای کسی که به او عشق میورزیم ، اشک میریزیم اگر این
لبیک را ذات وجوه تصور کنیم و وجوه آن را باز کنیم یکی از ابعاد آن،اشک
ریختن است. اشک جدای از لبیک نیست. آن چهرههای برجسته آغاز حرکت را با
آیات قرآن شروع کردند و به یاد امام(ع) اشک ریختند، سپس شمشیر برداشتند و
به میدان رفتند. اشک هرگز به معنای این نیست که با آن یا آتش خشم خود را
علیه دشمن یا آگاهی و حرکت را خاموش کنیم. آن اشک یک عشق سوزان به امام
حسین(ع) است.
سوال- از منظر امام شناسی آیا امام حسین(ع) بیشتر از اشک به لبیک ما احتیاج ندارند ؟( فلسفه عزاداری )
پاسخ-
اگر اینها را روبه روی هم ببینیم آنگاه میتوان گفت به کدام یک بیشتر
نیاز است ولی اگر اشک را در راستای حیات بخشیدن به حماسه ، شور و اعلام
آمادگی برای جانفشانی ببینیم دیگر جدایی آنها معنا پیدا نمیکند. این
بندگان هستند که باید با مکتب عاشورا زندگی کنند . امام حسین(ع) که محتاج
اشک بنده نیست. اگر امام و ائمه توصیه به اشک ریختن کردهاند برای همین است
که در راستای لبیک گفتن است.
سوال-
چرا آن قدر که بر گریه تأکید شده بر مطالعه در زندگانی امام(ع) و لبیک
گفتن نشده است؟ این ضعف و کمبود در روایاتهاست یا در ابلاغ آنها ؟( فلسفه
عزاداری )پاسخ- اگر یک روایت در یک موضوعی داشته باشیم با پنجاه
روایت در صحت آن موضوع، تفاوتی ندارد و بالعکس، اگر یک روایت در جایی
داشته باشیم و سی روایت غلط در باب همان موضوع در جایی دیگر، میگوئیم آن
سی روایت غلط خود را تصحیح میکنند و جای این یک روایت مینشینند. حضرت
امام حسین(ع) فرمودند:" من که حرکت کردم، الگوی شما هستم". وقتی بیان شده
من امام شما هستم یعنی شما باید وجوه اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود
را مثل من بسازید. در کنار اشک رسالتهای دیگری هم وجود دارد . یکی تحریف
زدایی، دیگری آگاهی و ...است. نکته آخر اینکه قانونی وجود دارد و آن
اینکه همیشه سخن عام با سخن مقید دایرهاش محدود میشود. مثلاً پدر وارد
خانه میشود و میفرماید: تشنه هستم ، چیزی برای رفع عطشم بیاور ولی اگر
بیدمشک باشد بهتر است، در اینجا قیدی در نظر گرفتند. ائمه فرمودهاند گریه
کنید ، در کنار آن هم جملهای دارند و بارها تکرار کردهاند که آن این است :
در کنار گریه به شناخت هم برسید.
سوال-
در بسیاری از روایات آمده که گریه کردن برای امام حسین(ع) انسان را پاک
میکند . پس گفته قرآن چه میشود که در آخرت هر کسی در گرو عمل خودش است؟
فکر نمیکنید این روایات افراد را تشویق به گناه کردن میکند؟( فلسفه
عزاداری )پاسخ- اعتقاد ما این است که اصل اولیه، همه انسانها
در گرو عمل خودشان هستند اما اگر خدا بخواهد فقط آدمی را با عملش ارزیابی
کند، انسان با مشکلاتی رو به رو خواهد شد . پس نیاز به کمک دارد که این
ثوابها میتواند راه گشا باشد ، در کنار این موارد از فضل خداوند هم غافل
نشویم.
دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟
پاسخ :
اعتبار اربعین امام حسین(ع) از گذشته میان شیعیان و در تقویم تاریخی وفاداران به امام حسین(ع) شناخته شده بوده است. کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از روایات فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است، ذیل ماه «صفر» می نویسد: نخستین روز این ماه (از سال 121)،روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است.
روز 20 صفر یعنی اربعین زمانی است که حرم امام حسین(ع) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه بازگشتند و روزی است که جابر بن عبدا... انصاری، صحابی رسول خدا (ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد و او نخستین کسی است که قبر آن حضرت را زیارت کرد.
در این روز، زیارت امام حسین(ع) مستحب است واین زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است.
شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق(ع) آورده است: السلام علی ولی ا... و حبیبه، السلام علی خلیل ا... ونجیبه، السلام علی صفی ا... و ابن صفیه...
این مطلبی است که شیخ طوسی، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم در باره اربعین آورده است. طبعا بر اساس اعتباری که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین می خوانده اند و اگر می توانسته اند مانند جابر بر مزار امام حسین(ع) گرد آمده و آن امام را زیارت می کردند. این سنت تا به امروز درعراق با قوت برپاست و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر مزار امام حسین(ع) جمع می شوند.
در اینجا و در ارتباط با اربعین، چند نکته را باید توضیح داد.
1. عدد چهل
نخستین مسأله ای که در ارتباط با «اربعین » جلب توجه می کند، تعبیر اربعین در متون دینی است. ابتدا باید نکته ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم :
اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی، اعداد نقش خاصی به لحاظ عدد بودن، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که کسی نمی تواند به صرف اینکه در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یاچهل یا هفتاد به کار رفته، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری، از آن روست که برخی از فرقه های مذهبی، بویژه آنها که تمایلات «باطنی گری » داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب می کرده اند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان متأثر از اندیشه های انحرافی و باطنی و اسماعیلی، مروج چنین اندیشه ای در باره اعداد یا نوع حروف بوده وهستند.
در واقع، بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده، می تواند بر اساس یک محاسبه الهی باشد، اما اینکه این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی می توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست. به عنوان نمونه، در دهها مورد در کتابهای دعا، عدد صد به کار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمی شود. همین طور سایر عددها. البته، ناخواسته برای مردم عادی، برخی از این اعداد طی روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده هایی هم از آنها می شود. تنها چیزی که در باره برخی از این اعداد می شود گفت، آن است که آن اعداد معین نشانه کثرت است. به عنوان مثال، در باره هفت چنین اظهار نظری شده است. بیش از این هرچه گفته شود، نمی توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.
عدد «اربعین » در متون دینی
یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است. یک نمونه آن که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است. گفتنی است، برخی از انبیا در سنین کودکی به نبوت رسیده اند.
در قرآن آمده است «میقات» موسی با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا درحال سجده بود. (مستدرک وسائل ج 9، ص 329) در باره بنی اسرائیل هم آمده که برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجه می کردند. (مستدرک ج 5،ص239).
اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این نقلها آمده است که اگر کسی ازامت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند درروز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که امیرمؤمنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می کردند، در برابردشمنانم می ایستادم.(الاحتجاج، ص 84).
مرحوم کفعمی نوشته است : زمین از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب، هیچ گاه خالی نمی شود. (بحار ج 53، ص 200)
درباره نطفه هم تصور بر این بوده که بعد از چهل روز علَقه می شود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مضغه تا تولد درنقلهای کهن به کار رفته است، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است.
در روایت است کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول نمی شود. و نیز در روایت است که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند می شود. نیز در روایت است که کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی می کند. نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی شود. (مستدرک وسائل، ج 5، ص 217).
اینها نمونه ای از نقلهایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است.
2. اربعین امام حسین(ع)
باید دید در کهن ترین متون مذهبی ما، از «اربعین » چگونه یاد شده است. به عبارت دیگر، دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟ چنانکه در آغاز گذشت، مهمترین نکته درباره اربعین، روایت امام عسکری(ع) است. حضرت در روایتی که در منابع مختلف از ایشان نقل شده، زیارت اربعین را یکی از پنج نشانه مؤمن دانسته اند.
این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که درمنابع دعایی آمده، به اربعین امام حسین(ع) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده است.
اما اینکه منشأ اربعین چیست، باید گفت، در منابع به این روز به دو اعتبارنگریسته شده است.
نخست روزی که اسیران کربلا از شام به مدینه بازگشتند.
دوم روزی که جابر بن عبدا... انصاری، صحابی پیامبر خدا (ص) از مدینه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدا... الحسین(ع) را زیارت کند. شیخ مفید (م 413) در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار(ع) است، به روز اربعین اشاره کرده و نوشته است: این روزی است که حرم امام حسین(ع)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابربن عبدا... انصاری برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد.
در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده، آمده است: در بیستم این ماه بود که حرم محترم حسین(ع) از شام به مدینه آمدند. (نزهة الزاهد، ص 241) همین طور در ترجمه فارسی «فتوح ابن اعثم» (الفتوح ابن اعثم، تصحیح مجد طباطبائی، ص 916) و کتاب «مصباح» کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است این مطلب آمده است. برخی عنوان کرده اند که عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی، بر آن است که روز اربعین، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند، نه آنکه در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان، ص 154) به هر روی، زیارت اربعین از زیارتهای مورد وثوق امام حسین(ع) است که ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.
3. بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا
اشاره کردیم که شیخ طوسی، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسیران کربلا از شام به مدینه دانسته است. باید افزود، نقلی دیگر، اربعین رابازگشت اسرا از شام به «کربلا» تعیین کرده است. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن، باید گفت، اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است. با این حال،علامه مجلسی پس از نقل هر دو اینها، اظهار می دارد: احتمال صحت هردوی اینها (به لحاظ زمانی ) بعید می نماید. (بحار ج 101، ص 334 335) ایشان این تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است. با این حال، در متونی، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست. اسیران، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.
باید توجه داشت، که این دو کتاب، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، از جهاتی، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون کهن تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که منابعی پس از لهوف به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده اند، نباید به عنوان یک منبع مستند و مستقل یاد شوند. کتابهایی مانند «حبیب السیر» که به نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده اند (نفس المهموم ترجمه شعرانی، ص 269) نمی توانند مورد استناد قرار گیرند.
در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است :
روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین(ع) را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار «ابن زبعری» را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین(ع) می زد.»
دوم سخن عماد الدین طبری (م حوالی 700) در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در16 ربیع الاول دانسته یعنی 66 روز پس از عاشورا.
4. میرزا حسین نوری و اربعین
علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی ازروضه ها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی، از اساس، نادرست بوده است. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.
به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است، همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زائر است.
اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا، توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین(ع) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره ای به اینکه اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همین طور ابومخنف، راوی مهم شیعه هم اشاره ای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلاهم مانند «انساب الاشراف»، «اخبارالطوال»، و «طبقات الکبری» اثری از این خبردیده نمی شود.
روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین حذف و تحریفی، دلیلی وجود ندارد.
خبر زیارت جابر، درکتاب «بشارة المصطفی» آمده، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره ای نشده است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم، به تبع استاد خود نوری، داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است(منتهی الامال، ج 1،صص 817 818) در دهه های اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است. (بررسی تاریخ عاشورا، صص 148 149) همین طور شهید مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.
5. شهید قاضی طباطبائی و اربعین
شهید محراب، مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی، کتابی با نام «تحقیق در باره اولین اربعین حضرت سید الشهدا» نوشته است.
هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند آمدن اسرا از شام به کربلا در نخستین اربعین، بعید نیست. این کتاب مشتمل بر تحقیقات حاشیه ای فراوانی در باره کربلاست که بسیارمفید و جالب است. اما به نظر می رسد در اثبات نکته مورد نظر، با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده، چندان موفق نبوده است.
ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه، از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرتها ومسیرها و زمانهایی را که برای این راه در تاریخ آمده به تفصیل نقل کرده اند. دراین نمونه ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده روز طی می شده و بنابراین، ممکن است در یک چهل روز، چنین مسیررفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین(ع) روز اول صفر وارد دمشق شده، می توان اظهار کرد که 20 روز بعد، اسرا می توانستند در کربلا باشند.
باید به اجمال گفت : بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان، در چنین زمان کوتاهی، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این خبر در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه؟ تا آنجا که می دانیم، نقل این خبر در منابع تاریخی، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمی کند. به علاوه، علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی، نه تنها به آن اشاره ای نکرده اند، بلکه به عکس آن تصریح کرده و نوشته اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین(ع) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است.
آنچه می ماند این است که نخستین زیارت امام حسین(ع) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدا... انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار(ع) که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین(ع) بهره می گرفتند، آن روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده، به عنوان روزی که زیارت امام حسین(ع) در آن مستحب است، اعلام فرمودند.
متن زیارت اربعین هم ازسوی حضرت صادق(ع) انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی، شیعیان را از زیارت آن حضرت در این روز برخوردار می کند.
اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است.
زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است. وی گفت که مولایم صادق(ع) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است.... (مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال، ج 3، ص 101، مزار مشهدی، ص 514 (تحقیق قیومی )، مزار شهید اول (تحقیق مدرسة الامام المهدی، قم 1410)، ص 185 186).
این زیارت، به جهاتی مشابه برخی از زیارتهای دیگر است، اما از آن روی که مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است، اهمیت ویژه ای دارد. در بخشی از این زیارت درباره هدف امام حسین(ع) از این نهضت آمده است:
خدایا، امام حسین(ع) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت خود را به دنیای پست فروخته اند، بر ضد وی شوریده و آن حضرت را به شهادت رساندند.
محقق مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات گفت: هر گریستنی برای امام حسین(ع) بدون تحقق شرایط و انگیزه معقول آن نمیتواند موجب آن همه پاداش و ثوابهایی شود که در روایات به بخشی از آن اشاره شده است، اگر چه بدون اجر نخواهد بود.
8-همان، ص107.
مناسب است چند مطلب بعنوان مقدمه ذکر شود:
۱- ابراز غم و اندوه و گریه بر عزیزان از دست رفته از نظر شیعه و سنی جایز است و شخص رسول گرامی اسلام(ص) در شهادت عمویش حمزه[۱]، در شهادت جعفربن ابیطالب[۲]، در غم مرگ فرزند عزیزشان ابراهیم[۳]، در اندوه رحلت یکی از نوادگانشان، در کنار قبر مادرشان و ...[۴] گریستند.
۲-
بر اساس روایات فریقین پیامبر اکرم(ص) بارها از شهادت اباعبدالله حسین(ع)
خبر دادند و در غم و اندوه شهادت و مظلومیت آن حضرت گریستند؛ در روز ولادت[۵]، در منزل ام سلمه[۶]، در منزل زینب[۷]
۳-
ائمه معصومین: بر مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) می گریستند و در ایام
شهادت آن حضرت به برگزاری مراسم عزا می پرداختند. امام سجاد(ع) با همه صبر
و شکیبایی در بقیه عمر شریفش پس از حادثه کربلا همواره گریان و اندوهگین
بود، به گونه ای که امام صادق(ع) می فرماید: «امام علی بن حسین(ع) بیست سال گریه کرد و غذایی در نزد او گذاشته نمی شد مگر اینکه گریه میکرد.»[۸]
امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) و امام رضا(ع) که از آزادی بیشتری
برخوردار بودند در حکومتهای وقت خویش مجالس سوگواری بپا می کردند و از
شعرا میخواستند در مصایب و فضایل اباعبدالله شعر بخوانند و آنان گریه
میکردند.[۹]
۴- پاداش وثواب عزاداری وگریه برای امام حسین(ع):
از
منابع شیعه استفاده میشود که گریه بر امام حسین(ع) نه تنها جایز و مشروع
است بلکه مطلوب و پسندیده است و از ثواب فوق العاده ای برخوردار است،
پیامبر گرامی اسلام فرمود: «کُلُّ عیْنٍ باکِیْ اِلاّ عَینٌ بَکَتْ عَلی مَصائِبِ الحُسَین فَاِنَّها ضاحِکَ مُسْتَبِشَرْ بِنَعیمِ الجَنّْه؛[۱۰] هر
چشمی در روز قیامت گریان است مگر چشمی که بر مصیبت حسین(ع) گریه کرده است
که چنین کسی خندان است و بر نعمتهای بهشت بشارت داده میشود.»
امام رضا(ع) فرمودند:«گریه برامام حسین(ع)گناهان بزرگ را محو می کند.»[۱۱]
امام صادق(ع) فرمودند: «کسی
که به یاد امام حسین(ع) به مقدار بال مگسی، اشک از چشمانش جاری شود، ثوابش
بر خداوند است، و خداوند به کمتر از بهشت برای او راضی نمی شود.»[۱۲]
و روایات فراوان دیگری که برای ثواب گریه بر امام حسین(ع) وارد شده است.
۵-
لازمه ابراز عشق و ارادت و محبت به اهلبیت شادی در شادمانی آنها و
سوگواری بر مصایب و غمو اندوه آنان است چرا که اهلبیت رسول خدا(ص) همان
مصداق «قربی» هستند در آیه شریفه:«قُلْ لااَسْئَلُکُم عَلَیْهِ اَجْراً اِلاَّ المَوَدَّه فیِالقُربی؛[۱۳] (اى پیامبر! به مردم) بگو: من از شما بر این (رسالت خود) هیچ مزدى جز مودّت نزدیکانم را نمى خواهم»
۶-
امام حسین(ع) با قیام و شهادتش درس چگونه زیستن و چگونه مردن را به
انسانها آموخت و با شهادتش چهره پلید طاغوت زمان خویش را بر ملا ساخت و
چهره کریه یزید را روشن نمود پس باید قیام و شهادتش بزرگ داشته شود.
اینک با توجه به مقدمات فوق در پاسخ این سؤال میگوییم شیعه در ایام شهادت امام حسین(ع) گریه و عزاداری می کند تا بدین وسیله:
۱: به سنت رسول خدا(ص) و سیره ائمه تمسک نموده باشد.
۲: عشق و ارادت خویش را به خاندان رسالت ابراز دارد.
۳: درسهای نهضت عاشورا و اهداف امام حسین(ع) را تبیین نماید.
۴: از شهدا و مجاهدانی که برای احیای اسلام از جان خویش دریغ نکردند تقدیر نماید.
۵: زمینه تبلیغ دین و بیان احکام اسلامی را فراهم کند.
۶- یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینی، را زنده نگاه دارد.
۷- الهام بخش روح انقلابی و ستم ستیزی باشد.
۸- پیوند عمیق عاطفی بین امت و الگوهای راستین برقرار نماید.
۹- پالایش روح و تزکیه نفس، را با اتصال به پاکان تامین کند.
۱۰- در مقابل ظلم ظالم ساکت ننشته باشد.
[۱]. طبقات ابن سعد، ترجمه حمزه.
[۲]. استیعاب و اسدالغابه، ترجمه جعفربن ابیطالب.
[۳]. صحیح بخاری، کتاب الخبائز، باب قول النبی(ص) «انابک لمحزونون».
[۴]. صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱(ع)(ص)، کتاب الخبائز، باب (ص)(س)، حدیث ۱۰۸.
[۵]. مقتل خوارزمی، ج ۱، ص (ع)۸.
[۶]. الجامع الصحیح، ج (س)۱، ص (س)۱۹.
[۷]. المجمع الزواید، ج ۹، ص ۱۸۸.
[۸]. مناقب، شهر آشوب، ج ۴، ص ۵(ص)۱.
[۹]. کامل الزیادات، ص ۴(ع)۱؛ امالی صدوق و رجال کشی.
[۱۰]. وسایل الشیعه، ج ۲، ص ۹۲۴.
[۱۱]. مسند امام رضا(ع)/ج۲ص۲۷.
[۱۲]. بحارالانوار/ ج۴۴ ص۲۸۵.
[۱۳]. سوره شوری، آیه (س)۲۳.