دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

فلسفه اشک برای امام حسین(ع) چیست ؟ پاداش اشک برای امام حسین چقدر است؟

فلسفه عزاداری 1 PDF  | چاپ |  نامه الکترونیک


کارشناسان برنامه جناب آقای دکتر محمد علی مهدوی راد عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و آقای دکتر فتح الله نجار زادگان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
سوال- دلیل اینکه بعد از 1400سال عزاداری می‌کنیم چیست؟ کدام یک از ادیان به این کار می پردازند؟ در کل، فلسفه عزاداری چیست ؟پاسخ- عزاداری اولاً بالذات انسانی و فطری ، ثانیاً مکتبی و مسلکی و ثالثاً مذهبی است. یعنی این‌طور نیست که عزاداری خاصّ اسلام، شیعه یا ایرانی باشد در اصل نوعی به یاد آوردن است، البته آن نوع عزاداری که در شیعه بر آن امر شده و روایاتی که در رابطه با عزاداری امام حسین(ع) نقل شده از نوع و گونه‌ای دیگر است ولی این‌که با این جهت گیری به آن بیندیشیم که یک یاد و یاد کرد از کسی است که او را دوست داریم . این یاد ،اختصاص به ما یا 1400 سال ندارد، همچنین در فرهنگ‌های دیگر هم وجود دارد مثلاً از یک سرباز گمنام خود یاد می‌کنند. همه‌ی ملیت‌ها با به یاد آوردن عزیزان، به دنبال یک هدف هستند، مسلمانان هم با یک هدفی مراسم محرم و عاشورا را برگزار می‌کنیم. دو نکته حائز اهمیت است یکی اینکه فلسفه ی عزاداری افزون بر وجه عامی که دارد باید مشاهده کنیم واکنش دشمنان دین و اهل بیت درباره این حرکت چه بوده و متناسب با واکنش‌ها ، آن را سامان دهیم. اگر آنها بنابر این دارند که این صدا را خاموش نمایند، ما هم باید همواره بکوشیم که این فریاد و ندا را زنده نگه داریم و به پیش ببریم. این یک ویژگی است که در این مکتب و حرکت وجود دارد. نکته دوم هم این است که برای تبیین فلسفه عزاداری، ما باید عاشورا را یک فرهنگ و مکتب به هم پیوسته که اجزا و عناصر متصل بهمی دارد ببینیم.
سوال- اگر بپذیریم که قرار است برای امام حسین(ع) عزاداری کنیم . آیا بارزترین نماد عزاداری،سینه‌زنی است که ممکن است از لحاظ اجتماعی به شغل و کار مردم ضربه زند ؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- این حرکت شاید برترین و بهترین نمود نباشد ولی اشکالی هم ندارد چرا که یک نماد است یعنی یک عزاداری وجود دارد که ما براساس فلسفه ، اندیشه و هدف آن را انجام می‌دهیم که برای رسیدن به هدف می‌توانیم سینه‌زنی که یک عرف است را داشته باشیم. در هر نقطه‌ای که شیعه‌ای وجود دارد، این نوع عزاداری هم خواهید دید. اگر این حرکت به شکلی شد که فردی مورد آزار قرار گرفت، هیچ کس آن را توصیه نمی‌کند. آن کسی که این دسته ی سینه‌زنی از کنار مغازه یا خانه‌اش عبور می‌کند او هم این عشق و شور را دارد.
سوال- در این سینه‌زنی‌ها بسیاری از افراد با زدن قمه به بدن خود آسیب می‌رسانند . آیا سینه‌زنی مثل همان قمه‌زنی نیست ؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- اولاً قمه ‌زنی، یک حرکت تقریباً اشمئزاز آفرین است و مقام معظم رهبری هم چندین سال قبل در جایگاه رهبری دقیق بر این نکته تکیه کردند. اگر بازخورد فضای جهانی آن را هم ببینیم همیشه این حرکت را عنوان و بیان کرده اند. در سینه زنی یک حرکتی که به آن معتقد هستیم برای یک آرمان انجام می‌دهیم،در درون مایه این حرکت، یک حقیقت بلند وجود دارد و آن معرفت وعشق است.
سوال- آیا سرخ شدن سینه که حد شرعی برای آن تعیین شده اشکالی ندارد؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- دو نکته وجود دارد. یکی اینکه گاه به فردی دیگر ضربه‌ای می‌زنیم که بدن او سرخ می‌شود . گاه به خودمان ، بخاطر هدف برتر ضربه می زنیم . به تعبیر فقهی، اگر ما اهم و مهم را بسنجیم در اینجا فقها فتوا می‌دهند که اگر این ضرر در حدی نباشد که عرف آن را ناپسند تلقی کند، مشکلی ندارد. 
سوال- آیا کسانی که صورت خود را می خراشند اشکالی ندارد ؟ ( فلسفه عزاداری )
پاسخ- سینه‌زنی و زنجیر‌زنی را برخی از فقها فتوا دادند که اگر در حدی نباشد که عرف عام آن را ضرر بیرون از محدوده تلقی کنند، مشکلی ندارد ولی در‌خصوص، خراشیدن هیچ فتوایی داده نشده است.
سوال- همان‌طور که می‌دانیم، قیام عاشورا، پیروزی خون بر شمشیر بوده پس چه دلیلی برای عزاداری وجود دارد؟ تا با مظلوم‌نمائی و عزاداری، شخصیت امام حسین(ع) را تضعیف کنیم ؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- یک واقعیت را نباید فراموش کرد و آن اینکه ما مظلوم‌نمائی نمی‌کنیم. عاشورا،کربلا و حادثه محرم ذو وجوه است ، در یک وجه آن حماسه، حرکت و تلاش برای اعتلای حق است و در طرف دیگر آن ستم بارگی و درندگی وجود دارد که طبیعتاً در آن مظلومیت هم رقم خورده است. تاریخ کربلا ، از روشن‌ترین بخش‌های تاریخ‌های اسلام است . یکی از علت‌های آن این است که افرادی که از کربلا بازگشتند بعدها وجدان شان به آنها فشار وارد می‌کرد و وقایع را بر زبان می‌آوردند. لذا در تاریخ اسلام افرادی که سعی بر این داشتند که این وقایع را سربسته نگه دارند موفق به انجام آن نشدند. همه انسان‌ها، شیعه ، سنی ، مسیحی ،هندی و حتی یهودیان به این حادثه نگاه کرده اند . آنها هم از بُعد حماسی و هم از بُعد ستم‌بارگی حیرت زده و شگفت زده    گشته اند. از استاد شهید مطهری آمده است که:"آنچه در این حادثه مهم است و بیشترین جلوه‌اش، حماسه و ایستادن برای حق است. دشمن مظلومیت را رقم زده و ما فقط برای گزارش تاریخ آن را عرضه می‌کنیم ، پس ما مظلوم‌نمائی نمی‌کنیم.
سوال- ما همیشه عزاداری امام حسین(ع) را ده روز قبل از شهادت ایشان آغاز  و نهایتاً در شام غریبان به پایان می‌رسانیم در صورتی که در تمام مراسم‌های عزاداری ، ما روز شهادت و بعد از آن به سوگ می‌نشینیم. چرا باید این‌گونه باشد؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- این سنتی است که در میان ائمه (ع) هم وجود داشته است . در روایت آمده که حضرت صادق(ع) یک روز قبل از محرم آمادگی ایجاد می‌کرد و این روزهای قبل از عاشورا را برای مهیا شدن به اوج انجام می‌دادند. این مشکلی ندارد به شرط آن‌که بعد هم فراموش نکنیم. خوشبختانه در بعضی شهرها این مقوله رعایت می‌شود، به آن اهمیت می‌دهند و شور و هیجان دهه اول را حفظ می‌نمایند.
سوال- گفته شده در مجالس امام حسین(ع) ریا هم می‌توان کرد یعنی اگر اشک شما نمی‌آید حالت آن را به خود بگیرید،چطور عملی که ناپسند است در مجالس امام حسین(ع) پسندیده می‌شود ؟  ( فلسفه عزاداری )پاسخ- چرا اسم این حرکت را ریا می‌گذارید ؟ ریا به معنای این است که فرد کاری کند که در نزد دیگران محبوب شود در حالی‌که آن امرعبادی است و باید خالص برای خدا باشد، وقتی گفته شده برای امام حسین(ع) حالت حزن به خود بگیرید که شاید این مقدمه‌ای باشد تا وارد عرصه اشک شوید ریا نخواهد بود. بنابراین خود را به گریه زدن آغازی برای ورود به عزاداران مخلص برای امام حسین(ع) است.
سوال- آیا امام حسین (ع) به عزاداری ما احتیاج دارد؟ یعنی به گریه کردن یا لبیک گفتن ما احتیاج دارند؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- اشک نوعی نماد است برای کسی که به او عشق می‌ورزیم ، اشک می‌ریزیم اگر این لبیک را ذات وجوه تصور کنیم و وجوه آن را باز کنیم یکی از ابعاد آن،اشک ریختن است. اشک جدای از لبیک نیست. آن چهره‌های برجسته آغاز حرکت را با آیات قرآن شروع کردند و به یاد امام(ع) اشک ریختند، سپس شمشیر برداشتند و به میدان ‌رفتند. اشک هرگز به معنای این نیست که با آن یا آتش خشم خود را علیه دشمن یا آگاهی و حرکت را خاموش کنیم. آن اشک یک عشق سوزان به امام حسین(ع) است.
سوال- از منظر امام شناسی آیا امام حسین(ع) بیشتر از اشک به لبیک ما احتیاج ندارند ؟( فلسفه عزاداری )
پاسخ- اگر این‌ها را روبه روی هم ببینیم آن‌گاه می‌توان گفت به کدام یک بیشتر نیاز است ولی اگر اشک را در راستای حیات بخشیدن به حماسه ، شور و اعلام آمادگی برای جان‌فشانی ببینیم دیگر جدایی آن‌ها معنا پیدا نمی‌کند. این بندگان هستند که باید با مکتب عاشورا زندگی کنند . امام حسین(ع) که محتاج اشک بنده نیست. اگر امام و ائمه توصیه به اشک ریختن کرده‌اند برای همین است که در راستای لبیک گفتن است.
سوال- چرا آن قدر که بر گریه تأکید شده بر مطالعه در زندگانی امام(ع) و لبیک گفتن نشده است؟ این ضعف و کمبود در روایات‌هاست یا در ابلاغ آنها ؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- اگر یک روایت در یک موضوعی داشته باشیم با پنجاه روایت در صحت آن موضوع، تفاوتی ندارد و بالعکس، اگر یک روایت در جایی داشته باشیم و سی روایت غلط در باب همان موضوع در جایی دیگر، می‌گوئیم آن سی روایت غلط خود را تصحیح می‌کنند و جای این یک روایت می‌نشینند. حضرت امام حسین(ع) فرمودند:" من که حرکت کردم، الگوی شما هستم". وقتی بیان شده من امام شما هستم یعنی شما باید وجوه اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود را مثل من بسازید. در کنار اشک رسالت‌های دیگری هم وجود دارد . یکی تحریف زدایی، دیگری آگاهی و ...است. نکته آخر این‌که قانونی وجود دارد و آن این‌که همیشه سخن عام با سخن مقید دایره‌اش محدود می‌شود. مثلاً پدر وارد خانه می‌شود و می‌فرماید: تشنه هستم ‌، چیزی برای رفع عطشم بیاور ولی اگر بیدمشک باشد بهتر است، در اینجا قیدی در نظر گرفتند. ائمه فرموده‌اند گریه کنید ، در کنار آن هم جمله‌ای دارند و بارها تکرار کرده‌اند که آن این است : در کنار گریه به شناخت هم برسید.
سوال- در بسیاری از روایات آمده که گریه کردن برای امام حسین(ع) انسان را پاک می‌کند . پس گفته قرآن چه می‌شود که در آخرت هر کسی در گرو عمل خودش است؟ فکر نمی‌کنید این روایات افراد را تشویق به گناه کردن می‌کند؟( فلسفه عزاداری )پاسخ- اعتقاد ما این است که اصل اولیه، همه انسان‌ها در گرو عمل خودشان هستند اما اگر خدا بخواهد فقط آدمی را با عملش ارزیابی کند، انسان با مشکلاتی رو به رو خواهد شد . پس نیاز به کمک دارد که این ثواب‌ها می‌تواند راه‌ گشا باشد ، در کنار این موارد از فضل خداوند هم غافل نشویم.

 دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟

 

 

پاسخ :

 اعتبار اربعین امام حسین(ع) از گذشته میان شیعیان و در تقویم تاریخی وفاداران به امام حسین(ع) شناخته شده بوده است. کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول شیخ طوسی از روایات فراوان در باره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است، ذیل ماه «صفر» می نویسد: نخستین روز این ماه (از سال 121)،روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است.

روز 20 صفر یعنی اربعین زمانی است که حرم امام حسین(ع) یعنی کاروان اسرا، از شام به مدینه بازگشتند و روزی است که جابر بن عبدا... انصاری، صحابی رسول خدا (ص)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت قبر امام حسین(ع) بشتابد و او نخستین کسی است که قبر آن حضرت را زیارت کرد.

در این روز، زیارت امام حسین(ع) مستحب است واین زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است.

شیخ طوسی سپس متن زیارت اربعین را با سند به نقل از حضرت صادق(ع) آورده است: السلام علی ولی ا... و حبیبه، السلام علی خلیل ا... ونجیبه، السلام علی صفی ا... و ابن صفیه...

این مطلبی است که شیخ طوسی، عالم فرهیخته و معتبر و معقول شیعه در قرن پنجم در باره اربعین آورده است. طبعا بر اساس اعتباری که این روز میان شیعیان داشته است، از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین می خوانده اند و اگر می توانسته اند مانند جابر بر مزار امام حسین(ع) گرد آمده و آن امام را زیارت می کردند. این سنت تا به امروز درعراق با قوت برپاست و شاهدیم که میلیونها شیعه عراقی و غیر عراقی در این روز بر مزار امام حسین(ع) جمع می شوند.

در اینجا و در ارتباط با اربعین، چند نکته را باید توضیح داد.

 

1. عدد چهل

 

 

نخستین مسأله ای که در ارتباط با «اربعین » جلب توجه می کند، تعبیر اربعین در متون دینی است. ابتدا باید نکته ای را به عنوان مقدمه یادآور شویم :

اصولا باید توجه داشت که در نگرش صحیح دینی، اعداد نقش خاصی به لحاظ عدد بودن، در القای معنا و منظوری خاص ندارند؛ به این صورت که کسی نمی تواند به صرف اینکه در فلان مورد یا موارد، عدد هفت یا دوازده یاچهل یا هفتاد به کار رفته، استنباط و استنتاج خاصی داشته باشد. این یادآوری، از آن روست که برخی از فرقه های مذهبی، بویژه آنها که تمایلات «باطنی گری » داشته یا دارند و گاه و بیگاه خود را به شیعه نیز منسوب می کرده اند، و نیز برخی از شبه فیلسوفان متأثر از اندیشه های انحرافی و باطنی و اسماعیلی، مروج چنین اندیشه ای در باره اعداد یا نوع حروف بوده وهستند.

در واقع، بسیاری از اعدادی که در نقلهای دینی آمده، می تواند بر اساس یک محاسبه الهی باشد، اما اینکه این عدد در موارد دیگری هم کاربرد دارد و بدون یک مستند دینی می توان از آن در سایر موارد استفاده کرد، قابل قبول نیست. به عنوان نمونه، در دهها مورد در کتابهای دعا، عدد صد به کار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگویید، اما این دلیل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمی شود. همین طور سایر عددها. البته، ناخواسته برای مردم عادی، برخی از این اعداد طی روزگاران، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده هایی هم از آنها می شود. تنها چیزی که در باره برخی از این اعداد می شود گفت، آن است که آن اعداد معین نشانه کثرت است. به عنوان مثال، در باره هفت چنین اظهار نظری شده است. بیش از این هرچه گفته شود، نمی توان به عنوان یک استدلال به آن نظر کرد.

 

عدد «اربعین » در متون دینی

 

 

یکی از تعبیرهای رایج عددی، تعبیر اربعین است که در بسیاری از موارد به کار رفته است. یک نمونه آن که سن رسول خدا(ص) در زمان بعثت، چهل بوده است. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکری است. گفتنی است، برخی از انبیا در سنین کودکی به نبوت رسیده اند.

در قرآن آمده است «میقات» موسی با پروردگارش در چهل روز حاصل شده است. در نقل است که، حضرت آدم چهل شبانه روز بر روی کوه صفا درحال سجده بود. (مستدرک وسائل ج 9، ص 329) در باره بنی اسرائیل هم آمده که برای استجابت دعای خود چهل شبانه روز ناله و ضجه می کردند. (مستدرک ج 5،ص239).

اعتبار حفظ چهل حدیث که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است. در این نقلها آمده است که اگر کسی ازامت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند درروز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل دیگری آمده است که امیرمؤمنان(ع) فرمودند: اگر چهل مرد با من بیعت می کردند، در برابردشمنانم می ایستادم.(الاحتجاج، ص 84).

مرحوم کفعمی نوشته است : زمین از یک قطب، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجیب، هیچ گاه خالی نمی شود. (بحار ج 53، ص 200)

درباره نطفه هم تصور بر این بوده که بعد از چهل روز علَقه می شود. همین عدد در تحولات بعدی علقه به مضغه تا تولد درنقلهای کهن به کار رفته است، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است.

در روایت است کسی که شرابخواری کند، نمازش تا چهل روز قبول نمی شود. و نیز در روایت است که کسی که چهل روز گوشت نخورد، خلقش تند می شود. نیز در روایت است که کسی که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قلبش را نورانی می کند. نیز رسول خدا(ص) فرمود: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل روز دعایش مستجاب نمی شود. (مستدرک وسائل، ج 5، ص 217).

اینها نمونه ای از نقلهایی بود که عدد اربعین در آنها به کار رفته است.

 

2. اربعین امام حسین(ع)

 

 

باید دید در کهن ترین متون مذهبی ما، از «اربعین » چگونه یاد شده است. به عبارت دیگر، دلیل بزرگداشت اربعین چیست؟ چنانکه در آغاز گذشت، مهمترین نکته درباره اربعین، روایت امام عسکری(ع) است. حضرت در روایتی که در منابع مختلف از ایشان نقل شده، زیارت اربعین را یکی از پنج نشانه مؤمن دانسته اند.

این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که درمنابع دعایی آمده، به اربعین امام حسین(ع) و بزرگداشت آن روز تصریح کرده است.

اما اینکه منشأ اربعین چیست، باید گفت، در منابع به این روز به دو اعتبارنگریسته شده است.

نخست روزی که اسیران کربلا از شام به مدینه بازگشتند.

دوم روزی که جابر بن عبدا... انصاری، صحابی پیامبر خدا (ص) از مدینه به کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدا... الحسین(ع) را زیارت کند. شیخ مفید (م 413) در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار(ع) است، به روز اربعین اشاره کرده و نوشته است: این روزی است که حرم امام حسین(ع)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابربن عبدا... انصاری برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد.

در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده، آمده است: در بیستم این ماه بود که حرم محترم حسین(ع) از شام به مدینه آمدند. (نزهة الزاهد، ص 241) همین طور در ترجمه فارسی «فتوح ابن اعثم» (الفتوح ابن اعثم، تصحیح مجد طباطبائی، ص 916) و کتاب «مصباح» کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است این مطلب آمده است. برخی عنوان کرده اند که عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی، بر آن است که روز اربعین، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند، نه آنکه در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان، ص 154) به هر روی، زیارت اربعین از زیارتهای مورد وثوق امام حسین(ع) است که ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است.

 

3. بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا

 

 

اشاره کردیم که شیخ طوسی، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسیران کربلا از شام به مدینه دانسته است. باید افزود، نقلی دیگر، اربعین رابازگشت اسرا از شام به «کربلا» تعیین کرده است. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن، باید گفت، اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است. با این حال،علامه مجلسی پس از نقل هر دو اینها، اظهار می دارد: احتمال صحت هردوی اینها (به لحاظ زمانی ) بعید می نماید. (بحار ج 101، ص 334 335) ایشان این تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است. با این حال، در متونی، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین، مربوط به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست. اسیران، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.

باید توجه داشت، که این دو کتاب، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، از جهاتی، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون کهن تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که منابعی پس از لهوف به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده اند، نباید به عنوان یک منبع مستند و مستقل یاد شوند. کتابهایی مانند «حبیب السیر» که به نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده اند (نفس المهموم ترجمه شعرانی، ص 269) نمی توانند مورد استناد قرار گیرند.

در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است :

روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین(ع) را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار «ابن زبعری» را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین(ع) می زد.»

دوم سخن عماد الدین طبری (م حوالی 700) در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در16 ربیع الاول دانسته یعنی 66 روز پس از عاشورا.

 

4. میرزا حسین نوری و اربعین

 

 

علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی ازروضه ها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی، از اساس، نادرست بوده است. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.

به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است، همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زائر است.

اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا، توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین(ع) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره ای به اینکه اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همین طور ابومخنف، راوی مهم شیعه هم اشاره ای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلاهم مانند «انساب الاشراف»، «اخبارالطوال»، و «طبقات الکبری» اثری از این خبردیده نمی شود.

روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین حذف و تحریفی، دلیلی وجود ندارد.

خبر زیارت جابر، درکتاب «بشارة المصطفی» آمده، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره ای نشده است.

مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم، به تبع استاد خود نوری، داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است(منتهی الامال، ج 1،صص 817 818) در دهه های اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است. (بررسی تاریخ عاشورا، صص 148 149) همین طور شهید مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.

 

5. شهید قاضی طباطبائی و اربعین

 

 

شهید محراب، مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی، کتابی با نام «تحقیق در باره اولین اربعین حضرت سید الشهدا» نوشته است.

هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند آمدن اسرا از شام به کربلا در نخستین اربعین، بعید نیست. این کتاب مشتمل بر تحقیقات حاشیه ای فراوانی در باره کربلاست که بسیارمفید و جالب است. اما به نظر می رسد در اثبات نکته مورد نظر، با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده، چندان موفق نبوده است.

ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه، از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرتها ومسیرها و زمانهایی را که برای این راه در تاریخ آمده به تفصیل نقل کرده اند. دراین نمونه ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده روز طی می شده و بنابراین، ممکن است در یک چهل روز، چنین مسیررفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین(ع) روز اول صفر وارد دمشق شده، می توان اظهار کرد که 20 روز بعد، اسرا می توانستند در کربلا باشند.

باید به اجمال گفت : بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان، در چنین زمان کوتاهی، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این خبر در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه؟ تا آنجا که می دانیم، نقل این خبر در منابع تاریخی، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمی کند. به علاوه، علمای بزرگ شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی، نه تنها به آن اشاره ای نکرده اند، بلکه به عکس آن تصریح کرده و نوشته اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین(ع) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است.

آنچه می ماند این است که نخستین زیارت امام حسین(ع) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدا... انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار(ع) که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین(ع) بهره می گرفتند، آن روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده، به عنوان روزی که زیارت امام حسین(ع) در آن مستحب است، اعلام فرمودند.

متن زیارت اربعین هم ازسوی حضرت صادق(ع) انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی، شیعیان را از زیارت آن حضرت در این روز برخوردار می کند.

اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است.

زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است. وی گفت که مولایم صادق(ع) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است.... (مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال، ج 3، ص 101، مزار مشهدی، ص 514 (تحقیق قیومی )، مزار شهید اول (تحقیق مدرسة الامام المهدی، قم 1410)، ص 185 186).

این زیارت، به جهاتی مشابه برخی از زیارتهای دیگر است، اما از آن روی که مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است، اهمیت ویژه ای دارد. در بخشی از این زیارت درباره هدف امام حسین(ع) از این نهضت آمده است:

خدایا، امام حسین(ع) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت خود را به دنیای پست فروخته اند، بر ضد وی شوریده و آن حضرت را به شهادت رساندند.


شرط قبولی گریه بر امام حسین(ع) چیست؟

محقق مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات گفت: هر گریستنی برای امام حسین(ع) بدون تحقق شرایط و انگیزه معقول آن نمی‌تواند موجب آن همه پاداش و ثواب‌هایی شود که در روایات به بخشی از آن اشاره شده است، اگر چه بدون اجر نخواهد بود.


فارس:  تأکید و توصیه‌ای که در روایات نسبت به بر پا نمودن مجالس عزا و گریه بر مصائب امام حسین(ع) وارد شده است،‌ نسبت به هیچ یک از امامان معصوم(ع) حتی وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) وارد نشده است، گویا در این مسأله سری نهفته است که ائمه اطهار(ع) این همه آن را مورد تأکید و سفارش قرار داده‌اند و خود برای مظلومیت آن حضرت مجالس عزا بر پا می‌کردند و مرثیه‌سراها مرثیه می‌خواندند و حضرات معصومین(ع) گریه می‌کردند و مردم را به این کار تشویق می‌کردند و از ثواب گریه بر امام حسین(ع) مطلع می‌‌کردند. بیان روایات در وعده ثواب‌های عظیم این مجالس به‌گونه‌ای است که عده‌ای آن را اغراق‌آمیز دانسته و منکر آن شده‌اند و منشأ آن را «غُلات» دانسته و گفته‌اند: «ثواب باید با عمل تناسب داشته باشد، چگونه ممکن است عمل کوچکی مانند گریه بر امام حسین(ع) این‌قدر پاداش عظیم داشته باشد؟!» حجت‌الاسلام رمضانعلی حسنی محقق مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس به این شبهه پاسخ داده است که در ادامه می‌آید:

*عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) چه فلسفه‌ای دارد؟

-ارزش و اهمیت کارهایی که انسان انجام می‌دهد، با انگیزه و محرک اصلی آن عمل پیوند مستقیم دارند. اگر محرک اصلی آن، چیزهایی پست و بی‌ارزش باشد، آن عمل در نظر اسلام و عقلا بی‌ارزش و بی‌اهمیت خواهد بود، اگر انگیزه اصلی آن، یک امر مهم و قابل توجه باشد، چنین عملی در نظر اسلام و عقلا مهم و با ارزش تلقی خواهد شد. از آنجا که عزاداری و گریه کردن بر امام حسین(ع) در راستای زنده نگهداشتن قیام با عظمت و فداکاری‌ها و جانفشانی‌های امام حسین(ع) و یاران فداکار و با وفای آن حضرت انجام می‌شود و اهداف بسیار بزرگی را دنبال می‌کند، خداوند متعال پاداش این عزاداری‌ها و گریه کردن‌ها را آمرزش گناهان قرار داده است.

ممکن است در دنیا همه حقایق و عظمت قیام امام حسین(ع) و پاداشی که خداوند برای عزاداران و گریه‌کنندگان بر آن بزرگوار قرار داده، برای ما معلوم نشود

تردیدی نیست که گریه کردن بر امام حسین(ع) اجر و پاداش بس بزرگ و بیشماری دارد که انسان چه بسا از توصیف و بیان حقیقت آن عاجز است و ممکن است در دنیا همه حقایق و عظمت قیام امام حسین(ع) و پاداشی که خداوند برای عزاداران و گریه‌کنندگان بر آن بزرگوار قرار داده، برای ما معلوم نشود و آنچه ما درک می‌کنیم و روایات بیانگر آن است فقط گوشه‌ای از عظمت قیام امام حسین(ع) و پاداش عزاداران حسینی می‌باشد.

شیخ صدوق به سند معتبر از ریان بن شبیب نقل می‌کند که امام رضا(ع) فرمودند: «ای پسر شبیب! اگر گریه می‌کنی برای چیزی، پس برای حسین بن علی(ع) گریه کن که او را مانند گوسفند ذبح کردند، ای پسر شبیب! اگر گریه کنی بر حسین(ع) تا آب دیده بر روی تو جاری شود، حق تعالی جمیع گناهان صغیره و کبیره تو را بیامرزد، خواه اندک باشد، خواه بسیار، ای پسر شبیب! اگر می‌خواهی که در غرفه‌های عالیه بهشت ساکن شوی و با رسول خدا(ص) و ائمه طاهرین(ع) همنشین شوی پس لعنت کن قاتلان حسین(ع) را.(1)

امام صادق(ع) فرمودند: «هر که در مرثیه حسین(ع) شعری بخواند و خود بگرید و یک کسی دیگر را نیز بگریاند بهشت بر او واجب شود».(2)

*گریه کردن یک عمل به ظاهر کوچک است، ملموس نیست که پاداش‌ بسیار عظیم داشته باشد؟


-در روایات برای برخی اعمال به ظاهر کوچک ثواب‌های بسیار عظیم بیان شده است؛ مثل اینکه هر کس قاتلان امام حسین(ع) را لعن کند با رسول خدا(ص) در غرفه‌های بهشت محشور خواهد شد و اینکه گریه بر امام حسین(ع) باعث می‌شود تمامی گناهان انسان آمرزیده شوند؛ برخی ممکن است با شنیدن این جملات استبعاد کنند و پذیرش این مطالب برایشان سخت باشد، اما با در نظر گرفتن چند مطلب این استبعاد رفع خواهد شد:

-عظمت قیام امام حسین(ع)

حوادث گذشته‌ هر جامعه می‌تواند در سرنوشت آن جامعه و جوامع دیگر، آثار عظیمی داشته باشد. اگر حادثه، حادثه‌ مفیدی بوده و در جای خود دارای آثار و برکاتی بوده است، بازنگری، بازسازی و زنده نگهداشتن آن می‌تواند آثار و برکات زیادی داشته باشد و فراموش کردن آن موجب خسارت‌‌های جبران‌ناپذیری برای جامعه بشری است؛ زیرا حوادث مهمی که در تاریخ ملت‌ها به وجود می‌آیند هزینه‌های زیادی را برای ملت‌ها به همراه دارد، چه هزینه‌های مادی و چه هزینه‌های معنوی؛ نظیر از دست دادن انسان‌های بزرگ، رنج و مشقت و محرومیت‌های یک ملت و....

بنابراین، این حوادث بزرگ و درس‌ها و تجربه‌هایی که انسان‌ها باید از آن بیاموزند از سرمایه‌های عظیم هر ملت، بلکه تمام بشریت است و عقل حکم می‌کند، چنین سرمایه‌هایی حفظ و احیا شده و مورد بهره‌برداری قرارگیرد.

ر کس قاتلان امام حسین(ع) را لعن کند با رسول خدا(ص) در غرفه‌های بهشت محشور خواهد شد و اینکه گریه بر امام حسین(ع) باعث می‌شود تمامی گناهان انسان آمرزیده شوند

بی‌شک، حادثه عظیم عاشورا که داری ابعاد متعددی است، یکی از حوادث پر هزینه برای بشریت بوده است؛ چرا که با هزینه‌ای چون شهادت امام معصوم(ع) و یاران با‌ وفای آن حضرت و رنج و سختی کشیدن خانواده و اطفال آن حضرت و... به دست آمده است، از طرف دیگر، این حادثه یک حادثه و واقعه‌ شخصی نبوده است، بلکه واقعه‌ کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یاران با وفایش یک مکتب است که دارای درس‌ها و اهداف و عبرت‌هایی همچون توحید، امامت، امر به معروف و نهی از منکر، حقیقت‌خواهی، ظلم‌ستیزی، کرامت‌نفس، عزت و... است.

اگر این مکتب انسان‌ساز، نسل به نسل بین انسان‌ها منتقل شود، بشریت می‌تواند به ازای هزینه‌ای که برای آن متحمل شده است، از آن سود برده، حداکثر بهره‌برداری را بکند، ولی اگر خدای نخواسته این حادثه فراموش شده یا تحریف شود، بیشترین ضرر متوجه جامعه‌ بشری و مخصوصاً جامعه‌ دینداران می‌شود.(3)

شهید مرتضی مطهری در این باره می‌فرماید: «حسین بن علی(ع) به مردم درس غیرت داد، درس تحمل و بردباری داده، درس تحمل شداید و سختی‌ها داد، اینها برای مردم مسلمان درس‌های بسیار بزرگی بود، پس اینکه می‌گویند حسین بن علی(ع) چه کرد و چطور اسلام را زنده کرد، جوابش همین است که حسین بن علی(ع) روح تازه‌ای در اسلام دمید، خون‌ها را به جوش آورد. غیرت‌ها را تحریک کرد، عشق و ایده به مردم داد، حس استغنا در مردم به وجود آورد، درس صبر و تحمل و بردباری و مقاومت و ایستادگی در مقابل شدائد به مردم داد، ترس را ریخت، او شخصیت اسلامی مسلمین را زنده کرد، بعد از قیام حضرت بسیاری از مسلمین توبه کردند، دسته دسته قیام می‌کردند، از همین مردم کوفه پنج هزار نفر به عنوان توابین قیام کردند و قاتلین صحرای کربلا را قصاص می‌کردند. حسین بن علی(ع) با قیام خود این کار را کرد».(4)

بنابراین زنده نگه داشتن نام و یاد آن حضرت، زنده نگه‌داشتن درس‌ها و ایده‌هاست، و بهترین راه زنده نگه داشتن حادثه عاشورا هم همین گریه کردن‌ها و عزاداری‌ها است.

ارزش و اهمیت هر رفتاری که انسان انجام می‌دهد، بستگی به انگیزه و محرک اصلی آن رفتار دارد. اگر محرک اصلی آن، چیزهایی پست و بی‌ارزش باشد، آن رفتار از نظر اسلام و عقلاء بی‌ارزش و بی‌اهمیّت خواهد بود، اگر انگیزه اصلی آن، یک امر مهم و قابل توجه باشد، چنین عملی از نظر اسلام و عقلاء مهم و باارزش تلقی خواهد شد. از آنجا که این عزاداری‌ها برای زنده نگهداشتن قیام با عظمت و فداکاری‌ها و جان‌فشانی‌های امام حسین(ع) برگزار می‌شود و اهداف بسیار بزرگی را دنبال می‌کند، خداوند متعال پاداش این عزاداری‌ها و گریه کردن‌ها را آمرزش گناهان قرار داده است.

ده نگه داشتن نام و یاد آن حضرت، زنده نگه‌داشتن درس‌ها و ایده‌هاست، و بهترین راه زنده نگه داشتن حادثه عاشورا هم همین گریه کردن‌ها و عزاداری هاست

-ما از حقیقت اعمال بی‌خبریم

ما فکر می‌کنیم که گریه بر امام حسین(ع) و لعن قاتلان آن حضرت عمل کوچکی است، ولی با توجه به اینکه ما از باطن و حقیقت اعمال بی‌خبریم نباید با تکیه بر ظاهر اعمال به بزرگی و کوچکی آنها حکم نماییم؛ به همین دلیل است که خداوند در سوره نور در مورد تهمت زدن به مؤمنان می‌فرماید: «وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ»؛ یعنی شما این گناه را بسیار سبک و کوچک می‌شمرید و به‌ آسانی آن را بر زبان جاری می‌کنید، اما در نزد خدا همان کلمه‌ای که به‌ عنوان تهمت به یک مؤمن بر زبان جاری می‌‌کنید، بسیار عظیم است و همین طور بعضی از اعمال نیک که ما آن را سبک می‌شماریم، نزد خدا بسیار با عظمت است؛ مثل نماز یا گریه بر امام حسین(ع).

-وسیع بودن دریای رحمت خداوند

دریای رحمت و کرم خداوند آن قدر وسیع است که وسعت آن به ذهن ما هم خطور نمی‌کند. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ثواب یک حسنه10 برابر می‌شود و در جای دیگر می‌فرماید: مَثل کسی که در راه خدا انفاق می‌کند، مثل آن دانه گندم است که با کاشتن آن هفت خوشه می‌روید که در هر خوشه 100 دانه گندم است! یعنی ثواب بعضی از اعمال ممکن است 700 برابر شود. بعد در ادامه می‌فرماید: «وَاللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ»؛ یعنی خداوند برای هر کس که بخواهد از این نیز بیشتر خواهد داد؛ چرا که «وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»؛(5) خداوند وسعت دهنده و دانا است. از همین رو است که ثواب یک ضربه امیرالمومنین علی(ع) در روز خندق در جنگ احزاب برتر است از عبادت جن و انس تا روز قیامت.(6) ما مستحباتی مثل نماز جماعت داریم که اندازه فضیلتش قابل شمارش نیست. بعضی جاها خداوند از باب تفضل و رحمت بی منتهایش چک سفید می‌دهد؛ در نماز جماعت اگر بیش از 10 نفر جمع بشوند جن و انس و ملائکه نویسنده بشنوند، آب‌های دریاها دوات بشوند، تمام برگ‌ها ورق بشوند نمی‌توانند حساب یک رکعتش را بنویسند.

هر گریه کردن و گریه نمودن برای امام حسین(ع) بدون تحقق شرایط و انگیزه معقول و مناسب آن نمی‌تواند موجب آن همه پاداش و ثواب‌ها شود

*آیا گریه کردن بر امام حسین(ع) شرایط خاصی را می‌طلبد؟

-آنچه نباید از نظر دور داشت این است که هر گریه کردن و گریه نمودن برای امام حسین(ع) بدون تحقق شرایط و انگیزه معقول و مناسب آن نمی‌تواند موجب آن همه پاداش و ثواب‌هایی که در روایات به بخشی از آن اشاره شده است بشود، اگر چه بدون ثواب و اجر نخواهد بود. لذا نباید از مسأله عزاداری و گریه کردن بر امام حسین(ع) سوء‌استفاده و به تعبیر بهتر برداشت بد و ناصواب بشود. امام حسین(ع) برای مبارزه با گناه قیام کرد، نه اینکه سنگری برای گنهکاران باشد، این همان فکر مسیحی است که حضرت عیسی(ع) را فدیه و کفاره گناهان مسیحیان می‌دانند. (7)  

بنابراین، گریه و اشک کسی موجب بهشت و همنشینی با امام حسین(ع) خواهد شد که اولاً گریه‌اش آمیخته با اعتقاد صحیح و شناخت درست و عمل صالح باشد و اشکی که می‌ریزد به منزله آه حسرتی در برابر کوتاهی‌ها و بی‌توجهی‌هایی باشد که ممکن است در زندگی در برابر خدا و اولیای الهی کرده باشد، وانگهی آن اشک ناقابل را در لفافه نورانی غربت امام حسین(ع) و اهل بیت مظلوم آن بزرگوار قرار داده و به پیشگاه خداوند کریم عرضه می‌دارد و خداوند هم به واسطه آن بزرگوار، رحمت بی‌کران ایزدی بهشت را بهای آن قرار می‌دهد.

ثانیاً گریه کردن و گریاندن به انگیزه زنده نگهداشتن و تجلیل از خاطره بزرگ و دردآور عاشورا باشد. هدف این باشد که پرتوی از روح حسین بن علی(ع) بر روح ما بتابد، اگر اشکی برای او می‌ریزیم باید در مسیر هماهنگی روح ما باشد، ذره‌ای از همت، غیرت، حریت، ایمان، تقوا و شجاعت آن حضرت در ما بتابد، این چنین اشکی اگر از چشمان کسی جاری شود، آن اشک هر چه دلتان می‌خواهد قیمت دارد».(8) چنین اشکی است که این طور در روایات ارزش دارد و به آن توصیه شده است؛ اشکی که ما را عوض کند و مطیع امام شویم، نه اینکه ما هر روز از امام دورتر شده و با اشک بخواهیم گناهانمان ریخته شود.

*چه چیزی عاید عزاداران حسینی می‌شود؟

-در نتیجه، هدف از این گریه‌ها و عزاداری‌ها زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره حضرت است که به سبب آن به سمت کمال حرکت کنیم و با نور حضرت(ع) هدایت شویم و به سوی معبود خود بشتابیم، روایاتی که در باب آمرزش گناهان به وسیله گریه بر امام حسین(ع) وارد شده‌اند، ظاهراً ناظر به حق الناس نیست، بلکه شامل سایر گناهان می‌‌شود، چون درباره حق‌الناس روایات دیگر داریم که قابل بخشش نیست، مگر اینکه صاحب حق راضی شود، اگرچه خداوند متعال می‌تواند صاحب حق را به رحمت بی‌پایان خود راضی کند و از این طریق شخص مدیون را که از شیعیان امام حسین(ع) و گریه‌کننده بر آن حضرت بوده، مورد عفو و بخشش قرار دهد.

 

*پی‌نوشت‌ها:

1-قمی، شیخ عباس، دمع السجوم و ترجمه نفس المهموم، ص44.

2-همان، ص45.

3-سایت ویکی پرسش (عزاداری برای امام حسین(ع))

4-مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج3، ص49.

5-بقره، آیه 261.

6-هومن بهلولی، اعمال به ظاهر کوچک و ثواب‎های بسیار بزرگ، سایت تبیان، بخش سیره معصومین(ع).

7-مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج3، ص108.

8-همان، ص107.


فلسفه اشک برای امام حسین(ع) چیست ؟ پاداش اشک برای امام حسین چقدر است؟

اشک برای امام حسین(ع)

مناسب است چند مطلب بعنوان مقدمه ذکر شود:
۱- ابراز غم و اندوه و گریه بر عزیزان از دست رفته از نظر شیعه و سنی جایز است و شخص رسول گرامی اسلام(ص) در شهادت عمویش حمزه[۱]، در شهادت جعفربن ابی‏طالب[۲]، در غم مرگ فرزند عزیزشان ابراهیم[۳]، در اندوه رحلت یکی از نوادگانشان، در کنار قبر مادرشان و ...[۴] گریستند.

۲- بر اساس روایات فریقین پیامبر اکرم(ص) بارها از شهادت اباعبدالله حسین(ع) خبر دادند و در غم و اندوه شهادت و مظلومیت آن حضرت گریستند؛ در روز ولادت[۵]، در منزل ام سلمه[۶]، در منزل زینب[۷]

۳- ائمه معصومین: بر مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) می‏ گریستند و در ایام شهادت آن حضرت به برگزاری مراسم عزا می‏ پرداختند. امام سجاد(ع) با همه صبر و شکیبایی در بقیه عمر شریفش پس از حادثه کربلا همواره گریان و اندوهگین بود، به گونه‏ ای که امام صادق(ع) می‏ فرماید: «امام علی بن حسین(ع) بیست سال گریه کرد و غذایی در نزد او گذاشته نمی‏ شد مگر اینکه گریه می‏کرد.»[۸] امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) و امام رضا(ع) که از آزادی بیشتری برخوردار بودند در حکومتهای وقت خویش مجالس سوگواری بپا می‏ کردند و از شعرا می‏خواستند در مصایب و فضایل اباعبدالله شعر بخوانند و آنان گریه می‏کردند.[۹]

۴- پاداش وثواب عزاداری وگریه برای امام حسین(ع):
از منابع شیعه استفاده می‏شود که گریه بر امام حسین(ع) نه تنها جایز و مشروع است بلکه مطلوب و پسندیده است و از ثواب فوق العاده ‏ای برخوردار است،
پیامبر گرامی اسلام فرمود: «کُلُّ عیْنٍ باکِیْ اِلاّ عَینٌ بَکَتْ عَلی مَصائِبِ الحُسَین فَاِنَّها ضاحِکَ مُسْتَبِشَرْ بِنَعیمِ الجَنّْه؛[۱۰] هر چشمی در روز قیامت گریان است مگر چشمی که بر مصیبت حسین(ع) گریه کرده است که چنین کسی خندان است و بر نعمتهای بهشت بشارت داده می‏شود.»
امام رضا(ع) فرمودند:«گریه برامام حسین(ع)گناهان بزرگ را محو می کند.»[۱۱]
امام صادق(ع) فرمودند: «کسی که به یاد امام حسین(ع) به مقدار بال مگسی، اشک از چشمانش جاری شود، ثوابش بر خداوند است، و خداوند به کمتر از بهشت برای او راضی نمی شود.»[۱۲]
و روایات فراوان دیگری که برای ثواب گریه بر امام حسین(ع) وارد شده است.

۵- لازمه ابراز عشق و ارادت و محبت به اهل‏بیت شادی در شادمانی آنها و سوگواری بر مصایب و غمو اندوه آنان است چرا که اهل‏بیت رسول خدا(ص) همان مصداق «قربی» هستند در آیه شریفه:«قُلْ لااَسْئَلُکُم عَلَیْهِ اَجْراً اِلاَّ المَوَدَّه فیِ‏القُربی؛[۱۳] (اى پیامبر! به مردم) بگو: من از شما بر این (رسالت خود) هیچ مزدى جز مودّت نزدیکانم را نمى‏ خواهم»

۶- امام حسین(ع) با قیام و شهادتش درس چگونه زیستن و چگونه مردن را به انسانها آموخت و با شهادتش چهره پلید طاغوت زمان خویش را بر ملا ساخت و چهره کریه یزید را روشن نمود پس باید قیام و شهادتش بزرگ داشته شود.

اینک با توجه به مقدمات فوق در پاسخ این سؤال می‏گوییم شیعه در ایام شهادت امام حسین(ع) گریه و عزاداری می‏ کند تا بدین وسیله:
۱: به سنت رسول خدا(ص) و سیره ائمه تمسک نموده باشد.
۲: عشق و ارادت خویش را به خاندان رسالت ابراز دارد.
۳: درسهای نهضت عاشورا و اهداف امام حسین(ع) را تبیین نماید.
۴: از شهدا و مجاهدانی که برای احیای اسلام از جان خویش دریغ نکردند تقدیر نماید.
۵: زمینه تبلیغ دین و بیان احکام اسلامی را فراهم کند.
۶- یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینی، را زنده نگاه دارد.
۷- الهام بخش روح انقلابی و ستم ستیزی باشد.
۸- پیوند عمیق عاطفی بین امت و الگوهای راستین برقرار نماید.
۹- پالایش روح و تزکیه نفس، را با اتصال به پاکان تامین کند.
۱۰- در مقابل ظلم ظالم ساکت ننشته باشد.


[۱]. طبقات ابن سعد، ترجمه حمزه.
[۲]. استیعاب و اسدالغابه، ترجمه جعفربن ابی‏طالب.
[۳]. صحیح بخاری، کتاب الخبائز، باب قول النبی(ص) «انابک لمحزونون».
[۴]. صحیح مسلم، ج ۲، ص ۱(ع)(ص)، کتاب الخبائز، باب (ص)(س)، حدیث ۱۰۸.
[۵]. مقتل خوارزمی، ج ۱، ص (ع)۸.
[۶]. الجامع الصحیح، ج (س)۱، ص (س)۱۹.
[۷]. المجمع الزواید، ج ۹، ص ۱۸۸.
[۸]. مناقب، شهر آشوب، ج ۴، ص ۵(ص)۱.
[۹]. کامل الزیادات، ص ۴(ع)۱؛ امالی صدوق و رجال کشی.
[۱۰]. وسایل الشیعه، ج ۲، ص ۹۲۴.
[۱۱]. مسند امام رضا(ع)/ج۲ص۲۷.
[۱۲]. بحارالانوار/ ج۴۴ ص۲۸۵.
[۱۳]. سوره شوری، آیه (س)۲۳.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد