1- رواج اندیشه برترى قریش بر دیگر اقوام
سقیفه که تشکیل مىگردد نه تنها واقعه غدیر خم ندیده گرفته مىشود، بلکه در این جمع اعلام مىشود پیغمبر گفت: “پیشواى مسلمانان باید از قریش باشد.”(2) نتیجه اینکه اگر دو نفر باشند یکى که عدالت کمترى دارد و اهل قریش است بر کسى که عدالت بیشترى دارد و از غیر قریش است برترى دارد.2- جنگها و مبارزات
اعراب در دوره جاهلیت، گرفتار جنگهاى قبیلهاى بودند که بر سرعلفزار و شتران و انتقام خون در مىگرفت و از این رو یک جنگ سالها طول مىکشید اما با ظهور اسلام و فتح مکه اعرابى که مسلمان شده بودند در داخل خاک با همنژادان خود اما غیر مسلمان جنگیدند، از زمان خلیفه دوم به بعد، جنگ با غیر عرب و غیر مسلمان بیرون از جزیره شکل گرفت ولى از سال سى و پنجم هجرت با راهاندازى جنگ جمل توسط طلحه و زبیر و تحت لواى عایشه، جریان عوض شد و جنگ داخلى دوباره بروز کرد با این تفاوت که نه فقط عرب در مقابل عرب قرار گرفت، بلکه مسلمان رو در رور مسلمان دیگر ایستاد و احتمالا این نظر را نخستین بار در دل مسلمانان به وجود آورد که مىتوان با مسلمان دیگر جنگید و او را کشت و به تعبیرى حرمت مسلمانکشى تنزل یافت.3- فتوحات مسلمانان و افزایش ثروت و شکلگیرى طبقه اشراف
با فتح ایران، مصر و سپس روم، یک باره درآمد مسلمانان افزایش یافت، تعدادى از سران و صحابه با این درآمد به تجارت پرداختند و ثروتى سرشار به دست آوردند و غنیمتهایى هم که نصیب آنها مىگشت، بر ثروت آنها مىافزود، در نتیجه طبقهاى پدیدار شد که اشرافیت مادى و معنوى را باهم درآمیخت. خلیفه دوم سعى کرد با سیاست خشن مالى جلوى تراکم ثروت را بگیرد که این امر براى قریش ناگوار بود اما گروهى که به ظاهر اسلام آورده بودند و هنگام فتح مکه از آنان به طلقاء یاد شد، در زمان خلیفه سوم قدرت جولان یافتند و با سیاستهایى که خلیفه اعمال کرد زمینه مال اندوزى براى آنان فراهم شد. عثمان نه تنها مقررىها را افزایش داد بلکه به افراد جایزه بخشید، او به زبیر بن عوام ششصد هزار درهم و به طلحه بن عبدالله دویست هزار درهم و به مروان حکم ششصد هزار دینار داد.4- تبعیض در اجراى احکام اسلام
از زمان خلیفه سوم کمکم انضباط و رعایت قوانین اسلامى رو به کاهش گذاشت، بعضى از سران سعى کردند اجراى احکام اسلامى را به سود خود تمام کنند. وقتى که عبیدالله بن عمر، هرمزان و جفینه را به تهمت شرکت در توطئه ترور پدر خویش کشت، تعدادى از مسلمانان خواهان قصاص عبیدالله شدند اما قریشیان گفتند چنین چیزى ممکن نیست، دیروز پدر را کشتند و امروز پسر را بکشیم! عثمان با مشورت عمرو بن عاص، عبیدالله را از قصاص معاف کرد.5- رواج یافتن سنت تاویل
در زمان حیات رسول خدا(ص) افرادى که باحضرت مجادله مىکردند وقتى آیات قرآن را مىشنیدند مسلمان مىشدند و اطاعت خود را اعلام مىکردند، اما به مرور این رویه کنار گذاشته شد و سنت تاویل رواج یافت، یعنى اینکه هر قبیله و هر گروهى کوشش کرد براى اثبات درستى نظر خود از قرآن دلیل بیاورد، این کار تا بدانجا پیش رفت که یزید براى توجیه عمل ظالمانه و زشت خود از قرآن بهره گرفت و شهادت امام حسین(ع) را نتیجه کردار وى و تقدیر خداوند شمرد.6- موروثى کردن حکومت
حکومت در اسلام براساس نص است، که رسول خدا در واقعه غدیر خم آن را اعلام کرد، اما پس از حضرت، به نوعى راى و مشورت جایگزین نص شد. این امر از زمان معاویه بن ابى سفیان به کلى عوض شد و رسم قدیم قبیلهاى دوباره زنده شد. یعنى هرگاه رئیس قبیلهاى مىمرد فرزند ارشد او جاى وى را مىگرفت. معاویه تلاش زیادى کرد تا فرزندش یزید را به جاى خود به حکومت بنشاند.7- جعل حدیث
بنىامیه سعى کردند با جعل احادیث، اندیشه دینى مسلمانان را نابود کنند و مطابق آنچه خود مىخواهند افکار عمومى را جهت دهند و در این راه از عمرو بن عاص، ابوهریره، مغیره بن شعبه و ... بهره گرفتند.8- سب حضرت علی(ع) و خاندان پیغمبر(ص)
پس از شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) سب خاندان پیامبر(ص) چنان رواج یافته بود که مردم نذر روا شدن حاجاتشان را لعن خاندان پیامبر(ص) تعیین مىکردند! عمق این جریان تا آن اندازه بود که وقتى عمربن عبدالعزیز تصمیم به قطع این لعنها گرفت بسیارى در برابر او به مخالفت برخاستند!9- کشتن دوستان و محبان حضرت علی(ع)
معاویه به کارگزاران خود نوشت: “آن کس که جرم او ثابت شد که دوست و محب على است نه تنها وى را بکشید و نام او از دفاتر و دیوانها محو نمایید، بلکه آن کسى را که به جرم محبت على متهم نمودید به قتل برسانید هرچند شاهد و مدرک علیه او نداشته باشید و بالاتر آنکه به کسى که شک دارید یا گمان مىبرید از دوستان و محبان على است در هرجا و حتى در پناه هر سنگ و کلوخى او را یافتید به قتل برسانید و یک نفر از آنها را زنده مگذارید.”(5)10- ایجاد فرقههاى مذهبی
بنىامیه براى توجیه حکومت خود و رواج تفسیرهاى گمراه کننده از دین، فرقه مرجئه را ایجاد کردند. “نخستین کسى که از جبر(6) سخن گفت و از آن دفاع کرد معاویه بود.”(7)پىنوشتها:
1- شهیدى جعفر، قیام حسین بن علی، دفتر فرهنگ اسلامی، چاپ یازدهم، 1366، ص 38
2- همان، ص 31
3- همان، ص 66
4- ادیب عادل، زندگانى تحلیلى پیشوایان ما ائمه دوازدهگانه(ع)، ترجمه اسدالله مبشری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1365، ص 118
5- لواسانی، حاج میرزا سید حسن، اجمالى از زندگانى چهارده معصوم، برگردان، سیدعلى لواسانی، مرکز فرهنگى انتشاراتى شبر، 1378، ص 87
6- طریقهاى که پیروان آن معتقدند که اعمال انسان با اراده خداى تعالى انجام مىگیرد و بندگان هیچگونه اختیارى از خود ندارند.
7- ادیب عادل، پیشین، ص 133
8- مطهرى مرتضی، ماهیت نهضت امام حسین(ع)، دفتر انتشارات اسلامى قم، 1360، ص 23
دکتر مرتضى تهامى - مدیرکل آموزش دانشگاه تربیت معلم
به نقل از سایت نورپرتال