مقاله سواد رسانه ای ازشاپور جهانجونیا
بسم الله الرحمن الرحیم چکیده : درقرن اخیر از سواد رسانه ای ، به عنوان سواد جدید یاد می شود.همچنین با افزایش دسترسی به رسانه های تعاملی، آسیب های اجتماعی جدیدی در جامعه بروزکرده است که میزان سواد رسانه ای کاربران، در آن نقش دارد.مهمترین مساله این است که میزان سوادرسانه ای دانش آموزان درچه سطحی است و ارتباط بین سوادرسانه ای و آسیب های اجتماعی نوپدید فضای مجازی چگونه است؟ با توجه به زندگی درعصر اینترنت و استفاده روزافزون دانش آموزان ازاین رسانه تعاملی، و ازسویی افزایش آسیب های اجتماعی نوپدید فضای مجازی، ارتقای سواد رسانه ای می تواند نقش موثری درکاهش این نوع آسیب ها واستفاده نقادانه وهوشمندانه ازاینترنت داشته باشد. موثرترین راه برای کاهش آسیب های اجتماعی نوپدیدناشی از فضای مجازی و رسانه ها،علاوه بر تصویب قوانین،کسب آموزش های تخصصی و امنیتی استفاده از اینترنت و در مجموع،ارتقای سطح سوادرسانه ای است. کلید واژه: سواد رسانه ای-رسانه های تعاملی-آسیب های اجتماعی-نوپدید-فضای مجازی-اینترنت مقدمه: فضای مجازی نوعی اجتماع و همزیستی بزرگی است که میلیون ها رایانه و کاربران آن در سراسر جهان به هم می پیوندند.امروزه در یک جهان رسانه ای شده زندگی می کنیم و زندگی ما به رسانه ها وابسته است به گونه ای که ،رسانه ها و به طور ویژه، رسانه های تعاملی(اینترنت)، جایگاه مهمی رابه خود اختصاص داده اند.این رسانه ها دربین دانش آموزان( نوجوانان و جوانان)، جذابیت خاصی دارند آنگونه که زندگی بسیاری از این گروه سنی به رسانه ها و بویژه رسانه های تعاملی پیوند خورده است.فناوری های جدید اطلاعاتی و ارتباطی،جنبش جهانی در حوزه ارتباطات و انتقال محتواهاو پیام های ارتباطی در سریع ترین زمان ممکن، به وجود آورده اند.از سویی دیگرهمین فناوری های جدید باعث تسهیل انجام خلاف قانون و رشد جرایم با استفاده از شیوه های جدید شده اند.دراین مقاله اشاره کوتاهی به جنبه های مختلف سوادرسانه ای وضرورت ارتقای آن شده است. تعریف وتوضیح سوادرسانه ای سوادرسانه ای، مهارتی است که لازم است دانش آموزان درکناراستفاده ازرسانه ها و به خصوص اینترنت به عنوان یک رسانه تعاملی،به آن مجهز شوند.استفاده از رسانه هابدون داشتن سوادرسانه ای، می تواند با اثرات نا مطلوبی همراه باشد.به ویژه آنکه با فاصله اطلاعاتی و مهارتی بین جوانان با والدین از یکسو وتنوع وتخصصی شدن رسانه های جدید، لزوم ارتقای مهارت های سوادرسانه ای دو چندان می شود. سوادرسانه ای می تواند همچون یک ناظر هوشمند و درونی شده، رژیم مصرف رسانه ای جوانان راتنظیم کند.معمولا وقتی تاثیرات نامناسب انواع رسانه ها مانند برنامه های رسانه ای غیرمجاز،بازی های رایانه ای،شبکه های ماهواره ای برون مرزی ، استفاده نابجا ازاینترنت و...بر جوانان به صورت افت تحصیلی، مشکلات اخلاقی و رفتاری و آسیب های اجتماعی آشکارمی شود، به راه های درمانی اندیشیده می شود.درحالی که بهتر است این گروه را به ابزارنیرومندتری به نام سوادرسانه ای مجهز سازیم تاخود به کمک والدین و سایر منابع مفید،فعالانه دست به گزینشگری وپالایش بزنند و رژیم مصرف رسانه ای خود را تنظیم و کنترل کنند. سهم سواد رسانه ای در فرهنگ ما بسیار اندک است و این امر موجب نگرانی شده است؛ زیرا ما در یک محیط رسانه ای زندگی می کنیم و بایدتمامی اطلاعات عملکردی جامعه را بدانیم . تاریخچه بحث سواد رسانه ای تاریخچه پیدایش سواد رسانهای، به سال 1965 باز میگردد. مارشال مکلوهان اولین بار در کتاب خود تحت عنوان "درک رسانه: گسترش ابعاد وجودی انسان"، این واژه را بکار برد و نوشت: زمانی که دهکدۀ جهانی تحقیق یابد، لازم است انسانها به سواد جدیدی بنام سواد رسانهای دست یابند. اما "تئوری سواد رسانهای شناختی" توسط جیمز پاتر (متولد 1958 در انگلستان) مطرح شده است. دهههای 1920 و 1930 را باید دهههای پیوند و ارتباط این حوزه؛ یعنی حوزه سواد رسانهای با تفکرات انتقادی دانست. در این سالها، دپارتمانهای دانشگاهی تحلیل فیلم در سراسر ایالات متحده و انگلستان، کار خود را آغاز کرده و فیلمهای روز را مورد تحلیل قرار دادند. اینگونه از سواد، در کانادا به عنوان اولین کشور، به صورت رسمی از طرف نظام آموزش و پرورش پذیرفته و جزء برنامههای درسی مدارس گنجانده شد . برای اولین بار در سال 1929 گروه آموزشی لندن از معلمان خواست تا مهارت های خاص تحلیل و ارزشگذاری فیلم را به دانشآموزان بیاموزانند که این مسئله پس از سال 1990 نیز در آمریکا به طور جدی مورد توجه قرار گرفت. کانادا یکی از قویترین جنبش های سواد رسانهای را در دنیا دارد و سازمان "شبکه آگاهی رسانهای" به عنوان سازمانی برجسته در این کشور مستقر است. انگلستان و استرالیا در زمرهی پیشگامان و سرامدان آموزش سواد رسانه ای هستند.این رشد تا حدودی مدیون NGO ها یا انجمن ها و مؤسسات سواد رسانه ای و سازمان هایی بوده است که از اعضای آموزشگر تشکیل شدهاند.همچنین،کانادا در مرحلهی بسیار پیشرفت های از آموزش سواد رسانهای است.برای مثال،در ایالت اونتاریو از سال 1987 به اینسو،گذراندن درسهایی در این رشته در کلاس های مقاطع تحصیلی گوناگون ضروری است.کشورهای دیگر هم در این زمینه از قافله عقب نمانده و رشد خوبی داشتهاند; از جمله زلاندنو،شیلی،هند،اسکاتلند،آفریقای جنوبی،ژاپن، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و اردن.جلب است،ایالات متحده که در این زمینه از دیگران دیرتر وارد گود شده بود،هماکنون در زمرهی کشورهایی است که سرمایه گذاری هنگفتی در این رشته کرده است. پیشگامان عرصه آموزش سواد رسانه ژاپن و کانادا می باشند که برای حفظ فرهنگ خود از کشورهای همسانه و جلوگیری از تحریف و تغییر در آنها اقدام به این کار کردند. در کشور کانادا از زمان کودکی در کتابهای درسی به آنها آموزش می دهند که این آموزش ها برای حفظ هویت ملی خود در برابر کشور همسایه آمریکا است. در کشور ژاپن برای اینکه که فرهنگ و تمدن خود را از نفوذ بازدارد ابزارها و منابع زیادی را در اختیار مردم و نخبگان خود قرار داده است تا به هر صورتی در دو سطح اول به مردم خود نشان دهند که چطور می توان یک واقعیت رو وارونه نمایش داد که باور پذیر باشد و با گوشه ای از آن را به نفع خود تحریف کرد و با این آموزش ها قدرت استدلال و تجزیه و تحلیل مردمشان را ببرند و دوم اینکه فرهنگ خود را در قالب های مختلف رسانه ای فیلم و کارتون - صدا - بازی های رایانه ای و ... هم به مردم خود و هم جهانیان نمایش دهند. پروژههای سواد رسانه ای در کشورهای گوناگون به لحاظی چند با هم تفاوت دارند; ازجمله تفاوت در بستر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موجود در بین کشورهای جهان اول و سوم.بسیاری از کارگاهها و برنامههای سواد رسانه ای آمریکا حمایت گرانه و تدافعی هستند.آنها تلاش دارند، مصرف کننده را در برابر پیامها و تصویرهای اغواگران و برنامه های تفریحی، خبری و تبلیغی رسانه ها واکسینه کنند.در استرالیا بر جنبه های زیبایی شناسانه و معنی شناسی تأکید دارند. در بریتانیا و کشورهای آمریکای لاتین با زیر ذرهبین بردن صنعت رسانه ای، سلطه ی کشورها و دولت را برای نیل به تواناسازی مصرف کنندگان رسانه، برجسته می سازند... اهمیت آموزش رسانهای موجب تأسیس بنیادهای معظمی مانند «بنیاد برتلزمن»شد تا برای پروژه های چندین میلیون دلاری در آلمان و آمریکا پذیره نویسی کنند.این بنیاد کار آموزش سواد رسانه ای در هریک از دو کشور آلمان و آمریکا را پیوسته بررسی و ارزیابی میکند. بنیاد علاقه مند است،سطح کنجکاوی روشنفکرانه و هشیاری شخصی دانشجویان را در ارتباط با رسانه ها ارتقا دهد.به همین ترتیب، امروزه در بسیاری از کشورهای جهان حتی مکان ها و فروشگاه هایی برای عرضه و فروش محصولات کمک آموزشی برای آموزش سواد رسانه ای ایجاد شده است. از جمله، مرکز معتبری با نام«مرکز سواد رسانه ای لس آنجلس»در لس آنجلس برپاست که چنین خدماتی را ارائه میدهد.مؤسسات و سازمانهایی هم به دنبال برگزاری کنفرانس های سالیانه هستند تا به رونق آموزش سواد رسانه ای کمک کنند;مانند کنفرانس ملی سواد رسانه ای لسآنجلس1در اکتبر 1996 و کنفرانس رهبری ملی دربارهی سواد رسانه ای موسسه آسپن2 در 1993.همچنین، ائتلاف ماساچوست برای سواد رسانهای3در سال 1995 پاگرفت و شورای ملی رسانه راه دور مدیسون، وینسکانسن و پروژه سواد رسانهای نیومکزیکو،امروزه در آمریکا به شدت فعال هستند. ایران با وجود اینکه قدمت سواد رسانه ای در جهان به بیش از سه دهه می رسد اما زمان اندکی از ورود آن به ایران می گذرد. به همین خاطر، در کشور ما مبحث فوق العاده جوانی محسوب می شود که عمر آن تنها به 3 الی 4 سال میرسد. آسیب های اجتماعی نوپدید فضای مجازی و رسانه ای: رسانه ها درکنار کارکرد های مثبت ،کارکردمنفی نیز دارند و آسیب هایی از سوی آنها متصور است اما این آسیب ها راه حل های فردی و جمعی دارد.رسانه های نوین در خانواده، قدرت، مشارکت و مشروعیت سیاسی اثر دارند.یکی از راه های مقابله با آسیب های اجتماعی ناشی زا استفاده نامطلوب از رسانه ها،آموزش سوادرسانه ای است تا مخاطبان ، استفاده هوشمندانه ای از آنها داشته باشند.. نیاز به سواد رسانه ای در فضای رسانه ای امروززندگی هر روز رو به پیچیدگی می رودبخشی از این پیچیدگی ناشی از پیشرفتهای دنیای ارتباطات اس تاز این رو هر چه فناوریهای ارتباطات و اطلاعات بیشتر متحول می شوند، نیازما به یادگیری و آموزش برای درک دنیای جدید و استفاده ازابزارها و امکانات آن نیز افزایش می یابد،چراکه ضعف آموزش و آگاهی نسبت به دنیای ارتباطات و مقتضیات آن چیزی جزعقب ماندگی و تشدید آسیبها به همراه نمی آورد؛اولین چیزی که باید به آن بپردازیم بحث رسانه و سواد رسانه ای است ؛امروزه سواد تنها به معنای خواندن و نوشتن و توانایی درک مطلب نیست؛در دنیای امروز لزوما این مسئله را نمی توانیم سواد بدانیم وموضوع خیلی پیچیده تر از اینها است امروزه یادگیری دانش الکترونیک و فناوریهای جدید هم می توانند در این تعریف جای بگیرند.سیستم آموزش و پرورش امروز به نسبت گذشته خیلی تغییر کرده و با سواد به کسی گفته میشود که بتواند سیستم را تحلیل کندمفهوم سواد هر روز در حال پیچیده تر شدن است و همین پیچیدگی باعث می شودسیرآگاهی اجتماعی و حتی خود سواد بالاتر برودهمه این موارد پیچیدگی اجتماعی را در دنیای امروز به وجود می آوردزمانی که اجتماع رو به سمت پیچیدگی میرود، افراد باید با فرهنگ تر و با سوادترشوندکسی هم که در چنین شرایطی نتواند سیستم موجود را تحلیل کند کارش به سمت تنش و آسیب می رود . در دوران معاصر که عصر جامعه اطلاعاتی نامیده میشود، رسانههای دیجیتال و اینترنت موجب ایجاد سواد دیجیتالی و رسانهای شدهاند. سواد رسانهای را میتوان در امتداد مفهوم تاریخی سواد دانست . سواد خواندن، سواد بصری و سواد کامپیوتری معادل سواد رسانه ای نیستند. در مقابل صرفا اجزای سازنده آن اند. سواد رسانه ای شامل تمام این توانایی های ویژه و نیز چیزهای دیگر است. اگر در درک آداب بصری و روایی مشکل داشته باشیم ، نمی توانیم از تلوزیون یا فیلم چیز زیادی بفهمیم. اگر نتوانیم از کامپیوتر استفاده کنیم، از آنچه به مرور زمان در مهم ترین رسانه رخ می دهد بی خبر می مانیم . سواد رسانه ای فراتر از این توانایی های ویژه است. چیزی است عمومی تر. تعریف سواد رسانه ای چنین است : «سواد رسانه ای» مجموعه ای از چشم انداز ها است که ما به طور فعالانه برای قرار گرفتن در معرض رسانه از آنها بهره برداری می کنیم تا معنای پیام هایی را که با آنها مواچه می شویم تفسیر کنیم. جیمز پاتر "سواد رسانهای" (Media Literacy) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. این درک به چه کاری میآید؟ به زبان ساده، سواد رسانهای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانهای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانهای کمک میکند تا از سفرهی رسانهها به گونهای هوشمندانه و مفید بهرهمند شویم. در شرایط اشباع رسانهای و در فضای موجود افراد در معرض حجم بالایی از اطلاعاتی هستند که هرگز به برخی از آنها نیازی ندارند. به عنوان مثال امروزه بسیاری از نوجوانان در جهان، مارکها و علائم تجاری بینالمللی را به خوبی میشناسند اما این اطلاعات در هیچ زمینهای به کار آنها نمیآید؛ نه قدرت خرید دارند و نه قدرت مصرف، ولی چون در معرض آگهیهای پیاپی قرار دارند، در این زمینه اطلاعات دارند. پس باید از پیامها و اطلاعات اطرافمان براساس نیازهایمان استفاده کنیم تا دچار سردرگمی نشویم. سواد رسانهای این امکان را هم در اختیار میگذارد. سواد رسانه ای،به بیان کلی، تأکیدی است بر این مطلب که برخلاف تصور رایج،درک پیام های رسانه ای واساسا شیوه ی رفتار با رسانه، به دانش و مهارت خاصی نیاز دارد و در بیانی دقیقتر،عبارت است از مهارت تفکر استدلالی و نقاد به نحوی که مخاطب بتواند،دربارهی محتوای رسانه قضاوتی مستقل داشته باشد. به این ترتیب، سواد رسانه ای قبل از هر چیز دلالت دارد بر شیوه های خردمندانه بهرهوری از رسانه و در لایه های عمیقتر عبارت است از،مهارت در تفکر انتقادی دربارهی منبعی که از آن اطلاعات دریافت میکنیم. سواد رسانه ای بینندگان را قادر میسازد،روابط شان را با رسانه ها ارزیابی کنند از تجربه های شکل گرفته پیرامون تلویزیون اطلاع یابند و خود به تعریف ارزش ها در چارچوب این دانش جدید بپردازند. سواد رسانه ای به زبان ساده عبارت است از مجموعه مهارت هایی که شهروندان برای مواجهه با رسانه های جدید لازم است بیاموزند. آیا گریزی از این آسیب های ناشی از رسانه ها و تکنولوژی های جدید وجود ندارد؟ نمی توان حداقل تعداد قربانیان این رسانه های نوین را کاهش داد؟ بیشتر این قربانیان و آسیب دیدگان کسانی هستند که آگاهی کافی از امکانات و قابلیت های تکنولوژی های جدید را ندارند. حتی می توان مدعی شد اغلب کاربران اینترنت، تلفن همراه و سایر رسانه های جدید در ایران – حتی آنهایی که هنوز گرفتار آسیب ها نشده اند – اطلاعات کافی درباره نحوه به کارگیری این تکنولوژی ها ندارند و تنها به دلیل جذابیت های این رسانه های جدید و رفع برخی نیازهای شان، کاربر این ابزارهای جدید شده اند. اهداف سواد رسانه ای هدف سواد رسانه ای که خود ناظر بر اهمیت آن هم هست این است که به مردم کمک کند تا به شهروندانی پیچیده،یعنی شهروندانی آگاه و با ظرفیت های مورد نیاز جامعه ی امروزتبدیل شوند،نه به مصرف کنندگانی پیچیده... در گامی فراتر میتوان چنین اظهار داشت که هدف سواد رسانه ای ارتقای خود رهبری از طریق فرایندهای استدلال، تحلیل،مفاهمه و مهارت های ابزار وجود است. بنابراین هدف اصلی سواد رسانهای میتواند این باشد که بر اساس آن بتوان دید آیا بین محتوای یک رسانه- به مثابه محصول نهایی- با عدالت اجتماعی رابطهای وجود دارد یا خیر. به عبارت بهتر، خواننده یا بیننده یا شنوندهی یک مضمون رسانهای بهتر است رابطه و نسبت محتوای یک رسانه با عدالت را در نظر گرفته و نزدیکی یا دوری محتوای یک رسانه از عدالت را مورد توجه قرار دهد تا همیشه در ارتباط با رسانه به جای تسلیم بودن و یا تسلیم شدن به رابطهی یکسویه و انفعالی، رابطهای فعالتر و تعاملیتر داشته باشد. محصول نهایی یک رسانه ممکن است بخشی از جهان یا شکل تحریف شدهای از آن باشد و یا حداقل در بازتاب دادن جهان ناموفق مانده باشد. محتوای رسانه میتواند در خدمت تثبیت یک جریان، گروه یا طبقه و یا در خدمت قدرت حاکمه باشد و آن طبقه و قدرت الزاماً عدالتجو، رهاییبخش و آزادیگرا نباشد. هدفهای سواد رسانه ای عموما تابعی هستند از شرایط زمانی و مکانی که معمولا به شکل پلکانی تعقیب میشوند; یعنی ممکن است در مراحل اولیهی آموزش ساماندهی استفادهی روزانه از رسانه ها هدف باشد،ولی بلافاصله و به محض ظهور اولیه نشانهی توفیق در این مراحل هدف بالاتر عرض اندام میکنند.بنابر این،یکی از هدفهای آموزش رسانهای آن است که به دریافت کنندگان پیام های رسانه های جمعی کمک شود،به مشارکت کنندگانی آزاد در این فرایند تبدیل شوند تا این که منفعل، ساکن و مطیع در مقابل تصاویر و ارزشها بنشینند که در یک جریان یکطرفه از منابع رسانه ای ارسال میشوند...هدف عملی سواد رسانه ای آن است که تماشاچیان و یا مخاطبانی بپرورد که به دنبال برنامههای باکیفیت باشند و حس منتقدانهای از فرم،فرمت و محتوای رسانه های جمعی در آنها شکوفا شود . توانایی های مرتبط با سواد رسانه ای برخی از تواناییهایی که میتوان در سایۀ سواد رسانهای کسب کرد از این قرارند: 1.توانایی استفاده از تکنولوژی روز از جمله کامپیوتر، برای پردازش و تولید اطلاعات؛ 2.توانایی نتیجهگیری در مورد روابط علّی و معلولی، میان گزارشهای رسانهها و واکنش عمومی؛ 3.توانایی تشخیص تأثیر تحریف، کلیشهسازی، تبلیغات و خشنونت در رسانههای دیداری؛ 4. توانایی تشخیص تفسیر و بوجود آوردن تصویرهای بصری؛ 5. فهم و نقد آثار و پیامدهای اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی محتوای رسانهها؛ 6. فهم و نقد شرایط و مناسبات مادی تولید محتوای رسانهای مثل آگهیهای تجاری که در جهت تأمین منافع اقتصادی و کسب سود مادی صاحبان سرمایه است. جنهب های سه گانه سواد رسانهای عبارتند از: الف: ارتقاء آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانهای؛ و یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوهی مصرف غذای رسانهای از منابع رسانهای گوناگون که در یک کلام همان محتوای رسانههاست. ب: آموزش مهارتهای مطالعه یا تماشای انتقادی ج: تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانهها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست. مفهوم سواد رسانهای دربرگیرنده سه مرحله است که تحقق این سه مرحله به توانمندسازی رسانهای شهروندان منجر میشود: مرحله اول زمانی تحقق مییابد که افراد نسبت به اهمیت مدیریت رژیم رسانهای خود (همانند رژیم غذایی) آگاه و حساس شوند یعنی بتوانند تصمیم بگیرند که چه مقدار از وقت خود را صرف توجه به انواع رسانهها بکنند، به نحوی که قربانی اعتیاد و تخدیر رسانهای نشوند. مرحله دوم زمانی تحقق مییابد که فرد مهارتهای خاص توجه انتقادی به انواع محتواهای رسانهای را فرا بگیرد. به عبارت دیگر یاد بگیرد که چگونه یک متن رسانهای را تجزیه و تحلیل کند، پیام نهفته در یک محتوای رسانهای را مورد نقد و پرسش قرار دهد و درک کند که چه چیزی در آن متن حاضر است و چه چیز غایب. در این مرحله افراد یاد میگیرند که چگونه بین خطوط را بخوانند و چگونه پرسشگری و تفکر انتقادی را پیشه خود سازند. مرحله سوم، زمانی تحقق مییابد که افراد به مسایل عمیق تر فکر کنند. مثلاً اینکه تولیدکنندگان رسانهای چه کسانی هستند؟ چه اهدافی دارند؟ چه کسی از تولیدات آنها و نحوه بازنمایی واقعیتهای اجتماعی از سوی آنها سود میبرد؟ و چه کسی ضرر میکند؟ در این مرحله افراد در تجزیه و تحلیلهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود بر شناخت معانی تجربیات رسانهای خود و دیگران متمرکز میشوند و به این میاندیشند که تا چه حد رسانههای ارتباطی به تولید هژمونی فرهنگی، خلق شعور عامه و خلع سلاح گفتمانهای رقیب کمک میکنند. نتیجه گیری: شما می توانید برای کاهش تاثیر برنامه سازی رسانه ها بر خودتان کارهای زیادی انجام دهید. در این مقطع کافی است بگوییم که قدرتمندترین استراتژی ها برای کاهش تاثیر برنامه سازی رسانه، افزایش آگاهی درباره اهدافتان، افزایش مهارت های پردازش اطلاعات، و ساخت دقیق ساختارهای دانشتان به جای پذیرش معنای سطحی ای است که رسانه ها مدام عرضه می کنند. وقتی از این استراتژی ها تبعیت کنید، در برنامه ریزی آنچه شما را برمی انگیزد و نیز در کسب لذت بیشتراز قرارگرفتن آگاهانه در معرض رسانه- به قیمت از دست دادن ویژگی ناخود آگاهی- بیش از پیش قدرتمند خواهید شد. تهیه وتنظیم:شاپور جهانجونیا منابع ومآخذ: 1. ارجمندی . غلامرضا . مجله رشد آموزش علوم اجتماعی » تابستان 1384 2. بصیریان جهرمی، حسین و بصیریان جهرمی، رضا؛ در آمدی به سواد رسانهای و تفکر انتقادی، فصلنامۀ رسانه، 1368، ص33. 3. حبیبی نیا . امید . سواد رسانه ای ورسانه های آلترناتیو 4. سید رضا صالحی امیری. ضرورت سواد رسانه ای . سواد رسانه ای شماره 22 5. قاسمی، طهمورث؛ سواد رسانهای رویکردی جدید به نظارت، فصلنامه رسانه، 1368، 6. کانسیداین، دیوید؛ درآمدی بر سواد رسانهای، ناصر بلیغ، تهران، اداره کل تحقیق و توسعه صدا، 1379، ص3و2.