دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

جنگ ایران وعراق و علل تداوم آن

جنگ ها و انقلاب ها برجسته ترین پدیده های اجتماعی هستند که سرنوشت اجتماعی جوامع انسانی را دستخوش تغییر می کنند. جنگ ایران و عراق، حادثه تاریخی بزرگ و سرنوشت سازی بود که در بستر مجموعه ای از عوامل و زمینه های متفاوت شکل گرفت و از تاریخ 31 شهریور سال 1359 با تجاوز عراق آغاز شد ودر تاریخ 29 مرداد سال 1367، پس از پذیرش قطع نامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران به پایان رسید.

تحلیل علل و زمینه های وقوع جنگ عبارتند از :

1. اختلافات تاریخی و رقابت دو کشور ایران و عراق 2. معضلات ژئوپلتیکی عراق که تاکنون منشأ آغاز دو جنگ شده است. 3. ماهیت رژیم عراق و تضاد آن نظام جمهوری اسلامی ایران 4. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تغییر مناسبات منطقه ای با نگرانی از صدور انقلاب 5. تغییر توازن قوا و پیدایش خلأ قدرت در منطقه 6. تنش در مناسبات ایران و آمریکا بر اثر سیاست های مداخله جویانه آمریکا در ایران و واکنش ایران در تصرف سفارت امریکا 7. فروپاشی قدرت سیاسی -  نظامی و اقتصادی گذشته در ایران و عدم انسجام درونی برای تصمیم گیری و مقابله با بحران ها و تهدیدات خارجی.

آمادگی عراق برای جنگ

شکست کودتای نظامی نوژه، نشان داد که با وجود باقیمانده عناصر وابسته به رژیم شاه در ساختار جامعه و حمایت آمریکا و غرب و عراق از آنها، امکان براندازی نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر نیروهای مخالف انقلاب وجود ندارد. بر همین اساس، کردزمن معتقد است که شکست کودتای نوژه یکی از دلایل تصمیم گیری عراق مبنی بر آغاز تهاجم آشکار به ایران است.

عراق در فاصله زمانی کودتای نوژه، تا شروع جنگ، بیش از 2 ماه، مواضع و اقدامات مهمی را به منظور آمادگی برای جنگ در زمینه های نظامی و دیپلماتیک انجام داد.

تفاوت در تلاش های جدید عراق علیه ایران، با گذشته در این موضو عاست که بنابر نظر برخی از تحلیلگران، اگر در گذشته منشأ اقدامات عراق نگرانی از صدور انقلاب ایران به عراق بود، در دوره جدید، به ویژه در نیمه سال 1359 وضعیت سیاسی اجتماعی ایران در بدترین حالت قرار داشت؛ زیرا با وجود آنکه بنی صدر، رئیس جمهور قانونی کشور بود و این موضوع به معنای قانونمندی و استقرار نهادهای توام جمهوری اسلامی در چارچوب اصول قانون اساسی بود. ولی دامنه مناقصات در رأس ساختار سیاسی شکور تشدید شد و همین اختلاف نظرها، امکان تصمیم گیری در سطر استراتژیک را برای حل و فصل مسائل اساسی کشور با چالش روبه رو ساخته بود . با کشف کودتای نوژه و عناصر آن در بخش های مختلف نیروی هوایی، نیروی زمینی و هوانیرو، روشن شد که برای تحولی در ارتش و ایجاد قدرت دفاعی و بازدارنده به تلاش و سرمایه گذاری و زمان نیاز است. بسیج نیز با وجود حمایت های امام به دلیل اختلافات و سایر مشکلات هویت نظامی پیدا نکرد. همچنین، رکود حاصل از اعتصاب قبل از انقلاب و تدوام آن به شکل دیگری پس از انقلاب بنیه اقتصاد کشور را کاملاً‌ تضعیف کرد. از نظر شرایط بین المللی نیز، اوضاع به سوی یران نبود. هرچند افکار عمومی در جهان اسلام سود ایران بود، ولی انقلاب با مشخصه دینی و مردمی و سپس مقابله با قدرت و اقتدار آمریکا و تصرف سفارت این کشور، موقعیت بین المللی ایران را در سطح بازیگران وساختار بین المللی ضعیف کرده بود. در این اوضاع، مخالفان ایرانی در داخل و خارج کشور، تحت حمایت و پشتیبانی آمریکا، غرب، کشورهای منطقه و عراق برای تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به عراق فعالیت هایش را علیه ایران کسترش داد. یا صرفاً بر پایه فرصت حاصل از تضعیف موقعیت سیاسی، نظامی و بین المللی ایران و هموبا آمریکا علیه ایران عمل کرد؟ پاسخ به اسن سوال می تواند میزان صحت و استحکام این نظریه را روشن سازد که آیای رفتار ایران موجب تحریک عراق و تجاوز به ایزان شد یا اینکه عراق با اهداف خاص و استفاده از فرصت، به ایران تجاوز کرد و همچننین، با توجه به انگیزه عراق و وضعیت حاکم بر 2 کشور و اوضاع، منطقه آیا امکان جلوگیری از وقوع جنگ وجود داشت.

اقدامات نظامی

تلاش عراق به جهت آمادگی برای جنگ در چند زمینه آشکار بود. دولت عراق، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، با تشکیل کمینه ای، مطالعات لازم را انجام داد. و ضمن جمع آوری اطلاعات و برگزاری مانور و مرور آن آمادگی خود را ارزیابی کرد. بازدید فرماندهان و مسئولان عراقی از یگانهای نظامی افزایش یافت. حتی صدام نیز به گفته یکی از فرماندهان، از محل تیپ عراقی مستقر در پاسگاه قتیبه از منطقه بازدید کرد. در همان زمان یکی از همراهانش در پاسخ به سوال وی درباره نام منطقه، گفت: قصر شیرین است. صدام گفت: در آینده ای نزدیک آنجا را با خاک یکسان خواهم کرد. پس از این بازدید، لشکر 6 عراق به طرف قصر شیرین حمله کرد. به نوشته نیویورک تایمز به نقل از منابع دیپلماتیک عرب 50 هزار سرباز عراقی در طول مرز ایران گرد آمدند، که عمده این جمع تجمع نیرو در نواحی خوزستان بود.

درباره توانایی عمده عراق، کردزمن به چند موضوع اشاره می کند که نشان می دهد عراق در این زمینه ها بر ایران برتری داشا:

1. ثبات سیاسی، نظامی بیشتر در خلال دوره پیش از جنگ

2. روابط دوستانه با کشورهای همسایه که از اواسط دهه 1970 آغاز شد.

3. دسترسی ماوم به منابع متعدد جنگ اقرارهای مدرن و پیشرفته ترین سیستم های ساخت فرانسه یا شوروی

4. ذخایر مالی و اعتباربالا برای آغاز جنگ

5. تحولی نسبتاً بالنده همراه با رشد تدریجی استانداردهای زندگی و بهبود اقتصاد

بر پایه همین ملاحظات، تمامی ناظران و کارشناسان از رتری عراق بر ایرن سخن می گفتند و پیش بینی می کردند که اگر اصطکاک فرایند میان ایران و عراق به جنگ بینجامد عراقی ها نسبت به ایران از آمادگی بسیار بهتری بهرهمند خواهد بود. عراقی ها با چنین اعتمادی به برتری خود بر ایران بر دامنه تجاوزات مرزی خود افزود چنان که تنها در 3 ماهه دوم سال 1359، این تجاوزات به 410 مورد بالغ شده بود.

لطیف جاسم، وزیر فرهنگ و اطلاعات عراق، بر پایه همین اساس برتری و اراده جنگ، در میان روزنامه نگاران لبنانی در پاسخ به اختلافات دیرینه کشور ایران و عراق گفت: این اختلافات شدید تر هم خواهد شد، تلاش های فعلی تا زمانی که در ایران دولتی روی کارآید، ادامه خواهد یاقت.

صدام نیز، بر پایه این تمایلات به تغییر دولت ایراتن، در جمع خبرنگارن رسماً حمایت خود را از گروه های ضد انقلاب و تجزیه طلب اعلام کرد. به نوشته کیانوری، پیرو همین سیست، صدام، برای ایجاد دولتی در جنوب ایران، رئیس سازمان امنیت خود را به پاریس فرستاد و از بتیار دعوت کرد که به بغداد بیاید و او با شاپور بختیار به بغدادآمد. بختیار و صدام طی ملاقاتی طولانی،‌قرار گذاشتند که پس از اشغال اهواز و آبادان و منافع نفت خیز که به خیال صدام کار آسانی بود، در این منطقه دولتی مستقل تشکیل دهدن. صدام نیز قول داده بود که رژیم های غربی پس از یکی دو ماه این دولت را به رسمیت خواهند شناخت. مواضعی که عراق، به نمایندگی از کشورهای عبی، طی ماههای قبل درباره جزایر3 گانه اتخاذ کرده بود در دوره جدید با تهدید نظامی عراق برای تصرف آنها تکیه بر زور همراه شد. صدام در مصاحبه ای با یک روزنامه کویتی گفت: اکنون ما نیروی نظامی مناسبی را برای ایران باز پس گیری 3 جزیره اشغای فراهم کرده ایم. ما پس از 1975، نه سکوت کرده ایم و نه دچار سستی شده ایم؛ بلکه از آن زمان تاکنون ظی 7 سال توان و قدرت نظامی و اقتصادی خود را افزایش داده ایم.

لغو معاهده 1975 الجزایر به وسیله عراق

 

اواین تهاجم نظامی ارتش عراق به ایران در مناطق القوس، سیف سعد و میمک به تصرف این مناطق انجامید. عدنان خیر الله، وزیر دفاع عراق، در تاریخ 19 شهریور ماه سال 1359 اعلام کرد که نیروهای مسلح عراق به مرزهای بین المللی رسیده اند. وی اضافه کرد، ما تمام سرزمین های را که ایران با زور تصرف کرده بود دوباره پس گرفتیم و اختلافات خود با ایران درباره سرزمین های مذکور حل کردیم.

صدام، بعد ها در کنفرانس طائف درباره این اقدام گفت: درباره سرزمین ها پیش از سقوط شاه در اختیار عراق قرار نگرفته بود و ما در صدد گرفتن آنها بودیم که انقلاب ایران شروع شد و این مسئله، موضوع نقل و انتقال آنها را به تأخیر انداخت و زمامدارن جدید نیز، پس از سقوط شاه سرزمین های ما را بازنگرداندند و بدین گونه ایران سرزمین عراقی غریزی را در اشغال خود نگاه داشت.

با فرض پذیرش صحت ادعای عراق مبمی بر اینکه از مناطق آن کشور، که برابر قرار داد 1975 الجزایر باز پس

یری آن آماده شده بود این پرسش به میان می آید که چرا عراق پس از تصرف این مناطق اقدام جنگ کرد؟

پس از تصرف این مناطق، صدام طی سخنانی در اجلاس فوق العاده مجلس ملس عراق در تاریخ 17 سپتامبر سال 1980 (26 شهریور سال 1359، لغو قرارداد 1975 الجزایر را بصورت یک جانبه اعلام کرد. وی طی سخنانی گفت: در برابر شما اعلام می کنم که ما قرارداد مارس 1975 را کاملاً لغو می دانیم و شورای فرماندهی انقلاب تصمیم خود را در این زمینه اتخاذ کرده است. بناربراین باید روابط قانونی در شط العرب به وضع قبل از مارس 1975 بازگردد و تمام حقوق تصرف شده تحت حاکمیت کامل ما قرار گیرد.

دولت عراق در این دوره، روابط خود را با کشور عربستان بهبود بخشید و رادیو عراق از ابراز هرگونه شعاری در رسانه های تبلیغاتی خود درباره کشورهای ارتجاعی خودداری کرد. آنها اکنیت خلیج فارس را جزئی جدایی نا پذیر از امنیت ملی عراق اعلام کردند.

سرانجام در تاریخ 31 شهریور سال 1359، 192 فروند هواپیمای جنگده نیروی هوایی ارتش عراق به طرف اهدافشان در داخل خاک ایران به پرواز درآمدند. به نوشته وفیق سامرایی پس از این حمله، صدام و عدنان خیر اللله و افسران اطلاعات و عمایات وارد اتاق عملیات شدند. خیر الله، وزیر رفاع، به صدام گفت: سرور من، جوانها 20 دقیقه قبل پرواز کردند. و صدام به او پاسخ داد: نیم ساعت بعد کمر ایران خواهد شکست. صدام در ساعت 15:30 روز 31/6/1359 طی پیانی از رادیو تلویزیون عراق علت حمله هوایی عراق به خاک ایران را اعلام کرد و گفت: اگر ایرانی ها حاکمیت عراق را بر مانطق اشغال شذه بپذیرند، عراق جنگ را خاتمه حواهد داد. بدین ترتیب جنگ ایران و عراق با تجاوز عراق بر ایران آغاز شد و به نوشته روزنامه البیان، چاپ امارات، صدام حسین جنگ را با اتکا به یک وعده پنهانی آمریکا از طریق کشور ثالث آغاز کرد. وعده این بود که چنانچه نیوهای عراقی نتواند ظرف مدت یک هفته سرنوشت جنگ را به نفع خودش رقم بزند، آمریکا از عراق حمایت نظامی به عمل آورد.

 

 

تلاش برای برقراری آتش بس

بی اعتمادی نسبت به خط مشی و روش و رفتار عراق به ویژه در واکنش آن کشور پس از وافقت ایران یا قطع نامه 598 و نیز تلاش برای پایان دادن به وضعیتی که اساساً بر پذیرش قطع نامه 598 موثر بود، موجب شد جمهوری اسلامی ایران بر اتمام سریع جنگ و اقدام سازمان ملل در اعلان زمان برقراری آتش بس اصرار ورزد.

واحد پخش خبر رادیو در ساعت 2 بعدازظهر 27 تیرماه 1367 بدون هیچ مقدمه ای اعلام کرد جمهوری اسلامی ایران قطع نامه 598 شورای امنیت را قبول کرده است.

سرانجام دبیر کل سازمان ملل اعلام کرد، تاریخ 20 اوت 1987 میلادی زمان برقراری آتش بس خواهد بود و پس از ان اقدامات لازم قطع نامه انجام خواهد شد.

سرانجام در فاصله کمتر از دو هفته از تعیین زمان برقراری آتش بس در 20 اوت سال 1987 تا اجرای آنف کلیه تلاش های دبیر کل سارمان ملل برای استقرار نیروهای یونیماگ، در تهران و عراق انجام گرفت و بدین ترتیب، جنگ ایران و عراق پس از گذشت هشت سال از زمان تجاوز عراق به ایران پایان رسید در حالی که هیچ دستاورد سیاسی یا نظامی برای عراق در بر نداشت و مین امر، زمینه جنگ دیگری (تجاوز عراق به کویت) را د منطقه فراهم ساخت.

 خرمشهر برای جامعه ایران و حتی دشمن و حتی تحلیلگران تنها یک شهر نبود بلکه همه جنگ بود. مقاومت خرمشهر از نقش مردم اسطوره جدیدی ترسیم کرد و تمام محاسبات نظامی سیاسی روانی و تبلیغاتی دشمن را برهم زد. ناکامی های دشمن با آغاز مقاومت در خرمشهر اغاز شد و آنچه را تصور می کردند در عرض 24 ساعت یه دست می آید 44 روز طول کشید و قوای فیزیکی و روحی دشمن را منهدم و فرسوده کرد در عین حال اشغال خرمشهر جراحتی بود بر روح و جسم ملت ایران که با فتح آن برطرف شد و خرمشهر سمبلی شد از شکست و حقارت دشمن و پیروزی ملت ایران.

پیروزی د خرمشهر سرآغاز (تحولی استراتژیک) در سطح منطقه بود فتح خرمشه حادثه ای سرنوشت ساز بود از یک سو بر تحولات سیاسی داخل کشور تأثیر گذاشت و بی ثباتی سیاسی را به ثبات به ثبات تبدیل کرد و از سوی دیگر در عرضه نظامی تحولا جدید براساس استراتژی جدید زمینه های کسب پیروزی و شکت دشمن را بوجود آورد و ایران بر قدرتی منطقه ای با نشخصه های دینی و انقلابی تبدیل گشت.

فتح خرمشهر در ادامه تحولات داهلی به مفهوم (پایان آغاز جنگ) بود و روند پیشین را تغییر داد و استقرای جنگ تغییر کرد. فتح خرمشهر پابان مرحله ای بود که عراق با هدف تجزیه کشور و براندازی نظام جمهوری اسلامی اجرا کرد و در نتیجخ مرحله جدید آغاز شد که موضوع (نحوه خاتمه بخشیدن به جنگ) بود.

اینک به بیان علل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر می پردازیم:

1. پایان دادن بخ چنگ از موضوع برتر با در اختیار داشتن منطقه ای استراتژیک از دشمن آقای رفسنجانی را باید صاحب این نظریه دانست ایشان با تغییر روند تحولات جنگ در آستانه عملیات فتح المبین بخشی از این نظریه را طرح کرد و پس از فتح خرمشهر در جلسات تصمیم گیری ابعاد آن را با استدلال نظامیان تشریح کرد اما با این نریه که مستلزم ورود به خاکعراق بود مخالفت کرد. این نظریه حداقل تا سال 1366 و قبل از صدور قطع نامه 598 حاکم بود ولی تجربیات حاصل از عنلیات والفجر 8، (فتح خاو) و کربلای 5 نشان داد امگان تحقق این نظریه وجود ندارد زیرا دامنه فشار و افزایش هزینه ها در مقایسه با پیروزی بیشتر بود و حتی این تصو بود که با صرف بغداد هم امکان اتمام جنگ با برتری ایران وجود ندارد زیرا خطر تشدید حملات با سلاح های غیر متعارف به تهران وجود دارد.

2. تغییرماهیت ارائه نشدن پیشنهاد مناسب به ایران برای اتمام جنگ

آقای رضایی فرمانده پیشین سپاه درباره مسائل جنگ بویژه در پاسخ یه علل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر این نظریه را بیان داشتند که خرمشهر در روند جنگ سمبل پیروزی و شکست بود(1) و با فتح خرمشه فلسفه چرایی جنگ از سوی کسانی که این جنگ را تحمیا کرده بودند پایان یافت و ایران که تهدید می شد به  همین دلیل فح خرمشهر یک معجزه در جنگ بود و باعث شد وضع سیاسی ایران بکلی دگرگون شود آقای رضایی می گوید: (دلیل اصلی جنگ پس از فتح خرمشهر، ندادن پیشنهاد صلح از سوی قدرت های بین المللی بود. در آن سال هیچ فردی از مجموعه سیاستمداران و نظامیان نبودند که با ادامه جنگ و عبور ا ورزهای بین المللی در جنوب مخالف باشند. اگر پیشنهاد صلح به ایران می شد و مسائل کلیدی و اختلافات اصلی از جمله مرزهای بین المللی حل می شد،‌ایران به جنگ ادامه نمی داد(2) ایشان معتقد است فتح خرمشهر استراتژی ها را عوض کرد و نقطه عطف بین دو مرحله جنگ، یعنی آغاز و پایان بود.

 3. تصمیم گیری جدید برپایه تصرف کانون آتش و قصاص متجاوز

آقای لطف الله میثمی(3) در گفت و گوی مطبوعاتی به پرسش علت ورود به خاک عراق پس از دفع متجاو با نظریه ای جدید پاسخ می دهد وی معتقد است مسئولان کشور از جنگ و

 


1. مهدى بهداروند. ورود به خاک عراق، ضرورت ها و دستاوردها، وعاونت فرهنگی نیروی هوایی سپاه

2. روزنامه انتخاب، 5/3/1381، ص 2/

3. عضو پیشبن کادر مرکزی سازمان مجاهئین خلق اکنون مجلسه چشمانداز را منتشر می کند.

و قانون آن اطلاعی نداشتند در نتیجه طبقه بندی جدید جنگ پیگیر شدند و بعد از فتح خرمشهر آنها بودند که تصمیم گرفتند که ما وارد خاک عراق شویم(1) امام مخالف ادامه جنگ بودند ولی فرماندهان و نیروهای ارتش امام را قانع کردند که ما باید به خاک عراق وارد شویم (اینگونه که ما با نظریه (تصرف کانون آتش) وارد خاک عراق شدیم و تا آنجا که من می دانم،‌نظریه کارشناسی فرماندهان ارتش و مسئولان نظامی این بود که باید برویم و علتش هم قصاص بود.)

4. بی توجهب به پیامدهای ادامه جنگ در خاک عراق و مشکلات ناشی از جنگ طولانی.

اما در جلسات تصمیم گیری به ایم موضوع توجه داشتند که ا ادمه جنگ، اوضاع تغییر خواهد کرد و چشم انداز روشنی برای پایان دادن به آن وجود ندارد و لذا زمان مناسب برای تصمیم گیری پس از فتح خرمشهر است. در عین حال، امام بهنظریاتی کمه شخصیت های سیاسی و نظامی، مبنی بر ضرورت ادامه جنگ می دادند توجه و در پایان موافقت خود را اعلام کردند.

5. پایان دادن ه جنگ با استفاده از فرصت و متکی بر موقعیت ممتاز نظامی و سیاسی ایران

نهضت آزادی با اولین موضع گیری مکتوب با صدور قطعنامه پنچمین کنگره نهضت، در فروردین 1362، این نظریه را طرح کرد(2) نظریه به اینکه نهضت هنگام تصمیم گیری در خرداد و تیر 1361 هیچ گونه موضع رسمی و مکتوبی را منتشر نکرد لذا اعلام این نظریه در سال 1362 تنها در چارچوب مواضع حزبی کارکرد سیاسی، تبلیغاتی داشت.

تغییر در ماهیت و تحولات استراتژیک جنگ

جنگ ایران و عراق با عناوین متفاوتی مانند (دفاع مقدس، جنگ تحمیلی، جهان سومی، جنگ اول خلیج فارس) یاد شده. امام خمینی رهبر انقلاب به تحولا سیاسی اجتماعی توجه می کردند در چارچوب تفکر دینی با تعریف جدید از عالم و ادم جنگ و جهاد و دفاع دراسلام، ماهیت تجاوز عراق به ایران و هدف اصلی از این اقدامات را در چارچوب )اسلام و کفر) و (حق و باطل) توضیح می دادند. مبنایی که تفکر امام درباره جنگ در درجه نخست برپایه ماهیت حکومت ایرن و عراق بود. اما اقدامات عراق علیه ایران را عملی الحادی و کفر آمیز دانستند چنان که طی سخنانی فرموند: (قیام بر ضد کشور اسلامی که الان در ایران مستقر است همین قیام بر ضد او، در حکم الحاد و کفر است.)

 


1. روزنامه نوروز 16/3/1381، ص 2

2. پرسش اساسی جنگ، محمد درودیان،‌ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ دوم، 1382

 

به مناسبتهای مختلف بویژه در ابتدای جنگ، هیئت صلح کنفرانس اسلامی و برخی سران کشورهای اسلمی برپایه مسلما بودن مردم ایران و عراق خواهان اتمام جنگ بودند. و ادامه آن را نوعی برادر کشی می دانستند آقای مهاجرانی در مصاحبه با یکی از روزنامه ها تأکید کرد: (جنگ با عراق ایدئولوژیک نبود و کشور اسلامی سر مسائل مختلفی با هم درگیر شدند جنگ ین اسلام و کفر نبود.درگیری میان دو کشور اسلمی بود که نمی بایست اتفاق بیفتد و در نخستین مراحل باید خاموش کرد(... به هر دلیل در بین مسلمان، جنگی اتفاق افتاده که اصل بر اتمام آن است نه بر دامنه گسترش جنگ امام عقید مقابل آقای مهجرای داشتند. اما حکومت بعثی ها را مشروع و اسلامس نمی دانستند.

اهداف سیاسی عراق

فیلیپ رابینز سه هدف اصلی را عناصر تشکیل دهنده استراتژی عراق میداند:

1. مهر انقلای اسلامی در ایران بود. دیوید اوئن وزیر خارجه انگلیس در روزنامه گاردین نوشت: ما امیداواریم که شور التهاب انقلاب اسلامی در طول جنگ منطقه ای به مصرف رسیده و سرانجام فروکش کند.

2. تصرف استان خوزستان و تجزیه ایزان می توانست در خدمت اهداف توسعه طلبانه عراق باشد تنگناهای ژئوپلتیک عراق برطرف می کرد و در عمل به معنای لغو قرارداد 1975 و تضعیف نظام تازه تأسیس در ایران ارزیابی می شد.

انتخاب هدف اول متأثر از بازتاب های انقلابی اسلامی در میان کشورهای منطقه و نگرانی رهبران آنها از تغییر معادلات منطقه و خلأ ناشی از سقوط شاه و شکست استراتژی آمریکا و پیروزی قاطع عراق ممکن بود مقدمه ظهور قدرت منطقه ای عراق ارزیابی شود.

بررسی علل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر

1. پیروزی های ایران بویژه فتح خرمشهر و احتمال سقوط صدام فضایی ایجاد کرد که در نتیجه آن ایران در سطح منطقه استاتژبک یافت و همین باعث شد که در نزد بازیگران منطقه و بین المللی نوعی نگرانی بوجود آورد.

2. رفتار سیاستمداران منطقه ای بین المللی و عراق براساس درک تحولات جدید جنگ و فرآیندهای احتمالی، کنش و واکنش های جدیدی را بوجود آورد که در ذهنیت و باور مردم ایران و تصمیم گیرندگان تأثیر کرد.

3. وقوع وادث و رخدادهای جدید در سطح منطقه ودر عرصه های سیاسی نظامی جنگ، که پارهای از آن ها حاصل کنش بازیگرن بود، در شکل گیری روندهای جدید و در نتیجه اامه جنگ پس از فتح خرمشهر نقش و تأثیر داشت.

در جنگایران و عراق با آشکار شدن علائم پیروزی ایران و شکست احتمالی عراق تدریجاً سیاست ها و مواضع آمریکا تغییر کرد ودر واقع با پیروزی های نظامی ایران،‌ماهیت جنگ تغییر کرد: از نظر آمریکا موقعیت ژئوپلتیک ایران،‌با قرار گرفتن در شمال خلیج فارس و در جنوب شوروی اهمت استراتژیک بسیاری داشت و به همین دلیل، در حوزه منافع آمریکا تعریف شده بود، سیاست کلی آمریکا در برابر ایران، این بود که(ایران نه بدان اندازه تضعیف شود که در معرض بی ثباتی و تجزیه قرار گیرد که در نتیجه شوروی از آن بهره گیرد و نه بدان اندازه تقویت شود که به گفته نیکلسون براساس قابلیت های بالقوه برای تبدیل به قدرتی منطق های نقش و تأثیر داشته باشد.)

آمریکا در جنگ ایران و عراق با دو گزینه کاملاً متفاوت مواجه بود، در گزینه نخست یا به رسمیت شماختن برتری ایران و خواسته های ایران را تأمین نماید و جنگ خاتمه یابدف چنین اقدامی پیامدهای استراتژیک در برداشت وبه مثابه تعمیق و گسترش انقلاب اسلامی در منطقه و خطر بی ثباتی در کشورهای متحد آمریکا و در نتیجه تغییر موازنه نیروهای منطفه بود.

گزینه دوم حمایت از عراق و حفظ صدام. بر اثر پیروزی ایران آمریکا برای اجتناب از پیدایش وضعیت جدید از سال 1982 سیاست بازی شطرنج با عراق را دنبال کرد.

شوروی و جامعه اروپا ومخصوصاً کشورهای منطقه به دلیل اینکه انقلاب اسلامی بر ساحتار متزلزل ومحافظه کارانه داخلی این کشورها تأثیر می گذاشت علاوه بر اینکه آغاز جنگ از عراق حمایت می کرد کمک های اطلاعاتی و تبلیغاتی در اختیار عراق می گذاشت.

  عراق: پس از فتح خرمشهر، رفتار عراق متأثر از شکست های نظامی بود و در نتیجه برای جلوگیری از ناکامی های عراق و پیروزی های ایران صدام با حمایت بین المللی موقعیت خود را با حذف و تصفیه مخالفان داخلی تثبیت و در جبهه های جنگ نیز قدرت دفاعی ارتش عراق را در برابر تهاجمات احتمالی ایران تقویت می گردد.

 

ایراند فضای انقلابی با کسب اعتماد به نفس م خودباوری دمن متأثر از پیروزی های 8 ماهه سبب شده بود که هرگونه شک و تردید را در عدم موفقیت یا ضعف اوضاع در ادامه جنگ ورود به خاک عراق برای دیگران از بینبرده و ایران با این باور که با فشار نظامی اوضاع را برای عراق دشوار کند و با تصرف منطقه ای با اهمیت در عراق موقعیت خود را تثبیت کند تا حامیان عراق با تأمین خواسته های ایران، وضعیت را برای خاتمه دادن به جنگ فراهم سازد. در نتیجه به منظور بررسی وضعیت کشور مسئولان با امام جلساتی تشکیل دادند:

جلسه اول روز دئشنبه سوم خرداد برگزار شد، خرمشهر را بطور کامل تسخیر کرده ودشمن تسلیم سد و در ان جلسه بحث جدی این بود خوب حالا که دشمن فرار کرده و نیروهایش متلاشی شده اند حالا می خواهیم برویم داخل عراق. آخرین چیزی که بعد از مدتی طولانی بحث شد اما اجازه دادند جاهایی که مردم نیستند بروید از این جهت منطقه عملیات رمضان انتخای گردید.

(نظر ما واقعاً در اول کار این نبود قطعاً می گفند داخل خاک عراق لازم نیست که ما وارد بشویم. بعد که به هر حال به یک نتیجه رسیدند که عراقی ها اگر بفهمند که مرزشان وارد نمی شویم تسلیم نخواهند شد، می روند و با خیال راحت آن طرف شرارت می کنند)

جلسه دوم: در ششم خرداد و سه روز بعد از جلسه اول برگزار شد. آقای هاشمی در گفت و گوی اختصاصی درباره جلسه دوم و نظر ادامه در مورد ادامه جنگ می گوید:

(فرماندهان ارتش و پساه در خدمت اما رفتند و فرماندهان اگر حاکمان بغداد مطلع شوند که ما وارد خاک این کشور نمی شویم با خیال آسوده علیهما شرارت خواهند کرد، منطق جنگ این رانمی پذیرد.

آقای رضایی از جلسه دوم می گوید:

آن جا امام سوال کردند شما برای جه می خواهید از مرز جلوتر بروید؟ عده ای از دوستان استدلالهای سیاسی کردند و گفتند: مه بهاین دلیل می خواهین برویم برادرهای ارتش و ما آمدیم استدلالهای نظامی می کردیم؛ گفتیم که مثلاض ما اگر از مرز بیرون برویم به اروند ، آن جا اگر هم جنگ حالت معلق پیدا گند ینی نه جنگ باشد و نه صلح باشد پشت اروندرود می شود دفاع کرد.

نظر امام درباره جنگ

برای نخستین بار در روزنامه جمهوری اسلامی ایران نظر امام اقل شد. اما با ادامه جنگ مخالف بود ولی بر اثر پافشری مسئولان جنگ نظر خود را تغییر داد. این مصاحبه آمده: (در مقابل مسانل خرمشهر امام معتقد است که بهتر است جنگ تمام شود. اما بالاخرع مسئولان جنگ گفتند: ما باید تا کنار شط العرب برویم تا بتوانیم غرامت خود را از عراق بگیریم.

نظر سیاستمداران و مسئولین

در آن زمان فرماندهان و برخی سیاستمداران جلسه ای با اما داشتند و به بررسی وضعیت جبهه پرداختند و استدلال کردند که اینک زمان مناسبی برای پایان دادن جنگ نیست. اگر ما بخواهیم سر مرز و در منطقه جنوب ودر منطقه خرمشهر عمدتاً بایستیم و آتش بس را بپذیریم در واقع برای دفاع ازسرزمین ایران و خوزستان بهترین جایی برای پدافن مصلحت می دانستند رودخانه اروند رود بود. برای اینکه مقداری پیشروی کنند و خود را به پشت اروند رود بچسبانند دفاع در آنجا از سرزمین ایران آسانتر خواهد بود.)

مسئولان سیاسی با تئجه به ضرورت های سیاسی و لحا کردن برتری ایران بدنبال پایاندادن به جنگ بودند و نظامی ها بر این اسا و متأثر از نظریات مسئولان ساسی در پاسخ به پرسش اما بااستدلال سیاسی و مطرح کردند منشأ تصمیم گیری برای ادامه جنگ ملاحظات و اهداف سیاسی بود ولی در قالب ملاحظات نظامی و دفاعی مطرح شد.

     
علل و چرایی ادامه جنگ پس از آزادسازی خرمشهر

با گذشت سه روز پس از فتح خرمشهر، فرماندهان ارتش سپا از خضرت امام خمینی(ره) برای چگونگی ادامه جنگ، کسب تکلیف کردند.

آقای هاشمی رفسنجانی می گوید: امام موافق نبودند که نیروهای ما وارد خاک عراق شوند و در عین حال متوقف کردن جنگ را هم قبول نداشتند و می گفتند: اگر شما وارد عراق شوید چند اشکال پیدا میشود.دیدگاه حضرت امام خمینی بر این بود که جنگ بدون ورود به خاک عراق، ادامه یابدتا کشور به اهداف خود و تامین منافع ملی نایل آید و دلایل ذیب را برای دیدگاه خود بر شمردند:

الف)مردم عراق تصرف سرزمین خود را تحمل نمی کنند و آن هایی که الان با ما هستند در آن صورت به ما به عنوان متجاوز نگاه می کنند. پس نباید مردم عراق را در مقابل خود قرار دهیم.

ب)الان از لحاظ بین المللی موضع برحق داریم و متجاوز در خاک ماست، اگر وارد خاک عراق شویم کشورهای جهان، ایران را متهم به اشغالگری می کنند.

د)پس از ورود به خاک عراق، کشورهای عربی درحمایت صدام، صریح می شوند و بعضی ها که با ما هستند پشت سر صدام قرار می گیرند و کار ما دشوار میشود.

نظامی ها با منطق خودشان گفتند: اگر دشمن بفهمد که ما وارد خاکش نمی شویم، احساس امنیت میکند. یعنی لازم نیست در مرزهایش نیرو بچیند. نیروهایش را متمرکز می کند ودر مقاطع مشخصی از نقاط معین به ما حمله میکند. منطق نظامی می گویند نباید چنین امنیتی به دشمن بدهیم. باید به گونه ای باشد که عراق فکر کند تا بغداد هم می رویم.

امام خمینی  قبول کردند و گفتند حرف شما درست است. امام خمینی در اندیشه پایان جنگ نبود بلکه اجتناب اولیه ایشان از ورود به خاک عراق، برای متجاوز خوانده نشدن ما بود.

پس از آزادسازی خرمشهر جنگ به عبت های زیر ادامه یافت:

الف)پذیرفته نشدن معاهده1975 و ادامه حضور ارتش بعث عراق در بخشی از سرزمین های ایران:

اگرچه با پایان یافتن عملیات بیت المقدس ایران توانسته بود تجاوز ارتش عراق را دفع کند و سرزمین های خود را آزاد سازد و قوای دشمن را تا مرز عقب براند ولی هنوز بخش هایی از کشور از جمله مناطق مرزی غرب مانند ارتفاعات مسلط بر شهرهای سومار، قصرشیرین، گیلان غرب ومهران، ارتفاعات میمک و نفت شهر و بخشی از مرز شلمچه تا اروند رود به سمت حدود 1000 کیلومتر مربع، همچنان در دست ارتش بعث عراق باقی مانده بود. از طرفی شهرهای خرمشهر وآبادان، زیر آتش گلوله های خمپاره اند از دشمن قرار داشت درحالی که شهر بصره عراق حتی از آتش توپخانه های نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در امان بود.

 

ب)برتری نظامی ایران نسبت به ارتش عراق

پیروزی های نظامی مستمر ایران در جبهه های جنگ و انجام چهار عملیات پی در پی و موفق موجب شد تا جمهوری اسلامی احساس کند که توانایی نظامی لازم را برای غلبه نهایی بر ارتش عراق و شکست صدام دارد. بنابراین می تواند با دامه عملیات نظامی به اهداف بلندتری در جنگ دست یابد، یعنی ایران احساس می کرد جنگ به جایی رسیده است که می تواند از موضع بالا و برتر حرف بزند، بنابراین باید شور جهاد را حفظ کند.

 

ج)ارائه نشدن هیچ گونه پیشنهاد صلح عادلانه از سوی رژیم بعثی عراق یا مراجع بین المللی

اگرچه تلاش هایی برای انجام صلح از سوی برخی از سازمان های بین المللی و بعضی از دولت ها صورت گرفت ولی هیچ یک از این اقدامات نتوانست ایران را قانع کند که بدون نگرانی از آغاز دوباره جنگ، تنها با آتش بس می تواند به صلحی پایدار دست یابد. این امر، موجب نگرانی ایران از نرسیدن به صلح با پذیرش آتس بس و ایجاد شرایط نه جنگ نه صلح برای مدتی نامعلوم می گشت.

 

د)نبود اعتماد به تعهدات صدام و حزب بعث عراق

با فرض توقف جنگ، چنانچه ایران در مذاکرات با عراق به نتیجه نمی رسید،باتوجه به روحیات صدام و وجود یک ارتش سازمان یافته در عراق ممکن بود دوباره ارتش عراق حملات خود را آغاز کند و این بار فضاهای بیشتری از کشور را به اشغال خود در آورد. باید توجه داشت که عمده نیروهای رزمنده ایرانی، بسیجی بودند و طبیعتاً با توقف جنگ به سر کار و زندگی خود باز می گشتند و ایران قادر نبود تا حجم گسترده ای از نیروهای ثابت را در جبهه های جنگ دربرابر ارتش عراق برای مدت طولانی حفظ کند. از سوی دیگر صدام به نقض قول، شهرت داشت و نمی شد روی او حساب باز کرد. بنابراین کسی نمی توانست تضمین بدهد که صدام پس از آتش بس دوباره جنگ را آغاز نکند.

ه)شرایط نامساعد دفاعی درمنطقه مرزهای جنوبی کشور

مرز کشور در جنوب استان خوزستان در یک منطقه دشت وسیع قرار داشت که از نظر نظامی عبور از آن ها برای واحدهای زرهی ارتش عراق به سادگی میسر بود. از آن جا که عمده قدرت نظامی ایران متکی بر نیروهای پیاده بود، بنابراین نیاز به رسیدن به یک مانع طبیعی مثل اروندرود جهت پدافند مطمئن ضروری می نمود.

 

د)انتظار مردم برای سرکوبی کامل دشمن

در آن زمان دربین مردم به خصوص خانواده های آسیب دیدگاه از جنگ این احساس به وجود آمده بود که نه تنها بایستی قوای متجاوز را از خاک ایران بیرون کرد بلکه بایستی دولتی را که به خود اجازه آغاز جنگ را داده است مجازات کرد و شرایطی را فراهم آورد که حکومت عراق هیچ گاه به فکر حمله به ایران نیفتد.

 

2-راهبرد جمهوری اسلامی ایران پس از آزادسازی خرمشهر

الف)دفع کامل تهاجم سرزمینی

جمهوری اسلامی ایران در دو سال اول جنگ، جلوگیری از پیش روی ارتش متجاوز بعثی دفع تجاوز دشمن و آزادسازی سرزمین های اشغالی و حفظ تمامیت ارضی کشور را هدف قرار داده بود.

ب)محدود نگه داشتن دامنه جنگ

جمهوری اسلامی ایران در سال های اولیه دفاع مقدس در تلاش بود تا دامنه جنگ از حوزه مرزهای جغرافیایی دو کشور فراتر نرود و آن را محدود نگه دارد و لیکن دشمن با حمله به مناطق شهری مراکز اقتصادی و نفت کش ها آن را توسعه داد.

ج)توسعه توان دفاعی کشور برای پشیمان کردن دشمن از حمله به ایران

جمهوری اسلامی ایران از آغاز جنگ سعی کرد تا با تکیه برتوانمندی ها، استعدادها و ظرفیت های ملت ایران، ضمن تامین نیروی انسانی مورد نیاز خود از میان داوطلبان بسیجی، بر توسعه قدرت مقاومت خود بیفزاید

 

 

3-اجرای عملیات درداخل خاک عراق برای وادار کردن دشمن به قبول شرایط جمهوری اسلامی ایران

پس از عملیات بیت المقدس وفتح خرمشهر تلاش چندانی برای خاتمه دادن به جنگ صورت نگرفت. نه عراق حاضر شد ازتمامی سرزمین های خود به آتش بس تن دهد و جنگ را از راه سیاسی و با کمک دیپلماسی فعال به پایان ببرد.

پیچیدگی های جنگ افزایش یافت و تکیه بر قدرت سلاح شیمیایی از سوی ارتش بعث عراق توسعه پیدا کرد و تلفات هر عملیات نسبت به عملیات های دوره قبل افزایش پیدا کرد.

 

عملیات والفجر 8

طبق دستور قرارگاه عملیاتی خاتم الانبیا هر یک از دو سازمان سپا و ارتش در این عملیات موظف شدند به صورت جداگانه در مناطق مورد علاقه خود نسبت به عملیات طرح ریزی کنند و در این راستا مقرر گردید سپا عهده دار تلاش اصلی در منطقه عمومی فاو و ارتش عهده دار تلاش پشتیبانی در منطقه عمومی کوشک و شلمچه، اقدام به عملیات کنند و در صورتی که هر یک از سازمان ها در تهاجم خود موفق نشدند از امکانات سازمان دیگر استفاده نماید. از طرفی سپا برای فریب دشمن از محل تلاش اصلی، دو تلاش پشتیبانی در منطقه هورالعظیم و جزیره ارصاص در نظر گرفته بود.

فرماندهان ارتش بعث عراق با گذشت چند روز از عملیات به تدریج متوجه شدند که تهاجم اصلی از سمت منطقه فاو است، لذا نیروهای خود را به سمت این منطقه برای مقابله با رزمندگان اسلام روانه کردند.

حضرت امام خمینی در دیداری که قبل از انجام عملیات فاو با فرماندهی سپا داشقتند با توجه به این نکته فرمودند شما توکل به ما و مسئولین و این ها نکنید توکل تان را به خدا بکنید.

سپا در منطقه فاو، عملیات خود را با به کارگیری دو قرارگاه کربلا و نوح و با پشتیبانی پدافند هوایی، هوانیرو، بخشی از نیروی هوایی و توپخانه ارتش، برنامه ریزی کرده بود و ارتش نیز قرار بود به صورت همزمان در منطقه شلمچه عملیات خود را انجام دهد

 

الف)نکات اساسی طرح مانور و الفجر8

در عملیات والفجر 8 به چند نکته اساسی توجه می شد. علاوه بر توکل بر خدا بزرگ و لزوم پرهیز از تردید و یاس روی این موارد تاکید می شد:

1-اعمال غافلگیری در تمامی ابعاد

2-دقت و کنترل در جزئیات تمامی قعالیت ها از جمله شناسایی ها

3-به کارگیری صحیح آتش های توپخانه

4-مراحل انجام طرح مانور از جمله عبور از اروند و شکستن خط مقدم دشمن، پاکسازی و رسیدن به هدف و در نهایت انجام پدافند.

5-انتقال وسایل سنگین مهندسی مثل دور و بولدوزر از رودخانه اروند

ب)روش های اعمال غافلگیری

1-طرح ریزی عملیات فریب بزرگ

2-طرح ریزی عملیات محدود و ایذایی

3-رعایت حفاظت اطلاعات

4-کنترل اطلاعاتی دشمن و شناسای مواضع

5-انتخاب منطقه غافلگیر کننده

ج)وضعیت و موقعیت منطقه عملیات

زمین منطقه عملیات والفجر8، شامل شبه جزیره فاو می شد که بین رودخانه اروند واقع در جنوب استان خوزستان و خلیج فارس و خور عبدالله در کنار مرز کشور کویت قرار گرفته است.

زمین منطقه عملیات یکی از سرزمین های پیچیده جنگی و عملیاتی در آن زمان محسوب می شد، به طوری که شامل انواع عوارض طبیعی از جمله رودخانه، نهر، نخلستان، باتلاق، چولان، جاده، روستا، شهر و غیره بود.

 

د)اقدامات مهندسی

مهندسی سپاه با کمک جهاد سازندگی عمده ماموریت آماده سازی منطقه عملیات را بر عهده گرفت و توانست با به کارگیری حدود 400 کمپرسی و تعداد زیادی لودر و بولدوزر 473 کیلومتر جاده جدید در منطقه اروند رود احداث و 110 کیلومتر از جاده های موجود را تعمیر و آسفالت کند. هم چنین قرارگاه مهندسی نسبت به ساخت بیمارستان صحرایی، مکان های مناسب برای رفع آلودگی مواد شیمیایی ، ساخت مواضع توپخانه ، احداث مواضع موشک های پدافند هوایی هاوک و نیز بنه های تدارکاتی لازم، قرارگاه های مختلف و هم چنین پد بالگرد اقدام کرد.

ه)شرح عملیات

عملیات سپاه در فاو با رمز مقدس یا فاطمه زهرا از منطقه عمومی جنوب خسروآباد تا انتهای جزیره آبادان با عبور غواصان خط شکن از اروندرود در حالی که باران می بارید آغاز گردید.

در روز اول عملیات لشکر 25 کربلا که از رزمندگان استان مازنداران تشکیل شده بود، موفق شد تا  شهر فاو را به تصرف کامل خود درآورد. فرمانده این لشکر بر اساس ماموریتی که از سوی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلاتی دریافت کرده بود  پرچم گنبد حضرت ثامن را که از مشهد به جبهه آورده بودند بر بالای بلندترین مناره مسجد آن شهر نصب کرد .

همزمان حملات هوایی جنگنده های عراقی، یگان های زمینی ارتش بعث عراق نیز حملات خود را با مواضع نیروهای رزمنده آغاز کردند. پاتک های عراق در روز های اول به صورت ضعیفی انجام می شد ولی آرام آرام بر شدت آن افزوده می گیرد.. توپخانه سپاه و ارتش در تمام دوره هفتاد روزه نبرد فاو توانستند به عنوان یگان های پر قدرت، واحدهای خط مقدم را در برابر پاتک ها و تهاجمات دشمن، به طور مرتب پشتیبانی کنند.

 

و)احداث پل بعث

یکی از مهم ترین مسائل عملیات والفجر 8 چگونگی تدارک رسانی به هزاران نفر رزمنده و پشتیبانی از آن ها در آن سوی اروند رود بود. ماموریت این کار بزرگ بر عهده جهاد سازندگی قرار گرفت. نیروهای مهندسی و پشتیبانی جنگ جهادسازندگی توانستند با به کارگیری حدود 3 هزار و 400 عدد لوله نفتی 56 اینچی و با یک طرح مهندسی دقیق چنین پلی را به طول حدود 600 متر و عرض حدود 12 متر و با عمق حدود 8 متر احداث کنند.

 

ز)تلفات و خسارات دشمن و خودی

در این عملیات در حدود 32 هزار نفر نظامیان ارتش عراق، کشته و مجروح شدند. 2105 نفر از نظامیان عراقی نیز به اسارت درآمدند و هم چنین تعداد 34 فروند هواپیما و 5 فروند بالگرد ارتش عراق ساقط شد

در این عملیات از نیروهای خودی در حدود 10000 نفر شهید و مجروح و بیش از 20000 نفر بر اثر سلاح شیماییی مصدوم که 3000 نفر از آن ها به شهادت رسیدند . در ضمن 4 فروند از هواپیماهای اف-قوای اسلام مورد اصابت قرار گرفت

 

ح)نتایج عملیات ولفجر 8

1-تصرف کامل بخشی از اروند رود

2-تصرف شهر ساحلی فاو و تاسیسات بندی آن

3-تصرف سکوهای موشکی و تامین خور موسی و افزایش ضریب امنیتی در جزیره خاک

4-کنترل خور عبدالله و تهدید بندر ام القصر

5-مجاورت با کشور کویت و حاکمیت کامل بر خلیج فارس

6-آزادسازی و تصرف 940 کیلومتر مربع از سرزمین های ایران و عراق

7-انهدام وسیح نیرو و تجهیزات دشمن

 

5-عملیات کربلای 5

یکی از سخت ترین، معروف ترین دشوارترین و به یادماندنی ترین عملیات هایی که در دوران جنگ صورت گرفته و توانسته است ذهن بسیاری به خود مشغول کنده، عملیات کربلای 5 است

این عملیات که حدود یک سال و نیم قبل از پایان جنگ تحمیلی در منطقه غرب شهر خرمشهر و در محور شلمچه در منطقه شرق بصره به مرحله اجرا درآمد

زمین منطقه عملیات در شرق بصره دارای ارزش و اهمیت زیادی بود. محور مواصلانی شلمچه کلید فتح بصره به شمار می رفت. وسعت سرزمین خشک این منطقه عملیاتی که به پنج ضلعی معروف بود به کمتر از پنجاه کیلومتر مربع می رسید.

 

الف)استحکامات و موانع منطقه عملیاتی کربلای 5

1-استحکامات هلالی شکل، به طوری که در درون هر یک از آن ها یک دسته تانک می توانست موضع بگیرد و با امنیت خاطر تیراندازی کند. اطراف این استحکامات نیز با سیم های خاردار و میادین مین در مقابل نیروهای سپاه پوشانده بود.

2-ایجاد منطقه آبگرفتگی در شمال منطقه عملیات به منظور رها کردن آب در زمین جهت جلوگیری از عملیات نیروهای پیاده ایران

3-تعبیه سنگرهای بتونی، دیده بانی، تیربار و مهمات و نیز تعدادی سنگر تانک به منظور تسلط بر منطقه شلمچه

4-تعبیه سنگرهای کمین برای محافظت و کنترل از موانع، میادین مین و استحکامات ایجاد شد

5-ایحاد تعدادی دکل بلند دیده بانی در غرب اروند رود به منظور کنترل تردد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی

6-استفاده از سلاح ضد هوایی در خط اول و تعداد زیادی تانک به منظور جلوگیری از نفوذ رزمندگان اسلام در شکست خط اول

7-ایجاد موانع عظیمی از سیم های خاردار، تله های انفجاری، کانال ، میدان های وسیع مین و سنگرهای بتونی، سنگرهای استراق سمع

8-ایجاد ده ها ردیف موانع گوناگون در آب گرفتگی ه

 

ب)شرح عملیات

این عملیات دو هفته پس از ناکامی در عملیات کربای 4 و با استفاده از رخنه ای که در منطقه شلمچه در خطور دفاعی دشمن ایجاد شده بود صورت گرفت، در حالی که زمانی حدود یک ماه برای امادگی رزمندگان اسلامی ضروری بود. اگر این فرصت به یگان های ارتش بعثی داده می شد، می توانستند بلافاصله نقاط ضعف خود را بپوشانند و ایران از دستیابی به مطنقه شلمچه باز دارند.

در روز اول، به دلیل عدم آمادگی نیروهای دشم، عملیات به خوبی پیش رفت و رزمندگان موفق شدند تعدادی تانک دشمن را به غنیمت بگیرند و حدود 650 نظامی عراقی را اسیر کنند. پایگاه موشکی هواک ارتش اسلامی نیز در این عملیات فعال گکرید و توانست تعدادی از هواپیماهای دشمن را مورد هدف قرار دهد. ولی از روز سوم به بعد به تدریج جنگ سختی از سوی ارتش  بعث عراق، علیه رزمندگان اسلام شکل گرفت.

در طی این عملیات ، رزمندگان سپاه اسلام تنها موفق شدند تا خد نهر جاسم که آخریه رده دفاعی ارتش بعثی در منطقه عملیات بود مرحله به مرحله  پیش روی کنند و در نهایت به دلیل کمبود یگان های پیاده و زرهی، امکان این که رزمندگان اسلام گام های بلندری در پیروزی بردارند میسر نشد

 

ج)نتایج و دستاوردهای عملیات

در این عملیات بیش از 150 کیلمتر مربع از خاک عراق به تصرف قوای این درآمد پاسگاه های بوبیان، شلمچه ، کوت سواری و خین در اختیار رزمندگان درامد.

جزایر بوارین، فیاض و ام الوطیل و شهرک دوعیجی، رودخانه دوعیجی و نهر جاسم و هم چنین 10 کیلیومتر از جامده شلمچه بصره و نیز 11 پاسگاه فرماندهی ارتش بعضی عراق نیز به کنترل قوای اسلامی درآمد.

در این عملیات 350 نفر از فرماندهان رده های مختلف سپاه و در مجموع 12000 نفر شهید و 15000 نفر زخمی شدند. سال 1365 پرتلفات ترین سال جنگ بود. در این سال حدود 40000 نفر از رزمندگان اسلام و مردم در جریان عملیات ها و بمباران ها به شهادت رسیدند.

 

علل پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ

متاسفانه بحث پذیرش قطعنامه و جام زهر همانطور که در مقاله هم گفته شد رازآلود مانده است. دلیلش خواست عده ای چه از دید منفعت طلبی و کوبیدن سمت دیگر یا پوشیدن اشتباهات خود در گذشته و حال است. با بیان دوباره موضوع توسط سردار صفوی گفتم بحث منطقی و غیرجناحی داشته باشیم. در این تاپیک سعی شده نگاهی از دو سوی طرفین به ماجرا انداخته شود.

شامل
متن نامه امام خمینی به مسئولان کشوری و لشکری
دفتر مطالعات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی واحد سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)
رویکرد حقوقی جنگ و علل پذیرش قطعنامه 598
سخنان نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
دلایل پذیرش قطعنامه 598 از نگاه بزرگان کشور
سخنان اخیر سردار صفوی
ناگفته‌های خرازی از قطعنامه 598
-------------------------------------------------



متن نامه امام خمینی به مسئولان کشوری و لشکری در سال 1367 به شرح ذیل است.

بسم الله الرحمن الرحیم

با یاری خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبیاء بزرگوار الهی و ائمه معصومین صلوات علیهم اجعمین.......

حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ می‌باشند، صریحاً اعتراف می‌کنند که ارتش اسلام به این زودی‌ها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمی‌دانند و با قاطعیت می‌گویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذارده‌اند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمی‌شود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از ده‌ها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکست‌های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح،فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می‌نمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به
نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است اشاره می‌شود، فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر ...که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است - داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی می‌گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته آمریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود.
این فرمانده مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر می‌رسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست. آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند، مسئولان جنگ می‌گویند تنها سلاحهائی را که در شکستهای اخیر از دست داده‌ایم به اندازه تمام بودجه‌ای‌ است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود. مسئولان سیاسی می‌گویند از آنجا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است. شما عزیزان از هر کس بهتر می‌دانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبروئی داشته باشم خرج می‌کنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتش بس را قبول می‌کنیم.

خداوندا تو خود شاهدی که ما لحظه‌ای با آمریکا و شوروی و تمام قدرتهای جهان سرسازش نداریم و سازش با ابرقدرتها و قدرتها را پشت کردن به اصول اسلامی خود می‌دانیم. خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حیله و دوروئی ما غریبیم، تو خود یاریمان کن. خداوندا در همیشه تاریخ وقتی انبیاء و اولیا و علماء تصمیم گرفته اند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را در هم آمیزند و جامعه‌ای دور از فساد و تباهی تشکیل دهند با مخالفتهای ابوجهل‌ها و ابوسفیان‌‌های زمان خود مواجه شده‌اند.

خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را برای رضای تو قربانی کردیم غیر از تو هیچکس را نداریم ما را برای اجرای فرامین و قوانین خود یاری فرما، خداوند از تو می‌‌خواهم تا هر چه زودتر شهادت را نصیبم فرمائی. گفتم جلسه‌ای تشکیل گردد آتش بس را به مردم تفهیم نمایند.
مواظف باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند، صریحا می‌گویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عکس العمل می‌شود.
شما می‌دانید که مسئولان رده بالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن اسلامی‌مان چنین تصمیمی گرفته‌اند خدا را در نظر بگیرید و هر چه اتفاق می‌افتد از دوست بدانید، و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین.

روح‌الله الموسوی الخمینی

شنبه 25/تیر/67

http://nafez.parsibl...ام پس از 18سال/
------------------------------



دفتر مطالعات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی واحد سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)

حضرت روح الله: اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد….


سیدنا القائد: قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به‌خاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتى بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادى کشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمى‌کِشد و نمى‌تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به‌خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مى‌کرد. وانگهى؛ اگر همه‌ى دنیا در امر جنگ دخالت مى‌کردند، امام رضوان‌اللَّه علیه، کسى نبود که رو برگرداند. بر نمى‌گشت! آن، یک مسأله‌ى داخلى بود؛ مسأله‌ى دیگرى بود. ۱۴/۰۳/۱۳۷۵


حجت الاسلام پناهیان: قرآن می فرماید: «یا ایها الذین امنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین ای کسانی که ایمان آورده اید یهود و نصاری را تکیه گاه خود قرار ندهید، آنها تکیه گاه یکدیگرند و کسانی که از شما به آنها تکیه کنند از آنها هستند خداوند جمعیت ستمکار را هدایت نمی کند» چرا شما به سمت یهود و نصارا می روید؛ اگر کسی به آنها علاقه پیدا کند جزو آنهاست؛ و در آیه بعد می فرماید: «فتری الذین فی قلوبهم مرض یسرعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائره فعسی الله ان یاتی بالفتح او امر من عنده فیصبحوا علی ما اسروا فی انفسهم ندمین؛ گروهی منافق را که دلهایشان ناپاک است خواهی دید که در راه دوستی ایشان می شتابند و می گویند: ما از آن می ترسیم که در گردش روزگار مبادا آسیبی از آنها به ما رسد؛ باشد که خدا فتحی پیش آوردو یا امر دیگر از طرف خود تا منافقان از آنچه به نفاق در دل نهان کردند سخت پشیمان شوند» کسی که در دلش یک مرض دارد یک تمایلی به سمت آنها دارد سازشکارانه برخورد می کند؛ کلیدی ترین اختلاف مقام معظم رهبری در این ۲۰ سال اخیر و حتی ۳ و ۴ سال آخر زندگی امام(ره) با اصلی ترین مسئولین نظام صرفا سر همین مفهوم بود. حتی بنده «جام زهر» را در ارتباط با این موضوع تحلیل می کنم آن برخورد بسیار محکم حضرت امام(ره) با سخنان آقای منتظری را هم در همین راستا تحلیل می کنم و از شما تقاضا می کنم به سخنان امام(ره) ۱۰ روز قبل از پذیرش قطع نامه و بعد از پذیرش قطع نامه توجه کنید ؛ چرا ۱۰ روز قبل از پذیرش قطع نامه امام(ره) این همه از جنگ تقدیر کردند چون کسانی بودند که داشتند جنگ را می بستند. امام(ره) اطلاعیه دادند که جلوگیری بکنند از بستن جنگ ولی این اطلاعیه امام(ره) کارساز نبود.


امام(ره) اطلاعیه که دادند در آن اطلاعیه فرمودند: «امروز باید در جبهه ها تحول ایجاد کنیم؛ امروز کوتاهی کردن در جنگ خیانت به رسول الله است» چطور است یک مرد با آن همه هوش سیاسی که چنین حرفی را می زند و در ۱۰ روز بعد همه چیز را قبول می کند. بعد از اینکه امام(ره) قبول کردند قطع نامه را یک اطلاعیه ای دادند آن جا را هم نگاه کنید. در صحیفه امام(ره) هم هست؛ در این اطلاعیه نیمی از اطلاعیه از دشمنی با استکبار صحبت می شود. چرا امام(ره) از دشمنی پایان ناپذیر و گسترده حتی بعد از پذیرش قطع نامه صحبت می کند؟ چون ایشان می بیند مسئله ای که کشور بواسطه آن در معرض خطر است، کوتاه آمدن در مقابل دشمن است.


http://main.basijisu.com/536/

--------------------------------------

رویکرد حقوقی جنگ و علل پذیرش قطعنامه 598

دلائل پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران:

مهمترین عوامل در پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد:

1 ـ تغییر استراتژی حمایت مستقیم از صدام، تحت پوشش حفظ صلح و امنیت بین‌المللی در خلیج‌فارس:

یعنی اگر صدام به هر کاری بر خلاف موازین بین‌المللی دست بزند، چون در شرایط جنگی است مورد سؤال قرار نمی‌گیرد. از این رو بعد از قطعنامه 598 می‌بینیم وقتی کشتی استارک امریکایی به وسیله بمب‌افکن ارتش عراق صدمه می‌بیند، صدام از امریکا پاداش می‌گیرد و به جای واکنش منفی، می‌گویند چون منطقه خلیج‌فارس آرام نیست این پیشامدها طبیعی است و ضربه‌ای را که صدام به آنها زده به خرج ما حل و فصل می‌کنند و راه حل آن را قبول قطعنامه می‌دانند.

2 ـ معرفی صدام به عنوان چهره صلح‌طلب در محافل بین‌المللی

با همه جنایتی که صدام در جنگ مرتکب شده اما چون همه قطعنامه‌های شورای امنیت را نپذیرفته است، چهره‌ای صلح‌طلب، و ایران چهره‌ای جنگ‌افروز معرفی می‌شود.

3 ـ کاربرد وسیع سلاحهای شیمیایی و میکروبی توسط عراق:

تبلیغات صلح‌طلبی رژیم عراق در محافل بین‌المللی و رسانه‌های گروهی، پوششی شد تا به صدام به راحتی بتواند مخربترین سلاحهای میکروبی و شیمیایی را علیه رزمندگان ما در جبهه‌ها به کار گیرد، و از آن طرف واکنش ایران به دلیل عدم پذیرفتن قطعنامه، ضعیف جلوه می‌کرد.

4 ـ تهدیدات بین‌المللی:

تهدیدات بین‌المللی بر بند 10 قسمت اجرایی قطعنامه 598 مبتنی بود. به عبارت دیگر قطعنامه 598 به دشمنان خطرناکی چون امریکا اجازه داد که حتی تهدیدات خود را با حمله به هواپیمای مسافربری عملی کنند.

رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت امریکا، در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پس از نطق رئیس جمهور ایران در مجمع گفت:

من از این فرصت استفاده می‌کنم و از ایشان می‌خواهم صریحاً و بدون ابهام اعلام کند که ایران قطعنامه مصوب شورای امنیت را که خواستار برقراری آتش‌بس در جنگ شده قبول دارد یا نه. اگر پاسخ مثبت باشد، این یک گام خوشایند و یک پیشرفت عمده محسوب می‌شود و در صورت منفی بودن پاسخ ایران، شورای امنیت راهی جز اعمال مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول آتش‌بس پیش رو ندارند.

به دنبال این تهدیدات بود که حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس صورت گرفت و 290 نفر از هموطنان ما جان خود را در آن حادثه از دست دادند. از این رو حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مدظله العالی، رئیس جمهور وقت ایران در اعلان رسمی پذیرفتن قطعنامه 598 حمله امریکا به هواپیمای مسافربری را آغاز جنگ علنی منطقه‌ای و توسعه دامنه آن دانسته است:

همانطور که به خوبی استحضار دارید، آتش جنگی که به وسیله رژیم عراق در 22 سپتامبر 1980، با تجاوز علیه تمامیت اراضی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. اینک ابعاد غیر قابل تصوری به خود گرفته است که کشورهای دیگر و حتی غیرنظامیان بی‌گناه را نیز در شعله‌های خود گرفته است.

قتل 290 نفر انسان بی‌گناه که با ساقط کردن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران به وسیله یکی از کشتی‌های جنگی امریکایی در خلیج‌فارس به وقوع پیوست، نمونه بارزی در این خصوص است.

در همین مورد جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و جانشین فرماندهی کل قوا، اظهار داشتند:

به هیچ وجه ادعای اشتباه در مورد حمله به هواپیمای مسافربری ایران و شهادت 290 نفر سرنشین بی‌گناه آن پذیرفته نیست، بلکه از نظر ما یک اخطار تلقی می‌شود. همچنین قساوت فوق‌العاده صدام در داخل عراق که هزاران روستا و صدها هزار تن از مردم را با بمباران شیمیایی قتل عام می‌کند از دیگر دلائل آن است که نشان می‌دهد به او اجازه داده‌اند هر جنایتی را مرتکب شود.

مجموعه این شرایط و ادله دیگری که فعلاً ذکر نمی‌شود، ما را به این نتیجه می‌رساند که مصلحت انقلاب و ملتهای ایران و عراق و منطقه این است که قطعنامه مذکور پذیرفته شود. ایران تا به حال خواستار آن بود که ابتدا کمیته تعیین متجاوز تشکیل شود، ولی فعلاً با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده، از آن شرط خود صرف نظر می‌کند.

متأسفانه تبلیغات جهانی، ما را جنگ‌افروز و جنگ‌طلب معرفی می‌کند و صدام و حزب بعث متجاوز که تمامی قوانین را نقض کرده، ولی چون یک شعار مشخص دارد یعنی قطعنامه را پذیرفته است و قضاوت بین‌المللی را قبول دارد، به صورتی عوام فریبانه، صلح طلب معرفی می‌کند. با قبول قطعنامه 598 نشان دادیم که در این زمینه انعطاف‌پذیر هستیم... ما هرگز قطعنامه را رد نکرده بودیم، بلکه شرطی روی آن گذاشتیم و این اواخر روشن شد که ممکن است حوادث تلخی در منطقه اتفاق افتد که نقطه عطف آن، سقوط هواپیمای مسافری ایران توسط امریکا بود. آنها که می‌خواستند ما را به دلیل نپذیرفتن قطعنامه، تحریم تسلیحاتی کنند، بطور منطقی از آن پس (در صورتی که عراق از قبول قطعنامه خودداری کند) باید عراق را تحریم کنند.

http://dsrc.ir/view/...cle.aspx?id=407
------------------------------------------



نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
‌گفت: پذیرش صادقانه قطعنامه 598 از سوی امام خمینی(ره) لطف الهی بود.


کوثری به تبیین و شفاف‌سازی دلایل پذیرش قطعنامه 598 در سال 67 اشاره کرد و گفت: عملیات والفجر 8 در سال 64 با موفقیت صورت گرفت و ما را به اهداف خود رساند.

وی ادامه داد: در سال 65 عملیات کربلای چهار انجام شد که منجر به عدم موفقیت ما و پیروزی عراقی‌ها شد اما عملیات کربلای 5 در کمتر از 15 روز از عملیات کربلای چهار انجام شد و از منطقه شلمچه که به گفته عراقی‌ها 93 درصد از نظر پدافندی کامل بود عبور کرده و به کانال ماهی رسیدند.

نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: پس از موفقیت در این عملیات بود که پیغام دادند هرچه می‌خواهید در قطعنامه بنویسید در حالی که پس از فتح خرمشهر چنین پیغامی ندادند.

وی با بیان اینکه 135 تیپ عراقی که در منطقه آمده بودند 10 تا 90 درصد منهدم شدند، گفت: سال 66 تصمیم گرفته شد که عملیاتی را از شمال غرب شروع کنیم که این تصمیم تنها از جانب نظامی‌ها نبود، بلکه با لحاظ ابعاد سیاسی گرفته شد.

کوثری با اشاره به انجام عملیات والفجر 10 در سال 66 ابراز داشت: اتفاق مهمی که بعد از کربلای 5 در سال 66 افتاد، این بود که آمریکایی‌ها به صورت فیزیکی در منطقه حضور پیدا کردند و مجوزهای متعددی برای استفاده از سلاح شیمیایی به عراق دادند، که اوج این جنایت در حلبچه اتفاق افتاد.

وی تاکید کرد: در قطعنامه 598 باید این جنایات را هم دنبال کنیم در حلبچه تنها 5 هزار نفر از مردم این شهر و روستاهای اطراف کشته شدند و نهایت در حالی که با توانمندی محدودی مواجه بودیم، در شمال غرب جبهه جدیدی باز شد.

نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: در ابتدای سال 59 که عراق با 120 فروند هواپیما به شهرهای غربی و تهران حمله کرد، بی‌بی‌سی در گزارشی اعلام کرد که ایران 8 میلیارد دلار و عراق 36 میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد.

وی ادامه داد: در پایان جنگ رسانه‌های آمریکایی نوشتند عراق بین 70 تا 90 میلیارد دلار بدهی دارد در حالیکه ایران یک دلار هم بدهی ندارد و این نشان از آن دارد که امام خمینی(ره) سیاست حضرت علی(ع) را داشت و این کشورهای عربستان و کویت و... بودند که به کارخانجات خود پول دادند تا برای استفاده عراق سلاح تولید کنند.

کوثری بیان داشت: ابرقدرت‌ها در سال 66 مجوز همگانی به عراق دادند که برای نابودی ایران به هر وسیله‌ای متوسل شود و این شرایط بسیار سختی بود اما امام امیدوار به قدرت لایزال الهی بود.


* در سال‌های آخر جنگ دولت حمایتی از رزمندگان نمی‌کرد

وی ادامه داد: مسئله مهم در این بین کاهش توانمندی ایران، عدم حمایت دولتی از رزمندگان و افزایش قدرت عراق از نظر نفرات و تجهیزات بود.

نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: در ایام پایانی جنگ نیروها که به صورت دسته جمعی به جبهه می‌رفتند بعد از سه ماه بر می‌گشتند و در عملیات والفجر 10 بود که دشمن دست ما را خوانده بود.

وی ادامه داد: اینگونه شد که بعد از والفجر 10، عملیات بیت‌المقدس چهار را انجام دادیم و روی ارتفاعات عراق رفتیم و در نهایت به دلیل روحیه تهاجمی بسیجیان، خط دفاعی ما نازک شد و عراقی‌ها در نتیجه شناسایی منطقه فاو را از دست نیروهای ما خارج کردند.

کوثری تازه تاسیس بودن ستاد کل نیروهای مسلح، عدم تمایل به ادامه جنگ، همزمانی اعزام نیرو با فصل کشاورزی و امتحانات را از جمله دلایل موفقیت عراقی‌ها در بازپس‌گیری مناطق تصرف شده دانست.

وی ادامه داد: سپاه در این زمان 3.5 میلیارد دلار برای ادامه جنگ تخمین زده و به آیت‌الله‌ هاشمی رفسنجانی که در این زمان جانشین فرمانده کل قوا بود، ارائه کرد.

نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: رئیس دولت که در این زمان میرحسین موسوی بود در پاسخ به میزان کمک به جبهه اعلام کرد که توان یک دلار کمک به خرید تجهیزات هم ندارد.

وی به پاسخ خاتمی که مسئول تبلیغات ستاد بود اشاره کرد و گفت: خاتمی نیز اعلام کرد روحیه‌ای برای ادامه جنگ و اعزام نیرو نیست و با جمع‌بندی این مسائل بود که به امام گفتند ادامه جنگ به مصلحت نیست.

کوثری عنوان داشت: علاوه بر این آمریکایی‌ها نیز مستقیما جبهه گسترده‌ای به اندازه دهانه خلیج فارس تا تقاطع مرز ایران و ترکیه علیه ایران باز کردند و در همین هنگام بود که هواپیمای مسافربری ایران مورد هدف ناو آمریکایی قرار گرفت و نه تنها محکوم نشد، بلکه فرمانده این ناو مدال افتخار دریافت کرد.

وی ادامه داد: اما اینکه آیا با همین توان می‌شد به جنگ ادامه داد پاسخ مثبت است اما واقعیت این است که مسائل داخلی را پررنگ‌تر از مسائل جنگ نشان دادند و در حالی که اینها عنوان کردند روحیه‌ای برای اعزام نیست، آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه خواستار اعزام نیرو به جبهه‌ها شد.


* پذیرش صادقانه قطعنامه لطف الهی بود

کوثری در جمع‌بندی سخنان خود گفت: پذیرش صادقانه قطعنامه توسط امام راحل لطف الهی بود چرا که منافقین که گمان می‌کردند مردم دست از ولایت برداشتند اعضای خود را از کشورهای مختلف فراخواندند که حدود 2 هزار نفر از آنها کشته شدند و دیگر توانی برای برخاستن نداشته و ندارند.

http://rasadnews.blo...com/post-8.aspx

-------------------------------------

دلایل پذیرش کامل قطعنامه 598 توسط جمهوری اسلامی ایران

کارشناسان و صاحب نظران برای پذیرش قطعنامه دلایل بسیاری ذکر می کنند که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی (ره) به عنوان رهبر و ولی فقیه و بر اساس اختیاری که به موجب اصل یکصدو دهم قانون اساسی داشتند، پذیرش قطعنامه را اعلام و آن را به مصلحت نظام تشخیص دادند.

- شرایط بین المللی نامساعد، به نحوی که عراق با پذیرش کلیه قطعنامه های شورای امنیت داد صلح طلبی سر می داد و در مجامع بین المللی ایران را جنگ طلب معرفی می کرد.

- شرایط جدید و پیچیده در منطقه با حضور بی سابقه نیروهای نظامی امریکا و متحدینش در خلیج فارس .

- جدی شدن مساله تحریم تسلیحاتی ایران به عنوان طرفی که قطعنامه 598 را قبول نکرده است.

-کاربرد وسیع سلاح های شیمیای توسط عراق و عکس العمل ضعیف مجامع بین المللی در این مورد.

- شرایط نامساعد در جبهه ها که منجر به عقب نشینی نیروهای نظامی ایران از بسیاری از نقاط اشغالی در داخل خاک عراق و حتی از دست دادن قسمت هایی از خاک ایران شده بود.

- یکی از مهمترین دلایل پذیرش قطعنامه 598 علاوه بر وجود عناصر مثبت در آن، فقدان عناصری بود که در قطعنامه های قبلی شورای امنیت موجود بود و منجر به رد آن ها می شد.

(شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران /عباس هدایتی خمینی/دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه- 1370)

http://basij.ir/main...81649&vn=181608

------------------------------------

ادامه دارد

دلایل پذیرش قطعنامه 598 از نگاه بزرگان کشور

طی گزارشی به ارائه نظرات و تحلیل هایی از سوی آقای هاشمی رفسنجانی جانشین فرماندهی کل قوا و فرمانده جنگ در آن زمان و سرلشگر غلامعلی رشید از فرماندهان زمان جنگ پرداختیم تا فضا و تحلیل های موجود در آن زمان و دلایلی که به پذیرش قطعنامه از سوی امام (ره) انجامید، مطرح نماییم.

در ابتدا متن مصاحبه آقای هاشمی رفسنجانی با شبکه خبر که در تیر ماه امسال صورت گرفته آمده است و ایشان طی 45 دقیقه به بیان وقایع و دلایلی که به پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران و پایان جنگ در 27 تیر ماه سال 67 پرداختند و عواملی که مسئولان را به سوی پذیرش قطعنامه پیش برد پرداخت.

من کاملاً در جریان موضوع جنگ و وضعیت کشور بودم و به همین خاطر اعلام می‌کنم که در بهترین موقع و زمان پذیرش قطعنامه از سوی ایران صورت گرفت و به این وسیله بهره‌های زیادی نصیب کشور شد و از خطرهایی نیز نجات یافت.

وی در توضیح این سخن خود با یادآوری اینکه از ماه‌های اول جنگ و پس از دستگیری صدام همواره صحبت از پذیرش قطعنامه بود، اضافه کرد: ایران یک حرف روشن داشت و آن این بود که باید موضوعاتی مثل تعیین متجاوز، کیفر آن و پرداخت غرامت انجام شود که در طول جنگ هیچ گاه این خواسته ما محقق نمی‌شد.

هاشمی رفسنجانی افزود: البته در طول دوران جنگ تحمیلی، عراق را از اکثر بخش‌های سرزمینی‌مان بیرون کردیم، ولی برخی از ارتفاعات و بخش‌های کشور در اختیار عراق بود و در پایان جنگ نیز رژیم صدام جنایاتی مثل بمباران شیمیایی، ناامن کردن دریا و اسارت غیر نظامیان را انجام می‌داد که شورای امنیت و کشورهای حامی صدام نیز با پشتیبانی از وی نمی‌خواستند عراق رسما شکست بخورد.

به گفته رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با قبولاندن قسمت اعظم خواسته‌های ایران به سازمان ملل و مجامع بین‌‌المللی همچون شناسایی متجاوزین و پرداخت غرامت، پذیرش قطعنامه از سوی ایران صورت گرفت.

هاشمی رفسنجانی در خصوص علت پذیرفته نشدن قطعنامه‌های پیش از 598 از سوی ایران گفت: پیش از آن هیچ گاه شورای امنیت نمی‌پذیرفت که عراق متجاوز بوده و هیچ موضوع طلبکاری ایران و اعطای خسارت به کشورمان را در قطعنامه‌ها قبول نمی‌کردند و فقط می‌گفتند ابتدا آتش‌بس کنید و بعد درباره موضوعات مختلف صحبت می‌کنیم، ولی با پافشاری و رایزنی ایران این مواد در قطعنامه 598 گنجانده شد.

وی با تشریح وضعیت نظامی جبهه‌ها در زمان پذیرش قطعنامه گفت: با توجه به شرایطی که پیش آمده بود ادامه حملات نظامی دیگر به مصلحت نبود؛ چرا که غرب و شرق به ما عملا فهماندند که نمی‌گذاریم ایران پیروز شود و اقداماتی مثل ورود اعلام نشده آمریکا به جنگ با ایران و نیز تحویل موشک‌هایی چون اسکاد 30 که برد آن تا نزدیک تهران بود و یا تحویل جنگنده‌های میگ 29 که سطح پروازی بسیار بالایی داشتند و در کنار آن تحویل انواع هواپیماها، بمب‌های لیزری و موشک‌های فرانسوی به عراق، نشان دادند از هر راهی برای شکست ایران غافل نخواهند بود.

وی تاکید کرد: استفاده صدام از سلاح‌های شیمیایی که نمونه آن در حلبچه نیز استفاده شد ممکن بود در دیگر شهرها نیز و حتی تهران آزمایش شود که این موضوع برای کشور بسیار زیانبار بود.

این مقام مسئول در دوران دفاع مقدس خاطر نشان کرد: در زمینه صدور نفت نیز مشکلات بسیاری در آن دوران وجود داشت و دولت رسما به امام نامه نوشتند که شرایط زیر خط قرمز است و من به عنوان جانشین امام در نیروهای مسلح قانع شدم که دیگر زمان ادامه جنگ نیست.

هاشمی رفسنجانی با ذکر یک خاطره از عملیات خیبر گفت: در ‌آن زمان من پیشنهاد کردم و به امام گفتم که خوب است ما یک جای حساس را از عراق به عنوان گروگان تصرف کنیم و بعد شرایط خودمان را به این کشور تحمیل کینم که امام تنها تبسم ملیحی کردند و جواب روشنی به من ندادند، اما من این موضوع را به فرماندهان آن دوران نیز گفتم که اگر عملیات خیبر را خوب انجام دهند من جنگ را پایان خواهم داد که برخی ناراحت شده و برخی دیگر که عاقل‌تر بودند، پذیرفتند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: البته در عملیات‌هایی چون خیبر و پس از آن ما به اهداف خود یعنی تصرف یک مکان استراتژیک نرسیدیم و لذا این تئوری من به مرحله اجرا نرسید.

از هاشمی رفسنجانی سئوال شد که چرا پذیرش قطعنامه پس از فتح خرمشهر انجام نشد که وی پاسخ داد در آن زمان هیچ کس در ایران از جمله شخص امام آماده شنیدن آتش‌بس نبودند و همه می‌گفتند که باید وارد خاک عراق شویم و در جلسه‌ای که با حضور فرماندهان سپاه و ارتش، آیت الله خامنه‌ای و من در جماران برگزار شد، امام جمع‌بندی کردند که الان در دنیا خواسته‌های ما را نمی‌پذیرفتند و بنا شد جاهایی از عراق را تصرف کنیم که مردم این کشور اذیت نشوند و لذا به سمت جزایر مهم مجنون حرکت کردیم.

جانشین حضرت امام در نیروهای مسلح در دوران دفاع مقدس با بیان اینکه پس از شیمیایی زدن در حلبچه به تهران رفتیم و با حاج احمد آقا و مهندس موسوی در این خصوص بحث‌های زیادی کردیم، گفت: قرار شد در بخش سیاسی دکتر ولایتی وزیر خارجه وقت برای چانه زنی و قبولاندن شرایط ایران در سازمان ملل وارد شوند و به امام نیز شرایط کشور و جبهه ‌ها را کاملا توضیح دهیم.

وی افزود: من به آقای محسن رضایی فرمانده سپاه در آن دوران گفتم که لیست امکانات مورد نیاز خود را برای عملیات‌های بعدی تهیه کند که منجر به آن نامه معروف آقای رضایی شد.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: گاهی گفته می‌شود جریان منتهی به نوشتن نامه توسط آقای رضایی، ترفند بوده است، اما این موضوع صحیح نیست.

هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: پس از مکتوب کردن نیازهای جنگ توسط آقای رضایی من و 5 نفر دیگر تاکید کردیم که با شرایط فعلی تامین نیازهای کشور و جنگ قابل تحقق نیست و باید قطعنامه را بپذیریم که امام این موضوع را پذیرفتند.

رئیس مجلس تشخیص مصلحت نظام در عین حال اظهار داشت: البته در ابتدا برای امام سخت بود که قطعنامه را بپذیرد و گزارش‌هایی که به ایشان می‌رسید نیز واقع‌گرایانه اما کمی امیدوارکننده‌تر بود و در آن زمان امام یک جمله‌ای گفتند که من تا به حال آن را جایی نگفته‌ام و اکنون نیز نمی‌گویم.

هاشمی رفسنجانی اضافه کرد: من به امام پیشنهاد کردم که شخصا پذیرش قطعنامه را اعلام کنم و سپس شما من را محاکمه کنید که امام گفتند این حالت قابل اجرا نیست.

وی تصریح کرد: در آن دوران من دیگر مطمئن بودم که نباید جنگ را ادامه دهیم و به امام نیز گفتم که با وجود این همه کشته، اسیر، ویرانی و بدهی برای صدام او بعد از جنگ مشکلات زیادی پیدا خواهد کرد که امام نیز گفتند همه مسئولین و شخصیت‌های مهم کشور را دعوت کرده و آنها را در مورد پذیرش آتش‌بس توجیه کنید.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآور شد: آیت‌الله خامنه‌ای از همه افراد فوق‌الذکر دعوت کردند، ولی حاج احمد آقا به ما خبر دادند که شخص امام با توجه به اهمیت موضوع می‌خواهند پذیرش قطعنامه را اعلام کنند و اگر کس دیگری آن را اعلام کند، اختلاف ایجاد می‌شود.

جانشین حضرت امام(ره) در نیروهای مسلح در دوران دفاع مقدس افزود: با اینکه امام تصمیم به اعلان پذیرش قطعنامه را گرفتند، اما باز هم برخی آقایان در جلسه مسئولان به خاطر این تصمیم امام گریه کردند، اما من همواره خدا را شکر می‌کنم که در بهترین فرصت جنگ را پایان دادیم.

*‌موضوع غرامت از عراق هنوز مفتوح است

هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سئوال مجری برنامه 45 دقیقه درباره پرداخت غرامت به ایران گفت: در آن دوران رسانه‌های دنیا می‌خواستند روحیه ملت ایران را تضعیف کنند که عراق نیز پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران باز هم به کشورمان حمله کرد، اما به خاطر قدرت ایران عقب‌نشینی کرد.

وی افزود: با توجه به ارزیابی سازمان ملل که بسیار هم کم بود، ایران 100 میلیارد دلار از عراق خسارت دریافت می‌کرد که برنامه اجرایی آن نیز تنظیم شده و عراق نیز به خاطر اینکه می‌خواست به کویت حمله کند و می‌ترسید که ایران به پشتیبانی از کویت وارد جنگ شود، این موضوعات را پذیرفت، اما به خاطر اقدامات مختلف صدام فرصت تسویه با ایران پیدا نشد که بعد از سقوط آن رژیم نیز حکومت دیگری در این کشور به روی کار آمد، ولی موضوع غرامت همچنان مفتوح است.


اکنون بعد از خواندن صحبت های آقای هاشمی رفسنجانی ، صحبت های سرلشگر غلامعلی رشید جانشین فرماندهی ستاد کل نیروهای مسلح و از فرماندهان دفاع مقدس که در مصاحبه ای با سیمای جمهوری اسلامی دلایل پذیرش قطعنامه از سوی امام (ره) و فضای موجود در بین فرماندهان سپاه و کشور را در تحلیلی جامع تشریح نمودند.

پی گیری های آقای هاشمی رفسنجانی با گرفتن نامه هایی از مسئولین نظامی و کشوری، باعث شد در آن مقطع مسئولان نظام به جمع‌بندی پذیرش قطع‌نامه و پایان جنگ برسند.


ایشان همچنین بیان داشتند ، در خصوص نامه محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به امام(ره) و پذیرش قطعنامه از سوی امام، با اشاره به این که من آن‌ نامه را ندیدم، اما در فضای تنظیم آن قرار داشتم، گفت:

- بعد از فتح خرمشهر با مباحث متعددی که به وجود می‌آید، امام تصمیم به ادامه جنگ گرفته و تائید می‌فرمایند که جنگ باید ادامه پیدا کند، به شرطی که متعرض مردم عراق نشویم و زمین هایی را تصرف کنیم که مردم عراق آن جا نباشند.


وی در ادامه با اشاره به شکست نیروهای ایرانی در عملیات‌ رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر 1 و پیروزی در عملیات خیبر، خاطرنشان ساخت:

- از عملیات خیبر تا پایان جنگ، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده ادامه دهنده عملیات‌ والفجر از سوی حضرت امام حکم گرفت و قرارگاه خاتم را متشکل از عناصر ارتشی و سپاهی تشکیل داد تا جنگ را در سطح عالی هدایت کند.

ما پس از عملیات‌ مذکور به آقای هاشمی و حتی مقام معظم رهبری به عنوان رئیس جمهور وقت و رئیس شورای عالی دفاع، گفتیم که با این هزینه‌ای که نظام جمهوری اسلامی و دولت آقای مهندس موسوی پای جنگ هزینه می‌کند، قادر به پایان جنگ و یا همان هدفی که خود آقای هاشمی به صراحت تاکید می‌کرد یعنی «انجام یک عملیات سرنوشت ساز و گرفتن امتیاز برای پایان جنگ» نیستیم.

حال تفاوت شعارها هم معلوم می‌شود چرا که امام می‌فرمود «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، رزمندگان می‌گفتند «جنگ جنگ تا پیروزی» و فرمانده عالی جنگ یعنی آقای هاشمی می‌گفتند «جنگ جنگ تا یک عملیات ولی یک عملیات سرنوشت ساز» و ایشان می‌گفتند؛ من لحظه‌ای که این مسئولیت را پذیرفتم این موضوع را به امام در میان گذاشتم و در ملاقات با امام افکارم را برای ایشان تشریح کردم که امام تبسم کردند یعنی نه تائید کردند و نه رد کردند.


رشید در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که ما به آقای هاشمی می‌گفتیم که اگر منظور شما از عملیات سرنوشت‌ساز فتح بصره است، با این میزان از امکانات قادر به انجام این عملیات سرنوشت‌ساز نیستیم، تصریح کرد:

- ما به آقای هاشمی می‌گفتیم که بصره را با 100 هزار نیروی بسیجی و 150 گردان آفندی نمی‌توان فتح کرد، بلکه باید 400 تا 500 هزار نفر را بسیج کرده و 400 تا 500 گردان را تشکیل دهیم و این ظرفیت در مردم و دولت ایران وجود دارد، چرا که مردم حاضر هستند برای حفظ انقلاب و نظام، جوانان خود را به سوی جبهه‌های نبرد بفرستند و حتی در این میان توپ و تانک و هواپیمای خارجی هم نمی‌خواهیم بلکه همین میزان امکاناتی که وزارت دفاع می‌تواند در اختیار ما قرار دهد، یعنی همین تفنگ و پوتین و کلاه و مهمات کفایت می‌کند و ما این بار نه از یک محور بلکه از 3 محور به سمت دشمن هجوم می‌بریم.


وی با اشاره به افزایش چشم‌گیر قدرت دشمن در طول سالیان جنگ تحمیلی، خاطرنشان ساخت:

- تعداد لشکرهای دشمن از 15 لشکر زمان حمله، به 60 لشکر افزایش یافته بود و 7 لشکر زرهی و مکانیکی داشت که نه اسرائیل، نه هند، نه آلمان، نه فرانسه هیچ کدام نداشتند و تنها ورشو و ناتو بیش از آن داشتند، درحالی که ما 8 لشکر خود در زمان آغاز جنگ را به 10 لشکر افزایش داده بودیم و سپاه هم با 12 لشکر به کمک آمده بود. یعنی سپاه و ارتش جمعاً 22 لشکر داشتند و واقعاً توان زرهی آنها به حدی بود که من در یکی از نوشته‌هایم در جزیره مجنون خطاب به محسن رضایی نوشتم که گویی هزاران "دهل زن" بر دهل می‌کوبند. چرا که در عرض 2 ساعت نزدیک به 2 میلیون گلوله بر سر ما می‌ریخت و تجهیزات ارتش عراق 7 بار نو شده بود، در حالی که تناسبی بین امکانات مورد نیاز و هدف ما نبود.


فرمانده ارشد سپاه پاسداران در ادامه سخنان خود گفت:

- ماجرا به سمتی پیش رفت که دشمن در 28 فروردین سال 67 برای دومین بار به ایران آفند زد درحالی که دشمن دو بار بیشتر علیه ما آفند نکرد، یکی ابتدای جنگ در 30 روز اول و یکی هم پایان جنگ. درحالی که ما 90 بار به این دشمن آفند کردیم که 20 مرتبه آن درون خاک خودمان و 70 مرتبه دیگر درون خاک عراق بود. البته اجماع جهانی برای پایان جنگ هم شکل گرفته بود و قدرت‌های بزرگ به صدام گفته بودند غیر از سلاح‌ هسته‌ای هر آن چه بخواهی به تو می‌دهیم ولی تو جنگ را تمام کن.

عراق با ماشین جنگی خود حمله کرد و فاو و شلمچه را گرفت که ما این جا به آقای هاشمی اعلام کردیم که شما به عنوان فرمانده جنگ اختیارات کافی ندارید، لذا ما پیشنهاد می‌دهیم شما اختیاراتی در حد جانشین فرمانده کل قوا یعنی همان چیزی که پیش از آن بنی صدر داشت، از امام بگیرید که بتوانید نیازهای نیروهای مسلح را بر آورده کرده و به سپاه و ارتش دستورات قاطع بدهید، که ایشان قبول کردند و این منجر شد به حکمی با عنوان جانشین فرمانده کل قوا در خرداد 67.

آقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، به فرماندهان سپاه یعنی آقای محسن رضایی و سایر فرماندهان گفت که من فرمانده کل قوا هستم و هر آن چه که می‌خواهید برای انجام یک عملیات سرنوشت ساز، روی کاغذ بیاورید که آقای رضایی نامه‌ای می‌نویسد و در آن نامه امکانات لازم برای شکست دشمن را در آن نامه می‌نویسد.

البته آقای هاشمی یک نامه از رئیس برنامه و بودجه دولت آقای میر حسین موسوی نیز دریافت می‌کند که وضعیت بد اقتصاد کشور در آن نامه تشریح می‌شود و یک نامه از بخش فرهنگی و نامه‌ای دیگر در مورد تحلیل سیاسی از مراکز سیاسی کشور می‌گیرد و با یک دسته تحلیل سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خدمت امام می‌رسد که هر 4 تحلیل می‌گویند ادامه جنگ با این وضع سخت است. البته نظامیان و خصوصاً فرماندهان سپاه معتقد بودیم که آن قدر ظرفیت در درون ملت ایران و دولت حاکم وجود دارد که ما قادریم «جنگ جنگ تا پیروزی» را تحقق بخشیم.


رشید با اشاره به طرح فرماندهان سپاه برای ادامه جنگ خاطرنشان ساخت:

- در طرحی که برآورد کرده بودیم، بصره را شش ماهه می‌گرفتیم و در شش ماه دوم می‌توانستیم کرکوک را فتح کرده و شش ماهه سوم اگر مقامات تصمیم بگیرند به سمت بغداد حرکت کنیم ولی توان ما باید 3 یا 4 برابر شود و این توان در درون جمهوری اسلامی امکان پذیر است.

وی با بیان این که اما مقامات ما معتقد بودند که ما هزینه‌ای بیش از این نمی‌توانیم صرف جنگ کنیم، خاطرنشان ساخت:

- بارها به ما جواب می‌دادند که شما با وضع موجود باید بجنگید و ما هم می‌گفتیم وضع موجود برای به پیروزی رساندن در یک عملیات سرنوشت ساز کافی نیست.

فرمانده ارشد سپاه پاسداران در پایان تصریح کرد:

- امام خمینی(ره) پس از دیدن این 4 تحلیل، به پذیرش قطعنامه ‌اشاره می‌نمایند و می‌گویند حال که مسئولین فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و نظامی و از جمله فرمانده کل سپاه که یکی از معدود فرماندهانی است که قائل به ادامه جنگ است این را می‌گویند؛ من قطعنامه را می‌پذیرم.


http://pelakegomshod...com/post-2.aspx


-----------------------------

سخنان اخیر سردار صفوی


دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا درباره ادامه جنگ گفت: ادامه جنگ 2 بخش نظامی و سیاسی دارد. رهبران سیاسی جنگ ها را شروع و تمام می کنند و فرماندهان نظامی تابع تصمیمات رهبران سیاسی هستند. رهبری سیاسی عراق تصمیم گرفت وارد جنگ با ایران شود. رهبری سیاسی ایران هم به این تصمیم رسید که قطعنامه 598 را بپذیرد. آغاز و انجام جنگ یک تصمیم سیاسی است. البته فرماندهان جنگ مشورت می دهند اما تصمیم گیری نهایی بر عهده آنها نیست. این موضوع در تمام دنیا وجود دارد و در قانون اساسی ما هم آمده است که جنگ و صلح جزو مسئولیت های ولی فقیه است.

وی ادامه داد: وقتی خرمشهر آزاد شد، از نظر نظامی آن منطقه قابل دفاع نبود و عراقی ها هنوز بیش از 1000 کیلومتر از مرزهای غربی ما را در اختیار داشتند. از طرفی باید بدانیم که هدف از جنگ ها، تحمیل اراده سیاسی یک کشور به کشور دیگر است. صدام که به ما حمله کرد می خواست خوزستان را از ایران جدا و در نتیجه انقلاب را ساقط کند. ما برای اینکه این هدف را از بین ببریم. یا باید نیروی نظامی دشمن را منهدم کنیم یا او را مجبور به قبول صلح کنیم. از نظر نظامی اگر سال 61 صلح را قبول می کردیم صدام می توانست مجدداً به ایران حمله کند. کما اینکه او بعد از امضای قطع نامه 598 باز هم به ایران حمله کرد. صدام اصلاً قابل اعتماد نبود.

صفوی همچنین تصریح کرد: از نظر نظامی ادامه دفاع کاری مشروع و منطقی بود. ما باید ارتش عراق را منهدم و رژیم بعث را تضعیف می کردیم. بعد از فتح شلمچه، فاو و حلبچه حامیان عراق حس کردند ایران در حال قدرت گرفتن است و در نهایت مجبور شدند در قطعنامه 598 به ما امتیاز دهند. من به عنوان یک فرمانده نظامی، تا آخرین روز، جنگ را یک دفاع مشروع و منطقی و عاقلانه می دانستم. ما این استعداد را داشتیم که صدام را ساقط کنیم اما بعضی از مسولین سیاسی با امام(ره) همراهی نکردند.
http://www.farsnews....=13920511001073

ناگفته‌های خرازی از قطعنامه 598
امروز 27 مرداد است و به اعتبار آنچه از برنامه صبح امروز تقویم تاریخ رادیو پخش شد روز برقرار آتش بس رسمی میان ایران و عراق در سال 1367 است. دقیقاً روز 27 تیر ماه نیز جمهوری اسلامی ایران قطعنامه مشهور 598 را پذیرفته بود.

به همین مناسبت بازخوانی گفت‌وگوی دکتر کمال خرازی با ماهنامه مدیریت ارتباطات را که در شماره چهارم آن منتشر شده بود، بی‌مناسبت ندیدیم.

کمال خرازی کیست؟

نسل دوم و سوم انقلاب اگر پیگیر سیاست باشند، با شنیدن نام او یاد نیویو‌رک، نمایندگی ایران در سازمان ملل و سمتش در دولت سید محمد خاتمی به عنوان وزیر امورخارجه می‌افتند و اگر هنوز هم پیگیر باشند، حتماً مطلع هستند که خرازی پس از پایان دولت دوم خاتمی با حکم رهبر انقلاب عهده‌دار ریاست شورای‌ عالی راهبری روابط خارجی شد؛ شورایی که کهنه‌کاران دیگری نظیر علی‌اکبر ولایتی، علی شمخانی، محمد شریعتمداری و محمد حسین طارمی هم عضوش هستند. خرازی اما سالیان دورتر و در زمانه‌ جنگ هشت ساله در قالب مسؤولیت مهم دیگری هم برای نظام جمهوری اسلامی ایفای نقش کرده است؛ مسؤولیت ستاد تبلیغات جنگ؛ ستادی که به گفته خرازی و راویان دیگر قرار بود تبلیغات منفی خارجی را خنثی کرده و برای اذهان داخلی به منظور «دفاع مقدس» خوراک تبلیغاتی تهیه کند.

با قطعنامه 598 نمی‌توان از عراق غرامت گرفت

مصاحبه ماهنامه مدیریت ارتباطات با خرازی در فضایی دوستانه و مطبوع انجام شد و بدون تعارف گفت اگر پای جنگ و ستاد در میان نبود، گفت‌وگو نمی‌کرد.

خرازی در بخشی از گفت‌وگوی خود با ماهنامه مدیریت ارتباطات در خصوص قطعنامه 598 توضیح داد: شورای امنیت سازمان ملل عملاً از صدام حمایت می‌کرد. اولین قطعنامه‌ای که این شورا صادر کرد و درخواست آتش‌بس کرد، زمانی بود که دشمن هنوز در سرزمین ما بود و لذا ما قبول نکردیم و گفتیم دشمن باید از سرزمین ما بیرون برود و متجاوز مشخص و تنبیه شود ولی آنها از همان اول در صدد این نبودند که ببینند حق با کیست، بلکه می‌خواستند شرایط جبهه را به نفع صدام تثبیت کنند. همان قطعنامه 598 را هم که دادند، در نهایت صدام را نجات می‌داد و هیچ‌وقت در آن قطعنامه پیش‌بینی نکردند متجاوز موظف است حقوق کشوری که به آن تجاوز کرده است، بپردازد.

وی ادامه داد: در بند 6 این قطعنامه آمده است که دبیرکل هیأتی را موظف می‌کند که بررسی کنند چه کسی متجاوز بوده و چگونه جنگ شروع شد و بند 7 نیز می‌گفت دبیرکل باید هیأتی را به دو کشور بفرستد تا میزان خسارات دو طرف را معین کند و سپس قطعنامه می‌خواست که صندوقی بین المللی تأسیس شده و از وجوه آن خسارات‌ طرفین جبران شود. شورای امنیت نمی‌خواست مشخص شود چه کسی متجاوز بوده و چه کسی باید غرامت بدهد، بلکه می‌خواست خسارات طرفین جبران گردد، آن هم از صندوقی که هیچ وقت تشکیل نشد و قرار بود کشورها در آن پول بریزند تا به طرفین داده شود. روح حاکم بر این قطعنامه این بود که جنگ را تمام کنند و صدام را نجات دهند.

وی تصریح کرد: این هنر دیپلماسی ایران بود که پس از جنگ از همین فضای نامطلوب، براساس شرایط پیش آمده پس از حمله عراق به کویت استفاده و کاری کند که صدام توسط دبیرکل سازمان ملل به عنوان متجاوز معرفی شود. در زمانی که من نماینده ایران در سازمان ملل بودم، تلاش زیادی انجام گرفت تا آقای «دکوئیار» دبیرکل وقت سازمان ملل هیأتی برای بررسی علل وقوع جنگ تشکیل داد و در نهایت هیأت مزبور اعلام کرد که رژیم عراق جنگ را آغاز کرده است و بنابراین عراق کشور متجاوز است.

خرازی با بیان اینکه با قطعنامه 598 نمی‌توان از عراق غرامت گرفت، افزود: شورای امنیت که تحت سلطه آمریکا و سایر کشورهایی بود که در دوران جنگ به صدام کمک می‌کردند، اقدامی در برابر گزارش دبیرکل انجام نداد، در حالی که گرفتن غرامت نیاز به صدور قطعنامه دیگری داشت که با اشاره به گزارش دبیرکل، عراق را موظف به پرداخت غرامت کند.

خرازی در این مصاحبه تاریخی و خواندنی، درباره چرایی تعامل ستاد تبلیغات با رسانه‌های خارجی که از اهرم‌های اصلی تبلیغات منفی علیه ایران در فضای بین‌الملل بودند، دلایل عدم حضورش در فضای رسانه‌ای، دلتنگی‌اش برای حال و هوای آن روزها، مدیریت اخبار رسانه‌ها در زمان جنگ، نحوه هماهنگی میان رسانه‌ها در زمان جنگ، حضور خبرنگاران خارجی در ایران در دوران دفاع مقدس و.. سخن گفته است.

او در مورد نحوه رفتار و عملکرد ستاد تبلیغات جنگ درباره خبر پذیرش قطعنامه، گفت: در تنظیم خبر قطعنامه فضا خیلی سنگین بود و کسی باور نمی‌کرد که قطعنامه را پذیرفته باشیم، ولی به هر صورت خبر تنظیم شد، زیرا یکی از کارهای ستاد تنظیم خبرهای مهم بود.
http://www.tabnak.ir...-از-قطعنامه-598

------------------------------
تاپیک های قدیمی و پراکنده در سایت خودمان

http://www.military....hl__قطعنامه 598

http://www.military....hl__قطعنامه 598

http://www.military....hl__قطعنامه 598
-----------------------------------------------

در آخر چند سوال مهم که برای درک بهتر پایان جنگ باید حتما جواب داده شود( لطفا در نروید)
هدف ما از دفاع مقدس و جنگ تحمیلی چه بود ؟
ما از این نبرد حق در سطح کلان چه می خواستیم ؟
تاثیر زدن هواپیما توسط ناو آمریکایی چه بود؟
آیا ما توان درگیری تمام عیار با آمریکا را داشتیم؟



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد