دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

عوامل بروز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران روابط ایران و امریکا

عوامل بروز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران روابط ایران و امریکا

سالروزجنگ تحمیلی عراق علیه ایران بار دیگر صحنه‌های حماسی و ماندگار فرزندان امام خمینی (ره) و تربیت یافتگان مکتب اهل بیت (علیهم السلام ) را در اذهان زنده می کند.

انقلاب اسلامی با سرنگون ساختن رژیم شاهنشاهی که دست پرورده غرب بود، از یک سو و اتخاذ سیاستی که غرب آن را مخالف خود به حساب می‌آورد، از سویی دیگر، ایادی استکبار و غربی ها را به خشم آورده بود.

تسخیر لانه جاسوسی امریکا ، دستگیری و زندانی کردن تمامی کارمندان سفارت به عنوان گروگان اتفاق دیگری بود که ابهت امریکا را در اذهان ایرانیانی که سالها در زیر یوق این استعمارگری که خود را به ناحق منادی صلح معرفی
می کرد رنج می برد و نیز موجب قطع روابط بین جمهوری اسلامی نوپا، اما پویا و مصمم با آمریکا شد.

دلایل دیگری نیز علاوه بر بازداشت گروگان‌های سفارت امریکا در تهران وجود داشت. از جمله این واقعیت که ایران یک کشور نفت‌خیز است و شاید امریکا امیدوار بود که پس از جنگ، رژیمی در ایران روی کار آید تا در صورتی که شرایط ایجاب نماید بتواند خلأ نفت اعراب در خاورمیانه را پر کند! و این حقیقت وجود دارد که وقتی شاه معدوم ایران نقش پلیس منطقه را از جانب امریکا عهده دار شد، واشنگتن سلاح‌های فراوانی در اختیار اوقرار داد و چه بسا یکی از آرزوهای سیاستمداران امریکایی این بود که این سلاح‌ها نابود شوند.

ماهیت وجودی رژیم عراق

ماهیت رژیم بعث عراق و چگونگی ظهور و بروز این حزب حکایت از توسعه‌طلبی حزبی داشت که روی کار آمدن فردی چون صدام در رأس آن زمینه‌های بروز جنگ تحمیلی را آسان ترکرد. در آغاز جنگ، روابط غرب با بغداد توسعه یافت و نقش بغداد در سیاست‌های منطقه‌ای به ویژه مسائل مربوط به مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی حائز اهمیت بود.

بنابراین واشنگتن مانعی در این نمی دید که جنگ طولانی شده و خسارت‌های ناشی از آن نیز افزایش یابد. در آن زمان، تحلیل این بود که طولانی شدن جنگ و افزایش خسارت های آن حتی اگر عراق پیروز میدان باشد ، موجب محدود شدن نقش منطقه ای عراق نیز خواهد شد و این تنها ،‌ نظر واشنگتن و بقیه متحدان غربی آن نبود، بلکه چنین تفکری حتی در میان تعدادی از همسایگان عرب عراق و ایران نیز وجود داشت .امریکا از اینکه می دید، دو دشمن او درگیر شده اند، خوشحال بود. ضمن این که برای کشورهای ثروتمند منطقه خلیج فارس از نظر مالی و فقیر از نظر تعداد جمعیت، نیز مناسب بود که همسایگان قوی آنها مشغول جنگ و درگیری باشند که در نهایت به تضعیف آنان منجر شود.

شخصیت های بسیاری در جهان اسلام و غرب با تعجب و حیرت زده می‌پرسیدند، «آیا غربی ها در مقابل کشتارهای موجود میان عراق و ایران آن طور که ظواهر امر نشان می‌دهد بی‌تفاوت بوده و هیچ دخالتی نخواهند نمود ؟»

یا در پس پرده اهداف و مقاصدی وجود دارد؟ این سؤال را می‌توان به عبارتی روشن‌تر چنین مطرح کرد: آیا جنگ واقعاً یک امر تصادفی است که فرصت‌هایی را برای بهره برداری برخی ایجاد می کند ؟ آیا نمی توان گفت طراحی و برنامه ریزی برای جنگ را با کسانی است که از ان سود می برند؟ برای همه آشکار بود که سرچشمه آن همت و نشاطی که طرفین برای استقبال از جنگ از خود نشان دادند، نمی‌تواند منشأیی جز این داشته باشد که هر یک از طرفین برای این امر ضرورت‌هایی را در نظر داشتند که آنها را به میدان نبرد کشاند. این مسئله در کلیه شئون انسانی یک قاعده آمیخته با ضد و نقیض هایی است. به عبارت دیگر برای درگیری میان ایران و عراق دلایلی وجود داشته، از طرف دیگر آشکار است که محافل دشمن با طرفین درگیر جنگ، برای خود منافعی را رصد نموده و برای دستیابی به آنها از هیچ تلاشی فروگذار ننمودند. گفته هنری کسینجر در این باره شنیدنی است : «این اولین جنگ در تاریخ است که امیدواریم طرف پیروزی نداشته باشد، بلکه هر یک از طرفین شکست خورده از آن خارج شوند.»

در اوایل جنگ موضع امریکا به عراق خیلی نزدیک شد.زیرا در ابتدای جنگ، ایران همچنان58 نفر از اعضای سفارت امریکا در تهران را به عنوان گروگان بازداشت کرده بودکه پس از گذشت444 روز آزاد شدند. آزادی این افراد مصادف شد با آخرین روز دوره ریاست جمهوری جیمی کارتر. امریکا نمی خواست نه حکومت ناسیونالیستی فعالی وجود داشته باشد و نه یک دولت اسلامی پر جنب و جوش در منطقه ، و این برای امریکا مناسب بود که جنگ میان دو کشور واقع شود . امریکا نه تنها به خاطر ملاحظاتی در تدارک جنگ و فتنه بلکه در استمرار آن نیز مشارکت داشت.

صدام، رئیس‌جمهور عراق، شخصاً در نامه‌ای که خطاب به رئیس جمهور وقت ایران در21آوریل1990 فرستاد، دو مرتبه به احتمالات «فتنه» اشاره کرد؛ در نامه مذکور آمده است: از جمله احتمالاتی که بر وضع موجود مترتب است این است که قدرت های دست اندرکار فتنه‌ای که میان ایران و عراق واقع شد، بار دیگر برای شروع جنگ به نحوی که صلح را از دو کشور دور سازد، تلاش می‌کنند. در همان نامه مجدداً می گوید: این نیروهای شرور که امیدواریم به یاری خداوند آرزوهایشان نقش برآب شود و تیرهایشان به خطا رود، حتماً برای ازسرگیری ستیز مسلحانه وخونین میان ایران و عراق خواهند کوشید.

صدام در این نامه به قدرت‌هایی که در فتنه دست داشتند به طور آشکار اشاره نموده اما چرا خود متوجه نشد که به چه دلیلی ملت عراق را با اطلاعات غلطی که از ایران ، نیروهای مسلح، محبوبیت و مشروعیت نظام اسلامی داشته ، درگیر جنگی طولانی آن هم با تصور فتح یک هفته ای و سرنگونی نظام نوپای اسلامی کرد ، او هیچگاه از خود نپرسید چرا امریکا در این اهداف با او همنوا شده است؟

- ماهیت استکبارستیزی انقلاب اسلامی

پیام انقلاب اسلامی ایران در درجه اول متوجه شیعیان بود. عراق نیز از نظر تاریخی کشوری است که عقاید شیعه در آن متولد شده و حدود 65 درصد مردم آن را شیعیان تشکیل می دهند و به همین دلیل این کشور همواره صحنه درگیری بوده است. بنابراین زمینه صدور انقلاب ایران به عراق آماده بود و چه بسا پیام انقلاب ایران به گوش آنان
می رسید و اگر این پذیرش به نهایت خود می رسید، باعث از هم پاشیدن ارکان حکومت ناسیونالیستی در عراق
می شد.

رئیس جمهور وقت امریکا ،جیمی کارتر عمق تأثیر سقوط شاه و از بین رفتن نفوذ امریکا در ایران را بر منافع بسیار بزرگ امریکا در منطقه خلیج فارس درک می‌کرد. بسیاری از تحلیلگران سیاسی در امریکا پیروزی انقلاب اسلامی دشمن با امریکا را در سال1978 با روی کار آمدن کمونیست‌ها در چین در سال 1948 مقایسه می‌کردند و بیشتر ارزیابی‌ها و تحلیل‌ها بر این اساس بود که شکست سیاسی امریکا در سقوط شاه ایران از شکست این کشور در ویتنام خطرناکتر است.

کارتر تلاش می کرد تا منافع بیشتری را در منطقه خاورمیانه کسب کند از این رو بعد از گذشت2 ماه ازپناهندگی شاه به مصر در مارس1979 تصمیم گرفت خودش به منطقه آمده و در تأمین و حفظ این منافع بکوشد. هدف کارتر، حل بعضی از مشکلات موجود میان مصر و رژیم صهیونیستی بود که تا آن زمان مانع امضای قرارداد صلح میان دو کشور شده بود. کارتر به قاهره آمد ، سپس به قدس رفت و مجدداً به قاهره بازگشت، اما حوادث ایران بیشتر از قرارداد صلح میان مصر و رژیم صهیونیستی، مورد توجه او بود. بدین ترتیب می‌بایست، سیاست جدیدی در قبال ایران اتخاذ کرد که بتوان از هر فرصتی استفاده نمود.

او نمی‌خواست تنها به شیوه‌های غیرمستقیم تکیه کند، زیرا این شیوه‌ها کاملاً تضمین شده نبودند، کما اینکه تحت کنترل دائمی امریکا هم قرار نداشتند. بنابراین در واشنگتن توجه به ضرورت ایجاد یک نظریه صریح امنیتی از جانب امریکا درباره منطقه خلیج فارس شکل گرفت. سپس «اصل» کارتر که شامل دو قسمت می‌شد، مطرح گردید.

1-«هرگونه اقدامی از جانب هر نیرویی برای دستیابی به مرکز اعصاب منطقه خلیج فارس، از نظر امریکا به عنوان تهاجم به مصالح حیاتی این کشور محسوب خواهد شد و پاسخ این اقدام با تمام وسایل از جمله قدرت نظامی داده خواهد شد.»

2- تشکیل نیروهای موسوم به واکنش سریع

- براندازی نظام جمهوری اسلامی

امریکا و دولت‌های استکباری از همان روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی در ایران احساس خطر کرده و تحقیر امریکا در اشغال لانه جاسوسی و شکست قدرت پوشالی شیطان بزرگ ، موجب بسیج آنها علیه انقلاب اسلامی شد.

در این میان صدام که قصد داشت به جای شاه مخلوع ایران ژاندارمی منطقه را در دست بگیرد، خود را برای نبردی که نتیجه آن سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی ایران بود آماده کرد.

در حقیقت هدف اصلی تجاوز رژیم عراق سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی بود.

طه یاسین رمضان معاون نخست وزیر عراق طی مصاحبه‌ای در 7 مهر 1359 تأکید می‌کند« این جنگ به دلیل قرارداد 1975 و یا چند صد کیلومتر خاک و یا نصف شط‌العرب نیست، این جنگ برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.» در واقع درخواست لغو قرارداد 1975 صرفاً بهانه‌ای برای آغاز تهاجم به ایران بوده و برقراری سلطه عراق بر شط العرب و خوزستان و سرنگونی رژیم نظام جمهوری اسلامی از اهداف اصلی تهاجم عراق به شمار می‌رود.

امریکا پس از این که مهره ای چون شاه را از دست داد به فکر انتخاب جایگزینی مؤثر افتاد. خصلت‌های فردی، روحیه برتری‌طلبی و تمامیت خواهی صدام او را برای انتخاب بهترین گزینه به جای شاه مناسب می‌نمود. صدام نیز از ایفای چنین نقشی بدش نمی‌آمد و دوست داشت که به عنوان رهبر اعراب مطرح شود.

صدام برای تثبیت نقش خود به عنوان ژاندارم خلیج فارس در بهمن ماه 1358 به انتشار منشور ملی اقدام کرد.

وی می گوید: «به عقیده ما تعهد کشورهای خلیج فارس به این منشور به عنوان تعیین کننده چارچوب کلی روابط فیمابین، امنیت خلیج فارس را تأمین می‌کند. نگهبان امنیت خلیج فارس، فرزندان خلیج فارس و کشورهای آن می‌باشند.» او تجاوز عراق به ایران را دفاع از ملت عرب، کشورهای خلیج‌فارس و حفظ ویژگی عربی بودن خلیج‌فارس عنوان می‌کرد. وی در سخنرانی رادیویی خود در 28سپتامبر 1980 گفت: «این جنگ تنها برای ما نیست بلکه بیشتر برای تمام اعراب و نیز ویژگی عربی بودن خلیج فارس است.»

نتیجه :

در باره علل و ریشه های بروز جنگ تحمیلی تنها نمی توان به برخی مؤلفه ها بسنده و از بقیه آن ها صرفنظر نمود. تحقیقات انجام شده در دوران پس از جنگ نشان از این مهم دارد که

- اختلافات ریشه‌ای میان دو کشور

- ماهیت استکبارستیزی جمهوری اسلامی ایران

- پیدایش خلأ قدرت در منطقه

- به هم خوردن توازن قوا پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ،

- روی کارآمدن حزب بعث و تمامیت طلبی عراق و ...

در تحمیل این جنگ به ایران نقش داشته و آن را اجتناب‌ناپذیر کرده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد