دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

دین و زندگی تایباد

اللهم صل علی محمدوآل محمد

عوامل عمومی آغاز جنگ ایران و عراق

عوامل عمومی آغاز جنگ ایران و عراق

وزارت امور خارجه عراق در 26/6/59 طی یادداشتی قرارداد 1975 الجرایر را لغو و صدام با ادعای حامیت مطلق عراق به شط العرب ، آن را در برابر دوربین های تلویزیون پاره کرد.

31 شهریور 59 جنگی 8 ساله است بر نظام نو پای ایران تحمیل گردید . و ارتش بعث با حملات هوایی و زمینی ایران را مورد تجاوز قرار داد.

اگر چه به ظاهر موضوع اختلاف مرزی دلیل اصلی تجاوز عراق به خاک ایران محسوب می گردید اما در واقع تجاوز عراق نتیجه نارضایتی قدرتهای مطرح جهانی از انقلاب ایران و نگرانی از گسترش آن به منطقه و  حمایت از منافع دولت های محافظه کار عربی بود.

در ذیل تلاش می شود تحلیلی از اوضاع دو کشور ایران و عراق و عوامل عمومی آغاز جنگ بین این دو کشور ارائه گردد.


 

1- وضع سیاسی  ـ نظامی ایران پس از جنگ:

انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 57 با رهبری حکیمانه امام راحل به پیروزی  رسید در حالی  که شعار نه شرقی و نه غربی  جمهوری اسلامی سرلوحه تمام فعالیت های نظامی قرار گرفت . در ابتدا تصور می شد با ورود عناصر اپوزیسیون به ایران ، شالوده امور در اختیار آنان قرار می گیرد ولی با مرور با حذف نیروهای فعال سیاسی وابسته ، امید کشورهای غربی و شرقی در جهت نفوذ به مراکز قدرت در ایران کم رنگ گردید.

موضع گیریهای جسورانه حکومت ایران در مورد دخالت های خارجی به خصوص درمورد اشغال لانه جاسوسی  آمریکا را از ایران ناامید ساخت.  از طرفی  ایران که زمانی حامی اسرائیل در منطقه محسوب می گردید به مخالف جدی آن کشور تبدیل گردید.

در واقع انقلاب  اسلامی مبارزه با استبداد و استعمار را به طور جدی و توأم با یکدیگر دنبال می نمود و این موضوع  می توانست برای کشور های  وابسته خلیج فارس و کشورهای منطقه نیزخطرناک باشد و زمینه پیدایش  انقلابهای مشابه را موجب شود این در حالی بود که ایران بطور علنی تلاش جهت صدور انقلاب اسلامی را به تمام نقاط جهان مطرح می ساخت و این موضوع می توانست پیامد های خطرناکی برای ثبات منطقه در پی داشته باشد .

از سوی دیگر رقابتهای حزبی و فعالیتهای سیاسی در ایران ، همچنین قیام های قومی  ، قبیله ای در نقاط اغلب غیر فارس زمینه پیدایش آشفتگی و هرج و مرج را بوجود آورده بود. ترور شخصیت های مذهبی و سیاسی و نظامی توسط نیروهای مخالف داخلی به شدّت دنبال می شد و ارتش نیز بسیار ضعیف و مضمحل شده بود . بسیاری از انبارهای مهمات در جریان انقلاب غارت شد و به دستور دولت موقت خدمت نظام وظیفه مشمولین بخشیده گردید و بسیاری از سرکردگان نظامی از ایران گریختند یا از کار عزل شدند . این موضوع باعث شد که توان نظامی ایران که زمانی به عنوان ژاندارم منطقه محسوب می شد بسرعت افول نماید و از طرفی حمایت ابر قدرت های منطقه نیز به پایان رسید.

 

2- وضع سیاسی ـ نظامی عراق پیش از جنگ:

سرنگونی حکومت پادشاهی در عراق توازن عادی در منطقه را خدشه دار نمود  ، حزب بعث که گرایشات سوسیالیستی و ملی گرایی افراطی داشت باعث شد که سیاستهای آمریکا را بر ضد خود ساخته به نحوی که آمریکا ، ایران را بعنوان مانعی در جهت گسترش عراق قرار دهد  ؛ این وظیفه باعث شد که ایران  از نظر نظامی چنان مطرح شود که از کشورهای تراز اول از نظر نظامی قرار گیرد  و سیل تجهیزات مدرن نظامی به سوی ایران گسیل گردید  .

انقلاب  در ایران نه تنها وضع منطقه را پیچیده ساخت بلکه تهدیدی علیه منافع کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی بوجود آورد . سیاست مهار دو جانبه ایران و عراق که توسط مقامات آمریکایی مطرح شد این بار به کنترل ایران توسط عراق تاکید می نمود.

صدام از موقعیت به دست آمده برای ارضای حس جاه طلبی خود سوء استفاده نمود و سعی کرد با پررنگ نمودن تهدید ایران، رهبری جهان عرب را بدست گیرد  و نقش ژاندارم منطقه را عهده دار شود . از طرفی تحقیری که در جریان پذیرش قرارداد 1975  بر حزب بعث وارد آمد موجبات نابودی و ضعف حکومت عراق را در پی داشت .

حکومت عراق تلاش نمود با تحریک اعراب علیه ایران ، خاطرات جنگ عرب و عجم را زنده کند و از طرفی ترس از قدرت یافتن شیعیان به خصوص با وجود اقوام شیعی در جنوب عراق  نیز وجود داشت  .

حالت ژئوپلتیک خاص عراق و نداشتن مرز آبی مناسب ( تنها بندر عراق ، بندر بصره است که باتلاقها و شرایط نامناسب طبیعی قابلیت بهره برداری آن را کاهش می دهد .) و رویای تسلط بر شمال خلیج فارس ؛ عوامل دیگر سیاسی ـ امنیتی و نظامی برای حمله به ایران تلقی می شود .

بحران نفتی 1979 باعث افزایش قیمت نفت گردید. به نحوی که قدرت خرید تسلیحات نظامی عراق را بالا برد و این زمانی بود که ایران به شدت درگیر اختلافات داخلی بود .

عراق به عنوان متحد بلوک شرق در تقسیم بندی جهان مطرح بود ولی آمریکا ، شوروی و کشورهای منطقه در حمایت از عراق علیه جنگ با ایران هم قسم بودند. آمریکا می توانست به این نحو از وابستگی شوروی در عراق بکاهد و تداوم حرکت انقلاب اسلامی را مخدوش نماید.

بلوک شرق نیز اهداف خاصی را دنبال می کرد اولاً که جنگ ایران حساسیت مطرح در جامعه جهانی پیرامون جنگ شوروی با افغانستان را کم رنگ  می نمود و نیز احتمال تحریک مسلمانان مناطق آسیای مرکزی و تلاش در جهت   تشکیل انقلاب های مذهبی نیز در آن مناطق وجود داشت .

همچنین بلوک شرق امیدوار بود با نفوذ نیروهای چپ فعال در ایران امکان بهره برداری به نفع خود را بدست  آورد. نفوذ نظامی روسیه در ایران جهت خرید تسلیحات نظامی از پیامدهای دیگر جنگ محسوب می شد از طرفی وجود یک کشور قدرتمند اسلامی احتمال پیوستن جمهوری های آسیای مرکزی را به سرزمین اصلی به وجود می آورد چرا که اجاره زمین های ایران که توسط قاجاریه در عهد نامه های گلستان و ترکمنچای   بوجود آمده بود  رو به اتمام بود .

در واقع مجموع تمایلات سیاسی کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی  و نیز وجود اختلاف مرزی ، مذهبی و تاریخی در ایجاد انگیزه برای حزب بعث در جهت دامن زدن به آتش جنگ موثر بوده است .

 

3- دلایل کلی وقوع جنگ :

دلایل اصلی وقوع جنگ میان ایران و عراق را می توان به دو دسته:

1- انگیزه براندازی حکومت ، تضعیف یا تجزیه ایران و 2- اختلافات مرزی  ، سیاسی ، مذهبی و تاریخی میان دو کشور مورد تحلیل قرار داد .

 کشورهای پیشرفته و استعماری به شدّت از رشد بنیاد گرایی و اصول گرایی اسلامی در وحشت بودند اکثر کشورهای مسلمان به نوعی وابستگی به بلوک های قدرت جهانی داشتند انقلاب اسلامی می توانست چهره جهان اسلام را دگرگون سازد و موضع قاطع ایران  خطری بزرگ برای اسرائیل محسوب می شد .

از سوس دیگر نزاع در میان کشورهای عضو اپک   قدرت عمل و تصمیم گیری  این کشورها را کاهش می داد  از این رو نمی توانستند کنترلی بر قیمت نفت اعمال نمایند .

درسی که مسلمانان از تجزیه و نابودی امپراطوری عثمانی نگرفتند این بود که با تقسیم قومی و قبیله ای منافع برتری عاید آنان  نخواهد شد ولی قدرت سیاسی و نظامی کل جامعه اسلامی افول می کند از اینرو استعمارگران  همیشه به دنبال رواج درگیریهای فرقه ای ، قومی و نژادی بوده اند  و جنگ ایران می توانست احتمال تجزیه کشور و استقلال اقوام غیر فارس را بوجود آورد .

از سوی دیگر عراق نیز به دلایل ذیل به دنبال بر اندازی انقلاب ایران یا حداقل تجزیه یا الحاق بخش هایی از آن به خود بود :

 1- تهدید ناسیونالیسم عربی و رادیکالیسم  عراقی با ظهور انقلاب ایران

 2- تسلط بر خلیج فارس که موقعیت  ژئوپلیتیکی  و ژئواستراتژیک  عراق را دگرگون می ساخت

3- برگشت بر حاکمیت اروند رود طبق معاهده 1937 میلادی و حاکمیت بر تمام این رود .

4- پشتیبانی از اعراب اهوازی ، ترغیب به انقلاب و جداسازی و تجزیه خوزستان .

5- ایجاد مراکز پدافندی و سوق الجیشی مناسب به سود خود در مرزهای مشترک .

 

4- اختلافات مرزی ، سیاسی ، مذهبی و تاریخی :

ظهور اختلافات مرزی ایران در غرب کشور به دوران حکومت قاجاریه و امپراطوری عثمانی باز می گردد . هر چند در دوران صفوی ایران با امپراطوری عثمانی جنگ های مهمی انجام داد ولی مفهوم تقسیم بندی کشورها بر اساس مرزهای قراردادی مفهومی نوین می باشد و در گذشته سرحدات مطرح بود ولی در همان ابتدای دوران قجری این اختلافات نمود عینی یافت .اختلافات قاجاریه و عثمانی اغلب پیرامون مسائل مذهبی ، اجتماعی ( ایلات و عشایر ) ، سیاسی ( پناهندگی ها ) ، اقتصادی ( داد و ستد ) و تحریک و ترقیب استعمارگران انگلیسی و روسی بود.

عباس میرزا و برادرش ـ محمد علی دولت شاه ـ پس از ناکامی در جنگ با روسها در جنگ های 1221 و 1227 هـ .ق شهرهای ارمنی نشین و عثمانی را تسخیر و حتی بغداد را محاصره نمودند. ولی دخالت روسها و انگلیسی ها  مانع پیروزی کامل ایران شد .

نخستین عهد نامه مرزی ایران وعثمانی در زمان فتحعلی شاه به نام ارزنه روم یا ارزروم در سال 1822 منعقد گردید . این عهد نامه بیشتر حالت قطع نامه را داشت تا اینکه در کنفرانس دوم ارزروم به کمک زمین شناسان و باستان شناسان انگلیسی از نقاط مرزی نقشه برداری و بازدید شد و نقاط حساس شناسایی و لحاظ گردید . از سوی ایران امیر کبیر و نماینده عثمانی نوری افندی و بعد از وی سعد ا... انورافندی بودند که این قرار داد در سال 1263 هـ.ق ( 1847 میلادی ) در یک مقدمه و 9 ماده منعقد گردید و به موجب آن ذهاب غربی به عثمانی و اراضی جبالیه و شرق ذهاب به ایران رسید و عثمانی از ادعای خود در مورد خرمشهر ، جزیره خضر و شرق اروند رود صرف نظر نمود  .

تا پایان کار امپراطور عثمانی و فروپاشی آن 1332 هـ.ق ( 1914 م ) چندین کمیسیون تحدید حدود مرزی انجام شد که سرانجام به کنوانسیون سوم ارز روم ختم گردید .

با جدا شدن عراق از عثمانی ابتدا  این کشور تحت قیومیت انگلیس قرار داشت تا در سال 1932 اعلام استقلال نمود ولی حاکمان جدید در عراق نیز  سعی داشتند به اختلافات دامن بزنند اصولاً به دلایل ذکر شده هر نوع حاکمیتی در عراق با مرزهای بین المللی خود با ایران اختلاف خواهد داشت ؛ ادعاهای رئیس جمهور وقت  ـ جلال طالبانی ـ نیز می تواند گواه این مطلب باشد که صحبت از لغو قرار داد  1975 کرده و ادعا داشته این قرارداد بین حاکمان سابق ایران وعراق منعقد شده و باید مورد تجدید نظر قرار گیرد .

مرز های کنونی مهمترین دلایل  تقسیم شدن اکراد در دو سوی مرزایران و عراق و حتی با ترکیه می باشند و همیشه درگیریها و مبارزاتی از سوی این نژاد مطرح بوده است. کردهای ساکن در هر کدام از این کشورها به مبارزه جهت استقلال پرداخته اند و اغلب نیز از طرف کشورهای همسایه  بصورت آشکار و نهان حمایت شده اند از دلایل دیگر سابقه مناقشه و درگیری عرب و عجم است که به صدر اسلام باز می گردد و مشکل دیگر اینکه  عراق به خاطر موقعیت جغرافیایی خاص خود و عدم دسترسی مناسب به آبهای آزاد  آرزوی داشتن مرزهای آبی بیشتری را دارد .

 در سال 1313 خورشیدی عراق برای جلوگیری از حاکمیت ایران بر اروند رود به جامعه ملل شکایت برد و به دعوت آن جامعه وارد مذاکره مستقیم با ایران گردید . دو طرف تحت نفوذ شدید انگلیس که بر عراق تسلط داشت سرانجام در 13 تیر 1316  قراردادی را امضاء نمودند که بر اساس آن حق کشتیرانی در سراسر  اروند رود به استثنای 5 کیلومتر از آبهای آبادان تا خط تالوگ به دولت عراق تعلق گرفت .

چهار روز بعد پیمان سعد آباد برای جلوگیری از نفوذ کمونیست در منطقه به امضاء حاکمان چهار دولت  منطقه گردید که ایران وعراق نیز جزیی از آن بودند . روابط ایران و عراق پس از قرارداد تا کودتای عبدالکریم قاسم در سال 1337  متعادل بود  ولی با قدرت یافتن قاسم وی جهت رواج پان عربیسم و گرایشات افراطی چپ گرایانه مدعی گردید که 5 کیلومتر مورد توافق قرارداد 1316  در آبهای آبادان نوعی بخشش به ایران بوده است و انتظار باز پس گیری آن را مطرح نمود که این ادعا باعث درگیریهای پراکنده در مرزها و روابط نامناسب بین دو کشور گردید .

 علاوه بر حاکمیت بر خوزستان  ، تشکیل جبهه آزادی بخش خوزستان و مسئله کردها ، اختلافات ایدئولوژیک نیز بر روابط دو کشور سایه انداخت . تا زمان حاکمیت رژیم قاسم درعراق  روابط دو کشور تیره بود ولی با سقوط قاسم در 19 بهمن 1341 و به قدرت رسیدن رژِیم های میانه روی عبد السلام عارف و عبدالرحمن عارف تا حدی از تنش  موجود در روابط دو کشور کاسته شد .

در 26 تیر 1347  حزب بعث  در عراق به قدرت رسید و دوره ای دیگر از تیرگی روابط ایران و عراق آغاز گردید . علاوه بر تفاوت های ایدئولوژیک رژیم های موجود، گرایشات پان عربیستی شدید رژیم بعث و اراده آن برای کنترل جهان عرب و همچنین گرایش دو کشور به قطب های مخالف دوران جنگ سرد  و مخالفت عراق با حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه اوضاع را وخیم تر نمود. نزدیکی شاه ایران به اسرائیل نیز آثار نامطلوبی بر ذهن اعراب و سیاستگزاران حزب بعث داشت . در نتیجه پاکسازی و اخراج ایرانیان آغاز و سیاست ایران ستیزی به شدت دنبال می شد .

حسن البکر رئیس رژیم کودتای عراق  ادعای حاکمیت مطلق بر اروند رود را مطرح ساخت و در 26 فروردین 1348 وزارت امور خارجه عراق ، آبراه شط العرب را جزء لاینفک خود نامید و از ایران خواست که پرچم های خود را از روی کشتی ها پایین بکشد . بدنبال این اظهارات دولت ایران نیز در اردیبهشت 1348 عهد نامه مرزی 1937 را ملغی و تمایل خود را برای انعقاد قراردادی مبتنی بر خط تالوگ اعلام نمود .

این رویداد روابط دو کشور را در آستانه برخورد نظامی قرار داد اما با میانجی گری هواری بومدین در جریان اجلاس سران اپک  ( 13 الی 15 اسفند 1353 ) در الجزایر ، دو کشور به توافقاتی جهت پایان بخشیدن به اختلافات دست یافتند . بر اساس آن خط تالوگ به عنوان خط مرزی دو کشور شناخته شد و ایران بصورت تلویحی پذیرفت از حمایت کردهای بارزانی دست بکشد و مقداری از اراضی عراق را که در تصرف داشت باز گرداند  .

از دلایل پذیرش این قراداد توسط رژِیم بغداد می توان به فشار کردهای جدایی طلب بر دولت عراق ، حمایت آمریکا و بلوک غرب از ایران و تضعیف موقعیت عراق در پی شکست اعراب از اسرائیل اشاره داشت .

پیروزی انقلاب اسلامی بر ساختار قدرت بر خاورمیانه و نظام امنیتی دو قطبی حاکم  بر جهان تأثیر گذاشت  ایران نیز از صف حامیان ایالات متحده و بلوک غرب خارج گردید از این رو رهبران عراق برای حمله نظامی علیه ایران ترغیب شدند. صدام امید رهبری جهان عرب را داشت و قصد داشت با پر کردن خلاء قدرت در منطقه نقش ژاندارم را بر عهده گیرد لذا از فرصت بدست آورده  استفاده نمود تا امتیازات از دست رفته در قرارداد 1975 الجزایر را بدست آورد .

رژیم بعثی پس از یک سری بمب گذاری در تاسیسات نفتی ایران  و شرکت در عملیات های تخریبی به بهانه باز پس گیری جزایر سه گانه  حملات تبلیغاتی خود را متوجه ایران نمود و سرانجام  در 31 شهریور 1359 با حملات هوایی و زمینی گسترده جنگ 8 ساله ای را به ایران  تحمیل کرد.

 

5- مقایسه توان مالی و جنگی طرفین :

 در زمان وقوع انقلاب اسلامی ارتش ایران از مجهز ترین ارتشهای جهان و قدرت نظامی برتر منطقه محسوب می گردید ولی  در هرج و مرجی که در پی انقلاب بر ایران حاکم گردید بسیاری از انبارهای سلاح و مهمات غارت شد و اکثر سران نظامی فراری یا اخراج شدند از این رو قدرت نظامی ایران بسرعت رو به افول نهاد .

عراق اما با بحران نفتی 1979 فرصت مناسبی یافت تا درآمد ارضی خود را افزایش داده و به خرید تجهیزات نظامی بپردازد. منابع تأمین اسلحه و مهمات عراق نیز اکثراً مربوط به روسیه و بلوک شرق می گردید ولی انقلاب ایران سبب شد تا بلوک غرب نیز به حمایت آشکار از عراق بپردازد. کشورهای منطقه نیز انقلاب اسلامی را نیز خطری برای حاکمیت و ثبات خود تلقی می کردند و به کمکهای مالی و گسترده ای به عراق دست زدند تا توان مالی آن را افزایش دهند .

در این سوی میدان در طی جنگ قوای مردمی و بسیجی ایران نقش چشمگیری را در پیشبرد جنگ بازی نمودند و اراده استوار مردم  تلاشهای جهانی برای نابودی انقلاب را بی ثمر و بر تمام تسلیحات نظامی پیشرفته فائق آمد.

 

6- نقشه جنگی دو طرف :

عراق با موضع تهاجمی که در پیش گرفت در رویای نابودی انقلاب ایران سیر می کرد از طرفی حاکمیت بر خوزستان ، شمال خلیج فارس و شرق اروند رود آرزوی حاکمان بغداد را شکل می داد  ولی در نهایت امیدوار بودند حداقل موفق به تجزیه خوزستان گردیده و آن را به عنوان بخشی از خاک عراق در آورند.

ایران نهایت تلاش خود را برای داشتن عملکردی تدافعی به انجام رساند ، خویشتن داری ایرانیان در صدها مورد تجاوز مرزی عراق پیش از آغاز جنگ گواه این مطلب است و تنها حملات یکپارچه عراق در 31 شهریور 59 ایران را وادار به جنگ ناخواسته نمود .

در خاطراتی که سردار محسن رضایی ارائه نموده است خاطر نشان می نماید که امام راحل حتی پس از باز پس گیری خرمشهر نیز بر تدافعی بودن عملکرد نیروهای ایران تاکید می نموده است و تنها اصرار سیاسیون و نظامیون جهت داشتن یک برگ برنده برای مجبور ساختن عراق جهت مذاکره یا آتش بس امام را به انجام عملیات نظامی داخل مرزهای عراق راضی نمود.

 

7-      وضع روحی طرفین قبل از جنگ ، تغییرات بوجود آماده در طول جنگ :

شور و هیجانی که به واسطه انقلاب در ایران بوجود آمد توان روحی بالایی را بوجود آورده بود . قدرت مردم در نابودی استبداد و بیرون راندن استعمار و رهبری حکیمانه امام خمینی عامل حضور مردم در جبهه ها و رشادتهای  8 سال دفاع مقدس است ولی پس از انقلاب ارتش با افت چشمگیری مواجه گردید که به فرار یا اخراج سران آن ، نفوذ جریانهای سیاسی در ارتش و نیز درگیریهای داخلی جناحی باز می گشت . بنا براین ارتش ایران در آغاز جنگ از نظر روحی ، مدیریتی و سازماندهی فاقد انسجام لازم بود این در حالی بود که صدام با تبلیغات وسیع و با پررنگ کردن ملّی گرایی عربی توان روحی بالایی را در میان ارتش خود ایجاد کرده بود از طرفی حمله به ایران دارای سازماندهی و برنامه های مشخص و قاطع بود به نحوی که صحبت از اشغال سه روزه ایران مطرح می شد .

عراق علاوه بر حمله جنگنده های نیروی هوایی به شهرهای بزرگ ایران از طریق زمینی نیز به استعداد 12 لشکر و 15 تیپ مستقل به ایران حمله آورد و با توجه به تبلیغات شدید پان عربیسم در منطقه بسیاری از اعراب خوزستان نیز به استقبال وی شتافتند از این رو به سرعت به پیروزیهایی دست یافت و تا محاصره آبادان نیز پیشرفت نمود. 

 ایران که سیاستی تدافعی را دنبال می نمود با کمک نیروهای ارتشی سعی در دفاع نمود ولی طی چند عملیات ناموفق تنها توانست از پیشروی نیروهای عراقی جلو گیری کند. ورود نیروهای بسیج و سپاه به صحنه جنگ با حضور چشمگیر نیروهای مردمی توان نظامی ایران را برتری عددی بخشید و سر انجام با انجام عملیات بیت المقدس و آزاد سازی خرمشهر روحیه نیروهای ایرانی به سرعت  افزایش یافت و به عملیات والفجر 8 نیز رسید ولی جنگ ایران و عراق با دخالتهای کشورهای ثالث شکل دیگری به خود گرفت ؛ حمله به نفت کش ها ، حملات شیمیایی به حلبچه و مناطق عملیاتی ، حمله موشکی به شهرها و غیره جنگ را به روند فرسایشی کشاند که سبب تضعیف روحیه مردم در دو طرف گردید . نگرانی از عدم حضور و استقبال مردم طرفین در جنگ در سالهای پایانی وجود داشت  و سرانجام باعث پذیرش قطع نامه 598 گردید .

در واقع استقامت و ایستادگی مردم در دفاع از کیان و مرزهای خود باعث گردید که در سال 1367 ایران این قطع نامه را بپذیرد و در 23 مرداد 1369 صدام حسین نیز که زمانی قطع نامه 1975 را با افتخار جلوی دوربین های تلویزیونی پاره کرده بود طی نامه ای خطاب به رئیس جمهور وقت ایران ـ حجه السلام هاشمی رفسنجانی ـ تمام شرایط ایران برای برقراری صلح میان دو کشور را بپذیرد . اندکی بعد عراق به عنوان متجاوز و شروع کننده جنگ از سوی سازمان های جهانی شناخته شد .

به نظر می رسد حاکمان آینده عراق نیز به علت مشکلات جغرافیایی ، ایدئولوژیکی، قومی و اجتماعی سعی در دامن زدن به اختلافات مرزی داشته باشند . از آنجا که پذیرش خط تالوگ به عنوان خط مرزی اروند رود برای ایران مناسب می باشد اصرار بر قبول قطع نامه 1975  باید روند سیاست خارجی ایران در مورد این اختلاف باشد. باید پذیرفت که ایستادگی بر حق حاکمیت بر کیان مرزی باعث شد 8 سال به دفاع نابرابری، در مقابل بلوک شرق و غرب و اعراب منطقه تن در دهیم . بهتر است هیچ گاه صحبت از اختلاف مرزی میان ایران و عراق مطرح نگردد در واقع حاکمان عراق همیشه ادعای وجود چنین اختلافی را مطرح نموده اند  در حالی که بر اساس عهد نامه های مورد تایید سازمان ملل ،اختلافات مرزی  میان ایران و عراق بر طرف گردیده است .

 

 

 

 

 

مأخذ:

1-      WWW.Iraninistute.COM

علت های وقوع جنگ تحمیلی ـ نوشته ابوالفضل مستغیثی

2- WWW.Rooznamak.COM

سازش شاه و صدام حسین ـ کینه صدام نسبت به ایرانیان و توطئه ها ـ نوشته دکتر انوشیروان کیهانی زاده

3- WWW.Noorportal.NET

روابط ایران و عراق در گذر تاریخ

4- WWW.Farhangsara.COM

قاجاریه ـ تاریخچه مرزهای غربی ایران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد