دلایل آغاز جنگ عراق علیه ایران
. رقابت ایدئولوژیکی عراق با ایران: صدام به ایدئولوژی
حزب بعث معتقد بود و قهرمان تحقق آن به شمار میرفت. این ایدئولوژی با طرح
شعارهایی چون وحدت جهان عرب، سوسیالیسم، ناسیونالیسم عربی و غیره در پی
متحد ساختن اعراب و جلب توجه آنان به رهبری حزب بعث عراق بود. در مقابل،
انقلاب اسلامی ایران و شعارهای آن جاذبه بیشتری برای ملتهای عرب داشت و
رقیبی سرسخت برای ایدئولوژی بعثی محسوب میشد.
لذا صدام حسین
ناچار بود برای تحقق اهداف خود و تثبیت ایدئولوژی بعثی، به رویارویی با
انقلاب اسلامی ایران و اصول و مبانی آن بپردازد. در میان همسایگان ایران،
کشور عراق با داشتن 62 درصد شیعه، خطر را بیش از دیگر کشورها احساس میکرد.
خطری که باعث بروز تظاهرات و راهپیماییها و دیگر حرکتهای اعتراضآمیز
مردمی به رهبری آیتالله سید محمدباقر صدر شده بود.
اروندرود بهانهای برای آغاز جنگ بود
2. برقراری حاکمیت مطلق بر اروندرود:
برخی معتقدند اختلاف ایران و عراق بر سر اروندرود، اصلیترین عامل وقوع
جنگ بوده است. به اعتقاد آنها مساله اروندرود چندین بار به تیرگی روابط دو
کشور و حتی قطع رابطه انجامید و دو کشور ایران و عراق تا مرز جنگ پیش رفتند
تا اینکه در نهایت عراق که در موضع ضعف بود، در سال 1975، طی قرارداد
الجزایر، خواست ایران را مبنی بر حاکمیت مشترک دو کشور بر اروندرود پذیرفت.
اما همواره به دنبال فرصتی بود تا این قرارداد را لغو نماید. صدام در
سخنرانیهایش، پیش از جنگ و در جریان حمله به ایران، همواره اعتراف میکرد
که جنگ را برای لغو قرارداد الجزایر و استقرار دوباره حاکمیت عراق بر
اروندرود (شطالعرب) آغاز کرده است.
تحریف وقایع تاریخی و جغرافیایی و رویای عربستان بزرگ
3. تجزیه خوزستان از ایران: دولت
عراق پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تلاشهای گستردهای را برای تجزیه
استان خوزستان آغاز کرد. مشکلات موجود ناشی از انقلاب و ضعف دولت مرکزی
ایران فرصت خوبی برای دولت عراق فراهم کرد تا مطامع توسعهطلبانه خود را
درباره خوزستان به اجرا گذارد.
از همان روزهای نخست پیروزی
انقلاب، عراق حقایق تاریخی مربوط به خوزستان را تحریف کرد. این اقدام با
چاپ فراوان نقشههای جغرافیایی جعلی که در آن بخشهایی از سرزمین ایران،
مانند خوزستان و بلوچستان از کشور تفکیک شده بود، همراه بود. در یکی از این
نقشهها، تمام دامنههای جنوبی زاگرس و حتی مناطق سه هزار ساله آریانشین
جزء منطقه «عربستان بزرگ» (شامل خوزستان و نواحی اطراف آن) آورده شده بود.
بدین معنا که این محدوده میبایست از ایران جدا و ضمیمة عراق میشد.
کمک شاپور بختیار و اویسی به عراق
بر
پایه برخی گزارشها، تجاوز عراق به ایران بر اساس طرح تجزیه خوزستان ایران
که در وزارت امور خارجه انگلیس تهیه شده بود استوار بود. بر اساس این طرح،
قرار بود ارتش عراق با کمک شاپور بختیار و غلامعلی اویسی، در مدت یک هفته
استان خوزستان را به اشغال خود در آورند و سپس «جمهوری آزاد ایران» را تحت
رهبری بختیار تشکیل دهند. پایتخت جمهوری جدید نیز میبایست شهر اهواز باشد.
کردستان ایران نیز پس از اشغال به این جمهوری ملحق میشد. طبق این طرح پس
از گذشت یک دوره، خوزستان به طور رسمی ضمیمه عراق میشد.
4. سرنگون کردن دولت ایران:
دولت عراق تمایل خود را به سرنگون ساختن دولت جمهوری اسلامی ایران یا
تضعیف انقلاب اسلامی ایران هرگز پنهان نکرد. طهیاسین رمضان معاون اول
نخستوزیر و فرمانده ارتش خلقی عراق در مصاحبه اختصاصی با روزنامه الثوره
(ارگان رسمی حزب بعث) در ژانویه 1980 اظهار کرد: «ما بر این نکته تأکید
میکنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به کلی
منهدم شود».
وقتی عراق خود را نماینده تمام اعراب معرفی کرد
5. ایفای نقش ژاندارم منطقه: از
نظر حاکمان وقت عراق پیروزی انقلاب اسلامی ایران تعادل قوا را در منطقه
خلیجفارس به نفع عراق تغییر داد. سقوط شاه که ژاندارم غرب در خلیجفارس
بود، خلأ قدرتی در منطقه خلیجفارس به وجود آورد. حتی قبل از آن، آخرین
نخستوزیر دوران شاهنشاهی ایران اعلام کرد که ایران دیگر تمایلی به اجرای
نقش ژاندارمی در خلیجفارس ندارد.
صدام حسین تجاوز عراق به ایران
را دفاع از ملت عرب، کشورهای خلیجفارس و حفظ ویژگی «عربی بودن» خلیجفارس
عنوان میکرد. وی در سخنرانی رادیویی خود در28 سپتامبر 1980 در این باره
گفت: «این جنگ تنها برای ما نیست، بلکه بیشتر برای تمام اعراب و همچنین
ویژگی عربی بودن خلیج است. عراق از طرف ملت عرب و شهروندان خلیج
میرزمد».
تلاش برای تشکیل امت واحد عربی با حمله به ایران
6. رهبری جهان عرب:
صدام حسین رؤیای رهبری جهان عرب را نیز در سر میپروراند. از نظر
ایدئولوژیکی، رسالت تاریخی حزب بعث ایجاد یک امپراتوری به رهبری این حزب
بود. شعار حزب بعث «امه عربیه واحده، ذات رساله خالده» (امت عربی واحد،
رسالتی جاویدان) است. از نظر حزب بعث، اعراب به رغم تقسیم به کشورهای مختلف
همیشه ملت واحدی را تشکیل میدادهاند و اکنون نیز باید مرزهای بین
کشورهای عربی از میان برداشته شود و اعراب مجدداً ملت واحدی را تشکیل دهند.
رسالت
تاریخی حزب بعث احیای عظمت عصر جاهلیت اعراب و امپراتوریهای امویان و
عباسیان است. به همین دلیل، صدام جنگ عراق علیه ایران را «قادسیه دوم» یا
«قادسیه صدام» نامید. در این زمان مصر با امضای موافقتنامه «کمپدیوید»
نقش رهبری خود را در جهان عرب از دست داده بود و صدام حسین خود را برای
پرکردن خلأ رهبری مصر در جهان عرب، شایسته میدید.
مساله جزایر سه گانه خلیج فارس
7. ادعا در مورد جزایر سهگانه ایرانی در خلیجفارس:
مقامات مسئول عراقی بارها در سخنان خود به مساله جزایر سهگانه ایرانی
ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک اشاره کرده و خواستار استرداد آنها شده
بودند. اینگونه اظهارات از 6 ماه قبل از آغاز تجاوز عراق به ایران افزایش
یافت. مقامات عراقی ضمن اینکه از ایران میخواستند جزایر سهگانه را
بازگرداند، عراق را متعهد به بازپسگرفتن این جزایر میدانستند.
نکتهای
که باید به آن توجه کرد و میتواند در بررسی علل آغاز جنگ مؤثر باشد،
شرایط زمانی است که جنگ عراق علیه ایران آغاز میشود. در این زمان نظام
بینالمللی بین امریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق تقسیم شده و جنگ سرد بین
امریکا و شوروی در جریان است. در این دوره کشورهای جهان از جمله ایران و
عراق به نوعی تحت نفوذ و سیطرة یکی از دو قدرت برتر قرار دارند.
عدم وابستگی ایران به شرق و غرب و احساس خطر ابر قدرتها
ایران
در دوره پهلوی، تحت نفوذ امریکا بود و یکی از کشورهای اقماری این ابرقدرت
محسوب میشد اما پیروزی انقلاب اسلامی به دوران تسلط امریکا بر ایران پایان
داد و ایران به عنوان کشوری آزاد و مستقل، دوران جدیدی از حیات خود را
آغاز کرد. در این بین آنچه بیش از حد قابل توجه بود عدم وابستگی انقلاب
ایران به ابرقدرت دیگر (شوروی سابق) بود.
ایران موفق شده بود
بدون ارتباط با یکی از دو ابرقدرت و سایر قدرتها، انقلاب خود را به پیروزی
رسانده، نظام جمهوری اسلامی را تأسیس نماید و به حیات سیاسی و اجتماعی و
اقتصادی خود به صورتی مستقل ادامه دهد. این مساله خوشایند دو ابرقدرت به
ویژه امریکا نبود لذا این کشور همواره تلاش میکرد تا مانع از موفقیت این
تجربة جدید در جهان شود. به همین دلیل توطئههای بیشماری علیه انقلاب
اسلامی ایران تدارک دیده شد. از جمله این اقدامات میتوان به بحرانهای
منطقهای در کردستان، خوزستان، گنبد، سیستان و بلوچستان، کودتای نوژه و ...
اشاره کرد.
با خنثی شدن توطئههای فوق علیه ایران، تنها راه
باقیمانده برای سرکوب انقلاب اسلامی، تحمیل یک جنگ تمام عیار به ایران بود.
برخی تحلیلگران و صاحبنظران سیاسی معتقدند که همسویی منافع امریکا، عراق
و کشورهای منطقه با یکدیگر سبب به وجود آمدن جنگی گسترده علیه ایران شد که
در صورت شکست ایران در این جنگ، هر یک از کشورهای مورد نظر به نوعی به
اهداف و مقاصد خود دست مییافتند.
شرایط داخلی ایران که دشمن را به طمع میانداخت
در
زمینه رویدادهای داخلی نیز؛ وقایع به گونهای بود که در ذهن ناظران خارجی
بیش از هر چیز تشتت و از هم پاشیدگی و ضعف و سستی را القا میکرد و طماعان
را به طمع میانداخت. در صحنه سیاست داخلی؛ تشتت و چند گونگی آرا در حد
نهایت خود جلوه میکرد. سقوط دولت موقت؛ اختلافات و جهت گیریهای داخلی را
پایان نداد بلکه آنها را در مسیر تازهای قرار داد.
در مجموع،
گروهی از دولتمردان و سیاستمداران پیرامون اولین ریاستجمهوری گرد آمدند و
گروهی دیگر حول روحانیت در صحنه؛ بویژه دکتر بهشتی؛ دبیر کل حزب جمهوری
اسلامی جمع شدند. سایر فرقهها و گروههای قابل ذکر و تمامی امکانات سیاسی و
روانی نیز به همین گونه دوباره جمع شده بودند و در چشم ناظران خارجی و
آگاهان داخلی، همه چیز حاکی از یک اختلاف و تفرقه عظیم سیاسی بود.
مشکلات
اقتصادی حکومت جدید هم با توجه به دو عامل؛ یکی تلاطم و نابسامانیهای
طبیعی یک انقلاب و دوم کمبود ارز و مشکلات ناشی از قطع فروش نفت به عنوان
مهمترین منبع درآمد کشور و خروج سرمایههای کلان در زمان انقلاب از سوی
وابستگان رژیم ساقط شده؛ کشور را در آستانه وضعی شبیه به ورشکستگی قرار
داده بود.
گروههایی که به تضعیف انقلاب میپرداختند
مشکل
گروهها؛ بخشی دیگر از نا بسامانیهای انقلاب را رقم میزد. این گروهها
در سه زمینه به تضعیف انقلاب اشتغال داشتند؛ یکی ترور یا بدنام کردن
شخصیتهای موثر انقلاب بود. زمینه دوم ایجاد آشوب و ناامنی در مناطق دور از
مرکز و سرزمینهای قومی و دامن زدن به مسائلی از قبیل خود مختاری بود.
زمینه سوم فعالیت گروهها در تفرقه سیاسی داخلی؛ دامن زدن به نابسامانیها و
سرانجام آمادگی برای یک جنگ داخلی در جهت بهدستگیری قدرت بود. سازمان
مجاهدین (منافقین) مهمترین و فعالترین این گروهها بود و بخش اعظم
تبلیغات و تحرکات خیابانی به نفع بنی صدر از سوی اینان صورت میگرفت.
در
این شرایط، عراق تنها کشور منطقه بود که میتوانست وارد یک نبرد نظامی
شود. موقعیت جغرافیایی این سرزمین که حائل میان ایران و دیگر اعراب است؛
جمعیت مناسب؛ ارتش قوی؛ اقتصاد نسبتا منسجم؛ عامل عربیت؛ داشتن رابطه
دوستانه با شوروی؛ وجود یک فرد قدرتمند و فرصتطلب در رهبری آن و بالاخره
تخاصمات تاریخی دو کشور ایران و عراق عواملی هستند که عراق را قادر و تشویق
به این تجاوز مینمود.
منابع:
- کتاب جنگ ایران و عراق (پرسشها و پاسخها)، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
- وب سایت سازمان تبلیغات اسلامی.
دلایل شروع جنگ
هدف اساسی در جنگ طبق نظر مبارک امام خمینی چه بود؟
از نظر حضرت امام هدف اساسی ما در جنگ دفاع از کشور و دفع تجاوز و اثبات
صلابت اسلام بود . ایشان فرمودند : « البته اگر همه علل و اسباب را در
اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاترى مىنگریستیم و مىرسیدیم
ولى این بدان معنا نیست که در هدف اساسى خود که همان دفع تجاوز و اثبات
صلابت اسلام بود مغلوب خصم شدهایم. هر روز ما در جنگ برکتى داشتهایم که
در همه صحنهها از آن بهره جستهایم.
سلام چندی پیش کلیپی در فضای مجازی دیدم که در آن اقای
منتظری گفتند که در ابتدای انقلاب زمزمه های صدام برای جنگ به گوش میرسید
که من خدمت امام رفتم و به ایشان گفتم که آقای خمینی در جهان مرسوم هست هر
جا که انقلابی میشود آن کشور هیئت هایی برای نشان دادن حسن نیت و عدم داشتن
سوءقصد به کشورهای همسایه میفرستند و اگر میشود یک چنین هیئتی به نزد صدام
بفرستید که ایشان به سختی مخالفت کردند ...من هم به ایشان گفتم که آقا
نمیشود دور مملکت را دیوار کشید و ایشان گفتند ما میخواهیم دور مملکت را
دیوار بکشیم...چندی گذشت و صدام به ایران حمله کرد....
آیا این مطلب صحت دارد؟؟!!
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز در مورد صحت
دیدگاه حضرت امام خمینی ره که به نقل از خاطرات آقای منتظری نقل شده است
ابتدا لازم است اشاره نماییم همانطور که امام راحل عظیم الشان ره در وصیت
نامه خویش فرمودند « آنچه به من نسبت داده شده یا مىشود مورد تصدیق نیست،
مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى
جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم ..»(صحیفه امام،ج21،ص451) که این خاطره نیز
مصداق همین وصیت نامه امام ره بوده و به همین دلیل فاقد هر گونه اعتباری می
باشد به ویژه اینکه آقای منتظری با توجه به حوادثی که در دوران حیات حضرت
امام ره میان ایشان و حضرت امام به وج
علل، اهداف و انگیزههای عراق از جنگ با ایران چه بود؟پیامدهای جنگ ایران و عراق؟
تجاوز
عراق به ایران، علل، اهداف و انگیزههای ایدئولوژیک، سیاسی و ارضی داشت که
برخی از آنها دارای پیشینهای تاریخی و برخی مربوط به وقوع انقلاب اسلامی
ایران بودند. همانند اعمال حاکمیت بر اروند رود،مقابله با صدور
انقلاب،تحریک و تشویق آمریکا،تصرف و تجزیه قلمرو ارضی ایران،برتری و کسب
جایگاه هژمون در منطقه،رهبری جهان عرب.
کدام کشورها به عراق برای حمله به ایران کمک مالی کردند؟
بعد از آنکه انقلاب اسلامی با ایدئولوژی دینی و جهانشمول خود به پیروزی
رسید، برخی از کشورهای غربی و عربی، که وقوع این انقلاب را در تضاد با
منافع خود میدیدند، به اشکال مختلف به ابراز مخالفت با آن پرداختند. عراق
از جمله کشورهای عربی منطقه بود که فرصت را غنیمت شمرد و با استفاده از
فضای ثباتنیافتهی بعد از انقلاب، قرارداد الجزایر را نقض و به ایران حمله
کرد.
نقش آمریکا در تحمیل جنگ به ایران؟
در تیر ماه سال 59، برژینسکی از سوی "کارتر " رئیس جمهور وقت آمریکا
راهی کشور اردن شد تا تحت شدیدترین تدابیر امنیتی و با رعایت نهایت جوانب
پنهانکاری با صدام حسین ملاقات کند. ملاقات محرمانه صدام حسین و برژینسکی
در مرز اردن، به منزله چراغ سبز آمریکا به عراق، برای آغاز جنگ بود.
امریکا
هدف آمریکا از تغییر در معادلات منطقه
پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه بنای استراتژی آمریکا در منطقه
سوقالجیشی خلیجفارس، که بر دو ستون ایران شاهنشاهی و عربستان سعودی پی
ریزی شده بود، فرو ریخت و این مسأله، مناسبات میان دو کشور ایران و عراق را
دستخوش تغییر و تحول کرد.
آمریکا چگونه رژیم بعث را علیه ایران تجهیز کرد؟
حمایتهای
سیاسی-نظامی آمریکا به عراق، که از آغاز جنگ سیری سعودی داشت، در ماههای
پایانی جنگی شدت و دامنهی وسیعتر و آشکارتری یافت؛ بهگونهای که اواخر
شهریورماه 1366، ایالات متحدهی آمریکا، در حمایت از عراق رسماً با ایران
در منطقهی خلیج فارس وارد جنگ شد. تردیدی وجود ندارد که صدام
حسین بدون جلب نظر دولت آمریکا، جنگ علیه ایران را آغاز نمیکرد. در واقع
عراق گزینهی حملهی نظامی غیرمستقیم آمریکا به ایران بود.
چرا آمریکا عراق را به جان ملت ایران انداخت؟ چرا
عراق؟ چه کمکهایی به عراق شد؟ آمریکا به دنبال چه بود؟
از
دید آمریکا فشارهای سیاسی و اقتصادی جنگ موجب فروکش کردن احساسات انقلابی
مردم ایران شده و زمینههای لازم برای حضور مجدد این کشور در ایران را
فراهم میکرد.همچنین جنگ باعث میشد تا فشارهای اقتصادی، نظامی و سیاسی
منجر به نارضایتی مردم از حکومت شده و در نتیجه، زمینههای لازم برای
سرنگونی حکومت انقلابی فراهم شود.عراق برای این بهعنوان گزینهی حمله
برگزیده شد که بهدلیل موقعیت جغرافیایی، سرزمین حائل بین ایران و کشورهای
عربی بود و میتوانست از گسترش موج انقلابی به سایر کشورهای عرب
زمینهها و علل تاریخی، شرایط داخلی دو کشور و بسترهای
بینالمللی شامل عوامل منطقهای و فرامنطقهای حملهی عراق به ایران؟
آن زمان که در شهریور سال 1359 با دستور صدام، رئیسجمهور عراق، حملهی
همهجانبهی این کشور به ایران آغاز شد، کسی فکر نمیکرد این حمله به جنگ
طولانی هشتساله مبدل شود. جنگی که در نهایت با گزارش دبیرکل وقت سازمان
ملل، خاویر پرز دکوئیار، عراق آغازگر آن معرفی شد، سؤالات بیشمار و کثیری
را در خصوص انگیزه و علل و عوامل بروز آن مطرح ساخت که پاسخ به هر یک،
مطالعات و تحقیقات وسیعی را میطلبد.
نقش نظام سلطه در جنگ تحمیلی هشت ساله؟
گرچه
محاکمهکنترل شده و اعدام صدام حسین، رئیسجمهور معدوم دولت بعثی عراق در
شرایط اشغال آن کشور توسط آمریکا اسرار مهمی از جنگ را به خاک سپرد و مجال
اعتراف وی به واقعیتهای شوم دخیل در این جنایت بزرگ تاریخی را گرفت، اما
مروری بر رفتار آمریکاییها در دوران جنگ تحمیلی سند گویایی از مداخله و
همراهی آنان به نفع صدام و علیه مردم و کشور اسلامی عزیزمان بوده که مرور
آن در ایامی که مصادف با بزرگداشت هفته دفاع مقدس و پاسداشت رشادتها و
چرا عراق به ایران حمله کرد؟از منظر مقام معظم رهبری دلیل حمایت بینالمللی از جنگ عراق علیه ایران چه بود؟
پیروزی
انقلاب اسلامی در ایران، از آنجا که بر مبنای رویکردی اسلامیشیعی شکل
گرفته بود و از سوی دیگر، ساختار ناعادلانهی غربمحور نظام بینالملل را
به چالش میکشید، مورد تقابل دول غربی قرار گرفت؛ تقابلی که اوج آن را در
جنگ بینالمللی هشتساله علیه جمهوری اسلامی ایران مشاهده مینماییم.پس
از ماهها ماجراجویی، حملات و درگیریهای مرزی، سرانجام رژیم بعثی عراق در
31 شهریور 1359، با بمباران فرودگاههای ایران، رسماً تجاوز خود را به این
کشور آغاز نمود.