یک. بهائیان و بلوغ پسران و دختران
میرزا حسینعلی نوری که در وضع احکام ایین جدیدش توجهی به خصوصیات فیزیولوژی پسران و دختران نداشته و فقط در پی اثبات شعار تساوی حقوق زن و مرد در آیین ساختگی خود بوده است سن بلوغ دختران و پسران را به صورت مساوی در 15 سال اعلام کرده است:تحلیل و بررسی
اسلام و بلوغ دختران و پسران
چنان که بیان شد احکام اسلام با در نظر گرفتن مصالح و مفاسد جامعه و جنبه های جسمی و روحی انسان وضع شده است. در اسلام سن بلوغ دختران را چند سال قبل از پسران بیان کرده اند. شاید علت آن باشد که ساختار وجودی دختران به گونه ای است که پیش از پسران به مراحل رشد و کمال جسمی (فیزیولوژیک) و روحی و روانی (پسیکولوژیک) می رسند.دو. قبله
برخلاف آموزه های اسلامی که تمام توجه معطوف به خداوند متعال شده، میرزا حسینعلی نوری دل های بهائیان را در هنگام اعمال عبادیشان متوجه خود کرده و دستور می دهد که هنگام نماز متوجه او باشند نه خداوند یگانه:تحلیل و بررسی
قبله مسلمانان
با این که خداوند متعال دارای جهت یا مکانی نیست: «ولله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله»؛(9) مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید خدا آن جاست.سه. وضو و تیمم
بهائیت بسیاری از احکام اسلامی را اقتباس کرده و تغییراتی در آن ایجاد کرده است. و آن را به عنوان احکام جدید آیین خود به مردم معرفی می کند؛ برای وضو به شستن دست و صورت اکتفا کرده در نحوه ی وضو می گویند:تحلیل و بررسی
الف) وضو و تیمم در اسلام
خداوند متعال در شریعت جاودانه اسلام بندگان را امر فرموده تا برای اقامه نماز وضو بگیرند و شیوه خاصی برای انجام این عمل عبادی مقرر داشته است خداوند متعال می فرماید:ب) فواید تیمم بر خاک
یکی از فواید تیمم، فایده اخلاقی است. تیمم در زمره ی عبادت هاست و روح عبادت، که خضوع و تذلل در مقابل خداوند یگانه است، در این عمل عبادی منعکس می شود. چرا که انسان شریف ترین عضو بدن خود (پیشانی) را با دستی که بر خاک زده است لمس می کند تا تواضع و فروتنی خود را در پیشگاه احدیت آشکار سازد.(15)چهار. نماز
میرزا حسینعلی که در هر بخشی از احکام اسلام گوشه ای از آن را گرفته است برای آیین خود سه نماز به نام های صغیر، وسطا و کبیر قرار داده است و خواندن یکی از این نمازها را در شبانه روز کافی می دانند و در مورد زمان ادای این نمازها می نویسند:تحلیل و بررسی
الف) توجه به بهاء حقیقت عبادت بهائی
آن گونه که در بحث قبله مطرح شد احکامی که توسط میرزا حسینعلی نوری وضع شده است بیشتر برای معرفی خود و وادار کردن مردم به اطاعت بی چون و چرا از اوست. لذا دستور می دهد:ب) نماز در اسلام
از ارکان مهم دین اسلام که تأکید زیادی در مورد آن صورت گرفته و روایت بسیاری از معصومین در اهمیت آن بیان شده است نماز است.پنج. روزه
خداوند متعال تعداد ماه های سال را در قرآن مجید دوازده ماه بیان فرموده و از میان دوازده ماه رمضان را برای روزه برگزیده است. بهائیان برخلاف این قانون الهی و رسم جوامع بشری تعداد ماه های خود را 19 ماه قرار داده اند: «ان عده الشهور عندالله تسعه عشر شهرا فی کتاب الله»(27) اولین ماه از سال بهائیان به نام «بهاء» که لقب میرزا حسینعلی نوری است موسوم است و آخرین ماه سال بهائیان «علاء» نامیده می شود که ماه روزه بهائیان است:تحلیل و بررسی
روزه و ماه صیام در اسلام
در تقویم های رایج دنیا هر سال از دوازده ماه تشکیل شده است، خداوند متعال بر این تقسیم صحه گذارده و می فرماید:شش. احکام مردگان
در گنیجنه حدود و احکام که احکام آیین بهائی را بیان می کند درباره غسل میت مطلبی بیان نشده است و در دیگر احکام میت نیز مطالبی بر خلاف اسلام بیان شده است:بهائیان تعداد لباس هایی که به عنوان کفن می پوشانند پنج لباس است. میرزا حسینعلی نوری می گوید:
ان تکفنوه فی خمسه ی اثواب من الحریر او القطن؛(34) یعنی: در پنج لباس از حریر یا پنبه.نماز میت بهائیان دارای 6 تکبیر است؛
قد نزلت فی صلوه المیت سست تکبیرات، یعنی : در نماز میت شش تکبیر نازل شده است.(36)
از مسائل عجیبی که بهائیان عنوان می کنند آن است که باید اجساد مردگان شان درون صندوقی از جنس بلور، سنگ یا چوب دفن شود:
باید جسد در صندوق بلور و یا سنگی یا چوبی گذاشته شود.(38)
تحلیل و بررسی
احکام اموات در اسلام
اسلام بر مسلمانان واجب کرده که برای میت اعمالی را انجام دهند:پی نوشت ها :
1. حدید / 25.
2. نجم /3.
3. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص 592.
4. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص 9.
5. گنجینه حدود و احکام، ص 14.
6. میرزا حسینعلی نوری، اقدس، ص 3.
7. عبدالحمید اشراق خاوری، همان، ص 20.
8. کهف /110.
9. بقره / 115.
10. بقره /144.
11. گنجینه حدود و احکام، ص 14.
12. میراز حسینعلی نوری، اقدس، ص 5.
13. مائده / 6.
14. همان.
15. آیت الله مکارم شیرازی، پرسش و پاسخ، ص 400.
16. همان، ص 40.
17. داریوش و گریس شاهرخ، اصول دیانت بهائی، ترجمه ی مینو ثابت، ص 34.
18. گنجینه حدود و احکام، ص 27 -24.
19. اسلمت، بهاء و عصر جدید، ترجمه ی بشیر الهی، ص 106.
20. همان.
21. غافر /60.
22. ق /16.
23. عنکبوت / 45.
24. همان.
25. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص 48.
26. کلینی، الکافی، ح2، ص273.
27. گنیجینه حدود و احکام، ص 37.
28. همان، ص 36.
29. همان، ص 45.
30. توبه / 36.
31. بقره / 185.
32. بقره / 183.
33. همان.
34. گنجینه حدود و احکام، ص 135.
35. سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، العروه الوثقی، ج2، ص 62.
36. همان، ص 137.
37. طباطبایی، همان، ص 69.
38. همان، ص 141.
39. شیخ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص 477.
40. همان، ص 478.
41. همان، ص 481.
42. طباطبایی یزدی، همان، ص 62.
43. حرعاملی، همان، ج3، ص5.
44. همان، ص 46.
45. طباطبائی یزدی، همان، ج2، ص 96.
بهائیت فرقه اى انشعاب یافته از فرقه «بابیه» است که اصول، مبانى اعتقادى و احکام آن را در بر مى گیرد. بنیان گذار فرقه بابیه «على محمد شیرازى» از طریق آشنائى با فرقه «شیخیه» اطلاعات محدودى پیرامون مسائل عرفانى، تفسیر آیات و احادیث اسلامى کسب نمود.پس از مرگ سید کاظم رشتى، سید على محمد در ابتدا خود را «باب» و نایب خاص امام زمان (عج) ......
و واسطه فیض رسانى و ارتباط آن حضرت با مردم معرفى مى نماید و پس از اندک زمانى در بالاى منبر به مردم اعلام مى دارد: «من خود امام زمان هستم!»[31].
به مرور زمان و پس از آن که گروهى از پیروانش با جسارت اساس اسلام را منسوخ دانستند، على محمد باب با حمایت علنى و تلویحى سفارت روس در تهران، پا را فراتر نهاده و از ادعاى مهدویت به ادعاى نبوت تغییر شکل مى دهد و سپس با نوشتن کتاب «بیان» به نسخ احکام شریعت اسلام مى پردازد.
سرانجام باب در آخرین نوشته اش به نام «لوح هیکل الدین» مدعى مقام الوهیت نیز مى شود.[32] هر چند نامبرده در مناظراتى که با علماى ایران در شیراز، اصفهان و تبریز انجام داد،[33] نتوانست از عهده اثبات مدعیات سنگین خویش برآید و این امر، به همراه وجود خطاهاى بسیار ادبى و علمى در آثار و الواح وى، و مهمتر از آن ظلم و جنایاتى که پیروان او در مناطق مختلف کشور مرتکب مى شدند، باعث گردید چندین بار توسط حکومت وقت دستگیر و هر دفعه از گذشته خود ابراز ندامت نماید؛[34] لکن هربار توبه را مى شکست و دوباره تبلیغ و آشوب را شروع مى نمود تا اینکه سرانجام در تبریز به جرم ارتداد (طبق فتواى علماى تبریز) به فرمان امیرکبیر تیرباران شد.
عقائد بهائیت :
پس از مرگ باب از آنجا که وى به ظهور فردى پس از خود با مقام «من یظهره اللّه » نوید داده بود افراد زیادى ادعاى چنین مقامى کردند که توسط حسینعلى و همکارى یحیى، یا کشته شدند یا از ادعاى خود دست برداشتند. سپس میرزا حسینعلى مقام پیامبرى را براى خود ادعا کرد و از اینجا نزاع اصلى در میان بابیان آغاز شد.
بابى هایى که ادعاى حسینعلى را نپذیرفتند و بر جانشینى یحیى باقى ماندند «ازلى» نام گرفتند و پیروان حسینعلى (بهاءاللّه ) «بهائى» خوانده شدند. او با ارسال نامه هایى به اطراف رسما آیین جدید را اعلام و عده اى از بابیان به او ایمان آوردند.
بهاءاللّه مقامات زیادى براى خود ادعا کرد که مهمترین آنها مقام «الوهیت و ربوبیت» بود.[35] او همچنین ادعاى شریعت جدیدى نمود و با نگارش کتاب هایى نظیر «ایقان»، «اقدس»، «لوح اشراقات»، «بدیع»، «مجموعة الالواح» - که براساس تفکر، اعتقادات و تعالیم باب تنظیم یافته - عقاید و احکام فرقه خود را بیان مى نماید.[36]
منابع اعتقادى و احکام بهائیان، نوشته هاى سید على محمد باب، میرزا حسینعلى بهاءاللّه ، عبدالبهاء و تا حدى نیز شوقى افندى است که از نظر بهائیان مقدس بوده و در مجالس ایشان قرائت مى شود؛ هرچند کتب باب عموماً در دسترس بهائیان قرار نمى گیرد[37] و دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسینعلى نزد آنان از اهمیت خاصى برخوردار است.
بیشتر عقاید بهائیت در محور میرزا حسینعلى (بهاءاللّه ) است که در اینجا به چند نمونه اشاره مى شود:
1. نسخ اسلام؛ با ظهور سید على محمد باب اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور کرده و مردم باید همگى بهائى شوند.[38]
2. شناخت بهاءاللّه ؛ اولین چیزى که بر بندگان واجب شده است شناخت محل تابش وحى و طلوع امراللّه است، یعنى معرفت به میرزا حسینعلى بهاءاللّه که در اثر این شناخت اعمال قبول مى شود.[39]
3. بهاءاللّه داراى مقام الوهیت و ربوبیت است.[40]
4. بهاء مژده انبیاء گذشته و باب است[41]، یعنى سید على محمد شیرازى باب هم پیامبر و هم مژده رسان بهاءاللّه بود و با ظهور او قیامت برپا شده است.[42]
5. علاوه بر عقایدى از این قبیل، امروزه بهائیت به آموزه هاى دوازده گانه اى پرداخته و آنها را تبلیغ مى نماید. امورى از قبیل؛ تحرى حقیقت، ترک تقلید، تطابق دین با علم و عقل، وحدت اساس ادیان، وحدت عالم انسانى، ترک تعصبات، الفت و محبت میان افراد بشر، تعدیل معیشت عمومى، تساوى حقوق رجال و نساء، تعلیم و تربیت اجبارى، صلح عمومى و تحریم جنگ از جمله اصول دوازده گانه بهائیت به شمار مى رود.[43]
احکام بهائیت :
منبع اصلى احکام در میان بهائیان کتاب اقدس است.[44] احکام اعلام شده از جانب حسینعلى بهاء بر اساس احکامى است که على محمد باب در کتاب بیان آورده است هر چند در فلسفه و فروع تفاوت هایى بین این دو مى باشد. برخى از احکام این فرقه عبارتند از:
1. نماز: بهائیان موظف به نماز روزانه اند. این فریضه از اول بلوغ واجب شود و بر سه نوع (صغیر، وسطى و کبیر) است. و هر بهائى مخیر به انجام یکى باشد.[45] قبله شان قبر میرزا حسینعلى (بهاء) در شهر عکا است. و کسى که آب ندارد به جاى وضو، پنج بار مى گوید: «بسم اللّه الاطهر الاطهر»[46].
2. روزه: به عقیده بهائیت، هر سال 19 ماه دارد و هر ماه نوزده روز. روزه 19 روز در آخرین ماه سال واجب است که عید نوروز، عید فطرشان مى شود.[47]
3. حج: زیارت محل تولد باب در شیراز و خانه حسینعلى میرزا در بغداد در همه ایام به جاى زیارت کعبه قرار داده شده است.[48]
4. ازدواج و زنا: ازدواج با بیش از دو زن حرام است.[49] - هر چند خود بهاء و بسیارى بهائیان بیش از دو زن گرفته اند! - همچنین ازدواج با محارم در این آیین مگر با زن پدر، منع نشده است[50] و مابقى مانند: دختران، خواهران، خاله ها، عمه ها و... براى ازدواج حلالند! حد زنا در مرحله اول 9 مثقال طلا و در مرحله بعد 18 مثقال به بیت العدل پرداخته مى شود.[51]
5. حجاب: حجاب زنان ملغى گردیده و بى حجابى آزاد مى باشد.[52]
6. مطهرات پنج چیز است؛ آتش، هوا، آب، خاک و کتاب بیان و در صورت تطهیر با هرکدام ازعناصراربعه، باید آیه تطهیر «اللّه اطهر» خوانده شود.[53]
7. نجاسات: بهائیت چیزهائى را که در دین اسلام، نجس شمرده شده اند پاک و طاهر گردانیده است. مانند: بول، غائط، منى، فضله موش، سگ. و این موهبت بهاء به بندگان اوست[54].
8. ربا: معاملات ربوى آزاد و رباخوارى حلال است.[55]
9. سیاست: در کتاب هاى مذهبى بهائیان به شدت از دخالت در سیاست منع شده اند.[56]
بدین گونه عوامل استعمارى جریان انحرافى بهائیت به مرور و در مراحل مختلف، به منسوخ اعلام نمودن دین اسلام و نفى و انکار نبوت، امامت، معاد و تعالیم و قوانین و احکام مقدس و نورانى قرآن مى پردازند. سپس ابتدا ادعاى نیابت خاص حضرت حجت(عج) و در مرحله دوم ادعاى مهدویت و پس از آن ادعاى نبوت و مرحله آخر ادعاى الوهیت و خدایى مى نمایند! آنگاه به هدم و نابودى آثار اسلام یعنى کعبه و قبور انبیاء و امامان و مساجد فرمان مى دهند و سپس به ساختن کعبه جدید! در شیراز اهتمام مى ورزند و با آداب و ادعیه و ذکر و زیارتنامه هاى استعمار ساخته به طواف به گرد آن مى پردازند! احکام دین جدید را صادر و مطابق با خواست و اهداف استعمار، به رفع حجاب و پوشش زنان فرمان مى دهند و دخالت در سیاست را - که آرزوى دیرینه قدرت هاى سلطه جهانى در مناطق اسلامى ایست که همواره از اصل ورود و دخالت در سیاست به عنوان یک تکلیف و وظیفه اسلامى ضربه خورده اند - ممنوع اعلام مى نمایند!
بدین ترتیب همه زمینه ها آماده و مهیا مى شود تا مبانى و ارکان اعتقادى و ارزش هاى اخلاقى و پایبندى هاى معنوى جامعه اسلامى متزلزل شده، وحدت و یکپارچگى مسلمانان در ایران به تفرقه و تشتت تبدیل گردد و از قدرت بى نظیر مذهب تشیع و مراکز علم و فقاهت و مراجع و فقها و علماى بیدار و آگاه که مدافعان راستین اسلام و سنگرهاى مستحکم دفاع از هویت دینى و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار مسلمانان مى باشند، کاسته شود و راه هاى تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجى همواره گردد.[57]
31. ایران در دوره سلطنت قاجار، على اصغر شمیم، تهران: انتشارات مدبر، 1375.
32. بحارالانوار، محمد باقر مجلسى، دارالاحیاء التراث العربى، 1403 ق.
33. بدیع، حسینعلى نورى، تهران: مطبعه آزادگان.
34. بررسى مناسبات ایران و امریکا (1851 تا 1925 میلادى)، انتشارات وزارت امور خارجه.
35. برگ هایى از تاریخ حوزه علمیه قم، رسول جعفریان، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1381.
36. بهائى از کجا و چگونه پیدا شده، سیدحسن کیائى، تهران: چاپ تهران، 1349.
37. بهائیان، محمد باقر نجفى، تهران: کتابخانه طهورى، 1357.
38. بهائیت در ایران، سید سعید زاهد زاهدانى، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1380.
39. بهائیت دین نیست، ابوتراب هدایى، تهران: فراهانى، بى تا.
40. بهائى چه مى گوید، جواد تهرانى، مشهد: خراسان، 1341.
41. بهائى گرى، احمد کسروى، تهران: چاپخانه پیمان، 1322.
42. بیان عربى، على محمد باب.
43. بیان فارسى، على محمد شیرازى.
44. پژوهه صهیونیت، محمد احمدى، تهران: ضیاء اندیشه، 1376.
45. پنجاه نامه تاریخى دوران قاجاریه، ابراهیم صفایى، نشر بایک.
46. پیام پدر، فضل اللّه مهتدى، تهران: مطبعه دانش، 1335.
47. تاریخ ادیان و مذاهب جهان، عبداللّه مبلغى آبادانى، قم: سینا، 1373.
48. تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابى، انتشارات سخن، 1371.
49. تاریخ نبیل، محمد زرندى، بى جا، بى تا.
50. تاریخ و نقش سیاسى رهبران بهائى، احمد مرتضى، دارالکتب اسلام، 1346.
51. تا سیاهى در دام شاه، پروین غفارى، تهران: مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1376.
52. تحف العقول عن آل الرسول (صلی الله علیه وآله) ، ابن شعیه حرّانى، قم: جامعه مدرسین ،1404ق.
53. تحقیق در تاریخ و عقاید شیخى گرى، بابى گرى، بهائى گرى و کسروى گرایى، یوسف فضایى، تهران: عطایى، 1363.
54. تذکره الوفاء، عباس افندى، حیفا، انتشارات عباسیه، 1924.
55. تقاریر عن المؤمرات الدولیه، محورالاول مع مؤمرات مجمع الفقه الاسلامى، محمدعلى تسخیرى، داراحیاء التراث العربى، الطبعه الاولى، 1424.
56. تکمیل کتاب کشف الحیل و بیان الحقایق، عبدالحسین آیتى، تهران: حافظ، بى تا.
57. تلخیص تاریخ نبیل زرندى، ترجمهِ اشراق خاورى، لجنهِ ملى نشر آثار امرى، تهران 1325.
با فرا رسیدن ایام روزه در فرقه ضاله بهائیت، لازم دانستیم نکاتی را در این زمینه مورد بررسی قرار دهیم. در این مقاله کوتاه تنها به احکام روزه پرداخته و نکاتی را مورد اشاره قرار می دهیم، این احکام از سوی حسینعلی نوری ( بهاء) به پیروان ابلاغ که برگرفته شده از کتاب بیان علی محمد باب است.
واجب شدن روزه در این فرقه ضاله
از ابتدای بلوغ است مانند اسلام. در نظر ابتدایی مشاهده می کنیم این حکم
با اسلام یکی است و در دید ابتدایی چنین نتیجه می گیریم، فرقه تعالیم درستی
دارد. در حالی که با اندکی دقت در می یابیم این کار آنان برای عوام فریبی
است، و ایدئولوژی این فرقه؛ جداسازی ملت ایران از مراجع تقلید و مشغول
نمودن آنان به مکتبی ساختگی که توسط بشری عادی و منحرف بوجود آمده است؛ می
باشد. مکتبی که جنبه های غیر عقلانی و باطل آن به اندک موارد عقلانی آن می
چربد و به تدریج از صحنه عملی زندگی اجتماعی و سیاسی خارج می گردد و به هیچ
کار نمی آید.
رهبران این فرقه ضاله
بدنبال این مطلب هستند، با مطرح نمودن احکامی در ظاهر شبیه به آنچه در دین
مبین اسلام آمده است، جدا شدن مردم از دین و دینداری و پیوستن به فرقه های
شیطانی و غیر دینی را تسهیل نمایند تا در غالب تعریفی جدید از دین افکار
خصمانه خود را دیکته کنند. از نگاهی دیگر اگر بخواهیم در مورد این قبیل
احکام نظری داشته باشیم خواهیم گفت، مطرح نمودن این قبیل احکام به این خاطر
است تا اربابان این فرقه خود و فرقه ساختگی شان را موجه جلوه داده تا به
این وسیله در دید عوام نوعی تقلید از ادیان الهی را به همراه داشته باشند، و
بدین وسیله افراد ساده لوح را با خود همراه نمایند. اما از دیگر موارد می
توان به نداشتن مشکلی برای دیدن نا محرم اشاره کرد که نه تنها از ثواب روزه
کم نخواهد کرد بلکه مشکلی نخواهد داشت از نظر این فرقه ضاله، زیرا این
آیین ساختگی همه را با یکدیگر محرم می داند و ازدواج به غیر از همسر پدر را
جایز می داند، در این فرقه ضاله
دروغ بستن مانند مورد قبل مشکلی برای روزه بوجود نمی آورد حتی اگر دروغ
نسبت به خدا و رسولش باشد بر خلاف آنچه در دین اسلام آمده است که موجب
بطلان روزه خواهد بود، همینطور رفتار جنسی روزه را باطل نخواهد کرد، دقیقا
عکس آنچه در دین اسلام وارد شده است که رابطه جنسی به عنوان یکی از مبطلات
روزه می باشد زیرا فلسفه روزه این است که از امیال نفسانی دست بر داریم تا
خود را به خدا نزدیک کنیم و انجام این قبیل رفتارها بر خلاف این هدف است و
روزه تنها به نخوردن و نیاشامیدن نیست بلکه باید همه اعضاء و جوارح ما روزه
باشد. از این قبیل موارد بسیار وجود دارد و در این سخن کوتاه مجال پرداختن
به آن نمی باشد، و آنان تنها بصورت اسمی و ظاهری به این موارد می پردازند
تا رنگ و لعابی دینی به تشکیلات جاسوسی خود بدهند.
سخن آخر
در فرقه هایی چون بهائیت
که بصورت واقعی و عینی باطل و ساختگی بودن آنها ملموس می باشد، بر آن شدند
تا با پوششی مناسب از طریق دین و با ظاهری دینی و اعتقادی مردم ساده لوح و
گمراه را به سمت خود جذب کنند، در راستای این نقشه شوم احکام تقلیدی از
ادیان الهی بهترین سرپوش برای آنان بشمار می رود تا اربابان این فرقه با
نقابی دینی بتوانند اهداف کثیف خود را به اجرا در آورند. اما در این بین
افراد زیادی اعم از بهائی زاده و کسانی که در این دام گرفتار شده اند و
توانسته اند حقیقت را درک کنند، به واقعیت رسیدند و خود را از منجلاب
تاریکی نجات دادند. فرقه ای که در آن ازدواج با محرم آزاد است و اگر مردی
نتواند بچه دار شود(عقیم باشد) همسرش می تواند در اختیار مرد دیگری قرار
گیرد و بچه دار شود، بچه ای که بدنیا می آید برای مرد اول خواهد بود و مرد
دوم هیچ حقی نخواهد داشت، با همه آنچه بیان شد چگونه میتوان با احکام من در
آوردی و ناقص روزه گرفت؟!!
این
فرقه قبله خود را محل دفن انسانی پلید قرار می دهد که خود را در مرحله اول
نایب امام عصر و در مرحله بعد پیامبر وتا جایی پیش رفت که نعوذ بالله خود
را خدا خواند. یک سؤال مطرح است چگونه میتوان نماز رو به قبر چنین فردی
درست باشد، و همچنین روزه ای که طبق احکام وی گرفته می شود نیز درست
باشد؟!! در پایان روی سخن با افرادی است که این حقایق را نمی دانند وتلاشی
هم در این رابطه انجام نمی دهند تا به واقعیت برسند؛ و گروهی دیگر برای
رسیدن به امیال نفسانی پلید خود از آنان سوء استفاده کرده و آنان را در
ظلمت نگه داشته تا به این وسیله به اهداف خود دست پیدا کنند و آنان را
مدافع و هماهنگ با خود نگه دارند.
نماز
و روزه و دیگراحکام موجود در این فرقه جاسوسی و شیطانی طبق فتوای همه
مراجع تقلید باطل است، زیرا بنیان این فرقه بر مبنای جهل و خرافات انسانی و
در راستای اهداف استعماری کشورهای بیگانه بنا شده است، هدف آنان این است
از این طریق ریشه های اعتقادی مردم را درتمامی ادیان الهی در سراسر دنیا
نابود نمایند و مردم را از راه درست دورکنند تا بتوانند تفکرات شیطانی و
باطل خود را به آنان القاء کنند. پس به جاست جوانان با چشمی باز فریب ظاهر
این قبیل گروه ها را نخورند و خود را در مهلکه آنان نیاندازند و ناخواسته
آب در آسیاب دشمن نریزند.
ادیان نیوز: در
بخش دوم ازنقد بهائیت به احکامی اشاره خواهیم کرد که با خواندن این احکام
هر عقل سلیمی به مضحک بودن وپوشالی بودن این فرقه وآموزه های آن پی خواهید
برد:
1-میرزا بهاء تحت تاثیر محیط تمدن جدید واقع شده و بدون اینکه در پیرامون
این موضوع دقیقا تدبر و تفکر نماید، بطور مطلق سوال نیازمندان را تحریم و
اعطای در مقابل سوال را نیز ممنوع کرده است.
در اقدس می گوید: لایحل السوال و من سئل حرم علیه العطاء قد کتب علی الکل
ان یکسب و الذی عجز فللو کلاء و الاغنیاء ان یعینوا له ما یکفیه اعملوا
حدود الله و سننه ثم احفظوها کما تحفظون اعینکم و لاتکونن من الخاسرین-
سوال کردن حلال نیست و چون کسی سوال کند حرام است بر او چیزی دادن و نوشته
شده است بر همه مردم اینکه کسب کنند و کسی که عاجز از کسب باشد لازمست
وکلاء و اغنیای ملت به اندازه معاش او حقوقی معین کرده و بپردازد شما باید
به حدود خدا عمل کرده و سنن او را حفظ کنید چنان که چشم های خودتان را حفظ
می کنید و نباشید از جمله اشخاصی که در خسارت هستند.
اسلام می گوید: سوال کردن حرام است مگر در موقع ضرورت و بیچارگی و چون
ضرورت به حد لزوم برسد، سوال کردن واجب می شود تا خود او و عائله اش از
گرسنگی تلف نشوند و اما عطاء کردن به هر صورت نیکو و مستحسن می باشد و در
موقع شدت نیازمندی سائل و تمکن شخص مسئول عنه اجابت کردن و عطاء واجب می
شود، ولی در اینجا می گوید: سوال و همچنین اجابت کردن سوال هر دو حرام است.
چیزی که در این حکم موجب حیرت است، این است که: اگر شخصی محتاج و بی چاره و
مضطر شد، پیش از این که اظهار حاجت کرده و برای درد و بیچارگی و اضطرار و
پریشانی خود چاره جوئی کند، چگونه تا زمان در آمدن از بحران خود و خانواده ی
خود را تامین کند؟ چرا اغنیاء که توانایی کمک کردن را دارند، حرام است که
به فقیر کمک کنند؟
جناب بهاء اجابت را از لحاظ اعانت کردن به برآوردن سوال (که حرام است)
اعانت به حرام دانسته و تحریم نموده است، ولی باید متوجه باشد که بسا در
اجابت سوال، اعانت کردن به احیای سائل و حفظ آبروی او و حفظ جان و ناموس
سائل و عائله او می باشد.
و شخص با وجدان و با احساسات چگونه می تواند در این مورد با کمال بی شرمی و
خشونت و قساوت قلب در خواست او را اجابت نکند، آیا اینست معنای- عاشروا مع
الادیان بالروح و الریحان!
2-جایز نیست مهریه زنی زیادتر از نود و پنج مثقال طلا برای دختر شهری و
نقره برای دختر روستایی قرار دادن، و باید کمتر از نوزده مثقال نیز در هر
دو صورت نباشد، و اگر خواستید حد وسط را بگیرید باید نوزده نوزده ترقی
کنید(یعنی 38، 57، 76).
و سپس می گوید: که به بالاتر از آن اگر به اندازه قیراطی باشد باطل می گردد
و این قسم امر شده تا آنکه کلّ مکلّفین در فضل و سعه رحمت حق باشند.
فرق گذاشتن در میان شهر نشین و اهل روستا بر خلاف تساوی حقوق زنان و حرّیّت
است و بسا می بینیم که یک روستایی از هر جهت (ثروت، علم، ایمان) بر شهر
نشین برتری دارد.
3-همانطور که گفته شد در بهائیت فقط ازدواج با مادر ( زن پدر ) حرام اعلام
شده است و هیچ حکمی در منابع بهائی که به طور صریح حرمت ازدواج با دیگر
محارم را عنوان کرده باشد وجود ندارد و این را با قطع یقین می گویم . .
اما این دینی که بنا بوده بیاید و اسلام را کامل کند در موارد زیادی احکام
ناقص و بعضا مخالف با هر عقل سلیمی دارد که بعد از مرگ بهاء( حسین علی نوری
) جانشین او یعنی عبدالبهاء فقط اجازه تبیین را داشت و حق تاویل و تفسیر
احکام را نداشت که این مطلب در وصیت نامه بهاء موجود می باشد .
شوقی هم اوضاعش بهتر از پدربزرگش نبود لذا بعد از مرگ مشکوک شوقی افندی در
لندن اوضاع بهائیان در جنبه های مختلف به طور وحشتناکی به هم ریخت و یک
سردرگمی بین بهائیان مشاهده گردید که البته در پی آن تعدادی از سرشناسان
بهائی نیز از این فرقه روی گردان و به آغوش اسلام بازگشتند. در فلسفه این
حرمت(زن پدر) از افواه منقول است که روزی عبدالبها(فرزند بهاء) عاشق زن پدر
خود میشود وبا توجه به حکمی که ازسوی او صادر شده بود عبدالبهاء میتوانست
با زن پدر خود ازدواج کند ولی به اصطلاح عوامانه گوشه این موضوع خیلی باز
بوده لذا فتوا به حرمت ازسوی بهاء صادر شده است.
حکایت همچنان باقی است
منبع: فرقه نیوز
جامعه مطالعاتی تحلیلی فرق و جریان های انحرافی:
با مطالعه تاریخ هر یک از دو فرقه بابیت و بهائیت به آسانی میتوان از فلسفه تشریع بسیاری از احکام آنان آگاه شد که در این مقاله به فلسفه احکام جنسی بهائیت میپردازیم:
۱. کشف و طرد حجاب در بابیت و سپس بهائیت؛
نخستین زن ایرانی که کشف حجاب کرد، طاهره قره العین است که کمتر کسی است که او را نشناسد. او همسر یکی از دانشمندان و عارف مسلکان عصر خود بود؛ لیکن یکباره از شوهر و فرزندان خود برید و به عراق رفت. گزارشات سیره زندگی او در عراق و ایران پس از بازگشت از عراقش گواه آن است که او زنی هوسران و آزادیخواهی بوده که در محیط خانه و خانوادهاش نمیتوانسته خود را ارضاء کند، از اینرو پس از ترک خانه، خود را از قیود آزاده کرده و پیوسته در پی خودنمایی و عرض اندام برای مردان نامحرم بود. او پس از جدایی از همسر، ابتدا با بد حجابی و سپس با بی حجابی با مردان اجنبی بسیاری در ارتباط بود تا جایی که برخی از سران بابیان همچون قدوس نیز از اباحهگریهای او خشمگین شده بودهاند. [۱]
۲. آزادی جنسی:
الف) در بابیت رابطه جنسی آزاد نیز برای زن و مرد متأهل در نظر گرفته شده است، یعنی زن و مرد متأهل میتوانستند با مرد یا زن دیگری ارتباط جنسی داشته باشند و از این طریق فرزنددار شوند، چون باب فردی کوتاهبین بود و تنها در پی افزایش جمعیت پیروان خود بود، نه انسجام کانون خانواده و … [۱]
ب) بسیاری از روابط جنسیای که ادیان الهی نامشروعند، در بابیت و بهائیت آزاد است، چون استفاده از آزادی جنسی یکی از راههای جذب این فرقههاست، از این رو این فرق را اباحه گرا میخوانند؛ از جمله این آزادیها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– همباشی سیاه: زندگی بدون ازدواج که امروزه توسط رسانههای بهائی نیز تبلیغ میشود، برای نابود کردن کانون خانواده و تسلط بر آنها.
– همجنسگرایی: بهائیت از لواط و همجنسگرایی بازنداشته است [۲] تا جایی که بهائیت انشعابی با عنوان بهائیان همجنسگرا نیز دارد و این شیوه نیز نوعی از آزادی وعده شده در بهائیت است که طرفداران خود را به سوی بهائیت جذب میکند.
ج) در بهائیت ازدواج با زن پدر حرام است، [۳] زیرا بهاء ترسید که فرزندانش به همسرانش تجاوز کنند؛ ولی در مقابل هیچ حکمی درباره ازدواج با دیگر محارم بیان نشده است، [۴] زیرا هنگامی که بهاء زیر دست برادر کوچک خود، یعنی صبح ازل بود، ابایی نداشت که محارم خود را در اختیار صبح ازل قرار دهد.
۳. سران بابیت و بهائیت در مورد خودارضایی نیز سکوت کردهاند. [۴] (البته این فرقه کاری به فرجام مرتکبین این کردار مستهجن ندارد، زیرا هدفش از این آزادیها تنها جذب نیرو است، ولی ادیان الهی این افعالی حیوانی را حرام کردهاند، زیرا آثار مخربی بر روح و جسم انسان دارد که آثار روحی و جسمی آنها از لحاظ علم روز نیز به اثبات رسیده و کتابها و مقالاتی در باره آن نوشته شده است که به آسانی برای مطالعه در دسترس است.)
۴. احکام زنا نیز بازدارنده نیست؛ یعنی بهائیت برای زنا احکامی را در نظر گرفته است که صندوق تشکیلات خود را پر کند، یعنی مجرمان با پرداخت جزای نقدی به تشکیلات بیت العدل، جیب تشکیلات بهائیت را پر میکند و تشکیلات به آنان اجازه میدهد از در خانه هر کس خواستند داخل شده و با ناموس هر کس خواستند زنا کنند؛ البته تشکیلات نیز بیکار ننشسته و برای هر بار تکرار مجازات نقدی متجاوز را بیشتر میکند تا جیب تشکیلات پرتر شود. [۵]
علت آزادی مطلق جنسی در بهائیت، ترویج اباحه گری و فساد برای ریشه کن کردن ادیان الهی، تولید نسل برای افزایش جمعیت فرقه بهائیت و جذب پیروان خاص است، زیرا سران بهائیت میدانند که برخی در پی این آزادیها هستند و میخواهند زیر پرچم دین و مذهب به اباحهگری و هوسرانی بپردازند و اسماً دیندار باشند، آنان نیز این درخواست آنان را پاسخ میگویند تا به اهداف خود برسند.
پانوشت:
[۱]. نک: عبد الحسین آیتی، کواکب الدریه، ج ۱، ص ۶۰ – ۶۱.
[۲]. نک: حسین علی نوری، اقدس، ص ۶۴.
[۳]. نک: پیشین، ص ۳۰.
داریوش و گریس شاهرخ، انوار هدایت، ص ۴۸۷، حکم ۱۲۸۹.
[۴]. نک: علی محمد باب، بیان عربی، باب عاشر از واحد هشتم.
[۵]. نک: پیشین، ص ۲۱.
برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به مقالات:
۱. قره العین در عراق چه کرد؟
۲. سوء استفاده بهائیت از احکام جنسی.
۳. حکم زنا و ازدواج با محارم در بهائیت.
۴. جواز استمنا و خودارضایی در بهائیت
منبع: پایگاه جامع بهائیت
شناسنامه | ||
---|---|---|
نام معمول | بهائیت | |
نوع فرقه | فرق ضاله | |
تأسیس | ۱۲۸۲ق، ایران | |
مؤسس | میرزا حسینعلی نوری | |
شخصیتهای برجسته | میرزا حسینعلی نوری عبدالبهاء شوقی افندی | |
بهائیت، فرقهای منشعب از آیین بابی. بهائیان این آیین را دین میخوانند، ولی مسلمانان عموماً آن را به رسمیت نشناختهاند و آن را فرقهای منحرف میشمارند و معمولاً تعبیر «فرقه ضاله» را برای آن به کار میبرند.
بنیانگذار آیین بهائی، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءاللّه است، و این آیین نیز نام خود را از همین لقب برگرفته است. مهمترین برهان او بر حقانیت ادعایش، مانند سید باب، سرعت نگارش و زیبایی خط بود. نقل شده که در هر شبانه روز یک جلد کتاب مینوشت. بسیاری از این نوشتهها بعدها به دستور میرزا حسینعلی نابود شد. نوشتههای باقیمانده او نیز مملو از اغلاط املایی، انشایی، نحوی و غیر آن بود. مهمترین کتاب بهاء الله، ایقان بود که در اثبات قائمیت سید علی محمد باب در آخرین سالهای اقامت در بغداد نگاشت.
بنیانگذار آیین بهائی، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءاللّه است، و این آیین نیز نام خود را از همین لقب برگرفته است. پدرش، میرزاعباس نوری معروف به میرزابزرگ، از مستوفیان و منشیان عهد محمدشاه قاجار و بویژه موردتوجه خاص قائم مقام فراهانی بود و بعد از قتل قائم مقام از مناصب خود برکنار شد و به نور رفت.[۱] میرزاحسینعلی در ۱۲۳۳، در تهران به دنیا آمد و مانند برادرانش آموزشهای مقدماتی ادب فارسی و عربی را زیرنظر پدر و معلمان و مربیان گذراند. در زمان ادعای بابیت سید علی محمد شیرازی، در جمادی الاولی ۱۲۶۰، او جوانی ۲۸ ساله و ساکن تهران بود که در پی تبلیغ نخستین پیرو باب، ملاّ حسین بشرویهای معروف به «باب الباب»، در شمار نخستین گروندگان به باب درآمد و از آن پس یکی از فعالترین افراد بابی شد و به ترویج بابیگری، بویژه در نور و مازندران، پرداخت. برخی از برادرانش، از جمله میرزایحیی معروف به «صبح ازل»، نیز براثر تبلیغ او به این مرام پیوستند. میرزایحیی سیزده سال از حسینعلی کوچکتر بود.[۲]
از مشهورترین اقدامات میرزاحسینعلی در آن زمان، به نوشتۀ منابع بهائی،[۳] طراحی نقشۀ آزادی قرة العین ـ که در قزوین به اتهام همکاری در به شهادت رساندن ملا محمدتقی برغانی زندانی بود ـ و نقش جدّی و مؤثرش در اجتماع شماری از بابیان در واقعه بدشت بود. این اجتماع بعد از دستگیری و تبعید باب به قلعه چهریق در ماکو و به انگیزۀ تلاش برای رهایی وی از زندان برپا شد. میرزاحسینعلی با توجه به توانایی مالی و فراهم کردن امکانات اقامت طرفداران باب در بدشت،[۴] جایگاهی معتبر نزد اجتماع کنندگان یافت. در همین اجتماع بود که سخن از نسخ شریعت اسلام رفت و قرة العین «بدون حجاب، با آرایش و زینت» به مجلس وارد شد و حاضران را مخاطب ساخت که امروز «روزی است که قیود تقالید سابقه شکسته شد».[۵]
در سال ۱۲۸۲ق واقعهای که در منابع بهائی به «بزرگترین جدایی» مشهور است، توسط بهاءالله به راهانداخته شد و در نتیجه کسانی که به صبح ازل وفادار ماندند، از کسانی که پیرو بهاءالله بودند، جدا شدند. در این هنگام بود که بهاءالله به صورت عام و بدون ابهام ادعا کرد که «من یظهره الله» است؛ چهرهای که چندین جا در نوشتههای باب و به ویژه کتاب فارسی بیان ذکرش به میان آمده است و بابیان آن را به عنوان کانون فرجامشناسی باب تفسیر میکنند. در این هنگام بود که بهاءالله مدعی کهنگی بابیگری شد و مذهب تازهای را رسماً اعلام کرد.[۶]
سرآغاز بحث در مود اعتقادهای بهائی، نظریۀ «وحی تدریجی» است. مطابق این نظریه، خداوند - وجود لایزال و تغییرناپذیری که در ورای عالم مادّی جای دارد – از روز ازل و از طریق موجودات برگزیدهای در هیئت آدمی – که در تاریخ به نام انبیاء و رسل معروف بودهاند – ارادۀ خویش را به مخلوقات خود نمایانده است. در حقیقت این چهرهها، از آنجا که از احکام و حقایق الاهی پرده برگرفتهاند و تا جایی که حیات و شخص آنان به طور کیفی متفاوت از سایر مردمان، به عبارت دیگر مقدّس، بودهاند، میتوان ایشان را مظهر تجلّی ارادۀ آسمانی دانست.
به عقیدۀ بهائیان، زنجیرۀ پیامبران که به حضرت آدم آغاز و به حضرت محمد ختم شد، دورۀ تکمیلشدهای از پیامبری را به نمایش میگذارد. با اعلام برانگیختگی باب در ۱۲۶۰ق دورۀ جدیدی معروف به «دورۀ اجرا» آغاز گشت.
آنان به جای آن که از تعابیر قرآنی «نبی» یا «رسول» استفاده کنند، بیشتر «مظهر الاهی» را به کار میبرند. مظهر الاهی را میتوان «جایی که ذات پروردگار جلوه میکند» ترجمه کرد.
از دیدگاه بهائیان، تمامی پیامبران و رسولان پیشین، جلوههای الاهی و آسمانی بودند. استمرار این رابطۀ آسمانی با بشریت، نشانۀ تحقق میثاق یا عهد بزرگ خداوند است که هیچ گاه مخلوقات خویش را تنها و بدون هدایت آسمانی رها نمیکند.
تبلیغ باب در مورد «شریعت تازه» و سرانجام جانشین کردن آن با مجموعۀ جدیدی از احکام مقدّس، همراه با این ادّعا که هم باب و هم بهاءالله علیرغم تفاوت در واژگان، عملاً در همان مقام و موقعیت حضرت محمد قرار دارند، سبب شده است که این جنبش به چشم بدعت نگریسته شده، در نهایت غیراسلامی شناخته شود.[۷]
از آغاز سدۀ بیستم، در پاسخ به این پرسش که بهائیان به چه چیزی اعتقاد دارند، چندید اصل مطرح شده است، از جمله:
بهاءالله کوشید تا با انتصاب علنی جانشین خود و مشخص نمودن اجزای اصلی نهادهای بهائی، بقای این آئین را تضمین کند.
نظریه یا اصل «میثاق» جایگاه مهمی در این تلاش دارد و دو بخش عمده را در برمیگیرد:
در آئین بهائی، میثاق به نهاد مذهبی متمایزی تبدیل شد و اجرای میثاق موجب میشود که انتقال قدرت به عبدالبهاء، سپس شوقی افندی و سرانجام به بیتالعدل اعظم مورد تأیید قرار بگیرد.[۹]
وحدت آئین بهائی – با صرف نظر از چند استثنا – از طریق میثاق، که عبدالبهاء «مرکز» شناخته شدۀ آن است، به طور مؤثری حفظ گردیده است. اکثریت عظیمی از بهائیان، صلاحیت مصون از خطای «بیت العدل اعظم» را به رسمیت میشناسند، که ارگان حاکم جامعۀ جهانی بهائیان است و در سال ۱۳۴۲ش تأسیس شده و ادارۀ مرکزی آن در حَیفا – واقع در فلسطین اشغالی – است.
این نهاد در کتاب اقدسِ بهاءالله، و به گونهای مشخصتر در کتاب عبدالبهاء به نام الواح و وصایا، پیشبینی شده است. در اصل، قرار بود که این نهاد پس از مرگ وی به عنوان ارگان عالی ضمن تلفیق با نهاد دیگر – ولایت امر – انجام وظیفه بکند.
عبدالبهاء در سال ۱۳۰۰ش درگذشت و بر خلاف پیشبینی خودش فرزند ذکوری نداشن و به همین سبب طرح او تحقق نیافت. شوقی افندی فراخوان انتخابات برای بیت العدل اعظم را به تعویق انداخت تا نخست بنیاد گستردهتری از محافل محلی و ملی ایجاد کند.
بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۲ شمسی، دو ارگان جهانی با هدایت مستقیم شوقی افندی تأسیس شد:
آئین بهائی بر آنچه که نظم اداری میخواند بسیار تأکید میکند. جنبههای نهادی این نظم بدین شرح است: بیت العدل اعظم در رأس است که مصون از خطا بوده، در تصمیمگیری و قانونگذاری از خدا الهام میگیرد. پایینتر از این ارگان عالی، دو سلسله مراتب اداری متمایز ولی مرتبط با هم وجود دارد که به ترتیب به «فرمانروایان» و «فرهیختگان» مشهور هستند. نهادهای فرمانروایان در برگیرندۀ محافل روحانی ملی، با کمیتهها و کنگرههای مرتبط، و نیز محافل روحانی محلی است. از دهۀ ۱۳۰۰ شمسی این رسم وجود داشته است که هر جا ۹ نفر بهائی بزرگسال و یا بیشتر زندگی کنند، باید محفل روحانی محلی تشکیل شود. تشکیل این محفل از طریق رأی همۀ اعضا است. در کشورها و سایر حوزههای گستردهتر که شمار قابل توجهی از محافل محلی وجود دارد، باید در همایش ملی که همه ساله در اول آوریل تشکیل میشود، با انجام انتخابات در میان هیئتهای نمایندگی اعزامی یک محفل ملی تشکیل شود. نهادهای فرهیختگان نیز از بیت العدل اعظم نشئت میگیرند؛ ردۀ نخست در اینجا ایادی امرالله است. نظر به این که فقط ولی امر میتواند آنان را منصوب بکند، عمر این نهاد هنگامی به پایان خواهد رسید که آخرین نفر از ایشان بمیرد. اکنون هیئتهای مشاورهای قارهای به ایادی امرالله کمک میکند. به این هیئتها نیز هیئتهای امدادی و معاونان آنها کمک میرسانند. اعضاء بیت العدل اعظم هر ۵ سال یک بار و همۀ محافل روحانی ملی و محلی هر ۲ سال یک بار برگزیده میشوند. همۀ انتخابات در نخستین روز از ضیافت رضوان انجام میگیرد.[۱۰] |
یک عامل اصلی در ایجاد هویت بهائی، پذیرش تقویم جدیدی است که از سوی باب در کتاب فارسی بیان پیشنهاد شده بود. این گاهشمار شمسی از ۱۹ ماهِ ۱۹ روزه تشکیل شده است. در نخستین روز هر یک از این ماهها، بهائیان جشنهایشان را برگزار میکنند که طی آن اعضای جامعه گرد هم میآیند تا کلام مقدّس بخوانند و یا به آن گوش فرا دهند، درمورد طرحها و فعالیتهای محلی به مشورت بپردازند، یا با یکدیگر با محبت و اخوت نشست و برخاست کنند.
افزون بر این، چند روز مقدّس در طول سال وجود دارد که معمولاً با تشکیل جلسات یادبود و یا مراسمِ موردِ توجه جامعه برگزار میشود. در ضیافت روزهای مقدّس غیر بهائیان نیز اجازه دارند در کنار بهائیان شرکت کنند (البته، حضور غیربهائیان در جشن ۱۹ روزه ممنوع است).
نوروز باستانی ایران با نخستین روز از نخستین ماه بهائی همزمان است.
عصر بهائی با اعلام دعوی باب آغاز شد که دقیقاً ۲ ساعت و ۱۱ دقیقه پس از غروب آفتاب ۵ جمادی الاولی ۱۲۶۰ روی داده است.
۹ روز مقدس که در آنها کار تعطیل میشود عبارتند از:
گرچه بهائیان محدودیتهای غذایی ندارند، در ماه علاء (نوزدهمین ماه بهائی) روزه میگیرند. در این ۱۹ روز، بهائیانی که به سن بلوغ (۱۵ سالگی) رسیدهاند، لازم است از سحرگاه تا غروب آفتاب از خوردن و آشامیدن خودداری کنند.
سایر احکام و ممنوعیتها برای بهائیان عبارتند از نماز واجب، اجتناب از مصرف غیرطبی مواد مخدر و الکل و منع غیبت. این احکام و سایر آنها در کتاب اقدس مطرح شدهاند.[۱۲]
بر اساس آخرین آمارها، جامعۀ جهانی بهائیان نزدیک به ۶میلیون تن جمعیت دارد. در سرتاسر جهان ۱۶۵ محفل روحانی ملی و تقریباً ۲۰هزار محفل روحانی محلی در جهان وجود دارد.
ادبیات بهائی به ۸۰۲ زبان مختلف ترجمه شده و به ۲۱۱۲ گروه قومی و اقلیت متفاوت عرضه گردیده است.
در سراسر جهان ۷ مشرق الاذکار وجود دارد و ۱۲۵۶ محل دیگر نیز برای همین منظور به مالکیت بهائیان درآمده است. آنها حدود ۹۵۰ مدرسه یا برنامههای آموزشی دیگر، ۷ ایستگاه رادیویی و ۶۷۰ طرح توسعۀ اجتماعی و اقتصادی در سرتاسر جهان دارند. در ایالات متحده آمریکا، تقریباً ۷۰۰۰ محل مسکونی و ۵ مدرسه و مؤسسه برای جمعیتی در حدود ۱۲۰۰۰۰ نفر وجود دارد. (ارقام برگرفته از دفتر روابط عمومی بهائیان در کانادا، اسفند ۱۳۷۳)[۱۳]
قانون
زوجیت، قانونی عمومی و همه گیر است و از این رو، می توان ادعا نمود که این
قانون از روزگاران قدیم با آفرینش انسان بوده و هر قوم و ملتی برای خود
نکاحی داشتند، و قوانین و ضوابطی را در رابطة با آن، مورد توجه قرار می
دهند. فرقه بهائیت نیز برای طر فداران خویش ضوابطی برای نکاح وضع کرده است.
۱. سید
علی محمد باب در باب ۱۵ از یک ۸ بیان گفته است: بر هر شخصی واجب است،
ازدواج کند، تا نسلی از او باقی بماند که موحد و خداپرست است، و باید در
این راه جدیت نماید، و اگر ظاهر شود که در یک طرف مانعی از ظهور ثمره است،
حلال می شود بر اینکه اذن بدهد بر دیگری تا به وسیلة دیگری ایجاد ثمره کند،
و جایز نیست ازدواج کردن با کسی که در دین «بیان» نیست.[۱] از این عبارت
استفاده می شود که ازدواج برای بقاء نسل واجب است و اگر این امر حاصل نشود،
زن می تواند در صورت بچه دار نشدن از شوهرش، با مرد دیگر آمیزش کند تا بچه
دار شود.
در کتاب
«گنجینة احکام» (ص ۱۳۶) از قول بهاء الله نیز نقل می کند که: ازدواج عبارت
است از این که بعد از رضایت مرد و زن و رضایت پدر و مادر آن دو، در محلی از
اتقیاء حاضر شوند، و خطبة عقد را به کمال روح و ریحان تلاوت نمایند.[۲] و
در کتاب «اقدس»، میرزا حسین علی نوری می گوید: ازدواج در کتاب «بیان» به
رضایت طرفین محدود بوده، ولی ما می خواهیم دوستی و اتحاد برقرار باشد، لذا
آن را بعد از رضایت طرفین مشروط به اذن پدر و مادر می دانیم تا کینه و
عداوتی میان مردم حاصل نشود، ما مقاصد دیگری هم در این حکم داریم و این کار
مطابق قضاء واقع شد.[۳] خطبة عقد نکاح در مسلک بهائیت به صورت زیر است:
هنگامی که
دختر و پسر به سن بلوغ شرعی (۱۵ سال) رسیدند، می توانند از همدیگر
خواستگاری کنند ولی قبل از تمام شدن ۱۵ سال چه از ناحیة دختر و چه پسر
خواستگاری جایز نیست. و در رابطة با مدت شرعی میان خواستگاری و اجرای عقد
نکاح معتقدند که این مدت نباید بیش از ۹۵ روز باشد.[۴] و پس از وقوع
خواستگاری زن و مرد در محلی برای اجرای عقد نکاح حاضر می شوند و مهریه را
تعیین می کنند، چون بدون آن، دامادی تحقق نمی پذیرد، سپس عقد نکاح را که
عبارت از «دو جمله» است می خوانند. مرد بگوید: همة ما برای خدا هستیم و از
خدا راضی می باشیم (انّا کلّ للّه راضون.) و زن نیز بگوید: همة ما برای
خدا هستیم و از خدا راضی می باشیم. (انّا کلّ للّه راضیات.)
و یا طبق
گفتة «بیان» در (باب ۷ از ۱/۶) هر دو بگویند: من پروردگار آسمان ها و زمین
هستم. و پروردگار هر چیزی که دیده می شود و هر چیزی که دیده نمی شود و
پروردگار عالمین هستم. (انا الله ربّ السموات و ربّ الارض ربّ کلّ شی ربّ
ما یری و رب ما لا یری رب العالمین.) و بعد از آن قبالة نکاح را بنویسند و
امضاء کنند تا میان آنها وثیقه باشد. و در ضمن نباید میان اجرای عقد و زفاف
بیشتر از یک روز فاصله انداخته شود.
۲. مهریه
در مسلک بهائیت از جایگاه مهمی برخوردار است، بگونه ای که بدون ذکر مهریه،
عقد باطل است. به عقیدة بهائیان مهریه باید در مجلس عقد با حضور شهود از
طرف زوج به زوجه به صورت نقد پرداخت گردد. و مقدار آن بنابر دستور «میرزا
حسین علی نوری» چنان که در اقدس (ص ۱۹، سطر ۲) تصریح کرده است: برای شهری
ها ۱۹ مثقال طلای خالص، و برای روستائیان ۱۹ مثقال نقره می باشد. و اگر
بخواهند بیشتر از آن قرار دهند باید ۱۹ تا ۱۹ ترقی کنند تا ۹۵ مثقال و نمی
توانند تجاوز کنند، اگر قیراطی از ۹۵ بالا رود و یا از ۱۹ مثقال کمتر شود
جایز نیست.[۵]
۳. مسالة
طلاق در مسلک بهائیت، بهاء در اقدس (ص ۲۰، س ۲) می گوید: اگر میان زن و
مرد کدورتی حادث شد، مرد نمی تواند زن خود را طلاق دهد و باید یک سال
صبرکند و ممکن است در این مدت رائحة دوستی و مهربانی در میان آنها استشمام
بشود و چون یک سال گذشت، مانعی ندارد طلاق بدهد.[۶] از عبارت مذکور استفاده
می شود که اگر مرد عزم طلاق زنش را داشته باشد باید ۱۹ ماه کناره گیری
نماید، اگر در خلال این مدت پشیمان گردید، و از عزم خود منصرف شد، به همان
حال باقی خواهند ماند، و گرنه بعد از انقضاء ۱۹ ماه طلاق می دهد، و هنگامی
که طلاق واقع شد، دیگر رجوع به زوجة طلاق داده شده جایز نیست تا ۱۹ روز
بگذرد و بعد از آن می تواند رجوع کند و هر زنی را می شود ۱۹ مرتبه طلاق داد
و سپس حرام ابدی می شود. و چیزی که قابل توجه است آنست که، طلاق در نزد
بهائیان به دست زن و مرد داده شده، و صیغة خاصی هم ندارد بلکه صیغه اش همان
انقضای یکسال است. اگر انقضاء سال حاصل شود، جدائی میان زن و مرد به خودی
خود حاصل می گردد بی آنکه حضور شهود عدلین هم لازم باشد.[۷]
۴. بهاء
در کتاب اقدس گفته است: خداوند ازدواج موقت را حرام کرده است در این دورة
پاک، مردم از هوی پرستی منع شده اند تا متلبس به لباس پرهیزگاری باشند و هم
چنین ازدواج با بیش از دو زن حرام کرده ولی خدمت گرفتن دختر باکره را حلال
و بی عیب دانسته است. به همین دلیل، بهائیان ازدواج شرعی و قانونی با بیش
از دو تن از زنان را مباح نمی دانند، اما ارتباط حرام را جایز می
شمارند.[۸]
۵. از نظر
اسلام ازدواج با ۹ گروه از زنان آنها حرام است، ولی در مسلک بهائیت فقط یک
گروه حرام می باشند و آن گروه تنها زنان پدران است. بهاء الله (میرزا حسین
علی نوری) در کتاب اقدس (ص ۳۰، سطر ۱۰) اظهار می دارد: من برای شما ازدواج
با زنان پدرانتان را حرام کردم و از ذکر حکم پسران حیاء می کنم.[۹] و به
همین دلیل، هیچ یک از بزرگان بهائیت چه شوقی افندی، چه عبدالبهاء و پسرش
عباس، در کتابهایشان به غیر از حرام بودن نکاح زنان پدران، کسی را از
نزدیکان، چه خواهران، و چه دختران آنها، و چه دختران برادران، و چه عمه ها و
خاله ها، و چه مادرانی که انسان شیر آنها را خورده (مادران رضاعی) و
خواهران رضاعی، مادر زن، جمع کردن میان دو خواهر در زوجیت و… متعرض نشده
اند، تا جایی که عباس عبدالبهاء فتوی به حلال بودن ازدواج با نزدیکان می
دهد و می گوید:
مادامی که
بهائیون ضعیف و در قلت هستند نکاح نزدیکان از زنان حرام نمی باشد، تا
اینکه بهائیت تقویت شود و تعدادشان فزونی پیدا بکند.[۱۰] و لذا محمد فاضل
در کتاب «الحراب فی صدر البهاء و الباب» به نقل از محمد مهدی خان صاحب کتاب
«مفتاح باب الابواب» تصریح می کند: حتی ازدواج با زنانی که در نزد یهودیان
و مسیحیان حرام بوده، بهائیان تجویز کردند. و جلال الدین شمس در تعلیقی که
بر قول بهاء در کتاب اقدس زده می گوید:
اکتفاء
بهائیان به تحریم ازدواج با زنان پدران، و سکوت از ذکر سائر زنان اقارب،
دلیل قاطعی بر جایز بودن ازدواج با آنان و حلال بودن آنها به مردان نزدیک
می باشد. سپس تصریح می کند: ما نمی دانیم علت حیا «بهاء» از ذکر حکم پسران
نوجوان چیست؟ که می گوید: «ما حیا می کنیم حکم پسران را ذکر کنیم.» بلی
سکوت او از ذکر حکم پسران سبب شده است که عده ای از پیروان وی به این عمل
زشت (لواط) مرتکب شوند، و ذکر نکردن بهاء را، دلیل عمل خود قرار دهند.[۱۱]
پانوشت:
۱ . محمدی اشتهاردی، محمد، بابی گری و بهایی گری، قم، کتاب آشنا، چاپ اول،
۱۳۷۹ ش، ص ۱۹۷؛ و .ح.م. ت، محاکمه و بررسی باب و بهاء، تهران، مرکز نشر
کتاب سرای سعادت، چاپ دوم ۳۳۸ ش، ج ۲، ص ۱۴۷.
۲. همان، محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج ۲، ص ۱۶۲.
۳. افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، دهم، مهرفام، تهران، ۱۳۸۲ ش، ص ۲۵۳.
۴. سراج الدین، احمد ولید، البهائیة و النظام العالمی الجدید، ج ۲، ۲۷۹.
۵. تاریخ جامع بهائیت، ص ۳۷۴، و محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج ۲، ص ۱۵۰، محمد محمدی اشتهاردی، بابی گری و بهایی گری، ص ۱۹۸.
۶. محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج ۲، ص ۱۶۹.
۷. افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، ص ۲۵۸.
۸. عامر النجار، البهائیة و جذورها البابیة، ص ۱۰۲.
۹. دکتر ـ ح ـ م ـ ت، محاکمه و بررسی باب و بهاء، دوم، کتاب سرای سعادت،
تهران، ۱۳۳۸ ش، ج ۲، ص ۱۶۲، و به احمد ولید سراج الدین، البهائیة و النظام
العالمی الجدید، اول، داودی، دمشق، ۱۹۹۴ میلادی، ج ۲، ص ۲۷۷.
۱۰. البهائیة و جذورها البابیة، اول، دارالمنتخب العربی، بیروت، لبنان، ۱۴۱۹ هـ، ۱۹۹۹ میلادی، ص ۱۰۱.
۱۱. البهائیة و جذورها البابیة، ص ۱۰۱.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. مرتضی مطهری، مجموعة آثار، ج ۱۹.
۲. کشف الحیل، عبدالحسین آیتی.
۳. سید حسن کیائی، بهائی از کجا و چگونه پیدا شده؟
حال ببینیم جناب میرزا حسینعلی نوری که خود را پیغمبر جدید و مدعی دین مدرن و جدید برای بشر قرن بیست و یکم و قرون آتی می داند چه دستاوردهائی را به بشریت تشنه عدالت و آسایش به ارمغان آورده است و چگونه به تساوی حقوق زن و مرد و صلح و عدالت جهانی عمل می شود :
1- طاهر کردن نجاسات در صورتی که آب موجود نبود با گفتن 5 مرتبه " الله اطهر" به طرف شیء نجس، پاک و طاهر می گردد.( صفحه 5 کتاب اقدس)
2- تحریم نماز جماعت ( در صفحه 5): کتب علیکم صلوه فردی قد رفع حکم الجماعه
3- تقسیم عجیب ارث و تفاوت میان زن و مرد در سهمیه ارث ( در صفحات 7و 8 ) :
بهاالله وارث را به هفت طبقه و کل ارث را به 42 سهم به شرح زیر تقسیم کرده است:
1- اولاد پسر و دختر 18 سهم 2- شوهر یا زن 5/6 سهم 3- پدر 5/5 سهم 4- مادر 5/4 سهم 5- برادران 5/3 سهم 6- خواهران 5/2 سهم 7- آموزگار 5/1 سهم!!؟(تساوی میان زن و مرد را مشاهده کنید!!؟؟)
- خانه مسکونی و لباسهای مخصوص متوفی فقط به فرزندان پسر می رسد و دختران در آنها حقی ندارند.
- اگر کسی فوت کرد و فرزندی نداشت تمام ماترک او نصیب بیت العدل ( در حیفای اسرائیل ) می شود!!؟
4- زنان شایسته بجا آوردن حج بهائی نیستند: قد حکم الله لمن استطاع منکم حج البیت دون النساء(صفحه 10)
خوانندگان محترم مطلع باشند که حج در نزد بهائیان، زیارت خانه میرزا علی محمد باب!!؟ در شهر شیراز و باغ رضوان در بغداد ( محل اقامت و ادعای نبوت میرزا حسینعلی) و قبله آنان، قبر میرزا حسینعلی در عکای اسرائیل است. یعنی بهائیان دارای دو کعبه هستند!!؟؟ و برای اولین بار قبر یک انسان، قبله بشریت مدرن شده است.
5- بشریت تا هزار سال بعد از نوشتن کتاب اقدس محکوم به پذیرش این احکام بوده و هر کس در طی این هزار سال مدعی دین جدیدی گردد دروغگوست( صفحه 11)
6- حکم جالب مجازات دزد و سارق ( اگر زن باشد حکمی در مورد وی گفته نشده)
( قد کتب علی السارق النفی و الحبس و فی الثالث فاجعلوا فی جبینه علامه یعرف بها( صفحه14)
اگر مردی دزدی کرد اول او را تبعید کنید برای بار دوم او را به زندان اندازید و برای مرتبه سوم علامتی در پیشانی اش بگذارید. اگر برای بار چهارم دزدی کرد حکمش چیست؟ مدت زندان چقدر است؟ علامت روی پیشانی دارای چه مشخصاتی است و آیا نمی توان این علامت را پاک کرد و اگر دزدی توبه کرد و تصمیم گرفت دیگر دزدی نکند آیا با این علامت روی پیشانی جائی در میان جامعه مدعی وحدت عالم انسانی دارد.
7- بیت العدل محل جمع آوری پول زنا و روابط نامشروع میان زن و مرد به طور نامحدود است.
" قد حکم الله لکل زان و زانیه دیه مسلمه الی بیت العدل و هی تسعه مثاقیل من ذهب و ان عادا مره الاخری عودوا بضعف الجزاء"(صفحه15)
اگر مرد و زنی مرتکب زنا شدند مقدار 9 مثقال طلا به بیت العدل می دهند و بخشیده می شوند و اگر هوس کردند برای بار دوم روابط نامشروع برقرار کنند مقدار دوبرابر ( 18 مثقال) طلا به بیت العدل هدیه می کنند و با همین فرمول به روابط نامشروع خود ادامه می دهند و صندوق بیت العدل را با مثقالهای طلا پر می کنند و حدی براین عمل حرام متصور نیست.( یعنی ناموس بهائی 9 مثقال طلا ارزش دارد؟؟)
8- دستور سوزاندن و آتش زدن انسانها به جرم ایجاد حریق:
من احرق بیتا متعمدا فاحرقوه و من قتل نفسا فاقتلوه ( صفحه 18)
کسی که عمدا خانه ای را آتش زد پس او را با آتش بسوزانید و اگر کسی مرتکب قتل شد او را بی درنگ بکشید.
9- اجازه ازدواج یک مرد با دو زن و استفاده از کنیز و به استخدام در آوردن دختران دوشیزه برای خدمت رسانی به مردان!!؟؟
قد کتب الله علیکم النکاح ایاکم ان تجاوزوا عن الاثنتین و الذی اقتنع بواحده من الاماء استراحت نفسه و نفسها و من اتخذ بکرا لاباس علیه
آیا اینست مفهوم تساوی زن و مرد در بهائیت؟ آیا به نظر بهاالله، زن همچنان کنیز و مستخدم مرد باید باشد؟ آیا اینست مفهوم وحدت عالم انسانی؟؟
10-اجسام و اشیاء نجس در نزد بهائیان طاهر و پاک هستند:
وکذلک رفع حکم دون الطهاره عن کل الاشیاء( صفحه 21)
11-نا مشخص بودن ازدواج با محارم و عدم وجود حکم شرعی محارم در بهائیت
قد حرمت علیکم ازواج آبائکم( صفحه 30)
جناب میرزا حسینعلی فقط ازدواج با زن پدر را حرام اعلام کرده و در مورد ازدواج با سایر محارم حکمی ذکر نکرده است. آیا عدم ذکر، دلیل بر جواز ازدواج با محارم نیست و اصولا محارم در بهائیت چه کسانی هستند.
12- عدم وجود حکم لواط با غلامان و پسر بچه ها:
انا نستحیی ان نذکر حکم الغلمان ( صفحه 30)
این پیامبر جدید می گوید من خجالت می کشم که حکم لواط را بیان کنم. بهر حال اگر یک بهائی مرتکب عمل زشت و نا پسند لواط و همجنس بازی گردید حکم مجازات وی در بهائیت چیست؟ جامعه نوین بشری که طالب عدالت و صلح است تکلیفش چیست؟ و با مفاسد اخلاقی ناشی از همجنس بازی چه باید بکند؟
13- دفن اموات در تابوت بلور و سنگهای قیمتی و چوبهای گرانقیمت:
قد حکم الله دفن الاموات فی البلور و الاحجار الممتنعه او الاخشاب الصلبه اللطیفه (صفحه 44)
تکلیف فقرای عالم انسانی و خانواده های ضعیف که قادر به تهیه این تابوتهای گرانقیمت نیستند چیست؟ آیا این نوع دفن اموات با اصول اولیه پزشکی و بهداشتی که موجب گسترش میکروبهای ناشی از تعفن اجساد می گردد مغایرت ندارد؟
14- حکم غیر عملی در مورد ناراحت و محزون کردن دیگران :
من یحزن احدا ان ینفق تسعه عشر مثقالا من الذهب (صفحه 39 )
اگر فردی را محزون و ناراحت کردید بایستی 19 مثقال طلا انفاق کنید
از همه حقوقدانان و دانشمندان علم قضاوت دعوت می شود نحوه اجرای این حکم را تبیین نموده و به بشریت عصر اتم و فضا و فنآوری اطلاعات هدیه کنند.
جالب اینجاست که حکم زنا و هتک ناموس یک دختر 9 مثقال طلا و حکم شکستن دل دیگران 19 مثقال طلا می باشد!!؟ حکم نقص عضو در بهائیت چیست؟
نتیجه عبرت آموز:
خوانندگان محترم با نمونه هائی از احکام تشریعی بهائیت در کتب بیان فارسی و عربی ( نوشته میرزا علی محمد باب) و کتاب تشریعی بهائیت یعنی کتاب "اقدس" ( نوشته میرزا حسینعلی بهاالله)آشنا شدید.
آیا این احکام مطابق با نیاز بشر امروزی است و آیا بهائیان از اینکه خود را حامی دین جدید که مدعی وحدت عالم انسانی است می دانند، شرمسار نمی باشند؟؟
بنابراین طرح شعارهائی امثال شعار" وحدت عالم انسانی" مغلطه ای برای " فریب دادن بهائیان" و "افراد نا آگاه" بوده و جرِیانات تاریخی و کتب احکام و دستورات بهائی همگی مغایرت بهائیت با امثال این شعارها را بصورت واضحی نشان می دهند.
عنوان :
چگونگی ازدواج و طلاق و مهریة بهائیت
در کتاب "گنجینة احکام" (ص 136) از قول بهاء الله نیز نقل می کند که:
ازدواج عبارت است از این که بعد از رضایت مرد و زن و رضایت پدر و مادر آن دو، در محلی از اتقیاء حاضر شوند، و خطبة عقد را به کمال روح و ریحان تلاوت نمایند.
همان، محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج 2، ص 162
و در کتاب "اقدس"، میرزا حسین علی نوری می گوید:
ازدواج در کتاب "بیان" به رضایت طرفین محدود بوده ولی ما می خواهیم دوستی و اتحاد برقرار باشد، لذا آن را بعد از رضایت طرفین مشروط به اذن پدر و مادر می دانیم تا کینه و عداوتی میان مردم حاصل نشود، ما مقاصد دیگری هم در این حکم داریم و این کار مطابق قضاء واقع شد.
افراسیابی، بهرام، تاریخ جامع بهائیت، ص 253، دهم، مهرفام، تهران، 1382 ش
خطبة عقد نکاح در مسلک بهائیت:
الف - عقد نکاح
1- هنگامی که دختر و پسر به سن بلوغ شرعی (15) سال) رسیدند، می توانند از همدیگر خواستگاری کنند .
2- قبل از تمام شدن 15 سال چه از ناحیة دختر و چه پسر خواستگاری جایز نیست.
3- مدت شرعی میان خواستگاری و اجرای عقد نکاح معتقدند که این مدت نباید بیش از 95 روز باشد. احمد ولید سراج الدین، البهائیة و النظام العالمی الجدید، ج 2، 279.
4- پس از وقوع خواستگاری زن و مرد در محلی برای اجرای عقد نکاح حاضر می شوند و مهریه را تعیین می کنند، چون بدون آن، دامادی تحقق نمی پذیرد،
5- عقد نکاح را که عبارت از "دو جمله" است می خوانند.
مرد بگوید: همة ما برای خدا هستیم و از خدا راضی می باشیم (انّا کلّ للّه راضون.)
و زن نیز بگوید: همة ما برای خدا هستیم و از خدا راضی می باشیم. (انّا کلّ للّه راضیات) .و یا طبق گفتة "بیان" در (باب 7 از 1/6) هر دو بگویند: من پروردگار آسمان ها و زمین هستم. و پروردگار هر چیزی که دیده می شود و هر چیزی که دیده نمی شود و پروردگار عالمین هستم. (انا الله ربّ السموات و ربّ الارض ربّ کلّ شی ربّ ما یری و رب ما لا یری رب العالمین.)
6- بعد از آن قبالة نکاح را بنویسند و امضاء کنند تا میان آنها وثیقه باشد.
7- نباید میان اجرای عقد و زفاف بیشتر از یک روز فاصله انداخته شود.
ب - مهریه
1- مهریه در مسلک بهائیت از جایگاه مهمی برخوردار است بگونه ای که بدون ذکر مهریه، عقد باطل است.
2- مهریه باید در مجلس عقد با حضور شهود از طرف زوج به زوجه به صورت نقد پرداخت گردد.
3- مقدار آن بنابر دستور "میرزا حسین علی نوری" چنان که در اقدس (ص 19، سطر 2) تصریح کرده است: برای شهری ها 19 مثقال طلای خالص، و برای روستائیان 19 مثقال نقره می باشد. و اگر بخواهند بیشتر از آن قرار دهند باید 19 تا 19 ترقی کنند تا 95 مثقال و نمی توانند تجاوز کنند اگر قیراطی از 95 بالا رود و یا از 19 مثقال کمتر شود جایز نیست.
بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهائیت، ص 374، و محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج 2، ص 150، محمد محمدی اشتهاردی، بابی گری و بهایی گری، ص 198.
ج - طلاق
مسالة طلاق در مسلک بهائیت بدین قرار است که: بهاء در اقدس (ص 20، س 2) می گوید:
اگر میان زن و مرد کدورتی حادث شد مرد نمی تواند زن خود را طلاق دهد و باید یک سال صبرکند و ممکن است در این مدت رائحة دوستی و مهربانی در میان آنها استشمام بشود و چون یک سال گذشت مانعی ندارد طلاق بدهد.
محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج 2، ص 169.
نکات :
1- اگر مرد عزم طلاق زنش را داشته باشد باید 19 ماه کناره گیری نماید، اگر در خلال این مدت پشیمان گردید، و از عزم خود منصرف شد، به همان حال باقی خواهند ماند، و گرنه بعد از انقضاء 19 ماه طلاق می دهد،
2- هنگامی که طلاق واقع شد دیگر رجوع به زوجة طلاق داده شده جایز نیست تا 19 روز بگذرد و بعد از آن می تواند رجوع کند
3- هر زنی را می شود 19 مرتبه طلاق داد و سپس حرام ابدی می شود.
4- طلاق در نزد بهائیان به دست هر دو از زن و مرد داده شده، و صیغة خاصی هم ندارد بلکه صیغه اش همان انقضای یکسال است. اگر انقضاء سال حاصل شود جدائی میان زن و مرد به خودی خود حاصل می گردد بی آنکه حضور شهود عدلین هم لازم باشد.
تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی، ص 258.
د - ازدواج موقت
بهاء در کتاب اقدس گفته است:
خداوند ازدواج موقت را حرام کرده است در این دورة پاک، مردم از هوی پرستی منع شده اند تا متلبس به لباس پرهیزگاری باشند .
نکات :
1 - ازدواج با بیش از دو زن حرام کرده ولی خدمت گرفتن دختر باکره را حلال و بی عیب دانسته است.
به همین دلیل، بهائیان ازدواج شرعی و قانونی با بیش از دو تن از زنان را مباح نمی دانند اما ارتباط حرام را جایز می شمارند.
عامر النجار، البهائیة و جذورها البابیة، ص 102.
2 - از نظر اسلام ازدواج با 9 گروه از زنان آنها حرام است ولی در مسلک بهائیت فقط یک گروه حرام می باشند و آن گروه تنها زنان پدران است.
بهاء الله (میرزا حسین علی نوری) در کتاب اقدس (ص 30، سطر 10) اظهار می دارد: من برای شما ازدواج با زنان پدرانتان را حرام کردم و از ذکر حکم پسران حیاء می کنم.
دکتر ـ ح ـ م ـ ت، محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج 2، ص 162، دوم، کتاب سرای سعادت، تهران، 1338 ش، و به احمد ولید سراج الدین، البهائیة و النظام العالمی الجدید، ج 2، ص 277، اول، داودی، دمشق، 1994 میلادی
و به همین دلیل، هیچ یک از بزرگان بهائیت چه شوقی افندی، چه عبدالبهاء و پسرش عباس، در کتابهایشان به غیر از حرام بودن نکاح زنان پدران، کسی را از نزدیکان، چه خواهران، و چه دختران آنها، و چه دختران برادران، و چه عمه ها و خاله ها، و چه مادرانی که انسان شیر آنها را خورده (مادران رضاعی) و خواهران رضاعی، مادر زن، جمع کردن میان دو خواهر در زوجیت و... متعرض نشده اند تا جایی که عباس عبدالبهاء فتوی به حلال بودن ازدواج با نزدیکان می دهد و می گوید: مادامی که بهائیون ضعیف و در قلت هستند نکاح نزدیکان از زنان حرام نمی باشد، تا اینکه بهائیت تقویت شود و تعدادشان فزونی پیدا بکند.
عامر النجار، البهائیة و جذورها البابیة، ص 101، اول، دارالمنتخب العربی، بیروت، لبنان، 1419 هـ، 1999 میلادی.
و لذا محمد فاضل در کتاب "الحراب فی صدر البهاء و الباب" به نقل از محمد مهدی خان صاحب کتاب "مفتاح باب الابواب" تصریح می کند: حتی ازدواج با زنانی که در نزد یهودیان و مسیحیان حرام بوده، بهائیان تجویز کردند.
عامر النجار، البهائیة و جذورها البابیة ص 279، چاپ دارالمدنی، جده، 1407 هـ. 1986 میلادی.
و جلال الدین شمس در تعلیقی که بر قول بهاء در کتاب اقدس زده می گوید: اکتفاء بهائیان به تحریم ازدواج با زنان پدران، و سکوت از ذکر سائر زنان اقارب، دلیل قاطعی بر جایز بودن ازدواج با آنان و حلال بودن آنها به مردان نزدیک می باشد. سپس تصریح می کند: ما نمی دانیم علت حیا "بهاء" از ذکر حکم پسران نوجوان چیست؟ که می گوید: "ما حیا می کنیم حکم پسران را ذکر کنیم." بلی سکوت او از ذکر حکم پسران سبب شده است که عده ای از پیروان وی به این عمل زشت (لواط) مرتکب شوند، و ذکر نکردن بهاء را، دلیل عمل خود قرار دهند.
عامر النجار، البهائیة و جذورها البابیة، ص 101.
*********
وقتی در قرن 13 هجری قمری شخصی به نتم علی محمد شیرازی ادعای نیابت و باب امام زمان(عج) را کرد، با حمایت مستقیم کشورهای سلطه طلب توانست بین مردم ایران اختلاف اندازد و بر پایه همین حمایت ها بود که بعد ادعای مهدویت و سپس نبوت کرد و در آخر ادعا نمود که خداست و خداوند در او ظهور کرده و دوره دین اسلام به پایان رسیده است و در نهایت بر اثر واکنش علمای اسلام، در سال 1266 قمری در تبریز اعدام گردید و بعد از او میرزا حسینعلی ملقب به بهاءالله ادعای جانشینی او را کرد و گفت منم خدای عزیز که باب مژده آمدنم را داده بود و در کتاب هایی که نازل کرد تنها مقداری از احکام باب را نسخ کرد و پس از او پسرش عباس معروف به عبدالبها جانشین او شد. (ماجرای باب و بهاء، حسین طباطبایی،ص 45)
در این نوشته قبل از بیان عقاید و احکام بهائیت اشاره ای خیلی کوتاه به حمایت بیگانگان از این فرقه می کنیم:
1- حمایت روسیه: سفارت روسیه از اول فتنه بابیه و پیدا شدن فرقه بابیه و بهائیه از رهبران این فرقه حمایت می کرد. به عنوان مثال دالگورکی سفیر روسیه در تهران برای نجات بهاءالله از زندان پادرمیانی کرد و فرستاده خود را با وی همراه نمود تا به سلامت از ایران خارج شود.
2- دولت انگلیس: بعد از انتقال رهبری بابیت و بهائیت به عراق و سپس فلسطین، رهبران این فرقه خود را به تبعیت استعمار انگلیس در آوردند به طوری که پس از پایان جنگ جهانی اول به پاس خدماتی که عبدالبهاء برای استعمار انگلیس انجام داده بود طی مراسمی لقب سر (sir) و بزرگترین نشان خدمتگزاری، نایت هود (knight-hood) را دریافت کرد.
3- آمریکا: در اثر حمایت های آمریکا، بهائیگری به ستون پنجم و یکی از ابزارهای استکباری آمریکا بعد از جنگ جهانی اول مبذل شد.
4- پادشاه عثمانی: برای قدردانی از حمایت های عثمانی از بهائیت، عبدالبهاء، لوحی برای او نازل کرده و از او تشکر نمود.
5- دولت غاصب اسرائیل: بهائیت از اول پیداش خود با یهود همکاری داشت، به طوری که دکتر احمد شلبی عقاید این فرقه را در کتاب مقارنة الادیان الهیودیه می آورد که هیئت بین المللی حیفا در نامه ای به محفل روحانی ملی بهائیان ایرن در اول ژوئیه 1952 رابطه شرقی افندی را با حکومت اسرائیل اعلام داشت. (تاریخ جامع بهائیت،ص 271 و 298 و 323 و 563). با توجه به مطالب فوق معلوم می شود که فرقه بهائیت از اول تأسیس تا زمان حال همیشه وسیله ای برای خیانت به مسلمانان و حمایت از دولت های استعماری بوده است.
اما در مورد عقاید آنان باید گفت کتابهایی که البهاءالله یعنی میرزا حسینعلی به گمان خودش نازل کرده و عقاید و احکامش را گفته است به عنوان نمونه اشاره می کنیم:
1- الایقان 2- مجموعه الالواح 3- الشیخ 4- اقدس 5- نبذة من تعالیم حضرت البهاء.
عقاید بهائیت:
بیشتر عقاید بهائیت در محور بهاءالله است که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:
1- شناخت: اولین چیزی که بر بندگان واجب شده است شناخت محل تابش وحی و طلوع امرالله است، یعنی معرفت به میرزا
حسینعلی بهاءالله که در اثر این شناخت اعمال قبول می شود.
2- بهاءالله همان خداست و پس از او شوقی افندی خدا شد.
3- بهاء مژده انبیاء گذشته و باب است، یعنی سید علی محمد شیرازی باب فقط مژده رسان بهاء الله بود و با آمدن او قیامت نزدیک می شود.
4- اسماء، صفات و افعالی که برای خداوندتبارک و تعالی ذکر می شود (یعنی خدا در آنها ظهور کرده است) وگرنه خداوند، اسماء و صفات و افعال ندارد.
5- بهاءالله، احد و واحد است و شریکی در ملک برای او نیست، چرا که خداوند در او ظهور کرده است و این ظهور برای شناخت بیشتر خداوند است که در حجاب غیب از نظرها پوشیده است.
6- بهائیت از همه ادیان گذشته بهتر است، چرا که خداوند در بهاءالله ظهور کرده است و ادیان دیگر با ظهور بهاء تمام می شوند و به مرحله کمال می رسند.
7- دین اسلام تا آمدن بهاءالله معتبر بود و قرآن کریم هیچ گونه اعجازی ندارد و توسط باب نسخ شده است.
8- بهاءالله یک معجزه است، زیرا بدون اینکه به مدرسه برود توانسته الواح مقدس فارسی و عربی را املاء نماید.
9- شریعت بهائی فقط پس از هزار سال قابل تغییر است یعنی خداوند تبارک و تعالی می تواند بعد از هزار سال در شخص دیگری ظهور کند و دین بهائیت را نسخ کند، همچنان که با ظهور خود در بهاء دین اسلام را نسخ کرد. (مقارنة الادیان(الیهودیه)،ص 331)
احکام:
بهائیت برای خود احکامی را هم به گمان خویش نازل شده، دارند که به چند نمونه مهم اشاره می کنیم:
1- نماز: صبح و ظهر و شام 9 رکعت به صورت فرادی نماز می خوانند و قبله شان شهر عکا است که قبر میرزا حسینعلی بهاء (خدایشان) در آنجاست. در بهاءیت نماز آیات نسخ شده و کسی که اب ندارد به جای وضو، پنج بار می گوید: بسم الله الاطهر الاطهر.
2- روزه: بهائیت می گویند هر سال 19 ماه دارد و هر ماه نوزده روز پس روزه 19 روز در آخرین ماه سال واجب است که عید نوروز عید فطرشان می شود.
3- حج: زیارت محل تولد باب در شیراز و خانه حسینعلی میرزا در بغداد در همه ایام به جای زیارت کعبه قرار داده شده است.
4- ازدواج: بیش از یک زن جایز نیست، ازدواج با زن پدر حرام ولی با بقیه محارم مانند مادر و خواهر و ... حلال است.
5- طهارت: همه اشیاء روی دنیا پاک است مانند: بول، غائط، منی، سگ و ... و این موهبت بهاء به بندگان است.
6- مراکز اجتماع: «حظیرة القدس» در عشق آباد و «مشرق الاذکار» در نزدیک شیکاگوی آمریکا از مراکز اجتماع بهائیت به شمار می آیند.
7- تربیت اولاد: درس و یاد دادن احکام به فرزند بر عهده پدر است و اگر فقیر باشد هزینه آن از بیت العدل داده می شود.
8- یک سوم از دیه کسی که کشته شده است حق بیت العدل بهائیت است نه صاحب دم.
9- زنا: حد زنا در مرحله اول 9 مثقال طلا و در مرحله بعد 18 مثقال به بیت العدل ریخته می شود.
10- مهمانی: هر ماه یکبار مهمانی بر همه واجب است هر چند با دادن آب خالی.
11- بهداشت: هر هفته یکبار غسل و ناخن گرفتن واجب است.
12- عید: هر سال دو عید هست: که عبارتند از روز بعثت باب (ادعای بابیت) و روز ولادت میرزا حسینعلی بهاء.
13- دفن اموات: مرده ها باید در بلور، سنگ های قیمتی و چوب های محکم و لطیف و با انگشتر نقش دار به اسم بهاء دفن شوند.
14- آداب و معاشرت: با ادیان دیگر با محبت و مسالمت رفتار شود تا بوی خوش رحمان (بهاءالله) را بیایند.
15- ارث: سهم دختر و پسر مساوی است همچنان که بلوغ هر دو در 15 سالگی است.
16- اسباب منزل: هر نوزده سال یکبار، باید اثاثیه منزل تغییر یابد (فرق و مذاهب کلامی،ص 343).
با توجه به حمایت های علنی اسکبار و ادعاهای بی منطق بهائیت باید بگوئیم بهائیت دین نیست بلکه نقشه استعماری است برای ضربه زدن به امت اسلامی و غلبه بر کشورهای اسلامی. زیرا اگر مردم این مکتب را بپذیرند دیگر مبارزه با ظلم، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر مفهوم خودش را از دست می دهد و باید اشیای قیمتی را به حساب بهائیت در بیت العدل که به جای بیت المال رایج در دین اسلام است بریزند تا استکبار با خیال راحت بر کشورهای بزرگ اسلامی تسلط یابد و هیچ رقیبی هم نداشته باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، اسماعیل رائین.
2- بهائیت در ایران، تهران، زاهد زاهدانی. (آیا می دانید؟ 3، رضا جاهد)
شادی ارواح طیبه شهدا و امام خمینی (ره) فاتحه مع الصلوات
احکام بهائیت
احکام بهائیت
عبدالبهاء رهبر دوم بهائیت در اعترافات خود به این احکام غیر انسانی علی محمد باب چنین می نویسد : ” در یوم ظهور حضرت اعلی ( میرزا علی محمد باب ) منطوق بیان ( عبارت بود از ) ضرب اعناق ( گردن زدن غیر بابیها) حرق کتب ( سوزاندن کتابها) و اوراق و هدم بقاء ( متبرکه) و قتل عام الا من آمن و صدق ( غیر بابیان) بود” ( مکاتیب جلد۱ ص ۲۶۶ نوشته عبدالبهاء)
فتنه انگیزی ها و هراس افکنی های بابیان که برنامه های خود را از دسیسه های رهبران این گروه علی الخصوص میرزا حسینعلی نوری و برادرش صبح ازل که از جمله گروندگان به باب بودند می گرفتند نقش اساسی در قتل عام مسلمانان در شهرهای مختلف کشورمان داشت. با اینکه بعد از مدتی کذب ادعاهای باب برای همگان روشن گردید و باب به دستور حاج میرزا آقاسی صدر اعظم وقت به زندان افتاد، بابیان به سرکردگی میرزا حسینعلی نوری و برادرش صبح ازل در گوشه و کنار کشور با تحریک دست های خارجی که چشم طمع به سرزمین اسلامی ایران داشتند شروع به اغتشاش کردند. تعداد زیادی از هموطنان بیگناه توسط این فرقه به قتل رسیدند و اموالشان غارت شد. واقعه قتل و غارت روستاهای مازندران، قتل و غارت مردم زنجان و نیریز و یزد از جمله وقایع دردناک تاریخ ایران بود.
در این هنگام امیرکبیر درصدد برمی آید که علی محمد باب را بعنوان عامل این فتنه از میان بردارد و در ملاء عام مجازات کند و از این راه شورش های بابیان را سرکوب نماید. ولی بعضی از علما به علت شبهه جنون و خبط دماغ باب، بر کشتن علی محمد رای ندادند. باید دانست که شبهه جنون باب، بی مورد نبود و از دشمنی با او سر نزده است بلکه مورخان بهائی نوشته اند که علی محمد باب چندی در فصل تابستان در هوای داغ بوشهر بالای بام خانه اش می رفت و در برابر آفتاب سوزان از صبح تا شام به قصد تسخیر خورشید!! اورادی را می خواند این مبلغان بهائی گفته اند مقصود وی از این کار عجیب آن بود که خورشید را واسطه قرار دهد تا پیام وی را به محبوبش ( بهاالله )برساند!!!! ( مطالع الانوار اثر اشراق خاوری مبلغ معروف بهائی ص۶۶ و ۶۷ و کتاب مفتاح باب الابواب ترجمه فرید گلپایگانی ص ۸۹ و ۹۰)
این کار وی مایه پریشانی فکر و معیوب شدن مغز وی را فراهم آورد چنانکه از آثار او نکاتی یافت می شود که این احتمال را در ذهن هر خواننده ای قوت می بخشد از جمله شاهکارهای علمی( تناقضات آشکار) او در کتبش چنین است :
– علی محمد باب معتقد است حضرت داوود قبل از حضرت موسی میزیسته مدرک: اسرارالآثار حرف ر-قص۱۰۹ که در قرآن حضرت داوود از انبیای بنی اسرائیل است که ذکر آن بعد از حضرت موسی آمده است.
– غرق شدن قوم عاد و ثمود در خلیج مدرک: احسن القصص ص۳۴چاپ سنگی . در قرآن آمده که قوم عاد در اثر تبدبادهای پیاپی و قوم ثمود در اثر صاعقه آسمانی هلاک شدند.
– نجات ابراهیم از رودخانه !!؟؟
– عمر این عالم دوازده هزار و دویست و ده سال است مدرک: بیان فارسی ص۹۵
– همانا خدا، اسب را از مرکز باء(حرف ب) مقدر فرموده و قاطر را در صورت “واو” آفریده و خر را به شکل زمین قرار داده تا در سفرهای خود بر آنها سوار شوید مدرک: احسن القصص ص۱۹۷
– اگر از سوی یکی از زوجین (زن یا شوهر) مانعی برای تولید فرزند ظاهر شد ( مانند عقیم بودن و غیره) حلال است برای هر کدام به اجازه دیگری که از او ثمره ( فرزند) ظاهر شود ولی وصال جایز نیست مگر با کسی که در آئین بابیگری داخل گردد!!! مدرک بیان فارسی ص۲۹۸ و بیان عربی ص۳۷ یعنی اگر مردی بابی، از همسر خود فرزند نیاورد می تواند زنش را دراختیار بابی دیگری قرار دهد و از این راه تولید ثمره کند. با این تفاوت که در کتاب بیان عربی شرط اجازه زن و شوهر به یکدیگر برای این عمل غیر اخلاقی را حذف کرده است.
– جواز استمناء
– طاهر شمردن منی
– پرهیز نکردن از فضولات حیوان ! در بیان عربی ص ۲۸ آمده است:ترجمه : ” هفدهم آنکه از آنچه از حیوان ( موش و سگ و خوک و …) بیرون میآید پرهیز نکنید مگر این که لطافت را دوست داشته باشید”!!!
با این همه برخی از علمای شیعه که احتمال دیوانگی درباره علی محمد را نپذیرفته و او را مردی دروغگو و ریاست طلب و وابسته به استعمار می شمردند، به قتل وی فتوا دادند و علی محمد باب به همراه یکی از پیروانش در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ ه.ق در تبریز اعدام شد.
امروزه با توجه به تناقضات آشکار علی محمد باب در کتب و ادعاهایش و اینکه ادعاهای باب در واقع شالوده بهائیت است، تشکیلات بهائیت به بهانه های مختلف کتب او را در اختیار بهائیان قرار نمی دهد تا مبادا حقیقت برای آنان آشکار شود و مانند بسیاری از مبلغان معروف و بزرگ بهائی که از این فرقه به دامن پاک اسلام بازگشتند از بهائیت برگردند. در برخی موارد که این مطالب افشا می شود قلم توجیه برداشته و به توجیهاتی غیر منطقی و به دور از عقل می پردازند اما باید توجه داشت که انسانهائی که طالب حقیقت اند با تلاش و کوشش و دوری از تعصب به حقیقت دست خواهند یافت و از هدایت پروردگار بهره مند خواهند گشت.
علی محمد باب هنگام اعدام به خاطر خیانتهایش به بشریت(با دستور امیر کبیر اعدام شد.)
نمونه هائی از احکام باب
۱- در کیش باب درس خواندن و درس دادن در هر رشته و علمی تحریم گردیده، مگر آنچه خود باب نوشته یا در ترویج امر بابیت بنویسند.
« لا یجوز التدریس فی کتب غیر البیان »
« بیان فارسی صفحه ی ۱۳۰»
احکام بهائیت
۲- باب در ردیف تحریم مسکرات و افیون، استعمال دارو را نیز حرام کرده است.
« الباب الثامن من الواحد التاسع فی حرمة التریاق (۱) »
« والمسکرات و الدواء مطلقاً ملخص اینباب آنکه کل شئون دون »
« حب ازدون حق بوده و هست و کل شئون حب از حق بوده و هست »
« و نهی شده از مسکرات و آنچه حکم دواء بر او ذکر شده » (۲)
و این حکم را در بیان عربی به این صورت آورده :
« انتم الدواء ثم المسکرات و نوعها لا تملکون »
« بیان عربی صفحه ی۴۲ »
۳- خرید و فروش صادرات خراسان حرام است.
« و نهی شده از تنباکو و اشباه آن و آنچه که »
« از سمت خراسان حمل میشود. »
« بیان فارسی صفحه ی ۳۲۲ »
۴- باب تجویز میکند که اگر کسی نتوانست همسر خود را باردار کند اذن دهد که از دیگری باردار شود ، مشروط به آنکه شخص ثالث ایمان به باب داشته باشد !!!
« الباب الخامس والعشر من الواحد الثامن »
« فی ان فرض لکل احد »
« ان یتاهل لیبقی عنها من نفس یوحد الله ربها ولابد »
« ان یجتهد فی ذلک و ان یظهر من احد هما ما یمنعهما عن »
« ذلک حل علی کل واحد باذن دونه لان یظهر عند الثمرﺓ »
« و لا یجوز الاقتران لمن لایدخل فی الدین »
« بیان فارسی صفحه ی ۲۹۸ »
احکام بهائیت
۵- باید بدستور باب کلیه ی کتب علمی جهان در هر رشته بکلی از بین برده شود ، جز کتبی که در ترویج امر او بنویسند .
« الباب السادس من واحد السادس فی حکم محو کل الکتب الا »
« ماانشئت او تنشی فی ذلک الامر »
« بیان فارسی صفحه ی ۱۹۸ »
۶- باب دستور میدهد که هرگاه از پیروان او کسی بسلطنت رسید ، احدی را غیر از مؤمنین به او روی زمین نگذارند .
« الباب السادس و العشر من الواحد السابع فی ان الله قد فرض »
« علی کل ملک یبعث فی دین البیان ان لایجعل احد (۳) »
« علی ارضه ممن لم یدن بذلک الدین و کذلک فرض علی الناس »
« کلهم اجمعون »
« بیان فارسی صفحه ی ۲۶۲ »
احکام بهائیت
۷- سوار گاو نشوید و شیر خر نخورید !!!!
« و انما الخامس من بعد العشر لاترکبن البقر و لاتحملن علیه »
« من شیئی ان انتم بالله و آیاته مومنون ، و لاتشربن لبن »
« الحمیر … الخ »
« بیان عربی صفحه ی ۴۹ »
۸- بدون رکاب و لگام بر حیوانات سوار نشوید !!!
« و لا ترکبن الحیوان الا و انتم باللجام و الرکاب لترکبون »
« بیان عربی صفحه ی ۴۹ »
۹- تخم مرغ را قبل از پختن بجائی نزنید می شکند و ضایع میشوید . !!!!
« و لاتضربن البیضه علی شیئی یضیع مافیه قبل ان یطبخ »
ما تخم مرغ را رزق نقطه ی اولی ( علی محمد باب ) قرار دادیم ، شاید شما شکرگزاری کنید !!!!
« هذا ما قد جعل الله رزق نقطه الاولی فی ایام القیامه »
« من عنده لعلکم تشکرون »
۱۰- استمناء در شریعت باب جایز است .
« و قد عفی عنکم ما تشهدون فی الرویا او انتم بانفسکم »
« عن انفسکم تستمنیون »
« بیان عربی صفحه ی ۳۵ »
عفو شد از شما آنچه که در خواب می بینید و همچنین عفو شد که شما بوسیله خودتان از خودتان منی بگیرید .
۱۱- کودکان را روی صندلی یا کرسی یا تخت بنشانید که از عمرشان حساب نشود و بهر چه خوشنود شوند آزادشان گذارید و به آنها خط شکسته بیاموزید .
« و لتستقرن الصبایا علی سریر اوعرش او کرسی فان »
« ذلک لم یحسب من عمر هم و لتاذنن لهم بما هم یفرحون »
« و لتعلمن خط الشکسته (۴) »
احکام بهائیت
« بیان عربی صفحه ی ۲۶ »
۱۲- بدستور باب هر شخص بابی حق ندارد بیش از ۱۹ جلد کتاب داشته باشد ، و اگر تخلف ورزید ۱۹ مثقال طلا جریمه باید بدهد .
« نهی عنکم فی البیان ان لا تملکن فوق عدد الواحد من کتاب »
« و ان تملکتم فلیلزمنکم تسعه عشر مثقالا من ذهب حداً فی »
« کتاب الله لعلکم تتقون »
۱۳- باب دستور میدهد تمام آثار او را مالک شوند ولواینکه چاپی باشد .
« ثم العاشر اذا استطعتم کل آثار النقطه تملکون و لو کان چاپا »(۵)
« بیان عربی صفحه ی ۴۲ »
احکام بهائیت
۱۴- باب خرید و فروش عناصر اربعه و بتعبیر خودش « عناصر الرباع » را تحریم کرده است !!!!
« ثم الحادی من بعد العشر لا تبیعون عناصر الرباع و لا تشترون »
« بیان عربی صفحه ی ۴۳ »
۱۵- باب دستور میدهد اموال و هرچه را که منسوب بغیر مومنین به اوست ، در هر کجا قدرت دارند مصادره کنند .
« ثم الخامس فلتاخذن من لم یدخل فی البیان ما ینسب الیهم »
« ثم ان آمنو التردون الا فی الارض التی انتم علیها لا تقدرون »
« بیان عربی صفحه ی ۱۸ »
احکام بهائیت
۱۶- باب دستور میدهد که از مدفوع حیوانات پرهیز نکنید .
« ثم السابع من بعد العشر ما یخرج من الحیوان فلاتحذرن »
« بیان عربی صفحه ی ۲۸ »
۱۷- باب دستور میدهد از سگ و غیر آن پرهیز نکنید .
« قل الاول فلا تحترزن عن الکلب و غیره »
« بیان عربی صفحه ی ۴۴ »
۱۸- در شریعت باب واجب است که هر نفسی برای وارثان خود نوزده ورق کاغذ سفید لطیف ارث باقی گذارد !!!
« الباب الثانی من الواحد الثامن یجب علی کل نفس ان یورث »
« لوارثه تسعه عشر اوراقا من القرطاس اللطیفه »
« بیان فارسی صفحه ی ۲۷۴ »
احکام بهائیت
۱۹- باب دستور میدهد که بندگان خدا در هر آبادی « بیت حر » بسازند . اگر توضیح خود او در سطور بعد نباشد (در کتاب بیان ) بهیچوجه فهمیده نمیشود منظور از « بیت حر » ( خانه گرم ) حمام است .
« الباب الثالث من الواحد السادس فی ان الله قد حکم »
« بان ینبو اعباده فی کل قریه من بیت حر »
۲۰- در آئین باب تزویج دو خواهر در یک زمان و ازدواج خواهر و برادر جایز است و در کتاب « هشت بهشت » که در آئین باب و تاریخ بابیه نوشته شده در صفحه ۱۸۹ سطر دوم و سوم مینویسد :
« ششم – ( از احکام نکاح ) اینکه جمع مابین اختین در شریعت بیان جائز است .»
« هفتم – نکاح اخت ( خواهر ) مادام که برادر او از هنگام ولادت رویت نکرده باشد جائز است .»
۱- کذا فی الاصل
۲- مانند اینکه طبیعت میوه را بعنوان دارو برای مریض تجویز کند خوردن آن حرام میشود .
۳- کذا فی الاصل
۴- کلمه ی شکسته فارسی است که باب با الف ولام عربی استعمال کرده وغلط است ، مثل اینکه ما کلمه ی دوچرخه را که فارسی است با الف و لام عربی ترکیب کنیم و بگوئیم الدوچرخه کانت دوادا .
۵- همه می دانند که الفبای عربی (چ) و (پ) ندارد و استعمال کلمه چاپ که با تنوین هم آورده شده است در عربی غلط رسوائی است.
احکام بهائیت
نمونه هائی از احکام بهاء
۱- سارق باید اول تبعید نمود وسپس محبوس ساخت و با رسوم علامتی بر پیشانی او بنهند و برای دفعات بعد در بهائیت حکمی نیست .
« قد کتب علی السارق النفی و البحس و فی الثالث فاجعلوا »
« فی جبینه علامته یعرف بها »
« کتاب اقدس آیه ی ۱۰۹ »
توضیح – در بهائیت زن بهائی اگر دزدی کرد حکمی ندارد .
۲- هر مرد و زن بهائی که مرتکب زنا شوند باید ۹ مثقال طلا به بیت العدل بپردازند و در مرتبه دوم ۲ برابر اول ،یعنی ۱۸ مثقال .
« قد حکم الله لکل زان و زانیه دیه مسلمه الی بیت العدل »
« و هی تسعه مثاقیل من الذهب و ان عادامره اخری عودوا »
« بضعف الجزاء »
« کتاب اقدس آیه ی ۱۱۷ »
احکام بهائیت
۳- در قانون ارث بهائیت خانه ی مسکونی و لباس مخصوص متوفی اختصاص به ارشد اولاد دارد و سایر وراث از آنها محرومند .
« و جعلنا الدار المسکونه و الالبسه المخصوصه للذریه »
« من الذکران دون الاناث و الوارث »
« کتاب اقدس آیه ی ۵۷ »
۴- کسیکه عمداً خانه ی کسی را بسوزاند ( ولو خانه های پوشالی و حصیری ) باید خود او را بسوزانند !!!
« من احرق بیتاً متعمد افا حرقوه »
« کتاب اقدس آیه ی ۱۴۰ »
۵- بهاءالله همه چیز را پاک میداند از روزی که خودش بر جهان تجلی کرده است.
« قد تغمست الاشیاء فی بحر الطهاره فی اول الرضوان »
« اذتجلینا علی من فی الامکان »
« کتاب اقدس آیه ی ۲۴۶ »
احکام بهائیت
۶- بهاءالله دستور میدهد که بهائیان هفته ای یکبار ناخن های خودشان را بگیرند و در آبی که تمام بدن را فرا گیرد فرو روند .
« قد کتب علیکم تقلیم الاظفار و الدخول فی ماء یحیط »
« هیاکلکم فی کل اسبوع »
« کتاب اقدس آیه ی ۲۴۶ »
۷- در بهائیت حکمی برای منع ازدواج با محارم جز حرمت ازدواج با زن پدر وجود ندارد .
« قد حرم علیکم ازواج آبائکم »
« کتاب اقدس آیه ی ۲۵۳ »
۸- و همچنین منعی از عمل شنیع لواط نشده ، زیرا بنص کتاب اقدس بهاءالله خجالت کشیده اند حکم آن را بیان کنند .
« انا نستحی ان نذکر حکم الغلمان »
« کتاب اقدس آیه ی ۲۵۳ »
۹- بهاءالله آزادی را حماقت میداند و کسانیرا که در راه آزادی مبارزه میکنند جاهل و نادان میشمارد .
« انا نری بعض الناس ارادو الحریه و یفتخرون بها اولئک »
« فی جهل مبین »
« کتاب اقدس آیه ی ۲۸۱ »
اصول اعتقادی و احکام فرقه بهائیت چگونه است؟
بهائیت فرقهاى انشعاب یافته از فرقه «بابیه» است که اصول، مبانى
اعتقادى و احکام آن را در بر مىگیرد. بنیانگذار فرقه بابیه «علىمحمد
شیرازى» از طریق آشنائى با فرقه «شیخیه» اطلاعات محدودى پیرامون مسائل
عرفانى، تفسیر آیات و احادیث اسلامى کسب نمود.
پس از مرگ سید کاظم رشتى،
سید علىمحمد در ابتدا خود را «باب» و نایب خاص امام زمان (عج) و واسطه
فیض رسانى و ارتباط آن حضرت با مردم معرفى مىنماید و پس از اندک زمانى در
بالاى منبر به مردم اعلام مىدارد: «من خود امام زمان هستم!» تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابى، تهران: نشر سخن، 1371، ص 51..
به
مرور زمان و پس از آن که گروهى از پیروانش با جسارت اساس اسلام را منسوخ
دانستند، علىمحمد باب با حمایت علنى و تلویحى سفارت روس در تهران، پا را
فراتر نهاده و از ادعاى مهدویت به ادعاى نبوت تغییر شکل مىدهد و سپس با
نوشتن کتاب «بیان» به نسخ احکام شریعت اسلام مىپردازد.
سرانجام باب در آخرین نوشتهاش به نام «لوح هیکل الدین» مدعى مقام الوهیت نیز مىشود.
در بخش مربوط به نقد عقاید بهائیت، به بررسى این ادعاها و مستندات آنها
پرداخته شود. به عنوان نمونه علىمحمد باب در وصیتنامه خود به یحیى (صبح
ازل) چنین مىنویسد (ترجمه): «این نامهاى از طرف خداى مهیمن و قیوم به سوى
خداى مهیمن و قیوم است،...» (ر.ک: نقطة الکاف، میرزا جانى کاشانى، ضمیمه
کتاب، به همّت ادوارد براون). هر چند نامبرده در مناظراتى که با علماى ایران در شیراز، اصفهان و تبریز انجام داد، در بخش مربوط به نقد عقاید بهائیت نمونهاى از این مناظرات ارائه گردیده است.
نتوانست از عهده اثبات مدعیات سنگین خویش برآید و این امر، به همراه وجود
خطاهاى بسیار ادبى و علمى در آثار و الواح وى، و مهمتر از آن ظلم و جنایاتى
که پیروان او در مناطق مختلف کشور مرتکب مىشدند، باعث گردید چندینبار
توسط حکومت وقت دستگیر و هر دفعه از گذشته خود ابراز ندامت نماید؛ متن توبهنامه باب در بخش مربوط به نقد عقاید بهائیت ارائه گردیده است.
لکن هربار توبه را مىشکست و دوباره تبلیغ و آشوب را شروع مىنمود تا
اینکه سرانجام در تبریز به جرم ارتداد (طبق فتواى علماى تبریز) به فرمان
امیرکبیر تیرباران شد.
عقائد بهائیت
پس
از مرگ باب از آنجا که وى به ظهور فردى پس از خود با مقام «من یظهره
اللَّه» نوید داده بود افراد زیادى ادعاى چنین مقامى کردند که توسط حسینعلى
و همکارى یحیى، یا کشته شدند یا از ادعاى خود دست برداشتند. سپس میرزا
حسینعلى مقام پیامبرى را براى خود ادعا کرد و از اینجا نزاع اصلى در میان
بابیان آغاز شد.
بابىهایى که ادعاى حسینعلى را نپذیرفتند و بر جانشینى
یحیى باقى ماندند «ازلى» نام گرفتند و پیروان حسینعلى (بهاءاللَّه) «بهائى»
خوانده شدند. او با ارسال نامههایى به اطراف رسماً آیین جدید را اعلام و
عدهاى از بابیان به او ایمان آوردند.
بهاءاللَّه مقامات زیادى براى خود ادعا کرد که مهمترین آنها مقام «الوهیت و ربوبیت» بود.
نکتهاى که خوانندگان گرامى در زمینه عقاید و احکام بهائیت لازم است توجه
داشته باشند این است که مقامات بهائى به دلیل وجود مشکلات متعددى که در
بسیارى از این آموزهها وجود داردهمواره اقدام به کتمان، تحریف یا توجیه آن
براى پیروان خویش نمودهاند. و حال آنکه - همانگونه در ادامه و بخش نقد
عقاید بهائیت ملاحظه مىنمائید - کاملاً مستند و غیر قابل انکار مىباشد.
او همچنین ادعاى شریعت جدیدى نمود و با نگارش کتابهایى نظیر «ایقان»،
«اقدس»، «لوح اشراقات»، «بدیع»، «مجموعة الالواح» - که براساس تفکر،
اعتقادات و تعالیم باب تنظیم یافته - عقاید و احکام فرقه خود را بیان
مىنماید. تاریخ جامع بهائیت،
ص 271 و 298 و 323 و 563. ر.ک: فرق و مذاهب کلامى، على ربانى گلپایگانى،
قم: امیر، 1377 شمسى، ص 341؛ شلبى، احمد، مقارنة الادیان الیهودیه، قاهره،
مکتبة النهضة المصریه، سوم، 1973 میلادى، ص 336. لازم به ذکر است «الواح»
که در نزد بابیان و بهائیان بسیار «مقدس»! و حکم وحى! را دارد، همان مجموعه
«اصول» و «احکام» نوشته شده در دو کتاب مقدس! بهائیان است. کتاب اول
«بیان» نام دارد که توسط سیدعلىمحمدباب تنظیم شده است، و کتاب دوم را
«کتاب اقدس» مىگویند که به وسیله میرزا حسینعلى (بهاءاللَّه) رهبر بهائیت
تنظیم و آماده شده است.
منابع اعتقادى و احکام بهائیان،
نوشتههاى سید علىمحمد باب، میرزا حسینعلى بهاءاللَّه، عبدالبهاء و تا حدى
نیز شوقى افندى است که از نظر بهائیان مقدس بوده و در مجالس ایشان قرائت
مىشود؛ هرچند کتب باب عموماً در دسترس بهائیان قرار نمىگیرد دلیل آن این است که بهائیان از حقایق اعتقادات خود آگاه نگردندبه همین دلیل بیتالعدل مانع چاپ وانشار کتب باب مىگردد. و دو کتاب اقدس و ایقان میرزا حسینعلى نزد آنان از اهمیت خاصى برخوردار است.
بیشتر عقاید بهائیت در محور میرزا حسینعلى (بهاءاللَّه) است که در اینجا به چند نمونه اشاره مىشود:
1. نسخ اسلام؛ با ظهور سید علىمحمد باب اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور کرده و مردم باید همگى بهائى شوند.
بیان، علىمحمد باب، واحد اول، باب 15؛ واحد دوم، باب اول؛ واحد سوم، باب
14؛ همچنین ر.ک: شخصیت و اندیشههاى کاشف الغطاء، کتاب «الایات البینات»،
به کوشش: احمد بهشتى، کانون نشر اندیشه اسلامى، ص 109.
2. شناخت
بهاءاللَّه؛ اولین چیزى که بر بندگان واجب شده است شناخت محل تابش وحى و
طلوع امراللَّه است، یعنى معرفت به میرزا حسینعلى بهاءاللَّه که در اثر این
شناخت اعمال قبول مىشود.
کتاب اقدس، میرزا حسینعلى نورى، ص 1؛ مجموعه الواح، میرزا حسینعلى نورى،
قاهره: مطبعه سعادت، 1338، ص 36؛ مفتاح باب الابواب، محمدمهدى خان
زعیمالدوله تبریزى، ترجمه حسن فرید گلپایگانى، تهران: کتابخانه شمس، 1349.
3. بهاءاللَّه داراى مقام الوهیت و ربوبیت است.
کتاب اقدس، میرزا حسینعلى نورى، ص 77؛ کتاب مبین، میرزا حسینعلى نورى، چاپ
1308 قمرى، ص 286؛ جامعه جعفریه، خندق آبادى، کتابفروشى و چاپخانه پامنار،
1335ه.، ص 28 و 36.
4. بهاء مژده انبیاء گذشته و باب است بیان فارسى، علىمحمد باب، ص 163 و باب نوزدهم، واحد 2.، یعنى سید علىمحمد شیرازى باب هم پیامبر و هم مژده رسان بهاءاللَّه بود و با ظهور او قیامت برپا شده است. بیان، واحد ششم، باب سیزدهم؛ واحد دوم، باب اول، دوم و چهارم و یازدهم، سیزدهمشانزدهم.
5.
علاوه بر عقایدى از این قبیل، امروزه بهائیت به آموزههاى دوازدهگانهاى
پرداخته و آنها را تبلیغ مىنماید. امورى از قبیل؛ تحرى حقیقت، ترک تقلید،
تطابق دین با علم و عقل، وحدت اساس ادیان، وحدت عالم انسانى، ترک تعصبات،
الفت و محبت میان افراد بشر، تعدیل معیشت عمومى، تساوى حقوق رجال و نساء،
تعلیم و تربیت اجبارى، صلح عمومى و تحریم جنگ از جمله اصول دوازدهگانه
بهائیت به شمار مىرود. در صفحات آینده نقد و بررسى اصول اعتقادى و ادعاهاى فرقه بهائیت ارائه مىگردد.
احکام بهائیت
منبع اصلى احکام در میان بهائیان کتاب اقدس است. این کتاب، متممى نیز دارد که به رسالة سؤال و جواب معروف است.
احکام اعلام شده از جانب حسینعلى بهاء بر اساس احکامى است که علىمحمد باب
در کتاب بیان آورده است هر چند در فلسفه و فروع تفاوتهایى بین این دو
مىباشد. برخى از احکام این فرقه عبارتند از:
1. نماز: بهائیان
موظف به نماز روزانهاند. این فریضه از اول بلوغ واجب شود و بر سه نوع
(صغیر، وسطى و کبیر) است. و هر بهائى مخیر به انجام یکى باشد. ادعیه
محبوب، میرزا حسینعلى نورى، ص 46؛ لازم به ذکر است از نماز دیگرى که 9
رکعت است نیز در منابع بهائیت نام برده مىشود که بنا به اعاى بهائیان، به
دلیل اختلافات ناشى از جانشینى بهاء، این نماز نه رکعتى بهائیت به همراه
احکام متمم کتاب اقدس تا کنون مفقود مىباشد. (عبدالحمید اشراق خاورى،
گنجینة حدود و احکام، ص 31). قبلهشان قبر میرزا حسینعلى (بهاء) در شهر عکا است. و کسى که آب ندارد به جاى وضو، پنج بار مىگوید: «بسم اللَّه الاطهر الاطهر» گنجینه حدود و احکام، گردآورى: عبدالحمید اشراق خاورى، تهران: مؤسسه لجنه ملى نشر آثار، 1327، ص 45 ج 11..
2. روزه: به عقیده بهائیت، هر سال 19 ماه دارد و هر ماه نوزده روز. روزه 19 روز در آخرین ماه سال واجب است که عید نوروز، عید فطرشان مىشود. همان.
3. حج: زیارت محل تولد باب در شیراز و خانه حسینعلى میرزا در بغداد در همه ایام به جاى زیارت کعبه قرار داده شده است. ریاض قدیمى، گلزار تعالیم بهائى، به نقل از رساله سؤال و جواب، ص 147.
4. ازدواج و زنا: ازدواج با بیش از دو زن حرام است. اقدس، میرزا حسینعلى، ص 38. - هر چند خود بهاء و بسیارى بهائیان بیش از دو زن گرفتهاند! - همچنین ازدواج با محارم در این آیین مگر با زن پدر، منع نشده است
اقدس، میرزا حسینعلى، ص 74؛ لازم به ذکر است در رساله سؤال و جواب، نیز
بهاء در پاسخ به سؤالى درباره حرمت ازدواج با اقارب چنین مىگوید: «این
امور به امناى بیتالعدل راجع است.» (حسینعلى نورى، رسالة سؤال و جواب،
سؤال 50) و در پیام 15 ژانویه 1981بیتالعدل چنین آمده است: «شما راجع به
محدودیتهاى حاکم بر ازدواج با اقارب، سواى موردى که ازدواج با زن پدر را
ممنوع مىسازد، سؤال کردهاید بیتالعدل همچنین خواستهاند به اطلاع شما
برسانیم که آن معهد اعلى!، هنوز موقعیت را براى صدور قوانین تکمیلى راجع به
ازدواج با اقارب، مقتضى نمىداند بنابر این در حال حاضر تصمیمگیرى در این
مورد بعهده خود نفوس مومنه محول شده». (به نقل از: انوار هدایت، ص487،
حکم 1289 در موضوع ازدواج بین فامیلى.) که در حقیقت محول کردن آن به جامعه
بهائى خود به منزله تأیید چنین موضوعى است که با اصول انسانى در تعارض است.
و مابقى مانند: دختران، خواهران، خالهها، عمهها و... براى ازدواج
حلالند! حد زنا در مرحله اول 9 مثقال طلا و در مرحله بعد 18 مثقال به
بیتالعدل پرداخته مىشود. همان، ص 31.
5. حجاب: حجاب زنان ملغى گردیده و بىحجابى آزاد مىباشد. همان، ص 94.
6. مطهرات پنج چیز است؛ آتش، هوا، آب، خاک و کتاب بیان و در صورت تطهیر با هرکدام ازعناصراربعه، باید آیه تطهیر «اللَّه اطهر» خوانده شود. همان، ص 5.
7. نجاسات: بهائیت
چیزهائى را که در دین اسلام، نجس شمرده شدهاند پاک و طاهر گردانیده است.
مانند: بول، غائط، منى، فضله موش، سگ. و این موهبت بهاء به بندگان اوست همان، ص 73..
8. ربا: معاملات ربوى آزاد و رباخوارى حلال است. بیان، باب 18؛ مجموعه الواح، 78.
9. سیاست: در کتابهاى مذهبى بهائیان به شدت از دخالت در سیاست منع شدهاند.
گنجینه احکام، حسینعلى میرزا؛ عبدالبهاء، رساله السیاسیه؛ نظر اجمالى در
دیانت بهائى، صص50-49؛ جهت آگاهى بیشتر با احکام و عقاید بهائیت ر.ک: فرق و
مذاهب کلامى، پیشین، ص 343؛ بهائیت در ایران، پیشین، صص 110 -114.
بدینگونه
عوامل استعمارى جریان انحرافى بهائیت به مرور و در مراحل مختلف، به منسوخ
اعلام نمودن دین اسلام و نفى و انکار نبوت، امامت، معاد و تعالیم و قوانین و
احکام مقدس و نورانى قرآن مىپردازند. سپس ابتدا ادعاى نیابت خاص حضرت
حجت(عج) و در مرحله دوم ادعاى مهدویت و پس از آن ادعاى نبوت و مرحله آخر
ادعاى الوهیت و خدایى مىنمایند! آنگاه به هدم و نابودى آثار اسلام یعنى
کعبه و قبور انبیاء و امامان و مساجد فرمان مىدهند و سپس به ساختن کعبه
جدید! در شیراز اهتمام مىورزند و با آداب و ادعیه و ذکر و زیارتنامههاى
استعمار ساخته به طواف به گرد آن مىپردازند! احکام دین جدید را صادر و
مطابق با خواست و اهداف استعمار، به رفع حجاب و پوشش زنان فرمان مىدهند و
دخالت در سیاست را - که آرزوى دیرینه قدرتهاى سلطه جهانى در مناطق
اسلامىایست که همواره از اصل ورود و دخالت در سیاست به عنوان یک تکلیف و
وظیفه اسلامى ضربه خوردهاند - ممنوع اعلام مىنمایند!
بدین ترتیب همه
زمینهها آماده و مهیا مىشود تا مبانى و ارکان اعتقادى و ارزشهاى اخلاقى و
پایبندىهاى معنوى جامعه اسلامى متزلزل شده، وحدت و یکپارچگى مسلمانان در
ایران به تفرقه و تشتت تبدیل گردد و از قدرت بىنظیر مذهب تشیع و مراکز علم
و فقاهت و مراجع و فقها و علماى بیدار و آگاه که مدافعان راستین اسلام و
سنگرهاى مستحکم دفاع از هویت دینى و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار
مسلمانان مىباشند، کاسته شود و راههاى تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجى
همواره گردد. بهائیت، مذهب استعمار ساخته براى مقابله با اسلام -4، روزنامه جمهورى اسلامى 26/11/1382، صفحه عقیدتى.
شخصیتهای اصلی | |
نوشتهها | |
کتاب اقدس · کتاب ایقان کلمات مبارکه مکنونه |
|
مؤسسات | |
تاریخچه | |
شخصیتهای بارز | |
بیشتر | |
نشانهها · احکام |
به اعتقاد بهائی، احکام شامل دو بعد مکمّل هستند. یک بُعد، شامل احکام اخلاقی میشود که در گذر زمان تغییرناپذیرند و در ادیان مختلف مشترک هستند؛ مانند دعوت به صداقت و درستکاری. بُعد دیگر شامل احکامی است که هدف نظمبخشی به زندگی اجتماعی را دارند و که بعضی از آنها در بستر زمان قابلیت تغییر دارد، مانند بعضی احکام مربوط به ازدواج.[۱][۲] بسیاری از احکام مربوط به زندگی معنوی و اجتماعی فرد در آئین بهائی در «کتاب اقدس» از آثار بهاءالله ذکر شدهاند. اگر چه بسیاری از قوانین موجود در کتاب اقدس در جامعه امروزی قابل استفاده هستند، بهاءالله امکان استفاده از قوانین جدید با توجه به مقتضیات جامعه بهائی را فراهم آورده و این قوانین اندک اندک دراین آئین ظهور و یا تغییر میکنند.[نیازمند منبع][۳] رعایت احکام فردی مانند روزه و نماز در عین حالی که وظیفهای همگانی هستند از وظایف شخصی فرد محسوب میشوند.[نیازمند منبع][۴][۵] بهاءالله احکام را به عنوان یک چارچوب کیفری به هدف اجرای حکم و یا مجازات در نظر نمیگیرد، بلکه احکام را عامل ترقّی روحانی انسانها میداند.[۶][۳] بهاءالله در کتاب اقدس از پیروان خود میخواهد که احکام را با نیت و عشق به بهاءالله عمل نمایند.[۷][۶]
در احکام بهاءالله سه جنبه میتوان مشاهده کرد: یک احکامی که به رابطهٔ افراد با خدا میپردازد، جنبهٔ دوم به مربوط به آن دسته امور جسمانی و روحانی است که نفعشان به طور مستقیم به افراد میرسد و جنبه سوّم احکامی که در ارتباط با رابطهٔ بین افراد با یکدیگر و بین افراد و جامعه میباشد. احکام کتاب اقدس را به طور کلّی میتوان تحت عناوین زیر طبقهبندی کرد: احکام مربوط به نماز و روزه، مسائل شخصی از جمله موارد مربوط به ازدواج، طلاق، ارث، دستهای از احکام که شامل اوامر، نواهی و نصایح و بالاخره دستهای که بعضی از احکام و شرایع ادیان قبل را نسخ مینماید.[۳]
در آئین بهائی، احکام به صورت مجموعهای از باید و نباید که ترس از مجازات ضامن اجرایی آن باشد، مطرح نمیشود.[۸] بهاءالله احکام را بخش جداییناپذیر ترقّی معنوی انسان میداند.[۸] بهائیان معتقدند همانطور که اگر فردی از بام ساختمان بلندی به پایین بپرد به دلیل نادیده گرفتن قوانین فیزیکی عالم دچار صدمه میشود، زیرپا گذاشتن قوانین معنوی که بر عالم وجود حکمفرماست نیز به انسان از نظر معنوی لطمه وارد میسازد.[۸] در این دیدگاه، احکام دینی به انسان کمک میکند که خود را با قوانین معنوی که بر عالم حکمفرماست وفق دهند.[۸]
در آئین بهائی احکام غالباً نه به دستوالعملهای جزئی برای موقعیتهای متفاوت بلکه به به شکل اصول کلی ارائه شده است که در بسیاری موارد هر فرد به شکلی که در زندگی خود و در هر موقعیت مناسب میبیند این اصول را به کار میگیرد.[۹] تعالیم بهائی دربارهٔ بسیاری از جنبههای زندگی اظهارنظری نمیکنند.[۹] در برخی موارد، به صراحت ذکر شده که یک موضوع خاص مسئلهٔ انتخاب فردی است و نه حکم الهی همچنین در مورد برخی از احکام اجتماعی آئین بهائی که هم اکنون به اجرا گذاشته میشوند نیز تأکید کلّی شدیدی بر آگاهی، درک و عقلانیت فرد است.[۹] بر طبق بیانات بهاءالله، بهائیان احکام بهائی را باید با سرور و از روی عشق اجرا نمایند.[۸] در آئین بهائی هیچ فردی مسئول این نیست که بر دیگران نظارت کند که آیا احکام را رعایت میکنند یا خیر.[۹] در نظر بهائیان فرد فقط پاسخگوی خداست و هر شخص مسئولیت بهبود و به انضباط درآوردن رفتار و اعمال خود را دارد.[۹] در دیانت بهائی طبقهٔ روحانیون و علمای دینی که بتوانند احکام الهی را وضع یا تفسیر کنند وجود ندارد.[۱۰] محافل روحانی محلّی و ملّی وظیفهٔ بهکاربندی احکام اجتماعی بهائی را بر عهده دارند.[۱۰]
مبنای احکام بهائی آثار مکتوب و رسمی بهاءالله مانند کتاب اقدس و ضمائم آن به همراه تبیینات و توضیحات عبدالبهاء و شوقی افندی و قوانین وضع شده توسط بیت العدل اعظم است.[۹] حکایتهای شخصی و روایتهای شفاهی از زندگی بهاءالله یا دیگر بزرگان این آئین، نمیتوانند به هیچ وجه مبنایی برای تعیین احکام باشند.[۹]
بهاءالله تعدادی فرایض معنوی برای پیروانش تعیین کرده است که میتوان از میان آنها به نماز و مطالعهٔ آثار بهائی به صورت روزانه و روزه اشاره کرد.[۱۱] این اعمال به عنوان وسیلهای برای نزدیکی بیشتر فرد به خدا و پرورش صفات معنوی در او در نظر گرفته میشود.[۱۱]
دعا و نیایش جایگاهی اساسی در آئین بهائی دارد.[۱۱] بر طبق احکام بهائی، نماز روزانه عبادتی است که هر روز باید توسط فرد به جا آورده شود. سه نماز روزانه وجود دارد که فرد حق انتخاب از میان آنها را دارد. نماز صغیر (کوچک) و نماز کبیر (بزرگ) یک مرتبه در روز و نماز وسطی (متوسط) سه مرتبه در روز باید ادا شوند.[۱۱]
علاوه بر نماز روزانه، بهائیان تشویق شدهاند که به طور مرتب چه در زندگی فردی و چه در مواقعی که دور هم جمع میشوند به دعا و نیایش پردازند.[۱۲]تعداد بسیاری مناجات و دعا از بهاءاالله و عبدالبهاء به اصل فارسی و عربی و یا به صورت ترجمه به سایر زبانها موجود است که برای این منظور استفاده میشود.[۱۲] بسیاری از دعاهای بهائی طلب یاری از خدا برای رشد صفات و خصائل معنوی میکند و یا تقاضای حفظ، بخشش، یاری، هدایت، کمک در انتشار آئین بهائی و برقراری اتّحاد و وحدت با دیگران دارد.[۱۲] همچنین دعاهایی برای کودکان، والدین و همسران وجود دارد.[۱۲]دعاهای مخصوصی نیز هست که در هنگام سفر، مراسم ازدواج یا خاکسپاری، ماه روزه و ... میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.[۱۲]
معمولاً شکل تعیین شدهای برای خواندن چنین دعاهایی وجود ندارد، امّا توصیه شده است که افراد در خلوت به دعا و مناجات پردازند.[۱۳] حالت و روحیّهای که با آن دعا خوانده میشود بسیار مورد تأکید قرار میگیرد: هر چه شخص منقطع تر شود، دعاهای او خلوص و تأثیر بیشتری خواهد داشت.[۱۳] بهائیان خواندن دعا و مناجات را جهت ابراز محبت به خدا میدانند و نه از جهت ترس از خداوند و یا ترس از آتش جهنم و نه به امید بهشت. بهائیان دعا خواندن و مناجات با خدا را مانند زمانی میدانند که انسان مفتون محبت دیگری میشود و هیچگاه از ذکر و یاد معشوقش سکوت نمیکند. پس چقدر سخت است برای انسانی که مفتون محبت خداوند باشد و از ذکر او دم فرو بندد. فرد روحانی در دیانت بهائی کسی است که از هیچ چیز مسرت نیابد مگر به ذکرالهی.[۱۴]
بهائیان معتقدند؛ تنها تلاوت و تعمق در آیات خداوند است که میتواند باعث ایجاد سرور حقیقی در انسان شود. آیات الهی از نظر بهائیان آیاتی است که فرستادگان خداوند هم چون موسی، عیسی، کریشنا، بودا، ابراهیم، محمد، باب و بهاءالله با استفاده از قدرت وحی خداوندی نازل فرمودهاند آوردهاند.[۱۵] از دیگر فرائض دینی برای بهائیان، مطالعهٔ قسمتهایی از آثار بهاءالله در هر صبح و شب و تفکّر بر معنای آنها و همچنین تکرار ذکراللهابهی ۹۵ مرتبه در شبانه روز است.[۱۲]
به حکم بهاءالله، بهائیان ۱۵ تا ۷۰ ساله، هر سال در آخرین ماه از تقویم بهائی (معمولاً مطابق ۲–۲۱ ماه مارس)، روزه میگیرند.[۱۳] در زمان روزه بهائیان از طلوع تا غروب خورشید از خوردن، آشامیدن و استعمال دخانیات پرهیز میکنند.[۱۳] برای افراد بیمار، زنان در دوران قاعدگی، بارداری و شیردهی، افرادی که در مشاغل دشوار مشغول به کار هستند و یا مسافران معاقیتهایی وجود دارد.[۱۳]
دوران روزه، دورانی برای دعا، نیایش و توجه و تفکر در نظر گرفته شده است که در آن فرد از امیال خودمحورانه پرهیز میکند و تلاش میکند تا زندگی خود را به سمتی سوق دهد که نیروهای معنوی درونی روحش جانی دوباره یابند.[۱۳] روزه یک وظیفه و مسئولیّت معنوی فردی است و مؤسسات بهائی حق ندارند بر رعایت و اجرای آن نظارتی داشته باشند.[۱۳]
تعالیم بهائی اهمّیّت ازدواج و زنگی خانوادگی را هم برای فرد و هم برای کل اجتماع مورد تأکید قرار میدهد.[۱۶] بهائیان به ازدواج تشویق شدهاند، امّا ازدواج حکمی اجباری نیست.[۱۶] این ازدواج علاوه بر ارتباط جسمانی باید روحانی نیز باشد. ازدواج در آئین بهائی اتحاد زن و مرد است هدف اصلی پرورش روح و ایجاد هماهنگی و وحدت بین دو شریک زندگی است.[۱۷] ازدواج حقیقی رابطهای جسمی و معنوی است که در تمام عوالم الهی ادامه مییابد.[۱۶]
از شرایط ازدواج بهائی این است که هر دو نفر به سن بلوغ (۱۵ سال) رسیده باشند و قبل از این سن، نامزدی نیز نمیتواند صورت گیرد.[۱۶] ازدواج بهائی منوط به رضایت دو فردی که قصد ازدواج دارند و والدین آنها است.[۱۶] رضایت والدین برای حفظ پیوندهای خانوادگی و جلوگیری از هرگونه اختلاف در خانواده لازم در نظر گرفته شده است.[۱۶] احکام بهائی تنها ازدواج با یک همسر را در آن واحد اجازه میدهد.[۱۸] بهاءالله در کتاب اقدس تعداد همسران برای یک مرد را به دو زن محدود کرده است و ذکر کرده که تک همسری بهتر است و موجب آسایش و آرامش برای هر دو طرف است.[۱۸] عبدالبهاء بعدها در توضیح این حکم اضافه کرد که به دلیل آنکه داشتن دو همسر منوط به برقراری عدالت و برابری کامل بین هر دو است، در عمل چند همسری منوط به شرط محال است و بنابراین در ازدواج بهائی فقط تک همسری مجاز است.[۱۸] احکام بهائی همچنین ازدواج موقت (صیغه) را مجاز نمیداند.[۱۸]
بهاءالله میگوید هنگام مسافرت برای آن وقتی معین کرد و اگر در موعد مقرر باز نگشت همسر او یکسال صبر نماید و در این هنگام میتواند باز هم صبر کند یا ازدواج دیگری نماید.[۱۹]
طلاق طبق احکام بهائی مجاز است ولی بسیار نکوهش شده و ناپسند در نظر گرفته میشود.[۱۸] بهائیان ازدواج را پیوند مقدّسی میدانند که فقط در شرایط حاد و هنگامی که چارهٔ دیگری نیست باید به آن پایان داد.[۱۸]
بعد از تصمیم به جدایی، زن و شوهر باید به مدّت یکسال صبر نمایند تا طلاق نهایی شود. این دوره در اصطلاح بهائی، سال تربص نامیده میشود. در طول دورهٔ تربص زن و شوهر جدا از یکدیگر زندگی میکنند. اگر در هر زمان در طول این یک سال بین زن و شوهر محبّت و آشتی برقرار شد و تصمیم بر زندگی با یکدیگر نمودند، طلاق منتقی است و میتوانند به زندگی مشترک با هم برگردند. در غیر این صورت، در پایان یک سال، طلاق نهایی میشود و بعد از آن هر یک از زن و مرد میتوانند در صورت تمایل با فرد دیگری ازدواج کنند. محفل روحانی محلّی تلاش میکند تا بین زن و شوهر توافقی دو طرفه در زمینهٔ ترتیبات مالی در دوران تربص و طلاق برقرار سازد.[۲۰]
بهاءالله بنیانگذار دین بهائی به پیروانش دستور میدهد که در هر شهری ساختمانی به بهترین صورت ممکن به نام خداوند ساخته شود و در آن به ذکر پروردگار پردازند به این بناها مشرقالاذکار گفته میشود. همچنین بهاءالله گذاشتن تصاویر را در مشرقالاذکار نهی کردهاست. مشرقالاذکارها در دین بهائی مختص بهائیان نمیباشد و هر کس با هر دین و اعتقادی میتواند در آن به هر نوعی که علاقه و اعتقاد دارد، به دعا با خالق خویش بپردازد.[۲۱]
بهاءالله، در مورد پاکیزگی اشیاء و اجسام اینچنین میگوید:
هر چیز کثیفی را میتوانید با آب شستشو بدهید و پاکیزه کنید، اما آبی که حالات ثلاثه آن یعنی رنگ و بو و مزهاش تغییر نکرده باشد[۲۲]
بدین طریق است که حکم نجاست از جمیع اشیاء برداشته شدهاست.[۲۳][۲۴]
خداوند برداشتهاست در این ظهور مبارک حکم نجاست را از جمیع اشیاء و از ملل دیگر.[۲۵]
در شریعتهای سابقه و به شهادت کتب قرآن و انجیل و تورات بسیاری از چیزها و بسیاری از قبائل و طوائف در نزد پیروان ادیان نجس بودند و پیروان آن دین باید از آن اشیاء و یا از آن اشخاص دوری کنند. از نظر یهودی و نصاری که اسلام را قبول ندارند، مسلمین نجسند. مسلمین نیز مشرکین و کسانی که خدا را قبول ندارند، نجس میدانند.[۲۶]
بر هر فرد بهائی واجب است که احکام نظافت را که در زیر شرح داده میشود اجرا نماید، لازم است ذکر شود که احکام بهائی مربوط به ۱۵۰ سال پیش است و در ان زمان مردم ایران همگی در خزینه حمامهای عمومی خود را میشستند و چون اب آنها مدت زیادی عوض نمیشد، بر اثر کثرت استعمال رنگ ان تغییر میکرد، متعفن میشد و سبب اشمئزاز میگردید و مخالف بهداشت بود.[۲۷]
یکی از موارد دیگر طهارت، طهارت ماء نطفهاست تا دیگر اطلاق نجاست ماء نطفه بر کسی نشود و کسی را به این نسبت ناهنجار نیازارند[۲۲][۲۸]
در امر بهائی به معاشرت با جمیع ملل عالم و همه مردم در نهایت صدق و صفا تأکید شدهاست. در این آئین، حکم جهاد منع شده و به جای آن معاشرت با جمیع ادیان به روح و ریحان امر شدهاست،[۲۹] بر لزوم همزیستی مسالمتآمیز و بردباری دینی تأکید شده و نفرت و افراطیگری دینی مورد نکوهش قرار گرفته است.[۳۰]
در دیانت بهائی، اجساد مردگان به خاک سپرده میشود.[۳۱] نماز مخصوصی برای هنگام خاکسپاری وجود دارد که علاوه بر آن بهائیان میتوانند هر دعا و یا متن دینی دیگر تمایل داشتند در مراسم بخوانند.[۳۱] احکام بهائی بیان میدارند که محل دفن میت نباید بیشتر از یک ساعت از محل فوت او فاصله داشته باشد.[۳۱] از سایر آداب دفن بهائی این است که: باید میت را شست و در کفنی از جنس کتان یا ابریشم پیچید، در انگشت او انگشتری قرار داد که روی آن آیهای به این مضمون نوشته شده است که از خدا به وجود آمد و سوی خداوند برمیگردم، از غیر او بریده و به اسم بخشنده و مهربان او متمسکم.[۳۲] برای ادای احترام به بدن که جایگاه قبلی روح بوده است، میت را در تابوتی از جنس چوب، بلور و یا سنگ قرار میدهند.[۳۱] تابوت را به نحوی در خاک قرار میدهند که پایش به طرف قبله (آرامگاه بهاءالله) باشد.[۳۱]
ربا یا ربح نقود یا بهره پول در دین بهائی اگر به شرط انصاف و اعتدال باشد، بلامانع است.[۳۳]
با توجه به این که مردم در ان زمان، با اسمها و روشهای مختلف به انجام ربا مشغول بودند و ظاهر حلال برای آن ایجاد کرده بودند، در دین بهائی بهره پول حلال است ولی به شروط خاص.[۳۴]
بهائیان از نوشیدن مشروبات الکلی و استفاده داروهای روانگردان نهی شدهاند (مگر آنکه دکتر استفاده از آنها را تجویز نماید)[۳۵][۳۶][۳][۳۷] به دلیل اینکه این مواد عملکرد ذهن را مختل کرده و به بدن آسیب وارد میآورد و در حالت مستی قوهٔ عقلی که خدا به انسان داده است، از میان میرود.[۳۷] همچنین، استفاده از مواد مخدر مانند تریاک به شدت نهی شده و حرام است.[۳۸][۳۹][۴۰][۳] زیرا آنها نیز به ذهن و بدن آسیب میزنند و فرد هنگامی که تحت تأثیر آنهاست نمیتواند تصمیمگیری اخلاقی و صحیح داشته باشد.[۳۷] استعمال دخانیات ممنوع نیست ولی تقبیح شده است.[۳۷]
دیانت بهائی رابطهٔ جنسی را بخشی طبیعی از زندگی انسان در نظر میگیرد و غریزه و میل جنسی را سرکوب نمیکند ولی راه مشروع و صحیح ابراز آن را فقط در ازدواج میبیند.[۳۷] بدین ترتیب هرگونه رابطهٔ جنسی قبل از ازدواج و خارج از ازدواج نهی شده است.[۳۷] > همجنسگرایی نیز در دیانت بهائی نهی شده است.[۴۱][۴۲][۳]
در متون بهائی، داشتن عفت و عصمت، بهتر از صدها هزار سال عبادت ذکر شده است.[۴۳] بیت العدل اعظم مرجع حاضر دیانت بهائی، عفت و عصمت را یکی از خطیرترین و برجستهترین مفاهیمی ذکر میکنند که در این دورانِ انحطاط و بی بندوباری نامحدود، با آن مواجه هستیم و به بهائیان عالم دستور میدهند که بایستی نهایت سعی و جهد خود را، در جهت ارتفاع و ارتقاء موازین و معیارهای دیانت بهائی، مبذول کنند.[۴۴]
در مورد نحوهٔ لباس پوشیدن، نوعی خاصی از لباس تحت عنوان «پوشش بهائی» وجود ندارد و بهائیان تنها توصیه شدهاند که در لباس پوشیدن اعتدال، میانه روی و پاکیزگی را رعایت نمایند.[۴۵] همچنین لازم نیست زنان چادر بپوشند و موی خود را بپوشانند یا اینکه مردان ریش بگذارند.[۴۵]
بهاءالله برای بعضی از جرایم مجازاتهایی تعیین کرده است از جمله حبس ابد یا اعدام برای قتل یا ایجاد حریق، پرداخت دیه برای قتل غیرعمد و یا تبعید، حبس و علامت گذاشتن بر پیشانی برای دزدی. این احکام در حال حاضر کاملاً جنبۀ نظری و تئوری دارند و اجرای آنها موکول به آینده شده و بر اساس جزئیاتی خواهد بود که بیت العدل اعظم در آینده تصمیم خواهند گرفت.[۴۶]
![]() |
این یک مقالهٔ خرد بهائیت است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |
تاریخچه فرقه ضاله بهائیت
فرقه ضاله بهائیه منشعب از فرقه بابیه است. بنیان گذار آیین بهائیت، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله است و این آیین نیز نام خود را از همین لقب برگرفته است.
پدرش از منشیان عهد محمد شاه قاجار و مورد توجه قائم مقام فراهانی بود و بعد از قتل قائم مقام از مناصب خود برکنار شد و به شهر نور رفت. میرزا حسینعلی در ۱۲۳۳ در تهران به دنیا آمد و آموزشهای مقدماتی ادب فارسی و عربی را زیر نظر پدر و معلمان و مربیان گذراند.
پس از ادعای بابیت توسط سید علی محمد شیرازی در شمار نخستین گروندگان به باب درآمد و از فعال ترین افراد بابی شد و به ترویج بابیگری، بویژه در نور و مازندارن پرداخت. برخی از برادرانش از جمله برادر کوچکترش میرزا یحیی معروف به «صبح ازل» نیز بر اثر تبلیغ او به این مرام پیوستند.
پس از اعدام علی محمد باب به دستور امیر کبیر، میرزا یحیی ادعای جانشینی باب را کرد. ظاهرا یحیی نامه هایی برای علی محمد باب نوشت و فعالیتهای پیروان باب را توضیح داد. علی محمد باب در پاسخ به این نامه ها وصیت نامه ای برای یحیی فرستاد و او را وصی و جانشین خود اعلام کرد.
برخی گفته اند این نامه ها توسط میرزا حسینعلی و به امضای میرزا یحیی بوده است و حسینعلی این کار و نیز معرفی یحیی به عنوان جانشینی باب را برای محفوظ ماندن خود از تعرض مردم انجام داده است و علی محمد در پاسخ به نامه ها میرزا یحیی را وصی خود ندانسته بلکه به او توصیه کرده که در سایه برادر بزرگتر خویش حسینعلی قرار گیرد. در هر حال، پس از باب عموم بابیه به جانشینی میرزا یحیی معروف به صبح ازل معتقد شدند و چون در آن زمان یحیی بیش از نوزده سال نداشت، میرزا حسینعلی زمام کارها را در دست گرفت.
امیر کبیر برای فرونشاندن فتنه بابیان از میرزا حسینعلی خواست تا ایران را به قصد کربلا ترک کند و او در شعبان ۱۲۶۷ به کربلا رفت؛ اما چند ماه بعد، پس از برکناری و قتل امیرکبیر در ربیع الاول ۱۲۶۸ و صدارت یافتن میرزا آقاخان نوری، به دعوت و توصیه شخص اخیر به تهران بازگشت.
در همین سال تیراندازی بابیان به ناصرالدین شاه پیش آمد و بار دیگر به دستگیری و اعدام بابیها انجامید و چون شواهدی برای نقش حسینعلی در طراحی این سوء قصد وجود داشت، او را دستگیر کردند. حسینعلی به سفارت روس پناه برد و شخص سفیر از او حمایت کرد. سرانجام با توافق دولت ایران و سفیر روس، میرزا حسینعلی به بغداد منتقل شد و بدین ترتیب بهاء الله با حمایت دولت روس از مرگ نجات یافت.
او پس از رسیدن به بغداد نامه ای به سفیر روس نگاشت و از وی و دولت روس برای این حمایت قدردانی کرد. در بغداد کنسول دولت انگلستان و نیز نماینده دولت فرانسه با بهاء الله ملاقات کردند و حمایت دولتهای خویش را به او ابلاغ کردند و حتی تابعیت انگلستان و فرانسه را نیز پیشنهاد نمودند. والی بغداد نیز با حسینعلی با احترام رفتار کرد و حتی برای ایشان مقرری نیز تعیین شد.
میرزا یحیی که عموم بابیان او را جانشین بلامنازع باب می دانستند، با لباس درویشی مخفیانه به بغداد رفت و چهار ماه زودتر از بهاء الله به بغداد رسید. در این هنگام بغداد و کربلا نجف مرکز اصلی فعالیتهای بابیان شد و روز به روز بر جمعیت ایشان افزوده می شد. در این زمان برخی از بابیان ادعای مقام «من یظهر اللهی» را ساز کردند.
می دانیم که علی محمد باب به ظهور فرد دیگری پس از خود بشارت داده بود و او را «من یظهر الله» نامیده بود و از بابیان خواسته بود به او ایمان بیاورند. البته از تعبیرات وی برمی آید که زمان تقریبی ظهور فرد بعدی را دو هزار سال بعد می دانسته است، بویژه آنکه ظهور آن موعود را به منزله فسخ کتاب بیان خویش می دانسته است. اما شماری از سران بابیه به این موضوع اهمیت ندادند و خود را «من یظهره الله» یا «موعود بیان» دانستند.
گفته شده که فقط در بغداد بیست و پنج نفر این مقام را ادعا کردند که بیشتر این مدعیان با طراحی حسینعلی و همکاری یحیی یا کشته شدند یا از ادعای خود دست برداشتند.
آدمکشی هایی که در میان بابیان رواج داشت و همچنین دزدیدن اموال زائران اماکن مقدسه در عراق و نیز منازعات میان بابیان و مسلمانان باعث شکایت مردم عراق و بویژه زائران ایرانی گردید و دولت ایران از دولت عثمانی خواست تا بابیها را از بغداد و عراق اخراج کند. بدین ترتیب در اوایل سال ۱۲۸۰ ق . فرقه بابیه از بغداد به استانبول و بعد از چهار ماه به ادرنه منتقل شدند در این زمان میرزا حسینعلی مقام «من یظهر اللهی» را برای خود ادعا کرد و از همین جا نزاع اصلی و جدایی و افتراق در میان بابیان آغاز شد.
بابیهایی که ادعای او را نپذیرفتند و بر جانشینی میرزا یحیی صبح ازل باقی ماندند، ازلی نام گرفتند و پذیرندگان ادعای میرزا حسینعلی بهاءالله، بهائی خوانده شدند. میرزا حسینعلی با ارسال نوشته های خود به اطراف و اکناف رسما بابیان را به پذیرش آیین جدید فرا خواند و دیری نگذشت که بیشتر آنان به آیین جدید ایمان آوردند.
منازعات ازلیه و بهائیه در ادرنه شدت گرفت و اهانت و تهمت و افترا و کشتار رواج یافت و هر یک از دو طرف بسیاری از اسرار یکدیگر را باز گفتند. بهاء الله در کتابی به نام بدیع، وصایت و جانشینی صبح ازل را انکار کرد و به افشاگری اعمال و رفتار او و ناسزاگویی به او و پیروانش پرداخت. در برابر، عزیه خواهر آن دو در کتاب تنبیه النائمین کارهای بهاء الله را افشا کرد و یک بار نیز او را به مباهله فرا خواند. نقل شده است که در این میان صبح ازل برادرش بهاء الله را مسموم کرد و بر اثر همین مسمومیت بهاء الله تا پایان عمر به رعشه دست مبتلا بود.
سرانجام حکومت عثمانی برای پایان دادن به این درگیریها، بهاء الله و پیروانش را به عکا در فلسطین و صبح ازل را به قبرس تبعید کرد، اما دشمنی میان دو گروه ادامه یافت. بهاء الله مدت نه سال در قلعه ای در عکا تحت نظر بود و پانزده سال بقیه عمر خویش را نیز در همان شهر گذراند و در هفتاد و پنج سالگی در ۱۳۰۸ قمری در شهر حیفا از دنیا رفت.
میرزا حسینعلی پس از اعلام «من یظهره اللهی» خویش، به فرستادن نامه (الواح) برای سلاطین و رهبران دینی و سیاسی جهان اقدام کرد و ادعاهای گوناگون خود را مطرح ساخت. بارزترین مقام ادعایی او ربوبیت و الوهیت بود. او خود را خدای خدایان، آفریدگار جهان، کسی که «لم یلد و لم یولد» است، خدای تنهای زندانی، معبود حقیقی، رب ما یری و ما لا یری نامید. پیروانش نیز پس از مرگ او همین ادعاها را درباره اش ترویج کردند و در نتیجه پیروانش نیز خدایی او را باور کردند و قبر او را قبله خویش گرفتند.
گذشته از ادعای ربوبیت، او شریعت جدید آورد و کتاب اقدس را نگاشت که بهائیان آن را «ناسخ جمیع صحائف» و مرجع تمام احکام و اوامر و نواهی می شمارند. بابیهایی که از قبول ادعای او امتناع کردند، یکی از انتقاداتشان همین شریعت آوری او بود، از این رو که به اعتقاد آنان، نسخ کتاب بیان نمی توانست در فاصله بسیار کوتاهی روی دهد. بویژه آنکه احکام بیان و اقدس هیچ مشابهتی با یکدیگر ندارند؛ اساس بابیت، از بین بردن همه کتابهای غیر بابی و قتل عام مخالفان بود، در حالی که اساس بهائیت، «راءفت کبری و رحمت عظمی و الفت با جمیع ملل» بود. با این حال میرزا حسینعلی در برخی جاها منکر نسخ بیان شد.
مهم ترین برهان او بر حقانیت ادعایش، مانند سید باب، سرعت نگارش و زیبایی خط بود. نقل شده که در هر شبانه روز یک جلد کتاب می نوشت. بسیاری از این نوشته ها بعدها به دستور میرزا حسینعلی نابود شد. نوشته های باقیمانده او نیز مملو از اغلاط املایی، انشایی، نحوی و غیر آن بود. مهمترین کتاب بهاء الله «ایقان» بود که در اثبات قائمیت سید علی محمد باب در آخرین سالهای اقامت در بغداد نگاشت.
اغلاط فراوان و نیز اظهار خضوع بهاءالله نسبت به برادرش صبح ازل در این کتاب سبب شد که از همان سالهای پایانی زندگی میرزا حسینعلی پیوسته در معرض تصحیح و تجدید نظر قرار گیرد.
بهائیه پس از بهاءالله
پس از مرگ میرزا حسینعلی، پسر ارشد او عباس افندی (۱۲۶۰-۱۳۴۰ هـ.ق) ملقب به عبد البهاء جانشین وی گردید.
البته میان او و برادرش محمد علی بر سر جانشینی پدر مناقشاتی رخ داد که منشاء آن صدور «لوح عهدی» از سوی میرزا حسینعلی بود که در آن جانشین خود را عباس افندی و بعد از او محمد علی افندی معین کرده بود. در ابتدای کار اکثر بهائیان از محمد علی پیروی کردند، اما در نهایت عباس افندی غالب شد.
عبد البهاء ادعایی جز پیروی از پدر و نشر تعالیم او نداشت و به منظور جلب رضایت مقامات عثمانی، رسما و با التزام تمام در مراسم دینی از جمله نماز جمعه شرکت می کرد و به بهائیان نیز سفارش کرده بود که در آن دیار به کلی از سخن گفتن درباره آیین جدید بپرهیزند.
در اواخر جنگ جهانی اول، در شرایطی که عثمانیها درگیر جنگ با انگلیسیها بودند و آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه انگلیس در صفر ۱۳۳۶/ نوامبر ۱۹۱۷ اعلامیه مشهور خود مبنی بر تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین را صادر کرده بود، مسائلی روی داد که جمال پاشا، فرمانده کل قوای عثمانی، عزم قطعی بر اعدام عبدالبهاء و هدم مراکز بهائی در عکا و حیفا گرفت. برخی مورخان منشاء این تصمیم را روابط پنهان عبدالبهاء با قشون انگلیس که تازه در فلسطین مستقر شده بود، می دانند.
لرد بالفور بلافاصله به سالار سپاه انگلیس در فلسطین دستور داد تا با تمام قوا در حفظ عبد البهاء و بهائیان بکوشد. پس از تسلط سپاه انگلیس بر حیفا، عبد البهاء برای امپراتور انگلیس – ژرژ پنجم – دعا کرد و از اینکه سراپرده عدل در سراسر سرزمین فلسطین گسترده شده به درگاه خدا شکر گزارد.
پس از استقرار انگلیسی ها در فلسطین، عبد البهاء در سال ۱۳۴۰ هـ.ق درگذشت و در حیفا به خاک سپرده شد. در مراسم خاکسپاری او نمایندگانی از دولت انگلیس حضور داشتند و چرچیل، وزیر مستعمرات بریتانیا، با ارسال پیامی مراتب تسلیت پادشاه انگلیس را به جامعه بهائی ابلاغ کرد.
از مهمترین رویدادهای زندگی عبدالبهاء، سفر او به اروپا و امریکا بود. این سفر نقطه عطفی در ماهیت آیین بهایی محسوب می گردد. پیش از این مرحله، آیین بهایی بیشتر به عنوان یک انشعاب از اسلام یا تشیع و یا شاخه ای از متصوفه شناخته می شد و رهبران بهائیه برای اثبات حقانیت خود از قرآن و حدیث به جستجوی دلیل می پرداختند و این دلایل را برای حقانیت خویش به مسلمانان و بویژه شیعیان ارائه می کردند. مهمترین متن احکام آنان نیز از حیث صورت با متون فقهی اسلامی تشابه داشت. اما فاصله گرفتن رهبران بهائی از ایران و مهاجرات به استانبول و بغداد و فلسطین و در نهایت ارتباط با غرب، عملا سمت و سوی این آیین را تغییر داد و آن را از صورت آشنای دینهای شناخته شده، بویژه اسلام دور کرد.
عبد البهاء در سفرهای خود تعالیم باب و بهاء را با آنچه در قرن نوزدهم در غرب، خصوصا تحت عناوین روشنگری و مدرنیسم و اومانیسم متداول بود، آشتی داد. البته باید توجه داشت که خود بهاء الله نیز در مدت اقامتش در بغداد با برخی از غربزده های عصر قاچار مثل میرزا ملکم خان که به بغداد رفته بودند، آشنا شد.
همچنین در مدت اقامتش در استانبول با میرزا فتحعلی آخوند زاده که سفری به آن دیار کرده بود آشنا گردید. افکار این روشنفکران غربزده در تحولات فکری میرزا حسینعلی بی تأثیر نبود. نمونه ای از متأثر شدن عبد البهاء از فرهنگ غربی مسأله وحدت زبان و خط بود که یکی از تعالیم دوازده گانه او بود. این تعلیم برگرفته از پیشنهاد زبان اختراعی اسپرانتو است که در اوایل قرن بیستم طرفدارانی یافته بود، ولی بزودی غیر عملی بودن آن آشکار شد و در بوته فراموشی افتاد.
موارد دیگر تعالیم دوازده گانه عبارت است از: ترک تقلید (تحری حقیقت)، تطابق دین با علم و عقل، وحدت اساس ادیان، بیت العدل، وحدت عالم انسانی، ترک تعصبات، الفت و محبت میان افراد بشر، تعدیل معیشت عمومی، تساوی حقوق زنان و مردان، تعلیم و تربیت اجباری، صلح عمومی و تحریم جنگ. عبد البهاء این تعالیم را از ابتکارات پدرش قلمداد می کرد و معتقد بود پیش از او چنین تعالیمی وجود نداشت.
پس از عبد البهاء شوقی افندی ملقب به شوقی ربانی فرزند ارشد دختر عبد البهاء، بنا به وصیت عبد البهاء جانشین وی گردید. این جانشینی نیز با منازعات همراه بود، زیرا بر طبق وصیت بهاء الله پس از عبد البهاء باید برادرش محمد علی افندی به ریاست بهائیه می رسید. اما عبد البهاء او را کنار زد و شوقی افندی را به جانشینی او نصب کرد و مقرر نمود که ریاست بهائیان پس از شوقی در فرزندان ذکور او ادامه یابد.
برخی از بهائیان ریاست شوقی را نپذیرفتند و شوقی به رسم معهود اسلاف خود به بدگویی و ناسزا نسبت به مخالفان پرداخت. شوقی بر خلاف نیای خود تحصیلات رسمی داشت و در دانشگاه آمریکایی بیروت و سپس در آکسفورد تحصیل کرده بود.
نقش اساسی او در تاریخ بهائیه، توسعه تشکیلات اداری و جهانی این آیین بود و این فرایند بویژه در دهه شصت میلادی در اروپا و امریکا سرعت بیشتری گرفت و ساختمان معبدهای قاره ای بهائی موسوم به مشرق الاذکار به اتمام رسید. تشکیلات بهائیان که شوقی افندی به آن «نظم اداری امر الله» نام داد، زیر نظر مرکز اداری و روحانی بهائیان واقع در شهر حیفا در کشور اسرائیل که به «بیت العدل اعظم الهی» موسوم است، اداره می گردد.
در زمان حیات، شوقی از تأسیس این دولت حمایت کرد و مراتب دوستی بهائیان را نسبت به کشور اسرائیل به رئیس جمهور اسرائیل ابلاغ کرد.
بنابر تصریح عبد البهاء پس از وی بیست و چهار تن از فرزندان ذکورش، نسل بعد از نسل با لقب ولی امرالله باید رهبری بهاییان را بر عهده می گرفتند و هر یک باید جانشین خود را تعیین می کرد. اما شوقی افندی عقیم بود و طبعا پس از وفاتش دوران دیگری از دو دستگی و انشعاب و سرگشتگی در میان بهائیان ظاهر شد.
سرانجام همسر شوقی افندی، «روحیه ماکسول» و تعدادی از گروه ۲۷ نفری منتخب شوقی ملقب به «ایادیان امرالله» اکثریت بهائیان را به خود جلب و مخالفان خویش را طرد و بیت العدل را در ۱۹۶۳ تأسیس کردند. گروه ایادیان امرالله با کمک افراد منتخب بیت العدل که به «مشاورین قاره ای» معروف اند رهبری اکثر بهائیان را بر عهده دارند.
به موازات رهبری روحیه ماکسول، چارلز میس ریمی نیز ادعای جانشینی شوقی افندی را کرد و گروه «بهائیان ارتدکس» را پدید آورد که امروزه در آمریکا، هندوستان و استرالیا و چند کشور دیگر پراکنده اند.
عده ای دیگر از بهائیان به رهبری جوانی از بهائیان خراسان، به نام جمشید معانی که خود را «سماء الله» می خواند، گروه دیگری از بهائیان را تشکیل دادند که در اندونزی، هند، پاکستان و آمریکا پراکنده اند. بر طبق آمارهای بهائیان جمعیت آنان در سال ۲۰۰۲، پنج میلیون نفر تخمین زده می شود که البته این آمار اغراق آمیز است.
آیینها و باورهای بهائیان
نوشته های سید علی محمد باب، میرزا حسینعلی بهاء الله و عبد البهاء، تا
حدی نیز شوقی افندی ربانی، از نظر بهائیان مقدس است، اما کتب باب عموما در
دسترس بهائیان قرار نمی گیرد و دو کتاب اقدس و ایفان میرزا حسینعلی نوری
در نزد آنان از اهمیت خاصی برخوردار است.
تقویم شمسی بهائی از نوروز آغاز گشته به نوزده ماه، در هر ماه به نوزده روز تقسیم می شود و چهار روز (در سالهای کبیسه پنج روز) باقیمانده ایام شکرگزاری و جشن تعیین شده است. بهائیان موظف به نماز روزانه و روزه به مدت نوزده روز در آخرین ماه سال و زیارت یکی از اماکن مقدسه ایشان، شامل منزل سید علی محمد باب در شیراز و منزل میرزا حسینعلی نوری در بغدادند.
بهائیان همچنین به حضور در ضیافات موظف اند که هر نوزده روز یک بار تشکیل می گردد. در آیین بهایی نوشیدن مشروبات الکلی و مواد مضر به سلامت منع شده و رضایت والدین عروس و داماد در ازدواج ضروری شمرده شده است.
آیین بهایی از ابتدای پیدایش در میان مسلمانان به عنوان یک انحراف اعتقادی (فرقه ضاله) شناخته شد. ادعای بابیت و سپس قائمیت و مهدویت توسط سید علی محمد باب با توجه به احادیث قطعی پذیزفته نبود. ویژگیهای مهدی در احادیث اسلامی به گونه ای تبیین شده که راه هرگونه ادعای بیجا را بسته است.
در احادیث ادعای بابیت امام غایت به شدت محکوم شده است. ادعای دین جدید توسط باب و بهاء الله با اعتقاد به خاتمیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که توسط همه مسلمانان پذیرفته شده است، سازگار نبود. از این رو علی رغم تبلیغات گسترده، بهائیان در میان مسلمانان و شیعیان جایگاهی نیافتند.
تاریخ پر حادثه رهبران بهائی، نادرست درآمدن پیشگویی های آنان و منازعات دور از ادب از یکسو و حمایتهای دولتهای استعماری در مواضع مختلف از سران بهایی و بویژه همراهی آنان با دولت اسرائیل از سوی دیگر، زمینه فعالیت در کشورهای اسلامی، خصوصا ایران را از بهائیان گرفت.
مؤلفان بسیاری در نقد این آیین کتاب نوشتند. علمای حوزه های علمیه شیعه و دانشگاه الازهر و مفتیان بلاد اسلامی جدا بودن این فرقه از امت اسلامی را اعلام داشتند و آنان را مخالفان ضروریات اسلام معرفی کردند. بازگشت برخی مقامات و مبلغان بهائی از این آیین و افشای مسائل درونی این فرقه نیز عامل مهم فاصله گرفتن مسمانان از این آیین بوده است.
عکس ها ونماد ها فرقه بهاییت
۱) نقش روی انگشتر
نقش اسم اعظم که بر روی نگین انگشتر و یا تابلو، دیده میشود، توسط عبدالبهاء طرح گردیدهاست. این طرح شامل سه خط افقی است که نشان دهنده عالم حق (عالم خداوند)، عالم امر (عالم پیامبران) و عالم خلق (عالم انسان) است. خط عمودی که این سه خط را قطع میکند نشاندهنده مظهر ظهور یا پیامبر است که عالم خداوند را به عالم انسان مرتبط میسازد. دو ستاره در اطراف نشان دهنده باب و بهاءالله هستند.چهار حرف «هـ» نشانگر بهاءالله و دو خطی که به شکل «ب» هستند، نشانگر باب میباشند.
۲)ستاره ۵پر
شوقی افندی، ذکر کردهاست که نشان و علامت دیانت بهائی، ستاره ۵ پر است. بر طبق حروف ابجد، باب برابر ۵ است و بهاء برابر ۹. از این رو ستاره ۹پر نیز به عنوان یکی از نشانهای دیانت بهائی ذکر میشود.
یکی از الواح به دستخط باب
۳)ستاره نه پر
۴)یابهاءالابهی، اسم اعظم در دیانت بهائی
مفهومی از دعا و استمداد دارد و به معنای «ای روشنترین روشنائیها» است. طرح اصلی یا بهاءالابهی که در اغلب منازل بهائیان وجود دارد، از مشکین قلم خطاط معروف بهائی بودهاست.
۵)توبه نامه علی محمد شیرازی (باب)
توبه نامه باب
ناصرالدین میرزای ولیعهد گزارشی از این جلسه برای پدرش محمد شاه قاجار فرستاده که در آن آمده است:
«قربان خاک پای مبارکت شوم. . . اول حاج ملامحمود پرسید مسموع می شود تو می
گویی من نایب امام زمان هستم و بابم و بعضی کلمات گفته ای که دلیل بر
امام بودن، بلکه پیغمبری توست. (باب) گفت: بلی، حبیب من، قبله من، من نایب
امام هستم و باب امام هستم و آنچه گفته ام و شنیده ای راست است و اطاعت
من بر شما لازم است. . . به خدا قسم کسی که از صدر اسلام تاکنون انتظار او
را می کشید منم. . . بعد از آن پرسیدند از معجزات و کرامات چه داری؟ گفت
اعجاز من این است که از برای عصای خود آیه نازل می کنم و شروع کرد به
خواندن این فقره: بسم الله الرحمن الرحیم، سبحان الله و القدوس السبوح
الذی خلق من السموات و الارض کما خلق هذا العصا آیه من آیاته(او) اعراب
کلمات را به قاعده نحو غلط خواند و تأ سماوات را به فتح خواند. گفتند مکسر
بخوان آنگاه و الارض را مکسور خواند. امیرارسلان عرض کرد اگر این قبیل
فقرات از جمله آیات باشد، من هم توانم تلفیق کرد و عرض کرد: «الحمدالله
الذی خلق العصا کما خلق الصباح و المسأ». باب بسیار خجل شد. بعد از آن
مسائلی چند از قصه و سایر علوم پرسیدند و جواب گفتن نتوانست. چون مجلس
گفتگو تمام شد، جناب شیخ الاسلام احضار کرد و باب را به چوب مضبوط زده و
تنبیه معقول نموده و توبه کرد و بازگشت و از غلطهای خود انابه و استغفار
کرد و التزام پا به مهر سپرد که دیگر از این غلطها نکند. امر، امر همایون
است. . . »( ۱)
بر اساس مدارک و نوشته های موجود در پایان این مجلس «سیدعلی محمد باب» که
تاب مجازات را نداشت، دست از ادعای خود کشید و توبه نامه ای رسمی به خط
خود نوشت.
از توبه نامه پا به مهری که ناصرالدین شاه در گزارش به پدرش محمدشاه یاد می
کند نشانی در دست نیست اما یک نامه از «علی محمد باب» به ناصرالدین میرزا
ولیعهد باقی مانده که اصل آن در کتابخانه مجلس شورای ملی است. ( ۲)
——————————-
(۱)«کشف الغطأ» اثر میرزا ابوالفضل گلپایگانی، صص ۲۰۴-۲۰۱
(۲)در کتاب بهائیان نوشته سیدمحمد باقر نجفی صفحه ۲۲۴، در مورد این توبه
نامه چنین آمده است: «آنچه مسلم است، صورت اصلی دستخط علی محمد شیرازی،
درقاب عکسی، در سالن قدیمی کتابخانه مجلس شورای ملی آویزان بوده است.
مطلعان و کسانی که به کتابخانه مجلس رفت و آمد داشته و دارند، اذعان می
دارند که خود صورت دستخط علی محمد شیرازی را که در قاب عکسی در سالن
کتابخانه مجلس شورای ملی آویزان بوده، کراراً دیده اند و در زمان مسؤولان
وقت، آن را برداشته، به کجا برده و یا تحویل داده اند، معلوم نیست! مؤلف
این کتاب درآبان ۱۳۵۳، تحقیقات جامعی در کتابخانه مجلس شورای ملی به عمل
آورد ولی مسؤولان از توبه نامه مذکور اطلاعی نداشتند و از آنجایی که
احتمال داده می شد در صندوق کارپردازی مجلس گذارده شده باشد، کوشش به عمل
آورد تا به محتویات صندوق مذکور، دستیابی پیدا کند. ولی بعدها معلوم شد که
توبه نامه در صندوق کارپردازی موجود نیست!. . از آنجایی که صاحب اصلی این
سند، ملت ایران می باشند، می بایست تحقیق و بررسی هایی از مسؤولان
کتابخانه در سنوات مختلف خاصه در سال های ۱۳۱۵ به بعد صورت پذیرد، تا از
سند مذکور اطلاع دقیق و یا در صورت اثبات مفقود شدن آن پرده ها از یک
دستبرد جنایتکارانه بالا رود و نقشه های زعمای بهائی ایران به عنوان خدمت
به کتابخانه مجلس و در لباس کتابدار و مسؤول کتابخانه معلوم همگان گردد!. .
. »
همچنین نورالدین چهاردهی در صفحات ۸۹ و ۹۰ کتاب «بهائیت چگونه پدید آمد»،
چاپ دوم تابستان ۱۳۶۹، که توسط چاپ و انتشارات آفرینش منتشر شده می نویسد:
«در کتاب بیان الحق تألیف سیدعباس علوی، توبه نامه سیدباب را تأیید کرده است»
وی در ادامه می نویسد:
«در ایام محمدرضا(ی) مخلوع در میدان بهارستان اغتشاشی بر پا، بهائیان مجلس
را به آتش کشیده که توبه نامه سوخته شود خساراتی وارد آمده اما توبه نامه
محفوظ ماند»
و در صفحه ۱۷۸ کتاب در مورد وضعیت فعلی این سند می نویسد:
«ارباب کیخسرو در ایامی که در کرمان به سر می برد به معلمی اشتغال داشت و
همسر دوم وی از خاندان بهائی بود. در اوقاتی که در مجلس شورای ملی بود
بهائیان با وی تماس گرفته و حاضر شدند مبلغ دوازده هزار تومان که در آن
سنوات ثروت معتنابهی بود به ارباب کیخسرو داده و اصل سند توبه نامه باب را
که در صندوقی در کتابخانه مجلس مضبوط بود ابتیاع کنند و خیلی اصرار و
سماجت کردند بر ما معلوم نیست علت استنکاف ارباب ]کیخسرو[ به چه سبب بود.
فرمان مشروطیت و نطق افتتاحیه مظفرالدین شاه نیز در جعبه ای در کتابخانه
مجلس محفوظ است ]که[ فرمان مشروطیت به خط قوام السلطنه است. در زمانی که
ریاست مجلس به عهده مهندس ریاضی بود استاد بوذری که از اساتید به نام خط
است احضار و به وی گفت توبه نامه باب مفقود شده است، استاد نشانه صندوقی را
داد و پس از آوردن صندوقچه توبه نامه باب در آن موجود بود که اکنون نیز
در کتابخانه مجلس جمهوری اسلامی نگهداری می شود و آقای حائری که مردی
دانشمند و متدین و از خاندان علمای بزرگ تشیع است، بیش از دیگران صلاحیت
ریاست کتابخانه مجلس را دارا می باشد و آثار ارزنده در فهرست کتب خطی
کتابخانه منتشر ساخته است».
از دیرباز، پژوهشگران بسیاری در پی یافتن مدرک و مستندی درباره توبهنامه معروف علی محمد شیرازی خطاب به ناصر الدین شاه قاجار بودهاند. وجود متن این توبهنامه در یکی از معتبرترین کتب بهائیت که به دستور عبدالبهاء (عباس افندی) نوشته شده است، میتواند مدرکی دیگر برای صحت درستی استناد به این متن باشد.
این کتاب در پاسخ به کتابی با نام «نقطه الکاف: در تاریخ ظهور باب و وقایع هشت سال اول از تاریخ بابیه» منسوب به حاجی میرزا جانی کاشانی و با سفارش عباس افندی نوشته شد.
محیط طباطبایی درباره دلایل جمعآوری این کتاب مینویسد: کشف الغطاء به دستور و نظارت عبدالبهاء (عباس افندی) و به دستیاری میرزا ابوالفضل گلپایگانی و ادیب طالقانی و نعیم سدهی و سمندر قزوینی و مهدی گلپایگانی (از فعالان و مبلغان بهائیت) در رد نقطه الکاف، از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۴ ق. تنظیم و تدوین و در عشق آباد روسیه به چاپ رسید و آماده انتشار شد.
اما سقوط فلسطین به دست انگلیسیها و پیدایش مصالح تازهای که بر اثر انقلاب روسیه قوت گرفته بود سبب شد که هزاران نسخه آماده انتشار از آن نابود گردد.
میتوان در توضیح این مسئله گفت پس از فروپاشی امپراتوری تزاری، عباس افندی (عبدالبهاء) پیشوای وقت این فرقه، قبلهاش را از پایتخت تزار به لندن تغییر داد و آثار این چرخش سیاسی نیز به زودی خود را نشان داد.
اعطای لقب و نشان از وی لندن به عباس افندی و ثناگویی رسمی وی از جرج پنجم، جلوه بارز این چرخش بود. جلوه دیگر این چرخش، اقدام افندی به جمع کردن و محو نسخههای کتاب «کشف الغطاء عن حیل العداء» (چاپ روسیه) بود که به دستور خود افندی و به قلم میرزا ابوالفضل گلپایگانی (و برخی از دیگر مبلغان مشهور بهایی) در رد کتاب «نقطه الکاف» نوشته شده بود که در آن تعریضاتی به سیاست انگلیس صورت گرفته بود.
اما، چون چاپ این کتاب مصادف با پیروزی قشون انگلستان در حیفا و قبول اطاعت و خدمتگزاری جمیع بهائیان نسبت به حکام انگلیسی در منطقه زیر نفوذ انگلستان بود، عبدالبهاء (عباس افندی) صلاح ندید که این کتاب با دارا بودن این مایههای ضدانگلیسی و در حالی که زد و بندهایی صورت گرفته بود، انتشار یابد.
از این رو دستور داد پس از جمعآوری نسخههای کشف الغطاء آن را بسوزانند و تنها تعداد انگشتشماری از آن در کتابخانههایی در انگلستان و فرانسه و ایران و آن هم در کتابخانههای خصوصی و محرمانه بهائیان از این فرمان جان سالم به در بردند.
در عین حال، نسخه هایی از این کتاب در برخی کتابخانه ها و در برخی سایت های اینترنتی موجود است و از جمله موضوعات مورد توجه در این کتاب درج توبهنامه معروف علی محمد شیرازی (معروف به باب) پایهگذار اصلی فرق بابیت و بهائیت است که خبرگزاری آینده روشن به بازنشر آن اقدام می کند.
آنچه میخوانید از صفحات ۲۰۴ و ۲۰۵ این کتاب است که در سال ۱۹۱۹ در عشق آباد منتشر شده است:
«صورت دستخط حضرت نقطه اولی به ناصر الدین شاه در اوقات ولیعهدی او در تبریز که بر علما جوابی نوشتهاند:
فداک روحی الحمد لله کما هو اهله و مستحقه که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافه عباد خود شامل گردانیده فحمداً ثم حمداً که مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده که بظهور و عطوفتش عفو از ندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به دعیان فرموده اشهد الله و من عنده که این بنده ضعیف را قصدی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد اگرچه بنفسه وجود ذنب صرف است ولی چون قلبم موفق به توحید خداوند جل ذکره و به نبوت رسول او ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر کل ما نزل من عند الله است امید رحمت او را دارم و مطلقاً خلاف رضای حق را نخواستهام و اگر کلماتی که خلاف رضای او بوده از قلم جاری شده غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را و این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعایی باشد استغفر الله ربی و اتوب الیه من ان ینسب الی امر و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجه الله علیه السلام را محض ادعای مبطل است و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعای دیگر. مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است که این دعاگو را به الطاف و عنایت سلطانی و رأفت و رحمت خود سرافراز فرمایند. والسلام.»
تصویر این دو صفحه از کتاب «کشف الغطاء» :
منابع:
بهائیان، محمد باقر نجفی
«از تحقیق و تتبع تا تصدیق و تبلیغ فرق بسیار است» ، محیط طباطبایی، گوهر، سال ۴، ش ۲، اردیبهشت ۱۳۵۵
کشف الحیل، آیتی
مرجع :آینده روشن
۶) شخصیتهای موثر در تاریخ و شناخت بهائیت
گرچه دربادی امرهیچ تناسبی میان اندیشه های مسلک شیخیه و دعاوی علی محمد « باب » ومیرزاحسینعلی « بهاء »وجود ندارد ، اما به علت این واقعیت مسلم تاریخی که سید علی محمد شیرازی آغاز گر فتنه بابیت که بعداً بهائیت از درون آن جوشید از شاگردان سید کاظم رشتی رهبر دوم مسلک شیخیه بوده است و بنیان بسیاری از دعاوی اولیه علی محمد شیرازی بر اندیشه های شیخیه شکل گرفته است و میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله نیز با توجه به اهمیت دعاوی این دوتن برای شکل گیری هسته اولیه نهضت منحرف و پوشالی خود شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشــــتی را « نورین نیرین لقب میدهد و آنها را مبشّران ظهـــور خودش و باب می خواند و نخستین گروندگان به بابیه همه از پیروان وطرفداران شیخیه بشمار میرفتند بنابراین در شناخت فرقه بهاییت ابتدااً جریان شیخیه را مورد نقد ونظر قرار دهیم
شیخ احمد احسائی بنیانگذار اندیشه و مسلک شیخیه
سید کاظم رشتی (۱۲۱۲ – ۱۲۵۹ ق.)
جانشین شــیخ احمد احســائی رهبر دوم مسلک شیخیه
سید علیمحمد شیرازی ملقب به باب
طاهره قره العین قزوینی
این زن در تاریخ بابی گری و بهائیگری از جمله در دو سر فصل مهم بابیه نقش عمده و فعالی را ایفا میکند
۱)واقعه بدشت .وی در اجتماع بدشت که نقطه انفکاک و جدائی بابیان از
مسلمانان است «بدون حجاب، با آرایش و زینت » به مجلس وارد شد و
حاضران رامخاطب ساخت که امروز «روزی است که قیود تقالید سابقه
شکسته شد » و رسماً به نسخ اسلام و پایان راه مسلمانی تصریح کرد
۲)ترور شهید ثالث: در ماجرای قتل یکی از بزرگان شیعه و مخالفین شیخ احمد احسائی علامه ملا محمد تقی برغانی معروف به شهید ثالث شاهد حضوری پر رنگ و مؤثر از این زن هستیم.
میرزا یحیی صبح ازل
میرزا حسینعلی نوری ( بنیانگذار فرقه ی بهائیگری )
میرزاحسینعلی نوری ملقب به بـهاءالله که بهائیان شهرت خود را از وی گرفته اند و او را عنوان پیامبر آئین خود می شمارند
شوقی افندی ربانی (عید البهاء) ملقب به ولی امرالله در یازدهم اسفندماه سال ۱۲۷۶ شمسی و ۲۷ رمضان ۱۳۱۴ هجری قمری در عکا متولد شد. او فرزند ضیائیه دختر بزرگ عبدالبهاپدرش میرزا هادی افنان برادر زاده خدیجه بیگم همسر اول سید علی محمد باب بود .شوقی تا ۱۱ سالگی را در عکا محل زندگی وتبعیدگاه جد مادر خود بهاءالله بسر برد . با سقوط حکومت عثمانی در سال ۱۹۰۸ میلادی عبدالبهاء به همراه خانواده خود جهت تامین تحصیلات نوادههایشان به شهر حیفا که در ۱۲ کیلومتری عکا واقع شده، نقل مکان کردند. ، شوقی تحصیلات خود را در حیفا در کالج دفرر انجام داد و سپس به دانشگاه بیروت رفت و درنهایت دانشگاه آکسفورد انگلستان را برای ادامه تحصیلات انتخاب کرد. و ظاهراً موفق به اخذ مدرک از این دانشگاه نشد
عبدالبهاء در حال دریافت لقب سر از دولت انگلیس
عباس افندی و نوه دختری و(جانشین ) وی شوقی افندی
شوقی افندی
مقبره احتمالی باب ،کوه کرمل ،حیفا (فلسطین اشغالی)
نمایى ازمقبره بهاءالله در نزدیکى عکّا
۷) نگاهی گذرا به نقش دولت های استعماری و مستکبر از پیدا و پنهان بهاییت +عکس مشرق الاذکار
به گزارش «تابناک»، ایجاد ادیان و فرقه های ساختگی، یکی از ترفندهای مرسوم دولتهای استعمارگر برای به انحراف کشیدن جریان صحیح دینداری بوده است. در حقیقت، هدف کلی این بوده که فرق دستساز در نهایت جایگزین ادیان الهی شده یا دست کم چهره ادیان الهی را مشوش سازند.
نگاهی گذرا به نقش دولت های استعماری و مستکبر زوایای بیشتری را از پیدا و پنهان این فرقه انحرافی را روشن می سازد:
۱ ـ روسیه:
سفارت روسیه از آغاز فتنه بابیه و پیدا شدن فرقه بابیه و بهاییه از
رهبران این فرقه حمایت میکرد؛ برای نمونه، دالگورکی، سفیر روسیه
در تهران، برای نجات بهاء اله از زندان پادرمیانی کرد و فرستاده
خود را با وی همراه نمود تا به سلامت از ایران خارج شود.
۲ ـ انگلستان:
پس از انتقال رهبری بابیت و بهاییت به عراق و سپس فلسطین، رهبران
این فرقه به تبعیت استعمار انگلیس درآمدند. در اواخر جنگ جهانی
اول، وزیر امور خارجه انگلیس در نوامبر ۱۹۱۷م. اعلامیه خود را بر
مبنی بر تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین صادر کرد و در همین
ایام، جمال پاشا، فرمانده کل دولت عثمانی، به دلیل حمایت عبدالبهاء
از انگلیس و دادن آذوقه به ارتش انگلیس، تصمیم به قتل وی و انهدام
مرکز بهاییت در عکا و حیفا گرفت.
وزیر خارجه انگلیس با واکنش تند و جدی به سالار سپاه انگلیس دستور
داد تا با جمیع قوا در حفظ و صیانت حضرت عبدالبهاء بکوشد و بر اثر
همین حمایت عبدالبها از انگلیس، فلسطین به دست سپاه انگلستان افتاد
و زمینه پدید آمدن رژیم صهیونیسم به وجود آمد؛ به گونه ای که
پس از پایان جنگ جهانی اول، به پاس خدماتی که عبدالبهاء برای
استعمار انگلیس انجام داده بود، طی مراسمی لقب سِر(Sir) و
بزرگترین نشان خدمتگذاری، نایت هود(Knight Hood) را دریافت کرد.
بر اثر حمایتهای آمریکا، بهاییان به ستون پنجم و یکی از ابزارهای استکباری آمریکا پس از جنگ جهانی اول مبدّل شد.
بنا بر آمار منتشره در سایت رسمی محفل ملی بهائیان آمریکا، تعداد کل بهاییان آمریکا، رقمی در حدود ۱۵۵ هزار نفر است که شامل ایرانیهای بهایی در آمریکا هم میشود. همین منابع، تعداد کل بهاییان دنیا را رقمی در حدود شش میلیون نفر اعلام میکنند و این بدان معناست که بهاییان آمریکا در حدود ۵/۲ درصد کل بهاییان جهان را تشکیل میدهند.
با توجه به این امر، جای این پرسش هست که چرا در حالی که تنها ۵/۲ درصد بهاییان، مقیم آمریکا هستند، ۷۰ تا ۸۰ درصد کرسیهای نه نفره بیتالعدل اعظم در قبضه آمریکاییهاست؛ آن هم آمریکاییهایی که نه بهاییزاده بوده و نه سابقه درخشانی در بهاییت داشتهاند.
۴ ـ رژیم صهیونیستی:
بهائیت از آغاز پیدایش خود با یهود همکاری داشت، به گونه ای که دکتر احمد شلبی در بیان عقاید این فرقه در کتاب «مقارنه الادیان الیهودیه» مینویسد: هیأت بین المللی حیفا در نامهای به محفل روحانی ملی بهاییان ایران، در اول ژوئیه ۱۹۵۲ رابطه شوقی افندی را با حکومت اسرائیل اعلام داشت.
«مشرقالاذکار مغناطیس تأیید پروردگار است، مشرقالاذکار اساس عظیم حضرت آمرزگار است. مشرقالاذکار رکن رکین آیین کردگار، مشرقالاذکار تأسیس سبب اعلاء کلمهالله، مشرقالاذکار تهلیل و تسبیحش مفرح قلوب هر نیکوکار، مشرقالاذکار نفحات قدسش روح بخش کل ابرار، مشرقالاذکار نسیم جانپرورش حیات بخش عموم احرار و… است.»
۸) ساختمان مقر بیت العدل اعظم
۹)اعضای بیت العدل اعظم
حیفا، اسرائیل- ۲۲ آوریل ۲۰۰۸ – فرآیند انتخاباتی جهانی که در ۱۰۰ هزار شهر و روستا در سراسر جهان آغاز شد با اجتماع نمایندگان در حیفا برای انتخاب هیأت اداری بین المللی دیانت بهائی در ۲۹ آوریل به انجام رسید. نمایندگان ۱۷۰ ملّت برای انتخاب ۹عضو بیت العدل اعظم که مقّر آن در مرکز جهانی بهائی در شهر حیفا واقع شده ابداع رأی نمودند. این انتخابات هر پنج سال یکبار صورت می گیرد. ویژگی شاخص انتخابات بهائی در اینست که نه فردی به عنوان نامزد یا کاندیدا در آن فعالیت می کند، و نه مبارزات و گفتگوهای انتخاباتی در مورد انتخاب فرد بخصوصی مطرح میگردد.
نمایندگانی که در همایش بین المللی بهائی شرکت میکنند همگی اعضای هیأت های ملّی اداری بهائی از سراسر دنیا می باشند و برای انتخاب ۹ نفری که به نظر آنان برای عضویت مؤسّسۀ عالی دیانتشان شایسته ترین می باشند با آراء مخفیانه رأی می دهند.بر اساس آثار دیانت بهائی رأی دهندگان باید سعی نمایند تا نفوس مؤمنۀ سلیمۀ فعاله را انتخاب نمایند.بیت العدل اعظم الهی برای بهائیان بالاترین مرجع دینی می باشد. این مرجع توسعۀ جامعۀ جهانی بهائی را با توجّه به شرایط متغیر دنیا هدایت کرده، تسهیلاتی برای زیارت بهائیان فراهم نموده، سرپرستی اراضی مقدّسۀ بهائی را به عهده داشته و امور مالی جامعۀ بین المللی بهائی را اداره می نماید. مردان بهائی که سن آنان ۲۱ یا متجاوز از آن باشد واجد شرایط برای انتخاب شدن به عضویت بیت العدل اعظم می باشند. در سایر مؤسّسات محلی، ملّی، بین المللی و قاره ای هم زنان و هم مردان بهائیان می توانند خدمت کنند. فرآیند انتخابات بیت العدل از سال پیش و زمانی که بهائیان ۱۰۰ هزار منطقه در سراسر دنیا در همایش های منطقه ای جمع شدند تا نمایندگانی را برای شرکت در همایش ملّی خود انتخاب کنند آغاز گشت. محفل روحانی ملّی هر کشوری در چنین گرد همائی هائی انتخاب می شود.
اعضای این شوراهای ملّی به عنوان انتخاب کننده در همایش بین المللی
بهائی در سطح جهانی که از ۲۹ آوریل تا ۲ ماه می در حیفا برگزار شد گرد هم
آمدند.
همچنان که انتظار می رفت حدود ۱۲۰۰ نماینده در این همایش شرکت نمودند و آن
عده از نمایندگان که قادر به شرکت در این همایش نبودند رأی خود را از طریق
پست ارسال داشتند.
تأسیس بیت العدل اعظم الهی بر طبق فرمودۀ حضرت بهاءالله، بنیان گذار دیانت بهائی، صورت گرفت.
اعضای بیت العدل اعظم از چپ به راست عبارتند:
فرزام ارباب، کایزر بارنز، پیتر کان، هوپر دانبار، فریدون جواهری، پال لمپل، پیمان مهاجر، شهریار رضوی، و گوستاوُ کُرِییا.
منبع : آوینی
گفتار دوم: عقاید و اصول آئین بهائیت
1. اعتقاد به تجلی و تجسد خداوند در میرزا حسینعلی بهاء.
2. منسوخ شدن ادیان گذشته و تشریع دین جدید
گفتار سوم: احکام و فروع آئین بهائیت
اصول اجتماعی یا اصول دوازدهگانه
گفتار چهارم: دیدگاه مراجع تقلید شیعه راجع به بهائیان
بهائیت نام فرقهای انحرافی و ساختگی است که در اواخر قرن سیزدهم هجری قمری به وسیله فردی به نام میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله ایجاد شد. آنچه در این نوشتار مورد توجه است، آشنایی با شکلگیری پیدایش، احکام و عقاید این گروه است. بر اساس مهمترین یافتههای این تحقیق مؤسس این فرقه کار خود را با این ادعا که بنده برگزیده خداوند است، آغاز کرد، اما در ادامه ادعای نیابت از طرف امام زمان علیهالسلام ، سپس ادعای نبوت و رسالت و آنگاه ادعای خدایی کرد. مدعاهای او در حوزه عقاید آکنده از تناقض و تضاد است و در حوزه احکام ملازم با برداشتن بسیاری از احکامی است که در شرایع پیشین وجود داشته و به آن عمل میشده است.
یکی از روشهایی که از زمانهای گذشته تا به امروز دشمنان اسلام و به ویژه استعمار شرق و غرب، برای ایجاد تفرقه و از بین بردن اتّحاد بین مسلمانان و همچنین نابودی اسلام به کار بردهاند، سوء استفاده از نیاز فطری بشر به پرستش و علاقه و گرایش او به مسائل معنوی و روحانی بوده است. او در این راستا به تحریف مذهب حق و یا ایجاد مذاهب ساختگی و حمایت از این مذاهب ساخته دست بشری کرده است. پیشینه ساختن مذاهب در اسلام تا دوران حضور ائمه اطهار علیهم السلام بر میگردد، به گونهای که پس از شهادت یک امام، به دلائل متعددی اقدام به تشکیل فرقهای مستقل میزدند. ایجاد فرقههایی همچون زیدیه، فطحیهای، ناووسیه، اسماعیلیه، واقفیهای و ... از شواهد این مدعاست. فرقهسازی در قرون اخیر با تشکیل فرقهی شیخیه و بابیه وارد مرحله جدیدی شد و با پیدایش فرقه بهائیه به اوج خود رسید، چرا که شاهد ادعای آموزههایی در این مذهب ساختگی هستیم که در کمتر فرقه اسلامی تا به حال شاهد بودهایم.
آنچه در این نوشتار مورد تأکید نگارنده است، آشنایی با شکلگیری فرقه بهائیه، مدعاهای مؤسس این فرقه، احکام و عقاید این فرقه و ... است.
بعد از ادعاهای شیخ احمد احسائی (1241ق) و جانشینش یعنی سید کاظم رشتی (1259ق) و ظهور مدعیان جدید بعد از مرگ آن دو، استعمار متوجه شد که میتواند از این جرقه در جهت نیل به اهداف خود به خوبی استفاده کند. در نتیجه با حمایتهای جدّی آنها بابیّت که در معرض زوال و نابودی کامل بود، جان دوباره یافته و شکل جدید به خود گرفت و رهبران اصلی آنها از جمله میرزا حسینعلی نوری (1308ق) از خطرات جان سالم بدر بردند و توانستند فرقهی ضالّه بهائیت را تشکیل و سامان دهند.
میرزا حسینعلی نوری، معروف به بهاء الله رهبر اصلی فرقهی بهائیت با ادعاهای متناقص خود پیروان ساده لوح بابیّت را به دور خود جمع کرد. او که سرمایهی اصلی خود را از بابیّت و عقاید آنها به دست آورده بود، ادعای تشریع دینی جدید با اعتقادات و احکام و دستورات جدید نمود در حالی که ادعاها و سخنان او جز مشتی سخن بیهوده و دور از عقل و منطق چیزی نبود.
از کتابهای میرزا حسینعلی و دیگر کتابهای بهائیان استفاده میشود که او همچون استادش سید علی محمد باب، بلکه از او هم بیشتر و بالاتر، ادعاهای گوناگونی مطرح کرده است که در اینجا به ترتیب ادعاهای او را به طور اختصار بیان می نماییم.
او در کتاب خود مبین چنین میگوید:
«سبحان الذی نزل علی عبده من سحاب القضاء سهام البلاء و یرانی فی صبر جمیل»
«پاک و منزه است آن خدایی که تیرهای بلا را از ابر قضا بر بندهاش (حسینعلی) نازل کرد و دید مرا در صبر و بردباری نیک»[1]
سید علی محمد باب مؤسس فرقه بابیّت، در اوائل امر، ادعای بابیّت میکرد و میگفت: «من از جانب امام زمان مأموریت داشته و با او ارتباط معنوی دارم» و غیر از این هیچ ادعایی نداشت. بعد از چند سال، ادعای قائمیت کرد و گفت: «من همان امام زمان هستم» و بعد هم ادعای نبوت کرد. وقتی دید این ادعاها با هم سازگار نیستند درصد توجیه و تأویل آنها برآمد. از اینرو عنوان «قائم و مهدی» را که در سر لوحهی نوشتهها و بافتههایش قرار داده بود، تبدیل به یک کلمهی مبهم و کلی «من یُظهرهُ الله» یعنی «کسی که خدا او را ظاهر میکند»، کرد.
بعد از او دیگران از این لفظ مبهم سوء استفاده کردند و ادعا کردند که ما همان کسی هستیم که سیدعلی باب به ظهور آن بشارت داده است. یکی از این افراد حسینعلی بهاء بود او ابتدا به مدت 18 سال بعد از فوت سید علی محمد باب، پیرو برادرش میرزا یحیی بود اما بعد ادعا کرد که من همان «من یظهره الله» هستم که سید باب به ظهور او بشارت داده بود. سید باب در مورد او چنین سفارش می کند، که «پس از ظهور او، هر حکمی که داد به او عمل کنید و ادعای او را بپذیرید.»
همچنین میگفت: «قسم به ذات الهی اگر کسی یک آیه از او بشنود بهتر است از آن که هزار بار «بیان» را تلاوت کند»[2]
میرزا حسینعلی گاهی ادعای رجعت (مسیح) کرده است هم چنان که در کتاب مبین خطاب به پاپ مسیحیان میگوید:
«یا بابا، اخرق الاحجاب قداتی رب الارباب فی ظل السحاب... کذلک یأمر القلم الاعلی من لدن ربک العزیز الجبار انه اتی من السماء مرة اخری کما اتی اول مرة ایاک ان تعترض علیه»
«ای پاپ! پردههای غفلت را بدر. رب الارباب حضرت مسیح که خود بهاء است در سایه ابر آمد اینطور تو را امر میکند قلم اعلی از طرف پروردگار عزیز و مقتدر، اینکه مسیح یکبار دیگر از آسمان آمد، چنانکه در مرتبهی اول از آسمان آمد، بپرهیز از اینکه اعتراض به او کنی.»[3]
میرزا حسینعلی در کتاب اقدس چنین میگوید:
«قل یا ملاء البیان، لا تقتلونی بسیوف الاعراض، تالله کنت نائماً ایقظنی ید ارادة ربکم الرحمن و امرنی بالنداء بین الارض والسماء لیس هذا من عندی لو أنتم تعرفون»
«ای گروه بیان! پیروان کتاب بیان سید علی محمد باب مرا با شمشیرهای اعراض به قتل نرسانید، سوگند به خدا، خوابیده بودم که دست ارادهی خداوند مهربان مرا بیدار کرد و امر کرد مرا که بین زمین و آسمان ندا کنم، این از پیش خودم نیست اگر شما بدانید.»
و همچین در کتاب اقتدارات چنین میگوید: «ای خدا من آنان را دعوت نکردم جز به چیزی که تو مبعوثم نمودهای و اگر گفتهام بیائید به سوی من، نظری نداشتهام جز چیزی که تو به او ظاهر ساختهای و مبعوثم کردهای».[4]
میرزا حسینعلی در کتاب مبین پا را فراتر نهاده و چنین ادعا میکند:
«و اسمع ما یوحی من شطر البلاء علی بقعه المحنة و الابتلاء من صدره القضاء انه لا اله الا انا المسجون الفرید»[5]
«بشنو آنچه که از شطر بلا بر بقعه محنت و گرفتاری از سینهی قضا وحی میشود که نیست خدایی جز منِ زندانی تنها»
وی همچنین در کتاب بدیع چنین میگوید:
«انه یقول حینئذِ اننی انا الله، لا اله الا انا، کما قال النقطه من قبل و بعینه یقول من یأتی من بعد»
«او در این زمان میگوید: من همان خدایم و خدایی جز من نیست. چنانکه نقطه (علی محمد باب) نیز از پیش از این میگفت، و کسی که بعد از این میآید، بعینه همین را خواهد گفت»
وی همچنین در جایی دیگر میگفت: «لا اله الا انا العزیز الحمید»[6]
طبق نوشته عباس افندی (فرزند و جانشین میرزا حسینعلی) در نوشتههای خود، حسینعلی بهاء ادعای خدا آفرینی کرد و در قصیدهای چنین گفت:
کل اله لوه من رشح امری تألهت
و کل الربوب من طفح حکمی ترببت[7]
«یعنی همهی خدایان از رشحات (و آثار) فرمانم به خدایی رسیدند و همهی پرودرگاران از لبریزیِ حکم من پروردگار گشتند.»
منطقیترین راه برای تشخیص صدق و کذب یک کلام، وجود هماهنگی و یکرنگی و عدم اختلاف و تناقص در آن گفتار و کلام است و پریشانگویی و اختلاف و تناقص در گفتار، دلیل بیپایگی و دروغپردازی گوینده است. همچنان که قرآن نیز یکی از نشانههای صدق خود را عدم اختلاف دانسته است آنجا که در سورهی نساء میفرماید:
«افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیرالله لوجد وا فیه اختلافاً کثیراً»[8]
همچنین هنگامی که سخنان پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بررسی میکنیم میبینیم که ایشان از ابتدای نبوت تا پایان آن یکسان سخن گفته است و همه وقت بر بندگی و رسالت خود تأکید میورزید.
در حالی که با تأملی مختصر در گفتار و نوشتارهای حسینعلی بهاء جز تناقضگویی و اختلافگویی چیزی دیده نمیشود. هم چنانکه ذکر شد او گاهی ادعای بنده و عبد بودن و گاهی ادعایی پیامبری و خدایی و حتی خداآفرینی میکند.
وی به غیر از ادعاهای یادشده در موارد و زمینههای مختلف، به تناقضات بسیاری دچار میشود که به جهت اختصار از بیان آنها خودداری میکنیم. و تنها به بیان مقصود اصلی وی از «من یظهره الله» میپردازیم.
میرزا بهاءالله در کتاب اقدس مقصود اصل از آمدن خودش را چنین بیان میکند:
«لا تحسبن انا نزلنا لکم الاحکام بل فتحنا ختم الرحیق المختوم باصابع القدره و الاقتدار یشهد بذلک ما نزل من قلم الوحی، تفکروا یا اولی الافکار»
عبدالحمید اشراق خاوری در شرح این عبارات میرزا بهاء چنین میگوید: «ای مردم! خیال نکنید که جمال قدم آمد فقط برای اینکه برای شما احکام را بیان کند برای شما یک صورت نماز بدهد و یک روزه و حج و فلان و بهمان نه... نه ... منظور این نبود اینها در رتبه ثانی از اهمیت است. مقصود اصلی این بود که میخواهند بفرمایند موعود کل ملل و آن وجود مقدسی که حضرت موسی و مسیح و محمد و سایر انبیای الهی وعده دادهاند که ظاهر خواهد شد در یوم نهایت و آخر، و اسرار کتب مقدسه را آشکار خواهد کرد، و معانی آیات متشابه را ذکر خواهد کرد میخواهد بفرماید: ای اهل عالم آن روز فرا رسیده است و آن نفس مقدسی که این کار را انجام می دهد من هستم که به اسم بهاء الله ظاهر شدهام. من آمدهام برای اینکه رموز و اسرار کتب قبل را برای شما آشکار کنم حقایقی را که در آیات متشابه مکنون و مستور بود برای شما واضح و آشکار بیان کنم. مقصود اصلی این بود که وعدههای الهی که چندین هزار سال به وسیله موسی و مسیح و رسول الله و انبیای الهی دیگر تکرار شده بود و اهل عالم منتظر بودند که کی آن نفس مقدس بیاید این پرده را از روی این اسرار و رموز کتب آسمانی بردارد و آن روز آمده است انتظار بسر آمد لذا مقصود اصل و مطلوب واقعی جمال قدم و اسم اعظم که بامر الهی قیام کرد، فتح رحیق مختوم بود یعنی برداشتن مهر از سر معانی آیات مشکله، آن آیاتی که در کتب مقدسه بود و معانیش بر همه مردم پوشیده و مکتوم بود. روزی که کوهها راه میافتند روزی که مردم مثل پروانهها بین زمین و آسمان میپرند. روزی که کوه مثل پنبه حلاجی شده میماند، و از این قبیل چیزها که در کتب آسمانی بود. همهی این را در الواح ذکر فرمودهاند و میفرمایند اگر احکامی صادر شده است. نماز و روزه و فلان و بهمان ای ها فضلاً للعباد و در درجهی ثانی از اهمیّت است. مقصود اصلی نزول تأویل آیات متشابه کتب قبلیه است»[9]
هر دین و آئینی از اصول اعتقادی و فروغ و احکام عملی تشکیل شده است. آئین بهائیت نیز از دو قسمت اصول و فروع تشکیل شده است. که در این بخش از نوشتار به بیان اصول اعتقادی در آئین بهائیت میپردازیم.
قبل از بیان مسائل اعتقادی بهائیان، لازم به ذکر است که بهائیان اگر چه بهائیت را شریعتی مستقل از سایر ادیان میدانند که به وسیله بهاء الله پایهگذاری شد است، اما در حقیقت این آئین ادامه و شکل تکامل یافته بابیت است. به دیگر بیان، با اصلاحاتی که بهاءالله و جانشینانش در باورها و احکام سید علی محمد باب کردند آئین بهائیت به وجود آمد. لذا بسیاری از احکام وعقاید بین آنها مشترک است.[10]
برخی از این عقاید عبارتند از:
شاید به سادگی باور کردنی نباشد که بهائیان میرزا حسینعلی بهاء را خدای خود و جهان و آفریننده تمام مخلوقات بدانند، اما همچنان که در فصل اول ذکر شد این اعتقاد بهائیان مبتنی بر ادعای الوهیت و خدایی شخص میرزا حسینعلی است. او در کتاب اقدس که از مهمترین کتابهای بهائیان است مطالبی میگوید که مفادش این است:
«نخستین چیزی که خدا بر بندگان خود واجب ساخته، معرفت منبع وحی و تجلی اوست که منم کسی که در آفریدن جهان و در گرداندن آن، جانشین خدا بوده است.»[11]
محمد علی قائینی یکی از مبلغان بهائیت چنین میگوید: «و اما در وقت تلاوت آیات و خواندن مناجات، رو به قبله بودن واجب نیست. به هر طرف روی ما باشد جائز است. ولکن قلب باید متوجه به جمال قدم (میرزا بهاء) و اسم اعظم باشد. زیرا مناجات و راز و نیاز ما به اوست و شنونده جز او نیست، و اجابت کننده غیر از او نه.»[12]
قرآن با صراحت تمام در آیات متعددی، صفاتی را برای خداوند بیان می کند از جمله بی نیاز مطلق، حی، قیوم، ظاهر و باطن، اول و آخر، لم یلد و لم یولد و قدرت نامتناهی و... .
«قل هو الله احد، الله صمد...»[13] و «الله لا اله الّا هو الحیّ القیوم»[14] و «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن»[15]
حال باید از بهائیان پرسید که کدام یک از این صفات در میرزا حسینعلی وجود دارد و چگونه ممکن است چنین خدایی به زندان بیافتد (لا اله الا انا المسجون الفرید).
اگر قرار باشد میرزا حسینعلی خدا باشد پس هر کسی میتواند با گفتن چنین جمله و نوشتن کتاب برای خودش ادعای خدایی و تأسیس دین و مذهب کند.
بهائیان مانند بابیان معتقدند که با ظهور بهاءالله، شریعت اسلام پایان یافته است و دورهی رسالت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم سپری شده است و این دوره، دورهی زمامداری جمال اقدس ابهی- بهاءالله- و آئین اوست. رهبران بهائی چنین میگویند که هر دین و شریعتی، مدت محدود و معینی دارد و این دورهی محدود تقریباً هزار سال است و هرگاه دورهی هر دینی به پایان رسیده آن دین به وسیله دین و شریعت جدید، نسخ میشود. بهائیان دلیل عقلی این نسخ را مقتضیات زندگی بشر و تکامل و رشد عقل و فکر او میدانند و معتقدند دین و شریعت همیشه در حال تحول و دگرگونی است.[16]
کمتر مسئلهای در اسلام از نظر وضوح و روشنی به پایهی موضوع خاتمیّت میرسد. از مسلّمات و بدیهیات دین اسلام و خاتمیت دین اسلام خاتمیت رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. دیگر اینکه کتاب و شریعت او نیز خاتم کتابها و شرایع آسمانی میباشد. لذا همهی مسلمانان بر این باور هستند که دین اسلام، دین ابدی و قرآن مجید، کتاب جاودان الهی است. خداوند با فرستادن این پیامبر، شرایع و کتابهای آسمانی گذشته را تکمیل و ختم نموده است. خداوند در قرآن میفرماید:
«و ما کان محمدٌ ابا احدٍ من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین ....»[17]
«و محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست ولى رسول خدا و ختمکننده پیامبران است... »
بنابراین حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم آخرین پیامبر الهی است و پیامبری و نبوت، با آمدن او ختم شده و پس از او پیامبر،کتاب، شریعت و دین دیگری نخواهد آمد.
علاوه بر آیات قرآن، رسول گرامی اسلام نیز در ضمن احادیث متعددی این امر را به صراحت بیان نمودهاند از جمله در حدیث منزلت، خطاب به حضرت علی علیهالسلام فرمودند: «انت منی بمنزله هارون من موسی الّا انّه لا بنیّ بعدی[18]» یعنی تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی، مگر اینکه بعد از من دیگر نبی نخواهد بود.
این حدیث مورد قبول تمام مسلمانان شیعه و سنی است و هیچ کس در اسناد آن به پیامبر تردید ندارد.
از این ادله نتیجه میگیریم که اعتقاد بهائیت به نسخ دین اسلام، که مبتنی بر ادعای نبوت و رسالت میرزا حسینعلی است، یک اعتقاد باطل و بیهوده است و دین اسلام تا روز قیامت به عنوان کاملترین و آخرین دین باقی خواهد ماند، و همچین پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز به عنوان آخرین پیامبر تا ابد خواهد بود. [19]
بهائیان به پیروی از رهبران خود، سید علی باب و میرزا بهاء، معاد و قیامت را به آن معنایی که در اسلام و ادیان الهی مطرح است منکر هستند.
طبق نظر همهی ادیان الهی و به خصوص اسلام، معاد یعنی برگشت و روز قیامت یعنی روزی که همهی انسانها برای حسابرسی در مورد اعمال نیک و بدشان در دنیا، دوباره زنده میشوند و مورد سؤال و بازخواست واقع میشوند. اما بهائیان و رهبران آنها معاد و قیامت به این معنی را منکر هستند.
سید علی باب میگوید:
«با آمدن من قیامت اسلام برپا شد و من تا زندهام روز قیامت اسلام باقی است روزی که من از دنیا بروم روز قیامت اسلام به پایان میرسد.» وی در مورد بهشت و جهنم نیز میگوید: «آنانکه به پیغمبر پیش ایمان آوردند و به پیغمبر بعد نیز ایمان آوردند، به بهشت ایمان وارد میشوند و گرنه وارد دوزخ کفر می گردند.»
حسینعلی بهاء نیزهمین مطلب را دنبال کرده و میگوید: «قیامت اسلام با مرگ علی محمد باب پایان یافت و قیامت بیان و آئین باب با ظهور من یظهره الله که خودش باشد آغاز گردید. وقتی که مرگ او هم فرا رسد قیامت بیان نیز تمام میگردد و قیامت اقدس و آئین بهائیت با بعثت پیامبر آینده آغاز میشود...»
باب و بهاء و پیروانشان تمام آیات قرآن در مورد معاد را توجیه میکنند و معتقدند که معاد و روز قیامت به کیفیت فوق، در همین دنیا برپا شده و میشود. وقتی به بابیها اعتراض میشود که قرآن روز قیامت را 50 هزار سال دانسته است «فی کل یومِ کان مقدارهُ خمسینَ الف سَنَه»[20] ولی از آغاز دعوت باب تا مرگش بیش از شش سال نبود، در جواب میگویند 50 هزار سال در یک ساعت منقضی شد. همچنین وقتی به بهاء اعتراض میشود که طبق گفته باب «من یظهرُه الله» بعد از عدد مستغاث (2001) میآید حسینعلی این نظر را اظهار میکند که وقتی 50 هزار سالِ روز قیامت در یک ساعت منقضی شود چه اشکالی دارد که 2001 سال در چند سال محدود منقضی شود. [21]
لذا طبق نظر بهائیان قیامت عبارت است از پایان مدت دین سابق و آغاز تشریع دین جدید و ظهور پیامبر جدید.
اولین وظیفه بشر بعد از شناخت خداوند، آشنا شدن و عمل کردن به دستورهای مقدس و اوامری است که از جانب او صادر میشود. تمام پیامبران که از طرف خداوند برای هدایت مردم فرستاده شدهاند، در کنار دستورات اصولی، یک سری وظایف فرعی را که عامل تقرب بندگان به خداوند میباشد، بیان کردهاند.
رهبران بهائیت نیز برای اینکه مرامشان خالی از احکام و قوانین نباشد یک سری مباحث پوچ و توخالی را به عنوان احکام و مناسک در کتابهایشان جعل کردهاند.[22] مهمترین کتابهایی که تحت عنوان احکام و مناسک در اختیار بهائیان قرار دارد، کتاب اقدس و ایقان نوشتهی میرزا حسینعلی بهاء است که از اهمیت خاصی نیز برخوردار است. قبل از بیان احکام آئین بهائیت تذکر یک نکته لازم است و آن قداست عدد نوزده است. همچنانکه بعداً در ذکر احکام مشاهده میشود، عدد نوزده از قداست خاصی در آئین بهائیت برخوردار است و در موارد بسیاری به کار برده شده است، در بیان چگونگی پیدایش آن باید گفت:
«در اوائل امر، 18 نفر از شیخیه دور علی محمد باب را گرفتند و توسط آنها کم کم امر باب قوت گرفت. سید باب جداً فداکاری آنها را از یاد نبرد و آنها را «حروف حی» که به حساب ابجد 18 است نامید و با خودش 19 نفر شدند و این عدد 19 در نظر باب به نهایت قداست رسید. از این رو در بسیاری از احکام عدد 19 را عنوان آنها کرد.»[23]
یکی از احکام ابتکاری سید علی باب که واقعاً تازگی دارد این است که او سال را که تمام ملل جهان بر اساس اصول علمی به دوازده ماه تقسیم کرده اند، به 19 ماه و هر ماه را به 19 روز تقسیم کرد.
در نتیجه هر سال 5 یا 4 روز ( به اختلاف کبیسه و غیر کبیسه ) اضافه خواهد آمد، که این زیادی را بین ماه هیجدهم و نوزدهم به نام روزهای بخشش قرار داد، و پیروان خود را در این روزها به خورانیدن خود و دیگران مأمور ساخت. وی نام ماههای بهائیت را چنین نامگذاری کرد:
1- شهرالبهاء 2- الجلال 3- الجمال 4- العظمه 5- النور 6- الرحمه 7- الکلمات 8- الاسماء 9- الکمال 10- العزه 11- المشیه 12- العلم 13- القدره 14- القول 15- المسائل 16- الشرف 17- السلطان 18- الملک 19- العلماء
البته بهائیان به تغییر نام ماهها بسنده نکردند و نام روزهای هفته را هم تغییر دادند به این صورت که شنبه: یوم الجلال یکشنبه: یوم الجمال دوشنبه: یوم الکمال سهشنبه: یوم القضاء چهارشنبه: یوم العدل پنجشنبه: یوم الاستحلال، جمعه: یوم الاستقلال نامگذاری شد.[24]
حال بعد از بیان عدد نوزده و اهمیت آن در آئین باب و بهائیت، به بیان برخی از احکام آنها میپردازیم.
در کتاب محاکمه و بررسیفروع و مناسک آئین بهائیت تحت دو عنوان اصلی دسته بندی شده است: احکام و حدود و آداب انفرادی. [25]
احکام بهائیان را میتوان ذیل عناوین زیر ارائه کرد:
جناب میرزا بهاء، نجاست را از میان برداشته و تمام اشیاء را در بحر طهارت غوطهور دیده و به جز کثافت مفهومی برای نجاست قائل نمیشود. در کتاب اقدس میگوید:
«و کذلک رفع الله حکم دون الطهارة عن کل الاشیاء ...»
و همچنین خداوند برداشته است حکمی را که به جز طهارت است از تمام اشیاء، و از ملتهای دیگر به خاطر موهبت و بخشش خداوند، و او بخشنده و کریم است و همه اشیا در دریای طهارت فرو رفتهاند در اول رضوان به سبب آن چه ما تجلی کردهایم به اسماء و صفات خودمان بر ممکنات و این فضیلتی است از جانب پرودگار محیط.
در حالی که دین اسلام به مسئله طهارت و نجاست اهمیت فوق العاده ای داده و یازده چیز را جزء نجاسات دانسته است.[26]
بهاء الله با این که پیروان خود را به سوی لطافت و نظافت دعوت کرده و حکم به تطهیر لباسی که به گرد و غبار و یا چرک آلوده شده است، میکند، در موضوع منی حکم به طهارت و پاکی کرده و می گوید: «قد حکم الله بالطهارة علی ماءِ النطفة رحمةً من عنده علی البریة ...» [27]
میرزا بهاء در این مورد نیز به حداقل بسنده کرده و میگوید:
«نوشته میشود به خدای جزا دهنده این که بشوید در هر روز دستهای خود را و سپس صورتش را و این چنین است وضوی نماز و این فرمانی است از طرف خدای واحد مختار.»
پس برای وضو شستن دستها و صورت کافی است و شستن دستها از بازو تا مرفق و مسح سر و پا ساقط شده است.[28]
در آئین بهائیت، غسل و تیمم در کار نیست و در صورت معذور بودن از وضو و نبودن آب پنج بار بگویند: «بسم الله الاطهر، الاطهر» کافی است. [29]
در آئین بهائیت خصوصیات و کیفیات و شرائط نماز به خوبی روشن نیست و تنها به این مطلب اشاره شده است که نماز 9 رکعت است که در وقت صبح و ظهر و شام خوانده میشود.
البته بعضی نماز را در این مسلک به سه صورت تقسیم کردهاند:
1-نماز کبیر که در هر 24 ساعت یک بار خوانده می شود.
2- نماز وسطی یک رکعت است که در صبح و شام و ظهر خوانده میشود.
3- نماز صغیر که فقط دو سطر دعا است و هر روز ظهر خوانده میشود.[30]
در ادامه باید گفت که میرزا بهاء در گنجینه احکام در رساله سوال و جواب میگوید:
«یکی از این سه نماز واجب است و هر کدام معمول رود کافی است.»
میرزا بهاء به همین مقدار هم راضی نشده و دوباره چنین میگوید:
«کسی که در او ضعف باشد از جهت مرض، کسالت مزاج و یا از لحاظ پیری و سالخوردگی خداوند از او نماز و روزه را عفو کرده است، پس حتی خواندن آن دو سطر دعا هم لازم نیست.»[31]
گفتنی است در اسلام این عبادت مهم که از آن به عنوان ستون دین یاد شده هرگز و در هیچ حالی از حالات ساقط نمیشود؛ البته کیفیت آن در صورت اضطرار تغییر می کند.
نکته قابل توجه این است که، به فتوای میرزا بهاء واجب است تمام نمازها به فرادی خوانده شود و جماعت جز در نماز میت، درست نیست. نکته دیگر این که برای زنان در ایام عادت ماهانه تکلیفی از نماز و روزه نیست و حتی قضا هم ندارد.
در شرح اقدس به این مطلب چنین اشاره شده است:
«قد عفی الله عن النساء حین ما یجدن الدم الصوم و الصلاة»
یعنی خداوند در ایام خون دیدن بر زنان نماز و روزه را بخشیده است و ابداً قضاء ندارد و به جای آن وضو بگیرند و به تسبیح حق بپردازند. ذکر حق بگویند 95 مرتبه از اول ظهر، از زوال تا زوال، یعنی بیست و چهار ساعت یک مرتبه این را نود و پنج بار بگویند: «سبحان الله ذی الطلعة و الجمال»
و هم چنین است هر نمازی که به هر دلیلی در وقت خودش خوانده نشود دیگر قضاء ندارد. [32]
علی قائنی در دروس الدیانة میگوید:
«قبله ما اهل بهاء، روضه مبارکه است در مدینه عکا، که در وقت نماز خواندن باید رو به روضه مبارکه بایستیم و قلباً متوجه به جمال قدم جل جلاله (میرزا بهاء) و ملکوت ابهی باشیم.»[33]
روزه در آئین بهائیت 19 روز است در ماه علاء یعنی ماه نوزدهم و عید فطر آنها همان عید نوروز است و حد روزه از طلوع آفتاب تا غروب آن است. [34]
بهائیان برای هر صد مثقال طلا به پرداخت 19 مثقال زکات مکلف هستند و باید این زکات را به رئیس بهائیان در هر زمان بدهند. [35]
حج در مسلک بهائیان زیارت خانه سید علی باب در شیراز یا خانه حسینعلی بهاء در بغداد، هر کدام که نزدیکتر باشد، است.[36]
احکام باب نکاح را خلاصه و فقط عناوین مهم آن را بیان می کنیم:
1- بر هر شخص واجب است ازدواج کند تا از نسل او کسی که خداپرست است باقی بماند.
2- اگر از یک طرف مانعی در جهت ثمره و بچهدار شدن بود، با اذن او دیگری میتواند از هر راهی اقدام به بچهدار شدن نماید.
3- سن ازدواج برای پسران و دختران یازده سالگی است با شرط توانایی مالی.
4- نامزدی قبل از بلوغ طرفین جایز نیست.
5- سیدعلی محمد باب، ازدواج با غیر بابی را جایز نمیداند اما بهاء الله ازدواج با هر گروه و آئینی را جایز میداند و میگوید: دادن و گرفتن از هر گروه و آئینی جایز است.
6- مهریه زنان کمتر از 19 مثقال طلا و بیشتر از 95 مثقال طلا جایز نیست.
7- رضایت پدر ومادر در ازدواج شرط است چه باکره و چه غیر باکره.
8- فاصله عقد و زفاف بیش از یک شبانه روز جایز نیست. و فاصله بین نامزدی تا عقد بیش از 95 روز جایز نیست.
9- ازدواج با دو زن جایز و بیش از آن جایز نیست.
10- صیغه عقد از طرف مرد این جمله است: «انّا کل لله راضون». از طرف زن نیز باید این جمله گفته شود: «انّا کل لله راضیات»
یعنی به درستی همه ما به خواست خداوند راضی هستیم. این صیغه در حضور دو شاهد باید خوانده شود.
11- ازدواج با اقارب جایز است و فقط ازدواج با زن پدر جایز نیست.
12- ازدواج متعه (موقت) حرام است.
13- در صورت بروز کراهت، هر یک از زن و مرد حق طلاق دارند (یعنی زن هم میتواند مرد را طلاق دهد).
14- مدت عده طلاق 19 روز است و مرد تا 19 بار میتواند رجوع کند.
15- محلّل در نکاح را جایز نیست. [37]
در باب ارث فقط به ذکر چند مسئله بسنده میکنیم:
1- معلم و بیت العدل هم جزء ورّاث محسوب می شوند و از میت ارث می برند.
2- حبوة یعنی اشیائی که اختصاص به میت دارد، به علاوه خانه مسکونی میت، مخصوص پسر بزرگ است و دختران و دیگر ورثه هیچ حقی ندارند. [38]
سید علی محمد باب، حکم به حرمت ربا کرده؛ اما میرزا بهاء این حکم را نسخ کرده و به حلال بودن ربا حکم میکند و چنین میگوید: اگر سودی در میان نباشد امور معطل و معوّق خواهد ماند... لذا فضلاً علی العباد ربا را مثل معاملات دیگر که میان مردم متداول است قرار فرمودیم....
ازدیگر احکام باب معامله این است:
در هر سال 9 روز کسب و کار حرام است، این روزها، روزهای ولادت باب ، بهاء و عبدالبهاء، و روز وفات باب و بهاء، و روز بعثت باب و... است.[39]
بر اساس احکام وهابیان، کسی که عمداً خانه دیگری را بسوزاند باید خانه او را سوزانید، حتی اگر خانه خالی باشد.
اگر مرد و زنی زنا کنند باید 9 مثقال طلا به بیت العدل بدهد و در صورت تکرار 18 مثقال طلا.
اگر کسی دزدی کند، برای بار اول تبعید، بار دوم حبس، بار سوم گذاشتن علامت بر پیشانی او. وهابیان برای تکرار بعدی حکمی قرار نداده اند.[40]
از آداب انفرادی وهابیان، فهرستوار از کتاب شرح اقدس به چند مورد اشاره می کنیم.
1- حرمت نشستن بر منبر؛
2- جواز پوشیدن لباس حریر و تراشیدن ریش برای مردان؛
3- حرمت تقیه کردن؛
4- جواز استمناء؛
5- تجدید اثاثیه منزل هر 19 سال یک بار؛
6- حرمت بوسیدن دست؛
7- حرمت ذکر در میان مردم؛
8- تجویز غناء و آوازه خوانی؛
9- منع از غذا خوردن با دست و جواز غذا خوردن در ظرف طلا و نقره؛
10- منع چاپ و طبع کتب و تفسیر آیات؛
11- وفای به وعده؛
12- نهی از قما رو کشیدن تریاک؛
13- نهی از استحمام در خزینه؛
14- نهی از خریدن کنیز و غلام؛
از جمله مطالب وهنر مائیهای میرزرا حسینعلی که پسر بزرگش عباس افندی آن را شرح کرده اصول دوازدهگانه است که آنها را در جزوهای به نام «رساله دیانت بهائی» بیان و چاپ کرده است. این اصول عبارتند از:
1- تحری حقیقت (جستجوی حقیقت و ترک تقلید حتی در فروع دین)
2- تطبیق دین و عقل و علم (در مقابل شعار جدایی دین و علم، این اصل حقیقت است اما در ادامه آنان میگویند اگر مسئلهای از مسائل دینی مخالف عقل (که محدود و ضعیف است) و علم (که ناقص و محدود است) باشد، وهم محض است.
3- احکام دینی و بیتالعدل[42] (برای رفع اختلافات در احکام دین باید بیت العدل تشکیل شود تا مردم به آنجا رجوع نمایند به این ترتیب احکام و قوانین به مقتضیات زمان و مکان، و به صلاحدید رجال بیت العدل، تفاوت و تغییر میکند.
4- ترک تعصب. (مردم باید هر نوع تعصب دینی، مذهبی، وطنی و سیاسی را ترک کنند.)
5- تشکیل محکمه کبری (هزار نفر از منتخبین ملل، اجتماع نمایند، و محکمه کبری را جهت رفع اختلافات و ایجاد اتحّاد در رأی و عقیده و مسلک و دنیا و ... ایجاد نمایند.)
6- اتّحاد و اتّفاق عبّاد و آفاق و به عبارتی صلح عمومی ( شاید بتوان این سه مورد اخیر را چنین توجیه کرد که منظور میرزا بهاء این بوده که اول باید تعصبات را کنار گذاشت در مرتبه دوم محکمه کبری تشکیل داد، تا در مرتبه سوم اتّحاد و اتّفاق میان جمیع ملل حاصل شود.)
7- دین برای اتحاد است.[43] (یعنی ریشه و علت غایی نزول دین اتّحاد و اتّفاق اهل عالم است، در حالی که خود میرزا بهاء وادعاهایش یکی از موجبات اختلاف و تفرقه میان ملت است.)
8- تساوی میان مردان و زنان.
9- تعلیم و تربیت عمومی.[44]
10- لسان عمومی (او میگوید مردم جهان باید زبان واحدی برای سخن گفتن و خط واحدی برای نوشتن انتخاب و اختیار کنند تا از این طریق اتّحاد و اتّفاق بیشتری میان آنها ایجاد شود)
11- حل مسائل اقتصادی.
باید قوانین و نظاماتی گذاشته شود تا جمیع بشر (غنی و فقیر) همه به راحتی زندگی کنند و تا این مسئله محقق نشود سعادت برای عالم بشر ممکن نیست
12- اساس جمیع ادیان الهی یکی است. (اساس جمیع ادیان الهی حقیقت است، و این آداب و رسوم وزوائدی که پیدا شده، بدعت است واز انبیاء نیست، باید دور ریخته شود. اگر چنین کنیم یقیناً متحد میشویم.)[45]
1- حکم طهارت و نجاست بهائیان چیست ؟
در پاسخ به این پرسش آیات عظام صافی گلپایگانی، بهجت، علوی گرگانی و مکارم شیرازی تصریح کردهاند که بهائی نجس است.
2- معاشرت و رفت و آمد و معامله مسلمانان و بهائیان چه حکمی دارد؟
در پاسخ به این پرسش آیات عظام صافی گلپایگانی ، بهجت، علوی گرگانی و مکارم شیرازی میفرمایند که معاشرت با بهائیان جز در مقام ضرورت جایز نیست.[46]
3. آیا بهائیان مسلمان هستند یا کافر؟
در پاسخ به این پرسش آیات عظام صافی گلپایگانی، بهجت، علوی گرگانی و مکارم شیرازی تصریح کردهاند که بهائیان کافر هستند.
نتایج حاصل از این تحقیق عبارتند از:
1. فرقه بهائیت به وسیله میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله در قرن سیزدهم هجری قمری ساخته شد؛
2. بهاءالله در ابتدا ادعای بندگی خاص خداوند، آنگاه مدعی قائمیت، سپس ادعای رسالت و نبوت و در نهایت مدعی خدایی شد؛
3. فرقه بهائیت دارای احکام و قوانین خاصی به خود در حوزه اصول و فروع دین است؛
4. اصل نخستین در فرقه بهائیت بر اباحیگری و تسامح در امور دینی است؛
5. فرقه بهائیت با مسلماتی همچون واجب الوجود بودن خداوند، خاتمیت دین حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم، ضرورت قیامت و بهشت و جهنم و ... مخالفت کرده است.
1- قرآن مجید
2- خاوری، عبدالحمید اشراق، شرح اقدس، بیجا بی تا.
3- خاوری، عبدالحمید اشراق، قاموس ایقان، موسسه ملی مطبوعات امری.
4- حسینی، سید معصوم، نقد وبررسی فرقه ضاله بابیت وبهائیت، انتشارات بوستان دانش قم،1387..
5- دکتر حمت ، محاکمه و بررسی در تاریخ و عقاید و احکام باب و بهاء، ج 3 ، مؤسسه انتشارات اسلامی، تهران،1345 هـ ش
6- فرمانیان مهدی، آشنایی با فرق تشیع، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، انجمن علمی ادیان و مذاهب قم، 1378 هـ ش
7- کلینی، محمدبن یعقوب، روضه کافی، دارالتعاریف للمطبوعات ، بیروت، 1411 هـ
8- محمدی اشتهاردی ، محمد، ارمغان استعمار، انتشارات نسل جوان قم 1397 هـ ق
9- اشراقات ، بی نا، بی جا، بی تا
10- ویکی پدیا، دانشنامه آزاد اینترنت ، http://fa.wikipedia.org/wiki
[1] . به نقل از محمدی اشتهاردی، محمد، ارمغان استعمار، ص 171
[2] . همان، ص174
[3]. همان. ص173.
[4]. حسینی. سید معصوم، نقد و بررسی بابیت و بهائیت، ص202.
[5]. همان، ص205و 206.
[6]. خاوری، عبدالحمید اشراق، شرح اقدس، ص224.
[7]. محمدی اشتهاردی، محمد، ارمغان استعمار، ص178.
[8]. نساء/82.
[9]. خاوری، عبدالحمید اشراق، شرح اقدس، ص 35 – 37.
[10]. فرمانیان، مهدی، آشنایی با فرق تشیع، ص22.
[11]. خاوری، عبدالحمید اشراق، همان، ص11.
[12]. حسینی، سید معصوم، نقد و بررسی بابیت و بهائیت، ص206.
[13]. اخلاص / 1-4.
[14]. بقرة/255.
[15]. حدید/ 3.
[16]. فرمانیان، مهدی، آشنایی با فرق تشیع، ص203.
[17] احزاب/ 4.
[18]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج8، ص107.
[19]. حسینی، سید معصوم، همان، ص148.
[20] . معارج/ 4.
[21]. محمدی اشتهاردی، محمد، ارمغان استعار، ص241.
[22]. حسینی، سید معصوم، همان، ص226.
[23]. محمدی اشتهاردی، محمد، همان، ص244.
1. خاوری، عبدالحمید اشراق، ص 58 و 59 و 218.
2.دکتر ح-م-ت، محاکمه و بررسی باب و بهاء، فهرست ج 2و3.
[26] . حسینی، سید معصوم، همان، ص 229.
[27] . همان، ص 230.
[28] . همان صفحه 230.
[29] . محمدی اشتهاردی، محمد، همان، ص
[30] . خاوری، عبدالحمید اشراق، همان، ص 38.
[31] . همان، ص 55.
[32] . همان.
[33] . همان، ص205.
[34] . همان، ص 58.
[35] . فرمانیان، مهدی، همان، ص 206.
[36] . خاوری، عبدالمجید اشراق، همان، ص 223.
[37] . همان، ص 130 الی 148.
[38] . همان، ص 64.
[39] . همان، ص104.
[40] . همان، ص 115.
[41] . حسینی، سید معصوم ، ص 263.
[42] . اشراقات، بی نام ص 79.
[43] . همان، ص 80
[44] . همان ص 78
[45] . حسینی، سید معصوم، ص 263 تا 271