گزارش ویژه؛
مذاکرات
مکرر تلفنی جان کری با سران کشورهای عربی و سفر وزیر خارجه عربستان به وین
چه پیامی داشت؟ چه کشورهایی از به نتیجه نرسیدن این مذاکرات ناخرسند هستند
و چرا؟ توافق هستهای میان ایران و آمریکا با کدام منافع این کشورها در
تضاد است؟ در این گزارش به این سوالات پاسخ داده شده است.
گروه گزارش ویژه مشرق
- در آخرین دور مذاکرات ایران و شش کشور در وین، آنچه که بیش از گذشته به
چشم میخورد، هماهنگیهای بیش از پیش جان کری وزیر امور خارجه آمریکا با
سران کشورهای حاشیه خلیج فارس بود. بطوریکه جان کری مرتبا از طریق ارتباط
تلفنی مقامات قطر، بحرین، امارات، کویت و عربستان را در جریان جزئیات
مذاکرات قرار میداد. البته وزیر همتای سعودی جان کری به ارتباط تلفنی
رضایت نداده و به وین سفر کرد تا از نزدیک در جریان این مذاکرات قرار گیرد
یا به عبارت صحیحتر، از نزدیک برای شکست مذاکرات تلاش کند. اما کشورهای
ریز و درشت حاشیه خلیج فارس چه منافعی در عدم توافق ایران و آمریکا بر سر
برنامه هستهای کشورمان دارند؟
در
ادامه گزارش موسسه صلح آمریکا از دخالت این عوامل در روند مذاکرات
هستهای، به تفکیک کشورهای حوزه خلیج فارس این موضوع بررسی شده است که هریک
با چه دیدگاهی به موضوع مذاکرات ایران و توافق هستهای مینگرند و توافق
احتمالی ایران با غرب، چه نگرانیهایی را برای شیوخ حاشیهنشین در پی دارد.کشورهای حوزه خلیجفارسپیشینه:
اظهارات رسمی مقامات کشورهای حوزه خلیجفارس ـ به ویژه مقامات عربستان و
امارات ـ نشان میدهند که این کشورها به طور جمعی از دورنمای یک ایران مسلح
به تسلیحات هستهای هراس دارند؛
آنها از افزایش قدرت ایران میترسند و نگران عواقب منفی ناشی از حمله احتمالی آمریکا یا اسرائیل بر علیه ایران هستند. کشورهای
حوزه خلیجفارس شاید بیش از هر چیزی از احتمال رفع تنشهای میان آمریکا و
ایران هراس دارند، زیرا این امر به باور بسیاری باعث میشود کشورهای مذکور
در برابر فشارهای ایران آسیب پذیر گردند. چند تن از همکارانی که در
نگارش این گزارش شرکت داشتهاند بر این باورند که کشورهای حوزه خلیجفارس
اساساً در قالب یک گروه به تهدید ایران واکنش نشان میدهند.
مطمئناً
این ترس و نگرانیها تا حدودی بر منطقه خلیجفارس حاکم هستند. اما اجماع
بر سر ماهیت تهدیدات ایران و به ویژه چگونگی مقابله با این تهدیدات همواره
از آنچه در ظاهر به نظر میرسد دشوارتر بوده است. کشورهای کوچکتر حوزه
خلیجفارس مدتهای مدیدی است که سیاستی مرکب از روابط محتاطانه، ایجاد
محدودیت، و رویارویی در قبال ایران اتخاذ کردهاند. سیاست این کشورها از
بسیاری جهات از همان مانور دیپلماتیک کلاسیک تبعیت میکند که کشورهای کوچک
محصور شده توسط همسایگان بزرگتر اتخاذ میکنند. کشورهای سلطنتی حوزه
خلیجفارس از پیوندهای جغرافیایی، تاریخی، سیاسی، و حتی قومی با ایران
برخوردارند و ارتباط آنها با ایران به گونهای است که تلاشهای عربستان جهت
ایجاد یک بلوک ضد ایرانی در منطقه با سردرگمی مواجه گردیدهاند.
بر
همین اساس، بسیاری از ناظران به محرکهای فرقهای تنش میان ایران و
کشورهای حوزه خلیجفارس اهمیت چندانی نمیدهند. اختلافات فرقهای، به ویژه
با توجه به نبردها در عراق و سوریه و ظهور داعش، بیشک بر روابط میان
کشورها تأثیر گذاشتهاند. اما دلایل اصلی اختلافات شیعه و سنی به خود
کشورهای منطقه برمیگردد ـ این اختلافات در سیاستهای طولانی مدت تبعیض،
سازوکارهای حاکمیتی که مروج اختلافات قومی هستند، و رویکرد ضد شیعی تشکیلات
سلفی عربستان ریشه دارند. ایران در راستای سیاستهای خویش عموماً از
برجسته ساختن اختلافات فرقهای اجتناب کرده است. رویارویی کشورهای حوزه
خلیجفارس با ایران بر سر مساله سوریه نیز بیشتر به محاسبات مربوط به
موازنه قدرت نسبت داده میشود تا شکاف میان شیعه و سنی.
با اینکه
اختلافات میان شیعه و سنی (و اعراب و پارسیها) را نباید در منطقه
خلیجفارس دستکم گرفت، اما این اختلافات نباید بر این واقعیت سایه افکنند
که دیگر عوامل نیز میتوانند روابط میان ایران و کشورهای حوزه خلیجفارس را
به سمت روابط غیرایدئولوژیک سوق دهند ـ دو مورد از برجستهترین عوامل از
این نوع عبارتاند از تهدید مشترک ناشی از افراط گرایی سنی که در قالب گروه
داعش نمود یافته است و فرصتهای اقتصادی که از فروکش کردن تنش مربوط به
بحران هستهای نشأت میگیرند.
دیدگاه ایران نسبت به کشورهای حوزه خلیجفارسمصلحتگرایان
نزدیک به روحانی بر این باورند که حصول یک توافق هستهای میتواند فضای
بیشتری برای تعامل اقتصادی و سیاسی ایران با کشورهای کوچکتر منطقه ایجاد
کند و این کشورها را از آغوش عربستان و آمریکا دور سازد. این دیدگاه مبتنی
بر الگوی قدیمی ایران است که در قالب آن تهران تلاش میکند به جای برقراری
رابطه با شورای همکاری خلیج [فارس] (که متشکل از بحرین، کویت، عمان، قطر،
عربستان، و امارات است) از اختلافات میان این کشورها بهرهبرداری کرده و به
صورت جداگانه با هر یک از آنها رابطه برقرار کند. رهبران ایران از
اختلافات آشکار در میان اعضای شورای همکاری خلیج [فارس] بر سر ایجاد یک
اتحاد فراگیرتر استقبال میکنند. میانهروهای ایران حتی در ارتباط با
عربستان هم تلاش کردهاند حداقل در ظاهر هم که شده به این کشور نزدیک شوند.
پیوندهای فرقهای نقش عمدهای در راهبرد ایران در قبال منطقه خلیجفارس ایفا نمیکندایران
تلاش کرده است تا نقش فرقه گرایی را در راهبرد خویش کم اهمیت جلوه دهد و
در دهه 1990 از تلاش جهت صدور انقلاب خویش به دیگر گشورهای حوزه خلیجفارس
دست برداشت. فعالان شیعی منطقه نیز از دولت ایران فاصله گرفتند حتی علیرغم
اینکه پیوند خود با روحانیون ایرانی را حفظ کردهاند. در حال حاضر تنها از
نخبگانی که از علمای شیعه ایران تبعیت میکنند و آیتالله خامنهای را
مرجع مذهبی خود میدانند حمایت محدودی صورت میگیرد. ایران آنگونه که نیروی
قدس از شبه نظامیان شیعه در عراق، سوریه، و لبنان حمایت میکند از
فعالیتهای شیعه در کشورهای حوزه خلیجفارس حمایت چندانی به عمل نمیآورد.
تاثیرات برنامه اقدام مشترکبرنامه
اقدام مشترک که در سال 2013 منعقد گردید منجر به این شد که بسیاری از
کشورهای کوچکتر حوزه خلیجفارس دیپلماسی خود را تعدیل کرده و در راستای
تقویت فعالیتهای تجاری، کاهش تنشهای نظامی، و خنثی ساختن سلطه عربستان
تلاش کنند. مصلحتگرایان در ایران نیز به نوبه خود معتقدند که
برنامه اقدام مشترک ممکن است به دور جدیدی از شکل گیری روابط اقتصادی منجر
شود. با این حال، بسیاری از طرفداران آیتالله خامنهای همچنان به جهان
بینی خود شاخ و برگ میدهند. این جهان بینی کشورهای حوزه خلیجفارس را با
«استکبار» آمریکا یکی میداند و آنها را خط مقدم راهبرد محاصره امپریالیستی
آمریکا قلمداد میکند.
روابط متغیر با ایرانک
شورهای
سلطنتی حوزه خلیجفارس روابط متفاوتی با ایران دارند ـ رویکرد این کشورها
در قبال ایران عبارت است از عدم پذیرش (عربستان و بحرین)، احساسات متضاد به
همراه نگرانیهای واقعی (امارات و کویت)، و تعامل گزینشی (قطر و عمان).
تمایل عمان و قطر (و تا حد کمتری امارات و کویت) به از سرگیری محتاطانه
روابط دیپلماتیک و اقتصادی با ایران به کاهش تنشها کمک میکند. با این
حال، گشایشهای جداگانه کشورهای حوزه خلیجفارس در قبال ایران و بیاعتمادی
سنتی آنها نسبت به عربستان باعث پیچیدهتر شدن تلاشهای آمریکا شدهاند.
بحرینبحرین
(با جمعیت 3/1 میلیون نفری) تنها کشور حوزه خلیجفارس است که در آن فرقه
گرایی هم در قالب راهبرد حاکم و هم در ابعاد زندگی سیاسی عمیقاً ریشه
دوانده است. شیعیان بحرین که 70 درصد کل جمعیت کشور را تشکیل میدهند
سالهاست که یک طبقه محروم قلمداد گردیده و به طور سیستماتیک از بخشهای
کلیدی سیاست کنار گذاشته شدهاند. پیوندهای طولانی مدت سیاسی، اقتصادی، و
خانوادگی میان آلسعود و آلخلیفه نیز از اهمیت حیاتی برخوردار بوده است.
روابط
میان جامعه سلفی بحرین و تشکیلات سلفی عربستان بر انزجار و بیزاری این دو
کشور نسبت به ایران تأثیر گذاشتهاند. بحرین ایران را متهم به سازماندهی
اعتراضات ضد شیعی در این کشور میکند. این اعتراضات از سال 2011 تاکنون
بحرین را در بر گرفتهاند و منجر به دخالت نظامی شورای همکاری خلیج [فارس]
در این کشور شدند.
بحرین از برنامه اقدام مشترک استقبال کرد ، اما پیشرفت مذاکرات از میزان احساسات ضد ایرانی در این کشور نکاسته است.
هر دو کشور به طور مرتبط در سازمان ملل یکدیگر را به نقض حقوق بشر متهم
میکنند و ادعای ایران مبنی بر مالکیت بحرین نیز همچنان باعث خشم و عصبانیت
مقامات بحرینی میشود.
امارات متحده عربیموضع امارات از برخی جهات عموماً با موضع عربستان همسویی دارد:
مقامات امارات مدتهاست درباره دخالت ایران در امور اعراب هشدار میدهند،
قدرت دفاعی خود را با همکاری ارتش آمریکا تقویت کردهاند، و د
ر محافل خصوصی از حمله نظامی به ایران حمایت کردهاند.
امارات (که دارای 2/9 میلیون نفر جمعیت است) به همراه ریاض در زمینه تلاش
جهت کاستن از میزان نفوذ ایران پیشرو بوده است. امارات و عربستان هر دو در
بحرین مداخله کرده و به زعم خودشان شبکههای حزبالله که از حمایت ایران
برخوردارند را از این کشور بیرون راندهاند. مقامات امارات مدعیاند ایران
در چند اقدام تروریستی یا جرائم مرتبط با تروریسم دست داشته است. به
علاوه، روابط میان ایران و امارات مدتهاست که به خاطر مشاجره بر سر سه
جزیره واقع در خلیجفارس (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) با تنش همراه بوده
است. ایران این سه جزیره را در سال 1971 از شیخنشین شارجه جدا کرد.
در میان شیخنشینهای امارات نیز تفاوتهایی در این زمینه وجود دارد.
دوبی
در مقایسه با ابوظبی از رویکرد مقابلهای ملایمتری برخوردار است، زیرا
خانوادههای بازرگانان ایرانی نقش برجستهای در زندگی سیاسی و اقتصادی این
شیخنشین ایفا میکنند. امارات در رابطه با مساله هستهای ایران
عموماً از خطمشی عربستان تبعیت کرده است، با این وجود، امارات راه خود را
از عربستان جدا کرد و اولین کشور واقع در منطقه خلیجفارس بود که از برنامه
اقدام مشترک حمایت کرد. در واقع، وجود روابط بازرگانی قوی میان ایران و
امارات باعث شد تا بلافاصله پس از حصول تواق هستهای در ماه نوامبر رئیس
بانک مرکزی امارات نقشه راه خود جهت بهبود روابط تجاری با ایران را اعلام
کرده و خواستار برداشته شدن تحریمها شود.
کویتکویت (که دارای 25/3 نفر جمعیت است)
همچون امارات از سیاستهای متضادی در قبال ایران برخوردار است. رویکرد
کویت در قبال ایران از یک سو بر مبنای این موارد شکل میگیرد: میراث
فعالیتهای انقلابی ایران در داخل کویت؛ اقلیت شیعه کشور که حائز اهمیت
هستند؛ نفوذ عربستان؛ میزبانی کویت از نیروهای نظامی آمریکا؛ و مشاجره
طولانی مدت بر سر فعالیتهای ایران در زمینه حفر چاه در میدان گازی دورا که
میان کویت و عربستان مشترک است. مقامات ارشد کویت اخیراً در زمینه
بهبود روابط با ایران ابراز تمایل کردهاند و با توجه به پیوندهای تاریخی
بازارگانان شیعه کویت با ایران از خصومت میان این دو کشور کاسته شده است.
از آنجا که نمایندگان شیعه پارلمان کویت مخالف دخالت در بحرین بودند این
کشور در مداخله نظامی در بحرین به رهبری عربستان شرکت نکرد.
کویت در رابطه با مساله هستهای ایران موضع خوشبینانه و در عین حال محتاطانهای اتخاذ کرده است.
مقامات این کشور بارها بر نیاز به اتخاذ تدابیر حفاظتی بیشتر در نیروگاه
اتمی بوشهر تاکید کردهاند، زیرا نگران نشت مواد هستهای یا وقوع حوادث
فاجعهبار در این نیروگاه هستند. پایتخت کویت در نزدیکی مرز ایران قرار
دارد و هرگونه حادثه در نیروگاه هستهای بوشهر میتواند تبعات مخربی بر این
شهر داشته باشد.
قطربسیاری
از اقدامات حمایتی قطر در ارتباط با ایران به نظر در راستای جلوگیری از
نفوذ همسایه بزرگ و سلطهگر، یعنی عربستان، صورت گرفتهاند. قطر در
این راستا میان کشورهای عربی رقیب اجماع ایجاد کرده است. قطر (که دارای 1/2
میلیون نفر جمعیت است) همچنین یک سیاست مستقل اتخاذ کرده و در راستای
میانجیگری در منازعههای موجود در خارج از منطقه خلیجفارس، به ویژه در
لبنان، با ایران همکاری کرده است.
این
کشور جایگاه ایران را نه به عنوان یک «دشمن» بلکه به عنوان یک «همسایه» به
رسمیت میشناسد و در عین حال از نیروهای مخالف اسد در سوریه و از حماس در
غزه حمایت میکند.ذخایر
گاز طبیعی در زیر دریا واقع در میدان گازی موسوم به میدان شمال عامل اصلی
رشد انفجاری میزان ثروت در قطر بوده است. این میدان گازی میان ایران و قطر
مشترک است اما روابط این دو کشور چندان هم آسان و بیدردسر نیست. دوحه به
خاطر میزبانی از ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا خود را علناً در معرض اقدامات
تلافی جویانه ایران میبیند. ستاد فرماندهی مرکزی در واقع مقر فرماندهی
نظامی وزارت دفاع آمریکا در منطقه است که مسئولیت استقرار نیروها در
خاورمیانه و حفظ منافع راهبردی آمریکا را بر عهده دارد. قطر از گفتگوهای
ماه نوامبر 2013 میان ایران و 1+5 حمایت کرد و متعقباً برنامه اقدام مشترک
را «گامی مهم در راستای حفظ صلح و ثبات در منطقه» توصیف کرد.
عربستان
به مدت بیش از یک سال اقدامات قطر را تحت الشعاع قرار داد و در این راستا
از مخالفان حکومت سوریه حمایت به عمل آورده و زمینه کنار زدن
اخوانالمسلمین را در مصر فراهم کرد. اخوانالمسملین از حمایت قطر برخوردار
است. ریاض همچنین برای اینکه قطر را وادار سازد روابط خود را با
اخوانالمسلمین قطع کند این کشور را به محاصره زمینی و دریایی تهدید کرد.
در نتیجه، شیخ تمیم امیر جوان قطر متوجه گردید که امکان مانور زیادی ندارد.
وی اکنون تلاش میکند تا از حمایت کشور خویش از گروههای اسلامگرا کاسته و
با عربستان آشتی کند. حتی در آن صورت هم دوحه همچنان تلاش خواهد کرد تا
در ارتباط با ایران میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس] اجماع ایجاد
کند که این امر برخلاف خطمشی عربستان است.
عمانعمان (که دارای 3/3 میلیون نفر جمعیت است)
با
توجه به پیشینه تاریخی روابط خویش با تهران و همچنین به خاطر ساختار
جغرافیایی و دموگرافیکش از یک سیاست خارجی مستقل از دیگر کشورهای منطقه
خلیجفارس تبعیت میکند. این کشور در راستای ایجاد موازنه در برابر
رویکرد سلطهگرانه عربستان به حمایتهای حامی خویش در خارج از شورای همکاری
خلیج [فارس]، یعنی ایران، متکی است. در دهه 1970 و در دوران حکومت شاه
این کمکهای نظامی ایران بود که عمان را قادر ساختند به منازعه با یمن
جنوبی خاتمه دهد. عمان به میزان 50 درصد تحت تأثیر و نفوذ عبادیها قرار
دارد. عبادی شاخهای از اسلام است که نه سنی محسوب میشود نه شیعه.
عمان اخیراً پیشنهاد عربستان جهت ایجاد یک اتحاد قدرتمندتر میان کشورهای حوزه خلیجفارس را رد کرد. یکی از مقامات سابق عمان گفته است: «بمب هستهای واقعی در منطقه وهابیت تحت حمایت عربستان است.»
استنباط عمان از برنامه هستهای ایران با استنباط دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس کاملاً در تضاد است.
یکی از فرماندهان بازنشسته نیروی هوایی عمان در این رابطه این سؤال را
مطرح کرد که «چرا ما باید فکر کنیم بمب هستهای ایران از بمب هستهای
پاکستان خطرناکتر است؟» یکی دیگر از مقامات سابق این کشور نیز در این باره
گفته است: «بمب هستهای واقعی در منطقه وهابیت تحت حمایت عربستان است.»
عمان در زمینه برگزاری و میزبانی گفتگوهای محرمانه میان ایران و آمریکا در
سال 2013 نقشی کلیدی ایفا کرد و به دنبال آن است که نقش خود را به عنوان یک
میانجی منطقهای گسترش دهد.
روابط اقتصادی ایران با عمان قویتر
از روابط اقتصادی این کشور با دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس]
است و میزان سرمایه گذاریهای ایران در عمان از زمان حصول برنامه اقدام
مشترک به سرعت افزایش است. دو کشور اخیراً بر سر ایجاد یک خط لوله گازی،
اجرای طرحهای اشتغال دوجانبه، و تبادل آموزشهای شغلی به توافق
رسیدهاند. در رابطه با موضوعات نظامی نیز همکاریهای نظامی میان ایران و
عمان قویتر از هرگونه همکاری نظامی در دیگر نقاط خلیجفارس است: کمیته
مشترک نظامی ایران ـ عمان به طور مرتب تشکیل جلسه میدهد و به بحث درباره
موضوعات دفاعی میپردازد.
فرقه
گرایی
تنشهای میان شیعه و سنی در منطقه خلیجفارس از پیچیدگیهایی
برخوردارند و اساساً تنشهایی محلی هستند که در قالب پیشینه سیاسی کشورهای منطقه
نمود یافتهاند. عدم دسترسی برابر شیعیان به نهادهای سیاسی و اقتصادی در
سرتاسر منطقه، تبعیض رسمی و نیمه رسمی، و عدم نمایندگی شیعیان در نهادهای حکومتی
بر هویت فرقهای منطقه تأثیر گذاشتهاند. به حاشیه راندن شیعیان عملاً در همه حوزهها مشاهده میگردد.
شکل گیری رویکرد کشورهای منطقه خلیجفارس بر مبنای انقلاب ایران
بسیاری از رهبران منطقه خاورمیانه همچنان فعالیتهای
شیعیان محلی را از دریچه انقلاب ایران مورد ارزیابی قرار میدهند. آنها
همچنین به شدت از دخالتهای ایران بیزارند.
به تصویر کشیدن معترضان شیعه به عنوان
افرادی که از حمایت ایران برخوردارند باعث میشود تا این معترضان مشروعیت خود را
از دست دهند و در نتیجه از احتمال همکاری میان شیعیان و اصلاح طلبان سنی نیز کاسته
میشود. اگرچه این راهبرد یک راهبرد عمدتاً داخلی است اما سیاستهای کشورهای حوزه خلیجفارس
در قبال ایران را نیز محدود میسازد.[1] برعکس، اصلاحات هماهنگ در داخل باعث میشود تا نگرانیهای
کشورهای حوزه خلیجفارس درباره دخالت ایران کاهش یابد و فضای بیشتری جهت دیپلماسی
سازنده ایجاد شود. اشتباه است اگر عامل پیچیده اختلافات تاریخی میان اعراب
و پارسیها نادیده گرفته شود. تمرکز بر اختلافات میان شیعه و سنی باعث شده است تا این
عامل از دیدهها پنهان بماند.
تداوم اختلاف نظر بر سر حضور آمریکا در منطقه
تفاوت در اولویتهای کشورهای منطقه در زمینه رابطه با
آمریکا در کانون تکاپوی میان ایران ـ کشورهای خلیج قارس ـ و آمریکا قرار دارد: ایران
به آمریکا اعتماد ندارد و از آنجا که آمریکا را مصمم به «تغییر رژیم» در
ایران میداند از این کشور میترسد و خواهان این است که منطقه را ترک کند. با این
وجود، کشورهای عرب منطقه خلیجفارس نیز احساس مشابهی نسبت به ایران دارند و به
همین خاطر خواهان تداوم حضور آمریکا در منطقه هستند. توافق هستهای باعث نخواهد
شد که از اشتیاق کشورهای منطقه جهت برخورداری از یک حامی بیرونی کاسته شود.
کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس خواهان تداوم حضور آمریکا در منطقه هستند. توافق
هستهای در واقع باعث تقویت چنین میل و اشتیاقی میشود، زیرا کشورهای منطقه از این
میترسند که توافق باعث رفع موانعی شود که آمریکا بر سر راه گسترش نفوذ ایران در
منطقه قرار داده است. این امر به ویژه در مورد عربستان، بحرین و امارات صادق
است که خطمشی تندتری در قبال ایران اتخاذ کردهاند. در عین حال، عمان، قطر، و
احتمالاً کویت میان همکاری با آمریکا و تعامل با ایران موازنه ایجاد خواهند کرد.
توصیههایی در رابطه با سیاست آمریکا
آمریکا همواره باید به نیازهای امنیتی و نگرانیهای
کشورهای منطقه خلیجفارس توجه کند، اما در عین حال باید این موضوع را درک کند که
چنین چیزی ممکن است باعث از بین رفتن فرصت تعامل با ایران شود آنهم تا آن حد که
شاید در راستای رفع نگرانیهای کشورهای منطقه مجبور به استقرار نیروهای نظامی خویش
در منطقه شود. حل و فصل چنین تنگناهایی به رویکرد آمریکا و همچنین
سیاستهای جدید ایران بستگی دارد.
اقدامات آمریکا در کوتاه مدت
آمریکا باید با وزارتخانههای امور خارجه و دفاع
کشورهای منطقه خلیجفارس تعامل بیتشری داشته باشد و این کشورها را به اتخاذ یک
رویکرد هماهنگ در قبال مسائل منطقهای تشویق کند.[2] آمریکا همچنین باید مبنای کار خود را بر روی اقدامات
نظامی مشترک و موفقیت آمیز میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس] قرار
دهد. از جمله این اقدامات میتوان به دفاع دریایی و مقابله با راهزنان دریایی
اشاره کرد که هر دو با هزینههای سیاسی نسبتاً پایین توأم هستند. این
کشور در عین حال که روابط میان برخی از کشورهای منطقه ـ امارات، عمان، قطر، و
احتمالاً کویت ـ را استحکام میبخشد همچنین میتواند به تماس با ایران در زمینه
امنیت خلیجفارس ادامه دهد.[3] کشورهای
منطقه خلیجفارس شاید در راستای ایجاد یک سیستم دفاع موشکی جامعتر کمکهای بیشتری
از آمریکا طلب کنند و همان راهی را پیش بگیرند که در آمریکا و اسرائیل در روابط
خویش پیش گرفتهاند.
راهبرد آمریکا در بلند مدت
آمریکا و متحدانش در اروپا و خلیجفارس باید در برنامه
ریزیهای خود برای آینده ایران را نیز مدنظر قرار دهند. پیش بینیها درباره
اقدامات ایران در منطقه چندان خوشایند نیستند، اما تهران ممکن است به دنبال ارتقای
سطح همکاریهای دوجانبه و منطقهای باشد.
علائم چنین چیزی پیشاپیش پدیدار گردیدهاند. از سوی
دیگر، اگر ایران از فرصتهای جدید بهره گرفته و در قالب اقدامات مستقیم و مخفی بر
نفوذ خود در منطقه بیافزاید و بیش از پیش در منطقه دودستگی ایجاد کند در آن صورت
آمریکا باید حتی حمایت بیشتری از منطقه به عمل آورد. آمریکا باید از هرگونه
گشایشی که ممکن است به دنبال حصول توافق هستهای ایجاد شود بهره گرفته و روابط خود
را با جمهوری اسلامی به گونهای توسعه دهد که نگرانی کشورهای منطقه برطرف شده و در
عین حال امنیت جمعی، توسعه اقتصادی، و وضعیت حاکمیت و حقوق بشر
نیز در منطقه ارتقا یابد.
ارتقای اصلاحات
کشورهای حوزه خلیجفارس از قابلیتهای نظامی ایران به
ویژه نیروی دریایی و زرادخانه موشکهای بالستیک این کشور هراس دارند؛ اما تهدید
واقعی برای آنها در حقیقت یک تهدید ایدئولوژیکی است. حکام منطقه بر این باورند
که ایران مصصم است با سوءاستفاده از بخشهایی از شهروندان ناراضیشان نظام سیاسی
آنها را سرنگون سازد. یکی از راههای برطرف کردن این چالش انجام اصلاحات داخلی
است. اصلاحات میتواند از تأثیر ایران بر امور داخلی کشورهای منطقه بکاهد. در حال
حاضر پادشاهان و حکام خودکامه منطقه محتاطانه ایران را تحت نظر دارند، ایرانی که
همچنان نماد یک انقلاب مردمی و شیعی است.
اقدام آمریکا مبنی بر تشویق کشورهای منطقه
به انجام اصلاحات در عین حال که اقدام مطلوبی به شمار میرود اما دردسرآفرین نیز
است.
ادامه دارد...
[1] For context on sectarianism’s local roots and the use of sectarianism as a ruling
strategy, see Frederic Wehrey, Sectarian Politics in the Gulf: From the Iraq War to the Arab
Uprisings, New York: Columbia
University Press, 2013; and Toby Matthiesen, Sectarian Gulf: Saudi
Arabia, Bahrain and the Arab Spring that Wasn’t, Stanford: Stanford University
Press, 2013.
[2] A GCC–U.S.
Strategic Cooperation Forum was created on March 31, 2012, and subsequent ministerial
meetings were held on October
1, 2012, and September 26, 2013. The September 2013 meeting of the Strategic
Cooperation Forum saw the formation of a joint U.S.–GCC Security
Committee to address issues related to counter-terrorism and border security.
U.S. Department of State,
"Joint Communique from the Second Ministerial Meeting
for the US-GCC Strategic Cooperation Forum,” October 1,
2012, http://www.state.gov/r/pa/prs/ps/2012/10/198516.htm.
[3] See Frederic Wehrey, "A New U.S. Approach to Gulf Security,” Policy Outlook, March 10, 2014. http://carnegieendowment.org/2014/03/10/new-u.s.-approach-to-gulf-security/h30d.
تازهترین تحولات عراق؛
پیشرویها
و موفقیتهای نظامی گروه تروریستی داعش در مناطق مختلف عراق و خصوصاً
عملیات اخیر این گروه علیه شهر الرمادی و هیت در استان الانبار، در
حالیاست که چند ماه از اعلام تشکیل ائتلاف مبارزه با داعش به رهبری آمریکا
میگذرد.
گروه بینالملل مشرق - برای مخاطبان گزارشهای تحولات عراق از
استان الانبار
گزارشهایی رسیده است که مطالعه آنها را به علاقهمندان "تحولات در صحنه"
عراق توصیه میکنیم در این گزارش علل پیشرفت تروریستها در این استان مورد
بررسی قرار گرفته است.
تحولات میدانی استان الانباراز
حدود پنج ماه پیش که گروه تروریستی داعش طی برنامه ریزیهای قبلی آمریکا و
اروپا با همکاری میدانی ، مالی و اطلاعاتی کشورهای حامی تروریسم تکفیری در
منطقه خاور میانه (عربستان سعودی،قطر،ترکیه،اردن) از مناطق تحت سیطره این
گروه در خاک کشور سوریه به عراق حمله ور شد ، به طور مرتب در حال پیشروی در
شهرها و روستاها و مناطق مختلف این کشور بوده است.
در
این میان پیشروی های این گروه در استان "الانبار"بدلیل بافت خاص مذهبی و
قومی (عشایر اهل سنت بعضا حامی نظام سابق صدام دیکتاتور سابق عراق) و
موقعیت جغرافیایی آن (هم مرز با دو شهر دیر الزور و رقه تحت کنترل
تروریستهای داعش در سوریه) از شتاب و گستردگی های بیشتری برخوردار بوده
است. از بدو ورود عناصر داعش به خاک عراق، شهرها و روستاهای
استان الانبار یکی پس از دیگری به کنترل این گروه تروریستی تکفیری و هم
یمانان بعثی آن در آمده است. در این میان شهر "رمادی" مرکز اداری ، اقتصادی
، نظامی و امنیتی استان الانبار ، به دلایلی ذکر شده و ایضا قرار گرفتن در
مسیر شاهراه مواصلاتی بغداد به شهرهای دمشق و رقه در سوریه ، گذرگاه و
شهرهای مرزی کشور اردن و مناطق مرزی عراق با عربستان (مهد تروریسم تکفیری
در جهان) از اهمیت ویژه ای برای داعش برخوردار بوده و هست.
موقعیت استان الانبار، شهر رمادی،اتوبان رمادی به سمت کشورهای سوریه و اردن بر روی نقشه مشخص شده است
شهر
"الرمادی" با جمعیتی در حدود 500 هزار نفر، مرکز اداری و امنیتی – اقتصادی
استان الانبار در غرب کشور عراق و 108 کیلومتری شهر بغداد پایتخت این کشور
قرار دارد. این شهر محل زندگی عشایر بزرگ و پر جمعیت اقلیت اهل سنت عراقی
(عشایر الدلیم ، آلبوریشه ، آلبوخلیفه ، آلبوعلوان ، آلبوعبید ، آلبوفهد ،
آلبوعساف ، آلبوذیاب و ...) بوده که عموما سابقه مبارزه با اشغالگران
آمریکایی (پس از سقوط رژیم دیکتاتوری بعثی سابق) و گروههای تکفیری مرتبط با
شبکه القاعده را دارند. از
ابتدای حضور عناصر داعش در منطقه الانبار عراق، شهر رمادی به دلایل ذکر
شده هدف ثابتی برای حملات این گروه بوده است که به دلیل حضور و مقاومت
نیروهای ارتش و برخی از عشایر بومی منطقه کلیه تلاشهای داعش برای اشغال این
شهر بی نتیجه باقی مانده است.
اما طی هفته های گذشته عناصر این
گروه با تهدید و تطمیع برخی از سران عشایر رمادی از سه محور "شمالی، جنوبی،
غربی و شرقی" حملات متمرکزی را با هدف تسلط کامل بر این شهر آغاز کرده و
با اشغال محلات مهم این محورها راه خود را به سوی مرکز شهر رمادی خصوصا
منطقه موسوم به "مربع امنیتی" (مکان قرار گیری ساختمانهای ادارات مهم دولتی
همچون استانداری، مقر فرماندهی پلیس و ارتش و ...) هموار کرده است.
موقعیت
محلات مرکزی و جنوبی محل استقرار داعش و درگیری میان عناصر آن با نیروهای
عشائر و ارتش و پلیس عراق با رنگ صورتی مشخص شده است لازم به ذکر است که
درپی تشدید درگیریها محلات فوق از سکنه خالی شده است
کانون
نبردها میان نیروهای ارتش و پلیس و عشایر عراق با تروریستهای داعش در
منطقه "سجاریه" (واقع در شرق شهر) ، "حی حوز" و "المعلمین" (واقع در جنوب
شهر) قرار دارد. داعش طی روزهای گذشته سیطره خود را بر این محلات تثبیت
کرده و به سمت مرکز شهر پیشروی کرده است.
طی درگیریهای شدیدی که از
روز جمعه گذشته میان داعش با عشایر آلبوفهد (که یکی از بزرگترین عشایر
بومی شهر رمادی بوده و تصدی فرماندهی پلیس و استانداری الانبار و رمادی را
نیز برعهده دارند) در منطقه سجاریه که مقر اصلی فرماندی یگانهای نظامی
موسوم به "الصحوات"(شوراهای بیداری همپیمان با دولت) رخ داده ، این منطقه
به کنترل عناصر داعش در آمد و عناصر این گروه در دو مرحله 55 نفر از اعضای
قبیله آلبوفهد را بصورت میدانی اعدام کردند.
پس
از کنترل داعش بر سجاریه، خط امدادی – تسلیحاتی – تدارکاتی نیروهای صحوات و
ارتش و پلیس عراق در شهر رمادی که از پادگان نظامی ارتش عراق در منطقه
"حبانیه" واقع در حاشیه شرقی این شهر ارسال شده و به دست مدافعان شهر می
رسید بدست عناصر داعش قطع شده و خود این پادگان نیز به محاصره عناصر داعش
اعزامی از شهر فلوجه در شرق حبانیه و غرب آن (نیروهای داعش اعزامی از
رمادی) افتاد و بدین وسیله زنگ خطر سقوط شهر بدست داعش به صدا در آمد.
به
موازات درگیریها در این محور ، عناصر داعش در مناطق جنوبی شهر نیز اقدام
به پیشروی به سمت مربع امنیتی ساختمانهای اداری و حکومتی در قلب این شهر
کردند. برخی منابع خبری از داخل شهر رمادی از محاصره کامل مربع امنیتی و
حملات شدید خمپاره ای و زمینی عناصر داعش به آن خبر داده اند.
گزارش تصویری واحد رسانه ای گروه تروریستی داعش از نبردهای شهر الرمادی
یک
منبع میدانی در یگانهای نظامی عشیره آلبوفهد در پاسخ به چگونگی نفوذ داعش
به داخل محلات شهر گفت که عناصر این گروه تروریستی طی هفته های اخیر با
پنهان شدن در میان مردم آواره شهرهای جرف الصخر و هیت (در شمال غرب رمادی)
که در پی درگیریهای ارتش عراق با تروریستهای داعش در این مناطق از خانه و
کاشانه خود رانده شده بودند و به مناطق امن همچون رمادی پناه آورده بودند،
خود را به داخل شهر رسانده و اقدام به تشکیل صدها هسته نظامی خفته در محلات
مختلف رمادی همچون "حی التامیم و المعلمین و الشرطه و حوز" کرده بودند.
وی افزود، این هسته های خفته داعش همزمان با هجوم هم قطارانشان به محلات
جنوبی و مرکزی و شرقی شهر در زمان تعیین شده برخی ساختمانهای مهم و مرتفع
این مناطق را اشغال و بر روی پشت بام آنها تک تیر انداز مستقر کرده و هر
جنبنده ای را هدف گلوله های خود قرار می دادند.
فیلم حضور نیروهای عشائر البوفهد در خیابانهای شهر رمادی برای نبرد با داعش از اینجا قابل دریافت است
همزمان
گروه دیگری از عناصر داعش از دو منطقه "البوبالی" و "المحامظیه" واقع در
شمال رمادی (که طی عملیاتها و حملات ماههای گذشته داعش و با همکاری برخی
عشایر خائن و تکفیری منطقه به اشغال تروریستها در آمده بود) بوسیله صدها
قایق از رودخانه فرات عبور کرده و به دو منطقه حمله کردند. دسته اول
به سمت بخش شرقی رمادی رفته و ضمن قطع مسیر امدادی نیروهای امنیتی شهر،
پادگان الحبانیه را در محاصره خود گرفتند و دسته دوم به سمت مربع امنیتی در
مرکز شهر رفته و نبردها برای تصرف این منطقه را اغاز کردند.
نیروهای
داعش تا کنون سه خودرو زرهی از نوع "همر"را در نزدیکی مواضع مدافعان مربع
امنیتی شهر رمادی منفجر کرده اند که این اقدام به هدف بازگشایی مسیر برای
پیشروی و شکستن مقاومت مدافعان این مرکز صورت پذیرفته است.
گزارش تصویری واحد رسانهای داعش از حمله با خودرو زرهی همر بمبگذاریشده
به مواضع عشائر و ارتش عراق در رمادی
هم
اکنون درگیریهای شدیدی میان عشایر و پلیس و ارتش عراق از یکسو با
تروریستهای داعش از سوی دیگر در تمامی محلات و محورهای عملیاتی در بخشهای
شرقی و غربی و جنوبی شهر رمادی ادامه دارد.
همزمان با تشدید حملات
داعش به این شهر سران عشایر بزرگ ساکن در رمادی طی پیامهایی خطاب به نخست
وزیر عراق از وی درخواست کمک و پشتیبانی نظامی کرده اند. در پیام صادر شده
از سوی سران عشایر عراقی منطقه غرب عراق ، با هشدار نسبت به احتمال قریب
الوقوع سقوط شهر رمادی بدست داعش و وقوع فاجعه انسانی و قتل عام گسترده
مردم ، از دولت عراق درخواست شده تا با اعزام نیرو و تسلیحات و مهمات و
پشتیبانی هوایی از پیشروی عناصر داعش جلوگیری کنند.
برخی منابع
رسانه ای از داخل شهر رمادی از سقوط زندان مرکزی این شهر که محل نگهداری
زندانیان خطرناک و تروریستهای تکفیری بوده است خبر داده اند.
بلافاصله
پس از درخواست عشایر منطقه ، دولت عراق با اعزام یک لشکر از نیروهای ویژه
ارتش به همراه محموله های سلاح و مهمات را به منطقه صادر کرده است.
بالگردها و هواپیماهای ارتش عراق طی عملیاتهای مکرر بر فراز آسمان شهر
رمادی و مناطق حاشیه ای آن مواضع و مراکز استقرار و خطوط مواصلاتی و جاده
های تدارکاتی گروه تروریستی داعش را هدف بمباران و حملات متمرکز خود قرار
می دهند. بنابر
آخرین اخبار نیروهای ارتش و عشایر بومی منطقه موفق به بازپس گیری مجدد
منطقه سجاریه واقع در شرق رمادی شده و نبردهای سنگین در محلات "خمسه
کیلو،القطانه ، الجزیره ، التامیم و اطراف خیابان 60" ادامه دارد. در
درگیریهای روز گذشته 36 نفر از تروریستهای داعش به هلاکت رسیده و بیش از
190 بمب و مین کار گذاشته توسط آنها در خیابانها و معابر و ساختمانهای
دولتی و غیر دولتی خنثی شده است.
فیلم کشته های داعش در نبرد با عشائر عراقی البوفهد در رمادی از اینجا قابل دریافت است
پیشروی
ها و موفقتیهای نظامی گروه تروریستی داعش در مناطق مختلف عراق و خصوصا
عملیات اخیر این گروه علیه شهر الرمادی و هیت در استان الانبار در حالی است
که چند ماه از اعلام تشکیل ائتلاف مبارزه با ترور به رهبری آمریکا با هدف
مبارزه و نابودی داعش و سایر گروههای تروریستی تکفیری می گذرد. در
صورت سقوط شهر رمادی بدست داعش و بر افراشته شدن پرچمهای سیاه این گروه بر
فراز ساختمانهای این شهر ، این به معنای شکست فضاحت بار دیگری برای سیاست
های این ائتلاف و کشور آمریکا و باراک اوباما رییس جمهور این کشور خواهد
بود.