هرگاه
وارد مشاجره و اعمال فشار من نوجوانان شدید، بدانید که بازنده خواهید شد.
اگر در مواردی با نوجوانان اختلاف پیداکردید. من جای وارد آوردن فشار
بکوشید قوانینی وضع کنید که از طریق آن اختلافهایتان را برطرف سازید.

میگنا
- برخورد با نوجوانان باید من گونه ای باشد که من تشدید عصبانیت، عصیانگری
و عناد منجر نگردد. زیرا چنین روحیاتی من اندازه کافی در سنین بلوغ وجود
دارد.
مهمترین امری که والدین باید من خاطر داشته باشند این است که
آنها نه دیگر با یک کودک بلکه با یک فرد بالغ روبرو هستند. بسیاری از شیوه
هایی که در برخورد با کودکان کارآیی قابل ملاحظه ای دارند در صورت تجویز
برای برخورد با نوجوان مساله ساز می شود.
یک نوجوان ممکن است انتظار
داشته باشد که مانند فرد بالغ با او برخورد کنند اما رفتارش مانند کودکان
باشد. از سوی دیگر والدین نیز ممکن است من فرزند خود نصیحت کنند که مانند
افراد بالغ رفتار کند. ولی برخورد خود آنها با او مانند برخورد با کودکان
باشد.
شیوه هایی که بایدموردتوجه قراربگیرد: اجتناب از بکاربردن زور و فشار:هرگاه
وارد مشاجره و اعمال فشار من نوجوانان شدید، بدانید که بازنده خواهید شد.
اگر در مواردی با نوجوانان اختلاف پیداکردید. من جای وارد آوردن فشار
بکوشید قوانینی وضع کنید که از طریق آن اختلافهایتان را برطرف سازید.
برخی
والدین بافرزندان خودمشاجره میکنند و انتظاردارند همیشه پیروزشوند و فرزند
خود را وادار سازند تا من آن چیزی که آنهاصحیح می دانند عمل کند. این
والدین همواره در حال نبرد با فرزندانشان هستند ولی هیچگاه پیروز نمی شوند.
گاهی اوقات منتر است شیوه های کنترل را تغییردهیم.
اگر نوجوان من
نصیحتی گوش فرا نمی دهد من جای مجبور ساختن وی من اطاعت و تقلید، منتر است
در بعضی خواسته ها که خطری ندارد بگذاریم راهی را که ما نادرست میدانیم،
بپیماید و پیامدهای آن را پذیرا شود.ا ز این طریق می توانیم همکاری وی
راجلب کنیم.
نبود گسترش روابط:با
توجه من اینکه نوجوانان تمایل زیادی من صحبت کردن با والدین خود ندارند،
برقراری ارتباط با آنها دشوار است. متاسفانه بخش عمده ای از گفت و گوهای
والدین با فرزند نوجوان خود نیز در نصیحت کردن، اصلاح اشتباهات و آموزش من
آنها خلاصه می شود. از این رو آنان سخنان شما را بیشتر من عنوان یک سخنرانی
تلقی می کند تا یک ارتباط دوستانه. برای منبود این روابط باید مکالمات خود
را بر دلبستگی های آنها متمرکز کنیم مثل: ورزش، موسیقی، لباس و ... برای
برقراری چنین ارتباطی با فرزندان خود وقت آزاد و کافی من این امر اختصاص
دهید.
مدارا کردن با نوجوانان: اگر
بتوانیم کاری کنیم که فرزندمان احساسات، دلبستگی ها و ناراحتی های خود را
آشکار سازد، فرصت مناسبی برای مدارا با او و پرهیز از بکاربردن زور و
فشارخواهیم داشت. مثلاً اگر درخواست ما از او این باشد که در تمیزکردن
پنجره ها من ما کمک کند و درخواست او از ما این باشد که آخر هفته او را من
تماشای فیلمی ببریم منتر است هر دو از توسل من زور برای رسیدن من خواسته
خویش خودداری کرده و برای رسیدن من هدف معامله کنیم. در مدارا و معامله طرف
بازنده و برنده مطرح نیست، بلکه هر دو طرف برنده هستند. نیازهای فرزند خود
را بشناسید و سعی کنید درازای هر درخواستی که از او دارید، شما نیز
پاسخگوی یکی از نیازهای او باشید. با استفاده از این روش می توانید من
فرزندخود بگویید؛ من از نیازهای تو اطلاع دارم و تو نیز از نیازهای من. اگر
تو با من همکاری کنی من هم با تو همکاری می کنم، ولی اگر همکاری نکنی نمی
توانی از من انتظار همکاری داشته باشی.
پرهیزازایجادعصبانیت: همه
نوجوانان گاهی عصبانی و سرکش می شوند و این احساسات را من شکلهای گوناگون
نشان می دهند. والدین باید من فرزندان خود کمک کنند تا احساسات و خشم آنها
من صورتی منتاسب ظاهرشود و از انباشته شدن عصبانیت در آنها جلوگیری من عمل
آید.
لاف نزدن:والدین
من شکلهای گوناگون تناقضات و بی ثباتی گفتارهای خود را نشان داده و موجب
گیج شدن فرزندان خود می شوند و رفتارهای خاصی چون گوش ندادن من گفته های
والدین را در فرزندانشان باعث می گردند.
-اگر سر موقع من خانه برنگردی پاهایت را قلم می کنم.
- اگر در درسهایت پیشرفت نکنی سال آینده تو را من مدرسه نمی فرستم.
- اگر اذیتم کنی دیگه دوستت ندارم.
شما
حتماً مثالهای فراوان دیگری سراغ دارید که والدین در سخنی که میگویند جدی
نیستند و قصد ندارند آنرا اجرا کنند. نکته مهم این است که کودکان نیز متوجه
این مسئله می شوند. بنابراین تهدیدهایی از این قبیل نه تنها باعث ترک
رفتار نخواهد شد بلکه کودک شما من رفتار خود ادامه داده نهایتاً این شما
هستید که عقب نشینی خواهید کرد.
اغراق نکردن: - تو هیچ وقت موفق نمی شوی گواهینامه رانندگی بگیری...
- تا وقتی دیپلم بگیری نمیدانی چطور از تلفن استفاده کنی... اغراقهایی از این قبیل نیز یکی از عوامل پیدایش بی ثباتی درخانواده است.
والدین عصبانی شده و قولهایی می دهند یا تهدیدهای میکنند که قادر من انجام آنها نیستند.
سخنی
میگویند یا کاری می کنند اما بی درنگ از کرده خود پشیمان می شوند. با این
رفتارها من فرزند خود آموزش می دهند که من حرفهایی که می زنم توجه نکن و
آنها را جدی نگیر چون من آن عمل نخواهم کرد.
همه
ما در زمان های مختلف به رفتارها و گفتارهای دیگران انتقاد می کنیم اما
اگر این کار به طور دایم برای سرکوفت زدن و آزار رساندن به دیگری صورت
بگیرد، رفتاری ناسالم و اشتباه تلقی می شود. افراد عیبجو باعث می شوند تا
شما احساس حقارت یا ناراحتی کنید.

برترین
ها: یک رابطه می تواند ناسالم باشد. رابطه بد هم فقط به ازدواج یا نامزدی
محدود نمی شود. روابط ناسالم می تواند در خانواده، میان دوستان یا قرار
ملاقات نیز وجود داشته باشد. هر رابطه ای که به جسم، روح و احساسات شما
لطمه بزند، ناسالم است.
دلایل مختلفی وجود دارد که افراد در روابط
ناسالم باقی می مانند. برخی از افراد نمی دانند یا نمی خواهند قبول کنند که
در رابطه اشتباه قرار دارند یا از خاتمه دادن به این رابطه می ترسند یا
قدرت روحی این کار را ندارند. یا آنها اعتقاد دارند می توانند شریک خود یا
مسایل آزاردهنده را تغییر دهند.
واقعیت ناراحت کننده این است که
بسیار کم پیش می آید که روابط ناسالم بهبود بیابند و در عوض، هر روز بدتر
نیز می شوند. سعی کنید از این زخم ها که بهبود آنها سخت است، دوری کنید.
نشانه های هشدار دهنده برای اجتناب از آنهااگر
بدانید دنبال چه هستید، خیلی راحت می توانید نشانه های یک رابطه ناسالم را
کشف کنید. در وهله نخست، مسایلی که باعث ناراحتی و ترس شما می شوند مهم
ترین مسایل برای توجه هستند. از واضح ترین هشدارها می توان به سوء مصرف
مواد و الکل اشاره کرد که می تواند به رابطه افراد آسیب برساند. اما نشانه
های دیگری نیز وجود دارند که در ادامه به آنها اشاره کرده ایم.
1. ستیزه جوییهرگونه
رفتار خشونت آمیزی ناسالم است اما رفتارهای ناشایست فیزیکی، از انواع
رفتارهای خصمانه است. هرگونه بدرفتاری فیزیکی، نه فقط مشت و سیلی زدن، بلکه
هل دادن و کشیدن نیز ناسالم است.
رفتارهای بیرحمانه داشتن نسبت به
افراد و حیوانات نشانه ستیزه جویی در افرد و نشان دهنده خشم و عصبانیتی است
که به کتک کاری، مشت و لگد زدن و پرتاب اجسام به طرف فرد مقابل منجر می
شود. هر زمان که در رابطه ای دچار ترس و وحشت شدید، باید از آن رابطه بیرون
بیایید.
2. کنترلهرگونه
عدم تعادل قدرت یا رفتارهای کنترلی در رابطه، ناسالم و غلط است. هر زمانی
که فردی طرف مقابل را سطح پایین و نابرابر دید، عدم تعادل وجود دارد. در
رابطه ای که همیشه تحت کنترل است، طرف مقابل از شما انتظار دارد تا همه
انتظارات آنها را برآورده کنید و طبق خواسته او رفتار کنید. شاید آنها این
گونه وانمود کنند که می خواهند به شما کمک کنند تا تصمیم درستی اتخاذ کنید
یا اینکه ادعا کنند، می دانند بهترین چیز برای شما چیست. اما واقعیت این
نیست، بلکه ارضای نیاز آنها برای کنترل دیگران است. این رفتار می تواند
تاحدی ادامه پیدا کند که حتی پیام کوتاه های موبایل شما یا ایمیل هایتان را
چک کنند. چراغ قرمز روابط کنترل کننده این است که احساس حقارت کنید و فکر
کنید هیچ قدرتی برای تصمیم گیری ندارید.
3. حس مالکیتاحساس
مالکیت می تواند در نتیجه حسادت یا تنهایی اجباری به وجود بیاید. شاید
آنها به شما بگویند که عاشق و نگران شما هستند اما واقعیت این است که حس
مالکیت با عشق کاملا فرق دارد و در نتیجه عدم اعتماد است. آنها به هر کاری
دست می زنند تا شما را از بودن در کنار افراد دیگر بازدارند.
به
طور مثال، خود را به مریضی می زنند یا دعوا راه می اندازند. یا حتی ممکن
است بدون اطلاع با شما تماس بگیرند یا به شما سربزنند تا بتوانند کارهای
شما را کنترل کنند. شاید این کارها در ابتدا عشق تصور شوند اما واقعا
اینگونه نیست.
4. خودخواه بودنتقریبا
همه ما در شرایط متفاوت خودخواه و خودپسند می شویم؛ این لازمه ذات آدمی
است. خودخواهی، زمانی به یک معزل تبدیل می شود که همه چیز حول محور این
ویژگی روی رفتارهای فرد با دیگران تاثیر بگذارد. افراد خودخواه همیشه به
خود و خواسته های خود فکر می کنند و برای افکار و احساسات دیگران ارزش قائل
نیستند.
آنها انتظار دارند همه نیازهای آنها را برآورده کنید و در
مقابل هیچ انتظاری هم از آنها نداشته باشید. آنها اغلب به شما القا می کنند
که شما مسوول خوشحالی و دیگر حالت های روحی آنها هستید. هنگامی که توجه،
مراقبت و سخاوتمندی یک طرفه باشد این رابطه ناسالم و اشتباه است.
5. سواستفاده و دغل کارییک
فرد متقلب و سواستفاده چی کاری می کند تا شما کاری را انجام دهید که نمی
خواهید – بیشتر مواقع کارهایی که می دانید درست نیست. هر زمان که فردی به
شما احساس گناه داد یا از تهدید برای تحت تاثیر گذاشتن شما استفاده کرد یا
توجه و عشق خود را به منزله تنبیه از شما گرفت، انسان متقلب، دو رو و
سواستفاده کنی است.
اگر کارهایی را برای جلب توجه و رضایت طرف مقابل
انجام می دهید که خودتان دوست ندارید و احساس می کنید اشتباه است، باید
مراقب باشید زیرا در رابطه ای اشتباه گیر افتاده اید.
6. انتقاد دایمیهمه
ما در زمان های مختلف به رفتارها و گفتارهای دیگران انتقاد می کنیم اما
اگر این کار به طور دایم برای سرکوفت زدن و آزار رساندن به دیگری صورت
بگیرد، رفتاری ناسالم و اشتباه تلقی می شود. افراد عیبجو باعث می شوند تا
شما احساس حقارت یا ناراحتی کنید.
آنها به طور مرتب به شما،
افکار، رفتار و گفتار شما بی احترامی می کنند. آنها همیشه شما را در مقابل
دیگران تحقیر می کنند یا برخی از آنها می دانند این کار زشت است و سعی می
کنند در خفا انتقادهای خود را بازگو کنند. هر گاه فردی باعث شود شما احساس
کنید به اندازه کافی خوب، زیبا یا باهوش نیستید و ایده های شما احمقانه و
بی ارزش است، باید بدانید در رابطه ای ناسالم گرفتار شده اید.
7. بی ثبات و دمدمی مزاجرفتارهای
متغیر و غیرقابل پیش بینی جزو رفتارهای ناسالم و اشتباه دسته بندی می
شوند. تغییر رفتار ناگهانی یک فرد باعث گیجی و تعجب طرف مقابل می شود. فردی
که یک دقیقه عصبانی و هیجان زده است و لحظه ای بعد می خندد یا طوری رفتار
می کند که گویا اتفاقی نیفتاده است، تعادل ندارد و باید به او کمک کرد.
افراد
دمدمی مزاج اصولا آدم های بسیار حساسی هم هستند که کوچک ترین حرف و حرکت
شما می تواند آنها را عصبانی کند. هر مساله کوچکی حالت های روحی آنها را
تغییر می دهد. اینگونه رفارها در رابطه های اجحاف آمیز و ناسالم رایج است و
نشانه های عدم تعادل روحی است.
8. عدم صداقتعدم
صداقت در رابطه های سالم هیچ جایگاهی ندارد. این رفتار نه تنها اشتباه است
که باعث از بین رفتن اعتماد میان دو طرف نیز می شود. دروغ، می تواند کوچک
یا بزرگ، اغراق آمیز یا جعلی باشد و هیچ دلیلی نیز نداشته باشد. افراد به
دلایل مختلفی روراست نیستند: یا تلاش می کنند تا ارزش خود را بیش از آنچه
هست نشان دهند، خود را از مخمصه و مشکلات رها کنند یا می خواهند به دیگران
آسیب برسانند و ناراحتی به وجود بیاورند. دلیل این کار چندان مهم نیست، ذات
این کار مهم است که به کل اشتباه است و عدم وجود اعتماد باعث می شود تا
رابطه ناسالم شود.
9. غیر مسوولانسان
های غیرمسوول و رفتارهای متفاوتی دارند و تشخیص آنها چندان سخت نیست.
مشکلات مالی همیشگی یا عدم مدیریت پول می تواند نشانه های فرد غیرمسوول
باشد که نمی تواند یک کار برای برای مدت طولانی برای خود نگه دارد. چراغ
قرمز این مورد زمانی است که فردی از نظر مالی به فرد دیگر احتیاج دارد یا
انتظار دارد تا در شرایط سخت زندگی از او حمایت کند، اما فرد غیرمسوول همان
طور که از نامش پیداست، این کار را انجام نمی دهد. همه ما به کمک یکدیگر
نیاز داریم اما اینکه همیشه منتظر باشیم تا دیگران از ما حمایت و مراقبت
کنند و مشکلات ما را برطرف کنند، درست نیست. در یک رابطه سالم، هر دو طرف
نسبت به یکدیگر احساس مسوولیت دارند.
یک رابطه سالم و کامل، می
تواند مساله بسیار مهمی د زندگی باشد اما وقتی یک رابطه ناسالم داشته
باشیم، می تواند بسیار آسیب رسان و مخرب باشد. یک رابطه سالم می تواند
صداقت، مهربانی، درک و سخاوتمندی باشد که یک فرد به دیگری ابراز می کند و
حس حمایت و شجاعت را در دیگری تقویت می کند.
یک رابطه ناسالم، شامل
خشونت، عدم اعتماد، مردم آزاری، و مسوولیت ناپذیری و حسادت است. وقتی در
یک رابطه توجه و احترام وجود نداشته باشد، نتیجه آن ناراحتی های روحی و
جسمی خواهد بود. بنابراین، مراقب خط قرمزها و نشانه های خطر باشید و به
سرعت از روابط ناسالم بیرون بیایید.
وقتی
آب و مواد زاید در بدن انباشته شود به تورم در بخش های متفاوت منجر می
شود. یکی از مکان هایی که به این آب اضافی حساس است ریه است. تجمع آب به
تنگی نفس و احساس خفگی منجر می شود.

میگنا - نارسایی کلیه گاهی از سوی بیمار و از کاهش حجم ادرار تشخیص داده می شود.
کلیه
یکی از اعضایی است که در پاکسازی و تصفیه بدن نقش دارد. بخشی از سوخت و
ساز در بدن به تولید موادی منجر میشود که برای بدن مضر بوده یا تجمع آن
آسیبرسان است. این مواد از سوی کلیه دفع میشود.
بخشی از داروهایی که مصرف میکنیم در بدن از سوی کبد (جگر) خنثی شده و تحویل کلیه میشوند تا از راه ادرار دفع شود.
از
کار افتادگی این اندام میتواند ناشی از عللی باشد که به کلیه آسیب مستقیم
می رساند مانند انواع داروها که در کلیه ممکن است رسوب کرده و باعث تخریب
کلیه شود. ممکن است نارسایی کلیه از عللی ناشی شود که در جریان خون کلیه یا
جریان ادرار اخلال ایجاد می کنند و باعث آسیب غیرمستقیم به کلیه می شود.
به فرض بزرگی پروستات در مردان یا سنگ مثانه با بستن خروجی ادرار می تواند به کلیه فشار وارد کرده و به آن آسیب برساند.
وقتی
آب و مواد زاید در بدن انباشته شود به تورم در بخش های متفاوت منجر می
شود. یکی از مکان هایی که به این آب اضافی حساس است ریه است. تجمع آب به
تنگی نفس و احساس خفگی منجر می شود.
نارسایی حاد کلیه، بیمار را
مستعد خونریزی خودبه خود بویژه در معده می کند. خونریزی می تواند با
استفراغ حاوی مواد قهوه ای رنگ یا خون روشن همراه باشد. گاهی خونریزی بروز
می کند، اما بیمار متوجه نیست تا این که خون از طریق مدفوع دفع شود که
ایجاد مدفوع قیری مانند و بسیار بد بو می کند.
گاهی تعادل آب و نمک خون به هم می خورد.
افزایش پتاسیم خون می تواند ضربان قلب را به هم بریزد.
گاهی حرکات پرشی در دست ها ناشی از کمبود کلسیم خون رخ می دهد.
نارسایی
کلیه گاهی از سوی بیمار و از کاهش حجم ادرار تشخیص داده می شود. بیشتر
بیماران به دلیل مشکلات و بیماری های دیگر به پزشک مراجعه می کنند و طی
آزمایش ها متوجه نارسایی کلیه می شوند.
در آزمایش هایی که از عملکرد
کلیه انجام می شود، اگر اوره و کراتینین از حد طبیعی بالاتر رفته باشد به
معنای ناتوانایی کلیه در دفع سموم است.
کاهش حجم ادرار یکی از نشانه
های نارسایی ناگهانی کلیه است. البته سمومی وجود دارد که به جای کاهش حجم
ادرار، تغییری در حجم نداده و حتی ممکن است حجم را افزایش دهد.
به
فرض بیمارانی که از آنتی بیوتیکی مانند جنتامایسین برای درمان عفونت هایشان
استفاده می شود مبتلا به آسیب کلیوی بدون کاهش حجم ادرار هستند و این
بیماران معمولا حجم ادرار کاهش یافته ندارند، اما در آزمایش خون آنها
کراتینین افزایش پیدا می کند.
درمان بیماران مبتلا به نارسایی کلیه
با درمان علت مولد شروع می شود. اگر بدن، آب از دست داده باشد، باید با
مایعات خوراکی یا سرم جبران شود. اگر کلیه در اثر عفونت آسیب دیده باشد
باید درمان خاص برای عفونت انجام شود.
در شرایطی که داروها باعث
نارسایی کلیه شده اند، لازم است که دارو قطع شده و بیمار مورد مراقبت قرار
گیرد. بیشتر بیمارانی که نارسایی پیدا کرده اند خودبه خود بهبود پیدا می
کنند. اگر خروجی ادرار مسدود شده، باید با عمل جراحی یا سوند برای بزرگی
پروستات در مردان و در آوردن سنگ کلیه در افراد سنگ ساز از ادامه آسیب به
کلیه جلوگیری کرد.
اگر
پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده ترسو باشند و از چیزی بترسند، بچه ها
ترسو می شوند. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان ترسو نشود، باید ابتدا از
خودتان شروع و بر ترس تان غلبه کنید.

اگر
فرزندتان در اثر سهل انگاری شما یا عوامل دیگری ترسو شده، ترس او را یک
موضوع بی اهمیت نشمارید؛ بلکه سعی کنید هرچه سریع تر اعصاب و روان او را
آرام کرده و علل و عوامل ترس به وجود آمده را پیدا کنید و سپس درصدد درمان
آن برآیید
ترس کم و بیش در همه مردم وجود دارد و در حد خود هیجان
سالمی است. به عبارت دیگر، کسی که از هیچ چیز نترسد، یک انسان طبیعی نیست؛
بلکه بیمار است، زیرا به واسطه ترس است که انسان از خطرهای واقعی آگاه شده و
از جان خود دفاع می کند،اگر او را از لولوخورخوره ترسانده اند، می توانید
با لحنی پر از محبت به او بگویید چنین موجوداتی وجود خارجی ندارند.
ترس
کم و بیش در همه مردم وجود دارد و در حد خود هیجان سالمی است. به عبارت
دیگر، کسی که از هیچ چیز نترسد، یک انسان طبیعی نیست؛ بلکه بیمار است، زیرا
به واسطه ترس است که انسان از خطرهای واقعی آگاه شده و از جان خود دفاع می
کند، اما ترس در کودکان از چه سنی شروع می شود؟
کودکان از بدو تولد تا دو سالگی : از صداهای بلند، جدا شدن از پدر و مادر، اجسام بزرگ و غریبه ها می ترسند.
کودکان از سه تا شش سالگی : از روح، هیولا، حیوانات، تاریکی، تنها خوابیدن، صداهای ترسناک و وحشتناک مثل رعد و برق می ترسند.
کودکان از هفت تا شانزده سالگی : از آسیب دیدن و زخمی شدن، بیماری، امتحان دادن، مرگ و بلاهای طبیعی می ترسند.
عوامل ترس در کودکان _
بچه ها ذاتا ترسو نیستند. اگر پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده ترسو
باشند و از چیزی بترسند، بچه ها ترسو می شوند. بنابراین اگر می خواهید
فرزندتان ترسو نشود، باید ابتدا از خودتان شروع و بر ترس تان غلبه کنید.
_
این نکته حائز اهمیت است که هیچ گاه برای تربیت فرزندتان، او را تنبیه یا
تهدید نکنید، از لولو خورخوره و... نترسانید یا در جای تاریک حبسش نکنید.
متاسفانه بعضی از والدین برای ساکت کردن فرزندشان این کارها را انجام می
دهند. این گونه کارها شاید به طور موقت تاثیرگذار باشد، اما در آینده آثار
بدی در او خواهد گذاشت. شما باید بدانید با این رفتارهای غلط و نادرست فقط
فرزندتان را ترسو ، بزدل و ضعیف نفس بار می آورید.
_ دیدن فیلم، عکس
یا خواندن و شنیدن داستان های ترسناک برای فرزند دلبندتان خوب نیست، زیرا
روی اعصاب و روان حساس او تاثیر می گذارد و یک حالت ترس و دلهره ایجاد می
کند. این نکته مهم است که هرگز در حضور فرزندتان از موجودات ترسناکی مثل جن
و پری صحبت نکنید.
_ صداهای بلند و شدید مثل رعد و برق، آژیرهای
خطر حتی داد زدن بر سر بچه ها بخصوص نوزادان از عوامل ساده ترس در آنها
محسوب می شود. همیشه سعی کنید آنها در معرض این گونه حوادث و صداهای بلند
قرار نگیرند و خودتان هم هیچ گاه بر سر بچه ها بویژه زمانی که نوزاد هستند،
داد نزنید و نیز نگاه های خشمگین و تهدیدآمیزی نداشته باشید، زیرا آنها در
آینده ترسو بار می آیند و با شنیدن کوچک ترین صدایی دچار اضطراب و نگرانی
می شوند، حتی ممکن است مبتلا به ضعف اعصاب نیز بشوند.
_ پیشگیری از
ترس خیلی بهتر از مداوا کردن آن است. اگر فرزندتان در اثر سهل انگاری شما
یا عوامل دیگری ترسو شده، ترس او را یک موضوع بی اهمیت نشمارید؛ بلکه سعی
کنید هرچه سریع تر اعصاب و روان او را آرام کرده و علل و عوامل ترس به وجود
آمده را پیدا کنید و سپس درصدد درمان آن برآیید، البته این نکته حائز
اهمیت است که ترس هایی مثل ترس از تاریکی، حیوانات اهلی و بی آزاری، بیمار
شدن، صداهای بلندی مثل رعد و برق و امتحان دادن نامعقول است و هیچ منبع
عقلانی هم ندارد. میگنا دات آی آر.با وجود این، این ترس ها را نمی شود
نادیده گرفت، زیرا همین ترس ها باعث رنج و عذاب کودک شده و در زندگی آینده
او نیز تاثیر بدی خواهد گذاشت. به این ترتیب، یک پدر و مادر آگاه و باتدبیر
نباید نسبت به این موضوع بی تفاوت باشند؛ بلکه باید سعی کنند جلوی این ترس
های غیرمعقول فرزندش را بگیرند.
_ اگر فرزندتان از چیزی می ترسد،
هیچ گاه او را در حضور دیگران به دلیل این که از چیزی می ترسد، سرزنش و
ملامت یا مسخره نکنید، زیرا او در برابر دیگران بخصوص افراد خانواده خجالت
می کشد. این رفتار نادرست شما نه تنها ترس او را برطرف نمی کند، بلکه روح
حساس و طبع لطیف او را آزرده می سازد؛ چراکه او در ترسیدن مقصر نیست، بلکه
شما و عوامل دیگر باعث ترس او شده اید، پس چرا او را مقصر می دانید و اذیتش
می کنید؟
و اما چند راهکار ساده و مهم یکی
از راهکارهای ساده این است که باصبر و حوصله و نیز آگاهی، علل و عوامل ترس
فرزندتان را پیدا کنید و سپس درصدد مداوای آن برآیید. برای مثال اگر
فرزندتان از حیوانات اهلی و بی آزار مثل جوجه... می ترسد، شما به عنوان یک
پدر و مادر آگاه باید بی خطر بودن آن را به طور عملی برایش اثبات کنید.
مثلا می توانید:
1 - عکس جوجه را نشانش بدهید.
2 - باهم از پنجره جوجه ها را ببینید و سپس بگویید چقدر آنها قشنگ و دوست داشتنی و نیز بی آزار هستند.
3 - به آن نزدیک شوید و نازش کنید تا فرزندتان کم کم با آن جوجه مانوس شود و ترسش بریزد.
4 - اگر او را از لولوخورخوره ترسانده اند، می توانید با لحنی پر از محبت به او بگویید چنین موجوداتی وجود خارجی ندارند.
5
- اگر او از تاریکی می ترسد، در ابتدا می توانید در اتاقش یک چراغ خواب یا
شمع روشن کنید تا او بتدریج با نور کم مانوس شده و عادت کند. بعد زمانی که
خودتان در کنارش نشسته اید، برای مدت خیلی کوتاه چراغ خواب یا شمع را
خاموش کنید، سپس کم کم مدت زمان آن را بیشتر کنید.
سپس از او کمی
فاصله بگیرید و چراغ را خاموش کنید. خلاصه سعی کنید با صبر و بردباری
اینقدر این کار را تکرار کنید تا ترس فرزند عزیزتان بریزد و بتواند بدون
حضور شما در تاریکی به سر برد.
6 - اگر فرزندتان از دکتررفتن و
آمپول زدن می ترسد، بهترین و ساده ترین راه این است که با زبانی نرم و
مهربان به او بگویید که شما بیمار هستی و اگر بخواهی خوب شوی و با دوستانت
بازی کنی، باید دوا بخوری و اگر احتیاج شدآمپول هم بزنی. به طور عملی به او
نشان بدهید بچه های هم سن و سالش بدون گریه و داد و فریاد آمپول می زنند.
به این نکته توجه داشته باشید هیچ گاه تا ضرورتی در میان نباشد، با زور و
تهدید او را به آمپول زدن مجبور نکنید؛ زیرا ممکن است آثار بدتری دربر
داشته باشد و در روح و روانش اثر جبران ناپذیری بگذارد.
7 - کودک
اغلب نمی داند مرگ چیست و نمی تواند آن را درک کند. بهتر است والدین نیز در
حضور فرزندشان در این باره صحبتی نکنند، اما بعضی وقت ها او به واسطه مرگ
یکی از اقوام یا دوستان به مردن توجه می کند و از پدر و مادرش درباره آن
سوالاتی می پرسد. اگر او به سن رشد رسیده، والدینش می توانند واقعیت مرگ را
به او بگویند. مثلا انسان با مردن از این جهان به جهان دیگری می رود و
پاداش کارهای خوب و بدش را می بیند.
همه آدم ها یک روز خواهند
مرد... این نکته قابل توجه است که ترس از مردن اگر از حد معمول بگذرد، یک
بیماری روانی به شمار می رود و این بیماری می تواند آرامش روحی ـ روانی را
از انسان بگیرد و او را از کار و زندگی روزانه دور کند.
منبع: سیمرغ
هر
بار که برای نمونه نیاز به شستن، آبکشیدن و یا حتی شمردن داشتیم، چند
ثانیه صبر میکنیم و بعد آن کار را انجام میدهیم و به خود میگوییم:
«3ثانیه توانستم آن را به تعویق بیندازم.» و در روزهای بعدی، سعیمیکنیم
این زمان را طولانیتر کنیم. بدین شکل پس از مدتی، کنترل امور را بهدست
خواهیم گرفت.

میگنا
- در این مقاله، قصد داریم با ارائهی انواع راههای خوددرمانی، عزیزانی
که از این بیماری رنج میبرند را یاری رسانیم تا بتوانند از مشکل وسواس
رهایی یابند.
بیماری وسواس را می توان از طریق خوددرمانی نیز مغلوب
کرد. در اینجا، قصد داریم با ارائهی انواع راههای خوددرمانی، عزیزانی که
از این بیماری رنج میبرند را یاری رسانیم تا بتوانند از مشکل وسواس رهایی
یابند.
راهکارهای خوددرمانی ارائهشده در زیر، اگر بهصورت صحیح
انجام شود، میتواند هورمونها را تغییر داده و میزان سروتونین و آندورفین
خون که هورمونهای شادیآور، انرژیزا، رضایتآور، ترمیمکنندهی زخمها و
بیماریها، تسکیندهندهی دردها، آرامشبخش، بالابرندهی اعتمادبهنفس و
کاهندهی اضطراب هستند را افزایش دهد:
- انجام مدیتیشنهای روزانه و کار کردن با انرژی الهی و کار کردن بر روی درمان چاکراها
- انجام تنفسهای عمیق شکمی یا یوگایی یا نوزادی دستکم 10بار در روز (با هر دم، شکم را باد
میکنیم،
در همین وضعیت تا میتوانیم، نفس را نگه میداریم و با بازدم، شکم را تو
میدهیم. از آنجا که همهجا پر از انرژی الهی است، ما با اینکار، انرژی
الهی را به درون میکشیم و انرژیهای منفی خود را بیرون میریزیم.)
- پیادهروی: دستکم روزی نیمساعت پیادهروی تند
- در هوای باز و در طبیعت بودن: بهطور حتم سعی شود مدتی از روز را در معرض هوای آزاد و در طبیعت قرارگیریم.
- ورزش: انجام هرگونه ورزش بهخصوص ورزشهای مدیتیشن و یا یوگا دستکم 15 تا20دقیقه در روز
-
رفتاردرمانی (تکنیک مواجهه یا غرقهسازی): سعی شود در طول روز، آن فکر
وسواسی که بیش از همه آزارمان میدهد را آنقدر در ذهنمان مرور کنیم و شدت
دهیم تا سطح اضطرابمان کاملاً بالا رود و یا اگر وسواس شستوشو داریم،
لباسی را بهعمد نجس کنیم و بپوشیم تا حالمان بد شود، آنگاه به خود
بگوییم: «دیدی طوری نشد؟» و فوراً یک مدیتیشن انجام دهیم تا دوباره آرام
بگیریم. پس از آن، به خود یک امتیاز بدهیم که «من توانستم.» وقتی تعداد این
امتیازات در طول روز یا هفته زیاد شد، برای خود یک هدیه بخریم و جایی در
معرض دید قراردهیم تا همیشه یادمان باشد که ما توانستیم و به همین شکل،
ادامه دهیم.
- بالا بردن سطح اعتمادبهنفس و عزتنفس
-
رفتاردرمانی (تکنیک حساسیتزدایی): هر بار که برای نمونه نیاز به شستن،
آبکشیدن و یا حتی شمردن داشتیم، چند ثانیه صبر میکنیم و بعد آن کار را
انجام میدهیم و به خود میگوییم: «3ثانیه توانستم آن را به تعویق
بیندازم.» و در روزهای بعدی، سعیمیکنیم این زمان را طولانیتر کنیم. بدین
شکل پس از مدتی، کنترل امور را بهدست خواهیم گرفت.
- استفاده از
شیوهی تداعی: در این شیوه، سعی میشود آنچه را که در ذهن داریم، عرضه
کرده و احساسات و افکار خود را از دوران کودکی تاکنون نسبت به خانواده،
محیط، والدین و... بهخاطر آورده و بیان کنیم. بدین شکل، خاطرات تلخ بیماری
که سبب پیدایش وسواس و... شدهاند، بیرون ریخته و آشکار میگردند و
سرانجام، از شر آنها خلاص میشویم.
- انجام مراسم دینی و مذهبی: انجام عبادتها و گفتن ذکر، در از بین بردن غیرارگانیکهای منفی، بسیار مؤثر است.
-
درمان با خواب: چون وسواس بر اثر احساس ناامنی و اضطراب پدیدمیآید،
خوابیدن میتواند عامل آرامشبخشی باشد و بسیاری از ناراحتیها را تخفیف
دهد.
- رفع تعارضات روانی که زاییدهی محرومیتها، فقرها، بیعدالتیها و تبعیضهاست.
- از خود فراروندگی: خود را به کاری مفید، مثمرثمر و خیر، مشغول کردن
-
رفع احساس حقارت: شاید بهدلایل فردی یا خانوادگی، احساس حقارت میکنیم.
با بهیادآوری موفقیتها، نعمتها و خوشبختیهای خود، باید بدانیم که
هیچکس، حقیر نیست زیرا روح خداوند در همهی ما وجود دارد. شاید پول، ثروت،
مقام و شأن، زیبایی و... نداشتهایم اما مطمئناً چیزی داشتهایم که هیچکس
دیگر نداشته است؛ پس بهدنبال یافتن آن باشیم تا احساس حقارت در ما بشکند.
ضمن اینکه اگر هم نیافتیم، مهم نیست زیرا ما از نظر معنوی، میتوانیم از
همه بهتر باشیم.
- تقویت بدن با استفاده از مصرف املاح و ویتامینها
- ایجاد وحدت در ابعاد وجودی: با انجام مدیتیشن، میتوانیم تمام ابعاد
وجودی خود (جسم، ذهن، فکر، احساس، روح و روان) را دوباره به وحدت برسانیم
تا همه، یکپارچه و هماهنگ با هم در خدمت ما کار کنند.
- تغییر محیط
زندگی: باید محیطی دور از اغتشاش، بگومگو و فشار برای فرد بیمار فراهم
گردد؛ محیطی که در آن به او عشق، محبت و تأیید و احترام داده شود.
- تغییر آبوهوا و حتی تغییر فشار جو و شرایط اقلیمی نیز در ایجاد سلامتی، دخیل است.
- تغییر محیط کار و یا نوع کار و کاستن از فشار یا بار کار اضافی چه در منزل و چه در محیط کار
- ایجاد اشتغال و سرگرمی بدون ایجاد فشار و یا خستگی
- دوری از تنهایی و بودن با جمع مانند حضور در مسافرتهای جمعی، مهمانیها، کلاسها، گردهماییها و...
-
تنگ کردن وقت: انجام کار زیاد در زمان کم با برنامهریزی ولی بدون فشار،
برای مثال اگر قبلاً 45دقیقه حمام میکردیم، حال سعیکنیم در 40دقیقه حمام
کنیم و کمکم این زمان را نیز کاهش دهیم. هر چهقدر کارهایمان را با سرعت
بیشتری انجام دهیم، انرژی بیشتری دریافت خواهیم کرد.
- دیدن دیگران چگونه زندگی میکنند. (همهی آنان اشتباه نمیکنند، پس من اشتباه میکنم)
- ضبط کردن، نوشتن افکار، دوباره شنیدن و یا خواندن آنها، بیمعنی بودن آنها را بهتر آشکار میسازد.
- بهیادآوری موفقیتها، تردیدها را خارج میکند و وسواس را کاهش میدهد.
- تکنیک رفع عصبانیت
توصیههایی برای پیشگیری از وسواس:توجه به نکات زیر، در عدم بهوجود آمدن وسواس، نقش مؤثری دارد:
- داشتن یک وضعیت آرام و شیوهی تربیتی متعادل در تربیت فرزندان
- خودداری از اعمال فشار، خردهگیری، تحقیر و درخواستهای نامتعارف بهخصوص در امر نظم و ترتیب
- دوری کردن از افکار رؤیایی، کمالطلبی، اولشدنها و بهترینشدنها
- خودداری از تخیلات غیرواقعی و واهی، رفتارها و افکار اضطرابآور و تشویشبرانگیز
- دوری کردن از بیکاری
- دوری کردن از تنهایی و رفتن به درون جمع و معاشرت با افراد متعادل و سعی در تطابق خود با اندیشهی جمع
- پذیرش خود و دیگران (فرزندان، همسر، اعضای خانواده و...) و احترامگذاشتن به خود و دیگران به یک اندازه
- حمایتکردن از خود و دیگران
- ایجاد تنوع در زندگی
- کسب اطلاعات و آمادگی در همهی زمینهها بهخصوص در زمینهی وسواسهای خود
- جلوگیری از پیدایش ترس در خود، فرزندان و اعضای خانواده
- برطرف کردن احساس تقصیر و گناه، عناد به خود و خودتنبیهی
- جلوگیری از بروز خشمهای افراطی
- خودداری از سرگرمیهای بیمورد مانند شمردن اعداد و یا مرتب کردن یقه و... که بعدها عادت میشوند.
- کوچک و ناچیز شمردن نقصهای خود و دیگران
- آموزش صحیح نظافت تا قبل از دوسالگی به کودک (بدون فشار)
-
مراقبت از بهداشت جسمی، روحی و روانی، ذهنی و فکری و احساسی خود و
مراقبهی دائم (در هر لحظه مراقب باشیم که افکارمان کجاست، چه احساسی در
دلمان وجود دارد و رفتار و گفتارمان چه میگویند)
- حفظ استقلال و آزادی خود و رعایت حریم دیگران
- از بینبردن حساسیتها و احساس رنجشها در خود و بالا بردن قدرت تحمل از طریق مدیتیشن
- بخشیدن خود و دیگران
- دور نگهداشتن محیط خانه از ناسازگاریها، درگیریها و کشمکشها
- از بین بردن غیرارگانیکهای منفی مانند کمرویی، حسادت، کینهتوزی و...
- شخصیتدادن به خود، فرزندان، همسر و... طوریکه خود را انسانی مهم و لایق بینگاریم.
- کنترل وضعیت هورمونها، کمخونی و کمبود ویتامینها و املاح که خود میتواند در ایجاد اضطراب، افسردگی و یا وسواس دخیل باشد.
افرادی
که در گروه «تمیزکاری وسواسی» جا میگیرند همیشه مشغول تمیز کردن خانه یا
محل کار خود هستند. این افراد همیشه از آلوده بودن محیط هراس دارند و برای
همین همیشه مشغول تمیز کردن هستند.
میگنا
- شاید خیلی از ما این توهم را داشته باشیم که وسواس داریم واقعیت هم این
است که وسواس حالت شایعی محسوب میشود، آنچه در روانپزشکی بهعنوان OCD یا
بیماری وسواس- جبری نامیده میشود، یک بیماری است که حتما باید تحت درمان
باشد.
آنچه در روانپزشکی بهعنوان OCD یا بیماری وسواس- جبری نامیده
میشود، یک بیماری است که حتما باید تحت درمان باشد اما از کجا بفهمیم که
دچار این حالت هستیم یا نه؟
در اینجا دکتر جرف ژیمانیسکی، مدیر مرکز
جهانی OCD حالتهایی را که احتمال ابتلای شما به این بیماری را افزایش
میدهد فهرست کرده است.
شستوشوی دستها
روزی چندبار دستهایتان را میشویید؟یکی
از مهمترین علامتهای افراد مبتلا به OCD شستن مکرر دستها و استفاده
بسیار زیاد از شویندههاست این حالت آنقدر شاخص است که حالا وسواس شستوشو
از زیر گروههای اصلی بیماری وسواس محسوب میشود. ترس اصلی افراد مبتلا به
این حالت بیمار شدن به وسیله میکروبهای روی پوست است اما بعضی افراد هستند
که میترسند دیگران را بیمار کنند. اقلیتی هم وجود دارند که سعی میکنند
با شستوشوی مکرر به آرامش روحی برسند.
چه زمانی باید تحتدرمان قرار بگیرید؟ اگر
حتی پس از شستن کافی دستها نگران وجود میکروبها و آلودگی روی دستتان
بودید یا اگر همیشه ترس از کثیف شدن دستها و سایر اعضای بدنتان دارید یا
اگر میترسید مثلا با دست زدن به قاشق و چنگالهای دیگران دچار بیماریهایی
مثل ایدز شوید، بهتر است به یک روانپزشک مراجعه کنید.
درضمن اگر
الگوی خاصی برای شستن دستها دارید (مثلا حتما پنجبار با صابون و بعد
آبکشی و بعد تمیزکردن تکتک زیر ناخنها در هرباری که دستها را میشویید)
این هم میتواند یک علامت هشدار باشد.
نظافتخانه
دائما جاروبرقی و پارچه دستتان است؟افرادی
که در گروه «تمیزکاری وسواسی» جا میگیرند همیشه مشغول تمیز کردن خانه یا
محل کار خود هستند. این افراد همیشه از آلوده بودن محیط هراس دارند و برای
همین همیشه مشغول تمیز کردن هستند.
این افراد با هربار تمیز کردن
احساس راحتی و خوشحالی میکنند اما این حس آنها دوام نمیآورد و جالب اینکه
دفعه بعد حس تمیز کردن و شستوشو در آنها قویتر است و آنها را رها
نمیکند.
چه زمانی باید تحت درمان قرار بگیرید؟ اگر
هرروز چندساعت را مشغول تمیزکردن یا نظافت هستید احتمالا دچار OCD هستید،
اما اگر روزی یک ساعت مشغول تمیز کردن و نظافت هستید کار سخت میشود.
دکتر
مایکل جنیک، روانشناس در مرکز درمانی ماساچوست سنتر میگوید: «راه تشخیص
این است که اگر حس کردید باید خانهتان را تمیز کنید دست نگه دارید و این
کار را نکنید، اگر دچار اضطراب و استرس شدید این احتمالا به معنای درگیری
شما با بیماری OCD است.»
رفتار چک کردن
چندبار خاموش بودن گاز را کنترل میکنید؟ چندبار
چک میکنید میبینید اجاق گاز خانه را خاموش کردهاید یا تلفن همراهتان
را برداشتهاید؟ درواقع رفتار چک کردن نام خود را هم به این بیماری داده
است و آن را به اسم بیماری وسواس- چک کردن هم میشناسند. چک کردن هم مثل
بسیاری دیگر از علامتهای این بیماری ناشی از ترس و اضطراب است، مثلا ترس
از مشتعل شدن گاز یا ورود دزد به خانه و...
چه زمانی باید تحت درمان قرار بگیرید؟ طبیعی
است که مسائل مهم یک یا دوبار، چک شوند اما اگر این چک کردن روال عادی
زندگی شما را به هم بزند (مثلا باعث دیر رسیدن شما به سرکار شما شود) یا
اگر در مورد تمام مسائل باشد و شما حتی در مورد یک مسئله ساده هم نتوانید
از چک کردن صرفنظر کنید (مثلا اگر هرکاغذی را به سمت سطل آشغال میاندازید
و بعد میروید چک میکنید ببینید در سطل افتاده است یا نه)
حتما به روانپزشک مراجعه کنید.
انضباط همهچیز را قرینه میخواهید؟ نظم
و انضباط در افراد مبتلا به OCD معنای دیگری پیدا میکند، درواقع آنها
میخواهند همهچیز زندگیشان منظم و اصلا ایدهآل باشد. برای مثال آنها
هنگام ورود به یک اتاق، که حتی ممکن است اتاق خود آنها هم نباشد، به تمیز
کردن و منظم کردن چیزها مشغول شوند. این افراد همیشه دوست دارند که چیزهای
روی میزها، دکورها یا حتی داخل کیفها منظم و بهخصوص قرینه باشند.
چه زمانی باید تحت درمان قرار بگیرید؟ دکتر
لارا اگرمن، متخصص علوم رفتاری در دانشگاه ویسکانیس میگوید: «من خودم آدم
منضبطی هستم و همیشه دوست دارم روی میزکارم یا میزهای خانهام تمیز و منظم
باشد اما این یک عامل است در افراد با OCD این یک نیاز است، یعنی اگر آنها
را مقابل یک میز شلوغ بگذارید دچار اضطراب خواهند شد و تا آن میز را منظم
نکنند و چیدمان ندهند اضطراب آنها برطرف نخواهد شد.»
چهرهتان را دوست ندارید
از چهرهتان شاکی هستید؟مشکلی
معروف به مشکل ناهنجار بودن، (BDD) مشکلی مرتبط با بیماری وسواس است. در
این حالت افراد مبتلا یک عضو یا کل بدن خود را غیرطبیعی میدانند یا از شکل
و حالت آن بدشان میآید و درکل حس خوبی نسبت به ظاهر خود ندارند. بهطور
معمول این حس نسبت به بینی، پوست، یا موهای خود است. خیلی از افرادی که
دچار این حالت هستند در مورد تمیز بودن و پاک بودن بدن خود هم دچار مشکل
هستند و افکاری کاملا نظیر افراد وسواسی در این مورد دارند.
چه زمانی باید تحت درمان قرار بگیرید؟ طبیعی
است که برخی اندام و اعضای بدن خود را دوست نداشته باشند یا فکر کنند شکل
جذابی ندارند اما افرادی که دچار BDD یا اختلال وسواسی شدید هستند ساعتها
جلوی آینه میایستند و دائما درحال فکر کردن به این مسئله هستند. افراد
دچار این حالت حتی ممکن است خود را خانهنشین کنند و از حضور مقابل دیگران
طفره ورزند.
شمردن
همه چیز را میشمارید؟آیا
شما هم از آندسته افرادی هستید که همهچیز را میشمارند؟ اتومبیلهایی که
از کنارشان میگذرند، پلههایی که از آنها بالا میروند یا علائم راهنمایی
و رانندگی را...؟ فرم شدید این حالت اعتقاد به بعضی اعداد است.
مثلا
افرادی هستند که عدد هفت را عدد شانس میدانند و برای همین هرکاری انجام
میدهند باید مضرب هفت باشد مثلا اگر سیپله تا اتاق کار خود دارند آنقدر
از پلهها بالا و پایین میروند تا درنهایت با مضربی از هفت پله وارد اتاق
کار خود شوند (مثلا از روی بعضی از پلهها میپرند و...).
چه زمانی باید تحت درمان قرار بگیرید؟دکتر
جنیک میگوید: «راه تشخیص اینکه رفتار شمارشی شما طبیعی است یا نه این است
که ببینید چنین رفتاری در زندگی شما معنا دارد یا نه، طبیعی است که یک
کارمند بانک یا حسابدار یا یک فروشنده بیشتر از افراد عادی همهچیز را
بشمارند، اگر این رفتار شما خودتان یا دیگران را اذیت نکند مشکلی نیست اما
اگر حتی درخواب هم مشغول شمردن باشید، یا زندگیتان مختل شود، آن وقت باید
به پزشک مراجعه کنید.
ترس از خشونت
میترسید مورد حمله قرار بگیرید؟همه
ما از مورد حمله واقع شدن میترسیم و ممکن است از راه رفتن در خیابانهای
تاریک و خلوت بترسیم اما این درمورد بیماران OCD بسیار شدیدتر است. دکتر
جان اسپنسر درنین، متخصص روانشناسی در دانشگاه بورک میگوید: «بهطور معمول
افکار مرتبط با هراس مورد حمله واقع شدن و ترس از سرقت یا برخوردهای
فیزیکی در این افراد بسیار بیشتر از افراد عادی است و آنها واکنشهای شدیدی
به این گونه افکار دارند.»
چه زمانی باید تحت درمان قرار بگیرید؟ همه
انسانها از خشونت و مورد حمله واقع شدن میترسند اما اگر این ترسها باعث
میشود از رفتن به پارک و سینما اجتناب کنید یا خانه و محل کارتان را پر
از دزدگیر و دوربین امنیتی و سایر وسایل پیشرفته مراقبتی کنید بد نیست که
با یک روانشناس در این مورد مشورت کنید.
افکار نامناسب
افکاری نامناسب در مورد ارتباط دارید؟افراد
مبتلا به OCD ممکن است افکاری نامناسب در مورد ارتباطات جنسی داشته باشند.
افکاری که به ذهن آنها میآید یا خوابهایی که میبینند ممکن است کاملا
نابهنجار بوده و اضطراب آنها را بیشتر کند.
چه زمانی باید تحت درمان قرار بگیرید؟ دکتر
کامینسکی میگوید: «فردی که دچار OCD است وقتی اینگونه افکار به ذهنش
هجوم میآورد، میگوید خدای من هیچکس دیگر این افکار را ندارد و این
خوابها را نمیبیند... اینها ترسناک است... حتی ممکن است به خودکشی هم فکر
کند.» برای همین اگر نتوانستید این افکار را کنترل کنید و به شدت هراسان و
مضطرب شدید یا احیانا افکار ترسناکی مثل خودکشی سراغتان آمد حتما به
متخصص مراجعه کنید.
گرفتن نظر دیگران
چرا دائما تایید دیگران را میخواهید؟یک
ویژگی جالب افراد مبتلا به وسواس این است که آنها برای کم کردن اضطراب خود
سعی میکنند دائما نظر دیگران را در مورد مسئله مرتبط با اضطراب خود
بپرسند، برای مثال دائما از دوستان خود میپرسند: «خانهام تمیز است... به
نظر تو این میوهها تمیز هستند... یا شنیدی یک بیماری خطرناک از موادغذایی
نشسته انتقال پیدا میکند.»
چه زمانی باید تحت درمان قرار بگیرید؟اگر
یک سؤال را بارها و بارها از آنها میپرسید، اگر ناراحت شدن آنها از
سؤالات خودتان را حس میکنید و اگر در این مورد به شما تذکر میدهند، اینها
میتواند نشانهای از بیماری وسواسی- جبری باشد.
پس اگر این نشانهها را دیدید به یک روانپزشک باتجربه و مطمئن مراجعه کنید تا مشکلاتتان کاهش یابد.